جمع بندی ایه 54 سوره بقره(منظور از اینکه همدیگر را بکشند چیست؟)

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ایه 54 سوره بقره(منظور از اینکه همدیگر را بکشند چیست؟)

به نام خدا
با سلام
در ایه 54 سوره بقره
ترجمه: و هنگامى را که موسى به قومش گفت : اى قوم من ، بى ترديد شما با برگرفتن گوساله به پرستش ، به خود ستم کرديد ، پس به درگاه آفريدگارتان توبه کنيد و بدين منظور گوساله پرستان شما يکديگر را بکشند ، که اين کار نزد آفريدگارتان براى شما بهتر است . پس از آن که برخى مجرمان به قتل رسيدند ، خدا توبه گنهکاران شما را پذيرفت ، که او بسيار توبه پذير و مهربان است

منظور از اینکه همدیگر را بکشند چیست؟
و ایا این قضیه که گوساله پرستیند و این ماجرا ها و اینکه همدیگر را کشتند در کتاب یهودی ها هم اومده؟

با نام الله

کارشناس بحث: استاد عمار

[=arial]با سلام و ادب
جواب پرسش اول رو قبلا درسایت داده بودیم:

عمار;241373 نوشت:
فرمان اعدام دسته جمعى گروه كثيرى از گنهكاران بدست خودشان صادر شد.
اين فرمان به نحو خاصى مى‏ بايست اجرا شود، يعنى خود آنها بايد شمشير به دست گيرند و اقدام به قتل يكديگر كنند كه هم كشته ‏شدنش عذاب است و هم كشتن دوستان و آشنايان.
طبق نقل بعضى از روايات موسى دستور داد در يك شب تاريك تمام كسانى كه گوساله ‏پرستى كرده بودند غسل كنند و كفن بپوشند و صف كشيده شمشير در ميان يكديگر نهند!.(آيه 61 از سوره نور.)
در مجمع البیان اینچنین گفته شده است:
ابن عباس ميگويد: يعنى بى‏گناهان گناهكاران را بكشند مانند آيه كريمه:
«فَإِذا دَخَلْتُمْ بُيُوتاً فَسَلِّمُوا عَلى‏ أَنْفُسِكُمْ» «1» (چون بخانه‏اى در آمديد خويشتن را سلامى گوئيد) يعنى بعضى از شما به بعضى ديگر سلام گويد.
جبائى و ابن اسحاق ميگويند: معناى آيه اين است كه همه آماده كشته شدن شويد و اين آمادگى گويى كشتن خود آنها است.
چه كسى مأمور قتل شد؟
در اينكه چه كسى مأمور شد آنان را بكشد اختلاف است.
بعضى ميگويند: موسى فرمان داد كه همه غسل كنند و كفن بپوشند و در صفّ تشكيل داده بايستند و هارون با 12 هزار افرادى كه به گوساله پرستى نگرائيده بودند آمد و آنان در حالى كه شمشيرهاى لب تيز در دست داشتند شروع بكشتن كردند تا هفتاد هزار تن كشته شد و خدا از گناه بقيّه گذشت.
بعضى گفته ‏اند: آنان دو صف شده و هر كدام ديگرى را ميزدند تا هفتاد هزار كشته شد.
قول سوّم آن است كه آنان را تاريكى شديد فرا گرفت و شروع بكشتن همديگر كردند تا وقتى هوا روشن شد و معلوم گرديد كه هفتاد هزار نفر كشته شده است.
روايت شده است در حالى كه بنى اسرائيل يكديگر را مى ‏كشتند موسى و هارون براى آنان دعا و طلب آمرزش مى ‏نمودند تا وحى آمد كه ديگر همديگر را نكشند و توبه باقيماندگان پذيرفته شد.
ابن جريح ميگويد: علّت اينكه خدا فرمان داد بنى اسرائيل همه يكديگر را بكشند اين بود كه اگر چه دسته ‏اى از آنان گوساله نپرستيده و آن را كارى باطل و زشت دانسته بودند ولى گناه اين دسته آن بود كه ديگران را از گوساله پرستى نهى و منع نكردند لذا اين فرمان سخت كه عذاب و عقوبت شرك دسته ‏اى و سكوت ديگران بود به آنان متوجّه شد كه همديگر را بكشند و مردمى كه با ديدن آن همه آيات توحيد باز بكفر و شرك گرائيدند بى شك سزاوار چنين شكنجه و عقوبتى بودند.
رمّانى مي گويد: با توجه به اينكه بايد اين تكليف (كشتن يكديگر) مانند هر تكليف ديگرى براى مردم لطفى و مصلحتى را در برداشته باشد.
اگر سؤال شود كه با اين تكليف، آنان كشته ميشدند و پس از مرگ ديگر چه لطفى و چه مصلحتى خواهد بود؟ جواب آن است كه وقتى آنان بكشتن يكديگر مكلّف شدند پس تكليف هر يك كشتن ديگرى بود و اين تكليف، لطف و مصلحت در برداشت زيرا در باره هر كدام اين احتمال بود كه زنده بماند و لو به مقدارى كه واجبى انجام دهد. نظير فريضه جهاد و جنگ با مشركان كه خود، لطف و نتيجه ‏اش كشتن دشمنان و يا رسيدن به شهادت است و خداوند بدان، امر كرده و مجاهدان را ستوده است.
تاريخ نويسان نقل مى ‏كنند كه گوساله پرستان موظّف شدند كه بر كشته شدن صبر و تحمّل كنند تا بعضى ديگر را بكشند و كشته شدن افراد، شهادت آنان و توبه باقي ماندگان گرديد.
اما بنا بقول كسانى كه مي گويند: آنان فقط مأمور شدند كه خود را آماده كشته شدن كنند ديگر سؤال و اشكالى نخواهد بود زيرا بنا بر اين آنان مأمور بكشتن خود نبودند.(2)
منبع:
1. تفسير نمونه، ج‏1، ص: 256.
2. ترجمه مجمع البيان في تفسير القرآن، ج‏1، ص: 178

