جمع بندی کسی که به خدا اعتقاد ندارد، چه انگیزه ای برای زندگی دارد؟

تب‌های اولیه

153 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
کسی که به خدا اعتقاد ندارد، چه انگیزه ای برای زندگی دارد؟

[="Palatino Linotype"][="Black"]سلام به همه دوستان

به عنوان مثال خود من اگه قرار باشه از این دنیا بهره کافی ببرم، باید همه نیازهام برآورده بشه و اگه فقط بخوام نیاز های مادیم رو برآورده کنم، میلیارد ها تومان سرمایه احتیاج دارم.
مطمعناً با شرایط فعلی که من دارم، رسیدن به همه خواسته هام در حد یک رویای دست نیافتنیه.
پس چطور باید با کمبودشون کنار بیام؟
جوابی که من بهش رسیدم، اینه که باید این کمبود ها جای دیگه ای جبران بشه.
و تنها جایی که ظرفیت برآورده کردن تمام نیاز های من برای یک زندگی ایده آل رو داره دنیایی غیر از این دنیای کوچیکه.
پس به این نتیجه رسیدم که باید برای رسیدن به بهترین ها در دنیایی دیگه تلاش کنم.

اممممممما !!!
اما کسی که به خدا و دنیای دیگه اعتقاد نداره، چطوری می تونه ایده آل های خودش رو تو همین دنیا به دست بیاره؟؟؟

به نظر من 4 راه بیشتر جلوی پاش نداره!
1. قبول کنه که این دنیا جای لذت بردن نیست.
ولی با آدم هایی که از مال دنیا چیزی کم ندارن و به قول معروف عشق دنیارو می کنن چه کار کنه؟ چطوری می تونه با این مسأله کنار بیاد؟
2. همه سعی و تلاشش رو برای رسیدن به بهترین زندگی انجام بده.
در این راه دو حالت وجود داره:
الف. اگه آدم قانونمندی باشه مجبوره از راه درست به خواسته هاش برسه، که با شرایط موجود، غیر ممکن به نظر می رسه
ب. و اگه احترامی برای قانون قائل نباشه دست به کار های خطا می زنه، که باید همیشه در استرس و نگرانی باشه و این کار لذت بردن از زندگی رو براش سخت می کنه
3. سطح توقعاتش رو پایین بیاره (به قول معروف از داشته هاش لذت ببره و افسوس نداشته هاش رو نخوره)
این راه هم که به نظر خیلی سخت میاد، چون لازمش مبارزه با هوای نفسه و از کمتر کسی بر میاد
4. به زندگی خودش خاتمه بده!
شاید این راه آخر معقول تر به نظر بیاد، ولی جواب سؤال اصلی ما این نیست...[/][/]

با نام و یاد دوست



کارشناس بحث: استاد صادق

1az313;391485 نوشت:
[=Palatino Linotype]سلام به همه دوستان

به عنوان مثال خود من اگه قرار باشه از این دنیا بهره کافی ببرم، باید همه نیازهام برآورده بشه و اگه فقط بخوام نیاز های مادیم رو برآورده کنم، میلیارد ها تومان سرمایه احتیاج دارم.
مطمعناً با شرایط فعلی که من دارم، رسیدن به همه خواسته هام در حد یک رویای دست نیافتنیه.
پس چطور باید با کمبودشون کنار بیام؟
جوابی که من بهش رسیدم، اینه که باید این کمبود ها جای دیگه ای جبران بشه.
و تنها جایی که ظرفیت برآورده کردن تمام نیاز های من برای یک زندگی ایده آل رو داره دنیایی غیر از این دنیای کوچیکه.
پس به این نتیجه رسیدم که باید برای رسیدن به بهترین ها در دنیایی دیگه تلاش کنم.

اممممممما !!!
اما کسی که به خدا و دنیای دیگه اعتقاد نداره، چطوری می تونه ایده آل های خودش رو تو همین دنیا به دست بیاره؟؟؟

به نظر من 4 راه بیشتر جلوی پاش نداره!
1. قبول کنه که این دنیا جای لذت بردن نیست.
ولی با آدم هایی که از مال دنیا چیزی کم ندارن و به قول معروف عشق دنیارو می کنن چه کار کنه؟ چطوری می تونه با این مسأله کنار بیاد؟
2. همه سعی و تلاشش رو برای رسیدن به بهترین زندگی انجام بده.
در این راه دو حالت وجود داره:
الف. اگه آدم قانونمندی باشه مجبوره از راه درست به خواسته هاش برسه، که با شرایط موجود، غیر ممکن به نظر می رسه
ب. و اگه احترامی برای قانون قائل نباشه دست به کار های خطا می زنه، که باید همیشه در استرس و نگرانی باشه و این کار لذت بردن از زندگی رو براش سخت می کنه
3. سطح توقعاتش رو پایین بیاره (به قول معروف از داشته هاش لذت ببره و افسوس نداشته هاش رو نخوره)
این راه هم که به نظر خیلی سخت میاد، چون لازمش مبارزه با هوای نفسه و از کمتر کسی بر میاد
4. به زندگی خودش خاتمه بده!
شاید این راه آخر معقول تر به نظر بیاد، ولی جواب سؤال اصلی ما این نیست...

پاسخ:
باسلام وتقدیر از شما .در این رابطه به کلی باید گفت :
کسانی که به آغاز و انجام فرا طبیعی وجود خداوند برای هستی معاد برای انسان باور ندارد گرچه ممکن است حسب ظاهر دارای مال وثروت باشد ولی در دنیا وآخرت در رنج است یعنی حتی با داشتن بشترین امکانات زندگی در رنج اند وهمان مال وثروت برایش سبب درد سر ورنج است چه رسد به فقر چون
مال و ثروت و قدرت، منشأ و مصداق كامل سعادت و خوشبختی به حساب نمی‏آید، زیرا ثروت و قدرت، رفاه می‏آورند. اما به طور مطلق آرام بخش نیستند و دلیل محبوبیت نزد خدا نیست. چه این که وسعت نعمت و آسایش برخی برای تشدید عذابشان می باشد. لذا در قران فرمود: «فلا تعجبک أموالهم ولا أولادهم إنّما یرید الله لیعذّبهم بها فی الحیاة الدنیا؛ (1) مبادا از کثرت اموال و اولاد آن ها در شگفت باشی، خدا می‌خواهد آنها را به همان مال و فرزندان در زندگی دنیا به عذاب افکند».
و از سوی دیگر بر اساس بیان امیرمؤمنان چه بسا رحمت الهی بر مؤمنان و خوبان در چهره مصیبت و رنج جلوه می‌کند و کیفر عذاب او در چهره نعمت و آسایش:
«هو الذی اشتدّت نقمته على أعدائه فی سعة رحمته و اتّسعت رحمته لأولیائه فی شدّة نقمته؛ (2) اوست خدایی که عذاب و کیفرش را بر دشمنانش در قالب گشایش رحمت شدّت بخشیده، و رحمت خود را برای اولیائش به صورت سختگیری و رنج اظهار نموده است».


طبق این گونه آموزه ها آن گونه افراد هیچگاه به گزینه ی مورد نظرش که آن را ایدال تلقی کند وبا آن ارامش باطنی پیدا کند نخواهد رسید چون با داشتن آنهمه زندگی ثروت مندانه با هم در رنج وعذاب است وپیوسته در تلاش است تا به ثروت وقدرت برتر برسد وقتی نرسید برایش درد آور می شود .
پی‌نوشت‏ها:
1. توبه (9) آیه 55.
2. نهج البلاغه، نشر موسسه امیر المومنین، قم 1380 ش ،خطبه 90.

به نظر من اونیکه به خداوند بزرگ اعتقاد نداره زندگیش تنزل پیدا میکنه به زندگی حیوانی
180 درجه از اون هدفش اصلیش که بندگی هست دور میشه و فقط به فکر سیر کردن شکمش هست
و توی پر کردن این توبره از هیچ حلال و حرامی هم دریغ نمیکنه یهو می بینی با چماق میزنه سر یه
بچه یتیم و مالشو میریزه توبره خودش و ...

1az313;391485 نوشت:
کسی که به خدا اعتقاد ندارد، چه انگیزه ای برای زندگی دارد؟

سلام
معمولا چنین انسانهایی اهداف مادی رو مد نظر قرار میدن و تمام عمرشونو صرف رسیدن به اونا میکنن چون از نظر اونا دلیلی نداره به فراتر از اون معتقد باشند اما فطرت الهی انسانها باعث میشه که بالاخره در ابعادی از زندگی مشابه هم باشند و حتی ممکنه اخلاقی هم باشند
والله الموفق

[="Palatino Linotype"][="Black"]با سلام خدمت دوستان

از استاد محترم "صادق" ، جناب "حامد" و همچنین ابوالفضل عزیز تشکر می کنم
هدف حقیر از ایجاد این موضوع کمک به اینگونه افراد (بی اعتقاد به وجود خدا) هست.
من در بالا 4 راه برای آنها تصور کردم.
از دوستان عزیز می خواهم اگر راه دیگری به ذهنشان می رسد بفرمایند، چرا که این افراد هم مانند بقیه حق زندگی کردن دارند و باید از زندگی لذت ببرند، شاید بتوانیم کمکی به این عزیزان کنیم...[/]

حتی برای مومنان بخدا هم ، تنها راه تسکین و آرامش در زندگی این دنیا، یاد فراوان خداست:

چرا که خداوند در قران میفرماید:

الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِكْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ
کسانیکه ایمان آوردند و دل هایشان به یاد خدا آرام می گیرد، آگاه باشید! دل ها فقط به یاد خدا آرام می گیرد.

اما در مورد ملحدین ، شرایط و انگیزه های انها در مورد الحاد یکی نمیباشد و بنده تاپیکی ایجاد کردم با عنوان
" انگیزه های الحاد چه میتواند باشد؟"
که اگر تایید شود انشا الله در ان به بررسی و تحلیل کامل عوامل و انگیزه های روانشناختی و جامعه شناختی الحاد پرداخته خواهد شد انشا الله!

فقط همینقدر بگویم که همه ملحدین بالفطره انسانهای خبیثی نیستند!
اگر هنوز صاحب وجدان هستند و جان و مال و ناموس مردم از آنها ایمن است و اگر پایبند به بعضی اصول اخلاقی مانند همدردی ، کمکهای انسانی ، حس ترحم به همنوع ، حس ترحم به حیوانات ، علاقه به حفظ طبیعت و.... در انها دیده میشود امید است که مورد لطف و رحمت
ارحم الراحمین قرار گرفته و در نهایت هدایت و عاقبت بخیر شوند!

الحمد لله رب العالمین

1az313;392333 نوشت:
چرا که این افراد هم مانند بقیه حق زندگی کردن دارند و باید از زندگی لذت ببرند، شاید بتوانیم کمکی به این عزیزان کنیم...

