خیلی خیلی التماس دعا

تب‌های اولیه

41 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
خیلی خیلی التماس دعا

سلام خدمت همه ی دوستان.

من یه جوون 24 ساله هستم. یه زمانی بچه هیئتی بودم.نماز اول وقتم ترک نمیشد. نماز صبحامم مسجد بودم.
4سال پیش داشتم توی یه نهادی استخدام میشدم. که بهم گفتن اگه میخوای استخدام بشی باید از دانشگاه انصراف بدی.
منم انصراف دادم همین که کارم داشت درست میشد چندتا آدم نامرد مسلمون نما منو به گناه نکرده متهم کردن و اون نهادم منو استخدام نکرد. دانشگاهمم که هیچی شده بود.
انقدر برام حرف درآوردن که بابام بهم شک کرد. بهم گفت اگه به سگ غذا بدم بهتر از اینه که ............
از طرفی مچ نامزدمو با رفیق 11 ، 12 ساله ام تو پارک گرفتم.
و چندتا مشکل بزرگ دیگه که شخصیه.
خلاصه افسردگی شدیدی گرفتم.
دوباره کنکور امتحان دادم و دانشگاه قبول شدم.انقدر افسردگیم شدید شد که تو این سه سال که دانشگاه قبول شدم فقط 35 واحد پاس کردم.
منی که نماز صبحم ترک نمیشد الان یه ساله نماز نخوندم پارسال و امسال روزه هم نگرفتم.
انقدر داغون شدم که پارسال خودکشی هم کردم ولی متاسفانه یا خوشبختانه هنوز زنده ام.
انقدر داغون شدم واسه این که روانم آروم بشه 2ساله که خود ارضایی میکنم.
تا اینکه چندوقت پیش یه روایتی خوندم.

« عن ابي بصير قال سمعت ابا عبد اللَّه عليه السّلام يقول: ثلاثة لا يكلّمهم اللَّه يوم القيامة و لا ينظر إليهم و لا يزكّيهم و لهم عذاب أليم النّاتف شيبه، و النّاكح نفسه، و المنكوح في دبره.»
ابو بصير مى‏گويد: از امام صادق (ع) شنيدم كه مى‏فرمود: روز قيامت خداوند با سه كس سخن نمى‏گويد و به آنان نگاه نمى‏كند و آنان را پاك نمى‏گرداند و عذاب دردناكى خواهد داشت: كسى كه موى سفيد خود را بكند، و كسى كه با خود نكاح كند ( استمناء کند)، و كسى كه با پشت او آميزش شود.(شیخ صدوق، الخصال، انتشارات جامعه مدرسین، ج1، ص106.)

باخوندن این روایت کلا از زندگی ناامید شدم.وقتی خدا ازم دل برید دیگه زنده موندن چه فایده داره.

راهنماییم کنید چیکار کنم. نمیدونم شاید خودمو خلاص کردم.

با نام و یاد دوست



کارشناس بحث: استاد حامی

آقا امیر;378504 نوشت:
سلام میثم جان . خوبستی من این پستتو خوندم خودمو خلاص کنم یعنی چی ؟؟؟ تو میتونی زندگیتو دوباره از اول شروع کنی اگه میترسی که خدا نبخشتت نترس خدا انقدر مهربونه که حتما تو رو میبخشه بعدشم میتونی بری از بابات عذر خواهی کنی .

سلام آقا امیر.
به خاطر گناه نکرده از بابام معذرت بخوام.
زندگیم نابود شد.توسط کسانی که صف اول نماز جماعت تو مسجد بودن.
اگه بابام پشتمو خالی نمیکرد ........................................!

سلام علیکم

روی پرده ی خانه ی کعبه نوشته شده :

قال الله تعالی : نبی عبادی انی انا الغفور الرحیم
خداوند متعال می فرمایند : به بندگانم خبر بده که من آمرزنده و مهربان هستم.

درب توبه هیچ وقت بسته نیست .. اگر اصل را فراموش نکنیم ، نقص در فروع به عنایت ائمه اطهار بخشیده می شود.
اصل ، ولایت امیر المومنین است ... عشق به سید الشهداست ...

اگر روز قیامت سید الشهدا شفیع ما باشد ، به نظر شما باز هم خداوند تمایلی به نگاه به محب سید الشهدا ندارد؟

دیشب حدیثی نگاه می کردم با این مضمون :
محبت ما گناهان را می ریزد همانطور که باد ، برگ ها را می ریزد .

ان الله کان تواب الرحیما

مشکل اصلی من افسردگی بیش از اندازمه که روز به روز بدتر میشه و منو پایین تر میبره.

meysam20;378507 نوشت:
مشکل اصلی من افسردگی بیش از اندازمه که روز به روز بدتر میشه و منو پایین تر میبره.

میشه بیشتر توضیح بدید افسردگی به خاطر چی؟

این مسایلی که گفتید ، مسئله ی بزرگی نیستند که شما به خاطر آن ها افسردگی بگیرید.

انسان نباید به خاطر چندین مسئله ی جزئی و کوچک که با اندکی تامل قابل حل شدن هستند ، زندگی خود را ببازد.

بر فرض چند نفر پشت سر آدم حرف در بیارند ، خب میرید سراغ یک کار دیگه ...
نامزد شما با کس دیگه ای بوده .. خب شاید مسئله ای پیش اومده(در مورد شما) خواسته به دوستتون بگه ... و اگر هم قصد دیگه ای داشته ، بهتر ... بهتر که زود فهمیدید و در آینده چنین مسئله ای پیش نیومد...
اینهمه دختر مومن ... شاید اتفاقا مورد بهتری پیش بیاد.

اگر نیمه پر لیوان را ببینیم می ببینید مسائل به چه راحتی قابل حل هستند ...

meysam20;378507 نوشت:
مشکل اصلی من افسردگی بیش از اندازمه که روز به روز بدتر میشه و منو پایین تر میبره.

افسردگی یک مریضی شایع این روزاست
و شدت و ضعف داره ولی درمان پذیره
شما باید به یک دکتر روانپزشک مراجعه کرده و تحت درمان قرار بگیرین
و هیچ راه درمان دیگه ای جز درمان دارویی نداره
نصیحت و این چیزا بی فایدس
چون تعادل هورمونهای مغز در بیماری افسردگی بهم می خوره و فقط با دارو این تعادل بر می گرده

سلام علیکم.
مطلبتو خوندم اگه از همه چی ناامید بشی بهت حق میدم ولی یادت نره هیچوقت هیچوقت از خدا ناامید نشو.
در ضمن یه چیزو هم فراموش نکن و قدر بدون اونم نعمت سلامتیه.
خدا پشت و پناهت باشه:Gol:

شما برو برای بابات همه چیز رو تعریف کن . میبخشتت .

pymn_nzr;378509 نوشت:
میشه بیشتر توضیح بدید افسردگی به خاطر چی؟

این مسایلی که گفتید ، مسئله ی بزرگی نیستند که شما به خاطر آن ها افسردگی بگیرید.

