یه نفر داشت با الاغش....(حامی و دو کلوم با گل پسران مجرد ) میشه اگر بخوای

تب‌های اولیه

58 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
یه نفر داشت با الاغش....(حامی و دو کلوم با گل پسران مجرد ) میشه اگر بخوای


یه روز یه نفر سوار الاغی پیری بود خیلی عجله داشت با پا می زد زیر شکم الاغ تا الاغ زود تر برود و هی الاغ را با چوبی می زد و با عصبانیت هی می گفت: هون هون حیوون. صاب مرده.
یه نفر که مرد را می دید به او گفت: هی دادش گلم چرا این همه پا که به زیر شکم این الاغ می زنی
ای قدر که اعصاب خودت را خورد می کنی و این زبان بسته را می زنی و اوقاتت را تلخ می کنی و داد و فریاد می کنی؟!!!!!!
مرد گفت: می فرمایی چه کار کنم عقل کل؟!
مرد با لبخند گفت: سادس
این پا را که هی داری زیر شکم الاغ می زنی روی زمین بزن
مرد گفت: روی زمین؟
گفت: آره راه بروی زودتر می رسی

شیر بی یال و دم
در شهر قزوین ، مردم عادت داشتند كه با سوزن بر پُشت و بازو و دست خود نقش‌هایی را رسم كنند, یا نامی بنویسند، یا شكل انسان و حیوانی بكشند. كسانی كه در این كار مهارت داشتند «دلاك» نامیده می‌شدند. دلاك , مركب را با سوزن در زیر پوست بدن وارد می‌كرد و تصویری می‌كشید كه همیشه روی تن می‌ماند.
روزی یك پهلوان قزوینی پیش دلاك رفت و گفت بر شانه‌ام عكس یك شیر را رسم كن. پهلوان روی زمین دراز كشید و دلاك سوزن را برداشت و شروع به نقش زدن كرد. اولین سوزن را كه در شانة پهلوان فرو كرد. پهلوان از درد داد كشید و گفت: آی! مرا كشتی. دلاك گفت: خودت خواسته‌ای, باید تحمل كنی, پهلوان پرسید: چه تصویری نقش می‌كنی؟ دلاك گفت: تو خودت خواستی كه نقش شیر رسم كنم. پهلوان گفت از كدام اندام شیر آغاز كردی؟ دلاك گفت: از دُم شیر. پهلوان گفت, نفسم از درد بند آمد. دُم لازم نیست. دلاك دوباره سوزن را فرو برد پهلوان فریاد زد, كدام اندام را می‌كشی؟ دلاك گفت: این گوش شیر است. پهلوان گفت: این شیر گوش لازم ندارد. عضو دیگری را نقش بزن. باز دلاك سوزن در شانة پهلوان فرو كرد, پهلوان قزوینی فغان برآورد و گفت: این كدام عضو شیر است؟ دلاك گفت: شكم شیر است. پهلوان گفت: این شیر سیر است. عكس شیر همیشه سیر است. شكم لازم ندارد.
دلاك عصبانی شد, و سوزن را بر زمین زد و گفت: در كجای جهان كسی شیر بی سر و دم و شكم دیده؟ خدا هرگز چنین شیری نیافریده است.
شیر بی دم و سر و اشكم كه دید ---- این چنین شیری خدا خود نافرید

