فراموش کردن خاطرات گذشته

تب‌های اولیه

29 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
فراموش کردن خاطرات گذشته

سلام
چطور میتونم کسی رو واسه همیشه فراموش کنم ؟
اگه ذکری در این رابطه هست بگید ممنون

با نام و یاد دوست



کارشناس بحث: استاد امیدوار

bahar;384016 نوشت:
سلام
چطور میتونم کسی رو واسه همیشه فراموش کنم ؟
اگه ذکری در این رابطه هست بگید ممنون

بسمه‌تعالي
با عرض سلام و تحيت محضر حضرتعالي
هرچند سوال جنابعالي كلي است و بسته به موقعيت و افراد، ممكن است حالات متعددي رقم بخورد لكن به صورت كلي و در صورتيكه مرور خاطرات به حد وسواس نرسيده باشد رعايت موارد زير شما را در رسيدن به نقطه مطلوب كمك خواهد كرد:

- اجتناب از تماس چشمي و مواجهه حضوري. در روايتي كه از علي عليه‌السلام نقل شده است حضرت چشم را ورودي قلب معرفي مي‌كنند به اين معنا كه احساسات و عواطف متاثر از چشم عمل مي‌كنند. ضمن اينكه انرژي كه از چشم ساطع مي‌شود و تبادلي كه از راه تماس چشمي رقم مي‌خورد، از قويترين انرژيهاست و به قول بابا طاهر
زدست ديده و دل هر دو فرياد كه هرچه ديده بيند دل كند ياد!
بنابراين اولين قدم حذف مواجهه حضوري با فرد مورد نظر است چرا كه از دل برود هر آنچه از ديه برفت!

- كمرنگ كردن و يا عدم حضور در موقعيتها و مكانهايي كه باعث يادآوري خاطرات گذشته مي‌شود.

- مديريت فكر و مشغول كردن خود به فعاليتها و دغدغه‌هاي جديد.

- گذشت زمان

- استعانت از خدوند متعال

در ارتباط با ذكر نيز، بهتر است اين موضوع را با كارشناس محترم اخلاق، در ميان بگذاريد.

براي شما آرزوي توفيق دارم.

و اخر دعوانا ان الحمدالله رب العالمين

با سلام
خاطراتی از گذشته دارم که با مرورشان عذاب می شوم.
شخص اصلی خاطرات در مدرسه مان حضور دارد. و تقریبا در مدرسه هر روز او را می بینیم. حتی در خواب و خیال.
مکان و موقعیت خاطره ها هم بیشتر در مدرسه بوده که با شروع سال تحصیلی وارد اونجا میشه.
زندگی ام پر از دغدغه است . همه جور فکر و ایده دارم.
حدود یکی دو سال از اتفاق ها می گذره ولی من اتفاقت تاثیرگذار قبل از اون هم یادمه و اون اتفاقا اگه نگم مهم ترین، یکی از سه چهار تا اتفاق مهم زندگیمه.
حالا با این شرایط میتونم خاطرات رو از یاد ببرم.

فدائی سید علی;386086 نوشت:
با سلام
خاطراتی از گذشته دارم که با مرورشان عذاب می شوم.
شخص اصلی خاطرات در مدرسه مان حضور دارد. و تقریبا در مدرسه هر روز او را می بینیم. حتی در خواب و خیال.
مکان و موقعیت خاطره ها هم بیشتر در مدرسه بوده که با شروع سال تحصیلی وارد اونجا میشه.
زندگی ام پر از دغدغه است . همه جور فکر و ایده دارم.
حدود یکی دو سال از اتفاق ها می گذره ولی من اتفاقت تاثیرگذار قبل از اون هم یادمه و اون اتفاقا اگه نگم مهم ترین، یکی از سه چهار تا اتفاق مهم زندگیمه.
حالا با این شرایط میتونم خاطرات رو از یاد ببرم.

بسمه تعالی
با عرض سلام و تحیت محضر حضرتعالی
ضمن پوزش به خاطر تاخیر، به مطالب زیر توجه بفرمایید:
_شاید شما نتوانید موضوع و دغدغه مورد نظر را فراموش کنید، اما فراموش نکنید؛
می توانید احساستان را نسبت به آن موضوع تغییر دهید.

پس سعی کنید در کنار جنبه های تلخ آن خاطره، نقاط مثبت آن را نیز ببینید مثلا اینکه خاطره گذشته شما یک تجربه است و...

_ این شما هستید که گذشته و خاطرات آن را زنده می کنید، پس از تمرکز نسبت به گذشته خودداری کنید.
_ برای اینکه قدری از فشار عصبی نسبت به شما کاسته شود، تکنیکهای زیر پیشنهاد می شود؛
1- سعی کنید اتفاق گذشته را با تمام جزییات آن بنویسید، حتی صداها و...را هم تداعی کنید، پس از خواندن و مرور کردن این خاطرات با تمام جزییاتش، نوشته خود را پاره کنید و دور بریزید!!! سعی کنید با دور ریختن این نوشته ها، محتوای آن یعنی خاطرات مورد نظر را نیز از ذهن خود دور بریزید. این کار را می تواند برای مدتی به صورت روزانه انجام دهید.
2- در فضایی خلوت و به دور از محرکهای مزاحم، چشمان خود را ببندید و به سیاهی بالای پلک خود مترکز شوید، سعی کنید رفته رفته شعاع این سیاهی را تا جایی که امکان دارد، گسترده تر کنید و در ادامه خاطره مورد نظر را با تمام جزییات آن تصویر سازی کنید، صداها، حرکات، رنگها و....
بعد از این حالت، سعی کنید حادثه مورد نظر را کارگردانی کنید؛ یعنی صداها را کم و زیاد کنید، شخصیتها را جابجا کنید و...به تعبیری از این به بعد تلاش کنید صداها و یا افرادی را که موجب ناراحتی شما هستند را رفته رفته کمرنگتر کنید و جای ان را به افراد و صداهای مورد رضایتی که از آنها لذت می برید بدهید. این کار را نیز برای مدتی به صورت روزانه تکرار کنید.

در پناه خدای متعال موفق باشید
و آخر دعوانا ان الحمدالله رب العالمین

سعدی علیه الرحمه میفرماید:

سعدی به روزگاری مهری نشسته بر دل
بیرون نمیتوان کرد الا به روزگارن

bahar;384016 نوشت:
سلام
چطور میتونم کسی رو واسه همیشه فراموش کنم ؟
اگه ذکری در این رابطه هست بگید ممنون

باسمه تعالی

با تشکر از استاد امیدوار شاید مطالب زیر برای تسکین و فراموشی مفید باشد:

- مَا عِندَكُمْ يَنفَدُ وَمَا عِندَ اللَّهِ بَاقٍ وَلَنَجْزِيَنَّ الَّذِينَ صَبَرُوا أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿النحل: ٩٦﴾

آنچه پيش شماست تمام مى‌شود و آنچه پيش خداست پايدار است، و قطعاً کسانى را که شکيبايى کردند به بهتر از آنچه عمل مى‌کردند، پاداش خواهيم داد.

- مَّا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِّن قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ ﴿الأحزاب: ٤﴾

خداوند براى هيچ مردى(یا زنی) در درونش دو دل ننهاده است.

