طلب حاجت از خدا بهتره يا از امام؟

تب‌های اولیه

67 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
طلب حاجت از خدا بهتره يا از امام؟

موقعي كه نماز ميخونيم معمولا توي دعاي دست از خدا حاجت ميخوايم و بعد از سلام هم معمولا ميريم سجده يا نشسته و حاجاتمون رو از معبودمون ميخوايم.

حالا بهتر نيست كه هميشه و در هر حالتي فقط از خدا بخوايم

فقط از خدا استغفار كنيم و حاجت بخواهيم كه خودش گفته خداي زنده هست و از ته دلمون خبر داره و صدامونو ميشنوه و جوابمونو ميده

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد صدرا

شيعه قرآن;463319 نوشت:
موقعي كه نماز ميخونيم معمولا توي دعاي دست از خدا حاجت ميخوايم و بعد از سلام هم معمولا ميريم سجده يا نشسته و حاجاتمون رو از معبودمون ميخوايم.

حالا بهتر نيست كه هميشه و در هر حالتي فقط از خدا بخوايم

فقط از خدا استغفار كنيم و حاجت بخواهيم كه خودش گفته خداي زنده هست و از ته دلمون خبر داره و صدامونو ميشنوه و جوابمونو ميده

با سلام و عرض ادب

1) دیدگاه همه ی موحدین براین است که مستقلی در تاثیر نیست جز ذات ادیت خداوند متعال؛ اوست که می آفریند و تدبیر می کند و روزی می دهد. وجود ممکن آن به آن مؤید به فیض اوست و در تحت تسلط قدرت قاهری او و به اذن و مشیت اوست که موجود است، و بهره مند از حیات است. اوست که زنده می کند و اوست که می میراند؛ اما با این حال فیض او جز از مجاری فیض و از مجرای اسباب جاری نمی گردد، و وجود سبب دلیل بر استقلال آن نخواهد بود و از طرفی نیز فیض بدون سبب جاری نخواهد گشت.

به عنوان مثال: قرآن کریم از طرفی توفی و اخذ جان را به خداوند متعال نسبت می دهد، و در همان حال چنین امری را به ملائکه ی خویش نسبت می دهد. یعنی با اینکه فاعل مباشر اخذ جان ملک مخصوص آن می باشد؛ اما با این حال این فعل، فعل خدا خواهد بود.[1]

و یا قرآن در جائی در مقام بیان مثل می فرماید:

«يا أَيُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ يَخْلُقُوا ذُباباً وَ لَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَ إِنْ يَسْلُبْهُمُ الذُّبابُ شَيْئاً لا يَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَ الْمَطْلُوبُ»؛[2] این آیه ی شریفه به عمومیت خویش شامل هر مؤثری به شکل استقلال خواهد بود؛ اما با این حال در جائی دیگر می خوانیم که افعالی که فعل خدا است به مخلوق نیز نسبت داده شده است؛ همچنان که قرآن کریم در رابطه با حضرت عیسی علیه اسلام می فرماید:

«وَ رَسُولاً إِلى‏ بَنِي إِسْرائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ أُحْيِ الْمَوْتى‏ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُنَبِّئُكُمْ بِما تَأْكُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِين»؛[3]

که در این آیه ی شریفه حضرت عیسی علیه السلام خلقت را به خویش استناد داده است؛ با این توضیح که این خلقت خلقتی ماذون است، و نه خلقتی استقلالی.


[/HR] [1]. «اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِها؛زمر/42»؛«(الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ طَيِّبِين؛النحل/32».

[2].الحج/73:«اى مردم! مثلى زده شده است، به آن گوش فرا دهيد: كسانى را كه غير از خدا مى ‏خوانيد، هرگز نمى‏ توانند مگسى بيافرينند، هر چند براى اين كار دست به دست هم دهند! و هر گاه مگس چيزى از آنها بربايد، نمى ‏توانند آن را باز پس گيرند! هم اين طلب‏ كنندگان ناتوانند، و هم آن مطلوبان (هم اين عابدان، و هم آن معبودان)».

[3]. آل عمران/49:«و(او را به عنوان) رسول و فرستاده به سوى بنى اسرائيل (قرار داده، كه به آنها مى ‏گويد:) من نشانه‏ اى از طرف پروردگار شما، برايتان آورده‏ ام، من از گل، چيزى به شكل پرنده مى ‏سازم، سپس در آن مى ‏دمم و به فرمان خدا، پرنده ‏اى مى ‏گردد. و به اذن خدا، كور مادرزاد و مبتلايان به برص [پيسى‏] را بهبودى مى‏ بخشم، و مردگان را به اذن خدا زنده مى ‏كنم، و از آنچه مى‏ خوريد، و در خانه‏ هاى خود ذخيره مى‏ كنيد، به شما خبر مى ‏دهم، مسلما در اينها، نشانه ‏اى براى شماست، اگر ايمان داشته باشيد!».

2)در بحث حوائج مخلوق نیز باید توجه داشت آنکه روزی می دهد و تدبیر می نماید خدای متعال است اما اینکه روزی می دهد و امور را تدبیر می نماید منافاتی با وجود عالم اسباب و مسببات نخواهد داشت. ودر ناحیه مخلوق نیز او حوائج خویش را از خدای متعال می گیرد، اما گرفتنی که از مجرای اسباب می باشد.

با این توضیح عرض می شود: این سخن که هر چه می خواهیم باید از خدای متعال باشد امری است که هیچ موحدی ذره ای در آن تشکیک نمی ورزد؛ اما سخن بر سر آن است که درخواست از طریق واسطه آیا در خواستی از غیر خدا است؟

جواب چنین سؤالی منفی است؛ لذا اگر شما از کسی نیز که به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و یا ائمه ی اطهار علیهم السلام متوسل شده باشد بپرسید که چه کسی حاجت شما را بر آورده می سازد؟ پاسخ خواهد داد این خداست که حاجت می دهد و من به واسطه ی وجود پاک و وجیه این امام معصوم درخواست خویش را به ساحت بارگاه قدس او تقدیم داشته ام.

که در این حال با وجود واسطه ی وجیه، جهات نقصی که به واسطه ی گناه مخلوق شکل یافته و موجبات منع وی از لطف الهی را فراهم ساخته، برطرف می گردد و ظرف وجودی وی قابلیت پذیرش فیض الهی را دارا می گردد؛ که وجود چنین امری در درخواستهائی که جنبه ی مادی نداشته بلکه در افقی برتر مربوط به درخواست مراتب کمالی انسان است مشهودتر می باشد.

لذا قرآن کریم در این رابطه می فرمایدوَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِيما»؛[1]و اگر آنان وقتى به خود ستم كرده بودند، پيش تو مى ‏آمدند و از خدا آمرزش مى‏ خواستند و پيامبر [نيز] براى آنان طلب آمرزش مى ‏كرد، قطعاً خدا را توبه ‏پذيرِ مهربان مى ‏يافتند.

یعنی با اینکه خداست که گناهان را می بخشد و لذا باید از او تمنای بخشش را داشت؛ اما خدای متعال می فرماید توبه پذیری خدا زمانی خواهد بود که علاوه بر طلب بخشش از سوی گناهکار، پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نیز برای او طلب بخشش نماید.


[/HR]
[1] . النساء/64.

3) [=&quot]وجود روایات صحیح در منابع اهل سنت خود بیانگر این حقیقت است که قرار دادن واسطه در امر خواستن، خود امری است که بر اساس دستور پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله بیان گردیده است؛ حال آیا می توان تصور نمود که پیامبر اکرم دستور به امر مرجوح فرموده باشند؟

حاکم نیشابوری روایت می کند:

«إن رجلا ضريرا اتي إلي النبي (صلي الله عليه و آله) فقال ادع الله أن يعافيني فقال إن شئت دعوت و ان شئت صبرت و هو خير قال فادعه، فأمره أن يتوضأ فيحسن وضوه و يصلي رکعتين و يدعوا بهذا الدعاء: اللهم إني اسألک، و اتوجه إليک بنبيک محمد نبي الرحمة يا محمد إني اتوجه بک إلي ربي في حاجتي لتقضي، اللهم شفعه في. قال ابن حنيف فوالله ما تفرقنا و طال بنا الحديث حتي دخل علينا کان لم يکن به ضر». حاکم نیشابوری بعد از نقل این روایت می نویسد:« هذا حديث صحيح على شرط البخاري ، ولم يخرجاه ...»[1].

مرد نابينائي حضور پيامبر آمد، و گفت از خداوند بخواه به من عافيت بخشد، پيامبر «صلی الله علیه وآله»فرمود: اگر مايل هستي دعا کنم، و اگر مايل هستي صبر کن که اين بهتر است، مرد نابينا گفت، دعا بفرمائيد.

پيامبر به او دستور داد وضو بگيرد و در وضوي خود دقت کند و دو رکعت نماز بگزارد و اين چنين دعا کند: پروردگارا من از تو درخواست مي‏کنم و به وسيله پيامبرت محمد«صلی الله علیه وآله»، پيامبر رحمت به تو متوجه مي‏شوم، اي محمد من درباره حاجتم به وسيله تو به خدايم متوجه مي‏شوم تا حاجتم را برآورده بفرمائي، پروردگارا شفاعت او را درباره من بپذير...

عثمان ابن حنيف مي گويد:ما در محضر رسول خدا«صلَّي اللّه عليه و آله»بوديم، طولي نکشيد که اين پيرمرد بر ما وارد شد، گويي اصلاً نابينا نبوده است».

این روایت را ترمذی،[2] ابن ماجه،[3]احمد،[4] حاکم نیشابوری،[5] نسائی،[6] بیهقی،[7] ذهبی،[8] ابن خزیمة،[9] هیثمی،[10] طبرانی،[11] ابونعیم اصفهانی،[12] متقی هندی،[13] و دیگران نقل نموده اند و حکم به صحت حدیث نموده اند.

بنابراین تفاصیل در خواست از اولیای الهی و توسل به آنها امری خارج از درخواست از خدا نخواهد بود.

موفق باشید.


[/HR] [1] . المستدرك على الصحيحين،محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم النيسابوري،ج1ص707،ح1930،دار الكتب العلمية – بيروت.الروض الداني.
[2] . سنن الترمذى،محمد بن عيسى بن سَوْرة بن موسى بن الضحاك، الترمذي، أبو عيسى، ج13ص124،ح3927، موقع وزارة الأوقاف المصرية،
[3].سننابنماجه، ج1ص441ح1385، دار الفكر – بيروت،
[4] . مسند الإمام أحمد بن حنبل،أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشيباني، ح17241،موسسةالرسالة.
[5] . المستدرك على الصحيحين للحاكم، ج3ص202، موقع جامع الحديث.
[6] .السنن الکبری،نسائی،ج6ص169،ح:10494و10495و10496،موقع یعسوب.
[7] . السنن الكبرى، ج6ص169، موقع يعسوب،
[8] . المستدرك على الصحيحين،محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم النيسابوري،با تعلیقات ذهبی،ج1ص700،ح1909.دار الكتب العلمية – بيروت.
[9].صحيح ابن خزيمة،محمد بن إسحاق بن خزيمة أبو بكر السلمي نيسابوري،ج2ص225.ح1219.المكتب الإسلامي، بيروت.
[10] . مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، نور الدين علي بن أبي بكر الهيثمي،ج2ص565،ح3668. دار الفكر، بيروت - 1412 هـ.
[11] .المعجم الأوسط،أبو القاسم سليمان بن أحمد الطبراني،1415،ج3ص49.باب من اسمه ابراهیم.تحقيق : طارق بن عوض الله بن محمد , عبد المحسن بن إبراهيم الحسيني، دار الحرمين - القاهرة ؛ایضا: الروض الداني - المعجم الصغير،سليمان بن أحمد بن أيوب أبو القاسم الطبراني،.ج1ص306.ح508. المكتب الإسلامي , دار عمار - بيروت , عمان.

[12] .معرفة الصحابة،ابو نعیم اصبهانی،من اسمه عثمان،ح4395.