اين حكايت بشنو از صاحب‌بيان *** در طريق و عادت قزوينيان


بر تن و دست و كتف‌ها بی‌گزند **** از سر سوزن کبودی‌ها زنند

سوى دلاكى بشد قزوينى‌يي **** كه كبودم زن، بكن شيرينى ‏يي

گفت چه صورت زنم اى پهلوان؟ **** گفت برزن صورت شير ژيان‏

طالعم شير است، نقش شير زن ***** جهد كن رنگ كبودى سير زن‏

گفت بر چه موضعت صورت زنم؟ **** گفت بر شانه‏گهم زن آن رقم‏

چون كه او سوزن فرو بردن گرفت**** درد آن در شانگه مسكن گرفت‏

پهلوان در ناله آمد كاى سنى **** مر مرا كشتى، چه صورت مى ‏زنى؟‏

گفت آخر شير فرمودى مرا ***** گفت از چه عضو كردى ابتدا؟

گفت از دُمگاه آغازيده‏ ام **** گفت دم بگذار اى دو ديده ‏ام‏



از دُم و دُمگاه شيرم دَم گرفت **** دُمگه او دَمگهم محكم گرفت‏



شير بى ‏دم باش گو اى شير ساز **** كه دلم سستى گرفت از زخم گاز



جانب ديگر گرفت آن شخص زخم**** بى ‏محابا، بى ‏مواسائی و رحم‏



بانگ زد او كاين چه اندام است از او؟**** گفت او گوش است این ای نیکخو



گفت تا گوشش نباشد اى حکيم **** گوش را بگذار و كوته كن گليم



جانب ديگر خلش آغاز كرد **** باز قزوينى فغان را ساز كرد



كاين سوم جانب چه اندام است نيز؟ *** گفت اين است اشكم شير اى عزيز



گفت گو اشكم نباشد شير را *** خود چه اشكم بايد این ادبیر را؟


خيره شد دلاك و بس حيران بماند**** تا به دير انگشت در دندان بماند

بر زمين زد سوزن آن دم اوستاد **** گفت در عالم كسى را اين فتاد؟



شير بی دُم و سر و اشكم كه ديد؟ **** اينچنين شيرى خدا خود نآفرید



چون نداری طاقت سوزن زدن **** از چنین شیر ژیان رو دم مزن



اى برادر صبر كن بر درد نيش **** تا رهى از نيش نفس شوم خويش‏



كان گروهى كه رهيدند از وجود ***** چرخ و مهر و ماهشان آرد سجود



هر كه مُرد اندر تن او نفس گبر **** مر ورا فرمان برد خورشيد و ابر



چون دلش آموخت شمع افروختن *** آفتاب او را نيارد سوختن‏



خار جمله لطف چون گل مى ‏شود **** پيش جزوى كو بر كل می شود



گر همى ‏خواهى كه بفروزى چو روز**** هستى همچون شب خود را بسوز



هستیت در هستِ آن هستى نواز**** همچو مس در كيميا اندر گداز



در من و ما سخت كرده‌ستى تو دست *** هست اين جملهء خرابى از "دو" هست



گر به هر زخمي تو پركينه شوي **** پس كجا بي صيقل آيينه شوي



صبر گنج است اي برادر صبر كن **** تا صفا يابي تو زاين رنج كهن



صبر و خاموشي جذوب رحمت است**** وين نشان جستن نشان علت است



گر سخن خواهي که گويي چون شکر**** صبر کن از حرص و اين حلوا مخور



صبر باشد مشتهاي زيرکان ***** هست حلوا آرزوي کودکان



هرکه صبر آورد گردون بر رود **** هرکه حلوا خورد واپس‌تر رود



رزق آيد پيش هرکه صبر جست *** رنج کوشش‌ها ز بي‌صبري توست

گر تو را صبري بدي رزق آمدي ***** خويشتن چون عاشقان بر تو زدي



" چون گهر در بحر گويد: "بحر کو؟" ***** وآن خيال چون صدف ديوار او



گفتن آن "کو؟" حجابش مي‌شود ***** ابر تاب آفتابش مي‌شود



تو ببند آن چشم و خود تسليم کن **** خويشتن بيني در آن شهر کهن!"



عاقبت جوينده يابنده بود ****** که فرج از صبر زاينده بود



تو چه داني ذوق صبر اي شيشه‌دل**** خاصه صبر از بهر آن شمع چگل

من عجب دارم ز جوياي صفا **** كاو رمد در وقت صيقل از جفا



زندگي در مردن و در محنت است **** آب حيوان در درون ظلمت است



پروريدن جسم را دل‌مردگي است**** رنج اين تن روح را پايندگي است



عاشقان آنگه شراب جان كشند **** كه بدست خويش خوبانشان كشند



بس عداوت‌ها كه آن ياري بود ***** بس خرابي‌ها كه معماري بود



گر خضر در بحر كشتي را شكست**** صد درستي در شكست خضر هست



آن كسي را كش چنين شاهي كشد**** سوي تخت و بهترين جاهي كشد



نيم جان بستاند و صد جان دهد ***** آنچه اندر وهم نايد آن دهد



راه جان مر جسم را ويران كند ***** بعد از آن ويراني آبادان كند


دوستان بی پرده بگویم
ایام جوانی مثل تفنگ یا توپ سر پر ، لبریز از شهوت است.
و این ایام این تفنگ با اختلاط زیاد زنان بد حجاب در کوچه و خیابان، در دانشگاه، فروشگاه و... با ماهواره، گوشی همراه، اینترنت ، و......آماده شلیک است.
اگر یوسف از دست یک زلیخا فرار می کرد
در این زمان باید جوانان از دست زلیخاهای هر کوچه و خیابان و...فرار کنند. و چقدر سخت است پاک زیستن. فقط باید توکل کرد و توسل کرد و شمشیر اراده را صیقلی کرد برای جهان با نفس.
فشار شهوت اگر چه در جوانان کم زیاد دارد ولی در کل فرایند رشد این شهوت در دوران جوانی قلبمه است.
برخی دنبال دین نیستند و بازار آزادی هستند به هر حال هر کسی وصله خودش را می یابد ای کاش این طور نبود ولی چه کنیم که از زمان حضرت آدم بوده اند افرادی که عوضی راه می روند و یا راه را عوضی می روند. این گروه را حواله به همان هم فیها خالدون و چوب های نیمه سوخته جهنم می دهیم
اما
اغلب این طور نیستند
اغلب دوست دارند پاک باشند
اعلب از گناه هان جنسی خود( فکر گناه، دیدن تصاویر پرونو، نگاه شهوت انگیز به محارم و غیر محارم و و...) احساس گناه دارند.
افرادی که گرفتار خود ارضایی می شوند در این دوران بسیار هستند
و استرس های زندگی
مثل مشکلات کار، انتخاب رشته، هزینه دانشگاه و زندگی و
تحریک شهوت با انواع محرک های دیداری، لمسی، شنیداری و تخیلی و....
سبب می شود که خودارضایی که لذت انی می دهد به کرات تکرار شود و فرد یاد می گیرد که آتش استرس خود را با آب خودارضایی فرو نشاد
از آنجا که استرس و محرک های جنسی علی الدوام است خودارضایی تکرار تکرار می شود.
برخی هر
روز تلفنی با کتاب حضوری می خواهند شهوت خود را مهار کنند و هر روز دنبال یک نسخه معجزه آسا و قرص مانند هستند
گروهی هم
به فکر ارتباط با دختران با گشتن دنبال نظرات نادر فقهی هستند که اذن پدر را نخواهند یا پا روی وجدان خود می گذارند و با این که می دانند قصد ازدواج ندارند به طور وسوسه وار هر روزی رفیقی از جنس مخالف خود را با حربه زندگی خوش، شکار می کنند.
و دسته ای
در به در دنبال ازدواج مدت دار شرعی می گردنند با هزار استرس که نکنه او ایدز داشته باشد، از کی سراغ چنین خانمی را بگیرم، اگر او به من یا من به او دل بستیم با خانواده چه کنم. اگر عادت کردم و هر روز دنبال یکی رفتم و مقدار پس اندازم را هم همین جا هزینه کردم چه کنم.
در این میان حال و روز دختران مجرد هم از شما بهتر نیست
هر چند که نوع نیاز دختر و با پسر متفاوت است و هر کسی از ظن خود یار می طلبد
هرکسی از ظن خود شد یار من
از درون من نجست اسرار من

