جمع بندی اثبات ائمه دوازده گانه و بطلان ادعای احمد الحسن ملعون

تب‌های اولیه

53 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اثبات ائمه دوازده گانه و بطلان ادعای احمد الحسن ملعون

بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله الرب العالمین و صلی الله محمد و آله الطیبین الطاهرین
اما بعد در این اوان محنت اقتران بسیاری از فتنه های آخرالزمان بوقوع پیوست از جمله ادعاهای فریبنده شخصی به نام احمد الاسماعیل که خود را ابتدا یمانی موعود دانست بعد این احمد الاسماعیل شد احمد الحسن و ادعای فرزندی قائم را کرد و خود را اول مهدیون دانست و بعد این احمد الحسن شد امام احمد الحسن و ادعا کرد که خود او قائم آل محمد است بمانند آن محمد علی شیرازی ملعون که ابتدا ادعای بابیت و نیابت کرد و چون دید مردمانی احمق و فاسق دورش را گرفتند جرئت کرد ادعای بزرگتری کند و گفت که او خود قائم است و چون دید طرفداران ملعونش بی چون و چرا ادعایش را پذیرفتند باز جرئت کرد و ادعای نبوت کرد و از خدا نترسید و جهال را فریفت و امروز می بینیم احمد الحسن که جرئتش بیشتر شده قرار است ادعا کند که او خودش قائم است و عیسی پشت او نماز می خواند و شاهد من مطالبی است که بین آقای عبادی و یوسف الانصار در فیس بوک رد و بدل می شود که در همین موضوع است چرا که آقای عبادی روزگاری از طرفداران احمد الاسماعیل ملعون بودند ولی وقتی می فهمند که احمد الاسماعیل قرار است همان قائمی باشند که عیسی پشت سر او نماز می خواند متوجه اشتباه خود می شود و بر می گردد و سپس با آقای کهندل و انصار الله که دو دعوت کننده اصلی آن ملعون هستند این موضوع را در جریان می گذارد و می گوید چطور است که احمد الاسماعیل طبق حدیث وصیت پیغمبر باید بعد از فوت حضرت صاحب الامر خلیفه باشند ولی می بینیم که بدون فوت او همین الان و اینده خلیفه می شوند ؟ آقای کهندل در فیسبوک و انصار الله در پالتاک به او جواب می دهند که این از اسرار است و منظور از این فوت بطور استثناء مرگ نیست بلکه منظور خواب است !!! آقای عبادی که می بیند دو لیدر و دعوت کننده اصلی احمد الحسن هر دو با یک جواب سخیف قصد گمراهی مردمان را دارند از طرفداری احمد الاسماعیل ملعون دست می کشد( هنوز این مطالب از زبان خود آقای عبادی در فیس بوک قسمت گروه یمانی آل محمد وجود دارد ). و این سیاست قاشق قاشق خوراندن است که یکی از روش های بهاییان است که اگر کسی مثلا به کتاب دلایل عرفان ابوالفضل گلپایگانی ملعون نظر کند می بیند که آنها کم کم مطالبشان را بخورد طرفدارانشان می دهند و این روش شیطان است که از انحرافات کم شروع کند و سپس دامنه ی این انحرافات را بتدریج اضافه کند. حقیر در این مقالاتی که به سایت اسکدین می فرستم قصد دارم دلایل محکمی بیاورم که روشن تر از آفتاب باشند بطوری که همه آنها را ساکت کند . و این دلایل در ابتدا دلایل کلی است که هر کس هم در آینده با ادعای مشابه احمد الاسماعیل ملعون آمد برای او هم ردی باشد وَ قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ كانَ زَهُوقا
همانطوری که می دانید ما می خواهیم بر طبق اعتقاد خودشان بر آنها رد بیاوریم و آن این است که اولا ما احادیثی را که صراحتا می گویند که ائمه دوازده تاست را می آوریم دوما این احادیث را به آیات قرآن رجوع می دهیم که دیگر برای آنها بهانه ای برای نپذیرفتن نباشد چرا که خودشان معتقدند بر طبق کلام پیغمبر صلی الله علیه و آله نباید احادیثی را که مخالف قرآن است را بپذیرند و باید به احادیثی که موافق قرآن هستند عمل کنند سوما ما حل تمامی شبهات آنها را خواهیم کرد و ما ثابت خواهیم کرد که بسیاری از آن احادیث درست هستند ولی آنها منظور آن احادیث را نفهمیدند مثل اینکه حدیث وصیت که مربوط به دوازده مهدی است درست است ولی اینها جزو شیعیان محسوب می شوند واینکه یمانی می آید ولی یمانی امام یا قائم نیست و اینکه تقلید از فقهای شیعه در این دوران واجب است و بسیاری دیگر از شبهات آنها را جواب خواهیم داد .

اما قبل از بیان دلایل باید بگویم که طبق تحقیقاتی که حقیر کردم به این نتیجه رسیدم که این ملعون تمام حرف هایش را از اخباری ها و شیخی هایی که در بصره هستند گرفته چرا که جناب سید علی موسوی که رئیس علمای شیخیه هستند و در بصره حضور دارند معتقدند که 1- اجتهاد حرام است ( کتابی در تاریخ اجتهاد از ابوالقاسم خان ابراهیمی) 2- علم رجال علمی بی سود است ( همان کتابی که در تاریخ اجتهاد است ) 3- خمس مباح است ( هفتاد مساله) 4- قرآن تحریف شده است ( هفتاد مساله ) 5- دوازده مهدی می آیند ( کتاب ارشاد العوام جلد 4 ) پس باید گفت این ملعون چیز جدیدی نگفته که طرفدارانش سر و صدا به پا کردند که او آمد و این حرف ها را برای اولین بار گفت . البته در مورد شیخیه باید گفت که طبق نظر علامه طباطبائی در کتاب شیعه در اسلام آنها فرقه ای جدا از شیعه نیستند و در پاره از مسائل نظری با بعضی ها اختلاف نظر دارند . بنده هم همین را معتقدم و معتقدم این اختلاف نظر ها که میان شیعیان هست نباید باعث عدم اتحاد آنها بشود چه این که این چیز بدیهی است که همه انسان ها نمی توانند از در مسائل نظری با هم یکی باشند مانند فلاسفه و مخالفان فلاسفه که هر دو در شیعه هم موجود هستند و اختلاف نظر دارند . خلاصه اولین دلیلی را که ما بر آنها می آوریم که نتوانند انکار کنند این است که ائمه دوازده تا هستند و بیشتر نمی شوند طبق احادیثی که موافق کتاب خدا هستند و چون این احادیث موافق کتاب خداست و احادیث انها مخالف کتاب خداست پس باید احادیث ما را بپذیرند . پس شروع می کنم به بیان این دلیل و لا حول و لا قوه الا بالله
اولا باید گفت احادیثی که به دوازده بودن ائمه اشاره دارد شاید بیش از هزار حدیث محکم باشد که آوردن همه آنها در این مقاله امکان پذیر نیست ولی خب ما بعضی از این احادیث را خواهیم آورد که دلالت کامل دارد بر این دارد که ائمه بیش از دوازده تا نیستند
اولین حدیثی که دلالت صریح دارد که ائمه بیشتر از دوازده نمی شود حدیث حضرت صادق علیه السلام است با این اسناد حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ حَاتِمٍ النَّوْفَلِيُّ الْمَعْرُوفُ بِالْكِرْمَانِيِّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْعَبَّاسِ أَحْمَدُ بْنُ عِيسَى الْوَشَّاءُ الْبَغْدَادِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ طَاهِرٍ الْقُمِّيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ بَحْرِ بْنِ سَهْلٍ الشَّيْبَانِيُّ قَالَ أَخْبَرَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحَارِثِ عَنْ سَعِيدِ بْنِ مَنْصُورٍ الْجَوَاشِنِيِّ قَالَ أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ عَلِيٍّ الْبُدَيْلِيُّ قَالَ أَخْبَرَنَا أَبِي عَنْ سَدِيرٍ الصَّيْرَفِيِّ قَالَ دَخَلْتُ أَنَا وَ الْمُفَضَّلُ بْنُ عُمَرَ وَ أَبُو بَصِيرٍ وَ أَبَانُ بْنُ تَغْلِبَ عَلَى مَوْلَانَا أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِق‏
و حضرت در مورد غیبت صحبت می کردند تا اینکه فرمودند أَمَّا غَيْبَةُ عِيسَى ع فَإِنَّ الْيَهُودَ وَ النَّصَارَى اتَّفَقَتْ عَلَى أَنَّهُ قُتِلَ فَكَذَّبَهُمُ اللَّهُ جَلَّ ذِكْرُهُ بِقَوْلِهِ وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ كَذَلِكَ غَيْبَةُ الْقَائِمِ فَإِنَّ الْأُمَّةَ سَتُنْكِرُهَا لِطُولِهَا فَمِنْ قَائِلٍ يَهْذِي بِأَنَّهُ لَمْ يُولَدْ وَ قَائِلٍ يَقُولُ إِنَّهُ يَتَعَدَّى إِلَى ثَلَاثَةَ عَشَرَ وَ صَاعِداً وَ قَائِلٍ يَعْصِي اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِقَوْلِهِ إِنَّ رُوحَ الْقَائِمِ يَنْطِقُ فِي هَيْكَلِ غَيْرِه
یعنی اما غیبت عیسی علیه السلام پس یهود و نصاری متفق شدند بر اینکه او کشته شده است پس خداوند جل ذکره آنها را تکذیب کرد بقولش " و نکشتند او را و بصلیب نکردند او را و لکن مشتبه شد بر آنها " این چنین است غیبت قائم که گروهی انکار خواهند کرد او را برای طول( غیبتش ) پس کسی هزیان گوید که او متولد نشده و گوینده ای بگوید که او تجاوز می کند به سوی سیزده و بالاتر و و گوینده ای معصیت کند خدای عزوجل را به قولش که می گوید قطعا روح قائم سخن می گوید در هیکل ( بدن) غیر او.
عرض می کنم کسانی که معتقدند که قائم متولد نشده اهل سنت هستند و کسانی که معتقدند که قائم در هیکل غیرش سخن می گوید گروهی از متصوفه و بابیها هستند امثال ابولفضل کلپایگانی ملعون که در کتاب دلایل العرفانش بصراحت چنین چیزی را بیان می کند و کسی هم که معتقد است که امام سیزدهمی هست و او قائم است و بیشتر هم میشود همین احمد الاسماعیل ملعون است که بصراحت چنین چیزی را در کتابهایش مثل متشابهات بیان کرده. همانطوری که میبینید این پیشگویی را حضرت صادق علیه السلام کرده بودند که ما بفهمیم در دوران غیبت چه کسانی با چه گویش هایی از دین بیرون می روند و این از الطاف الهی است که چنین حدیثی را فرمودند و صراحتا اعلام کرده اند قائم سیزدهم یا امام سیزدهم نداریم .
از جمله احادیثی که صراحتا اشاره دارد بر این که دوازده امام داریم حدیث زیر است
(امالی صدوق ص111)
حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِي عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْجَبَّارِ عَنْ أَبِي أَحْمَدَ مُحَمَّدِ بْنِ زِيَادٍ الْأَزْدِيِّ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ ثَابِتِ بْنِ دِينَارٍ عَنْ سَيِّدِ الْعَابِدِينَ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ سَيِّدِ الشُّهَدَاءِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ سَيِّدِ الْأَوْصِيَاءِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْأَئِمَّةُ مِنْ بَعْدِي اثْنَا عَشَرَ أَوَّلُهُمْ أَنْتَ يَا عَلِيُّ وَ آخِرُهُمُ الْقَائِمُ الَّذِي يَفْتَحُ اللَّهُ تَعَالَى ذِكْرُهُ عَلَى يَدَيْهِ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَاحضرت پیغمبر فرمودند که ائمه بعد از من دوازده تا هستند اول آنها تو هستی ای علی و آخر آنها قائم است که خدای تعالی ذکره بر دستش مشرق های زمین و مغربهایش را فتح می کند .
عرض می کنم همین طور که در حدیث می بینید صراحتا حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله خبر می دهند که ائمه دوازده تا هستند و اول آنها علی و آخر آنها قائم است . و از مثل این احادیث متجاوز از هزار حدیث داریم که بسیاری از آنها در جلد اول اصول کافی وجود دارد . اکنون می خواهیم بسراغ آیات قرآن و تفسیر آنها که اهل بیت فرمودند برویم تا بفهمیم احادیث چه کسانی مخالف قرآن و احادیث چه کسانی موافق قرآن است . و همانطور هم که می دانید که ما نمی توانیم به رای و گمان خود آیات قرآن را تفسیر کنیم پس برای تفسیر یکی از این آیات به حدیثی که در کتاب الغیبه طوسی است اشاره می کنیم و همین است معنی قول رسول خدا که قرآن و عترت از هم جدا نمی شوند و منظور این است که آن دو باهم بر ما حجت هستند و امکان دارد حدیثی باشد مخالف قرآن که نباید بپذریم و امکان دارد آیه متشابهی باشد مخالف محکمات احادیث که آن آیه قرآن را هم نباید به گمانمان تفسیر کنیم پس قرآن و احادیث به تنهایی حجت نیستند مگر اینکه همدیگر را تایید کنند و حدیث زیر گواه است که ما راستگو هستیم و این است برهان ما چنانچه خداوند فرموده قُلْ هاتُوا بُرْهانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقين‏ ما هم برهانمان را آوردیم که موافق احادیث و آیات قرآن است و حرف شما هم مخالف محکمات احادیث و قرآن است چنان حدیث زیر گواه بر صدق ماست.
( بحار الأنوار ، ج‏24، ص: 241)
الغيبة للشيخ الطوسي وَ رَوَى جَابِرٌ الْجُعْفِيُّ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ تَأْوِيلِ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً فِي كِتابِ اللَّهِ- يَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ مِنْها أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ فَلا تَظْلِمُوا فِيهِنَّ أَنْفُسَكُمْ‏ قَالَ فَتَنَفَّسَ سَيِّدِيَ الصُّعَدَاءَ ثُمَّ قَالَ يَا جَابِرُ أَمَّا السُّنَّةُ فَهِيَ جَدِّي رَسُولُ اللَّهِ ص وَ شُهُورُهَا اثْنَا عَشَرَ شَهْراً فَهُوَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ إِلَيَّ وَ إِلَى ابْنِي جَعْفَرٍ وَ ابْنِهِ مُوسَى وَ ابْنِهِ عَلِيٍّ وَ ابْنِهِ مُحَمَّدٍ وَ ابْنِهِ عَلِيٍّ وَ إِلَى ابْنِهِ الْحَسَنِ وَ إِلَى ابْنِهِ مُحَمَّدٍ الْهَادِي الْمَهْدِيِّ اثْنَا عَشَرَ إِمَاماً حُجَجُ اللَّهِ فِي خَلْقِهِ وَ أُمَنَاؤُهُ عَلَى وَحْيِهِ وَ عِلْمِهِ وَ الْأَرْبَعَةُ الْحُرُمُ الَّذِينَ هُمُ الدِّينُ الْقَيِّمُ أَرْبَعَةٌ مِنْهُمْ يَخْرُجُونَ بِاسْمٍ وَاحِدٍ عَلِيٌّ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع وَ أَبِي عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ وَ عَلِيُّ بْنُ مُوسَى وَ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ فَالْإِقْرَارُ بِهَؤُلَاءِ هُوَ الدِّينُ الْقَيِّمُ فَلَا تَظْلِمُوا فِيهِمْ أَنْفُسَكُمْ أَيْ قُولُوا بِهِمْ جَمِيعاً تَهْتَدُوا .
روایت کرد جناب جابر جعفی که گفتند پرسیدم از حضرت صادق علیه السلام از تاویل قول خدای عز و جل که " إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً فِي كِتابِ اللَّهِ- يَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ مِنْها أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ فَلا تَظْلِمُوا فِيهِنَّ أَنْفُسَكُمْ‏" حضرت نفس عمیقی کشید و سپس فرمود ای جابر اما سال جدم رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله است ،و ماهها كه دوازده ماه است امير المؤمنين و يكايك از امامان تا منتهى بمن مى‏شود و بعد از من پسرم جعفر و پسرش موسى و پسرش علي و پسرش محمّد و پسرش علي و منتهى به پسرش حسن و از او به پسرش محمّد هادى و مهدى دوازده امام و حجت خدا بر خلقش و امانتداران بر وحیش و علمش هستند و چهار ماه حرام كه دين قیمند آن چهار نفرى هستند كه داراى يك نام ميباشند علي امير المؤمنين و پدرم علي بن الحسين و علي بن موسى و علي بن محمّد اقرار باينها دين قیم است فَلا تَظْلِمُوا فِيهِنَّ أَنْفُسَكُمْ يعنى معتقد بهمه آنها شويد هدايت مى‏يابيد.
عرض می کنم همانطوری که می بینید نزد خداوند دوازده ائمه هست در کتاب خدا از آن روزی که آسمان و زمین خلق شده و چهار تای آنها هم نام هستند که اسمشان علی است و این دین قیم است و در احادیثی قیم بمعنی حضرت فاطمه است یعنی این دین فاطمه هست چرا که او حجت بر ائمه هست طبق احادیث پس معتقد شوید به همه آنها تا هدایت یابید و خداوند نفرموده که ائمه سیزده یا بیشتر می شوند و فرموده شهور که ائمه باشند نزد او دوازده هست و نه بیشتر و نه کمتر . پس ای طالبان حق اگر دنبال حقید این است حق و ای گمراهان اگر چشم و گوش دارید این است برهان که موافق آیه قرآن است پس دنبال احادیثی که مخالف قرآن است نروید که ظالم بر نفس خود باشید و حدیثی را بپذیرید که موافق قرآن است قرآن بدون احادیث معصومین کافی نیست و احادیث معصومین بدون تایید کلام خدا کافی نیست . حال هر حدیثی که غیر از ایه قرآن می گوید را نباید بپذیرید باید حدیث موافق کلام خدا را بپذیرید و شک و شبهه بر هیچ احدی نیست که بسیاری از احادیث جعلی یا حاصل اشتباه راوی است مثل اینکه روایت را درست حفظ نکرده یا روایت را درست در کتابش ننوشته و سهو کرده و مثل اینکه نقل به معنی کرده و شاید بعضی هایشان هم از عمد دروغ می بستند که شیعه را گیج کنند یا این که گمراه کنند و شک در تعداد ائمه آنها بیاندازند که به این گونه باعث گمراهی انها شوند پس باید برویم سراغ کتاب خداوند و احادیثی که موافق آیات قرآن است را بپذیریم و عمل کنیم و راهی غیر از این نیست در اینطور حوادث و راه ائمه هم همین بوده که وقتی یک ملعونی آمد احادیثی در تمجید ابوبکر ملعون و عمر ملعون گفت حضرت صادق با آیات قرآن بر او رد آوردند . و حال ما هم همین کار را با شما کردیم و با برهان خداوند با شما سخن گفتیم . آری از جمله احادیث دیگر که موافق کتاب خداست این است که( جامع الاخبار ص 18 ) پیغمبر فرموده الْأَئِمَّةُ بَعْدِي اثْنَا عَشَرَ عَدَدَ نُقَبَاءِ بَنِي إِسْرَائِيلَ كُلُّهُمْ أُمَنَاءُ أَتْقِيَاءُ مَعْصُومُونَ‏. که ائمه بعد از من دوازده نفر بعدد نقباء بنی اسرائیل هستند که همه آنها امانتدار و باتقوا و معصوم هستند .
و می دانی خداوند در قرآن فرموده َ لَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ ميثاقَ بَني‏ إِسْرائيلَ وَ بَعَثْنا مِنْهُمُ اثْنَيْ عَشَرَ نَقيبا . که خداوند از بنی اسرائیل میثاقی گرفت و مبعوث کرد از آنها دوازده نقیب را . و همین طور است که وقتی خداوند برای بنی اسرائیل دوازده نقیب مبعوث کرد برای مسلمانان هم دوازده امام مبعوث می کند .چرا که هر سنتی در بنی اسرائیل جاری شود بر مسلمانان هم جاری می شود سُنَّةَ اللَّهِ الَّتي‏ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلُ وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْديلا . و پیغمبر فرموده هرچه در بنی اسرائیل بوده کفش به کفش و تیر به تیر برای مسلمانان هم هست . پس به حکم این آیه قرآن و حدیثی که در تاییدش بود باید برای ما دوازده امام باشد . و اگر هم کسانی دیگر بیایند امثال مهدییون یا یمانی و سید حسنی ربطی به امامت ندارند و این مورد را نباید به آنها مربوط کرد پس طبق آیه قرآن باید دوازده تا امام داشته باشیم و این ائمه سیزده و بیشتر نمی شوند . البته باید عرض کنم اینکه مهدییون دوازده تا هستند ربطی به امامت ندارد و آن هم دلیلی دارد و همین را باید دانست که آنها هم باید دوازده تا باشند نه بیشتر و نه کمتر ولی امام نیستند چون اگر باشند مخالف آیه قرآن است و مطابق حدیث این دوازده مهدی شیعه هستند . پس با تاییدات کلام خداوندی احادیث درست و اشتباه را از هم تشخیص می دهیم و همین است که به قرآن می گویند فرقان . از جمله ایات قرآن که دلالت دارد که ائمه دوازده تا هستند آیه ای است که در حدیث زیر ذکر شده :
( بحار الأنوار ، ج‏24، ص: 178 )إكمال الدين الدَّقَّاقُ عَنْ حَمْزَةَ الْعَلَوِيِّ عَنِ الْفَزَارِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ زَيْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ زِيَادٍ الْأَزْدِيِّ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ "وَ إِذِ ابْتَلى‏ إِبْراهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَ"‏ مَا هَذِهِ الْكَلِمَاتُ قَالَ هِيَ الْكَلِمَاتُ الَّتِي تَلَقَّاهَا آدَمُ مِنْ رَبِّهِ فَتابَ عَلَيْهِ وَ هُوَ أَنَّهُ قَالَ أَسْأَلُكَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ إِلَّا تُبْتَ عَلَيَّ فَتَابَ اللَّهُ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ قُلْتُ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَمَا يَعْنِي عَزَّ وَ جَلَّ بِقَوْلِهِ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ يَعْنِي فَأَتَمَّهُنَّ إِلَى الْقَائِمِ ع اثْنَا عَشَرَ إِمَاماً تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْن
: مفضل بن عمر از حضرت صادق عليه السّلام نقل كرد كه سؤال كردم از آن جناب راجع بآيه "وَ إِذِ ابْتَلى‏ إِبْراهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ "كه كلمات در اين آيه چيست؟ فرمود: همان كلماتى است كه آدم از پروردگار خود فرا گرفت و پس از آن توبه‏اش را پذيرفت و آن چنين بود كه گفت: خدايا از تو درخواست ميكنم بحق محمّد و علي و فاطمه و حسن و حسين كه از من درگذرى خداوند توبه‏اش را پذيرفت إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ.عرض كردم پس منظور خداوند كه ميفرمايد: فَأَتَمَّهُنَّ (پس آنها را بپايان رسانيد) چيست؟ فرمودند يعنى آنها را بوسيله قائم بپایان رسانید ،دوازده امام كه نه نفر از اولاد حسين هستند.
عرض می کنم همانطور که مشاهده می کنید خداوند کلماتی به ابراهیم آموخت که پنج تن بودند و سپس این کلمات را با نه نفر از ائمه دیگر که آخرینشان قائم بود تمام کرد و بپایان رسانید و این دلالت صریح دارد که هیچ کس به مانند چهارده معصوم نیست و این مهدییون اگر واقعا امام بودند به مانند ائمه که اسمشان در آنجا ذکر می شد نه این که خداوند با اسم قائم آنها را بپایان برساند پس بعد از قائم کسی به مانند ائمه نیست و نبوده و نخواهد آمد طبق آیه قرآن .و طبق آیه قرآن شهور که ائمه باشند 12 تن هستند از روزی که آسمان و زمین خلق گشته و طبق حدیث حضرت صادق گروهی از گمراهان به قائمی که سیزدهمین امام است و بالاتر از آن معتقد می شوند و طبق حدیث پیغمبر تعداد ائمه به تعداد نقبای بنی اسرائیل است که همه اینها دلالت دارد احمد الحسن ملعون گمراه و گمراه کننده است . وقتی که فهمیدیم ائمه دوازده تا هستند سپس به سراغ احادیث متشابه آن دعوت کنندگان آن ملعون می رویم که ثابت کنیم این احادیث هم دلالت بر ادعای آنها ندارند . پس پست بعدی بنده در جواب شبهات آنهاست ان شاء الله و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین

[=arial][=arial black][=arial]بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله الرب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین

[=arial black][=arial]همانطوری که وعده داده شد قرار است در این پست به بیان اصلی ترین شبهه احمد الاسماعیل کذاب ملعون بپردازیم و آن شبهه در مورد حقیقت دوازده مهدی است که در این پست می خواهیم ثابت کنیم اولین دوازده مهدی عیسی ع است که در ادامه به اثبات آن می پردازیم اول باید عرض کنم که طبق پست قبل اثبات شد که ائمه یا امامان تنها دوازده تا هستند پس مهدیون باید کسانی غیر از ائمه باشند و باید اینها جزو شیعیان این ائمه دوازده گانه باشند و عیسی جزو شیعیان ائمه هست چنانچه ابراهیم جزو شیعیان ائمه بود و در تفسیر آیه وَ إِنَّ مِنْ شيعَتِهِ لَإِبْراهيمَ [=arial][=arial black][=arial]آمده که ابراهیم از شیعه علی ع بود.اولین حدیثی که دلالت بر بودن دوازده مهدی دارد حدیث وصیت حضرت پیغمبر در شب وفاتشان میباشد و آن حدیث در زیر آمده است .
[=Times New Roman]
امام صادق (ع) فرمود : رسول خدا (ص) در شبى كه وفاتش در آن بود ، به على (ع) فرمود : اى ابا الحسن ، كاغذ و دواتى بياور . و رسول الله (ص) وصيت خود را املاء فرمود ، تا این که بدين جا رسيد كه فرمود : يا على ! بعد از من دوازده امام مى باشند و بعد از آنها دوازده مهدى هستند . پس تو يا على اولين دوازده امام مى باشى . ... .، و چون وفات او ( امام حسن عسکری (ع) ) برسد ، آن را به پسرش محمد كه مستحفظ از آل محمد (ص) است ، تسليم كند ،
و آنها دوازده امام هستند . سپس بعد از او دوازده مهدى مى باشند . پس خلافت را به پسرش كه اولين مهديین است ، مى سپارد . براى او سه اسم است . يك اسمش مانند اسم من ، و اسم ديگرش اسم پدر من است ، و آنها عبد الله و احمد هستند ، و نام سوم مهدى است و او اولين مومنان است.
الغیبة الطوسي ص150 ح111 .
[=arial]
عرض می کنم می بینیم در وصیت پیغمبر دوازده مهدی را امام معرفی نکردند و اگر واقعا امام بودند حضرت می فرمود بعد از من بیست و چهار امام می آیند و چون می بینیم امامان را از مهدیون تفکیک کرده با وجودی که ائمه خود مهدی هستند متوجه این امر می شویم که مهدیون امام نیستند . بنابراین هر امامی مهدی است ولی هر مهدی امام نیست . چنانچه خداوند در قرآن فرموده
لکل قوم هاد پس اگر قرار باشد هر هدایت کننده یا مهدی قومی خود امام هم باشند پس براستی تعداد ائمه این کذاب ملعون باید به صدها امام برسد زیرا خداوند برای هر قومی از ابتدای ورود حضرت آدم تا این قوم مهدیانی قرار داده و برای امت آخر الزمان در زمان قائم هم دوازده مهدی قرار داده چنانچه خداوند در زمان حضرت موسی دوازده نقیب قرار داده است
َ [=arial]وَ بَعَثْنا مِنْهُمُ اثْنَيْ عَشَرَ نَقيباً . [=arial]و این دوازده مهدی در زمان خود قائم هستند نه در زمان بعد از فوت او چنانچه [=arial]در متن وصیت که همه کتب از کتاب الغیبه طوسی نقل کردند مشخص می شود که این دوازده مهدی در زمان خود حضرت قائم این وظیفه را بر دوش می گیرند و در وصیت چیزی از مرگ قائم نیامده است .
[=arial]ابتدا باید به آنها گفت که شما از بیان درست این حدیث هم عاجز بودید و دلیل حقیر که شبیه دلایل خودتان میباشد این است که قسمتی از وصیت در داخل پرانتز است و در دیگر کتب می بینیم این پرانتز نیست یا در بعضی از کتب می بینیم عبارت داخل پرانتز موجود نمی باشد. و شاهد قولم که این وصیت در پرانتز آمده احادیثی است که بین خود شما و بین برادران اسکدین که هیچ کدامتان ارتباطی با حقیر نداشته اید و آن زمان ها حقیر نبودم رد و بدل شده مثلا این اولین حدیثی است که برادران اسکدین در مورد وصیت آورده اند که از کتاب الغیبه طوسی است. فَذَلِكَ اثْنَا عَشَرَ إِمَاماً ثُمَّ يَكُونُ مِنْ بَعْدِهِ اثْنَا عَشَرَ مَهْدِيّاً (فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ) فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِهِ أَوَّلِ الْمُقَرَّبِينَ لَهُ ثَلَاثَةُ أَسَامِيَ اسْمٌ كَاسْمِي وَ اسْمِ أَبِي وَ هُوَ عَبْدُ اللَّهِ وَ أَحْمَدُ وَ الِاسْمُ الثَّالِثُ الْمَهْدِيُّ هُوَ أَوَّلُ الْمُؤْمِنِين. همینطور که مشاهده میکنید عبارت فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ در پرانتز قرار دارد همین طور این حدیث در بحار که از الغیبه طوسی نقل کردند دیگر این واژه درون پرانتز در آن موجود نیست سند از کتاب بحارالانوار، ج‏36، ص 261 ‏. و همینطور در کتاب المسترک وافی و کتاب منتخب الانوار مضیئه هم بدون فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ بود که از کتاب الغیبه نقل کرده بودند ، عرض می کنم اگر کسی به خود نسخه کتاب الغیبه که اولین جایی است که حدیث در آن نقل شده نگاهی بیاندازد یا این عبارت را در پرانتز می بیند یا اصلا نمی بیند مثلا این نسخه كتاب الغيبة للحجة، 1جلد، دار المعارف الإسلامية - ايران ؛ قم، چاپ: اول، 1411ق. حقیر سعی کردم تمامی نسخه های کتب الغیبه را نگاه کنم و متوجه شدم در هیچ کدام از این نسخه ها عبارت بدون پرانتز نیست و در بعضی از نسخه ها اصلا وجود ندارد و بدیهی است دیگر کتب از این کتاب الغیبه روایت می کردند پس نیازی برجوع به دیگر کتب نیست بنابراین نتیجه می گیریم شما باید اول بروند وصیت درست را بیاموزند بعد بیایند ادعای احتجاج به آنرا کنند [=arial].
حال می رویم سراغ احادیث که ثابت شود دوازده مهدی قومی از شیعیان ائمه هستند :

[=arial]اکمال الدین و تمام النعمة ج2 ص358" عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ قُلْتُ لِلصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنِّي سَمِعْتُ مِنْ أَبِيكَ ع أَنَّهُ قَالَ يَكُونُ بَعْدَ الْقَائِمِ اثْنَا عَشَرَ مَهْدِيّاً فَقَالَ إِنَّمَا قَالَ اثْنَا عَشَرَ مَهْدِيّاً وَ لَمْ يَقُلْ اثْنَا عَشَرَ إِمَاماً وَ لَكِنَّهُمْ قَوْمٌ مِنْ شِيعَتِنَا يَدْعُونَ النَّاسَ إِلَى مُوَالاتِنَا وَ مَعْرِفَةِ حَقِّنَا.[=arial]
[=arial]ابی بصیر گوید : به امام صادق جعفر بن محمد (ع) گفتم : ای پسر رسول خدا از پدرتان امام باقر (ع) شنیدم که می فرمود : پس از قائم دوازده مهدی می باشند . امام صادق (ع) فرمود : بلکه ایشان فرمود دوازده مهدی و نگفت دوازده امام . و آنها قومی از شیعیان ما می باشند که مردم را به ولایت ما و شناساندن حق ما دعوت می کنند.

[=arial]همانطوری که میبیند حضرت صادق این دوازده مهدی را قومی از شیعیان معرفی می کنند که وظیفه آنها دعوت بسوی شناساندن و ولایت ائمه هست پس معلوم می شود مقام اینها از ائمه پایین تر است که دعوت بسوی ائمه می کنند ولی آنها شبهه می افکنند طبق حدیثی که امام حسین ع و امام حسن ع و سلمان و ابوذر [=arial]جزو شیعیان امام علی ع هستند پس این ها هم شیعه هستند به آنها می گوییم که حسین و حسن مقامشان از علی پایین تر بود پس می شود شیعه علی محسوب شوند ولی امام علی ع بدلیل مقام بالاتر شیعه امام حسین ع و امام حسن ع نیست ولی شما مقام مهدی اول را بالاتر از امامان بعد از امام حسین میدانید در حالی که حضرت صادق فرمودند این شیعیان دعوت بسوی ما می کنند پس باید مقام اول مهدیون پایین تر همه ائمه از جمله امام صادق باشد که شما اعتقادتان بر عکس این است .از متن هم مشخص است که مهدیون امام نیستند
اما مهدی اول کیست ؟
در اینجا می خواهیم با توجه به اعترافات احمد الحسن کذاب ملعون و احادیث معصومین ثابت کنیم مهدی اول کسی جز حضرت عیسی نیست و از خوانندگان می خواهم خوب دقت کنند .
اول از اعتراف احمد الحسن ملعون حدیثی از کتاب خودش می آورم که
[=arial]در کتاب متشابهات 4 صفحه 130 است.
[=arial]از رسول الله روایت شده :عیسی در هنگام صبح فرود می آید در حالی که بین دو لباس زرد رنگ از زعفران است ، سرش شانه شده و فرق وسط آن باز است ، و بر سرش روغن زده است ، وسیله جنگی بر دست دارد، در این حال صلیب را می شکند و خوک را می کشد و دجال را به قتل می رساند و اموال قائم را از ستمگران باز می ستاند ، درپشت عیسی اصحاب کهف قرار دارند و او وزیر قائم است و حاجب و وصی اوست و از کرامت حجت بن حسن در شرق و غرب عالم امنیت را برقرار می کند .(غایه المرام ، سید هاشم بحرانی جلد 7 ص 93) [=arial]
عربی این حدیث این است :
[=Times New Roman] [=arial]حلية الابرار ٠ عن عمر بن ابرهيم الاوسي في كتابه عن رسول الله صلي الله عليه و اله قال ينزل عيسي بن مريم عليه السلام عند انفجار الصبح ما بين مهرودين [=arial]و هما ثوبان اصفران من الزعفران ابيض الجسم اصهب الرأس افرق الشعر كان رأسه يقطر دهنا بيده حربة يكسر الصليب و يقتل الخنزير و يهلك الدجال و يقبض اموال القائم عليه السلام و يمشي خلفه اهل الكهف و هو وزير الايمن للقائم عليه السلام و حاجبه و نايبه و يبسط في المغرب و المشرق الامن من كرامة الحجة بن الحسن صلوات الله عليه[=arial].
پس عیسی وزیر راست قائم است (زیرا وزیر چپ الیاس است ) و عیسی حاجب و نایب ( البته آنها ترجمه کردند وصی که اشتباه ترجمه کردند) قائم است پس اگر کسی قرار باشد مهدی اول باشد جز عیسی شایسته این مقام نیست و در ادامه این حدیث آمده عیسی در زمان قائم فوت می کند

[=arial]...ينشر الاسلام في المشرق و المغرب و الجنوب و القبلة و ذلك الوقت سنته كالشهر و شهره كالجمعة و جمعته كاليوم و اليوم كالساعة و ( الساعة خ [=Times New Roman][=arial]) لا بقاء لها ثم تقبل ريح باردة صفراء الين من الحرير مثل المسك فيقبض الله بها روح عيسي بن مريم عليهما السلام
[=arial]
پس عیسی قبل از فوت قائم فوت می کنند و این چنین مشخص می شود که مهدی اول در زمان خود قائم است و بعد از فوت قائم حضرت سید الشهدا ثار الله بره ی ذبح ذکر شده در انجیل
[=arial]و ذبح عظیم ذکر شده در قرآن رجعت می کنند[=arial]( سبحان الله این احمقان می گویند که بره ی ذبح شده در انجیل همان شبیه عیسی است در حالی که شبیه عیسی بصلیب رفت و ذبح نشد و از کلمات متعفنی که از دهان نجسشان خارج می کنند که قائم همان احمد الحسن ملعون است و او همان شبیه عیسی است و به اینچنین بحلول آن روح جسم اول که بصلیب رفت یعنی احمد الحسن( و معلوم است این جسمی که به صلیب رفت و خون از آن چکید جسمی جسدانی است و توهم نیست پس باید معتقد شوند این جسم از خاک و بدون پدر و مادر ظاهری خلق شده مثل حضرت آدم ) در این جسمی که از پدر و مادر بوجود آمده معتقد می شوند و مسخره تر از این هذیان در کل تاریخ وجود نداشته مثلا هر کسی می تواند ادعا کند من آدم هستم و الان روح او در این بدن من حلول کرده سبحان الله از حماقتشان که در دو جای این روایت قرار می گیرند که درپست بالا آورده شده [=arial] گوینده ای بگوید که او تجاوز می کند به سوی سیزده و بالاتر و و گوینده ای معصیت کند خدای عزوجل را به قولش که می گوید قطعا روح قائم سخن می گوید در هیکل ( بدن) غیر او . بلی الحمد لله این گروه مارق [=arial]به اینها مقر هستند . خب بالاخره یا جسم اول جسمی اصلی احمد الحسن است که بدون پدر و مادر بوده یا جسم دومی که از پدر و مادر خلق شده و چون هر دو را جسم او میدانید پس باید مقر شوید روح جسم اول در جسم دوم حلول کرده که اینچنین در این حدیث قرار می گیرید( به قسمت بیست و چهار شیخ در سایتشان یا کتاب متشابهات چهار رجوع کنید می بینید شبیه عیسی را احمد الحسن ملعون میدانند )

اما طبق حدیث اثبات کردیم که عیسی نائب و حاجب و وزیر راست قائم است پس مشخص می شود اول مهدیون اوست . چطور ایشان فرزند قائم و در احادیث دیگر فرزند امام حسین است ؟ عرض می کنم با توجه از روایات معروف حضرت پیغمبر که فرمودند من و علی دو پدر( نبی و علی در مقام نورانیت واحد هستند) این امت هستیم ثابت می شود امت نبی از نور نبی خلق شده اند این نورانیت چیزی مجازی نیست بلکه حقیقی است و اول ما خلق الله نور نبی است که شیعه و سنی به این اعتراف دارند . حال عیسی که اکنون وجود دارد جزو امت نبی محسوب می شود ( اگر چه امت نبی از آدم است حقیقتا که نبی فرموده آدم در گل و آب بود و من نبی بودم ) و امت نبی اهل حق هستند طبق حدیث پس عیسی فرزند نبی و علی است .

حال می خواهم باثبات این موضوع با دلایل محکم قرآنی بپردازم . همه میدانیم که عیسی پدر ظاهری نداشته ولی در قرآن میبینیم که روح بصورت بشری بر مریم متمثل شد( نه این که با بدن جسمانی بیاید فقط در چشم برزخی یا خیالی مریم اینگونه متمثل شد ) فَاتَّخَذَتْ مِنْ دُونِهِمْ حِجاباً فَأَرْسَلْنا إِلَيْها رُوحَنا فَتَمَثَّلَ لَها بَشَراً سَوِيًّا و به مریم فرمود : که من رسول پروردگار تو هستم و به تو غلامی پاک عطا می کنم قالَ إِنَّما أَنَا رَسُولُ رَبِّكِ لِأَهَبَ لَكِ غُلاماً زَكِيًّا. حال نکته مهم در این است که این روح کیست که گفته بمریم من به تو فرزندی عطا می کنم پس مشخص است این فرزند از آن روح بوده زیرا او بخشیده و اگر پادشاهی فرستاده ای را برای تو بفرستند و فرستاده عطای پادشاه مثلا انگشتری از پادشاه را به تو بدهد و بگوید که اینرا من بخشیدم به او می گویی تو چکاره هستی که از جیب خلیفه می بخشی اینرا پادشاه داده است ولی اگر پادشاه فرستاده ای را بفرستد و بگوید که انگشترت را به او بده آن فرستاده می تواند بگوید من رسول پادشاه هستم و انگشترم را به تو میدهم پس مشخص می شود که عیسی فرزند روح است و آن روح کلیه الهی است که شریف ترین روح خداست و عیسی پدر باطنی یا روحانی داشته که همین روح کلیه الهی است ولی عیسی پدر ظاهری نداشته.

[=arial]( کتاب کشکول شیخ بهایی / مجمع البحرین ج 1 ص 11 /غیر از این حدیث حدیثی دیگر به شکل این حدیث با توضیحات بیشتر از حضرت علی به شخصی دیگر نقل شده که برای اختصار نیاوردمش در کتاب کلمات مکنونه فیض آن حدیث نقل است) يا اميرالمؤمنين اريد ان تعرّفني نفسي فقال يا كميل و ايّ الانفس تريد ان اعرّفك قلت يا مولاي و هل هي الا نفس واحدة قال عليه السلام يا كميل انما هي اربعة النامية النباتية والحسية الحيوانية والناطقة القدسية والكلية الالهية ...و الكلية الالهية لها خمس قوي بقاء في فناء و نعيم في شقاء و عز في ذل و فقر في غناء و صبر في بلاء و لها خاصيتان الرضا و التسليم و هذه التي مبدؤها من الله و اليه تعود قال الله تعالي و نفخت فيه من روحي و قال الله تعالي يا ايتها النفس المطمئنة ارجعي الي ربك راضية مرضية و العقل وسط الكل[=arial]

پس مشخص شد این روح شریف که نفس کلیه الهی است (
نفخت فیه روحی ) همان نفس مطمئنه است و همه شیعه طبق ایه قرآن و تفاسیرش معتقدند نفس مطمئنه مقام حضرت سید الشهدا است که خداوند او را که روح کلیه الهی است را اینگونه خطاب می کند
[=arial]یا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّة***ارْجِعي‏ إِلى‏ رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّة. حال مشخص شد که عیسی فرزند روحانی حسین است و اولین فرزند حسین اسمش عبدالله است زیرا حسین ابوعبدالله است پس عیسی عبد الله است زیرا اولین فرزند حسین که در جسمانیت آمد جز عیسی کسی نبود. و همین طور می دانیم عیسی هدایت کننده است و هر هدایت کننده ای باید خود هدایت شده باشدِّ [=arial]أَ فَمَنْ يَهْدي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لا يَهِدِّي إِلاَّ أَنْ يُهْدى‏ فَما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُون‏. پس مشخص شد که عیسی مهدی است ولی حالا باید برویم سراغ اسم احمد .
اول باید عرض کنم اسامی در نزد خداوند باید دارای حقیقت باشند و خبر از مسمی بدهند مثلا ابتدا اسم شیطان جنی عزازیل بود ولی بعد از اینکه به دستور خدا برای سجده بر آدم عمل نکرد اسمش ابلیس شد پس اسم آن چیزی نیست که در شناسنامه است و می شود این اسم هم عوض شد و بی معنی باشد . ولی اسم حقیقی هر کس در حقیقت خبر دهنده از مسمی است و کلام حضرت علی در تعریف اسم معروف است که فرمودند
( الفصول المختارة، ص: 92) فَالاسْمُ مَا أَنْبَأَ عَنِ الْمُسَمَّى
‏[=arial]. پس اسم خبر از مسمی می دهد مثلا نور خبر از خورشید می دهد پس در حقیقت اسم صفتی برای موصوف است چنانچه نور صفتی برای خورشید است . [=arial]عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج‏1، ص: 130سَأَلْتُهُ يَعْنِي الرِّضَا ع عَنِ الِاسْمِ مَا هُوَ فَقَالَ صِفَةٌ لِمَوْصُوف[=arial]. پس اسم صفتی از برای موصوف است .

