جمع بندی آموزش بررسی رجالی حدیث

تب‌های اولیه

174 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

vivaziba;388151 نوشت:

الكافي الكليني (2/ 851)
28 علي بن الحكم، عن هشام بن سالم(2)، عن أبي عبدالله عليه السلام قال: إن القرآن الذي جاء به جبرئيل عليه السلام إلى محمد صلى الله عليه وآله سبعة عشر ألف آية(3).

همه شارحين كتاب كافي، صراحت دارند كه اين، غلط املائي بوده است و در اصل، «سبعة آلاف» بوده است و كلمه «عشر»، اشتباه چاپي است.

[=Traditional Arabic][=Traditional Arabic]و قال المحقّق الشعراني: «أقول: أمّا كلمة سبعة عشر ألف آية في هذا الخبر، فكلمة «عشر» زيدت قطعاً من بعض النسّاخ أو الرواة. و سبعة آلاف تقريب، كما هو معروف في إحصاءالامور لغرض آخر غير بيان العدد، كما يقال: أحاديث الكافي ستّة عشر ألف، و المقصود بيان الكثرة و التقريب، لاتحقيق العدد؛ فإنّ عدد آي القرآن بين الستّة و السبعة آلاف». و للمزيد راجع: شرح المازندراني، ج 11، ص 76

vivaziba;388559 نوشت:
جناب خیمه ...باز هم که به تهمت روی آوردید و ... (راستی احمد بن محمد کجاست؟)

اعتراف به کثرت و تواتر روایات در این زمینه شده است.

و مجلسی هم که می گوید موثق است و خبر صحیحی است

روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه - محمد تقي المجلسي ( الأول ) - ج 10 - ص 20 - 21
وروى الكليني في الصحيح ، عن أبي عبد الله عليه السلام أنه قال : إن القرآن الذي جاء به جبرئيل على محمد صلى الله عليه وآله سبعة عشر ألف آية والذي بيننا ستة آلاف وكسر .

الفوائد الطوسية - الحر العاملي - ص 483
وورد النص الصحيح بأن القرآن الذي نزل على محمد صلى اللَّه عليه وآله كان سبعة عشر ألف آية ( 4 )
دارید بحث را عوض می کنید، الان بحث بز عائشه و ... نیست{فرض کنید یک سنی این سوال را از شما نمی پرسید و یک فرد دیگر یا یک شیعه می پرسید آیا باز هم می گفتید چون در تفسیر آلوسی و الخ؟
، احادیث در این زمینه متواتر است و حدیث مذکور نیز موثق و خبر صحیحی است، حال شما می گویید تزویر و...؟!
بگذارید این بحث حل شود سپس به سراغ سایر موضوعات بروید!
از عقیده ای که می گویید که گفته و کجا گفته منظورتان کدام مطلب است؟

چرا بحث را به حاشیه می کشانید (کاسه داغ تر از آش و...) به مطالب گفته شده پاسخ دهید و
در مورد ازدواج ام کلثوم نیز شما سعی در مخفی کاری آن دارید انشاء الله در پست های بعدی(بعد از تحریف) پاسخ می گویم.

در مورد کتاب طهارة نیز اگر چیزی برای گفتن داشتید اینقدر کشش نمی دادید، برای چندمین بار: مطلب مربوطه را همینجا معنی کنید تا در این رابطه بحث شود(می گویم تاپیک مربوطه بسته است و نمی شود پاسخ داد پس نمی توانم در آنجا نظر بدهم اگر برایتان مقدور است همینجا بحث را انجام دهیم)

جناب خیمه ابولفضل
در مورد کافی به اتفاق علما معتبر ترین کتاب شماست پس حداقل از حضرت زهرا باید احادیثی در آن باشد

بنده هم گفتم که اصراری به ورود در این زمینه ندارم اما جناب خیمه ... اصرار کردند
بحث ما این نیست که در کتب اهل سنت آیا مطلبی در مورد تحریف پیدا می شود یا خیر .
سوال اینست که در کتب شیعه چنین مطالبی یافت می شود ،پاسخ شما چیست؟(در مورد 7000و 17000 نیز مطلب نغزی ارائه دادید ، جالب بود {حدیث را دوباره بخوانید})
جناب خیر البریة
آیا این اعتقاد شما نیست که در این قرآن (نوشته مکتوب) کم و زیادی صورت گرفته و قرآن اصلی در نزد .... محفوظ است؟

جناب خیر البریة خواهشا صریح و بدون تقیه پاسخ دهید و نگویید اهل سنت چنین و چنان می گویند

ضمنا ادامه بحث اصلی چه شد؟
مولا :دوستی یا امامت بلا فصل؟

سلام

دوست عزيزم، اينكه چه كسي تهمت مي زند را در صفحات قبل بنده اثبات نمودم كه جناب عالي به اقتباس از اوليائتان ابن تيميه تهمت به جامعه اهل سنت روا داشتيد، كه نمونه بارز ان در بحث غدير بود و سپس بحث تحريف در نگاه شيعه بود كه اين هم دروغ تاريخي بيش نيست و بنده اقوال علماي اهل سنت را نقل كردم، حال نمي دانم شما از كدامين تهمت صحبت مي كنيد؟ گويا منظور خودتان بوده ايد و خواستيد به ما بفهمانيد كه عذر شما را در اين تهمت ها بپذيريم كه البته مي پذيريم ولي انتظار تبري جستن داريم كه متاسفانه خبري نيست

خوب شما روايت كافي در باب تحريف را نقل كگرده ايد چرا جرات نكرديد كليه روات را نقل كنيد؟؟؟
البته خودتان هم مي دانيد كه جرات اوردن كليه روات را نداشتيد زيرا اگر مي اورديد خودتان رسوا مي شديد و بنده سلسله روات ان را كه يكي ان احمد بن محمد را نقل كردم كه او ضعيف هست فلذا عقايد شما را باطل مي كند و اصل روايت با سند به شرح ذيل هست

محمد بن يحيى، عن أحمد بن محمد، عن علي بن الحكم، عن هشام بن سالم، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: أن القرآن الذي جاء به جبرائيل (ع) إلى محمد ص سبعة عشر ألف آية.
حال شما با چه رويي به بنده افترا مي بنديد كه به شما تهمت مي زنم؟؟؟؟؟؟؟ شمايي كه كارنامه تدليستان براي همه رو شده است

در نتيجه ضعف روايت را ما در قبل هم اشاره كرديم اما باز هم به اشتباهات خود اصرار داريد وبراي بار هزارم مي گويم كه علماي اهل سنت قائل بر عدم تحريف در منابع شيعه هستند ايا شما از علماي اهل سنت بيشتر مي فهميد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بعد از بزغاله عايشه گفتيد، اتفاقا ما هم با بزغاله عايشه كاري نداريم اما گويا او با قران ما كار دارد و سري به قران زده و بخضي از ان را رتوش اطلاعاتي كرد و يقينان او نيز مجتهد بوده و اجتهاد كرده است كه اين صفحه را كارخانه زياد زده و ان را خورد و قران تحريف شد و حال ما نمي دانيد چرا شما با اين موضوع كار نداريد در تحير هستيم، مگر شما دوتس نداريد بدانيد از بزغاله چرا اينكار را كرده و قران ما را تحريف كرده؟
بعد امديد گفتيد كه ما داريمك بحث را عوض مي كنيم، عزيز دل بهتر است به مطالب قبلتان رجوع كنيد تا ببنيد چه كسي از پاسخ به سوالات ما فرار كرده است، چه در تاپيك توسل و چه ادعاي هاي بي اساس شما در زمينه غدير و الان براي بيستمين بار هست كه من ياد اوري مي كنم و شما فرار مي كنيد و بحث را به سمت تحريف برده ايد، ايا كسي كه ادله براي پاسخ ندارد مي تواند ادعاي حقانيت كند؟؟؟؟؟؟
بعد مجدد بحث ازدواج ام كلثوم را كرده ايد كه بار ها و بار ها گفتم اگر اين روايت صحيح بوده در بخاري نيز بايد موجود مي بود پس ادعاي شما باز هم بر باطل هست

بنده نمي دانم، عدم پاسخ شما و فرار هاي شما از پاسخ و گريز هاي شما از اصل مطالب را چرا به ما تهمت مخفي كاري مي زنيد؟؟؟ ما بحث غدير مي كرديم و مثل اينكه فراموشتان شده است اين شما بوده ايد كه بحث ازدواج و تحريف را پيش كشيده ايداتفاقا وقتي كسي ادعا داشته باشد چيزي را كش مي دهد و كسي كه در چنته خود جايگاه علمي نداشته باشد فرار مي كند فلذا وقتي ما بر سر مباني هاي خود مصر هستيم يعني عزت نفسش را داريم فلذا شما بايد به فكر مباني علمي خود باشيد كه مدام از بحث غدير به تحريف طناب مي اندازيد بعد مي اييد به ازدواج بعد بحث روايت حضرت زهرا و همه اينها نشان از ثبوت علمي شما هست و بر كسي نيز پوشيده نيست
خوب اگر نگران توهيانت حضرت اما هستيد مي توانيد همين جا هم باز نقد كنيد مطالب من را تا ببينيم چه كسي راست مي گويد؟؟؟؟؟؟:ok::khaneh:
البته بحث امام هم يكي از مسائلي بود كه براي راه فرار اضافه كرديد ولي عيبي ندارد بنده عادت دارم با وهابيان همزمان در چند موضوع بحث كنم اين هم روش و بنده امادگي دارم و البته اگر جرات كرديد بحث ثقلين را هم اضافه كنيد چون من مشتاقانه امادگيش را دارم. هههههههههههههههههههههه :khandeh!:

دوست عزيز واقعا بحث با افراي كه ثبات علمي ندارند خسته كننده هست و من بار ها و بار ها توضيح دادم در شيعه كسي اعتقاد بر اين ندارد كه كافي در بين مسلمان ها اعتبار دارد و حال شما به اهل سنت چنين چيزي را مي خواهيد القا كنيد در نتيجه ان كسي كه امد ادعاي غير كرد شما بوديد كه گفتيد بخاري نزد مسلمانان اعتبار دارد و بنده هم اين اعاي شما را باز رد كردم و همچنان منتظر نقد شما هستم و نه فرار شما و منتظر هستم كه بياييد ادعايتان را اثبات كنيد از طرفي هم ديگر توضيح نمي دم چون 101 بار توضيحخ داده در شيعه كتبي 25 جلدي درباره حضرت وجود دارد و همين براي ياوه سرايان كفايت مي كند
اتفاقا بنده اصرا دارم و از شما هم مي خواهم كه فرار نكنيد و گويا چون مخازن علمي شما دچار نشتي شده است بدنبال را ه فرار هستيد و از شما مي خواهم بدون فرار بحث هاي بنده را نقد علمي كنيد و نه نقد جاهلانه زيرا ما از شما انتطظار بيش از اين داريم حال بماند مطالبي را هم كه بدون دليل به بحث ما اضافه كرديد اما ما مشتقاقانه منتظر نقد شما هستيم

خوب ما از شما ممنتون هستيم كه اعراف كرديد در كمتب خودتان تحريف قران وجود دارد زيرا اگر وجود نداشت شجاعانه ان را مطرح مي نموديد و حال ما به شما اين را مي گويد خانه اي كه از دستمال كاغذي هست به خانه ديگران سنگ نمي زند در صورتي كه خانه ديگران از بتن هست.هههههههههههههههههههههههههههههه
روايت را هم گفتم ضعيف هست در نتيجه ما براي شما دعا مي كنيم خدا روزيتان را جايه ديگر حواله دهد
بحث مولا را هم قبلا پاسخ دادم اما گويا شما دنبال فرصتي بوديد پست ها را انقدر زياد كنيد كه راه گريزي براي خود داشته باشيد اما زهي خيال باطل چون همه كامنت ها موجود هست.هههههههههههههههههه
خوب از ابن تيميه شما چه خبر زنگ زدي بهش گفتيد كه مثل اينكه خلاف قولتان در صحاح اثبات شده است؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
واقعا عجيب هست باز اين همه روسوايي باز هم ادعا مي كنيد:khaneh:
امامت بلافصل هم در همين قدر بس كه امام غزالي فرمود بعد از غدير عمر دچ
ار هوا و هوس دنيوي شد و براي همين بيعت شكني كرد.هههههههههههههههههههه
در مورد روايت بلافصل هم بنده حقير در كانت هاي صفحه 8 و 9 توضيح دادم و چند روز هست منتظر پاسخ هاي شما هستم و الان دوباره امده ايد از ما سوال مي كنيد؟؟؟؟؟؟؟؟ خيلي باصفاييييييييي به مولا

vivaziba;388559 نوشت:
جناب خیمه ...باز هم که به تهمت روی آوردید و ... (راستی احمد بن محمد کجاست؟)

اعتراف به کثرت و تواتر روایات در این زمینه شده است.

و مجلسی هم که می گوید موثق است و خبر صحیحی است

روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه - محمد تقي المجلسي ( الأول ) - ج 10 - ص 20 - 21
وروى الكليني في الصحيح ، عن أبي عبد الله عليه السلام أنه قال : إن القرآن الذي جاء به جبرئيل على محمد صلى الله عليه وآله سبعة عشر ألف آية والذي بيننا ستة آلاف وكسر .

الفوائد الطوسية - الحر العاملي - ص 483
وورد النص الصحيح بأن القرآن الذي نزل على محمد صلى اللَّه عليه وآله كان سبعة عشر ألف آية ( 4 )
دارید بحث را عوض می کنید، الان بحث بز عائشه و ... نیست{فرض کنید یک سنی این سوال را از شما نمی پرسید و یک فرد دیگر یا یک شیعه می پرسید آیا باز هم می گفتید چون در تفسیر آلوسی و الخ؟
، احادیث در این زمینه متواتر است و حدیث مذکور نیز موثق و خبر صحیحی است، حال شما می گویید تزویر و...؟!
بگذارید این بحث حل شود سپس به سراغ سایر موضوعات بروید!
از عقیده ای که می گویید که گفته و کجا گفته منظورتان کدام مطلب است؟

چرا بحث را به حاشیه می کشانید (کاسه داغ تر از آش و...) به مطالب گفته شده پاسخ دهید و
در مورد ازدواج ام کلثوم نیز شما سعی در مخفی کاری آن دارید انشاء الله در پست های بعدی(بعد از تحریف) پاسخ می گویم.

در مورد کتاب طهارة نیز اگر چیزی برای گفتن داشتید اینقدر کشش نمی دادید، برای چندمین بار: مطلب مربوطه را همینجا معنی کنید تا در این رابطه بحث شود(می گویم تاپیک مربوطه بسته است و نمی شود پاسخ داد پس نمی توانم در آنجا نظر بدهم اگر برایتان مقدور است همینجا بحث را انجام دهیم)

جناب خیمه ابولفضل
در مورد کافی به اتفاق علما معتبر ترین کتاب شماست پس حداقل از حضرت زهرا باید احادیثی در آن باشد

بنده هم گفتم که اصراری به ورود در این زمینه ندارم اما جناب خیمه ... اصرار کردند
بحث ما این نیست که در کتب اهل سنت آیا مطلبی در مورد تحریف پیدا می شود یا خیر .
سوال اینست که در کتب شیعه چنین مطالبی یافت می شود ،پاسخ شما چیست؟(در مورد 7000و 17000 نیز مطلب نغزی ارائه دادید ، جالب بود {حدیث را دوباره بخوانید})
جناب خیر البریة
آیا این اعتقاد شما نیست که در این قرآن (نوشته مکتوب) کم و زیادی صورت گرفته و قرآن اصلی در نزد .... محفوظ است؟

جناب خیر البریة خواهشا صریح و بدون تقیه پاسخ دهید و نگویید اهل سنت چنین و چنان می گویند

ضمنا ادامه بحث اصلی چه شد؟
مولا :دوستی یا امامت بلا فصل؟

با سلام

دوستان اجازه دهند تا جلوي فرار ومغلطه گرفته شود . بحث تحريف قرآن را كه منافقين مسجد ضرار و سقيفه براي رسيدن به اهداف شوم خويش آنرا مرتكب شدند به نتيجه برسانيم تا ببينيم آيا راه فراري براي اين دوست متعصب و كم اطلاع ما باقي ميماند يا نه ؟!

سالهاست كه با اين جماعت بحث ميكنيم تنها مستمسك ايشان همين حديث اصول كافي است كه ميگويند با سند صحيح نقل شده وامام گفتند كه قران اصلي 17000 آيه داشته است ....، اين حديث در باب نوادر اصول كافي آمده ودر بعضي نسخ هم 7000 آيه ذكر شده ، بفرض صحت اين يك حديث در اصول كافي است اما مخالفين چكار ميكنند با 100 حديث صحيح و صريح وخطرناك در مقابل اين يك حديث كه صدها سال قبل از كليني و امام صادق (ع)از زبان اكابر اصحاب و امهات مومنين بهدف تخريب اسلام و تحريف قرآن صادر گشته مانند :

5038 - حَدَّثَنَا أَحْمَدُ ابْنُ أَبِي رَجَاءٍ حَدَّثَنَا أَبُو أُسَامَةَ عَنْ هِشَامِ بْنِ عُرْوَةَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَائِشَةَ قَالَتْ سَمِعَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ رَجُلًا يَقْرَأُ فِي سُورَةٍ بِاللَّيْلِ فَقَالَ يَرْحَمُهُ اللَّهُ لَقَدْ أَذْكَرَنِي كَذَا وَكَذَا آيَةً كُنْتُ أُنْسِيتُهَا مِنْ سُورَةِ كَذَا وَكَذَا !!!!!!! صحيح بخاري

آيا تحريفي صحيحتر وصريحتر و زشت تر از اين ميشود كه عائشه به رسول خدا (ع) وقران مي بندد ؟! به چه هدفي ؟! يعني بگويند كه هم رسول الله (ص) آلزايمر داشته و هم قرآن تحريف شده بوده و ..... مشروعيت بخشي به اعمال منافقين من جمله تهمت هذيان به رسول خاتم (ص) در 5 شنبه شوم .

تحريف سوره احزاب بدست حزب سقيفه :


  • قال ابن شهاب وأخبرني خارجة بن زيد بن ثابت أنه سمع زيد بن ثابت قال : فقدت آية من الأحزاب حين نسخنا المصحف قد كنت أسمع رسول الله صلى الله عليه (وآله) وسلم يقرأ بـها ، فالتمسناها فوجدناها مع خزيمة بن ثابت الأنصاري {مِنْ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ}(الأحزاب/23) فألحقناها في سورتـها في المصحف .بخاري

أخرج أحمد بن حنبل في مسنده :" حدثنا عبد الله ثنا خلف بن هشام ثنا حماد بن زيد عن عاصم بن بـهدلة عن زر عن أبي بن كعب أنه قال : " كم تقرؤون سورة الأحزاب ؟ قلت : ثلاثا وسبعين آية . قال : قط ! لقد رأيتها وأنّها لتعادل سورة البقرة وفيها آية الرجم ! قال زرّ : قلت وما آية الرجم ؟ قال : ( الشيخ والشيخة إذا زنيا فارجموهما البتة نكالاً من الله والله عزيز حكيم )

عن عروة بن الزبير عن عائشة قالت : كانت سورة الأحزاب تقرأ في زمن النبي صلى الله عليه (وآله) وسلم مائتي آية فلما كتب عثمان المصاحف لم نقدر منها إلا ما هو الآن . اتقان

تحريف سوره توبه بوسيله منافقين :

قال السيوطي : وفي المستدرك عن ابن عباس قال :
[سألت علي بن أبي طالب لم لم تكتب في براءة : بسم الله الرحمن الرحيم قال : لأنها أمان ، وبراءة نزلت بالسيف ، وعن مالك ، أنّ أوّلها لمّا سقط ، سقط معه البسملة فقد ثبت أنّها كانت تعدل البقرة لطولها . ( الإتقان في علوم القرآن : 1/65 ) .
[وأخرج ابن أبي شيبة ، والطبراني في الأوسط ، وأبو الشيخ ، والحاكم ، وابن مردويه ، عن حذيفة رضي الله عنه قال :
[لّتي تسمّون سورة التوبة هي : سورة العذاب ، والله ما تركت أحداً إلاّ نالت منه ، ولا تقرؤن إلاّ ربعها .
[وأخرج أبو الشيخ عن حذيفة رضي الله عنه قال :
[ما تقرؤن ثلثها . يعني : سورة التوبة . ( الدر المنثور : 3/208 ) .

يعني بقول جناب صحابي بزرگ منافق شناس حداقل سه چهارم يا دوسوم سوره توبه توسط منافقين از قرآن حذف شده است !!!!!!!!!!!!!!!

البته با اين حذف وجايگزين كردن آيات ورواياتي ديگر در مدح نفاق ديگر ناليدنشان از اين سوره تمام شد !!!!!!

قال الهيثمي في مجمع الزوائد:5/302: (وعن أبي موسى الأشعري قال: نزلت سورة نحواً من براءة فرفعت ! فحفظت منها: إن الله ليؤيد هذا الدين بأقوام لاخلاق لهم ، فذكر الحديث . رواه الطبراني ورجاله رجال الصحيح غير علي بن زيد وفيه ضعف ، ويحسن حديثه لهذه الشواهد ) .

وابو موسي اشعري كه خودش منافق است ميگويد سوره اي مثل سوره توبه نازل شد بعد نسخ شد ؟! اما من آيه اي از آن را بياد دارم : بدرستيكه خداوند اين دين را با اقوامي كه منافقند ياري ميكند !!!!!!

به هدف منافقين از تحريف قرآن توجه كنيد كه چگونه ابوموسي اشعري كه بنص صحاح سنت از منافقين و دوستان درجه يك معاويه و عمر است بصراحت هرچه تمامتر از تحريف و نقص قرآن سخن ميگويد !!!!!!!
و
وعن أبي موسى الأشعري : إنّا كنّا نقرأ سورة كنّا نشبهها في الطول والشدّة بالبراءة فأنسيتها ، غير أنّي قد حفظت منها : « لو كان لابن آدم واديان من المال لابتغى وادياً ثالثاً ولا يملأ جوف ابن آدم إلّا تراب » صحيح المسلم : 3 / 100 .

كما تقدم قول أبي موسى الأشعري لحذيفة عندما صادر نسخته: (ما وجدتم في مصحفي هذا من زيادة فلا تنقصوها ، وما وجدتم من نقصان فاكتبوه فيه ، فقال حذيفة: فكيف بما صنعنا ؟! ) !

خوب ديگه اينهم بالاترين مدرك بر تحريف دين بوسيله قدرت و طوفان منافقين .
آيا دليلي صحيحتر وصريحتر از اقوال منافقين و منافقات مبني بر نابودي كثيري از قرآن !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

ضمن اينكه خود هيثمي بعد از اين احاديث تعدادي حديث صحيح ديگر بر تاييد حديث علي بن زيد مي آورد :

9568 - وَعَنِ النُّعْمَانِ بْنِ عَمْرِو بْنِ مُقَرِّنٍ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ -: " «إِنَّ اللَّهَ لَيُؤَيِّدُ هَذَا الدِّينَ بِالرَّجُلِ الْفَاجِرِ» ".
رَوَاهُ الطَّبَرَانِيُّ فِي تَرْجَمَةِ عَمْرِو بْنِ النُّعْمَانِ بْنِ مُقَرِّنٍ، وَضُبِّبَ عَلَيْهِ، وَلَا يَسْتَحِقُّ التَّضْبِيبَ ; لِأَنَّهُ صَوَابٌ وَقَدْ ذَكَرَ الْمِزِّيُّ فِي تَرْجَمَةِ أَبِي خَالِدٍ الْوَالِبِيِّ أَنَّهُ رَوَى عَمْرٌو عَنْ عَمْرِو بْنِ النُّعْمَانِ بْنِ مُقَرِّنٍ وَالنُّعْمَانِ بْنِ مُقَرِّنٍ، قُلْتُ: وَرِجَالُهُ ثِقَاتٌ.
9569 - وَعَنْ عَبْدِ اللَّهِ - يَعْنِي ابْنَ مَسْعُودٍ - قَالَ: إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى لَيُؤَيِّدُ هَذَا الدِّينَ بِالرَّجُلِ الْفَاجِرِ!!!!‌به به !!!!!!!!

رَوَاهُ الطَّبَرَانِيُّ وَفِيهِ عَاصِمُ بْنُ أَبِي النَّجُودِ وَهُوَ ثِقَةٌ وَفِيهِ كَلَامٌ.
وشواهد بيشتر از ابوموسي اشعري و تحريف قران بدست وي :
7218- وعن أبي الأسود , عن الأشعري قال : لقد نزلت سورة شديدة مثل سورة براءة في الشدة فذهبت إلاَّ آيتين قد حفظتهما : لو كان لابن آدم واديان من مال لالتمس إليهما واديًا ثالثًا ولا يملأ جوف ابن آدم إلاَّ التراب إلاَّ من تاب فيتوب الله عليه والله غفور رحيم. وقد كنا نقرأ : ليؤيدن الله هذا الدين برجال ما لهم في الآخرة من خلاق.
رواه مُسَدَّد وفي سنده علي بن زيد بن جدعان.
ورواه مسلم في صحيحه ، وأَبُو داود من وجه آخر دون قوله : فيتوب الله عليه ... إلى آخره.
وله شاهد من حديث أبي هريرة رواه مسلم وغيره. الكتاب : إتحاف الخيرة المهرة بزوائد المسانيد العشرة
المؤلف : أحمد بن أبي بكر بن إسماعيل البوصيري

ابو موسی اشعری به دیار بصره گسیل شد، سیصد نفر بر او وارد شدند که همه قاریان قرآن بودند، ابوموسی گفت: شما برگزیدگان مردم بصره و قاریان آنها هستید، قرآن را بخوانید، مبادا مدت درازی بگذرد و قرآن نخوانده اشید زیرا دچار قساوت قلب میشوید، چنان که مردم قبل از شما شدند. و ما پیوسته سوره ای را میخواندیم كه در طولانی بودن و شدت لحن نظیر سوره براءت بود، و من آن را فراموش کرده ام، فقط این ايه از آن را بخاطر دارم: "لو کان لابن آدم وادیان من مال لا بتغی ثالثاً و لا یملا جوف ابن آدم الا التراب" (اگر برای فرزند آدم دو بیابان پر از ثروت و مال باشد، هر آینه بیابان سومی را خواهند جست و هیچ چیز شکم فرزند آدم را بجز خاک پر نمیسازد"، و ما سوره ای نظیر یکی از سوره های مسبحات را پیوسته میخواندیم و من آنرا فراموش کرده ام بجز این عبارت که از آن در خاطرم مانده است: "یا ایها الذین آمنوا لم تقولون ما لا تفعلون فتکتب شهاده فی اعناقکم فتسالون عنها یوم القیمه؟" (ای کسانی که ایمان آورده اید، چرا چیزی را میگویید که با آن عمل نمیکنید تا شهادتی در گردن شما نوشته شود و در روز قیامت از آن بازخواست شوید؟!!!!!!!!!!!

امام احمد ضمن سخن از سوره احزاب از ابن مردویه نقل کرده است که او از حذیفه روایت نموده:
عمر بن خطاب به من گفت: سوره احزاب را چند آیه میدانید؟ گفتم هفتاد و دو، یا هفتاد و سه آیه. گفت: اگر کامل بود در حدود سوره بقره میشد، در این صورت آیه رجم را هم داشت!!!!!!

اينهم از خليفه مسلمين كه يكجا بالاي منبر فرياد ميزند آيه رجم از قرآن افتاده و الان هم ميگويد بيشتر قرآن حذف شده ودرجاي ديگر هم قرائت مخصوص بخود از قرآن (سوره حمد وآيه 100 توبه ) دارد !!!!

عن زر قال قال لي أبي بن كعب كائن تقرأ سورة الأحزاب أو كائن تعدها قال قلت ثلاثا وسبعين آية قال قط لقد رأيتها وإنهالتعادل سورة البقرة ولقد قرأنا فيها الشيخ والشيخة . . . وزاد نكالا من الله والله عليم حكيم
الراوي: أبي بن كعب المحدث: الألباني – المصدر: السلسلة الصحيحة – الصفحة أو الرقم: 6/975
خلاصة حكم المحدث: إسناده صحيح

قال الحافظ ابن عبد البر في التمهيد :" وروى أبو نعيم الفضل بن دكين قال حدثنا سيف عن مجاهد قال : كانت الأحزاب مثل سورة البقرة أو أطول ، ولقد ذهب يوم مسيلمة قرآن كثير ، ولم يذهب منه حلال ولا حرام "

قال الطبراني في المعجم الأوسط ج 6 ص 361:
حدثنا محمد بن عبيد بن آدم بن أبي إياس العسقلاني حدثني أبي عن جدي آدم بن أبي إياس ثنا حفص بن ميسرة عن زيد بن أسلم عن أبيه عن عمر بن الخطاب قال: قال رسول الله (ص): القرآن ألف ألف حرف وسبعة وعشرون ألف حرف، فمن قرأه صابراً محتسباً كان له بكل حرف زوجة من الحور العين.