انسان نباید به خاطر چندین مسئله ی جزئی و کوچک که با اندکی تامل قابل حل شدن هستند ، زندگی خود را ببازد.

بر فرض چند نفر پشت سر آدم حرف در بیارند ، خب میرید سراغ یک کار دیگه ...
نامزد شما با کس دیگه ای بوده .. خب شاید مسئله ای پیش اومده(در مورد شما) خواسته به دوستتون بگه ... و اگر هم قصد دیگه ای داشته ، بهتر ... بهتر که زود فهمیدید و در آینده چنین مسئله ای پیش نیومد...
اینهمه دختر مومن ... شاید اتفاقا مورد بهتری پیش بیاد.

اگر نیمه پر لیوان را ببینیم می ببینید مسائل به چه راحتی قابل حل هستند ...

سلام دوست عزیز.
زندگیم نابود شد.یه عمر واسه چیزی که دوست داشتم تلاش کردم.وقتی داشتم بهش میرسیدم چندتا نامرد بهم تهمت زدن و کارمو از دست دادم.
آدم بمیره بهتره تا آبروش به ناحق بریزه.آبرو مسئله کوچیک نیست.آبروم به گناه نکرده رفت و خدا هم کمکم نکرد.
خیانت مسئله کوچیکی نیست.که هم نامزدم هم رفیقم بهم خیانت کردن.
افسردگیم اینه که من 24 سالمه چندوقت پیشا بابام بهم گفت برو مرغ بخر و بهم گفت فاکتورشو برام بیار.
بدبختیم اینه بابام نمیذاره یک کلمه باخواهرم صحبت کنم.
بدبختیم اینه .که ......................... بیخیال.

حالا نیمه پر لیوانم رو بهم نشون بدید تا آروم بشم.

بی نظیر;378527 نوشت:
افسردگی یک مریضی شایع این روزاست
و شدت و ضعف داره ولی درمان پذیره
شما باید به یک دکتر روانپزشک مراجعه کرده و تحت درمان قرار بگیرین
و هیچ راه درمان دیگه ای جز درمان دارویی نداره
نصیحت و این چیزا بی فایدس
چون تعادل هورمونهای مغز در بیماری افسردگی بهم می خوره و فقط با دارو این تعادل بر می گرده

سلام دوست عزیز.
از نظر روحی بهم ریختم.چهدارویی میتونه روحم رو آروم کنه!؟

سید حسین موسوی;378535 نوشت:
سلام علیکم.
مطلبتو خوندم اگه از همه چی ناامید بشی بهت حق میدم ولی یادت نره هیچوقت هیچوقت از خدا ناامید نشو.
در ضمن یه چیزو هم فراموش نکن و قدر بدون اونم نعمت سلامتیه.
خدا پشت و پناهت باشه:Gol:

سلام آقا سید.
تو زا مادرت حضرت زهرا(س) بخواه تا شاید ...........................

آقا امیر;378567 نوشت:
شما برو برای بابات همه چیز رو تعریف کن . میبخشتت .

دوست عزیز میگی به بابات بگو.
بابا چه واژه غریبی برام.نمیدونم این واژه رو کجا شنیدم!
صدبار براش توضیح دادم اما قبول نکرد.
بهم گفت تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها.
ولی بخدا من کاری نکردم.خدا خودش خوب میدونه کاری نکردم.ولی کمکم نمیکنه.انگاری راس راسی فراموشم کرد.
آره فراموشم کرد!

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و خداقوت

دوست عزیز، مشکلات سختی رو دارید تجربه میکنید،
انشاءالله که با توکل بر خود خدا بتونید حلشون کنید.
حل سختترین مشکلات توسط بهترینها صورت میگیرد(البته مغرور نشی اگه حلش کردی ها، یه توفیقه).

به نظر حقیر شما هر کاری از دستت برمیاد انجام بده بقیه رو به خدا بسپار. همین.

بگذارید، بنده بندگیشو بکنه، خدا هم خداییش.
خواست عذاب کنه(هر چند طاقتش رو نداریم)، خواست هم رحم کنه(که همیشه اینطوری است)،
شما مخلصش باش.

ولی مهمتر از هر چیز ترک گناه است.

یه سوال دارم، شما به چه روشی تا الان بعضی کارها رو ترک کردی؟
مثال میزنم، آیا تا الان شده، مثلاً چایی خوردن رو ترک کنی؟ آب یخ خوردن رو ترک کنی؟
اگه بله، چطور ترک کردی؟

در مورد باباتون هم خب تا جایی که از دستتون برمیاد براش توضیح بدین،
نپذیرفت بهش زمان بدین و در برابرش کوتاه بیا
سعی کن در عمل بهش ثابت کنی که اونطوری نیستی.

اون نامزدت هم همون بهتر که رفته،
آخه نامزدی که دوست پسر داره به چه درد تو میخوره؟(نمیگیم اون پیش خدا جایگاهی نداره، ولی خود خدا گفته اون رو ولش کن).

در پناه خدا.

به نام خدا

meysam20;378507 نوشت:
مشکل اصلی من افسردگی بیش از اندازمه که روز به روز بدتر میشه و منو پایین تر میبره.

افسردگی با طب اسلامی بطور کامل قابل درمان است .
طول درمان ۴ الی ۶ ماه
ارده با شیره انگور ۴ وعده در هفته
بادکش کتف و کمر یک شب در میان ۲۱ مرحله
استشمام مداوم عطر گرم
روغن مالی ملاج با روغن کنجد
بادام درختی روزی ۱۴ عدد دانه دانه مثل آدامس میل شود.
انگور زیاد بخورید
مویز ۲۱ عدد روزانه
حجامت عام دو مرحله ماهی یکبار در ربع سوم ماه قمری
پیاده روی روزانه ۲۰ دقیقه
هدیه دادن به اطرافیان به هر شکل ممکن
تلاوت قرآن شبی ده دقیقه
شبی یک لیوان گلاب را با یک قاشق مرباخوری تخم بارهنگ داخل ظرفی ریخته ۱۵ دقیقه ملایم بجوشانید...پس از ولرم شدن با کمی عسل میل کنید.