سلام
نیازی به کمک نیست
خدای متعال بخاطر بی اعتقادیشان راههای لذت بردن را بر آنها نبست
بنظرم نیازی نیست به این عزیزان !!!!! کمکی بکنیم بلکه بهترین کمک یاری دادن برای باور به خدای متعال است
والله الهادی

خب بنده که چند سالی خداناباور بودم حقیقتش به مشکلی برنخوردم و از زندگیم هم لذت میبردم و در نهایت اتفاقاتی باعث شدند که بنده به خدا ایمان پیدا کنم که بماند. به هر حال بیخدایی به معنای بی اخلاقی و لذت نبردن نیست چه بسا یک انسانی خداباور باشد و بی اخلاق (مثل برخی وهابیون) و چه بسا کسانی باشند که خداباور باشند ولی از زندگی خود لذتی نبرند. نمیشود با قاطعیت گفت که اعتقاد داشتن یا نداشتن به خدا موجب خوشبختی یا بدبختی افراد میشود که اگر اینطور بود الان خداناباوری روی زمین نبود.

کسی را کمک میکنند که نیازمند کمک باشد. بیخدایی به معنای گرفتاری نیست که هرکس خداناباور بود نیازمند کمک باشد! بهترین راه برای خداباور کردن خداناباوران این نیست که برایشان حرف از نعمت های بهشتی و حوری و از اینجور حرفها زد چرا که معمولا افرادی که سطح فکرشان انقدر پایین هست خداناباور نمیشوند بلکه راه صحیح این هست که این حس را در درونشان تقویت کرد که دنبال حقیقت بروند (این حس درون این افراد بسیار قویست چون خودم خداناباور بودم میگم) و فکر نکنند دربست به حقیقت رسیده اند و بعد حقیقت را از نظر خود به آنها نشان داد شاید که باورمند شوند.

[=Palatino Linotype]

حامد;392450 نوشت:
سلام
نیازی به کمک نیست
خدای متعال بخاطر بی اعتقادیشان راههای لذت بردن را بر آنها نبست
بنظرم نیازی نیست به این عزیزان !!!!! کمکی بکنیم بلکه بهترین کمک یاری دادن برای باور به خدای متعال است
والله الهادی

علیک سلام

نمی دانم منظورتان همین "نبست" بوده یا "بست" ؟
تنها کسی را می توان به وجود خداوند متقاعد کرد که خودش بخواهد.
ما در اینجا قصد خداباور کردن کسی را نداریم، بلکه تنها می خواهیم آنهایی را که نمی خواهند وجود خدا را باور کنند، در زمینه لذت بردن از همین فرصت زندگی یاری کنیم.
کسی که خداوند اجازه زندگی به او داده، ما چطور این حق را از او صلب کنیم؟

در پناه حق...

1az313;392490 نوشت:
تنها می خواهیم آنهایی را که نمی خواهند وجود خدا را باور کنند، در زمینه لذت بردن از همین فرصت زندگی یاری کنیم.
کسی که خداوند اجازه زندگی به او داده، ما چطور این حق را از او صلب کنیم؟

سلام
ما چنین وظیفه ای نداریم
به ما چه که یک منکر خدا از زندگی لذت نمیبره
نبره
والله الهادی

[="Palatino Linotype"][="Black"]با سلام و احترام

m@hdi;392469 نوشت:
به هر حال بیخدایی به معنای بی اخلاقی و لذت نبردن نیست چه بسا یک انسانی خداباور باشد و بی اخلاق (مثل برخی وهابیون) و چه بسا کسانی باشند که خداباور باشند ولی از زندگی خود لذتی نبرند. نمیشود با قاطعیت گفت که اعتقاد داشتن یا نداشتن به خدا موجب خوشبختی یا بدبختی افراد میشود که اگر اینطور بود الان خداناباوری روی زمین نبود.

کسی چنین حرفی نزده که بی خدایی لزوماً یعنی بی اخلاقی.
در اینکه انسان های مؤمن به خدا هم ممکن است بی اخلاق باشند و یا از زندگی لذت نبرند حرفی نیست.
و هرگز با قاطعیت نمی گوییم اعتقاد به خدا تنها دلیل خوشبختی افراد است، بلکه خوشبختی علل مختلفی دارد.
m@hdi;392469 نوشت:
کسی را کمک میکنند که نیازمند کمک باشد. بیخدایی به معنای گرفتاری نیست که هرکس خداناباور بود نیازمند کمک باشد!

من آدم های بی خدای زیادی رو می شناسم که از زندگی لذتی نمی برند و نیازمند کمک هستند، بله بی خدایی به معنای گرفتاری نیست، اما گرفتاری های زیادی رو به وجود میاره و باید قبول کنیم کسی که به خدا اعتقاد نداره، حقیقتاً نیازمند به کمکه (برای استفاده کردن از همین دنیای کوتاه).
m@hdi;392469 نوشت:
بهترین راه برای خداباور کردن خداناباوران این نیست که برایشان حرف از نعمت های بهشتی و حوری و از اینجور حرفها زد چرا که معمولا افرادی که سطح فکرشان انقدر پایین هست خداناباور نمیشوند بلکه راه صحیح این هست که این حس را در درونشان تقویت کرد که دنبال حقیقت بروند (این حس درون این افراد بسیار قویست چون خودم خداناباور بودم میگم) و فکر نکنند دربست به حقیقت رسیده اند و بعد حقیقت را از نظر خود به آنها نشان داد شاید که باورمند شوند.

دوباره عرض می کنم هدف از ایجاد این موضوع خدا باور کردن کسی نیست.
کسی که به دنبال حقیقت باشد خودش راه را پیدا می کند.[/]

1az313;391485 نوشت:
[=Palatino Linotype]سلام به همه دوستان

به عنوان مثال خود من اگه قرار باشه از این دنیا بهره کافی ببرم، باید همه نیازهام برآورده بشه و اگه فقط بخوام نیاز های مادیم رو برآورده کنم، میلیارد ها تومان سرمایه احتیاج دارم.
مطمعناً با شرایط فعلی که من دارم، رسیدن به همه خواسته هام در حد یک رویای دست نیافتنیه.
پس چطور باید با کمبودشون کنار بیام؟
جوابی که من بهش رسیدم، اینه که باید این کمبود ها جای دیگه ای جبران بشه.
و تنها جایی که ظرفیت برآورده کردن تمام نیاز های من برای یک زندگی ایده آل رو داره دنیایی غیر از این دنیای کوچیکه.
پس به این نتیجه رسیدم که باید برای رسیدن به بهترین ها در دنیایی دیگه تلاش کنم.

اممممممما !!!
اما کسی که به خدا و دنیای دیگه اعتقاد نداره، چطوری می تونه ایده آل های خودش رو تو همین دنیا به دست بیاره؟؟؟

به نظر من 4 راه بیشتر جلوی پاش نداره!
1. قبول کنه که این دنیا جای لذت بردن نیست.
ولی با آدم هایی که از مال دنیا چیزی کم ندارن و به قول معروف عشق دنیارو می کنن چه کار کنه؟ چطوری می تونه با این مسأله کنار بیاد؟
2. همه سعی و تلاشش رو برای رسیدن به بهترین زندگی انجام بده.
در این راه دو حالت وجود داره:
الف. اگه آدم قانونمندی باشه مجبوره از راه درست به خواسته هاش برسه، که با شرایط موجود، غیر ممکن به نظر می رسه
ب. و اگه احترامی برای قانون قائل نباشه دست به کار های خطا می زنه، که باید همیشه در استرس و نگرانی باشه و این کار لذت بردن از زندگی رو براش سخت می کنه
3. سطح توقعاتش رو پایین بیاره (به قول معروف از داشته هاش لذت ببره و افسوس نداشته هاش رو نخوره)
این راه هم که به نظر خیلی سخت میاد، چون لازمش مبارزه با هوای نفسه و از کمتر کسی بر میاد
4. به زندگی خودش خاتمه بده!
شاید این راه آخر معقول تر به نظر بیاد، ولی جواب سؤال اصلی ما این نیست...

واقع گرایی پاسخ اصلی است. وقتی به این نتیجه برسیم که یک "مدینه فاضله" وجود نداره، عدالت محض در دنیا نیست، دنیا محل لذت بردن نیست و محل زجر کشیدن هم نیست، طبیعت بسیار بی رحم است و سایر واقعیت های دنیا، و همینطور سهم خودمون از جهان طبیعی (یک نفر از هفت میلیارد نفر روی یک سیاره از 8 سیاره یک منظومه از صد میلیارد منظومه یک کهکشان از 100 میلیارد کهکشان جهان هستی) ، دنیا رو به محلی جالب تبدیل می کنه و حیات رو به یک امتیاز فوق العاده عالی که باید ازش بیشترین استفاده رو برد.

ابوالفضل;391838 نوشت:
به نظر من اونیکه به خداوند بزرگ اعتقاد نداره زندگیش تنزل پیدا میکنه به زندگی حیوانی
180 درجه از اون هدفش اصلیش که بندگی هست دور میشه و فقط به فکر سیر کردن شکمش هست
و توی پر کردن این توبره از هیچ حلال و حرامی هم دریغ نمیکنه یهو می بینی با چماق میزنه سر یه
بچه یتیم و مالشو میریزه توبره خودش و ...

مطالعات روانشناسی و جامعه شناسی دنیا این ادعاهای عجیب شما رو تایید نمی کنه. در جامعه بی خدایان آمار جرم و جنایت بسیار کمتر از جوامع مذهبی دنیاست و سطح رفاه، علم، عدالت، کمک و خیریه هم بالاتر است. این آمار چه در بین خداناباوران در کشورهای مذهبی (مثل آمریکا) و مقایسه اونها با خداباورها در همون کشور و چه در بین کشورهایی که اکثریت خداناباور هستند (مثل کشورهای اسکاندیناوی یا نیوزیلند) و مقایسه شون با سایر کشورها صدق می کنه. در آمریکا و اروپا نسبت خداباوران به خداناباوران بسیار بیشتر از نسبت این دو گروه در عموم جمعیت است که نشون میده خداباوران بیشتر جرم و جنایت می کنند که البته شاید مستقیما مرتبط نباشه ولی اون آگاهی مورد نیاز برای خداناباور بودن که سطح بالایی از تفکر و عقلانیت رو نیاز داره باعث میشه شخص به آگاهی کافی برسه تا سراغ کارهای غیراخلاقی و جرم و جنایت نره و این سطح آگاهی در اکثر خداباورها وجود نداره که صرفا دینشون رو هم همراه لوازم خونه از والدینشون به ارث بردند.

