جمع بندی هَــنایش خــوراکــ نــاروا

تب‌های اولیه

15 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
هَــنایش خــوراکــ نــاروا

[="Microsoft Sans Serif"]

«نــدانــم چه‌ای! هــرچــه هـسـتی، تویی»

همگی ما در مورد هَنایش خوراک ناروا بر روی فرزندان خود، سخنانی شنیده‌ایم که اگر کسی به فرزندان خود خوراک ناروا و دزدی بدهد، بر روی درستی پرورش آن فرزند، هنا می‌گذارد.

اما در این‌جا دوگانگی‌ای به‌نظر می‌آید که این سخن و این دیدگاه را نادرست جلوه می‌دهد!

روزه:

روزه یک رفتار پرورشی برای آدمی است که آدمیان در هر کیشی، چند روز را روزه می‌گیرند.

این روش پرورشی دارای دو سود است:
یک، تندرستی بدنی
دوم، تندستی روانی - که منظور از روزه گرفتن، بیشتر تندرستی روانی است و این تندرستی روانی است که روی پرورش و نیکو شدن کردار مردمان هنا می‌گذارد.

«ما روزه‌ی کیش اسلام را مورد گفت و گو قرار می‌دهیم.»

روزه‌داران، اجازه‌ی خوردن خوراکی در روز‌های این ماه را ندارند؛ بدین مایه که خوردن خوراکی در روزهای ماه رمضان، ناروا است و روزه‌دار باید خود را از خوردن در این‌هنگام، محروم کند.

اگر روزه‌داری از روی اراده، خوراکی‌ای بخورد، وی کاری ناروا کرده است، کاری که توسط کیش اسلام و دیگر کیش‌ها، ناروا و حرام است.
بدین‌مایه که روزه‌داران از خوردن در روز، «محروم‌اند» و اگر از روی اراده خوراکی‌ای بخورن، کار حرامی را انجام داده‌اند که این کار، روی روزه‌ی آنان هنای نامناسب می‌گذارد و آن روش پرورشی را تا روز پسین، از بین می‌برد.
افزون بر آنکه اگر دیده شود که کسی چنین کار ناروایی را انجام می‌دهد، او شلاق می‌خورد و همچنین برای پیش‌گیری از پادافره شدن در روز رستاخیز، باید چند روز روزه بگیرد یا چند آدم را خوراک دهد.

همانند کسی که دزدی می‌کند، اگر دیده شود، پادافره می‌شود و اگر کار خود را جبران نکند، در روز رستاخیز، پادافره می‌شود.

اما اگر روزه‌داری از روی ناآگاهی و فراموشی، خوراکی‌ای بخورد، این خوراکی، هنایی بر روی روزه‌ی وی ندارد و خوردن آن خوراک ناروا، برایش روا می‌شود.
بدین‌مایه که اگر کسی نادانسته، خوراکی در روز بخورد، این خوراک - که خوراکی ناروا است، هنایی بر روی آن روش پرورشی نمی‌گذارد و نیازی نیست وی پادافره شود.

اما در دزدی، چون کسی از روی ناآگاهی و فراموشی دزدی نمی‌کند، او هموراه کار ناروایی را انجام می‌دهد.

اکنون پرسش این‌ست:

روزه نیز یک روش پرورشی است که برای آدمیان برنامه‌ریزی شده است و آدمیان با نخوردن خوراک در روزهای این ماه، اهریمن درون خود را زبون و کردار نیک خود را پرورش می‌دهند؛ اما اگر کسی در هنگام فراموشی، خوراکی بخورد، این خوراک، هنایی بر روی این روش پرورشی ندارد.

آیا در مورد خوراک دزدی نیز چنین است؟

بدین‌مایه: کسی که نمی‌داند پدر یا یکی از خویشاوندانش خوراک یا پول ناروا به او می‌دهد، آیا این خوراک یا پول، هنایی بر روی پرورش و روان آن‌کس دارد؟

برخی سخن حسین(ع) را به پیش می‌آورند که او به یزیدیان فرمود: «چون خوراک ناروا خورده‌اید، سخن روا را نمی‌شنوید»

بله این سخنی به‌جاست اما بدون‌شک یزدیان خود می‌دانستند که خوراک ناروا می‌خورند.

آنان خود می‌دانستند که دارند با نوه‌ی پیامبر می‌جنگند و مزدی که بابت پیش‌پرداخت به آنان داده شده است، مزد روایی نیست؛ مزدی برای جنگیدن با نوه‌ی پیامبر است؛ نوه‌ای که هیچ کار زشتی از او سر نزده که شایسته جنگ‌کردن باشد.

همچنین، آنان خود نان‌آور خانه بودند و اگر خوراک ناروایی خورده‌اند، دست‌رنج خود را خورده‌اند که همانگونه که گفته شد، هیچ دزدی، از روی فراموشی دزدی نمی‌کند.

یزدیان، همه‌ی این‌ها را از روی اراده و آگاهی انجام داده‌اند.


*****

آیا دیدگاه گفته شده، درست است؟[/]

با نام و یاد دوست



کارشناس بحث: استاد صادق

آبـرنـگـ;396816 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif]
«نــدانــم چه‌ای! هــرچــه هـسـتی، تویی»

همگی ما در مورد هَنایش خوراک ناروا بر روی فرزندان خود، سخنانی شنیده‌ایم که اگر کسی به فرزندان خود خوراک ناروا و دزدی بدهد، بر روی درستی پرورش آن فرزند، هنا می‌گذارد.

اما در این‌جا دوگانگی‌ای به‌نظر می‌آید که این سخن و این دیدگاه را نادرست جلوه می‌دهد!

روزه:

روزه یک رفتار پرورشی برای آدمی است که آدمیان در هر کیشی، چند روز را روزه می‌گیرند.

این روش پرورشی دارای دو سود است:
یک، تندرستی بدنی
دوم، تندستی روانی - که منظور از روزه گرفتن، بیشتر تندرستی روانی است و این تندرستی روانی است که روی پرورش و نیکو شدن کردار مردمان هنا می‌گذارد.

«ما روزه‌ی کیش اسلام را مورد گفت و گو قرار می‌دهیم.»

روزه‌داران، اجازه‌ی خوردن خوراکی در روز‌های این ماه را ندارند؛ بدین مایه که خوردن خوراکی در روزهای ماه رمضان، ناروا است و روزه‌دار باید خود را از خوردن در این‌هنگام، محروم کند.