اگر یبوست دارید علاوه بر رعایت مورد بالا از ترکیب (۵ واحد روغن بادام شیرین+۲ واحد عسل) روزی ۲ قاشق غذاخوری استفاده کنید.(صبح ناشتا و عصرها)

meysam20;378679 نوشت:
سلام دوست عزیز.
از نظر روحی بهم ریختم.چهدارویی میتونه روحم رو آروم کنه!؟

سلام

من تجربه زیادی در برخورد با بیماران افسرده دارم و داروهای زیادی برای ارام بخشی وجود داره
ولی خود درمانی و نام بردن از چند داروی خاص را از راه دور اصلا صلاح نمی دونم
شما حتما به روانپزشک مراجعه کنین
اگر انشاالله رفتین یک ماه دیگه بیان و اینجا بنویسین چه تغییرات شگرفی در افکار و رفتارتان حاصل شده است

با سلام خدمت شما برادر محترم و تشکر از همه بزرگوارانی که در بحث شرکت کردند و یا بحث را دنبال کردند.
دوست من! وقتی به حضرت یعقوب گفتند فرزندت دزدی کرده. حضرت یعقوب گفت به پسرم تهمت دزدی زده اند و می دونم او دزد نیست، اما به خاطر این تهمت کمرم شکست.
هرچه انسان پاک تر باشد تهمت بیشتر او را می سوزاند. همچنین هر کسی که اهل درس و بحث باشه می دونه که برای یک جوان قبولی در دانشگاه یک فرصت مناسب برای رشد است و این روزها انتخاب شغل برای یک جوان مانند گذر از یک مانع بزرگ است خب مسلم است این دو مشکلی که برای دانشگاه و شغل شما رخ داد سنگین و بسیار تلخ است.
یک جوان مثل یک فرد بزرگ سال و با تجربه نیست که آب دیده در کوره مشکلات زندگی باشد و این استرس های یاد شده مانند طوفان بعد از طوفان است که هر جوانی را مضطرب می کند. خیانت هم تلخی خودش را دارد خیانت آن قدر بد است که خود خداوند به فرد خائن خطاب می کند در قرآنش که من از چشم های و دل های خائن با خبرم و خیانت تو از من پوشیده نیست.
انکار استرس و ناچیز شمردن آن چیزی را حل نمی کند مثل این که سیلی بیایید و ما برای دلخوش کردن خود اصل سیل را انکار کنیم. اما از سویی دیگر هم زانوی غم در بغل گرفته و گریه و بی تابی کردن اگر چه مقداریش آرام بخش است ولی اگر از حد بگذرد خودش قوز بالا قوز و مشکلی بر مشکلات خواهد شد.
نمی دونم برنامه ماه عسل را دیدید؟ همان برنامه ای که زن و مردی بچه دار نمی شدند و فرزندی را از بهزیستی آوردند و بعد متوجه شدند او بیمار است با این که بهزیستی گفته بود می توانید او را که زمین گیر و معلول است و نمی تواند صحبت کند را بدهید و فرزند دیگری را قبول کنید ولی آنها تا آخر ایستادند و گفتند ما او را مثل فرزندمان می دانیم و برنمی گردانیم. این بزرگی این عظمت از یک انسان ساخته است. وقتی خداوند حضرت آدم را خلق کرد فرشته ها نگران بودند و گفتند ما که تو را تقدیس می کنیم و عبادت چرا انسان را خلق کردی که پرخاشگر و خونریز است. خداوند به فرشتگان درگاه کبریایی اش گفت من از انسان چیزی می دانم که شما نمی دانید و انسان جانشین من در زمین است.
ما باید بزرگی خودمان را بیابیم. این یک سرمایه برای آشفته بازار زندگی است. این سرمایه به موج مشکلات پوزخند می زند.
بله دوست من! به عنوان مشاور به شما می گویم که حتی شادترین افراد اطراف من و شما که مورد حسرت دیگران هستند از امواج اضطراب ها و نگرانی ها در امان نیست مگر این که ناخدایی وارد داشته باشد و کشتی ای ایمن.
کشتی ایمان زطوفان ایمن است
تا حسین اش ناخدایی می کند.
چرا حالا؟! حالا که تا اعماق وجودت احساس تنهایی می کنی؟ الان که دلگیر شده ای از این کشتی امن فاصله گرفته ای و طناب عبادت خدا را رها کرده ای. پیامبر(ص) کشتی بانی بود که در حالی که در عرشه عرش الهی ایستاده بود و خود نجات یافته بود، برای نجات من و شما که غرق در امواج هستیم گریه می کرد و التماس می کرد که دست تان را از دستم رها نکنید وگرنه غرق می شوید. آن قدر گریه کرد و گریه کرد تا خداوند به ایشان فرمود : طاهای من! این قرآن را نازل نکردم تا این گونه خودت را به مشقت بیندازی.
کار خداوند از روی حکمت است. چه بسا همین مشکلات در مسیری قرارت دهد که سبب زندگی نو و آینده ای روشن قرارت دهد. من که بهار و زمستان های زیادتری را نسبت به شما تجربه کرده ام و با انسان های زیادی ارتباط داشته ام می دانم که چه قدر دعا کردیم و ناراحت بودیم که مستجاب نمی شود و بعد از چند سال خدا را شکر کردیم که آن دعا را مستجاب نکرد و در برابر چیز بهتری نصیب مان کرد و اگر به زندگی خودتان بازگردید و مرور کنید از این نمونه ها می یابید. یکی از چیزهایی که بعد شکرش را به جای خواهی آورد این است که در اتفاقی خداوند خیانت دو نفر را که امین می دانستید به شما نشان داده اگر چه این تلخ تلخ است اما یک زنگ هشدار است که در انتخاب دوست و همسر باید دقت بیشتری کنید. چه بهتر کسی را انتخاب نکردید که فردا مجبور شوی با فرزند از او جدا شوی می دانم خیانت تلخ است اما درد و دل را از این انسان ها با خدای خود بکن.
چه باید کرد؟
- عشق پدر و مادر به ما ریشه دارترین عشق است. متأسفانه در کلاس عشق ما نمره بالایی نمی گیریم با همه هارت و پورتی که ما انسان ها داریم وقتی از عمق عشق پدر و مادر با خبرمی شویم که خود پدر و مادر شده باشیم و اغلب داروی بیهوشی بد از مرگ سهراب است. یعنی آن قدر زندگی برای ما زحمت ایجاد می کند که تصمیم هم بگیریم جبران محبت های آنها را بکنیم نمی توانیم. اما انسان هوشمند نباید حتما تجربه کند تا راه را بیابد، بلکه از تجارب دیگران استفاده می کند تا شورت کات و میون برهای امن را انتخاب کند. پدرتان چون در موضع تهمت بوده ای نتوانسته با این موضوع کنار بیاید گارد گرفت، عصبانیت و...سبب می شود آنها پی نبرد که حقیقیت چیز دیگری است. این زخم را سربسته بگذار و با ارتباط با خدا مداوایش کند و به تدریج که در کنار خدا و ائمه آرام شدی حقیقت را در زمانی مناسب بگو و اجازه بده. رفتار و کردار سالمت آن را بیان کند. دور شدن از نماز و گناه صورت و سیرتت را زشت می کند و راه باور به گذشته پاک شما را بر روی پدر و مادرت می بند.
- اگر خواب و خوراکت نظمی ندارد، اگر راحت نمی توانی به چیزهایی که برای دیگران خنده دار است بخندید، اگر در کل زندگی را بی معنا و بی ارزش می دانید و افکار منفی و خودکشی گرا دست از سرت بر نمی دارد و گریه زیاد می کنی و نسبت به خود، دیگران و آینده و...ناامید هستید. حتما از روان پرشک کمک بگیرید. و داروها را سر وقت بدون قطع کردن بخورید و در کنار آن از مشاوره هم کمک بگیرید.
- ورزش(شنا، پیاده روی، دوچرخه سواری، اسب سواری و...) و فعالیت های بدنی و کار را شروع کنید. هرچه آب برکه راکدتر باشد زودتر بو می گیرید. بهتر است در فعالیت ها و ورزش های گروهی شرکت کنید. می دانم دل و دماغش را ندارید و به خود بیا. اجازه نده سیل غم بیایید و شما را با خود ببرد. شما وقتی فعالیت هدفمند، معاشرت سالم، و ورزش می کنید هورمون های بدن ، سوخت ساز بدن تان و...تنظیم می شود و هورمون های ضد درد و شادی تان افزایش می یابد. با این کار لزومی ندارد به خود ارضایی ( یا سیگار یا موسیقی لهوی و..) روی آوری که اگر چه لحظه ای لذت بخش است اما از انرژی شما می کاهد سیستم ایمنی بدن شما را پایین می آورد و شما را در برابر میکروب ها و عفونت ها آسیب پذیر می کند و...اعتیادآور و وسواس گونه هم می شود.
- بهترین راه برای وقتی که بدنمان کثیف شده و بوی عرق می دهد حمام رفتن است همین طور وقتی روح ما بروی تعفن می دهد و آلوده به گناه شده است بهترین کار دوش گرفتن در شنا در آب زلال توبه است. توبه دری است که خداوند برای ما که خودمان را محروم کرده ایم باز گذاشته است. طنابی است که خدا افکنده اند تا ما آن را بگیریم و به کشتی امن ائمه درآییم و از تاریکی گناه و دو دلی ها نجات بیابیم. که حسین(ع) چراغ هدایت و کشتی نجات است.
بلند شو. یک دوش بگیر و غسل کند به نیت توبه. و به خدا بگو اوس کریم اومد کمکم کن ماندگار بشم در حریم خودت. سوره زمر آیه53 که از امید بخش تر آیه های قرآن است را بخوانید و به تک تک کلماتش دقت کنید. به یاد داشته باشید که خداوند پیش فرشتگانش می بالد و می نازد که بنگرید ببینید بنده من باز گشته. او مژده داده که کارهای خوبتان، بدی ها را پاک می کند و هرکس توبه واقعی( پشیمانی از گناه و تصمیم جدی برای ترک) کند خداوند بدهای او را تبدیل به خوبی می کند. قدر این فرصت طلایی را بدانیم که قیمتی خواهیم شد. فرمودند: ارزش شما بهشت و لقای خداوند است گول نخورید و به کمتر از آن راضی نشوید و به گناه خودتان را نفروشید.
- گناه سبب می شود عایق بین ما و استجابت دعا شود. با توبه و ترک گناه این عایق را بشکنیم.
- مشکلات تان را روی کاغذ بنوبسید و بعد دور بریزید آرام می شوید نیز می توانید به صورت نامه به امام زمان بنویسید و در آب روان یا چاهی بیندازید البته بدون نام تان باشد که اگر احیانا به دست کسی رسید متوجه نشود از شما است.
خدا ستار العیوب است اگر می خواست گناه ما را فاش کند ما آبرویی نداشتیم. شما هرگز گناه خود را نزد انسان های دیگر نگویید.
- خداوند فرموده از نماز و صبر( روزه و..) در سختی ها کمک بگیرید.
ممنون از اعتمادتون
با آروزی شادابی شما
حامی


