جمع بندی نظر اسلام در مورد برده داری چیست؟

تب‌های اولیه

10 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
نظر اسلام در مورد برده داری چیست؟

نظر اسلام در مورد برده داری چیست؟

آن چه انگيزه‏ى اصلى در بحث پيرامون «برده» و «برده‏دارى» است، تشابه اسمى بين اين موضوع در فرهنگ اسلام و فرهنگِ غيراسلام است؛ حال آن كه از توضيحات بعدى روشن مى‏شود كه شباهتِ بردگى در اسلام با بردگى در ساير جوامع فقط در «اسمِ» اين موضوع است.
توضيح: تفاوت برده‏دارى از ديدگاه اسلام با ساير مكاتب و نظام‏هاى سياسى در دو بعد مى‏باشد:
بعد اول) تفاوت شكلى: ناديده انگارى حقوق انسان‏ها در ميانِ ملل و اقوام گذشته در چهار مورد جارى مى‏شد:

اسلام از اين سه نوع ناديده‏انگارى حقوق ديگران، نوع اول آن را كاملاً ملغى كرد و با مرزبندى حقوق والدين نسبت به فرزندان، و همچنين محدودسازىِ حقوق مرد نسبت به زن، و يا گسترش حكومتِ عدل اين گونه ناهنجارى‏ها را به طور آشكار ريشه‏كن نمود و درباره برده‏دارى نيز مدل آن را محدود ساخت و آسيب‏هاى آن را به حداقل رسانيد(فرازهايى از اسلام، علامه طباطبايى(ره)، ص 296).
بعد دوم) قضاوت محتوايى: در مطلب پيشين بيان شد كه يكى از ويژگى‏هاى تفاوت شكلى نظام برده‏دارى در اسلام، نسبت به ساير مكاتب اين است كه ديگران در 4 محور به گرفتن برده اقدام مى‏كردند، امّا اسلام آن را فقط به يك مورد كاهش داد. در اين قسمت مى‏خواهيم پيرامون همين يك مورد تأئيد شده و تفاوتِ محتوايى اين نوع با برده‏دارىِ ديگران در قالب اسير جنگى كنكاش كنيم:

شما بگوئيد كه براى رسيدن به اين هدفِ فطرى (سلب اراده و ابتكار عملِ دشمن) چه كارى انتخاب اصلح است؟
اسراء جنگى را چه كنيم تا اراده و ابتكار عمل دشمن ضعيف شود؟هر يك از پيشنهادات و جواب‏هايشان و اكثر مطالب گفته شده در اين چند بخش بعدى را از كتاب نگاهى به بردگى استاد آية‏الله محمد على گرامى بهره گرفته‏ايد.
پيشنهاد يك: «روسو» به عنوان يك دانشمند غربى پيشنهاد مى‏كند: «پس از شكست دشمن و گرفتار شدنِ عده‏اى از آن‏ها فوراً همه آن‏ها را آزاد كنيم تا به وطن و منزل و شغل خود يا هر مكانى كه خودشان بخواهند برگردند» و صد البته كه اين نظريه به هيچ وجه درست به نظر نمى‏رسد. زيرا: چه بسا همين شخص برگشته و مجدداً شال و كلاهى كرده و عازم جنگ شود و اصل اوّل امنيّت كه «جلوگيرى از جنگ دائم» است نقض و پايمال مى‏شود.
و از سوى ديگر، فردى كه امكانِ اصلاح و تربيت و آشنا شدن به مكتبِ انقلابى و اسلامى دارد را از مزاياى ديانت، اسلام، علم و اجتماعى شايسته‏ى بشر دينى محروم كرده‏ايم.
پيشنهاد دو: يا اين كه: اسيران دشمن به صورت يكجا در اختيار دولت قرار بگيرند و در زندان‏ها نگهدارى و يا در اردوگاه‏هاى كار اجبارى به كار گرفته شوند. اما اين هم راه چاره نيست. زيرا 1. اين روش تأثير فوق‏العاده و خاصيّتى چشمگير در تربيت افراد دشمن ندارد، چه اين كه بيشترين تماسّ زندانيان با زندانبانان است و كارگران نيز با مأمورين نظامى حكومت مركزى مواجه مى‏شوند و معمولاً مأموران نظامى و مراقبتى هم نمى‏توانند چندان اثر فكرى بگذارند؟ شما خود قضاوت كنيد كه مگر زندانيانِ داخلىِ حكومت‏ها كه جزء شهروندان همان حاكميّت‏اند، چقدر به دست مأمورين درست شده‏اند؟! 2. اين روش، مستلزم مخارج زيادى براى حكومتِ مركزى است تا آن‏ها را از هر لحاظ اداره كند. ناگفته نماند كه هر چند اين هزينه‏ها در قالب ماليات از خود مردم گرفته مى‏شود و اگر اين برده‏ها را به دست همان افراد ملّت هم مى‏سپاردند باز همان مردم بايد متحمّل اين مخارج شوند، ولى از ديد افراد با اطلاع پوشيده نيست كه اولاً: ماليات جنبه‏ى همگانى دارد ولى در اختيار داشتن برده جنبه‏ى اختيارى داشته و فقط كسانى اين اقدام را مى‏كردند كه در خود توانايى اداره‏ى برده (آن هم برده‏هاى متفاوت با مخارج متفاوت) را مى‏ديدند. ثانياً: ديگر در آن ماليات به زور گرفته شده نمى‏تواند همان فاكتور محبّت وجود داشته باشد. محبّتى كه اسيران به دست خود ملّت سپرده شده و آنان نيز در قبال انجام خدمات فردى و اجتماعىِ اسير، نسبت به تأمين و پرداخت مخارج اسيرانِ كارگر اقدام مى‏كنند. 3. مراقبت از اسيران جنگى نگهدارى شده در زندان‏ها يا به كار گرفته شده در اردوگاه‏هاى كار، نياز به مأمورين مراقبِ زياد، مكان مناسب و... دارد كه همگى اسباب خرج تراشى است.
پيشنهاد سه: اين نظريه مى‏گويد: اسيران جنگى را ميان افراد تقسيم كنند، امّا تعيين شود كه پس از مدّت كوتاهى (مثلاً 7 سال) همه‏ى اسيران خود به خود آزاد شوند و يا از همه بهتر اين كه، اگر اسيرى اظهار اسلام كرد تشويق شده و آزاد گردد. نقد. 1. اين نظريه اشكالات پيشنهادات پيشين را ندارد امّا... امّا از لحاظِ روان‏شناختى، صحيح نيست. چون از لحاظِ روانى روشن است كه همين اميد به آزادى (چه رسد به آزادى قطعى) روحيه‏ى فرد را تقويت نموده و او را دلدارى مى‏دهد كه صبر كن! آزاد مى‏شوى! به محيط خودت برمى‏گردى! و... در نتيجه حالتى كاملاً مغاير با هدفِ حكومتِ مركزى پيش مى‏آيد يعنى: ديگر اين اسير، پذيراى افكار و پرورش‏هاىِ روحى - روانى دينى قرار نمى‏گيرد. چه اين كه از نقطه نظرِ روانى روشن است كه همين اميد (چه رسد به اطمينان) به رهايى از مشكلات حتى در آينده‏ى نامعلوم هم روحيه‏ى افراد را تقويت مى‏كند و موجب ايجاد سدّ نفوذناپذير در برابر عوامل جذب و تغيير ساختار روانى - شخصيتى مى‏شود. 2. اين آزادىِ خود به خود اسير آن هم بدون اراده و خواست فرد جنگجو يك نوع اكراه و بى‏انگيزه‏گى در دلِ افراد مجاهد به وجود مى‏آورد... يعنى با اين حساب فرد مجاهد هيچگونه حقوقى نداشته و بخشى از تشويق‏هاى مادّى او را از دستش مى‏رود (هر چند كاملاً از جهادش پشيمان نمى‏شود چون به خاطر خدا جهاد كرده).

