«خط ولایت» (هر ماه در محضر زعیم)

تب‌های اولیه

383 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

پیام شفاهی به تشكل‌های دانشجويی انقلابی
متن پیام شفاهی رهبر معظم انقلاب كه صبح امروز (چهارشنبه) توسط حجت الاسلام و المسلمین محمدیان رئیس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها در نشست سراسری اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان مستقل(۱) قرائت شد، به شرح زیر است:
سلام مرا به فرزندان انقلابی‌ام برسانید و از تلاشهای جهادگونه‌ی آنان در ترویج و پاسداری از آرمانها‌ی امام و انقلاب تشكّر كنید و چند نكته را به آنان یادآوری كنید:
۱) در كنار تحصیل علم و دانش، از فرصت جوانی برای تهذیب نفس و انس با خدا و آشنایی عمیق با معارف قرآن و اهل‌بیت (علیهم‌‌السّلام) بهره ببرید.
۲) شما افسران جوان جنگ نرم هستید و عرصه‌ی جنگ نرم، بصیرتی عمّارگونه و استقامتی مالك‌اشتروار میطلبد؛ با تمام وجود، خود را برای این عرصه آماده كنید.
۳)نظام سلطه را با تمام ابعاد و لایه‌هایش بشناسید و اهداف و راهبردهای واقعی آن را تحلیل كنید و برای رویارویی با آن، تمام ظرفیّتهای خودتان را به‌كار گیرید و در این مسیر به وعده‌های خداوند اطمینان داشته باشید.
۴)تشكیلات میتواند معبد باشد، ولی مبادا تبدیل به معبود گردد؛ اصول و ارز‌شهای عقیدتی و معنوی خودتان را در قالب تشكیلات حفظ، و بر صمیمیّت و همدلی بین اعضا تأكید كنید.
۵)افقهای روشنی در مقابل شما جوانان قرار دارد، این كشور و انقلاب با دست پرتوان شما آینده‌ای امیدبخش در پیشِ‌رو خواهد داشت؛ بر تلاشهای خود بیفزایید و برای رسیدن به قلّه‌های پیشرفت و تعالی از همدیگر سبقت بگیرید.

۱) شورای مركزی اتّحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان مستقل، در نامه‌ای از رهبر انقلاب اسلامی درخواست كرده بود كه پیامی برای همایش این انجمن كه در مشهد برگزار می‌شود، صادر فرمایند.

28/11/92 بيانات در ديدار مردم آذربایجان
1) ما بايد خودمان را با خصلتهايمان، با خصوصيّات اخلاقيمان بشناسيم. ديگران مى‌نشينند اخلاقيّات ايرانى‌ها را همراه با تحريف، همراه با كوته‌بينى براى ما مينويسند! ما خودمان را بايد در آيينه‌ى اين حوادث، درست بشناسيم.
2) يكى از درسهاى بيست‌ودوّم بهمن شما به خود شما، به ما، به همه‌ى ملّت ايران، اين است كه بدانيد هيچ حادثه‌ى بزرگى، هيچ مانع بزرگى، هيچ قدرت بزرگى وجود ندارد كه بتواند در مقابل اراده‌ى راسخ يك ملّت مقاومت كند.
3) بيست‌ودوّم بهمن هر سال شورانگيزتر از سال قبل، خود را نشان داده است. افرادى تحليل‌هاى گوناگونى ميكنند؛ اين تحليل‌ها در واقع در يك خلأ انجام ميگيرد [كه] مى‌نشينند با خودشان فكر ميكنند؛ متن واقعيّت مردم حرف ديگرى ميزند.
4) جشن سالگرد انقلاب هم مثل خود انقلاب يك پديده‌ى بى‌نظير است.
5) يك عدّه سعى نكنند چهره‌ى آمريكا را بزك كنند، آرايش كنند، زشتى‌ها و وحشت‌آفرينى‌ها و خشونتها را از چهره‌ى آمريكا بزدايند در مقابل ملّت ما، به‌عنوان يك دولت علاقه‌مند، انسانْ‌دوست معرّفى كنند؛ اگر سعى هم بكنند، سعى‌شان بى‌فايده است. 6) من تعجّب ميكنم، آمريكايى‌ها خجالت نميكشند اسم حقوق بشر را مى‌آورند.
7) به قدرى كه دنيا به ما احتياج دارد، ما به دنيا احتياج نداريم.
Dirol تا وقتى كه ما چشممان به دست ديگران باشد، دنبال اين باشيم كه كدام مقدار از تحريمها كم شد، كدام مقدار چنين شد، فلان حرف را فلان مسئول آمريكايى گفت يا نگفت - تا وقتى دنبال اين حرفها باشيم - به جايى نميرسيم.

بيانات در ديدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى
1392/12/15
1) در عرصه‌ى اخلاقى هم اينها شكست خورده‌اند؛ خب، تمدّن كنونى غرب بر اساس پاسداشت انسان به‌وجود آمد؛ بر اساس اومانيسم و اصالةالانسانيّه همه‌ى اين تمدّن بنا شده است؛ معناى آن اين است كه "انسانيّت"، عنصر اصلى و هدف اصلى و قبله‌ى اساسى براى اين تمدّن خواهد بود؛ امروز در نظام تمدّنى غرب، انسانيّت پامال‌شده است و حقّاً و انصافاً دچار شكست شده‌اند. خب، تا اندكى قبل از اين، در لباس علمى و در ادبيّات دانشگاهى اين مسائل را جلوه ميدادند و ضعفها را ميپوشاندند، لكن بتدريج اين ضعفها آشكار شده و باطن اين تمدّن مادّى - كه ضدّ انسان است، ضدّ فطرت الهى است - دارد خودش را نشان ميدهد. يك نمونه‌اش قتل و غارت و خشونت است كه خب اين خشونتها و قتل‌وغارت‌ها اين‌قدر متراكم شده كه امروز بر كسى پوشيده نيست. حالا يك‌وقتى بود كه انگليس‌ها در هند جنايت ميكردند، در بِرمه جنايت ميكردند، [امّا] در يك نقطه‌ى ديگرى خودشان را برّاق و اتوكشيده و مؤدّب جلوه ميدادند؛ امروز ديگر آن روزگار گذشته است؛ امروز همه در جريان خشونتها قرار ميگيرند. كسانى كه حرف مردم را بر زبان مى‌آورند، اين خشونتها را به‌رخ جبهه‌ى استكبار دارند ميكشند. قتل و غارت و خشونت، و شهوت‌رانى‌هاى مسخ‌كننده‌ى انسان: ازدواج با هم‌جنس! اين غير از همجنس‌بازى است، بمراتب بالاتر است؛ يعنى علناً منكرِ ضدّ فطرت را در زندگى خودشان راه بدهند؛ «وَ تَأتونَ فى ناديكُمُ المُنكَر» (عنکبوت: 29) كه در قرآن هست. امروز علناً و صريحاً به اين اعتراف ميكنند، و دو همجنس با يكديگر ازدواج ميكنند، و كليساها اين را ثبت ميكنند، و رئيس جمهور آمريكا اظهار نظر ميكند و اظهار عقيده ميكند و ميگويد من موافقم با اين كار و مخالف نيستم! يعنى از پرده برون افتاده آن فساد باطنى و درونى در اين زمينه‌هاى شهوت‌رانى و مانند اينها.
2) متأسفانه خيلى از مسئولين فرهنگى ما، با مسائل فرهنگى، در ميدان مرتبط نيستند [كه مثلاً] كتاب بخوانند، كتابهاى گوناگون را ببينند؛ غالباً بركنارند.
3) كارهايى كه ما برعهده داريم، زياد است؛ از جمله اينهايى است كه عرض ميكنم:
1. يكى‌از آنها واقع‌بينى است؛
أ) واقعيّت ايستادگىِ نظامِ مبتنى بر اسلام.
ب) واقعيّت ديگرى كه از آن نبايد غفلت كرد، انگيزه‌هاى دينى در نسل امروز انقلاب است.
ج) واقعيّت ديگرى كه بايد به آن توجّه داشت، ظرفيّتهاى بى‌شمار ملّى است.
د) يك واقعيّت ديگرى كه نبايد غفلت كرد، دشمنى دشمنان ما است. از دشمنى دشمن نبايد غفلت كرد. به قول سعدى: «دشمن چون از همه حيلتى فرومانَد، سلسله‌ى دوستى بجنبانَد»
ه) واقعيّت ديگر اين است كه همين دشمن، از مقابله‌ى با ملّت ايران و مقابله‌ى با نظام اسلامى عاجز است.
و) ما هر جايى كه به خدا تكيه كرديم، به نيروى مردم تكيه كرديم و حاضر به حركت جهادى شديم، پيروز شديم.
2. يك وظيفه‌ى ديگرى كه من اينجا يادداشت كرده‌ام كه هميشه بايد مورد نظرمان باشد بخصوص امروز، وظيفه‌ى مرزبندى صحيح و صريح با جبهه‌ى دشمن است؛ مرزبندى. آيه‌ى شريفه ميفرمايد: قَد كانَت لَكُم اُسوَةٌ حَسَنَةٌ فى اِبراهيمَ وَ الَّذينَ مَعَهُ اِذ قالوا لِقَومِهِم اِنّا بُرَءآؤُا مِنكُم وَ مِمّا تَعبُدونَ مِن دونِ الله كَفَرنا بِكُم وَ بَدا بَينَنا وَ بَينَكُمُ العَداوَةُ وَالبَغضآءُ [ابداً] حَتّى‌ تُؤمِنوا بِاللهِ وَحدَه. (ممتحنه: 4) قرآن فقط تاريخ نگفته، تصريح ميكند كه اين اسوه‌ى حسنه‌اى است براى شما - قَد كانَت لَكُم اُسوَةٌ حَسَنَةٌ فى اِبراهيم - يعنى بايد اين‌جورى باشيد، مرزبندى بايد بكنيد. مرزبندى به معناى اين نيست كه ما رابطه‌مان را قطع بكنيم؛ توجّه بكنيد، مغالطه نكنند كه شما ميگوييد ما با همه‌ى دنيا دشمنيم؛ نه، مرزبندى كنيد، مرزها مخلوط [نشود]. مثل مرز جغرافيايى؛ در مرز جغرافيايى شما بين كشور خودتان و كشورهاى اطرافتان مرز معيّن ميكنيد؛ معناى اين مرز اين نيست كه شما نميرويد آنجا، آنها نمى‌آيند اينجا؛ معناى اين مرز اين است كه هر رفت‌وآمدى منضبط خواهد بود. معلوم باشد كِى ميرويم، چه كسى ميرود، چه‌جور ميرود؛ چه كسى مى‌آيد، كِى مى‌آيد، چه‌جور مى‌آيد، چرا مى‌آيد؛ مرزبندى در مرزهاى جغرافيايى اين‌جور است؛ در مرزهاى عقيدتى هم همين‌جور است. در همين آيه‌ى شريفه، بعد از آنكه خداى متعال اين اسوه‌ى حسنه را و عمل ابراهيم را بيان ميفرمايد، بعد ميفرمايد: اِلّا قَولَ ابراهيمَ لِاَبيهِ لَاَستَغفِرَنَّ لَك؛ (همان) يعنى اين مرزبندى، مانع اين نيست كه ابراهيم به پدرش بگويد كه من به تو ترحّم ميكنم، براى تو استغفار ميكنم؛ اينها همه هست. بنابراين معناى مرزبندى اين است كه مشخّص باشد ما چه كسى هستيم، شما چه كسى هستيد. من گمان ميكنم سوره‌ى مباركه‌ى "قل يا ايّها الكافرون" همين مرزبندى را بيان ميكند: لا اَعبُدُ ماتَعبُدون، و لا اَنتُم عابِدُونَ مااَعبُد؛ يعنى مرز مشخّص باشد، مرز مخلوط نشود.
بعضى‌ها هم بمجرّد اينكه يك مشكلى براى كشور پيش مى‌آيد، فوراً شروع ميكنند به ملامت كردنِ كسانى كه استقامت كردند كه: هان، ديديد، آدم وقتى اين‌جور سر حرفش مى‌ايستد، اين مشكلات پيش مى‌آيد! در صدر اسلام هم بود ديگر: لَو اَطاعونا ماقُتِلوا قُل فَادرَءوا عَن اَنفُسِكُمُ المَوت. (آل عمران: 168 ترجمه: اگر از ما پيروى مى‏كردند كشته نمى‏شدند.» بگو: «اگر راست مى‏گوييد مرگ را از خودتان دور كنيد.) خداى متعال اگر چنانچه بنا گذاشته باشد بر طبق سنّت الهى حركت نكنيم، خب، دچار مشكلات ميشويم. اين‌جور نيست كه در جنگ بدر بگويند: يَقولونَ لَو كانَ لَنا مِنَ الاَمرِ شَى‌ءٌ ما قُتِلنا هاهُنا؛ (آل عمران: 154 ترجمه: اگر ما را در اين كار اختيارى بود، [و وعده پيامبر واقعيت داشت،] در اينجا كشته نمى‏شديم.) اين‌جورى نيست قضيه كه اگر چنانچه ما تسليم شديم در مقابل دشمن، آن‌وقت مشكلات ما برداشته خواهد شد، برطرف خواهد شد؛ نخير.
3. يك مسئله ديگرى كه جزو وظائف ما است، اين است كه بايد از دشمنى اشرار بيمناك نشويم.
در سطح بين‌المللى دولت آمريكا امروز اين است: يك بازيگر خشن، آلوده‌ى به جنايت، و بى‌باك از كارهاى زشت، و ارتكاب خلاف حقوق ملّتها و حقوق انسانها؛ در داخل كشور خودشان هم به‌عنوان يك دولت و يك رژيم دروغگو و مزوّر معرفى شده ‌[كه‌] وعده ميدهد، عمل نميكند.
دشمن ما يك دولت آبرومند، يك دولت حرفِ‌حساب‌دار نيست، اينها هستند. لذا از اينها نبايستى يك بيمى انسان به خودش راه بدهد.
4. و مسئله‌ى وحدت، وحدت ملّى، حفظ اتّحاد؛ اين جزو وظائف ما است.
5. يك مسئله هم مسئله‌ى فرهنگ است.
با مسائل فرهنگى شوخى نميشود كرد، بى‌ملاحظگى نميشود كرد؛ اگر چنانچه يك رخنه‌ى فرهنگى به‌وجود آمد، مثل رخنه‌هاى اقتصادى نيست كه بشود [آن را] جمع كرد، پول جمع كرد يا سبد كالا داد يا يارانه‌ى نقدى داد.
[نبايد] با عناوين گوناگونى بخواهيم اين جوانهاى مؤمن را طَرد كنيم و منزوى كنيم؛ كه البتّه منزوى هم نميشوند؛ آن جوانهاى مؤمنِ پرانگيزه، با اين حرفها منزوى نميشوند اينها.
6. و آخرين مطلب، مسئله‌ى گفتمان‌سازى است.

20/12/92 بیانات در جلسه تبیین سیاست‌های اقتصاد مقاومتی
در این بخش [اول] من ده ویژگی را یادداشت کرده‌ام که به شما عرض میکنم که اینها ویژگی‌های این سیاستهای اقتصاد مقاومتی است که مطرح شده و در واقع مؤلفه‌های این مجموعه است. یکی مسئله‌ی ایجاد تحرک و پویایی در اقتصاد کشور و بهبود شاخصهای کلان است؛ از قبیل رشد اقتصادی، از قبیل تولید ملی، از قبیل اشتغال، کاهش تورم، افزایش بهره‌وری، رفاه عمومی. در تأمین این سیاستها، تحرکی در اقتصاد کشور و بهبودی در این شاخصها در نظر گرفته شده؛ و از همه‌ی این شاخصها مهم‌تر، شاخص کلیدی و مهم عدالت اجتماعی است.
دوم، توانایی مقاومت در برابر عوامل تهدیدزا است.
[نکته‌ی] سوم، تکیه بر ظرفیتهای داخلی‌ است.
نکته‌ی چهارم، رویکرد جهادی است.
نکته‌ی پنجم، مردم‌محوری است.
مسئله‌ی ششم امنیت اقلام راهبردی و اساسی است.
نکته‌ی هفتم، کاهش وابستگی به نفت است.
موضوع هشتم، مسئله‌ی اصلاح الگوی مصرف است.
نکته‌ی نهم، فسادستیزی است.
نکته‌ی دهم از مؤلفه‌های سیاستهای مقاومتی، مسئله‌ی دانش‌محوری است.
(بخش دوم) در متنی که ما ابلاغ کردیم، در مقدمه این سیاستها چهار نکته‌ی اصلی را به‌عنوان انگیزه و عامل تهیه‌ی این سیاستها ذکر کردیم، این چهار نکته را من اینجا تکرار میکنم: یکی اشاره‌ی به ظرفیتهای فراوان مادی و معنوی کشور بود.
یک ظرفیت دیگر سرمایه‌های معدنی است.
نکته‌ی دوم، مشکلاتی است که داریم - مشکلات مزمن، مشکلات دیرپا - که اینها جز با یک حرکت اقتصادیِ جمعیِ مهم، امکان ندارد برطرف بشود؛ یکی از آنها وابستگی به نفت است که عرض کردیم، یکی از آنها عادت به واردات است - آن هم واردات بدون اولویت؛ عادتی است که متأسفانه دچار آن هستیم و این عادت را هم نتوانستیم کنار بگذاریم؛ نگاهمان به تولید خارجی است - تورم مزمن، بیکاری، معیوب بودن برخی از ساختارهای اقتصادی ما، اشکال در نظامات مالی ما - نظامات پولی ما، نظامات بانکی ما، نظامات گمرکی ما - اشکال در الگوی مصرف، اشکال در مسئله‌ی تولید، اشکال در بهره‌وری؛ اینها مشکلات موجود کشور است، باید با اینها مقابله کرد.
نکته‌ی سوم، تهدیدهای اقتصادی خارجی است. خب تحریمها از قبل بود، منتها این تحریمها از حدود زمستان سال ۹۰ تا امروز، تبدیل شده به جنگ اقتصادی.
این مذاکرات اگر ان‌شاءالله به نقطه‌ی حلی برسد، باز خواهید دید همین فشارها وجود خواهد داشت، باید در مقابل این فشارها مصونیت‌سازی کرد، باید به بنای داخلی استحکام‌بخشی کرد. اقتصاد را باید قوی کنیم تا دشمن از تأثیرگذاری از این ناحیه مأیوس بشود؛ وقتی دشمن مأیوس شد، خیال ملت و مسئولین کشور هم راحت خواهد شد.
نکته‌ی چهارم، بحرانهای اقتصادی جهانی است.
بخش سوم، الزامات و انتظارات است.
در درجه‌ی اول، عزم جدی مسئولان و مدیران اصلی و فعالان مردمی است.
دوم، ورود در میدان عمل [است].
ما امسال را گفتیم سال حماسه‌ی سیاسی و حماسه‌ی اقتصادی، بحمدالله حماسه‌ی سیاسی به‌وجود آمد؛ حماسه‌ی اقتصادی متأسفانه تأخیر افتاد.
مسئله‌ی سوم، تبدیل به برنامه و سیاستهای اجرایی است.
چهارم، هماهنگی میان بخشهای گوناگون است.
مسئله‌ی پنجم، نظارت در همه‌ی سطوح است.
مطلب ششم، رفع موانع است.
الزام هفتم و کار لازم هفتم، گفتمان سازی است.
آخرین نکته‌ای هم که در این زمینه عرض میکنم و عرایضم را تمام میکنم، پایش و اطلاع‌رسانی است.

پيام نوروزى به مناسبت آغاز سال ۱۳۹۳
1) من از خداوند متعال درخواست ميکنم که به همه‌ی ايرانيان عزيز ما در اين سال جديد، تن سالم، روح شاداب، امنيّت روانی، آرامش روحی و پيشرفت و تعالی و سعادت مرحمت کند.
2) به گمان من آنچه در اين سال جديد پيش رو داريم، عبارت است از اقتصادی که به کمک مسئولان و مردم شکوفايی پيدا کند، و فرهنگی که با همّت مسئولان و مردم بتواند سمت و سوی حرکت بزرگ کشور ما و ملّت ما را معيّن کند. لذا من شعار امسال را و نام امسال را اين قرار دادم: «اقتصاد و فرهنگ با عزم ملّی و مديريّت جهادی».

