وسواس فکری (توهین به مقدسات)

تب‌های اولیه

17 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
وسواس فکری (توهین به مقدسات)

با نام و یاد دوست

سلام

سوال یکی از کاربران که تمایل نداشتند با مشخصات و آیدی خودشون مطرح بشه

با حفظ امانت در این تاپیک طرح می شود و جهت پاسخگویی به کارشناس محترم ارجاع داده می شود.

اما سوال ایشون:

نقل قول:

با سلام
من دختری 26 ساله هستم که دچار وسواس فکری شده ام . شروع این وسواس از سال اول دبیرستان بر سر نماز خواندن بود که به صورت توهین به مقدسات آمد و به دلیل عذاب وجدان خیلی زیاد نماز خواندن را کنار گذاشتم ولی اعتقاداتم جای خودش را داشت . ولی الان در این سن به طور شدید به سراغم آمدن یعنی از زمانی که از خواب بیدار می شوم به خدا و ائمه حرف های زشت و توهین آمیز می زند و اول به صورت فکر در ذهن من بود که تمام تلاش خود را می کردم که جلوی آن ها را بگیرم و آن ها را درست کنم یعنی اگر بر روی مبل نشسته باشم باید همان جا بشینم و آن فکر را درست کنم جوری که انگار این فکر نیامده و این راه تا حدودی به من کمک کرد ولی فشار خیلی زیادی به من وارد می شد . بعد که گذشت دیدم فایده ای ندارد و راه دیگری پیدا کردم یعنی وقتی یک جمله بعد در ذهن من می آمد هر کلمه را با نیست خنثی می کردم و این راه حالم را بهتر کرد ولی الان باز فکر ها به سمت من آمده بطور خیلی زشت تر و باعث شده که نه گفتن من هر ثانیه یکبار شده به صورت بلند بلند که دیگران هم متوجه می شوند و آنقدر به نه گفتن خود ادامه دادم که گاهی انگار خودم یک کلمه را به زبان می آورم و اوایل مطمئن بودم که به زبان می آوردم ولی الان تمام حس من به گفتن آن حرف ها مطمئن است و غذاب وجدان من دوچندان شده و گاهی سعی می کنم حرف نزنم ولی انگار با قورت دادن آب دهان و خوردن زبونم به دندونام به همان حس دچار می شوم . و مشکل دیگه من اینه که روی تمام کارهای روزمره خودم حساس شدم . مثلاً در حمام هنگامی که شامپو را در دست خود می ریزم حرف زشت می آید و باعث می شود که این کار را بالای 10 بار تکرار کنم .
لطفاً در اسرع وقت این به من کمک کنید . چون دارم واسه کنکور می خونم و واقعاً خیلی اذیتم .
کمال تشکر را دارم .

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید

با نام و یاد دوست



کارشناس بحث: استاد امیدوار

طاهر;427152 نوشت:
با سلام
من دختری 26 ساله هستم که دچار وسواس فکری شده ام . شروع این وسواس از سال اول دبیرستان بر سر نماز خواندن بود که به صورت توهین به مقدسات آمد و به دلیل عذاب وجدان خیلی زیاد نماز خواندن را کنار گذاشتم ولی اعتقاداتم جای خودش را داشت . ولی الان در این سن به طور شدید به سراغم آمدن یعنی از زمانی که از خواب بیدار می شوم به خدا و ائمه حرف های زشت و توهین آمیز می زند و اول به صورت فکر در ذهن من بود که تمام تلاش خود را می کردم که جلوی آن ها را بگیرم و آن ها را درست کنم یعنی اگر بر روی مبل نشسته باشم باید همان جا بشینم و آن فکر را درست کنم جوری که انگار این فکر نیامده و این راه تا حدودی به من کمک کرد ولی فشار خیلی زیادی به من وارد می شد . بعد که گذشت دیدم فایده ای ندارد و راه دیگری پیدا کردم یعنی وقتی یک جمله بعد در ذهن من می آمد هر کلمه را با نیست خنثی می کردم و این راه حالم را بهتر کرد ولی الان باز فکر ها به سمت من آمده بطور خیلی زشت تر و باعث شده که نه گفتن من هر ثانیه یکبار شده به صورت بلند بلند که دیگران هم متوجه می شوند و آنقدر به نه گفتن خود ادامه دادم که گاهی انگار خودم یک کلمه را به زبان می آورم و اوایل مطمئن بودم که به زبان می آوردم ولی الان تمام حس من به گفتن آن حرف ها مطمئن است و غذاب وجدان من دوچندان شده و گاهی سعی می کنم حرف نزنم ولی انگار با قورت دادن آب دهان و خوردن زبونم به دندونام به همان حس دچار می شوم . و مشکل دیگه من اینه که روی تمام کارهای روزمره خودم حساس شدم . مثلاً در حمام هنگامی که شامپو را در دست خود می ریزم حرف زشت می آید و باعث می شود که این کار را بالای 10 بار تکرار کنم .
لطفاً در اسرع وقت این به من کمک کنید . چون دارم واسه کنکور می خونم و واقعاً خیلی اذیتم .
کمال تشکر را دارم .

