توسل به معصومین علیهم السلام

تب‌های اولیه

139 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

سلام بر دوستان
در مورد مطالبی که ذکر شده بعضی دوستان متوجه بحث و سوال من شدند و تلویحا آن را قبول دارند ولی برخی دیگر یا متوجه بحث نشدند و یا...
(هنوز به نهج البلاغه و صحیفه پاسخ ندادید)
کسی توسلی را که قرآن و بزرگان به آن اشاره کرده اند (نظیر انجام اعمال عبادی و...) را رد نکرده است و حتی طلب مغفرت ، که موضوع صحبت ما نیست.
بلکه در مورد این توسلی که در جامعه رایج شده و از غیر خدا حاجت می طلبند ، شفا می خواهند می گویند یا علی مدد ، می گویند در پناه امام ...
چرا شفا را ازخدا طلب نکنیم؟ چرا در پناه خدا نباشیم؟چرا نگوییم یا الله؟ چرا خدا فرموده از من بخواهید؟ چرا فرموده من نزدیکم؟ برای اینکه از این بهانه ها جلوگیری کند (که فردی نگوید من حاجتم را از خدا نمی خواهم چون او از من دور است و من خیلی گناهکارم پس از غیر خدا بخواهم بهتر است)

خواستن از خدا بهتر است یا از غیر خدا؟
در مورد قضیه حضرت یعقوب این استغفار صرفا همانند دعایی است که هر فردی می تواند برای دیگری انجام دهد و ارتباطی به توسل رایج ندارد در قرآن دعا و طلب استغفار برای یکدیگر نیکو شمرده شده وَ الَّذِينَ جَاءُوا مِنْ بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَ لِإِخْوَانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالْإِيمَانِ حشر/10
اما کجا گفته شده که ای مردم از امام حاجت بخواهید؟
اگر شما برای این مسئله(توسل رایج) دلیلی ندارید باید گفت: انا لله و انا اليه راجعون

قبلا جواب شما بارها داده شده
لینک زیر
http://www.askdin.com/thread28941-5.html#post385940

ضمن اینکه حدیثی آوردیم از ائمه اطهار که اشاره به واسطه قرار دادن قبر دادرد و در کتب اهل سنت هم الا ماششا الله

حالا اگه دوست دارید باز هم جوابهای قبل را نبینید و همینطور به شعور خودتان توهین کنید مسئله ای نیست!

vivaziba;387262 نوشت:
سلام بر دوستان
در مورد مطالبی که ذکر شده بعضی دوستان متوجه بحث و سوال من شدند و تلویحا آن را قبول دارند ولی برخی دیگر یا متوجه بحث نشدند و یا...
(هنوز به نهج البلاغه و صحیفه پاسخ ندادید)
کسی توسلی را که قرآن و بزرگان به آن اشاره کرده اند (نظیر انجام اعمال عبادی و...) را رد نکرده است و حتی طلب مغفرت ، که موضوع صحبت ما نیست.
بلکه در مورد این توسلی که در جامعه رایج شده و از غیر خدا حاجت می طلبند ، شفا می خواهند می گویند یا علی مدد ، می گویند در پناه امام ...
چرا شفا را ازخدا طلب نکنیم؟ چرا در پناه خدا نباشیم؟چرا نگوییم یا الله؟ چرا خدا فرموده از من بخواهید؟ چرا فرموده من نزدیکم؟ برای اینکه از این بهانه ها جلوگیری کند (که فردی نگوید من حاجتم را از خدا نمی خواهم چون او از من دور است و من خیلی گناهکارم پس از غیر خدا بخواهم بهتر است)

خواستن از خدا بهتر است یا از غیر خدا؟
در مورد قضیه حضرت یعقوب این استغفار صرفا همانند دعایی است که هر فردی می تواند برای دیگری انجام دهد و ارتباطی به توسل رایج ندارد در قرآن دعا و طلب استغفار برای یکدیگر نیکو شمرده شده وَ الَّذِينَ جَاءُوا مِنْ بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَ لِإِخْوَانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالْإِيمَانِ حشر/10
اما کجا گفته شده که ای مردم از امام حاجت بخواهید؟
اگر شما برای این مسئله(توسل رایج) دلیلی ندارید باید گفت: انا لله و انا اليه راجعون

سلام عزيزم چطوري خوبي؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
برادرم شما به سوالات ما پاسخ نداديا مي شه بپرسم چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
داداشي اين كه نشد روش مناظره يك سوال مي پرسي جوئاب مي دم بعد در قبال سوال ما فرار مي كني مي گويد انا الله و انا اليه راجعون؟ برادر مگر خبر فوت كسي به شما رسيده است؟
انشا الله خدا بيامرزه
بهرحال از اين ها بگذريم چند تا نكته در مطالب شما بود، اولي اينكه پاسخي براي نهج داريم يا نه؟
حقير قبلا پاسخ شما را دادم البته بنده حمل بر عدم نخواندم مي كنم و مجدد ياد اوري مي نمايم
دوست عزيزم برادرم، دقت بفرماييد وقتي جواز مسئله اي در قران براي ما صادر شود ديگر نيازي نيست به سيره و كتب هاي ديگر رجوع كنيد، مگر شما قائل بر اين هستيد قران شما نهج البلاغه و يا صحيفه است كه از صحيفه سخن مي گوييد؟
كلام الله فصل الخطاب هست و زماني كه خداوند در ان سخن به ميان اورد يعني مي شود اتمام حجت و بايد پيروي شود لذا رسول فرمود يا قران و يا اهل بيت، حال كه در قران جوازش صادر شده است چرا شما به اين در و آن در مي زنيد؟
مجدد مباني هاي خودم را تكرار مي كنم

خوب بنده از شما سوال مي كنم حضرت يعقوب چه بيشتر از خدا دارد كه خدا ندارد؟؟؟؟؟؟

ايا او مهربان تر هست يا خدا؟

ايا او قدرتش بيشتر هست يا خدا؟

چرا بايد فرزندان حضرت يعقوب به دعاي پدرشان متوسل شوند؟؟؟؟؟؟؟؟

مگر خود خدا نفرموده ادعوني استجب لكم؟؟؟؟؟

يا حضرت يعقوب را خدا مي دانستند يا نه؟؟؟؟

چرا خدا به حضرت يعقوب نگفت به فرزندانت بگو من را بخوانند؟

اگر خدا مي دانستند كافر شدند و حضرت يعقوب نيز كه انها را تاييد نموده كافر هست و يا اين كه از اين مسئله جواز توسل به غير استشمام مي شود

راي طلب حاجات و شفا هم شما باز كمي كم لطفي نموده ايد زيرا همان ايه 93 و 96 سوره يوسف براي ادعاي ناقص شما كفايت مي كند و مضاف بر اينكه وقتي جواز يك مسئله اي در قران صادر شده است ديگر نيازي نيست كه حتما در سنت ان را هم جستجو كنيد مضاف بر اينكه در سنت انقدر زياد هست كه به شما پيشنهاد مي كنم وارد سنت نشويد زيرا انوقت مجبوريد بيشتر دچار تزلزل اعتقادي شويد و بين يك بام و 20 هواي بمانيد

اما نكته اي را كه شما به عنوان منشور براي خود در نظر نگرفتيد مسئله اين است كه اهل تشيع هرگز هيچ گونه استقلالي براي اولياء خود در نظر نگرفته اند، انها اصل قائل بر اين نيستند كه اهل بيت يك منبع مستقل در طلب حاجات مردم هست لذا اگر كمي دامنه تحقيقاتي خود را در مذهب شيعه زياد مي كرديد در ميافتيد كه شيعه افكار توسلش بر مسئله يا وجيها عند الله اشفعي لنا عند الله استوار هست همان مسئله اي كه در قران نيز متذكر شده است ايه 35 سوره مائده و ايه 64 سوره نساء

برادر زيبا، خوشگل، من منتظر بررسي شما از قران هستم و قبلا هم گفتيم بهتر است وارد مسئله سنت نشويد زيرا ان وقت اگر مجبور بشيد وارد سنت شويد ما نيز مجبوريد مطالبي را واگويه كنيم كه ان وقت با مباني ها اهل سنت هم خواني نداشته باشد و مهر مشرك بودن و قبر برستي را به ام المومنين عايشه را هم بزنيد فلذا به شما پيشنهاد مي كنم دامنه بحث خود را محدود كنيد

vivaziba;387262 نوشت:
سلام بر دوستان
در مورد مطالبی که ذکر شده بعضی دوستان متوجه بحث و سوال من شدند و تلویحا آن را قبول دارند ولی برخی دیگر یا متوجه بحث نشدند و یا...
(هنوز به نهج البلاغه و صحیفه پاسخ ندادید)
کسی توسلی را که قرآن و بزرگان به آن اشاره کرده اند (نظیر انجام اعمال عبادی و...) را رد نکرده است و حتی طلب مغفرت ، که موضوع صحبت ما نیست.
بلکه در مورد این توسلی که در جامعه رایج شده و از غیر خدا حاجت می طلبند ، شفا می خواهند می گویند یا علی مدد ، می گویند در پناه امام ...
چرا شفا را ازخدا طلب نکنیم؟ چرا در پناه خدا نباشیم؟چرا نگوییم یا الله؟ چرا خدا فرموده از من بخواهید؟ چرا فرموده من نزدیکم؟ برای اینکه از این بهانه ها جلوگیری کند (که فردی نگوید من حاجتم را از خدا نمی خواهم چون او از من دور است و من خیلی گناهکارم پس از غیر خدا بخواهم بهتر است)

خواستن از خدا بهتر است یا از غیر خدا؟
در مورد قضیه حضرت یعقوب این استغفار صرفا همانند دعایی است که هر فردی می تواند برای دیگری انجام دهد و ارتباطی به توسل رایج ندارد در قرآن دعا و طلب استغفار برای یکدیگر نیکو شمرده شده وَ الَّذِينَ جَاءُوا مِنْ بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَ لِإِخْوَانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالْإِيمَانِ حشر/10
اما کجا گفته شده که ای مردم از امام حاجت بخواهید؟
اگر شما برای این مسئله(توسل رایج) دلیلی ندارید باید گفت: انا لله و انا اليه راجعون

متاسفانه باید خدمت همه دوستان بزرگوار عرض کنم بعضا دوستان اصلا نمیخواهند به خودشان بقبولانند که منظور از توسل و طلب حاجت از امام خواستن حاجت از خود شخص امام بما هو امام باشد نیست و همیشه م این مغلطه را انجام میدهند که چرا ما مستقیم از خود خدا نخواهیم
کرارا قبلا بحثش گذشت که منظور از توسل به حضرات ائمه معصومین علیهم السلام آنچیزی نیست که بعضی پنداشتند که امامان معصوم موثر در دادن حاجتند بلکه چون آنها واسطه فیض الهی بین خدا و بندگان اویند بنا بر این مرجوح است حاجات ما را برای روا شدن از آنان بخواهیم به این نحو که آنها را بخاطر عظمت شانی که دارند واسطه قرار میدهیم
مهمترین دلیل عقلی این مسئله قاعده لطف هست که در زبان عامیانه وسائط فیض الهی می نامند
و بهم يمسك السماء أن تقع على الأرض إلا بإذنه‏ ، و بهم يمسك الجبال أن تميد بهم، و بهم يسقي خلقه الغيث، و بهم يخرج النبات، أولئك أولياء الله حقا و خلفاؤه صدقا
مجمع البحرين ج‏2 277 ص : 276

هیچ مسلمانی حق ندارد امامان خود را بالاصاله مورد خطاب حاجات قرار دهد که در این صورت کفر است
متاسفانه علیرغم سفارشات اکیدی که از طرف علمای اعلام عظّم الله شأنهم به قاطبه شیعیان می شود که در زمان حضور در مشاهد مشرفه سر و صورتتان را بصورت سجده بر سنگ مشاهد نسائید که بیم به تکفیر کشیدن از طرف دشمنان می رود باز عامه مردم به حرف علما گوش فرا نمیدهند و همیشه این بهانه های واهی بدست دشمنان هست که کسانی که عرض حاجت به خدمت ائمه معصومین می برند به نوعی شرک دچارند
دوستان هم مباحثه ما اگر مایلند از فریقین دلایل آشکار و روشنی بیاوریم تا صدق مطلب بر همگان روشن شود که در هر کدام از فرق مسلمانان غیر از وهابیون این مسئله رایج و شیوع دارد

[=&quot] سلام
در مورد جمله "انا لله و انا الیه راجعون " بهتر است ابتدا پست های قبلی خود را ملاحظه کنید سپس قضاوت کنید.

[=&quot]سوال را بنده پرسیدم و جوابی در خور نیافتم من از توسل رایج و طلب شفاو ... می گویم و شما ساز خود را می زنید.
[=&quot]اما آیا مطلبی که در صحیفه و نهج البلاغه است مخالف قرآن است که شما آن را نمی پذیرید؟
[=&quot]حال آنکه موید قرآن است و از خود قرآن نیز آیاتی در این مورد ارائه شد.

[=&quot]در قرآن به وفور از طلب حاجت از خدا آیاتی یافت می شود اما در کجا آمده که بگویید یا علی یا طلبیدن حاجت از غیر خدا؟
[=&quot]اصلا حکمت این کار چیست؟حکمت شفا و طلب حاجت از غیر خدا چیست؟
[=&quot]در مورد حضرت یعقوب نیز برای چندمین بار می گویم که ایشان برای فرزندانشان طلب مغفرت کردند همان کاری که مومنان تواند در حق دیگری انجام دهد(آیه مربوطه نیز در مورد استغفار ذکر شد)
[=&quot]و فرزندانش از ایشان نخواستند که حاجتشان را براورده کند و شفا و... و نگفتند دست یعقوب یارتان !
[=&quot]و ربطی به توسل رایج ندارد.
[=&quot]افرادی که حاجات خود را از غیر خدا می خواهند (و او را واسطه می دانند)چه چیزی در آن فرد دیدیند(فردی که به اصطلاح به او متوسل می شوند) که آن ویژگی مثبت در خدا وجود ندارد؟؟؟(خواهشا ابتدا مطلب اثباتی خود را بیان کنید و سوال را با سوال جواب ندهید!)
[=&quot]فردی می گوید یا علی شفا بده.
[=&quot] فردی می گوید یا الله شفا بده.
[=&quot]کدام ارجح است؟
[=&quot]آیا کسی بگوید یا علی شکرت اشکالی دارد؟

vivaziba;387469 نوشت:
سلام
در مورد جمله "انا لله و انا الیه راجعون " بهتر است ابتدا پست های قبلی خود را ملاحظه کنید سپس قضاوت کنید.

سوال را بنده پرسیدم و جوابی در خور نیافتم من از توسل رایج و طلب شفاو ... می گویم و شما ساز خود را می زنید.
اما آیا مطلبی که در صحیفه و نهج البلاغه است مخالف قرآن است که شما آن را نمی پذیرید؟
حال آنکه موید قرآن است و از خود قرآن نیز آیاتی در این مورد ارائه شد.

در قرآن به وفور از طلب حاجت از خدا آیاتی یافت می شود اما در کجا آمده که بگویید یا علی یا طلبیدن حاجت از غیر خدا؟
اصلا حکمت این کار چیست؟حکمت شفا و طلب حاجت از غیر خدا چیست؟
در مورد حضرت یعقوب نیز برای چندمین بار می گویم که ایشان برای فرزندانشان طلب مغفرت کردند همان کاری که مومنان تواند در حق دیگری انجام دهد(آیه مربوطه نیز در مورد استغفار ذکر شد)
و فرزندانش از ایشان نخواستند که حاجتشان را براورده کند و شفا و... و نگفتند دست یعقوب یارتان !
و ربطی به توسل رایج ندارد.
افرادی که حاجات خود را از غیر خدا می خواهند (و او را واسطه می دانند)چه چیزی در آن فرد دیدیند(فردی که به اصطلاح به او متوسل می شوند) که آن ویژگی مثبت در خدا وجود ندارد؟؟؟(خواهشا ابتدا مطلب اثباتی خود را بیان کنید و سوال را با سوال جواب ندهید!)
فردی می گوید یا علی شفا بده.
فردی می گوید یا الله شفا بده.
کدام ارجح است؟
آیا کسی بگوید یا علی شکرت اشکالی دارد؟

يعني شما منظروتان اين هست وقتي پست هاي من را خوانديد و قضاوت كرديد به مطالبتان گفتيد انا الله و انا اليه راجعون؟
ما ممنون هستيم از شما كه انصاف خرج كرديد و بلاخره به يقين رسيديد مطالب شما بدرد كسي نمي خورد به جز منبري كه پاي ان عوام ناس نشسته اند
اينكه جوابي را در خورد نيافته ايد نوعي بي ادبي شما به ساحت مقدس قران است زيرا مطالب من برگفته از قران هست و به طبع شما برهان هاي قراني را در خورد خودتان نديده ايد
بل اكثرهم لايعقلون
لعلهم يتفكرون
علت نواقص بالا در اين هست كه في قلوبهم مرض

خوب دوست عزيز در اين كه هيچ احدي توانايي پاسخ به برهان هاي قراني ندارد اين يك امر مسلم و مسجل هست زيرا خداوند هم فرمود قول هاتوا برهانكم ان كنتم صادقون، شما اگر راست مي گفتي برهان مي اوردي فلذا از ادمي كه پست هايش يا رنگ و لعاب پيروي از ناصبيان دارد و بيشتر مطالبش برگفته از نه از قران هست و نه سنت انتظار بيش از اين هم نمي توان داشت، فاين تذهوبيون؟
فكري به حال خودتان بكنيد دوست عزيز ما كه خيلي براي شما ناراحتيم و برايتان دعا مي كنم كه انشا الله راه درست را پيدا كنيد
دوباره امنديد كفتيد كه صحيفه چرا اشاره نشده و نهج، دوست عزيز اول صحيفه كتاب دعا هست مضاف بر اينكه دوباره مي گويم وقتي از بين ثقل اصغر يا اكبر يكي از انها يك امري را بر ما ثابت نمود ديگر نيازي به روجع به ديگري نيست زيرا جواز ان از ناحيه يا اهل بيت و يا خدا وارد شده و هر دو حجت هست و قابل احتجاج و ما قائل بر تفريق نيستيم و اگر شما قائل بر تفريق هستيد ناگزير خودتان را مصداق نومن و ببعض و نكفر و ببعض خوانده ايد
اقاي عزيز، خواهر من برادر من، واقعا من نمي دانم شما چرا اينقدر گيراييتان ضعيف هست؟
ايا شما بيشتر مي فهمي يا خدا؟
خوب وقتي خدا دستور به توسل به اولياء داده است به من و شما چه ربطي دارد در امور خدايي دخالت كنيم؟
وقتي خدا جواز توسل را داده شما اينجا خدايي حقوق توحيد مطالبه مي كنيد؟؟؟؟؟؟؟؟؟ يا قران جديد اورده ايد؟
خداوند نياز ديده است گاها براي رسيدنش از فرائض استفاده شود، گاها براي رسيدن به سلامتي شخصي ذكر درماني كند و كاها از وسيله اي چون دكتر استفاده كند، گاها از اولياء خودش و اشياء انها چون پيراهن يوسف پيغمبر استفاده كند
خوب خدا هم كه فرموده ادعوني استجب لكم و به شما هم كه حبل من وريد هست چرا مي روي دكتر و به دكتر متوسل مي شود؟ چرا به دون الله متوسل مي شوي؟ خوب در خانه ات بمان بگو خدايا تو كه حبل من وريد هستي من را خوب كن، خوب چرا نمي گويي يا الله و مي گويي يا دكتر؟
حالا دوباره دفعه بعد بيا بگو چرا در نهج ننوشته چرا در صحيفه ننوشته چرا بايد فلان و چرا بهمان

برنامه قضاوت با شما با موضوع توسل بدعت یا سنت ؟ هفته بعد سه شنبه از شبکه ولایت همه مشکلات شما حل خواهد شد ساعت :21:30

mohamad7;387496 نوشت:
برنامه قضاوت با شما با موضوع توسل بدعت یا سنت ؟ هفته بعد سه شنبه از شبکه ولایت همه مشکلات شما حل خواهد شد ساعت :21:30

دوست عزيزم اقا محمد قابل ذكر هست، نه شيعه و نه سني اصلا هيچ اختلافي در اين مسئله ندارد زيرا يكي از وضوحات از زمان رسول خدا، صحابي تا تابعين و متاخرين و معاصرين هست و تنها كساني كه در اين مسئله ساز مخالف زده اند وهابيان هستند و علت ان هم جنگ با اهل بيت هست همين زيرا از بزرگان و اولياء خودشان قبور دارند و توسل و تبرك به ان را شرك نمي دانند و تا مي رسند به اهل بيت انها را مرض مي گيرد و مي گويد حرام و شرك است و متسول كننده نيز مهدور الدم و بايد كشته شود

vivaziba;385640 نوشت:
و وقتی کسی به فردی می گوید برای من طلب استغفار کن این استغفار زمانی معنی می دهد که خود شخص به تبع استغفار کند نه اینکه بگوید فلانی برای من دعا کرد و...