پيشنهاد چهارم: راه حل آخر، نظريه‏ى اسلام است. اسلام از يك طرف، نام اسير جنگى‏اى كه تحتِ اختيار حكومت اسلامى قرار گرفته، همان «عبد»(برده و بنده) قرار داد و تغييرش نداد تا از يك تاكتيك روانى - تبليغاتى استفاده كند. چه اين كه به صورت غيرمستقيم مى‏فهماند كه اگر در برابر دعوتِ منطقى اسلام درباره‏ى اصلاح رفتار و موضع با جامعه‏ى اسلامى، عكس‏العملى شايسته نداشته باشيد، به محضِ اسير شدن در جنگ احتمالى، نامى را يدك مى‏كشيد كه مارك و تابلوى خوش سابقه‏اى نداشته و نشانگرِ عدمِ سابقه‏ى تعقّل و خردورزى در برابر پيام الهى است. و اين بازتاب همان سبك گرفتن هشدار دين است.
البته اسلام، فقط به باقى گذاشتن نام عبد بر اسيران جنگى بسنده نكرد و از سوى ديگر، اين افراد را ميان مردم جامعه‏ى اسلامى تقسيم كرد و براى آزادى آن‏ها نيز سررسيد معيّنى در اختيار بردگان اسير باشد قرار نداد. اين روش، اشكالاتِ بردگى موقت (راه سوم) را نداشت و امتيازاتِ ديگرى هم دارد. از جمله: 1. در اثر پخش اين افراد امكان جنبش‏هاى ضدّ حكومتى از طرف اسراء خيلى كم شد. 2. با حضور بدون واسطه اسير در جامعه اسلامى، از نزديك و به صورت غيرمستقيم با تربيت اسلامى آشنا مى‏شوند. 3. در اثر حضور در اجتماع مسلمين، مى‏توانند آگاهانه دست به انتخاب اسلام بزنند. 4. به جاى «تَل انبار شدن» در زندان‏ها به حضور در ميدان كار و فعّاليت اجتماعى برمى‏گردند. 5. و بدونِ اين كه در اردوگاه‏هاى كار اجبارى كار كنند، در چرخه‏ى فعاليت اقتصادى وارد شده و مى‏توانند با طىّ روند مقرر شده، خود را آزاد كرده و در عين حال از فضاى جامعه‏ى اسلامى هم بهره‏مند گردند و يا اين كه مى‏توانند در عين حال كه برده‏اند از حقوقِ عادّى بشرى (ازدواج، فرزنددار شدن و..). بهره‏مند شوند (البته با رعايت ضوابط مشخص شده).
ناگفته نماند اسلام هر چند گرفتنِ اسير در جنگ با كفّار و محدود كردن اسير (كه در مجموع برده‏گى ناميده شده) را تأئيد كرده، امّا چند و چون اين جنگ، شرايط و ايجاد برده‏گى دائمى (در مقابل برده‏گى موقت، بردگى در زندان، برده‏گى در اردوگاه كار اجبارى و..). را آن چنان تغيير داد كه به راستى موجب تفاوتى كاملاً دگرگون با برده‏گى مرسوم در ساير ملل گرديد (تفاوت محتوايى). امّا در عين حال يكى ديگر از امتيازاتش آن است كه هر چند برده‏گى موقت نيست امّا:
الف) يك سرى افراد را نمى‏توان برده گرفت: پدر و مادر، خواهر، خاله، عمه، بچه كنيزى كه زن صاحب كنيز، آن بچه را شير بدهد
1. در بسيارى از قبايل و مناطق بزرگِ خانواده مى‏توانست دختر، پسر و زيردستان خود را از هر گونه حقّ اراده و استقلال در عمل بازداشته و خود به تنهايى درباره‏ى آنان تصميم بگيرد.
2. در بسيارى از جوامع و پيروان آئين‏هاى مختلف مرد، آنچنان خود را بر زن مالك و صاحب حق مى‏دانست كه گاهى زن را موجودى طفيلى و تابع بدون داشتن حق ارث و اظهار نظر و... مى‏دانستند. 3. نوع ديگر بردگى هم اين بود كه وقتى شعله‏ى جنگ، يكى از دو طرفِ متخاصم را پيروز مى‏نمود، فاتح همه كاره مى‏شد. اگر جانى نيمه جان نيز پيدا مى‏ديد آن را به اسارت مى‏گرفت و اين حق را براى خود مسلّم مى‏ديد كه طرفِ مقابل را(خواه سالم خواه نيمه جان) بكشد يا ببخشد يا به برده‏گى درآورد. 1. اوّلاً، اسلام نمى‏توانست برده‏دارى در قالبِ گرفتن اسيران جنگى را نپذيرد. چون اسلام، دينى است فطرى، و حكم فطرت جز اين نيست كه هيچ فرد و جامعه‏اى نمى‏تواند در برابرِ دشمن مهاجمى كه مى‏خواهد نام او، يا مقدّساتِ او را از لوحِ هستى پاك كند ساكت نشسته و از هستىِ خود دفاع نكند و اساساً معقول نيست كه حتى پس از غلبه بر دشمن، فقط دل به نامِ پيروزى خوش داشته و با بازگردانيدن اُسرا به لشگر دشمن، مجدداً با دست خود ماشين جنگى او را گرم و رزمندگانش را نيز تازه‏نفس كند. اينجاست كه يك چيز جلوه‏نمائى مى‏كند و آن «سلب اراده و ابتكار عمل دشمن است»فرازهايى از اسلام، علامه طباطبائى(قدس‏سره‏الشريف)، ص 297 (با تغيير و تصرف در عبارت‏پردازى).
3. سومين اشكال پيشنهادِ سوم اين است كه: اگر پايان دوران بندگى را صرف اظهار اسلام (يا هر عقيده‏ى رسمى ديگر) بدانيم، اين آفت را دارد كه برده‏داران، رؤسا، و حاكميّت غيرارزشى به هر وسيله‏ى ممكن از اسلامِ افراد جلوگيرى كنند تا مال و منال دنيوى و ثروت و مُكنتِ كارگرى، خدماتىِ خود را از دست ندهند! نمونه جالب اين قضيه همان مشكلى است كه در زمان حكومتِ ارزش‏گريز بنى‏اميه (لعنة‏الله عليهم) رخ داد؛ مردم برخى مناطق نامه‏ى رسمى نوشتند كه ما مسلمانيم و از اقليّت دينى بودن خارج شده‏ايم. پس ديگر چرا از ما ماليات اقليّت‏هاى دينى(جَزيه) مى‏گيريد؟ حال در اين بين حكومت مركزى هم دست‏بردار نبود و چون نمى‏خواست خود را از بهره‏ى آن ماليات محروم كند، اصرار داشت كه شما هنوز كافريد! پولتان را بدهيد! 4. اشكال بعدى: وقتى برده بداند به صِرف اظهار اسلام، آزاد مى‏شود خيلى راحت و منافقانه اظهار اسلام كرده و كسى هم نمى‏داند كه در قلبِ او چه مى‏گذرد..
ب ) كانال‏هايى براى آزادسازى بردگان قرار داده شده (برخلاف بردگى دائمى در اردوگاه يا زندان):
1. اگر در قتلِ عمدى اولياء مقتول از قصاص بگذرند، قاتل ضمنِ پرداخت ديه، بايد برده‏اى هم آزاد كند.
2. اگر قتلِ خطا و غيرعمد انجام دهد بايد برده‏اى به عنوان كفّاره آزاد شود.
3. اگر در ماه رمضان با چيز حرامى افطار كند بايد برده آزاد كند.
4. اگر با زنش ظِهار كند (حكمى كه توضيحش در كتب فقهى مفصّل آمده) بايد يك برده آزاد كند.
5. اگر نعوذ بالله قسم به بیزارى از خدا بخورد بايد يك برده آزاد كند.
6. اگر در ماه رمضان به چيز حلال افطار كند بايد يكى از سه كفاره را انتخاب كند، كه از جمله آزادى يك برده است.
7. اگر زنى در مصيبت از دست رفتگانش موى خود را بچيند بايد برده آزاد كند.
8. اگر نذر كند و تخلّف نمايد بايد كفاره‏ى تخييرى بدهد از جمله آزادى يك برده.
9. اگر از قسمش تخلف كرد بايد برده آزاد كند.
10. و همچنين اگر زنى در مصيبت از دست رفتگانش موى خود را بكند و صورت را بخراشد.
11. مردى در مرگ زن يا فرزندش، لباس خود را بِدَرَد.
12. اگر برده‏اى مشترك ميان دو نفر باشد و يكى از آن دو سهم خود را آزاد نمود سهم ديگرى هم آزاد مى‏شود.
13. اگر برده كور شد يا به مرض جذام مبتلا گشت و يا زمين‏گير شد آزاد مى‏شود.
14. اگر صاحب كنيز با او نزديكى نموده و حامله شد، پس از مرگ صاحبش از سهم ارث فرزند آزاد مى‏شود(اين‏ها همه‏ى موارد وجوب آزادى برده نيست و 34 مورد ديگر دارد).
البته آن چه ياد شده تمام موارد نيست و موارد مستحب بودن آزادى برده (غير از وجوب آزادى) هم وجود دارد. مثلاً حضرت على‏اميرالمؤمنين(ع) هزار برده را در راه خدا آزاد نمود و فرمودند: چهار چيز است كه موجب ورود به بهشت است: سيراب كردن تشنه‏اى، سير كردن گرسنه‏اى، پوشانيدن برهنه‏اى و آزاد نمودنِ برده‏اى.
بنابر آن چه گفته‏ايم: برده‏دارى به خودى خود نامطلوب است امّا آن سازگارى كه اسلام در برابر اسيرانِ جنگى اتخاذ كرده بهترين راه حل و عقلائى‏ترين روش است. هر چند فقط در نام شبيه ساير برده‏دارى‏ها است، امّا از لحاظِ حقوقى و ماهيّتى كاملاً متفاوت است.
شما مى‏توانيد جهت آشنايى تفصيلى با موضوع اسلام و برده‏گى به اين منابع مراجعه فرمائيد تا پاسخ ساير سؤالات خود را بيابيد:
- نگاهى به بردگى، استاد محمد على گرامى، پرتوى از تعاليم اسلام، علامه طباطبايى(ره)
- اسلام و آزادى بردگان، استاد مكارم شيرازى

