جمع بندی ستونهای نامرئی آسمانها

تب‌های اولیه

92 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

سلام . توضيحات خوب و روان و قابل تاملي بود . من خيلي استفاده كردم البته بعضي قسمتها رو كه تخصصي بود كاملا متوجه نشدم اما تقريبا فهميدم . خوب بود .ممنون

استوار;422755 نوشت:
فکر کنم با همان مدل سازی هندسی که توسط ایشان بیان شده، بتوان مهر تأئید دیگری بر فضا-زمان اینشتین زد و با استفاده از نسبیت عام و نیز گرانش کوانتومی راجع به ماهیت ستونهای نامرئی آسمانها بحث را ادامه داد.

نمي دونم ميشه اين نظر رو نسبت به اين روايت پذيرفت يا نه . بايد كارشناس نظر بدن . ولي بهر حال من از توضيحاتتون استفاده كردم .

[="Tahoma"]

بی نظیر;422170 نوشت:
از این جهت گفتم پل که این نیروی جاذبه از دوطرف اعمال می شد

در ضمن نیروی نگهدارندگی سیارات در مدارشان تنها جاذبه زمین نیست بلکه
نیروی گریز از مرکز هم می باشد

و اخر اینکه نیروی جاذبه زمین فقط در نگهدارندگی ماه موثر است
و نه بر سیارات یا ستارگان دیگر
و نگهدارندگی سیارات دیگر بر اثر جاذبه خورشید است


سلام
بالاخره منشا جاذبه جرم است و اگر جاذبه نبود همه چیز به فضا پرت میشد و نیروی گریز از مرکز سودی نداشت
والله الموفق

[="Tahoma"]

استوار;422501 نوشت:
در اين تصوير جديد شگفت‌آور، گرانش ديگر نيروی مستقلی نيست كه جهان را پر كرده باشد،‌ بكله اثر ظاهری انحنای ساختار فضا-زمان است.

سلام
انحنای ساختار فضا و زمان یعنی چه ؟ لطفا بیشتر توضیح دهید

سلام و عرض ادب.

حامد;422988 نوشت:

سلام
انحنای ساختار فضا و زمان یعنی چه ؟ لطفا بیشتر توضیح دهید

خمیده شدن مکان (طول و عرض و ارتفاع) که مشخص و واضحه. خمیدگی زمان هم به معنای کُند شدن گذر زمان است.

نقل قول:

بر طبق نظريه نسبيت عام اينشتين ، حركت اجسام در ساختار تار و پودي فضا-زمان صورت مي گيرد. يعني جسم در حال حركت تابع شكل فضا-زماني است كه در آن واقع شده است. بر اساس اين نظريه، گرانش باعث تغيير شكل ساختار فضا-زمان می شود و در نتيجه حركت جسم نيز بر اثر میدان گرانشی تغيير مي كند. مي توان گفت كه به زبان اینشتین گرانش در اصل حركت اجسام در مسير خمیدگی ساختار فضا-زمان در اطراف جسم پرجرم است. یعنی وقتی زمین در مداری به دور خورشید در گردش است از دید نسبیتی به دلیل انحنای فضا-زمان اطراف خورشید در این مسیر هدایت می شود.
نظریه اینشتین، پیش‌گویی می‌کند که چیزهای دیگری بجز ماه و سیارات نیز، تحت تأثیر خمیدگی فضا ـ زمان قرار می‌گیرند. مثلاً فوتونها (ذرات نور)، باید در فضای خمیده حرکت کنند. اگر باریکه نوری که از ستاره‌ای دور سیر می‌کند، مسیر آن از نزدیکی خورشید بگذرد، خمیدگی فضا ـ زمان در نزدیکی خورشید موجب می‌شود که این مسیر اندکی به طرف خورشید خمیده شود.

اینشتین توضیح جالبی برای گرانش آورده. او آمده فضا و زمان را به صورت خطوط عمود بر هم در نظر گرفته و اسم شان را گذاشته “خطوط فضا- زمان” و اجسام هر یک به اعتبار جرم شان انحنایی در فضا- زمان ایجاد می کنند.برای تصور این توضیحات می توانید چهار گوشه ی یک تکه پارچه را به عنوان فضا- زمان بگیرید. بعد یک جسم با جرم قابل ملاحظه ای روی پارچه قرار دهید، خمیدگی قسمتی از پارچه که جسم روی آن قرار گرفته، همان خمیدگی فضا- زمان است. و این کاملا واضح است که وقتی یک جسم کوچک تری روی پارچه قرار دهیم، به سمت جسم قبلی که سنگین تر است می رود. این در واقع دلیل کشش یک جسم به سمت جسم سنگین تر است، مثلا کشش زمین به سمت خورشید.

تا اینجا از خمیده شدن مکان صحبت کردیم. و اما زمان چگونه خمیده می شود؟ زمان تحت تاثیر گرانش خمیده می شود و این خمیدگی سرعت گذر زمان را کم می کند. کم شدن سرعت زمان به معنی کند شدن حرکت عقربه های ساعت مچی شماست. و این مساوی است با دیرتر پیر شدن شما!


حامد;422987 نوشت:
سلام
بالاخره منشا جاذبه جرم است و اگر جاذبه نبود همه چیز به فضا پرت میشد و نیروی گریز از مرکز سودی نداشت
والله الموفق

سلام و عرض ادب

مطلبی که فرمودید برای اجسام روی زمین درست است
ولی وقتی صحبت از نگهداری اجرام اسمانی است که بر زمین نیفتد
این دو نیرو یعنی جاذبه و گریز از مرکز با هم عمل می کنند
اگر نیروی گریز از مرکز نباشه نیرور جاذبه زمین باعث سقوط ماه بر روی زمین می شه

موفق باشید

استوار;422742 نوشت:
با پذیرش نظریه وجود گراویتون، میدان گرانشی یک جریان است. این جریان دائمی بین تمامی ذرات و اجسام وجود دارد.

سلام
و تشکر از گذاشتن مطالب مفید و جالب
اما یک سوالی برایم ایجاد شد ممنون می شم توضیح بدهید

برطبق نظریه نسبیت گرانش همان انحنای فضا زمان است
از طرفی می دانیم تمامی ذرات و اجسام بدلیل جرمشون دارای یک میدان
گرانشی هستند

خوب پس زمین مثلا به دلیل جرمش باید داری میدان گرانشی باشد
نه بدلیل انحنای فضا زمان
همانطور که مثلا دو گوی کوچک در روی زمین دارای میدان گرانشی هستند
و بر هم اثر می گذارند

این را چطوری توجیه می کنید

با تشکر

سلام و عرض ادب.

بی نظیر;423020 نوشت:
خوب پس زمین مثلا به دلیل جرمش باید داری میدان گرانشی باشد
نه بدلیل انحنای فضا زمان
همانطور که مثلا دو گوی کوچک در روی زمین دارای میدان گرانشی هستند
و بر هم اثر می گذارند

این را چطوری توجیه می کنید

با سپاس از شما خواهر بزرگوار.

در نظریه نسبیت عام، جرم اجسام باعث ایجاد انحناء فضا-زمان در اطراف اونها میشه. مانند توپی که وسط یک تور یا پارچه قرار میگیره و جرمش باعث انحناء تور یا پارچه میشه.

یعنی خمیدگی فضا-زمان اطراف یک جسم، همان میدان گرانشی اطراف جسمه که منشاء آن، جرم جسم هست.

جرم زمین باعث انحناء فضا-زمان اطراف زمین میشه.
از طرفی، جرم خورشید نیز باعث انحناء فضا-زمان در اطراف خورشید میشه.
چون جرم خورشید خیلی بیشتره، پس حوزه این خمیدگی نیز میدان وسیعتری خواهد بود.
سیاره‌ زمین در این میدان واقع شده.
پس این انحناء و خمیدگی میدان اطراف خورشید، باعث میشه زمین به سمت خورشید رانده(هدایت) یا جذب بشه. (به عبارت خودمونی قِل بخوره به سمت خورشید :ok:)
از طرفی خود زمین هم در اطراف خودش خمیدگی داره.
مثل این که در یک گودال فرو رفته باشه و نتونه از این گودی بیرون بیاد و بره بچسبه به خورشید.
الان باید بتونید تصور کنید که در اطراف خورشید یک شیبی بوجود اومده که میخواد زمین رو به طرف خورشید برونه.
و چون خود زمین داخل یک گودی فرو رفته نمیتونه حرکت کنه و بره به سمت خورشید.
قبلا بیان شد که میدان گرانشی به دلیل وجود گراویتونها تولید انرژی میکنه.
این انرژی علاوه بر تابش الکترو مغناطیسی، مقداریش هم انرژی جنبشی هست.
این انرژی جنبشی هم خودش باعث بوجود اومدن دو نوع اندازه حرکت میشه، دورانی و خطی.
پس زمین به عنوان یک سیاره که در میدان گرانش خورشید محبوس شده، شروع میکنه بدور خودش چرخیدن.
از طرفی اندازه حرکت خطی هم پیدا میکنه و شروع میکنه به حرکت انتقالی.
منتها چون روی شیب انحناء فضای اطراف خورشید هست، حرکت انتقالیش یک مسیر بسته بیضی وار خواهد بود.

موفق باشید

استوار;423043 نوشت:
با سپاس از شما خواهر بزرگوار.

در نظریه نسبیت عام، جرم اجسام باعث ایجاد انحناء فضا-زمان در اطراف اونها میشه. مانند توپی که وسط یک تور یا پارچه قرار میگیره و جرمش باعث انحناء تور یا پارچه میشه.

یعنی خمیدگی فضا-زمان اطراف یک جسم، همان میدان گرانشی اطراف جسمه که منشاء آن، جرم جسم هست.

