جمع بندی نظرتون درباره مادر شوهر چیه؟ ((مادر شوهر کُشونه بیایید تماشا))

تب‌های اولیه

101 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

[="Indigo"]

فضه الزهرا;414510 نوشت:
سلام
من هر چي به مادرشوهرم خوبي كردم جوابم رو به بدترين شكل هايي كه تصور كنين مي داد!!!
تموم تلاشم رو مي كنم كه زودتر بريم از خون شون
حتي اشك پسرش رو هم در آورد
بدبختي اينه به نماز و روزه ي همه هم ايراد مي گيره!
به احترام مادر بودنش تا حالا احترامش رو نگه داشتم
من هم مثل شما فكر مي كردم
از محبت خار ها گل مي شود و...
ولي گاهي وقتي به يكي محبت مي كني احساس مي كنه چه كيسه بكس نرم و خوبي! جون ميده براي مشت زدن...
تا حالا دعوا نكرديم
صدامو روش بلند نكردم
باهاشون از گل بدتر نگفتم
ولي اگه قرار بود خواري گل بشه شده بود
چهار ساله هرچي مي سازم خراب مي كنه
به نظر راهي جز دوري نيست
گاهي دلم مي خواد تو افق خونه داشتم
شايد اون جا نيشي نبود كه اول زندگيم رو زهر كنه

سلام،به نظر من مشترک زندگی کردن با مادر شوهر هم دردسر داره
من شنیدم که دو طرف اون اویی که دورادور زندگی میکنن رو باز میکنه یعنی روشون تو روی هم باز میشه
و من واقعا این رو برای خیلی از افراد دیدم و ناراضی بودن
هیچ وقت مشترک زندگی نکنید بهتره
بقول معروف شنیدم که :
آدم نون رو تو آب بزنه بخوره بهتره تا یه خونه طبقه بالای خونه مادر شوهرش داشته باشه و هر دقیقه تو ذره بین باشه :ok:[/]

[="Indigo"]

به طاها به یاسین;411820 نوشت:
مادرشوهر من خیلی خوبه شاید حرفاش حرف نسل من نباشه اما با جون و دل حرفاشو میشنوم اگه جایی هم حرفش تند بشه میگم اگه مادرم بود چیکار میکردم؟
محبت کردنش یه ذره فرق داره اما من میفهمم که منظورش خیره.

خوب اگه مادر خودت بهت حرفی بزنه چه برخوردی داری ؟ باهاش راحت تر نیستی؟
محبتش چرا باید حتی یه ذره فرق داشته باشه ؟
مگه همسر شما برای خانواده ات پسرشون حساب نمیشه ؟
و شما برای خانواده همسرتون دخترش ؟
پس چرا موقع های کار کردن که میشه دخترشونِ
و موقع های دیگه عروس؟![/]

هي خواهر دست رو دلم نذار
جووني كردم به خدا...
دلم به حال همه سوخت جز خودم...

خانوم شمالی;418422 نوشت:
خوب اگه مادر خودت بهت حرفی بزنه چه برخوردی داری ؟ باهاش راحت تر نیستی؟
محبتش چرا باید حتی یه ذره فرق داشته باشه ؟
مگه همسر شما برای خانواده ات پسرشون حساب نمیشه ؟
و شما برای خانواده همسرتون دخترش ؟
پس چرا موقع های کار کردن که میشه دخترشونِ
و موقع های دیگه عروس؟!

با سلام
اگه حرفای مادرشوهرمو از دهن مادرم بشنوم از کنارش میگذرم. با هر دو یه جور بودم و هستم.
میدونم کم پیش میاد که مادرشوهر عروسش رو مثل دخترش بدونه اما برخورد ما در جایگاه عروس خیلی مهمه.
مادرشوهر من با اینکه واقعا دوسش دارم بارها تکرار میکنه که عروس مثل دختر نمیشه خوب این نظرشه.
من باید چیکار کنم جبهه بگیرم که چرا اینو میگی؟
خوب اونم در اون سن وسال یه عقاید خاصی داره.
من چرا باید به خاطر دونه دونه حرفاش زندگی رو به کام خودم و شوهرم تلخ کنم؟

ببينيد به طاها به ياسين عزيز
بيضي وقت ها مادرشوهر زيادي طرف بچه اش رو مي گيره و يه جور رفتار مي كنه كه يا اصلا تو نيستي و يا اگه هم بخواد در نظرت بگيره با گوشه و كنايه است! فكر مي كنه بچه اش رو ازش گرفتم!
هر بار هديه خريدن! هر بار در نظر نياوردن
فكر نكنين اگه تو يه موضوعي موفقيد صد در صد به خاطر اخلاق خوبتونه
آفرين به شما و اين روش خوبتون ولي روش خوب بايد پذيرفته بشه و نتيجه بده
تازگي ها فهميدم گاهي پدر شوهرم به مادرشوهرم مي گفته همسر داري رو از عروست ياد بگير!!!
به والله من راضي نبودم با كسي مقايسه بشم و يا خودم رو بكنم تو چشم مادرشوهر
همه اش هم تقصير ايشون نيست ولي خوب...
من كه تقريبا نا اميدم:Ghamgin:

اره منم 5 ساله که پیش مادرشوهرم زندگی میکنم اون اصلا منو مثل دخترش نمی دونه ولی من خیلی وقتا اونو مثل مادره خودم دونستم ولی بازم اون منو به چشم عروس می بینه به هر حال مهم نیست خدا ناظر به تمام کارها و نیتهای ماست

