دایرة المعارف آیات مربوط به امام زمان (عج)

تب‌های اولیه

128 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
دایرة المعارف آیات مربوط به امام زمان (عج)

[="Palatino Linotype"][="Black"]

با عرض سلام خدمت همه دوستان، کاربران و میهمانان گرامی اسک دین

آیاتی که حقیر قصد معرفی آنها را دارم حاصل ماه ها تحقیق مستمر در بیش از پنجاه کتاب تفسیری از بزرگان تفسیر وحی در زمینه معرفی آیات مربوط به امام زمان (عج) می باشد.
این دایرة المعارف شامل یکصد و هفده آیه از قرآن کریم می باشد که انشاء الله هر آیه را در یک پست ارائه خواهم کرد.
در این زمینه تحقیقات فراوانی صورت گرفته و کتب بسیاری هم منتشر شده است، اما آنچه که این تحقیق را از دیگر تحقیقات متمایز می کند ذکر تمامی اسناد مربوط به آیه (در کتب تفسیری) می باشد بعلاوه متن مربوطه، که این مسأله خواننده را از پیدا کردن سند ذکر شده بی نیاز می گرداند.
امید است برای استفاده عموم مفید واقع گردد.

[/][/]

[=Palatino Linotype]

سوره مبارکه بقره آیه سوم
الَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُون
آنان كه به غيب ايمان مى‏آورند و نماز مى گزارند، و از آنچه روزيشان داده‏ايم انفاق مى كنند

[=Palatino Linotype]

[=Palatino Linotype]

[=Palatino Linotype][=palatino linotype]
ترجمه الميزان، ج‏1، ص: 74

در كتاب معانى الاخبار از امام صادق ع روايت آمده، كه در ذيل آيه: (الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ) فرموده: يعنى (كسى كه ايمان بقيام قائم ع داشته باشد، و آن را حق بداند)
[=Palatino Linotype]
[/HR][=palatino linotype]ترجمه بيان السعادة، ج‏1، ص: 440
از مولاى ما حضرت صادق (ع) روايت شده است، كه مراد از كلمه غيب در اينجا سه چيز مى‏باشد.
1- روز ظهور و قيام حضرت قائم (عج)
2- روز بازگشت (رجعت)
3- روز قيامت.

[/HR][=palatino linotype]تفسير نمونه، ج‏1، ص: 72
اگر مى‏بينيم در بعضى از روايات اهل بيت (ع) غيب در آيه فوق تفسير به" امام غائب حضرت مهدى سلام اللَّه عليه" شده كه به عقيده ما هم اكنون زنده است و از ديده‏ها پنهان مى‏باشد، منافاتى با آنچه در بالا گفتيم ندارد، چرا كه رواياتى كه در تفسير آيات وارد شده و نمونه‏هاى فراوانى از آن را بعدا ملاحظه خواهيد كرد غالبا مصداقهاى خاصى را بيان مى‏كند، بى آنكه به آن مصداق محدود باشد، روايات فوق در حقيقت مى‏خواهد وسعت معنى ايمان به غيب و شمول آن را حتى نسبت به امام غائب (ع) مجسم كند، حتى مى‏توان گفت ايمان به غيب
معنى وسيعى دارد كه ممكن است با گذشت زمان حتى مصداقهاى تازه‏اى پيدا كند

[/HR][=palatino linotype]أطيب البيان في تفسير القرآن، ج‏1، ص: 148
و امّا اخبارى كه ايمان بغيب را ايمان بوجود حضرت مهدى عجّل اللَّه تعالى فرجه در دوره غيبت تفسير كرده مانند حديثى كه در تفسير برهان از صدوق از حضرت صادق عليه السّلام روايت فرموده
«من آمن (و فى بعض النسخ) من اقرّ بقيام القائم انّه الحقّ»
(مراد از «الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ» كسانى هستند كه ايمان بياورند و اقرار كنند به اينكه قيام حضرت قائم حق و درست است) و حديثى كه نيز در برهان از ابن بابويه از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده كه فرمود
«و الغيب هو الحجة الغائب و شاهد ذلك قوله تعالى و يقولون لو لا انزل عليه آية فقل انّما الغيب للَّه فانتظروا انى معكم من المنتظرين»
و حديثى كه از جابر از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم روايت شده كه بعد از ذكر ائمه اثنى عشر تا حضرت مهدى عليه السّلام ميفرمايد
«طوبى للصابرين فى غيبته طوبى للمقيمين على محبّته اولئك من وصفهم اللَّه فى كتابه فقال الّذين يؤمنون بالغيب»
الحديث (خوشا بحال كسانى كه در زمان غيبت حضرت مهدى عليه السّلام صبر ميكنند، خوشا بحال كسانى كه بر دوستى او ايستادگى مينمايند، اينان كسانى هستند كه خداوند در قرآن توصيف نموده و فرموده «الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ») و غير اينها از اخبار ديگر از قبيل بيان مصداق است و منافاتى با عموم ندارد و وجه اختصاص بذكر ممكن است از جهات ذيل باشد:
1- مؤمنين در دوره غيبت تمام ايمانشان ايمان بغيب است چون درك زمان پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم و ائمّه اطهار عليهم السلام را ننموده و امام آنها هم در پرده غيبت و نامشهود است 2- چون غيبت آن حضرت و طول عمر او و بودنش در ميان مردم و عدم مشاهده‏اش همه بر خلاف عادت است ايمان باو اقوى مراتب ايمان است 3- چون اعتراف بحضرت مهدى و غيبت او جزو اخير عقائد حقّه است يعنى كسانى كه معترف باو باشند بجميع عقائد حقه معترف و مؤمنند لذا تخصيص بذكر داده‏اند و ممكن است جهات ديگرى هم داشته باشد 3- در بيان اخبارى كه در مدح مؤمنين در دوره غيبت حضرت بقيّة اللَّه وارد شده و آن بسيار است:
از آن جمله خبرى است كه در بحار ص 136 مجلد 13 از كافى از حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم روايت كرده كه فرمود
«انّ اعظم النّاس يقينا قوم يكونون فى آخر الزمان لم يلحقوا النّبي صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم و حجب عنهم الحجّة فآمنوا بسواد فى بياض»
(همانا بزرگترين مردم از جهت يقين گروهى هستند كه در آخر زمان ميباشند، پيغمبر را درك نكرده‏اند و حجت و امام نيز از ايشان در پرده است، ايمان آورده‏اند بسياهى كه در سفيدى است يعنى بقرآن و آثار و اخبارى كه از نبىّ اكرم صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم و ائمّه اطهار بآنها رسيده) و نيز در بحار ص 136 مجلد 13 از كافى از حضرت سجّاد عليه السّلام روايت شده كه فرموده
«من ثبت على ولايتنا فى غيبة قائمنا اعطاه اللَّه اجر الف شهيد مثل شهداء بدر واحد»
(كسى كه بر ولايت ما در هنگام غائب بودن قائم ما ثابت باشد، خداوند اجر هزار شهيد مانند شهداء بدر واحد باو عطا فرمايد) و نيز در بحار ص 136 از كافى از حضرت صادق عليه السّلام روايت شده كه فرمود
«من مات منكم على هذا الامر منتظرا له كان كمن فى فسطاط القائم عليه السّلام»
(كسى كه بميرد از شما بر اين امر در حالى كه منتظر ظهور حضرت قائم عليه السّلام باشد مانند كسى است كه در خيمه قائم با او باشد) و در بحار در همين صفحه از حضرت رضا عليه السّلام از آباء طاهرين او از پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم روايت كرده كه فرمود
«افضل اعمال امّتى انتظار الفرج»
(بهترين اعمال امت من انتظار فرج است) و نيز در بحار است كه از امير المؤمنين عليه السّلام سؤال شد
«اىّ الاعمال احبّ الى اللَّه عزّ و جل قال انتظار الفرج»
(كدام از كارها نزد خداى عز و جل محبوب‏تر است؟
فرمود انتظار فرج) و نيز در بحار از ابى حمزه از ابى خالد كابلى از على بن الحسين عليه السّلام حديثى روايت كرده كه در آن ميفرمايد
«فانّ اهل زمان غيبته القائلون بامامته المنتظرون لظهوره افضل اهل كلّ زمان لانّ اللَّه تعالى اعطاهم من العقول و الافهام و المعرفة ما صارت به الغيبة عندهم بمنزلة المشاهدة و جعلهم فى ذلك الزمان بمنزلة المجاهدين بين يدي رسول اللَّه صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم بالسيف اولئك المخلصون حقّا و شيعتنا صدقا و الدعاة الى دين اللَّه سرّا و جهرا»
(بدرستى كه اهل زمان غيبت حضرت مهدى كه قائل بامامت او و منتظر ظهور او هستند بهترين اهل هر زمانى ميباشند براى اينكه خداى تعالى از عقل و فهم و معرفت باندازه‏اى بآنها عطا فرموده كه غيبت نزد آنها بمنزله حضور و مشاهدة شده است و آنان را در اين زمان بمنزله مجاهدين با شمشير در جلو رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم قرار داده، اينان بندگان خالص خدا، و براستى شيعيان ما، و دعوت كننده‏گان بدين خدا در نهان و آشكارا هستند)

[/HR][=palatino linotype]ترجمه مجمع البيان في تفسير القرآن، ج‏1، ص: 61
در همين عموم داخل ميشود آنچه اماميه نقل كرده‏اند در تطبيق به غيبت حضرت مهدى عليه السلام و زمان ظهورش زيرا جز خدا كسى آن زمان را نميداند.

[/HR][=palatino linotype]تفسير منهج الصادقين في إلزام المخالفين، ج‏1، ص: 64
روزى پيغمبر (ص) اصحاب را گفت كه هيچ مى دانيد كه از ميان خلقان كه فاضلتر است گفتند فرشتگان فرمود نه گفتند پيغمبران فرمود مراد من غير ايشان است گفتند يا رسول اللَّه پس چه كسانند فرمود كه جماعتى كه بعد از من باشند و مرا نديده و مصاحبت ننموده و گفتار من نشنيده و معجزات من مشاهده نكرده و رق چند را كه مشتمل بوده باشد بر بيان طريقه من مشاهده نمايند و بر آن كار كنند ايشان فاضلترين عالميانند آنكه اين آيه را تلاوت فرمود كه يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ و بعد از آن فرمود كه
(اولئك اخوانى)
يعنى ايشان برادران من باشند گفتند يا رسول اللَّه ما برادران تو نيستيم فرمود كه
انتم اصحابى و هم اخوانى
شما صحابه‏هاى منيد و ايشان برادران من و اولى حمل غيب است بر همه مغيبات هم چنان كه از ابن مسعود مرويست و از جمله آن زمان غيبة مهدى است كه قول اصحاب ما است و غير آن از اقوال مذكوره

[/HR][=palatino linotype]جلاء الأذهان و جلاء الأحزان، ج‏1، ص: 32
در تفسير اهل البيت مى‏آيد كه مراد به «غيب» مهدى است كه غائب است از ديدار خلقان و موعود است در اخبار و قرآن وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ الآيه، و اخبار درين معنى بسيار است از آن جمله گفت پيغمبر صلى اللّه عليه و آله است كه مخالف و مؤالف روايت ميكنند كه گفت:
لو لم يبق من الدّنيا الّا يوم واحد لطوّل اللّه ذلك اليوم حتّى بخرج رجل من اهل بيتى يواطى اسمه اسمى و كنيته كنيتى يملأ الارض قسطا و عدلا كما ملئت جورا و ظلما گفت: اگر از دنيا نماند الّا يك روز خداى تعالى آن روز را درازا گرداند تا مردى از فرزندان من بيرون آيد كه نام او نام من باشد و كنيت او كنيت من باشد زمين را پر از داد و عدل گرداند پس از آنكه پر از ظلم و جور شده باشد و اين صفات مجموع نيست الّا درين شخص كه اين قوم گفتند كه در غيب است و بآخر زمان خروج كند.
روزى رسول عليه و آله افضل الصلوات و اكمل التحيّات صحابه را گفت: دانيد كه از مؤمنان كه فاضلتر است؟- گفتند: فرشتگان، گفت: ايشان چنين‏اند و نه ايشان را ميخواهم، گفتند: پيغمبران، گفت: ايشان چنين‏اند و نه ايشان را ميخواهم، گفتند:
يا رسول اللّه كيستند ايشان؟- گفت: جماعتى كه از پس من باشند بآخر زمان مرا نديده و گفت من ناشنيده و معجزات من ناديده ورقى معلّق بينند و سوادى بر بياضى، و بدان
كار كنند ايشان فاضلترين اهل ايمان‏اند آنگه برخواند: الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ اولئك اخوانى حقّا، ايشان برادران منند براستى، گفتند: يا رسول اللّه ما برادران تو نه‏ايم؟- گفت: انتم اصحابى و هم اخوانى شما يارانيد و ايشان برادرانند

[/HR][=palatino linotype]روض الجنان و روح الجنان في تفسيرالقرآن، ج‏1، ص: 104
در تفسير اهل البيت- عليهم السّلام- مى‏آيد كه: مراد به غيب، مهدى امّت است كه غايب است از ديدار خلقان و موعود است

[/HR][=palatino linotype]تفسير شريف لاهيجي، ج‏1، ص: 8
ميتواند كه از جمله ما غاب عنهم امامت قائم آل محمد صلوات اللَّه عليه و آله و خروج آن حضرت در آخر الزمان باشد
عن جابر عن ابى جعفر عليه السلام: «الغيب هو البعث و النشور و قيام القائم عليه السّلام»

[/HR][=palatino linotype]تفسير اثنا عشري، ج‏1، ص: 54
5- مراد غيب، وجود مبارك حضرت حجة بن الحسن العسكرى امام زمان- عجل اللّه فرجه- كه غائب و مستور از انظار است چنانچه حضرت صادق عليه السلام فرمود: مراد كسانى هستند كه ايمان آورند به قيام قائم عليه السلام كه او حق است «2». و نيز از آن حضرت سؤال شد از آيه شريفه.
فرمود: متقين شيعه على عليه السلام و مراد به غيب حجة غائب است، و شاهد آن آيه شريفه فَقُلْ إِنَّمَا الْغَيْبُ لِلَّهِ

[/HR]
[=Palatino Linotype][=palatino linotype]انوار درخشان، ج‏1، ص: 44
كتاب معانى از حضرت صادق عليه السّلام روايت نموده در تفسير كريمه «الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ»، مراد كسانى هستند كه تصديق نمايند قيام ولىّ عصر عليه السّلام را.
مفسر گويد: چون روح ايمان و فصل اعتقادات حقّه متقوّم بتصديق وصايت اوصياء عليه السّلام بوده بدين تناسب تفسير ايمان بغيب بجزء اخير آن ميباشد كه اعتقاد بولايت خاصّه اوصياء عليه السّلام و از جمله وصايت و غيبت حضرت بقيّة اللّه عليه السّلام است.

[=Palatino Linotype]

[=palatino linotype]سوره مبارکه بقره آیه یکصد و ششم
ما نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِها نَأْتِ بِخَيْرٍ مِنْها أَوْ مِثْلِها أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَديرٌ
هيچ آيه‏اى را منسوخ يا ترك نمى‏كنيم مگر آنكه بهتر از آن يا همانند آن را مى‏آوريم. آيا نمى‏دانى كه خدا بر هر كارى تواناست؟

[=Palatino Linotype][=palatino linotype]
أطيب البيان في تفسير القرآن، ج‏2، ص: 140

و از اين آيه ميتوان بقاء وجود حضرت بقية اللَّه را استفاده نمود زيرا بنصّ قرآن دين اسلام تا قيامت باقى است و بنصّ اخبار وارده از رسول اكرم ص اوصياء او منحصر بدوازده نفرند و يازده نفر از آنها در دنيا رحلت نموده لذا لازم است وصى دوازدهم باقى باشد و اگر نه جمله نَأْتِ بِخَيْرٍ مِنْها أَوْ مِثْلِها صادق نيايد.

[=Palatino Linotype]

[=palatino linotype]سوره مبارکه بقره آیه یکصد و چهاردهم
وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فيهَا اسْمُهُ وَ سَعى‏ في‏ خَرابِها أُولئِكَ ما كانَ لَهُمْ أَنْ يَدْخُلُوها إِلاَّ خائِفينَ لَهُمْ فِي الدُّنْيا خِزْيٌ وَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظيم
كيست ستمكارتر از آنكه نگذاشت كه نام خدا در مسجدهاى خدا برده شود، و در ويران ساختن آنها كوشيد؟ روا نيست در آن مسجدها جز بيمناك و ترسان داخل شوند و نصيبشان در دنيا خوارى و در آخرت عذابى بزرگ است


[=Palatino Linotype]

[=Palatino Linotype]

[=palatino linotype]ترجمه مجمع البيان في تفسير القرآن، ج‏2، ص: 4
لَهُمْ فِي الدُّنْيا خِزْيٌ ...- براى آنها در دنيا خوارى و رسوايى است.
در آن چهار وجه است:
1- قتاده ميگويد: منظور از خوارى در دنيا- پرداختن ماليات با خوارى و كوچكى است.
2- زجاج ميگويد: در مورد كافر حربى منظور كشتن و اسير كردن اطفال و زنها و در مورد كافر ذمّى پرداختن ماليات است.
3- سدى ميگويد: منظور اين است: كه هنگام قيام مهدى و فتح قسطنطنيّه آنها بدست او كشته ميشوند.
4- ابو على ميگويد: منظور دور كردن آنان است از مساجد مسلمين.
[=Palatino Linotype]
[/HR]
[=Palatino Linotype][=palatino linotype]ترجمه جوامع الجامع، ج‏1، ص: 155
لَهُمْ فِي الدُّنْيا خِزْيٌ براى آنان در دنيا خوارى و رسوايى است.
در آن سه وجه است:
1- منظور كشتن و اسير كردن (كافر حربى) است [زجاج مى‏گويد].
2- منظور از خوارى در دنيا، پرداختن ماليات است با خوارى و كوچكى [قتاده مى‏گويد].
3- منظور اين است كه: هنگام قيام مهدى (ع) و فتح قسطنطنيّه و روميّه، آنها به دست او كشته مى‏شوند [سدى مى‏گويد].

[=Palatino Linotype]

[=palatino linotype]سوره مبارکه بقره آیه یکصد و سی و سوم
[=palatino linotype]أَمْ كُنْتُمْ شُهَداءَ إِذْ حَضَرَ يَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قالَ لِبَنيهِ ما تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدي قالُوا نَعْبُدُ إِلهَكَ وَ إِلهَ آبائِكَ إِبْراهيمَ وَ إِسْماعيلَ وَ إِسْحاقَ إِلهاً واحِداً وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ
[=palatino linotype]آيا شما حاضر بوديد، آن گاه كه مرگ يعقوب فرا رسيد و به فرزندانش گفت: پس از من چه چيز را مى‏پرستيد؟ گفتند: خداى تو و خداى نياكان تو ابراهيم و اسماعيل و اسحاق را به يكتايى خواهيم پرستيد و در برابر او تسليم هستيم

[=Palatino Linotype]

[=Palatino Linotype]

[=Palatino Linotype][=palatino linotype]
انوار درخشان، ج‏1، ص: 366
[=palatino linotype]
تفسير عيّاشى در ذيل كريمه از حضرت باقر عليه السلام روايت نموده كه آن نيز شعار قائم آل محمّد است.

[=Palatino Linotype]

[=palatino linotype]سوره مبارکه بقره آیه یکصد و چهل و هشتم
وَ لِكُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّيها فَاسْتَبِقُوا الْخَيْراتِ أَيْنَ ما تَكُونُوا يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَميعاً إِنَّ اللَّهَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدير
هر كسى را جانبى است كه بدان روى مى‏آورد. پس در نيكى كردن بر يكديگر سبقت گيريد. هر جا كه باشيد خدا شما را حاضر مى‏آورد، كه او بر هر كارى تواناست


[=Palatino Linotype]

[=Palatino Linotype]

[=palatino linotype]
أطيب البيان في تفسير القرآن، ج‏2، ص: 243
أَيْنَ ما تَكُونُوا يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَمِيعاً ظاهر آيه اشاره بجمع نمودن مردم در روز قيامت است كه يوم الجمع ميباشد ولى در اخبار بسيار از ائمه اطهار اين جمله بجمع نمودن اصحاب خاص حضرت مهدى از اطراف زمين براى قيام با آن حضرت تفسير شده چنان كه از تفسير عياشى از حضرت صادق عليه السّلام روايت شده كه فرمود
«نزلت هذه الاية فى اصحاب القائم و انّهم المفتقدون من فرشهم ليلا فيصبحون بمكّة و بعضهم يسير فى السحاب نهارا نعرف اسمه و اسم ابيه و حليته و نسبه»
و اين معنى با عموم لفظ و كثرت مصاديق آن منافاتى ندارد.
و در بعض اخبار است كه مراد جمع شدن همه شيعيان حضور حضرت مهدى است چنانچه از تفسير عياشى و در مجمع البيان از حضرت رضا عليه السّلام روايت كرده كه فرمود
ذلك و اللَّه ان لو قام قائمنا يجمع اللَّه جميع شيعتنا من جميع البلدان، انّ اللَّه على كل شى‏ء قدير
خداوند بر جمع مردم براى حشر قيامت و بر جمع اصحاب مهدى نزد او بطرفة العين و بر هر چيزى قادر است.
[=Palatino Linotype]
[/HR][=palatino linotype]ترجمه جوامع الجامع، ج‏1، ص: 202
در اخبار اهل بيت (ع) روايت شده است كه مقصود از آيه، اصحاب مهدى (ع) در آخر الزمان است
حضرت رضا (ع) فرمود:
[=palatino linotype]«[=palatino linotype]قسم بخدا هر موقع قائم ما قيام كند خداوند جميع شيعيان را از شهرها به سوى او جمع مى‏كند[=palatino linotype]»

[/HR][=palatino linotype]ترجمه مجمع البيان في تفسير القرآن، ج‏2، ص: 111
در اخبار اهل بيت عليهم السلام روايت شده است كه مراد از آن، اصحاب مهدى عليه السلام در آخر الزمان است حضرت رضا عليه السلام فرمود:
[=palatino linotype]«[=palatino linotype]قسم بخدا هر موقع قائم ما قيام كند خداوند جميع شيعيان را از شهرها بسوى او جمع ميكند»
َّ اللَّهَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ ...
خداوند بر حشر و جمع شما توانا و بر هر چيز توانا است

[/HR][=palatino linotype]تفسير أحسن الحديث، ج‏1، ص: 275
در تفسير برهان حدود چهارده روايت نقل كرده كه ائمه صلوات اللَّه عليهم با أَيْنَما تَكُونُوا ... به جمع شدن اصحاب مهدى سلام اللَّه عليه از اطراف جهان استشهاد فرموده‏اند و آن استفاده خاصى از آيه است

[/HR][=palatino linotype]تفسير خسروي، ج‏1، ص: 195
بنا بتفسير مجمع البيان بر طبق اخبار مرويّه از اهل بيت عليهم السّلام مراد از
[=palatino linotype]«[=palatino linotype]ايْنَ ما تَكُونُوا يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَمِيعاً»
أصحاب مهدى عليه السّلام در آخر الزمان است. و حضرت رضا عليه السّلام فرموده است: «ذلك و اللّه لو قام قائمنا لجمع اللّه اليه جميع شيعتنا من جميع البلدان» يعنى بمقتضاى اين آيه بخدا سوگند چون قائم ما قيام كند خداوند تمام شيعيان ما را از تمام شهرها در پيرامون او جمع مى‏فرمايد و در گرد او خواهند بود و جهاد خواهند نمود.

[/HR][=palatino linotype]تفسير منهج الصادقين في إلزام المخالفين، ج‏1، ص: 327
در اخبار از ائمه هدى عليه السّلام آمده كه مراد باين اصحاب مهدى عليه السّلام‏اند در آخر الزمان و از امام رضا منقول است كه
و اللَّه لو قام قائمنا لجمع اللَّه اليه جميع شيعتنا من جميع البلدان
يعنى بخدا سوگند كه وقتى كه قائم ما بامر دين قيام نمايد حق تعالى همه شيعيان او را از جميع شهرها بنزديك وى جمع كند

[/HR][=palatino linotype]تفسير نمونه، ج‏1، ص: 503
در روايات متعددى كه از ائمه اهل بيت ع به ما رسيده جمله"يْنَ ما تَكُونُوا يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَمِيعاً"
به اصحاب مهدى (ع) تفسير شده است.
از جمله در كتاب" روضه كافى" از" امام باقر" (ع) مى‏خوانيم كه بعد از ذكر اين جمله فرمود:
يعنى اصحاب القائم، الثلاثمائة و البضعة عشر رجلا، هم و اللَّه الامة المعدودة، قال يجتمعون و اللَّه فى ساعة واحدة قزع كقزع الخريف:
" منظور اصحاب امام قائم ع كه سيصد و سيزده نفرند، به خدا سوگند منظور از" امة معدودة" آنها هستند، به خدا سوگند در يك ساعت همگى جمع مى‏شوند همچون پاره‏هاى ابر پائيزى كه بر اثر تند باد، جمع و متراكم مى‏گردد"!
از امام" على بن موسى" الرضا (ع)نيز نقل شده:
و ذلك و اللَّه ان لو قام قائمنا يجمع اللَّه اليه جميع شيعتنا من جميع البلدان
به خدا سوگند هنگامى كه مهدى ع قيام كند تمام پيروان ما را از تمام شهرها گرد او جمع مى‏كند

[/HR][=palatino linotype]جلاء الأذهان و جلاء الأحزان، ج‏1، ص: 172
از ائمّه عليهم السّلام روايت است كه مراد باين اصحاب مهدى آخر زمان است كه هر كجا كه باشند خداى تعالى ايشان را بنزديك وى رساند.

[/HR][=palatino linotype]ترجمه بيان السعادة، ج‏2، ص: 291
در اخبار بسيارى وارد شده كه مقصود ياران حضرت قائم (عجّ) هستند كه هنگام ظهور حضرت از بين فرشها و رختخوابهايشان مى‏روند و در مكّه در حضور حضرت صبح مى‏كنند و اين معنى وجهى از وجوه تأويل آيه است.

[/HR][=palatino linotype]أنوار العرفان في تفسير القرآن، ج‏3، ص: 206
ابن بابويه با هفت واسطه از مفضل بن عمر و مفضل نيز از امام جعفر صادق عليه السّلام روايت كرده كه آن حضرت فرمودند كه آيه.
سْتَبِقُوا الْخَيْراتِ أَيْنَ ما تَكُونُوا يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَمِيعاً
در باره ياران حضرت قائم عجل اللّه تعالى فرجه الشريف كه سيصد و اندى نفر ميباشند و در ساعت معين پس از ظهور آن حضرت در يك جا جمع مى‏گردند نازل شده است.
و امام رضا عليه السّلام نيز در ذيل اين آيه فرمودند:
ذلك و اللّه لو قام قائمنا لجمع اللّه اليه جميع شيعتنا من جميع البلدان.
در حقيقت روايات مربوط بياران امام زمان عجل اللّه تعالى فرجه الشريف اشاره باين مطلب دارد كه خدائى كه قادر است ذرات پراكنده انسانها را از نقاط مختلف دنيا بصحنه قيامت جمع‏آورى كند بآسانى ميتواند ياران امام زمان سلام اللّه عليه را بگرد آن حضرت جمع‏آورى نمايد.

[/HR]
[=Palatino Linotype][=palatino linotype]تفسير شريف لاهيجي، ج‏1، ص: 131
در كتاب كمال الدين و تمام النعمة از عبد العظيم بن عبد اللَّه الحسنى روايت كرده كه او گفت: حضرت جواد امام محمد تقى عليه السّلام فرمودند كه: مراد ازين مخاطبين اصحاب حضرت صاحب الامرند در آخر الزمان كه آنها بعدد اصحاب بدر سيصد و سيزده كسند، و حق تعالى ميفرمايد كه اين سيصد و سيزده كس را از اقاصى زمين و اطراف عالم در وقت ظهور حضرت صاحب الامر اللَّه سبحانه و تعالى جمع ميكند در زير رايت فتح آيت آن حضرت و همچنين در آن كتاب از سيد العابدين عليه السّلام روايت كرده كه
«قول اللَّه عز و جل:يْنَ ما تَكُونُوا يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَمِيعاً، و هم اصحاب القائم عليه السّلام و انهم المفتقدون من فرشهم ليلا فيصبحون بمكة».
َّ اللَّهَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ بدرستى كه خداى تعالى بر همه چيز از جمع و احضار تواناست.

