جمع بندی چرا خدا با وجود اینکه از سرنوشت هر انسان به طور کامل با خبر است و ...

تب‌های اولیه

66 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا خدا با وجود اینکه از سرنوشت هر انسان به طور کامل با خبر است و ...

با سلام. چرا خدا با وجود اینکه از سرنوشت هر انسان به طور کامل با خبر است و میداند که برای مثال یک بنده با وجود تمام راه های خوب و بدی که در پیش رویش وجود دارد , راه بد را انتخاب میکند و با وجود اینکه در قرآن آمده که من انسان را آفریدم تا رستگار شود , چرا با وجود آگاهی از آینده بنده خود و میداند که انسان بدی میشود و باید روزی در آتش جهنم مجازات شود او را باز می آفریند. آیا در عالم زر ما کل زندگی خودمان را نمیبینیم؟ برای مثال خدا وقتی یزید را آفرید نمیدانست که این بنده اش روزی امام حسین را شهید میکند و باید یزید را در آتش بسوزاند؟ پس چرا از همان اول او را آفرید ؟ خدا دوست دارد بنده اش را بسوزاند؟ اگر دوست ندارد چرا پس آفریدش؟

با نام الله





کارشناس بحث: استاد کریم

lonelyalone;374208 نوشت:
با سلام. چرا خدا با وجود اینکه از سرنوشت هر انسان به طور کامل با خبر است و میداند که برای مثال یک بنده با وجود تمام راه های خوب و بدی که در پیش رویش وجود دارد , راه بد را انتخاب میکند و با وجود اینکه در قرآن آمده که من انسان را آفریدم تا رستگار شود , چرا با وجود آگاهی از آینده بنده خود و میداند که انسان بدی میشود و باید روزی در آتش جهنم مجازات شود او را باز می آفریند. آیا در عالم زر ما کل زندگی خودمان را نمیبینیم؟ برای مثال خدا وقتی یزید را آفرید نمیدانست که این بنده اش روزی امام حسین را شهید میکند و باید یزید را در آتش بسوزاند؟ پس چرا از همان اول او را آفرید ؟ خدا دوست دارد بنده اش را بسوزاند؟ اگر دوست ندارد چرا پس آفریدش؟

با سلام
اصل خلقت ووجود خوب وبا ارزش است لذا خداوند امر ناپسندی انجام نداده است که بگوییم چرا انسان را خلق کرده است ؟ولی خداوند این انسان را مختار خلق کرده است وموجودی است که راه سعادت وشقاوت به اختیار خود اوست واگر در مسیری که خداوند فرموده وتبیین کرده است حرکت کند که به سعادت خواهد رسید والا به بدبختی خواهد رسید واین بدبختی به دست خود او خواهد بود ودر اینجا تقصیری بر گردن خدا نیست که بگوییم چرا خدا انسان را آفریده است؟ إنّا هدیناه السبیل امّا شاکرا وامّا کفوراً(انسان/3) ما راه را به او نشان دادیم خواهد شاکر باشد وراه هدایت را برگزیند ویا کفران کند وراه ضلالت را بر گزیند.
خداوند اسباب هدایت وراه وصول به آن را به انسان نشان داده است واگر انسان از این اسباب هدایت درست استفاده نمی کند مقصر خودش است. لقد ذرأنا لجهنم کثیرا من الجن والانس لهم قلوب لا یفقهون بها ولهم اعین لا یبصرون بها ولهم آذان لا یسمعون بها اؤلئک کالانعام بل هم أضل اؤلئک هم الغافلون(اعراف/179) ما بسیاری از جن وانسان را برای جهنم آفریدیم چون قلب دارند ولی اندیشه وفکر نمی کنند، چشم دارند ولی حقایق را نمی بینند، گوش دارند ولی سخنان حق را نمی شنوند. آنان در حقیقت چهار پایان هستند وآنها از غافلان هستند.
طبق این آیه خداوند متعال اسبابی را که برای هدایت انسان به او داده است تا با استفاده از آنها به حقیقت برسد درست استفاده نکرده است وثمره این ناشکری جهنمی شدن می باشد وعامل اصلی جهنم شدن انسان وجن خودشان هستند که از نعمت های الهی درست استفاده نمی کنند. وخداوند تا زمانی که بر انسان اتمام حجت نکرده باشد او را عذاب نمی کند. ودر واقع راه هر گونه عذر وبهانه ا ی را به روی انسان می بندد.
قل فلله الحجة البالغة فلو شاء لهداکم أجمعین (انعام/149)بگو برهان رسا برای خداست واگر می خواست همه شما را هدایت می کرد.
تنها چیزی که در اینجا است خداوند به خاطر احاطه وجودیش از انتخاب وگزینش بنده خود خبر دارد واین علم هیچ محدودیت واجباری برای بنده ایجاد نمی کند تا منشا اشکال باشد. وخداوند نیز دوست ندارد بنده اش گمراه شود واز تمام اسباب وعوامل استفاده می کند ودر اختیار بنده قرار می دهد تا هدایت یابد واگر در این وسط بنده با سوء اختیار خود مسیر غلط را انتخاب می کند مقصر خودش می باشد.

با سلام. یعنی خدا از آینده بنده ای که خلق میکند خبر ندارد و نمیداند که این بنده خوب میشود یا بد ؟ این درست است که ما خودمان راه خوب یا بد را انتخاب میکنیم . ولی خدا قبل از خلق یک انسان میداند که با وجود انتخابهایی که بنده اش پیش رو دارد به راه بد میرود. این آگاهی قبل از خلق او بوده . برای اینکه بهتر بتوانید جواب بدید یک مثال میزنم :
پیامبر در زمان کودکی امام حسین گلوی امام حسین را بوسد چون میدانست روزی گلویش بریده میشود. پس خدا هم میدانست روزی باید بنده ای خلق کند که گلوی امام حسین را ببرد . و خدا شمر را خلق کرد و شمر گلوی امام حسین را برید و خدا در آن دنیا بدترین عذاب را به شمر داد . خدا چرا با وجود اینکه قبل از خلقت میدانست شمر با وجود راههایی که پیش رویش داشت بنده ی بدی میشود و باید در آتش بسوزد خلقش کرد ؟

آفریدن بنده ای که خدا می دونه با اختیارش راه شقاوت رو می ره چی این رو چه جوری می شه توجیه کرد؟

خدا که می دونه اون بنده زندگیش رو نابود می کنه پس آیا هنوز خلقتش امری پسندیده است؟

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و خداقوت

تائب 1392;375134 نوشت:

آفریدن بنده ای که خدا می دونه با اختیارش راه شقاوت رو می ره چی این رو چه جوری می شه توجیه کرد؟
خدا که می دونه اون بنده زندگیش رو نابود می کنه پس آیا هنوز خلقتش امری پسندیده است؟

نمیشه با این سوالات رحمت خدا را زیر سوال برد،
چرا که همین افراد شامل رحمت خدا شده اند که به وجود آمده اند
اما اینکه چرا دچار غضب خدا شده اند خب چون بد بوده اند.

کسی که بد را آگاهانه انتخاب میکند، شایسته چه رحمتی است؟

اگر رحمت خدا شامل حال انسان درستکار نشود، اون موقع باید سوال پرسید
وقتی خودش بد را انتخاب کرده، آنهم آگاهانه خب دیگه چه جای سوال است؟
خودش از «بدی» خوشش اومده
حتی اگر بگوییم اقتضای رحمت خداست که او را با «بدی» همنشین کند بیربط نگفته ایم.

سلمان14;375142 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و خداقوت

نمیشه با این سوالات رحمت خدا را زیر سوال برد،
چرا که همین افراد شامل رحمت خدا شده اند که به وجود آمده اند
اما اینکه چرا دچار غضب خدا شده اند خب چون بد بوده اند.

کسی که بد را آگاهانه انتخاب میکند، شایسته چه رحمتی است؟

اگر رحمت خدا شامل حال انسان درستکار نشود، اون موقع باید سوال پرسید
وقتی خودش بد را انتخاب کرده، آنهم آگاهانه خب دیگه چه جای سوال است؟
خودش از «بدی» خوشش اومده
حتی اگر بگوییم اقتضای رحمت خداست که او را با «بدی» همنشین کند بیربط نگفته ایم.


درست است که بنده ی خدا آگاهانه راه بد را انتخاب کرده . ولی شما از موضوع اصلی دور شدید. خدا قبل از خلقت آن بنده میدانسته که آن بنده به صورت آگاهانه راه بد را انتخاب میکند. پس چرا باید آن بنده را بیافریند؟ چرا باید چیزی خلق کند که روزی آن را بسوزاند ؟

سلام

lonelyalone;375259 نوشت:
درست است که بنده ی خدا آگاهانه راه بد را انتخاب کرده . ولی شما از موضوع اصلی دور شدید. خدا قبل از خلقت آن بنده میدانسته که آن بنده به صورت آگاهانه راه بد را انتخاب میکند. پس چرا باید آن بنده را بیافریند؟ چرا باید چیزی خلق کند که روزی آن را بسوزاند ؟

به نظر حقیر(تا جایی که می فهمم)
کسی که آگاهانه(دقت کنید، نه از روی عدم آگاهی و یا عدم توان)
راه نادرست را انتخاب کند، یعنی خودش راه بد را دوست دارد.

خب حالا اگه بگیم خدا اون رو به مقصودش و مطلوبش رسانده است، اشتباه گفته ایم؟

[SPOILER]اینا رو که مینویسم خودم هی میگم خدایا ما را شامل اینها نکنی[/SPOILER]

lonelyalone;374208 نوشت:
با سلام. چرا خدا با وجود اینکه از سرنوشت هر انسان به طور کامل با خبر است و میداند که برای مثال یک بنده با وجود تمام راه های خوب و بدی که در پیش رویش وجود دارد , راه بد را انتخاب میکند و با وجود اینکه در قرآن آمده که من انسان را آفریدم تا رستگار شود , چرا با وجود آگاهی از آینده بنده خود و میداند که انسان بدی میشود و باید روزی در آتش جهنم مجازات شود او را باز می آفریند. آیا در عالم زر ما کل زندگی خودمان را نمیبینیم؟ برای مثال خدا وقتی یزید را آفرید نمیدانست که این بنده اش روزی امام حسین را شهید میکند و باید یزید را در آتش بسوزاند؟ پس چرا از همان اول او را آفرید ؟ خدا دوست دارد بنده اش را بسوزاند؟ اگر دوست ندارد چرا پس آفریدش؟


سلام به شما. سوال خوبیه اما تنها میتونم بگم:
[=arial] انی اعلم مالا تعلمون. من چیزی رو میدانم که شما نمیدانید

سلمان14;375262 نوشت:
سلام

به نظر حقیر(تا جایی که می فهمم)
کسی که آگاهانه(دقت کنید، نه از روی عدم آگاهی و یا عدم توان)
راه نادرست را انتخاب کند، یعنی خودش راه بد را دوست دارد.

