اگه یه روز شهدا بیان بپرسن چکار کردی برای ما چی جواب میدید؟

تب‌های اولیه

21 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اگه یه روز شهدا بیان بپرسن چکار کردی برای ما چی جواب میدید؟

دوستم اومده ميگه اگه يه روز شهدا بپرسن چي كارانجام دادي براما جوابشونو داري؟

منم مثل مرد پريدم وسط حرفشو گفتم بله كه مي دونم چي جوابشونو بدم خيلي هم آسونه

ميگم ببخشيد شما خون داديد و من فقط نگاه كردم و شنيدم تواز مرز من دفاع كردي كه يه وقت ناموسم بی چادر ازخونه نره بيرون

تو باصداي الله اكبر وياحسين ويااباالفضل رفتي توميدون؛منم هيچ وقت هندزفري از گوشم نميفته يكسره

صداي دلنشين موسيقي توي گوشمه ودارم بااين صداازمرزم دفاع مي كنم

تو خون در راه ما دادي منم براي دوست دخترم اس ام اس دادم و عشق كردم

شهيد جان جوابت اينه!!!

كه تو باچشمات معنويات و عشق ديدي منم آره عشقو ديدم اما به نگاه كردن به نامحرم ،به نگاه كردن به فيلم های.....آره دقيقاً‌ منم از ميهنم دفاع كردم

عزيزم ببخش ؛

تو برا اينكه ناموس ما دست بيگانه نيفته رفتي جنگ وجبهه منم فاصله اي نشد ناموسم و با همون وضعش كه بايد باموي آرايش كرده و ابروي ... لبهاي ... صورت... مانتوي .....شلورك وشالي كه نصف موهاش ازجلوبيرون بود نصف بيشترشم از عقب واقعاً جوابتودادم شهيدجان

بياييد حدأقل براي پايمال نشدن خون شهدا از ناموس خود دفاع كنيم دختر خانم بيا اين بار را براي شهدا برگرد و چادري برسركن و مويي پنهان كن

مرگ من فراموش نكني ها بعنوان يه خواهر كوچولو حرفم يادت باشه خب؟؟؟
پس قول...

قرار بود بعد از شما مهدی عج بیاد
[=verdana]ما رو ببخشید .....

آدم نشدیم چون مثل شما آکنده از دنیا نشدیم


[="Arial"][="Black"]واقعا روز قیامت خجالت میکشم و .... شرمنده ام خدا[/]

اونا جونشونو دادن الان هم همیشه کنارمون هستن و از مرزها و شیر مردان امروزی هم دفاع می کنن گویی جهاد آنها تمام نشدنی است
فقط تنها می تونم بهشون بگم گاهی دلم تنگ میشه دوست پسری ندارم که باهاش چت یا حرف بزنم من فقط با اوناس که راز دلمو میگم و از نامردی های روزگار بهشون میگم تنها میتونم بگم تو خوشی وناخوشی فراموشتون نکردم از بچگی حرف رهبرم تو گوشم مونده زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست
تنها جایی که آرومم میکنه قطعه 26بهشت زهراس اونجا دایی ام خاکه تو اون ردیف احساس می کنم وارد قطعه ای از بهشت شدم من دربندو فشم نمی رم تا احساس شور وشعف کنم اینجا برام قطعه ای ازبهشته بذار بهم بخندن که جونی نمی کنم وبا مرده ها می پرم ولی اونا نمردن از زنده ها بهتر باهام حرف میزنن و جوابمو میدن
تنها چیزی که آرومم میکنه توشه ای دارم برای اون دنیام، همینه

و وقتی شهدا [CENTER]رفتند
ما قلم به دست شدیم و زبان در آوردیم[/CENTER]

باغ بهشت;399169 نوشت:
اگه یه روز شهدا بیان بپرسن چکار کردی برای ما چی جواب میدید؟


یک کوچه به نامتان نکردیم مگر!

ای شهدا....
شما ماندید ما را زمان با خود برد ...
ما از شما دور شدیم...
کاش دلهایمان پیش شماها میموند و همیشه خاکی میشد..

سیده رقیه;399365 نوشت:
نقل قول نوشته اصلی توسط باغ بهشت نمایش پست ها
اگه یه روز شهدا بیان بپرسن چکار کردی برای ما چی جواب میدید؟

یک کوچه به نامتان نکردیم مگر!

شهــدا شرمنـــده ایم ...

