تجربه‌هاي همسرداري 2 (رفتارهايي كه باعث تنفر هر مردي ميشه!)

تب‌های اولیه

344 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

[h=1](رفتارهايي كه باعث تنفر هر مردي ميشه!)[/h]اینجا مردها باید در مورد زن ها بنویسند و یا ؟

خیلی از خانما در رابطه هاشون خجالت میکشنو حرکت شوهرشون رو به خاطر حیا جوابگو نیستند وفکر میکنن اینجوری بهتره ولی برعکس مرد فکر میکنه که زنش او رو دوست نداره و یا اینکه از لحاظ عاطفی ناتوانه و نمی تونه رضایت همسرش رو جلب کنه بنابر این عصبانی میشه

اگه درست فکر کنیم متوجه میشیم که هم زن در سوءتفاهمه و هم مرد پس پس سعی کنید دل همسرتون رو نشکنید که احساس بی کفایتی به او دست بده

yanoor;361462 نوشت:
//////////////////////////////////////////

با نظر حامد کاملا موافقم یک مرد اگر اندکی شک داشته باشد نباید با این زن زندگی کند

با عرض معذرت جملات شما مفهومش خیلی زشت است مگر قرار است بعد ازدواج

طور دیگری باشد که حالا باید قول بدهد این جمله شما نه تنها برای

زنان ایرانی بلکه برای زنان خارجی و غیر مسلمان هم زشت است

یک دختر اصیل و خانواده دار اصلا به فکر غیر شوهرش نمی باشد ...........

ببخشین من اصلا منظور شما رو از نقل قول پستم نفهمیدم
کجای حرفم اشتباه بود؟
من نگفتم قول بده ، گفتم گفتنش اطمینان بیشتری میاره
مثل اینکه شما بگی لازم نیس به همسرت بگی دوست دارم چون قرار نیس که دوسش نداشته باشی

lovelorn.girl18;372305 نوشت:
چقد خوب و قشنگ بود. ولی من نمیتونم تحمل کنم که شوهرم ناراحت باشه و تو خودش باشه و با من حرف نزنه!
اگه مساله ای باشه که به من ربط داره چی؟ آخه ما شریک زندگی همیم. شوهر خواهرم هر و قت میاد خونه خودش شروع میکنه راجع به تمام اتفاقایی که براش افتاده حرف میزنه اونوقت آقای ما...

سلام
خصوصیات و روحیات آدم ها با هم بسیار متفاوته و به همین خاطر مقایسه کردن دو نفر با همدیگه، کار بسیار غلط و بیهوده ایه
در مشاوره های خانواده همیشه توصیه می کنند که از مقایسه همسرتون با یک مرد دیگه به شدت اجتناب کنید. در مورد آقایون هم همینطور یعنی هیچ وقت خانمشون رو با خانمهای دیگه مقایسه نکنند.
این مقایسه رو اگر در حضور همسرتون انجام بدید که نتیجه ش معلومه! نه تنها باعث اصلاح رفتار همسر نمیشه بلکه آتش حسادت رو در وجودش شعله ور می کنه
و اگر حتی در ذهنتون مقایسه کنید، کمترین ضررش اینه که همسرتون از چشمتون میفته و اونوقت در همه چیز شروع می کنید به مقایسه کردن....

مقایسه حتی در تربیت فرزندان هم جزو روش های بسیار غلط و مخرب هست که بسیاری از ماها خودمون طعم تلخش رو چشیدیم!......

یکی دیگه از رفتارهای بسیار غلط که حتما باعث تنفر هر مردی میشه:
خودداری کردن از برقراری رابطه جنسی به عنوان یک تنبیه!!
هرگز به خاطر این که ناراحتی و شکایت خودتون رو از همسرتون نشون بدین این راهکار (!) رو در پیش نگیرید
اولا که بیشترین ضررش متوجه خودتونه چون اگر همسرتون هم سر لج بیفته و بگه به درک! اونوقت میخواین چیکار کنین؟ دیگه نمیتونین برین منت کشی که! در نتیجه به مرور زمان هردو سرد میشین و تا بخواین دوباره درستش کنید کلی طول می کشه... نه تنها مشکل قبلیتون حل نشده، و نه تنها آقا متوجه اشتباهشون نشدن! بلکه یه مشکل هم اضافه شده
دوم اینکه برای مرد خیلی سنگینه که وقتی برای برقراری رابطه جلو میاد خانمش پسش بزنه! بنابراین اگه میخواید همسرتون رو به شدت آزرده کنید از این روش استفاده کنید!!

همکاری نکردن

اقایون از همکاری نکردن خانوم هاشون شاکی میشن :read:
مثلا اقایی از 6 صبح تا 7 و نیم بعد از ظهر سر کار تشریف دارن
میگن :
خسته و کوفته از سر کار میام
:Graphic (38): ....هنوز نفسی تازه نکرده
خانوم با یه لیست ظاهر میشن
:Graphic (47):
-این چیه ؟
:Gig:
خانوم –امشب مهمون داریم ...از صبح منتظر توام که بیای و بری خرید
:dohkhtar:
یه نگاه به لیست میندازم
سبزی ..کاهو ...ماست ..نون...میوه ؟
:moteajeb:
اون لحظه اقا اینجوریه
:kalafeh:
-خانوم از صبح خونه بودی ..خودت زحمت اش و میکشیدی
:ajab:
خانوم –وا این چه حرفیه ..خرید خونه وظیفه ی مرد خونه اس
:no:
اقا هم لیست و میگیره و میره خرید
خب صف نونوایی ممکنه شلوغ باشه ..تا مسافت خونه تا فروشگاه زیاد باشه و اقا یه کم دیر وسایل و به خونه برسونن
خانوم با عصبانیت میگه –
:vamonde:واقعا که 2 ساعته رفتی ...مهمون ها الان میرسن هیچ کاری هم نکردم ....بیا کاهو ها رو بشور :fekr:
-چیییییییییییییییییییییییییییییییییییییی؟
:ajab!: از صبح سر کار بودم خسته ام ..هنوز نرسیده بیام کاهو بشورم ؟ :cry:واقعا که ..تو یه خرید و که میتونستی و وقتش و توانایی انجام اش وداشتی دریغ کردی ...حالا من بیام کمکت کاهو بشورم ؟ عمرااااااااااااااااااااا:aatash:

یا اقا میگن ......
به خانوم میگم :
هفت صبح باید سر کار باشم ....دیرم شده حسابی ....
اگه دیر برسم توبیخ میشم ....
من امروز عجله دارم ..بچه رو خودت به مدرسه برسون
خانوم -من خوابم میاد
تا حاضر بشم طول میکشه
میخواستی تا نصف شب نشینی 90 نگاه کنی
وظیفه من نیست و اینا

اقا -خانوم ازتون خواهش میکنم ...امروز برام مهمه
خانوم- اگه ماشین و بزاری حرفی نیست
اقا -دیرم شده ..پس خودم با چی برم؟
خانوم -
:Gig:اگه اون مانتو سبزه که اون هفته تو پاساژ دیدار نشونت دادم و برام بخری میتونم یه کاری برات انجام بدم
اون لحظه اقا اینجوریه
:ghati:

حالا موارد زیاده ..مثلا کارهای بانکی ...یا غیره
کاهایی که خانوم ها میتونن انجام بدن .............اما دریغ میکنن .باعث دلخوری میشه

[="Arial"][="DarkGreen"]

حق دوست;360761 نوشت:
به نظر همه نکاتی که گفته شد درسته.
من موندم با اینکه اکثرا هم ازینا اطلاع دارند چرا موقع عمل که میشه کسی توجه نمیکنه. (درباره مردا هم همینطور فرقی نمیکنه)

بنده مجردم ولی چند مورد هم خودم بگم.

به هیچ وجه دوست ندارم موضوعی را که بین خودم و همسرمه از زبون مادر زن و ... بشنوم . گرچه اون موضوع هیچ اهمیتی نداشته باشه ولی باعث میشه حس اعتمادم بهش از دست بره و دیگه نتونم چیزی را باهاش در میون بذارم.

ازین که تو هر کار کوچیک هم دخالت کنن . چرا سالاد نمیخوری ؟ نوشابه بریزم؟ چرا.....

تا هم از در خونه بیام تو شروع کنن چه خبر چی شده چرا ناراحتی و.... . 5 دقیقه صبر کنید اگه خودمون شروع به حرف زدن نکردیم بعد شروع بشه مسلسل وار سوال کردن

ازینکه یه موضوع را n بار تکرار کنن . قشنگ یک مرتبه وقتی حواسم جمعه گفته بشه اگه انجام ندادیم بعد دوباره تکرار کنن.

از لجبازی هم بدم میاد (البته فکر کنم این مشترکه. یعنی خانوما هم بدشون میاد)

آقای حق دوست شما بهتره اصلا ازدواج نکنین!!
چون فکر نکنم هیچ زنی حاضر باشه با این اوصاف وو شرایط با شما زندگی کنه!:nishkand:[/]

مشکات;373856 نوشت:

آقای حق دوست شما بهتره اصلا ازدواج نکنین!!
چون فکر نکنم هیچ زنی حاضر باشه با این اوصاف وو شرایط با شما زندگی کنه!:nishkand:

توصیه شما را بررسی می کنم.
دقیقا با کدوم مورد مشکل دارین .چرا؟

[="Arial"][="DarkGreen"]

حق دوست;373888 نوشت:
قیقا با کدوم مورد مشکل دارین .چرا؟

شما مردا گاهی فراموش میکنید که همسرتون هم یک ادمه با یک دریا احساسات و در حال حاضر همسرش تنها انیس و مونسش تو دنیاست.
حق دوست;360761 نوشت:
ازین که تو هر کار کوچیک هم دخالت کنن . چرا سالاد نمیخوری ؟ نوشابه بریزم؟ چرا.....