اگر روزه‌داری از روی اراده، خوراکی‌ای بخورد، وی کاری ناروا کرده است، کاری که توسط کیش اسلام و دیگر کیش‌ها، ناروا و حرام است.
بدین‌مایه که روزه‌داران از خوردن در روز، «محروم‌اند» و اگر از روی اراده خوراکی‌ای بخورن، کار حرامی را انجام داده‌اند که این کار، روی روزه‌ی آنان هنای نامناسب می‌گذارد و آن روش پرورشی را تا روز پسین، از بین می‌برد.
افزون بر آنکه اگر دیده شود که کسی چنین کار ناروایی را انجام می‌دهد، او شلاق می‌خورد و همچنین برای پیش‌گیری از پادافره شدن در روز رستاخیز، باید چند روز روزه بگیرد یا چند آدم را خوراک دهد.

همانند کسی که دزدی می‌کند، اگر دیده شود، پادافره می‌شود و اگر کار خود را جبران نکند، در روز رستاخیز، پادافره می‌شود.

اما اگر روزه‌داری از روی ناآگاهی و فراموشی، خوراکی‌ای بخورد، این خوراکی، هنایی بر روی روزه‌ی وی ندارد و خوردن آن خوراک ناروا، برایش روا می‌شود.
بدین‌مایه که اگر کسی نادانسته، خوراکی در روز بخورد، این خوراک - که خوراکی ناروا است، هنایی بر روی آن روش پرورشی نمی‌گذارد و نیازی نیست وی پادافره شود.

اما در دزدی، چون کسی از روی ناآگاهی و فراموشی دزدی نمی‌کند، او هموراه کار ناروایی را انجام می‌دهد.

اکنون پرسش این‌ست:

روزه نیز یک روش پرورشی است که برای آدمیان برنامه‌ریزی شده است و آدمیان با نخوردن خوراک در روزهای این ماه، اهریمن درون خود را زبون و کردار نیک خود را پرورش می‌دهند؛ اما اگر کسی در هنگام فراموشی، خوراکی بخورد، این خوراک، هنایی بر روی این روش پرورشی ندارد.

آیا در مورد خوراک دزدی نیز چنین است؟

بدین‌مایه: کسی که نمی‌داند پدر یا یکی از خویشاوندانش خوراک یا پول ناروا به او می‌دهد، آیا این خوراک یا پول، هنایی بر روی پرورش و روان آن‌کس دارد؟

برخی سخن حسین(ع) را به پیش می‌آورند که او به یزیدیان فرمود: «چون خوراک ناروا خورده‌اید، سخن روا را نمی‌شنوید»

بله این سخنی به‌جاست اما بدون‌شک یزدیان خود می‌دانستند که خوراک ناروا می‌خورند.

آنان خود می‌دانستند که دارند با نوه‌ی پیامبر می‌جنگند و مزدی که بابت پیش‌پرداخت به آنان داده شده است، مزد روایی نیست؛ مزدی برای جنگیدن با نوه‌ی پیامبر است؛ نوه‌ای که هیچ کار زشتی از او سر نزده که شایسته جنگ‌کردن باشد.

همچنین، آنان خود نان‌آور خانه بودند و اگر خوراک ناروایی خورده‌اند، دست‌رنج خود را خورده‌اند که همانگونه که گفته شد، هیچ دزدی، از روی فراموشی دزدی نمی‌کند.

یزدیان، همه‌ی این‌ها را از روی اراده و آگاهی انجام داده‌اند.


*****

آیا دیدگاه گفته شده، درست است؟


پاسخ :
با سلام وتقدیر از دقت شما . در ابتدا باید گفت :
آنچه در باره لشکر یزید گفته اید درست است چون آن ها با علم وآگاهی واز روی اختیار دست به شهادت نوه پیامبر ص زدند . وجوایزی که از این طریق بدست آوردند حرام وموجب پیآمد منفی بر خود وخانواده بوده است . وافراد دزد نیز چنین اند واز روی علم وبا آگاهی دست زدی می زنند لذا کار او حرام وسبب سوء اثر بر بچه های او می شود .
اما در باره بچه های که خبر ندارند پدر ویا نان آور خانه از طریق حرام زندگی آنها را تامین می کند . به لحاظ شرعی مسولیتی متوجه آنا ن نیست یعنی گناهی بر عهده ی آن بچه ها نمی آید ولی آثار وضعی ممکن است دامنگیر آنها بشود چون لقمه حلال و یا حرام تاثیر خاص خود را دارد، ولی باید توجه تأثیر گذاشتن تغذیه در هر جنبه مثبت و منفی به معنای علت تامه نیست تا موجب سلب اختیار از انسان و یا عوامل تاثیرگذار دیگر شود ، همان گونه که در موارد بسیار دیگر معتقد به تأثیر هستیم ، مثلاً تربیت ، محیط ، وراثت و... را در سرنوشت انسان ها دارای تأثیر می دانیم ، اما هیچ کدام به جای اختیار قرار نمی گیرند ؛ به همین خاطر در تاریخ خوانده ایم و چه بسا خود دیده ایم که دو فرزند در یک خانواده ، یکی نیکوکار و دیگری بدکردار می شود ، یا فرزند یک پیامبر مانند نوح ، بدکردار می شود و فرزند یزید بن معاویه انسان خوب و درستکار .
پس نقش خانواده، محیط و حتی لقمه حلال یا حرام علت تامه نیست ، بلکه مانند بسیاری از علت ها ، علت ناقصه یا تنها یکی از اسباب و علل هستند.
شریک بن عبدالله نخعی - از فقهای معروف قرن دوم هجری - به علم و تقوا معروف بود. مهدی بن منصور، خلیفه عباسی علاقه فراوان داشت که منصب "قضا" را به او واگذار کند ، ولی "شریک بن عبدالله" برای آن که خود را دستگاه ظلم دور نگه دارد، زیر بار نمی‌رفت. خلیفه نیز علاقمند بود که "شریک" را معلّم خصوصی فرزندان خود قرار دهد تا به آن‌ها علم حدیث بیآموزد. "شریک" این کار را نیز قبول نمی‌کرد. به زندگی آزاد و فقیرانه‌ای که داشت، قانع بود.
روزی خلیفه او را طلبید و به او گفت: "باید امروز یکی از این سه کار را قبول کنی: یا عهده دار منصب "قضا" بشوی، یا کار تعلیم و تربیت فرزندان مرا قبول کنی، یا آن که همین امروز ناهار با ما باشی و بر سر سفره ما بنشینی".
شریک با خود فکری کرد و گفت: حالا که اجبار است، البته از این سه کار، سومی آسان تر است.
خلیفه به آشپزخانه دستور داد که امروز لذیذترین غذاها را برای شریک بن عبدالله تهیه کن. غذاهای رنگارنگ از مغر استخوان آمیخته به نبات و عسل تهیه کردند و سر سفره آوردند. شریک که تا آن وقت همچون غذایی نخورده و ندیده بود، با اشتهای کامل خورد. یکی آهسته، بیخ گوش خلیفه گفت: به خدا قسم! دیگر این مرد روی رستگاری را نخواهد دید. طولی نکشید که دیدند شریک هم عهده‌دار تعلیم فرزندان خلیفه شد و هم منصب قضاوت را قبول کرد و برایش از بین المال مقرّری معین شد.
روزی با متصّدی پرداخت حقوق حرفش شد. متصّدی به او گفت: تو که گندم به ما نفروخته‌ای، این قدر سماجت می‌کنی! شریک گفت: چیزی از گندم بهتر به شما فروخته ام. من دین خود را فروخته‌ام!(1)
با خوردن یک وعده غذا، بزرگانی دین خود را از دست داده‌اند. حال چه رسد به انسان‌های عادّی و معمولی همانند ما! با خوردن لقمه‌ای حرام، در دین و نسل و فرزندان مان اثر منفی و غیر قابل جبرانی به بار خواهد آورد.
آن چه علت نهایی است، خواست و اراده انسان است. چه بسا افرادی که پدر و مادر خوبی نداشته‌اند. اما با اراده خود به سعادت رسیده‌اند و افرادی که پدر و مادر خوبی داشته‌اند، اما با اراده خود به گمراهی کشیده شده‌اند، مانند پسر نوح که با بدان نشست و خاندان نبوتش گم شد.
هر کاری، تأثیر خود را می‌گذارد و اصل علیت در همه جا جاری است. خداوند جلو تأثیر عوامل را نمی‌گیرد. اما به انسان قدرت داده است که در مقابل عوامل منفی بایستد و مقاومت کند و از امداد الهی برخوردار شود. هر چه مقاومت و ایستادگی بیش تر باشد، اجر و پاداش نیز افزون‌تر است، مانند آسیه همسر فرعون با این که از لقمه حرام آن گونه بار ها خورده بود ، ولی با اراده توانست آن گونه خوش بدرخشد و ایمان بیاورد . ایمانش را حفظ کرد و تحت تأثیر عامل محیط قرار نگرفت. لقمه حرام او را از کار و تصیصمش باز نداشت . بنا بر این بر اساس آموزه های دینی و شواهد تاریخی و عینی لقمه حلال و حرام هر کدام در جای خود اثر گذار است . ممکن است پیامدهای منفی و یا مثبت بسیاری بر جا بگذارد، ولی هرگز علت تامه و به آن صورت که در پرسش آمده، نخواهد بود .