93/1/1 بیانات در حرم رضوی
1) وقتی دشمن با چهره‌ی واقعی خود یا نزدیک به چهره‌ی واقعی خود در میدان حضور پیدا میکند، مردم انگیزه بیشتری و همّت بلندتری برای حضور پیدا میکنند؛ مردم چون دیدند آمریکایی‌ها نسبت به آنها بی‌ادبی میکنند و نسبت میدهند که از نظام جدا شده‌اند، خواستند در بیست‌ودوّم بهمن نشان بدهند که نسبت به نظام اسلامی و جمهوری اسلامی و پرچم برافراشته اسلام با همه‌ی وجود دل‌بسته‌اند.
2) ملّت ایران باید خود را قوی کند ... مرگ در دنیایی که بر اساس افکار مادّی اداره میشود، برای ضعیف امر طبیعی است.
3) سه سؤال درمورد اقتصاد مقاومتی که در حقیقت اقتصاد مقاوم است، وجود دارد:
سؤال اوّل: گفتیم که اقتصاد مقاومتی چه هست و چه نیست. اوّلاً یک الگوی علمی متناسب با نیازهای کشور ما است.
دوّم اینکه گفتیم این اقتصاد درون‌زا است.
امّا درعین‌حال درون‌گرا نیست.
سوّم اینکه این اقتصادی که به عنوان اقتصاد مقاومتی مطرح میشود، مردم‌بنیاد است.
کار اقتصادی و فعّالیّت اقتصادی دستِ مردم است، مال مردم است؛ امّا دولت ـ به‌عنوان یک مسئول عمومی ـ نظارت میکند، هدایت میکند، کمک میکند.
چهارم، گفتیم این اقتصاد، اقتصاد دانش‌بنیان است.
اینکه گفته میشود دانش‌محور، معنای آن این نیست که عناصر با تجربه‌ی صنعتگر یا کشاورز که در طول سالهای متمادی کارهای بزرگی را بر اساس تجربه انجام داده‌اند، اینها نقش ایفا نکنند؛ نخیر، نقش بسیار مهمّی هم به عهده‌ی اینها است.
ششم، در اینکه گفتیم اقتصاد مقاومتی بهترین راه حلّ مشکلات اقتصادی کشور است شکّی نیست، امّا معنای آن این نیست که ناظر به مشکلات کنونی کشور است ـ که یک مقداری از آن مربوط به تحریم است، یک مقداری از آن مثلاً مربوط به غلط بودن فلان برنامه است ـ نه، این مال همیشه است. اقتصاد مقاومتی یعنی مقاوم‌سازی، محکم‌سازی پایه‌های اقتصاد؛ این چنین اقتصادی چه در شرایط تحریم، چه در شرایط غیر تحریم، بارور خواهد بود و به مردم کمک میکند. این سؤال اوّل.
سؤال دوّم این بود که آیا این برنامه‌ی اقتصادی که شما میگویید اقتصاد مقاومتی، یک امر خیالی و توهّمی است و آرزو دارید که انجام بگیرد؛ یا نه، عملاً ممکن است؟ پاسخ این است که نخیر، کاملاً، عملاً، حتماً ممکن است؛ چرا؟ به‌خاطر ظرفیّتها؛ چون این کشور، دارای ظرفیّتهای فوق‌العاده است.
یکی از ظرفیّتهای مهمّ ما، ظرفیّت نیروی انسانی ما است.
یکی از ظرفیّتهای مهمّ کشور ما منابع طبیعی است.
ظرفیّت دیگر موقعیّت جغرافیایی ما است.
یک ظرفیّت دیگری که در کشور وجود دارد، زیرساخت‌های نرم‌افزاری و سخت‌افزاری است؛ نرم‌افزاری مثل این سیاستهای اصل ۴۴، سند چشم‌انداز و این کارهایی که در این چند سال انجام گرفته و همچنین زیرساخت‌های گوناگون مثل جاده و سدّ و پل و کارخانه و امثال اینها؛ اینها زمینه‌های بسیار خوبی برای پیشرفت اقتصاد کشور است، اینها ظرفیّتهای یک کشور است.
چشممان به دست دشمن نباشد که کِی این تحریم را برمیدارد، کِی فلان نقطه را موافقت میکند؛ به درک! نگاه کنیم ببینیم خودمان چه‌کار میتوانیم بکنیم.
سؤال سوم را مطرح کنم و جواب بدهم. سؤال سوم این بود که برای اینکه این کار بزرگ، اقتصاد مقاومتی، تحقّق پیدا کند، الزامات چیست و چه کارهایی باید انجام بگیرد؟ خلاصه عرض میکنیم: اوّلاً مسئولان باید از تولید ملّی حمایت کنند.
دوّم، صاحبان سرمایه و نیروی کار که تولیدگر هستند، آنها هم بایستی به تولید ملّی اهمّیّت بدهند؛ به چه معنا؟ به این معنا که بهره‌وری را افزایش بدهند.
سوّم، صاحبان سرمایه در کشور، فعّالیّت تولیدی را ترجیح بدهند بر فعّالیّتهای دیگر.
بعدی، مردم در همه‌ی سطوح، تولید ملّی را ترویج کنند.
خرید جنس داخلی یک ضرورت برای مقاوم‌سازی اقتصاد است و بر روی همه چیز این کشور تأثیر میگذارد.
بسیاری از زیاده‌روی‌ها و ریخت‌وپاش‌ها در رفتار مردم، به‌خاطر نگاه کردن به رفتار آن کسانی است که آنها را "بزرگ‌ترها" میدانند.
4) فرهنگ از اقتصاد هم مهم‌تر است. چرا؟ چون فرهنگ، به معنای هوایی است که ما تنفّس میکنیم؛ شما ناچار هوا را تنفّس میکنید، چه بخواهید، چه نخواهید؛ اگر این هوا تمیز باشد، آثاری دارد در بدن شما؛ اگر این هوا کثیف باشد، آثار دیگری دارد.
فرهنگ یعنی باورهای مردم، ایمان مردم، عادات مردم، آن چیزهایی که مردم در زندگی روزمره با آن سر و کار دائمی دارند و الهام‌بخش مردم در حرکات و اعمال آنها است.
5) آزادی غیر از ولنگاری است؛ آزادی غیر از رهاسازی همه‌ی ضابطه‌ها است. ... همان کشورهایی که ادّعای آزادی میکنند، در آن خطوط قرمزی که دارند، بشدّت سخت‌گیرند. شما ببینید در کشورهای اروپایی کسی جرئت نمیکند راجع به هولوکاست حرف بزند که معلوم نیست اصل این قضیّه واقعیّت دارد یا ندارد، یا اگر واقعیّت دارد، به چه شکلی بوده؛ اظهار نظر درباره‌ی هولوکاست، تردید درباره‌ی هولوکاست، یکی از بزرگ‌ترین گناهان محسوب میشود، جلویش را میگیرند، طرف را میگیرند، زندانی میکنند، تعقیب قضائی میکنند؛ مدّعی آزادی هم هستند. آنچه که برای او خطّ قرمز است، در مقابل او با چنگ‌ودندان می‌ایستد. چطور از ما توقّع دارند که خطوط قرمز اعتقادی و انقلابی کشورمان و جوانانمان را ندیده بگیریم؟ اگر یک کسی است که روح استقلال ملّی را نشانه میرود ـ الان هستند کسانی که صحبت استقلال که میشود، استقلال را مسخره میکنند، میگویند این عقب‌افتاد‌گی است، استقلال چیست ـ و میخواهد وابستگی را تئوریزه کند، استقلال را مسخره کند، دلهای جوانان را برای مستقل زیستن متزلزل کند، نمیشود در مقابل او بی‌تفاوت ماند؛ باید در مقابل او عکس‌العمل نشان داد. یکی به ضروریّات اخلاقی و دینی جامعه اهانت میکند، زبان فارسی را مسخره میکند، خلقیّات ایرانی را تحقیر میکند؛ اینها هست‌؛ اینها وجود دارد الان. کسانی سعی‌شان این است که بزنند توی سر روح عزّت ملّی جوان ایرانی؛ مکرّر خلقیّات منفی را نسبت میدهند: از اروپایی‌ها یاد بگیرید، از غربیها یاد بگیرید، همدیگر را تحمّل میکنند، ما همدیگر را تحمّل نمیکنیم! واقع قضیّه این است؟ در خیابانهای کشورهای اروپایی و پایتختهای اروپایی ــ حالا، نه بیست سال قبل و پنجاه سال قبل ــ یک نفری که اندکی حجابش را مراعات کرده، مورد تهاجم جوانها قرار میگیرد، جلوی چشم مردم میزنند زن محجّبه را مجروح میکنند یا میکشند، کسی جرئت نمیکند بگوید چرا! کسی را به‌عنوان اینکه این اهل آن کشور نیست، جلوی چشم مردم آتش میزنند! این تحمّل مخالف است؟ این چیزی است که همین تازه اتّفاق افتاد؛ چند ماه قبل از این جوانهای الواط یکی از شهرهای یکی از کشورهای اروپایی، یک ایرانی را کتک میزنند، بعد رویش بنزین میریزند، آتشش میزنند، همسایه‌ها هم وامی‌ایستند برّوبر نگاه میکنند، عکس‌العملی نشان نمیدهند! این تحمّل مخالف است؟ آن ‌کسانی ‌که ملّت ایران را و ملّیّت ایرانی را و خلقیّات ایرانی را تحقیر میکنند؛ آ‌ن‌ کسانی ‌که مبانی اسلامی را در ذهنها متزلزل میکنند، آ‌ن ‌کسانی ‌که شعارهای اصلی انقلاب را مورد تعرّض جدّی قرار میدهند، آ‌ن ‌کسانی ‌که نهاد خانواده را بی‌ارزش جلوه میدهند و ازدواج را بی‌معنی وانمود میکنند ـ اینها امروز در جامعه‌ی ما هست؛ کسانی این کارها را دارند میکنند ـ آ‌ن ‌کسانی ‌که لذّت‌جویی را یک امر مطلوب و یک ارزش میدانند ــ لذّت؛ «اصالة‌اللّذّه» همان سوغات فرهنگ غربی است؛ هرچه موجب لذّت بشود؛ خب، یکی با اعتیاد لذّت میبرد، یکی با شهوات جنسی لذّت میبرد، یکی با کتک زدن این ‌و آن لذّت میبرد؛ هرچه مایه‌ی لذّت کسی باشد، این را مباح میدانند ـ کسانی‌ که این حرفها را ترویج میکنند، نمیشود در مقابل اینها بی‌تفاوت ماند. کسانی اباحه‌گری را ترویج میکنند. دستگاهها باید احساس وظیفه کنند. در تخریب فرهنگی، کاری که تخریب‌کنند‌گان فرهنگ انجام میدهند این است که به‌جای عزم راسخ ملّی، تردید را در مردم ترویج میکنند. یک ملّت تا عزم راسخ نداشته‌ باشد، نمیتواند به هیچ‌جا برسد؛ سعی میکنند عزم راسخ ملّت را در مسائل مهمّ مربوط به سرنوشت کشور به هم بزنند، در آنها تردید ایجاد کنند؛ جای احساس عزّت و اعتمادبه‌نفس ملّی، احساس حقارت ملّی را به آنها تزریق میکنند؛ جای ایمان راسخ، شبهه‌افکنی و بی‌اعتقادی؛ جای کار و تلاش و همّت بلند، لذّت‌جویی و شهوت‌رانی و از این قبیل؛ این کارها کارهایی است که انجام میگیرد.
6) جوانهایی که در تهران، در شهرهای گوناگون، در استانهای مختلف، در خود مشهد، در بسیاری از شهرهای دیگر کار فرهنگی میکنند، با اراده‌ی خودشان، با انگیزه‌ی خودشان ـ کارهای بسیار خوبی هم از آنها ناشی شده است که از بعضی از آنها ما بحمدالله اطّلاع پیدا کردیم ـ کار را هرچه میتوانند به‌طور جدّی دنبال کنند و ادامه بدهند. بدانند که همین گسترش کار فرهنگی در بین جوانهای مؤمن و انقلابی، نقش بسیار زیادی را در پیشرفت این کشور و در ایستادگی ما در مقابل دشمنان این ملّت، ایفا کرده است.

93/1/6 بيانات در یادمان شهدای شرق کارون
1) اگر از عوامل معنوى و آنچه خداى متعال وعده‌ى آن را به مؤمنان و مجاهدان راه حق داده است هم صرفِ‌نظر كنيم، بر حسب قوانين عادى زندگى جوامع بشرى، هر جامعه‌اى عزتش، قدرتش، آبرو و حيثيتش، هويتش بستگى دارد به مجاهدت و به تلاش. با تنبلى و تن‌آسايى، هيچ ملتى نميتواند مقام شايسته‌اى را در ميان ملتهاى عالم يا در تاريخ پيدا كند.
2) شكست يك ملت آن‌وقتى اتفاق مى‌افتد كه معتقد بشود كه نميتواند كارى انجام بدهد؛ اين اولِ شكست هر ملتى است. آنها خواستند اين احساس را در دوران جنگ تحميلى در دل ايرانيان به‌وجود بياورند، اما قضيه به‌عكس شد. جنگ تحميلى - يعنى دفاع مقدس ملت ايران - نشان داد كه يك ملت در سايه‌ى اتحاد، در سايه‌ى ايمان به خدا، در سايه‌ى حُسن‌ظن به خداى متعال و اعتقاد به صدق وعده‌ى الهى، ميتواند از همه‌ى گذرگاه‌هاى دشوار عبور كند و ميتواند در مقابل دشمنان بايستد و ميتواند دشمن را وادار به هزيمت و عقب‌نشينى كند؛ جنگ تحميلى اين را به همه‌ى ما نشان داد.
3) دشمنها ميخواهند ما يادمان برود؛ ميخواهند قضيه‌ى دفاع مقدس از يادمان برود، فداكارى‌ها از يادمان برود، شخصيت‌هايى را كه در اين فداكارى‌ها نقش آفريدند يا نشناسيم يا از ياد ببريم، اين‌جور ميخواهند. بعضى ميخواهند آن دوران را تخطئه كنند، آن آدمها را تخطئه كنند، آن جهت‌گيرى را و آن مسير را كه امام بزرگوار و حكيم و بنده‌ى بصير الهى آن مسير را معين كرده بود تخطئه كنند؛ براى اينكه ميدانند كه هر ذره‌اى و هر نقطه‌اى از اين حوادث، براى ملت ايران فراموش نشدنى است و تأثيرات بزرگِ سازنده‌اى دارد.

20/1/93 دیدار مدیران، متخصصان و کارشناسان سازمان انرژی اتمی با رهبر انقلاب
اگرچه از دانش هسته ای برای تولید انرژی و همچنین در صنعت، بهداشت، کشاورزی، امنیت غذایی و تجارت استفاده می شود اما مهمترین فایده دانش هسته ای در کشور ما تقویت اعتماد به نفس ملی بود. ... هیچیک از دستاوردهای هسته ای کشور قابل تعطیل شدن نیست و کسی هم حق معامله برروی آنها را ندارد و کسی هم این کار را انجام نخواهد داد.

93/1/30 بیانات در ديدار جمعى از بانوان برگزيده كشور

1) امروز وقتى ما نگاه میکنیم، نام زنان ما بر تارک کتابهاى متعدّدى - کتابهاى علمى، کتابهاى پژوهشى، کتابهاى تاریخى، کتابهاى ادبى، کتابهاى سیاسى، کتابهاى هنرى - گذاشته شده؛ جزو برترین نوشته‌ها و آثار مکتوب امروز نظام اسلامى - چه مقالات و چه کتابها - نوشته‌هاى بانوان ما است، که این واقعاً مایه‌ى افتخار است. در تاریخ ما بى‌سابقه است.
2) آن مادرى که دو فرزند، سه فرزند، چهار فرزند را در راه خدا داده و همچنان محکم ایستاده، به ما سفارش میکند که بایستید؛ محکم باشید! انسان واقعاً در مقابل این‌همه عظمت احساس خشوع میکند.
3) اگر چنانچه کسى بخواهد مسئله‌ى زن را جداى از مسئله‌ى خانواده بحث بکند، دچار اختلال در فهم و در تشخیص علاج خواهد شد؛ این دو را باید در کنار هم دید، با اینکه دو مسئله است.
4) افکار غربى‌ها، نظرات غربى‌ها، در زمینه‌ى مسئله‌ى زن مطلقا نمیتواند مایه‌ى سعادت و هدایت جامعه‌ى بشرى باشد. اولا تفکّرات آنها، تفکّراتى است مبتنى بر معرفت‌شناسى مادّى و غیرالهى، که این خودش یک غلطى است. ... دوّم اینکه در رویکرد غربى به مسئله‌ى زن - همچنان که در تاریخ انقلاب صنعتى، انسان بروشنى مى‌بیند - یک نگاه کاسب‌گرانه و مادّى و اقتصادى دخالت داشته است. یعنى در اروپایى که زن حقّ مالکیّت نداشت و مایملک زن متعلّق به مرد و شوهرش بود، و حقّ تصرّف در مایملک خود نداشت یا از وقتى که دموکراسى در غرب راه افتاده بود زن حقّ رأى دادن نداشت، در یک چنین دنیایى ناگهان مسئله‌ى انقلاب صنعتى و کارخانجات و حضور مؤثّر شاغل زن در کارخانجات با خرج کمتر براى سرمایه‌دارها مطرح شد. آن‌وقت آمدند براى زن حقّ مالکیّت قائل شدند، براى اینکه بتوانند او را به کارخانه بکشانند، به او مزد کمترى بدهند.
5) در نگاه غربى زن وسیله‌اى براى اطفاى شهوت است؛ این غیر قابل کتمان است. این را اگر کسى ادّعا بکند ممکن است کسانى جنجال کنند که نه آقا این‌جور نیست؛ لیکن زندگى آنها را که انسان نگاه میکند، اساساً این نگاه حاکم است. در محیط اجتماعى هرچه زن پوشش کمترى داشته باشد، مطلوب‌تر است. در مورد مرد این حرف را نمیزنند.
6) بنده اهل بریده پیدا کردن از روزنامه‌ها نیستم، امّا دیروز، پریروز بود، یک چیزى در روزنامه دیدم؛ دیدم خیلى چیز مهمّى است؛ اینجا آوردم براى شما بخوانم. کتابى از "جیمى کارتر" رئیس جمهور پیشین آمریکا، [منتشر شده‌] به اسم "تقاضایى براى اقدام" که به موضوع نقض حقوق بشر و تجاوزات وحشتناک علیه زنان پرداخته. جیمى کارتر در این کتاب میگوید: هر ساله صدهزار دختر به‌عنوان برده در آمریکا فروخته میشود. جایى که صاحب یک روسپى‌خانه میتواند دخترى را که معمولاً اهل آمریکاى لاتین یا آفریقا است، با قیمتى برابر هزار دلار خریدارى کند. وى همچنین به تجاوزات جنسى که در محوّطه‌هاى کالج‌ها رخ میدهد اشاره دارد؛ به جایى که از هر بیست‌وپنج مورد تنها یک مورد گزارش میشود. کارتر همچنین عنوان میکند که تنها یک درصد از متجاوزان جنسى در ارتش محاکمه میشود. انسان گریه‌اش میگیرد!
7) یکى از بزرگ‌ترین خطاهاى تفکّر غربى در مورد مسئله‌ى زن، همین عنوان «برابرى جنسى» است. عدالت یک حق است؛ برابرى گاهى حق است، گاهى باطل است؛ چرا باید انسانى را که از لحاظ ساخت طبیعى - چه از لحاظ جسمى، چه از لحاظ عاطفى - براى یک منطقه‌ى ویژه‌اى از زندگى بشر ساخته شده، از آن منطقه‌ى ویژه جدا کنیم، به منطقه‌ى ویژه‌ى دیگرى که براى یک ساخت دیگر، براى یک ترکیب دیگرى خداى متعال آماده کرده بکشانیم؟ چرا؟ این چه منطق عقلایى دارد، چه دلسوزى‌اى در این هست؟ چرا باید کارى که مردانه است به زن داده بشود؟ این چه افتخارى است براى زن، که کارى را انجام بدهد که مردانه است؟ من متأسّفم که گاهى خود خانمها، خود بانوان، روى این مسئله حسّاسیّت نشان میدهند که ما با مردها چه فرقى داریم؟
Dirol «اَلمَرأَةُ رَیحانَةٌ وَ لَیسَت بِقَهرَمانَة»؛(1) قهرمان، در تعبیرات رایج عربى، به آن کارگزار میگویند؛ مثل «اَمَرَ قَهرِمانَهُ بِکَذا»؛ مثلاً فلان صاحب ملک و املاک فراوان به قهرمان خودش، یعنى آن کسى که کارگزار امور این املاک است، گفت؛ به این میگویند «قهرمان». در این حدیث میگوید: خیال نکن زن کارگزار تو داخل خانه است که باید کارهاى خانه را [انجام دهد]؛ این‌جورى نیست. خب ببینید، این خودش یک فصلى است که از آن چندین فصل گشوده میشود: مسئله‌ى احترام کار زن در خانه و عدم الزام او، مجبور نبودن او، قابل خریدارى شدن این کار یعنى قابل مبادله‌ى با پول؛ این است.
9) بعضى‌ها براى اینکه غربى‌ها بدشان نیاید، بعضى از حقایق احکام اسلامى را، واضحات احکام اسلامى را عوض میکنند. قرآن میفرماید: وَ اِن تُطِع اَکثَرَ مَن فِى الاَرضِ یُضِلّوکَ عَن سَبیلِ‌اللهِ اِن یَتَّبِعونَ اِلّا الظَّنَّ وَ اِن هُم اِلّا یَخرُصُون؛(2) دنباله‌روِ فکر رایج در دنیاى جهل و خرافه نباید بود؛ فکر اسلامى را باید پیدا کرد، دنبال آن باید رفت، ولو حالا یک عدّه‌اى بد بگویند.
10) مسئله‌ی اشتغال بانوان، جزو مسائل اصلى نیست. البتّه ما با اشتغال بانوان مخالف نیستیم؛ بنده خودم نه با اشتغالشان، نه با مدیریّتهاشان مخالفتى ندارم، مادامى‌که با آن مسائل اصلى معارضه و تنافى پیدا نکند؛ اگر معارضه پیدا کرد، آن مقدّم است.
1) نهج‌البلاغه، نامه‌ى‌۳۱
2) سوره‌ى انعام، آیه‌ى ۱۱۶ اگر از بيشتر كسانى كه در روى زمين هستند اطاعت كنى، تو را از راه خدا گمراه مى كنند (زيرا) آنها تنها از گمان پيروى مى‏نمايند، و تخمين و حدس (واهى) مى‏زنند.

۱۳۹۳/۰۱/۳۱ بيانات در ديدار جمعى از مداحان اهل بیت علیهم‌السلام

1) مقامات معنوى، یک مسئله است؛ رفتارهایى که جلوى چشم ما است، یک مسئله‌ى [دیگر] است. نه به این معنا که ما قادر باشیم نسخه‌ى دوّم آن رفتارها را از خودمان بُروز بدهیم، این نیست؛ امّا میتوان دنباله‌رو بود.
2) در مقابلِ این تلاشى که دشمن میکند، ما امکانات منحصربه‌فردى داریم. بله، از راه اینترنت هم میشود جواب آنها را داد، از راه‌هاى مشابه آنها هم میشود مقابله کرد - البتّه حجم کار آنها بمراتب بیشتر است - امّا ما وسیله‌هایى داریم که این وسیله‌ها منحصربه‌فرد است؛ یکى از آنها همین شما هستید، یکى از آنها همین جامعه‌ى مدّاحند.
3) اگر جلسه‌ى مذهبى ما و خوانندگى و مدّاحى ما یا منبر ما به این نتیجه منتهى بشود از پاى منبر، بى‌اعتقاد به آینده و ناامید از آینده بلند شوند، ما این فرصت را هدر داده‌ایم و کفران کرده‌ایم این نعمت را؛ اگر از پاى منبر ما یا مدّاحى ما مردم درحالى بلند شوند که هیچ‌گونه آگاهى نسبت به وضع خودشان و وظایف خودشان پیدا نکرده باشند، ما این فرصت را از دست داده‌ایم؛ اگر خداى‌نکرده جلسات ما، جلسات وحدت‌شکن باشد، این فرصت را از دست داده‌ایم؛ اگر کیفیّت حرف زدن ما یا مضمون حرفهاى ما جورى باشد که دشمنان ما را در هدفهایشان موفّق بکند، ما این نعمت الهى را - بَدَّلوا نِعمَتَ اللهِ کُفراً - تبدیل کرده‌ایم به نقمت؛ این را باید مواظب بود،
4) براى آدمهاى آگاه و مطّلع از اوضاع جهان و جهان اسلام هم این مثل روز روشن است که امروز اختلافات مذهبى در میان مسلمانان، یک وسیله و برگه‌اى است در دست دشمنان ما. یک شمشیر در دست دشمنان ما، همین اختلافات مذهبى است. علنى کردن اختلافات، صریح کردن مخالفتهاى اعتقادى، به زبان آوردن مطالبى که کینه‌ها را برمى‌افروزد، یکى از وسایلى است که دشمن ما از آن بیشترین استفاده را دارد میکند.
5) شما اگر بخواهید آن کسى را که موافق مذهب شما نیست و عقیده‌ى حقّ شما را قبول ندارد هدایت کنید، چه کار میکنید؟ اوّل شروع میکنید به مقدّسات او بدگویى کردن و دشنام دادن؟ اینکه بکلّى او را از شما دور خواهد کرد و امید هدایت او را به صفر خواهد رساند.
6) خب بله، ما افتخارمان به این است که شیعه‌ى علوى هستیم، ما افتخارمان به این است که معرفت به مقام ولایت پیدا کرده‌ایم؛ امام بزرگوار ما پرچم ولایت امیرالمؤمنین را سرِ دست گرفت، لکن این وسیله‌اى شد براى اینکه دنیاى اسلام - شیعه و غیرشیعه - احساس افتخار کنند به اسلامیّت؛ حالا کارى بکنیم که این احساس افتخار، این احساس علاقه‌مندى دنیاى اسلام نسبت به جامعه‌ى شیعه و افتخار شیعه، تبدیل بشود به دشمنى و بغض و کینه؟ این همان چیزى است که دشمن میخواهد؛ نباید بگذاریم.

93/2/10 بیانات در دیدار کارگران در گروه صنعتى مپنا
1) نفْس کار احترام دارد، نفْس تحرّک و تلاش در جهت درست دارای احترام است؛ این نگاه اسلام است.
2) نگاه مخاصمه‌آمیز میان کارگر و کارآفرین و امثال اینها، یک تعبیر غلط از یک واقعیّت است؛ همه باید با هم همکاری کنند. اصلاً نگاه تضادّ و تعارض و تزاحمی که بر تفکّرات غربی حاکم بوده است - مخصوص مارکسیست‌ها هم نیست؛ قبل از مارکسیست‌ها هم نگاهِ ناظر به تضادّ و به تعارض، در تفکّرات غربی رایج و شایع بوده - از نظر اسلام نگاه مردودی است؛ نگاه مقبولی نیست. در اسلام دعوت به ائتلاف است، دعوت به وحدت است، دعوت به همکاری است، دعوت به تراحم است، دعوت به تعاون است؛ این مبنای تفکّر اسلامی در همه‌ی فعّالیّتها است. البتّه تعامل حدودی دارد، ضوابطی دارد، هر کسی حقوقی دارد؛ باید اینها رعایت بشود که در سایه‌ی دولت اسلامی قابل تحقّق است. نگاه تعارض‌آمیز غلط است؛ نگاه تعاون و تعامل از نظر اسلام درست است؛ و این یک فکری است که در همه‌ی شئون ما، در همه‌ی مسائل مربوط به زندگی، بایستی وجود داشته باشد. در مقابل آن کسی که به حیثیّت روانی و روحی و فکری و وجودی انسان و جامعه ضربه میزند، انسان ناچار است دفاع کند؛ امّا روال اصلی عبارت است از تعاون و تعامل و همکاری و ائتلاف؛ این نگاه اساسی اسلام است.
3) من مکرّر گفته‌ام، ملّت ما باید به جایی برسد که دانش‌پژوهان عالَم، برای اینکه به قلّه‌های علم دست پیدا کنند، مجبور باشند زبان فارسی یاد بگیرند؛ این یک جایگاه تعریف‌شده است.
4) باید اقتصاد را بالا آورد، و بالا آمدن اقتصاد بدون رشد فرهنگی، نه ممکن است، نه مفید؛ فرهنگ هم بایستی تعالی پیدا کند، ترقّی پیدا کند.
5) بعضی چیزها را همّتهای کوتاه و نگاه‌های نزدیک‌بین نمیتوانند درک کنند و بفهمند، چون طبیعت انسان را نمی‌شناسند؛ چون کمک الهی را نمیفهمند؛ چون قدر و قیمت عزم راسخ را درک نمیکنند و استعدادهای درونی خود ما را انکار میکنند. این هم جزو بلاهایی است که سر ملّت ما آمد.
6) استعداد ایرانی از متوسّط استعداد دنیا بالاتر است.
7) اقتصاد ما درون‌زا و برون‌گرا است؛ ما از درون باید رشد کنیم و بجوشیم و افزایش پیدا کنیم، امّا بایستی نگاه به بیرون داشته باشیم؛ بازارهای جهانی متعلّق به ما است، باید بتوانیم با همّت خود و با ابتکار خود، در این بازارها حضور پیدا کنیم و این حضور بدون حمایت دولت امکان‌پذیر نیست.
Dirol وَ مَن یَتَّقِ اللهَ یَجعَل لَهُ مَخرَجًا ، وَ یَرزُقهُ مِن حَیثُ لایَحتَسِب.(طلاق / 2 و 3: هر كس تقواى الهى پيشه كند، خداوند راه نجاتى براى او فراهم مى‏كند، و او را از جايى كه گمان ندارد روزى مى‏دهد) این رزقی که در این آیه و در آیات دیگر گفته شده است، به شکلهای مختلفی به من و شما میرسد؛ گاهی شما ناگهان در ذهنتان یک چیزی برق میزند، میدرخشد، راهی باز میشود؛ این رزق الهی است؛ در یک برهه‌ی فشار، ناگهان یک امید وافری در دل شما به‌وجود می‌آید؛ این همان رزق الهی است.
9) فشار دنیا، بداَدایی‌های قدرتهای گوناگون بزرگ و کوچک دنیا در مقابل نظام جمهوری اسلامی و هر نظام مستقلّی، تابع ضعف و قوّت این نظام است؛ هر جا شما ضعیف باشید، بداَدایی آنها بیشتر میشود؛ هر جا شما قوی بودید، توانا بودید، روی پای خودتان توانستید بایستید، آنها مجبور میشوند مؤدّبانه‌تر با شما رفتار بکنند، منطقی‌تر با شما رفتار بکنند؛ این کلید حلّ همه‌ی مشکلات کشور است.

