جمع بندی ازدواج مجدد مطلقا جایز است یا در شرایط خاصی؟

تب‌های اولیه

180 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

صادق;485992 نوشت:
حال باید گفت :اشتباه از همین جا شروع می شود که کسی فکر کند زندگی زنا شوی یک شرکت اقتصادی است در حالی که از دید گاه اسلام غریزه جنسی همانند سایر غرایز وتمایلات درونی است که ریشه در ذات وآفرینش انسان دارد

سلام

بزرگوار نگفتم که زندگی زناشویی شرکت اقتصادی است
بلکه از باب مثال ان را تشبیه به شرکت کردم انهم نه شرکت اقتصادی بلکه شراکت در همه چیز
از جمله در رفع نیاز غریزه جنسی و رسیدن به ارامش و به قول شما بحث و گفتگو و در کنار همه اینها شراکت مالی

این شرکت را زن و مرد جوان از صفر بنا می نهند تا از منافع مادی و معنوی ان هر دو سود ببرند

و از همه مهمتر منافع معنوی

یعنی هم مرد باید به ارامش برسد هم زن
پس ارامش یکی از منافع معنوی این شرکت است که باید نصیب هر دو طرف شود
و اگر مردی در میانه راه این رامش را به هم زده و ان را از همسرش سلب کند
واضح است که حق ارامش همسرش را بالا کشیده و با ناجوانمردی هر چه تمامتر خورده است

هم مرد باید نیاز جنسیش براورده شود و هم زن

صادق;485992 نوشت:
چنان که در مورد حضرت آدم در حدیث آمده است : خداوندپس از آفرینش آدم ،حوا راآفرید و به آدم فرمود :حوا را برای آن آفریدم که با هم گفتگو کنید ،انس بگیرید ،وبا نگاه به هم آرامش پیداکنید وهم چنین همسری نیکو جهت ارضای غریزه جنسی باشد(1)

ایا ارامش فقط مختص ادم است یا حوا هم باید به ارامش برسد ؟!!!
پر واضح است که اگر حوا ارامش نداشته باشد ادم هم در کنار او به ارامش نخواهد رسید

صادق;485992 نوشت:
بنا براین غریزه جنسی همانند سایر کشش های درونی ، دارای نیاز هایی است که اگر از طریق صحیح وضابطه مند ارضا وتغذیه شود ، در رشد و کمال موثر است . از این رو پیامبر اکرم می فرماید:«یا معشر الشباب علیکم بلباه(2) ای جوانان! غریزه جنسی(شهوت) خود را مدیریت کنید». ارضا ومدیریت صحیح غریزه جنسی از راه ازدواج است . رسول گرامی اسلام فرمود:هیچ اساس وبنیانی در اسلام گذارده نشده که نزد خدا محبوب تر از ازدواج باشد (3) نیزفرمود:هر کسی دوست دارد خدارا ملاقات کند در حالی که ظاهر وباطن او پاک ومطهر باشد ازدواج کند(4) که ازدواج سبب حفظ نصف دینش می گردد.(5)
از نظر اسلام اهداف اساسی ازدواج که راه صحیح ارضای غریزه جنسی است ؛ عبارتند از :
1 - رسیدن به آرامش:
در نظام الهی و فرهنگ قرآنی، هدف اصلی از ازدواج رسیدن به آرامش روان و آسایش خاطر، پیمودن طریق رشد، نیل به کمال انسانی و تقرب به ذات حق است.
تردیدی نیست که از تنهایی به درآمدن، همسر و همراه شدن ، خانواده مستقل تشکیل دادن، ارضای کشش‌های نفسانی و غرایز طبیعی و فرزند آوری از نتایج قهری ازدواج،و از مهم‌ترین عوامل مؤثر در آرامش روان، آسایش فکر و جان و احساس رضامندی درونی است.(6)
قرآن کریم در معرفی فلسفه ازدواج می‌فرماید: «و یکی (دیگر) از نشانه های خدا این است که از جنس خودتان همسرانی برای شما آفرید تا در کنار آن‌ها آرامش پیدا کنید»(7) خداوند در این آیه و آیه 189 اعراف، ضمن آن که حقیقت زن و مرد را یک گوهر دانسته و هیچ امتیازی از لحاظ مبدأ آفرینش بین آن‌ها قایل نشده، آرامش خاطر و روان را هدف ازدواج و زن را محور آرامش معرفی کرده است.
بنا براین، غریزه جنسی که ریشه در ذات و آفرینش انسان دارد وسیله ای برای تحقق ازدواج وابزاری جهت نزدیک شدن وانس گرفتن انسان ها به یکدیگر است .والاترین هدف ازدواج نیز برخور دارشدن از آرامش روان و آسودگی خاطری است که خود لازمه ی اعتلای وجود ،شکفتن همه ی قابلیت ها،همگامی وهمراهی در مسیر رشد وکمال ونیل به اخلاص و رستگاری است وهمه ی اندیشه ها وبرداشت های دیگر در قلمرو ازدواج وتشکیل خانواده فروعی است بر این اصل. (8)
2 - بقای نسل:
فلسفه وجودی غریزه جنسی و یکی از اهداف مهم ازدواج، فرزند آوری و بقای نسل است.قرآن کریم می فرماید:آفریننده آسمان وزمین برای شما از جنس خودتان همسرانی آفرید و(نیز)از جنس چهار پایان جفت ها پدید آورد تا بدین وسیله بر شمار شما بیفزاید....(9) پیامبر اکرم می فرماید :ازدواج کنید تا صاحب فرزند شوید و بر شمار شما افزوده شود .(10)
3 - پاسخ به ندای فطرت:
ازدواج پاسخی است خداپسندانه به ندای فطرت زیرا خداوند در وجود انسان غریزه جنسی را قرار داده است.
4 - حفظ عفت ونگهبانی از ارزش های دینی:
از هدف های مهم ازدواج، حفظ پاکدامنی زنان و مردان و جلوگیری از لغزش‌های گوناگون است، زیرا ازدواج تنها راه ارضای طبیعی تمایل جنسی است،از این رو پیامبر(ص) فرمود: «هر کس ازدواج کند، نیمی از دینش را حفظ کرده، پس باید در نیم دیگر از خدا بترسد»(11)
5- مهر ومحبت:
منشأ گرایش آدم به حوا ومرد به زن ،مودت ورحمتی است که خداوند بین آن ها قرار داده وفرموده است:«وجعل بینکم مودة ورحمة»(12)بنا براین پایه پیوند و وحدت زن وشوهر از نظر قرآن مودت ومحبت است .
6- افزایش رزق و روزی:
شخصی خدمت پیامبر اکرم از فقر ونیاز مندی خود شکایت کرد. حضرت فرمود :اگر می خواهی از فقر ونیازمندی راحت شوی ازدواج کن .جوان ازدواج کرد و وضع مالی اش خوب شد .(13)قرآن کریم می فرماید:مردان وزنان بی همسروهم چنین غلامان وکنیزان درستکار راهمسر دهید. اگر فقیر وتنگدست باشند خداوند آنان رااز فضل خود بی نیاز می سازد(14).
امام صادق در تفسیر آیه «ولیستعفف الّذین لا یجدون نکاحا حتّی یغنیهم الله من فضله »یعنی آنها که وسیله ازدواج ندارندباید عفت پیشه کنند تا خداوند آنان رابه فضلش بی نیاز سازد می فرماید:منظور این است که برای رهایی از فقر ازدواج کنند تاخداوند آنان را به فضل خود بی نیاز گرداند.(15)آن چه ذکر شد مهم ترین فلسفه آفرینش غریزه جنسی واهداف ازدواج از نظر اسلام می باشد، نه همه آن.موفق باشید.

و اما استاد گرامی همه این فرمایشات شما در قبال برکات و مزیتهای از دواج است که بر کسی پوشیده نیست و من هم منکر انها نیستم
بزرگوار بحث برکات ازدواج نیست اینجا بلکه بحث بر کات و معایب ازدواج مجدد و موقت است

و این بیانات حضرت عالی جواب سوال من نیست
من از شما خواهش کردم با در نظر گرفتن وجدان و اخلاق تنها و تنها و نه متون دینی
متن نوشته مرا نقد بفرمایید

که شما جای جواب من مسائل نا مربوط و بی ارتباط را مطرح نمودید

باز هم از شما خواهش دارم دوباره به سوال حقیر جواب بدهید

دل ارام;485931 نوشت:
می خواهم تضاد بین فقه و اخلاق را نشان دهم

لطفا دقت فرمایید

فرض کنید در دنیایی زندگی می کنید که هنوز دین و ایین و شریعتی نازل نشده و همه چیز اخلاقی و وجدانیست

زن و مرد جوانی در این دنیا پیمان زناشویی می بندند
و از صفر شروع کرده و بنای یک زندگی مشترک را پی می ریزند
با تلاش و کوشش دو نفریشان بعد از بیست سال صاحب فرزندانی و مال و منالی می شوند
درست مثل یک شرکت که از صفر شروع به کار کرده و بعد از بیست سال به تو سعه رسیده است
طبیعی و عقلانی است که در رسیدن شرکت یا زندگی به این ابادانی و رونق هر دو زن و مرد شریک بوده اند

ناگهان بعد از بیست سال مرد تصمیم می گیرد فرد دیگری را که تازه راه رسیده و هیچ تلاش و کوششی
در ان شرکت نکرده در ان شرکت سهیم کرده و تنها خودش از منافع حضور ان فرد تازه لذت ببرد

ایا لطفا صادقانه و اخلاق مدار جواب بدهید

ایااین مرد به شریک ابتدایی زندگیش خیانت کرده یا نه ؟

لطفا وجدانتان را زیر پا نگذارید و صادقانه جواب بدهید

متشکرم

دل ارام;486040 نوشت:
سلام

بزرگوار نگفتم که زندگی زناشویی شرکت اقتصادی است
بلکه از باب مثال ان را تشبیه به شرکت کردم انهم نه شرکت اقتصادی بلکه شراکت در همه چیز
از جمله در رفع نیاز غریزه جنسی و رسیدن به ارامش و به قول شما بحث و گفتگو و در کنار همه اینها شراکت مالی
باسلام وتشکر از شما .
اولا_ چنان که در نوبت قبل اشاره شد از پرسشگران با هوش مثل جناب عالی توقع این است که با طرح سوال های ارزشمند تر در موضوعات نظیر خدا شناسی . انسان شناسی . هستی شناسی شناخت پیامبر . قران . ائمه ع وارد بحث شده وبا پرسش های در س آموز تان همگان را بهره مند سازید بخصوص اینکه در آستانه فرارسیدن ایام عزا داری حضرت ام ابیها فاطمه زهرا ع قرار داریم پرسش های خوب شما درباره ساحات وجودی آن بزرگوار می تواند همه اصحاب معرفت را مشعوف سازد .
ثانیا _پاسخ قبل متناسب با مثال شما بود در هر صورت آن گونه مثال ها پیوند متعالی ازدواج را در حد یک شرکت تنزل می دهد غرض این بود که نباید تصور نمود که ازدواج یک شرکت کذایی است چون همان طور که قبلا اشاره شد خداوند در قران کریم ازآن به آیت الهی یاد نمود وفرمود "و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها و جعل بینکم مودة و رحمه"(1)
در این آیه مخاطب (کم) همه انسان ها هستند، نه فقط مردان. به شهادت آیات قبل و بعد که مخاطب در آنها ، همه انسان ها اعم از زن و مرد هستند.در آیه قبل آمده:" از آیات خدا این که شما را از خاک آفرید " و در آیات بعد می فرماید :" و از آیات دیگر خدا اینکه زبان و رنگ شما را مختلف قرار داد و از دیگر آیات خدا خواب شب و روز شما و...است" این مطالب مربوط به نوع انسان است، نه فقط مردان ؛
دیگر اینکه در این جا سخن از "زوج" است و زوج یعنی جفت و نر جفت ماده و ماده جفت نر است. طبق این گونه آموزه های وحیانی زن و مرد هر کدام برای آرامش دیگری آفریده شده؛ یعنی زن و مرد به تنهای ناقص اند .این دو وقتی باهم جفت می شوند، کامل شده و به آرامش می رسند. پس از این پیوند مقدس وزیبا وعاشقانه خوب نیست با تبیر نازل شرکت یاد نمود .
پی نوشت ها:
1.روم(31)،آیه21.

این شرکت را زن و مرد جوان از صفر بنا می نهند تا از منافع مادی و معنوی ان هر دو سود ببرند
و از همه مهمتر منافع معنوی
یعنی هم مرد باید به ارامش برسد هم زن
پس ارامش یکی از منافع معنوی این شرکت است که باید نصیب هر دو طرف شود
و اگر مردی در میانه راه این رامش را به هم زده و ان را از همسرش سلب کند
واضح است که حق ارامش همسرش را بالا کشیده و با ناجوانمردی هر چه تمامتر خورده است
اولا _متاسفانه این بار نیز همان تعبیر نا صواب شرکت را به کار برده اید در حالی که به گفته قران کریم این پیوند محبت وآیت الهی است ونه شرکت در امر جنسی ومانند آن.
ثانیا_با توجه به شرایط خاص در امر ازدواج مجدد مرد با زن دیگر به صورت دایم ویا موقت که قبلا به تفصیل بحث شد در ضمن حفظ آرامش زندگی برای همسر اول برای یک خانم دیگر نیز شرایط آرامش را فراهم نموده وموجب تامین زندگی او نیز می شود این از نظر عقل وشرع منعی ندارد . ولی در این باب باید فرهنگ سازی شود واز حساسیت های بی جا کاسته گردد .

هم مرد باید نیاز جنسیش براورده شود و هم زن
درست است . ولی باید توجه داشت با ازدواج مجدد مرد در این گونه امور زندگی زن اول خللی رخ نخواهد داد .
ایا ارامش فقط مختص ادم است یا حوا هم باید به ارامش برسد ؟!!!
پر واضح است که اگر حوا ارامش نداشته باشد ادم هم در کنار او به ارامش نخواهد رسید
چنان که در بالا اشاره شد در نگاه قران کریم پیوند ازدواج برای طرفین موجب آرامش است لذا تعبیر (جعل بینکم ) آمده است . ولی باید توجه داشت حوا زاده گان نباید از ایجاد چنین زمینه ی برای فرد دیگر از همنوع خود جلو گیری نماید . وآن را خیانت تلقی کند
و اما استاد گرامی همه این فرمایشات شما در قبال برکات و مزیتهای از دواج است که بر کسی پوشیده نیست و من هم منکر انها نیستم
بزرگوار بحث برکات ازدواج نیست اینجا بلکه بحث بر کات و معایب ازدواج مجدد و موقت است
اگر دقت نماید معلوم خواهد شد آن برکات که مورد اذعان شما نیز است وگفته اید منکر آنها نیستید بی عیب است و در صورت ازدواج مجدد مرد با زن دیگر به صورت موقت ویا دایم همان برکاتی مورد قبول شما تکرار خواهد شد وفرد دیگر از آن بهرمند می شود . پس وقت مسله خوب تحلیل شود معلوم خواهد شد که عیب در اصل کار نیست مشکل در این که زن اول با تنگ نظری از تکرار آن برکات برای فرد دیگر جلو گیری می کند .ولی این خلاف انصاف است .
و این بیانات حضرت عالی جواب سوال من نیست
من از شما خواهش کردم با در نظر گرفتن وجدان و اخلاق تنها و تنها و نه متون دینی
متن نوشته مرا نقد بفرمایید
که شما جای جواب من مسائل نا مربوط و بی ارتباط را مطرح نمودید
باز هم از شما خواهش دارم دوباره به سوال حقیر جواب بدهید
امید است این بار پاسخ کامل سوال تان را دریافت نموده باشید . آرزو مندم که با طرح پرسش های ارزشی تر در امور زندگی دینی و مانند آن موقف باشید .

دل ارام;485931 نوشت:
زن و مرد جوانی در این دنیا پیمان زناشویی می بندند
و از صفر شروع کرده و بنای یک زندگی مشترک را پی می ریزند
با تلاش و کوشش دو نفریشان بعد از بیست سال صاحب فرزندانی و مال و منالی می شوند
درست مثل یک شرکت که از صفر شروع به کار کرده و بعد از بیست سال به تو سعه رسیده است
طبیعی و عقلانی است که در رسیدن شرکت یا زندگی به این ابادانی و رونق هر دو زن و مرد شریک بوده اند

ناگهان بعد از بیست سال مرد تصمیم می گیرد فرد دیگری را که تازه راه رسیده و هیچ تلاش و کوششی
در ان شرکت نکرده در ان شرکت سهیم کرده و تنها خودش از منافع حضور ان فرد تازه لذت ببرد

ایا لطفا صادقانه و اخلاق مدار جواب بدهید

ایااین مرد به شریک ابتدایی زندگیش خیانت کرده یا نه ؟


با سلام عرض ادب
به نظر من نه تنها این مرد خیانت کرده بلکه هیچ وقت نمیتواند عدالت به معنای واقعی را نیز رعایت کند. گفته اند منظور از عدالت در همخوابگی است آیا فقط همان است؟؟؟ به نظر من این عدالت باید همه جوانب را شامل شود.
با توجه به مثالی که زدید فرض کنیم این چنین مردی بعد از بیست سال بخواهد فرد دیگری را به زندگیش وارد کند نمیشه مانع شد ولی قبلش باید تمام جوانب رو رعایت کند تا بی عدالتی صورت نگیرد این مرد باید تمام زحمت ها و تلاش هایی که همسرش در این زندگی متحمل شده و آن را پربار نموده حساب کند و چه از لحاظ مالی، چه عاطفی آن را به کل پرداخت نماید اون حق نداره از دستاورد دیگران برای لذت بردن خویش استفاده کنه همانطور که اون زن نیز ( همسر دوم یا زن صیغه ای ) نباید از دسترنج دیگران استفاده کنه
این عینه عدالته هر شخصی باید حاصل دسترنج خودش رو ببرد حق استفاده از اموال دیگران به نفع خود ندارد ( البته این در صورتیه که برای زن بعنوان یک انسان حق برخورداری از کلیه اموال و امکاناتی که در طی سالهای زندگی مشترکش کسب نموده قائل شیم که متاسفانه تا اونجایی که من فهمیدم همه این اموال متعلق به مرده )

صادق;486363 نوشت:
چنان که در بالا اشاره شد در نگاه قران کریم پیوند ازدواج برای طرفین موجب آرامش است لذا تعبیر (جعل بینکم ) آمده است . ولی باید توجه داشت حوا زاده گان نباید از ایجاد چنین زمینه ی برای فرد دیگر از همنوع خود جلو گیری نماید . وآن را خیانت تلقی کند

با سلام و عرض ادب
جناب صادق این به دور از انسانیته زنی چنین آرزویی برای همنوع خود نداشته باشه ولی هیچ راه دیگه ایی جز اینکه اون خانم رو برای ارضای همسرش وارد زندگی شخصیش کنه وجود نداره؟؟؟؟؟؟
چرا زمینه ازدواج بیوه ها با مردهای بی زن ( زن مرده – پسر مجرد ) رو فراهم نکنیم تا هم خدا راضی باشه هم بنده خدا. به نظرتان فرهنگ سازی در این زمینه بهتر جواب نمیده ؟؟؟؟؟

جناب صادق هیچ زنی از ورود زن دیگه ایی به زندگیش خرسند نخواهد بود و اگر به اجبار عکس العملی نشان ندهد نمیتونیم با قاطعیت بگیم چنین زنی در زندگیش خوشبخته و به آرامش هم رسیده . این در ذات زنهاست که بخواهند شوهرشان رو فقط متعلق به خود بدانند همونطور که مرد دوست داره تنها مرد زندگی همسرش باشه .