جرم زمین باعث انحناء فضا-زمان اطراف زمین میشه.
از طرفی، جرم خورشید نیز باعث انحناء فضا-زمان در اطراف خورشید میشه.
چون جرم خورشید خیلی بیشتره، پس حوزه این خمیدگی نیز میدان وسیعتری خواهد بود.
سیاره‌ زمین در این میدان واقع شده.
پس این انحناء و خمیدگی میدان اطراف خورشید، باعث میشه زمین به سمت خورشید رانده(هدایت) یا جذب بشه. (به عبارت خودمونی قِل بخوره به سمت خورشید )
از طرفی خود زمین هم در اطراف خودش خمیدگی داره.
مثل این که در یک گودال فرو رفته باشه و نتونه از این گودی بیرون بیاد و بره بچسبه به خورشید.
الان باید بتونید تصور کنید که در اطراف خورشید یک شیبی بوجود اومده که میخواد زمین رو به طرف خورشید برونه.
و چون خود زمین داخل یک گودی فرو رفته نمیتونه حرکت کنه و بره به سمت خورشید.
قبلا بیان شد که میدان گرانشی به دلیل وجود گراویتونها تولید انرژی میکنه.
این انرژی علاوه بر تابش الکترو مغناطیسی، مقداریش هم انرژی جنبشی هست.
این انرژی جنبشی هم خودش باعث بوجود اومدن دو نوع اندازه حرکت میشه، دورانی و خطی.
پس زمین به عنوان یک سیاره که در میدان گرانش خورشید محبوس شده، شروع میکنه بدور خودش جرخیدن.
از طرفی اندازه حرکت خطی هم پیدا میکنه و شروع میکنه به حرکت انتقالی.
منتها چون روی شیب انحناء فضای اطراف خورشید هست، حرکت انتقالیش یک مسیر بسته بیضی وار خواهد بود.

موفق باشید

سلام و تشکر

بزرگوار منظورم و نفهمیدین

ببینید ما اگر مثلا یک سنگ یا گوی پنج کیلویی روی زمین داشته باشیم
می گیم این گوی بدلیل جرمش داری میدان جاذبه است یا گرانشی

خوب این گوی این میدان و فقط از جرمش کسب کرده نه خمیده کردن فضا

منظورم اینه که خود جرم بدون خمیده کردن فضا ایا دارای میدان جاذبه نیست ؟
مثل همین گوی

با تشکر

سلام و عرض ادب.

بی نظیر;423047 نوشت:
خوب این گوی این میدان و فقط از جرمش کسب کرده نه خمیده کردن فضا

منظورم اینه که خود جرم بدون خمیده کردن فضا ایا دارای میدان جاذبه نیست ؟
مثل همین گوی

در فیزیک نیوتونی، منشاء تولید نیروی گرانشِ یک جرم مشخص نبود.
فقط مشخص بود که اجرام، نیروی گرانش دارند. و قانون جاذبه عمومی نیوتون نیز رابطه این نیرو با جرم اجسام و فاصله آنها را بیان میکرد.

اینشتین توانست مشخص کند که چرا یک جرم میتواند میدان گرانشی در اطراف خود بوجود آورد.
بدین صورت که هر جرمی باعث خمیده شدن فضای اطرافش میشود.
مرز میدان گرانشی اطراف جسم، توسط همین خمیدگی تعیین میگردد.
یعنی اگر جسم سبکتر دومی توی این خمیدگی واقع شد، جذب جسم سنگین اول میشه و اگر بیرون خمیدگی بود جذب نمیشه.
ماهیت میدان گرانشی، هندسی بوده و این هندسه همان خمیدگی فضا-زمان است.

استوار;423073 نوشت:
در فیزیک نیوتونی، منشاء تولید نیروی گرانشِ یک جرم مشخص نبود.
فقط مشخص بود که اجرام، نیروی گرانش دارند. و قانون جاذبه عمومی نیوتون نیز رابطه این نیرو با جرم اجسام و فاصله آنها را بیان میکرد.

اینشتین توانست مشخص کند که چرا یک جرم میتواند میدان گرانشی در اطراف خود بوجود آورد.
بدین صورت که هر جرمی باعث خمیده شدن فضای اطرافش میشود.
مرز میدان گرانشی اطراف جسم، توسط همین خمیدگی تعیین میگردد.
یعنی اگر جسم سبکتر دومی توی این خمیدگی واقع شد، جذب جسم سنگین اول میشه و اگر بیرون خمیدگی بود جذب نمیشه.
ماهیت میدان گرانشی، هندسی بوده و این هندسه همان خمیدگی فضا-زمان است.

سلام و عرض ادب

منظورتون این هست که ذرات بنیادی درون مواد ایجاد هیچ می دانی در اطراف جسم نمی کنه ؟
میدانی که منشا ان خمیدگی نباشه بلکه ذرات بنیادی باشه ؟

با تشکر

[="Tahoma"]

بی نظیر;423017 نوشت:
سلام و عرض ادب

مطلبی که فرمودید برای اجسام روی زمین درست است
ولی وقتی صحبت از نگهداری اجرام اسمانی است که بر زمین نیفتد
این دو نیرو یعنی جاذبه و گریز از مرکز با هم عمل می کنند
اگر نیروی گریز از مرکز نباشه نیرور جاذبه زمین باعث سقوط ماه بر روی زمین می شه

موفق باشید


سلام
نیروی گریز از مرکز ناشی از حرکت جسم دارای جرم هست پس باز هم جرم بنیان قضیه است

استوار;423008 نوشت:
خمیده شدن مکان (طول و عرض و ارتفاع) که مشخص و واضحه. خمیدگی زمان هم به معنای کُند شدن گذر زمان است.

کند شدن گذشت زمان تا اندازه ای قابل فهم است ولی خمیدگی طول و عرض و ارتفاع در فضا چه معنایی داره
مگر اینکه برای فضا یک حجم قائل بشیم که بخاطر گرانش خمیده میشه
خوب چه چیزی تشکیل دهنده این حجمه ؟ ذرات ؟
واله الموفق

حامد;423114 نوشت:
سلام
نیروی گریز از مرکز ناشی از حرکت جسم دارای جرم هست پس باز هم جرم بنیان قضیه است

نیروی گریز از مرکز فکر می کنم به جرم جسم کاری نداره بلکه بواسطه قانون اول نیوتن هست که می گه
هرجسمی تمایل داره در خط مستقیم به حرکتش ادامه بده

حامد;423114 نوشت:
کند شدن گذشت زمان تا اندازه ای قابل فهم است ولی خمیدگی طول و عرض و ارتفاع در فضا چه معنایی داره

این خمیدگی بخاطر گرانش اجسام اتفاق می افته مثلا نور که به خط مستقیم باید سیر کنه
در مقابل گرانش خورشید به سمت خورشید خمیده میشه

حالا اگه سرعت نور تغییر کنه ما طول و عرض اجسام رو به اندازه فعلی انها نخواهیم دید یا بصورت منحنی
خواهیم دید

حالا جواب کامل ترو خود جناب استوار خواهند گفت

با تشکر

[="Tahoma"]

بی نظیر;423130 نوشت:
نیروی گریز از مرکز به جرم جسم کاری نداره بلکه بواسطه قانون اول نیوتن هست که می گه
هرجسمی تمایل داره در خط مستقیم به حرکتش ادامه بده

سلام
جسم یعنی شی جرم دار
والله الموفق

حامد;423179 نوشت:
سلام
جسم یعنی شی جرم دار
والله الموفق

منظور شمارو می فهمم ولی ایجاد این نیرو به جرم جسم کاری نداره
مثلا اگه یک توپ ده گرمی حول یک نقطه بچرخه یا یک توپ صد گرمی
نیروی گریز از مرکز ایجاد می شود و به جرم انها بستگی نداره

[="Tahoma"]

بی نظیر;423182 نوشت:
منظور شمارو می فهمم ولی ایجاد این نیرو به جرم جسم کاری نداره
مثلا اگه یک توپ ده گرمی حول یک نقطه بچرخه یا یک توپ صد گرمی
نیروی گریز از مرکز ایجاد می شود و به جرم انها بستگی نداره

سلام
حرکت مال شی جرم دار است
اگر جرم نباشد یعنی اینجا چیزی که نیروی گریز از مرکز داشته باشد وجود نخواهد داشت
والله الموفق

با سلام
جناب استوار از شما بابت توضيحات مبسوط و اطلاعات بسيار جالبي كه در اختيار ما قرار داديد تشكر مي كنم

استوار;422755 نوشت:
خب امام رضا(ع) هم برای بیان وضعیت آسمان باید مدل هندسی نمایش میداد که اینکار را با مشبک نمودن انگشتانش به انجام رسانید.

حتی اگر این وجه اشتراک مدل سازی هندسی فضا بین امام (ع) و آلبرت اینشتین تصادفی باشد() ولی در آن حد مهم و شایان توجه است که آدمی را وادار به تأمل و تفکر کند.

و هر آن چیزی که ما را وادار به تأمل و تفکر نماید، برایمان غنیمت است و کافی.

البته همانطور که سرکار بی نظیر فرمودند، امام (ع) در مورد ماهیت ستونها چیزی بیان ننموده‌اند.

اما فکر کنم با همان مدل سازی هندسی که توسط ایشان بیان شده، بتوان مهر تأئید دیگری بر فضا-زمان اینشتین زد و با استفاده از نسبیت عام و نیز گرانش کوانتومی راجع به ماهیت ستونهای نامرئی آسمانها بحث را ادامه داد.


حوزه كاري ما در اين انجمن ، حوزه قران و علوم ديني است و بنده نيز به عنوان خدمتگزار قران و اهل بيت عليهم السلام ، در اين حوزه اندك بضاعتي دارم البته خوشحال مي شوم از محضر كاربران فاضلي چون شما استفاده كنم - كما اينكه چنين بوده و بنده از توضيحات شما استفاده كردم - اما اينكه آيا توضيح امام عليه السلام را مي توان منطبق بر تئوري فضا - زمان اينشتين نمود ، نه قابل تاييد است و نه تكذيب . لذا باز هم ماهيت ستونهاي نامرئي ، مبهم خواهد بود و باز ما را به اتخاذ نظر دكتر رضايي اصفهاني سوق خواهد داد .
اما يك سوال در اين رابطه:ايا در نظريه فضا- زمان ، تورفرضي كه فضا را پر كرده است بر ستون هايي استوار است ؟

سلام و عرض ادب.