پی‌نوشت‏:
1. مسعودی ، مروج الذّهب ،‌ ج 2، حالات مهدی عبّاسی، ص123، نشر دار الفکر ،بیروت، بی تا .

[=Microsoft Sans Serif]با درود بر کارشناس گرامی :Gol:

سپاس از اینکه زمانی را برای پاسخ‌گویی به پرسش ما هزینه کرده‌اید.

صادق;399917 نوشت:

ولی آثار وضعی ممکن است دامنگیر آنها بشود چون لقمه حلال و یا حرام تاثیر خاص خود را دارد

آری ما هم این سخنان را بسیار شنیده‌ایم ولی همانگونه که از نوشتار ابتدایی ما برمی‌آید، ما مقایسه‌ای انجام داده‌ایم.

بدین مایه که بفرمایید چرا نداسته خوردن در ماه رمضان - که خوردن در آن روزها، «حرام» است؛ [=Microsoft Sans Serif] «هیچ‌گونه»[=Microsoft Sans Serif] هنایی بر روی روح و روان آدمی ندارد و او از دید پرورشی، آسیبی نمی‌بیند، ولی نداسته خوردن خوراک ناروا، چنین هنایی را می‌گذارد.

*****

نقل قول:
شریک بن عبدالله نخعی - از فقهای معروف قرن دوم هجری - به علم و تقوا معروف بود.

این داستان، داستان شگرفی بود!

نخعی می‌دانست که پادشاه عباسی، ستم‌گر و درآمدش، نارواست و برای همین، از پذیرفتن پیشنهادهای او، خودداری می‌کرد.

ولی چرا چنین کسی، در برابر شکمش آن‌گونه سستی می‌کند و ار سفره‌ی یک ستم‌گر خوراکی می‌خورد؟

پس او می‌دانسته که وی ستم‌گر و پولش، نارواست و اگر هم خوراکی‌ای خورده است، با آگاهی خورده است.

نقل قول:
با خوردن یک وعده غذا، بزرگانی دین خود را از دست داده‌اند. حال چه رسد به انسان‌های عادّی و معمولی همانند ما

باید گفت: «کسانی که می‌دانند، با کسانی که نمی‌دانند، برابر نیستند»

پس اگر یک آدم والامقام، خوراک ناروایی بخورد، هنای ژرف‌تری بر روی روان او خواهد گذاشت، زیرا او آگاهی بیشتری داشته که باید از آن استفاده می‌کرده.

*****


در سخنان شما، دوگانگی‌هایی دیده می‌شد که به‌گونه‌ای ما سردرگم شدیم و نتوانستیم، یک جمع‌بندی درست، انجام بدهیم

شما در جایی فرموده‌اید که خوردن خوراک ناروا، هنای چندانی روی روان آدمی نمی‌گذارد:



نقل قول:
باید توجه

تأثیر گذاشتن تغذیه در هر جنبه مثبت و منفی به معنای علت تامه نیست تا موجب سلب اختیار از انسان و یا عوامل تاثیرگذار دیگر شود

در اینجا، خوراک ناروا، هنای چندانی ندارد و اگر آدمی بخواهد، می‌تواند هنای ناچیز آنرا از میان بردارد.

ولی در جایی دیگر گفته شده است که خوردن خوراک ناروا، هنای «جبران ناپذیری» بر روی روان و زندگی آدمی دارد که هیچ‌گاه نمی‌تواند آن‌را «جبران» کند:

نقل قول:
با خوردن لقمه‌ای حرام، در دین و نسل و فرزندان مان اثر منفی و غیر قابل جبرانی به بار خواهد آورد.