جناب vivaziba

این معنا تعمیم به همه ندارد بلکه هر حاجتمندی اول خودش دعا میکند و اگر بزرگی را دید طلب استغفار و دعا میکند حضرتعالی عده ی انگشت شمار را تعمیم به همه میدهید و نتیجه را به نفع خود صادر میفرمائید و این در عقیده شما مصادره به مطلوب می شود

vivaziba;385640 نوشت:
اینکه فردی از انسانی دیگر طلب دعا برای آمرزش کند معقول است ، اما خواستن حاجت و شفا و ... به خدا اختصاص دارد

چه فرقی میکند ؟ دعا هم یعنی خواستن شما برای چی دعا میفرمائید ؟ برای خواستن و حاجت روا شدن مشکلی اینکه بخواهیم تفکیک قائل شویم و از این تفکیک به نفع خود نتیجه بگیریم در هیچ جایی ثابت نیست ضمنا روا شدن دعا هم بدست خداست اگر آنطوری که شما میفرمائید پس دعا کردن افراد درحق همدیگر نیز نوعی شرک و بی جهت خواهد بود چون همه چیز بدست خداست و لاغیر
در ادیان گذشته نیز مانند حوارییون از حضرت عیسی علیه السلام خواستند تا از آسمان مائده ایی نازل بفرماید و اگر بر طبق قانون و عقیده شما باشد پس تمام حوارییون به نوعی دچار شرک و گمراهی بودند چرا که مستقیم از خدا طلب نزول غذای بهشتی را نکردند
اصولا شما در مورد این آیات الهی چه جوابی دارید که در قرآن حتی طلب استغفار خدا را همردیف استغفار رسولش معرفی کرده است آنجا که میفرماید وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِيما
حتما میفرمائید اینجا هم العیاذ بالله خداوند به شرک متهم است چرا که استغفار خودش را مطلق بیان نفرمود و تالی تلو استغفار رسولش قرار داد
و یا در این آیه که خداوند متعال علاوه بر استغفار امر به مشورت به امتش می کند نگاه کنید : " فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِي الْأَمْر
آنطور که شما میفرمائید کل دعاهای مفاتیح الجنان که مشمول بهترین ادعیه و زیارت است سراسر شرک و جهل است
بعنوان نمونه دعای افتتاح که به عقیده شما خواندنش شرک خفی و جلی است آنجا که در استمداد به حضرت ولیعصر علیه السلام میفرماید
ُ اللَّهُمَّ الْمُمْ بِهِ شَعْثَنَا وَ اشْعَبْ بِهِ صَدْعَنَا وَ ارْتُقْ بِهِ فَتْقَنَا وَ كَثِّرْ بِهِقِلَّتَنَا وَ أَعِزَّ بِهِ ذِلَّتَنَا وَ أَغْنِ بِهِ عَائِلَنَا وَ اقْضِ بِهِ عَنْ مَغْرَمِنَا وَ اجْبُرْ بِهِ فَقْرَنَا وَ سُدَّ بِهِ خَلَّتَنَا وَ يَسِّرْ بِهِ عُسْرَنَا وَ بَيِّضْ بِهِ وُجُوهَنَا وَ فُكَّ بِهِ أَسْرَنَا وَ أَنْجِحْ بِهِ طَلِبَتَنَا وَ أَنْجِزْ بِهِ مَوَاعِيدَنَا وَ اسْتَجِبْ بِهِ دَعْوَتَنَا وَ أَعْطِنَا بِهِ فَوْقَ رَغْبَتِنَا يَا خَيْرَ الْمَسْئُولِينَ وَ أَوْسَعَ الْمُعْطِينَ اشْفِ بِهِ صُدُورَنَا وَ أَذْهِبْ بِهِ غَيْظَ قُلُوبِنَا وَ اهْدِنَا بِهِ لِمَا اخْتُلِفَ فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِكَ إِنَّكَ تَهْدِي مَنْ تَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيم‏
که تمام این " به " توسل به حضرت صاحب الامر است پس همه و سراسر شرک و تباهی هست ؟؟!!!!!!!!!!
جناب vivaziba به نظر شما علمای اعلام از قدیم الایام بسیار دور تا الان که اینهمه کتب ادعیه به نگارش در آوردند نمی فهمیدند که توسل و حاجت خواهی به محضر ائمه معصومین علیهم السلام شرک است ؟؟ که مغزهای متفکری در دنیای متجدد مأب تهی از خدا و عدم وجود بینش توحیدی بر اساس تفکرات مادیگرایانه بیایند و اساس توسل و استغفار و ... را خدشه دار کنند .
بنده به دلیل عدم انحراف مبحث به ادله فرق مسلمین جهان به مسئله توسل و استغفار اشاره نمی کنم که اگر بخواهم آن ادله را بیان کنم هم چنانکه قبلا بیان شد مطمئن باشید خود حضرتعالی اعتراف به پذیرش توسل و استغفار خواهید کرد

vivaziba;385640 نوشت:
ضمنا استغفار پیامبر(ص) هم زمانی صورت می گیرد که از ایشان پیروی کنیم

قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي‌يُحْبِبْك� �مُ اللَّهُ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ

یعنی به آموزه هایی که آورده توجه کنیم (نظیر اینکه خداوند می فرماید از من بخواهید تا اجابتتان کنم)
در آیه نیز ابتدا به طلب مغفرة از خدا اشاره دارد
فاستغفروا الله و استغفر لهم الرسول(سپس نیز می فرماید اگر پیامبر برایشان آمرزش می خواست)

پس طلب آمرزش چیزی واضح است و مشروع ولی برای طلب حاجت و شفا دلیلی ارائه نشد.

شما از کجا اینقدر قاطع میفرمائید که مسلمانان حاجاتشان را منحصرا از امامانشان میخواهند
آیا در زمان دعا کردنشان حضور دارید که تنها به امامان متوسل شدند ؟؟
در حالیکه بیشتر مردم مستقیم از خداوند متعال طلب حاجت می کنند
درصدی هم خودشان را لایق به عرض حاجت به درگاه الهی نمی دانند فلذا متوسل به حضرات معصومین می شوند
ثانیا شما از کجا مطمئنید پیروان پیامبر اعظم از آن حضرت پیروی نمیکنند ؟؟
شما با طرح مسئله شفاعت و توسل و ... انگار قصد دارید تمام مسلمین جهان را کافر و مشرک قلمداد کنید
برادر من بهتر است ذهن و روحتون رو در سایه هدایت الهی کمی استراحت بدهید بلکه انوار قدسی الهی بر قلب مبارکتون بتابد
طرح این مسئله از اساس دارای اشکال است چه اینکه سیره عقلایی و عرفی توسل و طلب حاجت از حضرات معصومین را جایز میداند
و به فرموده پیامیر اسلام که فرمود امت من بر اشتباه و گمراهی جمع نمی شوند این حرف شما مردود است
در ضمن در پست قبلی عرض کردم بهترین دلیل بر مسئله شفاعت و توسل همان قائده کلامی لطف هست

vivaziba;385640 نوشت:
و برای خواستن حاجت باید از خدا بخواهیم چرا که حضرت علی فرموده:
استشفع بك الى نفسك ، و أسألك بجودك أن تدنيني من قربك

حضرت امیر صلوات الله و سلامه علیه در خطبه 110 نهج البلاغه فرمود إِنَّ أَفْضَلَ مَا يَتَوَسَّلُ بِهِ الْمُتَوَسِّلُونَ إِلَى اللَّهِ الْإِيمَانُ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ- وَ الْجِهَادُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ كَلِمَةُ الْإِخْلَاص که بر طبق نظر شما توسل به ایمان و جهاد و کلمه اخلاص و ... باید شرک باشد چون ما نمیتوانیم به وسیله ایمان برای عرض حاجات به درگاه الهی توسل پیدا کنیم و هکذا جهاد و ... چون حضرت امیر فرمودند تنها راه توسل به خدا خود خداست

حضرت علی علیه السلام در جای دیگر نهج البلاغه میفرمایند ُ َ إِنَّ لِبَنِي فَاطِمَةَ مِنْ صَدَقَةِ عَلِيٍّ مِثْلَ الَّذِي لِبَنِي عَلِيٍّ وَ إِنِّي إِنَّمَا جَعَلْتُ الْقِيَامَ بِذَلِكَ إِلَى ابْنَيْ فَاطِمَةَ ابْتِغَاءَ وَجْهِ اللَّهِ وَ قُرْبَةً إِلَى رَسُولِ اللَّهِ وَ تَكْرِيماً لِحُرْمَتِهِ وَ تَشْرِيفاً لِوُصْلَتِه‏ که به زعم حضرتعالی اگر توسل مخصوص به خدا باشد اولا این فقره از فرمایش آن حضرت را نعوذ بالله باید تاویل به کفر و شرک ببریم چون حضرت ابتغاء وجه الله را تالی تلو و همردیف نزدیک شدن به رسول الله اعلام فرمودند و حتی بالاتر که فرمودند تشریفا لوصلته که در مذهب شما یعنی شرک و تباهی و نیستی

حرف شما عینا مثل این می ماند که در خانه بنشینیم و دست به هیچ عبادتی نزنیم و بگوئیم به خدا توسل می جویم ما را بس است ، دقیقا همان حرفی که نهروانیان در مقابل حضرت امیر زدند که کفانا کتاب الله

mohamad7;387496 نوشت:
برنامه قضاوت با شما با موضوع توسل بدعت یا سنت ؟ هفته بعد سه شنبه از شبکه ولایت همه مشکلات شما حل خواهد شد ساعت :21:30

جناب آقای محمد هیچ احتیاجی به ارجاع ایشان به برنامه های مختلف رسانه ایی نبود بلکه خود ما در انجمن کرارا بحثش را کردیم و پنبه اش را زدیم فلذا برای تنویر افکار کاربران محترم و فرهیخته بخشی از مباحث قبل را می آورم

ادله جواز یا رجحان استعانت از اولیاء

با مراجعه به روایات پی می بریم که کمک گرفتن از اولیای الهی استغاثه به آنان نه تنها اشکالی ندارد بلکه رجحان دارد زیرا سیره و سنت بزرگان دین اینگونه بوده است که هنگام شدائد به ولیی از اولیای الهی پناه می بردند
اینک به برخی روایات اشاره می کنیم
1- بخاری به سند صحیح از رسول الله نقل میکند که فرمود " ان الشمس تدنو یوم القیامه حتی یبلغ العرق نصف الاذن فبیناهم کذلک استغاثوا بادم ثم بموسی ثم بمحمد فیشفع لیقضی بین الخلق(1)
2- طبرانی و ابو یعلی در مسند خود و ابن السنی در عمل الیوم واللیله به سند صحیح از بخاری از عبد الله بن مسعود روایت کرده است که رسول خدا فرمود اذا انفلت دابه احدکم بارض فلاه فلیناد یا عباد الله احبسوا علی یا عبادا لله احبسوا علی فان لله فی الارض حاضرا سیحبسه علیکم(2) هر گاه حیوان یکی از شما در بیابان گم شد اینگونه صدا بزنید ای بندگان خدا نگه دارید برای من ای بندگان خدا نگهدارید برای من زیرا خداوند در روز زمین کسانی را دارد که آن حیوان را برای شما حفظ کنند
طبرانی بعد از نقل این حدیث میگوید این مطلب از مجربات است
شبیه این حدیث را بزاز از ابن عباس نقل کرده و فرموده همانا خداوند در روی زمین غیر از حافظان ملائکه ایی دارد که هر چه ازبرگ درختان می ریزد می نویسند لذا اگر کسی در بیابان گرفتار شد بگویئد ای بندگان خدا مرا یاری کنید(3)
ابن حجر عسقلانی در امالی الاذکار بعد از نقل این روایت آن را حسن دانسته و حافظ هیتمی نیز تمام رجال آنرا ثقه میداند
3- ابن حجر عسقلانی در فتح الباری می گوید ابن ابی شیبه به سند صحیح از مالک بن دینار خزینه دار جناب عمر چنین نقل میکند " اصاب الناس قحط فی زمن عمر فجاء رجل الی قبر النبی فقال یا رسول الله استسق لامتک فانهم قد هلکوا .... (4)
از آنجا که این درخواست بدون شک در منظر یکی از صحابی (جناب عمر) بوده و کسی او را منع نکرده خود دلیل بر جواز و رجحان استغاثه به ارواح اولیای الهی است
4- دارمی در سنن خود به سند صحیح از ابوالجوزاء اوس بن عبدالله نقل میکند که گفت " قحط اهل المدینه قحطا شدیدا فشکوا الی عایشه فقالت انظروا قبر النبی فاجعلوا منه کوا الی السماء حتی لایبقی بینه و بین السماء سقفا فقال ففعلوا فمطرنا مطرا حتی نبت العشب و سمنت الابل حتی تفتّحت من الشحم فسمی عام الفتق (5)
5- بیهقی در کتاب الشعب و ابن عساکر از طریق عبدا الله بن احمد بن حنبل و نیز عبدا لله بن احمد در کتاب المسائل به سند صحیح که البانی(6) نیز به صحت آن اعتراف کرده نقل میکند از پدرم شنیدم که میگفت من پنج بار حج گذاردم که دو بار آن سواره و سه بار آن پیاده یا بالعکس در یکی از سفرها راه را گم کردم در حالی که پیاده بودم شروع به گفتن این جمله نمودم یا عباد الله دلّونا علی الطریق ای بندگان خدا ما را به مسیر سفر راهنمایی کنید همین طو رکه این جمله را تکرار میکردم ناگهان مسیر خود را یافتم
6- قسطلانی در المواهب اللدنیه از کتب سیره نبوی نقل میکند که ابوبکر در روز وفات پیامبر بر آن حضرت وارد شد در حالی که ملافه ایی بر روی پیامبر انداخته بودند آن را کنار زد و صورت حضرت را بوسید و عرض کرد پدر و مادرم بفدای تو این رسول خدا تو در زمان حیات و مماتت پاک بوده ایی از ما نزد پروردگارت یاد فرما(7)
7- در تاریخ ثبت است که صحابه شعارشان در هنگام جنگ را مرتدین (از اهل یمایه و تابعین از مسیلمه کذاب) این بود یا محمداه یا محمداه (همان مدرک قبلی)
8- همچنین نقل شده است که عقبه بن عامر کسی بودکه خبر فتح دمشق را برای جناب عمر به مدینه آورد هنگام آمدن به مدینه هفت روز در راه بود ولی در بازگشت از مدینه به دمشق دو روز و نصفی بیشتر طول نکشید و این به برکت دعا و استغاثه ایی بو که در کنار قبر پیغمبر انجام داد لذا خداوند متعال مسافت او را کوتاه کرد (8)

9- سمهودی به سند خود از امام علی چنین نقل میکند : عرب بادیه نشینی بعد از سه روز از دفن رسول خدا وارد مدینه شد خود را برروی قبر پیامبر انداخت و خاک قبر را بر سر خود ریخت و عرض کرد ای پیامبر این آیه را تلاوت کردی و ما هم شنیدیم که : وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِيم من نیز به نزد تو آمدم تا استغفار کنم (9)
10- ابوبکر مقری میگوید من و طبرانی و ابوالشیخ در حرم رسول خدا بودیم در حالیکه گرسنگی شدید بر ما عارض شد آن روز را به پایان رسانیدیم وقت عشا در کنار قبر رسول خدا آمدیم و عرض کردیم ای رسول خدا ما گرسنه ایم دراین هنگام ملاحظه کردیم که کسی درب را می کوبد باز نمودیم دیدیم که شخصی علوی با دو نفر غلام زنبیلی از غذا کنار درب ایستاده اند علوی آن ها را به ما هدیه داد پس از صرف غذا به ما گفت آیا به رسول خدا شکایت بردید ؟؟ الان رسول الله در عالم رویا به من فرمود تا مقداری از غذا نزد شما آوردم (10)
________________
(1)فتح الباری شرح صحیح بخاری ج 3 ص 338 کتاب الزکاه رقم 52 )
(2)مجمع الزوائد ج 1 ص 132 )
(3)شرح ابن اعلان برکتاب امالی الاذکار ج 5 ص 151)
(4) فتح الباری ج 2 ص 495)
(5) سنن دارمی ج 1 ص 43)
(6)سلسله الاحادیث الضعیفه ج 2 ص 111 )
(7)حقیقه التوسل و الوسیله موسی محمد علی ص 264 به نقل از المواهب اللدنیه
(8) حقیقه التوسل و الوسیله موسی محمد علی ص 264 به نقل از المواهب اللدنیه
(9)وفاء الوفاء ج 4 ص 1361)
(10) وفاء الوفاء ج 4 ص 1380)

با سلام و احترام.

رحیق مختوم;387558 نوشت:
پنبه اش را زدیم

پنبه کسی را زدن: کسی را افشا و بی اعتبار کردن [1]
این اصطلاح را برای کسی به کار می برند که آشکار شود چیزی در چنته ندارد و ادعاهایش توخالی بوده است [2].

کاش می شد برخی کارشناسان محترم سایت دیگر از این عبارت منفی استفاده نکنند. چون خواننده تصور می کند بحث این عزیزان جنبه روکم کنی و خیط کردن طرف مقابل را دارد نه پاسخگویی صبورانه. هرچند بنده اطمینان دارم منظور این عزیزان موضوع مورد بحث است نه خود طرف مقابل.

نکته: این مطلب در وهله اول تذکری به خودم بود.

موفق و سلامت باشید. :Gol:


[/HR]پی نوشت:
[1] http://aryaadib.blogfa.com/post-175.aspx
[2] http://tannazi.blogsky.com/1389/04/26/post-63/

..... قَالَ الَّذِينَ غَلَبُوا عَلَى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِم مَّسْجِدًا {الكهف/21}

با سلام

چند روز قبل در منزل اقوام شبکه وصال را مشاهده میکردم جناب ملا زاده به یکی از کسانیکه زنگ زده بود با حالتی محکم میگفت که جواب نداری که بدی در زیارت قبر پیامبر توسط علی و.....

در جواب این ملای ریش پهن احادیث زیادی از طریق اصحابی که داعیه اطاعتشان را دارد آورده میشود ودر آخر هم تصحیح بعضی اخبار وجهل آلبانی و... :

قوله صلى الله عليه وسلم: "حياتي خير لكم تحدثون ويحدث لكم ووفاتي خير لكم تعرض علي أعمالكم فما رأيت من خير حمدت الله عليه وما رأيت من شر استغفرت الله لكم". هذا الحديث رواه البزار ورجاله رجال الصحيح كما قال الحافظ الهيثمي في مجمعه.[=Simplified Arabic]وصححه الألباني دون الشطر الثاني منه!

وقال الحافظ السيوطي في الخصائص الكبرى سنده صحيح وكذلك قال عنه الحافظ زين الدين العراقي إسناده جيد كما في طرح التثريب وكذلك ابنه ولي الدين.

