آیـا بــرای رســـیدن بــه خـــدا، مــیـــانـــه‌ای بـایــد بـاشــــد؟

تب‌های اولیه

98 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

[=times new roman]غزل شمارهٔ ۷۱
[=times new roman]زاهــد ظــاهــرپــرســت از حــال مــا آگــاه نــیــسـت ---- در حـق مـا هـر چـه گـویـد جـای هـیـچ اکـراه نـیست
[=times new roman]در طـریـقـت هـر چـه پـیـش سـالـک آیـد خیر اوست ---- در صــراط مـسـتـقـیـم ای دل کـسـی گـمـراه نـیـسـت
[=times new roman]تــا چــه بــازی رخ نــمــایــد بـیـدقـی خـواهـیـم رانـد ---- عــرصــه شــطــرنـج رنـدان را مـجـال شـاه نـیـسـت
[=times new roman]چــیــســت ایــن ســقــف بــلــنــد سـاده بـسـیـارنـقـش ---- زیــن مــعــمــا هــیــچ دانــا در جــهـان آگـاه نـیـسـت
[=times new roman]این چه استغناست یا رب وین چه قادر حکمت است[=times new roman] ----[=times new roman] کـایـن هـمـه زخـم نـهـان هـسـت و مـجـال آه نـیـسـت
[=times new roman]صــاحــب دیــوان مــا گــویــی نــمــی‌دانــد حــسـاب ---- کــانــدر ایــن طــغــرا نــشــان حــســبـه لـلـه نـیـسـت
[=times new roman]هـر کـه خـواهـد گـو بـیـا و هـر چـه خـواهـد گـو بگو ---- کـبـر و نـاز و حـاجـب و دربـان بـدیـن درگـاه نیست
[=times new roman]بــر در مــیــخــانــه رفــتــن کــار یـک رنـگـان بـود ---- خـودفـروشـان را بـه کـوی مـی فـروشـان راه نیست
[=times new roman]هــر چـه هـسـت از قـامـت نـاسـاز بـی انـدام مـاسـت ---- ور نـه تـشـریـف تـو بـر بـالـای کـس کـوتـاه نـیـسـت
[=times new roman]بــنــده پــیــر خــرابــاتــم کــه لــطــفــش دایــم اســت ---- ور نـه لـطـف شـیـخ و زاهـد گـاه هـست و گاه نیست
[=times new roman]حـافـظ ار بـر صـدر نـنـشـیـنـد ز عـالـی مـشـربـیست ---- عــاشــق دردی کــش انــدربــنـد مـال و جـاه نـیـسـت
[=times new roman]
سلام

جناب علی حق با شماست ارتباط مستقیم با خدا برای هر بنده ای ممکن است منتهی از زمانی که توبه میکند پاک میشود تا زمانی که مجدداً گناه دیگری مرتکب میشود یعنی قامت ما ناساز است وگرنه عنایت خداوند را پایانی نیست در اینجاست که عارف دچار اشتباه میشود و راه را گم میکند چون دیگر انکه او میبیند شیطان است و خدا نیست یعنی در ان لحظه دیگر لطف خدا شامل او نیست ولی انکه بدنبال کسی است که در صراط مستقیم است چراغ راه را میبیند و به قافله باز میگردد یعنی این صرات مستقیم است که در ان کسی گمراه نمیشود و صرات مستقیم مطعلق به کسانی است که خداوند به انان نعمت عطا کرده یعنی معصومین آری لطف خدا بر عموم گاه هست و گاه نیست .

چه کسی گفته بندگان خدا نمیتوانند خلیفه او باشند !

[=times new roman]الکهف :
[=times new roman]فَوَجَدَا عَبْدًا مِنْ عِبَادِنَا آتَینَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْمًا«65»
[=times new roman]تا بنده‏ای از بندگان ما را یافتند که از جانب خود به او رحمتی عطا کرده و از نزد خود بدو دانشی آموخته بودیم

[=times new roman]حَتَّى إِذَا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَغْرُبُ فِی عَینٍ حَمِئَةٍ وَوَجَدَ عِنْدَهَا قَوْمًا قُلْنَا یا ذَا الْقَرْنَینِ إِمَّا أَنْ تُعَذِّبَ وَإِمَّا أَنْ تَتَّخِذَ فِیهِمْ حُسْنًا«86»
[=times new roman]تا آنگاه که به غروبگاه خورشید رسید به نظرش آمد که [خورشید] در چشمه‏ای گل‏آلود و سیاه غروب می‏کند و نزدیک آن طایفه‏ای را یافت فرمودیم ای ذوالقرنین [اختیار با توست] یا عذاب می‏کنی یا در میانشان [روش] نیکویی پیش می‏گیری

آری ذوالقرنین همیشه بوده و همیشه خواهد بود یعنی هیچ کاه زمین از حجت او خالی نبوده و نخواهد بود .

سلام خدمت همه دوستان

به ایه زیر دقت فرمایید

ایا برای خود اولیایی جز خدا که اختیار سودو زیان خود را ندارند اتخاذ نمو ده اید

ایا بشر اختیار سود و زیان خودش را دارد ؟ اگر ندارد پس نمی تواند ولی باشد
ایا این ایه نمی گوید اولیا باید کسی باشد که اختیار سود و زیان خودش را دارا باشد ؟

لطفا کارشناسان محترم در این باره توضیح بدهند

با تشکر

[="Tahoma"]

بی نظیر;421579 نوشت:
ایا برای خود اولیایی جز خدا که اختیار سودو زیان خود را ندارند اتخاذ نمو ده اید

ایا بشر اختیار سود و زیان خودش را دارد ؟ اگر ندارد پس نمی تواند ولی باشد
ایا این ایه نمی گوید اولیا باید کسی باشد که اختیار سود و زیان خودش را دارا باشد ؟


سلام
سود و زیان هیچکس به دست خودش نیست اما مساله این است که اولیایی که ما بر گرفته ایم من دون الله نیستند بلکه ولایتشان تابع ولایت او تعالی است وگرنه امثال این آیه با آیاتی که دیگران را هم بعنوان ولی معرفی میکند در تضاد است مثل این آیه :
انما ولیکم الله و رسوله والذین آمنوا الذین یقمیون الصلاه و یوتون الزکاه و هم راکعون
پس این اولیاء ،
اولیاء الهی اند نه اولیاء من دون الله
والله الموفق

سلام علیکم و رحمه الله

يوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ فَمَنْ أُوتِي كِتَابَهُ بِيمِينِهِ فَأُولَئِكَ يقْرَءُونَ كِتَابَهُمْ وَلَا يظْلَمُونَ فَتِيلًا(الإسراء/71)


(به ياد آوريد) روزي را که هر گروهي را با پيشوايشان مي‌خوانيم! کساني که نامه عملشان به دست راستشان داده شود، آن را (با شادي و سرور) مي‌خوانند؛ و بقدر رشته شکاف هسته خرمايي به آنان ستم نمي‌شود!

[=arial]یـعـنـى آنـهـا کـه رهـبـرى پیامبران و جانشینان آنانرا در هر عصر و زمان پذیرفتند، همراه پـیـشـوایـشـان خـواهـنـد بـود، و آنـهـا کـه رهـبـرى شـیـطـان و ائمـه ضلال و پیشوایان جبار و ستمگر را انتخاب کردند همراه آنها خواهند بود.
[=arial]خـلاصـه ایـنـکـه پـیـونـد (رهـبـرى ) و (پـیـروى ) در ایـن جـهـان بـطـور کـامـل در آن جـهـان مـنـعـکـس مـى شـود، و بـر اسـاس آن گـروهـهـائى کـه اهل نجات و اهل عذابند مشخص مى گردند. ( المیزان 71 اسراء)

[=times new roman]1- افراد بصورت فردی در یوم الحساب خوانده نمیشوند بلکه بصورت جمعی محشور شده و آنها را با نام پیشوا و امامی که از او تبعیت کردند میخوانند.
[=times new roman]
2- این پیشوا شفیع آنها در روز قیامت خواهد بود اگر , از امامانی باشد که دیگران را بسوی خداوند سبحان بر اساس طریقت و شریعت منزل هدایت نموده باشد
والا اگر ائمه کفر و ضلال باشند که هیچ کوچکترین اختیاری نخواهد داشت و شفاعتی از او برای پیروانش نخواهد بود.

3- اعتبار آنها در درگاه الهی آنها را واسطه فیض و رحمت مینماید وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ(الأنبياء/107) *
لذا در آیه شریفه(المائدة/35) وَابْتَغُوا إِلَيهِ الْوَسِيلَةَ بنا به توصیفی که از این امامان هدایتگر شد آنها وسیله هدایت بسوی خداوند متعال خواهند بود و بواسطه رحمت وجودشان توسل به به آنها مطابق شرع و شرط عقل است چراکه طبعا نزد خداوند وجاهت بیشتری نسبت به دیگران دارند.

________________________________________________________________________________________
* این روایت از پیامبر مبین جایگاه امامت در تشیع است

مردى خدمت على (ع) آمد و عرض كرد بشما امير المؤمنين گويند كى تو را بر آنها امير كرده؟ فرمود خداى جل جلاله مرا امير آنها كرده آن مرد نزد رسول خدا (ص) آمد و گفت يا رسول اللَّه على (ع) راست ميگويد كه خدا امير بر خلقش كرده پيغمبر در خشم شده فرمود به راستى على به ولايت از خداى عز و جل امير بر خلق است از بالاى عرش خود آن را منعقد نموده و ملائكه را گواه گرفته كه على (ع) خليفة اللَّه و حجت اللَّه و امام مسلمانان است طاعتش قرين طاعت خدا و نافرمانيش قرين نافرمانى خداست هر كه او را نشناسد مرا نشناخته و هر كه او را بشناسد مرا شناخته هر كه منكر امامت او است منكر نبوت من است و هر كه اميرى او را انكار كند رسالت مرا انكار كرده هر كه فضل او را دفع كند مرا كاسته، هر كه با او نبرد كند با من نبرد كرده و هر كه او را دشنام دهد مرا دشنام داده زيرا او از منست از گل من خلق شده و او شوهر فاطمه دختر من است و پدر دو فرزندم حسن و حسين است سپس فرمود من و على و فاطمه و حسن و حسين و نه فرزند حسين حجتهاى خدائيم بر خلقش دشمنانمان دشمنان خدا و دوستانمان دوستان خدايند

با سلام

مهم ترين سوال در زمينه توحيد و شرك :

در آيه شريفه :
وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ لاَ يَخْلُقُونَ شَيْئًا وَهُمْ يُخْلَقُونَ {النحل/20}
معبودهايى را كه غير از خدا مى خوانند چيزى را خلق نمى كنند بلكه خودشان هم مخلوقند .

يَا أَيُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ لَن يَخْلُقُوا ذُبَابًا وَلَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَإِن يَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَيْئًا لَّا يَسْتَنقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ {الحج/73}
اى مردم مثلى زده شده گوش بدان داريد: آن كسانى كه سوى خدا مى خوانيد هرگز مگسى خلق نتوانند و گر چه در اين باب همكارى كنند و اگر مگسى چيزى از آنها بربايد نمى توانند از او باز بستانند، طالب و مطلوب هر دو ناتوانند.
خداي سبحان ميفرمايد كه آن كسان وچيزهايي كه من دون الله و غير الله هستند هيچ قدرتي ندارند وچيزي نميتوانند خلق كنند حتي مگسي !

قُلِ اللّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ {الرعد/16}: خالق همه چیز خداست

اما در آيه 49- ال عمران حضرت عيسي (ع) بصراحت ميفرمايد كه من خلق ميكنم ! آيا تناقض نيست كه در يك آيه خداي متعال ميفرمايد من دون الله هيچ خالقي نيست وهيچ قدرتي غير از الله وجود ندارد ودر آيه ديگر عيسي (ع) ميگويد من خلق ميكنم ! بالاخره عيسي (ع) من دون الله وغير الله هست يا نه ؟؟!!! خلق پرنده هم كه از مگس بسي بزرگتر است !

وَرَسُولاً إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُم بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُم مِّنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللّهِ وَأُبْرِىءُ الأكْمَهَ والأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللّهِ وَأُنَبِّئُكُم بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ {آل عمران/49}
در حالى كه فرستاده اى است به سوى بنى اسرائيل ، و به اين پيام كه من به سوى شما آمدم با معجره اى از ناحيه پروردگارتان ، و آن اين است كه من از گل برايتان چيزى به شكل مرغ مى سازم ، سپس در آن مى دمم بلادرنگ و به اذن خدا مرغى مى شود و نيز كور مادر زاد و برص را شفا مى دهم و مرده را به اذن خدا زنده مى كنم ، و بدانچه در خانه هايتان ذخيره كرده ايد خبر مى دهم . و در اين (معجزات ) آيت و نشانه اى است براى شما، اگرمومن باشيد.

بالاخره عيسي (ع) من دون الله وغير الله هست يا نه ؟؟!!!

شریعت عقلانی;421086 نوشت:
لذا بنده به دنبال وجه عقلانی مسئله هستم.

در این مورد به نظرم قاعده الواحد رو مطالعه کنید هم جالب است هم پاسخ سوالتون رو میگیرید این لینک مناسب است به نظرم:http://shahrudi.parsiblog.com/Posts/558/%D8%A7%D8%B5%D9%84+%D8%B3%D9%86%D8%AE%D9%8A%D8%AA+%D9%88+%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D8%A8%D8%A7%D8%B7+%D8%A2%D9%86+%D8%A8%D8%A7+%D9%82%D8%A7%D8%B9%D8%AF%D9%87+%D8%A7%D9%84%D9%88%D8%A7%D8%AD%D8%AF/
این برهان مقدمه ای است بر واسطه ی فیض بودن ائمه علیهم السلام که نتیجه ی ان مسئله ی توسل است.که باز در این لینک توضیح داده شده:http://www.ayat-gerami.ir/data.asp?L=1&id=2651

البته قبلا در سایت هم بحث شده:http://www.askdin.com/thread19873-15.html

حامد;421582 نوشت:
سلام
سود و زیان هیچکس به دست خودش نیست اما مساله این است که اولیایی که ما بر گرفته ایم من دون الله نیستند بلکه ولایتشان تابع ولایت او تعالی است وگرنه امثال این آیه با آیاتی که دیگران را هم بعنوان ولی معرفی میکند در تضاد است مثل این آیه :
انما ولیکم الله و رسوله والذین آمنوا الذین یقمیون الصلاه و یوتون الزکاه و هم راکعون
پس این اولیاء ، اولیاء الهی اند نه اولیاء من دون الله
والله الموفق

سلام

می دانستم که این ایه و ایاتی نظیر این را مطرح خواهید کرد
پس اینجا تناقض در ایات پیش می اید

بی نظیر;421579 نوشت:
ایا برای خود اولیایی جز خدا که اختیار سودو زیان خود را ندارند اتخاذ نمو ده اید

حامد;421582 نوشت:
انما ولیکم الله و رسوله والذین آمنوا الذین یقمیون الصلاه و یوتون الزکاه و هم راکعون

واضح است که هیچ بشری اختیار سود و زیان خودش را ندارد
این دو ایه را چگونه جمع می کنید ؟

با تشکر

[="Tahoma"]

بی نظیر;421758 نوشت:
واضح است که هیچ بشری اختیار سود و زیان خودش را ندارد
این دو ایه را چگونه جمع می کنید ؟

سلام
نمونه این نوع بیان در قران کریم بسیار است
که خدای متعال در جایی یک امر را به خودش به تنهایی نسبت می دهد و در جای دیگر افراد دیگری را هم به خود منضم می سازد
مفهومش این است که خدای متعال منضمین را از خود می داند
مثال عرفیش این است که کسی به شما سری را می گوید بعد شما به یکی از دوستان کاملا قابل اعتماد و صاحب سر خود میگویید در اینجا اگر کسی از شما بپرسد چرا به او گفته ای میگویید : او از خودمان است
در اینجا
ولایت اولیاء الهی از مظاهر ولایت خدای متعال در ابعاد مختلف است لذا ولایت من دون الله نیست چون از سایه ولایت الهی خارج نشده است
والله الموفق

