جایگاه زن در اسلام : نامشخص !!!

تب‌های اولیه

66 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
جایگاه زن در اسلام : نامشخص !!!

سلام ، در دین اسلام جایگاه زن نامشخص هست و گاهی در تعارض
در مورد سن تکلیف زنان زودتر از مردان به سن تکلیف می رسند ، که این نشان از بلوغ فکری هست ، در جایی دیگر در مورد زنان مطالبی وجود دارد که اونو محکوم به کم عقلی (کارشناسان محترم بهتر در جریان امر قرار دارند) می کنن.....

اگر امکان دارد در مورد این تعارضات توضیح دهید .... (البته شاید از نظر شما تعارض نباشه!!!)
کدام رو باور کنیم ؟؟؟
کدام جعلی و کدام صحیح هست؟؟

نظرسنجی ها چند گانه هست

[=Century Gothic]جايگاه اجتماعى و سياسى زن در اسلام

[=Century Gothic] كتاب: دايرة المعارف تشيع، ج 8، ص 494

[=Century Gothic] نويسنده: خديجه بوترابى

[=Century Gothic] در اسلام زنان چون مردان در مسائل اجتماعى پايگاه و جايگاهى مناسب دارند و از حركتهاى اجتماعى و فعاليتهاى گروهى ممنوع نگرديده‏اند، بلكه طبق مسلمات قرآنى و حديثى مسئوليتهاى اجتماعى بسيار بطور يكسان متوجه مرد و زن است. البته تكليف «جهاد» ابتدائى و جنگ تهاجمى از زنان برداشته شده است. قرآن مى‏فرمايد: و المؤمنون المؤمنات بعضهم اولياء بعض يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر و يقيمون الصلوة... مردان مومن و زنان مومن برخى بر برخى ولايت (سرپرستى) دارند به معروف يكديگر را امر مى‏كنند و از منكر باز مى‏دارند و نماز مى‏گذارند و زكات مى‏دهند و از خدا و پيامبرش فرمان مى‏برند، خدا اينان را رحمت خواهد كرد، خدا پيروزمند و حكيم است (توبه، 71) . در اين فرموده خداوند، زنان چون مردان داراى مسئوليتهاى بزرگ ولايت اجتماعى مى‏باشند، از اين رو به هدايتگرى و امر به معروف و بازدارندگى از زشتيها و ناهنجاريها در همه زمينه‏هاى سياسى و فرهنگى و حقوقى مى‏پردازند. با گستردگى مفهوم «منكر» و «معروف» در اسلام گستره دخالتهاى اجتماعى زن روشن مى‏شود. بنابراين در همه عرصه‏هايى كه مردان دخالت مى‏كنند، زنان نيز مى‏توانند دخالت كنند مگر موارد استثنايى .
[=Century Gothic] پيامبر (ص) طبق دستور قرآن كريم با زنان مستقلا بيعت مى‏كند و بر سر اصول و معيارهايى پيمان مى‏بندد و بدين گونه اين بدنه از جامعه اسلامى را با مسئوليتهاى سياسى اجتماعى خويش آشنا مى‏سازد. درباره چگونگى اين بيعت گفته‏اند كه پيامبر (ص) با زنان، با گفتار و كلام بيعت مى‏كرد و يا اينكه دستور مى‏داد ظرف آبى مى‏آوردند و خود دست در ظرف فرو مى‏برد سپس زنان دست در ظرف مى‏نهادند و بدين گونه پيمان بزرگ رابطه فرد و دولت تحقق مى‏يافت. برخى گفته‏اند كه بيعت با زنان در زمان پيامبر (ص) از روى لباس و پوشش بوده است. در روز غدير نيز در روايات آمده است كه براى بيعت با زنان با امام على (ع) ظرف آبى آوردند.
[=Century Gothic] زنان در نهضت بزرگ اجتماعى ـ سياسى هجرت نيز شركت كردند و مهاجرت آنان چون مردان و بدون هيچ تفاوتى پذيرفته و در وحى شريف، به عنوان پديده‏اى اصيل مطرح شد. آنهم در دورانى كه زنان از اكثريت حقوق خويش محروم بودند و حق دخالت در كوچكترين مسائل اجتماعى را نداشتند . در نهضتهاى اجتماعى نيز زنان مى‏توانند مشاركت داشته باشند و جريانها و حركتهاى سالمى براى هدايت جامعه پديد آوردند، مانند نهضت عاشورا و در دوران اخير نقش زنان در نهضت تنباكو در زمان حاضر نقش آفرينى‏هاى حماسى زنان در انقلاب روشن است. جز يكى دو مورد در همه مسئوليتهاى اجتماعى زنان مى‏توانند شركت كنند. تنها در موضوع امامت كه وضعيت استثنايى دارد. البته صعود به مقام عصمت و ولايت كه جوهر اصلى نبوت و امامت است در شأن زن نيز هست و به عنوان نمونه بانوى بزرگ حضرت فاطمه (س) داراى اين مقام است، ليكن رسالت و امامت اجتماعى كه با دشواريهاى طاقت فرسايى همچون جنگها و... همراه است تكليفى است كه زن از آن معاف شده است.

نگاهی به جایگاه زن در اسلام
طلیعه سخن

تردیدی نیست که زنان، در طول تاریخ از موقعیت مطلوب و شان بالایی برخوردار نبوده و غالبا مورد بی مهری و ظلم و ستم واقع می شدند، اما با رشد روز افزون آگاهی های بشر و پیشرفت سریع علوم انسانی و اجتماعی، این پرسش مطرح شد که جایگاه واقعی زنان در جامعه و خانواده کدام است و چگونه می توان حقوق از دست رفته زنان را استیفا کرد. در این راستا به یقین می توان گفت که ادیان الهی بویژه دین خاتم، بیش از همه به احیای شخصیت والای زن همت گماشته اند و خداوند متعال بهترین راه را برای سعادت و رستگاری بشر اعم از زن و مرد فراروی آنان گشوده است. معارف و الگوهای حیات بخش اسلام اگر چه در مسیر احیای شخصیت و جایگاه زنان تاثیرات زیادی داشته و دارد، ولی بسیاری از حقایق در پس ابرهای جهل و خرافه پنهان مانده و جامعه زنان هنوز نتوانسته اند آن چنان که باید از میوه های شیرین فرهنگ دینی بهره مند گردند. از طرف دیگر فرهنگ غرب با تسلط بر امکانات مادی و مراکز ارتباطی و اطلاعاتی سعی در تحمیل الگوی ناقص خویش بر ملت های جهان دارد. آنان که هنوز از سودمندی دستاوردهای خویش مطمئن نیستند و از درون دچار چالش های عمیق و فراگیر شده اند، به تهاجم فرهنگی بر علیه کشورهای دیگر دست زده اند. از این رو ضروری است در دورانی که به «جاهلیت مدرن » موسوم گشته، با معرفی دقیق شخصیت و جایگاه زن گامی مهم در جهت پیشبرد اهداف عالی اسلام برداریم.
برگ های سیاه تاریخ

فرهنگ های منحط و آداب و رسوم غلط در جوامع بشری انواع ظلم و جور و سختی را بر زنان تحمیل کرده و آنان را به استثمار کشیده است. اکنون نمونه هایی از اشکال مختلف ستم بر زنان در کشورهای گوناگون مطرح می شود:
یونان: یونانیان زن را زاده شیطان می دانستند و او را در هیچ کاری مداخله نمی دادند و فقط برای ارضاء غریزه جنسی و خدمت گذاری، از او استفاده می کردند. در یونان زن به آسانی مورد معامله و واگذاری به بیگانه قرار می گرفت.
روم: هر چند رومی ها در قوانین و حقوق،پیشرفت زیادی داشته اند، اما عقیده آن ها درباره زن این بوده است که او را به علت دارانبودن روح انسانی،برای حشر در روز قیامت لایق نمی دانسته اند. در نظر رومیان زن مظهر شیطان و انواع ارواح موذیه بود، از این جهت در خندیدن و سخن گفتن از او جلوگیری می کردند و اکثرا دهان او را جز در موارد خوردن می بستند. در روم زنان همیشه تحت کفالت بودند و احتیاج به قیم داشتند و پس از مرگ مانند اشیاء به ارث برده می شدند.
چین: اگر دختری متولد می شد، خویشان و نزدیکان با نهایت تاسف و ترحم به پدر و کسان نزدیک طفل تسلیت می گفتند. دختران را زنده می کشتند یا به صحرا می افکندند و یا به برده فروشان می دادند. چینیان خیال می کردند خداوند خالق پسران است و شیطان خالق دختران، لذا در نظر آنان پسران با برکت بودند و دختران طوق لعنت. قربانی دوشیزگان برای خدایان در چین مرسوم بوده است (1) .
جاهلیت عرب: زن در میان عرب های جاهلی وضعیت نامناسبی داشته، با فجیع ترین وضع زندگی می کرده و مانند کالایی خرید و فروش می شده و از هر گونه حقوق اجتماعی و فردی حتی حق ارث محروم بوده است. آنان زن را در شمار حیوانات قرار داده و او را جزء لوازم و اثاث زندگی می شمردند. غالبا از بیم قحطی و یا از ترس آلودگی، دختران خود را در روز اول تولد سر می بریدند و یا از بالای کوه بلند به دره عمیقی پرتاب می کردند و گاهی در میان آب غرق می کردند (2) .
همچنین زنده به گور کردن دختران مرسوم بوده است. به عنوان نمونه وقتی از قیس بن عاصم سؤال شد که تا کنون چند نفر از دخترانت را زنده به گور کرده ای، پاسخ داد: دوازده یا سیزده دختر (3) . به همین منظور آیاتی چند از قران کریم در مزمت و نکوهش آنان بیان شده است، از جمله: «قد خسر الذین قتلوا اولادهم سفها بغیر علم » (4) ; «البته آنان که فرزندان خود را به سفاهت و نادانی کشتند زیانکارند.» و «وکذلک زین لکثیر من المشرکین قتل اولادهم شرکاؤهم » (5) ; «و همچنین در نظر بسیاری از مشرکان، [عمل ظالمانه ]کشتن فرزندانشان را بت های ایشان نیکو جلوه داد.»
جایگاه واقعی زن در اسلام

