چرا اجازه زن ،دست مرد است؟

تب‌های اولیه

387 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

عــــلی;398736 نوشت:
بزرگوار شما هیچ دلیلی نیاوردید. برای اینکه صحبتتان صحت پیدا کند باید دلایلی بیاورید که پذیرای عقل باشد.همانطور که من دلایلم را ارائه دادم

سلام

شما دلیل نیاوردید فقط یک سری ادعا مطرح فرمودید اینم پستتون

عــــلی;398577 نوشت:
منم با شما موافقم.
مردان به ظاهر متدین باعث شدن که زن از اوایل انقلاب که چادر سرش بود الان با لباس چسبنده بره بیرون و کلی جوون رو منحرف کنه.
مردان به ظاهر متدین باعث شدن که زن از کار و وظیفه اصلی خودش که تربیت فرزندان هست بیاد وارد جامعه بشه که علاوه بر فساد باعث انحراف جامعه و بستن روزی مردم بشه.
مردان به ظاهر متدین باعث شدن که زن بشه وزیر کشور !!!! و بچه هاشو بسپاره به یکی دیگه یا بفرسته مهد کودک.
مردان به ظاهر متدین باعث شدن که زن ضعف خودش رو نشناسه و یک جامعه اسلامی رو با افکار خودش ویران کنه.
مردان به ظاهر متدین باعث شدن که زنشون آرایش کنه بره بیرون و جوون مجرد تحریک بشه و گناهان بسیار کنه.
مردان به ظاهر متدین باعث شدن که ازدواج دیر صورت بگیره تا فساد اخلاقی افزایش پیدا کنه.

میتونید تعداد فساد اخلاقی ایران و عربستان رو بشمارید؟فرقشون با هم چیه؟عربستان یک کشور اسلامیه اما ایران فقط اسم اسلام رو یدک میکشه.
حق ناس حرف حقی که میزنم نیست خواهر.حق ناس اون زنی هست که قرآن رو میذاره کنار میگه هرچی علمای من بگن.علماش هم هزار ماشالله اینقدر باج دادن به زن جماعت که الان مرد بخواد یه زن دیگه بگیره باید از زنش اجازه بگیره.مخالف صریح آیه قرآن.
زنی که مطیع همسرش نباشه بدترین زندگی رو برای خودش و همسرش رقم میزنه.
عزیز مصر یه جمله خیلی قشنگ داره که قران حتی اونو بیان میکنه:
فَلَمّا رَأى قَميصَهُ قُدَّ مِنْ دُبُرٍ قالَ إِنَّهُ مِنْ كَيْدِكُنَّ إِنَّ كَيْدَكُنَّ عَظيمٌ (012 | يوسف - 28)
هنگامى كه (عزيز مصر) ديد پيراهن او از پشت پاره شده، گفت: «اين از مكر و حيله شما زنان است; كه مكر و حيله شما زنان، عظيم است!

اما در جواب شما با دلیل

شما بفرمایید کجا قران فرموده مرد ازاده بدون هیچ محدودیتی زنه دیگه بگیره ؟
خداوند هم انقدر این کارو محدود کرده که تقریبا به یک امر غیر ممکن
تبدیل میشه

در مورد اسلامی بودن عربستان تو پستهای بالایی جواب دادم

در مورد حرف عزیز مصر
این حرف و مقایسه بفرمایید با ایه ای از قران که خدا می فرماید :
به این مظمون که
خدا مکارترین مکاران است
ایا مکر برای خدا خوب و برای زن بد است ؟

با تشکر

عــــلی;398885 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

بزرگوار اصلاً به بحث قبلاً کاری ندارم.آن مساله را گفتم چون وقتی وارد بحث با شخصی میشوید بسیار تند برخورد میکنید.!!!و تندی برخورد من بخاطر این بود که کمی خودتان را بشناسید.من اکثر کاربران اکسدین را میشناسم و با اکثرشان بحث کرده ام.

ببنید خانم محترم.اولیا الله کسی است که جلوی فساد را در جامعه میگیرد حتی با شمشیر...
نه اینکه در خانه بنشیند و بگوید فلان چی حرام است و فلان چی حلال است.فقط هم دوروبر کسانی هست که هدایت شده هستند.
من خودم در دل حوزه های علمیه در حال تحصیل هستم و خوب این افراد را میشناسم و در موردشان شناخت دارم.هیچ کینه ای بهشان ندارم.خیلی هم دوستشان دارم چون نمونه اخلاقی جامعه هستند.اما این کار اینها که همشان در یک نقطه کشور مثل قم جمع میشوند و فقط خودشان را هدایت میکنند کاری غیر عقلانی و فطرت است.
آنها اولیا الله نیستند.فقط یه سری عالم هستند که قدرتی ندارند.فقط رهبر ما بین انها مظلوم واقع شده.

اولیا الله را ما تعیین میکنیم که کیست؟!؟...هر که شمشیر به دست گرفت و شروع به کشت و کشتار کرد یا جانش را بیهوده و بی فایده از دست داد؟!
مسئله اینجاست که امام(نه فقط به معنی امام معصوم هر کسی که هادیست)باید خوب و بد را نشان دهد نه انکه خوب و بدی که ما تشخیص دادیم را اجرا کند....جای امام و ماموم را عوض کردید...(البته منظورم تقلید از امام در اصول نیست)
در ضمن گویا بنده که دورادور نسبت به ایشان اطلاعاتی دارم از تلاشهاشان بیش از شما مطلعم...!لا اقل قضاوتتان این طور نشان میدهد.(و ببخشید، نشان میدهد که نسبت به مسائل سیاسی خیلی ساده انگارانه نگاه میکنید...)
بنده هم قصد صحبت روی بحث های قبل رو نداشتم فقط خواستم بگویم بنده و کسی که با او بحث میکردم به یک سری مبانی معتقدیم و میخواستیم تحلیلی ارائه بدیم منطبق بر ان مبانی نه انکه بر سر خود مبنا بحث کنیم...
بگذریم.

موفق باشید

architect;385338 نوشت:
چرا اجازۀ زن دست مرده؟

بسمه تعالی
چون زن نمی خواد بره سربازی چون در اسلام وظیفه زن تامین معاش خانواده نیست چون زن مهریه بهش تعلق داره چون زن نفقه بهش تعلق داره چون زن وظیفه اش نیست هر روز صبح برود سر کار چون زن برش واجب نیست در جهاد رزمی شرکت کند چون زن عاطفیست و همین که زن احساس کند زیر نظر و سایه یک مرد است احساس آرامش می کند به خاطر اینکه اجازه ندهند بعضی زن های امروزی بر مردها حاکم گردند.
به خاطر همینها اجازه زن باید دست مرد باشد و این قانون طبیعت است در حیوانات هم اگر مشاهده کنید اکثرا مرد به کار های شکار و تامین معاش و ...می پردازد و زن به تربیت بچه ها و آموزش دادن شکار و... می پردازد.
البته بستگی به شوهر دارد یکی از روحانیون در تلویزیون صحبت می کرد می گفت اول زندگی من با زنم یکبار اومدم فکر کنم زنش یک جایی نرفته بود گفت چرا نرفتی گفت چون تو نبودی که ازت اجازه بگیرم مرد گفت از این به بعد نمی خواد برای اینها از من اجازه بگیری من بهت اجازه می دم برای همیشه!!!
پس بستگی به شوهر هم داره.

عــــلی;398885 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

بزرگوار اصلاً به بحث قبلاً کاری ندارم.آن مساله را گفتم چون وقتی وارد بحث با شخصی میشوید بسیار تند برخورد میکنید.!!!و تندی برخورد من بخاطر این بود که کمی خودتان را بشناسید.من اکثر کاربران اکسدین را میشناسم و با اکثرشان بحث کرده ام.

ببنید خانم محترم.اولیا الله کسی است که جلوی فساد را در جامعه میگیرد حتی با شمشیر...
نه اینکه در خانه بنشیند و بگوید فلان چی حرام است و فلان چی حلال است.فقط هم دوروبر کسانی هست که هدایت شده هستند.
من خودم در دل حوزه های علمیه در حال تحصیل هستم و خوب این افراد را میشناسم و در موردشان شناخت دارم.هیچ کینه ای بهشان ندارم.خیلی هم دوستشان دارم چون نمونه اخلاقی جامعه هستند.اما این کار اینها که همشان در یک نقطه کشور مثل قم جمع میشوند و فقط خودشان را هدایت میکنند کاری غیر عقلانی و فطرت است.
آنها اولیا الله نیستند.فقط یه سری عالم هستند که قدرتی ندارند.فقط رهبر ما بین انها مظلوم واقع شده.

میشه ازتون بپرسم آیا شما حدیثی خوندین ... یا آیه ای رو خوندین که ازش اینجوری استنباط کردین ... چرا دارین اینجوری فکر میکنین ؟؟؟

لابد حضرت عیسی مسیح شمشیر کشید ... یا یونس شمشیر کشید ... یا ابراهیم شمشیر کشید ... یا نوح شمشیر کشید ... یا آیت الله بهجت شمشیر کشید ...

خیلی جاها هم بوده که حضرت علی شمشیرش رو نکشید ... و فقط چشماش رو میبست ... چون علم داشت و یه چیزایی رو میدونست ... شما که خدا نیستی که بتونی قضاوت کنی .... ماها فقط میتونیم بگیم کاری که میکنی اشتباهه ...

اولیا الهی ( مثلا حضرت علی و حضرت محمد و ... ) بخاطر علمشون و اجازه ای که از خدا دارن میتونن شمشیر بکشن ... ولی من که نمیتونم برای اینکه اولیا الهی بشم شمشیر بکشم .

عــــلی;398577 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

لطفاً این پست را مطالعه کنید:
دلیل عقلی مدیریت مرد در خانواده و اجازه زن از شوهر برای بیرون رفتن از خانه.

