عامل عقب ماندگی مسلمانان

تب‌های اولیه

79 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

باسلام خدمت استاد رضای گرامی:
گفتم اگر خدا بخواهد سکوت می کنم انگار نشد...
یکی از تایپها ی قبلیم که اسم امام خمینی را آورده ام مجدد مطالعه فرمایید ظاهرا شما از همان جا سوء برداشت نموده اید. در صورتی که من انتظار داشتم برداشت شما مثل

حکایت بهلول باشد که گفت زبان بهترین و بدترین عضو است . کوتاهی از من است که واضح توضیح ندادم .ومن از آن تایپ به بعد سخنم در مورد مربیان بد بوده است!یا مربیانی که بد نبودند ولی شیوه آموزششان بد بوده است.
پدر و مادر اکثر ما دین را از پای منبر یاد گرفته و به ما منتقل

کرده اند چه مطالب پر از خرافاتی!!!! شاید اگر وجدان خود را شدیدا کنکاش کنم اصرار من بر نقش منفی آخوندها این باشد که در این مملکت هیچ کس نمی خواهد قبول کند برخی

آخوندها اشتباهات آموزشی بزرگی مرتکب شده اند که خطرش کم از آمریکا و اسراییل نیست!!چرا که در جایگاه بزرگ کار منفی یا مثبت بزرگ شکل می گیرد.

معلوم است که اولین مقصر خود فرد است و نمی تواند در ان دنیا تقصیر را به گردن کسی بیندازد!من با نظر شما و دوستان خصوصا bina88تا حد بسیار زیادی موافقم.و ضمنا همه مطالب را خوانده ام!!! اصرار من از این است که امروز هم منبر جای خود را کامل نیافته است!!!فکر می کنم شما آن را دست کم گرفته اید!!!یا تعبیر من و شما متفاوت است!!!
امروز فروع دین جای اصول دین را گرفته است!!!
من کی نوشتم که کل اسامی تایپی شما را نمی شناسم گفتم همه یعنی . همان طور که محاوره می کنیم « خوب همه را که نمی شناسم ولی فلانی و .... را می شناسم »...اگر ادامه کلام را به دقت بخوانید متوجه خواهید شد!!البته نشناختن من هم مانع گفتگو نمی شود.
شما اگر جای من بودید و با افرادی مواجه می شدید که به پیامبر و قرآن توهین می کنند چه می کردید؟؟من یک نظر دادم و این همه شما گارد گرفته اید!!!!
من از متونتان استنباط نمودم که تحصیلات حوزوی یا مشابه دارید این برداشت گناه نیست فقط یک اشتباه است که عذر می خواهم ضمنا جمله را اینطور اصلاح می کنم « هر کس که مثل شما فکر نمی کند نباید حرف بزند پس چگونه می خواهید نظرات را بدانید و گفتگو نماییم.
اگر در متون من لحنی از عصبانیت است به خاطر شما یا هیچ کسی نیست عنوانی که برای بحث مطرح شده یکی از مشغله های ذهنی من است چرا که دوستانی با علوم تجربی بالا در اطرافم دارم و داشتم که به علت همین عقب ماندگیها الان در لیست مرتدها هستند!!! و به این لیست اضافه می شود!!!!!!چرا!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!(البته عقب ماندگی مورد نظر من فقط علمی نیست)

[=&quot]
اما در بعضي مسائل رشد ناچيزي داريم
[/]

[=&quot]مثلا در تكنولوژي ،علوم فني و مهندسي با وجود غني بودن نيروي انساني نتونستيم پيشتاز باشيم . چيزي كه شما اشاره فرموديد و اما دليلش از نظر من[/]


[=&quot]در كشور ما روي اين مسئله يا سياست گذاري نشده يا سياست گذاري درست نشده[/][=&quot]پيشرفت در اين زمينه ها امكانات و سرمايه گذاري ميخواد[/][=&quot]

وضع تكنولوژي و علوم عملي تويه كشور ما مثل اين ميمونه كه چند تا كتاب كلفت بدن يه ورزشكار بگن خوب بخونش بدون تمرين عملي . بعد بگن برو در عرصه جهاني با بقيه رقابت كن.[/]

[=&quot]

تكنولوژي و علوم فني مهندسي مثل شعر و ادبيات نيست كه فقط بگن و بنويسن و بخونن . امكانات ميخواد

[/][=&quot]
دوره دبيرستان دبير فيزيك ما ازيه مبحث اون چيزايي كه تئوري بهمون درس داده بود يه فيلم از نمونه عملي بهمون نشون داد خدا ميدونه تا پايان دانشگاه چقدر بدردم خورد و اون يه مبحثو نه كه ياد گرفته باشم عميقا دركش كردم . بعد از سالها هنوز فرمول ها و مباحثش يادم مونده .
[/][=&quot]

داشتم از بچه يكي از آشناهامون علوم ميپرسيدم ،هنوز ربعي از سوالو نخونده بودم جوابو بهم ميداد شاخم در اومده بود . بعد كه تموم شد بهش گفتم اين چيزايي كه گفتي معنيشو ميدوني . گفت نه ديگه معني رو ولش كن

[/][=&quot]سيستم آموزشي ما نمره و طوطي واري رو از ما ميخواد نه تخيل و ابتكار و فهم و ...[/][=&quot]مثلا درس علوم كلي امكانات ميخواد اما تمام امكانات ما در درس علوم همون يه كتاب كه بچه بايد حفظ باشه (مراجعه به متن قرمز رنگ بالا)[/][=&quot]بچه ها مثل خمير نرم ميمونن هر جور شرايط رو واسش جور كردي همون جوري قالب ميگيره .[/]

اما حالا غرب و شرقي كه ميگيد پيشرفت علم دارن

اونا دارن روي اين مسئله كار ميكنن سرمايه گذاري ميكنن

چند تا از فيلم و كارتون هايي كه براي بچه هاشون ميسازن ببينيد . همش در حال كشف و اختراع و اكتشاف هستند . اگه ميگيدنه براتون اسم بيارم هر چند تا كه بخوايد

اكثرا موضوعشون اينه شخصيت هاي اصلي يه هدف خارق العاده و جديد رو در نظر ميگيرن و براي رسيدن به اون پشتكار و استقامت دارن و جمله "تو ميتوني " بارها و بارها توي فيلم گفته و تكرار ميشه .

وقتي بچه با همچين فيلم هايي بزرگ ميشه تويه مدرسه هم امكانات دم دستش هست جز پيشرفت چي بايد ازشون انتظار داشت .

البته توي فيلم هاي ما ايراني ها هم دو نفر ميخوان با هم ازدواج كنن و براي رسيدن به هم كلي مشقت تحمل ميكنن و استقامت ميكن يهو آخر فيلم ميبيني از پيرمرد تا نوجوونش متاهل شدن .