با سلام

متأسفانه برخی چنین تصور کرده اند که اسلام طرفدار برده داری است وبرده داری را امضاء کرده است .در حالی که عرض بنده این است که اسلام مخالف برده داری است .لذا لازم است خطاب به کسانی که تصور دارند که اسلام موافق برده داری است چند نکته ای را عرض کنم:
آیا به وضعیت برده داری قبل از اسلام دقت کرده اید ؟اگر به منابع تاریخی مراجعه کنید آیا وضعیت برده داری قبل از اسلام با وضعیت برده داری بعد از اسلام قابل مقایسه است؟
نظام برده داری چیزی نبود که اسلام مبتکر آن باشد قبل از اسلام (صدها سال) نظام برده داری وجود داشت .ووقتی که اسلام ظاهر شد این نظام با تمام زندگی مردم آمیخته بود.اگر اسلام می خواست همان ابتدا مقابله کند مردم نمی پذیرفتند .شما که میدانید برخورد اسلام با همه منکرات تدریجی بوده است .مثل برخورد با شراب وبی حجابی که به تدریج آیات آنها نازل شد.برای همین در برخورد با برده داری هم به تدریج واردعمل شد. از طرفی اگر اسلام می خواست در ابتدا این مسئله را ضربتی حل کند ، خود بردگان هم توان پذیرش نداشتند و همه حیران می شدند ، نه جایی داشتند ونه سرپناهی و...اگر آزاد می شدند چقدر فساد به بار می آوردند.لذا اسلام در این مورد حکیمانه برخودر کرده است.
در منابع روایی داریم که: شرالناس من باع الناس...( بدترین کار برده فروشی است) آیا این سخن برده داری را تشویق میکند؟
آیا نشنیده اید که در تاریخ نقل شده که :هزار نفر به دست علی (ع) آزاد شدند؟؟؟آیا ابن دلیل بر رغبت معصومین به برده داری است؟ اسلام اگر در مقاطعی نسبت به برده داری ورفتار نیک با برده سخنی به میان آورده به معنی تأیید برده داری نیست...بلکه می خواهد به تدریج مسئله برداری را حل کند .وبا توصیه به رفتار نیک وتساوی بین برده ومولا ؛ کم کم این ذهنیت را ایجاد کند که برده داری امری غلط است.
برای همین می فرماید : اگر غلامی بوی غذای شما را فهمید آن رابه سر سفره خود بنشانید وغذا به آنها بدهید وحتی لقمه به دست او بدهید.....آیا شما از این رفتار اسلام تأیید برده داری را متوجه می شوید؟؟؟

موفق باشید

اینجا سوال پرسیدن:
http://www.askdin.com/showthread.php?t=11611
اینجا جواب پیدا کردم:
برده داری در اسلام!!
موضوع برده داری در قرآن چیست و آیا قرآن و اسلام برده داری را به رسمیت میشناسد؟ اگر نه پس چرا آقای فولادوند و دیگران بر روی این مطلب تاکید دارند؟
پاسخ : کاربر گرامی، طبیعی است که "دشمن دشمنی می کند"، چه انتظاری از ایشان دارید؟

ایشان و امثال ایشان دشمنان قسم خورده اسلام هستند و باید نیز چنین کنند؛ اما در قرآن کریم حقیقتا موضوعی با عنوان برده و برده داری به مفهوم رایج کلمه مشاهده نمیگردد .آنچه هست قرآن کریم این واقعیت عینی و طبیعی که انسانها از حیث استقلال شغلی و مالی و یا کارگری و کارفرمایی و یا مقام ومنصب اجتماعی و ... از درجات و جایگاه متفاوتی برخوردار هستند را برسمیت میشناسد . اما این مطلقا به مفهوم برسمیت شناختن برده داری نیست .