http://www.askdin.com/thread20522-2.html
در مورد سوال دوم اطلاعی ندارم که به این شکل در کتاب اونها باشد یا نه.

أطيب البيان في تفسير القرآن، ج‏2، ص: 34
[سوره البقرة (2): آيه 54]
وَ إِذْ قالَ مُوسى‏ لِقَوْمِهِ يا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَكُمْ بِاتِّخاذِكُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلى‏ بارِئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بارِئِكُمْ فَتابَ عَلَيْكُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ (54)
چنانچه گذشت مراد از اتخاذ عجل، گوساله را معبود خود قرار دادن است چنانچه سامرى بآنها گفت هذا إِلهُكُمْ وَ إِلهُ مُوسى‏ «2» و اين بزرگترين ظلمى بود كه بخود نمودند چنانچه در آيه شريفه ميفرمايد إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ « سوره لقمان آيه 12»
و قوم موسى بواسطه اين شرك مرتد شدند و براى مرتد بعد از ثبوت ارتداد نزد حاكم، مجرد توبه كافى نيست و بايد براى قتل حاضر و تمكين گردد تا در قيامت رستگار و به بهشت نائل شود، چنانچه قتل بدون توبه هم براى نجات او كافى نيست، بنا بر اين توبه قوم موسى كه گوساله پرستيدند اين بود كه اولا بخدا بازگشت كنند و ثانيا براى كشته شدن حاضر شوند، چنانچه مفاد آيه شريفه است و مراد از: فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ خود كشى نيست بلكه كشتن بعضى است بعض ديگر را و اين نوع تعبير در قرآن (كه برادران دينى و همكيشان را بكلمه انفسكم تعبير كند) بسيار است مانند آيه شريفه لَوْ لا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَيْراً « نور آيه 12» (چرا وقتى شنيديد آن حكايت را مردان مؤمن و زنان مؤمنه نسبت بيكديگر گمان خوب نبردند) و مانند آيه شريفه:
وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ «حجرات آيه 11» (عيب جويى نكنيد بعضى از بعض ديگر، و بنامهاى زشت يكديگر را نخوانيد) بنا بر اين بنى اسرائيل مأمور شدند كه عده، عده ديگر را بقتل برسانند تا توبه آنها قبول شود و البته كسانى كه گوساله نپرستيدند محكوم بقتل نبودند بلكه مأمور بقتل گوساله پرستان بودند و اين هم اگر چه بسيار مشكل بود زيرا بسا مأمور بقتل فرزند يا پدر و برادر و ساير بستگان خود ميشدند ولى اين ملاحظات در امر دين نيست چنانچه در جهاد مسلمانان با كفار و مشركين بسا اين اتفاقات رخ ميداده.
و ممكن است اين عقوبت آنهايى باشد كه گوساله نپرستيدند زيرا با گوساله پرستان مداهنه نمودند و آنان را از اين منكر عظيم نهى ننمودند.
بنا بر اين حكم بر خلاف قواعد دينى و عقلى و خلاف حكمت نبوده و احتياج بتاويلات بارده بعضى از مفسرين نيست.
و در كيفيت اين قضيه و نحوه قتل و مقدار مقتولين و تعداد باقى ماندگان در كلمات مفسرين و بعض اخبار ضعيفه وارد شده ولى چون مدرك معتبرى در دست نيست بآنها نميتوان اعتماد نمود و بارء كسى را گويند كه شيئى را از عدم بوجود و از نقص بكمال آورد مثل اينكه خاك را بتطورات گوناگون بصورت بشر درآورد و دانه را بصورت درخت مثمر سازد.
و تعبير باين اسم در آيه بلكه تكرار آن اشعار باينست كه آن خداوندى كه شما را در تطورات خلقت از نقص بكمال آورد و در تحولات زندگى از شكنجه و ظلم و اسارت فرعونيان بدولت و عزت و رياست و سلطنت رسانيد، شايسته و سزاوار است كه بسوى او بازگشت نموده و دستور او را براى قبولى توبه خودتان اجراء كنيد، تا شما را از نقص و رجس و قذارت كفر و شرك پاك نموده و بكمال و طهارت ايمان برساند.

موضوع قفل شده است