جمع بندی علت نجس بودن مرتد در اسلام

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
علت نجس بودن مرتد در اسلام

با سلام
سوال من اینه که چرا اسلام مرتد را نجس میداند؟
به تازگی یکی از اقوام تازه مسیحی شده ی ما این سوال رو از من پرسید منم به دلیل ضعف اطلاعات نتونستم توجیهی براش بیارم.عاجزانه ازتون درخواست کمک و پاسخ دارم
یا حق

با نام و یاد دوست



کارشناس بحث: استاد شعیب

با سلام خدمت شما دوست گرامی
از این که در خدمت شما هستیم خرسندیم
ابتدا باید به حکم فقهی نجاست یا پاکی مرتد پرداخت
فقها مرتد را از این نظر ملحق به پیروان آن مکتبی می کند که مرتد به آن گرویده است مثلا اگر کافر شده حکم کافر و اگر مسیحی شده یا یهودی یا زرتشتی شده او را ملحق به او می دانند.
اما اختلافی که در بین حکم فقها هست این که آیا اهل کتاب هم نجس هستند یا نه؟
برخی از فقها اهل کتاب (مانند یهودیان و مسیحیان و..) را نجس می دانند مانند حضرت امام (توضیح المسائل مراجع، ج1، ص76 و 77.)
و عده از فقها اهل کتاب را پاک می دانند (به عنوان نمونه :حضرت آیت الله خامنه ای، اجوبة لاستفتائات، ص67؛ و آیات عظام نوری همدانی، فاضل (ره)، توضیح المسائل مراجع، ج1، ص76 و 77؛ ر . ک صدر ، محمد باقر ، بحوث فی شرح العروه الوثقی ، ج 3 ، صص 283-284 ، مطبعه الآداب ، نجف اشرف ، 1391 ه - ق(
آنگاه حکم مرتد هم در پاکی و نجاست ملحق به این گروه است.
پس نمی توان گفت که کسی که مرتد شده و مسیحی شده بلا شک نجس است.(البته می توانید برای اطلاعات بیشتر درباره حکم فقهی ،این سوال را از کارشناس احکام بپرسید)

اما بحث دیگری که بحث اصلی ماست درباره چرایی و دلیل نجس بودن مشرک و کافر در دین اسلام است؛
ادامه دارد.....

اما بحث دیگری که بحث اصلی ماست درباره چرایی و دلیل نجس بودن مشرک و کافر در دین اسلام است؛
اسلام کافر را نجس می داند و تمامی احکام اسلام تابع مصالح و مفاسدی است که برخی از آنها را در روایات بیان فرموده و برخی را عقل بدان دسترسی دارد و برخی از ادله احکام نیز بر ما پوشیده است.
اما تا حدودی می توان حکمت برخی از احکام را و از آنجمله نجس بودن کفار را فهمید ولی باید دانست که این همه چیز درباره علت این حکم نیست
* جلوگیری از تأثیر گذاری روحی و فکری کافر بر مسلمان
هرگاه یک مسلمان با یک كافر، مانند برادران دينى خود معاشرت داشته باشد در اين صورت به حكم قانونِ «همرنگي» به رنگ آنان در مي‏آيد. نتيجة اين معاشرتِ نزديك، اين مي‏شود كه رفتار و كردار كافران در روحية مسلمانان اثر بگذارد. البته اين مطلب تازگى ندارد؛ هميشه مصلِحين به افراد معمولى سفارش مى كنند كه از معاشرت با افراد منحرف، دورى كنند.(1)
ممکن است کسی اشکال کند و بگوید اینطور نیست که همیشه افراد کافر بر مسلمانان، تأثیر منفی بگذارد؛ شاید اگر مسلمانان با کافران، راحت ارتباط برقرار کنند نه تنها اثر منفی نگیرند بلکه بر آنها اثر مثبت هم بگذارند.
در جواب این اشکال باید گفت شکی نيست كه تأثير رفتار يك کافر كه برنامة زندگى او مطابق خواست‏هاى نفسانى است، سريع‏تر و نافذتر است؛ زيرا در زندگى او، اختلاط زن و مرد، رقص، شراب، قمار، برخى از اعمال منافى عفّت و اعمال نفسانی دیگر، بي‏اشكال است و مسلّما تأثير اين عوامل، سريع‏تر از تأثير رفتار مسلمان بر روى كافر است. البته ما منكر آن نيستيم كه گاهى ممكن است معاشرت يك مسلمان، روى افراد كافر اثر بگذارد، اما بدیهی است که تأثير اين نوع معاشرت‏ها، به مراتب كمتر از تأثير معاشرت كافر روى مسلمانان است.
شاید شخص دیگری باز اشکال کند و بگوید اگر یک مسلمانی واقعا ايماني قوي و اطلاعات دینی وسیعی داشته باشد قطعا کافران در او اثر نمی گذارند و بنابراین دیگر نباید یک کافر برای او نجس باشد؛ پس این حکم اسلام برای همة افراد نبوده و فقط مختصّ مسلمانانی است که ايمان ضعيف يا اطلاعات دینی کمی دارند.
در جواب این اشکال نیز باید گفت نه! احكام اسلام جنبة خصوصى ندارد و براى اين كه حریم آن محفوظ بماند بايد عموميّت داشته و در مورد همة افراد باشد، چرا كه در غير اين صورت هركس به بهانة اينكه ايمان قوي و يا اطلاعات دينيِ زيادي دارد با آنها معاشرت مى كند و به كلّى حريم قانون شكسته مى شود.