حال باید برویم سراغ رابطه صفت و موصوف که ببنیم که آنها برای هم چگونه حالتی دارند همانطوری که میدانید نور صفت خورشید است و گواهی بر خورشید می دهد و خورشید موصوف نور است و گواهی بر نور می دهد و هر کدام از اینها نباشند آن دیگری هم نیست و حضرت علی علیه السلام فرمودند [=arial] شَهَادَةِ كُلِّ صِفَةٍ وَ مَوْصُوفٍ بِالاقْتِرَان‏ پس هر صفت و موصوفی بر بودن و همراهی همدیگر شهادت میدهند حال می رویم سراغ کلام عیسی در انجیل که حضرت رضا علیه السلام فرمودند وَ فِي الْإِنْجِيلِ مَكْتُوبٌ أَنَّ ابْنَ الْبَرَّةِ ذَاهِبٌ وَ الْبَارِقْلِيطَا جَاءٍ مِنْ بَعْدِهِ وَ هُوَ الَّذِي يَحْفَظُ الْآصَارَ وَ يُفَسِّرُ لَكُمْ كُلَّ شَيْ‏ءٍ وَ يَشْهَدُ لِي كَمَا شَهِدْتُ لَهُ أَنَا جِئْتُكُمْ بِالْأَمْثَالِ وَ هُوَ يَأْتِيكُمْ بِالتَّأْوِيل‏( عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج‏1، ص: 167) . [=arial]همینطور که میدانید وقتی شیطان در بهشت بود خدا او را عزازیل نامید ولی وقتی خارج شد اسمش ابلیس شد همینطور است از برای عیسی که اسم خود را نفرمودند و گفتند فرزند بره که خودشان باشند می روند ( و منظور از بره حضرت سید الشهدا است زیرا او ذبح عظیم است که در انجیل از ذبح شدن بره در باب مکاشفات یوحنا سخن گفته می شود ) بنابراین عیسی در ابتدا اسمی نگفتند از خودشان و موصوف را بیان کردند و گفتند ابن بره می رود و بارقلیطا می اید و این کلمه چند معنی دارد یکی معنی ظاهری اش این است که بعد از پیامبری به نام احمد می آید ومعنی باطنی دارد که در مورد خودشان است یعنی ابن بره می رود و با اسم بارقلیطا که اسم خودشان باشد می آید و برای همین در ادامه میبنیم که عیسی در مورد ابن بره وبارقلیطا فرموده[=arial] یشهد لی کما شهدت له[=arial] و این رابطه صفت و موصوف است یعنی ابن بره که موصوف است شهادت بر صفت که بارقلیطا می دهد و بارقلیطا که صفت است شهادت بر موصوف که ابن بره است می دهد و این رابطه صفت و موصوف است که شهادت بر بودن یکدیگر می دهند و چون اسم صفت موصوف است پس ابن بره اسمش بارقلیطا یا احمد باشد زیرا احمد صفت ابن بره است پس عیسی اسم حقیقی اش احمد است .

برای همین در انجیل عیسی فرموده [=arial]الخرائج و الجرائح، ج‏1، ص: 77[=arial] الْفَارِقْلِيطُ رُوحُ الْحَقِّ الَّذِي يُرْسِلُهُ بِاسْمِي هُوَ يُعَلِّمُكُمْ كُلَّ شَيْ‏ءٍ. [=arial]( این نوشته را جناب قطب راوندی در استدلال بر آیات انجیل آوردند) پس خود عیسی می گوید فارقلیط روح حق است که خود عیسی است که روح الله یا روح حق است و می گوید او را خدا به اسم من می فرستد یعنی بصفت این موصوفی که میبینید می فرستد پس اسم عیسی که خودش بصراحت گفته فارقلیط یا احمد است و کلام عیسی همیشه بر مثل بوده و باید تاویلش را از طریق احادیث که سخن ائمه وصی نبی است بیان کنیم [=arial]أَنَا جِئْتُكُمْ بِالْأَمْثَالِ وَ هُوَ يَأْتِيكُمْ بِالتَّأْوِيل. [=arial]پس مثل عیسی مثل ابن بره است و مثل نبی مثل بارقلیط است طبق سخن عیسی پس عیسی فقط خبر از نبی بعد از خود داده و نباید نصاری کلام مسیح را تاویل کنند و باید بشکل مثل آنرا ببینند زیرا عیسی بمثل سخن می گوید ولی نبی و وصیانش تفسیر همه چیز و تاویل این سخن را باید بگویند پس تاویلش در کلام ائمه این است که ابن بره موصوف است و بارقلیطا صفت است پس بارقلیطا اسم ابن بره است. پس مشخص شد عیسی احمد و مهدی و عبدالله و فرزند باطنی حسین و قائم ( یا همه ائمه ) است و عیسی نائب و وزیر قائم و اول مهدیون است و این چنین بطلان قول کافرینی چون احمد الحسن کذاب می شود آری آنها نمی توانند با دهانشان نور خدا را خاموش کنند [=arial]و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین


[=arial]بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله الرب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین
اما بعد در این پست و در پستهای آینده در مورد دلایل شناخت امامت سخن خواهیم گفت و در هر پست یک حدیث جدید در مورد اثبات ائمه دوازده گانه غیر از احادیث و ایات قرآن مربوط به دلایل شناخت امامت می نویسیم
و لا حول و لا قوه الا بالله.
[=arial]
[=arial]
[=arial]در کتاب الإنصاف فى النص على الأئمة ص: 465 عن يونس بن ظبيان قال: دخلت على الصّادق جعفر بن محمّد عليه السّلام‏ ( حدیث طولانی بود آخرش را کپی کردم ) قال يا يونس اذا اردت العلم الصحيح فعندنا اهل البيت فانا ورثناه و اوتينا شرع الحكمة و فصل الخطاب فقلت يا ابن رسول الله و كل من كان من اهل البيت ورث كما ورثتم من كان من ولد علي و فاطمة عليهما السلام فقال [=arial]ماورثه الا الائمة الاثناعشر[=arial] قلت سمّهم لي يا ابن رسول الله قال [=arial]اولهم علي بن ابي‌طالب و بعده الحسن و بعده الحسين و بعده علي بن الحسين و بعده محمد بن علي الباقر ثم انا و بعدي موسي ولدي و بعد موسي علي ابنه و بعد علي محمد ابنه و بعد محمد علي ابنه و بعد علي الحسن ابنه و بعد الحسن الحجة عجل الله فرجهم[=arial] اصطفانا الله و طهّرنا و آتانا ما لم‌يؤت احدا من العالمين[=arial].

[=arial]حضرت صادق :فرمودند ای یونس زمانی که اراده کنی علم صحیح را پس نزد ما اهل بیت است پس من وارث شدم آن را و به ما داده شده شرع حکمت و فصل الخطاب پس گفتم ای فرزند رسول خدا و هر کس باشد از اهل بیت (مثل حضرت ابوالفضل که از اهل بیت بودند)وارث میشود مانند آنچه شما وارث شدید از فرزندان علی و فاطمه علیهما السلام ؟ حضرت فرمودند [=arial]وارث نشده آن را ( علم ) جز امامان دوازده گانه [=arial](و در ادامه همینطوری که میبینید حضرت صادق اسم تک تک ائمه را آوردند )[=arial].
همینطوری که میبینید در حدیث بالا برای وراثت علم ائمه دوازده گانه کاملا حصر دیده می شود یعنی عبارت وارث نشده علم را جز امامان دوازده گانه

[=arial]دلیل اول شناخت ائمه دوازده گانه ( تکلم به همه زبانها)

اول از احادیث : اکنون یک حدیث را بررسی می کنیم و در آخر پست دیگر احادیث را برای اثبات تواتر آن می آورم

[=arial]الكافي، ج‏1، ص: 286 أَحْمَدُ بْنُ مِهْرَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ ع جُعِلْتُ فِدَاكَ بِمَ يُعْرَفُ الْإِمَامُ قَالَ فَقَالَ بِخِصَالٍ أَمَّا أَوَّلُهَا فَإِنَّهُ بِشَيْءٍ قَدْ تَقَدَّمَ مِنْ أَبِيهِ فِيهِ بِإِشَارَةٍ إِلَيْهِ لِتَكُونَ عَلَيْهِمْ حُجَّةً وَ يُسْأَلُ فَيُجِيبُ وَ إِنْ سُكِتَ عَنْهُ ابْتَدَأَ وَ يُخْبِرُ بِمَا فِي غَدٍ [=arial]وَ يُكَلِّمُ النَّاسَ بِكُلِّ لِسَانٍ[=arial] ثُمَّ قَالَ لِي يَا أَبَا مُحَمَّدٍ أُعْطِيكَ عَلَامَةً قَبْلَ أَنْ تَقُومَ فَلَمْ أَلْبَثْ أَنْ دَخَلَ عَلَيْنَا رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ خُرَاسَانَ فَكَلَّمَهُ الْخُرَاسَانِيُّ بِالْعَرَبِيَّةِ فَأَجَابَهُ أَبُو الْحَسَنِ ع بِالْفَارِسِيَّةِ فَقَالَ لَهُ الْخُرَاسَانِيُّ وَ اللَّهِ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا مَنَعَنِي أَنْ أُكَلِّمَكَ بِالْخُرَاسَانِيَّةِ غَيْرُ أَنِّي ظَنَنْتُ أَنَّكَ لَا تُحْسِنُهَا فَقَالَ سُبْحَانَ اللَّهِ إِذَا كُنْتُ لَا أُحْسِنُ أُجِيبُكَ فَمَا فَضْلِي عَلَيْكَ ثُمَّ قَالَ لِي يَا أَبَا مُحَمَّدٍ [=arial]إِنَّ الْإِمَامَ لَا يَخْفَى عَلَيْهِ كَلَامُ أَحَدٍ مِنَ النَّاسِ وَ لَا طَيْرٍ وَ لَا بَهِيمَةٍ وَ لَا شَيْءٍ فِيهِ الرُّوحُ فَمَنْ لَمْ يَكُنْ هَذِهِ الْخِصَالُ فِيهِ فَلَيْسَ هُوَ بِإِمَام.
[=arial]یعنی ابوبصیر از حضرت ابی الحسن موسی بن جعفر علیهم السلام می پرسند فدایت شوم به چه شناخته می شود امام ؟ فرمودند بخصالی[=arial] ،اما اول آن پس قطعا او بچیزی از پدرش که در آن اشاره ای باشد مقدم شود (بر دیگران تقدم جوید )تا همان بر آنها حجتی باشد، و پرسش شود پس پاسخ گويد، و اگر پرسشى نشد او خود آغاز سخن كند، و باينكه از فردا خبر دهد و با مردم بهر زبانى سخن گوید ، سپس فرمود: اى ابا محمد تا بر نخواسته‏ اى يك نشانه آن را بتو نشان خواهم داد، ابو بصير گويد: طولى نكشيد مردى از اهل خراسان وارد شد و بزبان عربى با آن جناب سخن گفت، موسى بن جعفر عليه السّلام بفارسى پاسخش گفت، مرد خراسانى عرضكرد: بخدا منع نکرد مرا به اینکه با شما بخراسانی سخن گویم غیر از اینکه گمان كردم شما آن را نيكو نميدانى!؟ حضرت فرمود: سبحان اللَّه اگر من بخوبى نتوانم پاسخ تو را بدهم پس برترى من بر تو در چيست؟ سپس فرمود: اى ابا محمد همانا امام مخفی نمی شود بر او کلام احدی از مردم و نه پرنده ای و نه بهیمه ای و نه چیزی که در آن روح است پس هس کس نباشد در او این خصال پس او امام نیست.[=arial]
[=arial]
دوم از قرآن: برای اثبات درستی و یقینی بودن حدیث بالا

[=arial]عرض می کنم خداوند در قرآن در مورد حضرت پیغمبر فرموده که [=arial]و ماارسلنا من رسول الا بلسان قومه[=arial] یعنی نفرستادیم رسولی مگر بزبان قومش باید ببینیم حضرت پیغمبر بسوی چه کسانی فرستاده شده و خداوند در قرآن در مورد حضرت پیغمبر فرمودند [=arial]وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشيراً وَ نَذيراً [=arial]یعنی نفرستادیم تو را جز برای همگی مردم بشارت دهنده و ترساننده .
پس مشخص شد نبی بر همه مردم فرستاده شده و قوم او همگی مردم زمین هستند لذا باید زبان همگی مردم را بدانند و همچنین وصی نبی هم چون جز نبوت همه ویژگیهای نبی را دارا است هم باید همه زبانهای مردم را بدانند.

حال چرا باید وصی زبان همه بهیمه ها و پرندگان را بداند ؟؟
عرض می کنم خداوند در قرآن فرموده :
[=arial]وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا طائِرٍ يَطيرُ بِجَناحَيْهِ إِلاَّ أُمَمٌ أَمْثالُكُمْ ما فَرَّطْنا فِي الْكِتابِ مِنْ شَيْ‏ءٍ ثُمَّ إِلى‏ رَبِّهِمْ يُحْشَرُون‏[=arial]
یعنی نیست جنبنده ای در زمین و نه پرنده ای در آسمان که پرواز می کند ببالهایش جز اینکه امتهایی امثال شما هستند و ما چیزی را در این کتاب فروگذار نکردیم سپس بسوی پروردگارشان محشور می شوند
[=arial]
[=arial]پس حضرت پیغمبر و وصیانش چون باید زبان هر امتی را بدانند برای همین باید زبان جنبده ای از زمین امثال هر چیزی که در آن روح است
[=arial] شَيْءٍ فِيهِ الرُّوحُ [=arial]و زبان حیوانات و زبان پرندگان را بدانند و این چیزی عجیب نیست زیرا سلیمان در گذشته زبان پرندگان را میدانست و می دانیم طبق حدیث معروف نبی که سنی و شیعه قبولش دارند هر چه در بنی اسرائیل باشد کفش به کفش و تیر به تیر برای امت اسلام هم هست و سلیمان از پیغمبران بنی اسرائیل است پس پیغمبر ما و وصیانش باید زبان پرندگان را بدانند و خداوند فرموده
[=arial]وَ وَرِثَ سُلَيْمانُ داوُدَ وَ قالَ يا أَيُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنا مَنْطِقَ الطَّيْرِ وَ أُوتينا مِنْ كُلِّ شَيْ‏ءٍ إِنَّ هذا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبين‏
.
[=arial]همینطوری که میبینید که سلیمان بر مردم با منطق طیر احتجاج کرد و فرمودند ای مردم زبان پرندگان به ما تعلیم داده شده و بر ما از هر چیزی عطا شده و این فضل آشکاری است .
[=arial]عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ وَ حَفْصِ بْنِ الْبَخْتَرِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قِيلَ لَهُ بِأَيِّ شَيْ‏ءٍ يُعْرَفُ الْإِمَامُ قَالَ بِالْوَصِيَّةِ الظَّاهِرَةِ
[=arial]وَ بِالْفَضْلِ [=arial]إِنَّ الْإِمَامَ لَا يَسْتَطِيعُ أَحَدٌ [=arial]أَنْ يَطْعُنَ عَلَيْهِ فِي فَمٍ [=arial]وَ لَا بَطْنٍ وَ لَا فَرْجٍ فَيُقَالَ كَذَّابٌ وَ يَأْكُلُ أَمْوَالَ النَّاسِ وَ مَا أَشْبَهَ هَذَا.
[=arial]عرض می کنم همینطوری که میبینی که امام یکی از دلایل شناخت امام را فضل می داند و در مورد این فضل در یک مورد فرمودند کسی نمی تواند امام را در دهان یا گویشش طعن بزند و میبینی همه شیعیان احمد الحسن را در گویشش طعن می زنند که زبان همه مردم را نمیداند و خود انصار مهدی مقرند که احمد الحسن این ویژگی ها را ندارد که پایین از سخنانشان می آورم پس معلوم است ایشان این فضل را دارا نیستند همان فضلی را که سلیمان دارا بودند و آن دانستند زبان پرندگان است.
[=arial]
سوم در اثبات تواتر احادیث مربوط به تکلم امام به همه زبان ها

[=arial]احادیث دیگر [=arial]بحار ، ج25، ص: 142 [=arial]
معاني الأخبار عَنْ أَبِي الْجَارُودِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ الْبَاقِرَ ع بِمَ يُعْرَفُ الْإِمَامُ قَالَ بِخِصَالٍ أَوَّلُهَا نَصٌّ مِنَ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَلَيْهِ وَ نَصْبُهُ عَلَماً لِلنَّاسِ حَتَّى يَكُونَ عَلَيْهِمْ حُجَّةً لِأَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص نَصَبَ عَلِيّاً وَ عَرَّفَهُ النَّاسَ بِاسْمِهِ وَ عَيْنِهِ وَ كَذَلِكَ الْأَئِمَّةُ ع يَنْصِبُ الْأَوَّلُ الثَّانِيَ وَ أَنْ يُسْأَلَ فَيُجِيبَ وَ أَنْ يُسْكَتَ عَنْهُ فَيَبْتَدِئَ وَ يُخْبِرَ النَّاسَ بِمَا يَكُونُ فِي غَدٍ وَ
[=arial]يُكَلِّمَ النَّاسَ بِكُلِّ لِسَانٍ وَ لُغَة[=arial]
[=arial]
[=arial]الخرائج و الجرائح، ج1، ص: 341[=arial]
قَالَ أَبُو إِسْمَاعِيلَ السِّنْدِيُ
سَمِعْتُ بِالسِّنْدِ أَنَّ لِلَّهِ فِي الْعَرَبِ حُجَّةً فَخَرَجْتُ مِنْهَا فِي الطَّلَبِ فَدُلِلْتُ عَلَى الرِّضَا ع فَقَصَدْتُهُ فَدَخَلْتُ عَلَيْهِ وَ أَنَا لَا أُحْسِنُ مِنَ الْعَرَبِيَّةِ كَلِمَةً.
[=arial]فَسَلَّمْتُ بِالسِّنْدِيَّةِ فَرَدَّ عَلَيَّ بِلُغَتِي فَجَعَلْتُ أُكَلِّمُهُ بِالسِّنْدِيَّةِ[=arial] وَ هُوَ يُجِيبُنِي بِالسِّنْدِيَّةِ فَقُلْتُ لَهُ إِنِّي سَمِعْتُ بِالسِّنْدِ أَنَّ لِلَّهِ حُجَّةً فِي الْعَرَبِ فَخَرَجْتُ فِي الطَّلَبِ فَقَالَ بِلُغَتِي نَعَمْ أَنَا هُوَ ثُمَّ قَالَ فَسَلْ عَمَّا تُرِيدُ فَسَأَلْتُهُ عَمَّا أَرَدْتُهُ فَلَمَّا أَرَدْتُ الْقِيَامَ مِنْ عِنْدِهِ[=arial] قُلْتُ إِنِّي لَا أُحْسِنُ مِنَ الْعَرَبِيَّةِ شَيْئاً فَادْعُ اللَّهَ أَنْ يُلْهِمَنِيهَا لِأَتَكَلَّمَ بِهَا مَعَ أَهْلِهَا فَمَسَحَ يَدَهُ عَلَى شَفَتِي فَتَكَلَّمْتُ بِالْعَرَبِيَّةِ مِنْ وَقْتِي[=arial]

[=arial]إعلام الورى بأعلام الهدى، ص: 333[=arial]
عَنِ أَبِي الصَّلْتِ الْهَرَوِيِّ قَالَ كَانَ الرِّضَا ع
[=arial]يُكَلِّمُ النَّاسَ بِلُغَاتِهِمْ[=arial] وَ كَانَ [=arial]وَ اللَّهِ أَفْصَحَ النَّاسِ وَ أَعْلَمَهُمْ بِكُلِّ لِسَانٍ وَ لُغَةٍ[=arial] فَقُلْتُ لَهُ يَوْماً يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنِّي لَأَعْجَبُ مِنْ مَعْرِفَتِكَ بِهَذِهِ اللُّغَاتِ عَلَى اخْتِلَافِهَا فَقَالَ يَا أَبَا الصَّلْتِ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ مَا كَانَ اللَّهُ لِيَتَّخِذَ حُجَّةً عَلَى قَوْمٍ وَ هُوَ لَا يَعْرِفُ لُغَاتِهِمْ أَ وَ مَا بَلَغَكَ قَوْلُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع [=arial] أُوتِينَا فَصْلَ الْخِطَابِ وَ مَا كَانَ فَصْلُ الْخِطَابِ إِلَّا مَعْرِفَةَ اللُّغَات[=arial]
[=arial]
[=arial]بحار ، ج26، ص: 192[=arial]
[=arial] قرب الإسناد عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ كُنْتُ عِنْدَ أَبِي الْحَسَنِ ع إِذْ دَخَلَ عَلَيْهِ ثَلَاثُونَ مَمْلُوكاً مِنَ الْحَبَشِ وَ قَدِ اشْتَرَوْهُمْ لَهُ فَكَلَّمَ غُلَاماً مِنْهُمْ وَ كَانَ مِنَ الْحَبَشِ جَمِيلٌ فَكَلَّمَهُ بِكَلَامِهِ سَاعَةً حَتَّى أَتَى عَلَى جَمِيعِ مَا يُرِيدُ وَ أَعْطَاهُ دِرْهَماً فَقَالَ أَعْطِ أَصْحَابَكَ هَؤُلَاءِ كُلَّ غُلَامٍ مِنْهُمْ كُلَّ هِلَالٍ ثَلَاثِينَ دِرْهَماً ثُمَّ خَرَجُوا فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ لَقَدْ رَأَيْتُكَ تُكَلِّمُ هَذَا الْغُلَامَ بِالْحَبَشِيَّةِ فَمَا ذَا أَمَرْتَهُ قَالَ أَمَرْتُهُ أَنْ يَسْتَوْصِيَ بِأَصْحَابِهِ خَيْراً وَ يُعْطِيَهُمْ فِي كُلِّ هِلَالٍ ثَلَاثِينَ دِرْهَماً وَ ذَلِكَ أَنِّي لَمَّا نَظَرْتُ إِلَيْهِ عَلِمْتُ أَنَّهُ غُلَامٌ عَاقِلٌ مِنْ أَبْنَاءِ مَلِكِهِمْ فَأَوْصَيْتُهُ بِجَمِيعِ مَا احْتَاجَ إِلَيْهِ فَقَبِلَ وَصِيَّتِي وَ مَعَ هَذَا غُلَامٌ صِدْقٌ [=arial]ثُمَّ قَالَ لَعَلَّكَ عَجِبْتَ مِنْ كَلَامِي إِيَّاهُ بِالْحَبَشِيَّةِ لَا تَعْجَبْ فَمَا خَفِيَ عَلَيْكَ مِنْ أَمْرِ الْإِمَامِ أَعْجَبُ وَ أَكْثَرُ وَ مَا هَذَا مِنَ الْإِمَامِ فِي عِلْمِهِ إِلَّا كَطَيْرٍ أَخَذَ بِمِنْقَارِهِ مِنَ الْبَحْرِ قَطْرَةً مِنْ مَاءٍ أَ فَتَرَى الَّذِي أَخَذَ بِمِنْقَارِهِ نَقَصَ مِنَ الْبَحْرِ شَيْئاً قَالَ فَإِنَّ الْإِمَامَ بِمَنْزِلَةِ الْبَحْرِ لَا يَنْفَدُ مَا عِنْدَهُ وَ عَجَائِبُهُ أَكْثَرُ مِنْ ذَلِكَ وَ الطَّيْرُ حِينَ أَخَذَ مِنَ الْبَحْرِ قَطْرَةً بِمِنْقَارِهِ لَمْ يَنْقُصْ مِنَ الْبَحْرِ شَيْئاً كَذَلِكَ الْعَالِمُ لَا يَنْقُصُهُ عِلْمُهُ شَيْئاً وَ لَا تَنْفَدُ عَجَائِبُه

[=arial]بحار الأنوار ، ج‏49، ص: 75[=arial]
إِنَّ مُحَمَّدَ بْنَ الْفَضْلِ الْهَاشِمِيَّ ذَكَرَ عَنْكَ أَشْيَاءَ لَا تَقْبَلُهَا الْقُلُوبُ فَقَالَ الرِّضَا ع وَ مَا تِلْكَ قَالَ أَخْبَرَنَا عَنْكَ أَنَّكَ تَعْرِفُ كُلَّ مَا أَنْزَلَهُ اللَّهُ وَ
[=arial]أَنَّكَ تَعْرِفُ كُلَّ لِسَانٍ وَ لُغَةٍ[=arial] فَقَالَ الرِّضَا ع صَدَقَ مُحَمَّدُ بْنُ الْفَضْلِ فَأَنَا أَخْبَرْتُهُ بِذَلِكَ فَهَلُمُّوا فَاسْأَلُوا [=arial]قَالَ فَإِنَّا نَخْتَبِرُكَ قَبْلَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ بِالْأَلْسُنِ وَ اللُّغَاتِ‏ وَ هَذَا رُومِيٌّ وَ هَذَا هِنْدِيٌّ وَ فَارِسِيٌّ وَ تُرْكِيٌّ فَأَحْضَرْنَاهُمْ[=arial] فَقَالَ ع [=arial]فَلْيَتَكَلَّمُوا بِمَا أَحَبُّوا أُجِبْ كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ بِلِسَانِهِ [=arial]إِنْ شَاءَ اللَّهُ فَسَأَلَ كُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ مَسْأَلَةً بِلِسَانِهِ وَ لُغَتِهِ فَأَجَابَهُمْ عَمَّا سَأَلُوا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَ لُغَاتِهِمْ فَتَحَيَّرَ النَّاسُ وَ تَعَجَّبُوا وَ أَقَرُّوا جَمِيعاً بِأَنَّهُ أَفْصَحُ مِنْهُمْ بِلُغَاتِهِمْ ثُمَّ نَظَرَ الرِّضَا ع إِلَى ابْنِ هَدَّابٍ فَقَالَ إِنْ أَنَا أَخْبَرْتُكَ أَنَّكَ سَتُبْتَلَى فِي هَذِهِ الْأَيَّامِ بِدَمِ ذِي رَحِمٍ لَكَ كُنْتَ مُصَدِّقاً لِي قَالَ لَا فَإِنَّ الْغَيْبَ لَا يَعْلَمُهُ إِلَّا اللَّهُ تَعَالَى قَالَ ع أَ وَ لَيْسَ اللَّهُ يَقُولُ عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى‏ غَيْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضى‏ مِنْ رَسُولٍ «1» فَرَسُولُ اللَّهِ عِنْدَ اللَّهِ مُرْتَضًى وَ نَحْنُ وَرَثَةُ ذَلِكَ الرَّسُولِ الَّذِي أَطْلَعَهُ اللَّهُ عَلَى مَا شَاءَ مِنْ غَيْبِهِ فَعَلِمْنَا مَا كَانَ وَ مَا يَكُونُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَة.

[=arial]چهارم در رد بر قول و ادعای آنها
[=arial]عرض می کنم در سایتشان پستی گذاشته اند و گفته اند

نقل قول:
قابل توجه آقایانی که ادعا میکنند امام مسلط به تمام زبانهای زنده دنیاست و این امر را نه بصورت معجزه و کرامت و نشانه ای الهی که در بعضی مواقع به اذن خدا و برای اتمام حجت و اثبات حقانیت بروز میکند، بلکه مسئله ای بسیار عادی و پیش پا افتاده فرض میکنند!
وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ يَقُولُونَ إِنَّمَا يُعَلِّمُهُ بَشَرٌلِّسَانُ الَّذِي يُلْحِدُونَ إِلَيْهِ أَعْجَمِيٌّ وَهَذَا لِسَانٌ عَرَبِيٌّ مُّبِينٌ
اگر رسول الله(ص) به همه زبانهای غیر از عربی مسلط بود که شبهه همچنان پا برجا بود، یعنی این شبهه بود که مفاهیم قران را (نعوذ بالله ) از عجم زبان(احتمالا اشاره به سلمان فارسی) میگرفت و به عربی ترجمه میکرد!!!
پس نه رسول الله زبانی غیر از عربی میدانست ( مگر به اذن و قدرت خدا در مواقع خاص که حتی زبان حیوانات را هم میفهمید چون وارث سلیمان نبی است)
[=arial]

عرض می کنم اولا ایشان ابدا ترجمه آیه را نمی دانند که همینطور انکار فضائل آل محمد را می کنند و آیه و ترجمه آن این است که :
وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ يَقُولُونَ إِنَّما يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ لِسانُ الَّذي يُلْحِدُونَ إِلَيْهِ أَعْجَمِيٌّ وَ هذا لِسانٌ عَرَبِيٌّ مُبين(نحل -103)
و ما می دانیم که آنها می گویند این آیات را بشری به او می آموزد در حالی که زبان کسی که اینها را به او نسبت می دهند عجمی است و این زبان عربی مبین است.

عرض می کنم که اولا آیه تنها مربوط به این است که آن کس که نویسنده این پست آنرا را سلمان می دانند ( اولا باید حدیث بیاورید که این شخص سلمان است نه اینکه به ظن خودتان حکم کنید شاید منظور غلام رومی باشد) او زبان عربی اشکار را بلد نیست (و معجزه قرآن یکی از آن همین فصاحت و بلاغت عربی است )و هیچ کجای ایه نیست که دلالت داشته باشد که نبی زبان عجمی را بلد نیستند و اگر هم بلد باشند هیچ اشکالی وارد نیست زیرا آن عجم نمی توانسته که بزبان عربی آشکار سخن بگوید و همین مهم است که چطور آن عجم به نبی این آیات را می آموزد؟ در حالی که این آیات در نهایت فصاحت و بلاغت عربی است که کسی توان ندارد به این گونه سخن بگوید و این عربی آشکار است. لذا می بینیم که نویسنده این پست در سایتشان به ظن خودش آیه را که ترجمه اش را هم بلد نیست در انکار فضائل نبی می آورند که واقعا جای بسی شرم است و من از طرف ایشان از خوانندگان عذر خواهی می کنم .

وَ السَّلامُ عَلى‏ مَنِ اتَّبَعَ الْهُدى


[=arial]بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله الرب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین
اما بعد لازم میبینم قبل از ورود به ادامه بحث دلایل شناخت امام چند عکسی راکه چند وقتی بود از طرفداران انصار پیدا کرده بودم را برای بقیه دوستان هم بفرستم
(از دوستان می خواهم که پستی قرار ندهند و آنها را مسخره نکنند چرا که نباید شیعه بهانه ای بدست آنها بدهد فقط این حقایق را همگی مشاهده کنند و اگر خواستند منتشر کنند)
چند وقت پیش سندی در سایت شبیه نیوز نشان داده شد و آن سند مربوط به یکی از اسناد القاعده است که در آن به ذکر پشتیبانی از یمانی یا احمد الحسن پرداخته بودند و آن سند این است:
[=arial]

طرفداران مدعی یمانی چند وقت بعد سر و صدا راه انداختند و گفتند که این سند جعلی است و دلیلشان این بود:

نقل قول:
برای هر تصویری پیکسلی معین است، و اگر چه تغییری در تصویر صورت گیرد، پیکسل آن نیز تغییر می یابد و روشن می شود که تصویر یا چاپ شده، یا بر روی آن نوشته شده، یا اینکه از آن بریده شده یا تصویری دیگر به آن اضافه شده است.

ملاحظه فرمایید که شما نیز می توانید تصویر را نزدیک کنید و متوجه می شوید که در آنجا فرقی بسیار واضح و بزرگ در پیکسل بین نوشته و امضاء و بین تصویر اصلی (پس زمینه) وجود دارد.

همانا فقهای ....(اینجا توهین کرده بودند که حذفش کردم .افضلی.پلاریس)و پیروانشان این تصویر را از کتابی که توسط (مرجع شیعی محمود حسنی صرخی) نوشته و منتشر شده است برداشته و....

1- تصویر را 180 درجه (Rotate) وارانه کردند، جائیکه وثیقه اصلی کاملاً از چپ به راست و از راست به چپ بر عکس شد.

2- تقریباً نوشته اصلی را پنهان ساختند، اما فراموش کردند یا در واقع خدا آنها را به فراموشی وادار ساخت تا حجتی روشن و قوی و عار و خواری برای آنها باقی بماند، تا نوشته اصلی را کاملاً و100%مخفی کنند.
3-وثیقه جعلی خود را بالای وثیقه محمود حسنی صرخی که خدا هیچ برهانی بر آن نازل نکرده است را نوشتند.

و این تصاویر کذب و دجل و جرأت آنها بر آل محمد (ع) را روشن می سازد، آن هم بعد از اینکه عاجز شدند دلایل امام احمد الحسن (ع) را رد کنند.

آنچه انجام داده شد:
1- تصویر را

(Rotate) وارانه کردیم تا پس زمینه وثیقه اصلی محمود حسنی صرخی برگردد.
2- در وثیقه جعلی و ساختگی بعضی از رنگها تغییر داده شد تا جعل و دجل آنها روشن شود.

[=arial]اینها تصاویری بود که نشان میداد در پست این سند یک نوشته دیگر هم موجود است و آن نوشته نامه سید صرخی یعنی دشمن آیت الله سیستانی است کسی که تقریبا تمامی علمای شیعه او را قبول ندارند و همه او را یک فتنه گر میدانند . و پشت این سند یک حقیقت دیگر را هم نشان میدهد که در ادامه توضیح میدهیم . متن خود نامه سید صرخی به این چنین است:

مدعیان یمانی ادعا کرده بودند که چون تصویر تغییر پیکسلی یا ناهمگونی پیکسلی نسبت به پیش زمینه دارد جعلی است و می گفتند که وثیقه اصلی همین نامه سید صرخی است و شیعیان آمده اند وثیقه سید صرخی را وارونه کردند و شفافیتش را کم کردند و این سند را روی آن جعل کردند !!!!! ولی بعد با مطالب زیر که بنده نوشته بودمشان مواجه شدند که عاجز از جواب شدند و بحث را عوض کردند.

[=arial]
عرض می کنم برادر عزیزم آیا تا حالا از چیزی اسکن پیشرفته گرفتید با اسکنر ؟ من اسکنرم epson است و هر چیزی که با آن اسکن می گیرم همه نوشته ها را همینطور با تغییر پیکسلی نشان می دهد که برای نمونه دو تصویر را از صفحه کتابی که از آن اسکن گرفتم برایتان می فرستم که وقتی تصویر را نزدیک کنید دقیقا همین چیزی که در این سند می بینید اتفاق می افتد آنجا هم اتفاق افتاده لذا این دلیل جعل شما بی اساس است .

[=arial]برادر عزیزم عرض می کنم این تصویر وثیقه سید محمود صرخی دقیقا در پشت برگه قرار داشته برای همین وارونه دیده می شود وگرنه مگر اینها دیوانه هستند که تصویر سند را بر روی وثیقه سید محمود صرخی قرار بدهند و 180 درجه هم تصویر را تغییر درجه بدهند؟ خب روی یک برگه سفید جعل می کردند اینکه کاری ندارد برادر عزیزم لذا با عکسی که در زیر قرار دادم این دلیل شما را هم رد می کنم و ثابت می شود این تهمت جعلی که به فقهای شیعه زدید کاملا بی اساس است ، اتفاقا از تصویر وارونه شده پشتی این کاغذ خیلی چیزها مشخص می شود چون بالای آن نوشته شده وثائق و اگر هم کسی بخواهد چیزی را جعل کند و نخواهد آنرا مردم ببینند چرا باید چنین جمله ای یعنی وثائق را بالای آن متن بنویسد پس مشخص می شود یک وثیقه در کار نبوده بلکه وثائقی در کار بوده پس سخن شما که تنها آن وثیقه را اصل می دانید باطل است زیرا این سند هم وثیقه ی دیگری است غیر آن وثیقه که اتفاقا هر دو سند حق هستند[=arial].

[=arial]صفحه 59 و هم صفحه 60 مشخص است و در تصویر بعد تصویر پشت صحفه 60 و صفحه 59 مشخص است و خط تصاویر پشتی هم وارونه است و

[=arial]
همینطور اگر تصویر را بزرگ کنید متوجه همان تغییر پیکسلی که در سند هست در اینجا هم می شوید ( لذا قبل از ایراد گرفتن بهتر بود که چند تصویر را اسکن رنگی پیشرفته می کردید بعد ای برادر گلم ایراد می گرفتید اگر چه خودتان هم ایراد نگرفته بودید بلکه دیگران در سایت عربی ایراد گرفته بودند و جای شما فکر کرده بودند و شما ای برادر خوبم خودتان باید تحقیق می کردید و چنین چیزی را بیان می کردید ) لذا تهمت جعل شما کاملا بی اساس است و اتفاقا حالا مشخص می شود بین محمود صرخی و این سند ارتباطاتی است و این ارتباط مربوط به تنها کسی است که ادعای یمانی بودن در عراق می کند با توجه سند ((حرکه الیمانی فی العراق)) یعنی جناب احمد الحسن.

[=arial]
برادر عزیزم از این سند واقعا مشخص است که جعلی نیست نمی دانم چرا شما می خواهید بر روی خورشید گل بمالید . خلاصه عرض کردم دلایلتان گمانی بود و ثابت کردم که این دلایل شما همگی مردود هستند . لذا دوباره برای شما و دیگر دوستان و خودم طلب هدایت الهی در همه اوقات می کنم و همیشه من و شما و ائمه در نمازهایمان و نمازهایشان حتی با اینکه هدایت شده بودند طلب هدایت به راه مستقیم می کردند اهدنا الصراط المستقیم.



[=arial]
[=arial black]لذا برای اینکه دوباره بهانه ای نسازید تصویر بزرگ شده را هم برایتان می فرستم باشد که متوجه تغییر پیکسلی نوشته های روی صفحه بشوید

[=arial]همانطور که می بینید جمله پناهتان در راهست دارای تغییر پیکسلی است ولی تصویر پس زمینه که مربوط به پشت صفحه است تغییر پیکسلی ندارد ، و دارای شفافیت کمتر و همینطور وارونه است پس ثابت می شود دلایل شما کاملا بی اساس است

[=arial]
در ادامه باز توضیحاتی بیشتر به آنها دادم و گفتم :

[=arial]
[=arial] در مورد اینکه این وثیقه ها چرا پشت و رو هست دلیلش این است که بالای وثیقه سید صرخی نوشته وثائق و این خبر می دهد یک وثیقه در کار نبوده پس معلوم می شود آن طرف برگه و یا شاید در برگه های دیگر وثائقی موجود است ولی دو تا بودن آن قطعی است زیرا وثائق جمع است[=arial]، اعتقاد حقیر این است که این دو وثیقه به هم مربوط می باشند و همینطور که میبینید در وثیقه ای که از خود سید محمود صرخی اعلام شده بود [=arial]عبارت وثائق در بالا نبود پس معلوم می شود اینها دقیقا یکی نیستند [=arial]و در همین عبارت وثائق مختلف هستند با اینکه هر دوی اینها [=arial]چاپ کامپیوتری [=arial]هستند پس معلوم می شود کسی وثیقه سید محمود صرخی را از قبل با عنوان وثائق در بالا داشته در یک [=arial]نسخه دیجیتالی [=arial]داشته و آنرا چاپ کرده است و در پشت همین وثیقه یک وثیقه دیگر مربوط به همین وثیقه چاپ می شود و [=arial]امضاها و مهرهایی [=arial]بر روی آن می شود . دلیل دیگری که اینها به هم مربوط هستند سخنان سید محمود صرخی است که دارد از یک [=arial]حادثه ای [=arial]سخن می گوید که در سال [=arial]2004 [=arial]بوده یعنی قبل از سال 2007 پس معلوم می شود یک جنگهایی قبل از این جریان مربوط به سخنان سید صرخی در وثیقه اش بوده. [=arial]اما بنده عرض کردم دلایلی که شما برای تحریف آوردید دلایل درستی نیست [=arial]و من خودم با یک اسکن ساده این را به همه اثبات کردم ، ...... (در ادامه گفتم )[=arial]. اما برادر عزیزم کسی که این را اسکن کرده البته مشخص است ا[=arial]سکنرش حرفه ای نبوده [=arial]ببینید یک اسکنر حرفه ای و دقیق [=arial]نور را بطور یکسان در همه جا پخش می کند [=arial]در حالی که میبینیم در همین تصویر پایین سمت راست و کل قسمت کمی از سمت چپش نور کمتری دارد که مشخص است اسکنرش غیر حرفه ای بوده . لذا باز تهمت جعل به کسی که اسکنر حرفه ای هم در اختیار نداشته بسی عجیب است بالاخره این متن اسکن شده و عمده جعل ها از طریق اسکنر است که مثلا حروفی کاغذی را جدا می کنند و بر کاغذ می چساپانند و بعد از روی آن اسکن می گیرند که ابدا مشخص نمی شود که طرف جعل کرده . البته بسیار واضح است که این وثیقه ی سید صرخی دقیقا بر پشت این سند است [=arial]زیرا تصویر وارونه 180 درجه ای شده [=arial]و همینطور این نوشته های کمرنگ بعضی هاشون دقیقا در پشت نوشته های سند قرار دارند که قرار دادن یک متن جعلی به این شکل و آنهم بدون هیچ دلیلی هم کار غیر ممکن و هم کار عجیبی است که چرا اینقدر وقت بیهوده صرف کرده که از این چیزی که فرضا اگر جعل کرده باشد به او احتجاج هم بشود و با این دلیل آنرا رد کنند پس یک جاعل اینقدر احمق نیست که سندی را به این شکل جعل کند بلکه برای جعلش تنها کافی بود روی یک برگه آچار بدون نوشته چنین چیزهایی را جعل کند که خلاصه خیلی واضح است و نیاز به توضیح بیشتری نیست و دلیلش تنها این است که وثیقه سید صرخی بر پشت آن بوده.

[=arial]
و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین

[=arial]

[=arial black]


عرض شود تمامی این مباحث با اقای افضلی در سایت مهدییون انجام شده است و جوابهای انصار به مطالب و شبهات ایشان در انجا موجود است.

