جمع بندی وسواس در ریا

تب‌های اولیه

9 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
وسواس در ریا

سلام خسته نباشید من چند وقته دچار وسواس در ریا شدم! فک میکنم همه کارایی که میکنم یا حرفایی که میزنم از دید بقیه اغراق آمیز و ریائه. میترسم در باره چیزی اظهار نظر کنم فک میکنم ریا میشه! دارم روانی میشم لطفا کمکم کنید :Ghamgin:

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد امیدوار

Hannane;503881 نوشت:
سلام خسته نباشید من چند وقته دچار وسواس در ریا شدم! فک میکنم همه کارایی که میکنم یا حرفایی که میزنم از دید بقیه اغراق آمیز و ریائه. میترسم در باره چیزی اظهار نظر کنم فک میکنم ریا میشه! دارم روانی میشم لطفا کمکم کنید :Ghamgin:

بسمه تعالی
با عرض سلام و تحیت محضر جنابعالی
همونطور که به خوبی اشاره فرمودید، خستگی شما بیانگر وسواسی و غیر واقعی بودن این برداشت است. اینکه پذیرفته اید این ویژگی نوعی وسواس است، گام بزرگی است که گام بعد یعنی بی اعتنایی مبتنی بر آن است.
بنابراین لازم است به راحتی ابراز نظر کنید و از منفی نگری اجتناب کنید.
شما فردی هستید که مانند دیگر افراد وسواس خودنظاره گری (درون نگری) بالایی دارید و به شکل افراطی به جزییات رفتار خود دقت می کنید و به اصطلاح رفتار خود را زیر ذره بین قرار می دهید. لذا هر زمانی که ندای درونی، شما را به سمت توجه و تحلیل رفتار یا گفتارتان فرا خواند، به این ندای یاس آور و مسموم گوش ندهید و نسبت به آن بی اعتنا باشید. سعی کنید به جای گوش دادن به این ندای مخرب، جملات مثبت نظیر " اگر اعمال من ریاکارانه بود، تا این اندازه اذیت نمیشدم !" را جایگزین کنید. به محض جایگزینی ذهنی جمله مثبت به جای منفی، ذهن خود را به سایر موضوعات منصرف کنید و از پرداختن به این موضوع صرفنظر نمایید.
اجازه ندهید این فکر مسموم نشاط و پیشرفت مادی و معنوی شما را به مخاطره بیاندازد. پس با اهتمام مضاعف و پشتکاری دوچندان نسبت به گذشته به بیان و ابراز رفتار و گفتار مورد نظر بپردازید.
طبعا برای مدتی بی اعتنایی کردن سخت است و ممکن است باعث آزار شما شود، اما به یاد داشته باشید اگر با استمداد از خدای بزرگ، برای مدتی بی اعتنایی را تمرین کنید، از شر این وضعیت خلاص خواهید شد.

در پناه خدای متعال موفق باشید

و آخر دعوانا ان الحمدالله رب العالمین

بسم الله الرحمن الرحیم

یا اجازه استاد امیدوار بنده هم یک مطلب کنار فرمایشات ایشون بگم از اون نظر که خودم قبلا دچار همچین وضعیتی شدم.

علاوه بر مبحث روانشناسی که وسواس ریشه در اضطراب داره و اضطراب هم ممکنه از عزت نفس پایین سرچشمه بگیره در وضعیت خودتن بازنگری داشته باشید یعنی ریشه یابی دقیقی بفرمایید

اما از نظر دینی ، یادتون باشه که شیطون از هر دری وارد میشه گاهی برای اینکه مانع از عمل صالح شما بشه مسئله رو با وسوسه اینجور به شما تلقین میکنه!

لذا یکی از راه های خیلی مهم 1- توکل بر خدا و استمداد از خداوند 2- عکس فکرتون عمل کنید یعنی اگه میخواستید کاری انجام بدید و فکر وسواسی اومد سراغت به فکرتون بگیید میخواهم

اصلا بر فرض می خواهم کارم ریا باشه و بالافاصله کارتون رو انجام بدید یا حرفتون رو بزنید ان شاءالله بعد از مدتی رفع وسواس میشد

چون بنده خودم تجربه کردم:Gol:

با سلام خدمت شما بزرگوار من هم خیلی دچار این فکر میشم مثلا دارم اماده میشم برم مسجد بعد این فکرو شیطان میاره به ذهنم که وای چه خوبه داری میری مسجد خیلی ثواب داره تازه مردم میبینن تو چه ادم با خدایی هستی بعد با خودم میگم وای این که میشه واسه حرف مردم رفتن و ریا
میدونید در این مواقع که این فکر میاد در ذهنمون شیطان می خواهد ما را گول بزند که این کار ریا است و به این طریق ما را از کا خیر باز دارد اما باید هوشیار باشیم با جملاتی مثل من دارم این کارو فقط واسه رضای خدا انجام میدم ولا غیر و یا حرف دیگران واسه من هیچ سودی نداره بزار هر کس هر چی دوست داره فکر کنه مهم خداست از این فکار رها شوید .