حامی;321057 نوشت:
یه روز یه نفر سوار الاغی پیری بود خیلی عجله داشت با پا می زد زیر شکم الاغ تا الاغ زود تر برود و هی الاغ را با چوبی می زد و با عصبانیت هی می گفت: هون هون حیوون. صاب مرده. یه نفر که مرد را می دید به او گفت: هی دادش گلم چرا این همه پا که به زیر شکم این الاغ می زنی ای قدر که اعصاب خودت را خورد می کنی و این زبان بسته را می زنی و اوقاتت را تلخ می کنی و داد و فریاد می کنی؟!!!!!! مرد گفت: می فرمایی چه کار کنم عقل کل؟! مرد با لبخند گفت: سادس این پا را که هی داری زیر شکم الاغ می زنی روی زمین بزن مرد گفت: روی زمین؟ گفت: آره راه بروی زودتر می رسی

دوستان
بهتر نیست به جای لگد زدن زیر شکم الاغ پیر راه برویم تا زودتر به مقد برسیم

حامی;321066 نوشت:
چون نداری طاقت سوزن زدن **** از چنین شیر ژیان رو دم مزن اى برادر صبر كن بر درد نيش **** تا رهى از نيش نفس شوم خويش‏

دوستان من بهتر نیست برای رسیدن به خواسته خود که ازدواج است پا بفشاریم
چرا وقتی که شیر مادر هست باید به بچه شیر خشک داد
چرا وقتی که آب فراوان است باید در به در ،دربدروار دنبال خاک برای تیمم باشیم.

هر روز خدا من و امثال من بینوا باید بنشینم
و راه به گمشدگان نشان دهیم افرادی که دل به سراب خوش کرده اند. افرادی که راه اصلی را فراموش کرده اند و از بیراهه می خواهند به مقصد برسند افرادی که لقمه را دور سر می چرخانند
قصد مذمت ندارم
چون می دانم که شرایط تان چه دشوار است
به خصوص زمانی که خانواده و بزرگان ما کوچک اند و دل ما را به آب نبات چوبی می خواهند خوش کنند.
و چه بد است این که والدین زبان فرزندان را بفهمند ولی زبان نیاز را ندانند.
برخی از والدین زبان انگلیسی و عربی و...را هم بلد هستند و یا آموزشگاه می روند اما
اما زبان نیاز فرزندان را نمی دانند
اگر می دانستند که مادری به پسر جوانش که توپش اماده شلیک است و نزدیک است هر لحظه در هر روز به گناه بیفتد نمی گفت تا سربازی نروی یا تحصیلت را تمام نکنی نمی شود
اگر می دانستند که مادری مانع ازدواج دخترش به بهانه کار ثابت نداشتن و مال دار نبودن پسر نمی شد
اگر می دانستند که برای ماشین گران قیمت خود، یخچال، و سفر زیارتی مستجبی.....هزینه نمی کردند و نوبت به فرزند که می شد نمی گفتند نداریم
حالا که زمان به رنگ دیگری شده
حالا که بسیاری از بزرگسالان ما بعد از سیراب شدن شهوتشان دنبال توقعات و آرزو ها و تجملات دیگرشان هستند و خودخواه اند
باید طرحی نو در اندازیم

چه باید کرد؟
برخی از نوجوانان فامیل ما عشق گوشی همراه داشتند ان قدر اصرار کردند تا به خواسته خود رسیدند یک نفر در سن 16 سالی
گفت تابستان کار می کنم و خودش دنبال کار رفت
به پدر خواهر و برادرش گفت پول قرض می خواهم و....
نزدیک 400 کیلومتر مسافرت کرد به تهران رسید تا از مرکز مخصوص گوشی همراه گوشی مطلوب خود را بخرد.
اغلب این گونه ایم اگر چیزی را بخواهیم و تلاش کنیم می رسیم من جدّ وجدّ جوینده یابنده است
اما چرا به ازدواج که می رسیم به همه چیز فکر مان می رسد مگر ازدواج؟!!
آب در کوزه است و ما بینوایان تشنه لبان گرد جهان می گردیم

چه باید کرد؟
باید اصرار کرد و فقط خواسته را به خانواده گفت و دهان را باز و چشمان و گوش ها را بست. باید پا تو کفش کرد و گفت من حتما فلان دختر را می خوام همین الان هم می خوام و تحقیق بی تحقیق
خب این طوری باشه که باید برد چندتا شوک وارد کرد تا مخ برگرده سرجاش:khaneh:
باید طوری عمل کرد که بگویند ببین شازده را به به بر خودش مردی شده، چه منظمه چه قدر فهیم و برای پولش برنامه داره، با هرکسی رفت اومد نداره، دنبال یه کار، سرش تولاک خودشه و داره درس می خونه یا...
باید براش آستینی بالا زد.
اگر خانواده هم نگویند خاله دایی، عمو، پدر برزگ میگه
اگر خانواده زبان نیاز شما را بلد نبودند و گوشش شان بدهکار نبود چی؟
باید
از این شعر درس یاد بگیریم:
به نرمی چنین گفت با سنگ سخت
کرم کرده راهی ده ای نیک بخت

................

