منطقی یا غیرمنطقی بودن افکار خواستگارم

تب‌های اولیه

38 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
منطقی یا غیرمنطقی بودن افکار خواستگارم

سلام خدمت شما بزرگواران

ببخشیدسوال یا بهتره بگم مشورتی که داشتم را خدمت شما میگم و میخواهم راهنمایی ام کنید:

من یه خواستگار دارم که مدتی هست باهاشون صحبت میکنم.ایشون از لحاظ اعتقادی کاملا پایبند به اصول دین هستند و به من گفتند من به عنوان یک همسر هرچه را که ازم بخواهید انجام میدهم مگر اینکه خلاف شرع باشد و این نشون میده که کاملا پایبند و معتقد هستند و حتی به قول خودشون کسی حق نداره با اعتقاداتش شوخی کند.
ولی یک نکته که مدتی هست ذهنم را مشغول کرده این هست که من مدتی کلاس ورزشی ایروبیک میرفتم.بعد که در صحبتهایم به این آقا گفتم که مثلا فلان روز کلاس ایروبیک دارم به شدت متعجب و ناراحت شدند! گفتند من اصلا توقع نداشتم که شما ورزشی مثل ایروبیک را که حالت رقص داره انتخاب کنی.به جای این ورزش میشه ورزشهای دیگه هم انجام داد و حتی گفت من هیچوقت نمیتونم تو ذهن خودم تضور کنم که همسر آینده من کلاس ورزش ایروبیک میره !چون حالت رقص داره و رقص هم در کنار بقیه افراد اشکال دارد.من به این آقا گفتم ورزش ایروبیک رقص نیست.نرمشهای تند هستند و رقص خیلی متفاوت است ولی این آقا باز هم تاکید دارند که نمیتونند ایروبیک را بپذیرند و حتی میشه یک پیاده روی یا ورزش دیگه انتخاب کرد..من از دفتر آقای مکارم شیرازی هم پرسیدم.
این آقا اصلا خشک و متعصب نیست.ولی خب یکسری تفکرات و اعتقادات خاصی دارند که باید مطابق اصول دین رعایت شود.من نمیگم مخالف حرف ایشون هستم.ولی میخواستم باهاتون مشورت کنم که آیا این صحبت ایشون منطقی هست و آیا واقعا نکته مهمی هست که بهش توجه کنم؟ من خیلی روی رفتن به کلاس ایروبیک تعصب ندارم که حتما باید برم کلاس. و حتی مدتی هست رفتن به کلاس را ترک کردم.
ولی به نظر شما عزیزان آیا وجود این تفکرات مهم هست که بهش فکر کنم یا اینها مسائل پیش پا افتاده هست و من را از اصل تفکرات واقعی منحرف میکنه؟
آیا شما این صحبت و تفکر این آقا را منطقی میدونید یا میگید خیلی رو همه چیز حساس اند؟

ممنون میشم سوالم دقیق پاسخ بدید چون خیلی فکرم مشغول کرده:Mohabbat:

با نام و یاد دوست



کارشناس بحث: استاد حامی

سلام
از تأخيرم خيلي عذر مي خواهم مي دونم كه اين سؤال لحظه لحظه زندگي شما را به دليل اهميتش گرفته و فكر شما را مشغول كرده است.
خب به نظرم براي گزينش همسر بايد پخته تر از اين حرف ها عمل كرد يعني بايد براي شناخت خواستگار از كانال هاي مختلفي اقدام كرد. شما فرموديد:[HL]«ایشون از لحاظ اعتقادی کاملا پایبند به اصول دین هستند و به من گفتند من به عنوان یک همسر هرچه را که ازم بخواهید انجام میدهم مگر اینکه خلاف شرع باشد و این نشون میده که کاملا پایبند و معتقد هستند و حتی به قول خودشون کسی حق نداره با اعتقاداتش شوخی کند.»[/HL]
خب سخنان طرف مقابل يكي از را راه هاي شناخت است و بايد از كانال هاي ديگر مانند گفتگو با اعضاي خانواده، به همراه بردن افراد با تجربه هنگام ملاقات، ديدن نوع كتاب ها و نرم افزارها، پرسش از معرفاني كه خانواده معرفي مي كنند، دوستان، همسايگان، همكلاسي ها، همكاران و.... هم براي افزايش ضريب اطمينان اقدام كرد.
گاهي يك نفر به دلايل مشكلات اخلاقي يا شخصيتي خواسته يا نخواسته واقعيت را بيان نمي كند يا خود را بيش از چيزي كه هست نشان مي دهد يا كمتر از چيزي كه هست، بنابراين [HL]كانال هاي مختلف شناخت[/HL] اين عيب را برطرف مي كند.
چه بايد كرد؟
جلسات گفتگو را بيشتر كنيد و با فاصله زماني باشد پشت سرهم نباشد.
از كانال هاي مختلف براي شناخت فرد مقابل اقدام كنيد
خودتان هم براي اين كه ايشان با روحيات و ويژكي هاي اخلاقي و شخصيتي شما و فرهنگ خانواده آشنا شود از آنها سخن بگوييد.

فرد اگر منطقي باشد در اختلافات يك دندنه و خود محور نيست براي خروج از بن بست مي پذيرد كه در هر امري به كارشناس آن امر رجوع شود.

[HL]يك نكته:[/HL] در مورد ايروبيك هم مراجع اگر صرف ورزش باشد اشكالي براي آن نمي دانند ولي اگر اين ورزش جمعي با گناه آلوده شود مثل موسيقي لهوي يا رقص حرام است.
اين كه خواستگاراتان حساسيت نشان دادند به دليل اين است كه غالب مراكزي كه در ان ايروبيك انجام مي شود مسائل شرعي را رعايت نمي كنند مثلا جايي بود نزديك كلاس ورزش اسكيت، فقط يك پرده جلوي سالن ايروبيك بود و آقاياني كه دنبال دختران، خواهران يا همسران آمده بودند پرده را كنار مي زدند مي پرسيدند كه كه وقت تمام است با اين كه زنان وضع پوشش شرعي نداشتند
بنابراين اگر در سالن شما اين مشكلات نبوده مي توانيد براي ايشان توضيح دهيد.
ولي در كل زمان و جلسات زيادتري براي آشنايي لايه هاي زير باورها و شخصيت تان بگذاريد .
موفق باشيد

سلام ...
من یه پیشنهاد براتون دارم ... این مساله ایروبیک رو یه نشانه تصور کنین ... خواست هایتان ... اونهایی که نمیتونین ازش بگذرین رو مشخص کنین ... و تو جلسات خواستگاری به صورته غیر مسقیم مطرحش کنین ... ببینین نظر ایشون چی هست ...