منم با شما موافقم.
مردان به ظاهر متدین باعث شدن که زن از اوایل انقلاب که چادر سرش بود الان با لباس چسبنده بره بیرون و کلی جوون رو منحرف کنه.
مردان به ظاهر متدین باعث شدن که زن از کار و وظیفه اصلی خودش که تربیت فرزندان هست بیاد وارد جامعه بشه که علاوه بر فساد باعث انحراف جامعه و بستن روزی مردم بشه.
مردان به ظاهر متدین باعث شدن که زن بشه وزیر کشور !!!! و بچه هاشو بسپاره به یکی دیگه یا بفرسته مهد کودک.
مردان به ظاهر متدین باعث شدن که زن ضعف خودش رو نشناسه و یک جامعه اسلامی رو با افکار خودش ویران کنه.
مردان به ظاهر متدین باعث شدن که زنشون آرایش کنه بره بیرون و جوون مجرد تحریک بشه و گناهان بسیار کنه.
مردان به ظاهر متدین باعث شدن که ازدواج دیر صورت بگیره تا فساد اخلاقی افزایش پیدا کنه.

میتونید تعداد فساد اخلاقی ایران و عربستان رو بشمارید؟فرقشون با هم چیه؟عربستان یک کشور اسلامیه اما ایران فقط اسم اسلام رو یدک میکشه.
حق ناس حرف حقی که میزنم نیست خواهر.حق ناس اون زنی هست که قرآن رو میذاره کنار میگه هرچی علمای من بگن.علماش هم هزار ماشالله اینقدر باج دادن به زن جماعت که الان مرد بخواد یه زن دیگه بگیره باید از زنش اجازه بگیره.مخالف صریح آیه قرآن.
زنی که مطیع همسرش نباشه بدترین زندگی رو برای خودش و همسرش رقم میزنه.
عزیز مصر یه جمله خیلی قشنگ داره که قران حتی اونو بیان میکنه:
فَلَمّا رَأى قَميصَهُ قُدَّ مِنْ دُبُرٍ قالَ إِنَّهُ مِنْ كَيْدِكُنَّ إِنَّ كَيْدَكُنَّ عَظيمٌ (012 | يوسف - 28)
هنگامى كه (عزيز مصر) ديد پيراهن او از پشت پاره شده، گفت: «اين از مكر و حيله شما زنان است; كه مكر و حيله شما زنان، عظيم است!

یا علی.

خوب ... به خدا موندم چی بگم ...
به نظره من در نهایت بین زن و مرد ... اونی که عاقل تر باشه سکان زندگی رو به دست میگیره ... اگر مرد عاقل تر باشه 2 تا حرف درست و حسابی میزنه ... 2 جا کاراش راست در میاد و در نهایت هم زن خونه به تصمیم گیری مردش تن میده ...
خیلی جاها هم هست که زن خونه میتونه تصمیم های بهتری رو بگیره ... و در نهایت تو اون خونواده خانم خونه هست که حرف آخر رو میزنه ...

البته منظورم این نیست که خانوم خونه بیاد و دستور بده ... اگر این کار رو انجام بده .... نهایت حماقت خودش رو ثابت کرده ... خانوم خونه میتونه با هنرمندی که داره درایت و هوشمندی خودش رو به اثبات برسونه ... و مرد خونه همیشه برای تصمیم
گیری به اون رجوع میکنه .

به قول ناپلئون بناپارت ... زنان موجوداتی هستند که با یک دستشون گهواره رو حرکت میدن و با دست دیگرشون کشور رو ...

کشور ایران و عربستان خیلی با هم فرق دارند و اصلا قابل مقایسه نیستن ...

یه چیزی هم علی خان به شما بگم ... حتما حتما قبل از ازدواجتون این مسایل رو با همسری که میخواین انتخاب کنین رک و پوسکنده در میون بزارین ... چون خانوما عرفا یه جور دیگه فکر میکنن ...

ᕘᕚRaiNᕘᕚ;398338 نوشت:
اکثر آقایانی که تا به حال در باره این آیه ازشون مشورت خواستم ، گفتند این آیه قیومت همه ی مردان بر همه ی زنان رو نشون میده

با سلام.

خیر این طور نیست. بیان آیه این است که نوع مردان بر نوع زنان برتری هایی دارد نه اینکه تمام مردان بر هر زن دیگری در هر زمینه ای برتری دارند.

موفق باشید. :Hedye:

بی نظیر;398473 نوشت:
ولی اینکه همه بزرگان علمی و دینی دارای رژیم غذایی مشابه باشند
زیاد منطقی نیست

با سلام.

البته این «همه بزرگان» که ثابت نشد. منظور حقیر این بود که تازه اگر آمار معناداری در این جهت وجود داشته باشد ممکن است بخاطر شیوه تغذیه ای مثلاً سالم تری باشد که در زندگی افراد متفکر دیده می شود و این برتری خانم ها یا آقایان را ثابت نمی کند. بخصوص که ممکن است بخاطر قوتی در این شخصیت های بزرگ آقایان باشد که در این صورت بیانگر آیات مربوطه و این بیان نهج البلاغه خواهد بود. به هر حال بحث فوق تقریبی و فرضی است.

بی نظیر;398473 نوشت:
اما با تغذیه تنها در حدود چند درصد به جنسیت دلخواه رسید
و نقش اصلی و صد درصدی ندارد

بنده خیلی در این زمینه وارد نیستم. ولی پزشکانی در تهران هستند که تضمین نودونه درصدی می دهند و ظاهراً آمار آنها نیز واقعی است! البته این بحث خارج از موضوع تاپیک بود و بابت طرح آن عذرخواهی می کنم.

با تشکر.

بی نظیر;398676 نوشت:
البته فراموش نکنید که حضرت فاطمه زهرا مبارزی اجتماعی و فعالی سیاسی بود و در اجتماع
حضور پر رنگ و موثری داشت

با سلام.

البته ظاهراً فعالی سیاسی بود که فقط گهگاهی از روی اجبار وارد سیاست می شد و در بقیه فعالیت ها نیز فقط با خانم ها سروکار داشت نه این که هر روز پشت یک تریبون باشد و چهره او را هفته ای چند بار در جامعه ببینند. وگرنه آن جمله معروف را در مورد برترین فضیلت زنان نمی فرمود. این طور نیست؟

با تشکر.

تبری;398742 نوشت:
ضمن این که درمورد فحشا عرض کنم، شما سرچ بزن ازدواج المسیار، ازدواجی که بکری ها و عمری ها خصوصا در حیطه خلیج فارس، بی هیچ مجوزی وارد دین کرده اند و هرروز این فحشا بیشتر میشود. آیا فاحشگی بدتر ازین؟

با سلام و احترام خدمت شما.

البته نکاح المسیار نوعی ازدواج دائم است و مصداق فحشا نیست.

موفق باشید.

بی نظیر;398481 نوشت:
از نظر علمی انتقال نسل توسط پدر و مادر 50 به 50 می باشد

با سلام.

عذرخواهی می کنم که وارد بحث شما شدم. فقط جهت تکمیل بحث عرض می شود که زن ها تنها ژن زنانه تولید می کنند. به عبارت دیگر کروموزومی که نقش تعیین جنسیت فرزند را بر عهده دارد در اکثر پستانداران از جمله انسان در بدن موجود نر تولید می شود.

موفق باشید. :Hedye:

موفق باشید.

زنها در تصمیم گیری ها بیشتر از روی احساس تصمیم می گیرند تا از روی تعقل و تفکر ، برای همین ممکنه تصمیمات غلطشون اثرات مخرب جبران ناپذیری روی زندگی خودشون و اطرافیانشون بگذاره و این به این معنا نیست که مردها هر تصمیمی می گیرند درسته و هیچ ایرادی بهشون وارد نیست ، ولی مردها در تصمیم گیری بهتر عمل می کنند...

مؤمن;399313 نوشت:
با سلام.

البته ظاهراً فعالی سیاسی بود که فقط گهگاهی از روی اجبار وارد سیاست می شد و در بقیه فعالیت ها نیز فقط با خانم ها سروکار داشت نه این که هر روز پشت یک تریبون باشد و چهره او را هفته ای چند بار در جامعه ببینند. وگرنه آن جمله معروف را در مورد برترین فضیلت زنان نمی فرمود. این طور نیست؟

سلام

البته اینکه گفتید با اجبار وارد سیاست می شد به نظرم درست نیست
چه کسی ایشونو مجبور به اجبار می کرد ؟
اجبار از طرف خودشون و ضرورت حضور در اجتماع می تواند باشد
این اجبار با اجبار از طرف شخص ثالث زمین تا اسمون فرق می کند

ممکن است این اجبار اجتماعی الان خیلی بیشتر از ان مواقع باشد

ان زمان تریبونی نبوده است اگر بود مطمئنا ایشون ازش استفاده می کرد
تا حرف خود را به گوش مخالفان برساند
و سخنرانیهای حضرت در مسجد نمونه ای از استفاده ایشون از تریبون ان زمانی می باشد

عــــلی;398754 نوشت:
شما فکر میکنید فقط یک مرد روی زمین وجود داشت که از دین میدانست ان هم ائمه بودند؟آیا قران حرف شما را میپذرید؟

بنده چه عرض کردم و شما در جواب چه فرمودید ! بی ربط بود :khaneh:

عــــلی;398754 نوشت:
شما ها حاضرید هر طور دوست دارید بگردید در خیابان بعد بگویید قرآن اول به مرد گفته چشمش را درویش کند

حرف من کاملا مشخصه. گناه چشم چرونی مرد رو پای زن نزارین . بنده کی گفتم و در کدوم واژه گفتم هر طور دوست داریم میگردیم ؟ شما اصلا گویا یه جملاتی لا به لای حرف های بنده میبینید که خود من نمیبینمشون !

hoorshid;398789 نوشت:
دلیل؟؟!؟!انها دلیل بود؟!؟!؟شما اصلا نفهمیدید من چه گفتم!!!

hoorshid;398789 نوشت:
شما اصلا نمیدانستید بحث ما سر چه بود که ایراد گرفتید

والله منم هم متوجه شدم ایشون هیچ از حرف های بنده رو درک نکردند :khaneh: یک چیزایی رو لا به لای جمله های ما میبینن که ما خودمون قدر به دیدنش نیستم و نمیدونیم کی نوشتیمش اصلا :Gig:

مؤمن;399318 نوشت:
نقل قول نوشته اصلی توسط بی نظیر نمایش پست ها
از نظر علمی انتقال نسل توسط پدر و مادر 50 به 50 می باشد
با سلام.