[13] . كنز العمال في سنن الأقوال والأفعال، علاء الدين علي بن حسام الدين المتقي الهندي البرهان فوري (المتوفى : 975هـ)،ح:3640و16816. مؤسسة الرسالة.

سلام علیکم

بنظر می رسد خداوند محترمانه به ما می‌گوید برای ارتباط با من باید پاک باشید.

اگر پاک از گناه نیستید مایوس نباشید. ... من با واسطه‌ی یک معصوم درخواست شما را اجابت می کنم.

در غیر اینصورت ممکن است گناهان خود را فراموش کنیم و به غرور شیطان (عابد 6000 هزار ساله) مبتلا بشویم!

ولی وقتی نظر به معصوم می‌اندازیم از غرور خود دور می شویم و به ذلت خود در مقابل معصومین پی برده و از خدا التماس می کنیم.

خداوند هم از ما کنار گذاشتن منیت را می‌خواهد.

در لینک زیر ببینید امام علیه السلام به ابوحمزه چگونه یاد می‌دهد که از خدا با واسطه قراردادن پیامبر صل الله علیه و علی آله درخواست کند:

{ http://www.askdin.com/thread27645-8.html#post441579
}

صدرا;465003 نوشت:
با این توضیح عرض می شود: این سخن که هر چه می خواهیم باید از خدای متعال باشد امری است که هیچ موحدی ذره ای در آن تشکیک نمی ورزد؛ اما سخن بر سر آن است که درخواست از طریق واسطه آیا در خواستی از غیر خدا است؟

سلام . اگر خواستن از خداي متعال ذره اي تشكيك نداره پس چرا هميشه اين روش رو بكار نگيريم؟ بنظر ميرسه خواستن مستقيم از خدا كه همون صراط مستقيمه ، خيلي بهتر از خواستن از اسبابهاش باشه چون همون اسبابها خودشون آفريده خدا هستن. و خدا گفته كه از آفريده هاي من چرا چيزي ميخواين؟ يعني خواستن از آفريده هاي خدا در قرآن محكوم شده.

صدرا;465003 نوشت:
لذا قرآن کریم در این رابطه می فرماید:«وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِيما»؛[1]و اگر آنان وقتى به خود ستم كرده بودند، پيش تو مى ‏آمدند و از خدا آمرزش مى‏ خواستند و پيامبر [نيز] براى آنان طلب آمرزش مى ‏كرد، قطعاً خدا را توبه ‏پذيرِ مهربان مى ‏يافتند.

یعنی با اینکه خداست که گناهان را می بخشد و لذا باید از او تمنای بخشش را داشت؛ اما خدای متعال می فرماید توبه پذیری خدا زمانی خواهد بود که علاوه بر طلب بخشش از سوی گناهکار، پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نیز برای او طلب بخشش نماید.

اينجا باز هم گفته كه از خدا طلب بخشش بشه نه از رسولش. بعدش همون اولش گفته ((اگر)) اومدن پيش تو ، نگفته كه حتمآ برين پيش پيامبر.

خيلي چيزاي مشكوك ديگه هم وجود داره كه شما براي خودتون بعنوان دليل اينجا آوردين . ولي خواستن از خدا هيچ چيز مشكوكي نداره.

وقتي ميگه در نزد پيامبر گرامي از خدا طلب بخشش كنين و پيامبر گرامي هم وقتي اينو شنيد اونموقع از خدا براي اون ظالما در خواست بخشش بكنه.
در اول آيه كلمه ((و لو انهم)) اومده براي اينكه خدا ميدونسته كه براي همه امكان نداره پيش رسول گرامي برن و عده زيادي هم پس از رحلت پيامبر گرامي نمتونن برن پيشش چون مرده است و مرده هم نميتونه بشنوه.

البته كشته شده هاي در راه خدا ، زنده هستن و پيش خدا روزي دارن ولي معلوم نيس بشنون و اگه هم بشنون نميتونن پاسخ بدن. اصن معلوم نيس كه پيش خدا يعني كجا؟ تو بهشتن يا روي زمين؟ شايدم توي ماه شايدم توي يه كهكشان ديگه. شايدم (پناه ميبرم به خدا) چون خدا همه جا حضور داره اونام مثل خدا همه جا هستن.

ولي در مورد پيامبر گرامي خداوند گفته كه ميميره . پس اصلا نميشنوه. ولي خدا كه هميشه ميشنوه . پس صراط مستقيم در اينه كه از خود خدا بخوايم نه اينكه با آوردن چند آيه مبهم و نامرتبط ، اون چيزي كه ته دلمون بهش گرايش داره رو به خودمون بقبولونيم.

صدرا;465009 نوشت:
وجود روایات صحیح در منابع اهل سنت خود بیانگر این حقیقت است که قرار دادن واسطه در امر خواستن، خود امری است که بر اساس دستور پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله بیان گردیده است؛ حال آیا می توان تصور نمود که پیامبر اکرم دستور به امر مرجوح فرموده باشند؟

اگه اهل سنت هم چنين اشتباهي كرده باشن و احاديث و روايات مخالف قرآن رو پذيرفته باشن . ايا ما هم بايد همون راه خطا رو بريم؟

و ايا ما بايد از دستورات خداوند اطاعت كنيم يا از دستورات پيامبر گرامي؟ . بويژه دستوري كه با كلام خدا مغايرت دارد.

دستور پيامبر گرامي به ما اين است كه از قرآن اطاعت كنيم و ايشان هم جز ابلاغ قرآن و سفارش به تبعيت از قرآن ، دستور ديگري به ما نداده اند.

پس فقط دستوراتي از رسول گرامي معتبر است كه با قرآن مغاير نباشد.

صدرا;465009 نوشت:
بنابراین تفاصیل در خواست از اولیای الهی و توسل به آنها امری خارج از درخواست از خدا نخواهد بود.

يعني خواستن از اولياي الهي برابر با خواستن از الله است؟

اگر . اگر . اگر. اگر. ... اگر خواستن از اولياي الهي در قرآن تاييد هم شده باشه (كه نشده) باز هم بايد بگيم كه خواستن از خداوند متعال بالاتر و بهتر از خواستن از آنها ميباشد

و اگر همچنان بر سخنتون مقيد هستين پس بدونين كه اولياي الهي رو با خدا برابر گرفتين كه بوي شرك ميده.

متعلم;465089 نوشت:
نظر می رسد خداوند محترمانه به ما می‌گوید برای ارتباط با من باید پاک باشید.

اگر پاک از گناه نیستید مایوس نباشید. ... من با واسطه‌ی یک معصوم درخواست شما را اجابت می کنم.

سلام . اين حرفو خدا زده؟ فكر كنم خودتونو با خدا اشتباه گرفتين چون خدا همچي حرفي رو نزده.

خدا ميگه از رحمت من، فقط كافرانند كه مايوس ميشن .

پس فقط مايوسان از رحمت خدا هستن كه دست به دامن توسل ميشن.

شيعه قرآن;465113 نوشت:
اينجا باز هم گفته كه از خدا طلب بخشش بشه نه از رسولش. بعدش همون اولش گفته ((اگر)) اومدن پيش تو ، نگفته كه حتمآ برين پيش پيامبر.

خيلي چيزاي مشكوك ديگه هم وجود داره كه شما براي خودتون بعنوان دليل اينجا آوردين . ولي خواستن از خدا هيچ چيز مشكوكي نداره.

وقتي ميگه در نزد پيامبر گرامي از خدا طلب بخشش كنين و پيامبر گرامي هم وقتي اينو شنيد اونموقع از خدا براي اون ظالما در خواست بخشش بكنه.
در اول آيه كلمه ((و لو انهم)) اومده براي اينكه خدا ميدونسته كه براي همه امكان نداره پيش رسول گرامي برن و عده زيادي هم پس از رحلت پيامبر گرامي نمتونن برن پيشش چون مرده است و مرده هم نميتونه بشنوه

برای مومنین می گویم؛ بنابراین کسانی که ظرفیت ندارند سعی کنند دلخور نشوند.
همینجا از کلام این فرد مدعی معلوم می شود چرا باید به داناترها مراجعه کرد. این فرد که ادعای علم دارد، در اندازه ای از زبان قرآن که همان عربی است آگاهی ندارد که نمی داند "لو" در اینجا در فارسی چیزی شبیه "ای کاش" معنی می دهد. بنابراین به احتمال زیاد اصول دعا کردن و استغفار را هم نمی داند. همین فرد در همین پست به مومنین شک دارد و این در حالی است که به گفته قرآن باید از گمان دوری کرد که بعضی از گمانها گناه است.
حال اگر پاسخش به همین پست من را هم ببینید (پاسخی که در آینده در صورت عدم توبه خواهد داد)، می بینید که از لحنی استفاده می کند که لحن منافقین است. این حرف را با توجه به سابقه پستهایش بیان کردم.

شيعه قرآن;463319 نوشت:
موقعي كه نماز ميخونيم معمولا توي دعاي دست از خدا حاجت ميخوايم و بعد از سلام هم معمولا ميريم سجده يا نشسته و حاجاتمون رو از معبودمون ميخوايم.
حالا بهتر نيست كه هميشه و در هر حالتي فقط از خدا بخوايم
فقط از خدا استغفار كنيم و حاجت بخواهيم كه خودش گفته خداي زنده هست و از ته دلمون خبر داره و صدامونو ميشنوه و جوابمونو ميده

توسل در قرآن:

لفظ «الوسيله» دو بار در قرآن آمده است. يك بار در سوره مائده آيه 35 «... و ابتغوا اليه الوسيله». و بار ديگر در سوره اسراء آيه 75. «اولئك الذين يدعون يبتغون الي ربهم الوسيله».
1. در آيه اول امر شده است كه آدمي براي تقرب اليه وسيله اي جويد. انسان مادي نمي تواند بدون وسيله لازم به خدا نزديك شود و به مقام قرب الهي برسد بلكه واسطه اي لازم است كه او را به اين مقام برساند در آيه مذكور واژة «وسيله» مطلق آمده است. پس هر چيزي كه مرضي و مورد توجه خدا باشد مي تواند وسيله قرار گيرد حال ممكن است اين وسيله از نوع افعال باشد. مانند نماز، روزه، حج، جهاد يا از نوع اشخاص باشد. مانند انبياء و اولياي خدا يا از نوع اشياء باشد مانند كعبه، حجر الاسود، مقام ابراهيم و قرآن. خلاصه هر چيزي كه ما را به خدا و ما را به ياد خدا بياندازد مي تواند وسيله قرار گيرد. مثلاً درباره اوليا خدا از پيامبر گرامي چنين روايت شده است: «هم الذين اذا رؤا ذكر الله»(1) آنها كساني اند كه هنگامي كه مردم آنها ببينند خدا را بياد مي آورند.

2. در آيه ديگر مي فرمايد: و اعتصموا بحبل الله جميعاً و لا تفرقوا همگي به ريسمان الهي چنگ بزنيد و از هم جدا نشويد. بي ترديد «حبل الله» از اسماي الهي نيست، اين «حبل الله» مي تواند قرآن، اسلام، پيامبر، ائمه باشد. در حال اين بر جواز توسل به غير خدا دلالت دارد.
پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ در جواب يك اعرابي كه پرسيده بود «حبل الله» چيست؟ پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ دست به شانه حضرت علي گذاشت و فرمود «يا اعرابي هذا حبل الله»(2).