93/2/17 بیانات در دیدار معلمان و فرهنگیان سراسر کشور

1) کودک ما فرابگیرد که فکر کند - فکر صحیح، فکر منطقى - و براى فکر کردن درست راهنمایى بشود؛ سطحى‌نگرى، سطحى‌آموزى در مسائل زندگى یک جامعه را زمین‌گیر میکند، در بلندمدّت بدبخت میکند؛ باید فکر کردن را در جامعه نهادینه کرد.
2) اگر جوان ما، عالم ما، دانشمند ما متفکّر بار آمده باشد، از آن ذخیره‌ى دانشى که در اختیار او است، ده‌ها و صدها مسئله‌ى جدید مطرح میکند و پاسخ میگیرد. پس استفاده‌ى از علم با تفکّر ممکن است.
3) همه‌ى انسانها در معرض تغییر و تبدیلى هستند که با تربیت حاصل میشود؛ این در درجه‌ى اول به‌عهده‌ى چند عنصر اصلى است که یکى از عناصر اصلى معلّم است. البتّه پدر، مادر، رفیق و مانند اینها هم مؤثّرند، لکن تأثیر معلّم یک تأثیر عمیق‌تر و ماندگارترى است.
4) نیروهایى که باید در این شبکه‌ى عظیم (آموزش و پرورش) به‌کار گرفته بشوند، باید خصوصیّاتى داشته باشند. یکى از این خصوصیّات این است که پرانگیزه باشند، بانشاط باشند؛ از نیروهاى خسته، فرسوده، بى‌ابتکار - کسانى که هرچه بلد بودند، به کار زدند، دیگر هیچ کارى بلد نیستند - نباید به‌عنوان عناصر اولویّت‌دار استفاده کرد.
5) این‌جور نیست که ما خیال کنیم آموزش‌وپرورش فقط براى ما هزینه دارد؛ نخیر، دستاوردهایى بزرگ‌تر از دستاوردهاى آموزش‌وپرورش وجود ندارد. هرچه شما در سرتاسر کشور از جلوه‌هاى پیشرفت و دستاورد و ابتکار مى‌بینید، ریشه‌ى آن اینجا است؛ اینجا را درست کنید تا همه‌جا درست بشود.
6) داشتن نگاه‌هاى جریانى و سیاسى و حزبى و جناحى و این چیزها، براى آموزش‌وپرورش سَم است.
7) بشر یک موجود تمام‌نشدنى است، احصا نشدنى است. این‌همه علم پیشرفت کرده است، هنوز بخشهاى عمده‌اى از مغز بشر، ناشناخته است؛ این‌را دانشمندانِ مربوط به این کار میگویند. این وجود جسمانى بشر ناشناخته است، چه برسد به وجود معنوى و روحانى و باطنى انسان. توانایى‌هاى انسان خیلى زیاد است، ما خیلى کارها میتوانیم بکنیم، انسان میتواند خیلى رشد مادّى و معنوى توأمان بکند. خب، ما میخواهیم به این اهداف برسیم؛ این اهداف، انسان لازم دارد؛ بیش از همه‌چیز، آدم لازم است. از جادّه مهم‌تر، راه‌رونده‌ى در آن راه و جادّه است؛ اگر چنانچه رونده وجود نداشته باشد، جادّه‌ى آسفالته هم به درد نمیخورد. اگر رونده‌ى با همّت وجود داشته باشد، نبود جادّه‌ى آسفالته هم ضرر نمیزند. مى‌بینید این کوهنوردها تا کجا میروند؛ جادّه که نیست، امّا پا هست و همّت هست. میتوان پیش رفت، میتوان بالا رفت، میتوان استعدادهاى ناشناخته را همچنان شناخت و مورد بهره‌بردارى قرار داد. میتوان گره‌ها را پى‌درپى گشود. همه‌ى اینها آدم لازم دارد. این آدم در آموزش پرورش باید پایه‌گذارى بشود، البتّه دانشگاه‌ها هم مهم است، محیط جامعه هم مهم است، صدا و سیما هم مهم است، امّا هیچ‌کدام به اهمّیّت آن پایه‌ى ابتدایى، پایه‌ى دبستان، نیست. معلّمان و مدیران این دستگاه عظیم، یک‌چنین مسئولیّتى دارند؛ بنابراین ما تأکید میکنیم، تکیه میکنیم که باید متدیّن باشند، باید انقلابى باشند. با این روحیّه‌ى تدیّن و انقلابیگرى است که میشود این راه را پیش رفت؛ سنگلاخ هم باشد، میشود پیش رفت، مانع هم باشد، از روى آن مانع میشود پرید؛ به شرط اینکه روحیّه‌ى انقلابى و تدیّن و پایبندى به تعهّد دینى و انقلابى وجود داشته باشد.

1393/02/21 بازدید رهبر انقلاب از نمایشگاه دستاوردهای نیروی هوافضای سپاه پاسداران
1) من همواره طرفدار ابتکار در سیاست خارجی و مذاکره بوده و هستم و توصیه همیشگی من به مسئولان این بوده که در سیاست خارجی و مبادلات بین المللی هرچه تلاش و ابتکار وجود دارد به کار بندند اما نباید نیازمندی های کشور و برخی مسایل همچون تحریم ها، به مذاکره گره زده شود.
2) مشکل ملت ایران تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی این بود که نمی دانست، می تواند، همانطور که امروز هم هنوز برخی نمی دانند که می توانیم!
3) اسلام و قرآن، ملت های مسلمان را به ایستادن بر روی پای خود و تکیه بر هویت اسلامی - انسانی و حسن ظن به خداوند متعال و تسلیم نشدن در مقابل ظلم و غارتگری زورگویان بین المللی دعوت می کند، بنابراین تا وقتی که ملت ایران بر اسلام و قرآن و هدف های والای خود پای می فشارد، دشمنی های جبهه استکبار ادامه خواهد داشت.

۱۳۹۳/۰۲/۲۳ بیانات در دیدار مردم استان ایلام در سالروز ولادت امیرالمؤمنین علیه‌السلام

1) گاهى شنیده میشود کسانى در گوشه‌وکنار وقتى صحبت از هدایت و راهنمایى و بیان حقایق دینى و مانند اینها میشود، میگویند آقا، مگر ما موظّفیم مردم را به بهشت برسانیم؟ خب بله؛ بله، همین است. فرق حاکم اسلامى با حکّام دیگر در همین است: حاکم اسلامى میخواهد کارى کند که مردم به بهشت برسند؛ به سعادت حقیقى و اُخروى و عقبائى برسند؛ [لذا] راه‌ها را باید هموار کند. اینجا بحثِ زور و فشار و تحمیل نیست؛ بحثِ کمک کردن است. فطرت انسانها متمایل به سعادت است، ما باید راه را باز کنیم؛ ما باید کار را تسهیل کنیم براى مردم تا بتوانند خودشان را به بهشت برسانند؛ این وظیفه‌ى ما است، این کارى است که امیرالمؤمنین بار آن را بر دوش خود گرفته است و احساس وظیفه میکند که مردم را به بهشت برساند.
2) نهى از منکر باید بکنیم، امر به معروف باید بکنیم، وسائل عمل خیر و حسنات را در کشور فراهم کنیم، وسائل شُرور و آفات را از دسترسها برداریم؛ این وظائف مسئولین حکومت است.
3) از جمله‌ى چیزهایى که مردم را به بهشت نزدیک میکند، بهبود معیشت مردم است؛ کادَ الفَقرُ اَن یَکُونَ کُفرا. جامعه‌اى که در آن فقر باشد، بیکارى باشد، مشکلات معیشتىِ غیر قابل حل وجود داشته باشد، اختلاف طبقاتى باشد، تبعیض باشد، شکاف طبقاتى باشد، حالت آرامش ایمانى پیدا نمیکند. فقر، انسانها را به فساد میکشاند، به کفر میکشاند؛ فقر را باید ریشه‌کن کرد.
4) اینکه امام فرمودند: «آمریکا هیچ غلطى نمیتواند بکند» یعنى چه. آمریکا را از باب مثال گفتند؛ بله، آمریکا هیچ غلطى نمیتواند بکند - کمااینکه تا امروز هم نتوانسته است - قدرتهاى دیگر هم همین‌جور؛ آنها هم هیچ غلطى نمیتوانند بکنند. این غلطى که نمیتوانند بکنند، فقط غلط نظامى نیست، به‌معناى جامعِ کلمه، هیچ غلطى نمیتوانند بکنند؛ نمیتوانند ملّت ایران را زمین‌گیر کنند؛ نمیتوانند ملّت ایران را عقب نگه دارند؛ نمیتوانند فشار را بر ملّت ایران بنحوى وارد بکنند که به‌خیال خودشان ملّت ایران را به‌زانو دربیاورند؛ ملّت ایران به‌زانو درنخواهد آمد.

۱۳۹۳/۰۲/۲۵ بیانات در دیدار دست‌اندرکاران برگزارى همایش بزرگداشت آیت‌الله مشکینى

آقاى حائرى براى من نقل کردند - همان سال ۴۱، ۴۲ - [که] یک صحبتى با مرحوم آقاى گلپایگانى میکردند، مرحوم آقاى گلپایگانى فرموده بودند که من چهل سال به گردن این حوزه حق دارم - که خب، حق هم همین است - ایشان میگفتند من گفتم خب حاج میرزا على مشکینى هم بیست سال به گردن این حوزه حق دارد.

۱۳۹۳/۰۲/۳۱ بیانات در دانشگاه افسرى و تربیت پاسداری امام حسین علیه‌السلام

1) افرادى نگران ریزشها بودند؛ گفته شد رویشها بر ریزشها غلبه خواهند کرد؛ و همین شد.
2) دشمنىِ دشمنان ما به‌خاطر این است که نظام جمهورى اسلامى در مقابل نظام سلطه ایستاده است؛ در مقابل عادت بدِ تقسیم دنیا به سلطه‌گر و سلطه‌پذیر ایستاده است؛ بقیه‌ى چیزها بهانه است.
3) امپراتورى خبرىِ استکبار میخواهد نگذارد آوازه‌ى ملت ایران به گوشها برسد؛ اما على‌رغم آن، امروز بحمدالله چشم و دل و زبان بخش مهمى از دنیا، پر است از نشانه‌هاى اعتقاد مردم و اعتماد مردم به ملت ایران و ستایش ملت ایران.
4) کسانى که در مقابل جمهورى اسلامى قرار دارند جامعه‌ى جهانى نیستند، چند دولت مستکبرند که آنها هم عمدتاً زیر نفوذ یک مشت کمپانى‌دارانِ صهیونیستِ غارتگرِ بدنامِ بددلند؛ این جامعه‌ى جهانى نیست؛ آنهاخودشان را جامعه‌ى جهانى مینامند.

بیانات در دیدار نمایندگان مجلس شوراى اسلامى‌
93/3/4
1) فرق دزدان دریایىِ امروز دنیا - که دزدان دریا و زمین و هوا و همه‌جا هستند - با دزدان دریایى شناخته‌شده‌ى تاریخ و داستانها و افسانه‌ها و وقایع خارجى، این است که اینها مجهز به علمند. امروز دزدان غارتگر بشر - هم غارت پول، هم غارت منابع، هم غارت حیثیت و عزت، هم غارت اخلاق - مجهزند به دانش؛ این اینها را آبرومند کرده. دانش، هم چهره‌ى اینها را از آن حالت وحشت‌انگیز در چشمها خارج کرده، هم ثروتشان را زیاد کرده؛ فقط فرقشان این است. عاقلانه عمل کردند، خودشان را به علم رساندند، اما به اخلاق نه؛ لذا براحتى جنایت میکنند.
2) در همه‌ى این صحنه‌ها، چه عرصه‌ى اداره‌ى کشور، چه عرصه‌ى فعالیتهاى گوناگون اقتصادى، علمى، فرهنگى و غیره، چه عرصه‌ى سیاست‌گذارى، چه عرصه‌ى تقنین، چه عرصه‌ى مذاکرات خارجى و غیره، باید بدانیم ما در حال مبارزه‌ایم؛ در ادامه‌ى مبارزاتى و راهى که به پیدایش نظام و بقاى نظام منتهى شد، داریم حرکت میکنیم؛ این را باید بدانیم. این بایستى مثل یک تفکر گسترده‌اى بر تمام فعالیتهاى ما حاکم باشد، هر کارى میکنیم، این بایست در ضمن آن ملحوظ باشد.
3) علاج مشکلات کشور را - چه مشکلات اقتصادى، چه مشکلات سیاسى - بیرون از این مرزها نمیشود پیدا کرد.
4) برنامه‌ى ششم یعنى سیاستهاى پنج سال کشور تدوین خواهد شد؛ شما نقشه‌ى راه عملى براى پنج سال کشور را در این برنامه‌ى ششم ان‌شاءالله تدوین خواهید کرد. سه نقطه‌ى اصلى - البته برنامه باید جامع باشد - وجود دارد: یکى اقتصاد است که تکیه روى اقتصاد مقاومتى در آن برنامه باید تجلى پیدا کند. یکى مسئله‌ى فرهنگ است؛ هر جا میگوییم فرهنگ، مقصود ما از فرهنگ، یعنى فرهنگ انقلابى، فرهنگ اسلامى، یعنى ایجاد حرکت فرهنگى بر مبناى اسلام و بر مبناى ارزشهاى اسلامى و حرکت دادن جامعه به معناى حرکت فرهنگى به سمت اهداف اسلامى، تقویت فرهنگ اسلامى و باور اسلامى و آداب اسلامى و اخلاق اسلامى و سنتهاى اسلامى؛ فرهنگ این است. این‌جور نیست که به هر شکلى ابزارهاى فرهنگى در کشور به‌وجود آمد، ما خوشحال بشویم ... و سوم علم؛ ... خیلى از افتخارات ملى و بخش مهمى از عزت ملى و بخش قابل توجهى از ثروت ملى به برکت علم به‌دست مى‌آید. ... یک مسئله هم مسئله‌ى جمعیت است. ... هیچ منافاتى ندارد که ما مراعات بهداشت و سلامت مادران و فرزندان و نوزادان را بکنیم - که خیلى مهم است - در عین حال مراقب باشیم اشتباهى را که قبلاً کردیم، ادامه ندهیم، دنبال نکنیم؛ مسئله‌ى کاهش جمعیت مسئله‌ى بسیار مهمى است.

۱۳۹۳/۰۳/۱۳ بیانات در دیدار اساتید، قاریان و حافظان برتر شرکت کننده در سى‌ویکمین دوره‌ى مسابقات بین‌المللى قرآن کریم‌

1) به برکت جمهورى اسلامى، جوانهاى ما، مردان ما، زنان ما، نوجوانان ما به قرآن علاقه و گرایش نشان میدهند؛ قرآن را فرامیگیرند، تلاوت قرآن را مى‌آزمایند، قرآن را حفظ میکنند.
2) قرآن نور است، قرآن هدایت است، قرآن بیان است، تبیان است؛ قرآن با انسان حرف میزند، با دل انسان حرف میزند، با باطن انسان حرف میزند. با قرآن باید مأنوس شد، به قرآن باید نزدیک شد، اوّلین بهره را دلِ آماده و مستعدّ انسان میبرد؛ اگر دیدید دلتان به قرآن نزدیک است، خدا را شکر کنید؛ اگر دیدید معارف قرآنى را به‌آسانى قبول میکنید و در دل میپذیرید و تحمّل میکنید، بدانید که خداى متعال اراده کرده است شما را هدایت کند.
3) در میان امّت اسلامى کسانى هستند که براى مقابله‌ى با برادران مسلمان خودشان با دشمنان اسلام دست‌به‌دست میدهند؛ امروز ما این را داریم؛ به شیطان نزدیک میشوند براى اینکه با برادران مسلمان خودشان بجنگند و مبارزه کنند و مقابله کنند؛ امروز کسانى هستند که حاضرند با رژیم صهیونیستى همکارى کنند، براى اینکه برادر مسلمان خودشان را به خاک بیندازند. اِنَّهُمُ اتَّخَذوا الشَّیطینَ اَولِیاءَ مِن دُونِ الله وَ یَحسَبُونَ اَنَّهُم مُهتَدُون؛(اعراف: 30) با شیطان میسازند، دست‌به‌دست هم میدهند و گمان باطلشان این است که در راه هدایت دارند قدم برمیدارند. اینها معیارهاى قرآنى است، اینها معیارهاى روشنى است که قرآن در اختیار ما قرار میدهد، اینها را باید بفهمیم؛ کِى میتوانیم بفهمیم؟ وقتى با قرآن انس داشته باشیم، وقتى دل خودمان را به‌روى قرآن باز کنیم؛ همه‌ى این مراسم مقدّمه‌ى این است.

