جمع بندی ایه رجم ،نسخ تلاوت

تب‌های اولیه

26 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ایه رجم ،نسخ تلاوت

سلام علیکم ..
ایا امکان دارد که ایه قرانی نسخ بشود و سپس حکم ان باقی بماند : چون در احادیث ما امده است
الشيخ والشيخة إذا زنيا فارجموهما البتة نكالا من الله.
و محققی نوشته بود
إن حديث آية الرجم ونسخ تلاوتها وبقاء حكمها ..
ایا این درست است ؟؟ اگر درست است این تحریف قران نمی شود؟؟

در تفسیر بیان امده است :غير خفي أن القول بنسخ التلاوة بعينه القول بالتحريف والاسقاط
یعنی اعتقاد به نسخ تلاوت عین قول به تحریف و اسقاط است البیان ص205
خوب شيخ طوسی در کتاب عده الاصول می نویسد :
واما نسخ التلاوة مع بقاء الحكم فلا شبهة فيه لما قلناه من جواز تعلق المصلحة بالحكم دون التلاوة وليس لهم أن يقولوا ان الحكم قد ثبت بها فلا يجوز مع زوال التلاوة بقائه وذلك ان التلاوة دلالة على الحكم فليس في عدم الدلالة عدم المدلول عليه الا ترى ان انشقاق القمر ومجرى الشجرة دال على نبوة نبينا
ایا در این عبارت شیخ طوسی باز هم قائل به نسخ تلاوت با بقاء حکم بوده است یا خیر؟؟
هم چنین در مورد ایه رجم که نسخ شده اما حکمش باقی است سید گلپایگانی احادیث را جمع اوری کرده است و اما نمی دانم که رد کرده است یا خیر :
کتاب مورد نظر
و هم چنین شیخ طوسی در کتاب عده الاصول در مورد این بحث می فرماید:
وقد نسخ أيضا التلاوة وبقي الحكم على ما روي من آية الرجم من قول
خوب بالاخره چه هست ایا اعتقاد به نسخ تلاوت با باقی ماندن حکم در نزد شیعه درست است یا خیر ؟؟

ammarshia;473809 نوشت:
ایا امکان دارد که ایه قرانی نسخ بشود و سپس حکم ان باقی بماند : چون در احادیث ما امده است
الشيخ والشيخة إذا زنيا فارجموهما البتة نكالا من الله.
و محققی نوشته بود إن حديث آية الرجم ونسخ تلاوتها وبقاء حكمها ..
ایا این درست است ؟؟ اگر درست است این تحریف قران نمی شود؟؟

با سلام و عرض ادب
درباره نسخ سه نوع نسخ مطرح شده است:
1. نسخ تلاوت و حکم
2.نسخ تلاوت بدون حکم
3.نسخ حکم بدون تلاوت
که اکثر محققان شیعه فقط قسم سوم را قبول کرده اند
سوال شما از نسخ نوع دوم یعنی نسخ تلاوت بدون حکم است
منظور اين است كه لفظ آيه‏ اى، نسخ و از متن قرآن حذف شده است; ولى حكمى كه با آن آيه نازل شده است، هم‏چنان ادامه دارد و بدان عمل مى‏ شود. كسانى كه چنين نسخى را معتقدند، مى‏ گويند: در سوره نور آيه رجم (الشيخ والشيخة اذا زنيا فارجموهما البتة، نكالا من الله...) وجود داشته، سپس تلاوت آن نسخ گرديد، ولى حكم رجم پيرمرد و پيرزن زناكار، هم‏چنان باقى است.
در نقل ديگرى اين آيه را از آيات سوره احزاب، كه آياتش برابر آيات سوره بقره بوده است، دانسته‏ اند(برهان ج6 ص166)
به‏ عقيده شيعه، اين‏ قسم از نسخ نيز، همانند قسم‏ اول، ممنوع و در قرآن اتفاق نيفتاده‏ است. آن‏چه در اين باره نقل گرديده است،
اولا، از يك يا دو نمونه بيشتر نيست، و همين موارد نيز اخبار آحادى هستند كه درباره قرآن - كه ثبوتش با تواتر ونسخ آن نيز با تواتر بايد باشد- كاربردى نداشته از اعتبار ساقط اند. آية الله خوئى دراين‏باره مى‏گويد:
نسخ امر مهمى چون آيه قرآن، اگر واقع شده باشد، نقل آن شيوع پيدامى‏نمود و دليل روشن بر كذب راوى همين است كه ديگران آن را نقل نكرده‏اند.... (6)
التزام به چنين نسخى به معناى التزام به تحريف قرآن است كه هيچ مسلمانى آن را قبول ندارد.
صبحى صالح - كه هم‏چون شيعه از اساس اين تقسيم را قبول ندارد - در بيانى زيبا و رسا مى‏ گويد:
تقسيم مسائل به اقسام، زمانى صحيح است كه براى هر قسمى، شواهد فراوان يا حداقل كافى وجود داشته باشد، تا بتوان قاعده‏ اى را از آن شواهد، استنباط و استخراج نمود; اما براى عاشقان نسخ در اين دو قسم، جز يك يادو نمونه شاهد وجود ندارد. آن‏چه را هم كه ذكر كرده‏ اند، خبرهاى واحدند و مى‏دانيم كه قطع پيدا نمودن در نزول قرآن و نيز نسخ آن با خبرهاى واحدى كه حجيتى ندارند، جايز نيست

ammarshia;473809 نوشت:
در تفسیر بیان امده است :غير خفي أن القول بنسخ التلاوة بعينه القول بالتحريف والاسقاط
یعنی اعتقاد به نسخ تلاوت عین قول به تحریف و اسقاط است البیان ص205
خوب شيخ طوسی در کتاب عده الاصول می نویسد :واما نسخ التلاوة مع بقاء الحكم فلا شبهة فيه لما قلناه من جواز تعلق المصلحة بالحكم دون التلاوة وليس لهم أن يقولوا ان الحكم قد ثبت بها فلا يجوز مع زوال التلاوة بقائه وذلك ان التلاوة دلالة على الحكم فليس في عدم الدلالة عدم المدلول عليه الا ترى ان انشقاق القمر ومجرى الشجرة دال على نبوة نبينا
ایا در این عبارت شیخ طوسی باز هم قائل به نسخ تلاوت با بقاء حکم بوده است یا خیر؟؟
هم چنین در مورد ایه رجم که نسخ شده اما حکمش باقی است سید گلپایگانی احادیث را جمع اوری کرده است و اما نمی دانم که رد کرده است یا خیر :
کتاب مورد نظر
و هم چنین شیخ طوسی در کتاب عده الاصول در مورد این بحث می فرماید:
وقد نسخ أيضا التلاوة وبقي الحكم على ما روي من آية الرجم من قول
خوب بالاخره چه هست ایا اعتقاد به نسخ تلاوت با باقی ماندن حکم در نزد شیعه درست است یا خیر ؟؟