مثلا ...

1- رانندگی کردن .
2- کار کردن .
3- مهمانی رفتن .
4- نوع پوشش
5- میزان غیرتی بودن .
6- تعریف غیرت نزد ایشان ... اینکه غیرت رو به چادر سر کردن میدونن ... یا اینکه مواظبت از روحیات و خواست های همسر میدونن .
7- وسواس داشتن یا نداشتن .
و ...

به نظر من هم دنباله شوهری نباش که خیلی خیلی خیلی مومن باشه ... یکی مثله خودت رو پیدا کن ... وگرنه هم برایه اون سخت میشه و هم برایه تو ...
فکر هم نکن با چنین مردهایی حتما حتما خوشبخت میشی ... اشتباهی که بعضی ها میکنن این هست که میگن ... من مومن هستم ... اون هم مومن هست ... دو نفر که ایمان دارند ... مطمینا خوشبخت میشن .... که به نظره من این صحبتی اشتباه هست ...

در مورده ایروبیک و رقص و حرام بودن ...
خیلی چیزهای دیگه ه حرام هست ... نمیدونم چجور شخصی هستی ... ممکن هست که به موسیقی هم علاقه داشته باشی ... تکلیف این چیزها رو هم مشخص کن ...

کلا پیشنهاد من اینه که ...
دنباله شوهری باش که غیرته خودت و پرهیزگاری خودت بیشتر از اون باشه ... وگرنه سخت میشه ...

sun;445377 نوشت:
سلام خدمت شما بزرگواران

ببخشیدسوال یا بهتره بگم مشورتی که داشتم را خدمت شما میگم و میخواهم راهنمایی ام کنید:

من یه خواستگار دارم که مدتی هست باهاشون صحبت میکنم.ایشون از لحاظ اعتقادی کاملا پایبند به اصول دین هستند و به من گفتند من به عنوان یک همسر هرچه را که ازم بخواهید انجام میدهم مگر اینکه خلاف شرع باشد و این نشون میده که کاملا پایبند و معتقد هستند و حتی به قول خودشون کسی حق نداره با اعتقاداتش شوخی کند.
ولی یک نکته که مدتی هست ذهنم را مشغول کرده این هست که من مدتی کلاس ورزشی ایروبیک میرفتم.بعد که در صحبتهایم به این آقا گفتم که مثلا فلان روز کلاس ایروبیک دارم به شدت متعجب و ناراحت شدند! گفتند من اصلا توقع نداشتم که شما ورزشی مثل ایروبیک را که حالت رقص داره انتخاب کنی.به جای این ورزش میشه ورزشهای دیگه هم انجام داد و حتی گفت من هیچوقت نمیتونم تو ذهن خودم تضور کنم که همسر آینده من کلاس ورزش ایروبیک میره !چون حالت رقص داره و رقص هم در کنار بقیه افراد اشکال دارد.من به این آقا گفتم ورزش ایروبیک رقص نیست.نرمشهای تند هستند و رقص خیلی متفاوت است ولی این آقا باز هم تاکید دارند که نمیتونند ایروبیک را بپذیرند و حتی میشه یک پیاده روی یا ورزش دیگه انتخاب کرد..من از دفتر آقای مکارم شیرازی هم پرسیدم.
این آقا اصلا خشک و متعصب نیست.ولی خب یکسری تفکرات و اعتقادات خاصی دارند که باید مطابق اصول دین رعایت شود.من نمیگم مخالف حرف ایشون هستم.ولی میخواستم باهاتون مشورت کنم که آیا این صحبت ایشون منطقی هست و آیا واقعا نکته مهمی هست که بهش توجه کنم؟ من خیلی روی رفتن به کلاس ایروبیک تعصب ندارم که حتما باید برم کلاس. و حتی مدتی هست رفتن به کلاس را ترک کردم.
ولی به نظر شما عزیزان آیا وجود این تفکرات مهم هست که بهش فکر کنم یا اینها مسائل پیش پا افتاده هست و من را از اصل تفکرات واقعی منحرف میکنه؟
آیا شما این صحبت و تفکر این آقا را منطقی میدونید یا میگید خیلی رو همه چیز حساس اند؟

ممنون میشم سوالم دقیق پاسخ بدید چون خیلی فکرم مشغول کرده:Mohabbat:

باسمه تعالی
با تشکر از استاد حامی، پیشنهاد می‌کنم حالا که ایشان به احکام شرعی خیلی مقیدند چند موضوع را با ایشان مطرح کنید:

1- اگر با همسر آینده‌تان در موضوعی اختلاف پیدا کردید چگونه عمل می کنید؟
2- آیا برای حل اختلاف بهتر نیست از یک عالمی که هر دو قبول داشتید مشورت بخواهید؟
3- اگر حکم عالم با نظر و عقیده ی شما مخالف بود چگونه عمل می کنید؟
4- اگر نظر همسر آینده با والدین شما فرق داشت چگونه عمل می کنید؟ از چه کسی پشتیبانی می کنید؟ چگونه به این تشخیص می رسید؟
5- در خرید کادو برای دیگران چگونه عمل می کنید؟
6- چه مراسماتی در خانواده ی شما اهمیت دارد و باید حتما برگزار شود؟ چگونه برگزار می شود؟ معایب و محاسن آنها به نظر شما چیست؟

در پایان اگر محیط ورزش شما شرعی است از وی بخواهید که شرعی بودن آنرا بررسی کند و به شما خبر دهد
بدین ترتیب حساسیت او را به این موضوع بررسی می کنید که آیا از روی خودرایی است یا مومنی؟
ورزش خود را اگر شرعی است ترک نکنید یا برای آن جایگرینی قرار دهید.

در تعریف مومن می گویند که حرف و حکم خدا را بر حرف مردم ترجیح می دهد!!

به لینکهای دیگر مرتبط با ازدواج این سایت هم سر بزنید.

موفق باشید

سلام
اگر ورزش ایروبیک از لحاظ شرعی هم حرام نباشه باز هم باید به سلیقه همسرتون احترام بگذارید. ایشون هم همینطور.

1- در مورد سوال اول ازشون پرسیدم.ایشون گفت در این مورد میتونیم به مشاوره ها رجوع کنیم.ولی هر مشاوری را قبول ندارم.مشاورهایی که مذهبی هستند و براساس منطق راهنمایی کنند را قبول میکنیم نه هرکسی.