۱۳۹۳/۰۳/۱۴ بیانات در مراسم بیست و پنجمین سالروز رحلت حضرت امام خمینی
1) دشمنان ما به قصد دشمنى نام ما را بردند و درباره‌ى امام ما و نظام ما سخن گفته‌اند، اما «اِنَّهُم یَکیدونَ کَیدًا. وَ اَکیدُ کَیدًا»؛ (حشر: 10) این را خداى متعال میفرماید؛ آنها با این نیت، این حرکت وسیع را آغاز کردند اما در نهایت براى ما یک فرصتى به‌وجود آمد، چون حس کنجکاوى مستمعانِ این دستگاه‌ها در سراسر جهان تحریک شد. در کشورهاى اسلامى و در منطقه‌ى ما بیدارى اسلامى - که احساسات ضد استکبارى در آن بر هر پدیده‌ى دیگرى غلبه داشت - خود نشانه‌ى همان کنجکاوى و پاسخ‌گیرى و پاسخ‌یابى است، و این همچنان ادامه دارد.
2) امروز وقتى به جمهورى اسلامى نگاه میکنند، [مى‌بینند] نسل دوم و سومِ انقلاب در این کشور داراى چند میلیون دانشجو، چندین هزار طلبه‌ى علوم دینى فاضل، چندین هزار پژوهشگر و محقق، چند ده هزار استاد دانشگاه و حوزه، هزاران نخبه‌ى علمى و فکرى که بعضى از آنها در عرصه‌ى بین‌المللى نام‌آور و شناخته شده‌اند، هزاران فعال و نخبه‌ى سیاسى و فرهنگى و تولیدى و اقتصادى؛ واقعیت جامعه‌ى ما امروز این است. جمهورى اسلامى در میدان علم و فناورى، با وجود همه‌ى این تحریمها، ماهواره به فضا میفرستد، موجود زنده به فضا میفرستد و برمیگرداند، انرژى هسته‌اى تولید میکند، در بسیارى از دانشهاى نوپدید جزو ده کشور اول دنیا قرار میگیرد، شتاب پیشرفت علم در جمهورى اسلامى از سوى مراکز مسئول این کار در دنیا سیزده برابر متوسط دنیا اعلام میشود، خدمات علمى و فنى به کشورهاى مختلف صادر میکند، با وجود تحریمهاى بى‌سابقه یک کشور ۷۵ میلیونى را اداره میکند، در سیاستهاى منطقه حرف اول را میزند، در مقابل رژیم غاصب و مورد حمایت زورگویان عالم یک‌تنه مى‌ایستد، با ظالم نمیسازد و از مظلوم دفاع میکند؛ هر انسان آگاهى به کنجکاوى مى‌افتد که این موجود چیست، این پدیده چه پدیده‌اى است با این‌همه دشمنى، و این‌همه توانایى‌هاى ذاتى و نشانه‌هاى حیات و بقا؛ ماهیت این کنجکاوى این است. این حالا 3) نقشه‌ى امام، کار اصلى امام، بناى یک نظم مدنى - سیاسى براساس عقلانیت اسلامى بود.
4) افرادى گمان نکنند که امام بزرگوار ما، انتخابات را از فرهنگ غربى گرفت و آن را قاطى کرد با تفکر اسلامى و شریعت اسلامى؛ نه، اگر انتخابات و مردم‌سالارى و تکیه‌ى به آراء مردم، جزو دین نمیبود و از شریعت اسلامى استفاده نمیشد، امام هیچ تقیدى نداشت؛ آن آدم صریح و قاطع، مطلب را بیان میکرد. این جزو دین است، لذا شریعت اسلامى چهارچوب است؛ در همه‌ى قانونگذارى‌ها و اجراها و عزل‌ونصب‌ها و رفتارهاى عمومى که تابع این نظم سیاسى و مدنى است، باید شریعت اسلامى رعایت بشود.
5) استقلال یعنى آزادى در ابعاد یک ملت.
6) هیچ قدرت و غلبه‌اى در مکتب امام که از تغلب و از اِعمال زور حاصل شده باشد، مورد قبول نیست. در نظام اسلامى قهر و غلبه معنا ندارد؛ قدرت معنا دارد، اقتدار معنا دارد، اما اقتدارِ برخاسته‌ى از اختیار مردم و انتخاب مردم؛ آن اقتدارى که ناشى از زور و غلبه و سلاح باشد، در اسلام و در شریعتِ اسلامى و در مکتب امام معنا ندارد؛ آن قدرتى که از انتخاب مردم به‌وجود آمد، محترم است؛ در مقابل آن، کسى نبایستى سینه سپر بکند، در مقابل او کسى نباید قهر و غلبه‌اى به کار ببرد که اگر یک چنین کارى کرد، اسم کار او فتنه است.
7) بنده امروز دارم اینها را به شما حضار محترم این مجلس عظیم و باشکوه و در واقع به ملت ایران که این سخنان را خواهند شنید عرض میکنم، اما باید جوانان ما، فرزانگان ما، زبدگان فکرى ما، روى هرکدام از این سرفصل‌ها و بخشها بنشینند فکر کنند، کار کنند، مطالعه کنند؛ نه‌فقط بحثهاى ذهنىِ شبه‌روشنفکرى، [بلکه] بحثهاى کاربردى، بحثهاى عملیاتى، بحثهاى ناظر به واقعیت. اینهایى که ما عرض میکنیم سرفصل‌هایى است براى کارهاى فکرى که ان‌شاءالله به‌وسیله‌ى جوانان ما - که از ما خیلى بهترند، خیلى آماده‌ترند - دنبال خواهد شد.
Dirol آمریکا کشورهاى دنیا، جریانهاى دنیا، آدمهاى دنیا را به سه قِسم تقسیم میکند: یک قِسم گوش‌به‌فرمانها، کشورهاى گوش‌به‌فرمان، جریانهاى سیاسى و اجتماعى گوش‌به‌فرمان یا آدمهاى گوش‌به‌فرمان، یک عده اینها هستند؛ یک عده کشورهایى که گوش‌به‌فرمان نیستند، اما باید با آنها مدارا کرد، بعضى از کشورها، بعضى از شخصیت‌ها، بعضى از جریانها به نظر آمریکا این‌جورى هستند که باید با آنها مدارا کرد، منافع مشترکى [با آنها] تعریف کرد، یک‌جورى با آنها فعلاً کنار آمد، که حالا بعد توضیح عرض میکنم؛ قِسم سوم کشورهاى نافرمان، آنهایى که زیر بار آمریکا نمیروند، باج به آمریکا نمیدهند.
9) سیاست آمریکایى‌ها با آن دسته‌ى اول حمایت کامل است؛ البته حمایت مفت و مجانى نیست، حمایت میکنند و آنها را میدوشند؛ در واقع از توانایى‌هاى آنها و از امکانات آنها به نفع منافع خودشان، براى تأمین منافع خودشان استفاده میکنند؛ از آنها سوارى میگیرند، از آنها همه‌جور خدمت را میگیرند، همان‌طور که عرض کردیم آنها را میدوشند، اهمیتى هم نمیدهند. البته اگر چنانچه رفتارى از آنها سر زد که در عرف جهانى زشت بود، آن رفتار را هم محکوم نمیکنند، از آن دفاع هم میکنند، آن‌را توجیه هم میکنند؛ مثلاً کشورهاى مستبدى وجود دارند که با نظامهاى ارتجاعىِ بشدت استبدادى اداره میشوند، با آمریکایى‌ها خوبند، به آمریکایى‌ها بار میدهند و در خدمت آمریکا حاضرند، سرسپرده‌اند، جزو گروه اولند؛ آمریکایى‌ها وقتى میخواهند اینها را توصیف بکنند، نمیگویند کشورهاى دیکتاتور، میگویند اینها کشورهاى پدرسالارند!
10) دسته‌ى دوم، گفتیم کشورهایى هستند که سیاست آمریکا و نقشه‌ى آمریکا مداراى با آنها است. مدارا یعنى‌چه؟ یعنى فعلاً منافع مشترکى با آنها تعریف میکند، آنها را در کنار خود قرار میدهد، اما آن‌وقتى که فرصتى پیدا کرد، خنجر را از پشت به قلب آنها میکوبد و قلب آنها را میدرد؛ ملاحظه‌ى آنها را هم نمیکند. مثل چه کشورهایى؟ مثل کشورهاى اروپایى؛ امروز وضع کشورهاى اروپایى این‌جورى است. آمریکا با اینها مدارا میکند، نه به معناى اینکه منافع آنها را رعایت میکند؛ نه، آنجایى که بتواند لگد هم میزند؛ از شخص اول کشورِ هم‌پیمان خود جاسوسى اینترنتى هم میکند، (کشور آلمان) جاسوسى به‌وسیله‌ى تلفن همراه هم میکند، از زندگى خصوصى او جاسوسى میکند، اِبایى هم ندارد؛ وقتى هم که کشف میشود، میگوید که بله، ببخشید، این کار شد دیگر، چاره‌اى نبود، انجام گرفت! حاضر نیستند عذرخواهى درست و حسابى هم بکنند.
11) دسته‌ى سوم کشورهایى هستند که زیر بار آمریکا نمیروند؛ سیاست آمریکا، درباره‌ى اینها این است که از هر وسیله‌ى ممکن باید علیه این کشورهاى نافرمان استفاده کرد؛ از هر وسیله‌ى ممکن؛ هیچ حدومرزى نمیشناسند. اگر شما دیدید کشورى در مقابل آمریکا نافرمان است و آمریکا مثلاً حمله‌ى نظامى نمیکند یا تحریم نمیکند، بدانید یک اشکالى آنجا وجود دارد؛ یعنى مانعى بر سر راه وجود دارد؛ به زبان ساده، نمیتواند انجام بدهد که انجام نمیدهد؛ اگر بتواند، انجام میدهد.
12) کارهایى که آمریکایى‌ها انجام میدهند چیست؟ امروز حمله‌ى نظامى از نظر آمریکایى‌ها یک اولویت نیست؛ فهمیدند که در قضیه‌ى عراق و در قضیه‌ى افغانستان که تهاجم نظامى کردند، ضرر کردند؛ فهمیدند که تهاجم نظامى همان اندازه‌اى که براى کشور موردِ تهاجم موجب خطر است، گاهى همان اندازه و گاهى بیشتر براى کشور هجوم‌کننده و حمله‌کننده ممکن است موجب خطر باشد؛ این را درست فهمیدند. لذا میتوان گفت از حمله‌ى نظامى و حرکات نظامى منصرفند؛ راه‌هاى دیگرى دارند. یکى از راه‌ها این است که پیشبرد هدفهاى خودشان را در آن کشور مورد نظر - که آماج دشمنى آنها است - به عناصر داخلىِ همان کشور بسپرند. مسئله فقط مسئله‌ى ایران اسلامى و جمهورى اسلامى نیست؛ در همه‌جاى دنیا اینها این کارها را میکنند و ما نمونه‌هاى آن را داریم مشاهده میکنیم. یا به‌وسیله‌ى کودتا؛ کسانى را تقویت کنند که در کشور، کودتا راه بیندازند و آن نظامى را و دستگاه دولتى و سیاسى‌اى را که در مقابل آنها تسلیم نمیشود، با کودتا از سر راه بردارند؛ یکى از راه‌ها این است. یکى از راه‌ها کشاندن بخشى از مردم به خیابانها است که این انقلابهاى رنگى که در جاى‌جاى این منطقه در این چند سال اخیر به‌وجود آمد، از این قبیل است. یک دولتى مى‌آید سرِ کار؛ بالاخره هر دولتى که سرِ کار مى‌آید ممکن است اگر با شصت درصد آراء مردم هم آمده باشد، چهل درصد به او رأى نداده باشند؛ آمریکایى‌ها میروند سراغ آن چهل درصد، عناصر و لیدرهایى را در بین آنها انتخاب میکنند، با تطمیع، با پول، با تهدید، آنها را وادار میکنند که آن چهل درصد یا بخشى از آن چهل درصد را به خیابانها بکشانند. همین انقلابهاى رنگى، این انقلاب نارنجى، انقلاب کجا در کشورهاى مختلف که در این چند سال دیده شد، دست آمریکایى‌ها پشت این کار بود. ما هیچ قضاوتى در مورد حوادثى که این روزها در منطقه‌اى از اروپا (اوکراین) در جریان است نمیخواهیم بکنیم، اما انسان وقتى نگاه میکند، میبیند که سناتور آمریکایى، مسئول آمریکایى (جان مک کین) در تظاهرات یک اقلیتى علیه یک کشور، چه نقشى میتواند ایفا کند که در آنجا حضور پیدا میکند؟ حضور پیدا کردند. یکى از کارهایشان این است که با کشاندن گروهى از مردم به خیابانها و نافرمانى مدنى، آن دولتى را که مورد قبول آنها نیست و حاضر نیست به آنها باج بدهد، از کار بیندازند. یکى از کارها فعال کردن گروه‌هاى ترور و راه انداختن گروه‌هاى تروریست است؛ این را در عراق انجام دادند، در افغانستان انجام دادند، در برخى از کشورهاى عربى منطقه انجام دادند، در کشور خود ما هم انجام دادند؛ گروه‌هاى تروریست را راه بیندازند، آدمهاى مشخص را [ترور کنند]. در کشور ما دانشمندان را زدند، متخصصین انرژى هسته‌اى را زدند و به شهادت رساندند، قبل از آن هم کسان دیگرى، نخبگان سیاسى، نخبگان فرهنگى، شخصیت‌هاى علمى، شخصیت‌هاى روحانى را زدند؛ و اینها زیر دامن آمریکا رشد کردند، بعضى هم به‌خاطر این خدماتى که به آمریکا کردند مورد قبول و پذیرش آمریکایى‌ها قرار گرفتند. امروز منافقین در آغوش آمریکا قرار دارند؛ در جلسات گوناگون، در کمیسیون‌هاى کنگره‌ى آمریکا شرکت میکنند، همین عناصر منافق، همینهایى که در اینجا آحاد مردم را کشتند، بزرگان را کشتند، علما را کشتند، دانشمندان را کشتند، سیاسیون را کشتند و انفجارات به‌وجود آوردند، امروز آنجا با آنها هستند. یکى از راه‌ها هم این است. یکى از راه‌ها ایجاد اختلاف در رأس حاکمیتها است؛ یکى از کارهایى که اینها میکنند این است: آن دستگاهى، آن نظامى که با آنها همراه نیست، سعى میکنند در رأس آن اختلاف و شکاف به‌وجود بیاورند، حاکمیت دوگانه درست کنند؛ خیلى‌جاها موفق نمیشوند، بعضى‌جاها هم متأسفانه موفق میشوند؛ یکى از راه‌ها این است. یکى از راه‌ها این است که با تبلیغات خود دلهاى مردم را، افکار مردم را از مبانى اعتقادى و ایمانى‌شان منصرف بکنند؛ و راه‌هاى گوناگونى از این قبیل. و رژیم ایالات متحده‌ى آمریکا در مورد ایران عزیز ما، و ایران‌اسلامى ما، همه‌ى این کارها را انجام داده است و به فضل‌الهى در همه‌ى این کارها هم شکست خورده است. کودتاى نظامى، حمایت از فتنه‌گران، کشاندن مردم به خیابانها، مقابله‌ى با انتخابات، ایجاد شکاف، از این کارها یا انجام دادند یا تلاش کردند که انجام بدهند، و بحمدالله در همه‌ى اینها ناموفق ماندند. چرا؟ چون ملت بیدار بود، چون ملت مؤمن بود،
13) برادران و خواهران عزیز! چالش درونى براى ملت ما عبارت است از اینکه روحیه و جهت نهضت امام بزرگوار را از نظر دور بداریم و فراموش کنیم و آن را از دست بدهیم؛ این بزرگ‌ترین خطر است. در شناخت دشمنمان اشتباه کنیم؛ در شناخت دوستمان اشتباه کنیم؛ جبهه‌ى دشمن و دوست را با هم مخلوط کنیم، نفهمیم دشمن کیست؛ دوست کیست؛ یا در شناخت دشمن اصلى و فرعى اشتباه بکنیم، این هم خطر است. برادران عزیز، خواهران عزیز، عموم ملت ایران توجه داشته باشند که گاهى یکى با شما دشمنى میکند، اما اگر دقت کنید دشمنىِ او دشمنىِ‌اصلى نیست، تابعى است از یک عامل دیگر، از یک کس دیگر؛ دشمن اصلى را پیدا کنید؛ والا [اگر] انسان با دشمن فرعى سینه‌به‌سینه بشود، هم قواى او تحلیل میرود، هم نتیجه‌ى کارْ نتیجه‌ى مطلوبى نخواهد شد.
14) ما مکرر گفته‌ایم این گروه‌هاى بى‌عقلى را که به نام سَلَفى‌گرى، به نام تکفیر، به نام اسلام با نظام جمهورى اسلامى مقابله میکنند، دشمن اصلى نمیدانیم؛ ما شما را فریب‌خورده میدانیم؛ به اینها گفته‌ایم: لَئِن بَسَطتَ اِلَىَّ یَدَکَ لِتَقتُلَنى ما اَنا بِباسِطٍ یَدِىَ اِلَیکَ لِاَقتُلَکَ اِنّى اَخافُ اللهَ رَبَّ العَلَمین؛ (مائده: 28) تو اگر خطا میکنى، اشتباه میکنى، کمر به قتل برادر مسلمان خودت میبندى، ما تو [آدمِ] نادان و جاهل را کسى نمیدانیم که بایستى کمر به قتل او ببندیم؛ البته از خودمان دفاع میکنیم، هر کسى به ما حمله بکند، با مشت محکم ما مواجه خواهد شد، این طبیعى است؛ اما معتقدیم اینها دشمنان اصلى نیستند، فریب‌خورده هستند. دشمن اصلى آن دشمن پشت پرده است، آن دست نه‌چندان پنهانى است که از آستین سرویس‌هاى امنیتى بیرون مى‌آید و گریبان مسلمانان را میگیرد و آنها را به جان هم مى‌اندازد.
15) چالشهاى درونى ما اینها است: سرگرم شدن به اختلافات در داخل کشور؛ اختلافات فرعى و اختلافات سطحى، ما را سرگرم بکند، در مقابل هم قرار بدهد، تعارض به‌وجود بیاورد، ما را از مسائل اصلى و از خطوط اصلى غافل بکند؛ این یکى از مصادیق آن چالش اصلى است که عرض شد. از دست دادن انسجام ملت از چالشهاى ما است. دچار شدن به تنبلى و بى‌روحیگى، دچار شدن به کم‌کارى، دچار شدن به یأس و ناامیدى، تصور اینکه ما نمیتوانیم، تصور اینکه تا حالا نتوانستیم؛ نخیر، همان‌طور که امام فرمودند ما میتوانیم، باید عزم داشته باشیم، عزم ملى و مدیریت جهادى میتواند همه‌ى این گره‌ها را باز کند. اینها همه، آن چالشهاى درونى ما است که باید با اینها مقابله کنیم. همان‌طور که عرض کردیم جوانهاى عزیز ما، نخبگان ما، فضلاى ما باید بنشینند این مسائل را بررسى کنند؛ اینها سرفصل‌هایى است.

۱۳۹۳/۰۳/۱۹ دیدار مسئولان و جمعی از محققان جهاد دانشگاهی با رهبر انقلاب

1) هدف گذاری حرکت علمی کشور باید افزایش دانش جهانی از طریق تولید فرآورده های جدید و ناشناخته دانش بشری در چارچوب ارزشهای انسانی، باشد.
2) اگر تلاش ها و حرکت های علمی در چارچوب جهت گیریها و تقوای الهی باشند، قطعاً نتایج و محصولات آنها، از ضررها و فجایع به دور و برای بشریت نافع خواهند بود.
3) «ما می توانیم»، به معنای اِبا داشتن از فراگیری علم و دانش از دیگران و صاحبان پیشرفتهای علمی نیست اما آنچه که باید توجه کرد، آموختن دانش است و نه، گرفتن دانش به همراه ارزشها و جهت گیریهای غلط آنها.
4) امروز ما به واسطه پیشرفتهای علمی کشور، می توانیم برخی از پیچیده ترین و پیشرفته ترین فناوریهای دنیا را بسازیم که مایه افتخار است اما این پیشرفتها قبلاً بوسیله دانشمندان دیگر کشورها به دست آمده، بنابراین باید به دنبال تولید محصولات جدید علمی باشیم که دانش بشری تاکنون نتوانسته است آنها را به دست آورد و دارای آثار مخربی هم برای بشریت نباشند.
5) افرادی که روزی با انگیزه های تند انقلابی حرکت می کردند، اکنون دیدگاههای آنها ۱۸۰ درجه تغییر کرده و حتی بیّنات انقلاب اسلامی برای آنها نامفهوم است. باید مراقب بود، این خصوصیات به مجموعه جهاد دانشگاهی راه پیدا نکند.

۱۳۹۳/۰۳/۲۱ ‫بازدید رهبر انقلاب از نمایشگاه تولیدات علمی و پژوهشی مؤسسه دارالحدیث
1) ظهور امام زمان (عج) وعده قطعی الهی است که محقق شدن وعده هایی که در طول تاریخ، به بشریت، داده شده، در واقع نوعی اطمینان بخشی به انسانها است که آن وعده بزرگ نیز حتماً محقق خواهد شد.
2) در آن دوران نیز تنازع میان خیر و شر در طبیعت بشر ادامه خواهد داشت و در کنار افراد خوب، افراد بد نیز خواهند بود اما شرایط آن دوران به گونه ای است که زمینه خوب شدن انسانها و تحقق عدالت بسیار فراهم است.
3) روحیه انتظار یکی از بزرگترین دریچه های فرج برای جامعه اسلامی است.

۱۳۹۳/۰۴/۰۱ دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه با رهبر انقلاب

1) گره‌هایی که در کشور وجود دارند و حتی آنچه که برای برخی توهم گره بودن است، همه قابل بازگشایی است به شرط آنکه قدری به خودمان و توانایی های داخلی تکیه کنیم.
2) کسانی که حاضر نیستند برخورد خصمانه جبهه دشمن را ببینند، همانند کسانی هستند که چشم خود را به روی دشمن می‌بندند.
3) هدف اصلی از قضایای اخیر در عراق، محروم کردن مردم این کشور از دستاوردهایی است که علیرغم حضور و دخالت آمریکا بدست آورده اند، که مهمترین آن، حاکمیت نظام مردم‌سالاری است.
4) آنچه که در عراق روی داده است، جنگ شیعه و سنی نیست، بلکه نظام سلطه با استفاده از پس‌مانده های رژیم صدام بعنوان مهره‌های اصلی و عناصر تکفیریِ متعصب به عنوان پیاده نظام، تلاش برای برهم زدن ثبات و آرامش عراق و تهدید تمامیت ارضی این کشور دارد.

۱۳۹۳/۰۴/۰۷ دیدار خانواده‌های شهدای هفتم تیر و جمعی از خانواده‌های شهدای تهران با رهبر انقلاب
1) مطالعه و تأمل در جنایت عظیم هفتم تیر نشان می‌دهد دستگاه ظلم جهانی که در مقابل «منطق جمهوری اسلامی و تفکر و فرهنگ ملت ایران»، احساس ضعف و شکست می‌کرد علاوه بر عوامل این جنایت وحشیانه، عوامل ترور حدود ۱۷ هزار نفر از مسئولان و مردم این سرزمین را نیز مورد حمایت قرار داد.
2) امریکا و اروپا، با وجود بمباران‌های شیمیایی مردم سردشت و مردم حلبچه؛ سال‌ها رژیم بعث را مورد تأیید و حمایت قرار می‌دادند و تا وقتی امکان استفاده از صدام فراهم بود، هیچ اعتراضی به او نمی‌کردند، که این نیز ملاک دیگری برای روشن شدن حقیقت ادعاهای غربی‌هاست.
3) مستکبران جهان که از امام و انقلاب و ملت ایران متنفرند دست از حیله‌ها و توطئه‌های خود بر نمی‌دارند به همین علت ملت و مسئولان باید کاملاً هوشیار و مراقب باشند.
4) آنها به دروغ حوادث عراق را جنگ شیعه و سنی می‌نامند اما این جنگ، جنگ تروریسم با مخالفان تروریسم، جنگ دلبستگان به اهداف امریکا و غرب با طرفداران استقلال ملتها و جنگ انسانیت با بربریت و وحشیگری است.

۱۳۹۳/۰۴/۰۸ بیانات در محفل انس با قرآن
1) باید در درون مستحکم بود؛ این استحکام درونى به برکت انس با قرآن حاصل میشود. انس با قرآن ایمان را تقویت میکند، توکّل به خدا را زیاد میکند، اعتماد به وعده‌ى الهى را زیاد میکند، ترس و خوف از مشکلات مادّى را در انسان کم میکند، انسانها را تقویّت روحى میکند، اعتماد به نفس میدهد، راه‌هاى تقرّب به خدا را براى انسان روشن میکند. فواید و منافع انس با قرآن در این بخش اینها است.
2) اسلام همراهى با دشمنان دین را، ولایت دشمنان دین را، ولایت مستکبرین را جزو چیزهایى دانسته است که مؤمن باید از آن بر کنار باشد؛ اَلَّذینَ ءامَنُوا یُقاتِلُونَ فى سَبیلِ‌الله وَ الَّذینَ کَفَرُوا یُقاتِلُونَ فى سَبیلِ الطّاغُوت؛ اگر شما با نام اسلام، در راه طاغوت حرکت میکنید، کشف بکنید که این اسلام، اسلام درست و حسابى‌اى نیست، اسلام واقعى نیست، یک‌جاى کار عیب دارد.

۱۳۹۳/۰۴/۱۱ بیانات در دیدار اساتید دانشگاه‌ها
1) آنچه من را دچار دغدغه میکند، این است که ما این حرکتمان هنوز به نقطه‌ى ثبات نرسیده است. ما مثل کسانى هستیم که در یک سراشیبى تند، داریم به طرف بالا حرکت میکنیم. بله، حرکت کرده‌ایم، پیش هم رفته‌ایم، کارهاى زیادى هم انجام گرفته است، امّا وسط راهیم؛ به دلایل مختلف در نیمه‌ى راهیم - من حالا نمیخواهم خیلى در این زمینه تفصیل بدهم؛ خب، صحبت کرده‌ایم در جاهاى مختلف، به مناسبتهاى مختلف عرایضى را عرض کرده‌ایم - در این سربالایى تند که داریم حرکت میکنیم، اگر توقّف کردیم، این توقّف با عقب‌گرد همراه خواهد بود؛ توقّف دیگر نیست. اگر حرکت ما از دوْر افتاد، بازگرداندن این نهضت، این حرکت، این شتاب علمى مشکل‌تر خواهد بود؛ این دغدغه‌ى ما است.
2) بعضى‌ها روى کلمه‌ى دشمن حسّاسیّت دارند؛ به ما اعتراض میکنند که چرا مدام میگویید دشمن، دشمن؛ درحالى‌که شما قرآن [را] ملاحظه کنید، مى‌بینید اوّل تا آخرِ قرآن چقدر تکرار شده عنوان «شیطان»، عنوان «ابلیس»؛ مکرّر گفته شده، مکرّر تکرار شده. از دشمن که نباید غفلت کرد. دشمن‌دانستنِ دشمن که عیب نیست؛ اینکه ما روى دشمن مدام تکیه میکنیم، معنایش این نیست که از عیوب خودمان و مشکلات درونى خودمان غافلیم؛ نه، اَعدى‌ عَدُوِّکَ نَفسُکَ الَّتى بَینَ جَنبَیک؛ از همه‌ى دشمنها بدتر، دشمن درونى ما است، دشمن خود ما است، نفْسِ راحت‌طلب ما است، تنبلى ما است، تن‌آسایى ما است، عدم تدبیر ما در پیشبرد امورمان [است‌] - اینکه معلوم است - اینها به جاى خود محفوظ؛ امّا غفلت از دشمن بیرونى، خطاى راهبردى عظیمى است که ما را دچار خسارت خواهد کرد.
3) هر جور تلاشى جهاد نیست. جهاد عبارت است از آن تلاشى که در برابر یک چالش خصمانه از سوى طرف مقابل صورت میگیرد؛ این جهاد است. آن‌وقت معناى مدیریّت جهادى در اینجا این است که توجّه بکنید که حرکت علمى کشور و نهضت علمى کشور و پیشرفت علمى کشور مواجه است با یک چالش خصمانه، که در مقابل این چالش خصمانه شما که مدیرید، شما که استادید، شما که دانشجو هستید، باید بایستید؛ این شد حرکت جهادى و مدیریّت دستگاه؛ چه مدیریّت دانشگاه، چه مدیریّت وزارت، چه مدیّریت هر بخشى از بخشهاى گوناگون این عرصه‌ى عظیم، خواهد شد مدیریّت جهادى.
4) برخى از کسانى که جایگاهى براى حرف زدن دارند و تریبون دارند، در اصل مسئله‌ى پیشرفت علمى کشور تردید میکنند! ما این را مصلحت نمیدانیم؛ یعنى واقعاً از روى بى‌اطّلاعى است. یک وقتى یکى از مسئولین کشور درباره‌ى مسائل نظامى یک نظرى داده بود که خب مطابق واقع نبود؛ بنده گفتم یک «تور نظامى» براى مسئولین کشور قرار بدهید؛ بیایند یک خرده‌اى در محیطهاى نظامى گردش کنند، حقایقى را، واقعیّاتى را ببینند، معلوماتشان نسبت به موجودىِ نظامى کشور بالا برود. حالا در مورد مسائل علمى هم متأسّفانه گویا همین‌جور است؛ باید یک «تور علمى» بگذاریم براى مسئولین در بخشهاى مختلف.
5) تفوّق علمى شما بر دانشجو و تعلیمى که به او میدهید، یک جایگاه اثرگذارى براى شما در ذهن او و در شخصیّت او به‌وجود مى‌آورد؛ از این جایگاه براى تربیت دانشجویتان استفاده کنید. ما امروز نیازمندیم که جوانان ما خوش‌روحیّه، امیدوار، شجاع، داراى اعتمادبه‌نفس، داراى ایمان، داراى روحیّه‌ى آینده‌نگر، داراى روحیّه‌ى خدمت [باشند]؛ احتیاج داریم دانشجوى ما این‌جور بار بیاید. خب، این را شما میتوانید در محیط علمى، در کلاس درس تأمین کنید. عکس آن هم ممکن است: میشود با تعبیراتى، با متلک گفتن به بنیانها و اصول پذیرفته‌شده‌ى کشور، دانشجو را نسبت به آینده‌ى کشور بى‌اعتماد کرد، بى‌اعتقاد کرد، لااُبالى کرد؛ این هم میشود.
6) جریانى وجود دارد که مرعوب و مغلوب تسلّط فرهنگ غربى است؛ هرچیزِ غربى براى او مایه‌ى تمجید [است‌] و هرچیزِ میهنى و ملّى و خودى مورد تحقیر و اهانت قرار میگیرد؛ داریم کسانى از این قبیل؛ این درست عکسِ آن‌چیزى است که باید باشد.
7) دانشگاه را مرکز جوَلان سیاسى و تلاشها و فعّالیّتهاى جناحهاى سیاسى قرار ندهید. سمّ مهلک حرکت علمى این است که دانشگاه‌ها تبدیل بشوند به باشگاه‌هاى سیاسى.

۱۳۹۳/۰۴/۱۶ دیدار مسئولان و کارگزاران نظام با رهبر انقلاب
1) رفتار آمریکا و قدرت‌های سلطه‌گر مانند رفتار شیطان است چرا که آنها همواره تلاش دارند با تهدید و تطمیع و بویژه با وعده‌هایی که هیچ‌گاه به آن‌ها عمل نمی‌کنند، کشورهای دیگر را مرعوب و تحت سلطه خود درآورند، و شیطان نیز تلاش دارد با تهدید و تطمیع، دستگاه محاسباتی انسان را از کار بیاندازد و او را دچار خطای در محاسبه کند.
2) یکی از خطاهای بزرگ محاسباتی این است که انسان عوامل معنوی و سنت‌های الهی را نادیده بگیرد و فقط در چارچوب عوامل محسوس و صرفاً مادی محدود بماند.

۱۳۹۳/۰۴/۲۱ بیانات در دیدار شاعران
1) کارکرد عمده‌ى شعر تأثیرى است که شعر شما بر روى مخاطب میگذارد. شما با شعر خودتان خلوت مخاطب را اشغال میکنید. انسانها خلوتى دارند این از ممیّزات انسان است، خلوتى دارند، درونى دارند، حیطه‌بندى اسرارى دارند، خودى دارند؛ شما با شعرتان در این خلوت حضور پیدا میکنید، بر روى این خلوت اثر میگذارید، آن را غنى میکنید.
2) خلوت انسانها درواقع اتاق فکر شخصى انسان است.
3) این خلوت، در واقع تأثیرگذار و سازنده‌ى شکل جَلوَتها(و نمودها) است. افکار انسان، تصمیم‌هاى مهمّ انسان، در این خلوتها گرفته میشود. انسانها از عزیمتگاه این خلوتگاه به راه‌هاى درست یا غلط، به راه‌هاى خوب یا بد، حرکت میکنند. آنجا جاى فهمیدن است، جاى تصمیم‌گیرى است، جاى شکل‌گیرى هویّت اصلى انسان است.
4) هویّت فرهنگى، همه‌ى حیات یک مجموعه و یک ملّت است. شعر میتواند این هویّت فرهنگى را هم تقویّت کند و غنى کند و تغذیه کند.
5) انصافاً شعر فارسى - بوستان سعدى، شاهنامه‌ى فردوسى، خمسه‌ى نظامى، دیوان حافظ، مثنوى مولوى - پر از حکمت است؛ یعنى به معناى واقعى کلمه، حکمت موج میزند در این کتابها و اندیشه‌هاى والا؛ فکرهاى بسیار برجسته و فاخر در این کتابها هست؛ اینها توانسته یک هویّتى براى ملّت ما تعریف کند.
6) ما هر چه امتیاز داریم، ناشى از همین هویّت فرهنگى است؛ اگر این هویّت فرهنگى نبود، انقلاب ما هم پیروز نمیشد. اگر این هویّت فرهنگى نبود، یک امامى مثل امام ما که نهضت را به‌وجود آورد و به سرانجام رساند، اصلاً خلق نمیشد، درست نمیشد. امام بزرگوار، ساخته و پرداخته‌ى همین فرهنگ است. همین هویّت فرهنگى است که آدمى مثل امام را در جامعه پرورش میدهد؛ این را باید نگه داشت.
7) شعر باید پاسدار این هویّت باشد و این هویّت هم درواقع همان عقلانیّت معنوى است که ما روى آن - روى مسئله‌ى عقلانیّت معنوى و خرد جمعى جامعه - تکیه میکنیم؛ این هویّت فرهنگى درواقع همان عقلانیّت است.
Dirol شاعر به‌خاطر روح هنر و به‌خاطر آن نگاه تیزبین، وقتى این دغدغه، این درد، این احساس در او وجود دارد، این تهاجم را طبعاً احساس میکند و درصدد مقابله‌ى با این تهاجم بر مى‌آید که این از جمله‌ى کارهاى مهم است؛ و به‌نام خداى جان و خرد، از جان و خرد این ملّت دفاع میکند و حمایت میکند.