در مورد بیانات علما و فقهای شیعه و نظریه اجتهادی آنها در باره یک مساله باید بحث اجتهادی شود و تمامی حرف های آنها در کنار هم بیاید و مجتهدی در باره آن اظهار نظر کرده و آن را بررسی کند
به نظر اینگونه بحث ها بیشتر مدرسه ای و جایش در دروس خارج مجتهدین است و وقت موسعی می طلبد که نقض و ابرام ما معنا پیدا کند
باز هم اگر اصرار بر بحث است می توانیم بحث را به کارشناسان فقه ارجاع دهیم

با تشکر از شما بنده خوب جواب یکی از سوالات را نگرفتم این ایه نسخ شده است و علما هم گفتند نسخ تلاوت بوده است خوب نسخ تلاوت سید خوئی که دیگر کسی منکر مقام علمی ایشون نیست می گوید کسی که قائل به نسخ تلاوت باشد قائل به تحریف بوده است خوب اگر این دو تا را کنار هم بگیریم ثابت می شود که حداقل از دیدگاه ایت الله خوئی تحریف درست بوده است ؟؟و هم چنین ما نظر کدام یک از علما را بپذیریم خوب ایت الله خوئی البته این ایه را می گوید از روی تقیه بوده است ولی در جای دیگر می گوید قائل به نسخ قائل به تحریف بوده است ایا این پارادوکس نمی شود ؟؟ چگونه جمع می شود دو نظریه متفاوت؟؟یا ایت الله خوئی این جا اشتباه کرده است ؟؟

[=arial black]185-مبانی تکلمه المنهاج ج1 ص196 این قسمت رنگی شده جواب این روایات در مورد ایه رجم در کتب شیعه است ..

برای اطلاع بیشتر به کتاب ایت الله میلانی رجوع کنید التحقیق فی نفی التحریف
[=arial black]نوشته است فان اصل هذا الکلام هو عمر بن خطاب است که اعتقاد به چنین چیزی داشت و گفته است که این تقیه بوده است و از این جهت که عمر فرموده چنین است و چنان این چنین فرموده اند.. [=arial black]
جالبه حضرت ابوالقاسم خوئی س در کتابش چیز جالبی نوشته است :[=arial]فهما و إن كانتا تدلّان على ثبوت الرجم على الشيخ و الشيخة مع عدم الإحصان أيضاً،
[=arial black][=arial]إذ مع تخصيصهما بالإحصان لا تبقى خصوصيّة لهما، إلّا أنّه لا قائل بذلك منّا
[=arial black][=arial]حاجی جان ما از خدامونه بپرسیم از مجتهدین ولی متاسفانه دیر جواب می دهند ایت الله میلانی بنده الان نزدیک 1ماه بیشتر است سوالی پرسیدم ولی جوابی نرسیده است خیلی دیر جواب می دهند..
[=arial black][=arial]

سلام
میشه جوری توضیح بدید به دانش ما هم افزوده بشه؟
من خیلی دوست دارم این مطالب رو یاد بگیرم اما :
1-هم ریز نوشتید
2-هم تو هم تو هم نوشتید
3-هم گنگ نوشتید

تاپیک زدید که ما هم استفاده کنیم دیگه؛نه؟:Gig:

[=Simplified Arabic]خواهر یا برادر گرامی شرمنده کجای متون اشکال دارد ؟؟بحث مان در مورد تحریف قران است البته قران تحریف نشده است به قول یکی از علما کسی که عقلش سالم نیست میگه قران تحریف شده است ولی روایتی است که می گوید ایه ای در قران بوده است به اسم رجم که نسخ شده است ولی حکمش باقی مانده است و نسخ تلاوت بهش می گند که نظرات زیر در مورد این است که بعضی می گویند قائل به نسخ یعنی تحریف قران و در کتاب عده الاصول هم امده است که نسخ شده با حکمش باقی است حالا می خوایم بدانیم چگونه این نظرات با هم جمع می شوند
عبارت بزرگتر متون عربی :
خوب شيخ طوسی در کتاب عده الاصول می نویسد :
[=arial black][=Simplified Arabic]واما نسخ التلاوة مع بقاء الحكم
[=arial black][=Simplified Arabic] فلا شبهة فيه لما قلناه من جواز تعلق المصلحة بالحكم دون التلاوة وليس لهم أن يقولوا ان الحكم قد ثبت بها فلا يجوز مع زوال التلاوة بقائه وذلك ان التلاوة دلالة على الحكم فليس في عدم الدلالة عدم المدلول عليه الا ترى ان انشقاق القمر ومجرى الشجرة دال على نبوة نبينا
ایا در این عبارت شیخ طوسی باز هم قائل به نسخ تلاوت با بقاء حکم بوده است یا خیر؟؟
هم چنین در مورد ایه رجم که نسخ شده اما حکمش باقی است سید گلپایگانی احادیث را جمع اوری کرده است و اما نمی دانم که رد کرده است یا خیر :
کتاب مورد نظر
و هم چنین شیخ طوسی در کتاب عده الاصول در مورد این بحث می فرماید:
[=arial black][=Simplified Arabic]وقد نسخ أيضا التلاوة وبقي الحكم على ما روي من آية الرجم من قول
با تشکر
از کارشناسان و دوستان تقاضا دارم که هر کس توانایی دارد جواب دهد .