بی نظیر;423091 نوشت:
منظورتون این هست که ذرات بنیادی درون مواد ایجاد هیچ میدانی در اطراف جسم نمی کنه ؟
میدانی که منشا ان خمیدگی نباشه بلکه ذرات بنیادی باشه ؟

با تشکر از شما سرکار بی نظیر.

ابتدا یک تاریخچه کوچک خدمتتان عرض کنم:
میدانیم ذرات بنیادی بواسطه پویا بودنشان، خاصیت موجی-ذره‌ای دارند. یعنی هم جرم و هم فرکانس دارند.
زمانی که فیزیکدانان با پدیده تابش جسم سیاه روبرو شدند، مشاهده نمودند که الکترومغناطیس کلاسیک قادر به توضیح خصوصیات آن نمیباشد.
چرا که الکترومغناطیس کلاسیک، نور و به طور کلی تابش الکترومعناطیس را فقط موج میدانست و نه موج-ذره.
ماکس پلانک نظر خود را متوجه این موضوع کرد و به نتایج جالبی رسید.
نتایج جالب تلاشهای پلانک، یکی کشف ثابت جهانی دیگری به نام ثابت پلانک(h=6.626068 x 10 -34 j.s ) و دیگری کشف کوانتومی بودن انرژی الکترومغناطیس بود.
پلانک توانست رابطه زیر را بین فرکانس ذره بنیادی (v) ، ثابت پلانک (h) و انرژی ذره (E) بدست آورد:

E=n.h.v که در آن n یک عدد صحیح مانند 1و2و3 و ... میباشد و نشان دهنده گسسته بودن (کوانتومی بودن) انرژی تابشی ذره میباشد.
یعنی انرژی الکترومغناطیسی پیوسته نبوده و یک واحد کوانتومی آن، فوتون نام دارد.
همزمان با پلانک، اینیشتین نیز رابطه مشهور هم ارزی انرژی و جرم را ارائه داد: E=m.c2 که البته در این رابطه E، همان انرژی ذره یعنی انرژی الکترومغناطیس است.

با تلفیق دو رابطه پلانک و اینشتین به این رابطه میرسیم: m.c2=nhv به عبارت دیگر این رابطه بیانگر رابطه جرم و فرکانس میباشد.
یعنی هر جرمی، فرکانس الکترومغناطیسی متناسب با خودش را داراست.

پس جواب پرسش شما این است که: جرم و فرکانس ذره، باعث بوجود آمدن میدان الکترومغناطیس در اطراف ذره میشود.

و اتفاقاً تلاش اینشتین بر همین پایه استوار بود که بتواند ارتباطی بین میدان الکترومغناطیسی و میدان گرانشی ایجاد کند.

و با این توضیح که خمیدگی فضا-زمان نیاز به صرف انرژی دارد، نتیجه مشخص میشود:

انرژی تابشیِ (الکترومغناطیسی) جسم، باعث خمیده شدن فضا-زمانِ اطراف جسم می‌گردد. و این خمیدگی باعث بوجود آمدن میدان گرانشی اطراف آن جسم میشود.

میدان الکترومغناطیس ---> خمیدگی فضا-زمان ---> میدان گرانشی.

و این همان رابطهء دو میدان تابشی و گرانشی میباشد.

پس با توجه به پرسش شما، جرم و فرکانس یک موج-ذره، منشاء مستقیم ایجاد میدان تابشی، و منشاء غیر مستقیمی برای ایجاد میدان گرانشی می‌باشند.

​موفق باشید.

سلام و عرض ادب.

حامد;423114 نوشت:
کند شدن گذشت زمان تا اندازه ای قابل فهم است ولی خمیدگی طول و عرض و ارتفاع در فضا چه معنایی داره
مگر اینکه برای فضا یک حجم قائل بشیم که بخاطر گرانش خمیده میشه
خوب چه چیزی تشکیل دهنده این حجمه ؟ ذرات ؟

درود بر شما :Gol: این تقریباً همان پرسشی هست که منجر به ارائه نظریه وجود ذراتی به نام گراویتون شد!

در مطالب پیوسته قبلی، بیان شد که فوتون در هنگام سقوط در میدان گرانشی، جابجائی آبی و در هنگام فرار از میدان گرانشی، جابجائی قرمز دارد.
یعنی در حالت اول، فرکانس و انرژی آن افرایش و در حالت دوم، فرکانس و انرژی آن کاهش می‌یابد.
این موضوع بیانگر آن است که فوتون باید از ذراتی تشکیل شده باشد. به این معنا که افزایش ذرات درون ساختمان فوتون باعث میشود انرژی و فرکانس آن زیاد شود. (رابطه پلانک- اینشتین که در پست قبلی به آن اشاره شد)
و به طریق مشابه، وقتی تعدادی از ذرات تشکیل دهنده فوتون کاهش می‌یابد و از ساختمان آن خارج می‌شوند، انرژی و فرکانس آن کاهش می‌یابد.
همچنین با توجه به رابطه تنگاتنگ میدان تابشی و میدان گرانشی (که در پست قبلی به آن اشاره شد) دانشمندان پی به خواص کوانتومی میدان گرانشی بردند. (اینکه پیوسته نیست و خاصیت گسسته دارد)
بنابراین باید برای آن یک واحد کوانتومی وجود داشته باشد. همانگونه که میدان تابشی، واحد کوانتومی به نام فوتون دارد.
و جالب است که اینشتین هنگامی که تعبیر هندسی فضا-زمان را بیان نمود و در آن موقع هنوز میدان گرانشی با مکانیک کوانتومی تلفیق نشده بود، یک پیشگوئی زیرکانه نمود و این گسستگی فضا-زمان را با تعبیر تار و پود بیان کرد.
پس فضا، انباشته از ذراتی به ناو گراویتون است، که در واقع واحد کوانتومی میدان گرانشی میباشند.

چرا گراویتون، همانند فوتون مشاهده نشد؟
یک پاسخ برای این سؤال، این است که انرژی گرانشی در مقایسه با انرژی تابشی بسیار ضعیفتر است.
به همین دلیل است که نمیتوان آنها را به روشهای تجربی مشاهده نمود.
همانگونه که سالها دانشمندان میدانستند که اتم وجود دارد، اما قادر به مشاهده آن نبودند.
در صورتیکه برای مشاهده فوتون میتوان از آزمایشی مانند آزمایش یانگ و یا اثر کامپتون استفاده نمود.
به هر حال، شواهد همه دال بر وجود این ذره است. و این ذره مطابق محاسبات انجام شده جرمی در حدود 80-10 کیلوگرم دارد (در مقایسه با الکترون، جرم الکترون حدود 30-10 کیلوگرم میباشد)

به عبارتی ساده‌تر گراویتونهای موجود در فضا، در میدان گرانشی یک جرم، چگالتر میشوند.
این موضوع را میتوانید با رجوع به شکل‌های قبلیِ تار وپودیِ فضا-زمان و کوچکتر شدن سطوحِ تار و پودی در اطراف جرم، بهتر مشاهده کنید.

شما خودت استوار هستی! خدا هم استوارترین استواران هست!
پس ستون نادیده آسمان اون ستونی‌های شگفت‌انگیز خوشنشان، خدای استوار هستند که اونها رو نگه داشته! به صلابت آهن!

[="Tahoma"]

استوار;423379 نوشت:
درود بر شما این تقریباً همان پرسشی هست که منجر به ارائه نظریه وجود ذراتی به نام گراویتون شد!

در مطالب پیوسته قبلی، بیان شد که فوتون در هنگام سقوط در میدان گرانشی، جابجائی آبی و در هنگام فرار از میدان گرانشی، جابجائی قرمز دارد.
یعنی در حالت اول، فرکانس و انرژی آن افرایش و در حالت دوم، فرکانس و انرژی آن کاهش می‌یابد.
این موضوع بیانگر آن است که فوتون باید از ذراتی تشکیل شده باشد. به این معنا که افزایش ذرات درون ساختمان فوتون باعث میشود انرژی و فرکانس آن زیاد شود. (رابطه پلانک- اینشتین که در پست قبلی به آن اشاره شد)
و به طریق مشابه، وقتی تعدادی از ذرات تشکیل دهنده فوتون کاهش می‌یابد و از ساختمان آن خارج می‌شوند، انرژی و فرکانس آن کاهش می‌یابد.
همچنین با توجه به رابطه تنگاتنگ میدان تابشی و میدان گرانشی (که در پست قبلی به آن اشاره شد) دانشمندان پی به خواص کوانتومی میدان گرانشی بردند. (اینکه پیوسته نیست و خاصیت گسسته دارد)
بنابراین باید برای آن یک واحد کوانتومی وجود داشته باشد. همانگونه که میدان تابشی، واحد کوانتومی به نام فوتون دارد.
و جالب است که اینشتین هنگامی که تعبیر هندسی فضا-زمان را بیان نمود و در آن موقع هنوز میدان گرانشی با مکانیک کوانتومی تلفیق نشده بود، یک پیشگوئی زیرکانه نمود و این گسستگی فضا-زمان را با تعبیر تار و پود بیان کرد.
پس فضا، انباشته از ذراتی به ناو گراویتون است، که در واقع واحد کوانتومی میدان گرانشی میباشند.

چرا گراویتون، همانند فوتون مشاهده نشد؟
یک پاسخ برای این سؤال، این است که انرژی گرانشی در مقایسه با انرژی تابشی بسیار ضعیفتر است.
به همین دلیل است که نمیتوان آنها را به روشهای تجربی مشاهده نمود.
همانگونه که سالها دانشمندان میدانستند که اتم وجود دارد، اما قادر به مشاهده آن نبودند.
در صورتیکه برای مشاهده فوتون میتوان از آزمایشی مانند آزمایش یانگ و یا اثر کامپتون استفاده نمود.
به هر حال، شواهد همه دال بر وجود این ذره است. و این ذره مطابق محاسبات انجام شده جرمی در حدود 80-10 کیلوگرم دارد (در مقایسه با الکترون، جرم الکترون حدود 30-10 کیلوگرم میباشد)

به عبارتی ساده‌تر گراویتونهای موجود در فضا، در میدان گرانشی یک جرم، چگالتر میشوند.
این موضوع را میتوانید با رجوع به شکل‌های قبلیِ تار وپودیِ فضا-زمان و کوچکتر شدن سطوحِ تار و پودی در اطراف جرم، بهتر مشاهده کنید.