می بخشید خانمها !
فکر نمی کنید این مشکلات به خاطر این است که مرد نقش خودش را به خوبی ایفا نمی کنه !؟
همیشه فکر می کردم مردها می توانند جلوی این مشکلات را بگیرند. اما چگونه ؟

فضه الزهرا;418884 نوشت:
ببينيد به طاها به ياسين عزيز
بيضي وقت ها مادرشوهر زيادي طرف بچه اش رو مي گيره و يه جور رفتار مي كنه كه يا اصلا تو نيستي و يا اگه هم بخواد در نظرت بگيره با گوشه و كنايه است! فكر مي كنه بچه اش رو ازش گرفتم!
هر بار هديه خريدن! هر بار در نظر نياوردن
فكر نكنين اگه تو يه موضوعي موفقيد صد در صد به خاطر اخلاق خوبتونه
آفرين به شما و اين روش خوبتون ولي روش خوب بايد پذيرفته بشه و نتيجه بده
تازگي ها فهميدم گاهي پدر شوهرم به مادرشوهرم مي گفته همسر داري رو از عروست ياد بگير!!!
به والله من راضي نبودم با كسي مقايسه بشم و يا خودم رو بكنم تو چشم مادرشوهر
همه اش هم تقصير ايشون نيست ولي خوب...
من كه تقريبا نا اميدم

عزیزم امیدت به خدا باشه. چرا ناامید شدی؟ دلم گرفت از حرفات:Ghamgin:
نمیدونم چندساله که ازدواج کردی شاید اوایل باشه به مرور زمان خوب میشه.
از قدیم گفتن زمان همه چی رو حل میکنه.
من هم اوایل دوران سختی داشتم خوب هر آدمی سختی هایی رو گذرونده یا داره میگذرونه.
برات از ته قلبم دعا میکنم که خدا به قلب مهربونت صبر بده.
باور کن قصدم این نبود که ادعای خوب بودن بکنم.
موفق باشی
درپناه خدا

maes;418987 نوشت:
می بخشید خانمها !
فکر نمی کنید این مشکلات به خاطر این است که مرد نقش خودش را به خوبی ایفا نمی کنه !؟
همیشه فکر می کردم مردها می توانند جلوی این مشکلات را بگیرند. اما چگونه ؟

شوهر من حرف قشنگی میزنه میگه: شوهر مثل برنج تو آسیابه هم از بالا سابیده میشه (مادر) هم از پایین (همسر) :Kaf::Kaf:

maes;418987 نوشت:
فکر نمی کنید این مشکلات به خاطر این است که مرد نقش خودش را به خوبی ایفا نمی کنه !؟

بله موافقم

maes;418987 نوشت:
همیشه فکر می کردم مردها می توانند جلوی این مشکلات را بگیرند. اما چگونه ؟

با عدالت رفتار کنه
همین

[="Indigo"]مردها یا از این ور بوم میفتن یا از اون ور بوم !(تفسیرش با شما):Gol:[/]

خانوم شمالی;419062 نوشت:
مردها یا از این ور بوم میفتن یا از اون ور بوم !(تفسیرش با شما)

یا اینقدر به حرف خانومش گوش میده ... خون به دل مادرش میکنه ..اخرشم عاق والدین میشن
یا اینقدر به این زن بدبخت ...مفلوک ..طلفکی ظلم میکنه که کارد به استخونش میرسه و درخواست طلاق میده
من عاشق تفسیرم

مهر...;419111 نوشت:
یا اینقدر به حرف خانومش گوش میده ... خون به دل مادرش میکنه ..اخرشم عاق والدین میشن
یا اینقدر به این زن بدبخت ...مفلوک ..طلفکی ظلم میکنه که کارد به استخونش میرسه و درخواست طلاق میده
من عاشق تفسیرم

خوش به حال شما که زنید
ما مردا هرکاری هم بکنیم نمیتونیم این دوتا رو یکی کنیم
اگه برای مادرزن چیزی بگیریم 500000 تومنی بغلش یه 10000 تومن هم خرج مادرمون کنیم زن میگه حتما باید یه چیزی بگیری نشد برای یه بارهم که شده واسه مادرم یه چیزی بگیری مادرت و نیاری وسط:khaneh::Nishkhand:
شوخی کردم ولی خیلی سخته بخدا
شما مرد نیستید این و بفهمید

[="Indigo"]

pesarirani;419112 نوشت:
خوش به حال شما که زنید
ما مردا هرکاری هم بکنیم نمیتونیم این دوتا رو یکی کنیم
اگه برای مادرزن چیزی بگیریم 500000 تومنی بغلش یه 10000 تومن هم خرج مادرمون کنیم زن میگه حتما باید یه چیزی بگیری نشد برای یه بارهم که شده واسه مادرم یه چیزی بگیری مادرت و نیاری وسط:khaneh::Nishkhand:
شوخی کردم ولی خیلی سخته بخدا
شما مرد نیستید این و بفهمید

یه لحظه دلم سوخت :ok:
ولی الان دیگه نمیسوزه:khandeh!:
خوب مرد باید کتاب بخونه ،مطالعه کنه ،صحبت کنه با طرفین و...[/]

:Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!:
مادر من بهترین مادر دنیاست.....
خانمم هم کاملا راضی هست
مادرم خیلی خانمم را دوست داره