چشمه و سنگ

جدا شد یکی چشمه از کوهسار

به ره گشت ناگه به سنگی دچار

به نرمی چنین گفت با سنگ سخت:

کرم کرده راهی ده ای نیک بخت

گران سنگ تیره دل سخت سر

زدش سیلی و گفت : دور ای پسر

نجنبیدم از سیل زورآزمای

که ای تو که پیش تو جنبم ز جای

نشد چشمه از پاسخ سنگ سرد

به کندن دراستاد و ابرام کرد

بسی کند و کاوید و کوشش نمود

کز آن سنگ خارا رهی برگشود

ز کوشش به هر چیز خواهی رسید

به هر چیز خواهی کماهی رسید

برو کارگر باش و امیدوار

که از یاس جز مرگ ناید به کار


در هر حال باید به خواسته خود اصرار کرد و خودمان دست بکار شویم.
اما با احترام با صمیمت با مشورت و...با خانواده باید برخورد کرد.
اگر سخت بودند باید از افراد مورد اعتماد کمک خواست: دایی، عمو، روحانی محل و..

برخی حیا می کنند به خانواده بگویند سخن من با آن دسته گوشش تان را بیارید جلو یه کم دیگه:
اون وقت که خدای ناکرده در خلوت گناهی می شود یا چشم چرانی می شود باید از خدا و ناظران تیز بین ملکوت خجالت بکشیم که عکس کار مون را در آرشیو نگه می دارند و روز قیامت خواهیم گفت: ای بابا اینا دیگه کی بودن هر کاری ما کردیم یک عکس و فیلمی ازش دارند و...

راستی در این دوره همه برایشان مقدور نیست حوزه بروند
اصلا به صلاح جامعه هم نیست ما به همه تخصص ها و علوم نیاز داریم برای اداره جامعه مسلمین.
اما
راستی
سبک زندگی طلبگی را نمی شه به مقیاس بزرگ تر برای خودمان باز سازی کنیم
خواهشا در دل تون یا سایت جواب من در نیایید بگویید که
فلان آقا چه تشریفات و چه زندگی و چه خونه ای داره
اغلب قریب به اتفاق طلاب و روحانیون زندگی ساده ای دارند به قول یکی از منبری های شهر اصفهان الان همه ال سی دی ها را بردن انبار دنبال ال ای دی اند
تلویزیون ما هنوز از همون قوز دارهاست
اتفاقی هم نیفتاده

اگر
اگر
اگر
خودم ازدواج ساده ای نکرده بودم غلط و اشتباه می کردم به شما توصیه کنم که می شوم

ازدواج ساده کرد.
می دانم
خواهرانی هم بزرگواری می کنند و نوشته هام را مطالعه می کنند
آنها هم بهتر است از خواسته های زیادخود کم کنن
بدانند که اول زندگی همه چیز نداشتن عیب نیست
با دست خالی زندگی را ساختن هنر است و لذت دارد
برنامه بود به نام هزار راه نرفته
ای کاش مسئولان بی مسئولیت ما هم دلشون می سوخت چند تا فیلم کاربردی و سریال کاربردی می ساختند.
سریالی نباشد که یک ماه همه ملت را سر کار بذاره اون وقت هیچی به رشد معنوی و اجتماعی ما نیفزاید و مشکلی را رفع نکند
اللهم اعوذ بک من رسانه لا ینفع:Nishkhand:
داشتم می گفتم روان شناسی در برنامه هزار راه نرفته می گفت: یکی از دانشجویان من را به منزلش دعوت کرد رفتم یک زیر زمین بود با املت از من پذیرایی کرد. با آن آرامشی که داشتند چه لذت بخش و خوشمزه بود.
برخی از جوانان در امد خوبی هم دارند ولی می ترسند سراغ ازدواج بروند
چرا
چون تو مخ ما کرده اند که اگر خوونه نباشد اگر ماشین نباشد نمیشه ازدواج کرد

ترم قبل کلاسی در رشته روان شناسی داشتم یک روحانی کم سن و سال بود که ازدواج کرده بود. شهریه او کمتر از 200 هزار تومان بود به اضافه یارانه
البته مستأجر هم بود. ولی خانه ای رهن کرده بود یکی دو میلیون تومان و ماهی 150 هزار تومان اجاره می داد البته خانواده زیر بالش را گاهی می گرفتند.
برخی خواهند گفت این زندگی نشد
چرا نشد؟
زندگی با استرس
این که هر روز دل به یکی بستن
این که به همه بد بین شدن که نکنه همه دختران به همه دوست می شوند
این که خودارضایی تا حد اعتیاد برود
این که سال ها کف کنید و ذهن تان هر چند ماهی به کسی مشغول شود و باز مثل پرنده ای ذهنت به شاخه دیگری بپرد بهتره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


حامی;321107 نوشت:
ترم قبل کلاسی در رشته روان شناسی داشتم یک روحانی کم سن و سال بود که ازدواج کرده بود. شهریه او کمتر از 200 هزار تومان بود به اضافه یارانه البته مستأجر هم بود. ولی خانه ای رهن کرده بود یکی دو میلیون تومان و ماهی 150 هزار تومان اجاره می داد البته خانواده زیر بالش را گاهی می گرفتند. برخی خواهند گفت این زندگی نشد چرا نشد؟

البته اگر کسی اهل تلاش باشد حتما از این روحانی وضعش مالیش بهتر خواهد بود چون تحصیلات حوزه طولانی است و بیرون حداقل اداره کاری می توان حقوق دریافت کرد.
خدا هم قول داده بیایید ازدواج کنید نترسید هوا تون را دارم از ما حرکت از خدا برکت

اینها همش شعار و حرفه و این عادات ب دیگه فرهنگ شده و به این راحتی ها از بین نمیره اما وقتی این همه اختلاف طبقاتی اونم در کشوری که ادعای اسلامی بودن و شیعه بودن میکنه هستش و سیاستهای غلط باعث تحریم ها و مشکلات بیشتر جامعه شده خداوکیلی کی دیگه میتونه با این هزینه ها ازدواج بکنه؟

[="seagreen"]من هر چي تحقيق كردم متوجه شدم [="magenta"]ناممكن[/] براي مسلمان [="magenta"]وجود ندارد[/]. اگر بخواهد![/]

شيعه ي ياس;323279 نوشت:
من هر چي تحقيق كردم متوجه شدم ناممكن براي مسلمان وجود ندارد. اگر بخواهد!