*****

در پایان، بار دیگر سخن خود را بازگو می‌کنیم:

خوردن خوراک، در ماه رمضان، برای روزه‌داران، «حرام» است؛ ولی اگر کسی ندانسته، خوراکی در این ماه بخورد، آن خوراک برای او، حرام و ناروا نیست بلکه روا و پاک است زیرا نداسته خوردن است.

خوردن خوراک ناروا از پول بدست آمده از راه ناروا، حرام است؛ چرا در اینجا خوردن دانسته و نداسته، بر روی روان آدمی، هنا می‌گذارد؟

هردو، خوراکی ناروا هستند که خوردن آن‌ها، حرام است.

آبـرنـگـ;401958 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif]با درود بر کارشناس گرامی :Gol:

سپاس از اینکه زمانی را برای پاسخ‌گویی به پرسش ما هزینه کرده‌اید.

آری ما هم این سخنان را بسیار شنیده‌ایم ولی همانگونه که از نوشتار ابتدایی ما برمی‌آید، ما مقایسه‌ای انجام داده‌ایم.

بدین مایه که بفرمایید چرا نداسته خوردن در ماه رمضان - که خوردن در آن روزها، «حرام» است؛

[=Microsoft Sans Serif] «هیچ‌گونه»[=Microsoft Sans Serif] هنایی بر روی روح و روان آدمی ندارد و او از دید پرورشی، آسیبی نمی‌بیند، ولی نداسته خوردن خوراک ناروا، چنین هنایی را می‌گذارد.
پاسخ مجدد :
اولا: باید توجه داشت که آنچه در باب ماه رمضان گفته شده مربوط به جنبه فقهی است . وگرنه به لحاظ اثر وضعی در جای مطرح نشده که بر روح انسان اثر منفی نمیگذارد شاید بی تاثیر نباشد . لا ا قل عدم تاثیرآن در جای گفته نشده است .
ثانیا :به فرض تفاوت دو مسله . خوراک ناروا منع ذاتی و قبح عقلی دارد از این رو گرچه بدلیل عدم علم مصرف کنند ه پیآمد فقهی ندارد . ولی پیآمد واثر وضعی آن منتفی نیست .بر خلاف مسله ماه رمضان که قبح شرعی وتعبدی دارد موجب تجری وبی ادبی و دهن کجی به مولا نمی شود .
[=Microsoft Sans Serif]


این داستان، داستان شگرفی بود!
نخعی می‌دانست که پادشاه عباسی، ستم‌گر و درآمدش، نارواست و برای همین، از پذیرفتن پیشنهادهای او، خودداری می‌کرد.
ولی چرا چنین کسی، در برابر شکمش آن‌گونه سستی می‌کند و ار سفره‌ی یک ستم‌گر خوراکی می‌خورد؟
پس او می‌دانسته که وی ستم‌گر و پولش، نارواست و اگر هم خوراکی‌ای خورده است، با آگاهی خورده است.

باید گفت: «کسانی که می‌دانند، با کسانی که نمی‌دانند، برابر نیستند»
پس اگر یک آدم والامقام، خوراک ناروایی بخورد، هنای ژرف‌تری بر روی روان او خواهد گذاشت، زیرا او آگاهی بیشتری داشته که باید از آن استفاده می‌کرده.
پاسخ : همین طور است .

*****


در سخنان شما، دوگانگی‌هایی دیده می‌شد که به‌گونه‌ای ما سردرگم شدیم و نتوانستیم، یک جمع‌بندی درست، انجام بدهیم

شما در جایی فرموده‌اید که خوردن خوراک ناروا، هنای چندانی روی روان آدمی نمی‌گذارد:

در اینجا، خوراک ناروا، هنای چندانی ندارد و اگر آدمی بخواهد، می‌تواند هنای ناچیز آنرا از میان بردارد.
ولی در جایی دیگر گفته شده است که خوردن خوراک ناروا، هنای «جبران ناپذیری» بر روی روان و زندگی آدمی دارد که هیچ‌گاه نمی‌تواند آن‌را «جبران» کند:

پاسخ : با نکته ی که مجددا تقدیم شد شاید مطلب برای شما روشن شده باشد .

*****

در پایان، بار دیگر سخن خود را بازگو می‌کنیم:

خوردن خوراک، در ماه رمضان، برای روزه‌داران، «حرام» است؛ ولی اگر کسی ندانسته، خوراکی در این ماه بخورد، آن خوراک برای او، حرام و ناروا نیست بلکه روا و پاک است زیرا نداسته خوردن است.

خوردن خوراک ناروا از پول بدست آمده از راه ناروا، حرام است؛ چرا در اینجا خوردن دانسته و نداسته، بر روی روان آدمی، هنا می‌گذارد؟

هردو، خوراکی ناروا هستند که خوردن آن‌ها، حرام است.


پاسخ مجدد : مشکل این است که شما بین دو مسله تفکیک نموده اید . درحالی که به لحاظ فقهی وشرعی هر دو کار حرام ونا روا وقبیح است . ولی به فرض اگر تفاوتی هم باشد به لحاظ با طنی واثر وضعی است که قبلا بیان شد . در هر صورت این مسله نباید شما را این اندازه معطل کند . موفق باشید .

آبـرنـگـ;401958 نوشت:
بدین مایه که بفرمایید چرا نداسته خوردن در ماه رمضان - که خوردن در آن روزها، «حرام» است؛ «هیچ‌گونه» هنایی بر روی روح و روان آدمی ندارد و او از دید پرورشی، آسیبی نمی‌بیند، ولی نداسته خوردن خوراک ناروا، چنین هنایی را می‌گذارد.

سلام

ببینید نیت و فکر انسان تاثیر خودش را در طبیعت به جا می گذارد
زمانی که فردی از روی فرموشی چیزی را می خورد نیت و فکری در کار نیست تا اثر گذار باشد
ولی وقتی به قصد و با نیت قبلی اقدام به خوردن می کند
همین نیت و فکر سوئ هست که اثر منفی در طبیعت یا جان و روان ادم به جا می گذارد

در مورد دزدی اگر فرزندی از نان دزدی تغذیه شود و چیزی بخورد
چون صاحب مال در ذهن و حتی ممکن است در گفتار ابراز نارضایتی یا نفرین کرده باشد
انرژی ایجاد شده از این عمل بر روی ان خوراک اثر گذاشته و باعث اثر سوئ در فرزند می شود

و این اثر گذاری ناخواسته انجام می شود

موفق باشید

[=Microsoft Sans Serif]درود بر بانو «بی‌نظیر» :Gol:
سپاس از پاسخ شما.

