ازدواج می کنم چون ...؟!

تب‌های اولیه

42 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ازدواج می کنم چون ...؟!

به نام خدا
سلام :Gol:

درمورد انگیزه‌های ازدواج، تفکرات توهم‌زایی که با خیالپردازی در ابتدای رابطه‌ها ایجاد می‌شود، یکی از بدترین‌هاست. بعنوان مثال، درمورد نامزدی‌های کوتاه‌مدت، دو دلیل توهم‌زا برای ازدواج کردن، «چون بااینکه تازه با هم آشنا شده‌ایم اما همیشه می‌شناختمت» و «چون از داستان عشق ما فیلم زیبایی می‌توان ساخت» می‌توانند باشند.

دلایل بد دیگری هم برای ازدواج کردن هستند. این دلایل معمولاً سه دسته هستند: اضطراب، بی‌کفایتی و واقعیت‌گرایی خودمحور.

[="SeaGreen"]اگر به ازدواج فکر می‌کنید یا به دنبال همسر ایده آل خود هستید، توصیه می‌کنیم که با خودتان صادق باشید و عمق انگیزه‌تان برای ازدواج را بسنجید.

آیا انگیزه‌تان از یکی از این دلایل ریشه می‌گیرد؟
[/]

[="Blue"]با این مقاله همراه باشید ....:Gol:
[/]


می‌خواهم ازدواج کنم…

[="red"]• چون همه دوستانم ازدواج کرده‌اند.
• چون نمی‌دانم اگر این مورد را رد کنم، باز هم موردی برای ازدواج پیش خواهد آمد یا نه.
• چون می‌خواهم احساس امنیت کنم.[/]

این انگیزه‌ها ریشه در ترس دارند. وقتی می‌ترسیم که تنها بمانیم یا از قافله عقب بیفتیم، وقتی قبول کنیم که یک زندگی کامل و جالب بدون همسر کمتر از یک زندگی متاهلی موفق است، یا وقتی باور داشته باشیم که ازدواج به ما احساس امنیت می‌دهد، اضطراب علت اصلی است.

فردی که به این دلایل ازدواج می‌کند، می‌خواهد همسرش برای او نقش یک نوع دیگری از موادمخدر را بازی کند. وقتی کسی به همسر خود بعنوان یک ماده مخدر نگاه کند نه یک موجود، نتیجه رابطه‌ای کوتاه‌مدت خواهد بود.

[="blue"]دسته دوم از انگیزه غیرمنطقی ازدواج کردن بخاطر احساس بی‌کفایتی است که خود را در افکار زیر نشان می‌دهد:[/]

می‌خواهم ازدواج کنم…

[="red"]• چون او دوستم دارد و این باعث می‌شود احساس خاص بودن کنم.
• چون ازدواج به همه نشان می‌دهد که بزرگ شده‌ام.
• چون ازدواج نشان می‌دهد که یک نفر هست که من را بخواهد.
• چون این تمرکز بهتری به زندگیم می‌دهد.
• چون تنها هستم.[/]

اگر انگیزه شما برای ازدواج جزء این دسته است، باید روی اعتمادبه‌نفس و نگاه تان به خوشبختی بیشتر کار کنید.

[="blue"]و دسته سوم از انگیزه‌های نادرست برای ازدواج واقعیت‌گرایی سطحی است که به صورت افکار زیر نمود می‌یابد:
می‌خواهم ازدواج کنم…[/]

[="red"]• چون چند وقتی می‌شود که با هم آشنا هستیم و ازدواج قدم منطقی بعدی برای ماست.
• چون اگر با او ازدواج نکنم نمی‌توانم به استقلال برسم.
• چون می خواهم به او نزدیک و نزدیک تر شوم.[/]

انگیزه‌هایی که چزء این سه دسته باشند، برای ازدواج کاملاً نادرست و حطرناک هستند و چنین ازدواج‌هایی معمولاً دوام چندانی نخواهند داشت.

تبیان
برگرفته از مردمان

پس چی باشه؟؟؟
همه دور و بریام همیناس انگیزه هاشون
تاوقتی احساس تنهایی نکنن....تا وقتی کسی بهشون علاقه پیدا نکنه یا یرعکس......اصلا به ازدواج فکرنمیکنن
مثلا من هیچ کدوم از این حس ها رو ندارم....الان خوبه ازدواج کنم یا نه؟!؟:Gig:

[="Tahoma"][="Green"]اللهم عجل لولیک الفرج

من ازدواج رو به سمت کمال می بینم و دوست دارم اطاعت خدا رو بکنم برا همین قصد ازدواج دارم!!