الف) تکامل زن

یکی از عالی ترین برنامه های اسلام که این دین را سرآمد تمام ادیان قرار داده است، از بین بردن تمام بی عدالتی نسبت به زن بوده است. اسلام بنیان برتری طلبی های قومی، نژادی، جنسی و مالی را ویران نمود و تمام انسان ها از مرد و زن، غنی و فقیر، عرب و عجم، سیاه و سفید، و زشت و زیبا را در یک صف قرار داد.
این دین آسمانی تنها ملاک برتری را تقوا و ارزش های معنوی و فضائل اخلاقی دانسته است. خداوند متعال می فرماید: «یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر وانثی وجعلناکم شعوبا وقبائل لتعارفوا ان اکرمکم عند الله اتقاکم » (6) ; «ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره ها و قبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید، گرامی ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست.»
از طرف دیگر، هدایت تشریعی، عام و گسترده است و به گروه خاصی اختصاص ندارد و هر کس می تواند از این دریای رحمت الهی حظ و بهره ای ببرد و راه تکامل و سعادت خویش را هموار سازد. خداوند متعال می فرماید: «انا هدیناه السبیل اما شاکرا واما کفورا» (7) ; «ما راه را به او (انسان) نشان دادیم، خواه شاکر باشد یا ناسپاس.» پس اختلاف در جنسیت نمی تواند مانعی برای تکامل باشد.
شهید مطهری رحمه الله پیرامون این موضوع چنین می گوید: «اسلام در سیر من الخلق الی الحق یعنی در حرکت و مسافرت به سوی خدا هیچ تفاوتی میان زن و مرد قائل نیست. (8) »
نمونه های تاریخی، گواهی صادق بر این مدعاست. در طول تاریخ، زنان بسیاری بوده اند که قله های ترقی را در نوردیده و به عنوان زنان نمونه و الگو معرفی شده اند. «ضرب الله مثلا للذین ءامنوا امرات فرعون اذ قالت رب ابن لی عندک بیتا فی الجنة ونجنی من فرعون وعمله ونجنی من القوم الظالمین ومریم ابنت عمران التی احصنت فرجها» (9) ; «خداوند برای مؤمنان به همسر فرعون مثل زده است در آن هنگام که گفت: پروردگارا خانه ای برای من نزد خودت در بهشت بساز و مرا از فرعون و کار او نجات ده و مرا از گروه ستمگران رهایی بخش. و همچنین مریم دختر عمران که دامان خود را پاک نگه داشت.»
همچنین زن می تواند به مقام و منزلتی برسد که غضب و رضایت او غضب و رضای الهی را در پی داشته باشد، چنان که در حدیثی از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله درباره حضرت فاطمه علیها السلام آمده است: «ان الله لیغضب لغضب فاطمة ویرضی لرضاها; همانا خداوند از غضب فاطمه غضبناک و از خشنودی او خشنود می شود. (10) »
ب) حقوق زن

یکی از مباحث قابل توجه در مورد جایگاه زنان در اسلام، جایگاه حقوقی آنان است. اگر چه اسلام برای زنان در ابعاد فردی و اجتماعی قوانین ویژه ای وضع نموده ولی در برابر، حقوق شایسته ای برای آنان قرار داده که موجب تعالی شخصیت آن ها است. خداوند حکیم می فرماید: «ولهن مثل الذی علیهن بالمعروف » (11) ; «و برای زنان همانند وظایفی که بر دوش آن هاست [حقوق] شایسته ای قرار داده شده است.» در این مقال به ذکر نمونه هایی از اقداماتی که اسلام برای احیاء و استیفای حقوق زنان انجام داده است می پردازیم.
1) احیاء شخصیت زنان

در طول تاریخ به واسطه برتری جسمانی مردان بر زنان، شخصیت و جایگاه زنان به پایین ترین حد تنزل یافته بود، به طوری که مایه سرافکندگی و طوق لعنت به شمار می رفتند. به عنوان نمونه قرآن کریم می فرماید: «واذا بشر احدهم بالانثی ظل وجهه مسودا وهو کظیم » (12) ; «و هرگاه به یکی از آن ها بشارت دهند که دختری نصیب تو شده، صورتش [از فرط ناراحتی] سیاه می شود و به شدت خشمگین می گردد.» اما اسلام با قوانین بی بدیل خود و گفتار و رفتار پیامبری که رحمة للعالمین بود، شخصیت از دست رفته زنان را احیا کرد و او را مایه رحمت و برکت معرفی نمود، چنانکه رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله می فرمایند: «البنات هن المشفقات المجهزات المبارکات (13) ; دخترها مایه رحمت، صلاح زندگی و برکت هستند.»

2) به رسمیت شناختن حق مالکیت زنان

قبل از اسلام زنان نه تنها حق مالکیت نداشتند، بلکه همچون کالایی خرید و فروش می شدند و در کنار اموال میت به ارث برده می شدند، حتی در کشورهای غربی با آن همه هیاهوی تبلیغاتی و شعار برابری حقوق زن و مرد، تا یک قرن قبل حق مالکیت برای زنان قائل نبودند و بعد از انقلاب صنعتی - آن هم برای تشویق زنان برای حضور در کارخانه ها به عنوان نیروی کار ارزان قیمت - برای آنان حق مالکیت را به رسمیت شناختند. ویل دورانت مورخ بزرگ می نویسد: «نخستین قدم برای آزادی مادران بزرگ ما قانون 1882 م بود. به موجب این قانون زنان بریتانیای کبیر از آن پس از امتیاز بی سابقه ای برخوردار می شدند و آن این که پولی را که به دست می آوردند حق داشتند برای خود نگه دارند. این قانون عالی اخلاقی را کارخانه داران مجلس عوام وضع کردند تا بتوانند زنان انگلستان را به کارخانه ها بکشانند. از آن سال تا به امسال سودجویی مقاومت ناپذیری آنان را از بندگی و جان کندن در خانه رهانیده، گرفتار بندگی و جان کندن در مغازه و کارخانه کرده است. (14) »
اما اسلام که انسان های کور دل و شهوت پرست قرن بیستم آن را به محدودیت حقوق زنان متهم می کنند، از قرن ها قبل حق مالکیت را برای زنان، به رسمیت شناخته و به هیچ کس حق تصرف در اموال آنان را نمی دهد. خداوند متعال به صراحت می فرماید: «للرجال نصیب مما اکتسبوا وللنساء نصیب مما اکتسبن » (15) ; «مردان نصیبی از آن چه به دست می آورند دارند و زنان نیز نصیبی از آنچه به دست می آورند دارند [و نباید حقوق هیچ یک پایمال شود].» همچنین برای آنان به انتظار و نیاز آن ها در چهار چوب شریعت، حق ارث معین شده است. «وللنساء نصیب مما ترک الوالدان والاقربون » (16) ; «و برای زنان نیز از آن چه پدر و مادر و خویشاوندان [به ارث ]می گذارند، سهمی است.»
3) تجویز حضور زنان در عرصه های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی

در اسلام به زنان حق دخالت در امور اجتماعی، سیاسی و فرهنگی داده شده است، اما مشروط به حفظ عفاف و پاکدامنی و حریم انسانیت. اسلام از طرفی با حضور بی قید و شرط زنان در تمام امور و از بین رفتن حریم های اخلاقی مخالفت کرده و از طرف دیگر برای فعالیت های ضروری اجتماعی با حفظ عفت مانعی ایجاد نکرده است و راه اعتدال که سعادت آنان را در پی دارد در پیش روی آنان قرار داده است. به گفته استاد شهید مطهری رحمه الله: «اسلام در عین این که نهایت اهمیت را برای پاکی روابط جنسی به عمل آورده، هیچ گونه مانعی برای بروز استعدادهای انسانی زن به وجود نیاورده ا ست، بلکه کاری کرده که اگر این برنامه ها دور از افراط و تفریط اجرا شود، هم روحیه ها سالم می ماند، هم روابط خانواده ها صمیمی تر و جدی تر می گردد و هم محیط اجتماع برای فعالیت صحیح مرد و زن آماده تر می شود. (17) »
با بررسی تاریخ گرانمایه اسلام در می یابیم که اسلام هیچ گاه زنان را از حضور در امور فوق منع نکرده، بلکه در برخی مسائل مانند حج آن را واجب شمرده و در بسیاری موارد آن را مجاز دانسته است. در کتب تاریخی و روایی موارد زیادی از حضور زنان در عرصه های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی در زمان رسول خداصلی الله علیه وآله و بعد از آن در زمان ائمه معصومین: بیان شده که به نمونه هایی از آن ها اشاره می نماییم:
1) در زمان رسول الله صلی الله علیه وآله برخی از اصحاب، زنان را از حضور در امور خارج از خانه منع می کردند، ولی با مخالفت آن حضرت مواجه می شدند که می فرمود: «انه لقد اذن لکن ان تخرجن لحوائجکن (18) ; همانا خداوند به شما زنان اجازه داده است که برای برطرف کردن حوائج خود از خانه خارج شوید.»
2) در حوادث فتح مکه ذکر شده است که بعد از فتح مکه به دست سپاه مسلمانان، زنان مکه نزد پیامبرصلی الله علیه وآله می آمدند و با آن حضرت بیعت می کردند (19) .
در قرآن کریم به بیعت زنان با پیامبرصلی الله علیه وآله اشاره شده است: «یا ایها النبی اذا جاءک المؤمنات یبایعنک علی ان لا یشرکن بالله شیئا ولایسرقن ولایزنین ولایقتلن اولادهن ولایاتین ببهتان یفترینه بین ایدیهن وارجلهن ولا یعصینک فی معروف فبایعهن » (20) ; «ای پیامبر! هنگامی که زنان مؤمن برای بیعت، نزد تو آیند که دیگر هرگز شرک به خدا نیاورند و سرقت و زناکاری نکنند و اولاد خود را به قتل نرسانند و افترا و بهتان میان دست و پای خود نبندند و با تو در هیچ امر معروفی [که به آن ها کنی] مخالفت نکنند، با آنان بیعت کن.»
3) در متون اسلامی نقل شده است که در زمان رسول خداصلی الله علیه وآله زنان، از جمله حضرت فاطمه علیها السلام در تشییع جنازه بعضی از مسلمانان شرکت می کردند و آن حضرت هم آنان را از این کار منع نمی کردند (21) .
و حضرت زینب علیها السلام (23) و دفاع از حریم ولایت و روشنگری جامعه، از واقعیاتی است که قابل انکار نیست. آن دو بانوی بزرگ اسلام با حضور در اجتماع مردم و مجالس بزرگ در یک حرکت و جهاد فرهنگی بر علیه دشمنان اسلام قیام نمودند و به دفاع از حق پرداختند.
4) اعطای حق تعلیم و تربیت

یکی از وظایف خطیر پیامبران الهی تعلیم و تربیت است. «هو الذی بعث فی الامیین رسولا منهم یتلوا علیهم آیاته ویزکیهم ویعلمهم الکتاب والحکمة » (24) ; «او کسی است که در میان جمعیت درس نخوانده، رسولی از خودشان برانگیخت که آیاتش را بر آن ها می خواند و آن ها را تزکیه می کند و به آنان کتاب و حکمت می آموزد.»
هدف اسلام این است که تمام انسان ها در این امر مهم به پیش روند و به درجات عالیه کمال نائل آیند، از این رو چنان بستری فراهم نموده که زن ها نیز همچون مردان به فراگیری دانش و تزکیه نفس بپردازند. اسلام نه تنها فراگیری دانش را برای آنان جائز شمرده، بلکه بر آن ها لازم دانسته است. رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله می فرماید: «طلب العلم فریضة علی کل مسلم ومسلمة » (25) ; فراگیری علم و دانش بر هر مرد و زن مسلمان لازم و ضروری است.»
اسلام نمی خواهد زنان مسلمان، دوران زندگی خود را با غفلت و بی خبری و به دور از هر گونه ترقی و کمال، سپری کنند.
ج) آزادی زنان