یعنی عبودیت و عشق به خدا هدف خلقت بوده است. علاقه به مخلوق وسیله قرب به خداوند است.

خداوند همه را امتحان می‌کند تا ببیند چقدر از علاقه به مخلوق در مسیر علاقه به خالق می‌توانند دل بکنند.

گاهی این علاقه به والدین، دوست، همسر ، و یا حتی حیوانات یا اشیاء ممکن است باشد که از مسیرش خارج شده بنابراین مورد امتحان قرار می‌گیرد.

وقتی علاقه در مسیر درست قرار گرفت آنگاه خداوند می فرماید:

وَلَا تَيْأَسُوا مِن رَّوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لَا يَيْأَسُ مِن رَّوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ ﴿يوسف: ٨٧﴾

و از رحمت خدا نوميد مباشيد، زيرا جز گروه کافران کسى از رحمت خدا نوميد نمى‌شود.

اگر ربوبیت و مربی بودن خداوند را پذیرفته‌ایم باید مطمئن باشیم که او برای ما بهتر از خودمان برنامه‌ی رشد و کمال طراحی کرده‌ است.

وظیفه‌ی ما تنها عبادت و توکل است(توکل تلاش مجاهدانه برای رسیدن به یک چیز مفید است و نتیجه تلاش را به خدا واگذار کردن می باشد).
یعنی با احتمال 99 درصد برای رسیدن به یک چیز دست یافتنی تلاش می کنیم ولی اگر خواست خداوند به نتیجه نرسیدن بود بر خواست او صبر می‌کنیم
تا نتیجه بهتری که او برای ما تشخیص می‌دهد را با تلاش دوباره و مایوس نشدن بدست آوریم.

بنابراین بهترین ذکر همان قرآن است:

- وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِينَ ﴿البقرة: ٤٥﴾

از شکيبايى و نماز يارى جوييد. و به راستى اين [کار] گران است، مگر بر فروتنان

- يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ ﴿البقرة: ١٥٣﴾

اى کسانى که ايمان آورده‌ايد، از شکيبايى و نماز يارى جوييد؛ زيرا خدا با شکيبايان است.

در تفاسیر از "صبر" به "روزه" نیز تفسیر شده است.

موفق باشید

سلام ...

باز من بگم ... باز شما زحمت بکشین و پاکش کنین ...

هر نوع دعایی جهت فراموش کردن شخصی که انسان عاشقش شده باشه نتیجه عکس میده ...
چون کسی که داره دعا میکنه حساس ترین روحیه و عاطفه رو داره به نمایش میزاره و همزمان داره اسم و خاطراته طرف رو تو ذهنش Refresh میکنه ...
دعا کردن تو این زمینه جواب نمیده ...

همچنان خوش باشید ...

با سلام

این بنده خدا 4 ماه پیش یه سوال پرسیده .الانم فک کنم همه چی یادش رفته
یه چیز گذرا بوده

ولش کنید بنده خدا رو.

اگر بهش فکر نکنی بعد یه مدت خود به خود از ذهن پاک میشه. نیازی به چیزی نیست
یکی از نعمت های مهم فراموشی هست.

FT_Mohammadi;449132 نوشت:
سلام ...

باز من بگم ... باز شما زحمت بکشین و پاکش کنین ...

هر نوع دعایی جهت فراموش کردن شخصی که انسان عاشقش شده باشه نتیجه عکس میده ...
چون کسی که داره دعا میکنه حساس ترین روحیه و عاطفه رو داره به نمایش میزاره و همزمان داره اسم و خاطراته طرف رو تو ذهنش Refresh میکنه ...
دعا کردن تو این زمینه جواب نمیده ...

همچنان خوش باشید ...

با عرض سلام

و با اجازه کارشناس محترم

دعا همیشه و در همه حال ، اگر به نیت خیر باشد موثر هست. و این فرمایش شما صحیح نیست .....

کسی که توجهش به خدا باشد و واقعا قصدش مدد خواستن از خدا باشه، نه اینکه بخواد خودش رو فریب بده ، قطعا تاثیر خواهد داشت.

و اینکه کافیه هر وقت یادش آمد متوجه خدا بشه و در دل از او بخواد که در این راه کمکش کنه و هر چی که خیرش هست نصیبش کنه ...

نظر شما درباره ی دوستی با یک شخص دیگر هم صحیح نیست ،

اصولا دوستی با جنس مخالف غلطه. بگذریم از اینکه قبح این کار ریخته شده و شاید خیلی ها به این عقیده بخندند، در هر صورت گناه گناهه چون بالاخره ضررش به خود انسان و دیگران خواهد رسید.....

در این مورد هم با توجه به وضعیت آشفته ی روحی انسان، اگر پیش بیاد احتمال اینکه عواقبش بدتر از دوستی اولی باشه هست.

[="#008080"]هوالعالم

ازونجا که نمیشه خاطره ای رو بطور کامل به دست فراموشی سپرد

شاید باید اینطور گفت که:
میبایست الگوی اثر گذاریه وقایع و خاطرات ناپسند روی زندگی را تغییر داد
و یا خنثی کرد .

بله اولین و آخرین شفا دهنده خداست
و یاد و نادِ او بهتر از هر چیزی روح و روان و جسم شما رو اماده پذیرش الگوی مناسبِ جدید و جایگزین میکنه
به شرطی که نیت و ذهنیت نزدیکی به خدا و خدایی باشه به دور از نفرت و خشونت و ...

چی بهتر از ذکره لا اله الا الله تا ارامش کامل !

[="#000080"]مشاور محترم اشاره کاملی داشتند و نظر عینی بنده که در ذهن دارم اجازه میده که اینجا درس پس بدم
به چشم اشاره شده که مثل خیلی از نقاط بدن رنگبندی و حرارتی در مقیاس نیاز مخاطب داره که ممکنه به دل شما بنشینه و یا حتی برای شما نفرت آور باشه ... این ایجاد محبت یا نفرت در صورت رغبت و تمایل شما
ذهن شما رو تشویق یا تحریک به زنده شدن یا بیدار شدنه خاطرات مربوطه میکنه
[/]
مثلا ممکنه با دیدن رنگ گلی , یاد گل سرخ در طبقه اوله خاطره شما بیدار بشه و در طبقه دوم بوستان گلی که در فلان زمان و مکان دیده اید
و در طبقه سوم ... و الا اخر
که همینطوری ذهن شما بدونه تامل غرق در رنگ و یاد و خاطرات به اصطلاح فراموش شده میشه !
کاملا سریع و به اصطلاح نامحسوس ... با ایجاد حسی جدید و شاید عمیق و مطمعنن عمیقتر ...
چون هر چقدر محو رنگها یا نماد بشید خاطرات بیشتری در ذهن شما زنده میشه .[/]

بی نظیر;449187 نوشت:
چون تا حالا چند بار پرسیدم پاک شد

[="#000080"]سلام
بهتره قبل از ارسال جویای دلیل حذف مطالب مربوط به سوال خود باشید
شاید اشتباهی در کار شما بوده و خود اگاه نیستید .[/]

اعتراف میکنم یه زمانی از طرز برخوردمون با نامحرم ( البته تو فامیل ) بدم میومد اونا خیلی راحت بودن و احساس میکردم ما عقب مانده ایم به خاطر همین سعی کردیم مثل اونا بشیم

حتی برادرهام هم که اون موقع کم سن و سال بودن تشویق میکردم راحت باشن مثلا تو شوخی هایی که میکردیم اونا رو تشویق میکردم تو جمع ما باشن اما متوجه نبودیم کسی که با همه راحته و با همه شوخی میکنه با این دید به ما هم نگاه میکنه اینطوری شد دچار توهم شدند و حرف ها و شوخی ها رو اشتباه برداشت کردند فکر کردند خبراییه البته هیچ وقت فکر نمیکردم یه بچه 15-16 ساله تحت تاثیر قرار بگیره و حتی ما چند سال خبر نداشته باشیم و آخرش هم نتیجه اش رو دیدیم ( به نظر من بیشتر بچه های زیر 20 سال تحت تاثیر قرار میگیرن) الان خدا رو شکر همه چی تموم شده ولی عذاب وجدانش تا ابد باقی مونده

واقعا این همه سفارش در برخورد با نامحرم را هیچ وقت درک نکرده بودم

Mohammad2db;449245 نوشت:
سلام
بهتره قبل از ارسال جویای دلیل حذف مطالب مربوط به سوال خود باشید
شاید اشتباهی در کار شما بوده و خود اگاه نیستید .

جناب محمد خان ....
اضهار نظر و اظهار عقیده ... جزو حقوق بشر هست ... من حق دارم نظرم رو در مورده مطلبی عنوان کنم ... شاید هم به قول شما اشتباهی بوده ... خوب استدلال میکنند و میگویند که اشتباه بوده یا من قبول میکنم ... یا نمیکنم و مخاطب پست دو دو تا چهار تا میکند و راه خود را انتخاب میکند ... چه دلیلی دارد پستی پاک شود .... به عنوان مثال من در پست خودم که اونها رو پاک کردند ... عنوان کردم ... تنها راه فراموشی کسی که انسان عاشقش شده است یکی از این 3 تا راه هست ....

1- سمته دعا نرفتن ... استدلالم رو هم عنوان کردم ... گفتم شخصی که در حال دعا کردن هست ... با زجه و التماس از خداوند چیزی رو میخواهد ... حساس ترین و پر عطوفت ترین احساس خود را به نمایش میگذارد ... در عین حال از خداوند میخواهذ که آن شخص را فراموش کند ... همینکه این شخص ... یاد و خاطراته او را در چنین حالتی در ذهن خود Refresh میکند ... باعث میشود ... یاد و خاطره او همواره در ذهن و روانش باقی بماند ... به نظره من راه فراموش کردنه کسی دعا کردن نیست ... اتفاقا به نظره من دعا کردن جوابه عکس میده ... و جاذبه شخص رو شدید تر هم میکنه .

2- جادوگری کردن ... به نظره من یکی از بهترین راه های فراموش کردن یاد و خاطره کسی که انسان عاشقش شده .... جادوگری هست .... چرا بدتون میاد ... زمانی بوده که انسانها دست به جادوگری میزدند و عشق میان دو نفری که در یک رابطه زناشویی با هم قرار دارند رو به هم میزدند ... در آن زمان بود که خداوند هاروت و ماروت رو که 2 فرشته بزرگ الهی بودند رو به زمین میفرسته ... تا جادوگری رو به انسانها یاد بده تا مردم یاد بگیرن چجوری جلویه جادویه جادوگرها وای سن .... و روابط زناشوییشون از بین نره ... در درون این سایت هم موضوع خایی با این عنوان وجود داره که اگر کسی از جادو برای انجام کاره خیری استفاده کنه ... حکمش چی هست ... و اساتید سایت پاسخ دادند که مشکلی نداره ... مثلا من عنوان کردم میتونین ... اسم و خاطره شخصی که عاشقش شدین رو رویه کاغذ بنویسین و اون رو آتش بزنین ... که یه روشه جادوگری هست ... عین این مطلب رو هم جناب استاد امیدوار تبین کردند ... من پست ایشون رو نقل میکنم ....

نقل قول:

1- سعی کنید اتفاق گذشته را با تمام جزییات آن بنویسید، حتی صداها و...را هم تداعی کنید، پس از خواندن و مرور کردن این خاطرات با تمام جزییاتش، نوشته خود را پاره کنید و دور بریزید!!! سعی کنید با دور ریختن این نوشته ها، محتوای آن یعنی خاطرات مورد نظر را نیز از ذهن خود دور بریزید. این کار را می تواند برای مدتی به صورت روزانه انجام دهید.
2- در فضایی خلوت و به دور از محرکهای مزاحم، چشمان خود را ببندید و به سیاهی بالای پلک خود مترکز شوید، سعی کنید رفته رفته شعاع این سیاهی را تا جایی که امکان دارد، گسترده تر کنید و در ادامه خاطره مورد نظر را با تمام جزییات آن تصویر سازی کنید، صداها، حرکات، رنگها و....
بعد از این حالت، سعی کنید حادثه مورد نظر را کارگردانی کنید؛ یعنی صداها را کم و زیاد کنید، شخصیتها را جابجا کنید و...به تعبیری از این به بعد تلاش کنید صداها و یا افرادی را که موجب ناراحتی شما هستند را رفته رفته کمرنگتر کنید و جای ان را به افراد و صداهای مورد رضایتی که از آنها لذت می برید بدهید. این کار را نیز برای مدتی به صورت روزانه تکرار کنید.

هر دو روشی که ایشون برای فراموشی اعلام کرده اند روشهای مشهور جادوگری هست .

3- روش سومی که من عنوان کردم این بود که باید به نوعی عشق میان شما و اون شخص از بین بره ... یکی از عواملی که سازنده عشق هست ... حیا ... خجالت ... فاصله داشتن هست ... اگر این عوامل از بین بروند ... عشق میان دو نفر نابود میشود ... و به مخاطب پست نیز عنوان کردم که میتونین زنگ بزنین بهشون و حیا و خجالت رو کنار گذاشته و هر چی از دهنتون در میاد بگین .... اینجوری کم کم عشقتون از بین میره و میتونین راحت زندگی کنین ...

4- راه دیگش هم اینه که 10 تا 15 سال وای سین تا کم کم فراموشش کنین ... که به نظره من فایده ای نداره ... چون کم رنگ میشه ولی از بین نمیره ...

منم با جادو موافقم ولی وقتی پرسیدم گفتن از طلسم و جادو نباید استفاده کرد مثلا اسم دختر و پسر با اسم مادرهاشون رو به همراه یه چیزی دیگه مینوشتن حالا نمیدونم این دعا بود یا جادو بهرحال واقعا با چشم خودم دیدم تاثیر داشت

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

(نگین);449370 نوشت:
منم با جادو موافقم ولی وقتی پرسیدم گفتن از طلسم و جادو نباید استفاده کرد مثلا اسم دختر و پسر با اسم مادرهاشون رو به همراه یه چیزی دیگه مینوشتن حالا نمیدونم این دعا بود یا جادو بهرحال واقعا با چشم خودم دیدم تاثیر داشت

جادوگری در اسلام،حرام بوده و مصداق کفر است.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

بن موسی;449417 نوشت:
جادوگری در اسلام،حرام بوده و مصداق کفر است.

پس چرا میگن بعضی مواقع اشکال نداره به شرط اینکه به کسی ضرر نرسانه
حتی میگن یادگیریش هم تا یه حدی اشکال نداره

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

(نگین);449423 نوشت:
پس چرا میگن بعضی مواقع اشکال نداره به شرط اینکه به کسی ضرر نرسانه
حتی میگن یادگیریش هم تا یه حدی اشکال نداره

حقیر فکر می کنم کسی که این حرف ها را زده،اشتباه کرده است (البته شاید من اشتباه می کنم نه او).چون مراجع جادو را حرام اعلام کرده اند و آیات و روایات بسیاری وجود دارد در این زمینه که از جادو نهی می کنند.برای مثال داریم:
«وَأَلْقِ مَا فِي يَمِينِكَ تَلْقَفْ مَا صَنَعُوا إِنَّمَا صَنَعُوا كَيْدُ سَاحِرٍ وَلَا يُفْلِحُ السَّاحِرُ حَيْثُ أَتَى»
و آنچه در دست راست دارى بينداز تا هر چه را ساخته‏اند ببلعد در حقيقت آنچه سرهم‏بندى كرده‏اند افسون افسونگر است و افسونگر هر جا برود رستگار نمى شود.
سوره طه(سوره بیستم)،آیه 69
این آیه مشخصاً می گوید که جادوگر سعادت مند نمی شود.

و من كلام له ع قالَهُ لِبَعْضِ اءَصْحابه لِما عِزْمِ عَلَى الْمَسير إ لى الخَوارج ، وَ قَدْ قالَ له : يا اءميرالمؤ منين إ ن سَرت فِي هَذا الْوَقت ، خَشيت اءَن لا تَظْفر بِمُرادك ، مِنْ طريق عِلم النُجوم . فَقَالَ ع :
اءَتَزْعُمُ اءَنَّكَ تَهْدِي إ لَى السَّاعَةِ الَّتِي مَنْ سَارَ فِيها صُرِفَ عَنْهُ السُّوءُ؟ وَ تُخَوِّفُ السَّاعَةِ الَّتِي مَنْ سَارَ فِيهَا حَاقَ بِهِ الضُّرُّ؟ فَمَنْ صَدَّقَكَ بِهَذَا فَقَدْ كَذَّبَ الْقُرْآنَ، وَ اسْتَغْنَى عَنِ الاِسْتِعَانَةِ بِاللَّهِ فِي نَيْلِ الْمَحْبُوبِ وَ دَفْعِ الْمَكْرُوهِ، وَ تَبْتَغِي فِي قَوْلِكَ لِلْعَامِلِ بِاءَمْرِكَ اءَنْ يُولِيَكَ الْحَمْدَ دُونَ رَبِّهِ، لِاءَنَّكَ بِزَعْمِكَ اءَنْتَ هَدَيْتَهُ إ لَى السَّاعَةِ الَّتِي نالَ فِيهَا النَّفْعَ، وَ اءَمِنَ الضُّرَّ.!
ثُمَّ اءَقْبَلَ ع عَلَى النَّاسِ فَقَالَ:
اءَيُّهَا النَّاسُ إ يَّاكُمْ وَ تَعَلُّمَ النُّجُومِ إ لّا ما يُهْتَدَى بِهِ فِي بَرِّ اءَوْ بَحْرٍ، فَإِنَّهَا تَدْعُو إ لَى الْكَهَانَةِ، وَ الْمُنَجِّمُ كَالْكَاهِنِ، وَ الْكَاهِنُ كَالسَّاحِرِ، وَ السَّاحِرُ كَالْكَافِرِ، وَ الْكَافِرُ فِي النَّارِ، سِيرُوا عَلَى اسْمِ اللَّهِ.

سخنى از آن حضرت (ع ) آنگاه ، كه آهنگ خوارج كرد، يكى از اصحابش او را گفت اى اميرالمؤ منين به شهادت علم نجوم ، اگر در اين ساعت حركت كنى مى ترسم كه به مراد خويش ‍ نرسى . على (ع ) در پاسخ او فرمود:
تو پندارى ساعتى را يافته اى ، كه اگر كسى در آن ساعت براى انجام مقصود خويش در حركت آيد، از هر بد در امان است ؟ و از ساعتى بر حذر مى دارى كه هر كه در آن قصد كارى كند در چنبر زيانمندى افتد؟ هركس كه سخنان تو را راست پندارد، قرآن را دروغ انگاشته و براى رسيدن به هر چه پسند اوست و پرهيز از آنچه ناپسند اوست خود را از يارى خداوند بى نياز خواسته . از كسى كه به سخن تو عمل كند، خواهى كه به جاى پروردگارش ‍ تو را حمد و سپاس گويد. زيرا تو، به زعم خود، او را به ساعتى كه به سود خويش دست مى يابد و از زيان در امان مى ماند راه نموده اى .
سپس روى به مردم كرد و گفت :
اى مردم از علم نجوم بپرهيزيد، مگر بدان مقدار كه شما را در خشكى و دريا راه بنمايد، كه اين علم به كهانت منجر شود و منجم كاهن است و كاهن همانند جادوگر است و جادوگر كافر است و كافر در آتش جهنم . به نام خداى تعالى به راه افتيد.

خطبه 78 نهج البلاغه
طبق این خطبه،جادوگر مانند کافر است.السَّاحِرُ كَالْكَافِرِ.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

بن موسی;449443 نوشت:
حقیر فکر می کنم کسی که این حرف ها را زده،اشتباه کرده است (البته شاید من اشتباه می کنم نه او).چون مراجع جادو را حرام اعلام کرده اند و آیات و روایات بسیاری وجود دارد در این زمینه که از جادو نهی می کنند.

توی پست های قدیمی که این سوال رو مطرح کرده بودیم میگفتن تا حدی که طلسم وجادو رو باطل کنه استفاده از سحر اشکال نداره الان هرچی گشتم نتونستم اون پست ها رو پیدا کنم :Gig:

[="Navy"]

(نگین);449450 نوشت:
توی پست های قدیمی که این سوال رو مطرح کرده بودیم میگفتن تا حدی که طلسم وجادو رو باطل کنه استفاده از سحر اشکال نداره الان هرچی گشتم نتونستم اون پست ها رو پیدا کنم :Gig:

اگر برای باطل کردن سحر راهی جز سحر نباشد یادگیری آن مانعی ندارد
دلیلش هم آیه قرآن است که می گوید هاروت و ماروت دو فرشته الهی برای ابطال سحر به مردم سحر یاد می دادند

وَاتَّبَعُوا مَا تَتْلُو الشَّيَاطِينُ عَلَىٰ مُلْكِ سُلَيْمَانَ ۖ وَمَا كَفَرَ سُلَيْمَانُ وَلَٰكِنَّ الشَّيَاطِينَ كَفَرُوا يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَمَا أُنزِلَ عَلَى الْمَلَكَيْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ ۚ وَمَا يُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّىٰ يَقُولَا إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلَا تَكْفُرْ ۖ فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ ۚ وَمَا هُم بِضَارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ ۚ وَيَتَعَلَّمُونَ مَا يَضُرُّهُمْ وَلَا يَنفَعُهُمْ ۚ وَلَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ ۚ وَلَبِئْسَ مَا شَرَوْا بِهِ أَنفُسَهُمْ ۚ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ [٢:١٠٢]
و (یهود) از آنچه شیاطین در عصر سلیمان بر مردم می‌خواندند پیروی کردند. سلیمان هرگز (دست به سحر نیالود؛ و) کافر نشد؛ ولی شیاطین کفر ورزیدند؛ و به مردم سحر آموختند. و (نیز یهود) از آنچه بر دو فرشته بابل «هاروت» و «ماروت»، نازل شد پیروی کردند. (آن دو، راه سحر کردن را، برای آشنایی با طرز ابطال آن، به مردم یاد می‌دادند. و) به هیچ کس چیزی یاد نمی‌دادند، مگر اینکه از پیش به او می‌گفتند: «ما وسیله آزمایشیم کافر نشو! (و از این تعلیمات، سوء استفاده نکن!)» ولی آنها از آن دو فرشته، مطالبی را می‌آموختند که بتوانند به وسیله آن، میان مرد و همسرش جدایی بیفکنند؛ ولی هیچ گاه نمی‌توانند بدون اجازه خداوند، به انسانی زیان برسانند. آنها قسمتهایی را فرامی‌گرفتند که به آنان زیان می‌رسانید و نفعی نمی‌داد. و مسلما می‌دانستند هر کسی خریدار این گونه متاع باشد، در آخرت بهره‌ای نخواهد داشت. و چه زشت و ناپسند بود آنچه خود را به آن فروختند، اگر می‌دانستند!![/]

سلام ...
سوالی بوده که من از استاد سمیع پرسیدم ... سوال و جواب در درون پست شماره 15 وجود دارد میتونین مراجعه کنین ...

http://www.askdin.com/thread27428-2.html

ملاصدرا;449473 نوشت:
گر برای باطل کردن سحر راهی جز سحر نباشد یادگیری آن مانعی ندارد

دقیقا منم منظورم همین بود

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

(نگین);449450 نوشت:
توی پست های قدیمی که این سوال رو مطرح کرده بودیم میگفتن تا حدی که طلسم وجادو رو باطل کنه استفاده از سحر اشکال نداره الان هرچی گشتم نتونستم اون پست ها رو پیدا کنم

پس در اینجا استفاده از جادو حرام است.چون سرکار "bahar" اولاً نگفته اند که طلسم شده اند(فرض می کنیم نشده باشند).ثانیاً اگر طلسم شده باشند،تنها در صورتی می توانند از این راه ها استفاده کنند که راه حل دیگری نداشته باشند.

FT_Mohammadi;449511 نوشت:
سوالی بوده که من از استاد سمیع پرسیدم ... سوال و جواب در درون پست شماره 15 وجود دارد میتونین مراجعه کنین ...

پاسخ:
ملاصدرا;449473 نوشت:
اگر برای باطل کردن سحر راهی جز سحر نباشد یادگیری آن مانعی ندارد
دلیلش هم آیه قرآن است که می گوید هاروت و ماروت دو فرشته الهی برای ابطال سحر به مردم سحر یاد می دادند

نتیجه این که استفاده از جادو در اینجا،حرام است.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

FT_Mohammadi;449361 نوشت:
ظر و اظهار عقیده ... جزو حقوق بشر هست ... من حق دارم نظرم رو در مورده مطلبی عنوان کنم ... شاید هم به قول شما اشتباهی بوده ... خوب استدلال میکنند و میگویند که اشتباه بوده یا من قبول میکنم ... یا نمیکنم و مخاطب پست دو دو تا چهار تا میکند و راه خود را انتخاب میکند ... چه دلیلی دارد پستی پاک شود .... به عنوان مثال من در پست خودم که اونها رو پاک کردند ... عنوان کردم ... تنها راه فراموشی کسی که انسان عاشقش شده است یکی از این 3 تا راه هست ....

1- سمته دعا نرفتن ... استدلالم رو هم عنوان کردم ... گفتم شخصی که در حال دعا کردن هست ... با زجه و التماس از خداوند چیزی رو میخواهد ... حساس ترین و پر عطوفت ترین احساس خود را به نمایش میگذارد ... در عین حال از خداوند میخواهذ که آن شخص را فراموش کند ... همینکه این شخص ... یاد و خاطراته او را در چنین حالتی در ذهن خود Refresh میکند ... باعث میشود ... یاد و خاطره او همواره در ذهن و روانش باقی بماند ... به نظره من راه فراموش کردنه کسی دعا کردن نیست ... اتفاقا به نظره من دعا کردن جوابه عکس میده ... و جاذبه شخص رو شدید تر هم میکنه .

2- جادوگری کردن ... به نظره من یکی از بهترین راه های فراموش کردن یاد و خاطره کسی که انسان عاشقش شده .... جادوگری هست .... چرا بدتون میاد ... زمانی بوده که انسانها دست به جادوگری میزدند و عشق میان دو نفری که در یک رابطه زناشویی با هم قرار دارند رو به هم میزدند ... در آن زمان بود که خداوند هاروت و ماروت رو که 2 فرشته بزرگ الهی بودند رو به زمین میفرسته ... تا جادوگری رو به انسانها یاد بده تا مردم یاد بگیرن چجوری جلویه جادویه جادوگرها وای سن .... و روابط زناشوییشون از بین نره ... در درون این سایت هم موضوع خایی با این عنوان وجود داره که اگر کسی از جادو برای انجام کاره خیری استفاده کنه ... حکمش چی هست ... و اساتید سایت پاسخ دادند که مشکلی نداره ... مثلا من عنوان کردم میتونین ... اسم و خاطره شخصی که عاشقش شدین رو رویه کاغذ بنویسین و اون رو آتش بزنین ... که یه روشه جادوگری هست ... عین این مطلب رو هم جناب استاد امیدوار تبین کردند ... من پست ایشون رو نقل میکنم ....


[="#006400"]هوالعالم

پناه بر خدا
بله حق داریم اظهار عقیده کنیم
اما حق نداریم که به کفه ی قایق یا کشتی شناوری که پناه هزاران انسان بوده و هست تبر بزنیم !!

دوستان عزیز با وجود این همه مطلب و راه و روش و درس و عبرت هنوز نفهمیدید
که جادوگری فقط یک حقه اس ؟ و لقمه ای رو که میشه از راه درست به دهان گذاشت به دور سر نباید گردوند ؟؟
کی گفته که هاروت و ماروت اون چیزی که شما امروز به عنوان جادوگری میدونید رو اوردند ؟؟؟؟؟

دمی تامل کنید.

این اعمالی که به اسم جادوگری اوردید شاید روشی باشه که از طرف یک شخص نادان با ادعای جادوگری توصیه شده باشه
اما از قبل وجود داشته ... وقتی میبینید جناب امیدوار اوردن اونرو به راههای ترزیق باور و روشهای روانشناسی ربط بدید !!!
دیگه چرا جادوگر و جادوگری ؟؟
مثل این :[/]

نقل قول:
اسم و خاطره شخصی که عاشقش شدین رو رویه کاغذ بنویسین و اون رو آتش بزنین

[="#006400"][="#006400"]این اعمال جادوگری نیست . فقط ضمیر به اصطلاح ساده لوح انسان رو با تجسم و تصور بهتر و نمادین ,
متقاعد به قبول مساله میکنه !! که در شرایطی تا حدودی میتونه به باور شما کمک کنه !!!

داستانی هست از کشتی گرفتنه پوریای ولی و مرد غول پیکر هندی که در شیشه عمر صاحبش اسیر و برده شده بود .
نقله داستان ما و طلسم و جادوگرانه که بد نیست با جستجو مرور و مطالعه بشه ...

همه اش از باور ماست و هیچ راهی بهتر از راه خود تا خدا نیست !
اگر گاها به جای داروی اصلی داروی دیگری تجویز میشه حتما حکمتی داره ... [/]

[/]

نقل قول:
نظره من راه فراموش کردنه کسی دعا کردن نیست ... اتفاقا به نظره من دعا کردن جوابه عکس میده ... و جاذبه شخص رو شدید تر هم میکنه .
[="#006400"][="#006400"][="#006400"]این بستگی به تعریف و درک شخص از دعا داره !!
وقتی میخوایی خستگی از تنت در بره !! لازم نیست که حتما اسمی از خستگی یا طرف بیاری و بگی خدایا خسته شدم خستگی رو از تنم بیرون کن !
میتونی بگی خدایا شکرت ! بهم قوت و شور و شعف بیشتری بده ! تا شاد باشم و شاد بمانم !!
این یعنی خنثی کردنه تاثیر منفی عوامل خستگی ...

شما یک دوری در این وادی بزنید و به شکایات مردم برسید
ببینید کثافت کاریهایی که با اسم جادو و جادوگری میشه چقدر زشت و زننده اس و چقدر زن و بچه بی گناه با سادگی برده ی حیوانات انسان نما شدن ! اونوقت شاید به مدیران مسئول که با چنین چیزایی مقابله میکنند حق بدید .

باید ببخشید عجله ای نوشتم
هر چند عجله نکردم اما بیشتر از هر زمانی در هم گویی شد که باید کمی روش وقت بذارید .

والا منه کاربر به هر موجودی که با چنین باورهای غلط مقابله میکنه حق میدم و از حذف پست های خودم که مربوط به این مساله میشه خوشحالم میشم .[/]
[/][/]

ذر ذیل پست استاد سمیع رو آوردم ... همچنین قسمتی از اون که منظوره نظر من هست رو قرمز کردم ...

نقل قول:

باسمه تعالی


باسلام:


در رابطه به این مساله باید عرض کنم:


بله این نظام ،نظام اسباب و مسببات است و در روایت هم داریم که امام صادق علیه السلام فرمودند:


(ابی الله ان یجری الاشیاء الا باسباب:خداوند ابا دارد از اینکه اشیا را جز از راه اسباب آنها اجرا کند)1

در مورد بحث طلسمات و یا سحر و یا کلا علوم غریبه هم به همین صورت است که هرکدام از این امور،سبب و علت امر خاصی هستند و هر سببی یک مسبب خاصی را می طلبد

البته ما بر اساس عقیده توحید افعالی خود معتقدیم که حق تعالی،این خاصیتها را به اشیا داده است و اشیا در بروز و ظهور این خواص مستقل نیستند

ولذا در موارد خاص خداوند، اگر اراده کند ،این خواص را از این اسباب می گیرد،چنانچه خاصیت آتش سوزاندن است و در جریان حضرت ابراهیم علیه السلام ،حق تعالی این خاصیت را از آتش گرفت


ویا خاصیت چاقو بریدن است ولی در جریان ذبح حضرت اسماعیل علیه السلام ،این خاصیت از چاقو گرفته شد.

این سبب ها بر نظرها پرده است/که نه هر دیدار صنعش را سزاست


دیده ای باید سبب سوراخ کن/تا حجب را بر کند از بیخ وبن


تا مسبب بیند اندر لا مکان/هرزه داند جهد و اکساب و دکان(2

و در رابطه با سوال دوم شما باید عرض کنم آنچه که در مورد سحر و جادوگری و طلسمات نهی شده و حرام اعلام شده در واقع به کارگیری از این امور است در جهت،شرِّ و ضرر زدن به دیگران ،

و الا در فقه هم بحث می کنند که گاهی اوقات یاد گرفتن این نوع علوم،واجب کفایی می شود به جهت اینکه اگر کسی با سحر یا طلسم یا این گونه امور،خواست به زندگی کسی آسیب برساند،انسان با آگاهی از این امور بتواند سحر و جادو و طلسم آنها را باطل کند
.

چنانچه در جریان هاروت و ماروت،می بینیم که آنها سحر را به مردم تعلیم می دادند تا مردم آن زمان بتوانند به واسطه آشنا بودن با سحر،مشکلاتی را که بعضی از مردم آن زمان با سحر ایجاد کرده بودند،بر طرف کنند.

ولی در عین حال بدانیم در این عصر و شرایط ،کسانی که آشنایی کامل،نسبت به این نوع علوم داشته باشند کم هستند والبته مدعیان دروغین فراوان ،پس مواظب شیادان باشیم


پی نوشت:


1-بحار الانوار/ج2/ص90


2-مولوی

به هر حال هر کسی نظری داره و سحر رو چیزی تعریف میکنه ...

مثلا اگر دختر یا پسری رفتاره بخصوصی رو در پیش بگیره ... میتونه مخاطبش رو مسحور خودش بکنه ... و من هیچ اسمی متناسب تر از سحر نمیتونم براش پیدا کنم ... میتونه کاری کنه که هر شب و هر ساعت و هر دقیقه به اون فکر کنه ... میتونه کاری کنه تا آخر عمرش به اون فکر کنه و از فکره اون بیرون نیاد ... البته هر کسی تعریفی از سحر ارایه میکنه ...

به نظره من حتی امضا کردن نوعی جادوگری هست ... زیرا کسی که داره زیره برگه ای امضا میکنه ... میتونه به راحتی یه امضای دیگه بکنه ... میتونه زیر امضای خودش بزنه ... ولی همه ما به فرم بخصوص از خطاطی و مجسمه گری که پای اون کاغذ میکنیم وابستگی احساس میکنیم ... دلهره داریم ... و خودمون رو مسول میدونیم ...

من یک بار یک کتاب رو از دانشگاه گرفتم و نرفتم به دانشگاه پس بدم ... زمانیکه من میخواستم فارغ التحصیل بشم ... عین اون کتاب رو خریدم و به دانشگاه دادم ... همچنین دانشگاه از من تعهد گرفت که کتاب دیگری نبوده که من از دانشگاه قرض گرفته باشم ... بابتش امضا دادم ... ولی این چنین بوده ... با اینکه من دانشگاه آزاد درس میخوندم و اعتقاد داشتم دانشگاه خیلی بیش از حد از من شهریه گرفته ... همیشه ناراحت اون امضا بودم ... تا اینکه رفتم و عین اون کتاب دیگر رو خریدم و دادم به دانشگاه ... این روش همکنون خیلی جاها داره استفاده میشه ...

و مثلا ...

و تنها راه مقابله با جادو و طلسم هم ... استفاده از جادو و طلسم هست ... هیچ راه دیگه ای به نظره من وجود نداره ...

البته میگم ... هر کسی اسمی روش میزاره ... ولی از نظره من اینجور کارها جادوگری هست ... جادوگری که شاخ و دم نداره ....

دوست داشتن هیچ وقت فراموش نمیشه اما اینو بدون گذر زمان مرهم خیلی از زخم هاست... به خودت فرصت بده... بعد از یه مدت اون احساسات اولیه فروکش میکنه، روال طبیعی زندگیت رو دنبال کن ، درس ،کار ، تفریحات سالم ومخصوصا دعا و نیایش... مسجد رفتن رو جز برنامه های اصلیت بذار ارمش عجیبی رو اونجا تجربه میکنی.بیکاری و تنهایی باعث میشه دوباره بهش فک کنی پس این شرایط رو اصلا ایجاد نکن، تا وقتی که احساساتت نسبت به اون فرد خنثی بشه.
عشق به خدا رودر قلبت جانشین عشق اون فرد کن، معجزه میکنه...

FT_Mohammadi;449819 نوشت:
مثلا اگر دختر یا پسری رفتاره بخصوصی رو در پیش بگیره ... میتونه مخاطبش رو مسحور خودش بکنه ... و من هیچ اسمی متناسب تر از سحر نمیتونم براش پیدا کنم ... میتونه کاری کنه که هر شب و هر ساعت و هر دقیقه به اون فکر کنه ... میتونه کاری کنه تا آخر عمرش به اون فکر کنه و از فکره اون بیرون نیاد ... البته هر کسی تعریفی از سحر ارایه میکنه ...

به نظره من حتی امضا کردن نوعی جادوگری هست ... زیرا کسی که داره زیره برگه ای امضا میکنه ... میتونه به راحتی یه امضای دیگه بکنه ... میتونه زیر امضای خودش بزنه ... ولی همه ما به فرم بخصوص از خطاطی و مجسمه گری که پای اون کاغذ میکنیم وابستگی احساس میکنیم ... دلهره داریم ... و خودمون رو مسول میدونیم ...


[="#006400"][="#006400"][="#006400"][="#006400"]هوالعالم

احتمالا قبلا خدمت شما عرض کردم که اینها تغییر ذهنیت شماست در مسیر نادرست یا ناکامل !
که به جای مقصد و قله فقط دره هست و سیاهچاله !

سحر از ذهن ماست که به اصطلاح با نفوس بد زدن یا با واسطه گماشتن برای نفوس بد به وجود میاد

طرف وارد سیاهچاله ی درد و تاریکی میشه و دردش رو به دیگری منتقل میکنه !!!

برای مثال فکر کنید یکی مثل هاروت میاد میگه
چو عضوی به درد اورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار !!

یکی با الهام ازین گفته به درد دیگری میرسه که خودش دچار درد نشه
و دیگری برای به درد آوردن وجود دیگران وارد دنیایی از درد میشه تا بلکن بتونه درد رو منتقل کنه و انتقامی گرفته باشه ...
چون بنی ادم ...

واقعا این شمایی که باید دلیل این شکل مجازات رو میپرسیدی !!
خدا رو هم خوش نمیاد که بخاطر زیاده خواهی منو شما جان یک عده آدم حالا در هر سمت و مقام حقیقی و حقوقی
مثلا اتش نشان یا رهگذر از کنار اتشی که ما از نفرت ایجاد میکنیم به خطر بیفته ...
خوب اینه که لااقل درحد وسط و متعادل باشیم .

اگر به حکمت مسائل اگاه نشدیم لااقل امیدوار باشیم و گذشت داشته باشیم
تا مبادا گناه شوره دیگران باشیم .

پایان بحث حقیر .[/][/][/][/]

Mohammad2db;450038 نوشت:
هوالعالم

احتمالا قبلا خدمت شما عرض کردم که اینها تغییر ذهنیت شماست در مسیر نادرست یا ناکامل !
که به جای مقصد و قله فقط دره هست و سیاهچاله !

سحر از ذهن ماست که به اصطلاح با نفوس بد زدن یا با واسطه گماشتن برای نفوس بد به وجود میاد

طرف وارد سیاهچاله ی درد و تاریکی میشه و دردش رو به دیگری منتقل میکنه !!!

برای مثال فکر کنید یکی مثل هاروت میاد میگه
چو عضوی به درد اورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار !!

یکی با الهام ازین گفته به درد دیگری میرسه که خودش دچار درد نشه
و دیگری برای به درد آوردن وجود دیگران وارد دنیایی از درد میشه تا بلکن بتونه درد رو منتقل کنه و انتقامی گرفته باشه ...
چون بنی ادم ...

واقعا این شمایی که باید دلیل این شکل مجازات رو میپرسیدی !!
خدا رو هم خوش نمیاد که بخاطر زیاده خواهی منو شما جان یک عده آدم حالا در هر سمت و مقام حقیقی و حقوقی
مثلا اتش نشان یا رهگذر از کنار اتشی که ما از نفرت ایجاد میکنیم به خطر بیفته ...
خوب اینه که لااقل درحد وسط و متعادل باشیم .

اگر به حکمت مسائل اگاه نشدیم لااقل امیدوار باشیم و گذشت داشته باشیم
تا مبادا گناه شوره دیگران باشیم .

پایان بحث حقیر .

با سلام ...
ابتدائا بابته اینکه جواب پست منو دادین تشکر میکنم ... اگر امکانش هست ته پست هاتون از کلمه حقیر استفاده نکنین ... چون من ناراحت میشم ( البته ببخشید )

نمیدونم چرا پست شما رو خوندم ... یاده یکی ازموضوع هایی مرتبط با امر به معروف و نهی از منکر افتادم ... چند تا از دوستان از جمله خانوم Kinsington در موضوع مذکور پست داده بودند و با امر به معروف مقابله کرده بودند ... استدلال ایشون این بود که امر به معروف به نوعی تعدی به فکر من هست و من در مقام پاسخگویی به ایشون گفتم که از نظره من امر به معروف برای یک جامعه بسیار مهم و اساسی هست و حتی من حاظر هستم به چنین کسی پول هم بدم ...

در ادامه گفتم که مهمترین مشگلی که من با امر به معروف و نهی از منکر دارم این هستش که بسیاری از افراد ( چه مذهبی ... چه غیر مذهبی ) راه و مسیری رو انتخاب کردند ... مسیرشون بهشون جواب نداده و حالا دارن همون مسیر رو به دیگران القا میکنند ... تا مثلا برن بهشت ... گسی نیست به اینها بگه ... بابا خودت جواب نگرفتی چرا داری دیگران رو هم میندازی تو چاه ....

حتی بابته اون قضیه رفتم و امضام رو هم عوض کزدم { و عنوانش شد اینی که الان هست } . اگر هر کسی که میاد اینجا ... تجربیاتش رو بیان کنه ... اونهایی که خوب و موثر بوده .... مفید فایده خواهد بود ... وگرنه این چیزایی که خیلی ها مینویسن ... هر کتابی باز کنی توش نوشته ... تلویزیون 10 تا کانال داره ... هر 10 تاش هم داره از این حرف ها میزنه ...

این راهها و مسیرهایی که مقصود نظر شما هست رو من رفتم و جواب نگرفتم ... من نسبت به تفکرم مسول هستم و دوست دارم دنیا رو به بهشتی نزدیک کنم که به تفکراتم نزدیک تر هست .... از شما هم خواهش میکنم همین کار رو بکنین ... تجربیاته شما مطمینا هم برای من سودمند و با ارزش خواهد بود ... و مشگل من با کسایی هست که میخوان برن بهشت و میگن بریم اکر به معروف کنیم ....

در مورده دعا و ... من به شخصه خیلی دعا کردم تا موضوعی از ذهنم بیرون بره ... میخوای قسم هم میتونم بخورم ... شاید بیشتر از 1000 هزار بار ( آیت الکرسی + قل هو الله + الحمد الله + اناانزالناه + شهد الله انه لااله الا هو و الملائکه و ... ( آل عمران 18 ) + هو الله الذی لا اله ال هو عالم الغیب و الشهاده ... ( اسم اعظم به روایت حضرت محمد که پایان سوره حشر هست ) ) خوندم ... ولی خوب جواب نداد ... من هیچ مشگلی هم ندارم که این حقیقت رو عنوان کنم ... از هیچ چیزی هم نمیترسم ... من حقیقت رو عنوان میکنم ... به نظره من دعا کردن و نماز خوندن چاره این کار نیست ...

من هیچ قصدی هم ندارم که درد رو به کسی منتقل کنم ... نمیدونم چرا شما اینجوری فکر میکنین ... اتفاقا من سعی میکنم تجربیاتی از خودم رو به دوستانم منتقل کنم که مفید فایده باشه ... نه اینکه حرفهای قشنگ بزنم ... حرفه بلبل و چمن و گل و بلبل و میمیرم برات و .... رو بزنم ... سعی میکنم حرفهایی رو بزنم که بار معنایی داشته باشه و به درده مخاطبم بخوره ....و گرنه اون حرفهایی که مد نظره شما هست ... هر جایی پیدا میشه ...

  • در نهایت ... به نظره من شما دنباله صحبت هایی شیک و قشنگ و داستانهایی هستی که آخرش خوب تموم بشه ... پست های من اینجوری نیستن ... من سعی میکنم حقایقی که باهاشون برخورد داشتم رو عنوان کنم ...

[="#006400"]هوالعالم

FT_Mohammadi;450068 نوشت:
نمیدونم چرا پست شما رو خوندم ... یاده یکی ازموضوع هایی مرتبط با امر به معروف و نهی از منکر افتادم ... چند تا از دوستان از جمله خانوم Kinsington در موضوع مذکور پست داده بودند و با امر به معروف مقابله کرده بودند ... استدلال ایشون این بود که امر به معروف به نوعی تعدی به فکر من هست و من در مقام پاسخگویی به ایشون گفتم که از نظره من امر به معروف برای یک جامعه بسیار مهم و اساسی هست و حتی من حاظر هستم به چنین کسی پول هم بدم ...
چون راه نرفته خود رو راه بلد میدونید
حاظر بودن با حاضر بودن خیلی فرق داره ! مایی که حتی در حرف حقی برای مطلب قائل نمیشیم چطور میتونیم در عمل سنگ تمام بذاریم ؟

FT_Mohammadi;450068 نوشت:
من هیچ قصدی هم ندارم که درد رو به کسی منتقل کنم ... نمیدونم چرا شما اینجوری فکر میکنین ... اتفاقا من سعی میکنم تجربیاتی از خودم رو به دوستانم منتقل کنم که مفید فایده باشه ... نه اینکه حرفهای قشنگ بزنم ... حرفه بلبل و چمن و گل و بلبل و میمیرم برات و .... رو بزنم ... سعی میکنم حرفهایی رو بزنم که بار

خوب که دقت کنید متوجه میشید که منظور من همون داستان هاروت و ماروت بود
و اصلا قضاوتی در مورد شما و اعمال شما نداشتم .

FT_Mohammadi;450068 نوشت:
در مورده دعا و ... من به شخصه خیلی دعا کردم تا موضوعی از ذهنم بیرون بره ... میخوای قسم هم میتونم بخورم ... شاید بیشتر از 1000 هزار بار ( آیت الکرسی + قل هو الله + الحمد الله + اناانزالناه + شهد الله انه لااله الا هو و الملائکه و ... ( آل عمران 18 ) + هو الله الذی لا اله ال هو عالم الغیب و الشهاده ... ( اسم اعظم به روایت حضرت محمد که پایان سوره حشر هست ) ) خوندم ... ولی خوب جواب نداد ... من هیچ مشگلی هم ندارم که این حقیقت رو عنوان کنم ... از هیچ چیزی هم نمیترسم ... من حقیقت رو عنوان میکنم ... به نظره من دعا کردن و نماز خوندن چاره این کار نیست ...
دو صد گفتار به نیم کردار نیست !
افکار . گفتار و کردار هر سه باید تصدیق و تایید سلامت دیگری باشند .
ادعیه که برای مسلمان تجویز شده تاثیر و نتیجه قابل درکش متوجه مسلمان واقعی میشه ...

نقل قول:
در نهایت ... به نظره من شما دنباله صحبت هایی شیک و قشنگ و داستانهایی هستی که آخرش خوب تموم بشه ... پست های من اینجوری نیستن ... من سعی میکنم حقایقی که باهاشون برخورد داشتم رو عنوان کنم ...
خوب میگن
که اخره همه چیز شیرینه !
و اگر تلخی میبینی برای اینه که به اخرش نرسیدی ...

در کل برداشت و نظر شما صحیح نیست
بازگویی حقایق خوبه . اما حقایق رو نباید با نفرت و لعنت بازگو کرد !!
چه بهتر که با راه چاره ای کامل و درست عنوان بشه ...
.[/]

[="navy"]
اضافه میکنم :
اینکه آدم تندروی نمیکنه به معنی ترسیدن یا ترسناک بودن مساله نیست
اگر خوب دقت کنیم مشخصه که ممکنه هر کسی با برداشت از نوشته شما . حتی شده به دروغ داستان سازی کنه و ازین و اون بد گویی کنه و جو سازی ! تا بیاد عکسش ثابت بشه هزار و یک نفر خوب و بد به خطا و افترا میرن و خسارتهای جبران ناپذیر ... که خدا رو خوش نمیاد . چون با بدگویی از خوب و بد چیزی جز بدی حاصل نمیشه ! لااقل ضمن شکر نیمه پره لیوان از نیمه خالیه لیوان شکایت کنیم . که منصفانه باشه ... نه اینکه نگیم ولی مستند و کامل شرح بدیم
مثلا اگر من از مجازاتی شکایت دارم اول دلیل مجازات رو باید بگم ..

خواهشا بنده رو معذور از ارسال بدونید و مخاطب قرار ندید .فقط به این دلیل
که با بحث خارج از موضوع ارزش تاپیک و بخش و ... کم میشه ...[/]

موضوع قفل شده است