در مورد ائمه و مهدیین و مصداق مهدیین
http://www.mahdyeen.org/showthread.php?t=21972

در مورد وثیقه
http://www.mahdyeen.org/showthread.php?t=22777

الحمد لله رب العالمین

[=arial]بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله در آنجا هم بطور کلی رسوا شدید و در آخر هم نگذاشتید جوابتون رو بدم و حذفم کردید با اینکه بنده تنها توهینهای خودتون رو بخودتون بر گردوندم پس معلومه شما خیلی خیلی بی تربیت هستین چون من تنها اندکی از توهین های شما را بخودتون بر گردوندم آیا من فحش روباه دادم یا خانم یا عبد صالح ایا هر چه من گفتم شما قبل از آن همانرا نگفته بودید ؟ چه کسی ابتدا تهمت ابوحنیفه را به من زد و رسوا شد ؟ بلی آقای انصار الله که ثابت شد خودش مثل ابوحنیفه است به مانند شما که تنها قیاس بلدید بکنید ، مثل اینکه بنگ را با مواد مخدر قیاس کردید که نباید قیاس شوند ،من کی گفتم مرفین و بقیه مواد مخدر حرام هستند؟ من گفتم طبق حدیث پیغمبر بنگ حرام است و در حرام شفا و دوا نیست . ایا چه کسی واقعا عین ابوحنیفه قیاس احکام می کند ؟
ایا ندیدی که امام فقاع را در نوشیدنی هایی قرار داد که زیاد خوردنش عقل را زایل نمی کند . خواهشا برو یکبار دیگه اون حدیث را بخوان بعد قیاس کن . امام فرمودند نوشیدنی هایی که زیاد خوردنش عقل را تغییر نمی دهند حلال هستند به( سوای) استثنای فقاع که دلیل حرام بودنش چیز دیگری است. این یعنی چه ؟؟؟
چرا جرات نکردی پست بیست و چهار شیخ را بیاوری که دو هفته است جوابی به ان آقای انصار الله نداده ؟ آیا این جز نشانه شکست است ؟
http://www.mahdyeen.org/showthread.php?t=9197&p=63397#post63397

شما که فقط بلد بودید طفره بروید اگر جوابی دارید بهمین دلیل آخر دلایل شناخت امام که آوردم جواب بده . چطور منکری که امام به همه زبانها تکلم نمی کنند ولی احادیث و ایات قرآن چیز دیگری می گویند .
بسم الله بفرما همینجا اینو جواب بده . اونجا که همش طفره می رفتی .
فقط بحثو عوض نکن و بهمین فقط جواب بده اگر قادر هستی که نیستی .
یادت باشه وقتی جوابی به این سوال ندی و فرار کنی معنیش تنها شکست و بطلان باطلتون هست.
قابل توجه همه دوستان که جملات زیر که نمی گویم احمقانه یا عاقلانه است از ایشان است که در بالا آوردمشون

نقل قول:
قابل توجه آقایانی که ادعا میکنند امام مسلط به تمام زبانهای زنده دنیاست و این امر را نه بصورت معجزه و کرامت و نشانه ای الهی که در بعضی مواقع به اذن خدا و برای اتمام حجت و اثبات حقانیت بروز میکند، بلکه مسئله ای بسیار عادی و پیش پا افتاده فرض میکنند!
وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ يَقُولُونَ إِنَّمَا يُعَلِّمُهُ بَشَرٌلِّسَانُ الَّذِي يُلْحِدُونَ إِلَيْهِ أَعْجَمِيٌّ وَهَذَا لِسَانٌ عَرَبِيٌّ مُّبِينٌ
اگر رسول الله(ص) به همه زبانهای غیر از عربی مسلط بود که شبهه همچنان پا برجا بود، یعنی این شبهه بود که مفاهیم قران را (نعوذ بالله ) از عجم زبان(احتمالا اشاره به سلمان فارسی) میگرفت و به عربی ترجمه میکرد!!!
پس نه رسول الله زبانی غیر از عربی میدانست ( مگر به اذن و قدرت خدا در مواقع خاص که حتی زبان حیوانات را هم میفهمید چون وارث سلیمان نبی است)

حال که جواب این سخنانت را دادم و در آنجا هیچ جوابی به سخنانم را ندادی معنی اش چیست ؟
خیلی از بچه ها فیلتر شکن ندارند اگر واقعا فکر می کنی حقی نشان بده ببینیم که حقیقت حرفهایت چیست
حضرت پیغمبر فرموده برای هر حقی حقیقتی است و برای هر درستی نوری است و جملات شما چیزی جز ظلمت در مقابل ان احادیث و آیات نورانی نیست و ما هنوز آنقدر احمق نشدیم که از پیروی ثقلین دست بکشیم و پیرو تحریفات و دروغها و تفسیر بظن های شما شویم. قل هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین
و صلی الله علی محمد و اله الطیبین الطاهرین

و اما بحول و قوه الهی به شبهات جناب افضلی پاسخهایی کوتاه و منطقی ارائه خواهم کرد انشا الله
چون ایشان بسیار طولانی مینویسند پس فقط بخش کوچکی از کامنت ایشان را نقل قول خواهم کرد که منظور و مفهوم اصلی شبهات ایشان را میرساند!

نقل قول:

[=arial]اولین حدیثی که دلالت صریح دارد که ائمه بیشتر از دوازده نمی شود حدیث حضرت صادق علیه السلام است

ما هم نمیگوییم ائمه(ع) بیش از 12 نفرند ولی طبق وصیت رسول الله(ص) اوصیا بعد از رسول الله(ص) 24 نفرند که 12 نفر از انها ائمه(ع) و 12 نفر بعدی مهدیین(ع) هستند و مهدیین(ع) وارثین علم و عصمت رسول الله(ص) و حجت الهی و خلیفه الله بعد از امام مهدی(عج) هستند.
و از احادیث متواتر 12 امام(ع)، حکم حصر وصایت در این 12 نفر استخراج نمیشود همانطوری که از احادیث زیر حصر وصایت در امیر المومنین(ع) استخراج نمیشود!

قال رسول الله :
(يا علي ما سألت ربّي شيئاً إلاّ سألت لك مثله غير أنّه قال : لا نبوّة بعدك أنت خاتم النبيين وعلي خاتم الوصيين[=traditional arabic] )

[=traditional arabic][=arabic transparent]روى أيضاً ابن أبي الحديد في «شرح نهج البلاغة» عن حكيم بن جبير أنّه قالَ :
[=traditional arabic][=arabic transparent]خَطَبَ عَلِيّ عَلَيهِ السّلامُ فَقَالَ فِي أثناءِ خُطبَتِهِ :
[=traditional arabic][=arabic transparent]أَنَا عَبْدُاللَهِ وَ أَخُو رَسُولِهِ لَايَقُولُهَا أَحَدٌ قَبْلِي وَلَا بَعْدِي إلّا كَذّابٌ . وَرِثتُ نَبِيّ الرّحْمَةِ وَ نَكَحْتُ سَيّدَةَ نِساءِ هَذِهِ الأُمّةِ ، وَ أنا خاتَمُ الْوَصِيّين[=arabic transparent]َ

و توضیحات بیشتر در مورد ائمه و مهدیین و جایگاه انها در پست زیر داده شده است:

http://www.askdin.com/thread27644-9.html#post354489

نقل قول:

[=arial]إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً فِي كِتابِ اللَّهِ

البته لازم بتوضیح است که نص این ایه در در جه نخست مربوط به ماههای سال است و غیر معتبر بودن ماههای تقویم یهودیان برای مسلمانان است چون در تقویم یهودیان سالهای کبیسه 13 ماه است .

و در مراحل بعد اهمیت عدد 12 در باطن آیه قرار دارد که به تعداد نقبا بنی اسرائیل، تعداد ائمه(ع)، تعداد مهدیین(ع) نیز اشاره دارد .

نقل قول:

[=arial]عرض می کنم می بینیم در وصیت پیغمبر دوازده مهدی را امام معرفی نکردند و اگر واقعا امام بودند حضرت می فرمود بعد از من بیست و چهار امام می آیند و چون می بینیم امامان را از مهدیون تفکیک کرده با وجودی که ائمه خود مهدی هستند متوجه این امر می شویم که مهدیون امام نیستند .

حضرت رسول الله(ص) جانشینان بعد از خود را معرفی فرموده است

همانا امری که امام مهدی علیه السلام تسلیم فرزندش می کند منصب خلیفه الهی عامه در زمین می باشد، و چیزی که بر این امر دلالت دارد واحد بودن سیاق و توالی این عبارت (فلیسلمها)، می باشد، در حالی که این عبارت برای تسلیم امامت و خلافت عامه و وصایت یکی بر دیگری می باشد، پس تسلیم امامت و خلافت و وصایت امام مهدی علیه السلام به فرزندش می باشد. زیرا چیزی امام علی علیه السلام به امام حسن و امام حسن به امام حسین علیهم السلام و... امام حسن عسکری علیه السلام به فرزندش امام مهدی علیه السلام تسلیم می کنند عین آن امام مهدی علیه السلام نیز به فرزندش تسلیم می کند. زیرا که سیاق این عبارت (فلیسلمها) در روایت برای همه امامان یکی است.

و اما در خصوص روایت امام صادق علیه السلام که می گوید آنها قومی از شیعیان هستند، همانا دلالت بر این دارد که مقام مهدیین کمتر از مقام ائمه می باشد، همانگونه که مقام امامان از مقام انبیاء به غیر از رسول خدا ص بالاتر است، زیرا که هیچ کسی به مقام رسول خدا ص نرسید و نخواهند رسید.

بلکه روایت شده که امامان حسن و حسین علیهم السلام از شیعیان امام علی ع بودند و در جواب امام رضا ع برای کسانی که زعم می کنند از شیعیان امام علی ع هستند فرمود:... و اثبات شده همانا که حسن و حسین و ابوذر و سلمان و مقداد و عمار و محمد بن ابی بکر از شیعیان امام علی ع هستند، کسانی که هیچ گونه مخالفتی با دستورات امام نداشتند.
و به همین دلیل مهدییون علیهم السلام از شیعه امامان تلقی می شوند ولی انها خلیفه و حجت خدا و وارثان علم و عصمت رسول الله(ص) هستند و مقام مهدییون(ع) نیز از مقام انبیاء به غیر از حضرت محمد ص بالاتر است

سپس روایتها به مهدیین علیهم السلام فرمانروایی عامه بعد از امام مهدی عج را دادند، و آنها را به قائمان و امامان خطاب کردند، برای مثال:

امام صادق علیه السلام در یکی از ادعیه های مشهور فرمود: اللهم كن لوليك القائم بأمرك ، محمد بن الحسن المهدی عليه وعلى آبائه أفضل الصلاة والسلام ، فی هذه الساعة وفی كل ساعة ، وليا وحافظا وقائدا و ناصرا ودليلا ومؤيدا ، حتى تسكنه أرضك طوعا وتمتعه فيها طولا وعرضا ، و تجعله وذريته من الأئمة الوارثين . بحار الأنوار جـ 49 : ص 349

نقل قول:

[=arial]و این دوازده مهدی در زمان خود قائم هستند نه در زمان بعد از فوت او چنانچه [=arial]در متن وصیت که همه کتب از کتاب الغیبه طوسی نقل کردند مشخص می شود که این دوازده مهدی در زمان خود حضرت قائم این وظیفه را بر دوش می گیرند و در وصیت چیزی از مرگ قائم نیامده است .

این ادعا خلاف نص صریح وصیت است که میفرماید .....و ليسلمها الحسن ع إلى ابنه م‏ح‏م‏د المستحفظ من آل محمد ص فذلك اثنا عشر إماما . ثم يكون من بعده اثنا عشر مهديا

یعنی طبق نص صریح وصیت امر مهدیین(ع) پس از 12 امام است و طبق وصیت امام مهدی(عج) امر را به فرزندش(احمد) میسپارد نه به دیگر مهدیین
و اینکه امام مهدی(ع) قبل از وفات امر را به فرزندش میسپارد نیز اتفاقا نکته ای است که با بسیاری از احادیث از جمله حدیث یمانی(ع) مطابقت دارد که یمانی دعوت کننده اصلی به امر امام مهدی(عج) میباشد و برای امر امام مهدی(عج) بر علیه سفیانی خروج(قیام) میکند.

[=Times New Roman]عن أمير المؤمنين عليه السلام قال : فانظروا أهل بيت نبيكم ، فإن لبدوا فالبدوا ، وإن استنصروكم فانصروهم ، فليفرجن الله الفتنة برجل منا أهل البيت ، بأبي ابن خيرة الاماء لا يعطيهم إلا السيف هرجا هرجا ، موضوعا على عاتقه ثمانية أشهر ، حتى تقول قريش : لو كان هذا من ولد فاطمة لرحمنا ، يغريه الله ببني أمية حتى يجعلهم حطاما ورفاتا ، مَلْعُونِينَ أَيْنَمَا ثُقِفُوا أُخِذُوا وَقُتِّلُوا تَقْتِيلًا * سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلُ وَلَن تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا
امیر المومنین (ع) فرمود : پس نظر کنید به اهل بیت پیامبرتان . اگر سکوت کردند ، سکوت کنید . و اگر از شما یاری خواستند ، آنها را یاری کنید . پس خداوند فتنه ها را توسط مردی از ما اهل بیت از میان می برد . پدرم فدای فرزند بهترین کنیزان . کسی که به آنها جز شمشیر بی ملاحظه ندهد . که به مدت هشت ماه شمشیر بر دوشش است . تا جایی که قریش گویند : اگر از فرزندان فاطمه بود به ما رحم می کرد . خداوند او را بر بنی امیه مسلط می کند تا این که آنها را دگرگون و نابود سازد . آنها ملعون هستند هر کجا یافت شوند ، گرفته و به سختی کشته خواهند شد * سنت خداوند است که در پیشینیان نیز بوده است و هرگز در سنت خداوند تبدیل و تغییر نخواهی یافت
بحار الانوار ج 51 ص 121 . منتخب الاثر ص 238 . شرح نهج البلاغة ابن أبي الحديد ج 7 ص 58 . ينابيع المودة ص 498 باب 96

طبق این آیه و تفسیر امام علی (ع) متوجه می شویم آن کسی که فتنه ها را از بین می برد و بنی امیه را نابود می سازد و خداوند او را بر آنها مسلط می کند ، کسی است که شمشیر را هشت ماه بر دوشش حمل می کند

و با توجه به حدیث بعدی متوجه می شویم که این شخص امام محمد بن الحسن (ع) نیستند . بلکه فرزند امام مهدی (ع) هستند که قبل از امام مهدی (ع) قیام می کنند

عن الامام علی عليه السلام قال : ... ويخرج قبله (المهدی) رجل من أهل بيته بأهل المشرق ، يحمل السيف على عاتقه ثمانية أشهر ، يقتل ويمثل
امام علی (ع) فرمود : ... و مردی قبل از او (مهدی) از فرزندانش به اهل مشرق خروج می کند . او شمشیر را هشت ماه بر دوشش حمل می کند . او می کشد و مُثله می کند
الملاحم ابن طاووس ص 66 باب 133 . الفتن ابن حماد ص 96 . عقد الدرر ص 129 . جمع الجوامع ج 2 ص 103 . برهان المتقي ص 103 . كنز العمال ج 14 ص 589

پس برایمان روشن شد که این شخص ، فرزند امام مهدی (ع) است که قبل از ایشان (ع) قیام کرده و به مدت هشت ماه شمشیر را بر دوششان حمل می کنند

عن الاصبغ بن نباتة، قال: أتيت أمير المؤمنين عليه السلام فوجدته ينكت في الارض، فقلت له: يا أمير المؤمنين ما لي أراك مفكرا تنكت في الارض ؟ أرغبة منك فيها ؟. قال: لا والله ما رغبت فيها ولا في الدنيا قط، ولكني تفكرت في مولود يكون من ظهر الحادي عشر من ولدي هو المهدي الذي يملاها عدلا وقسطا كما ملئت ظلما وجورا، يكون له حيرة وغيبة تضل فيها أقوام ويهتدي فيها آخرون.قلت: یا مولای فکم تکون الحیرة و الغیبة؟ قال: ستة أیامٍ أو ستة أشهر أو ست سنین.
اصبغ بن نباته گوید: خدمت امیرالمؤمنین(ع) رسیدم: دیدم که ایشان در حال فکر کردن بوده، چوبی در دست گرفته و به زمین می زند، به ایشان عرض کردم: ای امیرمؤمنان! چه شده است که به این صورت فکر می کنید و سر چوب را به زمین می زنید؟ این عمل شما از روی رغبت شما به زمین است؟ حضرت فرمودند: خیر، به خدا قسم که هیچ وقت رغبتی به زمین و دنیا نداشته ام ، لکن در مورد مولودی فکر می کنم که از نسل فرزند یازدهم از فرزندانم می باشد، او همان مهدی است که زمین را پر از عدل و داد می کند چنانکه از ظلم و جور پر شده باشد. حیرت و غیبتی برای او پیش می آید که در آن بعضی از اقوام گمراه و بعضی دیگر هدایت می شوند. عرض کردم: یا امیر المؤمنین! حیرت و غیبت چه مدتی خواهد بود؟ حضرت فرمودند: شش روز یا شش ماه یا شش سال. الکافی ج 1 ص 338 باب فی الغیبة ح 7.

منظور از مهدی در این حدیث مهدی اول(ع) است که از نسل فرزند یازدهم از فرزندان علی(ع) می باشد
فرزند یازدهم علی(ع) میشود امام مهدی(عج) و فرزند او میشود یمانی(مهدی اول)

مفضل بن عمر گويد: شنيدم امام صادق(ع) فرمود: براي صاحب اين امر دو غيبت است. يكي از آنها طولاني شود تا بعضي از آنها بگويند مرده است و بعضي گويند كشته شده است و بعضي ديگر بگويند رفته و بازگشتي ندارد. از موضع و مكان ايشان اطلاعي ندارد چه از فرزندانش و چه ديگران مگر آن مولي كه امر او را بر عهده مي‌‌گيرد. الغيبة - الطوسي ص 161 . الغيبة – النعماني ص 171 . بحار الأنوار ج 52 ص 152 . إثبات الهداة ج 3 ص 500، الغيبه الكبرى ج1 ص 55
یعنی امام صادق(ع) میفرمایند که امام مهدی(عج) در زمان غیبتشان،
فرزندانی دارند که این فرزندان از مکان پدرشان اطلاعی ندارند مگر یکنفر که امر امام را برعهده میگیرد.

عن سلمان عن رسول الله (ص): ... ثم ضرب بیده على الحسین علیه السلام فقال: یا سلمان، مهدی أمتي الذی یملأ الأرض قسطاً و عدلاً كما ملئت جوراً و ظلما من ولد هذا، إمام ابن إمام، عالم بن عالم، وصی بن وصی، أبوه الذي یلیه إمام وصي عالم، قال: قلت: یا نبی الله، المهدي أفضل أم أبوه؟ قال: أبوه أفضل منه
سلمان از رسول خدا (ص) نقل می كند: ایشان با دستش به حسین (ع) زد و فرمود: یا سلمان، مهدی امتم كه دنیا را پر از عدل و داد می كند در حالی كه پر از ظلم و ستم شده است از فرزندان این است . امام فرزند امام، عالم فرزند عالم و وصی فرزند وصی است . پدرش كسی است كه او را امام، وصی و عالم می گرداند. سلمان گوید: گفتم: ای پیامبر خدا، مهدی افضل (برتر) است یا پدرش ؟ فرمود: پدرش از او افضل (برتر) است . كتاب سلیم بن قیس ص 430
در این حدیث نیز برای ما روشن می شود كه از القاب شخصی كه قبل از امام مهدی (ع) می آید، مهدی نیز می باشد . و نكته ی جالبی كه در این حدیث برای ما روشن می شود این است كه امام مهدی (ع) ایشان را امام و وصی و عالم می گرداند.
شاید برخی گمان كنند كه این حدیث مربوط به امام مهدی محمد بن الحسن (ع) است. اما آن چه از خود این حدیث روشن است، این است كه پدر مهدی (ع) در این حدیث، افضل و برتر از او می باشد . در حالی كه طبق كلام اهل بیت (ع) امام محمد بن الحسن (ع)، در بین امامان از فرزندان امام حسین (ع)، یعنی بعد از آل كساء، از همه افضل و برتر است.

[=arial]رسول الله (ص) درباره مهدی (ع) و آنچه را که خداوند از خیرات و برکات و فتح و پیروزی به دست او برایش قرار داده ذکر می‌ کرد پس به ایشان گفته شد : یا رسول الله آیا همه اینها را خداوند برای او قرار داده است ؟ رسول خدا (ص) فرمود : بله ، و هر آنچه که در دوران زندگی و زمان خودش نباشد ، در زمان امامان بعد از او از فرزندانش می‌ باشد.
شرح الاخبار ج 2 ص 42

[=arial]امام کاظم (ع) فرمود : ... خداوند عزوجل در کتاب مبینش فرمود : بدرستی که ما در زبور بعد از ذكر (صحف قبل از زبور) مقرر داشتیم كه بندگان صالح من وارث زمين خواهند شد . و تمام آن منسوب به مهدی است . زیرا او مفتاح (گشایشگر) آن است و با دعوت او امرش امتداد می یابد . و هر قائمی از فرزندانش که بعد از او می باشد ، مهدی است . همانا خداوند عزوجل آنها را هدایت کرده است . و توسط آنها بندگانش به سوی خداوند سبحان هدایت می شوند . پس آنها امامان مهدیین هستند . و آن بندگان صالحی که خداوند آنها را در کتابش ذکر فرموده است که آنها را وارث زمین گرداند و خداوند خلف وعده نمی کند
شرح الاخبار ج 3 ص364
[=arial]

نقل قول:

نقل قول:

[=arial]پس عیسی وزیر راست قائم است (زیرا وزیر چپ الیاس است ) و عیسی حاجب و نایب ( البته آنها ترجمه کردند وصی که اشتباه ترجمه کردند) قائم است پس اگر کسی قرار باشد مهدی اول باشد جز عیسی شایسته این مقام نیست و در ادامه این حدیث آمده عیسی در زمان قائم فوت می کند
[=arial]

طبق وصیت و احادیث فوق ثابت شد که وصی و وزیر امام مهدی(عج) فرزندش یمانی(ع) که نام او احمد(ع) است و او لقب قائم را نیز دارد و این هم احادیثی دیگر


(ابـو خديجه از امام صادق عليه السلام راجع به امام قائم عليه السلام پرسيد، فرمود: همه ی ما قائم به امر خدائيم؛ يكى پس از ديگرى تا زمانى كه صاحب شمشير بيايد، چـون صاحب شمشير آمد، امر و دستورى غير از آنچه بوده مى آورد).اصول کافی جلد 2 صفحه 487 روایت 2.

امام باقر عليه السلام فرمودند: «عمر بن خطاب از اميرالمؤمنين عليه السلام پرسيد: آيا اسم مهدي را به من مي‌گوييد؟ حضرت فرمودند: تحقيقا حبيب من شاهد است و از من عهد گرفته است تا نام او را نگويم تا زماني كه خدا او را مبعوث نمايد.» غيبت طوسي، ص470 ح487
و همه مي‌دانيم كه اسم محمد بن الحسن ع را همه مي‌دانستند، پس اين مهدي، همان مهدي اول است كه تا زمان بعثتش قرار بوده اين امر مخفي بماند

امام باقر (ع) فرمود: قائم دو نام دارد نامي مخفي و نامي آشكار، «نام مخفياحمد و نام آشكار محمد است.» كمال الدين و تمام النعمه ج2 ص653
محمد نام امام مهدی(عج) و احمد نام مهدی اول و هر دو موجود در وصیت رسول الله(ص)

عن الإمام الصادق (ع) قال: (إن منا بعد القائم (ع) اثنى عشر مهدياً من ولد الحسين).
از امام صادق ع فرمودند: (از ما بعد از قائم (ع) دوازده مهدی از فرزندان حسين (ع) خواهند بود).مختصر بصائر الدرجات-لحسن بن سليمان الحلی ص 48.

عن أبي عبد الله الصادق (ع): (إن منا بعد القائم أحد عشر مهدياً من ولد الحسين).
از ابي عبد الله صادق (ع ): (از ما بعد از قائم يازده مهدی از فرزندان حسين (ع) خواهند بود).غیبت شیخ طوسی.

وقتی میگوید 11 مهدی بعد از قائم، منظور از قائم مهدی اول(یمانی) است.

وقتی میگوید 12 مهدی بعد از قائم منظور از قائم امام مهدی(عج) است.

پس آن قائمی که عیسی(ع) وزیر و دست راست اوست یمانی یا احمد(ع) است.

ضمن اینکه طبق نص صریح وصیت و احادیث متواتر که بخشی از انها ارائه شد وصی امام مهدی(عج) که اول مهدیین است فرزند اوست و نامش احمد است و عیسی(ع) نه فرزند امام مهدی(عج) است و نه نامش احمد است !

و وصیت نصی محکم و صریح و بنابر توصیف رسول الله(ص) متنی است که گمراه کننده نمیباشد و تمامی فرزندان ذکر شده در وصیت ، فرزند به معنی حقیقی و با رابطه
خونی و ژنتیکی میباشد و نه فرزند بمعنی معنوی یا مجازی !

پس منظور از حدیثی که میگوید وزیر قائم (ع) عیسی(ع) است ، منظور از آن قائم احمد(ع) است نه امام مهدی(عج)!

الحمد لله رب العالمین
[=arial]

[=Times New Roman]

نقل قول:

[=arial]الحمد لله در آنجا هم بطور کلی رسوا شدید و در آخر هم نگذاشتید جوابتون رو بدم و حذفم کردید با اینکه بنده تنها توهینهای خودتون رو بخودتون بر گردوندم پس معلومه شما خیلی خیلی بی تربیت هستین چون من تنها اندکی از توهین های شما را بخودتون بر گردوندم آیا من فحش روباه دادم یا خانم یا عبد صالح ایا هر چه من گفتم شما قبل از آن همانرا نگفته بودید ؟ چه کسی ابتدا تهمت ابوحنیفه را به من زد و رسوا شد ؟ بلی آقای انصار الله که ثابت شد خودش مثل ابوحنیفه است به مانند شما که تنها قیاس بلدید بکنید

از همین لحن سخنت معلوم میشود چه کسی بی تربیت است بنده نه با شخص شما مشکل دارم و نه با مکتبتان شیخیه و هیچ لعن و نفرین و توهینی نه به مکتبتان کردم و نه به مشایختان
فقط فکر و اندیشه را نقد میکنم و هر کس مایل باشد میتواند به لینکها مراجعه کند و خود قضاوت کند:

الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ ۚ أُولَٰئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ ۖ وَأُولَٰئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ

نقل قول:

[=arial]مثل اینکه بنگ را با مواد مخدر قیاس کردید که نباید قیاس شوند ،من کی گفتم مرفین و بقیه مواد مخدر حرام هستند؟ من گفتم طبق حدیث پیغمبر بنگ حرام است و در حرام شفا و دوا نیست . ایا چه کسی واقعا عین ابوحنیفه قیاس احکام می کند ؟

و همین برای اثبات کم سوادیت کافی است ، تا جایی که بنده میدانم در لغت عامیانه به مواد مخدر "بنگ" میگویند و به معتادان بنگی

معنی بنگ از فرهنگ معین:گردی که از کوبیدن برگ ها و سرشاخه های گلدار شاهدانه می گیرند که به خاطر داشتن مواد سمی مخدر است ، حشیش

و ظاهرا فراموش کردی که بحث بر سر فتوای یمانی(ع) در مورد مصارف پزشکی مواد مخدر بود !

در مورد فقاع هم گفتی منظور از فقاع همین دلستر یا ابجوی تخمیر نشده و غیر الکلی است که انهم حرام است!!!
در صورتیکه توضیح دادم آن فقاعی که حرام است و کم خوردن آن باعث زوال عقل نمیشود و زیاد آن عقل را ضایع کرده و موجب مستی میشود آبجوی تخمیر شده و دارای الکل است هر چند بر خلاف مثلا شراب انگور در صد الکل فقاع کم و زیر 10 درصد است ولی ان مقدار هم حرام است.

الحمد لله رب العالمین

[=arial]بسم الله الرحمن الرحیم
برادر عزیز تکرار می کنم بجای عوض کردن بحث تنها به مساله تکلم ائمه به همه زبانها جواب بدهید که بنده تنها در این مورد از شما سوال کردم ، و تاکید کردم از این دلیل شناخت آل محمد طفره نروید . ان شاء الله به همه شبهاتتان پس از پاسخ به این سوالی که کردم جواب داده خواهد شد . در مورد مرفین و دیگر مواد مخدر عرض می کنم که اینها از خشخاش هستند(که تریاک از آنها بدست می اید) نه از شاهدانه و این دو به هم قیاس نمی شوند(لطفا بی سوادیتان را برخ ما نکشید). و پیغمبر بنگ را که از شاهدانه بدست می اید حرام کرده و امامتان هم در مورد مواد مخدر دیگر حرفی نزدند و جواب ایشان در مورد شاهدانه بود که کسی از مصرف بنگ از امامتان سوال کرده بود. در مورد فقاع هم حدیث امام رضا را بیاورید و از روی همان حدیث سخن بگویید اگر جرات دارید
امام رضا صراحتا گفته اند که فقاع زیاد خوردنش عقل را زایل نمی کند و بسیاری از علمای شیعه فقاع را همان ماء شعیری میدانند که مسکر نیست . حال جواب همان سوالی را کردم بگویید و اینقدر مطلب اضافی نفرستید وصلی الله علی محمد و آل الطیبین الطاهرین

[=arial]اگر می گویید که عیسی نائب(طبق ترجمه کتاب متشابهات 4 وصی) و وزیر و حاجب مهدی اول است پس مهدی دوم عیسی است . به این چه جوابی می دهید ؟ این را چه می گویید که امام رضا عیسی را ابن بره خواندند ؟ طبق اعتقاد شما بره احمد الحسن است . این بره کیست که عیسی فرزند اوست ؟(واقعا مشخص است که چه کسی پست طولانی میدهد)

[=arial]در ضمن برادر عزیز تذکر می دهم اگر پست بی ربط دیگری بفرستید از مدیر می خواهم یک تایپیک باز کنیم و پستهای بی ربطتتان را آنجا منتقل کنیم که بحث را اینجا خراب نکنید. از شما فقط در مورد تکلم ائمه به همه زبانها سوال شد که هم اینجا و هم آنجا فقط کارتان شده طفره رفتن و فرار از بحث
یادتان باشد که در ابتدا گفتم:
شما که فقط بلد بودید طفره بروید اگر جوابی دارید بهمین دلیل آخر دلایل شناخت امام که آوردم جواب بده . چطور منکری که امام به همه زبانها تکلم نمی کنند ولی احادیث و ایات قرآن چیز دیگری می گویند .
بسم الله بفرما همینجا اینو جواب بده . اونجا که همش طفره می رفتی .
فقط بحثو عوض نکن و بهمین فقط جواب بده اگر قادر هستی که نیستی .
یادت باشه وقتی جوابی به این سوال ندی و فرار کنی معنیش تنها شکست و بطلان باطلتون هست.

خادم الیمانی(ع);373071 نوشت:
ما هم نمیگوییم ائمه(ع) بیش از 12 نفرند ولی طبق وصیت رسول الله(ص) اوصیا بعد از رسول الله(ص) 24 نفرند که 12 نفر از انها ائمه(ع) و 12 نفر بعدی مهدیین(ع) هستند

برادر عزیز مولای خودتان در کتاب متشابهات چهار و همه دوستانتان ادعا دارند که احمد الحسن امام است آنهم امام سیزدهم مثل اینکه فراموش کردید ؟؟

نقل قول:

[=arial]همینطوری که میبینید در حدیث بالا برای وراثت علم ائمه دوازده گانه کاملا حصر دیده می شود یعنی عبارت وارث نشده علم را جز امامان دوازده گانه

قال رسول الله :
(يا علي ما سألت ربّي شيئاً إلاّ سألت لك مثله غير أنّه قال : لا نبوّة بعدك أنت خاتم النبيين وعلي خاتم الوصيين[=traditional arabic] )

[=traditional arabic][=arabic transparent]روى أيضاً ابن أبي الحديد في «شرح نهج البلاغة» عن حكيم بن جبير أنّه قالَ :
[=traditional arabic][=arabic transparent]خَطَبَ عَلِيّ عَلَيهِ السّلامُ فَقَالَ فِي أثناءِ خُطبَتِهِ :
[=traditional arabic][=arabic transparent]أَنَا عَبْدُاللَهِ وَ أَخُو رَسُولِهِ لَايَقُولُهَا أَحَدٌ قَبْلِي وَلَا بَعْدِي إلّا كَذّابٌ . وَرِثتُ نَبِيّ الرّحْمَةِ وَ نَكَحْتُ سَيّدَةَ نِساءِ هَذِهِ الأُمّةِ ، وَ أنا خاتَمُ الْوَصِيّين[=arabic transparent]َ

آیا این احادیث وصایت را در امیر المومنین(ع) حصر میکند؟!

و آیا احادیث متواتر و معتبر در شیعه و سنی که اهلبیت(ع) را پنج تن آل کسا معرفی میکند بمعنی حصر اهلبیت(ع) در این 5 تن است و ائمه بعد از امام حسین(ع) را شامل نمیشود؟
!

و هر حدیثی جهت صدوری داشته نسبت به شرایط زمان و مکان خود و به نسبت سئوالی که پرسیده شده و شخصیت سئوال کننده!

علي بن أحمد البندنيجي،از أبي عبيد الله بن موسى العلوي، از علي بن الحسن، از إسماعيل بن مهران، از المفضل بن صالح، از معاذ بن كثير، از أبي عبد الله جعفر بن محمد (عليهما السلام) روایت می کنند که حضرت فرمودند: وصیت بصورت طوماری سربسته ازآسمانبر رسول الله (ص) نازل شد وهیچ کتابی مختوم جز وصیت بر رسول الله(ص) نازل می شود پس جبریئل (ع) فرمود:ای محمد این وصی تو در امت تو است . رسول الله (ص) فرمودند: ای جبرئیل کداماهل بیتم ؟ فرمودند: خداوند آنان را از ذریه اش قبل از ابراهیم برانگیخت تا وارثان علم نبوت تو شوند پس برآن خاتم هایی بود ، امام علی (ع) خاتم اول را گشود وبه تمام اوامر موجود در آن عمل کرد وفت سپس امام حسن (ع) خاتم دوم را گشود وبه آنچه درآن موجود بود عمل کرده و رفت وامام حسین(ع) خاتم سوم را گشود سپس درآن یافت " مبارزه کن و به قتل برسان و کشته می شوی و برای شهادت با قوم خارج شو که برای آنان شهادتی جز در رکاب تو نیست پس حضرت انجام داد سپس آن رابه فرزندش علی بن حسین (ع) داد پس حضرت آن را گشود ودرآن یافت أن أطرق واصمت لما حجب العلم،سپس آنان رابه فرزندش محمد داد حضرت محمد بن علی خاتم پنجم را گشود و درآن یافت ،کتاب خدارا تفسیر وپدرانت را تصدیق کن و فرزندت را وارث علم گردان وامت را بساز در خوف وامنیت حق را بگو وازکسی جز خدا هراسی نداشته باش سپسآن را به صاحبش داد گفنم : و او شما هستید ؟ فرمودند: تو را چه شده برو وآن را روایت کن آری من او هستم سپس حضرت دوازده نام را برشمرد وخاموش شد . گفتم: بعدازایشان کیست ؟ فرمودند: برایت کافی است " . كتاب الغيبة - محمد بن إبراهيم النعماني ص60 - 61

جمله ی برایت کافی است به معنی نفی نیست بلکه برعکس به معنای ( تورا کفایت می کند) یا ( همین قدر کافی است که دانستی ) پس امام از خلال این جمله به وجود حجج الهی بعداز ائمه (ع) اشاره می کند. واینکه نمی خواستند به صراحت موضوع را به ابن کثیر بگویند وامام صادق (ع) به صراحت برای اشخاصی غیر معاذ در روایت دیگر همچون ابی بصیرو ... فرمودندکه بعداز قائم (ع) دوازده مهدی است و دیگر روایاتی که بروجود حجج بعد از ائمه (ع) دلالت می کند .

و امر مهدیین(ع) امری ، مخفی بود که در احادیث معصومین(ع) با رمز و بصورت پراکنده و مستتر به حقیقت آنها اشاره شده است و این امر همان امر جدیدی است که قائم(ع) با ان ظاهر میشود و به ان دعوت میکند!

نقل قول:

[=arial]دلیل اول شناخت ائمه دوازده گانه ( تکلم به همه زبانها)

اما در مورد صفات معصومین(ع) و بخصوص علم غیب و تکلم انها به همه زبانها بدون هیچ محدودیتی!

مشخص است که قران و احادیث معصومین (ع) بزبان عربی حجت برای تمامی حق جویان جهان از هر قوم و زبانی بوده است و در این زمان هم خطبه ها و بیانیه های امام(ع) بزبان عربی ،که زبان اصلی و اورجینال اسلام و قران است، کافی خواهد بود . امام هم انسانی عادی است و همانند تمامی انسانها در محدوده زمان و مکان قرار دارد بنابرین حتی برفرض اینکه مثلا بر 100 زبان زنده دنیا هم تسلط داشته باشند زمان لازم برای بیان مطالبشان در تمامی زبانها را نخواهند داشت.
اینکه ائمه در مقاطعی از دوران امامتشان بزبان دیگر اقوام صحبت کرده اند در حقیقت صدور نوعی معجزه و کرامت بوده است و وقوع کرامت و معجزه خرق عادت بوده و شرایط و حالات خاصی دارد و حتی معدود بوده و حد و حدودی دارد وقوع ان بایستی به اذن و اراده خدا انجام شود نه اراده شخصی معصوم(ع) و اصلا در غیر ان شرایط معصوم(ع) حتی قدرت انجام معجزه را ندارد و انسانی است معمولی. حضرت موسایی که با معجزه دریا راشکافت و موجب نجات بنی اسرائیل و غرق فرعون و سپاهش شد، در ادامه اجازه چنین کاری را ندارد و بنی اسرائیل که انتظار دارد بدون تلاش و زحمتی صاحب همه چیز شود و انتظار دارد برای انجام هر امری از موسی(ع) معجزه صادر شود طغیان کرده و میگویند : اذهب انت و ربک فقاتلا !

و اما بررسی ایات و روایات ارائه شده:
[=arial]و ماارسلنا من رسول الا [=arial]بلسان [=arial]قومه

آیا این آیه محکم است یا متشابه؟ یعنی لسان بمعنی صریح زبان گفتگو( عربی ، فارسی، ترکی) بکار رفته یا منظور از زبان مفهوم متشابه دارد یعنی احتجاج با منطق قابل فهم برای ان قوم و مطابق فرهنگ و سطح تفکر انها همانطور که مثلا وقتی ما میگوییم بزبان کودکانه سخن میگوییم منظور ما سخن گفتن با منطق متناسب با سطح تفکر و فهم کودک است.

اگر مفهوم آن محکم بود که مطابق آن ایه دیگر اسلام و قران و دعوت رسول الله(ص) برای اقوام غیر عرب زبان که حجیت نداشت!
و اگر مفهوم ان محکم بود که لازم بود رسول الله(ص) و معصومین (ع) قران را به تمام زبانهای دنیا ارائه و یا ترجمه میکردند!! و آیا مدت طولانی 250 سال برای ترجمه قران حداقل به زبانهای مشهور انزمان مثلا حداقل سه زبان رومی و ترکی و فارسی کافی نبود؟
و اگر مفهوم آن محکم بود که حداقل لازم بود رسول الله(ص) بهنگام فرستادن نامه دعوت به دربارهای روم و مصر و ساسانی، نامه را بزبان آنها بر انها ارسال میفرمود!
و اگر مفهوم این ایه و آیه [=arial]"لکل قوم هاد" محکم بود که لازمه ان حضور فیزیکی انبیا و حجج الهی در کلیه زمانها و کلیه جغرافیاهایی بود که مردمان ان با هم اختلاف زبانی داشتند و قوم جداگانه ای محسوب میشدند تا حجت بر انها تمام شده باشد! در صورتیکه به گواهی تاریخ ، بیشتر دعوتهای الهی از منطقه خاورمیانه بوده و سپس به سایر نقاط جهان منتقل شده است و بسیاری از اقوام تجربه درک مستقیم دعوت حجت الهی را آنهم بزبان خودشان نداشتند!

پس درک شما از این آیات و روایات ، ظاهری و ناقص است!

مثالی دیگر می اورم:

از آیه مبارکه: [=arial]وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا طائِرٍ يَطيرُ بِجَناحَيْهِ إِلاَّ أُمَمٌ أَمْثالُكُمْ ما فَرَّطْنا فِي الْكِتابِ مِنْ شَيْ‏ءٍ ثُمَّ إِلى‏ رَبِّهِمْ يُحْشَرُون‏[=arial]
نتیجه گرفتید که:

نقل قول:
[=arial]پس حضرت پیغمبر و وصیانش چون باید زبان هر امتی را بدانند برای همین باید زبان جنبده ای از زمین امثال هر چیزی که در آن روح است[=arial] شَيْءٍ فِيهِ الرُّوحُ [=arial]و زبان حیوانات و زبان پرندگان را بدانند و این چیزی عجیب نیست زیرا سلیمان در گذشته زبان پرندگان را میدانست

اولا دانستن زبان حیوانات توسط سلیمان(ع) بعنوان معجزه است و نه امری عادی و عرض شد وقوع معجزه همیشه و در همه شرایط نمیباشد!

ثانیا از ایه نتیجه ای ظاهری و ناقص گرفتید ایا میشود از ایه مبارکه :وَمَا مِن دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا

نتیجه ظاهری و ناقص گرفت که هیچ انسان یا حیوانی نباید از سو تغذیه و نبود آب و غذا بمیرد چون خداوند روزی را برای همه جانداران تضمین کرده؟؟؟!!!

در صورتیکه در طبیعت ، مردن حیوانات بدلیل عدم دسترسی به غذا، امری کاملا واضح و رایج است که هزاران مورد آن دیده شده است!!!

و اما همانگونه است احادیث که یک نمونه انرا بررسی کنیم و با قران تطبیق دهیم!

[=arial]أَنْ يُسْأَلَ فَيُجِيبَ وَ أَنْ يُسْكَتَ عَنْهُ فَيَبْتَدِئَ وَ يُخْبِرَ النَّاسَ بِمَا يَكُونُ فِي غَدٍ وَ يُكَلِّمَ النَّاسَ بِكُلِّ لِسَانٍ وَ لُغَة[=arial]
اگر برداشت شما ازمعنی این حدیث ، علم نامحدود و علم به غیب امام(ع) بدون هیچ محدودیتی است پس توجه شما را به این ایات جلب میکنم که در مورد رسول الله(ص) است:

قُل لَّا أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلَا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلَا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَىٰ إِلَيَّ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمَىٰ وَالْبَصِيرُ أَفَلَا تَتَفَكَّرُونَ

وَلَا أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلَا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلَا أَقُولُ إِنِّي مَلَكٌ وَلَا أَقُولُ لِلَّذِينَ تَزْدَرِي أَعْيُنُكُمْ لَن يُؤْتِيَهُمُ اللَّهُ خَيْرًا اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا فِي أَنفُسِهِمْ إِنِّي إِذًا لَّمِنَ الظَّالِمِينَ

قُل لَّا أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعًا وَلَا ضَرًّا إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لَاسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ وَبَشِيرٌ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ[=arial]

پس بنا برنص صریح قرآن رسول الله(ص) علم غیب مطلق و به انصورتی که شما تصورش را دارید نداشتند و اهمیت این موضوع و ابلاغ این حقیقت بمردم ، بحدی است که در آیات مختلف به ان تصریح شده است!

[=arial]بله معصومین(ع) در[=arial] بعضی مواقع و درمواردی خاص [=arial]و [=arial]به اذن خدا[=arial] به برخی امور غیبی آگاهی پیدا میکردند و بعضا انرا به مردم ابلاغ میکردند!

ذَٰلِكَ مِنْ أَنبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ ۖ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ أَجْمَعُوا أَمْرَهُمْ وَهُمْ يَمْكُرُونَ

تِلْكَ مِنْ أَنبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ
مَا كُنتَ تَعْلَمُهَا أَنتَ وَلَا قَوْمُكَ مِن قَبْلِ هَٰذَا
فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ[=arial]

یعنی مطابق این ایات آگاهی رسول الله(ص) به امورو اخبارغیبی ، بصورت موردی و درصورت لزوم و آنهم [=arial]به اذن خدا و بواسطه وحی[=arial] بوده است.

وَلَا تَقُولَنَّ لِشَيْءٍ إِنِّي فَاعِلٌ ذَٰلِكَ غَدًا[=arial] * إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّهُ ۚ وَاذْكُر رَّبَّكَ إِذَا نَسِيتَ وَقُلْ عَسَىٰ أَن يَهْدِيَنِ رَبِّي لِأَقْرَبَ مِنْ هَٰذَا رَشَدًا[=arial]
[=arial]رسول الله (ص) که حتی اجازه ندارد[=arial] بطور قطعی [=arial]در مورد فردای خود تصمیمی بگیرد و بر اساس وعده ای قطعی بدهد[=arial] چگونه با قطع و یقین و بطور مطلق و نه موردی ، میتواند از فردای مردم خبر دهد؟؟؟
[=arial]
قُل لَّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلَّا اللَّهُ ۚ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ[=arial]

عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَىٰ غَيْبِهِ أَحَدًا[=arial]*إِلَّا مَنِ ارْتَضَىٰ مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا[=arial]
یعنی عالم غیب مطلق فقط خداست و فقط بخشی از غیب را و نه همه انرا برای رسولانش اشکار میکند!