رشته من فني بوده اگه بخوام يه كار علمي انجام بدم بايد پاشم برم مركز استانمون . به شركتا التماس كنم شايد اجازه بدن از وسايلشون استفاده كنم . تويه كدوم يكي از شهر هاي ايرانمون آزمايشگاه يا كارگاه زدن و امكانات گذاشتن كه اگه كسي خواست كار كنه وسايل در اختيارش باشه .
شما بگيد مگه با خوندن 4 تا كتاب ميشه پروژه عملي انجام داد . بخش خاطره نويسي كه نيست .

حالا روي اين مسئله سياست مداران متمركز نشدن چه ربطي به دين داره .دين بيچاره به علوم مختلف ميگه فضيلت و كلي براش ارزش قائله .

يكي از مسابقات رباتيك رو ميديدم . بچه بيچاره ربات ساخته بود باهاش كه مصاحبه ميكردن ميگفت ما اومديم اينجا رباتمون اورديم پريز نيست به برق وصل كنيم .يه چند تا چند راهي نميتونن تهيه كنن مشكل پريز حل بشه اون وقت انتظار داريم در عرصه جهاني چه كار كنيم .همين قدر هم كه جلو رفتيم از عنايت خدا و تلاش خيلي ها بوده

t4h9r1;43491 نوشت:
داشتم از بچه يكي از آشناهامون علوم ميپرسيدم ،هنوز ربعي از سوالو نخونده بودم جوابو بهم ميداد شاخم در اومده بود . بعد كه تموم شد بهش گفتم اين چيزايي كه گفتي معنيشو ميدوني . گفت نه ديگه معني رو ولش كن

سلام علیکم
دقیقا یکی از دلایل عقب ماندگی در ایران ودر ممالک اسلامی بخش آموزشی ان است.

این ضعف بانی تمام کمبودها در این ممالک است.
اما بصورت کلی این مبحث تحت تحلیل قرار گرفت توسط دوستان عامل اصلی این مشکل را در انحراف دین در ممالک اسلامی دانستیم.
چرا دین با انحرافش بانی ضعف می گردد؟
اسلام در حقیقت در یک بعد آن نظم در بخش مدنیت را به انسانها بشارت می دهد.

بدین شکل که فی المثل اگر کسی بخواهد بداند حقوق مدنی او چیست با مراجعه به دین حقوق انسانی خود را درمی یابد ودر جامعه اسلامی این حقوق مدنی را مطالبه می کند.
حاکم جامعه اسلامی هم تمامی قوانین مدنی سیاسی و قضائی را بر اساس احکام صادره از طرف خداوند برای جامعه تعئین و تدوین می نماید.

این مراحل و مراتب یعنی نظم.

این نظم بر اساس عدالت و حق مصوب الهی تنظیم گردیده و خداوند کسی است که از خود بندگان بر احوالشان آگاه تر است.

این نظم بر اساس عدل شکل می گیرد و تمامی بخشهای جامعه اسلامی هم بشکلی کاملا انسانی با اعضائ آن جامعه برخورد می کند و هم حقوق آنها را ادا می کند.

در بخش آموزش و پرورش معلمین و دانش آموزان تعلیم و تعلم را عبادت می نامند لذا برای آن حرمت قائل شده اینگونه رفتار نمی کنند که شما مثال ذکر فرمودید.
آنها داسته های خود را برای شناخت خداوند و جهان هستی به نوعی نیاز خواهند دید.

معیارها در جامعه اسلامی بر اساس اجرای عدالت و کسب علم و خدمت به خلق الله است.
حال اگر بخواهیم آرمانگرایانه به این قضیه فکر نکنیم این تفکر را از بعدی دیگر می نگریم.

ادامه دارد...

نگاه غیر آرمان گرائی در جامعه اسلامی


اگرتنها عقود اسلامی در جامعه بطور صحیح اجرا گردد و عدالت خواهی و عدالت طلبی بدور از دروغ و نیرنگ فرهنگ جامعه را تشکیل و شکل دهد.

می ماند بخش صنعت و پیشرفت

بخش صنعت و نقش دین در اقتصاد و صنعت

مثال: مدیریت جامع کاربردی در اقتصاد و صنعت

فلاسفه مقتصدین و صنعتگران در جوامع غربی آمدند و در اجماعی به این نتیجه رسیدند که تمام تولید باید در جهتی باشد که محصول با کیفیت و با کمترین هزینه تولید گردد.


اما فلاسفه در جامعه اسلامی چکار می کنند؟

فلسفه در جامعه اسلامی بنام کلام شناخته میشود این فلسفه ای است که منطبق با دین و شریعت الهی است و عیار آن عدالت است.
مثلا در بخش نخست که مدیریت کیفیت جامع در کشورهای غیر اسلامی را شرح دادیم در مورد حق و حقوق انسانی کارگر تا مدیرعاملها هیچ بحثی نشد.

ولی در جامعه اسلامی مدیریت کیفیت جامع این معنی را دارد:

[=Arial Narrow]مدیریت کیفیت جامع در جوامع اسلامی یعنی

تمام کارهائی که بخشهای متفاوت یک واحد صنعتی و یا اقتصادی برای تولید محصول با کیفیت انجام می دهد تا محصولی با کیفیت با حداقل زمان و هزینه مصرفی با توجه به توان نیروی کار و ادای حقوق مادی و معنوی کارمند
انجام می دهد را مدیریت کیفیت جامع اسلامی گویند.



البته این تعریف را من تا به الان در جائی ندیدم می دانید چرا؟

1- کمتر کسی در جامعه اسلامی به فکر تولید تفکر و نظام فکری مبتنی بر شعائر اسلامی است.
2- اصلا تمام مسائلی را هم که از غربیها کپی برداری می کند را هم درست انجام نمی دهد.

