جمع بندی نماز حقیقی؟

تب‌های اولیه

10 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
نماز حقیقی؟

سلام

می خواستم بدونم را های تقویت ایمان و همچنین چطورخدا می شه امامان عاشق خدا می شن یعنی امام حسین در وسط جنگ نینوا باز به خورشید نگاه می کرد که نه کنه اذان بشه و کمی از اقامه ی نماز گذشته بشه آن ها چطور خدا رو واقعا معبود می دیدند در همه حال و هر زمان ؟

و در حال نماز خواندن چطور تمام حواسشان فقط و فقط خدا بوده و هیچ چیزی مانع بهم ریختن نمازشان نمی شد .

ولی ما ها مثل اینکه نماز نمی خوانیم اصلا بعضی وقت ها خود آدم به خودش میاد که چه می خواند برای چه می خواند ؟ آنقدر درگیر دنیا و زمانه شده ایم ! حتی در حال نماز خواندن هم به فکر آن ها هستیم !

ما ها عادت کرده ایم که عاشق چیزی باشیم که وجود دارد منظورم یک جسم باشد چطور می شود خدا رو در هنگاه گناه کردن به یادش بیوفتیم زندگیمان رو فقط و فقط خدایی کنیم مثل امامان و پیامبران ؟

با خدا حرف بزنیم که گویی خدا جلوی ما نشسته و ما داریم باهاش حرف می زینیم . وقعا خدا رو معبود خود ببینیم و از ستایش کردن به او هیچ گاه سیر نشویم .

واقعا این مسئله مرا می رنجاند .

با نام و یاد دوست



کارشناس بحث: استاد سمیع

farazsahebdel;443548 نوشت:
سلام

می خواستم بدونم را های تقویت ایمان و همچنین چطورخدا می شه امامان عاشق خدا می شن یعنی امام حسین در وسط جنگ نینوا باز به خورشید نگاه می کرد که نه کنه اذان بشه و کمی از اقامه ی نماز گذشته بشه آن ها چطور خدا رو واقعا معبود می دیدند در همه حال و هر زمان ؟

و در حال نماز خواندن چطور تمام حواسشان فقط و فقط خدا بوده و هیچ چیزی مانع بهم ریختن نمازشان نمی شد .

ولی ما ها مثل اینکه نماز نمی خوانیم اصلا بعضی وقت ها خود آدم به خودش میاد که چه می خواند برای چه می خواند ؟ آنقدر درگیر دنیا و زمانه شده ایم ! حتی در حال نماز خواندن هم به فکر آن ها هستیم !

ما ها عادت کرده ایم که عاشق چیزی باشیم که وجود دارد منظورم یک جسم باشد چطور می شود خدا رو در هنگاه گناه کردن به یادش بیوفتیم زندگیمان رو فقط و فقط خدایی کنیم مثل امامان و پیامبران ؟

با خدا حرف بزنیم که گویی خدا جلوی ما نشسته و ما داریم باهاش حرف می زینیم . وقعا خدا رو معبود خود ببینیم و از ستایش کردن به او هیچ گاه سیر نشویم .

واقعا این مسئله مرا می رنجاند .

باسمه تعالی
باسلام و تشکر از سوالی که مطرح فرمودید:

برای اینکه ایمان و عشقمان به حق تعالی زیاد شود باید بینش و معرفت خود را به حق تعالی زیاد کنیم در واقع هرچه بینش توحیدی خود را بالا ببریم عشق ما هم به او زیاد می شود زیرا در عاشق شدن بايد اول معشوق را شناخت ، به هر مقدار که معرفت انسان نسبت به معشوق بيشتر مي شود، عشق به وصال در او شعله ورتر مي گردد و به هر مقدار که انسان عاشق وصال محبوب مي شود, به اطاعت، بندگي و تسليم در مقابل خواسته هاي محبوبش تن در مي دهد و فاني در اراده ي او مي گردد و به هر مقدار که عاشق خودش را در معشوقش گم مي کند و از خودش و خواسته هايش دور مي شود، به محبوبش نزديک مي گردد و در مقام محبت او مي نشيند و بهر مقدار که خداوند از بنده اش راضي مي شود، او را در مقام رضايت قرار مي دهد و مظهر و مجلاي صفات و کمالات خويش مي گرداند و تمام اعضاء و جوارحش،رنگ خدائي به خود مي گيرند.
در يک کلام تمام راه عشق از معرفت آغاز مي شود. علم و دانش و شناخت در اين وادي حرف اول را مي زند. بدون آگاهي قدم از قدم نمي توان برداشت . هم عشق و محبت، شکوفه ي عقل و معرفت است و هم اطاعت و عبادت معبود عالم، نياز به دانش و بينش دارد، و چون ائمه دین علیهم السلام در درجه نهایی معرفت و شناخت قرار داشتند لذا در درجه نهایی عشق نسبت به حق تعالی بودند.