3-در مورد این سوال هم پرسیدم.که گفت آخه من کی باشم که بخوام رو حرف عالم و مرجعی حرف بزنم و اگر واقعا فکر میکنی ایروبیکی که میری ایراد نداره من هم مشکلی ندارم.ولی چون میدونم کلاسهاشون با رقص همراه هست من دوست ندارم بری.بعد البته گفت من ازت انتظار داشتم بهم بگی که اگر هم ایراد نداره ولی چون تو نمیخواهی من هم نمیرم ، نه اینکه پافشاری کنی که قانعم کنی که میخواهی بری ایروبیک ! (این مورد را بخاطر این گفت که من حرف گوش نمیدم Smile و اون میگه من ازت توقع دارم کمی هم حرف منو گوش کنی )!!!!

4-گفت در این مورد باز هم مشورت میکنیم.به هرحال دو نفر منطقی فکر میکنند و اگر نظر هرکسی منطقی بود حرف اون را گوش میدیم.
5-منظورتون متوجه نشدم.
6-این را از گفتارهاش که فهمیدم بهم گفت والاع یه جوری بهم میگی که انگار من آدم نیستم.من هم با خانوادم اهل تفریح و ... هستیم.ولی هرچیزی در جای خود باشد.چون هدف ایشون تحصیلات بالا هم هست و باید تا دکتری هم پیش بره و من را هم در این راه تشویق کرده که بخونم.اوایل مخالف درس خوندن برای دکتری بودم ولی مغزم شستشو داده شد و الان بیشتر از اون دارم درس میخونم!!!!! .

در مجموع میشه گفت پسر خوبیه و این مدتی که با هماهنگی خانواده ها دارم باهاش صحبت میکنم حرف منو گوش میده و خود رای نیست.مثلا اویل بخاطر اینکه مذهبی هست توی پوشش و نحوه لباس پوشیدنش و مثلا ریشهاش بزنه تعصب خاصی داشت ولی وقتی باهاش حرف میزدم و قانعش میکردم که میشه هم مذهب را داشت و هم تمیز و شیک لباس پوشید عوض شده.ولی خب اینو فهمیدم که بعضی جاها که با تندی بهش میگم فلان کار بکنم عمرا انجام نمیده ولی هروقت آروم بهش میگم حرف گوش میده! Smile
به من میگه من هیچی از تو نمیخام فقط اصول دین ات را رعایت کن!! چون اون توی اعتقاداتش خیلی پایبند بود ولی من گهگاهی یه کمی سهل انگاری میکردم.

sun;449688 نوشت:
ولی وقتی باهاش حرف میزدم و قانعش میکردم که میشه هم مذهب را داشت و هم تمیز و شیک لباس پوشید عوض شده.

مگه ریش داشتی منافاتی با تمیز و شیک بودن داره؟
فکر میکنیم این حرفهایی که شما بهشون میگید و با جذبه زنانه مجابشون میکنید که بعضی از تقیدات مذهبی شون رو تعدیل کنند، کار درستی نیست.
به نظرم اگه هر دوی شما نظراتتون رو بر مبنای دین قرار بدید، تمام مشکلاتتون حل بشه. بقیه ش اختلاف سلیقه هست که طبیعیه و چیز بدی هم نیست. در اختلاف سلیقه هم باید شما کوتاه بیاید و هم ایشون.

[="Tahoma"][="Indigo"]من نظرات دوستانو نخوندم
ولی دوست عزیز ایروبیک مشکلی نداره بنده دیدم که افراد زیاد مذهبی حتی همین خانومایه روحانیم میرن این کلاسارو
خواستگارتون باور کن گیر الکی دادن
خداییش دیگه ازون حرفا بوده ایروبیک ؟رقص؟؟؟خدای من
[/]

حرام یا حلال بودن ایروبیک بستگی داره به پخش شدن یا نشدن موسیقی های لهوی در محل ورزش، و متعاقب اون حرکاتی که هماهنگ با موسیقی انجام میشه. که اگر هم به اون حرکات رقص اطلاق بشه حرام هستند.

sun;449688 نوشت:
1- در مورد سوال اول ازشون پرسیدم.ایشون گفت در این مورد میتونیم به مشاوره ها رجوع کنیم.ولی هر مشاوری را قبول ندارم.مشاورهایی که مذهبی هستند و براساس منطق راهنمایی کنند را قبول میکنیم نه هرکسی.

3-در مورد این سوال هم پرسیدم.که گفت آخه من کی باشم که بخوام رو حرف عالم و مرجعی حرف بزنم و اگر واقعا فکر میکنی ایروبیکی که میری ایراد نداره من هم مشکلی ندارم.ولی چون میدونم کلاسهاشون با رقص همراه هست من دوست ندارم بری.بعد البته گفت من ازت انتظار داشتم بهم بگی که اگر هم ایراد نداره ولی چون تو نمیخواهی من هم نمیرم ، نه اینکه پافشاری کنی که قانعم کنی که میخواهی بری ایروبیک ! (این مورد را بخاطر این گفت که من حرف گوش نمیدم Smile و اون میگه من ازت توقع دارم کمی هم حرف منو گوش کنی )!!!!

4-گفت در این مورد باز هم مشورت میکنیم.به هرحال دو نفر منطقی فکر میکنند و اگر نظر هرکسی منطقی بود حرف اون را گوش میدیم.
5-منظورتون متوجه نشدم.
6-این را از گفتارهاش که فهمیدم بهم گفت والاع یه جوری بهم میگی که انگار من آدم نیستم.من هم با خانوادم اهل تفریح و ... هستیم.ولی هرچیزی در جای خود باشد.چون هدف ایشون تحصیلات بالا هم هست و باید تا دکتری هم پیش بره و من را هم در این راه تشویق کرده که بخونم.اوایل مخالف درس خوندن برای دکتری بودم ولی مغزم شستشو داده شد و الان بیشتر از اون دارم درس میخونم!!!!! .

در مجموع میشه گفت پسر خوبیه و این مدتی که با هماهنگی خانواده ها دارم باهاش صحبت میکنم حرف منو گوش میده و خود رای نیست.مثلا اویل بخاطر اینکه مذهبی هست توی پوشش و نحوه لباس پوشیدنش و مثلا ریشهاش بزنه تعصب خاصی داشت ولی وقتی باهاش حرف میزدم و قانعش میکردم که میشه هم مذهب را داشت و هم تمیز و شیک لباس پوشید عوض شده.ولی خب اینو فهمیدم که بعضی جاها که با تندی بهش میگم فلان کار بکنم عمرا انجام نمیده ولی هروقت آروم بهش میگم حرف گوش میده! Smile
به من میگه من هیچی از تو نمیخام فقط اصول دین ات را رعایت کن!! چون اون توی اعتقاداتش خیلی پایبند بود ولی من گهگاهی یه کمی سهل انگاری میکردم.