یکی از خواسته های فطری و غریزی بشر در تمام دوران تاریخ، آزادی بوده است و هر انسان روشن ضمیر دوست دارد که آزادانه بیاندیشد وآزادانه انتخاب کند و به آن چه با تعقل انتخاب کرده آزادانه عمل نماید. زنان که حدودا نیمی از جمعیت انسانی را تشکیل می دهند، در قرون متمادی از این نعمت و موهبت الهی محروم بوده اند و در تمام زمینه های فردی و اجتماعی مورد ظلم و جور قرار داشته و در چنگال جبر، محصور بوده اند.
ادیان الهی که از ذات حق سرچشمه می گیرند، قوانین رهایی بخش انسان ها را بیان داشته اند. دین اسلام نیز که خاتم ادیان و کامل ترین آن هاست برنامه ها و تعالیم ناب خود را در زمینه آزادی انسان ها و از جمله آزادی زنان به بشر عرضه داشته است. اسلام با قوانینی دقیق و نظام مند در مورد زنان با حفظ معیارها و ارزش های اخلاقی، آنان را از اسارت و بردگی نجات داده و به سوی جایگاه واقعیشان رهنمون ساخته است. در اسلام مرد و زن در یک صف قرار می گیرند و با الفاظی همچون «یا ایها الناس » و «یا ایها الذین آمنوا» مورد خطاب واقع می شوند و با آیاتی همچون «ومن عمل صالحا من ذکر او انثی وهو مؤمن فاولئک یدخلون الجنة » (26) و «کل نفس بما کسبت رهینة » (27) به آنان استقلال در عمل داده می شود.
البته چون انسان موجودی دو بعدی است - که یکی بعد حیوانی و دیگری بعد روحانی می باشد - آزادی او نیز در هر دو بعد مطرح است. اسلام با محدود کردن آزادی در بعد جسمانی و حیوانی، زمینه آزادی در بعد انسانی و روحانی و رشد و تکامل اخلاقی را فراهم نموده است، ولی در دنیای امروز مخصوصا از عصر رنسانس تا کنون که سکولاریزم رفته رفته آثار شوم خود را در پهنه جوامع انسانی می گستراند، دین و به تبع آن بعد روحانی انسان به فراموشی سپرده شده و در تمام آزادی های مطرح شده در مورد زنان و غیره، فقط به جنبه جسمانی و حیوانی او توجه شده است. شهید مطهری رحمه الله درباره تفاوت بین آزادی در اسلام و آزادی در غرب می گوید: «دمکراسی در اسلام یعنی انسانیت رها شده، حال آن که این واژه در قاموس غرب معنای حیوانیت رها شده را متضمن است. (28) »

د)پرهیز از یکسونگری

زن و مرد به طور طبیعی تفاوت هایی با یکدیگر دارند و در وجود هر کدام غرایز و تمایلات و استعدادهایی نهفته است که در وجود دیگری موجود نیست. برای نمونه مرد موجودی سخت کوش و خشن است که توانایی انجام امور سخت و طاقت فرسا را داراست، ولی زن موجودی لطیف است که از نظر جسمانی تاب و توان آن امور را ندارد.
الکسیس کارل فیزیولوژیست و زیست شناس معروف فرانسوی در این باره می گوید: «اختلافی که بین زن و مرد موجود است تنها مربوط به شکل اندام های جنسی آن ها نیست بلکه نتیجه علتی عمیق تر است. به علت عدم توجه به این نکته اصلی و مهم است که طرفداران نهضت زن فکر می کنند که هر دو جنس می توانند یک قسم تعلیم و تربیت یابند و مشاغل و اختیارات و مسؤولیت های یکسانی به عهده بگیرند. زن در حقیقت در جهات زیادی با مرد متفاوت است. زنان باید به بسط مواهب طبیعی خود در جهت و مسیر سرشت خاص خویش بدون تقلید کورکورانه از مردان بکوشند، وظیفه ایشان در راه تکامل بشریت خیلی بزرگتر از مردهاست و نبایستی آن را سرسری گیرند و رها کنند. (29) »
یکی از دقت ها و ظرافت های اسلام، این است که بر اساس این تفاوت ها و به تناسب استعداد هر کدام، قوانین و احکام مخصوص به هر یک از زن و مرد را تشریع نموده و آن قوانین را در یک چارچوب منطقی و عقلانی ارائه نموده است. نظام حقوقی اسلام، نظامی منسجم و هماهنگ است که با ملاحظه مجموعه شرایط و کلیه مصالح فرد و جامعه و بر اساس تمام خواست ها و نیازهای فطری و غریزی انسان، تنظیم شده است. از این رو در مواجهه با قوانین اسلام باید از جزء بینی و یک سو نگری پرهیز شود و به آن ها به صورت مجموعی و کلی نگریسته شود تا جایگاه واقعی هر یک از زن و مرد شناخته شود (30) . در ادامه به بیان دو نمونه از قوانین اسلام در رابطه با زن و مرد می پردازیم و آن ها را با دو نگاه یک سو نگر و مجموعی بررسی می کنیم.
1) در اسلام ارث زن نصف ارث مرد است. اگر چه این حکم به تنهایی معقول به نظر نمی رسد، ولی در کنار این حکم شرعی، وجوب نفقه بر عهده مردان گذاشته شده است. در یک نگاه مجموعی به این دو حکم متوجه می شویم که زن ها می توانند آن چه به ارث می برند را در ملک شخصی خود نگه دارند ولی مردها موظفند از تمام مایملک خود در راه معاش زندگی استفاده کنند، که در این صورت به نظر می رسد در نهایت زنان بهره بیشتری از مردان ببرند (31) .
2) اگر چه قوه تعقل و ادراک در زن و مرد برابر است ولی در زنان به علت وجود احساسات و عواطف زیاد غالبا تعقل تحت الشعاع قرار می گیرد و احساسات و عواطف بر آن غلبه می کند; به خلاف مردان که چون از احساسات و عواطف کمتری برخوردارند بیشتر از قوه تعقل استفاده می کنند، از این رو اموری همچون قضاوت به عهده مردان گذاشته شده، ولی در عوض نیروی عظیم و موهبت الهی عواطف در زنان در مسیر صحیح خود به کار گرفته می شود و موجب تحکیم نظام خانواده و تربیت فرزندان صالح می شود. در این صورت زنان همچون مردان از ارکان زندگی به شمار می روند و زینت بخش زندگی هستند. «هن لباس لکم وانتم لباس لهن » (32) ; «آن ها زینت و پوشش شما هستند و شما زینت و پوشش آن ها.»
محصول نگرش اسلامی و غربی به حقوق زنان

اگر مبنا و ماخذ قانونگذاری وحی الهی باشد، از هر گونه خطا و افراط و تفریط مصون است، اما اگر قانون، ساخته فکر بشر باشد، در اکثر اوقات یا راه افراط را می پیماید و یا راه تفریط را. در مورد جایگاه و ارزش زن روزگاری راه تفریط در پیش روی انسان ها بود و زنان از حقوق مسلم خود محروم بودند، ولی امروزه که انسان ها از نظر فکری رشد کرده اند، مرکب تیز روی خود را به سرعت بر خلاف جهت گذشته به حرکت در آورده و راه افراط را در پیش گرفته اند و به قول معروف برای سوار شدن بر مرکب آن چنان خیز برداشته اند که از طرف دیگر مرکب به زمین خورده اند.
غرب می خواست حقوق از دست رفته زن را به او برگرداند، ولی با آزادی های بی قید و شرط و غیر انسانی، او را از رسیدن به تکامل و انسانیت باز داشت. آن ها می خواستند زن را از بردگی نجات دهند، ولی او را به بردگی مدرن کشانیده اند. اما اسلام راه میانه و اعتدال را فرا روی انسان ها قرار می دهد که پیمودن آن موجب سعادت و موفقیت در دنیا و آخرت می شود.
کارشناسان غربی آمارهایی تهیه کرده اند که نشان می دهد امروزه ساختار و نظام اخلاقی در آن جوامع با مشکلات متعددی ست به گریبان است. آمار بالای طلاق، هم جنس بازی، زندگی زوجین در چارچوب های خارج از دایره ازدواج، بی بند و باری فرزندان و سطح بالای حاملگی دختران نوجوان، همه و همه از توابع و پیامدهای الگوی ناتمام و ناصواب غرب در برابری حقوق زن و مرد و آزادی بی قید و شرط زنان در عرصه های مختلف است که علاوه بر از هم گسیختگی و متلاشی شدن نظام خانواده در آن جوامع، باعث شیوع و گسترش فسادهای اخلاقی و از بین رفتن هنجارهای انسانی شده است. در ادامه به ذکر برخی از آمارهای منتشر شده در این باره می پردازیم.
در یک نظر سنجی در آمریکا، نیمی از جوانان با روابط جنسی افراد متاهل با دیگران مخالفتی نداشته اند (33) .
در نروژ، دانمارک و سوئد از هر ده زوج موجود، سه تا چهار زوج زندگی مشترک خارج از دایره ازدواج دارند، البته این میزان در کشورهای کاتولیک که مذهب نقش بیشتری دارد کم تر است. در کشورهای غربی طی چند دهه اخیر تعداد نوزادان نامشروع به شدت افزایش یافته و در بعضی از آن کشورها از مرز 50% گذشته است. بنابر آمارهای منتشر شده از طرف سازمان ملل متحد در سال 1991 آمریکا بالاترین میزان طلاق را داشته است (34) .
البته این نکته قابل ذکر است که متاسفانه بعضی از کشورهای اسلامی به علت تطبیق قوانین کشورهای غربی در سیستم های حکومتی خود و کنار گذاشتن بعضی از احکام اسلام، دچار چالش های اخلاقی زیادی شده اند. همچنین برخی از مسلمانان با تقلید کور کورانه و الگوپذیری از فرهنگ غرب در گرداب ابتذال و بی بند و باری گرفتار شده اند و هر چقدر این تقلید غیر عقلانی بیشتر شود، شیوع و گسترش این ناهنجاری های اخلاقی در جوامع اسلامی نیز بیشتر خواهد شد. پس احکام و قوانین اسلام به خودی خود هیچ عیب و نقصی ندارد، بلکه تمام مشکلات به خاطر عدم اجرای این قوانین است.
اسلام به ذات خود ندارد عیبی هر عیب که هست از مسلمانی ماست
پی نوشت ها:
1) زن از دیدگاه اسلام، علی ربانی خلخالی، نشر حجت، ص 21، 22 و 25.
2) فروغ ابدیت، جعفر سبحانی، دفتر تبلیغات اسلامی، ج 1، ص 48.
3) اسد الغابة، ابن اثیر، مکتبة الاسلامیه، ج 4، ص 220.
4) انعام/140.
5) انعام/137.
6) حجرات/13.
7) انسان/3.
Dirol مجموعه آثار، شهید مطهری، ج 19، ص 133، نظام حقوق زن در اسلام.
9) تحریم/11 و 12.
10) بحار الانوار، علامه مجلسی، دار احیاء التراث العربی، ج 43، ص 19; میزان الاعتدال، ذهبی، دارالفکر، ج 1، ص 535.
11) بقره/228.
12) نحل/58.
13) کنز العمال، متقی هندی، مؤسسة الرسالة، ج 16، ص 454، ح 45399.
14) لذات فلسفه، ویل دورانت، ترجمه عباس زریاب، نشر اندیشه، ص 158.
15) نساء/32.
16) نساء/7.
17) مجموعه آثار، همان، ص 542.
18) صحیح بخاری، دار احیاء التراث العربی، ج 7، ص 49.
19) الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، دارصادر، ج 2، ص 252، حوادث سال شسشم هجری، فتح مکه.
20) ممتحنه/12.
21) وسایل الشیعة، شیخ حر عاملی، آل البیت، ج 2، ص 51.
22) الاحتجاج، طبرسی، اسوه، ج 1، ص 286.
23) اللهوف، سید بن طاووس، حوادث بعد از عاشورا.
24) جمعه/2.
25) امالی شیخ طوسی، مجلس 17، ح 40، ص 486.
26) غافر/40 «و هر کس که عمل نیکی انجام دهد و حال آن که مؤمن است، خواه مرد باشد یا زن، داخل بهشت می شود.»
27) مدثر/38 «هر انسانی در گرو عمل خویش است.»
28) مرتضی مطهری، پیرامون انقلاب اسلامی، ص 104.
29) انسان موجودی ناشناخته، الکسیس کارل، ترجمه دکتر پرویز دبیری، ص 100.
30) در آمدی بر نظام شخصیت زن در اسلام، زیبایی نژاد و سبحانی، دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، ص 50.
31) المیزان، همان، ذیل آیه 34 سوره نساء.
32) بقره/187.
33) تحول فرهنگی در جامعه پیشرفته صنعتی، رونالد اینگلهارت، ترجمه مریم وتر، ص 500.
34) سیمای زن در جهان، ایالات متحده آمریکا، جلیل روشن دل و رافیک قلی پور، ص 35 - 37.
پدیدآورنده: صادقی - تقوی