(1). المصنف، ابن ابي شيبه، ص 2714
(2). ينابع المودة، ج 1، ص 357

ادامه در پست بعدي


3. آيه استغفار: و لو انهم اذا ظلموا انفسهم جاؤك فاستغفرو الله و استغفرلهم الرسول لوجدوا الله تواباً رحيماً(1) و اگر آنها هنگامي كه به نفس خود ظلم كرده اند پيش تو آيند و از خدا طلب مغفرت كنند و رسول هم براي آنان طلب آمرزش كند خداوند را توبه پذير و مهربان خواهند يافت.
بيضاوي مفسر اهل سنت مي گويد: اين خطا كاران پيش رسول خدا معذرت خواهي مي كردند و رسول اكرم هم شفيع آنها مي شد و خدا نيز آنها را مي بخشيد. رسول خدا حق دارد كه عذر آنها را بپذيرد و براي آنها شفاعت كند.(2)
امام فخر رازي در تفسيريش گويد: ممكن بود بدون استغفار رسول خدا توبه آنها پذيرفته شود. اما وقتي استغفار رسول خدا به توبه آنها ضميمه شود قبول توبه حتمي خواهد بود.(34)
بنابراين روشن مي شود كه شفاعت خواهي از پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ كار مطلوبي است حتي بعد از حيات پيامبر اكرم هم در طول تاريخ مسلمانان آگاه با الهام از اين آيه از آن حضرت تقاضاي شفاعت مي كنند و او را ميان خود و خدا وسيله قرار مي دهند اين سنتي است كه دانشمندان اسلامي به آن عمل كرده است.
مشروعيت توسل به اولياي خدا و واسطه قرار دادن آنها براي تقرب به خداوند و طلب حاجت از او در روايات متعددي آمده است و سيرة مسلمانان از عصر پيامبر تا كنون بر آن جاري بوده است اين امر نه تنها شرك نيست بلكه اظهار تذلل و خشوع بيشتر در پيشگاه خداوند است. كسي كه پيامبر و اولياء الله را وسيله تقرب به خدا قرار مي دهد در واقع خود را در محضر خدا كوچك و بي مقدار مي داند و خداوند به او توجه و عنايت خواهد كرد، لذا كساني كه نزد خدا آبرو دارند و مورد توجه و لطف اويند وسيله قرار مي دهد تا خداوند به احترام آنها او را نيز از رحمت واسعه خود برخوردار سازد.


(1). سوره نساء، آيه 64.
(2). تفسير بيضاوي، ج 1، ص 222

ادامه در پست بعدي

رفع شبهه:
برخي از وهابي ها وقتي در مقابل اين همه روايات و دلايل روشن قرار مي گيردند چنين مي گويند: كه خواندن مردگان خطاب به شخص معدوم است و خطاب به معدودم قبيح است اين سخن عبدالوهاب است. ابن تيميه مي گويد: ياري طلبيدن و توسل جستن به مردگان شرك و نيز ندا كردن شخص معدوم است.(1)

جواب: اولاً: خواندن مردگان در زمره خطاب به معدوم نيست زيرا طبق قرآن و سنت مردگان در عالم برزخ ميشنوند و صداهاي ما به آنها مي رسد روايات متعددي نيز در اين باره آمده است: در روايتي پيامبر اكرم فرمود: اگر من زنده باشم براي شما خير است و اگر مرده باشيم نيز براي شما خير است. زيرا اعمال شما به ما مي رسد اگر نيكي در اعمال تان ببينم خوشحال مي شوم و اگر بدي ببينم براي تان استغفار مي كنم.(2)
ثانياً: بر فرض كه توسل به مردگان خطاب معدوم باشد شرك نخواهد بود. شرك در مقابل توحيد است. همانگونه كه توحيد اقسامي دارد (توحيد ذاتي، توحيد در صفات، افعال، عبادت) شرك هم انواع دارد (شرك در ذات در صفات، افعال، عابدت)حال پرسش اينست كه توسل بر كدام شرك منطبق مي شود؟

در نتيجه: توسل به انبياء و اولياء براي برآورده شدن حاجت هم در دوران زندگي و هم پس از حيات آنان كار ناروايي نيست و شرك به شمار نمي آيد. خداوند «وحده لاشريك له» است. اما نظام تكوين با سبب و وسيله مي چرخد و توسل در نظام آفرينش سنتي اساسي و تكويني است و اين كار نيز به هيچ عنوان با قدرت مطلقه باري تعالي منافاتي ندارد.
كسانيكه مي گويند توسل شرك است در حقيقت به مفهوم شرك توجه نكرده اند چون شرك اينست كه ما متوسل را مستقل از خدا بدانيم يا براي او عبادت كنيم ولي هيچ كس از متوسلان وسيله را پرستش نمي كند و آن را در مقابل خدا داراي استقلال و قادر مطلق نمي داند.


(1). منهاج السنة، ابن تيميه، ص 11.
(2). شفاء الاقسام، تقي الدين سبكي ، ص 46.

سلام ...
من 2 تا موضوع رو براتون میگم ... شاید براتون مفید باشه ...

1- یه روزی شمس و مولانا داشتن با هم راه میرفتن ... تا اینکه به یه رودخونه میرسن ... شمس ابای خودش رو بر دست میگیره و به مولانا میگه اون یکی سرش رو بگیر و با من به رودخانه بیا ... و ذکر یا شمس یا شمس رو بگو ... شمس بر روی آب حرکت میکرده و مولانا با ذکر یا شمس ... یا شمس ... بر رویه آب قدم بر میداشته ... تا اینکه مولانا با خودش میگه بزار ببینم شمس داره چی میگه ... کمی سرش رو جلو میبره ... ببینه شمس از چه ذکری استفاده میکنه ... میبینه شمس داره میگه ... یا علی یا علی ... با خودش میگه خوب چرا من نگم یا علی ... تا میگه یا علی فرو میره در آب ... ( منبع کتاب پله پله تا ملاقات با خدا )

2- روزی یکی از دوستان آیت الله بهجت که دکتر حاذقی هم بودند و جراح هم بودند خدمتشون میرسند و میگین ... نمیدونم چرا من هر وقت کاره جراحی سخت و دشوار میشه ... به یکی از ائمه متوسل میشم ... کارم راست در نمیاد ... ولی نمیدونم چرا هر وقت میگم یا بهجت ... کارم راست در میاد .

به نظره من ... توسل ... یعنی نزدیک ترین و بهترین و سالم ترین روشی که میتونه انسان ازش استفاده کنه تا به هدفش برسه ...

aminj;465120 نوشت:
برای مومنین می گویم؛ بنابراین کسانی که ظرفیت ندارند سعی کنند دلخور نشوند.
همینجا از کلام این فرد مدعی معلوم می شود چرا باید به داناترها مراجعه کرد. این فرد که ادعای علم دارد، در اندازه ای از زبان قرآن که همان عربی است آگاهی ندارد که نمی داند "لو" در اینجا در فارسی چیزی شبیه "ای کاش" معنی می دهد. بنابراین به احتمال زیاد اصول دعا کردن و استغفار را هم نمی داند. همین فرد در همین پست به مومنین شک دارد و این در حالی است که به گفته قرآن باید از گمان دوری کرد که بعضی از گمانها گناه است.
حال اگر پاسخش به همین پست من را هم ببینید (پاسخی که در آینده در صورت عدم توبه خواهد داد)، می بینید که از لحنی استفاده می کند که لحن منافقین است. این حرف را با توجه به سابقه پستهایش بیان کردم.

سلام . من هم دوستدار اهل بيت و همه مومنان عالم هستم و نسبت به نزديكان پيامبر گرامي مودت دارم. ولي از آنها طلب حاجت نميكنم و فقط از خداوند خواسته هايم را ميطلبم.

اگه شما از حرفام ناراحت شدين و يا يه جمله نوشتم كه ناراحتتون كرده معذرت ميخوام چون واقعآ قصد توهين و اهانت به هيچكس رو ندارم ولي لازمه بحث اينه كه گاهي بگم يه جاي كار ميلنگه تا شما اساتيد گرامي پاسخمو بديد.

معتقدم كه ائمه گرامي هم چون به خدا و رسول و قرآن مؤمن بودند پس آنها هم مطابق قرآن صحبت ميكردند و اگر حديثي از آنان مخالف قرآن مشاهده ميشه، گذشت زمان و دسيسه هاي دشمنان قرآن ، موجب جعل احاديث و در نتيجه سردرگمي امثال من ميشه. خروجي اين احاديث وقتي با آيات محكم خدا تناقض داشته باشه بايد بيشتر مورد دقت قرار بگيرن و هرلحظه بايد با قرآن مقايسه بشن تا صحتشون ثابت بشه پس چه بهتر كه از همون اول بريم سراغ قرآن كه خدشه يي بهش وارد نميشه و من تا اين لحظه حس ميكنم كه قرآن بسيار قويتر از احاديث ميباشد چون خداوند ميگه قرآن احسن الحديث هست.
احسن الحديث يعني وقتي پاي چند حديث در ميونه بايد احسن الحديث را فقط ملاك قرار بديم. يعني حتي اگه پاي يك حديث ديگه غير از قرآن در ميون باشه بايد به قرآن مراجعه كنيم و اين يعني فقط قرآن .

رحیق مختوم;465132 نوشت:
برخي از وهابي ها وقتي در مقابل اين همه روايات و دلايل روشن قرار مي گيردند چنين مي گويند: كه خواندن مردگان خطاب به شخص معدوم است و خطاب به معدودم قبيح است اين سخن عبدالوهاب است. ابن تيميه مي گويد: ياري طلبيدن و توسل جستن به مردگان شرك و نيز ندا كردن شخص معدوم است.(1)

لعنت خدا بر اين وهابي ها و همه كسايي كه تو دين خدا تفرقه ميندازن . هر كسي كه جرات ميكنه و فتواي اينچنيني ميده و در تضاد با خدا حرفي بزند محكوم به كفر است و جاگاهش همانطور كه خداوند وعده داده در دوزخ ميباشد.

اما كساني كه فقط سخن خدا را بازگو بكنند و كلام خدا را براي ما بخونن دوستداران قرآن و مومنين به الله و قرآن و روز معاد خواهند بود.

رحیق مختوم;465130 نوشت:
لفظ «الوسيله» دو بار در قرآن آمده است. يك بار در سوره مائده آيه 35 «... و ابتغوا اليه الوسيله». و بار ديگر در سوره اسراء آيه 75. «اولئك الذين يدعون يبتغون الي ربهم الوسيله».

توي ايه اولتون خداوند گفته كه بجوييد بسوي او وسيله را . اولا نگفته كه از اون وسيله چيزي بخواين. ثانيا نگفته كه اون وسيله چي هست . پس تا اينجا بايد وسيله يه چيزي باشه كه مارو بخدا برسونه و هر كسي آزاد هس هر كدوم از وسايل رو انتخاب كنه

اما توي آيه دومتون خداوند به كسايي كه از وسيله خود طلب حاجات دارن (يدعون) ، ميگه اونا (همون وسيله) خودشون هم وسيله نزديكتر را ميجويند و اميد به رحمت خدا دارن . پس وسيله نميتونه چيزي باشه كه خودش هم به وسيله نياز داره . حالا ببينين كدوم وسيله از وسايل شامل اين شرط خدا ميشه.
براهمين من قرآن رو بعنوان وسيله براي رسيدن به خدا انتخاب كردم كه نيازمند وسيله ديگري نيست.

شيعه قرآن;465163 نوشت:
توي ايه اولتون خداوند گفته كه بجوييد بسوي او وسيله را . اولا نگفته كه از اون وسيله چيزي بخواين. ثانيا نگفته كه اون وسيله چي هست . پس تا اينجا بايد وسيله يه چيزي باشه كه مارو بخدا برسونه و هر كسي آزاد هس هر كدوم از وسايل رو انتخاب كنه

ما هم در مسئله ی توسل نمی گیم مثلا یا امام رضا (علیه السلام) تو دیگه همه چیز مایی و فلان چیز هم از خودت به ما بده.
ما می گیم مثلا امام رضا (علیه السلام) شما پیش خدا عزیزی پیش اون آبرو داری ازش بخواه ت فلان چیز رو به من بده.
در شب عاشورا شمر و عمر سعد ملعون می خواستن از امام حسین (علیه السلام) بیعت بگیرن اما وقتی دیدن نمی تونن به واسطه ی نسبی که حضرت ام البنین (سلام الله علیها) با قبیله ی شمر یا عمر سعد داشتن خواستن از طریق حضرت عباس (علیه السلام) از امام حسین (علیه السلام) بیعت بگیرن.
یا مثلا وقتی مختار ثقفی در کوفه زندانی بود خودش هیچ کاری نمی تونست بکنه چون آبرویی پیش یزید نداشت اما همین که یکی از آشنایانش وساطتش رو پیش یزید کرد آزاد شد.
از این مقایسه ی بی جا معذرت می خوام اما به نظرم راحت تر منظورم رو می رسونه.
خب ما هم به واسطه ی گناهانمون خیلی افت کردیم و از خدا خیلی دور شدیم پس بهتره از کسی که بهمون نزدیک تره و در عین حال پیش خدا عزیزه خواستمونو بخوایم.