بنام الله
یا سلام راستیتش منم چند وقتی همینطوری شدم هر کاری میخوام انجام بدم تو ذهنم میاد که این کار ریاست پس چرا انجامش بدم وقتی خدا راشی نیست حتی توی یه اردوکه با بچه های دانشگاه رفته بودیم مناطق جنگی میخواستم بیدار شم نماز شب بخونم ولی هی یه چیزی تو ذهنم میگفت الان اگه نماز شب بخونی همه میگن چه ادم خوبیه ولی واقعا هم اگه اینو میگفتن من خوش حال میشدم پس پیش خودم گفتم تا امشب نماز شب نخونم تا ریا نشه حالا که این بحثا پیش اومده فهمیدم خیلی ها مثل منن نه فقط خودمم اینطورین

اميدوار;506864 نوشت:
بسمه تعالی
با عرض سلام و تحیت محضر جنابعالی
همونطور که به خوبی اشاره فرمودید، خستگی شما بیانگر وسواسی و غیر واقعی بودن این برداشت است. اینکه پذیرفته اید این ویژگی یعنی وسواس گام بزرگی است که گام بعد یعنی بی اعتنایی مبتنی بر آن است.
بنابراین لازم است به راحتی ابراز نظر کنید و از منفی نگری اجتناب کنید.
شما فردی هستید که مانند دیگر افراد وسواس خودنظاره گری (درون نگری) بالایی دارید و به شکل افراطی به جزییات رفتار خود دقت می کنید و به اصطلاح زیر زره بین قرار می دهید. لذا هر زمانی که ندای درونی، شما را به سمت توجه و تحلیل رفتار یا گفتارتان فرا خواند، به این ندای یاس آور و مسموم گوش ندهید و نسبت به آن بی اعتنا باشید. سعی کنید به جای گوش دادن به این ندای مخرب، جملات مثبت نظیر " اگر اعمال من ریاکارانه بود، تا این اندازه اذیت نمیشدم !" را جایگزین کنید. به محض جایگزینی ذهنی جمله مثبت به جای منفی، ذهن خود را به سایر موضوعات منصرف کنید و از پرداختن به این موضوع صرفنظر نمایید.
اجازه ندهید این فکر مسموم نشاط و پیشرفت مادی و معنوی شما را به مخاطره بیاندازد. پس با اهتمام مضاعف و پشتکاری دوچندان نسبت به گذشته به بیان و ابراز رفتار و گفتار مورد نظر بپردازید.
طبعا برای مدتی بی اعتنایی کردن سخت است و ممکن است باعث ازار شما شود، اما به یاد داشته باشید اگر با استمداد از خدای بزرگ، برای مدتی بی اعتنایی را تمرین کنید، از شر این وضعیت خلاص خواهید شد.

در پناه خدای متعال موفق باشید

و آخر دعوانا ان الحمدالله رب العالمین

خیلی ممنون از پاسختون :Gol:
من مطالب مرتبط با وسواس رو همینجا خوندم و طبق حرفای شما خیلی سعی کردم بی تفاوت باشم. اون مشکلم تا یه اندازه ای برطرف شده اما یه وسواس دیگه ذهنمو درگیر کرده!!!! وسواس تو پاکی!! به حدی شدم که یک روز 6 بار نماز ظهر و عصر خوندم! الانم هر وقت میخوام نماز بخونم همه ی لباسامو عوض میکنم! البته اضطراب زیادی هم دارم بخاطر درسام هروقت اضطرابم شدت میگیره بیشتر اینطوری میشم..!
متاسفانه توی تمیزی خونه هم همینطور وسواس دارم جوری که مامانمو مجبور کردم که برای گردگیری عید بذاره با وایتکس همه سرامیکا رو تمیز کنم :tajob::geryeh: میترسم تا آخر اینجوری بمونم خیلی عذاب آوره.... :Ghamgin:

از نظرات دوستان هم خیلی ممنونم :Gol::Gol:

سلام دوست خوبم امام خمینی(ره) میفرماید: "وسوسه از شیطان است و جایز نیست شخص به آن اعتنا نماید
چون وسوسه از حرفهای شیطان می باشد و جایز نیست انسان از حرف شیطان اطاعت کند شما سعی کن هر موقع تو ذهن اومد که وضوتو درست نگرفتی یا لباست ممکنه تمیز نباشه اصلا توجه نکن مگر اینکه یقین داشته باشی یعنی بتونی قسم بخوری بگی این نجس است که دیگر این شک نیست و یقین است اگر چند بار گوش به وسوسه های شیطان ندهید شیطان نا امید می شود دوست خوبم سعی کن همین امروز این عملو ترک کنی تا زوده ما یه آشنا داریم بسیار انسان مومنی است اما متاسفانه متوسط روز 10 ساعت را به تمییزی اختصاص میدهد و این باعث شده که کمتر وقت خود را به عبادت با خدا بگذراند و واقعا زندگی را برای خودش سخت کرده یعنی به حدی وسواس داره که وقتی تشریف میبرن بیرون و بر میگردن از کفشش گرفته تا نوک سرشو میشوره و داره عذاب میکشه اما چون از خیلی وقت بیش دچار این عمل شده نمی تونه ترکش کنه خودشم میدونه که خیلی وسواس داره و این کار خداپسندانه ای نیست اما به قول خودش نمی تونه سعی کن زیاد سوره الناس رو تلاوت کنید و به خدا توکل کنید

Hannane;507124 نوشت:
خیلی ممنون از پاسختون
من مطالب مرتبط با وسواس رو همینجا خوندم و طبق حرفای شما خیلی سعی کردم بی تفاوت باشم. اون مشکلم تا یه اندازه ای برطرف شده اما یه وسواس دیگه ذهنمو درگیر کرده!!!! وسواس تو پاکی!! به حدی شدم که یک روز 6 بار نماز ظهر و عصر خوندم! الانم هر وقت میخوام نماز بخونم همه ی لباسامو عوض میکنم! البته اضطراب زیادی هم دارم بخاطر درسام هروقت اضطرابم شدت میگیره بیشتر اینطوری میشم..!
متاسفانه توی تمیزی خونه هم همینطور وسواس دارم جوری که مامانمو مجبور کردم که برای گردگیری عید بذاره با وایتکس همه سرامیکا رو تمیز کنم میترسم تا آخر اینجوری بمونم خیلی عذاب آوره....

از نظرات دوستان هم خیلی ممنونم

بسمه تعالی
با سلام و تحیت
مستحضرید که میان سطح وسواس با میزان اضطراب رابطه مستقیم است و به تعبیر درست تر وسواس یک اختلال اضطرابی است یعنی اساس وسواس بر اضطراب است.
بنابراین سعی کنید با تغییر سبک زندگی ( تغییر در سطح باورها و شناختها، رفتار و افکار) و فراگیری فنون کاهش اضطراب ( از قبیل ورزش، تنفس عمیق، مهرورزی بیشتر نسبت به خود، پرهیز از سختگیری در قضاوت نسبت به خود و دیگران، خواب کافی، تغذیه سالم و مبتنی بر طب سنتی و...) دامنه وسواس خود را نیز کاهش دهید.
از طرفی لازم است از تجربه گذشته خود برای مهار وسواس قبلی استفاده کنید و نسبت به همه موضوعات و از جمله نماز نیز نسبت به وسوسه ها بی اعتنا باشید. 6 بار نماز خواندن چیزی جز وسواس نیست و نه خشنودی خدواند را در پی دارد و نه بندگان خداوند را، بلکه زمینه فاصله گرفتن شما از نماز و مذهب را فراهم می آورد. پس اگر در پی انجام تکلیف هستید بدانید که تکلیف شما یک بار نماز خواندن و ترک کردن اعاده و تکرار ان است.
اگر با این وسوسه مواجه شدید که عملتان باطل است نسبت به آن بی اعتنا باشید و در پاسخ بگویید من یک مسلمانم، من یک شیعه ام که معصومین علیهم السلام و مراجع تقلید از من خواسته اند که به شک خودم اعتنا نکنم و من دین خود را از این حضرات اخذ کرده ام و گوشم به بیانات انهاست. با خود این جمله را یاداوری کنید که به فرموده مراجع تقلید " لا شک لکثیر الشک"؛ کسی که زیاد شک می کند نباید به شک خود اعتنا کند و حتی از این بالاتر " لا اعتبار بالیقین الوسواسی "؛ یقین فرد وسواس هم اعتبار ندارد چه رسد به شک!!
ممکن است از این پس با این فکر و وسوسه مواجه شوید که از کجا معلوم من وسواس باشم و ...( و هزار تبصره دیگر!) اما به این فکر نیز نباید اعتنا کنید چون خود این فکر نیز فکر وسواسی است. و در وسواس بودن شما هیچ شکی نیست که امیدواریم با لطف خدا و اراده جدی جنابعالی مبنی بر بی اعتنایی و مقاومت آن را ریشه کن نمایید.

در پناه خدای متعال موفق باشید.

موضوع قفل شده است