ولی الان با این وضعیت جامعه دیگه اینجوری نیست اون زندگی که تا بوق سگ باید سگ دو بزنی به خاطر 5 زار پول خرد و بعدش هم آخر شب جنازه بیاد خونه آخرش هم ببینی هیچی برات نمیمونه به چه دردی میخوره؟

[="Navy"] واقعا همیناس که فرمودن...
ولی مشکل زیر بار نرفتن پسراس تو اکثر مواقع... که حقم دارن سخته بازم ولی اگه من پسر بودم این حرفا واقعا دلمو اروم میکرد و میرفتم پی زندگیم اما حیف که دخترم و کاری از من ساخته نیست:yes:
در هر صورت جناب حامی تاپیک فوق العاده ای بود ادامه داشته باشه لطفأ:Gol:
[/]

آقای 1360
من احساس میکنم شما از زندگی ناامید شدین.از نظرات شما به راحتی میشه به این موضوع پی برد.به هر حال زندگی همینه.چه بخواهیم و چه نخواهیم.موفق باشید.....

حرفاتون به دلم نشست آقای حامی
بی صبرانه منتظر جوابتون در مورد سوالم هستم
اگه اغراق نکنم همینجور نرمو منطقی جلو رفتم
هرچندبه دعوا کشوندن وحتی یک بارم قهر کردم
خانومی هم که بهشون علاقمندم خیلی با ملاحظه هستن
هرچند من تا حدی امکانات لازمو دارم
اما مادرم حتی یک بار متوجه نیاز وعلاقه من نمیشه
همه هم منو به عنوان یه فرد عاقلو بالغ میشناسن
دیگه واقعا نمیدونم ....

خادم فاطمه;323408 نوشت:
آقای 1360
من احساس میکنم شما از زندگی ناامید شدین.از نظرات شما به راحتی میشه به این موضوع پی برد.به هر حال زندگی همینه.چه بخواهیم و چه نخواهیم.موفق باشید.....

نه اشتباه نکن من ناامید نشدم شما زیادی الکی خوش هستین اتفاقا من پول کافی برای ازدواج دارم و همچنین مسکن و شغل هم دارم ولی یه جوون مجرد چقدر باید خودش رو نگه داره و اصلا چقدر میتونه خودش رو نگه داره؟ وقتی که نیازهاش طغیان میکنه ولی نمیتونه خودش رو خالی بکنه و نیازهاش رو برآورده بکنه زندگی همین نیست همینجوریش کردند اگر مدیریت دولتی درست بود و اگر از امکاناتی که ایران داره بهتر استفاده میکردند و این همه مشکلات نبود ما وضعیت خیلی بهتری داشتیم الان مشکل توزیع نا عادلانه ثروت و اختلاف طبقاتی بسیار شدید و بالا رو داریم یه عده هم اون بالا نشستند میگن تقوی داشته باشید بابا تویی که دم از تقوی میزنی کدوم نیازت برآورده نشده؟ یه جوون بدبخت همه چی شده براش آرزو تازه فکر خطا هم نمیتونه بکنه با پتک مذهب میزنند تو سرش یه خرده واقع بین باشین جمع کنید کاسه کوزتون رو

سلام.
واقعا حرفای آقای حامی رو تایید می کنم. ولی اینجا لازمه که از وساطت برای ازدواجم بگیم.تا ازدواجا عاقلانه تر باشه. پسرا میتونن دلخواه خودشونو پیدا کنن ولی دخترا موقعیت کمتری دارن. به خاطر همین دخترای خوب زیادی می مونن! یا مجبورا تو سن بالا ازدواج کنن. پسرا واقعا دستشون بازه. بگردید دختر کم توقع پیدا می کنید.
اگر جو جامعه طوری بشه که پسرا به سمت این دخترا بیشتر برن باور کنید توقع دخترا کمتر می شه و دخترای کم توقع الگو میشن. هدف اصلی هر دختر ازدواجه. دخترا برای ازدواجشون هر کاری می کنن. اکثریت دخترا برای ازدواج بهتر دنبال کار ودرس هستن شک نکنید. هرچیم بگن هدفمون این نیست.

هست هستی;323851 نوشت:
بگردید دختر کم توقع پیدا می کنید.

دختر کم توقع شاید پیدا شه ولی خانواده دختر کم توقع پیدا نمیشه! حتی اگه اونم پیدا شه خانواده خود پسر هم توقعشون از داماد بالاست و میگن تا فلان وفلان و فلان و... نداشته باشی چطور می خوای یه زندگی را اداره کنی.

حق دوست;323942 نوشت:
دختر کم توقع شاید پیدا شه ولی خانواده دختر کم توقع پیدا نمیشه! حتی اگه اونم پیدا شه خانواده خود پسر هم توقعشون از داماد بالاست و میگن تا فلان وفلان و فلان و... نداشته باشی چطور می خوای یه زندگی را اداره کنی

هر که طاووس خواهد جور هندوستان کشد
به هر حال به نظرم میشه هم کم توقع بود هم به خانواده احترام گذاشت سخته ولی شدنی است

حامی;321081 نوشت:

دوستان من بهتر نیست برای رسیدن به خواسته خود که ازدواج است پا بفشاریم
چرا وقتی که شیر مادر هست باید به بچه شیر خشک داد
چرا وقتی که آب فراوان است باید در به در ،دربدروار دنبال خاک برای تیمم باشیم.