شيعه قرآن;465119 نوشت:
سلام . اين حرفو خدا زده؟ فكر كنم خودتونو با خدا اشتباه گرفتين چون خدا همچي حرفي رو نزده.

خدا ميگه از رحمت من، فقط كافرانند كه مايوس ميشن .

پس فقط مايوسان از رحمت خدا هستن كه دست به دامن توسل ميشن.

درود بر شما که ارزشی برای افکار وهابی قائل نیستید.

ابن حبان از علمای مشهور و رجال نویس بزرگ اهل سنت که صاحب کتب بزرگی از قبیل: صحیح ابن حبان – الثقات و… می باشد در رابطه با زیارت امام رضا علیه السلام در کتابش می گوید:


بر ما عارض نمی شد شدت و سختی در زمان اقامتم در طوس پس زیارت می کردم قبر علی بن موسی الرضا (صلوات الله علی جده و علیه) و همانا مستجاب می شد و
این مشکل برطرف می شد. و این چیزی است که بارها تجربه کرده ام آنرا…

http://shia-sonni.com/fa/%D8%AA%D9%88%D8%B3%D9%84-%D8%B9%D8%A7%D9%84%D9%85-%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF-%D8%A7%D9%87%D9%84-%D8%B3%D9%86%D8%AA-%D8%A8%D9%87-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%B1%D8%B6%D8%A7/

زیارت حضرت رضا علیه السلام از دیدگاه علمای دیگری از اهل سنت را در لینک زیر مطالعه کنید:

http://rezvanelm.aqr.ir/Portal/home/?news/122501/182975/%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%D9%87-%D9%88%D9%85%D8%B3%D8%A7%D8%A6%D9%84-%D8%B2%DB%8C%D8%A7%D8%B1%D8%AA

مسئله همان است که در پست بالا به آن اشاره کردم...باید منیت انسان از او گرفته شود تا مقابل خلیفه الهی نایستد... و با نظر به او، به کمال خود برسد.

حدیث ثقلین هم به این موضوع اشاره دارد که قرآن تنها کافی نیست و باید مطیع اهل بیت هم باشیم و آنها را وسیله تقرب به خدا قرار دهیم.

خوارج و تکفیری های امروزی (با استفاده از نظریات ابن تیمیه و عبدالوهاب) می‌گویند قرآن برای ما کافی است(لاحکم الا لله) و از زمان امام علی علیه السلام تا کنون این جنایات را در جهان اسلام بوجود می آورند

امامان الگوي مادر دنيا هستن وما براي هدايت وراهنمايي شدن به ايشان نياز داريم درآيه هايي از قران اومده كه خداوند به بندگانش بسيار نزديكه واگه بندگان مخلصانه صداش كنند جواب ميده مانبايد فراموش كنيم او مهربانترين مهربانانه .اما گاهي اوقات ميتونيم افرادي رو واسته قرار بديم كه زودتر به مقصدمون برسيم كه اين افراد برگزيدگان خدا هستن وعلاوه براين ماباواسطه قرار دادن امامان ميتوانيم رابطه قويتري رو باايشان برقرار كنيم.واز آنجا كه امامان مقام بالاي نزد خداوند دارن ما بوسيله ايشان راحتر به خداوند ميرسم

متعلم;465235 نوشت:
حدیث ثقلین هم به این موضوع اشاره دارد که قرآن تنها کافی نیست و باید مطیع اهل بیت هم باشیم و آنها را وسیله تقرب به خدا قرار دهیم.

با سلام
[=arial]فاستمسك بالذي اوحي اليك انك علي صراط مستقيم 43:43
اگه شما هزار تا حديث ديگه هم بيارين آيا دليل ميشه كه آيه خدا را ناديده بگيريم. خداوند ميگه پس به قرآن تمسك كن كه تو بر صراط مستقيم هستي

من بين تمام احاديث ، قرآن رو بعنوان احسن الحديث ((به دستور خدا)) ميپذيرم و ساير احاديث معلوم نيس تا چه حد درست باشن و بايد با قرآن مطابقت داده بشن و اگر مغايرتي با قرآن نداشت انگاه ملاك عمل قرار گيرند.

اما وسيله تقرب به خدا ، ميتونه قرآن باشه يا نماز يا دعا يا رسولان گرامي يا ائمه گرامي. فقط شرايط خداوند را فراموش نكنيم ، خداوند ميگه به جز من((خدا)) از كس ديگه طلب حاجت نشه و وسيله خودش محتاج وسيله نباشه.

حالا من قرآن رو انتخاب ميكنم و شما اماما رو. خب ديگه ،حتمآ فكر ميكنين كه امامان به وسيله براي نزديك شدن به خدا نيازي ندارن.

متعلم;465235 نوشت:
خوارج و تکفیری های امروزی (با استفاده از نظریات ابن تیمیه و عبدالوهاب) می‌گویند قرآن برای ما کافی است(لاحکم الا لله) و از زمان امام علی علیه السلام تا کنون این جنایات را در جهان اسلام بوجود می آورند

خوارج و تكفيري ها هم چون قصد ايجاد تفرقه دارن و بجاي دعوت از همه مسلمونا به قرآن و دوري از شرك ، فتاواي عجيب و غريب ميدن ، قاعدتا از ديدگاه خداوند محكوم هستن زيرا خداوند به مومنين ميفرمايد در قبال كافرين به قرآن و مشركين ، بگو سلام عليكم. پس بيشتر كردن اختلافات ميون مسلمونا حتما مورد تاييد نيست. همه مسلمونا در كتاب خدا وحدت دارند و اگر بحثي هم باشه بحث تبعيت از قرآن هست كه بين مسلمونا كم و زياد داره.

زمانه;465267 نوشت:
امامان الگوي مادر دنيا هستن وما براي هدايت وراهنمايي شدن به ايشان نياز داريم درآيه هايي از قران اومده كه خداوند به بندگانش بسيار نزديكه واگه بندگان مخلصانه صداش كنند جواب ميده مانبايد فراموش كنيم او مهربانترين مهربانانه .اما گاهي اوقات ميتونيم افرادي رو واسته قرار بديم كه زودتر به مقصدمون برسيم كه اين افراد برگزيدگان خدا هستن وعلاوه براين ماباواسطه قرار دادن امامان ميتوانيم رابطه قويتري رو باايشان برقرار كنيم.واز آنجا كه امامان مقام بالاي نزد خداوند دارن ما بوسيله ايشان راحتر به خداوند ميرسم

سلام دوست عزيزم . بالاخره چي شد خداوند مهربانترين مهربانان هس يا نه؟

همين كه گاهي اوقات امامان گرامي رو واسطه قرار بدي يعني امام مهربونتر از خداست . من در اينكه امام يك مومن واقعي هست شك ندارم اما دليل نميشه كه مهربونتر از خدا باشه. پس بهتره كه هميشه و در هر حالتي از خود خدا مستقيمآ و بدون واسطه بخوايم.

شيعه قرآن;463319 نوشت:
طلب حاجت از خدا بهتره يا از امام؟

موقعي كه نماز ميخونيم معمولا توي دعاي دست از خدا حاجت ميخوايم و بعد از سلام هم معمولا ميريم سجده يا نشسته و حاجاتمون رو از معبودمون ميخوايم.

حالا بهتر نيست كه هميشه و در هر حالتي فقط از خدا بخوايم

فقط از خدا استغفار كنيم و حاجت بخواهيم كه خودش گفته خداي زنده هست و از ته دلمون خبر داره و صدامونو ميشنوه و جوابمونو ميده

با سلام...صد در صد فرموده شما صحیح است...وقتی انسان خدا را دارد هیچ نیازی به چیزی دیگر ندارد...چون خدا برای بنده خود کافیست....اما؟؟؟؟؟ اما...یک معما؟ می دانیم یک فرد بیش از حد ضعیف محال است یک ضرب یک وزنه مثلا 500 کیلویی را بلند کند....برای اینکار قبلش از کلی وزنه های پایین تر شروع می کند و بعد از کلی طی کردن مراحل تازه می تواند این وزنه 500 رو بلند کند....لذا درجه ایمان هم همینه....انسان بقدری طغیان گر و سرکش است که بیش از حد نیاز داره به واسطه یعنی امامان و پیامبران...ولی بی شک اگر کسی بیش از حد ایمان قوی داشته باشه و بخدا نزدیک باشه هیچ واسطه ای لازم نداره...اصلش همینه که فقط خدا....اما واقعیت اینه که بخش کثیری بیش از حد از انسان ها توانایی و ایمان چنین کاری رو ندارن....پس باید از هر دو کمک بگیریم

شيعه قرآن;465478 نوشت:
حالا من قرآن رو انتخاب ميكنم و شما اماما رو. خب ديگه ،حتمآ فكر ميكنين كه امامان به وسيله براي نزديك شدن به خدا نيازي ندارن.

شيعه قرآن;465478 نوشت:
همه مسلمونا در كتاب خدا وحدت دارند و اگر بحثي هم باشه بحث تبعيت از قرآن هست كه بعضي جاها ميبينيم خلاف قرآن عمل ميشه

سلام علیکم

در قرآن خداوند فرموده اگر اختلافی با هم دارید به حکم خدا و رسول مراجعه کنید

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَٰلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا ﴿النساء: ٥٩﴾

اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، خدا را اطاعت كنيد و پيامبر و اولياى امر خود را [نيز] اطاعت كنيد؛ پس هر گاه در امرى [دينى‌] اختلاف نظر يافتيد، اگر به خدا و روز بازپسين ايمان داريد، آن را به [كتاب‌] خدا و [سنت‌] پيامبر [او] عرضه بداريد، اين بهتر و نيك‌فرجام‌تر است.


حالا برای حل اختلاف بین بنده و شما به قرآن مراجعه می کنیم که می فرماید به پیامبر مراجعه کنید و یا به اولی الامر مراجعه کنیم.

آیا خداوند نمی توانست بگوید فقط به قرآن مراجعه کنید؟

اگر هرکس قرآن را با دید خودش تقسیر کرد من و شما در پیدا کردن حق گیج نمی شویم؟

nothing;465482 نوشت:
اما واقعیت اینه که بخش کثیری بیش از حد از انسان ها توانایی و ایمان چنین کاری رو ندارن....پس باید از هر دو کمک بگیریم

سلام . خداوند توي قرآن هيچ جايي نگفته كه انسان ضعيف نميتونه به من نزديك شه.

بلكه هر انساني كه به خدا و روز آخرت و رسولان و كلام خدا . باور داشته باشه ميتونه به خداوند نزديك بشه

كجاش سخته؟

واسطه گرفتن كه ايرادي نداره اما چرا توي مرز شرك و ايمان قرار بگيريم؟ خداوند در آيات زيادي توي قرآن گفته كه فقط از من حاجاتتونو بخواين. حالا اگر از واسطه ها طلب حاجت نكنيم كه مشكلي پيش نمياد

من هم برام سؤال همينجاست كه اگه حاجاتمو فقط از خدا بخوام و قرآن هم وسيله رسيدنم به خدا باشه آيا اشكالي داره؟
و ايا از خدا خواستن بهتر نيست؟

متعلم;465488 نوشت:
در قرآن خداوند فرموده اگر اختلافی با هم دارید به حکم خدا و رسول مراجعه کنید

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَٰلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا ﴿النساء: ٥٩﴾

اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، خدا را اطاعت كنيد و پيامبر و اولياى امر خود را [نيز] اطاعت كنيد؛ پس هر گاه در امرى [دينى‌] اختلاف نظر يافتيد، اگر به خدا و روز بازپسين ايمان داريد، آن را به [كتاب‌] خدا و [سنت‌] پيامبر [او] عرضه بداريد، اين بهتر و نيك‌فرجام‌تر است.