بی نظیر;418264 نوشت:
سلام
در مورد دزدی اگر فرزندی از نان دزدی تغذیه شود و چیزی بخورد
چون صاحب مال در ذهن و حتی ممکن است در گفتار ابراز نارضایتی یا نفرین کرده باشد
انرژی ایجاد شده از این عمل بر روی ان خوراک اثر گذاشته و باعث اثر سوئ در فرزند می شود
و این اثر گذاری ناخواسته انجام می شود
موفق باشید

گفته می‌شود، نفرین‌ها بر روی آدم‌های بی‌گناه هنا نمی‌گذارد؛ همانند مباهله‌ی پیامبر با مسیحیان که پیامبر ترسی از نفرین‌شدن نداشت.
آیا می‌شود آه یک ستم‌دیده، دامن یک بی‌گناه را بگیرد؟ او به‌هیچ‌روی آگاهی نداشته است و اگر هم آگاهی داشته باشد، چاره‌ای جز خوردن همان خوراک ندارد (همانند زن فرعون). در هنگام بی‌چارگی نیز، گناهی بر آدمی نیست.

اگر می‌خواهید بگویید: «آن نیروی منفیّ نفرین، در سرشت خوراک و پول هنا گذاشته است؛»
این نیروی منفی در برابر ناآگاهی و بی‌گناهی آن فرزندان از بین می‌رود
آش نخورده و دهن سوخته؟ کسی که هیچ‌ آگاهی‌ای از ناروا بودن خوراکش ندارد، آن خوراک را بخورد و روانش با خوردن آن خوراک، تیره و تار شود؟
آیا خدا، چنین کاری می‌کند؟

خدا می‌گوید: «آیا آنان که می‌دانند، با آنان که نمی‌دانند، برابراند؟»
یک کار، برای یک آدم ساده (=ناآگاه)، شاید گناه نباشد؛ ولی همان کار، برای یک عارف (= کسی که معرفت و آگاهی دارد)، گناه است.
عارفان، از خوراکی‌های غذاخوری‌ها چیزی نمی‌خورند؛ چون نمی‌دانند که آن خوراک توسط چه کسی درست شده است؛ آیا آدم خوبی است؟ آیا بهداشت را پاس داشته است؟ و ...
این وظیفه‌ای است که خدا بر عارفان گذاشته است؛ چون به شناختی والا دست یافته‌اند؛ ولی خدا، از مردم ساده، چنین چشم‌داشتی ندارد؛ چون شناختشان کم است. (خوراک همان خوراک است)

آبـرنـگـ;418284 نوشت:
گفته می‌شود، نفرین‌ها بر روی آدم‌های بی‌گناه هنا نمی‌گذارد؛ همانند مباهله‌ی پیامبر با مسیحیان که پیامبر ترسی از نفرین‌شدن نداشت.

سلام

دلیل این مورد چیست ؟ من چیزی به ذهنم نرسید که چرا

آبـرنـگـ;418284 نوشت:
آیا می‌شود آه یک ستم‌دیده، دامن یک بی‌گناه را بگیرد؟ او به‌هیچ‌روی آگاهی نداشته است و اگر هم آگاهی داشته باشد، چاره‌ای جز خوردن همان خوراک ندارد (همانند زن فرعون). در هنگام بی‌چارگی نیز، گناهی بر آدمی نیست.

ممکن است زیرا جهان جهان عمل و عکس العمل هست و این قانون بر همه کس و همه چیز یکسان عمل
می کند و نگاه نمی کند که ایا تو گناهکاری یا نه ؟

آبـرنـگـ;418284 نوشت:
این نیروی منفی در برابر ناآگاهی و بی‌گناهی آن فرزندان از بین می‌رود

همین مورد جای سواله ؟ چرا از بین می رود ؟

آبـرنـگـ;418284 نوشت:
آش نخورده و دهن سوخته؟ کسی که هیچ‌ آگاهی‌ای از ناروا بودن خوراکش ندارد، آن خوراک را بخورد و روانش با خوردن آن خوراک، تیره و تار شود؟

بخاطر قانون عام عمل و عکس العمل

آبـرنـگـ;418284 نوشت:
آیا خدا، چنین کاری می‌کند؟

خدا قانون وضع کرده و طبق قانون این عمل اتفاق می افتد

آبـرنـگـ;418284 نوشت:
این وظیفه‌ای است که خدا بر عارفان گذاشته است؛ چون به شناختی والا دست یافته‌اند؛ ولی خدا، از مردم ساده، چنین چشم‌داشتی ندارد؛ چون شناختشان کم است. (خوراک همان خوراک است)

خدا انتخابی و احساسی عمل نمی کند و قانون بر همه یکسان عمل می شود
خوراک ناروا بر عارف و غیر عارف یکسان اثر بد می گذارد

موفق باشید

[="Microsoft Sans Serif"]

بی نظیر;418755 نوشت:
سلام
دلیل این مورد چیست ؟ من چیزی به ذهنم نرسید که چرا

کدام مورد؟

نقل قول:
ممکن است زیرا جهان جهان عمل و عکس العمل هست و این قانون بر همه کس و همه چیز یکسان عمل
می کند و نگاه نمی کند که ایا تو گناهکاری یا نه ؟

بله جهان به کنش و واکنش پاسخ می‌دهد ولی در برابر کسی که کنشی کرده باشد. کسی که آگاهی ندارد آن خوراکی که می‌خورد ناروا است، چه کنشی انجام داده است که جهان بخواهد در برابر آن واکنش انجام دهد؟
برای نمونه: بفرمایید چرا حضرت موسی و همسر فرعون که خوراک ناروا خوردند، گمراه نشدند؟

نقل قول:
همین مورد جای سواله ؟ چرا از بین می رود ؟

چون هیچ کنشی انجام نداده‌اند.
یک نفرین، نیروی منفی دارد ولی هنگامی که به یک بیگناه می‌رسد، نیروی منفی‌اش از بین می‌رود.
برای نمونه: اگر کسی به یک بی‌گناه بگوید: «خدا نابودت کند» چنین چیزی نمی‌شود همانند مباهله؛ مسیحیان از فرمان پیامبر سرپیچی کردند و او را پیامبر راستین نمی‌دانستند. پیامبر گفت: می‌توانیم مباهله کنیم (چون پیامبر می‌دانست که بر حق است) ولی مسیحیان ترسیدند و می‌دانستند که سخنشان بی‌مورد و بی‌سود است.
نمونه‌ی دیگر: داستان ابراهیم در قرآن؛ یا «سیاوش» در شاهنامه است و داستان فرزندی که در آتش می‌افتد و نمی‌سوزد «مثنوی».