وبسند صحيح عن ابن عمر قال :" لا يقولن أحدكم قد أخذت القرآن كلّه وما يدريه ما كلّه ! قد ذهب منه قرآن كثير ، ولكن ليقل قد أخذت منه ما ظهر.الدرالمنثور

ما رواه أبو بكر بن أبي داود بسند صحيح في المصاحف : "حدثنا أبو الربيع ، أخبرنا ابن وهب قال أخبرني يونس ، عن ابن شهاب -الزهري- قال : بلغنا أنه كان قرآن كثير، فقتل علماؤه يوم اليمامة ، الذين كانوا قد وعوه ، ولم يعلم بعدهم ولم يكتب فلما جمع أبو بكر وعمر وعثمان القرآن ولم يوجد مع أحد بعدهم.


ديگر چي ميخواهيد ؟ ! آيا دليلي صحيحتر وصريحتر از اقوال صحابه و امهات مومنين مبني بر نابودي كثيري از قرآن !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

أخرج ابن أبي داود في المصاحف عن حميدة قالت : أوصت لنا عائشة بمتاعها فكان في مصحفها ( إن الله وملائكته يصلون علي النبي والذين يصفون الصفوف الأول !!!!!!!!!!!

وفي الإتقان نقلا عن المصاحف لابن اشتة : " عن الليث بن سعد قال : وكان الناس يأتون زيد بن ثابت فكان لا يكتب آية إلا بشاهدي عدل ، وإن آخر سورة براءة لم يجدها إلا مع خزيمة بن ثابت ذي الشهادتين فقال : اكتبوها فإن رسول الله صلى الله عليه وآله جعل شهادته بشهادة رجلين فكتب ، وان عمر أتى بآية الرجم فلم يكتبها لأنه كان وحده

عن شقيق بن عقبة عن البراء بن عازب قال : نزلت هذه الآية ( حافظوا على الصلوات وصلاة العصر ) فقرأناها ما شاء الله ثم نسخها الله ، فنـزلت {حَافِظُوا عَلَى الصَّلَوَاتِ وَالصَّلاَةِ الْوُسْطَى }(البقرة/238). فقال رجل كان جالسا عند شقيق له : هي إذن صلاة العصر ؟ فقال البراء : قد أخبرتك كيف نزلت وكيف نسخها الله والله أعلم .صحيح مسلم

فقال الزركشي :" وعن مالك أنّ أوّلـها لما سقط سقطت البسملة !!!!!

واقرار صريح عائشه به خطاي كتابت در قران :

سألت عائشة عن لـحن القرآن عن قوله {قَالُوا إِنْ هَذَانِ لَسَاحِرَانِ}(طه/63) ، وعن قوله {وَالْمُقِيمِينَ الصَّلاَةَ وَالْمُؤْتُونَ الزَّكَاةَ}(النساء/162) ، وعن قوله {إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالصَّابِئُونَ}(المائدة/69) ، فقالت : يا ابن أختي هذا عمل الكُـتّاب أخطئوا في الكِتابة !!!!

پس تا اينجا ثابت است كه اگر شيعه 10 حديث در تحريف قرآن آنهم 100 سال بعد از شهادت حضرت رسول (ص) وانقلاب علي اعقاب اصحاب بدست جريان نفاق ويهود دارد در مقابل ، اهل سنت سقيفه ، 100 حديث صحيح و صريح وخطرناك كه اصل قرآن واسلام را نابود ميكند از نزديكترين افراد به زمان وحي يعني خلفاي ثلاث و امهات مومنين كه بازيگران اصلي جريان نفاق وارتداد و جمع آوري قرآن دارند ....قضاوت با خردمندان .

وعن حمدويه ، وإبراهيم ابني نصير ، عن محمد بن إسماعيل الرازي ، عن علي بن حبيب المدائني ، عن علي بن سويد السايي ، قال : كتب إلي أبو الحسن ( عليه السلام ) وهو في السجن : وأما ما ذكرت يا علي ممن تأخذ معالم دينك ، لا تأخذن معالم دينك عن غير شيعتنا ، فانك إن تعديتهم أخذت دينك عن الخائنين ، الذين خانوا الله ورسوله ، وخانوا أماناتهم ، إنهم ائتمنوا على كتاب الله ، فحرّفوه وبدّلوه ، فعليهم لعنة الله ، ولعنة رسوله ، ولعنة ملائكته ، ولعنة آبائي الكرام البررة ، ولعنتي ، ولعنة شيعتي إلى يوم القيامة ـ في كتاب طويل ـ وسائل الشيعه

امور دينت را در غير شيعیان نگير، زيرا که اگر از آنان گذشتي، دينت را از خائنين ميگيري، آن کساني که خيانت کردند به خدا و رسولش و امانتشان را خيانت کردند، آنان بر کتاب خدا امين داشته شدند پس تحريف و تبديلش نمودند ......كشي


واما براي تكميل بحث ورفع شبهه ، گفتيم كه منافقين براي مشروعيت بخشيدن به اعمال نامشروع خود بدنبال جعل وساختن دليل شرعي براي فجايع خود بودند كه براي مثال قبلا هم آورديم كه مثلا جناب ابوموسي اشعري و حزبش براي توجيه اعمال منافقين گفتند كه قبلا سوره اي از قرآن در تاييد منافقين نازل شده بود كه من الان فقط يك آيه از آن را بياد دارم !!!!

وعن أبي موسى الأشعري : إنّا كنّا نقرأ سورة كنّا نشبهها في الطول والشدّة بالبراءة فأنسيتها ، غير أنّي قد حفظت منها : « لو كان لابن آدم واديان من المال لابتغى وادياً ثالثاً ولا يملأ جوف ابن آدم إلّا تراب » صحيح المسلم : 3 / 100 .

قال الهيثمي في مجمع الزوائد:5/302: (وعن أبي موسى الأشعري قال: نزلت سورة نحواً من براءة فرفعت ! فحفظت منها: إن الله ليؤيد هذا الدين بأقوام لاخلاق لهم ، فذكر الحديث . رواه الطبراني ورجاله رجال الصحيح غير علي بن زيد وفيه ضعف ، ويحسن حديثه لهذه الشواهد ) .

وابو موسي اشعري كه خودش منافق است ميگويد سوره اي مثل سوره توبه نازل شد بعد نسخ شد ؟! اما من آيه اي از آن را بياد دارم : بدرستيكه خداوند اين دين را با اقوامي كه منافقند ياري ميكند !!!!!!

30653 - حَدَّثَنَا مُعْتَمِرٌ عَنْ عِمْرَانَ بْنِ حُدَيْرٍ عَنْ عَبْدِ الْمَلِكِ بْنِ عُبَيْدٍ قَالَ: قَالَ عُمَرُ: «نَسْتَعِينُ بِقُوَّةِ الْمُنَافِقِ وَإِثْمُهُ عَلَيْهِ»المصنف

وامام قرطبي هم كه به منابع اوليه نزديكتر بوده بصراحت گفته :

وابن عباس ميگويد كه خداي متعال اسامي 70 منافق را در قرآن نازل كرده بود اما بعدا آنها نسخ شدند به جهت رحمت ومهرباني خدا زيرا كه اولادشان مسلمان بودند واين موضوع مايه طعنه بر اصحاب ميشد !

ضمن اينكه خود هيثمي بعد از اين احاديث تعدادي حديث صحيح ديگر بر تاييد حديث علي بن زيد مي آورد :



9568 - وَعَنِ النُّعْمَانِ بْنِ عَمْرِو بْنِ مُقَرِّنٍ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ -: " «إِنَّ اللَّهَ لَيُؤَيِّدُ هَذَا الدِّينَ بِالرَّجُلِ الْفَاجِرِ» ".
رَوَاهُ الطَّبَرَانِيُّ فِي تَرْجَمَةِ عَمْرِو بْنِ النُّعْمَانِ بْنِ مُقَرِّنٍ، وَضُبِّبَ عَلَيْهِ، وَلَا يَسْتَحِقُّ التَّضْبِيبَ ; لِأَنَّهُ صَوَابٌ وَقَدْ ذَكَرَ الْمِزِّيُّ فِي تَرْجَمَةِ أَبِي خَالِدٍ الْوَالِبِيِّ أَنَّهُ رَوَى عَمْرٌو عَنْ عَمْرِو بْنِ النُّعْمَانِ بْنِ مُقَرِّنٍ وَالنُّعْمَانِ بْنِ مُقَرِّنٍ، قُلْتُ: وَرِجَالُهُ ثِقَاتٌ.
9569 - وَعَنْ عَبْدِ اللَّهِ - يَعْنِي ابْنَ مَسْعُودٍ - قَالَ: إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى لَيُؤَيِّدُ هَذَا الدِّينَ بِالرَّجُلِ الْفَاجِرِ.

رَوَاهُ الطَّبَرَانِيُّ وَفِيهِ عَاصِمُ بْنُ أَبِي النَّجُودِ وَهُوَ ثِقَةٌ وَفِيهِ كَلَامٌ.

وشواهد بيشتر از ابوموسي اشعري و تحريف قران بدست وي :



7218- وعن أبي الأسود , عن الأشعري قال : لقد نزلت سورة شديدة مثل سورة براءة في الشدة فذهبت إلاَّ آيتين قد حفظتهما : لو كان لابن آدم واديان من مال لالتمس إليهما واديًا ثالثًا ولا يملأ جوف ابن آدم إلاَّ التراب إلاَّ من تاب فيتوب الله عليه والله غفور رحيم. وقد كنا نقرأ : ليؤيدن الله هذا الدين برجال ما لهم في الآخرة من خلاق.
رواه مُسَدَّد وفي سنده علي بن زيد بن جدعان.
ورواه مسلم في صحيحه ، وأَبُو داود من وجه آخر دون قوله : فيتوب الله عليه ... إلى آخره.
وله شاهد من حديث أبي هريرة رواه مسلم وغيره. الكتاب : إتحاف الخيرة المهرة بزوائد المسانيد العشرة

المؤلف : أحمد بن أبي بكر بن إسماعيل البوصيري



همچنين خليفه ثاني :

:‌حدثنا أبو عبيد قال: حدثنا أبو معاوية، عن الأعمش، عن إبراهيم، عن الأسود، عن عمر بن الخطاب، أنه كان يقرأ: (غير المغضوب عليهم وغير الضالين)

السند صحيح رجاله ثقات

تحريف آيه زير بخاطر تعصب قومي وطايفه اي :

حتي عمر آيه زير را بدون واو ميخواند تا فضيلت را منحصر به مهاجرين كند نه انصار ! زیرا تمجید خداوند در اینصورت مختص به مهاجران نخستین می شد وبرای انصار فضیلتی نمی ماند بلکه امتیاز آنان در تبعیت از مهاجران بود وبس!!!!!!

وَالسَّابِقُونَ الأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالأَنصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُم بِإِحْسَانٍ رَّضِيَ اللّهُ عَنْهُمْ وَرَضُواْ عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ {التوبة/100}

درصحیح بخاری صحيحترين كتب عامه :

حتى وجدت من سورة التوبة آيتين مع خزيمة الأنصاري لم أجدهما مع أحد غيره {لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ}(التوبة/128) إلى آخرهما ، وكانت الصحف التي جمع فيها القرآن عند أبي بكر حتى توفاه الله ثم عند عمر حتى توفاه الله ثم عند حفصة بنت عمر "

و أخرجه ابن أبي داود في كتاب المصاحف : " فقام عثمان فقال : من كان عنده من كتاب الله شيئا فليأتنا به .وكان لا يقبل من ذلك شيئا حتى يشهد عليه شهيدان، فجاء خزيمة بن ثابت فقال : إني قد رأيتكم تركتم آيتين لم تكتبوهما . قالوا : ما هما ؟ قال : تلقيت من رسول الله صلى الله عليه (وآله) وسلم : {لقد جائکم رسول من انفسکم عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم بالمومنین رئوف رحیم فان تولوا فقل حسبی الله لااله الا هو علیه توکلت و هو رب العرش العظیم"}(التوبة/128) ، فقال عثمان : وأنا أشهد أنـهما من عند الله ، فأين ترى أن نجعلهما ؟ قال : اختتم بـهما آخر ما نزل من القرآن ، فختمت بـهما براءة .

كجاي اين تواتر است ؟ جناب عثمان با وجود مخالفت اكابر اصحاب با وي بيشتر قرآن را ميسوزاند !!!!!!!!!!!!!


اما عائشه چرا ميگفت آيه رضاع از قرآن افتاده ؟!

همانگونه كه صحاح عامه روايت كرده اند جناب ام المومنين براي اينكه بتواند غسل وساير مسائل شرعي !‌ را بدرستي وبالعيان به مردم ياد دهد ناگزير بود راهي شرعي پيدا كند و مناسب ترين روش هم قائل شدن به تحريف قرآن بود واينكه آيه رضاع كبير را بز خورد !!!!!!!!!!!

مذهب عائشه !!!!!

ابوسلمه مي‏گويد: به همراه برادر عايشه نزد عايشه رفتيم. برادر عايشه درباره نحوه غسل كردن پيامبر صلَّى اللّه‏ عليه و سلَّم از عايشه سؤال كرد. حضرت عايشه براى اين كه عملا نحوه غسل كردن پيامبر را به ما ياد دهد، ظرف آبى خواست و به طور عملى نحوه غسل كردن پيامبر صلَّى اللّه‏ عليه و سلَّم را از پشت پرده به ما نشان داد.
«عن أبيسلمة يقول: دخلت أنا و أخو عائشة على عائشة، فسألها أخوها عن غسل النّبيّ صلَّى اللّه‏ عليه و سلَّم، فدعت بإناء نحواً من صاع، فاغتسلت و أفاضت على رأسها و بيننا و بينها حجاب».

محمد بن اسماعيل بخارى، صحيح البخاري: ج 1، ص 56، كتاب الغسل، باب الغسل بالصاع.

قاضى عياض با توجه به مشكل اخلاقى موجود در روايت، در توجيه آن مى‏گويد: ابوسلمه و برادر عايشه هر دو از محارم عايشه بودند و به همين دليل عايشه در مقابل چشمان آن دو برهنه شده و به طور عملى نحوه غسل كردن پيامبر را به آن‏ها ياد داد!

قاضى عياض عالم بزرگ ، در ادامه مينويسد: ابوسلمه و برادر عايشه تنها سر و قسمت بالاى بدن عايشه را ديدند. پايين‏ تنه و مواضعى را كه نگاه به آن‏ها جايز نيست، نديدند !

«قال القاضي عياض: ظاهره أنّهما رأيا عملها في رأسها و أعالى جسدها ممّا يحل نظره للمحرم لأنّها خالة أبيسلمة من الرضاع، أرضعته أختها أم‏كلثوم، و إنّما سترت أسافل بدنها ممّا لايحلّ للمحرم النظر إليه قال: و إلاّ لم‏يكن لاغتسالها بحضرتهما معنى. و في فعل عائشة دلالة على استحباب التعليم بالفعل، لأنّه أوقع في النفس».
ابن‏حجر عسقلانى، فتح الباري بشرح صحيح البخاري: ج 1، ص 435، كتاب الغسل، باب الغسل بالصاع و نحوه، شرح حديث 251.

بنا بر قول ابن حزم وكاشاني ، رضاع زمانى محقق مى‌شود كه شخص بزرگسال به صورت مستقیم و با دهان خود از سینه زن شیر بخورد. و طبق گفته ابن حزم كسانى كه به این مطلب اشكال كنند، به رسول خدا صلى الله علیه وآله اعتراض كرده‌اند .

ابن قيم الجوزيه، شاگرد اول ابن تيميه، در كتاب زاد المعاد مى‌نويسد:
قالوا: وقد صح عنها أنها كانت تدخل عليها الكبير إذا أرضعته في حال كبره أخت من أخواتها الرضاع المحرم .
علما گفته‌اند: به تحقيق با سند صحيح از او نقل شده است كه مرد بزرگسال بر او وارد مى‌شد؛ در صورتى در زمان بزرگسالى يكى از خواهرانش به او به اندازۀ محرم شدن، شير داده بود.

وخشم وغضب نبي اكرم از اين رفتا ر عائشه :

عن عايشة قالت: دخل علىّ رسول اللّه و عندى رجل قاعد فاشتدّ ذلك عليه و رأيت الغضب في وجهه. قالت فقلت: يا رسول اللّه! انّه اخى من الرضاعة قالت فقال: أنظرن اخوتكن من الرضاعة. فانما الرضاعة من المجاعة»
عايشه ميگويد: رسول خدا صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏آله بر من وارد شد. مردى نزدم نشسته (يا ايستاده) بود. اين صحنه بر آن حضرت گران آمد و آثار غضب را در چهره ‏اش مشاهده كردم. گفتم: يا رسول اللّه اين مرد برادر رضاعى من است. فرمود: در اين امر دقت كنيد كه رضاع تنها و تنها وقتى ثابت است كه طفل شير خوار از پستان زنى شير بخورد. و به وسيله شير، سير شود
صحيح بخارى، ج 3، ص 223، كتاب الشهادات،وأخرجه مسلم ، وأبو داود ، والنسائي.

ومخالفت ساير امهات مومنين با وي !

قالت أم سلمة لعائشة: انّه يدخل عليك الغلام الايفع الذى ما أحب أن يدخل على
أم سلمة به عايشه ميگفت: پسر مميز بر تو وارد مي‏شود (و تو حجاب نمي‏كنى) و من دوست ندارم كه بر من وارد شود.»
سنن ترمذي، ج 3، ص 458، كتاب الرضاع، باب 5، ح 1152.

خوب اينها بعضي از دلايلي بود كه در صحاح سنت براي شروع به تحريف قرآن براي توجيه اعمال ورفتار منافقين آمده است .


اللهم العن الذين كذبوا رسلك وهدموا كعبتك، وحرفوا كتابك، وسفكوا دما اهل بيت نبيك، وافسدوا في بلادك، واستذلوا عبادك .


با سلام وصلوات بر محمد وآل پاكش وتشكر از اين سايت كه سعه صدر بخرج داد البته كه بايستي جواب مخالفين داده ميشد تا شبهه اي پيش نيايد وشيعه را متهم نسازند تا بتوانيم در محيطي آرام به نتيجه برسيم .

يادم هست اولين روزهايي كه تحقيق در مذاهب را شروع كردم با يك مولوي سني كه امام جمعه اهل تسنن شهر ما بود بحث ميكردم اما وي آنچنان با قاطعيت و تحكم گفت كه شيعه قائل به تحريف قرآن است و ما اهل تسنن هيچگاه نگفته ايم كه قرآن تحريف شده و ... ما هم كه اطلاعات امروز را نداشتيم كوتاه آمديم و گفتيم شايد راست ميگه !!!!!!!!!! از آنروز تا بحال هرروز كه ميگذره تعجبم زيادتر ميشه كه يك مولوي سني اينقدر كم سواد و يا معاند بود زيرا فكر نميكردم اوضاع واحوال بدين خرابي بوده و تبليغات سوئي كه عليه شيعه در طي هزار سال كرده اند تا چه ميزاني بر فكر عوام اثر گذاشته است . بحول وقوه الله تعالي تا اينجا ديديم كه چه كساني وبا چه اهدافي قرآن واسلام را تحريف نمودند اما براي ختم موضوع موارد ديگري از صحاح عامه آورده ميشود تا ديگر كسي جرات نكند به شيعه تهمت بزند :

وعن عمر رضي الله تعالى عنه، قال: قال رسول الله صلى الله عليه وسلم:) القرآن ألف ألف حرف، وسبعة وعشرون ألف حرف، فمن قرأه صابراً محتسباً كان له بكل حرف زوجة من الحور العين (.
- رواه الطبراني في الأوسط.
در اين حديث صحيح كه خليفه ثاني روايت كرده :

قرآني كه بر رسول اكرم (صلي الله عليه و سلم) نازل شد، يك ميليون و 27 هزار حرف داشته است.

الان چند حرف دارد ؟ يعني دو سوم قرآن رفته !!! البنه با سند صحيح پسر عمر هم با متني ديگر كه مويد سخن پدرش است ميگويد كثيري از قرآن رفته ونابود شده است !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
اهل سنت براي فرار از تحريف سريع ميگويند نسخ شده اند، ما سوال ميكنيم پس احكامش كجا هستند ؟!

همچنين در مورد سوره احزاب كه قبلا ديديم كه اصحاب گفته اند كه مثل سوره بقره يعني 286 آيه داشته اما الان 73 آيه دارد ؟ سه چهارم سوره كجا شد ؟!
دو سوم سوره احزاب ،‌ دو سوم قرآن ، دو سوم سوره توبه و...... كجا رفتند ؟؟؟؟!!!!! اي پيروان صحابه عدول جواب دهيد .
همچنين قبلا از حذيفه در مورد سوره توبه روايت شده بود كه دو سوم اين سوره نابود شده !!!!!!!

گريه كنيم يا بخنديم ! گاهي اوقات يك نفر يك جرمي مرتكب ميشود وسرش را مي اندازد پائين وآرام مي آيد وميرود و كاري به كسي ندارد اما تعجب اينجاست كه بزرگترين و فجيع ترين گناه را در طول تاريخ ، مرتكب شدند ودين خاتم را تخريب وقرآن را تحريف كردند وعترت رسول خاتم و شيعيانشان را قتل عام كرده و ميكنند كه شما مقصريد چون قائل به تحريف قرآن هستيد !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

847 - قال ابن جريج حكمة البسملة أنهما سورتان في مصحف بعض الصحابة

جريان دو سوره خلع وحفد چيه ؟!

848 - وأخرج محمد بن نصر المروزي في كتاب الصلاة عن أبي بن كعب أنه كان يقنت بالسورتين فذكرهما وأنه كان يكتبهما في مصحفه

849 - وقال ابن الضريس أنبأنا أحمد بن جميل المروزي عن عبد الله بن المبارك أنبأنا الأجلح عن عبد الله بن عبد الرحمن عن أبيه قال في مصحف ابن عباس قراءة أبي وأبي موسى بسم الله الرحمن الرحيم اللهم إنا نستعينك ونستغفرك ونثني عليك الخير ولا نكفرك ونخلع ونترك من يفجرك وفيه اللهم إياك نعبد ولك نصلي ونسجد وإليك نسعى ونحفد نخشى عذابك ونرجو رحمتك إن عذابك بالكفار ملحق

850 - وأخرج الطبراني بسند صحيح عن أبي إسحاق قال أمنا أمية بن عبد الله بن خالد بن أسيد بخراسان فقرأ بهاتين السورتين إنا نستعينك ونستغفرك


سوره حفد و خلع را که عمر و اصحاب در قنوت نماز میخوانده اند مورد عقیده وتوجه صحابه بوده است الان كجا هستند ؟!‌

عجيب است بخدا !

حديث الغرانيق كه با اسناد صحيح وكاملا موثق از زبان صحابه روايت شده و موجب طعن بر قرآن گشته است :

المعجم الكبير/الطبراني /الطبري/ السيوطي/ القرطبي

8316 - حين أنزل الله عز و جل السورة التي يذكر فيها { والنجم إذا هوى } وقال المشركون من قريش : لو كان هذا الرجل يذكر آلهتنا بخير أقررناه وأصحابه فإنه لا يذكر أحدا ممن خالف دينه من اليهود والنصارى بمثل الذي يذكر به آلهتنا من الشتم والشر فلما أنزل الله عز و جل السورة التي يذكر فيها والنجم وقرأ ( أفرأيتم اللات والعزىومناة الثالثة الأخرى ) القى الشيطان فيها عند ذلك ذكر الطواغيت فقال : وإنهن لمن الغرانيق العلى وإن شفاعتهم لترتجى ) وذلك من سجع الشيطان وفتنته فوقعت هاتان الكلمتان في قلب كل مشرك وذلت بها ألسنتهم واستبشروا بها وقالوا : إن محمدا صلى الله عليه و سلم قد رجع إلى دينه الأول ودين قومه فلما بلغ رسول الله صلى الله عليه و سلم آخر السورة التي فيها النجم سجد وسجد معه كل من حضر من مسلم ومشرك غير أن الوليد بن المغيرة كان رجلا كبيرا فرفع على كفه ترابا فسجد عليه فعجب الفريقان كلاهما من جماعتهم في السجود لسجود رسول الله صلى الله عليه و سلم فأما المسلمون فعجبوا من سجود المشركين على غير إيمان ولا يقين ولم يكن المسلمون سمعوا الذي ألقى الشيطان على ألسنة المشركين وأما المشركون فاطمأنت أنفسهم إلى النبي صلى الله عليه و سلم وأصحابه لما سمعوا الذي ألقى الشيطان في أمنية النبي صلى الله عليه و سلم وحدثهم الشيطان أن رسول الله صلى الله عليه و سلم قد قرأها في السجدة فسجدوا لتعظيم آلهتهم ففشت تلك الكلمة في الناس وأظهرها الشيطان حتى بلغت الحبشة فلما سمع عثمان بن مظعون و عبد الله بن مسعود ومن كان معهم من أهل مكة أن الناس قد أسلموا وصلوا مع رسول الله صلى الله عليه و سلم وبلغهم سجود الوليد بن المغيرة على التراب على كفيه أقبلوا سراعا وكبر ذلك على رسول الله صلى الله عليه و سلم فلما أمسى أتاه جبريل عليه السلام فشكا إليه فأمره فقرأ عليه فلما بلغها تبرأ منها جبريل عليه السلام وقال : معاذ الله من هاتين ما أنزلهما ربي ولا أمرني بهما ربك فلما رأى ذلك رسول الله صلى الله عليه و سلم شق عليه وقال : أطعت الشيطان وتكلمت بكلامه وشركني في أمر الله فنسخ الله عز و جل ما ألقى الشيطان و أنزل عليه وما أرسلنا من قبلك من رسول ولا نبي إلا إذا تمنى ألقى الشيطان في أمنيته فينسخ الله ما يلقي الشيطان ثم يحكم الله آياته والله عليم حكيم ليجعل ما يلقي الشيطان فتنة للذين في قلوبهم مرض والقاسية قلوبهم وإن الظالمين لفي شقاق بعيد فلما برأه الله من سجع الشيطان وفتنته انقلب المشركون بضلالهم وعدواتهم

وقرائات عجيب وسخيف از قرآن :

صحيح البخاري-باب سورة المسد-جزء4-صفحة1902

4687 - عن ابن عباس رضي الله عنهما قال : لما نزلت { وأنذر عشيرتك الأقربين } . ورهطك منهم المخلصين خرج رسول الله صلى الله عليه و سلم حتى صعد الصفا فهتف ( يا صباحاه ) . فقالوا من هذا فاجتمعوا إليه فقال ( أرأيتم إن أخبرتكم أن خيلا تخرج من سفح هذا الجبل أكنتم مصدقي ) . قالوا ما جربنا عليك كذبا قال ( فإني نذير لكم بين يدي عذاب شديد ) . قال أبو لهب تبا لك ما جمعتنا إلا لهذا ثم قام . فنزلت { تبت يدا أبي لهب وتب } . وقد تب . هكذا قرأها الأعمش يومئذ

هزاران قرائت از قرآن !!!!!!!!!!!!!!!!!!!

الدر المنثور - جلال الدين السيوطي - ج 5 - ص 179

أخرج عبد الرزاق عن الثوري قال بلغنا ان ناسا من أصحاب النبي صلى الله عليه وسلم كانوا يقرؤن القرآن أصيبوا يوم مسيلمة فذهبت حروف من القرآن

صحيح البخاري - البخاري - ج 2 - ص 32

عن عبد الله رضي الله عنه قال قرأ النبي صلى الله عليه وسلم النجم بمكة فسجد فيها وسجد من معه غير شيخ أخذ كفا من حصى أو تراب ورفعه إلى جبهته وقال يكفيني هذا

سنن النسائي الكبرى-سورة ق-ج6-ص469

11527 -عن عبد الله قال : أقرأني رسول الله صلى الله عليه و سلم إني أنا الرزاق ذو القوة المتين

البته اگر بخواهيم وارد قرائات سخيف و متعدد اصحاب وتابعين شويم كه مثنوي هفتاد من خواهد شد ( قرائات سخيف همان است كه جناب نوري طبرسي در فصل الخطاب آورده اما وهابيون آنرا قرآن سخيف برداشت كرده اند در حاليكه مقصود نوري طبرسي همان قرائات مختلف و سخيف بعضي اصحاب بوده است )

فتح القدير - الشوكاني - ج 1 - ص 357

أخرج عبد بن حميد وابن جرير وابن المنذر عن مجاهد في قوله ( وإذ أخذ الله ميثاق النبيين ) قال : هي خطأ من الكتاب ، وهي في قراءة ابن مسعود " ميثاق الذين أوتوا الكتاب

زاد المسير - ابن الجوزي - ج 1 - ص 351

عن علي ، وابن عباس ، وقتادة ، والسدي . والثاني : أنه أخذ ميثاق الأول من الأنبياء ليؤمنن بما جاء به الآخر منهم ، قاله طاووس . قال مجاهد ، والربيع بن أنس : هذه الآية خطأ من الكتاب ، وهي في قراءة ابن مسعود : ( وإذ أخذ الله ميثاق الذين أوتوا الكتاب

صحيح البخاري - تفسير القرآن - والنهار إذا تجلى - رقم الحديث : ( 4562 )

- ‏ ‏عن ‏ ‏علقمة ‏ ‏قال : ‏دخلت في نفر من أصحاب ‏ ‏عبد الله ‏ ‏الشأم ‏ ‏فسمع بنا ‏ ‏أبو الدرداء ‏ ‏فأتانا فقال ‏ ‏أفيكم من يقرأ فقلنا نعم قال فأيكم أقرأ فأشاروا إلي فقال اقرأ فقرأت ‏والليل إذا يغشى والنهار إذا تجلى ‏والذكر والأنثى قال أنت سمعتها من ‏ ‏في صاحبك قلت نعم قال وأنا سمعتها من ‏ ‏في النبي ‏ (ص) ‏ ‏وهؤلاء يأبون علينا

سوره مائده آیه 69 و سوره نساء آیه 162 و سوره طه آیه63ما روي بسند صحيح على شرط الشيخين عن هشام بن عروة عن أبيه قال سألت عائشة رضي الله تعالى عنها عن لحن القرآن عن قوله تعالى:
إِنْ هذانِ لَساحِرانِ [طه: 63] وعن قوله: وَالْمُقِيمِينَ الصَّلاةَ وَالْمُؤْتُونَ الزَّكاةَ [النساء: 162] وعن قوله تعالى:
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هادُوا وَالصَّابِئُونَ [المائدة: 69] ؟ فقالت يا ابن أخي هذا عمل الكتاب أخطؤوا في الكتاب، وكذا ما روي عن سعيد بن جبير كان يقرأ وَالْمُقِيمِينَ الصَّلاةَ ويقول هو لحن من الكاتب ويجاب عن الأول بأن معنى قولها أخطؤوا أي في اختيار الأولى من الأحرف السبعة لجمع الناس عليه لا أن الذي كتبوه من ذلك خطأ لا يجوز فإن ما لا يجوز مردود وإن طالت مدة وقوعه، وهذا الذي رأته عائشة وكم لها من رأي رضي الله تعالى عنها. وعن الثاني بأن معنى قوله لحن من الكاتب لغة وقراءة له وفي الآية قراءة أخرى وللنحويين في توجيه هذه القراءات كلام طويل ستسمعه فيما بعد إن شاء الله تعالى. وأما الوجه الثاني «فلأن من ذهب» إلى أن وجه الإعجاز عدم التناقض والاختلاف مع الطول والامتداد يقول القرآن بجملته معجز. لذلك فسلامة كثير من الخطب والشعر من ذلك وظهور ذلك كليا فيما يكون على مقدار بعض السور القصار لا يضره شيئا كما لا يخفى فتدبر.