سلام دوست من ...

1- در مورده اینکه ایشون گفتند که در برابره مشگلات بریم پیشه یه مشاور که روحانی باشه و عقاید مذهبی داشته باشه ... من با این حرف زیاد موافق نیستم ... مثلا فرض کن ایشون بخوان فردا یه زنه دیگه بگیرن ... خوب شرع هم جایز دونستتش ... یا بخوان مهریه 14 تا سکه باشه ... یا دوست داشته باشی وقتی مسافرتی میری تو ماشین موسیقی پخش بشه ... یا بخوای بری سره کار یا ... همه ما انسانها خودخواهی هایی داریم ... همه ما هم کامل نیستیم ... شاید همون آقایه مشاوری که شما مراجعه میکنین بهش ... یدونه زن داشته باشه ... مهریه خانومش 700 تا سکه باشه ... ولی چون میخواد شما رو نصیحت کنه ... و خودش رو در مقابل خدا مسول میدونه ... صلاح دین رو عنوان میکنه و شما رو تو تنگنا قرار میده ... پس بنابراین به نظره من خودخواهی های خودت رو بشناس ... و حقه خودت بدون ....

2- اطرافت رو خوب رصد کن ... ایروبیک چیزه زیاد مهمی نیست ... نرفتی هم نرفتی ... ولی اون چیزهایی که نمیتونی ازشون کوتاه بیای رو دقیقا مشخص کن ... دقیق دقیق ... قبل از ازدواج هم باهاش به توافق برس ... مثلا در مورد تحصیل . کار کردن بیرون . لباس پوشیدن . مهمانی رفتن . بزرگ کردنه بچه ها . طریقه بیرون رفتن شوهرت ... و ...

3- در مورده اینکه ایشون هم گفتن ... من دوست داشتم شما میگفتین ... به خاطره شما به ایروبیک نمیرم ... خوب اگر یکی ... دو تا باشه ... به نظره من هم قشنگ هست هم زیبا ... اصلا قسمتی از عشق ایثار و از خود گذشتگی هست ... ولی اگر بخواد برات یه قفس بی اعتمادی بسازه و تو رو بندازه توش ... اونوقت اسم اون عشق نیست و مریضی هست ...

به هر حال ... به نظره من بهترین راه اینه که به رفتاره خواهر هاش توجه کنی ... اگر خواهر هاش به برادرشون احترام میزاشتن ... دوسش داشتن ... داداش داداش میکردن ... به درده ازدواج میخوره ... وگرنه اگر یه گوشه کز کردن و موهاشون رو گذاشتن تو ... زیر چشماشون گود افتاده و از داداششون بدشون میاد ... بندازش دور بدرد نمیخوره ...

اتفاقا 2بار تا حالابا یکی از خواهرهاش حرف زدم.البته از طریق چت.چون یکی خواهرهاش پذیرش گرفته و داره دکتری خارج از کشور میخونه که چندماه هست رفته.یکی دیگه از خواهرش هم جدیدا داره میره آمریکا که دکترا بخونه.عکس خواهرهاش دیدم.چادر نمیپوشن.حتی کمی هم موهاشون پیداست.برخلاف خودم که اصلا موهام بیرون نیست.و توی حرفهاش میگه توی زمینه اعتقادی کمی با خواهرم اختلاف داریم و مثلا به خواهرهام میگم موهاتون را بپوشونید.ولی خب باتوجه به اعتقادات خودشون خیلی نمیپوشونن و کمی موهاشون پیداست.ولی این باعث نشده که از همدیگه دلزده بشن و حتی دارن تو بهترین دانشگاههای دنیا البته با حجاب درس میخونن.رشتشون هم مهندسی هست.و حتی میتونم به جرات بگم که هم خودش و هم خواهرهاش حاضرن برای هم جون خودشونو فدا کنند و اختلاف اعتقادیشون هیچ منعی در رابطه خواهر و برادریشون بوجود نیاورده.

نه ریش گذاشتن ایراد نداره.من هم بهش میگم من ازت نمیخوام ریشهات با تیغ بزنی چون ایراد داره.ولی میخوام مرتب باشه.به اصلاح صورتت برسی.چون من هم برادرم مذهبی هست ولی توی اصلاح صورت و پوشش خیلی شیک و تر و تمیز هست.البته این آقا اینجوری نیست که بگم کثیف یا شلخته هست.و حتی لباسهاش بیشتر از من اتو داره! ولی من خب با ریشی که زیادی بلند بشه و نامرتب باشه مشکل دارم خب! Smile

یه مورد دیگه هم که هست مثلا بعضی وقتها که بحث میکنیم بهم میگه دنیای ما از هم متفاوت هست!
بهش میگم خب هرطور خودت میدونی.من مجبورت نکردم که و میتونی انتخاب نکنی! بعد میگه این چه حرفیه که میزنی.این حرفت که میگی "خب مجبورت که نکردم" از صدتا فحش بدتره....
و میگه من منظورم اینه که یه شبهه ایجاد شده و باید رفعش کنیم و فکر نکن با این اختلافاتی که هست من رها میکنم و میرم و میگه من اگر نتونم با شما به توافق برسم مسیر زندگیم را عوض میکنم و قید ازدواج میزنم! (کلا پسرمون یک دل نه صد دل عاشقق شده ) ، ولی از طرفی یکبار دیگه میگه تو قدر منو نمیدونی!

البته این حرفشو قبول دارم که بعضی وقتها خیلی حرفهاش درسته ...ولی نمیدونم چرا گوش نمیدم!خودم هم میدونم درست میگه ولی خب میخام انجام ندم ببینم چیکار میکنه...که کفری میشه از دستم.... Smile

sun;449834 نوشت:
یه مورد دیگه هم که هست مثلا بعضی وقتها که بحث میکنیم بهم میگه دنیای ما از هم متفاوت هست!
بهش میگم خب هرطور خودت میدونی.من مجبورت نکردم که و میتونی انتخاب نکنی! بعد میگه این چه حرفیه که میزنی.این حرفت که میگی "خب مجبورت که نکردم" از صدتا فحش بدتره....
و میگه من منظورم اینه که یه شبهه ایجاد شده و باید رفعش کنیم و فکر نکن با این اختلافاتی که هست من رها میکنم و میرم و میگه من اگر نتونم با شما به توافق برسم مسیر زندگیم را عوض میکنم و قید ازدواج میزنم! (کلا پسرمون یک دل نه صد دل عاشقق شده ) ، ولی از طرفی یکبار دیگه میگه تو قدر منو نمیدونی!