ادامه تا بعد از سخنان دوستان

یا ولی

خدمت bina88 عرض کنم این کار شما هم تقلید است .تقلید که شاخ نداره !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
در ضمن وقتی کسی بتواند مسائل دینی خود را به خوبی و موشکافانه شناخته و عمل کند و یا بهتره بگیم مجتهد باشد دیگر تقلید او که جایز نیست.به شما پیشنهاد میکنم مرجع تقلید داشته باشید.چون آخه ممکنه توی بعضی مسائل دینی تان دچار مشکل شوید و منحرف شوید.لازم به ذکر هست که امام زمان (عج) فرموده اند در زمان غیبت کبری از عالمان و فقهای دین تبعیت کنید مثل اینکه شما حرف امام زمان (عج) را هم قبول ندارید!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

قران می گوید:
دین ودینداری مایه خوشبختی وسعادت وسلامتی بشر است ولی شماها عکس آن میگوید
حالا یا شماها دروغ میگوئید یا قران

وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَاتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَيْهِم بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَالأَرْضِ وَلَكِن كَذَّبُواْ فَأَخَذْنَاهُم بِمَا كَانُواْ يَكْسِبُونَ ﴿۹۶﴾
ترجمه :

و اگر مردم شهرها ايمان آورند و به تقوا گرایش یابند........قطعا سفره بركات ونعمتهایی از آسمان و زمين برايشان مى‏گشوديم ولى رو گردانیدند وتكذيب نمودند.......پس به [كيفر] دستاوردشان [گريبان] آنان را گرفتيم (۹۶)

یاس من عزیز شما ظاهرا هیچ کدام از تایپها را به دقت مطالعه نکرده اید
ما همه گفته ایم دین پیشرفت به همراه دارد ولی در علل عدم عمل به دین بحث کرده ایم!! ما در بررسی علل عدم عمل به دین کمی اختلاف نظر داریم و سعی ما تبادل نظر و انشاء الله نتیجه درست گرفتن است پیشاپیش از توجه جنابعالی تشکر می کنم..

sarbazevelayat;43519 نوشت:
خدمت bina88 عرض کنم این کار شما هم تقلید است .تقلید که شاخ نداره

sarbazevelayat;43519 نوشت:
به شما پیشنهاد میکنم مرجع تقلید داشته باشید.چون آخه ممکنه توی بعضی مسائل دینی تان دچار مشکل شوید و منحرف شوید.

سلام علیکم
من متوجه نشدم بالاخره مرجع مجتهد دارم یا بقول شما مرجع تقلید دارم یا ندارم.

sarbazevelayat;43519 نوشت:
لازم به ذکر هست که امام زمان (عج) فرموده اند در زمان غیبت کبری از عالمان و فقهای دین تبعیت کنید مثل اینکه شما حرف امام زمان (عج) را هم قبول ندارید!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !!!!!!!!!!!!

من چنین چیزی از ایشان نشنیدم

یاحق

سلام و وقت بخیر :Gol:، یکی دیگر از علل عقب ماندگی مسلمانان ، حداقل در ایران خودمون اینه که دلسوزیهای بی مورد خیلی داریم ، مثلا فرض کنید یه کاری هست که نیاز به تخصصی داره از طرفی یک نفر بیکار و عیالوار هست و ما بر اساس دلسوزی و به خاطر خانواده اش اون شخص رو در اون کار می گماریم که تخصصش رو نداره و یا به خاطر اینکه طرف مومن هست در کاری می گماریم که اصلا تخصص اون کار رو نداره،
البته دلسوزی هم جای ویژه خودش رو داره ، مثلا رفتار امام علی (ع) رو با برادرش در مقابل درخواستش از بیت المال و همچنین رفتارش رو در مقابل یتیمان در نظر بگیرید. ای کاش ما هم شیعه علی (ع) بودیم.

نیایش سبز;43626 نوشت:
یکی دیگر از علل عقب ماندگی مسلمانان ، حداقل در ایران خودمون اینه که دلسوزیهای بی مورد خیلی داریم

سلام علیکم
بله نیایش گرامی شایسته سالاری تبدیل شده به سبیقه سالاری و همینطور فاکتور دیگری هم که بر ایران بر اساس شرایط سیاسی این کشور مستولی است فاکتوی هم اندیشه گرائی است چنانکه اگر کسی را به کاری میگمارند ابتداعا به تخصص وی رجوع نمی کنند بلکه به نگرش اعتقادی - سیاسی شخص مراجعه می کنند.
پسر عموی من که فرزند یک معمم هم هست در پذیرش دانشگاه امام حسین علیهالسلام شرکت کرد فرمی به ایشان دادند تا وارد دانشگاه شود در فرم نوشته بود آیا شما تفکر بسیجی دارید یا خیر.

پسر عموی من که سن جوانی را پشت سر می گذارد و صداقت جلوه یک جوان است انصراف داد.
وقتی دلیلش را جویا شدم گفت اینجا نوشته شما ایا تفکر بسیجی دارید یا نه فرضا من بنویسم بله آنها باید قبول کنند و اگر صادق نباشم پس آنها فریب خورده اند و خودشان هم نفهمیده اند.
پس چه دلیلی دارد سئوالی را مطرح کنند که خودشان نتیجه ای از آن نمی گیرند ؟

گفتم تشریفات است. گفت کسی که با تشریفات داخل این دانشگاه میشود علوم تشریفاتی خواهد آموخت و نه آن علم بدردش می خورد و نه آن تشریفات.

بیائید حقیقت را بیبیم و آنرا اجرا نمائیم


علم کلام یا فلسفه اسلامی به مراتب از فلسفه یونانی و غربی و سقراطی قوی تر و هدفمندتر است.

این علم که به تحلیل تمام جوانب دینی میپردازد و ریشه یابی تمام علل و عوامل یک پدیده در حیطه سیطره دید اوست می تواند خیلی مراتب را تصحیح و بهینه نماید.

یک جمع متفکر و عالم از علمای علم کلام اسلای با حضور مقتصدین و صنعتگران می توانند طرحی نو ایجاد نمایند که دنیا و تاریخ را به شگفتی وادارد.

عنایت کنید این ادعای این حقیر بی دلیل نیست و آرمانگرایانه صحبت نمی کنم بلکه کسانی که دستی بر آتش دارد و علم کلام و قدرت آن را می شناسند می دانند که این علم یکی از نمودهای کلام الهی در دعوت انسانها به تفکر و تعقل است.

علم کلام در جوامع اسلامی تا کنون درگیر شناخت و سیر و سلوک در عالم معنی بوده ودر عالم ماده بکار گرفته نشده .

لذا
اگر احکام دینی شکل اصیل خود را بیابد و علم کلام به تفسیر شرایط بپردازد هیچ چیزی دور از تصور در این عالم مادی و در حدود آن نیست.

یاعلیم

همه ما پذیرفته ایم که دین عامل پیشرفت است .

مثالهای دوستان موارد عدم عمل به سفارشات دین است..