آترین;486372 نوشت:

با سلام عرض ادب
به نظر من نه تنها این مرد خیانت کرده بلکه هیچ وقت نمیتواند عدالت به معنای واقعی را نیز رعایت کند. گفته اند منظور از عدالت در همخوابگی است آیا فقط همان است؟؟؟ به نظر من این عدالت باید همه جوانب را شامل شود.
با توجه به مثالی که زدید فرض کنیم این چنین مردی بعد از بیست سال بخواهد فرد دیگری را به زندگیش وارد کند نمیشه مانع شد ولی قبلش باید تمام جوانب رو رعایت کند تا بی عدالتی صورت نگیرد این مرد باید تمام زحمت ها و تلاش هایی که همسرش در این زندگی متحمل شده و آن را پربار نموده حساب کند و چه از لحاظ مالی، چه عاطفی آن را به کل پرداخت نماید اون حق نداره از دستاورد دیگران برای لذت بردن خویش استفاده کنه همانطور که اون زن نیز ( همسر دوم یا زن صیغه ای ) نباید از دسترنج دیگران استفاده کنه
این عینه عدالته هر شخصی باید حاصل دسترنج خودش رو ببرد حق استفاده از اموال دیگران به نفع خود ندارد ( البته این در صورتیه که برای زن بعنوان یک انسان حق برخورداری از کلیه اموال و امکاناتی که در طی سالهای زندگی مشترکش کسب نموده قائل شیم که متاسفانه تا اونجایی که من فهمیدم همه این اموال متعلق به مرده )
باسلام وتشکر از این که وارد بحث شدید .
ولی خوب بود . سوال جدید در موضوعی مفید تر مطرح می نمودید . اما باید توجه داشته باشید قرار نیست که مرد با ازدواج دوم زن دوم را از دست رنج زن اول تامین کند او باید خود با تلاش خویش دست رنج خود را بخورد وزندگی اورا مردش تامین می کند ونه زن اول . پس در این خصوص وهر جبنه دیگر مراعات عدالت لازم است نگران نباشید .

با سلام و عرض ادب
جناب صادق این به دور از انسانیته زنی چنین آرزویی برای همنوع خود نداشته باشه ولی هیچ راه دیگه ایی جز اینکه اون خانم رو برای ارضای همسرش وارد زندگی شخصیش کنه وجود نداره؟؟؟؟؟؟
بارک الله بر شما آدم خوش انصاف .
چرا زمینه ازدواج بیوه ها با مردهای بی زن ( زن مرده – پسر مجرد ) رو فراهم نکنیم تا هم خدا راضی باشه هم بنده خدا. به نظرتان فرهنگ سازی در این زمینه بهتر جواب نمیده ؟؟؟؟؟
راه حل خوبی است .
جناب صادق هیچ زنی از ورود زن دیگه ایی به زندگیش خرسند نخواهد بود و اگر به اجبار عکس العملی نشان ندهد نمیتونیم با قاطعیت بگیم چنین زنی در زندگیش خوشبخته و به آرامش هم رسیده . این در ذات زنهاست که بخواهند شوهرشان رو فقط متعلق به خود بدانند همونطور که مرد دوست داره تنها مرد زندگی همسرش باشه .

باید در قسمت اول یعنی پذریش هموو از سوی زن فرهنگ سازی شود وزن ها سیعه صدر پیدا نماید .

صادق;486388 نوشت:
اما باید توجه داشته باشید قرار نیست که مرد با ازدواج دوم زن دوم را از دست رنج زن اول تامین کند او باید خود با تلاش خویش دست رنج خود را بخورد وزندگی اورا مردش تامین می کند ونه زن اول . پس در این خصوص وهر جبنه دیگر مراعات عدالت لازم است نگران نباشید .

دوست گرامی وقتی مردی ازدواج دوم میکنه زندگی جدید رو با داشته های زندگی مشترک قبلی شروع میکنه زندگی مشترکی که زن اول نیز در ساختن و به ثمر رساندن آن موثر بوده و تلاش کرده به خصوص در این دوره که عملاً زن و مرد در تمامی ابعاد حتی هزینه های زندگی مشترک و شریک هستند چنین زنی بیست سال زجر بکشه تلاش کنه خرج و مخارج متقبل شه آخرش هم قبول کنه مرد میتواند زن دیگه ایی ( البته هر زمان خواست زن های متعددی ) را اختیار کنه این زندگی مفهومش رو در نظر زن از دست میده مطمئن باش

صادق;486388 نوشت:
باید در قسمت اول یعنی پذریش هموو از سوی زن فرهنگ سازی شود وزن ها سیعه صدر پیدا نماید .

با توجه به فطرت زنها این خیلی سخته :Nishkhand:

کلمه هوو همیشه نفرت انگیزه بوده و خواهد بود و محاله مفهوم نفرت انگیزش رو از دست بده .

خوبه فقط از دید مرد بودن به قضیه نگاه نکنیم پذیرش این قضیه برای مردان راحته ولی برای زنان محاله

وقت گذاشتن برای دیگر راه حل ها بهتر جواب میدهد .حداقل اینجوری نیمی از مسلمین که زنها هستند نیز دچار ناراحتی و اختلال آرامش نمیشن

صادق;486363 نوشت:
باسلام وتشکر از شما .
اولا_ چنان که در نوبت قبل اشاره شد از پرسشگران با هوش مثل جناب عالی توقع این است که با طرح سوال های ارزشمند تر در موضوعات نظیر خدا شناسی . انسان شناسی . هستی شناسی شناخت پیامبر . قران . ائمه ع وارد بحث شده وبا پرسش های در س آموز تان همگان را بهره مند سازید بخصوص اینکه در آستانه فرارسیدن ایام عزا داری حضرت ام ابیها فاطمه زهرا ع قرار داریم پرسش های خوب شما درباره ساحات وجودی آن بزرگوار می تواند همه اصحاب معرفت را مشعوف سازد .

سلام و تشکر از تعریفات جنابعالی

بزرگوار من باهوش نیستم و احساس می کنم خیلی هم کم هوشم که مساله ازدواج مجدد و موقت مرد برایم حل نمی شود
و بلکه هم چنان ان را خیانت اخلاقی از طرف مرد می دانم
هرچند که به نظر شما خیانت دینی نباشد ولی خیانت اخلاقیست
خیانت به یک پیمان مقدس بین دو نفر
که پیمان می بندند همیشه و همه جا یارو غمخوار یکدیگر باشند
و هرگز سر بالین فرد دیگری نگذارند

جناب صادق شما زن نیستید و احساس زنانه را درک نمی کنید
زن بسیار حساس در امور زناشویی و وفادار بودن است

این بیانات شما ناشی از نشناختن زن از نظر علمی و روانشناسی می باشد

می گویید زن تنگ نظر نباشد و زن دیگری را در اغوش شوهرش به تماشا بنشیند

بخدا قسم که این یعنی مرگ عشق مرگ ارامش و مرگ راحتی

جناب صادق همانطور که مرد برایش سخت است نظاره گر این مساله باشد برای زن بسیار سخت تر است
چون زن احساسی تر است

مساله فرقی نمی کند که شما اسم ان را غیرت یا حسادت بگذارید
تغییر اسم فرقی ایجاد نمی کند
مساله یکیست خیانت خیانت است
با تغییر اسم از غیرت به حسادت چیزی فرق نمی کند

چرا متوسل به تحقیقات و نظر سنجی نمی شوید
بروید از زنانی که شوهرشان ازدواج مجدد کرده بپرسید چه احساسی دارند ؟

اگر همه نگفتند احساس خشم و نفرت

دیگر عشقی نیست که ارامشی باشد

دوست نداشتم این مساله را اینجا بگویم ولی ناچارم
یکی از کاربران سایت که همه جا به شدت از ازدواج موقت دفاع می کرد
بعد از اینکه تصمیم به ازدواج موقت گرفت
همسرش اقدام به خودکشی کرد و دو فرزند بدبختش .......

حالا همان کاربر به شدت با این کار مخالف است و
دیده ام که در پستهایش می نویسد
چقدر پشیمان است و ....

بزرگوار این سخنان شما ناشی از عدم شناخت روحیات زن است

ازدواج مجدد و یا موقت یعنی خرابی یک زندگی و اوارگی فرزندان
برای ساختن زندگی دیگر

هرکس در پی ان است بسم الله

آترین;486390 نوشت:
دوست گرامی وقتی مردی ازدواج دوم میکنه زندگی جدید رو با داشته های زندگی مشترک قبلی شروع میکنه زندگی مشترکی که زن اول نیز در ساختن و به ثمر رساندن آن موثر بوده و تلاش کرده به خصوص در این دوره که عملاً زن و مرد در تمامی ابعاد حتی هزینه های زندگی مشترک و شریک هستند چنین زنی بیست سال زجر بکشه تلاش کنه خرج و مخارج متقبل شه آخرش هم قبول کنه مرد میتواند زن دیگه ایی ( البته هر زمان خواست زن های متعددی ) را اختیار کنه این زندگی مفهومش رو در نظر زن از دست میده مطمئن باش

واقعا جناب صادق درک این حقیقت خیلی سخته ؟؟؟!!!!!:Ghamgin: برای شما ؟؟؟!!!
کمی فکر کنید
بخدا درکش سخت نیست :ok:

آترین;486390 نوشت:

دوست گرامی وقتی مردی ازدواج دوم میکنه زندگی جدید رو با داشته های زندگی مشترک قبلی شروع میکنه زندگی مشترکی که زن اول نیز در ساختن و به ثمر رساندن آن موثر بوده و تلاش کرده به خصوص در این دوره که عملاً زن و مرد در تمامی ابعاد حتی هزینه های زندگی مشترک و شریک هستند چنین زنی بیست سال زجر بکشه تلاش کنه خرج و مخارج متقبل شه آخرش هم قبول کنه مرد میتواند زن دیگه ایی ( البته هر زمان خواست زن های متعددی ) را اختیار کنه این زندگی مفهومش رو در نظر زن از دست میده مطمئن باش

با توجه به فطرت زنها این خیلی سخته :Nishkhand:

کلمه هوو همیشه نفرت انگیزه بوده و خواهد بود و محاله مفهوم نفرت انگیزش رو از دست بده .

خوبه فقط از دید مرد بودن به قضیه نگاه نکنیم پذیرش این قضیه برای مردان راحته ولی برای زنان محاله

وقت گذاشتن برای دیگر راه حل ها بهتر جواب میدهد .حداقل اینجوری نیمی از مسلمین که زنها هستند نیز دچار ناراحتی و اختلال آرامش نمیشن


باسلام وتشکر از شما .
کمی شرایط زندگی را وسیع تر در نظر داشته باشیم . مثلا اگر زنی به هر دلیل همسرش را از دست دهد وقرار باشد همه این گونه سخت گرانه و نفرت بر انگیز به مسله نگاه داشته باشد آیا آن زن باید تا پایان عمر از زندگی محروم بماند ؟ انسان باید طوری باشد آنچه را بر خود نمی پسندی بر دیگران هم نپیسندد . مگر در مناطق دیگر که این امر یعنی تعدد زوجات مرسوم است آسمان به زمین آمده است ؟؟؟

دل ارام;486401 نوشت:
واقعا جناب صادق درک این حقیقت خیلی سخته ؟؟؟!!!!!:Ghamgin: برای شما ؟؟؟!!!
کمی فکر کنید
بخدا درکش سخت نیست :ok:

قرار شد شما عزیزان با طرح پرسش جدید فضای بحث را عوض نماید چرا بر این مسله این اندازه متمرکز می شوید ؟؟؟؟/

دل ارام;486400 نوشت:
سلام و تشکر از تعریفات جنابعالی

بزرگوار من باهوش نیستم و احساس می کنم خیلی هم کم هوشم که مساله ازدواج مجدد و موقت مرد برایم حل نمی شود
و بلکه هم چنان ان را خیانت اخلاقی از طرف مرد می دانم
هرچند که به نظر شما خیانت دینی نباشد ولی خیانت اخلاقیست
خیانت به یک پیمان مقدس بین دو نفر
که پیمان می بندند همیشه و همه جا یارو غمخوار یکدیگر باشند
و هرگز سر بالین فرد دیگری نگذارند

جناب صادق شما زن نیستید و احساس زنانه را درک نمی کنید
زن بسیار حساس در امور زناشویی و وفادار بودن است

این بیانات شما ناشی از نشناختن زن از نظر علمی و روانشناسی می باشد

می گویید زن تنگ نظر نباشد و زن دیگری را در اغوش شوهرش به تماشا بنشیند

بخدا قسم که این یعنی مرگ عشق مرگ ارامش و مرگ راحتی

جناب صادق همانطور که مرد برایش سخت است نظاره گر این مساله باشد برای زن بسیار سخت تر است
چون زن احساسی تر است

مساله فرقی نمی کند که شما اسم ان را غیرت یا حسادت بگذارید
تغییر اسم فرقی ایجاد نمی کند
مساله یکیست خیانت خیانت است
با تغییر اسم از غیرت به حسادت چیزی فرق نمی کند

چرا متوسل به تحقیقات و نظر سنجی نمی شوید
بروید از زنانی که شوهرشان ازدواج مجدد کرده بپرسید چه احساسی دارند ؟

اگر همه نگفتند احساس خشم و نفرت

دیگر عشقی نیست که ارامشی باشد

دوست نداشتم این مساله را اینجا بگویم ولی ناچارم
یکی از کاربران سایت که همه جا به شدت از ازدواج موقت دفاع می کرد
بعد از اینکه تصمیم به ازدواج موقت گرفت
همسرش اقدام به خودکشی کرد و دو فرزند بدبختش .......

حالا همان کاربر به شدت با این کار مخالف است و
دیده ام که در پستهایش می نویسد
چقدر پشیمان است و ....

بزرگوار این سخنان شما ناشی از عدم شناخت روحیات زن است

ازدواج مجدد و یا موقت یعنی خرابی یک زندگی و اوارگی فرزندان
برای ساختن زندگی دیگر

هرکس در پی ان است بسم الله

باسلام مجدد .
سخن در ترویج این فکر نیست . سخن در هست ها نیست . سخن در باید ها است . زنان هوشمند باید خود را از این گونه حصار های محدود نجات دهد ومقداری وسیع تر بیندیشد در مناطق دیگر که این مسله وجود دارد یعنی تعدد زوجات مگر زلزله رخ داده است ؟؟؟؟
قرار شد با طرح پرسش های مفید تر فضای بحث را عوض نماید

صادق;486403 نوشت:
باسلام وتشکر از شما .
کمی شرایط زندگی را وسیع تر در نظر داشته باشیم . مثلا اگر زنی به هر دلیل همسرش را از دست دهد وقرار باشد همه این گونه سخت گرانه و نفرت بر انگیز به مسله نگاه داشته باشد آیا آن زن باید تا پایان عمر از زندگی محروم بماند

با تشکر از شما کارشناس محترم
جناب صادق ما وسیع تر در نظر گرفتیم فراهم کردن شرایط ازدواج و فرهنگسازی در زمینه عادی شدن ازدواج مردان ( حتی مردان مجرد ) با چنین زنانی بهترین راهکار موجوده

صادق;486403 نوشت:
مگر در مناطق دیگر که این امر یعنی تعدد زوجات مرسوم است آسمان به زمین آمده است ؟؟؟

در کشورهای عربی علی الخصوص عربستان چنین چیزی پذیرفته شده قبول ولی این خواسته خیلی از زنان عربستانی نبوده و نیست شرایط آنان را مجبور به پذیرش کرده حال برخی نیز با این مسئله مشکلی ندارند بدین دلیل است که عرف این مسئله رو پذیرفته همانطور که در کشور ما شرایط راهکار دیگری رو طلب میکنه و در کشورهای اروپایی نیز چنین مسئله ایی زشت و ناپسند جلوه میکنه .

صادق;486408 نوشت:
سخن در ترویج این فکر نیست . سخن در هست ها نیست . سخن در باید ها است . زنان هوشمند باید خود را از این گونه حصار های محدود نجات دهد ومقداری وسیع تر بیندیشد در مناطق دیگر که این مسله وجود دارد یعنی تعدد زوجات مگر زلزله رخ داده است ؟؟؟؟
قرار شد با طرح پرسش های مفید تر فضای بحث را عوض نماید

خدای متعال گفته از هر کس به اندازه توانایی هاش انتظار دارد و از هر کس به همان اندازه بازخواست خواهد کرد.
پذیرش چهار همسری و بی نهایت صیغه مردان از عهده و توان همه زنان خارج است و نمیشه انتظار داشت که همه زنان با این مسئله کنار بیایند چرا که چنین مسئله ایی غیرممکنه پس تایید بر این مسئله و مختص دانستن آن در همه زمانها و برای همه مردان متاسفانه نتیجه ای جز این نداره

صادق;486408 نوشت:
دوست نداشتم این مساله را اینجا بگویم ولی ناچارم
یکی از کاربران سایت که همه جا به شدت از ازدواج موقت دفاع می کرد
بعد از اینکه تصمیم به ازدواج موقت گرفت
همسرش اقدام به خودکشی کرد و دو فرزند بدبختش

چنین خانمی نیز نتوانسته با این مسئله کنار بیاید توقعی هم نمیشه ازش داشت هر کس بقدر توان خود مسئول و موظف است
معتقدم تمامی کسانی که بر این مسئله تایید می ورزند و متاسفانه قصد دارند جامعه رو به سوی پذیرش بی چون و چرایی ان سوق دهند در مرگ و گناه چنین مواردی شریکند .

بنده هم بحث رو به پایان میرسانم و از پاسخگویتان تشکر میکنم.
موفق باشید :Gol:

صادق;486403 نوشت:
باسلام وتشکر از شما .
کمی شرایط زندگی را وسیع تر در نظر داشته باشیم . مثلا اگر زنی به هر دلیل همسرش را از دست دهد وقرار باشد همه این گونه سخت گرانه و نفرت بر انگیز به مسله نگاه داشته باشد آیا آن زن باید تا پایان عمر از زندگی محروم بماند ؟ انسان باید طوری باشد آنچه را بر خود نمی پسندی بر دیگران هم نپیسندد


سلام

بزرگوار خودتان فرمودید همسرش را از دست بدهد
این خیلی فرق دارد با اینکه همسرش زنده باشد و شاهد ماجرا

صادق;486403 نوشت:
مگر در مناطق دیگر که این امر یعنی تعدد زوجات مرسوم است آسمان به زمین آمده است ؟؟؟

کجاها مرسوم است ؟
حتما عربستان را می گویید
چرا هیچ کار وهابیها را قبول ندارید
فقط تعدد زوجات انها را قبول دارید ؟؟؟؟!!!!

عربستانی که رانندگی برای زنان را حرام می داند !!!!!
بزرگوار یک نگاه از نزدیک به فرهنگ عربستان بکنید
با زنانشان مثل برده رفتار می کنند
اصلا در شمارش انها را به حساب نمی اورند و انها شناسنامه ندارند

ما باید واقعا الگویمان را انها قرار دهیم ؟؟؟!!!!
ایا واقعا انها را به الگو بودن قبول دارید ؟؟؟!!!

افغانستان را می گویید ؟؟؟!!!
جایی که زن را جزئ جمعیت حساب نمی کنند و نه جزئ ادم

ماواقعا دیگر الگویی بهتر از عربستان و افغانستان در دنیا نداریم ؟؟؟؟!!!!