تا هم از در خونه بیام تو شروع کنن چه خبر چی شده چرا ناراحتی و.... . 5 دقیقه صبر کنید اگه خودمون شروع به حرف زدن نکردیم بعد شروع بشه مسلسل وار سوال کردن


من گاهی اوقات حرفامو به دیوار میزنم! جالبه که هر وقت میگم : "دیوار! میدونی.. "همسرم یه دفعه میگه:"چی! چی گفتی؟"
منم میگم با دیوار بودم. حالا اگه با خودش بودم گوشش هم نمیلرزید!

اینکه گفتید به جای اینکه n بار بگه یک بار وقتی حواسم جمعه بگه باید بگم در اون صورت حداقل یک هفته باید برای گفتن یک جمله صبر کنه.[/]

[="Arial"][="DarkGreen"]

باغ بهشت;360716 نوشت:
باعث میشه رفته رفته مرد نسبت به محیط خونه سرد بشه و در خونه احساس کمبود محبت و عاطفه کنه و این سردی به جایی میرسه که از محیط خونه دلزده میشه و به جایی غیر از محیط خونه پناه میبره.

سلام. این که فرمودید غرغر کردن باعث دل زدگی میشه درسته ولی فراموش نکنیم که هیچ دلیلی خیانت و هوسرانی بعضی مردای ضعیف الایمان را توجیه نمیکند. فراموش نکنید همیشه مردان بزرگی بوده اند که در خانه زنان وحشتناکی را تحمل می کرده اند. در این زمینه داستان هایی وجود دارد. و همین طور در مورد خانم ها.
فراموش نکنیم که همه ی صحبتهای ما و اعتراض هامون به هم فقط برای یک آسیب شناسیه و نباید خدای ناکرده باید فکر کنیم این مشکلات می توانند زیر پا گذاشتن حدود را توجیه بکنند![/]

[="Arial"][="DarkGreen"]

مهر...;373746 نوشت:
همکاری نکردن

اقایون از همکاری نکردن خانوم هاشون شاکی میشن

:read:
مثلا اقایی از 6 صبح تا 7 و نیم بعد از ظهر سر کار تشریف دارن
میگن :
خسته و کوفته از سر کار میام
:Graphic (38): ....هنوز نفسی تازه نکرده
خانوم با یه لیست ظاهر میشن
:Graphic (47):
-این چیه ؟
:Gig:
خانوم –امشب مهمون داریم ...از صبح منتظر توام که بیای و بری خرید
:dohkhtar:
یه نگاه به لیست میندازم
سبزی ..کاهو ...ماست ..نون...میوه ؟
:moteajeb:
اون لحظه اقا اینجوریه
:kalafeh:
-خانوم از صبح خونه بودی ..خودت زحمت اش و میکشیدی
:ajab:
خانوم –وا این چه حرفیه ..خرید خونه وظیفه ی مرد خونه اس
:no:
اقا هم لیست و میگیره و میره خرید
خب صف نونوایی ممکنه شلوغ باشه ..تا مسافت خونه تا فروشگاه زیاد باشه و اقا یه کم دیر وسایل و به خونه برسونن
خانوم با عصبانیت میگه –
:vamonde:واقعا که 2 ساعته رفتی ...مهمون ها الان میرسن هیچ کاری هم نکردم ....بیا کاهو ها رو بشور :fekr:
-چیییییییییییییییییییییییییییییییییییییی؟
:ajab!: از صبح سر کار بودم خسته ام ..هنوز نرسیده بیام کاهو بشورم ؟ :cry:واقعا که ..تو یه خرید و که میتونستی و وقتش و توانایی انجام اش وداشتی دریغ کردی ...حالا من بیام کمکت کاهو بشورم ؟ عمرااااااااااااااااااااا:aatash:

یا اقا میگن ......
به خانوم میگم :
هفت صبح باید سر کار باشم ....دیرم شده حسابی ....
اگه دیر برسم توبیخ میشم ....
من امروز عجله دارم ..بچه رو خودت به مدرسه برسون
خانوم -من خوابم میاد
تا حاضر بشم طول میکشه
میخواستی تا نصف شب نشینی 90 نگاه کنی
وظیفه من نیست و اینا

اقا -خانوم ازتون خواهش میکنم ...امروز برام مهمه
خانوم- اگه ماشین و بزاری حرفی نیست
اقا -دیرم شده ..پس خودم با چی برم؟
خانوم -
:Gig:اگه اون مانتو سبزه که اون هفته تو پاساژ دیدار نشونت دادم و برام بخری میتونم یه کاری برات انجام بدم
اون لحظه اقا اینجوریه
:ghati:

حالا موارد زیاده ..مثلا کارهای بانکی ...یا غیره


کاهایی که خانوم ها میتونن انجام بدن .............اما دریغ میکنن .باعث دلخوری میشه

همیشه پستهای قشنگی میذارید و من میخندم. موفق باشید.[/]

[="Arial"][="DarkGreen"]

نسیم رضوان;373456 نوشت:
کی دیگه از رفتارهای بسیار غلط که حتما باعث تنفر هر مردی میشه:
خودداری کردن از برقراری رابطه جنسی به عنوان یک تنبیه!!
هرگز به خاطر این که ناراحتی و شکایت خودتون رو از همسرتون نشون بدین این راهکار (!) رو در پیش نگیرید
اولا که بیشترین ضررش متوجه خودتونه چون اگر همسرتون هم سر لج بیفته و بگه به درک! اونوقت میخواین چیکار کنین؟ دیگه نمیتونین برین منت کشی که! در نتیجه به مرور زمان هردو سرد میشین و تا بخواین دوباره درستش کنید کلی طول می کشه... نه تنها مشکل قبلیتون حل نشده، و نه تنها آقا متوجه اشتباهشون نشدن! بلکه یه مشکل هم اضافه شده
دوم اینکه برای مرد خیلی سنگینه که وقتی برای برقراری رابطه جلو میاد خانمش پسش بزنه! بنابراین اگه میخواید همسرتون رو به شدت آزرده کنید از این روش استفاده کنید!!

کاملا با شما موافقم. اصلا به لحاظ شرعی هم مشکل داره. ولی در عوض خانمی که دقیقا عکس این عمل می کنه یعنی هر چیزی رو از مردش دریغ کنه با این مورد کاری نداره، این خانوم همیشه یک امید برای برگشت همسرش داره. اصلا رگ خواب مردا همین یک مورده! مرد باید مطمئن باشه که هر اتفاقی که می افته این یک مورد سر جاشه. به علاوه خانوم ها نباید بگذارند که آقایون فکر کنن این نیاز فقط برای مرد هاست.[/]

نمی دونم دوستان به این موضوع اشاره کرده اند یا نه

وقتی آقا و خانومی میخوان با هم برن بیرون:doosti:
آقا سر سه سوت آماده میشه
ولی خانم بعد از سه ساعت که آقا را دم در زیر بارون، توی گرما و .... نگه داشت
تازه وقتی میاد پیش آقا
میگه
وای خاک به سرم موبایلم رو جا گذاشتم.:tamasha::god::god:

ورود ممنوع;375656 نوشت:
نمی دونم دوستان به این موضوع اشاره کرده اند یا نه

وقتی آقا و خانومی میخوان با هم برن بیرون
آقا سر سه سوت آماده میشه
ولی خانم بعد از سه ساعت که آقا را دم در زیر بارون، توی گرما و .... نگه داشت


سلام
البته گاهی وقتها برعکس این قضیه هم اتفاق میفته

ورود ممنوع;375656 نوشت:
نمی دونم دوستان به این موضوع اشاره کرده اند یا نه

وقتی آقا و خانومی میخوان با هم برن بیرون
آقا سر سه سوت آماده میشه
ولی خانم بعد از سه ساعت که آقا را دم در زیر بارون، توی گرما و .... نگه داشت
تازه وقتی میاد پیش آقا
میگه
وای خاک به سرم موبایلم رو جا گذاشتم