برده داری رابطه ای غیر انسانی و ظالمانه است که طی آن بردگان کالایی تجاری و قابل خرید و فروش هستند . انسانهایی ستمکش و مظلوم که نه تنها نیروی کارآنان بلکه جان و ناموس و شرف انسانی آنان نیز به رایگان در مالکیت تام واختیاراربابان زور گو و ظالم و ستمگرست .

پر واضح است که قرآن کریم هیچگاه چنین رابطه ننگین و غیر انسانی وظالمانه را برسمیت نشناخته است . بلکه آنرا نفی نیز میکند و آنان ادعایی جز این دارند و اسلام را آماج تهمت قرار می دهند، حداقل یک نمونه بدهند. اما ما نمونه مخالف بسیار داریم:

برای نمونه از دیدگاه قرآن هیچ اربابی ( غیر از خدا ) وجود ندارد. و هرگونه ارباب و ارباب گیری کفربوده و نفی گردیده است. ( سوره های مبارکه آل عمران 64 و80 , توبه 31 ویوسف 39 )

ظلم و ستمگری و تجاوز به حقوق وکرامت انسانی بندگان خدا جرم و از بدترین گناهان و مستوجب شدید ترین عذاب های الهیست . ( آیات متعدد )

تفاوت نژاد و رنگ و زبان در جوامع انسانی فقط بدلیل شناسایی آنها از یکدیگر است . و ملاک کرامت انسانها نزد خدا تنها پرهیزکار تربودن آنهاست . ( سوره های مبارکه حجرات آیه 13 و روم آیه 22)

بنظر میرسد شبهه وجود برده داری در قرآن مجید ناشی از وجود کلماتی مانند عِبَاد , عَبْد ( در مقابل حُرّ ) , رَقَبَة , فِي الرِّقَاب , مَلَكَتْ أَيْمَان , أَمَة , إِمَاء , أَسِير و اَسْرَى است .

حال آنکه هیچکدام از این کلمات به معنای برده نیستند و در بردارنده مفاهیم دیگری مانند افراد وابسته یا غیرمستقل , امر بران , غلامان خانه زاد (خدمتکاران دائمی) و ( خانه محرم ) , دختران خدمتکارخانگی , اسیران يا (اسيران بیگار) , پناهندگان و نظایر اینها هستند .
* * * * * * *
نکته : شاید یافتن مفهوم دقیق کلمه أَسِير نیازمند تحقیق بیشتر باشد . اما بنظر میرسد مراد همان اسیران جنگی هستند . (یا اسیران جنگی که که وادار به کار مجانی یا بیگاری { نوعی از بردگی } میشوند ) . این کلمه در 3 آیه از قرآن موجود است ...

وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا ( سوره مبارکه انسان آیه 8 )
(مومنین) همراه با محبت به مسکینی و فقیری و اسیری غذا میخورانند.

اى پيامبر به آن اسیران كه در دست شمايند بگو اگر خدا در دلهاى شما خيرى بداند به شما بهتر از آنچه از شما گرفته شده بدهد و شما را بيامرزد و خدا آمرزنده مهربان‏ است ( سوره مبارکه انفال آیه 70)

پيامبرى را نسزد ( یا نبوده ) که اسیرانی داشته باشد تا در زمين كشتار كند شما بهره دنيا را میخواهيد و خدا آخرت را میخواهد و خدا عزّتمند حكيم‏ است ( سوره مبارکه انفال آیه 67 )

و نکته جالب توجه در مورد کلمه رقبه (وفی الرقاب) اینکه در تمامی آیات مربوطه خداوند دستور به آزادسازی آنها و نیکویی و محبت و دادن مال به آنها و دادن صدقات به آنها فرموده است ( هر چند این کلمه بمعنای غلام زرخرید یا نوعی برده باشد ) . سوره های مبارکه نساء آیه 92 , مائده 89 , مجادله 3 , بلد 13 , بقره 177 و توبه 60

مِّا مَلَكَتْ أَيْمَان ( آنچه یمین ها مالک است ) نیز زنانی هستند که تحت مسئولیت صاحب اختیار خود بسر میبرند یعنی کسی خرجی و تمام هزینه ایشان را می پردازد و در قبالشان مسئول است؛ و دستيابی به مفهوم دقيقتر ميسور نيست و در هر صورت، آنچه مسلم است به معنای بردگان زن نیستند.

نقل قول:
بالاخره ما نمیتوانیم این واقعست را انکار کنیم که در اسلام افرادی واقعا خرید و فروش می شدند و از این جهت(نه سایر جهات)حکم کالا را داشتند. اصل شبهه همین است نه این که معنای دقیق کلمه رقبه یا ... چیست.و این که نوشتید:"برده داری رابطه ای غیر انسانی و ظالمانه است که طی آن بردگان کالایی تجاری و قابل خرید و فروش هستند "به تنهایی دردی را دوا نمیکند.
آنچه به نظر میرسد این است که:
برده داری مذموم که سعی شده اسلام را طرفدار آن نشان دهند پدیده ای است مبتنی بر
اصولی از جمله این که :
1-بعضی انسانها به دلیل نژاد یا رنگ یا ... ذاتا برتر از دیگران هستند(لطفا به ذاتی بودن توجه شود). اسلام هم برتری را قبول دارد ولی برتری اکتسابی را، آن هم بر پایه عبودیت خدا و تقوا که برای همه قابل دست یابی است نه برتری ذاتی را که فقط عده ای دارا هستند.
2-وقتی برتری اکتسابی شد پس یک سیاه(مثل بلال حبشی) میتواند برتر از سفید شود(ولو آن سفید شخصی مثل ابولهب باشد که عموی پیامبر است).اما برده داری قرون وسطی میگوید چون سیاه نمیتواند سفیدشود پس برای همیشه محکوم به پستی است! بین این دو چقدر فرق است؟
3-برده قرون وسطی چون ذاتا پست بود، لذا نمیتوانست آزاد گردد اما اسلام میگوید حتی یک برده غیر مسلمان سیاه ممکن است توسط صاحبش آزاد شود (و در همان زمان یک مسلمان سفیدآزاد نشود)! بلکه اسلام در مواردی - که در جای خودش گفته شده - آزاد کردن برده را واجب کرده است. آیا این تفاوت کمی است؟
در خاتمه باید گفت قبل از اسلام همان برده داری مذموم رایج بود و اسلام اولا ماهیت ان را عوض کرد و ثانیا آرام آرام کاری کرد برده ها آزاد شوند و ثالثا سبب شد برده ها وارد خانه های مسلمانان شوند و با فرهنگ و آداب اسلامی آشنا شده، دست از آن جاهلیت احمقانه بردارند و از رشد و شکوفایی که اسلام به ارمغان آورده بود برخوردار شوند.
اگر کسی در این موارد با انصاف فکر کند نخواهد گفت اسلام طرفدار برده داری است. آیا اسلام طرفدار چیزی(برتری نژادی) باشد که با صراحت آ ن را نفی کرده است؟( به سوره حجرات مراجعه شود)

http://www.tondar.net/shobahat/shobahat/455-bardeh.html

[=Arial Narrow]