از سه آیه مذکور از عایشه سوال می شود و او این آیات را از اشتباهات کتاب وحی بر می شمارد!

واقرار صريح ام المومنين به تحريف در قرائت قران :

سوره مومنون آیه 60
25115 - حَدَّثَنَا يَزِيدُ، أَخْبَرَنَا صَخْرُ بْنُ جُوَيْرِيَةَ، عَنْ إِسْمَاعِيلَ، عَنْ أَبِي خَلَفٍ، أَنَّهُ دَخَلَ مَعَ عُبَيْدِ بْنِ عُمَيْرٍ عَلَى عَائِشَةَ، فَسَأَلَهَا عُبَيْدُ بْنُ عُمَيْرٍ [ص:52]: كَيْفَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقْرَأُ هَذِهِ الْآيَةَ: «الَّذِينَ يَأْتُونَ مَا أَتَوْا» أَوْ «يُؤْتُونَ مَا آَتَوْا» فَقَالَتْ: أَيُّهُمَا أَحَبُّ إِلَيْكَ؟ فَقَالَ: وَاللَّهِ لَإِحْدَاهُمَا أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ كَذَا وَكَذَا، قَالَتْ: أَيَّتُهُمَا؟ قَالَ: «الَّذِينَ يَأْتُونَ مَا أَتَوْا» فَقَالَتْ: أَشْهَدُ لَكَذَلِكَ «كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقْرَؤُهَا، وَكَذَاكَ أُنْزِلَتْ وَلَكِنَّ الْهِجَاءَ حُرِّفَ»

در این روایت فردی از عائشه سوال می پرسد که آیه مربوطه را به نحو دیگری قرائت می کند و او نیز حرف او را تایید می کند و قسم می خورد که پیامبر نیز همینگونه قرائت می نمودند اما تحريف شد و او می گوید «الذین یأتون ما اتوا».

آیه 56 سوره احزاب
حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مَعْمَرٍ، حَدَّثَنَا أَبُو عَاصِمٍ، عَنِ ابْنِ جُرَيْجٍ قَالَ: أَخْبَرَنِي ابْنُ أَبِي حُمَيْدٍ قَالَ: أَخْبَرَتْنِي حُمَيْدَةُ قَالَتْ: أَوْصَتْ لَنَا عَائِشَةُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا بِمَتَاعِهَا، فَكَانَ فِي مُصْحَفِهَا: (إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ وَالَّذِينَ يُصَلُّونَ الصُّفُوفَ الْأُوَلَ) . الكتاب: كتاب المصاحف
المؤلف: أبو بكر بن أبي داود، عبد الله بن سليمان بن الأشعث الأزدي السجستاني (المتوفى: 316هـ)

در این آیه از سوره احزاب نیز نشان می دهد عایشه «و الذين یصلون الصفوف الاول» را بعد از «على النبى» در آيه افزوده است.

حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ الْحُبَابُ، حَدَّثَنَا مَكِّيُّ، حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ لَهِيعَةَ، عَنِ ابْنِ هُبَيْرَةَ، عَنْ قَبِيصَةَ بْنِ ذُؤَيْبٍ قَالَ: فِي مُصْحَفِ عَائِشَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا: (حَافِظُوا عَلَى الصَّلَوَاتِ وَالصَّلَاةِ الْوُسْطَى وَصَلَاةِ الْعَصْرِ) هَكَذَا قَالَ ابْنُ أَبِي دَاوُدَ . المصاحف .مصحف عائشه

به به عجب شير توشيري بوده ، فتواي ام امومنين به اينكه : هرجور دلت خواست قرآن بخوان :

حدثنا إبراهيم بن موسى أخبرنا هشام بن يوسف أن ابن جريج أخبرهم قال وأخبرني يوسف بن ماهك قال: إني عند عائشة أم المؤمنين رضي الله عنها إذ جاءها عراقي فقال أي الكفن خير ؟ قالت ويحك وما يضرك . قال يا أم المؤمنين أريني مصحفك قالت لم ؟ قال لعلي أؤلف القرآن عليه فإنه يقرأ غير مؤلف قالت وما يضرك أيه قرأت قبل إنما نزل أول ما نزل منه سورة من المفصل فيها ذكر الجنة والنار حتى إذا ثاب الناس إلى الإسلام نزل الحلال والحرام ولو نزل أول شيء لا تشربوا الخمر لقالوا لا ندع الخمر أبدا ولو نزل لا تزنوا لقالوا لا ندع الزنا أبدا لقد نزل بمكة على محمد صلى الله عليه و سلم وإني لجارية ألعب { بل الساعة موعدهم والساعة أدهى وأمر } . وما نزلت سورة البقرة والنساء إلا وأنا عنده قال فأخرجت له المصحف فأملت عليه آي السورة . ابن كثير و البخاري

عايشه مى‏گويد: چه ضررى دارد؟ هر جور كه مى‏توانى قرائت كن !!!!!!!!!... بالاخره مصحفش را در آورد و آيه ‏هاى سوره‏ ها را بر او املاء كرد.
البته دوستش عمربن الخطاب هم خودش مجتهد بوده وبر خلاف اصحاب ميخوانده :
رَوَى أَبُو عُبَيْدٍ الْقَاسِمُ بْنُ سَلَّامٍ فِي كِتَابِ فَضَائِلِ الْقُرْآنِ، عَنْ أَبِي مُعَاوِيَةَ، عَنِ الْأَعْمَشِ، عَنْ إِبْرَاهِيمَ، عَنِ الْأَسْوَدِ، عَنْ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ، رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ: أَنَّهُ كَانَ يَقْرَأُ: " غَيْرِ المَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَغَيْر الضَّالّين". وَهَذَا إِسْنَادٌ صَحِيحٌ .تفسير ابن كثير

واقعا عجب اوضاعي بوده وچه بسر قرآن كه نياوردند !!!!!!!!!!!!!!!!!

حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ بَشَّارٍ، حَدَّثَنَا مُحَمَّدٌ، حَدَّثَنَا شُعْبَةُ، عَنْ أَبِي بِشْرٍ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ يَزِيدَ الْأَزْدِيِّ قَالَ ابْنُ أَبِي دَاوُدَ [ص:212]: وَبَعْضُهُمْ يَقُولُ الْأَوْدِيُّ عَنْ سَالِمِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ، أَنَّ حَفْصَةَ أَمَرَتْ إِنْسَانًا أَنْ يَكْتُبَ لَهَا مُصْحَفًا، وَقَالَتْ: " إِذَا بَلَغْتَ هَذِهِ الْآيَةَ {حَافِظُوا عَلَى الصَّلَوَاتِ وَالصَّلَاةِ الْوُسْطَى} [البقرة: 238] فَآذِنِّي، فَلَمَّا بَلَغَ آذَنَهَا، فَقَالَتِ: اكْتُبُوا (حَافِظُوا عَلَى الصَّلَوَاتِ وَالصَّلَاةِ الْوُسْطَى وَصَلَاةِ الْعَصْرِ) المصاحف ؛ مصحف حفصه

حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ حَاتِمِ بْنِ بَزِيعٍ، حَدَّثَنَا زَكَرِيَّا بْنُ عَدِيٍّ، حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرِ بْنُ عَيَّاشٍ قَالَ: قَدِمَ عَلَيْنَا شُعَيْبُ بْنُ شُعَيْبِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَمْرِو بْنِ الْعَاصِ، فَكَانَ الَّذِي بَيْنِي وَبَيْنَهُ، فَقَالَ يَا أَبَا بَكْرٍ: " أَلَا أُخْرِجَ لَكَ مُصْحَفَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَمْرِو بْنِ الْعَاصِ؟ فَأَخْرَجَ حُرُوفًا تُخَالِفُ حُرُوفَنَا، فَقَالَ: وَأَخْرَجَ رَايَةً سَوْدَاءَ مِنْ ثَوْبٍ خَشِنٍ، فِيهِ زِرَّانِ وَعُرْوَةٌ، فَقَالَ: هَذِهِ رَايَةُ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ الَّتِي كَانَتْ مَعَ عَمْرٍو " قَالَ أَبُو بَكْرٍ: وَزَادَ أَبِي فِي هَذَا الْحَدِيثِ: عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ [ص:208] الْعَلَاءِ، عَنْ أَبِي بَكْرٍ قَالَ: مُصْحَفُ جَدِّهِ الَّذِي كَتَبَهُ هُوَ، وَمَا هُوَ فِي قِرَاءَةِ عَبْدِ اللَّهِ، وَلَا فِي قِرَاءَةِ أَصْحَابِنَا قَالَ أَبُو بَكْرِ بْنُ عَيَّاشٍ: قَرَأَ قَوْمٌ مِنْ أَصْحَابِ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ الْقُرْآنَ فَذَهَبُوا، وَلَمْ أَسْمَعْ قِرَاءَتَهُمْ .المصاحف مصحف عبد الله بن عمر

حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ حَدَّثَنَا هَارُونُ بْنُ إِسْحَاقَ، حَدَّثَنَا وَكِيعٌ، عَنْ شُعْبَةَ، عَنْ أَبِي نَوْفَلِ بْنِ أَبِي عَقْرَبٍ قَالَ: سَمِعْتُ ابْنَ عَبَّاسٍ يَقْرَأُ فِي الْمَغْرِبِ: (إِذَا جَاءَ فَتْحُ اللَّهِ وَالنَّصْرُ) المصاحف مصحف عبد الله بن عباس

توصيه ميكنم دوستان كتاب المصاحف پسر ابوداود سيستاني كه يكي از 6 نويسنده عامه است (يعني پسرابوداود ) را بخوانند تا مغزتان سوت بكشد و بدانيد چه كساني قرآن را تحريف كردند صدها سال قبل از ائمه شيعه وكافي و ....؟

واينهم اعتراف صريح به تحريف لفظي قرآن :

فيض الباري بشرح البخاري -ج5-ص104

واعلم أنَّ في التحريف ثلاثةُ مذاهبَ: ذهب جماعةٌ إلى أن التحريفَ في الكتب السماوية قد وقع بكُلِّ نحو في اللفظ والمعنى جميعًا، وهو الذي مال إليه ابنُ حَزْم؛ وذهب جماعةٌ إلى أن التحريف قليلٌ، ولعلَّ الحافِظَ ابنَ تيميةَ جنح إليه؛ وذهب جماعةٌ إلى إنكارِ التحريف اللفظي رأسًا، فالتحريفُ عندهم كلُّه معنوي. قلت: يَلْزَمُ على هذا المذهب أن يكونَ القرآنُ أيضًا مُحرَّفًا، فإِنَّ التحريفَ المعنويِّ غيرُ قليل فيه أيضًا، والذي تحقَق عندي أن التحريفَ فيه لفظيُّ أيضًا

جناب آلوسي متعصب ، متوفاي1270، صاحب كتاب روح المعاني، از مفسران بنام أهل سنت كه عقيده وهابي دارد، صراحت دارد و مي گويد:
فهو من ذلك القبيل ومثله كثير، وعليه يحمل ما رواه أبو عبيد عن ابن عمر قال: لا يقولن أحدكم قد أخذت القرآن كله وما يدريه ما كله قد ذهب منه قرآن كثير ولكن ليقل قد أخذت منه ما ظهر، والروايات في هذا الباب أكثر من أن تحصى إلا أنها محمولة على ما ذكرناه، وأين ذلك مما يقوله الشيعي الجسور وَمَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُورٍ [النور: 40] .

روايات عامه در كتب أهل سنت در باب تحريف قرآن، قابل احصاء نيستند !!!!!!!!!!!!!!!

فهل من مدكر ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!

[=&quot]در مورد توسل نیز ظاهرا کسی پیدا نمی شود که با هم منطقی بحث کنیم
[=&quot] اما در مورد کتاب طهارة نیز از شما خواستم که متن و ترجمه را در همینجا بنگارید(به قول[=&quot]غلام ملی نوری[=&quot])
[=&quot]اما در مورد حدیث کافی ظاهرا دلایلی دارید!
[=&quot]....
[=&quot]
[=&quot]می گویید سندش صحیح نیست!(حال آنکه تصحیح آن آورده شد)

[=&quot]دوباره می گویید اشتباه چاپی شده!
[=&quot]
[=&quot]مثل اینکه دوستان متوجه مطالب زیر نیستند
[=&quot]مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول - العلامة المجلسي - ج 12 - شرح ص 525
[=&quot]لحديث الثامن والعشرون : موثق . وفي بعض النسخ عن هشام بن سالم موضع هارون بن مسلم ، فالخبر صحيح ولا يخفى أن هذا الخبر وكثير من الأخبار الصحيحة صريحة في نقص القرآن وتغييره ، وعندي أن الأخبار في هذا الباب متواترة معنى ، وطرح جميعها يوجب رفع الاعتماد عن الأخبار رأسا بل ظني أن الأخبار في هذا الباب لا يقصر عن أخبار الإمامة فكيف يثبتونها بالخبر[=&quot] .[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]أوائل المقالات - الشيخ المفيد - ص 80 - 81
[=&quot]أقول : إن الأخبار قد جاءت مستفيضة عن أئمة الهدى من آل محمد ( ص ) ، باختلاف القرآن وما أحدثه بعض الظالمين فيه من الحذف والنقصان[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]

[=&quot]روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه - محمد تقي المجلسي ( الأول ) - ج 10 - ص 20 - 21
[=&quot]وروى الكليني في الصحيح ، عن أبي عبد الله عليه السلام أنه قال : إن القرآن الذي جاء به جبرئيل على محمد صلى الله عليه وآله سبعة عشر ألف آية{{{{{{{ والذي بيننا ستة آلاف وكسر[=&quot] .[=&quot]}}}}}}}
[=&quot]
[=&quot]الفوائد الطوسية - الحر العاملي - ص 483
[=&quot]وورد النص الصحيح بأن القرآن الذي نزل على محمد صلى اللَّه عليه وآله كان سبعة عشر ألف آية ( 4[=&quot] )[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]التفسير الصافي - الفيض الكاشاني - ج 1 - ص 49[=&quot]
[=&quot]أقول : المستفاد من مجمع هذه الأخبار وغيرها من الروايات من طريق أهل البيت ( عيهم السلام ) إن القرآن الذي بين أظهرنا ليس بتمامه كما انزل على محمد ( صلى الله عليه وآله وسلم ) منه ما هو خلاف ما أنزل الله ومنه ما هو مغير ومحرف وإنه قد حذف عنه أشياء كثيرة منها اسم علي ( عليه السلام ) في كثير من المواضع ومنها غير ذلك وأنه ليس أيضا على الترتيب المرضي عند الله وعند رسوله ( صلى الله عليه وآله وسلم ) .[=&quot]
[=&quot].[=&quot]

[=&quot] و تفسیر قمی و فصل الخطاب[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]و اما جناب خیر البریة:
[=&quot]بحث تحريف قرآن را كه منافقين مسجد ضرار و سقيفه براي رسيدن به اهداف شوم خويش آنرا مرتكب شدند[=&quot]
[=&quot]اللهم العن الذين كذبوا رسلك وهدموا كعبتك، وحرفوا كتابك، وسفكوا دما اهل بيت نبيك، وافسدوا في بلادك، واستذلوا عبادك [=&quot].[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]می فرمایند تحریف انجام شده!
[=&quot]و باز هم به سراغ مطالب نقضی! رفتید جناب خیر البریة
می گویم فرض کنید این سوال را یک شیعه یا یک غیر مسلمان از شما بپرسد چه پاسخ می دهید؟این حدیث و اقوال علمای شیعه و سخن جناب خیرالبریة چه چیزی را می رساند؟
[=&quot]

شما فرموديد بحث كتاب طهارت را باز كنيد تا انجا با هم بحث كنيم اما وقتي به توسل مي رسيد مي گويد گسي پيدا نمي شود كه بحث منظقي كند، دوست عزيزم بحث توسل كه باز هست حال اگر علوم قرانيتان كششي داشت بياييد براي بحث و اين كه كسي براي بحث پيدا نمي شود اين يعني فرار از بحث زيرا ما در انجا ادله قرانيمان را مطرح نموديم و شما هم نتوانستي ان را نقد كنيد و اگر بضاعتش را داشتيد نقد مي كرديد فلذا افراد موجود در اين سايت با سواد هستند واگر دنبال بي سواد براي بحث مي گرديد مي توانيد به سايت وهابيان برويد تا مشتاقانه با انها بحث كنيد :khaneh:

كتاب حضرت امام را هم بنده مفصلا بحث كردم اما يك با سواد براي نقد مطالب من پيدا نشده و نخواهد شد و شما هم اگر تواناييش را داشتي بحث مي كردي

اما مسئله تحريف قرآن::::

دوست عزيزم بنده نمي دانم چرا شما اينقدر اصرار بر اين داريد خودتان را اين قدر مفتضح كنيد؟!!!!!

انتظار ما از شما اين است وقتي مي خواهد مطالبي را متذكر شويد حداقل در اصل مطالب خيانت نكنيد و مانند هميشه از قيچي مقروضي وهابيت براي قطع و بريد مطالب استفاده نكنيد دوست عزيز و يا اگر هم وقتش را كرديد بجاي كپي و پيست مطالب را يك سرچي در نرم افزار مي زديد تا اصل مطلب را به شم نشان دهد و اين گونه ابروي وهابيت را نبريد

اين كل مطالب شيخ مفيد رضوان الله هست:

«القول في تأليف القرآن وما ذكر قوم من الزيادة فيه والنقصان. أقول: إنّ الأخبار قد جاءت مستفيضة عن أئمة الهدى من آل محمد(صلي الله عليه وآله وسلم)، باختلاف القرآن وما أحدثه بعض الظالمين فيه من الحذف والنقصان، فأما القول في التأليف فالموجود يقضي فيه بتقديم المتأخر وتأخير المتقدم، ومن عرف الناسخ والمنسوخ والمكي والمدني لم يرتب بما ذكرناه، وأما النقصان فإن العقول لا تحيله ولا تمنع من وقوعه، وقد امتحنت مقالة من ادعاه، وكلّمت عليه المعتزلة وغيرهم طويلاً فلم أظفر منهم بحجة أعتمدها في فساده.
وقد قال جماعة من أهل الإمامة: إنه لم ينقص من كلمة ولا من آية ولا من سورة، ولكن حذف ما كان مثبتاً في مصحف أمير المؤمنين(عليه السلام) من تأويله وتفسير معانيه على حقيقة تنزيله، وذلك كان ثابتاً منزلاً وإن لم يكن من جملة كلام الله تعالى، الذي هو القرآن المعجز، وقد يسمى تأويل القرآن قرآناً، قال الله تعالى: {وَلا تَعْجَلْ بِالْقرآن مِن قَبْلِ أَن يُقْضَى إِلَيْكَ وَحْيُهُ وَقُل رَّبِّ زِدْنِي عِلْمًا} فسمى تأويل القرآن قرآناً، وهذا ما ليس فيه بين أهل التفسير اختلاف.
وعندي أن هذا القول أشبه من مقال من ادعى نقصان كلم من نفس القرآن على الحقيقة دون التأويل، وإليه أميل والله أسال توفيقه للصواب.
وأما الزيادة فيه فمقطوع على فسادها من وجه ويجوز صحتها من وجه، فالوجه الذي أقطع على فساده أن يمكن لأحد من الخلق زيادة مقدار سورة فيه على حدّ يلتبس به عند أحد من الفصحاء، وأما الوجه المجوز فهو أن يزاد فيه الكلمة والكلمتان والحرف والحرفان وما أشبه ذلك مما لا يبلغ حد الإعجاز، ويكون ملتبساً عند أكثر الفصحاء بكلم القرآن، غير أنه لابد متى وقع ذلك من أن يدل الله عليه، ويوضح لعباده عن الحق فيه، ولست أقطع على كون ذلك، بل أميل إلى عدمه وسلامة القرآن عنه، ومعي بذلك حديث عن الصادق جعفر بن محمد(عليه السلام)

و از كل اين مطالب شما بخشي را كه قيچي نموديد اين بوده:

«إن الأخبار قد جاءت مستفيضة عن أئمة الهدى من آل محمد(صلي الله عليه وآله وسلم) باختلاف القرآن وما أحدثه بعض الظالمين فيه من الحذف والنقصان»
(اخبار به حدّ استفاضه از ائمه هدى عليهم السلام نقل شده است كه قرآن‌ها به خاطر ظلمي كه از سوي ظالمان براي ايجاد حذف و نقصان صورت گرفته است مورد اختلاف قرار گرفته است.)
شيخ مفيد مراد خود را در عبارت بعدي به خوبي مشخص كرده و مقصود خود را از حذف و نقصاني كه در روايات آمده است را بيان نموده و منظور خود را، حذف و نقصاني دانسته است كه در مصحف امير المؤمنين عليه السلام روي داده است اين هم معني عبارت بعدش::::::::::::::::::::

وقد قال جماعة من أهل الإمامة: إنه لم ينقص من كلمة ولا من آية ولا من سورة، ولكن حذف ما كان مثبتاً في مصحف أمير المؤمنين(عليه السلام) من تأويله وتفسير معانيه على حقيقة تنزيله
گروهي از اماميه گفته‌اند: هيچ سوره، آيه و حتي كلمه‌اي از قرآن كريم كم نشده است، اما تمام آنچه كه در مصحف امير المؤمنين عليه السلام وجود داشته كه شامل تأويل و تفسير معاني قرآن كريم طبق حقايق شان نزول آيات بوده كه حذف شده است، و اين حقيقت در قرآن ثابت بوده است اگرچه جزء كلام الله نبوده، آن هم قرآني كه معجزه بوده است، و گاهي تأويل قرآن را قرآن ناميده‌اند

پس تا اينجا مشخص شد جناب عالي براي رسيدن به اهداف خودتان روي به بازي و تكنيك تدليس اورده و باز هم تيرتان به هدف نخورد

حال ببينم عقيده حقيقي شيخ مفيد درباره عدم تحريف قران چيست::::::::::::::

شيخ مفيد (متوفاي413هـ ) در كتاب اوائل المقالات ، ص54 تا56 مي‌گويد :
قد قال جماعة من اهل الإمامية أنّه لم‌ينقص من كلمة و لا من آية و لا من سورة و لكن حذف ما كان مثبتاً في مصحف اميرالمؤمنين من تأويله و تفسير معانيه علي حقيقة تنزيله

هيچ كلمه و آيه و سوره‌اي از قرآن كم نشده است ؛ بله ، ما معتقديم آنچه كه در قرآن اميرالمؤمنين بوده حذف شده كه عبارت بودند از مطالبي كه حضرت حقيقت تأويل و تفسير آيات را بيان فرموده بود كه مربوط به خود آيات نمي‌شد .

در نتيجه با انعكاس اين عقيده حقيقي شيخ مفيد بايد هم فاتحه تدليس هاي خود و هم فاتحه عقايد و هم فاتحه بقيه مطالب خودتان را هم بخوانيد و فكر مي كنم براي خواننده تا همين جا مشخص شده باشد كسي كه شروع بحث تحريف را با تزوير شروع مي كند پايانش بايد فاجعه ناگوار باشد كه بنده بقيه ان را به شما مي بخشم
:khaneh::khaneh::khaneh::khaneh::khaneh:

اما ما از اقوال شيعه گفتيم و اقوال علماي اهل سنت درباره عدم عقيده شيعه نسبت به تحريف را هم گفتيم لاكن خيلي مدت هست در انتظار اين هستيم عقايد وهابيت را درباره عدم تحريف قران بدانيم فلذا كمي برايمان از حيات خلوت و لابي بزغاله عايشه نقل قول كنيد جناب زيبا:khaneh:

بارها و بار ها به شما گفتيم وقتي مي خواهيد مطالبي را متذكر شويد با معني بگذاريد تا امر را براي مردم مشتبه نكنيد و علامه مجلسي هم متذكر شده است تحريف به شكل في هذا الباب متواترة معنى منظور ايشان تحريف در معني هست كه تواتر دارد نه لغات و ايات

جناب استاد كپي رايت (زيبا) وقتي مي خواهيد مطالبي را از سايتي كپي كنيد به معناي ان به دقت نگاه كنيد

بنده نمي دانم هدف شما از اين همه نشر كذب براي چيست اما::::::::::

قضاوت را به پاي دوستان مي گذارم

vivaziba;389751 نوشت:
در مورد توسل نیز ظاهرا کسی پیدا نمی شود که با هم منطقی بحث کنیم
اما در مورد کتاب طهارة نیز از شما خواستم که متن و ترجمه را در همینجا بنگارید(به قولغلام ملی نوری)

با سلام

بحث را منحرف نكنيد ، در باره توسل بطور كامل وجامع بكرات بحث شده مخصوصا در لينك زير ، آنرا بدقت و عميق بخوانيد اگر شبهه جديدي پيدا كرديد به ما بگوييد تا جواب دهيم .

Download

vivaziba;389751 نوشت:
اما در مورد حدیث کافی ظاهرا دلایلی دارید!
....

می گویید سندش صحیح نیست!(حال آنکه تصحیح آن آورده شد)

دوباره می گویید اشتباه چاپی شده!

ظاهرا از تكرار مكررات لذت ميبريد ! گفتيم كه حد آخرش اين يك حديث است اما با 100 حديث صحيحتر و خطرناكتر جناب بخاري و مسلم وعائشه و عمر و ابوموسي اشعري و... چه ميكيند البته كه بايد از جواب فرار كنيد همچنانكه اربابان وهابي قبلا فرار كردند ،‌ مخصوصا احاديث عائشه و عمر وابوموسي :

قال ابن حزم في المحلى : " ثم اتفق القاسم بن محمد وعمرة كلاهما عن عائشة أم المؤمنين قال : لقد نزلت آية الرجم والرضاعة فكانتا في صحيفة تحت سريري فلما مات رسول الله صلى الله عليه (وآله) وسلم تشاغلنا بموته فدخل داجن فأكلها . قال أبو محمد -ابن حزم- : وهذا حديث صحيح

هدف عائشه از اين جمله چي بود ؟ چرا جواب نميدهيد ؟ چرا فرار ميكنيد ؟؟؟!!!! جواب دهيد .....................

چرا عائشه بر خلاف ساير اصحاب ميخواند و فتوا ميداد كه هر طور دلت خواست بخوان :

حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مَعْمَرٍ، حَدَّثَنَا أَبُو عَاصِمٍ، عَنِ ابْنِ جُرَيْجٍ قَالَ: أَخْبَرَنِي ابْنُ أَبِي حُمَيْدٍ قَالَ: أَخْبَرَتْنِي حُمَيْدَةُ قَالَتْ: أَوْصَتْ لَنَا عَائِشَةُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا بِمَتَاعِهَا، فَكَانَ فِي مُصْحَفِهَا: (إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ وَالَّذِينَ يُصَلُّونَ الصُّفُوفَ الْأُوَلَ) . الكتاب: كتاب المصاحف
المؤلف: أبو بكر بن أبي داود، عبد الله بن سليمان بن الأشعث الأزدي السجستاني (المتوفى: 316هـ)

چرا عائشه برخلاف ساير اصحاب قران ميخواند وفتوا ميدهد ؟؟!!!!

حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ الْحُبَابُ، حَدَّثَنَا مَكِّيُّ، حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ لَهِيعَةَ، عَنِ ابْنِ هُبَيْرَةَ، عَنْ قَبِيصَةَ بْنِ ذُؤَيْبٍ قَالَ: فِي مُصْحَفِ عَائِشَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا: (حَافِظُوا عَلَى الصَّلَوَاتِ وَالصَّلَاةِ الْوُسْطَى وَصَلَاةِ الْعَصْرِ) هَكَذَا قَالَ ابْنُ أَبِي دَاوُدَ . المصاحف .مصحف عائشه

ضمنا هنوز جواب ما را نداديد كه چرا عائشه و عمر ميگفتند آيات رجم ورضاع كبير از قرآن افتاده ؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!

البته به روايت ديگري هم توجه وي‍ژه كنيد كه جناب عائشه وعمر همواره در نبوت حضرت محمد (ص) شك داشتند وبه او ميگفتند تو فكر ميكني پيامبر خدايي ؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!

اگر مرد ميدان مناظره هستيد جواب دهيد !

چرا عمر بر خلاف ساير اصحاب قرآن ميخواند ؟؟؟!!!!

رَوَى أَبُو عُبَيْدٍ الْقَاسِمُ بْنُ سَلَّامٍ فِي كِتَابِ فَضَائِلِ الْقُرْآنِ، عَنْ أَبِي مُعَاوِيَةَ، عَنِ الْأَعْمَشِ، عَنْ إِبْرَاهِيمَ، عَنِ الْأَسْوَدِ، عَنْ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ، رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ: أَنَّهُ كَانَ يَقْرَأُ: " غَيْرِ المَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَغَيْر الضَّالّين". وَهَذَا إِسْنَادٌ صَحِيحٌ .تفسير ابن كثير

يعني يك بار هم پشت سر رسول الله (ص) نماز نخوانده بود تا قرائت پيامبر را بشنود يا اينكه خودش اجتهاد ميكرده و خودش را از رسول خاتم هم بالاتر ميديده يا اينكه عمر درست ميخوانده جناب عثمان هنگام جمع آوري خيانت كرد و قران را تحريف كرد ؟؟؟ كداميك جواب اين معما است ؟

أخرج وَكِيع وَأَبُو عبيد وَسَعِيد بن مَنْصُور وَعبد بن حميد وَابْن الْمُنْذر وَابْن أبي دَاوُد وَابْن الْأَنْبَارِي كِلَاهُمَا فِي الْمَصَاحِف من طرق عمر بن الْخطاب
أَنه كَانَ يقْرَأ / صِرَاط من أَنْعَمت عَلَيْهِم غير المغضوب عَلَيْهِم وَغير الضَّالّين /

صِرَاطَ مَنْ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ، قرائت : ابْنُ مَسْعُودٍ، وَعُمَرُ، وَابْنُ الزُّبَيْرِ، وَزَيْدُ بْنُ عَلِيٍّ بود !!!!! واي و واويلا !!!!!

جالب اينجاست سوره حمد سوره ايست كه هر روز دهها بار در نماز خواندنش واجب بوده واگر در اين سوره اينقدر اختلاف بين اكابراصحاب بوده پس فاتحه كل قرآن را بخوانيد !

در باره ابوموسي هم كه از رهبران حزب نفاق بود براي مشروعيت بخشي به حكومت خلفاي غاصب ميگفت كه يك سوره در تاييد منافقين نازل شده بود كه من فقط يك آيه از آن را بخاطر دارم !!!!!!!!!!!

يعني هيچيك از اصحاب بجز ابوموسي اين سوره را نشنيده بود !!!!!!!! يا اينكه اين منافقين از جهل و بيخبري مردم مفلوك حد اكثر بهره برداري و استفاده سياسي را بردند و آخر استثمار !!!!!

vivaziba;389751 نوشت:
و اما جناب خیر البریة:
بحث تحريف قرآن را كه منافقين مسجد ضرار و سقيفه براي رسيدن به اهداف شوم خويش آنرا مرتكب شدند
اللهم العن الذين كذبوا رسلك وهدموا كعبتك، وحرفوا كتابك، وسفكوا دما اهل بيت نبيك، وافسدوا في بلادك، واستذلوا عبادك .

می فرمایند تحریف انجام شده!
و باز هم به سراغ مطالب نقضی! رفتید جناب خیر البریة
می گویم فرض کنید این سوال را یک شیعه یا یک غیر مسلمان از شما بپرسد چه پاسخ می دهید؟این حدیث و اقوال علمای شیعه و سخن جناب خیرالبریة چه چیزی را می رساند؟

ما همان چيزي را ميگوييم كه شركاي قرآن و ثقل ثاني ومترجمين قرآن گفتند آنها چه گفتند : گفتند لعنت خداي متعال و لعنت فرشتگان وملائكه مقرب و اهل بيت و جميع شيعه بر تحريف كنندگان قرآن !!!

كدام سني چنين حمايتي از قران مجيد كرده ؟ فقط روايت كرده اند كه فلان منافق و منافقه قرآن را تحريف كردند و به خاتم الرسل (ص) تهمت هذيان وفراموشي قرآن زدند و قصد ترور محمد (ص) وعلي (ع) را كردند !!!!!!!!!

اگر مسلمان وپيرو قرآنيد چرا لعنشان نميكنيد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

شما هم اگر منافق نيستي مثل شيعيان بر تحريف كنندگان قرآن لعن وبيل بفرست تا بخدا تقرب جويي .

همانهايي كه آتشي برافروختند كه ابتدا قرآن را سوخت بعد هم مسلمين را و منشاء همه بدبختيهاي مسلمين شدند .

....فعليهم لعنة الله ، ولعنة رسوله ، ولعنة ملائكته ، ولعنة آبائي الكرام البررة ، ولعنتي ، و لعنة شيعتي إلى يوم القيامة ـ في كتاب طويل ـ وسائل الشيعه عن امام الكاظم عليه السلام .

همه با هم بگوييم : الهي آمين :

ضمنا ما هنوز از معني تحريف قرآن از منظر شيعه سخن نگفته ايم هر چه نوشته ايم از صحاح عامه بوده است .

[=&quot]با سلام وصلوات بر محمد وآل پاكش[=&quot]

[=&quot] [=&quot]

[=&quot] [=&quot]
[=&quot]ممكن است بعضي افراد از اين مطالب دلخور شوند اما اگر نگاه مختصري به تاريخ ننگين شجره خبيثه جگرخواران امويان وعباسيان بيندازيد خواهيد ديد كه چگونه امامان شيعه وشيعيان بيگناهشان را بجرم گناه ناكرده به طرز فجيع به شهادت رسانده وميرسانند .[=&quot]
[=&quot] [=&quot]
[=&quot]همين 10 سال قبل مزدور پليد وهابي خبيث عبد المالك ريگي در جنايتي شرم آور صدها تن از شيعيان را قتل عام كرد مخصوصا اعدام ناجوانمردانه 16 سرباز وظيفه بيگناه در سراوان در ۱۳۸۷/۳/۲۳.... بعد هم با تماس با ارباب يهوديش در شبكه ماهواره اي شيطان بزرگ اعلام كرد چون شيعيان معتقد به تحريف قرآنند و به صحابه سب ميكنند بايد كشته شوند !!!!!!![=&quot]
[=&quot] [=&quot]
[=&quot]يك نفر نيست به اين بسواد خبيث بگويد كه اگر تو ناداني چرا شيعيان بايد تاوان جرائم منافقين ومنافقات را بدهند ؟ چرا ؟[=&quot]
[=&quot] [=&quot]
[=&quot]شما ببينيد امروز كه عصر انفجار اطلاعات در دهكده جهاني است اين چنين مردم و عوام را تحميق و اغفال ميكنند حال چه توقعي از 1400 سال قبل داريد كه نه موبايلي بود نه تلويزيوني و......[=&quot]
[=&quot] [=&quot]
[=&quot]شهید محمداسلام زومک ‌زهی:وی از چهره های مردمی بلوچ در ایران و از معتمدان منطقه سراوان(روستای پشتکوه)به شمار می‌رفت، که به همین دلیل پس از تشرف وی به تشیع، نزدیک به پنجاه نفر از اهالی این روستا نیز مذهب شیعه را برگزیده بودند.تروریست‌ها در شامگاه 28 دی ماه1384 این چهره مردمی و مظلوم شیعه بلوچ را،هنگامی که به منزلش در روستای «پشتکوه» مراجعت می‌کرد، با شلیک ده‌ها گلوله به شهادت رساندند.[=&quot] طوبي له وحسن مآب [=&quot]

[=&quot] [=&quot]
[=&quot]وشهيد شحاته و.... [=&quot]
[=&quot] [=&quot]
[=&quot]بنابراين بايد اين مسائل كه سالها از جوانان سني دور نگه داشته شده و كتب شيعه را حرام نموده اند براي همگان روشن شود تا حقيقت امر را بيابند .[=&quot]
[=&quot] [=&quot]
http://serat12.blogfa.com/post-10.aspx[=&quot]
http://mostabser14.blogfa.com/post/5[=&quot]
[=&quot] [=&quot]
[=&quot]اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد ....

با سلام جناب خیر البریة این ها پاسخ سوال من بود؟ پس از اینکه در مورد تحریف در نزد شیعه پاسخ دادید به سایر مباحث می پردازیم!

vivaziba;391862 نوشت:
با سلام جناب خیر البریة این ها پاسخ سوال من بود؟ پس از اینکه در مورد تحریف در نزد شیعه پاسخ دادید به سایر مباحث می پردازیم!

شروع بحثتان درباره توسل بود و ولايت مولا علي ع، از توسل فرار كرديد رسيديد به ولايت از ولايت فرار كرديد رسيديد به تحريف از خود تحريف درباره ازدواج ام كلثوم و حديث ثقلين گفتيد الان هم از تحريف فرار كرديد

برويد مطالعتان را زياد بفرماييد ما به شما يك سال فرصت مي دهيم كه تحقيقاتتان را درباره سوالات ما زياد كنيد و پاسخ بگيريد و بعد از دريافت پاسخ ما منتظر شما خواهيم ماند

يك سال فرصت براي پاسخ خوب هست برادر زيبا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

اگر كم هست تعارف نكنيد بنده يك رايزني با رفقا مي كنم انها رافتشان زياد هست مي توانم بيشتر برايتان فرصت بگيرم

:khaneh::khaneh::khaneh::khaneh::khaneh::khaneh::Nishkhand::khandeh!::khandeh!::khandeh!::khandeh!:

vivaziba;389751 نوشت:
مثل اینکه دوستان متوجه مطالب زیر نیستند
مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول - العلامة المجلسي - ج 12 - شرح ص 525
لحديث الثامن والعشرون : موثق . وفي بعض النسخ عن هشام بن سالم موضع هارون بن مسلم ، فالخبر صحيح ولا يخفى أن هذا الخبر وكثير من الأخبار الصحيحة صريحة في نقص القرآن وتغييره ، وعندي أن الأخبار في هذا الباب متواترة معنى ، وطرح جميعها يوجب رفع الاعتماد عن الأخبار رأسا بل ظني أن الأخبار في هذا الباب لا يقصر عن أخبار الإمامة فكيف يثبتونها بالخبر .

أوائل المقالات - الشيخ المفيد - ص 80 - 81
أقول : إن الأخبار قد جاءت مستفيضة عن أئمة الهدى من آل محمد ( ص ) ، باختلاف القرآن وما أحدثه بعض الظالمين فيه من الحذف والنقصان


[=arial black]این شبهات ظاهرا تاریخ مصرفش گذشته شبهات اپدیت شده رو بیار بهتره.
د
[=arial black]ر مورد سخن علامه مجلسی خیلی جواب ساده می دهم :
علامه مجلسی در این جا اخباری گری کرده است در مورد اخباری گری بگم که زیاد مورد تایید ما نیست چون از عقل زیاد استفاده نمی شود و بیشتر دنبال روایت و اخبار است .می تونی در این مورد به گوگل مراجعه کنی تا دستت بیاید که اخباری گری چیه
وهم چنین ما می گوییم این جا اجتهاد کرده است و دچار خطا شده است و جایی دیگر به اشتباه خود پی برده است مثلا شیخ طوسی درمورد یک روای در کتاب الفهرس می نویسد ضعیف است بعد از چند در کتاب دیگر می گوید ثقه هست که این موارد در بین مجتهدین هست .
در این مورد هم در بحار الانوار کامل رد می کند تحریف را در جلد 92 همین کتاب .
[=arial black]هم چنین سید مرتضی در رد همین می گوید:
[=arial black]أن الأخبار التي جاءت بذلك أخبار آحاد لا يقطع على الله بصحتها) . وقال السيد المرتضى (قدس) في هذه الأخبار (نقلوا اخباراً ضعيفة ظنوا صحتها لا يرجع عن المعلوم المقطوع على الصحة) (مجمع البيان 1: 25) نقلاً عن الطرابلسيات للمرتضى).
[=arial black][=arial black] اما در مورد شیخ مفید که شما عرض کردید می گوید اخباری امده است نمی گوید که من دارم می گویم قرآن تحریف شده است اما شما سخن شیخ مفید را اگر کامل بخوانید در همان صفحه رد می کند برادر من شما صفحه 80 و 81 را بقیه حرف شیخ مفید را نگاه کن چه می گوید بعد بیا بر فرض هم گفته باشد در کتاب شيخ مفيد در المسائل السروية، ص 83 ـ 84 این مسئله را رد می کند پس در هر دو صورت شیخ مفید قائل به تحریف نیست .
ظاهرا این شبهات از سایت شیطان تکس می اید

[=arial black]البته دوستان درمورد 17000 ایه جوابتان را دادند این که چیزی نیست قرآن شما از 17000 ایه گذشته !!!!
سيوطي در كتاب الإتقان في علوم القرآن كه كتاب درسي خيلي از دانشگاه‌هاي أهل سنت است، درجلد 1، صفحه 121 نقل مي‌كند از خليفه اول عمر بن خطاب كه سؤال كردند:
قرآن چند حرف دارد؟
ايشان هم گفت:
قرآني كه در اختيار ما است، يك ميليون و 27 هزار حرف دارد.

شما به ما بگوييد قرآني كه الآن در دست شماست، چند حرف دارد؟
آقاي امام قرطبي در تفسير الجامع لأحكام القرآن، جلد 1، صفحه 64 مي‌گويد:
در زمان حجاج، قرّاء و حفّاظ و كُتّاب را جمع كردند و تمام آيات و كلمات و حروف قرآن را شمردند و تمام حروف قرآن به 340 هزار 740 حرف رسيد.

شما ان 700 هزار کلمه رو به من بده ، منم وقتی که دادی 10000 ایه رو بهت می دم . این بحث ها قدیمی شده است برادر من

kheymegahabalfazl;391880 نوشت:
شروع بحثتان درباره توسل بود و ولايت مولا علي ع، از توسل فرار كرديد رسيديد به ولايت از ولايت فرار كرديد رسيديد به تحريف از خود تحريف درباره ازدواج ام كلثوم و حديث ثقلين گفتيد الان هم از تحريف فرار كرديد

برويد مطالعتان را زياد بفرماييد ما به شما يك سال فرصت مي دهيم كه تحقيقاتتان را درباره سوالات ما زياد كنيد و پاسخ بگيريد و بعد از دريافت پاسخ ما منتظر شما خواهيم ماند

يك سال فرصت براي پاسخ خوب هست برادر زيبا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

اگر كم هست تعارف نكنيد بنده يك رايزني با رفقا مي كنم انها رافتشان زياد هست مي توانم بيشتر برايتان فرصت بگيرم


برادر خرده نگیر بر این ها .بنده چند روز پیش رفته بودم در روم صدای اهل سنت جالبه احسان هم تشریف داشت اول بحث تحریف قرآن بود یک سند داد که در دو صفحه بعد ردش کرده بود ، بعد پرید بحث مصحف فاطمه همین طوری می رفت ، می رفت سند کافی ، کتاب فصل الخطاب شاعر زیبا می فرماید:
چون قافيه تنگ آيد شاعر به جفنگ آيد:khaneh::khaneh:
:khaneh:

vivaziba;391862 نوشت:
با سلام جناب خیر البریة این ها پاسخ سوال من بود؟ پس از اینکه در مورد تحریف در نزد شیعه پاسخ دادید به سایر مباحث می پردازیم!

با سلام

چون تكرار ميكنيد ما هم سوالمان را تكرار ميكنيم !

گفتيم كه حد آخرش اين يك حديث است اما با 100 حديث صحيحتر و خطرناكتر جناب بخاري و مسلم وعائشه و عمر و ابوموسي اشعري و... چه ميكيند البته كه بايد از جواب فرار كنيد همچنانكه اربابان وهابي قبلا فرار كردند ،‌ مخصوصا احاديث عائشه و عمر وابوموسي :

قال ابن حزم في المحلى : " ثم اتفق القاسم بن محمد وعمرة كلاهما عن عائشة أم المؤمنين قال : لقد نزلت آية الرجم والرضاعة فكانتا في صحيفة تحت سريري فلما مات رسول الله صلى الله عليه (وآله) وسلم تشاغلنا بموته فدخل داجن فأكلها . قال أبو محمد -ابن حزم- : وهذا حديث صحيح

هدف عائشه از اين جمله چي بود ؟ چرا جواب نميدهيد ؟ چرا فرار ميكنيد ؟؟؟!!!! جواب دهيد .....................

چرا عائشه بر خلاف ساير اصحاب ميخواند و فتوا ميداد كه هر طور دلت خواست بخوان :

حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مَعْمَرٍ، حَدَّثَنَا أَبُو عَاصِمٍ، عَنِ ابْنِ جُرَيْجٍ قَالَ: أَخْبَرَنِي ابْنُ أَبِي حُمَيْدٍ قَالَ: أَخْبَرَتْنِي حُمَيْدَةُ قَالَتْ: أَوْصَتْ لَنَا عَائِشَةُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا بِمَتَاعِهَا، فَكَانَ فِي مُصْحَفِهَا: (إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ وَالَّذِينَ يُصَلُّونَ الصُّفُوفَ الْأُوَلَ) . الكتاب: كتاب المصاحف
المؤلف: أبو بكر بن أبي داود، عبد الله بن سليمان بن الأشعث الأزدي السجستاني (المتوفى: 316هـ)

چرا عائشه برخلاف ساير اصحاب قران ميخواند وفتوا ميدهد ؟؟!!!!

حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ الْحُبَابُ، حَدَّثَنَا مَكِّيُّ، حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ لَهِيعَةَ، عَنِ ابْنِ هُبَيْرَةَ، عَنْ قَبِيصَةَ بْنِ ذُؤَيْبٍ قَالَ: فِي مُصْحَفِ عَائِشَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا: (حَافِظُوا عَلَى الصَّلَوَاتِ وَالصَّلَاةِ الْوُسْطَى وَصَلَاةِ الْعَصْرِ) هَكَذَا قَالَ ابْنُ أَبِي دَاوُدَ . المصاحف .مصحف عائشه

ضمنا هنوز جواب ما را نداديد كه چرا عائشه و عمر ميگفتند آيات رجم ورضاع كبير از قرآن افتاده ؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!

البته به روايت ديگري هم توجه وي‍ژه كنيد كه جناب عائشه وعمر همواره در نبوت حضرت محمد (ص) شك داشتند وبه او ميگفتند تو فكر ميكني پيامبر خدايي ؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!

اگر مرد ميدان مناظره هستيد جواب دهيد !

چرا عمر بر خلاف ساير اصحاب قرآن ميخواند ؟؟؟!!!!

رَوَى أَبُو عُبَيْدٍ الْقَاسِمُ بْنُ سَلَّامٍ فِي كِتَابِ فَضَائِلِ الْقُرْآنِ، عَنْ أَبِي مُعَاوِيَةَ، عَنِ الْأَعْمَشِ، عَنْ إِبْرَاهِيمَ، عَنِ الْأَسْوَدِ، عَنْ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ، رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ: أَنَّهُ كَانَ يَقْرَأُ: " غَيْرِ المَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَغَيْر الضَّالّين". وَهَذَا إِسْنَادٌ صَحِيحٌ .تفسير ابن كثير

يعني يك بار هم پشت سر رسول الله (ص) نماز نخوانده بود تا قرائت پيامبر را بشنود يا اينكه خودش اجتهاد ميكرده و خودش را از رسول خاتم هم بالاتر ميديده يا اينكه عمر درست ميخوانده جناب عثمان هنگام جمع آوري خيانت كرد و قران را تحريف كرد ؟؟؟ كداميك جواب اين معما است ؟

أخرج وَكِيع وَأَبُو عبيد وَسَعِيد بن مَنْصُور وَعبد بن حميد وَابْن الْمُنْذر وَابْن أبي دَاوُد وَابْن الْأَنْبَارِي كِلَاهُمَا فِي الْمَصَاحِف من طرق عمر بن الْخطاب
أَنه كَانَ يقْرَأ / صِرَاط من أَنْعَمت عَلَيْهِم غير المغضوب عَلَيْهِم وَغير الضَّالّين /

صِرَاطَ مَنْ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ، قرائت : ابْنُ مَسْعُودٍ، وَعُمَرُ، وَابْنُ الزُّبَيْرِ، وَزَيْدُ بْنُ عَلِيٍّ بود !!!!! واي و واويلا !!!!!

جالب اينجاست سوره حمد سوره ايست كه هر روز دهها بار در نماز خواندنش واجب بوده واگر در اين سوره اينقدر اختلاف بين اكابراصحاب بوده پس فاتحه كل قرآن را بخوانيد !

در باره ابوموسي هم كه از رهبران حزب نفاق بود براي مشروعيت بخشي به حكومت خلفاي غاصب ميگفت كه يك سوره در تاييد منافقين نازل شده بود كه من فقط يك آيه از آن را بخاطر دارم !!!!!!!!!!!

ما صبرمان زياد است و محكم پابرجائيم پس منتظر جواب مي مانيم ، ميتوانيد از سايتهاي كلمه و وصال و ... جواب را بگيريد !

ammarshia;392243 نوشت:
برادر خرده نگیر بر این ها .بنده چند روز پیش رفته بودم در روم صدای اهل سنت جالبه احسان هم تشریف داشت اول بحث تحریف قرآن بود یک سند داد که در دو صفحه بعد ردش کرده بود ، بعد پرید بحث مصحف فاطمه همین طوری می رفت ، می رفت سند کافی ، کتاب فصل الخطاب شاعر زیبا می فرماید:
چون قافيه تنگ آيد شاعر به جفنگ آيد:khaneh::khaneh:
:khaneh:

سلام

احسان را مي شناسم او وهابيست و ناصبي بودئنش نيز برايم اثبات شده است و همچنين بي سواد مطلق است و مناظره اي داشت با يكي از دوستان و هر چه مي گفت قرائت فارسي قران بوده و جرات نمي كرد يك متن قرائت عربي قران را تجويد كند،
كسي كه خانه اش شيشه اي باشد به خانه ديگران سنگ نمي اندازد، ما چندين سال است منتظر مطالبه ايات قران از بزغاله بي تربيت عايشه هستيم كه قران را تحريف كرد اما از ان طرف علماي بزرگ ما قائل بر اين هستند شيعه تفكر تحريف ندارد و اينها دور خودشان پيچ مي خورند شايد بتوانند يك مطلبي پيدا كنند، انشا الله خدا همه انها را شفا دهد

kheymegahabalfazl;392325 نوشت:
سلام

احسان را مي شناسم او وهابيست و ناصبي بودئنش نيز برايم اثبات شده است و همچنين بي سواد مطلق است و مناظره اي داشت با يكي از دوستان و هر چه مي گفت قرائت فارسي قران بوده و جرات نمي كرد يك متن قرائت عربي قران را تجويد كند،
كسي كه خانه اش شيشه اي باشد به خانه ديگران سنگ نمي اندازد، ما چندين سال است منتظر مطالبه ايات قران از بزغاله بي تربيت عايشه هستيم كه قران را تحريف كرد اما از ان طرف علماي بزرگ ما قائل بر اين هستند شيعه تفكر تحريف ندارد و اينها دور خودشان پيچ مي خورند شايد بتوانند يك مطلبي پيدا كنند، انشا الله خدا همه انها را شفا دهد


امام محمد ابو زهره در کتاب الامام الصادق ص 329 از دانشگاه الازهر می نویسد:
تمام برادران شیعه ی ما هر گونه تحریف در قران را مایه ی شک در وحی قران می دانند هر گونه اعتقاد به تحریف مخالفت با دین است .
و شیخ محمد غزالی: می گوید در مجلسی بودم که می گفتند شیعه ها قرانی دیگر دارند به ان ها گفتم: این قران کجاست ؟ می گوید این افترا چی هست که میزنید این همه دروغ بر مردم و وحی الهی چیست.

خود اقای سجودی که از کارشناسان شبکه کلمه است گفت شیعه قائل به تحریف نیست براي دریافت این کلیپ به سایت www.hagh110.comمراجعه کنید. این فقط سخن دو تن از علمای اهل سنت است سخنان دیگر هم هست

در مورد بحث در باره ی تحریف بنده اصراری نداشتم ولی ... در مورد توسل هم تاپیکش باز است اگر جوابی دارید در آنجا بفرمائید درمورد ازدواج ام کلثوم نیز بحثمان در مورد دوستی حضرت علی با خلفا بوده (ضمنا کتاب طهارة را فراموش کردید؟ لا اقل در خصوصی به این بحث بپردازید!) در مورد مجلسی و ... او اعتقاد خود را بیان کرده و دیگر جای شک و شبهه ای باقی نمی ماند و نظر دیگر علمای شیعه هم آوردم در موردشیخ مفید هم : القول في تأليف القرآن وما ذكر قوم من الزيادة فيه والنقصان أقول : إن الأخبار قد جاءت مستفيضة عن أئمة الهدى من آل محمد ( ص ) ، باختلاف القرآن وما أحدثه بعض الظالمين فيه من الحذف والنقصان ، دیگر چه چیزی باید می گفت؟! دوستان باز هم به سراغ مطالب نقضی! رفتند خواهشا بگذارید این موضوع تحریف در نزد شیعه حل شود سپس به مطالب دیگر بپردازید به جای اینکه به مطالب گفته شده پاسخ دهید به سایر مباحث می پردازید(بر فرض محال شما ثابت کردید که اهل سنت هم همین عقیده را دارد،خوب این هم کاری را درست نمی کند ابتدا شما به مطالب گفته شده در مورد شیعه پاسخ دهید سپس در زمینه عدم وجود این عقیده نزد جماعت بحث خواهیم کرد) خواهشا ابتدا حقانیت خود را ثابت کنید. جناب خیر البریة خواهشا تقیه نکنید و...

vivaziba;393342 نوشت:
خواهشا بگذارید این موضوع تحریف در نزد شیعه حل شود سپس به مطالب دیگر بپردازید به جای اینکه به مطالب گفته شده پاسخ دهید به سایر مباحث می پردازید(بر فرض محال شما ثابت کردید که اهل سنت هم همین عقیده را دارد،خوب این هم کاری را درست نمی کند ابتدا شما به مطالب گفته شده در مورد شیعه پاسخ دهید سپس در زمینه عدم وجود این عقیده نزد جماعت بحث خواهیم کرد) خواهشا ابتدا حقانیت خود را ثابت کنید. جناب خیر البریة خواهشا تقیه نکنید و...

با سلام

چرا شما مطالب ما را بدقت نميخوانيد ؟! گفتيم ما عجله اي نداريم برويد سوال كنيد وجواب را بياوريد .

ضمنا چرا بايد مساله تحريف نزد شيعه اول حل بشود ؟! مگر نديديد كه اولين تحريف كنندگان همان اكابر اصحاب وامهات مومنين بودند ؟! شيعه آنزمان كجا بود ؟ امام صادق (ع) و كليني رحمه الله كجا بودند ؟!

گنه كرد در بلخ آهنگری به شوشتر زدند گردن مسگری !!!!!!

اتفاقا درست ترين و اساسي ترين كار همين موضوع است چون ريشه همه بدبختيها ومصائب امت اسلام اينست كه بدانيم چه كساني و به چه اهدافي گفتند آيه رضاع كبير را بز خورد !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

چرا خليفه ثاني برخلاف ساير اصحاب قرآن ميخواند ؟!‌

چرا هريك از اصحاب براي خود مصحفي ومذهبي داشت ، مصحف عمر مذهب عمر ، مصحف عائشه مذهب عائشه و.....؟؟؟؟!!!!!!

چرا ابن مسعود در 100 مساله با عمر مخالف بود ؟ چرا ؟

چرا ابن مسعود از آتش زدن قرآنها توسط عثمان خشمگين شد و با عثمان در افتاد ؟

چرا اميرالمومنين (ع) عثمان را مخالف سنت رسول الله (ص) ميداند ؟ چرا سنت ابوبكر و عمر را اسلامي نميداند ؟!

چرا اكثر اصحاب با اميرالمومنين (ع) دشمن بودند و وي را سالها حتي در مساجد و منابر لعنت ميكردند ؟؟!‌

چرا پيامبر (ص) ابلاغ سوره توبه يا فاضحه المنافقين را از ابوبكر ميگيرد وبه علي (ع) ميدهد ؟!