با عرض سلام خدمت دوستان گرامی
بحث دامنه گسترده ای پیدا کرده و البته تا حدودی نیز مباحث حاشیه ای به پیچیده شدن مساله اصلی انجامیده است. قبل از هر چیز لازم است به این نکته توجه کنیم که مساله توسل و شفاعت برغم نزدیکی مبانی، دارای دو بار معنایی متفاوت هستند و از اینرو در دو سرفصل جداگانه در منابع کلامی مورد بحث قرار میگیرد. این نکته را عرض کردم زیرا در مباحث گاه از توسل و گاه از شفاعت سخن به میان آمده است. تلاش بنده در پستهای آینده این است که به بزنگاهها و نقاط اصلی دغدغه دوستان فارغ از اینکه بحث از توسل است یا شفاعت بپردازم.
وجه عقلانی شفاعت چیست؟
تلقی رایج از شفاعت این است که کسی واسطه میان دو طرف میشود، طرفی در مقامی والا و طرفی در جایگاهی پایین. شخص واسطه به لحاظ منزلتی که نزد طرف والادست دارد از این ظرفیت بهره میبرد و به تحقق یا تسریع انجام درخواست طرف پایین دست کمک میکند. این تلاش ممکن است مثمر ثمر باشد یا نباشد زیرا عوامل مختلفی میتواند مانع از تاثیرگذاری تلاش شفیع باشد. این شیوه در میان بشر جایگاهی عقلایی دارد اما سوال این است که آیا عقل وجود شفیع در میان خالق و مخلوق را تایید میکند یا خیر؟ قبل از اینکه نظر عقل را در این مساله جویا شویم ببینیم چه چالشی در تسری این قانون بشری به دستگاه خالق و مخلوق وجود دارد؟ مهمترین چالش این است که خالق مفروض ما موجودی در نهایت عظمت و کمال است جامع همه کمالات و فاقد هر نقص و نیستی است، هم شنوا و بیناست، هم عالم و قادر است و هم عادل و خیرخواه است. بنابراین هم به درخواست بندگان عالم است و هم بر انجام آن قادر است و هم ارحم الراحمین است. با این وجود دیگر چه نیازی به شفیع و واسطه است؟
جواب موافقین مساله شفاعت در پاسخ به این چالش میتواند این باشد که درست است که خدا جامع صفات جمال و جلال است اما همین خداوند جهان بشری را به یک چشم نمیبیند بلکه هر کس را مطابق با عمل و رفتاری که در این دنیا اختیار و اراده میکند رتبه بندی نموده است. گروهی را ظالم، گروهی را مستضعف، گروهی را مومن، گروهی را مقرب، گروهی را سابق و ... . به عبارت دیگر بندگان نزد خدا دارای مراتب بالا و پایین هستند و به گفته همین خدا و نیز تایید عقل، خارج از عدالت و حکمت است که همه را به یک میزان نزدیک به خدا دانست. و باز به عبارت دیگر، خدا در وهله نخست همه را از رحمت خود سرشار میسازد اما گروهی در اثر تصمیمات و رفتارهای خود باعث میشوند کمتر از این رحمت بهره برند و رابطه خویش با خالق را کمرنگ یا قطع میکنند.
کوتاه سخن اینکه رابطه انسانها با خدا یکدست نیست و همین امر موجب میشود بهره مندی بعدی ایشان از رحمت خدا نیز متغیر شود. بنابراین درست است که خدا جامع صفات کمال است اما این انسان است که خود را از این موجود متعالی دور میکند و این دور شدن استحقاق او را در استجابت دعای او و توجه خدا به او تحت الشعاع قرار میدهد.
در چنین وضعیتی آیا باز هم میتوان صفات والای خدا را به عنوان چالشی بر راه ضرورت شفیع دانست.
ممکن است گفته شود بله زیرا خدا ارحم الراحمین است و قطعا رحمتش بیش از آن شفیعی است که شما معرفی نموده اید.
میگوییم درست است که خدا ارحم الراحمین است اما این صفت، تعیین کننده مجرای جریان رحمت نیست یعنی ارحم الراحمین بودن خدا باعث نمیشود که حتما رحمتش را مستقیما نازل کند و واسطه بکلی حذف شود، بله، واسطه مستقل حذف میشود اما واسطه ای که خود خدا آنرا مجرای تعلق رحمتش به بندگان قرار دهد از نظر عقل قابل حذف نیست. با این نگاه شفیع خود مجرای رسیدن رحمت خدا به بندگان است و نه علتی در عرض خدا.
بنابراین تا اینجا عقل مانعی در این ندید که خدا مجرایی را برگزیند تا به اذن و قدرتی که خودش به او داده مجرای رحمت به بندگان شود. شیعه با صفات برجسته ای که برای معصومین قایل است و نیز با تمسک به روایات و آیاتی مصداق اتم این مجرای خاص را معصومین معرفی میکنند. البته این شفاعت مطلق نیست و شرایط پیشینی و پسینی دارد که به جهت اختصار از بیان آنها خودداری میکنم.
با آنچه بیان شد نادرستی برخی از برداشتهای دوستان روشن میشود:
- این تلقی که شفاعت نوعی تبعیض یا پارتی بازی است نادرست است زیرا اخلاق و رفتار ارادی انسان نقش مهمی در شفیع شدن یا مورد شفاعت قرار گرفتن دارد.
-این تلقی که وقتی میگویی یا امام زمان ادرکنی قبل اینکه صدایت به گوش امام زمان برسه خداوند شنیده و هیچکس بخشنده تر و شنونده تر و مهربون تر از خدا نیست، گرچه درست است اما نمیتواند مجرای رحمت را به رحمت بی واسطه منحصر کند.
-این تلقی که هر چیزی از چیز دیگر به شما نزدیکتر باشه بیشتر شما رو درک میکنه، نیز گرچه درست است اما نمیتواند چالشی بر سر راه شفاعت باشد زیرا این درک و علم باعث نمیشود مجرای رحمت به رحمت بی واسطه منحصر شود.
ادامه بحث را در پست بعدی ارائه خواهم داد
و من الله التوفیق

بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْدَادًا يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ ۖ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ ۗ وَلَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُوا إِذْ يَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا وَأَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعَذَابِ (2 | البقرة - 165)
بعضی از مردم، معبودهایی غیر از خداوند برای خود انتخاب می‌کنند؛ و آنها را همچون خدا دوست می‌دارند. امّا آنها که ایمان دارند، عشقشان به خدا، (از مشرکان نسبت به معبودهاشان،) شدیدتر است. و آنها که ستم کردند، (و معبودی غیر خدا برگزیدند،) هنگامی که عذاب (الهی) را مشاهده کنند، خواهند دانست که تمامِ قدرت ، از آنِ خداست؛ و خدا دارای مجازات شدید است؛ (نه معبودهای خیالی که از آنها می‌هراسند.)

قُلْ أَغَيْرَ اللَّهِ أَتَّخِذُ وَلِيًّا فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ يُطْعِمُ وَلَا يُطْعَمُ ۗ قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ ۖ وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ (6 | الأنعام - 14)
بگو: «آیا غیر خدا را ولیّ خود انتخاب کنم؟! (خدایی) که آفریننده آسمانها و زمین است؛ اوست که روزی می‌دهد، و از کسی روزی نمی‌گیرد.» بگو: «من مأمورم که نخستین مسلمان باشم؛ و (خداوند به من دستور داده که) از مشرکان نباش!»

قُلْ أَرَأَيْتَكُمْ إِنْ أَتَاكُمْ عَذَابُ اللَّهِ أَوْ أَتَتْكُمُ السَّاعَةُ أَغَيْرَ اللَّهِ تَدْعُونَ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ (6 | الأنعام - 40)
بگو: «به من خبر دهید اگر عذاب پروردگار به سراغ شما آید، یا رستاخیز برپا شود، آیا (برای حل مشکلات خود،) غیر خدا را می‌خوانید اگر راست می‌گویید؟!»

أَفَغَيْرَ اللَّهِ أَبْتَغِي حَكَمًا وَهُوَ الَّذِي أَنْزَلَ إِلَيْكُمُ الْكِتَابَ مُفَصَّلًا ۚ وَالَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْلَمُونَ أَنَّهُ مُنَزَّلٌ مِنْ رَبِّكَ بِالْحَقِّ ۖ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ (6 | الأنعام - 114)
(با این حال،) آیا غیر خدا را به داوری طلبم؟! در حالی که اوست که این کتاب آسمانی را، که همه چیز در آن آمده، به سوی شما فرستاده است؛ و کسانی که به آنها کتاب آسمانی داده‌ایم می‌دانند این کتاب، بحق از طرف پروردگارت نازل شده؛ بنابر این از تردیدکنندگان مباش!

قُلْ أَغَيْرَ اللَّهِ أَبْغِي رَبًّا وَهُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْءٍ ۚ وَلَا تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ إِلَّا عَلَيْهَا ۚ وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ ۚ ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّكُمْ مَرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ (6 | الأنعام - 164)
بگو: «آیا غیر خدا، پروردگاری را بطلبم، در حالی که او پروردگار همه چیز است؟! هیچ کس، عمل (بدی) جز به زیان خودش، انجام نمی‌دهد؛ و هیچ گنهکاری گناه دیگری را متحمّل نمی‌شود؛ سپس بازگشت همه شما به سوی پروردگارتان است؛ و شما را از آنچه در آن اختلاف داشتید، خبر خواهد داد.

أَلَا إِنَّ لِلَّهِ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ ۗ وَمَا يَتَّبِعُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ شُرَكَاءَ ۚ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ (10 | یونس - 66)
آگاه باشید تمام کسانی که در آسمانها و زمین هستند، از آن خدا می‌باشند! و آنها که غیر خدا را همتای او می‌خوانند، (از منطق و دلیلی) پیروی نمی‌کنند؛ آنها فقط از پندار بی اساس پیروی می‌کنند؛ و آنها فقط دروغ می‌گویند!

قابل توجه کسانی که میگویند ما لایق بخشش نیستیم و توسل میکنیم بلکه خداوند مارا ببخشد:

وَمَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ ۖ وَمَنْ يُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِهِ ۖ وَنَحْشُرُهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَىٰ وُجُوهِهِمْ عُمْيًا وَبُكْمًا وَصُمًّا ۖ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ ۖ كُلَّمَا خَبَتْ زِدْنَاهُمْ سَعِيرًا (17 | الإسراء - 97)
هر کس را خدا هدایت کند، هدایت یافته واقعی اوست؛ و هر کس را (بخاطر اعمالش) گمراه سازد، هادیان و سرپرستانی غیر خدا برای او نخواهی یافت؛ و روز قیامت، آنها را بر صورتهایشان محشور می‌کنیم، در حالی که نابینا و گنگ و کرند؛ جایگاهشان دوزخ است؛ هر زمان آتش آن فرونشیند، شعله تازه‌ای بر آنان می‌افزاییم!

وَأَعْتَزِلُكُمْ وَمَا تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَأَدْعُو رَبِّي عَسَىٰ أَلَّا أَكُونَ بِدُعَاءِ رَبِّي شَقِيًّا (19 | مريم - 48)
و از شما، و آنچه غیر خدا می‌خوانید، کناره‌گیری می‌کنم؛ و پروردگارم را می‌خوانم؛ و امیدوارم در خواندن پروردگارم بی‌پاسخ نمانم!»

وَجَدْتُهَا وَقَوْمَهَا يَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ فَهُمْ لَا يَهْتَدُونَ (27 | النمل - 24)
او و قومش را دیدم که برای غیر خدا -خورشید- سجده می‌کنند؛ و شیطان اعمالشان را در نظرشان جلوه داده، و آنها را از راه بازداشته؛ و از این رو هدایت نمی‌شوند!»

وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءَ اللَّهُ حَفِيظٌ عَلَيْهِمْ وَمَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ (42 | الشورى - 6)
کسانی که غیر خدا را ولیّ خود انتخاب کردند، خداوند حساب همه اعمال آنها را نگه می‌دارد؛ و تو مأمور نیستی که آنان را مجبور به قبول حقّ کنی!

وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنْ يَدْعُو مِنْ دُونِ اللَّهِ مَنْ لَا يَسْتَجِيبُ لَهُ إِلَىٰ يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَهُمْ عَنْ دُعَائِهِمْ غَافِلُونَ (46 | الأحقاف - 5)
چه کسی گمراهتر است از آن کس که معبودی غیر خدا را می‌خواند که تا قیامت هم به او پاسخ نمی‌گوید و از خواندن آنها (کاملا)ً بی‌خبر است؟! (و صدای آنها را هیچ نمی‌شنود!)

أَمْ لَهُمْ إِلَٰهٌ غَيْرُ اللَّهِ ۚ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ (52 | الطور - 43)
یا معبودی غیر خداوند دارند (که قول یاری به آنها داده)؟! منزّه است خدا از آنچه همتای او قرارمی‌دهند!

این آیات پاسخ همه سوالات شماست و شمارا کافیست.و برای کسانیست که بخواهند از فکر و دل خود استفاده کامل را ببرند.
خدا نگهدار.

جناب علی این توهمات و شایعات را در دنیای اسلام پخش می کنید تا پیروان بنی امیه و بنی عباس مسلمانان را رافضی بخوانند و سرکوب کنند. ما همه مسولیم و همه باید از خدا بترسیم.

بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

maes;422153 نوشت:
جناب علی این توهمات و شایعات را در دنیای اسلام پخش می کنید تا پیروان بنی امیه و بنی عباس مسلمانان را رافطی بخوانند و سرکوب کنند. ما همه مسولیم و همه باید از خدا بترسیم.

اینها شایعه نیست بزرگوار آیات قرانه.من هدفم متحد کردنه مسلمانانه و هر مذهبی که خودش رو از اسلام بدونه و خودش رو بر حق بدونه و دیگر مذاهب مسلمان رو ناحق بدونه من به لطف خدا جلوش وای می ایستم.و این اجازه رو خداوند به من داده.می بینید که جواب دادن در برابر سخن حق سخته و هیچ سخنی حق نیست مگر قران.
حال میخواهد اون مذهب سنی باشه یا شیعه یا یهودی یا وهابی یا نصرانی و مسیحی و ...
دین خدا یکیست و ان اسلام هست و بر پایه کتب الهی. پس هرکسی بخواهد خارج از این کتب اثبات حق کند نباید از دایره و چارچوب قانون خداوند خارج شود.
حق کاملاً روشن است.پرستان قدیم چون خدا را نمی دیدند فلذا همراه خود سنگی میبردند و بر آن سجده میکردند و آنرا به عنوان جسم برای خدا در نظر میگرفتند.در حالی که خداوند منزه است.و شما برای اتصال به خداوند نه سنگ و نه هیچ موجود زنده دیگر را نمیتوانید یاور خود بگیرید و بعد بگویید باید با این وسیله با خدا ارتباط بر قرار کنم.
چگونه غیر خدا را میخوانید در حالی که غیر او هیچ کسی در افرینش شما دست نداشته و او از تمامی اسرار شما با خبر است؟

بسم الله الرحمن الرحیم.
یک سوال از متوسلین مخصوصاً در این ماه محرم به امام حسین ع که همه وصل میشن و این وصل شدن به زودی تموم میشه!!!و این وصل شدن از اول نبوده و از بین رفتنی است!!

شما قلبت خدا رو صدا میزنه ولی زبانت میگه یا حسین مرا دریاب.
طرف خیلی مومن باشه اینطوریه.
من قلبش رو از بدنش جدا میکنم.
آیا این فرد زبانش شرک نگفته؟
به نظر شما بهتر این است که تمام اعضای بدن ذکر خداوند را بگوید یه فقط یکی از اعضا اینگونه باشد؟
شما نیت یک کار خیر رو میکنی اما در عمل کار شری انجام میدی.بهتر این نیست که هم نیت خیر باشه و هم عمل؟

عــــلی;422131 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْدَادًا يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ ۖ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ ۗ وَلَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُوا إِذْ يَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا وَأَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعَذَابِ (2 | البقرة - 165)
بعضی از مردم، معبودهایی غیر از خداوند برای خود انتخاب می‌کنند؛ و آنها را همچون خدا دوست می‌دارند. امّا آنها که ایمان دارند، عشقشان به خدا، (از مشرکان نسبت به معبودهاشان،) شدیدتر است. و آنها که ستم کردند، (و معبودی غیر خدا برگزیدند،) هنگامی که عذاب (الهی) را مشاهده کنند، خواهند دانست که تمامِ قدرت ، از آنِ خداست؛ و خدا دارای مجازات شدید است؛ (نه معبودهای خیالی که از آنها می‌هراسند.)

قُلْ أَغَيْرَ اللَّهِ أَتَّخِذُ وَلِيًّا فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ يُطْعِمُ وَلَا يُطْعَمُ ۗ قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ ۖ وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ (6 | الأنعام - 14)
بگو: «آیا غیر خدا را ولیّ خود انتخاب کنم؟! (خدایی) که آفریننده آسمانها و زمین است؛ اوست که روزی می‌دهد، و از کسی روزی نمی‌گیرد.» بگو: «من مأمورم که نخستین مسلمان باشم؛ و (خداوند به من دستور داده که) از مشرکان نباش!»

قُلْ أَرَأَيْتَكُمْ إِنْ أَتَاكُمْ عَذَابُ اللَّهِ أَوْ أَتَتْكُمُ السَّاعَةُ أَغَيْرَ اللَّهِ تَدْعُونَ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ (6 | الأنعام - 40)
بگو: «به من خبر دهید اگر عذاب پروردگار به سراغ شما آید، یا رستاخیز برپا شود، آیا (برای حل مشکلات خود،) غیر خدا را می‌خوانید اگر راست می‌گویید؟!»

أَفَغَيْرَ اللَّهِ أَبْتَغِي حَكَمًا وَهُوَ الَّذِي أَنْزَلَ إِلَيْكُمُ الْكِتَابَ مُفَصَّلًا ۚ وَالَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْلَمُونَ أَنَّهُ مُنَزَّلٌ مِنْ رَبِّكَ بِالْحَقِّ ۖ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ (6 | الأنعام - 114)
(با این حال،) آیا غیر خدا را به داوری طلبم؟! در حالی که اوست که این کتاب آسمانی را، که همه چیز در آن آمده، به سوی شما فرستاده است؛ و کسانی که به آنها کتاب آسمانی داده‌ایم می‌دانند این کتاب، بحق از طرف پروردگارت نازل شده؛ بنابر این از تردیدکنندگان مباش!