عذرخواهی می کنم که وارد بحث شما شدم. فقط جهت تکمیل بحث عرض می شود که زن ها تنها ژن زنانه تولید می کنند. به عبارت دیگر کروموزومی که نقش تعیین جنسیت فرزند را بر عهده دارد در اکثر پستانداران از جمله انسان در بدن موجود نر تولید می شود.

موفق باشید.

صحیح فرمودید .
مردها ژن پسر رو دارند یعنی XY که Y پسر هست
و زن ها XX که X دختره

یعنی جا داره آدم از غصه دق بکنه ، وقتی شنیدم یک مرد زنشو به خاطر دختر زایی !!!! طلاق داده تا پسر گیرش بیاد ، سرمو کوبیدم به دیوار . امان از بی سوادی و جهالت در این قرن که هنوز اینقدر سواد ندارند که بفهمند مرد جنسیت بچه رو تعیین میکنه چون کروموزوم Y در درون مرده و اگر اونو به بدن زن بفرسته ، بچه پسر میشه :_loool:

هر چند عاقلانه تر اینه که بگیم دست هیچ کدوم نیست. چون نمیشه به کروموزوم Y بگیم جون هر کی دوست داری تو جلوتر برو :khaneh: وگرنه گیساتو میکشم و میبرمت :bastan:
ولی خوب وقتی در یک جامعه ی عجیب و غریبی زندگی میکنیم که هنوز میگن زن رو به خاطر دختر زا بودن طلاق میدیم ، طبیعیه که ما هم بگیم خودتون جنسیتو تعیین میکنین نه زن

اینا که چیزی نیست ! توی تلویزیون هامون هم همین حرف ورد زبون بازیگران و هنرپیشگان فیلم هاست اعم از خارجی و ایرانی و حالا هر کجا ! شگفتاااا ، انسانم آرزوست واقعا

درسته که میگن جنسیت بچه با تغذیه مناسب تعیین میشه ولی تغذیه مناسب مرد و نه زن ! چون مرد اگه X باشه و زن هم خودش دو X داره ، اگه ایندو به هم برسن ، زن با تغذیه مناسبش چطور میتونه X مرد رو به Y که پسر باشه تبدیل کنه ؟ نمیتونه چون اصلا Y نداره !

فاطمیون 18;398528 نوشت:
هر آیه ای که ادعا دارید برای گذشته است در تاپیکی مجزا بیان کنید تا جوابتان را بگیرید که نه تنها برای گذشته نیست بلکه در آینده هم کاربرد دارد.

بنده هرقدر خواندم ندیدم کدام آیه برای گذشته است.
نام آیه و سوره را بگویید ودلیل اینکه برای گذشته است را نیز بیان کنید.

ایات زیادی وجود دارد که درباره گذشته است
بعنوان نمونه

ایه 104 سوره بقره

می فرماید :

ای کسانی که ایمان اوره اید (هنگام تکلم با رسول حق)مگویید مارا رعایت کن بلکه بگویید
ناظر احوال ما باش و سخن خدا را بشنوید و بدانید برای کافران عذاب دردنامکی است

[quote=بنده هرقدر خواندم ندیدم کدام آیه برای گذشته است.
نام آیه و سوره را بگویید ودلیل اینکه برای گذشته است را نیز بیان کنید.

عِدّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمّدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ أَبِي أَيّوبَ الْخَزّازِ عَنْ مُحَمّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّهِ ع قَالَ قُلْتُ لَهُ مَا بَالُ أَقْوَامٍ يَرْوُونَ عَنْ فُلَانٍ وَ فُلَانٍ عَنْ رَسُولِ اللّهِ ص لَا يُتّهَمُونَ بِالْكَذِبِ فَيَجِي‏ءُ مِنْكُمْ خِلَافُهُ قَالَ إِنّ الْحَدِيثَ يُنْسَخُ كَمَا يُنْسَخُ الْقُرْآنُ

اصول كافى جلد 1 ص: 83 رواية: 2

محمد بن مسلم گويد به حضرت صادق عليه السلام عرض كردم، چه مى‏شود مردمى را متهم به دروغ نيستند حديثى را بواسطه از رسول خدا (ص) روايت مى‏كنند ولى از شما خلافش به ما مى‏رسد؟ فرمود: حديث هم مانند قرآن نسخ مى‏شود.

ما آیات نسخ شده هم داریم که دیگر به اون عمل نمیشه و نسخ شدن دلیل حذف شدنشون از قران نیست ولی در همون زمان ها هم به علت نسخ شدن ، مسلمانان به اون عمل نمیکردند

و باز هم بنا بر فرموده ی معصوم ع :

عَلِيّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى وَ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ جَمِيعاً عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّهِ ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ اخْتَلَفَ عَلَيْهِ رَجُلَانِ مِنْ أَهْلِ دِينِهِ فِي أَمْرٍ كِلَاهُمَا يَرْوِيهِ أَحَدُهُمَا يَأْمُرُ بِأَخْذِهِ وَ الْ‏آخَرُ يَنْهَاهُ عَنْهُ كَيْفَ يَصْنَعُ فَقَالَ يُرْجِئُهُ حَتّى يَلْقَى مَنْ يُخْبِرُهُ فَهُوَ فِي سَعَةٍ حَتّى يَلْقَاهُ وَ فِي رِوَايَةٍ أُخْرَى بِأَيّهِمَا أَخَذْتَ مِنْ بَابِ التّسْلِيمِ وَسِعَكَ‏
اصول كافى جلد 1 صفحه: 85 رواية: 7

سماعه گويد از امام صادق عليه السلام پرسيدم: مرديست كه دو نفر از هم مذهبانش نسبت به مطلبى دو روايت مختلف برايش نقل مى‏كنند، يكى امرش مى‏كند و ديگرى نهيش مى‏نمايد، او چه كند! فرمود: تأخيرش اندازد تا آنكه را بواقع خبرش مى‏دهد (امام زمانش را) ملاقات كند، و تا زمان ملاقاتش خود مختاراست. و در روايت ديگر است، به هر كدام از آندو روايت كه با رضايت خاطر عمل كنيم تو را روا است.

**********************************************************

وَ عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مَرّارٍ عَنْ يُونُسَ عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ عَنِ الْمُعَلّى بْنِ خُنَيْسٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللّهِ ع إِذَا جَاءَ حَدِيثٌ عَنْ أَوّلِكُمْ وَ حَدِيثٌ عَنْ آخِرِكُمْ بِأَيّهِمَا نَأْخُذُ فَقَالَ خُذُوا بِهِ حَتّى يَبْلُغَكُمْ عَنِ الْحَيّ فَإِنْ بَلَغَكُمْ عَنِ الْحَيّ فَخُذُوا بِقَوْلِهِ قَالَ ثُمّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ ع إِنّا وَ اللّهِ لَا نُدْخِلُكُمْ إِلّا فِيمَا يَسَعُكُمْ وَ فِي حَدِيثٍ آخَرَ خُذُوا بِالْأَحْدَثِ

كتاب كافى جلد 1 ص :86 رواية: 9

ابن خنيس گويد به امام صادق عليه السلام عرض كردم: اگر حديثى از امام سابق رسد و حديثى بر خلاف از امام لاحق به كداميك عمل كنيم! فرمود: به يكى از آندو (به حديث امام لاحق عمل كنيد ملاصدرا -) تا از امام زنده بيانى رسد و چون از امام زنده بيانى رسيد به آن عمل كنيد، سپس فرمود: به خدا ما شما را براهى در آريم كه در وسعت باشيد و در روايت ديگر است: به حديث تازه‏تر عمل كنيد.

**********************************************************

عَلِيّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَيْدٍ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللّهِ ع مَا بَالِي أَسْأَلُكَ عَنِ الْمَسْأَلَةِ فَتُجِيبُنِي فِيهَا بِالْجَوَابِ ثُمّ يَجِيئُكَ غَيْرِي فَتُجِيبُهُ فِيهَا بِجَوَابٍ آخَرَ فَقَالَ إِنّا نُجِيبُ النّاسَ عَلَى الزّيَادَةِ وَ النّقْصَانِ قَالَ قُلْتُ فَأَخْبِرْنِي عَنْ أَصْحَابِ رَسُولِ اللّهِ ص صَدَقُوا عَلَى مُحَمّدٍ ص أَمْ كَذَبُوا قَالَ بَلْ صَدَقُوا قَالَ قُلْتُ فَمَا بَالُهُمُ اخْتَلَفُوا فَقَالَ أَ مَا تَعْلَمُ أَنّ الرّجُلَ كَانَ يَأْتِي رَسُولَ اللّهِ ص فَيَسْأَلُهُ عَنِ الْمَسْأَلَةِ فَيُجِيبُهُ فِيهَا بِالْجَوَابِ ثُمّ يُجِيبُهُ بَعْدَ ذَلِكَ مَا يَنْسَخُ ذَلِكَ الْجَوَابَ فَنَسَخَتِ الْأَحَادِيثُ بَعْضُهَا بَعْضاً

كتاب كافى جلد 1 ص :84 رواية: 3

ابن حازم گويد: چه مى‏شود كه من از شما مطلبى مى‏پرسم و شما جواب مرا مى‏گوييد و سپس ديگرى نزد شما مى‏آيد و به او جواب ديگرى مى‏فرمائيد! فرمود: ما مردم را به زياد و كم ( به اندازه عقلشان) جواب مى‏گوييم. عرض كردم، بفرماييد آيا اصحاب پيغمبر (ص) بر آن حضرت راست گفتند يا دروغ بستند! فرمود: راست گفتند. عرض كردم پس چرا اختلاف پيدا كردند؟ فرمود: مگر نمى‏دانى كه مردى خدمت پيغمبر (ص) مى‏آمد و از او مسأله‏اى مى‏پرسيد و آن حضرت جوابش مى‏فرمود و بعدها به او جوابى مى‏داد كه جواب اول را نسخ مى‏كرد پس بعضى از احاديث بعضى ديگر را نسخ كرده است.