و از کارشناس محترم تقاضا مندم سخن علامه مجلسی در ذیل این روایت را هم جمع کنند :
[=Traditional Arabic]الحديث الثالث : صحيح. وعدت هذه الآية[=Traditional Arabic] مما نسخت تلاوتها دون حكمها[=Traditional Arabic] ، ورويت بعبارات أخر أيضا ، وعلى أي حال فهي مختصة بالمحصن منهما على طريقة الأصحاب ، ويحتمل التعميم كما هو الظاهر.
مراه العقول ج23ص267
البته مدارکی بدستم رسید که منظور از قران در این جا تورات است و در تورات وانجیل هم چنین احکامی امده است ولی این چه شکلی است که سخنان علمامون جمع نمی شود با ابطال نسخ تلاوت ؟؟

سلام علیکم
آیه رجم کدوم آیه است؟

ایه رجم در قران کریم الان نیست!!.. در قران یعنی تورات و انجیل مسیحی ها هست
و متنی از سید مرتضی دیدم خیلی حال کردم :
[=Simplified Arabic]ومثال نسخ التلاوة دون الحكم[=Simplified Arabic] غير مقطوع به، لأنه من جهة خبر الآحاد، وهو ما روى أن من جملة القرآن (والشيخ والشيخة إذا زنيا فارجموهما ألبتة) فنسخت تلاوة ذلك
کتاب الذریعه سید مرتضی ج1ص429 می گوید این خبر ها احاد هستند و غیر قبول
دوستان فکر نکنند که ما قصد شبهه پراکنی داریم ما می دانیم که این روایات اشکال دارد ولی می خواهم بدانم سخنان علما چگونه با هم جمع می شوند ..
خوب ایشون می گوید این نسخی که در روایت امده است باطل است خوب پس چرا سخنان جور در نمیاید ؟؟؟علمای دیگر امدند ولی رد نکردند روایت را ..

سلام علیکم

شیخ طبرسی ،
تفسير مجمع البيان
ص338

ومنها ما يرتفع اللفظ ،
ويثبت الحكم ، كآية الرجم ، فقد قيل : إنها كانت منزلة ، فرفع لفظها . وقد جاءت
أخبار كثيرة بأن أشياء كانت في القرآن ، فنسخ تلاوته

آن را از انواع نسخ بر می شمارد

این هم نهایتا مانند سایر مواردی است که مجتهدین نظرات مختلفی دارند . و بر اساس اجتهاد خود نظر می دهند و از این نظر اشکالی بر تعدد آرا وارد نیست
(البته باید شرایط و دلایل هر دو طرف را در نظر گرفت )

ammarshia;474215 نوشت:
با تشکر از شما بنده خوب جواب یکی از سوالات را نگرفتم این ایه نسخ شده است و علما هم گفتند نسخ تلاوت بوده است خوب نسخ تلاوت سید خوئی که دیگر کسی منکر مقام علمی ایشون نیست می گوید کسی که قائل به نسخ تلاوت باشد قائل به تحریف بوده است خوب اگر این دو تا را کنار هم بگیریم ثابت می شود که حداقل از دیدگاه ایت الله خوئی تحریف درست بوده است ؟؟و هم چنین ما نظر کدام یک از علما را بپذیریم خوب ایت الله خوئی البته این ایه را می گوید از روی تقیه بوده است ولی در جای دیگر می گوید قائل به نسخ قائل به تحریف بوده است ایا این پارادوکس نمی شود ؟؟ چگونه جمع می شود دو نظریه متفاوت؟؟یا ایت الله خوئی این جا اشتباه کرده است ؟؟

با سلام و عرض ادب
در بین علمای شیعه شیخ طوسی در کتاب عده خود قایل به نسخ تلاوت شده و متاخرین آن را رد کرده اند از جمله آیه الله خویی در البیان فی تفسیر القرآن خود چند دلیل بر رد این نظر می آورد(نفی قول به نسخ تلاوت بدون حکم)
ایشان می‌فرمایند این هم مستلزم تحریف است، بگوئیم یک آیه‌ای خودش بوده و قرائتش نسخ شده اما حکمش باقی بوده. پس محقق خوئی اشکال اولی که کردند این است که این قسم، مستلزم تحریف است.
اشکال دوم بر قسم دوم نسخ از منظر محقق خویی(ره): استشهاد به خبری واحد، نسخ را ثابت نمی کند

این که فرمودند این یک خبر واحد است و فقط عمر بن خطاب آمده گفته این آیه در قرآن بوده بعد تلاوتش نسخ شده ولی حکمش باقی مانده! و فرمودند: «اجمع المسلمون علی أنّ النسخ لا یثبت بخبر واحد کما أنّ القرآن لا یثبت منه» اگر یک خبر باشد که این آیه دو تا قرآن است، با خبر واحد قرآن اثبات نمی‌شود، با خبر واحد نسخ هم اثبات نمی‌شود، بعد در دنباله، مرحوم آقای خوئی(ره) می‌فرمایند: «و الوجه فیه مضافاً إلی الاجماع» اجماع داریم بر اینکه نسخ با خبر واحد ثابت نمی‌شود، علاوه بر اجماع، «أن الأمور المهمة التی جرت العادة بشیوعها بین الناس و انتشار الخبر عنها علی فرض وجودها لا تثبت بخبر واحد» امور مهمه‌ای که روش مردم، عادت مردم بر این است، با حرف یکی دو نفر قبول نمی‌کنند تا شیوع پیدا نکند نمی‌پذیرند، حالا مثلاً فرض کنید در زمان ما اگر بخواهند بگویند یک کشور به کشور دیگر حمله کرد و گرفت یکی دو نفر اگر به آدم بگویند ولو در اعلی درجه‌ی عدالت هم باشند آدم باور نمی‌کند، تا شیوع پیدا نکند آدم نمی‌پذیرد، ایشان می‌فرمایند امور مهمه‌ای که عادت مردم بر این است که تا شیوع پیدا نکند، تا انتشار پیدا نکند نمی‌پذیرد این با خبر واحد اثبات نمی‌شود. «فإن الاختصاص نقلها ببعضٍ دون بعض بنفسه» اگر یک نفر آمد گفت این کشور را فلان کشور گرفت و کس دیگری هم نگفت! این دلیل بر کذب راوی یا اشتباه اوست. بعد میفرماید: «و علی هذا کیف یثبت بخبر واحد أن آیة الرجم من القرآن»، ما چطور با خبر واحد بگوئیم آیه رجم از قرآن است.
یک اشکالی هم مرحوم بلاغی به نسخ تلاوت بدون حکم می گیرند:
اصلاً نسخ تلاوت چنین موجبی دارد، بالأخره عقل هم باید یک مقداری در میدان بیاید، بگوئیم خدای تبارک و تعالی(سبحانه و تعالی) یک آیه‌ای آورده، آیه خوانده شده و عمل هم شده، بعد از یک مدّتی فرموده دیگر آن را نخوانید ولی به حکمش عمل کنید؟! این یک چیزی است که موجب عقلی و عقلایی ندارد، با حکمت خدا(سبحانه و تعالی) اصلاً سازگاری ندارد.(http://www.fazellankarani.com/persian/lesson/5806/)
پس آیه الله خویی از منتقدان اصلی نظریه نسخ تلاوت بدون حکم هستند

ammarshia;474215 نوشت:
خوب ایت الله خوئی البته این ایه را می گوید از روی تقیه بوده است ولی در جای دیگر می گوید قائل به نسخ قائل به تحریف بوده است ایا این پارادوکس نمی شود ؟؟ چگونه جمع می شود دو نظریه متفاوت؟؟یا ایت الله خوئی این جا اشتباه کرده است ؟؟

