وسواس، دشمن انسان

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
وسواس، دشمن انسان

با سلام
میخوام داستان این چند ماه زندگیمو براتون نعریف کنم
من یه ادمی هستم که تمام واجبات رو انجام میدادم و میدم من دانشجوی هم هستم ترم قبل درس اندیشه اسلامی داشتیم خیلی این درس رو من تاثیر گذاشت تا جایی که خیلی از گناهانی که گذشته نمیکردم رو دیگه نمیکنم چون میخوام خدا ازم راضی باشه بعد از اون یه سری از کتاب های دیگه اتفاقی باهاشون برخورد کردم که کتاب های در مورد قیامت و یکی دیگش در مورد برزخ بود یکی دیگش هم الفبای شیعه اینا رو که مطالعه کردم واقعا خیلی متحول شدم طوری که احساس میکنم خدا منو دوست داشته که منو از اون حالتی که در گذشته داشتم شاید در گذشته واجبات رو هم انجام میدادم ولی گناه زیاد میکردم ولی وقتی این کتاب ها رو هر کدومش اتفاقی باهاشون برخورد کردم رو خوندم چنان متحول شدم که فهمیدم این دنیا بنا به فرموده پیامبر اسلام(ص) مزرعه اخرت هست و دیگه برام دنیا ارزشی نداره و تمام کارام برای رضای خداست حتی اون موقع ها از نماز عادیم عاجز بودم ولی الان نماز شب میخونم از خدا متشکرم و سجده شکر میکنم که به من معرفت اینو داد که بتونم اینو درک کنم که چیزی غیر از خدا ارزشی نداره ولی یه مشکلی قبلا داشتم والان شدیدتر شده تا حدی که کم کم دارم از همه چیز خسته میشم دیگه تو زندگیم ارامش ندارم حتما میپرسید اون چیه اره اون وسواسه !!!!!
اره وسواس که میدونم کار شیطانه ولی بازم ارامش ندارم بیشتر وسواسم در نمازه چون که من زبونم فارسی اخه عربی رو که نمیدونم درست شاید تلفظ کنم مثلا تو تلقظات خیلی اشتباه میکنم واقعیتش نمیدونم درست میگم یا نه حالا این وسواسن ولی یه چیز دیگه هم هست اینه که من میفهمم نمازهای صبح و مغرب و عشا باید بلند خونده بشه برای مردان خوب اخه من در کلاس ورزشی میرم اونجا هم موقع اذون که میشه نماز خونا میرن نماز میخونن اون موقع ها من یواش میخوندم اخه نمیشد تو انجا بلند خوند یعنی باید تمام اونا رو قضا کنم یا همین چند وقت دیگه بازم اذون میخوره تو ساعت کلاسی ما من نمی خوام نماز اول وقتمو از دست بدم و برم خونه بخونم اونجا هم که نمیتونم بلند بخونم باید چه کار کنم ولی بحث اصلی من در مورد وسواسه میدونم کار شیطانه میخواد منو از نماز بزنه کور هم خونده نمیتونه ولی اخه واقعا بعضی وقتا دیگه مثلا یه کلمه رو نمیدونم درست گفتم یا نه دیگه کل نمازم رو بی روح میخونم چون پیش خودم میگم من که اونو خراب خوندم پس نمازم باطله حتی تو وضو گرفتن تو غسل کردم دیگه از زندگی افتادم شما بگید دوستان من چطوری باید وسواس رو از خودم دور کنم