چرا عمر معاويه منافق را كه به امر رسول الله (ص) بايد كشته ميشد نه تنها نكشت بلكه به قدرت رساند وپشتيباني كرد وحتي جواب نامه اصحاب را كه تقاضاي كشتن وي را كرده بودند رد كرد وجواب نداد ؟!!
وچرا مخنث معروف هيت را كه پيامبر (ص) اورا تبعيد كرده بود به مدينه بازگرداند ؟!


چرا منافقين بقول حذيفه در زمان رسول اكرم(ع) مخفي بودند اما در زمان عمر آشكارا تظاهر به نفاق ميكردند ؟!

نكته قابل توجه ديگر اينست كه شما ميبينيد كه قبر ابوبكر وعمر ومراسم تدفين ايشان آشكارا و براحتي در جمع مردم برگزار ميشود وهمگان مكان قبر ايشان را ميدانند اما چرا قبر دختر پيامبر وسيده نساء (س) مخفي است وشبانه ودر خفا دفن ميشود ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

حقانيت شيعه ثابت است ونيازي به ديگران نداريم فقط براي براي الزام خصم كه ثابت كنيم كه شما حتي صحاح واساس معتقدات خود را قبول نداريد ومذهبي بر پايه سنت معاويه كه براي دفن نام محمد (ص) و محو قرآن پايه ريزي شده ميباشد .

يا صحيح بخاري ومسلم و ...را دروغ و بي اعتبار كنيد يا شيعه شويد ! راه سومي وجود ندارد .

اما تقيه !!!!! ديگه از من رك و راست تر !!! اگر باز هم اقناع نميشي بيا بهمان آدرسي كه قبلا دادم !

بَلِ اتَّبَعَ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَهْوَاءهُم بِغَيْرِ عِلْمٍ فَمَن يَهْدِي مَنْ أَضَلَّ اللَّهُ وَمَا لَهُم مِّن نَّاصِرِينَ {الروم/29}

جناب زيبا بنده به شما گفتم كه، از رفقا يك سال براي پاسخ شما وقت گرفته ام و شما بدوئن اينكه تحقيق كنيد مجدد ادعاي هاي بي اساس و بي مدرك خود را ارائه داده ايد
در مورد توسل بنده مطالبم را با توجه به قران و با تكيه به قران مطالبي را ارسال نمودم اما جنابعالي نتوانستي ان را نقد كنيد حال مطالب ما را نقد كن تا مطالب جديد را ارسال كنيم
در مورد كتاب امام خميني هم كه همچنان فرار كردي
بحث ازدواج رو هم اول اثبات بكن بعد بيا ادعاي رفاقت و صميمت با خلفا داشته باشيد من نمي دانم اين چه صميميتي بوده كه از دين عمر كراهت داشته و صفات منافقين را به عمر نسبت داده اند
مطالب مجلسي را هم همان جا نقد كردم شما اگر مطالب بهتري داريد ارائه دهيد زيرا اگر مي توانستي نقد كني همان ها را نقد مي كردي و الان امده اي مجدد ادعاي بي اساس را تكرار مي كني
مطالب نقضي كجا بوده؟ شما گويا دچار اوهام شده ايد دوست عزيز
اول مباحثتان با استناد به دروغ هاي ابن تيميه امديد نور الهي را خاموش كنيد كه رسوا شديد حال شما از كدام پاسخ و نقد و نقض سخن مي گويد نمي دانم گويا نقض در كلام خودتان را مد نظر داريد كه ما هم به همين موضوع بار ها و بار ها اشاره نموده ايد حال اگر حرف جديدي داريد بسم الله در غير اين صورت خودتان را بيشتر مضحكه نكنيد

جناب خیرالبریة چرا عقیده خود در مورد تحریف بازگو نمی کنید؟(البته اگر مایلید!) آیا نظر شما اینست که قرآن مکتوب کنونی همان قرآن عهد پیامبر(ص) است؟یا در آن کم و زیادی شده است(مخصوصا کم)؟و قرآن اصلی و حفظ شده در قلب فلانی است؟ باز هم به ادامه مطالب در مورد اهل سنت پرداختید ... بحث در مورد تحریف قرآن در نزد شیعه است و ادعای علمایتان در این مورد غیر قابل انکار است چه پاسخی می دهید به یک شیعه یا غیر مسلمان در این مورد؟ آیا می گویید چون به نظر ما در کتب اهل سنت احادیثی بوی تحریف می دهند پس اینکه ما(شیعه) به تحریف معتقد باشیم مشروع است؟ اما در مورد خیمه... اگر برایتان ممکن است ترجمه خود را از متن مورد نظر از کتاب طهارة برایم از طریق خصوصی پیام دهید . و نقد شما نیز بسیار محکم بود و به قول ... پنبه این مطالب(تحریف در نزد شیعه) را زدید! از دوستان خواهش می کنم که نظر خود را در مورد مطالب ذکر شده در مورد تحریف از کتب شیعه ارائه دهند(فقط)و به موارد نقضی! نپردازند.

جناب زيبا انقدر اين مطالب را تكرار كنيد تا زبان رم و سي پيو كاميوترتان مو در بياورد، بنده مطالب شمادرباره تحريف قران از منظر شيعه را نقد كردم حال چرا مطالب من را بررسي نمي كنيد و جواب نمي دهيد؟ و مدام تكرار مكررات مي كنيد
يكي از دوست بسيار زيبا مي گفتند، فرمودند بعضي ها يك دروغ را انقدر تكرار مي كنند تا براي همه تبديل به يك باور و واقعيت شود امام اين مسئله كمي فرق دارد زيرا شما ميخواهد چراغ الهي را خاموش كنيد اما دست الهي مانع ان است


يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ ﴿8﴾

مى‏خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش كنند و حال آنكه خدا گر چه كافران را ناخوش افتد نور خود را كامل خواهد گردانيد (8)

حال شما از بزغاله عايشه برايمان بگوييد
چرا از بزغاله عايشه مي ترسيد؟ بزغاله كه ترسي ندارد دوست عزيز، البته حق داريد اين بزغاله بسيار خاص هست زيرا وقتي به قران رحمي نمي كند يقينان به شما هم رحم نمي كند

vivaziba;393486 نوشت:
جناب خیرالبریة چرا عقیده خود در مورد تحریف بازگو نمی کنید؟(البته اگر مایلید!) آیا نظر شما اینست که قرآن مکتوب کنونی همان قرآن عهد پیامبر(ص) است؟یا در آن کم و زیادی شده است(مخصوصا کم)؟و قرآن اصلی و حفظ شده در قلب فلانی است؟ باز هم به ادامه مطالب در مورد اهل سنت پرداختید ... بحث در مورد تحریف قرآن در نزد شیعه است و ادعای علمایتان در این مورد غیر قابل انکار است چه پاسخی می دهید به یک شیعه یا غیر مسلمان در این مورد؟ آیا می گویید چون به نظر ما در کتب اهل سنت احادیثی بوی تحریف می دهند پس اینکه ما(شیعه) به تحریف معتقد باشیم مشروع است؟ اما در مورد خیمه... اگر برایتان ممکن است ترجمه خود را از متن مورد نظر از کتاب طهارة برایم از طریق خصوصی پیام دهید . و نقد شما نیز بسیار محکم بود و به قول ... پنبه این مطالب(تحریف در نزد شیعه) را زدید! از دوستان خواهش می کنم که نظر خود را در مورد مطالب ذکر شده در مورد تحریف از کتب شیعه ارائه دهند(فقط)و به موارد نقضی! نپردازند.

با سلام وصلوات بر محمد وآل پاکش

قرآن ... مکتوب ....تحریف ..... حرفهای بالاتر از دیپلم میزنی !!!!! صدر بار سوال کردیم اما شما که هنوز معنی قرآن را نمیدانی چطور بخود اجازه میدهی که در این بحثهای تخصصی وارد شوی ؟! قرآن یعنی چه ؟ از همان اول سوال کردیم از شما که قرآن چیست فرقش با مصحف چیه ، اما شما که هنوز الفبای دینتان را بلد نیستید و صحیح بخاری و مسلمتان را نخوانده و قبول ندارید چطور میخواهید وارد این بحثها شوید ؟!

اول صحیح بخاری و مسلم را حد اقل نگاهی بینداز تا اینچنین عاجز نشوی !

چند بار باید تکرار کنیم ؟؟؟!!!!! چرا لینکهایی را که میدهیم نمیخوانید ؟! در همان لینکها سالها قبل جواب شما بارها داده شده است وکل اینترنت از مطالب من سیراب است ! اما شما چرا از دهها سوال ما یک سوال را جواب نمیدهید ؟!

مگر جواب این سوالات اینقدر سخت است که شما را به بن بست کشانده و ناتوان کرده ؟!

هر کس از شما و دوستانتان که قادر است جواب سوالات ما را بدهد بسم الله ......

اگر هم نمیتوانید و هرگز هم نخواهید توانست چون ده سال است که اربابان وهابی هم نتوانستند پس از خدا بترسید وبیش از این با سخن حق جدال نکنید که عاقبت خوبی ندارد .

بَلْ هُوَ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَمَا يَجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلَّا الظَّالِمُونَ .49- عنکبوت

بلكه اين قرآن آيات روشنى است در سينه‏هاى كسانى كه به آنها علم (الهى) داده شده و هرگز آيات ما را جز ستمكاران انكار نمى‏كنند .

ظاهرا نمی خواهید پاسخ دهید

می گویم جناب خیرالبریة اعتقاد شما چیست؟(اگر مایلید)

این قرآنی که اکنون در خانه ها، کتابخانه ها و ... موجود است ، همان قرآنی است که در عهد پیامبر بوده یا اینکه در آن کم و زیادی شده همین.
جناب خیمه بله نقد ها را هم مشاهده کردیم یکی اشکال سندی گرفت حال آنکه تصحیح آن را آوردم و دیگری گفت اشکال چاپی و تایپی بود !
حتما آن تصحیح ها و اقوال علما نیز ضعف سندی داشته یا اشکال چاپی برایشان پیش آمده

با سلام

تکرار مجدد سوال :

چه كساني و به چه اهدافي گفتند آيه رضاع كبير را بز خورد !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

vivaziba;393719 نوشت:
ظاهرا نمی خواهید پاسخ دهید

این قرآنی که اکنون در خانه ها، کتابخانه ها و ... موجود است ، همان قرآنی است که در عهد پیامبر بوده یا اینکه در آن کم و زیادی شده همین.
جناب خیمه بله نقد ها را هم مشاهده کردیم یکی اشکال سندی گرفت حال آنکه تصحیح آن را آوردم و دیگری گفت اشکال چاپی و تایپی بود !
حتما آن تصحیح ها و اقوال علما نیز ضعف سندی داشته یا اشکال چاپی برایشان پیش آمده

از منظر عايشه و بزغاله فعالش اين قران كنوني متفاوت هست در نتيجه منافع پيروان عايشه نيز به خطر مي افتد و بايد پاسخ گو باشند

دوست عزيز به اقرار شما بنده اشكال سندي گرفتم پس حديث ضعيف هست و بنده از شما تعجب مي كنم كه به يك حديث ضعيف استناد مي كنيد و اما مطالبي را هم در رد من اورديد كه بدون معني عربي بوده تا امر را مثل هميشه مشتبه كنيد و در انجا همن مشخص كردم كه هدف تحريف واقعي نيست و اقوال علماي شيعه را هم درباره تحريف اوردم حال اگر مطالب جديد تري داريد ما در خدمت شما هستيم

[=arial]

[=arial]با سلام

[=arial]چون سالها كسي جواب نداد خودمان موضوع را بازتر كنيم تا شايد بهتر و زودتر جواب دهند !

[=arial]گفتيم كه معني قرآن و تحريف بايد مشخص شود .

[=arial]تحریف یعنی حرف حرف کردن ، فاصله گرفتن ازحقیقت ودگرگونی چه لفظی وچه معنوی و به حاشیه بردن مطلوب متکلم و از صفر تا صد درصد !

[=arial]

[=arial]قرآن به هر چيز خواندني حتي به تورات وانجيل هم قرآن ميگفتند (الدرالمنثور) حتي در احاديث شيعه وسني هم داريم كه آيه رجم در قرآن بود كه منظور از قران در كتب اهل سنت همان تورات است زيرا عمر به تورات علاقه داشت وبهمين سبب آيه رجم را از قرآن (تورات) ميدانست .

[=arial]اما قرآن نزد شيعه به مجموعه وحي كه شامل همين آيات فعلي قرآن وتفسير آنها يا همان سنت كه مثل قرآن بود (اوتيت الكتاب ومثله معه)1 ، اطلاق شده و مقصود از قرآن يعني مجموعه قرآن معجز وتفسير آنها :

[=arial]همچنانكه اهل بيت غير از قرآن هستند واكنون امام حجت (ع) در غيبت است اما با وجود قرآن ، مفسر وترجمه قرآن كه امام غائب است واين ام هم يعني دسترسي به كنه و باطن قرآن تا ظهور ثقل ثاني ممكن نيست : لا يمسه الا المطهرون :

[=arial]قال الشيخ المفيد رضوان الله تعالى عليه في أوائل المقالات : " ولكنّ حذف ما كان مثبتاً في مصحف أمير المؤمنين عليه السّلام من تأويله وتفسير معانيه على حقيقة تنـزيله ، وذلك كان ثابتاً منـزلاً ، وإن لم يكن من جملة كلام الله تعالى الذي هو القرآن المعجز ، وقد يسمّى تأويل القرآن قرآناً ، قال الله تعالى {وَلاَ تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يُقْضَى إِلَيْكَ وَحْيُهُ وَقُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْمًا}(طه/114). فسمّى تأويل القرآن قرآناً ، وهذا ما ليس فيه بين أهل التفسير اختلاف ، وعندي أنّ هذا القول أشبه ". أي أشبه من القول بتحريف النص القرآني .

[=arial]وقال : " وأما الوجه المجوز فهو أن يزاد فيه الكلمة والكلمتان والحرف الحرفان ، وما أشبه ذلك مما لا يبلغ حد الإعجاز ، ويكون ملتبسا عند أكثر الفصحاء بكلم القرآن غير أنه لابد متى وقع ذلك من أن يدل الله عليه ويوضح لعباده الحق فيه ولست أقطع على كون ذلك ، بل أميل إلى عدمه وسلامة القرآن منه " ) .

[=arial]وقال الشيخ الصدوق رضوان الله تعالى عليه في الاعتقادات : " بل نقول أنه قد نزل الوحي الذي ليس بقرآن ، ما لو جمع إلى القرآن لكان مبلغه مقدار سبع عشرة ألف آية ، وذلك قول جبرئيل عليه السلام للنبي صلى الله عليه وآله وسلم : إنّ الله تعالى يقول لك : يا محمد دارِ خلقي ، و مثل قوله : عش ما شئت فإنّك ميت ، وأحبب ما شئت فإنّك مفارقه ، و اعمل ما شئت فإنّك ملاقيه ، وشرف المؤمن صلاته بالليل و عزّه كفّ الأذى عن الناس " ، وقال : " إن القرآن الذي جاء به جبرائيل عليه السلام إلى محمد صلى الله عليه وآله وسلم سبعة عشر ألف آية" ) .

[=arial]قال : " ومثل هذا كثير ، وكلّه وحي وليس بقرآن . ولو كان قرآناً لكان مقروناً به وموصولاً إليه غير مفصول عنه ، كما كان أمير المؤمنين جمعه فلما جاء به قال : هذا كتاب ربكم كما أُنزل على نبيّكم لم يزد فيه حرف و لا ينقص منه حرف ، فقالوا : لا حاجة لنا فيه ، عندنا مثل الذي عندك ، فانصرف وهو يقول {فَنَبَذُوهُ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ وَاشْتَرَوْا بِهِ ثَمَنًا قَلِيلاً فَبِئْسَ مَا يَشْتَرُونَ}آل عمران/187)"

[=arial]وما قبلا در بحث فرق قرآن وفرقان يا سنت مفصل بحث نموديم اگر چه هر دو از زبان كسي هستند كه : لا ينطق عن الهوي : )
) .

[=arial]بنابراين طبق روايات عامه اگر قرآن علي (ع) كه مطابق شان نزول و تفسير آيات بود كشف ميشد علوم زيادي در آن بود كه متاسفانه دستگاه خلافت بعلل سياسي از قبول قرآن امام (ع) خودداري كردند وامام هم (ع) ان قرآن را نزد 11 فرزنداشان به ارث گذاشتند وبنص آيه 49 عنكبوت اين قرآن آيات روشني است در سينه علم داده شدگان .

[=arial]آيات روشن اعم از محكم ومتشابه در سينه علم داده شدگان ، آيات متشابه ومبهم در سينه عوام !وما يعلم تاويله الاالله والراسخون في العلم .....

[=arial]خلاصه اينكه اصول دين كه همان توحيد الله تعالي و معاد ونبوت ميباشند در همه كتب آسماني مخصوصا در قران ذكر شده اند منتها در عهدين تحريفاتي عميق رخ داد اما در قران كريم تحريف آنچناني در توحيد ونبوت و معاد رخ نداد فقط آنچه كه مربوط به ولايت و خلافت و موضوعات سياسي بود نه از متن قرآن منزل بلكه از تفسير وشان نزول و ترتيب آيات وقرائت ، تحريف شد .2

[=arial]واگر جانفشاني ائمه شيعه و شيعيان ايشان نبود و امام علي (ع) هم مثل دنياطلبان بجاي جمع قرآن به سقيفه شتافته بود وشمشيركشيده بود معلوم نيست اكنون همين قرآن نيز در دست ما بود يا خير !

[=arial]به اجماع فريقين تحريف به زياده باطل است آنچه مورد سوال است تحريف به نقيصه است ورسول الله (ص) هم زائد در كتاب الله را لعنت فرمودند هرچند كه زيادت نوعي نقص هم هست .

[=arial]همچنين تحريف معنوي قرأن خطرش كمتر از تحريف لفظي نيست زيرا اختلاف اصحاب وتابعين بر سر تفسير همين قرآن بود كه جنگهاي خونين و حوادثي تاسف بار مثل كربلا و.... را رقم زد .

[=arial]البته كه اگر امر خدا ورسولش را در پيروي از اميرالمومنين (ع) كه مترجم وشريك قرآن بود را اطاعت كرده بودند به چنين وضوع مصيبت باري دچار نميشدند .

[=arial]در صحاح اهل سنت احاديثي با اسناد كاملا صحيح وبدون اشكال در مورد تحريف لفظي قرآن آمده من جمله در مورد سوره توبه كه :

[=arial]لقد جاء في روايات عديدة وصحيحة عن حذيفة قال : التي تسمّونـها سورة التوبة هي سورة العذاب والله ما تركت أحداً إلا نالت منه ولا تقرؤون منها مما كنا نقرأ إلا ربعها ".مجمع الزوائد 7/28 سورة التوبة . المثنف لابن ابي الشيبة 10/509 حديث 10143 .المستدرك على الصحيحين 3/208 . الدر المنثور 3/208 .

[=arial]وأخرج الحاكم في موضع آخر بسنده :" عن حذيفة رضي الله عنه قال : ما تقرؤون ربعها يعني براءة وهي سورة العذاب ".المستدرك 2/230 .

[=arial]وفي مجمع الزوائد : "عن حذيفة قال : تسمون سورة التوبة وهي سورة العذاب وما تقرؤون منها مما كنا نقرأ إلا ربعها ". مجمع الزوائد 7/2.

[=arial]ذهب إمام المالكية مالك بن أنس إلى أن سورة براءة –التوبة- سقط منها الكثير عندما سقطت البسملة، وهذا ما ذكره الزركشي في البرهان عن الإمام مالك بن أنس حين تعرضه لأسباب سقوط البسملة من أوّل براءة فقال الزركشي :" وعن مالك أنّ أوّلـها لما سقط سقطت البسملة ".البرهان في علوم القران 1/263 .

[=arial]وذكره السيوطي في الإتقان : " وعن مالك أن أوّلـها لما سقط سقط معه البسملة فقد ثبت أنـها كانت تعدل البقرة لطولـها". الاتقان 1/65.

[=arial]وقال ابن حزم : وأيضا فقد روي عن البراء أن آخر سورة نزلت سورة براءة وبعث النبي بـها فقرأها على أهل الموسم علانية ، وقال بعض الصحابة وأظنه جابر بن عبد الله ما كنا نسمي براءة إلا الفاضحة . قال أبو محمد –ابن حزم- : فسورة قرئت على جميع العرب في الموسم وتقرع بـها كثير من أهل المدينة ومنها يكون منها آية خفيت على الناس ؟! هذا ما لا يظنه من له رمق وبه حشاشة ". الأحكام لابن حزم 6/266-268.

[=arial]وفي تفسير سورة التوبة من الدرّ المنثور للسيوطي قال:

[=arial]وأخرج ابن أبي شيبة والطبراني في الاوسط وأبو الشيخ والحاكم وابن مردويه عن حذيفة قال: الّتي تسمّون سورة التوبة هي سورة العذاب. واللّه ما تركت أحدا إلاّ نالت منه، ولا تقرأون منها ممّا كنّا نقرأ ربعها. تفسير التوبة من الدرّ المنثور 3 / 208؛ تذكرة الحفاظ ص 432 و ص 945 وكشف الظنون 2 / 1711. مادّة المصنف.ولباب الانساب لابن الاثير 1 / 331؛ وكشف الظنون ص 1406؛ وهدية العارفين 1 / 447.

[=arial]روى الحاكم بسندٍ صحّحه: عن حذيفة بن اليمان ـ العالم بأسماء المنافقين ـ أنّه قال عن سورة براءة: ما تقرأون ربعها، وإنّكم تسمّونها سورة التوبة، وهو سورة العذاب (المستدرك على الصحيحين 2/ 33).

[=arial]وفي نقل آخر: التي تسمّونها سورة التوبة هي سورة العذاب، والله ما تركتْ أحدا إلا نالتْ منه، ولا تقرأون إلا ربعها . الدرّ المنثور 3/20.

[=arial]وفي الاتقان: قيل لبراءة: الفاضحة. الاتقان 1 / 56 والدرّ المنثور 3 / 208.

[=arial]وفي الاتقان قال: قال مالك: إنّ أوّلها لما سقط، سقط معه البسملة، فقد ثبت أنّها كانت تعدل البقرة. الاتقان 1 / 67.

[=arial]وسورة براءة في القرآن (129) آية، فمقتضى الحديث أنّها (516) يعني تقرب من ضعفي سورة البقرة أكبر سور القرآن!. المصنف للصنعاني ج 7 ص 330 ، حديث رقم 13363 ). التمهيد في شرح الموطأ ج 4 ص 275 ، شرح حديث 21 ).

[=arial]ودر مورد سوره احزاب :

[=arial]أخرج أحمد بن حنبل في مسنده :" حدثنا عبد الله ثنا خلف بن هشام ثنا حماد بن زيد عن عاصم بن بـهدلة عن زر عن أبي بن كعب أنه قال : " كم تقرؤون سورة الأحزاب ؟ قلت : ثلاثا وسبعين آية . قال : قط ! لقد رأيتها وأنّها لتعادل سورة البقرة وفيها آية الرجم ! قال زرّ : قلت وما آية الرجم ؟ قال : ( الشيخ والشيخة إذا زنيا فارجموهما البتة نكالاً من الله والله عزيز حكيم ) ".مسند احمد 5/123 حديث 21245 . والاتقان 2/25 .

[=arial]هذه الرواية صريحة في أن الأحزاب التي عرفها سيد القرّاء أبي بن كعب كانت ثلاثة أضعاف الموجود ، وأنه لم يعهد السورة بـهذا العدد القليل من الآيات فتعجب من سقوط أكثرها ، وكما ترى لو كان للضياع أصل يعوّل عليه لما خفي عن مثل سيد القراء أبي بن كعب ، وإلا فما معنى أن الرسول أمر الصحابة أن يستقرئوه القرآن بعد عبد الله بن مسعود ؟!

[=arial]وهنا رواية أشكل من سابقتها : " عن عروة بن الزبير عن عائشة قالت : كانت سورة الأحزاب تقرأ في زمن النبي مائتي آية فلما كتب عثمان المصاحف لم نقدر منها إلا ما هو الآن ".الاتقان 2/25 .

[=arial]فإن بين طياتـها اتـهاما لعثمان بتحريف المصاحف وحذف أكثر من مئتي آية من سورة الأحزاب وهذا الكلام موافق للروايات الصحيحة التي أخبرت أن عثمان حذف ستة أضعاف القرآن .

[=arial]عن زر بن حبيش قال : قال لي أبيُّ بن كعب : كم تقدّرون سورة الأحزاب؟ قلت : إمّا ثلاثاً وسبعين آية ، أو أربعاً وسبعين آية . قال : إنْ كانت لتقارن سورة البقرة ، أوْ لهيَ أطول منها!!

[=arial]وعن حذيفة قال: قال لي عمر بن الخطاب: كم تعدّون سورة الاحزاب؟ قلتُ: إثنتين أو ثلاثا وسبعين آية. قال: إن كانت لتعدل بسورة البقرة وإنْ كان فيها لاية الرجم. الدرّ المنثور 5 / 180،

[=arial]قال ابن حزم في المحلّى عن إسناد هذه الرواية : «هذا إسناد صحيح لا مغمز فيه» راجع : المحلّى ، لابن حزم 11 : 234 مسألة 2204 . والإتقان 3 : 82 . ومعالم التنزيل 1: 136. وفواتح الرحموت 2 : 73.

[=arial]نقل السيوطي في تفسير الدّر المنثور عن تاريخ البخاري، عن حذيفة أنّه قال: قرأت سورة الاحزاب على النبيّ، فنسيت منها سبعين آية ما وجدتها. الدرّ المنثور 5 / 180، في أوّل تفسير سورة الاحزاب. جوامع السيرة ص 277؛ وتقريب التهذيب 1 / 156؛

[=arial]عن زر عن أُبيّ بن كعب قال: كانت سورة الاحزاب توازي سورة البقرة وكان فيها (الشيخ والشيخة إذا زنيا فارجموهما البتّة). المستدرك وتلخيصه 2 / 415، تفسير سورة الاحزاب؛ والاتقان، النوع السابع والاربعون في ناسخه ومنسوخه 2 / 25.تذكرة الحفاظ ص 1405؛ وكشف الظنون 1 / 1624.

[=arial]2 – عن زر قال قال لي أبي بن كعب كائن تقرأ سورة الأحزاب أو كائن تعدها قال قلت ثلاثا وسبعين آية قال قط لقد رأيتها وإنها لتعادل سورة البقرة ولقد قرأنا فيها الشيخ والشيخة . . . وزاد نكالا من الله والله عليم حكيم
الراوي: أبي بن كعب المحدث: الألباني – المصدر: السلسلة الصحيحة – الصفحة أو الرقم: 6/975
خلاصة حكم المحدث: إسناده صحيح

[=arial]وإذا ما علمت أنّ في سورة البقرة (286) آية ، وفي الأحزاب (73) آية فإنّه سيكون المقدار الناقص من آياتها بموجب هذه الرواية (صحيحة الإسناد !!) هو (213) آية أو أكثر من ذلك « أو لهي أطول منها» أمّا مقداره في قول عائشة فهو (127) آية ، بينما نجد ابن حبّان في صحيحه يروي عن أبيُّ بن كعب بأن سورة الأحزاب توازي سورة النور، وسورة النور (64) آية . راجع : البرهان في علوم القرآن ، للزركشي 2 : 41 ـ42 .

[=arial]ومن مراجعة صحيح مسلم ، والبرهان للزركشي ، والدر المنثور في تفسير سورة البينة ، يعلم أنّ إحصاءهم ـ أو قل : تقديرهم لعدد آيات سورة البينة ـ ينقص عما هو عليه اليوم (121) آية ؛ لاَنّهم رووا عن أبي موسى الاَشعري وغيره ، بأنَّها في الطُّول كسورة براءة _التوبة_ أي : (219) آية ! بينما المصحف يشهد على كونها ثمان آيات فقط . راجع : صحيح مسلم 2 : 726. والبرهان في علوم القرآن 1 : 43 . والدر المنثور 8 : 587.

[=arial]على أنّ ما قدمناه أهون بكثير من إحصاء عمر بن الخطاب لحروف القرآن الكريم كما في رواية الطبراني ، وقد شهد على ذلك السيوطي في الاِتقان ، وإليك نص ما نسبه إلى عمر من أنَّه قال : «القرآن ألف ألف حرف ، من قرأه صابراً محتسباً كان له بكل حرف زوجة من الحور العين» . راجع : الاتقان في علوم القرآن : 242 ـ 243. كنز العمال 1 / 460، الحديث 2309 و ص 481، الحديث 2427؛ والاتقان 1 / 72 في آخر النوع التاسع عشر في عدد سور القرآن وآياته وكلماته وحروفه؛ والدرّ المنثور 6/ 422.تذكرة الحفاظ ص1118؛ وكشف الظنون 1 / 2 وذيله ص 648؛ وهدية العارفين 1 / 648.

[=arial]وهنا لابدّ من وقفة قصيرة فنقول : إنّ المنقول في إحصاء حروف القرآن هو : عن ابن مسعود : ( 322670 ) حرفاً .

[=arial]وعن ابن عباس قولان : أحدهما : (323621) حرفاً .

[=arial]والآخر : (323670) حرفاً .

[=arial]وعن مجاهد : (320621) حرفاً .

[=arial]وعن إبراهيم التيمي : (323015) حرفاً .

[=arial]وعن عبد العزيز بن عبدالله : (321200) حرفاً .