با عرض پوزش برداشت شما از متن اشتباه بوده است
در متن مذکور آیه الله خویی می فرمایند: دو روایتی که ما درباب رجم شیخ و شیخه داریم اگرچه در صدور آنها اشکالی نیست ولی از باب تقیه است یعنی بر فرض هم قبول کنیم که این روایات سندا مشکلی نداشته باشد آن را از باب تقیه می دانیم چرا که مطابق نظریه اهل سنت است.
اصلا اگر کمی دقت بفرمایید نمی توان گفت که آیه رجم تقیه ای بوده است!!

آنچه باید در باب جمع اقوال علما گفت این که کسانی که قایل به نسخ تلاوت شده اند ناخواسته گرفتار قول به تحریف شده اند و با ادله ای که ذکر شد قول به نسخ تلاوت باطل است.

ammarshia;474446 نوشت:
خوب ایشون می گوید این نسخی که در روایت امده است باطل است خوب پس چرا سخنان جور در نمیاید ؟؟؟علمای دیگر امدند ولی رد نکردند روایت را ..

با سلام
به نظر قول علمایی مثل سید مرتضی و آیه الله خویی و.. قاطبه علمای شیعه که قایل به عدم جواز قول به نسخ تلاوت هستند درست است و بهترین دلیل آن هم عدم نسخ قرآن به اخبار آحاد است که گذشت.
اما این که بخواهیم اقوال علما را بدون رد یک قول با هم جمع کنیم به نظر کاری نشد است چرا جمع بین آنها جمع متناقضین است چرا که شیخ طوسی می گوید جایز است و بقیه می گویند جایز نیست.
که باید در این میان اجتهادا یکی را رد و دیگری را پذیرفت که به نظر قول عدم جواز ارجح است

با سلام

نتیجه تحقیقاتی که اینجانب داشته ام از این قرار است که کلمه قرآن دو معنی داشته است ودر صدر اسلام ، هر یک اصحاب برای خودشان مصحف یا قرآنی داشتند که در آن وحی معجز یا همان قرآن منزل را که از زبان پیامبر (ص) میشنیدند در آن مینوشتند بعلاوه توضیح وتفسیر آیات را که پیامبر (ص) تبیین میکردند یعنی وحی بیانی یا غیر معجز .

مثلا در قرآن ابن مسعود آیه 67 سوره مائده چنین بوده :

وأخرج ابن مردويه عن ابن مسعود قال: كنا نقرأ على عهد رسول الله صلى الله عليه وسلم يا أيها الرسول بلغ ما أنزل إليك من ربك أن علياً مولى المؤمنين .....

همچنین آیه رجم در ذیل آیات یا حواشی مصاحف صحابه نوشته شده بود که برخی از آن توهم قرآن بودن یا وحی معجز را کرده اند .

در هر صورت لفظ قرآن در عصر صحابه به یک مجموعه گفته میشد که عثمان بنابر اغراض سیاسی وحی بیانی را از مصاحف حذف کرد و باعث نقص در فهم آیات و شان نزولش گردید .

البته تشخیص ایندو یعنی وحی بیانی ووحی معجز فوق العاده ظریف ودقیق است مثلا :

وأخرج عبد بن حميد وابن جرير وابن الأنباري في المصاحف والحاكم وصححه من طرق عن أبي نضرة قال : قرأت على ابن عباس { فما استمتعتم به منهن فآتوهن أجورهن فريضة } قال ابن عباس : { فما استمتعتم به منهن إلى أجل مسمى } . فقلت : ما نقرؤها كذلك! فقال ابن عباس : والله لأنزلها الله كذلك ثلاث مرات.

ببینید این ملعونین چگونه با کتاب خدا بازی کردند والله ورسولش را مسخره کردند ، ابن عباس 3 مرتبه میگوید به الله قسم که الله چنین نازل کرده بود (اما سیاسیون بعدا آنرا تغییر دادند تا برخلاف امر جناب عمر در تحریم متعه نباشد ) .

برادر خیر البریه این که شکی نیست کلمه قران به معنی مختلف است یعنی در صحیحین و کتب اهل سنت هم قران موسی امده است نه تورات موسی و بنده از این لحاظ شبهه ای ندارم وهمین بس که علمای زیادی گفتند این خبر واحده و از روی تقیه بوده است ولی با نسخ تلاوت مشکل داشتم که استاد جواب دادند و قانع شدم

ammarshia;478345 نوشت:
برادر خیر البریه این که شکی نیست کلمه قران به معنی مختلف است یعنی در صحیحین و کتب اهل سنت هم قران موسی امده است نه تورات موسی و بنده از این لحاظ شبهه ای ندارم وهمین بس که علمای زیادی گفتند این خبر واحده و از روی تقیه بوده است ولی با نسخ تلاوت مشکل داشتم که استاد جواب دادند و قانع شدم

با سلام

اتفاقا در صحیحین هم معنی قران همانست که گفتم . بلکه در اصول کافی نیز بهمان معنی است . چون آیه رجم به گفته امام صادق (ع) و عمر در قران بوده والان نیست . وقرآن یعنی همان مصحف + تفسیرش

اما قرآنی که قابل تحریف نیست خدای متعال آنرا در سینه علم داده شدگان بنص عنکبوت 49 حفظ کرده است اما قرآنی که به اجماع شیعه و سنی تحریف شده است همان قرآنیست که نواسخ ومتشابهاتش مشخص بود و کاملش نزد امیرالمومنین (ع) بود و طبق اقرار اهل سنت عمر از قبول آن امتناع ورزید چون مثالب منافقین وتفسیر روشن آیات در آن بود .