[=Palatino Linotype]

[=palatino linotype]سوره مبارکه بقره آیه یکصد و پنجاه و پنجم[=palatino linotype]
[=palatino linotype]وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرين[=palatino linotype]
[=palatino linotype]البته شما را به اندكى ترس و گرسنگى و بينوايى و بيمارى و نقصان در محصول مى‏آزماييم. و شكيبايان را بشارت ده[=palatino linotype]

[=Palatino Linotype]

[=Palatino Linotype]

[=palatino linotype]

[=palatino linotype]أنوار العرفان في تفسير القرآن، ج‏3، ص: 286[=palatino linotype]
تفسير صافى در ذيل آيه وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ روايتى از امام جعفر صادق عليه السّلام نقل ميكند كه آن حضرت فرمودند تأويل اين آيه مباركه علائم قيام آل محمّد عليهم السّلام را بيان ميكند زيرا خداوند متعال در آنموقع مؤمنين را آزمايش خواهند فرمود و منظور از خوف در اينجا ترس از آخرين ملوك بنى اميه است و از جوع و گرسنگى گرانى نرخ و از نقص اموال فساد تجارت و قلب فضيلت ايشان است و مراد از نقص انفس موت سريع آنان و از نقص ثمرات قلت بركت كشت و زرع آنها است و مقصود از جمله بَشِّرِ الصَّابِرِينَ اين است كه صابرين را بعد از وقوع اين امور بتعجيل خروج و ظهور حضرت قائم عجل اللّه تعالى فرجه بشارت بده و محمّد بن مسلم كه راوى اين حديث است ميگويد پس از اينكه حضرت اين آيه را تفسير بخروج قائم آل محمّد صلوات اللّه عليه و آله نمودند.
[=Palatino Linotype]


[/HR][=Palatino Linotype][=palatino linotype] تفسير شريف لاهيجي، ج‏1، ص: 136[=palatino linotype]
مصباح الشريعه از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده كه
«قال اللَّه: وَ بَشِّرِ الصَّابِرِينَ اى بالجنة»
و در كتاب كمال الدين و تمام النعمه از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده كه اين آيت در باب علامات ظهور قائم آل محمد صلوات اللَّه عليه و آله نازل شده، و مراد از «وَ بَشِّرِ الصَّابِرِينَ» اينست كه بشارت ده صابرين را بعد از وقوع اين امور بتعجيل خروج قائم آل محمد صلى اللَّه عليه و آله، و آله پس مبشّر به در اينجا مقدر است، بنا بر تصريح مصباح الشريعه مبشّر به جنت است، و بنا بر اين حديث مبشر به تعجيل ظهور قائم عليه السّلام. ليكن تفسير اول تفسير ظاهريست و ثانى تفسير باطنى بنا برين محمد بن مسلم كه راوى اينحديث است گفته كه چون حضرت اين آيت را تفسير بخروج قائم آل محمد صلوات اللَّه عليه و آله كرد فرمود:
«يا محمد! هذا تأويله، ان اللَّه عز و جل يقول: وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ»

[=Palatino Linotype]

[=palatino linotype]سوره مبارکه بقره آیه یکصد و نود و سوم[=palatino linotype]
[=palatino linotype]وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَ يَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلا عُدْوانَ إِلاَّ عَلَى الظَّالِمينَ[=palatino linotype]
[=palatino linotype]با آنها بجنگيد تا ديگر فتنه‏اى نباشد و دين تنها دين خدا شود. ولى اگر از آيين خويش دست برداشتند، تجاوز جز بر ستمكاران روا نيست[=palatino linotype]

[=Palatino Linotype]

[=Palatino Linotype]

[=Palatino Linotype][=palatino linotype]

[=palatino linotype]أنوار العرفان في تفسير القرآن، ج‏3، ص: 561[=palatino linotype]
عياشى از امام جعفر صادق عليه السّلام در تفسير فَلا عُدْوانَ إِلَّا عَلَى الظَّالِمِينَ روايت كرده كه آن حضرت فرمودند خداوند بكسى تعدى نمى‏كند مگر بر نسل قاتلين امام حسين عليه السّلام.
ابن بابويه بسند خود از عبد السّلام بن صالح هروى روايت كرده كه بحضرت امام جعفر صادق عليه السّلام عرض كردم اى پسر رسول خدا چه ميفرمائيد در باره حديثى كه از امام جعفر صادق عليه السّلام روايت ميكنند كه آنحضرت فرموده وقتى قائم آل محمّد عليه السّلام ظهور ميكند كسانى از نسل قاتلين امام حسين عليه السّلام ميباشند خواهد كشت بخاطر كارهاى پدرانشان آيا اين حديث صحيح است و اگر صحيح است پس معنى اين آيه كه ميفرمايد:
وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى‏ يعنى خدا گناه كسى را بر ديگرى بار نميكند چيست؟ حضرت فرمودند تمام گفتار خداوند درست است ليكن چون دودمان قتله امام حسين عليه السّلام بكارهاى پدرانشان راضى و خشنود بوده و بآنها افتخار ميكنند و هر كس بكار ديگرى راضى باشد مانند همان كسى است كه آن كار را انجام داده است مثلا اگر كسى را در مشرق زمين بقتل برسانند و شخصى در مغرب زمين بآن قتل راضى باشد اين شخص با قاتل شريك محسوب ميگردد و حضرت قائم عليه السّلام آنها را از اين جهت ميكشد كه بقتل امام حسين عليه السّلام راضى بودند. عرض كردم وقتى امام زمان سلام اللّه عليه ظهور ميكند ابتداء امر چه كار خواهد كرد فرمودند:
از طايفه بنى سشبه شروع كرده و دست‏هاى آنها را قطع ميكند زيرا آنان دزدان كعبه بودند.

[=Palatino Linotype]

[=palatino linotype]سوره مبارکه بقره آیه دویست و دهم[=palatino linotype]
[=palatino linotype]هَلْ يَنْظُرُونَ إِلاَّ أَنْ يَأْتِيَهُمُ اللَّهُ في‏ ظُلَلٍ مِنَ الْغَمامِ وَ الْمَلائِكَةُ وَ قُضِيَ الْأَمْرُ وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ[=palatino linotype]
[=palatino linotype]آيا اينان منتظر آن هستند كه خدا با فرشتگان در زير سايبانى از ابر نزدشان بيايد و كار يكسره شود؟ حال آنكه خدا مرجع همه كارهاست.[=palatino linotype]

[=Palatino Linotype]

[=Palatino Linotype]

[=palatino linotype]

[=palatino linotype]ترجمه الميزان، ج‏2، ص: 159[=palatino linotype]
بايد دانست كه در روايات ائمه اهل بيت ع:
1- اين آيه شريفه به روز قيامت تفسير شده، چنان كه عياشى در تفسير خود از امام باقر ع اين روايت را آورده « تفسير عياشى ج 1 ص 103».
2- و نيز بروز رجعت هم تفسير شده، كه مرحوم صدوق روايت آن را از امام صادق ع نقل كرده. «بحار ج 53 ص 43 و منتخب البصائر ج 3 ص 319 طبع جديد»
3- و به ظهور مهدى ع نيز تفسير شده و عياشى روايتش را در تفسير خود به دو طريق از امام باقر ع آورده. « تفسير عياشى ج 1 ص 103»
و نظاير اينگونه روايات بسيار است، كه اگر بخواهى كتب حديث را صفحه به صفحه ببينى، خواهى ديد كه روايات بسيار زيادى از ائمه اهل بيت ع در تفسير بسيارى از آيات آمده، كه يا فرموده‏اند: مربوط به قيامت است، و يا فرموده‏اند: مربوط به رجعت است، و يا فرموده‏اند: مربوط به ظهور مهدى ع، و اين نيست مگر به خاطر وحدت و سنخيتى كه در اين سه معنا هست.
[=Palatino Linotype]


[/HR][=palatino linotype]أنوار العرفان في تفسير القرآن، ج‏4، ص: 41[=palatino linotype]
عياشى از امام محمّد باقر عليه السّلام روايت كرد كه فرمودند: نازل ميشوند فرشتگان در هفت قبه از نور در پشت كوفه كه كسى نميداند در آنها چيست؟
و در روايت ديگر بابى حمزه فرمودند اى ابى حمزه مثل اين است كه مى‏بينم قائم آل محمّد صلّى اللّه عليه و آله را كه پرچم رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله را بالاى نجف بلند نموده و همينكه پرچم
برافراشته شد فرشتگانى در قبه‏هاى نور بر آن حضرت نازل ميشوند كه در جنگ بدر بر پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله نازل شده بودند.

[/HR][=palatino linotype]تفسير جامع، ج‏1، ص: 320[=palatino linotype]
عياشى از حضرت باقر عليه السّلام روايت كرده كه فرمود نازل ميشوند فرشتگان در هفت قبه از نور در پشت كوفه كه كسى نميداند در آنها چيست.
و نيز از ابى حمزه روايت نموده گفت حضرت باقر عليه السّلام بمن فرمود اى ابى حمزه مثل اين است كه مى‏بينم قائم آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را كه پرچم رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را بالاى نجف بلند نموده و همينكه پرچم بر افراشته شد نازل ميشوند بر آنحضرت فرشتگانى كه در جنگ بدر بر پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نازل شده بودند در قبه‏هائى از نور

[/HR][=Palatino Linotype][=palatino linotype]تفسير شريف لاهيجي، ج‏1، ص: 194[=palatino linotype]
از حديث عياشى كه از حضرت امام محمد باقر عليه السّلام روايت كرده مستفاد ميشود كه مراد از «إِلَّا أَنْ يَأْتِيَهُمُ اللَّهُ فِي ظُلَلٍ مِنَ الْغَمامِ» رجعت و خروج قائم آل محمد صلوات اللَّه عليه و آله است در ظهر كوفه كه آن نجف اشرفست و
قال عليه السّلام «فِي ظُلَلٍ مِنَ الْغَمامِ، أى ينزل فى سبع قباب من نور»

[=Palatino Linotype]

[=palatino linotype]سوره مبارکه بقره آیه دویست و چهل و سوم[=palatino linotype]
[=palatino linotype]أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذينَ خَرَجُوا مِنْ دِيارِهِمْ وَ هُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْياهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَشْكُرُونَ[=palatino linotype]
[=palatino linotype]آيا آن هزاران تن را نديده‏اى كه از بيم مرگ، از خانه‏هاى خويش بيرون رفتند؟ سپس خدا به آنها گفت: بميريد. آن گاه همه را زنده ساخت. خدا به مردم نعمت مى‏دهد ولى بيشتر مردم شكر نعمت به جاى نمى‏آورند[=palatino linotype]

[=Palatino Linotype]

[=Palatino Linotype]

[=palatino linotype]
[=palatino linotype]أنوار العرفان في تفسير القرآن، ج‏4، ص: 293[=palatino linotype]
عده‏اى از مفسرين اماميه اين آيه را دليل بر صحت و درستى رجعت و زنده شدن گروهى از مردم پس از ظهور امام زمان عليه السّلام دانسته و گفته‏اند زنده شدن آنان مانند زنده شدن گروهى از بنى اسرائيل خواهد بود.
[=Palatino Linotype]
[/HR]
[=Palatino Linotype][=palatino linotype]تفسير منهج الصادقين في إلزام المخالفين، ج‏2، ص: 52[=palatino linotype]
زرارة بن اعين از ابى جعفر (ع) پرسيد كه اين جماعت كه حق سبحانه در حق ايشان فرموده كه
فقال لهم اللَّه موتوا ثم احياهم
بعد از حياة همين قدر زنده بودند كه مردمان ايشان را ديدند و بحياة ايشان عارف شدند و يا زمان متطاول زندگى يافتند فرمود حق تعالى ايشان را بدنيا رد فرمود تا آنكه در خانهاى خود ساكن شدند و اكل و شرب كردند و نكاح نمودند و بصنايغ خود مشغول شدند و بعد از آن هر يك باجل مقدر خود فوت شدند آيه دليل است بر صحة رجعت پس تعجبى نباشد از آنكه حق سبحانه در آخر الزمان بمعجز صاحب الزمان عليه صلوات الرحمن جمعى را زنده گرداند و كريمه نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً مِمَّنْ يُكَذِّبُ بِآياتِنا فَهُمْ يُوزَعُونَ اشاره باين است چه اگر مراد روز قيامت ميبود نَحْشُرُهُمْ جَمِيعاً ميفرمود كما قال وَ يَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِيعاً الاية و از صادق (ع) پرسيدند كه خداى تعالى برجعت كرا زنده كند فرمود كه
من محض الايمان محضا
او محض الكفر محضا آن كس را كه مؤمن خالص باشد يا كافر خالص اما مؤمن خالص را تا انتقام كشد از آنكه او را طعنه زده باشد و اما كافر را تا معاينه ببيند آنچه منكر آن بوده و از حضرت رسالت (ص) مرويست كه
سيكون فى امتى ما كان فى بنى اسرائيل حذوا النعل بالنعل و القذة بالقذة
يعنى زود باشد كه در امة من پيدا شود آنچه در ميان بنى اسرائيل سانح شد مانند انطباق نعل به نعل و تساوى پر تير و چون در بنى اسرائيل رجعت متحقق شده چنان كه مذكور شد پس در اين امت نيز خواهد بود

[=Palatino Linotype]

[=palatino linotype]سوره مبارکه بقره آیه دویست و پنجاه و نهم[=palatino linotype]
[=palatino linotype]أَوْ كَالَّذي مَرَّ عَلى‏ قَرْيَةٍ وَ هِيَ خاوِيَةٌ عَلى‏ عُرُوشِها قالَ أَنَّى يُحْيي‏ هذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِها فَأَماتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قالَ كَمْ لَبِثْتَ قالَ لَبِثْتُ يَوْماً أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عامٍ فَانْظُرْ إِلى‏ طَعامِكَ وَ شَرابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَ انْظُرْ إِلى‏ حِمارِكَ وَ لِنَجْعَلَكَ آيَةً لِلنَّاسِ وَ انْظُرْ إِلَى الْعِظامِ كَيْفَ نُنْشِزُها ثُمَّ نَكْسُوها لَحْماً فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَديرٌ[=palatino linotype]
[=palatino linotype]يا مانند آن كس كه به دهى رسيد. دهى كه سقفهاى بناهايش فروريخته بود. گفت: از كجا خدا اين مردگان را زنده كند؟ خدا او را به مدت صد سال ميراند. آن گاه زنده‏اش كرد. و گفت: چه مدت در اينجا بوده‏اى؟ گفت: يك روز يا قسمتى از روز. گفت: نه، صد سال است كه در اينجا بوده‏اى. به طعام و آبت بنگر كه تغيير نكرده است، و به خرت بنگر، مى‏خواهيم تو را براى مردمان عبرتى گردانيم، بنگر كه استخوانها را چگونه به هم مى‏پيونديم و گوشت بر آن مى‏پوشانيم. چون قدرت خدا بر او آشكار شد، گفت: مى‏دانم كه خدا بر هر كارى تواناست[=palatino linotype]


[=Palatino Linotype]

[=Palatino Linotype]

[=palatino linotype]
[=palatino linotype]تفسير اثنا عشري، ج‏1، ص: 471[=palatino linotype]
تنبيه: آيه شريفه را دلالاتى است:
اول: ثبوت قدرت تامه ذات سبحانى بر زنده نمودن مردگان روز قيامت براى پاداش اعمال.
دوم: دال است بر صحت رجعت آل محمّد عليهم السلام و مؤمنان در آخر الزمان، چنانچه عزير را بعد از صد سال خداوند دو مرتبه به دنيا عودت داد. اگر رجعت به دنيا بعد از موت محال بودى، هر آينه رجعت عزير واقع نشدى و حال آنكه صريح آيه شريفه و قابل انكار نخواهد بود.
سوم: دال است بر بطلان كسانى كه استبعاد نمايند از طول عمر مبارك حضرت حجة بن الحسن العسكرى عجل اللّه فرجه زيرا:
اولا- هرگاه حق تعالى طعام و شراب سريع التغير و الزوال را مدت صد سال از تغيير و تبديل نگاهدارد، چرا نشايد روح عالم امكان و قطب دائره زمان، وجود مبارك امام زمان را در كنف حمايت خود حفظ فرمايد كه آثار طبيعيه در آن حضرت تأثير نيابد پس منكر آن، منكر قدرت سبحانى خواهد بود.
ثانيا- زمان را تأثير در اعمار نيست زياده و نقصان آن از افاعيل قادر متعال است، بنابر صلاحى كه مى‏داند. بلى، عادت به اقدار متقاربه جارى است اما اعمار متطاوله محال نيست و عادت هم در تحت قدرت الهى باشد، پس البته قدرت دارد بر آنكه يك نفر را براى بقاى نظام عالم برقرار بدارد.
ثالثا- امام زمان، قطب دائره امكان، و مدار چرخ، بى‏محور محال است بنابراين آن حضرت زنده و در پس پرده غيب مستور و حتما ظاهر خواهد شد و دنيا را پر از عدل و داد خواهد كرد.
[=Palatino Linotype]
[/HR]
[=Palatino Linotype][=palatino linotype]تفسير منهج الصادقين في إلزام المخالفين، ج‏2، ص: 110[=palatino linotype]
آيه دليل است بر صحت رجعت و فساد قول كسى كه مستبعد آنست و هر گاه حق سبحانه طعام و شراب سريع التغير را مدت صد سال از تغيير نگاهداشته باشد چرا نشايد كه صاحب الزمان را صلوات اللَّه عليه بر خلاف عادت عمرا بناى وقت او را نگهدارد كه پير نشود و بى قوت نگردد بجهت مصلحت وقت پس منكر آن منكر قدرت او سبحانه باشد در امور ممكنه و اين عين كفر است

[=Palatino Linotype]

[=palatino linotype]سوره مبارکه آل عمران آیه هجدهم[=palatino linotype]
[=palatino linotype]شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَ الْمَلائِكَةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْطِ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ[=palatino linotype]
[=palatino linotype]اللَّه حكم كرد- و فرشتگان و دانشمندان نيز- كه هيچ خدايى بر پاى دارنده عدل جز او نيست. خدايى جز او نيست كه پيروزمند و حكيم است.[=palatino linotype]

[=Palatino Linotype]

[=Palatino Linotype]

[=Palatino Linotype][=palatino linotype]

[=palatino linotype]انوار درخشان، ج‏3، ص: 31[=Palatino Linotype][=palatino linotype]
شهادت بمعناى علم و احاطه بامرى است، به اين كه حقيقت را بوسيله اخبار ثابت كند، و بظهور رساند.
و اين شهادت در باره آنستكه آنچه باهل تقوى در آيه (قُلْ أَ أُنَبِّئُكُمْ بِخَيْرٍ مِنْ ذلِكُمْ) وعده فرموده لباس عمل خواهد پوشانيد، از آن جمله است قيام به قسط و عدل تا ابد، كه آشكارترين ظهور قيام بعدل است زيرا عالم ديگر محصول اين نظام است.

[=Palatino Linotype]

[=palatino linotype]سوره مبارکه آل عمران آیه چهل و ششم
وَ يُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَ كَهْلاً وَ مِنَ الصَّالِحينَ
با مردم هم چنان كه در بزرگى، در گهواره سخن مى‏گويد، و از شايستگان است

[=Palatino Linotype][=palatino linotype]

أطيب البيان في تفسير القرآن، ج‏3، ص: 200
از امتيازات خاصّه مسيح اينست كه خداوند او را حفظ فرمود در آسمانها و هست تا زمان ظهور حضرت مهدى عجّل اللَّه تعالى فرجه نزول ميكند و مقام وزارت در خدمتش پيدا ميكند و سفيانى در صخره بيت المقدّس بدست او بدرك واصل ميشود و با حضرت مهدى (عج) نماز ميگذارد و همين سبب ميشود كه نصارى زودتر از ساير كفّار بشرف اسلام مشرف ميشوند.[=Palatino Linotype]


[/HR][=palatino linotype]تفسير اثنا عشري، ج‏2، ص: 102
4- موهايش سفيد و سياه باشد. وَ مِنَ الصَّالِحِينَ: و در حالتى كه او از جمله شايستگان باشد، يعنى از پيغمبران عظام. نزد بعضى مراد زمان كهولت، بعد از نزول او از آسمان باشد چنانچه احاديث وارد است كه زمان ظهور حضرت حجة بن الحسن امام عصر عجل اللّه تعالى فرجه، حضرت عيسى عليه السّلام از آسمان نازل و به آنحضرت اقتدا خواهد كرد و لذا از جمله شايستگان، مهدى آخر الزمان عليه السّلام است.

[/HR][=palatino linotype]تفسير منهج الصادقين في إلزام المخالفين، ج‏2، ص: 235
حسين بن الفضل گفته كه آيتى كه در قران دلالت كند بر نزول عيسى (ع) اينست كه وَ يُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَ كَهْلًا چه در حينى كه عيسى (ع) را بآسمان بردند بسن كهولت نرسيده بود پس بعد از نزول دو موى خواهد بود و ابو جعفر منصور الدوانيقى از پدران خود از عبد اللَّه عباس روايت كرده كه رسول (ص) فرمود كه
كيف يهلك امة انا فى اولها و عيسى ع فى آخرها و المهدى من اهل بيتى فى وسطها
چگونه هلاك شوند امتى كه من در اول ايشان باشم و عيسى (ع) در آخر و مهدى كه از اهل بيت من باشد در ميانه و نيز بصحت پيوسته كه آن حضرت فرمود كه پيغمبران برادر يكديگرند از مادران و پدران مختلف و دين
ايشان يكى است و من اولى‏ام از عيسى به پيغمبران ديگر زيرا كه ميان من و او هيچ پيغمبرى نبود.

[/HR][=palatino linotype]تفسير نمونه، ج‏2، ص: 550
طبق تواريخ، حضرت مسيح (ع) هرگز در اين جهان و در ميان مردم به سن پيرى نرسيد، بلكه در سن 33 سالگى از ميان مردم بيرون رفت، و خدا او را به آسمان برد و مطابق روايات متعددى در عصر ظهور حضرت مهدى" عج" به ميان مردم باز مى‏گردد. (و با آنها سخن مى‏گويد همانگونه كه در آغاز عمر سخن مى‏گفت).

[/HR][=palatino linotype]جلاء الأذهان و جلاء الأحزان، ج‏2، ص: 47
او مسيح عيسى پسر مريم است مسيح از بهر آن نام نهاد او را كه پاكيزه و ماليده بود از پليديدها و گفته‏اند: براى آنكه شسته و پاكيزه و ماليده و بروغن اندوده از مادر جدا شد و براى آنكه ممسوح القدمين بود همه پاى او بر زمين نشستى و براى آنكه جبرئيل پر درو ماليده بود تا شيطان را برو سبيلى نباشد در وقت ولادت، عيسى را مسيح خوانند و دجّال را مسّيح (بكسر ميم و تشديد سين) برين وجه از مساحت گرفته باشند و ظاهر مسيح است لأنّه ممسوح العين يك چشم بيش ندارد بعضى گويند كه عيسى دجّال را كشد و برين بيتى گفته‏اند: «إنّ المسيح يقتل المسّيحا» و در اخبار ظاهر است كه دجّال را مهدى كشد و عيسى بن مريم با او باشد و ليكن آنانكه مهدى را نشناسند حواله بر عيسى كنند و اتّفاقست كه عيسى عليه السّلام در لشكر مهدى باشد و در قفاى او نماز كند و باو اقتدا كند از آنكه شرع او منسوخ است و او شرع ما نداند و او را چون پدر نبود با مادر نسبت كرد پسر مريم گفت و خداى او را از فرزندان ابراهيم ميخواند.

[/HR][=palatino linotype][=palatino linotype]ترجمه مجمع البيان في تفسير القرآن، ج‏4، ص: 74[=palatino linotype]
گفته‏اند مراد از «يكلمهم فى المهد» دعوت مردم بخداست و مراد از كهولت زمان فرود آمدن از آسمان است (در دولت حضرت مهدى عجل اللَّه تعالى فرجه) براى كشتن دجال. زيرا عيسى در سن 33 سالگى بآسمان شد و اين قبل از كهولت است- (از زيد بن اسلم).

[/HR]
[=Palatino Linotype][=palatino linotype]تفسير شريف لاهيجي، ج‏1، ص: 325
گويند چون عيسى در سن سى و سه سالگى كه وقت جوانى است بآسمان بردند پس بايد كه مراد از كلام در سن كهولت بعد از نزول او باشد در زمان دولت آل محمد صلوات اللَّه عليه و آله و خروج صاحب الامر عليه السّلام وَ مِنَ الصَّالِحِينَ در حالتى كه او از جمله نيكوكاران و انبياست.

[=Palatino Linotype]

[=palatino linotype]سوره مبارکه آل عمران آیه هشتاد و یکم[=palatino linotype]
[=palatino linotype]وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ ميثاقَ النَّبِيِّينَ لَما آتَيْتُكُمْ مِنْ كِتابٍ وَ حِكْمَةٍ ثُمَّ جاءَكُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِما مَعَكُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَ لَتَنْصُرُنَّهُ قالَ أَ أَقْرَرْتُمْ وَ أَخَذْتُمْ عَلى‏ ذلِكُمْ إِصْري قالُوا أَقْرَرْنا قالَ فَاشْهَدُوا وَ أَنَا مَعَكُمْ مِنَ الشَّاهِدين[=palatino linotype]
[=palatino linotype]و خدا از پيامبران پيمان گرفت كه شما را كتاب و حكمت داده‏ام به پيامبرى كه آيين شما را تصديق مى‏كند و به رسالت نزد شما مى‏آيد بگرويد و يارى‏اش كنيد. گفت: آيا اقرار كرديد و عهد مرا پذيرفتيد؟ گفتند: اقرار كرديم. گفت: پس شهادت دهيد و من نيز با شما از شاهدانم[=palatino linotype]


[=Palatino Linotype]

[=Palatino Linotype]

[=Palatino Linotype][=palatino linotype]
[=palatino linotype]أطيب البيان في تفسير القرآن، ج‏10، ص: 190[=palatino linotype]
اين آيه مصداقش منحصر است برجعت انبياء و نصرت حضرت قائم

[=Palatino Linotype]

[=palatino linotype]سوره مبارکه آل عمران آیه هشتاد و سوم[=palatino linotype]
[=palatino linotype]أَ فَغَيْرَ دينِ اللَّهِ يَبْغُونَ وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ كَرْهاً وَ إِلَيْهِ يُرْجَعُون[=palatino linotype]
[=palatino linotype]آيا دينى جز دين خدا مى‏جويند، حال آنكه آنچه در آسمانها و زمين است خواه و ناخواه تسليم فرمان او هستند و به نزد او بازگردانده مى شويد. [=palatino linotype]

[=Palatino Linotype]

[=Palatino Linotype]

[=palatino linotype]

[=palatino linotype]أنوار العرفان في تفسير القرآن، ج‏6، ص: 217[=palatino linotype]
رفاعة بن موسى ميگويد از امام جعفر صادق عليه السّلام در تفسير آيه مباركه أَ فَغَيْرَ دِينِ اللَّهِ يَبْغُونَ شنيدم كه آن حضرت فرمود:
وقتى كه قائم آل محمّد صلى اللّه عليه و آله قيام نمايد هيچ زمينى نيست مگر اينكه در آن ندا ميشود لا اله الّا اللّه- محمّد (ص) رسول اللّه تفسير نور الثقلين نيز اين روايت را نقل كرده است.
[=Palatino Linotype]


[/HR][=palatino linotype]تفسير آسان، ج‏2، ص: 350[=palatino linotype]
رفاعة بن موسى ميگويد: از امام جعفر صادق عليه السّلام شنيدم در باره تفسير اين آيه شريفه مى‏فرمود: هنگامى كه قائم (آل محمّد صلّى اللّه عليهم اجمعين) قيام كند هيچ زمينى نيست مگر اينكه در آن ندا ميشود:
لا اله الا اللّه، محمد رسول اللّه

[/HR][=Palatino Linotype][=palatino linotype]ترجمه بيان السعادة، ج‏3، ص: 315[=palatino linotype]
هر كس كه در آسمان‏ها و زمين است، در عالم ذرّ، يا به حسب تكوين، يا به حسب تكليف، هر كس كه در آسمان‏هاست و از مردم زمين گزيده و خلاصه آنان كه مقصود خلقت و عاقل هستند، پيرو و فرمانبردار شده‏اند، و امّا غير آنها كه فرمانبردار نشده‏اند، افراد پست و فرومايه هستند كه در شمار چهارپايان محسوبند، يا اينكه مطيع و منقاد او شده است همه آنچه كه در سوى زمين است در وقتى كه دولت حقّ به سبب ظهور قائم (عج) ظاهر مى‏شود. يا اينكه مطيع اوست كسى كه در زمين است در دنيا قبل از مرگ يا در حين مرگ. و تعبير به ماضى از جهت اين است كه وقوع آن محقّق و حتمى است

[=Palatino Linotype]

[=palatino linotype]سوره مبارکه آل عمران آیه نود و هفتم[=palatino linotype]
[=palatino linotype]فيهِ آياتٌ بَيِّناتٌ مَقامُ إِبْراهيمَ وَ مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبيلاً وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعالَمين[=palatino linotype]
[=palatino linotype]در آنجاست آيات روشن و مقام ابراهيم. و هر كه بدان داخل شود ايمن است. براى خدا، حج آن خانه بر كسانى كه قدرت رفتن به آن را داشته باشند واجب است. و هر كه راه كفر پيش گيرد، بداند كه خدا از جهانيان بى‏نياز است[=palatino linotype]

[=Palatino Linotype]

[=Palatino Linotype]

[=Palatino Linotype][=palatino linotype]
[=palatino linotype]تفسير شريف لاهيجي، ج‏1، ص: 355[=palatino linotype]
در علل الشرائع از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده كه معنى آيه «وَ مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً» اينست كه هر كه بعد از ظهور قائم آل محمد صلى اللَّه عليه و آله در مكه بيعت بآن حضرت كند و در آن مكان متبرك در آيد ايمن است از جميع مكاره.