tobeh;21636 نوشت:
سلام ، در دین اسلام جایگاه زن نامشخص هست و گاهی در تعارض
در مورد سن تکلیف زنان زودتر از مردان به سن تکلیف می رسند ، که این نشان از بلوغ فکری هست ، در جایی دیگر در مورد زنان مطالبی وجود دارد که اونو محکوم به کم عقلی (کارشناسان محترم بهتر در جریان امر قرار دارند) می کنن.....

اگر امکان دارد در مورد این تعارضات توضیح دهید .... (البته شاید از نظر شما تعارض نباشه!!!)
کدام رو باور کنیم ؟؟؟
کدام جعلی و کدام صحیح هست؟؟

نظرسنجی ها چند گانه هست


به جرات می تونم بگم دین اسلام بیشترین - بهترین و کامل ترین تعریف از جایگاه زن را ارائه کرده است و افسوس می خورم چرا زنان و دختران ما از این همه بی اطلاع هستند ...

tobeh;21636 نوشت:
سلام ، در دین اسلام جایگاه زن نامشخص هست و گاهی در تعارض
در مورد سن تکلیف زنان زودتر از مردان به سن تکلیف می رسند ، که این نشان از بلوغ فکری هست ، در جایی دیگر در مورد زنان مطالبی وجود دارد که اونو محکوم به کم عقلی (کارشناسان محترم بهتر در جریان امر قرار دارند) می کنن.....

اگر امکان دارد در مورد این تعارضات توضیح دهید .... (البته شاید از نظر شما تعارض نباشه!!!)
کدام رو باور کنیم ؟؟؟
کدام جعلی و کدام صحیح هست؟؟

نظرسنجی ها چند گانه هست

سلام ، سه نفر از دوستان در نظر سنجی ها جایگاه کاملا مشخص رو انتخاب کردن ، لطفا به سوالات و مجهولات ذهنی من، که در بالا اشاره کردم ، (آن سه دوست شرکت کننده در نظر سنجی) به صورت اختصار پاسخ دهید تا برای بنده هم جایگاه زن مشخص گردد......

[
QUOTE=tobeh;30621]

کدام رو باور کنیم ؟؟؟
کدام جعلی و کدام صحیح هست؟؟

دوست عزیز هر دوتاش درسته !

زنان زودتر بالغ می شوند

اما زنان در برخی زمینه ها قوی تر و در برخی زمینه ها ضعیف تر از مردان هستند و مردان هم همین طور .

در مورد امور مشورتی و تصمیم گیری های مهم این مردان هستند که قدرت بیشتری دارند زنان در بسیاری موارد احساسی برخورد می کنند . با این حال زنان در بسیار ی امور بسیار بهتر از مردان عمل می کنند . مشکل اینجا است که بسیاری زنان جایگاه اصلی خود را فراموش کرده اند

دوست عزیز حتی ما مرد ها هم در بسیاری موارد نمی دونیم اسلام چه جایگاهی برامون تعیین کرده

اگه همه ما همه این موراد را درست بلد بودیم که دیگه می شد جامعه دوران:Gol: آقا امام زمان :Gol:

tobeh;21636 نوشت:
سلام ، در دین اسلام جایگاه زن نامشخص هست و گاهی در تعارض
در مورد سن تکلیف زنان زودتر از مردان به سن تکلیف می رسند ، که این نشان از بلوغ فکری هست ، در جایی دیگر در مورد زنان مطالبی وجود دارد که اونو محکوم به کم عقلی (کارشناسان محترم بهتر در جریان امر قرار دارند) می کنن.....

اگر امکان دارد در مورد این تعارضات توضیح دهید .... (البته شاید از نظر شما تعارض نباشه!!!)
کدام رو باور کنیم ؟؟؟
کدام جعلی و کدام صحیح هست؟؟

نظرسنجی ها چند گانه هست

با عرض سلام
در اسلام در تمامی امور جایگاهها تعریف شده و مشخص است و حقوق بانوان و وظیفه آنها نیز همچنین ولی نه آن جایگاهی که الان در کشور ما موجود است .
چون این جایگاهها در مرتبه افراط و تفریط هستند (جایگاه زن نه وزارت است و نه برای سی روز کار 90000تومان) البته در افراط و تفریط جایگاه زن در جامعه کنونی قسمتی به خود بانوان بر می گردد و قسمتی نیز به شیوه غلط کشورداری دولتمردان

جایگاه زن کاملا مشخصه، ولی ما نمی شناسیم یعنی اونی که باید به ما می شناسونده، هیچ وقت برای من مشخص نکرده و این جایگاه رو تعریف نکرد در تنیجه ما الان نمی دوونیم و فکر می کنیم نا مشخص است.
باید با کار کارشماسی و مطالعه ریز و دقیق در تاریخ اسلام و تشیع و سیره ائمه آنرا تبیین و معرفی کرد.
سوال خیلی خوب و مهمی هست به نظر من. و من به شخصه در این زمینه خیلی دغدغه دارم و مطالعه می کنم.
مرتب حرف از الگوی بودن حضرت زهرا می زنند ولی ... کی و کجا آنرا تعریف کردند. بپذیریم کم کاری شده است. نه ، اصلا کار نشده است. همیشه یک سری حرف های روتین و غیر کاربردی از ائمه زده شده است.

سلام و ممنون
من کلا در جریان اغلب روایات و احادیث در مورد زن هستم... و در بین آنها به مطالب متناقض رسیده ام ، از یک سو می بینم که به زن بیشتر از مرد توجه می شود از سوی دیگر می بینم که برخی ازالقاب به زنان داده می شود و آنها خیلی محدود می شوند، بر طبق این دو شیوه دو گروه از افراد ایجاد می شود ، گروهی که به زنان بالاترین ارزش رو می دهند (در این تاپیک reza) ، گروهی که زن رو فقط در حد انجام امورات خانه و تنزل می دهند ( در این تاپیک میر حمید) در هر حال هر دو گروه حق دارند ، چون بر اساس روایات و احادیث تصمیم گیری می کنند و اعلام نظر می کنند

سوال من اینجاست که چرا این تناقض وجود دارد؟

بسم الله الرحمن الرحیم

برای به دست آوردن جایگاه زن در اسلام ابتدا باید گفت:زن و مرد در بسیاری از احکام وحقوق مساوی هستند و تنها در برخی از موارد حقوق متفاوت دارند . بنابراین در شرایط یکسان حکم واحد و در شرایط نامساوی احکام مختلف به تناسب شرایط،
جعل شده است.
ویلیلم جیمز معلومات انسان را در برابر مجهولاتش قطره ای در برابر دریا می دانست و انشتین قائل بود :انسان هنوز نتوانسته افسانه سرّ بزرگ (معمای خلقت)را حل کند و آنچه تاکنون از کتاب طبیعت خوانده،تازه به اصول زبان آشنا شده و در مقابل مجلداتی که خوانده و فهمیده ،هنوز از حل و کشف کامل این معما خیلی دور است.
بنابراین به حکم عقلبه 3 دلیل تدبیر زندگی اجتماعی و دنیوی به وحی واگذار شده است:
1-انسان به طور فردی یا جمعی حتی خود را به طور کامل نمیشناسد و ناشناخته های بسیاری در انسان شناسی و جهان شناسی دارد.
2-انسان در وضع قوانین نمی تواند از خودهواهی به دور باشد لذا نمیتواند قانونگذاز خوبی باشد.
3-انسان دچار غفلت خطا و فراموشی میشود .مثلا تعریف درستی در باره "عدالت"نمیتواند بدهد

بسم الله الرحمن الرحیم
اسلام در موارد بسیاری زن و مرد با هم مساوی دانسته:
تساوی در ماهیت انسانی و لوازم آن؛نساء،1/شوری،11/حجرات،13 و...
تساوی در تکامل انسانی ،قرب به خدا و عبودیت؛نساء124/ نحل،97/احزاب،35 و..
تساوی در امکان انتخاب کفر و ایمان؛توبه،67/ نور،26/ ال عمران،43.
اشتراک در بیشتر تکالیف و مسئولیتها؛بقره،183/ نور،2و31و32/ مائده،38 و...
استقلال اجتماعی،سیاسی ،اعتقادی و حق مشارکت؛ممتحنه؛10-12و...
استقلال اقتصادی زنان(حال آنکه تا چند دهه پیش در غرب مالک هیچ چیزی نبود) نساء،33و..
برخورداری مادران از حقوق خانوادگی مانند پدران(بلکه حق مادر با توجه به زحمات و تکالیف و مسئولیتهایش بیشتر است).عنکبوت،8/ اسراء،23و24/ بقره،83/ مریم،14 / انعام،151 / نساء،36 / لقمان،14و15 / احقاف،15

بسم الله الرحمن الرحیم
ولی زن و مرد در عین اشتراک در انسانیت اختلافاتی در ساختار وجودیشان دارند.ارسطو معتقد است نوع استعدادهای زن و مرد متفاوت است و وظایفی که قانون خلقت به عهده انها گذاشته و حقوقی را که برای انها خواسته است در قسمتهای زیادی به هم تفاوت اصولی دارد.1
پروفسور "ریک"روانشناس امریکایی میگوید:دنیای مرد با دنیای زن به کلی فرق میکند .......زن ومرد جسمهای متفاوت دارند ه علاوه احساس این دو موجود نیز هیچ وقت مثل هم نبوده و هیچگاه یک جور در مقابل حوادث ،عکس العمل نشان نمیدهند......مانند دو ستاره در دو مدار متفاوت حرکت میکنند.....2
خانم کلیود السون میگوید:......خانها تابع احساسات و آقایات تابع عقل هستند ،بسیار دیده شده خانمها از لحاظ هوش نه فقط با مردان برابری میکنند بلکه گاهی نیز برترند،نقطه ضعف آنها احساسات شدید آنهاست
مردان همیشه عملی تر فکر میکنندبهتر قضاوت میکنندو سازماندهنده بهتری هستند .برتری روحی مردان بر زنان فبرتری به عنوان یک امتیاز ارزشی نیست و به تفائتهای جسمی روحی بستگی ندارد بلکه به ایمان و عمل که جامع ان تقوی است مشخص میشود و طراح آن نیز طبیعت است.3
1-مرتضی مطهری،نظام حقوق زن در اسلام،صص170-172.
2- همان، 176-177.
3-همان،183و184.