[="Indigo"]

عبدالرحیم;419687 نوشت:
:Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!:
مادر من بهترین مادر دنیاست.....
خانمم هم کاملا راضی هست
مادرم خیلی خانمم را دوست داره

سلام ،خوش به حال خانومتون
همه مادر ها بهترین هستند
ولی خوب فرق داره بعضی هاشون
بعضی ها به پسرشون میرسن مهربونن و به عروس...
بعضی ها هم پسر رو اهمیت نمیدن و عروس رو دوست دارن
بعضی ها هم پسر رو میرنجونن و هم عروس
بعضی ها هم عروس رو دوست دارن هم پسر
بعضی ها...:Moteajeb!:[/]

بی نظیر;411778 نوشت:
یک گلدونی هست که خارهای خیلی بزرگ داره
من شنیدم اسم اون گلدون زبان مادر شوهر است :khaneh:

حالا واقعها نمی دونم چقدر واقعیه :Gig:


این همان گیاه آلوءه وراست که خیلی هم خاصیت دارد مخصوصا برای پوست...

مادر شوهر بنده زن حساسی است.به ما کاری نداره ما هم کاریش نداریم یه وقتایی هم که چیزی میگه من سعی میکنم به طور منطقی تشریحش کنم.با یه سوال منطقی گاهی که شاید اونم فکر کنه از سر کم تجربگی منه اما من سعی میکنم دستگیرش بشه درست چیه .اگر واقعا اعتقاد داشته باشید به کارتون که منطقیه و خوب و توان اجرای درستشم داشته باشید .کسی روش نمیشه چرند بار کسی کنه .باور کنید پررو ترین آدمها از رو میرند .شما راه درستتونو برید .مگه بلا نسبت ما چی هستیم که نتونیم با یه حرفی مسیر خودمونو بریم؟یه حرف یه حرفه یه صوت ساده ست .هر حرفی رو که نباید توی گوش راه داد!!!!!

به طاها به یاسین;418852 نوشت:
با سلام
اگه حرفای مادرشوهرمو از دهن مادرم بشنوم از کنارش میگذرم. با هر دو یه جور بودم و هستم.
میدونم کم پیش میاد که مادرشوهر عروسش رو مثل دخترش بدونه اما برخورد ما در جایگاه عروس خیلی مهمه.
مادرشوهر من با اینکه واقعا دوسش دارم بارها تکرار میکنه که عروس مثل دختر نمیشه خوب این نظرشه.
من باید چیکار کنم جبهه بگیرم که چرا اینو میگی؟
خوب اونم در اون سن وسال یه عقاید خاصی داره.
من چرا باید به خاطر دونه دونه حرفاش زندگی رو به کام خودم و شوهرم تلخ کنم؟

حالا عوضش مادر شوهر من میگه دخترمی اما یه کار دیگه میکنه!!!!!!!!!:khandeh!:بیییییییییییییییییییییییییییییییییییییخیااااال این حرفا ما که بچه نیستیم.!!!!!

عبدالرحیم;419687 نوشت:
:Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!:
مادر من بهترین مادر دنیاست.....
خانمم هم کاملا راضی هست
مادرم خیلی خانمم را دوست داره

اخلاق مادر شما فاطمی است.خدا ببخشد.

آقایان شما قاضی نیستید پس در این میان قضاوت نکنین
انتظار بیش از حد نداشته باشین
حق ندارین به مادر یا همسرتون کم تر محبت کنین حتی اگه اون طرف اعتراض نکنه
اگه هم می بینید نمی تونید کنترل بکنین خودتون و یا همسرتون رو، نباید فاصله ی منزلتون رو نسبت به مادرتون کم کنین

[="Indigo"]

کنیز نرجس خاتون;419764 نوشت:
نقل قول نوشته اصلی توسط بی نظیر نمایش پست ها
یک گلدونی هست که خارهای خیلی بزرگ داره
من شنیدم اسم اون گلدون زبان مادر شوهر است

حالا واقعها نمی دونم چقدر واقعیه
این همان گیاه آلوءه وراست که خیلی هم خاصیت دارد مخصوصا برای پوست...

سلام گلدون مگه خار داره که شده گیاه؟!!!!!!!!!!ههه:khaneh:
چه چیز ها که در اسک دین نمیبینیم!!!!!!!!!!
اون گل آلوئه ورا نیست
اون گل رو من دارم
یکی از انواع کاکتوس هاست
وقتی بهش دست میزنی خارهاش میچسپه به دست و جدا نمیشه و تا چند وقت سوزش داره[/]

سلام همیشه فکر میکردم چرا بعضی ها اینقدر از مادر شوهرشون بد می گن اما تازه فهمیدم که چه خبره :Moteajeb!:

سلام
من همیشه دلم میخواست عروس خوبی باشم ولی نتونستم

یکم گذشت و درک
همه چیز عالی میشه

بذار اگر کسی بدی میکنه یا دل نیشکنه اون شما نباشی
ببخش
هرچند سخته
امر به معروف کن
و محبت
دل شما اینقدر با ارزشه که کینه توش نشینه

[="Times New Roman"][="Black"]مادره زیباترین موجود هستی..:Nishkhand::khandeh!::khandeh!:

سلام
نباید عروس کاری بکنه که مادرشوهر آتیشی بشه چون که این میان زندگی خودش تلخ میشه.
من خودم دوست ندارم اوقات شوهرم به هم بریزه برا همین کاری به کار مادرشوهرم ندارم و همیشه خونه مادرشوهر سکوت پیشه میکنم
با اینکه خیلی حرفا رو رک به روم میگه بیچاره شوهرم که ازم دفاع میکنه درحالی که تو گوش مادرش نمیره.