بعد از شما دیگر شهرمان بوی خدا نمی دهد...!!
خیابان هایمان را به نام شما زینت دادیم

ولــــــــی...!!!
آنقدر خیابان ها پر شده از دختران بزک کرده و پسران شبیه دختران...
که دیگر یاذمان رفته رشادت های شما را

شهید همت یادت هست که در وصیت نامه ات نوشتی...
مجالس روضه را ترک نکنید..
ولی وقتی هر پنجشنبه میریم جلسات هفتگی روضه...
بعضی ها به ما میگن شما افسرده هستید...
بعضی ها به ما میگن شما عقب افتاده اید از دنیا

امـــــــــــا...!!!
وقتی چند کوچه پایین تر وقتی صدای ساز و آواز و رقص میاد...
میگویند اینها جوانند..!!بگذارید جوانی بکنند..!!

پرچم یا حسین بر روی خانه ها را جمع کردیم...
و به جای آن دیش ماهواره گذاشتیم..!!
و هر روز شبکه های فارسی زبان را رصد میکنیم که نکنه...
شبکه جدیدی آمده و از دستمان برود

شهــدا شرمنـــده ایم ...

[="Tahoma"][="#4169e1"]دروغ بسه دقیقاً بهمین شکل گریم می گیره :geryeh:
و اگه بتونم حرفی بزنم میگم فقط آبروشونو بردم
همین!
[/]

[=book antiqua]چشمات کو برادرم..!!
فداش کردی..؟؟ برای چی..؟؟ برای کی..؟؟ برای دفاع از ناموست..!!

خوب شد..!! خوب شد که امروز دیگه نیستی..!! نیستی تا ببینی..!!

بعضی ها که ادعای روشنفکری میکنن چه طوري لباس میپوشن..!!
چگونه رو حرفای شما پا میذارند..!!
آخ....!!! شيطونه ميگه....!!! اصلا به من چه.... اگه اصلاح ميشن كه هيچي!!! اگه نه:
پاشون بشكنه...

[=microsoft sans serif]چفیه هاتان را به دست فراموشی سپردیم و وصیت نامه هایتان را نخوانده رها کردیم .
پلاکهایتان را که تا دیروز نشانی از شما بود امروز گمنام مانده است .
کسی دیگر به سراغ سربندهایتان نمی رود
دیگر کسی نیست که در وصف گلهای لاله و شقایق شاعرانه ترین احساسش را بسراید و بگوید :
چرا آلاله آنقدر سرخ است
چرا کسی نپرسید مزار حاج حسین بصیر کجاست
و چرا شهید محمدرضا در قبر خندید...
[=microsoft sans serif]

[=microsoft sans serif]چرا وقتی که گفتیم :
یک گردان که همگی سربند یا حسین (ع ) بسته بودند شهید شدند کسی تعجب نکرد
چرا وقتی گفتند :
تنی معبر عبور دیگران از میدان مین شد شانه ای نلرزید
چرا هیچ کس نپرسید : به کدامین گناه هفتاد پاسدار را در شهر پاوه سربریدند
وقتی که گفتیم بعد از پانزده سال پیکر شهیدی را سالم از زیر خاک بیرون آوردند کسی تعجب نکرد
ولی با نام حقوق بشر حق را پایمال کردند.

[=microsoft sans serif]چرا نمی دانیم شیمیائی چیست و زخم شیمیایی چقدر دردناک است
شاید ما نیز از تاولهای بدنشان می ترسیم که روزی بترکد و ما نیز شیمیائی شویم .
شاید اگر رنج آنها را می دیدیم درک می کردیم که چطور میشود یک عمر با درد زیست
نمیدانم که چرا کسی نپرسید چگونه خدا خرمشهر را آزاد کرد !!
ای شهیدان ما بعد از شما هیچ نکردیم .
آن ندای یا حسین (ع ) که ما را به کربلا نزدیک و نزدیکتر می کرد دیگر بگوش نمی رسد.
یادتان هست که به دختران این کشور گفتید سرخی خونمان را به سیاهی چادرتان به امانت می دهیم .
آیا دختران ما امانت دار خوبی بودند و خونتان را فرش راه رهگذران نکردند .
یادتان هست هنگامی که گفتید :
رفتیم تا آسمانی شویم و شما بمانید و بگوئید که بر یاران خمینی (ره ) چه گذشت .