صادق;486405 نوشت:
قرار شد شما عزیزان با طرح پرسش جدید فضای بحث را عوض نماید چرا بر این مسله این اندازه متمرکز می شوید ؟؟؟؟/

چون این مساله بسیار اساسی و بنیادیست از همه جهت

هیچ می دانید که زنی که شوهرش بر سرش هوو بیاورد
حتی از نظر جنسی دیگر به ان مرد تمایل ندارد و سرد مزاج می شود
این واقعیات را ایا می دانید یا نه ؟

صادق;486408 نوشت:
در مناطق دیگر که این مسله وجود دارد یعنی تعدد زوجات مگر زلزله رخ داده است ؟؟؟؟

بله بزرگوار در زندگی زن زلزله رخ می دهد
اگر هم می بینید که در انجاها زن مجبور به قبول می شود
دلیل بر پذیرش قلبی ان زن نیست
بلکه بخاطر بدبختیش و مظلومیتش مجبور است بسوزد و بسازد

گفتم که زن را از نظر روانشناسی و روحیات زنانه نمی شناسید
وگرنه اینطوری صحبت نمی کردید

موفق باشید

آترین;486420 نوشت:

با تشکر از شما کارشناس محترم
جناب صادق ما وسیع تر در نظر گرفتیم فراهم کردن شرایط ازدواج و فرهنگسازی در زمینه عادی شدن ازدواج مردان ( حتی مردان مجرد ) با چنین زنانی بهترین راهکار موجوده

باسلام مجدد .
این راه کار خوب شما قبلا ستایش شد از سیعه صدر شما در حل مشکلات ذهنی برخی کاران قدردانی می شود .
در کشورهای عربی علی الخصوص عربستان چنین چیزی پذیرفته شده قبول ولی این خواسته خیلی از زنان عربستانی نبوده و نیست شرایط آنان را مجبور به پذیرش کرده حال برخی نیز با این مسئله مشکلی ندارند بدین دلیل است که عرف این مسئله رو پذیرفته همانطور که در کشور ما شرایط راهکار دیگری رو طلب میکنه و در کشورهای اروپایی نیز چنین مسئله ایی زشت و ناپسند جلوه میکنه .
در جاهای که با این مسله کنار آمده اند در واقع فرهنگ سازی شده لذا جبر ی در کار نیست .
سخن در همین است که باید با تلاش حساسیت ها را نسبت به این گونه مسایل کم نمود وپذریش عمومی وعرفی بوجود آورد .
در کشور ها ی اروپای تعدد زوجات ممنوع است ولی فساد های در جریان است که حتی در بین حیوانات وجود ندارد وقلم از نگارش آن حیا می کند .......... از شما بعید است روش آنها را مستند حرف قرار دهید .

خدای متعال گفته از هر کس به اندازه توانایی هاش انتظار دارد و از هر کس به همان اندازه بازخواست خواهد کرد.
پذیرش چهار همسری و بی نهایت صیغه مردان از عهده و توان همه زنان خارج است و نمیشه انتظار داشت که همه زنان با این مسئله کنار بیایند چرا که چنین مسئله ایی غیرممکنه پس تایید بر این مسئله و مختص دانستن آن در همه زمانها و برای همه مردان متاسفانه نتیجه ای جز این نداره

این سخن تا اندازه ی درست است واصراری هم بر ترویج این مسله نیست ولی سخن در این است که نباید در این مسله تا این اندازه سخت گیر بود .

چنین خانمی نیز نتوانسته با این مسئله کنار بیاید توقعی هم نمیشه ازش داشت هر کس بقدر توان خود مسئول و موظف است
معتقدم تمامی کسانی که بر این مسئله تایید می ورزند و متاسفانه قصد دارند جامعه رو به سوی پذیرش بی چون و چرایی ان سوق دهند در مرگ و گناه چنین مواردی شریکند .

قرار نیست همه این مسله را تمکین نمایند چه این که همه مردان همه اصرار بر تعدد زوجات ندارند .
اما آن اعتقاد شما که بیان نموده اید دلیل عقلی وشرعی ندارد در آن تجدید نظر نماید .

بنده هم بحث رو به پایان میرسانم و از پاسخگویتان تشکر میکنم.
موفق باشید :Gol:

از این که در بحث حضور یافته و نسبت به برخی دیگر از کاربران گرامی تا اندازه ی منصفانه اظهار نظر نمود ه و سخن گفتید از شما قدر دانی می شود . به امید دریافت پرسش های مفید تر شما .

دل ارام;486513 نوشت:

سلام

بزرگوار خودتان فرمودید همسرش را از دست بدهد
این خیلی فرق دارد با اینکه همسرش زنده باشد و شاهد ماجرا
با سلام مجدد .
انشا ء الله همگان در کنار همسر خود آن گونه که دوست دارند شاد کام باشند ومردی از روی هوا وهوس تجدید فراش ننماید . اگر چنین شد به این سخن حافظ عمل شود که گفته است :
باغبان گر چند روزی صحبت گل بایدش :Gol:از جفای خار هجران صبر بلبل باید ش

کجاها مرسوم است ؟
حتما عربستان را می گویید
چرا هیچ کار وهابیها را قبول ندارید
فقط تعدد زوجات انها را قبول دارید ؟؟؟؟!!!!
مسله تعدد زوجات یک اصل اجتماعی است که از دیر باز در جوامع بشری بوده واسلام هم آن را امضا نموده اختصاص به اعراب ندارد
اما در خصوص این تعبیر که "مگه اینجا عربستانه که هر کاری که اونا کردن ماهم بکنیم " اگر مراد شما ار عربستان اصل اسلام و اشکال به جهان شمولی دستورات اسلام است که سخن چندانی در این مجال با شما نداریم و در صورت تمایلتان باید برای بحث و گفتگو چند گام به عقب تر برگردیم و بحث های مبنایی در مورد حقانیت و جهان شمولی اسلام و جاودانگی دستوراتش را مطرح کنیم؛ اما اگر مرادتان آن است که این فرهنگ به طور خاص درعربستان اجرا می شده و می شود و تعمیم آن به ایران نادرست است باید به عرض برسانیم که :
اولا : به عقیده تاریخ شناسانی ماننند ویل دورانت رسم چند همسر داشتن پدیده ای فرهنگی و مربوط به مردمی خاص نبوده، بلکه از اجتماعات اولیه بشری سرچشمه گرفته و «در اجتماعات اولیه، اصل چند همسری روشی متداول و رایج بوده است». (1) همچنین رسم چند زنی در میان اقوام چینی و هندی و بابلی و آشوری و مصری قدیم و در میان قبایل سرخپوست آمریكا رواج كامل داشته است. (2)
جدای از فرهنگ های گوناگون حتی این امر در ادیان مختلف بخصوص یهود و مسیحیت کاملا پذیرفته شده بود و در كتاب مقدس (تورات) آن را به رسمیت شناخته و آورده است كه انبیاي بزرگ الهی همانند ابراهیم (كتاب مقدس، سفر پیدایش باب 25: 1-6) و یعقوب (سفر پیدایش، باب‌32 : 22) و موسی (سفر خروج، باب2 : 16 تا 21 و سفر اعداد، باب 12: 1) و داود زنان متعدد داشتند. در خصوص داود كتاب مقدس اسامی 9 نفر از زنان او را نام می‌برد. (3)
حتی این امر از لحاظ فرهنگی در ایران نیز از زمان باستان پذیرفته شده بوده و حتی تا حدود 50 سال قبل از منظر فرهنگی هم کاملا پذیرفته شده و مقبول محسوب می شد و تعدد زوجات رواج کاملی داشت؛ در زمان کنونی هم نه تنها در عربستان بلکه در بسیاری از کشورهای اسلامی و حتی غیر اسلامی در آفریقا و مانند آن رواج کامل دارد و تعبیر شما کاملا غیر علمی به نظر می رسد.

پی نوشت ها:
1. ویل دورانت، تاريخ تمدن، ص50. انتشارات آموزش انقلاب اسلامی، تهران 1367 ش.
2. همان ،ص 61.
3. ويليام گلن و هانري مرتن، كتاب مقدس، اساطير، تهران، 1383ش، كتاب اول تاریخ ایام، باب سوم.

عربستانی که رانندگی برای زنان را حرام می داند !!!!!
بزرگوار یک نگاه از نزدیک به فرهنگ عربستان بکنید
با زنانشان مثل برده رفتار می کنند
اصلا در شمارش انها را به حساب نمی اورند و انها شناسنامه ندارند

ما باید واقعا الگویمان را انها قرار دهیم ؟؟؟!!!!
ایا واقعا انها را به الگو بودن قبول دارید ؟؟؟!!!

افغانستان را می گویید ؟؟؟!!!
جایی که زن را جزئ جمعیت حساب نمی کنند و نه جزئ ادم
ماواقعا دیگر الگویی بهتر از عربستان و افغانستان در دنیا نداریم ؟؟؟؟!!!!
این مسله نه تنها در آن مناطق مورد اشاره شما بلکه در بسیاری از شهر های ایران مثل سیستان . کرد ستان . اهواز ودر همه شهر های ایران در مقیاس های مختلف وجود دارد .

دل ارام;486527 نوشت:
بله بزرگوار در زندگی زن زلزله رخ می دهد
اگر هم می بینید که در انجاها زن مجبور به قبول می شود
دلیل بر پذیرش قلبی ان زن نیست
بلکه بخاطر بدبختیش و مظلومیتش مجبور است بسوزد و بسازد
گفتم که زن را از نظر روانشناسی و روحیات زنانه نمی شناسید
وگرنه اینطوری صحبت نمی کردید
موفق باشید

با سلام اصرار بر این چنین رخ داد وجود ندارد تنها تحلیل علمی مسله مورد نظر است .ا نشاء الله که افراد هوشمند در زندگی بگونه ی محیط منز ل را با محبت نگاه دارند که همسران شان هیچگاه به فکر تجدید فراش نباشد .چون شما اصرار بر ادامه بحث دارید گاهی توضیح مسله نیاز است وگرنه خوب است پرسش مفید تر بحث شود .

با سلام و عرض ادب

در برخی جوامع روستایی و قبیله ای در کشورمان زنان به چنین شرایطی تن در میدهند، باورهای قومی که بعضا زمینه ساز تبعیض جنسیتی است موجب میشود تا زنان رشد یافته در این نگرش اساسا حقوق خاص و حداقلی برای خود قائل نباشند. خود را بسیارکمتر از مرد و او را بالاتر از آن میدانند که منحصرا مال خودشان باشد و در چنین شرایطی با ازدواج مجدد مرد ممکن است کناربیایند همانگونه که با کتک خوردن توسط او کنار میآیند. هر چند باز هم از احساسات آنها و آنچه تحمل میکنند اطلاعی نداریم. رضایت به تعدد زوجات گاهی حاصل این نوع نگاه است. در جوامع شهری زنان ندرتا ممکن است به چنین امری رضایت دهند مگر در شرایطی که علاقه ای به همسرشان ندارند و به اصطلاح بخواهند او را از سر باز کنند، وگرنه در صورت عشق و علاقه به همسر این دردناکترین اتفاقی است که ممکن است در زندگی یک زن رخ دهد.چه بخواهیم بپذیریم چه نه، عمده دلایل کراهت و عدم تمایل به ادامه زندگی در زنانی که دادخواست طلاق میدهند هم ناشی ازتماس و تمایل همسر آنها به زن دیگر است. (به عنوان کسی که در جریان مشاوره ها است عرض میکنم)، همانگونه که یک مرد در مورد همسرش تحمل چنین اتفاقی را ندارد.
مسلما اسلام که دینی بر اساس فطرت است بعید است که این بعد انسان را مورد غفلت قرار داده باشد و برای چنین حسی که درزنان است اصالتی قائل نباشد. متاسفانه جامعه ما باورهای دینی را با تفکرات مرد سالارانه به هم می آمیزد و بحثهای این چنینی به جای شناخت روحیات یکدیگر به جدال ختم میشود.
شهید مطهری در کتاب حجاب حقیقتی را بیان میدارد و نیازو خواسته زن را در تملک قلب مرد و نفوذ به او از درون دل او میداند، برخلاف مرد که بیشتر خواهان تسلط بر جسم زن است. خوب با این وجود سخت میتوان باور کرد که اسلام برای نیاز مرد شرایط متعدد جسمانی را فراهم کرده باشد ولی برای نیاز زن که تملک قلب مرد دلخواه اوست اصالتی قائل نباشد و همان را هم از زن دریغ کرده و زن ناچار باشد این قلب را با دیگران تقسیم کند و تمایل ذاتی خود را سرکوب نماید . هرچند احادیث در این زمینه بسیار و مفصل باشد ولی بعید است مطلق همه زمانها باشد و مسلما شرایط خاص خود را خواهد داشت،.میتوان گفت که اصرار به اطلاق آن در همه شرایط ،در اکثر موارد نظری سلیقه ای، ناشی از نگاه تبعیض آمیز و حاصل عدم شناخت روحیات زنان است.
در پناه حق

تارک دنیا;486917 نوشت:
اسلام برای نیاز مرد شرایط متعدد جسمانی را فراهم کرده باشد ولی برای نیاز زن که تملک قلب مرد دلخواه اوست اصالتی قائل نباشد و همان را هم از زن دریغ کرده و زن ناچار باشد این قلب را با دیگران تقسیم کند و تمایل ذاتی خود را سرکوب نماید .

بسیار عالی بود
این سوال خیلی وقته برای منم پیش آمده می گویند مردان شهوتی و تنوع طلب هستند و زنان احساساتی بعد مردان راههای زیادی برای ارضای این غریزه دارند از چهار همسر تا بی نهایت صیغه وقتی کسی هم اعتراض میکند گفته میشود از آنجا که در خلقتشونه اگر جلوی آنان گرفته شود به گناه می افتند
حال خداوند زنان را احساساتی آفریده است اما باید به خاطر شوهرش احساساتش را سرکوب کند حتی با وجود اینکه خیلی سخت است چون غیرت بر زن حرام است اینجا کسی نمی گوید پس برای خیلی از زنانی که جدایی را با زندگی با این مرد ترجیح میدهند و حتی برخی خودکشی میکنند چه باید کرد؟؟؟؟
جالب است مردان تنوع طلب خلق شدند و راههای زیادی برای ارضای عریزه خویش دارند زنان احساساتی خلق شدند ولی نباید احساساتی باشند باید این احساس را در خود سرکوب نمایند!!!!!

صادق;486818 نوشت:
با سلام اصرار بر این چنین رخ داد وجود ندارد تنها تحلیل علمی مسله مورد نظر است

سلام خدمت شما

استاد گرامی
تنها چیزی که در بیانات شما ندیدم تحلیل علمی بود
بلکه اصرار شما بیشتر بر متون دینی و تقلید از کشورهایی نظیر افغانستان یا عربستان
و یا کلا کشورهایی که حقوق زنان با حیوانات در نظر انان برابر می باشد

موفق باشید

سرکار دل آرام
شما با ازدواج مجدد مطلقا مخالفید یا شرایط معینی را مدنظر دارید که در آن شرایط آن را جایز میدانید؟

مساله ای که مطرح شد نیاز به ازدواج مجدد. و صحیح ندانستن ازدواج مجدد در صورت عدم نیاز بود.
چیزی که من پیدا کردم بدون نیاز هم نه تنها جایزه بلکه مستحبه.
اینا رو پیدا کردم:
بنا بر نظر مشهور ازدواج مجدد مستحب است. مگر این که حکم ثانویه بر این حکم اولیه عارض شود.
در مقابل مشهور، یک نظر نادر هم هست که نظر شیخ طوسی بوده که ازدواج مجدد مکروه است (البته طبق این رای، اگر سوال پیش بیاد پس چرا ائمه چند همسری بوده اند فکر میکنم منطقا میشود گفت طبق این رای، اصل بر تک همسری است مگر شرایط خاص و حکم ثانویه عارض شود)

درباره کتاب جواهر: کتاب جواهر کتاب بسیار مهمی در فقه است. شاید میتوان گفت مهمترین کتاب فقهی است که تاکنون نوشته شده.
بل يستحب الزيادة على الواحدة مع الحاجة قطعا، بل وبدونها على الأقوى، للتأسي واطلاق بعض النصوص، ولما في الزيادة من تكثير النسل والأمة، ولعروض الحاجة مع عدم التمكن من قضائها مع اتحاد الزوجة، لحيض أو مرض أو غيرهما، قيل: ولقوله تعالى [4]: " فانكحوا ما طاب لكم من النساء " فإن أقل مراتب الأمر الندب، وفيه بحث تعرفه فيما يأتي انشاء الله، فما عن الشيخ من كراهة الزيادة على الواحدة واضح الضعف، خصوصا بعد ما روى العياشي عن الصادق عليه السلام [5] " في كل شئ إسراف إلا النساء، قال الله تعالى: فانكحوا ما طاب لكم " إلى آخره.
http://lib.eshia.ir/10088/29/35

صاحب جواهر میفرماید: در صورتی که ازدواج مجدد از روی نیاز و ضرورت باشد قطعا مستحب است.
بلکه اگر از روی نیاز و ضرورت نباشد باز هم مستحب است به خاطر تاسی و تمسک به سیره اهل بیت و همینطور دلالت برخی از روایات در این مورد و همچنین به دلیل تکثیر نسل و امت. و به خاطر این که حاجت هم عارض میشود به خاطر حیض زن یا بیمار شدن او و موارد دیگر. پس آنچه از شیخ (یعنی شیخ طوسی) برای کراهت زیاده بر یک نفر نقل شده ضعف این رای واضح است. خصوصا بعد آنچه عیاشی از امام صادق (ع) روایت کرد: در هر چیزی اسراف است الا در زنان. فرمود خداوند تعالی: فانكحوا ما طاب لكم تا آخر آن.

صاحب عروه:
(مسألة): الاستحباب لا يزول بالواحدة، بل التعدد مستحب أيضا قال تعالى * (فانكحوا ما طاب لكم من النساء مثنى وثلاث ورباع) * والظاهر عدم اختصاص الاستحباب بالنكاح الدائم أو المنقطع، بل المستحب أعم منهما ومن التسري بالإماء.
http://lib.eshia.ir/10027/5/475/%D8%A7%D9%84%D8%AA%D8%B9%D8%AF%D8%AF

مساله: استحباب ازدواج با یک مرتبه برطرف نمیشود بلکه تعدد مستحب است همچنین خداوند فرمود: (فانكحوا ما طاب لكم من النساء مثنى وثلاث ورباع) * و ظاهر عدم اختصاص استحباب به نکاح دائم یا موقت است بلکه مستحب اعم از از آن دوست.
بسیاری از فقیهان بزرگ قرن گذشته مثل میرزای نائینی‏، محقق عراقی، شیخ عبدالکریم حائری، آیت الله بروجردی، سید عبدالهادی شیرازی، سید محسن حکیم، آیت الله خوئی، امام خمینی، سید احمد خوانساری، سید ابوالحسن اصفهانی و ... که بر کتاب شریف عروه حاشیه زده اند متعرض مساله نشده اند که حاکی از پذیرش مساله است.

Moradali;487465 نوشت:
چیزی که من پیدا کردم بدون نیاز هم نه تنها جایزه بلکه مستحبه.

Moradali;487465 نوشت:
عن الصادق عليه السلام [5] " في كل شئ إسراف إلا النساء، قال الله تعالى: فانكحوا ما طاب لكم " إلى آخره.

Moradali;487465 نوشت:
از امام صادق (ع) روایت کرد: در هر چیزی اسراف است الا در زنان. فرمود خداوند تعالی: فانكحوا ما طاب لكم تا آخر آن.