علل عدم عمل به دین سوال اساسی است .
که پاسخ به این سوال راه گشاست.
منتظر پاسخ اساتید محترم خصوصاا ستادگرامی رضا که معمولا مفصل می نویسند هستم ضمن اینکه در مورد خصوصیات گروه های به ظاهر مسلمان آخرالزمان که معاند امام زمانند می خواهم مطالبی بدانم

با سلام

ببخشید من تازه واردم هر چی گشتم جایی رو پیدا نکردم برای اینکه تو این نظر سنجی شرکت کنم :Gig:
میشه راهنماییم کنین :Gol:

علت تعيين کننده
يکي از علل عمده عقب ماندگي مسلمانان عدم توجه ايشان به تغييرات در عرصه تقابل بين نيروهاي اديان مختلف بود،مسلمانان گمان مي کردند که هميشه بايد با شمشير در برابر دشمن ايستاد و به جنگ سرد و جنگ نرم که از همان زمان جنگ هاي صليبي آغاز شد اشراف نداشتند متاسفانه دشمنان توانستند با ترويج فساد و فحشا اندلس را با فضاحت تمام از مسلمين بگيرند و سپس با ترويج مکتب خمودي تصوف غيرت و شجاعت را از ميان مسلمانان برچيدند.
اگر مطالعه بفرماييد در خواهيد يافت که به هنگام حمله مغول ايران نه به دست سلطان محمد خوارزمشاه بلکه در دستان بي کفايت ارباب خانقاه بود که هيچ عقيده اي به جنگ نداشت،بيشتر اراضي کشور تحت طيول پيران خانقاه بود و تفکر صوفي گري بر تمام ممالک اسلامي سايه افکنده بود،چنان که معروف است مغولي قصد جان يکي از بزرگان صوفي را کرد وي رقص کنان به سوي مغول آمد و با عقيده به وحدت وجود و خيالي بودن ماهيات گفت: هر دم خود را به شکلي در مي آوري و حالا هم کلاه تاتاري به سر گذاشته اي گمان مي کني نميشناسمت، و به اين راحتي جان خود را از دست داد يا معروف است در نيشابور مردم رقص کنان مي آمدند و سر به تيغ مغولان مي سپردند و اين کج انديشي مانع از تيغ بر کف گرفتن مي شد.
امروزه نقش کليسا در حمله مغول به جهان اسلام به وضوح روشن شده است و جالب آنکه ما هنوز در خوابيم کارتون مارکوپولو را پخش مي کنيم بي آنکه بدانيم اهميت وي براي غرب چيست ملاقاتهاي مارکو را که پس از پدر از سوي کليسا مامور ملاقات با قوبلاي مي شود را مي بينيم روغن مقدسي را که مارکو به عنوان هديه براي خان مغول مي برد و مجوز مخصوص عبور در سراسر ممالک مغولي را دريافت مي کند را تماشا مي کنيم و هنوز در خوابيم،بله اتحاد مغول و صليبيون، در واقع مسيحيان موفق شدند از پشت به مسلمانان حمله کنند و عقب ماندگي امروز ما آن روز رقم خورد...
جالب است بدانيم که صفويه از گرايش صوفيان به تشيع به وجود آمده و به اوج رسيد و از گرايش شيعه به تصوف افول يافت تاجايي که اصفهان با جمعيت ميليوني تسليم قتل عام بيست هزار افغان شد.
شناخت عوامل عقب ماندگي بايد چراغي باشد روشن کننده مسير آينده، اينکه در گذشته چه اتفاقي افتاده مهم است اما مهمتر آن است که آيندگان دلايل عقب ماندگي دوره ما را ننويسند.

با سلام
باید عرض کرد اول باید عقب ماندگی را معنی کرد. اگر معنی ان را در عقب ماندگی علمی و تکنولوژیکی بدانیم بله باید گفت که مسلمانان عقب افتاده اند. متفکرین زیادی در این باب صحبت کرده اند برخی گفته اند عامل استکبار و دیگران نیز دلایلی از جمله وجود حاکمان فاسد را عنوان کرده اند و ... ولی استکبار به تنهایی نمی تواند عامل عقب افتادگی شود چون تا ملتی یا تمدنی ضعیف نشود کسی نمی تواند ان را استعمار کند بنابراین باید گفت استعمار معلول عقب ماندگی ما بود نه علت ان البته در عقب نگه داشتن مسلمانان تاثیر زیادی داشته است.و اما وجد حاکمان فاسد و نالایق هم علت اصلی نیست زیرا حاکمان هم جزیی از جامعه بوده اند و باید پرسید چه عواملی باعث می شود که حاکمان فاسد در یک جامعه امور را بدست می گیرند.و برخی هم تفسیر دین را عامل عقب ماندگی مسلمانان می دانند و اینکه در قرنهای 6 و بعد فلسفه مورد بی مهری قرار گرفت و به تبع ان علوم دیگر طبیعی نیز فدای فلسفه شدند چرا که بسیاری از فیلسوفان منجم و طبیب و .. هم بودند.ولی در این حالت نیز باید اندیشید که چه عاملی باعث شد که در حوزه اندیشه این اتفاق رخ دهد. بطورکلی تمدنها شکل می گیرند و به اوج می رسند و بعد افول می کنند و در مورد علل افول تمدنها اطلاعات بسیار کمی وجود دارد زیرا مورد بسیار کم بوده است یعنی فقط چند تمدن را بشر تجربه کرده است که به افول رسیدند و بنابراین مثل سایر عوامل محیطی نیستند که بسیار تکرار پذیرند تا بتوان قاعده کلی ان را استخراج کرد.

amini;50496 نوشت:
علت تعيين کننده
يکي از علل عمده عقب ماندگي مسلمانان عدم توجه ايشان به تغييرات در عرصه تقابل بين نيروهاي اديان مختلف بود،مسلمانان گمان مي کردند که هميشه بايد با شمشير در برابر دشمن ايستاد و به جنگ سرد و جنگ نرم که از همان زمان جنگ هاي صليبي آغاز شد اشراف نداشتند متاسفانه دشمنان توانستند با ترويج فساد و فحشا اندلس را با فضاحت تمام از مسلمين بگيرند و سپس با ترويج مکتب خمودي تصوف غيرت و شجاعت را از ميان مسلمانان برچيدند.
اگر مطالعه بفرماييد در خواهيد يافت که به هنگام حمله مغول ايران نه به دست سلطان محمد خوارزمشاه بلکه در دستان بي کفايت ارباب خانقاه بود که هيچ عقيده اي به جنگ نداشت،بيشتر اراضي کشور تحت طيول پيران خانقاه بود و تفکر صوفي گري بر تمام ممالک اسلامي سايه افکنده بود،چنان که معروف است مغولي قصد جان يکي از بزرگان صوفي را کرد وي رقص کنان به سوي مغول آمد و با عقيده به وحدت وجود و خيالي بودن ماهيات گفت: هر دم خود را به شکلي در مي آوري و حالا هم کلاه تاتاري به سر گذاشته اي گمان مي کني نميشناسمت، و به اين راحتي جان خود را از دست داد يا معروف است در نيشابور مردم رقص کنان مي آمدند و سر به تيغ مغولان مي سپردند و اين کج انديشي مانع از تيغ بر کف گرفتن مي شد.
امروزه نقش کليسا در حمله مغول به جهان اسلام به وضوح روشن شده است و جالب آنکه ما هنوز در خوابيم کارتون مارکوپولو را پخش مي کنيم بي آنکه بدانيم اهميت وي براي غرب چيست ملاقاتهاي مارکو را که پس از پدر از سوي کليسا مامور ملاقات با قوبلاي مي شود را مي بينيم روغن مقدسي را که مارکو به عنوان هديه براي خان مغول مي برد و مجوز مخصوص عبور در سراسر ممالک مغولي را دريافت مي کند را تماشا مي کنيم و هنوز در خوابيم،بله اتحاد مغول و صليبيون، در واقع مسيحيان موفق شدند از پشت به مسلمانان حمله کنند و عقب ماندگي امروز ما آن روز رقم خورد...
جالب است بدانيم که صفويه از گرايش صوفيان به تشيع به وجود آمده و به اوج رسيد و از گرايش شيعه به تصوف افول يافت تاجايي که اصفهان با جمعيت ميليوني تسليم قتل عام بيست هزار افغان شد.
شناخت عوامل عقب ماندگي بايد چراغي باشد روشن کننده مسير آينده، اينکه در گذشته چه اتفاقي افتاده مهم است اما مهمتر آن است که آيندگان دلايل عقب ماندگي دوره ما را ننويسند.