سلام
با تشکر از پاسخ شما
پس فضایی که ما آنرا خالی می بینیم در حقیقت یک ساختار متشکل از گراویتون است که میتواند بصورت شبکه ای باشد و این شبکه جهانی در اطراف اجرام آسمانی دچار خمیدگی میشود و این پایه گرانش یا همان جاذبه است
پس ظاهرا پایه بودن جرم در تحقق جاذبه با هر تفسیری که میتوان از آن کرد قابل انکار نیست
والله الموفق

حامد;423532 نوشت:

سلام
با تشکر از پاسخ شما
پس فضایی که ما آنرا خالی می بینیم در حقیقت یک ساختار متشکل از گراویتون است که میتواند بصورت شبکه ای باشد و این شبکه جهانی در اطراف اجرام آسمانی دچار خمیدگی میشود و این پایه گرانش یا همان جاذبه است
پس ظاهرا پایه بودن جرم در تحقق جاذبه با هر تفسیری که میتوان از آن کرد قابل انکار نیست
والله الموفق

بله برادر بزگوار.
مد نظر حقیر نیز از ایجاد تاپیک همین موضوع بود.

اول اینکه فضا یک ساختار هندسی و تار و پودی و یا بنا بر فرمایش امام(ع) ساختاری مشبک دارد.

دوم اینکه فضا که آنرا خلأ و تهی از ماده میدانیم، از ذراتی به نام گراویتون با جرمی بسیار نزدیک به صفر انباشته شده.

سوم اینکه گراویتونها ذراتی هستند که نیروی گرانش را انتقال میدهند. همانطور که بقیه نیروهای هستی برای انتقالشان به ذره نیاز دارند. (و این چیزی بود که مرموز بودن نیروی گرانش را از بین برد)

چهارم اینکه فضا- زمان در اطراف اجرام آسمانی خمیده میشود و انحنا دارد.

پنجم اینکه تجمع گراویتون‌ها در میدان گرانشیِ اجرام آسمانی، افزایش می‌یابد. (که در واقع تعبیری دیگر از انحناء فضا-زمان است.)


[/HR]
البته در مورد جمله قرمز رنگ شما اگر بخواهیم از دید کوانتومی به قضیه نگاه کنیم، بهتر است اینگونه بگوئیم:

ذرات بنیادین با رفتار توأمان موجی-ذره‌ای شان، و چهار خاصیت جرم، بار الکتریکی، اسپین (چیزی شبیه اندازه حرکت زاویه‌ای) و فرکانس ارتعاش، باعث ایجاد انواع میدانها و تبلور انرژی و نیرو در عالم هستی میشوند.

[="Tahoma"]

استوار;423546 نوشت:
بله برادر بزگوار.
مد نظر حقیر نیز از ایجاد تاپیک همین موضوع بود.

اول اینکه فضا یک ساختار هندسی و تار و پودی و یا بنا بر فرمایش امام(ع) ساختاری مشبک دارد.

دوم اینکه فضا که آنرا خلأ و تهی از ماده میدانیم، از ذراتی به نام گراویتون با جرمی بسیار نزدیک به صفر انباشته شده.

سوم اینکه گراویتونها ذراتی هستند که نیروی گرانش را انتقال میدهند. همانطور که بقیه نیروهای هستی برای انتقالشان به ذره نیاز دارند. (و این چیزی بود که مرموز بودن نیروی گرانش را از بین برد)

چهارم اینکه فضا- زمان در اطراف اجرام آسمانی خمیده میشود و انحنا دارد.

پنجم اینکه تجمع گراویتون‌ها در میدان گرانشیِ اجرام آسمانی، افزایش می‌یابد. (که در واقع تعبیری دیگر از انحناء فضا-زمان است.)


سلام
آیا ذرات تاری شکل در نظریه تارها بنیادی تر از گراویتون نیستند ؟
جالب اینکه برخی تجربه کنندگان مرگ تقریبی قبل عبور از آن تونل کذایی رشته های بسیار ریزی را به بدن خود متصل می دیده اند
اگر بتوان تطبیق این دو موضوع بر یکدیگر راپذیرفت معنایش چیزی نیست جز اینکه ادراک انسان از سطحی خاص به سطح دیگر منتقل شده است یعنی از سطح مشاهده خود در بافت اعضایی به سطح مشاهده بافت تاری منتقل شده است البته این را هم باید پذیرفت که تارها در بعدی دیگر هستند که با وجود مرگ بدن در سطح بافتی ، آنها خود را در کالبد متصل به تارها مشاهده کرده اند
والله الموفق

سلام و عرض ادب.

هدی;423226 نوشت:
با سلام
جناب استوار از شما بابت توضيحات مبسوط و اطلاعات بسيار جالبي كه در اختيار ما قرار داديد تشكر مي كنم

حوزه كاري ما در اين انجمن ، حوزه قران و علوم ديني است و بنده نيز به عنوان خدمتگزار قران و اهل بيت عليهم السلام ، در اين حوزه اندك بضاعتي دارم البته خوشحال مي شوم از محضر كاربران فاضلي چون شما استفاده كنم - كما اينكه چنين بوده و بنده از توضيحات شما استفاده كردم - اما اينكه آيا توضيح امام عليه السلام را مي توان منطبق بر تئوري فضا - زمان اينشتين نمود ، نه قابل تاييد است و نه تكذيب . لذا باز هم ماهيت ستونهاي نامرئي ، مبهم خواهد بود و باز ما را به اتخاذ نظر دكتر رضايي اصفهاني سوق خواهد داد .
اما يك سوال در اين رابطه:ايا در نظريه فضا- زمان ، تورفرضي كه فضا را پر كرده است بر ستون هايي استوار است ؟

ضمن تشکر از شما خواهر بزرگوار، بابت صرف زمان و شرکت در مباحثه به جهت تبادل اندیشه.
اولاً حقیر لایق این توصیفات نیستم. ثانیاً ما نیز از مطالب پر بار شما در تاپیکهای مختلف بهره‌ها برده‌ایم.

چیزی که مورد مقایسه قرار دادیم، مدل سازی هندسی بود که امام رضا(ع) با انگشتان دست، و اینشتین با توصیف تار و پودی انجام دادند.
وجه اشتراک، همان مدل سازی هندسی میباشد. و لا غیر.

اما در مورد نسبیت عام، تا کنون چیزی آنرا به چالش نکشیده و همانطور که قبلاً بیان شد، آخرین آزمایشات در 6 ماه قبل نیز بار دیگر صحت این نظریه را قوت بخشید.
بنابراین دور از ذهن نیست که کلام امام(ع) نیز دلیلی بر آن باشد. و همانطور که فرمودید این مورد نه قابل تأئید است و نه تکذیب.

در مورد ماهیت ستونهای نامرئی:
گرانش عاملی است که باعث میشود که یک سیاره بدون برخورد با سیارات دیگر و نیز ستاره‌ای که بدور آن میچرخد، در مدار خود باقی بماند.

تعبیر هندسی این ستونها:
این عاملِ خمیدگی فضا-زمان اطراف اجرام آسمانیست که علیرغم اینکه سیارات به سمت ستاره خودشان جذب میشوند، به خاطر فرو رفتن در گودی اطراف خودشان، با آن ستاره و نیز دیگر سیارات برخورد نمیکنند. و در مدار خود باقی می‌مانند.

تعبیر مکانیکی و فیزیکی این ستونها:
ساختار تار و پودی و مشبک فضا را ذرات گراویتون انباشته نموده.
نیروی گرانش برای انتقال، از این ذرات بهره می‌برد.
به عبارتی دیگر، ستونهای نامرئی، ستونهائی از ذرات گراویتون هستند که در خط واصل دو جرم آسمانی قرار دارند و حقیقتاً نامرئی و غیر قابل مشاهده هستند.

موفق باشید.

تا اونجایی که واسه وا گفتن منظور از ستون نامرعی جاذبه ایت .

کنیز نرجس خاتون;423591 نوشت:
تا اونجایی که واسه ما توضیح دادن و گفتن منظور از ستون نامرعی جاذبه ایت .

و من ا... توفیق

سلام.

sonofgod;423527 نوشت:
پس ستون نادیده آسمان اون ستونی‌های شگفت‌انگیز خوشنشان، خدای استوار هستند که اونها رو نگه داشته! به صلابت آهن!

5 دقیقه هست دارم تلاش میکنم ببینم شما چی گفتید.:Gig:

لطفاً واضحتر و بدون غلط املائی تایپ کنید شاید متوجه شویم منظورتان چیست.:Gol:

sonofgod;423527 نوشت:
شما خودت استوار هستی! خدا هم استوارترین استواران هست!
پس ستون نادیده آسمان اون ستونی‌های شگفت‌انگیز خوشنشان، خدای استوار هستند که اونها رو نگه داشته! به صلابت آهن!

با سلام
اگر پستهاي قبلي را مطالعه كرده باشيد ، يكي از نظرياتي كه ذيل آيه دو سوره مباركه رعد و ايه 10 سوره مباركه لقمان بيان كرديم ، اين بود كه برخي از مفسران من جمله آيت الله جوادي آملي ، معتقدند كه مراد از " بغير عمد ترونها" يعني بي ستون ، يعني خداوند آسمانها را بدون ستوني كه قابل رويت باشد ، خلق كرده و بالا برده و نگاه داشته است ، اين يك از نظريات بود . در مقابل ، ساير مفسران بر اساس همين دو آيه معتقدند كه آسمانها ستون دارند اما قابل رويت نيستند ،بويژه اينكه روايتي از امام رضا عليه السلام اين موضوع را تاييد مي كند . بحث ما در اين تاپيك بر محور نظر دوم است كه پرسش از ماهيت اين ستونها شد ، لذا بحث از منظر كساني است كه معتقدند آسمان داراي ستون نامرئي است .