حالا برای حل اختلاف بین بنده و شما به قرآن مراجعه می کنیم که می فرماید به پیامبر مراجعه کنید و یا به اولی الامر مراجعه کنیم.

آیا خداوند نمی توانست بگوید فقط به قرآن مراجعه کنید؟

اگر هرکس قرآن را با دید خودش تقسیر کرد من و شما در پیدا کردن حق گیج نمی شویم؟

ممنون كه از آيه قرآن استفاده كردين . اما طبق ايات قرآن ، رسول گرامي به جز وحي خداوند چيز ديگري نميگويد پس اگر رسول گرامي بين ما نبودند بايد به قرآن مراجعه شود كه كامل است و تمام چيزهايي كه براي هدايت بشر لازم هست توش اومده. من نميدونم كه سنت از كجا توي ترجمه آيه فوق ، ظاهر شد.

وظيفه من و شما اينه كه به قرآن مراجعه كنيم و قرآن ساده است ولي بعضي ها ميخوان تحميل كنن كه قرآن از فهم ماها خارجه . كه اينطور نيست

شيعه قرآن;465493 نوشت:
من هم برام سؤال همينجاست كه اگه حاجاتمو فقط از خدا بخوام و قرآن هم وسيله رسيدنم به خدا باشه آيا اشكالي داره؟
و ايا از خدا خواستن بهتر نيست؟

تفاوت این مسئله را الان برایتان شرح می دهم:
اگر از خدا مستقیما بخواهید، مسلمانید.
اگر از خدا بواسطه ی ائمه (ع) بخواهید، هم مسلمانید هم مؤمن به ولایت ائمه (ع).
از خدا خواستن اگر ارزشمند است، بواسطه ی ائمه (ع) از خدا خواستن خیلی خیلی ارزشمندتر است، زیرا هم اثبات می کند توحید را پذیرفته ایم، هم ولایت انتصابی از جانب خدا را قبول داریم. اینجا وارد گروه مؤمنین می شویم و تا زمانیکه کسی مسلمان باشد و ولایت ائمه (ع) را نپذیرد، فقط مسلمان است، یعنی یک بخشی از دستورات خدا را اطاعت نکرده.
کسی که مسلمان است و اسلام را قبول دارد، وقتی به واسطه ی ائمه (ع) از خداوند طلب حاجت می کند، یعنی غیرمستقیم دارد می گوید خدایا، ولایت ائمه (ع) را هم قبول دارم، به همان شکلی که تو می خواهی.
اما مستقیما از ائمه (ع) درخواست کردن، شرک است.

شيعه قرآن;465501 نوشت:
ممنون كه از آيه قرآن استفاده كردين . اما طبق ايات قرآن ، رسول گرامي به جز وحي خداوند چيز ديگري نميگويد پس اگر رسول گرامي بين ما نبودند بايد به قرآن مراجعه شود كه كامل است و تمام چيزهايي كه براي هدايت بشر لازم هست توش اومده. من نميدونم كه سنت از كجا توي ترجمه آيه فوق ، ظاهر شد.

وظيفه من و شما اينه كه به قرآن مراجعه كنيم و قرآن ساده است ولي بعضي ها ميخوان تحميل كنن كه قرآن از فهم ماها خارجه . كه اينطور نيست

سلام

خداوند در آیه فوق فرمود از اولی الامر اطاعت کنید....این اولی الامر اکنون کیست؟

شيعه قرآن;465501 نوشت:
ممنون كه از آيه قرآن استفاده كردين . اما طبق ايات قرآن ، رسول گرامي به جز وحي خداوند چيز ديگري نميگويد پس اگر رسول گرامي بين ما نبودند بايد به قرآن مراجعه شود كه كامل است و تمام چيزهايي كه براي هدايت بشر لازم هست توش اومده. من نميدونم كه سنت از كجا توي ترجمه آيه فوق ، ظاهر شد.

وظيفه من و شما اينه كه به قرآن مراجعه كنيم و قرآن ساده است ولي بعضي ها ميخوان تحميل كنن كه قرآن از فهم ماها خارجه . كه اينطور نيست


با سلام
رسول خدا (ص) فرمودند: من «دوچیز» میان شما باقی می گذارم، تا زمانی که از این دو پیروی کنید، گمراه نمی شوید.
اهل سنت می گویندآن دو چیز قرآن و سنت است.
شیعه اعتقاد دارد قرآن و عترت است. یعنی ائمه (ع).
اگر تمسک به قرآن به تنهایی کافی بود و جلوی گمراهی را نمی گرفت، چرا رسول خدا (ص) سنت خود را به تعبیر اهل سنت، یا عترت خود را به تعبیر شیعه هم به همراه قرآن ذکر کرده اند؟
پس حتما رجوع به قرآن به تنهایی کافی نبوده، مانند نماز صبح. در هیچ جای قرآن ننوشته نماز صبح را چند رکعت بخوانید. یک تازه مسلمان اگر از قرآن به تنهایی بخواهد مدد بگیرد و کاری با سنت یا عترت رسول خدا (ص) نداشته باشد، اینجا گمراه می شود.
پس قرآن بدون سنت یا عترت رسول خدا (ص) جلوی گمراهی را نخواهد گرفت، طبق کلام رسول خدا (ص).
در قرآن هم نوشته رسول خدا (ص) از روی هوی و هوس حرفی نمی زند و هرچه می گوید همه وحی است.
الان شما مجبورید یا این کلام رسول خدا (ص) را قبول کنید که قرآن به تنهایی کافی نیست، یا مذهب جدیدی ایجاد کنید!

شيعه قرآن;465501 نوشت:
ممنون كه از آيه قرآن استفاده كردين . اما طبق ايات قرآن ، رسول گرامي به جز وحي خداوند چيز ديگري نميگويد پس اگر رسول گرامي بين ما نبودند بايد به قرآن مراجعه شود كه كامل است و تمام چيزهايي كه براي هدايت بشر لازم هست توش اومده. من نميدونم كه سنت از كجا توي ترجمه آيه فوق ، ظاهر شد.

وظيفه من و شما اينه كه به قرآن مراجعه كنيم و قرآن ساده است ولي بعضي ها ميخوان تحميل كنن كه قرآن از فهم ماها خارجه . كه اينطور نيست

جناب شيعه قرآن
حضرتعالي در اين مسئله ولايت ائمه معصوم عليهم السلام رو ناديده گرفتيد
همان هايي كه به حق جانشين آن حضرت هستند
و اگر نبود قائله ملعونه سقيفه اينهمه كژي ها و ناراستي ها در دين به وجود نمي آمد
بنا به شهادت خود قرآن كساني كه راسخون در علم هستند به بطون قرآن بيشتر از مردم معمولي و عادي آگاهترند و
پيروي از آنان وظيفه هر دين داري هست اگر پيرو ائمه معصومين عليهم السلام هستند و الا كه حرفي با مخالفين فعلا نداريم
پيامبر عظيم الشان اسلام مراحل بعدي فهم قرآن را بعد از وجود مباركشون به امامان و منصوبين از طرف خودشان واگذار كردند
كه در قرآن از وجود آن بزرگواران به اولي الامر و راسخون في العلم تعبير شده است
يكي از علل و اسباب و حكمت وجود امام بر مردم همين امر يعني تبيين غوامض آيات الهي است
چون آنان از مقام عصمت علمي و مصونيت از خطا و اشتباه برخوردارند بنا بر اين كلامشان همسان و در عرض كلام الهي است
و اشتباه و خطايي در آن راه نداراد همچنانكه كلام پيامبر نيز داراي هيچ خطا و اشتباهي نبود

متعلم;465516 نوشت:
سلام

خداوند در آیه فوق فرمود از اولی الامر اطاعت کنید....این اولی الامر اکنون کیست؟

ولايت فقيه واژهاي است دير آشنا در كلام و فقه شيعه كه با برپايي نظام جمهوري اسلامي در ايران، از نظريه به مرحله عمل درآمد، و آن عبارت است از رياست و زمامداري فراگير فقيه عادل و باكفايت در حوزه امور ديني و دنيوي (آگاه به زمان، شجاع، مدير و مدبر) بر امّت اسلامي در عصر غيبت در پهنه وسيع سرزمين اسلامي براساس حاكميّت مطلق الله بر جهان و انسان.(1)

امام خميني (ره) ميفرمايد: شرايطي كه براي زمامداري ضروري است، مستقيماً ناشي از طبيعت حكومت اسلامي است، پس از شرايط عامه، مثل عقل و تدبير، دو شرط اساسي وجود دارد: يكي علم به قانون، ديگري عدالت.(2) اگر فرد لايقي كه داراي اين دو خصلت باشد به پا خاست و تشكيل حكومت داد، همان ولايتي را كه حضرت رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ در امر جامعه داشت، دارا ميباشد، و بر همه مردم لازم است كه از او اطاعت كنند.(3) با اين تبيين، از ديدگاه شيعه ولايت فقيه ادامه حكومت امام معصوم ـ عليه السّلام ـ در عصر غيبت است. ولي فقيه نائب امام معصوم ـ عليه السّلام ـ در اين دوران به شمار ميآيد. از اين منظر حاكميّت خداوند، حكومت پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ و حكومت امامان معصوم ـ عليهم السّلام ـ و در عصر غيبت ولايت فقيه، يك سلسله طولي و به هم پيوستهاي را تشكيل ميدهد.


(1). بررسي تطبيقي مفهوم ولايت فقيه، كعبي، عباس، ص 41 و قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، اصل پنجم.
(2). كتاب ولايت فقيه، امام خميني (ره) ص 37.
(3). همان، ص 40.

به عقیده اینجانب توسط به شخص زنده که در کنار ما است و صدای ما را می شنود واینکه از او بخواهیم که برای ما دعا کند هیچ اشکالی ندارد ولی توسل به شخصی که در قید حیات نیست و اصلا صدای ما را نمی شنود باطل است ونوعی شرک به شما می رود .چون فقط خداست که همه جا حی و حاضر است و صدای ما را می شنود و انبیا و اولیا و امامان اصلا صدای ما را نمی شنوند که بخواهند واسطه ما بشوند. و این مخالف سنت رسول اکرم هم می باشد مثلا آیا پیامبر و امامان و صحابه در زمان حیاتشان به سر قبر پیامبران پیشین می رفته اند و به آنها توسل می کرده اند؟ قطعا چنین چیزی نبوده است و این از بدعتهایی بوده که بعدا وارد دین شده است.

شيعه قرآن;465493 نوشت:
سلام .
من هم برام سؤال همينجاست كه اگه حاجاتمو فقط از خدا بخوام و قرآن هم وسيله رسيدنم به خدا باشه آيا اشكالي داره؟
و ايا از خدا خواستن بهتر نيست؟

بله اشكال پيش مياد
چرا اشكال پيش مياد ؟؟؟
بخاطر اين كه حضرتعالي با مطرح كردن اين حرف در صدد نفي وساطت و وسيله قرار گرفتن امامان معصوم عليهم السلام هستيد
يا حداقل ميخواهيد محوريت امامان معصوم عليهم السلام رو مورد خدشه قرار بدهيد
و اين مورد اصلا مورد پذيرش مذهب شيعه نخواهد بود
شما چطور قرآن را كه در بين كاغذ و ورق قرار دارد قابل افاضه ميدانيد ولي امامي كه منصوب از طرف خداست رو كه
قرآن مجسم و روح قرآن هست رو قبول نداريد ؟؟؟
دقيقا همان تفكرات عمرو عاص هست كه قرآن ها را بر سر نيزه قرار دادند و گفتن حسبنا كتاب الله
در حاليكه روح قرآن و مجسمه عدالت و دين خواهي يعني حضرت امير المومنين روحي فداه در مقابلشان بود

Reza24;465633 نوشت:
به عقیده اینجانب توسط به شخص زنده که در کنار ما است و صدای ما را می شنود واینکه از او بخواهیم که برای ما دعا کند هیچ اشکالی ندارد ولی توسل به شخصی که در قید حیات نیست و اصلا صدای ما را نمی شنود باطل است ونوعی شرک به شما می رود .چون فقط خداست که همه جا حی و حاضر است و صدای ما را می شنود و انبیا و اولیا و امامان اصلا صدای ما را نمی شنوند که بخواهند واسطه ما بشوند. و این مخالف سنت رسول اکرم هم می باشد مثلا آیا پیامبر و امامان و صحابه در زمان حیاتشان به سر قبر پیامبران پیشین می رفته اند و به آنها توسل می کرده اند؟ قطعا چنین چیزی نبوده است و این از بدعتهایی بوده که بعدا وارد دین شده است.