البته این حرفشو قبول دارم که بعضی وقتها خیلی حرفهاش درسته ...ولی نمیدونم چرا گوش نمیدم!خودم هم میدونم درست میگه ولی خب میخام انجام ندم ببینم چیکار میکنه...که کفری میشه از دستم.... :)

سلام ...
اینجور که معلوم هست جناب خواستگارتون هم سیاستمدار هم هست ... با این طرز گفتارشون میشه به راحتی این موضوع رو متوجه شد ... البته شما هم خوب جوابشون رو دادین ... و سیاستش رو به خودش برگردوندین ...

به هر حال ...
از نظره من بهش بگو که کامل نیستی و قرار هم نیست مثله یه همچین خانومی عمل کنی ... بهش رک بگو ... که من همینجوری هستم ... عقایدم اینها هست ... این کارها رو میکنم ... از این کارها فاصله میگیرم ... ولی بعضی جاها هم تنبل هستم ... قرار نیست که ما یه لیست از تمامه حرفهای خوب و درست رو جمع کنیم و برده اون افکار باشیم ... ما که معصوم نیستیم ... تنبلی میکنیم ... اشتباه میکنیم ... ولی سعی در خوب بودن و بهتر بودن میکنیم ... بهش بگو من 24 سالمه و به اندازه یه دختر 24 ساله درک و عقل و متدین هستم .. بیشترش رو هم وای میستم بزرگتر شدم ...

یه چیزی بهت بگم ...
تو حاضری با یه مرده 60 ساله ازدواج کنی ؟؟؟ نه !!! هیچ کس دوست نداره ... یکی از علت هاش این هست که چنین مردی تجربیاتش از تو خیلی خیلی بیشتر هست ... همیشه حرف های اون درست در میاد و همیشه حرف حرفه اون میشه ... من یا تو اگر حرف غلط یا اشتباهی هم میزنیم باید درک بشیم ... ( مثله همون قضیه ایروبیک که شما مطرح کردین ) ... درک شدن خیلی مهم هست ....

نمیدونم عقایدش چجوری هست ... اصلا نمیدونم عقایده خودت چطور هست ... به نظرت اگر بهش بگی بیا بریم پارک بد بینتون بازی کنیم ... چی بهت جواب میده ؟؟؟؟ :khandeh!:

بسم الله الرحمان الرحیم
من البته که کسی نیستم که نظر بدم ولی براتون حدیثی از حضرت رسول گرامی اسلام که درود خداوند بر او و خاندانش باد مطرح میکنم:
شبیه ترین شما به من خوش اخلاق ترین شماست!!!!
حالا اگر یه موقع اشتباهی تو بیان حدیث داشتم من رو ببخشید چون انسانم و حافظم فراموش میکنه..
واقعا افراد خوش خلق .افراد محبوبی هستن اپر شما لذت خوش خلق بودن رو نچشیدین بهتون توصیه میکنم 40 روز با یاری خدا عزمتونو جزم کنین و برای اینهدف نفستونو شکست بدید...انشاالله خداوند سبحان بعد از 40 روز به شما بسیار برای نگه داشتن این عادت پسندیده کمک میکنه...
غرضم از این پر حرفیا این بود که شما محبوب میشید.مردم دوستون دارن.میخوان باهاتون باشن.دوروبرتون میپلکن.....و سود این موضوع رو وقتی میبرید که ازدواج کنید اونوقت همسرتون حاضره براتون هر کاری بکنه!!!!
سختیش هم اینه که شما تو اون 40 روز از خودتون بگذرید و رفاه و خواسته های دیگران را اولویت قرار بدید و هرگز عصبانی نشید!!!!!1
رو این قسمت هرگز عصبانی نشدنش توجه کنید...
بعد تازه میفهمید چرا ازدواج حضرت امیر(علیه السلام)و صدیقه طاهره فاطمه زهرا(سلام الله علبها)اینقدر رویایی و ملکوتی و شیرین بود....

یا حق

در مورد بدمینتون نمیدونم والاع چی جواب بده...فکر کنم اول کمی هنگ میکنه...:Moteajeb!:
بعد میگه خب توی پارک جای درستی نیست...هروقت رفتیم یه جا تفریح که خلوت بود بازی میکنیم :Cheshmak:

البته یه چیزی هم هست...من خودم هم نمیرم تو پارک شلوغ بازی کنم.ولی خب معمولا تفریحاتی که با خانواده میریم و خلوت هست والیبال یا بدمینتون بازی میکنم..ولی جای شلوغ نه خب:khaneh:

ولی از مزیتهای خوبی که داره که نمیتونم ازشون بگذرم و واقعا قابل تحسین هست اینه که اگر به چیزی عقیده داره با اطلاعات کامل اعتقاد پیدا کرده و مثل خودم نیست که بعضی چیزها را الکی از سر اینکه خانواده میگفتن اینجور باید باشه من هم میگفتم خب لابد باید باشه دیگه! و الان که دانشجو هست و در آینده میخاد دکتری قبول بشه و من را هم تشویق به خوندن کرده و حتی هروقت تو درس خوندن سستی میکنم دعوام میکنه که باید بخونی!تا حالا هم چندبار سر درس خوندن دعوا حسابی کردیم که میگه من بهت میگم بنشین زبان تقویت کن که اگر برا خارج پذیرش گرفتیم مشکلی نباشه ولی تو حرف گوش نمیدی:khaneh: و اعتقاداتش به خانواده خودم نزدیک هست.هرچند من تنبلی میکنم تو بعضی چیزها ،ولی خب میخام یکی باشه که بهم گوشزد کنه،ولی خب عیبش اینه که با تندی بعضی وقتها بهم گوشزد میکنه.بهش میگم اگر با خوبی هم حرف بزنی بهتره و چرا اینجوری به آدم برمیگردی و تند میگی که قول داده این رفتارش را کنار بذاره!
تا حالا هم با هیچ دختری نبوده و حرف نزده( البته خودم هم اهل دوست پسر نبودم.ولی با پسرهای فامیلمون گاهی شوخیهایی میکنم که فکر نکنم اون تا حالا اینجوری بوده البته بهم هم تذکر داده که اینقد با همه زود صمیمی نشو...! ).