منتقد;113402 نوشت:
بالاخره ما نمیتوانیم این واقعست را انکار کنیم که در اسلام افرادی واقعا خرید و فروش می شدند و از این جهت(نه سایر جهات)حکم کالا را داشتند. اصل شبهه همین است نه این که معنای دقیق کلمه رقبه یا ... چیست.و این که نوشتید:"برده داری رابطه ای غیر انسانی و ظالمانه است که طی آن بردگان کالایی تجاری و قابل خرید و فروش هستند "به تنهایی دردی را دوا نمیکند. آنچه به نظر میرسد این است که:

[=Arial Narrow]
منتقد;110490 نوشت:
حکم کنیز گرفتن در جنگ http://www.askquran.ir/showthread.php?t=20298 نهی ازدواج با کنیز؟؟ (فرق گذاشتن بین انسانها؟؟؟): http://www.askdin.com/showthread.php?t=4756 برده داری یا نفی برده داری: [=Arial Narrow]http://www.askdin.com/showthread.php?t=8530&p=110465[/quote[=Arial Narrow]]

[=Arial Narrow]با سلام وعرض ادب
[=Arial Narrow]موضوعی که بارها در اینجا مطرح وتحلیل شده تکرارش عجیب به نظر می رسد
[=Arial Narrow]توجه داشته باشید که تکرار طرح این مسئله بیشتر از طرف کسانی است که هم اکنون خود بالاترین سهم در برده داری در دنیا را دارند وبه منزله همان طرح مسئله نقض حقوق بشر در ایران از طرف امریکایی است که خود در اکثر کشور های جهان مشغول قتل وغارت و نقض حقوق بشر است لابد می دانید یکی از موارد مهم نقض حقوق بشر در ایران از نظر امریکا ممنوعیت ه/م/ج/ن/س/ب/ا/ز/ی در ایران است. دنیا الان دچار هزار گونه بر ده داریست و من این را در یک تاپیک مطرح میکنم چرا سعی نمی کنید در مورد بردگی مدرن صحبت کنید؟

[=Arial Narrow]به این نقل توجه کنید

یوسف;110383 نوشت:

[=Arial Narrow]جدا با عث افتخار است که در مورد مطالب این چنین مبتلا به (ازدواج با زن اسیر شوهر دار)بحث وتحقیق می شود الان خیلی وقت است که جامعه ما منتظر نتیجه بحث شما هستند پس لطفا زودتر بحث را به یک جایی برسانید ومشکل آنان را حل کنید. سپس به این مسئله بپردازید که بردگی ملت ها چند نوع است واربابان آنها چه کسانی هستند ریشه های بردگی چیست وچرا بعضی دولتها دلشان می خواهد برده باشند؟ اگر هم به تاریخ لغو بردگی در اروپا وامریکا که جنگ های بزرگ وخونین در پی داشت بپردازید موجب مزید معرفت است و بسیار مفید .بررسی این مطلب که چرا برای این موضوع جنگهای خونین داخلی در امریکا بر پا شد سر نخ خوبی برای بسیاری از سوالات بردگی مدرن است. جواب این سوال هم خیلی مهم است که الان یک برده چند ارباب دارد واز صبح تا شام چقدر برای خودش وچقدر برای هر یک از آنان وقت وهزینه می گذارد؟ وهزاران سوال دیگر ...

منتقد;113402 نوشت:
اینجا سوال پرسیدن:
منتقد;113402 نوشت:
http://www.askdin.com/showthread.php?t=11611
اینجا جواب پیدا کردم:
پر واضح است که قرآن کریم هیچگاه چنین رابطه ننگین و غیر انسانی وظالمانه را برسمیت نشناخته است . بلکه آنرا نفی نیز میکند و آنان ادعایی جز این دارند و اسلام را آماج تهمت قرار می دهند، حداقل یک نمونه بدهند. اما ما نمونه مخالف بسیار داریم:
برای نمونه از دیدگاه قرآن هیچ اربابی ( غیر از خدا ) وجود ندارد. و هرگونه ارباب و ارباب گیری کفربوده و نفی گردیده است. ( سوره های مبارکه آل عمران 64 و80 , توبه 31 ویوسف 39 )
ظلم و ستمگری و تجاوز به حقوق وکرامت انسانی بندگان خدا جرم و از بدترین گناهان و مستوجب شدید ترین عذاب های الهیست . ( آیات متعدد )
تفاوت نژاد و رنگ و زبان در جوامع انسانی فقط بدلیل شناسایی آنها از یکدیگر است . و ملاک کرامت انسانها نزد خدا تنها پرهیزکار تربودن آنهاست . ( سوره های مبارکه حجرات آیه 13 و روم آیه 22)
بنظر میرسد شبهه وجود برده داری در قرآن مجید ناشی از وجود کلماتی مانند عِبَاد , عَبْد ( در مقابل حُرّ ) , رَقَبَة , فِي الرِّقَاب , مَلَكَتْ أَيْمَان , أَمَة , إِمَاء , أَسِير و اَسْرَى است .
حال آنکه هیچکدام از این کلمات به معنای برده نیستند و در بردارنده مفاهیم دیگری مانند افراد وابسته یا غیرمستقل , امر بران , غلامان خانه زاد (خدمتکاران دائمی) و ( خانه محرم ) , دختران خدمتکارخانگی , اسیران يا (اسيران بیگار) , پناهندگان و نظایر اینها هستند .

با سلام :Gol:

اگر چه به مسأله فلسفه برده داری و کنیزداری در گوشه گوشه سایت های معتبر و برخی تایپیک ها در همین سایت به تفصیل پرداخته شده است، اما بطور مختصر و اجمالی به فلسفه برده داری از نظر اسلام اشاره می کنیم:

باید دانست که اسلام اگر چه نظام برده داری را در بدو امر پذیرفته، ولی این پذیرش:


اولاً در یک شرایط زمانی خاصی بوده که برده داری امری بسیار رایج و ریشه دار بوده بگونه ای که مبارزه یکباره با چنین مشکل اجتماعی ریشه داری ممکن نبوده و راهی جز مبارزه تدریجی نداشته است.


ثانیاً راه برده داری در اسلام منحصر به اسرای جنگی بود که به بردگی گرفتن آنان در بدو امر، تنها راه حکیمانه و عادلانه بشمار می رفت تا اسلام از این طریق اسرای جنگی را که از اقوام کافر بودند به بردگی گرفته و با دمیدن روح تربیت اسلامی در آنها، سالهای متمادی بتدریج آنان را جزء جامعه آزاد اسلامی نماید. به عبارتی نظام برده داری در جامعه اسلامی از احکام زمان مند محسوب می گردد نه از جمله احکام ثابت. از این رو اسلام با وجود پذیرش نظام برده داری، مجموعه مستحکمی از مقررات را وضع کرده که جملگی در جهت حفظ حقوق و منافع بردگان و به منظور آزاد سازی آنان بوده است.


ثالثاً علاوه بر ارائه مقررات اجباری و تشویقی برای آزاد سازی بردگان، مسلمانان را اکیدا به رعایت حقوق بردگان و به ملاطفت و مهربانی با آنان تشویق نموده است که به همین جهت حتی بنا بر نقل برخی از محققان غیر مسلمان نیز، رفتار مردم کشورهای اسلامی با بردگان، در نتیجه پیروی از دین، نسبت به دیگر ملتها، بهترین و عادلانه ترین رفتار با بردگان بوده است به گونه ای که بردگان عضوی از اعضای خانواده آنها محسوب می شدند و در نهایت عزت زندگی می کردند.

