به چالش کشیدن امامت

تب‌های اولیه

279 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
به چالش کشیدن امامت

بسم الله الرحمن الرحیم
شیعیان امامت را از اصول دین می دانند و گاهی حتی آنرا از مهم ترین اصول دین می شمارند در حالی که خداوند در مورد توحید و نبوت ومعاد و حتی عدل آیه های فراوانی نازل کرده اما در مورد امامت آیه ای وجود ندارد مگر این که دوباره بعضی از آیات را بدون هیچ پایه و اساسی فقط با روایت های دروغین ومخالف قرآن به امامت اهل بیت ربط دهیم اما ان شاء الله در این تاپیک می خواهیم بدانیم آیا شیعیان دلیل واضحی از قرآن و بدون استناد به روایات دارند؟
امیدوارم همه ی دوستان بدون تعصب در این تاپیک شرکت کنند واگر آیه ای از قرآن مبنی بر امامت دارند بفرمایند؟
امیدوارم دلایلتان از قرآن باشد چون امامتی که شما آنرا از اصول دین می دانید آیا ارزش این را نداشته که خدا یک آیه ی روشن در این باره نازل کند؟

برچسب: 

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام بر همه دوستان

ابتدا باید بگم اگه میشه دوست گرامی عقیل به تایپیک (( طبق آیه 45 سوره فاطر، همه گناه کارند حتی پیامبران )) یه سری بزنید ما اونجا یه پیشنهادی دادیم که اگه موافقت کنید خیلی خوشحال میشیم !

اما پاسخ :

گاهی اوقات تعجب میکنم ، یا شما برادران اهل سنت (؟) کتاب خدا و کتب روایی خود را نمی خوانید ، یا اینکه میخوانید و متوجه نمی شوید و یا اینکه میخوانید و متوجه هم میشوید ولی قبول نمی کنید !

این سوال و این قسم سوالات اینقد پرسیده شده و پاسخ داده شده که آدم خنده اش میگیره که میبینه هنوز یکی از برادران اهل سنت (؟) با اعتماد به نفس بالا میاد و به این سوال احتجاج میکنه !
جداً اعتماد به نفستون . . .

و اما پاسخ تا نگویید شیعه ال و بل است !

اما شیوه بر خلاف همیشه بدین صورت است که من آیه ای را مینویسم و در ذیل آن سوالاتی مطرح میکنم ، شما لطف میکنید و اگر جوابی دارید به سوالات میدهید در این صورت حتمآً قید کنید که جوابی ندارید !
( می دونی میخوام اگه شما واقعآً همونطور که فرمودید بدون غرض اومید تو بحث واقعاً یه نتیجه ای بگیری و البته منهم همینطور و مطمئنآً بقیه دوستان پس لطف کنید حتماً به روشی که من عرض کردم عمل کنید !
با تشکر )

1. يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ (النساء/59)

سوالات :

1. آیا اطاعت اولی الامر همردیف اطاعت خدا و رسول است یا خیر ؟ ( یعنی همان اطاعتی که از خدا و رسول میشود از اولی الامر میشود یا خیر ؟ )
2. آیا اگر اطاعت اولی الامر همردیف اطاعت خدا و رسول باشد ، نباید اولی الامر ویژگیهای رسول ( نظیر ، علم ، عصمت و . . . ) را دارا باشد ؟
3 . آیا اگر نیاز نباشد که ویژگیهای رسول در اولی الامر باشد ، نوعی تناقض در اطاعت ذکر شده پدید نمی آید ؟
4 . آیا همانطور که خدا و رسول مشخص هستند ، شخصیت ( های ) اولی الامر مشخص است یا خیر ؟
5 . آیا این آیه صراحتاً حجت را در مورد اولی الامر تمام نموده یا لزوماً برای درک آن باید به تفاسیر مراجعه شود ؟
6 . لطفاً نظر غالب علمای اهل تسنن را در مورد این آیه بفرمایید! ( یادتون باشه که صداقت خیلی مهمه و اینکه ماهم به منابع علمای بزرگوار اهل تسنن دسترسی داریم )

ما روی این سوالات صحبت میکنیم و پس از کسب نتیجه نهایی به سراغ آیات بعدی میریم ، میگم من میتونستم و بیام و یکسری از آیات بعلاوه تفاسیر بزرگان اهل سنت از اون رو بنویسم ولی طوری دارم پیش میرم که به فرموده خود شما بدون غرض !!!!!!!! بحث کنیم و به نتیجه ای برسیم !

با تشکر

منتظر ادامه مباحث هستم !

عقیل;37421 نوشت:
شیعیان امامت را از اصول دین می دانند و گاهی حتی آنرا از مهم ترین اصول دین می شمارند در حالی که خداوند در مورد توحید و نبوت ومعاد و حتی عدل آیه های فراوانی نازل کرده اما در مورد امامت آیه ای وجود ندارد مگر این که دوباره بعضی از آیات را بدون هیچ پایه و اساسی فقط با روایت های دروغین ومخالف قرآن به امامت اهل بیت ربط دهیم اما ان شاء الله در این تاپیک می خواهیم بدانیم آیا شیعیان دلیل واضحی از قرآن و بدون استناد به روایات دارند؟ امیدوارم همه ی دوستان بدون تعصب در این تاپیک شرکت کنند واگر آیه ای از قرآن مبنی بر امامت دارند بفرمایند؟ امیدوارم دلایلتان از قرآن باشد چون امامتی که شما آنرا از اصول دین می دانید آیا ارزش این را نداشته که خدا یک آیه ی روشن در این باره نازل کند؟


با سلام

هرچند اين تايپك هم مثل تمام تايپك هاي ديگري كه شما بزرگوار در مورد عقايد شيعه مي پرسيد و پس از شنيدن جواب ناتمام رها مي كنيد و مي رويد ناتمام خو اهد ماند

و هر جا هم ما سوالي از عقايد شما مي پرسيم مي رويد و چند هفته نيستيد و بعداز مدتي كه آبها از اسياب افتاد و تايپك از يادها فراموش شد دوباره بر مي گرديد و با سوالي جديد و شبهه اي تازه مي ايد و دو باره روز ازنو و روزي از نو

اين طور كه نمي شود عزيز

بزرگوار اگر قرار بر بحث است كه ما هم سوالاتي داريم و پاسخ از شما مي خواهيم و يا اگر جوابي داديم بايد قبول كنيد

راه و روش استدلال خود را معين كنيد كه بر پايه چه اصولي بايد با شما به بحث بنشينيم

مثلا شما چه روايتي را قبول داريد و چه روايتي را قبول نداريد

عقیل;37421 نوشت:
مگر این که دوباره بعضی از آیات را بدون هیچ پایه و اساسی فقط با روایت های دروغین ومخالف قرآن به امامت اهل بیت ربط دهیم

روايات غدير را برايتان مي اوريم كه علماي خودتان انها را نقل كرده اند شما از الان خود كشي مي كنيد و تير خلاص به خود مي زنيد كه اينها دروغ اند و اين يعني كه عالمان اهل سنت هم دروغگو هستند

ايات قران را شما عزيز بر پايه چه اصولي به مطالب ديكر ربط مي دهيد ما كه قايل به محكم و متشابه و .......هستيم و از طرفي روايات وارده با سند معتبر را در مورد ايات قبول داريم و به استناد اين روايات مي فهيم كه اين ايات در مورد فلان مطلب نازل شده است

نمي دانم اصول بحث شما چيست و با چه استدلالي به بحث مي نشينيد ولي هم خدا و هم بندكان خدا و هم انسان هر انساني باشد مگر جاهل و نادان مي داند كه راه ورود به بحث اين نيست كه احاديث و روايات طرف ديگر بحث را دروغ بدانيم اگر سندي مبني بر دروغ بودن داريد بسم الله اين گوي و اين ميدان

ولي اگر باز بازي تايپك هاي ديگر را مي خواهيد ادامه دهيد انتظار نداشته باشيد كاربران استقبال كنند وبحث جالب و مناظره اي عالمانه باشد

كه مورد استفاده ما و شما و همه دوستان باشد و در اخر به نتيجه اي حق برسيم

با سلام خدمت شما برادر گرامی
از این که شما جناب celyanic در بحث شرکت کردید خیلی خوشحالم چون از حرف زدنتان معلومه که آدم منطقی ای هستید اما جواب به سوالات شما

celyanic;37430 نوشت:
يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ (النساء/59)

اولا من آیه را به طور کامل و با ترجمه هم شیعه و هم سنی می آورم تا بحث بهتر پیش رود
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً
ترجمه اهل تشیع
اى کسانى که ايمان آورده‏ايد! اطاعت کنيد خدا را! و اطاعت کنيد پيامبر خدا و اولو الأمر [= اوصياى پيامبر] را! و هرگاه در چيزى نزاع داشتيد، آن را به خدا و پيامبر بازگردانيد (و از آنها داورى بطلبيد) اگر به خدا و روز رستاخيز ايمان داريد! اين (کار) براى شما بهتر، و عاقبت و پايانش نيکوتر است.(ترجمه آیت الله مکارم شیرازی)
ترجمه اهل سنت
اي كساني كه ايمان آورده‌ايد ! از خدا ( با پيروي از قرآن ) و از پيغمبر ( خدا محمّد مصطفي با تمسّك به سنّت او ) اطاعت كنيد ، و از كارداران و فرماندهان مسلمان خود فرمانبرداري نمائيد ( مادام كه دادگر و حقّگرا بوده و مجري احكام شريعت اسلام باشند ) و اگر در چيزي اختلاف داشتيد ( و در امري از امور كشمكش پيدا كرديد ) آن را به خدا ( با عرضه به قرآن ) و پيغمبر او ( با رجوع به سنّت نبوي ) برگردانيد ( تا در پرتو قرآن و سنّت ، حكم آن را بدانيد . چرا كه خدا قرآن را نازل ، و پيغمبر آن را بيان و روشن داشته است . بايد چنين عمل كنيد ) اگر به خدا و روز رستاخيز ايمان داريد . اين كار ( يعني رجوع به قرآن و سنّت ) براي شما بهتر و خوش فرجام‌تر است .( ترجمه مصطفی خرمدل)
celyanic;37430 نوشت:
1. آیا اطاعت اولی الامر همردیف اطاعت خدا و رسول است یا خیر ؟ ( یعنی همان اطاعتی که از خدا و رسول میشود از اولی الامر میشود یا خیر ؟ )

خیر چون اگر هم ردیف می بود پس خدا می بایست برای اولی الامر هم اطیعوا را می آورد یعنی می شد:
اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اطیعوا اولی الامر منکم
و در ادامه آیه هم می بینیم خداوند مومنین را در هنگام اختلاف به رجوع به قرآن و پیامبر توصیه می کند در حالی که اگر اطاعت از اولی الامر مانند خدا و رسول می بود می بایست خداوند رجوع به خدا و پیامبر و اولی الامر را توصیه می کرد
celyanic;37430 نوشت:
. آیا اگر اطاعت اولی الامر همردیف اطاعت خدا و رسول باشد ، نباید اولی الامر ویژگیهای رسول ( نظیر ، علم ، عصمت و . . . ) را دارا باشد ؟

این سوال در صورتی درست می بود که جواب سوال اولی من مثبت می بود در حالی که بنده با دلیل اثبات کردم اطاعت اولی الامر همردیف با با اطاعت خدا و رسول نیست تازه اگر اولی الامر معصوم می بود چرا خداوند می فرماید در صورت اختلاف به خداو رسول رجوع کنید آیا این دلیلی محکم بر رد عصمت اولی الامر نیست
celyanic;37430 نوشت:
3 . آیا اگر نیاز نباشد که ویژگیهای رسول در اولی الامر باشد ، نوعی تناقض در اطاعت ذکر شده پدید نمی آید ؟

جواب این سوال هم همان جواب دو سوال اولی است
celyanic;37430 نوشت:
4 . آیا همانطور که خدا و رسول مشخص هستند ، شخصیت ( های ) اولی الامر مشخص است یا خیر ؟

بله اما با توجه با زمان اولی الامر فرق میکند مثلا 50 سال پیش اولی الامر ایران شاه بود حالا آیت الله خامنه ای
celyanic;37430 نوشت:
5 . آیا این آیه صراحتاً حجت را در مورد اولی الامر تمام نموده یا لزوماً برای درک آن باید به تفاسیر مراجعه شود ؟

به نظر من این آیه خیلی روشن است و نیاز به تفسیر ندارد
celyanic;37430 نوشت:
6 . لطفاً نظر غالب علمای اهل تسنن را در مورد این آیه بفرمایید! ( یادتون باشه که صداقت خیلی مهمه و اینکه ماهم به منابع علمای بزرگوار اهل تسنن دسترسی داریم )

نظر غالب همان نظر بنده است
celyanic;37430 نوشت:
ما روی این سوالات صحبت میکنیم و پس از کسب نتیجه نهایی به سراغ آیات بعدی میریم ، میگم من میتونستم و بیام و یکسری از آیات بعلاوه تفاسیر بزرگان اهل سنت از اون رو بنویسم ولی طوری دارم پیش میرم که به فرموده خود شما بدون غرض !!!!!!!! بحث کنیم و به نتیجه ای برسیم !

خیلی ممنون از این شیوه ی گفتگویتان

عقیل;37421 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
شیعیان امامت را از اصول دین می دانند و گاهی حتی آنرا از مهم ترین اصول دین می شمارند در حالی که خداوند در مورد توحید و نبوت ومعاد و حتی عدل آیه های فراوانی نازل کرده اما در مورد امامت آیه ای وجود ندارد مگر این که دوباره بعضی از آیات را بدون هیچ پایه و اساسی فقط با روایت های دروغین ومخالف قرآن به امامت اهل بیت ربط دهیم اما ان شاء الله در این تاپیک می خواهیم بدانیم آیا شیعیان دلیل واضحی از قرآن و بدون استناد به روایات دارند؟
امیدوارم همه ی دوستان بدون تعصب در این تاپیک شرکت کنند واگر آیه ای از قرآن مبنی بر امامت دارند بفرمایند؟
امیدوارم دلایلتان از قرآن باشد چون امامتی که شما آنرا از اصول دین می دانید آیا ارزش این را نداشته که خدا یک آیه ی روشن در این باره نازل کند؟

با سلام

عقیل گرامی عنوانهای بزرگ دور ازتفکر انتخاب میکنید !
و گفتار کوچک ارائه میدهید!!طبق معمول !!


«و جعلنهم أئمة یهدون بأمرنا». (سوره ی انبیا، آیه ی 73)، (آنها را امامانی قرار دادیم که مردم را به فرمان ما هدایت کنند).


«و جعلنا منهم أئمة یهدون بأمرنا لما صبروا». (سوره ی سجده، آیه ی 24)، (هنگامی که استقامت نشان دادند، از میان آنها افرادی انتخاب نمودیم تا به فرمان ما مردم را هدایت و رهبری کنند.)
و..و..!!!!................

عقیل;37475 نوشت:
با سلام خدمت شما برادر گرامی
از این که شما جناب celyanic در بحث شرکت کردید خیلی خوشحالم چون از حرف زدنتان معلومه که آدم منطقی ای هستید اما جواب به سوالات شما

اولا من آیه را به طور کامل و با ترجمه هم شیعه و هم سنی می آورم تا بحث بهتر پیش رود
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً
ترجمه اهل تشیع
اى کسانى که ايمان آورده‏ايد! اطاعت کنيد خدا را! و اطاعت کنيد پيامبر خدا و اولو الأمر [= اوصياى پيامبر] را! و هرگاه در چيزى نزاع داشتيد، آن را به خدا و پيامبر بازگردانيد (و از آنها داورى بطلبيد) اگر به خدا و روز رستاخيز ايمان داريد! اين (کار) براى شما بهتر، و عاقبت و پايانش نيکوتر است.(ترجمه آیت الله مکارم شیرازی)
ترجمه اهل سنت
اي كساني كه ايمان آورده‌ايد ! از خدا ( با پيروي از قرآن ) و از پيغمبر ( خدا محمّد مصطفي با تمسّك به سنّت او ) اطاعت كنيد ، و از كارداران و فرماندهان مسلمان خود فرمانبرداري نمائيد ( مادام كه دادگر و حقّگرا بوده و مجري احكام شريعت اسلام باشند ) و اگر در چيزي اختلاف داشتيد ( و در امري از امور كشمكش پيدا كرديد ) آن را به خدا ( با عرضه به قرآن ) و پيغمبر او ( با رجوع به سنّت نبوي ) برگردانيد ( تا در پرتو قرآن و سنّت ، حكم آن را بدانيد . چرا كه خدا قرآن را نازل ، و پيغمبر آن را بيان و روشن داشته است . بايد چنين عمل كنيد ) اگر به خدا و روز رستاخيز ايمان داريد . اين كار ( يعني رجوع به قرآن و سنّت ) براي شما بهتر و خوش فرجام‌تر است .( ترجمه مصطفی خرمدل)

خیر چون اگر هم ردیف می بود پس خدا می بایست برای اولی الامر هم اطیعوا را می آورد یعنی می شد:اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اطیعوا اولی الامر منکم


با سلام:Gol:

دوست عزیز


اتفاقاً چنانکه می بینیم در اين آيه ی شريفه بعد از ذکر "اطیعو الله"، ذکر "اطیعواالرسول" آمده این مطلب نشان آنست که جنس اطاعت خدا و اطاعت رسول، متفاوت است.

تفصیل آن بدین شرح است که: در این آیه شریفه خداوند، نـخـسـت بـه مـردم بـا ايمان دستور مى دهد كه از خداوند اطاعت كنند، بديهى است براى يك فـرد بـا ايـمـان هـمـه اطـاعتها بايد به اطاعت پروردگار منتهى شود، و هر گونه رهبرى بـايـد از ذات پاك او سرچشمه گيرد، و طبق فرمان او باشد، زيرا حاكم و مالك تكوينى جـهان هستى او است ، و هر گونه حاكميت و مالكيت بايد به فرمان او باشد (يا ايها الذين آمنوا اطيعوا الله).

در مـرحـله بـعـد، فـرمـان بـه پـيـروى از پـيـامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) مى دهد، پـيـامـبـرى كـه مـعـصوم است و هرگز از روى هوى و هوس ، سخن نمى گويد، پيامبرى كه نماينده خدا در ميان مردم است و سخن او سخن خدا است ، و اين منصب و موقعيت را خداوند به او داده است ، بنابراين اطاعت از خداوند، مقتضاى خالقيت و حاكميت ذات او ولى اطـاعـت از پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) مولود فرمان پروردگار است و به تـعـبـيـر ديگر خداوند واجب الاطاعة بالذات است، و پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) واجب الاطاعه بالغير و شايد تكرار اطيعوا در آيه اشاره به همين موضوع يعنى تفاوت دو اطاعت دارد (و اطيعوا الرسول )

و مرحله سوم فرمان به اطاعت از ((اولواالامر)) مى دهد كه از متن جامعه اسلامى برخاسته و حافظ دين و دنياى مردم است.
از انجائیکه اطاعت رسول و اولواالامر را با سبک و سياق واحد و عدم تکرار لفظ "اطيعوا"، آورده گویای آنست که حدود و جنس اطاعت اولوالامر از همان جنس اطاعت پیامبر اکرم است.

و این مطلب، دلیلی روشن بر عصمت اولی الامر است (و الا دستور به اطاعت از آنها به نحو اطلاق معنا نداشت) همان طور که خدا و پیامبرش معصوم اند.



عقیل;37475 نوشت:
و در ادامه آیه هم می بینیم خداوند مومنین را در هنگام اختلاف به رجوع به قرآن و پیامبر توصیه می کند در حالی که اگر اطاعت از اولی الامر مانند خدا و رسول می بود می بایست خداوند رجوع به خدا و پیامبر و اولی الامر را توصیه می کرد

این سوال در صورتی درست می بود که جواب سوال اولی من مثبت می بود در حالی که بنده با دلیل اثبات کردم اطاعت اولی الامر همردیف با با اطاعت خدا و رسول نیست تازه اگر اولی الامر معصوم می بود چرا خداوند می فرماید در صورت اختلاف به خداو رسول رجوع کنید آیا این دلیلی محکم بر رد عصمت اولی الامر نیست


اتفاقاً توصیه ادامه آیه به رجوع به خدا و رسول، در موقع اختلاف و تنازع در امور گواه روشنی بر این مطلب است، که در اختلافات، علاوه بر کلام خداوند (قرآن) به سخن رسول اکرم (ص) که (لا ینطق عن الهوی، ان هو الا وحی یوحی) است رجوع کنید تا دچار گمراهی نشوید.

همان پافشاری غیر منطقی شما که دقیقاً مخالف نظر صریح قرآن است، اینکه می گویید تنها از قران دلیل بیاورید؟؟؟ در حالیکه خداوند، حل اختلافات را به قرآن و رسول ارجاع داده است.

آیا تفکر نمی کنید که دلیل این ارجاع به خدا و رسول؛ در ادامه آیۀ "اطاعت از خدا و رسول و اولواالامر"، می تواند این باشد که "ای کسانی که ایمان آوردید" امری عظیم تر و مهم تر از امر ولایت و جانشینی پیامبر، خصوصاً ولایتِ اولواالامر (ائمۀ اهل البیت) نیست. و شما قطعاً در آن اختلاف خواهید کرد، در این شرایط برای خروج از اختلاف و گمراهی به کتاب خدا و رسول رجوع کنید.

یعنی در جائیکه علاوه بر آیات نورانی قرآن، احادیث فراوان و متواتر زیادی از قول شیعه و سنی در بارۀ ولایت و جانشینی علی (ع) و امامان اهل البیت (ع) از پیامبر اکرم (ص) رسیده چرا از هوای نفس و رهبران گمراه خویش، پیروی می کنید.

احادیثی نظیر ، حدیث منزلت، حدیث سفینه نوح و ده ها حدیث دیگر ... که همه در منابع شیعه و سنی به حد تواتر نقل شده است.

و از همه مهمتر حديث ثقلین: (اني تارك فيكم الثقلين ، ان تمسكتم بهما لن تضلوا بعدي : كتاب الله و عترتي اهل بيتي ) که گویای این است که اين افراد داراي عصمت بوده و پيامبر اکرم (ص)؛ خود، به امر الهی آنها را معرفي نموده است.

موفق باشید ...

:roz:

[="Microsoft Sans Serif"]
بخاطر خوشحال شدن جناب صدیق من هم شبه ای طرح می کنم انشا الله که

شکشون نسبت به من تبدیل به یقین شود :Khandidan!:

اگر امامت جز اصول دین است پس چرا مانند اصول دیگر مثل جمله ی[="Red"] توحید [/](لااله الا الله) وجمله ی[="red"] نبوت [/](محمد رسول الله) یا عبارت [="red"]معاد([/] یوم القیامه )کوچکترین حرف واضح وروشنی مانند این جملات در باره ی امامت ائمه در قرآن نیست مثلا در آیه ای بگوید [="red"](علی ولی الله[/]) یا( علیاً اماماًمن الله )

اگر از اصول دین وارکان دین است خدا چرانام او را مثل بقیه اجزای اصول دین اسلام مرد ومردانه در قرآن نیاورده است؟

همان خدایی که اسم حضرت محمد را آورده و باز به اودر قرآن می گوید( [="red"]الله یعصمک من الناس[/])= خدا ترا از گزند مردم حفظ می کند همان خدایی که می گوید[="red"] انا نزلنا الذکر وانا له لحافظون[/] ( ما قرآن را نازل کردیم ونگهدار اوییم)

2- واقعا چی می شد اگر اسم علی در قرآن می بود تااین همه اختلاف وتفرقه بین شیعه وسنی پیش نیاید ؟ آیا خدا از کی ترسیده که اسم علی را مثل حضرت محمد در قرآن آن نیاورده است؟ مگر قدرت ندارد که علی وائمه را در مقابل دشمنان اسلام از کشته شدن محافظت کند؟(مثل حضرت محمدو جمله ی [="red"] الله یعصمک من الناس[/]))

در قران از مور ملخ وپشه گرفته تا حیض زنان ومنی مردان همه گفته شده پس چرا در مورد امامت به این مهمی که می گویند از اصول دین است و در مورد حضرت علی وجانشینی پیغمبر صراحتا وصاف وساده[="Red"] مثل بقیه ی اجزای اصول دین[/] چیزی گفته نشده وباید دست به دامن بند وتبصره وتاویل وتفسیربزنیم که بله بطن فلان آیه منظورش این است

جواب بدین اگر میدونین اگر هم نمی دونین مردانه سکوت کنین و بیشتر از این آبروی خودتون را نبرین

برای اینکه خدا می خواسته میزان iq بشر رو آزمایش کنه ببینه اگه یک جا مستقیم چیزی رو نگه بلکه با واسطه همون لا اله الا الله و محمد رسول الله(ص) بگه کسی می فهمه می خواسته ببینه بشر ایا معنی محمد رسول الله رو فهمیده !!! می خواسته ببینه چند مرده حلاجین!
کسی که علی ولی الله رو قبول نداره و هضمش براش سخته هنوز محمد رسول الله (ص)رو نفهمیده و هضم نکرده
والسلام

[="microsoft sans serif"]

silence;37535 نوشت:
برای اینکه خدا می خواسته میزان iq بشر رو آزمایش کنه ببینه اگه یک جا مستقیم چیزی رو نگه بلکه با واسطه همون لا اله الا الله و محمد رسول الله(ص) بگه کسی می فهمه می خواسته ببینه بشر ایا معنی محمد رسول الله رو فهمیده !!!
کسی که علی ولی الله رو قبول نداره و هضمش براش سخته هنوز محمد رسول الله (ص)رو نفهمیده و هضم نکرده
والسلام

با تشکر از اظهار نظر شما سکوت عزیز

ببین قرآن کتاب چیستان و معما که نیست کتاب راهنمایی و هدایته [="red"]کتاب حل المسایل است نه
کتاب مسایل[/] و معما[="red"][/]ا

[="blue"]وقتی که می گوید [/]

ذَلِكَ الْكِتَابُ[="red"] لَا رَيبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ(ا[/]لبقرة/2)

آن کتاب با عظمتي است که[="red"] شک در آن راه ندارد[/]؛ و مايه هدايت پرهيزکاران است.