بسمه تعالی
با عرض سلام و تحیت محضر شما خواهر گرامی و تشکر از برادر ارجمند طاهر
توجه شما را به مطالب زیر جلب می کنم؛

الف) وسواس فکری متاثر از وسواس عملی و ناشی از استعداد ژنتیک، اضطراب، روان بنه های (طرحواره ها، باورهای بنیادین) غلط و تحریف شده، احساس گناه ( احساس گناه روان شناختی منظور است و نه فقهی. احساس گناه روانشناختی امری مذموم است که تولید اضطراب می کند، اما احساس گناه فقهی، افراطی نیست و سبب نا امیدی نمی شود) است.

ب ) وسواس فکری دارای ویژگیهایی است که عبارتند از:
غیر ارادی بودن
تکرار پذیر بودن
آزار دهنده بودن
و مقاومت و مبارزه شخص با این افکار.
بر اساس این مقدمات و توضیحات شما، (همنطور که اشاره نموده اید) جنابعالی به وسواس فکری مبتلا هستید.

ج) بنابر قانون اسباب و مسببات، هر چند درمان نهایی وسواس و ارائه تکنیک متناسب، مبتنی بر مشاوره حضوری است، اما به صورت کلی راه رهایی از وسواس فکری بی اعتنایی به این افکار است.

د) مراد از بی اعتنایی این است که مانند دیگر افکار معمول، با این افکار مواجه شوید، توجه داشته باشید چون افکار وسواسی علی الرغم اراده شما به ذهن شما خطور می کنند، بیرون رفتن آنها نیز خارج از اراده شماست!!!!
شما این افکار را دعوت نکرده اید که حالا بخواهید آنها را بیرون کنید، باید اجازه داد همانطور که آمده اند، تشریف هم ببرند!! و این میسر نیست مگر با بی اعتنایی و عدم حساسیت.
پس بی اعتنایی یعنی اینکه، نه اینکه این افکار را دامن بزنیم و پرورش دهیم و نه سعی در بیرون کردن آنها داشته باشیم.
سراسیمه گی و هول شدن، اضطراب و آشفتگی و...باعث تشدید این افکار می شود، هر چقدر که شما بیشتر تلاش کنید که این افکار را بیرون کنید و یا تحت کنترل درآورید، بیشتر از کنترل شما خارج می شوند. تلاش برای کنترل افکار وسواسی مانند تلاش برای نگه داشتن یک ماهی تازه از آب گرفته شده، با فشردن دستها است، هرچقدر دست را بیشتر بفشرید، لیز خوردن ماهی از دستان شما هم بیشتر می شود.
پس خونسردی خود را حفظ کنید و تمایزی میان این افکار با افکار روزمره قائل نشوید.