با عرض سلام
من هم در این مورد یه سوالی برام پیش اومده.
اینکه چرا در قرآن مخاطب مردها هستند؟
وقتی هم که قرآن در مورد زن ها حرف می زنه از ضمیر غایب استفاده می کنه.
مثلأ در سوره ی بقره در آیات طلاق یا خیلی جاهای دیگه. مخاطب مردا هستند و اگر جایی هم مخاطب زنها باشند از فعل امر غایب استفاده شده. یعنی قرآن به مردا میگه فلان کارو بکنید ولی در مورد زنها میگه باید فلان کارو بکنند.

زمزم;30823 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

تساوی در ماهیت انسانی و لوازم آن؛نساء،1/شوری،11/حجرات،13 و...
15


سلام و تشکر از جناب زمزم، محدوده ماهیت انسانی چیست؟ و آیا مشخص شده است که چه چیزهایی رو شامل می شود؟؟ و منظور از لوازم آن چیست؟

زمزم;30823 نوشت:
پست اول
بسم الله الرحمن الرحیم
اسلام در موارد بسیاری زن و مرد با هم مساوی دانسته:
تساوی در ماهیت انسانی و لوازم آن؛نساء،1/شوری،11/حجرات،13 و...
تساوی در تکامل انسانی ،قرب به خدا و عبودیت؛نساء124/ نحل،97/احزاب،35 و..
تساوی در امکان انتخاب کفر و ایمان؛توبه،67/ نور،26/ ال عمران،43.
اشتراک در بیشتر تکالیف و مسئولیتها؛بقره،183/ نور،2و31و32/ مائده،38 و...
استقلال اجتماعی،سیاسی ،اعتقادی و حق مشارکت؛ممتحنه؛10-12و...
استقلال اقتصادی زنان(حال آنکه تا چند دهه پیش در غرب مالک هیچ چیزی نبود) نساء،33و..
برخورداری مادران از حقوق خانوادگی مانند پدران(بلکه حق مادر با توجه به زحمات و تکالیف و مسئولیتهایش بیشتر است).عنکبوت،8/ اسراء،23و24/ بقره،83/ مریم،14 / انعام،151 / نساء،36 / لقمان،14و15 / احقاف،15

زمزم;30833 نوشت:
پست دوم
بسم الله الرحمن الرحیم
ولی زن و مرد در عین اشتراک در انسانیت اختلافاتی در ساختار وجودیشان دارند.ارسطو معتقد است نوع استعدادهای زن و مرد متفاوت است و وظایفی که قانون خلقت به عهده انها گذاشته و حقوقی را که برای انها خواسته است در قسمتهای زیادی به هم تفاوت اصولی دارد.1
پروفسور "ریک"روانشناس امریکایی میگوید:دنیای مرد با دنیای زن به کلی فرق میکند .......زن ومرد جسمهای متفاوت دارند ه علاوه احساس این دو موجود نیز هیچ وقت مثل هم نبوده و هیچگاه یک جور در مقابل حوادث ،عکس العمل نشان نمیدهند......مانند دو ستاره در دو مدار متفاوت حرکت میکنند.....2
خانم کلیود السون میگوید:......خانها تابع احساسات و آقایات تابع عقل هستند ،بسیار دیده شده خانمها از لحاظ هوش نه فقط با مردان برابری میکنند بلکه گاهی نیز برترند،نقطه ضعف آنها احساسات شدید آنهاست
مردان همیشه عملی تر فکر میکنندبهتر قضاوت میکنندو سازماندهنده بهتری هستند .برتری روحی مردان بر زنان فبرتری به عنوان یک امتیاز ارزشی نیست و به تفائتهای جسمی روحی بستگی ندارد بلکه به ایمان و عمل که جامع ان تقوی است مشخص میشود و طراح آن نیز طبیعت است.3
1-مرتضی مطهری،نظام حقوق زن در اسلام،صص170-172.
2- همان، 176-177.
3-همان،183و184.

جناب زمزم ، پست اول شما خالص و کامل می باشد ولی پست دوم شما دارای ناخالصی هایی می باشد ، البته طبیعی هست چون کلام و دیدگاه انسان با کلام پروردگار برابری نخواهد کرد.

<br />
tobeh;32696 نوشت:
سلام و تشکر از جناب زمزم، محدوده ماهیت انسانی چیست؟ و آیا مشخص شده است که چه چیزهایی رو شامل می شود؟؟ و منظور از لوازم آن چیست؟
<br />

ماهیت انسانی همچنانکه در منطق نیز آمده و همه چه مسلمان و غیر مسلمان بر آن اتفاق نطر دارند و در تعریف انسان به کار میرود حیوان ناطق است که جنبه حیوانیت ناظر به انچه بین انسان و حیوان مشترک است مانند خوردن خوابیدن تولید مثل و ... وجنبه ناطقیت که فصل ممیزه انسان از حیوان است یعنی قوه تفکر و عقل انسان و اینکه مختار باشد و تصمیم گیرنده سرنوشت خویش.لازمه حقوق اولیه هر آنچه او را در رسیدن به این حقوق یاری کند و لازمه رشد عقلانی نیز آنچه او را در این راستا کمک کند مانند تحصیل علم و...

tobeh;32697 نوشت:
جناب زمزم ، پست اول شما خالص و کامل می باشد ولی پست دوم شما دارای ناخالصی هایی می باشد ، البته طبیعی هست چون کلام و دیدگاه انسان با کلام پروردگار برابری نخواهد کرد.

[/code] باعرض معذرت از اینکه دیر سراغ این تاپیک آمدم آیا ممکن است ناخالصی پست دوم را روشن کنید

سلام. اینکه اسلام میگه دختر در سن 9سالگی به سن تکلیف میرسه نشان از بلوغ فکری اوناست که این بلوغ 6سال زودتر از اقایون در خانوما شکل میگیره(که متاسفانه اقایون مجبورن قبول کنن:taeed:). اما اینکه جایی حدیثی است که میگه زن ناقص العقله منظورش همه خانوما نیست. البته ما حدیث هم داریم که با احمق مشورت نکن. اما برخی از سودجویان برای جریحه دار کردن غرور خانوما اونارو نقل نمیکنن.بلکه احادیث این چنینی رو هم عمومیت میدن.

زمزم;30833 نوشت:
مردان همیشه عملی تر فکر میکنندبهتر قضاوت میکنندو سازماندهنده بهتری هستند .برتری روحی مردان بر زنان فبرتری به عنوان یک امتیاز ارزشی نیست و به تفائتهای جسمی روحی بستگی ندارد بلکه به ایمان و عمل که جامع ان تقوی است مشخص میشود و طراح آن نیز طبیعت است.3


سلام و تشکر
از پست دوم جمله بالا که خیلی ناخالصی داره، اصلا قابل مقایسه با پست اول( آیات قرآنی) نیست...
ضمنا علت برتری روحی مردان بر زنان نیز به ایمان و عمل و در آخر به تقوی مرتبط شده است و بیانگر این است که ایمان و عمل و تقوی مردان نسبت به زنان بیشتر است و این نیز نقض آیات قرآنی (پست اول) می باشد ....

tobeh;21636 نوشت:
سلام ، در دین اسلام جایگاه زن نامشخص هست و گاهی در تعارض ... .
اگر امکان دارد در مورد این تعارضات توضیح دهید .... (البته شاید از نظر شما تعارض نباشه!!!)
کدام رو باور کنیم ؟؟؟
کدام جعلی و کدام صحیح هست؟؟


بسم الله الرحمن ال رحيم
سلام وقت همگي بخير

وقتي صحبت از جايگاه ميشه، اين جايگاه يه وقت با در نظر گرفتن خود شخص بررسي مي رسه.

در اين بخش زن مخلوق خدا و بنده و لذا هم خدا د رحق او خو بخدايي كرده و هم زن بايد خوب بندگي كند.

گاهي با توجه افراد ديگر كه با اون در ارتباطن برررسي مي شه.

در اين بخش مثلا والدين موظف به نگهداري از كودكان خود هستن و از آنجا كه زن بهتر مي تواند از كودك نگهداري كند لذا اين مسئوليت مايل به طرف اونها ميشه.

و گاهي با اگر يك چيز داراي جنبه ها و ويژگيهاي مختلف باشه با توجه به در نظر گرفتن اون ويژگي بررسي ميشه.

در اين جنبه زن هم انسان است و هم داراي احساسات و عواطف قوي تر و مثلا ويژگي هاي جسماني خاص.

در تمام موارد بابلا جايگاه درست و مناسب ان است كه اين شرايط و مسائل مربوط در ان لحاظ شده باشند.

بسم الله الرحمن الرحيم
سلام
اون ضرب المثل رو شنيديد كه چند نفر شب برخورد كردند به چيزي هر كسي يه چيزي گفت و صبح كه شد ديدند فيل بوده.
در مورد احكام اسلام و خصوصا ديدگاه نسبت به زنان گاهي همچين مشكلي به وجود مياد و ما فقط يه بخشي از اونها رو در نظر مي گيريم.

به نظرم اين احكام و موارد بايد اول يكي يكي بررسي بشه و بعد با هم مقايسه بشن و اون وقت نتيجه كلي گرفت.
براي همين به نظرم اگه موردي و يكي و بررسي بشه خيلي بهتره و دقيقتر نتيجه ميده.