قُلْ أَغَيْرَ اللَّهِ أَبْغِي رَبًّا وَهُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْءٍ ۚ وَلَا تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ إِلَّا عَلَيْهَا ۚ وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ ۚ ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّكُمْ مَرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ (6 | الأنعام - 164)
بگو: «آیا غیر خدا، پروردگاری را بطلبم، در حالی که او پروردگار همه چیز است؟! هیچ کس، عمل (بدی) جز به زیان خودش، انجام نمی‌دهد؛ و هیچ گنهکاری گناه دیگری را متحمّل نمی‌شود؛ سپس بازگشت همه شما به سوی پروردگارتان است؛ و شما را از آنچه در آن اختلاف داشتید، خبر خواهد داد.

أَلَا إِنَّ لِلَّهِ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ ۗ وَمَا يَتَّبِعُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ شُرَكَاءَ ۚ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ (10 | یونس - 66)
آگاه باشید تمام کسانی که در آسمانها و زمین هستند، از آن خدا می‌باشند! و آنها که غیر خدا را همتای او می‌خوانند، (از منطق و دلیلی) پیروی نمی‌کنند؛ آنها فقط از پندار بی اساس پیروی می‌کنند؛ و آنها فقط دروغ می‌گویند!

قابل توجه کسانی که میگویند ما لایق بخشش نیستیم و توسل میکنیم بلکه خداوند مارا ببخشد:

وَمَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ ۖ وَمَنْ يُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِهِ ۖ وَنَحْشُرُهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَىٰ وُجُوهِهِمْ عُمْيًا وَبُكْمًا وَصُمًّا ۖ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ ۖ كُلَّمَا خَبَتْ زِدْنَاهُمْ سَعِيرًا (17 | الإسراء - 97)
هر کس را خدا هدایت کند، هدایت یافته واقعی اوست؛ و هر کس را (بخاطر اعمالش) گمراه سازد، هادیان و سرپرستانی غیر خدا برای او نخواهی یافت؛ و روز قیامت، آنها را بر صورتهایشان محشور می‌کنیم، در حالی که نابینا و گنگ و کرند؛ جایگاهشان دوزخ است؛ هر زمان آتش آن فرونشیند، شعله تازه‌ای بر آنان می‌افزاییم!

وَأَعْتَزِلُكُمْ وَمَا تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَأَدْعُو رَبِّي عَسَىٰ أَلَّا أَكُونَ بِدُعَاءِ رَبِّي شَقِيًّا (19 | مريم - 48)
و از شما، و آنچه غیر خدا می‌خوانید، کناره‌گیری می‌کنم؛ و پروردگارم را می‌خوانم؛ و امیدوارم در خواندن پروردگارم بی‌پاسخ نمانم!»

وَجَدْتُهَا وَقَوْمَهَا يَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ فَهُمْ لَا يَهْتَدُونَ (27 | النمل - 24)
او و قومش را دیدم که برای غیر خدا -خورشید- سجده می‌کنند؛ و شیطان اعمالشان را در نظرشان جلوه داده، و آنها را از راه بازداشته؛ و از این رو هدایت نمی‌شوند!»

وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءَ اللَّهُ حَفِيظٌ عَلَيْهِمْ وَمَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ (42 | الشورى - 6)
کسانی که غیر خدا را ولیّ خود انتخاب کردند، خداوند حساب همه اعمال آنها را نگه می‌دارد؛ و تو مأمور نیستی که آنان را مجبور به قبول حقّ کنی!

وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنْ يَدْعُو مِنْ دُونِ اللَّهِ مَنْ لَا يَسْتَجِيبُ لَهُ إِلَىٰ يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَهُمْ عَنْ دُعَائِهِمْ غَافِلُونَ (46 | الأحقاف - 5)
چه کسی گمراهتر است از آن کس که معبودی غیر خدا را می‌خواند که تا قیامت هم به او پاسخ نمی‌گوید و از خواندن آنها (کاملا)ً بی‌خبر است؟! (و صدای آنها را هیچ نمی‌شنود!)

أَمْ لَهُمْ إِلَٰهٌ غَيْرُ اللَّهِ ۚ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ (52 | الطور - 43)
یا معبودی غیر خداوند دارند (که قول یاری به آنها داده)؟! منزّه است خدا از آنچه همتای او قرارمی‌دهند!

این آیات پاسخ همه سوالات شماست و شمارا کافیست.و برای کسانیست که بخواهند از فکر و دل خود استفاده کامل را ببرند.
خدا نگهدار.

[=times new roman]إِنَّمَا وَلِیكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ«المائدة/55»
[=times new roman]ولی شما تنها خدا و پیامبر اوست و کسانی که ایمان آورده‏اند همان کسانی که نماز برپا می‏دارند و در حال رکوع زکات می‏دهند
[=times new roman]

[=times new roman]سلام

تمام این ایات شما در مورد من دون الله است شما فقط پاسخ دهید که رسول خدا و مومنانی که در حال رکوع زکات میدهند من دون الله اند یا خیر ؟
گروههائی را که شما ولی خود قرار داده اید چطور !

بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

فتا 1;422212 نوشت:
[=times new roman]إِنَّمَا وَلِیكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ«المائدة/55»
[=times new roman]ولی شما تنها خدا و پیامبر اوست و کسانی که ایمان آورده‏اند همان کسانی که نماز برپا می‏دارند و در حال رکوع زکات می‏دهند
[=times new roman]

[=times new roman]سلام

تمام این ایات شما در مورد من دون الله است شما فقط پاسخ دهید که رسول خدا و مومنانی که در حال رکوع زکات میدهند من دون الله اند یا خیر ؟
گروههائی را که شما ولی خود قرار داده اید چطور !

هرکس نفسش را بهتر میشناسد.اولی الامر های ما هرگز نخواستند خودشناسی را به یاد بدهند بلکه خواستند خدا شناسی یاد بدهند.امام حسین ع هم خواست خدا را بشناساند به مردم ولی مردم امام حسین ع را بیشتر شناختند و در حال پرستش او هستند.
ولی و سرپرست من فقط خداست و احدی را نیافتم که لایق این سرپرستی باشد.و امام من کسیست که اعمالش مرا یاد خدا می اندازد و باعث میشود بدانم که او میتواند از اوامر خداوند که قرآن باشد پیروی کند و باعث متفرق شدن مسلمانان نمیشود بلکه مدیر مومنان است و انها را متحد میکند نه متفرق!!!
شما فقط همین چندتا ایه را از قران یاد گرفته اید!!!
موفق باشید.

عــــلی;422246 نوشت:
هرکس نفسش را بهتر میشناسد.اولی الامر های ما هرگز نخواستند خودشناسی را به یاد بدهند بلکه خواستند خدا شناسی یاد بدهند.امام حسین ع هم خواست خدا را بشناساند به مردم ولی مردم امام حسین ع را بیشتر شناختند و در حال پرستش او هستند.
ولی و سرپرست من فقط خداست و احدی را نیافتم که لایق این سرپرستی باشد.و امام من کسیست که اعمالش مرا یاد خدا می اندازد و باعث میشود بدانم که او میتواند از اوامر خداوند که قرآن باشد پیروی کند و باعث متفرق شدن مسلمانان نمیشود بلکه مدیر مومنان است و انها را متحد میکند نه متفرق!!!
شما فقط همین چندتا ایه را از قران یاد گرفته اید!!!
موفق باشید.

[=times new roman]کسی که قران را قبول داشته باشد باید همه انرا قبول کند و گزینش عین خطاست وقتی قران میفرماید ولی شما خدا ، رسول و مومنان ناب است هرکه بگوید من فقط خدا را قبول دارم و لاغیر بی شک منافق است .

کسانی هم که محب امام حسینند او را نمیپرستند بلکه او را مظهر خلیفةالهی میدانند و خلیفه به حق خدا از خدا جدا نیست .

به امید بیداری دلهای خفته در خواب غفلت .

بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

فتا 1;422263 نوشت:
[=times new roman]کسی که قران را قبول داشته باشد باید همه انرا قبول کند و گزینش عین خطاست وقتی قران میفرماید ولی شما خدا ، رسول و مومنان ناب است هرکه بگوید من فقط خدا را قبول دارم و لاغیر بی شک منافق است .

کسانی هم که محب امام حسینند او را نمیپرستند بلکه او را مظهر خلیفةالهی میدانند و خلیفه به حق خدا از خدا جدا نیست .

به امید بیداری دلهای خفته در خواب غفلت .


من منکر ولی خدا نیستم.مگر شما میبینید کسی را که در حال رکوع زکات بدهد؟امام زمان شما در حال رکوع زکات داده است؟اگر داده است چه خوب.اگر نداده است که ولی و سرپرست شما نیست.میدانید که انما انحصار است و غیر ان نیست!!!!
نمیگویم ترجمه غلط است.اما همین ترجمه غلط باعث میشود بسیاری از 12 امام شما که در حال رکوع زکات نداده اند شامل ولایت نشوند مگر انکه همه شان در حال رکوع زکات داده باشند!!!
من که قران را قبول کردم رسولش را هم قبول کردم چون قران به وسیله رسول اکرم ابلاغ شده.در ضمن شما کسی را یافته اید که همچین لیاقتی داشته باشد که ولی شما باشد؟حتماً امام زمانی است که هرگز اورا ندیده اید چند بار پاسختان داده است؟

إِنْ تَدْعُوهُمْ لَا يَسْمَعُوا دُعَاءَكُمْ وَلَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجَابُوا لَكُمْ ۖ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكْفُرُونَ بِشِرْكِكُمْ ۚ وَلَا يُنَبِّئُكَ مِثْلُ خَبِيرٍ (35 | فاطر - 14)
اگر آنها را بخوانید صدای شما را نمی‌شنوند، و اگر بشنوند به شما پاسخ نمی‌گویند؛ و روز قیامت، شرک (و پرستش) شما را منکر می‌شوند، و هیچ کس مانند (خداوند آگاه و) خبیر تو را (از حقایق) با خبر نمی‌سازد!

وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنْ يَدْعُو مِنْ دُونِ اللَّهِ مَنْ لَا يَسْتَجِيبُ لَهُ إِلَىٰ يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَهُمْ عَنْ دُعَائِهِمْ غَافِلُونَ (46 | الأحقاف - 5)
چه کسی گمراهتر است از آن کس که معبودی غیر خدا را می‌خواند که تا قیامت هم به او پاسخ نمی‌گوید و از خواندن آنها (کاملا)ً بی‌خبر است؟! (و صدای آنها را هیچ نمی‌شنود!)

اما نمیفهمم چرا شما وقتی نمیتوانید دلیل قانع کننده بیاورید دیگران را منافق و غافل میخوانید.
قطعاً روزی خواهد آمد که از شما سوال خواهد شد و در پاسخ دادنش می میانید.
من کسی را ندیدم برای خلیفه خدا چاقو بر سر فرزندش بزند و لخت شود و خود زنی کند و خود را سگ وی بنامد و در شب صدای مداحی را به اوج برساند تا همه مردم گوش کنند انگار مردم گوششان را از سر راه گیر آوردند که صدای این مداحان را گوش کند.تشخیص مشرک از مومن زیاد سخت نیست!!!
لطفاً بجای انگ منافق و .... به بنده زدن دلیل بیاورید و امام زمانتان را اثبات کنید.

عــــلی;422174 نوشت:
سم الله الرحمن الرحیم.
یک سوال از متوسلین مخصوصاً در این ماه محرم به امام حسین ع که همه وصل میشن و این وصل شدن به زودی تموم میشه!!!و این وصل شدن از اول نبوده و از بین رفتنی است!!

شما قلبت خدا رو صدا میزنه ولی زبانت میگه یا حسین مرا دریاب.
طرف خیلی مومن باشه اینطوریه.
من قلبش رو از بدنش جدا میکنم.
آیا این فرد زبانش شرک نگفته؟
به نظر شما بهتر این است که تمام اعضای بدن ذکر خداوند را بگوید یه فقط یکی از اعضا اینگونه باشد؟
شما نیت یک کار خیر رو میکنی اما در عمل کار شری انجام میدی.بهتر این نیست که هم نیت خیر باشه و هم عمل؟


شما متاسفانه توسل رو نفهمیدید که این طو اشکال میکنید.توسل(=وسیله خواستن) خواستن از غیر خداوند نیست.خواستن از خود خداوند استولی با یک واسطه با یک وسیله.با وسیله ای که به خداوند مقرب تر است با واسطه ای که ند خداوند ابرومند تر است.مقصود انکه میگوید یا حسیــــــن یا می گوید یا علی مدد ان نیست که العیاذ بالله ایشان حاجت او را بدهند بلکه در این عمل به دو شیوه حاجت میخواهد یا میگوید خداوندا تو را به ایشان و ابرویشان نزد تو قسم میدهم که حاجتم را بدهی یا انکه از ایشان میخواهد که انها ز خداوند حاجت او را بخواهند چرا که از این طریق احتمال استجابت بیشتر ست و این هم کاملا واضح است.از خود شما میپرسم ایا احتمال بر اورده شن دعای شما بیشتر است یا مثلا دعای رسول خدا؟پاسخ رو هم عقل و وجدان شما میگوید و هم قران.ایه ی

[=arial narrow]وَلَوْ [=arial narrow]أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاستَغْفَرُوا اللّه وَاستَغفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ [=arial narrow]لَوَجَدُوا اللّهَ تَوّاباً[=arial narrow]رَحِيماً

بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

هورشید;422299 نوشت:

شما متاسفانه توسل رو نفهمیدید که این طو اشکال میکنید.توسل(=وسیله خواستن) خواستن از غیر خداوند نیست.خواستن از خود خداوند استولی با یک واسطه با یک وسیله.با وسیله ای که به خداوند مقرب تر است با واسطه ای که ند خداوند ابرومند تر است.مقصود انکه میگوید یا حسیــــــن یا می گوید یا علی مدد ان نیست که العیاذ بالله ایشان حاجت او را بدهند بلکه در این عمل به دو شیوه حاجت میخواهد یا میگوید خداوندا تو را به ایشان و ابرویشان نزد تو قسم میدهم که حاجتم را بدهی یا انکه از ایشان میخواهد که انها ز خداوند حاجت او را بخواهند چرا که از این طریق احتمال استجابت بیشتر ست و این هم کاملا واضح است.از خود شما میپرسم ایا احتمال بر اورده شن دعای شما بیشتر است یا مثلا دعای رسول خدا؟پاسخ رو هم عقل و وجدان شما میگوید و هم قران.ایه ی
[=arial narrow]وَلَوْ [=arial narrow]أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاستَغْفَرُوا اللّه وَاستَغفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ [=arial narrow]لَوَجَدُوا اللّهَ تَوّاباً[=arial narrow]رَحِيماً


در مورد ایه ای که اوردید در پست های قبلی توضیح دادیم که مساله کافران است نه مسلمانان همچنین اینکه بحث حق الناس است نه حق الله.اما همین شرک است.همینکه در دعایتان کسی را نزد خداوند ابرمندتر بیابید تا به وسیله آن به خدا تمسک جویید.مانند همان بت پرستی که برای توسل به خدا یک سنگ همراه خود میبرد و با ان حرف میزند.او میداند خداوند آفریدگار آسمان و زمین است اما بجای سخن گفتن با خدا با سنگ سخن میگوید.فرق او با شما فقط در زنده بودن و یا نبودن ان موجود است.چون هیچکدام به اندازه خداوند نسبت به شما اگاه تر نیستند و خداوند همه گناهان را میبخشد:

وَيَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَضُرُّهُمْ وَلَا يَنْفَعُهُمْ وَيَقُولُونَ هَٰؤُلَاءِ شُفَعَاؤُنَا عِنْدَ اللَّهِ ۚ قُلْ أَتُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِمَا لَا يَعْلَمُ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ ۚ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَىٰ عَمَّا يُشْرِكُونَ (10 | یونس - 18)
آنها غیر از خدا، چیزهایی را می‌پرستند که نه به آنان زیان می‌رساند، و نه سودی می‌بخشد؛ و می‌گویند: «اینها شفیعان ما نزد خدا هستند!» بگو: «آیا خدا را به چیزی خبر می‌دهید که در آسمانها و زمین سراغ ندارد؟!» منزه است او، و برتر است از آن همتایانی که قرار می‌دهند!

إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ ۚ وَمَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرَىٰ إِثْمًا عَظِيمًا (4 | النساء - 48)
خداوند (هرگز) شرک را نمی‌بخشد! و پایین‌تر از آن را برای هر کس (بخواهد و شایسته بداند) می‌بخشد. و آن کسی که برای خدا، شریکی قرار دهد، گناه بزرگی مرتکب شده است.

هیچ کس جز خداوند پاسخ شما را به بهترین شکل نخواهد داد.چرا میخواهید بزور غیر خدا را بخوانید مگر نمیبینید که شیطان چگونه شرک را نزد شما زیبا جلوه می دهد؟
بخدا قسم که من خدا را خوانده ام و غیر اورا نخوانده ام و از ان ها روی گرداندم و خداوند دعایم را به بهترین شکل براورده کرد و گویی که معجزه کرده است.و هرچه خواستم به من داده است.او مرا بی نیاز از هر احدی کرده است.