خب حالا اگه بگیم خدا اون رو به مقصودش و مطلوبش رسانده است، اشتباه گفته ایم؟

[SPOILER]اینا رو که مینویسم خودم هی میگم خدایا ما را شامل اینها نکنی[/SPOILER]


من حرفم آن بنده نیست. میدونم اون بنده اشتباه کرده و باید تاوانشو بده . بزارید به یک دید دیگه بهش نگاه کنیم.
برای مثال من یه موجودو درست میکنم و میفرستم تو یه دنیای مجازی. من قبل از خلق این موجود از تمام کارهایی که قراره موجودم تو اون دنیای مجازی انجام بده با خبرم . من موجودمو جوری خلق میکنم که خوب باشه اما میدونم که اگر این موجودو خلق کنم با وجود تمام راه های خوب و آگاهی کاملش نسبت به خوب و بد , این موجود بد میشه و باید مجازاتش کنم. حالا من این موجودو بیافرینم تا مجازاتش کنم یا نیافرینمش ؟
خدا قبل از خلق یک بنده میدانسته که این بنده انتخابهای بدی در طول زندگی انجام میدهد .

lonelyalone;375266 نوشت:
من حرفم آن بنده نیست. میدونم اون بنده اشتباه کرده و باید تاوانشو بده . بزارید به یک دید دیگه بهش نگاه کنیم.
برای مثال من یه موجودو درست میکنم و میفرستم تو یه دنیای مجازی. من قبل از خلق این موجود از تمام کارهایی که قراره موجودم تو اون دنیای مجازی انجام بده با خبرم . من موجودمو جوری خلق میکنم که خوب باشه اما میدونم که اگر این موجودو خلق کنم با وجود تمام راه های خوب و آگاهی کاملش نسبت به خوب و بد , این موجود بد میشه و باید مجازاتش کنم. حالا من این موجودو بیافرینم تا مجازاتش کنم یا نیافرینمش ؟
خدا قبل از خلق یک بنده میدانسته که این بنده انتخابهای بدی در طول زندگی انجام میدهد .

قبل از هر چیز بگم خیلی چیزا هست که در حیطه علم ناقص ما نیست پس نمیشه گفت که پاسخهایی که داده میشه کامله. ولی دقیقا پاسخی که در این رابطه داده میشه شبیه همین مثالیه که زدید. یعنی شما حاضرید بخاطر اینکه یک موجودی مجازات میشه کلا از کار خلقت چشم پوشی کنید؟

.امین.;375263 نوشت:

سلام به شما. سوال خوبیه اما تنها میتونم پاسخ خود خداوند رو بگم:
[=arial] انی اعلم مالا تعلمون. من چیزی رو میدانم که شما نمیدانید

به نظر من که این پاسخ نبود. درسته , خدا چیزی میدونه که ما نمیدونیم . خدا از آینده ما خبر داره. خدا از آینده تمام انسانهای بد تو تاریخ قبل از خلقتشون خبر داشته.
خدا چرا خلقشون کرد که روزی مجازاتشون کنه ؟ ما همیشه میگیم به نام خداوند بخشنده و مهربان. پس چرا خدا مثلا ( مثلا خودم ) منو خلق کرد که با این همه درک و آگاهی و عقل به راه بد برم؟ خدا میدونست که من با این عقل و اراده به جای راه خوب راه بدو انتخاب میکنم.

بزرگوار
بالاخره اشتباه کرده؟
یا
از روی آگاهی راه بد رو انتخاب کرده؟

اگه اشتباه کرده، خب یا کرم و لطف خدا شامل حالش میشه و بخشیده میشه یا نه تاوان اشتباهش رو پس میده و بعد میره بهشت

اگه از روی آگاهی انتخاب کرده، خب دیگه جای سوال نیست.

دقت کنید، اشتباه با از روی آگاهی فرق دارد.

سلمان14;375270 نوشت:
بزرگوار
بالاخره اشتباه کرده؟
یا
از روی آگاهی راه بد رو انتخاب کرده؟

اگه اشتباه کرده، خب یا کرم و لطف خدا شامل حالش میشه و بخشیده میشه یا نه تاوان اشتباهش رو پس میده و بعد میره بهشت

اگه از روی آگاهی انتخاب کرده، خب دیگه جای سوال نیست.

دقت کنید، اشتباه با از روی آگاهی فرق دارد.


از روی آگاهی . در ضمن من سوالم راجع به بنده نیست. راجع به خداست. بنده ی خدا این اختیارو داره که راه خوب و بد رو انتخاب کنه. خدا قبل از خلق بنده اش میدونه که این بنده میره راه خوب و اون بنده میره راه بد. چرا باید بنده ای رو بیافرینه که میدونه میره راهه بد ؟ میدونه باید مجازاتش کنه. میدونه باید قبل از اینکه بیافرینش یه جا تو جهنم براش رزرو کنه .پس چرا باید بیافرینش؟ درسته که اون بنده با قدرت اختیار به راه بد میره. ولی خدا قبل از آفرینش این بنده میدونسته که این بنده با قدرت اختیاری که داره به راه بد میره. پس چرا باید بیافرینش؟

سلمان14;375142 نوشت:
نمیشه با این سوالات رحمت خدا را زیر سوال برد،
چرا که همین افراد شامل رحمت خدا شده اند که به وجود آمده اند
اما اینکه چرا دچار غضب خدا شده اند خب چون بد بوده اند. کسی که بد را آگاهانه انتخاب میکند، شایسته چه رحمتی است؟
اگر رحمت خدا شامل حال انسان درستکار نشود، اون موقع باید سوال پرسید
وقتی خودش بد را انتخاب کرده، آنهم آگاهانه خب دیگه چه جای سوال است؟
خودش از «بدی» خوشش اومده
حتی اگر بگوییم اقتضای رحمت خداست که او را با «بدی» همنشین کند بیربط نگفته ایم.

با تشکر از همه دوستان که سعی در حل سوال دارند؛ به نظرم این جور موارد رو نشه به طور کامل اثبات کرد اما شاید بشه مسئله رو یه جورایی توجیه کرد. بگذارید بلند بلند فکر کنم (شاید مثال خوبی نباشه اما همیشه مثالها می تونند به حل مسئله کمک کنند):

یک پدر مقداری پول به پسرش می ده با اینکه می دونه اون پسر با اون پول سیگار می خره...
شاید یک راه حل ناشی از این آگاهی این باشه که پدر به پسر پول نده. اما لزوما این بهترین راه حل نیست.
پسر باید یاد بگیره از پول چه جوری استفاده کنه. نه اینکه صورت مسئله رو پاک کرد. پدر پول رو به پسر می ده به این امید که شاید روزی پسر بفهمه سیگار کشیدن کار بدیه...
ولی اگر پسر هیچ وقت نفهمید اون وقت چی؟ کدوم راه بهتره؟

جواب این رو نمی دونم..

lonelyalone;375490 نوشت:
از روی آگاهی . در ضمن من سوالم راجع به بنده نیست. راجع به خداست. بنده ی خدا این اختیارو داره که راه خوب و بد رو انتخاب کنه. خدا قبل از خلق بنده اش میدونه که این بنده میره راه خوب و اون بنده میره راه بد. چرا باید بنده ای رو بیافرینه که میدونه میره راهه بد ؟ میدونه باید مجازاتش کنه. میدونه باید قبل از اینکه بیافرینش یه جا تو جهنم براش رزرو کنه .پس چرا باید بیافرینش؟ درسته که اون بنده با قدرت اختیار به راه بد میره. ولی خدا قبل از آفرینش این بنده میدونسته که این بنده با قدرت اختیاری که داره به راه بد میره. پس چرا باید بیافرینش؟

افعال انسانها همه و همه یک ثمراتی رو به دنبال داره نمیشه ما ندانسته بگیم خدا اصلا خلق نکنه تا ثمره ی بدی نداشته باشه ؟ این صحیح نیست. شیطان هست که انسان رو وادار میکنه چیزی رو که نمیدانیم بر علیه خدا بگیم .

[=simplified arabic] إِنَّمَا يَاءْمُرُكُمْ بِالسُّوَّءِ وَ الْفَحْشَآءِ وَ اءَنْ تَقُولُواْ عَلَى اللّه مَا لاَتَعْلَمُونَ[=simplified arabic]
[=simplified arabic] همان[=simplified arabic]ا (شيطان )، شما را فقط به بدى و زشتى فرمان مى دهد و اينكه بر خداوند چيزهايى بگوييد كه به آن آگاه نيستيد.
[=simplified arabic]

خداوند این دنیا رو مثل مدرسه ای برای آدما قرار داده تا توی اون تعلیم ببینند رشد کنند و به درجات عالیه برسند.

شیطان و قوای شهویه و غضبیه و رنج و سختیها و جنگ و خونریزیها رو وسیله ی آزمایش اونها قرار داده.

همه ی افعال خدای بزرگ از روی علم و حکمت و آگاهی هست و او به احدی ظلم نمیکنه او از ما خواسته که بهش اعتماد کنیم .

تائب 1392;375500 نوشت:
یک پدر مقداری پول به پسرش می ده با اینکه می دونه اون پسر با اون پول سیگار می خره...
شاید یک راه حل ناشی از این آگاهی این باشه که پدر به پسر پول نده. اما لزوما این بهترین راه حل نیست.
پسر باید یاد بگیره از پول چه جوری استفاده کنه. نه اینکه صورت مسئله رو پاک کرد. پدر پول رو به پسر می ده به این امید که شاید روزی پسر بفهمه سیگار کشیدن کار بدیه...
ولی اگر پسر هیچ وقت نفهمید اون وقت چی؟ کدوم راه بهتره؟

جواب این رو نمی دونم..

مثال شما نادرست است
چون شما صحبت از کسی میکنید که خیلی نمیفهمد
این فرق دارد با کسی که از روی آگاهی(مورد سوال این تاپیک) گناه میکند.

گفتیم اگر گناه از روی آگاهی کامل باشد
یعنی شخص از گناه و عواقب اون خوشش میاد(یا در مقایسه با عواقب خوب، عواقب بد را پسندیده است).
گناه و عواقبش را دوست دارد
خب خدا این را به دوستش رسانده است
کجاش بده؟

به نام یزدان بخشاینده بخشیاشگر
اینها بحث‌های اساسی هستند که نیاز به زمان طولانی داره و البته کلام خدا!
اما به طور خلاصه بگم که سرنوشت انسان‌ها اونطور که عوام مردم فکر می‌کنند همه‌اش از اول تعیین نشده است!
شب قدر می‌دونید چیه ؟
در این شب شخص امام زمان در شبی که بیشتر از هزار ماه هست با فرشتگان و روح خدا, در باره سرنوشت بشریت تصمیم می‌گیرند!
من تو این جلسات حضور نداشتم ولی می‌تونم تصور بکنم که چه شکوهمند و شگفت‌انگیز هست که یک شب چند سال طول بکشه!

بعدش اینکه خداوند حق انتخاب به انسان قرار داده چون اگر قرار نمی‌داد می‌دونید چی می‌شد ؟
کسی که گناه می‌کرد مقصرش خدا بود! کسی هم اگر کار خوبی می‌کرد پاداشی نداشت چون خدا تعیین کرده است!
پس می‌بینیم که چه ظلم بزرگی انجام می‌شد !
ولی خداوند حکیم کارها رو بر اساس حکمت و علم تدبیر کرده است
اینی هم که می‌گن هر کسی سرنوشت خودش رو خودش تعیین می‌کنه کاملا غلطه
در واقع این درسته که انتخاب‌ها درست باشه نه اینکه چیزی رو که خدا و ولی او برای ما رقم زده‌اند را خودمان از پیش تعیین کرده باشیم!
آیا کسی می‌تونه تعیین کنه که دنیا بیاد یا نه یا چی بیاد ؟ نه! بلکه خدای حکیم و دانا بهتر می‌دونه!
آیا ما دقیقا می‌دونیم که چی به نفعمون هست و چی نیست ؟ نه! بلکه ولی خدا که پدر ما هست بهتر می‌داند!

از زندگی لذت ببرید و شادکام باشید و خدا و دین او و اولیاء او یعنی پیامبر و اهل بیت او رو شناسید و به خواسته‌هایش اونها عمل کنید و زندگی رو حالشو ببرید که آخرت از این بهتر است!