[=arial]وعن غير هؤلاء (321000) حرفاً .

[=arial]بينما نقل الزركشي: أنّهم عدّوا حروف القرآن فكانت ثلاثمائة ألف حرف وأربعون ألف وسبعمائة وأربعون حرفا. البرهان في علوم القرآن 1 / 249،

[=arial]وبناء على ما روي عن الخليفة عمر، فقد ذهب ثُلثا القرآن

[=arial]وكلّ هذه الاستقراءات ذكرها الفقيه أبو الليث نصر بن محمّد السمرقندي في كتابه بستان العارفين ، مطبوع بذيل كتاب تنبيه الغافلين في الموعظة بأحاديث سيد الأنبياء والمرسلين: 457 الباب 149.

[=arial]بيد أنّ المنقول عن أكثر القراء هو : (323671) حرفاً .


[=arial]وشمارش رايانه اي تعداد (330733) حرف ، از قرآن موجود را گزارش ميكند . يعني دو سوم قرآن طبق روايات صحاح عامه حذف شده است !!!!!!!!!!!

[=arial]وهذا يعني أنّ القرآن كان أكبرَ من الموجود بثلاثة أضعاف، فإنّ الموجود حروفه (323671) كما هو رأي ابن عبّاس أيضا (الإتقان 1/ 231). فهل نصدّق برواية عمر الذي جعل الله الحق في قلبه وعلى لسانه ؟ !

[=arial]الاختلاف كبير جدّا في عدد الآَيات بين العلماء، قال السيوطىّ تعديد الآي من معضلات القرآن ونقل عن الموصلي: اختلفَ في عدّ الآَي أهلُ المدينة ومكّة والشام والبصرة والكوفة، ولأهل المدينة عددان (الإتقان 1/1-232).

[=arial]و همچنانكه امام قرطبي قبلا گفته بود :

[=arial]قال بن عباس : أنزل الله أسماء المنافقين وكانوا سبعين رجلا ثم نسخ تلك الأسماء من القرآن رأفة منه ورحمة لأن أولادهم كانوا مسلمين والناس يعير بعضهم بعضا !!!!!!!!!!

[=arial]وابن عباس ميگويد كه خداي متعال اسامي 70 منافق را در قرآن نازل كرده بود اما بعدا آنها نسخ شدند به جهت رحمت ومهرباني خدا زيرا كه اولادشان مسلمان بودند واين موضوع مايه طعنه بر اصحاب ميشد

[=arial]4117 - قال أبو عبيد حدثنا إسماعيل بن إبراهيم عن أيوب عن نافع عن ابن عمر قال لا يقولن أحدكم قد أخذت القرآن كله وما يدريه ما كله قد ذهب منه قرآن كثير ولكن ليقل قد أخذت منه ما ظهر .بسند صحیح الدرالمنثور

[=arial]وپسر عمر هم ميگويد كه كثيري از قران رفته است دقت شود نميگويد نسخ شده است ودر تاييد هم گفته : وما يدريه ما كله !!!!

[=arial]البته در اخبار شیعه هم شواهدی دارد :

[=arial]محمد بن إبراهيم النعماني في غيبته عن أحمد بن هوذه (؟) عن النهاوندي (ثقه رمي بالضعف والارتفاع) عن عبد الله بن حماد عن صباح المزني عن الحارث بن الحصيرة عن أصبغ بن نباتة، قال: سمعت علياً عليه السلام يقول: كأني بالعجم فساطيطهم في مسجد الكوفة يعلمون الناس القرآن كما أنزل: قلت: يا أمير المؤمنين أو ليس هو كما أنزل؟ فقال: لا، محي منه سبعون من قريش بأسمائهم وأسماء آبائهم، وما ترك أبو لهب إلا للإزراء على رسول الله صلى الله عليه وآله لأنه عمه .

[=arial]وابو موسي اشعري كه خودش منافق است ميگويد سوره اي مثل سوره توبه نازل شد بعد نسخ شد ؟! اما من آيه اي از آن را بياد دارم : بدرستيكه خداوند اين دين را با اقوامي كه منافقند ياري ميكند !!!!!!

[=arial]و

[=arial]وعن أبي موسى الأشعري : إنّا كنّا نقرأ سورة كنّا نشبهها في الطول والشدّة بالبراءة فأنسيتها ، غير أنّي قد حفظت منها : « لو كان لابن آدم واديان من المال لابتغى وادياً ثالثاً ولا يملأ جوف ابن آدم إلّا تراب » صحيح المسلم : 3 / 100 .

[=arial]لذا قال صاحب سر رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم حذيفة بن اليمان : ( ما تركت أحدا {من المنافقين} إلا ونالت منه ) !

[=arial]چرا منافقين از سوره توبه مي ناليدند ؟!

[=arial]قال الهيثمي في مجمع الزوائد:5/302: (وعن أبي موسى الأشعري قال: نزلت سورة نحواً من براءة فرفعت ! فحفظت منها: إن الله ليؤيد هذا الدين بأقوام لاخلاق لهم ، فذكر الحديث . رواه الطبراني ورجاله رجال الصحيح غير علي بن زيد وفيه ضعف ، ويحسن حديثه لهذه الشواهد ) .

[=arial]ضمن اينكه خود هيثمي بعد از اين احاديث تعدادي حديث صحيح ديگر بر تاييد حديث علي بن زيد مي آورد :

[=arial]9568 -وَعَنِ النُّعْمَانِ بْنِ عَمْرِو بْنِ مُقَرِّنٍ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ -: " «إِنَّ اللَّهَ لَيُؤَيِّدُ هَذَا الدِّينَ بِالرَّجُلِ الْفَاجِرِ» ".
رَوَاهُ الطَّبَرَانِيُّ فِي تَرْجَمَةِ عَمْرِو بْنِ النُّعْمَانِ بْنِ مُقَرِّنٍ، وَضُبِّبَ عَلَيْهِ، وَلَا يَسْتَحِقُّ التَّضْبِيبَ ; لِأَنَّهُ صَوَابٌ وَقَدْ ذَكَرَ الْمِزِّيُّ فِي تَرْجَمَةِ أَبِي خَالِدٍ الْوَالِبِيِّ أَنَّهُ رَوَى عَمْرٌو عَنْ عَمْرِو بْنِ النُّعْمَانِ بْنِ مُقَرِّنٍ وَالنُّعْمَانِ بْنِ مُقَرِّنٍ، قُلْتُ:وَرِجَالُهُ ثِقَاتٌ.
9569 -وَعَنْ عَبْدِ اللَّهِ - يَعْنِي ابْنَ مَسْعُودٍ - قَالَ: إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى لَيُؤَيِّدُ هَذَا الدِّينَ بِالرَّجُلِ الْفَاجِرِ.

[=arial]رَوَاهُ الطَّبَرَانِيُّ وَفِيهِ عَاصِمُ بْنُ أَبِي النَّجُودِ وَهُوَ ثِقَةٌ وَفِيهِ كَلَامٌ.

[=arial]وشواهد بيشتر از ابوموسي اشعري و تحريف قران بدست وي :

[=arial]7218- وعن أبي الأسود , عن الأشعري قال : لقد نزلت سورة شديدة مثل سورة براءة في الشدة فذهبت إلاَّ آيتين قد حفظتهما : لو كان لابن آدم واديان من مال لالتمس إليهما واديًا ثالثًا ولا يملأ جوف ابن آدم إلاَّ التراب إلاَّ من تاب فيتوب الله عليه والله غفور رحيم. وقد كنا نقرأ : ليؤيدن الله هذا الدين برجال ما لهم في الآخرة من خلاق.
رواه مُسَدَّد وفي سنده علي بن زيد بن جدعان.
ورواه مسلم في صحيحه ، وأَبُو داود من وجه آخر دون قوله : فيتوب الله عليه ...إلى آخره.
وله شاهد من حديث أبي هريرة رواه مسلم وغيره.الكتاب : إتحاف الخيرة المهرة بزوائد المسانيد العشرة

[=arial]المؤلف :أحمد بن أبي بكر بن إسماعيل البوصيري

[=arial]اين علت تحريف دو سوره احزاب وتوبه بدست منافقين بود چون مثالب منافقين درسوره توبه و مثالب منافقات در سوره احزاب بود تا اينكه حذف شدند وغائله ختم شد !!!

[=arial]اما در باره رضاع كبيرو آياتش كه خورده شد ، در كتب تسعه بجز ترمذي آمده هم موضوع خطرناكي است كه اهل سنت بايد اين طامه كبري را حل كنند !!!!! والبته از منظر شيعه رضاع كبير نه فقط باطل بلكه امري شنيع وخطرناك است چرا از 9 همسر پيامبر(ص) فقط از دو همسر ايشان يعني دختر ابوبكرمخصوصا ودختر عمر اينهمه احاديث جنجال برانگيز در مورد تحريف قرآن وتوهين به رسول الله (ص) روايت شده است ؟!‌ حزب سقيفه چه كساني بودند ؟! در 5 شنبه مصيبت بار چه زناني پيامبر خدا را مسخره كردند و پدرانشان را صدا ميزدند وچه مرداني نسبت هذيان به خاتم النبيين (ص) دادند وچرا وبه چه هدفي ؟!

[=arial](1) – البخاري: فى كتاب المغازى - باب شهود الملائكة بدراً برقم: (3699).

[=arial]و فى كتاب:النكاح- باب الأكفاء في الدين - حديث رقم [4698] .

[=arial](2) –ومُسلم: فى كتاب:الرضاعة، باب:رضاع الكبير، برقم: (2636)، وبرقم: (2637).وبرقم: (2638)- و برقم: (2639)، وبرقم: (2640). وبرقم: (2641).

[=arial](3) - الترمذي- لم يذكر روايات رضاعة الكبير...؟!!!

[=arial](4) - والنسائي – فى كتاب:النكاح، باب:رضاعة الكبير برقم: (3267)، و برقم: (3268)، و برقم: (3269)، و برقم: (3270)، و برقم: (3271)، وبرقم: (3272)، و برقم: (3273).

[=arial](5) - أبو داود- فى كتاب:النكاح، باب:رضاعة الكبير برقم: (1762)رقم: (1763). وفى كتاب:النكاح، باب:فيمن حرم به رقم: (1764) وفى كتاب:النكاح، باب: هل يحرم ما دون خمس رضعات برقم: (1765).

[=arial](6) - ابن ماجة- فى كتاب:النكاح، باب:رضاعة الكبير برقم: (1933) ورقم: (1934). وفى كتاب:النكاح، باب: لا رضاعة بعد فصال برقم: (1937).

[=arial](7) – أحمد بن حنبل - فى كتاب:باقى سند الأنصار، باب:باقى السند السابق برقم: (25125).

[=arial](8) - مالك - فى كتاب:الرضاع، باب: ما جاء فى الرضاعة بعد الكبر برقم: (1113).

[=arial](9) - الدارمى- فى كتاب:النكاح، باب: فى رضاعة الكبير برقم: (2157).

[=arial]نکته دیگر که قبلا نوشتیم اینکه روایات تحریف درمنابع شیعه اکثرا با اسناد ضعیف و اختلاف قرائات وتاویلات هستند برعکس روایات منابع اهل سنت که هم اسنادشان صحیحتر و هم متنی مخرب تر دارند مثلا در مقابل یک حدیث کافی که دو سوم قرآن را حذف شده دانسته بود احادیث بسیاری در حذف دو سوم ویا سه چهارم و یا حذف کثیری از قران و سوره احزاب ویا سوره توبه از زبان ياران رسول (ص) روایت شده بود كه قبلا ذكر شد .

[=arial]اما از جهت متن روایات عامه به شکلی خطرناک علیه قرآن حمله کرده اند مثلا در جریان آیات رضاع کبیر ویا فراموشی رسول الله (ص) آیاتی از قرآن همچنین آیات مربوط به ماجرای غرانیق و کیفیت جمع عثمان ؛ ام الفساد هستند که در کتب شیعه اثری از این خزعبلات نیست .

[=arial]اصل داستان غرانیق در صحیح بخاریست :

[=arial]حدثنا محمد بن بشار قال حدثنا غندر قال حدثنا شعبة عن أبي إسحاق قال سمعت الأسود عن عبد الله قال قرأ النبي - عليه الصلاة والسلام - * النجم بمكة فسجد فيها وسجد من معه غير شيخ أخذ كفا من حصى أو تراب فرفعه إلى جبهته وقال يكفيني هذا فرأيته بعد ذلك قتل كافرا \1\

[=arial]البخاري في صحيحه ج1/ص363 ح1017

[=arial]وامام سیوطی در درالمنثور :

[=arial]وأخرج ابن جرير وابن المنذر وابن أبي حاتم وابن مردويه بسند صحيح ، عن سعيد بن جبير قال : قرأ رسول الله صلى الله عليه وسلم بمكة النجم ، فلما بلغ هذا الموضع { أفرأيتم اللات والعزى ومناة الثالثة الأخرى } ألقى الشيطان على لسانه تلك الغرانيق العلى وإن شفاعتهن لترتجى . قالوا : ما ذكر آلهتنا بخير قبل اليوم ، فسجد وسجدوا ، ثم جاءه جبريل بعد ذلك قال : اعرض عليَّ ما جئتك به . فلما بلغ : تلك الغرانيق العلى وإن شفاعتهن لترتجى . قال له جبريل : لم آتك بهذا؛ هذا من الشيطان فأنزل الله { وما أرسلنا من قبلك من رسول ولا نبي } .

[=arial]ابن جرير و ابن منذر و ابن ابى حاتم و ابن مردويه به سندى صحيح از سعيد بن جبير روايت كرده اند كه گفت : رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) سوره (و النجم اذا هوى ) را در مكه خواند تا اين آيه : (افرايتم اللات و العزى ، و مناه الثالثه الاخرى ) همين كه اين آيه را خواند شيطان به زبانش انداخت و گفت : (و غرانيق العلى و ان شفاعتهن لترتجى ) گفتند: تاكنون خدايان ما را به نيكى ياد نكرده بود و او خودش به سجده افتاد مردم هم سجده كردند!!!!!

[=arial]آنگاه جبرئيل بيامد و گفت : آنچه را كه من بر تو نازل كردم بخوان . رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) خواند تا رسيد به (تلك الغرانيق العلى و ان شفاعتهن لترتجى ) جبرئيل

[=arial]گفت : من اين جمله را نازل نكرده ام ، اين از شيطان است ، پس اين آيه نازل شد: (و ما ارسلنا من قبلك من رسول و لا نبى ....).

[=arial]وأخرج عبد بن حميد وابن جرير من طريق يونس ، عن ابن شهاب حدثني أبو بكر بن عبد الرحمن بن الحارث : « أن رسول الله صلى الله عليه وسلم وهو بمكة قرأ سورة النجم ، فلما بلغ { أفرأيتم اللات والعزى ومناة الثالثة الأخرى } قال : إن شفاعتهن ترتجى ، وسها رسول الله - صلى الله عليه وسلم - ففرح المشركون بذلك فقال : » إلا إنما كان ذلك من الشيطان « فأنزل الله { وما أرسلنا من قبلك من رسول ولا نبي إلا إذا تمنى ألقى الشيطان في أمنيته } حتى بلغ { عذاب يوم عقيم } » مرسل صحيح الإسناد .

[=arial]وأخرج ابن جرير وابن المنذر وابن أبي حاتم بسند صحيح ، عن أبي العالية قال : قال المشركون لرسول الله صلى الله عليه وسلم : لو ذكرت آلهتنا في قولك قعدنا معك ، فإنه ليس معك إلا أراذل الناس وضعفاؤهم ، فكانوا إذا رأونا عندك تحدث الناس بذلك فأتوك . فقام يصلي فقرأ { والنجم } حتى بلغ { أفرأيتم اللات والعزى ومناة الثالثة الأخرى } تلك الغرانيق العلى وشفاعتهن ترتجى ومثلهن لا ينسى ، فلما فرغ من ختم السورة سجد وسجد المسلمون والمشركون . فبلغ الحبشة : ان الناس قد أسلموا ، فشق ذلك على النبي - صلى الله عليه وسلم - فأنزل الله { وما أرسلنا من قبلك } إلى قوله { عذاب يوم عقيم } .

[=arial]وأخرج ابن جرير وابن المنذر وابن أبي حاتم ، عن أبي العالية قال : نزلت سورة النجم بمكة ، فقالت قريش : يا محمد ، إنه يجالسك الفقراء والمساكين ويأتيك الناس من أقطار الأرض ، فإن ذكرت آلهتنا بخير جالسناك ، فقرأ رسول الله - صلى الله عليه وسلم - سورة { النجم } فلما أتى على هذه الآية { أفرأيتم اللات والعزى ومناة الثالثة الأخرى } [ النجم : 19 ] ألقى الشيطان على لسانه : وهي الغرانيق العلى شفاعتهن ترتجى . فلما فرغ من السورة سجد وسجد المسلمون والمشركون ، إلا أبا احيحة [ ] سعيد بن العاص؛ فإنه أخذ كفاً من تراب فسجد عليها وقال : قد آن لابن أبي كبشة أن يذكر آلهتنا بخير ، فبلغ ذلك المسلمين الذين كانوا بالحبشة : أن قريشاً قد أسلمت ، فأرادوا أن يقبلوا واشتد على رسول الله صلى الله عليه وسلم وعلى أصحابه ما ألقى الشيطان على لسانه ، فأنزل الله { وما أرسلنا من قبلك من رسول ولا نبي } .

[=arial]وتایید امام ابن حجر در شرح بخاریش :

[=arial]قال ابن حجر - بعد أن ذكر أن هذه الطرق وأنها إذا كثرت وتباينت مخارجها دل ذلك على أن لها أصلا ! وَقَدْ ذَكَرْت أَنَّ ثَلَاثَة أَسَانِيد مِنْهَا عَلَى شَرْط الصَّحِيح وَهِيَ مَرَاسِيل يَحْتَجّ بِمِثْلِهَا مَنْ يَحْتَجّ بِالْمُرْسَلِ وَكَذَا مَنْ لَا يَحْتَجّ بِهِ لِاعْتِضَادِ بَعْضهَا بِبَعْضٍ . الكتاب : فتح الباري

[=arial]المؤلف : أبو الفضل أحمد بن علي بن محمد بن أحمد بن حجر العسقلاني (المتوفى : 852هـ)

[=arial]وعجیب ترین چیز همین است که شما میبینید ام الفساد از کجا وتوسط چه کسانی وبا چه اهدافی شروع شد اما تاوان تحريف قرآن را شیعیان مظلوم باید پس بدهند چرا ؟ تبلیغات اولاد هند ونسل جگرخواران کار ساز بود و اگر شما هم چند سال با قدرت و تحکم یک اتهام ودروغ را منتشر کنید بتدریج آثار سوء خود را در عوام بیسواد می گذارد !

[=arial]در زمينه دفاع از قرآن روايات زيادي از طريق شيعه آمده كه باتوجه به شرايط وحشتناك قدرت و طغيان منافقين در تضعيف موقعيت حضرات ائمه عليهم السلام وخانه نشين كردن وحبس و قتل ، ايشان قادر بر اصلاح نبودند اما در گفتار واحاديثشان بشدت تحريف را محكوم كردند مثلا در باب حروف 7 گانه كه صحاح سنت از آن سرشار است و جزو اعتقادات ومعضلات ومعماهاي لا ينحل ايشان ! ، امام صادق (ع) در احاديث صحيحي اين موضوع را كاملا باطل ومردود اعلام نموده اند :

[=arial]عن علي بن إبراهيم عن أبيه عن ابن أبي عمير عن عمر بن أذينة عن الفضيل بن يسار قال : قلت لأبي عبد الله عليه السلام : إن الناس يقولون : إن القرآن نزل على سبعة أحرف. فقال : كذبوا أعداء الله ، ولكنه نزل على حرف واحد من عند الواحد .صحيح اصول كافي

[=arial]فضيل بن يسار گويد: بامام صادق عليه السلام عرضكردم : مردم مى گويند: قرآن بهفت حرف نازل شده ؟ فرمود: دروغ گويند دشمنان خدا. قرآن به يك حرف و از جانب الله واحد نازل شده است .

[=arial]عن حماد بن عيسى عن جابر بن عبد الله قال : قيل لأبى عبد الله عليه السلام إن الناس يقولون : إن القرآن على سبعة أحرف . فقال : كذبوا ، نزل حرف واحد من عند رب واحد إلى نبي واحد

[=arial]در حاليكه حروف هفتگانه ناظر به تفسير است نه لفظ وعلمش در سينه شركاي قرأن ! :

[=arial]حدثنا الفضل عن موسى بن القاسم عن ابان عن ابن ابى عمير او غيره عن جميل بن دراج عن زرارة عن ابى جعفر عليه السلام قال تفسير القرآن على سبعة احرف منه ماكان و منه مالم يكن بعد ذلك تعرفه الائمة.بصائر الدرجات

[=arial]ويا در زمينه اينكه بروايت صحيح بخاري وبيهقي و.... عبد الله بن مسعود معوذتين را جزو قرآن نميداند امام صادق (ع) بصراحتا آنها را جزو قرآن و ابن مسعود را خاطي ميدانند :

[=arial]عن أبي عبد الله عليه السلام أنه سئل عن المعوذتين أهما من القرآن ؟ فقال الصادق عليه السلام : هما من القرآن . فقال الرجل : إنـهما ليستا من القرآن في قراءة ابن مسعود ولا في مصحفه فقال أبو عبد الله عليه السلام : أخطأ ابن مسعود ، أو قال : كذب ابن مسعود ، وهما من القرآن . فقال الرجل : فأقرأ بـهما في المكتوبة ؟ فقال : نعم .وسائل الشيعه

[=arial]عن أبي بكر الحضرمي قال: قلت لأبي جعفر عليه السلام : إن ابن مسعود كان يمحو المعوذتين من المصحف . فقال : كان أبي يقول : إنما فعل ذلك ابن مسعود برأيه وهما من القرآن . وسائل الشيعه

[=arial]والبته كه اگر مجاهدات وايثار وشهادات ائمه شيعه وشيعيانشان نبود امروز اسمي از قران هم نبود وعلي بن طاوس رحمه الله هم فرمود :

[=arial]" ثم عاد عثمان جمع المصحف برأي مولانا علي بن أبي طالب ، وأخذ عثمان مصحف أبي وعبد الله بن مسعود وسالم مولى أبي حذيفة فغسلها غسلا .سعد السعود .

[=arial]شايد بعضي بگويند اگر امام (ع) براي تصحيح قرآن و نابودي بدعت ها ميجنگيد بهتر بود ؟! ما هم در جواب همان ميگوييم كه حضرتش در جواب دختر پيامبر (ص) فرمود كه اگر ميخواهي اسم پدرت بر ماذنه ها مستدام باشد بايد صبر وسكوت كنم !

وما چه ميدانيم عمق خطر تا كجا بوده ؟!‌از قرائن وشواهد اوضاع بحراني و طوفاني گزارش شده و عمل امام (ع) هم بهترين عمل براي حفظ وبقاي قرآن واسلام .

[=arial]اگر رسول الله (ص) ابوسفيان و حزبش را در همان فتح مكه اعدام ونابود كرده بود ديگر اسلام به چنين وضع موسفي نمي افتاد وفرزندانش هم شهيد نميشدند و.... چرا نكرد؟؟؟ !!!!!!

[=arial]البته فعلا بايد به همين قرآن و قرائت موجود اكتفا كرد و از همين كتاب نوراني طلب هدايت كرد وبه خواست الله تعالي وقضا وفتن او راضي بود تا زمانيكه خودش صلاح بداند و دينش را جهاني گرداند و تفسير وشان نزول وظاهر وباطن آن آشكار و عالمگير شود و قران بفرموده امام (ع) نور وحبل الله المتين و بهترين گفتار ومايه هدايت بشر است وحقير شخصا عجايبي از اين كتاب مجيد مشاهده كرده ام!

[=arial]اللهم ارنا الطلعة الرشيده ....

________________________________________________________________________

[=arial]1 - حدثنا عبد الله حدثني أبي ثنا يزيد بن هارون قال انا حريز بن عبد الرحمن بن أبي عوف الجرشي عن المقدام بن معد يكرب الكندي قال قال رسول الله صلى الله عليه و سلم : الا اني أوتيت الكتاب ومثله معه الا اني أوتيت القرآن ومثله معه الا يوشك رجل ينثني شبعانا على أريكته يقول عليكم بالقرآن فما وجدتم فيه من حلال فأحلوه وما وجدتم فيه من حرام فحرموه الا لا يحل لكم لحم الحمار الأهلي ولا كل ذي ناب من السباع الا ولا لقطة من مال معاهد الا ان يستغني عنها صاحبها ومن نزل بقوم فعليهم ان يقروهم فان لم يقروهم فلهم ان يعقبوهم بمثل قراهم .مسند احمد

[=arial]تعليق شعيب الأرنؤوط : إسناده صحيح رجاله ثقات رجال الصحيح غير عبد الرحمن بن أبي عروف الجرشي فمن رجال أبي داود والنسائي وهو ثقة

[=arial]* مرحوم رئيس محدثين شيخ صدوق عقيده بر مصونيت قرآن از تحريف را از اصول شيعه دانسته و مي فرمايد: اعتقاد ما اين است: قرآني كه خداوند متعال بر پيامبرش حضرت محمد(ص) نازل فرمود، همان است كه در يك مجلد و در دسترس همة مردم قرار دارد و هرگز بيش از آن نبوده است، و هر كس به ما نسبت دهد كه ما مي گوييم قرآن بيش از اين است، مسلّماً دروغگو مي باشد

[=arial]سيد مرتضي علم الهدي رحمه الله نيز معتقد به كفر قائل به تحريف است !

[=arial]"علي" بن الحسن بن موسى بن محمد بن موسى بن إبراهيم بن موسى بن جعفر بن محمد بن علي بن الحسين بن علي بن أبي طالب أبو القاسم العلوي الحسيني الشريف المرتضى المتكلم الرافضي المعتزلي صاحب التصانيف حدث عنه سهل الديباجي والمرزباني وغيرهما وولي نقبة العلوي ومات سنة ست وثلاثين وأربع مائة عن إحدى وثمانين سنة وهو المهم بوضع كتاب [نهج البلاغة] وله مشاركة قوية في العلوم ومن طالع [نهج البلاغة] جزم بأنه مكذوب على أمير المؤمنين علي رضي الله عنه ففيه السب الصراح والحط على السيدين أبي بكر وعمر رضي الله عنهما وفيه من التناقض والأشياء الركيكة والعبارات التي من له معرفة بنفس القرشيين الصحابة وبنفس غيرهم ممن بعدهم من المتأخرين جزم بأن الكتاب أكثره باطل أنهى وقال ابن حزم كان من كبار المعتزلة الدعاة وكان إماميا لكنه يكفر من زعم أن القرآن بدل أو زيد فيه أو نقص منه وكذا كان صاحباه أبو القاسم الرازي وأبو يعلى الطوسي وكان مولده في رجب سنة خمس وخمسين قال ابن أبي طي هو أول من جعل داره دار العلم وقدرها للمناظرة ويقال أنه أمر ولم يبلغ العشرين وكان قد حصل على رياسة الدنيا العلم مع العلم الكثير في اليسير والمواظبة على تلاوة القرآن وقيام الليل وأفادة العلم وكان لا يؤثر على العلم شيئا مع البلاغة وفصاحة اللهجة وكان أخذا العوم عن الشيخ المفيد وزعم المفيد أنه رأى في نومه فاطمة الزهراء ليلة ناولته صبيين فقال له خذ ابني هذين فعلمهما فلما استيقظ وافاه الشريف أبو أحمد ومعه ولداه الرضي والمرتضي فقال له خذهما إليك وعلمهما فبكى وذكر القصة وذكر أبو جعفر الطوسي له من التصانيف الشافي في الإمامة خمس مجلدات- والملخص - والمدخر في الأصول - وتبرية الأنبياء - والدرر الغرر - ومسائل الخلاف والإنتصار لما انفردت به الإمامية - وكتابة المسائل كبيرا جدا - وكتاب الرد على بن جنبي في شرح ديوان المتنبي - وسرد أشياء كثيرة ويقال أن الشيخ أبا إسحاق الشيرازي كان يصفه بالفضل حتى نقل عنه أنه قال كان الشريف المرتضى ثابت الجأش ينطق بلسان المعرفة ويردد الكلمة المسددة فتمرق مروق السهم من الرمية ما أصاب وما أخطأ اشوى إذا شرع الناس الكلام رأيته له جانب منه وللناس جانب وذكر بضع الإمامية أن المرتضى أول من بسط كلام الإمامية في الفقه وناظر الخصوم واستخرج الغوامض وقيد المسائل .لسان الميزان ابن حجر عسقلاني متوفي 852

[=arial]·

[=arial]*- نظر امام خميني رحمه الله در مورد شيخ نوري طبرسي وكتاب فصل الخطاب و مستدركش :

[=arial]فقال الامام الخميني ما نصه :
"
هذا حال كتب روايته غالبا كالمستدرك ولا تسأل عن سائر كتبه المشحونة بالقصص و الحكايات الغريبة التي غالبها الهزل اشبهمنه بالجد , و هو _ رحمه الله _ صالح متتبع الا ان اشتياقه لجمع الضعاف و الغرائب والعجائب وما لا يقبله العقل السليم و الرأي المستقيم , اكثر من الكلام النافع , والعجب من معاصريه من اهل اليقظة ! كيف ذهلوا و غفلوا حتى وقع ما وقع مما بكت عليهالسماوات و كادت تتدكدك على الأرض ؟!"