شعیب;475392 نوشت:
در بین علمای شیعه شیخ طوسی در کتاب عده خود قایل به نسخ تلاوت شده و متاخرین آن را رد کرده اند از جمله آیه الله خویی در البیان فی تفسیر القرآن خود چند دلیل بر رد این نظر می آورد(نفی قول به نسخ تلاوت بدون حکم)

با سلام

شیخ طوسی رحمه الله در تبیانش که موخر بر عده اش است آورده :

واختلفوا في كيفية النسخ على أربعة اوجه: - قال قوم: يجوز نسخ الحكم والتلاوة من غير افراد واحد منهما عن الآخر.
- وقال آخرون: يجوز نسخ الحكم دون التلاوة.
- وقال آخرون: يجوز نسخ القرآن من اللوح المحفوظ، كما ينسخ الكتاب من كتاب قبله.
- وقالت فرقة رابعة: يجوز نسخ التلاوة وحدها، والحكم وحده، ونسخهما معا - وهو الصحيح - وقد دللنا على ذلك، وافسدنا سائر الاقسام في العدة في اصول الفقه.

البته که وجود نسخ در قران ثابت است اما کدام قرآن ؟

خیر البریه;478254 نوشت:
نتیجه تحقیقاتی که اینجانب داشته ام از این قرار است که کلمه قرآن دو معنی داشته است ودر صدر اسلام ، هر یک اصحاب برای خودشان مصحف یا قرآنی داشتند که در آن وحی معجز یا همان قرآن منزل را که از زبان پیامبر (ص) میشنیدند در آن مینوشتند بعلاوه توضیح وتفسیر آیات را که پیامبر (ص) تبیین میکردند یعنی وحی بیانی یا غیر معجز .

با سلام خدمت شما دوست گرامی
یکی از معتقدات اتفاقی شیعه و اهل سنت عدم تحریف قرآن است-الا عده کمی که مورد انتقاد اکثری قرار دارند- بدین معنا که قرآن به همان لفظی که بر پیامبر نازل شده است در دست ماست و هیچ کم و زیاده ای نشده است.
بر این اعتقاد ادله فراوانی داریم که بیان آن ها از رسالت این تاپیک خارج است در صورت نیاز به صورت سوال جدیدی مطرح گردد.

عزیز جان خیر البریه سید خوئی در کتاب البیان می گوید اعتقاد به نسخ تلاوت فهو عینه تحریف و اسقاط القران عین تحریف قران است و علمای دیگر هم گفتند
از این قراین می توان دانست که کدام قران است خوب بعضی علما در پاورقی همین ایه رجم گفتند خبر احاد است ونمی شود بهش استناد کرد .همانطور که بنده متون را زدم

شعیب;479531 نوشت:

با سلام خدمت شما دوست گرامی
یکی از معتقدات اتفاقی شیعه و اهل سنت عدم تحریف قرآن است-الا عده کمی که مورد انتقاد اکثری قرار دارند- بدین معنا که قرآن به همان لفظی که بر پیامبر نازل شده است در دست ماست و هیچ کم و زیاده ای نشده است.
بر این اعتقاد ادله فراوانی داریم که بیان آن ها از رسالت این تاپیک خارج است در صورت نیاز به صورت سوال جدیدی مطرح گردد.

با سلام وتشکر از استاد گرامی

بله من هم موافقم که شیعه وسنی مجمعند بر عدم تحریف قرآن اما کدام قرآن ؟

قرآنی که در آن نوشته : وسارعوا : یا آنکه نوشته : سارعوا : و...... یا قرآنی که در سینه علم داده شدگانست ؟

همچنین گفته شد که شیعه وسنی طبق احادیث صحیح در بخاری ومسلم وکافی اجماع دارند بر تحریف قرآن اما کدام قرآن .

قرآنی که ابن مسعود میخوانده که اسم علی (ع) در آن بوده و عمر بر منبر فریاد میزده که آیه رجم در قرآن بوده ویا عائشه میگفته که آیه رضاع کبیر در قرآن بوده وتا زمان رحلت پیامبر (ص) خوانده میشده ! البته که این قول عائشه اشتباه شخص وی درتفسیر رضاع بوده است .

ammarshia;479650 نوشت:
عزیز جان خیر البریه سید خوئی در کتاب البیان می گوید اعتقاد به نسخ تلاوت فهو عینه تحریف و اسقاط القران عین تحریف قران است و علمای دیگر هم گفتند
از این قراین می توان دانست که کدام قران است خوب بعضی علما در پاورقی همین ایه رجم گفتند خبر احاد است ونمی شود بهش استناد کرد .همانطور که بنده متون را زدم

با سلام

اخبار تحریف قرآن نزد شیعه و سنی متواترند و هیچ گریزی از انها نیست مخصوصا اخبار صحاح سنت از اصحاب وامهات مومنین که هم مقدمند وهم صریحتر وصحیحتر .

البته که این امر خدشه ای به هدایت کلی قرآن نمیزند زیرا تنها برخی قسمتهای قرآن که جنبه سیاسی داشتند مورد تحریف حکام جور قرار گرفتند .

اما من هم معتقد هستم که نسخ تلاوت همان تحریف است اما تحریف کدام قرآن . مکرر گفته ام قرآن دو مصداق ومفهوم داشته که اخبار تحریف غالبا ناظر به دومی است.


با سلام

نکاتی در باره آیه رجم :

16690 - أخبرنا أبو الحسن المقرئ أنبأ الحسن بن محمد بن إسحاق ثنا يوسف بن يعقوب ثنا محمد بن المثنى ثنا بن أبي عدي عن بن عون عن محمد قال نبئت عن بن أخي كثير بن الصلت قال كنا عند مروان وفينا زيد بن ثابت قال زيد : كنا نقرأ الشيخ والشيخة إذا زنيا فارجموهما البتة قال فقال مروان أفلا نجعله في المصحف قال لا ألا ترى الشابين الثيبين يرجمان قال وقال ذكروا ذلك وفينا عمر بن الخطاب رضي الله عنه قال أنا أشفيكم من ذاك قال قلنا كيف قال أتى النبي صلى الله عليه و سلم فأذكر كذا وكذا فإذا ذكر الرجم أقول يا رسول الله أكتبني آية الرجم قال فأتيته فذكرته قال فذكر آية الرجم قال فقال يا رسول الله أكتبني آية الرجم قال لا أستطيع ذاك في هذا وما قبله دلالة على أن آية الرجم حكمها ثابت وتلاوتها منسوخة وهذا مما لا أعلم فيه خلافا.بیهقی
ودر بعضی نسخ :
وفينا عمر بن الخطاب، فقال: أنا أشفيكم من ذلك.قال: قلنا: فكيف؟ قال: جاء رجل إلى النبي صلى الله عليه وسلم، قال: فذكر كذا وكذا، وذكر الرجم، فقال: يا رسول الله، أكْتِبْني آية الرجم: قال: "لا أستطيع الآن". !!!!! هذا أو نحو ذلك.
وقد رواه النسائي، عن محمد بن المثنى، عن غُنْدَر، عن شعبة، عن قتادة، عن يونس بن جُبَير، عن كَثِير بن الصَّلْت، عن زيد بن ثابت، به

مروان میگوید ایا ایه رجم را در مصحف نگذاریم ؟!