قرار بود بریم برای داداش کوچیکه خاستگاری
مامان و داداش هزار بار گفتن زود بیا دیر نیای ..داداش بزرگتری ..بعد از بابای خدابیامرزت تو حکم پدر و داری
منم جوابی جز چشم نداشتم
قرار بود مرخصی بگیرم تا همراه خانوم بریم خرید
اما ریس گفت امروز سرمون شلوغه و مرخصی بی مرخصی
به خانوم زنگ زدم و ازشون خواستم خودشون زحمت خرید و بکشن
تند و با عجله کارها رو انجام دادم .........وبعد از هماهنگی با منشی از شرکت بیرون زدم ....
.ترافیک ؟
این دیگه اخر بدشانسی بود
داداش زنگ زد و یاد اور شد تا یه ساعت دیگه خودم و بهشون برسونم
با خانوم تماس گرفتم و ازشون خواهش کردم هر چه سریعتر حاضر بشن که دیگه بیشتر از این معتل نشیم
با اولین بوق جواب داد و گفت هنوز به خونه نرسیده و توی راهه
....از این بدتر دیگه نبود
بعد از کلی حرص خوردن و وزن کم کردن تو ترافیک به خونه رسیدم
خانوم جلوی کمد بود و لباس هاش و نظاره میکرد ...
سریع لباس عو ض کردم و از خانوم خواهش کردم از دنده ی لاک پشتی به دنده ی خرگوشی کارهاشون و ارتقا بدن
وگرنه مامان و داداش منو خفه میکردن
نگاه اش و به لباس ها میدیدم حرص میخوردم ..........تند گفتم زود باش
به خودش اومد و از 10000تا لباس یکی رو با اکراه برداشت
این جور مواقع حفظ کردن صدا و لحنی که به خانوم ها بر نخوره سخت تر از هی چیزی بود که از بچگی یاد گرفته بودم
تصمیم گرفتم یه لیوان اب بخورم تا خونسردیم و از دست ندم
از توی اشپزخونه بلند گفتم
تموم شد ؟بریم
صداش به گوشم خورد که گفت تا سی ثانیه دیگه اماده ام
سویچ و برداشتم و سعی کردم این فکر و از دیر شدن خانوم به چیز دیگه ای سوق بدم
بعد از نگاه کردن به ساعت دوباره گفتم ....خانوم داره دیر میشه
خانوم -خودت دیر اومدی غر اشو به من میزنی ...ناراحتی ؟بگو نمیام
دستام و تو جیبم فرو کردم تا موهای شونه کرده ام و از بیخ نکنم
داداش زنگ زد ...و مجبور شدم گوشی رو بزارم رو سایلنت
داد زدم خانوم تموم نشد
خانوم- کیف سفیدم نیست ..تو ندیدیش؟
اون موقع با اون حال ادرس خونه ی خودمم و یادم رفته بود چه برسه به کیف سفیدخانوم ؟برای همین با حرص داد زدم
-چه میدونم کیفت کجاس
از اتاق بیرون اومد و گفت - خیلی بد حرف میزنی ها ....هیچ دقت کردی ؟
:no:
سری تکون دادم که یعنی برو تا از این بیشتر کفری ام نکردی ..اما خدا رو شکر به معنی بله ببخشید معذرت میخوام برداشت کرد و منو از این موقعیت نجات داد
عقربه ها مسابقه کذاشته بودن ....
همینطور که از خونه خارج میشدم گفتم من میرم پایین ...تا ماشین و روشن کنم ..زود بیا
-باشهههه
ماشین و روشن کردم ..گرم که چه عرض کنم ....موتور داغ کرد ...اما نیومد
زنگ های مامان و دادش و بغیه باعث داغ شدن مغزم هم شده بود
نمیدونستم کی رو مقصر بدونم .....
با حرص از ماشین پیاده شدم و بی خیال 25 هزار تومن ...دست مزد درست کردن درماشین شدم ...و در و محکم بهم کوبیدم
از پله ها با سرعت بالا رفتم تا دیگه همچین جدی برخورد کنم
که خودش ظاهر شد ...از ظاهرش راضی نبودم ....اما اگه و امایی و رو نمیتونستم پیش بکشم چون بد جور دیر شده بود
عصبی گفتم برو پایین خودم در و قفل میکنم
در و قفل کردم و از روی پله ها تا ماشین و پرواز کردم
به محض نشستن تو ماشین گفت
واییییییییی یادم رفت اتو مو رو از برق بکشم و از ماشین پیاده شد.
گوشیم تو دستم میلزید و اسم داداش روشن و خاموش میشد
و من :ghati:

[="Arial"][="DarkGreen"]

ورود ممنوع;375656 نوشت:
وقتی آقا و خانومی میخوان با هم برن بیرون
آقا سر سه سوت آماده میشه
ولی خانم بعد از سه ساعت که آقا را دم در زیر بارون، توی گرما و .... نگه داشت
تازه وقتی میاد پیش آقا
میگه
وای خاک به سرم موبایلم رو جا گذاشتم.

با ید بگم که همسرم همیشه از دست این رفتارم می ناله!:kharej:[/]

[="Arial"][="DarkGreen"]

مهر...;375669 نوشت:
قرار بود بریم برای داداش کوچیکه خاستگاری
مامان و داداش هزار بار گفتن زود بیا دیر نیای ..داداش بزرگتری ..بعد از بابای خدابیامرزت تو حکم پدر و داری
منم جوابی جز چشم نداشتم
قرار بود مرخصی بگیرم تا همراه خانوم بریم خرید
اما ریس گفت امروز سرمون شلوغه و مرخصی بی مرخصی
به خانوم زنگ زدم و ازشون خواستم خودشون زحمت خرید و بکشن
تند و با عجله کارها رو انجام دادم .........وبعد از هماهنگی با منشی از شرکت بیرون زدم ....
.ترافیک ؟
این دیگه اخر بدشانسی بود
داداش زنگ زد و یاد اور شد تا یه ساعت دیگه خودم و بهشون برسونم
با خانوم تماس گرفتم و ازشون خواهش کردم هر چه سریعتر حاضر بشن که دیگه بیشتر از این معتل نشیم
با اولین بوق جواب داد و گفت هنوز به خونه نرسیده و توی راهه
....از این بدتر دیگه نبود
بعد از کلی حرص خوردن و وزن کم کردن تو ترافیک به خونه رسیدم
خانوم جلوی کمد بود و لباس هاش و نظاره میکرد ...
سریع لباس عو ض کردم و از خانوم خواهش کردم از دنده ی لاک پشتی به دنده ی خرگوشی کارهاشون و ارتقا بدن
وگرنه مامان و داداش منو خفه میکردن
نگاه اش و به لباس ها میدیدم حرص میخوردم ..........تند گفتم زود باش
به خودش اومد و از 10000تا لباس یکی رو با اکراه برداشت
این جور مواقع حفظ کردن صدا و لحنی که به خانوم ها بر نخوره سخت تر از هی چیزی بود که از بچگی یاد گرفته بودم
تصمیم گرفتم یه لیوان اب بخورم تا خونسردیم و از دست ندم
از توی اشپزخونه بلند گفتم
تموم شد ؟بریم
صداش به گوشم خورد که گفت تا سی ثانیه دیگه اماده ام
سویچ و برداشتم و سعی کردم این فکر و از دیر شدن خانوم به چیز دیگه ای سوق بدم
بعد از نگاه کردن به ساعت دوباره گفتم ....خانوم داره دیر میشه
خانوم -خودت دیر اومدی غر اشو به من میزنی ...ناراحتی ؟بگو نمیام
دستام و تو جیبم فرو کردم تا موهای شونه کرده ام و از بیخ نکنم
داداش زنگ زد ...و مجبور شدم گوشی رو بزارم رو سایلنت
داد زدم خانوم تموم نشد
خانوم- کیف سفیدم نیست ..تو ندیدیش؟
اون موقع با اون حال ادرس خونه ی خودمم و یادم رفته بود چه برسه به کیف سفیدخانوم ؟برای همین با حرص داد زدم
-چه میدونم کیفت کجاس
از اتاق بیرون اومد و گفت - خیلی بد حرف میزنی ها ....هیچ دقت کردی ؟
:no:
سری تکون دادم که یعنی برو تا از این بیشتر کفری ام نکردی ..اما خدا رو شکر به معنی بله ببخشید معذرت میخوام برداشت کرد و منو از این موقعیت نجات داد
عقربه ها مسابقه کذاشته بودن ....
همینطور که از خونه خارج میشدم گفتم من میرم پایین ...تا ماشین و روشن کنم ..زود بیا
-باشهههه
ماشین و روشن کردم ..گرم که چه عرض کنم ....موتور داغ کرد ...اما نیومد
زنگ های مامان و دادش و بغیه باعث داغ شدن مغزم هم شده بود
نمیدونستم کی رو مقصر بدونم .....
با حرص از ماشین پیاده شدم و بی خیال 25 هزار تومن ...دست مزد درست کردن درماشین شدم ...و در و محکم بهم کوبیدم
از پله ها با سرعت بالا رفتم تا دیگه همچین جدی برخورد کنم
که خودش ظاهر شد ...از ظاهرش راضی نبودم ....اما اگه و امایی و رو نمیتونستم پیش بکشم چون بد جور دیر شده بود
عصبی گفتم برو پایین خودم در و قفل میکنم
در و قفل کردم و از روی پله ها تا ماشین و پرواز کردم
به محض نشستن تو ماشین گفت
واییییییییی یادم رفت اتو مو رو از برق بکشم و از ماشین پیاده شد.
گوشیم تو دستم میلزید و اسم داداش روشن و خاموش میشد
و من :ghati:

:Kaf:کلی خندیدم .
آخرش من نفهمیدم شما با خانوم هایید یا با آقایون؟:Gig:[/]

مشکات;375715 نوشت:
کلی خندیدم .
آخرش من نفهمیدم شما با خانوم هایید یا با آقایون؟

این یه داستان بود ....که ممکنه واسه هر کسی اتفاق بپرسه ...مجلس و زنونه مردونه نکنید ....فرقی نداره ......عیب و ایراد واسه همه هست .......
اما واسه اینکه نیت خیرم و نشون بدم این تاپیک و بخونید
اونجا هم اقایون گله دارن http://www.askdin.com/thread28560-10.html