مثلا به عنوان نمونه باید بدانیم خدایی که می‌پرستیم، در تمام تار و پود ما وجود دارد«وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ وَ أَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُون»[انفال،24]« و بدانيد كه خدا در ميان شخص و قلب او حايل مى‏شود (و از اسرار درونى همه آگاه است) و همه به سوى او محشور خواهيد شد» نه اینکه خدا یک طرف باشد و ما یک طرف و همین بینش و یقین به این مطلب ما را در میدان عمل موفق می کند که در اعمال خود مراقبه داشته باشیم و این مراقبت در اعمال، به تدریج و با تمرین، اثر خود را در نماز ظاهر می کند.

در احوالات مرحوم علامه طباطبایی (ره) آمده است که یكى از ویژگی‎هاى مرحوم علامه ،دائم الذكر بودن ایشان بود حتى نقل شده است:در اواخر عمر كه دچار كسالت شدید و عصبى بودند، حتى نزدیكان را نمى‎شناخت و از خورد و خوراك غافل بود؛ یعنى اگر لیوان آب یا غذا را به دستش مى‎دادند تا نمى‎گفتند، بخور، نمى‎خورد، ولى در همان حال، آهسته ذكر مى‎گفت و به یاد خدا بود و گویا در عالم دیگر است.
در لحظات آخر عمرش یكى از شاگردان خصوصى علامه مى‎گفت: از ایشان پرسیدم چه كنم در نماز به یاد خدا باشم و حضور قلب داشته باشم؟ براى شنیدن بیانات استاد، گوشم را نزدیك دهانش بردم، چند بار فرمودند:
«توجه، مراقبه، توجه، مراقبه، به یاد خدا باش و خدا را فراموش نکن. »[1]

و طبیعی است کسی که در غیر اوقات نماز ،نسبت به اعمال و سکنات خود مراقبت دارد و همیشه و در همه جا حتی در پستوی خانه خود را در محضر حق تعالی می بیند و حق تعالی را حاظر و ناظر نسبت به اعمالش می بیند،در حالت نماز هم ، این حالت استمرار دارد ،البته خود را در محضر حق تعالی دیدن نیاز به تمرین دارد و با گفتن اذکار لفظی ،می توان این حالت را برای خود ملکه نمود.

آقاى قدس یكى از شاگردان آیت الله بهجت نیز مى گوید:
روزى از آقا پرسیدم : آقا، چه كار بكنم در نمازم حضور قلب بیشتر داشته باشم؟
آقا ابتدا سر به پایین افكند سپس سرش را بلند كرد و فرمود: روغن چراغ كم است .
من به نظر خودم از این جمله این معنى را فهمیدم كه یعنى معرفت كم است و ایمان قلبى و باطنى ضعیف است ، و گرنه ممكن نیست با شناخت كافى ، قلب حاضر نباشد.

استاد خسروشاهى نیز مى گوید:
روزى از آیت الله بهجت سؤال شد: در هنگام نماز چگونه مى توانیم حضور قلب را در خودمان به وجود بیاوریم؟ فرمودند:
یكى از عوامل حضور قلب این است كه در تمام بیست و چهار ساعت باید حواسّ (باصره، سامعه و ...) خود را كنترل كنیم؛ زیرا براى تحصیل حضور قلب باید مقدماتى را فراهم كرد، باید در طول روز گوش، چشم و همچنین سایر اعضا و جوارح خود را كنترل كنیم و این یكى از عوامل تحصیل حضور قلب مى باشد[2]

پس برای تقویت ایمان و عشق خود نسبت به حق تعالی باید علم و معرفت و شناخت خود را نسبت به حق تعالی، بیشتر کنیم و مداومت ذکر و مراقبت را نسبت به او داشته باشیم تا در میدان عملی مانند نماز،اثرش را ببینیم که به تعبیر حضرت علامه حسن زاده آملی :
«[=Traditional Arabic]جهد كن‏ كه در همه حال سرّت با يار بود نه در كوچه و بازار»[[=Traditional Arabic]3]
پی نوشت:
1-جرعه‎هاى حیاتبخش، ص 355 .