آیا منظورش کتابی معماگونه و مشکوک است یا کتابی روشن وواضح و پر از نور ؟؟؟

[="blue"] وقتی که به آشکارا می گوید: [/]

وَلَقَدْ [="red"]يسَّرْنَا الْقُرْآنَ[/] لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ(القمر/22)

ما قرآن را براي یادآوری ( سرشت انسانی فطرت)[="red"]آسان ساختيم[/]؛ آيا کسي هست که پند گیرد !

منظورش چیست ؟

آیا منظورش این است که نکته ای معما گونه و مبهم در آن جای داده باشد ؟؟؟

[="blue"][="blue"]وقتی می گوید [/][/]

وَهَذَا كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ فَاتَّبِعُوهُ وَاتَّقُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ(الأنعام/155)
و اين کتابي است پر برکت، که ما (بر تو) نازل کرديم؛ [="red"]از آن پيروي کنيد[/]،و پرهيزگاري پيشه نمائيد، باشد که مورد رحمت (خدا) قرار گيريد!

آیا باید ما از کتابی که راه روشنی دارد پیروی کنیم یا از کتابی که نکته های مبهمی دارد ؟

[="blue"]وقتی که می گوید: [/]

يا أَيهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمْ بُرْهَانٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَأَنْزَلْنَا إِلَيكُمْ[="red"] نُورًا[/] مُبِينًا(النساء/174)

اي مردم! دليل روشن از طرف پروردگارتان براي شما آمد؛ و [="red"]نوری[/] آشکار به

سوي شما نازل کرديم.

آیا در روشنی نور تاریکی و ابهام و نکته ای معما گونه باقی می ماند ؟؟؟؟؟

پس ما باید از نص آشکار قرآن پیروی کنیم که نوری روشن وهدایتگر است و نکته ی مشکوک و معماگونه ای ندارد
در جهان طبیعت و علم به اندازه ای کافی معما و چیستان هست که ما خود را صرف کشف آنها کنیم

در ضمن بنده حضرت علی را دوست دارم ولی او را انسانی غیر معصوم

می دانم که اشتباه هم داشته است

[="blue"]آیا شما ها که آقای خمینی را معصوم نمی دانید برای او احترام زیادی قایل نیستید ؟؟؟؟[/]

[="blue"] پس درست است در نظر من علی معصوم نیست ولی برای او احترام خاصی

قایل هستم و مخلصش بوده ودر این راه علی رغم بعضی ها صادق ام

[="red"]ومن غلامعلی نوری ام [/]

[/][/]

رضا;37491 نوشت:
«و جعلنهم أئمة یهدون بأمرنا». (سوره ی انبیا، آیه ی 73)، (آنها را امامانی قرار دادیم که مردم را به فرمان ما هدایت کنند).
رضا;37491 نوشت:
«و جعلنهم أئمة یهدون بأمرنا». (سوره ی انبیا، آیه ی 73)، (آنها را امامانی قرار دادیم که مردم را به فرمان ما هدایت کنند).

وَأَرَادُوا بِهِ كَيْدًا فَجَعَلْنَاهُمُ الْأَخْسَرِينَ
وَنَجَّيْنَاهُ وَلُوطًا إِلَى الْأَرْضِ الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا لِلْعَالَمِينَ
وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَقَ وَيَعْقُوبَ نَافِلَةً وَكُلًّا جَعَلْنَا صَالِحِينَ
وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ
آنها مى‏خواستند ابراهيم را با اين نقشه نابود کنند؛ ولى ما آنها را زيانکارترين مردم قرار داديم!
و او و لوط را به سرزمين (شام) -که آن را براى همه جهانيان پربرکت ساختيم- نجات داديم!
و اسحاق، و علاوه بر او، يعقوب را به وى بخشيديم؛ و همه آنان را مردانى صالح قرار داديم!
و آنان را پيشوايانى قرار داديم که به فرمان ما، (مردم را) هدايت مى‏کردند؛ و انجام کارهاى نيک و برپاداشتن نماز و اداى زکات را به آنها وحى کرديم؛ و تنها ما را عبادت مى‏کردند.
....
زحمت بکشید بفرمایید کجای این آیه به امامت دوازده ائمه شیعه ربط دارد در این جا که با توجه به آیات قبلی از امامت ابراهیم و لوط و اسحاق و یعقوب صحبت شده
رضا;37491 نوشت:
«و جعلنا منهم أئمة یهدون بأمرنا لما صبروا». (سوره ی سجده، آیه ی 24)، (هنگامی که استقامت نشان دادند، از میان آنها افرادی انتخاب نمودیم تا به فرمان ما مردم را هدایت و رهبری کنند.)

وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ فَلَا تَكُن فِي مِرْيَةٍ مِّن لِّقَائِهِ وَجَعَلْنَاهُ هُدًى لِّبَنِي إِسْرَائِيلَ
وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ
ما به موسى کتاب آسمانى داديم؛ و شک نداشته باش که او آيات الهى را دريافت داشت؛ و ما آن را وسيله هدايت بنى اسرائيل قرار داديم!
و از آنان امامان (و پيشوايانى) قرار داديم که به فرمان ما (مردم را) هدايت مى‏کردند؛ چون شکيبايى نمودند، و به آيات ما يقين داشتند.
ببخشید کجای این آیه در مورد امامت حضرت علی و حسن و ... است؟
صدیق;37515 نوشت:
اتفاقاً توصیه ادامه آیه به رجوع به خدا و رسول، در موقع اختلاف و تنازع در امور گواه روشنی بر این مطلب است، که در اختلافات، علاوه بر کلام خداوند (قرآن) به سخن رسول اکرم (ص) که (لا ینطق عن الهوی، ان هو الا وحی یوحی) است رجوع کنید تا دچار گمراهی نشوید.

بله ما هم داریم به توصیه خدا عمل می کنیم خدا فرموده در صورت اختلاف اول به خدا بعد به رسول رجوع کنید ما هم بنا به فرمایش الله تعالی اول به قرآن رجوع می کنیم که ببینیم آیا در قرآن در مورد امامت مورد نظر شیعه آیه ای وجود دارد یا خیر؟
هر وقت شما پذیرفتید که در قرآن دلیلی وجود ندارد بعد به سنت پیامبر رجوع می کنیم

غلامعلی نوری *;37539 نوشت:

با تشکر از اظهار نظر شما سکوت عزیز

ببین قرآن کتاب چیستان و معما که نیست کتاب راهنمایی و هدایته کتاب حل المسایل است نه
کتاب مسایل و معماا

مرحبا. هدایت باید چطور باشد؟؟شما تعیین می کنید یا خدا؟؟ 124000 هزار پیامبر فرستاد و اخرین با برهان قران .به سخن و ادراک خود شما گفت محمد رسوا الله و محمد (ص)نیز برای هدایت و قران هم هدایت. ایا این سخت می نماید؟؟ کسی که خود بر او قران نازل شده کم برای هدایت سخن گفته؟؟؟ ایا اینقدر فهم این مسئله خارج از عقل است؟؟؟ شما بر روش خدا خرده نگیرید اینجا خواسته هدایت اینگونه باشد ؟
چطور شده که سخن همان رسول خدا در قران در تفسیر و فهم قران خارج از هدایت و پذیرش شماست؟؟ آن را با سخنان خود تحقیر می کنین و تبصره می خوانید! مرحبا
العاقل بالاشاره

اینجا نقطه تفکیک یقین کنندگان وتشکیک کنندگان به کلمه لا اله الا الله و محمد رسول الله است و البته خوب محکی!
اینجا نقطه ایست که خدا به بشرش بفهماند رسول و قران هر دو با هم تنها راه درک حقیقت است
نقطه پیوند رسول و قرانش
می گوییداز قران چیزی نیست حال برسیم به سنت!!!و اگر سنت در حقیقت ایه های قران بگوید باز در قران چیزی نیست؟؟!! چه منطق و برهان روشنی
حقیقت بسیار روشن است
به خواب رفته را می شود بیدار کرد اما به خواب زده را خیر
خوش باشید

شما هم پیشنهاد می شود کتابی از شبهه تا دلتان می خواهد بنویسید و روز محشر بر رسول خدا عرضه کنید.

سلام علیکم جمیعا

جناب عقیل عزیز این دفعه کم حافظه نباش برادر من یک فکر به حال این حافظه موقت بکن

اولا امامت اصول دین شیعه نیست

اصول دین

توحید نبوت و معاد است

امامت و عدل اصول مذهب تشیعند و نه اصول دین شیعه
این رو یادت بمونه یادت نره تا بعدی رو بگم

هم رضای گرامی فرمودند

«و جعلنهم أئمة یهدون بأمرنا». (سوره ی انبیا، آیه ی 73)، (آنها را امامانی قرار دادیم که مردم را به فرمان ما هدایت کنند).

«و جعلنا منهم أئمة یهدون بأمرنا لما صبروا». (سوره ی سجده، آیه ی 24)، (هنگامی که استقامت نشان دادند، از میان آنها افرادی انتخاب نمودیم تا به فرمان ما مردم را هدایت و رهبری کنند.)

بنده هم عرض می کنم ائمه اولوالباب هستند در مذهب تشیع.

حال شما اما مالک و حنبل و .... را از کجای قرآن آوردید؟

آیا می دانستید امام حنبل را امام مهدی سنت می خواندند بعد شد امام معمولی و تغئیر سمت داد ؟
در نهایت گفتند اینهم امام شود نه مهدی موعود سنت

شما بگو این امامت و منجی بودن را از کجا آوردید/

بسمه تعالی

عقیل;37475 نوشت:
ترجمه اهل سنت اي كساني كه ايمان آورده‌ايد ! از خدا ( با پيروي از قرآن ) و از پيغمبر ( خدا محمّد مصطفي با تمسّك به سنّت او ) اطاعت كنيد ، و از كارداران و فرماندهان مسلمان خود فرمانبرداري نمائيد ( مادام كه دادگر و حقّگرا بوده و مجري احكام شريعت اسلام باشند ) و اگر در چيزي اختلاف داشتيد ( و در امري از امور كشمكش پيدا كرديد ) آن را به خدا ( با عرضه به قرآن ) و پيغمبر او ( با رجوع به سنّت نبوي ) برگردانيد ( تا در پرتو قرآن و سنّت ، حكم آن را بدانيد . چرا كه خدا قرآن را نازل ، و پيغمبر آن را بيان و روشن داشته است . بايد چنين عمل كنيد ) اگر به خدا و روز رستاخيز ايمان داريد . اين كار ( يعني رجوع به قرآن و سنّت ) براي شما بهتر و خوش فرجام‌تر است .( ترجمه مصطفی خرمدل)

از این که ترجمه برادران اهل سنت را نیز آوردند سپاسگزارم اما در قسمتی از این ترجمه چند سوال به ذهن من رسیده که امیدوارم جوابگو باشند
در قسمتی از این ترجمه آمده است «از كارداران و فرماندهان مسلمان خود فرمانبرداري نمائيد (مادام كه دادگر و حقّگرا بوده و مجري احكام شريعت اسلام باشند.)»
سوال اول. چرا برادران اهل سنت از جناب ابوبکر فرمانبرداری نموده و از او به عنوان یکی از اولی الامر اطاعت می کنند در حالی که نه دادگر بوده و نه حق گرا و نه مجری احکام شریعت اسلام؛ دادگری او در این حد بوده که بعد از رسیدن به قدرت دستور قلع و قمع تمام مخالفان خود را صادر نمود و آنها را تنها به جرم این که او را خلیفه برحق نمی دانستند زنده زنده در آتش سوزاند تا جائی که به قول ابن حزم در کتاب المحلی همه حنفیون و شافعیون این کار او را تقبیح نموده اند. (البدايه و النهايه؛ ج6، ص311. المحلي؛ ج11، ص193. تاريخ طبري؛ ج2، ص283 و 285. معجم¬البلدان؛ ج2، ص270 و 271. الطبقات¬الكبري؛ ج7، ص101 و 102 و 396.)
آیا واقعا او مجری احکام شریعت اسلام بود مگر این حدیث را اهل سنت از پیامبر نقل نکرده اند که «لا يعذب بالنار الا رب النار» يعني سزاوار نيست كه كسي با آتش عذاب بكند بغير از خداوند كه صاحب آتش است.

سوال دوم.چرا برادران اهل سنت ما از جناب عثمان فرمانبرداری نموده و او را به عنوان یکی از اولی الامر اطاعت می کنند در حالی که به قول عائشه او اصلا مسلمان نبوده و کافر و مستحق مرگ بوده است. (الفتنة و وقعة الجمل؛ ص115. المعيار و الموازنة ابوجعفر اسكافي؛ ص28. شرح نهج¬البلاغه؛ ج6، ص215.)

عقیل;37475 نوشت:
اگر هم ردیف می بود پس خدا می بایست برای اولی الامر هم اطیعوا را می آورد یعنی می شد: اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اطیعوا اولی الامر منکم

خوب است معنای تحت اللفظی آیه را هم ببینیم آیه می فرماید
«ای کسانی که ایمان آورده اید اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیامبر و اولی الامر را. پس اگر در امری با هم اختلاف پیدا کردید آن را به خدا و رسول بازگردانید اگر به خدا و روز رستاخيز ايمان داريد! اين براى شما بهتر، و عاقبت و پايانش نيكوتر است.»
آیه اطاعت پیامبر و اولی الامر را با یک کلمه اطیعوا آورده که بگوید اطاعت از پیامبر و اولی الامر از یک سنخ و در ردیف هم هستند نه چیزی جدای از همدیگر.
عقیل;37475 نوشت:
اگر اولی الامر معصوم می بود چرا خداوند می فرماید در صورت اختلاف به خداو رسول رجوع کنید آیا این دلیلی محکم بر رد عصمت اولی الامر نیست

جالب است که بزرگان اهل سنت نظر دیگری دارند و از این آیه، عصمت اولی الامر را فهمیده اند. فخر رازی می گوید
ان اللَّه تعالى أمر بطاعة أولي الأمر على سبيل الجزم، و ثبت أن كل من أمر اللَّه بطاعته على سبيل الجزم وجب أن يكون معصوما عن الخطأ، (مفاتيح الغيب، فخرالدين رازى‏، ج‏10، ص 113)

غلامعلی نوری *;37530 نوشت:
اگر از اصول دین وارکان دین است خدا چرانام او را مثل بقیه اجزای اصول دین اسلام مرد ومردانه در قرآن نیاورده است؟

اصول تمام ادیان الهی توحید و نبوت و معاد است. این اصول همان اصولی است که انکار یکی از آنها به منزله کفر و خروج از دین است. اما در بحث امامت ما به هیچ عنوان قائل به کفر برادران اهل سنت خود نیستیم و همین امر نشان دهنده این مطلب است که امامت را ما به عنوان متمم و مکمل بحث نبوت و در ادامه آن می دانیم نه اصلی مجزا در کنار سایر اصول دین.
غلامعلی نوری *;37530 نوشت:
واقعا چی می شد اگر اسم علی در قرآن می بود تااین همه اختلاف وتفرقه بین شیعه وسنی پیش نیاید ؟

واقعا اگر اسم امیرالمومنین در قرآن می آمد تمام مشکلات حل می شد؟ آیا غیر از این است که حضرت موسی نیز با صراحت تمام نام هارون را به عنوان خلیفه بعد از خود بر زبان آورد ولی چند روزی که از قومش دور شد همان مردم، هارون را کنار زده و به سراغ دیگری رفتند.
غلامعلی نوری *;37530 نوشت:
در قران از مور ملخ وپشه گرفته تا حیض زنان ومنی مردان همه گفته شده پس چرا در مورد امامت به این مهمی که می گویند از اصول دین است و در مورد حضرت علی وجانشینی پیغمبر صراحتا وصاف وساده مثل بقیه ی اجزای اصول دین چیزی گفته نشده وباید دست به دامن بند وتبصره وتاویل وتفسیربزنیم که بله بطن فلان آیه منظورش این است

آیا خداوند جسمانی است یا روحانی؟ آیا کلام خداوند قدیم است یا حادث؟ آیا صفات خداوند متحد با ذات است یا جدای از ذات؟... اینها سوالاتی در مورد توحید است. سوالاتی که بین گروههای مختلف اسلامی چه شیعه و چه سنی اختلافات زیادی در مورد آن وجود دارد. ولی در مورد اینگونه سوالات هیچ مطلب صریحی در قرآن وجود ندارد با این که هیچ کس شک ندارد که این مطالب از اجزای توحید به عنوان یکی از اصول دین است. قرار نیست همه مطالب (حتی اجزای اصول دین)با صراحت در قرآن بیان شود. از سوئی دیگر همانگونه که بزرگان علم معانی بیان گفته اند « کنایه ابلغ از تصریح است.» و البته این کنایات به اندازه ای در زمان رسول گرامی اسلام روشن بوده که هیچ کس در شان نزول آنها شکی به خود راه نمی داده.

عقیل;37540 نوشت:
ما هم داریم به توصیه خدا عمل می کنیم خدا فرموده در صورت اختلاف اول به خدا بعد به رسول رجوع کنید

کجای قرآن گفته در صورت اختلاف اول به خدا بعد به رسول رجوع کنید!؟ قرآن می فرماید اگر اختلاف کردید به خدا و رسول رجوع کنید، حتما می دانید حرف «واو عطف» هیچ دلالتی بر ترتیب ندارد بلکه ظاهر آیات قرآن و روایات صحیح نبوی این است که سنت و روایات پیامبر شرح و تفسیر همان آیات است نه چیزی جدای از آن که شما علاقه مندید آنها را از هم جدا کنید.


بسم الله الرحمن الرحیم

سلام بر همه دوستان

قبل از شروع به صحبت باید بگم روزی حدیثی شنیدم که واقعاً غم و اندوه و نگرانی و دلتنگی برمن مستولی و چیره شد ، بیشتر و بیشتر از همیشه !

اون حدیث میگفت که مهدی از پیامبر در هدایت مردم خیلی بیشتر سختی خواهد کشید ، زیرا پیامبر در حالی ظهور کرد که مخاطبان او سنگ و چوب میپرستیدند ولی مهدی در حالی ظهور میکنه که در برابر او از قرآن استدلال آورده و احتجاج میکنند !

ابتدا در جواب غلامعلی نوری باید بگم که همانطوری که شما فرمودید ، در قرآن داریم :

انا نزلنا الذکر وانا له لحافظون ( ما قرآن را نازل کردیم ونگهدار اوییم)

سوال اینجاست که خداوند چگونه قرآن رو از تحریف حفظ میکنه ؟

آیا دوتا فرشته با دو تا سیخ آهنی گذاشته تا هرکسی به قصدتحریف نزدیک قرآن شد بهش حمله کنن ؟

یا نه ؟ زمینه رو برای تحریف قرآن از بین برده !

یه سری بزنیم به یکسری از آیات :

َما آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا

وَمَا ينْطِقُ عَنِ الْهَوَى إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْي يوحَى

فَلَا وَرَبِّكَ لَا يؤْمِنُونَ حَتَّى يحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَينَهُمْ ثُمَّ لَا يجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيتَ وَيسَلِّمُوا تَسْلِيمًا

و . . .

ببین دوست من این آیات چی رو میگه ؟ آیا غیر از اینه که میگه کاملاً گوش به فرمان رسولت باش ، هرچه گفت اطاعت کن و در دل تسلیم خدا و رسول باش ؟

شما فکر میکنی در بین شیعه و سنی کم در مورد خلافت بلافصل علی بن ابیطالب ( اختصاصاً ) و فرزندانش مطلب داریم ؟
کم در مورد فضائل علی بن ابیطالب و فرزندانش مطلب داریم ؟
چه بسیار از آیات که به نقل همین علمای اهل سنت در فضائل علی و اولاد علی است !
چه بسیار سخنان اهل سنت که برتر بودن شخصیت علی و اولاد علی گواهی داده اند !

چرا با آنهمه سفارش از طرف شخص رسول خدا و نزول آیه مودت ، فاطمه شبانه به خاک سپرده شد ؟ علی شبانه به خاک سپرده شد ؟
جوابش خیلی واضح است
با امام حسن که روز به خاک سپرده شد چه کردند ؟
با حسین در کربلا چه کردند ؟

این ها روضه نیست ، اینها سند تاریخه ، میخوام بگم همونطور که مستقیماً خیلی از آیات نادیده گرفته شد ( در اطاعت بی قید و شرط از رسول ) اگر آیه ای صراحتاً به امامت علی بن ابیطالب و فرزندانش اشاره میکرد بدون حتی کوچکترین درنگی از قرآن حذف میشد ! حتی شک نکن ! چون مانعی بر سر اهداف شومشان بود !

دلیلش هم ممنوعیت نقل حدیث ، دلیلش هم برخورد با امثال ابوذر ها که پیامبر آنقدر او را عزیز میداشت ! دلیل دیگه اش وارد کردن افرادی همچون کعب الاحبار ها بعنوان مفسرین قرآن و . . .

( آمدن اینگونه افراد نشان میده که ظاهر قرآن کاملاً مناسب بوده برای مقاصد و تفاسیر اونها ! و بدتر از همه اینکه اونها از درون کمر به نابودی قرآن بسته بودند ! )
با این تفاسیر :
آیا آنوقت خداوند میتوانست قرآن را مصون از تحربف بداند ؟

آزمایش ! مهمترین اسباب تفکیک انسانها :

أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يتْرَكُوا أَنْ يقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يفْتَنُونَ

آیا پنداشتی لا اله الا الله و محمد رسول الله گفتن نجاتت میدهد ؟

خیر خدایی دانستن خدا و رسول دانستن رسولش را باید عملاً ثابت کنی !

چطور شد پس از پیامبر از علی بن ابیطالب باید با تهدید و دست بسته و عملاً بدون رضایت بیعت گرفته شود ؟

چطور شد که برای نشستن بر مسند خلافت باید حرمت دختر پیامبر تماماً شکسته شود ؟

چطور شد که برای غصب مال دنیا باید حق مسلم دختر پیامبر از او منع شود ؟

مگر کم در احادیث سفارش به اهل بیت داریم ؟ سفارش به محبت به اونها که آیه صریحه ! آیا از این آزمایش سربلند بیرون آمدند ؟ وقتی از این آزمایش سربلند بیرون نیامدند شما فکر میکنید آیه در مورد خلافت علی باعث ریشه کن شدن اختلاف میشد ؟

جوابش خیلی راحته ، آزمایش و در مقابل این آزمایش خداوند تنها و تنها یک چیز میفرماید :

فَمَهِّلِ الْكَافِرِينَ أَمْهِلْهُمْ رُوَيدًا

این سنت خداست که مهلت میدهد و اگر اینچنین نبود دیگر آزمایش معنایی نداشت و حکمت از خداوند نقض میشد !

ما همه اینا رو میدونیم و امیدوارانه به انتظار تحقق سخن خدا نشستیم !

فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لَا يسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلَا يسْتَقْدِمُونَ

زمانی که اجل ظلم و کفر بیاد دیگه لحظه ای تاخیر نداره !

حال سوال اینجاست آیا آیه صریح درمورد خلافت علی و اولاد او موجب رفع تمامی اختلاف ها در بین فرق مسلمین میشده یا نابودی دین و قرآن ؟

قضاوت با شما دوست عزیز و بقیه کاربران محترم !

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

عقیل;37475 نوشت:
از این که شما جناب celyanic در بحث شرکت کردید خیلی خوشحالم چون از حرف زدنتان معلومه که آدم منطقی ای هستید اما جواب به سوالات شما

یکم لطفتون زیاده از حده ، زیاد خرجش نکنید لازمتون میشه ! بماند !