چون شما بدون باور به خدا دست به اون کارها می زنید (و شاید تنها دلیلتون برای دزدی نکردن از یتیم ها ترستون از جهنم یا فرمان خدا باشه) قرار نیست همه مثل شما باشند یا سطح فکری مانند شما داشته باشند.

m@hdi;392469 نوشت:
خب بنده که چند سالی خداناباور بودم حقیقتش به مشکلی برنخوردم و از زندگیم هم لذت میبردم و در نهایت اتفاقاتی باعث شدند که بنده به خدا ایمان پیدا کنم که بماند. به هر حال بیخدایی به معنای بی اخلاقی و لذت نبردن نیست چه بسا یک انسانی خداباور باشد و بی اخلاق (مثل برخی وهابیون) و چه بسا کسانی باشند که خداباور باشند ولی از زندگی خود لذتی نبرند. نمیشود با قاطعیت گفت که اعتقاد داشتن یا نداشتن به خدا موجب خوشبختی یا بدبختی افراد میشود که اگر اینطور بود الان خداناباوری روی زمین نبود.

کسی را کمک میکنند که نیازمند کمک باشد. بیخدایی به معنای گرفتاری نیست که هرکس خداناباور بود نیازمند کمک باشد! بهترین راه برای خداباور کردن خداناباوران این نیست که برایشان حرف از نعمت های بهشتی و حوری و از اینجور حرفها زد چرا که معمولا افرادی که سطح فکرشان انقدر پایین هست خداناباور نمیشوند بلکه راه صحیح این هست که این حس را در درونشان تقویت کرد که دنبال حقیقت بروند (این حس درون این افراد بسیار قویست چون خودم خداناباور بودم میگم) و فکر نکنند دربست به حقیقت رسیده اند و بعد حقیقت را از نظر خود به آنها نشان داد شاید که باورمند شوند.

لذت بردیم دوست عزیز.

1az313;392490 نوشت:
[=Palatino Linotype]
علیک سلام

نمی دانم منظورتان همین "

نبست" بوده یا "بست" ؟
تنها کسی را می توان به وجود خداوند متقاعد کرد که خودش بخواهد.
ما در اینجا قصد خداباور کردن کسی را نداریم، بلکه تنها می خواهیم آنهایی را که نمی خواهند وجود خدا را باور کنند، در زمینه لذت بردن از همین فرصت زندگی یاری کنیم.
کسی که خداوند اجازه زندگی به او داده، ما چطور این حق را از او صلب کنیم؟

در پناه حق...

همه چیز در نهایت به خودخواهی ختم میشه و بحث لذت بردن است (حتی همان خداپرست هم هر کاری می کنه به خاطر خودخواهی است و حس رضایت درون). یک خداپرست از اینکه کاری رو انجام بده که خدا گفته احساس رضایت درون می کنه و یک خداناباور از کارهایی که یک انسان انجام میده حس رضایت می کنه مثل کمک به سایرین که میشه بطور علمی و با اسکن مغز نشون داد باعث خوشحالی و رضایت در انسان ها میشه و همه دوست دارند این کار رو انجام بدن.

[="Palatino Linotype"][="Black"]

حامد;392498 نوشت:
سلام
ما چنین وظیفه ای نداریم
به ما چه که یک منکر خدا از زندگی لذت نمیبره
نبره
والله الهادی

علیک سلام

چطور وظیفه نداریم؟
مگر انسان مؤمن نسبت به هم نوع خودش می تواند بی تفاوت باشد؟
واقعاً شما احساس دلسوزی نسبت به این افراد ندارید؟
من و شما با امید به زندگی راحت در دنیای دیگه، سختی ها رو تحمل می کنیم، اما این افراد نهایتاً 70-80 سال عمر می کنن و دنیای دیگری هم براشون نیست!!!
من که واقعاً احساس دلسوزی نسبت به این عزیزان دارم.[/]

حامد;391916 نوشت:
کسی که به خدا اعتقاد ندارد، چه انگیزه ای برای زندگی دارد؟

1az313;392333 نوشت:
از دوستان عزیز می خواهم اگر راه دیگری به ذهنشان می رسد بفرمایند، چرا که این افراد هم مانند بقیه حق زندگی کردن دارند و باید از زندگی لذت ببرند، شاید بتوانیم کمکی به این عزیزان کنیم...

با سلام
به نظر من، اعتقاد نداشتن به خدا خیلی سخت تر از باور داشتن خداست. جدا از اینکه فطرت انسان، او را به وجود خالق راهنمایی می کنه، در طول تاریخ 124 هزار پیامبر و 12 امام برای هدایت انسان به یکتا پرستی و اعتقاد به خداوند یگانه فرستاده شده اند. کمتر کسی میتونه ادعا کنه که حجت بر او تمام نشده و هیچ سخنی از خداپرستی نشنیده یا در این باره به یقین دست پیدا نکرده. با وجود اینهمه نشانه ها و برهان های خداوند بلندمرتبه در روی زمین، انکار خداوند بیشتر از روی تعصب های جاهلانه و عناد با حق و حقیقت هست

پس کسی که واقعا و بدون لجبازی به خدا اعتقاد پیدا نکرده باشه خیلی کمیاب هست. و تکلیف سایرین هم که معلومه. اگه از زندگی لذت نمی برن خودشون این راه رو انتخاب کردن و هیچ حقی هم ندارند که از سختی های دنیا شکایت کنند. پس با این حرفتون موافق نیستم که باید به این عزیزان کمک کنیم که از زندگی لذت ببرند!

اما چه بسا کسانی که به خدا اعتقاد دارند ولی انگیزه ای برای زندگی ندارند. شاید دلیلش اینه که اعتقادهای ما اعتقاد درست نیست. یقین نداریم. به قیامت اعتقاد داریم ولی اینقدر اون رو دور و بعید میدونیم که حواسمون به اعمالمون نیست. به ظهور امام زمان عجل الله اعتقاد داریم اما نه حالا حالاها!! زبونمون یه چی میگه دلمون یه چی دیگه. اینه که تا یه مشکل کوچیک پیش میاد کم میاریم

1az313;392500 نوشت:
کسی چنین حرفی نزده که بی خدایی لزوماً یعنی بی اخلاقی.
در اینکه انسان های مؤمن به خدا هم ممکن است بی اخلاق باشند و یا از زندگی لذت نبرند حرفی نیست.
و هرگز با قاطعیت نمی گوییم اعتقاد به خدا تنها دلیل خوشبختی افراد است، بلکه خوشبختی علل مختلفی دارد.

خب شما چنین حرفی نزدید ولی جناب "ابوالفضل" نظر دیگری دارند! بنده که یادم نیست توی اون دوره ای که خداناباور بودم زندگی حیوانی داشته باشم و فقط به فکر سیر کردن شکمم باشم و با چماق بزنم تو سر یتیم! من این حرف رو در جواب به ایشون زدم که خیال میکنن بیخدایی یعنی بی اخلاقی.

1az313;392500 نوشت:
من آدم های بی خدای زیادی رو می شناسم که از زندگی لذتی نمی برند و نیازمند کمک هستند، بله بی خدایی به معنای گرفتاری نیست، اما گرفتاری های زیادی رو به وجود میاره و باید قبول کنیم کسی که به خدا اعتقاد نداره، حقیقتاً نیازمند به کمکه (برای استفاده کردن از همین دنیای کوتاه).

خب خداباوران هم نیازمند کمک هستند اصلا کی نیازمند کمک نیست؟! اگر منظورتون کمک کردن به اونها در پیدا کردن هدف هست اگر خودشون خیال میکنند که هدفشون رو از زندگی کردن گم کرده اند در آنصورت نیازمند کمکند که این کمک صرفا با خداباور شدن محقق نمیشود.

1az313;392500 نوشت:
دوباره عرض می کنم هدف از ایجاد این موضوع خدا باور کردن کسی نیست.
کسی که به دنبال حقیقت باشد خودش راه را پیدا می کند.

خب اگر منظور شما این هست که بدون خداباور کردن یک خداناباور به او کمک کنیم راه حلش این است که هدف های دنیایی به او بدهیم که در این دنیا تنها چیزی که ارزش هدف شدن را دارد عشق هست و این عشق میتواند به هر چیز (فیلم بازی کتاب ورزش موسیقی ...) یا هر موضوع (قدرت ثروت شهرت محبوبیت ...) یا هرکس (این دیگه به خود شخص برمیگرده که کی!) تعلق بگیرد.

1az313;392510 نوشت:
چطور وظیفه نداریم؟
مگر انسان مؤمن نسبت به هم نوع خودش می تواند بی تفاوت باشد؟
واقعاً شما احساس دلسوزی نسبت به این افراد ندارید؟
من و شما با امید به زندگی راحت در دنیای دیگه، سختی ها رو تحمل می کنیم، اما این افراد نهایتاً 70-80 سال عمر می کنن و دنیای دیگری هم براشون نیست!!!
من که واقعاً احساس دلسوزی نسبت به این عزیزان دارم.

مگه به این افراد روح تعلق پیدا نمیکنه که بگیم اون دنیایی براشون نیست؟! خودشون این فکر رو دارند که اگه صحیح نباشه که نیست اگه صحیح باشه که یکی باید به فکر خودمون باشه!

حامد;392498 نوشت:
ما چنین وظیفه ای نداریم
به ما چه که یک منکر خدا از زندگی لذت نمیبره
نبره

خب اگه یک باورمند به خدا از زندگی لذت نبره چی؟ اگه بگید نه که بحثی نیست اگه بگید بله اون موقع باید گفت شما یک انسانی هستید که ملاکتان عقیده انسانهاست نه خودشون. یعنی حقوق بشر رو متعلق به همفکران خودتون میدونید نه بقیه!

1az313;392510 نوشت:
علیک سلام

چطور وظیفه نداریم؟
مگر انسان مؤمن نسبت به هم نوع خودش می تواند بی تفاوت باشد؟
واقعاً شما احساس دلسوزی نسبت به این افراد ندارید؟
من و شما با امید به زندگی راحت در دنیای دیگه، سختی ها رو تحمل می کنیم، اما این افراد نهایتاً 70-80 سال عمر می کنن و دنیای دیگری هم براشون نیست!!!
من که واقعاً احساس دلسوزی نسبت به این عزیزان دارم.


سلام
وظیفه حکومت اسلامی رسیدگی به شهروندانشه
وظیفه شخصی مومنین کمک به هم کیشان
اگه شخص غیر مومنی از ما کمک خواست اونهم در ضروریات حیات میشه کمکش کرد
ولی در اینجور مسائل ما نه تنها وظیفه ای نداریم بلکه از اون جهت که تقویت کفره دلیلی نداریم
موفق باشید
والله الموفق

m@hdi;392469 نوشت:
چه بسا یک انسانی خداباور باشد و بی اخلاق (مثل برخی وهابیون)

مثال خوبی نزدید چون وهابیون اصلا و ابدا به خدا اعتقادی ندارند و یک فرقه ساخت دست یهود هستند برای لجن مال کردن اسم مسلمان!!

m@hdi;392469 نوشت:
چه بسا کسانی باشند که خداباور باشند ولی از زندگی خود لذتی نبرند

هدف از زندگی در این دنیا لذت بردن از آن نیست. اتفاقا مومنین راستین در زندگی بیشتر از سایرین سختی می کشند و یک معنای «دنیا زندان مومن است» یعنی همین. بحث سر این است که خداباوران در زندگی برای تحمل مشکلات انگیزه دارند چون به دنیای پس از مرگ باور دارند.

m@hdi;392469 نوشت:
نمیشود با قاطعیت گفت که اعتقاد داشتن یا نداشتن به خدا موجب خوشبختی یا بدبختی افراد میشود

اتفاقا می شه با قاطعیت صددرصد چنین حرفی زد، البته در صورتی که مفهوم واقعی خوشبختی یا بدبختی رو بدونیم. و اینکه لذت بردن از زندگی چگونه است. در اینکه در ثروت و مکنت و قدرت و سلامت جسم نهایت لذت وجود داره هیچ شکی نیست ولی تمام اینها اگر خالی از معنویت باشند آرامشی برای انسان به همراه ندارند. تنها لذت مادی کافی نیست چون دوامی نداره

m@hdi;392469 نوشت:
بهترین راه برای خداباور کردن خداناباوران این نیست که برایشان حرف از نعمت های بهشتی و حوری و از اینجور حرفها زد چرا که معمولا افرادی که سطح فکرشان انقدر پایین هست خداناباور نمیشوند

این حرفتون کاملا درسته!!!! اصولا بسیاری از انسان ها تا به حدی از سواد و علم (!) دست پیدا می کنند به خودشون حق میدن که به زمین و زمان شک کنند! این دسته در این توهم به سر می برند که خیلی باسواد و دانشمند هستند که به همه چیز شک می کنند. و عامه مردم که خداباور هستند سطح فکرشون خیلی پایینه که به هیچ چیز شک نمی کنند!!

نسیم رضوان;392535 نوشت:
مثال خوبی نزدید چون وهابیون اصلا و ابدا به خدا اعتقادی ندارند و یک فرقه ساخت دست یهود هستند برای لجن مال کردن اسم مسلمان!!

فقط شما به خدا اعتقاد ندارید آن وهابیون هم دارند اصولا هر کسی که به خدا اعتقاد دارد خدا را هم کیش خود میداند!

نسیم رضوان;392535 نوشت:
هدف از زندگی در این دنیا لذت بردن از آن نیست. اتفاقا مومنین راستین در زندگی بیشتر از سایرین سختی می کشند و یک معنای «دنیا زندان مومن است» یعنی همین. بحث سر این است که خداباوران در زندگی برای تحمل مشکلات انگیزه دارند چون به دنیای پس از مرگ باور دارند.

اینکه نشد دلیل! احساسات ما بر واقعیات تاثیری ندارند.

نسیم رضوان;392535 نوشت:
اتفاقا می شه با قاطعیت صددرصد چنین حرفی زد، البته در صورتی که مفهوم واقعی خوشبختی یا بدبختی رو بدونیم. و اینکه لذت بردن از زندگی چگونه است. در اینکه در ثروت و مکنت و قدرت و سلامت جسم نهایت لذت وجود داره هیچ شکی نیست ولی تمام اینها اگر خالی از معنویت باشند آرامشی برای انسان به همراه ندارند. تنها لذت مادی کافی نیست چون دوامی نداره

خب من از نقطه نظر دنیوی گفتم.

نسیم رضوان;392535 نوشت:
این حرفتون کاملا درسته!!!! اصولا بسیاری از انسان ها تا به حدی از سواد و علم (!) دست پیدا می کنند به خودشون حق میدن که به زمین و زمان شک کنند! این دسته در این توهم به سر می برند که خیلی باسواد و دانشمند هستند که به همه چیز شک می کنند. و عامه مردم که خداباور هستند سطح فکرشون خیلی پایینه که به هیچ چیز شک نمی کنند!!

خب این حقشونه! شک مقدمه یقینه بدون شک شما به یقین واقعی نمیرسید.

1az313;392510 نوشت:
علیک سلام

چطور وظیفه نداریم؟
مگر انسان مؤمن نسبت به هم نوع خودش می تواند بی تفاوت باشد؟
واقعاً شما احساس دلسوزی نسبت به این افراد ندارید؟
من و شما با امید به زندگی راحت در دنیای دیگه، سختی ها رو تحمل می کنیم، اما این افراد نهایتاً 70-80 سال عمر می کنن و دنیای دیگری هم براشون نیست!!!
من که واقعاً احساس دلسوزی نسبت به این عزیزان دارم.


سلام
وظیفه حکومت اسلامی رسیدگی به شهروندانشه
وظیفه شخصی مومنین کمک به هم کیشان
اگه شخص غیر مومنی از ما کمک خواست اونهم در ضروریات حیات میشه کمکش کرد
ولی در اینجور مسائل ما نه تنها وظیفه ای نداریم بلکه از اون جهت که تقویت کفره دلیلی نداریم
موفق باشید
والله الموفق

حامد;392539 نوشت:
وظیفه حکومت اسلامی رسیدگی به شهروندانشه
وظیفه شخصی مومنین کمک به هم کیشان
اگه شخص غیر مومنی از ما کمک خواست اونهم در ضروریات حیات میشه کمکش کرد
ولی در اینجور مسائل ما نه تنها وظیفه ای نداریم بلکه از اون جهت که تقویت کفره دلیلی نداریم

خوب شد شما روانشناس نشدی! اگه یک خداناباور میومد پیشتون و میگفت از زندگی لذت نمیبره بهش میگفتید به درک من کفر رو یاری نمیکنم؟! البته پول ویزیت رو ازش بگیرید تا کفر ضعیف شه!

[="Palatino Linotype"][="Black"]

وایسلی گوجا;392503 نوشت:
واقع گرایی پاسخ اصلی است. وقتی به این نتیجه برسیم که یک "مدینه فاضله" وجود نداره، عدالت محض در دنیا نیست، دنیا محل لذت بردن نیست و محل زجر کشیدن هم نیست، طبیعت بسیار بی رحم است و سایر واقعیت های دنیا

فکر نمی کنید همین واقع گرایی باعث عدم لذت بردن از زندگی می شه؟
اینکه فردی مدام به "فکر عدالت و عدم عدالت"، "لذت بردن یا ذجر کشیدن" و یا "طبیعت بی رحم" باشه، همین تفکرات باعث آزار و اذیت وی خواهد شد.
یا شاید واقع گرایی که شما مد نظر دارید چیزی فوق تصور امثال بنده باشه و لذت دنیا را در پی داشته باشه.
وایسلی گوجا;392503 نوشت:
در جامعه بی خدایان آمار جرم و جنایت بسیار کمتر از جوامع مذهبی دنیاست و سطح رفاه، علم، عدالت، کمک و خیریه هم بالاتر است. این آمار چه در بین خداناباوران در کشورهای مذهبی (مثل آمریکا) و مقایسه اونها با خداباورها در همون کشور و چه در بین کشورهایی که اکثریت خداناباور هستند (مثل کشورهای اسکاندیناوی یا نیوزیلند) و مقایسه شون با سایر کشورها صدق می کنه. در آمریکا و اروپا نسبت خداباوران به خداناباوران بسیار بیشتر از نسبت این دو گروه در عموم جمعیت است که نشون میده خداباوران بیشتر جرم و جنایت می کنند

صرف نظر از آمار غیر واقعی که ارائه فرمودید، برای بار سوم در این تاپیک عرض می کنم کسی قصد خدا باور کردن دیگری را ندارد، پس لطفاً به این دوستانمان (خداناباوران) کمک کنید تا بتوانند از زندگی نهایتاً 70-80 ساله خود لذت ببرند..
وایسلی گوجا;392503 نوشت:
آگاهی مورد نیاز برای خداناباور بودن که سطح بالایی از تفکر و عقلانیت رو نیاز داره باعث میشه شخص به آگاهی کافی برسه تا سراغ کارهای غیراخلاقی و جرم و جنایت نره و این سطح آگاهی در اکثر خداباورها وجود نداره که صرفا دینشون رو هم همراه لوازم خونه از والدینشون به ارث بردند.

ظاهراً خداباوران باید از این سطح بالای تفکر و عقلانیت خداناباوران در زمینه اکتسابی کردن دینشان یاری بگیرند!!!
پس به عقیده شما باور داشتن خدا نیازی به تفکر و عقلانیت ندارد و بر عکس بی اعتقادی به خدا نیازمند چنین سطح بالایی از عقل و تفکر می باشد، درست است؟
اگر اینطور باشد این عزیزان نباید در زندگی شخصی و لذت های دنیوی دچار مشکل باشند، در صورتی که واقعیت امر چیز دیگری را به نمایش می گذارد (علت ایجاد تاپیک).
وایسلی گوجا;392503 نوشت:
یک خداپرست از اینکه کاری رو انجام بده که خدا گفته احساس رضایت درون می کنه

کاملاً صحیح است، این همان بزرگترین لذت یک مؤمن به خداوند است.
وایسلی گوجا;392503 نوشت:
و یک خداناباور از کارهایی که یک انسان انجام میده حس رضایت می کنه مثل کمک به سایرین که میشه بطور علمی و با اسکن مغز نشون داد باعث خوشحالی و رضایت در انسان ها میشه و همه دوست دارند این کار رو انجام بدن.

چند درصد از خداناباوران از کمک به هم نوع لذت می برند؟
آیا این لذت همان لذت برتری است که یک انسان خداناباور به دنبال آن است؟[/]

1az313;392541 نوشت:
صرف نظر از آمار غیر واقعی که ارائه فرمودید، برای بار سوم در این تاپیک عرض می کنم کسی قصد خدا باور کردن دیگری را ندارد، پس لطفاً به این دوستانمان (خداناباوران) کمک کنید تا بتوانند از زندگی نهایتاً 70-80 ساله خود لذت ببرند..

ما نفهمیدیم شما خداباورید یا خداناباور! آخه مگه کسی که خداناباوره (به فرض وجود خدا) بهش زندگی جاودانه داده نمیشه؟!

1az313;392541 نوشت:
چند درصد از خداناباوران از کمک به هم نوع لذت می برند؟
آیا این لذت همان لذت برتری است که یک انسان خداناباور به دنبال آن است؟

من از شما میپرسم (یاد یک شخصیتی افتادم که الان دوره ریاستش تموم شده!) چند درصد خداباوران از کمک به هم نوع بدون دیدگاه کاسبکارانه (ترس از جهنم یا رسیدن به بهشت یا طبقه ای بهتر در آن) لذت میبرند؟!​

[="Palatino Linotype"][="Black"]

m@hdi;392522 نوشت:
خب خداباوران هم نیازمند کمک هستند اصلا کی نیازمند کمک نیست؟! اگر منظورتون کمک کردن به اونها در پیدا کردن هدف هست اگر خودشون خیال میکنند که هدفشون رو از زندگی کردن گم کرده اند در آنصورت نیازمند کمکند که این کمک صرفا با خداباور شدن محقق نمیشود.

بله همه ما نیازمند به کمک هستیم
اما موضوع اصلی این تاپیک پیدا کردن راه های لذت بردن از زندگی این دنیا برای خداناباوران است.
پس لطفاً فقط در همین زمینه مطلب ارسال بفرمایید، مثل این:
m@hdi;392522 نوشت:
خب اگر منظور شما این هست که بدون خداباور کردن یک خداناباور به او کمک کنیم راه حلش این است که هدف های دنیایی به او بدهیم که در این دنیا تنها چیزی که ارزش هدف شدن را دارد عشق هست و این عشق میتواند به هر چیز (فیلم بازی کتاب ورزش موسیقی ...) یا هر موضوع (قدرت ثروت شهرت محبوبیت ...) یا هرکس (این دیگه به خود شخص برمیگرده که کی!) تعلق بگیرد.

این دقیقاً همان چیزی است که آنها بدان احتیاج دارند.
اما آیا دیدن یک فیلم، بازی، ورزش، موسیقی و ... همان لذت مورد دلخواه همه مادّیون است و با این کارها کاملاً ارضاء می شوند؟
آیا کسی که برای لذت بردن از دنیا نیاز به قدرت، ثروت، شهرت و ... دارد، همه اینها را به راحتی به دست می آورد؟
آیا عشق ورزیدن به یک انسان دیگر آن هم در این روزگار، می تواند تمامی نیازهای او را برطرف نماید؟[/]

[="Palatino Linotype"][="Black"]

m@hdi;392526 نوشت:
مگه به این افراد روح تعلق پیدا نمیکنه که بگیم اون دنیایی براشون نیست؟! خودشون این فکر رو دارند که اگه صحیح نباشه که نیست اگه صحیح باشه که یکی باید به فکر خودمون باشه!

ما طبق عقاید خودشان صحبت میکنیم.
کسی که به وجود خدا اعتقاد نداره چطور به معاد معتقده؟![/]

1az313;392541 نوشت:
صرف نظر از آمار غیر واقعی که ارائه فرمودید

اگر شما یک جستجو ساده در اینترنت انجام دهید می بیند آمار پرونده های قضایی ایران که یک حکومت شیعه مسلمان است هفت برابر متوسط دنیا است!!!!!
و از بسیاری از کشور هایی که به خدا اعتقادی ندارند بسیار بیشتر است.
1az313;392541 نوشت:
کاملاً صحیح است، این همان بزرگترین لذت یک مؤمن به خداوند است.

شما فکر می کنید که کسی که به خدا اعتقادی ندارد ناراحت و کسی که به خدا اعتقاد دارد همواره رضایت درونی دارد!!!
در حالی که چه بسا شخص خداباور همواره از ترس جهنم خدای ذهنیش همواره در عذاب باشد و در ترس باشد(:Cheshmak:) این چیزی که من گفتم دقیقا همین پیش فرض های شماست که می گویید شخصی که خدا را باور ندارد اینگونه است در حالی که حقیقت این است که شخصی که خداناباور است هیچ یک از این مشکلاتی که شما می گویید را ندارد و چه بسا زندگی راحت تری هم نسبت به مسلمانان دارد!
تمام این احساس رضایت هایی که یک خداباور دارد دروغین است همانطور که مثلا می بینیم وهابی که کمربند انفجاری به خود می بندد و افرادی را می کشد واقعا از منظر خودش رضایت دارد و فکر می کند خدای ذهنیش از او راضی است! و خودش هم از این رضایت احساس آرامش می کند در حالی که این رضایت کاذبی است که در خداباوران وجود دارد!! دقیقا عین این رضایت از عملکرد خود در خدا ناباوران وجود دارد و این رضایت حقیقی است.

1az313;392545 نوشت:
این دقیقاً همان چیزی است که آنها بدان احتیاج دارند.
اما آیا دیدن یک فیلم، بازی، ورزش، موسیقی و ... همان لذت مورد دلخواه همه مادّیون است و با این کارها کاملاً ارضاء می شوند؟
آیا کسی که برای لذت بردن از دنیا نیاز به قدرت، ثروت، شهرت و ... دارد، همه اینها را به راحتی به دست می آورد؟
آیا عشق ورزیدن به یک انسان دیگر آن هم در این روزگار، می تواند تمامی نیازهای او را برطرف نماید؟

یک خداناباور مجبور است به همینها راضی شود! من نمیتونم به یک خداناباور بگم برو جمکران که!

[="Palatino Linotype"][="Black"]

حامد;392530 نوشت:
سلام
وظیفه حکومت اسلامی رسیدگی به شهروندانشه
وظیفه شخصی مومنین کمک به هم کیشان
اگه شخص غیر مومنی از ما کمک خواست اونهم در ضروریات حیات میشه کمکش کرد
ولی در اینجور مسائل ما نه تنها وظیفه ای نداریم بلکه از اون جهت که تقویت کفره دلیلی نداریم
موفق باشید
والله الموفق

سلام

باور بفرمایید این همان ضروریات حیاته
کسی که از زندگی لذت نمی بره در واقع حیاتش در خطره، مخصوصاً کسی که تنها امیدش همین چند روز زندگیه.
پس نتیجه اینکه ما کفر را تقویت نمی کنیم بلکه یک انسان را به زندگی بر می گردانیم..[/]

[="Palatino Linotype"][="Black"]

m@hdi;392542 نوشت:
ما نفهمیدیم شما خداباورید یا خداناباور! آخه مگه کسی که خداناباوره (به فرض وجود خدا) بهش زندگی جاودانه داده نمیشه؟!

عرض کردم طبق اعتقاد خودشان!
m@hdi;392542 نوشت:
من از شما میپرسم (یاد یک شخصیتی افتادم که الان دوره ریاستش تموم شده!) چند درصد خداباوران از کمک به هم نوع بدون دیدگاه کاسبکارانه (ترس از جهنم یا رسیدن به بهشت یا طبقه ای بهتر در آن) لذت میبرند؟!​

حتی اگر از خود عمل هم لذتی نبرند، از امیدی که به پاداش دارند لذت خواهند برد..[/]

1az313;392552 نوشت:
کسی که از زندگی لذت نمی بره در واقع حیاتش در خطره، مخصوصاً کسی که تنها امیدش همین چند روز زندگیه.

شما یک پیش فرض دارید و بعدا دارید با آن پیش فرض جلو می روید! و آن پیش فرض غلط این است که کسانی که به خدا اعتقاد ندارند زندگی راحتی ندارند!!
من به خدا اعتقادی ندارم و از زندگی نهایت لذت را می برم! و نیازی هم به کمک مسلمانان نیست بلکه ما هستیم که با اختراع و ساخت وسایل رفاهی به خداباوران هم کمک می کنیم!
پس کسی که نیاز به کمک دارد خدا باور است نه کسی که به خدا باور ندارد.
پس اگر نیاز به کمک بود اطلاع دهید:Cheshmak:

1az313;392558 نوشت:
حتی اگر از خود عمل هم لذتی نبرند، از امیدی که به پاداش دارند لذت خواهند برد..

پس کاسبکارانه هست!

m@hdi;392537 نوشت:
فقط شما به خدا اعتقاد ندارید آن وهابیون هم دارند

متوجه نشدید. بنده گفتم فرقه وهابیت یک فرقه کاملا ساختگیه که کمترین اعتقادی به خدا ندارند بلکه اینطور در اذهان جا انداخته اند که اینها مسلمانند

m@hdi;392537 نوشت:
خداباوران در زندگی برای تحمل مشکلات انگیزه دارند چون به دنیای پس از مرگ باور دارند.
اینکه نشد دلیل! احساسات ما بر واقعیات تاثیری ندارند.

باور به خدا و دنیای دیگر ناشی از احساسات نیستند. ایمان واقعی فقط از روی احساس نیست بلکه بینش صحیح و از روی تفکر هست

m@hdi;392537 نوشت:
شک مقدمه یقینه بدون شک شما به یقین واقعی نمیرسید.

بله اما به شرطی که دنبال رسیدن به یقین باشند نه اینکه فکر کنند عقل کل هستند و فقط شک و شبهه ایجاد کنند. ایراد من به حرف شما این بود که شما میگید اگه سطح فکرشون اینقدر پایین بود خداناباور نمی شدند! من میگم خداناباورها توهم دارند که خیلی باسوادند درحالیکه اعتقاد مردم عامی به خدا، بر علم و دانش کذایی اونها برتری داره. ضمن اینکه اصلا این حرف شما اشتباهه که باورداشتن به نعمتهای بهشتی و ترسیدن از عذاب جهنم نشانه سطح فکر پایین هست. درسته که اعتقاد به خدا و دین نباید به خاطر رسیدن به بهشت و ترس از جهنم باشه اما در عین حال این مسائل عامل مهمی برای عمل کردن به دستورات دینه. تعداد اندکی از مردم میتونن به خاطر عشق به خداوند، دیندار باشند و اصلا باید بهشت و جهنم برای ما ترسیم بشه که مراقب اعمالمون باشیم

1az313;392541 نوشت:
[=Palatino Linotype]
فکر نمی کنید همین واقع گرایی باعث عدم لذت بردن از زندگی می شه؟
اینکه فردی مدام به "فکر عدالت و عدم عدالت"، "لذت بردن یا ذجر کشیدن" و یا "طبیعت بی رحم" باشه، همین تفکرات باعث آزار و اذیت وی خواهد شد.
یا شاید واقع گرایی که شما مد نظر دارید چیزی فوق تصور امثال بنده باشه و لذت دنیا را در پی داشته باشه.

صرف نظر از آمار غیر واقعی که ارائه فرمودید، برای بار سوم در این تاپیک عرض می کنم کسی قصد خدا باور کردن دیگری را ندارد، پس لطفاً به این دوستانمان (خداناباوران) کمک کنید تا بتوانند از زندگی نهایتاً 70-80 ساله خود لذت ببرند..

کاملاً صحیح است، این همان بزرگترین لذت یک مؤمن به خداوند است.

چند درصد از خداناباوران از کمک به هم نوع لذت می برند؟
آیا این لذت همان لذت برتری است که یک انسان خداناباور به دنبال آن است؟

100 درصد چون این در ماهیت انسان و همه موجودات اجتماعی است و همونطور که گفتم با اسکن مغز میشه این قضیه رو در هر انسانی نشان داد.

همه چیز در نهایت برای رسیدن به آن حس رضایت درونی است.

1az313;392541 نوشت:
[=Palatino Linotype][=Palatino Linotype]
ظاهراً خداباوران باید از این سطح بالای تفکر و عقلانیت خداناباوران در زمینه اکتسابی کردن دینشان یاری بگیرند!!!
پس به عقیده شما باور داشتن خدا نیازی به تفکر و عقلانیت ندارد و بر عکس بی اعتقادی به خدا نیازمند چنین سطح بالایی از عقل و تفکر می باشد، درست است؟
اگر اینطور باشد این عزیزان نباید در زندگی شخصی و لذت های دنیوی دچار مشکل باشند، در صورتی که واقعیت امر چیز دیگری را به نمایش می گذارد (علت ایجاد تاپیک).

این نظر شماست. مطالعات روانشناسی و جامعه شناسی دنیا حرف دیگه ای می زنند. من شخصا هم از وقتی خداناباور شدم در زندگی شخصی بسیار موفق تر هستم چون دنیا رو به شکلی که واقعا هست می بینم، نه به شکلی که دوست دارم باشه و این واقعیت گرایی به من در زندگی کمک بسیاری می کنه.

نسیم رضوان;392568 نوشت:
متوجه نشدید. بنده گفتم فرقه وهابیت یک فرقه کاملا ساختگیه که کمترین اعتقادی به خدا ندارند بلکه اینطور در اذهان جا انداخته اند که اینها مسلمانند

چه از نظر شما ساختگی باشه چه نباشه باورمندان به آن عمیق تر از من و شما به خدا اعتقاد دارند وگرنه کمربند انفجاری به خودشان نمیبستند! در دنیا چیزی بالاتر از جان انسان هست؟!

نسیم رضوان;392568 نوشت:
باور به خدا و دنیای دیگر ناشی از احساسات نیستند. ایمان واقعی فقط از روی احساس نیست بلکه بینش صحیح و از روی تفکر هست

بنده از نقطه نظر یک خداناباور سخن گفتم نه خودم.

نسیم رضوان;392568 نوشت:
بله اما به شرطی که دنبال رسیدن به یقین باشند نه اینکه فکر کنند عقل کل هستند و فقط شک و شبهه ایجاد کنند. ایراد من به حرف شما این بود که شما میگید اگه سطح فکرشون اینقدر پایین بود خداناباور نمی شدند! من میگم خداناباورها توهم دارند که خیلی باسوادند درحالیکه اعتقاد مردم عامی به خدا، بر علم و دانش کذایی اونها برتری داره. ضمن اینکه اصلا این حرف شما اشتباهه که باورداشتن به نعمتهای بهشتی و ترسیدن از عذاب جهنم نشانه سطح فکر پایین هست. درسته که اعتقاد به خدا و دین نباید به خاطر رسیدن به بهشت و ترس از جهنم باشه اما در عین حال این مسائل عامل مهمی برای عمل کردن به دستورات دینه. تعداد اندکی از مردم میتونن به خاطر عشق به خداوند، دیندار باشند و اصلا باید بهشت و جهنم برای ما ترسیم بشه که مراقب اعمالمون باشیم

اکثر خداباوران چون پدر و مادرشون خداباور بودند خداباور شده اند دیگه اما و اگر نداره حقیقت مگه غیر از اینه؟! بنده هم گفتم یک خداناباور رو نمیشه سرش رو با حوری کلاه گذاشت چون اون بخاطر حقیقت قید همه این چیزا رو زده مگه غیر از اینه؟! به هر حال یک خداناباور رو فقط موقعی میشه معتقدش کرد که بهش فهموند حقیقت چیز دیگری هست مگه غیر از اینه؟!

کلا مگه غیر از اینه؟! :Nishkhand:

[="Palatino Linotype"][="Black"]

نسیم رضوان;392535 نوشت:
خداباوران در زندگی برای تحمل مشکلات انگیزه دارند چون به دنیای پس از مرگ باور دارند.

m@hdi;392537 نوشت:
اینکه نشد دلیل! احساسات ما بر واقعیات تاثیری ندارند.

اتفاقاً دلیل بسیار محکمی است.
چرا که اعتقاد به معاد نیروی بسیار قوی در برابر یأس و نا امیدی است.
اگر کسی امیدی به بهبود وضعیت نداشته باشد سختی های زندگی او را از پای در خواهد آورد.
و بزرگترین امید یک انسان مؤمن زندگی پس از مرگ است.
m@hdi;392548 نوشت:
یک خداناباور مجبور است به همینها راضی شود! من نمیتونم به یک خداناباور بگم برو جمکران که!

احسنت! دقیقاً به هدف اصلی بنده اشاره فرمودید، یک انسان خداناباور مجبور به تحمل شرایط موجود بدون هیچ امیدی در آینده هست.
m@hdi;392564 نوشت:
پس کاسبکارانه هست!

در اینجا مهم لذت بردن است و حتی آدم کاسب هم از این معامله لذت می برد..[/]

[="Palatino Linotype"][="Black"]

غلام ملی نوری;392559 نوشت:
اره اندیشه ی اسلام هم همینه همه نابود باد به جز خودم با همین رهیافت بود که شاد روان آُمر به ایران تاخت و مسلمانان مانند شما هم کم و بیش همان اندیشه ی پایه گذار اسلام در ایران را دارید ( اندیشه ی آُمر وار )

لطفاً در نقل قول کردن دقت بفرمایید
این حرف از من نبود..[/]

1az313;392598 نوشت:
اتفاقاً دلیل بسیار محکمی است.
چرا که اعتقاد به معاد نیروی بسیار قوی در برابر یأس و نا امیدی است.
اگر کسی امیدی به بهبود وضعیت نداشته باشد سختی های زندگی او را از پای در خواهد آورد.
و بزرگترین امید یک انسان مؤمن زندگی پس از مرگ است.

کجاش محکم است عزیز من! اینکه با فکر کردن به خدا آرامش پیدا میکنیم که نشد دلیل بر وجود خدا! بسیاری توهمات هستند که آرامش بخش هستند شاید آرامش بخشی از به یاد آوردن خدا توهم باشد شاید نباشد پس دلیل بر وجود خدا نیست.

1az313;392598 نوشت:
احسنت! دقیقاً به هدف اصلی بنده اشاره فرمودید، یک انسان خداناباور مجبور به تحمل شرایط موجود بدون هیچ امیدی در آینده هست.

یک خداناباور شاید در لحظات سخت زندگی تنهاتر از من و شمای خداباور باشه اما مطمئن باشید وقتی که خداناباور شد از عقیدش برنمیگرده مگر اینکه زیر بار فشار زندگی خم بشه و نیاز به آرام بخش پیدا کنه یا اینکه بفهمه حقیقت چیز دیگریست که اولی دوام نداره.

1az313;392598 نوشت:
در اینجا مهم لذت بردن است و حتی آدم کاسب هم از این معامله لذت می برد..

خب یک خداناباور هم از کمک کردن به هم نوع خودش شاید به اندازه یک خداباور لذت نبره اما این عمل او ارزش بیشتری داره چرا که کاسبکارانه نیست.

حالا شما برای خداناباور چه پیشنهادی دارید؟ امیدوارم پیشنهادتون شماره چهاری که خودتون گفتید (خودکشی) نباشه چون خودکشی مشکلی رو حل نمیکنه.

[="Palatino Linotype"][="Black"]

بیخدا;392547 نوشت:
اگر شما یک جستجو ساده در اینترنت انجام دهید می بیند آمار پرونده های قضایی ایران که یک حکومت شیعه مسلمان است هفت برابر متوسط دنیا است!!!!!
و از بسیاری از کشور هایی که به خدا اعتقادی ندارند بسیار بیشتر است.

من فرصت برای این کار ندارم، لطفاً اگر شما اطلاعات مستندی در این زمینه دارید، ارائه بفرمایید تا ما هم استفاده کنیم.
بیخدا;392547 نوشت:
شما فکر می کنید که کسی که به خدا اعتقادی ندارد ناراحت و کسی که به خدا اعتقاد دارد همواره رضایت درونی دارد!!!

من اشکالاتی به رضایت مندی خداناباوران در اولین پست همین تاپیک وارد کردم، همینطور علت رضایت مندی مؤمنان، اگر شما دلایلی بر رد این اشکالات دارید بفرمایید.
بیخدا;392547 نوشت:
در حالی که چه بسا شخص خداباور همواره از ترس جهنم خدای ذهنیش همواره در عذاب باشد و در ترس باشد

نمی دانید همین ترس از خدا چه لذتی دارد؛ و البته کامل کننده این لذت امید به زندگی راحت و جاویدان است.
بیخدا;392547 نوشت:
در حالی که حقیقت این است که شخصی که خداناباور است هیچ یک از این مشکلاتی که شما می گویید را ندارد و چه بسا زندگی راحت تری هم نسبت به مسلمانان دارد!

اگر اینطور است که می فرمایید، چند نمونه از رضایت مندی های خداناباوران عرضه کنید، حتماً استفاده خواهیم کرد!
بیخدا;392547 نوشت:
تمام این احساس رضایت هایی که یک خداباور دارد دروغین است

خود من یک انسان خداباور هستم و کاملاً از خدای خودم راضیم.
و البته تمام کسانی را که می شناسم مانند من از خدای خود رضایت دارند.
بیخدا;392547 نوشت:
همانطور که مثلا می بینیم وهابی که کمربند انفجاری به خود می بندد و افرادی را می کشد واقعا از منظر خودش رضایت دارد و فکر می کند خدای ذهنیش از او راضی است! و خودش هم از این رضایت احساس آرامش می کند در حالی که این رضایت کاذبی است که در خداباوران وجود دارد!!

واقعاً وهابی ها هم کمربند انفجاری به خود می بندند!!!
خواهش می کنم اگر نمونه ای از این ادعایتان دارید با سند ذکر بفرمایید.
بیخدا;392547 نوشت:
دقیقا عین این رضایت از عملکرد خود در خدا ناباوران وجود دارد و این رضایت حقیقی است.

منظورتان را متوجه نمی شوم!
یعنی اگر یک خداناباور کمربند انفجاری به خود ببندد کاملاً احساس رضایت میکند؟؟؟
بیخدا;392560 نوشت:
شما یک پیش فرض دارید و بعدا دارید با آن پیش فرض جلو می روید! و آن پیش فرض غلط این است که کسانی که به خدا اعتقاد ندارند زندگی راحتی ندارند!!

این نظر من است.
اگر نمونه هایی از زندگی راحت یک خداناباور دارید بفرمایید تا بقیه دوستان خداناباور از این زندگی ها در جهت بهتر کردن وضعیت خودشان استفاده کنند.
بیخدا;392560 نوشت:
من به خدا اعتقادی ندارم و از زندگی نهایت لذت را می برم!

امیدوارم در واقعییت هم همینطور باشد و خود فریبی نباشد!
بیخدا;392560 نوشت:
نیازی هم به کمک مسلمانان نیست بلکه ما هستیم که با اختراع و ساخت وسایل رفاهی به خداباوران هم کمک می کنیم!
پس کسی که نیاز به کمک دارد خدا باور است نه کسی که به خدا باور ندارد.
پس اگر نیاز به کمک بود اطلاع دهید

در اینکه انسان ها برای بقا به یکدیگر نیازمندند شکی نیست.
اما در این میان انسان عاقل سعی می کند از دستاوردهای دیگران استفاده کند و این نشانه عقل سلیم است نه وابستگی..[/]

شخص بی اعتقاد به معاد می تواند برای رسیدن به لذت حداکثری(اعم از دنیوی و معنوی)در دنیا تلاش کند
کما اینکه معتقدان به معاد به جهت رسیدن به لذت حداکثری در آخرت تلاش می کنند

جناب 1az313 همانطور که گفتم اینکه یک خداناباور از زندگی خود احساس رضایت نکند و یک خداباور از زندگی خود احساس رضایت کند دلیلی بر این نیست که من خداباور درست فکر میکنم! نهایت ادعایی که من میتوانم بکنم این است که از دیدگاه منفعت گرایانه دیدگاه من صحیح تر است. اما این وسط حقیقت کجاست؟ اگر اثبات شود خدا نیست باز هم شما به خدا اعتقاد خواهید داشت؟ آیا باز هم از خدا به عنوان قرص مسکن استفاده میکنید؟ اینکه من خداباور خوشحال تر از یک خداناباور زندگی میکنم اگر دلیل بود آنوقت بسیاری از دیوانگان که iq پایینی دارند بهتر از من فکر میکردند! اینها دلیل نیستند اگر معنای دلیل را نمیدانید بحث دیگریست.

1az313;392541 نوشت:
اگر اینطور باشد این عزیزان نباید در زندگی شخصی و لذت های دنیوی دچار مشکل باشند، در صورتی که واقعیت امر چیز دیگری را به نمایش می گذارد (علت ایجاد تاپیک).

شما فراموش کردید که استارتر این تاپیک شما بودید نه یک خداناباور! اگر هم یک خداناباور بود قابل تعمیم به تمامی خداناباوران نبود.

1az313;392633 نوشت:
اگر نمونه هایی از زندگی راحت یک خداناباور دارید بفرمایید تا بقیه دوستان خداناباور از این زندگی ها در جهت بهتر کردن وضعیت خودشان استفاده کنند.

استیون هاوکینگ با وجود اینکه پارکینسون داره هنوز هم امیدوارانه زندگی میکنه. ریچارد داوکینز زیست شناس بریتانیایی جودی فاستر بازیگر هالیوود وودی آلن کارگردان هالیوود و خیلی های دیگه.

لیست بیش از 400 بیخدا مشهور آمریکایی:

http://en.wikipedia.org/wiki/Category:American_atheists

شما ظاهرا میخواهید خداناباوران سایت بیان اینجا بگن شما راست میگید و ما مفلوک هستیم! اگر به دنبال این هستید باید بگم سخت در اشتباهید! (با توجه به سابقه خودم در بیخدایی میگم اینو)

[="Palatino Linotype"][="Black"]

وایسلی گوجا;392570 نوشت:
همه چیز در نهایت برای رسیدن به آن حس رضایت درونی است.

در اینجا می خواهیم از لذت هایی که یک خداناباور از زندگی می برد آگاه شویم.
لطفاً ملموس تر اشاره بفرمایید.
سؤالم را مجدداً تکرار می کنم:
یک انسان خداناباور چگونه از زندگی دنیایی خودش که نهایتاً 70-80 سال عمر محدود است لذت می برد؟
وایسلی گوجا;392570 نوشت:
این نظر شماست. مطالعات روانشناسی و جامعه شناسی دنیا حرف دیگه ای می زنند. من شخصا هم از وقتی خداناباور شدم در زندگی شخصی بسیار موفق تر هستم چون دنیا رو به شکلی که واقعا هست می بینم، نه به شکلی که دوست دارم باشه و این واقعیت گرایی به من در زندگی کمک بسیاری می کنه.

لطفاً این مطالعات روانشناسی و جامعه شناسی دنیا را مستند ارائه بفرمایید.
مهم لذت بردن از زندگی است نه قبول واقعیات.
چرا متوجه نیستید!
زندگی در حال گذر است و باید حد اکثر استفاده از این چند سال محدود به دنیا را بکنید..[/]

[="Palatino Linotype"][="Black"]

m@hdi;392610 نوشت:
کجاش محکم است عزیز من! اینکه با فکر کردن به خدا آرامش پیدا میکنیم که نشد دلیل بر وجود خدا! بسیاری توهمات هستند که آرامش بخش هستند شاید آرامش بخشی از به یاد آوردن خدا توهم باشد شاید نباشد پس دلیل بر وجود خدا نیست.

من قصد اثبات وجود خدا را ندارم.
بحث بر سر این است که اعتقاد به معاد باعث لذت درونی می شود، که یک فرد خداناباور از این لذت محروم است.
m@hdi;392610 نوشت:
خب یک خداناباور هم از کمک کردن به هم نوع خودش شاید به اندازه یک خداباور لذت نبره اما این عمل او ارزش بیشتری داره چرا که کاسبکارانه نیست.

مسأله اصلاً سر ارزش عمل نیست، مهم لذت بردن از فعل است.
m@hdi;392610 نوشت:
حالا شما برای خداناباور چه پیشنهادی دارید؟ امیدوارم پیشنهادتون شماره چهاری که خودتون گفتید (خودکشی) نباشه چون خودکشی مشکلی رو حل نمیکنه.

من همان 4 راهی که عرض کردم به ذهنم می رسید.
در اینجا هم از دوستان برای معرفی راه های دیگر کمک خواستم که تا به حال کسی راه دیگری معرفی نکرده.[/]

1az313;392641 نوشت:
[=Palatino Linotype]
در اینجا می خواهیم از لذت هایی که یک خداناباور از زندگی می برد آگاه شویم.
لطفاً ملموس تر اشاره بفرمایید.
سؤالم را مجدداً تکرار می کنم:
یک انسان خداناباور چگونه از زندگی دنیایی خودش که نهایتاً 70-80 سال عمر محدود است لذت می برد؟

اشتباه شما این است که فکر می کنید لذت هایی که افراد خداباور و خداناباور از زندگی می برند با هم فرق دارند و انسان ها به دو دسته خداباور و خداناباور تقسیم میشن و این دو دسته مثل سگ و گربه که شباهتی با هم ندارند، قرار نیست مثل هم باشند و گویی یک گونه دیگر هستند.

اکثر چیزهایی که باعث لذت بردن انسان میشن در همه انسان ها یکسان هستند (مثلا لذت از غذای خوب، لذت از کمک به دیگران، لذت از هیجان و تحرک و ...). احساسی که باعث پدید اومدن حس رضایت در انسان میشه هم احساسی است که در همه وجود داره و یک سری کارها در همه احساس رضایت پدید میاره (مثل کمک به دیگران) و یک سری کارها بر اساس چیزی که انسان از کودکی یاد می گیره این حس رضایت رو میده (مثلا عمل کردن به دستورات دینی برای شما، طواف کردن دور قبر چنگیز خان برای مغول ها و کشتن مسلمانان برای اسرائیلی ها). به تحقیقات روانشناسی و نوروساینس مراجعه کنید اگه دنبال اطلاعات علمی بیشتر در این رابطه هستید.

قرار نیست کسی به خدا باور داشته باشه تا از لذت های فیزیکی و طبیعی دنیا برخوردار بشه.

1az313;392641 نوشت:
[=Palatino Linotype]
لطفاً این مطالعات روانشناسی و جامعه شناسی دنیا را مستند ارائه بفرمایید.
مهم لذت بردن از زندگی است نه قبول واقعیات.
چرا متوجه نیستید!
زندگی در حال گذر است و باید حد اکثر استفاده از این چند سال محدود به دنیا را بکنید..

کافی است در گوگل اسکالر سرچ کنید "Life satisfaction and religion" یا "Life satistaction and belief in god" ، براتون مقاله های معتبر علمی رو میاره:

http://scholar.google.com/scholar?q=life+satisfaction+and+religion
http://scholar.google.com/scholar?q=belief+in+god+life+satisfaction

من متوجه هستم دوست گرامی. اتفاقا خداناباور ها قدر زندگی رو خیلی خیلی بهتر می دونند چون همین چند سال محدود همه چیزی است که دارند و خبری از زندگی بی پایان و نامحدود پس از مرگ نیست.

1az313;392641 نوشت:
[=Palatino Linotype]
در اینجا می خواهیم از لذت هایی که یک خداناباور از زندگی می برد آگاه شویم.


مرحوم نیچه می فرمایند:

میخواهم اندیشه ای را بیان کنم که میتواند دلیل ضمانت و شیرینی تمام زندگیم باشد. این اندیشه آن است که باید بیش از پیش بیاموزم که ضرورت چیزها عین زیبایی ذاتی است. بدینسان،‌من در شمار کسانی خواهم بود که چیزها را زیبا میسازند. از این پس عشق من عبارت خواهد بود از (عشق به سرنوشت). من نمیخواهم با زشتی ها سر جنگ داشته باشم. از این پس، دیده برتافتن تنها انکار من خواهد بود. خلاصه،

از این پس فقط میخواهم به زندگی
آری گویم.

جکمت شادان، کتاب چهارم بند

۲۷۶، ترجمه ی آقایان جمال آل احمد،‌سعید کامران، حامد فولادوند

:Gol::Gol::Gol:

m@hdi;392639 نوشت:
استیون هاوکینگ با وجود اینکه پارکینسون داره

درود بر شما ای مهدی مهتر - پارکینسون نداره پارکینسون در برابر بیماری پیکری ایشان هیچه ایشان Als داره و روند این بیمار دژخیم بگونه ای هست که باید چند دهه ی پیش استفان می مرد ولی نمرد تا از راز های جهان هستی پرده برداری کنه

امیدوارم که به حق خیام - نیچه و داو کینز- سالیان سال زنده باشه و مردم جهان از هستی پر بار او بهره ببرند

1az313;392633 نوشت:
من فرصت برای این کار ندارم، لطفاً اگر شما اطلاعات مستندی در این زمینه دارید، ارائه بفرمایید تا ما هم استفاده کنیم.

دستبرد ها و چاپیدن های ( اختلاس های ) میلیاردی پایان ناپذیری که در این کشور اسلامی هر از چند گاهی می بینیم در کجای زمین می بینید ؟

پرونده های ناموسی و چون اینها

پرونده های اتیاد و متادان

آدم کشی های زنجیره ای

بهره کشی ( سوء استفاده ) مغامات از پست و جایگاه فرمانروایی

وایسلی گوجا;392653 نوشت:
کشتن مسلمانان برای اسرائیلی ها ............ لذت داره

أَمَّنْ يجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيكْشِفُ السُّوءَ وَيجْعَلُكُمْ خُلَفَاءَ الْأَرْضِ

پس با این همه گذشت سالها کجاست آن کسی که دست نیاز مسلمانان را می گیرد ؟

نوشدارو پس از مرگ مسلمونا به چه کار آید ؟

کسی که به خدا اعتقاد ندارد هدفهایش دنیایی است که بسیاری از آنها با افسردگی همراه است کسی که به خدا اعتقاد دارد هدفهایش و زندگیش مسیری همیشه امیدوارکننده و معنوی دارد و مادیات را در خدمت معنویات زندگیش می گیرد

1az313;392552 نوشت:
سلام

باور بفرمایید این همان ضروریات حیاته
کسی که از زندگی لذت نمی بره در واقع حیاتش در خطره، مخصوصاً کسی که تنها امیدش همین چند روز زندگیه.
پس نتیجه اینکه ما کفر را تقویت نمی کنیم بلکه یک انسان را به زندگی بر می گردانیم..


سلام
اول اینکه ضروری حیات چیزی است که بدون ان زندگی غیر ممکن شود مثل غذا یا مسکن
دوم اینکه اینها به یک حساب از اهل دین هم بیشتر از زندگی خود لذت می برند چون تقیدی ندارند و هرنوع لذتی را طلب می کنند
سوم اینکه اگر می خواهیم به آنها یک کمک واقعی بکنیم بهتر است زحمتمان را صرف ایجاد باور به خدا در انها بکنیم تا لذت که امر زودگذر است
چهارم اینکه یک بعد تقویت کفر افزایش افراد معتقد به ان است پس چطور کمک به منکران خدا تقویت کفر نیست
پنجم اینکه در دین اسلام ما از دوستی و ولایت کفار منع شده ایم
ششم اینکه در میان اهل دین بسیار افرادی هستند که به کمکهای ما نیاز دارند و ما وظیفه داریم به آنها کمک کنیم پس بهتر است به وظیفه واقعی خود برسیم
هفتم اینکه دوستی و محبت به کفار بدون انگیزه دینی ( یعنی نداشتن انگیزه متمایل کردن آنها به دین و باورهای دینی ) موجب جریان سنت انتقام الهی است

[سوره النساء (4): آيات 144 تا 146]
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَ تُرِيدُونَ أَنْ تَجْعَلُوا لِلَّهِ عَلَيْكُمْ سُلْطاناً مُبِيناً (144) إِنَّ الْمُنافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَ لَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِيراً (145) إِلاَّ الَّذِينَ تابُوا وَ أَصْلَحُوا وَ اعْتَصَمُوا بِاللَّهِ وَ أَخْلَصُوا دِينَهُمْ لِلَّهِ فَأُولئِكَ مَعَ الْمُؤْمِنِينَ وَ سَوْفَ يُؤْتِ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ أَجْراً عَظِيماً (146)
ترجمه:
144- اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد كافران را بجاى مومنان ولى و تكيه گاه خود قرار ندهيد آيا مى‏خواهيد (با اين عمل) دليل آشكارى بر ضرر خود در پيشگاه خدا قرار دهيد؟! 145- (زيرا) منافقان در پائين‏ترين مرحله دوزخ قرار دارند و هرگز ياورى براى آنها نخواهى يافت (بنا بر اين از طرح دوستى با دشمنان خدا كه نشانه نفاق است بپرهيزيد).
146- مگر آنها كه توبه كنند و جبران و اصلاح نمايند و به (دامن لطف) خدا چنگ زنند و دين خود را بارى خدا خالص كنند، آنها با مومنان خواهند بود و خداوند به افراد با ايمان پاداش عظيمى خواهد داد
والله الموفق

[="Palatino Linotype"][="Black"]

m@hdi;392639 نوشت:
جناب 1az313 همانطور که گفتم اینکه یک خداناباور از زندگی خود احساس رضایت نکند و یک خداباور از زندگی خود احساس رضایت کند دلیلی بر این نیست که من خداباور درست فکر میکنم! نهایت ادعایی که من میتوانم بکنم این است که از دیدگاه منفعت گرایانه دیدگاه من صحیح تر است. اما این وسط حقیقت کجاست؟ اگر اثبات شود خدا نیست باز هم شما به خدا اعتقاد خواهید داشت؟ آیا باز هم از خدا به عنوان قرص مسکن استفاده میکنید؟ اینکه من خداباور خوشحال تر از یک خداناباور زندگی میکنم اگر دلیل بود آنوقت بسیاری از دیوانگان که iq پایینی دارند بهتر از من فکر میکردند! اینها ​دلیل نیستند اگر معنای دلیل را نمیدانید بحث دیگریست.

نمی دانم شما واقعاً متوجه منظور بنده نمی شوید و یا به عمد می خواهید بحث را به حاشیه بکشانید؟!
بارها گفتم باز هم تکرار می کنم، من در اینجا در پی اثبات وجود خداوند نیستم، بلکه هدف این است که خداناباوران را در راه رسیدن به آرزوها و لذات محدود دنیایشان کمک کنیم.
اگر شما واقعاً باورمند هستید این همه سنگ بی خدایان را چرا به سینه می زنید؟؟؟
m@hdi;392639 نوشت:
شما فراموش کردید که استارتر این تاپیک شما بودید نه یک خداناباور! اگر هم یک خداناباور بود قابل تعمیم به تمامی خداناباوران نبود.

من نظرات خودم را بر اساس مشاهداتم در اجتماع بیان کردم، اگر کسی می تواند این نظر مرا با استناد به واقعیات امروز دنیا رد کند، یک بار دیگر نظرم را می گویم:
یک خداناباور دارای عمر محدود، حدوداً 70-80 سال باید در فکر لذت بردن از همین فرصت کوتاه باشد و من عقیده دارم هرگز نمی تواند به همه ایده آل های خودش دست پیدا کند، بنا بر این در خسران است.
m@hdi;392639 نوشت:
استیون هاوکینگ با وجود اینکه پارکینسون داره هنوز هم امیدوارانه زندگی میکنه. ریچارد داوکینز زیست شناس بریتانیایی جودی فاستر بازیگر هالیوود وودی آلن کارگردان هالیوود و خیلی های دیگه.

لیست بیش از 400 بیخدا مشهور آمریکایی:

http://en.wikipedia.org/wiki/Category:American_atheists


ردیف کردن اسامی افراد مشهور دردی را دوا نمی کند، اینها فقط انسان های معروفی هستند که ما هرگز از مشکلات درونیشان اطلاعی نداریم.
مطمعناً افراد مشهور، ثروتمند، سالم (فیزیکی) و خوش گذران زیادی را دیده اید که با وجود این همه نعمت باز در رنج و عذاب هستند و به جرأت می گویم حتی یک نفر در این دنیا پیدا نمی شود که هیچ مشکلی در زندگی نداشته باشد، اساساً خاصیت این دنیای خاکی همین است.
m@hdi;392639 نوشت:
شما ظاهرا میخواهید خداناباوران سایت بیان اینجا بگن شما راست میگید و ما مفلوک هستیم! اگر به دنبال این هستید باید بگم سخت در اشتباهید! (با توجه به سابقه خودم در بیخدایی میگم اینو)

من هیچ انتظاری از کسی ندارم
چرا متوجه نیستید من واقعاً برای این افراد نگرانم
عمرشان رو به پایان است ولی نمی توانند از زندگی لذت کافی ببرند..[/]

[="Palatino Linotype"][="Black"]

وایسلی گوجا;392653 نوشت:
اشتباه شما این است که فکر می کنید لذت هایی که افراد خداباور و خداناباور از زندگی می برند با هم فرق دارند و انسان ها به دو دسته خداباور و خداناباور تقسیم میشن و این دو دسته مثل سگ و گربه که شباهتی با هم ندارند، قرار نیست مثل هم باشند و گویی یک گونه دیگر هستند.

لذت های دنیایی با هم فرقی ندارند، تفاوت در اینجاست که یک خداناباور تمام امیدش به همین دنیا محدود می شود و اگر از همین عمر محدود لذت نبرد، عذاب زیادی را متحمل می شود، در حالی که انسان معتقد به خدا و معاد، حتی اگر از این چند روز دنیا لذت نبرد امیدی به زندگی ابدی دارد که همین امید باعث آسان شدن تحمل رنج ها می شود.
وایسلی گوجا;392653 نوشت:
اکثر چیزهایی که باعث لذت بردن انسان میشن در همه انسان ها یکسان هستند (مثلا لذت از غذای خوب، لذت از کمک به دیگران، لذت از هیجان و تحرک و ...). احساسی که باعث پدید اومدن حس رضایت در انسان میشه هم احساسی است که در همه وجود داره و یک سری کارها در همه احساس رضایت پدید میاره (مثل کمک به دیگران) و یک سری کارها بر اساس چیزی که انسان از کودکی یاد می گیره این حس رضایت رو میده (مثلا عمل کردن به دستورات دینی برای شما، طواف کردن دور قبر چنگیز خان برای مغول ها و کشتن مسلمانان برای اسرائیلی ها). به تحقیقات روانشناسی و نوروساینس مراجعه کنید اگه دنبال اطلاعات علمی بیشتر در این رابطه هستید.

تفاوت در اینجاست که اگر هر دو از زندگی دنیا لذت نبرند، یکی از این دو امیدی به زندگی راحت و ابدی دارد و این خود باعث جبران سختی های دنیا خواهد شد.
وایسلی گوجا;392653 نوشت:
قرار نیست کسی به خدا باور داشته باشه تا از لذت های فیزیکی و طبیعی دنیا برخوردار بشه.

دقیقاً وجه تمایز افکار خداباوران و خداناباوران در همین است که دسته اول بیشتر تلاشش را برای لذت بردن از زندگی همیشگی می کند ولی دسته دوم ناچاراً باید از همین فرصت اندک استفاده کند.
وایسلی گوجا;392653 نوشت:
کافی است در گوگل اسکالر سرچ کنید "Life satisfaction and religion" یا "Life satistaction and belief in god" ، براتون مقاله های معتبر علمی رو میاره:

http://scholar.google.com/scholar?q=...n+and+religion
http://scholar.google.com/scholar?q=...e+satisfaction


متأسفانه در زبان مادری خودم با اشکال مواجهم چه رسد به زبان انگلیسی
وایسلی گوجا;392653 نوشت:
من متوجه هستم دوست گرامی. اتفاقا خداناباور ها قدر زندگی رو خیلی خیلی بهتر می دونند چون همین چند سال محدود همه چیزی است که دارند و خبری از زندگی بی پایان و نامحدود پس از مرگ نیست.

با توجه به صحبت اخیرتان و موضع مشخصتان (بی اعتقادی به خدا) نتیجه می گیریم یکی از بزرگترین لذت هایی که شما از زندگی می برید خواندن مطالب موجود در این سایت و همچنین پاسخ گویی به آنهاست.
از آنجایی که نوشته های شما و ادبیاتتان نشانگر فهم شما و عدم حماقتتان است، می توان نتیجه گرفت یا از این کار بسیار لذت می برید و یا سود دیگری برایتان به همراه دارد و این کار را اتلاف وقت نمی دانید چرا که خودتان فرمودید قدر عمر محدود را بیشتر از دیگران می دانید.[/]

موضوع قفل شده است