دوستم من واقعا ناراحت شدم از این وضعیت شما
چرا ناراحت شدم...؟
چون مساله آبرویی که برای شما پیش اومده بود برای منم پیش اومد....حرفایی برام دراومد که خودم از تعجب شاخ درآوردم....منی که اینقد فامیل قبولم داشت این حرفا رو شنید....حالام برای ازدواج آینده ام ممکنه دردسر ساز بشه هرچند که با رودررو کردن اون ادما باهم به ظاهر مساله حل شده:Ghamgin::Ghamgin::Ghamgin:
سبزینه ظهور به من پیشنهاداتی داد و من انجامشون دادم و الان حالم خیلی خوبه....هرچند این مساله هیچ موقع از ذهنم بیرون نمیاد و اون ادمارو که میبینم بازم به حد گریه میرسم...این وسط تجربه هایی هم بدست اوردم:چیزایی که میگم راحتتن....ازتون خواهش میکنم برای اینکه عمرتون با ناراحتی و افسردگی نگذره برای حال خوب تلاش کنید مثل من و خیلیا دیگه که تلاش کردن و اصلا هم پشیمون نیستم ...ارشش رو داره!

1-اگه حوصله ندارید ورزش کنید حتما نرمش کنید صبحها...میدونید اولش ادم فکر میکنه داره خودشو گول میزنه و فرار میکنه اما بعد از یک هفته میبینید که چقدر حالتون بهتره..اگه قراره خودمونو گول بزنیم و حالمون خوب بشه بذار اینکارو کنیم
2-برای شما که پسرین ورزش توی پارک و ...خیلی مناسبتره..میدونی باید یه کاری کنید که مغزت هوا بخوره...مثلا دویدن و...اما ورزش رزمی نه!!!
3-نمازتونو دوباره بخونیدو در آخر ذکر بسم الله الرحمن الحیم لااله الا الله رو زیاد بگید...(واقعا خوبه)و استغفرالله یه دور تسبیح :ok:
4-قران شبی یه صفحه ..حتی اگه نمیفهمی چی میخونی خاصیت قرآن اینه که حال خوبی رو به ادم تزریق میکنه....حتی اگه به طور مشخص متوجه نشی...این وسط اگه معنی قرآنی که براس تفسیرالمیزان هست(قرانش هست که بری سراغش)اون معانی رو که بخونی بعضی وقتا یه چیزایی مناسب حالت پیدا میکنی و انگار آب رو اتیشه....
5-شما اون روایتو خوندین و ناامید شدی!:Moteajeb!:اتفاقا باید بگی خدایا مرسی که این روایت جلو چشمم اومد تا من خودارضایی رو ترک کنم...(به قول کسی عاشق خدا شوید...لااقل مطمئنید که به او میرسید:Nishkhand:)
6-نمیدونم طبع شما چیه اما احتمالا سرد مزاج هستید چون افراد سرد مزاج بیشتر در معرض افسردگین...اگه اینطوره بوئیدن گلاب خیلی موثره....
7 بار گلاب رو مدل نفس عمیق به درون بو بکشید 7 ثانیه نگه دار بعد آروم از بین دو لب رهاش کن...من اینو امتحان کردم...الانم تا میبینم حالم داره بد میشه اینکارو میکنم ....و اغراق نیست اگه بگم خوب میشم...
7- جناب حاج رسولیها مدت درمان 4-6 ماه گفتن ولی من اینکارو کردم بعد 2 هفته تغییر قابل توجهی کردم...:ok:
8- از شنیدن اهنگای غمگین و عاشقانه مثل همینایی که الان همه گوش میدن مثل یگانه و....دوری کنید...این آهنگا آدمو شادابم غمگین میکنن
کلا سعی کنید چیزی گوش ندید لااقل تا مدتی که خوب بشید....مگر آهنگای لایت...که هیچ حس ناراحتی رو وارد شما نمیکنه...مثل برخی اهنگای اقای چشم آذر:ok:
9-به مسائل خوب نگاه کنید به نظرم اول حالتونو خوب کنید بعد دنبال این باشید که پدرتونو توجیه کنید.....یه روز مادرم بهم حرفی زد که منو خیلی ناراحت کرد....بعدا فقط بهش گفتم...قیامت باید این حرفتو ثابت کنی و جوابشو بدی......فکر کنم به خودش اومده بود...
10-به نامزدتون فکر نکنید.....دختری که شما رو دوست ندداره یا واستون احترام قائل نیست همون بهتر که بره ...بگید لیاقتم رو نداشت:ok:

و درآخر باید بگم که من نشانه های دوست داشتن خدارو در شما میبینم.....
1- دیدن نامزدتون تو اون وضع و مشخص شدن تکلیفتون زودتر و به موقع فکر کنید اگه بعدا تو زندگیتون چنین چیزی میدید حالی بدتر داشتید
2-دیدن اون روایت که خدا مستقیم به شما گفته میثمم ولش کن اینکارتو....
3-اومدن شما به اسک دین وایجاد این تایپیک....
4-.هنوز زنده اید و هنوز صبح رو میبینید و خدا هنوز فرصت داده و داره نگاهتون میکنه....:ok:
شما اگه نگاه کنید بیشتر هم پیدا خواهید کرد:Gol:
این چیزی بود که من در حد گفته های شما میتونستم کمک کنم....بیشتر از اونو نمیدونستم....مثل قضیه خواهرتونو ....

سلام خدمت همه ی دوستان عزیز.
از کارشناس محترم حامد جان و همه دوستان عزیز ممنون بابت پاسخهای زیباتون.از هموتون از صمیم قلبم تشکر میکنم.
و ممنون از کارشناس محترم امیدوار بابت پیام خصوصیشون.

خیلی سعی کردم همه چیز رو فراموش کنم اما وقتی چپ و راست تیکه بارم میکنن خیلی خیلی خیلی سخته فراموشی.

امروز داستان علی گندابی رو شنیدم و یه خرده آروم شدم و بعد از 17 ماه امروز ظهر دوباره نماز خوندم.

سعی خودمو میکنم با تمام راهنمایی های که کردید یا یه ماه دیگه برمیگردم از همتون تشکر میکنم که حالم خوب شد یا .........................!!!!!!!!!

pymn_nzr;378509 نوشت:
میشه بیشتر توضیح بدید افسردگی به خاطر چی؟ این مسایلی که گفتید ، مسئله ی بزرگی نیستند که شما به خاطر آن ها افسردگی بگیرید. انسان نباید به خاطر چندین مسئله ی جزئی و کوچک که با اندکی تامل قابل حل شدن هستند ، زندگی خود را ببازد. بر فرض چند نفر پشت سر آدم حرف در بیارند ، خب میرید سراغ یک کار دیگه ... نامزد شما با کس دیگه ای بوده .. خب شاید مسئله ای پیش اومده(در مورد شما) خواسته به دوستتون بگه ... و اگر هم قصد دیگه ای داشته ، بهتر ... بهتر که زود فهمیدید و در آینده چنین مسئله ای پیش نیومد... اینهمه دختر مومن ... شاید اتفاقا مورد بهتری پیش بیاد. اگر نیمه پر لیوان را ببینیم می ببینید مسائل به چه راحتی قابل حل هستند ...
درسته بایدنیمه پرلیوان روببینیدومن نمیگم مشکلاتتون کوچیک بوده امااگه به دوروبرتون نگاه کنیدادمهای زیادی میبینیدکه مشکل زیاددارن ازماهم بیشتر.شایدبرای شماحرف دراوردن که پسرهستیددرعرف حرف دراوردن راحت ترباهاش کناربیایدامامنی که دخترموبرام کلی حرف دراوردن اصلابه حرفشون توجه نکردم وخیلی برای دختراسخت ترازپسراست من تنهایه طورتونستم خودموتقریباحفظ کنم ونمازوروزه هاموهرمشکلی داشتم توسل کردم به اهل بیت ع وتوکل برخداوند.من کلی قران وادعیه دانلودکردم که هرروز گوش میدم من به شماقول میدم اگه هرروزبااین بزرگواران باشیداونابهتون توجه میکنند.دیشب باتمام گناه ازخداخواستم برم کربلاوتوخوابی که دیشب دیدم رفتم پیش امام حسین ع.من تقریباهرروزبرای امام حسین ع گریه میکنم اینطوری اصلادردخودموفراموش میکنم اچه میتونین یه سفربریدپیش امام رضا ع.هرمشکلی که پیش میادهرگزنمازوروزتونوول نکنیدحتی زمین به اسمون واسمون به زمین بیاد.وعادتهایی که داریددرسته اولش سخته اماباتوکل برخداترک میشه وباتلاش حتماموقع گناه کردن اون دنیاوعذابشوبخاطربیاریدمن هرشب باخودم فکرمیکنم چطورمیتونم بمیرم بااین اعمال من خودم چندین بارخواب عزرائیلودیدم واسه همین فکرم خیلی مشغوله وشمابه راحتی میتونیدازدواج موفقی داشته باشیدخیلی دوروبرم دیدم که درازدواج دومشون موفق شدن

سلام
البته داروهای روان پزشکی اقسام مختلفی داره و همیشه جنبه آرام بخشی نداردو برخی تنظیم کننده هورمون ها و گروهی تنظیم کننده انتقال دهنده های عصبی یا نوروترانسمیترها هستند. اگر چه ممکن است در کنار این داروها متخصص لازم بدون فرد مدتی داروهای آرام بخش هم استفاده کند.
بنابراین نباید روان پزشکی را این قدر کم بگیریم و به داورها بد بین باشیم. برخی از بیماران واقعا اگر از این داروها نباشد کاملا خو و دیگران را به هم می ریزند.
البته در موارد سخت هم باید در کنار دارو درمانی از روان درمانی ، کاردرمانی، معنویت درمانی و تغذیه مناسب هم کمک گرفته شود.

همه دل شکسته ها و همه خوبان درگاه خدا برای حقیر روسیاه گرفتارم دعا کنید.

[="DarkOrange"]سلام میثم جان . خوبستی من این پستتو خوندم خودمو خلاص کنم یعنی چی ؟؟؟ تو میتونی زندگیتو دوباره از اول شروع کنی اگه میترسی که خدا نبخشتت نترس خدا انقدر مهربونه که حتما تو رو میبخشه بعدشم میتونی بری از بابات عذر خواهی کنی .[/]

سلام خدمت همه ی دوستان.برگشتم که از همتون تشکر کنم.

اول از یکی از دوستان عزیز و بچه محل خودم که تو این سایت عضو هست و این مدتم شبا خونه اون بودم ، و در اصل اون بهم گفت که اگه حرفای منو قبول نداری و گوش نمیکنی بیا خونمون و تو این سایت عضو شو و حرفت رو بزن.البته چون بهش قول دادم نمیتونم اسمشو بگم.