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد امیدوار

رضا74;487779 نوشت:
با سلام
میخوام داستان این چند ماه زندگیمو براتون نعریف کنم
من یه ادمی هستم که تمام واجبات رو انجام میدادم و میدم من دانشجوی هم هستم ترم قبل درس اندیشه اسلامی داشتیم خیلی این درس رو من تاثیر گذاشت تا جایی که خیلی از گناهانی که گذشته نمیکردم رو دیگه نمیکنم چون میخوام خدا ازم راضی باشه بعد از اون یه سری از کتاب های دیگه اتفاقی باهاشون برخورد کردم که کتاب های در مورد قیامت و یکی دیگش در مورد برزخ بود یکی دیگش هم الفبای شیعه اینا رو که مطالعه کردم واقعا خیلی متحول شدم طوری که احساس میکنم خدا منو دوست داشته که منو از اون حالتی که در گذشته داشتم شاید در گذشته واجبات رو هم انجام میدادم ولی گناه زیاد میکردم ولی وقتی این کتاب ها رو هر کدومش اتفاقی باهاشون برخورد کردم رو خوندم چنان متحول شدم که فهمیدم این دنیا بنا به فرموده پیامبر اسلام(ص) مزرعه اخرت هست و دیگه برام دنیا ارزشی نداره و تمام کارام برای رضای خداست حتی اون موقع ها از نماز عادیم عاجز بودم ولی الان نماز شب میخونم از خدا متشکرم و سجده شکر میکنم که به من معرفت اینو داد که بتونم اینو درک کنم که چیزی غیر از خدا ارزشی نداره ولی یه مشکلی قبلا داشتم والان شدیدتر شده تا حدی که کم کم دارم از همه چیز خسته میشم دیگه تو زندگیم ارامش ندارم حتما میپرسید اون چیه اره اون وسواسه !!!!!
اره وسواس که میدونم کار شیطانه ولی بازم ارامش ندارم بیشتر وسواسم در نمازه چون که من زبونم فارسی اخه عربی رو که نمیدونم درست شاید تلفظ کنم مثلا تو تلقظات خیلی اشتباه میکنم واقعیتش نمیدونم درست میگم یا نه حالا این وسواسن ولی یه چیز دیگه هم هست اینه که من میفهمم نمازهای صبح و مغرب و عشا باید بلند خونده بشه برای مردان خوب اخه من در کلاس ورزشی میرم اونجا هم موقع اذون که میشه نماز خونا میرن نماز میخونن اون موقع ها من یواش میخوندم اخه نمیشد تو انجا بلند خوند یعنی باید تمام اونا رو قضا کنم یا همین چند وقت دیگه بازم اذون میخوره تو ساعت کلاسی ما من نمی خوام نماز اول وقتمو از دست بدم و برم خونه بخونم اونجا هم که نمیتونم بلند بخونم باید چه کار کنم ولی بحث اصلی من در مورد وسواسه میدونم کار شیطانه میخواد منو از نماز بزنه کور هم خونده نمیتونه ولی اخه واقعا بعضی وقتا دیگه مثلا یه کلمه رو نمیدونم درست گفتم یا نه دیگه کل نمازم رو بی روح میخونم چون پیش خودم میگم من که اونو خراب خوندم پس نمازم باطله حتی تو وضو گرفتن تو غسل کردم دیگه از زندگی افتادم شما بگید دوستان من چطوری باید وسواس رو از خودم دور کنم

بسمه تعالی
با عرض سلام و تحیت محضر حضرتعالی

از تحول شما خوشحالیم و آن را به شما تبریک عرض می کنیم.

در حینی که بخش اول فرمایشاتان را مطالعه می کردم، موضوعی که به ذهنم خطور کرد این بود که احیانا شما ممکن است دچار سختگیری و اضطراب بشوید که در ادامه فرمایشاتتان،این فرض بنده تایید شد.

در برخی مواقع شاهد هستیم افراد متدین و مذهبی که در گذشته ممکن است دچار لغزشهایی شده باشند بعد از تنبه گرفتار وسواس می شوند. دلیل آن هم این می تواند باشد که وقتی گذشته خود را ورق می زنند دوست دارند که ان را جبران کنندف غافل از اینکه در این مسیر نباید گرفتار زیاده روی، سختگیری و شتاب زدگی شد. لذا به نظر می رسد شما نیز از این قاعده مستثنی نیستید.