[="Tahoma"][="DarkSlateBlue"]سلام با اینکه اصلاً تصمیم نداشتم اینجا بیام چون به من مربوط نمیشه اما اونچه از زندگی اطرافیانم تجربه کسب کرده ام اینه:
آدم ها به طور نرمال، در سطح بالایی از تقوا نیستند که بتونن عروس و پسرشون رو یه اندازه و فارغ از اون غریزه ی مادری و ارتباط خونی دوست داشته باشن
پس خیلی طبیعیه که تو هر ماجرایی اول پسرخودشون براشون مهم باشه
و حتی یه وقتا احساس کنن عروس خانوم با این حفظ استقلالش درواقع میخواد تو رابطه ی مادر پسری دخالت کنه

از اون طرف، عروس ها هم از همین جنس هستن و به طور نرمال باز در سطح بالایی از تقوا نیستن که بتونن مادرشوهر و مادر خود رو فقط به حکم مادر بودن، یه اندازه دوس داشته باشن و یه شکل، احترام بذارن و معمولاً رفتارهای مادرشوهر رو بیشتر و راحت تر به منظور می گیرن و مصداق دخالت میدونن تا رفتارهای مادر خودشونو

پس طبیعتاً تعارض پیش میاد

منتها از اینجا به بعدش هرکسی(از مادرشوهرا و عروسا) عاقل تر و اهل زندگی تر و خانواده دوست تر باشه، درواقع بیشتر در جهت تبدیل تهدیدها به فرصت، تلاش می کنه
و کسی که به اصطلاح خودشم بدش نمیاد از تعارض ها، بیشتر سمت دامن زدن به اختلافات میره و به جای گذشت، مقابله به مثل می کنه و حتی واکنش های بدتر نشون میده

دسته ی دوم که هیچی، از بحث بیرونن چون خودشونم اصول اخلاقی رو رعایت نمی کنن

اما دسته ی اول، بنده های خدا یه کمی انگار مظلومن
خیلیاشون خیلی تلاش میکنن ناامید میشن و به سمت دسته ی دوم متمایل میشن
خیلیاشون ناامید میشن اما باز تلاش می کنن و هی افسرده میشن(البته اگه خبر داشتن چه پاداشی برای همین از خودگذشتگی ها و تحمل هاشون اون دنیا، فراهم شده براشون افسرده نمیموندن)
و یه عده شون هم با همین روند خیلی خوب مساله رو مدیریت می کنن

آرزومندم یه روز همه ی مادرشوهرا و همه ی عروس ها بشن همین یه عده که تعارضاتشون رو با درایت و صبر و گذشت، حل میکنن:Sham:[/]

یه نکته ای برادرم به همسرش گفته و باعث شده خیلی از مشکلاتی که پیش میاد رو با همین یه نکته راحت حل و فصل کنن

داداش گفته: شیطون همیشه از بهم ریختن کانون گرم خونواده خوشش میاد و اینکه روابط افراد خونواده سرد بشه، بسیار مورد رضایتشه. تو هر بحثی باید دقت کرد که این فکر، این دغدغه، این حرف، این رفتار، باعث میشه فاصله ها بین اعضای خونواده بیشتر بشه یا کمتر؟
اگه باعث فاصله بیشتر میشه پس القای شیطون در این فکر، در این رفتار، اثراتی داشته و باید ازش حذر کرد

التماس دعا:Sham:

فکر کن مادر باشی
با هزااااار زحمت بچه بزرگ کنی
ازش چه انتظاری داری؟

همیشه دعاش می کنم که پسری تربیت کرده که لحظه لحظه زندگیم باهاش بهشته.....
سعی می کنم طوری برخورد کنم که حس نکنه خدایی نکرده پسرش با ازدواج دیگه مثل قبل نیست...
:Gol::Gol::Gol:

ضرب المثل زیر رو شنیدید؟
قربون برم خدا رو
یک بام و دو هوا رو
اینور بوم سرما رو
اونور بوم گرما رو

داستانش اینه که:
یک شب تابستانی، مادری دختر و دامادش و همینطور پسر و عروسش رو دعوت میکنه و پس از شام اونا رو برای خوابیدن هم نگه میداره. اون موقع ها رسم بود تابستونا مردم روی پشت بوم بخوابن چون هنوز از کولر و پنکه و ایرکاندیشن و این جور چیزا خبری نبود..... همه رختخواب ها رو پهن میکنن ... مادر وسط میخوابه، رخت خواب های پسر و عروسش رو اینطرف بوم میندازه و رختخواب داماد و دخترش رو هم اونطرف....
نصفه های شب که میشه مادر بلند میشه، میره طرف پسر و عروسش ، می بینه تو بغل هم خوابیدن ...بعد بلند بلند میگه:
واااا نیگا کن تو این هوای گرم دختره چجوری به بچم چسبیده! عروسه این حرفو میشنوه ولی به روی خودش نمیاره... بعد مادره میره سمت دختر و دامادش میبینه دور از هم خوابیدن.... اونوقت دامادش رو بیدار میکنه میگه ننه هوا به این سردی چرا اینقده دور از هم خوابیدین؟ پتو از روتون میفته میچاین!
عروسه که این حرهارو میشنیده میگه:
قربون برم خدا رو
یک بام و دو هوا رو
اینور بوم سرما رو
اونور بوم گرما رو
.
.
.
.
.
معماییست که خیلی ها را بد بخت کرده است!