سلام علیکم

به برادر علی :

توسل از مسلمات مسلمین بوده و هست و خواهد بود !

اما اینکه برخی اشکالات را مطرح کردید ذکر چند تذکر واجب است :

1 ) متوسل ، مشرک نیست ، چرا که مشرک متوسل نیست ! بلکه مشرک من دون الله را می پرستد ، دوست عزیز : پرستش با توسل تفاوت داره ، چرا که اگر یکی بودند هیچ گاه دستور به اتخاذ وسیله از سوی حق سبحانه و تعالی صادر نمی شد ( مائده 35 ) .

2 ) ادله توسل در آیات و روایات فراوانی وارد شده است ، نمی توان آنها را انکار کرد ، مهمترینش را شما بزرگوار پاسخ دهید : توسل برادران یوسف به پدرشان یعقوب علی نبینا و آله و علیه السلام را چگونه توجیه می فرمایید ؟ شرک بود یا نه ؟ خواستن از غیر خدا بود یا نه ؟

3 ) حضرتعالی که قصد تقریب مذاهب را دارید ، امیدوارم در این راه موفق باشید ، لیکن نمی توان با از بین بردن معتقدات یک گروه ، تقریب ایجاد کرد ! و بعد هم در مسئله توسل میان مسلمانان و سلفیون اختلاف وجود دارد ، اهل سنت و شیعه اجماع بر جواز توسل دارند و این را خود سلفیون هم اقرار دارند .

تو خود حدیث مفصل خوان از این مجمل .

و صلی الله علی سیدنا و نبینا و علی آله و صحبه وسلم .

بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

عبدالرسول;422312 نوشت:
سلام علیکم

به برادر علی :

توسل از مسلمات مسلمین بوده و هست و خواهد بود !

اما اینکه برخی اشکالات را مطرح کردید ذکر چند تذکر واجب است :

1 ) متوسل ، مشرک نیست ، چرا که مشرک متوسل نیست ! بلکه مشرک من دون الله را می پرستد ، دوست عزیز : پرستش با توسل تفاوت داره ، چرا که اگر یکی بودند هیچ گاه دستور به اتخاذ وسیله از سوی حق سبحانه و تعالی صادر نمی شد ( مائده 35 ) .

2 ) ادله توسل در آیات و روایات فراوانی وارد شده است ، نمی توان آنها را انکار کرد ، مهمترینش را شما بزرگوار پاسخ دهید : توسل برادران یوسف به پدرشان یعقوب علی نبینا و آله و علیه السلام را چگونه توجیه می فرمایید ؟ شرک بود یا نه ؟ خواستن از غیر خدا بود یا نه ؟

3 ) حضرتعالی که قصد تقریب مذاهب را دارید ، امیدوارم در این راه موفق باشید ، لیکن نمی توان با از بین بردن معتقدات یک گروه ، تقریب ایجاد کرد ! و بعد هم در مسئله توسل میان مسلمانان و سلفیون اختلاف وجود دارد ، اهل سنت و شیعه اجماع بر جواز توسل دارند و این را خود سلفیون هم اقرار دارند .

تو خود حدیث مفصل خوان از این مجمل .

و صلی الله علی سیدنا و نبینا و علی آله و صحبه وسلم .


تمامی ادله های شما قبلاً پاسخ داده شده به پست های قبل مراجعه کنید و این آیه را هم بخوانید:

وَيَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَضُرُّهُمْ وَلَا يَنْفَعُهُمْ وَيَقُولُونَ هَٰؤُلَاءِ شُفَعَاؤُنَا عِنْدَ اللَّهِ ۚ قُلْ أَتُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِمَا لَا يَعْلَمُ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ ۚ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَىٰ عَمَّا يُشْرِكُونَ (10 | یونس - 18)
آنها غیر از خدا، چیزهایی را می‌پرستند که نه به آنان زیان می‌رساند، و نه سودی می‌بخشد؛ و می‌گویند: «اینها شفیعان ما نزد خدا هستند!» بگو: «آیا خدا را به چیزی خبر می‌دهید که در آسمانها و زمین سراغ ندارد؟!» منزه است او، و برتر است از آن همتایانی که قرار می‌دهند!

فکر میکنید مشرکان خدا را قبول ندارند؟همه مشرکان خدا را قبول دارند.اگر قبول نداشته باشند میشوند کافر.مشرک کسی است که خدا را قبول دارد ولی دوست دارد یه چیزی را به وی بچسباند تا با ان وسیله خدا را عبادت کند.

لا والله ، حاشا و کلا .

برادر عزیزم ، فکر نمی کنم برای قضیه برادران یوسف علیه السلام توجیهی داشته باشید ، چرا که توجیه بردار نیست ،

اما همینکه در ظاهر آیات قرآن دقت نمی کنید خود دلیلیست که باید اندکی بیشتر مطالعه کنید .

آیه چه می گوید : اولش را لطفا بخوانید : عبادت می کنند من دون الله را . مرز شرک و غیر شرک هم همین است : عبادت ، قائل بودن به استقلال در عبودیت من دون الله .

کدام متوسلی را می شناسید که غیر خدا را بپرستد ؟

در حقیقت توسل در طول پرستش خداست ، نه در عرض آن !

و سوال مهم : کجای آیه ای که آوردید در مورد وسیله گرفتن است ؟ برادر عزیز ابتدای آیه با عبادت شروع می شود ! ( تکرار برای بار دوم ! )

و اضافه : اگر اتخاذ وسیله یعنی شرک ، پس یعنی آیه 35 مائده کشک ؟!

والیه المصیر .

بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

عبدالرسول;422319 نوشت:
لا والله ، حاشا و کلا .

برادر عزیزم ، فکر نمی کنم برای قضیه برادران یوسف علیه السلام توجیهی داشته باشید ، چرا که توجیه بردار نیست ،

اما همینکه در ظاهر آیات قرآن دقت نمی کنید خود دلیلیست که باید اندکی بیشتر مطالعه کنید .

آیه چه می گوید : اولش را لطفا بخوانید : عبادت می کنند من دون الله را . مرز شرک و غیر شرک هم همین است : عبادت ، قائل بودن به استقلال در عبودیت من دون الله .

کدام متوسلی را می شناسید که غیر خدا را بپرستد ؟

در حقیقت توسل در طول پرستش خداست ، نه در عرض آن !

و سوال مهم : کجای آیه ای که آوردید در مورد وسیله گرفتن است ؟ برادر عزیز ابتدای آیه با عبادت شروع می شود ! ( تکرار برای بار دوم ! )

و اضافه : اگر اتخاذ وسیله یعنی شرک ، پس یعنی آیه 35 مائده کشک ؟!

والیه المصیر .

در مورد حضرت یوسف پست های قبل را بخوانید و اگر قانع نشدید همان را نقل قول کنید!!!
ببینید بزرگوار وسیله یعنی اینکه من پیراهن را بزنم به چشم یعقوب تا بینا شود.عبادت یعنی اینکه من دعایم و خواسته ام را بخدا بگویم و از او یاری طلب کنم.شما دعایتان را فقط از خدا خواسته اید؟فقط از او یاری جستید؟یا دعایتان را به کسانی که شنونده تر از خدا نیستند گفتید؟
شرک هم مراتب دارد حتماً نباید آن را در عرض خدا قرار دهید.هرچه این طول شما به عرض نزدیک تر باشد شرک آن بیشتر است.مثلاً یکی 10 درصد در این کار شریک است یکی 1 درصد یکی 50 درصد.به هر حال شریک است یا نه؟

عــــلی;422309 نوشت:
در مورد ایه ای که اوردید در پست های قبلی توضیح دادیم که مساله کافران است نه مسلمانان همچنین اینکه بحث حق الناس است نه حق الله.اما همین شرک است.همینکه در دعایتان کسی را نزد خداوند ابرمندتر بیابید تا به وسیله آن به خدا تمسک جویید.مانند همان بت پرستی که برای توسل به خدا یک سنگ همراه خود میبرد و با ان حرف میزند.او میداند خداوند آفریدگار آسمان و زمین است اما بجای سخن گفتن با خدا با سنگ سخن میگوید.فرق او با شما فقط در زنده بودن و یا نبودن ان موجود است.چون هیچکدام به اندازه خداوند نسبت به شما اگاه تر نیستند و خداوند همه گناهان را میبخشد:

وَيَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَضُرُّهُمْ وَلَا يَنْفَعُهُمْ وَيَقُولُونَ هَٰؤُلَاءِ شُفَعَاؤُنَا عِنْدَ اللَّهِ ۚ قُلْ أَتُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِمَا لَا يَعْلَمُ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ ۚ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَىٰ عَمَّا يُشْرِكُونَ (10 | یونس - 18)
آنها غیر از خدا، چیزهایی را می‌پرستند که نه به آنان زیان می‌رساند، و نه سودی می‌بخشد؛ و می‌گویند: «اینها شفیعان ما نزد خدا هستند!» بگو: «آیا خدا را به چیزی خبر می‌دهید که در آسمانها و زمین سراغ ندارد؟!» منزه است او، و برتر است از آن همتایانی که قرار می‌دهند!
.

بزرگوار به جای تکرار صحبتهاتون پستی رو که برای شما زده میشود رو بخونید و به همان پاسخ بدید.بنده چه عرض کردم به شما؟عرض کردم در توسل ما از غیر خدا چیزی نمیخواهیم که بخواهد شرک باشد!عرض کردم در توسل هم انکه حاجت ما رو میدهد خداوند است.پس دلیلی ندارید که بگویید شرک است.نهایتا میتوانید بگویید کاریست بیهوده.:
هورشید;422299 نوشت:

شما متاسفانه توسل رو نفهمیدید که این طو اشکال میکنید.توسل(=وسیله خواستن) خواستن از غیر خداوند نیست.خواستن از خود خداوند استولی با یک واسطه با یک وسیله.با وسیله ای که به خداوند مقرب تر است با واسطه ای که ند خداوند ابرومند تر است.مقصود انکه میگوید یا حسیــــــن یا می گوید یا علی مدد ان نیست که العیاذ بالله ایشان حاجت او را بدهند بلکه در این عمل به دو شیوه حاجت میخواهد یا میگوید خداوندا تو را به ایشان و ابرویشان نزد تو قسم میدهم که حاجتم را بدهی یا انکه از ایشان میخواهد که انها ز خداوند حاجت او را بخواهند چرا که از این طریق احتمال استجابت بیشتر ست و این هم کاملا واضح است.از خود شما میپرسم ایا احتمال بر اورده شن دعای شما بیشتر است یا مثلا دعای رسول خدا؟پاسخ رو هم عقل و وجدان شما میگوید و هم قران.ایه ی
[=arial narrow]وَلَوْ [=arial narrow]أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاستَغْفَرُوا اللّه وَاستَغفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ [=arial narrow]لَوَجَدُوا اللّهَ تَوّاباً[=arial narrow]رَحِيماً


اما در مورد ایه.فرض کنید ایه حق الناس هم باشد.(که نیست)اما خیلی خوب.با این حال باز هم ایه میگوید نزد پیامبر بروید و به ایشان بگویید برایتان طلب مغفرت کند.غیر از این است؟اصلا به دلیلش کاری نداریم.به قول شما دلیلش بر فرض همان حق الناس.به هر دلیلی که بوده خداوند چنین دستوری داده.ایا خداوند العیاذ بالله دستور به شرک داده؟!!این یک سوال.سوال دومم هم این است شما دعا کنید و پیامبر هم دعا کنند.احتمال استجابت کدام یک بیشتر است؟
در مورد شفاعت هم بزرگوار بهتر نیست همه ی قران را با هم ببینیم.بله قران در بعضی ایات شفاعت را نفی میکند درست ولی این ایات چه طور؟
مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِه
ما مِنْ شَفِیعٍ إِلاَّ مِنْ بَعْدِ إِذْنِه
لا یَمْلِكُونَ الشَّفاعَةَ إِلاَّ مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً
از جمع این دو دسته میفهمیم که خداوند میفرماید شفاعت وجود دارد اما فقط در مورد کسانی ممکن است که خداوند اذن بدهد.
در مورد

عــــلی;422316 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

تمامی ادله های شما قبلاً پاسخ داده شده به پست های قبل مراجعه کنید و این آیه را هم بخوانید:

وَيَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَضُرُّهُمْ وَلَا يَنْفَعُهُمْ وَيَقُولُونَ هَٰؤُلَاءِ شُفَعَاؤُنَا عِنْدَ اللَّهِ ۚ قُلْ أَتُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِمَا لَا يَعْلَمُ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ ۚ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَىٰ عَمَّا يُشْرِكُونَ (10 | یونس - 18)
آنها غیر از خدا، چیزهایی را می‌پرستند که نه به آنان زیان می‌رساند، و نه سودی می‌بخشد؛ و می‌گویند: «اینها شفیعان ما نزد خدا هستند!» بگو: «آیا خدا را به چیزی خبر می‌دهید که در آسمانها و زمین سراغ ندارد؟!» منزه است او، و برتر است از آن همتایانی که قرار می‌دهند!

فکر میکنید مشرکان خدا را قبول ندارند؟همه مشرکان خدا را قبول دارند.اگر قبول نداشته باشند میشوند کافر.مشرک کسی است که خدا را قبول دارد ولی دوست دارد یه چیزی را به وی بچسباند تا با ان وسیله خدا را عبادت کند.



جناب علی این چه تهمتیه که به ما میزنید؟ آیه میفرماید: ویعبدون من دون الله. ما کی امامانمان را پرستیدیم؟ این آیه هیچ ارتباطی به توسل شیعیان به ائمه علیهم السلام نداره. هر گردی که گردو نیست. حالا چون بت پرستها میگفتند هوءلاء شفعاءنا عندالله پس شیعیان هم مشرکند؟

شما فکر کردید فهمیدن ظاهر آیات کار خیلی سختیه و خدا شما رو فرستاده تا ما رو ارشاد کنید؟

برادر عزیز :

همان پیراهن زدن به چشم یعقوب شرک هست یا نه ؟

اما فقط همین توسل نیست :

قرآن ، سوره یوسف ، آیه 97 :

قالوا یا ابانا استغفر لنا

اینجا دعا میخواهند ، دعای بخشیده شدن ، آنهم از چه کسی ؟ از من دون الله : یعقوب .

قرآن ، سوره نساء ، آیه 64 :

وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ

چه کسی برای آنها دعا کند ؟ رسول الله ، یک من دون الله دیگر !

کافیست ؟

یک سوال ساده از شما می پرسم ، فقط تمنا دارم پاسخ دهید ، مربوط به قسمت آخر کارتان است :

خداوند روح را از بدن انسان می گیرد یا عزرائیل ؟

بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

هورشید;422326 نوشت:
بزرگوار به جای تکرار صحبتهاتون پستی رو که برای شما زده میشود رو بخونید و به همان پاسخ بدید.بنده چه عرض کردم به شما؟عرض کردم در توسل ما از غیر خدا چیزی نمیخواهیم که بخواهد شرک باشد!عرض کردم در توسل هم انکه حاجت ما رو میدهد خداوند است.پس دلیلی ندارید که بگویید شرک است.نهایتا میتوانید بگویید کاریست بیهوده.:
اما در مورد ایه.فرض کنید ایه حق الناس هم باشد.(که نیست)اما خیلی خوب.با این حال باز هم ایه میگوید نزد پیامبر بروید و به ایشان بگویید برایتان طلب مغفرت کند.غیر از این است؟اصلا به دلیلش کاری نداریم.به قول شما دلیلش بر فرض همان حق الناس.به هر دلیلی که بوده خداوند چنین دستوری داده.ایا خداوند العیاذ بالله دستور به شرک داده؟!!این یک سوال.سوال دومم هم این است شما دعا کنید و پیامبر هم دعا کنند.احتمال استجابت کدام یک بیشتر است؟
در مورد شفاعت هم بزرگوار بهتر نیست همه ی قران را با هم ببینیم.بله قران در بعضی ایات شفاعت را نفی میکند درست ولی این ایات چه طور؟
مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِه
ما مِنْ شَفِیعٍ إِلاَّ مِنْ بَعْدِ إِذْنِه
لا یَمْلِكُونَ الشَّفاعَةَ إِلاَّ مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً
از جمع این دو دسته میفهمیم که خداوند میفرماید شفاعت وجود دارد اما فقط در مورد کسانی ممکن است که خداوند اذن بدهد.
در مورد

بله بزرگوار شرک است.به همان دلیلی که در پست قبل به جناب عبدالرسول توضیح دادم حتی 1 درصد در دعای شما تاثیر داشتن هم شریک میشود.
اما در مورد حق الناس.حق الناس اینطور نیست که شما به فرد بگویی مرا ببخش.بلکه در قران حق الناس اینطور بیان میشود که فردی که به وی ظلم شده باید برای شخص ظالم از خداوند استغفار کند.اما قران میگوید به مظلوم ظلم نمیشود بلکه ظالم فقط به خود ظلم میکند.شما آیه ای نمیابی که حق الناس را غیر از این بیان کند و بگوید به فلانکس بگو تورا ببخشد.در آیه برادران یوسف هم همینگونه بیان شده و همچنین وقتی موسی آن فرد را کشت گفت خدایا مرا ببخش که بر خود ستم کردم.
بحث ما سر استغفار کردن نیست بارها و بارها گفتم که استغفار مومن برای دیگران اشکال ندارد و این وسیله نیست بلکه دعای یک مومن در حق مومن دیگر است و ایات متعددی در مورد این قضیه وجود دارد.اما اینکه شما خود را نزد خدا کوچک ببینی و کسی را واسطه قرار دهی این مشکل است.
دقت داشته باشید که نمیگه به پیامبر بگن براشون استغفار کنه.بلکه استغفار رو جدای از درخواست کردن از شخص میدونه.یعنی من اگر به اختیار برای شما استغفار کنم اشکالی نداره و خوب هم هست.اما اگر شما از من درخواست استغفار کنی یا دعاتو از من بخوای در حالی که این کار خداست اشکال داره.چون درخواست کردن فقط برای خداست مگر آنکه حق الناس رخ داده باشه که باید طرف مقابل برات از خدا استغفار کنه.

الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَمَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَيُؤْمِنُونَ بِهِ وَيَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْءٍ رَحْمَةً وَعِلْمًا فَاغْفِرْ لِلَّذِينَ تَابُوا وَاتَّبَعُوا سَبِيلَكَ وَقِهِمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ (40 | غافر - 7)
فرشتگانی که حاملان عرشند و آنها که گرداگرد آن (طواف می‌کنند) تسبیح و حمد پروردگارشان را می‌گویند و به او ایمان دارند و برای مؤمنان استغفار می‌کنند (و می گویند:) پروردگارا! رحمت و علم تو همه چیز را فراگرفته است؛ پس کسانی را که توبه کرده و راه تو را پیروی می‌کنند بیامرز، و آنان را از عذاب دوزخ نگاه دار!

فَاعْلَمْ أَنَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا اللَّهُ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ ۗ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مُتَقَلَّبَكُمْ وَمَثْوَاكُمْ (47 | محمد - 19)
پس بدان که معبودی جز «اللّه» نیست؛ و برای گناه خود و مردان و زنان باایمان استغفار کن! و خداوند محل حرکت و قرارگاه شما را می‌داند!

وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا يَسْتَغْفِرْ لَكُمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُءُوسَهُمْ وَرَأَيْتَهُمْ يَصُدُّونَ وَهُمْ مُسْتَكْبِرُونَ (63 | المنافقون - 5)
هنگامی که به آنان گفته شود: «بیایید تا رسول خدا برای شما استغفار کند!»، سرهای خود را (از روی استهزا و کبر و غرور) تکان می‌دهند؛ و آنها را می‌بینی که از سخنان تو اعراض کرده و تکبر می‌ورزند!

سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ لَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ (63 | المنافقون - 6)
برای آنها تفاوت نمی‌کند، خواه استغفار برایشان کنی یا نکنی، هرگز خداوند آنان را نمی‌بخشد؛ زیرا خداوند قوم فاسق را هدایت نمی‌کند!

و .....

بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

عبدالرسول;422332 نوشت:
برادر عزیز :

همان پیراهن زدن به چشم یعقوب شرک هست یا نه ؟

اما فقط همین توسل نیست :

قرآن ، سوره یوسف ، آیه 97 :

قالوا یا ابانا استغفر لنا

اینجا دعا میخواهند ، دعای بخشیده شدن ، آنهم از چه کسی ؟ از من دون الله : یعقوب .

قرآن ، سوره نساء ، آیه 64 :

وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ

چه کسی برای آنها دعا کند ؟ رسول الله ، یک من دون الله دیگر !

کافیست ؟

یک سوال ساده از شما می پرسم ، فقط تمنا دارم پاسخ دهید ، مربوط به قسمت آخر کارتان است :

خداوند روح را از بدن انسان می گیرد یا عزرائیل ؟

در مورد حضرت یوسف دیگر توضیح نمیدهم چون هم در پست قبلی و پست های قبل تر توضیح دادم که حق الناس باید اینگونه درخواست استغفار شود.
اما درمورد سوالتان:
خداوند با وسیله روزی میدهد.با وسیله عذاب میکند و با وسیله همه کارهایش را انجام میدهد.
اما آیا شما باید برای ارتباط با خدا مثلاً با سیم تلفن حرف بزنید یا وسیله ای داشته باشید؟مگر بدون وسیله صدایتان را نمیشنود؟
این دو مورد خیلی با هم فرق میکنند.یکی کار خداست برای شما که گاه با وسیله است و گاه بدون وسیله و یکی هم کار شماست برای خدا.
ترجیحاً من بحثم در اینجا پایان است و حق را کاملاً روشن ساختم و نیازی نمیبینم بیشتر از این توضیح دهم کسانی که سوالات تکراری میپرسند بهتر است پست های صفحات پیشین را بخوانند تا به پاسخ برسند.
هو الله الحیکم

برادر عزیز :

قافیه چون به تنگ آید ...

حق الناس و این چیز ها توجیهیست که فقط خودتان را راضی نگه می دارد ، این سخن شما در هیچ بحثی و در هیچ محفلی ولو کوچه بازاری و بی سر و ته هم قابل پذیرش نیست ، جنابعالی می فرمایید با تعصب مخالفید ، اما آنچه می بینیم فقط تعصب است .

فرمودید پیراهن انداختن یعنی توسل ، فرمودیم : خیر در قرآنی که قبولش دارید دعا کردن برای گناه کاران هم نوعی توسل است و البته مشکلی هم ندارد .

دو تا آیه هم آوردیم که یکی را اصلا ندیدید !

اما اینکه وسیله مطرح شده در آیه 35 را جواب نداید ، نمونه ای بود از اظهار حق از سوی حضرتعالی ! چرا که خود خدا می گوید برای تقرب به من می گوید وسیله انتخاب کنید ، و آنوقت شما می فرماییید خیر ، اصلا نیازی نیست ! فکر کنم سخن خدا ارجحیت بر کلام شما داشته باشد . این طور نیست ؟

اما هدفم از طرح سوال قبض روح این بود که بدانید امور دینی معاملات اقتصادی نیست که درصد شراکت محاسبه شود .

شما اگر قرآن را قبول دارید باید بدانید که ابتدای دعا کردن و درخواست انسان از خدا با وسیله بوده و آخرش هم همین است ، بیاد بیاور زمانیکه خداوند کلماتی را به آدم آموخت و آدم علیه السلام با آن کلمات از خدا درخواست استغفار نمود .

اجمالا عرض می کنم که مساوی دانستن توسل با شرک ، یعنی مساوی دانستن جمیع مسلمانان از صدر اسلام تا کنون ! بیاد آور هنگامی که عمر از توسل اصحاب ( با فعل استمرار ) به آنحضرت می گوید !

متاسفانه تفسیر نادرست از قرآن ( همانند آنچه در آیه 18 سوره یونس گذشت و شما را متوجه نقص کارتان کردم ) باعث سردرگمی می شود ، دوست عزیز : توسل به معنای نفی درخواست از خدا نیست ، بلکه ما می گوییم که درخواست از خدا خیلی هم به جاست و اصلا کسی با این مشکل ندارد ، لیکن ما در کنار این مورد چیزی داریم به اسم : و ابتغوا الیه الوسیلة .

موفق باشید .

عــــلی;422342 نوشت:
بله بزرگوار شرک است.به همان دلیلی که در پست قبل به جناب عبدالرسول توضیح دادم حتی 1 درصد در دعای شما تاثیر داشتن هم شریک میشود.
متاسفانه مدام صحبت قبل رو تکرار میکنید.شما در جواب ایشون گفتید:
عــــلی;422325 نوشت:
.شما دعایتان را فقط از خدا خواسته اید؟فقط از او یاری جستید؟
و الله که همین است!و هیچ چیز غیر این نیست.ما در توسل حاجتمون رو فقط از خدا میخواهیم.یک درصد هم انتظار ندارم ائمه حاجت من رو بدن.شما رو در مورد توضیح توسل باز به پستها ی قبل ارجع میدم که دو نوع رو ذکر کردم و در هر دو فقط و فقط خداوند کسی است که حاجت رو میدهد و ما هم فقط از او میخوایم.پس باز هم میگم نهایت میتونید بگویید بیهودست نه شرک.مگر انکه ان دو راهی که برایتان گفتم رو اثبات کنید که خواستن از غیر خداست.
عــــلی;422342 نوشت:
استغفار مومن برای دیگران اشکال ندارد و این وسیله نیست بلکه دعای یک مومن در حق مومن دیگر است و ایات متعددی در مورد این قضیه وجود دارد.
بنده نمیخوام در مورد مسئله ی استغفار بحث کنم و تفاسیر شما در مورد حق الناس!اما همین که میگویید : دعای مومن برای مومن دیگر اشکال ندارد.خیلی خوب.مگر توسل غیر این است؟بزرگوار به هر دلیلی قران به یک عده گفته اگر میرفتند پیش پیامبر و پیامبر برایشان طلب مغفرت میکرد خارو رحیم و توبه پذیر میدیدند.قران مگر به انها دستور نداده ین کار رو بکنند؟ما مگر کاری غیر این میکنیم؟مگر نمیگویید عای مومن در حق مومن دیگر اشکال ندارد؟پس این وجه مسئله حل شدست.اگر میگویید اینکه من بروم از یک مومن دیگر بخواهم که برایم طلب مغفرت کند این اشکال دارد که این هم عین دستور قران است.اگر این شرک است العیاذ بالله ان هم هست!اما اینکه میگویید:
عــــلی;422342 نوشت:
اما اینکه شما خود را نزد خدا کوچک ببینی و کسی را واسطه قرار دهی این مشکل است.
اینکه من از خداوند شرمنده باشم و خود را نزد او کوچک ببینم که شرک نیست.حالا بخش دوم جمله تان: نهایت باز هم میتوانید بگویید کارم بیهودست که از یک برادر مومنم بخواهم برایم دعا کند.میتوانید بگویید کارم بی فایدست.نه شرک!!مثلا من کارم فلان جا گیر است. به شما بگویم التماس دعا.و از شما بخواهم برایم دعا کنید دچار شرک شدم؟!!!!؟!در مورد ائمه هم همین است!از ایشان میخواهیم برایمان دعا کنند.میخواهیم حاجتمان را از خدا بخواهند.این شرک است؟!
در ضمن پاسخ بنده رو ندادید.به نظر شما دعای من و شما احتمل استجابتش بیشتر است یا رسول خدا؟

یک توضیح اضافی در مورد حق الناس :

اگر زبان عربی را بدانید که فکر نکنم بدانید باید دانست که " استغفر " با " اغفر " تفاوت دارد ، اولی از باب استفعال است و دومی از باب افعال ، اگر منظور برادران یوسف حق الناس بود که نمی گفت استغفر لنا ، بلکه می گفت اغفر لنا !

استغفر لنا یعنی برای ما طلب غفران کن! اما اغفر لنا یعنی به ما ببخش غفرانت را .

امیدوارم متوجه شوید

البته در همین استدلال ضعیف هم مشکلی وجود دارد ، چرا که اگر قصد برادران یوسف رفع خصومت و حق الناسی بود که شما می گویید باید به یوسف اعراض می داشتند ، چون در حقیقت او را مورد ظلم قرار داده بودند ، نه یعقوب را !

و ثانیا استغفر در آیه 64 سوره نسا را چه می کنید ؟

عــــلی;422342 نوشت:

بحث ما سر استغفار کردن نیست بارها و بارها گفتم که استغفار مومن برای دیگران اشکال ندارد و این وسیله نیست بلکه دعای یک مومن در حق مومن دیگر است و ایات متعددی در مورد این قضیه وجود دارد.اما اینکه شما خود را نزد خدا کوچک ببینی و کسی را واسطه قرار دهی این مشکل است.
دقت داشته باشید که نمیگه به پیامبر بگن براشون استغفار کنه.بلکه استغفار رو جدای از درخواست کردن از شخص میدونه.یعنی من اگر به اختیار برای شما استغفار کنم اشکالی نداره و خوب هم هست.اما اگر شما از من درخواست استغفار کنی یا دعاتو از من بخوای در حالی که این کار خداست اشکال داره.چون درخواست کردن فقط برای خداست مگر آنکه حق الناس رخ داده باشه که باید طرف مقابل برات از خدا استغفار کنه.

با اجازه جناب هورشید

شما وقتی در مساله استغفار اشکالی نمیبینید نباید بتوانید ایرادی در واسطه قرار دادن کسی بگیرید. چون در هر صورت استغفار را هم باید کسی برای انسان بکند و برای راضی کردن آن کس باید به او متوسل شد. و خود خداوند دستور داده که برای تقرب به او وسیله ای بجویید. این وسیله میتواند کار خوب باشد میتواند آدم خوبی باشد که ما بوسیله او و با شفیع قرار دادن او بسوی خدا تقرب جوییم.

حضرت آیت الله سبحانی:

توسل اقسامى دارد مانند توسل به اسماء الله، و صفات خدا، توسل به قرآن، توسل به مقامات انبياء و اولياء و يكى از اقسام آن، درخواست شفاعت از صاحبان شفاعت است; قهراً چنين درخواستى مقدمه شفاعت كسانى است كه مأذون در شفاعت باشند و به عبارت ديگر: توسل كار نيازمندى است كه به فرد معصوم (عليه السلام)پناه مى برد و از او طلب شفاعت مى كند و شفاعت كار معصوم (عليه السلام)است كه از خدا مى خواهد كه آن فرد را ببخشد . والله العالم

عــــلی;422343 نوشت:

اما آیا شما باید برای ارتباط با خدا مثلاً با سیم تلفن حرف بزنید یا وسیله ای داشته باشید؟مگر بدون وسیله صدایتان را نمیشنود؟
این دو مورد خیلی با هم فرق میکنند.یکی کار خداست برای شما که گاه با وسیله است و گاه بدون وسیله و یکی هم کار شماست برای خدا.
هو الله الحیکم

ما در توسل پیامبر اکرم صلی الله علیه واله وسلم و امامان معصوم سلام الله علیهم اجمعین را واسطه قرار میدهیم و میگوییم ما تو را شفیع قرار میدهیم

و این توسل ما شفیع قرار دادن آن حضرات است. آیا شما در مساله شفاعت مشکلی میبینید در صورتیکه خود قرآن کریم صراحتا از افرادی که به اذن خدا شفاعت میکنند سخن گفته.



مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ (بقره: 255) چه كسى مى‏تواند جز به اذن خدا شفاعت نمايد؟

وَ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ عِنْدَهُ إِلَّا لِمَنْ أَذِنَ لَهُ (سبأ:) شفاعت جز براى كسانى كه خدا اجازه دهد سودى ندارد.

وَ لا يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضى‏ (انبياء: 28). لا يَمْلِكُونَ الشَّفاعَةَ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً. (مريم: 87)



اگرطبق نظر شما توسل شرک باشد به این معنیست که شفاعت شرک هست

بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.
من همه چیز را واضح گفتم و کامل کردم و نیاز به توضیح بیشتر نمیبینم.
همانطور که هر روز تکرار میکنید:
إِيّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيّاكَ نَسْتَعينُ (001 | الفاتحة - 5)

(پروردگارا) تنها تو را مى پرستيم و تنها از تو يارى مى جوييم

به این آیه عمل کنید.اینکه من برای شما دعا کنم چون دعای من بدون واسطه و شریک است فرق میکند تا اینکه شما به من بگویید برایتان دعا کنم و من میشوم واسطه و شریک در استجابت دعای شما.
در مورد همه آیات پیامبران هم حق الناس در کار است.شما یک آیه نمی یابید که کسی برود به کسی بگوید مرا ببخش.بلکه همه نوع استغفار اعم از حق الناس و حق الله هدف بخشش خداست نه بخشش بنده خدا.
در مورد شفاعت هم همینطور است.اینکه من خودم شفاعت کنم شما را خیلی فرق میکند تا اینکه شما از من بخواهید که شفاعتتان کنم.بلکه شما باید از خدا بخواهید.
همین که زبانتان بگوید یا امام دریاب مرا و مرا یاری کن اما دلت با خدا باشد.دلت خدا پرست و زبانت مشرک است.چه خوب است که تمام اعضای بدن انسان تنها خدا را صدا بزند.
نتیجه کلی:
برای اجابت دعاهایتان کسی را واسطه و تاثیر گذار قرار ندهید مگر اینکه در حق او حق الناس کرده باشید.اما از ان طرف مستقیم برای بندگان خدا دعا و استغفار کنید.

نَبِّئْ عِبَادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ (15 | الحجر - 49)
بندگانم را آگاه کن که من بخشنده مهربانم!

إِنَّهُ كَانَ فَرِيقٌ مِنْ عِبَادِي يَقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا وَأَنْتَ خَيْرُ الرَّاحِمِينَ (23 | المؤمنون - 109)
(فراموش کرده‌اید) گروهی از بندگانم می‌گفتند: پروردگارا! ما ایمان آوردیم؛ ما را ببخش و بر ما رحم کن؛ و تو بهترین رحم کنندگانی!

وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ ۚ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ (40 | غافر - 60)
پروردگار شما گفته است: «مرا بخوانید تا (دعای) شما را بپذیرم! کسانی که از عبادت من تکبّر می‌ورزند به زودی با ذلّت وارد دوزخ می‌شوند!»

خدانگهدار.

عــــلی;422282 نوشت:
من منکر ولی خدا نیستم.مگر شما میبینید کسی را که در حال رکوع زکات بدهد؟امام زمان شما در حال رکوع زکات داده است؟اگر داده است چه خوب.اگر نداده است که ولی و سرپرست شما نیست.میدانید که انما انحصار است و غیر ان نیست!!!!
نمیگویم ترجمه غلط است.اما همین ترجمه غلط باعث میشود بسیاری از 12 امام شما که در حال رکوع زکات نداده اند شامل ولایت نشوند مگر انکه همه شان در حال رکوع زکات داده باشند!!!
من که قران را قبول کردم رسولش را هم قبول کردم چون قران به وسیله رسول اکرم ابلاغ شده.در ضمن شما کسی را یافته اید که همچین لیاقتی داشته باشد که ولی شما باشد؟حتماً امام زمانی است که هرگز اورا ندیده اید چند بار پاسختان داده است؟

إِنْ تَدْعُوهُمْ لَا يَسْمَعُوا دُعَاءَكُمْ وَلَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجَابُوا لَكُمْ ۖ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكْفُرُونَ بِشِرْكِكُمْ ۚ وَلَا يُنَبِّئُكَ مِثْلُ خَبِيرٍ (35 | فاطر - 14)
اگر آنها را بخوانید صدای شما را نمی‌شنوند، و اگر بشنوند به شما پاسخ نمی‌گویند؛ و روز قیامت، شرک (و پرستش) شما را منکر می‌شوند، و هیچ کس مانند (خداوند آگاه و) خبیر تو را (از حقایق) با خبر نمی‌سازد!

وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنْ يَدْعُو مِنْ دُونِ اللَّهِ مَنْ لَا يَسْتَجِيبُ لَهُ إِلَىٰ يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَهُمْ عَنْ دُعَائِهِمْ غَافِلُونَ (46 | الأحقاف - 5)
چه کسی گمراهتر است از آن کس که معبودی غیر خدا را می‌خواند که تا قیامت هم به او پاسخ نمی‌گوید و از خواندن آنها (کاملا)ً بی‌خبر است؟! (و صدای آنها را هیچ نمی‌شنود!)

اما نمیفهمم چرا شما وقتی نمیتوانید دلیل قانع کننده بیاورید دیگران را منافق و غافل میخوانید.
قطعاً روزی خواهد آمد که از شما سوال خواهد شد و در پاسخ دادنش می میانید.
من کسی را ندیدم برای خلیفه خدا چاقو بر سر فرزندش بزند و لخت شود و خود زنی کند و خود را سگ وی بنامد و در شب صدای مداحی را به اوج برساند تا همه مردم گوش کنند انگار مردم گوششان را از سر راه گیر آوردند که صدای این مداحان را گوش کند.تشخیص مشرک از مومن زیاد سخت نیست!!!
لطفاً بجای انگ منافق و .... به بنده زدن دلیل بیاورید و امام زمانتان را اثبات کنید.

[=times new roman]لطفاً حاشیه نروید و شعار هم ندهید اگر میتوانید پاسخ سئوال را بدهید
[=times new roman]

[=times new roman]ایا قبول دارید انکه در حال رکوع زکات داده منحصراً علی (ع) بوده یاخیر ؟
[=times new roman]

[=times new roman]پس خدا را قبل دارید رسول را هم قبول دارید حال نوبت به اولیا که رسید اسمان تپید !
[=times new roman]

[=times new roman]یعنی قبول ندارید که شهیدان زنده جاویدند و نزد پرورگارشان روزی میخورند خوب این روزی چیست که پروردگار در اختیار انان قرار میدهد انان که جسم ندارند تا به روزی احتیاج داشته باشند !
[=times new roman]

[=times new roman]که گفته که ائمه ما پاسخ نمیدهند وقتی عیسی به اذن پروردگار به خاک جان میدهد چگونه ائمه بی خاصیت هستند پس میفرمائید اینهمه معجزات که در مقابر ائمه ما اتفاق میفتد صحنه سازی است و همه مردم کر و کورند .
[=times new roman]

[=times new roman]بنده عرض کردم هر کس قران را گزینش کند و انچه را خود میخواهد برگزیند و انچه را نمیپسندد پس بزند منافق است و این حتماً مورد قبول شما هم باید باشد ولی لطف کنید ببینید در تاپیک قبل چه کسی بدون دلیل منطقی شیعیان مظلوم چهارده قرن را موجب اختلاف بین مسمانان قلمداد کرد .
[=times new roman]

[=times new roman]و اما قطعاً روزی خواهد امد که هرکس ثمره ان چه کاشته بدرود تا سیه روی شود انکه در او غش باشد
[=times new roman]

[=times new roman]شما همه شیعیان را محکوم میکنید که یک مداح چنین و چنان کرده بسیاری از دراویش هم سیخ و میخ به خود فرو میکنند و بسیاری هم نمیکنند جمع بستن این مسائل فقط شعار برای پیش برد مقاصد است و ارزشی ندارد .
[=times new roman]

[=times new roman]اشکال شما اینست که خدا را عادل نمیدانید و زندگی خاکی را بیهوده چون در غیر این صورت وجود امام زمان برای شما امری بدیهی بود .و احتیاج به اثبات نداشت !

با عرض سلام خدمت دوستان ارجمند
در پست گذشته وجه عقلانی شفاعت را مورد بررسی قرار دادم و اینک به ادله نقلی (روایات و آیات) که موافق یا مخالف مساله شفاعت (و نیز توسل) است میپردازم. قابل توجه اینکه معنایی که از آیات و روایات ارائه میشود همان است که دوستان در پستهای خود ارائه داده اند.
 
- وَ قالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِينَ.
معنای آیه:
پروردگار شماگفته است: مرا بخوانيد تا (دعاى) شما را اجابت كنم. به يقين كسانى كه از عبادت من تكبّر میورزند بزودى با ذلّت وارد دوزخ مى شوند.
این آیه با شفاعت و توسل در تنافی می بود اگر شفیع یا وسیله را در عرض خدا قرار میدادیم و برای او استقلالی در استجابت دعا قایل میشدیم زیرا تنها در این صورت بود که خواندن شفیع و توسل به وسیله، در عرض خواندن خدا قرار میگرفت و استکبار از عبادت خدا معنا پیدا میکرد؛ این در حالی است که در نظام اعتقادی شیعه، شفیع و وسیله دریچه ای از رحمت خدا هستند که توسط خود او بسوی بندگان باز شده است. بهره مندی از این رحمت چگونه میتواند در تضاد با خواندن خدا باشد. (بله ممکن است بگویید از کجا میگویید خدا چنین دریچه ای قرار داده یا اصلا از کجا معلوم امامان شیعه دریچه رحمت باشند. ادله نقلی اثبات هر دو مدعا در جای خود خواهد آمد اما آنچه اینجا بدان پرداخته ایم بررسی ادله انکار است.)
 
- أَ لَيْسَ اللهُ بِكافٍ عَبْدَهُ وَ يُخَوِّفُونَكَ بِالَّذِينَ مِنْ دُونِهِ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ
معنای آیه:
آيا خداوند براى (نجات و دفاع از) بنده اش كافى نيست؟! ولى آنها تو را از غير او مى ترسانند. (آنها گمراهند) و هر كس را خداوند گمراه كند، هيچ راهنمايى براى او نخواهد بود.
این آیه با شفاعت و توسل در تنافی می بود اگر شفیع یا وسیله را نه جلوه ای از رحمت خدا بلکه عواملی مستقل در عرض خدا می انگاشتیم در حالی که شیعه معتقد است شفیع و وسیله هر دو جلوه رحمت خدا هستند نه عواملی در عرض خدا. بهره مندی از رحمت خدا چگونه در تضاد با کافی بودن خدا برای بندگان است؟
 
- إِيّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيّاكَ نَسْتَعينُ
معنای آیه:
(پروردگارا) تنها تو را مى پرستيم و تنها از تو يارى مى جوييم.
این آیه در تنافی با شفاعت و توسل می بود اگر شفیع یا وسیله مورد پرستش قرار میگرفتند یا در عرض خدا قرار میداشتند. شیعه به هیچکدام قایل نیست.
 
- وَ مِنَ النّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللهِ أَنْداداً يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللهِ وَ الَّذينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبّاً لِلّهِ وَ لَوْ يَرَى الَّذينَ ظَلَمُوا إِذْ يَرَوْنَ الْعَذابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلّهِ جَميعاً وَ أَنَّ اللهَ شَديدُ الْعَذابِ
معنای آیه:
بعضى از مردم، غير از خداوند همتايانى (براى پرستش) انتخاب مى كنند; و آنها را همچون خدا دوست دارند. امّا كسانى كه ايمان آورده اند، محبتشان به خدا، شديدتر است. وكسانى كه ستم كردند، (و معبودى غير خدا برگزيدند،) هرگاه عذاب الهى را مشاهده كنند، خواهند دانست كه تمامِ قدرت، از آنِ خداست; و خداوند، سخت كيفر است
این آیه در تنافی با شفاعت و توسل می بود اگر شفیع یا وسیله را اندادی من دون الله میدانستیم اما شیعه آنها را جلوه رحمت خدا میداند نه همتایانی برای خدا جهت پرستش.
 
- قُلْ أَ غَيْرَ اللهِ أَتَّخِذُ وَلِيّاً فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ يُطْعِمُ وَ لا يُطْعَمُ قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ وَ لا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكينَ
معنای آیه:
بگو:آيا غير خدا را ولىّ خود انتخاب كنم؟! (خدايى) كه آفريننده آسمانها و زمين است; اوست كه روزى مى دهد، و نيازى به روزى ندارد. بگو: من مأمورم كه نخستين مسلمان باشم; و (خداوند به من دستور داده كه) از مشركان نباش
این آیه در تنافی با شفاعت و توسل می بود اگر شفیع و وسیله را در عرض خدا ولی خود قرار میدادیم و به شرک رو می آوردیم اما شیعه چنین اعتقادی درباره شفیع و وسیله ندارد. شیعه با تمسک به آیاتی نظیر (انما وليكم الله و رسوله والذين آمنوا الذين يقيمون الصلوة و يوتون الزكوة و هم راكعون) ولایت پیامبر و امامان را در طول ولایت خدا می داند.
 
- أَ فَغَيْرَ اللهِ أَبْتَغي حَكَماً وَ هُوَ الَّذي أَنْزَلَ إِلَيْكُمُ الْكِتابَ مُفَصَّلاً وَ الَّذينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ يَعْلَمُونَ أَنَّهُ مُنَزَّلٌ مِنْ رَبِّكَ بِالْحَقِّ فَلا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرينَ
معنای آیه:
(با اين حال،) آيا غير خدا را به داورى طلبم؟! در حالى كه اوست كه اين كتاب آسمانى را، كه همه چيز در آن بيان شده، به سوى شما فرستاده است; و كسانى كه به آنها كتاب آسمانى داده ايم مى دانند اين كتاب، بحق از طرف پروردگارت نازل شده; بنابراين، هرگز از ترديدكنندگان مباش.
این آیه در تنافی با شفاعت و توسل می بود اگر شفیع و وسیله را داوری در عرض خدا قرار میدادیم نه جلوه ای از رحمت خدا توسط خود خدا آنگونه که شیعه قایل است. شیعه داوری را چه در دنیا و چه در آخرت حق ذاتی خدا میداند که به اذن خدا در اختیار اولیای او قرار داده میشود. از اینکه که بگذریم مسئله شفاعت یا توسل ربطی به موضوع داوری ندارد.
 
- قُلْ أَ غَيْرَ اللهِ أَبْغي رَبّاً وَ هُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْءٍ وَ لاتَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ إِلّا عَلَيْها وَ لاتَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى ثُمَّ إِلى رَبِّكُمْ مَرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ فيهِ تَخْتَلِفُونَ
معنای آیه:
بگو: آيا غير خدا، پروردگارى را بطلبم، در حالى كه او پروردگار همه چيز است؟! هيچ كس، عمل (بدى) جز به زيان خودش، انجام نمى دهد; و هيچ گنهكارى بار گناه ديگرى را به دوش نمى كشد; سپس بازگشت همه شما به سوى پروردگارتان است; و شما را از آنچه در آن اختلاف داشتيد، باخبر خواهد كرد
این آیه در تنافی با شفاعت و توسل بود اگر شفیع و وسیله را رب و پروردگار خود میدانستیم اما شیعه چنین اعتقادی ندارد.
 
- أَلا إِنَّ لِلّهِ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ وَ ما يَتَّبِعُ الَّذينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللهِ شُرَكاءَ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلّا يَخْرُصُونَ
معنای آیه:
آگاه باشيد كسانى كه در آسمانها و كسانى كه در زمين هستند، تعلق به خدا دارند. و آنها كه غير خدا را همتاى او مى خوانند، (از منطق و دليلى) پيروى نمى كنند; آنها تنها از گمان بى اساس پيروى مى نمايند و تخمين و حدس (واهى) مى زنند
این آیه در تنافی با شفاعت و توسل بود اگر شفیع و وسیله را متعلق به خدا نمیدانستیم یا آنها را همتای خدا میپنداشتیم اما شیعه چنین اعتقادی ندارد
 
- وَ لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لَهُ الدِّينُ واصِباً أَ فَغَيْرَ اللهِ تَتَّقُونَ
معنای آیه:
آنچه در آسمانها و زمين است، از آن اوست; و دين خالص (نيز) همواره از آن او مى باشد; آيا با اين حال از غير خداوند يگانه مى ترسيد
این آیه در تنافی با شفاعت و توسل بود اگر شفیع و وسیله را موجوداتی خارج از ملک خدا دانسته و برایشان منشائیت مستقل قایل می بودیم. شیعه چنین اعتقادی ندارد.
 
- وَ أَعْتَزِلُكُمْ وَ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللهِ وَ أَدْعُوا رَبِّي عَسى أَلّا أَكُونَ بِدُعاءِ رَبِّي شَقِيّاً
معنای آیه:
و از شما، و آنچه غير خدا مى خوانيد، كناره گيرى مى كنم; و پروردگارم را مى خوانم; و اميدوارم در خواندن پروردگارم محروم و بى پاسخ نمانم
این آیه در تنافی با شفاعت و توسل می بود اگر همچون مشرکان مکه شفیع و وسیله را نه جلوه رحمت خدا بلکه موجوداتی دارای تاثیری در عرض خدا میپنداشتیم. شیعه چنین اعتقادی ندارد.
 
- أَلا لِلّهِ الدِّينُ الْخالِصُ وَ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ ما نَعْبُدُهُمْ إِلّا لِيُقَرِّبُونا إِلَى اللهِ زُلْفى إِنَّ اللهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فِي ما هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللهَ لايَهْدِي مَنْ هُوَ كاذِبٌ كَفّارٌ
معنای آیه:
آگاه باشيد كه دين خالص از آن خداست، و آنها كه غير خدا را اولياى خود قرار دادند، (و مى گفتند) اينها را نمى پرستيم مگر بخاطر اين كه ما را به خداوند نزديك كنند. خدا (روز قيامت) ميان آنان در آنچه اختلاف داشتند داورى مى كند; خداوند آن كس را كه دروغگو و ناسپاس است هرگز هدايت نخواهد كرد
این آیه در تنافی با شفاعت و توسل می بود اگر شفیع و وسیله را ولی ای در عرض خدا و آنها را معبود خویش قرار میدادیم. شیعه چنین اعتقادی ندارد.
 
- أَمْ لَهُمْ إِلهٌ غَيْرُ اللهِ سُبْحانَ اللهِ عَمّا يُشْرِكُونَ
معنای آیه:
يا معبودى غير خداوند دارند (كه قول يارى به آنها داده)؟! منزّه است خدا از آنچه همتاى او قرار مى دهند
این آیه نیز در تنافی با شفاعت و توسل بود اگر شفیع و وسیله را اله خود میدانستیم یا برایش استقلالی در قول مساعدت و یاری قایل میبودیم. شیعه چنین اعتقادی ندارد.
ادامه بحث در پست بعدی
و من الله التوفیق

عــــلی;422367 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.
من همه چیز را واضح گفتم و کامل کردم و نیاز به توضیح بیشتر نمیبینم.
همانطور که هر روز تکرار میکنید:
إِيّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيّاكَ نَسْتَعينُ (001 | الفاتحة - 5)

(پروردگارا) تنها تو را مى پرستيم و تنها از تو يارى مى جوييم

به این آیه عمل کنید.اینکه من برای شما دعا کنم چون دعای من بدون واسطه و شریک است فرق میکند تا اینکه شما به من بگویید برایتان دعا کنم و من میشوم واسطه و شریک در استجابت دعای شما.
در مورد همه آیات پیامبران هم حق الناس در کار است.شما یک آیه نمی یابید که کسی برود به کسی بگوید مرا ببخش.بلکه همه نوع استغفار اعم از حق الناس و حق الله هدف بخشش خداست نه بخشش بنده خدا.