حامد;423550 نوشت:
سلام
آیا ذرات تاری شکل در نظریه تارها بنیادی تر از گراویتون نیستند ؟
جالب اینکه برخی تجربه کنندگان مرگ تقریبی قبل عبور از آن تونل کذایی رشته های بسیار ریزی را به بدن خود متصل می دیده اند
اگر بتوان تطبیق این دو موضوع بر یکدیگر راپذیرفت معنایش چیزی نیست جز اینکه ادراک انسان از سطحی خاص به سطح دیگر منتقل شده است یعنی از سطح مشاهده خود در بافت اعضایی به سطح مشاهده بافت تاری منتقل شده است البته این را هم باید پذیرفت که تارها در بعدی دیگر هستند که با وجود مرگ بدن در سطح بافتی ، آنها خود را در کالبد متصل به تارها مشاهده کرده اند
والله الموفق
با سلام
ظاهرا چنين برداشتي صحيح نباشد زيرا :
1- گراويتونها ظاهرا به لحاظ جرمي آنقدر كوچك هستند كه قابل لمس يا درك نيستند :
استوار;423546 نوشت:
فضا که آنرا خلأ و تهی از ماده میدانیم، از ذراتی به نام گراویتون با جرمی بسیار نزدیک به صفر انباشته شده.

نقل قول:
این ذره مطابق محاسبات انجام شده جرمی در حدود 80-10 کیلوگرم دارد

بنابراين دركي از لمس يا رويت آنها نبايد وجود داشته باشد .
2- اينكه در حالت ياد شده ، سطح ادراك انسان تغيير مي كند شايد امر صحيحي باشد اما اينكه از سطح درك اعضا به درك تاري برسد امر غريب و غير قابل فهمي بنظر مي رسد زيرا درك ذرات يك جسم - حتي گراويتونها- نياز به ابزار تجربي و حس و مشاهده و درك دارد - حالا با همين ابزار هم اين گراويتونها طبق فرموده جناب استوار قابل مشاهده نيستند - اما حالتي نزديك به مرگ ، يعني تمامي ابزارهاي درك تجربي نزديك به از كار افتادن هستند نه اينكه دقيق تر شوند . بنابراين بنظر نمي رسد اين توضيح ، صحيح باشد .

سلام و عرض ادب خدمت استوار عزیز

دوست گرامی البته رشته تخصصی اینجانب بسیار دور از فیزیک و ریاضیات است
برای فهم بهتر خودم خدمت شماسؤالی مطرح میکنم صد البته شاید نابجا و بیراه باشد
میدان یا فضای آکنده از گراویتون ها همگام با جهان منتج از بیگ بنگ توسعه می یابد مثل یک تشعشع پس زمینه یا اینکه جهان حاصل از بیگ بنگ در میان گراویتون ها منتشر شده و توسعه یافته است؟

پیروز و موفق باشید

[="Tahoma"]

هدی;423774 نوشت:
با سلام
ظاهرا چنين برداشتي صحيح نباشد زيرا :
1- گراويتونها ظاهرا به لحاظ جرمي آنقدر كوچك هستند كه قابل لمس يا درك نيستند :
نوشته اصلی توسط استوار
فضا که آنرا خلأ و تهی از ماده میدانیم، از ذراتی به نام گراویتون با جرمی بسیار نزدیک به صفر انباشته شده.
این ذره مطابق محاسبات انجام شده جرمی در حدود 80-10 کیلوگرم دارد
بنابراين دركي از لمس يا رويت آنها نبايد وجود داشته باشد .
2- اينكه در حالت ياد شده ، سطح ادراك انسان تغيير مي كند شايد امر صحيحي باشد اما اينكه از سطح درك اعضا به درك تاري برسد امر غريب و غير قابل فهمي بنظر مي رسد زيرا درك ذرات يك جسم - حتي گراويتونها- نياز به ابزار تجربي و حس و مشاهده و درك دارد - حالا با همين ابزار هم اين گراويتونها طبق فرموده جناب استوار قابل مشاهده نيستند - اما حالتي نزديك به مرگ ، يعني تمامي ابزارهاي درك تجربي نزديك به از كار افتادن هستند نه اينكه دقيق تر شوند . بنابراين بنظر نمي رسد اين توضيح ، صحيح باشد .

سلام
طبق بحثی که با جناب استوار در تولد و مرگ روح داشتیم تبدیل ماده به غیر ماده (مجرد) در جهت کاهش جرم و بلکه صفر شدن آن است لذا بعید نیست در مرگ که انسان بعد مجرد خود را می یابد به سمت ادراک این سطح از وجود مادی برود
البته این حالت اغلب کوتاه مدت بوده و فرد در فاصله زمانی کمی وارد تونلی شده که اورا کلا از عالم ماده خارج کرده است
دیگر اینکه جناب استوار هم هنوز جواب ما را نداده است که آیا گراویتون بنیادی تر است یا تارها ؟
والله الموفق

استوار;423546 نوشت:
دوم اینکه فضا که آنرا خلأ و تهی از ماده میدانیم، از ذراتی به نام گراویتون با جرمی بسیار نزدیک به صفر انباشته شده.

سلام

بزرگوار شما سهمی برای ماده تاریک و انرژی تاریک قائل نشدید ؟ چرا ؟

استوار;423569 نوشت:
در مورد ماهیت ستونهای نامرئی:
گرانش عاملی است که باعث میشود که یک سیاره بدون برخورد با سیارات دیگر و نیز ستاره‌ای که بدور آن میچرخد، در مدار خود باقی بماند.

تعبیر هندسی این ستونها:
این عاملِ خمیدگی فضا-زمان اطراف اجرام آسمانیست که علیرغم اینکه سیارات به سمت ستاره خودشان جذب میشوند، به خاطر فرو رفتن در گودی اطراف خودشان، با آن ستاره و نیز دیگر سیارات برخورد نمیکنند. و در مدار خود باقی می‌مانند.

تعبیر مکانیکی و فیزیکی این ستونها:
ساختار تار و پودی و مشبک فضا را ذرات گراویتون انباشته نموده.
نیروی گرانش برای انتقال، از این ذرات بهره می‌برد.
به عبارتی دیگر، ستونهای نامرئی، ستونهائی از ذرات گراویتون هستند که در خط واصل دو جرم آسمانی قرار دارند و حقیقتاً نامرئی و غیر قابل مشاهده هستند.


تئوري خوب و قابل تاملي است .
همانطور كه دكتر رضايي هم بيان كردند با توجه به جمع بودن واژه "عمد" ممكن است نيروهاي مختلفي در اين فرايند دخيل باشند كه براي ما فعلا قابل كشف و بيان نيست - همانطور كه تا چندي پيش ، حتي بين دانشمندان نيز ، خلاء ، تهي بود نه شامل ذرات گراويتون يا مثلا تئوري مدل فضا - زمان بي مفهوم و نا شناخته بود - لذا انحصار اين ستونها بر جاذبه يا ستونهايي از ذرات گراويتون يا حتي انطباق اين ستونها بر اين دو نيرو به لحاظ ملاكهاي تفسيري ،محل تامل و سوال است هر چند به جهت محاسبات علمي ، صحيح باشند زيرا شكست يك تئوري علمي ، پس از چند سال نه تنها منجر به شكست علم نمي شود بلكه پويايي آنرا موجب مي شود اما در خصوص قران كريم ، انطباق اين نظريات با ايات شريفه و سپس تغيير يا شكست آن تئوري كه زير بناي تفسير يك ايه قرار داده شده است ، موجب ترديد و تشكيك در اصل آسماني بودن قران كريم مي شود . بنابراين حيطه انطباق نظرات علمي و تئوريها بر قران كريم عرصه ي باريكتر از مويي است كه در صورت كوچكترين اشتباه ، مي تواند جبران ناپذير باشد .
اما راه براي تحقيق ، بسته نيست و مي توان نظريات علمي جديد را نه منطبق و تحميل ، بلكه در قالب احتمالاتي از منظور آيه شريفه يا مصاديقي از آن ، در نظر گرفت .

با سلام و عرض تشكر از مشاركت كاربران گرامي در اين تاپيك
لطفا موضوع تاپيك از بحث اصلي و قرآني آن منحرف نشود و مباحث علمي صرفا ، مرتبط با موضوع قراني مورد بحث صورت گيرد .
با تشكر

سلام و عرض ادب.

حامد;423550 نوشت:
آیا ذرات تاری شکل در نظریه تارها بنیادی تر از گراویتون نیستند ؟

متحیر;423782 نوشت:
میدان یا فضای آکنده از گراویتون ها همگام با جهان منتج از بیگ بنگ توسعه می یابد مثل یک تشعشع پس زمینه یا اینکه جهان حاصل از بیگ بنگ در میان گراویتون ها منتشر شده و توسعه یافته است؟

بی نظیر;423793 نوشت:
شما سهمی برای ماده تاریک و انرژی تاریک قائل نشدید ؟ چرا ؟

با تشکر از همه عزیزانی که در بحث مشارکت دارند :Gol:

از آنجا که بنظر می‌آید جواب پرسشهای فوق مشترک باشد، پاسخگوی آنها در همین پست خواهم بود انشاالله.

جناب حامد،
دو نظریه کلی به عنوان «همه چیز» وجود دارد که تلاش آنها بیان نظریه‌ای فراگیر برای تشریح چهار نیروی اساسی در هستی شامل: نیروی ضعیف، نیروی قوی، نیروی الکترومغناطیس و نیروی گرانش باشد.
این دو نظریه، یکی نظریه ریسمان و دیگری سی.پی.اچ (آفرینش ذره هیگز) میباشد.
در نظريه ريسمانها، ريسمان به عنوان يک بسته فوق العاده كوچک انرژی تلقی میشود كه با پيوستن آنها به يكديگر و با ارتعاشات مختلف آنها، ساير ذرات نمود پيدا میكنند.
در نظريه هیگز بوزون، به دنبال ذره‌ای هستند كه موجب ايجاد يا افزايش جرم میشود.