حامی;391207 نوشت:
حیف که وقت ندارم این تاپیک را ادامه دهم چه دل پری دارند عروس ها
ولی عجب دوری است
این روزگار
دست بالای دست بسیار است
بسیاری از خانم ها از مادر شوهرشون بدشون میاد و خودشون هم مادرشوهر خواهد شدو افرادی هم از شون بدشون خواهد آمد
ولی مراقب قانون طبیعت باشیم که
ان احسنتم احسنتم بانفسکم

تو نیکی می کن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز
آن چه عوض داره گله نداره

این جهان کوه است و فعل ما ندا
سوی ما آید نداها را صدا


جناب حامی مادر شوهر من هر وقت نیت عمل بد کرد نسبت به من چوبشو خورد.نیازی به زحمت من نبوده که پاسخ بدهم.من به عینه دیدم.

با سلام خدمت همه دوستان
الحمدالله من با مادر زنم هیچ مشکلی نداشتم و ندارم و انشاءالله نخواهم داشت
شما هم سعی کنید به جای موضع گیری باهاش کنار بیاین
یه وقت فکر نکنین من تازه ازدواج کردم ها... نه بابا الان وارد سال هفتم شدم

سلام
وقتي آدم بچه دار ميشه ديدگاهش متفاوت ميشه به خيلي از مسائل من هم مستثنا نبودم.
وقتي سختيهايي كه براي بچم ميكشم و فكر ميكنم قديمها چند برابر بوده، علارغم اينكه خيلي دلخوشي از مادر شوهرم و اتفاقاتي كه از ايشون نشات ميگيره ندارم اما با يك لبخند بزرگ به همه ناراحتي ها پشت ميكنم و هميشه دعا گو ي ايشون هستم .
البته چند بار شنيدم و خوندم كه حق مادر شوهر هم حق مادريه بعد از مادر خودت.من به مادر شوهرم حتي بيشتر از مادر خودم احترام ميكنم.
دنيا خيلي كوچيكه.

سلام
من تا وقتی مادر شوهرم زنده بود سعی میکردم فرد خوبی باشم و احساس نکنم اون از اینکه من عروسش هستم ناراضیه دو سال تو خونشون زندگی کردم و با همه سختی ها کنار اومدم و همه اش رو توی دلم ریختم و حتی به شوهرم هم نگفتم
اما حالا پشیمونم چون به مرز افسردگی رسیدم و از اینکه مجبور نیستم اون شرایط رو تحمل کنم خوشحالم
به نظر شما کار من درست بوده؟:Ghamgin:

مادر شوهر هم مثل بقيه آدماست كه اگه بهت بي احترامي كنه تحملش سخت واگه مهربان ودلسوز باشه دوست داشتني.حالا مادر شوهر توجزء كدومه

به نظر من بعضي جاهاش اشتباه بود اولا اينكه هيچ وقت براش توضيح نميدادي واون فكر ميكرده رفتارش درست بوده وانجام ميداد درصورتي كه ممكنه دل تورو شكسته باشه وجوري كه معلومه تو ازش بدل ميگرفتي كه افسرده شدي .تو بايد خيلي محترمانه نظرتو ميگفتي ممكن بود رعايت كنه وتو هم اذيت نميشدي حالا كه برحمت خدا رفته بايد همه چي رو فراموش كني ومطمئنم ازپسش برمياي چون كه استان تحملت بالاست وبابتش ثواب فراواني نسيبت ميشه موفق باشي

اگه به این فکر کنی که اون یه مادره مثل خودت، و توقعاتی که خودت ممکنه از پسرت داشته باشی اون هم از پسرش داره هیچ وقت از دستش ناراحت نمیشی:Gol:



همیشه اولین نفری که مشکلم رو باهاش در میون میزارم مادر شوهرمه..
خیلی فهمیده و عاقله..
تو تربیت بچه هام خیلی نظراتش سازنده بوده..
تو زندگیم دخالت نمیکنه..ولی نظر میده..
اگه بخاد پسرش براش کاری انجام بده اول به من میگه..



سلام...
آفرین همه مادر شوهرا خوبن ولی من هنوز...:loool:
ادامه دارد....:nashenas:

سلام به همگي من تمام صفحات رونخونده بودم الان كه مطالعه كردم متوجه شدم .چي به چيه ؛ مادر شوهر من خيلي ساكت بود وكاري به كار ديگران نداشت ولي عمرش كوتاه بود من كه نتونستم كار خاصي براش بكنم . هر كس كه اين نوشته رو ميخونه اگه زحمتي نميشه وميتونيد از ته دل براش يه فاتحه بخونيد ممنون ميشم.:Gol:

اگه باور کنی که مادر شوهر یا مادر زن مثل مادر خودته دیگه نه از حرفاش ناراحت میشی نه از برخوردش

سلام برحسین;476656 نوشت:

اگه باور کنی که مادر شوهر یا مادر زن مثل مادر خودته دیگه نه از حرفاش ناراحت میشی نه از برخوردش

منم همین نظر رو داشتم و بعد از ازدواج، با وجود همه چیزهایی که میدیدم،با همین رویه پیش میرفتم !!