تائب 1392;375500 نوشت:
با تشکر از همه دوستان که سعی در حل سوال دارند؛ به نظرم این جور موارد رو نشه به طور کامل اثبات کرد اما شاید بشه مسئله رو یه جورایی توجیه کرد. بگذارید بلند بلند فکر کنم (شاید مثال خوبی نباشه اما همیشه مثالها می تونند به حل مسئله کمک کنند):

یک پدر مقداری پول به پسرش می ده با اینکه می دونه اون پسر با اون پول سیگار می خره...
شاید یک راه حل ناشی از این آگاهی این باشه که پدر به پسر پول نده. اما لزوما این بهترین راه حل نیست.
پسر باید یاد بگیره از پول چه جوری استفاده کنه. نه اینکه صورت مسئله رو پاک کرد. پدر پول رو به پسر می ده به این امید که شاید روزی پسر بفهمه سیگار کشیدن کار بدیه...
ولی اگر پسر هیچ وقت نفهمید اون وقت چی؟ کدوم راه بهتره؟

جواب این رو نمی دونم..


با سلام. یک پدر اگر از قبل از اینکه بچه دار بشه ,اگه از سرنوشت کامل بچه اش آگاه باشه و بدونه که این بچه در هر صورت نا خلف میشه و به یک انسان بد تبدیل میشه آیا بازم این بچه رو درست میکنه؟

.امین.;375518 نوشت:
افعال انسانها همه و همه یک ثمراتی رو به دنبال داره نمیشه ما ندانسته بگیم خدا اصلا خلق نکنه تا ثمره ی بدی نداشته باشه ؟ این صحیح نیست. شیطان هست که انسان رو وادار میکنه چیزی رو که نمیدانیم بر علیه خدا بگیم .

[=simplified arabic] إِنَّمَا يَاءْمُرُكُمْ بِالسُّوَّءِ وَ الْفَحْشَآءِ وَ اءَنْ تَقُولُواْ عَلَى اللّه مَا لاَتَعْلَمُونَ[=simplified arabic]
[=simplified arabic] همان[=simplified arabic]ا (شيطان )، شما را فقط به بدى و زشتى فرمان مى دهد و اينكه بر خداوند چيزهايى بگوييد كه به آن آگاه نيستيد.
[=simplified arabic]

خداوند این دنیا رو مثل مدرسه ای برای آدما قرار داده تا توی اون تعلیم ببینند رشد کنند و به درجات عالیه برسند.

شیطان و قوای شهویه و غضبیه و رنج و سختیها و جنگ و خونریزیها رو وسیله ی آزمایش اونها قرار داده.

همه ی افعال خدای بزرگ از روی علم و حکمت و آگاهی هست و او به احدی ظلم نمیکنه او از ما خواسته که بهش اعتماد کنیم .


بزاید از همون اول جملات شمارو پاسخ بدم . آیا خدا قبل از اینکه یک بنده رو بیافرینه از سرنوشت کامل او آگاه نیست؟ مطمئنا هست. چون اگر نباشه که خدا نیست. آیا خدا وقتی یک بنده رو خلق میکنه نمیدونه این بنده در این دنیا گول شیطان رو میخوره ؟ درسته خدا به بندش اختیار داده و راه های خوب رو نشون داده. اما میدونه با این همه راه خوب باز این بنده ای که هنوز خلق نکرده و قراره خلق کنه باید روزی در آتش جهنم بسوزه .پس چه لزومی به خلقش است ؟

sonofgod;375529 نوشت:
به نام یزدان بخشاینده بخشیاشگر
اینها بحث‌های اساسی هستند که نیاز به زمان طولانی داره و البته کلام خدا!
اما به طور خلاصه بگم که سرنوشت انسان‌ها اونطور که عوام مردم فکر می‌کنند همه‌اش از اول تعیین نشده است!
شب قدر می‌دونید چیه ؟
در این شب شخص امام زمان در شبی که بیشتر از هزار ماه هست با فرشتگان و روح خدا, در باره سرنوشت بشریت تصمیم می‌گیرند!
من تو این جلسات حضور نداشتم ولی می‌تونم تصور بکنم که چه شکوهمند و شگفت‌انگیز هست که یک شب چند سال طول بکشه!

بعدش اینکه خداوند حق انتخاب به انسان قرار داده چون اگر قرار نمی‌داد می‌دونید چی می‌شد ؟
کسی که گناه می‌کرد مقصرش خدا بود! کسی هم اگر کار خوبی می‌کرد پاداشی نداشت چون خدا تعیین کرده است!
پس می‌بینیم که چه ظلم بزرگی انجام می‌شد !
ولی خداوند حکیم کارها رو بر اساس حکمت و علم تدبیر کرده است
اینی هم که می‌گن هر کسی سرنوشت خودش رو خودش تعیین می‌کنه کاملا غلطه
در واقع این درسته که انتخاب‌ها درست باشه نه اینکه چیزی رو که خدا و ولی او برای ما رقم زده‌اند را خودمان از پیش تعیین کرده باشیم!
آیا کسی می‌تونه تعیین کنه که دنیا بیاد یا نه یا چی بیاد ؟ نه! بلکه خدای حکیم و دانا بهتر می‌دونه!
آیا ما دقیقا می‌دونیم که چی به نفعمون هست و چی نیست ؟ نه! بلکه ولی خدا که پدر ما هست بهتر می‌داند!

از زندگی لذت ببرید و شادکام باشید و خدا و دین او و اولیاء او یعنی پیامبر و اهل بیت او رو شناسید و به خواسته‌هایش اونها عمل کنید و زندگی رو حالشو ببرید که آخرت از این بهتر است!


سرنوشت از همون اول تعیین نشده ؟ در یکی از روایتها آمده که پیامبر
در زمان کودکی امام حسین گلوی امام حسین را بوسد چون میدانست روزی گلویش بریده میشود . پیامبر میدونست که چه سرنوشتی در انتظار امام حسین بود . ولی خدا نمیدانست؟ پیامبر میدانست یکی از بنده هایی که خدا خلق کرده امام حسین را میکشد. ولی خدا نمیداند یکی از بنده هایی که خلق میکند چنین کاری انجام میدهد؟ مطمئنا میدانسته.
شب قدر در قرآن امده. قدر مانند تمام راه هایی که خدا برای رسیدن بنده اش به خوبی سر راه انسان قرار داده. ولی باز هم خدا از قبل میدانسته که بنده ای که قرار است به راهه بد برود شب قدر رو هم نمیبینه و به راهه بد میره. (توجه: مثال من راجبه بنده ای است که تا آخر عمرش هم بد بوده.)
موضوع بحث من انسانهای خوب نیست. چون دلیلی برای خلق نکردنشون نیست. چون خوبند و مجازاتی ندارند.

lonelyalone;375558 نوشت:
بزاید از همون اول جملات شمارو پاسخ بدم . آیا خدا قبل از اینکه یک بنده رو بیافرینه از سرنوشت کامل او آگاه نیست؟ مطمئنا هست. چون اگر نباشه که خدا نیست. آیا خدا وقتی یک بنده رو خلق میکنه نمیدونه این بنده در این دنیا گول شیطان رو میخوره ؟ درسته خدا به بندش اختیار داده و راه های خوب رو نشون داده. اما میدونه با این همه راه خوب باز این بنده ای که هنوز خلق نکرده و قراره خلق کنه باید روزی در آتش جهنم بسوزه .پس چه لزومی به خلقش است ؟

بگذارید منم از همون اول پاسخ جملات شما رو بدم. برای رساندن فیض به مخلوقاتش.

کسی که در کوره رنجها نسوزه و آبدیده نشه نمیتونه به این فیض برسه. مومنش در این دنیا میسوزه کافرش تو اون دنیا. قبول نداری نداشته باش چیزی از خدایی خدا کم نمیشه

.امین.;375565 نوشت:
بگذارید منم از همون اول پاسخ جملات شما رو بدم. برای رساندن فیض به مخلوقاتش.

کسی که در کوره رنجها نسوزه و آبدیده نشه نمیتونه به این فیض برسه. مومنش در این دنیا میسوزه کافرش تو اون دنیا. قبول نداری نداشته باش چیزی از خدایی خدا کم نمیشه


بر اساس حرف شما جوابمو گرفتم. یا خدا ما رو به حال خودمون ول کرده. یا خدایی نیست.

lonelyalone;375588 نوشت:
بر اساس حرف شما جوابمو گرفتم. یا خدا ما رو به حال خودمون ول کرده. یا خدایی نیست.

عجب نتیجه گیریی ساده ای کردید هلوبرو تو گلو
چرا ما اینطور فکر نمیکنیم؟

.امین.;375613 نوشت:
عجب نتیجه گیریی ساده ای کردید هلوبرو تو گلو
چرا ما اینطور فکر نمیکنیم؟

به خاطر اینکه خیلی جوابای بی منطقی میشنوم . اصلا سوالو درست نمیخونید. همینجوری میایین میگین انسان اختیار داره و تقصیره خودشه. سوال من راجع به انسان نیست. راجع به خداست

lonelyalone;375744 نوشت:
به خاطر اینکه خیلی جوابای بی منطقی میشنوم . اصلا سوالو درست نمیخونید. همینجوری میایین میگین انسان اختیار داره و تقصیره خودشه. سوال من راجع به انسان نیست. راجع به خداست

یعنی شما میگی خدا دنیایی خلق میکرد که در اون:

1- همه آزمایش میشدند

2- همه اختیار می داشتند

3- همه هم قبول میشدن؟

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
هر چیزی که در نظر بگیریم،از پنج حالت خارج نیست:
1-خیر محض باشد.
2-خیرش بیشتر از شرش باشد.
3-خیرش به اندازه شرش باشد.
4-شرش از خیرش بیشتر باشد.
5-شر محض باشد.
موارد 3 و 4 و 5 وجود ندارند و معدومند.می ماند حالت های اول و دوم.حالت اول هم که خداوند است.پس مخلوقات مربوط می شوند به حالت دوم.پس هر مخلوقی را که در نظر بگیریم،خیرش از شرش بیشتر است و همین می تواند دلیلی بر خلقت آن باشد. به زبان ساده تر،یعنی هر مخلوق خیرش بیشتر از 50 درصد و شرش کمتر از 50 درصد است.حال فرض کنید معیار رفتن به بهشت،خیر بالای 60 درصد و شر کمتر از 40 درصد باشد.در اینصورت افرادی که خیرشان زیر 60 درصد است،جهنمی می شوند.اما این دلیلی نمی شود بر خلق نکردن آن ها.چون جنبه خیر در این ها باز هم بیشتر است.اما دلیل می شود بر مجازات آن ها.چون از نعمت بزرگ وجود داشتن،بهره نبره اند.

راستی.جناب "lonelyalone" شما همان آقای "for ever alone" نیستید؟

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

باسلام در عالم يك قانون و يك اصل كلي به نام عليت داريم طبق اين قانون اگر نطفه فردي به واسطه زن و شوهري بسته شد اين نطفه تبديل به انسان مي شود و خدا ميداند كه اين انسان چه سرنوشتي دارد اما اگر بخواهد از به دنيا آمدن اين انسان بخاطر اينكه مي داند جهنمي است جلوگيري كند قانون كلي خود را نقض كرده ضمن اينكه امكان دارد ازاين فرد جهنمي انسان هاي با استعداد و نابغه اي به دنيا بيان كه جهنمي نباشند

lonelyalone;375744 نوشت:
به خاطر اینکه خیلی جوابای بی منطقی میشنوم . اصلا سوالو درست نمیخونید. همینجوری میایین میگین انسان اختیار داره و تقصیره خودشه. سوال من راجع به انسان نیست. راجع به خداست

خداوکیلی جوابای من منطقی نیست یا سوال شما که توقع داری یه مخلوق سر از کار خالقش دربیاره. هروقت یه دیوار تونست بگه چرا سازندم منو درست کرد ما هم میتونیم بگیم چرا خدا ما رو ساخت

بن موسی;375761 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
هر چیزی که در نظر بگیریم،از پنج حالت خارج نیست:
1-خیر محض باشد.
2-خیرش بیشتر از شرش باشد.
3-خیرش به اندازه شرش باشد.
4-شرش از خیرش بیشتر باشد.
5-شر محض باشد.
موارد 3 و 4 و 5 وجود ندارند و معدومند.می ماند حالت های اول و دوم.حالت اول هم که خداوند است.پس مخلوقات مربوط می شوند به حالت دوم.پس هر مخلوقی را که در نظر بگیریم،خیرش از شرش بیشتر است و همین می تواند دلیلی بر خلقت آن باشد. به زبان ساده تر،یعنی هر مخلوق خیرش بیشتر از 50 درصد و شرش کمتر از 50 درصد است.حال فرض کنید معیار رفتن به بهشت،خیر بالای 60 درصد و شر کمتر از 40 درصد باشد.در اینصورت افرادی که خیرشان زیر 60 درصد است،جهنمی می شوند.اما این دلیلی نمی شود بر خلق نکردن آن ها.چون جنبه خیر در این ها باز هم بیشتر است.اما دلیل می شود بر مجازات آن ها.چون از نعمت بزرگ وجود داشتن،بهره نبره اند.