2- كتاب برگى از دفتر آفتاب (شرح حال شیخ ‌السالكین حضرت آیت اللّه العظمى بهجت )اثر : رضا باقى زاده پُلامى
3-هزار و یک کلمه،ج1،ص397

نماز تشکر از خداست.

بر اساس آمارها از 75 سال زندگی 35 سال در خواب هستیم 11 سال وقت پرت ما مثل غذا خوردن و مسواک زدن است و 29 سال می ماند از این 29 سال حساب کردیم اگر نیم ساعت در روز نماز بخوانید 280 روز کافی است یعنی کل نماز خواندن یک مومن در طول عمرش یکسال را در بر نمی گیرد. آنوقت در برابر اینهمه لطف و فیض الهی که می گوید همه شبانه روز مال خودتان فقط نیم ساعتش را به من اختصاص دهید چرا کوتاهی می کنیم.؟؟؟؟؟

farazsahebdel;443548 نوشت:
سلام

می خواستم بدونم را های تقویت ایمان و همچنین چطورخدا می شه امامان عاشق خدا می شن یعنی امام حسین در وسط جنگ نینوا باز به خورشید نگاه می کرد که نه کنه اذان بشه و کمی از اقامه ی نماز گذشته بشه آن ها چطور خدا رو واقعا معبود می دیدند در همه حال و هر زمان ؟

و در حال نماز خواندن چطور تمام حواسشان فقط و فقط خدا بوده و هیچ چیزی مانع بهم ریختن نمازشان نمی شد .

ولی ما ها مثل اینکه نماز نمی خوانیم اصلا بعضی وقت ها خود آدم به خودش میاد که چه می خواند برای چه می خواند ؟ آنقدر درگیر دنیا و زمانه شده ایم ! حتی در حال نماز خواندن هم به فکر آن ها هستیم !

ما ها عادت کرده ایم که عاشق چیزی باشیم که وجود دارد منظورم یک جسم باشد چطور می شود خدا رو در هنگاه گناه کردن به یادش بیوفتیم زندگیمان رو فقط و فقط خدایی کنیم مثل امامان و پیامبران ؟

با خدا حرف بزنیم که گویی خدا جلوی ما نشسته و ما داریم باهاش حرف می زینیم . وقعا خدا رو معبود خود ببینیم و از ستایش کردن به او هیچ گاه سیر نشویم .

واقعا این مسئله مرا می رنجاند .

باید که انسان راجع به نماز مطالعه کند در قرآن وروایات. نماز یک ظاهری داردو یک باطنی داد ظاهر نماز همین حرکاتی است که مسلمین انجام میدهندباطن نماز ولایت مولانا وسیدنا امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام است و لذا حضرت مولادر خطبه البیان فرمود : انا صلاتکم یعنی نماز شما منم. لذا اقامه صلاه که در قرآن آمده است یعنی اقامه ولایت مولا علی علیه السلام و لذا در روایت است از حضرت خاتم صلی الله علیه و آله وسلم که فرمودند ولایه علی بن ابی طالب ولایه الله عز وجل و حبه عباده الله عز وجل .آن وقت اگر انسان این ارتباطات بین ظواهر و بواطن نماز را درک کند فقد ادرک لیله القدر. غفر الله للمومنین و المومنات

farazsahebdel;443548 نوشت:

و در حال نماز خواندن چطور تمام حواسشان فقط و فقط خدا بوده و هیچ چیزی مانع بهم ریختن نمازشان نمی شد .
ولی ما ها مثل اینکه نماز نمی خوانیم اصلا بعضی وقت ها خود آدم به خودش میاد که چه می خواند برای چه می خواند ؟ آنقدر درگیر دنیا و زمانه شده ایم ! حتی در حال نماز خواندن هم به فکر آن ها هستیم !
ما ها عادت کرده ایم که عاشق چیزی باشیم که وجود دارد منظورم یک جسم باشد چطور می شود خدا رو در هنگاه گناه کردن به یادش بیوفتیم زندگیمان رو فقط و فقط خدایی کنیم مثل امامان و پیامبران ؟
با خدا حرف بزنیم که گویی خدا جلوی ما نشسته و ما داریم باهاش حرف می زینیم . وقعا خدا رو معبود خود ببینیم و از ستایش کردن به او هیچ گاه سیر نشویم .