[=arial]و یعنی ان تصورات [=arial]افراطی [=arial]شما در مورد معصوم(ع) که[=arial] تواناییهای مافوق بشری و غیرعادی[=arial] دارند وشما صفات [=arial]لاهوت مطلق [=arial]را به انها نسبت میدهید، [=arial]اشتباه است[=arial] دوست عزیز[=arial]!
و وقتی شما تصور و شناخت صحیحی از معصوم(ع) نداشته باشید، و معصوم(ع) از نظر شما عالم به تمامی علوم و اسرار پیدا و پنهان جهان هستی است!، بدون محدودیت و نه بعنوان نشانه کرامت و معجزه ، به تمامی زبانها سخن میگوید! آگاه به اسرار قلبی و امور پنهان تمام انسانها است! پشت سرش را میبیند! سایه فیزیکی ندارد! بیمار نمیشود ! هرچه میخورد به نور تبدیل میشود! سهو نمیکند! و...

پس درروش شناخت و تطبیق آن صفات دچار اشتباه خواهید شد و حجت الهی را با تصورات اشتباه رد میکنید و مانند منکران قبلی به او میگویید:
مَا نَرَاكَ إِلَّا بَشَرًا مِّثْلَنَا وَمَا نَرَاكَ اتَّبَعَكَ إِلَّا الَّذِينَ هُمْ أَرَاذِلُنَا بَادِيَ الرَّأْيِ وَمَا نَرَىٰ لَكُمْ عَلَيْنَا مِن فَضْلٍ بَلْ نَظُنُّكُمْ كَاذِبِينَ[=arial]
[=arial]
در صورتیکه غافل از این هستید که حجت الهی ،
[=arial]انسانی مثل من و شما و با محدودیتهای انسانی مثل من و شما است![=arial]
[=arial]حقیقتی که قران به زیبایی بیان فرموده و به ان[=arial] تاکید داشته است:[=arial]

قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يُوحَىٰ إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَٰهُكُمْ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ وَاسْتَغْفِرُوهُ وَوَيْلٌ لِّلْمُشْرِكِينَ[=arial]

قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يُوحَىٰ إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَٰهُكُمْ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ فَمَن كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا[=arial]

[=arial]الحمد لله رب العالمین[=arial]

[=arial]

نقل قول:

[=arial]در مورد مرفین و دیگر مواد مخدر عرض می کنم که اینها از خشخاش هستند(که تریاک از آنها بدست می اید) نه از شاهدانه و این دو به هم قیاس نمی شوند(لطفا بی سوادیتان را برخ ما نکشید). و پیغمبر بنگ را که از شاهدانه بدست می اید حرام کرده و امامتان هم در مورد مواد مخدر دیگر حرفی نزدند و جواب ایشان در مورد شاهدانه بود که کسی از مصرف بنگ از امامتان سوال کرده بود.

یعنی چه با هم قیاس نمیشوند؟!
هر دو مواد مخدر هستند و فتوی یمانی(ع) در مورد جایز بودن مواد مخدره در ترکیبات داروها برای مصارف پزشکی بود نه برای مصرف دیگر.

وگرنه شیشه و کراک و دهها زهرمار دیگر که اسمشان را هم نمیدانم که خطرناکتر از حشیش هستند و همین مرفین اگر بدون نظارت پزشک و با دز زیاد مصرف شود مرگ آور است!

و هر چیزی برای سلامتی انسان ضرر داشته باشد باید از ان اجتناب کرد!

خداوند در قران میفرماید: وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ

نقل قول:

[=arial]در مورد فقاع هم حدیث امام رضا را بیاورید و از روی همان حدیث سخن بگویید اگر جرات دارید

[=arial]اعْلَمْ أَنَّ كُلَّ صِنْفٍ مِنْ صُنُوفِ الْأَشْرِبَةِ الَّتِي لَا يُغَيِّرُ الْعَقْلَ شُرْبُ الْكَثِيرِ مِنْهَا لَا بَأْسَ بِهِ[=arial] سِوَى الْفُقَّاعِ فَإِنَّهُ مَنْصُوصٌ عَلَيْهِ لِغَيْرِ [=arial]هَذِهِ الْعِلَّةِ[=arial] وَ كُلُّ شَرَابٍ يَتَغَيَّرُ الْعَقْلُ مِنْهُ كَثِيرُهُ وَ قَلِيلُهُ حَرَامٌ أَعَاذَنَا اللَّهُ وَ إِيَّاكُمْ مِنْهَا .
[=arial]فرمودند :
[=arial]بدان هر صنفی از صنفهای نوشیدنیها که زیاد نوشیدن آن تغییر نمیدهند عقل را اشکالی ندارد[=arial]به سوای فقاع پس قطعا بر او نص شده برای غیر این علت و هر شرابی از آن زیادش عقل را تغییر دهد کم آن حرام است خدا ما و شما را در پناه خود قرار دهد از آن.

خوب توجه کن: [=arial]به سوای فقاع پس قطعا بر او نص شده برای غیر این علت!
[=arial]برای [=arial]غیر[=arial]کدام علت؟[=arial]
[=arial]علتی که در اول حدیث ذکر شده یعنی متن آبی!

[=arial]یعنی [=arial]فقاع [=arial]شامل [=arial]"[=arial]هر صنفی از صنفهای نوشیدنیها که زیاد نوشیدن آن تغییر نمیدهند عقل را اشکالی ندارد[=arial]" [=arial]نمیشود[=arial] و [=arial]زیاد خوردن فقاع باعث زوال عقل[=arial] میشود[=arial].

[=arial]که در ادامه[=arial] متن قرمز[=arial]نص حدیث در مورد [=arial]فقاع [=arial]است و در توضیح [=arial]( لِغَيْرِ [=arial]هَذِهِ الْعِلَّةِ[=arial]) [=arial]میباشد[=arial] که میفرماید:
[=arial]و هر شرابی از آن زیادش عقل را تغییر دهد کم آن حرام است [=arial]

وعلت علمیش را قبلا گفتم که چرا فقاع(آبجوی [=arial]تخمیر شده و دارای الکل[=arial]) [=arial]زیادش [=arial]عقل را تغییر میدهد [=arial]ومستی [=arial]می اورد ولی کم نوشیدن ان [=arial]مستی [=arial]و زوال عقل بهمراه [=arial]ندارد!

[=arial]چون درصد تخمیرآبجو و میزان الکل تولید شده ان کم و زیر 10 درصد است [=arial]و باید زیاد نوشیده شود تا حالت مستی را باعث شود. و [=arial]امام میفرماید[=arial]:[=arial] حتی مقدار کمش هم [=arial]حرام [=arial]است![=arial]
[=arial]وعرض شد دلستر و ابجوی تخمیر [=arial]نشده [=arial]اصلا الکلی [=arial]ندارد[=arial]! و زیاد نوشیدن انهم باعث مستی نمیشود!

پس منظوراز فقاعی که حرام است آبجوی تخمیر شده و دارای الکل است [=arial]و ابجوی تخمیر [=arial]نشده [=arial]و [=arial]فاقد الکل[=arial] مشمول قسمت اول حدیث است پس نوشیدن ان اشکالی ندارد.[=arial]

نقل قول:

نقل قول:

[=arial]اگر می گویید که عیسی نائب(طبق ترجمه کتاب متشابهات 4 وصی) و وزیر و حاجب مهدی اول است پس مهدی دوم عیسی است . به این چه جوابی می دهید ؟
[=arial]
جوابش در متن خودت موجود است:
نقل قول:

[=arial]و در ادامه این حدیث آمده عیسی در زمان قائم فوت می کند
[=arial]...ينشر الاسلام في المشرق و المغرب و الجنوب و القبلة و ذلك الوقت سنته كالشهر و شهره كالجمعة و جمعته كاليوم و اليوم كالساعة و ( الساعة خ [=Times New Roman][=arial]) لا بقاء لها ثم تقبل ريح باردة صفراء الين من الحرير مثل المسك فيقبض الله بها روح عيسي بن مريم عليهما السلام
[=arial]پس عیسی قبل از فوت قائم فوت می کنند
[=arial]

[=arial]و روشن است وقتی که عیسی(ع) فوت کردند دیگروصایت از ایشان [=arial]سلب میشود [=arial]و مهدی دوم(ع) در ذریه امام مهدی(عج) ومهدی اول(ع) باقی میماند![=arial]

نقل قول:

نقل قول:
[=arial]در ضمن برادر عزیز تذکر می دهم اگر پست بی ربط دیگری بفرستید از مدیر می خواهم یک تایپیک باز کنیم و پستهای بی ربطتتان را آنجا منتقل کنیم که بحث را اینجا خراب نکنید.
[=arial]
[=arial]دوست عزیزتعیین تکلیف و تهدید نکن وخواهشا آداب بحث را رعایت کن!
بنده به شبهات و پستهای طولانی شما پاسخ میدهم و مخاطب بنده شما نیستید بلکه کلیه خوانندگان موضوع است وتمایلی هم به بحث طولانی و بی نتیجه با شما ندارم پس قضاوت با خوانندگان و حق طلبان!

نقل قول:

نقل قول:

برادر عزیز مولای خودتان در کتاب متشابهات چهار و همه دوستانتان ادعا دارند که احمد الحسن امام است آنهم امام سیزدهم مثل اینکه فراموش کردید ؟؟
[=arial]
اگر اعتراضی دارید قبل از ایشان به معصومین(ع) بکنید که در روایاتشان از مهدیین(ع) بعنوان
[=arial]امام [=arial]نیز یاد کرده اند
[=adwa-assalaf]امام صادق (ع) در یکی از دعا های معروف می فرماید : { [=adwa-assalaf]اللهم كن لوليك القائم بأمرك محمد بن الحسن المهدي عليه وعلى آبائه أفضل الصلاة والسلام في هذه الساعة وفي كل ساعة ولياً وحافظاً وقائداً وناصراً ومؤيداً حتى تسكنه أرضك طوعاً وتمتعه فيها طولاً وعرضاً [=adwa-assalaf]وتجعله وذريته من [=adwa-assalaf]الأئمة [=adwa-assalaf]الوارثين}
[=arial] خداوندا برای ولی خود قائم به امرت محمد بن الحسن مهدی كه درود خداوند براو و بر پدرانش باد در اين ساعت و درهر ساعت ، ولی و حافظ و رهبر و یاری دهنده و راهنما و مؤید باش و او را در زمينت به سلطنت بنشان و به رغبت مردم و بهره دهی او را در آن به طول وعرض قرار داده و او و ذريه اش را از [=arial]امامان [=arial]وارث قرار ده
اقبال الاعمال للسید بن طاووس ج 1 ص 191 . بحار الأنوار ج 49 ص 349
[=arial]

امام مهدي (ع) فرمود: بر محمد و آل محمد (ص) اين گونه صلوات بفرستيد:
... وَ صَلِّ عَلَي وَلِيِّكَ وَ وُلَاةِ عَهْدِكَ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِهِ وَ مُدَّ فِي أَعْمَارِهِمْ وَ زِدْ فِي آجَالِهِمْ وَ بَلِّغْهُمْ أَقْصَي آمَالِهِمْ دِيناً وَ دُنْيَا وَ آخِرَةً إِنَّكَ عَلي كُلِّ شَيْءٍ قَدِير
«... خداوندا بر وليت (امام مهدي) و واليان عهد او و امامان از فرزندان او درود فرست و عمرشان را زياد كن و زندگيشان را طولاني گردان و آنان را به دورترين آرزوهاي ديني و دنيايي و اخرويشان برسان كه تو بر هر چيزي توانايي.» الغيبه الطوسي ص273، بحار الانوار ج52 ص17، دلائل الامامه ص300، مستدرك الوسائل ج16 ص89، اثبات الهداه ج3 ص685، بحار الانوار ج94 ص78، جمال الاسبوع السيد بن طاووس ص494، المصباح الكفعمي ص546، مفاتيح الجنان اعمال روز جمعه در صلوات ضراب اصفهاني
[=arial]
عن النبي صلى الله عليه وآله، أنه ذكر المهدي عليه السلام، وما يجريه الله عز وجل من الخيرات والفتح على يديه.
فقيل له: يا رسول الله كل هذا يجمعه الله له؟
قال: نعم. وما لم يكن منه في حياته وأيامه هو كائن في أيام الأئمة من بعده من ذريته.
[=arial]رسول الله (ص) درباره مهدی (ع) و آنچه را که خداوند از خیرات و برکات و فتح و پیروزی به دست او برایش قرار داده ذکر می‌ کرد پس به ایشان گفته شد : یا رسول الله آیا همه اینها را خداوند برای او قرار داده است ؟ رسول خدا (ص) فرمود : بله ، و هر آنچه که در دوران زندگی و زمان خودش نباشد ، در زمان [=arial]امامان [=arial]بعد از او از فرزندانش می‌ باشد.
شرح الاخبار ج 2 ص 42

" ولقد كتبنا في الزبور من بعد الذكر أن الأرض يرثها عبادي الصالحون " وكله ينسب إلى المهدي عليه السلام لأنه مفتاحه وبدعوته امتد أمره، وكل قائم من ولده من بعده مهدي قد هداهم الله عز وجل ذكره، وهدى بهم عباده إليه سبحانه، فهم الأئمة المهديونوالعباد الصالحون الذين ذكرهم الله في كتابه أنه يورثهم الأرض وهو لا يخلف الميعاد.
[=arial]امام کاظم (ع) فرمود : ... خداوند عزوجل در کتاب مبینش فرمود : بدرستی که ما در زبور بعد از ذكر (صحف قبل از زبور) مقرر داشتیم كه بندگان صالح من وارث زمين خواهند شد . و تمام آن منسوب به مهدی است . زیرا او مفتاح (گشایشگر) آن است و با دعوت او امرش امتداد می یابد . و هر قائمی از فرزندانش که بعد از او می باشد ، مهدی است . همانا خداوند عزوجل آنها را هدایت کرده است . و توسط آنها بندگانش به سوی خداوند سبحان هدایت می شوند . پس آنها [=arial]امامان مهدیین[=arial] هستند . و آن بندگان صالحی که خداوند آنها را در کتابش ذکر فرموده است که آنها را وارث زمین گرداند و خداوند خلف وعده نمی کند
شرح الاخبار ج 3 ص364

[=arial]
و این روایات بحد کافی صریح و روشن هستند که
[=arial]شبهه [=arial]شما را برطرف کند![=arial]
[=arial]
الحمد لله رب العالمین
[=arial]
[=arial]

[=arial]

[=arial]بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد الرب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین
اما بعد همانطوری که خوانندگان می بینند آقای خادم مدعی یمانی یا آقا علیرضا در مورد تکلم ائمه به همه زبان ها و آنهمه حدیث که با آیات قرآن موافق بودند چیزی جز القای شبهه و تفسیر به ظن آیاتی که حتی ترجمه آنها را نمی دانند نداشتند حال می رویم سراغ شبهات ایشان و پاسخ به آنها.
فرمودند
نقل قول:
اولا دانستن زبان حیوانات توسط سلیمان(ع) بعنوان معجزه است و نه امری عادی و عرض شد وقوع معجزه همیشه و در همه شرایط نمیباشد![=arial]

[=arial]برادر من به چه مدرکی چنین چیزی را می گویید حرف بدون برهان زدن جزو دروغها حساب می شود قل هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین
اما مدارک ما از قرآن و احادیث است
از قرآن :
وَ وَرِثَ سُلَيْمانُ داوُدَ وَ قالَ يا أَيُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنا مَنْطِقَ الطَّيْرِ وَ أُوتينا مِنْ كُلِّ شَيْ‏ءٍ إِنَّ هذا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبين‏
یعنی سلیمان وارث داوود شد و گفت : ای مردم زبان پرندگان به ما تعلیم داده شده و بر ما از هر چیز عطا گردیده و این فضل آشکاری است.
همینطوری که میبینید سلیمان با قوم خودش به این دلیل احتجاج کرده پس اگر یک زمانی این زبان پرندگان را نفهمد احتجاجش باطل است و مردم او را دروغگو می پندارند پس باید همیشه زبان پرندگان را بلد باشد و این به معجزه نبوده زیرا گفته به ما تعلیم داده شده پس همیشه بلد هستند.
وَ تَفَقَّدَ الطَّيْرَ فَقالَ ما لِيَ لا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ كانَ مِنَ الْغائِبينَ ***لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذاباً شَديداً أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ أَوْ لَيَأْتِيَنِّي بِسُلْطانٍ مُبينٍ

[=arial]در جستجوی پرنده برآمد پس گفت چرا هدهد را نمی بینم یا اینکه او از غایبان است؟ قطعا عذابی شدید یا ذبحش می کنم یا باید برای من دلیلی روشن بیاورد.
[=arial]همانطوری که میبینید یک روز هدهد در کنار سلیمان نبوده حضرت می خواستند چنین عذابشان کنند پس معلوم بوده بقیه روزها هدهد غایب نبوده (یا اگر بودند دلیلی داشتند)و سلیمان با او سخن می گفته که یک روز غایب بوده چنین حضرت سلیمان بر او غضب می کنند و برای نبودنش دلیل می خواهند (حتی همینجای آیه هم اشاره بر دانستن زبان او دارد) و این آیه نشان می دهد سلیمان همیشه زبان پرندگان را می دانسته و ادامه آیه هم هدهد می آیند و با سلیمان سخن می گویند و ذکری از معجزه هم نمی شود ، پس معلوم شد قول شما کاملا باطل است.

[=arial]اما دلیلمان را از احادیث آوردم و آن حدیث زیر بود که قادر بر جواب نبودی:( در تاییدش پنج حدیث صریح دیگر هم بود)
[=arial]یعنی ابوبصیر از حضرت ابی الحسن موسی بن جعفر علیهم السلام می پرسند فدایت شوم به چه شناخته می شود امام ؟ فرمودند بخصالی[=arial] ،اما اول آن پس قطعا او بچیزی از پدرش که در آن اشاره ای باشد مقدم شود (بر دیگران تقدم جوید )تا همان بر آنها حجتی باشد، و پرسش شود پس پاسخ گويد، و اگر پرسشى نشد او خود آغاز سخن كند، و باينكه از فردا خبر دهد و با مردم بهر زبانى سخن گوید ، سپس فرمود: اى ابا محمد تا بر نخواسته‏ اى يك نشانه آن را بتو نشان خواهم داد، ابو بصير گويد: طولى نكشيد مردى از اهل خراسان وارد شد و بزبان عربى با آن جناب سخن گفت، موسى بن جعفر عليه السّلام بفارسى پاسخش گفت، مرد خراسانى عرضكرد: بخدا منع نکرد مرا به اینکه با شما بخراسانی سخن گویم غیر از اینکه گمان كردم شما آن را نيكو نميدانى!؟ حضرت فرمود: سبحان اللَّه اگر من بخوبى نتوانم پاسخ تو را بدهم پس برترى من بر تو در چيست؟ سپس فرمود: اى ابا محمد همانا امام مخفی نمی شود بر او کلام احدی از مردم و نه پرنده ای و نه بهیمه ای و نه چیزی که در آن روح است پس هس کس نباشد در او این خصال پس او امام نیست.[=arial]
پس می بینی یکی از دلایل شناخت ائمه دلیل دانستن بر زبان پرندگان است وکسی این علم را نداشته باشد امام نیست و می بینی که موافق آیه قرآن هم هست زیرا سلیمان بر همین علم با مردم احتجاج کرد و آن را فضل اشکار دانست و آوردم حدیثی را که یکی از راه های شناخت ائمه فضل و برتری اوست که یکی از آنها همین دانستن زبان پرندگان و دانستن زبان مردم است
فرمودید:

نقل قول:
[=arial]أَنْ يُسْأَلَ فَيُجِيبَ وَ أَنْ يُسْكَتَ عَنْهُ فَيَبْتَدِئَ وَ يُخْبِرَ النَّاسَ بِمَا يَكُونُ فِي غَدٍ وَ يُكَلِّمَ النَّاسَ بِكُلِّ لِسَانٍ وَ لُغَة[=arial]
اگر برداشت شما ازمعنی این حدیث ، علم نامحدود و علم به غیب امام(ع) بدون هیچ محدودیتی است پس توجه شما را به این ایات جلب میکنم که در مورد رسول الله(ص) است
قُل لَّا أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلَا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلَا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَىٰ إِلَيَّ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمَىٰ وَالْبَصِيرُ أَفَلَا تَتَفَكَّرُونَ[=arial]

[=arial]اولا برادر عزیز الان دیگر یقین پیدا کردم که ترجمه عربی را ابدا بلد نیستی ترجمه آیه این است که خدا فرمودند
بگو من نمی گویم برای شما نزد من خزائن خداست و عالم غیب هستم و نمی گویم برای شما من فرشته ای هستم قطعا من پیروی وحی می کنم بگو آیا کور و بینا مساوی اند؟ ایا تفکر نمی کنید ؟
برادر عزیز پیغمبر فرموده که من نمی گویم که عالم غیب هستم و نفرموده که عالم بغیب نیستم و کجا این ایه قرآن دلالت بر نبود علم غیب می کند ؟ ایشان فقط فرمودند من این را به شما نمی گویم که چنین و چنان هستم تمام . آیه زیر که خودتان هم آوردید دلالت بر عالم غیب بودن نبی می کند
نقل قول:
عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَىٰ غَيْبِهِ أَحَدًا[=arial]*إِلَّا مَنِ ارْتَضَىٰ مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا[=arial]
یعنی عالم غیب مطلق فقط خداست و فقط بخشی از غیب را و نه همه انرا برای رسولانش اشکار میکند!
[=arial]

[=arial]عرض می کنم کجا خداوند گفته فقط بخشی را و نه همه را برای رسولانش آشکار می کند؟ این کجای ترجمه است که همچین نتیجه ای گرفتی؟ اما برای اینکه معنای حقیقی این آیه شریف را بدانی حدیثی را برای تو نقل می کنم از حضرت رضا علیه السلام
[=arial]بحار الأنوار ، ج‏49، ص: 75[=arial]
[=arial]فَقَالَ لَهُمُ الرِّضَا ع لَا تَتَفَرَّقُوا فَإِنِّي إِنَّمَا جَمَعْتُكُمْ لِتَسْأَلُوا عَمَّا شِئْتُمْ مِنْ آثَارِ النُّبُوَّةِ وَ عَلَامَاتِ الْإِمَامَةِ الَّتِي لَا تَجِدُونَهَا إِلَّا عِنْدَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ فَهَلُمُّوا مُسَائِلَكُمْ فَابْتَدَأَ عَمْرُو بْنُ هَدَّابٍ فَقَالَ [=arial]إِنَّ مُحَمَّدَ بْنَ الْفَضْلِ الْهَاشِمِيَّ ذَكَرَ عَنْكَ أَشْيَاءَ لَا تَقْبَلُهَا الْقُلُوبُ فَقَالَ الرِّضَا ع وَ مَا تِلْكَ قَالَ أَخْبَرَنَا عَنْكَ أَنَّكَ تَعْرِفُ كُلَّ مَا أَنْزَلَهُ اللَّهُ وَ [=arial]أَنَّكَ تَعْرِفُ كُلَّ لِسَانٍ وَ لُغَةٍ[=arial] فَقَالَ الرِّضَا ع صَدَقَ مُحَمَّدُ بْنُ الْفَضْلِ فَأَنَا أَخْبَرْتُهُ بِذَلِكَ فَهَلُمُّوا فَاسْأَلُوا [=arial]قَالَ فَإِنَّا نَخْتَبِرُكَ قَبْلَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ بِالْأَلْسُنِ وَ اللُّغَاتِ‏ وَ هَذَا رُومِيٌّ وَ هَذَا هِنْدِيٌّ وَ فَارِسِيٌّ وَ تُرْكِيٌّ فَأَحْضَرْنَاهُمْ[=arial] فَقَالَ ع [=arial]فَلْيَتَكَلَّمُوا بِمَا أَحَبُّوا أُجِبْ كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ بِلِسَانِهِ [=arial]إِنْ شَاءَ اللَّهُ فَسَأَلَ كُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ مَسْأَلَةً بِلِسَانِهِ وَ لُغَتِهِ فَأَجَابَهُمْ عَمَّا سَأَلُوا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَ لُغَاتِهِمْ فَتَحَيَّرَ النَّاسُ وَ تَعَجَّبُوا وَ أَقَرُّوا جَمِيعاً بِأَنَّهُ أَفْصَحُ مِنْهُمْ بِلُغَاتِهِمْ ثُمَّ نَظَرَ الرِّضَا ع إِلَى ابْنِ هَدَّابٍ فَقَالَ إِنْ أَنَا أَخْبَرْتُكَ أَنَّكَ سَتُبْتَلَى فِي هَذِهِ الْأَيَّامِ بِدَمِ ذِي رَحِمٍ لَكَ كُنْتَ مُصَدِّقاً لِي قَالَ لَا فَإِنَّ الْغَيْبَ لَا يَعْلَمُهُ إِلَّا اللَّهُ تَعَالَى قَالَ ع أَ وَ لَيْسَ اللَّهُ يَقُولُ عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى‏ غَيْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضى‏ مِنْ رَسُولٍ «1» فَرَسُولُ اللَّهِ عِنْدَ اللَّهِ مُرْتَضًى وَ نَحْنُ وَرَثَةُ ذَلِكَ الرَّسُولِ الَّذِي أَطْلَعَهُ اللَّهُ عَلَى مَا شَاءَ مِنْ غَيْبِهِ فَعَلِمْنَا مَا كَانَ وَ مَا يَكُونُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَة[=arial]

حضرت رضا علیه السلام فرمودند متفرق نشوید پس قطعا من جمع کردم شما را برای اینکه بپرسید از آنچه می خواهید از آثار نبوت و علامات امامتی که نمی یابی آنرا جز نزد ما اهل بیت پس بپرسید مسائلتان را پس شروع کرد عمرو بن هداب پس گفت قطعا محمد بن فضل هاشمی چیزهایی از شما ذکر کرده که قلبها قبولش نمی کنند(مثل قلب خادم مدعی یمانی خودمون) پس فرمودند حضرت رضا ع و آن چیست؟ گفت خبر داده ما را از شما که میدانی هر آنچه خدا نازلش کرده و می دانی هر زبان و لغتی را پس فرمودند حضرت رضا ع راست گفته محمد بن فضل پس من خبر داده بودم او را پس بپرسید گفت پس خبر بده ما را قبل از هر چیز به زبانها و لغات و این رومی است و این هندی است و فارسی و ترکی پس حاضر کردیم آنها پس فرمودند پس سخن بگویند به آنچه دوست دارند جواب هر کدام از آنها را بزبانش می دهم ان شاء الله . پس پرسیدند هر یک از آنها مساله ای بزبانش و لغتش پس جواب داد آنها را از آنچه می پرسیدند به زبانشان و لغاتشان پس متحیر شدند مردم و تعجب کردند و اقرار کردند همگی به اینکه او فصیح تر از آنها به لغاتشان است(حال فکر کن مولای این جماعت حتی در زبان عربی اش از خیلی ها فصیح تر نیست و بسیاری خبر داده اند که در فیلمی از او مشاهده کردند بارها غلطهای صرف و نحو دیدند) سپس نگاه کرد حضرت رضا به سوی ابن هداب پس گفتند اگر من خبر بدهم تو را که مبتلی می شوی به خون خویشاوندی تصدیقم می کنی ؟ گفت نه غیب را نمی داند جز خدا ( مثل این که ایشان یک شخصی مثل همین اقای خادم مدعی یمانی خودمون هستند) فرمودند ایا نیست که خداوند فرموده عالم غیب استپس مطلع نمی کند بر غیبش کسی را جز هر کس که برگزیده باشد از رسولی(رسولانش) . پس رسول خدا(یعنی محمد ص) نزد خدا برگزیده بود و ما ورثه این رسول هستیم که مطلع کرده خدا بر آنچه بخواهد از غیبش پس می دانیم آنچه بوده و می باشد تا روز قیامت (قابل توجه برادر خادم مدعی یمانی)

حال بسراغ بقیه سخنان شما می رویم و ثابت می کنم که چیزی جز ندانستن ترجمه آیات قرآن نبوده فرمودید:


نقل قول:
وَلَا أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلَا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلَا أَقُولُ إِنِّي مَلَكٌ وَلَا أَقُولُ لِلَّذِينَ تَزْدَرِي أَعْيُنُكُمْ لَن يُؤْتِيَهُمُ اللَّهُ خَيْرًا اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا فِي أَنفُسِهِمْ إِنِّي إِذًا لَّمِنَ الظَّالِمِينَ

قُل لَّا أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعًا وَلَا ضَرًّا إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لَاسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ وَبَشِيرٌ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ[=arial]


[=arial]ترجمه ایه اول: و من نمی گویم برای شما نزد من خزائن خداست و عالم غیب هستم و نمی گویم فرشته ای هستم و...
عینا عین ایه قبلی که آوردید این ایه هیچ دلیلی بر نبود علم غیب نیست پیغمبر تنها فرمودند من نمی گویم عالم به غیب هستم
ترجمه آیه دوم همان قسمتی که بزرگ کردید: و اگر عالم به غیب بودم زیاد می کردم بر خود خیر را و بر من بدی نمی رسید.
عرض می کنم این ایه هم دلالتی ندارد که پیغمبر عالم به غیب نبودند پیغمبر فرمودند اگر عالم بغیب بودم چنین و چنان می کردم و این ایه را در جواب کسانی فرمودند که از او در مورد ساعت (قیامت یا قیام قائم) سوال می کردند
يَسْئَلُونَكَ عَنِ السَّاعَة.
..[=arial]و چون از راز ها و اسرار بوده پیغمبر خواستند عبارتی بر آنها بگویند که آنها دیگر سوال نکنند (بقول خودمون پیچوندنشون)

نقل قول:
لَا تَقُولَنَّ لِشَيْءٍ إِنِّي فَاعِلٌ ذَٰلِكَ غَدًا[=arial] * إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّهُ ۚ وَاذْكُر رَّبَّكَ إِذَا نَسِيتَ وَقُلْ عَسَىٰ أَن يَهْدِيَنِ رَبِّي لِأَقْرَبَ مِنْ هَٰذَا رَشَدًا[=arial]
[=arial]رسول الله (ص) که حتی اجازه ندارد[=arial] بطور قطعی [=arial]در مورد فردای خود تصمیمی بگیرد و بر اساس وعده ای قطعی بدهد[=arial] چگونه با قطع و یقین و بطور مطلق و نه موردی ، میتواند از فردای مردم خبر دهد؟؟؟[=arial]

[=arial]اولا این ایه از متشابهات است و تفسیر آنرا نمی داند جز راسخین در علم زیرا پیغمبر معصوم هستند و کار اشتباهی نمی کنند که خداوند توبیخشان کنند و پیغمبر و ائمه از کسانی هستند که در موردشان آمده [=arial]َ لَا يَفْعَلُونَ إِلَّا مَا شَاءَ اللَّه پس همیشه بر خواست خدا عمل می کنند و هیچ گاه خواست خدا را در زبان و نه در دلشان فراموش نمی کنند [=arial]و این آیه و امثال این آیه مربوط به شیعیان است اگر چه در ظاهر حضرت پیغمبر مخاطب واقع شده اند
[=arial] الكافي، ج‏2، ص: 632
[=arial] عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَعْنَاهُ [=arial]مَا عَاتَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ عَلَى نَبِيِّهِ ص فَهُوَ[=arial] يَعْنِي بِهِ مَا قَدْ مَضَى فِي الْقُرْآنِ مِثْلُ قَوْلِهِ وَ لَوْ لا أَنْ ثَبَّتْناكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئاً قَلِيلًا عَنَى بِذَلِكَ غَيْرَه‏
[=arial]پس هر جا در قرآن پیغمبر عتاب یا توبیخی شوند این مربوط به دیگری است
[=arial] الكافي، ج‏2، ص: 632
[=arial]عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ نَزَلَ الْقُرْآنُ بِإِيَّاكِ أَعْنِي وَ اسْمَعِي يَا جَارَة
[=arial]یعنی نازل شده قرآن به این که مخاطب قرار می دهم تو را و بشنو ای زن همسایه (همون ضرب و المثل خودمون که به در میگم دیوار بشنوه)
[=arial]الإحتجاج على أهل اللجاج، ج‏2، ص: 431
[=arial]ْ فَقَالَ الْمَأْمُونُ لِلَّهِ دَرُّكَ يَا أَبَا الْحَسَنِ فَأَخْبِرْنِي عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- عَفَا اللَّهُ عَنْكَ لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ فَقَالَ الرِّضَا ع هَذَا مِمَّا نَزَلَ بِإِيَّاكِ أَعْنِي وَ اسْمَعِي يَا جَارَةُ خَاطَبَ اللَّهُ بِذَلِكَ نَبِيَّهُ ص وَ أَرَادَ بِهِ أُمَّتَهُ وَ كَذَلِكَ قَوْلُهُ تَعَالَى لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ- وَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَوْ لا أَنْ ثَبَّتْناكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئاً قَلِيلا
[=arial]همینطور که میبنی وقتی مامون از حضرت رضا سوال کردند که معنی این ایه قرآن چیست یعنی خدا تو را ببخشد چرا رخصت بر آنها دادی؟ حضرت رضا علیه السلام فرمودند خداوند از آیه امت پیغمبر را منظور داشته و فرمودند که این ایات بمانند این است که می گویی تو را مخاطب قرار دادم و بشنو تو ای زن همسایه.
[=arial]اما در مورد ایه شما عرض می کنم که پیغمبر از کسانی است که نمی خواهد جز انچه خدا می خواهد و معصوم هستند پس این ایه باید تاویل بشود و طریقه تاویلش همینی است که ائمه که راسخون در علم هستند در بالا گفته اند. اما اینکه فرمودید
نقل قول:
قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يُوحَىٰ إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَٰهُكُمْ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ وَاسْتَغْفِرُوهُ وَوَيْلٌ لِّلْمُشْرِكِينَ[=arial]
[=arial]
خیر علم داشتن دلیلی بر بشر نبودن نیست و یکی از ويژگی های اصلی شناخت ائمه تکلم به همه زبان ها و زبان پرندگان مانند سلیمان است که سلیمان هم بهمین احتجاج کردند و هیچ شیعه ای نمی گوید که ما فرستاده های بشر را قبول نداریم بلکه ما فرستاده های بشر را قبول داریم ولی کدام بشر همان بشری که پیغمبر فرمود
قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحى‏ إِلَيَّ أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ
آری ما بشری را قبول داریم که تفاوتش با ما در وحی شدن به او باشد از انبیاء و از آل محمد بشری را قبول داریم که عالم به غیب ( منم نگفتم ائمه عالم به غیب بطور مطلق هستند ولی در احتجاجاتشون حتما باید این علم را داشته باشند زیرا به این علم احتجاج کردند )باشد و به علم همه زبان ها را داشته باشند و همینطور که در حدیث حضرت رضا مشاهده کردید حضرت از لسان یا زبان تعبیر به علم همین زبان فارسی و ترکی و رومی و ... کردند چنانچه فرمودند

[=arial]فَلْيَتَكَلَّمُوا بِمَا أَحَبُّوا أُجِبْ كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ بِلِسَانِهِ.
پس آیه زیر متشابه نیست و شما می خواهید بزور باطلش کنید و هر کس می داند منظور از این ایه این است که هر پیغمبری به زبان قومش آمده
[=arial]و ماارسلنا من رسول الا [=arial]بلسان [=arial]قومه
آیا می شود پیغمبری که مثلا برای قوم ایران آمدند بزبان رومی با آنها سخن بگویند ؟ آخر مردم چه می فهمند؟
[=arial] الإحتجاج على أهل اللجاج، ج‏2، ص: 347[=arial]
[=arial]َ فَأَخْبِرْنِي عَنِ الْمَجُوسِ أَ فَبَعَثَ اللَّهُ إِلَيْهِمْ نَبِيّاً فَإِنِّي أَجِدُ لَهُمْ كُتُباً مُحْكَمَةً وَ مَوَاعِظَ بَلِيغَةً وَ أَمْثَالًا شَافِيَةً يُقِرُّونَ بِالثَّوَابِ وَ الْعِقَابِ وَ لَهُمْ شَرَائِعُ يَعْمَلُونَ بِهَا قَالَ ع مَا مِنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلا فِيها نَذِيرٌ- وَ قَدْ بُعِثَ إِلَيْهِمْ نَبِيٌّ بِكِتَابٍ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ فَأَنْكَرُوهُ وَ جَحَدُوا كِتَابَه‏.
آری برای قوم ایران و هر قومی پیغمبری بوده ولی حالا ما خبر نداریم چه کسی هستند اشکالی ندارد خدا فرموده فرستاده است دیگر تو که علم غیب نداری که می گویی به بقیه پیغمبری فرستاده نشده بلکه فرستاده شده و تو خبر نداری.و در حدیث می بینی حضرت صادق فرمودند برای قوم ایران هم پیغمبری بوده بلکه فرمودند برای هر قومی نذیری بوده.
وصلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین



خادم الیمانی(ع);373071 نوشت:
و به همین دلیل مهدییون علیهم السلام از شیعه امامان تلقی می شوند ولی انها خلیفه و حجت خدا و وارثان علم و عصمت رسول الله(ص) هستند و مقام مهدییون(ع) نیز از مقام انبیاء به غیر از حضرت محمد ص بالاتر است

با سلام

مشكلي كه اخباريون و شيخيه و حشويه به آن مبتلا هستند ، تسليم چشم وگوش بسته در برابر اخبار است اول بايد سند روايات بررسي شود بعد متن و شواهد و عمل اصحاب و.....

در زمينه احاديثي كه آورديد ما نيز احاديثي مي آوريم كه بايد تكليفشان را مشخص كنيد .

در ابتدا بگويم آنچه كه متواتر بين مسلمين است آنست كه پيامبر (ص) خبر از 12 امام بعد از خودشان دادند كه افضل الناس و معصوم هستند و هادي و مهدي و درباره غير ايشان حديث صحيحي نرسيده است :

حديث صحيح السند:
عن عبد الله بن جعفر، عن علي بن سليمان بن رشيد، عن الحسن بن علي الخزاز، قال: دخل علي بن أبي حمزة على أبي الحسن الرضا (عليه السلام)،
فقال له: إني سمعت جدك جعفر بن محمد (عليهما السلام) يقول: لا يكون الإمام إلا وله عقب.
فقال له: نسيت - يا شيخ - أم تناسيت؟ ليس هكذا قال جعفر، إنما قال جعفر (عليه السلام): لا يكون الإمام إلا وله ولد، إلا الإمام الذي يخرج عليه الحسين بن علي (عليهما السلام)، فإنه لا عقب له.
فقال: صدقت، جعلني الله فداك، هكذا سمعت جدك يقول.

غيبة الطوسي: 224 / 188،

78 - عياشي: عن رفاعة بن موسى قال: قال أبو عبد الله عليه السلام إن أول من يكر إلى الدنيا الحسين بن علي عليهما السلام وأصحابه، ويزيد بن معاوية وأصحابه فيقتلهم حذو القذة بالقذة، ثم قال أبو عبد الله عليه السلام " ثم رددنا لكم الكرة عليهم وأمددناكم بأموال وبنين وجعلناكم أكثر نفيرا " (2).

شايد منظور از ائمه اي كه بعد از حضرت مهدي عج الله تعالي فرجه مي آيند طبق همين حديث حضرت امام حسين (ع) باشند .

79 - كنز: روى الحسن بن أبي الحسن الديلمي بإسناده إلى محمد بن علي عن أبي عبد الله عليه السلام في قوله عزوجل " أفمن وعدناه وعدا حسنا فهو لاقيه " قال: الموعود علي بن أبي طالب، وعده الله أن ينتقم له من أعدائه في الدنيا ووعده الجنة له ولأوليائه في الآخرة.

80 - جامع الاخبار: الكاتب، عن الزعفراني، عن الثقفي، عن إسماعيل بن أبان، عن الفضل بن الزبير، عن عمران بن ميثم، عن عباية الأسدي قال: سمعت عليا عليه السلام يقول: أنا سيد الشيب وفي سنة من أيوب، والله ليجمعن الله لي أهلي كما جمعوا ليعقوب.

81 - كشي: أبو صالح خلف بن حماد، عن سهل بن زياد، عن علي بن المغيرة عن أبي جعفر عليه السلام قال: كأني بعبدالله بن شريك العامري عليه عمامة سوداء وذؤابتاها بين كتفيه، مصعدا في لحف الجبل بين يدي قائمنا أهل البيت في أربعة آلاف مكبرون ومكرون. بيان: " اللحف " بالكسر أصل الجبل.

82 - كشي: عبد الله بن محمد، عن الوشاء، عن أحمد بن عائذ، عن أبي خديجة قال: سمعت أبا عبد الله عليه السلام يقول: إني سألت الله في إسماعيل أن يبقيه بعدي فأبى ولكنه قد أعطاني فيه منزلة أخرى إنه يكون أول منشور في عشرة من أصحابه ومنهم عبد الله بن شريك وهو صاحب لوائه.

روى جابر عن النبي ص قال إن المهدي اسمه اسمي و كنيته كنيتي يكون له غيبة تضل فيها الأمم ثم يقبل كالشهاب الثاقب يملؤها عدلا و قسطا كما ملئت ظلما و جورا
روى الأصبغ عن أمير المؤمنين ع قال الحادي عشر من ولدي يملؤها عدلا كما ملئت جورا و ظلما
روى جابر قال دخلت على مولاتي فاطمة بنت رسول الله ص لأهنئها بمولد الحسن ع و إذا بيدها صحيفة من درة بيضاء فقلت يا سيدة النساء ما هذه الصحيفة فقالت فيها أسماء الأئمة من ولدي قلت لها ناوليني لأنظر فيها قالت إليك مأذون أن تنظر إلى باطنها من ظاهرها فقرأت فيها عدد الأئمة الاثني عشر بأسمائهم حتى انتهى إلى أبي القاسم محمد بن الحسن الحجة القائم ع
و في رواية أخرى قال دخلت على فاطمة ع و بين يديها لوح مكتوب فيه أسماء الأوصياء فعددت اثني عشر آخرهم القائم ع
و في رواية أخرى عنه ثلاثة منهم محمد و أربعة منهم علي
روي عن الحسن ع لما ذكر القائم ع يخفى ولادته و يغيب شخصه ذاك من ولد أخي الحسين ع
عن الحسين ع قال في التاسع من ولدي شبه من يوسف و شبه من موسى بن عمران و هو قائمنا أهل البيت
و عنه ع قال قائم هذه الأمة هو التاسع من ولدي و هو صاحب الغيبة
و عنه ع قال منا اثنا عشر مهديا أولهم علي بن أبي طالب و آخرهم التاسع من ولدي و هو الإمام القائم بالحق
و عن علي بن الحسين ع قال إن الله خلق محمدا و عليا و الأئمة الأحد عشر من نور عظمته أرواحا يعبدونه قبل خلق الخلق و هم الأئمة الهادية من آل محمد ع

وأعطيتك أن اُخرج من صلبه أحد عشر مهديّاً
، كلّهم من ذرّيتك من البكر البتول ، وآخر رجل منهم يصلّي خلفه عيسى بن مريم . يملأ الأرض عدلا كما ملئت منهم ظلماً وجوراً ، اُنجي به من الهلكة ، واُهدي به من الضلالة ، واُبرىء به من العمى ، واُشفي به المريض ... » .