به اون تایپیکی که گفتم سرزدید ؟

پیشنهاد من رو مورد بررسی قرار دادید ؟( ایجاد تایپیک در مورد دلایل نفی عصمت از انبیاء در طول تاریخ و داستانهای جالب و تأسف بار اهل سنت راجع به پیغمبر اکرم اختصاصاً و بقیه انبیاء )

خیلی دوست دارم یه پست با اون عنوانی که گفتم کلید بزنم ، مطمئن باش شخصاً از شما برای شرکت در اون پست دعوت بعمل میارم ، منتها اول دوست دارم ببینم نظر خود شما چیه ؟

مطمئناً انسان فرهیخته ای چون شما باید از مباحث مستند استقبال کنه !!!!! مگه نه ؟؟؟؟؟

اما بررسی پاسخ های دوست عزیز آقای عقیل :

عقیل;37540 نوشت:

ترجمه اهل سنت
اي كساني كه ايمان آورده‌ايد ! از خدا ( با پيروي از قرآن ) و از پيغمبر ( خدا محمّد مصطفي با تمسّك به سنّت او ) اطاعت كنيد ، و از كارداران و فرماندهان مسلمان خود فرمانبرداري نمائيد ( مادام كه دادگر و حقّگرا بوده و مجري احكام شريعت اسلام باشند ) و اگر در چيزي اختلاف داشتيد ( و در امري از امور كشمكش پيدا كرديد ) آن را به خدا ( با عرضه به قرآن ) و پيغمبر او ( با رجوع به سنّت نبوي ) برگردانيد ( تا در پرتو قرآن و سنّت ، حكم آن را بدانيد . چرا كه خدا قرآن را نازل ، و پيغمبر آن را بيان و روشن داشته است . بايد چنين عمل كنيد ) اگر به خدا و روز رستاخيز ايمان داريد . اين كار ( يعني رجوع به قرآن و سنّت ) براي شما بهتر و خوش فرجام‌تر است .( ترجمه مصطفی خرمدل)

بیایید یکبار دیگر به سوالات نگاه کنیم و ببینیم تا چه حد مطابق با برداشت شما ( و هم طریقان شما ) از قرآن است !

1. آیا اطاعت اولی الامر همردیف اطاعت خدا و رسول است یا خیر ؟ ( یعنی همان اطاعتی که از خدا و رسول میشود از اولی الامر میشود یا خیر ؟ )

بله ! دلیل ؟

اگر قرار بود این دو اطاعت عین هم نباشد موجب تناقضاتی در کتاب خدا میشد !

وَلَا تُطِيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِينَ(الشعراء/151)

فَلَا تُطِعِ الْمُكَذِّبِينَ(القلم/8)

وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا(الکهف/28)

پس عین اطاعتی که از رسول میشود از اولی الامر هم میشود زیرا اگر اولی الامر معصوم نباشد قطعاً بین دستورات او و خدا و رسول اختلاف می افتد و مسلمانان بر سر دوراهی خواهند بود چه از سویی به اینان امر کرده و از سویی دیگر از پیروی گنهکاران نهی !

این قضیه تا آن حد مسلم است که حتی شخص متعصبی چون فخر رازی هم بدان اعتراف دارد ( تفسیر کبیر - 5 ( جزء دهم ) / 144 ذیل آیه 60 نساء

امکان دارد شما بفرمایید:

عقیل;37540 نوشت:
و در ادامه آیه هم می بینیم خداوند مومنین را در هنگام اختلاف به رجوع به قرآن و پیامبر توصیه می کند در حالی که اگر اطاعت از اولی الامر مانند خدا و رسول می بود می بایست خداوند رجوع به خدا و پیامبر و اولی الامر را توصیه می کرد

خب سوال اینجاست : آیا قرآن میتواند رافع اختلاف باشد ؟

همانطوری که میدانید همه فرق مسلمین دارند از الفاظ قرآن به نفع خویش بهره میبرند ! و به آیات قرآن استدلال میکنند تا جایی که انسان خود آیات قرآن ( ظاهر آیات ) را مایه پافشاری بر عقاید آنها میپپندارد ! پس قرآن به تنهایی امکان حل اختلاف را ندارد !

حال شما میگویید ترکیب قرآن و سنت میتواند بهترین گزینه باشد !

درست است ، اما سوال اینجاست ! کدام سنت ؟

خلفای شما ( یا به اصطلاح همان اولی الامر هایتان ) به کرّات به سنت نبوی دست بردند و آنرا تغییر دادند ! ( مراجعه شود به اجتهاد در مقابل نص / علامه شرف الدین ) ، این قضیه تا آن حد جدی است که در برخی موارد مردم از بعضی احکام به سنت عمر یاد کرده اند نه سنت رسول الله !(نمونه آن نماز مستحبی تراویح که در ماه رمضان به جماعت خوانده میشود )

این چطور سنتی است که مایه حل اختلاف است و خود دستخوش تغییر ؟

اگر قرار باشد این سنت رافع اختلاف باشد که انسان به دوگانگی و تضاد میرسد !

نتیجه اینکه نمی توان قرآن و سنتی را رافع اختلاف دانست که خود از گزند تأویلات نامربوط و تغییرات در امان نیستند !

ولی میتوان اینگونه گفت :

هر زمانی که در اطاعت از اولی الامر به اختلاف برخوردید به خدا و رسول ( سخنان آنها در اطاعت از اولی الامر و شخصی که از جانب آنها مشخص شده است ) رجوع کنید و این برای شما بهتر است !

نمونه تاریخی آن برای همان نماز تراویح :

زمانی که امیر المومنین خلیفه وقت شد اما حسن علیه السلام را به مسجد فرستاد و دستور دارد تا به آنان بفرماید که پیامبر هیچگاه نماز مستحبی را به جماعت نمی خواندند ، اما مردم در پس این بیان ( که ظاهراً از طرف اولی الامر بود و اطاعت از اولی الامر هم واجب ) داد سر دادند وا سنت عمراه !

شما چگونه اطاعتی از اولی الامر را قبول دارید ؟ کدام سنت را سنت خدا و رسول میدانید ؟
دربیان چه میگویید و در عمل چه میکنید ؟

ادامه . . .

انشاءالله اگر بتونم سعی میکنم امروز همه سوالات رو بررسی کنم !

اما سوال دوم :

2. آیا اگر اطاعت اولی الامر همردیف اطاعت خدا و رسول باشد ، نباید اولی الامر ویژگیهای رسول ( نظیر ، علم ، عصمت و . . . ) را دارا باشد ؟

پاسخ شما :

عقیل;37475 نوشت:

این سوال در صورتی درست می بود که جواب سوال اولی من مثبت می بود در حالی که بنده با دلیل اثبات کردم اطاعت اولی الامر همردیف با با اطاعت خدا و رسول نیست تازه اگر اولی الامر معصوم می بود چرا خداوند می فرماید در صورت اختلاف به خداو رسول رجوع کنید آیا این دلیلی محکم بر رد عصمت اولی الامر نیست

پاسخ :

دلیل های شما دوست عزیز مورد بررسی قرار گرفت و نتیجه در پست قبل کاملاً مشخص شد ! اما پاسخ این سوال به نوعی در پاسخ سوال قبل نهفته است ، دقت کنید :

celyanic;37430 نوشت:

اگر قرار بود این دو اطاعت عین هم نباشد موجب تناقضاتی در کتاب خدا میشد !

وَلَا تُطِيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِينَ(الشعراء/151)

فَلَا تُطِعِ الْمُكَذِّبِينَ(القلم/8)

وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا(الکهف/28)

پس عین اطاعتی که از رسول میشود از اولی الامر هم میشود زیرا اگر اولی الامر معصوم نباشد قطعاً بین دستورات او و خدا و رسول اختلاف می افتد و مسلمانان بر سر دوراهی خواهند بود چه از سویی به اینان امر کرده و از سویی دیگر از پیروی گنهکاران نهی

نتیجه اینکه وقتی اطاعت از رسول و اولی الامر در ردیف همدیگر است پس عقل حکم میکند باید در مقامات آنها اشتراکات خاصی وجود داشته باشد که تناقضی پدید نیاید ، منجمله آنها علم و عصمت !

اما آنچه که من میخواهم اینجا و در پاسخ این سوال به آن بپردازم مسئله دیگری است ؟

چرا اهل سنت مقاماتی چون علم و عصمت را برای اولی الامر جایز نمی دانند و سعی در نفی آن دارند ؟

جالب اینجاست آنچه که منابع روایی اهل سنت نشان میدهد این است که آنان حتی علم و عصمت را عملاً در مورد پیامبر هم قبول ندارند چه برسد به اولی الامر ! ( همانطور که گفتم کلید زدن این پست خیلی جالب و مفیده )

داستان از این قرار است :

زمانی که خلفای به اصطلاح راشدین یا به واقع خلفای غاصبین ، خلافت را به دست گرفتند متوجه شدند که بین آنها و پیامبر از هیچ جهتی شباهت وجود ندارد ، نه در اصل و نسب ، نه در علم ، نه در شجاعت و . . . و این آن چیزی نبود که بتواند آنان را در جای خویش امن نگاه دارد ، وبه نوعی موجب تهدید جایگاه آنان میشد !
پس از این که آنان دریافتند هرگز نمی توانند حتی به گوشه ای ناچیز از مناقب پیامبر دست پیدا کنند بهترین راه را در تخریب پیامبر دیده و دست به ساخت روایات جعلی زدند که پیامبر را از عرش به فرش بکشانند ( به نوعی وقتی نتوانستند خود را به پیامبر برسانند پیامبر را به خود رسانیدند ) و در این راه از هیچ تلاشی فروگذار ننمودند و چه تهمت ها و افتراه ها که بر دامان پاک آن پیامبر معصوم نبستند و این بیشرمی تا جایی پیش رفت که در برخی موارد حتی شخصیت پیامبر را از یک انسان معمولی هم پایین تر آوردند !

به این دلیل است ، آنان به عصمت اعتقادی ندارند ، زیرا اگر به عصمت معتقد باشند افتضاحات خلفای خود را چگونه میخواهند توجیه کنند ؟
دوستان من فکر میکنید چرا برخی از مستشرقین با استناد به کتب مسلمین به پیامبر خدا نسبت جنون داده اند ؟
آری ، از همان روی که پیش از آنان ، آقایان به ظاهر علمای اهل سنت این چیز ها را به دامان پاک پیامبر بستند !

این است دلیل عدم پذیرش عصمت

وَسَيعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَي مُنْقَلَبٍ ينْقَلِبُونَ(الشعراء/227)

آنها که ستم کردند به زودي مي‌دانند که بازگشتشان به کجاست!

ادامه . . .

سوال سوم :

3 . آیا اگر نیاز نباشد که ویژگیهای رسول در اولی الامر باشد ، نوعی تناقض در اطاعت ذکر شده پدید نمی آید ؟

نیازی نیست پاسخ شما دوست عزیز ( عقیل ) ذکر بشه ، چون هرکسی با مطالعه دو پست قبلی راحتی میتونه جواب این سوال رو پیدا کنه !

اما هدف از طرح این سوال :

تأکید بر اینکه هرگز و تحت هیچ شرایطی نمی توان علم و عصمت و ... را از جانشین پیامبر ساقط نمود ! زیرا لازمه جانشینی پیامبر در آن است !

اما مختصراً عقیده شیعه در مورد امامت :

امامت یعنی جای نشینی در تمام ابعاد وجودی پیغمبر غیر از نبوت تشریعی !

اینهم عصاره عقیده شیعه در مورد امامت !

متأسفانه برای بررسی بقیه سوالات فرصت ندارم ، در اولین فرصت پیش آمده خدمت میرسم !

( امام زمان علیه السلام :
ما اهل بیت پناه اهل زمینیم همانطوری که ستارگان پناه اهل آسمانند ! )

در پناه امام عصر علیه السلام ، همان پناه مهربان خدایی !

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

bina88;37548 نوشت:
جناب عقیل عزیز این دفعه کم حافظه نباش برادر من یک فکر به حال این حافظه موقت بکن اولا امامت اصول دین شیعه نیست اصول دین توحید نبوت و معاد است امامت و عدل اصول مذهب تشیعند و نه اصول دین شیعه این رو یادت بمونه یادت نره تا بعدی رو بگم

پس مذهب شیعه با دین اسلام تفاوت دارد
اگر تفاوت نداشت اصولشان یکی بود پس ببینید مذهب شیعه با دین اسلام از همه جهت حتی در اصول فرق دارد
bina88;37548 نوشت:
«و جعلنهم أئمة یهدون بأمرنا». (سوره ی انبیا، آیه ی 73)، (آنها را امامانی قرار دادیم که مردم را به فرمان ما هدایت کنند). «و جعلنا منهم أئمة یهدون بأمرنا لما صبروا». (سوره ی سجده، آیه ی 24)، (هنگامی که استقامت نشان دادند، از میان آنها افرادی انتخاب نمودیم تا به فرمان ما مردم را هدایت و رهبری کنند.)

اگر جواب بنده به آقای رضا را بخوانید متوجه خواهید شد این آیه ها هیچ ربطی به امامت ائمه دوازده گانه ندارد
بینا;37581 نوشت:
ز این که ترجمه برادران اهل سنت را نیز آوردند سپاسگزارم اما در قسمتی از این ترجمه چند سوال به ذهن من رسیده که امیدوارم جوابگو باشند در قسمتی از این ترجمه آمده است «از كارداران و فرماندهان مسلمان خود فرمانبرداري نمائيد (مادام كه دادگر و حقّگرا بوده و مجري احكام شريعت اسلام باشند.)» سوال اول. چرا برادران اهل سنت از جناب ابوبکر فرمانبرداری نموده و از او به عنوان یکی از اولی الامر اطاعت می کنند در حالی که نه دادگر بوده و نه حق گرا و نه مجری احکام شریعت اسلام؛ دادگری او در این حد بوده که بعد از رسیدن به قدرت دستور قلع و قمع تمام مخالفان خود را صادر نمود و آنها را تنها به جرم این که او را خلیفه برحق نمی دانستند زنده زنده در آتش سوزاند تا جائی که به قول ابن حزم در کتاب المحلی همه حنفیون و شافعیون این کار او را تقبیح نموده اند. (البدايه و النهايه؛ ج6، ص311. المحلي؛ ج11، ص193. تاريخ طبري؛ ج2، ص283 و 285. معجم¬البلدان؛ ج2، ص270 و 271. الطبقات¬الكبري؛ ج7، ص101 و 102 و 396.) آیا واقعا او مجری احکام شریعت اسلام بود مگر این حدیث را اهل سنت از پیامبر نقل نکرده اند که «لا يعذب بالنار الا رب النار» يعني سزاوار نيست كه كسي با آتش عذاب بكند بغير از خداوند كه صاحب آتش است. سوال دوم.چرا برادران اهل سنت ما از جناب عثمان فرمانبرداری نموده و او را به عنوان یکی از اولی الامر اطاعت می کنند در حالی که به قول عائشه او اصلا مسلمان نبوده و کافر و مستحق مرگ بوده است. (الفتنة و وقعة الجمل؛ ص115. المعيار و الموازنة ابوجعفر اسكافي؛ ص28. شرح نهج¬البلاغه؛ ج6، ص215.)

لطفا موضوع را به بیراهه نکشانید
بینا;37581 نوشت:
خوب است معنای تحت اللفظی آیه را هم ببینیم آیه می فرماید «ای کسانی که ایمان آورده اید اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیامبر و اولی الامر را. پس اگر در امری با هم اختلاف پیدا کردید آن را به خدا و رسول بازگردانید اگر به خدا و روز رستاخيز ايمان داريد! اين براى شما بهتر، و عاقبت و پايانش نيكوتر است.» آیه اطاعت پیامبر و اولی الامر را با یک کلمه اطیعوا آورده که بگوید اطاعت از پیامبر و اولی الامر از یک سنخ و در ردیف هم هستند نه چیزی جدای از همدیگر.

پس چرا در جاهای دیگر فقط اطاعت از خدا و رسول آمده مثلا
قل اطيعوا الله و الرسول فان تولوا فان الله لا يحب الکافرين
و اطيعوا الله و الرسول لعلکم ترحمون
و اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و احذروا فان توليتم فاعلموا انما على رسولنا البلاغ المبين
يسئلونک عن الانفال قل الانفال لله و الرسول فاتقوا الله و اصلحوا ذات بينکم و اطيعوا الله و رسوله ان کنتم مؤمنين
ايها الذين امنوا اطيعوا الله و رسوله و لا تولوا عنه و انتم تسمعون
و اطيعوا الله و رسوله و لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ريحکم و اصبروا ان الله مع الصابرين
قل اطيعوا الله و اطيعوا الرسول فان تولوا فانما عليه ما حمل و عليکم ما حملتم و ان تطيعوه تهتدوا و ما على الرسول الا البلاغ المبين
اگر اطاعت اولی الامر مثل اطاعت از رسول است پس چرا در این آیه ها اشاره ای به آن نیست آیا خدا فراموش کرده اولی الامر را بیاورد؟ (نعوذ بالله)
اگر اطاعت اولی الامر مثل اطاعت از خدا و رسول است پس چرا خداوند ما را در صورت اختالاف به رجوع به خدا و رسول امر می کند اگر اولی الامر معصوم است پس باید رجوع به او هم ذکر می شد
بینا;37581 نوشت:
جالب است که بزرگان اهل سنت نظر دیگری دارند و از این آیه، عصمت اولی الامر را فهمیده اند. فخر رازی می گوید ان اللَّه تعالى أمر بطاعة أولي الأمر على سبيل الجزم، و ثبت أن كل من أمر اللَّه بطاعته على سبيل الجزم وجب أن يكون معصوما عن الخطأ، (مفاتيح الغيب، فخرالدين رازى‏، ج‏10، ص 113)

شما می آیید و گوشه ای از سخن امام فخر رازی را می گویید و بقیه اش را ذکر نمی کنید اولا ایشان در مورد آیه اقوال مختلفی ذکر می کنند و در آخر قول درست را با دلیل انتخاب می کنند حالا ببینید نظر ایشان در مورد اطاعت از اولی الامر چیست
أن طاعة الله وطاعة رسوله واجبة قطعا ، وعندنا أن طاعة أهل الاجماع واجبة قطعا ، وأما طاعة الأمراء والسلاطين فغير واجبة قطعا
(زیر تفسیر آیه ی نساء 59 )
البته می دانم شما از روی کسی دیگر این را آورده اید و شما در این خیانت در امانت ان شاء الله شریک نخواهید بود اما مواظب خود باشید
بینا;37581 نوشت:
واقعا اگر اسم امیرالمومنین در قرآن می آمد تمام مشکلات حل می شد؟ آیا غیر از این است که حضرت موسی نیز با صراحت تمام نام هارون را به عنوان خلیفه بعد از خود بر زبان آورد ولی چند روزی که از قومش دور شد همان مردم، هارون را کنار زده و به سراغ دیگری رفتند.

قوم بنی اسرائیل که مرتد شدند اما فکر نکنم شما ما را مرتد بدانید
بینا;37581 نوشت:
آیا خداوند جسمانی است یا روحانی؟ آیا کلام خداوند قدیم است یا حادث؟ آیا صفات خداوند متحد با ذات است یا جدای از ذات؟... اینها سوالاتی در مورد توحید است. سوالاتی که بین گروههای مختلف اسلامی چه شیعه و چه سنی اختلافات زیادی در مورد آن وجود دارد. ولی در مورد اینگونه سوالات هیچ مطلب صریحی در قرآن وجود ندارد با این که هیچ کس شک ندارد که این مطالب از اجزای توحید به عنوان یکی از اصول دین است. قرار نیست همه مطالب (حتی اجزای اصول دین)با صراحت در قرآن بیان شود. از سوئی دیگر همانگونه که بزرگان علم معانی بیان گفته اند « کنایه ابلغ از تصریح است.» و البته این کنایات به اندازه ای در زمان رسول گرامی اسلام روشن بوده که هیچ کس در شان نزول آنها شکی به خود راه نمی داده.

این سوالات شما از جزئیات توحید است اما خود توحید با صراحت در قرآن آمده مثلا سوره ی توحید که توحید را خیلی روشن و ساده توضیح می دهد که حتی یک بچه هم آن را درک می کند
بینا;37581 نوشت:
کجای قرآن گفته در صورت اختلاف اول به خدا بعد به رسول رجوع کنید!؟ قرآن می فرماید اگر اختلاف کردید به خدا و رسول رجوع کنید، حتما می دانید حرف «واو عطف» هیچ دلالتی بر ترتیب ندارد بلکه ظاهر آیات قرآن و روایات صحیح نبوی این است که سنت و روایات پیامبر شرح و تفسیر همان آیات است نه چیزی جدای از آن که شما علاقه مندید آنها را از هم جدا کنید.

سوال: آیا دلایل قرآنی بهتر از دلایل حدیثی نیست اگر شما یک آیه ی قرآن و یک روایت مخالف با آن آیه باشد کدام یک را قبول می کنید حتی اگر روایت صحیح السند باشد؟
ما در همه ی مسایل اول به کتاب خدا رجوع می کنیم اگر دلیلی وجود نداشت بعد به سنت.
در ضمن چرا اعتراف نمی کنید که در قرآن دلیلی بر امامت نیست تا سراغ سنت برویم

celyanic;37596 نوشت:
اگر آیه ای صراحتاً به امامت علی بن ابیطالب و فرزندانش اشاره میکرد بدون حتی کوچکترین درنگی از قرآن حذف میشد ! حتی شک نکن ! چون مانعی بر سر اهداف شومشان بود !

ببخشید کی آن را حذف می کرد؟
celyanic;37596 نوشت:
شما فکر میکنید آیه در مورد خلافت علی باعث ریشه کن شدن اختلاف میشد ؟

شاید باعث ریشه کن شدن نمی شد اما باعث می شد که امروز شما حداقل دلیلی داشته باشید و با شرمساری نگویید که اگر دلیلی در قرآن می بود آنرا حذف می کردند نکنه نعوذ بالله خدا هم از چوب دستی عمر می ترسید
celyanic;37596 نوشت:
حال سوال اینجاست آیا آیه صریح درمورد خلافت علی و اولاد او موجب رفع تمامی اختلاف ها در بین فرق مسلمین میشده یا نابودی دین و قرآن ؟ قضاوت با شما دوست عزیز و بقیه کاربران محترم !

شاید هم آیاتی وجود داشته و ابوبکر و عمر آنرا حذف کرده اند. یعنی همان تحریف قرآن که اکثر علمای بزرگ شما به آن معتقد بودند
راستی چطور می توان به قرآن اطمینان داشت در حالی که اصحاب اعئذ بالله مرتد آن را جمع آوری کردند
celyanic;37598 نوشت:
یکم لطفتون زیاده از حده ، زیاد خرجش نکنید لازمتون میشه ! بماند ! به اون تایپیکی که گفتم سرزدید ؟ پیشنهاد من رو مورد بررسی قرار دادید ؟( ایجاد تایپیک در مورد دلایل نفی عصمت از انبیاء در طول تاریخ و داستانهای جالب و تأسف بار اهل سنت راجع به پیغمبر اکرم اختصاصاً و بقیه انبیاء ) خیلی دوست دارم یه پست با اون عنوانی که گفتم کلید بزنم ، مطمئن باش شخصاً از شما برای شرکت در اون پست دعوت بعمل میارم ، منتها اول دوست دارم ببینم نظر خود شما چیه ؟ مطمئناً انسان فرهیخته ای چون شما باید از مباحث مستند استقبال کنه !!!!! مگه نه ؟؟؟؟؟

به نظر من اگر بیاییم در همون تاپیک دلایلمان را ذکر کنیم که تا حالا هم هیچ کس جوابی نداده بهتر باشد تا ببینیم گذشتگان چه کار کرده اند
تِلْكَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَهَا مَا كَسَبَتْ وَلَكُم مَّا كَسَبْتُمْ وَلاَ تُسْأَلُونَ عَمَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ
آنها امتى بودند که درگذشتند. اعمال آنان، مربوط به خودشان بود و اعمال شما نيز مربوط به خود شماست؛ و شما هيچ‏گاه مسئول اعمال آنها نخواهيد بود.
celyanic;37598 نوشت:
پس عین اطاعتی که از رسول میشود از اولی الامر هم میشود زیرا اگر اولی الامر معصوم نباشد قطعاً بین دستورات او و خدا و رسول اختلاف می افتد و مسلمانان بر سر دوراهی خواهند بود چه از سویی به اینان امر کرده و از سویی دیگر از پیروی گنهکاران نهی

بله اختلاف می افتد به همین خاطر خداوند ما را در صورت اختلاف به رجوع به خدا و رسول امر کرده
celyanic;37598 نوشت:
این قضیه تا آن حد مسلم است که حتی شخص متعصبی چون فخر رازی هم بدان اعتراف دارد ( تفسیر کبیر - 5 ( جزء دهم ) / 144 ذیل آیه 60 نساء

بنده نظر فخر رازی را در بالا عرض کردم
celyanic;37598 نوشت:
زمانی که امیر المومنین خلیفه وقت شد اما حسن علیه السلام را به مسجد فرستاد و دستور دارد تا به آنان بفرماید که پیامبر هیچگاه نماز مستحبی را به جماعت نمی خواندند ، اما مردم در پس این بیان ( که ظاهراً از طرف اولی الامر بود و اطاعت از اولی الامر هم واجب ) داد سر دادند وا سنت عمراه !

