پسر کوچولوی بابا، علیرضا احمدی روشن

تب‌های اولیه

66 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
پسر کوچولوی بابا، علیرضا احمدی روشن

بسم الله
تو این تایپیک هرچی در رابطه با علیرضا احمدی روشن، پسر شهید مصطفی احمدی روشن قرار می دهیم
از قبیل عکس، کلیپ، زندگی نامه، خاطرات و ...
خب یا علی
این هم از اولیش:

سلام

کتابی در همین باب به دوستان معرفی می کنم که بسیار مفید و زیباست.

نام کتاب : من مادر مصطفی
نویسنده : رحیم مخدومی

دانشمند جوان شهید مصطفی احمدی روشن در خاطرات مادر و دیگران

پر فروش ترین کتاب غرفه شاهد در 25 امین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران




یا حق

http://www.aparat.com/v/3srlt
ببخشید فضولی کردم اینم جشن تولدش

[="Black"]

[/]

[="Black"]این هم لینک کلیپ قصه ی بابا
[video]http://www.aparat.com/v/BkECS[/video]
خیلی عالیه
[/]

واقعا نمیدونم چی باید بگم اصلا اشکام اجازه ی دیدن صفحه کلیدو بهم نمیده.
متاسفم
جناب فدایی ممنونم.خیلی چیزا واسن تداعی شد

[="Black"]و این هم کلیپی که بی ربط به موضوع نیست
[h=1]فیلم منتشر نشده از وداع خانواده شهید احمدی روشن در معراج شهدا [/h][video]http://www.aparat.com/v/ezNYV[/video]
[/]

[="Black"]چند تا عکس دیگه.آخری خیلی حرف داره

[/]

[="Black"][/]

من گاهی وقتا به تفاوت انسان ها فکر میکنم...
بعضی انسان ها دلشون نمیاد یه شاخه درخت زنده ببرن..
بعضی ها چقدر بی رحم هستن که جرات میکنن یه ادم بی گناه رو بکشن؟


این عکس لحظه ای است که تلویزیون دارد مستند شهید مصطفی احمدی روشن را پخش می کند.اگه توجه کنین اشک گوشه ی صورتش معلومه.

[="Black"][/]

[=arial]مدونا به " نــــادر" جایزه گلدن گلوب می دهد ،

[=arial]اوباما به " مصطـفـــی " بمب مغناطیسی!

[=arial]عجب روزگاری این روزها همه هدیه می دهند...

[=arial]فرقش بین ( اين ) و ( آن ) است فقط و فرق بین این و آن *راهشان * است!

حالا تو تصمیم بگیر:




[=arial]

[=arial][B]"جدایی نادر از سیمین "هنر می خواهد یا "جدايي پســــر از پـــدر "؟!



[/B]
[=arial]




[=arial]



قطاری به سمت خدا می رفت...

در بین راه توقف کرد .مسافران پرسیدند:چرا توقف کردیم؟

گفتند: اینجا بهشت است!

همه پیاده شدند جز عده ای کم.

گفتند:چرا شما پیاده نشدید؟ گفتند:


مقصد ما خداست نه بهشت

خدایــــا... آسمانت چه مزه ایست؟! من، تا به حال فقط زمین خورده ام!


(وبلاگ رهبری)
منبع من



:hamdel:چقدر هم این علی اقای کوچولو دوست داشتنی هست:hamdel:

با سلام ، من هم شخصا برای یتیم شدن علی خیلی ناراحت شدم

اما زمانی این ناراحتی ام اوج گرفت که مادر بزرگش ( مادر شهید مصطفی احمدی روشن) در آغاز شهادت فرزندش تعریف کرد ، هنوز وقتی در منزل را میزنند علی میدود بطرف در و می گوید بابا اومد.