نقل قول:
خدا انتخابی و احساسی عمل نمی کند و قانون بر همه یکسان عمل می شود
خوراک ناروا بر عارف و غیر عارف یکسان اثر بد می گذارد

شما این سخن را از خود می‌گویید یا از عارفی شنیده‌اید؟

آبـرنـگـ;418859 نوشت:
کدام مورد؟

سلام این مورد منظورم هست

آبـرنـگـ;418284 نوشت:
گفته می‌شود، نفرین‌ها بر روی آدم‌های بی‌گناه هنا نمی‌گذارد؛ همانند مباهله‌ی پیامبر با مسیحیان که پیامبر ترسی از نفرین‌شدن نداشت.

آبـرنـگـ;418859 نوشت:
بله جهان به کنش و واکنش پاسخ می‌دهد ولی در برابر کسی که کنشی کرده باشد. کسی که آگاهی ندارد آن خوراکی که می‌خورد ناروا است، چه کنشی انجام داده است که جهان بخواهد در برابر آن واکنش انجام دهد؟

این مورد و چرا برعکس در نظر نمی گیرید
یک فرد بی گناه خوراک ناروا می خورد این خوراک حامل انرژی منفیست چون مثلا دزدیست
این انرژی منفی اثرش را در فرد می گذارد
چه فرد گناهکار یا بی گناه
انرژی که شعور ندارد تا این دو را از هم سوا کند

آبـرنـگـ;418859 نوشت:
برای نمونه: بفرمایید چرا حضرت موسی و همسر فرعون که خوراک ناروا خوردند، گمراه نشدند؟

غیر از خوراک ناروا چیزهای دیگری هم روی انسان تاثیر گذار است
مثل محیط یا اطرافیان

شاید همسر فرعون حاصل یک محیط پاک خانوادگی بوده از گذشته اش که خبر نداریم

آبـرنـگـ;418859 نوشت:
یک نفرین، نیروی منفی دارد ولی هنگامی که به یک بیگناه می‌رسد، نیروی منفی‌اش از بین می‌رود.

شاید بتوان این را اینطوری گفت که نیروی منفی نفرین با نیروی مثبت فرد بی گناه همدیگر را خنثی می کنند

آبـرنـگـ;418859 نوشت:
شما این سخن را از خود می‌گویید یا از عارفی شنیده‌اید؟

من این سخن را از خودم گفتم و در جاهای مختلف مطرح و روی ان بحث کرده ایم
به نظر من خدا در این جهان احساسی و یا گزینشی عمل نمی کند و طبق قانون و قاعده
عمل می کند این قوانین حتی در مورد احساسات انسان یا فکر و ذهنیات انسان هم جاریست

اگر این خوراک بد است برای همه بد است اگر خوب است برای همه خوب است

موفق باشید

آبـرنـگـ;396816 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]همگی ما در مورد هَنایش خوراک ناروا بر روی فرزندان خود، سخنانی شنیده‌ایم که اگر کسی به فرزندان خود خوراک ناروا و دزدی بدهد، بر روی درستی پرورش آن فرزند، هنا می‌گذارد.[=Microsoft Sans Serif]
اما در این‌جا دوگانگی‌ای به‌نظر می‌آید که این سخن و این دیدگاه را نادرست جلوه می‌دهد!
[=Microsoft Sans Serif]روزه:[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]اکنون پرسش این‌ست:[=Microsoft Sans Serif]
روزه نیز یک روش پرورشی است که برای آدمیان برنامه‌ریزی شده است و آدمیان با نخوردن خوراک در روزهای این ماه، اهریمن درون خود را زبون و کردار نیک خود را پرورش می‌دهند؛ اما اگر کسی در هنگام فراموشی، خوراکی بخورد، این خوراک، هنایی بر روی این روش پرورشی ندارد.
آیا در مورد خوراک دزدی نیز چنین است؟
بدین‌مایه: کسی که نمی‌داند پدر یا یکی از خویشاوندانش خوراک یا پول ناروا به او می‌دهد، آیا این خوراک یا پول، هنایی بر روی پرورش و روان آن‌کس دارد؟

سلام و عرض ادب.

بنظر حقیر در مورد روزه، خودِ خوراک ناروا نیست. اما در مورد دزدی، خودِ خوراک نارواست.

همانگونه که خواهرمان سرکار بی نظیر اشاره کردند، نارضایتی صاحب مال دزدیده شده، باعث اثر گذاشتن و ناروا شدن خوراک حاصل از آن مال میگردد.

فکر میکنم یکی از مصادیقِ توصیه قرآن به نگاه کردن و تأمل در خوراک به همین موضوع برمی‌گردد.

[="Microsoft Sans Serif"]درود بر بانو بی‌نظیر و آقای استوار :Gol:

بی نظیر;419334 نوشت:
سلام این مورد منظورم هست

:Gig:
شما همین جمله را در نوشتار پیشین نیز فرمودید و ما این را درنیافتیم که دلیل چه را می‌خواهید!
دلیل مباهله، ترس مسیحیان و ...؟

نقل قول:
این مورد و چرا برعکس در نظر نمی گیرید
یک فرد بی گناه خوراک ناروا می خورد این خوراک حامل انرژی منفیست چون مثلا دزدیست
این انرژی منفی اثرش را در فرد می گذارد

پاسخ این نوشته را، خود داده‌اید:

نقل قول:
شاید بتوان این را اینطوری گفت که نیروی منفی نفرین با نیروی مثبت فرد بی گناه همدیگر را خنثی می کنند

بله آن نیروی منفی از بین می‌رود زیرا خوراک، ذاتاً نیروی منفی ندارد.

نقل قول:
چه فرد گناهکار یا بی گناه
انرژی که شعور ندارد تا این دو را از هم سوا کند

همه‌چیز در جهان به اندازه‌ی خود دانایی دارد. همانگونه که آه آن ستم‌دیده از راه دور بر روی آن خوراک هنا می‌گذارد. آن نیرو از کجا خوراک مربوطه را پیدا و می‌شناسد که بخواهد بر روی آن بنشیند؟

نقل قول:
غیر از خوراک ناروا چیزهای دیگری هم روی انسان تاثیر گذار است
مثل محیط یا اطرافیان

بله!
ببینید، چیزی که بیشتریان آنرا با خوراک ناروا مقایسه می‌کنند، همین است که رفتار بد نیز ناخواسته، در کودک هنا می‌گذارد.
رفتار اگر بد باشد، آن رفتار ذاتاً بد است و چه آن کودک بداند یا نداند، رویش هنا می‌گذارد. همانند «شراب»؛ شراب ذاتاً مست کننده است و اگر کسی بداند یا نداند، شراب بخورد، مست می‌شود.
ولی یک مرغ و گوشت، چنین نیست.