ذ) به یاد داشته باشید که از نگاه شرعی، تکلیف و به تبع آن ثواب و عقاب مبتنی بر اراه و انتخاب است و فعلی که از فقدان انتخاب صورت بگیرد، ارزش اخلاقی مثبت و یا منفی ندارد. وسواس فکری هم از جمله این افعال است.

ر) به منظور بالا بردن مهارتهای خودیاری به http://www.askdin.com/thread32926.html#post427251

، http://www.askdin.com/thread32340.html

و http://www.askdin.com/thread30000.html

مراجعه بفرمایید.

در پناه خدای متعال موفق باشید

و آخر دعوانا ان الحمدالله رب العالمین

سلام ...

منم تجربه چنین افکاری رو دارم .... اینجور افکار خودشون میرن ... فقط کاری با کارشون نداشته باشین .

[="Times New Roman"][="Black"]یعنی اگر این وسواس جِرم داشت و قابل دیدن بود . یه بلایی سرش میاوردم که با کاردک از روی زمین جمعش کنند . :khandeh!::khandeh!::Gol:

[=b traffic]بسم الله الرحمن الرحیم

چنین پدیده ای حدیث نفس نام دارد

عقاب ندارد ولی شخص باید تمام سعی خود را بکند که از چنین افکاری دوری کند

معمولا افکار بد ناشی از محیط یا همنشین یا خوراک فکری بد است

ذکر گفتن در این موارد مجرب است

Im_Masoud.Freeman;427601 نوشت:
[=Times New Roman][=times new roman]یعنی اگر این وسواس جِرم داشت و قابل دیدن بود . یه بلایی سرش میاوردم که با کاردک از روی زمین جمعش کنند . :khandeh!::khandeh!::Gol:

بسمه تعالی
با عرض سلام و تحیت
مسعود جان نیازی به سفره کردن شکمش نیست! همین که بهش بی اعتنا باشی و محلش نذاری از صدتا بادمجون! که زیر چشاش بذاری بدتره!

[="Times New Roman"][="Black"]

اميدوار;427641 نوشت:
بسمه تعالی
با عرض سلام و تحیت
مسعود جان نیازی به سفره کردن شکمش نیست! همین که بهش بی اعتنا باشی و محلش نذاری از صدتا بادمجون! که زیر چشاش بذاری بدتره!

مثل همیشه حق با شماست استاد امیدواره امیدوار..:khandeh!: اینها هم :Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol: تقدیم شما..:Gol:

اميدوار;427641 نوشت:
بسمه تعالی
با عرض سلام و تحیت
مسعود جان نیازی به سفره کردن شکمش نیست! همین که بهش بی اعتنا باشی و محلش نذاری از صدتا بادمجون! که زیر چشاش بذاری بدتره!

دقیقا همینطور است

اجنه از بی اعتنایی بدشان می آید

و البته از نزدیک شدن به اهل بیت علیهم السلام

بابت زیاده گویی معذرت

Im_Masoud.Freeman;427648 نوشت:
مثل همیشه حق با شماست استاد امیدواره امیدوار.. اینها هم تقدیم شما..
ممنون از لطف و بزرگواری شما برادر ارجمند:Gol:

[="Tahoma"][="DarkGreen"]اللهم عجل لولیک الفرج

سلام
حساسیت به حقوق مردم هم وسواس داره؟

و به کوچکترین چیز حساس شدن؟

مرز وسواس و دقت در حقوق مردم چیست؟:Gig:[/]

رستگاران;428005 نوشت:
اللهم عجل لولیک الفرج

سلام
حساسیت به حقوق مردم هم وسواس داره؟

و به کوچکترین چیز حساس شدن؟

مرز وسواس و دقت در حقوق مردم چیست؟:Gig:

جساسیت به حقوق مردم خوب است

ولی تا جایی که از مسیر حق خارج نشوید و خود و بقیه را آزار ندهید

منم دچارچنین وسواسی شده بودم شدیدترازاوضاع شماانقدرگریه میکردم وهمه چی دوروبرمومیزدم وحتی خودم .یه مدت که قران ودعانمیتونستم بخونم .خیلی حالم بدبوداصن ازهمه چیزخسته شده بودم حتی منجربه وسواس دراموردیگه هم شده بود.فکرمیکردم فقط خودم اینطوریم ولی اولین بارتوبرنامه سمت خداحاج اقاعالی به این نکته اشاره کردن که گناه نیستن این افکارمزاحم بایدبی اعتناباشیم نسبتش بعدیه مدت دوباره اومدسراغم این افکاراین بارفکرمیکردم این افکارباتمام گوشت وخونم اغشته شده وخوشحالم میشدته دلم اماخودم خیلی ناراحت بودم واصلاوضعی بود......
نتیجه این افکارچی بود:باعث پرخاش من به دیگران میشدبه نمازوروزه کم توجه شده بودم.روزوشبم سیاه شده بود.افسرده شده بودم.دعاوقران نمیخوندم و....
پس تمام این افکارازناحیه شیطانه اونه که میخوادمابااین حرفاقیدهمه چیزای خوبوبزنیم.
اخراکه دوباره این افکاراومدن سراغم ازدفترمرجع تقلیدوازاین سایت پرسیدم همه گفتن گناه نیست واعتنانکنین خیالم راحت شد.
بعدازلج شیطان شروع کردم به قران خوندن دعاخوندن ناراحت نشدن:ok:
تنهاراهش بی اعتناییه
هرچن اسمون به زمین بیادزمین به اسمون بره نمازوواجباتتونوترک نکنین هیچوقت

عبدالرحمن طالقانی;427665 نوشت:
اجنه از بی اعتنایی بدشان می آید
و البته از نزدیک شدن به اهل بیت علیهم السلام
بابت زیاده گویی معذرت

دقیقا کار اجنه ی خبیثه این افکار .

به این ها میگن نجوای شیطانی ، من هم دچار این افکار شده بودم به طوری که خیلی اذیتم می کرد که متاسفانه باعث شد مدتی نماز نخوانم :Ghamgin: ولی خوشبختانه با مطالعه مطلبی در همین اسک دین خودمون نجات پیدا کردم این اولین آشنایی من با اسک دین بود. اسم تاپیک یادم نیست ولی متنشو ذخیره کرده ام. دوستانی که این مشکل رو دارن حتما این متن رو بخونند خیلی مفیده:
[=Times New Roman]بسم الله الرحمن الرحيم
[=Times New Roman]انما النجوي من الشيطان ليحزن الذين امنوا و ليس بضارهم شيئا الا باذن الله و علي الله فليتوکل المومنون
[=Times New Roman]نجواي شيطان چيست؟
[=Times New Roman]خب اگر شما از برخي از طلبه ها بپرسيد و يا انان که اهل ظاهرند به شما پاسخ تفسيري و شان نزولي خواهند داد که منظور در گوشي حرف زدن افراد است و اين ايه در مذمت عمر نازل شده که در حضور پيامبر در گوشي صحبت مي کرد. و موجبات ناراحتي ايشان را موجب مي شد .
[=Times New Roman]اين مطلب فوق صحيح است ليکن بحث ما درباره خود شيطان ملعون است
[=Times New Roman]نجواي شيطاني عبارت است از القائي که شيطان بر دل مومن ((فقط مومن و لا غير)) و منظور از مومن سالکي است که از گناهان رهيده است به لطف الهي و شيطان نمي تواند او را به گناه وادار کند چرا که او نور الهي را درک کرده و عشق را چشيده است و حاضر نيست اين تفحات را با تمام عالم عوض کند
[=Times New Roman]شيطان چون مي داند کارش از اين راه پيش نمي رود القائات ناراحت کننده بر قلب او مي کند
[=Times New Roman]شيطان[=Times New Roman] [=Times New Roman]چون مي داند مومن عاشق خداست و عاشق اهل بيت و انوار قدسيه[=Times New Roman] [=Times New Roman]در مورد انها او را[=Times New Roman] [=Times New Roman]ناراحت مي کند اما چطور؟[=Times New Roman]
[=Times New Roman]فرض کنيد کسي از کنار شما رد شده و به عزيزترين شخص شما ناسزا بگويد[=Times New Roman] [=Times New Roman]چه حالي به شما دست مي[=Times New Roman] [=Times New Roman]دهد؟[=Times New Roman]
[=Times New Roman]يا شخصي از[=Times New Roman] [=Times New Roman]کنار شما رد شود و بگويد عزيزترين شخص شما مرده يا تصادف کرده -چه حالي به شما دست[=Times New Roman] [=Times New Roman]مي دهد؟[=Times New Roman] [=Times New Roman]
[=Times New Roman]اين ملعون[=Times New Roman] [=Times New Roman]پليد همين کار را با مومن مي کند[=Times New Roman]