دوست عزیز خود پیامبر بارها نماز تراویح را به جماعت خواندند اما بعدا برای این که اشتباه نشود که این نماز واجب است آن را ترک کردند و حضرت عمر کار بسیار خوبی انجام دادند هر چند که از بحث دور شدیم
celyanic;37599 نوشت:
زمانی که خلفای به اصطلاح راشدین یا به واقع خلفای غاصبین ، خلافت را به دست گرفتند متوجه شدند که بین آنها و پیامبر از هیچ جهتی شباهت وجود ندارد ، نه در اصل و نسب ، نه در علم ، نه در شجاعت و . . . و این آن چیزی نبود که بتواند آنان را در جای خویش امن نگاه دارد ، وبه نوعی موجب تهدید جایگاه آنان میشد ! پس از این که آنان دریافتند هرگز نمی توانند حتی به گوشه ای ناچیز از مناقب پیامبر دست پیدا کنند بهترین راه را در تخریب پیامبر دیده و دست به ساخت روایات جعلی زدند که پیامبر را از عرش به فرش بکشانند ( به نوعی وقتی نتوانستند خود را به پیامبر برسانند پیامبر را به خود رسانیدند ) و در این راه از هیچ تلاشی فروگذار ننمودند و چه تهمت ها و افتراه ها که بر دامان پاک آن پیامبر معصوم نبستند و این بیشرمی تا جایی پیش رفت که در برخی موارد حتی شخصیت پیامبر را از یک انسان معمولی هم پایین تر آوردند ! به این دلیل است ، آنان به عصمت اعتقادی ندارند ، زیرا اگر به عصمت معتقد باشند افتضاحات خلفای خود را چگونه میخواهند توجیه کنند ؟ دوستان من فکر میکنید چرا برخی از مستشرقین با استناد به کتب مسلمین به پیامبر خدا نسبت جنون داده اند ؟ آری ، از همان روی که پیش از آنان ، آقایان به ظاهر علمای اهل سنت این چیز ها را به دامان پاک پیامبر بستند ! این است دلیل عدم پذیرش عصمت وَسَيعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَي مُنْقَلَبٍ ينْقَلِبُونَ(الشعراء/227) آنها که ستم کردند به زودي مي‌دانند که بازگشتشان به کجاست!

ما دلایل قرآنی و مستند مطرح می کنیم و شما داستان سرایی می کنید پس ببینید فرق ما و شما تا چه حد است
والسلام علی من اتبع الهدی

در جواب آقای عقیل باید بگوییم اتفاقا اهل سنت به تحریف قرآن معتقد هستند از عمر خلیفه دوم نقل شده اگر مردم با من مخالفت نمی کردند سوره حفد را به قرآن اضافه میکردم
تاریخ قرآن دکتر محمود رامیار به نقل از البرهان زرکشی

جناب عقیل شما که
امامت را رد می کنید
چرا می گوئید امام حنبل امام ....؟

اصول مذهبی تشیع بر اساس شناخت بجا و صحیح اولوالالباب است که آنها را امام نام نهاده
و معیار آن بر اساس حق و عدل است.

وقتی امامت را بر اساس اولوالامر در آیه اطیعوالله و اطیعوالرسول و ...
پیدا کرده

و معیار مذهب را بر اساس حق و عدل قرار داده این که بر اساس دین اسلام است .

شما در مذهبتان امامت را تعئین نموده اید ولی هیچ جای اعرابی برایش مشخص نکرده اید که این امام کیست .

حدود اختیاراتش چیست ؟

تشیع اتفاقا بر اساس نص صریح قرآن در نبود پیامبر از اولوالالباب و الوالامر مشخص و تعئین شده ای حمایت می کند نه از هر خلیفه که باد آورد بگوید تو اولوالامر منی.

معاویه بن ابی سفیان را رضی الله عنه بخواند خاندان مشرک و جانی عباسی را خلیفه رسول خدا بداند
چراکه معیارش امامت بر اساس عدل و حق است
و نه کشک

شما آمدید امام تعئین نمودید و خلفای منحرف را الوالامر خود دانستید
آیا این دین اسلام است ؟

کجای دین اسلام نوشته که خلفای ظالم نماینده و جانشین رسول خدا هستند که اگر اینطور بود که اصلا خدا دین نمی فرستاد همینطوریش هم حاکم ظالم هم وجود داشت فقط همین مانده بود که نماز بخوانند و روزه هم بگیرند و شهادتین هم بگند و با نام خدا جنایت هم بکنند شما هم خودتان را مسلمان واقعی بدانید و ته داستان

انگار نه دینی آمده و نه پیامبری چیزی آموخته.

یاحق

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

آقای عقیل از شما که طرفدار بحث منطقی و استدلالی هستید بعید است که از هر کدام از استدلالات بنده گوشه ای را آورده و بدون توجه به کلیت آن ردیه خود را ذکر میکنید !

اگر یادتان باشد قرار بود ما ازابتدا بحث منطقی کنیم ، نه اینکه فقط و فقط در پی اثبات صحبت های خود باشیم !

متأسفم نمی دانم دوباره از اول بگم یا اینکه جواب شمار و خط به خط بدم !

بماند :

اما جواب شما :

عقیل;37780 نوشت:
ببخشید کی آن را حذف می کرد؟

این سوال شما در پس گفته من مطرح شد ، بنده در جواب شما و غلامعلی نوری گفتم که اگر آیه ای صراحتاً به خلافت بلافصل علی بن ابیطالب اشاره مینمود ، حذف میشد ! و خداوند برای اینکه قرآن را از تحریف مصون نگه دارد ، زمینه تحریف را از بین برده !

شما میفرمایید کی آنرا حذف میکرد ؟؟؟

بنده میگویم همانهایی ، که آیه مودت را که صراحتاً به لزوم محبت به اهل بیت اشاره دارد نادیده گرفتند ( و برای اینکه مانعی بر سر خلافتشان نباشد آنرا در پس تأویلات نامربوط از سر راه خود برداشتند ) !
همانهایی که به نقل از یکی از بزرگترین مورخین اهل سنت ( ابن قتیبه / الامامة و السیاسة ) حرمت دختر رسول خدا را نگاه نداشتند و درب خانه ی ایشان را شکستند ! و در پس این اتفاق هرگز دختر رسول خدا از آنان نگذشت !
همانهایی که از داماد و پسر عموی پیامبر به زور و با دست بسته و به تهدید مرگ بیعت گرفتند !
همانهایی که آیه ای از قرآنرا به رأی باطل خویش تفسیر کرده و حق مسلم دختر رسول خدا را از او سلب نمودند !
( آیا اینان اصلاً بویی از تعالیم دینی برده بودند که دست به تفسیر قرآن ببرند ؟ چندین بار در کتب شما از عدم دانش دینی خلفایتان یاد شده ؟ آیا میدانید ؟؟؟؟ )
همانهایی که از کسانی که دم از خلافت علی میزدند تحت هیچ شرایطی نمی گذشتند و بدترین شرایط را بر زندگی آنان چیره ساختند ! نمونه اش ابوذر !
اما ایکاش حداقل اگر حرمت اهل بیت رسول را نگاه نداشتند حرمت رسول را نگاه میداشتند و در اواخر عمر به ایشان نسبت هذیان گویی نمی دادند !
ایکاش در صلح حدیبیه به وضوح به ایشان نمی گفتند که به شما شک داریم !
و ایکاش هایی که ذکرش تنها و تنها مایه شرمساری امت اسلام است !!!!!

آیا باز هم دلیل لازم است تا بر شما دوست عزیز اثبات شود که اگر محبت ( آنچه در آیه مودت امر شده ) تنها و تنها دوست داشتن و حفظ احترام باشد ، خلفای شما حتی همین را هم از اهل بیت پیامبر دربغ کردند آنهم فقط برای نشستن بر مسند خلافت !
آنوقت با این شرایط اگر آیه ای صراحتاً به خلافت علی اشاره میکرد و نمی توانستند در پس تأویلات باطل خویش آنرا پنهان سازند ، آخرین راه مانده چه بوده ؟ غیر از حذف راهی میماند ؟؟؟؟

امیدوارم به دلیل صحبت نمایید و باز باذکر گوشه ای از صحبتهای من استدلالات خویش را مطرح نفرمایید !

ادامه دارد . . .

ادامه . . .

عقیل;37780 نوشت:

شاید باعث ریشه کن شدن نمی شد اما باعث می شد که امروز شما حداقل دلیلی داشته باشید و با شرمساری نگویید که اگر دلیلی در قرآن می بود آنرا حذف می کردند نکنه نعوذ بالله خدا هم از چوب دستی عمر می ترسید

خدا رو شکر شیعه هیچگاه شرمسار نبوده و اگر حقایق تاریخ ، تنها و تنها با استناد به کتب شما بیان شود مشخص خواهد شد که چه گروهی با شرمساری تمام باید حقایق را بپذیرد یا همچون همیشه سر خود را زیر برف کند تا بپندارد کسی او را نمی بیند !

اما اشتباه شما خیلی کودکانه است ، شیعه نمی گوید آیه ای نیست ، بلکه میگوید آیه ای صریحآً به این موضوع اشاره ندارد و برای این مطلب دلیل هم دارد ! خواهش میکنم دقت کنید !

در ضمن این از کوته بینی شما در توحید خداوند عزوجل است که اینگونه در مورد خدای خویش صحبت میکنید !

منظور شما این است که اگر خدا میخواست جلوی عمر را میگرفت تا آنکار ها را نکند !

اما اگر به پست های بنده دقت میفرمودید (توصیه میکنم برگشته و با دقت بیشتری مطالعه فرمایید ) متوجه میشدید که ما دلیل این امر را هم ذکر نمودیم !

اما برای یاد آوری دوباره میگویم !

شاید مهمترین سنت خداوند در تفکیک انسانها همان آزمایش است !

أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يتْرَكُوا أَنْ يقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يفْتَنُونَ(العنکبوت/2)

وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ(العنکبوت/3)

این آیه نشان میدهد که در پس اظهار ایمان مطمئنآً آزمایش خواهد بود و این برای تمام کسانی که اظهار ایمان میکنند ثابت و صادق است !

اما یکی از اسباب بر چیده نشدن آزمایش ، مهلت دادن است همانگونه که خداوند فرموده :

فَمَهِّلِ الْكَافِرِينَ أَمْهِلْهُمْ رُوَيدًا(الطارق/17)

طبق این آیه خداوند به کافران مهلت میدهد تا وقتی معین !

جواب سوال شما این است ، نه خدای نکرده این که خداوند از خلیفه بد دهان و بد اخلاق شما ( که خود به صدق بدان اعتراف دارید و نشانه ای از شباهت بین اولی الامر و رسول است !!!!!!! ) بترسد ! سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يصِفُونَ !!!!

عقیل;37780 نوشت:
شاید هم آیاتی وجود داشته و ابوبکر و عمر آنرا حذف کرده اند. یعنی همان تحریف قرآن که اکثر علمای بزرگ شما به آن معتقد بودند
راستی چطور می توان به قرآن اطمینان داشت در حالی که اصحاب اعئذ بالله مرتد آن را جمع آوری کردند

عزیز من انسان زمانی که توان پاسخگویی داشته باشد یک مطلب را با چند عنوان بیان نمی کند تا به خیال خود پاسخ داده باشد ، به صحبت های بالا مراجعه کنید !

اما یک نکته مهم :

به قول یکی از کاربران حرف زدن کنتور ندارد که هر زمانی که میزانش زیاد شد فیوزش بپرد !

شما میفرمایید :

عقیل;37780 نوشت:

شاید هم آیاتی وجود داشته و ابوبکر و عمر آنرا حذف کرده اند. یعنی همان تحریف قرآن که اکثر علمای بزرگ شما به آن معتقد بودند

میشود نام چند تن از این علمای بزرگ را بیاورید ! اجمالاً باید خدمت حضرتعالی عرض کنم که عقیده بزرگان از متأخرین و متقدیمن شیعه این است که قرآنی که در حال حاضر در دست ماست همان قرآنی است که بر پیامبر نازل گشته ( کم و زیاد ندارد ) ، اما از آنجایی که پیامبر در اواخر عمر به امیر المومنین دستور دادند تا قرآن را جمع آوری کنند ، ایشان قرآنی را جمع آوری نمودند بر اساس :
1. ترتیب سوره ها به همان ترتیب نزول آنها بوده !
2. این مصحف مشتمل بوده بر اسباب و مکان نزول آیات و نیز اشخاصی که آیات در شأن آنها نازل گشته !
3.جوانب کلی آیات بصورتی که آیات محدود به زمان و مکانی خاص نگردد تبیین گشته بود !

در ضمن وجود نازنین امیرالمومنین این قرآن را بر خلفا عرضه نمود اما آنها از پذیرش آن امتناع ورزیده و در جواب گفتند ما خود کتاب خدا را جمع نموده ایم !

خواهش میکنم رو هوا حرف نزنید و از این به بعد بیشتر دقت کنید !

ادامه دارد . . .

ادامه . . .

عقیل;37780 نوشت:

به نظر من اگر بیاییم در همون تاپیک دلایلمان را ذکر کنیم که تا حالا هم هیچ کس جوابی نداده بهتر باشد تا ببینیم گذشتگان چه کار کرده اند
تِلْكَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَهَا مَا كَسَبَتْ وَلَكُم مَّا كَسَبْتُمْ وَلاَ تُسْأَلُونَ عَمَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ
آنها امتى بودند که درگذشتند. اعمال آنان، مربوط به خودشان بود و اعمال شما نيز مربوط به خود شماست؛ و شما هيچ‏گاه مسئول اعمال آنها نخواهيد بود.

بهتر است حاشیه نروید و بگویید این تایپیک را راه بیاندازیم یا خیر !

اما جالب است !
چطور شما از اعمال کسانی که نسبت به رفتارشان مسئول نیستید دفاع میکنید ! آیا دفاع شما پذیرش نوعی مسئولیت صحبتهای آنان نیست ؟؟؟ یا نه میگویید به من ربطی ندارد چه گفتند ولی من موافقم !!!!

خداوند در جای جای قرآن افراد بسیاری را تنها و تنها به این دلیل که کورکورانه از عقاید پیشینان خود پیروی میکنند محکوم کرده و آنها را مسحق عذاب توصیف میکند !

همین است ، شما از قرآن همین را یاد گرفته اید ! دقیقاً نحوه پاسخگوییتان هم همینطور است ، گوشه ای از آیات را در تأیید صحبت های خود آورده بدان استدلال میکنید ، غافل از اینکه عصاره مطلبتان صراحتاً و به کلی در جای دیگری از کتاب نفی شده !!!!

اینگونه استدلال را از کجا فراگرفته اید ؟؟؟؟؟؟

آقای عقیل این سکه که دست شماست دو رو بیشتر ندارد ،
1 . یا با آنچه که در کتبتان عنوان شده ( اختصاصاً راجع به پیامبر و داستان های کذب و نسبت های ناروا به ایشان ) موافقید ! که صراحتاً بفرمایید و بدانید در گفته های پیشینیان خود شرکید !

2. یا موافق نیستید ، که باز هم باید صراحتاً بگویید !

اما ادامه صحبتها :

عقیل;37780 نوشت:

بله اختلاف می افتد به همین خاطر خداوند ما را در صورت اختلاف به رجوع به خدا و رسول امر کرده

همانطور که گفتم شما غیر منطقی صحبت میکنید !

رجوع به خداوند برای حل اختلاف چگونه است !

طبق ترجمه ای که خود آوردید فرمودید قرآن !

بنده هم دلیل آوردم که ظاهر قرآن اگر موجب حل اختلاف بود مطمئناً تمام فرق مسلمین که سر تا پا با یکدیگر در گیر اختلاف و تشتّت هستند بدان استدلال نمی نمودند ، تازه این در جایی است که خداوند صراحتاً در آیه 7 سوره آل عمران از کسانی یاد میکند که با استفاده از قرآن فتنه انگیزی میکنند !

پس قرآن به تنهایی رافع اختلاف نیست !

اما سنت : ( وقتی میگویم به دقت مطالعه نفرمودید باورتان نمی شود )

بنده کلی صحبت کردم در مورد اینکه سنتی که خود در طول تاریخ و به گواه صحاح و مسانید حضرات عالی دستخوش تغییر شده چه قدر میتواند رافع اختلاف باشد ؟
شما را به خدا با عقل و منطق به این سوالات پاسخ دهید !

نتیجه اینکه نه قرآن و نه سنت به تنهایی و نه ترکیب ایندو هرگز موجب رفع اختلاف نخواهد بود !
بلکه عقیده درست این است که اولی الامری باشد که خود راسخ در علم بوده و دانا به سنت باشد و از هرگونه گناه و اشتباه مصون باشد تا ( همچون پیغمبر ) بتواند از قرآن و سنت محافظت نموده و رافع اختلافات باشد . و اگر مردم در پیروی از او به اختلاف افتادند به کتاب خدا رجوع کنند ( در پیروی بدون قید و شرط از رسول ) و به بیانات رسول خویش ( که در معرفی جای نشین خویش کم صحبت نفرموده حتی به اعتراف منابع حضرات عالی ) تا بدانند که رجوع به اولی الامر برایشان بهتر است !

و این همان عقیده تشیع است !
کدام به عقل و منطق نزدیکتر است ؟؟؟ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ؟؟؟؟

البته فراموش نفرمایید که ما هنوز بسیاری از آیات دیگر را بررسی ننموده ایم !

عقیل;37780 نوشت:

بنده نظر فخر رازی را در بالا عرض کردم

به وقتش در مورد نظریه فخر رازی هم صحبت میکنیم ! هیچ عجله نفرمایید آنهم به جایش اتفاقاً در مورد نظر فخر رازی هم مطالب بسیار جالبی در دست دارم !

اما ادامه

عقیل;37780 نوشت:
دوست عزیز خود پیامبر بارها نماز تراویح را به جماعت خواندند اما بعدا برای این که اشتباه نشود که این نماز واجب است آن را ترک کردند و حضرت عمر کار بسیار خوبی انجام دادند هر چند که از بحث دور شدیم

این بیان حضرت عالی خودش یه تایپیک حرفه !

اول :

عقیل;37780 نوشت:
پیامبر بارها نماز تراویح را به جماعت خواندند

به فرض محال که قبول !

اما جالب قول دوم شماست !

عقیل;37780 نوشت:
اما بعدا برای این که اشتباه نشود که این نماز واجب است آن را ترک کردند

این صحبت حضرتعالی اصلاً دارد اصول توحید و نبوت را زیر سوال میبرد !

این پیامبری که نمی توانسته فرق واجب و مستحبی را برای مردم روشن کنه ، دیگه تو چه مواردی ناتوان بوده ، مثلاً امکان داشته که تو بیان برخی از واجبات فقط و فقط بخاطر اینکه گیج کننده بوده باشند دست برده باشد و آنرا بیان نکرده باشد ! آیا امکانش هست ؟؟؟؟

تازه قول سوم شما که آب پاکی را بر پیکر بی عرضه گی ( العیاذ بالله ) پیامبر ریخت :

عقیل;37780 نوشت:
حضرت عمر کار بسیار خوبی انجام دادند

یعنی حضرت عمر توانست تفاوت آنرا برای حتی خیلی از تازه مسلمانانی که پیامبر را درک نکرده بودند روشن سازد ، اما پیامبر نتوانست آنرا برای مسلمانان دور و بر خود بیان کند ؟؟؟
باز جالب تر اینجاست که شما عمر را از علی واقف تر به سنت میدانید ، همان علی که بیش از هفتاد بار ( به نقل منابع خودتان ) عمر در باره او گفت : لو لا علی لهلک عمر ( اگر علی نبود عمر هلاک میشد ) !!!

بیشرمی و توهین به ساحت خدا و رسول چه قدر ؟؟؟؟

امیدوارم این را عالمانه نگفته باشید و تنها و تنها برای اینکه جواب ما را داده باشید بیان کرده باشید ! جداً متأسفم !

ادامه دارد . . .

ادامه . . .

عقیل;37780 نوشت:
ما دلایل قرآنی و مستند مطرح می کنیم و شما داستان سرایی می کنید پس ببینید فرق ما و شما تا چه حد است
والسلام علی من اتبع الهدی

این صحبتتون میتونه جوک سال بشه ، فقط باید یکم با اعتماد به نفس بیشتری بگید !

کلام آخر :

تفاوت ما و شما ( حداقل در این تایپیک ) برای هر خواننده منصفی روشن گردید ، اما خواهشی دارم :

اگر میخواهید پاسخ بدید خواهش میکنم به تک تک جملات و استدلالات بنده پاسخ بدید و هیچ کدوم رو فروگذار نکنید !اگر تابع بحث منطقی هستید و امیدوارم باز فقط و فقط به فکر جواب دادن نباشید بلکه با مطالعه و دقت و حواس جمعی بیشتری پاسخ دهید و اگر احیاناً اشتباهی کردید امکان ویرایش وجود دارد ، حتماً ویرایش کنید تا اینگونه به ساحت مقدس پیامبر عجز و ناتوانی را نبندید و البته موارد مشابه !

در هر صورت پاسخ باید کامل باشه و صریح و روشن !

ما منتظریم !

celyanic;37928 نوشت:
شما میفرمایید کی آنرا حذف میکرد ؟؟؟ بنده میگویم همانهایی ، که آیه مودت را که صراحتاً به لزوم محبت به اهل بیت اشاره دارد نادیده گرفتند ( و برای اینکه مانعی بر سر خلافتشان نباشد آنرا در پس تأویلات نامربوط از سر راه خود برداشتند ) !

چه بسا آیه ای وجود داشته و حذف شده . برادر گرامی فکر نکنم این حرف خلاف منطق باشد شما می گویید خداوند به خاطر این که قرآن تحریف نشود آیه ای به صراحت در حق امامت حضرت علی نازل نکرده خیلی خوب قبول ولی آیا فکر نمی کنید که شاید آیاتی در حق حضرت علی حذف شده همان طور که علمای بزرگ شما این عقیده را داشته اند که ان شاء الله در ادامه بحث مستند عرض خواهم کرد
celyanic;37928 نوشت:
بنده میگویم همانهایی ، که آیه مودت را که صراحتاً به لزوم محبت به اهل بیت اشاره دارد نادیده گرفتند ( و برای اینکه مانعی بر سر خلافتشان نباشد آنرا در پس تأویلات نامربوط از سر راه خود برداشتند ) ! همانهایی که به نقل از یکی از بزرگترین مورخین اهل سنت ( ابن قتیبه / الامامة و السیاسة ) حرمت دختر رسول خدا را نگاه نداشتند و درب خانه ی ایشان را شکستند ! و در پس این اتفاق هرگز دختر رسول خدا از آنان نگذشت ! همانهایی که از داماد و پسر عموی پیامبر به زور و با دست بسته و به تهدید مرگ بیعت گرفتند ! همانهایی که آیه ای از قرآنرا به رأی باطل خویش تفسیر کرده و حق مسلم دختر رسول خدا را از او سلب نمودند ! ( آیا اینان اصلاً بویی از تعالیم دینی برده بودند که دست به تفسیر قرآن ببرند ؟ چندین بار در کتب شما از عدم دانش دینی خلفایتان یاد شده ؟ آیا میدانید ؟؟؟؟ ) همانهایی که از کسانی که دم از خلافت علی میزدند تحت هیچ شرایطی نمی گذشتند و بدترین شرایط را بر زندگی آنان چیره ساختند ! نمونه اش ابوذر ! اما ایکاش حداقل اگر حرمت اهل بیت رسول را نگاه نداشتند حرمت رسول را نگاه میداشتند و در اواخر عمر به ایشان نسبت هذیان گویی نمی دادند ! ایکاش در صلح حدیبیه به وضوح به ایشان نمی گفتند که به شما شک داریم ! و ایکاش هایی که ذکرش تنها و تنها مایه شرمساری امت اسلام است !!!!!

خیلی خوب شاید همین ها که این همه جنایت را انجام داده اند قرآن را تحریف کرده باشند
آیا همین حرف ها باعث نمی شود که از اعتماد مردم به قرآن کاسته شود.
کسانی که بدانند قرآن در زمان این ها جمع آوری شده قطعا به قرآن شک می کنند
celyanic;37938 نوشت:
خدا رو شکر شیعه هیچگاه شرمسار نبوده و اگر حقایق تاریخ ، تنها و تنها با استناد به کتب شما بیان شود مشخص خواهد شد که چه گروهی با شرمساری تمام باید حقایق را بپذیرد یا همچون همیشه سر خود را زیر برف کند تا بپندارد کسی او را نمی بیند !

نکنه استناد به کتب ما مثل همان استناد به سخن امام فخر رازی باشد
celyanic;37938 نوشت:
اما اشتباه شما خیلی کودکانه است ، شیعه نمی گوید آیه ای نیست ، بلکه میگوید آیه ای صریحآً به این موضوع اشاره ندارد و برای این مطلب دلیل هم دارد ! خواهش میکنم دقت کنید !