لازم به توضیحه که وجود ذرات گراویتون، در هر دوی این نظریات وجود داره، نه اینکه نظریه‌ای باشه در مقابل آندو.

اینکه حقیر تا گراویتون بیشتر پیش نرفتم، بدلیل موضوع تاپیک و بحث پیرامون نیروی جاذبه بود.

نظریه ریسمان، شکل واحدی ندارد و تا کنون 5 نظریه مختلف را شامل میشه که تلاش برای وحدت آن هنوز کامل نشده. و نیز مشکلاتی دارد که هنوز پاسخی برای آنها بیان نشده:
از جمله، هیچکدام از معادلات پیچیده ریسمانها، نتوانسته رفتار ریسمان در فضا را توجیه کامل نماید.
از جمله، عدم توجیه وجود فوتونهای مختلف طیف تابشی.
از جمله، یکسان بودن نتایج معادلات فضای n بُعدی با فضای n+1 بُعدی!!
از جمله، نامشخص بودن عامل کشش ریسمان در فضا.

و از سوی دیگر هنگامی که در تیرماه 1391 در پی کشف ذره هیگز در شتاب دهنده سِرن در سوئیس وجود این ذره مسلم و قطعی شد، ثابت نمود که مدل استاندارد موج-ذره، اعتبار بیشتری نسبت به مدل تاری دارد.

نقل قول:
بوزون هیگز باز هم خبرساز شد، این ذره یک ذره بنیادی فرضی دارای جرم است که وجود آن در 48 سال پیش توسط پیتر هیگز 84 ساله فیزیکدان نظری بریتانیایی و فرانسوا انگلرت 80 ساله فیزیکدان نظری بلژیکی پیش بینی شده بود تا این‌که سرانجام در چهارم ژوئیه ۲۰۱۲ این ذره اسرارآمیز در شتاب دهنده ی بزرگ هادرونی CERN به اثبات رسید، اکنون باگذشت یک سال از این کشف٬ پرافتخارترین جایزه‌ی علمی امسال یعنی نوبل فیزیک سال ۲۰۱۳ به این دو فیزیکدان رسید.
این جایزه به پاس پیش بینی نظری وجود ذره ای بنیادی که درک مبدا جرم ذرات زیر اتمی را ممکن میسازد به این دو اهدا شد.برای دریافت جایزه امسال بسیاری بر این عقیده بودند که این دو دانشمند شایسته‌ترین افراد برای دریافت نوبل هستند. احتمال این که هیگز و انگلرت برنده نوبل امسال شوند سال گذشته زمانی قوت گرفت که در برخورد دهنده هادرونی بزرگ (LHC) که در سرن سوییس قرار دارد آزمایشی انجام شد که به گفته دانشمندان، دانش فیزیک نظری را تغییر داد. دانشمندان پروتونها (گروهی از ذرات تشکیل‌دهنده هسته اتم) را تا سرعت نور شتاب دادند و ذرات کوچکتری را که در این برخورد ایجاد شد بررسی کردند، به امید اینکه برخی پرسشهای اساسی را پاسخ دهند و ذره موسوم به بوزون هیگز را پیدا کنند.
یافتن ذره هیگز یک حفره را در مدل استاندارد فیزیک پر می کند، نظریه ای که تمام ذرات، نیروها و تعامل آنها را برای شکل گیری کیهان توصیف می کند. اگر این ذره یافت نمی شد به این معنا بود که نظریه مدل استاندارد فیزیک از هم می پاشید و دانشمندان باید تمام تحقیقات خود را از سر می گرفتند. بوزون هیگز آخرین قطعه از پازل مدل استاندارد فیزیک بود، مدلی که ذرات و نیروهای بنیادینی که کیهان را کنترل می کنند، توصیف کرده است. مدل استاندارد، نظریه ای که در دهه شصت و هفتاد میلادی از ترکیب نظریه نسبیت انشتین و نظریه کوانتوم حاصل شد توضیح می‌دهد که “همه چیز از گل و انسان گرفته تا سیارات و ستارگان از چند ذره بنیادی ساخته شده‌اند.”

براساس نظریه موسوم به مدل استاندارد، تمام مواد از ذراتی بنیادی ساخته شده اند: شش کوارک و شش لپتون. دانشمندان چهار نیروی بنیادی طبیعت را هم‌نیروی هسته ای ضعیف، نیروی هسته ای قوی، جاذبه یا گرانش و نیروی الکترو مغاطیسی می دانند.

براساس مدل استاندارد این چهار نیرو هر کدام یک ذره معادل دارند به نام بوزون که در واقع گروهی از بوزون‌ها این نیروها را به ماده منتقل می کنند. برای اینکه این نیروها به ماده منتقل شوند تمام ذرات بنیادی باید از میدانی بگذرند به نام میدان هیگز. اما خود این میدان هیگز هم به یک ذره حامل نیاز دارد که به بوزون هیگز معروف است. این ذره قطعه گمشده مدل استاندارد بود که سال گذشته وجودش اثبات شد

مطابق نظریه CPH ، سی.پی.اچ يک ذره بنيادی با جرم ثابت است که با مقدار سرعت ثابت حرکت میکند.
اين ذره دارای لختی دورانی است. در هر واکنش بين اين ذره با ساير ذرات يا نيروها در مقدار سرعت آن تغييری داده نمیشود.
هنگاميکه نيروی خارجی بر آن اعمال شود، قسمتي از سرعت انتقالی آن به سرعت دورانی (يا بالعکس) تبديل میشود، بطوريکه در مقدار Vc تغييری داده نمیشود.
يعنی اندازه حرکت خطی آن به اندازه حرکت دورانی و بالعکس تبديل میشود.
بنابراين مجموع انرژی انتقالی و انرژی دورانی آن نيز همواره ثابت است.

هنگاميکه سی.پی.اچ دارای اسپین باشد، آن را گراويتون می‌ناميم.

در حقيقت سی.پی.اچ يک زير کوانتوم هستی در طبيعت است که همه ذرات از آن ساخته شده‌اند.
اين زير کوانتوم دارای جرم است، پس جلوه‌ی ماده است، دارای اندازه حرکت است که بيان کننده‌ی انرژی است.
همچنين دارای خواص بار-رنگی و مغناطيس–رنگی است.
يک کوانتوم انرژی از تعدادی سی.پی.اچ تشکيل میشود و در مورد فوتون که دارای اسپین است، یک فوتون از تعدادی گراویتون تشکیل شده است.

جناب متحیر ،

نظريه بيگ بنگ هيچ دليل و توجيهی در مورد علت انفجار ارائه نمیدهد.
علاوه بر آن تمركز تمام ماده‌ای كه در جهان مشاهده میكنيم در يك حجم بسيار كوچک آنچنان كه نظريه بيگ بنگ ادعا میكند، قابل توجيه نيست.

در حاليكه بر اساس نظريه سی.پی.اچ ، جهان بر اثر انفجار يک سياه چاله مطلق (و فوق العاده چگال) كه در آنجا سی.پی.اچ ها فقط دارای اسپين بوده‌اند (گراویتون‌ها)، ايجاد شده است و علت انفجار نيز اسپين سی.پی. اچ ها بوده است.

لازم به يادآوری است كه نظريه سی.پی.اچ ، نخستين نظريه‌ای است كه علت بيگ بنگ را بيان میكند.

سرکار بی نظیر ،

پس از آنكه شتاب انبساط جهان مطرح شد، بايد يك دليل منطقی براي توجيه آن ارائه میشد.
همچنانكه می‌دانيد طبق قوانين فيزيک، شتاب، ناشی از اعمال نيرو يا انتقال انرژی صورت میگيرد.
بنابراين بايد نيرويی به جهان اعمال شود يا انرژی وجود داشته باشد تا بتواند شتاب جهان را توجيه كند.
براين اساس بحث انرژی تاريک مطرح شد كه هنوز منشاء و علت آن ناشناخته است.
البته در اين زمينه نظريه‌های گوناگونی مطرح شده است، اما هيچ كدام نتوانسته پاسخ قانع كننده به آن بدهد.

مطابق نظریه سی.پی.اچ:
هر انفجاری كه در جهان صورت گيرد، مقداری از حركت دورانی يا اسپين سی.پی.اچ ها به حركت انتقالی تبديل میشود .
چون بيشتر ماده موجود در جهان در ستارگان در حال انفجار است، لذا بطور مداوم حركت دورانی سی.پی.اچ ها به حركت انتقالی تبديل میشود و اين امر موجب انبساط و در عين حال شتاب جهان میشود.

این مورد از آنجا که ارتباط خاصی با بحث گرانش بین سیاره و ستاره درون منظومه نداشت، مطرح نشد.

[="Tahoma"]

مدیر تدوین;423967 نوشت:
با سلام و عرض تشكر از مشاركت كاربران گرامي در اين تاپيك
لطفا موضوع تاپيك از بحث اصلي و قرآني آن منحرف نشود و مباحث علمي صرفا ، مرتبط با موضوع قراني مورد بحث صورت گيرد .
با تشكر

سلام
وقتی موضوع یک بحث قرآنی کاملا مرتبط با علم روز است تفکیک ایندو به نظر بنده معنایی ندارد
مثل اینکه خدای تعالی از مراتب خلقت جنین صحبت بفرماید بعد ما از جنین شناسی روز حرف نزنیم
والله الموفق

حامد;424110 نوشت:
وقتی موضوع یک بحث قرآنی کاملا مرتبط با علم روز است تفکیک ایندو به نظر بنده معنایی ندارد
مثل اینکه خدای تعالی از مراتب خلقت جنین صحبت بفرماید بعد ما از جنین شناسی روز حرف نزنیم

با سلام
تا زماني كه موضوع مورد بحث در حوزه علم روز مورد بحث و بررسي قرار گيرد مشكلي براي ادامه گفتمان نيست اما موضوعاتي چون بيگ بنگ و مرگ روح و ماده تاريك و ... ارتباطي با موضوع تاپيك ندارند . بله علوم با هم مرتبطند اما به اين بهانه تمامي علوم را نمي توانيم در يك تاپيك مطرح كنيم و بعد هم نشود جمع بندي آنرا انجام داد .
لذا لطفا در موضوع تاپيك بحث بفرماييد .