راستی.جناب "lonelyalone" شما همان آقای "for ever alone" نیستید؟

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق


سلام
جوابتون قشنگ بود. ممنون. ولی ما انسانهای یک جور سرگرمی هم برای خدا هستیم.
نه .من تازه عضو این سایت شدم.

با سلام. یعنی خدا از آینده بنده ای که خلق میکند خبر ندارد و نمیداند که این بنده خوب میشود یا بد ؟ این درست است که ما خودمان راه خوب یا بد را انتخاب میکنیم . ولی خدا قبل از خلق یک انسان میداند که با وجود انتخابهایی که بنده اش پیش رو دارد به راه بد میرود. این آگاهی قبل از خلق او بوده . برای اینکه بهتر بتوانید جواب بدید یک مثال میزنم : پیامبر در زمان کودکی امام حسین گلوی امام حسین را بوسد چون میدانست روزی گلویش بریده میشود. پس خدا هم میدانست روزی باید بنده ای خلق کند که گلوی امام حسین را ببرد . و خدا شمر را خلق کرد و شمر گلوی امام حسین را برید و خدا در آن دنیا بدترین عذاب را به شمر داد . خدا چرا با وجود اینکه قبل از خلقت میدانست شمر با وجود راههایی که پیش رویش داشت بنده ی بدی میشود و باید در آتش بسوزد خلقش کرد ؟ خداوند اسباب هدایت وسعادت را برای همه فراهم کرده است واز اول نیز اعلاک کرده که موجودی خلق می کند که با اراده وخواست خود راه سعادت را بپیماید ویا اینکه به گمراهی کشیده شود وچنانچه آیه اش ذکر شد اگر می خواست می توانست همه را مومن قرار دهد ولی در اینصورت فرشته ها وجود داشتند که کارشان عبادت است واز هر گناهی مبرا هستند چون اختیاری ندارند واین نوع خلقت دوباره کاری بود. وسخن شما شبیه این است که چون خدا می دانست فلانی گمراه می شود چرا خلقش کرد که در اینصورت همان ایمان اجباری می شد. که خداوند اعلام کرده است نمی خواست انسان مومن اجباری باشد. علم خداوند به سرنوشت انسانها دلیل بر گناه کردن وآتشی شدن انسانها نیست تا به علم خدا اشکال وارد شود چون طبق یک قاعده فلسفی علت همیشه نزد معلول حاضر است وبه انتخاب او آگاهی دارد وخداوند علة العلل است وبه همه هیچ احاطه دارد. الا انه بکل شئ محیط(فصلت/54) اگر خداوند به انتخاب انسانها علم هم نداشت باز آنها به خاطر اختیاری دارند وبه خاطر وسوسه لذائذ دنیوی دنیا زده شده وعاقبت اهل جهنم می شدند. ولی نکته مهم این است که اکثر انسانها اهل نجات وبهشت هستند وبه خاطر اینکه یک عده کمی اهل جهنم می شدند نمی شد این همه انسان را که اکثرا اهل نجات هستند را خلق نکرد وبه خاطر شر قلیل از خیر کثیر دست برداشت چون معقول نیست وبا عقل هم جور در نمی آید.

lonelyalone;375562 نوشت:
سرنوشت از همون اول تعیین نشده ؟ در یکی از روایتها آمده که پیامبر
در زمان کودکی امام حسین گلوی امام حسین را بوسد چون میدانست روزی گلویش بریده میشود . پیامبر میدونست که چه سرنوشتی در انتظار امام حسین بود . ولی خدا نمیدانست؟ پیامبر میدانست یکی از بنده هایی که خدا خلق کرده امام حسین را میکشد. ولی خدا نمیداند یکی از بنده هایی که خلق میکند چنین کاری انجام میدهد؟ مطمئنا میدانسته.
شب قدر در قرآن امده. قدر مانند تمام راه هایی که خدا برای رسیدن بنده اش به خوبی سر راه انسان قرار داده. ولی باز هم خدا از قبل میدانسته که بنده ای که قرار است به راهه بد برود شب قدر رو هم نمیبینه و به راهه بد میره. (توجه: مثال من راجبه بنده ای است که تا آخر عمرش هم بد بوده.)
موضوع بحث من انسانهای خوب نیست. چون دلیلی برای خلق نکردنشون نیست. چون خوبند و مجازاتی ندارند.

من گفتم همه‌اش از اول تعیین نشده است

اما اگر فرض کنیم که اگر همه اعمال از پیش تعیین شده و تقدیر شده‌اند پس نباید کسی را به خاطر کار بدش سرزنش یا مجازات کرد و یا کسی را به خاطر کار نیکش ستایش کرد یا پاداش داد!
ما در دین, بحثی به نام دانش خدا داریم
و همچنین بحثی داریم به نام خواست دوگانه خدا

دانش خدا به این نحو است که خداوند هر چیزی را می‌داند مگر اینکه نخواهد خواسته خودش را اجرا کند و کار دیگری بکند و یا بنده کاری کند (طبق اختیاراتی که دارد) که خداوند هم کار دیگری بکند
و همه این کارها را خداوند همیشه می‌دانسته است (چه چیزی به وجود بیاید یا نیاید)

اما خواست دوگانه خدا این هست که مثلا او هم خواسته است که آدم و حوا از درخت سیب خورند و از بهشت بیرون شود و در عین حال از آن‌ها خواسته است که از آن نخورند!

کار خدا مثل کار شطرنج‌باز هست, همه حرکات را می‌داند ولی چون یک رابطه دو طرفه با بندگان خود دارد پس نتایج مختلفی کارهای او دارد ولی اگر مثلا تقدیرش این است که ببازد می‌بازد و اگر این هست که نبازد نمی‌بازد!
ولی در کل هر چیزی را می‌داند چه بشود و چه نشود!
البته کار خداوند رو من فقط مثال زدم و وصف او از مثال بالاتر است و فقط برای فهم قضیه گفتم

اگر سوالی هست بفرمایید

lonelyalone;376070 نوشت:
سلام
جوابتون قشنگ بود. ممنون. ولی ما انسانهای یک جور سرگرمی هم برای خدا هستیم.
نه .من تازه عضو این سایت شدم.

به نام یزدان بخشاینده بخشیاشگر

هَلْ أَتَىٰ عَلَى الْإِنسَانِ حِينٌ مِّنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُن شَيْئًا مَّذْكُورًا [٧٦:١]
آیا بر انسان, چندی از روزگار گذشته است که چیزی قابل یادآوری نبوده ؟

وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا لَاعِبِينَ [٢١:١٦]
و آسمان و زمین را و آنچه میان آن‌هاست را برای بازی کردن نی‌آفریده‌ایم!

لَوْ أَرَدْنَا أَن نَّتَّخِذَ لَهْوًا لَّاتَّخَذْنَاهُ مِن لَّدُنَّا إِن كُنَّا فَاعِلِينَ [٢١:١٧]

اگر بخواهیم سرگرمی بگیریم, آن را نزد خود می‌گرفتیم که همانا ما کار کننده‌ایم!

شما مثل خیلی‌ها احساس می‌کنید با زندگیتون بازی شده ! (دیالوگ معروف!)
خداوند خدای خدایان جاویدان به شما می‌گوید که انسان ذره‌ای هم از محور توجه او و فرشتگانش بیرون نبوده است
همچنین می‌فرماید که برای بازی کردن جهان را نیافریده است!
که اگر می‌خواست نزد خودش چنین کاری می‌کرد (یعنی Playstation 7 خلق می‌کرد و God of War و God Hand و بازی‌های دیگر بازی می‌کرد !:lol:)
ولی او با خلقت سرگرم نیست و می فرماید که کارکننده (فاعلین) هست! و این می‌رساند که او کار می‌کند تا رزق و روزی بندگانش رو بده (شما حساب کن چه اندازه بی‌نهایت مخلوق زنده تو کل جهان هستی هست ؟! شما روزی اینا رو می‌دی!؟)

قُلْ مَن يَرْزُقُكُم مِّنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أَمَّن يَمْلِكُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَمَن يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَيُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَمَن يُدَبِّرُ الْأَمْرَ ۚ فَسَيَقُولُونَ اللَّهُ ۚ فَقُلْ أَفَلَا تَتَّقُونَ [١٠:٣١]
بگو : کیست که شما را از آسمان و زمین روزی می‌دهد ؟ یا کیست که مالک شنوایی و بینایی هست و کیست که بیرون می‌کند زنده را از مرده و بیرون می‌کند مرده را از زنده و کارها را تدبیر می‌کند ؟ پس خواهند گفت : یزدان! بگو که : پس چرا پروا نمی‌کنید ؟

sonofgod;376271 نوشت:
من گفتم همه‌اش از اول تعیین نشده است

اما اگر فرض کنیم که اگر همه اعمال از پیش تعیین شده و تقدیر شده‌اند پس نباید کسی را به خاطر کار بدش سرزنش یا مجازات کرد و یا کسی را به خاطر کار نیکش ستایش کرد یا پاداش داد!
ما در دین, بحثی به نام دانش خدا داریم
و همچنین بحثی داریم به نام خواست دوگانه خدا

دانش خدا به این نحو است که خداوند هر چیزی را می‌داند مگر اینکه نخواهد خواسته خودش را اجرا کند و کار دیگری بکند و یا بنده کاری کند (طبق اختیاراتی که دارد) که خداوند هم کار دیگری بکند
و همه این کارها را خداوند همیشه می‌دانسته است (چه چیزی به وجود بیاید یا نیاید)

اما خواست دوگانه خدا این هست که مثلا او هم خواسته است که آدم و حوا از درخت سیب خورند و از بهشت بیرون شود و در عین حال از آن‌ها خواسته است که از آن نخورند!