[=trebuchet ms]
سلام علیکم
حضور قلب از اموری است که قبولی نماز در بارگاه حضرت حق مشروط به آن است.
[INDENT=2]امام صادق(ع) می فرماید: « نماز به مقداري که حضور قلب در آن باشد ، قبول مي‌شود. گاهي يک چهارم يا يک پنجم و يا يک هشتم نماز قبول مي شود، ليکن خداي متعال بقية آن را به واسطة نوافل قبول مي‌کند.» (1)
[/INDENT]
باید گفت برای حضور قلب در نماز مراتبی است که بالاترین آن حضور کامل نماز گزار در مقابل معبود است. حضرت امام خمینی ره در این باره می فرماید:
در اين مرتبه نمازگزار به مرتبه کشف و شهود و حضور کامل مي رسد، که به اين مرحله حضور قلب در معبود مي گويند. در اين مرحله نمازگزار حتي به خود و افعال و حرکاتش توجه نداشته، از سخنگو و سخن نيز غافل است. (2)
بر این پایه می توان گفت توجه به معنای نماز حضور قلب کامل نیست، بلکه مقدمه ای برای رسیدن به حضور قلب است. قطعا دقت در برخی امور و مسائل می تواند حضور قلب و توجه بیشتر ما را در نماز به همراه داشته باشد و روشن است کسانی که به نماز توجه بیشتری می کنند و برای آن سرمایه گذاری می کنند از آن بهره بیشتری می برند و در نتیجه حضور قلب بهتری دارند.
توجه به امور ذیل از جمله اموری است که ما را در نیل به این هدف یاری می کند:
اول: توجه به اینکه انسان در مقابل چه کسی ایستاده و با چه کسی گفتگو می کند. این همان نکته ای است که کارشناس محترم به خوبی آن را بیان داشتند.
دوم: آمادگي قبل از نماز:
توجه به مقدمات نماز مثلا انجام دادن وضو با توجه و به صورت کامل و یا خلوت کردن قبل از نماز اگر چه در لحظاتی اندک باشد می تواند اسباب حضور قلب را در انسان فراهم کند.[INDENT=2]امام صادق (ع) مي فرمايد: هنگامي که به قصد نماز به جانب قبله ايستادي ، دنيا و آن چه در آن است و مردم و احوال آن ها را فراموش کن. قلبت را از هر امری که تو را از ياد خدا باز مي دارد، فارغ کن و با چشم دل، عظمت و جلال خدا را مشاهده کن. به ياد آور توقف خودت را در برابر خدا، در روزي که هر انساني اعمال از پيش فرستاده اش را آشکار مي سازد. (3)
[/INDENT]
[INDENT=2]و یا اینکه علی (ع) در بیان عبادت کنندگان حقیقی فرمود: «عظم الخالق فى أنفسهم فصغر ما دونه فى أعينهم؛(4) آنان خدا را به عظمت و بزرگي شناخته اند. بنابراين هر چه غير او است، در نظرشان کوچک جلوه مي کند».
[/INDENT]
سوم: توجه به معاني جملاتی که انسان در نماز می گوید:
البته روشن است که این امر برای انسان یکباره حاصل نمی شود و نیاز به تمرین دارد. در ابتدا باید به معنای یک جمله دقت نمود و به تدریج به معانی دیگر الفاظ و عبارات پی برد. در اینجا دقت در فرمایش امام صادق (ع) که در ابتدا نقل شد قابل توجه است.
چهارم: رعايت مستحبات نماز:
از جمله اموری که حضور قلب در نماز را برای انسان به ارمغان می آورد، رعايت احکام و آداب نماز است، مانند نگاه کردن به محل سجده در حال قيام، نگاه کردن بين دو پا در حال رکوع، نگاه کردن به دامن در حال تشهد و سلام و چسباندن دست ها به بدن در حال قيام.
و یا آنچه در آستانه نماز سفارس شده است که هر گاه برای گفتن تکبیره الاحرام آماده شدی آن گاه گناهان خويش را در نظر آور و به عظمت خالق و کوچکی خودت توجه کن و بگو:
يا محسن قد اتاک المسى و قد امرت المحسن ان يتجاوز عن المسى انت المحسن و انا المسى بحق محمد و آل محمد صل على محمد آل محمد و تجاوز عن قبيح ما تعلم منّى
اى خداى نيکوکار! بنده گناهکارت به در خانه تو آمده است. امر کرده‏اى که نيکوکار از گناهکار بگذرد. تو نيکو کارى و من گناهکارم، به حق محمد و آل محمد رحمتت را بر محمد آل محمد بفرست . از کارهاى زشتى که مى‏ دانى از من سر زده بگذر.
پنجم: به طور کلی بر طرف کردن موانع ظاهری از قبیل پرخوری و ادرار داشتن و نگاه کردن به اطراف و ایستادن در محل پر سر و صدا و ... که موجب حواس پرتی و پراکندگی تمرکز انسان می شود. پر واضح است که اگر کسی پس از دعوا و جنجال با دیگران وارد نماز شود آمادگی لازم را برای این مهم ندارد.
موانع تا نگردانى ز خود دور/// درون خانه دل نايدت نور