- برای مطالعه تفصیلی مقاله به این آدرس مراجعه کنید:

http://www.hawzah.net/Hawzah/Articles/Articles.aspx?LanguageID=1&id=88262&SubjectID=79191)


موفق باشید ...:Gol:


گمنام;611 نوشت:
1. اگر در قتلِ عمدى اولياء مقتول از قصاص بگذرند، قاتل ضمنِ پرداخت ديه، بايد برده‏اى هم آزاد كند.
2. اگر قتلِ خطا و غيرعمد انجام دهد بايد برده‏اى به عنوان كفّاره آزاد شود.
3. اگر در ماه رمضان با چيز حرامى افطار كند بايد برده آزاد كند.
4. اگر با زنش ظِهار كند (حكمى كه توضيحش در كتب فقهى مفصّل آمده) بايد يك برده آزاد كند.
5. اگر نعوذ بالله قسم به بیزارى از خدا بخورد بايد يك برده آزاد كند.
6. اگر در ماه رمضان به چيز حلال افطار كند بايد يكى از سه كفاره را انتخاب كند، كه از جمله آزادى يك برده است.
7. اگر زنى در مصيبت از دست رفتگانش موى خود را بچيند بايد برده آزاد كند.
8. اگر نذر كند و تخلّف نمايد بايد كفاره‏ى تخييرى بدهد از جمله آزادى يك برده.
9. اگر از قسمش تخلف كرد بايد برده آزاد كند.
10. و همچنين اگر زنى در مصيبت از دست رفتگانش موى خود را بكند و صورت را بخراشد.
11. مردى در مرگ زن يا فرزندش، لباس خود را بِدَرَد.
12. اگر برده‏اى مشترك ميان دو نفر باشد و يكى از آن دو سهم خود را آزاد نمود سهم ديگرى هم آزاد مى‏شود.
13. اگر برده كور شد يا به مرض جذام مبتلا گشت و يا زمين‏گير شد آزاد مى‏شود.
14. اگر صاحب كنيز با او نزديكى نموده و حامله شد، پس از مرگ صاحبش از سهم ارث فرزند آزاد مى‏شود(اين‏ها همه‏ى موارد وجوب آزادى برده نيست و 34 مورد ديگر دارد).

از اساتید گرامی خواهشمندم که حقیر رو در امری کمک فرمایند بگویند که این ارقام از تلاش اسلام برای ریشه کن کردن برده داری رو با سند و حدیث لا اقل چند مورد مهم را ذکر فرمایند

آیا ممکن است تمام احادیثی که در مورد آزادسازی برده ها آمده ذکر کنید؟ (چون موارد خاصی که نام بردید میتواند یک نوع جریمه در اموال نیز به نظر برسد که طرف موظف است مالی را از خود خارج کند چه از پول یا عبد

من در یک تاپیک دیدم که اساتید محترم نوشته بودند امکان برده در زمان ما منتفی است و به زمان حضور امام معصوم اختصاص دارد. آیا این موضوع به تبع حکم مشهور در مورد جهاد ابتدایی نوشته شده( که لذا در فتوای نادر آقای خوئی و آقای خامنه ای) جریان ندارد یا موضوعی جداگانه از جهاد ابتدایی است؟

پرسش:
نظر اسلام در مورد برده داری چیست؟


پاسخ:

موضوع برده داری و احکام آن در اسلام یک موضوع جزئی نیست، بلکه یک نظام است، یک نظامی که باید آن را با تمام ابعادش دید تا بتوان قضاوت درستی داشت.
اسلام در جامعه ای ظهور کرد که برده داری به شدت رایج بود، گاهی ثروتمندان بدهکارانشان را که از پرداخت بدهی شان ناتوان بودند را به بردگی می گرفتند، و گاهی مردم از فقر خود را به بردگی می فروختند.
در چنین فضایی اسلام ظهور یافت و راهبرد خود را در خصوص برخورد با برده داری را در سه حوزه دنبال کرد: ابتدا راه های ورودی برده داری را بسیار محدود کرده، و از آن طرف راه های خروج بردگان از بردگی را به صورت گسترده گشود، و نیز بر حُسن رابطه با بردگان تا زمان آزادی آنها و ریشه کن کردن بردگی تأکید کرد.

تفصیل نگاه اسلام به برده داری در قالب چند نکته تبیین می شود:

1. تساوی انسان ها در مقام و منزلت
در نگاه اسلامی انسان آزاد و انسان برده در دو مرتبه از انسانیت نیستند، و هرگز برده و آزاد بودن حتی ملاک برتری افراد نیست، بلکه بزرگوارترین مردم با تقواترین آنها معرفی شده است.(1) لذا بردگی فقط ناظر به یک امر حقوقی است، نه ارزشی.

2. محدودیت در راه­های بردگی گرفتن
همان طور که اشاره شد اعراب حتی از طریق دزدیدن افراد، یا به خاطر بدهی بدهکاران آنها را به بردگی می‌گرفتند، اما اسلام همه راه های برده گیری را ممنوع اعلام کرده و تنها اجازه داد که اسرای جنگی به بردگی گرفته شوند(2)

3. برده گیری، راهکاری ثانویه
بردگی گرفتن اسرا به عنوان راهکار ثانویه در اسلام مطرح است، یعنی اصل این نیست که هر کسی که اسیر شد به بردگی گرفته شود، بلکه در صورتی حکم به بردگی اسرا میشود که آزادسازی، یا مبادله، و یا نگهداری آنها توسط حکومت مقدور نبوده و یا به مصلحت نباشد.(3)

4. امام عادل، تصمیم گیرنده در تمام مراحل
اسلام گرفتن کنیز را فقط از میان اسرای جنگی جایز می داند؛ اما نه هر جنگی، بلکه جنگ مشروع در نگاه اسلام جنگی است که با تشخیص و اجازه امام عادل باشد، نه حاکمی که به هر طریقی ولو کشتار و خشونت به قدرت رسیده باشد.(4)

علاوه بر اینکه حتی پس از اسارت اسرای دشمن در چنین جنگی باز هم حکم به بردگی آنها نمیشود، بلکه همانطور که اشاره شد برده گیری یک راهکار ثانویه است که تشخیص آن هم بر عهده امام است، او باید تصمیم بگیرد آیا آزادسازی اسرا، یا مبادله آنها به مصلحت است، یا به بردگی گرفتن آنها؛ همانطور که امام سجاد(علیه السلام) می فرمایند:
«إِذَا أَخَذْتَ‏ أَسِيراً فَعَجَزَ عَنِ‏ الْمَشْيِ‏ وَ لَيْسَ‏ مَعَكَ‏ مَحْمِلٌ‏ فَأَرْسِلْهُ‏ وَ لَا تَقْتُلْهُ فَإِنَّكَ لَا تَدْرِي مَا حُكْمُ الْإِمَامِ فِيه‏» هنگامى که اسیرى گرفتى و او را با خود مى‏ آورى اگر از راه رفتن ناتوان شد و مرکبى براى حمل او ندارى او را رها کن، و به قتل مرسان، چرا که نمى‏ دانى هنگامى که او را نزد امام آوردى چه حکمى در باره او خواهد کرد.(5)