Moradali;487465 نوشت:
همچنین خداوند فرمود: (فانكحوا ما طاب لكم من النساء مثنى وثلاث ورباع)

سلام

لطفا احادیثی رو که ذکر کردید بررسی سندی کنید

( نظر صاحب جواهر کلام مدنظر نیست احادیث و روایاتی رو که ذکر کردید از لحاظ سندی بررسی کنید
و مشخص کنید که نظر معصوم هم بر همین است که ازدواج مجدد بدون نیاز هم نه تنها جایزه بلکه مستحبه )

پيامبر اسلام در مورد رعايت عدالت بين همسران میفرمايد: «هركس دو زن داشته باشد و ميان آنها به عدالت رفتار نكند و به يكى از آنها بيش از ديگرى ابراز تمايل نمايد در روز قيامت محشور خواهد شد در حالى كه يك طرف بدن خود را به زمين میکشد تا سرانجام داخل جهنم شود » (بحارالأنوار، ج 7، ص 214. .)

بالاخره این چه نوع عدالتی هست عدالتی که میشه مثل پائین به راحتی دورش زد؟؟؟؟
دوستان مطلب زیر درست است ؟؟؟

مردان می توانند ازدواج های دوم خود را به صورت موقت چند ساله انجام دهند تا نیازی به رعایت عدالت و پرداخت نفقه نباشد و در خصوص رعایت عدالت به گناه نیافتند.

Moradali;487459 نوشت:
سرکار دل آرام
شما با ازدواج مجدد مطلقا مخالفید یا شرایط معینی را مدنظر دارید که در آن شرایط آن را جایز میدانید؟

سلام خدمت شما

اقای مراد علی بزرگوار

مخالفت و یا موافقت من اصلا اهمیتی ندارد و کلا من در مقامی نیستم که نظری خاص در این رابطه داشته باشم

انچه من می گویم این است که
اسلام و قران چند همسری را محدود به حالات بسیار خاص کرده است
و اصل ان مربوط به سرپرستی یتیمان می باشد و حتی در این رابطه باز به مردان هشدار داده که اگر می ترسید
عدالت را رعایت نکنید به یک همسر بسنده کنید

به نظر شما کدام مرد است که این ترس را نداشته باشد ؟
و کدام مرد فقط برای سرپرستی یتیمان اقدام به ازدواج مجدد می کند ؟!!

اگر انشالله وقت داشتم ایه مربوطه را که به این موارد اشاره می کند همراه با توضیحات ان
و استنباط حقیر از ان در اینجا قرار خواهم داد
تا مورد نقد قرار بگیرد

!Shabnam!;487498 نوشت:
لطفا احادیثی رو که ذکر کردید بررسی سندی کنید

با سلام و احترام
یک حدیث ذکر شد. نه بیشتر. دوما بنده حدیثی نقل نکردم چون صلاحیت نقل حدیث هم ندارم. حدیث در ضمن فتوای صاحب جواهر آمده بود.
با این حال آدرس روایت در همان لینک نوشته شده که مراجعه بفرمایید به این لینک میرسید: http://lib.eshia.ir/11024/14/182
که وسائل باب استحباب کثره الزوجات و المنکوحات است. قبلا در این لینک کارشناس احادیث دیگری از همین باب ذکر کردند. http://www.askdin.com/thread36450.html#post478536
سند حدیث را هم همانجا میتوان دید یونس بن عبدالرحمن عن اخبره (یونس بن عبدالرحمن از کسی که او را اخبار (آگاهی) داد
بنده جستجو زدم یونس بن عبدالرحمن در میان حدود 16 هزار راوی کتب اربعه جزو 22 نفری است که اصحاب اجماع خوانده میشود. دیدگاه اصولی به اصحاب اجماع بر دو نظر است:

شمار اصحاب اجماع

((كشى )) شمار اصحاب اجماع را اين چنين نقل كرده است :
اصحاب امام باقر و امام صادق (عليه السلام ) شش تن اند كه عبارتند: از: 1. زراره بن اعين ؛ 2. معروف بن خربوذ؛ 3. بريدبن معاويه ؛ 4. ابوبصير اسدى ؛ 5. فضيل بن يسار؛ 6. محمدبن و اصحاب امام صادق (عليه السلام ) به طور اختصاصى نيز شش تن اند: 1. جميل بن دراج ؛ 2. عبدالله بن مسكان ؛ 3. عبدالله بن بكير؛ 4. حمادبن عثمان ؛ 5. حمادبن عيسى ؛ 6. ابان بن عثمان . و اصحاب امام كاظم و امام رضا (عليه السلام ) نيز شش تن اند: 1. يونس بن عبدالرحمن ؛ 2. صفوان بن يحيى ؛ 3. محمدبن ابى عمير؛ 4. عبدالله بن مغيره ؛ 5. حسن بن محبوب ؛ 6. احمدبن محمدبن ابى نصر.
بدين ترتيب شمار اصحاب اجماع 18 تن خواهد بود. اما گاهى به جاى ابوبصير اسدى در گروه نخست از ابو بصير مرادى ياد مى كنند و در گروه سوم به جاى حسن بن محبوب ، حسن بن على بن فضال و فضاله بن ايوب ، يا به جاى فضاله بن ايوب ، عثمان بن عيسى را مى نشانند. اگر اين چهار تن ؛ يعنى ابوبصير مرادى ، حسن بن على بن فضال ، فضاله بن ايوب و عثمان بن عيسى را كه محل اختلاف اند، به اصحاب اجماع اضافه كنيم ، شمار آنان 22 تن خواهد بود. و از آنجا كه بر صحت روايات اين دست از اصحاب ائمه (عليهم السلام ) اجماع شده است ، به آنان اصطلاحا اصحاب اجماع اطلاق شده است (574).
مفهوم صحيح شمردن روايات صحيح اصحاب اجماع
در عبارت كشى چنين آمده است : ((اءجمعيت العصابه على تصحيح ما يصح عنهم )). مفهوم عبارت : ((اجمعت العصابه على تصحيح ))، كه به معناى اتفاق اماميه بر صحيح شمردن است ، روشن است . اما مفهوم ((ما يصح عنهم ))، روشن نيست ؛ زيرا دو احتمال درباره آن داده مى شود: الف . مقصود صحيح شمردن نقل و حكايت آنان است ؛ يعنى اصحاب اجماع را در تمام رواياتى كه از ائمه (عليهم السلام ) نقل كرده اند، تصديق كنيم . به عبارت روشن تر آنان را ثقه بدانيم ، كه در اين صورت اصحاب اجماع جزء توثيقات عام خواهد شد و شمارى از عالمان بر اين راءى هستند.
ب - مقصود صحيح شمردن مرويات آنان است ؛ يعنى تمام رواياتى كه اصحاب اجماع نقل كرده اند، صحيح و صادر شد از ائمه (عليهم السلام ) بدانيم ، حتى اگر روايت نقل شد فاقد اتصال سند، يا ساير شرائط صحت ؛ هم چون عدالت و ايمان راوى باشد. در اين صورت مرتبه اى فراتر از توثيق براى اصحاب اجماع ثابت مى گردد؛ زيرا مفهوم اين مدعا آن است كه نه تنها اصحاب اجماع خود ثقه و عادل اند، بلكه در چنان مرتبه بلندى از وثاقت قرار دارند كه جز روايات صادر شده از ائمه (عليهم السلام ) را نقل نمى كنند(575).

http://www.islamicecenter.com/ketaabkhaaneh/HADITH/aashnaaei_oloom_hadith_nasiri_14.html
کتاب درسی پایه ششم حوزه

!Shabnam!;487498 نوشت:
( نظر صاحب جواهر کلام مدنظر نیست احادیث و روایاتی رو که ذکر کنید از لحاظ سندی بررسی کنید

اولا یعنی چی نظر صاحب جواهر مدنظر نیست؟!
برای این که جایگاه ایشون رو نمیشناسید سعی میکنم یه مقداری توضیح بدم. حوزه علمیه چند صدهزار نفر طلبه داره. از صد نفر این ها یک نفر میشه مجتهد یعنی چندهزار نفر مجتهد داریم. از صد نفر اینا یکی به مرجعیت میرسه مثلا 20 تا 30 نفر مرجع میشوند. در زمان ما مثل آقایان وحید خراسانی‏، صافی گلپایگانی، مکارم شیرازی، سیستانی، رهبری، شبیری زنجانی، صادق روحانی، صادق شیرازی، علوی گرگانی، موسوی اردبیلی، نوری همدانی، جعفر سبحانی، جوادی آملی، مسلم ملکوتی، مدرسی، دوزدوزانی، محمدابراهیم جناتی، محمداسحاق فیاض و سایر
در زمانهای گذشته نیز همین طور بوده و اگر 20 تا 30 فقیه را در هر زمان در نظر بگیریم در طول تاریخ شیعه به حدود هزار فقیه بالغ میشود اما آیا آرای همه اینها مورد توجه است؟
نه بلکه از هر زمان یا بعضی زمانها یک چهره شاخص میماند. که بشود مثلا سی و شش نفر که آشنایی با آنها را میتوانید در کتابهائی مثل آشنایی با کلیات علوم اسلامی استاد مطهری ببینید.
مطرح ترین این افراد و کسی که بیش از هرکس دیگری آرا او مورد توجه است صاحب جواهر است

!Shabnam!;487498 نوشت:
و مشخص کنید که نظر معصوم هم بر همین است که ازدواج مجدد بدون نیاز هم نه تنها جایزه بلکه مستحبه )

یک اصلی در اصول هست که هیچ کس حتی بزرگترین علما و مراجع تاریخ نمیتوانند نظر معصوم را مشخص سازند فقط در این راه نهایت اجتهاد خود را به کار میبندند.

دوما - بنده نمیدانم نظر معصومین اطلاق یا مشروط بودن ازدواج مجدد است اگر میدانستم تاپیک نمیزدم منتها از وقتی تاپیک زده ام در قوانین حقوقی امروز و نظرات علمای بزرگ تاریخ شیعه جستجو کردم دوستان دیگر هم اگر مثلا میخواهند نظر مراجع زنده را بدانند میتوانند ایمیل بزنند و نتیجه را به ما هم بگویند زحمت استفتائات ما را کم میکنند. و از آنها متشکر می شویم البته یه طوری ایمیل نزنند که طرف پاسخگو را دعوت به تقیه کنند. دوما اگر اختلافی در نظرات مراجع دیدند اختلاف را هم بگویند بخش موردنظر خود را نگویند. مثلا در مثال بالا ما میتوانستیم فقط بنویسیم شیخ طوسی میفرماید ازدواج مجدد مکروه است ( البته اگر حکم ثانویه عارض شود کراهت ندارد مثل ازدواج های مجدد ائمه) اما ذکر کردیم که این نظر نادر است

Moradali;487595 نوشت:
یک حدیث ذکر شد. نه بیشتر. دوما بنده حدیثی نقل نکردم چون صلاحیت نقل حدیث هم ندارم. حدیث در ضمن فتوای صاحب جواهر آمده بود.

با سلام و عرض ادب
دوست عزیز من اگر بلد بودم حدیث رو بررسی سندی کنم دیگه از شما نمی خواستم این کار رو بکنید .
من از هر حدیثی خوشم اومد اومدن گفتند این حدیث سندش ضعیفه حالا خواستم بدونم این حدیث
از امام صادق (ع) روایت کرد: در هر چیزی اسراف است الا در زنان که متنش ناراحت کننده بود هم جعلیه یا نه
شما که زحمت کشیده بودید چنین حدیثی رو پیدا کرده بودید فکر کردم شاید بتونید بررسی سندیش هم بکنید

Moradali;487595 نوشت:
اولا یعنی چی نظر صاحب جواهر مدنظر نیست؟!

نظر ایشان برام ملاک نیست خواستم بدونم معصومین نظرشون در این زمینه چیه
Moradali;487595 نوشت:
یک اصلی در اصول هست که هیچ کس حتی بزرگترین علما و مراجع تاریخ نمیتوانند نظر معصوم را مشخص سازند فقط در این راه نهایت اجتهاد خود را به کار میبندند.

نهایت تلاششون متاسفانه میشه این که میان میگن چون
Moradali;487465 نوشت:
به خاطر این که حاجت هم عارض میشود به خاطر حیض زن یا بیمار شدن او و موارد دیگر.

پس به همین دلیل ازدواج مجدد و موقت برای مردان مستحبه
دیگه نمیگن وظیفه یه انسان در این شرایط پرستاری و مراقبت از همسرشه همون کاری که زن در زمان بیماری شوهرش میکنه
مرد هم باید انجام دهد یه کمم خویشتنداری کند جای دوری نمیرود .
وقتی نمیتونن منظور معصوم رو مشخص سازند چرا چنین برداشتی میکنند :Gig:

سلام

آيا واقعاً اسلام اجازه داده است مردان تا چهار همسر براي خود اختيار كنند؟!

در اين صورت با توجه به تساوي نسبي تعداد زنان و مردان، مسلماً عده‌اي بي‌همسر خواهند ماند!
آيا خداوند حكيم در كتاب هدايتش، نگرانِ ارضاء نشدن برخي مردان زياده‌طلب در تك ‌همسري بوده و خواسته است دل آنان را با اين جواز راضي كند يا قضيه به گونه‌اي ديگر است؟
به نظر مي‌رسد به جاي نقل قول اين و آن، و مراجعه به متون مذهبي و فتاواي فقها و اظهار نظر متوليان دين، مستقيماً و بدون واسطه سراغ سرچشمه، يعني سخنِ روشن خداوند در كتابش يعني قرآن برويم و بدون پيش‌داوري و تأثيرپذيري از نظريات دوست و دشمن در آن انديشه كنيم.
درست است، در قرآن سخن از چند همسري رفته است و اجازه ازدواج با چهار زن نيز داده شده است، ولي بايد ديد در چه شرايطي، با چه كساني و براي چه منظوري! آيا اگر پزشك جراحي براي جلوگيري از سرايت عفونت به اندام بيمار به قطع عضوي از اعضاء او اقدام كند، عمل او خيانت محسوب مي‌شود يا خدمت؟
مسئله چند همسري در همان آغاز سوره “نساء”، آيات ۲ و ۳ مطرح شده است كه آن را مورد تدبر قرار مي‌دهيم.

چند نكته‌اي را هم به عنوان مقدمه يادآور مي‌شويم:

۱- موضوع آيات، حل مسئله سرپرستي يتيمان است، نه حل مشكل جنسي مردان زياده طلب.


توضيح آنكه يكي از معضلات پيچيده جامعه قبيلگي معاصر ظهور اسلام، در فقدان دولت مركزي و سازمانهاي حمايت كننده اجتماعي، همچون پرورشگاه، يتيم‌خانه و امثالهم، موضوع اداره زندگي زنان بيوه و فرزنداني بوده است كه سرپرست خود را در جنگ‌ها از دست مي‌دادند و اداره زندگي اين يتيمان در روزگار فقر و جهل، نياز فوري جامعه و مبرم‌ترين وظيفه اجتماعي به شمار مي‌رفته است. (۱)

۲- سوره “نساء” كه در دوران مدينه، يعني سالهاي سخت دفاع و شهادت نازل شده، در بين سوره‌هاي قرآن، بيشترين تمركز و تأكيد را بر مسئله يتيمان مبذول داشته (۲) و صريحاً مسلمانان را فرمان داده است:


[INDENT]“به خاطر برقراري عدالت به نفع يتيمان قيام كنيد”(تَقُومُواْ لِلْيَتَامَى بِالْقِسْطِ) . (۳)


تأكيد آيات ۲ و ۳ اين سوره بر موضوع “عدالت اقتصادي” (قسط) ميان يتيمان، دقيقاً بر اهميت اداره زندگي آنان نظر دارد.



۳- آيه دوم سوره نساء بحث را چنين آغاز مي‌كند:
(وَآتُواْ الْيَتَامَى أَمْوَالَهُمْ وَلاَ تَتَبَدَّلُواْ الْخَبِيثَ بِالطَّيِّبِ وَلاَ تَأْكُلُواْ أَمْوَالَهُمْ إِلَى أَمْوَالِكُمْ إِنَّهُ كَانَ حُوبًا كَبِيرًا).

“دارائي يتيمان را به خودشان بدهيد (با مرگ پدرشان آن را تصاحب نكنيد)، اشياء مرغوب آنها را با چيزهاي نامرغوب جابجا نكنيد (با تغيير وتبديل ميراث كلاه سر آنها نگذاريد) و اموال آنها را به سوي اموال خودتان نكشيد (با اختلاط مالي و شراكت آن را حيف و ميل نكنيد) كه نزد خدا اين كارها گناهي بس بزرگ است”

همانطور كه ملاحظه مي‌كنيد، يك سره سخن از حقوق يتيمان است و هشدار از اينكه مبادا ميراث كودكاني را كه قدرت دفاع از حقوق خود ندارند را تصاحب نمائيد. دقيقاً و بلافاصله پس از اين آيه است كه اضافه مي‌كند:
(وَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُواْ فِي الْيَتَامَى فَانكِحُواْ مَا طَابَ لَكُم مِّنَ النِّسَاء مَثْنَى وَثُلاَثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُواْ فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ذَلِكَ أَدْنَى أَلاَّ تَعُولُواْ)

“اگر نگران شديد از اينكه نمي‌توانيد درباره يتيمان عدالت را برقرار كنيد، پس (مي‌توانيد) با زناني‌كه خوشايند شماست، نكاح (ازدواج) كنيد؛ دو تا، سه‌تا و چهارتا. پس اگر ترسيديد كه نمي‌توانيد عدالت كنيد، پس به يكي اكتفا نمائيد، يا آنچه در اختيارتان است. اين شيوه نزديكتر است به اينكه كجروي نكنيد”.


[/INDENT]

سلام

دل ارام;487740 نوشت:
به نظر مي‌رسد به جاي نقل قول اين و آن، و مراجعه به متون مذهبي و فتاواي فقها و اظهار نظر متوليان دين، مستقيماً و بدون واسطه سراغ سرچشمه، يعني سخنِ روشن خداوند در كتابش يعني قرآن برويم و بدون پيش‌داوري و تأثيرپذيري از نظريات دوست و دشمن در آن انديشه كنيم.