روشن است که کنترل ذهن و عدم توجه به امور مادی و دنیوی و تجملات که از جمله این امور است، گاه با طول دادن نماز و گاه با تأنی بیشتر در نماز حاصل می شود و گاه نیاز مند این است که انسان خود را از محیط دور کند چه اینکه کسی که در مقابل تلویزیون ایستاده و آن در حال نمایش فیلم مورد علاقه وی است، (چنین شخصی) هر چه هم تلاش کند نمی تواند توجه لازم را به دست آورد.
در این رابطه استاد اخلاق بزرگ مرحوم نراقی در کتاب شریف خود معراج السعادة مثال خوبی زده که قابل توجه است:
و مثال آن مانند مردى است كه: در زير درختى نشسته باشد و خواهد ساعتى بخوابد يا در امرى از امور خود فكرى نمايد و گنجشكان بسيار در آنجا جمع باشند و آواز آنها او را از خواب باز دارد، يا ذهن او را مشوّش كند. و او بر خيزد و با چوبى آنها را براند و بخوابد يا مشغول فكر شود باز گنجشكان بر گردند. و او باز برخيزد به راندن آنها، و چون بنشيند باز عود كنند. پس هرگز خواب راحت يا فكر صحيح از براى آن شخص در زير آن درخت ميسّر نمى‏ شود. بلكه بايد از آن مكان به جاى ديگر رود يا درخت را قطع كند.
تا بر نخيزي از سر دنيا و هر چه هست /// با يار خويشتن نتواني دمي نشست

با تشکر فراوان

پي نوشت ها :


1. وسائل الشيعه ، ج 3 ، ص 54.
2. امام خميني، چهل حديث ، ص 434.
3. بحارالانوار، ج 84، ص 23.
4. نهج البلاغه، خطبة 184(فيض الاسلام).
6. معراج‏ السعادة ج : 2 ص : 854

[=Traditional Arabic]و اما حضرت (رسول) درباره‏ ى نماز كسانى كه عارفانه وارد نماز مى‏شوند، مى‏فرمايد:[=Traditional Arabic] «الصلاةُ ميزانٌ». يعنى نماز، نشان‏دهندهى زحمات شما در قبل از نماز است. يعنى اندازى زحمات شما را نشان مى‏دهد.

[=Traditional Arabic]امام صادق (ع) مى‏فرمايد: كسى كه يك ركعت نماز را با حضور قلب مى‏خواند و در ركعت دوم ذهن و قلبش شلوغ مى‏شود، اين شخص به قدر يك ركعت زحمت كشيده است. يكى هم به اندازه‏ى دو ركعت، يكى هم به اندازه‏ى سه ركعت، يكى هم چهار ركعت و بعضى‏ها هم هستندكه نمازشان هيچ توجهى به حضرت معبود ندارد و درباره‏ى آنها روايت شده است كه‏[=Traditional Arabic] «يلف كما يلف الثوب الخلق». يعنى نمازشان مانندكهنه و خرقه‏[=Traditional Arabic] درهم پيچيده مى‏شود و به روى صاحبش زده مى‏شود.

[=Traditional Arabic]خدا نكند كه ما از اينگونه اشخاص باشيم؛ بلكه از كسانى باشيم كه نمازشان لااقل يك ركعت با توجه است.