حدیث ((مَن زار قَبری وَجَبَت له شفاعتی)) رانقل می کند. این حدیث را(( ابن خزیمه))در صحیح خود نقل کرده،((سبکی)) آنرا حسن دانسته و همچنین ((ابن حجر الهیتمی)) آنرا صحیح می داند.

(1) عن ابن عمر قال : قال رسول صلى الله عليه وآله وسلم : ( من زار قبري وجبت له شفاعتي ) رواه ابن خزيمة في صحيحه .
[=Traditional Arabic](2) وعن أنس قال : قال رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم : ( من زارني في قبري حلّت له شفاعتي يوم القيامة ) رواه ابن أبي الدّنيا .
(3) وعن ابن عمر قال : قال رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم : ( من زار قبري حلّت له شفاعتي يوم القيامة ) رواه الدار قطني .
[=Traditional Arabic](4) وعن ابن عباس قال : قال رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم : ( من زارني في مماتي كان كمن زارني في حياتي ) رواه العقيلي .
[=Traditional Arabic](5) وعن ابن عمر قال : قال رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم : ( من زارني بالمدينة بعد موتي كنت له شفيعاً يوم القيامة ) . رواه أبو داود الطيالسي .
[=Traditional Arabic](6) وعن أبي هريرة قال : قال رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم : ( من زارني بعد موتي فكأنما زارني وأنا حيّ ) رواه الحافظ سعيد بن محمد .
[=Traditional Arabic](7) وعن ابن عباس قال : قال رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم : ( من زارني حتى ينتهي إلى قبري كنت له يوم القيامة شهيداً أو شفيعاً ) رواه العقيلي .

(8) وعن ابن عمر قال : قال رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم : ( من جاءني زائراً لا تعلم له حاجة إلاّ زيارتي كان حقّاً عليّ أن أكون له شفيعاً ) رواه الدار قطني .
[=Traditional Arabic](9) وعن بكر بن عبد الله قال : قال رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم : ( من أتى المدينة زائراً إليّ وجبت له شفاعتي يوم القيامة ) رواه يحيى بن حسين .
[=Traditional Arabic](10) وعن أبي هريرة قال : قال رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم : ( من زارني كنت له شهيداً وشفيعاً يوم القيامة ) رواه ابن مردويه .
[=Traditional Arabic](11) عن أنس قال : قال رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم : ( من زارني بالمدينة محتسباً كنت له شهيداً وشفيعاً يوم القيامة ) رواه أبو عوانة .
[=Traditional Arabic](12) وعم ابن عمر قال : قال رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم : ( من زارني بعد وفاتي فكأنّما زارني في حياتي ) رواه ابن عدي .
[=Traditional Arabic](13) وعن أنس قال : قال رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم : ( من زار قبري وجبت له شفاعتي ) رواه ابن النجار .
[=Traditional Arabic](14) وعن ابن عمر قال : قال رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم : ( من جاءني زائراً لا تعمده حاجة إلى زيارتي كان حقاً عليّ أن أكون له شفيعاً أو شهيداً يوم القيامة ) رواه الطبراني .
[=Traditional Arabic](15) وعن ابن عباس عن رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم : ( من حجّ إلى مكة ثم قصدني في مسجدي كتبت له حجّتان مبرورتان ) رواه الديلمي في مسند الفردوس .
[=Traditional Arabic](16) وعن ابن عمر قال : قال رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم : ( من جاءني زائراً لا يهمّه إلاّ زيارتي كان حقاً على الله أكون له شفيعاً يوم القيامة ) رواه
[=Traditional Arabic]الطبراني وصححه ابن السكن .
[=Traditional Arabic](17) وعن أنس قال : قال رسول الله : ( ما من أحد من أمتي له سعة ثم لم يزرني فليس له عذر ) رواه ابن النجار.
[=Traditional Arabic](18) وعن ابن عمر قال : قال رسول الله : (من وجد سعة ولم يفد إلى فقد جفاني ) رواه ابن حبان .
[=Traditional Arabic](19) وعن أنس قال : قال رسول الله : ( لا عذر لمن كان له سعة من أمتي أن لا يزورني ) رواه ابن عساكر .
(20) وعن ابن عمر : ( من حج وزار قبري بعد موتي كان كمن زارني في حياتي ) رواه سعيد بن منصور .

[=Traditional Arabic](21) وعن أنس قال : قال رسول الله : ( من حج ولم يزر قبري فقد جفاني ) رواه ابن عساكر .
(22) وعن ابن عمر : قال رسول الله : ( من حج هذا البيت ولم يزرني فقد جفاني ) رواه ابن عدي بسند حسن .

واز طریق شیعه هم :

عن أبي الحسن موسى بن إسماعيل بن موسى بن جعفر بن محمد بن علي بن الحسين عن أبيه عن أبيه عن جده جعفر بن محمد عن أبيه عن علي ع قال قال رسول اللَّه ص من زار قبري بعد موتي كان كمن هاجر إلي في حياتي فإن لم تستطيعوا فابعثوا إلي بالسلام فإنه يبلغني . وافی

محمد بن أحمد بن داود عن ابي احمد اسماعيل بن عيسى ابن محمد المؤدب قال: حدثنا ابراهيم بن محمد بن عبدالله القرشي قال: حدثنا محمد بن محمد بن الاشعث بن هيثم (1) بمصر قال: حدثنا ابوالحسن موسى بن اسماعيل بن موسى ابن جعفر بن محمد بن علي بن الحسين قال: حدثني ابي عن أبيه عن جده جعفر بن محمد عن أبيه محمد بن علي عن علي قال: قال رسول الله صلى الله عليه وآله: من زار قبري بعد موتي كان كمن هاجر إلي في حياتي، فان لم تستطيعوا فابعثوا الي بالسلام فانه يبلغني.تهذیب

8571 - حَدَّثَنَا أَبُو الْعَبَّاسِ مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ، ثَنَا الْعَبَّاسُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ حَاتِمٍ الدُّورِيُّ، ثَنَا أَبُو عَامِرٍ عَبْدُ الْمَلِكِ بْنُ عُمَرَ الْعَقَدِيُّ، ثَنَا كَثِيرُ بْنُ زَيْدٍ، عَنْ دَاوُدَ بْنِ أَبِي صَالِحٍ، قَالَ: أَقْبَلَ مَرْوَانُ يَوْمًا فَوَجَدَ رَجُلًا وَاضِعًا وَجْهَهُ عَلَى الْقَبْرِ، فَأَخَذَ بِرَقَبَتِهِ وَقَالَ: أَتَدْرِي مَا تَصْنَعُ؟ قَالَ: نَعَمْ، فَأَقْبَلَ عَلَيْهِ فَإِذَا هُوَ أَبُو أَيُّوبَ الْأَنْصَارِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ، فَقَالَ: جِئْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَلَمْ آتِ الْحَجَرَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، يَقُولُ: «لَا تَبْكُوا عَلَى الدِّينِ إِذَا وَلِيَهُ أَهْلُهُ، وَلَكِنِ ابْكُوا عَلَيْهِ إِذَا وَلِيَهُ غَيْرُ أَهْلِهِ» هَذَا حَدِيثٌ صَحِيحُ الْإِسْنَادِ، وَلَمْ يُخْرِجَاهُ "
[التعليق - من تلخيص الذهبي]
8571 - صحيح

ویاوه سرایی البانی و جهل ویا عناد وی در تضعیف احادیث صحیح :

373 - " لا تبكوا على الدين إذا وليه أهله، ولكن ابكوا عليه إذا وليه غير أهله ".
[=Traditional Arabic]ضعيف.
[=Traditional Arabic]أخرجه أحمد (5 / 422) والحاكم (4 / 515) من طريق عبد الملك بن عمرو العقدي عن كثير بن زيد عن داود بن أبي صالح قال: أقبل مروان يوما فوجد رجلا واضعا وجهه على القبر، فقال: أتدري ما تصنع؟ ! فأقبل عليه فإذا هو أبو أيوب، فقال: نعم جئت رسول الله صلى الله عليه وسلم ولم آت الحجر، سمعت رسول الله صلى
الله عليه وسلم ... " فذكره، وقال الحاكم: صحيح الإسناد، ووافقه الذهبي! وهو من أوهامهما فقد قال
الذهبي نفسه في ترجمة داود هذا: حجازي لا يعرف.(عجب ! چرا ترجمه ابن حجررا نياوردی که گفته مقبول است ؟!)

[=Traditional Arabic]ووافقه الحافظ ابن حجر في " تهذيب التهذيب " فأنى له الصحة؟ ! وذهل عن هذه العلة الحافظ الهيثمي فقال في " المجمع " (5 / 245) : رواه أحمد والطبراني في " الكبير " و" الأوسط "، وفيه كثير بن زيد وثقه أحمد وغيره، وضعفه النسائي وغيره.
قلت: ثم تبين بعد أن تيسر الرجوع إلى معجمي الطبراني أنه ليس في سنده داود هذا، فأعله الهيثمي بكثير، فقد أخرجه في " الكبير " (4 / 189 / 3999) ، و" الأوسط " (1 / 18 / 1 / 282) بإسناد واحد، فقال: حدثنا أحمد بن رشدين المصري: حدثنا سفيان بن بشير وفي " الأوسط ": بشر، وزاد: الكوفي: حدثنا حاتم بن إسماعيل عن كثير بن زيد عن المطلب بن عبد الله قال: قال أبو أيوب لمروان بن الحكم، فذكر الحديث مرفوعا، وقال: لا يروى إلا بهذا الإسناد، تفرد به حاتم!
[=Traditional Arabic]كذا قال، وقد فاتته متابعة العقدي المتقدمة.(اعتراف البانی به وجود تابع)
[=Traditional Arabic]وحاتم بن إسماعيل من رجال الشيخين، لكن قال الحافظ:
[=Traditional Arabic]صحيح الكتاب، صدوق يهم.
[=Traditional Arabic]قلت: فمن المحتمل أن يكون وهم في ذكره المطلب بن عبد الله مكان داود بن أبي صالح، ولكن السند إليه غير صحيح، فيمكن أن يكون الوهم من غيره، لأن سفيان بن بشير أو بشر، لم أعرفه، وليس هو الأنصاري المترجم في " ثقات ابن حبان " (6 / 403) وغيره، فإنه تابع تابعي، فهو متقدم على هذا، من طبقة شيخ شيخه (كثير بن زيد) ! ولعل الآفة من أحمد بن رشدين شيخ الطبراني، فإنه متهم بالكذب، كما تقدم بيانه تحت الحديث (47) ، فكان على الهيثمي أن يبين الفرق والخلاف بين إسناد أحمد والطبراني من جهة، وعلة كل منهما من جهة أخرى، والمعصوم من عصمه الله تعالى.
ولقد كان الواجب على المعلق على " المعجم الأوسط " الدكتور الطحان أن يتولى بيان ذلك، ولكن.....
[=Traditional Arabic]وأما قول المناوي: وداود بن أبي صالح قال ابن حبان: يروي الموضوعات.
فمن أوهامه أيضا، فإنه رجل آخر متأخر عن هذا يروي عن نافع، وسيأتي له حديث إن شاء الله تعالى قريبا برقم (375) ، وقد شاع عند المتأخرين الاستدلال بهذا الحديث على جواز التمسح بالقبر لوضع أبي أيوب وجهه على القبر، وهذا مع أنه ليس صريحا في الدلالة على أن تمسحه كان للتبرك - كما يفعل الجهال - فالسند إليه بذلك ضعيف كما علمت فلا حجة فيه، وقد أنكر المحققون من العلماء كالنووى وغيره، التمسح بالقبور وقالوا: إنه .... البانی .سلسله ضعیفه

اما : جناب البانی توجه نکرده که اساتیدش جناب ذهبی وابن حجر و سیوطی که از وی عالمترند و همه جوانب را دیده وحدیث را تصحیح کرده اند زیرا جناب ابن حجر نه تنها داود را مجهول ندانسته بلکه وی را مقبول هم معرفی کرده است :

1792 - داود بن أبي صالح حجازي مقبول من الثالثة تمييز . [ تقريب التهذيب - ابن حجر ]
الكتاب : تقريب التهذيب
المؤلف : أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل العسقلاني الشافعي

14 " - وقال أيضا 2 (2617) عن داود بن أبي صالح: " روى عنه الوليد بن كثير فقط "، فتعقبه الهيثمي 4: 2 برواية كثير بن زيد أيضا عند أحمد في " المسند " 5: 422 قال: " ولم يضعفه أحد ". من له رواية في كتب الستة - الذهبي ج 1
من له رواية في كتب الستة

5845 - عن أبي داود بن أبي صالح قال : أقبل مروان يوما فوجد رجلا واضعا وجهه على القبر فقال : أتدري ما يصنع ؟ فأقبل عليه فإذا هو أبو أيوب فقال : نعم جئت رسول الله صلى الله عليه و سلم ولم أر الحجر
[=Traditional Arabic]وهو بتمامه في كتاب الخلافة
رواه أحمد . وداود بن أبي صالح قال الذهبي : لم يرو عنه غير الوليد بن كثير . وروى عنه كثير بن زيد كما في المسند ولم يضعفه أحد .مجمع الزواید

دلیل دیگر بر رد البانی طرق دیگر این حدیث است مثلا احمد بن ابی خیثمه از طرق دیگری که داود در آن نیست آورده :

1801- حَدَّثَنا إبراهيم بن الْمُنْذِر ، قال : حدثنا سفيان بن حمزة ، عن كثير - يعني : ابن زيد ، عن المطلب ، قال : جاء أبو أيوب الأَنْصَارِيّ [ق/121/أ] يريد أن يسلم على رسول الله صلى الله عليه وسلم فجاء مَرْوَان وهو كذلك فأخذ برقبته ، فقال : هل تدري ما تصنع ؟ فقال : قد دريت أني لم آتِ الخدر ولا الحجر- ولكني جئت رسول الله ، سمعت رسول الله عليه السلام يقول : "لا تبكوا على الدين ما وليه أهله ، ولكن ابكوا على الدين إذا وليه غير أهله. التاريخ الكبير
[=Traditional Arabic]المؤلف : أبو بكر أحمد بن أبي خيثمة زهير بن حربٍ
المُتَوفَّى عام 279

[=Traditional Arabic]و جناب كثير بن زيد الأسلمى السهمى ، از طبقة : 7 : من كبار أتباع التابعين واز رجال بخاري در قرائت و ابوداود وترمذي وابن ماجه است .

[=Traditional Arabic]اما اينكه الباني گفته که شاید آفت از شیخ طبرانی است باز هم ضرری به آن نمیزند زیرا امام سبکی و ....آورده اند:

فقد روى أبو الحسين يحيى بن الحسين بن جعفر بن عبيد الله الحسيني في أخبار المدينة قال: حدثني عمر بن خالد حدثنا أبو نباتة عن كثير بن زيد عن المطلب بن عبد الله بن حنطب قال: أقبل مروان بن الحكم. فإذا رجل ملتزم القبر، فأخذ مروان برقبته ثم قال: هل تدري ما تصنع؟ فأقبل عليه فقال: نعم، إني لم آت الحجر، و لم آت اللّبن، إنما جئت رسول الله صلى الله تعالى عليه و سلم، لا تبكوا على الدين إذا وليه أهله، و لكن ابكوا عليه إذا وليه غير أهله، قال المطلب: و ذلك الرجل أبو أيوب الأنصاري.

وخود البانی در سلسله صحیحه اش در حدیثی دیگر گفته : وقد بين المطلب أن مخبِراً أخبره، ولم يسمِّه، ولا يضر إبهام الصحابي.

خلاصه اينكه حديث ابوايوب انصاري رضي الله عنه كه هنگاميكه مروان ملعون گردن وي را گرفت واز روي قبر رسول الله كشيد در جواب مروان گفت من به زيارت سنگ نيامده ام بلكه به زيارت پيامبر خدا آمده ام اما تو بشنو كه از رسول الله شنيدم كه بر ديني كه بدست نا اهلش بيفتد بگرييد !!!!!!!!!!!!! مقصود ابوايوب انصاري كه از شيعيان اميرالمومنين است بسيار روشن وواضح است يعني تو مروان وامثال تو يعني معاويه و عثمان ودوستانش و.... كه دين خدا را مسخره كردند و در امانت الهي (امامت) خيانت كرديد و به جاهليت انقلاب كرديد وسنت رسول خدا را تغيير داديد وامت اسلام را به چنين روز بدبختي وفلاكتي انداختيد الان آمدی و یقه مرا میگیری که چرا قبر حبیب الله را میبوسم ؟!!!!!

خیانت در امانت خلفا وغصب حق اهل بیت علیهم السلام شواهدی صحیح از زبان حذیفه در صحیح بخاری و ....دارد .

اين حديث چه از نظر سندي وچه از نظر متن در اعلي درجه از صحت واعتبار قرار دارد از نظر سندي كه با طرق مختلف كه هريك معتضد ومويد ديگريست روايت شده وعلي رغم زور بيجاي وهابيون براي تضعيف سند ديديم كه داود بن ابي صالح طبق نظر امام ابن حجر مقبول است چون متابع دارد و طبق اصطلاح رجاليون اگر چنين حديثي تابعي داشته باشد صحيح ميشود و تابعش هم حديث [=Verdana]كثير بن زيد ، عن المطلب بن عبد الله است .

اما وهابيون بعلت اينكه اين حديث از دو جهت اساس و بنيان حكومت خلفاي راشد (بهتر بگوييم غاصب) و همچنين جواز توسل به قبور و اساس عقيده وهابيون را بر باد ميدهد در صدد تضعيف آن بهر نحو ممكن هستند مثلا يكي ميگويد :

[=Verdana]بين المطلب بن عبدالله بن حنطب وبين أبي أيوب الأنصاري انقطاع است در حاليكه ابوايوب متوفي سنه 50 تا 55 هجری است ومطلب از طبقه 4 است و بسياري از اصحاب را درك كرده است .

اما از جهت متن كه يكي جواز تقبيل قبور است وديگري خبر از برگشت به جاهليت اصحاب ، احاديث بسياري از صحاح و از زبان اصحاب مخصوصا جناب حذيفه منافق شناس وعمار ياسر وابوذر وابوسعيد وبلال حبشي .... وموافقت با آیات قرآن همچنين از طريق شيعه بطريق اتم واكمل وارد شده است كه در ادامه بعرض ميرسد .

اشکال دیگری که به متن حدیث کرده اند گفته اند که معنی ندارد انسان بر دینش بگرید ! در جواب گوییم خدای متعال در قران نیز به کفار گفته : فلیضحکوا قلیلا ولیبکوا کثیرا : آیا در قیامت گریه فایده ای دارد ؟ ! ویا عبد الله بن عباس بروایت بخاری آنچنان در مصیبت 5 شنبه که نگذاشتند رسول الله وصیتش را بنویسد و تهمت هذیان بوی زدند ووی را مسخره کردند و اساس همه بدبختیها شد ، گریه میکند که اشکش مثل سیل بر گونه هایش جاری میشود ، چرا ؟! باید بر دین گریست هنگامیکه بدست نااهلان بیفتد .