کار خدا مثل کار شطرنج‌باز هست, همه حرکات را می‌داند ولی چون یک رابطه دو طرفه با بندگان خود دارد پس نتایج مختلفی کارهای او دارد ولی اگر مثلا تقدیرش این است که ببازد می‌بازد و اگر این هست که نبازد نمی‌بازد!
ولی در کل هر چیزی را می‌داند چه بشود و چه نشود!
البته کار خداوند رو من فقط مثال زدم و وصف او از مثال بالاتر است و فقط برای فهم قضیه گفتم

اگر سوالی هست بفرمایید


شما به این روایت جواب بدید : پیامبر
در زمان کودکی امام حسین گلوی امام حسین را بوسد چون میدانست روزی گلویش با دستان یک شخص بریده میشود . پیامبر میدونست که چه سرنوشتی در انتظار امام حسین بود و دقیقا همین اتفاق افتاد. پس این روایت اشتباه است ؟ یا خدا هم میدانسته ؟

lonelyalone;376725 نوشت:
شما به این روایت جواب بدید : پیامبر
در زمان کودکی امام حسین گلوی امام حسین را بوسد چون میدانست روزی گلویش با دستان یک شخص بریده میشود . پیامبر میدونست که چه سرنوشتی در انتظار امام حسین بود و دقیقا همین اتفاق افتاد. پس این روایت اشتباه است ؟ یا خدا هم میدانسته ؟

خوب دیگه این موضوع برای خداوند روشن شده بود (اون بازی مثالی شطرنج رو که عرض کردم ؟) و مقرر شده بود که این نوزاد (یعنی امام حسین (ص)) چنین سرنوشتی خواهد داشت یعنی خودش چنین خواسته بود
در نتیجه به پیامبرش این رو اطلاع داده بود
در روایت هست که او رو شقی‌ترین مردم خواهد کشت ولی گفته نشده که او دقیقا چه کسی هست و در حدیث قدسی خطاب به حضرت موسی (ع) آمده است که اگر از من بخواهی گناهان همه مردم را ببخشم همه را می‌بخشم مگر قاتل حسین را
در هیچ روایتی گفته نشده که قاتل او دقیقا چه کسی هست!
ولی قطعا خدا می‌دانست که او دقیقا چه کسی هست!
منتهی چون به بندگان قدرت انتخاب داده پس چیزی نگفته
خداوند اگر قدرت انتخاب نمی‌داد (با اینکه همه انتخاب‌ها را می‌داند!) آنوقت منطقا, منطق ثواب و گناه و سزا دادن یا پاداش دادن برای کار بد و خوب اصلا معنا نداشت!
مثل اینکه خداوند نقشی رو (نقش شمر بن ذی الجوشن) به کسی بده و وادارش که امام حسین رو به قتل برسونه بعد خفتش رو بگیره و بهش بگه شمر این چه غلطی بود که کردی ؟
خداوند همه حالات ممکن در رفتار بندگان و چیزهای دیگر رو می‌دونه ولی خود بندگان و خلفت نمی‌دونند مگر اینکه اتفاق بی‌افته و لمسش کنند!

سلام
تاپیک خیلی جالبیه اتفاقا این سوالات سوال من هم بودند
این سوالات رو برای هر کی مطرح میکردم مثل خیلی از دوستان از موضوع اصلی خارج میشدن
و جواب درستی نمیدادن
هر چند, چند تا از جوابا جالب بودند تو این تاپیک
من سوالی که دارم مقداری فرق میکنه با این سوالات اما مرتبط اند.
بحث هست که خداوند به ما حق انتخاب داده اما اگر اینطور فکر کنیم:
ما انسان ها اخلاق استعداد ها انتخاب ها و... در کل اعمالی که انجام میدیم تحت تاثییر عوامل ارثی و محیطیمونه
تا الا هم متوجه شدن که خیلی از استعداد ها و علاقه مندیها ژنتیکیه (مشخصه که ما کنترلی رو ژنتیکمون نداریم)
اما عوامل محیطی :مثلا یه بچه درون خوانوادش اختلافات زیادی هست این رو کم کم رو اخلاقش تاثیر میزاره رو انتخاب دوست هاش ممکنه تاثییر بزاره ,دوست هاش رو درسش میتونن تغییر ایجاد کنن و درس
هم در آینددشون و......(این یه مثال ساده بود)
پس میشه گفت من که دارم اینو مینویسم به اون دو دلیل بالا هست
پس یعنی انسان ها کنترلی رو انتخواب هاشون ندارند ؟ (یعنی ما مثل عروسک خیمه شب بازی نیستیم؟)
سوال دومم اینه که ایا در حق فرشته ها ظلمی صورت نگرفته؟ اونها توانایی فکر رو دارند اما خداوند امکان انتقاد رو از اونا گرفته و اونا مجبورن خوداوندی که بی نیازه رو عبادت کنن دلیلش چیه؟
اونها که مثل انسان ها نیستند که مثلا بگیم بخاطر خودشونه؟
در کل مشخصه که ما همچی رو راجع به خداوند متعال نمیدونیم ولی به نظرم صحبت در باره اینجور مسایل جالبه

بزرگوار سلام!
من تازه این صفخه رو دیدم و سوال شما رو هم خوندم. من با توجه به جواب خوبی که استاد کریم بزرگوار دادن فکر می کنم اگر قرار بود که خدا با دونستن و علم داشتن به اینکه فلانی بد میشه، پس بد رو نیافرینه، خیلی از صفات خدا می رفت زیر سوال!!! ؟؟ استاد هم گفتن که دونستن خدا هیچ ربطی به اختیار ما نداره و هرگز علم خدا منجر به اجبار ما نمیشه. حال اینکه اگر قرار بود خدا فلان بنده رو خلق نکنه، به خاطر فلان گناه، پس اصلا این دنیا به چه درد می خورد؟؟؟ اینکه همه ش می شد گل و بلبل؟؟!!! با بهشت چه فرقی داشت؟؟ پس اینجا اگر مزرعه ی آخرته باید یه عده ای هم باشن که ضرر کنن.. یعنی یه جورایی نه که باید بلکه طبیعت امر این رو نشون میده! خداوند هم از زمانی که مثلا آدم بد رو می آفرینه، از اول که بد نیست!!! اما خدا می دونه که این بد میشه و اون هم با ظرفیت های وجوددی خودش و به اختیار خودش! خدا هم دلش این رو نمی خواد و از هم هی وسایل استفاده می کنه که بنده هدایت بشه حالا بندهع خودش درست بشو نیست، که نیست:ok:

همینجا از جواب جامع استاد کریم تشکر می کنم... و همچنین از سوال دوستمون که باعث شد ما هم بخونیمش و یه چیزی یاد بگیریم، ان شاءالله:Gol:

سلام. میخاستم موضوع جدید ایجاد کنم دیدم این هست...

ببینید. چون خدا میداند فلان بنده بعدها در زمین فساد ایجاد میکند و با این وجود ان شخص رو خلق میکند دو کار زشت رو مرتکب می شود.

اول اینکه شریک جرم ان شخص جانی شده.

مثال: شما میدونی اگر به آقای @ سلاح و مهمات بدید میره و قتل عام راه میندازه وهمه رو میکشه!(مثل کاری که بعضی ها در سوره میکنن) حالا شما با این وجود که این رو میدونید شرایط رو برای این جنایت فراهم میکنید(باز مثل بعضی کشورها که در سوریه از بعضی ها حماییت میکنند) . در این صورت آیا شما شریک جرم نیستید؟ آیا میتوانید با این بهانه که آقای @ مختار بود میتوانست جنایت نکند، خود را تبرئه کنید؟؟

دومین کار زشت خداوند ظلم در حق همین جانی است. زیرا که این جانی را یه جهنم میبرند و مجازاتش میکنند ..... در صورتی که خداوند میتوانست او را از ابتدا خلق نکند تا مجبور به مجازات کردنش هم نباشد.

.........................

اگر انچه که گفتم صحیح باشد، خداوند هم جانی است هم ظالم.

شاد باشید

بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

B-neshan;411057 نوشت:
سلام. میخاستم موضوع جدید ایجاد کنم دیدم این هست...

ببینید. چون خدا میداند فلان بنده بعدها در زمین فساد ایجاد میکند و با این وجود ان شخص رو خلق میکند دو کار زشت رو مرتکب می شود.

اول اینکه شریک جرم ان شخص جانی شده.

مثال: شما میدونی اگر به آقای @ سلاح و مهمات بدید میره و قتل عام راه میندازه وهمه رو میکشه!(مثل کاری که بعضی ها در سوره میکنن) حالا شما با این وجود که این رو میدونید شرایط رو برای این جنایت فراهم میکنید(باز مثل بعضی کشورها که در سوریه از بعضی ها حماییت میکنند) . در این صورت آیا شما شریک جرم نیستید؟ آیا میتوانید با این بهانه که آقای @ مختار بود میتوانست جنایت نکند، خود را تبرئه کنید؟؟

دومین کار زشت خداوند ظلم در حق همین جانی است. زیرا که این جانی را یه جهنم میبرند و مجازاتش میکنند ..... در صورتی که خداوند میتوانست او را از ابتدا خلق نکند تا مجبور به مجازات کردنش هم نباشد.

.........................

اگر انچه که گفتم صحیح باشد، خداوند هم جانی است هم ظالم.

شاد باشید


فکر کنم پاسخ کامل داده شد:

کریم;376221 نوشت:
با سلام. یعنی خدا از آینده بنده ای که خلق میکند خبر ندارد و نمیداند که این بنده خوب میشود یا بد ؟ این درست است که ما خودمان راه خوب یا بد را انتخاب میکنیم . ولی خدا قبل از خلق یک انسان میداند که با وجود انتخابهایی که بنده اش پیش رو دارد به راه بد میرود. این آگاهی قبل از خلق او بوده . برای اینکه بهتر بتوانید جواب بدید یک مثال میزنم : پیامبر در زمان کودکی امام حسین گلوی امام حسین را بوسد چون میدانست روزی گلویش بریده میشود. پس خدا هم میدانست روزی باید بنده ای خلق کند که گلوی امام حسین را ببرد . و خدا شمر را خلق کرد و شمر گلوی امام حسین را برید و خدا در آن دنیا بدترین عذاب را به شمر داد . خدا چرا با وجود اینکه قبل از خلقت میدانست شمر با وجود راههایی که پیش رویش داشت بنده ی بدی میشود و باید در آتش بسوزد خلقش کرد ؟ خداوند اسباب هدایت وسعادت را برای همه فراهم کرده است واز اول نیز اعلاک کرده که موجودی خلق می کند که با اراده وخواست خود راه سعادت را بپیماید ویا اینکه به گمراهی کشیده شود وچنانچه آیه اش ذکر شد اگر می خواست می توانست همه را مومن قرار دهد ولی در اینصورت فرشته ها وجود داشتند که کارشان عبادت است واز هر گناهی مبرا هستند چون اختیاری ندارند واین نوع خلقت دوباره کاری بود. وسخن شما شبیه این است که چون خدا می دانست فلانی گمراه می شود چرا خلقش کرد که در اینصورت همان ایمان اجباری می شد. که خداوند اعلام کرده است نمی خواست انسان مومن اجباری باشد. علم خداوند به سرنوشت انسانها دلیل بر گناه کردن وآتشی شدن انسانها نیست تا به علم خدا اشکال وارد شود چون طبق یک قاعده فلسفی علت همیشه نزد معلول حاضر است وبه انتخاب او آگاهی دارد وخداوند علة العلل است وبه همه هیچ احاطه دارد. الا انه بکل شئ محیط(فصلت/54) اگر خداوند به انتخاب انسانها علم هم نداشت باز آنها به خاطر اختیاری دارند وبه خاطر وسوسه لذائذ دنیوی دنیا زده شده وعاقبت اهل جهنم می شدند. ولی نکته مهم این است که اکثر انسانها اهل نجات وبهشت هستند وبه خاطر اینکه یک عده کمی اهل جهنم می شدند نمی شد این همه انسان را که اکثرا اهل نجات هستند را خلق نکرد وبه خاطر شر قلیل از خیر کثیر دست برداشت چون معقول نیست وبا عقل هم جور در نمی آید.