آیت الله حق شناس رحمه الله علیه

سلام
جسارتا میان بحثتون منم یه سوالی عرض کنم
من تو نمازم فکرم منحرف امور دنیوی میشه و نمیتونم اون ارتباط برتر رو کسب کنم چیکار کنم که تو نمازم فقط خودم باشمو خدا ؟ چیکار کنم که به آخر اون عشق بازی با خدا برسم ؟

فرشاد فردی;460584 نوشت:
سلام
جسارتا میان بحثتون منم یه سوالی عرض کنم
من تو نمازم فکرم منحرف امور دنیوی میشه و نمیتونم اون ارتباط برتر رو کسب کنم چیکار کنم که تو نمازم فقط خودم باشمو خدا ؟ چیکار کنم که به آخر اون عشق بازی با خدا برسم ؟

باسمه تعالی
با سلام و تشکر از سوالی که مطرح فرمودید:
ما باید مقدمات این امر را در خارج از اوقات نماز فراهم کنیم تا در وقت نماز به راحتی بتوانیم آن حضور قلب و ارتباط واقعی را با حق تعالی برقرار کنیم.در واقع ما اگر در سایر اوقات،سرکار،در کلاس درس،بازار،پشت اینترنت، ودر فضاهای مجازی،موقع چت کردن،موقع رانندگی....حواسمان به این مطلب باشد که خدایی هست و همیشه حضور او را احساس کنیم، و ارتباط خود را با او داشته باشیم،به راحتی در موقع نماز هم ،این ارتباط برقرار می شود.

و الا اگر در کل روز بیگانه از خدا باشیم در حرف زدن،نگاه کردن،...آزاد باشیم و حضور خدا را درک نکنیم،توقع بیجایی است که بخواهیم در موقع نماز این ارتباط و حضور خدا را احساس کنیم.
«جهد كن‏ كه در همه حال سرّت با يار بود نه در كوچه و بازار»[1]
پس ارتباط و حضور قلب و اینکه حواسمان از خدا در نماز پرت نشود مشروط به این است که در سایر اوقات ،حواسمان از خدا پرت نشود.
موفق باشید
پی‌نوشت:
[1]علامه حسن زاده آملی،هزار و یک کلمه،ج1،ص397

پرسش:
چگونه ایمان و عشق خود نسبت به حق تعالی را بیشتر کنیم تا جایی که در حال نماز خواندن تمام حواسمان فقط خدا باشد؟
پاسخ:
برای اینکه ایمان و عشقمان به حق تعالی زیاد شود، باید بینش و معرفت خود را به حق تعالی زیاد کنیم. در واقع هرچه بینش توحیدی خود را بالا ببریم عشق ما هم به او زیاد می شود.
زیرا در عاشق شدن بايد اول معشوق را شناخت، به هر مقدار که معرفت انسان نسبت به معشوق بيشتر مي شود، عشق به وصال در او شعله ورتر مي گردد و به هر مقدار که انسان عاشق وصال محبوب مي شود, به اطاعت، بندگي و تسليم در مقابل خواسته هاي محبوبش تن در مي دهد و فاني در اراده ي او مي گردد.
به هر مقدار که عاشق خودش را در معشوقش گم مي کند و از خودش و خواسته هايش دور مي شود، به محبوبش نزديک مي گردد و در مقام محبت او مي نشيند و بهر مقدار که خداوند از بنده اش راضي مي شود، او را در مقام رضايت قرار مي دهد و مظهر و مجلاي صفات و کمالات خويش مي گرداند و تمام اعضاء و جوارحش،رنگ خدائي به خود مي گيرند.

در يک کلام تمام راه عشق از معرفت آغاز مي شود. علم و دانش و شناخت در اين وادي حرف اول را مي زند. بدون آگاهي قدم از قدم نمي توان برداشت . هم عشق و محبت، شکوفه ي عقل و معرفت است و هم اطاعت و عبادت معبود عالم، نياز به دانش و بينش دارد، و چون ائمه دین (علیهم السلام) در درجه نهایی معرفت و شناخت قرار داشتند لذا در درجه نهایی عشق نسبت به حق تعالی بودند.

مثلا به عنوان نمونه باید بدانیم خدایی که می‌پرستیم، در تمام تار و پود ما وجود دارد«وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ وَ أَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُون (1) و بدانيد كه خدا در ميان شخص و قلب او حايل مى‏شود (و از اسرار درونى همه آگاه است) و همه به سوى او محشور خواهيد شد» نه اینکه خدا یک طرف باشد و ما یک طرف و همین بینش و یقین به این مطلب ما را در میدان عمل موفق می کند که در اعمال خود مراقبه داشته باشیم و این مراقبت در اعمال، به تدریج و با تمرین، اثر خود را در نماز ظاهر می کند.