[=arial]ان الروايات الضعيفة التياوردها النوري في كتابه فصل الخطاب المتصلة بشأن الولاية و ذكر اهل البيت في القرانلو كانت صحيحة لأستشهد بها اهل البيت على خصومهم و هذا ما لم يحصل على الاطلاق .

[=arial]امام خميني در باره صيانت قرآن فرمودند : و اكنون [كه] صورت كتبى آن كه به لسان وحى، بعد از نزول از مراحل ومراتب بى كم و كاست و بدون يك حرف كم و زياد به دست ما افتاده است، خداى‏نخواسته مبادا كه مهجور شود . صحيفه نور

والسلام علي من اتبع الهدي

[=&quot]مطالب مفیدی نگاشتید
[=&quot]و اگر مطالب زیر را نقد کنید نور علی نور می شود.{نگویید منظور تحریف معنوی یا تفسیر و... است)
[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]أوائل المقالات - الشيخ المفيد - ص 80 - 81[=&quot]

[=&quot]أقول : إن الأخبار قد جاءت مستفيضة عن أئمة الهدى من آل محمد ( ص ) ، باختلاف القرآن وما أحدثه بعض الظالمين فيه من الحذف والنقصان ،[=&quot]

[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]التفسير الصافي (1/ 57)[=&quot]
[=&quot]واما اعتقاد مشايخنا (ره) في ذلك فالظاهر من ثقة الاسلام محمد بن يعقوب الكليني طاب ثراه أنه كان يعتقد التحريف والنقصان في القرآن[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]التفسير الصافي - الفيض الكاشاني - ج 1 - ص 49[=&quot]
[=&quot]أقول : المستفاد من مجمع هذه الأخبار وغيرها من الروايات من طريق أهل البيت ( عيهم السلام ) إن القرآن الذي بين أظهرنا ليس بتمامه كما انزل على محمد ( صلى الله عليه وآله وسلم ) منه ما هو خلاف ما أنزل الله ومنه ما هو مغير ومحرف وإنه قد حذف عنه أشياء كثيرة منها اسم علي ( عليه السلام ) في كثير من المواضع ومنها غير ذلك وأنه ليس أيضا على الترتيب المرضي عند الله وعند رسوله ( صلى الله عليه وآله وسلم ) .[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]....فهو مما قدمت ذكره في إسقاط المنافقين من القرآن[=&quot] (همان منبع)
[=&quot]
[=&quot]و حدیث کافی و تصحیح آن
[=&quot]
[=&quot]الاحتجاج - الشيخ الطبرسي - ج 1 - ص 377 - 378[=&quot]
[=&quot] مما قدمت ذكره من إسقاط المنافقين من القرآن ، وبين القول في اليتامى وبين نكاح النساء من الخطاب والقصص أكثر من ثلث القرآن وهذا وما أشبهه مما ظهرت حوادث المنافقين فيه لأهل النظر والتأمل ، ووجد المعطلون وأهل الملل المخالفة للإسلام مساغا إلى القدح في القرآن ، ولو شرحت لك كلما أسقط ‹ صفحه 378 › وحرف وبدل مما يجري هذا المجري لطال ، وظهر ما تخطر التقية إظهاره من مناقب الأولياء ، ومثالب الأعدا[=&quot]
[=&quot].[=&quot]
[=&quot]و مطالب پست های پیشین را نقد کنید
[=&quot]متشکرم

با سلام

براي مرتبه دهم سوال ميكنم اگر جواب داديد كه معلوم است شجاعت لازم را داريد و نور علي نور ميشود وجواب خودتان را گرفته ايد وگرنه .....

تکرار مجدد سوال :

چه كساني و به چه اهدافي گفتند آيه رضاع كبير را بز خورد !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

جواب همه سوالات وهمه شبهات و همه مشكلات شيعه و سني در جواب به همين يك سوال است !!!!!

vivaziba;395997 نوشت:
التفسير الصافي (1/ 57)
واما اعتقاد مشايخنا (ره) في ذلك فالظاهر من ثقة الاسلام محمد بن يعقوب الكليني طاب ثراه أنه كان يعتقد التحريف والنقصان في القرآن

التفسير الصافي - الفيض الكاشاني - ج 1 - ص 49
أقول : المستفاد من مجمع هذه الأخبار وغيرها من الروايات من طريق أهل البيت ( عيهم السلام ) إن القرآن الذي بين أظهرنا ليس بتمامه كما انزل على محمد ( صلى الله عليه وآله وسلم ) منه ما هو خلاف ما أنزل الله ومنه ما هو مغير ومحرف وإنه قد حذف عنه أشياء كثيرة منها اسم علي ( عليه السلام ) في كثير من المواضع ومنها غير ذلك وأنه ليس أيضا على الترتيب المرضي عند الله وعند رسوله ( صلى الله عليه وآله وسلم ) .

....فهو مما قدمت ذكره في إسقاط المنافقين من القرآن (همان منبع)

و حدیث کافی و تصحیح آن

الاحتجاج - الشيخ الطبرسي - ج 1 - ص 377 - 378
مما قدمت ذكره من إسقاط المنافقين من القرآن ، وبين القول في اليتامى وبين نكاح النساء من الخطاب والقصص أكثر من ثلث القرآن وهذا وما أشبهه مما ظهرت حوادث المنافقين فيه لأهل النظر والتأمل ، ووجد المعطلون وأهل الملل المخالفة للإسلام مساغا إلى القدح في القرآن ، ولو شرحت لك كلما أسقط ‹ صفحه 378 › وحرف وبدل مما يجري هذا المجري لطال ، وظهر ما تخطر التقية إظهاره من مناقب الأولياء ، ومثالب الأعدا
.
و مطالب پست های پیشین را نقد کنید


[=arial black]برادر گرامی شما پست های ما رو نگاه می کنید یا خیر !!!! سوال تکرارای لطفا نپرسید اما جواب در مورد متن ها جدید :
در مورد تفسیر صافی در دو صفحه بعد رد می کند مطالب در مورد تحریف قرآن من چاپ های قبلی رو ص 44 دیده بودم که ص 46 رد می کرد و اگر 49 است در چاپ شما 51 رد می کند و هم چنین ص 103 همین تفسیر می گوید که قرآن تحریف نشده است .
[=arial black]وقال: إنا نحن نزلنا الذكر وإنا له لحافظون فكيف يتطرق إليه التحريف والتغيير
[=arial black]نکته دوم:
اینجا اصلا قید نشده است که منظور چه تحریفی است یعنی منظورش را بیان نکرده است که تحریف معنوی بوده است یا تحریف لفظی .
[=arial black]
[=arial black]نکته سوم در مورد کتاب احتجاج طبرسی که معلوم نیست مال کدوم نویسنده است !!!!
اولا: كتاب احتجاج منسوب به طبرسي، به طور كلي روايات آن فاقد سند است. ثانيا: مؤلف اين كتاب تا كنون مجهول الهويه و ناشناخته است و مشخص نيست كدام طبرسي، زيرا طبرسي معرب «تفرشي» كسي است كه از اهل تفرش باشد. اكنون كدام يك از تفرشيان اين كتاب را نوشته معلوم نيست.برخي گمان برده اند كه صاحب «مجمع البيان» يا فرزند يا نوه او است.ولي مگر مي شود منسوب بودن به يك شهرستان، كه افراد آن از شمارش بيرون است، موجب شود تا آنان را يكي بدانيم!
[=arial black]
[=arial black]منبع کتاب منشا قول تحریف به قران
[=arial black]نکته چهارم :
در مورد سخن ملا فیض کاشانی در کتاب تفسیر صافی در مورد اعتقاد ثقه الاسلام کلینی لطفا بعد از این سخن را بخوانید وهم چنین به متن توجه کنید که گفته است به ظاهر اعتقاد به تحریف داشته است اما ادمه سخن :
[=arial black]واما اعتقاد مشايخنا (ره) في ذلك فالظاهر من ثقة الاسلام محمد بن يعقوب الكليني طاب ثراه أنه كان يعتقد التحريف والنقصان في القرآن لأنه روى روايات في هذا المعنى في كتابه الكافي ولم يتعرض لقدح فيها مع أنه ذكر في أول الكتاب أنه كان يثق بما رواه فيه وكذلك استاذه علي بن إبراهيم القمي (ره) فان تفسيره مملو منه وله غلو فيه، وكذلك الشيخ أحمد بن أبي طالب الطبرسي (رضي الله عنه) فانه أيضا نسج على منوالهما في كتاب الاحتجاج. وأما الشيخ أبو علي الطبرسي فانه قال في مجمع البيان: اما الزيادة فيه فمجمع على بطلانه وأما النقصان فيه فقد روى جماعة من أصحابنا وقوم من حشوية العامة أن في
القرآن تغييرا ونقصانا
خوب این جا ادامه سخن شما چه گفته است ؟ به این معنا که اعتقاد به تحریف داشته که روایاتی را در کتاب کافی اورده است که این تحریف قرآن نیست برادر من.
[=arial black]پس در نتیجه این روایات هیچ کدام دلالت بر تحریف قرآن نمی کند.برادر بنده فقط حالت دفاعی را دارم حفظ می کنم لطفا پست های تکراری نزنید وگرنه بنده هم شروع می کنم به اوردن روایت از کتب خودتون.
با تشکر از شما ولی دوست عزیز از سایتی اگر کپی می کنید اول بروید نگاه کنید و بعد قضاوت کنید

سلام

جناب شما خسته نمي شويد اينقدر دروغ مي گويد؟؟؟؟؟؟؟؟؟

چرا با دروغ سعي در تخريب شيعه داريد؟ ايا شما اين منطق خود را از ابن تيميه اموخته ايد؟
براستي با اين عمل خود مي خواهيد به همه بفهمانيد كه مكتب اهل بيت چون مكتب حقيقي و روشني هست با حقيت نمي توان انرا تخريب نمود در نتيجه بايد با دروغ انرا از بين برد؟

چرا مطالب شيخ مفيد رض را گزينشي انتخاب مي كنيد البته تقصير نداريد وقتي برويد از سايت هاي محارب مطالبي را كپي كنيد نتيجه اش رسوايي خودتان مي شود
من اين اكاذيب را در پست 109 جواب دادم اما مجدد شما ان را با يك وقفه زماني تكرار نموديد تا به گمان خود از ذهن خلق الله فراموش شده است و حال فرصت مناسبي براي ريكاوري اباطيل براي تخريب است

kheymegahabalfazl;389790 نوشت:
شما فرموديد بحث كتاب طهارت را باز كنيد تا انجا با هم بحث كنيم اما وقتي به توسل مي رسيد مي گويد گسي پيدا نمي شود كه بحث منظقي كند، دوست عزيزم بحث توسل كه باز هست حال اگر علوم قرانيتان كششي داشت بياييد براي بحث و اين كه كسي براي بحث پيدا نمي شود اين يعني فرار از بحث زيرا ما در انجا ادله قرانيمان را مطرح نموديم و شما هم نتوانستي ان را نقد كنيد و اگر بضاعتش را داشتيد نقد مي كرديد فلذا افراد موجود در اين سايت با سواد هستند واگر دنبال بي سواد براي بحث مي گرديد مي توانيد به سايت وهابيان برويد تا مشتاقانه با انها بحث كنيد :khaneh:

كتاب حضرت امام را هم بنده مفصلا بحث كردم اما يك با سواد براي نقد مطالب من پيدا نشده و نخواهد شد و شما هم اگر تواناييش را داشتي بحث مي كردي

اما مسئله تحريف قرآن::::

دوست عزيزم بنده نمي دانم چرا شما اينقدر اصرار بر اين داريد خودتان را اين قدر مفتضح كنيد؟!!!!!


انتظار ما از شما اين است وقتي مي خواهد مطالبي را متذكر شويد حداقل در اصل مطالب خيانت نكنيد و مانند هميشه از قيچي مقروضي وهابيت براي قطع و بريد مطالب استفاده نكنيد دوست عزيز و يا اگر هم وقتش را كرديد بجاي كپي و پيست مطالب را يك سرچي در نرم افزار مي زديد تا اصل مطلب را به شم نشان دهد و اين گونه ابروي وهابيت را نبريد

اين كل مطالب شيخ مفيد رضوان الله هست:

«القول في تأليف القرآن وما ذكر قوم من الزيادة فيه والنقصان. أقول: إنّ الأخبار قد جاءت مستفيضة عن أئمة الهدى من آل محمد(صلي الله عليه وآله وسلم)، باختلاف القرآن وما أحدثه بعض الظالمين فيه من الحذف والنقصان، فأما القول في التأليف فالموجود يقضي فيه بتقديم المتأخر وتأخير المتقدم، ومن عرف الناسخ والمنسوخ والمكي والمدني لم يرتب بما ذكرناه، وأما النقصان فإن العقول لا تحيله ولا تمنع من وقوعه، وقد امتحنت مقالة من ادعاه، وكلّمت عليه المعتزلة وغيرهم طويلاً فلم أظفر منهم بحجة أعتمدها في فساده.
وقد قال جماعة من أهل الإمامة: إنه لم ينقص من كلمة ولا من آية ولا من سورة، ولكن حذف ما كان مثبتاً في مصحف أمير المؤمنين(عليه السلام) من تأويله وتفسير معانيه على حقيقة تنزيله، وذلك كان ثابتاً منزلاً وإن لم يكن من جملة كلام الله تعالى، الذي هو القرآن المعجز، وقد يسمى تأويل القرآن قرآناً، قال الله تعالى: {وَلا تَعْجَلْ بِالْقرآن مِن قَبْلِ أَن يُقْضَى إِلَيْكَ وَحْيُهُ وَقُل رَّبِّ زِدْنِي عِلْمًا} فسمى تأويل القرآن قرآناً، وهذا ما ليس فيه بين أهل التفسير اختلاف.
وعندي أن هذا القول أشبه من مقال من ادعى نقصان كلم من نفس القرآن على الحقيقة دون التأويل، وإليه أميل والله أسال توفيقه للصواب.
وأما الزيادة فيه فمقطوع على فسادها من وجه ويجوز صحتها من وجه، فالوجه الذي أقطع على فساده أن يمكن لأحد من الخلق زيادة مقدار سورة فيه على حدّ يلتبس به عند أحد من الفصحاء، وأما الوجه المجوز فهو أن يزاد فيه الكلمة والكلمتان والحرف والحرفان وما أشبه ذلك مما لا يبلغ حد الإعجاز، ويكون ملتبساً عند أكثر الفصحاء بكلم القرآن، غير أنه لابد متى وقع ذلك من أن يدل الله عليه، ويوضح لعباده عن الحق فيه، ولست أقطع على كون ذلك، بل أميل إلى عدمه وسلامة القرآن عنه، ومعي بذلك حديث عن الصادق جعفر بن محمد(عليه السلام)

و از كل اين مطالب شما بخشي را كه قيچي نموديد اين بوده:

«إن الأخبار قد جاءت مستفيضة عن أئمة الهدى من آل محمد(صلي الله عليه وآله وسلم) باختلاف القرآن وما أحدثه بعض الظالمين فيه من الحذف والنقصان»
(اخبار به حدّ استفاضه از ائمه هدى عليهم السلام نقل شده است كه قرآن‌ها به خاطر ظلمي كه از سوي ظالمان براي ايجاد حذف و نقصان صورت گرفته است مورد اختلاف قرار گرفته است.)
شيخ مفيد مراد خود را در عبارت بعدي به خوبي مشخص كرده و مقصود خود را از حذف و نقصاني كه در روايات آمده است را بيان نموده و منظور خود را، حذف و نقصاني دانسته است كه در مصحف امير المؤمنين عليه السلام روي داده است اين هم معني عبارت بعدش::::::::::::::::::::

وقد قال جماعة من أهل الإمامة: إنه لم ينقص من كلمة ولا من آية ولا من سورة، ولكن حذف ما كان مثبتاً في مصحف أمير المؤمنين(عليه السلام) من تأويله وتفسير معانيه على حقيقة تنزيله
گروهي از اماميه گفته‌اند: هيچ سوره، آيه و حتي كلمه‌اي از قرآن كريم كم نشده است، اما تمام آنچه كه در مصحف امير المؤمنين عليه السلام وجود داشته كه شامل تأويل و تفسير معاني قرآن كريم طبق حقايق شان نزول آيات بوده كه حذف شده است، و اين حقيقت در قرآن ثابت بوده است اگرچه جزء كلام الله نبوده، آن هم قرآني كه معجزه بوده است، و گاهي تأويل قرآن را قرآن ناميده‌اند

پس تا اينجا مشخص شد جناب عالي براي رسيدن به اهداف خودتان روي به بازي و تكنيك تدليس اورده و باز هم تيرتان به هدف نخورد

حال ببينم عقيده حقيقي شيخ مفيد درباره عدم تحريف قران چيست::::::::::::::

شيخ مفيد (متوفاي413هـ ) در كتاب اوائل المقالات ، ص54 تا56 مي‌گويد :
قد قال جماعة من اهل الإمامية أنّه لم‌ينقص من كلمة و لا من آية و لا من سورة و لكن حذف ما كان مثبتاً في مصحف اميرالمؤمنين من تأويله و تفسير معانيه علي حقيقة تنزيله

هيچ كلمه و آيه و سوره‌اي از قرآن كم نشده است ؛ بله ، ما معتقديم آنچه كه در قرآن اميرالمؤمنين بوده حذف شده كه عبارت بودند از مطالبي كه حضرت حقيقت تأويل و تفسير آيات را بيان فرموده بود كه مربوط به خود آيات نمي‌شد .

در نتيجه با انعكاس اين عقيده حقيقي شيخ مفيد بايد هم فاتحه تدليس هاي خود و هم فاتحه عقايد و هم فاتحه بقيه مطالب خودتان را هم بخوانيد و فكر مي كنم براي خواننده تا همين جا مشخص شده باشد كسي كه شروع بحث تحريف را با تزوير شروع مي كند پايانش بايد فاجعه ناگوار باشد كه بنده بقيه ان را به شما مي بخشم
:khaneh::khaneh::khaneh::khaneh::khaneh:

اما ما از اقوال شيعه گفتيم و اقوال علماي اهل سنت درباره عدم عقيده شيعه نسبت به تحريف را هم گفتيم لاكن خيلي مدت هست در انتظار اين هستيم عقايد وهابيت را درباره عدم تحريف قران بدانيم فلذا كمي برايمان از حيات خلوت و لابي بزغاله عايشه نقل قول كنيد جناب زيبا:khaneh:

حالا شما نمي خواهيد از بزغاله ام المومنين عايشه برايمان سخن بگويييييييييددددددددددددددد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

[=&quot]با عرض پوزش از دوستان
[=&quot]
[=&quot]راستش شاید برخی دوستان از بنده دلگیر شوند ، ...
[=&quot]اما من شیعه هستم و سوالاتی در ذهن دارم (و نقد هایی)
[=&quot]خواستم خود را جای مخالفین بگذارم و سوالاتم را از آن طریق مطرح کنم

[=&quot]اما به دلایلی منصرف شدم و می خواهم به عنوان شیعه این سولات را مطرح کنم

[=&quot]و اینطور بنظرم دوستانه تراست و بهتر نتیجه می دهد

[=&quot]در پایان نیز از دوستانی که از این کار من ناراحت اند

[=&quot]پوزش می طلبم

vivaziba;397362 نوشت:
با عرض پوزش از دوستان

راستش شاید برخی دوستان از بنده دلگیر شوند ، ...
اما من شیعه هستم و سوالاتی در ذهن دارم (و نقد هایی)
خواستم خود را جای مخالفین بگذارم و سوالاتم را از آن طریق مطرح کنم

اما به دلایلی منصرف شدم و می خواهم به عنوان شیعه این سولات را مطرح کنم

و اینطور بنظرم دوستانه تراست و بهتر نتیجه می دهد

در پایان نیز از دوستانی که از این کار من ناراحت اند

پوزش می طلبم


سلام علیکم برادر . اشکالی ندارد مگر با سوال پرسیدن شخص می شود گفت وهابی من خودم هر وقت سوالاتی را می پرسم می گویند وهابی که هنوز نمی دانند که قضیه چیست ...
پیامبر می فرماید: سوال نیمی از علم است.

ممنونم
امید وارم سایر دوستان هم از من دلگیر نباشند

اما
[=&quot] نظرتان در مورد موارد زیر چیست؟(نسبت کتاب احتجاج به طبرسی)

[=&quot]نهاية المقال في تكملة غاية الأمال - الشيخ عبد الله المامقاني ( العلامة الثاني ) - ص 252[=&quot]
[=&quot]ما رواه الثّقة الجليل أبو منصور أحمد بن أبي طالب الطَّبرسي في كتاب الاحتجاج[=&quot]...
[=&quot]
[=&quot]بحار الأنوار - العلامة المجلسي - ج 1 - ص 75[=&quot]
[=&quot] وقال أحمد بن علي الطبرسي في الاحتجاج : لا نأتي في أكثر ما نورده من الاخبار باسناده إما : لوجود الاجماع عليه[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]بحار الأنوار - العلامة المجلسي - ج 1 - ص 9[=&quot]
[=&quot]وكتاب الاحتجاج ، وينسب هذا أيضا إلى أبي علي وهو خطأ ، بل هو تأليف أبي منصور أحمد بن علي بن أبي طالب الطبرسي ، كما صرح به السيد ابن طاوس في كتاب كشف المحجة وابن شهرآشوب في معالم العلماء ، وسيظهر لك مما سننقل من كتاب المناقب لابن شهرآشوب أيضا .[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]معالم العلماء - ابن شهر آشوب - ص 12[=&quot]
[=&quot] الشيخ الجليل أبو منصور أحمد بن علي بن أبي طالب الطبرسي صاحب الاحتجاج وهو الذي ذكرناه آنفا ، قال تلميذه ابن شهرآشوب في " هذا الكتاب " : شيخي أحمد بن أبي طالب الطبرسي له الكافي في الفقه حسن ، الاحتجاج[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]كشف المحجة لثمرة المهجة - السيد ابن طاووس - ص 35[=&quot]
[=&quot] وكتاب الاحتجاج لأبي منصور أحمد بن علي بن أبي طالب الطبرسي[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]التفسير الصافي - الفيض الكاشاني - ج 1 - ص 52[=&quot]
[=&quot]وكذلك الشيخ أحمد بن أبي طالب الطبرسي ( رضي الله عنه ) فإنه أيضا نسج على منوالهما في كتاب الاحتجاج[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]ادامه بحث تحریف در تاپیکی دیگر(انشا الله به زودی ایجاد می شود)

vivaziba;397646 نوشت:
نهاية المقال في تكملة غاية الأمال - الشيخ عبد الله المامقاني ( العلامة الثاني ) - ص 252
ما رواه الثّقة الجليل أبو منصور أحمد بن أبي طالب الطَّبرسي في كتاب الاحتجاج...

بحار الأنوار - العلامة المجلسي - ج 1 - ص 75
وقال أحمد بن علي الطبرسي في الاحتجاج : لا نأتي في أكثر ما نورده من الاخبار باسناده إما : لوجود الاجماع عليه

بحار الأنوار - العلامة المجلسي - ج 1 - ص 9
وكتاب الاحتجاج ، وينسب هذا أيضا إلى أبي علي وهو خطأ ، بل هو تأليف أبي منصور أحمد بن علي بن أبي طالب الطبرسي ، كما صرح به السيد ابن طاوس في كتاب كشف المحجة وابن شهرآشوب في معالم العلماء ، وسيظهر لك مما سننقل من كتاب المناقب لابن شهرآشوب أيضا .

معالم العلماء - ابن شهر آشوب - ص 12
الشيخ الجليل أبو منصور أحمد بن علي بن أبي طالب الطبرسي صاحب الاحتجاج وهو الذي ذكرناه آنفا ، قال تلميذه ابن شهرآشوب في " هذا الكتاب " : شيخي أحمد بن أبي طالب الطبرسي له الكافي في الفقه حسن ، الاحتجاج

كشف المحجة لثمرة المهجة - السيد ابن طاووس - ص 35
وكتاب الاحتجاج لأبي منصور أحمد بن علي بن أبي طالب الطبرسي

التفسير الصافي - الفيض الكاشاني - ج 1 - ص 52
وكذلك الشيخ أحمد بن أبي طالب الطبرسي ( رضي الله عنه ) فإنه أيضا نسج على منوالهما في كتاب الاحتجاج


برادر گرامی در مورد کتاب اجتجاج بنده ان چه که دیدم روایاتش سندیت ندارند یعنی راویان تا معصوم اصلا ذکر نشده است و هم چنین این کتاب مورد اختلافی است یعنی بعضی می گویند کتاب انتصاب است به علامه طبرسی بعضی ها هم نه چون طبرسی زیاد بود یعنی هزاران نفر طبرسی بودند که معلوم نیست مال کدوم طبرسی است