اما مساله ای که شما مطرح کردید اگر بخواهیم با عقل و به صورت ساده جواب بدهیم اینگونه پاسخ میدهیم که اول باید موضوع وجود داشتن و وجود نداشتن را مطرح کنیم:
اینکه اگر شر وجود نداشت معنی نمیداد به کسی بگوییم کار خیری انجام می دهد.پس شر در مقابل کار خیر است و وجود شر است که به کار خیر امتیاز می دهد.
اینکه اگر خشم و بدخلقی وجود نداشت معنی نمیداد به کسی بگوییم مهربان است.
اگر نور وجود نداشت معنی نمیداد بگوییم هوا تاریک است.
اگر خداوند شر و گناه(= اختیار موجودات) را خلق نمیکرد پس چگونه باید به بنده های خود میگفت که من بخشنده هستم؟باید یک شی در مقابل یک شی دیگر باشد تا خلایق بین این دو شی انتخاب کنند.و بیت این دوشی یک برتری وجود داشته باشد و یکی از دیگری برتر باشد به این میگویند اختیار.
باور کنید بسیار ساده است اینکه شما بین دو چیز یکی را که بهتر است انتخاب کنید.اما بعضی ها انتخابشان اشتباه است.

وَ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ خَلَقْنا زَوْجَيْنِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ (051 | ذاريات - 49)و از هر چيز يك جفت آفريديم، (و اينها همه براى آن است كه) شايد متذكّر شويد.

فَفِرُّوا إِلَى اللهِ إِنِّي لَكُمْ مِنْهُ نَذِيرٌ مُبِينٌ (051 | ذاريات - 50)پس به سوى خدا بگريزيد، كه من از سوى او براى شما انذاركننده اى آشكارم.

حال اینجا را دقت کنید:
وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلّا لِيَعْبُدُونِ (051 | ذاريات - 56)من جنّ و انس را نيافريدم جز براى اين كه مرا پرستش كنند (و از اين راه تكامل يابند و به من نزديك شوند).

حال اگر سرپیچی وجود نداشت چگونه عبادت کردن معنی میداد؟
شیطان هم بین دو چیز، سجده کردن بر انسان و سجده نکردن بر انسان یکی را انتخاب کرد.

اینکه خداوند میدانست و خلق کرد.مساله ای متفاوت نیست.شما میگویید که خلق نباید میکرد چون میدانست که این فرد شر است.خوب بزرگوار انوقت ما چگونه باید صفات خداوند را میشناختیم؟باید مجازاتی باشد تا بخشش معنا پیدا کند.باید شیرینی ای باشد تا تلخی معنا پیدا کند باید نوری باشد تا تاریکی معنا پیدا کند.
این مساله کاملا عقلانیست.اینطور نیست که خداوند خلق کند و رها کند.خداوند حجتش را تمام میکند و به بنده نشان میدهد و بنده خودش انتخاب میکند.وقتی خودش انتخاب میکند اینجا اختیار معنی پیدا میکند و پاداش دادن و مجازات دادن معنی پیدا میکند.
اگر انطور که شما میگویید بود پس امتحانی هم وجود نداشت.معنی نمیداد ما به کسی که در کلاس درس 20 میگیرد پاداش بدهیم چون اختیاری از خودش ندارد.

وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَني آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنّا كُنّا عَنْ هذا غافِلينَ (007 | اعراف - 172)و (به خاطر بياور) زمانى را كه پروردگارت از صلب فرزندان آدم، ذريّه آنها را برگرفت; و آنها را بر خودشان گواه ساخت; (و فرمود:) «آيا من پروردگار شما نيستم؟» گفتند: «آرى، گواهى مى دهيم.» (خداوند چنين فرمود، مبادا) روز رستاخيز بگوييد: «مااز اين، غافل بوديم; (و از پيمان فطرى بى خبر مانديم)».

أَوْ تَقُولُوا إِنَّما أَشْرَكَ آباؤُنا مِنْ قَبْلُ وَ كُنّا ذُرِّيَّةً مِنْ بَعْدِهِمْ أَ فَتُهْلِكُنا بِما فَعَلَ الْمُبْطِلُونَ (007 | اعراف - 173)يا بگوييد: «پدرانمان پيش از اين مشرك بودند، ما هم فرزندانى بعد از آنها بوديم; (و چاره اى جز پيروى نداشتيم;) آيا ما را به آنچه اهل باطل انجام دادند مجازات مى كنى؟!»

وَ كَذالِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ وَ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ (007 | اعراف - 174)اين گونه، آيات را شرح مى دهيم; و شايد (به سوى حق) بازگردند.

ان کافری که شما میگویید قبل از خلق خداوند میدانست که کافر میشود.خودش گواهی داده که خداوند یگانه پروردگارش است.پس چگونه سرپیچی میکند آن هم بعد از انکه خداوند پیامبرانش را بسوی وی میفرستد؟
یا علی.

عــــلی;411124 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

فکر کنم پاسخ کامل داده شد:

اما مساله ای که شما مطرح کردید اگر بخواهیم با عقل و به صورت ساده جواب بدهیم اینگونه پاسخ میدهیم که اول باید موضوع وجود داشتن و وجود نداشتن را مطرح کنیم:
اینکه اگر شر وجود نداشت معنی نمیداد به کسی بگوییم کار خیری انجام می دهد.پس شر در مقابل کار خیر است و وجود شر است که به کار خیر امتیاز می دهد.
اینکه اگر خشم و بدخلقی وجود نداشت معنی نمیداد به کسی بگوییم مهربان است.
اگر نور وجود نداشت معنی نمیداد بگوییم هوا تاریک است.
اگر خداوند شر و گناه(= اختیار موجودات) را خلق نمیکرد پس چگونه باید به بنده های خود میگفت که من بخشنده هستم؟باید یک شی در مقابل یک شی دیگر باشد تا خلایق بین این دو شی انتخاب کنند.و بیت این دوشی یک برتری وجود داشته باشد و یکی از دیگری برتر باشد به این میگویند اختیار.
باور کنید بسیار ساده است اینکه شما بین دو چیز یکی را که بهتر است انتخاب کنید.اما بعضی ها انتخابشان اشتباه است.

وَ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ خَلَقْنا زَوْجَيْنِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ (051 | ذاريات - 49)و از هر چيز يك جفت آفريديم، (و اينها همه براى آن است كه) شايد متذكّر شويد.

فَفِرُّوا إِلَى اللهِ إِنِّي لَكُمْ مِنْهُ نَذِيرٌ مُبِينٌ (051 | ذاريات - 50)پس به سوى خدا بگريزيد، كه من از سوى او براى شما انذاركننده اى آشكارم.

حال اینجا را دقت کنید:
وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلّا لِيَعْبُدُونِ (051 | ذاريات - 56)من جنّ و انس را نيافريدم جز براى اين كه مرا پرستش كنند (و از اين راه تكامل يابند و به من نزديك شوند).

حال اگر سرپیچی وجود نداشت چگونه عبادت کردن معنی میداد؟
شیطان هم بین دو چیز، سجده کردن بر انسان و سجده نکردن بر انسان یکی را انتخاب کرد.

اینکه خداوند میدانست و خلق کرد.مساله ای متفاوت نیست.شما میگویید که خلق نباید میکرد چون میدانست که این فرد شر است.خوب بزرگوار انوقت ما چگونه باید صفات خداوند را میشناختیم؟باید مجازاتی باشد تا بخشش معنا پیدا کند.باید شیرینی ای باشد تا تلخی معنا پیدا کند باید نوری باشد تا تاریکی معنا پیدا کند.
این مساله کاملا عقلانیست.اینطور نیست که خداوند خلق کند و رها کند.خداوند حجتش را تمام میکند و به بنده نشان میدهد و بنده خودش انتخاب میکند.وقتی خودش انتخاب میکند اینجا اختیار معنی پیدا میکند و پاداش دادن و مجازات دادن معنی پیدا میکند.
اگر انطور که شما میگویید بود پس امتحانی هم وجود نداشت.معنی نمیداد ما به کسی که در کلاس درس 20 میگیرد پاداش بدهیم چون اختیاری از خودش ندارد.

وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَني آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنّا كُنّا عَنْ هذا غافِلينَ (007 | اعراف - 172)و (به خاطر بياور) زمانى را كه پروردگارت از صلب فرزندان آدم، ذريّه آنها را برگرفت; و آنها را بر خودشان گواه ساخت; (و فرمود:) «آيا من پروردگار شما نيستم؟» گفتند: «آرى، گواهى مى دهيم.» (خداوند چنين فرمود، مبادا) روز رستاخيز بگوييد: «مااز اين، غافل بوديم; (و از پيمان فطرى بى خبر مانديم)».

أَوْ تَقُولُوا إِنَّما أَشْرَكَ آباؤُنا مِنْ قَبْلُ وَ كُنّا ذُرِّيَّةً مِنْ بَعْدِهِمْ أَ فَتُهْلِكُنا بِما فَعَلَ الْمُبْطِلُونَ (007 | اعراف - 173)يا بگوييد: «پدرانمان پيش از اين مشرك بودند، ما هم فرزندانى بعد از آنها بوديم; (و چاره اى جز پيروى نداشتيم;) آيا ما را به آنچه اهل باطل انجام دادند مجازات مى كنى؟!»

وَ كَذالِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ وَ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ (007 | اعراف - 174)اين گونه، آيات را شرح مى دهيم; و شايد (به سوى حق) بازگردند.

ان کافری که شما میگویید قبل از خلق خداوند میدانست که کافر میشود.خودش گواهی داده که خداوند یگانه پروردگارش است.پس چگونه سرپیچی میکند آن هم بعد از انکه خداوند پیامبرانش را بسوی وی میفرستد؟
یا علی.

با سلام.من خیلی وقته عضو هستم اما سر نمیزدم.

اول اینکه علی آقا شما میگید اگر شر نبود خوبی معنی پیدا نمیکرد پس خدا شر رو آفرید تا خوبی معنی پیدا کنه.
اولا خداوند شر به وجود نیاورده چون خداوند تماما خیره بلکه عدم وجود خوبی میشود شرمثل اینکه وقتی نور نیست تاریکی به وجود میاد(البه کار با آفرینش تاریکی ندارم).اما این بی معنی هست که اگر بدی نباشه خوبی هم نیست این بی معنی هست.چون خوبی ذات داره اما بدی ازخوبی سرچشمه گرفته.
اما گفتید انسان چطور میتوانست خوبی خدا رو بشناسد.ببینید خداوند میتونست خوبی رو مثل فرشتگان در ذات انسان قرار بده به طوری که انسان با اون آگاهی رو به سمت کمال بالاتر پیش بره.با یک مثال توضیح بدم، پدر و مادر بچرو توجیه میکنن تا بره مدرسه و وقتی مدرسه رفت تکامل پیدا کنه.
خداوند مثل اون پدر و مادره اما با یک تفاوت و اون هم اینکه پدر و مادر بچرو توجیه کردن اما خداوند انسان رو آفرید و به اون گفت که ای بنده ی من بورو و بفهم که باید به مدرسه بری بعد از اون تکامل بیشتری پیدا کن.
اگر خداوند بندرو توجیه میکرد یعنی اینکه میگفت من خوبم و ای انسان تو باید به سوی من بیایی به طوری در ذات انسان قرار داشته باشه و انسان از اون سرپیچی نکنه(این نکته مهمه).در این صورت انسان با دانش اولیه شروع به طی طریق میکرد و به جایی میرسید که خداوند مد نظر داره(وجود قرآن و پیامبران مثل این میمونه که پدر و مادر بگن ای بچه مدرسه ای هست اما خودت میدونی میخای بورو مدرسه یا نرو اما تو اون حالنی که من گفتم نباید برای رفتن به سمت خوبی اختیاری به انسان داده بشه چرا چون در اون حالت بازهم باید جهنم و بهشتی باشه و باز هم سوال میشه که چرا خداوند با وجود آگاهی به خطای بنده باز هم اونو می آفرینه.البته جواب داده شد).
حالا شاید بگید که پس در این حالت فرق انسان با فرشته چیه.ببینیند فرشته محدوده یعنی حده خاصی ار معرفت،یقین و علم به خدارو در خود داره و نمیتواند از حد خاصی که خداوند به اون داده بالاتر بره.به همین دلیل فرشته ها مقامات متفاوت تری دارند.اما اگر خداوند اونطور که گفتم انسان رو می آفرید انسان باز هم نسبت به فرشته ها برتری داشت و اون هم این بود که انسان برخلاف فرشته ها میتوانست تا بی نهایت پیشرفت کند.
شاید تو این حالت بگید که در این صورت این دنیا بی معنی میشه یا اینکه دیگه امتحانی معنی پیدا نمیکنه.اما اینطور نیست ارزش این دنیا به کسب معرفت و عبادت بیشتر بود و امتحان هم میشد مقدار عبادت خدا.