سعی کنید مناسک مذهبی خود را مانند دیگران انجام دهید و خود را متمایز با آنها ندانید. همانگونه که افراد متدین نماز می خوانند، وضو می گیرند و غسل می کنند شما نیز همانگونه عمل کنید.
برای تصحیح قرائت از یک روحانی کمک بگیرید، وقتی قرائتتان را تایید کرد دیگر اجازه شک و تردید به خود ندهید. نمازتان را بخوانید و به شک در صحت قرائت به هیچ نحو اعتنا نکنید.
در مورد وضو و غسل نیز سختگیری نکنید، غسل خود را در چند دقیقه انجام دهید و اگر بعد از غسل در شستن قسمتی از بدن شک کردید، به ان اعتنا نکنید. راه غلبه بر وسواس بی اعتنایی است. اگر شما با موضوع مورد نظر مواجه شوید ولی پاسخ ندهید ( بی اعتنایی ) کنید، رفته رفته از این وضعیت خارج خواهید شد، اما اگر بی تابی کنید و مدام بگویید نشد یا بگویید احتیاط ضرری ندارد بدانید که حلاوت و شیرینی این تحول ماندگار نخواهد بود.
به منظور اینکه سطح تحملتان در مقابل وسوسه هایی که شما را به تکرار عمل و توجه به شک فرا می خواند، افزایش یابد؛ لازم است سریع موقعیت خود را تغییر دهید مثلا بعد از نماز سریع از سجاده بلند شوید و به اشتغالات دیگر بپردازید....ضمن اینکه لازم است با خود بگویید خدای مهربانی که برای او نماز می خوانم، یا وضو میگیرم و... نه تنها این سختگیریها را از من نخواسته است که از آن منع کرده است.
اجازه ندهید منزوی شوید، در جمع دوستان شایسته حضور داشته باشید، تفریح و مسافرت و بویژه ورزش را از یاد نبرید و همیشه از خدای سبحان استعانت بجویید.
دنبال این نباشید که حتما افعالتان را کامل و صد در صد انجام دهید چرا که این نوعی کمال گرایی است و منجر به وسواس خواهد شد. بنابراین تلاش کنید اما کمال گرا نباشید.

در مورد نماز نیز اگر علم به این داشته اید که نماز را باید بلند خواند ولی عمدا خلاف ان را انجام داده اید، لازم است آنها را قضا کنید.
از خودسرزنشگری فاصله بگیرید و سطح اعتماد به نفس خود را افزایش دهید تا بلند خواندن نماز برای شما سخت نباشد. مطمئن باشید دیگران به بلند یا اهسته خواندن نماز شما توجهی ندارند و هر کسی به کار خودش مشغول است...شما می توانید نماز را جهرا (بلند) بخوانید ولی آرام به نحویکه اطرافیان صدای شما را نشنوند.

در پناه خدای متعال موفق باشید

ممنون از مطلب استاد امیدوار
واقعا وسواس ریشه آدم رو میزنه طوری که نماز و عبادت و.... میشه جهنم برای انسان لا اقل برای من اینجوریه حتی چند بار تصمیم به ترک نماز گرفتم تا حداقل به ارامش تو این دنیا برسم.....
مثلا یکیش اینه همه خانه نجس شده!! درسته کل خانه!!
مثلا من دستم خون اومد و دستم رو به مبل و دیوار زدم و کسی که دیوار رو میشست اون رو به کل دیوار های خانه منتقل کرد و از دیوار به... و همینطوری.......... با گردش زمان به کل خانه انتقال داده شده و من مطمئنم شک ندارم...
حالا چی کار کنم خیلی چیزا رو نمیشه طاهر کرد یا سخته.
و به نظرم الان که نماز نمیخونم خیلی حس بهتری دارم تا زمانی که نماز میخوندم چون آرامش رسیدم و باید مدت ها قبل ترک میکردم میدونم مجازات میشم و همه راه ها رو هم امتحان کردم تا خدا و عبادتش رو ول نکنم ولی اونقدر به انواع وسواس دچار شدم و عذاب کشیدم که بیخیال شدم.... اصلا دوست ندارم ولی مجبورم.... افسوس که دیگه هیچوقت مثل قبل نمیشم......... و افسوس و افسوس که میبینم ترک گناهای بزرگ ترم برام آسون بوده و میتونستم بنده خوبی براش باشم حد اقل از نظر خودم
و دیگه هیچ چیزی مثل قبل نیست
از خدا هم کمک خواستم و همه جوره ازش خواستم کمک کنه ولی پاسخی ندیدم حتی یه کوچولو
الانم خوشحال نیستم که همه چی رو رها کردم ولی همین که آرامش دارم منو راضی میکنه

ممنون از پاسخ کارشناس محترم راهنمایی هایی که گفتید رو انجام میدم
دوست گرامی amirhasan.king شما دارید اشتباه میکنید من با قضیه شما الان گرفتارم ولی باید صبر کرد تا در برای خدا صبر کنیم
و من ازت دلسوزانه میخوام که برگردی به گذشتت و واجبات رو انجام بدی چون این دنیا گذرا است اون دنیاست که جاودانست
ایا می ارزه 6 یا 70 سال عمر بی ارزش رو ترجیح بدیم به زندگی جاودانه در اخرت؟

موضوع قفل شده است