این شرایط جزئ نیاز های فردی است چطور می گویید جزئ انگیزه باشه خوب نیست؟

مثلا از تنهایی در امدن و از تجرد خارج شدن و کامل شدن بد است؟

جملاتی که گفتید گویا برای اونایی اند که عشق پیش از ازدواج رو پذیرفتند؟[/]

کبوتر حرم الزهرا;324932 نوشت:
[="tahoma"][="green"]اللهم عجل لولیک الفرج

من ازدواج رو به سمت کمال می بینم و دوست دارم اطاعت خدا رو بکنم برا همین قصد ازدواج دارم!!

این شرایط جزئ نیاز های فردی است چطور می گویید جزئ انگیزه باشه خوب نیست؟

مثلا از تنهایی در امدن و از تجرد خارج شدن و کامل شدن بد است؟

جملاتی که گفتید گویا برای اونایی اند که عشق پیش از ازدواج رو پذیرفتند؟

[/][/]

[="green"][="darkred"]سلام علیکم

این مقاله سعی بر این دارد که به جوانان بگوید باید برای ازدواج تصمیم محکم و منطقی مناسب داشت و نمی تواند بر اساس خلاها و احساسات زودگذر و ناشی از هیجان تصمیمی گرفت
بلکه باید دارای منطقی عمیق و احساساتی صحیح این تصمیم را گرفت
گاهی اوقات جوانان درک درستی از آنچه در ازدواج پیش روی خود خواهند داشت ندارند
کامل شدن بد نیست
آدمی میل به تکامل دارد
و تکامل یافتن انسان به وسیله ی ازدواج امری ست که در دین و آیین ما امری بسیار سفارش شده است
برداشت حضرتعالی از تنهایی با منظور نویسنده ی مقاله تفاوت دارد
فرمایش شما مبنی بر اینکه انسان از تجرد خارج شود و به سمت همراهی و همدلی و تکامل قدم بردارد صحیح است
برداشت من اینگونه است که منظور شما داشتن یک یار و همراه و همسفر در زندگیست

اما برخی انسان ها ازدواج می کنند که خلاهای عاطفی و مشکلات و تنهایی های ناشی از مشکلات دیگر را رفع بکنند
" تنهایی" ذکر شده در مقاله تنهایی و انزوای ناشی از مشکلات فردی و ... ست
که درمان و راه حل مناسبی دارد
و افراد می توانند بعد از درمان مشکلات خود با طرزفکری درست به ازدواج فکر کنند
این نمی تواند مبنای مناسبی برای تشکیل خانواده باشد

یقینا میل به تکامل در انسان و فرمایش شما صحیح است
و منظور نویسنده از " تنهایی " با فرمایش شما متفاوت است
تنهایی از نظر شما مرحله ایست که انسان میخواهد ادامه یزندگی خود را با کسی دیگر به اشتراک بگذارد و به تکامل برسد که امری ست نیکو [/][/]

امیدوارم پاسخی منطقی داده باشم

elaheh;324924 نوشت:
پس چی باشه؟؟؟
همه دور و بریام همیناس انگیزه هاشون
تاوقتی احساس تنهایی نکنن....تا وقتی کسی بهشون علاقه پیدا نکنه یا یرعکس......اصلا به ازدواج فکرنمیکنن
مثلا من هیچ کدوم از این حس ها رو ندارم....الان خوبه ازدواج کنم یا نه؟!؟:Gig:

[="Indigo"]سلام خواهرم
فکر کردن به ازدواج با ازدواج تفاوت بسیاری دارد
شاید یک علاقه باعث بشود شما به ازدواج فکر کنید و درباره ی این علاقه و احساس و طرف مقابل بیاندیشید
اما تنها علاقه نمی تواند عامل صحیحی برای ازدواج باشد

این ها مثال های اندکی بود از این برداشت های اشتباه
در این چند مثالی که زده شد ، سعی بر ان بود که بیان گردد برخی از افراد درک صحیحی از ازدواج و آینده ی بعد از ازدواج ندارند
انگیزه هایی سطحی نمی تواند امری مهم مانند ازدواج را به سر منزل مقصود برساند