[=Palatino Linotype]

[=palatino linotype]سوره مبارکه آل عمران آیه یکصد و چهل و یکم
وَ لِيُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا وَ يَمْحَقَ الْكافِرينَ
و تا مؤمنان را پاكيزه گرداند و كافران را نابود سازد

[=Palatino Linotype]

[=Palatino Linotype]

[=Palatino Linotype][=palatino linotype]
تفسير شريف لاهيجي، ج‏1، ص: 383
ابن عباس گويد كه: پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله فرمود كه: وصىّ من على بن ابى طالب است و از اولاد او يكى از ائمه هدى قائم منتظر خواهد بود، بحق خدا كه قائلين بر امامت او در حين غيبت عزيزترند از كبريت احمر جابر درين وقت از آن حضرت پرسيد كه: يا رسول اللَّه قائم آل محمد را غيبت خواهد بود؟
فرمود: آرى بخدا قسم و آيه «وَ لِيُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا» را خواندند، يعنى غيبت او را سبب آنست كه تا بيازمايد خداى تعالى مؤمنين را به قبول ولايت و امامت او، و بعد ازين حضرت فرمود كه:
«يا جابر! ان هذا الامر من اللَّه و سرّ من سرّ اللَّه مطوىّ من عباد اللَّه و اياك و الشك فيه فان الشك فى أمر اللَّه كفر»
يعنى اى جابر اين غيبت صاحب الامر امرى است از جانب اللَّه تعالى و سرّيست از أسرار او كه بنا بر مصالح كلى پوشيده شده است بر بندگان خدا، و بر حذر باش أى جابر از شك كردن در آن زيرا كه شك در أمر خدا كفر است.

[=Palatino Linotype]

[=palatino linotype]سوره مبارکه آل عمران آیه یکصد و هشتاد و پنجم[=palatino linotype]
[=palatino linotype]كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ وَ إِنَّما تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فازَ وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلاَّ مَتاعُ الْغُرُورِ[=palatino linotype]
[=palatino linotype]همه كس مرگ را مى‏چشد، و به تحقيق در روز قيامت مزد اعمال شما را به كمال خواهند داد. و هر كس را از آتش دور سازند و به بهشت درآورند به پيروزى رسيده است. و اين زندگى دنيا جز متاعى فريبنده نيست[=palatino linotype]

[=Palatino Linotype]

[=Palatino Linotype]

[=Palatino Linotype][=palatino linotype]

[=palatino linotype]تفسير شريف لاهيجي، ج‏1، ص: 415[=palatino linotype]
از أحاديث أهل بيت عصمت سلام اللَّه عليهم أجمعين مستفاد ميشود كه چنانچه هر نفسى را مرگ ميباشد همچنين ايشان را رجوع در دنيا نيز خواهد بود در زمان ظهور قائم آل محمد صلى اللَّه عليه و آله بلكه حضرت امام محمد باقر عليه السّلام فرموده‏اند كه اين آيه بر پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله اينچنين نازل شده كه
«كل نفس ذائقة الموت و منشورة»
هر نفسى چشنده مرگ و زنده شونده‏اند، و گفتند كه: نيست احدى ازين امت مگر آنكه زنده شوند اما مؤمنين زنده شوند با سرور و خوشحالى، و اما فاجران زنده ميشوند با ذلت و خوارى كه از جانب خداى تعالى بايشان ميرسد.
زرارة بن اعين گفته كه: مكروه داشتم كه از حضرت أبى جعفر الباقر عليه السّلام سؤال از رجعت نمايم و اين مقدمه را مخفى داشتم و با خود گفتم كه از حضرت سؤالى لطيف خواهم كرد تا بدينجهت بجواب سؤال خود برسم پس گفتم مر آن حضرت را كه: خبر ده مرا از شخصى كه كشته شده باشد آيا مرده است يا نه؟ حضرت فرمودند كه: نه زيرا كه موت موتست و قتل قتل و فرق است ميان اين دو چيز، پس گفتم: هيچ احدى كشته نميشود مگر اينكه بميرد و در اين فرقى نمى‏يابم، حضرت فرمود كه: قول خداى تعالى أصدق است از قول تو زيرا كه حق تعالى فرق كرده ميان قتل و موت، در كلام معجز نظام خود فرموده: «أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ» ديگر فرمود: «وَ لَئِنْ مُتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ لَإِلَى اللَّهِ تُحْشَرُونَ» و چنان نيست كه تو گفتى أى زراره بلكه موت موتست و قتل قتل، پس گفتم: حق تعالى فرموده «كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ» حضرت فرمودند: مقتول مرارت موت را نچشيده بلكه لا بد است كه آن مقتول در آخر الزمان در وقت ظهور شوكت و دولت آل محمد رجعت نمايد و مرارت موت را بچشد. اينحديث شريف را محمد بن مسعود عياشى در تفسير خود آورده.

[=Palatino Linotype]

[=palatino linotype]سوره مبارکه نساء آیه چهل و هفتم[=palatino linotype]
[=palatino linotype]يا أَيُّهَا الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ آمِنُوا بِما نَزَّلْنا مُصَدِّقاً لِما مَعَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّها عَلى‏ أَدْبارِها أَوْ نَلْعَنَهُمْ كَما لَعَنَّا أَصْحابَ السَّبْتِ وَ كانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولا[=palatino linotype]
[=palatino linotype]اى كسانى كه شما را كتاب داده شده، به كتابى كه نازل كرده‏ايم و كتاب شما را نيز تصديق مى‏كند ايمان بياوريد پيش از آنكه نقش چهره‏هايى را محو كنيم و رويها را به قفا برگردانيم. يا هم چنان كه اصحاب سبت را لعنت كرديم شما را هم لعنت كنيم. و فرمان خدا شدنى است[=palatino linotype]

[=Palatino Linotype]

[=Palatino Linotype]

[=Palatino Linotype][=palatino linotype]

[=palatino linotype]أنوار العرفان في تفسير القرآن، ج‏8، ص: 337[=palatino linotype]
محمد بن يعقوب كلينى به سند خود از امام محمد باقر عليه السلام و همچنين شيخ مفيد بعد از چند واسطه از جابر جعفى و او از امام محمد باقر عليه السلام طى احاديث مفصلى نزول اين آيه را در باره ظهور امام مهدى قائم عليه السلام و خطاب آن بزرگوار به تمام جهانيان ذكر نموده‏اند. تفسير برهان نيز آن را نوشته است.

[=Palatino Linotype]

[=palatino linotype]سوره مبارکه نساء آیه شصت و نهم[=palatino linotype]
[=palatino linotype]وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفيقا[=palatino linotype]
[=palatino linotype]و هر كه از خدا و پيامبرش اطاعت كند، همراه با كسانى خواهد بود كه خدا نعمتشان داده است، چون انبياء و صديقان و شهيدان و صالحان. و اينان چه نيكو رفيقانند[=palatino linotype]

[=Palatino Linotype]

[=Palatino Linotype]

[=palatino linotype]

[=palatino linotype]ترجمه شواهد، ص: 83[=palatino linotype]
ابو احمد داوود بن سليمان مى‏گويد، على بن موسى الرضا از پدرانش نقل مى‏كند تا مى‏رسد به على عليه السّلام كه آن حضرت فرمود:
رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله در آيه فأولئك مع الّذين انعم اللّه عليهم من النّبيّين ... فرمود از من النّبيّين، محمد صلى اللّه عليه و آله و من الصّدّيقين على بن ابى طالب عليه السّلام و من الشّهداء حمزه سيد الشهدا و من الصّالحين حسن عليه السّلام و حسين عليه السّلام و حسن اولئك رفيقا يعنى قائم آل محمد صلى اللّه عليه و آله و مهدى امّت مورد نظر است «1».
(209) حذيفة بن يمان از ياران صميمى و اصحاب با وفاى رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله مى‏گويد، روزى كه آيه فاولئك مع الّذين انعم اللّه عليهم من النّبيّين و الصّدّيقين و الشّهداء و الصّالحين و حسن اولئك رفيقا نازل شد، به خدمت آن حضرت رسيدم.
مصطفى صلى اللّه عليه و آله آيه را برايم قرائت فرمود.
پرسيدم: يا نبى اللّه صلى اللّه عليه و آله! اينان چه كسانى هستند كه خداوند اسامى آنان را كنار هم آورده است؟
رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله فرمود: اى حذيفة! من آن نبىّ هستم كه خداى تعالى فرمود من النّبيين الّذين انعم اللّه عليهم، كه اول آنان در نبوّت و آخرشان در بعثت هستم و از صدّيقين على بن ابى طالب عليه السّلام است چون زمانى كه خداى سبحان مرا به رسالت برانگيخت، او اولين تصديق كننده رسالت بود، و از شهدا، حمزه سيد الشهداء و جعفر طيّار هستند و از صالحين، حسن عليه السّلام و حسين عليه السّلام سيّد جوانان اهل بهشت هستند. و (و حسن اولئك رفيقا) مهدى زمان خويش است.
[=Palatino Linotype]


[/HR][=palatino linotype]تفسير آسان، ج‏3، ص: 297[=palatino linotype]
حذيفة بن يمان ميگويد: در آن روزى كه آيه شريفه: (فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ) الى آخره. بر پيامبر اعظم اسلام صلّى اللّه عليه و آله نازل شد و من بحضور آن حضرت مشرف شدم و آن بزرگوار اين آيه را بمن تعليم داد. گفتم: يا رسول اللّه! پدر و مادرم بفداى تو باد! اين افرادى كه اين آيه شريفه ميفرمايد كيانند؟ زيرا من محبت آنان را در خود مى‏يابم؟ فرمود: اى حذيفه! من از آن پيامبرانى هستم كه خدا به آنان نعمت داده است. من از لحاظ مقام نبوت اول ايشان و از نظر مبعوث شدن آخر آنان ميباشم. على بن أبي طالب عليه السّلام از صديقين است. زيرا هنگامى كه خداى توانا مرا براى رسالت خود مبعوث نمود على اولين كسى بود كه مرا تصديق كرد. حمزه و جعفر طيار از شهداء ميباشند.
حسن و حسين عليه السّلام كه بزرگ جوانان اهل بهشت هستند از صالحين ميباشند معنى: (حَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً) مهدى موعود است كه در زمان خود خواهد بود

[/HR][=palatino linotype]تفسير منهج الصادقين في إلزام المخالفين، ج‏3، ص: 69[=palatino linotype]
در تفسير اهل البيت صلوات اللَّه عليهم از امام محمد باقر عليه السّلام مرويست كه مراد از پيغمبران محمد مصطفى صلّى اللَّه عليه و آله است و از صديقان على مرتضى و بشهيدان حسن رضا (ع) و حسين شهيد كربلا عليه السّلام و از صالحان اولاد حسين بن على از زين العابدين تا امام حسن عسكرى عليه السّلام و از حسن اولئك محمد مهدى (ص) و ابو بصير از ابى عبد اللَّه عليه السّلام روايت كرده كه آن حضرت مرا گفت كه
يا ابا محمد لقد ذكركم اللَّه فى كتابه
اى ابو محمد بدرستى كه حقتعالى شما را ياد كرده است در كتاب خود پس اين آيه تلاوت كرد و فرمود
فالنبى رسول اللَّه و نحن الصديقون و الشهداء و انتم الصالحون فسموا بالصلاح كما سماكم اللَّه تعالى
يعنى مراد به نبيين رسول خداست و صديقان و شهيدان مائيم و صالحان شمائيد پس بصلاح آراسته شويد و نام برآريد هم چنان كه حقتعالى شما را بآن نام نهاده و در خبر است كه روزى ابو ذر غفارى (ص) از رسول خدا (ص) حديثى روايت ميكرد و قومى آن را باور نميداشتند و تكذيب او ميكردند ابو ذر دلتنگ شد نزد رسول (ص) آمد و شكايت مكذبان را معروض داشت آن حضرت فرمود كه
ما اظلت الخضراء و لا اقلت الغبراء اصدق لهجة من ابى ذر
آسمان سايه نيفكند و زمين برنداشت كسى را كه راستگوتر از ابو ذر باشد چون اينكلام ميمنت فرجام ادا فرمود نگاه كرد امير المؤمنين عليه السّلام را ديد كه متوجه آن حضرت است فرمود كه
الا هذا الرجل المقبل فانه الصديق الاكبر و الفاروق الاعظم
مگر اين مرد كه رو بما دارد كه او صديق اكبر و فاروق اعظم است

[/HR][=palatino linotype]جلاء الأذهان و جلاء الأحزان، ج‏2، ص: 243[=palatino linotype]
در تفسير اهل البيت از محمّد بن علىّ الباقر عليه السّلام روايت است كه مراد بپيغمبران محمّد مصطفى است صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و بصدّيقان علىّ بن أبي طالب است عليه السّلام و بشهيدان حسن و حسين‏اند و بصالحان هشت تن از فرزندان حسين زين العابدين تا بحسن عسكرى [وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً] مهدى امّت است.

[/HR][=Palatino Linotype][=palatino linotype]تفسير شريف لاهيجي، ج‏1، ص: 506[=palatino linotype]
حضرت امام محمد باقر عليه السّلام فرموده كه: مراد از «نبيين» محمد مصطفى است صلى اللَّه عليه و آله، و از «صديقين» على مرتضى عليه السّلام، و از «شهداء» حسنين عليهما السلام، و از «صالحين» امام زين العابدين تا امام حسن عسكرى عليه السّلام و از «حَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً» مهدى هادى صاحب الزمان عليه صلوات اللَّه الملك المنان

[=Palatino Linotype]

[=palatino linotype]سوره مبارکه نساء آیه هفتاد و هفتم[=palatino linotype]
[=palatino linotype]أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذينَ قيلَ لَهُمْ كُفُّوا أَيْدِيَكُمْ وَ أَقيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتالُ إِذا فَريقٌ مِنْهُمْ يَخْشَوْنَ النَّاسَ كَخَشْيَةِ اللَّهِ أَوْ أَشَدَّ خَشْيَةً وَ قالُوا رَبَّنا لِمَ كَتَبْتَ عَلَيْنَا الْقِتالَ لَوْ لا أَخَّرْتَنا إِلى‏ أَجَلٍ قَريبٍ قُلْ مَتاعُ الدُّنْيا قَليلٌ وَ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِمَنِ اتَّقى‏ وَ لا تُظْلَمُونَ فَتيلاً[=palatino linotype]
[=palatino linotype]آيا نديدى كسانى را كه به آنها گفته شد كه اكنون از جنگ بازايستيد و نماز بخوانيد و زكات بدهيد، كه چون جنگيدن بر آنان مقرر شد، گروهى چنان از مردم ترسيدند كه بايد از خدا مى‏ترسيدند؟ حتى ترسى بيشتر از ترس خدا. و گفتند: اى پروردگار ما، چرا جنگ را بر ما واجب كرده‏اى و ما را مهلت نمى‏دهى تا به مرگ خود- كه نزديك است- بميريم؟ بگو: متاع اينجهانى اندك است و آخرت از آن پرهيزگاران است و به شما حتى به قدر رشته‏اى كه در ميان هسته خرماست ستم نمى شود[=palatino linotype]

[=Palatino Linotype]

[=Palatino Linotype]

[=palatino linotype]
[=palatino linotype]تفسير نور، ج‏2، ص: 332[=palatino linotype]
در روايات متعددى مى‏خوانيم كه مراد از اجل قريب كه مردم تقاضاى تأخير جهاد را تا آن زمان دارند، قيام حضرت مهدى عليه السلام است.
[=Palatino Linotype]
[/HR]
[=Palatino Linotype][=palatino linotype]تفسير شريف لاهيجي، ج‏1، ص: 513[=palatino linotype]
روضه كافى از حضرت امام محمد باقر عليه السّلام روايت كرده و همچنين محمد بن مسعود عياشى از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده كه مراد از «كف أيدى» در قتال در زمان حضرت امام حسن عليه السّلام است، و مراد از فرض قتال در وقت حضرت امام حسين عليه السّلام، و مراد از «اجل قريب» زمان ظهور قائم آل محمد است كه ظفر و نصرت قرين حال آن حضرت و أصحاب اوست

[=Palatino Linotype]

[=palatino linotype]سوره مبارکه نساء آیه هشتاد و چهارم[=palatino linotype]
[=palatino linotype]فَقاتِلْ في‏ سَبيلِ اللَّهِ لا تُكَلَّفُ إِلاَّ نَفْسَكَ وَ حَرِّضِ الْمُؤْمِنينَ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَكُفَّ بَأْسَ الَّذينَ كَفَرُوا وَ اللَّهُ أَشَدُّ بَأْساً وَ أَشَدُّ تَنْكيلا[=palatino linotype]
[=palatino linotype]پس در راه خدا نبرد كن كه جز بر نفس خويش مكلف نيستى، و مؤمنان را به جنگ برانگيز. شايد خدا آسيب كافران را از شما باز دارد و خشم و عذاب خدا از هر خشم و عذاب ديگرى سخت‏تر است[=palatino linotype]

[=Palatino Linotype]

[=Palatino Linotype]

[=palatino linotype]

[=palatino linotype]تفسير منهج الصادقين في إلزام المخالفين، ج‏3، ص: 81[=palatino linotype]
گويند اين وعده هنوز بفعل نيامده و ظهور آن در زمان صاحب الامر (عج) خواهد بود چه در آن زمان همه مذاهب كفر و ضلال و خلاف منعدم شود و دين خدا همه ظاهر و غالب گردد
[=Palatino Linotype]


[/HR][=Palatino Linotype][=palatino linotype]تفسير اثنا عشري، ج‏2، ص: 523[=palatino linotype]
و گويند اين وعده هنوز به فعل نيامده و ظهور آن در زمان حضرت صاحب الامر حجة بن الحسن عجل اللّه تعالى فرجه خواهد بود، چه در آن زمان همه مذاهب كفر و ضلال و خلاف منعدم گردد و دين خدا به تمام عالم ظاهر و غالب گردد، لقوله تعالى: لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ، و قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم: يملأ الارض قسطا و عدلا كما ملئت ظلما و جورا. و خداوند به آن وجود شريف، انتقام كشد از معاندين و كافرين.

سلام
تشكر
بسيار عاليست.
برخي از آيات شريفه به صراحت اشاره كردند اما برخي خيلي رمزيست و از قدرت درك حقير فراتر است.

راستي نظر عزيزان درباره سوره مباركه نصر چيست؟
همچنين طبق برخي روايات اين سوره آخرين سوره است.

معنايش كاملا به وقايع بعد از ظهور حضرت آقا شبيه است اما چرا در تفاسير آن را علاوه بر دليل اصلي نزولش (جنگ پيامبر اكرم (ص)) به مساله ظهور ربط نميدهند؟

[="Palatino Linotype"][="Black"]

seyed.taghavi;382270 نوشت:
سلام
تشكر
بسيار عاليست.
برخي از آيات شريفه به صراحت اشاره كردند اما برخي خيلي رمزيست و از قدرت درك حقير فراتر است.

راستي نظر عزيزان درباره سوره مباركه نصر چيست؟
همچنين طبق برخي روايات اين سوره آخرين سوره است.

معنايش كاملا به وقايع بعد از ظهور حضرت آقا شبيه است اما چرا در تفاسير آن را علاوه بر دليل اصلي نزولش (جنگ پيامبر اكرم (ص)) به مساله ظهور ربط نميدهند؟


علیک سلام
دوستان عزیز از همهی شما تقاضا می کنم اجازه بدهید بنده تمامی آیات را در این تاپیک قرار دهم بعد از آن هر چه می خواهد دل تنگتان بفرمایید، تعداد کل آیات 117 آیه می باشد.
انشاءالله جواب همه سؤال هایتان را خواهید یافت.
از صبر و تحمل همه عزیزان سپاسگزارم.

[=Palatino Linotype]

[=palatino linotype]سوره مبارکه نساء آیه یکصد و پنجاه و نهم
[=palatino linotype]وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ إِلاَّ لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهيدا
[=palatino linotype]و هيچ يك از اهل كتاب نيست مگر آنكه پيش از مرگش به او ايمان آورد و عيسى در روز قيامت به ايمانشان گواهى خواهد داد

[=palatino linotype]الانوار [=Palatino Linotype][=palatino linotype]العرفان في تفسير القرآن، ج‏9، ص: 489 [=palatino linotype]
وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ إِلَّا لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ.
يعنى از اهل كتاب كسى باقى نماند مگر اينكه به او ايمان مى‏آورند. بنا به عقيده ابن عباس و قتاده و ابو مالك در زمان ظهور مهدى موعود خداوند متعال حضرت مسيح را براى كشتن رجال بزمين مى‏فرستد و تمام ملل دنيا در زير پرچم اتفاق و اتحاد درآمده و اسلام را قبول ميكنند و پيش از مرگش به او ايمان أنوار مى‏آورند

[/HR]
[=palatino linotype]انوار درخشان، ج‏4، ص: 283[=palatino linotype]
در تفسير قمى در ذيل آيه و ان من اهل الكتاب الّا ليؤمننّ به قبل موته بسندى از شهر بن حوشب روايت شده كه حجّاج بن يوسف شعفى سؤال كرد از آيه‏اى از قرآن كريم و گفت من آنرا نفهميده‏ام.
راوى گفت كدام آيه است.
حجّاج گفت آيه «وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ إِلَّا لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ»
زيرا «وَ الْمُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ» مبتداء و خبر آن جمله اولئك ميباشد.
من دستور قتل بسيارى از يهود و يا نصرانى را داده‏ام و هنگام كشتن آنها زبان آنها حركت نمى‏كند كه ايمان آورند.
راوى گفت اى امير معناى آيه اين نيست كه تو فهميده‏اى زيرا عيسى مسيح قبل از روز قيامت بدنيا باز خواهد گشت در آن هنگام هر يهودى و مسيحى بوى ايمان خواهد آورد قبل از موت عيسى و نيز با مهدى موعود از آل محمّد عليهم السّلام بنماز خواهد ايستاد.
حجّاج گفت واى بر تو اين معنا را از كجا بدست آورده‏اى گفتم مرا محمّد بن على بن الحسين بن علىّ بن أبي طالب خبر داد.
گفت بخدا سوگند كه اين معنا را سر چشمه علم گرفته و فهميده‏اى

[/HR]
[=palatino linotype]ترجمه بيان السعادة، ج‏4، ص: 253[=palatino linotype]
وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ إِلَّا لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ يعنى هيچ يك از اهل كتاب نيست مگر اينكه به عيسى (ع) قبل از مرگش و در حين احتضار، ايمان مى‏آورد، يا قبل از مرگ عيسى (ع)، يا قبل از مرگ خودش در حين نزول عيسى (ع) از آسمان با مهدى اين امّت ايمان مى‏آورد

[/HR]
[=palatino linotype]ترجمه جوامع الجامع، ج‏2، ص: 15[=palatino linotype]
مسيح در آخر الزمان از آسمان فرود مى‏آيد و پشت سر مهدى آل محمّد (ص) نماز مى‏گزارد و همه ملل جهان به او ايمان خواهند آورد و در آن هنگام به قدرى امنيّت برقرار مى‏شود كه گرگ و گوسفند و شير و گاو با هم بچرند

[/HR]
[=palatino linotype]ترجمه مجمع البيان في تفسير القرآن، ج‏6، ص: 139[=palatino linotype]
هر دو ضمير «به ... موته» به حضرت مسيح بر مى‏گردند. يعنى همه يهوديان و مسيحيان، هنگامى كه خداوند متعال در زمان ظهور مهدى موعود، مسيح را براى
كشتن دجال، به زمين مى‏فرستند و همه ملل جهان در زير پرچم اتحاد و اتفاق در آمده، اسلام را مى‏پذيرند، پيش از مرگش به او ايمان خواهند آورد. اين قول از ابن عباس.
ابو مالك، حسن، قتاده، ابن زيد است. بديهى است كه ايمان چون در هنگام مرگ است، براى آنها نتيجه‏اى ندارد

[/HR]
[=palatino linotype]تفسير آسان، ج‏4، ص: 61[=palatino linotype]
شهر بن حوشب ميگويد: حجاج بن يوسف بمن گفت: يك آيه از كتاب خدا مرا خسته و درمانده كرده و آن اين است كه ميفرمايد: (وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ) الى آخره. بخدا قسم من دستور ميدهم: يهودى يا مسيحى را مياورند و گردن ميزنند: بعدا بچشم خود متوجه او ميشوم و نمى‏بينم كه لب‏هايش حركت كنند
(و به عيسى ايمان بياورند) من گفتم: خدا امير را اصلاح كند تأويل و معنى آيه اين نيست كه تو ميگوئى. گفت: پس چگونه است!؟ گفتم: حضرت عيسى بن مريم قبل از روز قيامت از آسمان نازل ميشود: احدى از ملت يهود و مسيحى و ديگران باقى نيست مگر اينكه قبل از موت عيسى به آن حضرت ايمان مياورند. و حضرت عيسى پشت سر مهدى عليه السّلام نماز ميخواند. حجاج گفت:
واى بر تو!! اين مطلب را از كجا و به چه دليل ميگوئى!؟ گفتم: از قول محمّد بن على بن الحسين بن على بن أبي طالب عليهم السّلام ميگويم. گفت: بخدا قسم كه اين علم را از سر چشمه صافى درك نموده‏اى!!

[/HR]
[=palatino linotype]تفسير شريف لاهيجي، ج‏1، ص: 585[=palatino linotype]
على بن ابراهيم در تفسير خود آورده كه شهر بن حوشب گفت كه: حجاج عليه اللعنة روزى مرا مخاطب ساخته گفت: اى شهر در كتاب خداى تعالى آيتى است كه فهم آن مرا عاجز و درمانده كرد، پس من باو گفتم كه: آن كدام آيت است؟ گفت:
آية «وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ إِلَّا لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ» بخدا قسم كه من بسيارى از يهود
و نصارى و غير اينها را حكم بقتل ميكردم و ايشان را گردن ميزدند و من بعد از قتل نظر بلبهاى ايشان ميكردم كه آيا بگفتن شهادتين متحرك ميشود يا نه اصلا حركتى از لبهاى ايشان ديده نميشد، شهر بن حوشب گويد كه گفتم كه: معنى آيه اينچنين نيست كه شما فهميده‏ايد، بلكه معنى اينست كه چون عيسى در آخر الزمان بواسطه ترويج دين مبين حضرت ختمى پناه صلى اللَّه عليه و آله از آسمان نزول ميكند در آن حين باقى نميماند هيچ يهود و نصارى و ساير صاحبان ملل مختلفه و آراء متفاوته مگر آنكه ايمان آرند بعيسى پيش از موت او و نماز كند عيسى عقب مهدى عليه السّلام، حجاج لعين گفت: از كجا فرا گرفته‏اى اينمعنى را؟ گفتم: حديث كرده بمن اين تفسير را حضرت امام محمد باقر عليه السّلام، پس گفت او كه: اين آبى است كه از عين صافيه جوشيده، يعنى از اهل بيت قدس و طهارت عليهم السلام صادر شده.

[/HR]
[=palatino linotype]تفسير نمونه، ج‏4، ص: 204[=palatino linotype]
منظور اين است كه تمام اهل كتاب بحضرت مسيح ع پيش از" مرگ او" ايمان مى‏آورند يهوديان او را به نبوت مى‏پذيرند و مسيحيان دست از الوهيت او ميكشند و اين به هنگامى است كه مسيح ع طبق روايات اسلامى در موقع ظهور مهدى (عج) از آسمان فرود ميايد، و پشت سر او نماز مى‏گزارد و يهود و نصارا نيز او را مى‏بينند و به او و مهدى ع ايمان مى‏آورند، و روشن است كه مسيح ع به حكم اينكه آئينش مربوط به گذشته بوده وظيفه دارد در اين زمان از آئين موجود يعنى آئين اسلام كه مهدى ع مجرى آن است پيروى كند

[/HR]
[=palatino linotype]أطيب البيان في تفسير القرآن، ج‏4، ص: 266[=palatino linotype]
بعضى گفتند مراد زمانيست كه حضرت عيسى نزول ميفرمايد و خدمت حضرت مهدى (عج) مشرف ميشود و عقب سر آن حضرت نماز ميخواند و دجّال ملعون بدست آن حضرت كشته ميشود، بنا بر اين بايد اختصاص داد باهل
كتاب زمان ظهور مهدى و آيه شريفه عام است از زمان عيسى تا قيامت را شامل است

[/HR]
[=palatino linotype]ترجمه الميزان، ج‏5، ص: 233[=palatino linotype]
در تفسير قمى در ذيل آيه شريفه:" وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ إِلَّا لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ ..." گفته است: پدرم از قاسم بن محمد از سليمان بن داود منقرى از ابى حمزه از شهر بن حوشب روايت كرده كه گفت: حجاج به من گفت: اى شهر يك آيه از قرآن مرا گيج كرده، نمى‏فهمم معنايش چيست؟ پرسيدم: اى امير آن كدام آيه است؟ گفت: آيه:" وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ إِلَّا لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ" است با اينكه به خدا سوگند دستور مى‏دهم گردن يك يهودى و يا مسيحى را بزنند و خودم تا آخرين رمقش مى‏ايستم و به دقت نگاه مى‏كنم ببينم لب‏ها را تكان مى‏دهد و به حقانيت عيساى مسيح شهادت مى‏دهد يا نه، چيزى نمى‏بينم بلكه لب‏ها هم چنان بسته است تا بدن سرد شود با اين حال چطور آيه قرآن خبر مى‏دهد كه هر يهودى در دم مرگش به عيسى ايمان مى‏آورد، من به او گفتم: خدا امير را اصلاح كند معناى آيه شريفه آن طور كه تو فهميدى نيست، پرسيد: پس به چه معنا است؟ گفتم: عيسى قبل از بپا شدن قيامت از آنجا كه هست نازل مى‏شود و هيچ اهل ملتى باقى نمى‏ماند نه يهودى و نه غير يهودى مگر آنكه قبل از مرگ وى به وى ايمان مى‏آورند و او دنبال مهدى (ع) به نماز مى‏ايستد، حجاج چون اين بشنيد از در تعجب گفت: واى بر تو اين سخن از كه آموختى و از چه كسى نقل مى‏كنى؟ گفتم: محمد بن على بن الحسين بن على بن ابى طالب آن را برايم نقل كرد، در پاسخم گفت: بخدا سوگند كه از سر چشمه‏اى زلال گرفته‏اى.

