روزه خواری در ملاء عام و حکم سنگسار

تب‌های اولیه

44 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
روزه خواری در ملاء عام و حکم سنگسار

سلام به همه دوستان عزیزم.خوب هستین؟لطف کنید سوالم رو پاسخ بدین.
1.برای روزه خوار در ملاعام 74ضربه شلاق در نظر گرفته شده.حتی یکی از روحانیون عزیز حکم کرده اند که در صورت تکرار روزه خواری در ملاعام تا سه بار حکم اعدام برای متخلف در نظر گرفته بشه.سوالی که برای من پیش اومده اینه که آیا تعیین این مجازاتها مبنای قرآنی و سنت و حدیث داره؟اگر جواب بله است کدام آیه و حدیث و سنت؟و اگه جواب نه هستش پس بر چه اساسی چنین حکمی داده شده؟آیا نتیجه اجماع مراجع و بزرگان دین هستش؟آیا جزو احکام ثانویه و وضع شده توسط حاکم اسلامی هستش؟کدام مراجع؟
2.یکی از اشکالاتی که به دین عزیزمون اسلام گرفته میشه و بارها در بحث و مباحثه با بی دینان مورد تمسخر قرار گرفته ام بحث «سنگسار» هستش.سوال من اینه که آیا واقعن سنگسار جزو قوانین اسلامی هستش یا به صورت بدعت وارد دین مبین اسلام شده؟اگه جزوی از اسلام هست بر مبنای کدوم آیه قرآن،سنت یا حدیث؟اگر هم نیست چگونه وارد احکام اسلامی شده؟و چرا در حالیکه بسیاری از بزرگان دین اسلام در ایران زندگی میکنند و میدونند که این حکم،حکمی اسلامی نیست از اجرای اون جلوگیری نمی کنند؟
از همه دوستان خواهش میکنم بدون به انحراف کشیدن بحث و دادن توضیحات اضافه در این زمینه فقط به سوال مطرح شده پاسخ بدن و بعد در آینده هر چقدر که خواستن تو سر و کله هم بزنن!:hamdel:

برچسب: 

جیگیلی;42913 نوشت:
حتی یکی از روحانیون عزیز حکم کرده اند که در صورت تکرار روزه خواری در ملاعام تا سه بار حکم اعدام برای متخلف در نظر گرفته بشه.سوالی

سلام.
منبع؟!!!
كدام روحاني؟!!!

دوست عزیز و خوبم.متاسفانه برای این گفته منبعی ندارم و از اطرافیان شنیدم که چنین حکمی بیان شده و اون شخص هم اسم روحانی موردنظر رو نمی دونست.حال ما فرض رو بر این میذاریم که این گفته تنها یک شایعه بوده و چنین حکمی داده نشده است.میشود لطف کنید و سوال یک را با فاکتور گرفتن از این جمله و همینطور سوال دوم رو پاسخ بدین؟
مرسی

سلام خدمت دوست جدیدمان به شما خوشامد می گویم

پاسخ سئوال دوم شما

جیگیلی;42913 نوشت:
.یکی از اشکالاتی که به دین عزیزمون اسلام گرفته میشه و بارها در بحث و مباحثه با بی دینان مورد تمسخر قرار گرفته ام بحث «سنگسار» هستش.سوال من اینه که آیا واقعن سنگسار جزو قوانین اسلامی هستش یا به صورت بدعت وارد دین مبین اسلام شده؟اگه جزوی از اسلام هست بر مبنای کدوم آیه قرآن،سنت یا حدیث؟اگر هم نیست چگونه وارد احکام اسلامی شده؟و چرا در حالیکه بسیاری از بزرگان دین اسلام در ایران زندگی میکنند و میدونند که این حکم،حکمی اسلامی نیست از اجرای اون جلوگیری نمی کنند؟

اینست :

سياست كيفري اسلام داراي دو نوع درمان براي دو مرحله ويژه از وضعيت جامعه است:

الف) پيش بيني مجازات‏هاي خفيف با شرايط اجراي آسان‏تر.

جرائمي كه حاكي از وخامت شديد اوضاع اجتماعي نبوده و در شرايط عادي جامعه رخ مي‏دهد، در اين دسته قرار مي‏گيرد. اين دسته از مجازات‏ها، جرائمي است كه اختيارات قضات در اين نوع جرائم وسيع‏تر بوده و مي‏توانند با در نظر گرفتن شخصيت مجرم و اوضاع واحوال ارتكاب جرم، تصميم مقتضي را در برخورد با وي اتّخاذ نمايند.(1)

ب) پيش بيني مجازات‏هاي شديد:
اعمال اين مجازات‏ها منوط به شرايط و قيدهاي فراوان است، به نحوي كه گاه به ندرت فراهم مي‏شود. اين نوع مجازات ها از نوع درمان هاي سخت است كه تنها در شرايط خاص به كار گرفته مي شوند.

اين نوع درمان در جائي تجويز مي‏شود كه بزهكاري در آن به وضع حادّ و بغرنجي رسيده، پرده‏هاي عفت دريده شده و ارتكاب جرائم در ملأ عام قبحي ندارد. در كدام جامعه زنا واقع مي‏شود، در حالي كه چهار نفر مرد عادل شاهد وقوع آن باشند؟ چنين جامعه‏اي قطعاً دچار بيماري چنان شديدي شده كه مداواي آن از راه‏هاي عادي ممكن نيست و نياز به شوك دارد. در جامعه‏اي كه خون بي گناهي را به ناحق بر زمين مي‏ريزند، كدام اهرم قوي مي‏تواند از وقوع مجدد اين بيماري خطرناك جلوگيري كند؟

گرفتن اموال مجرم، سلب آزادي او، اصلاح و در مان مجرم، يا سازگار كردن او با جامعه، همه اين امور در جاي خود لازم و مفيد هستند، اما براي حفظ امنيت و حيات جامعه كافي نيست.

اسلام، سلب زندگي مجرم را هدف قرار نداده است. سياست كيفري اسلام بيش‏تر تهديد به مجازات است، تا اجراي آن، از اين رو مثلاً براي اجراي حد سرقت، شرايط فراواني گذاشته كه جمع شدن همه آن‏ها بسيار بعيد است. همين طور در زنا، لواط و جرايم عفافي، شرايطي را بيان مي‏كند كه مشخص مي‏كند هدف اسلام بيش‏تر جلوگيري از اشاعه فحشا و علني شدن بزهكاري در جامعه است تا اجراي مجازات. حد سنگسارنيز از اين نوع مجازات مي باشد.

بنا بر اين شايد برخي از اين مجازات ها مانند سنگسار، سنگين به نظر برسند ولي اسلام راه هاي اثبات آن را چنان محدود كرده است كه در عملاً بسيار به ندرت اتفاق مي افتد. در عين اين كه وحشت از آن به عنوان يك عامل بازدارنده قوي و موثر روي افراد منحرف اثر خود را خواهد گذاشت.

توجه به اين نكته لازم است كه حد سنگسار در جائي نيست كه عمل زناي محصنه (زن شوهر دار) اتفاق افتد ، بلكه در جائي است كه به صورت علني و آشكار اتفاق افتد ، به گونه اي كه چهار نفر با چشمان خود به شكل روشن و آشكار آن را ديده باشند.

در مورد اصل ثبوت زنا، بر اساس آيه 15 سوره نساء ، شهادت چهار شاهد عادل شرط شده است. از سوي ديگر براي شهادت شهود، شرايطي تعيين شده است از قبيل ديدن با چشم و تعيين چگونگي آنو عدم قناعت به قرائن و هماهنگي شهادت شهود و مانند آن، كه اثبات جرم را سخت تر مي كند.
روشن است كه با اين شرايط تنها افراد بي باك و بي پروا كه هيچ قيد و بندي را نمي پذيرند ، مجرم شناخته مي شوند و بديهي است كه بايد قانون با اين چنين اشخاصي برخورد سخت و نهائي داشته و به شديدترين مجازات گرفتار شوند تا عبرت ديگران گردند و جامعه سالم بماند.

از نكات پيش معلوم مي شود كه پس از اثبات جرم، به هر طريقي كه شده ، بايد مجازات اجراء شود و در هنگام اجراي مجازات كه مربوط به اجتماع مي شود ، نبايد عاطفه، محبت و احساسات جايگزين عقل و سلامت جامعه شود، بلكه تا آن جا كه پاي مجازات الهي در ميان است و به مصلحت عامه بشريت است بايد حكم اجراء شود، چنان كه خداوند متعال در حكم زناي غيرمحصنه مي فرمايد: "هر يك از زن و مرد زناكار را صد تازيانه بزنيد و نبايد رافت (و محبت كاذب) نسبت به آن دو شما را از اجراي حكم الهي مانع شود، اگر به خدا و روز جزا ايمان داريد، و بايد گروهي از مومنان مجازاتشان را مشاهده كنند.(2)
بنابراين اجراي حكم سنگسار با عدالت الهي منافاتي ندارد زيرا هم چنان كه گفتيم اين نوع مجازات ها بيشتر نقش عوامل باز دارنده را دارند تا اين نوع جرائم شيوع پيدا نكند ودر عمل هم شارع مقدس در حد امكان از اجراي چنين مجازاتي خودداري مي كند ، چون معمولاً شرايط تحقق آن به وجود نمي آيد مگر اين كه جامعه به وضع حادي رسيده باشد كه در اين صورت چاره اي جز انجام حدود و مجازات هاي اسلامي نيست. مانند بريدن دست يا پاي عفوني يا شيمي درماني سخت براي مريضي كه راههاي سبك تر را طي كرده ، اما نتيجه اي نداده است . روشن است كه بريدن يك عضو از بدن اگرچه بسيار سخت است ، اما براي سلامت كل بدن و عدم سرايت عفونت به بخش هاي ديگر بدن لازم و ضروري است.
طريقه رجم (سنگسار) نيز اين است كه حاكم به آن مرد يا زن دستور مي‏دهد كه با آب سدر و كافور و آب مطلق غسل كند و كفن بپوشد. بعد او را سنگسار مي‏كنند و بر او نماز مي‏خوانند و دفنش مي‌نمايند.
مورد ديگر: اگر پيرمرد يا پيرزني كه محصن هستند زنا بكنند، حكم آن‌ها ابتدا تازيانه و بعد رجم است.(3)

در قرآن، آيه‌اي كه صريحاً دلالت بر رجم بكند نيامده؛ ولي از طريق شيعه و سنّي حدّ رجم از حدود مجازات‌هاي مسلّم شمرده شده است. مثلاً در مسند احمد حنبل آمده است: ابن عباس گفت عمر بن خطاب خليفه دوم، رجم (سنگسار) را از حدود الهي مي‌دانست و مي‌گفت شخصي را پيامبر(ص) رجم كرد و ما هم بعد از ايشان سنگسار كرديم. (اين مطلب گر چه در قرآن نيامده) ولي اگر نمي‌ترسيدم كه مردم بگويند: عمر در كتاب خدا مطالبي را اضافه كرده است، در گوشه‌اي از قرآن حدّ رجم را مي‌نوشتم... و پيامبر (ص) نيز فرمود: به زودي بعد از شما مردمي خواهند آمد كه مسائلي از قبيل رجم، دجال، شفاعت، عذاب قبر و خروج از آتش جهنم را منكر خواهند شد.(4)
از طريق شيعه نيز عبدالله بن سنان مي‌گويد: امام صادق(ع) فرمود: رجم "حد الله الاكبر" است و جَلْد (تازيانه) "حدّ الله اصغر" است. پس هنگامي كه مرد محصن زنا كند رجم مي‌شود.(5)
امّا اين كه چرا حكم سنگسار در قرآن نيامده، با اين‌كه اين حكم بين تمامي مسلمين قطعي است و پيامبر و خلفا و اميرالمؤمنين(ع) اين حكم را اجرا كرده‌اند؟
در پاسخ بايدگفت: برخي از احكام و بسياري از جزئيات در قرآن نيامده است، گر چه در بطن و حقيقت قرآن هست. در چنين مواردي سنّت قطعي پيامبر (اگر صحيح به دست ما رسيده باشد)، بيانگر بطن قرآن است.

پي نوشت‏ها:
1. كتاب نقد، ش 15 - 14، ص 143 - 140.
2. سوره نور آيه 20.
3 . امام خميني، تحرير الوسيلة، ج 2، ص 425.
4 . مسند احمد حنبل، ج 1، ص 23.
5 . كافي، ج 7 ، ص 177.