پس مومنین حقیقی یعنی شیعیانی مثل ابوایوب انصاری بالاترین مصیبت را مصیبت بر دین میدانند نه مصیبت بر مال و دنیا وریاست ، کدام مصیبت اعظم از تغییر سنت رسول الله و تحریف اسلام بدست ائمه مضلین ؟؟؟؟

خود اصحاب قبلا در روز غدیر با نبی اکرم بیعت کرده بودند که در امامت خیانت نکنند : [=Simplified Arabic]فعن عبادة قال: بايعنا رسول الله صلى الله عليه وسلم على السمع والطاعة في منشطنا ومكرهنا، وعسرنا ويسرنا، وأثره علينا وأن [=Simplified Arabic]لا ننازع الأمر أهله ، چی شد ؟

وَمَا مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ وَمَن يَنقَلِبْ عَلَىَ عَقِبَيْهِ فَلَن يَضُرَّ اللّهَ شَيْئًا وَسَيَجْزِي اللّهُ الشَّاكِرِينَ {آل عمران/144}

^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^

امام حافظ ابن حجر وامام ذهبی هنگاميكه حديثي را تصحيح ميكنند ديگر الباني و... هر چه بگويد و همچنانكه ديديم الباني خطا كرده و توجهي به ساير طرق نكرده اما مقصود ابن حجر از مقبول در كتاب تهذيبش :

السادسة: من ليس له من الحديث إلا القليل، ولم يثبت فيه ما يترك حديثه من أجله، وإليه الإشارة بلفظ (مقبول) حيث يتابع، وإلا فلين الحديث

وتقدير كلامه الأخير أو معناه هو: وإليه الاشارة بلفظ (مقبول) أي يقبل حديثه عند المتابعة، وإن لم يتابع هذا الذي أقول فيه مقبول) في حديث من أحاديثه فهو حديث لين.

وچنانكه ديديم حديث مذكور با توجه به شواهدش تصحيح ميشود همچنانكه بزرگترين علماي رجال از قبيل ذهبي و ابن حجر وحاكم و سيوطي و ... اين حديث را صحيح دانسته اند وجالب اینکه همه این علما صدها سال قبل از تولد محمد بن عبد الوهاب والبانی بوده اند !!!!!!!!!!!!!!!!!!!

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

[=Simplified Arabic]الاسم :[=Simplified Arabic]كثير بن زيد[=Simplified Arabic] الأسلمى السهمى ، أبو محمد ابن مافنه المدنى ، مولى بنى سهم من أسلم ( و مافنه أمه )
[=Simplified Arabic]الطبقة :[=Simplified Arabic] 7 : من كبار أتباع التابعين
[=Simplified Arabic]الوفاة :[=Simplified Arabic] 158 هـ
[=Simplified Arabic]روى له :[=Simplified Arabic] ر د ت ق ( البخاري في جزء القراءة خلف الإمام - أبو داود - الترمذي - ابن ماجه )
[=Simplified Arabic]رتبته عند ابن حجر :[=Simplified Arabic] صدوق يخطىء
[=Simplified Arabic]رتبته عند الذهبي :[=Simplified Arabic] قال أبو زرعة : صدوق فيه لين

[=Simplified Arabic]ولم يجرحه أحد بالكذب .

[=Simplified Arabic]الاسم :[=Simplified Arabic]المطلب بن عبد الله بن حنطب[=Simplified Arabic] ، و يقال المطلب بن عبد الله بن المطلب بن حنطب بن الحارث القرشى المخزومى المدنى
[=Simplified Arabic]الطبقة :[=Simplified Arabic] 4 : طبقة تلى الوسطى من التابعين
[=Simplified Arabic]روى له :[=Simplified Arabic] ر د ت س ق ( البخاري في جزء القراءة خلف الإمام - أبو داود - الترمذي - النسائي - ابن ماجه )
[=Simplified Arabic]رتبته عند ابن حجر :[=Simplified Arabic] صدوق كثير التدليس و الإرسال
[=Simplified Arabic]رتبته عند الذهبي :[=Simplified Arabic] قال أبو زرعة : ثقة

[=Simplified Arabic]قال المزي في تهذيب الكمال :
[=Simplified Arabic]( ر د ت س ق ) : المطلب بن عبد الله بن حنطب و يقال : المطلب بن عبد الله بن المطلب بن حنطب بن الحارث بن عبيد بن عمر بن مخزوم القرشى المخزومى المدنى ،
[=Simplified Arabic]و قيل : المطلب بن عبد الله بن المطلب بن عبد الله بن حنطب ، قاله أبو حاتم ،
[=Simplified Arabic]و قيل : إنهما اثنان . اهـ .
[=Simplified Arabic]و قال المزى :
[=Simplified Arabic]قال أبو حاتم فى روايته عن عائشة : مرسل ، و لم يدركها .
[=Simplified Arabic]و قال فى روايته عن جابر : يشبه أن يكون أدركه ، و قال فى روايته عن غيره من الصحابة : مرسل . قال : و عامة حديثه مراسيل غير أنى رأيت حديثا يقول فيه : حدثنى خالى أبو سلمة .
[=Simplified Arabic]و قال عبد الرحمن بن أبى حاتم : سئل أبو زرعة عنه ، فقال : ثقة .
[=Simplified Arabic]و قال ايضا : سئل أبو زرعة سمع المطلب بن عبد الله بن حنطب من عائشة ؟ فقال : نرجو أن يكون سمع منها .
[=Simplified Arabic]و قال محمد بن سعد : كان كثير الحديث ، و ليس يحتج بحديثه لأنه يرسل عن النبى صلى الله عليه وسلم كثيرا ، و ليس له لقى ، و عامة أصحابه يدلسون .
[=Simplified Arabic]و قال يعقوب بن سفيان ، و الدارقطنى : ثقة .
[=Simplified Arabic]و ذكره ابن حبان فى كتاب " الثقات " .
[=Simplified Arabic]روى له البخارى فى " القراءة خلف الإمام " ، و الباقون سوى مسلم . اهـ .
[=Simplified Arabic]ْ ْ ْ ْ ْ ْ ْ ْ ْ ْ ْ ْ ْ ْ ْ ْ ْ ْ ْ ْ ْ ْ ْ ْ ْ ْ ْ ْ ْ ْ ْ ْ ْ ْ ْ ْ ْ ْ ْ ْ ْ ْ ْ
[=Simplified Arabic]قال الحافظ في تهذيب التهذيب 10 / 179 :
[=Simplified Arabic]و قال البخارى فى " التاريخ " : سمع عمر .
[=Simplified Arabic]لكن تعقبه الخطيب بأن الصواب ابن عمر ، ثم ساق حديثه عن ابن عمر فى الوتر بركعة
[=Simplified Arabic].
[=Simplified Arabic]و قال ابن أبى حاتم فى " المراسيل " عن أبيه : لم يسمع من جابر ، و لا من زيد ابن ثابت ، و لا من عمران بن حصين ، و لم يدرك أحدا من الصحابة إلا سهل بن سعد متوفی 88
[=Simplified Arabic]و من فى طبقته .
[=Simplified Arabic]و قال أبو حاتم أيضا : روايته عن ابن عباس و ابن عمر مرسلة .
[=Simplified Arabic]قال : و لا ندرى سمع منهما أم لا ; لا يذكر الخبر .
[=Simplified Arabic]قال : و روى الأوزاعى عن المطلب ، قال : حدثنى رجل من الصحابة ، و لم يسمه .
[=Simplified Arabic]و قال أيضا : حدثنى أبو سليمان عبد الرحمن .
[=Simplified Arabic]قال أبو حاتم : فتعجبت منه .
[=Simplified Arabic]و قال أبو زرعة : حديثه عن أبى بكر و سعد مرسل .
[=Simplified Arabic]و قال الزبير بن بكار : كان من وجوه قريش .
[=Simplified Arabic]و قال يعقوب بن سفيان : ثقة . اهـ .

[=Traditional Arabic]و من طريق ابن وهب قال : حدثني عبد الله الرحمن بن شريح أنه سمع يزيد بن أبي حبيب يحدث عن طلحة الخولانيّ ، عن أبي ذر قال : سمعت رسول الله صلّى الله عليه وسلم يقول : ستبتلى هذه الأمة رجلا وفي رواية تبلى هذه الأمة شرها رجلا قال : ابن يونس ما أعرف هذا إلا من حديث أبي شريح عبد الرحمن ابن شريح.
[=Traditional Arabic]وروى بن عباس وأبو بكر يعنى ابن عياش وجرير ، عن عبد الله بن العزيز بن رفيع ، عن شداد بن معقل ، قال : سمعت عبد الله بن مسعود يقول :
أول ما تفقدون من دينكم الأمانة وآخر ما يبقى الصلاة وسيصلي قوم لا دين لهم.

مروان حکم کیست ؟ پسر حکم که وی وپسرش ملعون وطرید رسول الله بودند چون حکم جاسوسی خانه وزنان پیامبر را میکرد و قصد داشت تا مسائل جنسی حضرت را دید بزند وبرای دوستان منافقش تعریف کنند وبخندند ! ودر پشت سر پیامبر ادا وشکلک در می آورد که پیامبر وی را نفرین کردند ورعشه گرفت واز همین روز کینه ودشمنی رسول خاتم واهل بیتش را به دل گرفت .

مروان از رجال کتب شش گانه سنت بجز مسلم است !

مروان حکم پسر عموی عثمان بود و عثمان بر خلاف دستور پیامبر وی را به مدینه برگرداند و به قدرت رساند مروان همان کسی است که نقشه قتل امام حسین را کشید وعلنا به امیر المومنین دشنام میداد و امام علی به او گفتند وای از تو واولاد تو که چه بسرامت اسلام می آورید !

مروان همان کسی است که مصحف حفصه را که ماخذ قرآن عثمان وقرآن امروزی است دزدید وبه آتش کشید ! واولین کسی است که بجای مالک یوم الدین قرائت کرد ملک یوم الدین ! وسنت پیامبرو نماز عید را تحریف نمود که با اعتراض ابوسعید خدری مواجه شد و.... طلحه را در جمل به قتل رساند .

پس بدانید که وهابیون باید از چنین شخصی پیروی کنند و مثل او که گردن صحابی جلیل القدر ابوایوب انصاری را میگیرد و توهین میکند که چرا قبر پیامبر را میبوسی ، امروز هم نسل مروانیان مانع زیارت قبوروتوسل به اولیاء الله میشوند .

عمّار در تمام جنگ هاي پيامبر ونيز در بيعت رضوان حضور يافت و پس از رحلت آن حضرت از كساني بود كه به خلافت و جانشيني ابو بكر اعتراض داشت (1) و او را به واگذاري خلافت به اهل آن توصيه مي كرد. بنا به نقل شيخ صدوق، از مهاجران، سعيد بن عاص، مقداد بن اسود، اُبىّ بن كعب، عمّار ياسر، ابوذر غفارى، عبدالله بن مسعود و بريده اسلمي و از انصار خُزيمة بن ثابت (ذوالشهادتين) سهل بن حنيف، ابو ايّوب انصارى، ابوهيثم بن تيهان در روز جمعه به هنگام ايراد خطبه نماز لب به اعتراض گشودند و عمّار ياسر گفت: اي ابو بكر! حقّي را كه خداوند براي جز تو قرار داده است، غصب نكن واولين كسي نباش كه فرمان رسول خدا را ناديده مي گيرد. خلافت را به اهل اش واگذار تا در روز واپسين پيامبر را خشنود كنى.(2).


1 .تاريخ يعقوبي 2/ 9.

2. كتاب الخصال 2/ 465 - 461.

(ابو ايّوب انصارى) از ياران سرشناس و فداكار رسول خدا و از ياران مخلص اميرالمؤمنين بوده، در همه جنگهاي زمان آن حضرت، مانند: جنگ جَمل، صفّين و جنگ نهروان شركت داشته، و پس از شهادت على هم براي جهاد به (اسلامبول) رفت، و بيمار شد و در همانجا از دنيا رفت، ومدفون گرديد، و مزار او همچنان مورد احترام و زيارت مردم است.

[=Traditional Arabic]به هر حال، ابوايّوب و مادرش، اوّلين ميزبان پيامبر در مدينه بوده اند، و داستان اين ميزباني هم داستان عجيب و شنيدني است، زيرا در جامعه قبيله اي آن روز، هر قبيله اي مي كوشيد او ميزباني رسول خدا را به عهده بگيرد، و اين افتخار هميشگي را براي خود بدست آورد

واحادیث صحیح شیعه :

((19320)) 11 ـ وفي (كتاب التوحيد) عن أحمد بن زياد بن جعفر الهمداني، عن علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن عبد السلام بن صالح الهروي قال: قلت لعلي بن موسى الرضا (عليه السلام): يا ابن رسول الله ما تقول في الحديث الذي يرويه أهل الحديث: أن المؤمنين يزورون ربهم من منازلهم في الجنة؟ فقال: يا أبا الصلت إن الله فضل نبيه محمدا (صلى الله عليه وآله) على جميع خلقه من النبيين والملائكة، وجعل طاعته طاعته، ومتابعته متابعته، وزيارته في الدنيا والآخرة زيارته، فقال: (من يطع الرسول فقد أطاع الله) (1) وقال: (إن الذين يبايعونك إنما يبايعون الله) (2) وقال رسول الله (صلى الله عليه وآله) من زارني في حياتي أو بعد موتي فقد زار الله، ودرجة النبي (صلى الله عليه وآله) (3) أرفع الدرجات فمن زاره إلى درجته في الجنة من منزله فقد زار الله تبارك وتعالى... الحديث.صحیح

[19324] وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ بْنِ بَزِيعٍ عَنْ صَالِحِ بْنِ عُقْبَةَ عَنْ زَيْدٍ الشَّحَّامِ قَالَ قُلْتُ
لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع مَا لِمَنْ زَارَ أَحَداً مِنْكُمْ قَالَ كَمَنْ زَارَ رَسُولَ اللَّهِ ص
وسائل‏الشيعة ج : 14 ص : 328 .صحيح

[19326] مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ يَحْيَى عَنْ جَدِّهِ الْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ بَيْنَا الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ فِي حَجْرِ رَسُولِ اللَّهِ ص إِذْ رَفَعَ رَأْسَهُ فَقَالَ يَا أَبَهْ مَا لِمَنْ زَارَكَ بَعْدَ مَوْتِكَ فَقَالَ يَا بُنَيَّ مَنْ أَتَانِي زَائِراً بَعْدَ مَوْتِي فَلَهُ الْجَنَّةُ وَ مَنْ أَتَى أَبَاكَ زَائِراً بَعْدَ مَوْتِهِ فَلَهُ الْجَنَّةُ وَ مَنْ أَتَى أَخَاكَ زَائِراً بَعْدَ مَوْتِهِ فَلَهُ الْجَنَّةُ وَ مَنْ أَتَاكَ زَائِراً بَعْدَ مَوْتِكَ فَلَهُ الْجَنَّةُ
وَ رَوَاهُ الْمُفِيدُ فِي الْمُقْنِعَةِ مُرْسَلًا وَ رَوَاهُ ابْنُ قُولَوَيْهِ فِي الْمَزَارِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدٍ مِثْلَهُ. صحيح

[19358] مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ
وَ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى جَمِيعاً عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِذَا فَرَغْتَ مِنَ الدُّعَاءِ عِنْدَ قَبْرِ النَّبِيِّ ص فَائْتِ الْمِنْبَرَ فَامْسَحْهُ بِيَدِكَ وَ خُذْ بِرُمَّانَتَيْهِ وَ هُمَا السُّفْلَاوَانِ وَ امْسَحْ عَيْنَيْكَ وَ وَجْهَكَ بِهِ فَإِنَّهُ يُقَالُ إِنَّهُ شِفَاءٌ لِلْعَيْنِ وَ قُمْ عِنْدَهُ فَاحْمَدِ اللَّهَ وَ أَثْنِ عَلَيْهِ وَ سَلْ حَاجَتَكَ فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ مَا بَيْنَ قَبْرِي وَ مِنْبَرِي رَوْضَةٌ مِنْ رِيَاضِ الْجَنَّةِ وَ مِنْبَرِي عَلَى تُرْعَةٍ مِنْ تُرَعِ الْجَنَّةِ وَ التُّرْعَةُ هِيَ الْبَابُ الصَّغِيرُ ثُمَّ تَأْتِي مَقَامَ النَّبِيِّ ص فَتُصَلِّي فِيهِ مَا بَدَا لَكَ الْحَدِيثَ. صحيح

[19380] مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ عَاشَتْ فَاطِمَةُ ع
بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص خَمْسَةً وَ سَبْعِينَ يَوْماً لَمْ تُرَ كَاشِرَةً وَ لَا ضَاحِكَةً تَأْتِي قُبُورَ الشُّهَدَاءِ فِي كُلِّ جُمْعَةٍ مَرَّتَيْنِ الْإِثْنَيْنِ وَ الْخَمِيسَ فَتَقُولُ هَاهُنَا كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ هَاهُنَا كَانَ الْمُشْرِكُونَ
وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ مِثْلَهُ . صحيح

[19385] وَ بِالْإِسْنَادِ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ قَالَ رَأَيْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع وَ هُوَ يُرِيدُ أَنْ يُوَدِّعَ لِلْخُرُوجِ إِلَى الْعُمْرَةِ فَأَتَى الْقَبْرَ مِنْ مَوْضِعِ رَأْسِ رَسُولِ اللَّهِ ص بَعْدَ الْمَغْرِبِ فَسَلَّمَ عَلَى النَّبِيِّ ص وَ لَزِقَ بِالْقَبْرِ ثُمَّ أَتَى الْمِنْبَرَ وَ انْصَرَفَ حَتَّى أَتَى الْقَبْرَ فَقَامَ إِلَى جَانِبِهِ يُصَلِّي وَ أَلْصَقَ مَنْكِبَهُ الْأَيْسَرَ بِالْقَبْرِ قَرِيباً مِنَ الْأُسْطُوَانَةِ الَّتِي دُونَ الْأُسْطُوَانَةِ الْمُخَلَّقَةِ الَّتِي عِنْدَ رَأْسِ النَّبِيِّ ص فَصَلَّى سِتَّ رَكَعَاتٍ أَوْ ثَمَانِيَ رَكَعَاتٍ فِي نَعْلَيْهِ قَالَ فَكَانَ مِقْدَارُ رُكُوعِهِ وَ سُجُودِهِ ثَلَاثَ تَسْبِيحَاتٍ أَوْ أَكْثَرَ فَلَمَّا فَرَغَ مِنْ ذَلِكَ سَجَدَ سَجْدَةً أَطَالَ فِيهَا السُّجُودَ حَتَّى بَلَّ عَرَقُهُ الْحَصَى قَالَ وَ ذَكَرَ بَعْضُ أَصْحَابِنَا أَنَّهُ رَآهُ أَلْصَقَ خَدَّهُ بِأَرْضِ الْمَسْجِدِ.موثق

تفصیل در :

https://sites.google.com/site/hojjah/tavasol.zip

خدا می فرماید مرا بخوانید تا اجابتتان کنم، تنها از من یاری بخواهید ، مرا یاد کنید ، چه کسی گمراه تر است از کسی که غیرخدا را می خواند و... حال چرا از غیر خدا کمک خواهیم؟ چرا بگوییم در پناه امام ... چرا یا علی ؟ چرا و چرا؟

vivaziba;393489 نوشت:
خدا می فرماید مرا بخوانید تا اجابتتان کنم، تنها از من یاری بخواهید ، مرا یاد کنید ، چه کسی گمراه تر است از کسی که غیرخدا را می خواند و... حال چرا از غیر خدا کمک خواهیم؟ چرا بگوییم در پناه امام ... چرا یا علی ؟ چرا و چرا؟

براي بار هزارم مي گويم چرا وقتي شما مريض مي شويد مي گوييد يا دكتر؟؟؟؟؟؟؟ چرا نمي گويد يا خدا؟ چرا از خدا ياري نمي جويد؟ چرا شما متوسل به قرص مي شويد؟ چرا براي درد سر به يك موجوديت بي جان و شي چون قرص متوسل مي شويد؟ چرا زماني كه مريض مي شود داروهاي خوراكي و تزريقي استعمال مي كنيد؟ خدا فرموده: الا بذكر الله تطمئن القلوب نام خدا ارامش بخش هست چرا شما به اذكار و خود خدا متوسل نمي شود تا به شما ارامش بدهد؟ خدا مي فرمايد ننزل من القزان ما هو الشفا قران را براي شفا نازل كرده ايم حال شما مريض مي شويد چرات مي گويد يا دكتر چرا از دكتر شفا مي خواهيد خوب خدا را بخوانيد بگوييد يا الله و يا قران را بر روي چشمتان بكشيد تا چشك درد و روي سرتان بگذاريد تا سردرد تان خوب شود و چرا قرص مي خوريد؟ مگر خدا نفرمود ننزل من القران ما هو الشفاء؟

حال به ما بگويد چرا فرزندان يعقوب ع به پدرشان متوسل شدند و گفتند يا ابانا استغفرلنا ذنوبنا چرا نگفتند يا الله اغفرلنا ذنوبنا، چرا به پدرشان متوسل شدند؟ چرا پدرشان گفت باشه؟ مگر نمي دانست خدا فرموده ادعوني استج لكم؟ چرا به انها توصيه نكرد از خدا بخواهيد مگر او از از خدا رحيم تر و مهربان تر بوده؟ دقيقا همان دستوري هست كه خدا به ما مي دهد در زمان مشكلات مي توانيد بگوييد يا محمد ص يا علي ع يا زهرا س و جواز ان را هم در ايه 35 مائده به ما داده است وابتغوا عليه الوسيله

چرا حضرت يوسف براي درمان نابينايي پدرش متوسل به پيراهنش شده است؟ چرا به واسطه پيراهنش پدرش را شفا مي دهد؟ ايه 93 و 96 سوره يوسف چرا از خدا نخواست؟ اين هم جواز تبرك به موجوديت ها اهل بيت هست همچون خاك كربلا و غيره

حال اگر چيزه ديگري مانده بفرماييد تا عارض شوم وگرنه حقير منتظر نقد علمي شما خواهم بود

توسل به پیامبر و ائمه
چون پیامبر برگزیده توست .
چون مقامش نزد تو بیشتر است
من او را واسطه قرار می دهم که گناهان مرا بیامرزی
خدایا من خواسته هایم از طریق برگزیده ات بهت می رسانم تا دعایم را اجابت کنی
به نظر من توسل یعنی این.

vivaziba;393489 نوشت:
خدا می فرماید مرا بخوانید تا اجابتتان کنم، تنها از من یاری بخواهید ، مرا یاد کنید ، چه کسی گمراه تر است از کسی که غیرخدا را می خواند و... حال چرا از غیر خدا کمک خواهیم؟ چرا بگوییم در پناه امام ... چرا یا علی ؟ چرا و چرا؟

سلام

ظاهرا قرص تکرار مکررات ارزان شده ! قابل توجه معتادین به تکرار مکررات !