خداوند در وجود زن انعطاف زیادی برای اطاعت از شوهر قرار داده.صد درصد چنین قابلیتی بیهوده نیست. :Gol:

البته دین از سیاست جدا نیست حتی در شوهرداری.

Im_Masoud.Freeman;399353 نوشت:
زنها در تصمیم گیری ها بیشتر از روی احساس تصمیم می گیرند تا از روی تعقل و تفکر ، برای همین ممکنه تصمیمات غلطشون اثرات مخرب جبران ناپذیری روی زندگی خودشون و اطرافیانشون بگذاره و این به این معنا نیست که مردها هر تصمیمی می گیرند درسته و هیچ ایرادی بهشون وارد نیست ، ولی مردها در تصمیم گیری بهتر عمل می کنند...

دلیلش این نیست (و این ادعای شما پشتوانه علمی نداره البته). بعد از ازدواج مالکیت زن (و قسمتی از بدنش) برای مرد است و چطور می توان مالک چیزی بود و اجازه آن را نداشت؟ حق یک مرد است درباره چیزی که مالک آن است قدرت تصمیم گیری داشته باشد. این دلیل اسلامی قضیه است.

Kinzie Kensington;399882 نوشت:
. بعد از ازدواج مالکیت زن (و قسمتی از بدنش) برای مرد است

قسمتی از بدن زن ؟ نشنیده بودم تا الان ! چیز جدیدی به گوشم میخوره
آیه ای ، حدیثی بر صحت بر مدعای خودتون دارید ؟

ᕘᕚRaiNᕘᕚ;399654 نوشت:
عِدّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمّدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ أَبِي أَيّوبَ الْخَزّازِ عَنْ مُحَمّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّهِ ع قَالَ قُلْتُ لَهُ مَا بَالُ أَقْوَامٍ يَرْوُونَ عَنْ فُلَانٍ وَ فُلَانٍ عَنْ رَسُولِ اللّهِ ص لَا يُتّهَمُونَ بِالْكَذِبِ فَيَجِي‏ءُ مِنْكُمْ خِلَافُهُ قَالَ إِنّ الْحَدِيثَ يُنْسَخُ كَمَا يُنْسَخُ الْقُرْآنُ

اصول كافى جلد 1 ص: 83 رواية: 2

محمد بن مسلم گويد به حضرت صادق عليه السلام عرض كردم، چه مى‏شود مردمى را متهم به دروغ نيستند حديثى را بواسطه از رسول خدا (ص) روايت مى‏كنند ولى از شما خلافش به ما مى‏رسد؟ فرمود: حديث هم مانند قرآن نسخ مى‏شود.

ما آیات نسخ شده هم داریم که دیگر به اون عمل نمیشه و نسخ شدن دلیل حذف شدنشون از قران نیست ولی در همون زمان ها هم به علت نسخ شدن ، مسلمانان به اون عمل نمیکردند

و باز هم بنا بر فرموده ی معصوم ع :

عَلِيّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى وَ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ جَمِيعاً عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّهِ ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ اخْتَلَفَ عَلَيْهِ رَجُلَانِ مِنْ أَهْلِ دِينِهِ فِي أَمْرٍ كِلَاهُمَا يَرْوِيهِ أَحَدُهُمَا يَأْمُرُ بِأَخْذِهِ وَ الْ‏آخَرُ يَنْهَاهُ عَنْهُ كَيْفَ يَصْنَعُ فَقَالَ يُرْجِئُهُ حَتّى يَلْقَى مَنْ يُخْبِرُهُ فَهُوَ فِي سَعَةٍ حَتّى يَلْقَاهُ وَ فِي رِوَايَةٍ أُخْرَى بِأَيّهِمَا أَخَذْتَ مِنْ بَابِ التّسْلِيمِ وَسِعَكَ‏
اصول كافى جلد 1 صفحه: 85 رواية: 7

سماعه گويد از امام صادق عليه السلام پرسيدم: مرديست كه دو نفر از هم مذهبانش نسبت به مطلبى دو روايت مختلف برايش نقل مى‏كنند، يكى امرش مى‏كند و ديگرى نهيش مى‏نمايد، او چه كند! فرمود: تأخيرش اندازد تا آنكه را بواقع خبرش مى‏دهد (امام زمانش را) ملاقات كند، و تا زمان ملاقاتش خود مختاراست. و در روايت ديگر است، به هر كدام از آندو روايت كه با رضايت خاطر عمل كنيم تو را روا است.

************************************************** ********

وَ عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مَرّارٍ عَنْ يُونُسَ عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ عَنِ الْمُعَلّى بْنِ خُنَيْسٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللّهِ ع إِذَا جَاءَ حَدِيثٌ عَنْ أَوّلِكُمْ وَ حَدِيثٌ عَنْ آخِرِكُمْ بِأَيّهِمَا نَأْخُذُ فَقَالَ خُذُوا بِهِ حَتّى يَبْلُغَكُمْ عَنِ الْحَيّ فَإِنْ بَلَغَكُمْ عَنِ الْحَيّ فَخُذُوا بِقَوْلِهِ قَالَ ثُمّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ ع إِنّا وَ اللّهِ لَا نُدْخِلُكُمْ إِلّا فِيمَا يَسَعُكُمْ وَ فِي حَدِيثٍ آخَرَ خُذُوا بِالْأَحْدَثِ

كتاب كافى جلد 1 ص :86 رواية: 9

ابن خنيس گويد به امام صادق عليه السلام عرض كردم: اگر حديثى از امام سابق رسد و حديثى بر خلاف از امام لاحق به كداميك عمل كنيم! فرمود: به يكى از آندو (به حديث امام لاحق عمل كنيد ملاصدرا -) تا از امام زنده بيانى رسد و چون از امام زنده بيانى رسيد به آن عمل كنيد، سپس فرمود: به خدا ما شما را براهى در آريم كه در وسعت باشيد و در روايت ديگر است: به حديث تازه‏تر عمل كنيد.

************************************************** ********

عَلِيّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَيْدٍ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللّهِ ع مَا بَالِي أَسْأَلُكَ عَنِ الْمَسْأَلَةِ فَتُجِيبُنِي فِيهَا بِالْجَوَابِ ثُمّ يَجِيئُكَ غَيْرِي فَتُجِيبُهُ فِيهَا بِجَوَابٍ آخَرَ فَقَالَ إِنّا نُجِيبُ النّاسَ عَلَى الزّيَادَةِ وَ النّقْصَانِ قَالَ قُلْتُ فَأَخْبِرْنِي عَنْ أَصْحَابِ رَسُولِ اللّهِ ص صَدَقُوا عَلَى مُحَمّدٍ ص أَمْ كَذَبُوا قَالَ بَلْ صَدَقُوا قَالَ قُلْتُ فَمَا بَالُهُمُ اخْتَلَفُوا فَقَالَ أَ مَا تَعْلَمُ أَنّ الرّجُلَ كَانَ يَأْتِي رَسُولَ اللّهِ ص فَيَسْأَلُهُ عَنِ الْمَسْأَلَةِ فَيُجِيبُهُ فِيهَا بِالْجَوَابِ ثُمّ يُجِيبُهُ بَعْدَ ذَلِكَ مَا يَنْسَخُ ذَلِكَ الْجَوَابَ فَنَسَخَتِ الْأَحَادِيثُ بَعْضُهَا بَعْضاً

كتاب كافى جلد 1 ص :84 رواية: 3

ابن حازم گويد: چه مى‏شود كه من از شما مطلبى مى‏پرسم و شما جواب مرا مى‏گوييد و سپس ديگرى نزد شما مى‏آيد و به او جواب ديگرى مى‏فرمائيد! فرمود: ما مردم را به زياد و كم ( به اندازه عقلشان) جواب مى‏گوييم. عرض كردم، بفرماييد آيا اصحاب پيغمبر (ص) بر آن حضرت راست گفتند يا دروغ بستند! فرمود: راست گفتند. عرض كردم پس چرا اختلاف پيدا كردند؟ فرمود: مگر نمى‏دانى كه مردى خدمت پيغمبر (ص) مى‏آمد و از او مسأله‏اى مى‏پرسيد و آن حضرت جوابش مى‏فرمود و بعدها به او جوابى مى‏داد كه جواب اول را نسخ مى‏كرد پس بعضى از احاديث بعضى ديگر را نسخ كرده است.

خیلی عالیه :hamdel:

اولا آیات نسخ شده آیاتی هستند که به مرور زمان به وسیله آیات دیگر تکمیل شده نه اینکه آیات برای فقط گذشتگان باشد.
لطفا بروید و دقیق تر مطالعه کنید نه سطحی و بچگانه.
اما شما نمیدانید که قرآن و احکام به تدریج کامل شد و چون به آیه ای نسخ شده میرسید تصور میکنید آیه برای گذشته است اما غافل از آنید که آیاتی دیگر برای تکمیل آیات نسخ شده آمد که این دو آیه در کنار هم معنی کامل میدهد و باهم برای تمام زمانها و مکانها آمده است.اما شما تصور میکنید هر آیه باید جداگانه تفسیر شود.