حدثنا علي بن إبراهيم بن هاشم، عن أبيه، عن عبد السلام بن صالح الهروي قال: أخبرنا وكيع، عن الربيع بن سعد، عن عبد الرحمن بن سليط، قال: قال الحسين ابن علي بن أبي طالب عليهما السلام: (منا اثنا عشر مهديا، أولهم أمير المؤمنين علي بن أبي طالب، وآخرهم التاسع من ولدي وهو القائم بالحق، يحيي إلله به الارض بعد موتها، ويظهر به دين الحق على الدين كله ولو كره المشركون، له غيبة يرتد فيها قوم، ويثبت على الدين فيها آخرون فيؤذون، ويقال لهم: متى هذا الوعد إن كنتم صادقين، أما إن الصابر في غيبته على الاذى والتكذيب بمنزلة المجاهد بالسيف بين يدي رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم)

الهمداني، عن
علي، عن أبيه، عن الهروي، عن وكيع، عن الربيع بن سعد، عن عبد الرحمان بن سليط قال:
قال الحسين بن علي بن أبي طالب عليهما السلام منا اثنا عشر مهديا أولهم أمير
المؤمنين علي بن أبي طالب وآخرهم التاسع من ولدي، وهو القائم بالحق، يحيي الله
تعالى به الارض بعد موتها، ويظهر به دين الحق على الدين كله ولو كره المشركون، له
غيبة يرتد فيها قوم ويثبت على الدين فيها آخرون فيؤذون ويقال لهم: " متى هذا الوعد
إن كنتم صادقين ؟ " أما إن الصابر في غيبته على الاذى و التكذيب بمنزلة المجاهد
بالسيف بين يدي رسول الله صلى الله عليه وآله

حدثنا محمد بن إبراهيم بن اسحاق الطالقاني رضى الله عنه قال: حدثنا أحمد بن محمد الهمداني قال: حدثنا أبو عبد الله العاصمى عن الحسين بن قاسم بن ايوب عن الحسن بن محمد بن سماعه عن ثابت الصباغ عن أبي بصير عن أبي عبد الله عليه السلام قال: سمعته يقول: منا اثنا عشر مهديا مضى سته وبقى سته ويصنع الله في السادس ما احب.

ابن النبي المصطفى، وابن علي المرتضى، وابن خديجة الغراء وابن فاطمة الكبرى، بأبي
أنت وامي ونفسي لك الوقاء والحمى، يا ابن السادة المقربين، يا ابن النجباء الاكرمين
يا ابن الهداة المهديين، يا ابن الغطارفة الانجبين

نقل قول:

[=arial]پس باید همیشه زبان پرندگان را بلد باشد و این به معجزه نبوده زیرا گفته به ما تعلیم داده شده پس همیشه بلد هستند

دوست عزیز ، زبانهای مختلف بشری را میتوان یاد گرفت حتی افرادی بودند و هستند که مسلط به چندین زبان دنیا هستند اما دانستن زبان حیوانات عین معجزه است و مطلقا قابل یادگیری از طریق اموزش و کلاس زبان هم نمیباشد در ضمن قران کتاب داستان نیست و تمامی قصص انبیا حوادث مهم و نکات اساسی را منعکس میکند و کل معجزات مادی رسول الله(ص) در طی نبوتشان به تعداد انگشتان دست نرسید و تنها معجزه مادی مستند ذکر شده در قران و قابل اثبات ایشان از طریق حقایق علمی کشف شده توسط سفینه اپولو ، معجزه شق القمر است.
و این شبهات و بهانه های منکران درخواست کنندگان معجزه های عجیب غریب از رسول الله(ص) به این صورت در قران منعکس است :

بَلْ قَالُوا أَضْغَاثُ أَحْلَامٍ بَلِ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ شَاعِرٌ فَلْيَأْتِنَا بِآيَةٍ كَمَا أُرْسِلَ الْأَوَّلُونَ

و در ضمن معجزه و کرامات تنها یکی از دلایل اثبات حجج الهی است که در قران ذکر شده است و همه این معجزات، معجزات قهری نبوده و با شک وشبهه همراه بوده است تا جایی برای ایمان بغیب باقی بماند.

نقل قول:

[=arial]اما دلیلمان را از احادیث آوردم و آن حدیث زیر بود که قادر بر جواب نبودی:( در تاییدش پنج حدیث صریح دیگر هم بود)...
[=arial]سپس فرمود: اى ابا محمد همانا امام مخفی نمی شود بر او کلام احدی از مردم و نه پرنده ای و نه بهیمه ای و نه چیزی که در آن روح است پس هس کس نباشد در او این خصال پس او امام نیست.[=arial]

جوابت محکم و صریح از نص قران بود که درمانده شدی و دست وپا زدی و با فرار بجلو بنده را به ندانستن صحیح ترجمه متهم کردی !

نقل قول:

[=arial]ترجمه ایه اول: و من نمی گویم برای شما نزد من خزائن خداست و عالم غیب هستم و نمی گویم فرشته ای هستم و...
عینا عین ایه قبلی که آوردید این ایه هیچ دلیلی بر نبود علم غیب نیست پیغمبر تنها فرمودند من نمی گویم عالم به غیب هستم

عمدا ترجمه غلط کردی تا سفسطه بازی دربیاوری همانطور که در حدیث فقاع رجز میخواندی و....

ترجمه تحت الفظی:

وَلَا أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلَا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلَا أَقُولُ إِنِّي مَلَكٌو نمیگویم برایتان نزد من گنجینه های خدا است و نمیدانم غیب را و نمیگویم همانا من فرشته هستم

دیگر فیلم بازی نکن!
کتاب خدا با کسی تعارف ندارد

نص صریح آیه است که رسول الله(ص) میفرماید وَلَا أَعْلَمُ الْغَيْبَ یعنی غیب نمیدانم

و ترجمه اش نمیشود که : " نمیگویم غیب میدانم "
و سپس تفسیر کنید که یعنی
غیب میدانم ولی نمیگویم!! یعنی عدم صداقت با مردم و بنوعی فریب دادن انها آنهم در کتاب خدا سبحان الله !!!
چگونه فعل جمله اول را به جمله دوم ربط دادی آقای مترجم! درصورتیکه دو جمله مستقلند و افعال جدا گانه ای دارند و با حرف ربط و بهم مربوط شده اند و ارزش منطقی جمله ترکیبی وقتی صحیح است که هر دو قسمت جمله مستقل از هم صحیح باشد و ایات قران همگی حق و دارای ارزش صحیح هستند پس هر قسمت ان صحیح است پس لَا أَعْلَمُ الْغَيْبَ (غیب نمیدانم) دارای ارزش صحیح است

نقل قول:

[=arial]ترجمه آیه دوم همان قسمتی که بزرگ کردید: و اگر عالم به غیب بودم زیاد می کردم بر خود خیر را و بر من بدی نمی رسید.

وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لَاسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ
و اگر غیب میدانستم هرآینه طلب میکردم مقدار کثیری از هر نوع خیر و هیچ نوع بدی بمن نمیرسید

نقل قول:

[=arial]عرض می کنم این ایه هم دلالتی ندارد که پیغمبر عالم به غیب نبودند پیغمبر فرمودند اگر عالم بغیب بودم چنین و چنان می کردم و این ایه را در جواب کسانی فرمودند که از او در مورد ساعت (قیامت یا قیام قائم) سوال می کردند يَسْئَلُونَكَ عَنِ السَّاعَة...[=arial]و چون از راز ها و اسرار بوده پیغمبر خواستند عبارتی بر آنها بگویند که آنها دیگر سوال نکنند (بقول خودمون پیچوندنشون)

آره دیگه بهمین راحتی پیچوندنشون! همانطور که شما مثلا میخواهید همه را مثلا بخیال خام خودتان بپیچانید آنهم با کم اهمیت نشان دادن نص صریح آیات قران!

کتاب خدا با کسی شوخی و تعارف ندارد و کسی را هم سر کار نمیگذارد کتابی اشکار و هدایت مطلق است!

در جواب: يَسْأَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْسَاهَا

خداوند میفرماید:

قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِندَ رَبِّي
بگوبدرستی که و جز این نیست علم ان نزد پروردگارم است

انما از ادات حصر است جناب مترجم بسیار عربی دان یعنی علم ان(ساعت قیامت) منحصر بخداست و تعارفی در کار نیست

نقل قول:

نقل قول:

عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَىٰ غَيْبِهِ أَحَدًا
[=arial]عرض می کنم کجا خداوند گفته فقط بخشی را و نه همه را برای رسولانش آشکار می کند؟ این کجای ترجمه است که همچین نتیجه ای گرفتی؟

از ایات دیگری که میفرماید اینها از اخبار غیبی است که به تو وحی میکنیم

تِلْكَ مِنْ أَنبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنتَ تَعْلَمُهَا أَنتَ وَلَا قَوْمُكَ مِن قَبْلِ هَٰذَا

ذَٰلِكَ مِنْ أَنبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ ۖ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ أَجْمَعُوا أَمْرَهُمْ وَهُمْ يَمْكُرُونَ


در ضمن الْغَيْبِ معرفه است یعنی تمام غیب یا غیب مطلق در حالیکه غَيْبِهِ نکره است و اشاره به قسمتی از غیب دارد.

نقل قول:

نقل قول:
[=arial]حال فکر کن مولای این جماعت حتی در زبان عربی اش از خیلی ها فصیح تر نیست و بسیاری خبر داده اند که در فیلمی از او مشاهده کردند بارها غلطهای صرف و نحو دیدند

آیا حجت خدا با فصاحت زبان شناخته میشود؟

پس این آیات در باره تکلم موسی(ع) در قران چیست؟

وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِي*يَفْقَهُوا قَوْلِي

نقل قول:

[=arial]عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَعْنَاهُ [=arial]مَا عَاتَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ عَلَى نَبِيِّهِ ص فَهُوَ[=arial] يَعْنِي بِهِ مَا قَدْ مَضَى فِي الْقُرْآنِ مِثْلُ قَوْلِهِ وَ لَوْ لا أَنْ ثَبَّتْناكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئاً قَلِيلًا عَنَى بِذَلِكَ غَيْرَه‏
[=arial]پس هر جا در قرآن پیغمبر عتاب یا توبیخی شوند این مربوط به دیگری است
[=arial] الكافي، ج‏2، ص: 632
[=arial]عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ نَزَلَ الْقُرْآنُ بِإِيَّاكِ أَعْنِي وَ اسْمَعِي يَا جَارَة
[=arial]یعنی نازل شده قرآن به این که مخاطب قرار می دهم تو را و بشنو ای زن همسایه (همون ضرب و المثل خودمون که به در میگم دیوار بشنوه)

مخاطب این ایات دقیقا
رسول الله(ص) است و خدا با کسی تعارف ندارد حتی با رسولش حتی با بهترین خلقش!

وَإِن كَادُوا لَيَفْتِنُونَكَ عَنِ الَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ لِتَفْتَرِيَ عَلَيْنَا غَيْرَهُ ۖ وَإِذًا لَّاتَّخَذُوكَ خَلِيلًا
وَلَوْلَا أَن ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدتَّ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئًا قَلِيلًا
إِذًا لَّأَذَقْنَاكَ ضِعْفَ الْحَيَاةِ وَضِعْفَ الْمَمَاتِ ثُمَّ لَا تَجِدُ لَكَ عَلَيْنَا نَصِيرًا
چیزی نمانده بود از وحی دور و به مطلب دیگری متوجه ات کنند تا به دوستی با انان پذیرفته شوی. و اگر استحکام و ثبات قدم ات نبود که به تو اموخته بودیم، بسا که اندک گرایشی به آنان نشان می دادی، در زندگانی و مرگ دو برابر طعم عذاب را می چشیدی و یاوری نمی دیدی». (اسراء، 73 تا 75)

نقل قول:

[=arial]پس آیه زیر متشابه نیست و شما می خواهید بزور باطلش کنید و هر کس می داند منظور از این ایه این است که هر پیغمبری به زبان قومش آمده
[=arial]و ماارسلنا من رسول الا [=arial]بلسان [=arial]قومه

اگر محکم است پس اسلام و قران برای غیر عرب زبان حجت نیست!
یا اینکه بمن قران غیر عربی که توسط معصوم ع ترجمه شده است ارائه دهید ، ادعایی در چندحدیث کافی نیست و کاربرد عملی ندارد پس میراثی واقعی و ماندگار از ایشان به زبانهای غیر عربی ارائه دهید همانطور که میراث انها به عربی موجود است !

و اگر محکم است نشان دهید که نامه ها به سران روم و مصر و کسری به زبانهای خودشان بوده است

نقل قول:

[=arial]آری برای قوم ایران و هر قومی پیغمبری بوده ولی حالا ما خبر نداریم چه کسی هستند اشکالی ندارد خدا فرموده فرستاده است دیگر تو که علم غیب نداری که می گویی به بقیه پیغمبری فرستاده نشده بلکه فرستاده شده و تو خبر نداری.

با ارائه اسناد تاریخی ادعای خود را ثابت کنید! که مثلا پیامبر ساکنان قطب و یا استرالیا یا افریقا چه کسی بوده ؟ همانطوری که پیامبری یوسف ع و موسی ع در مصر ثابت میشود یا ابراهیم ع در بابل !

وَمَا مِن دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا
در ضمن با توجه به ایه فوق ومطابق برداشت شما توضیح دهید که چگونه عملا در طبیعت حیوانات بر اثر نرسیدن غذا می میرند

الحمد لله رب العالمین

خیر البریه;373277 نوشت:
حديث صحيح السند:
عن عبد الله بن جعفر، عن علي بن سليمان بن رشيد، عن الحسن بن علي الخزاز، قال: دخل علي بن أبي حمزة على أبي الحسن الرضا (عليه السلام)،
فقال له: إني سمعت جدك جعفر بن محمد (عليهما السلام) يقول: لا يكون الإمام إلا وله عقب.
فقال له: نسيت - يا شيخ - أم تناسيت؟ ليس هكذا قال جعفر، إنما قال جعفر (عليه السلام): لا يكون الإمام إلا وله ولد، إلا الإمام الذي يخرج عليه الحسين بن علي (عليهما السلام)، فإنه لا عقب له.
فقال: صدقت، جعلني الله فداك، هكذا سمعت جدك يقول.

جناب خیر البریه شما با گفتن

نقل قول:

شايد منظور از ائمه اي كه بعد از حضرت مهدي عج الله تعالي فرجه مي آيند طبق همين حديث حضرت امام حسين (ع) باشند .

با شک و تردید سخن گفتید و در مسائل اعتقادی باید شکها را به یقین تبدیل کرد !
آیا مصداق این حدیث را امام مهدی(عج) میدانید؟
آیا مطمئنید حضرت امام مهدی(عج) فرزند و ذریه ای ندارد و رجعت امام حسین(ع) بعد ازایشان است ؟
پس به احادیث این لینک توجه کنید:
http://www.askdin.com/thread28799.html#post365315

الحمد لله رب العالمین

[=arial]بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله الرب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین

اما بعد با سلام مجدد
فرمودید:

نقل قول:
یعنی چه با هم قیاس نمیشوند؟!
هر دو مواد مخدر هستند و فتوی یمانی(ع) در مورد جایز بودن مواد مخدره در ترکیبات داروها برای مصارف پزشکی بود نه برای مصرف دیگر.

وگرنه شیشه و کراک و دهها زهرمار دیگر که اسمشان را هم نمیدانم که خطرناکتر از حشیش هستند و همین مرفین اگر بدون نظارت پزشک و با دز زیاد مصرف شود مرگ آور است!

و هر چیزی برای سلامتی انسان ضرر داشته باشد باید از ان اجتناب کرد!

خداوند در قران میفرماید: وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ


[=arial]
قبلا فرموده بودید:

نقل قول:
و همین برای اثبات کم سوادیت کافی است ، تا جایی که بنده میدانم در لغت عامیانه به مواد مخدر "بنگ" میگویند و به معتادان بنگی

[=arial]برادر عزیزم کم سواد کسی است که فکر می کند لغت عامیانه مواد مخدر بنگ است . پس دیگر به تریاک هم بنگ بگویید. نخیر برادر من بنگ ماده ای است که از گیاه شاهدانه بدست می آید و تریاک و مرفین از گیاه خشخاش بدست می آیند.کراک و شیشه هم صنعتی بوجود می ایند . حال می رویم سراغ سوالی که از مولایتان شده بود تا حقیقت را بهتر بدانیم.
نقل قول:

س2/ حکم دود کشیدن شخصی که برای وقت گذرانی و خوشی دود می کشد و واقعاًَ سیگار کش نمی باشد، چیست؟

س3/ حکم خوردن یا نوشیدن یا کشیدن ماری جوانا چیست؟
ج2/ اگر احتمال ضرر از دود به او وجود دارد جایز نمی باشد که دود بکشد، و چیزی با عنوان خوش گذرانی یا سیگار کش واقعی وجود ندارد

ج3/ مواد مخدری که از بوتۀ شاهدانه استخراج می شود جایز نیست خورده، نوشیده یا دود کشیده شود، زیرا که مادۀ مخدری است که باعث مرض دیابت می شود، ولیکن جایز است در اوساط طبی برای علاج استفاده گردد.



[=arial]همینطوری که مشاهده می کنید مولایتان در جواب سوال خوردن ماری جوانا فرمودند که هر ماده مخدری که از بوته ی شاهدانه استخراج شود خوردنش جایز نیست ولی در اوساط طبی برای علاج ایرادی ندارد . عرض می کنم تریاک و مرفین و مشتقات آنها مثل ترامادل و ... همگی از خشخاش هستند نه از شاهدانه و کشیدن تریاک که ماده ای مخدر است باعث مرگ کسی نمی شود و مرفین هم البته زیادیش باعث مرگ می شود خب زیادی اش حرام است نه اینکه کمش حرام باشد وخیلی قرص ها هستند که اگر آنها هم زیاد بخوریم در جا سنگ کوب می کنیم در مصارف پزشکی ایرادی نیست که از این دو ماده مثل تریاک و مرفین استفاده کنیم ولی حکم بنگ فرق می کند و با انها قیاس نمی شود زیرا بنگ باعث تغییر عقل و به صورت علمی باعث تضعیف قوای عصبی مغز می شود همانطوری که شراب هم باعث تضعیف قوای عصبی مغز می شود . و هر چیزی که تغییر عقل بدهد خوردنش بطور کلی حرام است و این در بنگی ها کاملا واضح است که پس از مدتی از تکرار استعمال آن بسیار احمق می شوند و حتی بطوری است که در آینده هم قابل برگشت نیست و چه بسیار بنگی ها هستند که با ترک بنگ هم نتواسنتد بمانند گذشته یشان شوند. لذا دلیل حرام بودن آن تنها مرض دیابت نیست بلکه دلیل اصلی اش تغییر عقل خورنده آن است.
[=arial] بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏59، ص: 87
[=arial]1-وَ مِنْهُ، عَنْ حَاتِمِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ النَّضْرِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَرَّجَانِيِّ عَنْ مَالِكِ بْنِ مِسْمَعٍ الْمِسْمَعِيِّ عَنْ قَائِدِ بْنِ طَلْحَةَ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ النَّبِيذِ يُجْعَلُ فِي دَوَاءٍ قَالَ لَا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ أَنْ يَسْتَشْفِيَ بِالْحَرَام‏

2-
[=arial]طِبُّ الْأَئِمَّةِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مِهْرَانَ الْكُوفِيِّ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ الصَّيْقَلِ قَالَ حَضَرْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع فَسَأَلَهُ رَجُلٌ بِهِ الْبَوَاسِيرُ الشَّدِيدُ وَ قَدْ وُصِفَ لَهُ دَوَاءٌ سُكُرُّجَةٌ مِنْ نَبِيذٍ صُلْبٍ لَا يُرِيدُ بِهِ اللَّذَّةَ وَ لَكِنْ يُرِيدُ بِهِ الدَّوَاءَ فَقَالَ لَا وَ لَا جُرْعَةً قُلْتُ لِمَ قَالَ [=arial]لِأَنَّهُ حَرَامٌ[=arial] وَ [=arial]إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ يَجْعَلْ فِي شَيْ‏ءٍ مِمَّا حَرَّمَهُ دَوَاءً وَ لَا شِفَاء
[=arial]
همینطوری که مشاهده می کنید امام حتی جرعه ای نبیذ را برای مداوا جایز ندانستن و بطور کلی فرمودند که دلیلش حرام بودن آن است و خداوند قرار نداده در چیزی که حرامش کرده دواء و نه شفا . پس وقتی ثابت شود بنگ حرام است بهمین دلیل برای مداوا هم استفاده از آن جایز نیست و احادیث زیر دلالت بر حرام بودن بنگ دارند.

[=arial]مرحوم حاج ميرزا حسين نوري رحمه الله ساكن سامره كه از اجله علماء محدثين متأخرين بود در مستدرك وسائل نقل ميكند از سيد معاصر خود سيد محمدباقر رحمه الله در كتاب روضات‌الجنان كه از امير صدرالدين محمد بن غياث الدين منصور دشتكي شيرازي نقل كرده كه در رساله قبايح الخمر گفته است
1-///قال رسول الله صلي الله عليه و آله انه قال
[=arial] سيأتي زمان علي امتي يأكلون شيئا اسمه البنج انا بري‌ء منهم و هم بريئون مني////
2-و قال رسول الله من احتقر ذنب البنج فقد کفر////
3-قال رسول الله من اكل البنج فكانما هدم الكعبة سبعين مرة و كانما قتل سبعين ملكا مقربا و كانما قتل سبعين نبيا مرسلا و كانما احرق سبعين مصحفا و كانما رمي الي الله سبعين حجرا و هو ابعد من رحمة الله من شارب الخمر و آكل الربوا و الزاني و النمام
همینطور احادیثی دیگر در کتابی دیگر بنام تنبیه الغافلین بود که برای اختصار ذکرشان نکردم ولی همینقدر میبینید که حکم بنگ از شراب بدتر است و حرام است و خوردن آن کفر است بنابراین در این حرام با توجه به حدیثهایی که می فرمایند در حرام دواء نیست شفا و دوایی نمی باشد و خوردن آن حتی در مصارف طبی جایز نیست. و این با تریاک و مرفین فرق می کند زیرا آنها از خشخاش هستند و تغییر عقل نمی دهند و در هیچ حدیثی نیامده که مواد مخدر حتما حرام هستند و تریاک اگر کم کشیده شوند حکمش مانند همان حکم سیگار است که مولایتان فرمودند و نباید بطور کل حرامش کرد و مرفین هم اگر خیلی کم تزریق شود ضرری ندارد. پس معلوم شد که کار شما چیزی جز قیاس نبوده ودلیلش هم این بوده که فکر می کنید ماده مخدر یعنی بنگ درحالی که بنگ شاخه ای از مواد مخدر است که بطور مطلق خوردنش طبق احادیث بالا حرام است.
[=arial]پس نباید از آن بعنوان دارو استفاده کرد طبق احادیث و بنگ هم از موادی است که جایگزین های زیادی دارد و گفتم مرفین برای مداوا حرام نیست چون حکم کلی بر حرام بودنش نیست فقط دو مواقع ضرر رسیدن حرام است و چون در مداوا ضرر استفاده نکردن از آن از ضرر استفاده کردنش بیشتر است پس برای مداوا جایز است.

نقل قول:
[=arial]اعْلَمْ أَنَّ كُلَّ صِنْفٍ مِنْ صُنُوفِ الْأَشْرِبَةِ الَّتِي لَا يُغَيِّرُ الْعَقْلَ شُرْبُ الْكَثِيرِ مِنْهَا لَا بَأْسَ بِهِ[=arial] سِوَى الْفُقَّاعِ فَإِنَّهُ مَنْصُوصٌ عَلَيْهِ لِغَيْرِ [=arial]هَذِهِ الْعِلَّةِ[=arial] وَ كُلُّ شَرَابٍ يَتَغَيَّرُ الْعَقْلُ مِنْهُ كَثِيرُهُ وَ قَلِيلُهُ حَرَامٌ أَعَاذَنَا اللَّهُ وَ إِيَّاكُمْ مِنْهَا .
[=arial]فرمودند :
[=arial]بدان هر صنفی از صنفهای نوشیدنیها که زیاد نوشیدن آن تغییر نمیدهند عقل را اشکالی ندارد[=arial]به سوای فقاع پس قطعا بر او نص شده برای غیر این علت و هر شرابی از آن زیادش عقل را تغییر دهد کم آن حرام است خدا ما و شما را در پناه خود قرار دهد از آن.

[=arial]برادر عزیزم آقا علیرضا جان خواهشا دقت بفرمایید و بدون تعصب بر نوشته ها نظر کنید .
امام فرمودند هر صنفی از صنفهای نوشیدنیها که زیاد نوشیدن آن تغییر نمی دهند عقل را اشکالی ندارد به سوای فقاع (یا به استثنای فقاع)
پس قطعا بر او نص شده برای غیر این علت
برادر عزیز امام فقاع را جزو نوشیدنیهایی حساب کردند که زیاد خوردنش عقل را تغییر نمی دهند ولی می فرمایند با اینکه فقاع در این صنف است ولی حرام است و فقاع در این صنف استثنا است و امام می فرمایند بر فقاع نص شده غیر از علت تغییر ندادن عقل حتی زیاد خوردنش(یعنی قسمت اول) .
در قسمت دوم حدیث امام بقیه حدیث را می گویند که هر چه زیاد نوشیدنش عقل را تغییر بدهد کمش هم عقل را تغییر می دهد. و این ربطی به فقاع ندارد زیرا فقاع در صنف نوشیدنی های قسمت اول حدیث بود که از آنها استثنا یا سوا شده بود . مثلا من می گویم دانش آموزان بی سواد جایزه نمی گیرند به سوای سعید که دلیل جایزه گرفتنش غیر از این علت ( بی سوادی ) است . آیا این جمله من معنی اش این است که سعید بی سواد نیست ؟ نه بلکه بنده معتقد بودم سعید بی سواد است ولی جایزه می گیرد برای علت اینکه مثلا تقویت روحیه شود.
برادر عزیز من نمی خواهم بگویم که شما واقعا قصد سفسطه داشتید و چنین گمانی در مورد شما ندارم چه اینکه اینگونه اشتباهات اموری متداول و طبیعی است که از هر انسان غیر معصومی چون من و شما سر می زند . ولی واقعا اگر اینجا اقرار به اشتباهتان نکنید مشخص می شود شخصی هستید که تنها دنبال سفسطه و مجادله حرام هستید .
جواب بقیه شبهات شما در این پست و دیگر پستها فردا ان شاء الله
وصلی الله علی محمد و اله الطیبین الطاهرین

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد کریم

با سلام خدمت دوستان
بنده قبلا با دوستان طرفدار احمد الحسن زیاد بحث کرده ام واز جمله جناب خادم الیمانی وما احادیث در مورد انحصار ائمه علیهم السلام در دوازده نفر را از منابع شیعه وسنی مانند ینابیع المودة وفرائدالسمطین نقل کردیم . اینکه مهدیین در روایات ما نقل شده اند درست است ولی همانطور که امام صادق علیه السلام به صراحت فرموده اند این اشخاص بعد از ظهور حضرت حجت علیه السلام هستند نه قبل از او مانند احمدالحسن.
مهدیین در رتبه ائمه نیستند چنانچه آقایان انصار مطرح می کنند بلکه از یاوران آنها وکمک کنندگان در دولت ایشان هستند که یا به ترتیب خواهند بود ویا در یک زمان در مناطق مختلف مشغول خدمت خواهند بود.
بنده بحث بر سر این موارد را با آقای خادم الیمانی چون قبلا مفصل بحث کرده ایم مفید فائده نمی دانم ولی باز سوالی را که چندین مرتبه از ایشان کرده تکرار می کنم. کدام حدیث یمانی را جزو مهدیین واول آنها بیان کرده است؟ لطفا وصیت پیامبر را دوباره پیش نکشید چون هیچ صراحتی در آنجا وجود ندارد.
لطف کنید شمایی که برای هر چیز دهها حدیث ردیف می کنید بفرمایید مطابق کدام احادیث این نسبتها را به احمد الحسن می دهید.مانند :اینفر اول مهدیین 2-جزو313نفر 3-یمانی بودن ایشان . بدون اینکه مسائل گفته شده مانند تحریم فروش سلاح در زمان یمانی تا به حال اتفاق افتاده باشد.
بنده با اینکه با شما قبلا بحث کرده ام ولی علی رغم چندین بار تکرار به این سوالات با دلیل مستند جواب نداده اید.

نقل قول:

با سلام خدمت دوستان
بنده قبلا با دوستان طرفدار احمد الحسن زیاد بحث کرده ام واز جمله جناب خادم الیمانی وما احادیث در مورد انحصار ائمه علیهم السلام در دوازده نفر را از منابع شیعه وسنی مانند ینابیع المودة وفرائدالسمطین نقل کردیم .

و عرض شد که مسئله مهدیین(ع) با روایات از کتابهای معتبر علمای بنام شیعه قابل بررسی و اثبات است و بررسی شد که احادیث متواتر در مورد 12 امام بمعنی حصر وصایت در این 12 نفر نمیباشد و هیچ کلمه ای مانند انما در نص صریح این احادیث که قائل بحصر وصایت در این 12 نفر باشد نداریمهمانگونه که صفت خاتم الوصیین برای امیر المومنین(ع) بمعنی ختم کامل وصایت نمیباشدبلکه این بمعنی ختم وصایتی است که بطور مستقیم و بلاواسطه از نبی(ع) منتقل میشود و چون رسول الله(ص) خاتم انبیا است پس علی(ع) نیز خاتم اوصیایی است که وصایت را مستقیما و بلاواسطه از نبی دریافت میکنند و همانگونه که احادیث متواتر در شیعه و سنی برای تعریف اهلبیت(ع) در 5 تن ال کسا بمعنی حصر اهلبیت(ع) در این 5 تن نمیباشد و مفهوم اهلبیت، ائمه بعد از امام حسین(ع) را نیز شامل میشود بلکه همه این احادیث 12 امام به متن وصیت رسول الله(ص) تواتر معنایی میدهد و بطور مشابه کلیه احادیث مربوط به مهدیین به همدیگر و به متن وصیت رسول الله(ص) تواتر معنایی میدهند.

نقل قول:

اینکه مهدیین در روایات ما نقل شده اند درست است ولی همانطور که امام صادق علیه السلام به صراحت فرموده اند این اشخاص بعد از ظهور حضرت حجت علیه السلام هستند نه قبل از او مانند احمدالحسن.

بله طبق وصیت و طبق روایات معصومین(ع) ، مهدیین(ع) بعد از امام مهدی(عج) و جانشینان ایشان بوده در دولت عدل الهی حکومت خواهند کرد.

عن النبي صلى الله عليه وآله، أنه ذكر المهدي عليه السلام، وما يجريه الله عز وجل من الخيرات والفتح على يديه.
فقيل له: يا رسول الله كل هذا يجمعه الله له؟
قال: نعم. وما لم يكن منه في حياته وأيامه هو كائن في أيام الأئمة من بعده من ذريته.
[=arial]رسول الله (ص) درباره مهدی (ع) و آنچه را که خداوند از خیرات و برکات و فتح و پیروزی به دست او برایش قرار داده ذکر می‌ کرد پس به ایشان گفته شد : یا رسول الله آیا همه اینها را خداوند برای او قرار داده است ؟ رسول خدا (ص) فرمود : بله ، و هر آنچه که در دوران زندگی و زمان خودش نباشد ، در زمان [=arial]امامان [=arial]بعد از او از فرزندانش می‌ باشد.
شرح الاخبار ج 2 ص 42

" ولقد كتبنا في الزبور من بعد الذكر أن الأرض يرثها عبادي الصالحون " وكله ينسب إلى المهدي عليه السلام لأنه مفتاحه وبدعوته امتد أمره، وكل قائم من ولده من بعده مهدي قد هداهم الله عز وجل ذكره، وهدى بهم عباده إليه سبحانه، فهم الأئمة المهديونوالعباد الصالحون الذين ذكرهم الله في كتابه أنه يورثهم الأرض وهو لا يخلف الميعاد.
[=arial]امام کاظم (ع) فرمود : ... خداوند عزوجل در کتاب مبینش فرمود : بدرستی که ما در زبور بعد از ذكر (صحف قبل از زبور) مقرر داشتیم كه بندگان صالح من وارث زمين خواهند شد . و تمام آن منسوب به مهدی است . زیرا او مفتاح (گشایشگر) آن است و با دعوت او امرش امتداد می یابد . و هر قائمی از فرزندانش که بعد از او می باشد ، مهدی است . همانا خداوند عزوجل آنها را هدایت کرده است . و توسط آنها بندگانش به سوی خداوند سبحان هدایت می شوند . پس آنها [=arial]امامان مهدیین[=arial] هستند . و آن بندگان صالحی که خداوند آنها را در کتابش ذکر فرموده است که آنها را وارث زمین گرداند و خداوند خلف وعده نمی کند
شرح الاخبار ج 3 ص364

اما همانند هر وصی که در زمان موصی حضور داشته و در غیاب موصی ، وظیفه رهبری امت را تقبل میکند(مانند هارون(ع) وقتی موسی(ع) به کوه طور رفت ) وصی امام مهدی(عج) هم در زمان نزدیک به ظهور ایشان حضور داشته و زمینه ظهور پدرشان را فراهم خواهند اورد.

[=Times New Roman]عن أمير المؤمنين عليه السلام قال : فانظروا أهل بيت نبيكم ، فإن لبدوا فالبدوا ، وإن استنصروكم فانصروهم ، فليفرجن الله الفتنة برجل منا أهل البيت ، بأبي ابن خيرة الاماء لا يعطيهم إلا السيف هرجا هرجا ، موضوعا على عاتقه ثمانية أشهر ، حتى تقول قريش : لو كان هذا من ولد فاطمة لرحمنا ، يغريه الله ببني أمية حتى يجعلهم حطاما ورفاتا ، مَلْعُونِينَ أَيْنَمَا ثُقِفُوا أُخِذُوا وَقُتِّلُوا تَقْتِيلًا * سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلُ وَلَن تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا
امیر المومنین (ع) فرمود : پس نظر کنید به اهل بیت پیامبرتان . اگر سکوت کردند ، سکوت کنید . و اگر از شما یاری خواستند ، آنها را یاری کنید . پس خداوند فتنه ها را توسط مردی از ما اهل بیت از میان می برد . پدرم فدای فرزند بهترین کنیزان . کسی که به آنها جز شمشیر بی ملاحظه ندهد . که به مدت هشت ماه شمشیر بر دوشش است . تا جایی که قریش گویند : اگر از فرزندان فاطمه بود به ما رحم می کرد . خداوند او را بر بنی امیه مسلط می کند تا این که آنها را دگرگون و نابود سازد . آنها ملعون هستند هر کجا یافت شوند ، گرفته و به سختی کشته خواهند شد * سنت خداوند است که در پیشینیان نیز بوده است و هرگز در سنت خداوند تبدیل و تغییر نخواهی یافت
بحار الانوار ج 51 ص 121 . منتخب الاثر ص 238 . شرح نهج البلاغة ابن أبي الحديد ج 7 ص 58 . ينابيع المودة ص 498 باب 96

طبق این آیه و تفسیر امام علی (ع) متوجه می شویم آن کسی که فتنه ها را از بین می برد و بنی امیه را نابود می سازد و خداوند او را بر آنها مسلط می کند ، کسی است که شمشیر را هشت ماه بر دوشش حمل می کند

و با توجه به حدیث بعدی متوجه می شویم که این شخص امام محمد بن الحسن (ع) نیستند . بلکه فرزند امام مهدی (ع) هستند که قبل از امام مهدی (ع) قیام می کنند

عن الامام علی عليه السلام قال : ... ويخرج قبله (المهدی) رجل من أهل بيته بأهل المشرق ، يحمل السيف على عاتقه ثمانية أشهر ، يقتل ويمثل
امام علی (ع) فرمود : ... و مردی قبل از او (مهدی) از فرزندانش به اهل مشرق خروج می کند . او شمشیر را هشت ماه بر دوشش حمل می کند . او می کشد و مُثله می کند
الملاحم ابن طاووس ص 66 باب 133 . الفتن ابن حماد ص 96 . عقد الدرر ص 129 . جمع الجوامع ج 2 ص 103 . برهان المتقي ص 103 . كنز العمال ج 14 ص 589

نقل قول:

مهدیین در رتبه ائمه نیستند چنانچه آقایان انصار مطرح می کنند بلکه از یاوران آنها وکمک کنندگان در دولت ایشان هستند که یا به ترتیب خواهند بود ویا در یک زمان در مناطق مختلف مشغول خدمت خواهند بود.

جناب برادر کریم اولا خواهشا فرمایشاتتان مستند به ثقلین باشد.

در ثانی ائمه(ع) در رتبه نبی(ص) نیستند و ائمه(ع) هم همرتبه همدیگر هم نیستند اما همگی انها حجت الهی و واجب الاطاعه هستند و مهدیین(ع) وارثین علم و عصمت رسول الله(ص) و حجت و خلیفه خدا و واجب الاطاعه هستند .

نقل قول:

بنده بحث بر سر این موارد را با آقای خادم الیمانی چون قبلا مفصل بحث کرده ایم مفید فائده نمی دانم ولی باز سوالی را که چندین مرتبه از ایشان کرده تکرار می کنم. کدام حدیث یمانی را جزو مهدیین واول آنها بیان کرده است؟ لطفا وصیت پیامبر را دوباره پیش نکشید چون هیچ صراحتی در آنجا وجود ندارد.

استدلالی عقلی و منطقی:

نقل قول:


رواية الإمام الباقر (ع): وليس في الرايات راية أهدى من راية اليماني ، هي راية هدى ، لأنه يدعو إلى صاحبكم ، فإذا خرج اليماني حرم بيع السلاح على الناس وكل مسلم ، وإذا خرج اليماني فانهض إليه فإن رايته راية هدى ، ولا يحل لمسلم أن يلتوي عليه ، فمن فعل ذلك فهو من أهل النار ، لأنه يدعو إلى الحق وإلى طريق مستقيم .
«در پرچـم‌ها پرچـمي هدايت‌كننده‌تر از پرچم يماني نيست و آن پرچم هدايت است چون كه شما را به صاحبتان دعوت مي‌كند، و اگر يماني خروج (قيام) كرد، فروختن اسلحه حرام مي‌شود. و اگر يماني خروج كرد، به پا خيز به سوي او كه همانا پرچمش پرچم هدايت است. و جايز نيست مسلمانان از او سرپيچي كنند، و اگر كسي اين كار را انجام دهد از اهل جهنم مي‌باشد. زيرا كه او دعوت به حق و هدايت به راه راست مي‌كند.» الغيبه النعماني ص264، بحار الانوار ج52 ص232

طبق احادیث معصومین(ع) و حدیث فوق امام باقر(ع) مشخص شد که یمانی:
1- هدایتگرترین پرچم
2- دعوت کننده بسوی صاحبمان(امام مهدی(عج))
3-دعوت کننده به حق مطلق(الحق یعنی تمام حق نه قسمتی از ان) و دعوت کننده به صراط مستقیم
4-کسی است که بموقع قیامش تجارت اسلحه حرام است
5- کسی است که هیچ مسلمانی حق ندارد در مقابل او بایستد وگرنه اهل جهنم است

و بررسی شد که صفات فوق یعنی صفات اهلبیت(ع) و صفات فوق درکسی جمع نمیشود مگر اینکه معصوم و منصوص العصمه و حجتی از حجتهای خدا بر روی زمین باشد.
و بهمین دلیل است که معصومین(ع) تا این اندازه بر روی پرچم یمانی تاکید دارند و اطاعت از این پرچم را واجب دانسته اند و سرپیچی کردن از آن را موجب آتش جهنم تعریف کرده اند.

و همین امام محمد باقر(ع) در حدیث دیگری میفرمایند:
«اگر هر چيزي براي شما ايجاد اشكال يا شبهه كند، وصيت و پرچم و سلاح پيامبر خدا (ص) جاي هيچ گونه شبهه و اشكال برايتان باقي نمي‌گذارد. بر حذر باشيد از كساني كه خود را به دروغ به آل محمد نسبت مي‌دهند. كه همانا براي آل محمد و علي (ع) يك پرچم است و براي ديگران پرچم‌ها. پس در جاي خودت ثابت باش و ابداً از هيچ‌كس تبعيت نكن تا مردي را از فرزندان حسين (ع) ببيني كه با او وصيت رسول الله(ص) و پرچم او و سلاح او باشد.» تفسير العياشي ج1 ص64، بحار الأنوار ج52 ص222، الزام الناصب ج۲ ص96

در حدیث اول میفرماید از یمانی(ع) اطاعت کنو اطاعت او واجب است و سرپیچی از او جهنم!
و در حدیث دوم میفرماید از هیچ کس تبعیت مکن مگر کسی که دارای

وصیت و سلاح و پرچم رسول الله(ص) باشد

پس یمانی باید ، صاحب وصیت و سلاح و پرچم رسول الله(ص) باشد وگرنه دو حدیث دچار تناقض میشود و تناقض باطل است و سخن معصوم(ع) حق و هدایت است و بدور از تناقض.



و جناب کریم لازم است شما اول استدلال ارائه شده فوق را باطل کنید بعد شبهه مطرح کنید!

نقل قول:

لطف کنید شمایی که برای هر چیز دهها حدیث ردیف می کنید بفرمایید مطابق کدام احادیث این نسبتها را به احمد الحسن می دهید.مانند :اینفر اول مهدیین 2-جزو313نفر 3-یمانی بودن ایشان . بدون اینکه مسائل گفته شده مانند تحریم فروش سلاح در زمان یمانی تا به حال اتفاق افتاده باشد.

طبق نص صریح وصیت احمد اول مومنین است یعنی اولین مومنین به پدرش امام مهدی(عج) در ابتدای ظهور و این یعنی اولین 313 نفر.
طبق نص صریح وصیت امام مهدی(عج) امر را تحویل احمد(ع) میدهد که اول مقربین(مهدیین) است.

تحریم فروش هم در زمان خروج(قیام) است و فعلا یمانی در مرحله دعوت است و خروجی انجام نشده است و روشن است که این حرمت فروش سلاح حکمی برای مسلمین و برای نشان دادن جایگاه یمانی است چون فقط در زمان خروج اهلبیت است که خرید و فروش سلاح با دشمنان اهلبیت بر مسلمانان حرام میشود.

الحمد لله رب العالمین

[="Blue"]سلام

پیشنهاد میکنم که این سخنرانی رو حتما گوش بدید :

http://www.askdin.com/thread27444-2.html#post376556[/]

خادم الیمانی(ع);376336 نوشت:
طبق نص صریح وصیت احمد اول مومنین است یعنی اولین مومنین به پدرش امام مهدی(عج) در ابتدای ظهور و این یعنی اولین 313 نفر.
طبق نص صریح وصیت امام مهدی(عج) امر را تحویل احمد(ع) میدهد که اول مقربین(مهدیین) است.

این تناقض ها چطور قابل حل است اول می گویید مهدیین بعد از ظهور هستند که بلا فرمایش امام صادق علیه السلام که نص در این مساله است بیان شده است ودر آخر نتیجه می گیرید احمدالحسن که الان وجود دارد اول مهدیین و313نفراست؟!!!!!
بنده نمی دانم شما که الحمدلله کلمه ثقلین را از بر کرده وبه هر که می رسید به جای جواب نثارش می کنید چرا وقتی برای احمدالحسن فضیلت تراشی می کنید دیگر ثقلین لازم نیستند. بنده از شما سوال واضحی پرسیدم که بازهم جواب ندادید. طبق کدام دلیل از ثقلین احمد الحسن اول مهدیین و313نفراست؟ احادیث که ناقض این مساله است.
لطف کنید طبق ثقلین جواب دهید.

نقل قول:

این تناقض ها چطور قابل حل است اول می گویید مهدیین بعد از ظهور هستند که بلا فرمایش امام صادق علیه السلام که نص در این مساله است بیان شده است ودر آخر نتیجه می گیرید احمدالحسن که الان وجود دارد اول مهدیین و313نفراست؟!!!!!