سلام و عرض ادب.

مدیر تدوین;424138 نوشت:
با سلام
تا زماني كه موضوع مورد بحث در حوزه علم روز مورد بحث و بررسي قرار گيرد مشكلي براي ادامه گفتمان نيست اما موضوعاتي چون بيگ بنگ و مرگ روح و ماده تاريك و ... ارتباطي با موضوع تاپيك ندارند . بله علوم با هم مرتبطند اما به اين بهانه تمامي علوم را نمي توانيم در يك تاپيك مطرح كنيم و بعد هم نشود جمع بندي آنرا انجام داد .
لذا لطفا در موضوع تاپيك بحث بفرماييد .

ضمن تشکر از شما مدیر محترم:Gol:

بحث مرگ و تجربه نزدیک به مرگ، (که جناب حامد مطرح فرمودند):
طبق دیدگاه ایشان مرتبط با نظریه ریسمان می‌باشد. و نظریه ریسمان نیز در مقابل نظریه مدل استاندارد فیزیک (مدل ذره) قرار دارد.
و این مورد با بحث ذرات گراویتون که در مطالب حقیر به عنوان ذرات تشکیل دهنده ستونهای نامرئی آسمان، به آنها اشاره شد، در ارتباط است.

بحث بیگ بنگ و انرژی تاریک (که توسط جناب متحیر و سرکار بی نظیر مطرح شد):
از آنجا که این دو مورد، تداعی کننده انبساط عالم میباشند، و از آنجا که انبساط در مقابل جاذبه و گرانش قرار دارد، لذا باز میتواند به بحث تاپیک مرتبط شود.
منتها این انبساط بین کهکشانهاست و نه داخل خود کهکشانها و نه بین اجرام داخل یک منظومه. و این نکته‌ بیانش اتفاقا لازم بود.

بنابراین به شخصه معتقدم ، که تاکنون موارد مطرح شده توسط تمامی سروران عزیز، مرتبط با موضوع تاپیک بوده و نیز قابلیت جمع بندی دارند.

سپاس از شما بزرگوار که بحث را دنبال مینمائید.:Gol:

استوار;424287 نوشت:
بحث مرگ و تجربه نزدیک به مرگ، (که جناب حامد مطرح فرمودند):
طبق دیدگاه ایشان مرتبط با نظریه ریسمان می‌باشد. و نظریه ریسمان نیز در مقابل نظریه مدل استاندارد فیزیک (مدل ذره) قرار دارد.
و این مورد با بحث ذرات گراویتون که در مطالب حقیر به عنوان ذرات تشکیل دهنده ستونهای نامرئی آسمان، به آنها اشاره شد، در ارتباط است.

بحث بیگ بنگ و انرژی تاریک (که توسط جناب متحیر و سرکار بی نظیر مطرح شد):
از آنجا که این دو مورد، تداعی کننده انبساط عالم میباشند، و از آنجا که انبساط در مقابل جاذبه و گرانش قرار دارد، لذا باز میتواند به بحث تاپیک مرتبط شود.
منتها این انبساط بین کهکشانهاست و نه داخل خود کهکشانها و نه بین اجرام داخل یک منظومه. و این نکته‌ بیانش اتفاقا لازم بود.

بنابراین به شخصه معتقدم ، که تاکنون موارد مطرح شده توسط تمامی سروران عزیز، مرتبط با موضوع تاپیک بوده و نیز قابلیت جمع بندی دارند.

سپاس از شما بزرگوار که بحث را دنبال مینمائید.

سلام و عرض ادب

و همچنین من اصافه کنم یاداوری من از انرژی تاریک به این دلیل بود که ممکن است
این ستونهای نامریی ارتباط با ماده یا انرژی تاریک هم داشته باشد

موفق باشید

سلام و عرض ادب.

هدی;423798 نوشت:
تئوري خوب و قابل تاملي است .
همانطور كه دكتر رضايي هم بيان كردند با توجه به جمع بودن واژه "عمد" ممكن است نيروهاي مختلفي در اين فرايند دخيل باشند كه براي ما فعلا قابل كشف و بيان نيست - همانطور كه تا چندي پيش ، حتي بين دانشمندان نيز ، خلاء ، تهي بود نه شامل ذرات گراويتون يا مثلا تئوري مدل فضا - زمان بي مفهوم و نا شناخته بود - لذا انحصار اين ستونها بر جاذبه يا ستونهايي از ذرات گراويتون يا حتي انطباق اين ستونها بر اين دو نيرو به لحاظ ملاكهاي تفسيري ،محل تامل و سوال است هر چند به جهت محاسبات علمي ، صحيح باشند زيرا شكست يك تئوري علمي ، پس از چند سال نه تنها منجر به شكست علم نمي شود بلكه پويايي آنرا موجب مي شود اما در خصوص قران كريم ، انطباق اين نظريات با ايات شريفه و سپس تغيير يا شكست آن تئوري كه زير بناي تفسير يك ايه قرار داده شده است ، موجب ترديد و تشكيك در اصل آسماني بودن قران كريم مي شود . بنابراين حيطه انطباق نظرات علمي و تئوريها بر قران كريم عرصه ي باريكتر از مويي است كه در صورت كوچكترين اشتباه ، مي تواند جبران ناپذير باشد .
اما راه براي تحقيق ، بسته نيست و مي توان نظريات علمي جديد را نه منطبق و تحميل ، بلكه در قالب احتمالاتي از منظور آيه شريفه يا مصاديقي از آن ، در نظر گرفت .

با تشکر از شما، کاملا درست میفرمائید. و قطعاً منظور حقیر تحمیل یک موضوع علمی به آیات قرآن نیست. بلکه ذکر شباهتها و مشترکات است.

پرسش:
در قران میفرماید:آسمانها را بدون ستونى كه مرئى باشد، برافراشته است،كه لازمه آن وجود ستونى براى آسمان است منظور از السماوات در این عبارت چیست؟

پاسخ :
در خصوص آيه دوم سوره مباركه رعد و مساله "ستون هاي آسمان ها" اختلاف نظر وجود دارد .
بطور کلی دو نظرعمده در مورد ستونهای آسمان وجود دارد که نظر دوم خود به دو بخش تقسیم می شود به این شکل :

1- بدون ستون
2- با ستون
-با ستون جاذبه عمومي
-با ستون جاذبه عمومي به انضمام نيروهاي ديگر


از جمله طرفداران نظر اول ، استاد جوادي آملي هستند كه معتقدند خداوند آسمانها را بر پا داشته است بدون ستون و آياتي از قران كريم را در تاييد اين مدعا مطرح مي كنند كه براي مطالعه آن مي توانيد به لينك زير مراجعه نماييد:تفسير سوره مبارکه رعد جلسه1
طرفداران نظريه دوم هم در تعبير از اين ستون قدري اختلاف نظر دارند ، غالبا آنرا همان نيروي جاذبه عمومي گرفته اند (1)
اما در مواردي هم اين ستون نامرئي را صرفا منحصر در جاذبه نكرده و معتقدند كه هر چند تفسير آن به نيروي جاذبه ممكن است ولي امكان دارد كه مقصود از ستون‌ها چندين نيروي متفاوت باشد كه يكي از آنها نيروي جاذبه است و چه بسا دانشمندان ديگري پيدا شوند و آنها را كشف كنند. پس منحصر کردن ستونها
در نيروي جاذبه صحيح بنظر نمي‌رسد. (2)
و اما در مورد "سماوات" : كلمه « سماوات » در قرآن معاني متعددي دارد ( مثل : جهت بالا، جو زمين، كرات آسماني، آسمانهاي معنوي، ستارگان و سيارات و ...» (3) و در اينجا در صورتي تفسير آيه به نيروي جاذبه صحيح است كه آسمان را به معناي « كرات آسماني » معنا كنيم.
اما با توجه به سياق، در آيه 2 سوره رعد كه بدنبال ذكر آسمانها از خورشيد و ماه و سپس زمين ( در آيه بعد)سخن مي‌گويد، معلوم مي‌شود كه قدر متيقن از آسمان در اين موارد همان آسمان مادي ( يعني كرات آسماني يا طبقات جو زمين و ...) است. (4)

بن و پایه آن ستون بر کجا استوار است؟
اگر آن ستون نامرئي را جاذبه بدانيم بر طبق غالب نظر مفسران فوق ، بن و پايه جاذبه بر جرم و فاصله استوار است . یعنی جاذبه، نسبت مستقيم با جرم و معكوس با فاصله دارد . يعني هر چه جرم كيهاني بزرگتر و فاصله اش با جرم كيهاني مجاورش كمتر ، جاذبه بيشتر خواهد شد .
در آیه 10 سوره لقمان میفرماید: خلق السماوات بغیر عمد ترونها.
در آیه 2 سوره رعد می‌فرماید: رفع السماوات بغیر عمد ترونها.
آیا خلق و رفع در این دو آیه یک مفهوم را میرسانند؟

پاسخ : از آنجا كه در هر دو آيه از ستون نا ديدني در سموات نام برده شده است اما يكي در مقام خلق و ديگري در مقام رفع ، و نيز از آنجا كه ستون نامرئي نامبرده به احتمال قوي نيروي جاذبه عمومي است ، اگر اين ستون را بنا بر اين احتمال نيروي جاذبه بدانيم ، بايد وزن جرم كيهاني و نيز فاصله آن با جرم ديگر ، متناسب باشد تا جاذبه ايجاد شده قدرت نگهداري اجرام كيهاني را داشته باشد و از افتادن آنها جلوگيري كند ، وزن جرم كيهاني نيز مساله اي است كه در زمان آفرينش آن ايجاد مي شود بنظر مي رسد عوامل موثر در رفع سماوات ، هنگام آفرينش سماوات بايد لحاظ و ايجاد شود وگرنه رفع به درستي صورت نمي گيرد .