درآیه 7 سوره آل عمران نیز آمده است بعضی از آیات محکم و واضح اند و بعضی دیگر متشابه و برای پیدا کردن معنی و تفسیر آیات متشابه باید به آیات محکم روی آورد.
پیرامون آیه 104 سوره بقره بنده دقیقا متوجه نشدم منظورتان چیست.
این خطاب در آیه 104 سوره بقره در 84 آیه دیگر ذکر شده است و با هم پیوسته هستند. لطفا منظورتان را کاملا بیان کنید تا اثبات کنم این آیه برای تمام زمانهاست.
درضمن شما ابتدا به پست 230 و 232 پاسخ دهید تا با آیاتی دیگر به خدمت خواهران عزیز برسم.

بعدا اگه دوست داشتید میتوانید به حکمتهای 99 - 199 - 226 و نامه های 14 و 31 نهج البلاغه هم پاسخ دهید.

بازهم بنده و دوستان دیگر سند این حکمتها و نامه ها را ارائه میدهیم. و اگر قانع نشدید.
همانگونه که خطبه 80 نهج البلاغه را با آیه 18 سوره زخروف ثابت کردم حکمتها و نامه های فوق را نیز با آیه قرآن ثابت میکنم.

ᕘᕚRaiNᕘᕚ;399497 نوشت:
درسته که میگن جنسیت بچه با تغذیه مناسب تعیین میشه ولی تغذیه مناسب مرد و نه زن ! چون مرد اگه X باشه و زن هم خودش دو X داره ، اگه ایندو به هم برسن ، زن با تغذیه مناسبش چطور میتونه X مرد رو به Y که پسر باشه تبدیل کنه ؟ نمیتونه چون اصلا Y نداره !

با سلام

درسته اما محيط واژن بعضي زنان از نظر ph كروموزومهاي y را ميكشه و دختر زا هستند !

حتي بعضي از غذاها و رفتارها ميتواند اين محيط را مناسب عبور كروموزوم y بكند كه ضعيفتر از كروموزوم x هست !

خیر البریه;401536 نوشت:
درسته اما محيط واژن بعضي زنان از نظر ph كروموزومهاي y را ميكشه و دختر زا هستند !

درست نیست. زنان در برخی اوقات مثل زمان تخمک گذاری ph بالا و در زمان غیر از اون ph پایین دارند . طبیعت بدن زن ، اینطوریه. حالا ، اگر کسی خواهان فرزند پسر هست ، در زمان تخمک گذاری و نه چند روز قبلش ، آمیزش انجام میده ، و اگر مرد ، در این حالت y به بدن زن بفرسته ، بچه پسر میشه به احتمال 80 درصد و در غیر اون صورت ، دختر میشه .

اما در زمانی که محیط واژن اسیدیه ، اون هم باز به عهده ی خود مرد هست که چطور عمل جنسی رو انجام بده تا y در امان بمونه و راهی کوتاه برای رسیدن به تخمک x پیدا کنه (دیگه واضحتر از این نمیتونستم بگم. ما در آزمایشگاه به مردان و زنان هم همینو میگیم و توصیه میکنیم البته واضحتر ، اینجا یه کمی زیادی عمومیه ، واضحتر از این دیگه نمیشد. امیدوارم خودتون گرفته باشد منظورم چیه و محض اطلاع کسانی گفتم که اطلاع ندارند مرد و زن میتونن جنسیت بچه رو تعیین کنند)

همچنین مواد شوینده ای هم هستند که اگر زن با اونها محیط واژن رو شستشو بده ، محیط در غیر از حالات تخمک گذاری در بدن زن ، حالت مناسب و ph بالا به خودش میگیره . و مواد غذایی زیادی هم هستند مثل ویتامین ث که بهتره آقایون یک هفته قبل از آمیزش ، مصرف کنند برای آماده سازی بدنشون .

فاطمیون 18;401474 نوشت:
ما شما نمیدانید که قرآن و احکام به تدریج کامل شد و چون به آیه ای نسخ شده میرسید تصور میکنید آیه برای گذشته است

حالا اون آیه نسخ شده دیگه به کار میاد یا خیر ؟ برای اون حکم و آیه نسخ شده حکم جدیدی میاد که باز اون حکم جدید هم میشه آیه ای جدید . پس اون آیه قبلی قابل استفاده هست یا خیر ؟ پس هست و حذف نشده ، ولی به استفاده نمیرسه

ᕘᕚRaiNᕘᕚ;401540 نوشت:
حالا اون آیه نسخ شده دیگه به کار میاد یا خیر ؟ برای اون حکم و آیه نسخ شده حکم جدیدی میاد که باز اون حکم جدید هم میشه آیه ای جدید . پس اون آیه قبلی قابل استفاده هست یا خیر ؟ پس هست و حذف نشده ، ولی به استفاده نمیرسه

سلام خدمت شما.

بله تمام آیات نسخ شده به کار میایند.زیرا تمام سلسله مراتب تکمیل یک فرایند هستند.به طور کلی یک روش هستند.
و اگر همین آیات نسخ شده را از قرآن جدا کنید معنی آیات واضح و محکم گنگ میشود.و دلیل آیات از بین میرود.

دوست گرامی مثلا شما برای درمان یک بیماری ناشناخته داروی با دز پایین استفاده میکنید و کم کم با تحقیق دز دارو را افزایش میدهید.از ابتدا این تحقیقتات را در کتابی مینویسید و این تحقیقات روش میگوید.آیا شما میتوانید بگویید مصرف دارو با دز پایین برای این بیماری اشکال دارد.خیر نمیتوانید بگویید، فقط میگویید اگر دز بیشتر شود بهتر است.نه اینکه مصرف دز پایین اشتباه است.

آیات نسخ شده روشی است تا به جواب و نهایت مطلوب برسید نه اینکه بگویید آیه فوق اشتباه است بلکه باید بگویید در این قسمت طبق آیه ای دیگر این عمل بهتر است.زیرا در آیات نسخ شده تاکیدی وجود ندارد.

درضمن معنی نسخ در آیات یعنی اینکه روش تکامل آیه با آیه ای دیگر تکمیل میشود نه اینکه بگویید این آیه صرفا در گذشته است.معنی نسخ با معنی باطل زمین تا آسمان فرق دارد.

اگر شما گویید آیه ای با عقل جور در نمیاید و توهین به انسانهای دیگر است یعنی خداوند در آیه ای که شما میگویید باطل است اشتباه کرد.

درضمن آیه 18 سوره زوخروف آیه نسخ شده نیست.آیه محکم است.زیرا آیات نسخ شده معلوم است و جواب کاملتر آیه نسخ شده در آیه ای دیگر آمده است.نه مانند آیه 18 سوره زخروف که تاکید قرآن است.



سوال چرا شما به سوالات بنده در پست 372 پاسخ نمیگویید!؟


فاطمیون 18;401556 نوشت:
سوال چرا شما به سوالات بنده در پست 372 پاسخ نمیگویید!؟

در اینکه برای فهم دقیق آیات قران باید به کل قران و آیات مشابه رجوع کنیم که شکی نیست . ولی آیا در قران نوشته شده اون آیه رو ما روی اون یکی آیه آوردیم که نسخ شده ؟ یا با کلام معصوم این به ما رسیده ؟
یا همون آیات احزاب در باره دستور قران به مادران مومن که الان کاربرد نداره چون ام المومنین زنده الان نداریم

کدوم سوال؟ من سوالی ندیدم ؟

ᕘᕚRaiNᕘᕚ;399497 نوشت:
مردها ژن پسر رو دارند یعنی XY که Y پسر هست
و زن ها XX که X دختره

یعنی جا داره آدم از غصه دق بکنه ، وقتی شنیدم یک مرد زنشو به خاطر دختر زایی !!!! طلاق داده تا پسر گیرش بیاد ، سرمو کوبیدم به دیوار . امان از بی سوادی و جهالت در این قرن که هنوز اینقدر سواد ندارند که بفهمند مرد جنسیت بچه رو تعیین میکنه چون کروموزوم Y در درون مرده و اگر اونو به بدن زن بفرسته ، بچه پسر میشه



ᕘᕚRaiNᕘᕚ;401539 نوشت:
درست نیست.

سلام

بالاخره درست نوشتيد يا نه ؟!

حال يك علت ديگر هم به تعيين جنسيت اضافه كنيد و آنهم محيط واژن ، پس ديگه نبايد از غصه دق بكنيد زيرا در پسر يا دختر شدن عوامل زيادي دخيلند !

درسته ؟!

فاطمیون 18;401556 نوشت:
بله تمام آیات نسخ شده به کار میایند.زیرا تمام سلسله مراتب تکمیل یک فرایند هستند.به طور کلی یک روش هستند.
و اگر همین آیات نسخ شده را از قرآن جدا کنید معنی آیات واضح و محکم گنگ میشود.و دلیل آیات از بین میرود.

دوست گرامی مثلا شما برای درمان یک بیماری ناشناخته داروی با دز پایین استفاده میکنید و کم کم با تحقیق دز دارو را افزایش میدهید.از ابتدا این تحقیقتات را در کتابی مینویسید و این تحقیقات روش میگوید.آیا شما میتوانید بگویید مصرف دارو با دز پایین برای این بیماری اشکال دارد.خیر نمیتوانید بگویید، فقط میگویید اگر دز بیشتر شود بهتر است.نه اینکه مصرف دز پایین اشتباه است.

آیات نسخ شده روشی است تا به جواب و نهایت مطلوب برسید نه اینکه بگویید آیه فوق اشتباه است بلکه باید بگویید در این قسمت طبق آیه ای دیگر این عمل بهتر است.زیرا در آیات نسخ شده تاکیدی وجود ندارد.