بسم الله الرحمن الرحیم
کاربر عزیز جناب tobh اشاره شد که در کسب فضایل اخلاقی و کمالات وجودی ،زن و مرد طبق دیدگاه قرآن هیچ تفاوتی باهم ندارند ولی از روی طبیعت که نظام خلقت یک سری ویژگی ها را در مردان و یا زنان به خصوص قرار داده با هم متفاوتند که ناظر به بعد جسمانی است و طبیعی است چون انسان موجودی است که روح و جسمش در تعامل با هم هستند ویژگی های هر یک در دیگری تأثیر میگذارد.
حقیقت انسانی ناظر به انسانیت انسان است که جنسیت بردار نیست و نه به جسمیت او.

لطفأ یه نفر هم جواب سوال منو بده!!!
تو صفحه ی قبل.

maryam91;30855 نوشت:
با عرض سلام
من هم در این مورد یه سوالی برام پیش اومده.
اینکه چرا در قرآن مخاطب مردها هستند؟
وقتی هم که قرآن در مورد زن ها حرف می زنه از ضمیر غایب استفاده می کنه.
مثلأ در سوره ی بقره در آیات طلاق یا خیلی جاهای دیگه. مخاطب مردا هستند و اگر جایی هم مخاطب زنها باشند از فعل امر غایب استفاده شده. یعنی قرآن به مردا میگه فلان کارو بکنید ولی در مورد زنها میگه باید فلان کارو بکنند.

با سلام و ادب

در پاسخ به سؤال شما گفتنی است:

خطاب‏های قرآن در مورد مرد و زن یکسان است گرچه صیغه‏ های آن مذکر است این مسأله عمدتاً به جهت قاعده ادبی بکار می رود.

در زبانهایی مانند عربی که برای مرد و زن دو گونه فعل وجود دارد (مذکر و مؤنث) در مواردی که جمع، مورد نظر باشد صیغه مذکر به کار می‏رود بنا بر این "یا ایها الذین آمنوا" هم شامل زن‏ها می‏شود و هم مردها، از این رو تاکنون هیچ مفسر و یا آشنای به ادبیات و زبان عربی نگفته است که مجموعه خطاب‏های قرآن اختصاص به مردها دارد.

برای توضیح بیشتر می توان، خطاب های عام قرآن(1) را به سه دسته تقسیم نمود:

اول. خطاب هایی که با الفاظی بیان می شوند که اختصاص به صنف خاصی ندارند؛ مانند آیاتی که در آن ها از «ناس» و یا «انسان» سخن گفته می شود، و یا از لفظ «مَن» به معنای «کسی که» استفاده می شود. این دسته از الفاظ شامل همه مردان و زنان می شود و به صنف خاصی اختصاص ندارد.

دوم. خطاب هایی که در آن ها از جمع مذکر سالم و مانند آن استفاده می شود. در این خطاب ها، اغلب از اوصافی یاد می شود که در خود وصف و موصوف آن ها، جنسیت دخالتی ندارد و یا از معنایی خبر می دهند که اختصاصی به صنف خاصی ندارد؛ مثل «کَما اَرسَلنا فیکم رَسوُلاً مِنکم یَتلُوا علیکم آیاتِنا و یُزکّیکُم و یُعلّمُکم الکتابَ و الحکمةَ و یُعلّمکُم ما لم تَکونوا تَعلمونَ»(2)؛ او کسی است که در میان شما پیامبری از خودتان فرستاد تا نشانه های ما را بر شما بخواند و شما را پاکیزه سازد و کتاب و حکمت به شما بیاموزد و آنچه را نمی دانستید به شما بیاموزاند.

در این آیه، از کسانی سخن گفته می شود که رسالت و پیامبری به قصد هدایت آنان است. و البته رسالت متوجه همه انسان هاست، ولی در آیه از ضمیر جمع مذکر سالم «کُم» استفاده شده است. استفاده از ضمیر مذکر در این موارد، مطابق عرف گفت وگو و محاوره است، و فرهنگ محاوره نیز از این خطاب ها تا هنگامی که دلیلی خاص نباشد، معنای عام را می فهمد. این گونه خطاب ها نظیر استفاده از «مردم» در فارسی است، وقتی گفته می شود: مردم رأی دادند و یا مردم قیام کردند. در این صورت، مراد تنها مردان نیستند، بلکه مراد همه افراد می باشند.

سوم. خطاب هایی که در آن ها به ظهور و شمول عرفی ضمایر جمع مذکر نسبت به همه مردان و زنان اکتفا شده و علاوه بر آن، به شمول خطاب نسبت به هر دو گروه زنان و مردان با الفاظ جداگانه تصریح شده و یا آنکه هر یک از دو گروه مردان و زنان به تفصیل بیان گردیده اند.

تصریحات قرآنی در خطاب های نوع سوم، اغلب برای رفع افکار جاهلی قبل از اسلام هستند؛ آنان در فرهنگ جاهلی بین مرد و زن فرق می گذاردند و بسیاری از فضایل را مختص مردان می دانستند و زن را با دیده تحقیر و در حکم وسیله ای برای ارضای شهوت می دیدند. قرآن کریم با بیان معنوی بودن فضایل و رذایل، افتخارات دنیوی و طبیعی را نفی نموده، تفاوت هایی را که به جنسیت، نژاد و مانند آن بازگردند، با الفاظ صریح نفی کرده است، نظیر آیۀ کریمۀ : «اِنّی لا أُضیعُ عَملَ عاملٍ مِنکم مِن ذَکَرٍ أو اُنثی»(3) ؛ من کار هیچ صاحب کاری از شما را ضایع نمی کنم، اعم از اینکه انجام دهنده زن باشد یا مرد.

موفق باشید ...

پاورقی_________________________________

1. برای مطالعۀ بیشتر ر.ک: فصلنامه بانوان شیعه، شماره 3،پارسانیا، حمید، بنقل از پایگاه حوزه نت، با تغییرات و اضافات.

2. بقره، آیه 151.

3. آل عمران: 195


سلام
با تشکر از جناب صدیق.
من این موارد رو متوجه هستم و قبل از این هم به این گونه خطاب قرار دادن های قرآن آشنا بودم و دلیلش رو هم می دونستم.
اما سوال من اینه که چرا در قرآن جایی که مخاطب فقط زنان هستند(مثل برخی از آیات طلاق) باز هم قرآن مستقیم با زنها حرف نمی زنه؟
یعنی مثلا در آیه 233 که قرآن کاملا با زنها حرف می زنه از فعل امر غایب استفاده شده در حالی که در آیات مشابهی که مخاطب مردان هستند این طور نیست.

نقل قول:

نوشته اصلی توسط : زمزم

[=arial]مردان همیشه عملی تر فکر میکنندبهتر قضاوت میکنندو سازماندهنده بهتری هستند .برتری روحی مردان بر زنان فبرتری به عنوان یک امتیاز ارزشی نیست و به تفائتهای جسمی روحی بستگی ندارد بلکه به ایمان و عمل که جامع ان تقوی است مشخص میشود و طراح آن نیز طبیعت است.3

نقل قول:
نوشته اصلی توسط :tobeh
نقل قول:

سلام و تشکر
از پست دوم جمله بالا که خیلی ناخالصی داره، اصلا قابل مقایسه با پست اول( آیات قرآنی) نیست...
ضمنا علت برتری روحی مردان بر زنان نیز به ایمان و عمل و در آخر به تقوی مرتبط شده است و بیانگر این است که ایمان و عمل و تقوی مردان نسبت به زنان بیشتر است و این نیز نقض آیات قرآنی (پست اول) می باشد ....


سلام فکر می کنم برتری روحی را ناشی از تفاوتهای جسمی و روحی معرفی کردند که در کل باعث تفاوت کارکردی بین زن و مرد می شه اما دلیل اصلی برتری در جملات اشون تقوی معرفی شده
بنده از جملان این طور برداشت کردم
در کل زن و مرد برابر هستن اما نه مشابه همین
در جزئیات همیشه سوال هست
موضوع خوبی هست ممنون:Gol:

باید توجه داشت که قرآن به زبان عربی نازل شده ودر زبان عربی خطابات به صورت مذکر می آید وحتی بعضی جاها از باب تغلیب خطابات با صیغه مذکر مقدم شده است مانند آیه 12 سوره تحریم که در آخر آن آمده " وَ كانَتْ مِنَ الْقانِتِينَ"- يعنى مريم از زمره مردمى بود كه مطيع خدا و خاضع در برابر اويند، و دائما بر اين حال هستند، و اگر مريم (ع) را با اينكه زن بود، فردى از قانتين خواند با اينكه كلمه مذكور جمع مذكر است، بدين جهت بود كه بيشتر قانتين مردان هستند.

silence;35268 نوشت:


سلام فکر می کنم برتری روحی را ناشی از تفاوتهای جسمی و روحی معرفی کردند که در کل باعث تفاوت کارکردی بین زن و مرد می شه اما دلیل اصلی برتری در جملات اشون تقوی معرفی شده
بنده از جملان این طور برداشت کردم
در کل زن و مرد برابر هستن اما نه مشابه همین
در جزئیات همیشه سوال هست
موضوع خوبی هست ممنون:gol:

تصحیح: زن و مرد متفاوت هستند نه برابر.

al-taïr;35274 نوشت:
تصحیح: زن و مرد متفاوت هستند نه برابر.

زن و مرد برابر هستند نه متشابه! برابری حقوق هست اما تشابه حقوق نیست. به علت همان متفاوت بودن!برابری ارزشی در حقوق و توانایی ها در حین تفاوت های ظاهری .

پیرو پست های قبلی در باب عقل و احساس :
زن دارای دو ابزار عقل و احساس هست همانند مردان هم ردیف بسیاری از مردان در حیطه عقل و هوش . اما به سبب تفاوت های روحی بیشتر از اهرم احساس استفاده می کند حتی منطقی ترین زنان نیز احساسشان می چربد! این ظرافت خلقت است اما مردان ذهن منظم تر و طبقه بندی شده و سازمان یاقته بیشتری نسبت به زنان دارند. در بررسی های تجربی مغر مرد و زن در مردان ارتباط بین دو نیمکره کمتر است و لذا مغر انها تخصصی تر (واسه همین در حین رانندگی نباید چیزی ازشون خواست ) و اما به سبب ارتباطات عصبی زیاد بین دو نیم کره مغز زنان قابلیت استفاده هم زمان از دو نیمکره را دارد و توانایی انجام چند کار در ان واحد که از تخصصی بودن ان می کاهد!
ان الله حکیم
تشکر

پس از خود بپرسید چرا حقوق تعریف شده برای زنان در اسلام با مردان برابر نیست؟

Al-taïr;35301 نوشت:
پس از خود بپرسید چرا حقوق تعریف شده برای زنان در اسلام با مردان برابر نیست؟

این سوال را سالها پیش از خود پرسیده ام چنان که این سوال حتی دستاویزی ای شده برای جوامع غربی برای هجمه به دین در حوزه زنان که حق زن در اسلام تضییع می شود !!!
یعنی شما می گویید که حقوق زن و مرد برابر نیست؟؟؟ در اسلام؟؟ اینکه ارث علی الظاهر برای زن و مرد برابر نیست یا موارد متشابه دیگر را نباید ملاک برابری یا نا برابری قرار داد نگاه به حقوق اسلامی باید جامع باشد. نه بررسی ایتم به ایتم.در نظر گرفتن هم زمان همه حقوق و همه وظایف در کنار هم اگر سنجیده شود چیزی جز برابری نیست. در کل در کنار هم برابری ارزشی را خواهد داشت علی رغم عدم تشابه.جای توضیح بسیار دارد مثلا در مورد سیستم اقتصادی اسلام مفهموم برابری و ...
که از توان من خارج است