"لا أستطيع الآن"یعنی چه ؟

(حديث مرفوع) حَدَّثَنَا يَحْيَى بْنُ زَكَرِيَّا بْنِ أَبِي زَائِدَةَ ، أَخْبَرَنَا مُجَالِدٌ ، عَنْ عَامِرٍ ، قَالَ : حَمَلَتْ شُرَاحَةُ وَكَانَ زَوْجُهَا غَائِبًا ، فَانْطَلَقَ بِهَا مَوْلَاهَا إِلَى عَلِيٍّ ، فَقَالَ لَهَا عَلِيٌّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ : لَعَلَّ زَوْجَكِ جَاءَكِ ، أَوْ لَعَلَّ أَحَدًا اسْتَكْرَهَكِ عَلَى نَفْسِكِ ؟ قَالَتْ : لَا ، وَأَقَرَّتْ بِالزِّنَا ، فَجَلَدَهَا عَلِيٌّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ يَوْمَ الْخَمِيسِ أَنَا شَاهِدُهُ ، وَرَجَمَهَا يَوْمَ الْجُمُعَةِ وَأَنَا شَاهِدُهُ ، فَأَمَرَ بِهَا فَحُفِرَ لَهَا إِلَى السُّرَّةِ ، ثُمَّ قَالَ : " إِنَّ الرَّجْمَ سُنَّةٌ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ ، وَقَدْ كَانَتْ نَزَلَتْ آيَةُ الرَّجْمِ ، فَهَلَكَ مَنْ كَانَ يَقْرَؤُهَا وَآيًا مِنَ الْقُرْآنِ بِالْيَمَامَةِ " .

1209 - حدثنا عبد الله حدثني أبي ثنا يحيى بن زكريا بن أبي زائدة أخبرنا مجالد عن عامر قال : حملت شراحة وكان زوجها غائبا فانطلق بها مولاها إلى على فقال لها علي رضي الله عنه لعل زوجك جاءك أو لعل أحدا استكرهك على نفسك قالت لا وأقرت بالزنا فجلدها علي رضي الله عنه يوم الخميس أنا شاهده ورجمها يوم الجمعة وأنا شاهده فأمر بها فحفر لها إلى السرة ثم قال ان الرجم سنة من رسول الله صلى الله عليه و سلم وقد كانت نزلت آية الرجم فهلك من كان يقرؤهاوآيا من القرآن باليمامة
مسند احمد

26 - حدثنا عبد الله قال : حدثنا عبد الله بن محمد بن خلاد قال : حدثنا يزيد قال : أخبرنا مبارك ، عن الحسن ، أن عمر بن الخطاب سأل عن آية من كتاب الله فقيل كانت مع فلان فقتل يوم اليمامة فقال : « إنا لله وأمر بالقرآن فجمع ، وكان أول من جمعه في المصحف »المصاحف

طبق این اخبار آیه رجم در مصاحف شهدای یمامه بوده که کشته شدند وازبین رفت ! وعمر بن الخطاب هم بعد از شنیدن این خبر موسف گفت : انا لله : وامر به جمع قرآن نمود !!!

46375 - أن عمر خطب الناس فقال لا تشكوا في الرجم فإنه حق ولقد هممت أن أكتبه في المصحف فسألت أبي بن كعب فقال أليس إنني وأنا أستقرئها رسول الله صلى الله عليه وسلم فدفعت في صدري وقلت أستقرئه آية الرجم وهم يتسافدون تسافد الحمر !
الراوي: زيد بن أسلم - خلاصة الدرجة:رجاله ثقات- المحدث: ابن حجر العسقلاني - المصدر: فتح الباري لابن حجر - الصفحة أو الرقم: 12/147


السِّفادُ: نَزْوُ الذكر على الأُنثى !!!!

قرطبي مي گويد: جمع كثيري از اصحاب در زمان حضرت رسول صلي الله عليه وآله وسلم حافظ قرآن بودند كه در «جنگ يمامه» هفتاد نفر از قرّاء و حافظان قرآن كشته شدند و در «بئر معونه» نيز به همين تعداد به قتل رسيدنددر بعضي از روايات، تعداد كشته شدگان در روز يمامه را چهار صد نفر ذكر كرده اند .

خیر البریه;479672 نوشت:
بله من هم موافقم که شیعه وسنی مجمعند بر عدم تحریف قرآن اما کدام قرآن ؟

قرآنی که در آن نوشته : وسارعوا : یا آنکه نوشته : سارعوا : و...... یا قرآنی که در سینه علم داده شدگانست ؟

همچنین گفته شد که شیعه وسنی طبق احادیث صحیح در بخاری ومسلم وکافی اجماع دارند بر تحریف قرآن اما کدام قرآن .

قرآنی که ابن مسعود میخوانده که اسم علی (ع) در آن بوده و عمر بر منبر فریاد میزده که آیه رجم در قرآن بوده ویا عائشه میگفته که آیه رضاع کبیر در قرآن بوده وتا زمان رحلت پیامبر (ص) خوانده میشده ! البته که این قول عائشه اشتباه شخص وی درتفسیر رضاع بوده است .


با سلام و عرض ادب
این که شما قرآن را دو تا فرض کرده اید و در یکی تحریف را راه داده اید و دیگری را از تحریف مبری کرده اید دلیل می خواهد که بر عهده مدعی است .
بحث عدم تحریف قرآن در کتب اعتقادی شیعه مفصل بحث شده است که در همین سایت هم بحث آن شده است برای این که بحث متمرکز در موضوع شود شما را به تاپیک زیر ارجاع می دهم

http://www.askdin.com/thread31912.html
http://www.askdin.com/thread26917.html
کتاب زیر هم در این باره سفارش می شود
عدم تحریف قرآن مولف: علی حسینی میلانی

با سلام

قرآنی که هرگز قابل تحریف نیست همانست که در آیه 49 عنکبوت در سینه علم داده شدگان محفوظ ومصون است که امام مبین یا کتاب مبین و لوح محفوظ هم جایگاه آنست .

اما من قبلا هم گفتم در پست 21 که :اما من هم معتقد هستم که نسخ تلاوت همان تحریف است اما تحریف کدام قرآن . مکرر گفته ام قرآن دو مصداق ومفهوم داشته که اخبار تحریف غالبا ناظر به دومی است.

