جمع بندی شوخي با نامحرم و اينهمه عذاب، تطابق گناه و عذاب

تب‌های اولیه

38 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
شوخي با نامحرم و اينهمه عذاب، تطابق گناه و عذاب

[="Arial"][="Navy"]به نام خدا

هر كس كه با نامحرم شوخي كند در مقابل هر كلمه اي كه در دنيا به او سخن گفته است ،خداوند هزار سال او را در جهنم زنداني خواهد كرد .
پيامبر رحمت و مهرباني محمد صلي الله عليه و آله

سلام

وقتي اين حديث را خوندم واقعا تنم لرزيد ، چون در هر صورت در هر مجلس مختلطي كه وارد ميشيم به هر حال ممكنه مزاح و شوخي بين دو نفر نامحرم و البته بدون هيچ و قصد و نيت سوئ ي پيش بياد .

اينهمه عذاب براي اين مساله ايا صحت داره و اگر هست حكمتش را برام بفرمائيد .

پيشاپيش ممنون از همكاري شما [/][/]

با نام و یاد دوست



کارشناس بحث: استاد بصیر

*مادرانه *;414109 نوشت:
هر كس كه با نامحرم شوخي كند در مقابل هر كلمه اي كه در دنيا به او سخن گفته است ،خداوند هزار سال او را در جهنم زنداني خواهد كرد .
پيامبر رحمت و مهرباني محمد صلي الله عليه و آله

سلام

وقتي اين حديث را خوندم واقعا تنم لرزيد ، چون در هر صورت در هر مجلس مختلطي كه وارد ميشيم به هر حال ممكنه مزاح و شوخي بين دو نفر نامحرم و البته بدون هيچ و قصد و نيت سوئ ي پيش بياد .

اينهمه عذاب براي اين مساله ايا صحت داره و اگر هست حكمتش را برام بفرمائيد .

پيشاپيش ممنون از همكاري شما


سلام
حدیث بدین گونه است:
و كسى كه با زنى نامحرم‏ از سر شهوت شوخى‏ و مزاح كند، به ازاى هر كلمه‏اى كه بر زبان آورده باشد هزار سال او را نگاه دارند. و اگر با تمايل آن زن نامحرم با او همآغوش گردد، يا او را ببوسد، و يا از او كام بگيرد، بر آن زن همان گناه نوشته مى‏شود كه بر مرد مقرر شده است؛ ولى اگر بدون تمايل آن زن نامحرم او را وادار به گناه كند، گناه آن زن نيز بر عهده مرد است و در روز قيامت دو كيفر خواهد ديد.(ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، النص، ص: 284)
همه اینها در صورتی است که عمدی باشد و بعد از آن هم توبه نکند و با گناه و معصیت از دنیا برود.
موفق باشید.

با سلام
در پاسخ این سؤال: فرض کنید این روایت صحیح نباشه با بقیه روایات - که در عواقب سنگین ارتباط با نامحرم وارد شده - چکار باید کرد؟ آیا تمامی روایات را باید کنار گذاشت؟ و آیا می توان گفت این روایات مبالغه کرده اند؟ و مگر غیر از این است که ما معتقدیم معصومین علیهم السلام کلامی را از جانب خود نمی گویند و با عالم بالا در ارتباطند؟
اگر این مطلب را بپذیریم که کلام معصومین حتما صحیح است (البته پس از بررسی سند که ما اکنون در مقام آن نیستیم) ناگزیریم از اینکه حکمتی را هم برای آنها بپذیریم
نکته مهم در اینجا اینه که بدونیم ما نمی تونیم در همه موارد به مصالح و به همه حکمت های احکام الهی پی ببریم اما در مورد سوال شما شاید بشه گفت معلومه که اگه کسی کاری کنه که کانون زندگی افراد به خطر بیافته باید در مقابل، جزای سنگینی بپردازه، چه اینکه شما می بینید بسیاری از جدایی ها که بین زن و شوهر اتفاق می افته از همین جاها شروع می شه و ...
شاید بگید مردی یا زنی که شوخی میکنه مجرده و خطری زندگی او رو تهدید نمی کنه! باید گفت از کجا مطمأنه که با همین شوخی تموم میشه و ارتباط از این بالاتر نمیره!
به همین خاطر کلا در ارتباط با نامحرم مفاسد زیادی هست که خدا اینقدر دقت کرده.
موفق باشید. با عرض ارادت خدمت استاد بصیر

*مادرانه *;414109 نوشت:
به نام خدا
[=arial]هر كس كه با نامحرم شوخي كند در مقابل هر كلمه اي كه در دنيا به او سخن گفته است ،خداوند هزار سال او را در جهنم زنداني خواهد كرد .
پيامبر رحمت و مهرباني محمد صلي الله عليه و آله

سلام

وقتي اين حديث را خوندم واقعا تنم لرزيد ، چون در هر صورت در هر مجلس مختلطي كه وارد ميشيم به هر حال ممكنه مزاح و شوخي بين دو نفر نامحرم و البته بدون هيچ و قصد و نيت سوئ ي پيش بياد .

اينهمه عذاب براي اين مساله ايا صحت داره و اگر هست حكمتش را برام بفرمائيد .

پيشاپيش ممنون از همكاري شما

سلام!!!
یک سایتی هست که برای عده ای از بیمارن خاص است که یک روز اتفاقی عکسی را در آنجا دیدم که تصمیم گرفتم بروم عضوء بشوم وکمی اطلاعات در مورد این بیماری کسب کنم!
بعد که وارد شدم و در این مدتی در این سایت مشغول مطالعه وکسب اطلاعات بودم متوجه شدم که عده ای اصول عقائد را رعایت نمی کنند وحریم ها را شکسته اند و یواش یواش جو سایت به طرف قربونت برم,برات بمیرم,جون من؛داداشی,آبجی جووووووووون واز این خزعبلات رفته.در این حین دیم یک کاربر که متوجه شدم از نیروهای حزب اللهی هستند با من همراه شدند و دو نفری شروع به امر به معروف کردیم البته با شرایط خودش!
خلاصه نزدیک سه سال کار ما طول کشید ولی از آنجائی که هر کسی حریم خودش را رعایت نکد دچار حادثه می شود چه خانم ها که باید به شدت مراقب اعمالشون باشن.یعنی هرچی گند بود این خانم ها زدند به این سایت!!!زبان دارند به اندازه خرطوم فیل!!!!از ته قلبم گفتم.احمق خجالت نمی کشه با زبونم باهاشون حرف می زنی بازم ادعا دارند.خلاصه ما سعی کردیم آنها را از این گرگ های انسان نما آگاهشون کنیم ولی این ها پنبه گرده بودند داخل گوششون!
خلاصه در این سایت مطلبی زدند که دیداری باهم داشته باشند در فلان نقطه تهران؛باور کنید وقتی عکسهای دیدار ها را دیدم تنم لرزید.عرق سرد کردم.
نزدیک 50 نفر از سرتاسر ایران جمع شده بودند در یک کافی شاپ در شمال تهران!چندتا پسر باشن چند تا دختر خوبه!
نزدیک 10 تا پسر بودند وبقیه خانم خانم که نه بگو عروس خانوم.یعنی این قدر مصرف پنکگ و ریمل ورژلب ورژگونه وریختن موی های بیرون که توی باد تاب بخوره ضروریه!!!من لزومی نمی بینم.بعد خودشون را پاک می دونن(اینها همگی داخل عکس است.بنده هیچگاه قدم خوش یمنم را همچین جاهای نحسی نمی گذارم که فردا باید در پیشگاه خدا پاسخ گو باشم)خلاصه ما گفتیم آنها نشنیده گرفتند تا اینکه دیروز رفتم که بروم داخل سایت نشد!کلی کلنجار رفتم بازم نشد.همین شد تا زنگ زدم به این دوست حزب اللهی که چرا نمی شد وارد سایت شد که گفت:عده ای از دوستان بعد از این ماجراهای دید وبازدید و آشنائی باهم آأرس منزل همدیگر را گرفته اند که باهم بیشتر آشنا شوند که خیلی خیلی دیگه به هم نزدیک شده بودند و صمیمی صمیمی شده بودند.همین شد که گندی زدند بالا که بوش الانم می آید!!!
رد وبدل کردن تلفن همدیگر.زن شوهر دار شماره آقا پسر مجرد را گرفته بود.آقائی که همسر داشت شماره خانم مجرد را گرفته بود .خلاصه زنگ می زنند می گویند دارم می آیم خونتون که باهم صحبت کنیم .الی آخر.الانم فیلمش توی اینترنت داره توی سایتها می چرخه!
به قول دوستم که می گفت:چندین نفر از کاربران آنجا می گفتند که ما چرا به حرف جناب سلمان گوش نکردیم.عجب غلطی کردیم وخیلی دنبال ما می گشتند که اظهار پشیمانی کنند .این بار باز هم نشان دادند که چقدر احمق هستند منجلاب شما ربطی به ما دو نفر ندارد کسانی که مدیریت آن سایت را برعهده داشتند باید جوابگو باشند که متینگ گذاشتند وبه بهانه واهی درمیان گذاشتن تجربیات درمان.دخترو پسر مردم را از بوشهروکرمان واصفهان ساری ونظنزو مشهد وتبریز وکرمانشاه کشانده اند تهران برای دیدن یکدیگر!!!
خلاصه کردم.الانم ماسک زدم چون بوش داره خفم می کنه.
از قدیم گفتن حرف بزرگتر را گوش نکنی جات ته چاهه!!!!
افتاد

سلام!!!




یک دوستی دارم که این دوستم برایم تعریف می کرد از دوستش که دانشجو بود وبچه خیلی خوبی بود وسر به زیر و پاک ومومن وکلا یک ایده آل از نظر یک بچه مذهبی به قول معروف ........ زنده!!!