قرآن به تنهایی هیچ وقت کافی نیست. این آیه رو ببینید مثلا:
قُلْ لا أَجِدُ في‏ ما أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّماً عَلى‏ طاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلاَّ أَنْ يَکُونَ مَيْتَةً أَوْ دَماً مَسْفُوحاً أَوْ لَحْمَ خِنزيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقاً أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَإِنَّ رَبَّکَ غَفُورٌ رَحيمٌ (انعام 145)
http://tadabbor.org/?page=tadabbor&SOID=6&AYID=145


بگو: در ميان آنچه بر من وحى شده است چيزى را كه خوردن آن حرام باشد نمى‏يابم، جز مردار يا خون ريخته يا گوشت خوك كه پليد است يا حيوانى كه در كشتنش مرتكب نافرمانى شوند و جز با گفتن نام اللَّه ذبحش كنند. اگر كسى ناچار به خوردن گردد هر گاه بى‏ميلى جويد و از حد نگذراند بداند كه خدا آمرزنده و مهربان است. (ترجمه آیتی)[=Traditional Arabic]

بگو: «در آنچه بر من وحى شده، هيچ غذاى حرامى نمى‏يابم؛ بجز اينكه مردار باشد، يا خونى كه (از بدن حيوان) بيرون ريخته، يا گوشت خوك- كه اينها همه پليدند- يا حيوانى كه به گناه، هنگام سر بريدن، نام غير خدا [نام بتها] بر آن برده شده است.» اما كسى كه مضطر (به خوردن اين محرمات) شود، بى آنكه خواهان لذت باشد و يا زياده روى كند (گناهى بر او نيست)؛ زيرا پروردگارت، آمرزنده مهربان است. (ترجمه مکارم)[=Traditional Arabic]

بگو: در ميان آنچه به من وحى شده (خوراك) حرامى بر خورنده‏اى كه بخواهد بخورد نمى‏يابم مگر آنكه مردار باشد يا خون ريخته شده (از رگ‏هاى حيوان) يا گوشت خوك- بدان جهت كه همه پليدند- يا ذبيحه‏اى كه به نافرمانى نام غير خدا (چه بت‏ها يا غير بت‏ها هر چند از مقدسات) بر آن برده شده است، و اگر كسى ناچار (به خوردن آنها) شود بى‏آنكه جوياى لذت يا تجاوزكننده (از قدر ضرورت) باشد، همانا پروردگار تو بسيار آمرزنده و مهربان است. (ترجمه مشکینی)[=Traditional Arabic]

بگو: در ميان احكامى كه بر من وحى شده است، چيزى را كه خوردنش براى مصرف كننده حرام باشد نمى‏يابم، جز مردار يا خون ريخته يا گوشت خوك‏كه [همه‏] پليد است، يا ذبحى كه منحرفانه نام غير خدا بر آن‏ برده شده [و براى سلامت و خوشامد طاغوتها قربانى شده باشد]؛ و هر كه با بى‏ميلى و بدون تجاوز [از حد سد جوع‏] ناگزير [از خوردن‏] گردد، قطعاً پروردگار تو آمرزگارى است مهربان. (ترجمه طاهری)

آیه دلالت بر حصر دارد و اگر در آیات و روایات چیز دیگه ای حرام نشده باشد حرام ها منحصر به همین ها میشود. ولی از آنجا که قرینه داریم و میدانیم محرمات دیگری هم اعلام شده معنی آیه را حمل میکنیم.

خب حالا میرویم جستجو میکنیم ببینیم معنی عدالت در آیه چیست؟ آیا عدالت در تمامی ابعاد است که از قدرت همه یا قریب به اتفاق انسان ها خارج است. ابتدا این روایت را ببینید. (که مفاد آن اجماع هست)
[SPOILER]در كافى به سند خود از نوح بن شعيب و محمد بن حسن روايت كرده كه گفت : ابن ابى العوجاء از هشام بن حكم سوالهائى كرد از آن جمله گفت : مگر نه اين است كه خداى تعالى حكيم است ؟ هشام گفت : بله او از هر حكيمى حكيم تر است ، ابن ابى العوجاء گفت : اگر چنين است پس بگو ببينيم چگونه از يك طرف فرموده : (فانكحوا ما طاب لكم من النساءمثنى و ثلاث و رباع فان خفتم ان لا تعدلوا فواحده )، مگر گرفتن دو زن و سه زن و چهار زن حكم شرعى او نيست ؟ گفت : آرى ، پرسيد: پس چرا با اينكه در اين آيه مى فرمايد: اگر ترسيديد كه نتوانيد عدالت را برقرار كنيد فقط به يك زن اكتفا كنيد؟ در آيه اى ديگر فرموده : (و لن تستطيعوا ان تعدلوا بين النساء و لو حرصتم فلا تميلوا كل الميل فتذروها كالمعلقه )؟ آن كدام حكيم است كه اينطور سخن بگويد، از يك طرف گرفتن زنان متعدد را براى كسانى كه بتوانند رعايت عدالت را بكنند تجويز كند و از سوى ديگر بگويد: اصلا شما نمى توانيد عدالت را برقرار سازيد؟ هشام نتوانست جواب بدهد ناگزير به مدينه كوچ كرد و به حضور حضرت صادق (عليه السلام ) شرفياب شد، حضرت پرسيد: چطور در غير موسم حج به مدينه آمده اى ؟ عرضه داشت : بله فدايت شوم مساله مشكلى پيش آمد، ابن ابى العوجاء سوالى از من كرد كه در جوابش ماندم ، امام (عليه السلام ) پرسيد: آن سوال چه بود ؟ هشام قصه را باز گفت .
امام صادق (عليه السلام ) فرمود: اما آيه : (فانكحوا ما طاب لكم من النساء مثنى و ثلاث و رباع فان خفتم ان لا تعدلوا فواحده )، مربوط به نفقه است مى فرمايد: اگر نمى توانيد نفقه چند همسر را بطور مساوى بدهيد به يك زن اكتفا كنيد و اما آيه شريفه : (و لن تستطيعوا ان تعدلوا بين النساء و لو حرصتم فلا تميلوا كل الميل فتذروها كالمعلقه )، مربوط به ميل درونى و محبت به زنان است كه هيچكس ‍ نمى تواند محبت درونى خود را بين چند همسر بطور مساوى تقسيم كند و چنين چيزى در شرع واجب هم نشده است تا با آيه قبلى منافات داشته باشد.

راوى مى گويد: همينكه هشام اين جواب را براى ابن ابى العوجاء آورد، او گفت : به خدا سوگند اين پاسخ از خودت نيست .

http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/11887
تفسیر المیزان جلد 5 ص 173 به نقل از فروع کافی ج 5 ص 362.

لازم به ذکر است معنای عدالت اشاره شده در روایت مورد اجماع تمام علماست.[/SPOILER]

دل ارام;487592 نوشت:
به مردان هشدار داده که اگر می ترسید عدالت را رعایت نکنید به یک همسر بسنده کنید
به نظر شما کدام مرد است که این ترس را نداشته باشد ؟

خب در ادامه حدیث پست قبل (متن پنهان) معنی عدالت را بیان میکنیم.
عدالت در دو مورد واجب است: 1- نفقه واجب (هزینه های زندگی واجب)- 2- تقسیم شب ها (نه همخوابگی)
تقسیم شبها به این نحو است که مرد از هر چهار شب موظف است یک شب را نزد یکی از همسران خود به سر ببرد
مثلا اگر دو زن داشت یک شب از هر چهار شب برای هر زن است و دو شب مال خود مرد است که هر جا خواست بماند. بنابراین میتواند سه شب نزد یک زن و یک شب نزد زن دیگرش بماند.
ماندن در شب واجب است اما همبستری هر چهار ماه یک مرتبه واجب است.

حال اگر مردی خوف داشت و در خود توان رعایت عدالت در حدود فوق را نمیدید پس باید به یک همسر اکتفا کند.عدالت بیشتر از موارد فوق واجب نیست و در بعضی موارد رعایت عدالت از اساس غیر ممکن است.

ونوس;487559 نوشت:
دوستان مطلب زیر درست است ؟؟؟

مردان می توانند ازدواج های دوم خود را به صورت موقت چند ساله انجام دهند تا نیازی به رعایت عدالت و پرداخت نفقه نباشد و در خصوص رعایت عدالت به گناه نیافتند.

دو مورد ذکر شده در فوق یعنی رعایت عدالت (تقسیم شبها که ذکر شد) و پرداخت نفقه مختص ازدواج دائم است. مربوط به ازدواج موقت نیست.

Moradali;487769 نوشت:
قرآن به تنهایی هیچ وقت کافی نیست. این آیه رو ببینید مثلا:
قُلْ لا أَجِدُ في‏ ما أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّماً عَلى‏ طاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلاَّ أَنْ يَکُونَ مَيْتَةً أَوْ دَماً مَسْفُوحاً أَوْ لَحْمَ خِنزيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقاً أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَإِنَّ رَبَّکَ غَفُورٌ رَحيمٌ (انعام 145)

سلام و عرض ادب

دوست گرامی

همان طور که برای فهمیدن یک مقاله علمی یا ادبی باید پیوستگی در مطالب را رعایت کرد تا به درک کامل از نیت و نظر گوینده
نائل شویم در خواندن قران هم باید این پیوستگی را رعایت کرد
یعنی حتما برای درک و فهمیدن یک ایه باید ایه های ماقبل و مابعدش را هم بخوانیم

اگر قرار باشد از یک مقاله علمی یا ادبی جمله ای از وسط ان انتخاب کرده و ان را مبنا قرار دهیم
پر واضح است که به بسیار چیزهای عجیب و غریب خواهیم رسید

متاسفانه این مورد در قران فراوان مشاهده می شود و از نظر حقیر باعث تحریف معانی قران می شود که بسیار شده است

اگر به ایات ماقبل ایه مد نظر شما دقت کنیم می بینیم که موضوع صحبت چهار پایان است


[=arial,helvetica,sans-serif]آيه 142
وَ مِنَ الْأَنْعَامِ حَمُولَةً وَ فَرْشاً كُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ وَ لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ‏
و (خدا) از ميان دام‏ها، حيواناتى باركش و حيواناتى كه از (پشم و موى) آنها فرش تهيّه مى‏شود (آفريده است). از آنچه خدا به شما عطا كرده است بهره‏مند شويد، و از پى گام‏هاى شيطان نرويد. بى‏ترديد، او براى شما دشمنى آشكار است.


[=arial,helvetica,sans-serif]آيه 143
ثَمَانِيَةَ أَزْوَاجٍ مِنَ الضَّأْنِ اثْنَيْنِ وَ مِنَ الْمَعْزِ اثْنَيْنِ قُلْ آلذَّكَرَيْنِ حَرَّمَ أَمِ الْأُنْثَيَيْنِ أَمَّا اشْتَمَلَتْ عَلَيْهِ أَرْحَامُ الْأُنْثَيَيْنِ نَبِّئُونِي بِعِلْمٍ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ‏
(از دام‏ها)هشت تا (آفريده است): از ميش دو تا و از بز دو تا. بگو: آيا (خدا) نرهاى آنها را حرام كرده يا ماده‏ها را، يا آنچه را كه رحم ماده‏ها در بر گرفته است؟ اگر راست مى‏گوييد، از روى دانش به من خبر دهيد.



[=arial,helvetica,sans-serif]آيه 144
وَ مِنَ الْإِبِلِ اثْنَيْنِ وَ مِنَ الْبَقَرِ اثْنَيْنِ قُلْ آلذَّكَرَيْنِ حَرَّمَ أَمِ الْأُنْثَيَيْنِ أَمَّا اشْتَمَلَتْ عَلَيْهِ أَرْحَامُ الْأُنْثَيَيْنِ أَمْ كُنْتُمْ شُهَدَاءَ إِذْ وَصَّاكُمُ اللَّهُ بِهذَا فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِباً لِيُضِلَّ النَّاسَ بِغَيْرِ عِلْمٍ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ‏
و از شتر دو تا و از گاو دو تا. بگو: آيا (خدا) نرهاى آنها را حرام كرده يا مادها را، يا آنچه را كه رحم ماده‏ها در بر گرفته است؟ آيا هنگامى كه خدا شما را به اين (تحريم) سفارش كرد حاضر بوديد؟ پس كيست ستمكارتر از آن كس كه بر خدا دروغ بندد، تا به نادانى مردم را گمراه كند؟ به يقين، خدا گروه ستمكاران را هدايت نمى‏كند.


[=arial,helvetica,sans-serif]آيه 145
قُلْ لَا أَجِدُ فِي مَا أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّماً عَلَى طَاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلَّا أَنْ يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَماً مَسْفُوحاً أَوْ لَحْمَ خِنزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقاً أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَ لَا عَادٍ فَإِنَّ رَبَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ‏
بگو: در آنچه به من وحى شده است، غذايى نمى‏يابم كه بر خورنده‏اى كه آن را مى‏خورد حرام باشد، مگر آن‏كه مردار يا خونِ ريخته شده يا گوشت خوك باشد، كه آن پليد است، يا حيوانى باشد كه (هنگام ذبح،) به گناه نام غير خدا بر آن برده شده باشد. پس كسى كه ناچار شود (و بخورد) در حالى كه ستمكار نباشد و (از حدّ ضرورت) تجاوز نكند، قطعاً پروردگار تو بسيار آمرزنده و مهربان است.

پس حصری که شما از ان برداشت کردید محدود به چهار پایان است

و دلیل بر این مدعا هم این است که در ایه می فرماید :

پس كسى كه ناچار شود (و بخورد) در حالى كه ستمكار نباشد و (از حدّ ضرورت) تجاوز نكند، قطعاً پروردگار تو بسيار آمرزنده و مهربان است

هر عقل سلیمی می فهمد که انسان فقط در غذا ممکن است دچار اضطرار شود

ادامه دارد

دل ارام;487935 نوشت:
پس حصری که شما از ان برداشت کردید محدود به چهار پایان است

و دلیل بر این مدعا هم این است که در ایه می فرماید :

پس كسى كه ناچار شود (و بخورد) در حالى كه ستمكار نباشد و (از حدّ ضرورت) تجاوز نكند، قطعاً پروردگار تو بسيار آمرزنده و مهربان است

هر عقل سلیمی می فهمد که انسان فقط در غذا ممکن است دچار اضطرار شود

با سلام و احترام
سرکار دل آرام قریب به اتفاق پستهای شما از منطق برخوردار بود. ولی این استدلال...
چه دلیل محکمی، مگر من گفته بودم مقصود همه محرمات است منظور آیه هم غذا هست.
قُلْ لا أَجِدُ في‏ ما أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّماً عَلى‏ طاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلاَّ
بگو نمییابم در آنچه وحی شده به سوی من حرامی بر خورنده ای که بخورد آن را به جز

پس اولا منظور ما طبق صریح آیه خوردنی ها بود. و در ترجمه های ذکر شده آیات مشخص بود.

دوما اینی که آیه مختص به چهارپایان است اولا با فهم طبیعی بنده از آیه اصلا چنین دلالتی ندارد دوما برای اطمینان از فهم خود در چند تفسیر هم نگاه کردم که دیدگاه مفسرین هم حصر آن به چهارپایان نبود. در آخر و مهم تر چهارپایان حرام هم منحصر در موارد ذکر شده نیست.

سوما همچنان که گفتم قرآن به تنهایی هیچ وقت کافی نیست. و باید همراه سنت باشد.

moradali;487966 نوشت:
چه دلیل محکمی، مگر من گفته بودم مقصود همه محرمات است منظور آیه هم غذا هست.
قُلْ لا أَجِدُ في‏ ما أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّماً عَلى‏ طاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلاَّ
بگو نمییابم در آنچه وحی شده به سوی من حرامی بر خورنده ای که بخورد آن را به جز

پس اولا منظور ما طبق صریح آیه خوردنی ها بود. و در ترجمه های ذکر شده آیات مشخص بود.

سلام و عرض ادب

اگر منظور شما غذا بود که پس در این مورد توافق داریم و بحثی نیست

moradali;487966 نوشت:
دوما اینی که آیه مختص به چهارپایان است اولا با فهم طبیعی بنده از آیه اصلا چنین دلالتی ندارد

بزرگوار به دو دلیل می شه احتمال داد ایه مخصوص چهار پایان است
اولا نام سوره انعام است
دوما در ایات ماقبل که من هم اورده ام صحبت از دامها و چهار پایان است
و بسیار منطقیست که این ایه هم در ادامه ایات قبل اشاره به چهار پایان داشته باشد

و حتی اگر ایه را بااحتمالی حصر در چهار پایان ندانیم باز حصر در غذاست
و منظور من این بود که ایه حصر در غذاست

moradali;487966 نوشت:
در آخر و مهم تر چهارپایان حرام هم منحصر در موارد ذکر شده نیست.

طبق ایه ای که خودتان اورده اید شکی نیست که چها پایان حرام منحصر به همین مواردی است که ایه فرموده

و اگر کسی خلاف ان را بگوید خلاف ایه قران گفته و حرفش باطل است

طبق ایه حرام بودن غذایی فقط از جانب خدا و در قالب وحی بر پیامبر است

دل ارام;487935 نوشت:
بگو: در آنچه به من وحى شده است، غذايى نمى‏يابم كه بر خورنده‏اى كه آن را مى‏خورد حرام باشد، مگر آن‏كه مردار يا خونِ ريخته شده يا گوشت خوك باشد، كه آن پليد است، يا حيوانى باشد كه (هنگام ذبح،) به گناه نام غير خدا بر آن برده شده باشد.

در ضمن بزرگوار این بحث انحرافیست و ادامه ان در اینجا شدیدا خلاف تاپیک می شود
لطفا اگر نقدی دارید بر قسمت اصلی بیاورید

یعنی بر این مطلب که خداوند چند همسری را برای حل مشکل یتیمان اورده نه برای هواو هوس مردان زیاده خواه و شهوت ران

موفق باشید

Moradali;487807 نوشت:
خب در ادامه حدیث پست قبل (متن پنهان) معنی عدالت را بیان میکنیم.
عدالت در دو مورد واجب است: 1- نفقه واجب (هزینه های زندگی واجب)- 2- تقسیم شب ها (نه همخوابگی)
تقسیم شبها به این نحو است که مرد از هر چهار شب موظف است یک شب را نزد یکی از همسران خود به سر ببرد
مثلا اگر دو زن داشت یک شب از هر چهار شب برای هر زن است و دو شب مال خود مرد است که هر جا خواست بماند. بنابراین میتواند سه شب نزد یک زن و یک شب نزد زن دیگرش بماند.
ماندن در شب واجب است اما همبستری هر چهار ماه یک مرتبه واجب است.

حال اگر مردی خوف داشت و در خود توان رعایت عدالت در حدود فوق را نمیدید پس باید به یک همسر اکتفا کند.عدالت بیشتر از موارد فوق واجب نیست و در بعضی موارد رعایت عدالت از اساس غیر ممکن است.

دو مورد ذکر شده در فوق یعنی رعایت عدالت (تقسیم شبها که ذکر شد) و پرداخت نفقه مختص ازدواج دائم است. مربوط به ازدواج موقت نیست.

سلام
در رابطه با عدالت در تعدد زوجات باید گفت که قید و شرط و محدودیت جواز این امر, به گونه ای ورای زمان و مکان نزول, در ادامه آیه ذکر شده است . یعنی توانایی در برقراری عدالتی که که مد نظر خداوند است و حقیقتا کمتر کسی قادر به اجرای آن از لحاظ تمامی توجهات یکسان به همسران است ,مگر معصومین, و به همین دلیل خداوند اکتفا به یک همسر را توصیه فرموده است ولی استنباط فقهی از برخی روایات , برقراری چنین عدالتی را تنها به دو امر حق نفقه و حق زناشویی محدود نموده است، این تنها یک استنباط فقهی است تا بتواند آنرا بیشتر رواج دهد و قابل اجرا نماید . .همانطور که عرض شد میتواند ناشی از نگاهی مردانه و تبعیض آمیز در حوزه دین باشد.نه آنچه که حق عدالت است و باید گفت آنچه که دربالا توضیح داده شد اصلا عدالت نیست!

در باب استحباب
آن نیزدر روایات داریم مستحبی که به واجب ضرر برساند دیگر مستحب نیست مثل عبادتی که موجب فوت نماز واجب گردد. حال اگر ازدواج دائم در شرایط فعلی جامعه امری واجب و در اولویت باشد، هرعملی که به این ازدواج و نهاد خانواده ضرر برساند و موجب از بین رفتن محبت میان زوجین گردد شرعا و وجدانا مجاز نیست ولو اینکه آن عمل در ظاهر مستحب باشد.

مردان شرافتمند و متعهد به پای مشکلات همسرشان صبر میکنند و براحتی به چنین امری تن در نمیدهند حتی اگر دین مجازشان کرده باشد،در ضمن اگر ازدواج مجدد را از سوی دیگر به نفع زنان مجرد و بیوهای جوان بدانیم از آنجا که آنان خواهان یک رابطه دائمی و جایگاه مطمئن هستند اصولا نسخه هایی مثل همسر دوم شدن و صیغه شدن را به نفع خود تلقی نمیکنند و معمولا نا خود آگاه با همسر اول همذات پنداری میکنند. . درست است که تعدد زوجات در مواردی مجازشمرده میشود ولی همیشه از لحاظ اخلاقیات و عرف جامعه یک مجازمزموم باقی میماند، و همانطور که میبینیم روحانیون صاحب نام ،شخصیتها و فقهای جامعه تا آنجا که میدانیم تک همسر هستند و بدنبال چنین امر مستحبی ! نمیروند.