*
حکمت دوم: این حکم اسلام، مجازاتی است برای کافر
نجس شمردن کافر، مجازاتی برای اوست؛ چون کافر به خاطر كفر به خدا بزرگترين جرم را از نظر اسلام انجام داده است و در نتیجه سزاوار اين كيفر می باشد؛ چنانچه در مورد مسلمان های فاسقی که مرتّب مرتكب گناهان كبيره می-شوند (مانند شارب الخمر، دزد، زناكار و رباخوار) نيز در مقرّرات اسلامى محروميت هايى هست، مثل اينكه شهادت دادنشان قبول نمى شود و از مناصبى كه شرط آن عدالت است محروم مى گردند.(2)

نکتة مهم
:
در پایان باید به این مطلب توجه کرد که هر چند اسلام، کافر را نجس می داند اما این بدان معنی نیست که مسلمانان نمی توانند با آنها رابطه برقرار کنند؛ نه چنین نیست، زیرا اسلام روابط اقتصادى و تجارتى و امثال آن با كفّار را با شرايط معيّنى اجازه داده، امّا اجازه نداده كه رفيقِ سفره و كاسه شوند يعنى، هم خواسته از منافع آنها بهره مند گردند و هم از ضررهاى عقيدتى و اخلاقى آنان جلوگیری کرده باشد. آری مسلمانان می توانند حتی در برخي موارد خاصّ، با آنها بحث های دینی کرده و در صورت لزوم آنها را هدایت کنند.(3)

نکته پایانی:

در مورد کسانی که ادعای خروج از دین کرده و گاه خود را مرتد می خوانند یا اطرافیان همچنین نسبتی به آنها می دهند باید توجه کرد که بیشتر این موارد را نمی توان مرتد خواند بلکه این افراد شبهه یا سوال درباره دین دارند و یا چون سوالاتشان را کسی پاسخ نداده به دین بدبین هستند و آن را رها می کنند پس باید سوال داشتن را از ارتداد جدا کرد حتی دین به تحقیق درباره اصول دین سفارش کرده است که این امری پسندیده است پس نباید به محض سوال کردن یا شبهه داشتن کسی وی را مرتد خواند چه بسا با دریافت جواب شبهه خود به جمع دینداران برگردد

-------------------------------------------
(1)در سرزمین تبوک، ص 92
(2)به سوی آفریدگار، لطف الله گلپایگانی، سؤال 14
(3) به نقل از کتاب: پاسخ به شبهات دینی، حسین جمالی، ص 88

شعیب;413460 نوشت:
فقها مرتد را از این نظر ملحق به پیروان آن مکتبی می کند که مرتد به آن گرویده است مثلا اگر کافر شده حکم کافر و اگر مسیحی شده یا یهودی یا زرتشتی شده او را ملحق به او می دانند.

با سلام ممنون از پاسخ شما
ممکنه برای این فرمایشتون یک سند ارائه بدید چون تا جایی که بنده اطلاع دارم حکم مرتد با اهل کتاب متفاوت بوده و به عنوان مثال حضرت آقا هم مرتد را نجس دانسته ولی اهل کتاب را پاک میدانند

شعیب;413464 نوشت:
در مورد کسانی که ادعای خروج از دین کرده و گاه خود را مرتد می خوانند یا اطرافیان همچنین نسبتی به آنها می دهند باید توجه کرد که بیشتر این موارد را نمی توان مرتد خواند بلکه این افراد شبهه یا سوال درباره دین دارند و یا چون سوالاتشان را کسی پاسخ نداده به دین بدبین هستند و آن را رها می کنند پس باید سوال داشتن را از ارتداد جدا کرد حتی دین به تحقیق درباره اصول دین سفارش کرده است که این امری پسندیده است پس نباید به محض سوال کردن یا شبهه داشتن کسی وی را مرتد خواند چه بسا با دریافت جواب شبهه خود به جمع دینداران برگردد