و بعدش از تمام دوستان و کارشناسان عزیز به ویژه حامی ، امیدوار و حاج رسولیها.که سعی کردن هرجور که میتونن کمکم کنن.

نمیگم کامل حالم خوب شد ولی بعد از اینکه به توصیه زیاد رفیقم اومدم تو این سایت عضو شدم خیلی آروم شدم.

وقتی بعد از 17 ماه نماز خوندم خیلی آروم شدم.البته مونده تا حالم خوبه خوب بشه.اما نسبت به یک ماه پیش واقعا بهتر شدم.
حالا هم دارم 2 سال روزه ای که نگرفتم رو قضاشو میگیرم.دعا کنید بتونم کامل قضاشو بگیرم.

البته کلا قیده خانواده ام رو زدم.چون اگه خانواده ام پشتمو خالی نمیکردن کارم به اینجا نمیکشید.تو این یه هفته که خونه نرفتم اعصابم نفس راحت کشید.

3 روز پیش تو یه رستوران شروع به کار کردم قراره از فردا شبم همونجا بخوابم.

امیدوارم خدا هم منو ببخشه و بازم کمکم کنه و هرکی هم مشکلی داره خدا کمکش کنه.


همچنان التماس دعا.برای من و همه ی کسانی که تو زندگیشون مشکل دارن.

[="DarkOrange"][="#FF0000"]سلام تبریک میگم آقا میثم که حالتون خوب شد امیدوارم به بهبودی کامل دست پیدا کنید . انشالله که موفق باشید . در پناه حق .[/][/]

آقا امیر;381860 نوشت:
سلام تبریک میگم آقا میثم که حالتون خوب شد امیدوارم به بهبودی کامل دست پیدا کنید . انشالله که موفق باشید . در پناه حق .

سلام آقا امیر.
ممنون از لطف شما دوست عزیز.

meysam20;381859 نوشت:
امیدوارم خدا هم منو ببخشه و بازم کمکم کنه و هرکی هم مشکلی داره خدا کمکش کنه.

سلام دوست گرامی من
خدایی نکرده برادر دینیم و من رو از یادت نره ها...............
توی دعاهات حتما برادرم و منو هم دعا کن.
محل سکونتتون کجاست؟؟:ok:

[="DarkOrange"][="#FF0000"]آقا میثم گاهی وقتی چت روم هم بیا با بچه ها درد و دل کن آروم میشی .[/][/]

آقا امیر;381881 نوشت:
آقا میثم گاهی وقتی چت روم هم بیا با بچه ها درد و دل کن آروم میشی .

اگه تو این سایت موندم و بودم به روی چشم.

mamali5030;381878 نوشت:
سلام دوست گرامی من
خدایی نکرده برادر دینیم و من رو از یادت نره ها...............
توی دعاهات حتما برادرم و منو هم دعا کن.
محل سکونتتون کجاست؟؟:ok:

سلام خدمت شما دوست عزیز.
بنده هم شما را دعا میکنم.
ولی از قبل بگم دعای آدم روسیاهی مثل من پذیرفته نمیشه.
تهران.

بسمه‌تعالي
« يا عبادي الذين اسرفوا علي انفسهم لا تقنطوا من رحمة الله»

برادر گرامي، ميثم عزيز سلام عليكم

از اينكه شاهد رضايت نسبي حضرتعالي هستم خداي بزرگ را شاكرم و از درگاه ربوبي حضرتش مسئلت دارم، روز به روز بر توفيقات حضرتعالي افزون بگرداند.

انشاءالله كه با ياري خداي بزرگ در مسيري كه به سمت اصلاح و جبران گذشته آغاز نموده‌ايد، ثابت قدم باشيد.

و آخر دعوانا ان الحمدالله رب العالمين

[="Tahoma"][="SeaGreen"]

meysam20;378502 نوشت:
من یه جوون 24 ساله هستم. یه زمانی بچه هیئتی بودم.نماز اول وقتم ترک نمیشد. نماز صبحامم مسجد بودم.

اللهم عجل لولیک الفرج

سلام

قران چطور؟

رابطه ات با قران چطور بود؟
اونو دوست داشتی؟
می خواندی؟

meysam20;378502 نوشت:
4سال پیش داشتم توی یه نهادی استخدام میشدم. که بهم گفتن اگه میخوای استخدام بشی باید از دانشگاه انصراف بدی.

خب تا اینجا که خوبه

meysam20;378502 نوشت:
منم انصراف دادم همین که کارم داشت درست میشد چندتا آدم نامرد مسلمون نما منو به گناه نکرده متهم کردن و اون نهادم منو استخدام نکرد. دانشگاهمم که هیچی شده بود.

خب خودت میگی مسلمان نما گناهی که نکردی چرا خودت رو باختی؟

meysam20;378502 نوشت:
انقدر برام حرف درآوردن که بابام بهم شک کرد. بهم گفت اگه به سگ غذا بدم بهتر از اینه که ............

خب اگر بابات بخاطر حرف مردم باحات این بر خورد رو می کنه

سعی کن نظرشو اصلاح کنی
ارشادش کنی
امر به معروفش کنی
اما کم نیار

meysam20;378502 نوشت:
از طرفی مچ نامزدمو با رفیق 11 ، 12 ساله ام تو پارک گرفتم.

تو این سن که نمی شه گفت رابطه نا مشروع

اما یک سوال نامزدتون بزرگتر بودند؟
محرم هم بودید؟

البته باید دید شایدم دوستتون ممیز باشند
که روابط محرم نا محرمی هم صدق می کنه
به نامزدتون شک داشتید؟

meysam20;378502 نوشت:
و چندتا مشکل بزرگ دیگه که شخصیه.

هیچ مسئله ایی بزرگ نیست

چون راه حلی داره که بسیار عظیم است و یاری کننده است

امید به خدا
اعتماد به خدا

meysam20;378502 نوشت:
خلاصه افسردگی شدیدی گرفتم.

عالیه و کار خوبی کردید.

meysam20;378502 نوشت:
دوباره کنکور امتحان دادم و دانشگاه قبول شدم.انقدر افسردگیم شدید شد که تو این سه سال که دانشگاه قبول شدم فقط 35 واحد پاس کردم.

عالیه کار خوبی کردید؟!

meysam20;378502 نوشت:
منی که نماز صبحم ترک نمیشد الان یه ساله نماز نخوندم پارسال و امسال روزه هم نگرفتم.

چرا؟

meysam20;378502 نوشت:
انقدر داغون شدم که پارسال خودکشی هم کردم ولی متاسفانه یا خوشبختانه هنوز زنده ام.

خوشبختانه بله زنده ایی
و شانس آوردید

meysam20;378502 نوشت:
انقدر داغون شدم واسه این که روانم آروم بشه 2ساله که خود ارضایی میکنم.