وای امشب شب شهادت امام جوادع هم هست واشک وناراحتیم بادیدن این تصاویرمضاعف شد:crying:

سلام
ان شاء الله مثل پدر بزرگوارشان از سربازان
رشید جبهه حق باشند
والله الموفق

[="Tahoma"]علي رضا جان،احمدي روشن كوچك،آرميتا،سهميه اي آينده،ما دستاني را كه آلوده به خون پدرت بودبه گرمي فشرديم،ولبخندي گرم به صورت پدران تروريست ها تحويل داديم.ونامه اي پر از احساسات به همدستانش نوشتيم.تو آسوده باش ما پاسدار خون او هستيم.با عكس ها [="#FF0000"]و با سياسي حرف نزدن ها.[/]

[="Tahoma"][="Blue"]

[/]

[="Tahoma"][="Blue"]


به پدرانتان بگویید : برگردند!... Sad

[/]

[="Black"][/]

عکس بابام روی جلد دفترمه + عکس


کی گفته من بـــابـــا نــــــــدارم ...

[b]content[/b]


شهید احمدی روشن در جمع راهیان نور



وقتی یکی از بین ما میره، توجهمون بهش جلب میشه، خوبیها و بدیهاش رو واسه خودمون مرور می کنیم. اگه خوب باشه میگیم حیف شد که رفت! ولی اگه بد باشه میگیم
خدا از سر تقصیراتش بگذره!
اکثر ما وقتی از این دنیا میریم ، بعد از یک مدت از یادها پاک می شیم... و دیگه هیچ اثری از ما باقی نمی مونه!
اما بعضی از انسان ها وقتی می میرند بیشتر زنده می شن. یکیش همین شهید عزیز «مصطفی احمدی روشن» با رفتنش هزاران نفر رو زنده کرد. بیخود نیست میگن « شهدا زنده اند و نزد پروردگارشان روزی داده می شوند.»



امام خمینی فرمودند:نقش زن در جامعه بالاتر ازنقش مرد است برای اینکه زنان و بانوان علاوه بر اینکه خودشان یک قشر فعال در
همه ابعاد هستند قشرهای فعال را در دامن خودشان تربیت می کنند .خدمت مادر به جامعه از خدمت معلم بالاتر است از
خدمت همه کس بالاتر است و این امری است که انبیا می خواستند که بانوان قشری باشند که همه آنها تربیت کنند جامعه را و شیر زنان و شیر مردانی به جامعه تقدیم کنند
حال:
و مادری که درپرتو اسلام بود و هست و نتیجه اش..
ری فرق است از مادر تا مادر...همه منتظر بودند ببینند حال مادر شهید(مصطفی احمدی روشن)چطور می شودبی تاب می شود؟
گله ای
حرفی …
اما مادر مصطفی چیزی نگفتو محکم ایستاده بود
پرسیدند حالا شما چه می کنید؟
[HL]به علیرضا نوه اش اشاره کرد و گفت«مصطفی دیگری تربیت می کنم» . . .[/HL]

بسم الله

برای بزرگنمایی کلیک کنید

پسر ناز بابا


.................. بابا ............................... پسر گل بابا

علی اقای گل

خنده هات مستدام

علیرضا در دومین سالگرد شهادت پدر در دانشگاه صنعتی شریف

سرت رو بگیر بالا مرد بقیه باید شرمنده باشن...



حالا پدری داری به قدر اسمان ها...

توقف ممنوع ...
این راه روشن مصطفی استــــــــ
...

اقا علیرضا تجهیزات نیروگاه هسته ای نطنز پلمپ شد ولی ما بی خیال خون پاک پدرت نمیشیم...
روحت شاد اقا مصطفی!!!!

شهدا شرمنده ایم ... چه روز سختی

گریه نکن، نترس!!

خون پدرت پایمال نمیشود!

ولا تحسبن الذین قتلو فی سبیل الله...پدرت زنده است و خونش در رگ های هر بسیجی می جوشد..




شهدای هسته ای شرمنده ایم

[="Black"]مصطفی شرمنده ایم...
دیروز خیلی دلم گرفت به خاطر پلمپ
چی بگم...
[/]