دوست عزیز تمدن چیزی نیست که فقط با یک شخص بوجود بیاید و با اشتباه یک شخص هم از بین برود انهایی که شما گفتید معلول عقب ماندگی هستند. وقتی یک نمدنی وجود دارد می تواند سایر چلشها را در خود هضم کند. مغولان وقتی به ایران حمله کردند تاثیرات نامطلوبی را ایجاد کردند و بسیاری از متفکران ما را کشتند ولی ایا انها روح ان تفکر را هم کشتند و چه شد که بعد از یورش انها دیگر بار ان اندیشه ها پویا نشد. تمدن فقط شخص نیست تمدن فقط حضور متفکران و .. نیست بلکه بوجود امدن این متفکران از معلول های تمدن است یعنی تمدن مثل یک روح است که در جامعه ای وجود دارد. و به همین راحتی هم با یک یورش و ... از بین نمی رود.

nooredel;50510 نوشت:
دوست عزیز تمدن چیزی نیست که فقط با یک شخص بوجود بیاید و با اشتباه یک شخص هم از بین برود انهایی که شما گفتید معلول عقب ماندگی هستند. وقتی یک نمدنی وجود دارد می تواند سایر چلشها را در خود هضم کند. مغولان وقتی به ایران حمله کردند تاثیرات نامطلوبی را ایجاد کردند و بسیاری از متفکران ما را کشتند ولی ایا انها روح ان تفکر را هم کشتند و چه شد که بعد از یورش انها دیگر بار ان اندیشه ها پویا نشد. تمدن فقط شخص نیست تمدن فقط حضور متفکران و .. نیست بلکه بوجود امدن این متفکران از معلول های تمدن است یعنی تمدن مثل یک روح است که در جامعه ای وجود دارد. و به همین راحتی هم با یک یورش و ... از بین نمی رود.

جناب نور دل
يا مطلب را مطالعه نفرموديد و يا اينکه متوجه نشديد من عامل عقب ماندگي را شخص معرفي نکردم بلکه انحراف در تفکر و بينش جامعه دانستم ،اسلامي که با پتانسيل بالا و پر انرژي ظهور کرد به ناگاه با نفوذ افکار منحرف تصوف که وام هاي کلاني از رهبانيت مسيحي و جوکيان هندي گرفته بود دچار خمودي و سستي گشت،از مردمي که رقص و سماء را جايگزين علم و جهاد کنند و به جاي تبليغ دين و فعاليت و آباداني به فکر چله نشيني هاي مکرر باشند کاري بر نمي آيد جز انفعال و وادادگي ،مفتخوران زيادي که در آن دوره کشکول به دست در حال سياحت بودند و در هر منزل در خانقاهي اطراق کرده و مدتي به عيش و نوش مي پرداختند خود دليلي بر اوضاع آن زمان و طرز تفکر آنها هستند،کار کمترين اهميت را داشت بي خود نيست که سعدي تشويق به کار مي کند که برو کار مي کن مگو چيست کار که ...

amini;50496 نوشت:
علت تعيين کننده
يکي از علل عمده عقب ماندگي مسلمانان عدم توجه ايشان به تغييرات در عرصه تقابل بين نيروهاي اديان مختلف بود،مسلمانان گمان مي کردند که هميشه بايد با شمشير در برابر دشمن ايستاد و به جنگ سرد و جنگ نرم که از همان زمان جنگ هاي صليبي آغاز شد اشراف نداشتند متاسفانه دشمنان توانستند با ترويج فساد و فحشا اندلس را با فضاحت تمام از مسلمين بگيرند و سپس با ترويج مکتب خمودي تصوف غيرت و شجاعت را از ميان مسلمانان برچيدند.

با سلام
دوست گرامی خوش حال میشوم در این مورد بیشتر توضیح دهید!!
با تکیه به تاریخ و دانشمندان اسلام در تاریخ!!!

رضا;50575 نوشت:
با سلام دوست گرامی خوش حال میشوم در این مورد بیشتر توضیح دهید!! با تکیه به تاریخ و دانشمندان اسلام در تاریخ!!!

آقای همکار اجرایی انجمن تاریخ
با سلام
گمان نمیکنم برداشت تاریخی نیازی به ارجاع دادن داشته باشد!!؟.
ارائه مدرک آنجا لازم است که واقعه ای تاریخی را نقل نماییم اما تحلیل از وقایع نیاز به ارجاع ندارد!!!!.
مضافا این که بحث کلامی نکردم تا نیاز باشد از علمای مسلمان بهره ببرم!!!
توضیح بیشتری هم لازم نیست چون سیر تاریخی مساله بسیار روشن است لطفا شما مطالب بنده را یکبار از اول تا آخر بخوانید اگر با توجه به نکاتی که عرض کردم فرمایشی بود در خدمتم.
ضمن آنکه هدف ما خوشحالی شما ...

amini;50743 نوشت:
آقای همکار اجرایی انجمن تاریخ
با سلام
گمان نمیکنم برداشت تاریخی نیازی به ارجاع دادن داشته باشد!!؟.
ارائه مدرک آنجا لازم است که واقعه ای تاریخی را نقل نماییم اما تحلیل از وقایع نیاز به ارجاع ندارد!!!!.
مضافا این که بحث کلامی نکردم تا نیاز باشد از علمای مسلمان بهره ببرم!!!
توضیح بیشتری هم لازم نیست چون سیر تاریخی مساله بسیار روشن است لطفا شما مطالب بنده را یکبار از اول تا آخر بخوانید اگر با توجه به نکاتی که عرض کردم فرمایشی بود در خدمتم.
ضمن آنکه هدف ما خوشحالی شما ...