برای آرامش روان؟

آرامش داشت؟
جسمی چطور؟

meysam20;378502 نوشت:
« عن ابي بصير قال سمعت ابا عبد اللَّه عليه السّلام يقول: ثلاثة لا يكلّمهم اللَّه يوم القيامة و لا ينظر إليهم و لا يزكّيهم و لهم عذاب أليم النّاتف شيبه، و النّاكح نفسه، و المنكوح في دبره.»
ابو بصير مى‏گويد: از امام صادق (ع) شنيدم كه مى‏فرمود: روز قيامت خداوند با سه كس سخن نمى‏گويد و به آنان نگاه نمى‏كند و آنان را پاك نمى‏گرداند و عذاب دردناكى خواهد داشت: كسى كه موى سفيد خود را بكند، و كسى كه با خود نكاح كند ( استمناء کند)، و كسى كه با پشت او آميزش شود.(شیخ صدوق، الخصال، انتشارات جامعه مدرسین، ج1، ص106.)
باخوندن این روایت کلا از زندگی ناامید شدم.وقتی خدا ازم دل برید دیگه زنده موندن چه فایده داره.

عالیه که جواب رو می دونی جواب چی رو؟
جواب این سوال رو

meysam20;378502 نوشت:
راهنماییم کنید چیکار کنم. نمیدونم شاید خودمو خلاص کردم.

ارسال پاسخ سریع به این پیام

درسته همین سوال

من موافقم خودت رو خلاص کنی

اما
اما
اما
اما
نه جسمی

بله نفسی

نفست رو بکش و سعی کن دوباره جون بگیری

از آدم ها فاصله بگیر
یعنی از ادم هایی که یاد آور خاطره تلخند

تا اطلاع ثانوی اگر پدرتون هنوز نظرشون همینه که شما می گید
سعی کنید نظرش رو جلب کنید

meysam20;378505 نوشت:
به خاطر گناه نکرده از بابام معذرت بخوام.
زندگیم نابود شد.توسط کسانی که صف اول نماز جماعت تو مسجد بودن.
اگه بابام پشتمو خالی نمیکرد ........................................!

بابات پشتت رو خالی نمی کرد؟

بچه مسجدی

پشت و پناه همه کس خداست

فقط خدا
و بندگان صالحش

وقتی مشکل پیش اومد آیا به پشت سرت نگاه کردی که ببینی خدا چقدر دوستت داره و چقدر شوق داره که نگاهش کنی و فقط لب تر کنی؟

meysam20;378507 نوشت:
مشکل اصلی من افسردگی بیش از اندازمه که روز به روز بدتر میشه و منو پایین تر میبره.

بچه مسجدی

خدا
خدا
خدا

meysam20;378679 نوشت:
زندگیم نابود شد.یه عمر واسه چیزی که دوست داشتم تلاش کردم.وقتی داشتم بهش میرسیدم چندتا نامرد بهم تهمت زدن و کارمو از دست دادم.

دوست من اگر هستی و می خونی

برو پیش امام رضا

رو برو ضریح بایست با امام صحبت کن

صحبت کن تا خلوت بشه ضریح

و بعد کم کم آرام برو نزدیک ضریح

به امام بگو
کمکت کنه

از تنهایی ها و از تهمت ها بگو بهشون

اما یک نکته

اینکه دنیا فانیست

و همه چیزش نابو شدنی فقط اعمل ادم هاست که می مونه

بدون که هرچه ایمان بیشتر آزمون سختر میشه

خودت رو برای آزمون اللهی آماده کن

به امید نمره 20
:hamdel:[/]

کبوتر عشق;381957 نوشت:

اللهم عجل لولیک الفرج

سلام

قران چطور؟

رابطه ات با قران چطور بود؟
اونو دوست داشتی؟
می خواندی؟

سلام
رابطه ام با قرآن عالی بود.

کبوتر عشق;381957 نوشت:

خب خودت میگی مسلمان نما گناهی که نکردی چرا خودت رو باختی؟

چون خانواده ام نامرد بودن!

کبوتر عشق;381957 نوشت:

خب اگر بابات بخاطر حرف مردم باحات این بر خورد رو می کنه

سعی کن نظرشو اصلاح کنی
ارشادش کنی
امر به معروفش کنی
اما کم نیار

دیگه نمی خوام به خانواده ام فکر کنم چه برسه حرف بزنم.
برام مردن.

کبوتر عشق;381957 نوشت:

تو این سن که نمی شه گفت رابطه نا مشروع

اما یک سوال نامزدتون بزرگتر بودند؟
محرم هم بودید؟

البته باید دید شایدم دوستتون ممیز باشند
که روابط محرم نا محرمی هم صدق می کنه
به نامزدتون شک داشتید؟



نزدیک به 2 سال ازم کوچیکتر بود.
محرم بودیم.
رفیقمم هم سن خودم بود.
هیچوقت بهش شک نداشتم نه به نامزدم نه رفیقم.
وقتی با یکی دیگه از رفیقام همونی که عضو این سایتم هست رفتیم پارک دور بزنیم دیدم دست تو گردن هم انداختن......

کبوتر عشق;381957 نوشت:

هیچ مسئله ایی بزرگ نیست

چون راه حلی داره که بسیار عظیم است و یاری کننده است

پس چه چیز مسئله بزرگی هست اونوقت؟

کبوتر عشق;381957 نوشت:

برای آرامش روان؟

آرامش داشت؟
جسمی چطور؟

اگه آرامش داشت که اینجا نبودم.
بودم؟

کبوتر عشق;381957 نوشت:

من موافقم خودت رو خلاص کنی

اما
اما
اما
اما
نه جسمی

بله نفسی

نفست رو بکش و سعی کن دوباره جون بگیری

کشتم. با کمک خدا.

کبوتر عشق;381957 نوشت:

از آدم ها فاصله بگیر
یعنی از ادم هایی که یاد آور خاطره تلخند

تا اطلاع ثانوی اگر پدرتون هنوز نظرشون همینه که شما می گید
سعی کنید نظرش رو جلب کنید

بزرگترین تلخیم خانواده ام بودن که یه هفته است ولشون کردم و آروم شدم.
و ترکشونم میکنم برای همیشه.تا برای همیشه آروم بمونم.

کبوتر عشق;381957 نوشت:

بچه مسجدی

پشت و پناه همه کس خداست

فقط خدا
و بندگان صالحش

وقتی مشکل پیش اومد آیا به پشت سرت نگاه کردی که ببینی خدا چقدر دوستت داره و چقدر شوق داره که نگاهش کنی و فقط لب تر کنی؟

دوسال داد زدم. گریه کردم. اما نبود!

کبوتر عشق;381957 نوشت:

دوست من اگر هستی و می خونی

برو پیش امام رضا

رو برو ضریح بایست با امام صحبت کن

صحبت کن تا خلوت بشه ضریح

و بعد کم کم آرام برو نزدیک ضریح

به امام بگو
کمکت کنه

از تنهایی ها و از تهمت ها بگو بهشون

اما یک نکته

اینکه دنیا فانیست

و همه چیزش نابو شدنی فقط اعمل ادم هاست که می مونه

بدون که هرچه ایمان بیشتر آزمون سختر میشه

خودت رو برای آزمون اللهی آماده کن



یه عمره تو آزمون رد میشم.

کبوتر عشق;381957 نوشت:

به امید نمره 20
:hamdel:

به امید نمره 20 همه.