وجود ستونها در مورد رفع قابل فهم است. اما چرا در مورد خلق هم همانطور فرموده، برایم قابل درک نیست.
بنظرتان ممکن است مفهومی دیگر برای سماوات بجز اجرام آسمانی در نظر گرفت که هم در زمان خلق و هم در زمان رفع نیازمند ستون باشد؟

پاسخ: منظور اين است كه زماني اجرام كيهاني مي توانند با ستوني از جاذبه - بنابراين احتمال كه ستون نامرئي معنا يا مصداقش جاذبه باشد - در جاي خود نگاه داشته بشوند – يعني رفع بشوند- كه قبلا در مرحله خلقتشان جرم مناسبي برايشان ايجاد شده باشد .
ظاهرا نمي شود سماوات را به معناي ديگري گرفت بويژه اينكه در همين دو آيه از خورشيد و ماه و اجرام كيهاني سخن به ميان آمده و اين قرينه اي است بر اينكه مراد از سماوات ، اجرام كيهاني اند
.
البته اين احتمال هم مطرح است كه به نظر دكتر رضايي اصفهاني باز گرديم و مراد از "بغير عمد ترونها" را صرفا جاذبه عمومي مطرح نكنيم بلكه همانطور كه ايشان گفتند ممكن است مراد از "بغير عمد ترونها" دو يا چند نيرو يا عامل ديگر هم باشد كه فعلا براي ما ناشناخته است و يكي از آنها جاذبه است و اگر اين نظر صحيح باشد ممكن است اين "عمد " در مقام خلق ، با "عمد" در مقام رفع ، متفاوت باشد . مثلا دو نيروي متفاوت باشند .
البته استاد جوادي آملي هم قائلند كه "بغير عمد ترونها" مفهومش اين است كه بي ستون نگه داشتيم كه در اينصورت "خلق السماوات بغير عمد ترونها " يعني آسمانها را بدون ستون خلق كرد و"رفع السماوات بغير عمد ترونها" يعني آسمانها را بدون ستون بالا برد .
منظورم اين است كه هر سه احتمال مطرح شده است :
1- بدون ستون
2- با ستون جاذبه عمومي
3- با ستون جاذبه عمومي به انضمام نيروهاي ديگر

پرسش:
ایا از پیامبر یا امامان حدیثی یا سخنی برای تبیین این ایات وجود دارد ؟

پاسخ:
از ابو الحسن حضرت رضا (ع) پرسيدم معناى آيه" وَ السَّماءِ ذاتِ الْحُبُكِ" چيست؟ حضرت انگشتان خود را مشبك نموده فرمود: آسمان اين طور محبوك به زمين است، پرسيدم چطور محبوك به زمين است، با اينكه خداى تعالى مى‏فرمايد:" خَلَقَ السَّماواتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها"؟(5)
فرمود: سبحان اللَّه مگر نفرموده" بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها"؟ عرض كردم: بله، فرمود: پس معلوم مى ‏شود ستونى هست ولى آن را نمى‏ بيني

پرسش: در تئوري فضا – زمان انشتين (6) تشابهي با فرمايش امام عليه السلام ديده مي شود كه بسيار قابل تامل .آن حضرت عليه السلام با مشبک نمودن انگشتانشان به شكل مشبك ، وضعيت آسمان و مدل هندسي آن را نمايش دادند ، انشتين نيز با مثال توپ و تور آن را متصور شد. آيا مي توان با همان مدل سازی هندسی که توسط ایشان بیان شده، مي شود مهر تأئید دیگری بر فضا-زمان اینشتین زد و با استفاده از نسبیت عام و نیز گرانش کوانتومی راجع به ماهیت ستونهای نامرئی آسمانها به بحث پرداخت ؟

پاسخ : تئوري خوب و قابل تاملي است .
همانطور كه دكتر رضايي هم بيان كردند با توجه به جمع بودن واژه "عمد" ممكن است نيروهاي مختلفي در اين فرايند دخيل باشند كه براي ما فعلا قابل كشف و بيان نيست - همانطور كه تا چندي پيش ، حتي بين دانشمندان نيز ، خلاء ، تهي بود نه شامل ذرات گراويتون يا مثلا تئوري مدل فضا - زمان بي مفهوم و نا شناخته بود - لذا انحصار اين ستونها بر جاذبه يا ستونهايي از ذرات گراويتون يا حتي انطباق اين ستونها بر اين دو نيرو به لحاظ ملاكهاي تفسيري ،محل تامل و سوال است هر چند به جهت محاسبات علمي ، صحيح باشند زيرا شكست يك تئوري علمي ، پس از چند سال نه تنها منجر به شكست علم نمي شود بلكه پويايي آنرا موجب مي شود اما در خصوص قران كريم ،

انطباق اين نظريات با آيات شريفه و سپس تغيير يا شكست آن تئوري كه زير بناي تفسير يك آيه قرار داده شده است ، موجب ترديد و تشكيك در اصل آسماني بودن قران كريم مي شود . بنابراين حيطه انطباق نظرات علمي و تئوريها بر قران كريم عرصه ي باريكتر از مويي است كه در صورت كوچكترين اشتباه ، مي تواند جبران ناپذير باشد .
اما راه براي تحقيق ، بسته نيست و مي توان نظريات علمي جديد را نه منطبق و تحميل ، بلكه در قالب احتمالاتي از منظور آيه شريفه يا مصاديقي از آن ، در نظر گرفت .

منابع:
(1)- از جمله مفسران و دانشمندان حوزه علوم قراني كه مراد از "ستون نامرئي" را نيروي جاذبه مي دانند عبارتند از : - آيت الله مكارم شيرازي:ر.ك: تفسير نمونه، ج 17، ص 29 و ج 10، ص 110 و 111 و نيز پيام قرآن، ج 8، ص 146. - آيت الله معرفت :ر.ك: التمهيد في علوم القرآن، ج 6، ص 122ـ 128 -استاد محمد تقي مصباح يزدي:ر.ك: معارف قرآن، ص 247ـ248.
(2)- دكتر محمد علي رضايي اصفهاني ، مقاله جاذبه عمومي موجودات http://www.maarefquran.org/index.php...le/LinkID,5098

(3)- ر.ك: تفسير نمونه، ج 1، ص 165 و حسن مصطفوي، التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ماده سمو
(4)- دكتر محمد علي رضايي اصفهاني ، مقاله جاذبه عمومي موجودات، همان
(5)- تفسير القمي ، ج2،ص328
(6)- یک تور و یک توپ را تصور کنیم. تور یک فضای دو بعدی است. وقتی توپ را روی آن میگذاریم، تغییر شکل میدهد.
هرچه جرم توپ بيشتر باشد، خميدگی و فرورفتگی در تور بيشتر میشود.
حال اگر از دور يك توپ تنيس را به سمت اين فرورفتگی بفرستيم، به نظر میرسد كه توپ تنيس به دور آن توپ بزرگ به حركت در می‌آيد. توپ تنيس نيز در واقع فرورفتگی كوچک خود را در سطح تور ايجاد میكند و اين فرورفتگی را با خود به اطراف توپ بزرگتر میبرد.
فوتون نيز خود از ذراتی تشکیل شده که آنها را گراویتون می‌نامیم. و از آن به عنوان کوانتای گرانش نام می‌بریم. ذره‌ای که میدانیم هست اما قابل مشاهده نیست.
گراویتون حامل نیروی گرانش است و در واقع میدان گرانشی، انباشته از گراویتونهاست. با پذیرش نظریه وجود گراویتون، میدان گرانشی یک جریان است. این جریان دائمی بین تمامی ذرات و اجسام وجود دارد.
در نظریه نسبیت عام، جرم اجسام باعث ایجاد انحناء فضا-زمان در اطراف اونها می شود. مانند توپی که وسط یک تور یا پارچه قرار میگیرد و جرمش باعث انحناء تور یا پارچه می شود.یعنی خمیدگی فضا-زمان اطراف یک جسم، همان میدان گرانشی اطراف جسم است که منشاء آن، جرم جسم هست.
جرم زمین باعث انحناء فضا-زمان اطراف زمین می شود.از طرفی، جرم خورشید نیز باعث انحناء فضا-زمان در اطراف خورشید می شود.
چون جرم خورشید خیلی بیشتر است ، پس حوزه این خمیدگی نیز میدان وسیعتری خواهد بود.
سیاره‌ زمین در این میدان واقع شده است.
پس این انحناء و خمیدگی میدان اطراف خورشید، باعث می شود زمین به سمت خورشید رانده(هدایت) یا جذب شود. (به عبارت خودمانی قِل بخورد به سمت خورشید )از طرفی خود زمین هم در اطراف خودش خمیدگی دارد.
مثل این که در یک گودال فرو رفته باشد و نتواند از این گودی بیرون بیايد و بچسبد به خورشید.
يعني در اطراف خورشید یک شیبی بوجود آمده است که می خواهد زمین را به طرف خورشید براند.و چون خود زمین داخل یک گودی فرو رفته نمیتواند حرکت کند و به سمت خورشید برود.
تعبیر مکانیکی و فیزیکی این ستونها چنين است:
ساختار تار و پودی و مشبک فضا را ذرات گراویتون انباشته نموده است نیروی گرانش برای انتقال، از این ذرات بهره می‌برد.
به عبارتی دیگر، ستونهای نامرئی، ستونهائی از ذرات گراویتون هستند که در خط واصل دو جرم آسمانی قرار دارند و حقیقتاً نامرئی و غیر قابل مشاهده هستند.

كليد واژه ها: ستون آسمان ، ستونهاي نامرئي ، جاذبه عمومي

موضوع قفل شده است