در جواب شما دوست عزيز بخشي از مناظره يكي از علماي شيعه و تني چند از علماي اهل سنت را قرار ميدهم
اميدوارم خوب مطالعه كنيد و به حقيقت مطلبي كه اشاره فرموديد پي ببريد

توسل و استغاثه به اولياء
علي عبدالله فكرت ( شيعه اثني عشري)
يكي از مسائل اختلافي كه ميان فرقه وهابيت و اهل اسلام وجود دارد مسئله توسل و حاجت خواهي و درخواست دعا از اولياء است .
آنان از جهتي اشكال داشتند كه مردگان نمي شنوند و رابطه با آنها تا قيامت قطع است كه قبلا بحثش گذشت و از جهت ديگر نيز آنان اشكال دارند و آن اينكه آنها اساسا حاجت خواستن از اوليا را بر فرض كه بشنوند شرك ميدانند نظر به اينكه شما آقايان وهابي مدعي اين مطلب هستيد بايد دليل بياوريد حال جناب ابوالاحكام بن شريح بفرمائيد تا استفاده كنيم

ابو الاحكام شريح (وهابي)
ابن تيميه در فتواهاي خود آورده است و محمد بن عبدالوهاب شيخ الاسلام ما هم همان عقيده را دارد كه يكي از اقسام شرك آن است كه انسان به كسي كه از دنيا رفته بگويد مرا ياري رسان يا از من شفاعت كن و برايم دعا كن در حالي كه اين درخواست ها تنها از خداوند جايز است .
او ميگويد هر كس از نبي و صالحي حاجت بخواهد او را به توبه وادار كنيد و اگر توبه نكرد قتل او لازم است و محمد بن عبدالوهاب مي گويد متوسليني كه اوليا را شفيع و واسطه قرار دهند و به وسيله آنها به خداوند تقرب جويند مالشان حلال و خونشان هدر است

علي عبدالله فكرت (شيعه اثني عشري)
جناب ابوالاحكام آيا شما واقعا معتقديد كه ابن تيميه و محمد بن عبد الوهاب بهتر از ائمه مذاهب اربعه سنت پيامبر را مي فهميدند يعني آنها از محمد بن ادريس شافعي مسئله بدعت را بهتر درك مي كردند ؟؟ و رهبر مذهب شافعي كه همواره به قبر ابو حنيفه مي رفت ترويج بدعت مي كرده است ؟؟
ابو علي خلال شيخ حنابله مي گويد هر وقت براي من مشكلي پيش مي آمد به زيارت قبر موسي بن جعفر عليه السلام ميرفتم و توسل مي جستم و مشكلاتم برطرف مي شد . حالا تازه به دوران رسيده هاي موّحد از حنبلي منشعب شده اند چه مي گويند و چرا خلاف روش سلف صالح فتوا ميدهند و خود را بالاتر از صحابه و تابعين مي دانند ؟؟!!!!
اگر اين امور بدعت بود آنها بايد حكم به تخريب گنيد سبز مي دادند آيا شما در برابر عمر بن خطاب فتوا صادر مي كنيد ؟؟ در حاليكه او اين بارگاه را گرامي مي داشت

جسيم ابو سيف غشاوه (وهابي)
آري اينگونه درخواست از غير خدا شرك صريح است و چنين كسي بايد توبه كند و گرنه كشتنش واجب است
محمد بن عبدالوهاب فرموده است صدا زدن به غير خدا و كمك خواستن از غير او موجب ارتداد از دين و داخل شدن در زمره مشركين و عبادت كنندگان بت ها مي شود و حكم آن اين است كه مالش و خونش حلال مي شود . من خيلي احساس غرور مي كنم كه در راه توحيد مبارزات عملي فراواني داشته ام بخصوص زماني كه در افغانستان به همكاري با طالبان مشغول بودم و در پاراچنار پاكستان مطابق فتواي مفتيان محترم سعودي به ثواب ذبح تعداد زيادي از شيعيان موفق شدم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

عمر عبد الوافي حجر (وهابي)
شيخ ما جناب عبدالعزيز بن باز در فتواي خود گفته است هر كس در هر جاي دنيا اگر بگويد يا رسول الله مرا كمك كن مريض ما را شفا بده او براي خدا شريك قائل شده است و حكم مشرك هم معلوم است كه چيست
به هر حال هر چه مقدور و مخصوص خداست نبايد از غير او درخواست كرد و چون ياري رساندن و شفا دادن فقط مال خداست و انتظار آن از غير خدا شرك اكبر است مرتكبين محكوم به مرگ مي شوند

دكتر عبد الصمد هاشم (شافعي)
آقايان باز هم كه حكم اعدام صادر مي كنيد !!! اينجا جلسه بحث است مي خواهيم ببينيم آيا از قرآن و سنت بر اين ادعا دليلي هست يا نه ؟؟ و آيا قرآن و سنت بر جواز آن صحه گذاشته اند يا نه ؟؟
ما تابع برهانهاي قرآني هستيم در اين موارد فتوا كافي نيست زيرا كسي كه فتوا مي دهد ادعايش اين است كه من از قرآن و سنت اين طوري فهميده و حكم مي دهم و معلوم نيست كه مفتي مذكور درست فهميده باشد يا خطا كرده باشد از اين رو جناب علي عبد الله فكرت كه مدعي جواز استغاثه از اوليا مي باشد مي خواهيم نظريه خود را اظهار كند

علي عبد الله فكرت (شيعه اثني عشري )
من خواهان آن نيستم كه بدون چون و چرا آنچه را مي گويم پيروي كنيد من سراغ قرآن وسنت و عقل مي روم تا هر آنچه آنها عرضه مي كنند همان را عقيده خود قرار دهم
من نخست از شما يك سوال مي كنم و فعلا هم انتظار پاسخ نمي مانم و بحث را ادامه ميدهم شما كه مي گوئيد چون شفا دادن و ياري رساندن و شفاعت مقدور خداست و فقط در اختيار او مي باشد پس انتظار آن از غير خدا شرك است حال بگوييد اگر خداوند صاحب اراده و اختيار است بخواهد برخي از آن مقدرات خود را به پيامبر يا شخص ديگري واگذار كند و اذن اجراي آن را به او بدهد باز هم شركي اتفاق خواهد افتاد ؟؟؟
آيا مسيح كه زنده مي كرد و شفا ميداد بساط شرك راه انداخته بود و كساني كه به او مراجعه كرده و درخواست شفا مي كردند مرتكب شرك اكبر مي شدند ؟؟ تعصب چشم و گوش شما را بسته و مانع فعاليت عقل و درايت شما شده است و آيه به اين روشني را درك نمي كنيد
اگر محمد بن عبدالوهاب و مفتي شما بن باز در زمان مسيح عليه السلام بودند به آقاي جسيم ابو سيف غشاوه مي گفتند چون درخواست كنندگان شفا از مسيح مشركند پس مالشان حلال و خونشان هدر است ؟؟؟و مجري حكم هم ثواب مي برد ؟؟؟!!!!!!!!!!
پاسخ اين سوال بستگي به اين دارد كه شما چه مقدار از آيات قرآن آگاهي داريد و قرآن را چگونه مي پذيريد

كاتب عثمان طه (مالكي)
اگر واقعا از قرآن و سنت دلايل واضحي بر اين جواز ارائه شود ما آن را قبول خواهيم كرد مشروط به اينكه دلالت دلالت آيه ايي كه آورده مي شود ظني و حدسي نباشد

علي عبد الله فكرت (شيعه اثني عشري)
لطفا لحظاتي تأمل فرمائيد تا مقدمه كوتاهي را به عرض برسانم
استعانت از مردم در امور مادي و زندگي عادي جاي هيچگونه اشكالي نيست و چرخه زندگي روزمره انسان با همين تعاون مي گردد . در موردي كه جاي بحث است استعانت از ولي خدا به طور غير عادي چه در حال حيات او و چه در ممات مورد بحث ميباشد . يعني آيا ما ميتوانيم از ولي خدا در حال حيات او بخواهيم كه بصورت اعجازي براي ما مشكلي را حل كند يا نه ؟؟
حال اگر ثابت شود كه چنين چيزي از نظر قرآن به اثبات رسيده است حال مي پرسيم آيا اين امر كمك خواهي از آن ولي بعد از مماتش نيز ممكن و مجاز است يا نه ؟؟؟
مرا ببخشيد كه طولاني صحبت مي كنم من ميخواهم موارد اختلاف و آنچه درباره اش صحبت مي كنيم كاملا روشن و شفاف گردد .
حضرت سليمان از حاضران طلب كرد تا تخت بلقيس را به فوريت و غير عادي در نزد او حاضر كنند لذا عاصف بن برخيا كه علمي از كتاب داشت در يك آن تخت را حاضر كرد پس وقتي اين كار غير عادي از عاصف سر مي زند درخواست آن كار از او نيز اشكالي ندارد
لابد شفا خواستن از عيسي شرك بوده !!!
عيسي كور مادر زاد و بيماري هاي لاعلاج را به اذن خدا شفا ميداد پس اگر كسي اين كار اعجازي را از او درخواست مي كرد اشكالي نداشت و اصلا به موضوع شرك ارتباطي پيدا نمي كرد زيرا اين افراد به اذن خدا به چنين كاري قادر شده اند
ما ميدانيم كه اگر مومنان براي رفتگان خود دعا كنند خدا مي پذيرد " وَ الَّذِينَ جاؤُ مِنْ بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا وَ لِإِخْوانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونا بِالْإِيمانِ ... "
اگر دعا و طلب مغفرت زندگان براي اهالي برزخ مستجاب نباشد لازم مي آيد ما را در كار لغو و بي فايده ايي دعوت كرده باشد .

دكتر عبد الصمد هاشم (شافعي)
من از سنت نبوي نمونه ايي سراغ دارم . ابن حجر عسقلاني مي گويد در زمان عمر رضي الله عنه قحطي بر مردم عارض شد شخصي كنار قبر رسول الله آمد و به او استغاثه نمود و عرضه داشت اي رسول خدا براي امت خود باران بخواه زيرا آنها هلاك مي شوند . اين عمل در حضور اصحاب انجام گرفت و آنها او را از اين امر نهي نكردند پس معلوم مي شود كار او خلاف سنت نبوده است .