مطالبی را که بار ها وبارها وبارها در این سایت وسایتهای دیگر و لینکهای مختلف به صراحت وروشنی و آشکارا جواب داده اند دوباره وسه باره وصد باره کپی پیست میکنید چرا ؟ به چه هدفی ؟!!!

عجیب است بخدا

حداقل قبل از نوشتن ، نگاهی به مطالب همین سایت بیندازید ، لینکهای ما پیشکش !

http://www.askdin.com/thread26182-7.html#post319630

ما سالها منتظر جواب هستیم اما دریغ از جواب 7 / 12 / 1391 :

http://sites.google.com/site/hojjah/shobahat.zip

https://sites.google.com/site/hojjah/tavasol.zip

http://hojjah.googlepages.com/tavasol1.zip

سلام
برخی گفته اند که چون آنها به خدا نزدیک ترند پس ....
اما این موضوعی است که باید مانند سایر موضوعات بررسی شود و معیار ما کتاب و سنت رسول الله(ص) است:
در قرآن آمده:
من‌نزديكم‌و مرا بخوانيد و به‌شما پاسخ‌مي‌گويم‌، و در آن‌شرطي مبنیبر عصمت یا پاک پاک و مخلص بودن نیامده.
می فرماید
خدا را خالصانه بخوانید(نه کس دیگر)
فادعوا الله مخلصين له الدين و لو كره الكافرون غافر/14 والحمد لله الذي أناديه كلما شئت لحاجتي ، وأخلو به حيث شئت لسري بغير شفيع ، فيقضي لي حاجتي . والحمد لله الذي أدعوه ولا أدعو غيره ، ولو دعوت غيره لم يستجب لي دعائي . والحمد لله الذي أرجوه ولا أرجو غيره ، ولو رجوت غيره لأخلف رجائي
. صحیفه سجادیه
در مورد استغفار:
طلب مغفرت هم برای خداست یعنی تنها باید از او بخواهیم که ما را بیامرزد(نه از کس دیر بخواهیم که ما را بیامرزد) ...و استغفره انه كان توابا نصر/3

اما دعا در حق دیگران با خواستن حاجت از او متفاوت است
در زیر آیاتی در مورد خواستن بخشش و آمرزش از خدا برای دیگران می بینیم
ولی در این آیات مفهومی غیر از این وجود ندارد(به نظرم)
ربنا اغفر لي و لوالدي و للمؤمنين يوم يقوم الحساب .ابراهیم/41
رب اغفر لي و لوالدي و لمن دخل بيتي مؤمنا و للمؤمنين و المؤمنات و لا تزد الظالمين الا تبارا.نوح28

و الذين جاؤ من بعدهم يقولون ربنا اغفر لنا و لاخواننا الذين سبقونا بالايمان و لا تجعل في قلوبنا غلا للذين آمنوا ربنا انك رؤف رحيم. حشر/10
فرزندان حضرت یعقوب از حضرت یعقوب خواستند تا برایشان از خداوند طلب آمرزش کند مانند سایر دعا هایی که مومنان و... می توانند در حق یکدیگر انجام دهند و از او(یعقوب(ع)) نخواستند که آن ها را بیامرزد و ...

پس بحث دعا و استغفار چنانکه ذکر شد با شفا خواستن و در پناه فلان امام بودن و ... متفاوت است

خدا از ما می خواهد که یک شخص آبرودار معصوم ع را نزدش واسطه قرار بدهیم و این عالی است زیرا

ما هم از خجالت کوچکی خود در می آییم ............

vivaziba;393858 نوشت:
فرزندان حضرت یعقوب از حضرت یعقوب خواستند تا برایشان از خداوند طلب آمرزش کند مانند سایر دعا هایی که مومنان و... می توانند در حق یکدیگر انجام دهند و از او(یعقوب(ع)) نخواستند که آن ها را بیامرزد و ...

جناب شما از طرفي مي گويد ما بايد از خدا بخواهيم و از خدا طلب ياري كنيد بعد خودتان كلامتان را نقض مي كنيد و مي گويد فرزندان يعقوب ع به پدرشان متوسل شدند
حالا ما سوال مي كنيم چرا فرزندان گفتند يا ابانا؟؟؟؟؟؟؟؟ چرا نفگتند يا الله؟؟؟؟؟ مگر خدا نفرمود ادعوني استجب لكم مرا بخوانيد تا شما را دعوت كنم، حال چرا فرزندان يعقوب پدرشان را خواندند و خدا با با پدرشان اشتباه گرفتند؟ چرا به پدرشان متوسل شدند؟ چرا يعقوب نگفت مستقيم از خدا بخواهيد خدا از من مهربان تر و رحيم تر است، مگر حضرت يعقوب از خدا مهربانتر و رحيم تر است؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چرا توسل پسرشان را طرد نكرد و انها را راهنمايي نكرد؟
انها رفتند در پناه و در ساييه پدرشان و چرا نرفتاند زير سايه الله سبحان تعالي؟ مگر خدا حبل من وريد نيست؟؟؟؟؟؟؟؟
چرا نگفتند ياالله اغفرلنا ذنوينا؟؟؟؟؟؟؟؟

vivaziba;393858 نوشت:
پس بحث دعا و استغفار چنانکه ذکر شد با شفا خواستن و در پناه فلان امام بودن و ... متفاوت است

پاسخ اين را هم دادم اما شما بازم از پاسخ و نقد مطالب من فرار كردي

چرا شما مريض مي شويد در پناه دكتر و قرص مي رويد؟؟؟؟؟؟؟؟؟

چرا وقتي شما مريض مي شويد مي گوييد يا دكتر؟؟؟؟؟؟؟ چرا نمي گويد يا خدا؟ چرا از خدا ياري نمي جويد؟ چرا شما متوسل به قرص مي شويد؟ چرا براي درد سر به يك موجوديت بي جان و شي چون قرص متوسل مي شويد؟ چرا زماني كه مريض مي شود داروهاي خوراكي و تزريقي استعمال مي كنيد؟ خدا فرموده: الا بذكر الله تطمئن القلوب نام خدا ارامش بخش هست چرا شما به اذكار و خود خدا متوسل نمي شود تا به شما ارامش بدهد؟ خدا مي فرمايد ننزل من القزان ما هو الشفا قران را براي شفا نازل كرده ايم حال شما مريض مي شويد چرات مي گويد يا دكتر چرا از دكتر شفا مي خواهيد خوب خدا را بخوانيد بگوييد يا الله و يا قران را بر روي چشمتان بكشيد تا چشك درد و روي سرتان بگذاريد تا سردرد تان خوب شود و چرا قرص مي خوريد؟ مگر خدا نفرمود ننزل من القران ما هو الشفاء؟

و همچنين چرا يوسف ع پناه به پيراهنش برد براي شفا پدرش، چرا پناه به خدا نبرد؟ ما به اقرار شما پناه به يك امام مي بريم اما يوسف پناه به پيراهن خود برد دقيقا مانند بت پرستان، حال چرا او از پبراهن استمداد جست و از خدا ياري نجست؟؟؟؟؟؟؟؟؟

چرا حضرت يوسف براي درمان نابينايي پدرش متوسل به پيراهنش شده است؟ چرا به واسطه پيراهنش پدرش را شفا مي دهد؟ ايه 93 و 96 سوره يوسف چرا از خدا نخواست؟ اين هم جواز تبرك به موجوديت ها اهل بيت هست همچون خاك كربلا و غيره

اميدوارم بازم فرار نكني و پاسخ گو باشي

بسم الله الرحمن الرحیم

yanoor;394097 نوشت:
خدا از ما می خواهد که یک شخص آبرودار معصوم ع را نزدش واسطه قرار بدهیم و این عالی است زیرا

ما هم از خجالت کوچکی خود در می آییم ............

سلام خدمت شما

خداوند متعال در کجا از ما چنین چیزی خواسته ؟
خداوند متعال فرموده : وقال ربكم ادعوني استجب لكم ان الذين يستكبرون عن عبادتي سيدخلون جهنم داخرين
و پروردگارتان گفته است مرابخوانید تا اجابت کنم کساني که از عبادت من تکبر مي‌ورزند به زودي با ذلت وارد دوزخ مي‌شوند

خداوندرحمان و رحیم فرموده : واذا سالك عبادي عني فاني قريب اجيب دعوه الداع اذا دعان فليستجيبوا لي وليومنوا بي لعلهم يرشدون
و هنگامي که بندگان من، از تو در باره من سؤال کنند،من نزديکم دعاي دعا کننده را، به هنگامي که مرا مي‌خواند، پاسخ مي‌گويم پس بايد دعوت مرا بپذيرند، و به من ايمان بياورند، تا راه يابند

و کلی ایات دیگر

سبحانک ربنا

[=&quot]در مورد دکتر رفتن و ... ارتباطی به توسل رایج ندارد چرا که خداوند امور نسبت به مخلوقات را با واسطه انجام می دهد نه بر عکس!(یعنی بندگان نباید بین خود و خدا واسطه قرار دهند)
[=&quot].

vivaziba;395483 نوشت:
در مورد دکتر رفتن و ... ارتباطی به توسل رایج ندارد چرا که خداوند امور نسبت به مخلوقات را با واسطه انجام می دهد نه بر عکس!(یعنی بندگان نباید بین خود و خدا واسطه قرار دهند)

ماشا الله شما هم خيلي با سوادي هاااااااااااااااااااااااا

ايات قران تلاوت شده را نديدي يا اينكه خواستيد مصداق صم بكم عمي فهم لايرجعون باشيد جناب زيبا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

چند روز هست من اين مطلب را گذاشته ام و گويا خيلي پاسخش سخت بوده كه بعد از چند روز امده ايد ان هم با دست پر و باز هم خنده را بر لب هاي ما اورده ايد:khandeh!::khaneh:

استدلالتان بسيار خنده دار بوده كه فكر مي كنم يك بچه 5 ساله هم به شما بخندد، من ممنون هستم كه با زبان خودت كفر خودت را براي همه گان اثبات نموديد زيرا شما از كساني بوديد كه به اين ايه استدلال نمودي

وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّن يَدْعُو مِن دُونِ اللَّهِ مَن لَّا يَسْتَجِيبُ لَهُ إِلَى يَومِ الْقِيَامَةِ وَهُمْ عَن دُعَائِهِمْ غَافِلُونَ ﴿5﴾

و كيست گمراه‏تر از آن كس كه به جاى خدا كسى را مى‏خواند كه تا روز قيامت او را پاسخ نمى‏دهد و آنها از دعايشان بى‏خبرند (5)

حال شما با زبان و اقرار خودت گفتيد در زمان مشكل و بيماري به غير خدا رجوع مي كنيد در نتيجه عين ايه قران گمراه هستي و طبق عقيده خودتان مشرك هستيد لذا از شرك و كفر خودتان حال دفاع كنيد

و نكته جالب تر ديگر اين است كه حقير توانستم از اين اقا اقرار بگيرم به اينكه ايشان بين خود و خدايش واسطه قرار مي دهد در صورتي كه پيغمبرشان عبدالوهاب مي گويد

من جعل بينه وبين اللَّه وسائط يدعوهم ويسألهم الشفاعة كفر إجماعاً.
کسي که بين خود و خدايش واسطه قرار دهد و آن واسطه ها را بخواند و از آنها طلب شفاعت کند به اجماع مسلمين چنين فردي کافر است .

مجموعة المؤلفات ج 1 - ص 385 و ج 6 - ص 9 ، 68 ، 213


حال شما چگونه بين خود و خدايت واسطه قرار مي دهي در صورتي كه پيغمبرتان شما را به اجماع مسلمين تكفير مي كند؟

پاسخ به طنازي هاي برادر زيبا، اخوي ما به دو ايه قران اقامه كرديم:
اولا: كه خداوند فرمود الا بذكر الله تطمئن القلوب ولي اين اقا براي شفاء خودش پيش دكتر مي رود بجاي اينكه از ذكر خدا و خود خدا كمك بگيرد و بگويد يا الله مي گويد يا دكتر

ثانيا: خداوند مي فرمايد ننزل من القران ما هو الشفا در صورتي كه اين اقا براي درمانش مي گويد يا
استامینوفن يا ژلوفن يا ایبوپروفن بجاي اينكه قران قرائت و تلاوت كند مي گويد يا قرص و الي اخر

همچنين شما به جاي تحليل ايات قران باز هم از پاسخ به ما فرار كرديد و از مخيلات خودتان گفته ايد، جنا زيبا ما كه دينمان از را خيالات شما نمي گيريم بلكه از قران مي گيريم پس سعي كنيد مباحث ما را قراني پاسخ بگوييد

چرا در درمان خود از ذكر و قران استفاده نمي كنيد؟ در صورتي كه خداوند واسطه را هم مشخص نموده و بنده در دو ايه متذكر شدم اما حضرت عالي متوسل به دكتر و قرص مي شويد!!!!!!!!!!
ضمن اينكه بازم در بحث حضرت يوسف و شفاء به واسطه پيراهنش و فرزندان يعقوب كه گفتند يا ابانا و خدا را به جاي پدرشان اشتباه گرفتند و نگفتند يا الله هم بحثي نكرديد و فرار كرديد

قضاوت با دوستان

سلام بر شما

از بقیه دوستان هم دعوت می کنم در بحث شرکت کنند

و بهتر است به دنبال پیدا کردن حقیقت باشیم نه رو کم کنی.
در مورد مطالب بنده و جناب خیمه هم بهتر است دوستان قضاوت کنند.

vivaziba;395483 نوشت:
در مورد دکتر رفتن و ... ارتباطی به توسل رایج ندارد چرا که خداوند امور نسبت به مخلوقات را با واسطه انجام می دهد نه بر عکس!(یعنی بندگان نباید بین خود و خدا واسطه قرار دهند)
.

نقل قول:
سلام خدمت شما

خداوند متعال در کجا از ما چنین چیزی خواسته ؟
خداوند متعال فرموده : وقال ربكم ادعوني استجب لكم ان الذين يستكبرون عن عبادتي سيدخلون جهنم داخرين
و پروردگارتان گفته است مرابخوانید تا اجابت کنم کساني که از عبادت من تکبر مي‌ورزند به زودي با ذلت وارد دوزخ مي‌شوند

خداوندرحمان و رحیم فرموده : واذا سالك عبادي عني فاني قريب اجيب دعوه الداع اذا دعان فليستجيبوا لي وليومنوا بي لعلهم يرشدون
و هنگامي که بندگان من، از تو در باره من سؤال کنند،من نزديکم دعاي دعا کننده را، به هنگامي که مرا مي‌خواند، پاسخ مي‌گويم پس بايد دعوت مرا بپذيرند، و به من ايمان بياورند، تا راه يابند

و کلی ایات دیگر

سبحانک ربنا

عجب حرفای عجیب و غریبی می شنویم
کرارا به دوستان سفارش میکنیم اول در انجمن بدنبال شبهه و موضوع خودشان بروند و اگر به جوابی نرسیدند شبهات را مطرح کنند
این شبهه کرارا در انجمن جواب داده شد

انصافا که وقتی در تفاسیر علماء و مفسرین بنام مطالعه میکنیم متوجه جهل و نادانی تفاسیر به رأی افراد می شویم

[رواياتى در ذيل جمله:" وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ" ]
و در تفسير قمى در ذيل آيه شريفه:" يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ ..." آمده كه امام فرمود يعنى به وسيله امام به درگاه او تقرب بجوئيد. «1»
مؤلف: يعنى به وسيله اطاعت امام به درگاه خدا تقرب بجوئيد، و اين روايت هم از باب تطبيق كلى بر مصداق است مى‏خواهد بفرمايد يكى از روشن‏ترين مصاديق وسيله، اطاعت امام است، نه اينكه اطاعت امام وسيله منحصر به فرد باشد، و نظير آن روايتى است كه از ابن شهراشوب نقل شده كه گفت امير المؤمنين (ع) در تفسير آيه" وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ" فرمود: منم وسيله خداى تعالى. «2»
و قريب به آن روايت، روايتى است كه در كتاب بصائر الدرجات به سند صاحب كتاب از سلمان فارسى از على (ع) نقل شده، و بعيد نيست كه اين دو روايت از باب تطبيق نباشد، بلكه از باب تاويل باشد و اين با خواننده است كه در متن آن دو، دقت كند و ببيند كه چه مى‏فهمد؟ تطبيق يا تاويل؟ «3».
و در مجمع البيان است كه از رسول خدا (ص) روايت شده كه فرمود: از خداى تعالى براى من درخواست وسيله كنيد كه" وسيله" درجه‏اى است در بهشت كه به جز يك نفر به آن درجه نمى‏رسد و اميدوارم آن يك بنده خدا من باشم. «4»
و در كتاب معانى الاخبار به سند خود از ابى سعيد خدرى روايت آورده كه گفت:
رسول خدا (ص) فرمود: هر گاه حالت در خواست از خدا پيدا كرديد از خداى تعالى براى من وسيله را بخواهيد، عرضه داشتيم وسيله چيست؟ فرمود: وسيله درجه من در بهشت است (تا آخر حديث) و اين حديث بيش از اينها است، حديثى است طولانى و معروف به" حديث وسيله" «5».
و شما خواننده محترم وقتى در آن تدبر و دقت كنيد، و معناى آيه را با آن تطبيق دهيد، خواهيد ديد كه وسيله عبارت است از مقامى كه رسول خدا (ص) نزد پروردگارش دارد، و آن جناب به وسيله آن مقام مى‏تواند به درگاه خداى تعالى تقرب جويد، و آل طاهرينش و بعد از آنان صالحان از امتش به آن جناب ملحق مى‏شوند، هم چنان كه در بعضى از روايات صادره از آل محمد (ع) آمده كه رسول خدا (ص) دست به دامن پروردگارش مى‏زند و ما دست به دامن او مى‏زنيم و شما (شيعيان ما) دست به دامن ما مى‏زنيد. «6»

__________________________________________________
(1) تفسير قمى ج 1 ص 168.
(2) مناقب ج 3 ص 75.
(3) بصائر الدرجات، ص 216 ح 21.
(4) مجمع البيان ج 3 4 ص 189.
(5) معانى الاخبار ص 116.
(6) محاسن برقى ج 1 ص 183- 182 ح 179 و 180 و 181. [.....]