مثلا طبق احادیث صحیح اهل سنت دو سوم قرآن از دست رفته و قریب همین معنی نیز در اصول کافی از امام صادق (ع) نیز روایت شده و امام صادق (ع) و عمر تصریح دارند به اینکه آیه رجم در قرآن بوده است ! شکی نیست که قرآن یعنی همان وحی + تفسیرش که در مصاحف نوشته میشده .

البنه علت وقوع این مشکلات ومصائب در دین اسلام ، مخالفت منافقین با امامت ثقل ثانی و تحریف دین و قران بود که در اواخر عمر رسول الله (ص) شروع و در زمان معاویه و مروانیان به اوج تحریف رسید .

مثلا :

أخرج عبد بن حميد وابن الأنباري في المصاحف ، عن عمرو بن دينار قال : كان ابن عباس رضي الله عنه يقرأ « وما أرسلنا من قبلك من رسول ، ولا نبي ولا محدث » .
وأخرج ابن أبي حاتم ، عن سعد بن إبراهيم بن عبد الرحمن بن عوف قال : إن فيما أنزل الله { وما أرسلنا من قبلك من رسول ولا نبي } [ ولا محدث ] فنسخت محدث والمحدثون : صاحب يس ولقمان وهو من آل فرعون ، وصاحب موسى .
وأخرج ابن المنذر وابن أبي حاتم ، عن مجاهد رضي الله عنه قال : النبي وحده الذي يكلم وينزل عليه ولا يرسل .درالمنثور

عمربن الخطاب هم خودش مجتهد بوده وبر خلاف اصحاب ميخوانده :

رَوَى أَبُو عُبَيْدٍ الْقَاسِمُ بْنُ سَلَّامٍ فِي كِتَابِ فَضَائِلِ الْقُرْآنِ، عَنْ أَبِي مُعَاوِيَةَ، عَنِ الْأَعْمَشِ، عَنْ إِبْرَاهِيمَ، عَنِ الْأَسْوَدِ، عَنْ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ، رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ: أَنَّهُ كَانَ يَقْرَأُ: " غَيْرِ المَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَغَيْر الضَّالّين". وَهَذَا إِسْنَادٌ صَحِيحٌ .تفسير ابن كثير

واز طریق خاصه :

علي بن إبراهيم بعد ما ذكر ما رواه العامة في سبب نزول الآية المذكورة قال وأما الخاصة فإنه روي عن أبي عبد الله عليه السلام أن رسول الله r أصابه خصاصة فجاء إلى رجل من الأنصار فقال له هل عندك من طعام قال نعم يا رسول الله وذبح له عناقاً وشواه فلما أدناه منه تمنى رسول الله r أن يكون معه علي وفاطمة والحسن والحسين عليهم السلام فجاء أبو بكر وعمر ثم جاء علي (ع) بعدهما فأنزل الله في ذلك وما أرسلنا من قبلك من رسول ولا نبي ولا محدث إلا إذا تمنى ألقى الشيطان في أمنيته يعني أبو بكر وعمر فينسخ الله ما يلقي الشيطان يعني لما جاء علي عليه السلام بعدهما. الخبر.

الصفار عن أحمد بن الحسن بن علي بن فضال عن علي بن يعقوب الهاشمي عن هارون بن مسلم عن بريد عن أبي جعفر وأبي عبد الله عليهما السلام في قوله تعالى وما أرسلنا من قبلك من رسول ولا نبي ولا محدث قلت جعلت فداك لعيشت هذه قراءتنا فما الرسول والنبي والمحدث. الخبر.

خیر البریه;480511 نوشت:
با سلام

قرآنی که هرگز قابل تحریف نیست همانست که در آیه 49 عنکبوت در سینه علم داده شدگان محفوظ ومصون است که امام مبین یا کتاب مبین و لوح محفوظ هم جایگاه آنست .

با سلام حدمت شما دوست گرامی
باز هم شما برای حرف خود دلیلی اقامه نکردید!
به نظرهمان گونه که عرض شد چون بحث تحریف قرآن بحث تاپیک ما نیست این بحث را در تاپیک دیگری پی بگیرید تا به نتیجه مطلوب بار یابید
والسلام

سوال:
آیا امکان دارد که ایه قرانی نسخ بشود و سپس حکم ان باقی بماند : چون در احادیث ما امده است "الشيخ والشيخة إذا زنيا فارجموهما البتة نكالا من الله".
و محققی نوشته بود إن حديث آية الرجم ونسخ تلاوتها وبقاء حكمها ..
آیا این درست است ؟؟ اگر درست است این تحریف قران نمی شود؟؟

جواب:
درباره نسخ سه نوع نسخ مطرح شده است:
1. نسخ تلاوت و حکم
2.نسخ تلاوت بدون حکم
3.نسخ حکم بدون تلاوت
که اکثر محققان شیعه فقط قسم سوم را قبول کرده اند(1)
سوال شما از نسخ نوع دوم یعنی نسخ تلاوت بدون حکم است
منظور اين است كه لفظ آيه‏ اى، نسخ و از متن قرآن حذف شده است; ولى حكمى كه با آن آيه نازل شده است، هم‏چنان ادامه دارد و بدان عمل مى‏ شود. كسانى كه چنين نسخى را معتقدند، مى‏ گويند: در سوره نور آيه رجم (الشيخ والشيخة اذا زنيا فارجموهما البتة، نكالا من الله...) وجود داشته، سپس تلاوت آن نسخ گرديد، ولى حكم رجم پيرمرد و پيرزن زناكار، هم‏چنان باقى است.
در نقل ديگرى اين آيه را از آيات سوره احزاب، كه آياتش برابر آيات سوره بقره بوده است، دانسته‏ اند(2)

به‏ عقيده شيعه، اين‏ قسم از نسخ نيز، همانند قسم‏ اول، ممنوع و در قرآن اتفاق نيفتاده‏ است. آن‏چه در اين باره نقل گرديده است،
اولا، از يك يا دو نمونه بيشتر نيست، و همين موارد نيز اخبار آحادى هستند كه درباره قرآن - كه ثبوتش با تواتر ونسخ آن نيز با تواتر بايد باشد- كاربردى نداشته از اعتبار ساقط اند. آية الله خوئى دراين‏ باره مى‏گويد:
نسخ امر مهمى چون آيه قرآن، اگر واقع شده باشد، نقل آن شيوع پيدامی نمود و دليل روشن بر كذب راوى همين است كه ديگران آن را نقل نكرده‏ اند....
التزام به چنين نسخى به معناى التزام به تحريف قرآن است كه هيچ مسلمانى آن را قبول ندارد.(3)