شاید یکی از عیبها هم همین هست که بعضی وقتها حرفهایی که میزنه که بهش میگم چرا اینجوری میگی تعجب میکنه و میگه من با دوستام که اینجوری حرف میزنم ناراحت نمیشن!بهش میگم اونها دوستهات هستند و با من فرق دارند!یعنی انگار نمیدونه باید با دختر چطوری حرف بزنه.نمیگم بیاد قربون صدقه ام بره ولی خب حالا لازم نیست بحث کنه و با لحن تندی یه موضوعی بگه.البته در این موارد بهش بی توجهی کردم که معذرت خواهی میکنه.

بعضی وقتها که بحث میکنیم میگم ول کنم دیگه و حوصله بحث دیگه ندارم و جواب نه بدم راحت بشم...ولی واقعا نمیدونم چرا نمیتونم نه بگم !! چون تا حدی دنبال همچین ادمی بودم با این موقعیت..ولی بعضی کارهاش دلمو میزنه...ولی خب نمیدونم چکار کنم.... :help:

[="Black"]زن اگه زن باشه می تونه (( رگ خواب )) مرد رو پیدا کنه و اونوقت اروبیک که سهله می تونه او رو برداره ببره کلاس رقص عربی از نوع مختلط !!!

البته ببخشید که غیبت و تهمت و و در کل چرت و پرت گفتم . دست خودم نیست . آخه با چندتا (( برصیصای عابد )) هم کلام شدم روی مخم تاثیر گذاشته ![/]

سلام بر شما haji najm

خب مشکل من هم همینه که بلدنیستم رگ خواب این آقا بدست بیارم.... :Kaf:

خیلی دنبال آموزش این مسئله بودم ولی جایی پیدا نکردم..... فقط میخام یاد بگیرم این خانمهایی که شوهرشون در بست مطیعشون هست چکار میکنند؟چه ترفندی بکار میبرند؟ :Mohabbat:
شما جایی سراغ ندارید؟مثلا باید پیش کی بریم؟ مشاورها خوبن؟ یا ...؟

اینو جدی میگماااا... جداقل از تجارب خودتون یا اطرافیانتون بفرمایید:Gol:

[="Tahoma"][="Black"]

sun;449688 نوشت:
در این مورد میتونیم به مشاوره ها رجوع کنیم.ولی هر مشاوری را قبول ندارم.مشاورهایی که مذهبی هستند و براساس منطق راهنمایی کنند را قبول میکنیم

حق دارن :ok:
یکی از دوستام افسردگی داشت ...مشاوره بهش پیشنهاد داده با یه جنس مخالف دوست :gholdor:بشن تا روحیه شون خوشگل عوض بشه :eek:[/]

haji najm;449979 نوشت:
زن اگه زن باشه می تونه (( رگ خواب )) مرد رو پیدا کنه و اونوقت اروبیک که سهله می تونه او رو برداره ببره کلاس رقص عربی از نوع مختلط !!!

البته ببخشید که غیبت و تهمت و و در کل چرت و پرت گفتم . دست خودم نیست . آخه با چندتا (( برصیصای عابد )) هم کلام شدم روی مخم تاثیر گذاشته !

سلام ...
رگه خواب آقایون که خیلی خیلی راحت هست ...
آقایون تشنه احترام . قدرت . شخصیت . برتری داشتن . مطیع بودن خانومشون ... و خندیدن با همسرشون ... خجالتی بودن همسرشون و ... هستند ...

باید همیشه از خودشت شخصیت شاگرد بودن به نمایش بزاری ... همیشه احترام ویژه ای به اون شخص بزاری . همیشه باید بتونی سورپرایزش کنی ... باید قدرتش رو قبول کنی ... باید شخصیتش رو محترم بشناسی ... باید کمی قدت رو جلوش پائیین بیاری .... ( خیلی آقایون از این کار لذت میبرن ) ... باید به برتری اون اذعان کنی ... نباید باهاش کل کل کنی ... باید مطیعش باشی و هیچ وقت بحث نکنی ...

حتما داری با خودت میگی اینجوری که بدبخت میشم ... منم میخوام برای خودم کسی باشم ... میخوام شخصیت داشته باشم ... میخوام حرفی برای گفتن داشته باشم ...

اتفاقا زیرکی و زرنگی ما اینجا مشخص میشه ...

1- میتونی سرت رو پایین بندازی و با حالت بخصوص بگی ... پس دل من چی میشه ... ( اینکارو بکنی ... میمیره برات )
2- این اعمال رو باید به نحوی انجام بدی که نامزدت تو یک دور بیوفته .... هی بگه بیشتر میخوام ... هی بگه احترام بیشتر ... هی بگه مهربانی بیشتر ... هی بخواد جلویه تو قدرت نمایی کنه ... هی بخواد شخصیتش رو به رخ بکشه ... و شما هم یه هویج میگیری دستت و میگی اگر هویج میخوای خواسته های من هم مهم هستن ...

زمانهایی که اون هم برات احترام میزاره ... حقوقت رو پایمال نمیکنه ... به شما مهربانی میکنه ... باید بهش هویج بدی بخوره ( شخصیت دادن . مهربانی کردن . مطیع بودن ) و اگر اون کارها رو نکرد هم نباید کاری کنی که مزه هویج رو فراموش کنه ... کمتر بهش هویج بده ... همیشه باید یاده مزه هویج باشه و دنباله هویج بگرده ...

به هر حال امیدوارم موفق باشی ...

sun;449833 نوشت:
ولی من خب با ریشی که زیادی بلند بشه و نامرتب باشه مشکل دارم خب! :)

احادیث زیادی در مورد توصیه به بلند کردن ریش (حداکثر یک قبضه دست) داریم.
اما در مورد نامرتب بودن شما حق دارید.
sun;449834 نوشت:
البته این حرفشو قبول دارم که بعضی وقتها خیلی حرفهاش درسته ...ولی نمیدونم چرا گوش نمیدم!خودم هم میدونم درست میگه ولی خب میخام انجام ندم ببینم چیکار میکنه...که کفری میشه از دستم.... :)

فکر نمیکنید این دوره آشنایی شما (با این اوصافی که راجع بهش صحبت میکنید)، کمی طولانی و فرسایشی شده؟
این حرفها، بحث کردن راجع به چیزهای مختلف و گوش کردن یا نکردن حرف همدیگه و... بین همه انسانهای روی این کره خاکی وجود داره و هیچ دو نفری نیستن که از این مشکلات مستثنی باشند. مهم اینه که چطور با هم کنار بیاید و با هم بسازید. همین و بس!
یه سؤال دیگه: الان که با هم رابطه دارید، محرم هم هستید؟

سلام خدمت جناب علی

منظورتون را متوجه نشدم. محرم که نیستیم! :Moteajeb!:
خواستگار که محرم نیست! :Moteajeb!:

sun;450286 نوشت:
سلام خدمت جناب علی

منظورتون را متوجه نشدم. محرم که نیستیم! :Moteajeb!:
خواستگار که محرم نیست! :Moteajeb!:


سلام
معمولاً توصیه میشه بعد از اینکه جلسات متعدد گفتگو تحت عنوان خواستگاری انجام شد و دو طرف تحقیقات لازم و کافی رو انجام دادند و تنها چیز لازم این بود که دو طرف بیشتر هم رو بشناسند، یک عقد موقت خونده بشه و پسر و دختر مدت مشخصی رو تحت نظارت خانواده ها با هم رابطه محدودی داشته باشند تا شناخت بیشتر به عمل بیاد.
این روابطی که شما دارید، هر اسمی هم داشته باشه و هرچی هم همه بهش نظارت بکنند باز هم رابطه بین محرم و نامحرم هست و هیچکس مصون از این نیست که خدای نکرده در رابطه اش با نامحرم دچار یک لغزش و گناه (هر چند به اندازه یک نگاه) نشه.

FT_Mohammadi;450024 نوشت:
سلام ...
رگه خواب آقایون که خیلی خیلی راحت هست ...
آقایون تشنه احترام . قدرت . شخصیت . برتری داشتن . مطیع بودن خانومشون ... و خندیدن با همسرشون ... خجالتی بودن همسرشون و ... هستند ...

باید همیشه از خودشت شخصیت شاگرد بودن به نمایش بزاری ... همیشه احترام ویژه ای به اون شخص بزاری . همیشه باید بتونی سورپرایزش کنی ... باید قدرتش رو قبول کنی ... باید شخصیتش رو محترم بشناسی ... باید کمی قدت رو جلوش پائیین بیاری .... ( خیلی آقایون از این کار لذت میبرن ) ... باید به برتری اون اذعان کنی ... نباید باهاش کل کل کنی ... باید مطیعش باشی و هیچ وقت بحث نکنی ...

حتما داری با خودت میگی اینجوری که بدبخت میشم ... منم میخوام برای خودم کسی باشم ... میخوام شخصیت داشته باشم ... میخوام حرفی برای گفتن داشته باشم ...

اتفاقا زیرکی و زرنگی ما اینجا مشخص میشه ...

1- میتونی سرت رو پایین بندازی و با حالت بخصوص بگی ... پس دل من چی میشه ... ( اینکارو بکنی ... میمیره برات )
2- این اعمال رو باید به نحوی انجام بدی که نامزدت تو یک دور بیوفته .... هی بگه بیشتر میخوام ... هی بگه احترام بیشتر ... هی بگه مهربانی بیشتر ... هی بخواد جلویه تو قدرت نمایی کنه ... هی بخواد شخصیتش رو به رخ بکشه ... و شما هم یه هویج میگیری دستت و میگی اگر هویج میخوای خواسته های من هم مهم هستن ...

زمانهایی که اون هم برات احترام میزاره ... حقوقت رو پایمال نمیکنه ... به شما مهربانی میکنه ... باید بهش هویج بدی بخوره ( شخصیت دادن . مهربانی کردن . مطیع بودن ) و اگر اون کارها رو نکرد هم نباید کاری کنی که مزه هویج رو فراموش کنه ... کمتر بهش هویج بده ... همیشه باید یاده مزه هویج باشه و دنباله هویج بگرده ...

به هر حال امیدوارم موفق باشی ...

سلام

فضولی نباشه ! شما الان کسی رو دارید که (( فرمول هویج دادن )) را روی او آزمایش کرده باشید؟؟!! خوشحال میشم اگه بتونم با هویج خورده آشنا بشم و صحبت کنم .

ضمناً توی نسخه ی اصلی به جای هویج (( موز )) اومده و بعضی نسخه ها (( علف )) .
به هر جهت ممنون که زیبا ارائه دادید.

sun;450004 نوشت:
سلام بر شما haji najm

خب مشکل من هم همینه که بلدنیستم رگ خواب این آقا بدست بیارم.... :Kaf:

خیلی دنبال آموزش این مسئله بودم ولی جایی پیدا نکردم..... فقط میخام یاد بگیرم این خانمهایی که شوهرشون در بست مطیعشون هست چکار میکنند؟چه ترفندی بکار میبرند؟ :Mohabbat:
شما جایی سراغ ندارید؟مثلا باید پیش کی بریم؟ مشاورها خوبن؟ یا ...؟

اینو جدی میگماااا... جداقل از تجارب خودتون یا اطرافیانتون بفرمایید:Gol:

سلام .

من که بویی از مشاوره نبرده ام ولی آنچه که بزرگان مشاوره توصیه می کنند این است که:
چه دختر و چه پسر سعی نکنند که با استفاده از ترفندها و فرمول های موجود ، دل یکدیگر را به دست بیاورند
بلکه (( خود واقعی )) و (( ملاک های مورد نظر خود )) را بریزند روی دایره و سنگ ها شون را وابچینند و با استفاده از این دو ، سنگ ها را به هم بزنند . اگر جرقه داد و آتشی حاصل شد که با استفاده از آن خانواده ی گرم خود را تشکیل بدهند و الا بنابر گفته ی خودتان (( بروند سراغ یکی دیگه . کسی که مجبورشان نکرده ))
و مرتب سعی نکنند که قاپ همدیگر را بدزدند .

و یه مطلبی میگم و مایلم شما و دیگر بزرگوارانی که این مطلب را می خوانند نظر بدهند و آن اینکه :

(((( چنانچه جلسات گفتگو در خواستگاری بیش از سه جلسه شود و یا صیغه ی محرمیت ـ که نمی دونم از کجا وارد فرهنگ ایرانی شد - باعث آفتی می شود به نام (( مجبورم کردند و نمی تونم دل بکنم ))
وقتی جلسه بیشتر از 3 شد و یا ضیغه ی محرمیت به وجود امد (( به احتمال قوی )) طرفین شروع می کنند به رد و بدل کردن دل و قلوه .

رد و بدل کردن دل و قلوه + باد داشتن کلٌه - بعضی ها هم باد نداره ولی بوی قورمه سبزی میده ـ = کنار گذاشتن شناخت و ندیدن عیوب همدیگه و کوتاه اومدن از خواسته ها و شرایط خود . البته شاید کسانی پیدا شوند و بگویند (( ما درگیر مسائل عاطفی نمی شویم .)) و من در جوابشان می گویم : التماس دعا ! ))))

مخلص کلام اینکه :

آن نکاتی که من در چنته دارم و یا دیگر کاربران مانند ( FT_Mohammadi )) به آن اشاره کردند همه مربوط به زمانی است که (( شما مشترک مورد نظر را پیدا کرده باشید و حلقه های ازدواج را ....... ))
و سخن آخر در مورد درخواست شما از haji najm :

ان شاء الله بعد از این که حلوای ازدواج ببخشید اشتباه شد ، شیرینی ازدواج شما را خوردم همه مدلی در خدمت شما هستم ( به غیر از اون مدل هایی که همسرتون اجازه نده )
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته .
ان الله و ملائکه یصلون علی النبی پس تو هم صلوات بفرست .
اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم .

سلام ای بابا چه بحثایی به نظر من رگ خواب کلمه زیبایی نیست احترام احترام میاره در ضمن هیچ وقت یک ادم عاقل وبالغ مطیع یک فرد دیگه به جز خدا و عقل خودش نمیشه تفاهم با مطیع بودن خیلی فرق میکنه و به نظر من چنین حرفایی در شان یک خانم که الگوش فاطمه زهراست نیست البته در مواردی که هدف رضای خدا باشه مطیع بودن مرد یا زن خیلیم خوبه ولی در بقیه موارد که بعضی از خانوما میخوان نه

نظر شخصی من اینه
لج کن
و در هفته اگه روزی سه بار میرفتی از این به بعد روی شش بار برو
اگه از الان به حرفش گوش کنی پس فردا میگه بشین تو خونه بچه هاتو بزرگ کن منم برم دنبال یه زن دیگ

ღღ Parisa ღღ;450677 نوشت:
شخصی من اینه
لج کن
و در هفته اگه روزی سه بار میرفتی از این به بعد روی شش بار برو
اگه از الان به حرفش گوش کنی پس فردا میگه بشین تو خونه بچه هاتو بزرگ کن منم برم دنبال یه زن دیگ

این اسمش زندگیه نه میدون جنگ!
زندگی رو باید دو نفره ساخت! با لج و لجبازی و خط و نشون کشیدن برای هم، هیچ چیزی ساخته نمیشه.

نه من دوست ندارم لج و لجبازی کنم.چون احساس میکنم اینکار بچگی هست.
میخام واقعا زندگی کنم.با لج بازی اون ایروبیک بهم خوش نمیگذره.من میخام اگر ورزش میرم یا تفریح دارم ازش لذت ببرم ،نه اینکه برای رو کم کنی یا ... اینکار بکنم.

نه خب اینجوری هم نیست که بهم بگه بشین تو خونه. بهش گفتم تا 10سال آینده خودت را چطور آدمی میبینی؟ که گفت یک استاد دانشگاه تحصیلکرده از بهترین دانشگاه دنیا و یک همسر شبیه خودم با تحصیلات بالا و دو نفر که باعث افتخار همدیگر باشیم.خودش و خانوادش آدمی نیستند که بخواهند به زن به دید فردی که قراره تو زندگی فقط خانه دا باشه نگاه کنه و به شدت از اینکار بیزار هست.میگه من دنبال همسری هستم که توی اجتماع باشه.اهل تحصیلات و تلاش باشه.پشتکار داشته باشه توی زندگی.آدمی که فقط دنبال خوش گذرونی و تفریح باشه را نمیخام و حتی تو مواقعی که تو درس خوندن سستی میکردم ناراحت میشد میگفت من ازت نمیخام تو حتما فلان مدرک تحصیلی بگیری.همین که تلاش کنی.همین که زندگی ات برپایه زحمت و تلاش باشد مهم هست.

دوست خوبم امیدوارم تصمیم درستی بگیری
ولی بیشتر دقت کن به نظرم این اقا زیاد دنبال ادم ایده ال میگرده یه ادم همه چی تموم
نمیگم این چیز بدیه ولی کار رو برای شما کمی سخت میکنه باید خیلی عالی رفتار کنی و شاید گاهی از این عالی رفتار کردن ها خسته بشی
یه چیز دیگه
دقت کن تو این حرف زدن ها احساساتی نشی چون فکر کنم مدتش داره طولانی میشه/احساس جلو عقل رو نگیره

سلام...
اول از همه آرزوی خیر میکنم و امیدوار به تصمیم درست
...در ثانی از اونجا که در خودمان احساس عقل کل تراوش نمودیم من باب خالی نبودن عریضه: :Sokhan: تا اینجاش که موارد خیلی مهم بوده پسندیدی ازین به بعدخواهر خوبم تو این زمونه کمبود شوهر فکر میکنی مو رو از ماست کشیدن یه مقدار پشت پازدن به موقعیت نیست:Cheshmak:

سلام
از این آقا چرا از پیامبر و همسرانش نمیگین ؟؟
به ایشون بفبمایید چرا پیامبر ام ابراهیم رو بیرون مدینه برد و باغی رای او ساخت (مشربه ام ابراهیم )
بفرمایید چرا زن و شوهر هردو لباس هم هستند و باید برای هم همه چی باشند ؟ مگر لباس برای آرامش و ....نیست
و اصلا چرا شما میتونید تخلف کنیند و دادگاه برید ولی نمیتونید مثل بقیه رضایت همسرانتون رو جلب کنید ؟؟؟!!!

یعنی کمبود شوهر اینقدر بیداد میکنه؟ :Gig:

sun;451086 نوشت:
یعنی کمبود شوهر اینقدر بیداد میکنه؟ :Gig:

نه دوست خوبم
من اصلا با این بحث کمبود شوهر موافق نیستم تا بوده همین بوده
البته شوهر خوب کم شده ولی در عوض پیدا کردن یه همسر خوب هم برای اقایون سخت شده

seyedeh khanom;453081 نوشت:
نه دوست خوبم
من اصلا با این بحث کمبود شوهر موافق نیستم تا بوده همین بوده
البته شوهر خوب کم شده ولی در عوض پیدا کردن یه همسر خوب هم برای اقایون سخت شده

سلام
اینقدر تمایل به ازدواج در بین جوانان کم شده که همه تصور میکنن شوهر خوب کم شده و پیدا نمیشه و...

به نظر بنده ایشون یه نمه خشکه مذهب تشریف دارن و باید عقایدشون و به روز کنن...البته اینم بگم معمولا آقایونه مذهبی به خاطر بسته بودنشون این نظر رو دارن...قطعا بعد از ازدواج نظرشون عوض میشه...تازه بعد از ازدواج خودش و خانومش و با بقیه پسرا و دخترا مقایسه میکنن و خیلی نظراتشون تغییر میکنه...من که میگم به این موردش اتکا نکن...بعد از ازدواج درست میشه!!!

سلام علیک و خسته نباشید

موضوع قفل شده است