دوست عزیز موقعیت ازدواج نیست که
الان من 24 سالمه خدمت سربازی م رو تموم کرد
فارغ التحصیل حقوق دانشگاه تهرانم
اما هیچ کاری ندارم
شما بگید حداقل خونه ای که میشه الان خرید نزدیک صدمیلیونه من چه شکلی زن بگیرم؟
لابد الان میگید انتظارات بالایی دارم
اما اصلا اینطور نیست متاسفانه عرف جامعه ما خیلی بد شده و شرایط ازدواج تو خیلی از جاهای ایران واقعا مشکله

سلام من حرف های استاد حامی رو تا حدودی قبول دارم و خیلی جالب و گیرا نوشته بودند ، اما شما فکر کنید ازدواج کنی قناعت کنی خب طرف پررو میشه فکر میکنه کشته مرده اش هستی که اینجوری داری با هر امکاناتش می سازی ، لذا چون میبینه تو چیزی هم نمیخوای دیگه بیخیال میشه و میگه که خب با این وضعیت هم داره زندگی می کنه که
اما وقتی که چندین سال از ازدواج گذشت که بله آقا فیلشون یاد هندوستان می کنه ، حالا که وضعش خوب شده بر میگرده می گه خودت خواستی خودت تحمل کردی خودت دیدی شرایط من این هستش میخواستی نه بگی . اینم میشه جای دستت درد نکنه

سلام
حرفهای شما جناب حامی جالب بودند.
تا حدود زیادی منطبق با منطق اسلام نوشتید . ولی باید خدمتتون عرض کنم این نسخه برای همه جوونا درمون نیست به نظر بنده.
آقای حامی متاسفانه باید قبول کنیم برای بعضی از پسرها هیچ راهی نمونده که بخواهند توش تلاش کنند.
نمونش خودم که دانشجوی ارشد مهندسی ام . سربازی باید برم و هیچ درآمد خاصی ندارم. امکان کار کردن که بشه بگی کاره هم تقریبا نیست. دارم برای دکتری آماده میشم اونم متاسفانه برای امکان کار کردن فقط! (امیدوارم از حقیقت اوضاع کار مطلع باشید.)
حالا یکی مثل من واقعا میتونه بره یه دختر حتی صد مرتبه از خودش پایین ترو بگیره؟
به نظرم نمیشه چون مجال تلاش نیست.
جوونای مثل منو درک کنید طلبه های عزیز
یاعلی

باخیش;503614 نوشت:
سلام من حرف های استاد حامی رو تا حدودی قبول دارم و خیلی جالب و گیرا نوشته بودند ، اما شما فکر کنید ازدواج کنی قناعت کنی خب طرف پررو میشه فکر میکنه کشته مرده اش هستی که اینجوری داری با هر امکاناتش می سازی ، لذا چون میبینه تو چیزی هم نمیخوای دیگه بیخیال میشه و میگه که خب با این وضعیت هم داره زندگی می کنه که
اما وقتی که چندین سال از ازدواج گذشت که بله آقا فیلشون یاد هندوستان می کنه ، حالا که وضعش خوب شده بر میگرده می گه خودت خواستی خودت تحمل کردی خودت دیدی شرایط من این هستش میخواستی نه بگی . اینم میشه جای دستت درد نکنه

سلام
خانوم شما یه جوری نوشتید انگار پسرا همشون یه مدل ربات با یک برنامه یکسانند که خروجی رفتاری و تفکرشون یکیه!
یه طوری هم میگید با امکاناتشون بسازی انگار ... نمیگم
اگه فکر میکنین با طاقچه بالا گذاشتن پسرا تمام رفتارهای نامطلوبی رو که گفتین ترک میکنن پس چرا من این چیزارو فقط تو
زندگی دخترایی که پسرای پولدار و وضع درست میرن طرفشون میبینم؟
چپه دیدید یه نگاه دوباره به فامیلای محترم با دقت بندازین
شاد باشید

باخیش;503614 نوشت:
اما وقتی که چندین سال از ازدواج گذشت که بله آقا فیلشون یاد هندوستان می کنه ، حالا که وضعش خوب شده بر میگرده می گه خودت خواستی خودت تحمل کردی خودت دیدی شرایط من این هستش میخواستی نه بگی . اینم میشه جای دستت درد نکنه

البته دختری که حاضر بشه با شرایط دشوار این روزها، با یک پسر که وضع مالی نابسامانی داره ازدواج کنه مسلما مورد توجه و محبت بیشتری از طرف شوهر قرار می گیره و شوهر این مساله رو درک میکنه. در این بین استثنا هم برای آقایون و هم برای خانم ها وجود داره!
در اون مورد هم اگر نیت خالص باشه شاید تحملش هم ساده تر بشه

سلام اگه من این حرف ها رو زدم از نزدیک این
آدمها و خانواده ها رو دیدم
هر کی دوست داره می تونه بیاد از نزدیک ببینه
بنظر من رسیدیم به منتمن گفتن یعنی پسرا طرف پسرا و دخترا طرف دخترا
یعنی کسی خودش رو جای طرف مقابل نمیذاره
که ببینه چیکار میکنه تو اون موقعیت انشالله استاد میان خودشون بیشتر توضیح میدن

mohamad313;503714 نوشت:
سلام
حرفهای شما جناب حامی جالب بودند.
تا حدود زیادی منطبق با منطق اسلام نوشتید . ولی باید خدمتتون عرض کنم این نسخه برای همه جوونا درمون نیست به نظر بنده.
آقای حامی متاسفانه باید قبول کنیم برای بعضی از پسرها هیچ راهی نمونده که بخواهند توش تلاش کنند.
نمونش خودم که دانشجوی ارشد مهندسی ام . سربازی باید برم و هیچ درآمد خاصی ندارم. امکان کار کردن که بشه بگی کاره هم تقریبا نیست. دارم برای دکتری آماده میشم اونم متاسفانه برای امکان کار کردن فقط! (امیدوارم از حقیقت اوضاع کار مطلع باشید.)
حالا یکی مثل من واقعا میتونه بره یه دختر حتی صد مرتبه از خودش پایین ترو بگیره؟
به نظرم نمیشه چون مجال تلاش نیست.
جوونای مثل منو درک کنید طلبه های عزیز
یاعلی