دوست عزیز خداوند همه ی اصول دین را با صراحت تمام و در ده ها جا ذکر کرده مثلا یک سوره به نام توحید داریم یک سوره به نام محمد (ص) و سوره ای هم به نام قیامه داریم پس چرا خداوند با صراحت از امامت سخن نگفت آیا همین کار خداوند بنا به قول شما باعث گمراه شدن صد ها میلیون آدم نشده است؟
پس ترا به خدا یه کم فکر کنید امامتی که شما شرط قبولی اعمال می دانید چرا یک حتی یک آیه هم درباره آن نیست.
آیا آخرین دین آسمانی و کاملترین دین باید این طور باشد.
celyanic;37938 نوشت:
منظور شما این است که اگر خدا میخواست جلوی عمر را میگرفت تا آنکار ها را نکند ! اما اگر به پست های بنده دقت میفرمودید (توصیه میکنم برگشته و با دقت بیشتری مطالعه فرمایید ) متوجه میشدید که ما دلیل این امر را هم ذکر نمودیم ! اما برای یاد آوری دوباره میگویم ! شاید مهمترین سنت خداوند در تفکیک انسانها همان آزمایش است ! أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يتْرَكُوا أَنْ يقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يفْتَنُونَ(العنکبوت/2) وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ(العنکبوت/3) این آیه نشان میدهد که در پس اظهار ایمان مطمئنآً آزمایش خواهد بود و این برای تمام کسانی که اظهار ایمان میکنند ثابت و صادق است ! اما یکی از اسباب بر چیده نشدن آزمایش ، مهلت دادن است همانگونه که خداوند فرموده : فَمَهِّلِ الْكَافِرِينَ أَمْهِلْهُمْ رُوَيدًا(الطارق/17) طبق این آیه خداوند به کافران مهلت میدهد تا وقتی معین ! جواب سوال شما این است ، نه خدای نکرده این که خداوند از خلیفه بد دهان و بد اخلاق شما ( که خود به صدق بدان اعتراف دارید و نشانه ای از شباهت بین اولی الامر و رسول است !!!!!!! ) بترسد ! سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يصِفُونَ !!!!

خیر منظور من این نبود منظورم این بود که خداوند فقط به خاطر سه نفر (ابوبکر و عمر و عثمان) چرا باعث گمراهی میلیون ها آدم شد؟
celyanic;37938 نوشت:
میشود نام چند تن از این علمای بزرگ را بیاورید ! اجمالاً باید خدمت حضرتعالی عرض کنم که عقیده بزرگان از متأخرین و متقدیمن شیعه این است که قرآنی که در حال حاضر در دست ماست همان قرآنی است که بر پیامبر نازل گشته ( کم و زیاد ندارد ) ، اما از آنجایی که پیامبر در اواخر عمر به امیر المومنین دستور دادند تا قرآن را جمع آوری کنند ، ایشان قرآنی را جمع آوری نمودند بر اساس : 1. ترتیب سوره ها به همان ترتیب نزول آنها بوده ! 2. این مصحف مشتمل بوده بر اسباب و مکان نزول آیات و نیز اشخاصی که آیات در شأن آنها نازل گشته ! 3.جوانب کلی آیات بصورتی که آیات محدود به زمان و مکانی خاص نگردد تبیین گشته بود ! در ضمن وجود نازنین امیرالمومنین این قرآن را بر خلفا عرضه نمود اما آنها از پذیرش آن امتناع ورزیده و در جواب گفتند ما خود کتاب خدا را جمع نموده ایم ! خواهش میکنم رو هوا حرف نزنید و از این به بعد بیشتر دقت کنید !

فکر کنم اگه یه تاپیک جداگانه در مورد تحریف قرآن نزد علمای شیعه بزنیم بهتر باشد تا مطالب بی ربط به امامت وارد بحث نشود

celyanic;37945 نوشت:
بهتر است حاشیه نروید و بگویید این تایپیک را راه بیاندازیم یا خیر ! اما جالب است ! چطور شما از اعمال کسانی که نسبت به رفتارشان مسئول نیستید دفاع میکنید ! آیا دفاع شما پذیرش نوعی مسئولیت صحبتهای آنان نیست ؟؟؟ یا نه میگویید به من ربطی ندارد چه گفتند ولی من موافقم !!!!

به نظر من همان بررسی دلایل بهتر باشد حالا اگه شما دوست دارید تاپیک را راه بیاندازید
celyanic;37945 نوشت:
خداوند در جای جای قرآن افراد بسیاری را تنها و تنها به این دلیل که کورکورانه از عقاید پیشینان خود پیروی میکنند محکوم کرده و آنها را مسحق عذاب توصیف میکند ! همین است ، شما از قرآن همین را یاد گرفته اید ! دقیقاً نحوه پاسخگوییتان هم همینطور است ، گوشه ای از آیات را در تأیید صحبت های خود آورده بدان استدلال میکنید ، غافل از اینکه عصاره مطلبتان صراحتاً و به کلی در جای دیگری از کتاب نفی شده !!!! اینگونه استدلال را از کجا فراگرفته اید ؟؟؟؟؟؟

برادر گرامی همیشه من آیات را همراه با آیات قبل و بعد می آورم و بهتر است که این سخنان را به جناب رضا بگویید که پس از پاسخ به ایشان دیگر ساکت شدند
celyanic;37945 نوشت:
آقای عقیل این سکه که دست شماست دو رو بیشتر ندارد ، 1 . یا با آنچه که در کتبتان عنوان شده ( اختصاصاً راجع به پیامبر و داستان های کذب و نسبت های ناروا به ایشان ) موافقید ! که صراحتاً بفرمایید و بدانید در گفته های پیشینیان خود شرکید ! 2. یا موافق نیستید ، که باز هم باید صراحتاً بگویید !

لطفا در مورد عصمت بحث را در تاپیک قبلی پیگیری کنید تا موضوع اصلی فراموش نشود
http://www.askdin.com/showthread.php?t=6599
celyanic;37945 نوشت:
همانطور که گفتم شما غیر منطقی صحبت میکنید ! رجوع به خداوند برای حل اختلاف چگونه است ! طبق ترجمه ای که خود آوردید فرمودید قرآن ! بنده هم دلیل آوردم که ظاهر قرآن اگر موجب حل اختلاف بود مطمئناً تمام فرق مسلمین که سر تا پا با یکدیگر در گیر اختلاف و تشتّت هستند بدان استدلال نمی نمودند ، تازه این در جایی است که خداوند صراحتاً در آیه 7 سوره آل عمران از کسانی یاد میکند که با استفاده از قرآن فتنه انگیزی میکنند ! پس قرآن به تنهایی رافع اختلاف نیست ! اما سنت : ( وقتی میگویم به دقت مطالعه نفرمودید باورتان نمی شود ) بنده کلی صحبت کردم در مورد اینکه سنتی که خود در طول تاریخ و به گواه صحاح و مسانید حضرات عالی دستخوش تغییر شده چه قدر میتواند رافع اختلاف باشد ؟ شما را به خدا با عقل و منطق به این سوالات پاسخ دهید ! نتیجه اینکه نه قرآن و نه سنت به تنهایی و نه ترکیب ایندو هرگز موجب رفع اختلاف نخواهد بود ! بلکه عقیده درست این است که اولی الامری باشد که خود راسخ در علم بوده و دانا به سنت باشد و از هرگونه گناه و اشتباه مصون باشد تا ( همچون پیغمبر ) بتواند از قرآن و سنت محافظت نموده و رافع اختلافات باشد . و اگر مردم در پیروی از او به اختلاف افتادند به کتاب خدا رجوع کنند ( در پیروی بدون قید و شرط از رسول ) و به بیانات رسول خویش ( که در معرفی جای نشین خویش کم صحبت نفرموده حتی به اعتراف منابع حضرات عالی ) تا بدانند که رجوع به اولی الامر برایشان بهتر است ! و این همان عقیده تشیع است ! کدام به عقل و منطق نزدیکتر است ؟؟؟ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ؟؟؟؟ البته فراموش نفرمایید که ما هنوز بسیاری از آیات دیگر را بررسی ننموده ایم !

پس شما از خدا بیشتر میدانید نعوذ بالله خداوند ما را در صورت اختلاف به قرآن و سنت توصیه می کند اما شما می گویید خیر این ها اختلاف را رفع نمی کنند و اولی الامر است که با عث رفع اختلافات می شود آیا خهدا نام اولی الامر را فراموش کرد ؟
در ضمن این اولی الامر شما حالا کیست تا به او مراجعه کنیم و اختلافاتمان حل شود
celyanic;37945 نوشت:
این صحبت حضرتعالی اصلاً دارد اصول توحید و نبوت را زیر سوال میبرد ! این پیامبری که نمی توانسته فرق واجب و مستحبی را برای مردم روشن کنه ، دیگه تو چه مواردی ناتوان بوده ، مثلاً امکان داشته که تو بیان برخی از واجبات فقط و فقط بخاطر اینکه گیج کننده بوده باشند دست برده باشد و آنرا بیان نکرده باشد ! آیا امکانش هست ؟؟؟؟ تازه قول سوم شما که آب پاکی را بر پیکر بی عرضه گی ( العیاذ بالله ) پیامبر ریخت :

ببخشید من اشتباه نوشتم منظورم این نبود که پیامبر برای همیشه آن ار نخواند بلکه دیگر با جماعت نخواند
celyanic;37945 نوشت:
یعنی حضرت عمر توانست تفاوت آنرا برای حتی خیلی از تازه مسلمانانی که پیامبر را درک نکرده بودند روشن سازد ، اما پیامبر نتوانست آنرا برای مسلمانان دور و بر خود بیان کند ؟؟؟ باز جالب تر اینجاست که شما عمر را از علی واقف تر به سنت میدانید ، همان علی که بیش از هفتاد بار ( به نقل منابع خودتان ) عمر در باره او گفت : لو لا علی لهلک عمر ( اگر علی نبود عمر هلاک میشد ) !!! بیشرمی و توهین به ساحت خدا و رسول چه قدر ؟؟؟؟ امیدوارم این را عالمانه نگفته باشید و تنها و تنها برای اینکه جواب ما را داده باشید بیان کرده باشید ! جداً متأسفم !

چون دیگر به جماعت خواندن در زمان عمر باعث نمی شد که مردم فکر کنند که این نماز واجب است و مردم دیگر حوصله ی انفرادی خواندن نماز تراویح را نداشتند این کار را کرد
اما خواهش می کنم که دیگر از بحث خارج نشویم

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام بر دوست گرامی جناب آقای عقیل

جداً خسته نباشید

این رسم پرسش و پاسخه ؟؟؟؟ این جواب اونهمه سوال که من طرح کردم ! این نحوه بحث کردن درسته ؟ انصافاً خودت قضاوت کن !

بنده اون همه دلیل آوردم و میگم که دوست من آیه صریح قرآن ( آیه مودت ) زیر پا گذاشته شد ! شما میای و تأکید میکنید به اینکه پس باید قرآن تحریف شده باشه ! ( توضیح بنده در مورد تحریف رو خوندید ؟؟؟ )
میدونی اگه بخوام تک تک جملاتتون رو مثل دفعه قبل جواب بدم باید چند تا پست دیگه مطلب بزارم ، میدونید چند تا گاف بزرگ دیگه از توش در میاد ؟ یه نگاهی به استدلالاتتون بندازید ! بعنوان یک بی طرف !

دوست من این که نشد بحث منطقی ! ما هنوز 3 تا سوال از آیه اول رو داریم بررسی میکنیم ! میدونی چند تا آیه دیگه هست که باید بیارم ! ولی چیزی که من میدونستم این بود که این مباحث نتیجه بخش نیست تا زمانی که انسان بدون تعصب بحث کند ! تعصب رو بزارید کنار !

شما میفرمایید در ادامه مستند بحث میکنم !

4 تا صفحه گذشته ما که سندی ندیدیم ! شاید این صفحات هم دستخوش تحریف شده دوست من ؟

واقعیت اینه که بنده تا آخر هفته نیستم ، اتفاقاً به سرزمین شما دارم میام ، شما انصافاً تو این یک هفته به آنچه مطرح شده پاسخ بدید ! یک هفته فرصت دارید پس با خیال راحت به جمع آوری اسناد و مدارک بپردازید ، بنده یک هفته دیگه دوباره به این پست سر میزنم ، امیدوارم بحث منطقی پیش رفته باشه !

اینو گفتم که یه لطفی کنی این تایپیک رو قشنگ مطالعه کنی و به جزء جزء موارد بپردازی ! دقت کنید جزء جزء!

اگه قرار باشه دلایلی که میارید از این قسم باشه که فکر کنم من دیگه رو این تایپیک وقت نذارم بهتر باشه !

در ضمن بزار به نتیجه برسیم ، اولی الامر رو هم بهت معرفی میکنم ! هیچ عجله نفرمایید !
شب دراز است و قلندر بیدار !
وقت بسیاره آقا ، بسیار . . .

:Mohabbat:سخنی با آقای عقیل ::Mohabbat:

سلام علیکم:

1-لطفا لطف بفرمائید وقتی سؤالی را بیان می کنید مردانه تا آخر بحث ادامه دهید و فرار نکنید .شما همیشه مطلبی را می گذارید با عناوین کذائی،دفاع غیر عالمانه و برداشت سطحی وشخصی خود را می آورید،بعد می گوئید همه اهل سنت نظر مرا می گویند؟!و... نوبت ارائه جواب که می شود جوابی ندارید یکی دو هفته شاید برای میهمانی و مسافرت و امتحان و...ناپدید می شوید بعد یک پست جدید از سایتهای وهابی کپی می کنید و به روی مبارک هم چیزی نمی آورید .
در تایپیکی که عنوان آن «قرآن چگونه یک شیعه را هدایت کرد» سخن سجودی وهابی را آوردی و... مدعی اجماع اهل سنت بر حرمت بنای بر قبور شدی و سپس غیب شدید، البته حرمت اجماع را در آئینۀ تصاویر تماشا نمودی.دوستان سری به آن پست بزنند و قبور بزرگان اهل سنت از ابوحنیفه و شافعی و بخاری و شیخ عبد القادر گیلانی و... را تماشا نمایند و بحث نیمه کاره را هم ببینندو نظر بدهند.
2-در ابتدای این تایپیک آورده اید :اهل تشیع اینگونه ترجمه می کند اهل تسن اینگونه ...این سخن را نگوئید به شما می خندند ،تفسیر اختلافی است نه ترجمه ،چون ترجمه یعنی:بیان معنای مرادف یک کلمه یا یک جمله از یک زبان به زبان دیگر.
3-امامت از اصول مذهب است نه اصول دین ،چون اگر از اصول دین باشد شما نباید مسلمان باشید .در حالی که اینگونه نیست.
4-بر فرض هیج آیه ای در قرآن در باب امامت نباشد ،شما که منکرامامت هستید بحث خلافت را دارید که اگر کسی منکر آن باشد رافضی و حتی کافر است،واین مطلبی بسیار مهم است بنابراین باید در قرآن آمده باشد حال شما لطف فرموده آیاتی در باب مشروعیّت خلافت ابوبکر و عمر بیان کنید و اینکه علمای شما گفته اند هر کس خلافت ابوبکر و عمر را منکر شود کافر است واینکه امر او سماوی بوده را برای دوستان از قرآن ثابت کنید البته اگر ملاک کفر را هم مرحمت کنید و اینکه با چه مبنائی منکر خلافت آن دو کافرند در حالی که اسلام یعنی اقرار به شهادتین ،مستفیض می شویم .شاید این همه پشتکار شما نتیجه داد و ما به گفته شما « والسلام علی من اتبع الهوی شدیم ».اینک ببینید گوشه ای از فتاوای علمای اهل سنت را که احتیاجی به تر جمه ندارد:

1-من أَنْكَرَ إمَامَةَأبي بَكْرٍالصِّدِّيقِ رضي اللَّهُ عنه فَهُوَ كَافِرٌ ،وَعَلَى قَوْلِ بَعْضِهِمْ هو مُبْتَدِعٌ وَلَيْسَ بِكَافِرٍ وَالصَّحِيحُ أَنَّهُ كَافِرٌ وَكَذَلِكَ من أَنْكَرَ خِلَافَةَ عُمَرَ رضي اللَّهُ عنه في أَصَحِّ الْأَقْوَالِ[1].کسی که کافر می شود از اسلام نیز خارج می شود ،و نتیجۀ آن این است که امامت ابوبکر وعمرجزء اصول دین است.!!!!!!!!!!!!اصول دین هم باید در قرآن آمده باشد،ثابت کنید.

2-وَفِي الْفَتَاوَى الْبَدِيعِيَّةِ مِنْ كُتُبِ الْحَنَفِيَّةِ مَنْ أَنْكَرَ إمَامَةَ أَبِي بَكْرٍ الصِّدِّيقِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ فَهُوَ كَافِرٌ وَقَالَ بَعْضُهُمْ : هُوَ مُبْتَدِعٌ ، وَالصَّحِيحُ أَنَّهُ كَافِرٌ[=&quot] [=&quot][2].

3-ابن هجر هیثمی در کتابش می نویسد:
فمذهب أبي حنيفة رضي الله عنه أن من أنكرخلافةالصديق أو عمرفهو كافر على خلاف حكاه بعضهم وقال الصحيح أنه كافر[3].

4-وجاء في الفتاوى البزازية: ومن أنكر خلافة أبي بكر فهو كافر في الصحيح، ومنكر خلافة عمر رضي الله عنه فهو كافر في الأصح.

5-قال الشافعي: خلافة أبي بكر الصديق حق قضاه الله في السماء وجمع عليه قلوب عباده[4].بسم الله ،سماوی بودن خلافت او را از قرآن ثابت کن.

:Sham:

«أَفَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لا يَهِدِّي إِلاَّ أَنْ يُهْدى‏ فَما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ ، وَ ما يَتَّبِعُ أَكْثَرُهُمْ إِلاَّ ظَنًّا إِنَّ الظَّنَّ لا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئاً إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِما يَفْعَلُونَ،

آيا كسى كه هدايت به حق مى‏كند براى پيروى شايسته‏تر است يا آن كس كه خود هدايت نمى‏شود مگر هدايتش كنند، شما را چه مى‏شود.یونس/35»

والسلام.

[=&quot][1] الفتاوى الهندية في مذهب الإمام الأعظم أبي حنيفة النعمان ،الشيخ نظام وجماعة من علماء الهندج2ص264.الناشر دار الفكر

[=&quot][2]. فتاوى السبكي [شافعي]: أبو الحسن تقي الدين علي بن عبد الكافي السبكي (المتوفى : 756هـ)ج5ص36.

[=&quot][3]. الصواعق المحرقة على أهل الرفض والضلال والزندقة المؤلف : أبي العباس أحمد بن محمد بن محمد بن علي إبن حجر الهيتمي
.ج1ص138

.[4]مجموع فتاوى ابن تيمية،ج1ص409. الدرر السنية في الأجوبة النجديةالمؤلف : علماء نجد الأعلام

بسمه تعالی

عقیل;37779 نوشت:
پس مذهب شیعه با دین اسلام تفاوت دارد اگر تفاوت نداشت اصولشان یکی بود پس ببینید مذهب شیعه با دین اسلام از همه جهت حتی در اصول فرق دارد

تمام مذاهب اسلامی(چه شیعه و چه سنی) علاوه بر داشتن اصول مشتركی از قبیل توحید، نبوت، معاد، حقانیت قرآن و... دارای اصول مختص به خود هستند كه مایه تمایز آن مذاهب از سایر مذاهب اسلامی است و این مطلب تنها مربوط به شیعه هم نیست بلكه تمام مذاهب اهل سنت نیز چنین اصولی برای خود دارند. آیا فهمیدن این مطلب آن قدر سخت است كه بر خلاف آیات قرآن، برادران دینی خود را متهم به كفر و خروج از مسلمانی می كنید.
عقیل;37779 نوشت:
اگر جواب بنده به آقای رضا را بخوانید متوجه خواهید شد این آیه ها هیچ ربطی به امامت ائمه دوازده گانه ندارد

گویا سوال اول خود را فراموش نمودید! بحث شما در مورد اصل امامت در قرآن بود. نگفته بودید كه منظورتان فقط امامت اهل بیت پیامبر است.
عقیل;37779 نوشت:
لطفا موضوع را به بیراهه نکشانید

به نظر می رسد واقعا سوال خود را فراموش نمودید! بحث شما در مورد امامت در قرآن بود ما هم عرض كردیم شرائط و ویژگیهائی كه خود شما در این آیه برای اولی الامر مطرح نمودید با ویژگیهای خلفای شما به شدت در تعارض است و لذا خلفای شما نمی توانند مصداقی برای اولی الامر در این آیه باشند و باید به دنبال مصداقی دیگر برای اولی الامر باشید. آیا این مطلب خروج از موضوع بحث است!؟
در ضمن چرا بر خلاف دستور قرآن از چنین كسانی تبعیت می كنید!؟

عقیل;37779 نوشت:
اگر اطاعت اولی الامر مثل اطاعت از رسول است پس چرا در این آیه ها اشاره ای به آن نیست آیا خدا فراموش کرده اولی الامر را بیاورد؟ (نعوذ بالله)

يَأَيهَُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَ أَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَ أُوْلىِ الْأَمْرِ مِنكم‏ضهسه
اگر اطاعت از اولی الامر هم ردیف اطاعت از پیامبر نبود چرا در این آیه با صراحت دستور می دهد همانگونه كه از پیامبر اطاعت می كنید از اولی الامر هم اطاعت كنید. نكند فكر می كنید خداوند اشتباه كرده و یا پیامبر این كلمه را به قرآن اضافه نموده؟ (معاذ الله)

عقیل;37779 نوشت:
شما می آیید و گوشه ای از سخن امام فخر رازی را می گویید و بقیه اش را ذکر نمی کنید اولا ایشان در مورد آیه اقوال مختلفی ذکر می کنند و در آخر قول درست را با دلیل انتخاب می کنند حالا ببینید نظر ایشان در مورد اطاعت از اولی الامر چیست أن طاعة الله وطاعة رسوله واجبة قطعا ، وعندنا أن طاعة أهل الاجماع واجبة قطعا ، وأما طاعة الأمراء والسلاطين فغير واجبة قطعا (زیر تفسیر آیه ی نساء 59 ) البته می دانم شما از روی کسی دیگر این را آورده اید و شما در این خیانت در امانت ان شاء الله شریک نخواهید بود اما مواظب خود باشید

توصیه می كنم در مطالعات خود دقت بیشتری داشته باشید.
شما فرمودید این آیه هیچ دلالتی بر عصمت اولی الامر ندارد ما هم گفتیم فخر رازی كه از علماء اهل سنت است از این آیه عصمت اولی الامر را فهمیده است. تنها اختلاف ما با جناب فخر رازی در نتیجه ای است كه از استدلال خود می گیرند. ایشان می گویند بر اساس این آیه، اولی الامر معصومند و در ادامه می گویند چون ما نمی توانیم افراد معصوم را تشخیص دهیم پس می گوئیم كه منظور از اولی الامر و عصمت آنها در این آیه، اجماع امت است.
ما كه متوجه نشدیم این نتیجه را چگونه از آن مقدمات به دست آوردند ولی در عین حال ما در نقل قول ایشان هیچ تحریفی نكردیم (معصوم بودن اولی الامر)شاید اگر به كلمات خود رجوع كنید متوجه شوید كه دیگرانند كه علاقه مندند نظر ایشان را به نفع خود تحریف كنند.

عقیل;37779 نوشت:
قوم بنی اسرائیل که مرتد شدند اما فکر نکنم شما ما را مرتد بدانید

ما بارها گفته ایم كه اهل سنت برادران دینی ما هستند ولی هنوز نفهمیده ایم چرا بعضی از برادران اهل سنت، شیعه را نه تنها برادر خود نمی دانند بلكه خون آنها را هم بر خود مباح می دانند!

عقیل;37779 نوشت:
این سوالات شما از جزئیات توحید است اما خود توحید با صراحت در قرآن آمده مثلا سوره ی توحید که توحید را خیلی روشن و ساده توضیح می دهد که حتی یک بچه هم آن را درک می کند

این مطالب شما نشان می دهد كه برای نظرات دیگران ارزشی قائل نیستید و حتی حاضر نیستید مطالب آنها را كامل بخوانید. ما بارها گفته ایم كه امامت را تنها به عنوان جزئی از نبوت و متمم و مكمل آن می دانیم نه اصلی مجزا و در مقابل آن
عقیل;37779 نوشت:
سوال: آیا دلایل قرآنی بهتر از دلایل حدیثی نیست اگر شما یک آیه ی قرآن و یک روایت مخالف با آن آیه باشد کدام یک را قبول می کنید حتی اگر روایت صحیح السند باشد؟

سوال. اگر پیامبر در حدیثی معتبر یكی از آیات قرآن را تفسیر كنند و مصداق مشخص آن را بیان نمایند و ما به آن حدیث عمل نمائیم بر خلاف قرآن عمل كرده ایم؟ ما می گوئیم سنت تفسیر قرآن است نه چیزی متعارض با آن. اگر واقعا متعارض باشد ما آن حدیث متعارض را بر دیوار می كوبیم ولی اگر تفسیر باشد آن را بر چشم می گذاریم.