با سلام
جناب امینی چطور این مطلب را میگوید مگر تاریخ دست آویز من و شما ست ؟؟
شما جماعت مسلمان را زیر سوال بردید !!با تکیه بر تاریخ!!؟
با کدام منبع ؟این که دیگر طفره رفتن ندارد اخوی؟!!!زمانی تحلیل کردن درست میباشد که پشتوانه کلامی داشته باشیم!!!
و علم تاریخ!!!بنده گفتار شما را دیدم که در جواب نوشتاری ارائه دادم!!
درست همین جاست که وقتی از متفکر امروزی سوال میشود در جواب میگوید !!آقا ما که بعید العهد شدیم!!لازم نیست ما میدانیم و غیره !!!!!؟
یکی از عوامل بزرگ عقب ماندگی همین تحلیلها و تفسیرهای به رای میباشد دوست عزیز !!
فکر کنم بعد نباشد از اول پیگیر تاپیک شوید!!
یا حق

رضا;50767 نوشت:
با سلام
عليکم السلام و رحمه الله
رضا;50767 نوشت:
جناب امینی چطور این مطلب را میگوید مگر تاریخ دست آویز من و شما ست ؟؟
دستاويز من نيست ولي شما را نميدانم البته براي برخي حداقل نان و آب دارد!
رضا;50767 نوشت:
شما جماعت مسلمان را زیر سوال بردید !!با تکیه بر تاریخ!!؟
بخشي که شما سوال فرموديد مربوط به تحليل من بود ،اينکه مغول حمله کرد و ايران شکست خورد و اينکه در ؟آن دوره تصوف فرهنگ غالب کشور بود وقايع تاريخي است و ميتواند مورد سوال واقع شود اما اينکه من علت اين شکست را عدم آشنايي مسلمين با شيوه هاي دشمنان بيان کردم تحليل من است شما بگو قبول ندارم نظرتان محترم
رضا;50767 نوشت:
با کدام منبع ؟این که دیگر طفره رفتن ندارد اخوی؟!!!زمانی تحلیل کردن درست میباشد که پشتوانه کلامی داشته باشیم!!! و علم تاریخ!!!بنده گفتار شما را دیدم که در جواب نوشتاری ارائه دادم!!
با وجودي که رشته اصلي من کلام است اما در مباحث تاريخي و تحليل از وقايع تاريخ هيچ نيازي به کلام نداريم مگر اينکه بحث از سيره و وقايع در حوزه دين باشد که جهت قضاوت نياز به پشتوانه کلامي است.
رضا;50767 نوشت:
درست همین جاست که وقتی از متفکر امروزی سوال میشود در جواب میگوید !!آقا ما که بعید العهد شدیم!!لازم نیست ما میدانیم و غیره !!!!!؟ یکی از عوامل بزرگ عقب ماندگی همین تحلیلها و تفسیرهای به رای میباشد دوست عزیز !!

آقاي عزيز مگر قرآن است که تفسير به راي باشد، تحليل از وقايع تاريخي نيازي به ارجاع ندارد، نميدانم اينها بحث هاي روشني است شما با ديدگاه کلامي به همه مباحث نگاه مي کنيد اگر متدينين تحليل نکنند آنگاه بي دينان تحليل ارائه کرده و همه مشکلات را متوجه اسلام مي کنند نه مسلمان ها.
چشم ها را از گذشته ايران و شکست هايش در برابر اسکندر و يونان و مسلمان ها مي بندند و شکوه ايران باستان را به رخ اسلام مي کشند.
موفق باشيد

با تشکر از آقا رضا
به ارائه برخي منابع به توصيه ايشان مي پردازم

نقش مسيحيت و صليبيان در سقوط بغداد
از عوامل ديگر اين تهاجم كه نبايد از نظر دور داشت، تحركات گسترده مسيحيت‏يا صليبيان است كه براى شكستن جهان اسلام و بغداد و يا كاستن قدرت رقباى اصلى خود يعنى حكام مسلمان در تلاش و تكاپو بودند و رد پاى زيادى از آنان به جاى مانده است . در دوران سلطنت «گيوك‏» كه مادرش مسيحى نسطورى و زن با نفوذ چنگيز بود، ابتدا «قداق‏» و سپس شخص مسيحى ديگرى به نام «جينقاى‏» كه مشاور چنگيز بود، به مقام وزارت رسيد و عملا زمام امور به دست اينها افتاد (15) .
به قول مؤلف «تاريخ جهانگشاى‏» همه كارها در دست قداق و جينقاى بود (16) .
كشيشان به خصوص اطباى مسيحى از همه‏جا: سوريه، يونان، بغداد و روسيه به دربار خان مغول رفت و آمد داشتند . مسيحيان در عصر جنگ‏هاى صليبى مسلمانان را مورد حمله و بدگويى قرار مى‏دادند (17) حتى خان مغول به نفع مسيحيان در اشاعه مسيحيت كمك مى‏كرد .
در جنگ هاى صليبى (اواخر قرن 11 تا اواخر قرن 13 ميلادى) مسيحيت اروپا در انديشه همكارى با مغولان عليه مسلمانان افتاد (18) .
در دربار و نيروهاى مغول با آنان كه مسيحى نسطورى كم نبود، اروپاى مسيحى به فكر اتحاد با مغولان عليه مسلمانان افتاد .
پاپ انيوسان چهارم (1243 - 1245م) سپس «سن لوئى‏» نهم شاه فرانسه (1226 - 1227م) نمايندگانى به قراقورم در شرق فرستادند تا با كسب اطلاعاتى، زمينه همكارى نظامى مغولان عليه مسلمانان را فراهم سازند (19) .
سفرنامه «ماركوپولو» و پدرش و تجار اروپايى و ونيزى در دربار خان، در حمله مغول به بلاد اسلامى بى‏تاثير نبوده است .
تحريك و تشويق غرب و اروپاى مسيحى و عوامل پنهانى صليبى، اعزام پيك و هيئت‏هاى آنان را در كنار ديگر عوامل نمى‏توان ناديده گرفت (20) .
پى‏نوشت:

15) ابراهيم تيمورى، امپراتورى مغول و ايران، ص 417 و 454 .
16) تاريخ جهانگشاى، ج‏1، ص 214 .
17) بارنولد، تركستان، ص 477، و عباس اقبال تاريخ مغول، ص 154 .
18) امپراتورى مغول و ايران، ص 421 .
19) همان، بارنولد، تركستان، ص 458، تيمورى، امپراتورى مغول و ايران .
20) سرنولد اسپرلر، تاريخ مغول در ايران، ص 49 .