ولی الان دلم پره .. خیییییییییییییییلی ..

وقتی تو کاری به کار کسی نداشته باشی و بخوای فقط زندگی کنی .. فقط سرت توی زندگی خودته و سعی بر احترام دیگران داری .. وقتی میگی آره اینام مثل خانواده خودم ... """ فقط یه طرف قضیه ست !!! """

طرف دیگه اونا هستن با فرهنگ متفاوتشون نسبت به جایگاه عروس ..
برداشت متفاوتشون نسبت به رفتارهای عروس ...
نه توجیه .. نه خوشرویی .. نه بی تفاوتی .. نه دور شدن و ... و ... هیچ کدوم هم جواب نمیده !!

چنان ضربه فنی میشی که نمیدونی از کجا خوردی !!!
اونقدر قشنگ و ظریف همسرت رو به جونت میندازن که نفست بند میاد !!

تا اونجا پیش میری که واسطه ها هم کاری از دستشون برنیاد و مجبور بشی علناً بهشون بگی بابا دست از سرمون بردارین .. بذارین زندگیمونو بکنیم :Ghamgin::Ghamgin::Ghamgin:
من که مادرشوهر و خصوصاً خواهرشوهرمو نمیبخشم ....

سلام من تازه به اسک دینی ها ملحق شدم. میخواستم بگم اوایل ازدواج یا بهتر بگم دوران نامزدی و عقد بستگی که به قول معروف شیرین ترین دوران یک زوج میتونه باشه برای من زهرماری بیش نبود فقط و فقط بخاطر اعمال مادر شوهر و خواهر شوهرم و برخی عکس العمل های خانواده خودم چه شبهایی که من که یک دختر تازه پا در سن 18 گذاشته بودم و شوهرم که تازه 20 سالش داشت تمام میشد گریه ها نکردیم از دستشون .... چه شبهایی که به خاطر اینکه همسرم با من تلفنی صحبت میکرد مواخذه نشد و حرف نشنید.... ولی الان که چهار سال از زندگیم میگذره و یه دختر کوچولو دارم هرجا میشینم با صداقت میگم مادر شوهرم بهترین مادر شوهر دنیاست. خیلی دوستش دارم. هرچند دلم ازش خیلی گرفته که تمامش رو واگذار به عدالت خدا کردم ولی الان خیلی دوستش دارم ... عجیبه نه !!!!!

مادر شوهرها ممکنه یاخیلی خوب باشن یا خیلی بد باشن که این هردو نوع داماد را بدبخت میکنه چون اگرمادرشوهر خیلی بد باشه وعرسو اذیت کنه عروس هم هرچی غرغروگریه وزاریه پیش داماد بیچاره
میکنه واگر مادر شوهر خیلی خوب باشه که بازم عروس پیش مادر شوهر میمونه ودامادو تنها میزاره ودیگه بهش نمیرسه
پس نتیجه میگیریم که مادر شوهر باید درحد تعادلش باشه که نه عروسوناراحت کنه ونه اونو لوس کنه
باتشکر:ok:

raahaa;478756 نوشت:
چنان ضربه فنی میشی که نمیدونی از کجا خوردی !!!

jazire.majnun;478763 نوشت:
هرچند دلم ازش خیلی گرفته که تمامش رو واگذار به عدالت خدا کردم ولی الان خیلی دوستش دارم ... عجیبه نه !!!!!

واقعا ناراحت کننده است چطور کسی به خودش اجازه میدهد تو زندگی دیگران دخالت کند متاسفانه هنوزم تو کشور ما پسری که ازدواج میکند کل اعضای خانواده تو کارش دخالت میکنند
به نظر من که سال سال این مادرشوهر ها رو نباید دید تا تو کار آدم دخالت نکنند
یا اینکه مثل اوشین اینقدر محبت کنی تا اون دچار عذاب وجدان بشه ولی فکر نکنم اینجا محبت اثری داشته باشد میبینی پیر شدی هنوز مادر شوهرت عوض نشده :khaneh:

به نظر من دو نفر که ازدواج میکنن اصلاً نباید اجازه بدن خانواده هاشون تو زندگیشون دخالت کنند:ok:

وقتی مرد اینقدر راحت با حرف مادر و خواهرش به جون زنش میفته این دیگه تقصیر خواهر و مادره نیست تقصیره خود پسره است که به حرف هر کسی گوش میده.

[SPOILER] این دیگه چه زندگیه من اگه جای عروسه بودم وقتی می دیدم مرده اینقدر راحت گول حرفهای مادر و خواهرش رو میخوره منم از همین ترفند استفاده میکردم مینداختمش به جون خواهر و مادرش . تا حساب کار دستشون بیاد :ok: [/SPOILER]

jazire.majnun;478763 نوشت:
خیلی دوستش دارم. هرچند دلم ازش خیلی گرفته که تمامش رو واگذار به عدالت خدا کردم ولی الان خیلی دوستش دارم ... عجیبه نه !!!!!