در پناه حق

Moradali;487769 نوشت:
در كافى به سند خود از نوح بن شعيب و محمد بن حسن روايت كرده كه گفت : ابن ابى العوجاء از هشام بن حكم سوالهائى كرد از آن جمله گفت : مگر نه اين است كه خداى تعالى حكيم است ؟ هشام گفت : بله او از هر حكيمى حكيم تر است ، ابن ابى العوجاء گفت : اگر چنين است پس بگو ببينيم چگونه از يك طرف فرموده : (فانكحوا ما طاب لكم من النساءمثنى و ثلاث و رباع فان خفتم ان لا تعدلوا فواحده )، مگر گرفتن دو زن و سه زن و چهار زن حكم شرعى او نيست ؟ گفت : آرى ، پرسيد: پس چرا با اينكه در اين آيه مى فرمايد: اگر ترسيديد كه نتوانيد عدالت را برقرار كنيد فقط به يك زن اكتفا كنيد؟ در آيه اى ديگر فرموده : (و لن تستطيعوا ان تعدلوا بين النساء و لو حرصتم فلا تميلوا كل الميل فتذروها كالمعلقه )؟ آن كدام حكيم است كه اينطور سخن بگويد، از يك طرف گرفتن زنان متعدد را براى كسانى كه بتوانند رعايت عدالت را بكنند تجويز كند و از سوى ديگر بگويد: اصلا شما نمى توانيد عدالت را برقرار سازيد؟ هشام نتوانست جواب بدهد ناگزير به مدينه كوچ كرد و به حضور حضرت صادق (عليه السلام ) شرفياب شد، حضرت پرسيد: چطور در غير موسم حج به مدينه آمده اى ؟ عرضه داشت : بله فدايت شوم مساله مشكلى پيش آمد، ابن ابى العوجاء سوالى از من كرد كه در جوابش ماندم ، امام (عليه السلام ) پرسيد: آن سوال چه بود ؟ هشام قصه را باز گفت .
امام صادق (عليه السلام ) فرمود: اما آيه : (فانكحوا ما طاب لكم من النساء مثنى و ثلاث و رباع فان خفتم ان لا تعدلوا فواحده )، مربوط به نفقه است مى فرمايد: اگر نمى توانيد نفقه چند همسر را بطور مساوى بدهيد به يك زن اكتفا كنيد و اما آيه شريفه : (و لن تستطيعوا ان تعدلوا بين النساء و لو حرصتم فلا تميلوا كل الميل فتذروها كالمعلقه )، مربوط به ميل درونى و محبت به زنان است كه هيچكس ‍ نمى تواند محبت درونى خود را بين چند همسر بطور مساوى تقسيم كند و چنين چيزى در شرع واجب هم نشده است تا با آيه قبلى منافات داشته باشد.

راوى مى گويد: همينكه هشام اين جواب را براى ابن ابى العوجاء آورد، او گفت : به خدا سوگند اين پاسخ از خودت نيست .

http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/11887
تفسیر المیزان جلد 5 ص 173 به نقل از فروع کافی ج 5 ص 362.

لازم به ذکر است معنای عدالت اشاره شده در روایت مورد اجماع تمام علماست.

سلام

جناب مراد علی

دررابطه با قسمت قرمز رنگ که فرمودید مراد خداوند از برقراری عدالت
تقسیم مساوی نفقه می باشد

واقعا در شگفتم !!!!!!!!

گرامی تقسیم مساوی نفقه واقعا اینقدر سخت است که خداوند در قران بگوید نمی توانید این کار را انجام دهید !!!!!!!!!!!!

بزرگوار اخر یک مرد خیلی سخت است برایش که حقوقش را تقسیم بر سه یا چهار کند و به هر کدام به طور مساوی نفقه بدهد ؟؟؟!!!!

واقعها کجایش سخت است من متوجه نمی شوم !!!!

هیچ با خود اندیشیده اید مگر این چه کار سختی می باشد که خداوند می گوید نمی توانید ؟؟؟!!!!

به نظر حقیر تقسیم مساوی نفقه واقعا انقدر سخت نیست که خداوند بگوید نمی توانید

باید چیزی ورای نفقه باشد که مرد نتواند رعایت عدالت را بکند

و ان چیزی نیست جز عشق و محبت و عاطفه
موفق باشید

سلام مجدد

حدیثی از پیامبر که عدالت را فقط در نفقه نمی داند که دوست عزیز ونوس نقل کردند


پيامبر اسلام در مورد رعايت عدالت بين همسران میفرمايد: «هركس دو زن داشته باشد و ميان آنها به عدالت رفتار نكند و به يكى از آنها بيش از ديگرى ابراز تمايل نمايد در روز قيامت محشور خواهد شد در حالى كه يك طرف بدن خود را به زمين میکشد تا سرانجام داخل جهنم شود » (بحارالأنوار، ج 7، ص 214. .)

با سلام و احترام

دل ارام;488017 نوشت:
طبق ایه ای که خودتان اورده اید شکی نیست که چها پایان حرام منحصر به همین مواردی است که ایه فرموده

و اگر کسی خلاف ان را بگوید خلاف ایه قران گفته و حرفش باطل است

چند نکته ای داشتم ولی با بیان فوق شما مساله روشن شد. (داخل پرانتز عرض کنم که حتی اگر با تفسیر غیر رایج شما بیاییم آیه رو به معنی چهارپایان بگیریم حیوانات حرام گوشت بسیارند که بعضی از آنها در کشورهایی مورد مصرف هم هستند.
ولی طبق دید تمام قرآنی شما در نقل قول فوق؛ کسانی که قائل به محرمات دیگری هستند از جمله اجماع علما و سیره مسلمین حرفشان باطل است- البته دید قرآنی شما هم قابل احترام است ولی این که بگوئیم فقط قرآن نتیجه خیلی مسائل با آنچه تاکنون می شناختیم تفاوت میکند البته خیلی چیزها هم تفاوتی ندارند. و از نظر اشکال تراش باز هم اشکال زا باقی میماند)

دل ارام;488117 نوشت:
واقعا در شگفتم !!!!!!!!

گرامی تقسیم مساوی نفقه واقعا اینقدر سخت است که خداوند در قران بگوید نمی توانید این کار را انجام دهید !!!!!!!!!!!!

بزرگوار اخر یک مرد خیلی سخت است برایش که حقوقش را تقسیم بر سه یا چهار کند و به هر کدام به طور مساوی نفقه بدهد ؟؟؟!!!!

واقعها کجایش سخت است من متوجه نمی شوم !!!!

هیچ با خود اندیشیده اید مگر این چه کار سختی می باشد که خداوند می گوید نمی توانید ؟؟؟!!!!

به نظر حقیر تقسیم مساوی نفقه واقعا انقدر سخت نیست که خداوند بگوید نمی توانید

باید چیزی ورای نفقه باشد که مرد نتواند رعایت عدالت را بکند

و ان چیزی نیست جز عشق و محبت و عاطفه

خب محتوای آن که در حدیثی که زیرش نقل قول زدید روشن شده بود. حدیثی که مفادش اجماع بود شاید هم خود حدیث هم اجماع باشد.

اما شما ظاهرا از آن ابن ابی العوجا فوق الذکر در نقل قول هم سخت تر میپذیرید::)

بزرگوار آخر مطلبی که شما مشروط به آن میکنید یعنی عدالت در عاطفه اساسا دست انسان نیست البته بسیار ستودنی است که انسان آنها را ناراحت نکند و بکوشد در حضورشان با آنها دقیقا به یک اندازه برخورد کند. اما این که هنگام خلوت محبت قلبی و عاطفه اش را به تساوی تقسیم کند از اساس نشدنی است و هیچ بشری نمیتواند اینگونه باشد.

تارک دنیا;488046 نوشت:
در باب استحباب آن نیزدر روایات داریم مستحبی که به واجب ضرر برساند دیگر مستحب نیست مثل عبادتی که موجب فوت نماز واجب گردد. حال اگر ازدواج دائم در شرایط فعلی جامعه امری واجب و در اولویت باشد، هرعملی که به این ازدواج و نهاد خانواده ضرر برساند و موجب از بین رفتن محبت میان زوجین گردد شرعا و وجدانا مجاز نیست ولو اینکه آن عمل در ظاهر مستحب باشد.

بله ولی ما اینجا حکم اولیه رو بررسی میکنیم نه در شرایط خاص و حکم ثانوی که قابلیت اجرا نداشته باشد، تمام مستحبات و مکروهات و بلکه واجبات و محرمات نمیتواند و نباید اجرا شود. این که بعضی در تاپیک گفتند زن اول خودکشی میکند و زنی را مثال زدند یا این که مرد قادر به کنترل اوضاع نمیشود یا روی مرد اسید میریزن.بله حکم برای کسانی هست که شرایط آن را داشته باشند.
البته رضایت زن و ناراحت شدن او و محبت بین زوجین که فرمودین هم لازم دانسته نشده (برای جلوگیری از کپی، پست 12-16-30 تاپیک رو ببینید)
با استفاده از مسائل ثانوی، حکم اولیه را نمیکوبند. مثل این که شرایط یک جامعه را (گاهی خودمان) آنقدر سخت کنیم که یک سری مسائل مثل ریش گذاشتن و ... موجب حرج غیر قابل تحمل بشود. یا در بعضی وبلاگها دیده شد که حجابهای برتر (پوشیه، چادر) را لباس شهرت قرار دهیم و با استناد لباس شهرت خوب و بدش در آتش است، حکم اولیه اش را بکوبیم.
یا این که در جامعه ما طوری کردند که اگر کسی برای رفع نیازهای اجتماعی ذکرشده مثل مشکل زنان بیوه و ... هم بخواهد تعدد زوجات کند بازهم با مشکلات و تحقیرات اجتماعی رو به رو است. ولی مثلا در جامعه ای مثل عربستان یا بعضی کشورهای اسلامی این کار قبحی ندارد و رایج است
خب در موارد زیادی از این دست کسی که به دنبال نظر دین است اولا خودش میپذیرد دوما درصدد فرهنگ سازی برخواهد آمد.

Moradali;488233 نوشت:
چند نکته ای داشتم ولی با بیان فوق شما مساله روشن شد. (داخل پرانتز عرض کنم که حتی اگر با تفسیر غیر رایج شما بیاییم آیه رو به معنی چهارپایان بگیریم حیوانات حرام گوشت بسیارند که بعضی از آنها در کشورهایی مورد مصرف هم هستند.

سلام

دو احتمال مطرح کردم هم چهار پایان و هم غذا

بزرگوار وقتی ایه صریح قران می گوید حرامها فقط اینها هستند
به نظر شما بقیه حیوانات حرام گوشت از کجا امده اند ؟
ایا خدا الکی و از باب بازی و سرگرمی کلمه فقط را اورده ؟
به نظر شما چگونه و چرا باید ایه صریح قران را نادیده گرفت ؟

Moradali;488233 نوشت:
البته دید قرآنی شما هم قابل احترام است ولی این که بگوئیم فقط قرآن نتیجه خیلی مسائل با آنچه تاکنون می شناختیم تفاوت میکند البته خیلی چیزها هم تفاوتی ندارند. و از نظر اشکال تراش باز هم اشکال زا باقی میماند)

بزرگوار من نگفتم فقط قران
ولی جایی که ایه صریح قران موجود است به نظر شما چرا باید ان را نادیده گرفت ؟

ایا به نظر شما اجماع مسلمین بر خلاف صریح قران قابل قبول می باشد ؟

در مورد اینکه گفتید خیلی چیزها تفاوت می کند
قطعا چنین است برای همین است که پیامبر اسلام در روز قیامت به خداوند شکایت می کند که این امت من قران را محجور کردند
و یا وقتی امام زمان ظهور می کند و حقیقت اسلام را می گوید خیلی ها فکر می کنند دین جدیدی اورده
به خاطر انحرافات و تحریفاتی که در دین واقع شده

Moradali;488233 نوشت:
خب محتوای آن که در حدیثی که زیرش نقل قول زدید روشن شده بود. حدیثی که مفادش اجماع بود شاید هم خود حدیث هم اجماع باشد.

به هرحال شما حدیث اوردید و ما هم حدیث اوردیم طبق شیوه خود شما
دو حدیث متضاد
کدام قابل قبول است ؟

Moradali;488233 نوشت:
بزرگوار آخر مطلبی که شما مشروط به آن میکنید یعنی عدالت در عاطفه اساسا دست انسان نیست البته بسیار ستودنی است که انسان آنها را ناراحت نکند و بکوشد در حضورشان با آنها دقیقا به یک اندازه برخورد کند. اما این که هنگام خلوت محبت قلبی و عاطفه اش را به تساوی تقسیم کند از اساس نشدنی است و هیچ بشری نمیتواند اینگونه باشد.

کاملا درست می فرمایید
برای همین خداوند می فرماید نمی توانید عدالت را رعایت کنید

به نظر شما اگر عدالت فقط در نفقه بود واقعا مرد نمی توانست رعایت کند ؟
لطفا دقیق به سوالها جواب دهید تا روند منطقی مباحثه حفظ شود
نه اینکه از جواب دادن به سوالها طفره بروید و مسائل جانبی مطرح کنید

یا لطیف

Moradali;488247 نوشت:
مثلا در جامعه ای مثل عربستان یا بعضی کشورهای اسلامی این کار قبحی ندارد و رایج است

جالبه همش عربستان رو مثال میزنید
وضعیت زنان در عربستان سعودی را، بسیاری از پژوهشگران علوم اجتماعی، به وضعیت سیاهان در نظامِ تبعیض نژادی آفریقای جنوبی مانند کرده اَند؛ چرا که در هر دو نظام حقوق نابرابر، دسترسی نابرابر به امکانات و مشاغل، جداسازی مدارس و فضاهای عمومی وجود دارد؛ با این تفاوت که در آفریقای جنوبی، سیاهان با محدودیت و محرومیت روبه رو بودند و در عربستان سعودی کمابیش زنان چنین وضعیتی دارند.
زنان عربستان از ساده ترین حقوق بی بهره اند حالا واقعا انتظار دارید چندهمسری در عربستان رایج نباشه ؟؟؟؟؟؟؟؟

Moradali;488247 نوشت:
بله ولی ما اینجا حکم اولیه رو بررسی میکنیم نه در شرایط خاص و حکم ثانوی که قابلیت اجرا نداشته باشد، تمام مستحبات و مکروهات و بلکه واجبات و محرمات نمیتواند و نباید اجرا شود

Moradali;488247 نوشت:
این که بعضی در تاپیک گفتند زن اول خودکشی میکند و زنی را مثال زدند یا این که مرد قادر به کنترل اوضاع نمیشود یا روی مرد اسید میریزن.بله حکم برای کسانی هست که شرایط آن را داشته باشند.

وقتی این همه درباره آسیب ها و مضرات این حکم مستحب !! !!! سخن گفته میشود به نظرتون تاکید و تشویق مردان برای اجرای این حکم عاقلانه است ؟
1ـ از نقطه نظر روحی: در رابطه زناشویی آنچه عمده و اساس است امور روحی و معنوی است، عشق و عاطفه و احساسات است . کانون ازدواج و نقطه پیوند دوطرف به یکدیگر دل است . عشق و احساسات هرگز در صورت تعداد آنقدر رواج نمی گیرد که در وحدت می گیرد . اوج اعلای عشق و احساسات با تعدد سازگار نیست هم چنانکه با عقل و منطق نیز سازگار نیست .

2ـ از نظر تربیتی : چند همسری زنان را به قیام و اقدام علیه یکدیگر و احیاناً شوهر وا می دارد و محیط زناشویی را که باید محیط صفا و صمیمیت باشد به میدان جنگ و جدال و کانون کینه و انتقام تبدیل می کند . دشمنی و رقابت و عداوت میان مادران به فرزندان آنها سرایت می کند دودستگیها و چند دستگیها بوجود می آید محیط خانوادگی باید الهام بخش نیکی و مهربانی باشد که به تبدیل به درس آموز نفاق و نامردی می گردد .

3ـ از نظر اخلاقی : از نظر اخلاقی عده ای می گویند اجازه تعدد زوجات اجازه شره و شهرت است . به مرد اجازه می دهد هواپرستی کند . اخلاق ایجاب می کند که انسان شهوات خود را به حداقل ممکن تقلیل دهد . زیرا مقتضای طبیعت آدمی این است که هر اندازه جلوی شهوت را بازگذارد رغبت و تمایلش فزونی می گیرد و آتش شهوتش مشتعل تر می گردد . اخلاق اسلامی بر این پایه نیست . از نظر اسلام اخلاق با افراط در شهوترانی ناسازگار است .

4ـ از نظر حقوقی : به موجب عقد ازدواج هر یک از زوجین به دیگری تعلق می گیرد و از آن او می شود . حق استمتاعی که هرکدام نسبت به دیگری پیدا می کنند از آن جهت است که منافع زناشویی طرف را به موجب عقد ازدواج مالک شده است . از این رو در تعدد زوجات آن که ذی حق است زن سابق است . معامله ای که میان مرد و زن دیگری صورت می گیرد در حقیقت معامله «فضولی» است زیرا کالای مورد معامله یعنی منافع زناشویی مرد قبلاً به زن اول فروخته شده و جزء مایملک او محسوب می شود . پس آن کس که در درجه اول باید نظرش رعایت شود و اجازه او تحصیل گردد زن اول است . بنابراین زن دوم و سوم و چهارم گرفتن درست مثل این است که شخصی یک بار مال خود را به شخص دیگر بفروشد و همان مال فروخته شده را برای نوبت دوم و سوم و چهارم به افراد دیگر بفروشد . صحت چنین معامله ای بستگی دارد به رضایت مالک اول و دوم و سوم و اگر عملاً شخص فروشنده مال مورد نظر را در اختیار افراد بعدی قرار دهد قطعاً مستحق مجازات است .

5ـ از نظر فلسفی : قانون تعدد زوجات با اصل فلسفی تساوی حقوق زن و مرد که ناشی از تساوی آنها در انسانیت است منافات دارد . چون زن و مرد هر دو انسان و متساوی الحقوق می باشند یا باید هر دو مجاز باشند یا هیچ کدام مجاز نباشند .

ـ تعدد زوجات باعث وارد آمدن لطمه ها و آسیب های جبران ناپذیری به بنیان خانواده ـ روان جامعه ـ نظام اجتماعی و فرهنگ کشور است .

تحقیقات و بررسی ها نشان می دهد کسانی که در زندان هستند، بزهکاران ـ قاتلان و جنایتکاران روانی ـ دختران فراری ـ فاحشه ها و کسانی که به اعتیاد روی آورده اند فرزندان خانواده های نا آرام ـ فروپاشیده و از هم گسیخته که از آنها با عنوان فرزندان طلاق ـ خانواده های چند همسری یابد سرپرست یاد می شود .

خانواده هایی که در آنها تعدد زوجات یا چند همسری وجود دارد به علت تعدد زنان و فرزندان، افراد نمی توانند از محبت، عاطفه و امکانات برابر بهره مند شوند، تنها شاهد تنش و نا آرامی، بروز حس حسادت و شکل گیری عقده های روانی که سرمنشأ بسیاری از انحرافات رفتاری خواهد شد هستیم و به نوبه خود تزلزل و فروپاشی بنیان خانواده را به دنبال دارد به گونه ای که نظام اجتماعی نیز دچار آشوب خواهد شد .