از اساتید بزرگوار خواهش می شود یاری کنند!! برابری یا نابرابری؟؟

:Gol:

silence;35310 نوشت:
این سوال را سالها پیش از خود پرسیده ام چنان که این سوال حتی دستاویزی ای شده برای جوامع غربی برای هجمه به دین در حوزه زنان که حق زن در اسلام تضییع می شود !!!
یعنی شما می گویید که حقوق زن و مرد برابر نیست؟؟؟ در اسلام؟؟ اینکه ارث علی الظاهر برای زن و مرد برابر نیست یا موارد متشابه دیگر را نباید ملاک برابری یا نا برابری قرار داد نگاه به حقوق اسلامی باید جامع باشد. نه بررسی ایتم به ایتم.در نظر گرفتن هم زمان همه حقوق و همه وظایف در کنار هم اگر سنجیده شود چیزی جز برابری نیست. در کل در کنار هم برابری ارزشی را خواهد داشت علی رغم عدم تشابه.جای توضیح بسیار دارد مثلا در مورد سیستم اقتصادی اسلام مفهموم برابری و ...
که از توان من خارج است

از اساتید بزرگوار خواهش می شود یاری کنند!! برابری یا نابرابری؟؟

:gol:


واژه ای که دنبالش می‌گردید «عادلانه بودن» است.
بله در اسلام حقوق زن نصف (یعنی نابرابر) است اما دلیل دارد که احتمالاً می‌دانید پس عادلانه است. چون در وظاایف تفاوت وجود دارد در حقوق هم باید تفاوت باشد تا عادلانه باشد. اینکه حقوق زن برابر با مرد باشد این می‌شود ناعادلانه و نادرست.

چند نکته از قول اقای رحیم پور ازغدی :

1- جنسیت مقدم بر انسانیت نیست. یعنی انسان ها از لحاظ ارزشی به مرد و زن تقسیم نمیشوند. پس نمیتوان به زن یا مرد بودن افتخار کرد و یا از آن متنفر بود.

2- زن بودن و مرد بودن ما به انتخاب خودمان نیست. برای همین نه برای ما ارزش است و نه ضد ارزش . آیه قران : " لقد کرمنا « بنی ادم » " ..... " إن أکرمکم عند الله اتقیکم " .

3- زن و مرد بودن ما بر اساس حکمت الهی است و حساب شده است .

4- مقایسه زن و مرد مقایسه غلطی است. ایجاد رقابت بین زن و مرد درست نیست. فرهنگ اسلام، ایجاد معاونت، مودت و همکاری بین زن و مرد است. زن و مرد دو موقعیت انسانی است. خداوند کمبودهایی در زن و مرد بوجود آوره تا هر دو به یکدیگر « محتاج » باشند و نیازهای یکدیگر را براورده کنند.

5- در اغلب استعدادها و قوا، تمایلات و نیازهای زن و مرد مثل هم هستند. تفاوت غیر تبعیض است. تفاوتهای "حقیقی" بین زن و مرد وجود دارد. اما این تفاوتهای حقیقی، دلیلی بر تفاوت های "ارزشی" نیست که وجود یا عدم وجود آنها در زن و مرد دلیلی بر ارزش یا بی ارزشی زن و مرد باشد. زن و مرد از این تفاوتهای حقیقی، حق سوء استفاده ندارند.

6- تفاوت حقیقی، باعث تفاوت حقوقی میشود. آن وقت است که این تفاوتهای حقوقی، دیگر ظلم و تبعیض بحساب نمی اید.

7- در ضمن تمام مسائل فقهی را باید در کنار هم قرار داد. یعنی وقتی میگوییم چرا ارث مرد دو برابر ارث زن است، این را هم ببینیم که این مکتب حقوقی (اسلام)، همان مکتب حقوقی ی است که تمام مسئولیت اقتصاد خانواده و جامعه را بر دوش مرد گذاشته است و برای زن وظیفه ی اقتصادی قائل نشده است اما حقوق قائل شده است.......!!!!!

Maryam91;30855 نوشت:
با عرض سلام من هم در این مورد یه سوالی برام پیش اومده. اینکه چرا در قرآن مخاطب مردها هستند؟

با تشكر از خواهر محترمه جناب Maryam91

در برخی آیات مخاطب فقط زنها هستند که از ضمیر مونث استفاده شده است ( مانند آيه 29 و 30 و 31 و 32 و 33 و 34 و 35 )

ودر برخی دیگرمخاطب فقط مردان است که باید خطاب مذکر بیاید

اما برخی از خطابات مشترک است و زن ومرد را شامل میشود که بحث اینجاست چراغالبااز خطاب مذکر استفاده شده است
جواب :

1- اگر بخواهد هم از خطاب مذکر استفاده کند هم از لفظ مونث که با فصاحت سازگاری نداردمثلا در آیات نخستین سوره مبارکه بقره بایدبفرماید....هی للمتقین و المتقات الذین و الاتی یومنون و یومنّ بالغیب ویقیمون ویقمن ..رزقناهم ورزقناهن ینفقون و ینفقن پس امر دائر مدار این استکه از یک خطاب استفاده شود..

2-حال معلوم شد باید از یک خطاباستفاده شود (یا مذکر یا مونث )اما چون درقواعد عرب غلبه بامذکر (نه مرد ) است از لفظ مذکر استفاده شده است(به عبارت دیگر طبق قواعد عربی اگر بخواهیم جمعی را که مشتمل بر مردان و زنان هستند مورد خطاب قراربدهیم از لفظ مذکر استفاده می کنیم)

3- اینکه درخطابات مشترک از لفظ مذکر استفاده شده به هیچ عنوان دلیل بر برتری مردها بر زنان نیست( این یک قاعده ایست مربوط به زبان عرب) اگر نظری اجمالی به آیات قرآن و تاریخ داشته باشیم متوجه می شویم که زنان هم در معنویات می توانند همانند مردان رشد وترقی داشته باشند .

از جمله آیاتی كه به اين مساله اشاره ميكند مانند:

***

الف - من عمل صالحا من ذکراو انثی و هو مومن فلنحیینه حیاةطیبة و لنجزینهم اجرهم باحسن ما کانوا یعملون (نحل 97 )

ب -و من یعمل من الصالحات من ذکر او انثی و هو مومن فاولئک یدخلون الجنة و لا یظلمون نقیرا ( نساء 125 )

ج - ان المسلمین والمسلمات و المومنین والمومنات و القانتین والقانتات و الصادقین والصادقات و الصابرین والصابرات و الخاشعین والخاشعات و المتصدقین و المتصدقات و الصائمین و الصائمات و الحافظین فروجهم والحافظات و....(احزاب 35 )

د - ا نی لا اضیع عمل عامل منکم من ذکر او انثی ...(ال عمران 195 )

***

4- به تعبیر استا د بزرگوار و مفسر گران قدر آیت الله جوادی ارزش وتعالی انسان به روح اوست روح هم مذکر ومونث ندارد

تذكر :

1- اولا گفتیم که غالبا در خطابات مشترک از لفظ مذکر استفاده شده نه همه جا

ثانیا : گفته شد که اگر همه جا از خطاب و لفظ مذکر و هم مونث استفاده شود با فصاحت سازگاری ندارداما در برخی موارد که علت اقتضاکند هیچ اشکالی ندارد ( مخل به فصاعت وبلاغت نیست ومی دانید که متناسب با زمان ومکان و شرایط مقتضی صحبت کردن عین فصاحت و بلاغت است .)

به این مثال توجه کنید: فرض کنید در یک سخنرانی مخاطب شما جمعی از مردان و زنان هستند آیا در هر جمله ایکه بیان می کنید هر دو گروه رامورد خطاب قرار می دهید ؟ البته که خیر .... اما در برخی موارد که نیاز باشد میفرمایید :ای برادران و خواهران ، ای مردان مومن و ای زنان مومنة

- به شان نزول آیه 35 احزاب توجه بفرماييد

هنگامی که « اسماء بنت عمیس با شوهرش « جعفر بن ابیطالب » از حبشه بازگشت به دیدن همسران پیامبر (ص) آمد یکی ازنخستین سولاتی که مطرح کرد این بود : آیا چیزی از آیات قرآن درباره زنان نازل شدهاست؟ آنها در پاسخ گفتند نه !
اسماء به خدمت پیامبر (ص) آمد عرض کرد : ای رسول خداجنس زن گرفتار خسران و زیان است !!!پیامبر (ص) فرمود چرا ؟ عرض کرد به خاطر این کهدر اسلام و قرآن فضیلتی درباره آنها همانند مردان نیامده است
اینجا بود که آیه 35 احزاب نازل شد ) ( تفسیر نمونه ج17 ص 308 )
لذا برای برطرف کردن این شبهه هم از لفظ مذکر استفاده شده و هم مونث ...تا بیان کند زنان هم می توانند درامور معنوی پا به پای مردان حرکت کنند

Maryam91;30855 نوشت:
من هم در این مورد یه سوالی برام پیش اومده. اینکه چرا در قرآن مخاطب مردها هستند؟ وقتی هم که قرآن در مورد زن ها حرف می زنه از ضمیر غایب استفاده می کنه. مثلأ در سوره ی بقره در آیات طلاق یا خیلی جاهای دیگه. مخاطب مردا هستند و اگر جایی هم مخاطب زنها باشند از فعل امر غایب استفاده شده. یعنی قرآن به مردا میگه فلان کارو بکنید ولی در مورد زنها میگه باید فلان کارو بکنند.

با سلام خدمت همه دوستان قرآن پژوه

و با تشكر از كاربر محترم جناب Maryam91 به خاطر دقت در زبان قرآن

در زبان قرآن مباحث بر اساس ادبيات عرب به مخاطب منتقل مي شود و طبيعي است كه در اين امر از قواعد زبان عرب نيز بهره مي برد .

در اين زبان مطالب مشترك بين زنان و مردان ؛ طبق قاعده تغليب ؛ با الفاظ مذكر منتقل مي گردد مانند: (يا ايها الذين آمنوا كتب عليكم الصيام ...)

و مباحث اختصاصي با الفاظ مختص به زنان يا مردان بيان مي شود .و باز طبق قواعد زبان عرب، هر جا متناسب با خودش ، ممكن است الفاظ به صورت غايب يا حاضر استعمال شوند و هيچ فرقي بين زن و مرد نيست.