طبیعی است کسی که در غیر اوقات نماز،نسبت به اعمال و سکنات خود مراقبت دارد و همیشه و در همه جا حتی در پستوی خانه خود را در محضر حق تعالی می بیند و حق تعالی را حاظر و ناظر نسبت به اعمالش می بیند، در حالت نماز هم، این حالت استمرار دارد، البته خود را در محضر حق تعالی دیدن نیاز به تمرین دارد و با گفتن اذکار لفظی،می توان این حالت را برای خود ملکه نمود.

«آقاى قدس یكى از شاگردان آیت الله بهجت نیز مى گوید:
روزى از آقا پرسیدم: آقا، چه كار بكنم در نمازم حضور قلب بیشتر داشته باشم؟
آقا ابتدا سر به پایین افكند سپس سرش را بلند كرد و فرمود: روغن چراغ كم است .
من به نظر خودم از این جمله این معنى را فهمیدم كه یعنى معرفت كم است و ایمان قلبى و باطنى ضعیف است، و گرنه ممكن نیست با شناخت كافى، قلب حاضر نباشد.

استاد خسروشاهى نیز مى گوید:
روزى از آیت الله بهجت سؤال شد: در هنگام نماز چگونه مى توانیم حضور قلب را در خودمان به وجود بیاوریم؟ فرمودند:
یكى از عوامل حضور قلب این است كه در تمام بیست و چهار ساعت باید حواسّ (باصره، سامعه و ...) خود را كنترل كنیم؛ زیرا براى تحصیل حضور قلب باید مقدماتى را فراهم كرد، باید در طول روز گوش، چشم و همچنین سایر اعضا و جوارح خود را كنترل كنیم و این یكى از عوامل تحصیل حضور قلب مى باشد.(2)

پس برای تقویت ایمان و عشق خود نسبت به حق تعالی باید علم و معرفت و شناخت خود را نسبت به حق تعالی، بیشتر کنیم و مداومت ذکر و مراقبت را نسبت به او داشته باشیم تا در میدان عملی مانند نماز،اثرش را ببینیم که به تعبیر حضرت علامه حسن زاده آملی:
«[=Traditional Arabic]جهد كن‏ كه در همه حال سرّت با يار بود نه در كوچه و بازار»(3)

و باید مقدمات حضور قلب را در خارج از اوقات نماز فراهم کنیم تا در وقت نماز به راحتی بتوانیم آن حضور قلب و ارتباط واقعی را با حق تعالی برقرار کنیم. در واقع ما اگر در سایر اوقات، سرکار، در کلاس درس، بازار، پشت اینترنت، و در فضاهای مجازی، موقع چت کردن،موقع رانندگی....حواسمان به این مطلب باشد که خدایی هست و همیشه حضور او را احساس کنیم، و ارتباط خود را با او داشته باشیم،به راحتی در موقع نماز هم ،این ارتباط برقرار می شود.

و الا اگر در کل روز بیگانه از خدا باشیم در حرف زدن،نگاه کردن،...آزاد باشیم و حضور خدا را درک نکنیم،توقع بیجایی است که بخواهیم در موقع نماز این ارتباط و حضور خدا را احساس کنیم.
پس ارتباط و حضور قلب و اینکه حواسمان از خدا در نماز پرت نشود مشروط به این است که در سایر اوقات ،حواسمان از خدا پرت نشود.

و البته اموری مانند توجه داشتن به معانی الفاظ نماز، و اینکه تصور کند آخرین نمازی است که می تواند بخواند و به طور کلی بر طرف کردن موانع ظاهری از قبیل پرخوری و ادرار داشتن و نگاه کردن به اطراف و ایستادن در محل پر سر و صدا و ... که موجب حواس پرتی و پراکندگی تمرکز انسان می شود. در حضور قلب موثر هستند.
پی‌نوشت:
1.انفال/24.
2.باقى زاده پُلامى، رضا،كتاب برگى از دفتر آفتاب (شرح حال شیخ ‌السالكین حضرت آیت اللّه العظمى بهجت )اثر : رضا باقى زاده پُلامى
3.حسن زاده آملی، حسن، هزار و یک کلمه،ج1،ص397،بوستان کتاب.

موضوع قفل شده است