و نیز در روایت دیگری آمده است:
«إِذَا وَضَعَتِ الْحَرْبُ أَوْزارَها وَ أُثْخِنَ أَهْلُهَا فَكُلُّ أَسِيرٍ أُخِذَ فِي تِلْكَ الْحَالِ فَكَانَ فِي أَيْدِيهِمْ فَالْإِمَامُ فِيهِ بِالْخِيَارِ إِنْ شَاءَ مَنَّ عَلَيْهِمْ فَأَرْسَلَهُمْ وَ إِنْ شَاءَ فَادَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ وَ إِنْ شَاءَ اسْتَعْبَدَهُمْ فَصَارُوا عَبِيد»؛ زمانی است که جنگ فرونشسته و اهلش از آن دست کشیده اند. پس هر کس در آن حال اسیر شود امام مخیر است میان اینکه بر ایشان منت نهد و آزادشان سازد یا از ایشان در مقابل آزادی‌شان فدیه گیرد و اگر خواست میتواند ایشان را به بردگی بگیرد.(6)

5. اصالت تربیت، نه اصالت برده داری
نکته مهم دیگر آن است که نگاه اسلام به برده داری تجاوز و بهره کشی نیست، لذا برده داری اصالت ندارد، بلکه هدف تربیت و آشنا کردن ایشان با اسلام و سپس آزادسازی آنهاست، این است که اصالت دارد، وگرنه اگر نگاه اسلام به بردگان نگاه توبیخی بود هرگز توصیه های اخلاقی برای مدارا با ایشان معنا نداشته، و این قدر توصیه به آزادسازی ایشان توجیهی نداشت. به همین خاطر در کتاب های فقهی هم باب احکام برده داری تحت عنوان "کتاب العتق"(احکام آزادسازی) آمده، نه "کتاب الرق"(احکام برده داری)!(7)

بنابراین به طور کلی نگاه اسلام یک نوع تربیت عمومی اسرا در خانواده های مسلمان و از آن طرف آزادسازی تدریجی ایشان و ریشه کن کردن برده داری است. رابطه کنیز با مالک از نظر اسلام هم در حقیقت چیزی شبیه به یک ازدواج یک طرفه است، لذا قواعد ازدواج در آن مراعات شده است، مثلا زنی که مرتکب زنا شده است در اسلام عده ندارد اما زنی که از راه ازدواج یا کنیزی رابطه جنسی داشته است باید عده نگه دارد. امام صادق(علیه السلام) ارتباط جنسی با چند دسته از کنیزان را حرام دانسته است، همانطور که این محدودیت ها در ازدواج هم وجود دارد:
«يَحْرُمُ مِنَ الْإِمَاءِ عَشْرٌ لَا يُجْمَعْ بَيْنَ الْأُمِّ وَ الْبِنْتِ وَ لَا بَيْنَ الْأُخْتَيْنِ وَ لَا أَمَتَكَ وَ هِيَ حَامِلٌ مِنْ غَيْرِكَ حَتَّى تَضَعَ وَ لَا أَمَتَكَ وَ لَهَا زَوْجٌ وَ لَا أَمَتَكَ وَ هِيَ عَمَّتُكَ مِنَ الرَّضَاعَةِ وَ لَا أَمَتَكَ وَ هِيَ خَالَتُكَ مِنَ الرَّضَاعَةِ وَ لَا أَمَتَكَ وَ لَكَ فِيهَا شَرِيكٌ.»؛ امام صادق(علیه السلام): ارتباط جنسی با ده دسته از کنیزان حرام است: بین مادر و دختر نمی توان جمع کرد، و بین دو خواهر، و کنیزی که از غیر تو آبستن شده تا زمانی که فارغ نشده است، و کنیزی که برای تو است ولی کسی دیگر شوهرش است، و کنیزی که عمه یا خاله رضاعی تو باشد.(8)

همچنین چند همسری یا مالکیت اشتراکی در هر دو(ازدواج و کنیزداری) ممنوع است؛ حتی گذشتن از حق خود و حلال کردن کنیز خود بر دیگری هم در نگاه ائمه(علیهم السلام) همانند طلاق نامطلوب است:
«عَلِيِّ بْنِ يَقْطِينٍ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يُحِلُّ فَرْجَ جَارِيَتِهِ قَالَ لَا أُحِبُّ ذَلِك‏»؛ علی بن یقطین میگوید از امام کاظم(علیه السلام) در مورد حلال کردن کنیز برای دیگری سوال کردم، امام فرمود: من آن را دوست ندارم.(9)

6. نظارت بر برده داری
از آنجا که هدف اسلام از سپردن این اسرا به خانواده ها تربیت آنها است طبیعتا نباید سپردن اسرا به خانواده ها تأثیر عکس داشته باشد، هم باید بر رفتار خانواده ها نظارت شود و محدودیت هایی اعمال شود و بر حسن اجرای آن نظارت شود، و میز حاکم عادل باید تشخیص دهد که این واگذاری اسرا آیا پیامد منفی ندارد؟ اگر حاکم عادل تشخیص داد که با توجه به تغییر عرف زمانه چنین کاری به جای جذب و تربیت و تشویق به اسلام، اثر عکس دارد خب چنین نمی کند، دقت کنید حکم به برده گرفتن اسرا یکی از گزینه های ثانوی است که اسلام پیش روی امام عادل گذارده است، نه این که اجباری در کار باشد، این امام عادل هر زمانی است که متناسب با شرایط مصلحت سنجی می کند.

نوع نگاه مردم به این حکم در گذشته با امروز متفاوت بوده است، اینکه درک احکام برده داری برای ما دشوار است را باید در تخالف و تفاوت عُرف زمان ها جستجو کنیم، مثلا بر خلاف آنچه که ما گمان می کنیم در روایات این رابطه جنسی حق کنیز دانسته شده است!! این نکته خیلی جالب است! و نشان از یک نگاه متمایز در گذشته دارد، نگاهی که کنیز به این رابطه نه به عنوان تجاوز، بلکه حق خود میداند، برای نمونه به چند روایت در این خصوص اشاره می کنیم:

پیامبر(صلی الله علیه و آله) می فرمایند:
«أَيُّمَا رَجُلٍ كَانَتْ عِنْدَهُ جَارِيَةٌ فَلَمْ يَأْتِهَا أَوْ لَمْ يُزَوِّجْهَا مَنْ يَأْتِيهَا ثُمَّ فَجَرَتْ كَانَ عَلَيْهِ وِزْرُ مِثْلِهَا»؛ هر مردی که نزد او کنیزی است، پس اگر نزد او نرود یا او را شوهر ندهد سپس آن کنیز مرتکب فجور شود، مثل همان گناه بر اوست.(10)
امام علی(علیه السلام) می فرمایند‏: «مَنِ اتَّخَذَ مِنَ الْإِمَاءِ أَكْثَرَ مِمَّا يَنْكِحُ أَوْ يُنْكِحُ فَالْإِثْمُ عَلَيْهِ إِنْ بَغَيْن‏»؛ کسی که بیش از اندازه ای که نکاح می کند کنیز بگیرد، اگر آن کنیزها لغزشی بکنند، گناهش بر اوست. (11)

و در روایت دیگری آمده است: «مَنِ اتَّخَذَ جَارِيَةً فَلَمْ يَأْتِهَا فِي كُلِّ أَرْبَعِينَ‏ [يَوْماً] ثُمَّ أَتَتْ مُحَرَّماً كَانَ وِزْرُ ذَلِكَ عَلَيْهِ»؛ هر کسی که کنیزی می‌گیرد، اگر هر چهل روز یکبار نزد او نرود و آن کنیز مرتکب حرامی بشود، گناهش بر اوست.(12)
و باز در روایت دیگری نقل شده است: «مَنِ اتَّخَذَ جَارِيَةً وَ لَمْ يَأْتِهَا فِي كُلِّ أَرْبَعِينَ يَوْماً كَانَ وِزْرُ ذَلِكَ عَلَيْه‏»؛ کسی که کنیزی بگیرد و تا چهل روز یکبار نزد او نرود، گناه کنیز بر اوست.(13)

گواه مدعا هم این است که می بینید مسئله فرار و خودکشی بردگان در صدر اسلام مطرح نبوده اما کدامیک از زنانی که به دست داعش اسیر شده اند اگر مجال بیابند فرار نکرده یا خودکشی نمی کنند؟! این تنفر نشان میدهد برده داری داعشی، نه در اصل به بردگی گرفتن، اسلامی است، و نه در برخورد پس از آن!!! به همین خاطر اسلام صدور چنین حکمی را بر عهده حاکم عادل گذارده است که هم بر شرایط اصل برده گرفتن نظارت کند، و هم بر رفتار پس از آن.

7. چشم انداز اسلام
چشم انداز و راهبرد اسلام در زمینه برده داری ریشه کن ساختن برده داری بوده است که در خصوص کارآمدی آن باید به سه نکته توجه بفرمایید:

اول: توصیه فوق العاده اسلام به آزادسازی بردگان
اسلام علی رغم توصیه فراوان و بیان ثواب های عظیم برای آزادسازی بردگان، از راه های گوناگون پی گیر آزادسازی بردگان است، اینکه می فرماید غلام یا کنیزی که خواستار مکاتبه شد یعنی خواستار اینکه طبق یک قرار داد خودش را از مالکش خریداری کند، درخواستش را بپذیرید(14) یا می فرماید: کنیزی اگر از مالکش بچه دار شد آن مالک حق فروش آن را ندارد و پس ازمرگ مالک آزاد می شود، یا اینکه کفاره بسیاری از خطاها را آزادسازی اجباری بردگان قرار داده است، مثل کفاره روزه و کفاره قتل و مانند آن.
علاوه بر الگو شدن خود اهل بیت(علیهم السلام) در آزاد کردن بردگان به گونه ای که مثلا در روایت آمده است امام علی(علیه السلام) با دست رنج خود 1000 برده آزاد کردند(15)
اصرار بر آزادسازی بردگان به جز اینکه نشان می دهد اسلام با بردگی آنها موافق نبوده و آزادی ایشان را در اولویت می داند چه توجیهی دارد؟

دوم: طبق روایات آنچه مانع آزادسازی یکباره بردگان بوده است عدم توانمندی ایشان از نظر مالی بوده است به همین خاطر در روایات به آزاد سازی بردگانی توصیه شده که بعد از آزادسازی توان ایستادن روی پای خود را داشته باشند:
هشام بن سالم نقل می‌کند: «سَأَلْتُهُ عَمَّنْ أَعْتَقَ النَّسَمَةَ فَقَالَ أَعْتِقَ مَنْ أَغْنَى نَفْسَهُ»؛ از امام صادق(علیه السلام) در مورد آزاد سازی برده سوال کردم، پس فرمود: کسی را آزاد کن که خودش غنی و بی نیاز از غیر باشد(16)

امام رضا(علیه السلام) نیز می فرمایند: «مَنْ أَعْتَقَ مَمْلُوكاً لَا حِيلَةَ لَهُ فَإِنَّ عَلَيْهِ أَنْ يَعُولَهُ حَتَّى‏ يَسْتَغْنِيَ‏ عَنْهُ‏ وَ كَذَلِكَ كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع يَفْعَلُ إِذَا أَعْتَقَ الصِّغَارَ وَ مَنْ لَا حِيلَةَ لَهُ»؛ کسی که برده ای را آزاد می‌کند که قوه و قدرتی ندارد پس بر او (آزاد کننده) است که او را تأمین کند تا بی نیاز شود، و امیرالمومنین(علیه السلام) هنگامی که خردسالان را که قوه ای نداشتند را آزاد می‌کرد اینچنین می‌کرد.(و آنها را تأمین می کرد تا بی نیاز شوند)(17)

همچنین علی بن جعفر از برادرش امام موسی کاظم(علیه السلام) می پرسد که بر فردی واجب شده که بنده ای را آزاد نماید و او نیز تصمیم به این کار گرفته، حال کدام روش بهتر است، مرد بزرگسالی را آزاد نماید یا جوان نورسی را؟ امام هفتم(علیه السلام) در پاسخ فرمودند: شخصی را آزاد نماید که بتواند بعد از آزادی، مستقلا سرپای خود بایستد.(18)
یعنی آنچه مانع آزادسازی یکباره بردگان بوده عدم تمکّن مالی ایشان بوده است، چرا که روشن است آزادکردن تعداد زیادی از انسان هایی که نه کار دارند و نه حتی کوچکترین سرمایه ای چه نقش مخرّبی در جامعه خواهد داشت.

سوم: مهمترین دلیل بر کارامدی یک برنامه، فرجام و نتیجه آن است. اینکه می بینیم اسلام جامعه ای را که برده داری در آن به گونه ای رواج داشت که حتی طلبکاران بدهکار را به بردگی می گرفتند به جایی رسانید که کاملا برده داری ریشه کن شد خودش بزرگترین دلیل بر درستی رویکرد و کارآمدی آن است.

پی نوشت ها:
1. حجرات:49/13.
2. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، انتشارات صدرا، تهران، ج20، ص108.
3. مکارم شیرازی، ناصر، اسلام و آزادی بردگان، انتشارات نسل جوان، قم، 1371ش، ص 15؛ صادقی تهرانی، محمد، الفرقان فی تفسیر القرآن، انتشارات فرهنگ اسلامى‏، قم، چاپ دوم، 1365ش، ج27، ص88و89.
4. ر.ک: حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، مؤسسة آل البيت‏(ع)، قم، چاپ اول، 1409ق، باب 12 از ابواب جهاد العدو، ج15، ص45.
5. کلینی، محمد، الكافي، دار الكتب الإسلامية، تهران، چاپ چهارم، 1407ق، ج5، ص35.
6. همان، ج5، ص32.
7. مطهری، مرتضی، کلیات علوم اسلامی، ج 3 (اصول فقه، فقه)، انتشارات صدرا، تهران، صفحه 124.
8. صدوق، محمد، من لایحضره الفقیه، نشر جامعه مدرسین، قم، چاپ دوم، 1413ق، ج3، ص451.
9. طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، دار الكتب الإسلاميه‏، تهران، چاپ چهارم، 1407ق، ج7، ص243.
10. وسائل الشیعه، ج21، ص179.
11. من لایحضره الفقیه، ج3، ص451.
12. صدوق، محمد بن علی، الخصال، جامعه مدرسين‏، قم، چاپ اول، 1362ش، ج2، ص539.
13. همان، ج2، 539.
14. نور:33/24.
15. الکافی، ج5، ص74.
16. الکافی، ج6، ص181؛ تهذیب، ج8، ص218.
17. الکافی،ج6، ص181.
18. وسائل الشیعه، ج23، ص32.

موضوع قفل شده است