عقیل;37779 نوشت:
در ضمن چرا اعتراف نمی کنید که در قرآن دلیلی بر امامت نیست تا سراغ سنت برویم

در ضمن چرا دست از تعصب بر نمی دارید تا با هم سایر آیات و روایات را بررسی كنیم

عقیل;37780 نوشت:
شاید هم آیاتی وجود داشته و ابوبکر و عمر آنرا حذف کرده اند. یعنی همان تحریف قرآن که اکثر علمای بزرگ شما به آن معتقد بودند

تا آنجا كه ما می دانیم علماء شیعه هیچ گاه قائل به تحریف قرآن نبوده اند و اگر حدیثی هم در این زمینه باشد بر دیوار می كوبند اما نمی دانم با احادیث صحیح السند برادران خود چه كنیم. مثلا اگر می خواهید نظر جناب عائشه را در مورد خورده شدن و نابود شدن سوره ای از قرآن توسط گوسفندی را بدانید می توانید رجوع كنید به سنن ابن­ماجه؛ ج1، ص625. و اگر مایل هستید نظر جناب خلیفه دوم را در مورد خورده شدن قرآن توسط آن گوسفند بدانید رجوع كنید به صحيح بخاري؛ ج8، ص26. صحيح مسلم؛ ج5، ص116. مسند احمد؛ ج1، ص47. سنن­الكبري؛ ج8، ص213. و اگر می خواهید نظر جناب ابو موسی اشعری را در زمینه نابودی كامل دو سوره از قرآن بدانید رجوع كنید به الاتقان جلد 2 صفحه 40 ، 41 ، 42 و اگر نظر سایر صحابه عادل خود را هم می خواهید رجوع كنید به صحيح مسلم جلد 3 صفحه 100

:Kaf::Kaf::Kaf:

سلام بر دوستان به نظر می رسد مبنای کارشناس محترم آقای صدرا در جواب دادن بهتر است .چرا ما همیشه در موضع دفاع باشیم و مخالف همیشه حمله کند؟ در حالی که این امر باید به عکس باشد .
برای من خیلی جالب بود خلافتی که با زور چوب و چماق گرفته می شود چطور جزء اصول مسلم سنی ها است و جالبتر اینکه این امر استوار به زور چماغ چطوری آسمانی شده؟ و منکرین آن کافر .بعد نکتۀ جالب دیگر اینکه اینها هر کس را که مخالف خلافت غاصبین است کافر می دانند بعد به شیعه اشکال می گیرند چرا شما به صحابی خرده می گیرید؟.:Gig:

بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

celyanic;37984 نوشت:
بنده اون همه دلیل آوردم و میگم که دوست من آیه صریح قرآن ( آیه مودت ) زیر پا گذاشته شد ! شما میای و تأکید میکنید به اینکه پس باید قرآن تحریف شده باشه ! ( توضیح بنده در مورد تحریف رو خوندید ؟؟؟ )

از همان اول هم می دانستم که بحث به جاهای دیگه کشیده می شه خیلی خوب همین آیه ی مودت : بالفرض این که منظور از قربی اهل بیت باشد چه ربطی به امامت دارد شمامی فرمایید چون صحابه این آیه را زیر پا گذاشتند پس اگر آیه ای درباره امامت می بود آن را هم زیر پا می گذاشتند اولا مگر شما علم غیب دارید که این طور حرف می زنید دوما پس چرا خدا آیه ی مودت را فرستاد در حالی که می دانست زیر پا گذاشته خواهد شد سوما چه اشکالی داشت خداوند آیه ای را هم با این که می دانست مثل آیه ی مودت زیر پا گذاشته خواهد شد نازل می کرد تا آن وقت می توانستیم قرآن را کتابی کامل بنامیم مگر محبت اهل بیت بیشتر مهم است یا اعتقاد به امامت آنان.
celyanic;37984 نوشت:
شما میفرمایید در ادامه مستند بحث میکنم ! 4 تا صفحه گذشته ما که سندی ندیدیم ! شاید این صفحات هم دستخوش تحریف شده دوست من ؟

ببخشید من باید در چه موردی سند بیاورم این شما هستید که باید سند بیاورید نه من.
برای اثبات است که سند می آورند نه انکار
اگر منظورتان این است که در مورد تحریف قرآن نزد علمای شیعه سند بیاورم می ترسم بحث بر سر موضوع اصلی منحرف شود و گرنه ما آماده ایم
صدرا;37994 نوشت:
1-لطفا لطف بفرمائید وقتی سؤالی را بیان می کنید مردانه تا آخر بحث ادامه دهید و فرار نکنید .شما همیشه مطلبی را می گذارید با عناوین کذائی،دفاع غیر عالمانه و برداشت سطحی وشخصی خود را می آورید،بعد می گوئید همه اهل سنت نظر مرا می گویند؟!و... نوبت ارائه جواب که می شود جوابی ندارید یکی دو هفته شاید برای میهمانی و مسافرت و امتحان و...ناپدید می شوید بعد یک پست جدید از سایتهای وهابی کپی می کنید و به روی مبارک هم چیزی نمی آورید . در تایپیکی که عنوان آن «قرآن چگونه یک شیعه را هدایت کرد» سخن سجودی وهابی را آوردی و... مدعی اجماع اهل سنت بر حرمت بنای بر قبور شدی و سپس غیب شدید، البته حرمت اجماع را در آئینۀ تصاویر تماشا نمودی.دوستان سری به آن پست بزنند و قبور بزرگان اهل سنت از ابوحنیفه و شافعی و بخاری و شیخ عبد القادر گیلانی و... را تماشا نمایند و بحث نیمه کاره را هم ببینندو نظر بدهند.

من هیچ وقت در هیچ کجا سوالی را بی جواب نگذاشتم مگر این که به سوالات من پاسخ داده نشود در مورد پست قرآن چگونه یک شیعه را هدایت کرد؟ از همه دوستان می خواهم به این پست رجوع کنند تا بدانند دلایل کی منطقی تر است جناب صدرا یادتان نرود شما خودتان پذیرفتید مسجد قرار دادن قبور کراهت دارد یعنی شما هم قبول دارید قبر امام رضا را که مسجد قرار داده اند امری کراهت دار انجام شده است
صدرا;37994 نوشت:
2-در ابتدای این تایپیک آورده اید :اهل تشیع اینگونه ترجمه می کند اهل تسن اینگونه ...این سخن را نگوئید به شما می خندند ،تفسیر اختلافی است نه ترجمه ،چون ترجمه یعنی:بیان معنای مرادف یک کلمه یا یک جمله از یک زبان به زبان دیگر.

جناب صدرا متاسفانه امروزه حتی ترجمه ها را هم تحریف می کنند
صدرا;37994 نوشت:
3-امامت از اصول مذهب است نه اصول دین ،چون اگر از اصول دین باشد شما نباید مسلمان باشید .در حالی که اینگونه نیست.

خیلی خوب آیا برای شما امامت مهم تر است یا فروع دین؟
خوشبختانه در قرآن ده ها آیه حتی در مورد فروع دین آمده اما این اصول مذهب شما حتی یک دلیل از قرآن ندارد.
صدرا;37994 نوشت:
4-بر فرض هیج آیه ای در قرآن در باب امامت نباشد ،شما که منکرامامت هستید بحث خلافت را دارید که اگر کسی منکر آن باشد رافضی و حتی کافر است،واین مطلبی بسیار مهم است بنابراین باید در قرآن آمده باشد حال شما لطف فرموده آیاتی در باب مشروعیّت خلافت ابوبکر و عمر بیان کنید و اینکه علمای شما گفته اند هر کس خلافت ابوبکر و عمر را منکر شود کافر است واینکه امر او سماوی بوده را برای دوستان از قرآن ثابت کنید البته اگر ملاک کفر را هم مرحمت کنید و اینکه با چه مبنائی منکر خلافت آن دو کافرند در حالی که اسلام یعنی اقرار به شهادتین ،مستفیض می شویم .شاید این همه پشتکار شما نتیجه داد و ما به گفته شما « والسلام علی من اتبع الهوی شدیم »

به به شما که سخنگوی اهل سنت شده اید. و به جای خود اهل سنت هر چه می خواهید می گویید هیچ گاه علمای اهل سنت شیعیان را کافر نمی دانند و اگر یکی از علما نظری بر خلاف این داشته باشد نظر او را هیچ کس قبول نمی کند. در ضمن اهل سنت هیچ گاه خلافت را سماوی ندانسته اند . و اگر هم کسی بر خلاف اکثر علما نظری غیر از این داشته باشد نظر او بر دیوار کوبیده می شود در ضمن نخواهید با این حرف ها خود را از پاسخ دادن نجات دهید

اما چند سوال که به فهم دقیق آیه کمک می کند

شأن نزول آیه چیست؟
این آیه در زمان پیامبر نازل شده پس باید در زمان پیامبر هم اولی الامری وجود داشته باشد این اولی الامر زمان پیامبر کی بوده؟
منظور از اولی الامر در آیه 83 سوره نساء کیست؟
وَإِذَا جَاءهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُواْ بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُوْلِي الأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلاَ فَضْلُ اللّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلاَّ قَلِيلاً
و هنگامى که خبرى از پيروزى يا شکست به آنها برسد، (بدون تحقيق،) آن را شايع مى‏سازند؛ در حالى که اگر آن را به پيامبر و پيشوايان -که قدرت تشخيص کافى دارند- بازگردانند، از ريشه‏هاى مسائل آگاه خواهند شد. و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، جز عدّه کمى، همگى از شيطان پيروى مى‏کرديد (و گمراه مى‏شديد).

بسم الله الرحمن الرحیم

به به سلام جناب عقیل ، دیروز دوست امروز آشنا ! آقا کجا بودید دلمون براتون تنگ شده بود !

این که نشد وضع مباحثه کردن داداش من ، یکمی حداقل آبرومندانه غیب بشید ، حداقل یه جوابی بدید بعد برید !

یا حداقل اگه نمی تونید جواب بدید بگید من فعلاً نمی تونم جواب بدم ، میرم مطالعه کنم ، بر میگردم !

بابا ما رو نگران میکنید !

اما در مورد مطالبتان :

عقیل;43270 نوشت:
از همان اول هم می دانستم که بحث به جاهای دیگه کشیده می شه خیلی خوب همین آیه ی مودت : بالفرض این که منظور از قربی اهل بیت باشد چه ربطی به امامت دارد شمامی فرمایید چون صحابه این آیه را زیر پا گذاشتند پس اگر آیه ای درباره امامت می بود آن را هم زیر پا می گذاشتند اولا مگر شما علم غیب دارید که این طور حرف می زنید دوما پس چرا خدا آیه ی مودت را فرستاد در حالی که می دانست زیر پا گذاشته خواهد شد سوما چه اشکالی داشت خداوند آیه ای را هم با این که می دانست مثل آیه ی مودت زیر پا گذاشته خواهد شد نازل می کرد تا آن وقت می توانستیم قرآن را کتابی کامل بنامیم مگر محبت اهل بیت بیشتر مهم است یا اعتقاد به امامت آنان.

عزیز من ، شما اصلاً اهل مطالعه هستید یا نه ؟

اگه نیستید که بگید و خلاص ، اگر هم هستید که این وضع مباحثه نیست !

نهایت دفاعی که علمای شما تونستن از مواضع خودشون بکنن اینه که آیه در قرآن صراحتاً به امامت 12 امام اشاره نکرده ! که اینو هم با کلی ترس و لرز عنوان کردن !

حالا شما این وسط چه نرخی تعیین میکنید خدا میدونه ؟

اولاً که کجای بحث به انحراف کشیده شده ؟ دلیل بیارید ! خواهش میکنم رو هوا حرف نزنید! ما در راستای بحث تحریف قرآن به این نقطه رسیدیم ، به این مطالبی که شما بیان میکنید و نحوه گفتارتون ، میگن آلوده کردن جو ! پس فکر نکنید که با هالو طرفید ، فقط پاسخ بدید !

ثانیاً چرا به فرض ؟؟؟؟ کلاً شما اهل سنت عادت دارید ، خیلی اوقات اراجیفی را که با قرآن و سنت نبوی ناسازگار است تحت عنوان تعالیم دین قبول میکنید و خیلی اوقات مسلمات را فقط و فقط بخاطر تعصب رد میکنید ! این روش استدلال علمایتان دیگر قدیمی شده ، به دنبال روش جدیدتری باشید ، جوان امروز فکر میکنه ، عقل داره و با همون عقل میسنجه ، و اونوقته که . . .

پس یکبار میگم ، برای آخرین بار طرف های بحثتان را هالو فرض نکتید که اگه بخواید بصورت غیر مستقیم به شخصیت طرف مقابل بی احترامی کنید ، دودش تو چش خودتون میره دوست عزیز ، اونوقت شما هستید که محکوم به طفره رفتن و فرار از بحث میشید و دیگه هیچ کسی جوابتون رو نمی ده !

برای اینکه به شما یادآوری کنم که رو هوا حرف نزنید ، برداشت برخی علمای شما را از آیه مودت بیان میکنم !

صراحت این آیه تا حدی مشخصه که برخی از علمای تسنن بر اساس همین آیه کتابهایی در لزوم محبت به اهل بیت پیامبر نوشته و نام کتاب خود را نیز بر همین اساس انتخاب نموده اند !
- احمد بن محمد شهاب الدین خفاجی حنفی ( م 1069 ) کتاب " فرض المحبة فی تفسیر آیة المودة "
- میر سید علی همدانی ( م 786 ) کتاب " مودة القربی "
- سلییمان قندوزی حنفی ( م 1270 ) کتاب "ینابیع المودة "

جالب اینجاست حدیثی در شواهد التنزیل حاکم حسکانی ( 2/203- ح 837 ) آورده و در پاورقی صفحات 204 - 205 چندین مدرک دیگر اهل سنت را ذکر نموده :

ازرسول خدا نقل است که فرمودند :
هرگاه بنده ای بین صفا و مروه هزار سال ، سپس هزار سال ، سپس هزار سال خدا را عبادت کند تا آنجا که چون مشک کهنه پوسیده شود اما محبت ما را نداشته باشد خداوند او را به رو در آتش جهنم می افکند سپس فرمودند : قل لا اسئلکم علیه اجزاً الاالمودة فی القربی . . .

ای انسان اندیشمند ، آیا جای پرسش ندارد که چطور با اینکه هیچ کدام از انبیاء برای رسالت خویش مزدی نمی خواستند ، و آنرا تنها بر خداوند میدانستند ، پیامبر از امت خویش مزد طلب کرد ؟ و آنهم مزدی است که از طرف خداوند فرض گشته : قل . . . . امری که تنها و تنها فرمان خداوند است !

آنوقت شما میگویی به فرض ! همانطور که گفتم مراقب جملات خودت باش تا محکوم به مباحثه جاهلانه و مغرضانه نشی !

اما پاسخت و قبلاً دادم ، میتونی به پست های قبلی رجوع کنی و جوابتو بگیری !

آیه محبت ، بیان یک فریضه واجب است ، آنهم محبت اهل بیت پیامبر ، که از متن آن به خوبی پیداست ، زیرا مزد را در قبال خدمت دریافت میکنند و مطمئناً میدانید که پرداخت مزد واجب است ! ( البته اگه اعتراف بسیاری از علمای اهل سنت رو هم این وسط نادیده بگیریم )

آنهم اجر و مزد رسالت !

خلفای شما بی مهری نسبت به رسول خدا و خاندان او را نه بعد از وفات پیامبر که در زمان حیات ایشان شروع کردند ( غصه نخور برات مینویسم ) و آنرا بعد از وفات پیامبر به اوج رساندند !

این دستوری واجب بود در قرآن ! و در اینکه خلفای شما بدان عمل نکردند هیچ جای بحثی نیست ، اما توجیه آن امکان پذیر بود . خلفا توانستند با توطئه و فضا سازی علیه امیر مومنان نوک پیکان اتهامات را از سمت خویش برگردانند ! و این گواه تاریخ است !

اما آیا اگر آیه صراحتاً امیر مومنان را به عنوان امام معرفی میکرد ، و آنان از آن آیه تخطی میکردند توجیه آن امکان پذیر بود ؟ هرگز !

این مسئله در احادیث به صراحت بیان شده بود ، برای همین اقدامات امنیتی علیه احادیث صورت گرفت ( که شرحش مفصل است و در پست جدید همه خواهد آمد ، عجله نکنید ) و از نشر آن جلوگیری شد ، ولی آیا اگر این مسئله در آیات بیان میشد جز حذف آن آیه راه دیگری میماند ؟

عقیل;43270 نوشت:
مگر شما علم غیب دارید که این طور حرف می زنید ؟

عزیز من بنده از همان عقلی استفاده میکنم که شما آکبند نگهش داشتی و از آن بهره نمی گیری ، من دارم با شما مستند ، منطقی و عقلی صحبت میکنم ، شما اگه فکر میکنید قضیه طور دیگه ای بوده عنوان کنید ، وقتی همه نظر ها عنوان بشه راحت تر به نقد کشیده میشه !

البته اگه طفره نرید یا حداقل بتونید توجیهاتی دست و پا کنید !

در ضمن نحوه مباحثه تان که اینطور است خدا به ما رحم کنه وقتی بخواید سند بیارید !

عقیل;43270 نوشت:
من هیچ وقت در هیچ کجا سوالی را بی جواب نگذاشتم مگر این که به سوالات من پاسخ داده نشود در مورد پست قرآن چگونه یک شیعه را هدایت کرد؟ از همه دوستان می خواهم به این پست رجوع کنند تا بدانند دلایل کی منطقی تر است جناب صدرا یادتان نرود شما خودتان پذیرفتید مسجد قرار دادن قبور کراهت دارد یعنی شما هم قبول دارید قبر امام رضا را که مسجد قرار داده اند امری کراهت دار انجام شده است

اینکه شما هیچگاه امری را بی سوال نگذاشته اید در اینصورتی درسته که الان میگم :

یا اصلاً سوال رو ندیدید که بخواید جواب بدید ( نخواستید که ببینید )

یا یه جوابی دادی که اصلاً ربطی به موضوع نداره

یا از 100 در صد سوال به 5 درصدش یه پاسخی رو هوا دادی ، مث همین مطالبی که تو همین پست قبلی عنوان کردی !

ادامه دارد . . .

. . . ادامه

دوست عزیز آقای عقیل میگم پاسخ دادن شما کلاً یه جوریه !

مثل اینکه شما خیلی وقته به پستی که آوردی سرنزذی ، مث همیشه تا کم آوردی رفتی و پیدات نشد ؟

توصیه من اینه که یه سری بزن ! خوبه والا !

در ضمن در مورد امام رضا صحبت کردید ، اول این آیه رو بخون !

وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يرْزَقُونَ(آل عمران/169)

نیاز نمی بینم که بگم اگه قرار باشه فقط یه عده خاص مصداق بارز این آیه باشن ، اون پیامبر و اهل بیتشون هستن !

ثانیاً بحث توسل یه بحث تازه و پیش پا افتاده نیست که به همین راحتی بخوای ردش کنی و اگه با این رویکرد مباحثت و مطرح کنی باید بگم از سر ناشیگریته عزیز !

امروز تنها و تنها وهابیون هستن که توسل رو رد میکنن ! که اونها رو هم کسی مسلمون نمی دونه ! اینو که دیگه خیلی از علمای اهل سنت دارن میگن !

باید بگم در منطقه ترکمن نشین استان ما ، خیلی از مفتی های اهل سنت دارن با عقاید وهابیت مبازره میکنن ، حالا واقعاً زشته که شما میاید و از اونا دفاع میکنید ! درست نیست !

اگه واقعاً شما هم وهابی هستید که خجالت نکشید بگید ، حداقل رویکرد دوستان در مباحثه با شما عوض میشه ، فکر کنم بحث ها هم زود تر به نتیجه میرسن !

در باب توسل بحث زیاده ، اگه واقعاً دنبال جوابید یه سری به این تایپیک بزنید که از قضا از نوشته های رفیق شفیقتان سجودی است ! بعد اگه خواستید تو اون باب هم بحث کنید !
http://www.askdin.com/showthread.php?p=36980

عقیل;43270 نوشت:
خیلی خوب آیا برای شما امامت مهم تر است یا فروع دین؟
خوشبختانه در قرآن ده ها آیه حتی در مورد فروع دین آمده اما این اصول مذهب شما حتی یک دلیل از قرآن ندارد.

خیلی جالبه ، وحشتناک رو هوا حرف میزنی ، جداً یه فکری به حال خودت بکن !

این اصول مذهبی که شما ازش یاد میکنی ، توحید ، معاد ، نبوت ، عدل و امامته !

3 تاش رو که شما بعنوان اصول مذهبتان میدانید !

آیات در مورد عدل هم که خدا رو شکر کم نیست !

اما در مورد امامت ، آنچیزی که کار دست شما داده ، یا ناشیگریتونه ! یا تعصبتونه ! یا . . . .

بماند !

همانطور که گفتم آیات در مورد امامت کم نیست ! که حالا بخوایم تک تک در بیاریم ، تنها چیزی که شما میتوانید عنوان کنید این است که (( چرا آیه صراحتاً به امامت ائمه معصومین اشاره نکرده ؟ )) همین و نه بیشتر !

که اونم جوابش مشخصه !

فکر کنم وقتی جواب میدی خیلی کیف میکنی !!! نه ؟:ghash:

ولی بیا و تو این ماه رمضونی اینقد ما رو نخندون !

ببین اینا مضرات رو هوا حرف زدنه !

بازم میگم رو هوا حرف نزن ! اوه اونقد سوال هست که جواب ندادی ، کسی نمی خواد به روتون بیاره ، تازه اگر هم بخواد نیستید که کسی به روتون بیاره !

ولی انشاءالله به زودی در بحث های جدید میبینمتون ! بزودی زود !

سلام علیکم
در آیه 21 و 22 سوره کهف بر قبور اصحاب کهف نیز به حکم الهی مسجد بنا کردند تا خاطره اشان فراموش نشود


وَكَذَلِكَ أَعْثَرْنَا عَلَيهِمْ لِيعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَأَنَّ السَّاعَةَ لَا رَيبَ فِيهَا إِذْ يتَنَازَعُونَ بَينَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقَالُوا ابْنُوا عَلَيهِمْ بُنْيانًا رَبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قَالَ الَّذِينَ غَلَبُوا عَلَى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيهِمْ مَسْجِدًا(الکهف/21)

و اينچنين مردم را متوجه حال آنها کرديم، تا بدانند که وعده خداوند (در مورد رستاخيز) حق است؛ و در پايان جهان و قيام قيامت شکي نيست! در آن هنگام که ميان خود درباره کار خويش نزاع داشتند، گروهي مي‌گفتند: «بنايي بر آنان بسازيد (تا براي هميشه از نظر پنهان شوند! و از آنها سخن نگوييد که) پروردگارشان از وضع آنها آگاهتر است!» ولي آنها که از رازشان آگاهي يافتند (و آن را دليلي بر رستاخيز ديدند) گفتند: «ما مسجدي در کنار (مدفن) آنها مي‌سازيم (تا خاطره آنان فراموش نشود.)»
سَيقُولُونَ ثَلَاثَةٌ رَابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ وَيقُولُونَ خَمْسَةٌ سَادِسُهُمْ كَلْبُهُمْ رَجْمًا بِالْغَيبِ وَيقُولُونَ سَبْعَةٌ وَثَامِنُهُمْ كَلْبُهُمْ قُلْ رَبِّي أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِمْ مَا يعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِيلٌ فَلَا تُمَارِ فِيهِمْ إِلَّا مِرَاءً ظَاهِرًا وَلَا تَسْتَفْتِ فِيهِمْ مِنْهُمْ أَحَدًا(الکهف/22)

گروهي خواهند گفت: «آنها سه نفر بودند، که چهارمين آنها سگشان بود!» و گروهي مي‌گويند: «پنچ نفر بودند، که ششمين آنها سگشان بود.» -همه اينها سخناني بي‌دليل است- و گروهي مي‌گويند: «آنها هفت نفر بودند، و هشتمين آنها سگشان بود.» بگو: «پروردگار من از تعدادشان آگاهتر است!» جز گروه کمي، تعداد آنها را نمي‌دانند. پس درباره آنان جز با دليل سخن مگو؛ و از هيچ کس درباره آنها سؤال مکن!

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در مورد اینکه این کار را با این عنوان انجام داده اند که خاطره اشان فراموش نشود یا اینکه سهوا یا عمدا مورد پرستش قرار بگیرند نکته کلیدی ای است که جناب صدرا به همین دلیل آنرا بجای احتیاط واجب مکروه ذکر کردند که امر خدا کراهت ندارد.

درمورد ائمه شیعه
اصلا آیات الهی را رها کنیم
عقل انسان و دین خداوند ( کتاب و سنت نبوی) هنوز هست .
اگر جملات و احادیث صحیح را استخراج کنند دال بر اولوالالباب بودن و ولایت آنها از لحاظ عقل و دین خواهد بود

عقیل گرامی دو یا سه سخن از بزرگان فرقه و مذهب خود بیاورید که خودتان آن را مویدید حداقل من نوعی از شما مطلبی بیاموزم.

یا سمیع و یا بصیر

بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیکم و رحمه الله و برکاته
سیلیانیک عزیز با این شیوه ی حرف زدنتان معلومه که چه تعصبی داری و چه کینه ای نسبت به اهل سنت داری برادرم و نتیجه ی کنایه زدن و تهمت زدن چیزی جز کینه و تعصب نیست
اما به توصیه ی قرآن به جای انتقام گرفتن سلام می کنم سلام ...

celyanic;43309 نوشت:
صراحت این آیه تا حدی مشخصه که برخی از علمای تسنن بر اساس همین آیه کتابهایی در لزوم محبت به اهل بیت پیامبر نوشته و نام کتاب خود را نیز بر همین اساس انتخاب نموده اند ! - احمد بن محمد شهاب الدین خفاجی حنفی ( م 1069 ) کتاب " فرض المحبة فی تفسیر آیة المودة " - میر سید علی همدانی ( م 786 ) کتاب " مودة القربی " - سلییمان قندوزی حنفی ( م 1270 ) کتاب "ینابیع المودة "

معلومه که اصلا سخن من رو نمی خونی من که نظریه شما در مورد آیه را رد نکردم.
در ضمن قندوزی حنفی را من قبول ندارم. چون غلوی که ایشان در مورد اهل بیت دارند از شیعیان هم بیشتر است
celyanic;43309 نوشت:
خلفای شما بی مهری نسبت به رسول خدا و خاندان او را نه بعد از وفات پیامبر که در زمان حیات ایشان شروع کردند ( غصه نخور برات مینویسم ) و آنرا بعد از وفات پیامبر به اوج رساندند !