پژوهش هایی که در زمینه مقایسه چند همسری و تک همسری گردیده نشان می دهد مشکلات جسمانی و تنش در همسران اول خانواده چند همسری بیش از گروه خانواده تک همسری است . هم چنین از نظرات سلامت روانی ـ زنانی که در خانواده های چند همسری هستند عزت نفس همسر اول خانواده بسیار پایین و احساس تنهایی در آنها بسیار بالاست و معمولاً زنان احساس نابرابری را از سوی همسرانشان تجربه می کنند

زنان در خانواده چند همسری سوء رفتار فیزیکی، کلامی ـ جنسی را توسط شوهر و همسر دیگر تجربه می کنند . همچنین تشخیص اختلالات روان پزشکی در خانواده چند همسری بیش از تک همسری است .

صفا و صمیمیت ـ فداکاری و یگانگی و وحدت، همه اینها در چند همسری به خطر می افتد گذشته از وضع ناهنجار زنان و فرزندان دو مادره از نظر خود مرد آنقدر مسئولیت های تعدد زوجات سنگین و خرد کننده است که رو آوردن به آن پشت کردن به مسرت و آسایش است .

حالا گفته شده زنی بخاطر ازدواج مجدد شوهرش خودکشی کرده مگه دروغه همه نمی تونند با چنین شرایطی کنار بیان
در ضمن اینکه شوهرکشی هایی هم بخاطر تعدد زوجات صورت گرفته رو نمیتونید انکار کنید یه سرچ بزنید اخبار مربوطه رو می بینید

دل ارام;487201 نوشت:
سلام خدمت شما

استاد گرامی
تنها چیزی که در بیانات شما ندیدم تحلیل علمی بود
بلکه اصرار شما بیشتر بر متون دینی و تقلید از کشورهایی نظیر افغانستان یا عربستان
و یا کلا کشورهایی که حقوق زنان با حیوانات در نظر انان برابر می باشد

موفق باشید


با سلام مجدد .
باید آنچه دین گفته عمل شود . وگرنه مثل کشور های غربی می شود که زندگی بشر به صورت حیوانات جنگلی وارتباط جنسی بدتر از حیوانات شده است که نیاز به بیان نیست .
ماجرای اشتون را همین الان در سایت های مربوطه نگاه کنید تا معلوم شود که کرامت انسانی زنان در غرب چگونه است ؟؟؟/
از کشور های یاد شده تقلید نشود به شهر های ایران نظیر سیستان . اهواز . کرد ستان . وهمه گوشه وبیشه ایران سر بزنید تا معلوم شود که تعدد زوجات چگونه است ؟؟؟؟

صادق;488278 نوشت:
از کشور های یاد شده تقلید نشود به شهر های ایران نظیر سیستان . اهواز . کرد ستان . وهمه گوشه وبیشه ایران سر بزنید تا معلوم شود که تعدد زوجات چگونه است ؟؟؟؟

به نظر من تعدد زوجات در شهرهای سنتی و خانواده های فقیر بیشتر رواج دارد و کمتر در مناطق شهری دیده میشود البته فقط نظر منه خوشحال میشم حقیقت را بدانم

در خانواده های مرفه - تحصیل کرده پذیرش چنین موضوعی برای زنان بعید است چون بهرحال زنان طبقات بالا و تحصیل کرده تعدد زوجات مردان را کسر شان و توهین به خویش تلقی میکنند و باور کردنش سخته زنی تحصیل کرده با هوو زندگی کند چنین زنانی چون موقعیت بهتری نسبت به سایر زنان دیگر دارند بنابراین نیازی نمی بینند که بخواهند مجبور به زندگی با چنین مردی شوند کاملا مشخصه چنین زنانی هم از پس خرج خود بر می آیند و هم به راحتی فرد دیگری برای ازدواج پیدا کنند

ولی خوب در طبقات پائین این موضوع فرق میکند زن مجبور است خلاف میلش چنین زندگی را بپذیرد همچنین بیشتر تحت تاثیر افکار و باورهای سنتی هستند همانطور که خانم دل آرام گفتند اینان حتی کتک خوردن از شوهرشان را پذیرفتند

این مطلب را بخوانید بهتر متوجه خواهید شد

!Shabnam!;488272 نوشت:
تحقیقات و بررسی ها نشان می دهد کسانی که در زندان هستند، بزهکاران ـ قاتلان و جنایتکاران روانی ـ دختران فراری ـ فاحشه ها و کسانی که به اعتیاد روی آورده اند فرزندان خانواده های نا آرام ـ فروپاشیده و از هم گسیخته که از آنها با عنوان فرزندان طلاق ـ خانواده های چند همسری یابد سرپرست یاد می شود .

دل ارام;488254 نوشت:
لطفا دقیق به سوالها جواب دهید تا روند منطقی مباحثه حفظ شود
نه اینکه از جواب دادن به سوالها طفره بروید و مسائل جانبی مطرح کنید

سرکار دل آرام
جسارتا مطابق نقل شما شیوه مباحثه به این نیست که دو نفری که در پی رسیدن به جواب سوالی هستند بخواهند حرف هم را رد کنند. یعنی به هم کمک کنیم تا به جواب سوالاتمان برسیم.
اما مقاله ای که شما از آقای مهندس عبدالعلی بازرگان گذاشتید و از من خواستید که نقد و رد کنم. البته بنده سواد دینی ندارم و اگر چیزی پیدا کنم با اندکی فکر و جستجو خواهد بود. با این حال تفسیر آقای بازرگان با شان نزول آیه سازگار نیست. از ظاهر آیه هم اگر مطابق شان نزول آن استفاده نشود مطابق تفسیر آقای بازرگان هم استفاده نمیشود. اگر فرضا هر دو حالت را در به دست آمدن از آیه مساوی در نظر بگیریم برای تفسیر مطابق شان نزول آیه، روایات و قول مفسرین وجود دارد. ولی برای حرفی که آقای بازرگان میزند و میگوید من به نظر مفسرین شیعه و سنی کار ندارم. تاویل هست. چون آیه صراحت مطلبی که بخواد استفاده کنه رو نداره.
وَ آتُوا الْيَتامى‏ أَمْوالَهُمْ وَ لا تَتَبَدَّلُوا الْخَبيثَ بِالطَّيِّبِ وَ لا تَأْکُلُوا أَمْوالَهُمْ إِلى‏ أَمْوالِکُمْ إِنَّهُ کانَ حُوباً کَبيراً (آیه 2)
وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُوا فِي الْيَتامى‏ فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى‏ وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُوا فَواحِدَةً أَوْ ما مَلَکَتْ أَيْمانُکُمْ ذلِکَ أَدْنى‏ أَلاَّ تَعُولُوا (آیه 3)

و اموال يتيمان را (هنگامى كه به حد رشد رسيدند) به آنها بدهيد! و اموال بد (خود) را، با اموال خوب (آنها) عوض نكنيد! و اموال آنان را همراه اموال خودتان (با مخلوط كردن يا تبديل نمودن) نخوريد، زيرا اين گناه بزرگى است! (2)

و اگر مى‏ترسيد كه (بهنگام ازدواج با دختران يتيم،) عدالت را رعايت نكنيد، (از ازدواج با آنان، چشم‏پوشى كنيد و) با زنان پاك (ديگر) ازدواج نمائيد، دو يا سه يا چهار همسر و اگر مى‏ترسيد عدالت را (درباره همسران متعدد) رعايت نكنيد، تنها يك همسر بگيريد، و يا از زنانى كه مالك آنهائيد استفاده كنيد، اين كار، از ظلم و ستم بهتر جلوگيرى مى‏كند. (3)[=Traditional Arabic] (ترجمه مکارم)[=Traditional Arabic]

شان نزول آیات در همه تفاسیر این گونه آمده:

عرب میرفت با دختران یتیم ازدواج میکرد بعد در مواقعی که بر اثر بعضی زیاده روی ها مثل این که 5 یا شش زن یا بیشتر میگرفت بعد یه مدت در تامین هزینه ها میماند و لذا به اموال آن یتیمی که با او ازدواج کرده بود روی می آورد خدا آیه فرستاد که به اموال یتیمان کار نداشته باشید به قصد تصاحب اموالشون (که از پدر کشته شدشون) به ارث بردن باهاشون ازدواج نکنید بلکه برید با زنان دیگر دو یا سه یا چهار ازدواج کنید (یا با همون یتیمان به شرطی که به اموالشون چشم نداشته باشید)

[=Traditional Arabic]

اما این که بیایم آیه رو تاویل کنیم و بگیم این کار برای شرایط برهم خوردن نسبت جمعیتی زن و مرد به طور کاملا نامتوازنه که در نتیجه جنگ های طولانی مدت حادث بشه و فرزندان یتیمی داریم که مادرشان به علت شرایط قدیم وابسته اقتصادی است و نمیتواند کار کند و زندگی را تامین کند دولت و سازمان های حمایتی امروز هم وجود ندارد که تامین کند. عرب هم حاضر به رسیدگی بدون ازدواج نیست و باقی داستان هایی که آقای بازرگان میفرمایند که نتیجه بگیریم باید تا جایی که میشود از بروز این فاجعه ازدواج مجدد جلوگیری شود. مگر در شرایط خیلی حادی که دررو نداشته باشد.... به نظر بنده مخالفین بعضی مسائل اول حکم را کامل انکار میکردند حالا یاد گرفته اند حکم را میپذیرند ولی دایره آن حکم را آنقدری تنگ میکنند که تفاوت چندانی با انکار آن ندارد و این گونه نیاز به انکار مساله نمیبینند.
ان شاء الله بحث خودم که تمام بشود و جواب سوالم کامل شد. بعد اگر خواستید میتوان یک بحث برون دینی و بدون استفاده از ادله دینی هم انجام داد. یا این که تاپیکش را بزنید بنده هم مشارکت میکنم.

یا برای آیه دوم میگویند عرب میدید اون یتیم که مثلا مالی داره مثلا 20 گوسفند داره عرب می اومد گوسفندهای خودشو که مریض تر یا لاغر تر یا کلا به دردنخورتر بودند با گوسفندای بچه ی یتیم عوض میکرد.یتیم هم قتی بزرگ میشد میگفتن این 20 تا گوسفندی که ارثت بود نمیفهمیدن که گوسفندای اونا سالم تر و چاق تر و ... بودن. آیه میفرماید اموال بد خودتون رو با اموال خوب اونها عوض نکنید. بعد هم در ادامه آیه 3 میاد که با ازدواج ازشون سو استفاده نکنید.

Moradali;488324 نوشت:
مخالفین بعضی مسائل اول حکم را کامل انکار میکردند حالا یاد گرفته اند حکم را میپذیرند ولی دایره آن حکم را آنقدری تنگ میکنند که تفاوت چندانی با انکار آن ندارد و این گونه نیاز به انکار مساله نمیبینند.

موافقین تعدد زوجات هم باید مواظب باشند روزی چنین حکمی دردسر ساز نشود به گونه ای که بعدا بر اثر عواقبش بیایند این حکم را تغییر دهند :khaneh:

صادق;488278 نوشت:
باید آنچه دین گفته عمل شود

سلام

ما هم می گوییم انچه دین گفته عمل شود
ولی شما تا به حال ثابت نکردید دین حرفهای شما را گفته است ؟
ثابت نکردید دین واقعا جواز چند همسری بی حدو مرز و بی نهایت ازدواج موقت را داده ؟
اصلا بزرگوار تشویق مردان به ازدواج موقت و شهوت رانی به جای خویشتن داری همان کار غرب است با کلاه شرعی

و همان مفاسد غرب را ببار می اورد
شهوت رانی که در جامعه رواج پیدا کرد به زنها هم کشیده می شود
بسیاری از زنها با خیانت می خواهند از شوهرانشان انتقام بگیرند

و این حرف من نیست حرف جامعه شناسان و روانشناسان است

صادق;488278 نوشت:
از کشور های یاد شده تقلید نشود به شهر های ایران نظیر سیستان . اهواز . کرد ستان . وهمه گوشه وبیشه ایران سر بزنید تا معلوم شود که تعدد زوجات چگونه است ؟؟؟؟

جناب صادق بزرگوار
ایا مناطق سیستان و بلوچستان و کردستان و نواحی را که نام بردید واقعا نمی شناسید ؟ ایا ظلمی که در ان مناطق به زنان می شود را قبول ندارید ؟
در کردستان زنها را خرید و فروش می کنند و یا با قمار می بازند و یا برنده می شوند
این یکی از صدها ظلمی هست که در ان مناطق بر زنان می شود
به نام کردن زنان و مردان از کوچکی
و حق انتخاب همسر را از انان سلب کردن و صدها فرهنگ غلط دیگر

ایا واقعا فرهنگ انها باید الگوی ما باشد !!!!!

بزرگوار یا بی خبرید یا چشم بر حقیقت بسته اید

صادق;488278 نوشت:

ماجرای اشتون را همین الان در سایت های مربوطه نگاه کنید تا معلوم شود که کرامت انسانی زنان در غرب چگونه است ؟؟
؟؟؟؟


با سلام
بنده هرچه "ماجرای اشتون" را سرچ میکنم غیر از کاترین اشتون جایی چیزی پیدا نمیشود استاد ، میشودآرس سایت مربوطه را لطف کرده یا لا اقل توضیح بیشتری بدهید تا ما بدانیم جریان چست؟
ب تشکر

Moradali;488324 نوشت:
جسارتا مطابق نقل شما شیوه مباحثه به این نیست که دو نفری که در پی رسیدن به جواب سوالی هستند بخواهند حرف هم را رد کنند. یعنی به هم کمک کنیم تا به جواب سوالاتمان برسیم.

سلام و عرض ادب

دوست گرامی اگر در طی مباحثه شما به سوالات و انتقادهای من جوابی ندهید یا من جواب ندهم
این بحث بی فایده است و هرگز به سرانجام نخواهد رسید
اصلا نمی دانم چرا حاضر به جواب دادن سوالات من نیستید ؟
این مساله ایجاد شبهه می کند که شما قادر به جواب دادن نیستید و در پی فرار و دور زدن مسائل جانبی مطرح می کنید
زیرا اگر جواب داشتید حتما ارائه می کردید

حقیر سوال بسیار مهمی پرسیدم که نه شما و نه استاد صادق هنوز جواب نداده اند
لطفا اول به این سوال جواب بدهید تا بعد نقد شما را از مقاله فوق نقد کنم و جوابگو باشم

یک بار دیگر سوال را تکرار می کنم

در آيه 129 سوره نساء ميفرمايد" وَ لَنْ تَسْتَطِيعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ": شما هر قدر كوشش كنيد نميتوانيد در ميان همسران خود عدالت و مساوات برقرار سازيد.

چرا خداوند می فرماید هرچقدر کوشش کنید نمی توانید عدالت بر قرار کنید ؟
مگر این چه عدالتیست ؟
اگر منظور عدالت در نفقه است که با کمی کوشش و تلاش می شود عدالت بر قرار کرد

مثلا مرد که دو زن دارد حقوقش را تقسیم بر دو کرده و به هر زن سهمش را می دهد
پس عدالت در نفقه کوشش و تلاش زیادی نمی خواهد و با کمی تدبیر رعایت می شود

اگر منظور عدالت در شب است که خوب می تواند شب ها را به مساوات تقسیم کند

پس عدالت منظور خداوند در اینجا چیست که مرد هر چقدر تلاش و کوشش کند نمی تواند ان را رعایت کند ؟

موفق باشید

مقاله تعدد زوجات از دانشنامه جهان اسلام
لینک کامل مقاله: http://www.encyclopaediaislamica.com/madkhal2.php?sid=3619
در این مقاله علاوه بر نظر مشهور که مطلق بودن ازدواج مجدد هست آرای نادر و شاذ چه از شیعه چه سنی و چه حکم فقهی و چه از سوی غیر فقیهان ارائه شده است.

دانشمندان مسلمان در بارة چگونگی پذیرش تعدد زوجات در اسلام و حدود آن آرای مختلفی ابراز داشته اند.

محققانعلل و مقتضیاتی برای حکم جواز تعدد زوجات ذکر کرده اند که در واقع حکمتهای آن به شمار می رود. برخی از این حکمتها جنبة فردی دارد، مانند نازا بودن یا بیماری یا یائسه شدن زن و، برخی دیگر جنبة اجتماعی دارد، از جمله نیاز جامعه یا مرد به کثرت نفوس ، عامل اقتصادی و فزونی زنانِ آمادة ازدواج بر مردان ( رجوع کنید به مطهری ، ص 306ـ314؛ بالیسانی ، ص 46ـ47؛ صلاح عبدالغنی محمد، ج 3، ص 112ـ114؛ وافی ، ص 24ـ 28؛ زحیلی ، ج 7، ص 169ـ171).

به نظر برخی نویسندگان ، در حالات عادی آمار زنان در بسیاری از جوامع بیش از مردان است . سبب این امر، کاهش تعداد مردان بر اثر وقوع جنگ ، مقاومت بیشتر زنان در برابر بیماریها و بیشتر بودن موالید دختر نسبت به پسر در برخی جوامع ذکر شده است (باجوری ، ج 1، ص 148ـ149؛ بالیسانی ، ص 42ـ45). به نوشتة مطهری (ص 324ـ 325)، فزونی زنان آمادة ازدواج بر مردان این حق را برای زن ایجاد می کند، یا به تعبیر دیگر این تکلیف را برای مرد و اجتماع پدید می آورد که با پذیرش و اِعمال تعدد زوجات نیاز مذکور بر آورده شود. به نظر برخی مؤلفان (صدر، ص 119؛ ابوعبداللّه ، ص 109ـ123؛ باجوری ، ج 1، ص 148)، منع از تعدد زوجات در چنین شرایطی موجب رواج فحشا و جرائم و بروز بیماریهای روحی و جسمی و عوارض دیگر می شود.

در چند آیة قرآن تعدد زوجات مطرح شده که مهمترین آنها آیة سوم سورة نساء است . موضوع این آیه یتیمانی بوده اند که بر اثر وقوع حوادث جنگی و کشتارها بی سرپرست می شدند و مسلمانان سرپرستی و ادارة اموال آنان را برعهده می گرفتند. در بارة این آیه آرای تفسیری متعددی ذکر شده ، ولی به نظر مشهور مفهوم آیه این است : «اگر می ترسید که به هنگام ازدواج با دختران یتیم عدالت را در بارة آنان رعایت نکنید، با دیگر زنان حلال ، دو یا سه یا چهار زن ، ازدواج کنید، و اگر می ترسید که عدالت را در بارة همسران متعدد مراعات ننمایید، تنها به یک همسر اکتفا کنید» ( رجوع کنید به زمخشری ؛ طبرسی ؛ فخررازی ؛ قرطبی ، ذیل نساء: 3؛ طباطبائی ، المیزان ، ج 4، ص 166ـ167). این بیان در برخی احادیث نیز آمده است ( رجوع کنید بهنووی ، ج 18، ص 154). البته در برخی منابع ، تفاسیر دیگری برای آیه ارائه شده است ( رجوع کنید به زمخشری ؛ طبرسی ؛ فخررازی ، همانجاها).

به تصریح مفسران ، آیة 129 سورة نساء نیز در بارة تعدد زوجات است ( رجوع کنید به زمخشری ؛ طبرسی ؛ فخررازی ؛ ذیل نساء: 129)، همچنانکه چند آیة دیگر نیز راجع به تعدد زوجات هست که به همسران پیامبر صلی اللّه علیه وآله وسلم نیز ارتباط دارد ( رجوع کنید به احزاب : 6، 28، 30، 32، 50؛ تحریم : 1، 3، 5).