سلام بر شما
مي دونم سخت بايد استقامت كرد و تلاش و راهكارهاي شرعي را متناسب با شرايط اجرا كنيد و گناه نكنيد.
جوري مي فرماييد طلبه هاي عزيز كه گويي آنها از فرشتگان مقرب هستند و با اين مشكلات دست و پنجه نرم نكرده اند
خيلي از دوستان طلبه من به دليل شرايط سخت شان حدود 30 سالگي ازدواج كردند

باخیش;503614 نوشت:
سلام من حرف های استاد حامی رو تا حدودی قبول دارم و خیلی جالب و گیرا نوشته بودند ، اما شما فکر کنید ازدواج کنی قناعت کنی خب طرف پررو میشه فکر میکنه کشته مرده اش هستی که اینجوری داری با هر امکاناتش می سازی ، لذا چون میبینه تو چیزی هم نمیخوای دیگه بیخیال میشه و میگه که خب با این وضعیت هم داره زندگی می کنه که
اما وقتی که چندین سال از ازدواج گذشت که بله آقا فیلشون یاد هندوستان می کنه ، حالا که وضعش خوب شده بر میگرده می گه خودت خواستی خودت تحمل کردی خودت دیدی شرایط من این هستش میخواستی نه بگی . اینم میشه جای دستت درد نکنه

سلام
وقتي نزد ائمه مي آمدند و مشاوره ازدواج مي خواستند براي خواستگاري كه امده بود
مي فرمودند دخترتان را به كسي كه اخلاق داره و دينداره بده
يعني اين كه اگر كسي اخلاق و وجدان داشته باشه اين طور نيست. بر اساس انصاف زندگي مي كند و اگر روزي شرايطش خوب شود جبران مي كند در برابر داريم افرادي را كه از همان ابتدا هم مشكل مالي ندارند ولي خيانت جز قافيه اشعار زندگي شونه، چون ديندار و اخلاق مدار نيستند.

هو الناظر

حامی;503746 نوشت:
خيلي از دوستان طلبه من به دليل شرايط سخت شان حدود 30 سالگي ازدواج كردند

طلبه 30 ساله مجرد!!! :Moteajeb!:

حامی;503746 نوشت:
خيلي از دوستان طلبه من به دليل شرايط سخت شان حدود 30 سالگي ازدواج كردند

البته ازدواج دومشان را مگيم:Nishkhand:
شوخي مي كنم حالا باز نگيد آخوندها هركدوم دوتا سه تا زن دارند ها
با اين شهريه كمي كه دارند واقعا در شرايط سختي هستند دختران متدين ما هم كه كمتر حاضرند خديجه وار براي اسلام با مال پدريشان زير بال و پر جوان طلبه اي را بگيرند:Nishkhand:

حامی;503753 نوشت:
شوخي مي كنم حالا باز نگيد آخوندها هركدوم دوتا سه تا زن دارند ها

سلام

نمیدونم درسته سئوال رو مطرح کنم یا نه؟!

از لحاظ روانشناختی چطور یه مرد میتونه دو تا همسر داشته باشه و عشق هر دو رو تو دلش داشته باشه مگه خداوند تو قران نمی فرماید هن لباس لکم و انتم لباس لهن...

واقعا برای من سواله این عشق منحرف آقایون داری بیش از یه همسر، البته اونهایی که بدون عذر هستن و با دوتا همسر خوش میگذرونه آیا واقعا دل بیماری نداره؟!

سلام
تاپيك منحرف ميشه
اجازه بدهيد اين بحث اينجا مطرح نشه
بايد اين را از عرب ها پرسيد كه 4 تا زن مي گيرند شايد قلب اونا از قلب گنجشكي ما بزرگتر باشه:Nishkhand:

البته ببخشید سئوال رو اینجا مطرح کردم ولی باور کنید این برام سئواله؟؟؟

جوابش را در پروفايل تان ببينيد

حامی;503746 نوشت:
خيلي از دوستان طلبه من به دليل شرايط سخت شان حدود 30 سالگي ازدواج كردند

بله درسته. بعضی طلبه ها هم تا سنین بالا ازدواج دائمشون به تاخیر میوفته. :shad:

حامی;321107 نوشت:

‎این که سال ها کف کنید و ذهن تان هر چند ماهی به کسی مشغول شود و باز مثل پرنده ای ذهنت به شاخه دیگری بپرد بهتره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

‎حامی گرامی و بزرگوار
‎حق بدهید
‎بین ازدواج قرانی با اون همه سادگی و زیبایی و اون چیزی که امروز بهش ازدواج گفته می شه فاصله بسیار زیاد است متاسفانه
‎اگر سخت نگیرم و دقت به خرج ندهم که نمی شود
‎یک بار ساده گرفتم و اعتماد کردم چوبش رو خوردم

‎چه باید کرد ؟

سلام
این قبول نیست . اگه ازدواج رو آسون بگیری ارزش آدم میاد پایین تر
چرا ?
چون بر می گردن میگن دخترشون رو از سر راه پیدا کردن انگار
یا اینکه مونده بودن دست دخترشون زود دخترشون رو دادن به ما
خانواده دختره هیچی حالیشون نبودها یر شون کلاه گذاشتم
پسر های محترم باید هفت خان رستم رو رد کن که
دو روز دیگه یادشون نیفته که وای چه اشتباهی کردن که
ازدواج کردن و........
این قبول نیست . چرا پسرا پول دارن واسه دوست دخترای عزیزشان
خرج کنن به زنشون که میرسه باید قناعت کنن ????