نقل قول:
شاید همسر فرعون حاصل یک محیط پاک خانوادگی بوده از گذشته اش که خبر نداریم

چه بسیار مردمانی که تا سی‌ - چهل سالگی آدم‌های خوبی بوده‌اند ولی پس از آن، بد شده‌اند.
دلیل نمی‌شود که کسی اگر در ابتدای زندگی آدم خوبی بود، تا پایان عمر، همچنان خوب بماند.
اگر خوراک ناروا ویژگی‌ ذاتی داشت، باید روی همسر فرعون و حضرت موسی هنا می‌گذاشت.

نقل قول:
من این سخن را از خودم گفتم و در جاهای مختلف مطرح و روی ان بحث کرده ایم
به نظر من خدا در این جهان احساسی و یا گزینشی عمل نمی کند و طبق قانون و قاعده
عمل می کند این قوانین حتی در مورد احساسات انسان یا فکر و ذهنیات انسان هم جاریست

بفرمایید که آیه‌ی «آیا آن‌ها که می‌دانند و آن‌ها که نمی‌دانند»، چه درون‌مایه‌ای دارد؟
آیا خدا انتظاری یکسان از یک پیامبر و از یک آدم ساده دارد؟

نقل قول:
اگر این خوراک بد است برای همه بد است اگر خوب است برای همه خوب است

عارفان چشم درون‌بین دارند و می‌بینند که یک خوراک چگونه است.
همه‌ی ما آن داستان را شنیده‌ایم که یک نفر در بین راه، با دوستانش، مرد عارفی را می‌بیند؛ آن عارف از مرد می‌خواهد که بیاید و با او خوراک بخورد. هنگامی که خوراک ساده‌ای می‌خورند، عارف به مرد می‌گوید: برو و نگاه خوراک دوستانت کن. هنگامی که مرد می‌رود و نگاه می‌کند، خوراک آن‌ها را همانند سرگین و لجن می‌بیند.
عارفان می‌دانند و می‌بینند و چون آگاهی پیدا می‌کنند، نمی‌خورند.

استوار;419436 نوشت:

بنظر حقیر در مورد روزه، خودِ خوراک ناروا نیست. اما در مورد دزدی، خودِ خوراک نارواست.
همانگونه که خواهرمان سرکار بی نظیر اشاره کردند، نارضایتی صاحب مال دزدیده شده، باعث اثر گذاشتن و ناروا شدن خوراک حاصل از آن مال میگردد.

صاحب همه‌ی خوراک‌ها، خداست و او در ماه روزه، این خوراکی‌ها را ناروا می‌داند و هرکس بخورد، نیروی منفی خوراک بر آن گذاشته می‌شود؛ ولی چرا کسی که نادانسته می‌خورد، آن نیرو را نمی‌گیرد؟

نقل قول:
فکر میکنم یکی از مصادیقِ توصیه قرآن به نگاه کردن و تأمل در خوراک به همین موضوع برمی‌گردد.

بله ولی هنگامی که خوراکی را می‌خوریم که نمی‌دانیم پاک است یا نه (در بچگی یا در خانه‌ی خویشان)، چگونه می‌توانیم پاکی آنرا دریابیم؟

آبـرنـگـ;419460 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif]
صاحب همه‌ی خوراک‌ها، خداست و او در ماه روزه، این خوراکی‌ها را ناروا می‌داند و هرکس بخورد، نیروی منفی خوراک بر آن گذاشته می‌شود؛ ولی چرا کسی که نادانسته می‌خورد، آن نیرو را نمی‌گیرد؟
بله ولی هنگامی که خوراکی را می‌خوریم که نمی‌دانیم پاک است یا نه (در بچگی یا در خانه‌ی خویشان)، چگونه می‌توانیم پاکی آنرا دریابیم؟

سلام بر شما جناب آبرنگ.

در مورد جمله قرمز رنگ: خداوند آن خوراکها را ناروا نمیداند. بلکه فعل خوردن و آشامیدن را در این ماه نهی نموده. بنابراین کاملا منصفانه و منطقیست که در صورت فراموشی این مورد و خوردن و آشامیدن سهوی، روزه و اهداف آن مخدوش نگردد.

در مورد جمله آبی رنگ: چیزی که حقیر ذکر نمودم یکی از مصادیق کلی آن توصیه بود. که قطعا مربوط به زمان بچگی و یا شرایط بیخبری نمیباشد.

در مورد خوردن خوراک ناروا در زمان بچگی یا در خانه خویشاوندان، تا جائی که شما اطمینانی بر ناروا بودن خوراک ندارید، تقصیری متوجه شما نیست ولی ناگزیر از اثر پذیری آن خواهید بود.
این قانون جاری عالم است. همانگونه که اگر یک کودک نا آگاه و یک انسان بالغ و آگاه از بلندی به پائین بپرند، هر دو آسیب خواهند دید.

آبـرنـگـ;419460 نوشت:
آیا خدا انتظاری یکسان از یک پیامبر و از یک آدم ساده دارد؟

سلام

من کلا با این جمله مخالفم
مگر خدا انسان است که انتظار داشته باشد یا نداشته باشد ؟
انتظار داشتن جزئ صفات انسان است نه خداوند

آبـرنـگـ;419460 نوشت:
عارفان چشم درون‌بین دارند و می‌بینند که یک خوراک چگونه است.
همه‌ی ما آن داستان را شنیده‌ایم که یک نفر در بین راه، با دوستانش، مرد عارفی را می‌بیند؛ آن عارف از مرد می‌خواهد که بیاید و با او خوراک بخورد. هنگامی که خوراک ساده‌ای می‌خورند، عارف به مرد می‌گوید: برو و نگاه خوراک دوستانت کن. هنگامی که مرد می‌رود و نگاه می‌کند، خوراک آن‌ها را همانند سرگین و لجن می‌بیند.
عارفان می‌دانند و می‌بینند و چون آگاهی پیدا می‌کنند، نمی‌خورند.