۱۳۹۳/۰۵/۰۱ بیانات در دیدار دانشجویان
1) شما که جوانید، مطالبه‌‌گرید، پرنشاطید، پیشنهادکننده‌‌ى نقض خیلى از عادتها و سنتها هستید، به نظر من این سنتهاى غلطى را هم که در زمینه‌‌ى ازدواج وجود دارد، بایستى شماها نقض کنید.
2) این‌‌جور نیست که شما باید منتظر بمانید، ببینید که رهبرى درباره‌‌ى فلان شخص، یا فلان حرکت، یا فلان عمل، یا فلان سیاست چه موضعى اتخاذ میکند که بر اساس آن، شما هم موضع‌‌گیرى کنید؛ نه، اینکه کارها را قفل خواهد کرد. رهبرى وظایفى دارد، آن وظایف را اگر خداى متعال به او کمک کند و توفیق بدهد، عمل خواهد کرد؛ شما هم وظایفى دارید؛ به صحنه نگاه کنید، تصمیم‌‌گیرى کنید؛ منتها معیار عبارت باشد از تقوا؛ معیار، تقوا باشد. تقوا یعنى اسیر هواى نَفْس نشدن در جانب‌‌دارى و طرف‌‌دارى یا در مخالفت و معارضه، در انتقاد یا در تمجید؛ این را رعایت کنید. اگر این رعایت شد، هم انتقاد خوب است، هم جانب‌‌دارى و تمجید خوب است: از شخص، از دولت، از فلان جریان سیاسى؛ از فلان حادثه‌‌ى سیاسى؛ هیچ اشکالى ندارد. البته اگر در یک زمینه‌‌اى نظرى هم از سوى این حقیر ابراز شد، آن کسانى که حسنِ‌‌ظن دارند و این نظر را قبول دارند، ممکن است این هم یکى از عواملى باشد که در تشخیص آنها دخالت خواهد داشت؛ لکن این به معناى این نیست که وظیفه‌‌ى افراد در مورد موضع‌‌گیرى‌‌ها و در مورد اظهارنظرها ساقط بشود؛ نه.
3) دانشجو در واقع جزو مجموعه‌‌هایى است که وجدان بیدار ملت را و جهت‌‌گیرى‌‌هاى آن را نشان میدهد.
4) این اعتقاد ما است که کرانه‌‌ى باخترى هم مثل غزه باید مسلح بشود. دست قدرت [لازم است‌‌].
5) سیاست کلان نظام سلطه، عبارت است از بردگى ملتها و تسلط بر سرنوشت ملتها بدون اینکه کمترین اعتنایى به مصالح ملتها و خواسته‌‌ى آحاد ملتها داشته باشند؛ این سیاست کلان استکبار است؛ به این باید توجه داشت. شعارهاى ضد آمریکایى، شعارهاى ضد غربى، شعارهاى ضد استکبار در کشور ما، ناظر به این حقیقت است. یک عده‌‌اى بمجرد اینکه شعار ضد غربى یا ضد آمریکایى مى‌‌شنوند، فوراً تصورشان این نباشد که یک کار تعصب‌‌آمیز یا بدون یک منطق فکرى دارد انجام میگیرد؛ نه، این نگاه ضد غربى و ضد آمریکایى در انقلاب اسلامى، متکى است به یک تجربه‌‌ى درست، به یک نگاه عقلانى درست، به یک محاسبه‌‌ى صحیح.
6) روشنفکر غرب‌‌زده، چون دستگاه محاسباتى‌‌اش دستگاه اختلال‌‌یافته‌‌اى است، از این تجربه‌‌ها استفاده نمیکند، بهره نمیبرد، استنتاج درست نمیکند.
7) در محیط دانشجویى، «رقابت گفتمانى» چیز خوبى است، درصورتى‌‌که با تحمل مخالف همراه باشد. از وجود مخالف نه باید انسان تعجب بکند، نه باید انسان خشمگین بشود، نه باید انسان بیمناک بشود؛ هیچ‌‌کدام از این سه حالت در قبال مخالف، قابل قبول نیست. اگر انسان از داشتن مخالف تعجب بکند، معناى آن این است که نسبت به خودش خیلى خوشبین است؛ تعجب میکند که کسى با او مخالف باشد. تعجب ندارد! خب، هر انسانى، هر فکرى، هر جهتى و جهت‌‌گیرى و جریانى، یک عده مخالف دارد، این‌‌جور هم نیست که بگوییم آن مخالفها خطا میکنند؛ نه، نقاط ضعفى وجود دارد و آن نقاط ضعف موجب میشود یک عده‌‌اى مخالفت بکنند. بنابراین وجود مخالف نباید تعجب ما را برانگیزد؛ همچنان‌‌که نباید خشم ما را برانگیزد و عصبانى بشویم که چرا با ما مخالفند؛ نه، مخالفت قابل فهم است، قابل قبول است. وحشت هم نباید بکنیم؛ وحشت کردن از وجود مخالف، نشان‌‌دهنده‌‌ى این است که انسان به استحکام موضع خودش خاطرجمع نیست و اطمینان ندارد.

۱۳۹۳/۰۵/۰۷ خطبه‌هاى نماز عید سعید فطر
1) توصیه‌ى این حقیر این است که این‌جور چیزها را - که در شکل دادن به سبک زندگى اسلامى تأثیر میگذارد - هرچه بیشتر توسعه بدهید.
2) قدرت مقاومت انسان، قدرت ایستادگى یک مادر که فرزند خود را در مقابل خود کشته میبیند [یا] یک زن که همسر یا برادر و پدر خود را زیر فشار میبیند، از آنچه ما در ذهن خودمان تصوّر میکنیم، بمراتب فراتر است. قدرت خودمان را بشناسیم. انسانها این‌جور قدرتمندند، این‌جور میتوانند ایستادگى کنند.

1393/05/07 بیانات در دیدار مسئولان و سفراى کشورهاى اسلامى
امروز امّت اسلامى متفرّق است، نه به‌معناى تفرّق نحله‌هاى مسلمان - که این یک امر طبیعى است، منافاتى هم با تشکیل امّت واحده ندارد - و عقاید مختلف؛ نظرات گوناگون در زمینه‌ى مسائل اصولى و فروعى میتواند باشد، درعین‌حال امّت واحده هم باشد.

۱۳۹۳/۰۵/۲۲ دیدار مسئولان وزارت خارجه و سفرا و رؤسای نمایندگی‌های جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور با رهبر انقلاب
1) یک دیپلماسی هوشمندانه و فعال می‌تواند دستاوردهای بسیار مهم سیاسی، اقتصادی، انسانی و اجتماعی به همراه بیاورد که با هیچ حرکتی از جمله جنگ‌های پرهزینه و پرخطر نیز حاصل نمی‌شود و این واقعیت نشان‌دهنده‌ی وزن و جایگاه دستگاه دیپلماسی در مجموعه‌ی مدیریت یک کشور است.
2) نرمش قهرمانانه برخلاف برخی تفاسیر، معنای واضحی دارد که نمونه‌ی آن در مسابقه‌ی کشتی نمایان است در این مسابقه که هدف آن شکست دادن حریف است اگر کسی قدرت داشته باشد اما انعطاف لازم را در جای خود به کار نگیرد قطعاً شکست می‌خورد اما اگر انعطاف و قدرت را به موقع مورد استفاده قرار دهد پشت حریف را به خاک می‌نشاند.
3) نهراسیدن از قدرت‌های سلطه‌گر، بعد از انقلاب، به خصوصیت بارز سیاست خارجی جمهوری اسلامی تبدیل شده که این ویژگی هم در دل ملت‌ها جاذبه ایجاد کرده و هم سیاست‌مداران دنیا را چه بگویند و چه پنهان کنند به تعظیم و تجلیل وا داشته است.
4) آمریکایی‌ها نه تنها دشمنی‌ها را کم نکردند بلکه تحریم ها را هم افزایش دادند! البته می‌گویند این تحریم‌ها، جدید نیست اما در واقع جدید است و مذاکره در زمینه‌ی تحریم هم، فایده‌ای نداشته است.
5) نشست و برخاست و حرف زدن با آمریکایی ها، مطلقاً تأثیری در کم کردن دشمنی آنها ندارد و بدون فایده است.

93/6/5 دیدار رئیس جمهور و اعضای هیأت دولت با رهبر انقلاب

1) نباید جامعه را به دو قطب تبدیل کرد زیرا این کار موجب دل‌زدگی و خستگی مردم و شکننده‌شدن محیط جامعه می‌شود.
2) در موضوع جناح‌بندی‌های سیاسی همواره تأکید بر رفاقت و اُنس با یکدیگر است اما در برخی موارد هم مسئله متفاوت است و باید حتماً خطوط قرمز و خطوط فاصل رعایت شوند.
3) اگر برخی سیاست‌ها یا عملکردهای دوره‌ی گذشته را قبول نداریم، بهترین شیوه، اصلاح آن در عمل است و این روش، بهتر از اظهار نظر است.

توصیه های پانزده گانه مقام معظم رهبری به هئت دولت یازدهم:

  1. کار و فعالیت و خدمت مستمر به مردم و پرهیز از حاشیه‌سازی‌ها.
  2. حفظ انسجام درونی و شنیده شدن یک صدا از دولت.
  3. پرهیز از دوقطبی کردن جامعه با شعارها و دعواهای سیاسی.
  4. عبور دولت از جناح بندی‌ها در مسائل سیاسی.
  5. رعایت سعه‌ی صدر و آرامش در قبال انتقادهای منصفانه.
  6. رعایت انصاف در انتقاد از اقدامات و سیاست‌های دولت‌های گذشته.
  7. موضع‌گیری صریح و قاطع در قبال مسائل منطقه‌ای و بین‌المللی.
  8. ادامه‌ی پرشتاب رشد علمی کشور و حمایت از شرکت‌های دانش‌بنیان.
  9. پشتیبانی از طرح نظام سلامت.
  10. لزوم تکیه بر توان و ظرفیت‌های داخلی و حمایت از تولید.
  11. توجه ویژه به بخش کشاورزی و صنایع تبدیلی در روستاها.
  12. اهمیت ویژه بخش معدن و ارزش افزوده و اشتغال‌زایی این بخش.
  13. ضررها و زیان‌های واردات بی‌رویه و تأثیر منفی آن بر تولید داخلی.
  14. صرفه‌جویی در آب کشاورزی از طریق استفاده از شیوه‌های نوین آبیاری.
  15. توجه جدی برای تکمیل مسکن مهر.

93/6/13 بیانات در دیدار با اعضاى مجلس خبرگان رهبرى
1) وقتى که دنیا در حال تغییر است، نظم جهانى در حال تغییر است و نظم جدیدى در حال نطفه‌بندى است، ما طبعاً وظایف مهم‌ترى خواهیم داشت. در نظم جدید عالم، جایگاه اسلام، جایگاه جمهورى اسلامى، جایگاه کشور مهم ما ایران کجا خواهد بود؟ این را میتوانیم فکر کنیم، پیش‌بینى کنیم، در راه آن حرکت کنیم.
2) آن نظم قبلى - که عرض کردیم حدود هفتاد سال به‌نحو مستقر در دنیا حاکم بود - دو پایه‌ى اساسى داشت: یک پایه‌ى فکرى و ارزشى، و یک پایه‌ى عملى، یعنى نظامى و سیاسى. اما آن پایه‌ى اخلاقى و فکرى عبارت بود از ادعاى برترىِ فکرى و ارزشى غرب - شامل اروپا و آمریکا - بر بقیه‌ى مناطق جهان و بقیه‌ى ملل عالم. شعارهایى را اینها مطرح کردند که این ربطى به پیشرفتهاى علمى و صنعتى ندارد؛ شعارهاى جذاب و فریبنده مثل شعار آزادى، شعار دموکراسى، شعار حقوق بشر، شعار دفاع از ملتها و از آحاد انسانها را سرِدست گرفتند.
در بخش دوم که بخش عملى است - که پایه‌ى دوم قدرت غرب و تسلط غرب بر مدیریت جهان بود - مسئله‌ى توانایى‌هاى سیاسى و نظامى بود که اگر ملتها یا دولتها یا جریانهاى گوناگونى تحت تأثیر آن نظام ارزشى و آن جنبه‌ى اول قرار نمیگرفتند و تسلیم نمیشدند و ایستادگى میکردند، اینها با فشار سیاسى و با فشار نظامى با آنها مواجه میشدند.
یکى از این عواملى که نظام ارزشى غرب را و سلطه‌ى معنوى این نظام را متزلزل کرده، بحران رو به افزایش اخلاقى و معنوى در غرب است؛ که نشانه‌ى بارز آن رواج احساس پوچى، احساس بیهودگى، احساس ناامنى روحى در بین آحاد مردم - بخصوص در بین جوانها - در غرب است. تلاشىِ خانواده؛ بنیان خانواده در غرب دچار تزلزل شدید است و متلاشى شده که این آثار را میگذارد. مسئله‌ى زن که بر روى مسئله‌ى زن جهت‌گیرى غربى به‌نحوى بوده است که امروز حرکت فمینیستى - که از ده‌ها سال قبل شروع شده بود - زیر سؤال جدى از سوى متفکرین و روشنفکران و اهل فکر است؛ یعنى احساس میکنند که این یک دامى براى زن بود و زن را دچار محاذیر(مشکلات) عجیب‌وغریبى کرده است که داستان مفصلى است.
مسئله‌ى ارزش شدن منکرات؛ مثلاً همجنس‌بازى در غرب میشود ارزش؛ مخالفت با همجنس‌بازى میشود ضد ارزش!
عامل دوم میل به مذهب است؛ که این در واقع واکنش به همین عامل اول است. در بین جماعات گوناگون کشورهاى غربى، میل به مذهب، علاقه‌ى به مذهب، به‌طور خاص علاقه‌ى به اسلام، گرایش به اسلام، گرایش به فهم قرآن روزبه‌روز بیشتر شده است.
عامل سوم بُروز تعارضهاى عملى با شعارهاى غربى است؛ یعنى اینها در دنیا دم از آزادى و دم از دموکراسى و دم از حقوق بشر و این حرفها میزدند؛ در عمل آن‌قدر دولتهاى غربى با این شعارها عملاً مخالفت کردند و نقض کردند این شعارها را که امروز طرح این شعارها در دنیا از سوى غربى‌ها به‌صورت یک امر مستهجن درآمده است؛ یعنى افراد صاحب فکر میفهمند. تعداد کودتاهایى که دولتهاى غربى و قدرتهاى غربى علیه دولتهاى مستقل - غالباً دولتهاى ملى - انجام دادند، یک تعداد عجیبى است. طبق بعضى از گزارشها، آمریکا پس از جنگ دوم [جهانى] تا امروز براى سرنگونى پنجاه دولت اقدام کرده!
عامل چهارم، پناه بردن به استفاده‌ى از زور و خشونت و سرکوب بود؛ انواع خشونتها، از جمله تحریم.
و عامل پنجم هم جریان‌سازى‌هایى از قبیل همین جریان القاعده و داعش و مانند اینها.
آن چیزهایى که در اعلامیه‌ى استقلال آمریکا در دویست سال قبل ذکر شده بود، همه عملاً نقض شده است.
اما عامل دوم که عامل اقتدار سیاسى و نظامى بود، هم به چالش کشیده شد؛ مهم‌ترین چیزى که این عامل - عامل اقتدار نظامى و سیاسى - را به چالش کشید، برپایى نظام جمهورى اسلامى بود.
خیلى از افراد ذى‌نفوذ در غرب، معتقدند که «جنگ» دیگر یک گزینه‌ى معتبر و باصرفه براى غرب نیست؛ امروز خیلى از سیاسیون در آمریکا - عمدتاً در آمریکا، و [نیز] در برخى از کشورهاى اروپایى - این را مطرح میکنند و میگویند که جنگ براى ما دیگر یک گزینه‌ى باصرفه نیست، معناى این همین است که توانایى‌هاى نظامى و اقتدار نظامى - امنیتى غرب کاملاً به چالش کشیده شده.
ما اینجا باید چه‌کار کنیم؟ به‌نظر ما دو مطلب، مهم است: مطلب اول این است که این واقعیتهایى که امروز مشاهده میکنیم، واژگونه تحلیل نشود، غلط تحلیل نشود، غلط فهمیده نشود، همچنان که هست فهمیده بشود؛ نه فقط در کشور ما [بلکه] در منطقه‌ى آسیا، هنوز کسانى، کشورهایى، دولتهایى، شخصیت‌هایى، رجال سیاسى‌اى، جریانهایى وجود دارند که درک نمیکنند این واقعیتى را که بیان شد؛ اینها معتقدند که ما در مقابل غرب یک راه بیشتر نداریم، باید تسلیم غرب شد.
کار دومى که مهم است، این است که خودمان را آماده کنیم براى ایفاى نقش در پدید آوردن نظم جدید؛ کشور را آماده کنیم براى اینکه نقش‌آفرینى کند. و این هم ممکن نخواهد شد مگر با قوى کردن کشور؛ کشور را باید قوى کنیم. تقویت کشور متوقف است بر استفاده‌ى از همه‌ى ظرفیتها و توانایى‌هایى که ما در داخل کشور و در بیرون کشور داریم. توجه بکنیم که ظرفیتهاى ما و توانایى‌هاى ما، فقط آن چیزهایى نیست که ما در داخل داریم؛ ما در بیرون کشور هم ظرفیتهاى مهمى داریم؛ طرف‌دارانى داریم، عمق راهبردى داریم؛ در منطقه، در کشور؛ بعضى به‌خاطر اسلام، بعضى به‌خاطر زبان، بعضى به‌خاطر مذهب شیعه.
سه موضوع هم در تقویت کشور بسیار نقش دارد: یکى مسئله‌ى علم و فناورى است، یکى مسئله‌ى اقتصاد است، یکى مسئله‌ى فرهنگ است.
3) بسیارى از سرمایه‌هاى گوناگون بین‌المللى صرف ایجاد رسانه‌هاى اثرگذار میشود، از قبیل ماهواره و اینترنت و موبایل و امثال اینها؛ دارند سرمایه‌هاى زیادى را صرف میکنند براى اینکه بر روى عقاید مردم و باورهاى مردم اثر بگذارند و اینها را درواقع از حیطه‌ى نفوذ نظام اسلامى و ارزشهاى اسلامى خارج کنند؛ که البته پادزهر آن هم این است که ما بتوانیم در سطوح مختلف، نسبت به باورها طرحهاى تبیینى و اقناعى داشته باشیم؛ علماى ما، سازمانهاى فرهنگى ما، سازمانهاى تبلیغاتى ما، گویندگان ما، صداوسیماى ما باید بتوانند این باورها را در ذهن مردم تثبیت کنند و تعمیق کنند که البته ارتباط مستقیم علما با مردم، یک عامل و عنصر بى‌بدیلى است؛ هیچ چیزى جاى این را نمیگیرد، هیچ چیزى؛ حتى صداوسیما که یک رسانه‌ى فراگیر است، نمیتواند جاى ارتباط مستقیم علما و متفکرین دینى را با مردم بگیرد.
4) ایراد کردن، انتقاد کردن، نقاط ضعف برنامه‌ها و سیاستهاى اجرایى را مطرح کردن؛ کسى منکر اینها نیست - اما اینها نباید به معناى تخریب و ایستادگى در مقابل تلاش و امثال اینها باشد.

93/6/22 مصاحبه هنگام مرخص شدن از بیمارستان دولتی شهید رجایی
این چند روزه - این دوسه روز آخر - تفریحى داشتم و آن تفریح عبارت از این بود که گوش میکردم به حرفهاى آمریکایى‌ها در زمینه‌ى داعش و مبارزه‌ى با داعش و حرفهایى که میزنند؛ حرفهاى پوچ و توخالى و جهت‌دار. از جمله‌ى آن چیزهایى که براى من واقعاً مایه‌ى تفریح بود، این بود که دیدم، هم وزیر خارجه‌ى آمریکا، هم آن دختر - سخنگویشان که مى‌آید وامى‌ایستد آنجا حرف میزند - صریحاً گفتند که ما از ایران براى ائتلاف علیه داعش دعوت نمیکنیم! اوّلاً چه افتخارى بالاتر از این براى ما که آمریکا در یک کار دسته‌جمعى، در یک کار خلافِ غلطى که دارند انجام میدهند، از ما مأیوس باشد و نخواهد که ما باشیم؛ این براى ما مایه‌ى افتخار است، مایه‌ى تأسّف نیست. ثانیاً دیدم همه‌شان دروغ میگویند؛ براى اینکه همان روزهاى اوّلى که مسئله‌ى داعش در عراق پیش آمد، آمریکایى‌ها به‌وسیله‌ى سفیرشان،(رابرت استفان بى‌کرافت‌) از سفیر ما در عراق،(حسن دانایى‌فر) درخواست کردند که بیایید بنشینیم درباره داعش با هم هماهنگى کنیم. سفیر ما این را منعکس کرد؛ بعضى از مسئولین ما هم حرفى نداشتند، من مخالفت کردم؛ گفتم در این قضیّه، ما بخصوص با آمریکا همراهى نمیکنیم؛ چون اینها خودشان دستشان آلوده است؛ در این قضیّه ما چطور بیاییم با کسانى که دستشان آلوده است و نیّتشان آلوده است همکارى کنیم؟ بعد از آن هم همین آقاى وزیرخارجه‌اى(جان کرى‌) که این حرف را آمد جلوى چشم همه‌ى دنیا پشت دوربین گفت که «ما از ایران همکارى نمیخواهیم»، همین ایشان، شخصاً از آقاى دکتر ظریف(۶) درخواست کرده بود که بیایید ما در این قضیّه همکارى کنیم؛ دکتر ظریف رد کرد. معاون او هم - که او هم یک زنى است که مى‌بینید، مى‌شناسید -(وندى شرمن) از آقاى عراقچى(معاون حقوقى و بین‌الملل وزارت امور خارجه) در مذاکراتش درخواست کرده بود که بیایید ما همکارى کنیم؛ اینها رد کردند. بعد از آنکه آنها رد کردند و ما صریحاً گفتیم با شما در این قضیّه همکارى نمیکنیم، حالا میگویند ما ایران را نمیخواهیم وارد کنیم!
اینها قبل از این یک ائتلافى علیه سوریّه تشکیل دادند - با سروصداى فراوان در اطراف عالم؛ سى کشور، چهل کشور، پنجاه کشور را جمع کردند - هیچ غلطى نتوانستند بکنند در مورد سوریّه؛ در مورد عراق هم همین است. نمیخواهند هم کار جدّى‌اى بکنند. آن حرکتى که علیه داعش انجام گرفت و کمر داعش را در عراق شکست، این کار آمریکایى‌ها نبود؛ خود آنها هم خوب میدانند، داعشى‌ها هم خوب میدانند، مردم عراق هم خوب میدانند؛ میدانند کار مردم عراق بود، کار ارتش عراق بود، کار نیروهاى مردمى‌اى بود که به‌خوبى یاد گرفته بودند چه‌جورى باید با داعش مبارزه کنند؛ و مبارزه کردند و تا اینجا ضربه‌هاى جدّى‌اى را وارد کردند، بعد از این هم ضربه را اینها وارد خواهند کرد؛ حالا خواهند دید. آمریکا با این کار، میخواهد بهانه‌اى پیدا کند که همچنان که در پاکستان با وجود دولت مستقر، با وجود ارتش قوى - ارتش پاکستان ارتش قوى‌اى است - بدون اجازه وارد پاکستان میشود و هرجا را دلش میخواهد بمباران میکند، میخواهد در عراق و سوریّه هم چنین کارى را انجام بدهد؛ بدانند که اگر چنانچه چنین اقدامى بکنند، همان مشکلاتى بر سر راهشان به‌وجود خواهد آمد که در این ده سال گذشته در قضیّه‌ى عراق برایشان به‌وجود آمد. غرض، تماشا کردن این قضایا براى ما یک تفریحى بود، آن هم روى تخت بیمارستان.

93/6/16 دیدار کارگزاران حج با رهبر انقلاب
1) حضرت امام رضا علیه‌السّلام با توکل بر خدا و با تدبیر الهی و نگاه نافذ ولایتی خود، توانستند نقشه‌ی خصمانه و زیرکانه‌ای را که برای ایشان کشیده شده بود، به ضد خود تبدیل و یک حرکت عظیم در جهت گسترش معارف قرآنی و منتسب به اهل بیت علیهم‌السّلام را در افکار دنیای اسلام ایجاد کنند.
2) متأسفانه برخی از مسلمانان -اعم از شیعه و سنی- از روی غفلت، با تهمت‌زنی‌ها و دروغ‌پردازی‌ها به دشمنان امت اسلام کمک می‌کنند و در خدمت منافع آمریکا و صهیونیسم قدم برمی‌دارند.
3) پیروزی اخیر در غزه نشان داد که مسلمانان قوی هستند و توانایی‌های زیادی دارند و می‌توانند هرگونه دشمنی را به چالش بکشند و از خود دفاع کنند.