تعریف می کرد می گفت:این دوست ما کلاس اخلاق یکی از استاتید اخلاق تهران رفت وآمد داشت.بچه زرنگی بود.سریع درس را یاد می گرفت وبه کار می بست.

خوب توی این کلاس ها همه جور آدمی پیدا می شد هم آقا و هم خانم!!!!

می گفت چند وقتی که از رفتنم می گذشت یک روز یک دختر خانم که در کلاس خیلی زرنگ بود وبه پاکی ومتانت خیلی شهره بود در حیاط محوطه خانه یا بیرون آنجا جلوی این مرد داستان ما را می گیرد ومی گوید:آقای ..........من یک مشکلی در زمینه یکی از مباحث اخلاقی داشتممی خواستم بدونم می تونم چند دقیقه وقتتان را بگیرم تا با هم صحبت کنیم.این بنده خدا هم گفت:بنده زیاد اهل صحبت کردن نیستم.بنهد خودم در زمینه اخلاق لنگ می زنم نمی دانم چرا بنده را انتخاب کردید.این خانم قصه ما(خدا نصیب گرگ بیابون نکنه)گفت بنده در فلان مسئله ی اخلاقی در درس مشکل دارم.این آقا پسره هم گفت:اتفاقاً بنده هم در این مبحث اشکال شدید دارم.شما اگر محبت بکنید واز سایر دوستانی که قبلا در کلاسهای استاد بودند وقدیمی تر هستند بپرسید خیلی بهتره چون آن ها این راه را رفته اند واستادند تا حدودی.

خلاصه گذشت تا یک ماه بعد که دوباره این خانم آمد!گفت:آقای فلانی بنده یک مشکلی دارم که نمی توانم به کسی بگویم محبت کنید چند دقیقه وقتتان را در اختیار بنده قرار دهید تا با شما درباره مشکلم صحبت کنم.گفتم بابا شاید بنده خدا واقعاً مشکلی داشته باشد(شیطان وارد می شود ئلسوزی بی خودی برای کسی)گفتم چطوری با شما صحبت کنم.گفت یعنی خانم گفت:اینجا نمی شود اگر مایل باشید یک روز قرار بگذاریم ویک جائی همدیگر را ببینیم.ایشان شماره تماس بنده را گرفت وچند روز بعد تماس گرفت وبنده به جای مسجد رفتم دنبال این خانم در یکی از پارک های تهران.(به دلیل موجه بودن چهره بنده وآن خانم هرکسی می دید واقعا فکر می کرد که ما زن وشوهر هستیم!!!!!!!!!!!!!!)رفتم در یکی از صندلی های پارک نشستم.با بسم الله شروع کردیم.گفتم خوب بفرمائید در خدمتم.این طور شروع کرد که با کمال آرامش وبا حیله ونیرنگ زنانه(ولی هرچه گفت راست بود وحقیقت)گفت:پدر ومادر بنده از هم جدا شده اند وهرک دام نیز با ازدواج مجدد یک خانواده تشکیل داده اند ورفته اند سر زندگی خودشان وشواهد نشان می دهد که دیگر نمی توانند به زندگی خودشان برگردند.گفتم:خوب چه کمکی از بنده برمی آید؟گفت:من شما را پسر خوبی می دانم واز آنجائی که راز دار هستید این را به شما گفتم.من الان احساسا تنهائی شدیدی می کنم واز شما در خواست می کنم بیائی ومن را بگیری؟!؟!!!!!!!!!

گفتم یعنی من بیام با شما ازدواج کنم؟گفت:بله.گفتم:پدر ومادر؟گفت:خوب؟!یککاریش می کنیم.گفتم:چکاریش گفت آخه من احساس شدید تنهائی می کنم.گفت:خوب صیغه می کنیم.من گفتم چند روز مهلت بدهید جواب می دهم.بعد از آنجا رفتم سراغ یکی از دوستانم که قبلا می شناختمش وسلام وعلیکی با هم داشتیم.ماجرا را کامل برایش شرح دادم.چون این دوست ما مبتلا بود به دختر بازی وهمه جور دختری را ندیده می شناخت وشناسنامه دخرته را برای هرکسی که می خواست درمی آورد!!!

گفتم باهاش قرار می گذارم خوب نگاهش کن ببین واقعا احساس نیاز می کند یا کلاهبرداری است واز این جور حرفها.

رفتیم سر قرار دوستم از پشت شمشمادها داشت دختره را نگاه می کرد.هر از گاهی من نیز سرم را بر می گرداندم تا دوستم را ببینم که در چه حالی است.در حین صحبت با اون خانوم بودم که گوشی موبایلش را داد دستم .گفت:این موبایل بنده است لطفا ببینید.من گفتم:ببخشید نمی توانم این کار را بکنم چون ممکن است شما عکس خصوصی داشته باشید.گفت: نه ندارم.بنده اصلا عکسی خصوصی ندارم در گوشیم.لطفا ببینید.گوشیش را گرفتم وشروع کردم به دیدن.تمام عکس هایش وتمامی موسیقی موبایلش.حتی عکس روی گوشی ومحافظ گوشیش عکس های....................... بود(سوء استفاده از عکس یکی از مراجع تقلید )حتی آواری انتظار گوشیش نیز سخنان این شخص بود.بعد گفت بنده از شما هیچی نمی خواهم همه چیز دارم.خونه ماشین.وخیلی چیزهای دیگر که اگر خواستید مدارکش را هم به شما نشان می دهم.خلاصه بعد از آن دیدار که آن خانم با پوشش کامل کامل کامل آمده بود. که بنده فقط چشم هایش را می توانستم ببینم رفتم واز هم جدا شدیم.قبلا به دوستم گفته بودم اگر من از آن خانم جدا شدم تو نیز سریع از آنجا دور شو وبرو جائی که قرار گذاشته بودیم.

خلاصه رفتم در آن محل دوستم را دیدم.دوستم گفت:پسر برو بگیرش.دختره خیلی پاکه(این ابلح نیز گول خورد به خاطر ظاهر دختره)من دختر به این پاکی ندیدم.گفت که ازت که چیزی نخواست گفتم نه گفت همه چیز دارم.دوستم گفته که خوب همه چی دیگه حله.برو تمومش کن!!!خلاصه در روزی مناسب زنگ زدم وقرار گذاشتم تا یکدیگر را ببینیم وبرویم منزلش را نیز ببینیم.قرار گذاشتیم ورفتیم منزل دختر خانوم!

رفتیم منطقه شهرک غرب تهران(جائی که سفرای کشورهای اروپائی وافراد به شدت متمول جامعه کسانی که درآمد های میلیاردی به بالا دارند زدگی می کنند.رفتیم جلوی درب منزل.گفتم:اینجا خانه توست؟؟؟؟گفت:بله.قابلی نداره از این به بعد برای شماست.

خونه نگو قصر بگو.بزرگ نبود فقط استادیوم استندفورد بریج شهر لندن بود.خیلی بزرگ واعیانی بود.سه تا ماشین داخل حیاط بود.دوتا شاسی بلند ویک عدد هم از این ماشین های فراری یا لامبورگینی یا یک چیز توی این مایه ها.

رفتیم داخل خانه وگفت:چند دقیقه داخل پذیرائی باشید تا بنده خدمتتان بیایم.از خودتان پذیرائی کنید تا بیایم.رفت داخل اتاق خواب وحدود 10 دقیقه طول کشید تا بیاید.متراژ خانه چیزی در حدود 1000 متر بود.خانه ای بسیار مجلل وخیلی خیل شیک که در سبک خانه های ایتالیائی بود.بعد از ده دقیقه آمد و گفت:بفرمائی گوشیم را ببینید.گفتم:احتیاجی نیست.دیده ام همش عکس ........................است(اینجا دیگر ارزشها را فراموش کرده ایم وچسبیدیم به گناه)گفت:نه عکسهای خودم است.ببینید.گفتم:نه ما هنوز محرم نشده ایم تا بنده عکس های شما را ببینم.گفتم:باید برویم محضر تا صیغه بخوانیم!گفت:لازم نیست؟اگر بلدی بخوان احتیاجی به ثبت نیست.گفتم:ای به چشم.خواندم وبه اصطلاح محرم شدیم!!!

بعد گوشیش را گرفتم وشروع کردم به دیدن.باورم نمی شد به قدری زیبا بود البته بدون آرایش.آرایش که می کرد که دیوانه کننده تر می شد.این قدر خوش استیل و بدنش خوش فرم بود که نگو ونپرس.دیگر اندام هایش را توصیف نمی کنم که چقدر خوش تراش بودند وزیبا.باور کن اگر جلوی خودم را نمی گرفتم یا یک کار دست خودم می دادم یا آن دختره!!!ولی با وجود این همه جلوی من هنوز حجاب داشت سفت ومحکم!!!بعد که آمد کنارم حجابش را کمی شل کرد وبعد کامل برداشت.در حالت طبیعی به شدت تحریک کننده تر از عکسهایش بود.دوستم می گفت:دیگر نتوانستم خودم را نگه دارم.خودم را خراب کردم.بدون اینکه حتی بهش دست زده باشم.

از این قضیه دوماه گذشت در این مدت فقط وفقط از طریق پیامک با هم ارتباط داشتیم.نمی دانی این قدر پیامک های جنسی و وحشتانک می فرستاد .پیش خودم می گفت:آخه دختر این همه پیامک را از کجا آوردی؟کی به تو می دهد؟کی برایت می فرستد؟آیا خودت درست می کنی:آخه به قیافه تو نمی خورد که این کاره باشی.