عجب بی مهری ای!!!
آیا این بی مهری است که ... که حضرت علی نوه ی پیامبر را به عقد عمر در می آورد؟
آیا این بی مهری است که حضرت علی فرزندان خود را ابوبکر عمر و عثمان نام می نهادند؟
celyanic;43311 نوشت:
دوست عزیز آقای عقیل میگم پاسخ دادن شما کلاً یه جوریه ! مثل اینکه شما خیلی وقته به پستی که آوردی سرنزذی ، مث همیشه تا کم آوردی رفتی و پیدات نشد ؟

اتفاقا پیدام بود اونم در تاپیک
http://www.askdin.com/showthread.php?t=7013
بحثی خوبی بود اما متاسفانه مثل دفعه های قبل در تاپیک های
http://www.askdin.com/showthread.php?t=4030
و
http://www.askdin.com/showpost.php?p=9705
مدیران از پشت چاقو زدند و من هم که جای دفاعی نداشتم و نه دادگاهی برای شکایت
فکر کنم این عادتشان شده که پست آخر را می نویسند و بعد تاپیک را قفل می کنند و بعد هم برای خودشان کف می زنند ولی تنها یک جمله بهشون می گم
اگر در این دنیا می تونید صدای ما را خفه کنید در قیامت چه می کنید که حتی انگشتانتان بر ضد خودتان به حرف میاند اونروز چه می کنید که دیگه نمی توان صدا ها را خفه کرد
celyanic;43311 نوشت:
باید بگم در منطقه ترکمن نشین استان ما ، خیلی از مفتی های اهل سنت دارن با عقاید وهابیت مبازره میکنن ، حالا واقعاً زشته که شما میاید و از اونا دفاع میکنید ! درست نیست !

منظور شما از علمای اهل سنت کیه؟ مگه عالمی بزرگتر از شیخ قریشی در مناطق ترکمن نشین وجود دارد؟
نمی شناسیش یه جستجویی توی گوگل بکن ببین کیه؟ ببین چرا زندانیش کردن؟ ببین وهابیه یا سنیه؟ ببین در مورد توسل به اموات چه نظری داره؟ نکنه که اون رو هم وهابی میدونید؟
celyanic;43311 نوشت:
اگه واقعاً شما هم وهابی هستید که خجالت نکشید بگید ، حداقل رویکرد دوستان در مباحثه با شما عوض میشه ، فکر کنم بحث ها هم زود تر به نتیجه میرسن !

به خدا خسته شدم از بس که گفتم من وهابی نیستم؟
celyanic;43311 نوشت:
فکر کنم وقتی جواب میدی خیلی کیف میکنی !!! نه ؟ ولی بیا و تو این ماه رمضونی اینقد ما رو نخندون ! ببین اینا مضرات رو هوا حرف زدنه !

السلام علیکم
خدا هدایتت کنه
bina88;43312 نوشت:
عقیل گرامی دو یا سه سخن از بزرگان فرقه و مذهب خود بیاورید که خودتان آن را مویدید حداقل من نوعی از شما مطلبی بیاموزم.

در چه موردی؟ اگر بگید در خدمتیم
اما بحث شما در مورد دو آیه ی بالا در تاپیک
http://www.askdin.com/showthread.php?t=6228
پاسخ داده شده

بسم الله الرحم الرحیم

سلام بر همه

عقیل;43359 نوشت:
سیلیانیک عزیز با این شیوه ی حرف زدنتان معلومه که چه تعصبی داری و چه کینه ای نسبت به اهل سنت داری برادرم و نتیجه ی کنایه زدن و تهمت زدن چیزی جز کینه و تعصب نیست
:ghash:

عقیل جان وقتی قیافه حق به جانب میگیری خیلی جالب حرف میزنی ، جداً اشکم در اومد منتها از بس که خندیدم !

من تعصب دارم یا شما ؟

اگه یادت رفته برگرد و از اول یه نگاهی به پست ها بنداز ! شایدم تعصب تو فرهنگ شما یه چیز دیگه معنی میده ؟؟؟ ها ؟؟؟

میدونی یاد کدوم واقعه افتادم ؟ برو به "الامامة و السیاسة" از ابن قتیبه ، صفحه 14 :

بعد از واقعه آتش زدن درب منزل حضرت زهرا ( سلام الله علیها ) و بعد از خوابیدن تنش بر پا شده ( البته با حیله و تزویر خلفاء ) ابوبکر و عمر ( که یقین داشتند دختر پیغمبر را آزرده اند ) خواستند تا( برای آرام کردن افکار عمومی ) به دیدار ایشان بروند ، که فاطمه سلام الله علیها اذن ندادند ، و بعد ایشان متوسل به امیرالمومنین شدند تا بتوانند با فاطمه دیدار کنند !

نهایتاً که با اصرار توانستند به دیدار فاطمه ( که در بستر بیماری بود بروند ) آنجا بانوی دو عالم به ایشان فرمود : آیا اگر من حدیثی از رسول خدا برای شما نقل کنم به آن اقرار میکنید ؟
گفتند آری
فرمودند شما را به خدا آیا از پدرم رسول خدا نشنیدید که فرمود خشنودی فاطمه خشنودی من است و خشم او خشم من . . . ؟؟؟
گفتند آری این را شنیده ایم
فاطمه سلام الله علیها فرمود : پس من خدا و فرشتگان را شاهد میگیرم که شما مرا به خشم آوردید

آنگاه ابوبکر اشک ( !!!!! ) فراوان ریخت و در برابر گریه های او ، حضرت به او فرمودند :
به خدا قسم در هر نمازی که میخوانم بر تو نفرین میکنم !

دوست من ، این قیافه حق به جانب تو من و به یاد این واقعه انداخت !

یه حدیث میگم از صحیح بخاری /کتاب المناقب / باب مناقب فاطمه ( سلام الله علیها ) / ج 5 ص 36 چاپ قاهره

قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم :

فاطمة بضعة منی فمن اغضبها فقد اغضبنی

فاطمه پاره تن من است هر که او را بیازاد مرا آزرده !

حتماً قرآن میخونی دیگه :

إِنَّ الَّذِينَ يؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُهِينًا(الأحزاب/57)

آنها که خدا و پيامبرش را آزار مي‌دهند، خداوند آنان در دنيا و آخرت لعنت نموده ، و براي آنها عذاب خوارکننده‌اي آماده کرده است.

میدونی نتیجه عقلی از این حدیث و آیه که نوشتم چیه ؟

حالا دلیل بغض شیعه نسبت به خلفا رو میفهمی یا نه بازم میخوای بگی بحث و عوض نکن ؟؟؟؟

شیعه تعصب داره یا اهل سنت که کورکورانه از خلفای خائن خودش دفاع میکنه ؟

مگه از این واضح تر هم میشه خیانت کسی رو ثابت کرد ؟ افرادی که خداوند اونها و لعن کرده ! و براشون عذاب خوار کننده ای مهیا نموده !

همونطور که گفتم ، کلاً شما عادت دارید تا نمی تونید جواب بدید اشک تمساح میریزید تا دل مردم رو به رحم بیارید ولی غافل از اینکه این نقشه تون 1400 سال عمرشه ! و شیعه به پیروی از بانوی دو عالم هرگز فریب این ننه من غریبم بازیا رو نمی خوره ! برو بساطت و جایی پهن کن که خریدار داشته باشه ! آقای عقیل بی تعصب !!!!!!

در ضمن ، ما الان همسایه ی اهل سنتی داریم که حدود 23 سال است با آنها دیوار به دیوار زندگی میکنیم و هیچ مشکلی هم با هم نداریم !
یکی از دوستان بنده در دانشگاه که زیاد هم با او در رفت و آمد هستم سنی است !

مشکل شیعه با سنیانی است که کورکورانه از عقاید خود پیروی میکند والا صرف اهل سنت بودن شیعه با کسی مشکل ندارد !

در ضمن برخورد شما هم در شأنتان بود ! اگر مطالب بنده را به دقت میخواندید متوجه میشدید ! البته هر چند وقتی نمی خواهید متوجه شوید هیچ فایده ای نداره !

اگه حرف برا گفتن و دفاع داری بزن و الا وقت کسی رو نگیر !

در ضمن در مورد اون عالم اهل سنت ! مهم شخصیت ها نیستن ! ( حتی شیعه در اینگونه موارد شخصیت های خود را هم ملاک نمی گیرد ) مهم اصالت موضوع در دین است و خدا رو شکر بحث توسل آنقدر روشن است که ایراد شبهه به آن از سر دانایی نیست !

به سلامت

عقیل;43359 نوشت:
نقل نمایش پست ها نوشته اصلی توسط : bina88 عقیل گرامی دو یا سه سخن از بزرگان فرقه و مذهب خود بیاورید که خودتان آن را مویدید حداقل من نوعی از شما مطلبی بیاموزم. در چه موردی؟ اگر بگید در خدمتیم اما بحث شما در مورد دو آیه ی بالا در تاپیک http://www.askdin.com/showthread.php?t=6228 پاسخ داده شده

سلام علیکم
من متن این بنده خدا را خوانده بودم
اما اینکه من خودم به شخصه اصلا نمی دانم اینها مقبره است یا مسجد حال شما از کجا می دانید اینها مسجد است نمی دانم .
این مسئله برای تشیع هم مهم است بطوریکه استاد مطهری می گوید:

كتاب آسيب شناسي ديني از منظر استاد شهيد ايت الله مطهري

شفاعت:پارتي بازي در دستگاه خدا؟!

نوع نادرست شفاعت كه به دليل عقلي و نقلي نادرست شناخته شده است اين است كه گناهكار بتواند وسيله اي برانگيزد و به توسط او از نفوذ حكم الهي جلوگيري كند,درست همان طوري كه در پارتي بازي هاي اجتماعات منحط بشر تحقق دارد.
بسياري از عوام مردم ,شفاعت انبياء و ائمه عليهم السلام را چنين ميپندارند . مي پندارند كه پيغمبر اكرم (صلي الله و اله وسلم) و امير المومنين(ع) و حضرت زهرا (سلام الله عليها),و ائمه خصوصا امام حسين(ع)متنفذهايي هستند كه در دستگاه خدا اعمال نفوذ ميكنند ,اراده خدا را تغيير ميدهند و قانون را نقض مي كنند .
اعراب زمان جاهليت نيز درباره بت هائي كه شريك خدا قرار مي دادند همين تصور را داشتند .آنان ميگفتند كه افرينش منحصرا در دست خدا است و كسي با او در اين كار شريك نيست,ولي در اراده جهان بت ها با او شركت دارند . شرك اعراب جاهليت شرك در(خالق) نبود ,شرك در (ربّ) بود .
الی الاخ
1-عدل الهي / ص265-267.


این مطلب صحیح است که تنها باید برای خداوند مسجد ساخت والا میشود یکی مثل مسجد ضرار .
این مقابر که درست شده نمی دانم مسجد است یا خیر که بخواهم بگویم این مقابر یا مساجد

فکر کنم باید فی سبیل الله عملا صالحا را در تعریفش باید مسلمین و مومنین به یک نتیجه برسند.

در مورد بزرگانی که به آنها شما عنایت دارید عرض کردم سخنی بیاورید .
منظور این است که ما اگر هر حجت قرآنی و سنت رسول را مورد استدلال قرار ندهیم در مورد ائمه شیعی سخنان ایشان برای هر فرقه ای راه گشا است .

در تسنن هم دلیل قرآنی و سنت وجود ندارد که امام حنبل و ... امامند و عمر عثمان و ابوبکر رضی الله عنهم هم همینطور .
شما به سخنان آنها استدلال می کنید.

دو یا 3 سخن برای هدایت خودتان خوب بود برای امثال من و خود من بیاورید. آخر دلیل تبعیت باید بر نگرش شخص نسبت به دین صورت گیرد.
همین

یاعدل

بسم الله الهادی
سلام بر مخالفان گرامی

celyanic;43400 نوشت:
میدونی یاد کدوم واقعه افتادم ؟ برو به "الامامة و السیاسة" از ابن قتیبه ، صفحه 14 : بعد از واقعه آتش زدن درب منزل حضرت زهرا ( سلام الله علیها ) و بعد از خوابیدن تنش بر پا شده ( البته با حیله و تزویر خلفاء ) ابوبکر و عمر ( که یقین داشتند دختر پیغمبر را آزرده اند ) خواستند تا( برای آرام کردن افکار عمومی ) به دیدار ایشان بروند ، که فاطمه سلام الله علیها اذن ندادند ، و بعد ایشان متوسل به امیرالمومنین شدند تا بتوانند با فاطمه دیدار کنند ! نهایتاً که با اصرار توانستند به دیدار فاطمه ( که در بستر بیماری بود بروند ) آنجا بانوی دو عالم به ایشان فرمود : آیا اگر من حدیثی از رسول خدا برای شما نقل کنم به آن اقرار میکنید ؟ گفتند آری فرمودند شما را به خدا آیا از پدرم رسول خدا نشنیدید که فرمود خشنودی فاطمه خشنودی من است و خشم او خشم من . . . ؟؟؟ گفتند آری این را شنیده ایم فاطمه سلام الله علیها فرمود : پس من خدا و فرشتگان را شاهد میگیرم که شما مرا به خشم آوردید آنگاه ابوبکر اشک ( !!!!! ) فراوان ریخت و در برابر گریه های او ، حضرت به او فرمودند : به خدا قسم در هر نمازی که میخوانم بر تو نفرین میکنم !

از سواد شما همین بس که کتاب الامامه و السیاسیه را از اهل سنت می دانید برادر این کتاب پر از افتراء و و تهمت به خلفای راشدین است که اهل سنت جان خود را فدای آنان می کنند با این حال آیا امکان دارد یک اهل سنت چنین کاری کند البته منظورم ابن قتیبه نیست چون ایشان نویسنده ی این کتاب نبوده اند و اگر هم بخواهید اثبات می کنم که نویسنده ی این کتاب دروغین ابن قتیبه ی دینوری نیست
celyanic;43400 نوشت:
اگه حرف برا گفتن و دفاع داری بزن و الا وقت کسی رو نگیر !

من باید حرف بزنم یا شما؟
من پرسیدم آیا آیه ای صریح درباره ی امامت ائمه دوازده گانه شیعه وجود دارد یا نه؟
این شما هستید که باید پاسخ دهید
celyanic;43400 نوشت:
در ضمن در مورد اون عالم اهل سنت ! مهم شخصیت ها نیستن ! ( حتی شیعه در اینگونه موارد شخصیت های خود را هم ملاک نمی گیرد ) مهم اصالت موضوع در دین است و خدا رو شکر بحث توسل آنقدر روشن است که ایراد شبهه به آن از سر دانایی نیست !

اگر علما ملاک نیستند پس چی ملاکه؟
آیا خود شما ملاک هستید؟
البته یه پیشنهادی دارم
یه مناظره فقط بین من و تو در مورد توسل؟ موافقی؟
bina88;43441 نوشت:
اما اینکه من خودم به شخصه اصلا نمی دانم اینها مقبره است یا مسجد حال شما از کجا می دانید اینها مسجد است نمی دانم .

اگر این ها مقبره است پس چرا در آنجا می روید و نماز می خوانید در حالی که پیامبر و ائمه از نماز خواندن در کنار قبور نهی کردند و از بلند کردن قبر بیش از چهار انگشت جلوگیری کردند
bina88;43441 نوشت:
در تسنن هم دلیل قرآنی و سنت وجود ندارد که امام حنبل و ... امامند و عمر عثمان و ابوبکر رضی الله عنهم هم همینطور .

بله حرف شما را قبول دارم هیچ کدام از خلفای راشدین و ائمه اربعه از طرف خدا و پیامبر منصوب نشدند و این ها را خود مردم امام قرار دادند و ما ایشان را امام منصوب من الله نمی دانیم

عقیل;43487 نوشت:
بسم الله الهادی
سلام بر مخالفان گرامی

از سواد شما همین بس که کتاب الامامه و السیاسیه را از اهل سنت می دانید برادر این کتاب پر از افتراء و و تهمت به خلفای راشدین است که اهل سنت جان خود را فدای آنان می کنند



نیازی به گفتن نیست.

در اینکه شما اهل سنت متأسفانه خودتان را فدای خلفای باصطلاح راشدین تان می کنید تردیدی نیست آن هم تا آن حد که حاضرید شأن و مقام و منزلت رسول اکرم (ص) را پایین بیاورید، یا نبی اکرم و اهل بیت پیامبر (ع) مورد اهانت و جسارت واقع شوند (قضیۀ توهین و جسارت دومی به پیامبر) و هزار و یک جریان دیگر بر سر پیامبر و اهل بیت (ع) بیاید، اما ذره ای گَرد، بر قبای زرین خلفاء تان ننشیند.

عقیل;43487 نوشت:
با این حال آیا امکان دارد یک اهل سنت چنین کاری کند البته منظورم ابن قتیبه نیست چون ایشان نویسنده ی این کتاب نبوده اند و اگر هم بخواهید اثبات می کنم که نویسنده ی این کتاب دروغین ابن قتیبه ی دینوری نیست

البته این شیوه شما هم خیلی قدیمی شده، اینکه هر حدیث و کلام دانشمندان و علمای خودتان را با همین شیوه رد می کنید؟؟؟

یا می گویید اصلاً اگر کسی اهل سنت باشد خلاف مکتب اهل تسنن نمی نویسد و سخن نمی گوید...

یا می گویید این شخصی شیعه بوده که نفوذی آمده و پس از مدتی تحصیل در مدارس اهل سنت بعنوان شخص عالم سنی چنین و چنان گفته و یا از مذهب تسنن عدول کرده و ...

یا می گویید نویسندۀ آن منبع اصلاً فلان عالم سنی نیست بلکه عالمی شیعی به اسم آن عالم سنی نوشته ...

و هکذا از این اقاویل و وهمیات که گاهاً خودتان هم در جلسات خصوصی تان خنده تان می گیرد ...:Nishkhand:

عقیل;43487 نوشت:
من باید حرف بزنم یا شما؟
من پرسیدم آیا آیه ای صریح درباره ی امامت ائمه دوازده گانه شیعه وجود دارد یا نه؟
این شما هستید که باید پاسخ دهید


این هم از آن سؤالاتی است که بارهای بار در همین سایت به انحاء مختلف، پرسیده شده و نظیر همان پرسشی است که چرا نام ائمه در قرآن نیامده، که پاسخ آن در صفحات متعدد و از زوایای مختلف موضوع، پاسخ داده و بحث گذاشته شده است. اتفاقاً در تازه ترین سؤال طرح شده توسط آقای غلامعلی با عنوان "دلایل قرآنی انتصابی بودن امامت" موضوع در حال بحث و گفتگو است شما هم می توانید تشریف تان را بیاورید.

فقط کمی زحمت جستجو دارد که البته من گمان نمی کنم شما از این تایپیک ها و پاسخ ها بی اطلاع باشید و بیشتر این سؤالات هر از چند گاه شما در خلال بحث ها، برای فرار از انبوه سؤالاتی است که کاربران و کارشناسان سایت شما را با آنها درگیر می کنند و چون پاسخی ندارید به همان شیوۀ اهل سنت موضوع را تغییر می دهید.

بعبارتی "بحث ها را به حاشیه بردن" حرفۀ شما و هم اندیشان شماست و اینبار هم ...

البته این به جز، غیبت های مکرر و طولانی شما در برخی بحث هاست که حتی صدای کاربران و کارشناسان ما را هم در آورده و تازه پس از یک دوره غیبت طولانی، با سؤال و شبهه ای جدید، سر از یک تایپیک تازه در می آورید ...:Khandidan!:


عقیل;43487 نوشت:
اگر علما ملاک نیستند پس چی ملاکه؟
آیا خود شما ملاک هستید؟
البته یه پیشنهادی دارم
یه مناظره فقط بین من و تو در مورد توسل؟ موافقی؟

اگر این ها مقبره است پس چرا در آنجا می روید و نماز می خوانید در حالی که پیامبر و ائمه از نماز خواندن در کنار قبور نهی کردند و از بلند کردن قبر بیش از چهار انگشت جلوگیری کردند

بله حرف شما را قبول دارم هیچ کدام از خلفای راشدین و ائمه اربعه از طرف خدا و پیامبر منصوب نشدند و این ها را خود مردم امام قرار دادند و ما ایشان را امام منصوب من الله نمی دانیم



این سؤالات هم از بس، تکرار شده؛ جوابش را حتی تازه ترین کاربران ما هم می دانند. (میگی نه سؤال کن) ...:Sokhan:

حالا حتماً منظورتان "بررسی توسل تنها از منظر قرآن" است؟ مثل خیلی سؤالات دیگر شما و جناب نوری که تنها به قرآن استناد می کنید و حتی سنت پیامبر و روایات متواتر آنحضرت (ص) را هم قبول ندارید.

جالب است:Nishkhand: البته کسی نیست که نداند شما به سر خلفاء راشدین و امامان تان (مالکی، حنفی، شافعی و حنبلی) حاضرید قسم حضرت ... هم بخورید؟؟؟

و این در حالیست که خود قرآن علاوه بر اطاعت از رسول و اولواالامر به رجوع در تنازعات به ایشان سفارش کرده و این یعنی اینکه شما حتی به قرآن هم ایمان واقعی نداشته و تمسک نکردید و تنها برای پیشبرد خواسته ها و اندیشه هاتان، قرآن را مستمسکی قرار می دهید در حقیقت در زمرۀ "تؤمنون ببعض و تکفرون ببعض" قرار دارید که سرنوشت شان به حکم قرآن معلوم است.

مشکل شما شیعیان اینکه خداوند رو دست کم میگیرید حتی به خاطر امامت به خدا دروغ می بندید
ادعای شما درباره امامت میگید 300 ایه درباره امامت وجود داره ولی به هرکدوم نگاه می کنیم موضوع چیز دیگست و شما برای تموم دلایل تون از قرآن 1سوم آیه رو استدلال می کنید این جای تعجبه عقل انسان چیز دیگه ای میگه و روایات شما چیز دیگه
سوره ای که در مورد چیزی دیگست یه تیکه از ایشو می کنید و ربط می دید به امام و فلان و فلان
مثل اون بنده خدایی که نوشته بود استغفرالله خدا میخواسته ای کیو انسان رو آزمایش که - این از کوتاه فکری شماست که چنین ادعایی دارید
وقتی عالمتون سوره مریم رو اینجوری تفصیر می کنه که کلمه (م) اول مریم یعنی مهدی خوب وقتی نمی تونن امامت رو از قران ثابت کنن باید ام همچین ادعایی کنند حق دارن

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

عقیل;43487 نوشت:
از سواد شما همین بس که کتاب الامامه و السیاسیه را از اهل سنت می دانید برادر این کتاب پر از افتراء و و تهمت به خلفای راشدین است که اهل سنت جان خود را فدای آنان می کنند با این حال آیا امکان دارد یک اهل سنت چنین کاری کند البته منظورم ابن قتیبه نیست چون ایشان نویسنده ی این کتاب نبوده اند و اگر هم بخواهید اثبات می کنم که نویسنده ی این کتاب دروغین ابن قتیبه ی دینوری نیست

جداً آفرین جناب عقیل :tashvigh!:

یک امتیاز غیر قابل انکار در مورد شما عزیزان اهل سنت اعتماد به نفستونه که جداً آدم رو بهت زده میکنه !!!! :moteajeb:

خیلی اعتماد به نفستون بالاست !

من میترسم از صحیح مسلم و بخاری حدیث بیارم بگی ایناهم سنی نیستن !!!!!

البته امتحانش مجانیه ها ! شما میتونی اثبات کنی ما هم میشنویم ! ولی فقط دوست دارم بدونم چطور میخوای این افتضاح رو لا پوشونی کنی !

البته هر چند تقریباً به این سنخ استدلالات شما عادت داریم !

عیب نداره ثابت کن ! ما منتظریم !:samt:

عقیل;43487 نوشت:
من باید حرف بزنم یا شما؟
من پرسیدم آیا آیه ای صریح درباره ی امامت ائمه دوازده گانه شیعه وجود دارد یا نه؟
این شما هستید که باید پاسخ دهید

:yes:

تا دیروز که میگفتید چرا در مورد امامت آیه ای نیست !!!!! اصلاً اسم پست رو گذاشتی به چالش کشیدن امامت !!!!!

بعد که ما گفتیم آقا از سر شکم سیری حرف نزن علمای شما هم همچین ادعایی نکردن ، حرفت و برگردوندی و حالا میگی چرا در مورد امامت 12 معصوم آیه ای نیست !!!!!

آقای عقیل حداقل میخوای حرفت و برگردونی ، تابلو کار نکن ، مردم فکرای ناجور در موردت میکنن !:ghash:

عقیل;43487 نوشت:
اگر علما ملاک نیستند پس چی ملاکه؟
آیا خود شما ملاک هستید؟
البته یه پیشنهادی دارم
یه مناظره فقط بین من و تو در مورد توسل؟ موافقی؟

ببین فقط دنبال این هستی که یه جوری یه چیزی بگی !