جناب برادر کریم، بطور کلی امر جانشینی برای رسول الله(ص) و بدست گرفتن کامل مقام خلیفت اللهی برای مهدی اول(ع) بعد از شهادت امام مهدی(عج) خواهد بود اما این مسئله نفی کننده حضور همزمان وصی و موصی نمیشود و همیشه وصی در کنار موصی خود حضور داشته همانطور که امیر المومنین(ع) به عنوان وصی در کنار موصی خود یعنی رسول الله(ص) حضور داشت و علی(ع) بواسطه وصایتش در زمان حیات رسول الله(ص) هم بر مردم حجت بود ولی تابع محض رسول الله(ص) بود و حجت بر علی(ع) شخص رسول الله(ص) بود

و اگر پرسیده شود چگونه وصی امام مهدی(عج)، در زمان غیبت امام مهدی(عج) و به نیابت از ایشان امر (دعوت) را بر عهده میگیرد جواب داده میشود مشابه این حالت در قران هم ذکر شده است که موسی(ع) در زمان غیبتش وصی خود هارون را به نیابت از خودش در راس امور و بر بنی اسرائیل حجت قرار داد
«وَقَالَ مُوسَىٰ لِأَخِيهِ هَارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَأَصْلِحْ وَلَا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ»
و موسی به برادرش هارون گفت: جانشین من در میان قوم من باش ( آنها را) اصلاح کن و از روش مفسدان پیروی منما.(اعراف 142)

و اگر میپرسید حقانیت این وصی چگونه شناخته میشود که واقعا وصی امام مهدی(عج) است؟
جواب : با احتجاج به نشانه های قرانی که حجج الهی با انها شناخته میشود که انها
وصیت رسول الله(ص) و پرچم رسول الله(ص)=(دعوت به بیعت لله) و سلاح رسول الله(ص)=(علم و حکمت) میباشد و امام باقر(ع) قسم جلاله میخورد که محال است کسی بغیر از صاحب امر بتواند بدروغ به این نشانه ها احتجاج کند و باعث گمراهی مردم شود!

و وقتی کسی امروز به احتجاج احمد الحسن(ع) به این نشانه ها شک میکند او در حقیقت به قسم جلاله امام باقر(ع) شک میکند و قسم جلاله معصوم(ع) را دروغ و باطل میداند!!!

و هر شیعه صادقانه باید این سئوال را از خودش بپرسد که آیا معنی قسم جلاله امام معصوم(ع) را میداند که به ان شک میکند؟؟؟!!!

الحمد لله رب العالمین

نقل قول:

نقل قول:
طبق کدام دلیل از ثقلین احمد الحسن اول مهدیین و313نفراست؟ احادیث که ناقض این مساله است.
لطف کنید طبق ثقلین جواب دهید.
طبق احتجاج ایشان به وصیت رسول الله(ص) و این احتجاج به وصیت به تنهایی برای اثبات حقانیت ایشان کافی است!

همانطور که قران برای اثبات حقانیت رسول الله(ص) به اهل کتاب،

به وصیت عیسی(ع) و نام ایشان در ان وصیت احتجاج میکند:

وَإِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُم مُّصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِن بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ

و وصیت کسی جز صاحبش آن را ادعا نمی کند

؛ زیرا آن کتابی بازدارنده از هر گونه لغزش می باشد همانگونه که محمد (ص) به آن وعده داده است: (برایم صحیفه و دواتی بیاورید تا کتابی برایتان بنویسم که بعد از آن هرگز گمراه نخواهيد شددر حالیکه اگر امکان دستیابی به آن برای کسی غیر از صاحبش فراهم می بود و با آن بر مردم احتجاج می کرد قطعاً مایه ى گمراهی مردم می شد، و این امر خلاف وعده ى رسول الله (ص) است
و بلا نسبت ايشان كه غير ممكن است خلاف وعده عمل كند.

و وصیت را کسی جز صاحبش ادعا نمی کند؛ زیرا امیر المؤمنین (ع) آن را ذکر کرده و از امور خاص و منحصر به فرد خلفای الهی شمرده و فرمود:

(لا یُقَاسُ بِآلِ مُحَمَّد (ص) مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ أَحَدٌ وَلا یُسَوَّى بِهِمْ مَنْ جَرَتْ نِعْمَتُهُمْ عَلَیْهِ أَبَداً هُمْ أَسَاسُ الدِّینِ وَ عِمَادُ الْیَقِینِ إِلَیْهِمْ یَفِیءُ الْغَالِی وَبِهِمْ یُلْحَقُ التَّالِی وَلَهُمْ خَصَائِصُ حَقِّ الْوِلایَةِ وَفِیهِمُ الْوَصِیَّةُ وَالْوِرَاثَةُ).



(هيچ كس با مرتبه و مقام خاندان پيامبر از اُمّت اسلامى سنجيده نمى شود و هيچ گاه كسانى كه خود مشمول نعمت هاى اهل بيت هستند، با خود آنان برابر نمى شوند؛ آنان اساس دین و ستون یقین هستند، هر که از حدّ در گذرد به آنان بازگردد، و آن که وامانده، بديشان پيوندد. حقّ ولايت خاص ايشان است و وصيّت و ميراث مخصوص آنان).
بحار الأنوار: ج23 ص117.

و مانند کلام ایشان را فرزندش امام صادق(ع) فرمود: (یَا مَنْ خَصَّنَا بِالْکَرَامَةِ وَخَصَّنَا بِالْوَصِیَّةِوَوَعَدَنَا الشَّفَاعَةَ وَأَعْطَانَا عِلْمَ مَا مَضَى وَمَا بَقِیَ وَجَعَلَ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَیْنَا وَجَعَلَنَا وَرَثَةَ الأَنْبِيَاءِ).

(
اى كسى كه ما را به كرامت و وصیت ممتاز كرد
و به ما وعده ى شفاعت داد و علم گذشته و آينده را به ما عطاء نمود و دل هاى برخى از مردم را به ما متمايل ساخت و ما را وارثان انبیاء قرار داد).
بصائر الدرجات: ص149.

و اگر دیگران در این ادعا تمکین می یافتند دیگر وصیت از ویژگی های خاص و منحصر به فرد ائمه (ع) نبود.

و وصیت را کسی جز صاحبش ادعا نمی کند؛ زیرا امام باقر (ع) آن را ترازویی برای شناخت صاحب حق قرار داد، آن هنگام که از ایشان در مورد راه شناخت صاحب امر پرسیده شد، فرمود: (با سنگینی و متانت و علم و وصیت).بصائر الدرجات: ص509.

و ادعای آن توسط شخصی گمراه یعنی اینکه همیشه آن راه رساندن به صاحب حق نمی باشد، و امام (ع) از به گمراهی کشاندن مردم و خلاف وعده مبراء است.

و وصیت را کسی جز صاحبش ادعا نمی کند؛ زیرا امام رضا (ع) در برابر علمای یهود و نصاری، حق جدّش رسول الله (ص) را از طریق متنهایی از کتبشان با اسم ایشان را ثابت کرد، پس بهانه جویی کردند و گفتند: از کجا معلوم که آن محمد یاد شده همان محمد جدّ شماست؟ پس حضرت فرمود: با شک و تردید احتجاج نمودید! آیا خداوند قبل یا بعد از خلقت آدم تا این روز، پیامبری را مبعوث کرده که نامش محمد باشد؟ و یا در کتبی که خداوند بر تمام انبیاء نازل کرده، نامی غیر از محمد می یابید؟ پس در پاسخ خاموش ماندند).بحار الأنوار: ج49 ص75.

پس امام (ع) عدم ادعای کسی غیر از صاحب اسم و اوصاف مذکور در کتبشان را دلیلی بر مصداق بارز و اصلی اوصاف (محمد) قرار داد، آن هم تنها با ادعای وصیت و فرموده ی ایشان که: او صاحب حق است، و به عبارت دیگر وصیت مشخص را کسی جز صاحبش ادعا نمی کند. و این پاسخ، دقیقاً همان پاسخی است که به شک کنندگان امروز داده می شود !

قال رسول الله صلى الله علیه وآله یقول: تفرقت الیهود على إحدى وسبعین فرقة، سبعون منها فی النار وواحدة فی الجنة وهی التی تبعت وصیته موسى. وتفرقت النصارى على اثنتین وسبعین فرقة، واحدة وسبعون فی النار وواحدة فی الجنة وهی التی تبعت وصیته. وأمتی تفترق على ثلاث وسبعین فرقة، اثنتان وسبعون فرقة فی النار و واحدة فی الجنة وهی التی تبعت وصیتی. کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ص 433

رسول الله(ص) فرمود:یهود هفتاد و یک فرقه شد، که هفتاد فرقه اش جهنّمى و تنها یک فرقه اش أهل بهشت است، و آن همان فرقه اى است که از وصیت موسی(ع) پیروى کردند.
و نصارى هفتاد و دو فرقه شدند، هفتاد و یک فرقه اش أهل دوزخ و تنها یک فرقه ایشان أهل بهشت شدند، و آن همان گروهند که از وصیت عیسى(ع) پیروى کردند.
و این امّت نیز هفتاد و سه فرقه خواهند شد، که هفتاد و دوتاى آنها در آتشند و تنها یک فرقه اش أهل بهشتند، و آن فرقه اى است که از وصیت من پیروى خواهند کرد!

الحمد لله رب العالمین

سلام به همه عزیزان و کارشناس محترم جناب کریم... .
نوشته های دوستان رو تقریبا خوندم توی این تاپیک... .
فکر می کنم چند ماهی هست که توی سایت اسکدین در هیچ زمینه ای پستی ارسال نکردم...

در مورد جناب احمد الحسن الیمانی و این تاپیک و ادله و ادعای ایشون, نظرم رو می گم و البته خیلی عزیزانی که میشناسن بنده رو , می دونند حدود یک سالی به ایشون کافر بودم و علیه ایشون مطلب توی اینترنت هم نوشتم و توهینم بهشون کردم ( اینو قبلا گفتم تو اسکدین عکسم گرفتم و با موسسه ای هم در ارتباط بودم).

به عنوان یک محقق و به عنوان یک کسی که(اگر چه معتقد هست و عقاید مذهبی داره و مسیر و دین و مذهبش الان مشخص هست و به عنوان کسی که) هیچ چیزی واسه از دست دادن در زمینه ی عقاید مذهبیش نداره , به این معنی که تعصب (دینی داره ولی تعصب) بی دلیل نداره و به عنوان یک شیعه و کسی که دوست داره اگر چه دین نداشته باشه , لا اقل انسان خودش و آزاد باشه و تحقیق کنه ,

باید بگم که یا خوشبختانه یا متاسفانه:
هیچ دلیلی , لطفا دقت کنید این خیلی مهمه,
هیچ دلیلِ قانع کننده ای , نه جواب , دلیل , هیچ دلیلِ قانع کننده ای واسه ردِّ ادعای
شخصی به نام احمد الحسن به عنوان مدعی یمانی موعود و حتی ادعای خلیفه اللهی و مهدی اول بودنشون,
قطعا , اصلا , وجود نداره ... .
بهتره واقعیت تلخ رو قبول کنیم... .
.
.

من واقعا تعجب می کنم که بعضی ها به درجه ی ایمان رسیدن که این شخص دروغگو هست و ادعاش الکی و گمراه و گمراه کننده.چطوری به همچین نتیجه ای رسیدی ؟؟؟
غیر ممکنه یک شیعه (واقعی) پیدا بشه که بتونه در حدِّ درجه ی ایمان , ببینید شک و شبهه و احتمال رو نمگیم , بلکه اثبات کنه به حدِّ درجه ی ایمان , که ایشون ادعاش کذب هست.
طرف صحبتم با شیعه ها هست, لطفا بعضی از اهل سنت و وهابی ها و غیره...از نوشته های من دنبال سوء استفاده ی شخصی نباشند ,( که شیعه اون 12 امام دروغیش بس نبود 12 تا دیگه هم ظاهر کرد),
در غیر این صورت برادرانه می گم که دارید وقتتون رو تلف میکنید و شما هم به نوعی در غفلتید... .

بگذریم...

و این خیلی جالبه که نه تنها از طرف شیعه , بلکه از طرف دیگر ادیان و مذاهب از کتب خودشون , دلیل قانع کننده ای واسه ردِّ ادعای ایشون نیست.
و زمانی که شخصی چنین ادعای بزرگی کنه و از هر دینی به وسیله ی کتاب های مذهبیه اونها , خودش رو اثبات کنه و اعتقادات قبلی و کتاب های دین و مذهب های دیگه رو به عنوان یک فرستاده الهی, نادیده نگیره و نابود نکنه توی اثباتش و اگر حرف جدیدی داره , از کتاب های خودشون واسشون دلیل بیاره ,با این حال , کسی دلیل قانع کننده ای واسه ردّ ادعاش نداشته باشه, خیلی وحشتناکه... .

خیلی باید انسان به درجه ای از نادانی و هیجان زدگی برسه که بیاد قیاس بکنه, ادعای ایشون رو با کسایی, مثل باب و مدعیان دروغین دیگه.( اینکه شد مثل قیاس ابلیس لع)
یعنی کسی که این جمله رو واسه ادعای ایشون میگه , کاملا مشخصه ( لااقل واسه من به عنوان کسی که بی طرفانه تحقیق کرده و
صحبت های طرفین(مخالف و موافق و شخص ایشون) رو شنیده,و هر سوال و شک و شبهه ای که واسه هرکس در اینباره ممکنه پیش بیاد رو دیده, قطعا)
تحت تاثیر گفته های کسایی قرار گرفته که یا بهشون اعتماد داره و یا تحت تاثیر محیط زندگیش و روحانی مسجد و کارشناس و استاد و یا کتاب ها و تبلیغات علیه ایشون.

اینو به جرأت می گم.

در تمام تاپیک های احمد الحسن و یمانی و مهدیین در اسکدین , وقتی که مخالفین ایشون دلیل میارن واسه ردّ ادعای ایشون , بهتره بگیم دلیل نمیارند , بلکه سوال میارند , یعنی چی ؟
یعنی میاد میگه مثلا (((((طبق این حدیث , یمانی یا مهدیین فلان هستند و درنتیجه احمدالحسن دروغگو و ملعون است.)))))

یعنی اون میاد اعتقادات قبلی خودش رو نسبت به مثلا مهدی و یمانی و مهدیین مطرح میکنه , بعد یه نگاهی به ادعای احمد الحسن میکنه ,
بعد طبق اون عقیده ی قبلیش( که به مهدی و یمانی و مهدیین داشته) و هر سوالی که تو ذهنش هست جواب واسش نداره, به این نتیجه میرسه که
احمدالحسن (چون طبق عقیده ی مذهب و آیین اون حرف نمیزنه) داره مزخرف میگه , و گمراهیش آشکاره.

به پیامبران هم می گفتند :
>>

در صورتی که, این دلیل شما, فقط در حد یک سوالی هست که جوابش رو نمیدونید , نه اینکه دلیلی واسه رد ادعای ایشون باشه.
کافیه شما یک " آیا " بذارید جلوی پرانتز.


ادامه دارد انشالله...
.
.
.

.
.
.
ادامه پست قبلی...

بارها حدیث یمانی رووش بحث شده و خیلی هم حدیث روشنه(به احمد الحسن کاری نداریم) ,
هر کس به عنوان یک محقق و آزاد مرد و منصفانه این حدیث رو بررسی کنه
به وضوح متوجه میشه که این شخصیت در حدیث غیر ممکنه یک انسان انتخاب شده نباشه.( احمد الحسن رو بذارید کنار , حدیث رو نگاه کنید).
بارها روی وصیت رسول خدا ص بحث شده.
بارها مهدیین و مهدی اول بحث شده.
بارها شخصی قبل از او که میاد و غیره بحث شده.

اما مخالفت های بی دلیل رو میبینیم. چرا ؟ به خاطر همون دلیل بالایی.
بخاطر همون ذهنیت هایی که از قدیم و ندیم در ذهنمون بوده ,

لطفا اینو دقت کنید , یکی از مشکلات اصلی که قرآن بهش اشاره می کنه میگه عبرت بگیرید همینه :
به پیامبرا همش و همش می گفتند :
تو میگی پدران ما اشتباه می کردن ؟
تو میگی نیاکان ما اشتباه میکردن ؟
تو میخوای ما دینمون رو تغییر بدیم و رها کنیم ؟
تو میگی پدران و نیاکانمون گمراه بودن ؟
و اینو شما به وضوح می بینید که خیلی غیر ممکن و سخته برید اهل سنت بشید.
برید شیعه بشید.
یهودی بیاد مسلمان بشه. مسیحی قبول کنه عیسی خدا نیست.

دین مصیبتی هست واسه بشر اگر , تعصب غیر منطقی و بی خودی داشته باشه روش , حتی اینو فکر کنم فکر کنم یه جورایی تو نهج البلاغه امام ع اشاره بهش میکنند.

این حرفهاییی که میزنم کاملا مرتبط با موضوع تاپیک هست اگر کسی بخواد درک کنه متوجه میشه ,
و البته در پایین ارتباطش بیشتر درک میشه و ریشه ای باید این قضیه در عصر ظهور بررسی بشه.

لطفا برگردید به تاریخ و ظهور حضرت محمد ص رو نگاه کنید.
دین آخر مسیحی هست. و همه قاعدتا اگر واقعا دیندار هستند باید مسیحی واقعی باشند.
مسیح به پیروانش گفته بود که احمدی که قراره بیاد , حرف من و کتاب آسمانی من رو تایید میکنه و دنباله رو مسیر منه.
میدونید هنگام ظهور حضرت محمد ص چی شد ؟

حضرت محمد ص , فروع دینشون رو که خوبه , اصول اعتقادیشون رو نابود کردند به معنای واقعیه کلمه.

اگر چه یک سری مسائل رو تایید کردند اما چی فرمودند :

1- مسیح نه تنها خدا نیست که پسر خدا هم نیست , یک آدم عادیه مثل منو شما بوده. ( یعنی همین کافی بود واسه اینکه کسی به حضرت نگاه نکنه و ایمان نیاره).
2-کتاب مقدستون تحریف شده و این حرفهایی که الان میزنم توی کتابتون تغییرش دادن و دروغ وارد کتابتون شده.
3-مسیح به صلییب کشیده نشد و یکی شبیه اون بوده و دروغ گفتن که عیسی بن مریم به صلیب کشده شده.

دقت فرمودید... ؟
_________________________________________________________________________________________

حالا مورد بعدی :

((واذ قال عيسي ابن مريم يا بني اسراييل اني رسول الله اليكم مصدقا لما بين يدي من التوراه ومبشرا برسول ياتي من بعدي اسمه احمد فلما جاءهم بالبينات قالوا هذا سحر مبين. الصف آیه 6))
هنگامي كه او (احمد) با دلائل روشن به سراغ آنها آمد گفتند اين سحري است آشكار!>>>>

گفتند :
ساحری کاهنی مجنونی گمراهی از نوع اشکار, دروغگویی که پیامبری و محمدی , افسانه است خرافاته و غیره... .
وقتی خدا میفرماید دلایل روشن , یعنی واقعا روشن مثل خورشید. یعنی یک لامپ روشن شد و میبینی روشن شده ,
حتی اگر بر خلاف اصول اعتقادیه شما حرف بزنه, ای مسیحیان.
(واسه مسلمان ها میگم).

توجه داشتید ... ؟
_________________________________
آیا حدیث نداریم که امر مهدی هنگامی که آشکار میشه , مثل آفتاب آشکار و روشنه ؟

قسمتی از روایت :
( امام صادق ع فـرمـود: همانا دوازده پـرچـم مـشـتـبـه بـرافراشته گردد----- بـخـدا امـر مـا از ايـن آفـتـاب روشـنتر است--- اصول كافى جلد 2 صفحه 133 روايت 3)
یعنی خیلی واضح هست.
بحث در این حدیث که قسمتیش رو گذاشتم , بحث پرچم هست نه سیاره ی خورشید.
و وقتی ما احادیث رو دقت نمیکنیم , بیچاره میشیم.
__________________________________

آیا حدیث نداریم که مهدی ظهور میکنه همانطور که محمد ظهور کرد ؟
آیا حدیث نداریم که پرچم مهدی هنگامی که بلند میشه جای هیچ شکه و شبهه ای واستون باقی نمیذاره؟
و توجه کنید به این قسمت :
آیا حدیث نداریم که پرچمش رو لعنت می کنید هنگامی هنگامی که برافراشته میشه ؟
از ابا عبدالله جعفر بن محمد علیهما السلام فرمود:
اگر پرچم حق ظهور کند اهل مشرق و اهل مغرب آن را لعنت می کنند، می دانی برای چه؟ گفتم: خیر،
فرمود: بخاطر اینکه کسی از اهل بیتش قبل از خروج او، ظهور می کند. الغيبة للنعماني [298]
______________________________
آیا پرچم مهدی البیعه لله نیست ؟
«همانا بر پرچم مهدي البَيْعَةُ لِلّهِ است». (کمال الدين و تمام النعمة، ج 2، ص 654)
__________________________________
دقت فرمودید منظورم چیه ؟
منظورم اینه که به هر حال با امام مهدی واقعی هم باز ما این مشکلات رو داریم و قاعدتا اسکدین باید تاپیک بزنه و لعنتش کنه زمانی که ظهور میکنه.
غیر از اینه ؟؟؟؟
تاریخ مو به مو تکرار میشه و لعنتش میکنیم.
حتی اگر ادله ی ادعای مهدی ع روشن باشه. ( در این باره احادیث کم نیستند).

این تاپیک رو نگاه کنید :
http://www.askdin.com/thread29541.html
_________________________________

من تعجب میکنم یک سری سخنان جناب احمد الحسن از کتاب های ایشون رو بر میدارند قیچی میکنند
میذارند اینور اونور که مثلا بگن نگاه کنید سوتی داده منحرفه حرف عجیب غریب میزنه که به عقیده ی ما نمیخوره.
توی همین اسکدین تاپیک ((( احمد الحسن وصی و فرستاده ی امام مهدی ع ))) رو پاسخ یار انجمن جناب" رضا " ایجاد کردند و نوشتن احمد الحسن وهابیه معیوب الحال.( حاشا ).
مشخصه که ایشون ( شایدم احتمالا) از روی خیر خواهی واسه نجات جوان ها از انحراف این تاپیک رو زدند و خیلی هیجان زده هستند و الا واسه انصار ایشون و هر محقق منصفی خیلی عجیبه که یکی بیاد بگه ایشون " وهابی " هست و عقیده ی وهابی داره.

حتی جا داره این احتمال رو بدم که اصلا هنگامی که جناب " رضا " اون تاپیک رو زدند , حتی صدای شخص احمد الحسن رو اصلا نشنیده باشن و نه کتابی و خطبه ای از ایشون خونده باشن.
توی کتاب توحید ایشون و کتب دیگه ,در بیانیه ها و غیره ایشون اصلا وهابیون و عقیده ی منحرفشون رو سفیانیون میدونند , سران وهابی رو لعنت میکنند , این چه قضاوت نا درستی است و چطوری حکم میکنید؟

***یکی میاد میگه گفته باید ریش رو نزنیم.
***یکی میاد میگه چرا مظلومانه التماس میکنه حرف میزنه.
***یکی میاد میگه چرا اینقدر جنگ طلب هست و خشن و تند هست.
***یکی میاد میگه چرا چرا چرا چرا... .
***این یعنی سردرگمی در شناخت منجی موعود حتی اگر احمد الحسن دروغگو باشه.

ایراد های بنی اسرائیلی مگه شاخ و دم داره ؟
مگه ایراد هایی که از پیامبر ص میگرفتن و چپ و راست سوال میکردند چیزه دیگه ای ؟؟؟
به خدا با منجی , ما این مشکلات رو به هر حال داریم , چه احمد الحسن راست گو باشه چه دروغگو.
اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد از چيزهايى كه اگر براى شما آشكار گردد شما را اندوهناك مى‏كند سوال نکنید """ مائده آیه 101>>>

تا زمانی که واقعا کسی دنبال جواب سوال باشه , سوال اشکالی نداره , اما وقتی که شد ایراد بنی اسرائیلی ,
یعنی تاریخ داره تکرار میشه و دقیقا این جمله رو پیامبر راجعبه اسلام گفتند که قدم به قدم پا جای بنی اسرائیل میذارند این امت.
___________________________________________________________
باید توجه داشته باشید , به هر حال واسه مهدی واقعی هم این مشکلات وجود داره :

گفته های محمد و آل محمد ص سنگین هست هم خودمونی بگیم و هم در حدیث اینو داریم.
حدیث آل محمد(ع) سخت و دشوار است و آن را نمی پذیرد مگر فرشته ی مقرّب يا پيغمبرِ مُرسَل یا بنده ای که قلبش برای ایمان امتحان شده باشد.>>>
الكافي (ط - دارالحديث) ؛ ج‏2 ؛ ص331

بعد طرف واسه رد ادعای احمد الحسن , میره میگرده تو گفته های ماورایی ایشون و یا مطالبی میبینه که
براش عجیبه و سواله و جوابش رو نمیدونه , میاد اینجا میکنه چوب مینوازه بر سره بقیه و بعد یک آدم عاقل وقتی کاره همچین شخصی رو میبینه چه ارزشی میتونه واسش قائل بشه ؟
اینطوری میخوایم مهدی موعود رو بشناسیم ؟؟؟
هرچی به عقلمون نخورد و جوابش رو نمیدونستیم انکار کنیم ؟

بعضی و یا اکثر سخنان علمی و رمزی ائمه ع بالاتر از فکر بشر هست , لااقل در نگاه اول, و نیاز به باز کردن داره. مخصوصا روایات پیرامون ظهور و مهدویت.
پس اگر واقعا مهدی ع ظهور کنه شما نمیتونید برید واسه شناختش تکیه کنید صرفا به گفته های ایشون و بعد مسخره کنید بگید نیگاه داره حرف های عجیب غریب میزنه و بعد علیه اش استفاده کنید.
چون ممکنه متشابه باشه و شما درک نکنید و حتی یارانشون و من و شما نباید از یاران مهدی موعود هم انتظار داشته باشیم به همه سوال هامون پاسخ بدن که.
حالا جناب احمد الحسن باشه یا حضرت صادق یا موسی عمران (ع) یا مدعیان دروغگو و غیره... .

دقت کنید...

این مشکل رو به هر حال با همون مهدی و منجی که منتظرش همه هستند داریم و در روایات کاملا به وضوح دیده میشه.
_______________________________________________

ادامه دارد انشالله...
.
.
.

.
.
.
ادامه پست قبلی...

به یکی از مخالفین سرسخت جناب احمد الحسن که ادعا میکرد محقق هست و تعصب نداره گفتم :
احمد الحسن یک سخن بسیار خوب و جانانه گفته میخوای بهت بگم , گفت آره بگو ببینم ,
بهش گفتم و بعد خندید و مسخره کرد و گفت چه مزخرفی گفته.
بعد میدونید بهش چی گفتم ؟
گفتم بنده ی خدا این سخن از امام صادق علیه السلام بود با سند صحیح.
خواستم امتحانت کنم.

دقت کردید چی شد... ؟
_______________________________________________

آیا حدیث نداریم که مهدی با شبهه ظاهر میشه ؟
آیا حدیث نداریم که مهدی با امر ( ولایتی) جدید ظاهرا میشه ؟
آیا حدیث نداریم که مهدی با امری میاد که قبلا نبوده ؟
امر نوينى(جدید) دعوت خواهد نمود---الغيبة للنعماني ص336 >>>
(امر) و مسائلى را مطرح مى كند كه در گذشته نبوده است ---بحار الانوار ج 52 ص 332>>>
آیا حدیث نداریم که هنگامی که میاد از قران و اسلام چیزیش نمونده جز اسمش و مارو از انحراف بیرون میاره ؟

حالا خوب دقت کنید :

آیا ما و بزرگان و علمای دینی و کارشناس ها و مراجع آماده هستیم که یک انسان بشری
مثل خودمون بیاد و بعد از اینکه پرچمش رو لعنت کردیم(طبق روایات) , قبول کنیم که اون داره راست میگه و همچنین
چیزایی رو داره یاد میده و میگه که منه 80 ساله بلد نبودم و نمیدونستم با اینکه قبلش یک خدایی بودم واسه مردم؟

نـــــــــــــــــــــــَـــــــــــــــه...! ما انحرافی نداریم , پدران ما دینشون این بوده ,
بزرگها نظرشون اینه , این یارو هم که ادعا کرده مهدی هست تابلو هست که گمراه و مفسد فی الارض هست.
تازه حضرت محمد ص بیا مناظره کنیم تا بهت ثابت کنیم که تو عقل نداری مجنونی و گمراهی و گمراه گری , شاعر و ساحر و مفسد فی الارضی.
بخشی از روایت :
ابا عبدالله(ع) فرمود:(آزاری که قائم به هنگام رستاخیز خویش از جاهلان آخر الزمان می بیند بسی سخت تر است از آن همه آزار که پیامبر (ص) از مردم جاهلیت دید.
قائم ما که قیام کند مردمان همه از کتاب خدا برای وی دلیل می آورند و آیه قرآن را تأویل و توجیه می کنند ( و به این وسیله می خواهند انکارش کنند).(غيبت نعمانی: ص307).

وقتی که ملائکه مقرب به خلیفه الله حضرت آدم ع گفتند مفسد فی الارض , دیگه اونایی که مقرب نیستند جای خود دارند.این جواب همه ی عصرها به منجی هاست.
کسی نیست عبرت بگیره!
____________________________________________________

مشکل اینجاست که در تمام ادیان در حال حاضر هیچ کس راه درست حسابی
واسه شناخت منجی موعود نداره , مگر جناب احمدالحسن و انصارشون. ( این یک واقعیت محضه حتی اگر قبولش سخت باشه).
بر هیچ عاقلی پوشیده نیست که روایات پیرامون ظهور , اکثرا رمز گونه مطرح شده و نیاز به کسی داره که روایات رو رمزگشایی کنه.

و دقیقا هر کس روایات رو مطالعه کنه متوجه میشه که :

سفیانی یکی نیست(دو یا بیشتر)
یمانی یکی نیست
خراسانی یکی نیست
دجال یکی نیست
مهدی یکی نیست

و رمز گونه هستند و همین دلیل سقوط وحشتناک شیعه در آخرالزمان میشه
که ائمه ع دقیقا به اون اشاره کردند. نمیتونند تشخیص بدند , چون راه شناخت منجی و اون پرچم حق رو بلد نیستند.

امام صادق ع فرمود :
هنگامی كه قائم قیام كند از امر (ولایت) او كسانی بیرون می روند كه همواره چنین به نظر می ‏رسید از یاران او باشند و به امر (ولایت) او در می ‏آیند آنانی كه شبیه خورشید پرستان و ماه پرستانند . الغیبة النعمانی ص 317

وقتی راه شناخت درست حسابی واسه شناخت منجی نیست ,
یکی میاد منتظر صیحه میمونه واسه شناختش , یکی منتظر ملائکه میمونه , یکی منتظر چهره ی نورانی میمونه ,
و این ظهور منجی رو سخت میکنه و شناختش رو.

و با این حساب امام باقر ع هم روایت واسه دل خودش گفته واسه قشنگی که منتظر " وصیت و سلاح و پرچم " باشید و نه معجزه و چیز دیگه.

هالیوود لعنتی از اون ور دنیای تخیلی ساخته با فیلماش و تو ذهن مردم کرده و
سحر کرده کل جهان رو , از این طرف هم ما دنبال مهدیی نیستیم که سرما بخوره مریض بشه آمپول بزنه استراحت کنه و تو جنگ زخمی بشه.

و این یعنی دقیقا شیطان موفق شد خیلی عالی.
و ما منتظر یک آدم عادی نیستیم که (در چهره) 30 سالش باشه و براش سجده کنیم و بشری مثل ما باشه.

چطور من میتونم قبول کنم حضرت محمدی که تا دیروز همبازی من بوده
و دوستم بوده و هم سن , حالا اون رفته غار شده اشرف مخلوقات و من شدم کسی که باید براش سجده کنم.
تا دیروز شاگرد ما بود , حالا شد خلیفه الله و معصوم.
حق بدید که قبولش سخته و(نمی دونم ) ابلیس(شاید) تو حق داشتی که سجده نکنی.
============================================
============================================
============================================
============================================
============================================
============================================
============================================

بگذریم...
و حالا چند حدیث رو بررسی کنیم که واسه همین میگم اگر آدم عاقل باشه نمیتونه 100% جناب احمدالحسن رو انکار کنه.

لطفا دقت کنید :

امام محمد باقر(ع) :
بر حذر باشيد از كساني كه خود را به دروغ به آل محمد نسبت مي دهند.
كه همانا براي آل محمد و علي (ع) يك پرچم است و براي ديگران پرچم ها.
(تفسير العياشي ج1 ص64، بحار الأنوار ج52 ص222، الزام الناصب ج۲ ص96)

پس آل محمد و علی یک پرچم دارند و غیر از اون همه ی پرچم ها دروغ هستند.

حالا دقت کنید :

خروج (قيام) سفياني و خراسانی و یمانی در يك سال واحد و يك ماه واحد و يك روز واحد مي باشد، نظامي مانند دانه هاي تسبيح دارند...
و در بين پرچم ها پرچمي هدايت يافته تر از
پرچم يماني نيست، آن پرچم هدايت است،
چون شما را به سوي صاحبتان (امام مهدي عج) دعوت مي كند،
پس اگر يماني خروج كرد خريد و فروش اسلحه بر مردم و كل مسلمانان حرام مي شود،
و اگر يماني خروج كرد بسوي او بشتابید چون پرچمش پرچم هدايت است،
و بر هيچ مسلماني جايز نيست از او سرپيچي كند، و هر كس آن را (سرپيچي) انجام دهد از اهل جهنم مي باشد،
چون به سوي حق و صراط مستقيم دعوت مي كند.
منبع: غيبت نعماني: ص ٢٦٤، بحار الأنوار: ج ٥٢ ص ٢٣٢، مستدرك سفينة البحار: ج ١٠ ص ٦٠٣، معجم أحاديث الإمام المهدي. ج ٣ ص ٢٥٥

این حدیث نکته زیاد داره و واقعا دونه دونه کلمات به کار رفته در این حدیث حساب شده هست...
من فقط به بعضی هاش اشاره میکنم...

_______________________________________________
هیچ جنگ و دعوایی نمی خواد بکنیم...
کاملا و خیلی ساده و راحت , پرچم یمانی(در عصر ظهور) پرچمی هست که از سوی امام باقر ع به شدت تایید میشه و
باقی پرچم ها به راحتی , پرچم دروغ بازگو شده از نظر ائمه و ایشون ع.
_______________________________________________
این قسمت حدیث رو دقت کنید :

( پرچم یمانی پرچم هدایت است ) چون شما را به سوي صاحبتان (امام مهدي عج) دعوت مي كند.

یعنی پرچم های دیگه به این دلیل دروغی و گمراهی هستند چون شما را به سوی صاحبتان دعوت نمی کنند.
( یعنی بر حذر باشید , حتی اگر بگند ما دعوت میکنیم به سوی امام زمان ع , دروغ می گند).
و دعوت به امام مهدی ع , دعوت خونه واسه بازی که نیست , دعوت به مسیر و سیره و هدف و قیام به حق ایشون و ائمه ع هست.

و این رو امام باقر ع در آخر حدیث ذکر می کنند :

دقت کنید ... :

( پرچم یمانی پرچم هدایت است ) چون به سوي حق و صراط مستقيم دعوت مي كند.

یعنی پرچم های دیگه به این دلیل دروغی و گمراهی هستند چون شما را به سوی حق و صراط مستقيم دعوت نمي كند.
( بر حذر باشید , حتی اگر بگند ما داریم دعوت میکنیم,دروغ هست).

===========================================================================

مورد کلیدی بعدی در حدیث :

بر هيچ مسلماني جايز نيست از او سرپيچي كند، و هر كس آن را (سرپيچي را) انجام دهد از اهل جهنم مي باشد.

معنیه این جمله اینه که , یمانی باید از یک جایی ادعا کنه که من همان یمانی ای هستم که اگر از من سرپیچی کنید , از اهل جهنم هستید. و مردم باید بشناسنش.
و این یعنی علاوه بر اینکه این یمانی باید از یک جایی ادعا کنه و صداش بلند بشه که من همان یمانی موعود هستم,
باید این یمانی
یک دلیلی واسه اثبات حقانیت شخصیت خودش داشته باشه که از دیگران تمییز داده بشه و شناخته بشه و
جای هیچ شک و شبهه ای نذاره و با اطمینان کامل بتونیم در آخرالزمان که از دین چیزیش نمونده بهش اعتماد کنیم و ازش اطاعت کنیم.
دقت کنید... :

و باز این معنیش اینه که شخصی که
یک ادله ای داره که بقیه اون رو ندارند ,
قطعا خدا این نشانه و ادله رو بهش داده که خودش رو به واسطه ی اون ثابت کنه , و پای خدا در میان هست واسه این شخص و
تایید شده از جانب خداوند هست , پس این شخص انتخاب شده از طرف خداست که بهش چیزی میده تا حقانیت خودش رو اثبات کنه.

التفات فرمودید ؟

و هیچ بنی بشری هرگز نمیتونه واسه بقیه ثابت کنه که راهش راه درستی هست و منافق نیست و در خلوتش گناه نمیکنه , و احتمالش نیست مثل بلعم باعورا منحرف بشه ,
مگر فقط و فقط و فقط
خلیفه ی خدا باشه و با دلایلی که میاره بگه خدا منو تایید میکنه پس از من تبعیت کنید و اگر نکنید جهنمی هستید.

مورد بعدی در همین جمله :

دعوت به حق و صراط مستقیم , یعنی این شخص کسی را هرگز گمراه نمیکند و در حد قرآن مسیر و راهش درسته و کسی رو وارد باطل نمیکنه.
و این معنیش اینه که این شخص دچار اشتباه نمیشه.
و معنیش اینه که این شخصیت قطعا معصوم هست. و این خیلی روشنه.

مورد بعدی در همین جمله :
اگر ازش سرپیچی کنید از اهل جهنمید.

یعنی هرچی گفت , حتی اگر گفت بمیر برو بیا بشین بخور بکش نکش ,
هرچی که گفت , اگر اطاعت نکنی جهنمی هستی.
و این
قطعا و حقا ثابت میکنه که این شخصیت دیگه واقعا انتخاب شده هست و
از خلفای الهی هست که
اطاعتش واجبه و عدمش جهنمی شدن.
یعنی شما در روایت لقب " یمانی " رو حذف کنید و " امام حسین ع " رو بذارید و روایت رو بخونید.
=====================================================
=====================================================
=====================================================
=====================================================

لطفا به مورد بعدی دقت کنید :

پس حداقل خیلی بی انصاف باشیم ,
در روایت بالا حداقل مشخص هست که
باید از یمانی تبعیت و اطاعت کنیم.


حالا به روایت زیر توجه کنید :
(قسمت قرمز شده) :

امام محمد باقر (ع) میفرمایند:
«اگر هر چيزي براي شما ايجاد اشكال يا شبهه كند، وصيت و پرچم و سلاح پيامبر خدا (ص) جاي هيچ گونه شبهه و اشكال برايتان باقي نمي گذارد.
بر حذر باشيد از كساني كه خود را به دروغ به آل محمد نسبت مي دهند.
كه همانا براي آل محمد و علي (ع) يك پرچم است و براي ديگران پرچم ها.
پس در جاي خودت ثابت باش و ابداً از هيچ كس تبعيت نكن
تا مردي را از فرزندان حسين (ع) ببيني كه با او وصيت رسول الله(ص) و پرچم او و سلاح او باشد.»
تفسير العياشي ج1 ص64، بحار الأنوار ج52 ص222، الزام الناصب ج۲ ص96دقت بفرمایید :

معنی این جمله ی امام ع این است که :

1- از هیچ یمانی ای هرگز تبعیت نکن , مگر اون یمانی که ادعا کنه , وصیت و سلاح و پرچم رسول خدا ص را آورده و داره.2- هر کس ادعا کنه وصیت و سلاح و پرچم رسول خدا ص را داره و آورده , اون قطعا یمانی هست , حتی اگر نگوید من یمانی هستم.
3-
یمانی واقعی نیست مگر , از فرزندان حسین ع.

و این خیلی جالبه که از روایت اول به این نتیجه میرسیم که یمانی انتخاب شده است
و از خلفای الهی است , اما, ما 12 خلیفه و امام معصوم بیشتر نمیشناسیم.

آیا وصیتی از پیامبر ص در کتب شیعه وجود داره که احیانا اسم کسی به غیر از 12 امام هم توش وجود داشته باشه و خلافت بهش برسه؟

به طور معجزه آسایی وصیتی وجود داره که 1200 سال توی کتاب های روایی موجود بوده از پیامبر ص , و توش خلیفه 13 به عنوان مهدی اول نام برده شده.

یمانی که از نشانه های قبل از قیام قائم هست و اطاعتش واجب است ,
قطعا اسمش
در یک وصیت موجود هست که باید اونو نشون بده و
قطعا هیچ راهی وجود نداره مگر اینکه اون یمانی ادعا کنه من مهدی اول هستم.

آیا دارم افراطی نگاه میکنم؟

این فقط 2 تا حدیث هست که هرگز و هرگز دلیل قانع کننده ای واسه رد مواردی که عرض کردم نیست.
________________________________________________

در همین حدیث مجدد دقت کنید :

جاي هيچ گونه شبهه و اشكال برايتان باقي نمي گذارد.>>>

و امام ع در این بیان اشاره میکنند که وصیت و سلاح و پرچم رسول خدا ص , مثل خورشید روشن است واسه تشخیص مردی از فرزندان حسین ع.

حالا لطفا خوب دقت کنید :
در نگاه اول این حدیث امام باقر ع , بی تعارف فقط در حد یک جُک هست.

1-وصیت یک برگه کاغذ هست که در میاره میگه منم مردی از فرزندان حسین ؟؟؟؟؟
2-پرچم یک پارچه ای هست که در میاره میگه این ماله 1400 سال پیش پیامبر هست دست منه ؟؟؟؟؟
3-سلاح , یعنی یک شمشیر در میاره میگه این ماله 1400 سال پیش ماله رسول خداست ؟؟؟؟؟
این شد راه شناخت بنده.
_________

قراره این 3 مورد , جای هیچ گونه شک و شبهه ای واسه ما باقی نذاره.
واسه آدم عاقل , همچین چیزی در نگاه اول به این حدیث ممکنه ؟؟؟؟؟

جای توضیح واسه این موارد بسیار زیاد هست , و البته قبلا هم کم یا زیاد عرض شده , لذا به همین مقدار بسنده میکنم.

_______________________________________________

ادامه دارد انشالله...
.
.
.

.
.
.
ادامه پست قبلی...
حالا بیاید ببینیم جناب احمدالحسن چه ادعایی کرده و آیا این موارد رو داره :
ایشون تمام موارد بالا که به صورت کاملا بی طرفانه و منطقی و منصفانه عرض شد رو بیان کرده اند.
از اینکه یمانی معصوم هست , خلیفه الله هست , قائم هست و مهدی اول هست.

1-وصیت رسول خدا ص :



خیلی خلاصه :

ایشون وصیتی نشون داده که 1200 سال در کتب روایی وجود داشته و هیچ کس تصوری راجعبش نداشته و هیچ کس هرگز ادعا نکرده که من وصیت آوردم و اون این وصیت است و
هیچ کس تصوره چندانی از 12 مهدیین و مهدی اول و احمد و غیره... به این شکل هرگز نداشته. و هیچ مدعی تاحالا وصیت نشون نداده واسه اثبات خودش.
و ایشون تنها کسی است که این موارد رو خیلی واضح و روشن بیان کرده و راهش رو نشون داده و کسی قبلش نمیدونست و اطلاعی ازشون نداشت.2- سلاح رسول خدا ص... :

امام صادق (ع) فرمود:
همانا مثل سلاح در ما مانند تابوت است در بنی اسرائيل؛ يعنی هر كس صاحب تابوت بود صاحب مُلک بود.
پس هر كس از ما سلاح نزدش باشد علم نزدش است، عرض كردم: سلاح از علم جدا مى ‏شود؟ فرمود: نه.
(اصول كافی ج 1 ص 238.)