در این حالت صفات خداوند رو هم با میزان خلوص اون میشد شناخت یعنی مثل اینکه یک غذا خوشمزه هست اما غذای دوم خوشمزه تره برای درک خوشمزه بودن هم نیازی به در ک بد مزه نداریم.صفت خداوند هم اونطوری میشد شناخت.

دوما گفتید: ان کافری که شما میگویید قبل از خلق خداوند میدانست که کافر میشود.خودش گواهی داده که خداوند یگانه پروردگارش است.

یک نفر که آفریده نشده چطور میتونه قسم بخوره.این مشخص میکنه اون فرد اول آفریده شده بعد قسم خورده.

بسم الله الرحمن الرحیم.

محسن امیری;413203 نوشت:
با سلام.من خیلی وقته عضو هستم اما سر نمیزدم.

اول اینکه علی آقا شما میگید اگر شر نبود خوبی معنی پیدا نمیکرد پس خدا شر رو آفرید تا خوبی معنی پیدا کنه.
اولا خداوند شر به وجود نیاورده چون خداوند تماما خیره بلکه عدم وجود خوبی میشود شر

مثل اینکه وقتی نور نیست تاریکی به وجود میاد(البه کار با آفرینش تاریکی ندارم).اما این بی معنی هست که اگر بدی نباشه خوبی هم نیست این بی معنی هست.چون خوبی ذات داره اما بدی ازخوبی سرچشمه گرفته.
اما گفتید انسان چطور میتوانست خوبی خدا رو بشناسد.ببینید خداوند میتونست خوبی رو مثل فرشتگان در ذات انسان قرار بده به طوری که انسان با اون آگاهی رو به سمت کمال بالاتر پیش بره.با یک مثال توضیح بدم، پدر و مادر بچرو توجیه میکنن تا بره مدرسه و وقتی مدرسه رفت تکامل پیدا کنه.
خداوند مثل اون پدر و مادره اما با یک تفاوت و اون هم اینکه پدر و مادر بچرو توجیه کردن اما خداوند انسان رو آفرید و به اون گفت که ای بنده ی من بورو و بفهم که باید به مدرسه بری بعد از اون تکامل بیشتری پیدا کن.
اگر خداوند بندرو توجیه میکرد یعنی اینکه میگفت من خوبم و ای انسان تو باید به سوی من بیایی به طوری در ذات انسان قرار داشته باشه و انسان از اون سرپیچی نکنه(این نکته مهمه).در این صورت انسان با دانش اولیه شروع به طی طریق میکرد و به جایی میرسید که خداوند مد نظر داره(وجود قرآن و پیامبران مثل این میمونه که پدر و مادر بگن ای بچه مدرسه ای هست اما خودت میدونی میخای بورو مدرسه یا نرو اما تو اون حالنی که من گفتم نباید برای رفتن به سمت خوبی اختیاری به انسان داده بشه چرا چون در اون حالت بازهم باید جهنم و بهشتی باشه و باز هم سوال میشه که چرا خداوند با وجود آگاهی به خطای بنده باز هم اونو می آفرینه.البته جواب داده شد).
حالا شاید بگید که پس در این حالت فرق انسان با فرشته چیه.ببینیند فرشته محدوده یعنی حده خاصی ار معرفت،یقین و علم به خدارو در خود داره و نمیتواند از حد خاصی که خداوند به اون داده بالاتر بره.به همین دلیل فرشته ها مقامات متفاوت تری دارند.اما اگر خداوند اونطور که گفتم انسان رو می آفرید انسان باز هم نسبت به فرشته ها برتری داشت و اون هم این بود که انسان برخلاف فرشته ها میتوانست تا بی نهایت پیشرفت کند.
شاید تو این حالت بگید که در این صورت این دنیا بی معنی میشه یا اینکه دیگه امتحانی معنی پیدا نمیکنه.اما اینطور نیست ارزش این دنیا به کسب معرفت و عبادت بیشتر بود و امتحان هم میشد مقدار عبادت خدا.

در این حالت صفات خداوند رو هم با میزان خلوص اون میشد شناخت یعنی مثل اینکه یک غذا خوشمزه هست اما غذای دوم خوشمزه تره برای درک خوشمزه بودن هم نیازی به در ک بد مزه نداریم.صفت خداوند هم اونطوری میشد شناخت.

دوما گفتید: ان کافری که شما میگویید قبل از خلق خداوند میدانست که کافر میشود.خودش گواهی داده که خداوند یگانه پروردگارش است.

یک نفر که آفریده نشده چطور میتونه قسم بخوره.این مشخص میکنه اون فرد اول آفریده شده بعد قسم خورده.


سلام.
بزرگوار به شما تبریک میگویم زیرا چیزی را کشف کرده اید که خداوند آنرا خلق نکرده و بخودی خود بوجود آمده.این در حالیست که خود خداوند متعال میفرماید:

أَللهُ خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ (039 | زمر - 62)خداوند آفريدگار همه چيز است و حافظ و نگهبان بر همه اشياء است.

و در حالی که این شر خود وسیله ایست برای امتحان انسان و رساندن انسان به اوج:

كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ وَ نَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَيْرِ فِتْنَةً وَ إِلَيْنا تُرْجَعُونَ (021 | انبياء - 35)

هر انسانى طعم مرگ را مى چشد. و شما را با بديها و خوبيها آزمايش مى كنيم; و به سوى ما بازگردانده مى شويد.

چگونه خداوند انسان را به وسیله چیزی امتحان میکند که خودش خلقش نکرده؟مگر خداوند اول افرید بعد از چیزهایی که بندگان افریدند ایده گرفت؟یا نه موجودی مثل شیطان شر را افرید؟
اگر اینطور تفکر کنیم پس مشخص میشود که این شر ناخواسته بوجود اومده.چون یا خداوند اونو افریده یا اینکه بدون اینکه خداوند اراده بوجود اومدن اونو کنه بخودی خود بوجود اومده که منافات با ایات قرآن داره.
شما میتوانید به من بگویید جفت خیر و نیکی چیست؟و جفت روشنایی چیست و جفت شر چیست؟

وَ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ خَلَقْنا زَوْجَيْنِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ (051 | ذاريات - 49)و از هر چيز يك جفت آفريديم، (و اينها همه براى آن است كه) شايد متذكّر شويد.

همانطور که جفت نور تاریکی است جفت خیر و نیکی، شر است و شما باید یکی را انتخاب کنید.

---------------------------------
اما در مورد نکته دوم که عرض کردید و کلی هم مثال مدرسه و فرزند آوردید.
شما اگر بخواهید داغی آتش را به بچه یاد بدهید باید چیکار کنید؟ایا با توضیح و پیامبر و ... متوجه میشود که ان داغ است؟چگونه بچه درک میکند که اتش میسوزاند در حالی هرگز به اتش دست نزده؟
چگونه خداوند اتش جهنم را مثال بزند در حالی که هیچکس اتش را لمس نکرده باشد؟
شما چطور خوبی رو میشناسید در حالی که بدی رو نشناخته اید؟شما برای انتخاب بین دو چیز خوب و بد باید هر دو جفت را بشناسید و این چیزیست کاملا عقلانی.
نمیشود شما به سمت خداوند بروید در حالی که راه را از چاه تشخیص ندهید.خداوند همواره راه ها و چاه های جدید به بندگان نشان میدهد تا بندگان انرا بشناسند و انان را امتحان میکند.

بعدشم شما میگید فرشته محدوده بعدش میگید خداوند میتونسته خوبی رو مثل فرشته به انسان یاد بده بعدش میگید انسان نا محدوده!!!!در حالی که چیزی که محدوده چطور میتونه مقام داشته باشه مثل حضرت جبرئیل و میکائیل و ...؟یعنی مقام اونا تا یه حدی میره و دیگه بالاتر نمیره؟ایا شما دلیلی قرآنی بر این ادله دارید؟
اما خداوند در قرانش چنین می فرماید:
أَللهُ يَصْطَفِي مِنَ الْمَلائِكَةِ رُسُلاً وَ مِنَ النّاسِ إِنَّ اللهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ (022 | حج - 75)
خداوند از فرشتگان رسولانى برمى گزيند، و همچنين از انسان ها; به يقين خداوند شنواو بيناست!

چگونه خداوند از فرشتگان انتخاب میکنه رسولش رو و در حالی که اونا محدود هستند؟اگر انها محدود بودند نیازی به انتخاب انها نبود.

چگونه یک موجود محدود میتواند خلیفه خداوند در زمین باشد؟:

وَ لَوْ نَشاءُ لَجَعَلْنا مِنْكُمْ مَلائِكَةً فِي الْأَرْضِ يَخْلُفُونَ (043 | زخرف - 60)و اگر بخواهيم به جاى شما در زمين فرشتگانى قرار مى دهيم كه جانشين (شما) گردند.

چگونه موجودی که محدود است به اختیار خود اعتراض میکند؟:
وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَليفَةً قالُوا أَ تَجْعَلُ فيها مَنْ يُفْسِدُ فيها وَ يَسْفِكُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ قالَ إِنِّي أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ (002 | البقرة - 30)(به ياد آور) هنگامى را كه پروردگارت به فرشتگان فرمود: «من بر روى زمين، جانشينى [= نماينده اى ]قرار خواهم داد». فرشتگان گفتند: «(پروردگارا!) آيا كسى را در آن قرار مى دهى كه فساد و خونريزى كند؟! حال آنكه ما تسبيح و حمد تو را به جا مى آوريم، و تو را تقديس مى كنيم(و براى جانشينى شايسته تريم)». فرمود: «من حقايقى را مى دانم كه شما نمى دانيد.»

------------------------------------------
اما در مورد مساله سوم:
شخصی که افریده شده سپس گواهی داده و ایمان اورده.سپس وارد زمین شده و گمراه شده.و این گمراهی گردن خودش بوده.این مساله ساده تر از دیگر مسائل بود.
یا علی.