بنده دارم میگم در مورد مسائلی که مشخصه ، حتی اگه نظر شخصی علماء بر خلافش هم که باشه ، واسه ما ملاک نیست ! بگه !!! واسه خودش داره میگه !!!

توسل اونقد جریان روشنیه که به این حرکتا نیاز نداره ، منتها باشه ! اگه میخوای در مورد توسل یحث کنی ! اول بذار اون پستی که میخوام بنویسم ، تموم بشه بعدش دربست در اختیار بحث توسلیم !

ولی یادت باشه که توی پست جدیدم (( تشریح واقعیاتی دردناک . . . . خیانت های صدر اسلام )) حتماً شرکت کنی آ ، خیلی دوست دارم نظراتت رو بشنوم !

به قول دوستان " زت زیاد ":samt:

با سلام و تشکر از همه دوستان به خاطر دفاعشان از امامت :Gol:

بنده به شخصه فکر می کنم برای اثبات امامت نیازی به دلایل متعدد نیست. اگر نشانه و معجزه می خواهید، خطبه بدون نقطه حضرت علی (ع) حقیقتاً یک معجزه است که نشان می دهد آن حضرت یک فرد عادی نبوده است.

به هر حال خود ائمه (ع) فرموده اند که قرآن شما را به امامتان می رساند. بنده خودم در ابتدا اعتمادی به احادیث و اعتقادی به توسل و غیره نداشتم. ولی حالا مدافع سر سخت امر امامت و تشیع هستم.

خود ائمه فرمودند به دانشی که دارید عمل کنید، دانشی که ندارید به شما داده می شود. من همین کار را کردم و می کنم. یعنی حتی وقتی یک حدیثی به گوشم می خورد که به نظر مسخره می آید (نه اینکه تناقض آشکار با قرآن داشته باشد) آن را نه می پذیرم و نه رد می کنم. می گویم علمم به آن نمی رسد، پس دلیلی ندارد بر اساس آن عمل کنم. الله اعلم.

ولی متأسفانه شما و اکثر برادران اهل سنت، بدون هیچ دانشی، مسائل را تکذیب می کنید. به خود اجازه می دهید هر نظری درباره مسائلی که از حیطه شما خارج است بدهید. و یک درصد احتمال نمی دهید که شاید اشتباه می کنید. صلاح شما در این است که دست از تکذیب بردارید، و به علمی که دارید عمل کنید تا علمی که ندارید به شما داده شود.

در آن وقت، زمانی که یک روایت از امام معصوم می خوانید، به عمق آن پی می برید و خواه و ناخواه متقاعد می شوید که چنین کلامی فقط از جانب امام معصوم می تواند باشد.

یا حق

بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیکم

celyanic;43552 نوشت:
جداً آفرین جناب عقیل یک امتیاز غیر قابل انکار در مورد شما عزیزان اهل سنت اعتماد به نفستونه که جداً آدم رو بهت زده میکنه !!!! خیلی اعتماد به نفستون بالاست ! من میترسم از صحیح مسلم و بخاری حدیث بیارم بگی ایناهم سنی نیستن !!!!! البته امتحانش مجانیه ها ! شما میتونی اثبات کنی ما هم میشنویم ! ولی فقط دوست دارم بدونم چطور میخوای این افتضاح رو لا پوشونی کنی ! البته هر چند تقریباً به این سنخ استدلالات شما عادت داریم ! عیب نداره ثابت کن ! ما منتظریم !

دلیل اول:
هيچ‌ يك‌ از نويسندگان‌ِ شرح‌ حال‌ عبدلله بن‌ مسلم‌ بن‌ قتيبه‌، در فهرست‌ تصانيف‌ وي‌ نام‌ كتاب‌الامامة‌ و السياسة‌ را ذكر نكرده‌اند كه‌ از آنجمله‌ مي‌توان‌ به‌ كتابهاي‌ ذيل‌ اشاره‌ كرد:
وفيات‌ الاعيان‌ (وفيان الاعايان، ج3، ص: 42-43، شماره شرح حال: 328، دار صادر بيروت) تأليف‌ شمس‌ الدين‌ احمد بن‌ خلكان‌ (متوفي‌ 681 هـ.ق)
بغية‌ الوعاة‌ في‌ طبقات‌ اللغويين‌ و النحاة‌ (بغية الوعاة في طبقات الغويي و النحاة، ج2، ص: 63-64، شماره شرح حال 1444، المکتبة العصرية، تحقيق: محمد ابو الفضل ابراهيم) تأليف‌ جلال‌الدين‌، عبدالرحمن‌ سيوطي‌ (متوفي‌ 911 هـ.ق)
الوافي‌ بالوفيات‌ (صفدي، الوافي بالوفيات، ج 17، ص: 607-609، شماره شرح حال: 516، دار النشر فراوز شتاينر بفيسبادن، 1411هـ 1991م) تأليف‌ صلاح‌ الدين‌ بن‌ أيبك‌ صفدي‌ (متوفي‌ 764 هـ.ق)
تاريخ‌ بغداد (بغدادي، خطيب، تاريخ بغداد، ج 10، ص: 170، شماره شرح حال: 5309، المکتبة السلفية) تأليف‌ ابوبكر، احمد بن‌ علي‌ بغدادي‌ متوفي‌(463هـ.ق)
دلیل دوم:
خاور شناسانی مانند:
دوزی dozy
هاماکر
بروكلمان‌ Brakeman
دي‌ گوي‌ DEGEIE
که نه شیعه نه سنی هستند و هیچ تعصبی ندارند این کتاب را از تالیفات ابن قتیبه نمی دانند

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام


عقیل;43567 نوشت:
دلیل اول:
هيچ‌ يك‌ از نويسندگان‌ِ شرح‌ حال‌ عبدلله بن‌ مسلم‌ بن‌ قتيبه‌، در فهرست‌ تصانيف‌ وي‌ نام‌ كتاب‌الامامة‌ و السياسة‌ را ذكر نكرده‌اند كه‌ از آنجمله‌ مي‌توان‌ به‌ كتابهاي‌ ذيل‌ اشاره‌ كرد:
وفيات‌ الاعيان‌ (وفيان الاعايان، ج3، ص: 42-43، شماره شرح حال: 328، دار صادر بيروت) تأليف‌ شمس‌ الدين‌ احمد بن‌ خلكان‌ (متوفي‌ 681 هـ.ق)
بغية‌ الوعاة‌ في‌ طبقات‌ اللغويين‌ و النحاة‌ (بغية الوعاة في طبقات الغويي و النحاة، ج2، ص: 63-64، شماره شرح حال 1444، المکتبة العصرية، تحقيق: محمد ابو الفضل ابراهيم) تأليف‌ جلال‌الدين‌، عبدالرحمن‌ سيوطي‌ (متوفي‌ 911 هـ.ق)
الوافي‌ بالوفيات‌ (صفدي، الوافي بالوفيات، ج 17، ص: 607-609، شماره شرح حال: 516، دار النشر فراوز شتاينر بفيسبادن، 1411هـ 1991م) تأليف‌ صلاح‌ الدين‌ بن‌ أيبك‌ صفدي‌ (متوفي‌ 764 هـ.ق)
تاريخ‌ بغداد (بغدادي، خطيب، تاريخ بغداد، ج 10، ص: 170، شماره شرح حال: 5309، المکتبة السلفية) تأليف‌ ابوبكر، احمد بن‌ علي‌ بغدادي‌ متوفي‌(463هـ.ق)
دلیل دوم:
خاور شناسانی مانند:
دوزی dozy
هاماکر
بروكلمان‌ brakeman
دي‌ گوي‌ degeie
که نه شیعه نه سنی هستند و هیچ تعصبی ندارند این کتاب را از تالیفات ابن قتیبه نمی دانند



نکته اول :

سعی کنید به همه مطالب جواب بدید ( هر زمانی که بنده به شما پاسخ میدم کلیه مطالبتان را جواب میدم ولی شما همیشه به قسمتی از آن پاسخ داده و از بقیه گفته ها فرار میکنید !

میخواید بدونید کدوم مطالب ؟ یه سری به پست های بنده علی الخصوص پست قبلی بزنید بگید چرا حرف خود را برگرداندید ؟ یه سری بزنید ثواب داره !

نکته دوم :

در پاسخ به گفته های شما در رد انتساب الامامة و السیاسة به ابن قتیبه :

1. اولاً که با توجه به بسیاری از مطالب عنوان شده در این کتاب ( که مطمئناً خود از آن آگاهید ) ، واقعاً بعید میرسد که مورخان و متکلمان اهل سنت در انتساب آن به ابن قتیبه اما و اگر نیاورند ! چرا که اگر اینگونه نبود و آنرا به راحتی به ابن قتیبه نسبت میدادند راهی برای توجیه افتضاحات خلفایتان پیدا نمی شد !

مثلاً یک نمونه :

قاضى‌ ابوبكر ابن‌ عربى‌ (د543 ق‌) در العواصم‌ من‌ القواصم‌، با آنكه‌ در انتساب‌ همة مطالب‌ الامامة و السياسه‌ به‌ ابن‌ قتيبه‌ ترديد كرده‌، به‌ سبب‌ روايت‌ اخباري‌ كه‌ موجب‌ طعن‌ بر صحابه‌ مى‌شود، به‌ ويژه‌ دربخش‌ مربوط به‌ حوادث‌ سقيفه‌ و مسألة بيعت‌ امام‌ على‌(ع‌) با خليفة اول‌، بر ابن قتیبه تاخته‌ است‌ (ص‌ 228).


ببین دوست من این مسأله بیانگر مطالب جالبیه :

یه عالم اهل سنت با اینکه در انتساب مطالب تردید کرده ولی در پس مطالعه آن مطالب دست به انتقاد شدید از ابن قتیبه زده !

این تردید و انتقاد به وضوح نشان میدهد که علمای شما در سر در گمی مانده اند ، که اگر انتساب آنرا درست بدانند با مطالب چه کنند ؟ این سردرگمی به چه معناست ؟

آیا از انتساب مطالب به شخص ابن قتیبه و عدم توانایی در توجیه واقعیات آن سرچشمه نمی گیرد ؟ قضاوت با خوانندگان !

دوم اینکه بوده اند کسانی که صراحتاً از انتساب کتاب به ابن قتیبه سخن گفته اند :

ابن‌ شبّاط، مورخ‌ تونسى‌ (د 681ق‌) نيز در كتاب‌ خود با عنوان‌ صلة السمط...، از الامامة و السياسه‌ با تصريح‌ به‌ نام‌ ابن‌ قتيبه‌، نقل‌ مى‌كند (ص‌ 211؛ نيز نك: الامامة، 2/70).
قلقشندي‌ (د 821ق‌) نيز در صبح‌ الاعشى‌، عهدنامة عمربن‌ عبدالعزيز به‌ سليمان‌ بن‌ عبدالملك‌ را به‌ نقل‌ از كتاب‌ ابن‌ قتيبه‌ با عنوان‌ تاريخ‌ الخلفاء، آورده‌ است‌ (9/360-362) كه‌ اصل‌ آن‌ را در الامامة و السياسه‌ مى‌توان‌ يافت‌ (2/114- 115)

ثالثاً

در مورد مستشرقینی که مطالبشان را ذکر فرمودید ، شما دلیلی آوردید که عذر بدتر از گناه است !

همانطور که میدانید ابن قتیبه یک ادیب بوده و مطالعه و بررسی آثار او بیشتر و چه بسا تماماً از حیث دیدگاه ادبی در بین خاورشناسان مطرح بوده ! حتی مستشرقان اغلب مايلند از كارهاي عقيدتي ابن قتيبه چشم‌ پوشي كنند و از عقيده مذهبي وي حرفي نزنند. و اساساً این نمی تواند دلیل معقولی برای اثبات گفته هایتان باشد ، زیرا خاورشناسان هم برای بررسی استناد یک کتاب به شخصی خاص به مراجع پیرامون آن مراجعه میکنند و اگر مستقلاً بررسی هم کنند تنها و تنها از حیث فنی دست به این کار میزنند ! ( یعنی بررسی سندیت بررسی تحقیقی است و مستقل از تواریخ نیست اما بررسی کیفی یک بررسی فنی است و می تواند مستقل از منابع و تواریخ باشد ) و همانطور که قبلاً عنوان شد ، با بیانات علمای اهل سنت در تردید انستاب کتاب به ابن قتیبه از پیش نتیجه تحقیق آن خاور شناسان مشخص خواهد بود !

رابعاً
حتی اگر از انستاب مطالب آن کتاب به ابن قتیبه چشم پوشی کنیم ، کیفیت خود مطالب ارزش تاریخی کتاب را تا حد زیادی مشخص میکند و ثابت میکند که چرا مطالب این کتاب در طول دوران تا این حد مورد توجه جمیع علمای مسلمین و علی الخصوص خود علمای اهل سنت بوده !


نهایتاً اینکه ، سوالات زیادی هنوز مطرح است که شما نمی خواهید بدان پاسخ دهید و یا بعبارتی نمی توانید که پاسخی دهید !

همین دوگانگی و تضاد شما در گفته هایتان مطالب زیادی را روشن میسازد!


امیدوارم همه ما با دست برداشتن از تعصب به دنبال کشف واقعیت باشیم !





یا علی !

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

celyanic;43589 نوشت:
سعی کنید به همه مطالب جواب بدید ( هر زمانی که بنده به شما پاسخ میدم کلیه مطالبتان را جواب میدم ولی شما همیشه به قسمتی از آن پاسخ داده و از بقیه گفته ها فرار میکنید ! میخواید بدونید کدوم مطالب ؟ یه سری به پست های بنده علی الخصوص پست قبلی بزنید بگید چرا حرف خود را برگرداندید ؟ یه سری بزنید ثواب داره !

از همان اول منظور من امامت ائمه ی شیعه بود.
و گر نه خوشبختانه مطالعه ی قرآنی ام این قدر کم نیست که آیات مربوط به امام بودن اسحاق و ابراهیم و ائمه ی کفر را نشنیده باشم
دوستان اگر بحث این طور پیش بره دیگه من نیستم نه استدلالی نه دلیلی.
بحثمان فقط شده حرف های بی مورد.
دوستان چی شد پیدا نکردید آیه ای در مورد امامت ائمه تون.
ماه رمضونه حداقل یه بار قرآن را ختم کنید شاید حداقل یک آیه پیدا کردید
سیلیانیک عزیز من برای گفتگوی دوستانه به این سایت آمده ام و قصد دعوا هم ندارم
پس یه کم خونسرد باش
آروم تر حرف بزن.

جناب عقیل، چرا از پاسخ به مطلبی که بنده عرض کردم طفره می روید؟ به نظر میاد به تعصب به اعتقادات معتاد شده اید.

عقیل;43593 نوشت:
دوستان چی شد پیدا نکردید آیه ای در مورد امامت ائمه تون. ماه رمضونه حداقل یه بار قرآن را ختم کنید شاید حداقل یک آیه پیدا کردید

من یه آیه در باره خلافت خلفای اهل سنت پیدا کردم و باور کنید دست از تشیع کشیدم و سنی شدم اعلام میکنم قرآن کریم پر از آیات در اثبات خلافت ابو بکر و عمر و عثمان بی گناه (طفلکی )هست من نمی دونم چرا شیعیان به این همه آیات در اثبات خلافت ابو بکر توجه نمی کنن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

آیه اش اینه : وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ لا يُنْصَرُونَ (قصص41)

وَ إِنْ نَكَثُوا أَيْمانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَ طَعَنُوا في‏ دينِكُمْ فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَيْمانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنْتَهُونَ (توبه 12)

من هر چه گشتم همین 3653 آیه در خلافت ابو بکر و عمر پیدا کردم دوستان بگردند شاید 500 تا دیگه پیدا کنن

البته دوستان به این سخن ابو بکر هم که برازندگی کاملش رو برای کنار زدن وصی بر حق پیامبر و نشستن جای پیامبر می رسونه ،دقت کنند واقعا شیعیان بی انصافن!!!!!خلیفه جای پیامبر نشسته هلو !!

ببینید :

سخن ابا بکر :

أفتظنون أني أعمل فيكم بسنة رسول الله - صلى الله عليه وسلم

- إذا لا أقوم بها، إن رسول اللّه كان يعصم بالوحي، وكان

معه ملك، وإن لى شيطانا يعترينى فإذا غضبت فاجتنبونى

ألا أؤثر فى أشعاركم وأبشاركم ألا فراعونى فإن استقمت

فأعينونى وإن زغت فقومونى

اتحاف الخیره ج5ص22
مصنف عبد الرزاق ج11ص336
جامع الاحادیث(مسند ابی بکر)ج24ص352

آیا گمان می کنید که بین شما به سنت پیامبر عمل

میکنم؟؟وقتی که توانایی آن را ندارم؟!همانا رسول خدا

بوسیله وحی از خطا مبرا بودند و همراهش فرشته ای بود و

برای من شیطانی!!! هست که بر من مسلط می شود؛!!! پس

هرگاه عصبانی شدم از من فاصله بگیرید!!! تا به صورت و

موهایتان لطمه و سیلی نزنم!!!! و مرا بپایید ،اگر راست

رفتم کمکم کنید و اگر کج رفتم !!!! راستم کنید ،



بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

بینام;43598 نوشت:
جناب عقیل، چرا از پاسخ به مطلبی که بنده عرض کردم طفره می روید؟ به نظر میاد به تعصب به اعتقادات معتاد شده اید.

شما می گید اهل سنت بدون علم حرف می زنند در حالی که این طور نیست.
پس چرا باید پاسخ تهمتی را بدهم که مرتکب نشده ام
زلال حدیث;43599 نوشت:
من یه آیه در باره خلافت خلفای اهل سنت پیدا کردم و باور کنید دست از تشیع کشیدم و سنی شدم اعلام میکنم قرآن کریم پر از آیات در اثبات خلافت ابو بکر و عمر و عثمان بی گناه (طفلکی )هست من نمی دونم چرا شیعیان به این همه آیات در اثبات خلافت ابو بکر توجه نمی کنن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

خفته را می توان بیدار کرد اما کسی که خود را به خواب بزند هرگز

با سلام

نقل قول:

شما می گید اهل سنت بدون علم حرف می زنند در حالی که این طور نیست.
پس چرا باید پاسخ تهمتی را بدهم که مرتکب نشده ام

ببخشید، ولی باز هم طفره رفتید. بنده اصلاً این را نگفتم.

شما بر اساس چه علمی صد درصد مطمئن هستید که حق کاملاً با شماست؟

خود من، در بحث عصمت ائمه که در تاپیکی دیگر مطرح شد، هیچ اظهار نظری نکردم. چون نسبت به معنای عصمت گمانهایی دارم، و طبق قرآن، گمان هیچگاه فرد را از حقیقت بی نیاز نمی کند. پس تا اطلاع ثانوی، از اظهار نظر در این خصوص خودداری می کنم.

بحث عقیدتی در ملاء عام مسئولیت اخروی دارد، بنده چنین جرأتی ندارم که هرچه به ذهنم رسید روی یک سایت اینترنتی قرار دهم، تا مثلاً مردم را به راه راستی که معلوم نیست اصلاً خودم در آن هستم یا نه هدایت کنم.

همانطور که گفتم ائمه (ع) راه شناخت امام را از طریق قرآن می دانند.

خود امام (ع) فرموده اگر به علمی که دارید عمل کنید، علمی که ندارید به شما داده می شود. چرا شما با تکذیب امامت این شانس را از خودتان می گیرید که روزی روزگاری اگر امامت راست باشد، به علم آن برسید؟

مگر تکذیب امامت، یا تکذیب عصمت، و غیره، از اعمال واجب دین است؟ بهتر نیست دست از تعصب برداشته، بگویید نمی دانم؟ بگویید علم من به آن نمی رسد، پس به آن عمل نمی کنم تا علمش به من برسد؟

پیام من خیلی روشن است. خودتان را به خواب نزنید و طفره نروید.

یا حق

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

آقای عقیل شما در مورد کاربران این سایت چه تصوری داری ؟ در مورد افرادی که این مطالب رو
میخونن چطور ؟:Esteghfar:

عقیل;43601 نوشت:

از همان اول منظور من امامت ائمه ی شیعه بود.
و گر نه خوشبختانه مطالعه ی قرآنی ام این قدر کم نیست که آیات مربوط به امام بودن اسحاق و ابراهیم
و ائمه ی کفر را نشنیده باشم

خب عیبی نداره من یه سری از جملاتتون رو از پست های قبلی میذارم قضاوتش با خوانندگان که شما چی گفتی ، چی نگفتی !

چیزی که عیان است . . .

جناب عقیل( صفحه اول - پست آغازین ) ;43601 نوشت:

شیعیان امامت را از اصول دین می دانند و گاهی حتی آنرا از مهم ترین اصول دین می شمارند در حالی
که خداوند در مورد توحید و نبوت ومعاد و حتی عدل آیه های فراوانی نازل کرده اما در مورد امامت آیه
ای وجود ندارد . . .
. . . امیدوارم دلایلتان از قرآن باشد چون امامتی که شما آنرا از اصول دین می دانید آیا ارزش
این را نداشته که خدا یک آیه ی روشن در این باره نازل کند؟

اینجا که هیچ اشاره ای به امامت ائمه دوازدگانه نشده ! دوستان میبینن به منم بگن من یکم چشام ضعیفه !:Graphic (33):

البته فقط یه کلمه "روشن" داره ، که تو پست بعدی منظورشون از "روشن" با تعبیر "صراحت" مشخص میشه ! دقت کنید !

جناب عقیل ( صفحه سوم ) ;43601 نوشت:
دوست عزیز خداوند همه ی اصول دین را با صراحت تمام و در ده ها جا ذکر کرده مثلا یک سوره به نام
توحید داریم یک سوره به نام محمد (ص) و سوره ای هم به نام قیامه داریم پس چرا خداوند با صراحت
از امامت سخن نگفت آیا همین کار خداوند بنا به قول شما باعث گمراه شدن صد ها میلیون آدم نشده
است؟ ( صفحه 3 )

منظورشون این بوده که خداوند باید اسم سوره ها رو اینطوری میذاشته :

سوره توحید ، سوره نبوت ، سوره قیامة ، سوره امامة ، سوره عدل !

بزارید من کاملش کنم !

باید یه سری سوره های دیگه هم باشه !

سوره ابوبکر جانشین پیامبر ، سوره بعد از رحلت پیامبر به اهل بیتش رحم نکنین ، سوره امام احمد حنبل و شافعی و . . . ، سوره صحاح هیچ غلطی درش راه نداره ، سوره اهل سنت دلسوز تر از خود پیامبر نسبت به جانشینی ، و . . .

که البته چون این سوره ها اسمش خیلی طولانی میشد ، دیگه خداوند از این کار صرفنظر کرد !

آقای عقیل اینطور استدلال کردن ، درست نیست !

عقیل;43601 نوشت:
و گر نه خوشبختانه مطالعه ی قرآنی ام این قدر کم نیست که . . .

میزان سواد قرآنی شما رو هم فهمیدیم آقای عقیل !

عقیل;43601 نوشت:

دوستان اگر بحث این طور پیش بره دیگه من نیستم نه استدلالی نه دلیلی.
بحثمان فقط شده حرف های بی مورد.

البته سر و روی سایت پرشده از استدلالات شما ، همه دارن میبینن !

برگرد و به چند پست پیش یه سری بزن ! تعجبم این حافظه کوتاه مدتتونخیلی ضعیف شده ! همین چند ساعت پیش بود که روی چند مسئله با هم صحبت کردیم پس کو جوابش ؟؟؟
یادتون روفت جواب بدید ! یا نخواستید جواب بدید !

الان هم که دارید زمینه سازی میکنید برای فرار ! آقا وایست جواب بده ! فرار نکن !

البته 1400 سال است که از حقیقت فرار میکنید !

عقیل;43601 نوشت:
دوستان چی شد پیدا نکردید آیه ای در مورد امامت ائمه تون.
ماه رمضونه حداقل یه بار قرآن را ختم کنید شاید حداقل یک آیه پیدا کردید

این دیگه از اون حرفا بود اگه یادت باشه ما هنوز داریم اولین آیه رو بررسی میکنیم ! هنوز کلی دیگه حرف داریم !

عقیل;43601 نوشت:

سیلیانیک عزیز من برای گفتگوی دوستانه به این سایت آمده ام و قصد دعوا هم ندارم
پس یه کم خونسرد باش
آروم تر حرف بزن.

آقا یه جوری صحبت میفرمایید که امکان داره مردم راجع ما فکر بد کنن ! :looti:
البته از اینکه صراحتاً میفرمایید برای گفتگوی دوستانه به این سایت اومدید ، خوشحالم ، منتها شما کلاً عادتتونه که فعلتون قولتون رو نقض کنه !

در ضمن اگه هر کجای مطالب بنده به شما توهین کردم یا تندی کردم بگید ، خدا رو شکر همه دارن مطالب و میخونن و همه چی ثبت شده !

ثالثاً بحث رو به حاشیه نکشون !

تا اونجا پیش رفته بودیم که . . . . . . ( برگرد برو پیداش کن و جواب بده )

موضوع قفل شده است