به نقل از ترجمه الميزان، ج‏5، ص: 546

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام خدمت همه دوستان

جناب رحیق مختوم بله انها میتوانند وسیله باشند ولی زمان حیاتشان نه بعد از وفات انها مسلما دانشی که دارند میتواند وسیله ای باشد برای تقرب به خداوند متعال(البته این تنها یک مورد تقرب به خدا هست و وسیله اقلام زیادی دارد مثلا عملی نیکی اگر شخصی انجام دهد خود وسیله ایست برای تقرب به خداوند و یا ... ). اما نه بعد از مرگشان بگوییم یا علی مدد و ... انها دیگر نه صدای ما را میشنوند واگر بشنوند قادر به انجام کاری برای ما نیستند به فرموده خداوند متعال :انك لا تسمع الموتى ولا تسمع الصم الدعاء اذا ولوا مدبرين //مسلما تو نمي‌تواني سخنت را به گوش مردگان برساني، و نمي‌تواني کران را هنگامي که روي برمي‌گردانند و پشت مي‌کنند فراخواني (نمل80)

موفق باشید

الحمد لله رب العالمین

vivaziba;396013 نوشت:
سلام بر شما

وعليكم سلام

vivaziba;396013 نوشت:
از بقیه دوستان هم دعوت می کنم در بحث شرکت کنند

شما فعلا سوالات من راپاسخ گو باشيد بقيه دوستان پيش كش

vivaziba;396013 نوشت:
و بهتر است به دنبال پیدا کردن حقیقت باشیم نه رو کم کنی.

من هم با شما موافق هستم دوست عزيز من، حال حقيقت اين است كه شما خودتان را مشرك خوانده ايد ايا نمي خواهيد از افكار و عقايدي كه خلاف قران است تبري بجوييد و حقيقت را پيدا كنيد؟
آيا نمي خواهيد با منظق قراني آشنا شويد؟
آيا نمي خواهيد عقايد باطل ابن تيميه و عبد الوهاب را كنار بگذاريد و تابع قران باشيد؟ انزل فيه القران هدي للناس

vivaziba;396013 نوشت:
در مورد مطالب بنده و جناب خیمه هم بهتر است دوستان قضاوت کنند.


صد در صد قضاوت به پاي دوستان هست برادر عزيزم اما خاطرتان باشد وقتي شاكي وارد دادگاه مي شود بايد از مسند حقوقي خود دفاع كند، بايد به شواهد و ادله و برهان هاي خود اقامه كن تا قاضي حكم به حق به او بدهد اما جناب عالي به عنوان مدعي عليه هنوز نه ادعاي خود را ثابت كرده ايد و نه پاسخ به سوالات من داده ايد و يقين داشته باشيد قضات راي مثبت به جنابعالي نخواهد داد در نتيحه سعي بفرماييد لايحه اي مبني بر قران را براي پاسخهاي بنده در نظر بگيريد زيرا در هيچ كدام از پست هاي بنده چه در اين تاپيك و چه در تاپيك هاي قبل پاسخ گو نبوديد

قل هاتوا برهانكم ان كنتم صادقين

light;396047 نوشت:
جناب رحیق مختوم بله انها میتوانند وسیله باشند ولی زمان حیاتشان نه بعد از وفات انها مسلما دانشی

جناب لايت، مشتبه شدن واقعيت براي شما به اين دليل است كه شما هنوز فرق بين دون الله و عند الله را نمي دانيد، دون الله منبع و واسطه ي فيض است و عندالله خود فيض است لذا واسطه فيض مرده و زنده نمي شناسد زيرا ما از انها به عنوان يا وجيها عندالله استفاده مي كنيد و همچنين جواز ان را هم خداوند صادر نمده است وابتغوا اليه الوسيله، حال من از شما سوالي دارم ايا خداوند در اين فرموده است اين واسطه بايد زنده يا مرده باشد؟

خير""""""""" در نتيجه توسل ما به واسطه به معناي يا وجيها عندالله هست به واقع ان كسي كه نزد خدا ابرو دارد را ما پيش خدا واسطه قرار مي دهيم در صورتي كه شما به گونه اي امر را القا مي كنيد كه اينگار ما از خود شخص (اهل بيت) به عنوان يك منبع مستقل درخواست و طلب و استمداد مي جوييم اما واقعيت امر ان است كه ما انها را پيش و نزد خدا به عنوان يك ضمانت استفاده مي كنيم لاكن شفاعت و با بخشش را اهل بيت نمي دهند كه ما از انها استمداد كنيم و سپس مسئله شفاعت را به گونه اي تلقي كنيم كه انها زنده هستند و نمي شنود، مگر اهل بيت خداي ما هستند تا از انها استمداد بجوييم و بعد درباره حيات و مادون حيات انها سخن بگوييم ضمن اينكه بحث حيات برزخي مسئله اي است كه از قران هم قابل اثبا هست


مضاف بر اينكه شما هم مسير جناب زيبا را ادامه مي دهيد كه همان لهو و لعب با قران است

خداوند در سوره 80 نمل به صراحت تصريح دارد كه تو نمي تواني مردگان را شنوا گرداني و بدين معناست كه قدرت شنوايي انها در يد الله فوق ايديهم هست و قدرت تكوين در دست هيچ شخصي نيست مگر اينكه خدا بخواهد

حال بنده از شما سوالاتي دارم::::::

خلق يك موجوديت سخت است يا شنوا كردن؟
بينا كردم يك نابينا سخت است يا شنوا كردن؟
شنوا كردن مرده سخت است يا زنده كردن مرده؟

أَنِّي أَخْلُقُ لَكُم مِّنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللّهِ وَأُبْرِىءُ الأكْمَهَ والأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَى

من از گل براى شما [چيزى] به شكل پرنده مى‏سازم آنگاه در آن مى‏دمم پس به اذن خدا پرنده‏اى مى شود و به اذن خدا نابيناى مادرزاد و پيس را بهبود مى‏بخشم و مردگان را زنده مى‏گردانم

وقتي عيسي علي نبينا مهارت و تكوين چنين كاري را دارد كه انهم به تبصره اذن الله هست ايا شما قائل بر اين هستيد كه رسول الله سرور انبياء ابتر در قدرت تكوين اذن الله هست؟

هدف ما از چنين منقولاتي اين است كه بگوييم عقيده خدا اسن است اگر مرده زنده شود و يا كور، بينا شود و يا مرده بشنود به اذن الله هست و نه غير الله اما الله سبحان تعالي براي هدايت بشري و همچنين راهبرد اهداف خود چنين قدرتي را در جانشينانش جعل و نصب مي كند كه نمونه اش در عيسي ع بوده

اما سخني از حيات برزخي افاضه نموديد، حقير از شما سوالاتي دارم كه لطفا پاسخ گو باشيدچ

اگر مرده نمي شنود چرا جنابعالي درنمازت عمل عبسي چون سلام بر رسول مي دهيد؟

چرا قران بر انبيا گذشته سلام مي دهد؟

سلام علي ابراهيم، نوح موسي، هارون والي آخر

مگر انها نمرده اند؟ چرا خداوند به انها سلام مي دهد؟ و دستور سلام به ما هم مي دهد؟

براستي چرا اينقدر بين وهابيت و پيروانش تناقض است؟؟؟؟؟؟؟؟؟

يكي به نام زيبا معتقد به اين است از دون الله نبايد استمداد جست و يكي به نام لايت مي ايد مي گويد به زنده مي توان تمسك جست اما مرده نمي توان

براستي اينهمه تناقض گويي ريشه در چه دارد؟

light;396047 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

سلام خدمت همه دوستان

جناب رحیق مختوم بله انها میتوانند وسیله باشند ولی زمان حیاتشان نه بعد از وفات انها مسلما دانشی که دارند میتواند وسیله ای باشد برای تقرب به خداوند متعال(البته این تنها یک مورد تقرب به خدا هست و وسیله اقلام زیادی دارد مثلا عملی نیکی اگر شخصی انجام دهد خود وسیله ایست برای تقرب به خداوند و یا ... ). اما نه بعد از مرگشان بگوییم یا علی مدد و ... انها دیگر نه صدای ما را میشنوند واگر بشنوند قادر به انجام کاری برای ما نیستند به فرموده خداوند متعال :انك لا تسمع الموتى ولا تسمع الصم الدعاء اذا ولوا مدبرين //مسلما تو نمي‌تواني سخنت را به گوش مردگان برساني، و نمي‌تواني کران را هنگامي که روي برمي‌گردانند و پشت مي‌کنند فراخواني (نمل80)

موفق باشید

الحمد لله رب العالمین

همین استدلالتان نیز در همان مذهب مخدوشتان باطل است چون دانشمندان خودتان نیز اصلا اعتقادی به نظریاتی که شما گفتید ندارند

گوش کنید تا بگویم

توسل از دیدگاه علمای اهل سنت

1- نورالدین سمهودی می گوید " استغاثه و شفاعت و توسل به پیامبرو جاه و برکت او نزد خداوند از کردار انبیاء و سیره سلف صالح بوده و در هر زمانی انجام می گرفته است چه قبل از خلقت و چه بعد از آن حتی در حیات دنیوی و برزخ هرگاه توسل به اعمال صحیح است همانگونه که در حدیث غار آمده توسل به پیامبر اولی است .... (وفاء الوفاء ج 4 ص 1372 )
2- دکتر عبد الملک سعدی می گوید هرگاه کسی بگوید اللهم انی توسلت الیک بجاه نبی او صالح ، کسی نباید در جواز آن شک کند زیرا جاه همان ذات کسی نیست که به او توسل شده باشد بلکه مکانت و مرتبت او نزد خداوند است و این حاصل و خلاصه اعمال صالح اوست خداوند متعال د رمورد حضرت موسی میفرماید و کان عندالله وجیها و در نزد خدا آبرومند بود... (البدعه فی مفهومها الاسلامی ص 45)
3- قسطلانی می گوید بر زائر رسول الله سزاوار است که زیاد دعا و تضرع واستغاثه و طلب شفاعت و توسل به ذات پاک رسول الله نماید ... (المواهب اللدنیه ج 4 ص 593 )
4- زرقانی در شرح آن میگوید باید به پیامبر توسل جست زیرا توسل به آن حضرت سبب فرو ریختن کوه های گناهان است ...
5- ابن الحاج ابوعبدالله عبدری مالکی می گوید مرده ایی که به زیارتش می رویم اگر از کسانی باشد که امید برکت از او میرود باید به او توسل جست و پیامبر اکرم در راس آنان است .... (المدخل ج 1 ص 254)
6- حسن بن علی سقاف شافعی می گوید توسل استغاثه و طلب شفاعت از بزرگ مردم (محمد پیامبر و چراغ تاریکی ها) از امور مستحبی است که بر آن تاکید فراوان شده است به ویژه هنگام گرفتاری ها و سیره علمای اهل عمل و اولیای اهل عبادت و بزرگان محدثین و امامان سلف بر این بوده است
7- نووی در برخی از کتابهایش قائل به استحباب توسل شده است ( حاشیه الایضاح علی المناسک ص 450 و 498 شرح التهذیب (المجموع) ج 8 ص 274 شرح الاذکار باب اذکار الحج ص 307
8- غماری در مقدمه کتابش می نویسد قول به استحباب توسل مذهب شافعی و دیگر از امامان شایسته است کسانی که بر جلالت و وثوق آنان اجماع است ( مقدمه ارغام المبتدع الغبی بجواز التوسل بالنبی ، غماری
9- ابن حجر مکی از اشعار شافعی این دو بیت را که بر توسل شافعی به اهل بیت پیامبر دلالت دارد نقل می کند که

آل النبی ذریعتی
و هم الیه وسیلتی

ارجو بهم اعطوا غدا
بیدی الیمین صحیفتی

یعنی : " آل پیامبر راه من می باشند و آنان وسیله من به سوی خدایند به آنان امید دارم که در روز قیامت صحیفه و نامه اعمال مرا به دست راستم دهند "
10- زینی دحلان می گوید هر کس که ذکرهای پیشینیان و دعاها و اوراد آنان را دنبال کند در آن ها مقدار زیادی از توسل به ذوات مقدسه می یابد و کسی هم بر آنان ایراد نگرفت تا این که منکران (وهابیون) آمدند و اگر قرار باشد که نمونه های توسل را جمع کنیم کتابی عظیم می شود ( الدرر السنیه ، زینی دحلان ص 31 )

مرحوم علامه امینی در توجیه توسل می فرماید توسل بیش از این نیست که شخصی با واسطه قرار دادن ذوات مقدسه به خدا نزدیک شود و آنان را وسیله برآورده شدن حاجات خود قرار دهد زیرا آنان نزد خدا آبرومندند نه اینکه ذات مقدس آنان را به طور مستقل در برآورده شدن حاجت هایش دخیل بدانند بلکه آنان را مجاری فیض ، حلقه های وصل و واسطه های بین مولی و بندگان میدانند با این عقیده که تنها موثر حقیقی در عالم وجود خداوند متعال است و تمام کسانی که متوسل به ذوات مقدسه می شوند همین نیت را دارند حال این چه ضدیتی با توحید دارد ؟؟؟ (الغدیر ج 3 ص 403 )

رحیق مختوم;396079 نوشت:
توسل از دیدگاه علمای اهل سنت

سلام عليكم استاد عزيز

حقير فعلا بناي بحثم را بر قران گذاشته ام حال اگر بخواهم وارد سنت بشوم اقايان مجبورند نستجيرو بالله خود رسول تا صحابي چون عمر و عايشه و هم چنين امامان اربعه و تابعين وغيره را تكفير كنند حال بنده در همان قران مي مانم تا ببينم اقايان ادله قرانيشان چيست اگر علاقه به بحث توسل داشته اند حقير امادگي مباحثه از سنت و غيره را هم دارم

اقايان براي بار هزارم مي گويم، مسئله توسل، تبرك شفاعت چه در زمان حيات و دون حيات را رسول خدا، صحابي، تابعين، اتباع تابعين، امامان اربعه، علما و فقهاي اهل سنت قبول دارند حال بعد از 1400 سال تابعين اقايان ابن تيميه و عبد الوهاب امده اند و مي گويند همه كافر هستند چون خودشان و تابعين انها

و چه زيباست تشابه شيطان و عبدالوهاب

خداوند فرمود شيطان بر ادم سجده كن و او گفت و من غير را سجده نمي كنم و اوست كه جهنمي شد
خداوند دستور به تبرك و توسل مي دهد اما وهابيت مي گويد ما به غير را متوسل نمي شوم و اين شد كه خوارجيون ظهور كردند و رسول فرمود الخوارج كلاب اهل نار

تابيعن وهابيت چرا شما نمي خواهيد بيدار شويد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

في قلوبهم مرض!!!!!!!!!

فرصتي هم براي بازگشت هست

يخرجهم ظلمات الي نور

سلام بر دوستان

اگر توسل اینست که می گوئید

يعنى به وسيله اطاعت امام به درگاه خدا تقرب بجوئيد

در آن اختلافی نداریم و بنده حتی می گویم در اینجا و به این شکل حتی به مرده هم می توان توسل جست!
{یعنی با اطاعت و پیروی از بزرگان به خدا نزدیک شویم}

اما توسلی که در موردش اختلاف داریم همین توسل رایج است که از غیر خدا حاجت و استعانت بخواهیم.

vivaziba;396143 نوشت:
سلام بر دوستان

اگر توسل اینست که می گوئید

يعنى به وسيله اطاعت امام به درگاه خدا تقرب بجوئيد

در آن اختلافی نداریم و بنده حتی می گویم در اینجا و به این شکل حتی به مرده هم می توان توسل جست!
{یعنی با اطاعت و پیروی از بزرگان به خدا نزدیک شویم}

اما توسلی که در موردش اختلاف داریم همین توسل رایج است که از غیر خدا حاجت و استعانت بخواهیم.

سلام برادر عزيزم

خدا رو شكر كه بلاخره به حقيقت نفس تفكر شيعه و سني پي برديد

حقيقت توسل يعني واسطه قرار دادن بين خود و خوداي خود به عنوان ضمانت، شما براي اخذ يك وام و تخصيص بين خودتان و متصدي بانك يك واسطه قرار مي دهيد حال اين واسطه مي تواند، چك، سفته يا يك اانسان به عنوان ضمانت باشد اما اين بدين معنا نيست كه شما وام را از ان ضامنتان مثلا چك يا سفته استمداد كنيد در حقيقت شما تخصيص و وام خود را از متصدي بانك مي گيريد حال گزاره هاي تعريف شده حقير را با خدا اهل بيت و خودتان جايگزين كنيد و نتيجه مطلوب را بگيريد

و الحمد الله مشخص شد دوست عزيز شما هم با تعاريف و استناد هاي حقير اصل موضوع را دريافتيد

با تشكر از شما

يا علي ع مدد

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام جناب خیمه گاه گرامی

به هیچ عنوان نمیتوان "ابتغو الیه الوسیله " را تمسک به مردگان دانست چون در جایی دیگر فرموده که مردگان صدا ما را نمیشنوند و خداوند متعال به شکل کاملا کلی بیان فرموده به عنوان مثال کارشناس تغذیه بفرماید شیر برای سلامتی خوب هست حال شخصی شیر گاو میخورد شخص دیگری شیر گاومیش و...

خداوند به شکل کلی فرموده: به هر وسیله ای که میتوانید به درگاه خداوند تقرب بجویید و اصلا تخصیص نفرموده وسیله چیست اما این چیزی که شما میفرماید از مردگان بخواهیم مشکل دارد و اصلا وسیله نیست حال کار نداریم چی بخواهیم یکی مدد میخواهد و میگوید یا علی مدد شخص دیگری می آید و از مردگان به اذن خداوند تقرب به خداوند میخواهد یا هر چیز دیگر ....