صبحى صالح - كه هم‏چون شيعه از اساس اين تقسيم را قبول ندارد - در بيانى زيبا و رسا مى‏ گويد:
تقسيم مسائل به اقسام، زمانى صحيح است كه براى هر قسمى، شواهد فراوان يا حداقل كافى وجود داشته باشد، تا بتوان قاعده‏ اى را از آن شواهد، استنباط و استخراج نمود; اما براى عاشقان نسخ در اين دو قسم، جز يك يادو نمونه شاهد وجود ندارد. آن‏چه را هم كه ذكر كرده‏ اند، خبرهاى واحدند و میدانيم كه قطع پيدا نمودن در نزول قرآن و نيز نسخ آن با خبرهاى واحدى كه حجيتى ندارند، جايز نيست.(4)

آیا با توجه به فرمایش برخی از بزرگان مانند شیخ طوسی در کتاب عده الاصول که قائل به نسخ تلاوت بدون حکم شده اند و برخی از بزرگان که این نوع نسخ را نوعی تحریف در قرآن دانسته اند چگونه می شود این دو را با هم جمع کرد؟؟

جواب اولا این که در مورد بیانات علما و فقهای شیعه و نظریه اجتهادی آنها درباره یک مساله باید بحث اجتهادی شود و تمامی حرف های آنها در کنار هم بیاید و مجتهدی در باره آن اظهار نظر کرده و آن را بررسی کند
به نظر اینگونه بحث ها بیشتر مدرسه ای و جایش در دروس خارج مجتهدین است و وقت بیشتری می طلبد
ثانیا:در بین علمای شیعه شیخ طوسی در کتاب عده خود قائل به نسخ تلاوت شده و متاخرین آن را رد کرده اند از جمله آیه الله خویی در البیان فی تفسیر القرآن خود چند دلیل بر رد این نظر می آورد(نفی قول به نسخ تلاوت بدون حکم)
ایشان می‌فرمایند این هم مستلزم تحریف است، بگوئیم یک آیه‌ای خودش بوده و قرائتش نسخ شده اما حکمش باقی بوده. پس محقق خوئی اشکال اولی که کردند این است که این قسم، مستلزم تحریف است.
اشکال دوم بر قسم دوم نسخ از منظر محقق خویی(ره): استشهاد به خبری واحد، نسخ را ثابت نمی کند(5)

این که فرمودند این یک خبر واحد است و فقط عمر بن خطاب آمده گفته این آیه در قرآن بوده بعد تلاوتش نسخ شده ولی حکمش باقی مانده! و فرمودند: «اجمع المسلمون علی أنّ النسخ لا یثبت بخبر واحد کما أنّ القرآن لا یثبت منه» اگر یک خبر باشد که این آیه از قرآن است، با خبر واحد قرآن اثبات نمی‌شود، با خبر واحد نسخ هم اثبات نمی‌شود، بعد در دنباله، مرحوم آقای خوئی(ره) می‌فرمایند: «و الوجه فیه مضافاً إلی الاجماع» اجماع داریم بر اینکه نسخ با خبر واحد ثابت نمی‌شود، علاوه بر اجماع، «أن الأمور المهمة التی جرت العادة بشیوعها بین الناس و انتشار الخبر عنها علی فرض وجودها لا تثبت بخبر واحد» امور مهمه‌ای که روش مردم، عادت مردم بر این است، با حرف یکی دو نفر قبول نمی‌کنند تا شیوع پیدا نکند نمی‌پذیرند،

حالا مثلاً فرض کنید در زمان ما اگر بخواهند بگویند یک کشور به کشور دیگر حمله کرد و گرفت یکی دو نفر اگر به آدم بگویند ولو در اعلی درجه‌ی عدالت هم باشند آدم باور نمی‌کند، تا شیوع پیدا نکند آدم نمی‌پذیرد، ایشان می‌فرمایند امور مهمه‌ای که عادت مردم بر این است که تا شیوع پیدا نکند، تا انتشار پیدا نکند نمی‌پذیرد این با خبر واحد اثبات نمی‌شود. «فإن الاختصاص نقلها ببعضٍ دون بعض بنفسه» اگر یک نفر آمد گفت این کشور را فلان کشور گرفت و کس دیگری هم نگفت! این دلیل بر کذب راوی یا اشتباه اوست. بعد میفرماید: «و علی هذا کیف یثبت بخبر واحد أن آیة الرجم من القرآن»، ما چطور با خبر واحد بگوئیم آیه رجم از قرآن است.

یک اشکالی هم مرحوم بلاغی به نسخ تلاوت بدون حکم می گیرند:
اصلاً نسخ تلاوت چنین موجبی دارد، بالأخره عقل هم باید یک مقداری در میدان بیاید، بگوئیم خدای تبارک و تعالی(سبحانه و تعالی) یک آیه‌ای آورده، آیه خوانده شده و عمل هم شده، بعد از یک مدّتی فرموده دیگر آن را نخوانید ولی به حکمش عمل کنید؟! این یک چیزی است که موجب عقلی و عقلایی ندارد، با حکمت خدا(سبحانه و تعالی) اصلاً سازگاری ندارد.(6)
ثالثا:
به نظر قول علمایی مثل سید مرتضی و آیه الله خویی و.. قاطبه علمای شیعه که قایل به عدم جواز قول به نسخ تلاوت هستند درست است و بهترین دلیل آن هم عدم نسخ قرآن به اخبار آحاد است که گذشت.
اما این که بخواهیم اقوال علما را بدون رد یک قول با هم جمع کنیم به نظر کاری نشد است چرا جمع بین آنها جمع متناقضین است چرا که شیخ طوسی می گوید جایز است و بقیه می گویند جایز نیست.
که باید در این میان یکی را رد و دیگری را پذیرفت که نظریه عدم جواز ارجح است

پاورقی:
1- فاضل لنکرانی، محمد، ۱۳۰۹، مدخل التفسیر، ص۱۹۳.
2- برهان ج6 ص166
3- البیان فی تفسیر القرآن ص 285
4- علوم قرآن آيت الله معرفت ، فصل پنجم ، اقسام متصوره نسخ در قرآن
5-البیان فی تفسیر القرآن ص 286
6- آلاء الرحمن چ1 ص 115.

موضوع قفل شده است