باتوجه به اینکه خدا انسان رو با سایر موجودات متفاوت کرده عقل انسانهاست....یعنی انسان مسول سرنوشت خویش است...مثلآ یزید شاید آدم خوبی میشد یعنی او انتخاب کرد که بد بشه پس خدا هیچ نقشی نداره{تونستی جوابتو بگیری اگه نتونستم جواب خوب بدهم ببخشید}

نبسمه تعالي

سلام عليكم
با احترام و تشكر نسبت به سؤال خوبتان : لطفا نكات زير را با عنايت و توجه مطالعه فرماييد:

1- خدا وند سبحان اراده كرده است كه انسان از راه اعمال اختيار به كمال مطلوب خود كه هدف از أفرينش است برسد

2- وقتي كاري اختياري شد طبيعتا دو را ه انتخاب خوب و بد در جلوي انسان باز مي شود و لازمه اختيار انتخاب يكي از أنها است

3- أن كس كه در اين را ه حسنات را انتخاب مي كند خود انتخاب كرده و أنكه زشتبها و نافرماني را انتخاب مي كند خود منتخب اين راه بوده است بنابر اين بهشت و جهنم كه اجر دو فرقه از انسانها است هم حق است

4- اما اينكه از ازل خدا مي داند كه يزيد أدم بدي مي شود اين علم خدا هيج تاثيريي روي عمل يزد ندارد و اختيار او در انتخاب خوبي و بدي را از اوسلب نمي كند
5- با توجه به بند 1و 2 لازمه اختيار دو راه خير و شر است و نهايتا دو كروه صالحين و فاسدين درست مي شود بنابر اين نكته رانبايد فراموش كرد كه در نهايت با اينكه يزيد خودش أدم بدي است و در جهنم خالد است ولي در كل عالم هستي يزيد خدمت بزركي به عالم بشريت مي كند زيرا او و امثال او سكوي برواز امام حسين (ع) و همه اصحابش هستند كما اينكه صدام سكوي برتاب بسياري از شهدا و خانواده انها و رزمندكان و كل ملت ايران و وسيله أزمايش براي بسياري بود و خلاصه اينكه انسانهاي بد وسيله خوبي براي رسيدن انساناهاي خوب به كمال مي باشند بنابر اين در كل عالم هستي يزيد هم جز ءي از حلقه هاي رسيدن بشر به كمال است
6- يك بحثي مختصري بنده در امر بين الامرين كرده ام به اين بحث كمك مي كند

والسلام

خداوند از سرنوشت باخبره ما باید راه هاشو انتخاب کنیم ...

بن موسی;375761 نوشت:
به زبان ساده تر،یعنی هر مخلوق خیرش بیشتر از 50 درصد و شرش کمتر از 50 درصد است.حال فرض کنید معیار رفتن به بهشت،خیر بالای 60 درصد و شر کمتر از 40 درصد باشد.در اینصورت افرادی که خیرشان زیر 60 درصد است،جهنمی می شوند.اما این دلیلی نمی شود بر خلق نکردن آن ها.چون جنبه خیر در این ها باز هم بیشتر است.اما دلیل می شود بر مجازات آن ها.چون از نعمت بزرگ وجود داشتن،بهره نبره اند.

استدلال درستی نککردین.در حالت اول منظورتون از خیر دقیقا چیه؟اگه تاثیر خیر در دنیا رو میگین نمیتونه عامل رفتن یا نرفتن به بهشت باشه!یعنی مثلا ممکنه یه شری وجودش برای یه چیز دیگه خیر باشه ولی معیار رفتن به بهشت اون شر خودشه!نه اونقدر خیری که با وجود اون شر به دیگری میرسه!

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

maryam27;480580 نوشت:
استدلال درستی نککردین.در حالت اول منظورتون از خیر دقیقا چیه؟اگه تاثیر خیر در دنیا رو میگین نمیتونه عامل رفتن یا نرفتن به بهشت باشه!یعنی مثلا ممکنه یه شری وجودش برای یه چیز دیگه خیر باشه ولی معیار رفتن به بهشت اون شر خودشه!نه اونقدر خیری که با وجود اون شر به دیگری میرسه!

استدلال ما با نسبی بودن خیر،مخدوش نمی شود.چون گفتیم خیرش.و خیر تعریفش به خود موجود بر می گردد.یعنی به خود آن بستگی دارد و نسبت به آن سنجیده می شود.
از آنجا که خیر نسبت به خود فرد است،اگر فردی نسبت به امکاناتی که به او داده شده است،به مرتبه خاصی از خیر رسید،بهشتی خواهد شد.

لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق

بن موسی;375761 نوشت:
پس هر مخلوقی را که در نظر بگیریم،خیرش از شرش بیشتر است و همین می تواند دلیلی بر خلقت آن باشد.

من متوجه نمیشم.یعنی خیر کسی مثل معاویه بیشتر از شرشه؟اصلا ملاک خیر و شر چیه؟

سلام علیکم

شاید در نظر بسیاری از شیطان موجود شرورتر نداشته باشیم ولی همین شیطان بزگترین خیرها را دارد زیرا انسان ها در مقابل شیطان سه گروه می شوند. عده ای از او ل او را در بند می کنند که آنها معصومین علیهم السلام و اوحدی از اولیاء خدا می باشند که بدین وسیله به مقاماتی که برای احدی از انسانها تصورش هم امکان ندارد می رسند، گروه دوم کسانی هستند که تمام عمر با شیطان جهاد می کنند و گاهی شیطان آنها را زمین می زند گاهی آنها برشیطان فائق می آیند که این اکثریت اهل ایمان را تشکیل می دهد و نهایا پاداش آنها عمری در میدان جهاد اکبر بودن است و گروه سوم کسانی هستند که اسیر شیطان می شوند این گروه اهل آتش می باشند اما آیا خالد در آتشند؟
خیر، خالدین در آتش فقط کافران عنود می باشند نه هر کس دیگر و بقیه مردم اگر در آتش هم بروند موقتی است و بعد از پاک شدن وارد بهشت می شوند

همینطور است دیگر کسانی که شما فکر کنید از آنها شرورتر در دنیا نباشد، مثلا صدام، اگر او نبود این همه مقامات معنوی شهدا کجا بود این همه پاداشهای جهاد فی سبیل لله کجا بود ، صدام د ر حقیقت سکوی پرتاب بسیار از انساننهای عادی بود و آنها بوسیله او به اعلا علیین رسیدند و یزید و معاویه وفرعون و... چنین می باشند.

پس معلوم است که خیر این انسانهای بد در چیست !!!
والسلام

سلام
من يه سوال دارم كه بحث اصلى اين تاپيك و به طور قطع مى تونم بگم كه تا به حال هيچ كس چه معصوم چه غير معصوم جوابى بهش ندادن كه ممكن يا نميدونستن يا نمي خواستن بگن(بنا به دلايلى از جمله نفهميدن ما!)
و اون سوال چيه ؟ همون مسئله علم غيب داشتن خدا و اراده انسان، حيوان، يا هر موجودى كه مى تونه تصيم بگيره :
مثال: فرض كنيم در سر يك دو راهى با دو راه مختلف A و B قرار گرفتيم تا اينجاش كه همه علما قبول دارن ديگه نه چون اين يه فرض ديگه؟ درست
خوب همه اونايى كه خدا رو قبول دارن يا حداقل ما مسلمونا اعتقاد داريم كه خدا كامل است و هيچ نقضى ندارد به طور مطلق چون اگه ناقص بود كه ديگه خدا نبود(١) در نتيجه خدا به طور مطلق از همه چيز (زمان مكان ماده انرژى و ....) آگاه است چون در غير اين صورت بنا به فرض شماره يك ناقص به حساب مى آمد (٢) خدا به انسان اختيار داده كه بتونه تصميم بگيره (٣)
حالا يه مثال: فرض كنيم دو راه مختلف براى انسانى كه ما باشيم براى انتخاب وجود داره مثل راه a يا b من راه a را انتخاب مى كنم آيا خدا از قبل مى دانسته كه من راه a را انتخاب مى كنم؟ دو حالت پيش مى آيد: ١- مى دانسته ٢-نمى دانسته(غلط بنا به نتيجه شماره (٢) ) پس قطعا خداوند مى دانسته
حال يه سوال: آيا من مى توانستم راه b را انتخاب كنم؟ كه باز هم دو حالت : ١- مى توانستم(غلط چون خدا از قبل مى دانست كه من راه a را انتخاب مى كنم) ٢-نمى توانستم
پس قطعا من نمى توانستم در نتيجه قطعا من(انسان) اختيار ندارم

حال عكس اين مسئله يعنى فرض بر اينكه انسان اختيار دارد و با اختيارش مى تواند هر دو راه a يا b را انتخاب كند كه اين به اين معنى است كه هيچ كس چيزى از قبل تا لحظه ى تصميم فرد نمى داند چون اگر مى دانست كه ديگر اختيار نبود (جبر مطلق) كه در اين صورت هيچ چيزِ به طور مطلقْ كامل(خدا) وجود نخواهد داشت.

پس مى بينيم كه وجود خدا با اختيار انسان در تناقض( به ظاهر و با منطقى كه در بالا اشاره شد كه ممكن اشتباه باشد((اشتباه در تعريف ما از اختيار يا خدا يا هردو - ايرادى به منطق وارد نيست؟)) يا درست )

مشابه اين مسئله در فيزيك نظرى وجود دارد : امروزه سفر به گذشته و آينده از لحاظ علمى با استفاده از همين فيزيك مدرن اثبات شده هم از لحاظ تئورى و هم اخيراً عملى؛ در آزمايشگاه سرن البته نه روى انسان روى ذرات درون اتم (نيازمند تاييد)
حال بپردازيم به تناقض: فرض كنيد شما به گذشته برگشته و جد خود را نابود مى كنيد عملا شما در آينده بوجود نخواهيد آمد درست؟ پس چگونه شما از آينده آمده ايد و اين كار را انجام داده ايد؟

يا مثلا فرض كنيد به فردا برويدكنيد و ببينيد كه
در ساعت ١١ به تماشاى برنامه نود نشستيد ولى به محض برگشتن به زمان تصميم مى گيريد حداقل براى فردا هم كه شده به تماشاى اين برنامه ننشينيد

و...

امروزه دانشندان فيزيك نظرى براى پاسخ به اينگونه سوالات فرضياتى فرض كردند هيچ كدام به اثبات نرسيده اند همانند فرضيه جهان هاى موازى

و اينكه كلام آخر:
١- توصيه اى براى برخى دوستان: تمنا مى كنم ابتدا به يك سوال به طور كامل و دقيق بينديشن و سپس با منطقى درست و كامل و به دور از ابهام و با جزئيات كامل پاسخ بدهند.
٢-من هم گاهى به وجود خدا شك مى كنم ولى هر گاه كه به خدا فكر مى كنم آرام مى گيريم و هر گاه به او اطمينان مى كنم معجزه اى مى بينم.
٣- اينگونه استدلال ها هيچ گاه وجود يا عدم وجود خدا را اثبات نمى كنند يا حداقل با دانش امروزى نمى توان به طور قطع وجود خدا را رد يا اثبات كرد

٤- من خودم به شخصه تا حالا يك معجزه اساسى از خدا ديدم اونم زمانى بود كه درباره اين مسئله فكر مى كردم و كم كم به اين نتيجه رسيده بودم كه خدايى در كار نيست كه اون معجزه رخ داد

٥- حساب خدا با دين يكمى همچينى جدا هست با سياست كه ... پس خواهشا خدا رو از دين سعى نكنين بشناسين چون خدا حقيقت ولى دين شريعت.

از اين كه بحث به طول انجاميد از همه عذر خواهم.

با بودن زير چتر خدا ميشه اميد داشت به فردا.
در پناه حق خدا نگه دار

maryam27;480618 نوشت:
من متوجه نمیشم.یعنی خیر کسی مثل معاویه بیشتر از شرشه؟اصلا ملاک خیر و شر چیه؟

با عرض سلام

چنین افرادی شاید به ظاهر شرشان بیشتر از خیرشان باشد اما به لحاظ معنوی (و در دستگاه خلقت) ما تعیین کننده بیشتر بودن چنین شری نیستیم.

مثلا در کنار برنامه های مفید کامپیوتری چیزی به اسم ویروس هم وجود دارد ، اما چنین امری نمیتواند اصل ساخت کامپیوتر و برنامه های کامپیوتری را مورد اشکال و انتقاد قرار دهد

.امین.;485409 نوشت:
مثلا در کنار برنامه های مفید کامپیوتری چیزی به اسم ویروس هم وجود دارد ، اما چنین امری نمیتواند اصل ساخت کامپیوتر و برنامه های کامپیوتری را مورد اشکال و انتقاد قرار دهد

دقیقا منظور من هم همین بود تو پست قبلیم ولی جناب بن موسی منظورش از خیر , خیر نسبت به خودشه.
موضوع قفل شده است