علي عبد الله فكرت (شيعه اثني عشري)
علي عليه السلام بعد از رحلت پيامبر عرضه ميدارد جانم به فدايت يا رسول الله با مرگ تو وحي قطع شد ما را نزد خدا ياد كن و فراموش نفرما و ابوبكر مشابه اين سخن را تكرار مي كرد (فتح الباري ج 2 ص 495)
ما به طبيب مي گوئيم بيمار مرا علاج كن اين شرك نيست ، شما خيلي بيراهه مي رويد و به هر چه ميرسيد آن را شرك قلمداد مي كنيد آيا شما مطب ها را خانه شرك و توسل باطل مي دانيد اين طبيب به اذن الله شفا ميدهد و اذن او همان قواعد پزشكي است . خدا در داروها خاصيتي گذاشته كه اين همان اذن الله تكويني و عملي است

ابوالاحكام بن شريح (وهابي)
ولي در آيه ديگر مي گويد : " إِنْ يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلا كاشِفَ لَهُ إِلاَّ هُو " پس معلوم ميشود كه اين كشف ضرر را از غير خدا نميتوان درخواست كرد

علي عبدالله فكرت (شيعه اثني عشري)
پاسخ اين است كه معيار ما در تمام اين موارد موضوع اذن الله است در جايي كه اذن نباشد كار از غير خدا قابل صدور نيست و انتظار آن كار از غير خدا شرك است ولي در جايي كه خدا به كسي اذن داده باشد خواستن آن كار از شخص مأذون عين توحيد است
آيه مذكوره مي گويد : تا آنجا كه خدا كشف ضرر را اذن نداده از اغيار كاري ساخته نيست اگر استغاثه به غير خدا به طور كلي ممنوع بود پس چرا خداوند استغاثه كننده به موسي را مشرك معرفي نكرد " فاستغاثه الذي من شيعته " و موسي هرگز به او نگفت تو بعنوان كسي كه به من استغاثه كردي مشرك هستي
ميدانيم خلق كردن و شفا دادن كار خداست ولي همه اين ها را مسيح به اذن الله به خود نسبت مي دهد " اني اخلق لكم " يا در آيه ديگر " ِ وَ أُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ أُحْيِ الْمَوْتى‏ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُنَبِّئُكُمْ بِما تَأْكُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُم‏
همه اين افعال فقط و فقط مقدور خداست اما چون مسيح اذن داشته با كمال قدرت مي گويد من زنده مي كنم مردگان را حال اگر ما ادعاهاي مسيح را بپذيريم مشرك شده ايم و عيساي پيامبر سردسته مشركان است يا به قرآن عمل نكرده ايم ؟؟ آيا شما موحدان ناب ميخواهيد بگوييد قرآن هم شرك مي گويد ؟؟؟ معلوم ميشود كه شما شرك و توحيد را در خارج از فضاي قرآن تفسير كرده ايد

سلف اميه نهروان (وهابي)
امان از ناداني !!! استمداد از پيامبر در حال حيات اشكالي ندارد بلكه بعد از مرگ او كاري از او ساخته نيست استغاثه به او از مقوله شرك است زيرا استمداد از پيامبر اين است كه او از دنيا باخبر باشد و لازمه آن اين است كه پس از مرگ نيز با عالم دنيا رابطه داشته باشد حال آنكه چنين نيست چرا نمي فهمي ؟؟؟

علي عبدالله فكرت (شيعه)
برادر من آرام باش !! توسل يك امر رايج عقلي است شما مي گوئيد توسل به پيامبر در حال حيات مانعي ندارد ولي پس از رحلتش جايز نميباشد زيرا او بعد از فوت قادر بر كاري نيست ما مي پرسيم حال اگر او حيات بزرخي داشته باشد چه ؟؟
در احاديث معتبر آمده است كه نابينايي نزد پيامبر آمد و گفت دعا كن خدا مرا شفا دهد فرمود اگر صبر كني براي تو بهتر است اما اگر ميخواهي شفا يابي وضويي نيكو بگير و دو ركعت نماز بخوان سپس اين دعا را بخوان اَللّهُمِّ اِنّى اَسْئَلُكَ وَ اَتَوَجَّهُ اِلَيْكَ بِنَبِيّكَ مُحَمَّدٌ نَبّىِ الرَّحْمَةِ يا مُحِمِّدُ اِنّى تَوَجَّهْتُ بِكَ اِلى رَبّى فىِ حاجَتى فى هذِهِ، فَتَقْضى لى اَلّلهُمِّ شَفِّعْهُ فِىَّ

كاتب عثمان (مالكي)
احسنت ! آفرين بر علي عبد الله ! من هم معتقدم پيامبر بر ما اشراف دارد چنانكه در بحث هاي گذشته ثابت شد حتي مجرمان هم حيات برزخي دارند و رابطه شان با ما قطع نيست چه رسد به پيامبر خودشان فرمودند علم و آگاهي من بعد از مرگم همانند علم من در زمان حياتم مي باشد

سلف اميه نهروان (وهابي)
باز هم بر جهل خود پافشاري مي كنيد خدا در قرآن كريم مردم را از خواندن و صدا زدن غير خودش نهي كرده است " فلاتدعوا مع الله احدا " و يا " و الذين تدعون من دون الله لايستطيعون نصركم " و يا " و لاتدع من دون الله ما لاينفعك "

علي عبد الله فكرت (شيعه)
اين آيات را كه خوانده ايد همه آنها درباره عملكرد بت پرستان است مراد از دعا در اين آيات عبادت و بندگي است نه محض صدا زدن آنها بت ها را صاحب اختيار مي دانستند و آنها را مي پرستيدند و از آنها به خيال اينكه قادر به كاري هستند حاجت مي خواستند آنها مي گفتند بت ها مي توانند در برابر خدا تصميم بگيرند و مشكلات را حل كنند
در تفاسير شيعه و سني آمده است كه معني " فلا تدعوا مع الله احدا " اين است كه غير خدا را عبادت نكنيد و در كنار خدا ين بتها را نپرستيد و آياتي را كه شما خوانده ايد در آنها مراد از دعا عبادت و سجده و قرباني براي بت هاست خواندن و صدا زدن وقتي به قصد پرستيدن باشد همان چيزي است كه اين آيات آن را شرك معرفي مي كند

و در بخش پاياني اين مبحث نظرات علماي اهل سنت را در باب توسل مي آورم

توسل از دیدگاه علمای اهل سنت
1- نورالدین سمهودی می گوید " استغاثه و شفاعت و توسل به پیامبرو جاه و برکت او نزد خداوند از کردار انبیاء و سیره سلف صالح بوده و در هر زمانی انجام می گرفته است چه قبل از خلقت و چه بعد از آن حتی در حیات دنیوی و برزخ هرگاه توسل به اعمال صحیح است همانگونه که در حدیث غار آمده توسل به پیامبر اولی است .... (وفاء الوفاء ج 4 ص 1372 )
2- دکتر عبد الملک سعدی می گوید هرگاه کسی بگوید اللهم انی توسلت الیک بجاه نبی او صالح ، کسی نباید در جواز آن شک کند زیرا جاه همان ذات کسی نیست که به او توسل شده باشد بلکه مکانت و مرتبت او نزد خداوند است و این حاصل و خلاصه اعمال صالح اوست خداوند متعال د رمورد حضرت موسی میفرماید و کان عندالله وجیها و در نزد خدا آبرومند بود... (البدعه فی مفهومها الاسلامی ص 45)
3- قسطلانی می گوید بر زائر رسول الله سزاوار است که زیاد دعا و تضرع واستغاثه و طلب شفاعت و توسل به ذات پاک رسول الله نماید ... (المواهب اللدنیه ج 4 ص 593 )
4- زرقانی در شرح آن میگوید باید به پیامبر توسل جست زیرا توسل به آن حضرت سبب فرو ریختن کوه های گناهان است ...
5- ابن الحاج ابوعبدالله عبدری مالکی می گوید مرده ایی که به زیارتش می رویم اگر از کسانی باشد که امید برکت از او میرود باید به او توسل جست و پیامبر اکرم در راس آنان است .... (المدخل ج 1 ص 254)
6- حسن بن علی سقاف شافعی می گوید توسل استغاثه و طلب شفاعت از بزرگ مردم (محمد پیامبر و چراغ تاریکی ها) از امور مستحبی است که بر آن تاکید فراوان شده است به ویژه هنگام گرفتاری ها و سیره علمای اهل عمل و اولیای اهل عبادت و بزرگان محدثین و امامان سلف بر این بوده است
7- نووی در برخی از کتابهایش قائل به استحباب توسل شده است ( حاشیه الایضاح علی المناسک ص 450 و 498 شرح التهذیب (المجموع) ج 8 ص 274 شرح الاذکار باب اذکار الحج ص 307
8- غماری در مقدمه کتابش می نویسد قول به استحباب توسل مذهب شافعی و دیگر از امامان شایسته است کسانی که بر جلالت و وثوق آنان اجماع است ( مقدمه ارغام المبتدع الغبی بجواز التوسل بالنبی ، غماری
9- ابن حجر مکی از اشعار شافعی این دو بیت را که بر توسل شافعی به اهل بیت پیامبر دلالت دارد نقل می کند که
آل النبی ذریعتی
و هم الیه وسیلتی
ارجو بهم اعطوا غدا
بیدی الیمین صحیفتی

یعنی : " آل پیامبر راه من می باشند و آنان وسیله من به سوی خدایند به آنان امید دارم که در روز قیامت صحیفه و نامه اعمال مرا به دست راستم دهند "
10- زینی دحلان می گوید هر کس که ذکرهای پیشینیان و دعاها و اوراد آنان را دنبال کند در آن ها مقدار زیادی از توسل به ذوات مقدسه می یابد و کسی هم بر آنان ایراد نگرفت تا این که منکران (وهابیون) آمدند و اگر قرار باشد که نمونه های توسل را جمع کنیم کتابی عظیم می شود ( الدرر السنیه ، زینی دحلان ص 31 )

و السلام علي من اتبع الهدي

شيعه قرآن;465493 نوشت:
سلام . خداوند توي قرآن هيچ جايي نگفته كه انسان ضعيف نميتونه به من نزديك شه.

بلكه هر انساني كه به خدا و روز آخرت و رسولان و كلام خدا . باور داشته باشه ميتونه به خداوند نزديك بشه

كجاش سخته؟

واسطه گرفتن كه ايرادي نداره اما چرا توي مرز شرك و ايمان قرار بگيريم؟ خداوند در آيات زيادي توي قرآن گفته كه فقط از من حاجاتتونو بخواين. حالا اگر از واسطه ها طلب حاجت نكنيم كه مشكلي پيش نمياد

من هم برام سؤال همينجاست كه اگه حاجاتمو فقط از خدا بخوام و قرآن هم وسيله رسيدنم به خدا باشه آيا اشكالي داره؟
و ايا از خدا خواستن بهتر نيست؟

خب منم نگفتم که همه نمیتونن به خدا نزدیک بشن..منظورمم در مورد سختی و آسونی راه بخدا نبود...حقیقت ماجرارو گفتم که بیش از حد کثیر انسان ها دورند از خدا... اما در مورد سوال شما که بازم در جواب قبلم جوابش دادم بهتر بگم که بله نه تنها ایرادی نداره فقط از خدا بخوای بلکه اوج عبادت و بندگی و حقیقت است....اما جالبتر اینجاست که هرچند از خود خدا هم بخوای بازم خدا با توجه به وساطت پیامبران و امامان و میزان نزدیکی شما به این بزرگواران حاجتت رو می ده...

عليك سلام من نگفتم امامان مهربانتر از خدا هستن بلكه گفتم راهيست براي رسيدن به مهربانترين ؛واينم بگم ما ميتونيم باخداوند صحبت كنيم ودر كنارش از وجود امامان نيز فيض ببريم

Reza24;465633 نوشت:
در قید حیات نیست و اصلا صدای ما را نمی شنود باطل است

این گفته ی جنابعالی دو اشکال دارد:
1- شهدا زنده اند و نمرده اند به شهادت آیات قرآن. بلکه نزد خداوند زنده اند و روزی می خورند. حتی به ما هم بشارت می دهند. این یعنی اینکه شهید مانند میت نیست که چیزی نشنود. اگر بگویید نزد خدا زنده است، خوب خداوند همه جا هست، پس شهدا هم همه جا هستند. این از این.
2- رسول خدا (ص) بر سر چاه های بدر با کشتگان بدر صحبت می کردند. آیا این کشتگان که کافر بودند و میت، صدای پیامبر را نمی شنیدند و پیامبر کار عبثی انجام می داد؟
Reza24;465633 نوشت:
انبیا و اولیا و امامان اصلا صدای ما را نمی شنوند

اگر انبیا صدای شما را نمی شوند، با فرض مسلمان بودن شما، چرا در نماز خود به پیامبر سلام می فرستید؟! مگر نه اینکه اعتقاد دارید پیامبر فوت کرده و از دنیا رفته و صدای شما را نمی شنود؟! خب اگر در صحت این اعتقادتان شکی ندارید شما نباید دیگر در نمازتان بگویید سلام بر نبی.
Reza24;465633 نوشت:
مثلا آیا پیامبر و امامان و صحابه در زمان حیاتشان به سر قبر پیامبران پیشین می رفته اند و به آنها توسل می کرده اند؟

پیامبر و امام خودشان وسیله اند. وسیله برای توسل. چه لزومی دارد به پیامبر دیگری متوسل شوند؟! اما در زمان حیاتشان خلیفه ی دوم نزد پیامبر (ص) می رفت و به ایشان متوسل می شد، بعد از شهادت رسول خدا (ص) هم نزد عباس عموی پیامبر (ص) می رفت و به او متوسل می شد.
اینجا شما دارید از عمل خلیفه ی دوم اشکال می گیرید. شما بصورت ضمنی دارید خلیفه ی دوم خودتان را مشرک معرفی می کنید! یکی از نشانه های آخرالزمان همین است که شیعیان علی (ع)، باید از جناب عمر در مقابل پیروان عمر دفاع کنند! یعنی بنده که شیعه ی علی (ع) هستم، امروز در مقابل شما که خود راپیرو عمر می دانید ایستاده ام، شما می گویید عمر مشرک است، بنده می گویم نه و از این عمل عمر دفاع می کنم!