[/HR]
[=palatino linotype]تفسير اثنا عشري، ج‏2، ص: 645[=palatino linotype]
حجاج گفت: مرا آيتى مشكل شده، پرسيدم: چيست؟ اين آيه تلاوت نمود: وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ إِلَّا لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ بسيار هست كه اسراى يهود و نصارى را امر به قتل نمايم و آنها را نزد من گردن زنند و از ايشان هيچ كلمه ايمان نمى‏شنوم.
گفتم: اصلح اللّه الامير، معنى آيه بر اين وجه نيست كه تأويل كردى، بلكه معنى اينست كه: چون عيسى عليه السّلام قبل از قيامت از آسمان به زمين آيد، هيچ ملّتى نباشد از يهود و نصرانى و غير آن مگر كه ايمان آورد به او قبل از موت عيسى، و نماز گزارد در عقب مهدى آل محمد عليه السّلام. چون اين بگفتم، حجاج گفت: ويحك، اين از كجا به تو رسيده؟ گفتم: حدّثنى به محمّد بن علىّ بن الحسين بن علىّ بن أبي طالب عليهم السّلام: ساعتى سر در پيش افكند و انگشت بر زمين مى‏زد. پس سر بر آورد و گفت: اخذتها من عين صافية.

[/HR]
[=palatino linotype]جلاء الأذهان و جلاء الأحزان، ج‏2، ص: 305[=palatino linotype]
هيچ كس نباشد از جهودان و ترسايان الّا كه بعيسى عليه السّلام ايمان آورد پيش از مردن عيسى و اين در عهد صاحب الزّمان باشد چون عيسى از آسمان بزمين آيد و دجّال را بكشد و بر روى زمين هيچ دين و ملّت نباشد الّا ملّت محمّدى پس هر جهودى و ترسائى كه در آن روزگار باشد بعيسى ايمان آرد ابو هريره روايت كرد كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود كه: انبيا برادران‏اند از مادران مختلف دينشان يكى است و اوليترين مردمان بعيسى مريم منم كه محمّدم براى آنكه ميان من و او هيچ پيغمبرى نبود و نزديك است كه از آسمان فرو آيد و از ميان مردمان حكم كند بعدل چون او را بينى بشناسى كه او مردى است تمام خلق سرخ سفيد و موى فرو گذاشته پندارى كه آب از موى او فرو ميچكد و اگرچه تر نباشد صليب بشكند و خوك را بكشد و جزيه فرو نهد و مال بستاند و با كافران بر اسلام قتال كند تا خداى تعالى در روزگار او همه ملّتها هلاك كند مگر اسلام و سجده نكنند جز خداى را و در روزگار او خداى تعالى مسيح ضلال را كه دجّال است هلاك كند و ايمنى در زمين پديد آرد تا شير با شتر چره كند و پلنگ با گاو و گرگ با گوسفند و كودكان با مار بازى كنند و هيچ يكديگر را مضرّت نرسانند آنگه چهل سال در زمين مقام كند آنگه وفات آيد او را و مسلمانان برو نماز كنند و دفن كنند

[=Palatino Linotype]

[=palatino linotype]سوره مبارکه مائده آیه سوم
[=palatino linotype]حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزيرِ وَ ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ وَ الْمُنْخَنِقَةُ وَ الْمَوْقُوذَةُ وَ الْمُتَرَدِّيَةُ وَ النَّطيحَةُ وَ ما أَكَلَ السَّبُعُ إِلاَّ ما ذَكَّيْتُمْ وَ ما ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَ أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلامِ ذلِكُمْ فِسْقٌ الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْ دينِكُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتي‏ وَ رَضيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ ديناً فَمَنِ اضْطُرَّ في‏ مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجانِفٍ لِإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحيمٌ
[=palatino linotype]حرام شد بر شما مردار و خون و گوشت خوك و هر حيوانى كه به هنگام كشتنش نام ديگرى جز اللّه را بر او بگويند، و آنچه خفه شده باشد يا به سنگ زده باشند يا از بالا درافتاده باشد يا به شاخ حيوانى ديگر بميرد يا درندگان از آن خورده باشند، مگر آنكه ذبحش كنيد. و نيز هر چه بر آستان بتان ذبح شود و آنچه به وسيله تيرهاى قمار قسمت كنيد كه اين كار خود نافرمانى است. امروز كافران از بازگشت شما از دين خويش نوميد شده‏اند. از آنان مترسيد از من بترسيد. امروز دين شمارا به كمال رسانيدم و نعمت خود بر شما تمام كردم و اسلام را دين شما برگزيدم. پس هر كه در گرسنگى بى‏چاره ماند بى آنكه قصد گناه داشته باشد، بداند كه خدا آمرزنده و مهربان است.

[=palatino linotype]
تفسير شريف لاهيجي، ج‏1، ص: 609
[=palatino linotype]
محمد بن مسعود عياشى روايت كرده كه مراد از «اليوم» روز قيام قائم آل محمد است، و مراد از كافران بنو اميه‏اند و از دين آل محمد است، يعنى آن روز كه علم دولت ارتفاع پذير و مأيوس ميشوند بنو اميه از امامان شما كه آل محمدند صلى اللَّه عليه و آله به اين معنى كه درين وقت غصب حق ايشان نميتوانند كرد و منكوب و مخذولند

[=Palatino Linotype]

[=palatino linotype]سوره مبارکه مائده آیه نوزدهم
[=palatino linotype]يا أَهْلَ الْكِتابِ قَدْ جاءَكُمْ رَسُولُنا يُبَيِّنُ لَكُمْ عَلى‏ فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ أَنْ تَقُولُوا ما جاءَنا مِنْ بَشيرٍ وَ لا نَذيرٍ فَقَدْ جاءَكُمْ بَشيرٌ وَ نَذيرٌ وَ اللَّهُ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدير
[=palatino linotype]اى اهل كتاب فرستاده ما در دورانى كه پيامبرانى نبودند مبعوث شد تا حق را بر شما آشكار كند و نگوييد كه مژده‏دهنده و بيم‏دهنده‏اى بر ما مبعوث نشده است. اينك آن مژده‏دهنده و بيم‏دهنده آمده است و خدا بر هر چيز تواناست

[=palatino linotype]
تفسير شريف لاهيجي، ج‏1، ص: 631
[=palatino linotype]و كتاب مستطاب كمال الدين و تمام النعمه متصدى بيان آنست و در آن كتاب مقاتل بن سليمان از حضرت صادق عليه السّلام و آن حضرت از حضرت رسالت پناه صلى اللَّه عليه و آله حديث طويلى روايت نموده و در آخر آن مذكور است كه: عيسى در حين عروج بملا أعلى وصى خود گردانيد شمعون بن حمون الصفا را و شمعون يحيى بن زكريا را و يحيى منذر را و منذر سليمه را و سليمه برده را، پس حضرت رسالت پناه صلى اللَّه عليه و آله امير المؤمنين را مخاطب ساخته فرمودند كه: برده أعلام نبوت و آثار شريعت را بمن داد و من بتو مى‏سپارم اى على و تو بايد كه بسپارى آن را بوصى خود و وصى تو بوصى خود واحدا بعد واحد تا آنكه منتهى شود سلسله وصايت بسوى بهترين أهل أرض بعد از تو كه آن قائم آل محمد است صلوات اللَّه عليه و آله، و بنا برين أحاديث مراد از «عَلى‏ فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ» آنست كه در آن وقت رسول نبود و ميتواند كه رسول نباشد أما أوصياء باشند، و اگر مراد از رسل حجج باشد كه أعم از نبى و وصى است ميتواند كه مراد اين باشد كه در آن وقت نبى و وصى ظاهر مشهور نبود كه تا حقايق دين و رموز شريعت را از او ياد گيرند چنانچه پيش از اين بوده

[=Palatino Linotype]

[=palatino linotype]سوره مبارکه مائده آیه پنجاه و چهارم
[=palatino linotype]يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكافِرينَ يُجاهِدُونَ في‏ سَبيلِ اللَّهِ وَ لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَليم
[=palatino linotype]اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، هر كه از شما از دينش بازگردد چه باك زودا كه خدا مردمى را بياورد كه دوستشان بدارد و دوستش بدارند. در برابر مؤمنان فروتنند و در برابر كافران سركش در راه خدا جهاد مى‏كنند و از ملامت هيچ ملامتگرى نمى‏هراسند. اين فضل خداست كه به هر كس كه خواهد ارزانى دارد، و خداوند بخشاينده و داناست

[=palatino linotype][=palatino linotype]ترجمه الميزان، ج‏5، ص: 643[=palatino linotype]
و در تفسير نعمانى به سند خود از سليمان بن هارون عجلى روايت كرده كه گفت: من از امام صادق (ع) شنيدم كه مى‏فرمود: صاحب اين امر، هم خودش محفوظ است و هم اين امر برايش محفوظ مى‏ماند، اگر تمامى مردم از بين بروند خداى تعالى اصحاب او را خواهد آورد و آنان هم كسانى هستند كه خداى تعالى در باره آنان فرموده:" فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكافِرِينَ".
مؤلف: اين معنا را عياشى و قمى در تفسير خود روايت كرده‏اند

[/HR][=palatino linotype]أطيب البيان في تفسير القرآن، ج‏4، ص: 398[=palatino linotype]
آنچه مشاهده شده از زمان رحلت حضرت رسالت الى زماننا هذا بلكه تا زمان ظهور حضرت مهدى قومى كه داراى اين صفات مذكوره در اين آيه باشند و با مرتدين مجاهده كنند جز امير المؤمنين عليه السّلام كه با ناكثين در جنگ جمل و قاسطين در صفين و مارقين در نهروان و اصحاب على مثل عمار و مالك اشتر و اشباه آنها و جز حضرت مهدى (عج) و اصحابش در زمان ظهور سراغ نداريم

[/HR][=palatino linotype]أنوار العرفان في تفسير القرآن، ج‏10، ص: 446[=palatino linotype]
علىّ بن ابراهيم بن هاشم گفته كه اين آيه براى معرّفى مهدى موعود و ياران وى مى‏باشد كه در برابر آنانكه از آئين حق و عدالت مرتد شده‏اند با تمام قدرت مى‏ايستند و جهان را پر از ايمان و عدل و داد ميكنند.

[/HR][=palatino linotype]ترجمه بيان السعادة، ج‏4، ص: 351[=palatino linotype]
فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ مقصود ارتداد از قول محمّد صلّى اللّه عليه و آله در ولايت علىّ (ع) است، و مقصود به قومى كه خدا آنها را دوست دارد، اصحاب علىّ (ع) است، زيرا اين وصف براى آنان از سيّد و آقايشان علىّ (ع) گرفته شده است، چون پيامبر صلّى اللّه عليه و آله در جنگ خيبر فرمود: فردا پرچم را به دست كسى مى‏دهم كه خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسول هم او را دوست دارند، و خلافى نيست كه آن شخص علىّ (ع) بود، و چون آيه تا روز قيامت جريان دارد پس هر يك از اصحاب ائمّه تا مهدى (ع) مشمول اين آيه هستند

[/HR][=palatino linotype]ترجمه مجمع البيان في تفسير القرآن، ج‏7، ص: 80[=palatino linotype]
على بن ابراهيم گويد: اين آيه درباره مهدى موعود و اصحاب اوست. قسمت اول آيه، خطاب است به كسانى كه درباره آل محمد ص ظلم كردند، آنها را كشتند و حقشان را غصب كردند ممكن است اين قول را تاييد كنيم به اينكه: قومى كه خداوند به آوردن آنها وعده مى‏دهد، بايد در وقت نازل شدن آيه، موجود نباشند، بنا بر اين شامل تمام كسانى كه تا روز قيامت، بر اين صفاتند، ميشود.

[/HR][=palatino linotype]تفسير آسان، ج‏4، ص: 196[=palatino linotype]
على بن ابراهيم قمى در تفسير خود ميگويد: آيه مورد بحث در شأن حضرت مهدى موعود عليه السّلام و يارانش نازل گرديده است و اول اين آيه افرادى را مورد خطاب قرار ميدهد كه در حق آل محمّد صلّى اللّه عليه و اله ظلم نمودند و آنانرا بقتل رسانيدند و حق ايشانرا غصب كردند. روايت شده: هنگامى كه راجع به معناى اين آيه از پيامبر اعظم اسلام صلّى اللّه عليه و اله و سلّم جويا شدند دست مبارك خود را به كتف سلمان فارسى زد و فرمود: اين مرد و يارانش. سپس فرمود:
لو كان الدين معلقا بالثريا لتناوله رجال من ابناء فارس.
يعنى اگر دين به ستاره ثريا آويزان باشد حتما مردانى از فارس به آن نائل خواهند شد. حضرت علىّ بن أبي طالب عليه السّلام در جنگ جمل ميفرمود: بخدا قسم كه تا امروز با اهل اين آيه (مورد بحث) قتال نشده بود. و بعدا آيه مزبوره را تلاوت كرد

[/HR][=palatino linotype]تفسير اثنا عشري، ج‏3، ص: 113[=palatino linotype]
تفسير برهان فرموده اين آيه در شأن مهدى آل محمّد عجل اللّه فرجه و اصحاب او نازل شده، و اول آيه خطاب است به آن كسانى كه ظلم كردند بر آل محمّد عليهم السّلام و ايشان را مقهور و مقتول ساختند و حق ايشان را غصب نمودند. و مؤيد اينست فرمايش «فسوف يأتى اللّه بقوم» چه اين موجب آنست كه اين قوم موصوفه، موجود نبوده باشند در وقت نزول. پس خطاب شامل قوم موصوفه بعد از ايشان باشد تا به قيام ساعت و منافاتى در جمع بين اين حديث و احاديث سابقه نيست.

[/HR][=palatino linotype]تفسير شريف لاهيجي، ج‏1، ص: 668 [=palatino linotype]
در تفسير على بن ابراهيم مذكور است كه « فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ»
تا آخر در شأن قائم آل محمد صلوات عليه و آله و اصحاب او نازل شده پس معلوم شد كه كسى كه متصف است باين صفات حسنه اول على و آخرش مهدى است، سلام اللَّه عليهما

[/HR][=palatino linotype]تفسير عاملي، ج‏3، ص: 303[=palatino linotype]
علىّ بن ابراهيم بن هاشم گفته است كه آيه براى معرّفى مهدى موعود و ياران او است.

[/HR][=palatino linotype]منهج الصادقين في إلزام المخالفين، ج‏3، ص: 263[=palatino linotype]
على ابن ابراهيم بن هاشم در تفسير خود ذكر كرده كه اين آيه در شأن مهدى آل محمد صلّى اللَّه عليه و آله نازل شده و اصحاب او و اول آيه خطابست بآن كسانى كه ظلم كردند بر آل محمد صلّى اللَّه عليه و آله و ايشان را مغلوب و مقهور و مقتول ساختند و غصب حق ايشان كردند و مقوى اين قول است آنكه حق تعالى تفسير فرمود كه فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ چه اين موجب آنست كه اين قوم موجود نبوده باشند در وقت نزول پس خطاب متناول كسانى باشد كه بعد از ايشان باشند و متصف بصفات مذكوره باشند تا بقيام ساعت و ساعت قيام و گفته‏اند كه مراد اهل فارس‏اند و مرويست كه حضرت رسالت (ص) را سؤال كردند از اين آيه دست بر دوش سلمان زد فرمود:
هذا و ذووه
و بعد از آن فرمود كه:
لو كان الدين معلقا بالثريا لنا له رجال من ابنا فارس
و عمار و حذيفه و ابن عباس و غيرهم از اعاظم مفسران بر آنند كه در شأن عاليشأن امير المؤمنين صلوات اللَّه عليه نزول يافته و روايت صحيحه مأثوره از ابى جعفر و ابى عبد اللَّه صلوات اللَّه عليهما نيز مطرح است بر اين و مجمع عليه علماى اماميه است پس اينكه بعضى از اهل سنت از حسن و ضحاك نقل كرده‏اند كه آيه درباره ابو بكر است و اصحاب او كه با اهل رده كارزار كردند و يا در حق ابو موسى اشعريست و يا درباره اهل يمن محض غلط و غلط محض است

[/HR][=palatino linotype]تفسير نمونه، ج‏4، ص: 418[=palatino linotype]
در روايت ديگرى مى‏خوانيم هنگامى كه از پيامبر ص در باره اين آيه
سؤال كردند دست خود را بر شانه" سلمان" زد و فرمود:" اين و ياران او و هموطنان او هستند".[=palatino linotype]
و به اين ترتيب از اسلام آوردن ايرانيان و كوششها و تلاشهاى پرثمر آنان براى پيشرفت اسلام در زمينه‏هاى مختلف، پيشگويى كرد.
سپس فرمود:
لو كان الدين معلقا بالثريا لتناوله رجال من ابناء الفارس:
" اگر دين (و در روايت ديگرى اگر علم) به ستاره ثريا بسته باشد و در آسمانها قرار گيرد، مردانى از فارس آن را در اختيار خواهند گرفت"
و در روايات ديگرى مى‏خوانيم اين آيه در باره ياران مهدى ع نازل شده است كه با تمام قدرت در برابر آنها كه از آئين حق و عدالت مرتد شده‏اند مى‏ايستند و جهان را پر از ايمان و عدل و داد مى‏كنند.
شكى نيست كه اين روايات كه در تفسير آيه وارد شده با هم تضاد ندارد، زيرا اين آيه همانطور كه سيره قرآن است يك مفهوم كلى و جامع را بيان مى‏كند كه على ع يا سلمان فارسى مصداقهاى مهم آن مى‏باشند و كسان ديگرى كه اين برنامه‏ها را تعقيب مى‏كنند نيز شامل مى‏شود، هر چند در روايات از آنها ذكرى نشده باشد.
ولى متاسفانه تعصبهاى قومى در مورد اين آيه به كار افتاده و افرادى را كه هيچگونه شايستگى ندارند و هيچيك از صفات فوق در آنها وجود نداشته به عنوان مصداق و شان نزول آيه شمرده‏اند، تا آنجا كه ابو موسى اشعرى كه
با حماقت كم نظير و تاريخى خود، اسلام را به سوى پرتگاه كشانيد، و پرچمدار اسلام، على ع را در تنگناى سختى قرار داد از مصاديق اين آيه شمرده‏اند! اصلاح قسمت اخير اين جلد، در جوار خانه خدا، در مكه مكرمه هنگام تشرف براى مراسم پرشكوه عمره انجام گرفت در حالى كه قلم را به زحمت مى‏توانستم بدست بگيرم و دستم ناراحت بود.[=palatino linotype]
جالب اينكه همان تعصبها را كه در كتب علمى مى‏بينيم به طرز شديدترى در ميان افراد عامى و حتى دانشمندان آنها در اينجا مشاهده مى‏كنيم گويا دستى در كار است كه مسلمانان هيچگاه متحد نشوند، اين تعصب حتى به تاريخ پيش از اسلام نيز سرايت كرده و خيابانى كه نزديك خانه كعبه به عنوان شارع ابوسفيان جلب توجه مى‏كند در حال حاضر از" شارع ابراهيم الخليل" بنيانگذار مكه شكوهمندتر است! نسبت" شرك" دادن به بسيارى از مسلمانان، براى يك دسته از متعصبين اين سامان مساوى با آب خوردن است، تكان بخورى فرياد" مشرك"" مشرك" بلند مى‏شود گويا اسلام دربست از آنها است و آنها متوليان قرآنند و بس، و اسلام و كفر دگران به ميل آنها واگذار شده كه با يك كلمه هر كس را بخواهند مشرك و هر كس را بخواهند مسلمان بگويند! در حالى كه در آيات فوق خوانديم خداوند به هنگام غربت اسلام سلمان و امثال او را براى عظمت اين آئين بزرگ بر مى‏انگيزد، و اين بشارتى است كه پيامبر ص داده است.
شگفت‏انگيز اين است كه مساله" توحيد" كه بايد رمز وحدت مسلمين گردد دستاويزى شده براى تشتت صفوف مسلمين و نسبت دادن مسلمانان به شرك و بت پرستى.[=palatino linotype]
تا آنجا كه يكى از افراد مطلع به بعضى از متعصبان آنها گفته بود ببينيد كار ما و شما به كجا رسيده كه اگر اسرائيل بر سر ما مسلط شود جمعى از شما خوشحال مى‏شوند و اگر شما را بكوبد جمعى از ما! آيا اين همان چيزى نيست كه آنها مى‏خواهند؟! ولى از انصاف نبايد گذشت با تماسهاى مكررى كه با عده‏اى از علماى آنها داشتم روشن شد كه فهميده‏ها غالبا از اين وضع ناراحتند مخصوصا يكى از علماى يمن در مسجد الحرام در بحثى كه در زمينه حد و حدود شرك بود در حضور بعضى از بزرگان مدرسين حرم مى‏گفت مساله نسبت دادن اهل قبله به شرك گناه بسيار بزرگى است كه پيشينيان آن را بسيار مهم مى‏شمردند، اين چه كارى است كه افراد غير وارد مرتبا مردم را متهم به شرك مى‏كنند آيا آنها نمى‏دانند چه مسئوليت بزرگى را بر عهده مى‏گيرند.

[/HR][=palatino linotype]انوار درخشان، ج‏5، ص: 47[=palatino linotype]
و از بيانى كه در باره آيه گفته شد استفاده ميشود كه نظام كلى تعليم و تربيت تدريجى در باره جامعه بشر مقتضى است، كه حضرت بقية اللّه (ع) قرنها كه مشيت پروردگار بآن تعلق يافته در پس پرده غيبت بانتظار بسر برده، آنگاه كه بشر مراتبى را از تربيت پيمود، و بحد رشد فكرى نائل گشت و درك نمود كه بجز تدبير مصلح جهانى اختلاف و خصومت از جهان برطرف نخواهد شد، حضرتش باذن پروردگار قيام مينمايد، و زعامت مكتب قرآن و تصدى تعليم و تربيت بشر را خود بعهده مى‏گيرد.

[=Palatino Linotype]

[=palatino linotype]سوره مبارکه مائده آیه پنجاه و چهارم
[=palatino linotype]يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكافِرينَ يُجاهِدُونَ في‏ سَبيلِ اللَّهِ وَ لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَليم
[=palatino linotype]اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، هر كه از شما از دينش بازگردد چه باك زودا كه خدا مردمى را بياورد كه دوستشان بدارد و دوستش بدارند. در برابر مؤمنان فروتنند و در برابر كافران سركش در راه خدا جهاد مى‏كنند و از ملامت هيچ ملامتگرى نمى‏هراسند. اين فضل خداست كه به هر كس كه خواهد ارزانى دارد، و خداوند بخشاينده و داناست

[=palatino linotype][=palatino linotype]ترجمه الميزان، ج‏5، ص: 643[=palatino linotype]
و در تفسير نعمانى به سند خود از سليمان بن هارون عجلى روايت كرده كه گفت: من از امام صادق (ع) شنيدم كه مى‏فرمود: صاحب اين امر، هم خودش محفوظ است و هم اين امر برايش محفوظ مى‏ماند، اگر تمامى مردم از بين بروند خداى تعالى اصحاب او را خواهد آورد و آنان هم كسانى هستند كه خداى تعالى در باره آنان فرموده:" فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكافِرِينَ".
مؤلف: اين معنا را عياشى و قمى در تفسير خود روايت كرده‏اند

[/HR][=palatino linotype]أطيب البيان في تفسير القرآن، ج‏4، ص: 398[=palatino linotype]
آنچه مشاهده شده از زمان رحلت حضرت رسالت الى زماننا هذا بلكه تا زمان ظهور حضرت مهدى قومى كه داراى اين صفات مذكوره در اين آيه باشند و با مرتدين مجاهده كنند جز امير المؤمنين عليه السّلام كه با ناكثين در جنگ جمل و قاسطين در صفين و مارقين در نهروان و اصحاب على مثل عمار و مالك اشتر و اشباه آنها و جز حضرت مهدى (عج) و اصحابش در زمان ظهور سراغ نداريم

[/HR][=palatino linotype]أنوار العرفان في تفسير القرآن، ج‏10، ص: 446[=palatino linotype]
علىّ بن ابراهيم بن هاشم گفته كه اين آيه براى معرّفى مهدى موعود و ياران وى مى‏باشد كه در برابر آنانكه از آئين حق و عدالت مرتد شده‏اند با تمام قدرت مى‏ايستند و جهان را پر از ايمان و عدل و داد ميكنند.

[/HR][=palatino linotype]ترجمه بيان السعادة، ج‏4، ص: 351[=palatino linotype]
فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ مقصود ارتداد از قول محمّد صلّى اللّه عليه و آله در ولايت علىّ (ع) است، و مقصود به قومى كه خدا آنها را دوست دارد، اصحاب علىّ (ع) است، زيرا اين وصف براى آنان از سيّد و آقايشان علىّ (ع) گرفته شده است، چون پيامبر صلّى اللّه عليه و آله در جنگ خيبر فرمود: فردا پرچم را به دست كسى مى‏دهم كه خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسول هم او را دوست دارند، و خلافى نيست كه آن شخص علىّ (ع) بود، و چون آيه تا روز قيامت جريان دارد پس هر يك از اصحاب ائمّه تا مهدى (ع) مشمول اين آيه هستند

[/HR][=palatino linotype]ترجمه مجمع البيان في تفسير القرآن، ج‏7، ص: 80[=palatino linotype]
على بن ابراهيم گويد: اين آيه درباره مهدى موعود و اصحاب اوست. قسمت اول آيه، خطاب است به كسانى كه درباره آل محمد ص ظلم كردند، آنها را كشتند و حقشان را غصب كردند ممكن است اين قول را تاييد كنيم به اينكه: قومى كه خداوند به آوردن آنها وعده مى‏دهد، بايد در وقت نازل شدن آيه، موجود نباشند، بنا بر اين شامل تمام كسانى كه تا روز قيامت، بر اين صفاتند، ميشود.

[/HR][=palatino linotype]تفسير آسان، ج‏4، ص: 196[=palatino linotype]
على بن ابراهيم قمى در تفسير خود ميگويد: آيه مورد بحث در شأن حضرت مهدى موعود عليه السّلام و يارانش نازل گرديده است و اول اين آيه افرادى را مورد خطاب قرار ميدهد كه در حق آل محمّد صلّى اللّه عليه و اله ظلم نمودند و آنانرا بقتل رسانيدند و حق ايشانرا غصب كردند. روايت شده: هنگامى كه راجع به معناى اين آيه از پيامبر اعظم اسلام صلّى اللّه عليه و اله و سلّم جويا شدند دست مبارك خود را به كتف سلمان فارسى زد و فرمود: اين مرد و يارانش. سپس فرمود:
لو كان الدين معلقا بالثريا لتناوله رجال من ابناء فارس.
يعنى اگر دين به ستاره ثريا آويزان باشد حتما مردانى از فارس به آن نائل خواهند شد. حضرت علىّ بن أبي طالب عليه السّلام در جنگ جمل ميفرمود: بخدا قسم كه تا امروز با اهل اين آيه (مورد بحث) قتال نشده بود. و بعدا آيه مزبوره را تلاوت كرد

[/HR][=palatino linotype]تفسير اثنا عشري، ج‏3، ص: 113[=palatino linotype]
تفسير برهان فرموده اين آيه در شأن مهدى آل محمّد عجل اللّه فرجه و اصحاب او نازل شده، و اول آيه خطاب است به آن كسانى كه ظلم كردند بر آل محمّد عليهم السّلام و ايشان را مقهور و مقتول ساختند و حق ايشان را غصب نمودند. و مؤيد اينست فرمايش «فسوف يأتى اللّه بقوم» چه اين موجب آنست كه اين قوم موصوفه، موجود نبوده باشند در وقت نزول. پس خطاب شامل قوم موصوفه بعد از ايشان باشد تا به قيام ساعت و منافاتى در جمع بين اين حديث و احاديث سابقه نيست.

[/HR][=palatino linotype]تفسير شريف لاهيجي، ج‏1، ص: 668 [=palatino linotype]
در تفسير على بن ابراهيم مذكور است كه « فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ»
تا آخر در شأن قائم آل محمد صلوات عليه و آله و اصحاب او نازل شده پس معلوم شد كه كسى كه متصف است باين صفات حسنه اول على و آخرش مهدى است، سلام اللَّه عليهما

[/HR][=palatino linotype]تفسير عاملي، ج‏3، ص: 303[=palatino linotype]
علىّ بن ابراهيم بن هاشم گفته است كه آيه براى معرّفى مهدى موعود و ياران او است.