من هم تحریک شدم وبه شدت پیامک های تحریک کننده می فرستادم(تمام امور واجب ومستحبم که پریده بود به خاطر گناه هیچ نماز شبم وتمام واجبابت ومستحباتم نیز به شدت کاهش پیدا کرده بود حتی کلاس های اخلاقم را نیز نمی رفتم.همه چیز شده بود این دختره)

یک روز زنگ زد وگفت:دارم می روم مشهد می آئی برویم؟؟؟

گفتم:بله که می آیم.قرار گذاشتیم ورفتیم سوار هواپیما شدمی ورفتیم مشهد.

رفتیم در یک هتل اتاق بگیریم.مدیر هتل گفت:شناسنامه ها را بدهید.هردو دادیم.بعد نگاهی کرد وگفت:شمکا زن وشوهرید؟گفتیم بله!چطور مگه؟گفت:آخه اسم هیچ کدامتان داخل شناسنامه همدیگر نیست.من گفتم ایشان صیغه بنده هستند!گفتند:صیغه نامه دارید؟گفتم:نه همین طوری خوندیم ومحرم شدیم!!!

گفت:نه نمی شود نمی توانم اتاق بدهم.این را که گفت:خستگیم به شدت زیاد تر شد.دوست داشتم هرچه زودتر بروم داخل اتاق ویک دوش بگیرم.گفت:بروید تعزیرات بگوئید.اگر موافقت کردند اتاق می دهم.رفتیم تعزیرات گفتیم که به ما هتل نمی دهند.اسم هتل را پرسیدند وگفتند چرا نمی دهند که من گفتم به این خاطر که ایشان صیغه بنده هستند وصیغه نامه نداریم!؟با یک لحنی گفت: خوب این طور که اتاق نمی دهند.من هم گفتم دست شما درد نکنه وخداحافظی کردم که برویم.گفت:آقا پسر کجا؟گفتم می خواهم برویم زیارت.گفت:بیا امشب میهمان مائی.

آقا چشمت روز بد نبینه از روزی که از مادر متولد شده بودم ازم پرسیدند تا زمانی که آمدیم تعزیرات تا جواب بگیرم.دور وز بازداشت بودیم که در اتاق باز شد وگفتند آزادید؟گفتم چطور؟گفت:مادر دختر خانوم گفتند که شما نامزدم دخترش هستی.چون تأئید شدید می توانید بروید.رفتم بیرون وبا عصبانیت از دختر خانوم توضیح خواستم که مگر نگفته بودی با مادرت قطع رابطه کردهای؟؟؟(دخترها هرقدر هم که راستگو باشند با هم در جاهائی دروغ می گویند)گفت:با مادرم تماس گرفتم وخیلی راحت گفتم که مادرمرا در مشهد با یک پسره گرفتند.خیلی راحت.مادرم هم گفت:گوشی را بده به آقای مسئول وخیل راحت گفت:این پسره نامزد دخترمه.قرار باهم ازدواج کنند من بهشون گفتم بروند مشهد تا همدیگر را بهتر بشناسند وبعد اگر رضایت داشتند با هم ازدواج کنند.بعد الان است که می بینی آزادیم.

از همانجا رفتم تهران ودختره را در مشهد تنها گذاشتم.خدا می داند اگر پدر ومادرم می دانستند که من چه کار کرده ام وچه شده مطمئنن سکته می کردند.شک ندارم

از این قضیه سه ماه گذشت ومن حتی یک پیامک هم به او ندادم چه برسد به زنگ زدن.اما او توی این سه ماه آنقدر پیامکهای تحریک کننده تر از زمان اول آشنائیمان برایم می فرستاد که نگو نپرس!!!همه را می خواندم ولی جواب نمی دادم.

خلاصه رفتم به یکی از دوستان مذهبیم قضیه را گفتم تا ببینم چه خاکی باید به سرم بریزم وباید چطور این لگه ننگ را از دامانم پاک کنم وچطور توبه کنم وسرم را در مقابل خدا بالا بگیرم.دوستم بعد از شنیدن ماجرا گفت:تو ام؟؟؟؟!!!!

گفتم:من.یعنی چی توأم؟

گفت:بیا تا بهت بگم.زنگ زد تا یکی از دوستانش بیاید تا با هم حرف بزنیم.من دوستش را نمی شناختم.وقتی آمد بعد از سلام واحوالپرسی به من گفت:تمام ماجرا را به این دوستم تعریف کن.من هم همه را تعریف کردم که یکدفعه داد کشید این خودشه.این بی ....... خودشه.این ............... خودشه.این من را بیچاره کرد.من را بدبخت کرد.من ترسیدم گفتم:کی؟گفت:همین دختری که با او آشنا شدی!!!همین بی حیا وبی غیرت.گفت:عکسش را داری ببینم؟اتفاقاً یکی از عکسهای خیلی خوشگلش را برداشته بودم تا هراز چند گاهی نگاهش کنم تا هم به یاد خدا باشم که چقدر خوشبختم که همچین زنی نصیبم کرده وهم اینکه بدانم با چنین زن مومنه ای ازدواج خواهم کرد این برای زمانی بود که فقط دیدار با هم داشتیم وپیامکی رد و بدل نکرده بودیم. بعد گفت:این دختره 40 میلیون از من پول گرفت ومرا رها کرد.به هدفش رسید ومرا بدبخت کرد.اون خونه ان ماشین ها از پول من وامثال من بود.من دهمین قربانیش بود شما چندمین قربانیش بودی؟فکر می کنم هفدهمین قربانیش بوده باشی!!!

بعد گفت:آیا بهش پول دادی؟گفتم:نه اصلا وابداً گفت:برو خدا را شکر کن.گفتم:شکایت می کردی؟گفتم:ترسیدم پدر ومادرم از ترس بی آبروئی دق کنند وبمیرند.

از تمامی خواهران وبرادران مومن پوزش می طلبم.داستانی واقعی را تعریف کردم(البته با حذف برخی الفاظ وکلمه ها) تا بدانید که خدائی ناکرده در دام زنان ومردان شیطان صفت گیر نکنید.
مراقب ایمانتان باشید؛
بازهم پوزش می طلبم.


جل الخالق!!!!!!!
یعنی واقعا یه دختر سر پسرا اینطوری کلاه میذاشته؟!!:Moteajeb!:
باورش خیلی سخته چون من همیشه فکر میکردم که فقط پسرها هستند تلاش میکنند به هر نحوی سر دخترا کلاه بذارند...
ولی بازم برای پیشگیری از بلاها بهتره که به هیچ عنوان با هیچ جنس مخالفی اصلا روبرو نشیم حتی اگر سلام کردن هم جواب ندیدم به خدا اینطوری زندگی سالمتر میگذره.

نه قربونت برم ربطی به تماس داشتن یا نداشتن با جنس مخالف نداره. بستگی به جنبه و میزان ظرفیت آدم داره. میبینی یکی به خاطر شرایط زندگی یا کاری ش مجبوره صبح تا شب با جنس مخالف خودش در ارتباط باشه و هیچی تکونش نمیده. برعکسش اگه کسی جنبه نداشته باشه و سالی یه بار از خونه قایمکی بزنه بیرون همون یه بار غوغا به پا میکنه.

به نام حق

به نظر من شوخی با نامحرم حدو مرز که اگه از اون حد و مرز فراتر بشه باعث گناه میشه.

فیفی;435688 نوشت:
نه قربونت برم ربطی به تماس داشتن یا نداشتن با جنس مخالف نداره. بستگی به جنبه و میزان ظرفیت آدم داره. میبینی یکی به خاطر شرایط زندگی یا کاری ش مجبوره صبح تا شب با جنس مخالف خودش در ارتباط باشه و هیچی تکونش نمیده. برعکسش اگه کسی جنبه نداشته باشه و سالی یه بار از خونه قایمکی بزنه بیرون همون یه بار غوغا به پا میکنه.

این حرف شما مثل این میمونه که بگید آدم باید بره توی دل آتش حالا اگر با ظرفیت باشه آتش اونو نمیسوزونه اما اگر بی ظرفیت باشه آتش اونو جزغاله میکنه!!!
نه خواهر من...
هر نوع رابطه ای با جنس مخالف مثل آتش میماند که صد در صد انسان رو میسوزاند و خاکستر میکند...
دیگر خود دانید

بسم الله
من عوارض معنوی و مادی که از کار دیدم زیاده
شوخی قطعا موجب شروع رابطه با نا محرم است
و ارتباط که شروع بدبختی ها است
اگر به سایت مشاوره سری بزنید میبینید که تقریبا 80درصد مشاوره ای که گرفتن در باره رابطه با نامحرم بوده

[="Indigo"]

بصیر;414278 نوشت:

سلام
حدیث بدین گونه است:
و كسى كه با زنى نامحرم‏ از سر شهوت شوخى‏ و مزاح كند، به ازاى هر كلمه‏اى كه بر زبان آورده باشد هزار سال او را نگاه دارند. و اگر با تمايل آن زن نامحرم با او همآغوش گردد، يا او را ببوسد، و يا از او كام بگيرد، بر آن زن همان گناه نوشته مى‏شود كه بر مرد مقرر شده است؛ ولى اگر بدون تمايل آن زن نامحرم او را وادار به گناه كند، گناه آن زن نيز بر عهده مرد است و در روز قيامت دو كيفر خواهد ديد.(ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، النص، ص: 284)
همه اینها در صورتی است که عمدی باشد و بعد از آن هم توبه نکند و با گناه و معصیت از دنیا برود.
موفق باشید.