واما در مورد این نکته ،فرمایش شما رو کاملا قبول دارم من هم هیچوقت به کسی برچسبی نزدم و در مورد ایشون هم این که ایشون تازه دین رو پذیرفتند و قبلا بی دین بودند و من لفظ مرتد را به خاطر ایشون استفاده نکردم
در کل ممنون از راهنماییتون

سوال دیگر هم اینست که چرا امام اهل کتاب را نجس میدانستند؟آیا آن هم دلیلی مانند نجس شمردن کافر دارد؟

موذن;413535 نوشت:
با سلام ممنون از پاسخ شما
ممکنه برای این فرمایشتون یک سند ارائه بدید چون تا جایی که بنده اطلاع دارم حکم مرتد با اهل کتاب متفاوت بوده و به عنوان مثال حضرت آقا هم مرتد را نجس دانسته ولی اهل کتاب را پاک میدانند

فاضل: مسأله 116- مرتدّ از لحاظ نجس و پاكي حكم گروهي را دارد كه به دين آنها درآمده است؛ بنابراين اگر مشرك شده باشد نجس، و اگر به دين يهودي و نصراني گرويده باشد محكوم به طهارت است.
نکته:لطفا سوال های احکامی خود را به صورت یک سوال جدید مطرح کنید رسالت این تاپیک مباحث اعتقادی است.

با تشکر

سوال:
سوال من اینه که چرا اسلام مرتد را نجس میداند؟
به تازگی یکی از اقوام تازه مسیحی شده ی ما این سوال رو از من پرسید منم به دلیل ضعف اطلاعات نتونستم توجیهی براش بیارم.عاجزانه ازتون درخواست کمک و پاسخ دارم

جواب:
ابتدا باید به حکم فقهی نجاست یا پاکی مرتد پرداخت
فقها مرتد را از این نظر ملحق به پیروان آن مکتبی می کند که مرتد به آن گرویده است مثلا اگر کافر شده حکم کافر و اگر مسیحی شده یا یهودی یا زرتشتی شده او را ملحق به او می دانند.
اما اختلافی که در بین حکم فقها هست این که آیا اهل کتاب هم نجس هستند یا نه؟
برخی از فقها اهل کتاب (مانند یهودیان و مسیحیان و..) را نجس می دانند مانند حضرت امام (1)
و عده از فقها اهل کتاب را پاک می دانند (2)
آنگاه حکم مرتد هم در پاکی و نجاست ملحق به این گروه است.
پس نمی توان گفت که کسی که مرتد شده و مسیحی شده بلا شک نجس است.
اما بحث دیگری که بحث اصلی ماست درباره چرایی و دلیل نجس بودن مشرک و کافر در دین اسلام است؛
اسلام کافر را نجس می داند و تمامی احکام اسلام تابع مصالح و مفاسدی است که برخی از آنها را در روایات بیان فرموده و برخی را عقل بدان دسترسی دارد و برخی از ادله احکام نیز بر ما پوشیده است.
اما تا حدودی می توان حکمت برخی از احکام را و از آنجمله نجس بودن کفار را فهمید ولی باید دانست که این همه چیز درباره علت این حکم نیست
* جلوگیری از تأثیر گذاری روحی و فکری کافر بر مسلمان
هرگاه یک مسلمان با یک كافر، مانند برادران دينى خود معاشرت داشته باشد در اين صورت به حكم قانونِ «همرنگي» به رنگ آنان در مي‏آيد. نتيجة اين معاشرتِ نزديك، اين مي‏شود كه رفتار و كردار كافران در روحية مسلمانان اثر بگذارد. البته اين مطلب تازگى ندارد؛ هميشه مصلِحين به افراد معمولى سفارش مى كنند كه از معاشرت با افراد منحرف، دورى كنند.(3)
ممکن است کسی اشکال کند و بگوید اینطور نیست که همیشه افراد کافر بر مسلمانان، تأثیر منفی بگذارد؛ شاید اگر مسلمانان با کافران، راحت ارتباط برقرار کنند نه تنها اثر منفی نگیرند بلکه بر آنها اثر مثبت هم بگذارند.
در جواب این اشکال باید گفت شکی نيست كه تأثير رفتار يك کافر كه برنامة زندگى او مطابق خواست‏هاى نفسانى است، سريع‏تر و نافذتر است؛ زيرا در زندگى او، اختلاط زن و مرد، رقص، شراب، قمار، برخى از اعمال منافى عفّت و اعمال نفسانی دیگر، بي‏اشكال است و مسلّما تأثير اين عوامل، سريع‏تر از تأثير رفتار مسلمان بر روى كافر است. البته ما منكر آن نيستيم كه گاهى ممكن است معاشرت يك مسلمان، روى افراد كافر اثر بگذارد، اما بدیهی است که تأثير اين نوع معاشرت‏ها، به مراتب كمتر از تأثير معاشرت كافر روى مسلمانان است.
شاید شخص دیگری باز اشکال کند و بگوید اگر یک مسلمانی واقعا ايماني قوي و اطلاعات دینی وسیعی داشته باشد قطعا کافران در او اثر نمی گذارند و بنابراین دیگر نباید یک کافر برای او نجس باشد؛ پس این حکم اسلام برای همة افراد نبوده و فقط مختصّ مسلمانانی است که ايمان ضعيف يا اطلاعات دینی کمی دارند.
در جواب این اشکال نیز باید گفت نه! احكام اسلام جنبة خصوصى ندارد و براى اين كه حریم آن محفوظ بماند بايد عموميّت داشته و در مورد همة افراد باشد، چرا كه در غير اين صورت هركس به بهانة اينكه ايمان قوي و يا اطلاعات دينيِ زيادي دارد با آنها معاشرت مى كند و به كلّى حريم قانون شكسته مى شود.