[/HR][=palatino linotype]منهج الصادقين في إلزام المخالفين، ج‏3، ص: 263[=palatino linotype]
على ابن ابراهيم بن هاشم در تفسير خود ذكر كرده كه اين آيه در شأن مهدى آل محمد صلّى اللَّه عليه و آله نازل شده و اصحاب او و اول آيه خطابست بآن كسانى كه ظلم كردند بر آل محمد صلّى اللَّه عليه و آله و ايشان را مغلوب و مقهور و مقتول ساختند و غصب حق ايشان كردند و مقوى اين قول است آنكه حق تعالى تفسير فرمود كه فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ چه اين موجب آنست كه اين قوم موجود نبوده باشند در وقت نزول پس خطاب متناول كسانى باشد كه بعد از ايشان باشند و متصف بصفات مذكوره باشند تا بقيام ساعت و ساعت قيام و گفته‏اند كه مراد اهل فارس‏اند و مرويست كه حضرت رسالت (ص) را سؤال كردند از اين آيه دست بر دوش سلمان زد فرمود:
هذا و ذووه
و بعد از آن فرمود كه:
لو كان الدين معلقا بالثريا لنا له رجال من ابنا فارس
و عمار و حذيفه و ابن عباس و غيرهم از اعاظم مفسران بر آنند كه در شأن عاليشأن امير المؤمنين صلوات اللَّه عليه نزول يافته و روايت صحيحه مأثوره از ابى جعفر و ابى عبد اللَّه صلوات اللَّه عليهما نيز مطرح است بر اين و مجمع عليه علماى اماميه است پس اينكه بعضى از اهل سنت از حسن و ضحاك نقل كرده‏اند كه آيه درباره ابو بكر است و اصحاب او كه با اهل رده كارزار كردند و يا در حق ابو موسى اشعريست و يا درباره اهل يمن محض غلط و غلط محض است

[/HR][=palatino linotype]تفسير نمونه، ج‏4، ص: 418[=palatino linotype]
در روايت ديگرى مى‏خوانيم هنگامى كه از پيامبر ص در باره اين آيه
سؤال كردند دست خود را بر شانه" سلمان" زد و فرمود:" اين و ياران او و هموطنان او هستند".[=palatino linotype]
و به اين ترتيب از اسلام آوردن ايرانيان و كوششها و تلاشهاى پرثمر آنان براى پيشرفت اسلام در زمينه‏هاى مختلف، پيشگويى كرد.
سپس فرمود:
لو كان الدين معلقا بالثريا لتناوله رجال من ابناء الفارس:
" اگر دين (و در روايت ديگرى اگر علم) به ستاره ثريا بسته باشد و در آسمانها قرار گيرد، مردانى از فارس آن را در اختيار خواهند گرفت"
و در روايات ديگرى مى‏خوانيم اين آيه در باره ياران مهدى ع نازل شده است كه با تمام قدرت در برابر آنها كه از آئين حق و عدالت مرتد شده‏اند مى‏ايستند و جهان را پر از ايمان و عدل و داد مى‏كنند.
شكى نيست كه اين روايات كه در تفسير آيه وارد شده با هم تضاد ندارد، زيرا اين آيه همانطور كه سيره قرآن است يك مفهوم كلى و جامع را بيان مى‏كند كه على ع يا سلمان فارسى مصداقهاى مهم آن مى‏باشند و كسان ديگرى كه اين برنامه‏ها را تعقيب مى‏كنند نيز شامل مى‏شود، هر چند در روايات از آنها ذكرى نشده باشد.
ولى متاسفانه تعصبهاى قومى در مورد اين آيه به كار افتاده و افرادى را كه هيچگونه شايستگى ندارند و هيچيك از صفات فوق در آنها وجود نداشته به عنوان مصداق و شان نزول آيه شمرده‏اند، تا آنجا كه ابو موسى اشعرى كه
با حماقت كم نظير و تاريخى خود، اسلام را به سوى پرتگاه كشانيد، و پرچمدار اسلام، على ع را در تنگناى سختى قرار داد از مصاديق اين آيه شمرده‏اند! اصلاح قسمت اخير اين جلد، در جوار خانه خدا، در مكه مكرمه هنگام تشرف براى مراسم پرشكوه عمره انجام گرفت در حالى كه قلم را به زحمت مى‏توانستم بدست بگيرم و دستم ناراحت بود.[=palatino linotype]
جالب اينكه همان تعصبها را كه در كتب علمى مى‏بينيم به طرز شديدترى در ميان افراد عامى و حتى دانشمندان آنها در اينجا مشاهده مى‏كنيم گويا دستى در كار است كه مسلمانان هيچگاه متحد نشوند، اين تعصب حتى به تاريخ پيش از اسلام نيز سرايت كرده و خيابانى كه نزديك خانه كعبه به عنوان شارع ابوسفيان جلب توجه مى‏كند در حال حاضر از" شارع ابراهيم الخليل" بنيانگذار مكه شكوهمندتر است! نسبت" شرك" دادن به بسيارى از مسلمانان، براى يك دسته از متعصبين اين سامان مساوى با آب خوردن است، تكان بخورى فرياد" مشرك"" مشرك" بلند مى‏شود گويا اسلام دربست از آنها است و آنها متوليان قرآنند و بس، و اسلام و كفر دگران به ميل آنها واگذار شده كه با يك كلمه هر كس را بخواهند مشرك و هر كس را بخواهند مسلمان بگويند! در حالى كه در آيات فوق خوانديم خداوند به هنگام غربت اسلام سلمان و امثال او را براى عظمت اين آئين بزرگ بر مى‏انگيزد، و اين بشارتى است كه پيامبر ص داده است.
شگفت‏انگيز اين است كه مساله" توحيد" كه بايد رمز وحدت مسلمين گردد دستاويزى شده براى تشتت صفوف مسلمين و نسبت دادن مسلمانان به شرك و بت پرستى.[=palatino linotype]
تا آنجا كه يكى از افراد مطلع به بعضى از متعصبان آنها گفته بود ببينيد كار ما و شما به كجا رسيده كه اگر اسرائيل بر سر ما مسلط شود جمعى از شما خوشحال مى‏شوند و اگر شما را بكوبد جمعى از ما! آيا اين همان چيزى نيست كه آنها مى‏خواهند؟! ولى از انصاف نبايد گذشت با تماسهاى مكررى كه با عده‏اى از علماى آنها داشتم روشن شد كه فهميده‏ها غالبا از اين وضع ناراحتند مخصوصا يكى از علماى يمن در مسجد الحرام در بحثى كه در زمينه حد و حدود شرك بود در حضور بعضى از بزرگان مدرسين حرم مى‏گفت مساله نسبت دادن اهل قبله به شرك گناه بسيار بزرگى است كه پيشينيان آن را بسيار مهم مى‏شمردند، اين چه كارى است كه افراد غير وارد مرتبا مردم را متهم به شرك مى‏كنند آيا آنها نمى‏دانند چه مسئوليت بزرگى را بر عهده مى‏گيرند.

[/HR][=palatino linotype]انوار درخشان، ج‏5، ص: 47[=palatino linotype]
و از بيانى كه در باره آيه گفته شد استفاده ميشود كه نظام كلى تعليم و تربيت تدريجى در باره جامعه بشر مقتضى است، كه حضرت بقية اللّه (ع) قرنها كه مشيت پروردگار بآن تعلق يافته در پس پرده غيبت بانتظار بسر برده، آنگاه كه بشر مراتبى را از تربيت پيمود، و بحد رشد فكرى نائل گشت و درك نمود كه بجز تدبير مصلح جهانى اختلاف و خصومت از جهان برطرف نخواهد شد، حضرتش باذن پروردگار قيام مينمايد، و زعامت مكتب قرآن و تصدى تعليم و تربيت بشر را خود بعهده مى‏گيرد.

[=Palatino Linotype]

[=palatino linotype]سوره مبارکه مائده آ یه یکصد و دهم
[=palatino linotype]إِذْ قالَ اللَّهُ يا عيسَى ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتي‏ عَلَيْكَ وَ عَلى‏ والِدَتِكَ إِذْ أَيَّدْتُكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَ كَهْلاً وَ إِذْ عَلَّمْتُكَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ التَّوْراةَ وَ الْإِنْجيلَ وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْني‏ فَتَنْفُخُ فيها فَتَكُونُ طَيْراً بِإِذْني‏ وَ تُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ بِإِذْني‏ وَ إِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتى‏ بِإِذْني‏ وَ إِذْ كَفَفْتُ بَني‏ إِسْرائيلَ عَنْكَ إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَقالَ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ إِنْ هذا إِلاَّ سِحْرٌ مُبين
[=palatino linotype]خدا به عيسى بن مريم گفت: نعمتى را كه به تو و مادرت ارزانى داشته‏ام ياد كن، آن زمان كه به روح القدس ياريت كردم تا تو چه در گهواره و چه در بزرگسالى سخن گويى، و به تو كتاب و حكمت و تورات و انجيل آموختم. و آن گاه كه به امر من از گِل چيزى چون پرنده ساختى و در آن دميدى و به امر من پرنده‏اى شد و كور مادرزاد و پيسى‏گرفته را به فرمان من شفا دادى و مردگان را به فرمان من زنده بيرون آوردى و چون با اين دلايل روشن نزد بنى اسرائيل آمدى، من آنان را از آسيب رساندن به تو بازداشتم و از ميانشان كسانى كه كافر بودند گفتند كه اين جز جادويى آشكار نيست

[=palatino linotype]
تفسير اثنا عشري، ج‏3، ص: 200
[=palatino linotype]
به وسيله آيه شريفه استدلال كرده‏اند بر نزول عيسى عليه السّلام در زمان ظهور حضرت حجت عجل اللّه تعالى فرجه الشريف زيرا به اتفاق علما، قبل از سن كهولت به آسمان رفته و به همان سن نازل و در زمين به كهولت خواهد رسيد، و اخبار متواتره دال است از جمله:
1- مجلسى رحمه اللّه در كتاب غيبت روايت نموده از پيغمبر صلى اللّه عليه و آله كه فرمود: حال شما چگونه مى‏شود وقتى كه عيسى بن مريم فرود آيد در حالتى كه امام شما از شما باشد.
2- در حيات القلوب به سند معتبر از امام محمّد باقر عليه السّلام كه فرمود:
بر مردم زمانى خواهد آمد كه ندانند خدا چيست و توحيد الهى چه معنى دارد تا آنكه دجال خروج كند و عيسى عليه السّلام از آسمان فرود آيد و دجال را بكشد و پشت سر حضرت قائم عليه السّلام نماز كند. اگر ما بهتر از پيغمبران نبوديم عيسى عقب ما نماز نمى‏كرد.
3- در حديث معتبر از پيغمبر صلى اللّه عليه و آله مروى است كه فرمود:
«مهدى» از فرزندان من خواهد بود و چون او ظاهر شود عيسى از آسمان فرود آيد براى نصرت و يارى او، و او را مقدم دارد و پشت سر او نماز كند.

[=Palatino Linotype]

[=palatino linotype]سوره مبارکه انعام آیه چهلم
[=palatino linotype]قُلْ أَ رَأَيْتَكُمْ إِنْ أَتاكُمْ عَذابُ اللَّهِ أَوْ أَتَتْكُمُ السَّاعَةُ أَ غَيْرَ اللَّهِ تَدْعُونَ إِنْ كُنْتُمْ صادِقين
[=palatino linotype]بگو: چه مى‏بينيد كه اگر بر شما عذاب خدا فرود آيد يا قيامت در رسد- اگر راست مى‏گوييد- باز هم جز خدا را مى‏خوانيد؟

[=palatino linotype]

ترجمه بيان السعادة، ج‏5، ص: 46[=palatino linotype]
أَوْ أَتَتْكُمُ السَّاعَةُ يا ساعت فرا رسيد، كه به ساعت مرگ، ساعت ظهور قائم (عج) و ساعت قيامت تفسير شده است، و همه صحيح است، چون مقصود، آوردن حالتى است كه در آن حالت خيال ثابت نباشد، و هوس و آرزوها فرار كنند و اين حالت در هر كس محقّق مى‏شود.

[="Palatino Linotype"][="Black"]

[=palatino linotype]سوره مبارکه انعام آیه چهل و چهارم
فَلَمَّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَيْهِمْ أَبْوابَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ حَتَّى إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا أَخَذْناهُمْ بَغْتَةً فَإِذا هُمْ مُبْلِسُون
چون همه اندرزهايى را كه به آنها داده شده بود فراموش كردند، همه درها را به رويشان گشوديم تا از آنچه يافته بودند شادمان گشتند، پس به ناگاه فروگرفتيمشان و همگان نوميد گرديدند

تفسير شريف لاهيجي، ج‏1، ص: 758
مراد از «حَتَّى إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا أَخَذْناهُمْ بَغْتَةً» قيام قائم آل محمد است صلى اللَّه عليه و آله كه آن حضرت چنان ايشان را خوار و ذليل گرداند كه گويا ايشان را هرگز دولت و سلطنت نبوده

[="Palatino Linotype"][="Black"]

[=palatino linotype][=palatino linotype]سوره مبارکه انعام آیه یکصد و پنجاه و هشتم[=palatino linotype]
[=palatino linotype]هَلْ يَنْظُرُونَ إِلاَّ أَنْ تَأْتِيَهُمُ الْمَلائِكَةُ أَوْ يَأْتِيَ رَبُّكَ أَوْ يَأْتِيَ بَعْضُ آياتِ رَبِّكَ يَوْمَ يَأْتي‏ بَعْضُ آياتِ رَبِّكَ لا يَنْفَعُ نَفْساً إيمانُها لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ في‏ إيمانِها خَيْراً قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ[=palatino linotype]
[=palatino linotype]آيا انتظارى جز آن دارند كه فرشتگان نزدشان بيايند؟ يا پروردگارت؟ يا نشانه‏اى از نشانه‏هاى خدا بر آنها ظاهر شود؟ روزى كه برخى نشانه‏هاى خدا آشكار شود، ايمان كسى كه پيش از آن ايمان نياورده يا به هنگام ايمان كار نيكى انجام نداده است، براى او سودى نخواهد داشت. بگو: چشم به راه باشيد، ما نيز چشم به راهيم[=palatino linotype]

[=palatino linotype]

[=palatino linotype]تفسير اثنا عشري، ج‏3، ص: 415[=palatino linotype]
1-در خصال- از حضرت باقر عليه السّلام فرمايد: پس زمانى كه طلوع كند آفتاب از مغرب، ايمان آورند تمام مردم در آن روز، پس نفع ندهد هيچ نفسى را ايمان.
2- عياشى- از حضرت باقر عليه السّلام و صادق عليه السّلام در آيه «يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آياتِ رَبِّكَ» فرمود: اين آيات، طلوع شمس از مغرب و خروج دابّه و دجال است. مرد مصرّ است، و عمل نكند بر ايمان. پس مى‏آيد آيات و نفع ندهد ايمان او.
3- اكمال الدين- از آن حضرت مروى است در اين آيه فرمود: يعنى خروج قائم منتظر عجل اللّه فرجه است.
4- فرمود: مراد به آيات ائمه، و آيه منتظره قائم عليه السّلام است پس در آن روز ايمان هيچ نفسى فايده ندهد.
5- حضرت امير المؤمنين عليه السّلام در حديث دجال فرمايد: «5» آگاه باشيد بعد از اين طامه كبرى است. گفتند: طامه چيست؟ فرمود: خروج دابّة الارض از جانب صفا، با اوست خاتم سليمان و عصاى موسى، مى‏گذارد خاتم را به پيشانى مؤمن، منطبع شود: «اين مؤمن حقّ است»، و مى‏گذارد عصا را بر روى كافر، مكتوب شود: «اين كافر واقعى است»، حتى اينكه مؤمن ندا كند ويل براى تو اى كافر، و كافر ندا كند خوشا به حال تو اى مؤمن، دوست داشتم كه بوده باشم مثل تو و فائز مى‏شدم فوز عظيم را. پس بلند كند دابّة سر خود را و مى‏بيند آنچه ميان آسمان و زمين است به اذن خدا جل جلاله، و آن وقتى باشد كه طلوع نمايد آفتاب از مغرب، پس رفع گردد توبه و قبول نمى‏شود و بلند نشود عملى و نفع ندهد كسى را ايمانى كه قبل از آن روز ايمان نياورده باشد. صعصعه راوى حديث تفسير نموده طلوع شمس از مغرب را به خروج حضرت قائم عجل اللّه فرجه


[/HR][=palatino linotype][=palatino linotype]ترجمه الميزان، ج‏7، ص: 539[=palatino linotype]
مرحوم قمى در تفسير خود مى‏گويد: پدرم از صفوان از ابن مسكان از ابى بصير از امام باقر (ع) برايم چنين روايت كرد كه آن جناب در تفسير جمله" يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آياتِ رَبِّكَ ..." فرموده: اين آيت الهى عبارت است از طلوع آفتاب از مغرب، كسانى كه در چنين روزى ايمان بياورند ايمانشان بى فايده است
و در الدر المنثور است كه احمد و عبد بن حميد در مسند خود و ترمذى و ابو يعلى و ابن ابى حاتم و ابو الشيخ و ابن مردويه همگى از ابى سعيد خدرى از رسول خدا (ص) روايت كرده‏اند كه در تفسير جمله" يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آياتِ رَبِّكَ" فرموده است: اين آيات عبارت است از طلوع آفتاب از مغربش
مؤلف: از ظاهر اين روايات برمى‏آيد كه از باب تطبيق كلى بر مصداق باشد و ليكن احتمال هم دارد كه تفسير بوده باشد، و مراد از بعض آياتى كه در آيه شريفه است همين آيات بوده باشد، و به هر حال روز طلوع آفتاب از مغرب روزبروز غضب الهى است كه مردم از شدت عذاب آن روز متوسل به ايمان مى‏شوند، و ليكن ايمانشان سودى نمى‏بخشد.
مساله طلوع آفتاب از مغرب در روايات بسيارى از طرق شيعه از امامان اهل بيت (ع) و از طرق اهل سنت از جمعى از صحابه رسول خدا (ص) از قبيل ابى سعيد خدرى، ابن مسعود، ابى هريره، عبد اللَّه بن عمر، حذيفه، ابى ذر، عبد اللَّه بن عباس، عبد اللَّه بن أبى اوفى، صفوان بن عسال، انس، عبد الرحمن بن عوف، معاويه، ابى امامه و عايشه و غير ايشان وارد شده و البته در مضمون آنها اختلاف فاحشى وجود دارد.
نظريه‏هاى علمى امروز هم انكار ندارد كه ممكن است روزى كره زمين بر خلاف حركتى كه تا آن روز شرقى بوده حركت غربى كند، و يا دو قطب آن تغيير يافته شماليش جنوبى، و يا جنوبيش شمالى شود، حال يا بطور تدريج هم چنان كه رصدخانه‏ها آن را پيش بينى نموده‏اند و يا آنكه يك حادثه جهانى و عمومى جوى اين تحول را يك مرتبه به وجود بياورد، البته همه اين سخنان در جايى است كه كلمه طلوع خورشيد از مغرب در روايات رمزى در باره سرى از اسرار حقايق نبوده باشد.
به هر حال، از جمله آيت‏هايى كه در روايات ذكر شده مساله بيرون شدن" دابة الارض" و" دخان" و خروج" ياجوج و ماجوج" است. قرآن كريم نيز به اين چند امر ناطق است، و نيز از آن جمله خروج مهدى (ص) و نزول عيسى بن مريم و خروج دجال و غير آن است. اين چند امر گر چه از علائم آخر الزمان است و ليكن بودنش از آن آيت‏هايى كه در هنگام بروزش توبه قبول نمى‏شود و ايمان سود نمى‏بخشد روشن نيست.

[/HR][=palatino linotype][=palatino linotype]تفسير شريف لاهيجي، ج‏1، ص: 850
ابن بابويه در كمال الدين از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده كه
«الآيات هم الأئمة عليهم السلام و الآية المنتظرة القائم عليه السّلام»
يعنى مراد از «آيات» ائمه معصومين‏اند و از بعض آيات كه اهل نفاق و شرك انتظار او ميكشند قائم آل محمد است، ازين حديث مستفاد ميشود كه اين بعض آيات همان بعض آيات سابق است كه منافقين منتظر آنند

[="Palatino Linotype"][="Black"]

[=palatino linotype][=palatino linotype]سوره مبارکه انعام آیه یکصد و پنجاه و هشتم[=palatino linotype]
[=palatino linotype]هَلْ يَنْظُرُونَ إِلاَّ أَنْ تَأْتِيَهُمُ الْمَلائِكَةُ أَوْ يَأْتِيَ رَبُّكَ أَوْ يَأْتِيَ بَعْضُ آياتِ رَبِّكَ يَوْمَ يَأْتي‏ بَعْضُ آياتِ رَبِّكَ لا يَنْفَعُ نَفْساً إيمانُها لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ في‏ إيمانِها خَيْراً قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ[=palatino linotype]
[=palatino linotype]آيا انتظارى جز آن دارند كه فرشتگان نزدشان بيايند؟ يا پروردگارت؟ يا نشانه‏اى از نشانه‏هاى خدا بر آنها ظاهر شود؟ روزى كه برخى نشانه‏هاى خدا آشكار شود، ايمان كسى كه پيش از آن ايمان نياورده يا به هنگام ايمان كار نيكى انجام نداده است، براى او سودى نخواهد داشت. بگو: چشم به راه باشيد، ما نيز چشم به راهيم[=palatino linotype]

[=palatino linotype]

[=palatino linotype]تفسير اثنا عشري، ج‏3، ص: 415[=palatino linotype]
1-در خصال- از حضرت باقر عليه السّلام فرمايد: پس زمانى كه طلوع كند آفتاب از مغرب، ايمان آورند تمام مردم در آن روز، پس نفع ندهد هيچ نفسى را ايمان.
2- عياشى- از حضرت باقر عليه السّلام و صادق عليه السّلام در آيه «يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آياتِ رَبِّكَ» فرمود: اين آيات، طلوع شمس از مغرب و خروج دابّه و دجال است. مرد مصرّ است، و عمل نكند بر ايمان. پس مى‏آيد آيات و نفع ندهد ايمان او.
3- اكمال الدين- از آن حضرت مروى است در اين آيه فرمود: يعنى خروج قائم منتظر عجل اللّه فرجه است.
4- فرمود: مراد به آيات ائمه، و آيه منتظره قائم عليه السّلام است پس در آن روز ايمان هيچ نفسى فايده ندهد.
5- حضرت امير المؤمنين عليه السّلام در حديث دجال فرمايد: «5» آگاه باشيد بعد از اين طامه كبرى است. گفتند: طامه چيست؟ فرمود: خروج دابّة الارض از جانب صفا، با اوست خاتم سليمان و عصاى موسى، مى‏گذارد خاتم را به پيشانى مؤمن، منطبع شود: «اين مؤمن حقّ است»، و مى‏گذارد عصا را بر روى كافر، مكتوب شود: «اين كافر واقعى است»، حتى اينكه مؤمن ندا كند ويل براى تو اى كافر، و كافر ندا كند خوشا به حال تو اى مؤمن، دوست داشتم كه بوده باشم مثل تو و فائز مى‏شدم فوز عظيم را. پس بلند كند دابّة سر خود را و مى‏بيند آنچه ميان آسمان و زمين است به اذن خدا جل جلاله، و آن وقتى باشد كه طلوع نمايد آفتاب از مغرب، پس رفع گردد توبه و قبول نمى‏شود و بلند نشود عملى و نفع ندهد كسى را ايمانى كه قبل از آن روز ايمان نياورده باشد. صعصعه راوى حديث تفسير نموده طلوع شمس از مغرب را به خروج حضرت قائم عجل اللّه فرجه


[/HR][=palatino linotype][=palatino linotype]ترجمه الميزان، ج‏7، ص: 539[=palatino linotype]
مرحوم قمى در تفسير خود مى‏گويد: پدرم از صفوان از ابن مسكان از ابى بصير از امام باقر (ع) برايم چنين روايت كرد كه آن جناب در تفسير جمله" يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آياتِ رَبِّكَ ..." فرموده: اين آيت الهى عبارت است از طلوع آفتاب از مغرب، كسانى كه در چنين روزى ايمان بياورند ايمانشان بى فايده است
و در الدر المنثور است كه احمد و عبد بن حميد در مسند خود و ترمذى و ابو يعلى و ابن ابى حاتم و ابو الشيخ و ابن مردويه همگى از ابى سعيد خدرى از رسول خدا (ص) روايت كرده‏اند كه در تفسير جمله" يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آياتِ رَبِّكَ" فرموده است: اين آيات عبارت است از طلوع آفتاب از مغربش
مؤلف: از ظاهر اين روايات برمى‏آيد كه از باب تطبيق كلى بر مصداق باشد و ليكن احتمال هم دارد كه تفسير بوده باشد، و مراد از بعض آياتى كه در آيه شريفه است همين آيات بوده باشد، و به هر حال روز طلوع آفتاب از مغرب روزبروز غضب الهى است كه مردم از شدت عذاب آن روز متوسل به ايمان مى‏شوند، و ليكن ايمانشان سودى نمى‏بخشد.
مساله طلوع آفتاب از مغرب در روايات بسيارى از طرق شيعه از امامان اهل بيت (ع) و از طرق اهل سنت از جمعى از صحابه رسول خدا (ص) از قبيل ابى سعيد خدرى، ابن مسعود، ابى هريره، عبد اللَّه بن عمر، حذيفه، ابى ذر، عبد اللَّه بن عباس، عبد اللَّه بن أبى اوفى، صفوان بن عسال، انس، عبد الرحمن بن عوف، معاويه، ابى امامه و عايشه و غير ايشان وارد شده و البته در مضمون آنها اختلاف فاحشى وجود دارد.
نظريه‏هاى علمى امروز هم انكار ندارد كه ممكن است روزى كره زمين بر خلاف حركتى كه تا آن روز شرقى بوده حركت غربى كند، و يا دو قطب آن تغيير يافته شماليش جنوبى، و يا جنوبيش شمالى شود، حال يا بطور تدريج هم چنان كه رصدخانه‏ها آن را پيش بينى نموده‏اند و يا آنكه يك حادثه جهانى و عمومى جوى اين تحول را يك مرتبه به وجود بياورد، البته همه اين سخنان در جايى است كه كلمه طلوع خورشيد از مغرب در روايات رمزى در باره سرى از اسرار حقايق نبوده باشد.
به هر حال، از جمله آيت‏هايى كه در روايات ذكر شده مساله بيرون شدن" دابة الارض" و" دخان" و خروج" ياجوج و ماجوج" است. قرآن كريم نيز به اين چند امر ناطق است، و نيز از آن جمله خروج مهدى (ص) و نزول عيسى بن مريم و خروج دجال و غير آن است. اين چند امر گر چه از علائم آخر الزمان است و ليكن بودنش از آن آيت‏هايى كه در هنگام بروزش توبه قبول نمى‏شود و ايمان سود نمى‏بخشد روشن نيست.

[/HR][=palatino linotype][=palatino linotype]تفسير شريف لاهيجي، ج‏1، ص: 850
ابن بابويه در كمال الدين از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده كه
«الآيات هم الأئمة عليهم السلام و الآية المنتظرة القائم عليه السّلام»
يعنى مراد از «آيات» ائمه معصومين‏اند و از بعض آيات كه اهل نفاق و شرك انتظار او ميكشند قائم آل محمد است، ازين حديث مستفاد ميشود كه اين بعض آيات همان بعض آيات سابق است كه منافقين منتظر آنند

[="Palatino Linotype"][="Black"]

[=palatino linotype][=palatino linotype]سوره مبارکه اعراف آیه نود و ششم[=palatino linotype]
[=palatino linotype]وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُون[=palatino linotype]
[=palatino linotype]اگر مردم قريه‏ها ايمان آورده و پرهيزگارى پيشه كرده بودند بركات آسمان و زمين را به رويشان مى‏گشوديم، ولى پيامبران را به دروغگويى نسبت دادند. ما نيز به كيفر كردارشان مؤاخذه‏شان كرديم[=palatino linotype]

[=palatino linotype]

[=palatino linotype]تفسير نور، ج‏4، ص: 127[=palatino linotype]
از مصاديق بارز اين آيه، دوران ظهور حضرت مهدى (عجّل اللَّه تعالى فرجه) است كه به گفته‏ى روايات، در آن زمان بركات از آسمان و زمين سرازير مى‏شود


[/HR][=palatino linotype][=palatino linotype]أطيب البيان في تفسير القرآن، ج‏12، ص: 48
بر حسب ظاهر آيه چنانچه بعض مفسرين هم تفسير كردند عيسى عليه السلام است يعنى نزول عيسى از آسمان از علائم قيامت و اشراط ساعت است كه پس از ظهور حضرت بقية اللَّه عيسى از آسمان نزول مى‏كند و با امام زمان نماز مى‏گذارد و نخست وزير حضرتش مى‏شود و به دست او سفيانى در صخره بيت المقدس كشته مى‏شود چنانچه چهار نفر از انبياء در ركاب حضرتش حاضر مى‏شوند ادريس، عيسى، خضر، الياس كه زنده هستند و ظاهر مى‏شوند و معناى «علم للساعة» يعنى علامت قيامت است كه يكى از اشراط ساعت ظهور حضرت بقية اللَّه است.

[=Palatino Linotype]

[=palatino linotype]سوره مبارکه اعراف آیه یکصد و سی و هفتم
[=palatino linotype]وَ أَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذينَ كانُوا يُسْتَضْعَفُونَ مَشارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغارِبَهَا الَّتي‏ بارَكْنا فيها وَ تَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ الْحُسْنى‏ عَلى‏ بَني‏ إِسْرائيلَ بِما صَبَرُوا وَ دَمَّرْنا ما كانَ يَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَ قَوْمُهُ وَ ما كانُوا يَعْرِشُونَ
[=palatino linotype]و به آن مردمى كه به ناتوانى افتاده بودند، شرق و غرب آن سرزمين را كه بركت داده بوديم به ميراث داديم، و وعده نيكويى كه پروردگار تو به بنى اسرائيل داده بود بدان سبب كه شكيبايى ورزيده بودند، به كمال رسيد و هر چه را فرعون و قومش مى‏ساختند و كاخهايى را كه برمى‏افراشتند ويران كرديم

[=palatino linotype]

ترجمه جوامع الجامع، ج‏4، ص: 179[=palatino linotype]
از امام باقر عليه السّلام نقل شده است كه اين گروه اصحاب حضرت مهدى عليه السّلام در آخر الزّمان مى‏باشند، و گفته شده است كه منظور از زمينى كه در اختيار صالحان قرار مى‏گيرد زمين بهشت است.