امام صادق عليه السلام فرمود:
داستان
سلاح در خاندان ما، داستان تابوت است در بنى اسرائيل تابوت بر در هر خاندانى از بنى اسرائيل كه پيدا مى ‏گشت، نبوت به آنها داده مى‏ شد،
هر كس از ما هم
سلاح بدستش رسد، امامت باو داده مى‏ شود.
(
اصول كافى جلد 1 صفحه: 343 رواية: 1)
سلاح در خاندان پیامبر ص به دست هرکس برسه علاوه بر اینکه امام معصوم میشه , علم امامت و ائمه ص نیز به اون داده میشه.
ایشون نزدیک 60 جلد کتاب نوشته اند واسه اثبات و برتری علمشون نسبت به بقیه و تحدی هم کردند در این زمینه.
3- پرچم رسول خدا ص :
«همانا بر پرچم مهدي البَيْعَةُ لِلّهِ است». (کمال الدين و تمام النعمة، ج 2، ص 654)

خیلی روشنه که
پرچم مهدی هنگام ظهور , البیعه لله است.
در حال حاضر همه ی دنیا شعار دموکراسی و انتخابات و حاکمیت مردم رو می دهند,
(با تمام تناقضات و اشکالات فجیعی که تمام جهان ( و آمریکا) و کشورها خودشون میدونند که دموکراسی داره).تنها کسی که داره میگه ""البیعه لله"" تو جهان ایشون هست. ( خطبه ی محرم و کتاب حاکمیت برای خدا(البیعه لله) نه مردم رو بخونید).





http://www.askdin.com/thread29541.html

___________________________________________________

و کسی نمیتونه به این سه تا احتجاج کنه , مگر صاحب اصلی اون :

امام صادق (ع) فرمود :
صاحب این امر با سه خصوصیت شناخته می شود که در هیچ کس جز او نیست .
او نزدیک ترینِ مردم به کسی که قبل از او است می باشد و او وصیش است .
با او سلاح رسول الله (ص) است . با او وصیت رسول الله (ص) می باشد .
(الكافي ج 1 ص 379 . بصائر الدرجات ص 202)

عبد الاعلی گوید : به امام صادق (ع) گفتم :
چه حجتی (دلیلی) بر مدعی صاحب این امر است ؟
فرمود : از حلال و حرام سوال شود .
سپس به سوی من آمد و فرمود : سه حجت (نشانه) است که هرگز در غیر از صاحب این امر جمع نخواهد شد .
او نزدیک ترينِ مردم به کسی که قبل از او است می باشد . و سلاح نزد او می باشد . و صاحب وصیت آشکار باشد .
(الكافي ج 1 ص 284 . الخصال ص 117 . بحار الانوار ج 25 ص 138)

================================================

فقط همین موارد بالا واسه هر آدم عاقلی کافیه که نتونه 100% ایشون رو تکذیب کنه و کافر بشه بهشون.(بقیه موارد و احادیث و ادله بماند).
و زمانی که شما نتونید 100% این روایات رو بر باد بدید , و ادعای ایشون رو, چطوری می تونید بهش کافر بشید و تکذیب کنید؟

عن النبي (ص):... وسيخرج من هذا – أي علي (ع) – فتى يملأ الأرض قسطاً وعدلاً فإذا رأيتم ذلك فعليكم بالفتى اليمني، فإنه يُقبل من المشرق، وهو صاحب راية المهدي. المهدي المنتظر الموعود ب4: 107.

از رسول خدا ص : ... و از این, امام علی ع , جوانی خارج می شود که


زمین را پر از عدل داد می کند پس اگر آن جوان یمنی را دیدید به سوی او بروید پس آن از مشرق می آید و
او صاحب پرچم امام مهدی عج می باشد.
امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند: (پس خدا برای سفيانی از اهل مشرق وزير مهدی را خارج می كند، پس سفیانی را به طرف شام فراری می دهد.
شرح احقاق حق ج29 ص 620.

امام باقر (ع) مي‌فرمايد:
«براي خداي تعالي گنجي در طالقان است، كه از طلا و نقره نيست. بلكه دوازده هزار نفر در خراسانند، كه شعارشان اَحمَد، اَحمَد است ,
رهبر آنها جواني از بني هاشم سوار بر قاطري سپيد رنگ است و پيشاني بندي قرمز رنگ بر پيشاني بسته است، گويي به او مي‌نگرم كه از رود فرات هم مي‌گذرد،
اگر دعوت او را شنيديد به سوي او بشتابيد، حتي اگر مجبور باشيد سينه خيز بر روي يخ‌ها حركت كنيد.» منتخب الانوار المضيئه ص343

چرا شعار یاران رهبر جوانی که دعوتی دارد و باید به هر قیمتی زیر پرچمش بریم , شعارشان احمد احمد است ؟؟؟؟

آیا مگر نباید طبق حدیث اول به سوی تک پرچم یمانی بشتابیم و خودمون رو زیر پرچمش ببریم ؟؟؟؟
در این حدیث آخری , باید زیر پرچم رهبری باشیم که
شعار یارانش احمد احمد است.
و این رهبر قطعا همان یمانی است. و این یمانی همان کسی است که واسه تبعیت ازش و شناختش و رسیدن بهش و زیر پرچمش بودن باید ادله داشته باشه.
و ادله
وصیت و سلاح و پرچم هست.

اینا بدیهیاتی هست که شاگرد دوم ابتدایی هم درک میکنه.
_______________________________________________________________

به طرفداران ایشون اعتراض میکنند که شما همش احادیث امام مهدی ع رو به مهدی اول و یمانی و احمد الحسن نسبت میدید.
نکته اینجاست که طرفداراشون نسبت نمیدند , بلکه ائمه ع نسبت میدند.
و اتفاقا خیلی از احادیث به مهدی اول می خوره تا امام دوازدهم علیه السلام.
و طبق وصیت رسول خدا ص , مهدی اول سه نام دارد :

1- احمد ( همنام رسول خدا به طور معجزه آسایی )
2-عبدالله
3-مهدی

و مورد اول و سوم کافیه واسه اینکه خیلی از احادیث به مهدی اول طبق وصیت رسول ص بخوره. ربطی به طرفدارای ایشون نداره اصلا.

________________________________________________________________________

انشالله ادامه دارد...
.
.
.

.
.
.
ادامه پست قبلی...
کسی هست این سوال رو از خودش بپرسه و احتمال بده :

که چرا از زمان خود پیامبر ص تا ائمه ع تا زمان ظهور قائم علیه السلام ,
بردن اسم(و نام) قائم و مهدی حرام است.
و علمای شیعه از زمان های قدیم نظراتشون رو در این باره دادند در حد احتمال که به این دلیل و آن دلیل.
یعنی هرکس گفت : اسم قائم " محمد " هست کافره.
دقت کنید و این خیلی جالبه که تاکیید ائمه ع
به صورت آشکارا هست بین مردم(اغلب).
پيامبر(ص) مي فرمايد:
«لا يسمه باسمه ظاهراً قبل قيامه الا كافر به»
«در آشكارا نام او را تا قبل از قيام او، جز كافر به او نمي برد».
(مستدرك الوسايل، ج12، ص285)

یعنی در دهان مردم و بلند نشه که اسم قائم " محمد " هست.
و همه منتظر اونی باشن که اسمش محمد هست.

آیا نمیشه این احتمال رو بدیم که شاید این همه حساسیت پیامبر ص و ائمه ع واسه این بوده که ,
قرارِ مهدی اول به عنوان قائم و مهدی بیاد سمت مردم و اسمش " احمد " هست طبق وصیت رسول ص .
و بعد مردم نگند ائمه ع , گفتند اسمش "
محمد" هست و صرفا منتظر محمد باشید.
( اگر چه امام محمد ع به عنوان خلیفه الله میان و ایشون منجی هستند ,
اما اونی که میاد به سمت ما و ما باید زیر پرچمش باشیم و به سوی صاحبمون میره یمانی هست.
و اگر یمانی قرار باشه وصیتی داشته باشه واسه اثباتش ,
اسمش رو اگر همه
محمد بدونند مشکل به وجود میاد
و حال آنکه ممکنه
اسمش همنام رسول خدا باشه , اما " احمد " باشه.)خیلی واضح هست که طبق روایات مهدی با امری مخفی و جدید میاد که قبلا نبوده.

آیا این احتمال رو نمیشه داد ؟؟؟؟؟

پیامبر ص و ائمه ع همش فرمودند :
منتظر مهدی باشید
منتظر قائم باشید
منتظر صاحب الامر باشید
منتظر مردی از فرزندان حسین ع باشید
منتظر همنام رسول خدا باشید
و هیچ وقت نگفتند منتظر " محمد " باشید.
(اگرچه هیچ اشکالی نداره احادیثی باشه که صراحتا بگویند :
امام دوازدهم ع جهان را پر از عدل و داد میکنند و ایشون منجی هستند و ایشون میان و ظهور میکنند____ اما این چه تناقضی با یمانی و مهدی اول داره که به سوی اون دعوت میکنه)
آیا این احتمال و رو نمیشه داد که این حساسیت عدم بردن اسم قائم به صورت آشکارا چی بوده تا زمان ظاهر شدنش؟؟؟؟؟

این خیلی معجزه ی بزرگیه که هر دو خلیفه ی آخر وصیت رسول خدا ص , همنام پیامبر هستند و اسم مهدی اول نیز " مهدی " هست.

ابو خالد کابلی گوید : از امام باقر (ع) سوال کردم که نام قائم را به من بگویید تا ایشان را به نامشان بشناسم .
حضرت فرمود : ای ابا خالد ! از چیزی سوال کردی که
حتی اگر فرزندان فاطمه آن را بدانند نسبت به او حریص شده تا وی را تکه تکه کنند . الغيبة للطوسي : ص 333

امام باقر ع : «نام او نبايد برده شود تا اينكه امر(ولایت) او آشكار شود».(كافي، ج1، ص525)
امام رضا ع : «كسي نام او را پس از غيبت او نبرد تا زماني كه او را ببيند و نامش آشكار شود و تمام مردم نام او را ببرند».(مستدرك، ج12، ص285)

و در وصیت رسول خدا ص خطاب به مهدی اول , رسول خدا ص میفرماید :
یک نامش مانند نام من است
و این جمله واسه ما آشناست , همیشه صرفا نام امام دوازدهم ع " محمد " تو ذهنمون بود , اما اسمش رو نمیبردیم.
اما اینجا پیامبر ص , مهدی اول رو اینطوری خطاب می کنند که همنام من است.
و بخاطر همین عرض میکنم , خیلی از احادیث به مهدی اول میخوره و نه امام دوازدهم علیه السلام و بر ما پوشیده بود.

و این خیلی استثنایی هست.

یعنی اگر مهدی اول در وصیت , اسمش احمد و البته مهدی نبود , تمام معادلات به هم میریخت.

امام باقر(ع) فرمود :
قائم دو نام دارد نامى مخفى و نامى آشكار، نام مخفى احمد و نام آشكار محمد است. كمال الدين وتمام النعمة ج 2 ص 653
و این روایات بی نظیرند و معجزه هستند.
خب اگر منظور امام باقر ع این باشه که اون اسم مخفیه , خب پس چرا آشکارش کردند و به زبان آوردند و پخش کردند ؟؟

ابی جعفر (ع) فرمودند: (...مهدی به این خاطر مهدی نامگذاری شده که به امر (ولایت) مخفی هدایت می کند) غیبةالنعمانی:243 .
امام باقر (ع) فرمود : بدرستی که زمانی که قائم ما قیام کند ، مردم را به امر جدیدی دعوت می کند .الغيبة للنعمانی : ص 336

امام صادق (ع) فرمود : اولین قائمی که از ما اهل بیت قیام می کند با شما با احادیثی سخن می گوید که طاقت تحمل آن را ندارید ، پس بر علیه او خروج می کنید. بحار الانوار : ج 52 ص 375
___________________________________________________________________________________________________________


و فقط قسمت کوچیکی از روایات و صحبت هاست
و واسه هر عاقلی کافیه که تا قیام قیامت , نتونه
جناب احمدالحسن و ادعای یمانی و مهدی اول بودنش رو
به صورت صد در صد(100%) و در حد درجه ی ایمان تکذیب کنه.
و انسان عاقل و منطقی و شیعه ی واقعی نمی تونه تکذیب کنه و نمیکنه.
و فقط می تونم بگم کسایی ایشون رو تکذیب می کنند که تکبر دارند.
حتی اگر ملائکه ی مقرب باشه.
خدا خواست به واسطه ی خلیفه الله حضرت آدم ع , ملائکه مقرب رو امتحان کنه و متکبر رو بکشه بیرون.
و حالا امام علی ع در نهج البلاغه خطبه قاصعه می فرمایند : عبرت بگیرید.
اگر ابلیس با 6000 سال عبادت رفت و منفجر شد , شما که جای خود دارید.
________________________________________

و اینم گفته ی جناب احمد الحسن :

(((((((((((((((((----هرگز هیچ دلیل قانع کننده ای واسه رد 100% ادعای ایشون وجود ندارد----))))))))))))))))))
خیلی بی انصاف باشیم و خیلی خیلی وحتشناک دستمون رو پایین بگیریم و منصف نباشیم
می تونیم بگیم , ایشون حداقل 50% راستگو هست 50% ممکنه کذب باشه.

اونایی که منصف باشن و محقق واقعی و بدون تعصب , متوجه می شند من چی می گم.همگی همیشه موفق باشید...

به نام خدای بخشنده و مهربان
سلام دوست عزیز baghiatosalam

دوست عزیز شما متوجه هستید روایات به سلاح جسمانی دلالت می کنند؟
ببینیدحکم عقل این است که وقتی همین نشانه را مولای شما نداشته باشد پس ایشان امام نیستند بدون هیچ شک و تردیدی و دیگر هیچ دلیل دیگری برای بطلان ادعای مولایتان هم لازم نیست.پس همین یک دلیل بسیار قانع کننده برای رد ادعای ایشان بطور صد در صد است لذا خواهش می کنم بدون علم هیچ گاه نگویید که دلیلی یقینی در رد ایشان نیست بطور مثال این یک دلیل و بقیه ادله هم توسط دوستان گفته شده است.
و این مورد مطابق با ایه قرآن است
وَ قالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فيهِ سَكينَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ بَقِيَّةٌ مِمَّا تَرَكَ آلُ مُوسى‏ وَ آلُ هارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلائِكَةُ إِنَّ في‏ ذلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ

دوست عزیز تابوت نشانه چیست ؟
آيَةَ مُلْكِهِ طبق ایه قرآن نشانه ملک است و در تابوت چیست ؟بَقِيَّةٌ مِمَّا تَرَكَ آلُ مُوسى‏ وَ آلُ هارُونَ طبق تفسیر همین قسمت آیه یکی از چیزها باقیمانده الواحی که توسط حضرت موسی شکسته شده بود و آنرا فرشتگانی که طبق احادیث بشکل گاو شده بودند حمل می کردند.
این تابوت همان تابوتی است که مادر موسی علیه السلام طفلش را یعنی حضرت موسی ع را در داخل آن می کنند و به نیل می اندازند طبق تفسیر علی بن ابراهیم قمی از حضرت صادق .
همانطوری که میدانید تابوت مانند سلاح است و هر کجا تابوت بود ملک انجاست پس همانطور هر کجا سلاح بود علم آنجاست .
و البته سلاح و علم از هم جدا نمی شوند زیرا هر کس سلاح داشته باشد حتما علم را هم دارد نه اینکه ایندو بر هم منطبق باشند ایندو عینا مانند تابوت و ملک هستند که از هم جدا نمی شوند یعنی هر کس تابوت داشت حتما او فرمانروا است .
پس دوست عزیز همینطور که متوجه شدید این محکم قرآن است و احادیث زیادی هم البته موجود می باشد که ائمه به همین سلاح پیامبر استناد می کردند مثل روایت زیر :
الكافي، ج‏1، ص: 348 - مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ عَنْ أَبِي عُبَيْدَةَ وَ زُرَارَةَ جَمِيعاً عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ لَمَّا قُتِلَ الْحُسَيْنُ ع أَرْسَلَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَنَفِيَّةِ إِلَى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع فَخَلَا بِهِ فَقَالَ لَهُ يَا ابْنَ أَخِي قَدْ عَلِمْتَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص دَفَعَ الْوَصِيَّةَ وَ الْإِمَامَةَ مِنْ بَعْدِهِ إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع ثُمَّ إِلَى الْحَسَنِ ع ثُمَّ إِلَى الْحُسَيْنِ ع وَ قَدْ قُتِلَ أَبُوكَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ وَ صَلَّى عَلَى رُوحِهِ وَ لَمْ يُوصِ وَ أَنَا عَمُّكَ وَ صِنْوُ أَبِيكَ وَ وِلَادَتِي مِنْ عَلِيٍّ ع فِي سِنِّي وَ قَدِيمِي أَحَقُّ بِهَا مِنْكَ فِي حَدَاثَتِكَ فَلَا تُنَازِعْنِي فِي الْوَصِيَّةِ وَ الْإِمَامَةِ وَ لَا تُحَاجَّنِي فَقَالَ لَهُ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع يَا عَمِّ اتَّقِ اللَّهَ وَ لَا تَدَّعِ مَا لَيْسَ لَكَ بِحَقٍّ إِنِّي أَعِظُكَ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْجاهِلِينَ إِنَّ أَبِي يَا عَمِّ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ أَوْصَى إِلَيَّ قَبْلَ أَنْ يَتَوَجَّهَ إِلَى الْعِرَاقِ وَ عَهِدَ إِلَيَّ فِي ذَلِكَ قَبْلَ أَنْ يُسْتَشْهَدَ بِسَاعَةٍ وَ هَذَا سِلَاحُ رَسُولِ اللَّهِ ص عِنْدِي فَلَا تَتَعَرَّضْ لِهَذَا فَإِنِّي أَخَافُ عَلَيْكَ نَقْصَ الْعُمُرِ وَ تَشَتُّتَ الْحَال.

همینطوری که مشاهده فرمودید امام سجاد ع به محمد بن حنفیه با سلاح پیامبر استناد می کنند و آن هم سلاح جسمانی ایشان. و همینطور در جایی دیگر امام صادق ع استناد به سلاح جسمانی می کنند و حتی زیدیه را سرزنش می کنند که چرا سلاح را نشان نمی دهند که حدیث زیر گویای این حقیقت می باشد

1 الكافي، ج‏1، ص: 233عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ وَهْبٍ عَنْ سَعِيدٍ السَّمَّانِ قَالَ كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع إِذْ دَخَلَ عَلَيْهِ رَجُلَانِ مِنَ الزَّيْدِيَّةِ فَقَالا لَهُ أَ فِيكُمْ إِمَامٌ مُفْتَرَضُ الطَّاعَةِ قَالَ فَقَالَ لَا قَالَ فَقَالا لَهُ قَدْ أَخْبَرَنَا عَنْكَ الثِّقَاتُ أَنَّكَ تُفْتِي وَ تُقِرُّ وَ تَقُولُ بِهِ وَ نُسَمِّيهِمْ لَكَ فُلَانٌ وَ فُلَانٌ وَ هُمْ أَصْحَابُ وَرَعٍ وَ تَشْمِيرٍ وَ هُمْ مِمَّنْ لَا يَكْذِبُ فَغَضِبَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فَقَالَ- مَا أَمَرْتُهُمْ بِهَذَا فَلَمَّا رَأَيَا الْغَضَبَ فِي وَجْهِهِ خَرَجَا فَقَالَ لِي أَ تَعْرِفُ هَذَيْنِ قُلْتُ نَعَمْ هُمَا مِنْ أَهْلِ سُوقِنَا وَ هُمَا مِنَ الزَّيْدِيَّةِ وَ هُمَا يَزْعُمَانِ أَنَّ سَيْفَ رَسُولِ اللَّهِ ص عِنْدَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ فَقَالَ كَذَبَا لَعَنَهُمَا اللَّهُ وَ اللَّهِ مَا رَآهُ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْحَسَنِ بِعَيْنَيْهِ وَ لَا بِوَاحِدَةٍ مِنْ عَيْنَيْهِ وَ لَا رَآهُ أَبُوهُ اللَّهُمَّ إِلَّا أَنْ يَكُونَ رَآهُ عِنْدَ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ فَإِنْ كَانَا صَادِقَيْنِ فَمَا عَلَامَةٌ فِي مَقْبِضِهِ وَ مَا أَثَرٌ فِي مَوْضِعِ مَضْرَبِهِ وَ إِنَّ عِنْدِي لَسَيْفَ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ إِنَّ عِنْدِي لَرَايَةَ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ دِرْعَهُ وَ لَامَتَهُ وَ مِغْفَرَهُ فَإِنْ كَانَا صَادِقَيْنِ فَمَا عَلَامَةٌ فِي دِرْعِ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ إِنَّ عِنْدِي لَرَايَةَ رَسُولِ اللَّهِ ص الْمِغْلَبَةَ وَ إِنَّ عِنْدِي أَلْوَاحَ مُوسَى وَ عَصَاهُ وَ إِنَّ عِنْدِي لَخَاتَمَ سُلَيْمَانَ بْنِ دَاوُدَ وَ إِنَّ عِنْدِي الطَّسْتَ الَّذِي كَانَ مُوسَى يُقَرِّبُ بِهِ الْقُرْبَانَ وَ إِنَّ عِنْدِي الِاسْمَ الَّذِي كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِذَا وَضَعَهُ بَيْنَ الْمُسْلِمِينَ وَ الْمُشْرِكِينَ لَمْ يَصِلْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ إِلَى الْمُسْلِمِينَ نُشَّابَةٌ وَ إِنَّ عِنْدِي لَمِثْلَ الَّذِي جَاءَتْ بِهِ الْمَلَائِكَةُ وَ مَثَلُ السِّلَاحِ فِينَا كَمَثَلِ التَّابُوتِ فِي بَنِي إِسْرَائِيلَ كَانَتْ بَنُو إِسْرَائِيلَ فِي أَيِّ أَهْلِ بَيْتٍ وُجِدَ التَّابُوتُ عَلَى أَبْوَابِهِمْ أُوتُوا النُّبُوَّةَ وَ مَنْ صَارَ إِلَيْهِ السِّلَاحُ مِنَّا أُوتِيَ الْإِمَامَةَ وَ لَقَدْ لَبِسَ أَبِي دِرْعَ رَسُولِ اللَّهِ ص فَخَطَّتْ عَلَى الْأَرْضِ خَطِيطاً وَ لَبِسْتُهَا أَنَا فَكَانَتْ وَ كَانَتْ وَ قَائِمُنَا مَنْ إِذَا لَبِسَهَا مَلَأَهَا إِنْ شَاءَ اللَّه‏

همینطوری که مشاهده می کنید این سلاح سلاح جسمانی است که امام صادق ع می فرمایند آن نزد من است نه نزد زیدیه

فَمَا عَلَامَةٌ فِي مَقْبِضِهِ وَ مَا أَثَرٌ فِي مَوْضِعِ مَضْرَبِهِ وَ إِنَّ عِنْدِي لَسَيْفَ رَسُولِ اللَّهِ ص و همینطور در ادامه می فرمایند امام صادق ع در ادامه می فرمایند
مَثَلُ السِّلَاحِ فِينَا كَمَثَلِ التَّابُوتِ فِي بَنِي إِسْرَائِيلَ كَانَتْ بَنُو إِسْرَائِيلَ فِي أَيِّ أَهْلِ بَيْتٍ وُجِدَ التَّابُوتُ عَلَى أَبْوَابِهِمْ أُوتُوا النُّبُوَّةَ وَ مَنْ صَارَ إِلَيْهِ السِّلَاحُ مِنَّا أُوتِيَ الْإِمَامَةَ
بنابراین هر کجا این سلاح جسمانی یافت شد بمانند تابوت بنی اسرائیل باید امامت را آنجا بپذیریم.
و در حدیث زیر می بینید که سلاح با علم متفاوت است و همینطور جسمانی می باشد.

الكافي، ج‏1، ص: 236 مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ حُجْرٍ عَنْ حُمْرَانَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَمَّا يَتَحَدَّثُ النَّاسُ أَنَّهُ دُفِعَتْ إِلَى أُمِّ سَلَمَةَ صَحِيفَةٌ مَخْتُومَةٌ فَقَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص لَمَّا قُبِضَ وَرِثَ عَلِيٌّ ع
عِلْمَهُ وَ سِلَاحَهُ وَ مَا هُنَاكَ ثُمَّ صَارَ إِلَى الْحَسَنِ ثُمَّ صَارَ إِلَى الْحُسَيْنِ ع فَلَمَّا خَشِينَا أَنْ نُغْشَى اسْتَوْدَعَهَا أُمَّ سَلَمَةَ ثُمَّ قَبَضَهَا بَعْدَ ذَلِكَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع قَالَ فَقُلْتُ نَعَمْ ثُمَّ صَارَ إِلَى أَبِيكَ ثُمَّ انْتَهَى إِلَيْكَ وَ صَارَ بَعْدَ ذَلِكَ إِلَيْكَ قَالَ نَعَم‏

ببینید سلاح و علم

عِلْمَهُ وَ سِلَاحَهُ در کنار هم هستند و ائمه فصیح بودند و وقتی می گویند سلاح و علم یعنی غیر از همدیگر هستند و نفرمودند سلاح یا علم و همینطوری میبینید این سلاح منتقل می شده تا امام حسین که در زمان عاشورا آن را به ام سلمه دادند که از دست یزدیون در امان باشد و سپس که اوضاع مناسب شد ام سلمه سلاح به امام علی بن حسین دادند و سلاح به دیگر امامان هم منتقل می شود و آن جسمانی است
.

پس سلاح جسمانی است لذا باید آنرا نشان بدهید وگرنه مشخص می شود صادق نیستید

الكافي، ج‏1، ص: 241 عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ خَالِدٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ فِي الْجَفْرِ الَّذِي يَذْكُرُونَهُ لَمَا يَسُوؤُهُمْ لِأَنَّهُمْ لَا يَقُولُونَ الْحَقَّ وَ الْحَقُّ فِيهِ فَلْيُخْرِجُوا قَضَايَا عَلِيٍّ وَ فَرَائِضَهُ إِنْ كَانُوا صَادِقِينَ وَ سَلُوهُمْ عَنِ الْخَالاتِ وَ الْعَمَّاتِ وَ لْيُخْرِجُوا مُصْحَفَ فَاطِمَةَ ع فَإِنَّ فِيهِ وَصِيَّةَ فَاطِمَةَ ع وَ مَعَهُ

سِلَاحُ رَسُولِ اللَّهِ ص إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ فَأْتُوا بِكِتابٍ مِنْ قَبْلِ هذا أَوْ أَثارَةٍ مِنْ عِلْمٍ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِين‏

پس باید نشانه ای از علم را أَثارَةٍ مِنْ عِلْمٍ که سلاح است را بیاورید همانطوری که قبلا تابوت نشانه ای از ملک بود.

پس همین برای همه شیعه کافیست که کسی سلاح جسمانی ندارد بر حق نیست و دیگر برای ما مهم نیست دیگران چه بهانه هایی می آورند که چطور تشخیص میدهیدش یا... ایشان سلاح را نشان بدهند تشخصیش توسط احادیث که توصیفش کردند می دهیم
برای مثال به یک نکته اکتفا می کنم که در حدیث زیر بیان شده است
الكافي، ج‏1، ص: 236

6 عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَكِيمٍ عَنْ أَبِي إِبْرَاهِيمَ ع قَالَ السِّلَاحُ مَوْضُوعٌ عِنْدَنَا مَدْفُوعٌ عَنْهُ لَوْ وُضِعَ عِنْدَ شَرِّ خَلْقِ اللَّهِ كَانَ خَيْرَهُمْ لَقَدْ حَدَّثَنِي أَبِي أَنَّهُ حَيْثُ بَنَى بِالثَّقَفِيَّةِ وَ كَانَ قَدْ شُقَّ لَهُ فِي الْجِدَارِ فَنُجِّدَ الْبَيْتُ فَلَمَّا كَانَتْ صَبِيحَةُ عُرْسِهِ رَمَى بِبَصَرِهِ فَرَأَى حَذْوَهُ خَمْسَةَ عَشَرَ مِسْمَاراً فَفَزِعَ لِذَلِكَ وَ قَالَ لَهَا تَحَوَّلِي فَإِنِّي أُرِيدُ أَنْ أَدْعُوَ مَوَالِيَّ فِي حَاجَةٍ فَكَشَطَهُ فَمَا مِنْهَا مِسْمَارٌ إِلَّا وَجَدَهُ مُصْرِفاً طَرَفَهُ عَنِ السَّيْفِ وَ مَا وَصَلَ إِلَيْهِ مِنْهَا شَيْ‏ء
از نشانه های سلاح این است که به هیچ وجه آسیب نمی بیند بنابراین کسی که ادعا می کند سلاح را دارا است باید فیلمی از سلاح نشان بدهد که در مقابل قوی ترین وسائل برنده فلز و سوراخ کننده آن که امروزه موجود است مقاوم است. و هیچ آسیبی در مقابل آن وسائل برنده و سوراخ کننده نمی بیند که این بسیار حجت واضحی است که سلاحی که چنین خاصیت عجیبی داشته باشد آن همان سلاح نبی می باشد و البته باید شاهدانی از مخالفینتان هم آنجا باشند و با چشم آن حقایق را مشاهده کنند مانند اینکه حضرت موسی در جلوی چشم همه مردم ساحران را رسوا کرد و عصایش را تبدیل به اژدها کرد . بنابراین ما سلاح را طبق حدیث اینگونه تشخیص می دهیم که این مثلا یکی از راه های شناخت است .
قبلا هم بنی اسرائیل تابوت جسمانی را ندیده بودند و سپس برای اولین بار دیدنش و یکی دیگر از راه های شناختش غیر از توصیفات ظاهری این است که چون تابوت سکینه همراه خود دارد همگی متوجه می شدند این تابوت جسمانی خاصیتی عجیب دارد مثلا خود شما به استناد امام سجاد به محمد بن حنفیه نگاه کنید می فرمایند که اگر این را انکار کنی دچار تشویش می شوی پس معلوم است کسی سلاح را انکار کند سکینه از او خارج می شود بنابراین این سلاح هم مانند تابوت دارای چنین خاصیتی است . خب ما هم مانند بنی اسرائیل طبق صریح ایه قرآن چیزی جسمانی می خواهیم آنها تابوت موسی را خواستند و ما سلاح نبی را می خواهیم و توقع ما کاملا بجا و موافق احادیث و ایه قرآن است و ائمه فرمودند ابدا در سلاح و ... کسی نمی تواند شبهه کند وقتی آن سه را با هم بیاورد . و وقتی کسی نشانه های بدون شبهه را با هم آورد ما از او قبول می کنیم بدون هیچ ترس و غرض و تعصبی ولی متاسفانه شما سلاح را به علم معنی می کنید که ابدا از جمله جدا نبودن سلاح و علم چنین چیزی دریافته نمی شود مثلا یکی از دوستان می گفت مدرک فیزیک از علم فیزیک جدا نمی شود
.
پس از شما می خواهم بدون آوردن روایات جدید همین روایات و ایه قرآن را که اوردم بطور کامل شرح کنید تا ببینیم ادعایتان راست هست یا دروغ . البته کلا زیاد از این بحث ها که طرف مقابلم را نمی توانم رو در رو ببینم خوشم نمی آید زیرا وقتی کسی را از نزدیک ببینی دقت و صراحت در بحث خیلی بیشتر می شود ولی بدلیل اینکه یکی از دوستانم که با شماها بحث کرده بود چند روزی نیست جای ایشان توضیحاتی ارائه خواهم داد تا برگردد.
با تشکر


سلام به شما دوست گرامی

ابتدا عرض کنم که بحث های زیادی در اسکدین در این باره و در مورد موارد ذکر شده مثل سلاح و غیره قبلا بین موافقین و مخالفین جناب احمد الحسن شده و از نظر من دیگه همون ها کافیه و بحث ها تکرار نشه بهتر است.

مورد دوم اینکه امیدوارم چهار پست من رو دقیق خونده باشید.

مورد بعد اینکه من با دلایل و احادیث و ادله ی ایشون که در چهار پست آوردم , به صورت منطقی و عقلی و حداقل احتیاط شرط عقل است , ثابت کردم که انکار و تکذیب ایشون به صورت صد در صد و در حد درجه ی ایمان غیر ممکنه , که البته شما واسه این ایراد من دلیلی نیاوردید. ( پس در واقع گفته ی من هنوز سر جای خودش هست حتی اگر سخنان شما در مورد سلاح درست باشه , شما انکار نکردید , بلکه منتظر زمانی هستید که این شخص اون سلاح مد نظر شما رو نشون بده و بعد تحقیق رو ادامه بدید , و ایراد من همین است که فعلا هیچ دلیلی واسه انکار صد در صد وجود ندارد ).

چهارم اینکه من با نظر شما در مورد سلاح شاید در مواردی 50-50 موافق باشم , یعنی سلاح هر چیزی که هست , علم چسبیده به آن است و از آن جدا نمی شود. اما نکته ی کلیدی این هست که , خود سلاح واسه شناخت صاحب حق و مردی از فرزندان حسین ع , واسه ما سودی ندارد اگر یک شیء باشد.
برای مثال ما اگر سلاح را شمشیر بدانیم ( دقت کنید شمشیر رسول خدا ص ) , خب یک شمشیر چه جایگاهی می تونه واسه ما در شناخت صاحب حق داشته باشه ؟ شاید ساختگی باشه ؟ ما که شمشیر رسول خدا ص رو ندیدیم , از کیفیت اون شمشیر اطلاعی نداریم. اومدیم اصلا جناب احمد الحسن گفت بفرمایید این شمشیر رسول خدا ص , سودی به حال ما نداره , یک شمشیر رو چه کارش کنیم ؟

1-وصیت رسول خدا ص
2-پرچم رسول خدا ص
3-سلاح رسول خدا ص

این سه مورد که امام باقر ع می فرمایند , جای هیچ شک و شبهه ای باقی نمیگذارند.

فرض کنید :

1-اولی کاغذ
2-دومی پارچه
3-سومی آهن

هر سه تاش هم ماله 1400 ساله پیش باید باشه.

اگر این موارد عادی باشه , که کاملا ممکنه ساختگی باشه , یعنی هر کس میتونه یک کاغذ وصیت در بیاره نشون بده یا یک پرچم روش نوشته باشه البیعه لله و بگه این ماله رسول خداست 1400 سال پیش.
اگر غیر عادی باشه , اول اینکه باید دلیل بر گفته هامون از احادیث ائمه ع داشته باشیم که وصیت رسول خدا پرچم و سلاحش غیر عادی هست, دوم اینکه اگر کسی ادعا کنه این سه مورد رو داره و غیر عادی هم باشه , تازه ممکنه سحر و جادو باشه. ( چرا که کیفیت سحر و جادو واسه ما روشن نیست) , اگرم عکس و فیلمش رو بگیرند پخش کنند(اگر غیر عادی باشه) که بازم تو دنیای امروز چنین کارایی همچین کار خاصی نیست و ممکنه ساختی باشه.

مورد پنجم اینکه اگرچه خیلی کاره معقولی به نظر نمیاد که یکی شمشیری بگیره دست و بیاد تو کوچه بین مردم بگه این شمشیر رسول خدا ص است به من ایمان بیارید , اما ممکنه جناب احمد الحسن علاوه بر " علم " واقعا این شمشیر هم داشته باشن و به عده ای هم نشون داده باشن , اما به هر حال شمشیر واسه ما سودی نداره. همچنین واسه شما که تا حالا شمشیر ندیدید , نمی تونید که 100% تکذیب کنید , فوقش میگید منتظریم که سلاح رو ببینیم , تا زمانی که ندیدیم تکلیفی نداریم مثلا, باز تکذیب نمیکنید مخصوصا اگر عده ای بیان بگن که ما دیدیدم. پس اینجا شرط عقل هست و نمیشه تکذیب کرد.

اونم مخصوصا با این همه دلیل و احادیث دیگه که می فرمایند , علمش رو بررسی کنید.
و همچنین روشنگریهایی که دیده میشه ایشون کردند از احادیث. و غیره.

هشام بن سالم و حفص بن بختری از امام صادق (ع) گوید :
به ایشان گفته شد : امام چگونه شناخته می شود ؟ امام صادق (ع) فرمود : با وصیت آشکار و با فضیلت . الکافي ج 1 ص

حارث بن مغیره نصری گفت : به امام صادق (ع) گفتم :
صاحب این امر با چه چیزی شناخته می شود ؟ فرمود : با سنگینی و وقار و علم و وصیت . بصائر الدرجات ص 509 . الخصال ص 200 . بحار الانوار ج 25 ص 138

حسن بن جهم گوید : روزی در مجلس مأمون حاضر شدم و امام علی بن موسی الرضا (ع) نیز آنجا بودند . و فقها و اهل کلام از فرقه های مختلف جمع شده بودند . پس یکی از آنها از ایشان (ع) سوال کرده و به ایشان گفت : ای پسر رسول خدا ، چگونه امامتِ امام ، برای مدعی بر آن اثبات می شود ؟ امام رضا (ع) فرمود : با نص یا وصیت و دلیل . به ایشان گفت : دلیلِ امام در چیست ؟ امام رضا (ع) فرمود : در علم و مستجاب شدن دعا . عيون اخبار الرضا (ع) ج 2 ص 216 . بحار الانوار ج 25 ص 134

مفضل بن عمر گوید : شنیدم امام صادق (ع) می‌ فرمود : همانا برای صاحب این امر دو غیبت است . در یکی از آنها به اهلش باز می‌ گردد . و در دیگری گفته شود : هلاک شده است . در کدام وادی سلوک می‌ کند . گفتم : در آن زمان چکار کنیم . امام صادق (ع) فرمود : اگر کسی ادعایی کرد ، از او از مسائلی سوال کنید که کسی که همانند او است بتواند به آن جواب دهد . الكافي ج 1 ص 340 . إثبات الهداة ج 3 ص

پس به هر حال, اینکه ما صرفا صبر کنیم واسه دیدن یک شمشیر, به درد ما نمی خورد.
و البته خواهش میکنم که از " وصیت و پرچم " نیز به این راحتی نگذرید , و این دو مورد خوب دلایلی هستند.

لذا به هر حال دلیل قطعی واسه رد ادعای ایشون وجود ندارد. ( که سلاح یک قلمش هست).

موفق باشید...

طبق حدیث معصوم(ع) سلاح فیزیکی از سلاح علم جدا نیست:

امام صادق (ع) فرمود: «همانا مثل سلاح در ميان ما (اهل بيت) مانند تابوت است در بني اسرائيل. همان طور كه [در بني اسرئيل] هر كس صاحب تابوت بود، صاحب ملك بود. پس هر كس از ما سلاح نزدش باشد علم نزد او است. كافي ج1 ص238

امام رضا (ع) فرمود: «امام باقر (ع) می‌فرمود: همانا مَثل سلاح در ما مانند تابوت است در بنی‌اسرائیل. یعنی هر كسی تابوت نزدش بود نبوت برای او بود و به همین صورت هر كدام از ما كه نزدش سلاح باشد صاحب امر است. از ایشان سؤال شد: آیا سلاح از علم جدا است؟امام رضا (ع) فرمود: خیر. كافی ج 1 ص 238

احادیث بحد کافی واضح و روشن هستند که نیاز به توضیح اضافی نداشته باشد یعنی علم و سلاح بر هم منطبق و از هم جدا نیستند.

عن الرضا علیه السلام أنه كان یقول لاصحابه: علیكم بسلاح الانبیاء، فقیل: وما سلاح الانبیاء؟ قال: الدعاء الکافی ج2 ص 469 ح 5
این هم حدیث دیگری که میفرماید سلاح انبیا دعاست و شکی نیست که دعا و استجابت ان نیازمند شناخت حقیقی الله به علم الیقین است یعنی علم و معرفت

یا علت و هدف از حضور قائم(ع) جنگ و خونریزی است که حضرت با شمشیر خود را به جهانیان معرفی کند؟ یا اینکه جنگ و جهاد به قائم(ع) در نهایت تحمیل خواهد شد همانگونه که به پدران بزرگوارش تحمیل شد؟!

آیا مخاطب قائم(ع) فقط مسلمانان و شیعیان هستند یا پیام جهانی است و تمام ادیان و مذاهب و بی دین و کافر و مشرک نیز مخاطب هستند؟ و ایا مطابق قران مخاطبی مهمتر از صاحبان اندیشه ، و صاحبان فطرت پاک انسانی و تشنگان رحمت و محبت حقیقی و الهی وجود دارد ؟!
و این گروه ممتاز و بخصوص غیر مسلمانان انها، در ابتدای به ساکن با دیدن شخصی که برای معرفی خود شمشیری بدست دارد و پارچه ای که روی ان الله اکبر یا لا اله الا الله نوشته شده یاد چه چیزی می افتد؟
و چگونه میتواند فرق حق را با پرچم عربستان سعودی وهابی ، یا القاعده و سلفیها و... تشخیص دهد؟

این پیام چیست؟ آیا غیر از توحید و حاکمیت توحید است که ضامن حقیقی عدالت و صلح و محبت و رشد و تعالی بشر است ، که پیام مشترک و در حقیقت پرچم و نماد تمام انبیا و حجج الهی بود؟

بزرگترین دشمن مشترک تمامی انبیا حجج الهی در ابلاغ این پیام و به اهتزاز دراوردن پرچم توحید چه بود؟
آیا بزرگترین دشمن غیر از جهل و تکبر بود؟ و آیا سلاحی موثرتر از علم و حکمت برای این دشمن وجود دارد که سلاح مشترک تمام انبیا و حجج الهی پیشین بود

وبا مراجعه به قران متوجه این حقیقت عظیم میشویم که چگونه قران با علم حجج الهی احتجاج میکند:

وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلاَئِكَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِي بِأَسْمَاء هَؤُلاء
یعنی
علم یکی از مهمترین دلایل شناخت خلیفه الله است بطوریکه الله سبحان با علم آدم(ع) به ملائکه اثبات میکند که آدم(ع) خلیفه الله و شایسته سجده( اطاعت و تکریم) است.

لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنينَ إِذْ بَعَثَ فيهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَکِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفي‏ ضَلالٍ مُبينٍ

قُلْ إِنَّ هُدَى اللّهِ هُوَ الْهُدَى وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءهُم بَعْدَ الَّذِي جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللّهِ مِن وَلِيٍّ وَلاَ نَصِيرٍ

وَكَذَٰلِكَ أَنزَلْنَاهُ حُكْمًا عَرَبِيًّا وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُم بَعْدَمَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِن وَلِيٍّ وَلَا وَاقٍ

وَلَئِنْ أَتَيْتَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ بِكُلِّ آيَةٍ مَّا تَبِعُوا قِبْلَتَكَ وَمَا أَنتَ بِتَابِعٍ قِبْلَتَهُمْ وَمَا بَعْضُهُم بِتَابِعٍ قِبْلَةَ بَعْضٍ وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُم مِّن بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّكَ إِذًا لَّمِنَ الظَّالِمِينَ

فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ

وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ
ودر این ایات نیز خدا با علم و حکمت رسول الله(ص) به مردم احتجاج میکند

یا أَبَتِ إِنِّی قَدْ جَاءَنِی مِنَ الْعِلْمِ مَا لَمْ یأْتِكَ فَاتَّبِعْنِی أَهْدِكَ صِرَ‌اطًا سَوِیا (ابراهیم(ع))

وَ لَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ اسْتَوَىٰ آتَینَاهُ حُكْمًا وَ عِلْمًا وَ كَذَٰلِكَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ (موسی(ع))

إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتِي عَلَيْكَ وَعَلَىٰ وَالِدَتِكَ إِذْ أَيَّدتُّكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلًا ۖ وَإِذْ عَلَّمْتُكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالْإِنجِيلَ (عیسی(ع))

وَ لَمَّا جَاءَ عِیسَىٰ بِالْبَینَاتِ قَالَ قَدْ جِئْتُكُم بِالْحِكْمَةِ وَ لِأُبَینَ لَكُم بَعْضَ الَّذِي تَخْتَلِفُونَ فِیهِ ۖ فَاتَّقُوا اللَّـهَ وَ أَطِیعُونِ
(عیسی(ع))

وَ قَالَ لَهُمْ نَبِیهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا قَالُوا أَنَّى یكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَینَا وَ نَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَ لَمْ یؤْتَ سَعَةً مِنْ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَیكُمْ وَ زَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ وَ اللَّهُ یؤْتِي مُلْكَهُ مَنْ یشَاءُ وَ اللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ (طالوت (ع))

و حتی با مراجعه به قران متوجه به این حقیقت عظیم میشویم که حتی کشتی نوح و زره داود(شکل آن ستاره داود یا همان خاتم سلیمان میباشد)، نتیجه علم و روش ساخت انها بود .