جیگیلی;42913 نوشت:
سوالی که برای من پیش اومده اینه که آیا تعیین این مجازاتها مبنای قرآنی و سنت و حدیث داره؟اگر جواب بله است کدام آیه و حدیث و سنت؟و اگه جواب نه هستش پس بر چه اساسی چنین حکمی داده شده؟آیا نتیجه اجماع مراجع و بزرگان دین هستش؟آیا جزو احکام ثانویه و وضع شده توسط حاکم اسلامی هستش؟کدام مراجع؟

با سلام مجدد خدمت دوست جدید جناب جیگیلی

جواب این سئوال هم تا حد زیادی از پاسخ داده شده به پرسش دوم شما روشن می شود اما جهت توضیح بیشتر راجع به موضوع و منابع قرآنی و حدیثی آن عرض می کنم که :

شلاق یک نوع مجازات بدنی است که به موجب آن بدن مجرم از طریق نواختن ضربه به وسیله شلاق مورد درد و عذاب قرار داده می­شود.
شلاق در اسلام به عنوان یک حکم امضایی مورد پذیرش قرار گرفته و اکنون در حقوق ایران به عنوان یکی از مجازات­های اصلی شایع و مهم در قبال برخی از جرایم حدی ( زنای غیر‌محصنه، تفخیذ، مساحقه، قوادی و شرب خمر ) و تعدادی از جرایم تعزیری و بازدارنده وجود دارد.

در قرآن کریم برای چند نوع جرم مجازات شلاق یا جلد در نظر گرفته است :

1) صد ضربه تازيانه، كيفر هر يك از زن و مرد زناكار غيرمحصن:
الزّانية والزّانى فاجلدوا كلّ واحد مّنهما مائة جلدة ....
نور (24) 2
2) هشتاد ضربه شلّاق، كيفر نسبت‏دهندگان زنا (قذف‏كنندگان) به زنان پاك‏دامن، بدون ارائه چهار شاهد:
و الّذين يرمون المحصنات ثمّ لم يأتوا بأربعة شهداء فاجلدوهم ثمانين جلدة ....
نور (24) 4
3) پنجاه ضربه تازيانه، كيفر كنيز زناكار، در صورت شوهر داشتن (محصنه بودن):
... فمن مّا ملكت أيمانكم مّن فتياتكم المؤمنات ... فإذا أحصنّ فإن أتين بفحشة فعليهنّ نصف ما على المحصنت من العذاب .... «1»

نساء (4) 25

.....

هر چند قرآن از در اثبات حکم کافی است اما بسیاری از روایات نیز در اجرای این حکم در باب حدود از اهل بیت علیهم السلام صادر شده است که به عنوان نمونه یکی را نقل می کنم و برای دیدن بقیه شما را به باب حدود کتاب وسائل الشیعه ارجاع می دهم :

ابن ابى عمير از برخى اصحاب از امام صادق(ع) در باره مرد لواط كار روايت كرده است:
ان عليه الرجم ان كان محصنا و عليه الجلد ان لم يكن محصنا.((وسائل الشیعه باب 3 از ابواب حد لواط))

اگر محصن باشد سنگسار می شود و اگر محصن نباشد باید تازیانه بخورد.

لازم به ذکر است اجرای حدود در اسلام قطعی است و روایات زیادی در این باب رسیده که اجرای حدود تعطیل بردار نیست:
«ان امراة انت امیرالمؤمنین علیه السلام فاقرت عنده بالزنا اربع مرات، قال فرفع راسه الی السماء قال اللهم انه قد ثبت علیها اربع شهادات و انک قد قلت لنبیک یا محمد صلی الله علیه و آله من عطل حدا من حدودی فقد عاندنی و طلب بذلک مضادتی » . (وسائل الشیعه)

زنی به حضور امیرالمؤمنین علیه السلام آمد و چهار مرتبه اقرار به زنا کرد و سرانجام زنای او ثابت شد. حضرت به رجم محکومش می کنند و دستور می دهند مردم جمع شوند. حضرت موقعی که می خواهند اجرای حد کنند، سرشان را بلند می کنند به طرف آسمان و می فرمایند: خدایا این شخص چهار مرتبه اقرار به زنا کرده و حد بر او ثابت شده است. حضرت در مقام مناجات با خدا، عرض می کند: خدایا تو به پیغمبرت دستور دادی و در دین اسلام و احکام دین که به پیغمبرت نازل کردی این گونه فرمودی. کسی که حدی از حدود تو را تعطیل کند، در مقام عناد با خدا برآمده، و در مقام ضدیت با خدا برآمده است. بنابراین، من حد الهی را درباره این زن اجرا می کنم. تعبیر بسیار مهم و دقیق است. کسی که حدی از حدود خدا را تعطیل کند، در مقام ضدیت با خدا برآمده و با خدا دشمنی کرده است. تعطیل حد یعنی معاندت، عناد و ضدیت با خدا. چه کسی می تواند در مقام ضدیت با خدا برآید؟ پس نباید بگوییم مصلحت نیست، کدام مصلحت؟ دین خداست و دین خدا که تعطیل بردار نیست.
روایت دیگری در این زمینه وارد شده است. در این روایت، از امام صادق علیه السلام نقل می شود:
«قال من اخذ سارقا فعفا عنه فذلک له فاذا رفع الی الامام قطعه فان قال الذی سرق له انا اهبه له لم یدعه الی الامام حتی یقطعه اذا رفعه الیه و انما الهبة قبل ان یرفع الی الامام و ذلک قول الله عزوجل "و الحافظون لحدود الله" فاذا انتهی الحد الی الامام فلیس لاحد ان یترکه (وسائل الشیعه )
» صاحب مال و کسی که مسروق منه است، می تواند از سارق گذشت کند، به شرط این که از او شکایت نکرده باشد، اما پس از این که شکایت از او شد و حاکم شرع خواست او را محاکمه کند و حکم دهد، دیگر آن شخص صاحب مال حق گذشت ندارد و نمی تواند بگوید: من گذشت کردم. می فرماید: اگر به حاکم شرع رسید دیگر گذشت او فایده ندارد، باید دستش قطع شود. امام علیه السلام می فرماید: امام، حاکم شرع و قاضی عهده دار حفظ حدود الهی اند. وقتی شاکی به امام یا قاضی شکایت کرد و زمانی که قاضی در حال بررسی پرونده و صدور حکم است، هیچ کس حق اعتراض و یا گذشت ندارد. دیگر اینجا مصلحت اندیشی نیست، حتی اگر خود صاحب حق گذشت کند، فایده ندارد. این هم یک جهت که اجرای حدود تعطیل بردار نیست.

برای اطلاعات بیشتر نیز می توانید این مقاله را مطالعه نمایید

موفق و پیروز باشید

سلام علیکم

عاشق;43224 نوشت:
حضرت موقعی که می خواهند اجرای حد کنند، سرشان را بلند می کنند به طرف آسمان و می فرمایند: خدایا این شخص چهار مرتبه اقرار به زنا کرده و حد بر او ثابت شده است. حضرت در مقام مناجات با خدا، عرض می کند: خدایا تو به پیغمبرت دستور دادی و در دین اسلام و احکام دین که به پیغمبرت نازل کردی این گونه فرمودی. کسی که حدی از حدود تو را تعطیل کند، در مقام عناد با خدا برآمده، و در مقام ضدیت با خدا برآمده است. بنابراین، من حد الهی را درباره این زن اجرا می کنم. تعبیر بسیار مهم و دقیق است. کسی که حدی از حدود خدا را تعطیل کند، در مقام ضدیت با خدا برآمده و با خدا دشمنی کرده است. تعطیل حد یعنی معاندت، عناد و ضدیت با خدا. چه کسی می تواند در مقام ضدیت با خدا برآید؟ پس نباید بگوییم مصلحت نیست، کدام مصلحت؟ دین خداست و دین خدا که تعطیل بردار نیست. روایت دیگری در این زمینه وارد ش

مخلص کلام این است که شخصی که در ملاء عام به قصد ضدیت با خدا روزه می خورد می توان حد بر او جاری کرد.

جناب عاشق این استفتائات برداشته شده از وسائل الشیعه است تا چه حدی در صحت روایت اطمینان هست که حدودی در این حد را بر اساس آن صادر می کنند؟

ضمنا حد عناد با خداوند در ملاء عام سنگسار نیست.

البته می دانم توی وسائل الشیعه فرقی بین سنگسار - گردن زدن - از ارتفاع به پائین انداختن - آتش زدن - یکی مجرم را بگیرد دیگری شکمش را بدرد و ... نیست.

یاحق

دوست عزیز و خوبم عاشق جان.اطلاعاتی که در مورد فلسفه مجازاتها در اسلام دادید رو مطالعه کردم،اون مقاله ای که بهش لینک دادید رو هم خوندم و لذت بردم.
ببینید،من اصلن با مجازاتهای اسلامی و دینی هیچ مشکلی ندارم و گمانم بر اینه که بدون هیچگونه تعارف و ملاحظه ای باید احکام خداوند در روی زمین اجرا بشه و به بهانه های واهی نباید جلوی اجرای احکام مخصوصن حدود اسلامی رو گرفت.چون همونطوری که میدونید حدود الهی از جمله مجازاتهایی هستش که هیچکس حق کم و زیاد کردنش رو نداره و تغییر و تعطیلش فقط در حوزه اختیارات خداونده متعال هستش.اما حرفه من اینه که ما مسلمانان واقعی که به اسلام محمدی باور داریم و نه اسلام آمریکایی،وظیفه مون اینه که فقط به احکامی که واقعن از جانب خدا در قرآن یا در سیره و روش عملی پیامبر و ائمه معصومین یا در گفته و سخنانشون اومده،عمل کنیم و اگه چیزی در یکی از این منابع نیومده دلیلی برای عمل کردن به اون وجود نداره.
مثلن،در حال حاضر برای روزه خوار در ملاعام مجازات 74 ضربه شلاق در نظر گرفته شده.من معتقدم که اگه خداوند چنین دستوری رو در کلام خودش بیان کرده یا به دست مبارک پیامبر انجام شده،پس حجت بر منِ مسلمان تموم شده و موظفم بهش عمل کنم اما اگه این حکمی هستش که توسط برخی جعل شده و هیچگونه پشتوانه قرآنی و حدیثی و سنتی ای نداره پس من حق انجامش رو ندارم حتی اگه خودم به خاطر این نافرمانی مجازات بشم.میخوام بدونم که اگه من روزه خواری رو دیدم و خواستم اونو تحویل مراجع قانونی بدم تا مجازات بشه آیا این کارم مورد تایید خدا و رسول خدا هست یا اینکه خدای ناکرده ممکنه فردای قیامت بفهمم که این دستور خدا و خواست خدا نبوده و مجبور بشم برای کارم عذاب و تازیانه الهی رو تحمل کنم؟من فقط بحثم اینه.همین.
ممنون میشم که دوستان عزیز پاسخم رو بدن.البته چون از نوشته های عاشق جان لذت میبرم و ایشون فعلن تنها کسیه که محبت میکنه و جواب منو میده از ایشون انتظار بیشتری برای پاسخگویی دارم.دوستون دارم

bina88;43238 نوشت:
مخلص کلام این است که شخصی که در ملاء عام به قصد ضدیت با خدا روزه می خورد می توان حد بر او جاری کرد. جناب عاشق این استفتائات برداشته شده از وسائل الشیعه است تا چه حدی در صحت روایت اطمینان هست که حدودی در این حد را بر اساس آن صادر می کنند؟ ضمنا حد عناد با خداوند در ملاء عام سنگسار نیست. البته می دانم توی وسائل الشیعه فرقی بین سنگسار - گردن زدن - از ارتفاع به پائین انداختن - آتش زدن - یکی مجرم را بگیرد دیگری شکمش را بدرد و ... نیست.

با سلام خدمت جناب bina88 عزیز امیدوارم طاعات و عبادات شما ، مقبول حق تعالی قرار گیرد.

مولا علی علیه السلام در این روایتی که حقیر نقل کردم در مناجات با خداوند فرمودند که چون از لحاظ شرعی شرایط اجرای حد محقق شده است اجرا نکردن آن ضدیت با خداوند است لذا من حتما آنرا انجام خواهم داد ...

لذا

1- این مسئله استفتاء از وسائل الشیعه نیست و حکم سنگسار و حدود دیگر از این روایت برداشت نشده است تا با بررسی سند این روایت مشکل حل شود .

2- بررسی اسناد روایات به عهده حقیر و جنابعالی نیست بلکه به عهده فقیه و مرجع بزرگواری است که با تخصص کامل در این زمینه مسئله را بررسی می کند که حتما در فتوای خود از روایات صحیح السند استفاده خواهد نمود.

3- بند آخر فرمایش جنابعالی را متوجه نشدم !
وسائل الشیعه کتابی روایی است که فقهای محترم از روایات آن برای استخراج حکم الهی کمک می گیرند و مسلما احکام هر جرمی متناسب با همان جرم در آن وجود دارد و برخی مواردی که ذکر فرمودید جزء مجازات های اسلامی نیست .