[="Palatino Linotype"][="Black"]

[=palatino linotype]سوره مبارکه اعراف آیه یکصد و پنجاه و ششم
وَ اكْتُبْ لَنا في‏ هذِهِ الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ إِنَّا هُدْنا إِلَيْكَ قالَ عَذابي‏ أُصيبُ بِهِ مَنْ أَشاءُ وَ رَحْمَتي‏ وَسِعَتْ كُلَّ شَيْ‏ءٍ فَسَأَكْتُبُها لِلَّذينَ يَتَّقُونَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ الَّذينَ هُمْ بِآياتِنا يُؤْمِنُون
براى ما در دنيا و آخرت نيكى بنويس. ما به سوى تو بازگشته‏ايم گفت: عذاب خود را به هر كس كه بخواهم مى‏رسانم و رحمت من همه چيز را دربرمى‏گيرد. آن را براى كسانى كه پرهيزگارى مى‏كنند و زكات مى‏دهند و به آيات ما ايمان مى‏آورند مقرر خواهم داشت


تفسير شريف لاهيجي، ج‏2، ص: 106
فى اصول الكافى از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده كه مراد از رحمت در آيه «وَ رَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْ‏ءٍ» علم امام معصوم است و مراد از «كُلَّ شَيْ‏ءٍ» شيعيان و پيروان ايشانست يعنى هيچ فردى از افراد شيعه نيستند كه علم امام احاطه بايشان و به احوال و اوضاع ايشان نكرده باشد، و بعد ازين فرمودند كه: مراد از «فَسَأَكْتُبُها لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ» اينست كه زود باشد كه ثابت گردانم رحمت خود را در حين ظهور قائم آل محمد صلوات اللَّه عليه و آله براى جمعى كه پرهيز كنند از ولايت غير امام بحق و از طاعت او و تشبّث بذيل ولايت ولى بحق و امام مطلق نمايند، و بنا بر اين مراد از «آيات» ائمّه معصومين صلوات اللَّه عليهم اجمعين خواهند بود.

[="Palatino Linotype"][="Black"]

[=palatino linotype]سوره مبارکه اعراف آیه یکصد و پنجاه و نهم
وَ مِنْ قَوْمِ مُوسى‏ أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ
گروهى از قوم موسى هستند كه مردم را به حق راه مى‏نمايند و به عدالت رفتار مى‏كنند

[=palatino linotype]

تفسير شريف لاهيجي، ج‏2، ص: 111
مفضل بن عمر از حضرت صادق آل محمد صلوات اللَّه عليه و آله روايت كرده كه هر گاه آل محمد ظهور كند بيرون ميآيند از ظهر كعبه بيست و هفت كس، پانزده كس از قوم موسى كه حكم بحق ميكنند و بحق عدل ميورزند، و هفت كس از اصحاب كهف، و يوشع وصى موسى، و مؤمن آل فرعون، و سلمان فارسى، و ابو دجانه انصارى و مالك اشتر، و لهذا صاحب مجمع البيان گفته كه :
«[=palatino linotype]روى[=palatino linotype] اصحابنا انهم يخرجون مع قائم آل محمد عليهم السلام
و از حضرت امام محمد باقر عليه الصلاة و السلام روايت كرده كه اين قوم در وراى چين ميباشند و ميان ايشان و شهر چين وادى است از ريك روان در تفاسير عامة نيز اينمعنى مذكور است قاضى ناصر الدين بيضاوى گفته: «قيل: هم قوم وراء الصين رآهم رسول اللَّه صلّى اللَّه عليه و آله و سلم ليلة المعراج فآمنوا به» و مرويست كه ذو القرنين ايشان را ديده بود و بايشان گفت كه:
اگر من مأمور ميبودم كه در جايى قرار گيرم هر آينه چنان ميخواستم كه در ميان شما باشم.


[/HR]أطيب البيان في تفسير القرآن، ج‏6، ص: 4
وَ مِنْ قَوْمِ مُوسى‏ أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ اخبار در تعيين اينها مختلف است عياشى از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده كه فرمود:
(هم اهل الاسلام)
مفضل از آن حضرت روايت كرده كه آنها بيست و پنج نفر هستند كه جزو اصحاب قائم (عج) هستند كه از ظهر كوفه و در نسخه ديگر از ظهر كعبه خارج ميشوند.

[="Palatino Linotype"][="Black"]

[=palatino linotype]سوره مبارکه اعراف آیه یکصد و هشتاد و هفتم
يَسْئَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْساها قُلْ إِنَّما عِلْمُها عِنْدَ رَبِّي لا يُجَلِّيها لِوَقْتِها إِلاَّ هُوَ ثَقُلَتْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لا تَأْتيكُمْ إِلاَّ بَغْتَةً يَسْئَلُونَكَ كَأَنَّكَ حَفِيٌّ عَنْها قُلْ إِنَّما عِلْمُها عِنْدَ اللَّهِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ
درباره قيامت از تو مى‏پرسند كه چه وقت فرا مى‏رسد. بگو: علم آن نزد پروردگار من است. تنها اوست كه چون زمانش فرا رسد آشكارش مى‏سازد. فرارسيدن آن بر آسمانيان و زمينيان پوشيده است، جز به ناگهان بر شما نيايد. چنان از تو مى‏پرسند كه گويى تو از آن آگاهى. بگو: علم آن نزد خداست ولى بيشتر مردم نمى‏دانند

ترجمه بيان السعادة، ج‏5، ص: 494
ساعت در روايات ما به قيامت، و به ظهور قائم (عج) و به هنگام مرگ تفسير شده است، و در عالم صغير همه اينها به يك معنى بر مى‏گردد، و آن اوّلين وقت مرگ است.
زيرا كه هر كس بميرد قيامتش قائم (برپا) شده است و قائم آل محمّد (عج) در حين مرگ بر مؤمن و كافر ظاهر مى‏شود، و همچنين است در عالم كبير.
زيرا كه انسان بعد از طىّ برزخ‏ها خوشبخت باشد يا بدبخت قيامت كبراى او برپا مى‏شود.
براى مردن ديگرى كه قائم (عج) در آن هنگام ظاهر مى‏شود تمامتر و كاملتر از ظهور اوّل است و مردم محاسبه مى‏شوند، و اهل بهشت در بهشت و اهل آتش در آتش داخل مى‏شوند.

[="Palatino Linotype"][="Black"]

[=palatino linotype]سوره مبارکه انفال آیه هفتم
وَ إِذْ يَعِدُكُمُ اللَّهُ إِحْدَى الطَّائِفَتَيْنِ أَنَّها لَكُمْ وَ تَوَدُّونَ أَنَّ غَيْرَ ذاتِ الشَّوْكَةِ تَكُونُ لَكُمْ وَ يُريدُ اللَّهُ أَنْ يُحِقَّ الْحَقَّ بِكَلِماتِهِ وَ يَقْطَعَ دابِرَ الْكافِرين
و به ياد آر آن گاه را كه خدا به شما وعده داد كه يكى از آن دو گروه به دست شما افتد و دوست داشتيد كه آن گروه كه عارى از قدرت است، به دست شما افتد، حال آنكه خدا مى‏خواست با سخنان خويش حق را بر جاى خود نشاند و ريشه كافران را قطع كند

تفسير شريف لاهيجي، ج‏2، ص: 164
محمد بن مسعود عياشى رحمه اللَّه در تفسير خود از حضرت ابى جعفر الباقر عليه السّلام روايت نمود كه تفسير باطنى آيه كريمه «وَ يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُحِقَّ الْحَقَّ بِكَلِماتِهِ» تا آخر اينچنين است كه «يُرِيدُ اللَّهُ» يعنى اراده كرده خداى تعالى اما هنوز بفعل نياورده بلكه در زمان خلافت امير المؤمنين و ظهور قائم آل محمد بفعل خواهد آورد.

[="Palatino Linotype"][="Black"]

[=palatino linotype]سوره مبارکه انفال آیه هشتم
لِيُحِقَّ الْحَقَّ وَ يُبْطِلَ الْباطِلَ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُون
تا حق را ثابت و باطل را ناچيز گرداند، هر چند گناهكاران ناخشنود باشند

[=palatino linotype]

تفسير نور، ج‏4، ص: 279
اين آيه، به پيامبر اسلام صلى اللَّه عليه و آله و مسلمانان دلدارى مى‏دهد كه سرانجام حقّ پيروز و باطل نابود مى‏شود.
بعضى روايات، مصداق روشن اين آيه را زمان ظهور حضرت مهدى عليه السلام دانسته‏اند، كه با قيام آن حضرت، سلطه‏ى باطل برطرف شده و حكومت حقّ و عدل بر جهان حاكم مى‏شود.


[/HR]تفسير شريف لاهيجي، ج‏2، ص: 165
چون احقاق حق آل محمد در اول آيه بامير المؤمنين و بخلافت آن حضرتست در اينجا بقائم آل محمد پس تكرارى در اين آيه نخواهد بود
«و اما قوله: وَ يُبْطِلَ الْباطِلَ يعنى القائم و اذا قام يبطل باطل بنى امية»
بنا بر ظاهر اين كلام فاعل يبطل «قائم آل محمد» است و چون فاعل «ليحق» حق تعالى است بنا بر اين تفكيك در ضمير لازم مى‏آيد ظاهرا مراد از «يعنى القائم» يعنى بالقائم باشد.
و حاصل كلام آنكه در بيان باطن «وَ يُبْطِلَ الْباطِلَ» ميفرمايد كه: و هر گاه ظاهر شود قائم آل محمد حق تعالى بوسيله او ظاهر ميكند بطلان باطل بنى اميه را بنا بر اين فاعل «يبطل» نيز خداى تعالى است اللَّه اعلم بحقايق كلمات اوليائه.

[="Palatino Linotype"][="Black"]

[=palatino linotype]سوره مبارکه انفال آیه سی و نهم
وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَ يَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَإِنَّ اللَّهَ بِما يَعْمَلُونَ بَصير
با آنان نبرد كنيد تا ديگر فتنه‏اى نباشد و دين همه دين خدا گردد. پس اگر باز ايستادند، خدا كردارشان را مى‏بيند

[=palatino linotype]

تفسير أحسن الحديث، ج‏4، ص: 132
در مجمع البيان از امام صادق عليه السّلام نقل شده: تأويل اين آيه هنوز نيامده است اگر قائم ما قيام كند، آنان كه او را درك مى‏كنند پياده شدن اين آيه را مى‏بينند و دين محمّد صلّى اللَّه عليه و آله بهر جا كه شب رسيده است مى‏رسد تا در روى زمين مشركى نماند ... اين يك برداشت بخصوصى از آيه شريفه است در زمينه ظهور
مهدى عليه السّلام و تشكيل حكومت جهانى واحد.


[/HR][=palatino linotype]تفسير خسروي، ج‏3، ص: 431
زراره و غير او از امام صادق عليه السّلام روايت كرده‏اند كه فرمود (و يكون الدّين كله للّه) تأويلش موكول بظهور مهدى عليه السّلام است كه «يَعْبُدُونَنِي لا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئاً» مصداق پيدا خواهد كرد.

[/HR][=palatino linotype]تفسير نمونه، ج‏7، ص: 167
در تفسيرهاى اهل سنت مانند تفسير آلوسى (تفسير روح البيان) و تفاسير مختلف شيعه از امام صادق ع چنين نقل شده كه فرمود:
لم يجي‏ء تاويل هذه الاية و لو قام قائمنا بعد سيرى من يدركه ما يكون من تاويل هذه الاية و ليبلغن دين محمد ما بلغ الليل حتى لا يكون مشرك على ظهر الارض
" تاويل و تفسير نهايى اين آيه هنوز فرا نرسيده است، و هنگامى كه قائم ما قيام كند كسانى كه زمان او را درك كنند تاويل اين آيه را خواهند ديد، به خدا سوگند كه در آن موقع دين محمد ص به تمام نقاطى كه شب پوشش آرام بخش خود را بر آن مى‏افكند خواهد رسيد تا در سراسر روى زمين مشرك و بت پرستى باقى نماند.

[/HR][=palatino linotype]تفسير نور، ج‏4، ص: 323
به فرموده‏ى امام صادق عليه السلام تحقّق قطعى و نهايى اين آيه، در زمان حضرت مهدى عليه السلام است. «3» امام باقر عليه السلام فرمود: تأويل اين آيه هنوز نيامده است، آن گاه كه زمان تأويل آيه برسد، فتنه‏گران كشته و شركى نخواهد بود.

[/HR][=palatino linotype]أنوار العرفان في تفسير القرآن، ج‏16، ص: 192
عياش و كلينى ذيل آيه وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَكُونَ فِتْنَةٌ، از امام جعفر صادق عليه السّلام روايت كرده كه فرمودند: تاويل اين آيه هنوز نيامده همين كه حضرت حجّت ظهور نمايد و قائم آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم قيام كند كسانى كه درك ظهور آن حضرت را بنمايند. تأويل آيه را مى‏فهمند و مى‏بينند كه در روى زمين حتى يك نفر مشرك پيدا نشده و هر آينه آن حضرت دين حق را به مردم جهان برساند.

[/HR][=palatino linotype]تفسير شريف لاهيجي، ج‏2، ص: 194
از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده‏اند كه اين آيه از جمله آن آياتست كه تأويل آن بعد از تنزيل آنست و هنوز تأويل آن بمنصه ظهور نرسيده بلكه چون قائم ما ظهور كند آن زمان تأويل آن را خواهند دانست، زيرا كه در آن زمان دين محمدى مرتبه كمال پيدا كند و آن حضرت صيت و آوازه آن را بجميع أقطار عالم رساند و جمال اعتقاد همه بحليه دين مبين احمدى آرايش يابد تا آنكه هيچ مشركى بلكه هيچ غير اثنى عشرى در روى زمين نماند اميد كه اشعه آفتاب ظهور قائم ال محمد برين ذره احقر نيز تابد و بيمن اين عنايت عظمى سعادت دنيا و آخرت يابد.

[/HR][=palatino linotype]أطيب البيان في تفسير القرآن، ج‏6، ص: 123
وَ قاتِلُوهُمْ اگر چه بظهور بدوى مرجع ضمير هم كفار قريش است لكن بقرينه حَتَّى لا تَكُونَ فِتْنَةٌ كه مراد از فتنه فساد است كه شامل كفر و شرك و ضلالت و ظلم و فسق و فجور ميشود و بايد تمام اينها از روى زمين كنده و ريشه‏كن شود و اين خصيصه حضرت بقية اللَّه [عج‏] است پس امر و قاتلوهم متوجه باصحاب آن حضرت است و مرجع ضمير هم تمام كفار و ارباب ضلال و ظلمه و فساق و فجار است وَ يَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّهِ كه در اخبار متواتره دارد
يملأ الارض قسطا و عدلا بعد ما ملئت ظلما و جورا
و اخبارى كه در تفسير اين آيه باين معنى شده بسيار است:
1- طبرسى ميگويد:
(روى زرارة و غيره عن ابى عبد اللَّه عليه السّلام قال لم يجي‏ء تأويل هذه الاية و لو قام قائمنا بعد سيرى من يدركه ما يكون من تأويل هذه الاية و ليبلغنّ دين محمد صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم ما بلغ الليل حتى لا يكون مشرك على ظهر الارض كما قال اللَّه تعالى يَعْبُدُونَنِي لا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئاً)
و در برهان قريب بهمين مفاد اخبارى نقل ميكند از كلبى و عياشى و عبد الاعلى الحلبى از حضرت باقر و حضرت صادق عليهما السلام و چون بسيار مفصل است اين مختصر گنجايش نقل آنها را ندارد مراجعه كنيد فَإِنِ انْتَهَوْا اين جمله دلالت ميكند كه در زمان ظهور توبه قبول ميشود لكن اگر از روى حقيقت باشد نه از روى نفاق زيرا حضرت مأمور بباطن است نه ظاهر مثل آباء طيّبين او [ع‏] كه مأمور بظاهر بودند لذا ميفرمايد فَإِنَّ اللَّهَ بِما يَعْمَلُونَ بَصِيرٌ اگر حقيقت است قبول و اگر نفاق است مردود

[/HR]تفسير عاملي، ج‏4، ص: 323
از امام صادق (ع) روايت شده است كه فرمود: هنوز معنى اين آيه نمودار نشده است و چون قائم آل محمّد ظهور كند هر كس در آن زمان باشد نتيجه‏ى آن را مى‏بيند.

[="Palatino Linotype"][="Black"]

[=palatino linotype]سوره مبارکه توبه آیه سیزدهم
أَ لا تُقاتِلُونَ قَوْماً نَكَثُوا أَيْمانَهُمْ وَ هَمُّوا بِإِخْراجِ الرَّسُولِ وَ هُمْ بَدَؤُكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ أَ تَخْشَوْنَهُمْ فَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَوْهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنين
آيا با مردمى كه سوگند خود را شكستند و آهنگ اخراج پيامبر كردند و آنها بر ضد شما دشمنى آغاز كردند، نمى‏جنگيد؟ آيا از آنها مى‏ترسيد، و حال آنكه اگر ايمان آورده باشيد سزاوارتر است كه از خدا بترسيد و بس؟

ترجمه الميزان، ج‏9، ص: 245
روايات متفرقه‏اى از ائمه اهل بيت (ع) رسيده كه آيات مورد بحث را با ظهور مهدى (ع) تطبيق مى‏دهد، و اين از باب" جرى"، يعنى تطبيق كلى بر مصداق است.

[="Palatino Linotype"][="Black"]

[=palatino linotype]سوره مبارکه توبه آیه سی و سوم
هُوَ الَّذي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُون
او كسى است كه پيامبر خود را براى هدايت مردم فرستاد، با دينى درست و بر حق، تا او را بر همه دينها پيروز گرداند، هر چند مشركان را خوش نيايد

[=palatino linotype]

ترجمه الميزان، ج‏9، ص: 342
در تفسير برهان از صدوق نقل كرده كه وى به سند خود از ابى بصير روايت كرده كه گفت: امام صادق (ع) در تفسير آيه" هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دِينِ الْحَقِّ ..."
فرمود: به خدا سوگند هنوز تاويل اين آيه نازل نشده و نخواهد شد تا آنكه قائم (ع) خروج كند، وقتى او خروج كرد ديگر هيچ كافر به خدا و منكر امامى باقى نمى‏ماند مگر اينكه از خروج آن جناب ناراحت مى‏شود (زيرا آن جناب عرصه را بر آنان چنان تنگ مى‏گيرد كه راه گريزى نمى‏يابند) حتى اگر كافرى در دل سنگى پنهان شود، آن سنگ مى‏گويد: اى مؤمن! در دل من كافرى پنهان است مرا بشكن و او را به قتل برسان.
مؤلف: نظير اين روايت را عياشى از ابى المقدام از ابى جعفر (ع) و نيز از سماعه از امام صادق (ع) نقل كرده و همچنين طبرسى مثل آن را از ابى جعفر (ع) روايت كرده است. در تفسير قمى آمده كه اين آيه در باره قائم آل محمد (ع) نازل شده، و معناى اينكه در باره آن جناب نازل شده اين است كه خروج آن جناب تاويل اين آيه است، هم چنان كه از روايت صدوق هم استفاده مى‏شد.


[/HR][=palatino linotype]پاورقی ترجمه مجمع البيان في تفسير القرآن، ج‏11، ص: 75
تفاسير ديگرى كه از اين آيه شده و بخصوص در نظر ما تفسيرى كه امام باقر (ع) از اين آيه كرده‏اند و آن را ناظر بزمان ظهور حضرت مهدى (ع) دانسته‏اند دلچسب‏تر و بحقيقت نزديكتر است و اللَّه العالم.

[/HR][=palatino linotype]ترجمه مجمع البيان في تفسير القرآن، ج‏11، ص: 76
امام باقر عليه السلام فرمود: اين جريان در زمان ظهور حضرت مهدى از آل محمد است كه احدى روى زمين باقى نماند جز آنكه به نبوت محمد- صلى اللَّه عليه و آله- اعتراف كند. و همين قول را سدى نيز اختيار كرده.
و كلبى گفته: دينى و آئينى در دنيا باقى نخواهد ماند جز آنكه اسلام بر آن پيروز خواهد شد و اين جريان حتمى است اگر چه تا كنون بوقوع نپيوسته ولى قيامت برپا نشود تا اين جريان وقوع يابد.
مقداد بن اسود گويد: شنيدم از رسول خدا- صلى اللَّه عليه و آله- كه ميفرمود: هيچ خانه گلى و مويى در روى زمين بجاى نماند جز آنكه كلمه اسلام در آن داخل گردد، يا با عزت و يا بخوارى، يا اينكه اسلام آنان را عزيز گرداند و خدا آنان را اهل اين دين گرداند و در نتيجه بوسيله آن عزيز گردند، و يا خوارشان گرداند و بخوارى تحت اطاعت اسلام در آيند.

[/HR][=palatino linotype]تفسير آسان، ج‏6، ص: 255
ابو هريره (بضم هاء) ميگويد: معناى اين جمله (مورد بحث) هنگامى تحقق پيدا ميكند كه حضرت عيسى عليه السّلام از آسمان نازل گردد. سدى (بضم سين و كسر دال مشدد) ميگويد: معناى اين جمله هنگام خروج و ظهور حضرت مهدى عليه السّلام محقق خواهد شد. در آن زمان است كه كسى باقى نمى‏ماند مگر اينكه در دين اسلام داخل، يا بپرداخت جز به موظف مى‏گردد- قرطبى. نيز ابو هريره از پيامبر اسلام صلى اللّه عليه و آله روايت ميكند كه فرمود: در زمان ظهور مهدى عليه السّلام (دين) كليه ملل از بين ميرود، مگر دين مقدس اسلام (كه ثابت و برقرار خواهد بود) فتح- روح.

[/HR][=palatino linotype]تفسير اثنا عشري، ج‏5، ص: 73
عياشى و طبرسى از حضرت باقر عليه السّلام روايت نموده كه: ظهور ديانت اسلامى، زمان خروج مهدى آل محمد عجل اللّه فرجه باشد، پس باقى نماند احدى مگر آنكه اقرار نمايد به حضرت محمّد صلّى اللّه عليه و آله.
شيخ ابو الفتوح رازى در تفسير خود روايت نموده از مقداد بن اسود قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله لا يبقى على ظهر الارض بيت وبر و لا مدر الّا ادخله اللّه كلمة الاسلام امّا بعزّ عزيز او بذلّ ذليل امّا ان يعزّهم فيجعلهم اللّه من اهله فيعزّوا به و امّا ان يذلّهم فيدينون به.
فرمود حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله: باقى نماند روى زمين خانه‏اى گلى و سنگى مگر آنكه خداى تعالى داخل فرمايد كلمه اسلام را در آن، يا به تمامى عزت و يا به تمامى ذلت، يا عزيز شوند به عزت ايمان، و يا ذليل گرداند آنها را تا متدين شوند به اسلام و ايمان.

[/HR][=palatino linotype]أطيب البيان في تفسير القرآن، ج‏6، ص: 211
لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ اگر مراد اظهار بادله واضحه و براهين ساطعه و حجج ظاهره باشد بحمد اللَّه جزءا فجزءا عقائد مذهب شيعه اثنى عشريه مثل آفتاب روشن است فقط كسانى كه چشم قلب آنها كور است يا مبلغين سوء درب چشم آنها را بشبهات بسته‏اند نور آفتاب ايمان را مشاهده نميكنند، و اگر مراد از بين رفتن مذاهب فاسده و عقائد باطله باشد بدست يد اللهى حضرت مهدى عجل اللَّه تعالى فرجه ظاهر خواهد شد.

[/HR][=palatino linotype]تفسير أحسن الحديث، ج‏4، ص: 224
در مجمع البيان از امام باقر صلوات اللَّه عليه نقل شده: اين گسترش و غلبه در زمان مهدى عليه السّلام خواهد بود كه در زمين كسى نماند مگر آنكه به نبوت محمّد صلّى اللَّه عليه و آله اقرار كند:
«ان ذلك يكون عند خروج المهدى من آل محمّد فلا يبقى احد الا اقر بمحمد صلّى اللَّه عليه و آله»
در تفسير عياشى و صافى و برهان و مانند آن چنين رواياتى آمده است. آرى حكومت جهانى واحد به دست آن حضرت خواهد بود، مصداق واقعى آيه همين است ولى بايد از حالا براى آن روز تلاش نمود و از انوار اسلام استفاده كرد.

[/HR][=palatino linotype]تفسير خسروي، ج‏4، ص: 46
در تفسير آيه 33- (هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ ... الخ) بنقل از مجمع البيان حضرت أبو جعفر امام پنجم عليه السّلام فرمايد: (إنّ ذلك يكون عند خروج المهدى من آل محمّد صلّى اللّه عليه و آله فلا يبقى أحد إلّا أفرّ بمحمّد صلّى اللّه عليه و آله- يعنى اين ظهور و غلبه موقع خروج مهدى كه از آل محمّد است وقوع مييابد و احدى باقى نميماند مگر اينكه بمحمّد صلّى اللّه عليه و آله اقرار مى‏آورد) و اين قول سدّى است.
و كلبى گويد: (لا يبقى دين إلّا ظهر عليه الاسلام و سيكون ذلك و لم يكن بعد و لا تقوم الساعة حتّى يكون ذلك- يعنى دينى باقى نمى‏ماند مگر اينكه اسلام بر او غالب ميشود و اين بزودى خواهد شد و ببعد موكول نخواهد شد و روز رستاخيز بر پا نميشود تا اينكه اين ظهور واقع نشود).

[/HR][=palatino linotype]تفسير عاملي، ج‏4، ص: 384
امام باقر (ع) فرموده است: هنگام ظهور مهدى موعود معنى اين جمله نمودار مى‏شود و اسلام بر همه‏ى دينها مسلط و برتر خواهد شد، كلبى گفته است: تا قيامت نشده معنى اين جمله ظاهر خواهد شد، و مقداد بن اسود گفته است: از پيغمبر شنيدم: به هر خانه و آسايشگاه بنى آدم نام اسلام مى‏رسد.

[/HR][=palatino linotype]تفسير منهج الصادقين في إلزام المخالفين، ج‏4، ص: 260
اين معنى بعد از نزول عيسى و خروج مهدى خواهد بود كه بر روى زمين جز دين اسلام نماند.

[/HR][=palatino linotype]تفسير نمونه، ج‏7، ص: 372
آيه فوق كه عينا و با همين الفاظ در سوره" صف" نيز آمده است و با تفاوت مختصرى در سوره" فتح" تكرار شده، خبر از واقعه مهمى مى‏دهد كه اهميتش موجب اين تكرار شده است، خبر از جهانى شدن اسلام و عالمگير گشتن اين آئين مى‏دهد.
گرچه بعضى از مفسران پيروزى مورد بحث اين آيه را به معنى پيروزى منطقه‏اى و محدود گرفته‏اند كه در عصر پيامبر (ص) و يا زمانهاى بعد از آن براى اسلام و مسلمين صورت پذيرفت ولى با توجه به اينكه در آيه هيچگونه قيد و شرطى نيست و از هر نظر مطلق است، دليلى ندارد كه معنى آن را محدود كنيم مفهوم آيه پيروزى همه جانبه اسلام بر همه اديان جهان است، و معنى اين سخن آن است كه سرانجام اسلام همه كره زمين را فرا خواهد گرفت و بر همه جهان پيروز خواهد گشت.
شك نيست كه در حال حاضر اين موضوع تحقق نيافته ولى مى‏دانيم كه اين وعده حتمى خدا تدريجا در حال تحقق است. سرعت پيشرفت اسلام در جهان، و به رسميت شناخته شدن اين آئين در كشورهاى مختلف اروپايى، و نفوذ سريع آن در آمريكا و آفريقا، اسلام آوردن بسيارى از دانشمندان و مانند اينها همگى نشان مى‏دهد كه اسلام رو به سوى عالمگير شدن پيش مى‏رود.
ولى طبق روايات مختلفى كه در منابع اسلامى وارد شده تكامل اين برنامه هنگامى خواهد بود كه" مهدى (ع)" ظهور كند و به برنامه جهانى شدن اسلام تحقق بخشد.
" مرحوم طبرسى در مجمع البيان" از امام باقر (ع) در تفسير اين آيه چنين نقل مى‏كند:"
ان ذلك يكون عند خروج المهدى فلا يبقى احدا الا اقر بمحمد (ص)
" وعده‏اى كه در اين آيه است به هنگام ظهور مهدى از آل" محمد" صورت مى‏پذيرد، در آن روز هيچكس در روى زمين نخواهد بود مگر اينكه اقرار به حقانيت محمد (ص) مى‏كند".
و نيز در همان تفسير از پيامبر اسلام (ص) چنين نقل شده كه فرمود:
" لا يبقى على ظهر الارض بيت مدر و لا وبر الا ادخله اللَّه كلمة الاسلام"
بر صفحه روى زمين هيچ خانه‏اى باقى نمى‏ماند نه خانه‏هايى كه از سنگ و گل ساخته شده و نه خيمه‏هايى كه از كرك و مو بافته‏اند مگر اينكه خداوند نام اسلام را در آن وارد مى‏كند"! و نيز در كتاب" اكمال الدين صدوق" از امام صادق (ع) در تفسير اين آيه چنين نقل شده:
"و اللَّه ما نزل تاويلها بعد و لا ينزل تاويلها حتى يخرج القائم فاذا خرج القائم لم يبق كافر باللَّه العظيم"
"به خدا سوگند هنوز محتواى اين آيه تحقق نيافته است و تنها زمانى تحقق مى‏پذيرد كه" قائم" خروج كند و به هنگامى كه او قيام كند كسى كه خدا را انكار نمايد در تمام جهان باقى نخواهد ماند".
احاديث ديگرى نيز به همين مضمون از پيشوايان اسلام نقل شده است.