مهر شما خانومی ؟ جواب ندادیا!!
اگه خانومها غر نزنن مردها فک میکنن همه چی آرومه!
ولی از دل خانومها خبر ندارن
خیلی از مردها هر حرفی از خانومها رو غر فرض میکنن و خیلی بده .
در مورد بیرون رفتن و حاظر شدن زن هم بستگی به مرد داره
اگه مرد مموقع اومدن خونه خاندان زن دیر حاظر شه زن هم ...رفتار متقابل!
ولی سایر اوقات هم خوب مرد یه بلوزی تیشرت و +شلواره دیگه
زن 100تا لباسه تازه فرم شال و مقتعه و یا روسری و..
اتو کردن لباس مرد و زن و....
چک کردن وسائل خونه که خاموشه یا نه
و در کل تو همون خونه که مردها فک میکنن زن ها کار خاصی نمیکنن خیلی کارها هست.
مکانی برای آرامش

از سر کار به خونه برگشتم .... در زدم ....خانوم بعد از یه سلام و احوال پرسی به اشپزخونه رفت
گردنم و چرخوندم و تا غلنج اش بشکنه ....اینقدر خسته بودم که پریدم رو مبل ...باد خنک به صورتم میخورد
اما یه چیزی اذیتم میکرد...اهان ...کت ....
کت و در اوردم و روی دسته مبل انداختم
خانم-اه ..باز کتک ات و انداختی رو دسته مبل چند بار بگم ...جاش اینجا نیست و رو چوب لباسیه
و کت و برداشت و به سمت اتاق رفت
-بسم الله هنوز نیومدی غر میزنه
خانوم از تو اتاق داد زد
خانوم -چی داری میگی ..بلند بگو منم بشنوم
نفس ام و مثل اه بیرون فرستادم و گفتم -هیچی بابا ..
کنترل و برداشتم و زدم شبکه خبر
خانوم چای اورد
-بازم خبر؟
نگاش کردم ...واقعا برام جای سواله ..میدونه خبر دوست دارم بازم ..هر روز اون جمله ی کذایی بازم خبر و تکرار میکنه
شیطونه میگه داد بزنم و بگم ارههههههههههه بازم خبر
اما از خدای متعال یه مثقال صبر ایوب طلب میکنم و دندون نیشم و روی جگر پاره پاره ام فشار میدم
چای و میخورم
خداییش از غر غراش بگذریم عین کوکب خانوم زن با سلیقه ای است
سنگینی نگاش و حس میکردم
ولی وقتی فکرشو میکنم که میخواد غر بزنه تصمیم میگیرم خودم و به خ....ت بزنم
خانوم -احمد ؟
با بی میلی میگم هاااااااااااااااا......و تو دلم ارزو میکنم متوجه بشه به حرف زدن یا حرف شنیدن بی میلم
اما اونم مثل من راه خ ...ت رو پیش میگیره و ادامه میده
-این اخبار تماشا کردنت که تموم شد پاش برو دو کیلو گوشت بگیر که فیریز عین کله ات خالیه خالیه
ایول بهانه اومد ..اونم با پای خودش اومد
-کچل فامیلاتونه
خانوم -خب باشه حالا پاشو برو گوشت بخر
ای خداااااااااااااا روشم نگرفت
-باشه حالا میرم صبر کن
خانوم- پس کی؟حتما دو ساعت دیگه که همه کرکرها رو پایین کشیدن و میرن خونه برای لالا
اه خدا چقد غر میزنه و رو مخم اسکی میره
:ghati:
-----------------------

این داستان بی موقع فقط یه مثال بود تا بدونید مردها از غر زدن خیلی بدشون میاد و این غرغر کردن باعث میشه هر حرف رو غر غر برداشت کنن .............
در ضمن خانوم شمالی بنده خانوم هستم و جواب شما رو اینجا پاسخ دادم http://www.askdin.com/thread28560-12.html

به نظر شما وظیفه زنها در قبال مرد ها چیست ؟
از
همه نظر توضیح بفرمایید.

مادرم همیشه میگفت در بی عیب خداست
همه ادم ها یه عیبی دارن
نمیدونم این صفت اخلاقی من عیب محسوب میشه یا نه
اما من از بچگی یه کم خجالتی بودم ..تا به محیط عادت کنم زمان میبره
یه کمی هم کم صحبتم
خدا به من همسری عطا کرده نقطه مقابل من
یه موضوعی پیش اومده که احساس میکنم کاسه صبرم جوش اومده و داره سر زیر میکنه
خونه ی برادر خانومم بندر عباسه ....این واسه ادمی مثل من که در دمای زیر صفر از خجالت خیس عرق میشه یعنی فاجعه
از هواپیما که پیاده شم احساس میکردم درون یه ماکروویو هستم ....
بی خیال کلاس شدم و یه عالمه دستمال کاغذی روی پشونی ام کشیدم
جیبم پر شده بود از دستمال
به خونه ی برادر خانومم رسیدیم ........متاسفانه برادر زنم سر کار بود ...و بازم من معذب
خانومش باردار بود ...این دیگه اخرش بود ..........اون باردار بود اما من خجالت میکشیدم ....سرم و پایین انداختم و گل های قالی رو شمردم
اب دهنم و قورت دادم ..اما گلوم خشک شده بود ...
خانوم خونه گفتن -براتون الان اب خنک میارم
نا خود اگاه یه لبخند ملیح تو ذهنم نشست
اما با صدای همسرم خنده جاش و به یه حس دیگه داد
-نه زنداداش بشین ..ما تشنه مون نیست ..فقط خسته ایم میشه بگی وسایلمون و باید کجا بزاریم ؟
از خانوم خونه اصرار از همسر من انکار
تو اون حالت دلم میخواست داد بزنم بسههههههههه
اما نتونستم ..به جاش تو دلم دعا کردم پیروز این میدان خانوم خونه باشه نه همسر من
بابا تو که احساس من و نمیدونی بی خود نظر میدی
یا اون دفعه که مهمون داشتیم
ساعت دو نصفه شب بود و مهمون ها قصد رفتن داشتن .....
اما با اصرار های همسرم موندن
اخه چه طوری بگم من خجالت میکشم
فردا چه جوری برم سر کار
ای خدااااااااااااااااااااااااااااااا
کاش یه فرجی میشد و شش متر زبون به من اعطا میکردی ..یا حداقل یه کاری میکردی همسرم جای من حرف نزنه ...انگار من لالم
--------------------

توصیه اخلاقی : به جای دیگران نظر ندید

به نظر من اگه خانما حرف خانواده شون رو به حرف شوهرشون ترجیح بدن باعث ناراحتی و کدورت میشه گاهی در زندگی مشترک خواهر زن و یا مادر زن دخالت های بیجا می کنن که اگر خانم خونه به خاطر اینکه مثلا روی مامانش رو زمین نیندازه به حرف مامانش گوش میده که باعث ناراحتی مرد خونه میشه

در ضمن زخم زبون زدن و مال و اموال خانوادگی رو به رخ همدیگر کشیدن نیز باعث کینه میشه به همین خاطر من با از دواج های که فاصله طبقاتی وجود داره مخالفم البته اگر زن و مرد انسانیت داشته باشن با و جود فاصله طبقاتی هم میشه زندگی شیرینی داشت

از قدیم گفتن مرد وقتی دست میزنی به پشتش باید از پشتش خاک بلند بشه

یعنی اینکه یکی از بزرگترین انتظارایی که خانوم از آقا داره اینه که صبح علی الطلوع برای کسب روزی حلال از خونه خارج بشه و برای زن و زندگیش از هیچ فعالیت حلالی دریغ نکنه.


گرچه این انتظار در عمل کم کم داره برعکس میشه و آقایون صبح که از خواب بیدار میشن و خانومشون رو چادر چارچوق سرکرده میبینن، میگن: شب کی میای؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!1

امروز روز کدوم پسر جوونی کارگری کردن رو به پشت میز نشستن حدالامکان در یک اتاق دربست رو ترجیح می ده:Gig:

خانوم شمالی;376081 نوشت:
به نظر شما وظیفه زنها در قبال مرد ها چیست ؟
از همه نظر توضیح بفرمایید.