93/7/8 پیام به حجّاج بیت‌الله‌الحرام‌
متن کامل این پیام که صبح امروز (جمعه ۱۱ مهرماه ۱۳۹۳) توسط حجت‌الاسلام قاضی عسگر نماینده‌ی ولی‌فقیه و سرپرست حجاج ایرانی در مراسم روز برائت از مشرکین در صحرای عرفات قرائت شد، به شرح زیر است.
بسم الله الرحمن الرحیم
و الحمدلله ربّ العالمین و صلّی الله علی محمّد و آله الطّاهرین‌
درود و سلامی از سرِ شوق و تکریم بر شما سعادتمندان که به دعوت قرآنی لبّیک گفته و به میهمانیِ خانه‌ی خدا شتافته‌اید. نخستین سخن آن است که این نعمت بزرگ را قدر بدانید و با تأمّل در ابعاد فردی و اجتماعی و روحی و بین‌المللی این فریضه‌ی بی‌همتا، برای نزدیک شدن به هدفهای آن تلاش کنید و از میزبان رحیم و قدیر، برای آن کمک بخواهید. اینجانب همدل و همزبان با شما از پروردگار غفور و منّان درخواست میکنم که نعمت خود را بر شما تمام کند و چون توفیق سفر حج عطا کرده است، توفیقِ گزاردن حجّ کامل نیز عطا فرماید و آنگاه با قبول کریمانه‌ی خود، شما را با دست پُر و عافیت کامل روانه‌ی دیار خود سازد؛ ان‌شاءالله.
در فرصت مغتنمِ این مناسک پُرمغز و بی‌نظیر، به‌جز تطهیر و تعمیر معنوی و روحی که برترین و ریشه‌ای‌ترین دستاورد حج است، توجّه به مسائل جهان اسلام و نگاهی بلند و فراگیر به مهم‌ترین و اولویّت‌دارترین موضوعات مرتبط با امّت اسلامی، در صدر وظایف و آداب حج‌گزاران است.
امروز از جمله‌ی این موضوعات مهم و دارای اولویّت، مسئله‌ی اتّحاد مسلمانان و گشودن گره‌های فاصله‌افکن میان بخشهای امّت اسلامی است. حج، مظهر وحدت و یکپارچگی و کانون برادری و همیاری است. در حج باید همگان درس تمرکز بر مشترکات و رفع اختلافات را فرا بگیرند. دستهای پلید سیاستهای استعماری از دیرباز تفرقه‌افکنی را برای تأمین مقاصد شوم خود در دستور کار داشته‌اند، ولی امروز که به برکت بیداری اسلامی، ملّتهای مسلمان دشمنیِ جبهه‌ی استکبار و صهیونیسم را بدرستی شناخته و در برابر آن موضع گرفته‌اند، سیاست تفرقه‌افکنی میان مسلمانان شدّت بیشتری یافته است. دشمن مکّار بر آن است که با افروختن آتش جنگهای خانگی میان مسلمانان، انگیزه‌های مقاومت و مجاهدت را در آنان به انحراف کشانده، رژیم صهیونیستی و کارگزاران استکبار را که دشمنان حقیقی‌اند، در حاشیه‌ی امن قرار دهد. راه‌اندازی گروه‌های تروریستی تکفیری و امثال آن در کشورهای منطقه‌ی غربِ آسیا ناشی از این سیاستِ غدّارانه است. این هشداری به همه‌ی ما است که مسئله‌ی اتّحاد مسلمین را امروز در صدر وظایف ملّی و بین‌المللی خود بشماریم.
موضوع مهمّ دیگر مسئله‌ی فلسطین است. با گذشت ۶۵ سال از آغاز تشکیل رژیم غاصب صهیونیست و فرازوفرودهای گوناگون در این مسئله‌ی مهم و حسّاس و بخصوص با حوادث خونین سالهای اخیر، دو حقیقت برای همه آشکار شده است: اوّل آنکه رژیم صهیونیست و پشتیبانان جنایتکار آن، در قساوت و سبعیّت و پایمال کردن همه‌ی موازین انسانی و اخلاقی هیچ حدّ و مرزی نمی‌شناسند. جنایت، نسل‌کشی، ویران‌گری، کشتار کودکان و زنان و بی‌پناهان، و هر تعدّی و ظلمی را که از دستشان برآید برای خود مباح میشمرند و به آن افتخار هم میکنند. صحنه‌های گریه‌آور جنگ پنجاه روزه‌ی اخیر غزّه، آخرین نمونه‌ی این بزهکاری‌های تاریخی است که البتّه در نیم قرن اخیر بارها تکرار شده است.
دوّمین حقیقت آن است که این سفّاکی و فاجعه‌آفرینی‌ها نتوانسته است هدفِ سردمداران و پشتیبانان رژیم غاصب را برآورده سازد. برخلاف آرزوی احمقانه‌ی اقتدار و استحکامی که سیاست‌بازان خبیث برای رژیم صهیونیستی در سر میپروراندند، این رژیم روزبه‌روز به اضمحلال و نابودی نزدیک‌تر شده است. ایستادگی پنجاه روزه‌ی غزّه‌ی محصور و بی‌پناه در برابر همه‌ی توانِ به‌صحنه‌آورده‌ی رژیم صهیونیست، و سرانجام، ناکامی و عقب‌نشینی آن رژیم و تسلیم شدنش در برابر شروط مقاومت، نمایشگاه آشکار این ضعف و ناتوانی و بی‌بُنیگی است. این بدان معنی است که ملّت فلسطین باید از همیشه امیدوارتر باشد، مبارزان جهاد و حماس باید بر تلاش و عزم و همّت خود بیفزایند، کرانه‌ی غربی راه پرافتخار همیشگی را با قدرت و استحکام بیشتر پی‌گیرد، ملّتهای مسلمان پشتیبانی واقعی و جدّی از فلسطین را از دولتهای خود مطالبه کنند، و دولتهای مسلمان صادقانه در این راه گام نهند.
سوّمین موضوع مهم و دارای اولویّت، نگاه هوشمندانه‌ای است که فعّالان دلسوز جهان اسلام باید به تفاوتِ میان اسلام ناب محمّدی و اسلام آمریکایی داشته باشند و از خلط و اشتباه میان این دو، خود و دیگران را برحذر بدارند. نخستین بار امام راحل بزرگ ما به تمایز این دو مقوله همّت گماشته و آن را وارد قاموس سیاسی دنیای اسلام کرد. اسلامِ ناب، اسلامِ صفا و معنویّت، اسلامِ پرهیزکاری و مردم‌سالاری، اسلامِ «اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّار رُحَماءُ بَینَهُم» است. اسلامِ آمریکایی، پوشاندن لباس اسلام بر نوکری اجانب و دشمنی با امّت اسلامی است. اسلامی که آتش تفرقه میان مسلمین را دامن بزند، به جای اعتماد به وعده‌ی الهی، به دشمنان خدا اعتماد کند، به جای مبارزه با صهیونیسم و استکبار با برادر مسلمان بجنگد، با آمریکای مستکبر علیه ملّت خود یا ملّتهای دیگر متّحد شود، اسلام نیست؛ نفاق خطرناک و مهلکی است که هر مسلمان صادقی باید با آن مبارزه کند.
نگاه همراه با بصیرت و ژرف‌اندیشی، این حقایق و مسائل مهم را در واقعیتِ جهان اسلام برای هر جوینده‌ی حقّی روشن میسازد و وظیفه و تکلیفِ روز را بی‌هیچ ابهامی معیّن میکند. حج و مناسک و شعائر آن فرصتِ مغتنمی برای کسب این بصیرت است، و امید آنکه شما سعادتمندان حج‌گزار از این موهبت الهی به طور کامل بهره‌مند گردید. همه‌ی شما را به خدای بزرگ می‌سپارم و قبولی تلاش شما را از خداوند مسئلت مینمایم.
والسّلام علیکم و رحمةالله‌
سیّدعلی خامنه‌ای‌
پنجم ذی‌الحجّة ۱۴۳۵ مصادف با هشتم مهرماه ۱۳۹۳



۱۳۹۳/۰۷/۲۱ بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم در عید سعید غدیر

1) نصب امیرالمؤمنین، فقط به‌معناى نصب جنبه‌هاى معنوى نبود، بلکه میشود گفت که مسئله‌ى جنبه‌هاى معنوى قابل نصب نیست؛ آنچه قابل نصب است عبارت است از: حکومت، کشوردارى، سیاست، مدیریت جامعه‌ى اسلامى؛ این را پیغمبر اکرم به مردم توصیه کرد.
2) اختلاف بین مسلمانان، موجب میشود که همت مسلمانان، نیروى مسلمانان، انگیزه‌هاى مسلمانان، صرف همین دعواهاى درونى و داخلى بشود؛ به مسائل بیرونى خود، به دشمنان بزرگ خود توجه نکنند. این سیاست اساسى استعمار در طول سالهاى متمادى و بعد از پیروزى انقلاب اسلامى و تشکیل نظام جمهورى اسلامى، بوده است چون گسترش تفکر جمهورى اسلامى را در دنیاى اسلام دیدند، روى سیاست تفرقه تأکید بیشترى کردند، اصرار بیشترى ورزیدند، سرمایه‌گذارى کردند، براى اینکه دنیاى اسلام را از جمهورى اسلامى جدا کنند.
3) چه شیعه و چه سنى؛ هرکسى که به اسلام پایبند است، هرکسى که حاکمیت قرآن را قبول دارد باید بداند - که آمریکا، سیاستهاى آمریکا، سیاستهاى استکبارى، سیاستهاى صهیونیستى، دشمن اسلامند، دشمن آگاهى اسلامى‌اند، دشمن حاکمیت اسلامند؛ تلاشى هم که امروز دارند میکنند، دنباله‌ى تلاش ۳۵ ساله‌ى آنها است؛ ۳۵ سال است دارند به انواع و اقسام تلاش میکنند [که‌] به اذن الهى، به حول‌وقوه‌ى الهى، در همه‌ى تلاشهایى که علیه جمهورى اسلامى کردند، شکست خوردند؛ در این یکى هم به فضل پروردگار قطعا شکست خواهند خورد.

۱۳۹۳/۰۷/۲۹ پیام تسلیت در پی درگذشت حضرت آیت‌الله مهدوی کنی
این انسان بزرگ و پرهیزگار، همه جا و همه وقت در موضع یک عالم دینی و یک سیاستمدار صادق و یک انقلابی صریح ظاهر شد و همه‌ی وزن وزین خود را در همه‌ی حوادث این سال‌ها در کفه‌ی حق و حقیقت نهاد.

۱۳۹۳/۰۷/۳۰ بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در هشتمین همایش ملی نخبگان جوان
1) یک نگاه عالمانه و حکیمانه به اصل نخبگى بکنید. این نخبگى یعنى ترکیبى و مجموعه‌اى از استعداد شما، و همّت شما براى کار کردن و تلاش کردن، و حوصله‌اى که به‌خرج دادید و پیگیرى‌اى که کردید. همه‌ى اینها - هم آن استعداد، هم آن همّت، هم آن حوصله - داده‌هاى خداوند متعال است به شما؛ این رزق الهى است: وَ اللهُ فَضَّلَ بَعضَکُم عَلى بَعضٍ فِى الرِّزق (نحل: 71)؛ این رزقى است که خداى متعال به شما داده؛ هم آن استعداد و کشش و ظرفیّت ذهنى‌اى که شما داشته‌اید، هم آن همّتى که به‌خرج دادید که درس بخوانید، تحقیق کنید، مطالعه کنید، کار کنید - خیلى‌ها استعداد دارند، همّت آن را ندارند - هم آن حوصله‌اى که خدا به شما داد که صرف وقت کنید، بنشینید، بخوانید، فکر کنید، مطالعه کنید، بحث کنید؛ اینها حوصله میخواهد؛ این حوصله هم نعمت الهى است، این هم رزق الهى است.
خب، وقتى فهمیدیم که این استعداد یا این همّت از کجا آمده است، میفهمیم که کجا باید خرج شود، در کجا باید هزینه شود. خداى متعال معیّن فرموده است: هُدًى لِلمُتَّقین. اَلَّذینَ یُؤمِنونَ بِالغَیبِ وَ یُقیمونَ الصَّلوةَ وَ مِمّا رَزَقنهُم یُنفِقون؛ (بقره: 2 و 3) باید انفاق کنید؛ این رزق الهى است به شما، این رزق را باید انفاق کنید. انفاق رزق فقط این نیست که انسان پولى از جیبش در بیاورد و به یک مستمندى بدهد. این رزق بالاترى است، رزق باارزش‌ترى است، انفاق آن هم باارزش‌تر است، باید این را انفاق کنید. انفاق رزقِ دانش این است که آن را در خدمت جامعه قرار بدهید؛ در خدمت تاریختان، در خدمت آینده‌تان، در خدمت ملّتتان قرار بدهید. اینها تکلیف نخبگى را روشن میکند. انفاق این رزق به این است که آن را در راه خدا خرج کنید؛ براى خیر بندگان خدا مصرف کنید. منّتى هم نباید داشت - این را هم به شما عرض بکنیم - درست است که شما این رزقى را که خداى متعال به شما داده، صرف کسانى میکنید که عامّه‌ى مردمند امّا خود شما هم از محصول کار و خدمت عامّه‌ى مردم به‌طور دائم برخوردارید ... وقتى شما این انفاق را انجام دادید، جزو کسانى هستید که مشمول هدایت الهى خواهید شد؛ این هدایت، هم در زمینه‌ى افزایش نخبگى است، هم در زمینه‌ى توفیق در نوع هزینه کردن این نخبگى است؛ هدایت میکند خداى متعال. ... همه‌ى شما جوانان عزیز را توصیه میکنم به اینکه ارتباطتان را با خداى متعال تقویت کنید؛ هرچه میتوانید. برنامه‌هایى هم که براى شما تنظیم میکنند، باید در تقویت همین جهت باشد. دلهاى شما جوانها، پاک است؛ هرچه این دلهاى پاک و نورانى با خداى متعال آشناتر باشد - با خدا حرف بزنید، از خدا بخواهید، به خدا پناه ببرید، با خداى متعال درد دل کنید، هرچه این حالت را بیشتر توانستید در خودتان به‌وجود بیاورید - بدانید توفیقات شما در آینده بیشتر خواهد بود. در همین آیه‌ى شریفه: اَلَّذینَ یُؤمِنونَ بِالغَیبِ وَ یُقیمونَ الصَّلوةَ وَ مِمّا رَزَقنهُم یُنفِقون، قبل از این انفاق، اقامه‌ى نماز است و نماز، مظهر ارتباط و اتّصال با خدا است.
2) کشورى که اقتصاد خودش را بسپرد دست سیاست‌گذاران و طرّاحان و برنامه‌ریزانِ خارج از محدوده‌ى مصالح او، حال آینده‌ى آن کشور معلوم است. کشور باید با نیروى درونى اداره بشود.

۹۳/۰۸/۲۶ بیانات در هشتمین مراسم دانش‌آموختگى‌ دانشجویان دانشگاه‌هاى افسرى ارتش
امروز یکی از کارهای اساسی و مهمی که در شرکتهای هنری معروف دنیا مورد استفاده قرار میگیرد عبارت است از ترساندن مردم از اسلام. چرا؟ اگر اسلام منافع جهان‌خواران را تهدید نکرده بود، در مقابل آن، این واکنشها نشان داده نمیشد. اینکه می‌بینید گروه‌هایی را به نام اسلام و به نام حکومت اسلامی میسازند، میتراشند، مسلّح میکنند، پشتیبانی میکنند، به جان انسانها می‌اندازند و کشورها را به‌وسیله‌ی آنها ناامن میکنند، این نشان‌دهنده‌ی نفوذ پیام اسلام است. از اسلام حقیقی میترسند، از اسلام ناب میترسند.

۱۳۹۳/۰۹/۰۴بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در «کنگره‌ى جهانى‌ جریانهاى افراطى و تکفیرى از دیدگاه علماى اسلام»
1) جریان تکفیر توانست حرکت بیدارى اسلامى را منحرف کند. حرکت بیدارى اسلامى یک حرکت ضدّآمریکا، ضدّاستبداد، ضدّدست‌نشاندگان آمریکا در منطقه بود؛ حرکتى بود از سوى عموم مردم در کشورهاى مختلف شمال آفریقا که علیه استکبار بود، علیه آمریکا بود. جریان تکفیر، این حرکت عظیم ضدّاستکبارى و ضدّآمریکایى و ضدّاستبدادى را تغییر جهت داد به جنگ بین مسلمانان و به برادرکشى. خطّ مقدّم مبارزات در این منطقه مرزهاى فلسطین اشغالى بود. جریان تکفیر آمد این خطّ مقدّم را تبدیل کرد به خیابانهاى بغداد و مسجد جامع سوریّه و دمشق و خیابانهاى پاکستان و شهرهاى مختلف سوریّه، و اینها شد خطّ مقدّم مبارزه!
2) جوانان را نجات بدهید! عدّه‌اى هستند که تحت تأثیر این افکار گمراه‌کننده قرار میگیرند و بیچاره‌ها خیال میکنند دارند کارِ خوب انجام میدهند، مصداق آیه‌ى شریفه‌ى «قُل هَل نُنَبِّئُکُم بِالاَخسَرینَ اَعمالًا اَلَّذینَ ضَلَّ سَعیُهُم فِى الحَیوةِ الدُّنیا وَ هُم یَحسَبونَ اَنَّهُم یُحسِنونَ صُنعًا»(کهف: 103 و 104 بگو: آیا شما را از زیان‌کارترین مردم آگاه گردانم؟ [آنان‌] کسانى‌اند که کوشش‌شان در زندگى دنیا به هدر رفته و خود میپندارند که کار خوب انجام میدهند.) هستند؛ خیال میکنند دارند جهاد فى‌سبیل‌الله میکنند. اینها همان کسانى هستند که در روز قیامت عرض خواهند کرد به خدا: رَبَّنآ اِنّآ اَطَعنا سادَتَنا و کُبَرآءَنا فَاَضَلّونَا السَّبیلَا رَبَّنآ ءاتِهِم ضِعفَینِ مِنَ العَذابِ وَ العَنهُم لَعنًا کَبیرا؛(احزاب: 67 و 68 پروردگارا! ما رؤسا و بزرگ‌تران خویش را اطاعت کردیم و ما را از راه به در کردند. پروردگارا! آنان را دوچندان عذاب ده و لعنتشان کن لعنتى بزرگ.) این بیچاره‌ها همانها هستند.

۱۳۹۳/۰۹/۰۶ بیانات در دیدار اعضاى مجمع عالى بسیج مستضعفین
1) آنچه به‌نظرِ این حقیر، کمتر به آن پرداخته شده است و باید پرداخته بشود، مسئله‌ى عقبه‌ى فکرى و پشتوانه‌ى فکرى بسیج است. بسیج یک اندیشه است، یک فکر است، یک منطق است، یک منظومه‌ى فکرى است.
پایه‌ى این تفکّر، اعتقاد به مسئولیّت انسان است ... این تفکّر مسئولیّت انسان، جزو بیّنات اسلام است. یعنى هیچ‌کس نمیتواند در این تردید بکند که اسلام، انسان را این‌جور موجودى میداند: موجودى که مسئول است، کار از او خواسته شده است.
شما ملاحظه کنید احکام گوناگون را: مثلاً حکم امربه‌معروف و نهى‌ازمنکر. امر به معروف یعنى شما همه مسئولید که معروف را، نیکى را گسترش بدهید، امر کنید به آن؛ نهى از منکر [یعنى‌] زشتى را، بدى را، پلشتى را نهى کنید؛ جلوى آن را بگیرید با شیوه‌هاى مختلف. معناى این چیست؟ معناى این، مسئولیّت در قبال سلامت عمومى جامعه است. همه مسئولند: من مسئولم؛ شما مسئولى؛ آن یکى مسئول است. یا مسئله‌ى جهاد. جهاد اسلام در واقع کمک به ملّتهایى است که پشت پرده‌ى سیاستهاى استعمارى و استکبارى و استبدادى قرار داده شده‌اند که نور اسلام به اینها نرسد؛ نور هدایت به اینها نرسد. جهاد براى دریدن این پرده‌ها و این حجابها است؛ جهاد اسلامى این است. بحث اینکه آیا جهاد، دفاعى است یا ابتدائى است یا مانند اینها، بحثهاى فرعى است؛ بحث اصلى این است: ما لَکُم لا تُقاتِلونَ فى سَبیلِ اللهِ وَ المُستَضعَفینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّسآءِ وَ الوِلدان؛(نساء: 75) چرا جهاد نمیکنید، مقاتله نمیکنید، نبرد نمیکنید در راه خدا - و بلافاصله [میگوید ]- و در راه مستضعفین، براى نجات مستضعفین؟ این احساس مسئولیّت است.
امیرالمؤمنین وقتى‌که مى‌شنَود که سپاهیان معاویه رفتند آن شهر را غارت کردند با غصّه میگوید که - بَلَغَنى اَنَّ الرَّجُلَ مِنهُم کان یَدخُلُ عَلَى المَراَةِ المُسلِمَةِ وَ الاُخرَى المُعاهِدَة - مردهاى این لشکرِ غارتگر وارد خانه‌ى مسلمان و معاهَد (معاهد یعنى غیر مسلمانى که در زیر سایه‌ى اسلام زندگى میکند؛ مسیحى، یهودى) میشدند، به زنها اهانت میکردند، دستبند زنها را میگرفتند، زیور زنها را میگرفتند، بعد حضرت میفرماید که اگر مسلمانْ از این غصّه بمیرد، جا دارد. شما ببینید؛ یعنى احساس مسئولیّت تا این حد است. نمیگوید اگر امیر مسلمین بمیرد جا دارد؛ میگوید اگر انسان، اگر مسلمان از این غصّه بمیرد جا دارد. این همان احساس مسئولیّت است.
دوّمین پایه که در کنار این هست که مکمّل پایه‌ى اوّل است، عبارت است از بصیرت، روشن‌بینى. یعنى چه؟ یعنى شناخت زمان، شناخت نیاز، شناخت اولویّت، شناخت دشمن، شناخت دوست، شناخت وسیله‌اى که در مقابل دشمن باید به کار برد؛ این شناخت‌ها؛ بصیرت است.
2) یکى از اوّلین شرایط جنگهاى نظامى، اطّلاعات است؛ بروید اطّلاع کسب کنید و ببینید دشمن کجا است. اگر بدون اطّلاع رفتید، شما ممکن است جایى را بزنید که دوست آنجا است؛ کسى را بزنید که با شما دشمن نیست و به دشمن کمک کنید؛ گاهى این‌جورى میشود. اگر بصیرت نبود، میشود این؛ که فرمود: العالِمُ بِزَمانِهِ لا تَهجُمُ عَلَیهِ اللَّوابِس؛ شبهات و نادانى‌ها و نفهمى‌ها به کسى که عالم به زمان خود است، هجوم نمى‌آورند؛ میفهمد چه‌کار باید بکند. اگر این نبود، مشکل به‌وجود خواهد آمد، حتّى اگر آن احساس مسئولیّت هم باشد.
3) امام فقط نگفت حرکت کنید، راه بیفتید، احساس مسئولیّت کنید، بسیجى باشید؛ نه، گفت که چه کار کنید. به ما گفت هرچه فریاد دارید بر سر آمریکا بکشید. این یعنى جهت دادن؛ یعنى یاد دادن که چه کار کنید، کدام طرف بروید، کجا را نشانه بگیرید؛ این را به ما یاد داد.
4) در قضیّه‌ى حرکت به سوریّه براى جنگیدن با رژیم اشغالگر قدس که خوشحال بودند جوانهاى ما - دو نفرشان هم پیش من آمدند که هر دو الان جزو شهداى عالى‌مقام ما هستند - که میخواهند بروند بجنگند. امام مطّلع نبودند؛ بعد که مطّلع شدند، گفتند که راه مبارزه‌ى با اسرائیل از عراق میگذرد؛ جلوى آن را گرفتند. و آنهایى که رفته بودند برگشتند. ببینید؛ این، فهمیدن اولویّتها است، شناختن اولویّتها است. امام راه را، جهت را نشان میداد.
5) بارها گفتیم، مفاهیم انقلاب و مفاهیم اسلام، مثل عطر گلهاى بهارى است؛ هیچ کسى نمیتواند جلوى آن را بگیرد؛ پخش میشود، همه‌جا میرود؛ نسیم روح‌افزا و روان‌بخشى است که همه‌جا را به خودى خود میگیرد؛ حالا جنجال کنند، دادوبیداد کنند؛ رفته، صادر شده و الان شما در کشورهاى گوناگونى ملاحظه کنید؛ این تفکّر در لبنان دارد فعّالیت میکند، در عراق دارد فعّالیت میکند؛ جوانهاى عراقى حرکت کردند همراه ارتششان شدند توانستند این پیروزى‌ها را به دست بیاورند؛ در سوریه همین‌جور، در غزّه همین‌جور، در فلسطین همین‌جور، در یمن همین‌جور، ان‌شاءالله در قدس شریف و براى نجاتِ الاقصى هم همین‌جور.
6) جمهورى اسلامى به برکت تفکّر بسیجى و عمل و حرکت بسیجى شکست‌ناپذیر است. هر فرد ایرانى بالقوّه یک بسیجى است، مگر عدّه‌ى معدودى که یا دچار خودپرستى‌اند یا دچار شهوت‌پرستى‌اند یا دچار پول‌پرستى‌اند یا دستشان زیر سنگ دشمن است، آنها را میگذاریم کنار؛ معدودند، زیاد نیستند.
7) ما با آمریکا به‌عنوان یک مجموعه‌ى جغرافیایى یا به‌عنوان یک ملّت، به‌عنوان یک مجموعه‌ى انسانى هیچ مسئله‌اى نداریم، آن هم مثل بقیّه‌ى کشورها؛ مسئله‌ى ما با آمریکا، مسئله‌ى استکبار آمریکایى است؛ مستکبرند، متکبّرند، زورگویند، زیاده‌طلبند.
Dirol در همین انتخابات اخیرِ آمریکا عدّه‌ى شرکت‌کنندگان بسیار پایین بود، که خودشان هم این را به زبان آوردند و گفتند؛ یعنى این تشکیلات و این نظام را مردم خودشان قبول ندارند، امیدى به آن ندارند. این را مقایسه کنید با حضورِ ۶۵ درصدى و ۷۰ درصدىِ ملّت ما در پاىِ صندوقهاى انتخابات. الان اینها با آحاد ملّت خودشان مسئله دارند؛ همین خبرهاىِ فرگوسن و ایالت میسورى و مانند اینها را که شنفته‌اید، با مردم خودشان دارند میجنگند! گزارشهاى خودشان میگوید که پلیس آمریکا در یک‌سال بیش از چهارصدنفر از شهروندان را به بهانه‌هاى مختلف به قتل رسانده؛ پلیس، نه دستگاه قضایى! اینها با ملّت خودشان هم میانه‌ى خوبى ندارند، ملّتشان هم اینها را قبول ندارند، آنها مشکل دارند، آنها احتیاج دارند به یک موفّقیّت، به یک پیروزى بزرگ. ما نه، ما احتیاجى نداریم.
یکى از افراد هیئت مذاکره‌کننده چندى پیش حرف خوبى زد، گفت اگر به توافق هم نرسیدیم، آسمان به زمین نمى‌آید، دنیا به آخر نمیرسد؛ خب، نشود. حرف درستى است. ما آن‌چنان که حالا آنها خیال کردند، ضرر نمیکنیم؛ تصوّر کردند که اگرچنانچه چنین بشود، چنان خواهد شد؛ نه، راه حل وجود دارد، راه حل همین اقتصاد مقاومتى است که ضربه‌هاى دشمن را اوّل کم اثر میکند، کاهش میدهد که این مالِ کوتاه‌مدّت است، در میان‌مدّت و بلندمدّت به حرکت عظیمِ مردم اوج میدهد. اقتصاد مقاومتى این‌جورى است. آن‌کسانى که صاحب‌نظر در زمینه‌ى اقتصادند، بعد از آنکه ما اقتصاد مقاومتى را اعلام کردیم، قضاوتشان این بود. ما راه حل داریم، آنها راه حل ندارند.
9) «اعتماد جامعه‌ى جهانى را جلب کنید» یعنى اعتماد ما را، یعنى اعتماد آمریکایى‌ها را! ما نمیخواهیم اعتماد آمریکا را جلب کنیم. ما اصلاً به اعتماد آمریکا هیچ احتیاجى نداریم. ما نیاز نداریم شما به ما اعتماد کنید؛ اعتماد شما به ما، هیچ اهمّیّتى براى ما ندارد. ما هم به شما اعتماد نداریم، مردمتان هم به شما اعتماد ندارند.
10) براى دولت‌مردان و دولت‌زنانِ آمریکا، امنیّت اسرائیل مسئله‌ى اصلى نیست، مسئله‌ى اصلى چیز دیگرى است. مسئله‌ى اصلى براى این حضرات، راضى نگهداشتن شبکه‌ى سرمایه‌داران صهیونیست است که رگِ حیات اینها را در دست گرفته‌اند. ... مسئله‌ى امنیّت اسرائیل نیست، مسئله‌ى امنیّت خودتان است.
11) توصیه‌ى اکید میکنم به استحکام و عدم سایش اعتقادى و ایمانى و عملى؛ مراقب باشید. ماها در این مسیر زندگى، آنجایى که با وسوسه‌ها مواجه میشویم؛ وسوسه‌ى پول، وسوسه‌ى شهوات، وسوسه‌ى مقام، وسوسه‌ى رفاقت، ساییدگى پیدا میکنیم؛ سایش پیدا میکنیم مراقب باشید سایش اعتقادى پیدا نکنید، شما بر روى محیط اثر بگذارید، نگذارید آن محیط اگر بد است، روى شما اثر بگذارد.