پس با مراجعه به قران نتیجه میگیریم منظور از سلاح رسول الله(ص) که با ان احتجاج میشود علم است همانگونه که با علم تمامی حجج الهی به حقانیت انها احتجاج شده است.

حتی در مورد طالوت(ع)، احتجاج به نشانه مادی تابوت بعد از احتجاج به علم طالوت(ع) صورت گرفته است یعنی اولویت با علم طالوت(ع) است و سپس نشانه مادی تابوت مطرح میشود

یعنی ابتدا:

وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا ۚ قَالُوا أَنَّىٰ يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِّنَ الْمَالِ ۚ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ ۖ وَاللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَن يَشَاءُ ۚ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ

و سپس:
وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَن يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فِيهِ سَكِينَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَبَقِيَّةٌ مِّمَّا تَرَكَ آلُ مُوسَىٰ وَآلُ هَارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلَائِكَةُ ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ

و از طرفی تابوت محتوی الواح اصلی تورات(
علم و کتاب) است پس ملک هم از علم جدا نیست!

الحمد لله رب العالمین



[=arial]علاوه بر این ، در این زمان هر نشانه مادی، قابل جعل و شبهه انگیز خواهد بود و یهودیان استاد جعل تاریخ و آثار تاریخی و باستانی هستند
و فرض کنید برای معرفی سلاح رسول الله(ص) یک شمشیر ارائه شود، در صورتیکه سلاح حقیقی و مشترک همه انبیا، علم است و این باعث ایجاد جنگ روانی و تهمت خشونت به دین مبین اسلام و مکتب رسول الله(ص) که مظهر صلح و برادری و عدالت است، خواهد شد!

[=&quot]علاوه بر ان ، مطمئن باشید ارائه شمشیر و زرهی بعنوان سلاح پیامبر، بجای رفع شبهه باعث ایجاد شبهه و حاشیه بیشتری میشد که تمامی نداشت و هیچ راهی برای تعیین قدمت و اصالت تاریخی این نشانه ها وجود نداشت ، تنها راه مطمئن شاید آزمایش کربن 12 و نظر کارشناسی تیمی بی طرف از باستانشناسان می بود و این یعنی بازیچه شدن یادگارهای رسول الله(ص) در دست عده ای کارشناس یهودی که حتی احتمال اسیب رساندن و برنگرداندن این نشانه ها و یادگارهای عزیز رسول الله(ص) بود.

[=&quot]ولی راه تشخیص سلاح علم ساده و برای همه ممکن است، که روش ان سئوال از حلال و حرام ، محکم و متشابه قران، اسرار قران و حروف مقطعه، سئوال از انجیل، تورات ، مناظره علمی و....میباشد.

[=&quot]و اما اینکه سلاح اسیب نمیبیند، امری متشابه است یعنی [=&quot]علم و حکمت رسول الله(ص[=&quot]) [=&quot]در مواجهه با [=&quot]سایر اندیشه ها[=&quot] و افراد [=&quot]مدعی علم[=&quot]، [=&quot]شکست ناپذیر[=&quot] است!!
[=&quot]و این حدیث احتمالا از روی تقیه و بنا به شرایط زمان و خفقان موجود، رمزی و متشابه بیان شده است!

[=&quot]و اگر کسی بگوید این حدیث محکم است و شمشیر رسول الله(ص) واقعا آسیب نمیبیند[=&quot]!!! [=&quot]باید به این سئوالات پاسخ دهد که:

[=&quot]ایا این شمشیر آهنی از جسم مبارک رسول الله(ص) عزیزتر است که در جنگ احد چندین زخم جدی برداشت ولی این شمشیر و تکه اهن در مقابل حوادث غیر قابل اسیب است؟؟؟
[=&quot]ایا این تکه اهن از جسم مبارک امیر المومنین(ع) عزیزترومهمتر است که در جنگها بارها تیر خورد و زخمی شد و تیرها را درهنگام نماز از بدن مبارکش بیرون میکشیدند و در نهایت فرق مبارکش را با شمشیری زهر الود شکافتند ولی این تکه اهن غیر اسیب است؟؟!!
[=&quot]آیا این تکه اهن از وجود مبارک حسین(ع) و ابو الفضل(ع) ، عزیزتر و مهمتر بود و هست و در صورتیکه جسم مبارک حسین(ع) و ابو الفضل(ع)در مقابل تیرها و نیزه ها و شمشیرهای ملعونین تکه تکه شد ولی این شمشیر و تکه اهن، افسانه ای و غیر قابل اسیب است؟!!!

[=&quot]و ایا حجت خدا باید مطابق سناریوی اقایان و با فیلمی شبیه فیلمهای هالیوودی شناخته و حقانیتش اثبات شود؟؟!!

[=&quot]و آیا حجت خدا را با قهرمانان پوشالی و اکثرا فاسد معرکه ها و شوهای تلوزیونی مقایسه میکنید؟؟!!!

[=&quot]پس شما را چه شده است و چگونه قضاوت میکنید؟؟!!

الحمد لله رب العالمین

[=arial]به نام خدای بخشنده و مهربان
داداش های خوبم دقت کنید

سلاح جایگاهش چون تابوت است

1-تابوت جسمانی بود پس سلاح جسمانی است

2- شناخت تابوت از روی نشانه هایی بود اول سکینه دوم ويژگی ظاهری یعنی الواح شکسته شده موسی
شناخت سلاح هم از روی نشانه هایی است اول سکینه چرا که دیدی مخالفتش باعث تشویش و کمی عمر می شود و دوم ويژگی ظاهری که ابدا آسیب نمی بیند

3- حضرت موسی برای بطلان ساحران باید در میان همه مردم و شاهد بودن بسیاری از مردم آنها را توسط عصایش رسوا می کرد
پس حضرت صاحب الزمان با سلاح پیغمبر که آسیب نمی بیند همه مدعیان دروغین سلاح را رسوا می کند و این امر معجزه سلاح است چنانچه قبلا عصا که اژدها شد معجزه بود و اینها به چیزهای دیگر قیاس نمی شوند

4- سلاح از علم جدا نمی شود به این معنا نیست که یکی هستند به این معنا است که هر دو با هم هستند کسی سلاح داشته باشد حتما علم دارد کسی تابوت داشته باشد حتما فرمانروایی دارد مثل این می ماند که مدرک فیزیک از علم فیزیک جدا نیست . سلاح نشانه علم است تابوت نشانه ملک است و از هم جدا نیستند . آخر دو چیز که باهمدیگر باشند دلیل بر یکی بودنشان نیست قرآن و عترت هم از هم جدا نمی شوند تا زمان حوض کوثر آیا یکی هستند ؟

تاویل سلاح با وجود روایاتی که همه را از اصول کافی دادم که همگی مربوط به جسمانی بودن آن دارد جایز نیست .
دیگر هم بنده با کسی جدال ندارم هر کس خواست بپذیرد هر کس نخواست نپذیرد برای ما شیعیان سلاح نشانه علم است و آن مانند تابوت جسمانی است و موافق احادیث اصول کافی است که همگی دلالت بر جسمانی بودنش دارند و برای ما این امر یقینی و صد در صد است .
داداشم شما که حرف از 50 -50 میزنید و شک دارید پس چرا از گمانتان پیروی می کنید؟ و دیگران را هم دعوت می کنید ؟ شما که خودتان هم نمی دانید سلاح چطوری است و شک دارید و از جمله هایتان مشخص است
الظن لایغنی من الحق شیئا


خب دیگه در خصوص سلاح سخن جدیدی ندارم سخنان داداش عزیز خادم الیمانی را هم شنیدیم و فکر می کنم هر کس به جملات دقت کند خودش متوجه فرق بین حق و باطل می شود
با تشکر

به نام خدای بخشنده و مهربان

ببینید داداش های گلم
اگر من دلیل داشته باشم که مولای شما که او را یمانی میدانید همان علم را هم ندارد و آن را با یقین ثابت کنم قول می دهید که بر گردید ؟
ببینید من یکی یکی موارد را بیان می کنم و شما جواب بدهید فقط ازتون می خواهم با انصاف باشید و دنبال تاویل بی جهت نباشید و تعصب نداشته باشید و خوب فکر کنید و سپس جواب خودتون رو بدهید.
بخدا من دنبال حقم ولی خب وقتی برایم صد در صد یقین باشد که ويژگی علم را مولایتان ندارد پس حق دارم ایشان را انکار کنم . به عنوان اولین مورد این سخن مولایتان را مورد بررسی قرار می دهیم .
مولایتان در کتاب متشابهات 3 ص 53 سوال 101 فرمودند:

نقل قول:
به طور حتم اکثر مسلمين نمی توانند شاهدی بر مردم باشند، چگونه ممکن است فردی شراب خوار يا زناكارهر عصيانگر ديگری در محكمه الهی بر مردم شاهد باشد،بلکه همانا اينها امت وسط هستند، که همان سيصدوسيزده نفر هستند پس آنها هستند که بر مردم شاهدند چرا که آنها بندگان واقعی خداوند هستند و آنها قومی عابد و مخلص و نيز مستضعف هستند که در آسمان معروف و بر روی زمين مجهول هستند و در راه خداوند ملامت هيچ ملامت کننده ای شامل آنها نمی شود و خداوند می فرمایدوَ نُريدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثين

خب برادران عزیز قبول دارید این ایه مربوط به امام شدن نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً آن کسانی است که مستضف بودند الَّذينَ اسْتُضْعِفُوا ؟ یکی از دلایل شما برای اثبات امامت مولایتان همین است ولی میبینیم مولای خودتان این ایه را در حق سیصد و سیزده نفر می داند . یعنی هر سیصد و سیزده نفر امام هستند؟؟

برادران عزیز خواهش می کنم خواهش می کنم موضوعات دیگر را بیان نکنید و تعصب را کنار بگذارید زیرا مشخص است که این نسبت دادن آیه اشتباه است . قبول دارید ؟
با تشکر

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
سوال1:خدا را با خدا یعنی (از طریق خدا) بشناس،یعنی چه؟!
جواب:یعنی خداوند منزه و متعال را از طریق خدای در خلق که حضرت مهدی علیه السلام است بشناس و ... .
متشابهات،جلد 1،سوال اول.
پس طبق نظر احمد الحسن،دو خدا داریم.یکی خدای معمولی،یکی خدای در خلق!آیا این شرک نیست؟!

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

ابراهیمی;379596 نوشت:
[=arial]
داداشم شما که حرف از 50 -50 میزنید و
شک دارید پس چرا از گمانتان پیروی می کنید؟ و دیگران را هم دعوت می کنید ؟ شما که خودتان هم نمی دانید سلاح چطوری است و شک دارید و از جمله هایتان مشخص است
الظن لایغنی من الحق شیئا


سلام به شما دوست گرامی

برادر عزیز ابتدا لطفا دقت بفرمایید , بنده در این تاپیک قصد اثبات ادعای جناب احمدالحسن رو که ندارم ,
قصدم واسه شرکت در این تاپیک و ارسال اون چهار پست , اثبات عدم اثبات رد ادعای جناب احمدالحسن (به صورت قطعی) بود.

در مورد موارد قرمز شده در نقل قول :

1- به جمله ی 50-50 که گفتم توجه کافی نفرمودید , بنده عرض کردم :

****

با

نظر شما

در مورد سلاح

شایددر مواردی

50-50

موافق باشم

,

یعنی

سلاح هر چیزی که هست , علم چسبیده به آن است و از آن جدا نمی شود. ****

یعنی من به این


یقین دارم

که سلاح هرچیزی است که علم به آن چسبیده و شما هم عقیده دارید.
اما با نظر شما در مورد صحبت هایی که راجعبه سلاح و داشتن اون و راهی برای شناخت معصوم توسط یک سلاح جسمانی دارید , 50 - 50 -

شاید

موافق باشم.

پس این از این مورد.

_________________

2- من کسی را


دعوت نکردم

به چیزی و کاری و ایمان آوردن به کسی , و این جمله رو شما به

اشتباه

( یا دروغ ) به من نسبت دادید.
_________________
3- در مورد اینکه نمیدانم سلاح چطوری هست , اتفاقا این بحث رو شما شروع کردید راجعبه سلاح و علم که بنده جواب دادم :

****

اما

نکته ی کلیدی

این هست که , خود

سلاح واسه شناخت صاحب حق و مردی از فرزندان حسین ع

,

واسه ما سودی ندارداگر یک شیء باشد.

****

یعنی من در این زمینه که اگر سلاح صرفا منظور یک شمشیر مربوط به 1400 سال پیش باشه که آهنگر واسه پیامبر ص ساخته و اون راهی هست واسه شناخت امام مهدی ع ,


شکی ندارم که سودی نداره

, دلیل هم گفتم که هر کس میتونه یک شمشیر در بیاره بگه این ماله 1400 سال پیش پیامبر است.

بعد احادیثی دادم راجعبه علم و سلاح و پرسیدن از مدعی که امامان فرمودند , تا سخن خودم رو بیشتر ثابت کنم.

_________________

4- پس من با این آیه موافقم :


الظن لایغنی من الحق شیئا , و اتفاقا اینو من می خوام به مخالفین بگم.
و عرض شد اینجا لااقل بنده قصد اثبات ادعای کسی رو ندارم , بلکه با پست هایی که دادم خواستم بگم دلیل قانع کننده ای واسه رد ادعای ایشون نیست.

_________________________________________________________________-

و در آخر بنده هم با شما موافقم که دیگر راجعبه سلاح و علم صحبتی نکنیم و من نیز نمیکنم , از بین صحبت هایی که کردیم , هر کدام صحبت را که دوست دارد برگزیند.

ضمن اینکه برادر خادم الیمانی (ع) , در دو پست آخر که نگاه کردم , دلایل بسیار خوب و معقولی آوردند و البته حدیثی.


موفق باشید

بن موسی;379613 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
سوال1:خدا را با خدا یعنی (از طریق خدا) بشناس،یعنی چه؟!
جواب:یعنی خداوند منزه و متعال را از طریق خدای در خلق که حضرت مهدی علیه السلام است بشناس و ... .
متشابهات،جلد 1،سوال اول.
پس طبق نظر احمد الحسن،دو خدا داریم.یکی خدای معمولی،یکی خدای در خلق!آیا این شرک نیست؟!

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

سلام به شما دوست عزیز

شخصیت پیامبر ص در روایات و همچنین قرآن و رتبه ی معنوی ایشون فوق العاده استثنایی بالاست , و همانطور که در قرآن مشاهده می شود اطاعت پیامبر برابر است با اطاعت خداوند.

دستور پیامبر دستور خداست
اطاعت پیامبر اطاعت خداست
راه پیامبر راه خداست
کلام پیامبر کلام خداست
گفت بمیر باید بمیریم
گفت بشین باید بشینیم
پیامبر را ناراحت کنیم , خدا را ناراحت کرده ایم
اطاعتش نکنیم , اطاعت خدا را نکرده ایم
به پیامبر کافر بشیم , به خدا کافر شدیم
به او فحش بدیم , به خدا فحش داده ایم
پیامبر را بکشیم ( به نوعی ) خدا را کشتیم.
حرمتش را بشکنیم , حرمت خدا را شکسته ایم.
خلیفه به معنای کسی است که می تواند در پاره ای از صفات و افعال از شخص دیگری نیابت کند.

سجده برای این شخص , سجده برای خداست.

پس این شخص به نوعی خدای در خلق است , اما نه آن خدایی که دارای صفات لاهوت مطلق باشد و قادر و بی نیاز باشد , بلکه پیامبر تماما نیاز مند خدای واحد است.

خانه ی خدا به معنای خانه و زندگی خداوند که نیست , پیامبر هم دقیقا همینطور و این خدا با آن خدای واحد و احد متفاوت و فقط در خلق است.

موفق باشید.

دوست عزیز جناب ابراهیمی و جناب بن موسی به این نوشته ی پست 27 من توجه بفرمایید :

بن موسی;379613 نوشت:

وقتی که مخالفین ایشون دلیل میارن
واسه ردّ ادعای ایشون
, بهتره بگیم دلیل نمیارند ,
بلکه سوال میارند
, یعنی چی ؟

یعنی اون میاد اعتقادات قبلی خودش رو نسبت به مثلا مهدی و یمانی و مهدیین مطرح میکنه , بعد یه نگاهی به ادعای احمد الحسن و گفته هاش میکنه ,
بعد طبق اون عقیده ی قبلیش( که به مهدی و یمانی و مهدیین و پیامبر و امام و غیره... داشته) و هر سوالی که تو ذهنش هست و جواب واسش نداره, به این نتیجه میرسه که
احمدالحسن (

چون طبق عقیده ی مذهب و آیین و جواب های تو ذهن اون حرف نمیزنه
)
داره مزخرف میگه , و گمراهیش آشکاره.

به پیامبران هم می گفتند :
>>

در صورتی که, این دلیل شما, فقط در حد یک سوالی هست که جوابش رو نمیدونید , نه اینکه دلیلی واسه رد ادعای ایشون باشه
.

انشالله که موفق باشید همگی...

خدایا مدعیان دروغین زیاد شدن و فتنه های تو در تو بر شیعیان هجوم آورده!
یکی یمانیه! یکی خود امام زمانه! یکی باب امام زمانه! یکی معصومه! و....
بدتر از اون اینکه باطلی با باطلی در می افته و فتنه رو پیچیده تر می کنه!
مثلا کسی میاد با یمانی دروغین مبارزه می کنه که خودش طرفدار شیخیه است!!!
همون کسانی که شیخ احمد احسائی رو مصداق وصی امام زمان می دونن که در اون روایت اومده!!!
همون مدعیانی که شیخ احمد احسائی رو با اونهمه عقاید باطلش معصوم میدونن!!!

همون کسانی که ـ چنانچه حضرت رضا علیه السلام فرمود ـ به جای محکمات دنبال آیات و روایات متشابه رفتن و هم خودشون گمراه شدن و هم دیگرانی رو گمراه کردن!!! برهان های آشکار از کلام خدا و اهل بیت رو رها کردن و چسبیدن به خواب و الهام و مکاشفه خودشون یا دیگران!!!
این چیزا براشون حجت شده و به خیال خودشون به یقین رسیدن!

خدایا شیعه رو با فرج ولیت نجات بده!

سوالاتی از پیروان احمد اسماعیل گاطع لعنت الله علیه::

مطلبی در یک تاپیک دیگر گذاشتم هیچ یک از انصار شیطان جوابی ندادند آیا انصار شیطان جوابی دارند؟؟

این کذاب دجال مدعی است که فرزند امام زمان است اما احادیث می گویند:

حدثنا محمد بن یعقوب عن ابی زراج عن ابو یوسف بغدادی عن طلحة بن زراق عن صیامر بن جبیرعن محمد بن جعفر عن ابویوسف نجلی عن ابراهیم بن یعقوب عن عن ابی سأکت عن ابیه عن محمدبن علی سلام الله علیه قال :(

من یدعی انه ولدٌ للامام المهدی فالعنوه

)
الرد علی اهل البدعة نوشته ی ابوالحسن علی بن ابی سهل حاتم بن ابی حاتمقزوینی ص

کسی که ادعا کرد فرزند مهدی است او را لعن کنید!

حدیث دوم: وَ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ عِيسَى بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِي خَدَّانٍ، عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ، قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (عَلَيْهِ السَّلَامُ)، يَقُولُ: إِيَّاكُمْ التَّبْوِيهَ وَ اللَّهِ لَيَغِيبَنَّ مَهْدِيُّكُمْ سِنِينَ مِنْ دَهْرِكُمْ يَطُولُ عَلَيْكُمْ وَ تَقُولُونَ أَيٌّ وَ لَيْتَ وَ لَعَلَّ وَ كَيْفَ وَ تُمَحِّصُهُ الشُّكُوكُ فِي‏ أَنْفُسِكُمْ حَتَّى يُقَالَ مَاتَ وَ هَلَكَ وَ يَأْتِي وَ أَيْنَ سَلَكَ وَ لَتَدْمَعَنَّ عَلَيْهِ أَعْيُنُ الْمُؤْمِنِينَ وَ لَتَتَكَفَّؤُونَ كَمَا تَتَكَفَّأُ السُّفُنُ فِي أَمْوَاجِ الْبَحْرِ وَ لَا يَنْجُو إِلَّا مَنْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَهُ بِيَوْمِ الذَّرِّ وَ كَتَبَ بِقَلْبِهِ الْإِيمَانَ وَ أَيَّدَهُ بِرُوحٍ مِنْهُ وَ لَيُرْفَعَنَّ لَهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ رَايَةً مُشَبَّهَةً لَا يَدْرُونَ أَمْرَهَا مَا تَصْنَعُ، قَالَ الْمُفَضَّلُ: فَبَكَيْتُ وَ قُلْتُ كَيْفَ يَصْنَعُ أَوْلِيَاؤُكُمْ فَنَظَرَ إِلَى الشَّمْسِ دَخَلَتْ فِي الصِّفَةِ قَالَ: يَا مُفَضَّلُ تَرَى هَذِهِ الشَّمْسَ قُلْتُ: نَعَمْ،


قَالَ وَ اللَّهِ أَمْرُنَا أَنْوَرُ وَ أَبْيَنُ مِنْهَا وَ لَيُقَالُ الْمَهْدِيُّ فِي غَيْبَتِهِ مَاتَ وَ يَقُولُونَ بِالْوَلَدِ مِنْهُ وَ أَكْثَرُهُمْ يَجْحَدُ وِلَادَتَهُ وَ كَوْنَهُ وَ ظُهُورَهُ أُولَئِكَ عَلَيْهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ الْمَلَائِكَةِ وَ الرُّسُلِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ..
الهداية الكبرى، ص: 361

که اینجا امام می گوید در زمان غیبت کسانی می گویند فرزند او هستند پس لعنت خدا و ملائکه و پیامبران و تمام مردم بر او! ما هم می گوییم لعنت خدا و ملائکه و پیامبران و تمام مردم بر دجال احمد اسماعیل گاطع کذاب ملعون

حدیث سوم:قال الامام الجوادعلیه السلام)من یدعی فی عصرالغیبه انه ولدللامام القائم فهومفعول)
المختصرج2ص25/الروادعص32/الامام فی العصرالغیبه مرحوم خاتون آبادی ص165

هر کسی در زمان غیبت ادعا کند فرزند مهدی است او مفعول است پس این حدیث هم برای ملعون کذاب احمد اسماعیل گاطع

پس ما طبق روایات این کذاب را لعن می کنیم و طبق روایات همه پیامبران هم او را لعن می کنند

دوم اینکه این ملعون نمی تواند به زبان مادریش یعنی عربی به درستی و فصاحت صحبت کند حتی در قرائت قرآن اشتباه دارد در حالی که امام معصوم اینگونه نیست
در این لینک ها مفصل بحث شد: حال اگر پیروان احمداسماعیل گاطع جوابی دارند بدهند::
http://www.askdin.com/thread28799-4.html#post375810
http://www.askdin.com/thread28799-5.html#post376644

خادم الیمانی(ع);379779 نوشت:
اساسا توهین و فحش و تحقیر شیوه کسانی است که در مقابل جوابهای محکم و صریح و منطقی ارائه شده از ثقلین ، جوابی برای ارائه کردن ندارند و این است که با رفتاری تهاجمی و توهین امیز سعی در فرونشاندن عقده حقارت خود میشوند و ذات و شخصیت حقیقی خود را بروز میدهند!!


اگر لعن و نفرین به کذابان و بدعت گذاران و دشمنان خدا نشانه بی منطقی و عدم برهان باشه پس قرآن و اهل بیت هم که دشمنان خدا را لعن و نفرین کردن بی منطقن!!!
اگر هم لعن و نفرین ملاک و معیار داره پس باید به مصادیق نگاه کرد که آیا مشمول اون ملاکها هستن یا خیر، نه اینکه کلا لعن و نفرین رو رد کنی.
چنانچه خود شما دشمنان و لعن کنندگان مولای کذّاب خود رو لعن می کنین و کذاب و ...می نامین!

چرا کارشناسان اسک دین در این تاپیک ساکتند؟!

و اجازه می دهند به این راحتی طرفداران یمانی دروغین تبلیغ کنند؟!

اگر پاسخ های داده شده را کافی می بینند چرا بحث را جمع بندی و تمام نمی کنند تا این مدعیان نتوانند تبلیغ بدعتشان نمایند؟!

و اگر هم پاسخ های کاربران را کافی نمی دانند چرا پاسخ نمی دهند؟!

به نام خداوند بخشنده و مهربان
داداش گلم بنده گفتم در مورد سلاح سخن نگوییم ولی خب چرا در مورد علم سخن نگوییم ؟ در این مورد که مشترکیم و در مورد سلاح با هم اختلاف داریم و در هر مباحثه ای باید یک مشترکاتی باشد که بشود در مورد آن سخن گفت و هر دوی ما علم را به عنوان راه شناخت امام قبول داریم پس هم از شما داداش عزیزم و هم از خادم الیمانی دوست دیگرم می خواهم که جواب این سوالم را بدهید
(البته یادتون باشه امام بودن با حاکم بودن سیصد و سیزده نفر یار امام زمان فرق دارد پس احادیث حکومت آنها را لطفا نیاورید و البته این تنها یادآوری بود که خوانندگان دیگر هم متوجه باشند وگرنه حتما خود شما دوستان عزیزم این نکته را میدانید )

نقل قول:
به نام خدای بخشنده و مهربان

ببینید داداش های گلم
اگر من دلیل داشته باشم که مولای شما که او را یمانی میدانید همان علم را هم ندارد و آن را با یقین ثابت کنم قول می دهید که بر گردید ؟
ببینید من یکی یکی موارد را بیان می کنم و شما جواب بدهید فقط ازتون می خواهم با انصاف باشید و دنبال تاویل بی جهت نباشید و تعصب نداشته باشید و خوب فکر کنید و سپس جواب خودتون رو بدهید.
بخدا من دنبال حقم ولی خب وقتی برایم صد در صد یقین باشد که ويژگی علم را مولایتان ندارد پس حق دارم ایشان را انکار کنم . به عنوان اولین مورد این سخن مولایتان را مورد بررسی قرار می دهیم .
مولایتان در کتاب متشابهات 3 ص 53 سوال 101 فرمودند:

به طور حتم اکثر مسلمين نمی توانند شاهدی بر مردم باشند، چگونه ممکن است فردی شراب خوار يا زناكارهر عصيانگر ديگری در محكمه الهی بر مردم شاهد باشد،بلکه همانا اينها امت وسط هستند، که همان سيصدوسيزده نفر هستند پس آنها هستند که بر مردم شاهدند چرا که آنها بندگان واقعی خداوند هستند و آنها قومی عابد و مخلص و نيز مستضعف هستند که در آسمان معروف و بر روی زمين مجهول هستند و در راه خداوند ملامت هيچ ملامت کننده ای شامل آنها نمی شود و خداوند می فرمایدوَ نُريدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثين

خب برادران عزیز قبول دارید این ایه مربوط به امام شدن نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً آن کسانی است که مستضف بودند الَّذينَ اسْتُضْعِفُوا ؟ یکی از دلایل شما برای اثبات امامت مولایتان همین است ولی میبینیم مولای خودتان این ایه را در حق سیصد و سیزده نفر می داند . یعنی هر سیصد و سیزده نفر امام هستند؟؟

برادران عزیز خواهش می کنم خواهش می کنم موضوعات دیگر را بیان نکنید و تعصب را کنار بگذارید زیرا مشخص است که این نسبت دادن آیه اشتباه است . قبول دارید ؟
با تشکر

امیدوارم که این دفعه شما دوستان عزیز جوابم رو بدهید
با تشکر

[="Navy"]همچنان منتظر پاسخ پیروان دجال بصره احمد اسماعیل گاطع به این پست هستیم!
آیا این بار هم از پاسخ فرار می کنید؟؟!!
http://www.askdin.com/thread28489-5.html#post379676
[/]

نقل قول:

خب برادران عزیز قبول دارید این ایه مربوط به امام شدن نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً آن کسانی است که مستضف بودند الَّذينَ اسْتُضْعِفُوا ؟ یکی از دلایل شما برای اثبات امامت مولایتان همین است ولی میبینیم مولای خودتان این ایه را در حق سیصد و سیزده نفر می داند . یعنی هر سیصد و سیزده نفر امام هستند؟؟

دوست محترم این 313 نفر جزو مقربین و جزو اصحاب یمین هستند و طبق وصیت رسول الله(ص) اول مقربین و اول مومنین احمد(ع) است که وصی امام مهدی(عج) است و بعد از امام مهدی(عج) جانشین رسول الله(ص) و حجت و خلیفه الله بر روی زمین است همانگونه که در زمان رسول الله(ص) علی(ع) اولین مقربین و مومنین به رسول الله(ص) و وصی ایشان بود.

و بقیه 312 نفر نیز جزو مقربین و در درجه ای نزدیک به اهلبیت(ع) هستند همانگونه که سلمان(رضی) به ان مرتبه رسیده بود و اینان دستیاران امام مهدی(عج) و پس از ایشان از دستیاران مهدی اول(ع) در تاسیس و اداره دولت عدل الهی هستند و اینان بواسطه امام مهدی(عج) و مهدی اول(ع) و بطور غیر مستقیم حجت بر مردم و راهنمای مردم هستند (دقت کنید حجت الهی مستقیم نیستند ) و در حقیقت امامت و رهبری انها بر مردم مقید و محدود به حجج الهی اصلی یعنی امام مهدی(عج) و وصی ایشان احمد(ع) میباشد.
برای توضیح بهتر و روشن شدن موضوع ،همانگونه که امام جماعت را هم گاهی اختصارا امام میگویند اما واضح است که این امام بمعنی خاص آن و در مقام خلیفه الهی نیست و امامت محدود و مقید به نماز جماعت یا جمعه است .

الحمد لله رب العالمین

بن موسی;379613 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
سوال1:خدا را با خدا یعنی (از طریق خدا) بشناس،یعنی چه؟!
جواب:یعنی خداوند منزه و متعال را از طریق خدای در خلق که حضرت مهدی علیه السلام است بشناس و ... .
متشابهات،جلد 1،سوال اول.
پس طبق نظر احمد الحسن،دو خدا داریم.یکی خدای معمولی،یکی خدای در خلق!آیا این شرک نیست؟!

جناب بن موسی چرا ادامه انرا قطع کردید؟
اگر از سایت مخالفین نقل قول کرده اید پس لازم و شایسته بود قبل از مطرح کردن شبهه به مرجع ان مراجعه میکردید.

نقل قول:
سوال 1-خدا را با خدا یعنی (از طریق ) بشناس . یعنی چه ؟
جواب : یعنی خداوند منزه و متعال را از طریق خدای در خلق که حضرت امام مهدی علیه السلام است بشناس . او که درود خدا بر او باد تجلی و ظهور خداوند در خلق است ، یعنی تجلی و ظهور مدینه کمالات الهی ، و به عبارت دیگر تجلی و ظهور صفات پاک خداوندی در خلق است .
پس او که درود خدا بر او باد صورت و وجه خداوند پاک و منزه است که بوسیله آن با خلق خود مواجه می شود حال هر که آن کس که شناخت خداوند را می خواهد بایستی حضرت امام مهدی علیه السلام را بشناسد .

کتاب متشابهات جلد 1

1-این سوال از سخن امیرالمومنین علیه السلام مطرح شده است : (خدا را با خدا و رسول خدا را با رسالتش و صاحبان امر را با امر به معروف و عدالت و نیکی بشناسید) .
الکافی ج 1 ص 85 - التوحید للشیخ الصدوق ص 285 -286

2- و این همان چیزی که در احادیث اهل بیت آمده است . در زیارت جامعه آمده است : (هر کس خدا را خواست با شما شروع کرد . بوسیله شما خدا دروغ و کذب را مشخص میسازد . و بوسیله شما خداوند زمان سریع را دور میکند ) .
و از برید عجلی گفت از امام صادق شنیدم که میفرمود : بوسیله ما خدا مورد عبادت و مورد شناخت قرار گرفته و بوسیله ما وحدانیت خداوند تبارک و تعالی شناخته شد و محمد حجاب بین خداوند و کلیه مخلوقات عالم است .
کافی ج 1 ص 14
....و در ادامه روایاتی که بر انحصار معرفت حقیقی از طریق آل محمد علیهم السلام دلالت دارد ذکر خواهیم کرد :

روایت اول : که در جامعه به روایت از امام رضا علیه السلام آمده : (درود بر اولیاء خداوند و نیکان او ، درود بر امناء خداوند و حبیبان او ، درود بر انصار و خلفای او ، درود بر آنان که محلهای معرفت خداوند هستند ، درود بر مساکن ذکر خداوند ، درود بر آنانکه امر و نهی خداوند را ظاهر می سازند ، درود بر دعوت کنندگان بسوی خداوند ، درود بر آنانکه در رضایت خداوند مستقرند ، درود بر آنانکه در طاعت خداوند مخلصند ، درود بر راهنمایان بسوی خداوند ، درود بر آنانکه هر کس از آنها پیروی کند از خداوند پیروی کرده و هر که با آنها دشمنی کند با خدا دشمنی کرده ، و هر کس آنها را بشناسد خداوند را شناخته و هر که نشناسد خدا را نشناخته ، و هر کس به آنها چنگ زند به ریسمان الهی چنگ زده و هر که آنها را رها کند خدا را رها کرده ، خدا را شاهد می گیرم که با هر کس که با آنها در صلح باشد در صلح خواهم بود و با آنکه با آنها در ستیز باشد در ستیز خواهم بود)
کافی : ج 4 ص 578- 579
و این متنی صریح و واضح است در اینکه خداوند به معنای واقعی شناخته نمی شود مگر از طریق حجتهای الهی علیهم السلام و برای آنکه شناختی از این نیکان ندارند امکان شناخت خداوند وجود نخواهد داشت ، و ای کاش سخن کارگر باشد اما صد حیف که با دست خالی در
و در زیارت جامعه کبیره از امام علی هادی علیه السلام آمده است : ( ای به فدایتان پدر و مادر و مال و جانم ، هر که خواهان خدا باشد راه خود را با شما آغاز می کند و توحید خداوند فقط بواسطه شماست که مورد قبول واقع می شود و هر کس قصد خداوند داشته باشد به شما روی می آورد ) مفاتیح الجنان
روایت دوم : به نقل از ابی عبدالله علیه السلام : ( همانا خدای تبارک و تعالی اشیاء را جاری نفرمود مگر با اسباب آنها ، پس برای هر چیزی سببی تعیین فرموده ، و برای هر سبب شرحی و برای هر شرح کلیدی و برای هر کلیدی علمی تعیین نموده ، وبرای هر علم درگاهی ناطق تعیین فرموده که هر که آن را بشناسد خداوند را شناخته و هر که منکر آن شود منکر خداوند شده است که آن در گاه رسول الله صلی الله علیه و آله و ما اهل بیت می باشیم )
بصائر الدرجات - محمد بن حسن صفار : ص 26
روایت سوم : عبدالرحمان بن کثیر در روایتی می گوید : از اباعبدالله علیه السلام شنیدم که می فرماید : ( ما اولیای امر خداوند و مخزن علم او ، و محل نزول وحی و اهل دین خداوند هستیم و کتاب خداوند بر ما نازل شد و بواسطه ما خداوند عبادت میشود و بدون ما خداوند شناخته نخواهد شد ، همانا ما وارث پیامبر و عترت اوییم )
بصائر الدرجات - محمد بن حسن صفار : ص 81
گمان نمی کنم که شخصی مخالف از اینکه کلمه ( بدون ) همان امتناع وجود است بی اطلاع باشد ، یعنی اینکه ( بدون ) وجود ائمه علیهم السلام خداوند شناخته نخواهد شد ، بنابر این چگونه می توان مدعی شناخت خداوند بدون آنها علیهم السلام بود ؟
روایت چهارم : به نقل از ابی عبدالله علیه السلام : ( همانا خداوند ما را خلق کرده و خلقت ما را نیکو نمود و چهره های ما را به بهترین شکل رسم فرمود و ما را ذخایر خود در زمین و آسمان گردانید و بدون ما خداوند شناخته نمی شود )
بصائر الدرجات - محمد بن حسن صفار : ص 125
روایت پنجم : سدیر در روایتی میگوید : از ابی جعفر علیه السلام شنیدم که می فرمود : ( ما ذخائر الهی در دنیا و آخرت هستیم و شیعیان ما ذخائر ما هستند و بدون ما خداوند شناخته نمی شود )
بصائر الدرجات محمد بن حسن صفار : ص 125
روایت ششم : به نقل از برید عجلی است که میگوید : که شنیدم که ابا جعفر علیه السلام می فرمود : ( خداوند به واسطه ما عبادت و شناخته می شود ، و خلق با ما به توحید الهی میرسند ، و محمد صلی الله علیه و آله حجاب الله تبارک و تعالی است )
کافی : ج 1 ص 145
شما را بخدا بیانی واضحتر از اینکه خدای تبارک و تعالی بواسطه ائمه علیهم السلام شناخته میشود و جود دارد ( خداوند بواسطه ما شناخته میشود ) ؟ ... پیداست که این روایت به توضیح زیادی نیاز ندارد ، و گمان نمی رود که طرف مخالف هنوز به گفته خود به اینکه خداوند با هیچ یک از بندگان خود حتی حجج الهی علیهم السلام شناخته نمی شود پایبند باشد و اگر باشد در مقابله با اسناد معتبر ایستادگی کرده .
روایت هفتم : به نقل از جابر که میگوید : از ابا جعفر علیه السلام شنیدم که می فرمود : ( همانا خداوند را کسی می شناسد و عبادت میکند که خداوند و امام خود از اهل بیت را بشناسد ، و آنکس که خداوند و امام خود از ما اهل بیت را نشناسد کسی غیر از خدا را شناخته و عبادت کرده که این ، بخدا سوگند گمراهی محض است )
کافی : ج 1 ص 181
روایت هشتم : ابی بصیر در روایتی میگوید : ابی عبدالله علیه السلام فرمود : ( اوصیا همان در گاه الهی هستند که خلق از آن وارد می شوند و بدون آنها خداوند شناخته نمی شوند و خدای تبارک و تعالی با آنها با خلق خویش احتجاج کرده )
کافی : ج 1 ص 193
......

الحمد لله رب العالمین

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و خداقوت

«به خدا قسم، 313 نفر که میان آنها پنجاه زن نیز می باشد، همانند پاره های ابر پاییزی، بدون قرار قبلی در مکه معظمه جمع میشوند و با او میان رکن و مقام بیعت می کنند.»
بحارالانوار - ج52، ص 23، حدیث 87، چاپ بیروت به نقل از کتاب در انتظار خورشید.

چطور میشه، کسی از قبل شناخته شده باشه و با این وجود قراری هم برای بیعت با حضرت نداشته باشد؟


[/HR]اصولاً وقتی قرار است که در هر لحظه منتظر ظهور باشیم.
پس در هر زمان 313 نفر هستند که پتانسیل این امر را دارند که یاور حضرت(ع) باشند.
پس تا وقتی که حضرت ظهور نکرده اند، این پتانسیل ها آزاد نشده و افراد مشخص نمی شوند
زیرا مشخص شدن اینها پیش از ظهور، رد ناگهانی بودن ظهور است.

در پناه خدا.

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

BaghiatoSalam;379637 نوشت:
سلام به شما دوست عزیز

شخصیت پیامبر ص در روایات و همچنین قرآن و رتبه ی معنوی ایشون فوق العاده استثنایی بالاست , و همانطور که در قرآن مشاهده می شود اطاعت پیامبر برابر است با اطاعت خداوند.

دستور پیامبر دستور خداست
اطاعت پیامبر اطاعت خداست
راه پیامبر راه خداست
کلام پیامبر کلام خداست
گفت بمیر باید بمیریم
گفت بشین باید بشینیم
پیامبر را ناراحت کنیم , خدا را ناراحت کرده ایم
اطاعتش نکنیم , اطاعت خدا را نکرده ایم
به پیامبر کافر بشیم , به خدا کافر شدیم
به او فحش بدیم , به خدا فحش داده ایم
پیامبر را بکشیم ( به نوعی ) خدا را کشتیم.
حرمتش را بشکنیم , حرمت خدا را شکسته ایم.
خلیفه به معنای کسی است که می تواند در پاره ای از صفات و افعال از شخص دیگری نیابت کند.


اولاً بنده این جمله شما را قبول ندارم:"پیامبر را بکشیم (به نوعی) خدا را کشتیم"این چه حرفی است؟!سبحان الله.

BaghiatoSalam;379637 نوشت:
سجده برای این شخص , سجده برای خداست.

اولاً به هیچ وجه از جملات بالا نمی توان این جمله را نتیجه گرفت.مسئله را بدون دلیل به سجده تعمیم دادید.
ثانیاً ما عبد خدا هستیم.عبد ائمه نیستیم.
ثالثاً بالفرض سجده بر امام جایز باشد،چه دلیلی دارد به او بگوییم خدا؟!مگر فرشتگان که به حضرت آدم (ع) سجده کردند،به حضرت آدم (ع) گفتند خدا؟!
بنابراین استدلال شما غلط است و در ضمن با فرض درست بودن،توجیهی برای حرف احمد الحسن نیست.

BaghiatoSalam;379637 نوشت:
پس این شخص به نوعی خدای در خلق است , اما نه آن خدایی که دارای صفات لاهوت مطلق باشد و قادر و بی نیاز باشد , بلکه پیامبر تماما نیاز مند خدای واحد است.

این چه حرفی است؟!
این که شرک است!خدای در خلق چه صییغه ای است؟!
ضمناً حضرت مهدی (عج) امام است.پیامبر نیست.

BaghiatoSalam;379637 نوشت:
خانه ی خدا به معنای خانه و زندگی خداوند که نیست

خانه خدا اضافه تشریفیه است.

BaghiatoSalam;379637 نوشت:
پیامبر هم دقیقا همینطور و این خدا با آن خدای واحد و احد متفاوت و فقط در خلق است.

این چه ربطی دارد به خانه خدا که اضافه تشریفیه است؟!
پیامبر خدا کجایش اضافه تشریفیه است؟!
ضمناً حضرت مهدی (عج) پیامبر نیست.بلکه امام است.
علاوه بر این شما هنوز جواب منطقی ندادید به بنده.ظاهراً احمد الحسن شما مشرک کامل است.چون می گوید دو خدا داریم.خدای در خلق و خدای معمولی !!!!!!!!!!!!!!!

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

خادم الیمانی(ع);379909 نوشت:
جناب بن موسی چرا ادامه انرا قطع کردید؟
اگر از سایت مخالفین نقل قول کرده اید پس لازم و شایسته بود قبل از مطرح کردن شبهه به مرجع ان مراجعه میکردید.

اولاً متن اصلی احمد الحسن،همان بالایی است.آن متن زیری را خودش ننوشته.متن پاورقی هم به هیچ وجه حرف احمد الحسن را توجیه نمی کند.
ثانیاً تجلی خداوند و ظهور صفات خدا بودن،خیلی فرق می کند با خدای در خلق بودن!
به هر حال احمد الحسن یا مشرک است که این حرف را گفته،یا نمی تواند فرق تجلی بودن و خدای در خلق بودن را تشخیص دهد که در اینصورت معصوم نیست.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

موضوع قفل شده است