دکتر علی اکبر حسنی/سايت حوزه دات نت

يكى از علل حمله مغول به بغداد نفوذ عيسويان در لشكر مغول بوده است و همان طور كه مى دانيد، هم زمان با حمله مغول به ايران مسيحيان شكست سختى در جنگ هاى صليبى از مسلمانان خورند بنابراين با قوم وحشى مغول طرح دوستى ريخته و سعى كردند با كمك آنها، شكست خود را جبران كنند. از اين رو مى توان گفت نفوذ زياد زن هلاكو كه عيسوى بود و سفارش برادر هلاكو و نيز سردار سپاه مغول كه مسيحى بود، نقش مهمى در فتح بغداد داشت.

غلبه تصوف

در اين عهد تصوف بي‌اندازه گسترش يافت و خانقاهها نفوذ و كثرت و اهميت زيادي پيدا كردند، و به دنبال ‏آن آداب و رسوم خانقاهي و تصوف بصورت علمي مدوّن و صورت بندي شد. ‏ مغولان پس از چندي به دليل گسترش تصوف در بين مردم، و با ملاحظة اشتراكات بين مذهب اوليه، شمني، و مذاهب بعدي خود چو ن ‏بودائيت، مسيحيت و اسلام كه به تدريج به آنها گرويدند با تصوف، و همچنين نقش عظيم تصوف در انزواگرايي و سستي مردم و جلوگيري از ‏شورش عليه حكومت بدوي آن‌ها، به آن توجه نموده و در گسترش آن و بخصوص در ايجاد خانقاهها همت گذاشتند. ‏ روند حمايت مغولان از تصوف در زمان ايلخانان مغول به اوج خود رسيد و ايلخاناني چون غازان خان، الجايتو، ابوسعيد و وزاري آن‌ها چون ‏رشيدالدين فضل الله و غياث الدين محمد به آيين تصوف گرائيدند و خانقاههاي زيادي در گوشه و كنار ايران احداث كردند.‏ گسترش و عو ام پسند و قالبي شدن تصوف در عصر مغول منجربه ابتذال، پوچي، بي‌مايگي و انحطاط آن در قرنهاي بعد شد، و در واقع گسترش ‏آن امري صوري و ظاهري و بيشتر كمّي بود، نه توسعه‌اي همه جانبه. ‏ در پايان ذكر اين نكته نيز ضروري است كه در اين عصر، در انديشة برخي صوفيان جبر گرايي و تكيه بر عنايت الهي بيش از پيش غلبه پيدا ‏كرده بود، لذا صوفيان به مغولان به عنوان قضاي الهي مي‌نگريستند و كاري به آن‌ها نداشتند. تا اينكه پس از سقوط بغداد مغولان در سال 656 هـ ‏‏. ق ، تشيع كه از شرايط دشوار گذشته رهايي يافته بود، به جهت استفاده از جايگاه برجستة تصوف نزد مغولان، ‌به آن نزديك شده، و با آن ‏پيوندي مستقيم يافت. نهايتاً تحت تأثير تشيع، شاخه‌اي از تصوف ظلم ستيز و عدل گستر در قالب نهضتهاي صوفيه چون سربداران پديد آمد و ‏در براندازي حكومت ايلخانان در سال 736 هـ نقش عمده‌اي بازي كرد. ‏
يوسف جعفر زاده/دانشگاه تهران/پايان نامه

صفويه نيز که در اواخر قرن نهم قد علم کرد و تير خلاص به حکومت هاي مغولي زد از همين صوفيه تغيير يافته که بيشتر رنگ و بوي شيعه يافته بود سر برآورد.



غلبه تصوف2
در قرن پنجم هجری خزشهای بزرگ اقوام ترک به سوی ایران آغاز گردید و امپراتوری ترکان سلجوقی تشکیل شد که دامنه‌هایش از یکسو تا دمشق و از سوی دیگر تا اواسط آسیای میانه امتداد داشت. این خزش با یورش مغولان به اوج رسید، و چنانکه میدانیم مغول‌ها ایران و عراق را تسخیر کردند و سلطه‌شان بر ایران قرنها استمرار داشت. و آنچه در این دوره تصوف نامیده می شد را با پیرایه‌های نوینی عرضه داشت که اساسش بر تقدس پیر طریقت و ولایت مطلقه او، و تقدس خانقاه و خانقاهداران بود.
این دوره یکی از مهمترین ادوار تاریخ تصوف در ایران و در دیگر سرزمینهای اسلامی است زیرا در این دوره تصوف پس از تحمل مخالفتها و نشیب و فرازها بالاخره به ثبات رسید و هیئت منظمی پیدا کرد و به خصوص به واسطۀ ابوحامد غزالی در میان اهل سنت ــ که مذهب اکثر مسلمانان ایران آن زمان بود ــ جایگاهی محترم یافت صوفیان این دوره در ابراز عقاید و اجرای مراسم آزاد بودند و علاوه بر نفوذی که در میان مردم داشتند در میان امرا نیز حامیانی پیدا کردند از جمله خواجه نظام الملک وزیر دورۀ سلجوقی از حامیان صوفیه بخصوص ابوسعید ابوالخیر بود . این وضع از دورۀ خوارزمشاهیان تا حملۀ مغول نیز ادامه یافت ؛ در این سده تصوف بیش از پیش در حیات فردی و اجتماعی مسلمانان ریشه دوانید و گرایش عمومی بدان فزونی یافت. نشر تصوف در اين عهد تنها در ايران صورت نگر فت بلكه از طريق صوفياني كه پيش از حمله مغول به نواحي ديگر ( روم ، شام ، هند ) از ايران گريختند توسعه يافت . هر يك از اين عرفا و مشايخ صوفيه در هر كجا كه بودند به ارشاد و هدايت خلق مي پرداختند .من الجمله : بهاء ولد ، برهان الدين محقق ، شمس الدين محمد تبريزي ، مولوي ، نجم الدين رازي ، سيف الدين محمد فرغاني و عده كثير ديگر ..... .
چنانکه وقتی ابن بطوطه جهانگرد پر اوازۀ مراکشی ، در نیمۀ نخست سدۀ 8 ( ه . ق ) از مغرب تا مشرق جهان اسلامی به سفر پرداخت ، در همه جا خانقاه ها و رباط ها و تکیه ها و لنگرها را پر از جنب و جوش دید ، تصوف در این دوره بر فرهنگ ایرانی _ اسلامی نیز سایه افکند و ادبیات فارسی را تحت نفوذ و سیطرۀ خود درآورد ، میراث صوفیه ، چه در عرفان نظری و عملی ، و چه در شعر صوفیانه پخته تر شد و آثار ماندگاری چون عوارف المعارف ، مرصادالعباد و فصوص الحکم به نگارش درآمد و مثنوی مولوی شعر صوفیانه را به اوج خود رسانید . در میان وقایعی که در این سده رخداد ، دو رویداد ، یعنی حملۀ ویرانگر مغول و ظهور ابن عربی بیش از همه در جریان تصوف این دوره و دوره های بعدی تأثیر گذاشت. به گونه ای که در حملۀ مغول به ایران در اکثر شهرهای ایران مشایخ صوفیه و خانقاهها وجود داشتند مغولان با آنکه بسیاری از صوفیان را کشتند از جمله نجم الدین کبری _ از مشایخ بزرگ صوفیه _ که در واقعۀ قتل عام خوارزم کشته شد و همچنین عطار _ بنابرتحقیق دقیق ، در سال 618 (ه . ق) در نیشابور (شادياخ) به قتل رسيد _ را و سبب آوارگی و مهاجرت عده ای از صوفیان از جمله نجم الدین رازی شدند در نهایت بر رونق آن افزودند زیرا از سویی در آن دوران خرافه پرستی مغولان و اعتقاد آنها به کارهای خرق عادت صوفيان باعث اعتقاد گسترده آنها به اين صوفيان شده بود که همين امر باعث گسترش آنها می شد.