با این قسمت موافقم این خود عارف هست که بدلیل علم بر ناروا بودن خوراک ان را نمی خورد
اگر همان عارف خوراک ناروا بخورد اثر سوئ روی بدنش حتما به جا خواهد گذاشت

آبـرنـگـ;419460 نوشت:
بله ولی هنگامی که خوراکی را می‌خوریم که نمی‌دانیم پاک است یا نه (در بچگی یا در خانه‌ی خویشان)، چگونه می‌توانیم پاکی آنرا دریابیم؟

همانطور که جناب استوار هم گفتن گناهی نکرده ایم ولی گریزی از اثر سوئ نخواهیم داشت

موفق در پناه حق

http://www.askdin.com/thread31281.html
جمع بندی
سوال : هَــنایش خــوراکــ نــاروا

پاسخ :
در ابتدا باید گفت :
آنچه در باره لشکر یزید گفته اید درست است چون آن ها با علم وآگاهی واز روی اختیار دست به شهادت نوه پیامبر ص زدند . وجوایزی که از این طریق بدست آوردند حرام وموجب پیآمد منفی بر خود وخانواده بوده است . وافراد دزد نیز چنین اند واز روی علم وبا آگاهی دست زدی می زنند لذا کار او حرام وسبب سوء اثر بر بچه های او می شود .
اما در باره بچه های که خبر ندارند پدر ویا نان آور خانه از طریق حرام زندگی آنها را تامین می کند . به لحاظ شرعی مسولیتی متوجه آنا ن نیست یعنی گناهی بر عهده ی آن بچه ها نمی آید ولی آثار وضعی ممکن است دامنگیر آنها بشود چون لقمه حلال و یا حرام تاثیر خاص خود را دارد، ولی باید توجه تأثیر گذاشتن تغذیه در هر جنبه مثبت و منفی به معنای علت تامه نیست تا موجب سلب اختیار از انسان و یا عوامل تاثیرگذار دیگر شود ، همان گونه که در موارد بسیار دیگر معتقد به تأثیر هستیم ، مثلاً تربیت ، محیط ، وراثت و... را در سرنوشت انسان ها دارای تأثیر می دانیم ، اما هیچ کدام به جای اختیار قرار نمی گیرند ؛ به همین خاطر در تاریخ خوانده ایم و چه بسا خود دیده ایم که دو فرزند در یک خانواده ، یکی نیکوکار و دیگری بدکردار می شود ، یا فرزند یک پیامبر مانند نوح ، بدکردار می شود و فرزند یزید بن معاویه انسان خوب و درستکار .
پس نقش خانواده، محیط و حتی لقمه حلال یا حرام علت تامه نیست ، بلکه مانند بسیاری از علت ها ، علت ناقصه یا تنها یکی از اسباب و علل هستند.
شریک بن عبدالله نخعی - از فقهای معروف قرن دوم هجری - به علم و تقوا معروف بود. مهدی بن منصور، خلیفه عباسی علاقه فراوان داشت که منصب "قضا" را به او واگذار کند ، ولی "شریک بن عبدالله" برای آن که خود را دستگاه ظلم دور نگه دارد، زیر بار نمی‌رفت. خلیفه نیز علاقمند بود که "شریک" را معلّم خصوصی فرزندان خود قرار دهد تا به آن‌ها علم حدیث بیآموزد. "شریک" این کار را نیز قبول نمی‌کرد. به زندگی آزاد و فقیرانه‌ای که داشت، قانع بود.
روزی خلیفه او را طلبید و به او گفت: "باید امروز یکی از این سه کار را قبول کنی: یا عهده دار منصب "قضا" بشوی، یا کار تعلیم و تربیت فرزندان مرا قبول کنی، یا آن که همین امروز ناهار با ما باشی و بر سر سفره ما بنشینی".
شریک با خود فکری کرد و گفت: حالا که اجبار است، البته از این سه کار، سومی آسان تر است.
خلیفه به آشپزخانه دستور داد که امروز لذیذترین غذاها را برای شریک بن عبدالله تهیه کن. غذاهای رنگارنگ از مغر استخوان آمیخته به نبات و عسل تهیه کردند و سر سفره آوردند. شریک که تا آن وقت همچون غذایی نخورده و ندیده بود، با اشتهای کامل خورد. یکی آهسته، بیخ گوش خلیفه گفت: به خدا قسم! دیگر این مرد روی رستگاری را نخواهد دید. طولی نکشید که دیدند شریک هم عهده‌دار تعلیم فرزندان خلیفه شد و هم منصب قضاوت را قبول کرد و برایش از بین المال مقرّری معین شد.
روزی با متصّدی پرداخت حقوق حرفش شد. متصّدی به او گفت: تو که گندم به ما نفروخته‌ای، این قدر سماجت می‌کنی! شریک گفت: چیزی از گندم بهتر به شما فروخته ام. من دین خود را فروخته‌ام!(1)
با خوردن یک وعده غذا، بزرگانی دین خود را از دست داده‌اند. حال چه رسد به انسان‌های عادّی و معمولی همانند ما! با خوردن لقمه‌ای حرام، در دین و نسل و فرزندان مان اثر منفی و غیر قابل جبرانی به بار خواهد آورد.
آن چه علت نهایی است، خواست و اراده انسان است. چه بسا افرادی که پدر و مادر خوبی نداشته‌اند. اما با اراده خود به سعادت رسیده‌اند و افرادی که پدر و مادر خوبی داشته‌اند، اما با اراده خود به گمراهی کشیده شده‌اند، مانند پسر نوح که با بدان نشست و خاندان نبوتش گم شد.
هر کاری، تأثیر خود را می‌گذارد و اصل علیت در همه جا جاری است. خداوند جلو تأثیر عوامل را نمی‌گیرد. اما به انسان قدرت داده است که در مقابل عوامل منفی بایستد و مقاومت کند و از امداد الهی برخوردار شود. هر چه مقاومت و ایستادگی بیش تر باشد، اجر و پاداش نیز افزون‌تر است، مانند آسیه همسر فرعون با این که از لقمه حرام آن گونه بار ها خورده بود ، ولی با اراده توانست آن گونه خوش بدرخشد و ایمان بیاورد . ایمانش را حفظ کرد و تحت تأثیر عامل محیط قرار نگرفت. لقمه حرام او را از کار و تصیصمش باز نداشت . بنا بر این بر اساس آموزه های دینی و شواهد تاریخی و عینی لقمه حلال و حرام هر کدام در جای خود اثر گذار است . ممکن است پیامدهای منفی و یا مثبت بسیاری بر جا بگذارد، ولی هرگز علت تامه و به آن صورت که در پرسش آمده، نخواهد بود .

پی‌نوشت‏:
1. مسعودی ، مروج الذّهب ،‌ ج 2، حالات مهدی عبّاسی، ص123، نشر دار الفکر ،بیروت، بی تا .

موضوع قفل شده است