شوخی از سر شهوت نباشد چی؟مشکل دارد باز؟یعنی این حدیث که گفتین که دیگه شاملش نمیشه؟[/]

mona690;435810 نوشت:

شوخی از سر شهوت نباشد چی؟مشکل دارد باز؟یعنی این حدیث که گفتین که دیگه شاملش نمیشه؟

سلام!!!
از نظر من شامل می شود.بالاخره از یک جائی جرقه این فتنه زده می شود دیگر.

mona690;435810 نوشت:
شوخی از سر شهوت نباشد چی؟مشکل دارد باز؟یعنی این حدیث که گفتین که دیگه شاملش نمیشه؟

باسلام و احترام
شوخی با نامحرم هیچ وجی ندارد و تحریک کننده است، هر کسی هم خوشش نیاید و تحریک نشود، مریض است و باید خودش را به دکتر نشان دهد که چرا تحریک نمی شود.

[="Indigo"]

راه روشن;435667 نوشت:
جل الخالق!!!!!!!
یعنی واقعا یه دختر سر پسرا اینطوری کلاه میذاشته؟!!:Moteajeb!:
باورش خیلی سخته چون من همیشه فکر میکردم که فقط پسرها هستند تلاش میکنند به هر نحوی سر دخترا کلاه بذارند...
ولی بازم برای پیشگیری از بلاها بهتره که به هیچ عنوان با هیچ جنس مخالفی اصلا روبرو نشیم حتی اگر سلام کردن هم جواب ندیدم به خدا اینطوری زندگی سالمتر میگذره.

دختر کلا میذاشته؟!!؟ببخشید ببخشید ولی اون اقا استفادشو کرده و...... حالا میخواد شاکی هم باشه؟!؟!جدا که جل الخالق!!![/]

[="Indigo"]

بصیر;436567 نوشت:
باسلام و احترام
شوخی با نامحرم هیچ وجی ندارد و تحریک کننده است، هر کسی هم خوشش نیاید و تحریک نشود، مریض است و باید خودش را به دکتر نشان دهد که چرا تحریک نمی شود.

نه منظورم این نیست.خب یه وقتهایی تو جمع یه چیز پیش میاد خب همه خندشون میگیره.یا یه نفر تو جمع حرفی میزنه که مقصودش به کسانی که تو اون جمع محرمش نیستن نیست کلی میگه ...خب این که دیگه اونجوری نیست.
بعدم من فکر میکنم اینم دیگه یه مقدار زیاده روی است بگیم هر کسی این طوریه باید بره دکتر.اتفاقا برعکس هر کسی که با یه شوخی کوچیک و یا گفتن یه لطیفه یا حرف خنده دار یا چیزای معمول مشکل پیدا میکنه مشکل دارد و مریض است.نه ادمای عادی.[/]

mona690;436963 نوشت:
ببخشید ببخشید ولی اون اقا استفادشو کرده

سلام!!!
دقت کنید و درست بخوانید.آقا استفاده نکرده!بلکه از دیدن آن صحنه...........

بصیر;436567 نوشت:
شوخی با نامحرم هیچ وجی ندارد و تحریک کننده است، هر کسی هم خوشش نیاید و تحریک نشود، مریض است و باید خودش را به دکتر نشان دهد که چرا تحریک نمی شود.

با سلام و احترام؛ در راستای فرمایشات استاد بصیر
با اندک تأملی در معنای این واژه (شوخی) روشن است که شوخی با نامحرم بدون لذت بسیار بعید است. لطفا در معنای این کلمه دقت فرمائید:
شوخی: شادی و خوشی و عشرت و سرور و خرمی. در تداول امروز مزاح، طیبت، مطایبه، مفاکهه، خوش طبعی. دهخدا

پس شوخی (اگر نگوئیم در تمام مواردش، اما) در غالب مواردش با لذت همراه است. به همین جهت است که اگر کسی کلامی را به عنوان شوخی به کار برد در حالیکه مزاحی در بر نداشته باشد می گویند شوخی بی مزه ای بود و یا اگر از حد خارج شده و رکیک باشد می گویند شوخی زننده ای بود.
بدون تردید مقصود استاد بصیر این است که چون هدف از شوخی کردن خندیدن و مزاح و نوعی تفریح است که نوعا ملازم با شادی است، با لذت همراه است و روشن است که هر گونه ارتباط با نا محرم که مبتنی بر لذت باشد حرام است.
هویداست که شیطان با کسی که نمی خواهد معصیت خدا کند به گونه ای برخورد می کند که وی را متقاعد ساخته و او را به گناه آلوده کند. مرورکردن داستان حضرت آدم علیه السلام و چگونگی ابتلای ایشان (اگر چه گناه نبود) با مکاید شیطان، می تواند درس عبرت آمیزی برای ما باشد و این حرف که شوخی با نامحرم بدون لذت هم امکان پذیر است قطعا خود از وسوسه های شیطان است.
گذشته از همه این ها چه بسیار افراد زاهد و باتقوایی که از همین راه ایمان خود را از دست داده اند، بر این پایه است که شاهدیم آیات و روایاتی که در باب ارتباط با نامحرم و حفظ خود از گناهان مربوط به این مسأله وارد شده است بسیار تکان دهنده و با تأکیدات زیادی همراه است؛ بنابراین شایسته است انسان در چنین مسأله مهمی که عواقب زیادی در زندگی دنیوی و اخروی وی دارد، احتیاط لازم را مبذول دارد تا از نگرانی های بعدی در امان باشد.
با تشکر

اقا جدا از بحث شوخی الان متاسفانه بیشتر خانوم ها خیلی خیلی بد صحبت میکنن یعنی یه جوری صحبت میکنه انگار داره با زبون بی زبونی میگه ....
خواهشا خانوما رعیت کنن و یکم جدی حرف بزنن نه اینقدر تحریک کننده
یعنی من وقتی با جنین افراد بی شعوری مواجه میشم فقط میخوام بزنمش در حد لالیگا!

بصیر;436567 نوشت:
باسلام و احترام
شوخی با نامحرم هیچ وجی ندارد و تحریک کننده است، هر کسی هم خوشش نیاید و تحریک نشود، مریض است و باید خودش را به دکتر نشان دهد که چرا تحریک نمی شود.

ما با این حرف شما کاملا موافقم منتها یه سوال داشتم...
در مراکز درمانی به ویژه بیمارستان ها مثلا یه مرد و دوسه تا خانم پرستار یا پزشک در هر صورت مرد ها کمترن.
حرف یا صحبت پیش میاد بگید باید چکار کرد که حدالامکان مرتکب گناه نشیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

بعضي وقتها فكر ميكنم بيمارستانها بدترين محيط هاي ارتباط محرم و نامحرم هستند....شايد هم من اينطور فكر ميكنم.

رعايت حدود واقعا سخت هست خصوصا اين رشته هاي دانشگاه علوم پزشكي كه اكثرا كلاسها مختلط هست و حريم ها نابود شده كلا....

اصلا انگار همه چيز عادي شده....واقعا من نگران آينده تحصيلي و شغلي ام هستم....:Ghamgin:

گويي دانشجويان و كاركنان همگي خواهر و برادر شدند و ما خبر نداريم....!!!

mona690;436968 نوشت:
بعدم من فکر میکنم اینم دیگه یه مقدار زیاده روی است بگیم هر کسی این طوریه باید بره دکتر.اتفاقا برعکس هر کسی که با یه شوخی کوچیک و یا گفتن یه لطیفه یا حرف خنده دار یا چیزای معمول مشکل پیدا میکنه مشکل دارد و مریض است.نه ادمای عادی.

موافقم
شرمنده ولی من هرچند تمام پستها رو خوندم ولی متوجه مفهوم لذت نشدم!!!
خب با طرف شوخی میکنی، یا اصلا یه مردی باهات شوخی میکنه، شوخیهای معمول، متعارف، مثلا دیدین بعضیا خیلی بامزه و شوخن، خب ادم هم در ارتباط با این افراد شاد میشه و میخنده
ولی خب شوخی که تموم شد، همه چی تموم میشه
چرا همه چی رو وصلش میکنید به پایان نافرجام و نمیدونم قصد لذت و ...
خب اگر به این صورتی باشه که من گفتم، بازم گناه داره؟؟؟

[="DarkOrchid"]

بصیر;436567 نوشت:
نقل قول نوشته اصلی توسط mona690 نمایش پست ها
شوخی از سر شهوت نباشد چی؟مشکل دارد باز؟یعنی این حدیث که گفتین که دیگه شاملش نمیشه؟
باسلام و احترام
شوخی با نامحرم هیچ وجی ندارد و تحریک کننده است، هر کسی هم خوشش نیاید و تحریک نشود، مریض است و باید خودش را به دکتر نشان دهد که چرا تحریک نمی شود.

سلام پس لابد پیغمبر هم باید خودشو به دکتر نشون بده چون با پیرهزن شوخی کرده و گفته پیرزنا نمیرن بهشت یا به یک زنی که از شورش شکایت داشت فرمودند شوهرت همون چشم سفیده ست و زن گفت نه این یه عیب رو نداره و پیغمبر فرمودند چشم همه سفیدی داره و زن خندید!!!
آیا اینگونه شوخی ها اشکال دارد و آیا با فامیل شوخی کردن مشکل دارد چرا که فکر میکنن خودمان را گرفتیم یا بدمان میاید از ایشان که آمده خانه مان یا به زور رفتیم خانه شان .
شوخی نشانه ی خوش خلقی ست در جامعه ی ما.
نمیدانم اصلا ربطی به بحث داره یا نه ولی من جواب میخواهم.با توجه به اینکه این حدیثی که کارشناس فرمودندسیاقی دارد و ادامه دارد و ادامه ی آن نشان میدهد که این شوخی شهوانی ست و این شوخی های ما شهوانی نیست.
مثلا اینکه به مهمان بگوییم کمتر بخور تا او احساس الفت کند و غریبی نکند یا اینکه میوه به او ندهی و یا هی غر بزنی که زیاد میخورد و یا اینکه موقع عیدی دادن شوخی کنیم و بگوییم آ نگرفتی ما هم قطع رابطه میکنیم و از این دست شوخی ها آیا شهوانی هستند و با توجه به اینکه در جمع مطرح میشود و خانواده پسر و دختر هم هستند هیچ کس قصد شهوت نمیکند.[/]

سلمان 313;435464 نوشت:
یک دوستی دارم که این دوستم برایم تعریف می کرد از دوستش که دانشجو بود وبچه خیلی خوبی بود وسر به زیر و پاک ومومن وکلا یک ایده آل از نظر یک بچه مذهبی به قول معروف ........ زنده!!!