[=Times New Roman]در نکته اول در قلب مومن نجوا مي کند و نسبتهاي بد به ائمه و پاکان مي[=Times New Roman] [=Times New Roman]دهد و اينطور به او القا مي کند که اين از نفس خود اوست و چون مومن تحمل کوچکترين[=Times New Roman] [=Times New Roman]سياهي را ندارد محزون مي شود که بهترين راه در اين موقع يکي قرائت آيه 10 سوره حشر[=Times New Roman] [=Times New Roman]است و همين ايه انما النجوي[=Times New Roman]
[=Times New Roman]در مورد دوم وقتي مومن به نماز مي ايستد و يا غرق در نفحات مي شود شيطان[=Times New Roman] [=Times New Roman]با القاي اينکه فلان اتفاق بد در حال افتادن است و ايجاد نگراني سعي در تخريب حال[=Times New Roman] [=Times New Roman]مومن مي کند که به يگانگي الله قسم اگر شخص توجه نکند به اعلي عليين خواهد رسيد بنا[=Times New Roman] [=Times New Roman]بر حکايت زني که شيطان القا کرد به ان زن که کودکت در تنور است و زن توجه نکرد واما نجواي شيطان فقط مخصوص مومن نيست بلکه دو مورد بالا مخصوص سالکين است[=Times New Roman]

[=Times New Roman]و در مورد ساير افراد کابوسها و خوابهاي اشفته[=Times New Roman] [=Times New Roman]ازار دهنده و نفس بند امدن در خواب از نجواهاي شيطان است
[=Times New Roman]

با سلام

در قسمت زیر 5 سخنرانی در مورد وسواس و وسوسه براتون گذاشتم. در این سخنرانی ها به ریشه وسواس و وسوسه اشاره می شه و راهکارهای مواجه با این افکار که در ذهن می یان ارائه می شه.

قسمت قشنگ این داستان اینه که اون نجوایی که در درون شما به ائمه و یا چیزهای مقدس توهین و فحش می ده شما نیستید و اون شیطانه که در درون شما نجوا می کنه. شیطان با این نیرنگ که این تو هستی که داری توهین می کنی شما را شکست می ده. بعد کسب این مهارت در تشخیص نجواها این شما هستید که می خندید نه شیطان. اونم اینطوری:khaneh: و یا شایدم اینطوری :Nishkhand: در بعضی موارد هم اینطوری :Khandidan!:

امیدوارم که این سخنرانی ها به دردتون بخوره. مسلما با کمی وقت گذاشتن می تونید بسیار موفق باشین در مواجه با وسواس فکری و عملی.

http://morality.blog.ir/tag/%D9%88%D8%B3%D9%88%D8%A7%D8%B3

[="Tahoma"][="Navy"]

طاهر;427152 نوشت:
با نام و یاد دوست

سلام

سوال یکی از کاربران که تمایل نداشتند با مشخصات و آیدی خودشون مطرح بشه

با حفظ امانت در این تاپیک طرح می شود و جهت پاسخگویی به کارشناس محترم ارجاع داده می شود.

اما سوال ایشون:

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید


سلام
به نظر بنده شما هم مدام قربون صدقه ائمه ع و بزرگان دین برید تا صدای نحس شیطان قطع بشه
یا علیم[/]

موضوع قفل شده است