وظایف زیاده ...و این سوال خیلی کلیه

یه چیز دیگه ای که باعث ناراحتی اقایون میشه ............کادو خریدنه
البته سریع موضع نگیرید ..بزارید توضیج بدم

خاستگاری با همه ی دیر رفتن ها و حرص خوردن و وزن کم کردن گذشت
:pirooz:
هر چند هم من از خانوم ناراحت بودم واسه اسلوموشن حاضر شدنشون :hey:...هم خانوم از من بدبخت به خاطر اینکه دو درجه صدام و بالا بردم :khobam:
به جون خودم فقط دو درجه بود
معذرت خواهی نمیکنم چون بدجور دلم ازش پره
eee میدونه رسیدن به اون خاستگاری چقدر برام مهم بود اما بازم حاضر نبود ازقرو فرش بگذره
:vamonde:
خدا رو شکر دو درجه صدام و بالا بردم وگرنه کلا به مجلس خاستگاری نمیرسیدیم هیچ:ajab: ...واسه به دنیا اومدن بچه شون:nini: میرسیدیم
خدا رو شکر زن داداش اینده دختر خوب و قانعی بود
:makhfi: و به یه مجلس ساده :shadi:اونم توی محضر راضی شد :Tavalod:
بازم رییس بهم مرخصی نداد :sibil:
با اون که واسم خرد کردن غرورم سخت بود اما مجبورم .....ای خدا کاش این کلمه رو از تو دفترچه لغات حذف میکردی :god:
گوشی رو برداشتم با خانوم تماس گرفتم با صدای محزون و پشیمون بگفتم
-بابت اون روز معذرت میخوام

سکوت :fekr:
بهتر ..اینجوری حرف زدن راحت تره
-امروز سرمون شلوغه ..بهم مرخصی نمیدن ...اگه ممکنه خودت یه کادو مثل همون کادویی که واسه جشن عقد داداشت خریدیم بخر ....
خانوم -باشه
:dohkhtar:
-بازم ممنون .................
تلفن و قطع کردم .....
:yes:
از شرکت که راه افتادم به خانوم زنگ زدم تا حاضر باشن ......
وقتی به خونه رسیدم ...تند حاضر شدم ..خدا رو هزارررررررررررررر مرتبه شکر که خانوم اماده بودن
از خونه بیرون زدیم
در حین رانندگی بودم که خانوم گفت
این و رفتم خریدم ....ببین خوبه ؟
:nishkand:
نگاهم و به یه تیکه کلید کف دستش افتاد
گفتم -مبارکه ....کادو چی خریدی
:Lat:
با تعجب گفت -خب این کادوئه دیگه :fekr:
دلم میخواست داد بزنم چیییییییییییییییییییییییی؟:ajab:
اما یاد معذرت خواهی امروز که افتادم با صدای متعادل اما جدی گفتم
-چییی
:ajab!:
-چرا این و خردیدی؟ مگه نگفتم همونی که برای داداشت خریدیم و برای داداش منم بخریم
خانوم-اون موقع طلا ارزون بود ...
:khandeh!:.
-بود که بود .......من دوست ندارم فرق بزاریم
:no:
خانوم -فرق نیست ...همینم بسه :ok:
اخه به چه زبونی بگم کادو های خانواده ی خودش و خودم باید مساوی باشه ؟
هان
:Gig:
بدم میاد ..........واسه مادرخودش بهترین مارک روسری رو میخره و واسه مادر من که میرسه یه روسری ارزون قیمت میخره :nevisandeh:
واسه مهمونی های مادر خودش سنگ نموم میزاره
اما مهمونی های خانواده ی من و خیلی ساده و سرسری بزگزار میکنه

از این تفاوت ها بدم میاد
چه جوری بگم اخه
:ghati:

خانوم ها مشکلات زناشویی را به خانواده شان لو ندهند لطفا.
اگر هم می خواهند درد دل کنند اول از خود شوهر شروع کنند. تا یک تعامل سازنده شکل بگیرد.
لج بازی هم اصلا چیز خوبی نیست. خانومها در مقابل شوهر نایستند در کنار او بایستند. اگر خانومی در مقابل شوهر بایستد آن مرد کوتاه که نمی آید هیچ ........ اقتدار مرد را در خانواده خدشه دار نکنید و الا کل خانواده ضرر خواهد کرد.
از نیرنگهای فمینیست این بود که زنان را در مقابل شوهرانشان قرار می داد. این خیلی خطرناک است.

مقدمه ی داستان در این تاپیک میباشد http://www.askdin.com/thread28560-15.html#post377372
بعد از دعوای اول ..خیلی پشیمون شدم ..از این که اونقدر رو رفتارم کنترل نداشتم ..از اینکه کل محل و با زندگیم و مشکلاتش اشنا کردم
به پیشنهاد همسرم ..و تصمیم خودم یه قراد داد ترکمن چای تو ذهنم نوشتم ...که دیگه توی دعواهامون یا بحث هامون یه کنترلی داشته باشم ...و مرد و مردونه امضاش کردم
البته دوستم هم بی تاثیر نبود ..به پیشنهاد یکی از دوستام تصمیم گرفتم هر موقع بحثی میشه برم تو تنهایی و با سکوت خلوت کنم و یه کم فکر کنم
دعوای دوم برجور با غرورم بازی کرد ....هر چی با زبون بی زبونی میگم خانوم من نگران نباش نمیفهمه ...حرف حرف خودش بود .....
و اما بحث یه طرفه سوم

خونه ی مادرم بودیم ...به شوخی گفتم –شما منو مجبور کردید زن بگیرم ..زن و میخواستم چیکار ..راحت و اسوده داشتم زندگی میکردم ...شما چشم نداشتید خوشی منو ببینید
همون لحظه احساس کردم خانومم ناراحت شد
با خودم گفتم الان داد و بی دادی راه میندازه که اون سرش نا پیداس ...
اما با کمال تعجب لبخند زد و صورتش و به سمت تی وی برگردوند
اون لبخندش و چشمای ناراحت اش فکرم و مشغول کرد
وقتی به خونه رفتیم از همسرم پرسیدم :ناراحت شدی اون حرفا رو زدم ؟
لبخند کوچیکی زد و سری به علامت نفی تکون داد
با تعجب پرسیدم –واقعا؟
محکم جواب داد –واقعا ......حرف و حق و زدی دیگه
درسته که حرف هاش نشون از دلخوری نمیداد .........اما لحن عاری از محبت اش باعث دلشوره ام شد
گفتم –ولی ناراحت شدی ..باور کن شوخی کردم
بی تفاوت گفت –مهم نیست و با گفتن شب بخیری به اتاق رفت
از اون به بعد ..توی زندگیم ..چه شوخی چه جدی هر بحثی میشد خانومم با یه ببخشید و معذرت خواهی سر و تهش و بهم میاورد
بعضی وقت ها حس قدرت بهم دست میداد ...و بعضی وقت ها دلم میسوخت ...بالاخره منم گاهن مقصرم ...اما اون پیش دستی میکرد و قضیه رو فیصله میداد ....
با او که دعوایی پیش نمی اومد ....اما نشونی از عشق و دوست داشتن به میون نبود ....
خانومم هر روز بیشتر افسرده میشد ....زیاد با اطراف در ارتباط نبود ...
بیش از اندازه مظلوم و تو سری خور شده بود
و این خیلی ناراحتم میکرد

نتیجه ی اخلاقی :زندگی .... بزن و بخور و میدون جنگ و جنگل نیست ....اینکه سکوت کنی نیست ...این که تظاهر کنی همه ی چی رله اس و اوضاع عالیه نیست ....این که از حق خودت بگذری و حق رو به همه بدی نیست ....زندگی یعنی ..راجع به مشکلات حرف بزنیم ...بدون صدای بلند ..بدون اخم ..بدون لحن بد ..بدون توهین ...بدون لجبازی ....بدون فرار ..بدون تظاهر بدون از حق گذشتگی بی خود ....زندگی یعنی مثل دو تا دوست با هم حرف زدنه ...حتی مثل دو تا دوست بحث کردنه ..و مراقب باشیم نظرمون و بهم تحمیل نکنیم ...و دلی رو این وسط نشکونیم . .....
این طوری زندگی شیرین میشود

:Gol::hamdel:اگه زن ومرد ایمانشونو قوی کنن اونوقت گذشت شون بیشتر میشه وخیلی از مساعل حل میشه

[="Microsoft Sans Serif"][="Indigo"]

مهر...;377371 نوشت:
مقدمه ی داستان در این تاپیک میباشد http://www.askdin.com/thread28560-15.html#post377372
بعد از دعوای اول ..خیلی پشیمون شدم ..از این که اونقدر رو رفتارم کنترل نداشتم ..از اینکه کل محل و با زندگیم و مشکلاتش اشنا کردم
به پیشنهاد همسرم ..و تصمیم خودم یه قراد داد ترکمن چای تو ذهنم نوشتم ...که دیگه توی دعواهامون یا بحث هامون یه کنترلی داشته باشم ...و مرد و مردونه امضاش کردم
البته دوستم هم بی تاثیر نبود ..به پیشنهاد یکی از دوستام تصمیم گرفتم هر موقع بحثی میشه برم تو تنهایی و با سکوت خلوت کنم و یه کم فکر کنم
دعوای دوم برجور با غرورم بازی کرد ....هر چی با زبون بی زبونی میگم خانوم من نگران نباش نمیفهمه ...حرف حرف خودش بود .....
و اما بحث یه طرفه سوم

خونه ی مادرم بودیم ...به شوخی گفتم –شما منو مجبور کردید زن بگیرم ..زن و میخواستم چیکار ..راحت و اسوده داشتم زندگی میکردم ...شما چشم نداشتید خوشی منو ببینید
همون لحظه احساس کردم خانومم ناراحت شد
با خودم گفتم الان داد و بی دادی راه میندازه که اون سرش نا پیداس ...
اما با کمال تعجب لبخند زد و صورتش و به سمت تی وی برگردوند
اون لبخندش و چشمای ناراحت اش فکرم و مشغول کرد
وقتی به خونه رفتیم از همسرم پرسیدم :ناراحت شدی اون حرفا رو زدم ؟
لبخند کوچیکی زد و سری به علامت نفی تکون داد
با تعجب پرسیدم –واقعا؟
محکم جواب داد –واقعا ......حرف و حق و زدی دیگه
درسته که حرف هاش نشون از دلخوری نمیداد .........اما لحن عاری از محبت اش باعث دلشوره ام شد
گفتم –ولی ناراحت شدی ..باور کن شوخی کردم
بی تفاوت گفت –مهم نیست و با گفتن شب بخیری به اتاق رفت
از اون به بعد ..توی زندگیم ..چه شوخی چه جدی هر بحثی میشد خانومم با یه ببخشید و معذرت خواهی سر و تهش و بهم میاورد
بعضی وقت ها حس قدرت بهم دست میداد ...و بعضی وقت ها دلم میسوخت ...بالاخره منم گاهن مقصرم ...اما اون پیش دستی میکرد و قضیه رو فیصله میداد ....
با او که دعوایی پیش نمی اومد ....اما نشونی از عشق و دوست داشتن به میون نبود ....
خانومم هر روز بیشتر افسرده میشد ....زیاد با اطراف در ارتباط نبود ...
بیش از اندازه مظلوم و تو سری خور شده بود
و این خیلی ناراحتم میکرد