سلام
البته بنده نیاز میبینم مرتب تکرار کنم که ما امامانمان را نمیپرستیم و فقط شفیعشون قرار میدیم و شفاعت هم قول صریح کلام الله مجید هست
. ما از حضرات معصوم نمیخواهیم که ما را ببخشند بلکه میخواهیم میانجیگری کنند و از خدا بخواهند که ما را ببخشد.

عــــلی;422367 نوشت:

در مورد شفاعت هم همینطور است.اینکه من خودم شفاعت کنم شما را خیلی فرق میکند تا اینکه شما از من بخواهید که شفاعتتان کنم.بلکه شما باید از خدا بخواهید.

البته که خیلی فرق میکند. کسی که بیخیال باشه و براش مهم نباشه که بخشیده میشه یا نه که اولیای الهی شفاعتش نمیکنند. همانطور که میفرماید: خداوند شفاعت رو درباره هر کسی نمیپذیرد. باید درخواست و تمنایی باشه تا مورد توجه قرار بگیریم. گر گدا کاهل بود تقصیر صاحبخانه چیست؟

عــــلی;422367 نوشت:

همین که زبانتان بگوید یا امام دریاب مرا و مرا یاری کن اما دلت با خدا باشد.دلت خدا پرست و زبانت مشرک است.چه خوب است که تمام اعضای بدن انسان تنها خدا را صدا بزند.
خدانگهدار

عجب توجیهی ... پس حضرت عیسی علیه السلام هم مشرک بودند که فرمودند: من انصاری الی الله. ما هم میگوییم انا توجهنا واستشفعنا و توسلنا بک الی الله

عــــلی;422131 نوشت:

وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْدَادًا يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ ۖ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ ۗ وَلَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُوا إِذْ يَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا وَأَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعَذَابِ (2 | البقرة - 165)
بعضی از مردم، معبودهایی غیر از خداوند برای خود انتخاب می‌کنند؛ و آنها را همچون خدا دوست می‌دارند. امّا آنها که ایمان دارند، عشقشان به خدا، (از مشرکان نسبت به معبودهاشان،) شدیدتر است. و آنها که ستم کردند، (و معبودی غیر خدا برگزیدند،) هنگامی که عذاب (الهی) را مشاهده کنند، خواهند دانست که تمامِ قدرت ، از آنِ خداست؛ و خدا دارای مجازات شدید است؛ (نه معبودهای خیالی که از آنها می‌هراسند.)

قُلْ أَغَيْرَ اللَّهِ أَتَّخِذُ وَلِيًّا فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ يُطْعِمُ وَلَا يُطْعَمُ ۗ قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ ۖ وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ (6 | الأنعام - 14)
بگو: «آیا غیر خدا را ولیّ خود انتخاب کنم؟! (خدایی) که آفریننده آسمانها و زمین است؛ اوست که روزی می‌دهد، و از کسی روزی نمی‌گیرد.» بگو: «من مأمورم که نخستین مسلمان باشم؛ و (خداوند به من دستور داده که) از مشرکان نباش!»

قُلْ أَرَأَيْتَكُمْ إِنْ أَتَاكُمْ عَذَابُ اللَّهِ أَوْ أَتَتْكُمُ السَّاعَةُ أَغَيْرَ اللَّهِ تَدْعُونَ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ (6 | الأنعام - 40)
بگو: «به من خبر دهید اگر عذاب پروردگار به سراغ شما آید، یا رستاخیز برپا شود، آیا (برای حل مشکلات خود،) غیر خدا را می‌خوانید اگر راست می‌گویید؟!»

أَفَغَيْرَ اللَّهِ أَبْتَغِي حَكَمًا وَهُوَ الَّذِي أَنْزَلَ إِلَيْكُمُ الْكِتَابَ مُفَصَّلًا ۚ وَالَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْلَمُونَ أَنَّهُ مُنَزَّلٌ مِنْ رَبِّكَ بِالْحَقِّ ۖ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ (6 | الأنعام - 114)
(با این حال،) آیا غیر خدا را به داوری طلبم؟! در حالی که اوست که این کتاب آسمانی را، که همه چیز در آن آمده، به سوی شما فرستاده است؛ و کسانی که به آنها کتاب آسمانی داده‌ایم می‌دانند این کتاب، بحق از طرف پروردگارت نازل شده؛ بنابر این از تردیدکنندگان مباش!

قُلْ أَغَيْرَ اللَّهِ أَبْغِي رَبًّا وَهُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْءٍ ۚ وَلَا تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ إِلَّا عَلَيْهَا ۚ وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ ۚ ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّكُمْ مَرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ (6 | الأنعام - 164)
بگو: «آیا غیر خدا، پروردگاری را بطلبم، در حالی که او پروردگار همه چیز است؟! هیچ کس، عمل (بدی) جز به زیان خودش، انجام نمی‌دهد؛ و هیچ گنهکاری گناه دیگری را متحمّل نمی‌شود؛ سپس بازگشت همه شما به سوی پروردگارتان است؛ و شما را از آنچه در آن اختلاف داشتید، خبر خواهد داد.

أَلَا إِنَّ لِلَّهِ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ ۗ وَمَا يَتَّبِعُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ شُرَكَاءَ ۚ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ (10 | یونس - 66)
آگاه باشید تمام کسانی که در آسمانها و زمین هستند، از آن خدا می‌باشند! و آنها که غیر خدا را همتای او می‌خوانند، (از منطق و دلیلی) پیروی نمی‌کنند؛ آنها فقط از پندار بی اساس پیروی می‌کنند؛ و آنها فقط دروغ می‌گویند!

قابل توجه کسانی که میگویند ما لایق بخشش نیستیم و توسل میکنیم بلکه خداوند مارا ببخشد:

وَمَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ ۖ وَمَنْ يُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِهِ ۖ وَنَحْشُرُهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَىٰ وُجُوهِهِمْ عُمْيًا وَبُكْمًا وَصُمًّا ۖ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ ۖ كُلَّمَا خَبَتْ زِدْنَاهُمْ سَعِيرًا (17 | الإسراء - 97)
هر کس را خدا هدایت کند، هدایت یافته واقعی اوست؛ و هر کس را (بخاطر اعمالش) گمراه سازد، هادیان و سرپرستانی غیر خدا برای او نخواهی یافت؛ و روز قیامت، آنها را بر صورتهایشان محشور می‌کنیم، در حالی که نابینا و گنگ و کرند؛ جایگاهشان دوزخ است؛ هر زمان آتش آن فرونشیند، شعله تازه‌ای بر آنان می‌افزاییم!

وَأَعْتَزِلُكُمْ وَمَا تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَأَدْعُو رَبِّي عَسَىٰ أَلَّا أَكُونَ بِدُعَاءِ رَبِّي شَقِيًّا (19 | مريم - 48)
و از شما، و آنچه غیر خدا می‌خوانید، کناره‌گیری می‌کنم؛ و پروردگارم را می‌خوانم؛ و امیدوارم در خواندن پروردگارم بی‌پاسخ نمانم!»

وَجَدْتُهَا وَقَوْمَهَا يَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ فَهُمْ لَا يَهْتَدُونَ (27 | النمل - 24)
او و قومش را دیدم که برای غیر خدا -خورشید- سجده می‌کنند؛ و شیطان اعمالشان را در نظرشان جلوه داده، و آنها را از راه بازداشته؛ و از این رو هدایت نمی‌شوند!»

وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءَ اللَّهُ حَفِيظٌ عَلَيْهِمْ وَمَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ (42 | الشورى - 6)
کسانی که غیر خدا را ولیّ خود انتخاب کردند، خداوند حساب همه اعمال آنها را نگه می‌دارد؛ و تو مأمور نیستی که آنان را مجبور به قبول حقّ کنی!

وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنْ يَدْعُو مِنْ دُونِ اللَّهِ مَنْ لَا يَسْتَجِيبُ لَهُ إِلَىٰ يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَهُمْ عَنْ دُعَائِهِمْ غَافِلُونَ (46 | الأحقاف - 5)
چه کسی گمراهتر است از آن کس که معبودی غیر خدا را می‌خواند که تا قیامت هم به او پاسخ نمی‌گوید و از خواندن آنها (کاملا)ً بی‌خبر است؟! (و صدای آنها را هیچ نمی‌شنود!)

أَمْ لَهُمْ إِلَٰهٌ غَيْرُ اللَّهِ ۚ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ (52 | الطور - 43)
یا معبودی غیر خداوند دارند (که قول یاری به آنها داده)؟! منزّه است خدا از آنچه همتای او قرارمی‌دهند!

این آیات پاسخ همه سوالات شماست و شمارا کافیست.و برای کسانیست که بخواهند از فکر و دل خود استفاده کامل را ببرند.
خدا نگهدار.

با سلام و عرض ادب

1) مشکل شما همچون برخی کاربران دیگری که افکار سلفی گری ابتر را مطرح می نمایند ؛ عدم فهم صحیح آیات قرآنی است. سلفی گری ابتر از آن جهت گفتم که چنین تفاسیری مورد قبول سلف نیز نبوده است، ظاهرا شما و امثال شما خود را بی نیاز از رجوع به تفاسیر فریقین می دانید و فهم خود را بهترین مصدر برای بیان آیات شریفه می دانید و جالب این است که مدام نیز همان سخن سابق خویش را تکرار می فرمائید.

البته ایراد مهمی که در روش رفتاری شما در سایت دیده می شود این است که برخلاف اسم و تصویر معرف خویش، مطالبتان را ارسال می نمائید. ایرادی که در دیگر دوستانی که این تفکرات را داشتند دیده نمی شد و لااقل اسم و رسم آنها با مطالبشان هماهنگی داشت و موجب سوال کاربران نمی شد.

2) همه ی مسلمانان از جمله وهابیون برای استنباط احکام الهی به قرآن و سنت مراجعه می نمایند. شما که خود را عامل وحدت می دانید در مصدر دوم که سنت می باشد به کدام منبع که بیانگر سنت حقیقی است اعتماد دارید؟ منابع علمی اهل بیت علیهم السلام یا منابع ترویج یافته از مکتب خلفا؟

اگر تکیه ی شما تنها به قرآن کریم است( آن هم با تفسیر مورد پسند خودتان) و سنت را قبول ندارید؟ چنین امری علاوه بر مخالفت با نصوص آیات مخالف با سیره ی مسلمانان در تاریخ اسلام نیز خواهد بود؛ بنابراین چنین سخنانی هیچگاه وحدت بخش نمی باشد بلکه خود در راستای تبلیغ فرقه ای با اعتقادات جدیدی خواهد بود. (اعتقاداتی که ثمره ی بارز آن در سلفیت تکفیری شکل یافته است).

به عنوان مثال در مباحث فقهی رجوع به متخصص امری بدیهی است و همه ی فرق بر آن اتفاق نظر دارند، شما در این امر چگونه عمل می نمائید؟
اینکه به واسطه ی آیاتی که مخاطب آنها مشرکینند، این آیات را منطبق بر عمل شیعه می نمائید و عمل شیعه را متهم به شرک می فرمائید؟ با کدام یک از مبانی کلامی و فقهی سازگار است؟

اینکه آیاتی را مرقوم داشتید و از آن خواستید استفاده بنمائید که مسلمانان به اولیا توسل می نمایند یعنی آنان را عبادت می کنند؟ محبتشان نسبت به آنها بیش از محبت به خدا است؟ تدبیرشان را از آنان امید دارند و رزق و روزی را از آنان می طلبند؟ و بر آنان سجده می کنند و...آیا این مطالب دروغ پراکنی و ترویج و تفسیر خلاف واقع نخواهد بود؟

3) براستی ملاک شرک چیست؟ آیا ملاک مطلق درخواست از غیر خدا است؟ اگر چنین باشد انسان موحدی بر روی زمین یافت نخواهد شد؛ زیرا همه به یکدیگر نیازمندند، از آن جهت که زندگی انسان زندگی ای اجتماعی است. کسی که مطلق درخواست را شرک بنامد چاره ای جز پناه بردن به کوه و دشت ندارد، تا اینکه تنها خدا را بخواند شاید درهای آسمان به روی وی باز گردد و مائده ای که نصیب مریم علیها السلام می شد نصیب او نیز شود؟

اگر مطلق درخواست شرک نیست بنابر این باید درخواستی مورد نظر باشد که از دیدگاه اعتقاد به ربوبیت و الوهیت و استقلال نسبت به خوانده شده نشات گرفته باشد، خواندنی همسان خواندن خدا، و اعتقاد به اثر بخشی مستقل و در عرض خدا. که اگر چنین نباشد، تمام تصرفات انبیای الهی و در خواست مومنین از آنها شرک خواهد بود.

4) شفاعت اولیای الهی حقیقتی است که قرآن کریم آنرا بیان فرموده است. محل تحقق شفاعت، قیامت کبری است، جایی که حجابهای عالم ملک، رنگ خود را می بازد و حقیقت «ٌلِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّار»، تجلی می افکند و توجه مخلوق تنها به خالق خویش مصروف خواهد بود.

اما در چنین عرصه ای، شفاعت شافعان نجات بخش مخلوقات است. براستی مگر دلسوزی مخلوق بیش از خالق خویش است؟ چرا خدا مستقیما و بدون واسطه، بندگان خویش را مشمول رحمت واسعه اش نمی نماید؛ بلکه آنرا از مجرای اولیای خویش نصیب مومنین می فرماید؟ که البته همین امر در جنت فردوس نیز موجود است همچنان که آیات شریفه آنرا بیان می دارند.

به نظر می رسد شما با این تفکراتتان در عالم دیگر هم دچار مشکل شوید و به خدای خود اعتراض نمائید که خداوندا چنین کاری مساوی است با شرک و موجب انحراف بندگانت خواهد بود.

موفق باشید.

عــــلی;422367 نوشت:
من همه چیز را واضح گفتم و کامل کردم و نیاز به توضیح بیشتر نمیبینم.
همانطور که هر روز تکرار میکنید:
إِيّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيّاكَ نَسْتَعينُ (001 | الفاتحة - 5)

[=times new roman]جناب علی مجازی که شیعیان را زهد فروش میدانی مگر شما نماز را به "إِيّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيّاكَ نَسْتَعينُ" ختم میکنید مگر ایات بعد را نمیبینی مگر بعد نمیگوئی "اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ" خوب چرا نمیگوئی " اهْدِنَا الله " چرا نمیبینی ایه بعد از انرا که این راه که باید انرا دنبال کنی تا رستگار شوی متعلق به مومنان پاکیست که خدا به انان نعمت داده بحق که از مغضوبین و ضالین میباشی و خود نمیدانی !

عــــلی;420420 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.
این داستان اثبات کردن نمی خواهد چون:
1.وقتی میگویی یا امام زمان ادرکنی قبل اینکه صدایت به گوش امام زمان برسه خداوند شنیده دوم اینکه خدا باعث شده که صدات به گوش امام زمان برسه.
2.هیچکس بخشنده تر و شنونده تر و مهربون تر از خدا نیست.

این مساله هم با عقل و ریاضیات جور در میاد هم با فطرت با ریاضیات اینطور میشه که هر چیزی از چیز دیگر به شما نزدیک باشه بیشتر شما رو درک میکنه.
وَ قالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِينَ (040 | غافر - 60)
پروردگار شماگفته است: «مرا بخوانيد تا (دعاى) شما را اجابت كنم. به يقين كسانى كه از عبادت من تكبّر مىورزند بزودى با ذلّت وارد دوزخ مى شوند.»

أَ لَيْسَ اللهُ بِكافٍ عَبْدَهُ وَ يُخَوِّفُونَكَ بِالَّذِينَ مِنْ دُونِهِ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ (039 | زمر - 36)
آيا خداوند براى (نجات و دفاع از) بنده اش كافى نيست؟! ولى آنها تو را از غير او مى ترسانند. (آنها گمراهند) و هر كس را خداوند گمراه كند، هيچ راهنمايى براى او نخواهد بود!

سوم اینکه هر روز داریم سر نماز میگیم:
إِيّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيّاكَ نَسْتَعينُ (001 | الفاتحة - 5)
(پروردگارا) تنها تو را مى پرستيم و تنها از تو يارى مى جوييم

آیا واقعاً اینطور هست؟
چهارم اینکه کسانی که فکر میکنند مستقیم خدا را بخوانند خداوند اجابتشان نمیکند و ... چرا اصلاً نماز میخوانند؟چرا در نماز مستقیم سخن میگویند با خدایشان؟در نماز هم به شخصی غیر از خدا تکیه کنند.
نمیدونم بنده های خدا چشون شده!!!!

خدانگهدار.



با اجازه شما یه نگاهی به پروفایلتون انداختم دیدم انگار این مساله ی
میانه براتون خیلی بغرنجه.

خواستم ازتون بپرسم که شما چجوری بسوی کعبه نماز میخونید یا چگونه حاضرید بدور کعبه طواف کنید؟

چون اگه مستحضر باشید یک ضلع کعبه حجر اسماعیل هست که در آن مرقد پیامبران بزرگ الهیست که از نظر شما میتوانند مانند اهلبیت علیهم السلام شریکان خدا باشند که شیعیان بهشون متوسل میشوند .(اینجا شما دانسته یا ندانسته مرتکب تهمت بزرگی میشوید چون کلمه واسطه ی بین خلق و خدا رو با کلمه همتا برای خدا یک معنی میکنید.)