آره خیلی عجیبه واقعا روح بزرگی دارید :Gol:

اینهمه از بدی مادرشوهرا گفتین، بذارین من یه مورد از بدی عروس بگم
یکی از بستگانمون تازه یک ساله که عروس گرفته، اونم بعد از کلی جست و جو و تحقیق و خواستگاری رفتن
عروسی پسرش تهران برگزار شده بود، شب قبل از عروسی خانواده داماد تهران بودند و جایی برای خوابیدن نداشتند چون شهرستان زندگی می کردند، از پسرشون خواستند که خونه تازه عروس بخوابند اما عروسشون اجازه نداد! گفت من دوست ندارم قبل از اینکه خودمون بریم خونمون، کسی بره اونجا. این بنده خدا یعنی مادرشوهر، به عروسش گفت ما فقط میخوایم سرمونو یه جا بذاریم زمین، از رختخوابای شما استفاده نمی کنیم و خودمون میاریم، اما قبول نکرد که نکرد!! الان هم عروسه دنبال اینه که پای شوهرش رو از خانواده اش ببره و خیلی کم رفت و آمد دارن
این خیلی بی انصافیه که بخوای اینجوری دل مادری که اینهمه برای بچه هاش زحمت کشیده بشکنی. حالا هم بنده خدا دنبال راهیه که روابطش رو با عروسش بهتر کنه، ولی کسی که چنین روحیاتی داره به نظر من بی منطق تر از این حرفاست...


جمع بندي
مادر شوهر
پرسش:
نظرتون در با ره مادر شوهر چيه؟

پاسخ:
سلام خدمت شما پرسشگر محترم
خب این سؤال خیلی کلی است منظور شما دقیقا معلوم نیست.
در فرهنگ های مختلف بین مادر شوهر و عروس اختلافاتی وجود دارد.
اما در مشاوره ها با عروس ها و مادر شوهرهای زیادی مواجه می شویم که واقعا مثل مادر و دختر با هم رفتار می کنند.
هر چیزی آفتی دارد رابطه بین مادر شوهر و عروس هم از جهات مختلفی گرفتار آفت می شود که با هشیاری می تواند این آفت را از بین برد.
آفات ناشی از مادر شوهر
آفات ناشی از عروس
آفات ناشی از پسر
آفات ناشی از افراد مغرض( حسود، دو به هم زن و...)
آفات ناشی از سخنان رائج بین توده مردم
و....
عروسی که پیشگویی کامبخش دارد گرفتار خطای شناختی می شود پیشگویی کامبخش یعنی چه؟
اجازه بدهید آخری را توضیحی بدهم. می گویند انسان از هرچیزی بترسد به سرش می رود. یعنی وقتی شما می ترسید که در امتحان موفق نشوید این حالات روانی سبب حالت هیجانی منفی نسبت به آن درس و فضای امتحانی و استاد و کتاب پیدا می کنید و اضطراب سبب می شود خوب عمل نکنید و یا آن قدر منفی بافی کنید که حواس تان متمرکز نشود و یادگیری افت پیدا کند.
عروسی که به خود یا اطرافیان خودش می گوید من هر طوری که عمل کنم بالاخره مادر شوهر از من راضی نمی شود و به من دید مثبت نخواهد داشت بالاخره ناخودآگاه بد رفتار می کند برای بهبودی روابط بین شان تلاش نمی کند
گاهی بیرون خبری نیست ولی در ذهن انتظار طوفان وجود دارد و نگرانی به همین دلیل عروس گوش به زنگ است به همین دلیل انتظار سؤ تفاهم وجود دارد درجه خوش بینی افت پیدا می کند به همین دلیل می بینم در فرهنگ ما وقتی بین زن و شوهر بحثی می شود زود عروس می گوید ها باز مامانت ایننا پرت کردند. هر وقت ما می رویم خوونه او یا به اونا تماس می گیری از چشمت می افتم.
این یک تفکر سحری است. تفکر سحری یعنی بافتن آسمون و ریسمون
بین راننده ها جا افتاده می گویند وقتی ماشین رو تمیز می کنیم یا کارواش می بریم بارون میاد. هزار بار این کار را کرده اند ده بار این اتفاق افتاده ولی به آن 990 بار توجه نمی شود و به این ده بار تمرکز می شود بنابراین وقتی باران بیایید می گویند نگفتیم ما شانس نداریم. اگر عروس صد بار غذا بپزد مادر شوهر تشکر کند به ذهن نمی آید ولی اگر یک بار بگوید کمی شور است عروس آن را علم می کند و به دل می گیرد و می گوید آره غذا شور است دست من است که نمک ندارد حیف .....
آقای قرائتی می گفتند برخی منفی باف هستند یعنی تمرکز بر بدی ها دارند و آنها را خیلی باد می کنند. مثلا اگر 29 روز ماه مبارک رمضان سحر بیدار شوند چیزی نیست یک روز بیدار نشوند عالم را خبر می کنند که ما بیدار نشدیم.
اگر یک میلیون دانش آموز امروز بروند مدرسه و سالم به خانه برگردند مورد توجه قرار نمی گیرید ولی اخبار بگوید دانش آموزی نزدیک درب مدرسه تصادف کرد هر روز آن حادثه پیش چشم مان می آید و مرور می کنیم و احتمال خطر می دهیم.
در حالی که نگرانی را نباید بها بدهیم باید او را به خدا بسپاریم برایش دعا کنیم و صدقه بدهیم و راهنمایی های مربوط به راهنمایی و رانندگی را به او آموزش دهیم.