مردگان طبق صریح قرآن صدای ما را نمیشنوند حال هر چه بگویید در اصل و واقعیت هیچ تغییری ایجاد نمیکند
انك لا تسمع الموتى ولا تسمع الصم الدعاء اذا ولوا مدبرين //مسلما تو نمي‌تواني سخنت را به گوش مردگان برساني، و نمي‌تواني کران را هنگامي که روي برمي‌گردانند و پشت مي‌کنند فراخواني (نمل80)

و حتما باید زنده باشند و زنده با مرده برابر نیست همانگونه که کور و بینا برابر نیستند کسی که کور هست نمیبیند

نقل قول:
مضاف بر اينكه شما هم مسير جناب زيبا را ادامه مي دهيد كه همان لهو و لعب با قران است

خداوند در سوره 80 نمل به صراحت تصريح دارد كه تو نمي تواني مردگان را شنوا گرداني و بدين معناست كه قدرت شنوايي انها در يد الله فوق ايديهم هست و قدرت تكوين در دست هيچ شخصي نيست مگر اينكه خدا بخواهد

این مطلبی که شما میفرمایید از خود به خداوند نسبت میدهید ؟ این چیزی که میفرمایید هیچ گونه ربطی به آیه ندارد خداوند در این آیه میفرماید همانگونه که مردگان صدایت را نمیشنوند آنهایی که کور دل هستند هم صدایت را نمیشنوند و وجه مشترک این دو را در نشنیدن میداند
اما بله اگر خداوند بخواهد هر چیزی ممکن هست ولی این اصلا به بحث ما ربطی ندارد حال فرض را بر این بگیریم پیامبر میتواند صدایش را بگوش مردگان برسان و از طرف خداوند چنین اذنی به او داده شده دلیل نمیشود که ما هم این کار را بکنیم چون بصورت طبیعی خداوند فرموده مردگان صدا زندگان را نمیشنوند

نقل قول:
وقتي عيسي علي نبينا مهارت و تكوين چنين كاري را دارد كه انهم به تبصره اذن الله هست ايا شما قائل بر اين هستيد كه رسول الله سرور انبياء ابتر در قدرت تكوين اذن الله هست؟

ابتر بودن هیچ ربطی به این ندارد که خداوند برای او چنین اذنی نکرده باشد معجزه حضرت عیسی علیه السلام زنده کردن مردگان به اذن خداوند بود معجزه حضرت محمد ص کتاب قرآن هست یعنی حضرت موسی علیه السلام حضرت آدم و ... ابتر هستند ؟
حضرت ابراهیم زمانی که خداوند به او فرمود 4 پرنده را بکش و انها را صدا بزن با سرعت به سمت تو می آیند خود نمیتوانست اینکار را انجام دهد و این معجزه ای بود که خداوند به او نشان داد تا حضرت ابراهیم به درجه یقین برسد آیا حضرت ابراهیم علیه السلام نعوذوا بالله ابتر بود که نتوانست

نقل قول:
اما سخني از حيات برزخي افاضه نموديد، حقير از شما سوالاتي دارم كه لطفا پاسخ گو باشيدچ

اگر مرده نمي شنود چرا جنابعالي درنمازت عمل عبسي چون سلام بر رسول مي دهيد؟

چرا قران بر انبيا گذشته سلام مي دهد؟

سلام علي ابراهيم، نوح موسي، هارون والي آخر

مگر انها نمرده اند؟ چرا خداوند به انها سلام مي دهد؟ و دستور سلام به ما هم مي دهد؟


در نماز به مومنین هم سلام میفرستیم یعنی خونه همسایمان که مومن هستند صدای ما را میشنوند
سلام یعنی از ریشه سلم هست به معنی سلامتی که یک کلمه دعایی هست یعنی سلامتی را برای انها دعا میکنیم

موفق باشد دوست من

الحمد لله رب العالمین

بسم الله الرحمن الرحیم

نقل قول:
همین استدلالتان نیز در همان مذهب مخدوشتان باطل است چون دانشمندان خودتان نیز اصلا اعتقادی به نظریاتی که شما گفتید ندارند

سلام خدمت شما

رحیق مختوم گرامی بنده مذهب گرا نیستم

بسم الله الرحمن الرحیم

نقل قول:

سلام بر دوستان

اگر توسل اینست که می گوئید

يعنى به وسيله اطاعت امام به درگاه خدا تقرب بجوئيد

در آن اختلافی نداریم و بنده حتی می گویم در اینجا و به این شکل حتی به مرده هم می توان توسل جست!
{یعنی با اطاعت و پیروی از بزرگان به خدا نزدیک شویم}

اما توسلی که در موردش اختلاف داریم همین توسل رایج است که از غیر خدا حاجت و استعانت بخواهیم.

سلام برادر عزیز

بنده هم با کلام شما موافقم ولی این نکته را اضافه کنید که احادیث فعلی با قران مطابق باشند تا صحت و سقم انها مشخص شود بعد رو چشم میگذاریم و گر نه به وادی نامعلومی هدایت میشویم برادر

خدا پشت و پناهتان

سلام بر دوستان در مورد مطالبي كه نوشتيد( ضمانت و ... )هر چند باید در همین مورد هم بحث شود که آیا واقعا به ضمانت نیاز هست یا خیر. باید به این نکته توجه شود که وقتی فردی می گوید یا علی مدد یا در پناه مهدی و و و آیا این ها ضمانت است؟ یا طلب حاجت مستقیم از غیر خدا؟ ******************************************* در مورد پیروی از بزرگان نیز بله برادرعزیز، درست است باید به سیره صحیح و مطابق با قرآن عمل کرد.

vivaziba;396319 نوشت:
ورد پیروی از بزرگان نیز بله برادرعزیز، درست است باید به سیره صحیح و مطابق با قرآن عمل کرد.

دوست عزيز بنده سه تا از شما سوال پرسيدم

1. چرا مي گوييد يا دكتر

2. چرا فرزندان يعقوب گفتند يا ابنا

3. چرا يوسف ع گفت يا پيراهن من

شما برو فكر بكن هر وقت جواب را دريافتيد ما را هم در جريان بگذاريد زيرا گويا شما خودتان را بلاتر از خدا و پيغمبر مي دانيد كه اينگونه سخن مي گويد و جالب اينجاست كه وقتي به شيعيان مي رسيد مي گويد شما علي ع را مي پرستيد و علي ع را بالاتر از انبيا مي دانيد اما بسيار جالب است يك كلمه از گفته هاي شما با قران مطابقت ندارد و گويا خودتان را بالاتر از خدا و قران مي دانيد كه مي گويد ايا نياز به واسطه هست يا نه و جريا شما هم مانند همان ماجراييت كه گفتم شيطان و تشابه ان با عبدالوهاب زيرا خدا مي گويد نياز به واسطه هست اما جناب عالي كه خداي جديد وهابيت هستيد مي گويد نه
شما اگر دنبال بحث هستي همان سه سوال را پاسخ بده و فرار نكن بعد مدعي عليه باشيد

vivaziba;396143 نوشت:
سلام بر دوستان
اگر توسل اینست که می گوئید
يعنى به وسيله اطاعت امام به درگاه خدا تقرب بجوئيد
در آن اختلافی نداریم و بنده حتی می گویم در اینجا و به این شکل حتی به مرده هم می توان توسل جست!
{یعنی با اطاعت و پیروی از بزرگان به خدا نزدیک شویم}
اما توسلی که در موردش اختلاف داریم همین توسل رایج است که از غیر خدا حاجت و استعانت بخواهیم.

کرارا خدمت دوستان یاد آوری کردیم که معنای توسل در مذهب شیعه بر اساس و ابتغوا الیه الوسیله یعنی بوسیله اطاعت از امام به درگاه خدا تقرب بجوئید
در مذهب شیعه هیچ کسی حتی عوام الناسش معتقد به این نیستند که شخص امام می تواند حاجات آدمی را روا کند بلکه
هر چه که هست همان توسل بمعنای ابتغاء وسیله به درگاه الهی است
بنا بر این باید دقت شود که منظور ما از توسل بمعنای این نیست که شخص امام بتواند حاجات را روا کند بلکه او خود واسطه ایی که از فرضا
خدا نخواهد وساطت او فایده ایی ندارد
در دعای توسل معروف در بین شیعیان چنین میخوانیم

یا وجیها عند الله اشفع لنا عند الله

این فقره کاملا گویای همه چیز است که میفرماید ای کسی که در نزد خدا وجیه و بخاطر مقام علمی عصمت و مصونیت از خطا دارای ارزش و احترام هستی
در نزد خدا از ما شفاعت کن

light;396224 نوشت:
تا صحت و سقم انها مشخص شود بعد رو چشم میگذاریم و گر نه به وادی نامعلومی هدایت میشویم برادر

عليكم سلام

ما هم با شما موافقيم اگر كسي از قران فاصله بگيرد خسر في دنيا و الاخره هست حال سوال اينجاست شما مي خواهيد قران را با حديث قياس كنيد؟؟؟؟؟؟

يا مولا علي ع مدد

light;396193 نوشت:
سلام جناب خیمه گاه گرامی

به هیچ عنوان نمیتوان "ابتغو الیه الوسیله " را تمسک به مردگان دانست چون در جایی دیگر فرموده که مردگان صدا ما را نمیشنوند و خداوند متعال به شکل کاملا کلی بیان فرموده به عنوان مثال کارشناس تغذیه بفرماید شیر برای سلامتی خوب هست حال شخصی شیر گاو میخورد شخص دیگری شیر گاومیش و...

خداوند به شکل کلی فرموده: به هر وسیله ای که میتوانید به درگاه خداوند تقرب بجویید و اصلا تخصیص نفرموده وسیله چیست اما این چیزی که شما میفرماید از مردگان بخواهیم مشکل دارد و اصلا وسیله نیست حال کار نداریم چی بخواهیم یکی مدد میخواهد و میگوید یا علی مدد شخص دیگری می آید و از مردگان به اذن خداوند تقرب به خداوند میخواهد یا هر چیز دیگر ....

مردگان طبق صریح قرآن صدای ما را نمیشنوند حال هر چه بگویید در اصل و واقعیت هیچ تغییری ایجاد نمیکند
انك لا تسمع الموتى ولا تسمع الصم الدعاء اذا ولوا مدبرين //مسلما تو نمي‌تواني سخنت را به گوش مردگان برساني، و نمي‌تواني کران را هنگامي که روي برمي‌گردانند و پشت مي‌کنند فراخواني (نمل80)

و حتما باید زنده باشند و زنده با مرده برابر نیست همانگونه که کور و بینا برابر نیستند کسی که کور هست نمیبیند

عليكم سلام برادر عزيز و بزگوار

برادرم شما در مطالب و اخبار و اقوال ارسالي حقير بسيار كم لطفي مي كنيد و بخشي از مطالب حقير را مي گيريد و بخشي را رها مي كنيد

اولا قياس كارشناس شما يك قياس مع الفارق و باطل است زيرا كارشناس كه شير را مي گويد نوع شير را هم نسخه مي كند

اما خداوند در ايه 35 سورهخ مائده توضيحي و تفضيلي از مرده و زنده نداده است لذا بايد تمكين نمود بعد شما در ادامه امديد ادعا نموديد به مرده نمي توان متوسل شد چون خداوند در ايه فلان گفته است مرده ها نمي شنود، خوب دوست عزيز خداوند هم در ايات مختلف كه به شرح ذيل هست مي فرمايد من را صدا كنيد و بايد از خدا كمك و استمداد بجوييم

وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّن يَدْعُو مِن دُونِ اللَّهِ مَن لَّا يَسْتَجِيبُ لَهُ إِلَى يَومِ الْقِيَامَةِ وَهُمْ عَن دُعَائِهِمْ غَافِلُونَ ﴿5﴾

و كيست گمراه‏تر از آن كس كه به جاى خدا كسى را مى‏خواند كه تا روز قيامت او را پاسخ نمى‏دهد و آنها از دعايشان بى‏خبرند (5)

ادعوني استجب لكم

اياك نعبد و اياك نستعين

در نتيجه همان طور كه خداوند در جايي هم فرموده است مي توانيد به زنده توسل بجوييم

برادرم اينگونه كه شما ايات را قطع و منقطع مي خوانيد يقينان دچار همان اضمحلالي خواهيد شد كه فرموديد و از طرفي هم اعا نموديد كه ما به مرده نمي توانيم توسل كنيم اما حقير از شما سوال مي كنم شفاعت به واسطه يك مرده سخت است يا شفاء به واسطه پيراهن يوسف ع؟

لذا همانطوري كه شما فرموديد در ايه وابتغوا دستور فقط به زنده داده و به اياتي هم اقامه مي كنيد ما نيز براي شفاء و تبرك و تاثيرات ان به يك موجوديت بي جسم و جان به ايات 93 و 96 سوره يوسف اقامه مي كنيد لاكن مي گويم توسل هم به مرده جايز است و هم زنده

و جالب اين جاست كه خودتان حتي به جملات خود دقت نمي كنيد

light;396193 نوشت:
خداوند به شکل کلی فرموده: به هر وسیله ای که میتوانید به درگاه خداوند تقرب بجویید و اصلا تخصیص نفرموده وسیله چیست ا

احسنتم ما هم چنين حرفي را مي زنيم زيرا كلام ما كلام خداست اما در صورتي كه شما مي اييد كلام خدا را كه خودتان اقرار كرديد را نسخ مي كنيد:

light;396193 نوشت:
اما این چیزی که شما میفرماید از مردگان بخواهیم مشکل دارد و اصلا وسیله نیست

حال شما از كجا فهميديد كه وسيله هست يا نه؟ شما با كدامين عقول و در كدامين ترازو اين عقيده خودتان را سنجيديد؟

در صورتي كه خداوند در پيراهن يوسف اذن شفاعت مي گذارد اما به واسطه مردگاني كه داراي حيات برزخي هستند نمي گذارد؟

ما اين موضوع را صحبت كرديم اما شما گويا مطالب ما را نمي خوانيد و بدون مقدمه بر سر مطالب خود مانور مي دهيد مطالبم را مجدد بخوانيد::

ما از اهل بيت چيزي را نمي خواهيم ما اهل بيت را واسطه قرار مي دهيم حال چه بشنود و چه نشود ما انها را به عنوان وجيها عند الله مي دانيم و نه خود خدا

kheymegahabalfazl;396063 نوشت:
جناب لايت، مشتبه شدن واقعيت براي شما به اين دليل است كه شما هنوز فرق بين دون الله و عند الله را نمي دانيد، دون الله منبع و واسطه ي فيض است و عندالله خود فيض است لذا واسطه فيض مرده و زنده نمي شناسد زيرا ما از انها به عنوان يا وجيها عندالله استفاده مي كنيد و همچنين جواز ان را هم خداوند صادر نمده است وابتغوا اليه الوسيله، حال من از شما سوالي دارم ايا خداوند در اين فرموده است اين واسطه بايد زنده يا مرده باشد؟

خير""""""""" در نتيجه توسل ما به واسطه به معناي يا وجيها عندالله هست به واقع ان كسي كه نزد خدا ابرو دارد را ما پيش خدا واسطه قرار مي دهيم در صورتي كه شما به گونه اي امر را القا مي كنيد كه اينگار ما از خود شخص (اهل بيت) به عنوان يك منبع مستقل درخواست و طلب و استمداد مي جوييم اما واقعيت امر ان است كه ما انها را پيش و نزد خدا به عنوان يك ضمانت استفاده مي كنيم لاكن شفاعت و با بخشش را اهل بيت نمي دهند كه ما از انها استمداد كنيم و سپس مسئله شفاعت را به گونه اي تلقي كنيم كه انها زنده هستند و نمي شنود، مگر اهل بيت خداي ما هستند تا از انها استمداد بجوييم و بعد درباره حيات و مادون حيات انها سخن بگوييم ضمن اينكه بحث حيات برزخي مسئله اي است كه از قران هم قابل اثبا هست

شما اين مطالب گفته شده را نقد كنيد و نه اينكه ايات را هر جايي كه دلتان را مي خواهد مي خوانيد و بخش دوم را رها مي كنيد، لاتقربوا صلاه را مي خوانيد و بعد انتم سكاري را رها مي كنيد سپس نتيجه شما هم اين مي شود كه مي فرمايد دوستان عزيز نماز نخوانيد چون خدا فرموده است لا تقربوا صلاه پس همه يادشان باشد نخواندن نماز لا باس است و هيچ اشكالي ندارد
اينگونه كه شما قران مي خوانيد خداوند فرمود نومن ببعض و نكفر ببعض، قرار نيست هر چه دلمان بخواهد را بگيرريم و هر چه دلمان نخواست رها كنيم دوست عزيز من

در مورد ان ايه قران هم حقير توضيح دادم، اما مجدد از شما سوال مي كنم در كجاي اين ايه فرموده است كه مردگان نمي شنوند؟ خداوند مي فرمايد تو نمي تواني برساني زيرا كسي كه بميرد ديگر جسمي ندارد لذا ارتباط فيزيكي و جسماني او قطع مي شود اما ارتباط او كه قطع نمي شود زيرا انها به حيات برزخي خود ادامه مي دهند لذا منظور خدا به همين است و مانند اين است من به شما بگويم دوستت رفته است مشهد و تو نمي تواني صدايت را به او برساني حال ايا اين بدين معناست كه او نمي شنود؟ جواب خير اين فاصله بين طرفين اين ارتباط جسمي را قطع مي كند اما استفاده از ابزاز مي تواند موجبات امكان را برايتان ميسر كند

light;396193 نوشت:
ین مطلبی که شما میفرمایید از خود به خداوند نسبت میدهید ؟ این چیزی که میفرمایید هیچ گونه ربطی به آیه ندارد خداوند در این آیه میفرماید همانگونه که مردگان صدایت را نمیشنوند آنهایی که کور دل هستند هم صدایت را نمیشنوند و وجه مشترک این دو را در نشنیدن میداند
اما بله اگر خداوند بخواهد هر چیزی ممکن هست ولی این اصلا به بحث ما ربطی ندارد حال فرض را بر این بگیریم پیامبر میتواند صدایش را بگوش مردگان برسان و از طرف خداوند چنین اذنی به او داده شده دلیل نمیشود که ما هم این کار را بکنیم چون بصورت طبیعی خداوند فرموده مردگان صدا زندگان را نمیشنوند

دوست عزيز من كدام حرفم را از خودم به خدا نسبت دادم؟؟؟؟؟؟

بنده مثال قراني برايتان زدم و در انتها هم گفتم اگر عيسي كار متافيزيكي انجام داده است با تبصره اذن الله هست

و از شما سوالاتي نمودم كه متاسفانه پاسخ گو نبوديد و دوباره مي پرسم

kheymegahabalfazl;396063 نوشت:
خلق يك موجوديت سخت است يا شنوا كردن؟
بينا كردم يك نابينا سخت است يا شنوا كردن؟
شنوا كردن مرده سخت است يا زنده كردن مرده؟

أَنِّي أَخْلُقُ لَكُم مِّنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللّهِ وَأُبْرِىءُ الأكْمَهَ والأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَى

من از گل براى شما [چيزى] به شكل پرنده مى‏سازم آنگاه در آن مى‏دمم پس به اذن خدا پرنده‏اى مى شود و به اذن خدا نابيناى مادرزاد و پيس را بهبود مى‏بخشم و مردگان را زنده مى‏گردانم

وقتي عيسي علي نبينا مهارت و تكوين چنين كاري را دارد كه انهم به تبصره اذن الله هست ايا شما قائل بر اين هستيد كه رسول الله سرور انبياء ابتر در قدرت تكوين اذن الله هست؟

و جالب اينجاست كه حضرت عالي هر جا به نفعتان نباشد مي گويد اينجا ارتباطي به بحث ما ندارد، شما از جهتي مي گويد اگر خدا چنين اذني داده باشد اما دليلي بر اين نمي شود كه ما از انها بخواهيد، دقيقا اين حرف را ابن تيميه و عبدال وهاب نيز مي گفتند حال اگر خدا اذن توسل بدهد ما دليلي نمي بيني از دستور خدا پيروي كنيم، خدا مي فرمايد ما اذن مي دهيم و جوازش را صادر نموده ايم اما جناب عالي مي فرمايد نه نيازي نيست كويا ايه جديد نسخ شده است كه مي فرمايد اطيعوا لايت مضاف بر اينكه مردگان مي شنود چون::::

اين دقيقا عين ان مطالبفَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُواْ فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ ﴿اعراف/78﴾
آنگاه زمين‏لرزه آنان را فرو گرفت و در خانه هايشان از پا درآمدند

فَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَقَالَ يَا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسَالَةَ رَبِّي وَنَصَحْتُ لَكُمْ وَلَكِن لاَّ تُحِبُّونَ النَّاصِحِينَ ﴿ اعراف/79﴾
پس [صالح] از ايشان روى برتافت و گفت اى قوم من به راستى من پيام پروردگارم را به شما رساندم و خير شما را خواستم ولى شما [خيرخواهان و نصيحتگران] را دوست نمى‏داريد.

فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُواْ فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ ﴿ اعراف/91﴾
پس زمين‏لرزه آنان را فرو گرفت و در خانه‏هايشان از پا درآمدند

فَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَقَالَ يَا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسَالاَتِ رَبِّي وَنَصَحْتُ لَكُمْ فَكَيْفَ آسَى عَلَى قَوْمٍ كَافِرِينَ ﴿ اعراف /93﴾
پس [شعيب] از ايشان روى برتافت و گفت اى قوم من به راستى كه پيامهاى پروردگارم را به شما رسانيدم و پندتان دادم ديگر چگونه بر گروهى كه كافرند دريغ بخورم

«وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ »( آل عمران : 169 )
هرگز كسانى را كه در راه خدا كشته شده‏اند مرده مپندار بلكه زنده‏اند كه نزد پروردگارشان روزى داده مى‏شوند

وَلاَ تَقُولُواْ لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبيلِ اللّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْيَاء وَلَكِن لاَّ تَشْعُرُونَ ﴿بقره/154﴾
و كسانى را كه در راه خدا كشته مى‏شوند مرده نخوانيد بلكه زنده‏اند ولى شما نمى‏دانيد (154)

اين دقيقا عين مطالبي هست كه حقير گفتم، به واقع حضرت نوح نمي تواند صدايش را به انها برساند چون انها جسمي ندارند اما خدا هم توانايي ندارد صداي نوح و شعيب را به انها برساند؟

رحیق مختوم;396357 نوشت:
در مذهب شیعه هیچ کسی حتی عوام الناسش معتقد به این نیستند که شخص امام می تواند حاجات آدمی را روا کند بلکه
هر چه که هست همان توسل بمعنای ابتغاء وسیله به درگاه الهی است
بنا بر این باید دقت شود که منظور ما از توسل بمعنای این نیست که شخص امام بتواند حاجات را روا کند

این به این معناست که شیعه معتقد است توسل جستن به بزرگان پیروی از آنان (در نتیجه سعادت) است ؟!

اگر شیعه واقعا از بزرگان پیروی می کند وتوسلش پیروی از راه آنان (انجام اعمال عبادی . و...) پس خواسته اش را مستقیم از خدا می خواهد (حال آنکه توسل جسته و به رحمت خدا امید وار می شود).و از کسی جز خدا حاجت طلب نمی کند و نمی گوید" یا امام رضا شفا بده" پس افرادی که چنین اعمالی انجام می دهند شیعه نیستند؟

vivaziba;396418 نوشت:
و از کسی جز خدا حاجت طلب نمی کند و نمی گوید" یا امام رضا شفا بده" پس افرادی که چنین اعمالی انجام می دهند شیعه نیستند؟

دوست عزيزم هر كسي حال مي خواهد شيعه باشد سني باشد و يا مكلف و مقلد به هر ديني و مذهب و فرقه باشد اعتقاد به ربوبيت يك مخلوق داشته باشد كافر است، همانگونه كه مسحيان كافر شدند
لقد كفر الذين فالوا ان الله هو المسيح بن مريم: مي فرمايد كافر شدند ان كساني كه گفتند خداي ما همان مسيح پسر مريم است، حال هر كسي بگويد امام رضا تو خدا من هستي شفا بده و يا اينكه امام رضا استقلال در اين امر شفا دارد و يا اينكه بگويد يا شافعي يا حنفي تو خدا هستي و شفا بدهي كافر هست
هر احدي اعتقاد به استقلال هر شخص بشود قطع به يقين او كافر شده است

يا حسين ع و يا علي ع و يا اينكه در پناه مهدي عج باشي به معناي كفر نيست و مانند اين است كه ما بگوييم خدايا تو كافر شده اي چرا؟ چون خدا گفته است كه ‌وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَیتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَأَمْنًا ما مكه را محلي امن و امنيت براي مردم قرار داده ايم و مانند اين است بگويد در پناه امام زمان باشيد، اين بدين معنا نيست كه او مشرك شده است وگرنه ما خدا را هم بايد مشرك بدانيم زيرا يك سنگ را عامل حفظ و امنيت ما مي داند حال سنگ تاثيرش بيشتر هست يا يك امام زمان؟ پس بايد بگوييم خدا دچار شرك اكبر شده است؟
خدا تاثيراتي در مكه گذاشته است همان گونه كه به اذن الله تاثيراتي در لباس يوسف گذاشت و همان گونه كه تاثيراتي در انبيا و امامان گذاشت كما اينكه بزرگان اهل سنت من جمله عسقلاني گفته اند چهار نبي زنده هستند كه دو نفر عامل امنيت اسمان و دو نفر عامل امنيت زمين هستند ايا انها هم مشرك شده اند؟ خير، خداوند مقاماتي را در انها تكوين نموده است اما اگر كسي باور بر اين داشته باشد كه مثلا حضرت خضر كه عامل امنيت اسمان است و او را به خاطر اين ويزگي خدا بداند كافر است و نه اينكه هر كسي بر اين باور باشد او تاثيراتش را از خدا گرفته است كافر مي شود به واقع اين عين توحيد است كه خداوند مقاماتي را براي جانشينانش جعل نموده است مجدد مي گويد تمامي گفته هايم را با سند از سنت دارم و همچنين علما اهل سنت اما به خاطر انحراف از بحث قراني تدوين نمي كنم

light;396193 نوشت:
در نماز به مومنین هم سلام میفرستیم یعنی خونه همسایمان که مومن هستند صدای ما را میشنوند
سلام یعنی از ریشه سلم هست به معنی سلامتی که یک کلمه دعایی هست یعنی سلامتی را برای انها دعا میکنیم
موفق باشد دوست من
الحمد لله رب العالمین

دوست عزيزم ايا شما فرقي بين مخاطب و مخاطبين قائل نمي شويد؟؟؟؟؟؟؟
ايا شما فرقي بين يك شخص تعريف شده با يك شخص مجهول را نمي گذاريد؟
خداوند مشخصا به انبيا خود سلام مي دهد و ما را به اين كار دستور مي دهد و بعد شما ان را با جمع مومنين قياس مي كنيد حال منظور از مومنين چه كساني هستند كه بايد پاسخ گو باشند؟
مانند اين مي ماند شما در يك جمعي باشيد و بگويد سلام به ان كسي كه پيراهنش قرمز هست، حال همه قرمز پوشيدند اما منظور شما كدامين هست؟ ايا اين جا شخص معروف هست يا مجهول؟
اما در ادامه يك نظريه شخصي بسيار جالب داشتيد كه بعيد بدانم در قلم فرساييتان تعملي كرده باشيد زيرا شما از طرفي افاضه داشتيد كساني كه مي ميرند نه صدايي را مي شنود و نه هيچ تاثير گذاري دارند اما وقتي به سلام مي رسد فموديد سلام به معناي دعا هست
دوست عزيزم بنده از شما سوال مي كنم:
ايا شما براي سلامتي كسي دعا مي كنيد كه از دنيا رفته است؟
ايا شما براي سلامتي كسي دعا مي كنيد كه نه جسم دارد و نه جان؟
ايا شما براي سلامتي كسي دعا مي كنيد كه نه سخني مي شنود و نمي مي تواند پاسخ دهد؟

شما براي چه دعا براي سلامتي كسي مي كنيد كه از دنيا رفته است در صورتي كه سلامت جسم براي او معنا و مفهومي ندارد
مضاف بر اينكه خداوند عملي بيهوده انجام مي دهد و به انبيا خود سلام مي دهد زيرا در سلام هاي خود در واقع دعا براي سلامتي كسي مي كد كه ان دعا فايده اي ندارد زيرا داراي جسم نيست كه دعايش تاثير گذار باشد

إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ
خدا و فرشتگانش بر پيامبر درود مى‏فرستند اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد بر او درود فرستيد

آيا خداوند براي رسولي دعا به سلامتي مي كند كه جسمش ديگر براي او فايده اي ندارد؟ و همچنين ما را هم به اين فعل امر مي كند؟

تعريف شما از سلام و سلامتي درست است اما در اينجا صدق نمي كند

بنده نيز براي شما ارزوي موفقيت دارم:Gol:

برخی از اهل تسنن می گویند که توسل شرک است، از نظر شیعه توسل به چه معنی است و در چه مواردی می شود به پیامبر (ص) و ائمه (ع) متوسل شد؟
زندگی بشر بر اساس بهره‏گیری از وسائل و اسباب طبیعی استوار است که هر یک آثارویژه خود را دارند. همه ما هنگام تشنگی آب می‏نوشیم، و هنگام گرسنگی غذا می‏خوریم، چه رفع نیاز توسط وسائل طبیعی، به شرط آن که برای آنها «استقلال در تأثیر» قائلنشویم، عین توحید است. قرآن یادآور می‏شود که: ذوالقرنین در ساختن سد از مردم درخواست کمک کرد: «قَالَ مَا مَکَّنی فِیهِ رَبی خَیرٌ فَأَعِینُونی بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَیْنَکمْ وَ بَیْنهُمْ رَدْماً، با قدرت خویش مرایاری کنید تا میان شما و آنان (یأجوج و مأجوج) سدی بر پا سازم »
کسانی که شرک را به معنی «تعلق و توسل به غیر خدا» تفسیر می‏کنند، حرفشان تنهادر صورتی صحیح است که ما برای ابزار و وسائط موجود، «اصالت و استقلال‏» قائل شویم،و گرنه چنان چه آنها را وسایلی بدانیم که به مشیت و اذن الهی، ما را به نتیجه می رسانند، از مسیر توحید خارج نشده‏ایم و اصولاً زندگی بشر از روز نخست بر این اساس،یعنی استفاده از وسائل و وسائط موجود، استوار بوده و پیشرفت علم و صنعت نیز در همینراستا صورت گرفته و می‏گیرد.
ظاهراً توسل به اسباب طبیعی مورد بحث نیست، سخن در باره اسباب غیر طبیعی است که بشر جز از طریق وحی راهی به شناخت آنها ندارد. هر گاه در کتاب و سنت چیزی به عنوانوسیله معرفی شده باشد، تمسک به آن همان حکمی را دارد که در توسل به امور طبیعی جاریاست. بنا بر این، ما زمانی می‏توانیم با انگیزه دینی به اسباب غیر طبیعی تمسک جوییم،که دو مطلب مورد توجه قرار گیرد.
1- از طریق کتاب و سنت، وسیله بودن آن چیز برای نیل به مقاصد دنیوی یا اخرویثابت‏شود.
2- برای اسباب و وسائل، هیچ گونه اصالت و استقلالی قائل نشده و تأثیر آنها رامنوط به اذن و مشیت الهی بدانیم.
قرآن کریم، ما را به بهره گرفتن از وسائل معنوی دعوت کرده می‏فرماید: «َأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ وَ جَهِدُوا فی سبِیلِهِ لَعَلَّکمْ تُفْلِحُونَ‏، ای کسانی که ایمان آورده‏اید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! و وسیله‏ای برای تقرب به او بجوئید! و در راه او جهاد کنید، باشد که رستگار شوید! »[2]
باید توجه نمود که وسیله به معنای تقرب نیست، بلکه چیزی است که مایه تقرب به خدامی‏گردد و یکی از طرق آن، جهاد در راه خداست که در آیه ذکر شده است و در عین حال، می‏تواند چیزهای دیگری نیز وسیله تقرب باشد.
توسل به اسباب طبیعی و غیر طبیعی (به شرط این که، رنگ استقلال در تأثیر به خود نگیرند) عین توحید است. شکی نیست که انجام واجبات ومستحبات، همچون نماز و روزه و زکات و جهاد و غیره در راه خدا، همگی وسایل معنوی هستند که انسان را به سر منزل مقصود، که همان تقرب به خداوند است می‏رسانند. انساندر پرتو این اعمال، حقیقت بندگی را می‏یابد و در نتیجه به خدا نزدیک می‏شود. ولیباید توجه نمود که وسایل غیر طبیعی، منحصر به انجام امور عبادی نیست؛ بلکه در کتابو سنت ‏یک رشته وسایل معرفی شده که توسل به آنها استجابت دعا را به دنبال دارد کهذیلاً برخی از آنها را یادآور می‏شویم.
1- توسل به اسماء و صفات حسنای الهی که در کتاب و سنت وارد شده است، چنان که قرآنمی‏فرماید: «َو للَّهِ الأَسمَاءُ الحُْسنی فَادْعُوهُ بهَا»[3] اسماء حسنی مخصوص خداوند است، پس خداوند را به وسیله آنها بخوانید. در ادعیه اسلامی، توسل به اسماء وصفات الهی فراوان وارد شده است.
2- توسل به دعای صالحان که برترین نوع آن توسل به ساحت پیامبران و اولیای خاص خداوند است تا برای انسان از درگاه الهی دعا کنند.
قرآن مجید به کسانی که بر خویشتن ستم کرده‏اند (گنهکاران) فرمان می‏دهد سراغ پیامبر روند و در آنجا هم خود طلب مغفرت کنند، و هم پیامبر برای آنان طلب آمرزش کند. و نوید می‏بخشد که: در این موقع خدا را توبه پذیر و رحیم خواهند یافت، چنان که می‏فرماید: «َ مَا أَرْسلْنَا مِن رَّسولٍ إِلا لِیُطاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظلَمُوا أَنفُسهُمْ جَاءُوک فَاستَغْفَرُوا اللَّهَ وَ استَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَّحِیما»[4] در آیه دیگر، منافقان را نکوهش می‏کند که چرا هرگاه به آنان گفته شود سراغ پیامبر بروند تا در باره آنان از خداوند طلب آمرزش کند،سرپیچی می‏کنند؟! چنان که می‏فرماید: «وَ إِذَا قِیلَ لهَُمْ تَعَالَوْا یَستَغْفِرْ لَکُمْ رَسولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُءُوسهُمْ وَ رَأَیْتَهُمْ یَصدُّونَ وَ هُم مُّستَکْبرُونَ»[5] از برخی از آیات بر می‏آید که در امت های پیشین نیز چنین سیره‏ای جریان داشته است؛ به عنوان مثال، طبق فرموده قرآن، فرزندان یعقوب علیه السلام از پدر خواستند بابت گناهانشان از خدا برای آنان طلب آمرزش کند و یعقوب (ع) نیز درخواست آنان را پذیرفت و وعده استغفار داد: «قَالُوا یَأَبَانَا استَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا کُنَّا خَطِئِینَ*قَالَ سوْف أَستَغْفِرُ لَکُمْ رَبی إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ‏»[6] ممکن است گفته شود: توسل به دعای صالحان، در صورتی عین توحید (و یا لااقل مؤثر)است که کسی که به او توسل می‏جوییم در قید حیات باشد، ولی اکنون که انبیا و اولیا ازجهان رخت بربسته‏اند، چگونه توسل به آنان می‏تواند مفید و عین توحید باشد؟
در پاسخ به این سؤال یا ایراد، دو نکته را بایستی یادآور شویم:
الف - حتی اگر فرض کنیم شرط توسل به نبی یا ولی، حیات داشتن آنهاست، در این صورتتوسل به انبیا و اولیای الهی پس از مرگ آنان، تنها کاری غیر مفید خواهد بود، نهمایه شرک، و این نکته‏ای است که غالبا از آن غفلت شده، و تصور می‏گردد که حیات وموت، مرز توحید و شرک است! در حالی که بر فرض قبول چنین شرطی (حیات انبیاء و اولیاء درهنگام توسل دیگران به آنان)، زنده بودن شخص نبی و ولی، ملاک مفید و غیر مفید بودنتوسل خواهد بود، نه مرز توحیدی بودن و شرک آمیز بودن عمل!
ب - مؤثر و مفید بودن توسل دو شرط بیشتر ندارد:
1- فردی که به وی توسل می جویند، دارای علم و شعور و قدرت باشد.
2- میان توسل جویندگان و او ارتباط برقرار باشد و در توسل به انبیا و اولیاییکه از جهان در گذشته‏اند، هر دو شرط فوق (درک و شعور و وجود ارتباط میان ما و آنانبه دلایل روشن عقلی و نقلی، تحقق دارد.
وجود حیات برزخی، یکی از مسائل مسلم قرآنی و حدیثی است که در جای خود به اثبات رسیده است. در جایی که به تصریح قرآن، شهدای راه حق، حیات و زندگی دارند،مسلماً پیامبران و اولیای خاص الهی که بسیاری از ایشان خود نیز شهید شده‏اند از حیاتبرتر و بالاتری برخوردارند.
دلایل بسیاری بر وجود ارتباط میان ما و اولیای الهی در دست است که برخی رایاد آور می‏شویم:
1- همه مسلمانان در پایان نماز شخص پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و اله وسلم را خطاب قرار داده و می‏گویند: «السلام علیک ایها النبی و رحمة الله و برکاته»؛ آیا آنان براستی کار «لغوی‏» انجام می‏دهند و پیامبر این همه سلام را نمی‏شنود وپاسخی نمی‏دهد؟!
2- پیامبر گرامی(ص) در جنگ بدر دستور داد اجساد مشرکان را در چاهی ریختند. سپس خود با همه آنان سخن گفت. یکی از یاران رسول خدا عرض کرد: آیا با مردگان سخن می‏گویید؟ پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم فرمود: شماها از آنان شنواتر نیستید.
3- رسول گرامی صلی الله علیه و اله و سلم کرارا به قبرستان بقیع می‏رفت و به ارواح خفتگان در قبرستان چنین خطاب می‏کرد: «السلام علی اهل الدیار من المؤمنین والمؤمنات» و بر اساس روایتی دیگر می‏فرمود: «السلام علیکم دار قوم مؤمنین‏».
4- بخاری در صحیح خود آورده است: روزی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم درگذشت، ابوبکر وارد خانه عایشه شد. سپس به سوی جنازه پیامبر(ص) رفته، جامه ازصورت پیامبر بر گرفت و او را بوسید و گریست و گفت:«بابی انت ‏یا نبی الله لا یجمع الله علیک مؤتتین، اما الموتة التی کتبت علیک فقد متها».
پدرم فدای تو باد ای پیامبر خدا، خدا دو مرگ بر تو ننوشته است. مرگی که بر تونوشته شده بود، تحقق یافت.
چنان چه رسول گرامی حیات برزخی نداشته و هیچ گونه ارتباطی میان ما و او وجودندارد، چگونه ابوبکر به او خطاب کرده و گفت: یا نبی الله.
5- امیر مؤمنان علی علیه السلام آن گاه که پیامبر را غسل می داد به او چنین گفت: «بابی انت و امی یا رسول الله لقد انقطع بموتک ما لم ینقطع بموت غیرک من النبوة والانباء و اخبار السماء... بابی انت و امی اذکرنا عند ربک و اجعلنا من بالک‏» پدر ومادرم فدای تو باد ای رسول خدا، با مرگ تو چیزی منقطع گردید، که با مرگ دیگرانمنقطع نگردیده بود، با مرگ تو رشته نبوت و وحی گسسته شد... پدر و مادرم فدای توباد، ما را نزد خدایت به یادآور، ما را به خاطر داشته باش.
در پایان یادآور می‏شویم که توسل به انبیاء و اولیاء صورت های مختلفی دارد کهمشروح آن در کتب عقاید بیان شده است.[7]
__________________-
سوره کهف، آیه 95.[1]
[2]- سوره مائده، آیه 35.
[3]- سوره اعراف، آیه 180.
[4]- سوره نساء، آیه 64.
[5]- سوره منافقون، آیه 5.
[6]- سوره یوسف، آیه 97و 98.
[7]- منشور عقاید امامیه استاد جعفر سبحانیصفحه 229.

[=&quot]سلام بر دوستان
[=&quot]گفته شد که فلانی وقتی می گوید یا امام رضا شفایم بده این بدین معنی نیست که او خداست!
[=&quot] اگر اینطور است حتى مشركان و بت پرستان عصر جاهليت خالق و رازق و حياتبخش و مدبر امور جهان هستى را خدا مى دانستند پس دلیل نمی شود کسی به زبان بگوید خدایم الله است ولی حاجت خود را از کسی دیگر بخواهد و ...
[=&quot]
[=&quot]ضمنا هنوز متوجه نشدم که جناب رحیق نظرشان در مورد این در خواست ها و این گونه توسل ها (یا امام رضا شفا بده)
[=&quot]چیست ، ولی ظاهرا تا اینجا تائید کرده اند که توسل به بزرگان پیروی از سیره آن هاست(درست متوجه شدم؟)
[=&quot]
[=&quot]بار ها گفته ام و باز هم می گویم که قضیه برادران حضرت یوسف( ع ) طلب دعا بوده.
[=&quot]ممنونم
[=&quot]
[=&quot]

موضوع قفل شده است