درضمن معنی نسخ در آیات یعنی اینکه روش تکامل آیه با آیه ای دیگر تکمیل میشود نه اینکه بگویید این آیه صرفا در گذشته است.معنی نسخ با معنی باطل زمین تا آسمان فرق دارد.

این حرفتون از اساس اشتباه هست
زیرا ایات نسخ شده دیگه کاربرد نداره اگه قرار باشه کاربرد داشته باشه چرا نسخ شدن !!!!!!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟
مثلا حکم زن شوهر دار که زنا کنه ابتدا حبس در خانه بود
که بعدا با نسخ این حکم حکم جدید شلاق امد

پس طبق فتوای جدید شما حبس این زنان در خانه مجاز می باشد !!!!!!!!!؟؟؟؟؟

خیر البریه;401560 نوشت:
حال يك علت ديگر هم به تعيين جنسيت اضافه كنيد و آنهم محيط واژن ، پس ديگه نبايد از غصه دق بكنيد زيرا در پسر يا دختر شدن عوامل زيادي دخيلند !

به نظر من کسانی که دنبال تعیین جنسیت فرزند هستند هنوز در دوران جاهلیت عربی زندگی می کنند

و مغزشون به اندازه انها کار می کنه

خیر البریه;401560 نوشت:
سلام

بالاخره درست نوشتيد يا نه ؟!

حال يك علت ديگر هم به تعيين جنسيت اضافه كنيد و آنهم محيط واژن ، پس ديگه نبايد از غصه دق بكنيد زيرا در پسر يا دختر شدن عوامل زيادي دخيلند !

درسته ؟!

سلام :ok: جوابشو دادم که :ok:

ᕘᕚRaiNᕘᕚ;401539 نوشت:
زنان در برخی اوقات مثل زمان تخمک گذاری ph بالا و در زمان غیر از اون ph پایین دارند . طبیعت بدن زن ، اینطوریه. حالا ، اگر کسی خواهان فرزند پسر هست ، در زمان تخمک گذاری و نه چند روز قبلش ، آمیزش انجام میده ، و اگر مرد ، در این حالت y به بدن زن بفرسته ، بچه پسر میشه به احتمال 80 درصد و در غیر اون صورت ، دختر میشه .

اما در زمانی که محیط واژن اسیدیه ، اون هم باز به عهده ی خود مرد هست که چطور عمل جنسی رو انجام بده تا y در امان بمونه و راهی کوتاه برای رسیدن به تخمک x پیدا کنه (دیگه واضحتر از این نمیتونستم بگم. ما در آزمایشگاه به مردان و زنان هم همینو میگیم و توصیه میکنیم البته واضحتر ، اینجا یه کمی زیادی عمومیه ، واضحتر از این دیگه نمیشد. امیدوارم خودتون گرفته باشد منظورم چیه و محض اطلاع کسانی گفتم که اطلاع ندارند مرد و زن میتونن جنسیت بچه رو تعیین کنند)

همچنین مواد شوینده ای هم هستند که اگر زن با اونها محیط واژن رو شستشو بده ، محیط در غیر از حالات تخمک گذاری در بدن زن ، حالت مناسب و ph بالا به خودش میگیره . و مواد غذایی زیادی هم هستند مثل ویتامین ث که بهتره آقایون یک هفته قبل از آمیزش ، مصرف کنند برای آماده سازی بدنشون .

اضافه تر می کنم . باروری زن 30 روزه نیست که هر روزی که انجام بشه باعث باردار شدن زن بشه .زمان خاصی داره و اونم فقط زمانیه که بدن زن در حال بارور کردن تخمک هاست.پس همونقدر که زمان برای دختر دار شدن هست ، همون زمان برای پسر دار شدن هم هست . یعنی اینطور نیست که بگیم از این 30 روز ؛ فقط 12 روزش محیط واژن قلیاییه . چون زمان باروری سیکل خاصی داره. پس هر چقدر مرد و زن زمان برای پسر دار شدن دارند ، برای دختر هم به همون میزانه . اگه مرد در زمان اسیدی بودن واژن ، آمیزش انجام بده ، فرزند دختر میشه با احتمال 80 درصد به پایین (نه بالا - درصد خطاهای ن و مرد هم با سوال پرسیدن و اینکه چه کارهایی در طول این مدت انجام دادن که باعث تغییرات بدنشون شده میتونیم اندازه بگیریم که میزان 80 درصد رو ببینیم چقدر کاهش دادن یا افزایش دادن ) . اما اگر حتی در طول اسیدی بودن واژن ، مرد با همون ترفندی ! که در پست قبلی بهتون گفتم (که نمیشد واضحتر از این بگم) ، زمان رسیدن کروموزومش به بدن زن رو کوتاهتر کنه یا خیلی خیلی کوتاهتر کنه، این باز هم خودش شانس بزرگیه برای اینکه حتی در زمن اسیدی بودن واژن ، بچه به احتمال 70 درصد پسر بشه (بعضی مردها ندانسته این عادت رو دارن) . اما از طرفی ثابت شده مدهای ایرانی در خصوص باروری دارن ضعیف میشن چون هر روزه تعداد مردانی که میزان خاصی از اسپرم و رها میکنن داره کمتر میشه. چون این میزان رها شده ، حد خاصی داره و اگر هر روز تقویت نکنه خودشو ، عقیم میشه . اگر مقدار اسپرم هایی که آزاد میکرد ، زیاد بود ، همه ی این درصد ها بسیار افزایش پیدا میکرد . اما وقتی درصد بسیار بالایی از مردان ، در این خصوص ضعیف هستن ، نه فقط شانس پسر دار شدن ، یا دختر دار دشن ، بلکه به طور کل شانس فرزند دار شدنشونو دارن پیایین میارن.

با این اوصاف ، اگر میخواید پسر دار بشید ، اگر محیط واژن قلیایی باشه ، بدن تقویت شده باشه ، محیط واژن شستشو داده شده باشه ، یعنی فکر کنیم که همه ی شرایط رعایت شده ، ولی مرد ، Y رو به بدن زن نفرسته ، هیچ اتفاقی نخواهد افتاد چون در پست های قبلی هم گفتم ، تا مرد Y نفرسته ، زن نمیتونه معجزه کنه و X خودشو بکنه Y . اگه زن XY باشه که میشه دوجنسه :khaneh:

اما حتی اگر زن به ارگاسم کامل برسه ، باز محیط واژن قلیایی میشه و نیازی نیست از چیزی استفاده بشه . پس میبینید اصلا زمان خاصی در طول دوره تخمک گذاری نیاز 100 درصد نیست برای قلیایی شدن واژن

حالا برعکس همینها رو میتونید برای دختر دار شدن انجام بدید :hamdel: شانس ها یکسانه اگر زن و مرد خودشون دقت کنند و علمشو داشته باشن و بدونن دارن چیکار میکنن . نمیشه آدم دلش یه چیزی بخواد ولی برای رسیدن به اون تلاش نکنه .

این از غصه دق کردنم دلیلش چیز دیگه بود که در همون پست با دلیل نوشتم . اون مرد هنوز اونقدر سواد نداره و در جهل به سر میبره که میره زنو به خاطردختر زایی طلاق میده ! زنه هم بدتر از اون شوهر جاهلش عمل کرده . نداشتن علم و سواد با این همه امکانات ، به اینها من چی بگم آخه ؟

با سلام و ضمن تشكر از كاربران گرامي كه در اين موضوع مشاركت داشتند
به دليل انحراف از موضوع و سنگين شدن تاپيك و تكراري شدن بسياري از مباحث ، موضوع جهت جمع بندي بسته مي شود .