سلام بر شما

باخیش;503807 نوشت:
سلام
این قبول نیست . اگه ازدواج رو آسون بگیری ارزش آدم میاد پایین تر
چرا ?
چون بر می گردن میگن دخترشون رو از سر راه پیدا کردن انگار
یا اینکه مونده بودن دست دخترشون زود دخترشون رو دادن به ما
خانواده دختره هیچی حالیشون نبودها یر شون کلاه گذاشتم
پسر های محترم باید هفت خان رستم رو رد کن که
دو روز دیگه یادشون نیفته که وای چه اشتباهی کردن که
ازدواج کردن و........

گفتم اين كه گفتند مهريه ساده باشه در مورد ازدواج با افراد دينداري واقعي( نه ظاهري ) است. فردي كه ديندار واقعي است خودش را متعهد مي داند مهريه اي بگيرد كه بتواند بدهد چون نوعي حق الناس مي داند و بدهي. كسي هم كه ديندار نباشد و ادم مشكل داري باشد براش مهم نيست ميگه كي داده كي گرفته بدهم اون قدر اذيت ميكنه كه زن بگه مهرم حلال و جونم آزاد

باخیش;503807 نوشت:
این قبول نیست . چرا پسرا پول دارن واسه دوست دخترای عزیزشان
خرج کنن به زنشون که میرسه باید قناعت کنن ????

خب در ازدواج با اين نوع پسرها كه اساسا بايد تجديد نظر بشه.
سخن ما از افراد مذهبي است كه چشم شون نسبت به نامحرم درويشه ولي عاشق همسرشون ميشن چون خدا گفته اين طور باشن

بخوانيد:
[h=1]خبر داغ ؛خدا در دادگاه خانواده محاکمه می شود[/h]

باخیش;503807 نوشت:
سلام
این قبول نیست . اگه ازدواج رو آسون بگیری ارزش آدم میاد پایین تر
چرا ?
چون بر می گردن میگن دخترشون رو از سر راه پیدا کردن انگار
یا اینکه مونده بودن دست دخترشون زود دخترشون رو دادن به ما
خانواده دختره هیچی حالیشون نبودها یر شون کلاه گذاشتم
پسر های محترم باید هفت خان رستم رو رد کن که
دو روز دیگه یادشون نیفته که وای چه اشتباهی کردن که
ازدواج کردن و........
این قبول نیست . چرا پسرا پول دارن واسه دوست دخترای عزیزشان
خرج کنن به زنشون که میرسه باید قناعت کنن ????

با سلام

خدمت شما عرض کنم که بنده بسسسسسسیار آسان گرفتم برای ازدواجم
مصداق همان با یک حلقه و یک چادر بله را دادن بودم
دو سال هست که ازدواج کرده ام همیشه تا حالا هزار بار همسرم از من بابت سخت نگرفتنم و گذشتها.... تشکر میکند و خود را مدیون بنده میداند(البته من وظیفه ام را انجام دادم)
هزاران بار خدا رو بابت داشتن بنده شکر میکند و نماز شکر میخواند که خداوند مرا به ایشان داده
همش در پی خوشحال کردن بنده هستن همش میخواهند به بنده خدمت کنند کارهایم را انجام بدهند

دوست عزیز همسر من مذهبی هست برای ازدواجم هم اصلا و ابدا سخت نگرفتم جشنی هم نبود رفتم ماه عسل اما همسرم برخلاف تصور شما فقط مرا نمیپرستد پس بنده و زندگی من برخلاف نظر شما در این دنیای واقعی وجود دارد

در مورد خرج کردن هم باید بگویم خدا شاهد هست که حقوقشان را یک راست تقدیم بنده میکنند همش در پی پس انداز برای من هست که اگر روزی نیاز داشتم توانایی داشته باشم
همسران مذهبی و مومن واقعا عاشق همسر و زندگیشان هستند

سلام دوست عزیز منم نمی گم که حرف های شما
درست نیست ، اما منم همه چیزایی که میگم رو با چشمای
خودم دیدم و با گوش های خودم شنیدم
پ . ن : خوش به حال همسر شما که خانوم گلی مثل شما داره

باخیش;503894 نوشت:
سلام دوست عزیز منم نمی گم که حرف های شما
درست نیست ، اما منم همه چیزایی که میگم رو با چشمای
خودم دیدم و با گوش های خودم شنیدم
پ . ن : خوش به حال همسر شما که خانوم گلی مثل شما داره

خانوم این حرف یه آدم تحصیلکرده نیست که بگه پسرا همشون اینجوری اند و فلانند...
مگه میشه همه مث هم باشند؟!! یعنی هر پسری که فداکاری خانومشو ببینه با خودش فکر بد میکنه؟
البته آدم بیجنبه همه جا پیدا میشه. من با شما موافقم
شما تحت هر شرایطی به کم قناعت نکنید . اشکالی نداره. فقط بیزحمت رو افکار مردم مسائل منفی رو پیاده نکنید.
با تشکر

باشه چشم من دیگه نظراتم رو نمی گم
که خدای نکرده ذهن و فکر کسی منفی نشه
بعدشم مگه تحصیلات بنده در مورد روانشناسی و و اخلاق
و اینهاست که می گین نظراتم اینطور

موضوع قفل شده است