[=arial black]مادر شوهر، مادرِ شوهر است. یعنی شوهر از نظر زیستی با یک بند ناف با او وصل بوده و از او جدا شده است نشاط و غم این دو به هم ارتباط دارد. اگر رابطه بین عروس و مادر به هم بخورد شوهر میان منگه قرار می گیرد. چون باید هر دو را داشته باشد اگر ناشی باشد هر دو را از خود رنجیده می کند بنابراین شوهر هم باید مهارت هایی برای ایجاد صلح بلد باشد. الان متأسفانه و صد متأسفانه تحصیلات دانشگاهی بالا رفته همه لیسانس و فوق لیسانس ولی از مشکل بی سوادی ارتباطی خیلی ها رنج می برند یعنی مهارت های ارتباط مؤثر را نمی دانند
این مهارت ها از جهیزیه از مهریه لازم است.
مادر شوهرت را بكُش

از محبت تلخ ­ها شیرین ‏شود
وز محبت مس ­ها زرین ­شود.
از محبت خارها گل مى ‏شود
از محبت سركه‏ ها مُل مى ‏شود

این شعر شورانگیز را در خاطرتان دارید؛ آدمی، مفتون مهر و كشته محبت است. قرآن مي­ فرمايد در روابط خود به جاي ستیز، پرخاش و مقابله به مثل، گذشت و بخشش کنی ناباورانه ببينيد كه دشمن دیرینه شما دوستی دلسوز مي شود. «إِدْفَعْ بِالَّتِى هِىَ أَحْسَنُ فَإِذا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَداوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِىٌّ حَمِيمٌ؛ برخوردهاى مثبت و منفى هرگز يكسان نيست. بدى را با شيوه ­ای که نيكوتر است دفع كن كه ناگاه خواهى ديد همان كه ميان تو و او دشمنى بود، چون دوستى صميمى گشته است.»[1] اين يعني «واكنش مثبت در برابر كنش و عمل منفي»،كه سيره معصومان عليهم السلام است. این قانون در روابط همسران نيز حاكم است.
پيامبر صلى ‏الله‏ عليه‏ و‏آله : هِبَةُ الرَّجُلِ لِزَوْجَتِهِ تَزِيدُ فِي عِفَّتِهَا؛ هدیه دان مرد به همسرش عفت اورا افزایش می­ دهد.[2] حتماً مي پرسيد چگونه هديه، عفت را زياد مي­ كند؟!
بله، هديه نشان و سمبل عشق و محبت ما به طرف مقابلمان است. یکی از مهم­ ترین قوانین روابط انساني مي­ گويد: به كسي كه محبت كني او را اسير خود كرده ­اي؛« الانسانُ عبيدُ الاحسانِ». اگر همسر، به ویژه زن که عاطفه­ محور است، اسير مهر و محبت و احسان مالی، عاطفی و حمایتی شوهرش شود، به او خيانت نمي ­كند و در حضور و غيبت همسرش به او وفا دار خواهد بود.
اجازه دهيد سخن خود را با يك داستان كوتاه و یک قنون مهم به پایان برسانم؛ داستاني كه محبت را اساس شادكامي در روابط انساني مي ­داند با اين قانون مي­ تواني حتي مادر شوهرت را بكشی! اما با تیغ مهر و محبت.
دختری بعد از ازدواج نمی‌توانست با مادر شوهرش کنار بیاید و هر روز با او جر و بحث می‌کرد. عاقبت دختر نزد داروسازی که دوست صمیمی پدرش بود رفت و از او تقاضا کرد سمی به او بدهد تا بتواند مادر شوهرش را بکشد! داروساز گفت اگر سمّ خطرناکی به او بدهد و مادرشوهرش بمیرد، همه به او شک خواهند کرد، پس معجونی به دختر داد و گفت که هر روز مقداری از آن را در غذای مادرشوهر بریزد تا سم معجون کم کم در او اثر کند و او را بکشد و توصیه کرد در این مدت با مادرشوهر مدارا کند تا کسی به او شک نبرد.دختر معجون را گرفت و خوشحال به خانه برگشت و هر روز مقداری از آن را در غذای مادرشوهر می‌ریخت و با مهربانی به اومی‌داد. هفته ها گذشت و با مهر و محبت عروس، اخلاق مادرشوهر هم بهتر و بهتر شد تا آن جا که یک روز دختر نزد داروساز رفت و به او گفت: دیگر از مادرشوهرم متنفر نیستم. حالا او را مانند مادرم دوست دارم و دیگر دلم نمی‌خواهد که بمیرد، خواهش می‌کنم داروی دیگری به من بدهید تا سم را از بدنش خارج کند. داروساز لبخندی زد و گفت: دخترم، نگران نباش. آن معجونی که به تو دادم سم نبود بلکه سم در ذهن خود تو بود که حالا با عشق به مادرشوهرت از بین رفته است.[3]


بسیاری از خانم ها از مادر شوهرشون بدشون میاد و خودشون هم مادرشوهر خواهد شدو افرادی هم از شون بدشون خواهد آمد
ولی مراقب قانون طبیعت باشیم که
ا

إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا
تو نیکی می کن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز
آن چه عوض داره گله نداره
این جهان کوه است و فعل ما ندا
سوی ما آید نداها را صدا

........................
[1] . فصلت، 34.
[2] . من لایحضره الفقیه: ج4، ص 381، ح 5831

3.ماهنامه ­خانه­ خوبان ویژه خانواده ­ها، محمدحسین قدیری، اردیبهشت و خرداد 1392، ش52و53، ص8.

موضوع قفل شده است