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم برادر گرامی

شاید خیلی خوب نتونم شرایط شما رو درک کنم ولی ترک خانواده (به خصوص پدر و مادر) هر چند که نسبت به فرزندشون بدترین باشن هیچ وقت کاری رو درست نمیکنه. بدترین پدر و مادر وجودشون نعمته و باور کنید اونها هیچ وقت تکرار نمیشن.

من خواهش میکنم روی این مسئله بیشتر فکر کنید.

میگن پدرو مادر ادمو از خونه میندازن بیرون ولی از پنجره مواظب بچشون هستن....

من میدونم شما درجایی که نیاز به حمایت داشتیدبه اندازه کافی حمایت نشدید.....میدونم سخته....اما با کینه زندگی کردن آدمو سخت میکنه....به نظرم اگه میخواهید باهاشون زندگی نکنین اما ترکشون نکنید...فقط نشون بدید که بدون اونها هم میتونید به موفقیت هایی برسید...ولش کنید اون گذشته تلخو به آینده ی پیش رو فکر کنید که هنوز فرصت برای موفقیت و خوشبختی هست....مطمئن باشید اگه خودتونو نشون بدید مورد حمایت پدر و مادر قرارخواهید گرفت....آخه خب اوناهاهم وقتی میبینن بچشون که با هزار بدبختی و نگرانی بزرگ کردن توقعاتشون رو برآورده نمیکنه ناراحت میشن ...باید کمی بهشون حق داد....ترکشون نکنید و بهشون سر بزنید...اما اگه میبینید هنوز امادگی مستقل زندگیکردن رو ندارید باهاشون باشید مرور زمان چیز خوبیه....هم همه این داستانها رو تو یاد اونها کمرنگ میکنه هم اگه به خودت بیاین و دست بجنبونین و یه کاری بکنید اصلا این قضایا از ذهنشون پاک خواهد شد!!!
انشاالله خدا برای همه خیر مقدر کنه

پدربزرگ ومادربزرگ من هم رفتارخوبی بامادرم نداشتن امامن سعی میکردم هربارمادرمونصیحت کنم که بهشون احترام بذاره تااینکه اواخرعمرپدربزرگم وقتی داشت میمردسفارش کردمادرموببینه وازمادرم حلالیت خواست وبه اشتباهش پی بردهیچوقت ماه پشت ابرپنهان نمیمونه !یه روزی بیگناهیتون ثابت میشه!اماباصبرتوکل واحترام امامادربزرگم هنوزبه کارای خودش داره ادامه میده واین حتی باعث شکاف بیش ازحدبین خانواده هاشده انقدراوضاع بده که کسی نمیتونه فکرکنه یک مادرمیتونه این طورباشه!امابالاخره یه روزبه اشتباهش پی میبره امابه هرحال پدرومادرن وبایدبهشون احترام گذاشت تاخدااجربده درعوضش به شما!!!!خداروشکرکه حالتون بهترشده وان شاءالله بهترازاینم میشه وهیچ چیزی راحت به دست نمیادپس ترک گناه وشیرینی لذت گناه نکردن راحت به دست نمیادوهم چنین هیچ کاری نشدنداره حتی ترک گناه !من بارهاامتحان کردم وبارهامیشه گناهان راراحت ترک کردخیلی راحت فقط شرم ازخداوتصوربهشت وجهنم وتوسل به اهل بیت ع لازمه!همیشه خودتونوسرگرم کنین تاطبق گفته ی امام علی ع شیطان وهوای نفس شمارومشغول نکنه!هرروزمسجدورفتن به امامزاده وقران یادتون نره مابااین بزرگواران زنده ایم !بازشماپسربودیدوتونستیدازاون محیط خودتونونجات بدیدامامن دخترمومجبورم بمونم وحرف مردموتحمل کنم میمونم ودرمیدان مبارزه میکنم وبیگناهیموثابت کردم بامدرک باحجابم!سخته میدونم امااگه قراره سختی بکشیم تااخرتمونوبسازیم اگه قراره سختی بکشیم تااب دیده بشیم وتوامتحان پیروزبشیم پس بایدتحملش کنیم به یک بارم یادم نمیاداعتراض کرده باشم چرابرام حرف دراوردن شایدخانواده ام بارهامخصوصابراشون دردناک بوده اماهرباربه این فکرکردم من که کاری نکردم پس فکربقیه برام مهم نیست وواقعامهم نبوده!شایدگفتن این چیزاخیلی راحت باشه وکسی ندونه چه حرفهایی بهم زدن که چقدردردناک بوده امابازم خداروشکرکه منوازاون شرایط نجات داد

حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر
خدا یارتون

میدونی چرا میگن ناامیدی از رحمت خدا بزرگترین گناهه؟
چون آدم از کسی نا امید میشه که نامهربان باشه ولی خدا که مهربانیش نا محدوده !
اگه آدم از خدا نا امید بشه العیاذ باالله یه صفت خدا رو انکار کرده...

توبه کن و با اعمال خوب اعمال بد گذشته رو هم جبران کن... Smile

[=microsoft sans serif]سلام دوستان مومن وخوبم .........
به جز خداوند عزوجل
من انقد که ب دعای یه مومن اعتقاد دارم به 1تن شمش طلا برای حل مشکل اعتقاد ندارم .
از همه شما مومنین خواهش میکنم تو دعاهای خالصانتون برای حقیرم دعا کنید انشالله خداوند حاجات دنیا و آخرتتون رو بده
:hamdel:

[=microsoft sans serif]خدا اجازه من دلم وصله به زنجیر غمت ..
نگانکن به جرم من نگا بکن به کرمت!!!!!!
:hamdel:

دعا اصلا فایده نداره

ذره ذره ی عذابی که توی حرفاتون بود رو درک میکنم
کیه که توی این دنیا درد نکشیده باشه ؟
:((((
حالا که زندگیتون خدا رو صد هزار مرتبه شکر رو به راه شده
خودتونو از این خشم و نفرتی که نسبت به خانوادتون دارید رها کنید
اگه فعلا نمیتونید ببخشید
حداقل سعی کنید بی تفاوت باشید

خشم و نفرت بیشترین صدمه رو به خودتون میزنه

یه چیز دیگه ام بگم
سعی کنید آلزایمر بگیرید
جدی میگم
گذشته ی سخت و تلخ و به درد نخور رو فقط باید دور ریخت
از حالا به بعد فقط به آینده تون فکر کنین

سلام.
ممنون از همه ی دوستان بابت راهکاراشون و همدریشون.
خدارو شکر تو این یه ماهه حالم خیلی بهتر شد.
دیگه اصلا نیخوام درباره خانواده ام فکر کنم.

تو این یکی دو ماهه که خانواده ام رو ترک کردم عصابم آروم شد.تو این دو ماهه هم به خودم تلقین کردم تمام اعضاء خانواده ام تو یه حادثه مردن.
از این به بعد هم سعی میکنم زندگی جدیدی رو شروع کنم.

درکل خیلی حالم خوب شد.از همتون ممنونم.

موضوع قفل شده است