چرا اجازه زن دست مرد است
پرسش: علت وابستگی زن به مرد در اسلام چیست؟ چرا مرد بر زن سلطه داره و زن بدون اجازۀ اون هیچ کاری نباید انجام بدهد؟
اگه قرار بود اختیار زن دست شوهر باشد پس چرا خدا زن رو انسان آفرید و بهش عقل و فکر و شعور داد؟!
پاسخ: در خصوص اين سوال شما بايد چند مطلب را عرض كنيم :
1- يك مساله ي كلي كه در هر اجتماعي ولو اجتماع كوچك چند نفره وجود دارد ، بحث مديريت است كه آن اجتماع بايد يك مدير داشته باشد . مساله مديريت آنقدر اهميت دارد در روايتي از نبي مكرم -صلي الله عليه و آله و سلم - وارد شده است : هرگاه سه نفر همسفر شدند ، از ميان خود يك نفر را به سالارى انتخاب كنند .(1)
و نيز امام علي عليه السلام فرمودند :ركنِ زندگي، برنامه ريزي درست است وپايه آن مديريت صحيح . (2)
بنابراين تصور نمي كنم هيچ يك از ما منكر وجود يك مدير در خانواده باشيم اما آيا بحث مديريت خانواده الزاما بدست مرد است و يا اين حق ، قابل واگذاري است ؟ آيا آنگونه كه شما مدعي شده ايد قرآن مي فرمايد مرد بر زن سلطه دارد؟
استاد جوادي آملي در تبين اينكه قيمومت در آيه 34 سوره مباركه نساء[ همان كه شما آنرا سلطه معنا نموده ايد ) به چه معناست مي فرمايند :
"معناي قيم بودن شوهر نسبت به زن ، يك امر حقوقي تخلف ناپذير يا اختلاف ناپذير نيست ، زيرا در صورتي كه زن استقلال اقتصادي و صلاحيت اداره ، تدبير ، نگهباني و نگهداري حيثيت خويش را داشته باشد ، ميتواند در متن عقد نكاح محدوده آن قيموميت را با توافق شوهر تعيين نمايد تا به هيچ وجه به استقلال و كيان وجودي او آسيبي نرسد .
بحث تمكين غريزي غير از قيموميت خانگي است زيرا قيام به اداره زندگي حق مستقلي است كه قلمرو آن ميتواند با تعهد متقابل مشخص شود ."(3 )
پس روشن شد كه اولا قيمومت به معناي سلطه نيست و ثانيا اين حق ، قابل واگذاري است و زن مي تواند در متن عقد نكاح محدوده ي اين سرپرستي و قيمومت را درخواست و تعيين نمايد .
و اما چرا مرد بر همسرش و خانواده قيمومت دارد :
اصولا مردان به دليل ساختار فيزيولوژيكي متفاوت از زنان و نيز به دليل تواني كه در اداره مالي خانواده و نيز حمايت و دفاع و نگهباني از خانواده دارند همچنين به دليل كسب مهارتهاي اجتماعي بيشتر نسبت به زنان ، به عنوان سرپرست خانواده تعيين شده اند .
از آنجا كه زير مجموعه ي هر مديري در هر ارگان و سازمان و اجتماع و گروهي ، بايد امورشان را با مدير مجموعه هماهنگ كنند و تحت مديريت او باشند ، خانواده نيز كه اجتماعي كوچك است از اين قاعده كلي منطقي مستثنا نبوده و بايد با مدير خانواده هماهنگ باشند حال اين مدير مرد باشد يا زن تفاوتي نمي كند ، بحث مديريت بحث سلطه و سالارگري و تسلط نيست بلكه بحث شئونات اجرايي و هماهنگي تمام مجموعه ذيل يك مديريت واحد است تا آن مجموعه از فعاليت خود ، نتيجه بهتري را كسب كنند در نظام خانواده هم مساله ي مديرت بحث سلطه و سالارگري نيست بلكه همه ي خانواده بايد با مدير خانواده هماهنگ باشند
2- تنها موردي كه زن بايد از همسرش اجازه بگيرد ، يكي خروج از منزل است و ديگري تصرف در اموال شوهر كه طبيعي است اگر كسي بخواهد در مال ديگري تصرف كند ، هديه بدهد ، ببخشد و ... بايد از او اذن داشته باشد البته مرد هم در اين مورد اخير همينگونه است اگر بخواهد در اموال زن تصرف كند يا ببخشد و هديه دهد و ... بايد از زن اجازه داشته باشد .
لذا موردي كه شما از آن تعبير نموده ايد كه زن بدون اجازه همسر نبايد هيچ كاري انجام بدهد محدود به خروج از منزل است كه با حق همسر در تضاد يا تداخل است آنهم باز به مواردي مثل حج واجب كه بر عهده ي زن باشد باز نمي گردد و منوط به اذن همسر نيست .

[=&quot]پرسش: مگر خدا به خود زن عقل نداده است؟ مگر خود زن نمیتواند راجع به موضوعی فکر کند و تصمیم بگیرد و عمل کند؟ حالا چرا باید عمل کردنش به اجازۀ شوهر وابسته باشد؟ حتی اگه شوهر منطقی برای حرفش نداشته باشد؟
[=&quot]پاسخ:اگربه متن قرآن كريم در آيه 34 سوره مباركه نساء مراجعه كنيم به تعبير قابل بحثي بر مي خوريم[=&quot] :" [=&quot]الرجال قوامون علي النساءبما فضل الله بعضهم علي بعض[=&quot] "
[=&quot]آيت الله جوادي آملي در خصوص قيمومت مرد بر زن و فضل مرد بر زن مي فرمايند[=&quot] :
"[=&quot]قيم بودن رجال ، به معناي شوهر و زن است ، نه مرد و زن تا دلالت كند كه جنس مرد قيم جنس زن است. (4[=&quot])
[=&quot]تغييرعبارت از ( فضلهم عليها – عليهن- ) به عبارت ( بما فضل الله بعضهم علي بعض ) دليل رجحان في الجمله است نه بالجمله يعني بعضي از مردها بر بعضي اززنها فضيلت دارند و چون درمقام تحديد است مفهوم دارد و مفهوم آن اين استكه بعضي از مردها نسبت به بعضي از زنها فضيلت ندارند[=&quot].
[=&quot]اين فضيلت نداشتن دو صورت دارد ؛يكي تساوي بعضي مردها با بعضي زنها و ديگري فضيلت بعضي از زنها از بعضي مردها"(5[=&quot])
[=&quot]با توجه به توضيح فوق مشخص مي شود كه نه مردان بطور كلي برزنان قيمومت دارند و نه فضل علي الاطلاق ، بلكه قيمومت تنها در حوزه مساله زوجيت و همسري است و درخصوص فضل هم مطالب و شقوق مختلف آن بيان شد كه تعبير خاص [=&quot]([=&quot]فضل الله بعضهم علي بعض ) دلالت بر سه مفهوم دارد[=&quot] :
[=&quot]برخي مردان بر برخي زنان فضل دارند [=&quot]
[=&quot]برخي مردان بر برخي زنان فضل ندارند[=&quot]
[=&quot]برخي مردان با برخي زنان در فضل ،برابرند

پرسش: محدودۀ قیمومیت رو تعیین کند یعنی چه؟اگر در آن زمان زن به این مسائل فکر نمیکرد و دنبال شروط ضمن عقد گذاشتن نبود حالا باید چه کند؟ بسوزد و بسازد؟
پاسخ: يعني اگر توان مديريت خانواده را دارد و مايل است مديريت خانواده بر عهده او باشد و همسرش هم موافق است آنرا در متن نكاح قيد كند محدوده هايش را تعيين كند ، بله اينكه مايل هست شاغل باشد يا تحصيلاتش را ادامه دهد و هزار قيد ديگر .
اما نكات ديگري هم هست كه بايد متذكر شد :
اولا برخي امور ، مربوط به حسن معاشرت است و بر طبق ايه شريفه "...وعاشروهن بالمعروف ..."(6) مرد شرعا موظف به حسن معاشرت با همسرش است . مرحوم علامه طباطبايي در بيان اينكه اين حسن معاشرت چيست مطالبي فرموده اند:
" اسلام نيز در آيه مورد بحث و دستورات ديگر خواسته است انحراف جامعه را برطرف نموده ، به طرف همان سنت فطرت بكشاند ، بنابر اين براى چنين جامعه‏ اى هيچ چاره‏اى جز اين نيست كه حكم تسويه در معاشرت در آن جارى شود ، و اين همان است كه به عبارت ديگر از آن به حريت اجتماعى و آزادى زنان و مردان تعبير مى ‏كنيم ، و حقيقت آن اين است كه انسان بدان جهت كه انسان است داراى فكر و اراده است ، و نيز داراى اختيار است ، مى ‏تواند آنچه برايش سودمند است از آنچه مضر است انتخاب كند ، و در اين اختيارش استقلال دارد ، و همين انسان وقتى وارد اجتماع مى‏ شود ، در آن حال نيز اختيار دارد ، و ليكن در حدودى كه مزاحم با سعادت مجتمع انسانى نباشد ، در اين چهار ديوارى استقلال در انتخاب را دارد ، و هيچ مانعى نمى ‏تواند از اختيار او جلو بگيرد ، و يا او را در انتخاب و اختيار تابع بى ‏چون و چراى غير سازد .
اين معنا نيز منافات ندارد با اينكه بعضى از طبقات و يا بعضى از افراد از يك طبقه به خاطر مصالحى از پاره ‏اى مزايا برخوردار و يا از پاره ‏اى امتيازات محروم باشند .
مثلا مردان در اسلام بتوانند قاضى و حاكم شوند ، و به جهاد بروند ، و بر آنها واجب باشد نفقه زنان را بدهند ، و احكامى ديگر از اين قبيل خاص آنان باشد ، و زنان از آنها محروم باشند ،پس همه اين تفاوتها خصوصيات احكامى است كه متوجه طبقات و اشخاصى از مجتمع مى ‏شود ، و علتش اختلافى است كه در وزن اجتماعى آنان است ، درعين اينكه همه در اصل داشتن وزن انسانى و اجتماعى شريكند ، چون ملاك در داشتن اصل وزن انسان بودن و داراى فكر و اراده بودن است ، كه در همه هست . " (7)
ثانيا :حدود اطاعت زن از همسرش در ميان فقها اختلافي است و در اين زمينه ديدگاههاي مختلفي وجود دارد وهرچند حدود اطاعت از همسر به مبنا و ملاك هر يك از ديدگاههاي مذكور بستگي دارد اما همه فقها و علما ، اذن خروج از منزل را جزء وظايف زن و محدوده ي اطاعت وي از همسر نمي دانند . (8)


پرسش: با توجه به مطلبي كه آورديد يعني :"بيان دقيق عبارت (بما فضل الله بعضهم علي بعض)يعني :
بعضي مردان بر بعضي زنان فضل دارند
بعضي مردان بر بعضي زنان فضل ندارند
بعضي مردان با بعضي زنان در فضل برابرند "


با توضیحی که نقل فرمودید بیان جمله معترضه دوم چه خاصیتی دارد؟
بگوییم مردان قیم زنان هستند چون بعضی مردان نسبت به بعضی زنان برتری دارند و بعضی مردان نسبت به بعضی زنان برتری ندارند و بعضی با بعضی مساوی اند!!!!

پاسخ: خاصيتش اين است كه تعليل حكم است :
مردان بر زنان قيموميت دارند به دليل :
1- فضل بعضي از مردان بر بعضي (9)
2- به دليل انفاقي كه از مالشان مي كنند
به اين دو دليل شوهران بر همسرانشان قوام هستند.
جمله معترضه دوم خاصيتش اين است كه انواع اين فضل را در بطن خود دارد و از آن قابل استخراج است .