[=&quot]
[=&quot]سلام
[=&quot]اولا بنظرم بهترست بحث تحریف را در تاپیکی مستقل و مرتبط با تحریف ادامه دهیم(آیا تاپیکی با این نام موجود است؟)
[=&quot]
[=&quot]ثانیا: ادامه مطالب
[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]کتاب احتجاج طبرسی کتابی نیکو که در مناظرات با مخالفین تالیف شده و دارای فوائدبسیاری است
[=&quot]
[=&quot]دلیل نیاوردن کامل سند
[=&quot]الاحتجاج - الشيخ الطبرسي - ج 1 - ص 4[=&quot]
[=&quot]ولا نأتي في أكثر ما نورده من الأخبار بإسناده إما لوجود الإجماع عليه أو موافقته لما دلت العقول إليه أو لاشتهاره في السير والكتب بين المخالف والمؤالف[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]تذكرة الأعيان - الشيخ السبحاني - ص 133 - 134[=&quot]
[=&quot]حیاة الطبرسی
[=&quot]المؤَلَّف هو أحمد بن عليّ بن أبي طالب المعروف بالطبرسي ، من علماء القرن السادس من مشايخ ابن شهرآشوب ، المتوفّى عام ( 588 ه ) . 1 - قال في معالم العلماء : شيخي أحمد بن عليّ بن أبي طالب الطبرسي ، له كتاب الكافي في الفقه حسن ، الاحتجاج ، مفاخرة الطالبية ، تاريخ الأَئمّة - عليهم السلام - ، فضائل الزهراء - عليها السلام - ، كتاب الصلاة « 1 » . 2 - قال الشيخ الحرّ العاملي في أمل الآمل : هو عالم فقيه ، فاضل محدّث ثقة ، له كتاب الاحتجاج على أهل اللجاج كثير الفوائد ( ثمّ ذكر روايته عن الشيخ الصدوق بالطريق الذي ذكره هو في أوّل كتاب الاحتجاج وقد عرفت نصّه ) « 2 » . 3 - قال أيضاً في خاتمة كتاب الوسائل عند ذكر الكتب المعتمدة : كتاب الإحتجاج تأليف الشيخ الجليل أحمد بن عليّ بن أبي طالب الطبرسي « 3 » . 4 - قال العلَّامة المجلسي : كتاب الاحتجاج وإن كان أكثر أخباره مراسيل لكنّه من الكتب المعروفة المتداولة ، وقد أثنى السيد ابن طاوس على الكتاب وعلى مؤَلَّفه ، وقد أخذ عنه أكثر المتأخّرين « 4 » . 5 - قال الفقيه الشيخ يوسف البحراني : الفاضل العالم المعروف بالشيخ أبي منصور الطبرسي صاحب الاحتجاج وغيره ، كان من أجلَّاء العلماء ومشاهير الفضلاء « 5 » . ‹ صفحه 134 › وقال أيضاً : كثيراً ما ينقل الشيخ في شرح الإِرشاد فتاواه وأقواله ، فمن ذلك ما نقله في كتاب القصاص في شرح الإِرشاد في مسألة أنّ للمولى القصاص من دون ضمان الدية للديان بهذه العبارة : وجمع الشيخ أبو منصور الطبرسي بين الروايتين في كتابه ، بأنّ القائل . . « 1 » . 6 - قال الخونساريّ : إنّ هذا الرجل « أحمد بن عليّ بن أبي طالب الطبرسي » من أجلَّاء أصحابنا المتقدّمين ، وإنّ كتاب الاحتجاج كتاب معتبر معروف بين الطائفة ، مشتمل على كلّ ما اطَّلع عليه من احتجاجات النبيّ والأَئمّة ، بل كثير من أصحابهم الأَماجد مع جملة من المخالفين ، وفي خواتيمه توقيعات كثيرة خرجت من الناحية المقدّسة إلى بعض أكابر الشيعة « 2 » . 7 - وقال شيخنا المجيز الطهراني : أحمد بن علي بن أبي طالب الشيخ أبو منصور الطبرسي صاحب الاحتجاج ومن مشايخ رشيد الدين محمّد بن علي بن شهرآشوب ( المتوفّى 588 ه ) ترجمه وذكر تصانيفه في معالم العلماء ، وهو يروي عن السيد العابد أبي جعفر مهدي بن أبي حرب الحسيني المرعشي في أوّل الاحتجاج « 3 » . هذه كلمات مشايخ الإِماميّة في حقّ الرجل وكتابه[=&quot].
[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]المفيد من معجم رجال الحديث - محمد الجواهري - ص 33[=&quot]
[=&quot]679 - 678 - 681 - أحمد بن علي بن أبي طالب : الطبرسي ، عالم ، فاضل ، فقيه ، محدث ، ثقة ، له كتاب الاحتجاج على أهل اللجاج . . قاله الشيخ الحر . وذكر ابن شهرآشوب ان له عدة كتب[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]معجم رجال الحديث - السيد الخوئي - ج 2 - ص 164 - 165[=&quot]
[=&quot]681 - أحمد بن علي بن أبي طالب : قال الشيخ الحر في تذكرة المتبحرين ( 36 ) : " الشيخ أبو منصور أحمد بن علي بن أبي طالب الطبرسي : عالم ، فاضل ، فقيه ، محدث ، ثقة ، له كتاب ‹ ...." . وذكره ابن شهرآشوب ، في معالم العلماء ( 125 ) ، إلا أنه قال : " شيخي : أحمد ابن أبي طالب الطبرسي ، له كتاب الكافي في الفقه ، - حسن - ، الاحتجاج[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]منتهى المقال في احوال الرجال - الشيخ محمد بن إسماعيل المازندراني - ج 1 - ص 285[=&quot]
[=&quot]وفي مل : الشيخ أبو منصور ، أحمد بن عليّ بن أبي طالب الطبرسي ، عالم فاضل ( 4 ) محدّث ثقة ، له كتاب الاحتجاج على أهل اللجاج ، حسن كثير الفوائد . يروي عن السيد العالم العابد أبي جعفر مهدي بن أبي حرب الحسيني المرعشي ( 5 ) ، انتهى . وفي ب : شيخي أحمد بن أبي طالب الطبرسي ، له : الكافي في الفقه حسن ، والاحتجاج
[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]وسائل الشيعة ( آل البيت ) - الحر العاملي - ج 30 - ص 156[=&quot]
[=&quot]( 32 ) كتاب الاحتجاج : تأليف الشيخ ، الجليل أحمد بن علي بن أبي طالب الطبرسي .[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]در مورد انتساب این کتاب به فردی دیگر نیز:
[=&quot]
[=&quot]الاحتجاج - الشيخ الطبرسي - ج 1 - ص المقدمة 5 - المقدمة 6[=&quot]
[=&quot]فقد نسب بعض المؤلفين كتاب الاحتجاج إلى أبي علي الفضل بن الحسن الطبرسي ، صاحب تفسير مجمع البيان . ‹ صفحه المقدمة 6 › وفي صدد إثبات هذا الكتاب لأبي منصور أحمد بن أبي طالب الطبرسي قال الشيخ يوسف البحراني : " ويظهر من كتاب المجلى لابن أبي جمهور الأحسائي أن كتاب الاحتجاج للشيخ أبي الفضل الطبرسي . قال في أول البحار بعد نسبة كتاب الاحتجاج لأحمد بن أبي طالب : وينسب هذا الكتاب إلى أبي علي الطبرسي وهو خطأ ، بل هو تأليف أبي منصور أحمد بن علي بن أبي طالب الطبرسي ، كما صرح به السيد ابن طاووس في كتاب كشف المحجة " ( 1 ) . وقال الخونساري : " وقد غلط صاحب الغوالي ، والمحدث الأسترآبادي غلطا فاحشا يبعد عن مثلهما غاية البعد في نسبة ( كتاب الاحتجاج ) إلى الشيخ أبي علي الطبرسي صاحب التفسير ، مع أن بينهما بونا بعيدا ، وتصريح جمهور الأصحاب وإسنادهم عنه وإليه على خلاف ذلك جدا " ( 2 ) . وقطع السيد الأمين بالاشتباه ، وأضاف بأن صاحب رياض العلماء قال : قد توهم بعضهم بأن الاحتجاج لصاحب مجمع البيان أبي علي الفضل الطبرسي ، وهو توهم فاسد " ( 3 ) . وأكد البحراني على صحة نسبة هذا الكتاب لأبي منصور أحمد بن علي الطبرسي ، ونقل عنه السيد الأمين عن اللؤلؤة قوله : " غلط جملة من متأخري أصحابنا في نسبة كتاب الاحتجاج إلى أبي علي الطبرسي " ( 4 ) . وأدرج كل من الحجة الشيخ آغا بزرك الطهراني ، وإسماعيل باشا ، وعمر رضا كحاله اسم هذا الكتاب في قائمة مؤلفات أبي منصور الطبرسي ([=&quot]

vivaziba;397914 نوشت:

سلام
اولا بنظرم بهترست بحث تحریف را در تاپیکی مستقل و مرتبط با تحریف ادامه دهیم(آیا تاپیکی با این نام موجود است؟)

ثانیا: ادامه مطالب

کتاب احتجاج طبرسی کتابی نیکو که در مناظرات با مخالفین تالیف شده و دارای فوائدبسیاری است

دلیل نیاوردن کامل سند
الاحتجاج - الشيخ الطبرسي - ج 1 - ص 4
ولا نأتي في أكثر ما نورده من الأخبار بإسناده إما لوجود الإجماع عليه أو موافقته لما دلت العقول إليه أو لاشتهاره في السير والكتب بين المخالف والمؤالف

تذكرة الأعيان - الشيخ السبحاني - ص 133 - 134
حیاة الطبرسی
المؤَلَّف هو أحمد بن عليّ بن أبي طالب المعروف بالطبرسي ، من علماء القرن السادس من مشايخ ابن شهرآشوب ، المتوفّى عام ( 588 ه ) . 1 - قال في معالم العلماء : شيخي أحمد بن عليّ بن أبي طالب الطبرسي ، له كتاب الكافي في الفقه حسن ، الاحتجاج ، مفاخرة الطالبية ، تاريخ الأَئمّة - عليهم السلام - ، فضائل الزهراء - عليها السلام - ، كتاب الصلاة « 1 » . 2 - قال الشيخ الحرّ العاملي في أمل الآمل : هو عالم فقيه ، فاضل محدّث ثقة ، له كتاب الاحتجاج على أهل اللجاج كثير الفوائد ( ثمّ ذكر روايته عن الشيخ الصدوق بالطريق الذي ذكره هو في أوّل كتاب الاحتجاج وقد عرفت نصّه ) « 2 » . 3 - قال أيضاً في خاتمة كتاب الوسائل عند ذكر الكتب المعتمدة : كتاب الإحتجاج تأليف الشيخ الجليل أحمد بن عليّ بن أبي طالب الطبرسي « 3 » . 4 - قال العلَّامة المجلسي : كتاب الاحتجاج وإن كان أكثر أخباره مراسيل لكنّه من الكتب المعروفة المتداولة ، وقد أثنى السيد ابن طاوس على الكتاب وعلى مؤَلَّفه ، وقد أخذ عنه أكثر المتأخّرين « 4 » . 5 - قال الفقيه الشيخ يوسف البحراني : الفاضل العالم المعروف بالشيخ أبي منصور الطبرسي صاحب الاحتجاج وغيره ، كان من أجلَّاء العلماء ومشاهير الفضلاء « 5 » . ‹ صفحه 134 › وقال أيضاً : كثيراً ما ينقل الشيخ في شرح الإِرشاد فتاواه وأقواله ، فمن ذلك ما نقله في كتاب القصاص في شرح الإِرشاد في مسألة أنّ للمولى القصاص من دون ضمان الدية للديان بهذه العبارة : وجمع الشيخ أبو منصور الطبرسي بين الروايتين في كتابه ، بأنّ القائل . . « 1 » . 6 - قال الخونساريّ : إنّ هذا الرجل « أحمد بن عليّ بن أبي طالب الطبرسي » من أجلَّاء أصحابنا المتقدّمين ، وإنّ كتاب الاحتجاج كتاب معتبر معروف بين الطائفة ، مشتمل على كلّ ما اطَّلع عليه من احتجاجات النبيّ والأَئمّة ، بل كثير من أصحابهم الأَماجد مع جملة من المخالفين ، وفي خواتيمه توقيعات كثيرة خرجت من الناحية المقدّسة إلى بعض أكابر الشيعة « 2 » . 7 - وقال شيخنا المجيز الطهراني : أحمد بن علي بن أبي طالب الشيخ أبو منصور الطبرسي صاحب الاحتجاج ومن مشايخ رشيد الدين محمّد بن علي بن شهرآشوب ( المتوفّى 588 ه ) ترجمه وذكر تصانيفه في معالم العلماء ، وهو يروي عن السيد العابد أبي جعفر مهدي بن أبي حرب الحسيني المرعشي في أوّل الاحتجاج « 3 » . هذه كلمات مشايخ الإِماميّة في حقّ الرجل وكتابه.

المفيد من معجم رجال الحديث - محمد الجواهري - ص 33
679 - 678 - 681 - أحمد بن علي بن أبي طالب : الطبرسي ، عالم ، فاضل ، فقيه ، محدث ، ثقة ، له كتاب الاحتجاج على أهل اللجاج . . قاله الشيخ الحر . وذكر ابن شهرآشوب ان له عدة كتب

معجم رجال الحديث - السيد الخوئي - ج 2 - ص 164 - 165
681 - أحمد بن علي بن أبي طالب : قال الشيخ الحر في تذكرة المتبحرين ( 36 ) : " الشيخ أبو منصور أحمد بن علي بن أبي طالب الطبرسي : عالم ، فاضل ، فقيه ، محدث ، ثقة ، له كتاب ‹ ...." . وذكره ابن شهرآشوب ، في معالم العلماء ( 125 ) ، إلا أنه قال : " شيخي : أحمد ابن أبي طالب الطبرسي ، له كتاب الكافي في الفقه ، - حسن - ، الاحتجاج

منتهى المقال في احوال الرجال - الشيخ محمد بن إسماعيل المازندراني - ج 1 - ص 285
وفي مل : الشيخ أبو منصور ، أحمد بن عليّ بن أبي طالب الطبرسي ، عالم فاضل ( 4 ) محدّث ثقة ، له كتاب الاحتجاج على أهل اللجاج ، حسن كثير الفوائد . يروي عن السيد العالم العابد أبي جعفر مهدي بن أبي حرب الحسيني المرعشي ( 5 ) ، انتهى . وفي ب : شيخي أحمد بن أبي طالب الطبرسي ، له : الكافي في الفقه حسن ، والاحتجاج

وسائل الشيعة ( آل البيت ) - الحر العاملي - ج 30 - ص 156
( 32 ) كتاب الاحتجاج : تأليف الشيخ ، الجليل أحمد بن علي بن أبي طالب الطبرسي .

در مورد انتساب این کتاب به فردی دیگر نیز:

الاحتجاج - الشيخ الطبرسي - ج 1 - ص المقدمة 5 - المقدمة 6
فقد نسب بعض المؤلفين كتاب الاحتجاج إلى أبي علي الفضل بن الحسن الطبرسي ، صاحب تفسير مجمع البيان . ‹ صفحه المقدمة 6 › وفي صدد إثبات هذا الكتاب لأبي منصور أحمد بن أبي طالب الطبرسي قال الشيخ يوسف البحراني : " ويظهر من كتاب المجلى لابن أبي جمهور الأحسائي أن كتاب الاحتجاج للشيخ أبي الفضل الطبرسي . قال في أول البحار بعد نسبة كتاب الاحتجاج لأحمد بن أبي طالب : وينسب هذا الكتاب إلى أبي علي الطبرسي وهو خطأ ، بل هو تأليف أبي منصور أحمد بن علي بن أبي طالب الطبرسي ، كما صرح به السيد ابن طاووس في كتاب كشف المحجة " ( 1 ) . وقال الخونساري : " وقد غلط صاحب الغوالي ، والمحدث الأسترآبادي غلطا فاحشا يبعد عن مثلهما غاية البعد في نسبة ( كتاب الاحتجاج ) إلى الشيخ أبي علي الطبرسي صاحب التفسير ، مع أن بينهما بونا بعيدا ، وتصريح جمهور الأصحاب وإسنادهم عنه وإليه على خلاف ذلك جدا " ( 2 ) . وقطع السيد الأمين بالاشتباه ، وأضاف بأن صاحب رياض العلماء قال : قد توهم بعضهم بأن الاحتجاج لصاحب مجمع البيان أبي علي الفضل الطبرسي ، وهو توهم فاسد " ( 3 ) . وأكد البحراني على صحة نسبة هذا الكتاب لأبي منصور أحمد بن علي الطبرسي ، ونقل عنه السيد الأمين عن اللؤلؤة قوله : " غلط جملة من متأخري أصحابنا في نسبة كتاب الاحتجاج إلى أبي علي الطبرسي " ( 4 ) . وأدرج كل من الحجة الشيخ آغا بزرك الطهراني ، وإسماعيل باشا ، وعمر رضا كحاله اسم هذا الكتاب في قائمة مؤلفات أبي منصور الطبرسي (


یک تاپیکی در این زمینه وجود داشته که الان بسته شده است(http://www.askdin.com/thread8532-2.html)، البته اگر ادمین ها اجازه بدهند در ان جا بحث کنیم بهتر است . واما سخنتان در مورد کتاب شیخ طبرسی که فرمودید بنده عرض کردم میان علما اختلاف است و هم چنین ما باید ببینیم در کتب دیگر چنین روایاتی امده است یا خیر زیرا حتی نهج البلاغه که از نظر قوت بیشتر است نسبت به کتاب اجتجاج طبرسی ما نگاه می کنیم در کتب دیگر این خطبه ها ونامه ها امده است یا خیر ، در نهج البلاغه هم خطبه ها ونامه های مرسل و ضعیف داریم .به همین دلیل می گویم که کتاب ایشون اختلافات زیادی دارید ونمی شود با کتابی که مورد اختلاف است بگوییم مسائل تحریف امده است مثل کتاب الغارات که اصلا روایاتش سند ندارند .
و هم چنین خدمت شما عرض کنم روایات کتاب الاحتجاج چون بناى مؤلف بر اين بوده كه چون عقل, محتواى روايات را تأييد مى كند, نياز به سند ندارد به نقل از کتاب نققد کتاب فصل الخطاب پس روایات ایشون مورد خدشه قرار می گیرد.
حال صرف نظر از انتصاب این کتاب به ایشون اصلا این روایتی که شما اوردید دلالت بر تحریف نمی کند چرا ؟ زیرا به دلیل این که راست گفته اند این قرانی که دست ما است ان قرانی نیست که دست اهل بیت بوده است زیرا مصحف حضرت علی این گونه نبود بلکه تاویل ایات داشت تفسیر داشت بر حسب ترتیب نزول بود و ویزگی های دیگر که ائمه به این تصریح کرده اند نه به چیز دیگر .
الان که دارم تحقیق می کنم روایت مرسل است اصلا و روایت مرسل مثل اهل سنت بر ما حجت نیست !!!
با تشکر از شما

سلام بر شما
در ابتدا عرض کنم که آیا امکان بازگشایی مجدد آن تاپیک وجود دارد؟

در ادامه:
گفتید که در انتساب این کتاب اختلاف شده
بنده از تکرار مکررات می پرهیزم و به نظرم قول بزرگان که در این زمینه ذکر کردم کفایت می کند در مورد ذکر نکردن کامل سند نیز دلایلش را آوردم
(از قول مولف و علامه مجلسی+ (اینکه کتاب احتجاج کتاب حدیثی صرف نیست و به گفته مولف و برای احتجاج و مناظره در برابر مخالفان نوشته شده – وقتی پس از ذکر آن را رد نمی کند چه معنایی می دهد؟آیا در اینجا آن را رد کرده است؟)
اما منظورتان از این جمله چیست؟ "" و هم چنین خدمت شما عرض کنم روایات کتاب الاحتجاج چون بناى مؤلف بر اين بوده كه چون عقل, محتواى روايات را تأييد مى كند, نياز به سند ندارد به نقل از کتاب نققد کتاب فصل الخطاب پس روایات ایشون مورد خدشه قرار می گیرد.""
و مطلب زیر را نیز در تاپیک مربوطه باز می کنیم:
"" اصلا این روایتی که شما اوردید دلالت بر تحریف نمی کند چرا""
بهتر است ادامه بحث تحریف را در تاپیک مربوطه انجام دهیم
ممنونم

vivaziba;397998 نوشت:
سلام بر شما
در ابتدا عرض کنم که آیا امکان بازگشایی مجدد آن تاپیک وجود دارد؟

در ادامه:
گفتید که در انتساب این کتاب اختلاف شده
بنده از تکرار مکررات می پرهیزم و به نظرم قول بزرگان که در این زمینه ذکر کردم کفایت می کند در مورد ذکر نکردن کامل سند نیز دلایلش را آوردم
(از قول مولف و علامه مجلسی+ (اینکه کتاب احتجاج کتاب حدیثی صرف نیست و به گفته مولف و برای احتجاج و مناظره در برابر مخالفان نوشته شده – وقتی پس از ذکر آن را رد نمی کند چه معنایی می دهد؟آیا در اینجا آن را رد کرده است؟)
اما منظورتان از این جمله چیست؟ "" و هم چنین خدمت شما عرض کنم روایات کتاب الاحتجاج چون بناى مؤلف بر اين بوده كه چون عقل, محتواى روايات را تأييد مى كند, نياز به سند ندارد به نقل از کتاب نققد کتاب فصل الخطاب پس روایات ایشون مورد خدشه قرار می گیرد.""
و مطلب زیر را نیز در تاپیک مربوطه باز می کنیم:
"" اصلا این روایتی که شما اوردید دلالت بر تحریف نمی کند چرا""
بهتر است ادامه بحث تحریف را در تاپیک مربوطه انجام دهیم
ممنونم


سلام علیکم وعرض ادب خدمت شما .
منظور بنده این بوده که یک سری علما هستند که شیوه کتاب نویسی ان ها متفاوت هست مثلا علامه مجلسی در یک جا اخباری گری می کند که بیشتر استناد به اخبار می کند نه به عقل کتاب احتجاج نویسنده اش منباش این بوده است که:
چون عقل, محتواى روايات را تأييد مى كند, نياز به سند ندارد یعنی عقل گرا بوده است و حالا ایا این روایت را عقل می پذیرد؟و هم چنین ما این شیوه را قبول نداریم .به نقل از کتاب نقد کتاب فصل الخطاب .

vivaziba;397362 نوشت:
با عرض پوزش از دوستان

راستش شاید برخی دوستان از بنده دلگیر شوند ، ...
اما من شیعه هستم و سوالاتی در ذهن دارم (و نقد هایی)
خواستم خود را جای مخالفین بگذارم و سوالاتم را از آن طریق مطرح کنم

اما به دلایلی منصرف شدم و می خواهم به عنوان شیعه این سولات را مطرح کنم

و اینطور بنظرم دوستانه تراست و بهتر نتیجه می دهد

در پایان نیز از دوستانی که از این کار من ناراحت اند

پوزش می طلبم

با سلام

چي بگم شما بهتر بود از اول هدفتان را مشخص ميكرديد . الان هم به اصل تاپيك برگرديد !

ضمنا در هركاري سعي كنيد اول خودتان تحقيق جامعي داشته باشيد .

توصيه ميكنم در بحث تحريف ابتدا كتب فريقين مانند المصاحف ابن ابي داود و الفرقان خطيب و فصل الخطاب طبرسي را بخوانيد البته لينكهايشان را در بعضي پستهايم داده ام .

و آخر اينكه در بحث تحريف در مجامع عمومي زياد غوص نكنيد كه بسان منجلابيست كه هرچه در آن چوب بچرخاني گندش بيشتر ميشود !

لعنت خدا بر منافقين صدر اسلام كه هرچه بدبختي است از جانب ايشان است .

خیر البریه;398478 نوشت:
چي بگم شما بهتر بود از اول هدفتان را مشخص ميكرديد . الان هم به اصل تاپيك برگرديد !

[=&quot]سلام و پوزش مجدد
[=&quot]فکر می کردم این کار نوعی تحقیق باشه
[=&quot]اما می خواهم با دوستان این مباحث رو به صورت خصوصی پیگیری کنم
[=&quot]و اگر منظورتان از جمله قرمز منحرف شدن موضوع تاپیک بوده باز هم عذر می خوام

[=&quot]یه سوال:

[=&quot]آوردن حدیث یا نقل قولی در کتب و رد نکردن آن آیا به معنی تائید آنست؟(منظور ازکتب در اینجا کتب جمع آوری احادیث نیست بلکه کتب اعتقادی و...)

vivaziba;398702 نوشت:
آوردن حدیث یا نقل قولی در کتب و رد نکردن آن آیا به معنی تائید آنست؟(منظور ازکتب در اینجا کتب جمع آوری احادیث نیست بلکه کتب اعتقادی و...

[=arial black]سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته .
انچه که بنده از اساتید شنیده ام این است که اگر در کتاب کلامی یک مطلبی را اورد و ان را رد نکرد به منزله پذیرفتن ان مطلب است . سخن پایین سخن حضرت ایت الله قزوینی در مورد اجماع ایه 55سوره مائده است که بنده یادداشت کردم :
این یک قاعده کلی است که اگر کسی مطلبی را از مخالفی نقل می کند و نقد نکند این را مطلقات به قبول می داننداقای ایجی دو سه تا از خواجه نصیر الدین توسی نقل می کند دو تا را رد می کند ولی ادعای اجماع را نقد می کند
برادر خیر البریه در مورد کتاب های تحریف قران در وبلاگشان کتاب های خوبی را قرار داده اند بنده خوانده ام کتاب های خیلی خوبی هستند حتما استفاده کنید

ammarshia;398006 نوشت:
منظور بنده این بوده که یک سری علما هستند که شیوه کتاب نویسی ان ها متفاوت هست مثلا علامه مجلسی در یک جا اخباری گری می کند که بیشتر استناد به اخبار می کند
یعنی از عقل استفاده نکرده؟ واویلا. افترا زدن ببزرگان کاری نیست بی پاسخ

وظیفه حضرت علامه علیه الرحمه جمع کردن و نجات احادیث بود آیا بنظر شما بیاید در احادیث وارد کند یا بیاید تفسیر فلسفی از آنان کند؟

تبری;398910 نوشت:
یعنی از عقل استفاده نکرده؟ واویلا. افترا زدن ببزرگان کاری نیست بی پاسخ

وظیفه حضرت علامه علیه الرحمه جمع کردن و نجات احادیث بود آیا بنظر شما بیاید در احادیث وارد کند یا بیاید تفسیر فلسفی از آنان کند؟


[=arial black]سلام علیکم .شما در اینترنت بزنید اخباری گری می دانید چگونه است . بنده هم این را اجتهاد نکردم و دانستم از کارشناس حدیث و قرآن پرسیدم و هم چنین این را که نقل کردم از کتب های نقد تحریف قران بود که می توانید رجوع کنید ظاهرا به پست های بنده خوب نگاه نکردید و فقط یک قسمت را نگاه کردید .
بنده از شما تعجب می کنم که علامه مجلسی ادعای تواتر می کند که قران تحریف شده است که این جا اخباری گری است و ما ان را قبول نمی کنیم .
شما بدانید که در مسائل اعتقادی ما مقلد هیچ عالمی نیستیم نه شیخ مفید نه علامه مجلسی رحمه الله شاید الان به بنده حمله کنید که چنین و چنان است ولی خود علامه سید علی میلانی در کتاب جواهر الکلام خودشون در مورد مساله سهو نبی چنین حرفی را می زند که ما در مسائل اعتقادی پیرو هیچ کسی نیست .

علیکم السلام. حقیر باندازه وسعم اطلاع دارم از اخباری گری، این لفظیست که اگر بر کسی اطلاق کردی باید اثباتش کنید. ثابت کنید که حضرت علامه اخباری بوده.

سبحان الله، حقیر نمیگم چرا نقد میکنی، عرضم اینست که با استدلال و شعور نقد کن. و الا بلی، هیچکس معصوم نیست و همگی خطاکاریم. حقیر عرضم اینست که ثابت کن علامه اخباریه.

ضمنا چهره علمارا بی دلیل خراب کردن، جز بر آتش جهنم نیفزاید. برو بخون برو بیشتر بخون تهمت نزن، علامه مجلسی سپس میفرماید در مرآت که این احادیث 3 جنبه دارند و رد میکند که قرآن تحریف شده است. برو بقرآن قسم تهمت بدی زدی

تبری;398921 نوشت:
علیکم السلام. حقیر باندازه وسعم اطلاع دارم از اخباری گری، این لفظیست که اگر بر کسی اطلاق کردی باید اثباتش کنید. ثابت کنید که حضرت علامه اخباری بوده.

سبحان الله، حقیر نمیگم چرا نقد میکنی، عرضم اینست که با استدلال و شعور نقد کن. و الا بلی، هیچکس معصوم نیست و همگی خطاکاریم. حقیر عرضم اینست که ثابت کن علامه اخباریه.

ضمنا چهره علمارا بی دلیل خراب کردن، جز بر آتش جهنم نیفزاید. برو بخون برو بیشتر بخون تهمت نزن، علامه مجلسی سپس میفرماید در مرآت که این احادیث 3 جنبه دارند و رد میکند که قرآن تحریف شده است. برو بقرآن قسم تهمت بدی زدی


[=arial black]سلام علیکم سخنتون درست است ما هیچ کدوم معصوم نیستیم .
بنده گفتم علامه مجلسی در یک جا هایی از کتابشون اخباری گری می کند شما ظاهرای اجتهاد کردی و جواب دادی . بنده در این مورد با اهلش حرف زدم که اخباری گری کرده اند بنده از خودم نمی گویم میتوانید به سایت 09640.ir رجوع کنید با کارشناس 82یا 81 که بهترین کارشناسان سایت هست در این مورد صحبت کنید برادر من من سخن حضرت علامه رو در مورد تحریف قران دیده ام و اگر منظورتان در مورد رد کردن است بله در کتاب بحار الانوار این قضیه را رد می کند ولی در این جا اخباری گری کرده است و در ان کتاب مرآ العقول من ندیدم که رد بکند .
http://islampedia.ir/fa/1391/06/%D8%A7%D8%AE%D8%A8%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%DA%AF%D8%B1%DB%8C/
به این لینک رجوع کنید که ایا علامه مجلسی اخباری گری کرده است یا خیر.
هم چنین خدمت شما عرض کنم که علامه مجلسی می گوید طبق این اخباری که هست در ذیل روایت 17000 ایه که اشتباه چاپی بوده است بنده این سخن ایشون رو دیدم می توان این ادعای تواتر را کرد و حالا ما نمی دانیم اعتقاد خودش بوده یا نبوده ولی این حرف را رد کرده است و تهمت بنده نمی زنم به عالم بزرگواری مثل ایشون
وبه نظر بنده اعتقاد خودش نبوده است و طبق این روایت چنین حرفی را می زند
این عین عبارت است : ان هذا الخبر وکثیر من الاخبار الصحیحه صریحه فی نقض القرآن و تغییره . و عندی ان الاخبار فی هذا الباب متواتره معنی و طرح جمیعا ....
همان طور که گفتم علامه مجلسی در کتاب بحار الانوار این مساله را که قران تحریف شده است و رد می کند .
ما یا عالم هستیم یا از علم دیگران استفاده می کنیم که بنده از علم دیگران استفاده می کنم
والله نه علامه مجلسی معصوم است نه علمای دیگر مثلا شیخ طوسی در مورد یک رای ای در کتاب الفهرس می گوید ضعیف است در کتاب رجالی دیگرش میگوید ثقه هست علما اجتهاد کردند که اگر هم اشتباه کنند باز هم ثواب می برند، بنده این جواب شبهه را که علامه مجلسی ادعای تواتر کرده است از هیچ عالمی نشنیدم نه علامه سید علی میلانی در کتاب نفی تحریفشون ادعای چنین حرفی را کرده اند نه کسان دیگر!!!

خیر البریه;395902 نوشت:
اين علت تحريف دو سوره احزاب وتوبه بدست منافقين بود چون مثالب منافقين درسوره توبه و مثالب منافقات در سوره احزاب بود تا اينكه حذف شدند وغائله ختم شد !!!
با تشکر از جناب خیر البریه، اما یک نکته:

سنی ها در پاسخ به پست شما میگویند که این آیات منسوخ شده اند لذا در قرآن وجود ندارد

me+;400377 نوشت:
سنی ها در پاسخ به پست شما میگویند که این آیات منسوخ شده اند لذا در قرآن وجود ندارد

نكته اول::: ايا بزغاله عايشه هم ناسخ قران است؟؟؟؟؟؟؟؟

براي خوردن ايه رجم به واسطه بزغاله عايشه كه با سند صحيح هم امده چه توجيحي دارند؟ بر فرض محال بقيه ابات نسخ شده است، حال با خوردن ايه قران چه مي كنند؟

نكته دوم::::::: خداوند در قران تصريخ دارند كه ما در صورت نسخ ايات، ايه ي ديگري را جايگزين مي كنيم كه اين ايه مهر محكمي بر ابطال اقوال پيروان مكتب سقيفه مي باشد

مَا نَنسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِّنْهَا أَوْ مِثْلِهَا أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللّهَ عَلَىَ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ‏ 106/بقره.

هر آيه‌ای را كه رها سازيم، و يا اين كه فراموشش گردانيم ، بهتر از آن يا همسان آن را مي‌آوريم و جايگزينش مي‌سازيم. مگر نمی‌دانی كه خداوند بر هر چيزی توانا است‌ ‏

موضوع قفل شده است