به طور مثال در سوره بقره آيات طلاق كه اشاره فرموديد خطابات غايب براي مردان نيز كم نيست مانند (وَ الَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنكُمْ وَ يَذَرُونَ أَزْوَجاً ...)بقره /240

(فَإِن طَلَّقَهَا فَلاَ تَحِلُّ لَهُ مِن بَعْدُ...) بقره / 230

(لِلَّذينَ يُؤْلُونَ مِنْ نِسائِهِمْ تَرَبُّصُ أرْبَعَةِ أشْهُر...)بقره / 226

در سوره احزاب نيز از آيه 28 الي 33 زنان مورد خطاب قرار گرفته اند و تمام واژه ها به صورت مخاطب آمده است مانند:
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ إِن كُنتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَأُسَرِّحْكُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا(28)

وإِن كُنتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالدَّارَ الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِنَاتِ مِنكُنَّ أَجْرًا عَظِيمًا(29)

يَا نِسَاء النَّبِيِّ مَن يَأْتِ مِنكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُّبَيِّنَةٍ يُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَيْنِ وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرًا(30)

وَمَن يَقْنُتْ مِنكُنَّ لِلَّهِ وَرَسُولِهِ وَتَعْمَلْ صَالِحًا نُّؤْتِهَا أَجْرَهَا مَرَّتَيْنِ وَأَعْتَدْنَا لَهَا رِزْقًا كَرِيمًا(31)

يَا نِسَاء النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاء إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا (32)

وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا(33)

بنا بر آنچه گذشت آشكار شد كه قرآن هيچ نوع تبعيضي در مخاطبات خود بين زن و مرد قائل نشده و هر چه هست طبق قواعد زبان عرب بوده و بس .

اميد كه روز بروز با زبان قرآن بيشتر آشنا شويم.

موفق باشيد .:Gol::Gol::Gol:

محمد-1353;30629 نوشت:
[

quote=tobeh;30621]

کدام رو باور کنیم ؟؟؟

کدام جعلی و کدام صحیح هست؟؟

دوست عزیز هر دوتاش درسته !

زنان زودتر بالغ می شوند

اما زنان در برخی زمینه ها قوی تر و در برخی زمینه ها ضعیف تر از مردان هستند و مردان هم همین طور .

در مورد امور مشورتی و تصمیم گیری های مهم این مردان هستند که قدرت بیشتری دارند زنان در بسیاری موارد احساسی برخورد می کنند . با این حال زنان در بسیار ی امور بسیار بهتر از مردان عمل می کنند . مشکل اینجا است که بسیاری زنان جایگاه اصلی خود را فراموش کرده اند

دوستان می بینم خیلی با قطعیت در مورد این جایگاه اصلی و مشخص صحبت می کنید. میشه لطفا شرح دهید که این جایگاه مشخص دقیقا چیست؟ حوزه و حدود آن را خارج از شعار زدگی بیان کنید.
خوشحال می شم که بر اگاهی ما بیفزایید.
تشکر

لطفا محترمانه صخبت شود .متاسفم برای گوینده اصلی این نوشته ها! قابل باور نیست
خواستم به عنوان یک خواننده نظر حقیر خود را عرض کنم:
پس از خواندن دو تاپیک جایگاه زن در اسلام و تحصیل و اشتغال زن واقعا آخرش متوجه نشدم که در جامعه کنونی زن بهتر است چه کند! سیستم جامعه و گفتارهای دوستان نشان از موقعیت مشخص و شناخته شده نمی دهد.واقعا اسلام برای زن چه می خواهد ؟حذف فعالیت های اجتماعی و خانه نشینی ایا همه وجود زن فقط در خانه معنا می یابد و فرزند آوری؟ ابعاد دیگر چه؟
ایا ابعاد دیگر از درجه اهمیت تربیت فرزند می کاهد و ایا واقعا همه وجودش باید وقف این وظیفه مهم شود ؟ در جامعه کنونی زنان با ایمان ایا نباید به خاطر فرهنگ سازی و انتقال ارزش ها در بعد اجتماعی ظاهر شوند ؟گفته های دوستان این فکر را به دهن تقریب می کند که زنانی که جایگاه خود را می دانند در خانه می مانند و الباقی در جریان تادرست هزاره سوم و تمدن در حال غرق شدن هستند .پاسخ اری زنان در اسلام بعد اجتماعی و حق حضور دارند و از طرفی تاکید بر عدم ضرورت زن در اجتماع و ذکر مکرر مضراتش برای این ریحان و فرزندانش یک تناقض بزرگ است!
جواب سوال که بدست نیامد هیچ بر سوالهای بی جوابم نیز افزوده شد
تشکر

tobeh;32899 نوشت:
از پست دوم جمله بالا که خیلی ناخالصی داره، اصلا قابل مقایسه با پست اول( آیات قرآنی) نیست... ضمنا علت برتری روحی مردان بر زنان نیز به ایمان و عمل و در آخر به تقوی مرتبط شده است و بیانگر این است که ایمان و عمل و تقوی مردان نسبت به زنان بیشتر است و این نیز نقض آیات قرآنی (پست اول) می باشد .... [/quote
چون پست اول با استناد به ایات قرانی است که هیچ قابل مناقشه یست ولی پست دوم نظریات دانشمندان علم تجربی است که دائما سنگ ان را به سینه میزنند و قائلند یگانه راه شناخت علم تجربی است

سلام
براى پاسخ دادن به اين پرسش لازم است ابتدا به وضعيت و شان زن در جوامع گوناگون پيش از اسلام توجه نمائيم.
از مجموع مطالعات و بررسى ها در جوامع غير متمدن قبل ازاسلام و جوامع متمدن مثل چين، هند، مصر قديم و ايران و جوامع عرب پيش از اسلام مى توان چنين نتيجه گرفت:
اولا: اين جوامع زن را انسانى هم سطح حيوان و ضعيف مى دانستند كه اگر آزاد ومستقل باشد براى جامعه فساد و تباهى به بار مى آورد؛
ثانيا: زن را به مثابه سكنى يا غذا كه از شرايط لازم براى زندگى است به حساب مى آوردند نه عضو و عنصرى سازنده اجتماع؛
ثالثا: براى زن هيچ حقى و مالكيتى را به رسميت نمى شناختند مگربه تبع مرد و تا آنجا كه براى مرد مفيد است؛
رابعا: اساس رفتار با آنها برسلطه و استخدام استوار بود. اما اسلام زن را مانند مرد انسان مى داند و همه انسان ها را برابر مى داند مگر آنكه تقوايش بيشتر است]... ان اكرمكم عنداللّه اتقيكم(1)]. و نيزمى فرمايد: [الا من عمل صالحا من ذكر او انثى و هو مومن فلنحيينه حياه طيبه ولنجزينهم اجرهم باحسن ما كانوا يعملون(2)]. اما جايگاه اجتماعى زن از نگاه اسلام: اسلام به لحاظ اجتماعى ميان زن و مرد قائل به تساوى است. همانگونه كه مرد داراى اراده، حق و تكليف است، زن نيز داراى اراده، حق و تكليف است. اسلام جامعه را مولود زن و مرد با هم مى داند و براى زن حقوق مستقل مانند مرد قائل است. [لها ماكسبت و عليها ما اكتسبت]. البته زن در نگاه اسلام داراى دو خصوصيت است كه هر يك از اين خصوصيات احكام مطابق خود و خاص خود را مى طلبد. خصوصيت اول آنست كه زن مانند (حرث) است يعنى زن است كه نطفه را پرورش مى دهد و نسل انسانى را با توليد مثل بقا مى بخشد و اين خصوصيت سبب مى شود كه زن احكام مخصوص داشته باشد. خصوصيت دوم آن است كه وجود زن لطيفتر و روحيه و عواطف او رقيقتر از مرداست و اين خصوصيت نيز سبب احكام خاصى براى زن مى گردد. بنابراين جايگاه اجتماعى زن از نگاه اسلام روشن مى شود چنانكه در قرآن مى فرمايد: [و لا تتمنوا ما فضل اللّه به بعضكم على بعض للرجال نصيب مما اكتسبوا و للنساء نصيب مما اكتسبن(3).] مراد از اين آيات اين است كه ملاك اختصاص زن و مرد به فضايل اعمالى است كه هر يك براى جامعه انجام مى دهند. بنابراين فضايلى مانند ايمان و علم و عقل و تقوى اختصاص به مرد يا زن ندارد بلكه ملاك عمل است.
پى‏نوشت‏
(1) حجرات- 13
(2) نحل- 97
(3) نساء- 32
منبع:تفسير الميزان ج 2 ص 268،علامه سيد محمد حسين طباطبائى(رحمت الله علیه)

مـــریم;30855 نوشت:
با عرض سلام
من هم در این مورد یه سوالی برام پیش اومده.
اینکه چرا در قرآن مخاطب مردها هستند؟
وقتی هم که قرآن در مورد زن ها حرف می زنه از ضمیر غایب استفاده می کنه.
مثلأ در سوره ی بقره در آیات طلاق یا خیلی جاهای دیگه. مخاطب مردا هستند و اگر جایی هم مخاطب زنها باشند از فعل امر غایب استفاده شده. یعنی قرآن به مردا میگه فلان کارو بکنید ولی در مورد زنها میگه باید فلان کارو بکنند.

با سلام و تشکر از کارشناسانی که چند وقت پیش این سوال منو جواب دادند.
راستش من اون موقع قانع نشدم و این شد که جاهای دیگه هم دنبال جواب سوالم بودم.
و الآن جواب جالبی براش پیدا کردم که دوست داشتم این جا هم بذارمش:

خظاب کمتر قرآن به زنان ، برخاسته از نگرش قرآن به رعایت حرمت زنان است و نشان از غیرت خداوند دارد.
طبیعی است که سخن گفتن عفیفانه با زنان و کمتر نام بردن آنان یکی از راه های حفظ حرمت آنان است. این به معنای بی توجهی به زنان به عنوان نیمی از جمعیت انسان ها نیست.
البته در مواردی که نیاز یه تاکید دارد ، به طور آشکار و جداگانه از الفاظ ویژه ی زنان در آیات قرآن استفاده شده است.مانند آیه 33 احزاب.
گرچه در شرایطی هم که کل جمعیت انسانی مد نظر باشد از لفظ مذکر استفاده می شود و باز هم این به معنای بی توجهی به زنان نیست.

منبع : پرسش های و پاسخ های دانشجویی – جلد پنجم : قرآن پژوهی

سلام به همه :Gol:

به نظر من فکر کنم جایگاه زن در اسلام مشخص باشه چون گفتند کلید بهشت زیر پای مادران است !

madanchi11;80442 نوشت:
سلام به همه :Gol:

به نظر من فکر کنم جایگاه زن در اسلام مشخص باشه چون گفتند کلید بهشت زیر پای مادران است !

[=Times New Roman]سلام
[=Times New Roman]ممنون.
[=Times New Roman]البته [=Times New Roman]کلید بهشت نمازه ولی خود بهشت زیر پای مادران است! :Cheshmak:

مـــریم;80450 نوشت:
سلام ممنون. البته کلید بهشت نمازه ولی خود بهشت زیر پای مادران است!

سلام:Gol:
تشکر از مریم

گفتم خانم ها زیاد دلگیر و ناشکر نباشند

موضوع قفل شده است