[=microsoft sans serif]رفتید ولی یادمان رفت که حتی یادمانتان را در یک هفته برگزار کنیم .
جایتان خالی اینجا عده ای فرهنگ شهادت را خشونت طلبی می نامند و شهید را خشونت طلب
وقتی حکایت شما را گفتیم فقط پچ پچی سر دادند و رفتند تا صلح را در کتاب جنگ و صلح تولستوی جستجو کنند.
رفتند تا با نام شهید کیسه بدوزند ولی نفهمیدند که چطور بسیجیان همپای امامشان جام زهر را نوشیدند و چقدر سخت بود.
دیگر کسی نیست تا قلب رهبر امت را شاد کند.
عده ای مصلحت دیدند که مقابل توهین به اسلام و شهید سکوت کنند ولی ما مصلحت خویش را در خون رقم زدیم .
راست گفته اند :
که بهشت را به بها میدهند نه به بهانه و ما عمری است که بهانه بهشت را میگیریم .
آری بسیجیان !! میدانم که از آن روزی که تمام شهیدان را بدرقه کردید و برگشتید دلهایتان را در سنگرها جا گذاشتید , میدانم که هنوز هم دلهایتان هوای خاکریزهای جنوب را می کند و می دانم که دیگر کسی از بسیج نمی گوید , ولی بدانید که تا شما هستید ما می توانیم از همت بشنویم و از خاطرات حسین خرازی لذت ببریم و پای صحبت مادر سه شهید محمدزاده بنشینیم , تا شما هستید میدانم که رهبر تنها نیست و تا شما هستید تنها عشق , تنها میداندار این عرصه است .
امروز کسانی از شهیدان سخن می گویند که از دیدن فشنگ نیز واهمه دارند.
کسانی دم از شهادت می زنند که با شنیدن صدای آژیر تا کفشهایشان زرد می شود
ولی در میدان عمل جز سکوت چیزی از آنها نمی بینی .
.
.
.
.
ما ماندیم تا امروز از آنان بگوییم و فریاد برآوریم « ما از این گردنه آسان نگذشتیم ای قوم »
ما ماندیم که نه یک هفته بلکه سالهای سال از آنان بگوییم . چرا که خون آنان است که می تپد.
و یادمان نرود که اگر امروز در آسایش زندگی می کنیم مدیون آنانیم .
مدیون حماسه هایی که آنان آفریدند.
یادمان نرود که ما هنوز باید جواب بدهیم که
« بعد از شهدا چه کردیم »

شهدا شرمنده ایم :Ghamgin:


ما در مقابل خون شهدا مسول هستیم!!

در حسرت آسمان و بالم مي سوخت


با ياد تو بودم و خيالم مي سوخت

من خسته ميان خاك ها جا ماندم

اي كاش كمي دلت به حالم مي سوخت


[=arial]یاد شهید



[=arial]یاد ولایت می آورد ..!!

[=arial]


بیهوده نیست یاد شهیدان نمی کنند



با نهضت حسینی دوران مخالفند .. !!


[=times new roman][=irannastaliq]امروز برای [=irannastaliq]شهدا[=irannastaliq] وقت نداریم



[=times new roman][=irannastaliq]ای داغ دل لاله تو را وقت نداریم



[=times new roman][=irannastaliq]باحضرت شیطان سرمان گرم گناه است



[=times new roman][=irannastaliq]ما بهر ملاقات خدا وقت نداریم



[=times new roman][=irannastaliq]چون فرد مهمی شده نفس دغل ما



[=times new roman][=irannastaliq]اندازه یک قبله دعا ُوقت نداریم



[=times new roman][=irannastaliq]در کوفه تن ُغیرت ما خانه نشین است



[=times new roman][=irannastaliq]بهر سفر کرب و بلا ُوقت نداریم



[=times new roman][=irannastaliq]تقویم گرفتاری ماپر شده از زرد



[=times new roman][=irannastaliq]ای سرخ ُ گل لاله ُ تو را وقت نداریم



[=times new roman][=irannastaliq]هرچند که خوب است شهیدانه بمیریم



[=times new roman][=irannastaliq]خوب است ُ ولی حیف که ما وقت نداریم



[=times new roman][=irannastaliq]حالا نکند ما نیز آنقدر غرق در کارها و مشکلات و سرگرمی های دنیا شویم که دینمان به شهدا را از یاد ببریم



[=times new roman][=irannastaliq]نکند شرمنده شهدا شویم...




من میگم:
واقعا شرمنده ام...
ولی :
ادامه دادن راه شهدا کمتر از شهادت نیست...

واقعیتش اعمال خیلی درست و حسابی که ندارم...فقط ۵ باری که جنوب رفتم(البته با عشق) و چادری بودنم و خادمی کردن براشون و اینا رو دارم بگم اگر مقبول واقع بشه البته

کسی جز شرمندگی حرف دیگری میتواند بزدند یا علی