پرسش: به نظر می رسد عبارت دوم در تعلیل عبارت اول آمده است تا بگوید چرا نوع مردان در زندگی مشترک و زندگی اجتماعی قیم و سرپرست نوع زنان معرفی شده است.
پاسخ: استاد جوادي آملي ، آيه 34 سوره نساء را بيان احكام متقابل زن و شوهر مي دانند نه نوع مرد و زن در مقابل هم و در طليعه تفسير اين ايه مي فرمايند : " [ اين آيه ]احكام زن و شوهر را بيان مي‌كند كه اين زن، در مقابل شوهر و شوهر در مقابل زن است، گرچه سيدناالاستاد(رضوان الله عليه) [ يعني مرحوم علامه طباطبايي]نظر شريفشان اين است كه اين ﴿الرِّجالُ قَوّامُونَ عَلَي النِّساء﴾ براي بيان حكم زن و مرد است(10) در حالي كه براي بيان حكم زن و شوهر است، نه زن و مرد."(11)
در برداشت فوق يعني اينكه مراد آيه زن و شوهر است نه نوع زن و مرد دلايلي ارائه مي كنند :
" بحث زن و مرد در جامعه، غير از بحث زن و مرد در داخله منزل و خانواده است. در داخله منزل و خانواده گاهي زن قيّم مرد است، گاهي مرد قيّم زن است. حالا در داخل خانواده، مادري است و فرزنداني، فرزندان او هم متأهل‌اند و معيل و اين فرزندان متأهل و معيل هم هر كدام داراي فضيلتهاي علمي‌اند، بعضي مجتهد‌اند، بعضي طبيب‌اند، بعضي متخصص‌اند، بعضي كاسب و كارگرند، آيا بايد از مادر اطاعت كنند يا نه؟ آيا عقوق و عصيان مادر حرام است يا نه؟ خلاصه بايد مطيع فرمان مادر باشند يا نه؟ در داخله خانواده گاهي زن فرمانرواست، گاهي مرد فرمانرواست، اين زن و شوهر است. "(12) و در تكميل دلايل ادامه مي دهند كه :"مسئله نشوز مطرح است و مسئله شقاق. نشوز و شقاق دو حكم فقهي است براي زن و شوهر، اينكه ناشزه مي‌شود يا گرفتار شقاق مي‌شوند، اين حكمي است براي زن و شوهر."(13)



پرسش: ضمیر" هم" نیز مانند بسیاری از خطاب های دیگر قرآن کریم به نوع انسان بر می گردد. یعنی بخشی از انسان ها (مردان) به بخش دیگری (زنان) از لحاظ توانمندی ها فضیلت داده شده اند. اما این که فرمودید چرا آیه شریفه نفرموده «بما فضلهم علیهن» علتش می تواند این باشد که اولاً تمام مردان بر تمام زنان برتری ندارند و این حکم در مقام بیان وجه غالب است و این راه را برای ما باز می گذارد که هرجا این وجه غالب وجود نداشت از اطلاق عبارت اول تخطی کنیم. ثانیاً آیه شریفه خواسته بیان بفرماید که زنان و مردان بخشی از یک پیکره واحدند نه دو موجود مختلف که یکی بر دیگری برتری داشته باشد (مستحضرید که تعبیر مشابهی برای اختلاف مرتبه پیامبران نیز وجود دارد) و این لطافت بیان قرآن است که هر دو را جزئی از یک کل می داند.
پاسخ: مستحضريد كه در عربي غير از ضمير شان ، مرجع ساير ضماير بايد قبل از ضمير ذكر شود ، مرجع ضمير "هم" كه شما آنرا نوع انسان معرفي مي فرماييد در كدام بخش آيه شريفه ذكر شده است؟هيچ كجا .
اما بخش ديگر سخنان شما يعني اين بيان :" اما این که فرمودید چرا آیه شریفه نفرموده «بما فضلهم علیهن» علتش می تواند این باشد که اولاً تمام مردان بر تمام زنان برتری ندارند و این حکم در مقام بیان وجه غالب است و این راه را برای ما باز می گذارد که هرجا این وجه غالب وجود نداشت از اطلاق عبارت اول تخطی کنیم.". يا اين بيان " هرجا این دو قید (برتری و انفاق) وجود نداشته باشد احتمالاً استثنائی بر قاعده کلی قیمومت مرد است و آنجا این حکم غالب استثنا می شود." با اين دو بخش از صحبت شما موافقم در واقع اختلاف نظر دو بيان ما و شما در اين است كه شما بعض را به معناي " غالب" و نه " همه " و نه "بعضي يعني مساوي" گرفته ايد . اصل عرض من اين بود كه اثبات شود از ديدگاه قرآن فضل مرد بر زن ، علي الاطلاق نيست بلكه به فرمايش استاد جوادي آملي ، خود تعبير "بعضم علي بعض" نشانگر وجود رجحان في الجمله در اين مساله است .لذا نتيجه بحث اينكه مردان بر زنان فضل علي الاطلاق ندارند و زن از نظر اسلام استقلال و آزادي دارد اما در جريان امور خانواده ، مرد بواسطه تامين مالي خانواده و توانايي در پاسداري و حمايت از خانواده ، مدير است و اين به معني سالارگري و سلطه گري مرد نيست زيرا همانگونه كه مرد به حكم قران كريم موظف به حسن معاشرت با همسرش است (وعاشروهن بالمعروف " (نساء/19) و با آنها بشايستگى رفتار كنيد)اعضا نيز موظفند با مدير مجموعه ، هماهنگ باشند .


(1)-كنز العمال ، ح17550
(2)- ميزان الحكمه،ج 8 ، ص 349
(3)- زن در آيينه جلال و جمال ، ص 327

(4)- حق و تكليف در اسلام ، عبدلله جوادي آملي، ص 314
(5)- همان
(6)- نساء/19
(7)- الميزان ، ج 4، ص406

(8)- در اين زمينه سه ديدگاه وجود دارد و هر چند بحث ما را قدري تخصصي تر و در حوزه ي فقه وارد مي كند اما به ناچار براي پاسخ به برخي سوالاتي كه مطرح فرموديد و صرفا در حد نياز بدان وارد مي شويم :
ديدگاه اول :اطاعت و پذيرش در برابر استمتاعات جنسى(برخي قائلين به اين ديدگاه :شهيد اوّل(ره) در اللمعة الدمشقيه,14 شهيد ثانى(ره) در الروضة البهيه15 و محقق حلّى(ره) در شرايع الاسلام.)
ديدگاه دوم :پذيرش استمتاعات جنسى و عدم خروج از خانه بدون اجازه همسر.(قائلين به اين ديدگاه :علامه حلّى(ره) در قواعد الاحكام,17 آيت الله خويى(ره) در منهاج الصالحين18 و امام خمينى(ره) در تحرير الوسيله19)
ديدگاه سوم:اطاعت در برابر امورى كه با شئون همسرى ارتباط دارد. علامه طباطبايى در تفسير الميزان دايره وجوب اطاعت زن از همسر خويش را امور مربوط به شئون همسرى و امور خانواده مطرح كرده و اعتقاد دارد كه اطاعت تا اين محدوده وسعت و نفوذ دارد. ايشان در تفسير آيه (فالصّالحات قانتات حافظات للغيب بما حفظ الله)( نساء /34) ضمن بيان اين نظر مى نويسد:
قيمومت و سرپرستى مرد به آن حد نيست كه براى همسر خود در دارايى هايش, اراده و تصرف او را اجازه ندهد و نگذارد زن در حفظ حقوق فردى و اجتماعى خود و دفاع از آنها و كسب مقدماتى كه براى رسيدن بدان لازم است, مستقل باشد.
معناى آيه اين است كه چون مرد از مال خود در ازاى استمتاع, نفقه مى دهد پس بر زن است كه از مرد در هر آنچه به استمتاع و مباشرت مربوط مى شود, در وقت حضور او اطاعت كند و اين كه در غياب او حافظ مرد باشد, به اين معنى كه در زمان غياب او به او خيانت نكند و با ديگرى هم بستر نشود و در مال شوهر كه در اختيار اوست و براى ازدواج و زندگى مشترك تحت تسلط او قرار گرفته, خيانت نورزد.( الميزان ، ج 4، ص366)
بنابراين, علامه طباطبايى(ره) بر اين اعتقاد است كه شئون همسرى شامل سه امر پذيرش استمتاع, عدم خيانت به مرد و همبستر نشدن با ديگرى, و عدم خيانت در مال همسر است.( برگرفته از مقاله "نفقه زن" ، سيد حميد مشكوة ، سايت شارح)
بنابراين حدود اطاعت از همسر به مبنا و ملاك هر يك از ديدگاههاي سه گانه فوق بستگي دارد و همه فقها و علما ، اذن خروج از منزل را جزء وظايف زن و محدوده ي اطاعت وي از همسر نمي دانند.

(9)- [در اينجا تمامي انواع شقوقي كه در پستهاي قبل بيان شد در اين عبارت كوتاه وجود دارد نيازي نيست در ترجمه بيايد.مثلا در آيه شريفه "تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ" معنايش اين است كه "برخى از آن پيامبران را بر برخى ديگر برترى بخشيديم"يعني برخي از پيامبران (ع) بر برخي ديگر از پيامبران (ع) فضل دارند وبر برخي فضل ندارند و با برخي در فضل برابرند . اين مفاهيم در عبارت فوق وجود دارد اما در مقام ترجمه صرفا به جمله ي "برخى از آن پيامبران را بر برخى ديگر برترى بخشيديم" اكتفا مي شود و شقوق فوق را در ترجمه نمي آوريم. ما عبارات اينگونه در قرآن كريم بسيار داريم كه معاني بسياري در الفاظ يا عبارات يا اصطلاحات كوتاهي بيان شده است و گويي اجمال آن در عبارت كوتاه متن بيان شده باشد .]
(10)- ر.ك: الميزان ،‌ج4 ، ص343
(11)- ر.ك: بنياد بين المللي علوم وحياني اسراء ، جلسه 110
(12)- همان
(13)- همان

موضوع قفل شده است