۱۳۹۳/۱۰/۱۷ بیانات در دیدار مردم قم
1) دو حرکت عمّه‌ى ما - زینب کبرا (علیهاالسّلام) - انجام داد: یک حرکت، حرکت اسارت بود به کوفه و شام و آن روشنگرى‌ها و آن بیانات که مایه‌ى افشاى حقایق شد؛ یک حرکت دیگر، آمدن به زیارت کربلا در اربعین بود؛ حالا اربعین اوّل یا دوّم یا هرچه. این حرکت به معناى این است که نباید اجازه داد که انگیزه‌هاى خباثت‌آلودى که قصد دارند مقاطع عزیز و اثرگذار و مهم را از یادها ببرند، موفّق بشوند؛ البتّه موفّق هم نخواهند شد.
2) متوکّل عبّاسى بعد از حدود ۱۷۰ یا ۱۸۰ سال از حادثه‌ى عاشورا، درصدد برآمد قبر مطهّر اباعبدالله (علیه‌السّلام) را تخریب کند؛ یعنى ملّت ایران حالاحالاها باید منتظر باشد که دشمنان به کارها و فتنه‌ها و خباثتهاى خودشان براى اینکه زیبایى‌هاى انقلاب از یاد برود ادامه بدهند. دشمن دست بر نمیدارد؛ تا انقلاب را یا تحریف کنند یا به دست فراموشى بسپرند.
3) کسى که گذشته‌ى افتخارآمیز خود را نمیداند، نمیتواند در آینده هم حوادث افتخارآمیز براى خودش درست کند.
4) یکى از خصوصیّات آن رژیم فاسد، دیکتاتورىِ سیاه و خفقان عجیب علیه مردم، با قساوت‌آمیزترین روشها [بود] ...
خصوصیّت دوّم، وابستگى ذلّت‌آمیزى بود که اینها به قدرتهاى خارجى داشتند. ...
خصوصیّت سوّم این رژیم خبیث، فساد بود. انواع فساد، از فسادهاى جنسى بگیرید که مبتلابه تقریباً همه‌ى دربارى‌ها و دوروبرى‌ها و مانند اینها بود که دیگر حالا داستانهایش شرم‌آور است. آن روز خیلى از آحاد مردم هم میدانستند، اگرچه جرأت نمیکردند بر زبان بیاورند. گاهى از قلم خارجى‌ها درمیرفت، چیزهایى را میگفتند فساد جنسى، فساد مالى، نه فقط در سطوح متوسّط که هر وقتى ممکن است پیش بیاید؛ نخیر، در عالى‌ترین سطوح کشور. از طرف شخص محمّدرضا و دوروبرى‌هایش، بالاترین فسادهاى مالى، بزرگ‌ترین رشوه‌ها، بدترین دست‌اندازى‌ها، خباثت‌آلودترین فشارها بر منابع مالى ملّت به‌وجود مى‌آمد. براى خودشان ثروت درست میکردند به قیمت فقیر کردن مردم و بیچاره کردن مردم. فساد، فساد جنسى، فساد مالى، اعتیاد، ترویج اعتیاد و ترویج موادّ مخدّر صنعتى به‌وسیله‌ى عناصر اصلى حکومت آن روز در ایران به‌وجود آمد و اتّفاق افتاد. یکى از خواهرهاى محمّدرضا را در فرودگاه سوئیس با چمدان پر از هروئین، پلیس سوئیس دستگیر کرد! [خبر آن در] همه‌ى دنیا پیچید، منتها زود ماست‌مالى کردند؛ خب مربوط به خودشان بود؛ قضیّه را برطرف کردند، گره را باز کردند؛ یک‌چنین وضعیّتى [بود].
بى‌اعتنائى به مردم؛ ازجمله‌ى خصوصیّات مهمّ رژیم طاغوت بى‌اعتنائى به مردم بود؛ مردم به‌هیچ‌قیمت به‌حساب نمى‌آمدند. ما در دوران عمرمان، در دوران جوانى در رژیم گذشته، یک بار هم نه در انتخاباتى شرکت کرده بودیم، نه از مردم کوچه و بازار معمولى مى‌شنیدیم که شرکت کنند؛ انتخاباتى وجود نداشت.....
بى‌اعتنائى به پیشرفت علمى، ترویج خودکم‌بینى ملّى و بزرگنمایى غربى؛ حالا کار علمى که پیشرفت نمیکرد، حرکت علمى به معناى واقعى کلمه که اصلاً وجود نداشت، در رسانه‌ها ذائقه‌ى مردم را به واردات عادت دادند که این عادت متأسّفانه تا امروز باقى است.
5) علّت دشمنى دشمنان با نظام اسلامى در درجه‌ى اوّل همین است که در یک نقطه‌ى حسّاس، در یک کشور ثروتمند، در یک کشورِ از لحاظ موقعیّت راهبردىْ فوق‌العاده مهم - که اینها توانسته بودند یک رژیم دست‌نشانده‌ى فاسد متّصل و مرتبط به خودشان را در آنجا احیا کنند و تقویت کنند - در یک چنین جایى، اسلام، ملّت، آرمانهاى مردمى، آمده است و جایگزین شده است؛ اعتنائى به خواستهاى دشمنان ندارد؛ درست در جهت مقابل آن جهاتى که آن رژیم حرکت میکرد حرکت میکند.
6) آن‌وقتى که شما دشمن را و ترفندهاى دشمن را بشناسید، دشمن بناچار از دشمنى دست خواهد کشید؛ آن‌وقتى که شما دچار غفلت باشید، به دشمن اعتماد کنید، آن‌وقت دشمن فرصت پیدا خواهد کرد که مقاصد خود و هدفهاى خود را در کشور به‌وجود بیاورد.
7) فکر اساسى این است که کارى کنید که کشور از اَخم دشمن ضربه نبیند، از تحریم دشمن لطمه نخورد.
Dirol من با مذاکره کردن مخالف نیستم؛ مذاکره کنند؛ تا هروقت میخواهند مذاکره کنند! من معتقدم باید دل را به نقطه‌هاى امیدبخش حقیقى سپرد، نه به نقطه‌هاى خیالى نه به نقطه‌هاى خیالى، آنچه لازم است این است.

[h=1][/h]

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی روز سه شنبه در دیدار رئیس و نمایندگان مجلس خبرگان رهبری، پایبندی مردم و مسئولان بر شاخص‌ها و اصول نظام اسلامی و بیان صریح و بدون هراس آنها، و ایستادگی و حضور هوشمندانه در صحنه را عامل سربلندی نظام و پیشرفت كشور در عرصه‌های مختلف از جمله موفقیت بزرگ در موضوع هسته‌ای دانستند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری ، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای تصریح كردند: انتخابات مجلس هشتم یكی دیگر از عرصه‌های مهم است كه به لطف خداوند متعال و با حضور گسترده مردم و انتخاب نمایندگان اصلح نتیجه انتخابات به صلاح مردم و كشور و مایه پیشرفت، عزت و عظمت بیش از پیش نظام جمهوری اسلامی خواهد شد.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به حركت رو به جلو نظام اسلامی در 29 سال گذشته و به ویژه پیشرفت‌های كشور در سال‌های اخیر افزودند: یك نمونه از پیشرفت‌های نظام اسلامی، مسئله هسته‌ای است كه ملت ایران در این موضوع، حقاً و انصافاً به یك موفقیت بزرگ و پیشرفت چشمگیر دست یافته است.
جمهوری اسلامی حقیقت واحدی است كه براساس اصول و مبانی اسلام، ساختی جدید از نظام سیاسی و اجتماعی را تشكیل می دهد، بنابراین شاخص‌های نظام اسلامی با شاخص‌های جهانی متفاوت است و شاخص‌های جهانی نمی‌تواند ملاك و معیار نظام اسلامی باشد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای خاطرنشان كردند: همان كسانی كه می‌گفتند باید فعالیت هسته‌ای ایران برچیده شود اكنون می‌گویند ما حاضر به قبول پیشرفت‌های شما هستیم به شرط آنكه برای مدت محدودی ادامه پیدا نكند، كه این مسئله، پیشرفت بزرگی است كه جز با استقامت به دست نمی‌آمد.
ایشان نقش شخص رئیس جمهور و ایستادگی وی را در پیشرفت موضوع هسته‌ای بسیار بارز دانستند و افزودند: در كنار ایستادگی ملت، مجلس هفتم نیز برخلاف تلاش عده‌ای در دوره قبل، واقعاً در موضوع هسته‌ای ایستادگی و پافشاری كرد.

در كنار ایستادگی ملت، مجلس هفتم نیز برخلاف تلاش عده‌ای در دوره قبل، واقعاً در موضوع هسته‌ای ایستادگی و پافشاری كرد.رهبر انقلاب اسلامی با قدردانی و سپاسگزاری فراوان و صمیمانه از قشرهای مختلف مردم، مراجع محترم، روحانیت معظم و مسئولان در بخش‌های مختلف به ویژه دولت و مجلس به دلیل اتخاذ مواضع صریح در موضوع هسته‌ای تأكید كردند:‌ حضور هوشمندانه مردم در صحنه و وحدت‌نظر مسئولان، در هر موضوعی همواره موجب استحكام نظام اسلامی خواهد شد.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، انتخابات هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی را یكی دیگر از عرصه‌های مهم برشمردند و با اشاره به عملكرد خوب مجلس هفتم، افزودند: به لطف خداوند متعال، مردم در این دوره از انتخابات نیز حضور خوبی خواهند داشت و امیدواریم مردم با انتخاب نمایندگانی شجاع، مؤمن، صریح در بیان ارزش‌ها و اصول انقلاب، كاردان و دلسوز مردم، مجلسی فعال‌تر و پرتلاش‌تر در جهت تامین منافع نظام و كشور تشكیل دهند.
ایشان همچنین با اشاره به ساختار نظام جمهوری اسلامی ایران به عنوان الگویی بی‌نظیر، در تبیین شاخصها و اصول نظام اسلامی افزودند: جمهوری اسلامی حقیقت واحدی است كه براساس اصول و مبانی اسلام، ساختی جدید از نظام سیاسی و اجتماعی را تشكیل می دهد، بنابراین شاخص‌های نظام اسلامی با شاخص‌های جهانی متفاوت است و شاخص‌های جهانی نمی‌تواند ملاك و معیار نظام اسلامی باشد.

رهبر انقلاب اسلامی با تأكید بر اینكه متفاوت بودن شاخص‌ها به معنای استفاده نكردن از علم و تجربیات موفق دیگران نیست، خاطرنشان كردند: ارزیابی موفق بودن تجربیات دیگران نیز باید براساس شاخص‌های نظام اسلامی باشد.
به لطف خداوند متعال، مردم در این دوره از انتخابات نیز حضور خوبی خواهند داشت و امیدواریم مردم با انتخاب نمایندگانی شجاع، مؤمن، صریح در بیان ارزش‌ها و اصول انقلاب، كاردان و دلسوز مردم، مجلسی فعال‌تر و پرتلاش‌تر در جهت تامین منافع نظام و كشور تشكیل دهند.

[h=2]شاخصهای نظام اسلامی[/h]حضرت آیت‌الله خامنه‌ای شاخص‌های نظام اسلامی را محكمات انقلاب و خط امام خمینی (ره) دانستند و تصریح كردند: خط امام راحل همان شاخص‌های اسلام اصیل است وحضرت امام (ره) در بیان اصول اسلام و ارزش‌های انقلاب ، بسیار صریح و روشن عمل می كردند و درخصوص عمل به آنها نیز با هیچ‌كس تعارف نداشتند.
ایشان در تبیین شاخص‌های نظام اسلامی، به عدالت اشاره كردند و افزودند: عدالت اعم از اقتصادی، قضایی و اجتماعی از اصول قطعی نظام اسلامی است.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به عدالت اقتصادی و لزوم رعایت آن از جانب مسئولان نظام اسلامی تأكید كردند: همان‌گونه كه حضرت علی (ع) می‌فرمایند ، شاخص در رعایت عدالت اقتصادی برای مسئولان، مقایسه زندگی خود با پایین‌ترین طبقات مردم است.
شاخص در رعایت عدالت اقتصادی برای مسئولان، مقایسه زندگی خود با پایین‌ترین طبقات مردم است.حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، اتخاذ مواضع صریح و آشكار در مقابل جبهه دشمنان و افتخار به اصول و ارزش‌های انقلاب اسلامی را از دیگر شاخص‌های نظام اسلامی برشمردند و افزودند:‌ تدابیر نظام اسلامی را می‌توان براساس مصلحت، اشكار یا مخفی كرد اما هویت نظام اسلامی باید همواره آشكار باشد زیرا تابلوی نظام جمهوری اسلامی ایران است.
ایشان با تأكید بر اینكه نباید در بیان ارزش‌ها و اصول انقلاب تعارف و واهمه‌ای داشت، خاطرنشان كردند: اعلام صریح ارزش‌ها و اصول موجب سربلندی و حركت رو به جلو نظام اسلامی می‌شود.
رهبر انقلاب اسلامی،‌ همراهی و تبادل نظر نیروهای معتقد به انقلاب و پررنگ كردن مرزها با دشمن را از جمله شاخص‌های نظام اسلامی دانستند و افزودند:‌ مجموعه نیروهای معتقد به انقلاب با سلایق و عقاید مختلف باید در چارچوب اصول با یكدیگر اتحاد و همكاری داشته باشند و مرزهای فكری، عقیدتی و ارزشی خود را با دشمن پررنگ كنند.

[h=2]تقسیم بندی سیاسیون جامعه، توطئه دشمن است[/h]حضرت آیت‌الله خامنه‌ای تهاجم فرهنگی دشمن را منحصر به مسائل فرهنگی ندانستند و با اشاره به استفاده دشمن از ابزار فرهنگی برای تأثیرگذاری در مسائل سیاسی و اقتصادی خاطرنشان كردند: یكی از این نمونه‌ها، تبلیغات و تلاش دشمن برای تقسیم‌بندی سیاسیون و نخبگان سیاسی كشور به تندرو و میانه رو است.
ایشان در همین خصوص افزودند: در تقسیم‌بندی دشمن ، كسانی كه به اصول نظام اسلامی معتقد باشند ،‌ تندرو معرفی می‌شوند.
رهبر انقلاب اسلامی با تأكید بر اینكه مسئولان ارشد نظام در طول سال‌های گذشته همواره از مخلصین امام (ره) و پایبند به اصول بوده اند، خاطرنشان كردند: بحمدالله فضای كنونی كشور و گفتمان حاكم بر جامعه، گفتمان پایبندی بر اصول و ارزشها است و مسئولان، اعم از اعضای دولت،‌ نمایندگان مجلس و بخش‌های دیگر به پایبندی به اصول نظام اسلامی افتخار می‌كنند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای افزودند: دشمن با استفاده از شگرد رایج خود برای تقسیم‌بندی عرصه سیاسی كشور به تندرو و میانه رو، تلاش می‌كند با گفتمان حاكم بر پایبندی به اصول انقلاب اسلامی مقابله كند و به صراحت نیز اعلام كرده است كه باید فشار به ایران را افزایش داد تا در دو انتخابات مهم آینده، میانه‌روها یا همان افرادی كه به اصول و نظام جمهوری اسلامی معتقد نیستند برسر كار بیایند.
ایشان با تأكید بر اینكه اكثریت مردم و مسئولان به اصول نظام و انقلاب معتقدند تصریح كردند:‌ این اصول باید مبنای همكاری و اتحاد ملی قرار گیرد و اقلیتی هم كه این اصول را قبول ندارند، به عنوان شهروند از حقوق عمومی برخوردار هستند.

اقلیتی كه اصول نظام و انقلاب را قبول ندارند، به عنوان شهروند از حقوق عمومی برخوردار هستند.رهبر انقلاب اسلامی تصریح كردند نظام جمهوری اسلامی ایران به بركت استقامت، شجاعت، فداكاری و حضور مردم در صحنه همواره حركت رو به پیشرفت داشته و اكنون به قدرت اول منطقه و كشوری تأثیرگذار در بسیاری از مسائل جهانی تبدیل شده است.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای همچنین با اشاره به برخی مطالب نمایندگان محترم مجلس خبرگان در نشست اخیر درباره لزوم وحدت بیش از پیش در جامعه تأكید كردند: با توجه به جایگاه نظام اسلامی در جهان و در منطقه و تلاشهای دشمنان برضد نظام، وحدت و همدلی یكی از نیازهای ضروری كنونی كشور است.
دشمن با استفاده از شگرد رایج خود برای تقسیم‌بندی عرصه سیاسی كشور به تندرو و میانه رو، تلاش می‌كند با گفتمان حاكم بر پایبندی به اصول انقلاب اسلامی مقابله كند و به صراحت نیز اعلام كرده است كه باید فشار به ایران را افزایش داد تا در دو انتخابات مهم آینده، میانه‌روها یا همان افرادی كه به اصول و نظام جمهوری اسلامی معتقد نیستند برسر كار بیایند.

ایشان خاطرنشان كردند: البته این وحدت الزاماتی نیز دارد كه از جمله آنها كوتاه آمدن سلایق مختلف از برخی رفتارها، اظهارات و پافشاری‌ها است.

[h=2]صف آرایی فرهنگی، یك مساله درجه اول در دنیا[/h]رهبر انقلاب اسلامی همچنین مسئله فرهنگ و صف‌آرایی فرهنگی در دنیا را یك مسئله درجه اول و بسیار با اهمیت دانستند و افزودند: فرهنگ همانند هوای تنفسی در یك جامعه است كه اگر این هوا سالم باشد، در رفتار، منش و جهت‌گیری افراد تأثیرگذار خواهد بود.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای خاطرنشان كردند: مسائل فرهنگی نیازمند بحث‌های مبسوط و تأمل و تعمق بیشتر از جانب همه مسئولان است.
در ابتدای این دیدار آیت‌الله هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس خبرگان یكی از ویژگیهای نشست اخیر مجلس خبرگان را فضای حاكم برای اتحاد، همدلی و همراهی با مسئولان دانست و افزود: انسجام اسلامی نیز یكی از موضوعات مورد توجه در نشست اخیر بود كه بر لزوم تلاش بیشتر در این خصوص تأكید شد.
وی همچنین از رهنمودهای مقام معظم رهبری و زمینه‌سازی ایشان برای برگزاری پرشورتر انتخابات مجلس هشتم قدردانی كرد.
آیت‌الله یزدی نائب رئیس مجلس خبرگان نیز ضمن ارائه گزارشی از سومین اجلاس دوره چهارم خبرگان گفت: در این نشست علاوه بر ارائه گزارش دبیرخانه و كمیسیون‌های مربوط، برخی نمایندگان در نطق‌های خود درخصوص مسائل مختلف كشور از جمله مسائل فرهنگی، لزوم حفظ وحدت، و ضرورت اتحاد میان علمای اسلام دیدگاههای خود را بیان كردند.

[h=1]اجازه ندهيد آرزوهاي مخالفان استقلال و پيشرفت کشور محقق شود
[/h]

حضرت آيت الله خامنه‌اي ـ رهبر معظم انقلاب اسلامي، در ديدار اعضاي ستاد برگزاري مراسم بيستمين سالگرد ارتحال حضرت امام خميني (ره)، امام راحل عظيم الشأن را نماد «اسلام»، و رمز «استقلال، عزت و وحدت» ملي خواندند و تأکيد کردند: اين مواريث گرانقدر امام (ره) را بايد با همه وجود حفظ کرد و ياد امام (ره) را به عنوان موهبتي الهي، همواره زنده نگه داشت.
ايشان تجلي و درک ابعاد جديدي از شخصيت امام (ره) را، با وجود گذشت سال‌ها از رحلت آن بزرگوار، نشانه ظرفيت عظيم امام راحل دانستند و افزودند: معمار کبير انقلاب اسلامي، از چنان اهليت، شايستگي و ظرفيتي برخوردار بود که پروردگار متعال، رحمت و اراده خود را از طريق او متجلي ساخت و امام (ره) را مهم‌ترين وسيله تحقق معجزه عظيم الهي يعني پيروزي انقلاب اسلامي قرار داد.
حضرت آيت الله خامنه‌اي در تبيين ابعاد وجودي امام خميني (ره) به عنوان مظهر و رمز اتحاد ملي مردم ايران، خاطرنشان کردند: امام بزرگوار ما، کانون درخشان وحدت «قلبي، روحي و عملي» ملت بود و حتي مخالفانش، در دل به او احترام مي‌گذاشتند و عظمت امام (ره) را تصديق و تحسين مي‌کردند.
رهبر انقلاب اسلامي «اتکا، افتخار و اعتزاز امام (ره) به اسلام ناب» را، رمز تبديل آن بزرگوار به «نماد اسلام» در ايران و جهان اسلام برشمردند و افزودند: با گذشت 20 سال از رحلت آن عزيز، ملت ايران و ملت‌هاي مسلمان، همچنان امام (ره) را نماد اسلام مي دانند و اين حقيقتي انکارناپذير است.
با گذشت 20 سال از رحلت آن عزيز، ملت ايران و ملت‌هاي مسلمان، همچنان امام (ره) را نماد اسلام مي دانند و اين حقيقتي انکارناپذير است.