در منابع اهل سنّت و شیعه ، در احادیث متعدد، تعدد زوجات مطرح و به صورت ضمنی یا صریح بر جواز آن تأکید شده است . در بیشتر این احادیث جزئیات احکام مربوط به چندهمسری بیان شده و گاه به حکمت تجویز تعدد زوجات هم اشاره گردیده است ( رجوع کنید به متقی ، ج 16، ص 329ـ330؛ حرّ عاملی ، ج 20، ص 517 ـ524).

با توجه به آیات و احادیث و سیره ، در منابع فقهی در بارة اصل جواز تعدد زوجات کمتر بحث شده و حتی از ضروریات فقه خوانده شده است (نجفی ، ج 30، ص 5). احکام مربوط به تعدد زوجات در ضمن بحث «محرّمات نکاح » و «قَسْم » مطرح گردیده است . همچنین فقها به ادلة مذکور، بر محدودیت عددی تعدد زوجات ، یعنی چهار عدد تأکید کرده و عقد با زوجة پنجم را باطل شمرده اند (حکیم ، ج 14، ص 93ـ94؛ غروی تبریزی ، ج 32، ص 142ـ143؛ زحیلی ، ج 7، ص 165). از دیگر محدودیتهای فقهی در این زمینه ، حرمت ازدواج مرد با خواهر همسر خود به طور مطلق و نیز ازدواج مرد با خواهرزاده یا برادرزادة همسرش بدون اجازة اوست ( رجوع کنید به غروی تبریزی ، ج 32، ص 288ـ 289، 335؛ زحیلی ، ج 7، ص 162ـ 163؛ ابوشقّه ، ج 5، ص 294). همچنین برخی از اندیشمندان معاصر با الهام از آیات قرآن و احادیث ، برای جواز تعدد زوجات شروطی بیان کرده اند، از جمله رعایت عدالت مادّی میان همسران و قدرت داشتن بر پرداخت نفقه به همسران و فرزندان آنان ( رجوع کنید به مطهری ، ص 351ـ 352؛ باجوری ، ج 1، ص 259ـ260؛ زحیلی ، ج 7، ص 168؛ ابوزهْرَه ، ص 75ـ76). علاوه بر اینها، گاه «تحقق ضرورت » نیز شرط شده است ( رجوع کنید بهباجوری ، ج 1، ص 252).

علاوه بر نظر مشهور فقها که به جواز تعدد زوجات به گونة مطلق قائل اند، دیدگاههای دیگری نیز در میان برخی اندیشمندان متأخر مطرح شده است ، از جمله نظریة تقیید تعدد و نظریة الغای تعدد. نظریة تقیید به گونه های مختلف بیان شده است . شیخ محمد عبده و پیروانش بر آن اند که تعدد زوجات تنها در هنگام ضرورت جایز است . ادلة اینان عمدتاً برون دینی است ، از جمله آنکه تحقق شرط عدالت بسیار نامحتمل است ، فساد تعددزوجات بیش از مصلحت آن است و تعدد زوجات موجب بدرفتاری مردان با همسران خود و نیز سبب عداوت فرزندان با یکدیگر می شود ( رجوع کنید به رشیدرضا، ج 4، ص 349؛ باجوری ، ج 1، ص 247ـ252). به نظر منتقدان این نظریه ، ادلة مزبور ادعاهایی بیش نیست و در آن به محاسن و منافع تعدد زوجات توجه نشده است . بعلاوه ، با ادلة صریح قرآنی و حدیثی ، که اجرای عدالت را غیر ممکن ندانسته ، سازگاری ندارد (باجوری ، ج 1، ص 264ـ269؛ نیز رجوع کنید بهمحمودعبدالحمید محمد، ص 188ـ 194).

به نظر محمد مدنی (ص 425ـ430)، چون سرپرستی خانواده های یتیم مستلزم رفت وآمد و مجالست با آنان بود و در این خانواده ها دختران آمادة ازدواج یا بیوگانی وجود داشتند، با نزول آیة سوم سورة نساء، سرپرستان مذکور این امکان را یافتند که با آنان ازدواج کنند. به گفتة وی ، برای جواز تعدد زوجات ، علاوه بر شرط عدالت که در آیه بیان شده ، وجود غرض عقلایی برای ازدواج مجدد ضروری است . بر مبنای این دیدگاه ، کلمة «نساء» در آیه به معنای زنان یتیم به کار رفته است . بر این دیدگاه به دلایلی انتقاد شده است ، از جمله اینکه تفسیر واژه «نساء» به «زنان یتیم » دقیق نیست و با احادیث سازگاری ندارد (باجوری ، ج 1، ص 272ـ274؛ وافی ، ص 48ـ49)، همچنین تعمیم مورد آیه ، یعنی ازدواج با یتیمان ، به دیگر موارد هیچ دلیلی ندارد، بویژه به نظر امامیان که قیاس را به عنوان دلیل نمی پذیرند.

به نوشتة بوطی (ص 205)، هرچند تشریع تعدد زوجات برای اشخاصِ مضطر نبوده ، از آنجا که از دیدگاه شرع قیود و التزامات سنگینی در بردارد، تنها اشخاصی که دچار ضرورت می شوند، می توانند بدان تمسک بجویند. برخی دیگر به تحلیل اجتماعی حکم تعدد زوجات پرداخته و گفته اند که مراد از عدالت در آیة سوم سورة نساء، عدالت اجتماعی است ؛ ازینرو، هرگاه نیاز و ضرورت فردی یا اجتماعی چندهمسری را ایجاب نکند، حق تعدد زوجات وجود نخواهد داشت ( رجوع کنید به رضایی ، ص 92ـ9). ولی این تحلیلها علاوه بر اینکه از ارائة تفسیری منسجم از آیة مذکور ناتوان اند، مستند به هیچ دلیل معتبری نیستند.

به موجب نظریة الغای تعدد زوجات ، که معدودی از نویسندگان معاصر بدان قائل اند، با توجه به رواج تعدد زوجات بدون حدوحصر در میان اعراب ، اسلام برای بر داشتن این رسم روشی تدریجی اتخاذ کرد: ابتدا تعداد همسران را در چهار عدد محصور نمود، سپس عدالت را شرط تعدد زوجات دانست و در مرحلة بعد با ناممکن دانستن اجرای عدالت آن را یکسره از میان برداشت ( رجوع کنید به باجوری ، ج 1، ص 254ـ257). در قانون مدنی تونس ، با استناد به این نظریه و آیة 129 سورة نساء، تعدد زوجات ممنوع اعلام شده است (صفائی و امامی ، ج 1، ص 115). این نظریه نیز بروشنی قابل مناقشه است ، زیرا دو آیة 3 و 129 سورة نساء در یک زمان نازل شده اند. بعلاوه ، آیة 129 هر چند ابتدا امکان تحقق عدالت را نفی می کند، در ادامه مرحلة نازلتری از آن را در بارة چگونگی رفتار با همسران توصیه می نماید که این خود به معنای پذیرش تعدد زوجات است . علاوه بر این ، بتصریح مفسران ، مراد از عدل در آیة 3 سورة نساء رعایت عدالت در زمینة امور مادّی ، مانند مسکن و قَسم و نفقه ، است که انسان نسبت بدان توانایی دارد، ولی مراد از عدل در آیة 129 رعایت عدالت در امور معنوی ، مانند محبت و میل قلبی ، است که به طور کامل در اختیار انسان نیست ( رجوع کنید به باجوری ، ج 1، ص 274ـ279؛ صلاح عبدالغنی محمد، ج 3، ص 122ـ123).

در بارة اینکه دو شرط اصلی تعدد زوجات ، یعنی «تمکن مالی » و «رعایت عدالت مادّی میان همسران »، نیاز به احراز و اجازة قاضی دارد یا از سوی خود شخص احراز می شود، اختلاف نظر وجود دارد. برخی مؤلفان دیدگاه نخست را پذیرفته اند ( رجوع کنید به جمل ، ص 107، 122؛ باجوری ، ج 1، ص 258)، ولی این دیدگاه از جهاتی مورد انتقاد قرار گرفته است ، از جمله اینکه حکم جواز مذکور در آیة 3 سورة نساء منوط به اجازة قاضی نشده است و موارد تعدد زوجات آنچنان زیاد نیست که نیاز به نظارت نظام قضایی داشته باشد. از سوی دیگر، آگاهی یافتن قاضی نسبت به امور شخصی زوج کاری بیهوده و دشوار است (ابوزهره ، ص 76؛ زحیلی ، ج 7، ص 172ـ173). با اینهمه ، در قوانین برخی کشورها از دیدگاه نخست پیروی شده است ، از جمله در عراق ، سوریه ، مصر و مراکش (باجوری ، ج 1، ص 248) و در ایران نیز برخی حقوقدانان (از جمله رجوع کنید به مهرپور، ص 103ـ106) از آن دفاع کرده اند، همچنین در سند رسمی عقد ازدواج ، در قالب شروط ضمن عقد این اختیار به زوجه داده شده که در صورت ازدواج مجدد شوهر بدون رضایت او یا عدم اجرای عدالت میان همسران از دادگاه تقاضای طلاق کند ( رجوع کنید بهایران . قوانین و احکام ، ص 296ـ297). شماری از محققان اسلامی در فرضی که زوجه بر اثر ازدواج مجدد زوج متحمل ضرری بزرگ شود، با استناد به احادیث ، برای او یا خانواده اش حق درخواست طلاق را قائل اند ( رجوع کنید به ابوشقّه ، ج 5، ص 307ـ 308؛ بالیسانی ، ص 52).

با اینهمه ، ضرورتهای اجتماعیِ تعدد زوجات را، که گاه در جوامع انسانی پدید می آید، نمی توان نادیده گرفت . اسلام برای این مشکلات خاص چاره ای اندیشیده است : تعدد زوجات با رعایت حدود و شرایط معیّن بهترین راه چاره است . از سوی دیگر باید از هوسرانی مردان هوسباز نیز پیشگیری شود. بنابراین ، بهترین راه برای پیشگیری از سوءاستفاده از جواز تعدد زوجات ، تأکید بر رعایت شروط سه گانة آن است که از قرآن و سنّت و عقل استنباط می شود: رعایت عدالت مادّی میان همسران ، توان ادارة زندگی ، و وجود مصالح عقلایی برای تعدد که از حکمت تشریع می توان به دست آورد. در این زمینه برخی محققان (از جمله رجوع کنید به باجوری ، ج 1، ص 261) از وضع قوانین اجرایی برای تعدد زوجات و شماری دیگر (از جمله رجوع کنید بهطباطبائی ، تعدد زوجات ، ص 62) از اختیارداشتن حاکم اسلامی برای منع از تعدد در پاره ای موارد، سخن گفته اند.

[SPOILER]منابع : علاوه بر قرآن ؛ محمد ابوزهره ، تنظیم الاسلام للمجتمع ، قاهره : مکتبة الانجلو المصریة ، ] بی تا. [ ؛ عبدالحلیم محمد ابوشقّه ، تحریرالمرأة فی عصرالرسالة ، کویت 1420/1999؛ عبدالمحسن علی ابوعبداللّه ، تعددالزوجات بین العلم و الدین ، بیروت 1418/1997؛ ایران . قوانین و احکام ، مجموعة کامل قوانین و مقررات راجع به حمایت خانواده ، تألیف و تدوین غلامرضا حجتی اشرفی ، تهران 1378 ش ؛ جمال محمد فقی رسول باجوری ، المرأة فی الفکر الاسلامی ، عراق 1986؛ احمدمحمد بالیسانی ، نظرة الی المرأة و الرجل فی الاسلام ، بغداد 1406/1985؛ محمدسعید رمضان بوطی ، المرأة بین طغیان النظام الغربی و لطائف التشریع الربانی ، دمشق 1417/1996؛ احمدبن حسین بیهقی ، السنن الکبری ، چاپ یوسف عبدالرحمان مرعشلی ، بیروت 1406/1986؛ ابراهیم محمدحسن جمل ، تعددالزوجات فی الاسلام ، بیروت : دارالاعتصام ، ] بی تا. [ ؛ حرّعاملی ؛ محسن حکیم ، مستمسک العروة الوثقی ، چاپ افست قم 1404؛ ویلیام جیمز دورانت ، تاریخ تمدن ، ج 1: مشرق زمین گاهوارة تمدن ، ترجمة احمد آرام ، تهران 1365 ش ؛ محمد رشیدرضا، تفسیر القرآن الحکیم الشهیر

بتفسیر المنار ، ] تقریرات درس [ شیخ محمد عبده ، ج 4، مصر 1373؛ محبوبه رضایی ، «تحلیلی از آیات تعدد زوجات »، در حریت و حقوق زن در اسلام ، تهران : میلاد، 1357 ش ؛ وهبه مصطفی زحیلی ، الفقه الاسلامی و ادلته ، دمشق 1409/1989؛ زمخشری ؛ حسن صدر، حقوق زن در اسلام و اروپا ، تهران 1342 ش ؛ حسین صفائی و اسداللّه امامی ، حقوق خانواده ، ج 1: نکاح و انحلال آن ( فسخ و طلاق )، تهران 1378 ش ؛ صلاح عبدالغنی محمد، وسائل الاسلام فی المحافظة علی الحیاة الزوجیة ، مصر 1418/ 1998؛ محمدحسین طباطبائی ، تعدد زوجات و مقام زن در اسلام ، قم : آزادی ، ] بی تا. [ ؛ همو، المیزان فی تفسیرالقرآن ، بیروت 1390ـ1394/ 1971ـ1974؛ طبرسی ؛ عبدالغنی عبود، الاسرة المسلمة و الاسرة المعاصرة ، قاهره 1979؛ علی غروی تبریزی ، التنقیح فی شرح العروة الوثقی ، تقریرات درس آیة اللّه خوئی ، قم : مؤسسه احیاء آثار الامام الخوئی ، ] بی تا. [ ؛ محمدبن عمر فخررازی ، التفسیر الکبیر ، قاهره ] بی تا. [ ، چاپ افست تهران ] بی تا. [ ؛ محمدبن احمد قرطبی ، الجامع لاحکام القرآن ، بیروت 1405/1985؛ احمد کبیسی ، فلسفة نظام الاسرة فی الاسلام ، بغداد 1410/1990؛ گوستاو لوبون ، تمدن اسلام و عرب ، ترجمة هاشم حسینی ، تهران 1364 ش ؛ علی بن حسام الدین متقی ، کنزالعمّال فی سنن الاقوال و الافعال ، چاپ صفوة سقا، حلب 1389ـ1397/ 1969ـ1977؛ محمود عبدالحمید محمد، حقوق المرأة بین الاسلام والدیانات الاخری ، قاهره 1411/1990؛ محمدمحمد مدنی ، «رأی جدید فی تعددالزوجات »، رسالة الاسلام ، سال 10، ش 4 (ربیع الاول 1378)؛ مرتضی مطهری ، نظام حقوق زن در اسلام ، قم 1359 ش ؛ حسین مهرپور، مباحثی از حقوق زن از منظر حقوق داخلی ، مبانی فقهی و موازین بین المللی ، تهران 1379 ش ؛ محمدحسن بن باقر نجفی ، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام ، ج 30، چاپ محمود قوچانی و ابراهیم میانجی ، بیروت 1981؛ یحیی بن شرف نووی ، صحیح مسلم بشرح النووی ، چاپ محمد محمد عبداللطیف ، بیروت ] بی تا. [ ؛ علی عبدالواحد وافی ، بیت الطاعة و تعددالزوجات و الطلاق فی الاسلام ، قاهره 1960.[/SPOILER]

دل ارام;488495 نوشت:
حقیر سوال بسیار مهمی پرسیدم که نه شما و نه استاد صادق هنوز جواب نداده اند
لطفا اول به این سوال جواب بدهید تا بعد نقد شما را از مقاله فوق نقد کنم و جوابگو باشم
یک بار دیگر سوال را تکرار می کنم
در آيه 129 سوره نساء ميفرمايد" وَ لَنْ تَسْتَطِيعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ": شما هر قدر كوشش كنيد نميتوانيد در ميان همسران خود عدالت و مساوات برقرار سازيد.
چرا خداوند می فرماید هرچقدر کوشش کنید نمی توانید عدالت بر قرار کنید ؟
مگر این چه عدالتیست ؟
اگر منظور عدالت در نفقه است که با کمی کوشش و تلاش می شود عدالت بر قرار کرد
مثلا مرد که دو زن دارد حقوقش را تقسیم بر دو کرده و به هر زن سهمش را می دهد
پس عدالت در نفقه کوشش و تلاش زیادی نمی خواهد و با کمی تدبیر رعایت می شود
اگر منظور عدالت در شب است که خوب می تواند شب ها را به مساوات تقسیم کند
پس عدالت منظور خداوند در اینجا چیست که مرد هر چقدر تلاش و کوشش کند نمی تواند ان را رعایت کند ؟

سلام
نام کاربری جدید مبارک!
اما جواب شما را امام صادق علیه السلام داده اند اما باید دید آیا شما کلام امام صادق علیه السلام را قبول می کنید؟
1- عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ نُوحِ بْنِ شُعَيْبٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ قَالَ: سَأَلَ ابْنُ أَبِي الْعَوْجَاءِ هِشَامَ بْنَ الْحَكَمِ فَقَالَ لَهُ أَ لَيْسَ اللَّهُ حَكِيماً قَالَ بَلَى وَ هُوَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ قَالَ فَأَخْبِرْنِي عَنْ قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ- فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى‏ وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَواحِدَ أَ لَيْسَ هَذَا فَرْضاً قَالَ بَلَى قَالَ فَأَخْبِرْنِي عَنْ قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ لَنْ تَسْتَطِيعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ فَلا تَمِيلُوا كُلَّ الْمَيْلِ أَيُّ حَكِيمٍ يَتَكَلَّمُ بِهَذَا فَلَمْ يَكُنْ عِنْدَهُ جَوَابٌ فَرَحَلَ إِلَى الْمَدِينَةِ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَقَالَ يَا هِشَامُ فِي غَيْرِ وَقْتِ حَجٍّ وَ لَا عُمْرَةٍ قَالَ نَعَمْ جُعِلْتُ فِدَاكَ لِأَمْرٍ أَهَمَّنِي إِنَّ ابْنَ أَبِي الْعَوْجَاءِ سَأَلَنِي عَنْ مَسْأَلَةٍ لَمْ يَكُنْ عِنْدِي فِيهَا شَيْ‏ءٌ قَالَ وَ مَا هِيَ قَالَ فَأَخْبَرَهُ بِالْقِصَّةِ [HL]فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع أَمَّا قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ- فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى‏ وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَواحِدَةً يَعْنِي فِي النَّفَقَةِ وَ أَمَّا قَوْلُهُ- وَ لَنْ تَسْتَطِيعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ فَلا تَمِيلُوا كُلَّ الْمَيْلِ فَتَذَرُوها كَالْمُعَلَّقَةِ يَعْنِي فِي الْمَوَدَّةِ [/HL]قَالَ فَلَمَّا قَدِمَ عَلَيْهِ هِشَامٌ بِهَذَا الْجَوَابِ وَ أَخْبَرَهُ قَالَ وَ اللَّهِ مَا هَذَا مِنْ عِنْدِكَ.

توضیح بنده:
این آیه وَ لَنْ تَسْتَطيعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ فَلا تَمِيلُوا كُلَّ الْمَيْلِ فَتَذَرُوها كَالْمُعَلَّقَةِ با این آیه تفسیر می شود: مَّا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِّن قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ

موضوع قفل شده است