نتیجه ی اخلاقی :زندگی .... بزن و بخور و میدون جنگ و جنگل نیست ....اینکه سکوت کنی نیست ...این که تظاهر کنی همه ی چی رله اس و اوضاع عالیه نیست ....این که از حق خودت بگذری و حق رو به همه بدی نیست ....زندگی یعنی ..راجع به مشکلات حرف بزنیم ...بدون صدای بلند ..بدون اخم ..بدون لحن بد ..بدون توهین ...بدون لجبازی ....بدون فرار ..بدون تظاهر بدون از حق گذشتگی بی خود ....زندگی یعنی مثل دو تا دوست با هم حرف زدنه ...حتی مثل دو تا دوست بحث کردنه ..و مراقب باشیم نظرمون و بهم تحمیل نکنیم ...و دلی رو این وسط نشکونیم . .....
این طوری زندگی شیرین میشود

مثل همیشه عالی بود.
این دقیقا همون چیزیه که من مد نظرم بود:Kaf:[/]

مشکات;375617 نوشت:
کاملا با شما موافقم. اصلا به لحاظ شرعی هم مشکل داره. ولی در عوض خانمی که دقیقا عکس این عمل می کنه یعنی هر چیزی رو از مردش دریغ کنه با این مورد کاری نداره، این خانوم همیشه یک امید برای برگشت همسرش داره. اصلا رگ خواب مردا همین یک مورده! مرد باید مطمئن باشه که هر اتفاقی که می افته این یک مورد سر جاشه. به علاوه خانوم ها نباید بگذارند که آقایون فکر کنن این نیاز فقط برای مرد هاست.

با سلام
جسارتا ميگم البته....فرموديد رگ خوابشان است.....خوب در دعوا و به عنوان تنبيه بايد دست گذاشت روي رگ خواب ديگه.... و گرنه اگر در مسائلي كه براي طرف مقابل اهميت ندارد دريغ كرد كه فايده اي ندارد و صد سال ديگر هم طرف مقابل براي عذر خواهي نخواهد آمد!!؟

[="Tahoma"][="Indigo"]

Niyaz;377673 نوشت:
جسارتا ميگم البته....فرموديد رگ خوابشان است.....خوب در دعوا و به عنوان تنبيه بايد دست گذاشت روي رگ خواب ديگه.... و گرنه اگر در مسائلي كه براي طرف مقابل اهميت ندارد دريغ كرد كه فايده اي ندارد و صد سال ديگر هم طرف مقابل براي عذر خواهي نخواهد آمد!!؟

اشتباه نکنید... :no:
دست گذاشتن روی رگ خواب فقط باعث میشه اونا بیشتر لج کنن!:kill:
شوهر ما که دیگه بچه نیست که نیاز به تنبیه داشته باشه.:nini:.. هر عکس العملی فقط باید برای اظهار نارا حتی و تذکر باشه .. نه برای تنبیه....:Narahat az:
به علاوه از نظر شرعی هم مشکل داره...که این خودش فک کنم کافی باشه تا رو این مورد یه خط قرمز بکشی!![/]

[=Microsoft Sans Serif]زندگی .... بزن و بخور و میدون جنگ و جنگل نیست ....اینکه سکوت کنی نیست ...این که تظاهر کنی همه ی چی رله اس و اوضاع عالیه نیست ....این که از حق خودت بگذری و حق رو به همه بدی نیست ....زندگی یعنی ..راجع به مشکلات حرف بزنیم ...بدون صدای بلند ..بدون اخم ..بدون لحن بد ..بدون توهین ...بدون لجبازی ....بدون فرار ..بدون تظاهر بدون از حق گذشتگی بی خود ....زندگی یعنی مثل دو تا دوست با هم حرف زدنه ...حتی مثل دو تا دوست بحث کردنه ..و مراقب باشیم نظرمون و بهم تحمیل نکنیم ...و دلی رو این وسط نشکونیم . .....
این طوری زندگی شیرین میشود

شما همون مجرد بمونی بهتره .....
خانوما به همین چیزا زندن دیگه داداش من؛ لطیفن، نمیخوای نرو سمتشون

ما مردا باید مثل کوه باشیم

بسياري از آقايون گوش شنيدن ندارن و وقتي كار از كار گذشته فقط مي گن چرا به خودمون نگفتين!!!!!!!!!!!
البته الحمدلله همسر من خيلي خوب گوش ميده و مشورت باهام مي كنه اما...
براي دختر خاله ام دعا كنين! با اينكه حامله اس در شرف طلاقه

نوع اول http://www.askdin.com/thread28560-15.html#post378659
نوع دوم

بازم خسته از سر کار به خونه برگشتم
کسی ازم استقبال نکرد
خونه شلوغ و نامرتب بود ...سری از تاسف تکون دادم و به سمت اتاق رفتم
خانوم بازم خواب بود
لباسم و تعویض کردم و به سمت پذیرایی رفتم و تی وی تماشا کردم
بعد از نیم ساعت خانومم از خواب بیدار شد و صدام زد
با بی میلی به سمت اتاق رفتم
خانوم-سلام
-سلام
خانوم –کی اومدی؟
-نیم ساعتی میشه
خانوم –پس چرا صدام نزدی؟
-خواب بودی ..واسه چی صدات بزنم
خانوم –سرم درد میکرد
تو دلم گفتم اینکه چیز عجیبی نیست ..همیشه ی خدا یا سرت درد میکنه یا دلت یا قلبت یا کمرت یا کلیه ات یا قلبت ..کلا تو سن 24سالگی اوراق شدی
-میرفتی دکتر
خانوم –لازم نیست اسراحت میکنم خوب میشم
-باشه ..پس من میرم تی وی تماشا کنم .راسی چرا خونه شلوغ و نامرتبه
خانوم –سرم درد میکرد ..حال نداشتم خونه رو مرتب کنم
سری تکون دادم و همین طور که به سمت تی وی میرفتم
زمزمه کردم
دیگه از این همیشه مریض بودنت متنفرم
------------------
یه توضیح :خانوم ها ..البته نه همه ی خانوم ها ...وقتی از همسرشون محبت نمیبینن افسرده میشن ...و افراد افسرده زود تر یا بیشتر از بغیه افراد مریض میشن ...پس به همسران خود محبت کنید
یا بعضی از خانوم ها برای جلب محبت همسرشون وانمود میکنن که بیمار هستن
این حرکت خیلی خیلی اشتباهه
چون شما محبت نمیبینید ترحم میبینید ..و دوم ...اقا از اینکه همسرشون بیشتر اوقات مریض هستن خسته و عصبی میشن

بسمه‌تعالي
با عرض سلام و تحيت
تشكر صميمانه خودم رو نثار عزيزاني مي‌كنم كه با مطالب مفيدشون، بر حيطه آگاهي زوجين در امر همسرداري اضافه مي‌كنند و زمينه بروز اختلافات رو كاهش مي‌دهند اجر همگي با زهرا (س) و علي(ع)!

صحبت از "رگ خواب" شد، در اينجا لازم ميدونم عرض كنم همانطور كه سركار مشكات اشاره فرمودند، اين كار نه تنها اشتباهه، بلكه بسيار خطرناكه!!!
زوجين هيچگاه نبايد اين موضوع رو به عنوان يك اهرم بر عليه يكديگر استفاده كنند، نه به منظور تنبيه كردن و حتي نه به عنوان ابزاري براي آشتي!!
استفاده از اين روش در طولاني مدت استعداد سردمزاجي و يا تنفر جنسي طرف مقابل رو افزايش ميده! و مستحضريد بسياري از اختلافات زناشويي، بهانه گيريها، غر زدنها و.. به عدم رضايت زوجين و يا يكي از اونها از موضوع جنسي برميگرده، اما متاسفانه خيلي از زوجين از اين موضوع غافلند و ايراد كار رو نميتونن تشخيص بدن كجاست!

و آخر دعوانا ان الحمدالله رب العالمين

سلام!!!
بحث صحبت در این مورد زیاد هسا تولی اگر می خواهید بدانید سعی کنید واقعاً آن چیزی را که اسلام گفته پیاده کنید.سعی کنید شوره یا همسرتان را نیز طوری انتخاب کنید که این کار را انجام دهد یا می دهد!
همه مشکلات از منیت واینکه من درست می گم شروع شده!از اینجا به خیلی جاهای دیگر هم سرایت کرده!

مهر..از داستانات دلم میگیره...به هردوشون حق میدم...

یاس...;378982 نوشت:
مهر..از داستانات دلم میگیره...به هردوشون حق میدم...

اخی ...دلت نگیره خواهری ...زندگی همیشه ... پیچیده نیست .....