[/HR][=palatino linotype]تفسير نور، ج‏5، ص: 51
از يك سو اين آيه تا كنون تحقّق نيافته است و از سويى ديگر خداوند وعده‏ى حاكميّت كلّى اسلام را داده و وعده‏اش دروغ نيست، در نتيجه همان گونه كه در روايات بسيارى آمده است، اين آيه به ظهور حضرت مهدى عليه السلام اشاره دارد.
مسأله‏ى حضرت مهدى عليه السلام و قيام جهانى او، در روايات بسيارى از طريق شيعه و اهل سنّت آمده و در اغلب كتب حديثى عامّه نيز مطرح شده و از مسلّمات اعتقادى
[=palatino linotype]مسلمانان است. هر چند برخى از جمله وهابيّت به دروغ اين عقيده را مخصوص شيعه دانسته‏اند.[=palatino linotype]
امام باقر عليه السلام فرمودند: زمانى خواهد آمد كه هيچ كس باقى نخواهد ماند، مگر اينكه به رسالت حضرت محمّد صلى اللَّه عليه و آله اقرار خواهد كرد.
در مورد حاكميّت دين در سراسر گيتى، احاديث بسيارى است از جمله از حضرت على عليه السلام روايت شده است كه در زمان ظهور امام زمان عليه السلام، هيچ خانه‏اى و هيچ قريه‏اى نخواهد بود، مگر آنكه اسلام وارد آن خواهد شد، چه بخواهند، چه نخواهند. و صداى اذان هر صبح و شام در هر قريه‏اى شنيده خواهد شد.

[/HR][=palatino linotype]جلاء الأذهان و جلاء الأحزان، ج‏4، ص: 60
ابن عباس گفت: معنى اينست كه: تا خداى تعالى محمّد را بر جمله شرايع اسلام مطّلع گرداند چنانكه هيچ چيزى بر وى پوشيده نماند ابو هريره و ضحاك گفتند: تا خداى تعالى دين حقّ را اظهار كند بر همه دينها و اين عند نزول عيسى باشد از آسمان و سدى گفت: اين عند خروج مهدى باشد كه همه دينها يكى گردد و هيچ كس بنماند كه در اسلام نيايد إمّا بطوع و إمّا بكره و از اهل البيت عليهم السلام همين روايت كرده‏اند.
كلبى گفت كه: تأويل اين آيت هنوز پديد نيامده است و خواهد بودن و قيامت نباشد تا آنگه كه اين پديد آيد مقداد اسود از رسول صلّى اللّه عليه و آله روايت كرد كه او گفت:
لا يبقى على ظهر الأرض بيت و بر و لا مدر إلّا أدخله اللّه كلمة الاسلام امّا بعزّ عزيز او بذلّ ذليل إمّا أن يعزّهم فيجعلهم اللّه من أهله فيعزّون به و إمّا أن يذلّهم فيدينون به.
گفت: بر پشت زمين هيچ خانه سفرى و حضرى نماند الّا خداى تعالى كلمه اسلام درو برد، إمّا بعزّ عزيز يا بذلّ ذليل إمّا خداى تعالى ايشان را بتوفيق اسلام عزيز كند تا بطوع ايمان آرند و از اهل آن شوند و بآن عزيز گردند يا ذليل كند ايشان را تا گردن نهند حقّ را بعنف.
ابو سلمه گفت: از عايشه كه: او گفت كه: رسول صلّى اللّه عليه و آله گفت كه: روزگار بسر نشود تا مردم لات و عزّى را نپرستند گفت: من گفتم: يا رسول اللّه من پنداشتم كه: اين نباشد پس از آنكه خداى تعالى اين آيت فرستاد [لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ‏] گفت: اين باشد مدّتى چندان كه خداى تعالى خواهد آنگه خداى تعالى بادى خوش بفرستد هر كسى را كه در دل او مثقال ذرّه خير باشد قبض كند تا نمانند الّا آنانكه در دل ايشان خيرى نباشد و مردم برگردند و با دين پدران شوند.

[/HR][=palatino linotype]تفسير شريف لاهيجي، ج‏2، ص: 254
قاضى ناصر الدين بيضاوى در تفسير خود آورده در أحاديث خازنان وحى الهى دانندگان اشياء كما هى سلام اللَّه عليهم مصرحست كه اين آيه كريمه در شأن قائم آل محمد صلوات اللَّه عليه و آله نازل شده و تأويل آن بعد از تنزيل آنست زيرا كه بعد از خروج قائم محمد غالب ميگردد دين حق كه ولايت أوصياء بحق است بر جميع اديان و باقى نميماند هيچ دينى و مذهبى مگر اين دين حق حتى آنكه اگر كافرى يا مشركى در آن زمان در ميان سنگى جا گيرد آن سنگ بزبان آمده مؤمنين را اعلام كند كه در ميان من كافرى پنهان شده مرا بشكنيد و او را بكشيد.

[/HR]ترجمه بيان السعادة، ج‏6، ص: 129
هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ اين جمله يا استيناف منقطع از گذشته امّت براى اعلام حكم ديگرى تا طمع مشركين را در ابطال رسالت محمّد صلّى اللّه عليه و آله قطع كند.
بنا بر اين اضافه «رسول» يا براى تعريف جنس و تعميم آن است يا براى تعريف عهد، و در آن نيز قطع طمع مشركين است.
مقصود از رسول يا معنى عامّ است شامل رسولان و اوصياء آنها از باب اينكه جانشينان نيز به واسطه رسولان رسول هستند، يا معنى خاصّ است مخصوص رسول‏هاى اصطلاحى كه خداوند به آنها را به شرع و تبليغ آن وحى نموده است، يا مقصود محمّد صلّى اللّه عليه و آله است. و بنا بر دو تقدير اخير مقصود سرايت حكم به پيروان رسولان و پيروان محمّد صلّى اللّه عليه و آله مى‏باشد و اين سرايت يا از باب فرعيّت و تبعيّت است، و يا از باب اين است كه آنها به حسب سعه ولوى شان از اجزاء رسولان هستند، يا از باب اين است كه آنها مظاهر رسولان هستند به حسب سينه‏ها و دلها و عقلهايشان. بنا بر اين صحيح است تفسير آيه به خروج قائم (عجّ)، و اينكه آن آيه از چيزهايى است كه تأويلش نيامده است، و اينكه هر وقت آن تأويل ظاهر شود بر تمام اديان غلبه مى‏كند.

[="Palatino Linotype"][="Black"]

[=palatino linotype]سوره مبارکه توبه آیه سی و سوم
هُوَ الَّذي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُون
او كسى است كه پيامبر خود را براى هدايت مردم فرستاد، با دينى درست و بر حق، تا او را بر همه دينها پيروز گرداند، هر چند مشركان را خوش نيايد

[=palatino linotype]

ترجمه الميزان، ج‏9، ص: 342
در تفسير برهان از صدوق نقل كرده كه وى به سند خود از ابى بصير روايت كرده كه گفت: امام صادق (ع) در تفسير آيه" هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دِينِ الْحَقِّ ..."
فرمود: به خدا سوگند هنوز تاويل اين آيه نازل نشده و نخواهد شد تا آنكه قائم (ع) خروج كند، وقتى او خروج كرد ديگر هيچ كافر به خدا و منكر امامى باقى نمى‏ماند مگر اينكه از خروج آن جناب ناراحت مى‏شود (زيرا آن جناب عرصه را بر آنان چنان تنگ مى‏گيرد كه راه گريزى نمى‏يابند) حتى اگر كافرى در دل سنگى پنهان شود، آن سنگ مى‏گويد: اى مؤمن! در دل من كافرى پنهان است مرا بشكن و او را به قتل برسان.
مؤلف: نظير اين روايت را عياشى از ابى المقدام از ابى جعفر (ع) و نيز از سماعه از امام صادق (ع) نقل كرده و همچنين طبرسى مثل آن را از ابى جعفر (ع) روايت كرده است. در تفسير قمى آمده كه اين آيه در باره قائم آل محمد (ع) نازل شده، و معناى اينكه در باره آن جناب نازل شده اين است كه خروج آن جناب تاويل اين آيه است، هم چنان كه از روايت صدوق هم استفاده مى‏شد.


[/HR][=palatino linotype]پاورقی ترجمه مجمع البيان في تفسير القرآن، ج‏11، ص: 75
تفاسير ديگرى كه از اين آيه شده و بخصوص در نظر ما تفسيرى كه امام باقر (ع) از اين آيه كرده‏اند و آن را ناظر بزمان ظهور حضرت مهدى (ع) دانسته‏اند دلچسب‏تر و بحقيقت نزديكتر است و اللَّه العالم.

[/HR][=palatino linotype]ترجمه مجمع البيان في تفسير القرآن، ج‏11، ص: 76
امام باقر عليه السلام فرمود: اين جريان در زمان ظهور حضرت مهدى از آل محمد است كه احدى روى زمين باقى نماند جز آنكه به نبوت محمد- صلى اللَّه عليه و آله- اعتراف كند. و همين قول را سدى نيز اختيار كرده.
و كلبى گفته: دينى و آئينى در دنيا باقى نخواهد ماند جز آنكه اسلام بر آن پيروز خواهد شد و اين جريان حتمى است اگر چه تا كنون بوقوع نپيوسته ولى قيامت برپا نشود تا اين جريان وقوع يابد.
مقداد بن اسود گويد: شنيدم از رسول خدا- صلى اللَّه عليه و آله- كه ميفرمود: هيچ خانه گلى و مويى در روى زمين بجاى نماند جز آنكه كلمه اسلام در آن داخل گردد، يا با عزت و يا بخوارى، يا اينكه اسلام آنان را عزيز گرداند و خدا آنان را اهل اين دين گرداند و در نتيجه بوسيله آن عزيز گردند، و يا خوارشان گرداند و بخوارى تحت اطاعت اسلام در آيند.

[/HR][=palatino linotype]تفسير آسان، ج‏6، ص: 255
ابو هريره (بضم هاء) ميگويد: معناى اين جمله (مورد بحث) هنگامى تحقق پيدا ميكند كه حضرت عيسى عليه السّلام از آسمان نازل گردد. سدى (بضم سين و كسر دال مشدد) ميگويد: معناى اين جمله هنگام خروج و ظهور حضرت مهدى عليه السّلام محقق خواهد شد. در آن زمان است كه كسى باقى نمى‏ماند مگر اينكه در دين اسلام داخل، يا بپرداخت جز به موظف مى‏گردد- قرطبى. نيز ابو هريره از پيامبر اسلام صلى اللّه عليه و آله روايت ميكند كه فرمود: در زمان ظهور مهدى عليه السّلام (دين) كليه ملل از بين ميرود، مگر دين مقدس اسلام (كه ثابت و برقرار خواهد بود) فتح- روح.

[/HR][=palatino linotype]تفسير اثنا عشري، ج‏5، ص: 73
عياشى و طبرسى از حضرت باقر عليه السّلام روايت نموده كه: ظهور ديانت اسلامى، زمان خروج مهدى آل محمد عجل اللّه فرجه باشد، پس باقى نماند احدى مگر آنكه اقرار نمايد به حضرت محمّد صلّى اللّه عليه و آله.
شيخ ابو الفتوح رازى در تفسير خود روايت نموده از مقداد بن اسود قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله لا يبقى على ظهر الارض بيت وبر و لا مدر الّا ادخله اللّه كلمة الاسلام امّا بعزّ عزيز او بذلّ ذليل امّا ان يعزّهم فيجعلهم اللّه من اهله فيعزّوا به و امّا ان يذلّهم فيدينون به.
فرمود حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله: باقى نماند روى زمين خانه‏اى گلى و سنگى مگر آنكه خداى تعالى داخل فرمايد كلمه اسلام را در آن، يا به تمامى عزت و يا به تمامى ذلت، يا عزيز شوند به عزت ايمان، و يا ذليل گرداند آنها را تا متدين شوند به اسلام و ايمان.

[/HR][=palatino linotype]أطيب البيان في تفسير القرآن، ج‏6، ص: 211
لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ اگر مراد اظهار بادله واضحه و براهين ساطعه و حجج ظاهره باشد بحمد اللَّه جزءا فجزءا عقائد مذهب شيعه اثنى عشريه مثل آفتاب روشن است فقط كسانى كه چشم قلب آنها كور است يا مبلغين سوء درب چشم آنها را بشبهات بسته‏اند نور آفتاب ايمان را مشاهده نميكنند، و اگر مراد از بين رفتن مذاهب فاسده و عقائد باطله باشد بدست يد اللهى حضرت مهدى عجل اللَّه تعالى فرجه ظاهر خواهد شد.

[/HR][=palatino linotype]تفسير أحسن الحديث، ج‏4، ص: 224
در مجمع البيان از امام باقر صلوات اللَّه عليه نقل شده: اين گسترش و غلبه در زمان مهدى عليه السّلام خواهد بود كه در زمين كسى نماند مگر آنكه به نبوت محمّد صلّى اللَّه عليه و آله اقرار كند:
«ان ذلك يكون عند خروج المهدى من آل محمّد فلا يبقى احد الا اقر بمحمد صلّى اللَّه عليه و آله»
در تفسير عياشى و صافى و برهان و مانند آن چنين رواياتى آمده است. آرى حكومت جهانى واحد به دست آن حضرت خواهد بود، مصداق واقعى آيه همين است ولى بايد از حالا براى آن روز تلاش نمود و از انوار اسلام استفاده كرد.

[/HR][=palatino linotype]تفسير خسروي، ج‏4، ص: 46
در تفسير آيه 33- (هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ ... الخ) بنقل از مجمع البيان حضرت أبو جعفر امام پنجم عليه السّلام فرمايد: (إنّ ذلك يكون عند خروج المهدى من آل محمّد صلّى اللّه عليه و آله فلا يبقى أحد إلّا أفرّ بمحمّد صلّى اللّه عليه و آله- يعنى اين ظهور و غلبه موقع خروج مهدى كه از آل محمّد است وقوع مييابد و احدى باقى نميماند مگر اينكه بمحمّد صلّى اللّه عليه و آله اقرار مى‏آورد) و اين قول سدّى است.
و كلبى گويد: (لا يبقى دين إلّا ظهر عليه الاسلام و سيكون ذلك و لم يكن بعد و لا تقوم الساعة حتّى يكون ذلك- يعنى دينى باقى نمى‏ماند مگر اينكه اسلام بر او غالب ميشود و اين بزودى خواهد شد و ببعد موكول نخواهد شد و روز رستاخيز بر پا نميشود تا اينكه اين ظهور واقع نشود).

[/HR][=palatino linotype]تفسير عاملي، ج‏4، ص: 384
امام باقر (ع) فرموده است: هنگام ظهور مهدى موعود معنى اين جمله نمودار مى‏شود و اسلام بر همه‏ى دينها مسلط و برتر خواهد شد، كلبى گفته است: تا قيامت نشده معنى اين جمله ظاهر خواهد شد، و مقداد بن اسود گفته است: از پيغمبر شنيدم: به هر خانه و آسايشگاه بنى آدم نام اسلام مى‏رسد.

[/HR][=palatino linotype]تفسير منهج الصادقين في إلزام المخالفين، ج‏4، ص: 260
اين معنى بعد از نزول عيسى و خروج مهدى خواهد بود كه بر روى زمين جز دين اسلام نماند.

[/HR][=palatino linotype]تفسير نمونه، ج‏7، ص: 372
آيه فوق كه عينا و با همين الفاظ در سوره" صف" نيز آمده است و با تفاوت مختصرى در سوره" فتح" تكرار شده، خبر از واقعه مهمى مى‏دهد كه اهميتش موجب اين تكرار شده است، خبر از جهانى شدن اسلام و عالمگير گشتن اين آئين مى‏دهد.
گرچه بعضى از مفسران پيروزى مورد بحث اين آيه را به معنى پيروزى منطقه‏اى و محدود گرفته‏اند كه در عصر پيامبر (ص) و يا زمانهاى بعد از آن براى اسلام و مسلمين صورت پذيرفت ولى با توجه به اينكه در آيه هيچگونه قيد و شرطى نيست و از هر نظر مطلق است، دليلى ندارد كه معنى آن را محدود كنيم مفهوم آيه پيروزى همه جانبه اسلام بر همه اديان جهان است، و معنى اين سخن آن است كه سرانجام اسلام همه كره زمين را فرا خواهد گرفت و بر همه جهان پيروز خواهد گشت.
شك نيست كه در حال حاضر اين موضوع تحقق نيافته ولى مى‏دانيم كه اين وعده حتمى خدا تدريجا در حال تحقق است. سرعت پيشرفت اسلام در جهان، و به رسميت شناخته شدن اين آئين در كشورهاى مختلف اروپايى، و نفوذ سريع آن در آمريكا و آفريقا، اسلام آوردن بسيارى از دانشمندان و مانند اينها همگى نشان مى‏دهد كه اسلام رو به سوى عالمگير شدن پيش مى‏رود.
ولى طبق روايات مختلفى كه در منابع اسلامى وارد شده تكامل اين برنامه هنگامى خواهد بود كه" مهدى (ع)" ظهور كند و به برنامه جهانى شدن اسلام تحقق بخشد.
" مرحوم طبرسى در مجمع البيان" از امام باقر (ع) در تفسير اين آيه چنين نقل مى‏كند:"
ان ذلك يكون عند خروج المهدى فلا يبقى احدا الا اقر بمحمد (ص)
" وعده‏اى كه در اين آيه است به هنگام ظهور مهدى از آل" محمد" صورت مى‏پذيرد، در آن روز هيچكس در روى زمين نخواهد بود مگر اينكه اقرار به حقانيت محمد (ص) مى‏كند".
و نيز در همان تفسير از پيامبر اسلام (ص) چنين نقل شده كه فرمود:
" لا يبقى على ظهر الارض بيت مدر و لا وبر الا ادخله اللَّه كلمة الاسلام"
بر صفحه روى زمين هيچ خانه‏اى باقى نمى‏ماند نه خانه‏هايى كه از سنگ و گل ساخته شده و نه خيمه‏هايى كه از كرك و مو بافته‏اند مگر اينكه خداوند نام اسلام را در آن وارد مى‏كند"! و نيز در كتاب" اكمال الدين صدوق" از امام صادق (ع) در تفسير اين آيه چنين نقل شده:
"و اللَّه ما نزل تاويلها بعد و لا ينزل تاويلها حتى يخرج القائم فاذا خرج القائم لم يبق كافر باللَّه العظيم"
"به خدا سوگند هنوز محتواى اين آيه تحقق نيافته است و تنها زمانى تحقق مى‏پذيرد كه" قائم" خروج كند و به هنگامى كه او قيام كند كسى كه خدا را انكار نمايد در تمام جهان باقى نخواهد ماند".
احاديث ديگرى نيز به همين مضمون از پيشوايان اسلام نقل شده است.

[/HR][=palatino linotype]تفسير نور، ج‏5، ص: 51
از يك سو اين آيه تا كنون تحقّق نيافته است و از سويى ديگر خداوند وعده‏ى حاكميّت كلّى اسلام را داده و وعده‏اش دروغ نيست، در نتيجه همان گونه كه در روايات بسيارى آمده است، اين آيه به ظهور حضرت مهدى عليه السلام اشاره دارد.
مسأله‏ى حضرت مهدى عليه السلام و قيام جهانى او، در روايات بسيارى از طريق شيعه و اهل سنّت آمده و در اغلب كتب حديثى عامّه نيز مطرح شده و از مسلّمات اعتقادى
[=palatino linotype]مسلمانان است. هر چند برخى از جمله وهابيّت به دروغ اين عقيده را مخصوص شيعه دانسته‏اند.[=palatino linotype]
امام باقر عليه السلام فرمودند: زمانى خواهد آمد كه هيچ كس باقى نخواهد ماند، مگر اينكه به رسالت حضرت محمّد صلى اللَّه عليه و آله اقرار خواهد كرد.
در مورد حاكميّت دين در سراسر گيتى، احاديث بسيارى است از جمله از حضرت على عليه السلام روايت شده است كه در زمان ظهور امام زمان عليه السلام، هيچ خانه‏اى و هيچ قريه‏اى نخواهد بود، مگر آنكه اسلام وارد آن خواهد شد، چه بخواهند، چه نخواهند. و صداى اذان هر صبح و شام در هر قريه‏اى شنيده خواهد شد.

[/HR][=palatino linotype]جلاء الأذهان و جلاء الأحزان، ج‏4، ص: 60
ابن عباس گفت: معنى اينست كه: تا خداى تعالى محمّد را بر جمله شرايع اسلام مطّلع گرداند چنانكه هيچ چيزى بر وى پوشيده نماند ابو هريره و ضحاك گفتند: تا خداى تعالى دين حقّ را اظهار كند بر همه دينها و اين عند نزول عيسى باشد از آسمان و سدى گفت: اين عند خروج مهدى باشد كه همه دينها يكى گردد و هيچ كس بنماند كه در اسلام نيايد إمّا بطوع و إمّا بكره و از اهل البيت عليهم السلام همين روايت كرده‏اند.
كلبى گفت كه: تأويل اين آيت هنوز پديد نيامده است و خواهد بودن و قيامت نباشد تا آنگه كه اين پديد آيد مقداد اسود از رسول صلّى اللّه عليه و آله روايت كرد كه او گفت:
لا يبقى على ظهر الأرض بيت و بر و لا مدر إلّا أدخله اللّه كلمة الاسلام امّا بعزّ عزيز او بذلّ ذليل إمّا أن يعزّهم فيجعلهم اللّه من أهله فيعزّون به و إمّا أن يذلّهم فيدينون به.
گفت: بر پشت زمين هيچ خانه سفرى و حضرى نماند الّا خداى تعالى كلمه اسلام درو برد، إمّا بعزّ عزيز يا بذلّ ذليل إمّا خداى تعالى ايشان را بتوفيق اسلام عزيز كند تا بطوع ايمان آرند و از اهل آن شوند و بآن عزيز گردند يا ذليل كند ايشان را تا گردن نهند حقّ را بعنف.
ابو سلمه گفت: از عايشه كه: او گفت كه: رسول صلّى اللّه عليه و آله گفت كه: روزگار بسر نشود تا مردم لات و عزّى را نپرستند گفت: من گفتم: يا رسول اللّه من پنداشتم كه: اين نباشد پس از آنكه خداى تعالى اين آيت فرستاد [لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ‏] گفت: اين باشد مدّتى چندان كه خداى تعالى خواهد آنگه خداى تعالى بادى خوش بفرستد هر كسى را كه در دل او مثقال ذرّه خير باشد قبض كند تا نمانند الّا آنانكه در دل ايشان خيرى نباشد و مردم برگردند و با دين پدران شوند.

[/HR][=palatino linotype]تفسير شريف لاهيجي، ج‏2، ص: 254
قاضى ناصر الدين بيضاوى در تفسير خود آورده در أحاديث خازنان وحى الهى دانندگان اشياء كما هى سلام اللَّه عليهم مصرحست كه اين آيه كريمه در شأن قائم آل محمد صلوات اللَّه عليه و آله نازل شده و تأويل آن بعد از تنزيل آنست زيرا كه بعد از خروج قائم محمد غالب ميگردد دين حق كه ولايت أوصياء بحق است بر جميع اديان و باقى نميماند هيچ دينى و مذهبى مگر اين دين حق حتى آنكه اگر كافرى يا مشركى در آن زمان در ميان سنگى جا گيرد آن سنگ بزبان آمده مؤمنين را اعلام كند كه در ميان من كافرى پنهان شده مرا بشكنيد و او را بكشيد.

[/HR]ترجمه بيان السعادة، ج‏6، ص: 129
هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ اين جمله يا استيناف منقطع از گذشته امّت براى اعلام حكم ديگرى تا طمع مشركين را در ابطال رسالت محمّد صلّى اللّه عليه و آله قطع كند.
بنا بر اين اضافه «رسول» يا براى تعريف جنس و تعميم آن است يا براى تعريف عهد، و در آن نيز قطع طمع مشركين است.
مقصود از رسول يا معنى عامّ است شامل رسولان و اوصياء آنها از باب اينكه جانشينان نيز به واسطه رسولان رسول هستند، يا معنى خاصّ است مخصوص رسول‏هاى اصطلاحى كه خداوند به آنها را به شرع و تبليغ آن وحى نموده است، يا مقصود محمّد صلّى اللّه عليه و آله است. و بنا بر دو تقدير اخير مقصود سرايت حكم به پيروان رسولان و پيروان محمّد صلّى اللّه عليه و آله مى‏باشد و اين سرايت يا از باب فرعيّت و تبعيّت است، و يا از باب اين است كه آنها به حسب سعه ولوى شان از اجزاء رسولان هستند، يا از باب اين است كه آنها مظاهر رسولان هستند به حسب سينه‏ها و دلها و عقلهايشان. بنا بر اين صحيح است تفسير آيه به خروج قائم (عجّ)، و اينكه آن آيه از چيزهايى است كه تأويلش نيامده است، و اينكه هر وقت آن تأويل ظاهر شود بر تمام اديان غلبه مى‏كند.

[="Palatino Linotype"][="Black"]

[=palatino linotype]سوره مبارکه توبه آیه سی و سوم
هُوَ الَّذي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُون
او كسى است كه پيامبر خود را براى هدايت مردم فرستاد، با دينى درست و بر حق، تا او را بر همه دينها پيروز گرداند، هر چند مشركان را خوش نيايد

[=palatino linotype]

ترجمه الميزان، ج‏9، ص: 342
در تفسير برهان از صدوق نقل كرده كه وى به سند خود از ابى بصير روايت كرده كه گفت: امام صادق (ع) در تفسير آيه" هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دِينِ الْحَقِّ ..."
فرمود: به خدا سوگند هنوز تاويل اين آيه نازل نشده و نخواهد شد تا آنكه قائم (ع) خروج كند، وقتى او خروج كرد ديگر هيچ كافر به خدا و منكر امامى باقى نمى‏ماند مگر اينكه از خروج آن جناب ناراحت مى‏شود (زيرا آن جناب عرصه را بر آنان چنان تنگ مى‏گيرد كه راه گريزى نمى‏يابند) حتى اگر كافرى در دل سنگى پنهان شود، آن سنگ مى‏گويد: اى مؤمن! در دل من كافرى پنهان است مرا بشكن و او را به قتل برسان.
مؤلف: نظير اين روايت را عياشى از ابى المقدام از ابى جعفر (ع) و نيز از سماعه از امام صادق (ع) نقل كرده و همچنين طبرسى مثل آن را از ابى جعفر (ع) روايت كرده است. در تفسير قمى آمده كه اين آيه در باره قائم آل محمد (ع) نازل شده، و معناى اينكه در باره آن جناب نازل شده اين است كه خروج آن جناب تاويل اين آيه است، هم چنان كه از روايت صدوق هم استفاده مى‏شد.


[/HR][=palatino linotype]پاورقی ترجمه مجمع البيان في تفسير القرآن، ج‏11، ص: 75
تفاسير ديگرى كه از اين آيه شده و بخصوص در نظر ما تفسيرى كه امام باقر (ع) از اين آيه كرده‏اند و آن را ناظر بزمان ظهور حضرت مهدى (ع) دانسته‏اند دلچسب‏تر و بحقيقت نزديكتر است و اللَّه العالم.

[/HR][=palatino linotype]ترجمه مجمع البيان في تفسير القرآن، ج‏11، ص: 76
امام باقر عليه السلام فرمود: اين جريان در زمان ظهور حضرت مهدى از آل محمد است كه احدى روى زمين باقى نماند جز آنكه به نبوت محمد- صلى اللَّه عليه و آله- اعتراف كند. و همين قول را سدى نيز اختيار كرده.
و كلبى گفته: دينى و آئينى در دنيا باقى نخواهد ماند جز آنكه اسلام بر آن پيروز خواهد شد و اين جريان حتمى است اگر چه تا كنون بوقوع نپيوسته ولى قيامت برپا نشود تا اين جريان وقوع يابد.
مقداد بن اسود گويد: شنيدم از رسول خدا- صلى اللَّه عليه و آله- كه ميفرمود: هيچ خانه گلى و مويى در روى زمين بجاى نماند جز آنكه كلمه اسلام در آن داخل گردد، يا با عزت و يا بخوارى، يا اينكه اسلام آنان را عزيز گرداند و خدا آنان را اهل اين دين گرداند و در نتيجه بوسيله آن عزيز گردند، و يا خوارشان گرداند و بخوارى تحت اطاعت اسلام در آيند.

[/HR][=palatino linotype]تفسير آسان، ج‏6، ص: 255
ابو هريره (بضم هاء) ميگويد: معناى اين جمله (مورد بحث) هنگامى تحقق پيدا ميكند كه حضرت عيسى عليه السّلام از آسمان نازل گردد. سدى (بضم سين و كسر دال مشدد) ميگويد: معناى اين جمله هنگام خروج و ظهور حضرت مهدى عليه السّلام محقق خواهد شد. در آن زمان است كه كسى باقى نمى‏ماند مگر اينكه در دين اسلام داخل، يا بپرداخت جز به موظف مى‏گردد- قرطبى. نيز ابو هريره از پيامبر اسلام صلى اللّه عليه و آله روايت ميكند كه فرمود: در زمان ظهور مهدى عليه السّلام (دين) كليه ملل از بين ميرود، مگر دين مقدس اسلام (كه ثابت و برقرار خواهد بود) فتح- روح.

[/HR][=palatino linotype]تفسير اثنا عشري، ج‏5، ص: 73
عياشى و طبرسى از حضرت باقر عليه السّلام روايت نموده كه: ظهور ديانت اسلامى، زمان خروج مهدى آل محمد عجل اللّه فرجه باشد، پس باقى نماند احدى مگر آنكه اقرار نمايد به حضرت محمّد صلّى اللّه عليه و آله.
شيخ ابو الفتوح رازى در تفسير خود روايت نموده از مقداد بن اسود قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله لا يبقى على ظهر الارض بيت وبر و لا مدر الّا ادخله اللّه كلمة الاسلام امّا بعزّ عزيز او بذلّ ذليل امّا ان يعزّهم فيجعلهم اللّه من اهله فيعزّوا به و امّا ان يذلّهم فيدينون به.
فرمود حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله: باقى نماند روى زمين خانه‏اى گلى و سنگى مگر آنكه خداى تعالى داخل فرمايد كلمه اسلام را در آن، يا به تمامى عزت و يا به تمامى ذلت، يا عزيز شوند به عزت ايمان، و يا ذليل گرداند آنها را تا متدين شوند به اسلام و ايمان.

[/HR][=palatino linotype]أطيب البيان في تفسير القرآن، ج‏6، ص: 211
لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ اگر مراد اظهار بادله واضحه و براهين ساطعه و حجج ظاهره باشد بحمد اللَّه جزءا فجزءا عقائد مذهب شيعه اثنى عشريه مثل آفتاب روشن است فقط كسانى كه چشم قلب آنها كور است يا مبلغين سوء درب چشم آنها را بشبهات بسته‏اند نور آفتاب ايمان را مشاهده نميكنند، و اگر مراد از بين رفتن مذاهب فاسده و عقائد باطله باشد بدست يد اللهى حضرت مهدى عجل اللَّه تعالى فرجه ظاهر خواهد شد.

[/HR][=palatino linotype]تفسير أحسن الحديث، ج‏4، ص: 224
در مجمع البيان از امام باقر صلوات اللَّه عليه نقل شده: اين گسترش و غلبه در زمان مهدى عليه السّلام خواهد بود كه در زمين كسى نماند مگر آنكه به نبوت محمّد صلّى اللَّه عليه و آله اقرار كند:
«ان ذلك يكون عند خروج المهدى من آل محمّد فلا يبقى احد الا اقر بمحمد صلّى اللَّه عليه و آله»
در تفسير عياشى و صافى و برهان و مانند آن چنين رواياتى آمده است. آرى حكومت جهانى واحد به دست آن حضرت خواهد بود، مصداق واقعى آيه همين است ولى بايد از حالا براى آن روز تلاش نمود و از انوار اسلام استفاده كرد.

[/HR][=palatino linotype]تفسير خسروي، ج‏4، ص: 46
در تفسير آيه 33- (هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ ... الخ) بنقل از مجمع البيان حضرت أبو جعفر امام پنجم عليه السّلام فرمايد: (إنّ ذلك يكون عند خروج المهدى من آل محمّد صلّى اللّه عليه و آله فلا يبقى أحد إلّا أفرّ بمحمّد صلّى اللّه عليه و آله- يعنى اين ظهور و غلبه موقع خروج مهدى كه از آل محمّد است وقوع مييابد و احدى باقى نميماند مگر اينكه بمحمّد صلّى اللّه عليه و آله اقرار مى‏آورد) و اين قول سدّى است.
و كلبى گويد: (لا يبقى دين إلّا ظهر عليه الاسلام و سيكون ذلك و لم يكن بعد و لا تقوم الساعة حتّى يكون ذلك- يعنى دينى باقى نمى‏ماند مگر اينكه اسلام بر او غالب ميشود و اين بزودى خواهد شد و ببعد موكول نخواهد شد و روز رستاخيز بر پا نميشود تا اينكه اين ظهور واقع نشود).

[/HR][=palatino linotype]تفسير عاملي، ج‏4، ص: 384
امام باقر (ع) فرموده است: هنگام ظهور مهدى موعود معنى اين جمله نمودار مى‏شود و اسلام بر همه‏ى دينها مسلط و برتر خواهد شد، كلبى گفته است: تا قيامت نشده معنى اين جمله ظاهر خواهد شد، و مقداد بن اسود گفته است: از پيغمبر شنيدم: به هر خانه و آسايشگاه بنى آدم نام اسلام مى‏رسد.

[/HR][=palatino linotype]تفسير منهج الصادقين في إلزام المخالفين، ج‏4، ص: 260
اين معنى بعد از نزول عيسى و خروج مهدى خواهد بود كه بر روى زمين جز دين اسلام نماند.

[/HR][=palatino linotype]تفسير نمونه، ج‏7، ص: 372
آيه فوق كه عينا و با همين الفاظ در سوره" صف" نيز آمده است و با تفاوت مختصرى در سوره" فتح" تكرار شده، خبر از واقعه مهمى مى‏دهد كه اهميتش موجب اين تكرار شده است، خبر از جهانى شدن اسلام و عالمگير گشتن اين آئين مى‏دهد.
گرچه بعضى از مفسران پيروزى مورد بحث اين آيه را به معنى پيروزى منطقه‏اى و محدود گرفته‏اند كه در عصر پيامبر (ص) و يا زمانهاى بعد از آن براى اسلام و مسلمين صورت پذيرفت ولى با توجه به اينكه در آيه هيچگونه قيد و شرطى نيست و از هر نظر مطلق است، دليلى ندارد كه معنى آن را محدود كنيم مفهوم آيه پيروزى همه جانبه اسلام بر همه اديان جهان است، و معنى اين سخن آن است كه سرانجام اسلام همه كره زمين را فرا خواهد گرفت و بر همه جهان پيروز خواهد گشت.
شك نيست كه در حال حاضر اين موضوع تحقق نيافته ولى مى‏دانيم كه اين وعده حتمى خدا تدريجا در حال تحقق است. سرعت پيشرفت اسلام در جهان، و به رسميت شناخته شدن اين آئين در كشورهاى مختلف اروپايى، و نفوذ سريع آن در آمريكا و آفريقا، اسلام آوردن بسيارى از دانشمندان و مانند اينها همگى نشان مى‏دهد كه اسلام رو به سوى عالمگير شدن پيش مى‏رود.
ولى طبق روايات مختلفى كه در منابع اسلامى وارد شده تكامل اين برنامه هنگامى خواهد بود كه" مهدى (ع)" ظهور كند و به برنامه جهانى شدن اسلام تحقق بخشد.
" مرحوم طبرسى در مجمع البيان" از امام باقر (ع) در تفسير اين آيه چنين نقل مى‏كند:"
ان ذلك يكون عند خروج المهدى فلا يبقى احدا الا اقر بمحمد (ص)
" وعده‏اى كه در اين آيه است به هنگام ظهور مهدى از آل" محمد" صورت مى‏پذيرد، در آن روز هيچكس در روى زمين نخواهد بود مگر اينكه اقرار به حقانيت محمد (ص) مى‏كند".
و نيز در همان تفسير از پيامبر اسلام (ص) چنين نقل شده كه فرمود:
" لا يبقى على ظهر الارض بيت مدر و لا وبر الا ادخله اللَّه كلمة الاسلام"
بر صفحه روى زمين هيچ خانه‏اى باقى نمى‏ماند نه خانه‏هايى كه از سنگ و گل ساخته شده و نه خيمه‏هايى كه از كرك و مو بافته‏اند مگر اينكه خداوند نام اسلام را در آن وارد مى‏كند"! و نيز در كتاب" اكمال الدين صدوق" از امام صادق (ع) در تفسير اين آيه چنين نقل شده:
"و اللَّه ما نزل تاويلها بعد و لا ينزل تاويلها حتى يخرج القائم فاذا خرج القائم لم يبق كافر باللَّه العظيم"
"به خدا سوگند هنوز محتواى اين آيه تحقق نيافته است و تنها زمانى تحقق مى‏پذيرد كه" قائم" خروج كند و به هنگامى كه او قيام كند كسى كه خدا را انكار نمايد در تمام جهان باقى نخواهد ماند".
احاديث ديگرى نيز به همين مضمون از پيشوايان اسلام نقل شده است.

[/HR][=palatino linotype]تفسير نور، ج‏5، ص: 51
از يك سو اين آيه تا كنون تحقّق نيافته است و از سويى ديگر خداوند وعده‏ى حاكميّت كلّى اسلام را داده و وعده‏اش دروغ نيست، در نتيجه همان گونه كه در روايات بسيارى آمده است، اين آيه به ظهور حضرت مهدى عليه السلام اشاره دارد.
مسأله‏ى حضرت مهدى عليه السلام و قيام جهانى او، در روايات بسيارى از طريق شيعه و اهل سنّت آمده و در اغلب كتب حديثى عامّه نيز مطرح شده و از مسلّمات اعتقادى
[=palatino linotype]مسلمانان است. هر چند برخى از جمله وهابيّت به دروغ اين عقيده را مخصوص شيعه دانسته‏اند.[=palatino linotype]
امام باقر عليه السلام فرمودند: زمانى خواهد آمد كه هيچ كس باقى نخواهد ماند، مگر اينكه به رسالت حضرت محمّد صلى اللَّه عليه و آله اقرار خواهد كرد.
در مورد حاكميّت دين در سراسر گيتى، احاديث بسيارى است از جمله از حضرت على عليه السلام روايت شده است كه در زمان ظهور امام زمان عليه السلام، هيچ خانه‏اى و هيچ قريه‏اى نخواهد بود، مگر آنكه اسلام وارد آن خواهد شد، چه بخواهند، چه نخواهند. و صداى اذان هر صبح و شام در هر قريه‏اى شنيده خواهد شد.

[/HR][=palatino linotype]جلاء الأذهان و جلاء الأحزان، ج‏4، ص: 60
ابن عباس گفت: معنى اينست كه: تا خداى تعالى محمّد را بر جمله شرايع اسلام مطّلع گرداند چنانكه هيچ چيزى بر وى پوشيده نماند ابو هريره و ضحاك گفتند: تا خداى تعالى دين حقّ را اظهار كند بر همه دينها و اين عند نزول عيسى باشد از آسمان و سدى گفت: اين عند خروج مهدى باشد كه همه دينها يكى گردد و هيچ كس بنماند كه در اسلام نيايد إمّا بطوع و إمّا بكره و از اهل البيت عليهم السلام همين روايت كرده‏اند.
كلبى گفت كه: تأويل اين آيت هنوز پديد نيامده است و خواهد بودن و قيامت نباشد تا آنگه كه اين پديد آيد مقداد اسود از رسول صلّى اللّه عليه و آله روايت كرد كه او گفت:
لا يبقى على ظهر الأرض بيت و بر و لا مدر إلّا أدخله اللّه كلمة الاسلام امّا بعزّ عزيز او بذلّ ذليل إمّا أن يعزّهم فيجعلهم اللّه من أهله فيعزّون به و إمّا أن يذلّهم فيدينون به.
گفت: بر پشت زمين هيچ خانه سفرى و حضرى نماند الّا خداى تعالى كلمه اسلام درو برد، إمّا بعزّ عزيز يا بذلّ ذليل إمّا خداى تعالى ايشان را بتوفيق اسلام عزيز كند تا بطوع ايمان آرند و از اهل آن شوند و بآن عزيز گردند يا ذليل كند ايشان را تا گردن نهند حقّ را بعنف.
ابو سلمه گفت: از عايشه كه: او گفت كه: رسول صلّى اللّه عليه و آله گفت كه: روزگار بسر نشود تا مردم لات و عزّى را نپرستند گفت: من گفتم: يا رسول اللّه من پنداشتم كه: اين نباشد پس از آنكه خداى تعالى اين آيت فرستاد [لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ‏] گفت: اين باشد مدّتى چندان كه خداى تعالى خواهد آنگه خداى تعالى بادى خوش بفرستد هر كسى را كه در دل او مثقال ذرّه خير باشد قبض كند تا نمانند الّا آنانكه در دل ايشان خيرى نباشد و مردم برگردند و با دين پدران شوند.

[/HR][=palatino linotype]تفسير شريف لاهيجي، ج‏2، ص: 254
قاضى ناصر الدين بيضاوى در تفسير خود آورده در أحاديث خازنان وحى الهى دانندگان اشياء كما هى سلام اللَّه عليهم مصرحست كه اين آيه كريمه در شأن قائم آل محمد صلوات اللَّه عليه و آله نازل شده و تأويل آن بعد از تنزيل آنست زيرا كه بعد از خروج قائم محمد غالب ميگردد دين حق كه ولايت أوصياء بحق است بر جميع اديان و باقى نميماند هيچ دينى و مذهبى مگر اين دين حق حتى آنكه اگر كافرى يا مشركى در آن زمان در ميان سنگى جا گيرد آن سنگ بزبان آمده مؤمنين را اعلام كند كه در ميان من كافرى پنهان شده مرا بشكنيد و او را بكشيد.

[/HR]ترجمه بيان السعادة، ج‏6، ص: 129
هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ اين جمله يا استيناف منقطع از گذشته امّت براى اعلام حكم ديگرى تا طمع مشركين را در ابطال رسالت محمّد صلّى اللّه عليه و آله قطع كند.
بنا بر اين اضافه «رسول» يا براى تعريف جنس و تعميم آن است يا براى تعريف عهد، و در آن نيز قطع طمع مشركين است.
مقصود از رسول يا معنى عامّ است شامل رسولان و اوصياء آنها از باب اينكه جانشينان نيز به واسطه رسولان رسول هستند، يا معنى خاصّ است مخصوص رسول‏هاى اصطلاحى كه خداوند به آنها را به شرع و تبليغ آن وحى نموده است، يا مقصود محمّد صلّى اللّه عليه و آله است. و بنا بر دو تقدير اخير مقصود سرايت حكم به پيروان رسولان و پيروان محمّد صلّى اللّه عليه و آله مى‏باشد و اين سرايت يا از باب فرعيّت و تبعيّت است، و يا از باب اين است كه آنها به حسب سعه ولوى شان از اجزاء رسولان هستند، يا از باب اين است كه آنها مظاهر رسولان هستند به حسب سينه‏ها و دلها و عقلهايشان. بنا بر اين صحيح است تفسير آيه به خروج قائم (عجّ)، و اينكه آن آيه از چيزهايى است كه تأويلش نيامده است، و اينكه هر وقت آن تأويل ظاهر شود بر تمام اديان غلبه مى‏كند.

[="Palatino Linotype"][="Black"]

[=palatino linotype][=palatino linotype]سوره مبارکه یونس آیه بیستم[=palatino linotype]
[=palatino linotype]وَ يَقُولُونَ لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَيْبُ لِلَّهِ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرين[=palatino linotype]
[=palatino linotype]و مى‏گويند: چرا از جانب پروردگارش معجزه‏اى بر او نازل نمى‏شود؟ بگو: علم غيب از آن خداست. انتظار بكشيد. من نيز با شما منتظر مى‏مانم[=palatino linotype]

[=palatino linotype]

[=palatino linotype]تفسير جامع، ج‏3، ص: 198
ابن بابويه از يحيى بن ابى قاسم روايت كرده گفت از حضرت صادق عليه السّلام معناى غيب را سؤال كردم فرمود غيب وجود مقدس امام عصر عليه السّلام است و شاهد بر آن قول خداوند است كه ميفرمايد إِنَّمَا الْغَيْبُ لِلَّهِ فَانْتَظِرُوا.
و نيز از ابى نصر روايت كرده گفت فرمود حضرت رضا چقدر نيكو است صبر و بردبارى آيا نميشنويد قول خداوند را كه ميفرمايد فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ.
و از محمد بن فضل روايت كرده گفت سؤال كردم از حضرت رضا فرج چيست؟ حضرت آيه فوق را قرائت كرد و فرمود فرج ظهور امام زمان عليه السّلام است.

[="Palatino Linotype"][="Black"]

[=palatino linotype][=palatino linotype]سوره مبارکه یونس آیه بیست و چهارم[=palatino linotype]
[=palatino linotype]إِنَّما مَثَلُ الْحَياةِ الدُّنْيا كَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ مِمَّا يَأْكُلُ النَّاسُ وَ الْأَنْعامُ حَتَّى إِذا أَخَذَتِ الْأَرْضُ زُخْرُفَها وَ ازَّيَّنَتْ وَ ظَنَّ أَهْلُها أَنَّهُمْ قادِرُونَ عَلَيْها أَتاها أَمْرُنا لَيْلاً أَوْ نَهاراً فَجَعَلْناها حَصيداً كَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُون[=palatino linotype]
[=palatino linotype]مثَل اين زندگى دنيا مثَل بارانى است كه از آسمان نازل كنيم، تا بدان هر گونه رستنيها از زمين برويد، چه آنها كه آدميان مى‏خورند و چه آنها كه چارپايان مى‏چرند. چون زمين پيرايه خويش برگرفت و آراسته شد و مردمش پنداشتند كه خود قادر بر آن همه بوده‏اند، فرمان ما شب هنگام يا به روز دررسد و چنان از بيخش بركنيم كه گويى ديروز در آن مكان هيچ چيز نبوده است. آيات را براى مردمى كه مى‏انديشند اينچنين تفصيل مى‏دهيم[=palatino linotype]

[=palatino linotype]

[=palatino linotype]تفسير نور، ج‏5، ص: 200
در برخى روايات، اين آيه رمز ظهور حضرت مهدى عليه السلام به شمار آمده است كه هر گاه زمين غرق در زرق، برق و ماديّات شد، با امر الهى و انقلاب مكتبى همه چيز عوض مى‏شود.

[="Palatino Linotype"][="Black"]

[=palatino linotype][=palatino linotype]سوره مبارکه یونس آیه شصت و چهارم[=palatino linotype]
[=palatino linotype]لَهُمُ الْبُشْرى‏ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِي الْآخِرَةِ لا تَبْديلَ لِكَلِماتِ اللَّهِ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ[=palatino linotype]
[=palatino linotype]بشارت است ايشان را در دنيا و آخرت. سخن خدا دگرگون نمى‏شود. اين است كاميابى بزرگ[=palatino linotype]

[=palatino linotype]

[=palatino linotype]تفسير شريف لاهيجي، ج‏2، ص: 377
در اصول كافى از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده كه مراد از بشارت در حيات دنيا و در آخرت اينست كه امام مؤمنين را مژدگانى ميدهد بقيام قائم آل محمد صلّى اللَّه عليه و آله و بظهور او و بقتل اعداء ايشان و بنجات در آخرت و وارد شدن بر محمد و آل صادقين او بر كنار حوض كوثر.
و در حديث عقبة بن خالد كه از حضرت صادق عليه السّلام در كتاب جنايز كافى روايت كرده مذكور است كه نميرد مؤمنى مگر آنكه ببيند حضرت رسالت پناه صلّى اللَّه عليه و آله و على بن ابى طالب عليه السّلام را و هر دو داخل شوند هر مؤمنى را كه هنوز نمرده باشد اما در شرف موت باشد پس رسول صلّى اللَّه عليه و آله در بالاى سر او نشيند و على عليه السّلام در پائين پاى او و پيغمبر سر خود را نزديك آن مؤمن بر دو بگويد كه: اى ولى خدا بشارت باد ترا كه من رسول خدايم و من بهترم براى تو از آنچه تو در دنيا تحصيل كردى و واگذاشتى پس حضرت رسالت پناه صلّى اللَّه عليه و آله برخيزد و على عليه السّلام بيايد و سر خود را نزديك او بر دو بگويد اى ولى خدا بشارت باد ترا كه من على بن ابى طالبم تو مرا دوست ميداشتى آگاه باش كه هر آينه من نفع ميرسانم ترا البته.

[="Palatino Linotype"][="Black"]

[=palatino linotype][=palatino linotype]سوره مبارکه هود آیه هشتم[=palatino linotype]
[=palatino linotype]وَ لَئِنْ أَخَّرْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ إِلى‏ أُمَّةٍ مَعْدُودَةٍ لَيَقُولُنَّ ما يَحْبِسُهُ أَلا يَوْمَ يَأْتيهِمْ لَيْسَ مَصْرُوفاً عَنْهُمْ وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُن[=palatino linotype]
[=palatino linotype]و اگر چندگاهى عذابشان را به تأخير بيفكنيم مى‏پرسند: چه چيز مانع آن شده است؟ آگاه باشيد چون عذابشان فرا رسد، آن را باز نگردانند، و آنچه مسخره‏اش مى‏كردند آنان را در بر خواهد گرفت[=palatino linotype]

[=palatino linotype]

[=palatino linotype]أطيب البيان في تفسير القرآن، ج‏7، ص: 14[=palatino linotype]
در بعض اخبار دارد امّة معدودة اصحاب حضرت مهدى صلوات اللَّه عليه هستند كه عدّه آنها سيصد و سيزده (313) مطابق اصحاب بدر و اصحاب طالوت يعنى بدست آنها انتقام كشيده ميشوند يعنى تا زمان قيام آنها و بنا بر اين تفسير بگوئيم كه اين كفار و مشركين كه ظلم برسول اللَّه [ص‏] كردند بلكه ظالمين بانبياء سلف و ظالمين باهل بيت رسول و ائمه هدى رجعت ميكنند بدنيا و حضرت مهدى عجل اللَّه تعالى فرجه از آنها انتقام ميكشد و اين هم يك دليل رجعت باشد.


[/HR][=palatino linotype][=palatino linotype]ترجمه الميزان، ج‏10، ص: 267[=palatino linotype]
صاحب تفسير نعمانى به سند خود از اسحاق بن عبد العزيز از امام صادق (ع) روايت كرده كه در ذيل جمله" لَئِنْ أَخَّرْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ إِلى‏ أُمَّةٍ مَعْدُودَةٍ" فرمود: منظور از" عذاب" خروج مهدى (ع)، و منظور از" امت معدوده" اهل بدر و اصحاب آن جنگ است.
مؤلف: اين معنا را كلينى در كافى و قمى و عياشى در تفسير خود از امام على و امام باقر و امام صادق (ع) روايت كرده‏اند.
و در مجمع البيان است كه بعضى گفته‏اند: منظور از امت معدوده اصحاب مهدى (ع) است كه عددشان سيصد و ده و اندى نفر است- به مقدار عدد اصحاب بدر- كه در روز ظهورش در يك ساعت دور آن جناب جمع مى‏شوند، همانطور كه قطعات ابرهاى پائيزى دور هم جمع مى‏شوند. آن گاه گفته است: اين معنا از امام ابى جعفر و ابى عبد اللَّه (ع) روايت شد است.

[/HR][=palatino linotype][=palatino linotype]ترجمه مجمع البيان في تفسير القرآن، ج‏12، ص: 14[=palatino linotype]
در حديثى كه از امام باقر و امام صادق عليهما السلام روايت شده فرموده‏اند:
منظور از «أُمَّةٍ مَعْدُودَةٍ» در اين آيه ياران حضرت مهدى عليه السلام هستند كه بشماره اصحاب بدر بيش از سيصد و ده نفر هستند و مانند ابرهاى پائيزى گرد هم جمع شوند.

[/HR][=palatino linotype][=palatino linotype]تفسير آسان، ج‏7، ص: 236[=palatino linotype]
در روايات متعددى كه از طرق اهلبيت عليهم السّلام به ما رسيده امت معدوده به معنى نفرات كم، و اشاره به ياران مهدى عليه السّلام گرفته شده است. به اين ترتيب معنى آيه نخستين چنين مى‏شود: اگر ما مجازات اين ستمگران و بدكاران را به قيام مهدى و يارانش واگذار كنيم آنها مى‏گويند: چه چيز جلو عذاب خدا را گرفته است؟

[/HR][=palatino linotype][=palatino linotype]تفسير خسروي، ج‏4، ص: 258[=palatino linotype]
از امامين أبى جعفر و أبى عبد اللّه عليه السّلام مروى است كه امّت معدوده أصحاب مهدى عليه السّلام هستند كه در آخر الزّمان بيايند و عدّه آنها (سيصد و سيزده نفر) مانند عدّه أصحاب بدر است و در يك ساعت گرد هم آيند چنانكه قطعه‏هاى ابرهاى پائيز گرد هم آيند.

[/HR][=palatino linotype][=palatino linotype]تفسير منهج الصادقين في إلزام المخالفين، ج‏4، ص: 419[=palatino linotype]
از ابو جعفر و ابو عبد اللَّه عليه السّلام مرويست كه أُمَّةٍ مَعْدُودَةٍ اصحاب مهدى‏اند كه سى صد و سيزده تن باشند بعدد اصحاب بدر كه در يك ساعت نزد آن حضرت جمع شوند يعنى كفار ايمان نيارند و بوعده عذاب استهزا كنند تا آنكه بدست مهدى و اصحاب او مستاصل شوند.

[/HR][=palatino linotype][=palatino linotype]تفسير نمونه، ج‏9، ص: 32[=palatino linotype]
در روايات متعددى كه از طرق اهل بيت ع به ما رسيده، امت معدوده به معنى نفرات كم، و اشاره به ياران مهدى ع گرفته شده است، به اين ترتيب معنى آيه نخستين چنين مى‏شود: اگر ما مجازات اين ستمگران و بدكاران را به قيام مهدى و يارانش واگذار كنيم آنها مى‏گويند چه چيز جلو عذاب خدا را گرفته است؟

[/HR][=palatino linotype][=palatino linotype]تفسير نور، ج‏5، ص: 287[=palatino linotype]
طبق بعضى روايات، يكى از مصاديقِ «أُمَّةٍ مَعْدُودَةٍ» زمان قيام حضرت مهدى عليه السلام است، يعنى خداوند تا آن زمان عذاب را از اين امّت برداشته است.

[/HR][=palatino linotype][=palatino linotype]تفسير شريف لاهيجي، ج‏2، ص: 414[=palatino linotype]
از حضرت امير المؤمنين و صادقين عليهم السلام مرويست كه مراد از «امة معدودة» اصحاب قائم آل محمد است صلّى اللَّه عليه و آله كه عدد ايشان سيصد و چيزى است يا عدد ايشان موافق عدد اهل بدر است.

[/HR][=palatino linotype][=palatino linotype]تفسير اثنا عشري، ج‏6، ص: 27
مراد امت معدوده، اصحاب حضرت حجة عصر امام زمان عجل اللّه فرجه مى‏باشند، به جهت احاديث وارده. در برهان- از عبد الاعلى حلبى قال: قال ابو جعفر عليه السّلام: اصحاب القائم الثّلثمائة و البضعة عشر رجلا، هم و اللّه الامّة المعدودة الّتى قال اللّه فى كتابه: و لئن اخّرنا عنهم العذاب الى امّة معدودة قال يجمعون له فى ساعة واحدة قزعا كقزع الخريف. «2» حضرت باقر عليه السّلام فرمود: اصحاب قائم سيصد و سيزده نفر مرد باشند. قسم به خدا ايشانند امت معدوده كه حق تعالى در كتاب خود فرموده: «وَ لَئِنْ أَخَّرْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ إِلى‏ أُمَّةٍ مَعْدُودَةٍ». جمع فرمايد خداى تعالى آنها را براى آن حضرت در يك ساعت، مانند قطعات سحاب متفرقه.

[="Palatino Linotype"][="Black"]

[=palatino linotype][=palatino linotype]سوره مبارکه هود آیه هشتادم[=palatino linotype]
[=palatino linotype]قالَ لَوْ أَنَّ لي‏ بِكُمْ قُوَّةً أَوْ آوي إِلى‏ رُكْنٍ شَديدٍ[=palatino linotype]
[=palatino linotype]لوط گفت: كاش در برابر شما قدرتى مى‏داشتم، يا مى‏توانستم به تكيه‏گاهى استوار پناه ببرم[=palatino linotype]

[=palatino linotype]

[=palatino linotype]تفسير آسان، ج‏7، ص: 342[=palatino linotype]
در حديثى از امام صادق عليه السّلام چنين مى‏خوانيم كه در تفسير آيات فوق فرمود: منظور از (قوة) همان (قائم) است، و (ركن شديد) 313 نفر يارانش- اين روايت ممكن است عجيب به نظر برسد كه چگونه مى‏توان باور كرد: لوط در عصر خودش آرزوى ظهور چنين شخص، يا چنين يارانى كرده باشد؟
ولى آشنائى با رواياتى كه در تفسير آيات قرآن وارد شده تاكنون اين درس را به ما داده است كه غالبا يك قانون كلى را در چهره يك مصداق روشنش بيان مى‏كند. در واقع لوط آرزو مى‏كرد كه اى كاش مردانى مصمم، با قدرت روحى و جسمى كافى براى تشكيل يك حكومت الهى همانند مردانى كه حكومت جهانى عصر قيام مهدى عليه السّلام را تشكيل مى‏دهند در اختيار داشت، تا قيام كند و با تكيه بر قدرت، با فساد و انحراف مبارزه نمايد، و اينگونه افراد خيره سر بى‏شرم را درهم بكوبد.


[/HR][=palatino linotype]تفسير نمونه، ج‏9، ص: 185
در حديثى از امام صادق ع چنين مى‏خوانيم كه در تفسير آيات فوق فرمود: منظور از" قوه" همان" قائم" است" و ركن شديد" 313 نفر يارانش!
اين روايت ممكن است عجيب به نظر برسد كه چگونه مى‏توان باور كرد لوط در عصر خودش آرزوى ظهور چنين شخص با چنين يارانى را كرده باشد.
ولى آشنايى با رواياتى كه در تفسير آيات قرآن وارد شده تا كنون اين درس را به ما داده است كه غالبا يك قانون كلى را در چهره يك مصداق روشنش بيان مى‏كند، در واقع لوط آرزو مى‏كرد كه اى كاش مردانى مصمم با قدرت روحى و جسمى كافى براى تشكيل يك حكومت الهى همانند مردانى كه حكومت جهانى عصر قيام مهدى ع را تشكيل مى‏دهند در اختيار داشت، تا قيام كند و با تكيه بر قدرت، با فساد و انحراف مبارزه نمايد، و اينگونه افراد خيره‏سر بى‏شرم را در هم بكوبد.
موضوع قفل شده است