خلاصه کنفرانس - تأثير حمله مغول بر تصوف/دانشجويان ارشد رشته اديان/دانشگاه آزاد/واحد تهران شمال

Amini;50815 نوشت:
عليکم السلام و رحمه الله
دستاويز من نيست ولي شما را نميدانم البته براي برخي حداقل نان و آب دارد!

[=Century Gothic]
با سلام
منظورتان را متوجه نشدم که دستاویز شما نیست و برای برخی آب و نان دارد!!؟؟؟؟
مگر شما از این راه نان میخورید؟؟:Cheshmak:
اخوی از شما توضیح بیشتر خواستیم !!غیر از این بوده؟؟؟:Sokhan:
[=Century Gothic]دیگه این ادبیات چیست!!؟
آیا منبع خواستن از اینکه مسلمانان گمان میکردند فقط با شمشیر میتوانند پیروز شوند!!؟این همه .دغدغه داشت؟!

پس تکلیف شناخت ادیان جان بی ناس چه میشود که حاصل پیشرفت اروپاه را علم مسلمانان در کتاب خود میداند!!!؟؟؟؟؟:Gig:
منظورم از تفسیر و تحلیل اخوی اینجاست!!!؟

[=Century Gothic]
[=Century Gothic]وَ قَالَ [علیه السلام] لَوْ ضَرَبْتُ خَیْشُومَ الْمُؤْمِنِ بِسَیْفِى هَذَا عَلَى أَنْ یُبْغِضَنِى مَا أَبْغَضَنِى وَ لَوْ صَبَبْتُ الدُّنْیَا بِجَمَّاتِهَا عَلَى الْمُنَافِقِ عَلَى أَنْ یُحِبَّنِى مَا أَحَبَّنِى وَ ذَلِكَ أَنَّهُ قُضِیَ فَانْقَضَى عَلَى لِسَانِ النَّبِیِّ الْأُمِّیِّ ص أَنَّهُ قَالَ یَا عَلِیُّ لَا یُبْغِضُكَ مُؤْمِنٌ وَ لَا یُحِبُّكَ مُنَافِقٌ .
[=Century Gothic]و درود خدا بر او ، فرمود : اگر با شمشیرم بر بینى مؤمن بزنم كه دشمن من شود ، با من دشمنى نخواهد كرد ، و اگر تمام دنیا را به منافق ببخشم تا مرا دوست بدارد ، دوست من نخواهد شد و این بدان جهت است كه قضاى الهى جارى شد ، و بر زبان پیامبر اُمى (ص) گذشت كه فرمود :
" اى على ! مؤمن تو را دشمن نگیرد ، و منافق تو را دوست نخواهد داشت ."


نقل
نوشته اصلی توسط : amini

علت تعيين کننده
يکي از علل عمده عقب ماندگي مسلمانان عدم توجه ايشان به تغييرات در عرصه تقابل بين نيروهاي اديان مختلف بود،مسلمانان گمان مي کردند که هميشه بايد با شمشير در برابر دشمن ايستاد و به جنگ سرد و جنگ نرم که از همان زمان جنگ هاي صليبي آغاز شد اشراف نداشتند متاسفانه دشمنان توانستند با ترويج فساد و فحشا اندلس را با فضاحت تمام از مسلمين بگيرند و سپس با ترويج مکتب خمودي تصوف غيرت و شجاعت را از ميان مسلمانان برچيدند.

[=Century Gothic]با سلام
دوست گرامی خوش حال میشوم در این مورد بیشتر توضیح دهید!!
با تکیه به تاریخ و دانشمندان اسلام در تاریخ!!!

[=Century Gothic]شمع ديدم گرد او پروانه ها چون جمع ها
شمع کی ديدم که گردد گرد نورش شمع ها
شمع را چون برفروزی اشک ريزد بر رخان
او چو بفروزد رخ عاشق بريزد دمع ها
چون شکر گفتار آغازد ببينی ذره ها
از برای استماعش واگشاده سمع ها
....!...!
..!

جناب آقا رضا
گمان مي کنم جواب شما را دادم بقيه مطالب که در پست اخيرتان است برايم نامفهوم مي باشد.
روايت مذکور موضع اهل بيت(ع) است که ما هم گردن مي نهيم،بحث من در رابطه با واقعيتي است که در برهه اي توسط مسلمانان واقع شده است من نميگويم اسلام چنين است مي گويم مسلمانان در آن برهه درک صحيحي از شيوه هاي جديد دشمن در جنگ نداشتند .
در رابطه با متني که شما را حساس کرده بايد بگويم ما علل عقب ماندگي را بررسي مي کنيم وگرنه نقش اسلام در پيشرفت و تمدن جهان قابل انکار نبوده و حتي با تمام سعيي که برخي انجام مي دهند تا اين نقش را انکار کنند اما از عهده بر نمي آيند.
صحبت بر اين است که از چه وقت و به چه دلايلي مسلمانان از نظر پيشرفت تکنولوژي عقب ماندند،برخي دوستان عللي را مطرح کردند من هم به زعم خودم علتي تعيين کننده را بيان داشتم اتحاد صليبيون با مغول ها که مدرک بسيار دارد و بعضا ارائه گرديد يکي از شيوه هاي دشمنان بود که متاسفانه در کوتاه مدت جواب داد هر چند که در بلند مدت به ضرر خودشان هم تمام شد.
موفق باشيد

موضوع قفل شده است