امیدوارم متوجه فرمایش شما شده باشم خواهرم
:Gol:[/]

با سلام
ببخشید نویسنده این مقاله کیه؟
روانشناسه اگه بله تحقیقات و مطالعتی که ازش این نتایج را استنباط کرده بگید
اگه عالم دینیه مبنای قرانی و حدیثی حرفش را بگید
از یکی میپرسن مهمترین عامل طلاق چیه میگه ازدواج! این دلایل شما هم به نظر من همینجوری هست.
با تشکر

حق دوست;325003 نوشت:
با سلام
ببخشید نویسنده این مقاله کیه؟
روانشناسه اگه بله تحقیقات و مطالعتی که ازش این نتایج را استنباط کرده بگید
اگه عالم دینیه مبنای قرانی و حدیثی حرفش را بگید
از یکی میپرسن مهمترین عامل طلاق چیه میگه ازدواج! این دلایل شما هم به نظر من همینجوری هست.
با تشکر

سلام

صیانه;324373 نوشت:
[="blue"][/]

[="red"][/]

تبیان
برگرفته از مردمان

این مقاله یک مقاله ی دینی نیست

برداشت شما چیست که این مثال را بیان کردید ؟!
منظورتان را متوجه نشدم

به نظر من کل مقاله برای علت دوستی بوده و لغت دوستی تبدیل شده به ازدواج .
مثلا
• چون همه دوستانم دوست پسر(دختر) دارند.
• چون نمی‌دانم اگر این مورد را رد کنم، باز هم موردی برای دوستی پیش خواهد آمد یا نه.
• چون می‌خواهم احساس امنیت کنم.
و...
اگر نه دقیقا همین ها انگیزه های ازدواجه
مثلا برای دختران (البته باید از خودشون پرسید) احساس امنیت و اتکا به همسر عامل مهمی هست.

یا برای پسران احساس استقلال و ارامش در کنار همسر که منجر به تمرکز فکری نیز می شود

وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ (21)
و از نشانه‌های او اینکه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید، و در میانتان مودت و رحمت قرار داد؛ در این نشانه‌هایی است برای گروهی که تفکر می‌کنند!

البته اگه شما دلایل درست برای ازدواج را هم ذکر کنید ممنون میشم . شاید واقعا من هم جز همین دسته هایی باشم که می گید و راه غلطی در پیش گرفتم پس باید به دلایل درست مورد نظر شما هم اندیشید.

حق دوست;325045 نوشت:
به نظر من کل مقاله برای علت دوستی بوده و لغت دوستی تبدیل شده به ازدواج .
مثلا
• چون همه دوستانم دوست پسر(دختر) دارند.
• چون نمی‌دانم اگر این مورد را رد کنم، باز هم موردی برای دوستی پیش خواهد آمد یا نه.
• چون می‌خواهم احساس امنیت کنم.
و...
اگر نه دقیقا همین ها انگیزه های ازدواجه
مثلا برای دختران (البته باید از خودشون پرسید) احساس امنیت و اتکا به همسر عامل مهمی هست.

یا برای پسران احساس استقلال و ارامش در کنار همسر که منجر به تمرکز فکری نیز می شود

وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ (21)
و از نشانه‌های او اینکه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید، و در میانتان مودت و رحمت قرار داد؛ در این نشانه‌هایی است برای گروهی که تفکر می‌کنند!

البته اگه شما دلایل درست برای ازدواج را هم ذکر کنید ممنون میشم . شاید واقعا من هم جز همین دسته هایی باشم که می گید و راه غلطی در پیش گرفتم پس باید به دلایل درست مورد نظر شما هم اندیشید.

با سلام
گمان می کنم برداشت شما از این مقاله با برداشت بنده متفاوت است لذا توضیحاتی کوتاه را می نویسم

من فرمایشات شما را قبول دارم و تمام فوایدی را که برای ازدواج برشمردید می پذیرم

اما نظر من در این است که تمام انگیزه ها برای ازدواج درست نیست
و شخص باید با انتخاب انگیزه ای صحیح ازدواج کند
نه برای فرار از مشکلاتی که راه حل مخصوص به خودشان را دارند

[="red"]• چون همه دوستانم ازدواج کرده‌اند.[/]

[="darkslateblue"]( آیا راه مناسب برای اینکه با دوستان متاهل خود همسان شویم و در یک ردیف قرار بگیریم ازدواج است ؟!
بدون هدف شخصی؟!
تنها برای همانند شدن ؟!
پس خودمان چه ؟!
بدون احساس نیاز در خود تنها به دلیل همسان شدن با متاهلین ؟! )[/]

[="red"]• چون نمی‌دانم اگر این مورد را رد کنم، باز هم موردی برای ازدواج پیش خواهد آمد یا نه.[/]

[="darkslateblue"]( آیا در شرایطی که طرف مقابل هم کفو نیست و بسیاری از ویژگی های اصلی مورد نظر ما را ندارد تنها بر اساس حدس و گمان می تواند یک زندگی تشکیل داد؟!)[/]

[="red"]• چون می‌خواهم احساس امنیت کنم.[/]

[="darkslateblue"](باید علت و منشا عدم احساس امیت را یافت ! برای چه احساس امنیت نمی کنم ؟!
قطعا با این سوال و پاسخگویی به آن می توانیم بفهمیم که راهش ازدواج است یا خیر
احساس امنیت نمی کنم یا می خواهم به امنیت بیشتری برسم ؟!

می خواهم مرحله ای از زندگی را تجربه کنم که این احساس در من بیشتر شود یا می خواهم به هر قیمتی شده از شرایط کنونی فرار کنم ؟!

این دو شرایط مختلفی ست و تفاوت های بسیاری دارد )[/]

فرمایشات شما را مبنی بر این که دختران خواهان یافتن یک تکیه گاه هستند را می پذیرم
اما این خواسته را نمی توان کورکورانه به دست آورد
چشم ها را بست و تنها با مدنظر گرفتن اینکه او به من احساس امنیت خواهد داد تصمیم گرفت

بلکه باید ویژگی ها و شخصیت وی را هم بررسی کرد

این موارد ذکر شده در مقاله ازدواج و آثارش را نفی نمی کند که اگر چنین باشد گفته های دین را نفی کرده

صحبت ما بر آن است که نمی تواند تنها به دلیل این انگیزه ها انتخابی چشم بسته و کورکورانه انجام داد

مثال عرض می کنم : دختری بگوید چون می خواهم احساس امنیت بکنم با اولین خواستگارم ازدواج خواهم کرد !!

آیا اینگونه انتخاب ها صحیح و عقلانی ست؟!

قطعا خیر!

درست است این نیاز در او پیدا شده اما باید به نیازها پاسخی درست داد نه شتاب زده و آنی

می گوییم هرگز کورکورانه انتخاب نکنید

امیدوارم منظورم را رسانده باشم

سوال فرمودید انگیزه های درست چیست ؟!
به نظر بنده این یک مسئله ی شخصی برای هر فردی ست
و نمی توان گفت هرفردی این انگیزه ها را نداشته باشد هنوز برای ازدواج آماده نیست

چون شرایط زندگی،تفکرات،نیازها و خواسته ها و ... تفاوت دارند

ازدواج مي كنم چون:
*حامي و پشتيبان و تكيه گاه امني داشته باشم
*به عشق و آرامش برسم.
*يك انسان تربيت كنم( فرزند)
*دينم رو كامل كنم

سوال فرمودید انگیزه های درست چیست ؟!
به نظر بنده این یک مسئله ی شخصی برای هر فردی ست
و نمی توان گفت هرفردی این انگیزه ها را نداشته باشد هنوز برای ازدواج آماده نیست

چون شرایط زندگی،تفکرات،نیازها و خواسته ها و ... تفاوت دارند

من هم همین سوال را از شما داشتم.
طبق گفته ی شما ، این یک مسله ی شخصی برای هر فرد است.پس چرا انواع انگیزه های را مد نظر قرار داده و بر انها برچسب اشتباهی می زنید؟!
قطعا هر معلولی علتی دارد.این مقاله باید علت درست رو هم ذکر می کرد.

fagatbakhodabash;325270 نوشت:

من هم همین سوال را از شما داشتم.
طبق گفته ی شما ، این یک مسله ی شخصی برای هر فرد است.پس چرا انواع انگیزه های را مد نظر قرار داده و بر انها برچسب اشتباهی می زنید؟!
قطعا هر معلولی علتی دارد.این مقاله باید علت درست رو هم ذکر می کرد.

[="darkslateblue"]علت برای ازدواج بسیار است و همانطور که ذکر کردم در افراد مختلف یکسان نیست
شما با کدام بخش از این مقاله مخالف هستید ؟!
و فکر می کنید تنها داشتن یکی از این انگیزه های می تواند عامل ازدواجی سریع و شتاب زده باشد ؟![/]

[="Black"]راستشو بخواین من هیچ انگیزه ای واسه ازدواج نمیبینم البته غیر از توصیه ی دین!!!

شاید این یه مشکل در من باشه نمیدونم!....(البته حتما هست!چون وقتی این همه بهش سفارش شده خب لابد...![/]

fagatbakhodabash;325270 نوشت:
سوال فرمودید انگیزه های درست چیست ؟!
به نظر بنده این یک مسئله ی شخصی برای هر فردی ست
و نمی توان گفت هرفردی این انگیزه ها را نداشته باشد هنوز برای ازدواج آماده نیست

چون شرایط زندگی،تفکرات،نیازها و خواسته ها و ... تفاوت دارند

من هم همین سوال را از شما داشتم.
طبق گفته ی شما ، این یک مسله ی شخصی برای هر فرد است.پس چرا انواع انگیزه های را مد نظر قرار داده و بر انها برچسب اشتباهی می زنید؟!
قطعا هر معلولی علتی دارد.این مقاله باید علت درست رو هم ذکر می کرد.

من میگم شما که از این مقاله دلایل و انگیزه های مختلفی رو که شخصی و فردی هم محسوب میشدند رو ذکر کردید.
پس العان همین انگیزه های درست شخصی و فردی رو هم بفرمایید.

[="Indigo"]با سپاس فراوان
برای خواهر خوبی که سوال فرمودند بهترین پاسخ این دو جستار معرفی شده است
عالی هستند [/]
:Gol:

[="Indigo"]هدف من از بیان این موارد این بود که بگویم نمی توان تنها به علت های ذکر شده اقدام به انتخابی عجولانه زد[/]

[="YellowGreen"]ازدواج میکنم چون....؟ چون "اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم..." و نیز چون خدا فرموده اگر مرده ها میتوانستند به دنیا بازگردند هرآن حتما ازدواج میکردند...خب آدم چرا تا زنده است ازدواج نکنه:-)[/]

ازدواج می کنم چون نمیخوام ناقص از دنیا برم وگرنه ازدواج نمی کردم :khandeh!:

[SPOILER]البته بهترین راه گرفتن انتقالی برای یک سرباز که 800 کیلومتر با خونه فاصله داره ازدواجه :khaneh:[/SPOILER]

[="arial"][="blue"] ازدواج رحمت است
[/]
قال النبی صلی الله علیه و آله و سلم:
یفتح ابواب السماء بالرحمة فی اربع مواضع: عند نزول المطر، و عند نظر الولد فی وجه الوالدین، و عند فتح باب الکعبة، و عند النکاح.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:
درهای رحمت آسمانی در چهار وقت گشوده می‏شود:
1- موقع بارش باران.
2- زمانی که فرزند به چهره پدر و مادرش می‏نگرد.
3- هنگام گشوده شدن در کعبه.
4- هنگام برپایی مراسم [="red"]عقد و عروسی.
[/]______________________
بحار الانوار، ج 103، ص 221
[/]

[="arial"][="red"]احادیث ازدواج
[/] [="blue"]پیامبر اكرم (صل الله علیه و آله) :[/]

در اسلام هیچ بنایی ساخته نشد ، كه نزد خدای عز وجل محبوبتر و ارجمند تر از ازدواج باشد .
_______________________
(بحار الانوار . ج103 0ص222)[/]

[="arial"][="blue"] پیامبر اكرم (صل الله علیه و آله) :
[/]
هر كه ازدواج كند نصف عبادت به او داده شده است .

______________________
(بحار الانوار . ج103 0ص220)

[/]

انشا الله ازدواج خواهم کرد تا گناه نکنم.

میخواهم ازدواج کنم چون :

  • برای رسیدن به اهدافم نیاز به ازدواج دارم
  • از گناه دور باشم

ازدواج میکنم برای خوشبخت کردن و خوشبخت شدن...

وسلام نامی از نامهای خداست.
باعرض سلام و خسته نباشید.

اولا . ازدواج میکنم چون پسندیده ترین اعمال در نزد خداست.
ثانیا . ازدواج میکنم چون مامان و بابام آرزو دارن دیگه.

فعلا ازدواج نمی کنم چون
1- تاپیک http://www.askdin.com/thread9822.html زا خوندم هرچی اعتماد داشتم و خوشبین بودم از دست رفت:Ghamgin::god:
2- احتمالا مشروط میشم اگه الان به ازدواج فکر کنم :khandan:

ازدواج راهی برای رسیدن به بهترین چیزهاییست که خدا برای انسان افریده میتونه کلید خوشبختی برای انسانها باشه اگه درست قدم بذارن ولی ادما برای ازدواج انگیزههای مختلفی دارن که باید دید کدوم مهمتره مثلا کسی نمیتونه تو مسایل جنسی خودشو نگه داره وبرای سالم موندن دینش میره ازدواج میکنه یا کسی که احساس کمبود عاطفه میکنه و میره ازدواج میکنه باید دید کدوم گزینه مهمتره

حق دوست;327123 نوشت:
فعلا ازدواج نمی کنم چون
1- تاپیک http://www.askdin.com/thread9822.html زا خوندم هرچی اعتماد داشتم و خوشبین بودم از دست رفت:Ghamgin::god:
2- احتمالا مشروط میشم اگه الان به ازدواج فکر کنم :khandan:

بدبین نباشین جناب حق دوست.همه که مثل هم نیستن !!! :ok:

باغ بهشت;339021 نوشت:

بدبین نباشین جناب حق دوست.همه که مثل هم نیستن !!! :ok:

نه اون موقع که پست دادم هنوز تحت تاثیر بودم . چه کاری برتر از ازدواج.

من ازدواج میکنم تا از کناهان دور بشم-تا خدا بیشتر من رو مورد رحمتش قرار بده ، به واسطه عشق و محبتی که به همسرم خواهم داشت-ازدواج میکنم که همه ارامشی که خداوند بخاطر توکل بهم عطا فرمود رو به همسرم بدم و اونهم باعث آرامش من باشه- ازدواج می کنم تا وارد دنیای تازه بشم-ایمانم قوی تر بشه و پایبندیم بیشتر بشه و در نهایت ازدواج می کنم تا اطاعت خدا کنم و رضای او رو بدست بیارم.ان شاءالله

چون اگه بد بود خدا سفارش نمی کرد

من در سن 28 سالگی برای این ازدواج میکنم:
1. خلا نیاز به مونس : حضرت آدم علیه السلام وقتی وارد بهشت شدند از تنهایی حیرت کردند لذا خداوند از باقیمانده گل ایشان مونسی بنام حوا خلق فرمود.
2. کنترل غریزه و دفع خطر احتمالی : درست است که سن بالا رفته و شور و هیجان ها کم شده ولی به قول امام خمینی (ره) (در زندگی آدم لغزشگاههایی وجود دارد که ممکن است انسان وقتی در آنها لغزید دیگر نتواند به مسیر سعادت برگردد ) شهوت لغزشگاه خطرناکی است و گاهی اوقات بسیار سرکش می شود.
3. بعلت شرایط زندگی ام . جدا شدن از امر و نهی های والدین و رسیدن به استقلال وتصمیم خود برای خودم.

من ازدواج میکنم چون مامانم میگه دیگه21ساله شدی داری میترشی.منم خیلی میترسم از ترشیدگی:khandeh!:
جدا ازشوخی ازوقتی خواهرم ازدواج کرده دیدم که آرامش خاصی بدست آورده,این آرامش دوست داشتنیه

shaparak;389475 نوشت:
من ازدواج میکنم چون مامانم میگه دیگه21ساله شدی داری میترشی.منم خیلی میترسم از ترشیدگی

اگه 21 ساله ترشیدست پس ما چی بگیم؟؟؟
اصلا ترشیدگی کلمه زشتی هست که مردان خودخواه برای وادار کردن دختران به ازدواج زودهنگام اختراع کردند..:khandeh!:

shaparak;389475 نوشت:
جدا ازشوخی ازوقتی خواهرم ازدواج کرده دیدم که آرامش خاصی بدست آورده,این آرامش دوست داشتنیه

اتفاقا آدم با ازدواج آرامش خودشو از دست میده وارد یک زندگی پر تنش میشه که باید به خاطر دیگران گاهی تا آخر عمر با تنش و بدبختی زندگی کنه.
اطراف منم اطراف ازدواج کرده هست که هیچکدوم به ارامش نرسیدند که هیچ همش دارن از زندگی بدشون شکایت میکنند..:Ghamgin:

راه روشن;389485 نوشت:
اتفاقا آدم با ازدواج آرامش خودشو از دست میده وارد یک زندگی پر تنش میشه که باید به خاطر دیگران گاهی تا آخر عمر با تنش و بدبختی زندگی کنه.
اطراف منم اطراف ازدواج کرده هست که هیچکدوم به ارامش نرسیدند که هیچ همش دارن از زندگی بدشون شکایت میکنند..
چی بگم والا.ازون طرفشم هست,اما الحمدولله ماآرامش دیدیم

آیه " و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها و جعل بینکم موده و رحمه" به وضوح و صراحت کامل داره میگه تمام هویت من به عنوان یک انسان از نوع زن در این تعریف شده که همسرم در کنار من به آرامش برسه و در ارتباط بین ما از طرف من نسبت به اون مودت و از طرف اون نسبت به من رحمت جاری باشه.

یعنی من به عنوان یک زن فقط وقتی کارکرد واقعی خودم رو دارم که بتوانم به عنوان همسر یک مرد، اون رو وقتی که شب خسته از کار روزانه به خانه اش برمیگرده، به آرامش برسانم. یعنی اگر حتی بهترین زن عالم هم باشم، تا ازدواج نکنم و در این موقعیت قرار نگیرم که بتونم مردی رو در خانه اش به آرامش برسانم، بخشی از ظرفیتهای وجودم به فعلیت نمیرسه و نمیتوانم آنطور که باید و شاید به کمال برسم.
به نقل از وبلاگ تو فقط لیلی باشwomanart.blogfa.com

چون این نظر ،نظر من هم بود و نمی تونستم به این شیوایی بگم، از وبلاگ ایشون نقل قول کردم.

من فعلا ازدواج نمی کنم چون :
1- پول ندارم.(هنوز از بابام پول می گیرم)
2- شغل ندارم.
3- هنوز یه حرفه و علم به درد بخور برای تولید ثروت و یا ایجاد شغل نیاموخته ام.(انشاءالله امسال از اول مهر دارم میرم دانشگاه رشته برق)
4-دلم برای بابام که اینقدر کار می کنه می سوزه.
5- سربازی نرفته ام.
6- روم نمیشه به کسی بگم دوست دارم ازدواج کنم.
7- هنوز اطرافیانم فکر می کنند من بچه ام.(البته خیلی کم)
8- مسئولیت پذیری خیلی زیادی ندارم.(البته از خیلی ها مسئولیت پذیرترم)
9- یه خورده خوابالو هستم(بریم دانشگاه ایشاللا درست میشه:Nishkhand:)
10- ازدواج در 18 سالگی در فامیل ما برای پسر ، عجیب غریبه .(بعد اگر به خاطر ازدواج زودهنگام (حتی ازدواج در سن 22 سالگی!!!!) مشکلی برات پیش بیاد ،توی فامیل به شدت سرزنش میشی و سرکوفت میشنوی)
11- مادرم بهم یه بار گفت : "انشاءالله در سن 28 سالگی ازدواج می کنی" (یعنی 10 سال دیگه.:
:Ghamgin::)
به چند علت ازدواج خواهم کرد (در آینده ای شاید دور)
1- نیاز غریزی و عاطفی شدیدی دارم و ممکنه به گناه بیافتم(البته اگه تا چند سال دیگه سالم بمونم!!!!)
2- تقریبا همه ازدواج می کنند.
3- پیامبر گفته هر کس از سنت من (ازدواج) سر باز بزند ، از من نیست.
4-زندگی خیلی پیچیده و سخت شده و هم چنین رشته آینده ام هم خیلی سخته و اگر یه هم زبون نداشته باشم که باهاش درد دل کنم ، از پا در میام.
5 - دوست دارم پنج شش تا بچه داشته باشم (البته فعلا طرز تفکرم اینه)

1- خدا را دوست دارم
2- پیامبرم را دست دارم
3- دینم را دوست دارم
4-خودم را دوست دارم
5- جامعه سالم را دوست دارم
پس خدا لعنت کند کسی را که بدون دلیل ازدواج نمیکنه و خدا را خشمگین میکنه

گناه نکنم.

موضوع قفل شده است