[="Tahoma"][="Navy"]

شيعه قرآن;463319 نوشت:
موقعي كه نماز ميخونيم معمولا توي دعاي دست از خدا حاجت ميخوايم و بعد از سلام هم معمولا ميريم سجده يا نشسته و حاجاتمون رو از معبودمون ميخوايم.

حالا بهتر نيست كه هميشه و در هر حالتي فقط از خدا بخوايم

فقط از خدا استغفار كنيم و حاجت بخواهيم كه خودش گفته خداي زنده هست و از ته دلمون خبر داره و صدامونو ميشنوه و جوابمونو ميده


سلام
خدای متعال شنونده و برآورنده اصلی حاجات و نیازهای بندگان است در عین حال درخواست از دیگران بطور معقول و مشروع صحیح است و منافاتی با درخواست از خدای متعال ندارد چه اینکه خدای متعال خود این اسباب را قرار داده است
یا علیم[/]

واسه منی که هیچکدوم محلم نمیذارن... فرقی نمی کنه درِ خونه کی برم؟!:ashk:

رحیق مختوم;465634 نوشت:
بله اشكال پيش مياد
چرا اشكال پيش مياد ؟؟؟
بخاطر اين كه حضرتعالي با مطرح كردن اين حرف در صدد نفي وساطت و وسيله قرار گرفتن امامان معصوم عليهم السلام هستيد
يا حداقل ميخواهيد محوريت امامان معصوم عليهم السلام رو مورد خدشه قرار بدهيد
و اين مورد اصلا مورد پذيرش مذهب شيعه نخواهد بود
شما چطور قرآن را كه در بين كاغذ و ورق قرار دارد قابل افاضه ميدانيد ولي امامي كه منصوب از طرف خداست رو كه
قرآن مجسم و روح قرآن هست رو قبول نداريد ؟؟؟
دقيقا همان تفكرات عمرو عاص هست كه قرآن ها را بر سر نيزه قرار دادند و گفتن حسبنا كتاب الله
در حاليكه روح قرآن و مجسمه عدالت و دين خواهي يعني حضرت امير المومنين روحي فداه در مقابلشان بود

سلام .
خب همين جوابو زودتر ميدادي استاد.

حالا برام روشن شد كه شما اماما رو مهربونتر از خدا ميدونين.

اماما رو نزديكتر از خدا ميدونين.

اماما هم مثل خدا همه جا حضور دارن.

اماما هم مثل خدا از دل ما خبر دارن .

اماما هم مثل خدا صداي همه رو ميشنون

اماما هم مثل خدا از اعمال ما با خبرن

اماما همه كارهاي خدا رو انجام ميدن ولي فقط الله هس كه خلق ميكنه و ميميرونه و زنده ميكنه و .......

خداوند توي قرآن خيلي واضح شما رو به مومنين معرفي كرده.

با تشكر از پاسخگوييتون.

palizgar;465724 نوشت:
واسه منی که هیچکدوم محلم نمیذارن... فرقی نمی کنه درِ خونه کی برم؟!

گفت الله تو خود لبيك ماست ---------- وان نیاز و درد و سوزت پیک ماست

{ http://farsi.khamenei.ir/audio-content?id=7896 }

وَاصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ ﴿هود: ١١٥﴾

وَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ فَإِنَّكَ بِأَعْيُنِنَا وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ حِينَ تَقُومُ ﴿الطور: ٤٨﴾

وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا ﴿الكهف: ٢٨﴾

شيعه قرآن;465732 نوشت:
سلام .
خب همين جوابو زودتر ميدادي استاد.

حالا برام روشن شد كه شما اماما رو مهربونتر از خدا ميدونين.

اماما رو نزديكتر از خدا ميدونين.

اماما هم مثل خدا همه جا حضور دارن.

اماما هم مثل خدا از دل ما خبر دارن .

اماما هم مثل خدا صداي همه رو ميشنون

اماما هم مثل خدا از اعمال ما با خبرن

اماما همه كارهاي خدا رو انجام ميدن ولي فقط الله هس كه خلق ميكنه و ميميرونه و زنده ميكنه و .......

خداوند توي قرآن خيلي واضح شما رو به مومنين معرفي كرده.

با تشكر از پاسخگوييتون.

حالا برام روشن شد كه شما پيامبر گرامي و اماما رو مهربونتر از خدا ميدونين.

شما پيامبر گرامي و اماما رو نزديكتر از خدا ميدونين.

شما معتقدين پيامبر گرامي و اماما هم مثل خدا همه جا حضور دارن.

شما معتقدين پيامبر گرامي و اماما هم مثل خدا از دل ما خبر دارن .

شما معتقدين پيامبر گرامي و اماما هم مثل خدا صداي همه رو ميشنون

شما معتقدين پيامبر گرامي و اماما هم مثل خدا از اعمال ما با خبرن

پيامبر گرامي و اماما همه كارهاي خدا رو انجام ميدن و وظيفه الله فقط اينه كه خلق بكنه و بميرونه و زنده بكنه و بقيه كارا رو سپرده به امامان گرامي.

خداوند توي قرآن خيلي واضح شما رو به مومنين معرفي كرده.

من همشونو دوست دارم همه مومنا رو دوست دارم ولي ازشون هيچي نميخوام چون خدا رو دارم

اونا هم روز قيامت خودشونو از شما جدا ميكنن و ميگن كه ما از اين عقايد شما بيخبريم

با تشكر از پاسخگوييتون.

سلام
دو سئوال مرتبط با این موضوع در اینجا مطرح می‌شود:

چرا خداوند مزد رسالت را پیروی از قرآن تنها قرار نداد؟

(قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَىٰ)

چرا ائمه‌ای قرار داد که هدایت توسط آنها صورت گیرد؟

وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ ﴿الأنبياء: ٧٣﴾

چند سوال مطرح شد,هم در متن و هم در حاشیه که مختصرا پاسخ بدیم بهتره:

1) آیا خواستن از ائمه علیهم السلام شرک است و ایراد عقلی و نقلی داره؟
این دقیقا همان بخشی است که نه طراح سوال و نه اهل سنت نفهمیدند. خواستن از اهل بیت اگر برایشان استقلالی فرض نشود هیچ ایرادی ندارد. مگر خداوند متعال شافی نیست؟ پس چرا میریم پیش دکتر میگیم دکتر کمکم کن. در لفظ هم نمی گیم دکتر واسطه ی شفای الهی شو برای من!:khaneh: اگرچه باید در ذهنمون این باشه و الا دچار شرک خفی شدیم.
مومنین شیعه کاملا مرز این دوتا رو می دونن.

در نقل هم فراوان آمده, هم در قرآن که بعضی را دوستان اشاره کردند و هم در احادیث اهل سنت و شیعه که از واقعا معنایی تواتر دارد. از توسل آدم به اسامی پنج تن با سند صحیح تا امر به زیارت و توسل ائمه بعد از مماتشان.
اما من یک مثالی بزنم از قرآن, خداوند در مورد فرشتگان می فرماید: فالمدبرات امرا؛ تدبیر کنندگان امر. حالا آیا در عالم کسی بغیر از ذات الهی مدبر و رب هست یا خیر؟ آیا این آیه کفر است نعوذبالله؟! و آیا ائمه اطهار از این فرشتگان کمتر هستند که دارای چنین توانایی باشند؟!

2) آیا اعتقاد به اینکه ائمه می توانند کارهای فوق بشری بکنند شرک است؟

شرک زمانی تحقق می یابد که وجودی مستقلا کاری از خدا انجام دهد, میزانش مهم نیست. یعنی شما اگر بتوانید یک دم و بازدم را مستقلا انجام دهید یعنی دیگر ممکن نیستید و میشوید خدای دوم! چراکه قدرتی دومی در جهان پیدا شد. از طرفی شما زمین و زمان را کن فیکن بکنید, آسمان و زمین را جابجا بکنید اما تمامش در نتیجه ی قدرتی باشد که خداوند به شما داده, همچنان بنده اش خواهید ماند.

مگر داستان های انبیا را در قرآن نخواندید؟! موسی عیسی سلیمان داوود علیهم السلام و غیره...

3) چه لزومی دارد وقتی خدا هست از ائمه کمک بخواهیم؟
دقیقا می شود همان مثال دکتر و مرض. شما چرا وقتی مریض می شوید مثلا سرطان میگیرید یا نه تب می کنید, بجای خوردن تب بر قرآن نمی خوانید؟! چرا؟ چون خود خدا گفته شفا را در گیاهان و دارو ها قرار دادم, یعنی وسیله ی شفای من فلان چیز هاست. سنت الهی این گونه است. مثل عسل که در قرآن هم به آن اشاره شده و می گوید در فیه شفا للناس.
آیا عسل خوردن برای درمان بیماری ها کار بیهوده ای است؟!

نکته ی بعدی؛ این 14 نور همه نور چشمی خلقت هستند, با اندکی تامل در روایات به این خواهید رسید. خداوند بعلت بندگی خالص و حد اعلای این 14 نور به آنان چنان مقام و عزتی بخشیده که از آدم تا مردمان آخرالزمان همگی باید به آنان توسل بجویند تا راهی به خداوند پیدا کنند.
چرا باید حضرت آدم به کلماتی متوسل شود برای توبه؟
فتلقی آدم من ربه کلمات فتاب علیه انه هو التواب الرحیم

مگر خدا از دل و جان ایشان خبر نداشت, چرا باید به این کلمات متوسل می شود؟ اگر قرار است توسل باشد دیگر بین عسل و دکتر و کلمات و نماز و ائمه فرقی نیست, اگرهم صحیح است توسل به ائمه هم صحیح است.
بماند اینکه خود اهل سنت مثل شیخ کبیر سیوطی در الدر المنثور حدیثی نقل می کند که این کلمات توسل به محمد و آل محمد بود.
در منابع شیعی هم این کلمات خاصه انوار مقدس 5 تن بوده اند.

نکته ی آخر, خداوند خواسته این 14معصوم مطاع باشند تا ابد و از ازل؛ هر کس در برابر اینان خاضع نباشد-از هر لحاظ- در واقع در برابر خداوند خاضع نیست.

یا علی

متعلم;465734 نوشت:
وَاصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ ﴿هود: ١١٥﴾

وَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ فَإِنَّكَ بِأَعْيُنِنَا وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ حِينَ تَقُومُ ﴿الطور: ٤٨﴾

وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا ﴿الكهف: ٢٨﴾


باشه... قبول... یادم می مونه!
و بعداً حتماً از خدام طلبکار می شم!!!

خدا دروغ نمی گه... خدا وعده ی الکیه سر خرمنی نمی ده... خدا بنده هاشو گول نمی زنه...
خدا پای وعده هاش وایساده... سرش بره قولش نمی ره!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

(منظورت همین بود دیگه؟):Gig:

موضوع قفل شده است