موفق و پیروز باشید

جیگیلی;43241 نوشت:
مثلن،در حال حاضر برای روزه خوار در ملاعام مجازات 74 ضربه شلاق در نظر گرفته شده.من معتقدم که اگه خداوند چنین دستوری رو در کلام خودش بیان کرده یا به دست مبارک پیامبر انجام شده،پس حجت بر منِ مسلمان تموم شده و موظفم بهش عمل کنم اما اگه این حکمی هستش که توسط برخی جعل شده و هیچگونه پشتوانه قرآنی و حدیثی و سنتی ای نداره پس من حق انجامش رو ندارم حتی اگه خودم به خاطر این نافرمانی مجازات بشم.میخوام بدونم که اگه من روزه خواری رو دیدم و خواستم اونو تحویل مراجع قانونی بدم تا مجازات بشه آیا این کارم مورد تایید خدا و رسول خدا هست یا اینکه خدای ناکرده ممکنه فردای قیامت بفهمم که این دستور خدا و خواست خدا نبوده و مجبور بشم برای کارم عذاب و تازیانه الهی رو تحمل کنم؟من فقط بحثم اینه.همین.

با سلام خدمت شما و بقیه دوستانی که زحمت مطالعه تاپیک را می کشند

جناب جیگیلی

ما مسلمانان و شیعیان در عصر غیبت دو راه بیشتر نداریم یا خودمان احکام اسلامی را با مراجعه به منابع اصیل آن استخراج کنیم یا به افراد متخصصی که از میان خودمان این کار را انجام می دهند، اعتماد نماییم .

مسیر اول مسیری بسیار دشوار است که هر کسی مانند من نمی تواند این مسیر را طی کند چرا که نیاز به تحمل مشقات بسیاری در جهت تحصیل و تخصص مقدماتی در زمینه حدود ده علم مختلف دارد تا زمینه اجتهاد یعنی توانایی استنباط و استخراج احکام الهی فراهم شود.

ناچار بیشتر ماها باید مسیر دوم را انتخاب کنیم و به افرادی به نام مرجع تقلید اعتماد نماییم تا این عزیزان با مراجعه به متون و اسناد اصیل اسلامی(یعنی قرآن و سنت)، حکم دینی مربوط به جامعه و افراد آنرا استخراج نمایند.

حال که ما به مرجع خود اعتماد کردیم و به اصطلاح مقلد او شدیم هر حکمی که او بدهد مطمئنا همان حکمی است که وظیفه انجام آنرا ، دین ما یعنی اسلام بر عهده ما قرار داده است .

این راجع به اصل حکم جلد یا شلاق زدن بود که بیان کردم

اما برخی از جزئیات آن را علم حقوق و قانون مجازات اسلامی مصوب شورای نگهبان ( مجموعه فقهاء و حقوقدانانی که موظفند حکمی خلاف اسلام قانون نگردد) مشخص می کند یعنی مثلا قاضی محترم بر اساس قانون رسمی کشور تعیین می نماید که تعداد تازیانه ها چقدر باشد.

اما اینکه وظیفه شما در قبال روزه خوار چیست آنرا هم فقه و قانون کشوری مستند به فقه اسلامی روشن کرده است لازم است با تحقق شرایط ، نهی از منکر کنید و در صورت لزوم به افراد مسئول گزارش دهید تا جلوی اشاعه منکر در جامعه گرفته شود و بیش از این وظیفه دیگری ندارید.

موفق و مؤید باشید


سلام علیکم
عبادات شما هم مقبول درگاه احدیت

عاشق;43258 نوشت:
1- این مسئله استفتاء از وسائل الشیعه نیست و حکم سنگسار و حدود دیگر از این روایت برداشت نشده است تا با بررسی سند این روایت مشکل حل شود .

بله این مسئله از وسائل الشیعه نیست.
از قرآن هم نیست.
سنت نبوی هم نیست.
در دوران عمر و همینطور حضرت علی این مسئله پیش آمده ولی شکلی که مطرح گردیده بر اساس آنچه بود که در جمرات مسلمین انجام می دهند .
یعنی بر شیطان سنگ میزنند.

ولی آن شخصی که سنگسار میشود حتی اگر حیوان یا بدتر هم باشد شیطان نیست.
شما می دانید این مطلب را بر چه اساسی تبدیل به حد کرده اند ؟

در مورد وسائل الشیعه نوع قصاص را همه نوع ذکر کرده بود تمام آن مواردی که در بالا ذکر کردم با چند مورد دیگر.

ومورد استفتاء بعضی از علماء از جمله آقای منتظری هم قرار گرفته همین مطلب.

یاحق

bina88;43260 نوشت:
بله این مسئله از وسائل الشیعه نیست. از قرآن هم نیست. سنت نبوی هم نیست. در دوران عمر و همینطور حضرت علی این مسئله پیش آمده ولی شکلی که مطرح گردیده بر اساس آنچه بود که در جمرات مسلمین انجام می دهند . یعنی بر شیطان سنگ میزنند.

با سلام مجدد

پس از کجاست شما بفرمایید اشاره ای کردید که کامل نیست لطفا توضیح دهید !

bina88;43260 نوشت:
شما می دانید این مطلب را بر چه اساسی تبدیل به حد کرده اند ؟

نه ! شما بفرمایید ؟

bina88;43260 نوشت:
در مورد وسائل الشیعه نوع قصاص را همه نوع ذکر کرده بود تمام آن مواردی که در بالا ذکر کردم با چند مورد دیگر.


چه کسی ذکر کرده بود ؟! بیشتر بفرمایید استفاده کنیم

موفق باشید

عاشق;43274 نوشت:
با سلام مجدد پس از کجاست شما بفرمایید اشاره ای کردید که کامل نیست لطفا توضیح دهید !

جناب عاشق گرامی
شما جایزه دارید اگر کلمه رجم را بغیر از جن و شیطان که از همان طایفه است برای دیگر موجودات اعم از حیوانات جمادات و نباتات در قرآن برای اثبات این کلام بیاورید.

در این مطلب که ذکر فرمودید :
مثلاً در مسند احمد حنبل آمده است: ابن عباس گفت عمر بن خطاب خليفه دوم، رجم (سنگسار) را از حدود الهي مي‌دانست و مي‌گفت شخصي را پيامبر(ص) رجم كرد و ما هم بعد از ايشان سنگسار كرديم. (اين مطلب گر چه در قرآن نيامده) ولي اگر نمي‌ترسيدم كه مردم بگويند: عمر در كتاب خدا مطالبي را اضافه كرده است، در گوشه‌اي از قرآن حدّ رجم را مي‌نوشتم... و پيامبر (ص) نيز فرمود: به زودي بعد از شما مردمي خواهند آمد كه مسائلي از قبيل رجم، دجال، شفاعت، عذاب قبر و خروج از آتش جهنم را منكر خواهند شد.(4)

1-شما شیعه هستید قاتلین فاطمه علیه السلام را که یکی از آنها عمربن خطاب است لعن و سب می کنید و او را کافر می دانید و سخنان او را قبول ندارید.
احمدبن حنبل که هیچ او که از صحابه هم نیست .
حالا چطور سخن ایشان را استناد نمودید ؟

ابن ابى عمير از برخى اصحاب از امام صادق(ع) در باره مرد لواط كار روايت كرده است:
ان عليه الرجم ان كان محصنا و عليه الجلد ان لم يكن محصنا.((وسائل الشیعه باب 3 از ابواب حد لواط))

اگر محصن باشد سنگسار می شود و اگر محصن نباشد باید تازیانه بخورد.

2- ابن ابى عمير از برخى اصحاب از امام صادق(ع)
این بعضی چه کسی است ؟ هرکه هست امام صادق نیست ممکن است هارون الرشید گفته که بگو شما مطمئنید این صحابه را میشناسید؟


علی علیه السلام قبل از رجم زن می گوید:

حضرت در مقام مناجات با خدا، عرض می کند: خدایا تو به پیغمبرت دستور دادی و در دین اسلام و احکام دین که به پیغمبرت نازل کردی این گونه فرمودی. کسی که حدی از حدود تو را تعطیل کند، در مقام عناد با خدا برآمده، و در مقام ضدیت با خدا برآمده است. بنابراین، من حد الهی را درباره این زن اجرا می کنم.

3-حضرت در مقام مناجات با خدا، عرض می کند: خدایا تو به پیغمبرت دستور دادی و در دین اسلام و احکام دین که به پیغمبرت نازل کردی این گونه فرمودی.

3- علی بن ابی طالب دروغ نمی گوید . خدایا تو به پیغمبرت دستور دادی و در احکام دین ....
این در صورتی است که زن قصد مخالفت (طبق این روایت ) با حکم خدا را نداشته و از روی عذاب گناه لب به اعتراف می گشوده
سوره بقره اعراف نور توبه و ... تماما احکام و فقه است ضمنا در مورد زنی که زنا کرده و محصنه باشد حکمی که در قرآن صادر شده زندانی کردن اوست . نمی شود هم زن را کشت هم زندانی کرد.

4-

عاشق;43274 نوشت:
چه کسی ذکر کرده بود ؟! بیشتر بفرمایید استفاده کنیم موفق باشید


آیت الله العظمی منتظری در رساله اشان به نقل از وسائل الشیعه بخش قصاص این مطلب را هم در بخش قصاصشان استفتاء نموده بودند.

حال شما بفرمائید تا عرض کنم

یاحق

رجم

رجم چیست معنی فارسی کلمه رجم چیست؟
رجم بدین معنی است که موجودی را با سنگ از خود برانی

«««مثلا با سنگ سگی را از خود برانی»»»

آیا این سنگ برای راندن بوده !!!



یابصیر

bina88;43286 نوشت:
شما شیعه هستید قاتلین فاطمه علیه السلام را که یکی از آنها عمربن خطاب است لعن و سب می کنید و او را کافر می دانید و سخنان او را قبول ندارید. احمدبن حنبل که هیچ او که از صحابه هم نیست . حالا چطور سخن ایشان را استناد نمودید ؟

این فقط نقل تاریخی برای اثبات اجرای حد در صدر اسلام است نه استنادی برای اثبات حکم شرعی به شخص خاص !

bina88;43286 نوشت:
ابن ابى عمير از برخى اصحاب از امام صادق(ع) این بعضی چه کسی است ؟ هرکه هست امام صادق نیست ممکن است هارون الرشید گفته که بگو شما مطمئنید این صحابه را میشناسید؟

این مبحث در علم رجال به عنوان مراسیل ابن ابی عمیر مورد کنکاش واقع شده است و مراسیل ایشان مورد قبول خیلی از فقها و رجالیون است

bina88;43286 نوشت:
آیت الله العظمی منتظری در رساله اشان به نقل از وسائل الشیعه بخش قصاص این مطلب را هم در بخش قصاصشان استفتاء نموده بودند.

مبحث ما مربوط به قصاص نیست بحث ما راجع به رجم یعنی سنگسار و جلد یعنی تازیانه زدن است که جزء حدود و تعزیرات می باشد !!

  • سلام علیکم
عاشق;43413 نوشت:
این فقط نقل تاریخی برای اثبات اجرای حد در صدر اسلام است نه استنادی برای اثبات حکم شرعی به شخص خاص !

همه می دانیم عمر در استفتائات بارها از کلام پیامبر و قرآن تفسیر به رای کرده حتی این مطلب باعث مرگش هم شد.

عاشق;43413 نوشت:
این مبحث در علم رجال به عنوان مراسیل ابن ابی عمیر مورد کنکاش واقع شده است و مراسیل ایشان مورد قبول خیلی از فقها و رجالیون است

عالمین علم رجال اگر توانائی تشخیص مطالب را در خود میبینند در مورد احادیث و روایات در بحارالانوار و وسائل الشیعه اصول کافی و غیره ساکت مانده اند و احادیث ضعیف و قوی السند را نمی توانند با حکمی مانند این حکم قاطع قبول یا رد نمایند.
چطور در مورد مراسیل و و گفته های صحابه آنقدر مطمئن بودند که حکم قطعی صادر کردند؟

احمدبن حنبل این روایات را در تسنن از قول بزرگان آن فرقه ذکر کرده ابن ابی الحدید و .. هم به آن استناد کرده اند از جمله همین مراسیل رجال.
این درحالی است که در یهود سنگسار بوده و این حکم یهودیان است که رجم را به قصد حد انجام می دهند.
احمدبن حنبل و پدرش ید طلائی در اقتباس از یهودیه داشته از جمله اینکه گفته بود قد خدا 4 یا 6 ذراع است.

ولی ادامه نداده بود که موسی علیه السلام خدا را کشتی گرفته و زمین زده که اگر می نوشت خیال تشیع هم از این دست استفتائات راحت میشد.

در هر صورت مرجع چنین استفتاءمهمی این ها بوده و مدرک محکی وجود ندارد.

این درحالی است که نمی دانم چند نفر با این حکم سنگسار شده اند و همه آنها را با نام خدا اینگونه کشته اند.

الله اکبر الله اکبر لا اله الا الله و هو علیم بذات الصدور

یاحق

بزرگوار از شما تشکر می کنم زحمت کشیدید اما نوشته های شما جواب عرائض بنده نبود مبحث حدود در اسلام و مسئله سنگسار مسئله ای اختلافی بین شیعه و سنی نیست در این باب می توانید به کتب روایی شیعه و سنی باب حدود مراجعه نمایید.

موفق باشید

عاشق;43486 نوشت:
بزرگوار از شما تشکر می کنم زحمت کشیدید اما نوشته های شما جواب عرائض بنده نبود مبحث حدود در اسلام و مسئله سنگسار مسئله ای اختلافی بین شیعه و سنی نیست در این باب می توانید به کتب روایی شیعه و سنی باب حدود مراجعه نمایید.

دقیقا
شیعه و سنی با هم مشکلی ندارند.
اهل تسنن بانی این تفکر شدند شیعه هم تائید کرد و دنبال روایات برای استدلال آن گشته.
مشکلی از این لحاظ ندارند الحمدلله.
مشکل اینجاست که ماخذ هردو ماخذ محکمی نیست حال چه شیعه چه سنی.
گاها بعضی از دوستان می گیوند تسنن هم به این مطلب معتقدند.

خب باشند مدرک محکم و مستندلی وجود ندارد برای هردو طرف
استفتائات را هم بر همین مدارک ضعیف السند صادر کرده اند.

اعدام در اسلام وجود دارد ولی سنگسار متعلق به اسلام نیست و سنگسار زن و مرد محصنه هم همینطور .
این اعدامها بدین شکل و با نام خداوند روزی تمام داشته های صادر کنندگان این احکام را بر باد خواهد داد.

یاحق

بینای عزیز و مهربان سلام.خوب هستید؟شما معتقدید که سنگسار جزو حدود الهی نیست و در اسلام نیامده و توسط پیامبر و جانشینانش اجرا نشده است!بلکه حکمی ست که بزرگترین مراجع و متخصصان اهل سنت و تشیع در اقتباس آن دچار اشتباه شده اند و راه غلط پیموده اند.سوالی از شما دارم!شما در مورد اسلام بیشتر مطالعه کرده اید و آن را میشناسید یا مراجع عظام تقلید اهل سنت و تشیع؟شما شناخت بیشتری از اسلام دارید یا کسانی که همه عمر خود را در راه مطالعه اسلام گذرانده اند؟آیا شما ادعا میکنید مراجع اسلام اشتباه کرده اند و به راه خطا رفته اند و چیزی که مربوط به اسلام نیست را به اسلام نسبت داده اند؟آنوقت چطور میخواهید انتظار داشته باشید که دیگر گفته هایشان برای ما قابل باور و قبول باشد؟چطور میتوانید ادعا کنید دیگر احکامی که صادر شده است جزیی از اسلام است و آنها اشتباه نکرده اند؟جالب اینست که تا صدسال قبل هیچکس با این مجازاتها مشکلی نداشت و الله اکبرگویان آن را اجرا میکردند اما اکنون که غربیان فریاد مخالفت با این حکم سر داده اند و آن را ضد حقوق بشر میخوانند شما آن را جزو اسلام نمیدانید و به بهانه های واهی ای چون «این حکم موجب وهن اسلام است!» میخواهید آن را تعطیل کنید.بس کنید اینکارها را عزیز من.حکم خدا مشخص است و در راه اجرای آن با هیچکس نباید تعارف کرد.این حقیقت دین ماست و ما به آن افتخار میکنیم.

این روزا افراد زیادی رو در اطراف خودمون می بینیم که اسلام رو از دیدگاه خودشون و اونطوری که دوست دارند می بینند و معتقدند یک مسلمان واقعی هستند.این افراد از دیدگاهِ من نه معتقد به اسلام آمریکایی اند و نه معتقد به اسلام محمدی.اینها اسلام دیگری ساخته اند:اسلام ایرانی.مسلمانیِ ایرانی!
این دسته از مسلمونا از هر بخش اسلام که خوششون نمیاد یا احساس میکنند معتقد بودن بهش سبب تمسخرشون توسط دیگران میشه یا با ارزشهای غربی سازگار نیست رو جزیی از اسلام نمیدونند و معتقدند اسلام همون چیزیه که خودشون فکر میکنند.
اونها معتقدند سنگسار مجازاتی نیست که توسط اسلام تعیین شده!
اونها معتقدند خداوند حجاب رو اجباری نکرده و اصلن چادر و نقاب متعلق به اسلام نیست.
اونا معتقدند میتونی نماز نخونی و روزه نگیری اما همچنان بگی من مسلمونم و مسلمونی تو با گرفتن سفره ابوالفضل(ع) و عزاداری تو عاشورا اثبات کنی.
اونا معتقدند پیامبر در هیچکدوم از جنگاش کسی رو نکشته و کسی رو به اسارت نگرفته.
اونا معتقدند پیامبر تعدد زوجات رو بنیان نگذاشته و اینو آخوندا(به تعبیر خودشون) درست کردند.اونا میگن خدا مخالف چند همسریه!
اونا معتقدند پیامبر و ائمه معصومین تنها یک همسر داشته اند و روایات چند همسری رو آدمای سودجو واسه نفع خودشون ساختند.
اونا معتقدند اصن قرآن رو هم آخوندا دست کاری کردن تا به منافع و اهداف پلیدِ!!!!!!خودشون دست پیدا کنند.
اونا معتقدند که اسلام رو بیشتر از روحانیون و کسایی که سالهای عمرشون رو در راه مطالعه اسلام گذرونده اند میفهمند.
اونا معتقدند که .......
اعتقادات مسخره این افراد تمومی نداره.به نظر شما اینها مسلمونند؟

جیگیلی;43562 نوشت:
این دسته از مسلمونا از هر بخش اسلام که خوششون نمیاد یا احساس میکنند معتقد بودن بهش سبب تمسخرشون توسط دیگران میشه یا با ارزشهای غربی سازگار نیست رو جزیی از اسلام نمیدونند و معتقدند اسلام همون چیزیه که خودشون فکر میکنند. اونها معتقدند سنگسار مجازاتی نیست که توسط اسلام تعیین شده! اونها معتقدند خداوند حجاب رو اجباری نکرده و اصلن چادر و نقاب متعلق به اسلام نیست. اونا معتقدند میتونی نماز نخونی و روزه نگیری اما همچنان بگی من مسلمونم و مسلمونی تو با گرفتن سفره ابوالفضل(ع) و عزاداری تو عاشورا اثبات کنی. اونا معتقدند پیامبر در هیچکدوم از جنگاش کسی رو نکشته و کسی رو به اسارت نگرفته. اونا معتقدند پیامبر تعدد زوجات رو بنیان نگذاشته و اینو آخوندا(به تعبیر خودشون) درست کردند.اونا میگن خدا مخالف چند همسریه! اونا معتقدند پیامبر و ائمه معصومین تنها یک همسر داشته اند و روایات چند همسری رو آدمای سودجو واسه نفع خودشون ساختند. اونا معتقدند اصن قرآن رو هم آخوندا دست کاری کردن تا به منافع و افداف پلیدِ!!!!!!خودشون دست پیدا کنند. اونا معتقدند که اسلام رو بیشتر از روحانیون و کسایی که سالهای عمرشون رو در راه مطالعه اسلام گذرونده اند میفهمند. اونا معتقدند که ....... اعتقادات مسخره این افراد تمومی نداره.به نظر شما اینها مسلمونند؟

من نمی دونم منظور شما چه کسانی است.
سنگسار منبع محکمی در اسلام ندارد. آن مراجع را هم نام بردید هیچ مدرک مستندی ندارند ولی با همین مدرک های ضعیف استفتاء کرده اند. آنهم حکم سنگسار رو. (بهتر است ادامه ندهم)
شاید در یهود داشته باشد چون در توراتش آمده آنها هم شادی می کردند وقتی کسی سنگسار میشد.

ولی برعکس تورات در قرآن هیچ مصداقی ندارد هیچ بر عکس درقرآن آمده که زن زناکار را در خانه محبوس کنید.
طبق این ایه
مرد زناکار هم حتما در زندان محبوس خواهد شد.
مفسد فی الارض هم اعدام
اعدام در قدیم دوره پیامبر گردن میزدند .

یا ولی

bina88;43580 نوشت:
سنگسار منبع محکمی در اسلام ندارد. آن مراجع را هم نام بردید هیچ مدرک مستندی ندارند ولی با همین مدرک های ضعیف استفتاء کرده اند. آنهم حکم سنگسار رو. (بهتر است ادامه ندهم) شاید در یهود داشته باشد چون در توراتش آمده آنها هم شادی می کردند وقتی کسی سنگسار میشد.


با تشکر از اظهار نظر جنابعالی

منظور شما از منبع محکم در اسلام چیست ؟ آیا فقط قرآن را به عنوان منبع محکم می پذیرید ؟

شما اگر وسائل الشیعه را قبول ندارید ( از پست های قبلی شما اینجور به ذهن می زند ) یعنی تمام روایات مورد استناد مراجع در احکام شرعی را قبول ندارید پس چگونه نماز می خوانید و روزه می گیرید واجبات و محرمات را از کجا می شناسید ؟

اگر بفرمایید من فقط باب حدود وسائل الشیعه یا روایات متعدد مربوط به سنگسار را قبول ندارم باز سئوالی باقی است که چرا تمام روایات این باب را ضعیف السند می دانید آیا شما در علم رجال تخصص دارید ، بفرمایید تا بحث رجالی کنیم اگر نه دلیل دیگری دارید بفرمایید .

حقیر در فرمایشات جنابعالی نتوانستم دلیلی پیدا کنم اینگونه رد کردن بسیار آسان است اما لازم است ادله آن ذکر شود و گرنه نمی تواند مطلبی را ثابت نماید .

موفق و پیروز باشید

عاشق;43624 نوشت:
منظور شما از منبع محکم در اسلام چیست ؟ آیا فقط قرآن را به عنوان منبع محکم می پذیرید ؟

سلام علیکم
در قرآن حبس زن زناکار آمده و من نمی دانم خلاف آنرا چرا وسائل الشیعه ذکر کرده .
نخیر علم رجال نداشتن یا داشتن دلیل بر عالم بر کون و مکان بودن یا نبودن نیست.
علم رجال در نهایت درست بودن حدسیات با 30 یا 40 درصد اطمینان می توانید بگوئید این برداشت حاصله از علم رجال صحیح است.
نکند شما خیال می کنید کسی که علم رجال دارد علم غیب هم دارد بر تمام کائنات هم مشرف است پس اگر گفته سنگسار پس سنگسار کنید.

عاشق;43624 نوشت:
شما اگر وسائل الشیعه را قبول ندارید ( از پست های قبلی شما اینجور به ذهن می زند ) یعنی تمام روایات مورد استناد مراجع در احکام شرعی را قبول ندارید پس چگونه نماز می خوانید و روزه می گیرید واجبات و محرمات را از کجا می شناسید ؟

نماز و روزه و زکوه و امر به معروف و.. سنت نبوی است عزیز من .

عاشق;43624 نوشت:
اگر بفرمایید من فقط باب حدود وسائل الشیعه یا روایات متعدد مربوط به سنگسار را قبول ندارم

جناب عاشق سنگسار یک انسان یا حیوان نه در قرآن آمده و نه سنت نبوی است.
این فقط من نیستم که این مطلب را قبول ندارم دیگر مردم دارند تفکر می کنند که آیا خداوند رحمان و رحیم دستور رجم انسانی که مفسد فی الارض نیست را می دهد؟
یا اینکه این مطالب را از خودشان در اورده اند چون چنین حکم سنگینی توی قرآن هم نیست
این حرفهای من نوعی فقط نیست

عاشق;43624 نوشت:
حقیر در فرمایشات جنابعالی نتوانستم دلیلی پیدا کنم اینگونه رد کردن بسیار آسان است اما لازم است ادله آن ذکر شود و گرنه نمی تواند مطلبی را ثابت نماید .

بنده هم منابع شما را برای تائید این حکم کافی و مستند ندیدم.

یاحق

bina88;43692 نوشت:
سلام علیکم در قرآن حبس زن زناکار آمده و من نمی دانم خلاف آنرا چرا وسائل الشیعه ذکر کرده .

علیکم السلام برادر گرانقدر

نمی دانم عقاید شما درباره مراجعه به اهل بیت علیهم السلام چگونه است آیا مانند اهل سنت فکر می کنید یا خیر اما این را بدانید که :

1- بسیاری از احکام دینی از سنت پیامبر (ص) استنباط می شود نه از قرآن کریم. مثلاً اینکه سگ نجس است حکمی است که همه فقهاء اسلامی قبول دارند ولی در قرآن بدان اشاره ای نشده است. حکم رجم هم از همین قبیل است و از سنت پیامبر (ص) استنباط و نقل شده است ( تفسیر نمونه ج 3) و بسیاری از روایات هم توضیح آیات هستند نه متضاد با آنها و با تخصیص زدن یا تعمیم دادن به آیه ای حکم آنرا روشن تر می کنند
2)- حکم
سنگسار مخصوص کسانی است که در حالی زنا کنند که: اولاً متأهل و دارای همسر باشد و ثانیاً به همسر خود دسترسی داشته باشد و می تواند با او آمیزش جنسی داشته باشد. مثلاً در سفر نباشد و یا دارای عذر دیگر که منافات با مسائل زناشویی باشد نداشته باشد. مانند عادت ماهیانه و یا ناشزه بودن همسر یا عنین بودن مرد و...
بعد از حصول این شرائط اگر این مرد یا زن متأهل برخوردار از همسر حلال و بی مانع، به گناه زنا آلوده شوند و در فضایی کاملاً آزاد چهار بار به این عمل خود اقرار کنند یا چهار شاهد عادل عیناً این عمل زنا را با خصوصیاتش ملاحظه و مشاهده کرده باشند و در محضر حاکم شرع گواهی دادند.
1)- می بینیم که این حکم بگونه ای طراحی شده است که جزدر موارد نادر قابل عمل و اجرا نیست و بسیار نادر اتفاق می افتد که چهار شاهد عادل عملی که معمولاً در خفا واقع می شود و کمتر اتفاق می افتد که یک انسان گنه کار در فضایی کاملاً آزاد و بدون درخواست کسی، خود چهار بار اقرار کند و عواقب عمل را هم بداند و حاکم هر بار او را سفارش کند که اقرار تو ممکن است اشتباه باشد و اگر دیگر اقرار نکنی و به چهار مرحله نرسد از تو دست خواهم کشید ولی در عین حال او خود چهار بار اقرار کرده و خود را برای عقوبت مهیا کند با این توصیف مختصر ، حال سؤال این است که چرا اسلام چنین حکمی را وضع کرده است.
2)- برای فهم بعضی از مسائل دین اسلام چاره ای جز تصویر مجموعه این دین نیست اگر یک چشم زیبا را از بدن جدا کنیم نفرت آور است و اگر یک چشم را در مجموعه بدن ببینم بسیار زیبا و به جا خواهد بود مجموعه تعالیم اسلام مانند یک معما است اگر تأکید اسلام بر عرض و ناموس و حفظ عفت عمومی و امنیت خانوادگی و مسائلی از این قبیل را لحاظ کنیم آنوقت شرائط و مواقف سنگسار را هم ملاحظه کنیم، خواهیم دید که این حکم بسیار حکیمانه و عادلانه است. این قتلی است که به طرز مخصوصی صورت می گیرد تا احدی جرأت تعدی به نوامیس مسلمین را نداشته باشد.
هر قدر حفظ کیان خانواده و عفت اجتماع اهمیت دارد، به همان اندازه مجازات تجاوزکنندگان از این حد، شدیدتر خواهد بود. و غرض از جعل مجازاتی به این شدت عدم تکرار چنین عمل کثیفی است که اگر کمی در مقابل آن کوتاه بیاییم جامعه به فساد کشیده می شود.

bina88;43692 نوشت:
نماز و روزه و زکوه و امر به معروف و.. سنت نبوی است عزیز من .


این سخن شما زمانی درست است که شما از اهل سنت باشید اما احکام شرعی ما فقط از سنت نبوی صلی الله علیه و آله نیست بلکه بسیاری از آنها و جزئیات آن از ائمه اطهار علیهم السلام به ما رسیده است که در کتاب وسائل الشیعه موجود است
bina88;43692 نوشت:
سنگسار یک انسان یا حیوان نه در قرآن آمده و نه سنت نبوی است. این فقط من نیستم که این مطلب را قبول ندارم دیگر مردم دارند تفکر می کنند که آیا خداوند رحمان و رحیم دستور رجم انسانی که مفسد فی الارض نیست را می دهد؟ یا اینکه این مطالب را از خودشان در اورده اند چون چنین حکم سنگینی توی قرآن هم نیست


چقدر محکم سخن می گویید و به علمای بزرگ شیعه و سنی که در طول تاریخ اسلام حکم به سنگسار دادند نسبت ناروای صدور من در آوردی احکام الهی را می دهید !!!

عجیب است چرا فکر نمی فرمایید اگر مبنای سخن شما یعنی لزوم ترحم آمیز بودن تمام احکام الهی ، درست باشد همین استناد شما به آیه که دستور حبس ابد زنان را صادر می کند نادرست است چرا که طبق مبنای خود شما حکمی بی رحمانه است و نباید جزء احکام اسلامی باشد .

bina88;43692 نوشت:
بنده هم منابع شما را برای تائید این حکم کافی و مستند ندیدم.


قصد جسارت خدمت شما بزرگوار را نداشتم فقط عرض کردم به کتب فقهی و روایی شیعه و اهل سنت در باب حدود مراجعه فرمایید ان شاء الله به اندازه کافی دلائلی خواهید دید که نفرمایید علما این حکم را از خود در آورده اند

موفق و پیروز باشید

این هم یک روایت معتبر ( از نظر اهل سنت ) درباره سنگسار پیامبر صلی الله علیه و آله از منابع اهل سنت :

و لمّا رجم رسول الله صَلّي اللهُ عَلَيه و آله و سلّم ماعزاً في الزِّني قال رجلٌ لصاحبه: هذا أقعص الكلب فمرَّ النّبيُّ صَلّي اللهُ عَلَيه و آله و سلّم معهما بجيفة فقال: انهشا منها، فقال: يا رسول الله ننهش جيفة؟ فقال: ما أصبتما من أخيكما أنتن من هذه"(أخرجه النسائي و ابوداود ج2 ص 459 نحوه باسناد جيد.).

چون پيامبر (صلي الله عليه و آله) مردي به نام ماعَز را به سبب زناكردن سنگسار كرد، مردي به رفيق خود گفت: اين شخص (پيامبر) سگ را كشت. پيامبر (صلي الله عليه و آله) آن دو را كنار مرداري برد و فرمود: آن را بجويد و بخوريد. عرض كردند: اي رسول خدا مرداري را بجويم؟ پيامبر (صلي الله عليه و آله) فرمود: آنچه درباره ي برادرتان گفتيد ( غيبت كرديد) گنديده تر و كثيفتر از اين مردار بود."(پاورقي: اين حديث را نسائي روايت كرده و ابوداود نظير آن را در ( سنن، ج2، ص 459) به سندهايي جيّد روايت كرده است.)

این روایت به نقل از کتاب محجه البیضاء فیض کاشانی ج 5 ص 253 ذکر شده است

عاشق;43876 نوشت:
چون پيامبر (صلي الله عليه و آله) مردي به نام ماعَز را به سبب زناكردن سنگسار كرد، مردي به رفيق خود گفت: اين شخص (پيامبر) سگ را كشت.

سلام علیکم
این نیز از کلام پیامبر نیست نقلی است که گفته میشود پیامبر کسی را کشته و به نقل از جناب فیض کاشاانی بدلیل زنا سنگسار کرده.

جناب عاشق حتی یک روایت وجود ندارد که از قول پیامبر این حکم بعنوان حکم نبوی صادر شده باشد همانطوریکه این حکم در قرآن وجود ندارد.

جیگیلی;43562 نوشت:
این روزا افراد زیادی رو در اطراف خودمون می بینیم که اسلام رو از دیدگاه خودشون و اونطوری که دوست دارند می بینند و معتقدند یک مسلمان واقعی هستند.این افراد از دیدگاهِ من نه معتقد به اسلام آمریکایی اند و نه معتقد به اسلام محمدی.اینها اسلام دیگری ساخته اند:اسلام ایرانی.مسلمانیِ ایرانی!

جناب جیگیلی
از زمان ظهور اولین پیامبر الهی تا به اکنون هزاران فرقه ایجاد شده.
هرکدام از این فرقه ها چه با تحقیق و یقین و یا چه بدون تحقیق و از روی تعصب خود را برحق و دیگران را بر ناحق دانسته لذا یکدیگر را تکفیر کردند و در راه خدا همدیگر را کشتند .

ولی دین خدا تغئیر پذیر نیست این منیت و خودخواهی و کبر انسانهاست که در قالب دین در آنها حضور دارد .
هر آنچه که منیت من بپذیرد صحیح و آنچرا که به نفع منیتم نباشد غلط و مخالف امر خداوند تبارک و تعالی.
فی المثل
وهابیون امروز شیعیان راتکفیر می کنند حال اگر از شیعه بپرسید که او راست می گوید یا تو می گوید من
وهابی هم همین را می گوید.

آن کسی بر حق است که صراط حق را شناخته و از آن صراط منحرف نمی گردد.

در همین رابطه که من و جناب عاشق داریم تبادل نظر می کنیم اگر من از شما بپرسم آیا این نوع اعدام صحیحاست یا خیر حتما می گوئید بله
واگر بگویم به چه خاطر مطلبی که دلیل محکمی در قرآن و سنت نبوی در آن رابطه نیامده را چطور پذیرفته اید چه می گوئید؟

و اینکه حتی درقرآن مجازاتی در حد حبس در منزل را ذکر کرده اند باز شما می گوئید درست است و کسی که می گوید نادرست است پس یا غرب زده است یا ایران پرست است یا فلان

عیب کسان منگر و احسان خویش --- دیده فرو بر به گریبان خویش
دین خدا جای هیچ شک و شبهه ای را باقی نگذاشته.
فی المثل در همین رابطه مسیح علیه السلام چه عکس العملی انجام داد؟ آیا این بدان معنا نیست که انسان بداند که جاهل خاق شده و در حد جهالت او باید محاکمه گردد و شخصی که محاکمه کننده است نیز باید شخصی باشد که از جهل دور شده و به علم الهی دست یافته است/
یک توصیه:
این منیت را که در درون خود با ظاهر دین اصیل مراقبت می نمائید و حتی بدنبال استدلالی که قرآن آنرا به همه پیشنهاد کرده که افلا یتفکرون افلا ینظرون الی ... و ... نمی روید که مبادا به اصل آن خدشه وارد گردد از بین ببرید.
میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست
تو خود در این میانه حائلی حافظ از میان برخیز

bina88;43951 نوشت:
سلام علیکم این نیز از کلام پیامبر نیست نقلی است که گفته میشود پیامبر کسی را کشته و به نقل از جناب فیض کاشاانی بدلیل زنا سنگسار کرده. جناب عاشق حتی یک روایت وجود ندارد که از قول پیامبر این حکم بعنوان حکم نبوی صادر شده باشد همانطوریکه این حکم در قرآن وجود ندارد.

علیکم السلام و با تشکر از اظهار نظرتان

عجیب است شما فرمودید سنت نبوی در زمینه سنگسار نداریم حقیر هم از کتب اهل سنت روایتی را از انجام سنگسار توسط شخص پیامبر صلی الله علیه و آله برایتان نقل کردم شما در پاسخ می گویید این سنت نبوی نیست !!! پس چیست؟

کدام دانشمند دینی است که فعل حضرت را جزء سنت نداند ؟!

سنت یعنی قول ، فعل و تقریر معصوم علیه السلام و به یقین کاری را که به ویژه شخص پیامبر صلی الله علیه و آله انجام داده است جزء لاینفک سنت است .

bina88;43951 نوشت:
سلام علیکم این نیز از کلام پیامبر نیست نقلی است که گفته میشود پیامبر کسی را کشته و به نقل از جناب فیض کاشاانی بدلیل زنا سنگسار کرده. جناب عاشق حتی یک روایت وجود ندارد که از قول پیامبر این حکم بعنوان حکم نبوی صادر شده باشد همانطوریکه این حکم در قرآن وجود ندارد.


لازم به ذکر است حقیر در صدد اثبات حکم سنگسار در زمان حاضر نیستم و این مسئله وظیفه مراجع محترم تقلید است و تنها علت بحث بنده این است که عزیزانی فرموده بودند که حکم سنگسار که توسط علمای بزرگی از شیعه و سنی در طول تاریخ داده شده است ، بی دلیل است لذا در ادامه باز هم روایاتی را از شیعه و سنی (برای تأکید بیشتر از سنت نبوی) برای تکمیل عرایضم می آورم :

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در زمان خودشان، حکم سنگسار را داشته و اجرا هم کرده اند.

اگرچه مشروح آن کمتر بیان شده، ولی در منابع متعدد از شیعه و سنی، به اجرای حکم سنگسار در زمان پیامبر و توسط ایشان، اشاره و برخی جزئیات نیز بیان شده است.

به اختصار از منابع شیعه:

1. "عن ابی عبدالله علیه السلام، قال: رجم رسول الله صلی الله علیه و آله، و لم یجلد؛ ..."
امام صادق علیه السلام می فرمایند: پیامبر خدا رجم (سنگسار) نمودند و جلد (شلاق) نکردند.[تذکر: این در خصوص ماجرای رجم شیخ و شیخه بوده است و منظور این است که در مورد یک نفر، هر دو حد زنا یعنی هم رجم و هم شلاق اجرا نمی کردند.]
(کافی، کلینی، ج 7، ص 177، روایت 5)
البته این روایت در منابع مختلف و متعدد از شیعه نقل شده است.

2. " و لما رجم رسول الله صلی الله علیه و آله الرجل فی الزنا، قال رجل لصاحبه ..."
وقتی پیامبر مردی را به خاطر زنا سنگسار نمودند، .... . (مستدرک الوسائل، ج 9، ص 120)
در این روایت نیازی به نقل ماجرا نبود بلکه شاهد مثال ما اصل وقوع سنگسار بود که بیان شد.

3. "... قضی امیرالمؤمنین علیه السلام فی الشیخ و الشیخه أن یجلدا مائة و قضی للمحصن الرجم ...".

امام علی علیه السلام در مورد پیر مرد و پیر زن زناکار حکم به شلاق؛ و در مورد مرد محصن زناکار، حکم به رجم دادند. ( همان، حدیث 7)

4. بیان مشروح ماجرای زنی که آمد نزد پیامبر و اعتراف به زنا نمود و هر بار پیامبر او را رد کردند ولی او برگشت و مجددا اعتراف نمود، تا چهار مرتبه؛ سپس پیامبر در مورد او حکم رجم را صادر و اجرا نمودند. (بحار الانوار، ج 21، ص 367)
این روایت در منابع مختلفی اشاره شده و به این مشروحی نیست. و چون زیاد بود فقط به آن اشاره نمودم.

از منابع اهل سنت:

1. "... فلما رجم رسول الله الثیب من الزناة ...". (الرساله، الامام الشافعی، ص 67، شماره 227)

2. یک زن و مرد یهودیه ای که پیامبر آنها را رجم کردند. ( کتاب الأم، الشافعی، ج 5، ص 231)

3. "... حین رجم رسول الله صلی الله علیه و سلم ماعز بن مالک ...". پیامبر شخصی به نام ماعز را رجم نموده اند.(سنن الدارمی، ج 1، ص 32)

4. "... هل رجم رسول الله صلی الله علیه و سلم، قال: نعم ...".(صحیح بخاری، ج 8، ص 21؛ صحیح مسلم، ج 5، ص 123)

5. "...قال: رجم رسول الله صلی الله علیه و سلم، و رجم ابوبکر، و رجمت ..."؛ نقل از خلیفه دوم که پیامبر رجم نمودند، ابوبکر هم رجم کرد، من هم رجم می کنم.
( صحیح بخاری، ج 8، ص 25؛ سنن الترمذی، ج 2 ، ص 443؛ مسند احمد، ج 1، ص 29 و در ج 3، ص 321 نقل می کند که پیامبر از مسلمان و یهود را رجم کردند؛ . ....)


با مراجعه به منابع مختلف می بینید که اجرای حکم رجم در مورد افرادی مثل ماعز بن مالک، زنی از غامدیه، مرد و زن یهودیه و ... بیان شده اند.

ضمنا حقیر در این مقام در بیان استناد به روایات اهل سنت و ... نیستیم تا بگویید همانطور که قبلا گفتید ، شما که نقل آنها را معتبر نمی دانید و ...؛ بلکه مواردی آوردیم تا روشن شود که قطعا در زمان رسول خدا حکم سنگسار به دستور ایشان اجرا شده است.

لذا موارد مذکور برای ایجاد قطع به وقوع این حکم در صدر اسلام و در زمان رسول خدا بوده، و برای اثبات چنین قطعی هم کافی هست.

موفق و پیروز باشید

بینای عزیز،اختلافات شیعه و سنی به دلیل اختلاف بر سرِ جانشینی پیامبر است و این به اختلاف ما مسلمانان واقعی با عده ای مسلمانِ ایرانی یا به اصطلاح امروزی بر سره حکم سنگسار و دیگر احکام اسلامی هیچ ربطی نداره.
ما میگیم بر اساس سنت و سیره نبوی و رفتار خلفای راشدین و دیگر ائمه معصومین حکم سنگسار و شلاق و .... انجام میشده و در این زمینه بزرگان دین اسلام اعم از شیعه و سنی در این زمینه هیچ اختلافی ندارند و مثالهاش رو هم عاشق عزیز براتون آورده.در مقابل عده ای تلاش میکنند اسلام رو خلاف اون چیزی که هست نشون بدن و میخوان احکام الهی رو معطل کنند.به همین خاطر وجود چنین احکامی رو منکر میشن.اینکه ما درست میگیم یا اونا؟باید به نظر بزرگان دین اسلام مراجعه کرد و دید که متخصصان دینِ ما چه نظری در هر زمینه ای دارند.باید ید که از 1400سال پیش تاکنون بزرگان دین اسلام چه نظری داده اند نه اینکه حالا چندنفر که حتی قادر به یه ساعت صحبت کردن راجع به اسلام نیستند یا کسانی که نمی تونند حتی ده دقیقه با مراجع بزرگ که دریایی از علم و دانش اسلامی هستند به بحث و مناظره بنشینند اومدند و احکام رو رد کرده اند و منکر میشند رو به عنوان مظهر حق و خداوند و نماینده و مفسر احکام خدا بدونیم و حرف اونارو باور کنیم.
من و شما که این وسط کاره ای نیستیم،اگه منکران سنگسار و دیگر قوانین و کسایی که فکر میکنند مراجع اشتباه کرده اند،واقعن برای حرفاشون دلیل و مدرک دارند و حرفاشون بزن دررویی نیست بهتره با مراجع به مناظره بنشینند تا معلوم بشه کی راست میگه.البته اگه توان صحبت کردن در برابر اون بزرگان رو داشته باشند.

جیگیلی;44081 نوشت:
اگه منکران سنگسار و دیگر قوانین و کسایی که فکر میکنند مراجع اشتباه کرده اند،واقعن برای حرفاشون دلیل و مدرک دارند و حرفاشون بزن دررویی نیست بهتره با مراجع به مناظره بنشینند تا معلوم بشه کی راست میگه.البته اگه توان صحبت کردن در برابر اون بزرگان رو داشته باشند.

سلام علیکم
جیگیلی گرامی
حکم سنگ سار در قرآن و نه در سنت نبوی تصریح نگردیده هیچ در قرآن برای زنان حکم شلاق و حبس در منزل ذکر گردیده است..

این کسانیکه آمده اند حکم سنگسار را استفتاء نموده اند باید بیایند اثبات کنند که این حکم از کدام مصدر استفتاء گردیده و آیا این مصادیق را می توان در آن حد دانست که حکمی اینچنین سنگین را بر اساس آن صادر نمود؟

نه من آدمی را از نزدیک یا دور میشناسم که سنگساری باشد و نه تا الان مراسم آن را دیده ام و نمیخواهم هم ببینم.

لذا این مطالبیکه مطرح می کنم جنبه نفع شخصی در آن نیست دلیلش تفکر علمائی است که این مطلب را باز بینی کنند حال اگر به گوششان برسد و این مطالب را بخوانند.
والا مسئولیت من مسلمان در همین حدود است امر به معروف نهی از منکر.

یاحسیب

با سلام .بيناي عزيز شما هنوز حرف خودت را ميزني و مرغ تو يك پا داره . اگر چه ممكن است حكم سنگسار مخصوص زمان معصوم باشه وعملا در حال حاضر قابل اجرا نباشه ولي يك حرفي شما در مورد اينكه هيچ دليلي نداريم واقعا بي انصافي است.

مصطفي;44141 نوشت:
اگر چه ممكن است حكم سنگسار مخصوص زمان معصوم باشه وعملا در حال حاضر قابل اجرا نباشه ولي يك حرفي شما در مورد اينكه هيچ دليلي نداريم واقعا بي انصافي است.

سلام علیکم
شما یک سند قرآنی یا سنت نبوی یا حدیث نبوی یا حدیثی از کلام خود امامان 12 گانه شیعه بیاورید تا ببینیم من در قولم پافشاری نابجا دارم یا خیر.
ضمنا مصطفی گرامی تمنا دارم انتظار نداشته باشید مطالبی را که به نظر شما بسیار واضح و بدون اشکال است برای همه اینطور باشد همانطوریکه من توقع چنین چیزی را ندارم.

جیگیلی و عاشق گرامی مطلبی را مطرح فرمودند در مورد قسم خوردن عمر بن خطاب مبنی بر اینکه من سنگسار را از پیامبر شاهد بودم.
ابتدا بیائیم جوتنب این حکم را مطرح نمائیم تا به ایشان برسیم..

اگر در باب این حکم اینطور ذکر گردیده که برای اثبات زنای محصنه وجود 4 شاهد مرد (یا 8 شاهد زن - البته اصولا) لازم است میتوان این مطلب را نیز استنباط نمود که منظور طراح این مطلب از وجود این تعداد شاهد عینی شاید این بوده که این عمل در حضور مردم صورت گرفته باشد و منظور ایجاد و ترویج فسق و فجور و زنای محصنه و همینطور ضدیت با خداوند و اوامر الهی بوده باشد.
حضور 4 شاهد عینی که قابلیت شهادت دادن داشته باشند و شهادتشان با رعایت بعض جوانب قابل اثبات هم باشد.
( البته این مورد و این شرایط درباره اثبات حدود شرعی استفتاء این مطلب درنظر گرفته نشد یعنی 4 شاهد نیامدند ثبت کنند که حرف عمربن خطاب صحیح است و ما این مطلب را خودمان شاهد بودیم که پیامبر چنین کرد یا دیگر موارد)

که اگر این مطلب صحیح باشد که این حکم در برابر فسق و فجور یا ضدیت با خداوند بر له ایشان صادر گردیده دیگر لازم به آوردن دلیل از این باب نمی باشد که حکم زنای محصنه برای ایجاد فسق و فجور و ... (مفسد فی الارض)اعدام است.

ولی ماهیت این حکم این هم نیست چنانکه اگر مردی زنش را با مرد دیگر ببیند و شاهدانی را جمع کند تا آنها نیز شاهد باشند نیز این حکم قابل صدور است.

یا اینکه اگر زن خود را بکشد و آن مرد را بدون حضور هیچ شاهدی تنها بابت قتل نفسِ بدون صدور مجوز قانونی مورد مواخذه قرار میگیرد.
در زمان عمر بن خطاب ارباب روایات روایتی را نقل کرده اند از یک مورد سنگساری که در دوره خلافت خلیفه دوم صورت گرفت که از این قرار بود
زنی بود که با وجود داشتن شوهر تن به زنا داده بود و هنگامی که او را آمدند محاکمه کنند با وجود شهود زن تن به این مطلب نمی داد و اظهار می کرد که آنها دروغ می گویند در حالیکه چندین شاهد عینی هم این مطلب را دیده بودند.
عمر بواسطه اینکه این زن اینچنین دروغ می گوید و تن به زنا می دهد او را به میانه شهر مکه آورد و مردم را جمع کردند
عمربن خطاب مضمون سخنرانی اش چنین بود که این زن هم زانیه است و هم دروغ میگوید .
لذا شیطان در وجود او خانه کرده این زن را همانطوریکه در جمرات به شیطان سنگ میزدید سنگ بزنید تا این زن شیطان درون خود را ببیند
لذا آن زن را تا زانو در گل کردند مانند همان ستون شیطان و هرکسی سنگ ریزه ای بسوی او پرتاب می کرد.

این حکم منجر به حد نشده بود بلکه بمنظور تنبیه صادر گردیده بود در ضمن در اجرای این حدود مسئله سنگسار کردن پیامبر در این روایت از کلام عمر ذکر نگردیده بود.

حال اگر نیت عملی بازدارنده باشد برای حذف چنین عملی در بین مسلمانان راههای اسلامی تری هم وجود دارد.

یاجبیب

bina88;44113 نوشت:
والا مسئولیت من مسلمان در همین حدود است امر به معروف نهی از منکر.

آفرین جناب بینا

مسئولیت ما امر به معروف و نهی از منکر است اما کی ، زمانی که معروف و منکر را بشناسیم

مسلما وقتی نمی دانیم معروف و منکر چیست نه تنها مسئولیتی نداریم بلکه اتفاقا مسئولیت داریم ساکت باشیم مبادا شبهه ای برای کسی که اسلام را نمی شناسد حاصل شود و ما مسئول آن باشیم .

در نیت پاک شما شکی نیست اما بهتر نمی بینید که به این همه ادله روایی که حقیر آورده ام از سنت نبوی از شیعه و سنی توجه نمایید و حکم علمای بزرگ به سنگسار را بی دلیل نخوانید.

مطمئن باشید علمای بزرگی که حکم به سنگسار داده اند از من و شما به قرآن آشنا ترند و آیات مورد نظر شما در ذهن شریف آنان بوده است نمی توان در اینجا بحث را به صورت تخصصی مطرح کرد فقط اجمالا اشاره کنم برخی از علماء بواسطه ادله معتبر ، قائل به نسخ آیات مورد نظر شما شده اند برای آشنایی بیشتر البته می توانید تفاسیر ذیل آیات مورد نظر خود را ببینید .

bina88;44113 نوشت:
شما یک سند قرآنی یا سنت نبوی یا حدیث نبوی یا حدیثی از کلام خود امامان 12 گانه شیعه بیاورید تا ببینیم من در قولم پافشاری نابجا دارم یا خیر.
.

حال خود مختارید که باز سخنان سابق خود را با وجود ادله متعددی که آورده شد تکرار نمایید

موفق و پیروز باشید

عاشق;44159 نوشت:
مسئولیت ما امر به معروف و نهی از منکر است اما کی ، زمانی که معروف و منکر را بشناسیم مسلما وقتی نمی دانیم معروف و منکر چیست نه تنها مسئولیتی نداریم بلکه اتفاقا مسئولیت داریم ساکت باشیم مبادا شبهه ای برای کسی که اسلام را نمی شناسد حاصل شود و ما مسئول آن باشیم .

سلام علیکم جمیعا

جناب عاشق من از جهل خودم خیر دارم و به آن با تمام وجود معترف .

و به همین خاطر مراجعی برای راهنمائی دارم همچون دیگر بندگان خدا

وَمَنْ يعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيتَعَدَّ حُدُودَهُ يدْخِلْهُ نَارًا خَالِدًا فِيهَا وَلَهُ عَذَابٌ مُهِينٌ(النساء/14)

و آن کس که نافرماني خدا و پيامبرش را کند و از مرزهاي او تجاوز نمايد، او را در آتشي وارد مي‌کند که جاودانه در آن خواهد ماند؛ و براي او مجازات خوارکننده‌اي است.


وَاللَّاتِي يأْتِينَ الْفَاحِشَةَ مِنْ نِسَائِكُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْكُمْ فَإِنْ شَهِدُوا فَأَمْسِكُوهُنَّ فِي الْبُيوتِ حَتَّى يتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ يجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِيلًا(النساء/15)
و کساني از زنان شما که مرتکب زنا شوند، چهار نفر از مسلمانان را بعنوان شاهد بر آنها بطلبيد! اگر گواهي دادند، آنان [= زنان‌] را در خانه ها(ي خود) نگاه داريد تا مرگشان فرارسد؛ يا اينکه خداوند، راهي براي آنها قرار دهد.


وَاللَّذَانِ يأْتِيانِهَا مِنْكُمْ فَآذُوهُمَا فَإِنْ تَابَا وَأَصْلَحَا فَأَعْرِضُوا عَنْهُمَا إِنَّ اللَّهَ كَانَ تَوَّابًا رَحِيمًا(النساء/16)
و از ميان شما، آن مردان و زناني که (همسر ندارند، و) مرتکب آن کار (زشت) مي‌شوند، آنها را آزار دهيد (و حد بر آنان جاري نماييد)! و اگر توبه کنند، و (خود را) اصلاح نمايند، (و به جبران گذشته بپردازند،) از آنها درگذريد! زيرا خداوند، توبه‌پذير و مهربان است.


إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذِينَ يعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهَالَةٍ ثُمَّ يتُوبُونَ مِنْ قَرِيبٍ فَأُولَئِكَ يتُوبُ اللَّهُ عَلَيهِمْ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا(النساء/17)
پذيرش توبه از سوي خدا، تنها براي کساني است که کار بدي را از روي جهالت انجام مي‌دهند، سپس زود توبه مي‌کنند. خداوند، توبه چنين اشخاصي را مي‌پذيرد؛ و خدا دانا و حکيم است.

این آیات سند من است و مرجع من .

عالمانی که دوستان از آنان سخن میگویند حتی چنین مدرکی هم ندارند.

لذاامر به معروف و نهی از منکر من از من جاهل نیست از خداست:

وَمَنْ يعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيتَعَدَّ حُدُودَهُ يدْخِلْهُ نَارًا خَالِدًا فِيهَا وَلَهُ عَذَابٌ مُهِينٌ(النساء/14)

و آن کس که نافرماني خدا و پيامبرش را کند و از مرزهاي او تجاوز نمايد، او را در آتشي وارد مي‌کند که جاودانه در آن خواهد ماند؛ و براي او مجازات خوارکننده‌اي است.

چون از این حدود تجاوز کرده اند که اگر نا آگاهانه که توبه پذیر است خداوند .

ولی آگاهانه بوده والله علیم خبیر

یاعلیم

با سلام مجدد و تشکر از زحمات جناب بینا

اگر فرمایش دیگری هم دارید بفرمایید تا جمع بندی صورت گیرد

موفق و پیروز باشید

سلام علیکم
نه جناب عاشق بنده در مورد حکم سنگسار آنچه که لازم بود عرض کردم آیاتی که دال بر همین حکم هم بود درج کردم .
شما هم از مدارکی که بر اساس آن حکم سنگسار بطور کلی و بالاخص زنای محصنه صادر می گردد و همینطور روزه خواری مرجع استفتاء را هم ذکر نمودید در تشیع و تسنن
بفرمائید جمع بندی کنید.

یاحق الوکیل

با سلام خدمت جناب جیگیلی و بینای عزیز و دوستان دیگر

به علت دعوت مدیر محترم انجمن احکام جناب استاد اسراء از دیگر کارشناسان برای پاسخگویی به این تاپیک ، جمع بندی صورت نمی گیرد تا اساتید نظرات خود را بفرمایند .

موفق باشید

عاشق;44588 نوشت:
با سلام خدمت جناب جیگیلی و بینای عزیز و دوستان دیگر

به علت دعوت مدیر محترم انجمن احکام جناب استاد اسراء از دیگر کارشناسان برای پاسخگویی به این تاپیک ، جمع بندی صورت نمی گیرد تا اساتید نظرات خود را بفرمایند .

سلام و درود:Gol:

خوب شد .چون بنده هم با خوندن مطالب دوستان سئوالات و شبهاتی برایم پیش آمد که خواستم مطرح کنم ولی چون فرموده بودید جمع بندی کنیم .چیزی ننوشتم.

بنده هر وقت سوره نساء را می خوانم این سئوال برایم پیش می آید که چرا مجازات محبوس کردن زنا کار هیچ وقت اجرا نشده و از همان ابتدا مجازات سنگسار اجرا شده است.

قانونی که هیچ گاه اجرا نمی شود و نشده ؟؟؟ چرا در قرآن به آن سفارش شده.خداوند در قرآن فرموده مجازات محبوس کردن و بلافاصله در خفا بر پیامبر (ص) وحی کرده سنگسار این منطقی است

یا علی

قضاوت;44596 نوشت:
بنده هر وقت سوره نساء را می خوانم این سئوال برایم پیش می آید که چرا مجازات محبوس کردن زنا کار هیچ وقت اجرا نشده و از همان ابتدا مجازات سنگسار اجرا شده است.


با سلام خدمت همه دوستان و آرزوی قبولی طاعات و عبادات

در پست های قبلی پاسخ این پرسش را به تفاسیر احاله داده بودم و چون فرصتم کم بود نتوانستم پاسخ تفاسیر را نقل کنم اما ظاهرا این سئوال هنوز باقی است و دوستان به تفاسیر مراجعه نفرمودند لذا فقط پاسخ داده شده توسط حضرت علامه طباطبائی ره را از ترجمه الميزان، ج‏4، ص: 369 نقل می کنم امیدوارم حوصله کنید و به دقت مطالعه نمایید :

[سوره النساء (4): آيات 15 تا 16]

وَ اللاَّتِي يَأْتِينَ الْفاحِشَةَ مِنْ نِسائِكُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْكُمْ فَإِنْ شَهِدُوا فَأَمْسِكُوهُنَّ فِي الْبُيُوتِ حَتَّى يَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ يَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِيلاً (15) وَ الَّذانِ يَأْتِيانِها مِنْكُمْ فَآذُوهُما فَإِنْ تابا وَ أَصْلَحا فَأَعْرِضُوا عَنْهُما إِنَّ اللَّهَ كانَ تَوَّاباً رَحِيماً (16)

ترجمه آيات‏

و از زنان شما كسانى كه مرتكب عملى شنيع- زنا- شوند، عليه آنان چهار شاهد بگيريد، پس اگر شهود شهادت دادند بايد ايشان را در خانه‏ها زندانى كنيد، تا مرگشان فرا رسد و آنان را بگيرد و يا خدا راهى برايشان پديد آورد (15).
و آن مرد و زنى كه اين عمل شنيع را مرتكب شوند شكنجه دهيد، اگر توبه كردند و به صلاح آمدند دست از آنان بداريد، كه خدا توبه پذير مهربان است (16)

. بيان آيات [ (در باره زن و مرد زناكار)]

" وَ اللَّاتِي يَأْتِينَ الْفاحِشَةَ ... مِنْكُمْ" وقتى مى‏خواهند بگويند فلانى فلان عمل را انجام داده هم مى‏گويند:" فلان اتاه": و هم تعبير مى‏كنند" فلان اتى به"، و كلمه" فاحشه" از ماده (ف- ح- ش) به معناى طريقه شنيعه است، ولى استعمالش در عمل شنيع زنا شايع شده است، و در قرآن كريم در آيه زير بر لواط و يا هم بر آن و هم بر عمل مساحقه- همجنس‏بازى زنان- اطلاق شده است." إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الْفاحِشَةَ ما سَبَقَكُمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعالَمِينَ" «1».
و ظاهرا و بطورى كه بيشتر مفسرين گفته‏اند: مراد از فاحشه در آيه مورد بحث عمل زنا باشد، مفسرين روايتى هم نقل كرده‏اند، كه رسول خدا (ص) وقتى آيه تازيانه در اول سوره نور نازل شد فرمود: اين همان راه علاج و سبيلى است كه خداى تعالى در آيه پانزده سوره نساء وعده‏اش را داده است.
شاهد اين ظهور، ظهور ديگرى است در آيه و آن اين است كه از لحن آيه شريفه فهميده مى‏شود كه حكمش دائمى نيست و بزودى نسخ مى‏شود چون مى‏فرمايد:" أَوْ يَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِيلًا" «2» (و يا خدا راه علاجى برايشان قرار دهد) و هيچ دليلى نقل نشده كه گفته باشد اين حد چند صباحى در مورد مساحقه جارى شد، و سپس بحدى و حكمى ديگر نسخ شده است پس معلوم مى‏شود آيه شريفه همانطور كه گفتيم در باره زنا نازل شده است، و از جمله:" أَرْبَعَةً مِنْكُمْ ..." بر مى‏آيد كه عدد نامبرده بايد از مردان باشد.
" فَإِنْ شَهِدُوا فَأَمْسِكُوهُنَّ فِي الْبُيُوتِ ..." در اين جمله مساله حبس كردن دائمى زن مورد بحث را مترتب كرده بر شهادت دادن شهود، نه بر أصل وقوع عمل زشت، و خلاصه كلام اينكه، تنها وقتى حكم حبس ابد از ناحيه حاكم صادر مى‏شود كه چهار شاهد بر صدور عمل فاحشه از زن شهادت دهد، و اگر شهود شهادت ندهند حكم صادر نمى‏شود، هر چند حاكم يقين به صدور آن داشته باشد، و اين خود يكى از منت‏هاى خداى سبحان بر امت اسلام است، كه نسبت به او عفو و اغماض اعمال فرموده است.
و حكم نامبرده حبس دائمى است، به قرينه اينكه نهايت مدت حبس را مرگ زن قرار داده، و فرموده:" حَتَّى يَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ" (تا مرگ ايشان را دريابد)، چيزى كه هست تعبير حبس ابد آن هم در زندان نياورد، بلكه فرمود آنها را در خانه‏ها نگه بداريد تا مرگشان فرا رسد، اين نيز دليل روشنى است بر اينكه خواسته است كار را بر مسلمانان آسان بگيرد، و از سخت گيرى اغماض كند، و اينكه فرمود: (تا مرگشان برسد) (و يا خدا راه نجاتى برايشان مقرر بدارد) منظور نجات از حبس ابد است، و در اينكه ترديد كرد، و فرمود: (يا آن و يا اين) اشاره‏اى است به اينكه اميد آن هست كه حكم حبس ابد نسخ شود، هم چنان كه همين طور هم شد، براى‏
__________________________________________________
(1) شما عمل فاحشه را مرتكب مى‏شويد، عملى را كه قبل از شما در احدى از مردم دنيا سابقه نداشته. سوره عنكبوت آيه 28.
(2) سوره نساء آيه 15.

اينكه حكم تازيانه حكم حبس ابد را نسخ كرد، و اين از ضروريات است كه حكم جارى در باره زناكاران در اواخر عمر رسول خدا (ص) نازل شد، و بعد از رحلت آن جناب در بين مسلمانان جارى گرديد، و مساله زندانى كردن بعد از رحلت آن جناب اصلا مورد عمل واقع نشد.

پس آيه شريفه بفرضى كه دلالت كند بر حكم زنان زناكار، هيچ ترديدى نيست در اين كه به وسيله آيه تازيانه نسخ شده است" وَ الَّذانِ يَأْتِيانِها مِنْكُمْ فَآذُوهُما".
اين دو آيه از نظر مضمون متناسب با همند و ضمير مؤنث- ها- در جمله: (ياتيانها) بطور قطع به كلمه (فاحشة) بر مى‏گردد، و اين خود مؤيد اين معنا است كه زمينه هر دو آيه بيان حكم زنا است، و بنا بر اين آيه دوم متمم حكم در آيه اول است، چون آيه اول تنها حكم زنان زناكار را متعرض شده، و آيه دوم حكم زن و مرد هر دو را بيان مى‏كند، و آن عبارت است از ايذاء يعنى شكنجه دادن، پس در نتيجه از مجموع دو آيه حكم مرد زناكار و زن زناكار با هم استفاده مى‏شود، و آن اين است كه هر دو را كتك مى‏زنند، و خصوص زن زناكار را در خانه حبس مى‏كنند.
ليكن اين معنا با آيه بعد كه مى‏فرمايد: (اگر توبه كردند و به صلاح گرائيدند دست از آن دو برداريد ...) سازگار نيست، براى اينكه در آيه مورد بحث مى‏فرمود: زن را تا ابد در خانه حبس كنيد، و اين آيه مى‏فرمايد: اگر توبه كردند رهاشان كنيد، بناچار بايد گفت: منظور از دست برداشتن از آن دو، دست بردارى از كتك و شكنجه آن دو است، نه از حبس كه حبس به حال خود باقى است.
و به همين جهت است كه برخى از مفسرين به تبع بعضى از روايات كه بزودى مى‏آيد گفته‏اند: آيه اول در باره حكم زناى زنان ثيب- بيوه- است، و آيه دوم در مقام بيان حكم دختران بكرى است كه مرتكب زنا شوند. و مراد از ايذاء همان حبس كردن دختران بكر، و سپس آزاد كردن آنان در صورت توبه و اصلاح است، ليكن دو سؤال باقى مى‏ماند يكى اينكه اگر اينطور باشد چرا در آيه اول خصوص زن زانيه را نام برد؟ و در آيه دوم هيچ دليلى نياورد كه بفهماند منظور دختران بكر است، دوم اينكه چرا در آيه اول خصوص زن زانيه را نام برد و در آيه دوم زن و مرد را با هم اسم برد؟ و فرمود:" وَ الَّذانِ يَأْتِيانِها مِنْكُمْ".
به ابى مسلم مفسر نسبت داده‏اند كه گفته است آيه اول در مقام بيان حكم مساحقه زن با زن است، و آيه دوم در صدد بيان حكم لواط مردان با مردان است، و هيچيك از دو آيه نسخ نشده است.
ولى فساد اين گفتار روشن است، اما آيه اول به همان دليلى كه قبلا در ذيل جمله:
" وَ اللَّاتِي يَأْتِينَ الْفاحِشَةَ مِنْ نِسائِكُمْ ..." خاطر نشان ساختيم، و اما آيه دوم به دليل اين كه در سنت ثابت شده كه حد لواط قتل است هم چنان كه در حديثى صحيح از رسول خدا (ص) آمده كه فرمود: هر كس از شما عمل قوم لوط را مرتكب شود هم فاعل را بكشيد و هم مفعول را، و اين حكم يا حكمى است ابتدايى و غير منسوخ، و يا حكمى است ناسخ حكم آيه، پس به هر حال گفتار ابى مسلم را باطل مى‏كند. و آنچه سزاوار و صحيح است كه در باره معناى آيه گفته شود- البته با در نظر داشتن ظاهرى كه از دو آيه به ذهن خطور مى‏كند و قرائنى كه گفتار دو آيه محفوف به آنهاست، و نيز با در نظر گرفتن اشكال‏هايى كه در معنا كردن مفسرين بود- و خدا داناتر است- اين است كه آيه شريفه متضمن حكم زناى زنان شوهردار است، به دليل اينكه در آيه شريفه تنها نام زنان را برده است.
خواهى گفت: اگر منظور اين بوده باشد بايد مى‏فرمود:" من زوجاتكم" چرا فرمود:
" من نساءكم" جوابش اين است كه اطلاق كلمه (نساء) بر معناى (همسران) شايع است، آنهم مخصوصا در جايى كه اين كلمه اضافه شود به ضمير مردان، و به صورت (نساءكم) اطلاق گردد، تا چه رسد به جايى كه اضافه نشود مثل آيه:" وَ آتُوا النِّساءَ صَدُقاتِهِنَّ" «1» (مهريه زنان را بپردازيد) كه مى‏دانيم منظور از زنان همان همسران است، و نيز مانند آيه:" مِنْ نِسائِكُمُ اللَّاتِي دَخَلْتُمْ بِهِنَّ" «2».
(از آنان زنانتان كه با آنها نزديكى كرده‏ايد)، كه معلوم است منظور همسران مى‏باشد و بنا بر اين حكم اولى و موقت اينگونه زنان اين است كه آنان را در خانه‏ها تحت نظر بگيرند، و سپس اين حكم مبدل شد به حكم سنگسار ، و اين آن طور كه جبائى پنداشته نسخ آيه قرآن به وسيله سنت و روايت نيست، چون نسخ عبارت است از اينكه آيه‏اى كه بظاهرش حكمى دائمى را متضمن است به وسيله آيه‏اى ديگر نسخ گردد، و مساله مورد بحث ما چنين نيست، زيرا آيه حبس ابد در خانه ظهورى در دائمى بودن حكمش كه ندارد هيچ، بلكه ظهور در اين دارد كه بزودى حكمش مبدل به حكمى ديگر مى‏شود، چون فرموده:" أَوْ يَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِيلًا" و اين تعبير ظهور در اين دارد كه حكم حبس ابد زنان بزودى به حكمى ديگر مبدل مى‏شود، حال اگر كسى بخواهد اين تبديل حكم را نسخ بنامد عيبى ندارد ولى نبايد آن را نسخ آيه قرآن به وسيله‏
__________________________________________________
(1) سوره نساء آيه 4.
(2) سوره نساء آيه 23.

روايت بشمرد، چون خود آيه قرآن در اينجا اشعار دارد بر اينكه به زودى حكمش برداشته مى‏شود، پيامبر اكرم (ص) هم در آن روايت خواسته است آيه قرآن را بيان كند.
و آيه دوم متضمن حكم زناى بدون احصان است، يعنى زناى مرد بى زن، و زن بى شوهر، و آن حكم عبارت است از ايذاء و شكنجه، حال چه اينكه مراد از اين شكنجه حبس باشد و چه زدن با لنگه كفش، يا سرزنش با زبان، و يا غير اينها، و اين آيه بنا بر اين به وسيله آيه تازيانه سوره نور نسخ شده، و اما رواياتى كه مى‏گويد آيه شريفه متضمن حكم دختران بكر است رواياتى است آحاد- كه در طول اين تفسير خبر واحد را معنا كرديم-، و علاوه بر اين هم مرسل است يعنى سند ندارد و هم اهل فن آنها را به خاطر مرسل بودن ضعيف دانسته‏اند- و خدا داناتر است.
" فَإِنْ تابا وَ أَصْلَحا فَأَعْرِضُوا عَنْهُما ..."
اگر توبه را مقيد كرد باصلاح، براى اين بود كه بفهماند وقتى توبه حقيقى و داراى محتوى مى‏شود كه باعث اصلاح آدمى گردد، و توبه نه تنها بلفظ و لقلقه زبان توبه واقعى نيست بلكه به حالت انفعالى كه دوام نيابد و فاسدى را اصلاح نكند، نيز توبه واقعى تحقق نمى‏يابد.

بحث روايتى‏

در تفسير صافى از تفسير عياشى از امام صادق (ع) روايت آورده كه در ذيل آيه" وَ اللَّاتِي يَأْتِينَ الْفاحِشَةَ ..." فرمود:
اين آيه نسخ شده و منظور از سبيل همان حدودى است كه بايد جارى شود «1».
در تفسير عياشى از امام صادق (ع) روايت آورده كه شخصى از آن جناب از اين آيه سؤال كرد حضرتش فرمود: اين آيه نسخ شده، شخص ديگر پرسيد آن روزها كه نسخ نشده بود به چه صورت مورد عمل قرار مى‏گرفت؟ فرمود: به اين صورت كه اگر زنى زنا مى‏داد و چهار نفر عليه او شهادت مى‏دادند او را در خانه‏اى حبس مى‏كردند، و با او سخن نمى‏گفتند، و بسخنش گوش نمى‏دادند، و با او نشست و برخاست نمى‏كردند، تنها آب و طعامش را برايش مى‏بردند، تا بميرد و يا بعدها خدا راه چاره‏اى برايش مقرر سازند، كه ساخت، و آن اين بود كه اگر بى شوهر بوده تازيانه‏اش بزنند، و اگر شوهر دار بوده سنگسار شود، شخصى پرسيد: معناى‏ آيه:" وَ الَّذانِ يَأْتِيانِها مِنْكُمْ" چيست؟ فرمود: معنايش اين است كه اگر دختر بكر همين عمل زشتى را كه اگر بيوه زن مرتكب آن مى‏شد به آن گرفتارى مبتلا مى‏گشت مرتكب شود، بايد شكنجه شود، آن گاه در پاسخ از سؤال از معناى شكنجه فرمود: يعنى حبس مى‏شود «1» (تا آخر حديث).
__________________________________________________
(1) تفسير صافى ج 1 ص 339 ط مكتبه اسلاميه [.....]

موفق باشید

با سلام به همه دوستای گلم؛طاعات و عبادات تون قبول درگاه حق
عاشق و بینا جان،دوستون دارم خیلی زیاد.ممنون که اینهمه وقت میذارید.منتظر پاسخ کارشناسان عزیز هستم.

سلام علیکم
من هم از شما سپاسگذارم جیگیلی عزیز و همینطور عاشق گرامی
فقط تمنا دارم اساتید بزرگواری که برای جمع بندی نظرشان را درج مینمایند در ارتباط با موضوع نسخ آیه مربوط به زنا در سوره نساء که جناب عاشق گرامی هم از زاویه تفسیری و هم از مطلع حدیثی آنرا مطرح نمودند نیز دلایل تائیدی دارند بر این استنتاجات ذکر نمایند.

باسپاس فراوان
یا حبیب

از اونجایی که مسئله سنگسار بسیار مهم هستش و من به عنوان یک مسلمون در بحث هام با دوستانم نمیدونم که آیا باید از این حکم دفاع کنم یا منکرش بشم و همچنین مسئله سنگسار خانم سکینه آستیانی تبدیل به هجمه ای تبلیغاتی علیه نظام مقدس ج.اسلامی و علیه دین اسلام شده پیشنهادی دارم.
به نظر شما آیا بهتر نیست به سایت مراجع عظام تقلید و بزرگان دینی اسلام مراجعه کنیم و نظر این عزیزان رو در این مورد بپرسیم؟اگه کسی عربی بلده میتونه از مراجعی که در نجف و ... زندگی میکنند یا از بزرگان اهل سنت هم این سوالو بپرسه و فکر میکنم اگر این بزرگان حکم سنگسار رو تایید کنند دیگه نباید جای شبهه و تردیدی باقی بمونه.اگه موافق هستید بگید تا من برای مراجع عزیز نامه بنویسم و حکمش رو سوال کنم.نظرتون چیه؟

جیگیلی;45927 نوشت:
مسئله سنگسار خانم سکینه آستیانی تبدیل به هجمه ای تبلیغاتی علیه نظام مقدس ج.اسلامی و علیه دین اسلام شده

سلام علیکم
جیگلی عزیز خانم آشتیانی تنها به زنای محصنه متهم نیست ایشان مرتکب قتل عمد بواسطه این زنا شده اند.

همسرشان را کشته اند. قتل نفس در صورت عدم بخشش ولی دم قصاص اشد مجازات ممکنه که همان اعدام رو داره.

ولی درباره سیاسی شدن این مسئله این همانطوریکه میدونیم مربوط به وضعیت حال حاضر ایران داره والا قبلا خیلی ها رو سنگسار کردند یا از ارتفاع به پائین انداختند کسی اعتراضی نکرد و اینطور جهانی نشد.

مثلا در قزوین 3نفر که به جرم زنا با میت متهم شده بودند در سال اگر درست خاطرم باشه 66 از سیلوهای قزوین به پائین انداختند.ولی وضع سیاسی ایران در آن موقع فرق میکرد.

جیگیلی;45927 نوشت:
پیشنهادی دارم. به نظر شما آیا بهتر نیست به سایت مراجع عظام تقلید و بزرگان دینی اسلام مراجعه کنیم و نظر این عزیزان رو در این مورد بپرسیم؟اگه کسی عربی بلده میتونه از مراجعی که در نجف و ... زندگی میکنند یا از بزرگان اهل سنت هم این سوالو بپرسه و فکر میکنم اگر این بزرگان حکم سنگسار رو تایید کنند دیگه نباید جای شبهه و تردیدی باقی بمونه.اگه موافق هستید بگید تا من برای مراجع عزیز نامه بنویسم و حکمش رو سوال کنم.نظرتون چیه؟

در این مورد تسنن و تشیع باهم توافق دارند و البته عاشق گرامی هم ماخذ استفتائات اهل تسنن رو اینجا ذکر کردند.

ولی پیشنهاد مفیدی است این پیشنهاد
این مطلب و شنیدن نظرات عالمان به این مباحث خیلی میتونه مفید فایده باشد.

یاظاهر و یاباطن

bina88;44193 نوشت:
این آیات سند من است و مرجع من . عالمانی که دوستان از آنان سخن میگویند حتی چنین مدرکی هم ندارند.

:koodak::koodak::koodak::koodak:

موضوع قفل شده است