با این میانه شما چه میکنید چون واجب هست که از بیرون حجر طواف شود نه داخل آن


و شما چگونه حاضرید قبل از کعبه به آن انبیاء سجده کنید؟ مگر سجده برای انسانها نمیتواند شرک باشد؟

با عرض سلام خدمت دوستان
قبل از ادامه بحثی که چندی پیش آغاز کردم به مطلب یکی از دوستان اشاره میکنم:
شما امامان خود را بخوانید ما هم خدایمان را میخوانیم.کدام امام شما از خدای من مهربان تر و به درون من و نیاز من آگاهتر است؟ این مساله کاملاً عقلانیست
در دو پست پیش مساله شفاعت از منظر عقل را بررسی کردیم. و اینک نکته ای بر آن می افزاییم:
حقیقت این است که هیچکس از خدا مهربانتر و آگاهتر نیست و شیعه نیز چنین باوری ندارد. اگر میگوییم امامان شفیع و واسطه هستند این به معنای مهربانتر و آگاهتر بودن امام از خدا نیست. اساسا امام و ویژگیهای او همه جلوه ای از رحمت و عنایت خداست پس چگونه امام والاتر از خدا باشد؟ ما با تکیه بر قرآن و روایات خدا را در نماز و دعا مستقیما خطاب قرار میدهیم و با او سخن میگوییم و نیز با تکیه بر همان منابع اصیل شفاعت و توسل را نیز معتقدیم و صدای یا وجیها عند الله اشفع لنا عند الله سر میدهیم. ما معتقدیم در وجاهت عقلی که بخشی از آموزه های اسلام را بگیرد و بخشی را وانهد باید که تردید نمود.

بررسی چالشی دیگر:
- وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادي عَنِّي فَإِنِّي قَريبٌ أُجيبُ دَعْوَةَ الدّاعِ إِذا دَعانِ فَلْيَسْتَجيبُوا لي وَ لْيُؤْمِنُوا بي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ
و هنگامى كه بندگان من، از تو درباره من سؤال كنند، (بگو:) من نزديكم; دعاى دعاكننده را، به هنگامى كه مرا مى خواند، پاسخ مى گويم. پس بايد دعوت مرا بپذيرند، و به من ايمان بياورند، تا راه يابند (و به مقصد برسند
آیا دست آویختن به دامان شفیع و وسیله به معنای کنار گذاشتن دعا و خواندن خداست یا اینکه شفاعت و توسل، خود حلقه ای محکم از زنجیر دعا به درگاه خداست؟ (لطفا دقت کنید) هر کس میتواند دست به سوی آسمان بلند کرده خدا را بخواند (مگر در قنوت نماز جز این میکنیم) اما چه محذوری در عقل وجود دارد که این نوا را با دعای بنده ای والا مقام همساز کنیم. هم خود از خدا بخواهیم و هم از بنده مقرب خدا بخواهیم تا برایمان از خدا بخواهد. این چه محذور عقلی دارد؟ با دعای خود حلقه ای از ارتباط با خدا را ایجاد میکنیم و با توسل و شفاعت حلقه محکمتری از این ارتباط را جستجو میکینم.
شاید بگویید: طبق آیه بالا خدا خود وعده اجابت دعای ما را داده پس چه نیازی به دعای بنده مقرب است؟
پس میگوییم: آیا آیه نحوه خواندن خدا و اجابت دعا را نیز معین کرده و فرموده خواندن من باید بی واسطه باشد و اجابت من نیز بی واسطه است؟ آیا آیه میگوید اگر عبدی از عبادم برای عبدی دیگر دعا کند مشمول سَأَلَكَ عِبادي عَنِّي نمیشود؟
از اینکه بگذریم آیا آیه میگوید هر مسلمانی مرا بخواند اجابت میکنم؟ اگر چنین بود که دنیا و آخرت بی زحمتی داشتیم. به نظر میرسد شرط این استجابت درک حقیقی مقام بندگی و رسیدن به این مقام است که به اعتقاد ما بر پایه ادله عقلی و نقلی، امامان به این مقام رسیده اند. پس بخشی از مصادیق واقعی این سَأَلَكَ عِبادي عَنِّي همان امامان هستند. آیا عاقلانه نیست از ایشان بخواهیم در محضر خدا برای ما نیز دعا کنند تا اطمینان بیشتری به استجابت آن داشته باشیم؟

و باز چالشی دیگر:
وقتی به حرم امام رضا میرویم از امام بخواهیم یا از خدا؟
پیشنهاد میکنم قبل از زیارت، آداب زیارت امام را مطالعه کن، از دعایی که برای غسل زیارت آمده تا آخرین بند از زیارتنامه امام را، در ترجمه آنها دقت کن، دعای غسل با اللهم آغاز میشود و با اجعله لی طهورا و شفائا پایان می یابد، دعای وقت بیرون رفتن با بسم الله آغاز میشود و با ما عندک اردت پایان می یابد، دعای بعدی با اللهم الیک وجهت وجهی آغاز میشود و با فانه لایضیع من حفظت پایان میابد، در اینکه با ذکر الله اکبر و لااله الا الله و سبحان الله و الحمدلله بسوی حرم گام بر میداری دقت کن، اینکه در مدخل حرم دعایت را با بسم الله آغاز و با شهادت به ولایت علی پایان میدهی، اینکه رو به ضریح آن امام ایستاده اولین کلامت اشهد ان لااله الا الله وحده لاشریک له است و آخرین جمله آن اقرار به انت عنده وجیه است. اینکه در ادامه میگویی اللهم انی اتقرب الیک بحبهم و بولایتهم و با یا رحمن زیارتت را پایان میدهی.
دیگر لازم نیست دنبال واژگانی برای ادای خواسته ات باشی، کافی است خواسته هایت را در دل داشته باشی و در ذهن مرور کنی. خداوند سمیع و بصیر خود پاسخ میدهد.

باز سوالی دیگر:
در توسل چه تضمینی است که امام که شخصی مثل همه ما و انسان است صدای ما را بشنود؟ فقط از قرآن دلیل آورید. 
قرآن از شهدا نام برده است که به مراتب مقامی پایین تر از امام معصوم را داراست.
به فرموده قرآن:
وَ لاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاء عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ
کسانی را که در راه خدا کشته شده اند مرده مپندار، بلکه زنده اند و نزد پروردگارشان به ايشان روزی می دهند.
اگر شهید زنده است چرا امام که مقامی والاتر از شهید دارد زنده نباشد (به علاوه که تمام ائمه ما نیز از شهدا هستند) و اگر امام زنده است چرا نتواند صدای متوسل را بشنود.
جان کلام این است که امام به اذن خدا به مقام شفیع و وسیله نایل شده است. همین خداست که قدرت بر شنیدن توسل متوسل را نیز به او میدهد.

یک چالش دیگر:
کسی که ظرفیت بالاتری از کمال را کسب کرده خود می تواند بدون نیاز به واسطه بیرونی با خدا ارتباط برقرار کند و اگر به این نتیجه رسید که بدون این اسباب بیرونی (توسل به اولیا) هم می تواند به خداوند تقرب جوید آیا این فرد هیچ کم از توسل کنندگان دارد؟
توسل تنها راه برقراری ارتباط و تقرب به خدا نیست اما یکی از کارآمدترین و مطمئن ترین راههاست تا جایی که در متن دعای امامان نیز شاهد این توسل هستیم. به عنوان مثال امام سجاد در دعای اول از کتاب شریف صحیفه سجادیه چنین میفرماید:
فَضْلُكَ انَسَنى، وَ اِحْسانُكَ دَلَّنى، فَاَسْئَلُكَ بِكَ وَ بِمُحَمَّدٍ وَ الِهِ - صَلَواتُكَ عَلَيْهِمْ - اَنْ لاتَرُدَّنى خآئِباً.
نمونه های این فراز در ادعیه و روایات فراوان است. در کتابهای اهل سنت از امام علی روایت شده است که فرمود يک بار از  پیامبر خواستم براي من دعا کند. پیامبر برخاست و نماز خواند و دستان خود را به دعا بلند نمود و فرمود: خدایا! به حق بنده ات علي، علي را بيامرز (حكم منثورة، ابن ابي‌الحديد، ص40).
امثال این روایات نشان میدهد خود مقربان درگاه الهی نیز از توسل غفلت نمیکردند و این امر شاید بی ارتباط با این آیه قرآن نباشد که فرمود:
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسيلَةَ وَ جاهِدُوا في‏ سَبيلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ
ای مومنین تقوا را پیشه سازید و برای تقرب به خدا، وسیله بجویید و در راه او جهاد کنید تا رستگار شوید.

به نام یزدان بخشاینده بخشایشگر
اشتباه شما همین هست که فکر می‌کنید هیچ واسطه‌ای بین خدا و انسان نیست!
اگر اینطور بود همه می‌توانستند خدای پاک و مقدس رو لمس کنند یا صدای او را بشنوند و ببینند و ببنویند
پس دیگر به پیامبر و نشانه و دوست خدا، و کتاب و پیشوا نیازی نبود!

وقتی برای شفا گرفتن به حرم امام میرویم و به او توسل میجوییم اگرشفایی حاصل شد آیا این باور ماست که عامل شفاست یا عنایت و دعای امام در حق ما؟
یکی از دوستان باور خود در اینباره را چنین بیان کرده است:
بنده توسل به اولیاء خدا را اولا با شرط باورمندی فرد معتبر می دانم و ثانیا اعتبار آن هم تا حد همین فعال کردن عامل درونی است و لا غیر.
خوب اجازه دهید فرضهایی که میتوان در این باره مطرح نمود را در نظر آوریم:
1. عامل این شفا فقط و فقط باور درونی ما بوده نه تاثیری از سوی امام
2. عامل این شفا فقط و فقط تاثیر امام بوده بدون هیچ نقشی برای باور
3. عامل این شفا امری مرکب است هم عنایت و دعای امام و هم باور ما

کسانی که گزینه اول را انتخاب میکنند از دو مطلب غافلند:
مطلب اول اینکه: آزمایشات تجربی نهایتا میتوانند فرضیه ای را در محدوده تجربه و موارد مشابه قابل اعتماد کنند تا ملاک عمل قرار گیرد و نمیتوانند وجود عوامل فراتجربه یا عوامل تجربی ناشناخته را انکار کنند. حقیقتا کدام روانشناس یا دانشمندی میتواند به ضرس قاطع وجود عواملی فراتر از باور در شفای شخص متوسل را انکار و این انکار را اثبات کند؟
مطلب دوم اینکه: توسل آنگونه که در آموزه اسلام و باور شیعه ترسیم میشود بر مبنای چند باور ثابت شده استوار است: اعتقاد به وجود روح و بقای آن پس از مرگ، تقسیم ارواح به خبیث و شریف، رابطه روح با عالم جسم، توانایی روح بر تاثیر در عالم جسم، متعالی بودن روح امام، فزونی گستره تاثیر روح امام هم از نظر کمی و هم کیفی، رحمت و لطف بودن وجود امام و تاثیر او و امور دیگری از این دست.
بر اساس چنین پیش فرضهایی، نادیده گرفتن نقش امام در شفای شخص متوسل امری نامعقول خواهد بود همانگونه که نادیده گرفتن پیشفرضهای هر دیدگاهی چنین است.
بنابراین نمیتوان امکان نقش امام در شفای بیمار را نادیده گرفت مگر اینکه دلیلی بر عدم آن بیاوریم و گفتیم چنین دلیلی نداریم. پس تنها فرض دوم و سوم میماند. به هرکدام که قایل شویم امکان تاثیر امام در شفای مریض قابل قبول خواهد بود. اما دلیل بر تحقق این امکان علاوه بر ویژگیهای شخصیتی امامان، آیات و روایات است. آیه بارزی که در ذهن همگان است آیه مربوط به شفای دیدگان یعقوب با تکه پارچه ای از لباس یوسف است. آیا اگر تکه پارچه ای میتواند به اذن خدا شفا بخش باشد روح بلند ولی خدا و حرم او نمیتواند به اذن خدا شفابخش باشد؟ روایت معروفی نیز در ذهن همه ماست و آن شفا گرفتن چشمان امام علی در جنگ خیبر با آب دهان پیامبر. اگر آب دهان رسول خدا به اذن خدا شفابخش است چراروح ولی خدا به اذن خدا چنین نباشد؟
والسلام علی من اتبع الهدی

با عرض سلام خدمت دوستان
در این پست به برخی دیگر از دغدغه های دوستان در پست های پیشین میپیردازم و تلاشم اینست که مختصر و گویا باشد:

  • مشکلی که در مسئله شفاعت وجود دارد بخشودگی گناهان است. اگر انسان توبه کرده و شایسته بخشش خداوند است چرا باید واسطه ای را بین خود و خدا قرار دهد تا گناهانش بخشیده شود؟
شفاعت به اذن خدا خود یکی از عوامل ایجاد شایستگی بخشش است. نباید از نظر دور داشت قضاوت کامل درباره نقش شفاعت در بخشودگی گناهان مبتنی بر درک ما از حقیقت گناه و توبه است. نه زشتی گناه چنان ساده است که به آسانی صدمات و آثار زیانبار آن برای ما قابل درک باشد و نه توبه (هم تحققش و هم پذیرفته شدنش) چنان ساده است که بتوان به پشیمانی زبانی دلخوش کرد و خود را از صدمات گناه مصون نمود. نقش شفاعت امام در بخشودگی گناه را در این چارچوب باید جستجو نمود.

  • آیا هر چه ظرفیت ها و استعدادها بالاتر برود نیاز به توسل در انسان کمتر می شود؟
خیر، در سیره معصومین نیز توسل مشاهده میشود در حالی که معصومین و خاصه رسول اکرم در والاترین ظرفیت قرار داشته اند. از اینجا روشن میشود توسل به معنای استضعاف فکری مردم نیز نیست.

  • آیا بهتر نیست برای ارتباط با خدا تا حد ممکن و در این جهان واسطه ها را از میان برداشت؟
بله واسطه ای که در وصل شدن ما به خدا کندی ایجاد کند را باید برداشت (مثلا به جای اینکه خمس و زکات مالمان را در زمان حیاتمان بدهیم وصیت کنیم بازماندگان آنرا انجام دهند) اما واسطه ای که خود نقشی اساسی در تحقق یا بهتر شدن وصل ما به خدا دارد از این قاعده مستثناست و توسل به معصومین در این جایگاه قرار دارد. ضمن اینکه صحیح نیست که نقش معصومین را تا مرتبه واسطه های این جهانی تنزل دهیم.

  • آیا درست است که ما برای اتصال به خدا نیاز به وسیله نداریم چون خداوند تمام وسایل لازم را در جسم ما قرار داده؟
به نظر میرسد باید قبلا ثابت شود که برای اتصال به خدا صرفا و صرفا وسایل جسمانی کفایت میکند. این دیدگاه تا حدود زیادی نقش امور معنوی و غیر جسمانی را فرومیکاهد که البته نه تنها قابل اثبات نیست بلکه ادله فراوانی بر رد آن داریم. از این گذشته، در این ادعا نقش شفیع و وسیله در حد اصل اتصال بنده به خدا محصور شده است که باز این خود ادعایی اثبات ناشده است.

  •  آیا آموزه شفاعت و توسل مستلزم ناامیدی مردم از رحمت خدا و اختصاص رحمت الهی به شایستگان یعنی همان معصومین است؟
وجود معصومین و تاثیر ایشان در برآورده شدن خواسته های مردم خود جلوه ای از رحمت خداست پس چگونه به معنای اختصاص رحمت به گروهی خاص باشد. بله اگر منظور از این اختصاص، دارا بودن درجه عصمت و شفاعت و وسیله الهی شدن است باید اذعان نمود که تنها عده ای لایق این مقام و رحمت الهی هستند همانطور که مقام نبوت به پیامبران اختصاص دارد. کمیت و کیفیت برخورداری از رحمت الهی به میزان شایستگیهای انسان است و این قانونی کاملا عقلائی و پذیرفته شده است اما این چه ربطی به انکار مسئله شفاعت و توسل دارد.

  • به آیه زیر دقت فرمایید: آیا برای خود اولیایی جز خدا که اختیار سود و زیان خود را ندارند اتخاذ نمو ده اید 
    آیا بشر اختیار سود و زیان خودش را دارد؟ اگر ندارد پس نمی تواند ولی باشد.
    آیا این آیه نمی گوید اولیا باید کسانی باشند که اختیار سود و زیان خود را دارا باشند؟

اولا این آیه که آیه 16 از سوره مبارکه رعد است در خطاب به مشرکین است که بتها را معبود خویش و شریک خدا در عبادت قرار میدادند و ربطی به ولایتی که شیعه معتقد است ندارد. ثانیا اینگونه نیست که بشر اختیاری درباره سود و زیان خویش نداشته باشد و آیه نیز ناظر به بتهاست که از خود اختیاری نداشتند نه انسانها و ثالثا بله کسی میتواند ولی خدا بر انسانهای مختار باشد که از خود اختیاری داشته باشد. هم ما و هم اولیای الهی از این اختیار برخورداریم هرچند آنچه داریم و اولیا دارند همه لطف و رحمت خداست.
و السلام علی من اتبع الهدی
موضوع قفل شده است