* حکمت دوم: این حکم اسلام، مجازاتی است برای کافر
نجس شمردن کافر، مجازاتی برای اوست؛ چون کافر به خاطر كفر به خدا بزرگترين جرم را از نظر اسلام انجام داده است و در نتیجه سزاوار اين كيفر می باشد؛ چنانچه در مورد مسلمان های فاسقی که مرتّب مرتكب گناهان كبيره می-شوند (مانند شارب الخمر، دزد، زناكار و رباخوار) نيز در مقرّرات اسلامى محروميت هايى هست، مثل اينكه شهادت دادنشان قبول نمى شود و از مناصبى كه شرط آن عدالت است محروم مى گردند.(4)

نکتة مهم:
در پایان باید به این مطلب توجه کرد که هر چند اسلام، کافر را نجس می داند اما این بدان معنی نیست که مسلمانان نمی توانند با آنها رابطه برقرار کنند؛ نه چنین نیست، زیرا اسلام روابط اقتصادى و تجارتى و امثال آن با كفّار را با شرايط معيّنى اجازه داده، امّا اجازه نداده كه رفيقِ سفره و كاسه شوند يعنى، هم خواسته از منافع آنها بهره مند گردند و هم از ضررهاى عقيدتى و اخلاقى آنان جلوگیری کرده باشد. آری مسلمانان می توانند حتی در برخي موارد خاصّ، با آنها بحث های دینی کرده و در صورت لزوم آنها را هدایت کنند.

نکته پایانی:
در مورد کسانی که ادعای خروج از دین کرده و گاه خود را مرتد می خوانند یا اطرافیان همچنین نسبتی به آنها می دهند باید توجه کرد که بیشتر این موارد را نمی توان مرتد خواند بلکه این افراد شبهه یا سوال درباره دین دارند و یا چون سوالاتشان را کسی پاسخ نداده به دین بدبین هستند و آن را رها می کنند پس باید سوال داشتن را از ارتداد جدا کرد حتی دین به تحقیق درباره اصول دین سفارش کرده است که این امری پسندیده است پس نباید به محض سوال کردن یا شبهه داشتن کسی وی را مرتد خواند چه بسا با دریافت جواب شبهه خود به جمع دینداران برگردد

پاورقی:
1- توضیح المسائل مراجع، ج1، ص76 و 77.
2- به عنوان نمونه :حضرت آیت الله خامنه ای، اجوبة لاستفتائات، ص67؛ و آیات عظام نوری همدانی، فاضل (ره)، توضیح المسائل مراجع، ج1، ص76 و 77؛ ر . ک صدر ، محمد باقر ، بحوث فی شرح العروه الوثقی ، ج 3 ، صص 283-284 ، مطبعه الآداب ، نجف اشرف ، 1391 ه - ق
3- در سرزمین تبوک، ص 92
4- به سوی آفریدگار، لطف الله گلپایگانی، سؤال 14

موضوع قفل شده است