ايشان علاقه عميق و قلبي ملت ايران به امام (ره) را باعث غلبه مستمر گفتمان امام (ره) بر گفتمان‌هاي ديگر دانستند و خاطرنشان کردند: فضاي عمومي جامعه، سرشار ياد تعالي‌بخش و نشاط‌آفرين امام (ره) است و همه جريان‌هاي سياسي، حتي کساني که از لحاظ فکري، همه مباني و زيرساخت‌هاي نظري امام (ره) را قبول ندارند، خود را پيرو و طرفدار امام (ره) معرفي مي کنند چرا که مي‌دانند براي توده‌هاي عظيم ملت که نظام متکي بر آراي آن‌هاست، طرفداري از امام يک ارزش محسوب مي‌شود و اين واقعيتي کاملاً تأمل برانگيز است.

حضرت آيت الله خامنه‌اي، اصول ثابت و مستحکم امام خميني (ره) را که از متن اسلام، استخراج شده است، رمز حمايت ملت‌ها و روشنفکران جهان اسلام از امام (ره) خواندند و خاطرنشان کردند: امام بزرگوار، بدون کوچک‌ترين رودربايستي با ديگران و بي‌اعتنا به اصطلاحات و مفاهيم روشنفکري شرق و غرب، اسلام ناب را به صراحت بيان و به آن اعتزاز و افتخار مي کرد و ملت‌ها و روشنفکران سراسر جهان اسلام نيز به همين علت جذب آن شخصيت عظيم الهي شده اند.
رهبر انقلاب اسلامي، امام خميني (رض) را، نماد حقيقي استقلال و عزت ملي برشمردند و افزودند: پروردگار حکيم، آن بنده صالح خود را به گونه‌اي آفريده و پرورش داده بود که بدون کوچک‌ترين احساس حقارت، در مقابل هجوم گردنکشان سياسي جهان مي‌ايستاد و در مقابل سيل تهمت‌هايي که اصول او را ارتجاعي و بنيادگرايي مي‌خواندند با افتخار و عزت کامل، از اسلام ناب دفاع مي‌کرد و به همين دليل به نماد حقيقي عزت ملي مردم ايران تبديل شد.
حضرت آيت الله خامنه‌اي، با اشاره به تلاش صدساله دشمنان براي القاي احساس حقارت در ملت ايران خاطرنشان کردند: امام (ره) با نفس عيسوي خود، اين ملت را در مقابل زورگويان جهاني، به ملتي سربلند و سرافراز مبدل ساخت و ملت قدرشناس ايران، با درک عميق اين واقعيت آن عزيز سفر کرده را نماد و رمز استقلال ملي خود مي داند.
رهبر معظم انقلاب متحد شدن اقوام مختلف ايراني، پيروان مذاهب گوناگون و جناح‌ها و جريان‌هاي سياسي را حول محور امام (ره)، جلوه اي از ظرفيت وحدت بخش امام راحل برشمردند و تأکيد کردند: عده‌اي در تلاشند اين اتحاد پربرکت ملي را برهم زنند به همين علت، همين که در جايي، وحدت ملي متجلي مي شود تلاش مي‌کنند در جايي ديگر، با تحريک آدمهاي سطحي و مديريت پشت صحنه برخي عناصر، وحدت ملي را خدشه دار کنند.
امام (ره) با نفس عيسوي خود، اين ملت را در مقابل زورگويان جهاني، به ملتي سربلند و سرافراز مبدل ساخت و ملت قدرشناس ايران، با درک عميق اين واقعيت آن عزيز سفر کرده را نماد و رمز استقلال ملي خود مي داند.

حضرت آيت الله خامنه‌اي، با اشاره به شرارتي که باعث فاجعه آفريني در زاهدان شد افزودند: پس از آن دشمنان سعي مي‌کردند اوضاع را به هم بريزند اما همه بايد با هوشياري اجازه ندهند که آرزوهاي مخالفان استقلال و پيشرفت کشور محقق شود که البته مردم به فضل الهي هوشيارند و براساس فهم ويژه خود عمل مي کنند.
ايشان، آحاد ملت را اعم از شيعه و سني، اقوام مختلف و جريان‌هاي گوناگون سياسي و اجتماعي به حفظ و تحکيم وحدت ملي به عنوان ميراث گرانقدر امام فراخواندند و تأکيد کردند: در همه مسائل از جمله انتخابات، بايد بر مباني مشترک از جمله قانون اساسي تکيه کرد و با حفظ احترام يکديگر و نگه‌داشتن حرمت اصول و مباني اجازه نداد برخي اختلاف نظرهاي طبيعي، به زمينه‌اي براي خدشه به اتحاد ملي تبديل شود.
حضرت آيت الله خامنه‌اي هم‌چنين با تشکر صميمانه از زحمات دست‌اندرکاران ستاد برگزاري مراسم سالگرد ارتحال امام به ويژه محمدعلي انصاري ـ رييس اين ستاد ـ، خاطرنشان کردند: آحاد مردم قدرشناس ايران به مراسم 14 خرداد احساس دلبستگي دارند و به گونه‌اي عمل شود که حضور مردم در اين مراسم، سهل‌تر و راحت‌تر باشد.
در ابتداي اين ديدار محمدعلي انصاري ـ رييس ستاد برگزاري بيستمين سالگرد ارتحال امام خميني (ره) ـ در گزارشي از نحوه برگزاري اين مراسم گفت: با توجه به در پيش بودن دهمين دوره انتخابات رياست جمهوري، محور اصلي برنامه‌هاي فرهنگي امسال، تبيين اهميت حضور مردم در صحنه سياسي کشور از ديدگاه امام خميني (ره) است؛ ضمن آن که اصلاح الگوي مصرف در سيره امام (ره) نيز استخراج و به صورت گسترده در اختيار مردم قرار داده خواهد شد.
انصاري افزود: با همکاري بسيار خوب و شايسته همه دستگاه‌هاي اجرايي و دولتي، مراسم بيستمين سالگرد ارتحال امام خميني (ره)، به مراسم باشکوهي براي تجلي وحدت همه وفاداران امام (ره) و بيعت با آرمان‌هاي امام خميني (ره) و خلف شايسته او رهبر انقلاب اسلامي تبديل خواهد شد.

منبع: پايگاه خبري کلمه

۱۳۹۳/۱۰/۱۹ بیانات در دیدار مسئولان نظام و میهمانان بیست و هشتمین کنفرانس بین‌المللى وحدت اسلامى‌
در سالروز میلاد پیامبر اکرم و امام جعفر صادق (صلوات‌الله‌علیهما)
1) همین‌قدر که ما ولو در اظهاراتمان کنار یکدیگر قرار بگیریم، عظمت میبخشد به دنیای اسلام؛ عظمت میبخشد به شخصیّت امّت اسلامی. هرجا نمونه‌هایی از این اجتماع را ما مشاهده کردیم، ولو تن‌ها، جسمها در کنار هم قرار گرفتند، دیدیم انعکاس آن در دنیا مایه‌ی شرف و آبروی اسلام و مسلمین شد؛ مایه‌ی آبروی پیغمبر شد. نماز عید را که میخوانیم، کنار هم قرار میگیریم، میگوییم:اَلَّذی جَعَلتَهُ لِلمُسلِمینَ عیداً وَ لِمُحَمَّدٍ صلّی‌الله‌علیه‌وآله ذُخراً وَ شَرَفاً وَ کَرامَتاً وَ مَزیداً؛ صِرف کنار هم قرار گرفتن جسمها در نماز، برای پیغمبر مایه‌ی شرف است؛ برای امّت اسلامی مایه‌ی اعزاز و احترام است. اجتماع حج همین‌جور است. امسال شما ملاحظه کردید در اربعین حسینی میلیون‌ها انسان در کنار هم قرار گرفتند؛ خود این حرکت عظیم یک جمعی از مسلمانها - البتّه مخصوص شیعه نبود، سنّی‌ها هم بودند - که در دنیا انعکاس پیدا کرد، تعظیم کردند؛ تجلیل کردند؛ آن را بزرگ‌ترین گردهمایی عالم به حساب آوردند؛ چه کسانی؟ آنهایی که دارند مسائل اسلامی را رصد میکنند.
2) آن تشیّعی که ارتباط به ام‌آی‌شش انگلیس داشته باشد، آن تسنّنی که مزدور سی‌آی‌ای آمریکا باشد، نه آن شیعه است، نه آن سنّی است؛ هر دو ضدّ اسلامند.

To the Youth in Europe and North America

class: contentpaneopen

[TD="class: createdate colspan: 2 align: left"] 21/01/2015 [/TD]
[TD="colspan: 2"]

Message of ayatollah Seyyed Ali Khamenei
Leader of The Islamic Republic of Iran

In the name of God

the Beneficent the Merciful

To the Youth in Europe and North America

The recent events in France and similar ones in some other Western countries have convinced me to directly talk to you about them. I am addressing you

[the youth] not because I overlook your parents rather it is because the future of your nations and countries will be in your hands; and also I find that the sense of quest for truth is more vigorous and attentive in your hearts.

I don’t address your politicians and statesmen either in this writing because I believe that they have consciously separated the route of politics from the path of righteousness and truth.

I would like to talk to you about Islam

particularly the image that is presented to you as Islam. Many attempts have been made over the past two decades almost since the disintegration of the Soviet Union to place this great religion in the seat of a horrifying enemy. The provocation of a feeling of horror and hatred and its utilization has unfortunately a long record in the political history of the West.

Here

I don’t want to deal with the different phobias with which the Western nations have thus far been indoctrinated. A cursory review of recent critical studies of history would bring home to you the fact that the Western governments’ insincere and hypocritical treatment of other nations and cultures has been censured in new historiographies.

The histories of the United States and Europe are ashamed of slavery
embarrassed by the colonial period and chagrined at the oppression of people of color and non-Christians. Your researchers and historians are deeply ashamed of the bloodsheds wrought in the name of religion between the Catholics and Protestants or in the name of nationality and ethnicity during the First and Second World Wars. This approach is admirable.

By mentioning a fraction of this long list

I don’t want to reproach history; rather I would like you to ask your intellectuals as to why the public conscience in the West awakens and comes to its senses after a delay of several decades or centuries. Why should the revision of collective conscience apply to the distant past and not to the current problems? Why is it that attempts are made to prevent public awareness regarding an important issue such as the treatment of Islamic culture and thought?

You know well that humiliation and spreading hatred and illusionary fear of the “other” have been the common base of all those oppressive profiteers. Now

I would like you to ask yourself why the old policy of spreading “phobia” and hatred has targeted Islam and Muslims with an unprecedented intensity. Why does the power structure in the world want Islamic thought to be marginalized and remain latent? What concepts and values in Islam disturb the programs of the super powers and what interests are safeguarded in the shadow of distorting the image of Islam? Hence my first request is: Study and research the incentives behind this widespread tarnishing of the image of Islam.

My second request is that in reaction to the flood of prejudgments and disinformation campaigns
try to gain a direct and firsthand knowledge of this religion. The right logic requires that you understand the nature and essence of what they are frightening you about and want you to keep away from.

I don’t insist that you accept my reading or any other reading of Islam. What I want to say is: Don’t allow this dynamic and effective reality in today’s world to be introduced to you through resentments and prejudices. Don’t allow them to hypocritically introduce their own recruited terrorists as representatives of Islam.

Receive knowledge of Islam from its primary and original sources. Gain information about Islam through the Qur’an and the life of its great Prophet. I would like to ask you whether you have directly read the Qur’an of the Muslims. Have you studied the teachings of the Prophet of Islam and his humane

ethical doctrines? Have you ever received the message of Islam from any sources other than the media?

Have you ever asked yourself how and on the basis of which values has Islam established the greatest scientific and intellectual civilization of the world and raised the most distinguished scientists and intellectuals throughout several centuries?

I would like you not to allow the derogatory and offensive image-buildings to create an emotional gulf between you and the reality

taking away the possibility of an impartial judgment from you. Today the communication media have removed the geographical borders. Hence don’t allow them to besiege you within fabricated and mental borders.

Although no one can individually fill the created gaps

each one of you can construct a bridge of thought and fairness over the gaps to illuminate yourself and your surrounding environment. While this preplanned challenge between Islam and you the youth is undesirable it can raise new questions in your curious and inquiring minds. Attempts to find answers to these questions will provide you with an appropriate opportunity to discover new truths.

Therefore

don’t miss the opportunity to gain proper correct and unbiased understanding of Islam so that hopefully due to your sense of responsibility toward the truth future generations would write the history of this current interaction between Islam and the West with a clearer conscience and lesser resentment.

Seyyed Ali Khamenei

21st Jan. 2015

Published At 18:57 Z


[/TD]

class: contentpaneopen

[TD="class: contentheading"][/TD]
[TD="class: buttonheading align: right"][/TD]

إلى جمیع الشباب فی أوروبا وأمریكا الشمالیة

class: contentpaneopen

[TD="class: createdate colspan: 2"] 21/01/2015 [/TD]
[TD="colspan: 2"] بسم الله الرحمن الرحیم
إن الأحداث الأخیرة فی فرنسا وما شابهها فی بعض الدول الغربیة أقنعتنی أن أتحدّث إلیكم مباشرة.
أتحدّث إلیكم أیّها الأعزة دون أن اتجاهل دور والدیكم، لأنی أرى مستقبل شعبكم وأرضكم بأیدیكم، وأرى أن الإحساس بضرورة معرفة الحقیقة فی قلوبكم أكثر حیویة ووعیاً. وكذلك فإنی لا أخاطب الساسة والمسؤولین عندكم لأنی أتصور أنهم بعلمٍ ودرایةٍ منهم فصلوا درب السیاسة عن مسار الصدق والحقیقة.

حدیثی معكم عن الإسلام وبصورةٍ خاصةٍ عن الصورة التی یعرضونها عن الإسلام لكم.

قبل عقدین وإلى یومنا هذا، ای بعد انهیار الإتحاد السوفیتی تقریباً جرت محاولات كثیرة لإعطاء هذا الدین العظیم موقع العداء المخیف. وللأسف إن عملیة إثارة مشاعر الرعب والفزع والنفور واستغلالها لها ماضٍ طویلٍ فی التاریخ السیاسی للغرب.
لا أرید هنا أن أتعرض إلى ما یثیرون من أنواع الرعب فی قلوب الشعوب الغربیة وعند استعراضكم العابر للدراسات التاریخیة والنقدیة المعاصرة ستجدون كیف تؤنب الكتابات التاریخیة الأعمال الكاذبة والمزیِّفة للدول الغربیة تجاه سائر الشعوب والثقافات. إن تاریخ أوروبا وأمریكا یطأطئ رأسه خجلاً أمام سلوكه الإسترقاقی والإستعماری وظلمه تجاه الملوّنین وغیر المسیحیین. ثم انّ المؤرخین والباحثین لدیكم عندما یمرون على عملیات سفك الدماء باسم الدین بین البروتستان والكاثولیك أو باسم القومیة والوطنیة إبان الحربین العالمیین الأولى والثانیة یشعرون بالمرارة والإنحطاط.
وهذا بحد ذاته یدعو الى التقدیر؛ ولست استهدف من خلال استعادة قسم من هذه القائمة الطویلة جَلد التاریخ ولكنی أرید منكم أن تسألوا كل مثقفیكم ونخبكم لماذا لا یستقیظ الوجدان العام فی الغرب دائما إلا مع تأخیر عشرات السنین وربما المئات من السنین؟ ولماذا كانت عملیة النظر فی الوجدان العام تتّجه نحو الماضی البعید وتهمل الأحداث المعاصرة؟

لماذا نجدهم فی موضوع مهم من قبیل أسلوب التعاطی مع الثقافة والفكر الإسلامی یمنعون من تكوّن وعی عام لدیكم؟

أنتم تعلمون جیداً أن التحقیر و إیجاد حالة النفور والرهاب الموهوم من الآخرین تشكل أرضیة مشتركة لكل تلك الإستغلالات الظالمة. أرید الآن أن تسألوا أنفسكم لماذا استهدفت سیاسة نشر الرعب والنفور القدیمة الإسلام والمسلمین بقوة وبشكل لا سابقة لها؟ لماذا یتّجه نظام القوة والسلطة فی عالمنا الیوم نحو تهمیش الفكر الإسلامی وجرّه الى حالة الإنفعال؟

هل هناك مفاهیم وقیم فی الإسلام تزاحم برامج ومشاریع القوى الكبرى وما هی المنافع التی تتوخاها هذه القوى من وراء طرح صورة مشوّهة وخاطئة عن الإسلام. ولهذا فإن طلبی الأوّل منكم أن تتساءلوا وتتحروا عن عوامل هذا التعتیم الواسع ضد الإسلام.

الأمر الثانی الذی أطلبه منكم أن تقوموا كردِّ فعلٍ لسیل الإتهامات والتصورات المسبقة والإعلام السلبی وأن تسعوا لتكوین معرفة مباشرة ودونما واسطة عن هذا الدین. إن المنطق السلیم یقتضی أن تدركوا حقیقة الأمور التی یسعون لإبعادكم عنها وتخویفكم منها فما هی وما هی أبعادها وحقیقتها؟

أنا لا أصرّ علیكم أن تقبلوا رؤیتی أو أیة رؤیة أخرى عن الإسلام، لكنی أدعوكم ألّا تسمحوا أن یستفید هؤلاء من الإدعاءات المرائیة للإرهابیین العملاء لهم وتقدیمهم لكم بإعتبارهم مندوبی الإسلام. علیكم أن تعرفوا الإسلام من مصادره الأصیلة ومنابعه الأولى. تعرّفوا على الإسلام عبر القرآن الكریم وسیرة الرسول الأعظم (صلّى الله علیه وآله وسلّم). وأودّ هنا أن أتساءل: هل راجعتم قرآن المسلمین مباشرة؟ هل طالعتم أقوال رسول الإسلام(صلّى الله علیه وآله وسلّم) وتعالیمه الإنسانیة والأخلاقیة؟ هل اطلعتم على رسالة الإسلام من مصدر آخر غیر الإعلام؟ هل سألتم أنفسكم كیف استطاع الإسلام ووفق أیة قیم طوال قرون متمادیة أن یقیم أكبر حضارة علمیة وفكریة فی العالم وأن یربی أفضل العلماء والمفكرین؟

أطالبكم ألّا تسمحوا لهم بوضع سدّ عاطفی واحساسی منیع بینكم و بین الواقع عبر رسم صورة سخیفة كاذبة عن الإسلام لیسلبوا منكم إمكانیة الحكم الموضوعی. والیوم حیث نرى أن أجهزة التواصل اخترقت الحدود الجغرافیة، علیكم ألّا تسمحوا لهم أن یحاصروكم فی الحدود الذهنیة المصطنعة، وإن كان من غیر الممكن لأی أحد أن یملأ الفراغات المستحدثة بشكل فردی ولكن كلاً منكم یستطیع هادئاً لتوعیة نفسه وبیئته أن یقیم جسراً من الفكر والإنصاف على هذه الفراغات.

إن هذا التحدی المبرمج من قبل لنوع العلاقة بین الإسلام وبینكم أنتم الشباب أمر مؤلم، لكن بإمكانه أن یثیر تساؤلات جدیدة فی ذهنكم الوقاد والباحث.

إن سعیكم لمعرفة الأجوبة على هذه التساؤلات یشكل فرصة سانحة لكشف الحقائق الجدیدة أمامكم، وعلیه یجب أن لا تفوتوا هذه الفرصة للوصول الى الفهم الصحیح ودرك الواقع دون حكم مسبق؛ ولعلّه من آثار تحملّكم هذه المسؤولیة تجاه الواقع، أن تقوم الأجیال الآتیة بتقییم هذه الفترة من تاریخ التعامل الغربی مع الإسلام، بألمٍ أقل زخماً ووجدانٍ أكثر اطمئناناً. السید على الخامنئی

2015/01/21[/TD]

class: contentpaneopen align: left

[TD="class: contentheading align: left"][/TD]
[TD="class: buttonheading align: right"][/TD]

Mensaje del gran líder los estudiantes en general de Europa y Norte América
class: contentpaneopen

[TD="class: createdate colspan: 2"] 22-01-2015 [/TD]
[TD="colspan: 2"]

En el nombre de Dios el Clemente el MisericordiosoA los estudiantes en general de Europa y Norte América:Los sucesos últimos en Francia y en otros países occidentales me convencieron para que hable directamente con vosotros jóvenes sobre estos sucesos. No porque quiera dejar de lado a sus padres y madres sino porque veo el futuro de la Nación y su tierra en sus manos y también veo en ustedes y vuestros corazones el sentimiento de la búsqueda de la verdad más viva e inteligente. En este mensaje no hablo con vuestros políticos y gobernantes. Creo que ellos conscientemente han separado el camino de la veracidad y lo correcto del camino de la política. Mi palabra con vosotros es sobre el Islam y en especial sobre la imagen y rostro que os presentan del Islam. Desde hace dos décadas antes quiere decir casi después del derrumbamiento de la Unión Soviética se han esforzado mucho para que esta gran religión se vea como un enemigo monstruoso. El sentimiento del miedo del odio y el aprovecharse para movilizarlos desgraciadamente tiene un antecedente extenso en la historia política de Occidente. No quiero enumerar en este lugar a los diferentes miedos que han infundido en las naciones occidentales. Ustedes mismos con un breve repaso a las últimas investigaciones críticas sobre la historia ven que han reprochado los revisionistas las actitudes no veraces e insensatas de los gobiernos occidentales con otras culturas y civilizaciones del mundo. La historia de Europa y América esta avergonzada de la esclavitud. Desde la época del colonialismo esta cabizbajo y lo mismo está por la opresión a los negros y los no cristianos. Vuestros investigadores e historiadores se lamentan profundamente por los derramamientos de sangre en nombre de la religión entre católicos y protestantes y a nombre de los nacionalismos y etnias en la primera y segunda guerra mundial. En sí mismo estos sentimientos son elogiables y mi objetivo al repetir este largo índice no es reprochar la historia sino que quiero de vosotros que pregunten a sus intelectuales por qué la conciencia general en Occidente debe despertar y ser informado con un retraso de diez años y a veces de cientos de años.¿Por qué la revisión en la conciencia general debe relacionarse con el pasado lejano y no a los asuntos del día? ¿Por qué en un tema tan importante como la manera del encuentro con la cultura y el pensamiento islámico se niegan a que la gente tenga una información general y correcta? Vosotros sabéis perfectamente que humillar y crear odio y miedo imaginario con respecto a otro siempre ha preparado el terreno para los beneficios opresores. Ahora yo quiero que se pregunten a sí mismos ¿Por qué la política antigua de crear miedo y odio con una fuerza sin antecedentes ha tomado como objetivo al Islam y a los musulmanes. ¿Por qué la estructura del poder en el mundo actual quiere que el pensamiento islámico sea colocado en el margen y en una actitud pasiva?
¿Qué contenidos y valores existen en el Islam que perturban al programa de los grandes poderes y que beneficios tendrán en la sombra de deformar el rostro del Islam?Entonces mi primero pedido a vosotros es que pregunten e investiguen sobre los motivos de esta actitud negativa contra el Islam. Mi segundo pedido es que en reacción a este diluvio de propagandas negativas y prejuicios traten de obtener directamente y sin intermediario el conocimiento de esta religión. Una lógica sana exige que al menos sepáis qué es y qué esencia tiene el Islam que os atemorizan y os hacen escapar de ello. Yo no insisto que acepten mi punto de vista o el de otro en el Islam
sino que les digo que esta realidad fluyente y activa en el mundo actual no os sea presentada con los objetivos contaminados. No permitáis que ostentosamente se presenten a vosotros a los terroristas empleados y mercenarios como representantes del Islam. Conozcan el Islam de las fuentes genuinas y de primera mano. Conozcan al Islam por el camino del Qoran y la vida del gran profeta del Islam.En este momento quiero preguntarles ¿acaso vosotros mismos habéis recurrido directamente al Sagrado Corán de los musulmanes? ¿Acaso han estudiado actitudes del profeta del Islam con otras personas y sus enseñanzas humanas y morales? ¿Acaso hasta hoy han recibido el mensaje del Islam de otras fuentes distintas a los medios de comunicación? ¿Acaso se han preguntado a sí mismos ¿cómo y en base a qué valores fue que el Islam desarrollo a lo largo de los siglos la más grande civilización científica y racional en el mundo? educando a los más elevados científicos y pensadores? Yo pido a vosotros que no permitáis que mostrando una cara desagradable del Islam crean un obstáculo sentimental entre vosotros y la realidad quitándoles la posibilidad de poseer un juicio imparcial. Hoy que los medios de comunicación han roto fronteras geográficas no permitáis que os encierren dentro de las fronteras mentales y falsificadas. Si bien nadie puede en forma individual llenar las grietas realizadas pero cada uno de vosotros puede construir un puente de pensamiento y equidad sobre estas grietas con la intención de aclarar a sí mismos y al ambiente alrededor. Este obstáculo que fue planeado de antemano entre vosotros jóvenes y el Islam aunque es desagradable pero puede crear nuevos interrogantes en vuestra mente curiosa y buscadora.Hacer el esfuerzo para encontrar las respuestas a estas preguntas les otorga una oportunidad beneficiosa para descubrir nuevas verdades. Entonces no pierdan esta oportunidad para comprender correctamente sin perjuicios al Islam quizás por la bendición de su compromiso ante la verdad Las generaciones venideras que escribirán esta parte de la historia acerca del comportamiento de Occidente con el Islam lo hagan con menos molestia y con una conciencia más tranquila.Sayyed ALI jamenei1/11/139321/1/2015
[/TD]