سلام . چه ربطی به شوخی داشت؟در این مورد گناهی رد و بدل نشده بود به غیر از رفتن به خانه ی دختر و دو نامحرم بدون شخص سوم جمع شدن.پسر بیچاره باید خانوادهشم میبرد پارک.معلومه که پسره رابطه ش با خانوادهش خوب نبوده که نتونسته بگه.
اینا همه به کنار خودمونیم ،از کجا پسره باید میفهمید؟اگه به خانوادهش میگفت دیگه مشکلی نبود؟(با فرض اینکه بالای شهر تهران همسایه از همسایه خبر نداره چطور تحقیق میکرد؟اصلا این چیزا قابل تحقیق نیست)

دین محکم;437695 نوشت:
سلام پس لابد پیغمبر هم باید خودشو به دکتر نشون بده چون با پیرهزن شوخی کرده و گفته پیرزنا نمیرن بهشت یا به یک زنی که از شورش شکایت داشت فرمودند شوهرت همون چشم سفیده ست و زن گفت نه این یه عیب رو نداره و پیغمبر فرمودند چشم همه سفیدی داره و زن خندید!!!
آیا اینگونه شوخی ها اشکال دارد و آیا با فامیل شوخی کردن مشکل دارد چرا که فکر میکنن خودمان را گرفتیم یا بدمان میاید از ایشان که آمده خانه مان یا به زور رفتیم خانه شان .
شوخی نشانه ی خوش خلقی ست در جامعه ی ما.
نمیدانم اصلا ربطی به بحث داره یا نه ولی من جواب میخواهم.با توجه به اینکه این حدیثی که کارشناس فرمودندسیاقی دارد و ادامه دارد و ادامه ی آن نشان میدهد که این شوخی شهوانی ست و این شوخی های ما شهوانی نیست.
مثلا اینکه به مهمان بگوییم کمتر بخور تا او احساس الفت کند و غریبی نکند یا اینکه میوه به او ندهی و یا هی غر بزنی که زیاد میخورد و یا اینکه موقع عیدی دادن شوخی کنیم و بگوییم آ نگرفتی ما هم قطع رابطه میکنیم و از این دست شوخی ها آیا شهوانی هستند و با توجه به اینکه در جمع مطرح میشود و خانواده پسر و دختر هم هستند هیچ کس قصد شهوت نمیکند.

کاملا با نظرتون موافقم :Gol::Gol:
ادم نمی تونه خشک و رسمی با اقوام برخورد میکنه اینجوری فکر میکنن طرف مشکلی داره

[="Times New Roman"][="Black"]سلام و عرض ادب و احترام خدمت دوستان عزیز..
نمی دونم چرا اسم تاپیک منو یاد فیلم مارمولک انداخت..

پرویز پرستویی : خـــودِ خـــدا هم اونقدر ها که میگن سخت گیر نیست..:khaneh::khaneh:

اگر اینجوری باشه که جای ما ( به قول پرویز پرستویی ) ته موتور خونه جهنمه..:khaneh:
اصلا اینقدر گناه میکنم تا سند جهنم رو به اسمم بزنند. :khaneh: اینطوری بهتره . آدم یه دفعه تکلیفش رو با خدا روشن کنه خیلی بهتره..:khaneh: تا اینکه یه گناه بکنه یه ثواب :khaneh: والا بخدا با این نوناشون..:khandeh!:[/]

omid1367;437654 نوشت:
ما با این حرف شما کاملا موافقم منتها یه سوال داشتم...
در مراکز درمانی به ویژه بیمارستان ها مثلا یه مرد و دوسه تا خانم پرستار یا پزشک در هر صورت مرد ها کمترن.
حرف یا صحبت پیش میاد بگید باید چکار کرد که حدالامکان مرتکب گناه نشیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟

باسلام و احترام و احسنت به دقدقه ی شما
متاسفانه در مراکز درمانی بین دکترها و پرستارهای خانم یا پرستارهای زن و مرد باهمدیگر این مشکل ارتباط وجود دارد به اسم این که پرستار و طبیب مردم هستند خیلی زیادی با مریضها و بین خودشان راحت هستند و صحبت می کنند وفکر می کنند دکتر یا پرستار به مردم محرمند یا بین خودشان محرمیتی برقرار شده است، در حالیکه این آفت است و این پرستارها و دکترها با خانواده های خودشان مشکل دارند زیرا وقتی صبح تا شب یک پرستار مرد با یک پرستار زن بوده و شوخی و مزاح می کند، شب خسته و کوفته که به منزل می رود نه اخلاق و اعصاب دارد که با خانواده اش، تعامل داشته باشم و کافی است که یه برخوردی از خانواده اش ببینید، سریع ذهنش به سراغ همان دوستان پرستار یا آقا و خانم دکتر می رود که چقدر با هم در بیمارستان مهربان بودیم، کاش اون خانم دکتر، خانمم بود، یا پرستار خانم می گوید کاش اون آقا دکتر، شوهر من بود، و خلاصه از امثال این قیاسها برایشان پیش می آید آخر هم دچار مشکلات و نارضایتی از زندگی شده و سپس به ازدواج مجدد یا ختم ازدواج اولی می انجامد.

mona690;436968 نوشت:
بعدم من فکر میکنم اینم دیگه یه مقدار زیاده روی است بگیم هر کسی این طوریه باید بره دکتر.اتفاقا برعکس هر کسی که با یه شوخی کوچیک و یا گفتن یه لطیفه یا حرف خنده دار یا چیزای معمول مشکل پیدا میکنه مشکل دارد و مریض است.نه ادمای عادی.

باسلام و احترام
اسلام دوست دارد انسانها با احساس باشند، از همه چیز لذت ببرند نسبت به جنس مخالف نسبت به همه ی امور او حساس بوده و احساس داشته باشند و این زیباست. زیبا این است که یک زن و شوهر وقتی با هم شوخی و مزاح می کنند لذتی که می برند از شوخی که بین هم جنسان خود می کنند، لذت بیشتری داشته باشد و جنس لذت آن فرق کند، به نظر بنده اتفاقا این بی جنبگی نیست که دو جنس مخالف وقتی با هم شوخی می کنند از هم خوششان بیاید و به خاطر همین خوش آمدن از هم اجتناب کنند، بلکه این عین با احساس بودن است، اونهایی که از این اتفاق تحریک نمی شوند باید بروند دکتر و خودشان را نشان بدهند و به دکتر بگویند آقا یا خانم دکتر من بی حس شده ام، اگر جنس مخالف با من شوخی می کند من هیچ احساسی ندارم انگار که یه همجنس با من شوخی می کند.
یعنی اینها از بس گناه کرده اند از بس نگاه کرده اند و مزاح نموده اند دیگر از همنشینی با هم هیچ تحریک نمی شوند انگار که با همجنس خود گپی داشته اند، من از شما دوستان سوال می کنم، اگر اینها با مزاح و شوخی که در اصطلاح دین به آن اختلاط می گویند، از هم خوششان نیاد، پس چکار باید بکنند که گناه حساب شود و چه برخوردی بین دختر و پسر هست که ممنوع می باشد؟ حتما باید بروند با هم تماس بدنی داشته باشند تا اون موقع حرام باشد؟! من فکر می کنم اگر این حرف را به بعضی ها بزنیم، بگویند بابا شما چقدر حساسید، شما چقدر بی جنبه هستید با یک دست زدن به هم خوشتان می آید؟
آیا به نظر شما اینگونه افراد نیاز به دکتر دارند یا آن کسی که از تمام برخوردهای زیبای جنس مخالف خوشش می آید؟ مسلّم گروه اول نیاز به دکتر دارند اینها بر اثر گناه سِرّ و بی حس شده اند و تا آن کاری را که به آن زنا می گویند انجام ندهند، گناه حساب نمی کنند،نمی دانم شاید بعضی ها زنا را هم گناه حساب نکنند و اگر کسی از زنا بکند و خوشش بیاید به او بگویند بابا تو چقدر حساسی، اینها که چیزی نیست آدم باید جنبه داشته باشه و از هر چیزی خوشش نیاید.
خب دیگه قضاوت با شما دوستان. فقط بدانیم که گناه، رفته رفته، قبح معصیت را برای انسان از بین می برد و عادی می کند اگر از اول جلویش را نگیریم کار به جاهای باریک کشیده می شود.

عرشیان;437684 نوشت:
شرمنده ولی من هرچند تمام پستها رو خوندم ولی متوجه مفهوم لذت نشدم!!!
خب با طرف شوخی میکنی، یا اصلا یه مردی باهات شوخی میکنه، شوخیهای معمول، متعارف، مثلا دیدین بعضیا خیلی بامزه و شوخن، خب ادم هم در ارتباط با این افراد شاد میشه و میخنده
ولی خب شوخی که تموم شد، همه چی تموم میشه

باسلام
کاش با یک شوخی همه چیز تمام می شد، اما منظور ما از لذت، یعنی تمایل به جنس مخالف است، وقتی خانمی با آقایی نامحرم شوخی می کند یا بالعکس، به هم علاقه مند می شوند نه اون علاقه ای که دو همجنس به هم پیدا می کنند بلکه به این معنا دوست دارد بعضی ارتباطهای دیگری هم داشته باشند و فکرهای وسوسه آمیزی به سراغشان می آید. وقتی که از هم دور می شوند اتفاقا همه چیز تمام نمی شود بلکه شروعی از افکار و تخیلات است، کاش همه چیز به همان لحظه ی شوخی تمام می شد. به نظر من اگر کسی فکرش مشغول نشود یا خیلی با خودش مبارزه می کند که فکر نکند یا خیلی آدم بی رگ و احساسی است. این حالتی است که خدا در هر انسانی قرار داده است.

دین محکم;437695 نوشت:
سلام پس لابد پیغمبر هم باید خودشو به دکتر نشون بده چون با پیرهزن شوخی کرده و گفته پیرزنا نمیرن بهشت یا به یک زنی که از شورش شکایت داشت فرمودند شوهرت همون چشم سفیده ست و زن گفت نه این یه عیب رو نداره و پیغمبر فرمودند چشم همه سفیدی داره و زن خندید!!!

باسلام
مثال جالبی زدید و باید در جوابتان عرض کنم که اولا اون خانم اولی که گفتید پیرزن بوده است و این نوع شوخی های حکیمانه که از طرف یه انسان وارسته و مسن با یه شخصی مثل این پیرزن صورت می گرفته هیچ حالتی را ایجاد نمی کند.
مثال دومی را هم که زدید باز پیامبر نکته ای حکمت آمیز را اشاره کرده اند و پیامبر در سنین جوانی نبود، همین پیامبری که این احادیث درباره یشان وارد شده است، فردی را به نام امیرالمومنین تربیت کرده اند که می فرماید پیامبر به همه سلام می کرد، زن و مرد، اما منِ علی به همه سلام می کنم ولی به زنان جوان سلام نمی کنم.
من از شما دوستان سوال می کنم آیا امیرالمومین انسان شهوت پرست و بی جنبه ای بوده است که به زنان جوان سلام نمی کرده؟ آیا ما از علی علیه السلام متدین تریم که اون آقا تحریک می شده ولی ما بر خودمان مسلطیم و تحریک نمی شویم؟
بعد هم اگر شوخی را یک بزرگتر خاندان در هنگام عیدی دادن در مقابل جمع با جوانان بکند خیلی فرق می کند با شوخی ای که چند تا جوان دختر و پسر دور هم نشسته اند و باهم می کنند فضا را قاطی نکنید. ما مطلق شوخی را منکر نشدیم.

جناب بصیر، ممنون از پاسختون ولی به دلایلی قانع نشدم و پاسخ شما رو در مواردی مطابق با حقیقت نمیبینم
نمیدونم!
یا شما خارج از گود ایستاده اید و فقط انچه که ایمان دارید درست است را، بیان میکنید
یا من تا بحال با اتفاقات و حقایقی که در رابطه با شوخی با نامحرم است، مواجه نشدم
بله، بعضی شوخیها در رابطه با بعضی ادمها هست که سرانجامش به همون جایی میرسه که شما میگید و صدالبته خوب هم نیست
ولی من هنوز نمیدونم با واقعیتی که خودم دچارش هستم، چه کنم( مواردی که حس میکنم استثنائات یا موارد نقض کلیت حرف شماست)
به هرحال ممنون از پاسخگوییتون

بصیر;438651 نوشت:
من از شما دوستان سوال می کنم آیا امیرالمومین انسان شهوت پرست و بی جنبه ای بوده است که به زنان جوان سلام نمی کرده؟ آیا ما از علی علیه السلام متدین تریم که اون آقا تحریک می شده ولی ما بر خودمان مسلطیم و تحریک نمی شویم؟
بعد هم اگر شوخی را یک بزرگتر خاندان در هنگام عیدی دادن در مقابل جمع با جوانان بکند خیلی فرق می کند با شوخی ای که چند تا جوان دختر و پسر دور هم نشسته اند و باهم می کنند فضا را قاطی نکنید. ما مطلق شوخی را منکر نشدیم.

سلام ممنون از پاسختان
پس نتیجه میگیریم که باید اختلاف سنی داشته باشیم و آن پسر و دختر به ما نخورد که احتمال ازدواج با آنها وجود داشته باشد.
از یک طرف این را قبول دارم ولی از طرف دیگر میگویم مگر حضرت خدیجه 15 سال تفاوت سنی نداشتند پس با همه میشود ازدواج کرد .
هیچ وقت در خانه ی ما اتفاق نمیافتد که دختر و پسر با هم جمع شوند و شوخی کنند این رفتارا مال بالا شهر تهرانه!!!
بحث ما سر همین شوخی هاست چه از بزرگ خاندان صادر بشه چه از طرف دختر و پسر.
کسی که میاد خونه آدم به خاطر فامیلی با بزرگه خاندانه و مطمئنه که ناراحت نمیشه ولی از بچه های اون بزرگ خاندان مطمئن نیست (چون فقط به خاطر فامیلی یک طرف آمده فکر میکنه مادر یا پدر خانواده روی مغز بچه ها کار کردند و آنها از ایشان خوششان نمیاید)و فکر میکنه که این بچه ها از او بدشان میاید و این بچه ها برای رفع این تصورات دست به این شوخی ها میزنند.و همچنین تا به او خوش بگذرد و دوباره بیاید و صله رحم قطع نشود.
مثالی زدید از حضرت علی که رفتار ایشان برای این بوده که مردم گمان بد به او نبرند و ما هم رعایت چنین چیزهایی را میکنیم.(حضرت علی دشمن زیاد داشتند و همه مثل ما نبودند که بگوییم حضرت علی معصوم است بلکه ممکن بود از همین سلام او سوءاستفاده کرده و اممت او را زیر سوال ببرند)
پس خلط مبحث نکنید
در مورد پیرزن هم باید بگویم که درست است من هم گفتم پیرزن بوده ولی دلیل نمیشود که دو تا مسن با هم شوخی کنند. (غیر از پیامبر که معصوم است)
یادآور میشوم که بعضی از مسن ها از صد تا جوون بدترند.
در مورد انسان وارسته باید بگویم که ما هم متصل به دین هستیم و اصلا شوخی های ما را غیر دینی نمیدانند و تصور تحریک نمیکنند.
اصلا اگر ما با کسی قصد ازدواج داشته باشیم نمیتوانیم با او شوخی کنیم چون دیگران میفهمند.

عرشیان;438657 نوشت:
یا من تا بحال با اتفاقات و حقایقی که در رابطه با شوخی با نامحرم است، مواجه نشدم

باسلام و احترام
همانطور که خودتان هم احتمال داده اید، مسلما شما از اتفاقات و حقایقی که بعد از شوخی های مفسده آمیز نامحرمان حاصل می شود غافل هستید و خبر ندارید با ذهن و افکار آنها چه می کند. بنده ای که پاسخگویی می کنم با انواع مفسده هایی که از این شوخی ها حاصل شده آگاهم و مشاوره هایی که به ما رجوع می کنند خبر می دهد از عواقب این طنازی ها و اشوه گری های دختران و پسرانی که گمان می کنند خیلی مهربان هستند و دارند معرفت به خرج می دهند که خیلی با هم راحت ابراز علاقه می کنند و شوخی می نمایند، درحالیکه غافلند از عواقب مخرب این نوع برخوردها. غافلند چه مشکلاتی در زندگیِ زناشویی آنها دارد حاصل می شود، بی میلی هایی که نسبت به همسران خود پیدا می کنند، کششهایی که نسبت به نامحرم پیدا می کنند.

دین محکم;438679 نوشت:
پس نتیجه میگیریم که باید اختلاف سنی داشته باشیم و آن پسر و دختر به ما نخورد که احتمال ازدواج با آنها وجود داشته باشد.

باسلام و عرض ادب
دوست عزیز اشتباه شما دراینجاست که برداشت کرده اید موقعی شوخی و اشوه گری بد است که با شوخی کردن دو نفر باهم میل به ازدواج به هم پیدا کنند. چه کسی همچین حرفی را زد؟ از کجای کلام بنده استفاده نمودید؟ من منظورم این نیست. همین که علاقه ایجاد شود بس است، این علاقه کانون خانواده را خراب می کند و از علاقه به همسر می کاهد، بد نیست شما علت بسیاری از طلاقهای خاموش و طلاقهای رسمی جامعه را ببینید و غافل نباشید.

دین محکم;438679 نوشت:
از یک طرف این را قبول دارم ولی از طرف دیگر میگویم مگر حضرت خدیجه 15 سال تفاوت سنی نداشتند پس با همه میشود ازدواج کرد .

خیلی از اخبار و روایات ما نقل می کنند که حضرت خدیجه دختری باکره بوده اند و در سن زیر سی سالگی با حضرت پیامبر(ص) ازدواج کرده اند.

دین محکم;438679 نوشت:
بحث ما سر همین شوخی هاست چه از بزرگ خاندان صادر بشه چه از طرف دختر و پسر.
کسی که میاد خونه آدم به خاطر فامیلی با بزرگه خاندانه و مطمئنه که ناراحت نمیشه ولی از بچه های اون بزرگ خاندان مطمئن نیست (چون فقط به خاطر فامیلی یک طرف آمده فکر میکنه مادر یا پدر خانواده روی مغز بچه ها کار کردند و آنها از ایشان خوششان نمیاید)و فکر میکنه که این بچه ها از او بدشان میاید و این بچه ها برای رفع این تصورات دست به این شوخی ها میزنند.و همچنین تا به او خوش بگذرد و دوباره بیاید و صله رحم قطع نشود.

ما مطلق صحبت کردن و ارتباط دختر و پسر را نفی نکردیم، چه فامیل و چه غیر فامیل، ما ارتباطات و شوخی هایی که مفسده انگیز باشد و قصد و غرضهایی در آن باشد را مدّنظر داشتیم. هر کسی می تواند خودش قاضی این معرکه باشد و هر کسی خودش را از دیگران بهتر می شناسد.( بَلِ‏ الْإِنْسانُ‏ عَلى‏ نَفْسِهِ‏ بَصِيرَةٌ وَ لَوْ أَلْقى‏ مَعاذِيرَه)

دین محکم;438679 نوشت:
مثالی زدید از حضرت علی که رفتار ایشان برای این بوده که مردم گمان بد به او نبرند و ما هم رعایت چنین چیزهایی را میکنیم.

نه. اون مثالی را که زدم برای این نبود که مردم به امیرالمومنین گمان بد نبرند. اتفاقا خود حضرت علت سلام نکردن به زنان جوان را خودشان بیان کرده اند و میفرمایند من به زنان جوان سلام نمی کنم زیرا می ترسم از صدای آنها خوشم بیاد و گناهم بر ثوابم فزونی یابد.( قَالَ أَتَخَوَّفُ أَنْ يُعْجِبَنِي صَوْتُهَا فَيَدْخُلَ عَلَيَّ مِنَ الْإِثْمِ أَكْثَرَ مِمَّا أَطْلُبُ مِنَ الْأَجْر)(مکارم الاخلاق ص 235)
یا امیرالمومنین خیلی حساس بودند یا نعوذبالله به قول بعضی ها بی ظرفیت بوده اند، یا ما حسّ و میلمان را از دست داده ایم، که حتما همینطور است ما بی حس شده ایم.)

دین محکم;438679 نوشت:
پس خلط مبحث نکنید
پس تفسیر به رأی نکنید.

دین محکم;438679 نوشت:
در مورد پیرزن هم باید بگویم که درست است من هم گفتم پیرزن بوده ولی دلیل نمیشود که دو تا مسن با هم شوخی کنند. (غیر از پیامبر که معصوم است)

پیامبر با پیرزنها که شوخی نمی کردند،بلکه با جوانان هم شوخی میکردند، اما چون مسن بودند و شوخی های حضرت جز به حق نبوده و تمام آنها دارای حکمت هایی بوده است و خوف مفسده برایشان حاصل نمی شده، چنین می کردند، شما هم اگر این شرایط را حاصل کردید، شوخی بفرمایید.
پیامبر خودشان فرمودند: من شوخی می کنم ولی جز حق چیزی نمی گویم.
[=Traditional Arabic][=Traditional Arabic]رسول الله ص قال‏ إني‏ أمزح‏ و لا أقول إلا حقا
حالا اگر من و شما هم توانستیم شوخی هایی بکنیم در آن جز حکمت و حق نباشد، بسم الله. شوخی هایی که دیگران را نرنجاند، شوخی هایی که غیبت و تمسخر نباشد، شوخی هایی که طنازی و اشوه گری و دلبری نباشد بسم الله.

دین محکم;438679 نوشت:
یادآور میشوم که بعضی از مسن ها از صد تا جوون بدترند.

ما هم منکر این مبحث نیستیم، در ضمن کار به استثناءها نداریم و البته شرایط شوخی را هم بیان کردیم.

دین محکم;438679 نوشت:
در مورد انسان وارسته باید بگویم که ما هم متصل به دین هستیم و اصلا شوخی های ما را غیر دینی نمیدانند و تصور تحریک نمیکنند.

اگر اینطورباشد که ما بحثی نداریم پس شما موید ما هستید.
یاعلی

[="DarkOrchid"]

بصیر;438651 نوشت:
اولا اون خانم اولی که گفتید پیرزن بوده است و این نوع شوخی های حکیمانه که از طرف یه انسان وارسته و مسن با یه شخصی مثل این پیرزن صورت می گرفته هیچ حالتی را ایجاد نمی کند.
مثال دومی را هم که زدید باز پیامبر نکته ای حکمت آمیز را اشاره کرده اند و پیامبر در سنین جوانی نبود

بصیر;438651 نوشت:
عد هم اگر شوخی را یک بزرگتر خاندان در هنگام عیدی دادن در مقابل جمع با جوانان بکند خیلی فرق می کند با شوخی ای که چند تا جوان دختر و پسر دور هم نشسته اند

من از اینجا برداشت کردم .[/]

واسه همینه که میگن همیشه دعاتون این باشه که خدایا به یک چشم بهم زدنی ما رو به خومون وا نگذار!!!!!!!!!!!!!!!!الهی آمین

جمع بندی:

سوال:
هر كس كه با نامحرم شوخي كند در مقابل هر كلمه اي كه در دنيا به او سخن گفته است،خداوند هزار سال او را در جهنم عذاب می کند.
اينهمه عذاب براي اين مساله ايا صحت داره و اگر هست حكمتش را برام بفرمائيد.

جواب:

اولا حدیث بدین گونه است:
«كسى كه با زنى نامحرم‏ از سر شهوت شوخى‏ و مزاح كند، به ازاى هر كلمه‏اى كه بر زبان آورده باشد هزار سال او را نگاه دارند. و اگر با تمايل آن زن نامحرم با او هم آغوش گردد، يا او را ببوسد، و يا از او كام بگيرد، بر آن زن همان گناه نوشته مى‏شود كه بر مرد مقرر شده است؛ ولى اگر بدون تمايل آن زن نامحرم او را وادار به گناه كند، گناه آن زن نيز بر عهده مرد است و در روز قيامت هر دو كيفر خواهند ديد».[1]
همه اینها در صورتی است که عمدی باشد و بعد از آن هم توبه نکند و با گناه و معصیت از دنیا برود.

همانطور که می دانید، اگر برای یک معصیتی، این همه عذاب ذکر شده، برای کار نیک هم، ثوابهای زیادی ذکر شده که با عقل آدمی سازگار نیست. البته اين مطلب در مورد پاداش، چندان مهم نيست؛ زيرا بخشش و پاداش هر چه بيشتر باشد نشانه فضل و كرم پاداش دهنده است بنابراين جاي ايراد و خرده‏گيري نيست. اما در مورد گناه و ظلم و كفر اين سؤال هست كه چگونه عذاب جاودانه در برابر گناه محدود، با اصل عدالت خداسازگار می شود؟
مثلا كسي كه دوران طغيان گري و سركشي و تجاوزش حداكثر از يك صد سال تجاوز نمي‏كند، چرا هميشه بايد در آتش و مجازات شكنجه ببيند؟ یا کسی که مقداری از موهای خود را بیرون بگذارد، یا با نامحرمی شوخی کند، عذاب ذوزخ و هولناک آخرت را در پیش دارد. آيا عدالت ايجاب نمي‏كند كه يك نوع تعادل بين گناه و كيفر آن برقرار باشد؟

اولاً: مجازات ابدي و جاويد، منحصر به كساني است كه تمام روزنه‏ هاي نجات را به روي خود بسته‏اند، و عالماً و عامداً غرق در فساد و تباهي و كفر و نفاق گشته‏اند. سايه شوم گناه تمام قلب و جان آنها را پوشانيده است و در حقيقت به رنگ گناه و كفر در آمده‏اند.(پس این عذاب جاوید برای عده ای خاص است)
ثانياً: اين اشتباه است كه برخي خيال مي‏كنند كه مدت و زمان كيفر بايد به اندازه مدت و زمان گناه باشد. زيرا رابطه ميان گناه و كيفر رابطه زماني نيست بلكه رابطه كيفي است. يعني مقدار زمان مجازات تناسب با كيفيت گناه دارد، نه مقدار زمان آن. مثلاً كسي ممكن است در يك لحظه دست به قتل نفس بزند و طبق پاره‏اي از قوانين محكوم به زندان ابد گردد. در اينجا مي‏بينيم زمان گناه تنها يك لحظه بوده در حاليكه مجازات آن گاهي 80 سال زندان خواهد بود.
ثالثاً: مجازاتها و كيفرهاي رستاخيز بيشتر جنبه اثر طبيعي عمل و خاصيت گناه دارد. به عبارت روشنتر، رنج‏ها و دردها و ناراحتي‏هايي كه گناهكاران در جهان مي‏كشند اثر و نتيجه اعمال خود آنها است كه دامانشان را فرا مي‏گيرد. در قرآن سوره يس، آيه 54 مي‏خوانيم:
«فاليوم لاتظلم نفس شيئاً و لاتجزون الا ما كنتم تعلمون».
(امروز (روز رستاخيز) به هيچ كس ستم نمي‏شود و جز اعمال خود شما جزايي براي شما نيست).
در سوره قصص آيه 84 مي‏خوانيم:
«... فلا يجزي الذين عملوا السيئات الا ما كانوا يعلمون».
(به آنها كه بد انجام دادند جزايي جز اعمال آنها داده نمي‏شود).

فرض كنيد كسى در اثر مصرف زياد مشروبات الكلى در مدت يك هفته، گرفتار زخم معده شديد شود; چندان كه مجبور باشد تا آخر عمرش با اين درد بسازد، آيا اين برابرى ميان عمل بد و نتيجه آن، بر خلاف عدالت است ؟ حال اگر مدت عمر اين شخص يك ميليون سال بود بايد به خاطر يك هفته هوسرانى، يك ميليون سال رنج ببرد، آيا اين بر خلاف اصل عدالت است ؟ در حالى كه قبلاً وجود اين خطر، به او اعلام شده و عاقبت آن نيز برايش توضيح داده شده است. آيا اين امور كه همه از آثار اعمال است، هيچگونه منافاتى با اصل عدالت دارد، در حالى كه مساوات و برابرى ميان كميت عمل و نتيجه آن موجود نيست ؟
آيا پيامبران الهى از يك سو، و فرمان خرد از سوى ديگر به او اعلام نكردند؟ و آيا بدون توجه به اختيار، دست به چنان كارى زده و چنان سرنوشتى پيدا كرد؟ نه، بلكه از روى علم و عمد و اختيار انجام داد و نتيجه مستقيم اعمالش اين سرنوشت را براى او فراهم ساخت، پس نه جاى شكايتى باقى مى ماند و نه ايراد و اشكال به كسى وارد است، و نه منافاتى با قانون عدالت پروردگار دارد.[2]

به عبارت دیگر بين گناه و عذاب اخروي رابطه تكويني وجود دارد؛ نه اين كه از امور اعتباريات و قراردادي باشد، مثل اين كه: در يك لحظه سنگي به چشم فردي اصابت مي‏كند و بر اثر آن او تا پايان زندگي، از نعمت بينايي محروم مي‏شود. چرا چنين است؟ پاسخش اين است كه بين كوري چشم و اصابت سنگ رابطه تكويني وجود دارد و قراردادي نيست. زندگي آخرت معلول، يا محصول و ثمره زندگي دنيوي است

(الدّنيا مزرعة الآخرة) هر چه در اين جا كاشته شود، در آن جا محصولش برداشت خواهد شد. قرآن مي‏گويد: كساني كه از ياد خدا غافل مي‏شوند، بدين جهت در فرداي قيامت نابينا محشور مي‏گردند. اين‏ها در قيامت لب به اعتراض مي‏گشايند و مي‏گويند: خدايا! ما در دنيا چشم داشتيم و بينا بوديم، پاسخ مي‏شنوند: آري در دنيا چشم داشتيد، ولي براي آخرت خود از پيش بينايي آماده نكرده‏ايد.[3]

برخي از متفكّران گفته‏اند كه رابطه اعمال ما در دنيا و زندگي اخروي (سعادت و شقاوت ابدي و عذاب‏ها يا نعمت‏هاي اخروي) ب

الاتر از رابطه تكويني است و از نوع تجسّم اعمال است، زيرا رابطه تكويني، از نوع رابطه علت و معلول است، در حالي كه در تجسّم اعمال، عمل انسان در قيامت تجسم مي‏يابد، نه نتيجه يا معلول آن. در اين صورت جاي اشكال نخواهد بود كه چه تناسبي بين عمل محدود ما در دنيا با پاداش يا جزاي نامحدود در آن جهان خواهد بود.
بنابر تجسم اعمال، اعمال ما دو صورت دارد: صورت ظاهري در دنيا به نمايش در مي‏آيد و صورت واقعي آن در آخرت آشكار مي‏شود و حقيقت اعمال به ما نشان داده مي‏ شود.

در برخي آيات اين حقيقت تأييد شده است، مثلاً در مورد كسي كه مال يتيم مي‏خورد، قرآن مي‏گويد كه: «درون خود آتش مي‏ريزد» و آتش مي‏خورد و حقيقت اين آتش سوزناك در آخرت به انسان نشان داده مي‏شود و به انسان همان را كه خورده است، مي‏خورانند. آن كس كه تمام عمرش در اين جهان، انساني پليد بوده و كارهاي زشت انجام داده است، در تمام عمرش در آن سرا، بدبخت خواهد بود. ابدي بودن، لازمه آن جهان است، همان گونه كه محدوديّت لازمه اين جهان است و اين مسئله فرقي در حقيقت عمل ايجاد نمي‏كند.


[/HR]
[1] ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، النص، ص: 284.
[2] تفسير نمونه، همان، ج 9، ص 240.
[3] طه (20) آيات 126 - 124.

جمع بندی

سوال:
آیا به نظر شما اگر کسی بر اثر شوخی با نامحرم، بخواهد دلش بلرزد و تحریک شود، این نشاند دهنده بی جنبگی و بی ظرفیت او نیست؟ چرا ما باید به خاطر بی ظرفیتی بعضی، از اختلاط و شوخی با نامحرم و شاد بودن اجتناب کنیم؟ آیا بهتر نیست به جای این که بگوییم اختلاط نداشته باشید، از افراد بی ظرفیت و بی جنبه، درخواست کنیم ظرفیت خود را بالا ببرند و اینقدر حساس و بی اراده نباشند؟

جواب:
اسلام دوست دارد انسانها با احساس باشند، از همه چیز لذت ببرند نسبت به جنس مخالف نسبت به همه ی امور او حس داشته و احساساتی باشند و این زیباست. زیبا این است که یک زن و شوهر وقتی با هم شوخی و مزاح می کنند لذتی که از شوخی بین هم جنسان خود می برند، بیشتر باشد و جنس لذت آن فرق کند. اتفاقا این بی جنبگی نیست که دو جنس مخالف وقتی با هم شوخی می کنند از هم خوششان بیاید. اصلا به خاطر همین خوش آمدن است که باید از هم اجتناب کنند، و این عینِ با احساس بودن است؛ اونهایی که از این اتفاق تحریک نمی شوند باید بروند دکتر و خودشان را نشان بدهند و به دکتر بگویند دکتر، من بی حس شده ام، اگر جنس مخالف با من شوخی می کند من هیچ احساسی ندارم انگار که یه همجنس با من شوخی می کند و برایم فرقی نمی کند. جوانتر که بودم، فرق می کرد ولی الان احساس می کنم برایم فرقی نمی کند که با زن شوخی کنم یا با مرد.
یعنی اینها از بس گناه کرده اند از بس نگاه کرده اند و مزاح نموده اند دیگر از همنشینی با هم هیچ تحریک نمی شوند انگار که با همجنس خود گپی داشته اند، من از شما دوستان سوال می کنم، اگر اینها با مزاح و شوخی که در اصطلاح دین به آن اختلاط می گویند، از هم خوششان نیاد، پس چکار باید بکنند که گناه حساب شود؟ و چه برخوردی بین دختر و پسر هست که ممنوع می باشد؟ حتما باید بروند با هم تماس بدنی داشته باشند تا اون موقع حرام باشد؟! من فکر می کنم اگر این حرف را به بعضی ها بزنیم، بگویند بابا شما چقدر حساسید، شما چقدر بی جنبه هستید با یک دست زدن به هم خوشتان می آید؟ از یک شوخیِ نامحرم، به شگفت می آیید؟
اما می گوییم: آیا به نظر شما اینگونه افرادِ بی حس، نیاز به دکتر دارند یا آن کسی که از تمام برخوردهای زیبای جنس مخالف خوشش می آید؟ مسلّم گروه اول نیاز به دکتر دارند اینها بر اثر گناه سِرّ و بی حس شده اند و تا آن کاری را که به آن زنا می گویند انجام ندهند، گناه حساب نمی کنند، نمی دانم شاید بعضی ها زنا را هم گناه حساب نکنند و اگر کسی زنا بکند و خوشش بیاید به او بگویند بابا تو چقدر حساسی، اینها که چیزی نیست آدم باید جنبه داشته باشه و از هر چیزی خوشش نیاید.
فقط بدانیم که گناه، رفته رفته، قبح معصیت را برای انسان از بین می برد و عادی می کند اگر از اول جلویش را نگیریم کار به جاهای باریک کشیده می شود.
کاش با یک شوخی همه چیز تمام می شد، اما منظور ما از لذت، یعنی تمایل به جنس مخالف؛ وقتی خانمی با آقایی نامحرم شوخی می کند یا بالعکس، به هم علاقه مند می شوند نه اون علاقه ای که دو همجنس به هم پیدا می کنند بلکه دوست دارد ارتباطهای دیگری هم داشته باشند و فکرهای وسوسه آمیزی به سراغشان می آید. وقتی که از هم دور می شوند اتفاقا همه چیز تمام نمی شود بلکه شروعی از افکار و تخیلات است، کاش همه چیز به همان لحظه ی شوخی تمام می شد. به نظر می رسد اگر کسی فکرش مشغول نشود یا خیلی با خودش مبارزه کرده که فکر نکند، یا خیلی آدم بی رگ و حسی است که این ارتباط، فکر او را مشغول نکرده است. این حالتی است که خدا در هر انسانی قرار داده است.
همین پیامبری که احادیث مذمت مزاح و شوخی بین نامحرم از ایشان وارد شده است، فردی را به نام امیرالمومنین تربیت کرده اند که می فرماید پیامبر به همه سلام می کرد، زن و مرد، اما منِ علی به همه سلام می کنم ولی به زنان جوان سلام نمی کنم. وقتی علت را از ایشان جویا می شدند، می فرمودند که می ترسم به گناه بیفتم.
من از شما دوستان سوال می کنم آیا امیرالمومین انسان شهوت ران و بی جنبه ای بوده است که به زنان جوان سلام نمی کرده؟ آیا ما از علی علیه السلام متدین تریم که اون آقا تحریک می شده ولی ما بر خودمان مسلطیم و تحریک نمی شویم؟
بعد هم اگر شوخی را فرد بزرگ یک خاندان در هنگام عیدی دادن در مقابل جمع با جوانان بکند خیلی فرق می کند با شوخی ای که چند تا جوان دختر و پسر دور هم نشسته اند و باهم می کنند. فضا را قاطی نکنیم. از این رو مطلق شوخی را منکر نمی شویم. شوخی ای که یکی از صفات مومن است.
موضوع قفل شده است