سیزده راه برای شاد کردن همسرتان ...اقایان بخوانند و بدانند

1) زن ها دوست ندارند میهمان نا خوانده داشته باشند, :fekr:بنابراین به آنها وقت کافی بدهید تا آماده شوند. :khoshali:آمادگی آنها برای پذیرایی امری حیاتی است.:read:

۲) با همسر خود در هر کاری موافقت کنید ,
:doosti: خواهید دید که زندگی چقدر راحت تر می شود!:ok:

۳) هر روز از همسر خود سوال کنید :soal:که چه کاری می توانید برایش انجام دهید؟:Gig:

۴) وقتی از شما خطایی سر می زند اظهار تاسف کنید.:geristan: وقتی هم که تقصیر از شما نیست :hey:باز هم اظهار تاسف کنید!:deldari:
۵) وقتی اوضا قمر در عقرب است, لبخند را فراموش نکنید . :khandeh!:اگر بخندید دنیا هم با شما می خندد:khandeh!: و اگر گریه کنید :crying:یقین بدانید که دنیا شما را تنها خواهد گذاشت.:farar:
۶) از تلاشهای همسرتان تشکر کنید :frind:و ببینید این تشکر تا چه حد موثر واقع می شود.:Nishkhand:
۷) به این فکر کنید که همسر شما زن خیلی خوبی است. :khejalati:مادری بسیار خوب , عروسی :makhfi:بهتر از دیگر عروسها و اگر به این طرز:khandan: فکر ادامه دهید , او همین طور خواهد شد.:gholdor:

۸) خسیس نباشید:no: و در ستایش همسر خود دست و دلبازی کنید . :reading:اما به یاد داشته باشید که در هیچ موردی مبالغه نکنید:tamasha:. باید همسرتان استحقاق تعریف و تمجید را داشته باشد و گرنه ممکن است نتیجه خوبی ندهد.:vamonde:
۹) همسر خود را تشویق کنید :kafkaf:و کمک کنید تا استعدادهای پنهانی او شکوفا شود.:yes:

۱۰) به جای هدایای گران بها, :Hedye:وقت خود را در اختیار همسرتان قرار دهید .. :pir:نشان دهید که به او توجه دارید,:shadi: حتی پس از یک روز کار سخت!:Computer: برای او هدیه ای ببرید :hamdel:حتی یک شاخه گل:Rose: به این ترتیب او خوش اخلاق می ماند.:okey:
۱۱) بدانید زمانی که همسرتان از سردرد شکایت می کند, :cry:چاره درد او قرص مسکن نیست,:no:بلکه یک لبخند است.:khandeh!:
۱۲) زیباترین واژه در دنیا شاید"متشکرم":frind: باشد ولی با این حال همه شوهران دنیا می دانند که هرگز نباید از همسرشان انتظار تشکر داشته باشند!:Motehayer: اگر به او گردن بند الماس بدهید, مطمئنا می گوید که زمرد را بیشتر دوست دارد!:dohkhtar:
13) هرگز با همسرتان نجنگید,
:jangjoo: چون امکان ندارد در جنگ برنده شوید.:Box: در عوض از قلم برای نوشتن آن چه در ذهن دارید استفاده کنید. :reading:بعد آن را به همراه شاخه ای گل تحویل او بدهید:Gol:

یا علی :Rose:

اميدوار;378797 نوشت:
بسمه‌تعالي
استفاده از اين روش در طولاني مدت استعداد سردمزاجي و يا تنفر جنسي طرف مقابل رو افزايش ميده! و مستحضريد بسياري از اختلافات زناشويي، بهانه گيريها، غر زدنها و.. به عدم رضايت زوجين و يا يكي از اونها از موضوع جنسي برميگرده، اما متاسفانه خيلي از زوجين از اين موضوع غافلند و ايراد كار رو نميتونن تشخيص بدن كجاست!

و آخر دعوانا ان الحمدالله رب العالمين


پس چرا غربی ها طلاق می گیرند ؟ به نظر میاد آنها به رضایت جنسی بیشتر اهمیت می دن !؟ لطفا به عنوان یک کارشناس بفرمایید واقعا چه قدر موثر است.

مهر...;379206 نوشت:
سیزده راه برای شاد کردن همسرتان ...اقایان بخوانند و بدانند

1) زن ها دوست ندارند میهمان نا خوانده داشته باشند,

:fekr:بنابراین به آنها وقت کافی بدهید تا آماده شوند. :khoshali:آمادگی آنها برای پذیرایی امری حیاتی است.:read:

۲) با همسر خود در هر کاری موافقت کنید ,
:doosti: خواهید دید که زندگی چقدر راحت تر می شود!:ok:

۳) هر روز از همسر خود سوال کنید :soal:که چه کاری می توانید برایش انجام دهید؟:Gig:

۴) وقتی از شما خطایی سر می زند اظهار تاسف کنید.:geristan: وقتی هم که تقصیر از شما نیست :hey:باز هم اظهار تاسف کنید!:deldari:
۵) وقتی اوضا قمر در عقرب است, لبخند را فراموش نکنید . :khandeh!:اگر بخندید دنیا هم با شما می خندد:khandeh!: و اگر گریه کنید :crying:یقین بدانید که دنیا شما را تنها خواهد گذاشت.:farar:
۶) از تلاشهای همسرتان تشکر کنید :frind:و ببینید این تشکر تا چه حد موثر واقع می شود.:Nishkhand:
۷) به این فکر کنید که همسر شما زن خیلی خوبی است. :khejalati:مادری بسیار خوب , عروسی :makhfi:بهتر از دیگر عروسها و اگر به این طرز:khandan: فکر ادامه دهید , او همین طور خواهد شد.:gholdor:

۸) خسیس نباشید:no: و در ستایش همسر خود دست و دلبازی کنید . :reading:اما به یاد داشته باشید که در هیچ موردی مبالغه نکنید:tamasha:. باید همسرتان استحقاق تعریف و تمجید را داشته باشد و گرنه ممکن است نتیجه خوبی ندهد.:vamonde:
۹) همسر خود را تشویق کنید :kafkaf:و کمک کنید تا استعدادهای پنهانی او شکوفا شود.:yes:

۱۰) به جای هدایای گران بها, :Hedye:وقت خود را در اختیار همسرتان قرار دهید .. :pir:نشان دهید که به او توجه دارید,:shadi: حتی پس از یک روز کار سخت!:Computer: برای او هدیه ای ببرید :hamdel:حتی یک شاخه گل:Rose: به این ترتیب او خوش اخلاق می ماند.:okey:
۱۱) بدانید زمانی که همسرتان از سردرد شکایت می کند, :cry:چاره درد او قرص مسکن نیست,:no:بلکه یک لبخند است.:khandeh!:
۱۲) زیباترین واژه در دنیا شاید"متشکرم":frind: باشد ولی با این حال همه شوهران دنیا می دانند که هرگز نباید از همسرشان انتظار تشکر داشته باشند!:Motehayer: اگر به او گردن بند الماس بدهید, مطمئنا می گوید که زمرد را بیشتر دوست دارد!:dohkhtar:
13) هرگز با همسرتان نجنگید,
:jangjoo: چون امکان ندارد در جنگ برنده شوید.:Box: در عوض از قلم برای نوشتن آن چه در ذهن دارید استفاده کنید. :reading:بعد آن را به همراه شاخه ای گل تحویل او بدهید:Gol:

یا علی :Rose:


سلام!!!
با بعضی از تعاریف شما مشکل جدی دارم!

سلمان 313;379452 نوشت:
سلام!!!
با بعضی از تعاریف شما مشکل جدی دارم!

مشکلتون و بفرمایید

بر خلاف تصور برخی از خانم‌‌ها،:ok: مردها از زن‌هایی که هر روز منتظر محبت زیاد یا جملات و پیامک‌های شاعرانه و عاشقانه هستند خوششان نمی‌آید.:nevisandeh: آنها زن‌های معمولی با نیازهای عادی را ترجیح می‌‌دهند.:fekr: زنی که سرد و بی‌عاطفه است :cry:به اندازه‌ی زنی که بیش از حد وابسته و عاطفی باشد:khejalati:برای مردها منزجر کننده است. :vamonde:مردها نمی‌خواهند نقش یک تکیه‌گاه عاطفی بزرگ را بازی کنند :tamasha:که همیشه ناچار به حمایت از یک زن است.:god: آنها دوست ندارند هر روز پیامک‌های عجیب و غریب و زیاد از حد شاعرانه دریافت کنند:Ebraz Doosti: و از اینکه همسرشان بی‌وقفه از آنها محبت بخواهد هم خوششان نمی‌آید. :pir:یک زن داتاً سعی می‌‌کند موقعیت‌های جدی و موقعیت‌های عاشقانه را از هم جدا کند و به همسر این فرصت را بدهدکه درکنار عاشق بودن، برای زندگی عادی هم فرصت داشته باشد وگرنه به زودی همسرش را خسته و فراری خواهد کرد.:farar:خانم‌هایی که همسر خود را آغاز و پایان جهان می‌‌دانند و برای هر کاری می‌‌خواهند به آنها تکیه کرده یا زندگی را تبدیل به یک فیلم عشقی کنند بهتر است خودشناسی خود را بیشتر کنند، ریشه‌ی کمبودها و کاستی‌های خود را بشناسند و در صدد تغییر چنین رفتارهایی باشند.:frind:

بیشتر مردها در مورد خرید کردن، رفتار هدفمند دارند.:Computer: یعنی تا نیاز به خرید نداشته باشند دوست ندارند در پاساژها و مراکز خرید پرسه بزنند. :chakeretim:در واقع مرد‌‌ها با زن‌هایی که تمام زندگی‌شان به فکر خرید کردن:khoshali: هستند راحت کنار نمی‌آیند.:badbakht: همچنین از زن‌هایی که سخت خرید می‌‌کنند :dohkhtar:و به اصطلاح در خرید وسواسی یا سختگیر هستند هم رضایت ندارند. :no:این دسته از مردها هدفمند وارد مغازه‌‌ها می‌‌شوند و تا وقتی ندانند که کالای مورد نظرشان را کجا پیدا می‌‌کنند، سراغ خریدنش هم نمی‌روند. :sibil:زن‌هایی که دوست دارند تمام شهر را برای پیدا کردن یک کیف یا کفش بگردند، باب میل این مردها نیستند.:grye: گرچه جا دارد که مردها عادت برخی خانم‌‌ها به خرید کردن یا گشتن در مراکز خرید را درک کنند :okey:اما خرید کردن بیش از حد برای هیچ کس قابل درک نیست و نشان از نوعی اختلال روانی دارد. :ajab:خانم‌هایی که زیاد خرید می‌‌کنند و تازه از همسر هم انتظار دارند که در این خرید‌‌ها همراهی‌شان کنند باید از خود بپرسند چه خلاء یا نگرانی یا اضطرابی را با خرید می‌‌خواهند پر کنند و اگر لازم شد به متخصص مراجعه کنند.:deldari:خرید بیش از حد نه تنها همسرتان را از شما دور می‌‌کند بلکه اسراف و هرز منابع مالی و انرژی نیز هست.:khobam:

مردها از این که به صورت مداوم تحت نظر باشند بیزارند. :lol:برای آنها گرفتن رمز عبور رایانه‌هایشان، چک کردن تلفن‌‌ها یا حساسیت نسبت به همکاران، می‌‌تواند نشانه نابود شدن رابطه با همسر و نابود شدن زندگی باشد. :Sokhan:چیزی که بیشتر از همه مردها را از ازدواج فراری می‌‌دهد، ترس از محدودیت و همین کنترل شدن‌هاست.:grye: به جای اینکه با شوهرتان مانند بازپرس‌‌ها رفتار کنید و زندگی‌تان را وارد همان چالش‌هایی کنید که از آنها می‌‌ترسید، :hey:سعی کنید با ایجاد فضایی گرم و با محبت در خانه، :Ebraz Doosti:پایه‌های زندگی مشترک‌تان را محکم‌تر کنید.
:frind:
متاسفانه :fekr:برخی خانم‌‌ها با مردهایی ازدواج می‌‌کنند که به هر دلیلی نسبت به آنها شک دارند. آنها بعد از ازدواج با اعمال کنترل‌های بیش از اندازه می‌‌خواهند شک خود را بیازمایند. این کار نه تنها اشتباه است بلکه نشان از اختلال‌های روانی و رفتاری خود خانم‌‌ها دارد.:no: اگر واقعا نسبت به کسی شک دارید اصلا با او ازدواج نکنید چون هیچ زندگی موفقی را نمی‌توان روی شک و تردید بنا کرد. :vamonde:اگر همسرتان به هر دلیلی قابل اعتماد نیست، خدای ناکرده دنبال زن‌های دیگر است یا مثلاً بدون مشورت با شما پولش را به هدر می‌‌دهد یا… او نیز دچار اختلال است و چنین اختلال‌هایی با کنترل شما رفع نخواهد شد. :pir:اگر زندگی شما دچار مشکل یا مسئله است این مسئله را با کمک متخصص رفع کنید. چک کردن، کنترل کردن و گوش ایستادن روش موثری برای درمان نیست!:samt:

برخی از خانم‌‌ها گمان می‌‌کنند:Gig: توجه همسرشان به زن‌های دیگر، تقصیر آن زن‌هاست،:Ghamgin: در نتیجه می‌‌خواهند با بدگویی :Narahat:از آن زن‌‌ها و تلاش برای تخریب چهره آنها، آ:_loool:ن زن‌‌ها را از چشم شوهرشان بیاندازند و به خیال خود، زندگی مشترک خود را نجات دهند. :Cheshmak:متاسفانه این زن‌‌ها فکر می‌‌کنند، :Gig:تحقیر خانم‌های دیگر در مقابل همسرشان و برجسته نشان دادن عیب‌های آنها می‌‌تواند تصور همسرشان را نسبت به زن‌های دیگر تغییر دهد. :Moshtagh:اما این جملات منفی، :no:دقیقاً همان حرف‌هایی است که مردها از شنیدن‌شان بیزارند. :ajab:در واقع مردها اهمیت نمی‌دهند که شما چه نظری در مورد خانم‌های دیگر دارید.:vamonde: آنها دنیا را همانطور که خودشان می‌‌خواهند می‌‌بینند:tamasha:؛ پس با انتقال این قضاوت‌های اغراق شده، توجهشان را به موضوعی که از آن هراس دارید، جلب نکنید. :no:قضاوت شما نمی‌تواند وفاداری همسرتان را کم و زیاد کند. :Sokhan:بنابراین اگر به محبت همسرتان شک دارید،:Gig: یا گمان می‌‌کنید نظر او به سمت زن دیگری جلب شده است، :Shekastan Del:به‌جای تخریب و ابراز تنفر از آن زن،:offlow: ریشه مشکل را پیدا کرده و ارتباط خود با همسرتان را بازسازی کنید.:reading:

متاسفانه برخی زن‌‌ها فکر می‌‌کنند :Gig:زندگی مشترک یعنی زندگی کردن مثل دوقلوهای:doosti: به هم چسبیده. آنها انتظار دارند همسرشان از همان لحظه‌ای که از محل کارش خارج می‌‌شود،:khoshali: دربست در اختیار‌شان باشد و با این کار عشقش را به زندگی مشترک ثابت کند!:Ebraz Doosti: خود این زن‌‌ها هم زندگی‌شان را محدود به همسرشان می‌‌کنند و چون از همه فرصت‌‌ها و خواسته‌هایشان می‌‌گذرند، :dohkhtar:چنین انتظاری را از همسرشان هم دارند. :khejalati:اما واقعیت این است که کسی از آنها نخواسته از فرصت‌هایشان بگذرند.:reading: یک مرد معمولی،:taeed: دوست دارد همسرش یک زندگی عادی و همچنین دوستانی داشته باشد:tashvigh!: که گاهی با آنها وقت بگذراند. گاهی به تنهایی احتیاج داشته باشد و به فکر آینده و پیشرفتش هم باشد.:Computer: یک مرد معمولی خودش هم به همین شیوه زندگی می‌‌کند و اگر کسی انتظاری جز این داشته باشد، خیلی زود با او به مشکل برمی‌خورد.:pir:

بخواهید یا نخواهید،:Motehayer: مردها :taeed:از زن‌هایی که برای رسیدن به خواسته‌هایشان از در تهدید:no: وارد می‌‌شوند بیزارند، :jangjoo:پس اگر می‌‌خواهید رابطه‌تان یکطرفه نشود و زندگی مشترکتان قوام و دوام داشته باشد، برای همسرتان خط و نشان نکشید:Moshtagh: و مدام همسرتان را تهدید نکنید.:vamonde: ضمن اینکه مردها بر این باورند که تهدید‌های زنانه در بیشتر موارد عملی نمی‌شود.:ghash: پس به جای اینکه همسرتان را تحت فشار بگذارید یا به شکل توهین‌آمیزی او را تهدید کنید، برایش اهمیت مسئله را توضیح دهید:okey: و تلاش کنید با گفت‌وگو به یک نظر مشترک برسید. :kafkaf:توجه داشته باشید که اگر همسر شما به خواسته شما اهمیت نمی‌دهد، مشکل‌تان بزرگ‌تر از آن است که با تهدید حل شود. :deldari:در این مورد بهتر است از متخصص کمک بگیرید .:Gol:

همه می‌‌دانیم که گفتگوی متقابل در زندگی مشترک،:doosti: لازم و روش مناسبی برای حل اختلافات :jangjoo:و رسیدن به راه حل است:yes: و حتی اگر کمرنگ شود، می‌‌تواند بقای یک زندگی را به خطر بیندازد.:badbakht: اما این به این معنا نیست که مانند نوار ضبط شده :Ealam:به شکایت یا حرف زدن مدام و تکراری بپردازیم.:kafkaf: بسیاری از مردها:taeed: به مشاور یا دوستان خود می‌‌گویند همسرم :khandidani:به من اجازه حرف زدن نمی‌دهد. :vamonde:آنها وقتی که همسرشان به جای آنها اظهارنظر می‌‌کند:bastan:و به سؤالاتی که از آنها پرسیده شده جواب می‌‌دهد،:offlow: عصبانی می‌‌شوند:kill: و اگر چنین اتفاقاتی پشت سر هم تکرار شود، خیلی زود از همسرشان دلسرد می‌‌شوند. :farar:اگر می‌‌خواهید در مورد موضوعی با شوهرتان گفت‌وگو کنید،:pir: اجازه دهید که آزادانه نظرش را بگوید :Sokhan:و هیچ‌وقت با حدس زدن جمله‌هایش و کامل کردن آنها رابطه کلامی‌تان را خدشه‌دار نکنید.:no: