جمع بندی مدعی فرزند امام زمان بودن؟!!!!

تب‌های اولیه

58 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مدعی فرزند امام زمان بودن؟!!!!

سلام
اگر کسی مدعی شد که فرزند امام زمان است آیا احادیثی در این زمینه وجود دارد که آن شخص دروغگو است؟
با تشکر

با نام و یاد دوست


کا

رشناس بحث: استاد صدیقین


ask;364665 نوشت:
سلام
اگر کسی مدعی شد که فرزند امام زمان است آیا احادیثی در این زمینه وجود دارد که آن شخص دروغگو است؟
با تشکر
سلام به شما پرسشگر گرامی

صحبت از فرزند داشتن یا نداشتن امام زمان (علیه السلام)، فرع این مطلب است که ثابت شود ایشان در دوران غیبت ازدواج کرده اند یا نه؛ یعنی اول باید ثابت شود که ایشان در دوران غیبت کبری _با وجود اقتضائات خاصی که غیبتشان دارد_ ازدواج کرده اند، سپس از فرزند داشتن یا نداشتن ایشان سخن گفته شود.

وقتی درباره موضوع ازدواج ایشان به روایات مراجعه می کنیم، می بینیم که این موضوع _یعنی ازدواج امام زمان (علیه السلام) در دوران غیبت- در هاله ای از ابهام قرار دارد و برای ما دقیقا روشن نشده که آیا ایشان در دوران غیبت، ازدواج خواهند کرد و دارای همسر و فرزندان خواهند بود یا نه؛ برخی روایاتی هم که در این باب بدان ها استدلال شده _و در لینک های زیر ذکر شده_، از جهت سند یا دلالت بر مدعا، مخدوش و نارسا هستند و در اثبات این موضوع، کافی و قابل استناد نمی باشند.

با این توضیحات روشن می شود که اصل موضوع ازدواج امام زمان (علیه السلام) در دوران غیبت، در هاله ای از ابهام قرار دارد و ازدواج یا عدم ازدواج ایشان در این دوران، روشن و قطعی نیست، چه برسد به اینکه ثابت شود ایشان دارای فرزند هستند یا نه! بنابراین اگر کسی ادعا کند فرزند ایشان است، واهی و غیر قابل اثبات است.

روایتی هم نیافتم که بفرماید کسانی که ادعای فرزند بودن ایشان را بکنند دروغگو هستند، زیرا سست و بی اساس بودن چنین ادعایی روشن تر از آنست که نیاز به راهنمایی روایات داشته باشد. در عقل و خرد کسی که چنین ادعایی بکند، باید شک و تردید کرد! بله، درباره تعیین زمان ظهور _که داعی دارد و خیلی ها ممکن است از این موضوع سوء استفاده کنند_ به ما فرموده اند: «كَذَبَ الْوَقَّاتُون»* (کسانی که زمانی را برای ظهور حضرت اعلام می کنند، دروغگو هستند).

پی نوشت
---------------------------------
* بحار الأنوار، ج‏ 52، ص 118، ح 45

برای اطلاعات بیشتر درباره این موضوع، می توانید لینک های زیر را مطالعه فرمایید:
1- http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=1291
http://www.pasokhgoo.ir/node/715

سلام
البته من دو روایت دیده بودم اما می خواستم بدانم بیشتر از این وجود دارد یاخیر!

در کتاب الرد علی اهل البدعة نوشته ی ابوالحسن علی بن ابی سهل حاتم بن ابی حاتمقزوینی ص 431 :
حدثنا محمد بن یعقوب عن ابی زراج عن ابو یوسف بغدادی عن طلحة بن زراق عن صیامر بن جبیر
عن محمد بن جعفر عن ابویوسف نجلی عن ابراهیم بن یعقوب عن عن ابی سأکت عن ابیه عن محمدبن علی سلام الله علیه قال :((من یدعی انه ولدٌ للامام المهدی فالعنوه)
ترجمه :هرکس ادعاکندکه من فرزندامام مهدی (عج)هستم اورالعنت کنید

.....................................................................................................................................................................................

و در کتب المختصرج2ص25/الروادعص32/الامام فی العصرالغیبه مرحوم خاتون آبادی ص165./

2- قال الامام الجوادعلیه السلام(من یدعی فی عصرالغیبه انه ولدللامام القائم فهومفعول)

این حدیث را ترجمه نمی کنم.

[="DarkSlateBlue"]بنام او

باسلام..

البته این مختصر را هم حقیر اضافه نمایم که ایرانی و شیعه هیچگاه مانند ابوجهل و ابوسفیانها عمل نخواهندکرد و بلکه نخواهندبود که در وحله نخست چنین ادعایی از طرف شخص مورد مدعا ، برخوردی وحشیانه توام با تمسخر پیشه خود کرده و انجام دهند و بلکه با تواضع و فروتنی و مهربانی و انسانیت ، ابتدا به سخنان این فرد گوش فرا خواهیم داد تا بعد ببینیم چه پیش خواهد آمد که البته چنین رفتاری چند دلیل و علت خواهدداشت که من فقط به یک مورد آن اشاره خواهم نمود ..

در زمان ظهورو بلکه اعلام پیامبری پیامبران و مخصوصا پیامبرگرامی اسلام {ص} نیز طرز فکرهای افراطی وحشیانه بودند که مخالفان اصلی و اولیه این عزیزان گشتند که به پیامبری پیامبران خندیدند و مسخره نمودند و بلکه سرسختانه هم ایستادگی نمودند و با چنین پنداری که ایشان بطور قطع به یقین دروغ میگویند ، کفر و شرک و مخالفت هم ورزیدند و مایی که میگوییم اگر درزمان فلان امام و معصوم و یا فلان پیامبر بودیم چنین و چنان میکردیم یا همان لحظه اول ایمان می آوردیم .. اگر غیر از این برخوردی که ذکر شد انجام گیرد .. بدون شک ماهم جزو دسته ابوجهلها و گمراهان متعصب میبودیم که خود خبر نداشتیم و نداریم و ..

وحتی چه بسا ما نیز از محاصره کنندگام و قاتلین امام حسین {ع} میبودیم که ..؟؟

که با این تعابیر بعید نخواهدشد که برهر شیعه و ایرانی واجب عقلی و مهربانانه آید که با چنین شخص یا اشخاصی تاحد یک احتمال حتی ضعیف ، برخوردی توام با مهربانی صورت پذیرد که او اگرقصدش انحراف و تمسخر و گول زدن یا هر نیت سوء دیگری باشد ، خود بزرگان مذهبی با لبخند مهربانانه و چند سوال تخصصی ، بهترخواهند فهمید و درنهایت هم اگر دروغ و کذبش آشکار و اثبات گردید خود بهتر میدانند که چه باید انجام دهند ..

{باسپاس}[/]

به نظرم
معمولا مشکلات روحی روانی موقت
ناشی از فشار زندگی و کمبود محبت و ...
بانی اینجور ادعا میشه

یه وقتا طرف در خیالاتش با امام زمانش زندگی میکنه
و زمانی که به شرایط هذیان گویی میرسه . قدرت کنترل زبان رو از دست میده
و اون چیزی که در ذهن یا قلب داشته بیان میکنه و همونطور که
pargajعزیز اشاره کردندکمک میشه بهشون .

-----
یه وقتی هم مدعی با نیت سو برای سواستفاده خطر افرین میشه
چنین افرادی مستحق عذابند و بسته به حد شیطانی که با سواستفاده بزرگ کردند باید مجازات بشند .

بنام او

باسلام..

Mohammad2db;365272 نوشت:
به نظرم
معمولا مشکلات روحی روانی موقت
ناشی از فشار زندگی و کمبود محبت و ...
بانی اینجور ادعا میشه

یه وقتا طرف در خیالاتش با امام زمانش زندگی میکنه
و زمانی که به شرایط هذیان گویی میرسه . قدرت کنترل زبان رو از دست میده
و اون چیزی که در ذهن یا قلب داشته بیان میکنه

شما زیباتر و بهتر و کاملتراز من گفتید و اشاره کردید ..
وقتی مدعی شعور و عقل و انسانیت و شیعه بودن و کامل بودن را داریم باید به خیلی چیزهای دیگرهم پایبندبود که از آنجمله محبت و مهربانی خاص شیعه بودن است که تنها چیزی که ازاین دنیا و زندگی فراگرفته ام محبت است و مهربانی که واقعا درست گفتند که ازمحبت خارها گل میشود ..

شمادربعضی تاپیکها دقت بفرمایید .. طرف حرف زور و بلکه بی پایه و اساسی را بهردلیل بیان نموده اما طرز برخورد طرف مقابلش نه اینکه او را هدایت نمیکند که بدتر و اوغده ای تر هم نموده تا بهرطریق حرف خودش را به کرسی بنشاند فقط به چه دلیل ..؟؟ طرزبرخورد اشتباه ..

Mohammad2db;365272 نوشت:
همونطور که
pargajعزیز اشاره کردندکمک میشه بهشون .

شماهم عزیز هستید و بلکه شما بهتراز من بیان نمودید..ممنونم..

Mohammad2db;365272 نوشت:
یه وقتی هم مدعی با نیت سو برای سواستفاده خطر افرین میشه
چنین افرادی مستحق عذابند و بسته به حد شیطانی که با سواستفاده بزرگ کردند باید مجازات بشند .

بدون شک درست فرمودید ، به این دلیل که خودحقیر هم با شما هم عقیده بوده و هستم که درپست قبلی خود {بالا و شماره 5} متذکرشدم :

pargaj;365256 نوشت:
که او اگرقصدش انحراف و تمسخر و گول زدن یا هر نیت سوء دیگری باشد ، خود بزرگان مذهبی ما با لبخند مهربانانه و در نهایت ، چند سوال تخصصی ، بهترخواهند فهمید و درنهایت هم اگر دروغ و کذبش برای این بزرگواران آشکار و اثبات گردید خود بهتر میدانند که چه باید انجام دهند ..

چه باید انجام دهند که دلی هم نرنجد و نلرزد و نشکند و نگرید .. {که منظورازهر دوطرف خواهدبود و نه طرف مدعی}

{و کلام آخر اینکه ، ابتدا در مورد چنین ادعاهایی شکی نیست که بطورنود و نه درصد تا شاید حتی صددرصد هم دروغ اند و بلکه مدعی نیز دروغگو و بلکه کلام جناب صدیقین بزرگوار و دیگرکارشناسان گرامی هم صحیح ، اما قصد من چیز دیگری ست که در واقع قصد و غرض حقیر فقط این بوده و خواهدبود که ما کاربران یا متفرقین درچنین شرایط و بلکه محیط هایی که وهابیون مدعی کافربودن مامیباشند و ریختن خون پاکمان را روا شمرده اند خدایی نخواسته زود احساسی نشده و بلکه ما شیعیان باید بعد از ذبح کودک شش ماهه شیعی در سوریه و بلکه نسل کشی خاموش و بی سر و صدای شیعیان که فعلا به آرامی شروع شده ، بشدت مراقبت بیشتری نماییم که با زدن مطالب تندروانه و ارسال آنها ، بهانه های ناب بدست این ازخدابی خبران بی دین ندهیم که به پیروان ساده دل خود نشان داده و بگویند ببینید خود این شیعیان هم دست کمی ازماندارند و بلکه بدتر و حتی ضعیفکش تر از ما هم میباشند که حتی اگر روزی روزگاری با چنین مواردی برخورد نمایند و بلکه موقعیتش را داشته باشند همچون بهائیان و دیگراقلیتهای اینچنینی ، ازما بدتر حتی برخورد خواهندنمود و حتی به هموطنان خودشان هم رحم نخواهند کرد چه رسد بما و غریبه های نژادی و حتی چیزی نمیماند که خون آنان را مباح و حلال و جایز شمرده و ..

و فقط همین و امید عفو..درپناه او و اما زمان {عج} موفق و پیروز باشیم .. انشاا...}

{باسپاس}

ask;365252 نوشت:
سلام
البته من دو روایت دیده بودم اما می خواستم بدانم بیشتر از این وجود دارد یاخیر!

در کتاب الرد علی اهل البدعة نوشته ی ابوالحسن علی بن ابی سهل حاتم بن ابی حاتمقزوینی ص 431 :
حدثنا محمد بن یعقوب عن ابی زراج عن ابو یوسف بغدادی عن طلحة بن زراق عن صیامر بن جبیر
عن محمد بن جعفر عن ابویوسف نجلی عن ابراهیم بن یعقوب عن عن ابی سأکت عن ابیه عن محمدبن علی سلام الله علیه قال :((من یدعی انه ولدٌ للامام المهدی فالعنوه)
ترجمه :هرکس ادعاکندکه من فرزندامام مهدی (عج)هستم اورالعنت کنید

ask;365252 نوشت:
.....................................................................................................................................................................................

و در کتب المختصرج2ص25/الروادعص32/الامام فی العصرالغیبه مرحوم خاتون آبادی ص165./
2- قال الامام الجوادعلیه السلام(من یدعی فی عصرالغیبه انه ولدللامام القائم فهومفعول)
این حدیث را ترجمه نمی کنم.

سلام مجدد خدمت شما
به کتاب های نامبرده دسترسی ندارم. در هر صورت، متن جملاتی که نقل نمودید را بررسی کردم اما هیچ یک از آنها را در کتب روایی معتبر نیافتم؛ به ویژه مورد دوم که با بیانات معصومین (علیهم السلام) تناسبی هم ندارد.

بعضی از روایاتی که به فرزند داشتن امام مهدی(عج) اشاره میکنند:

وصیت رسول الله(ص):
عن جماعة عن أبي عبد اللّه الحسين بن عليّ بن سفيان البزوفريّ عن عليّ بن سنان الموصليّ العدل عن عليّ بن الحسين عن أحمد بن محمّد بن الخليل عن جعفر بن أحمد المصريّ عن عمّه الحسن بن عليّ عن أبيه عن أبي عبد اللّه جعفر بن محمّد عن أبيه الباقر عن أبيه ذي الثّفنات سيّد العابدين عن أبيه الحسين الزّكيّ الشّهيد عن أبيه أمير المؤمنين قال: قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله في اللّيلة الّتي كانت فيها وفاته لعليّ عليه السّلام: (يا أبا الحسن أحضر صحيفة ودواة فأملى رسول اللّه صلّى اللّه عليه وآله وصيّته حتّى انتهى إلى هذا الموضع فقال: يا عليّ إنّه سيكون بعدي إثنا عشر إماماً، ومن بعدهم إثنا عشر مهديّا و أنت يا عليّ أوّل الإثني عشر الإمام؛ سمّاك في سمائه عليّاً المرتضى وأمير المؤمنين والصّدّيق الأكبر والفاروق الأعظم والمأمون المهديّ، فلا تصلح هذه الأسماء لأحد غيرك. يا عليّ أنت وصيّي على أهل بيتي حيّهم وميّتهم وعلى نسائي؛ فمن ثبّتّها لقيتني غداً، ومن طلّقتها فأنا منها بري‏ء لم ترني ولم أرها في عرصة يوم القيامة، وأنت خليفتي على أمّتي من بعدي. فإذا حضرتك الوفاة فسلّمها إلى ابني الحسن البرّ الوصول، فإذا حضرته الوفاة فليسلّمها إلى ابني الحسين الزّكيّ الشّهيد المقتول، فإذا حضرته الوفاة فليسلّمها إلى ابنه سيّد العابدين ذي الثّفنات عليّ، فإذا حضرته الوفاة فليسلّمها إلى ابنه محمّد باقر العلم، فإذا حضرته الوفاة فليسلّمها إلى ابنه جعفر الصّادق، فإذا حضرته الوفاة فليسلّمها إلى ابنه موسى بن جعفر الكاظم، فإذا حضرته الوفاة فليسلّمها إلى ابنه عليّ الرّضا، فإذا حضرته الوفاة فليسلّمها إلى ابنه محمّد التّقيّ، فإذا حضرته الوفاة فليسلّمها إلى ابنه عليّ النّاصح، فإذا حضرته الوفاة فليسلّمها إلى ابنه الحسن الفاضل، فإذا حضرته الوفاة فليسلّمها إلى ابنه محمّد المستحفظ من آل محمّد عليهم السّلام، فذلك إثنا عشر إماماً، ثمّ يكون من بعده إثنا عشر مهديّاً؛ فإذا حضرته الوفاة فليسلّمها إلى ابنه أوّل المقرّبين له ثلاثة أسامي اسم كاسمي واسم أبي، و هو عبد اللّه وأحمد والاسم الثّالث المهديّ وهو أوّل المؤمنين).
امام صادق (ع) از پدرش امام باقر (ع) از پدرش امام زين العابدين (ع) از پدرش امام حسين (ع) از پدرش امير المؤمنين (ع) نقل كردند كه: رسول الله (ص) در همان شبي كه وفاتش در آن واقع شد، به علي (ع) فرمود: «اي ابا الحسن، كاغذ و دواتي بياور.» و حضرت وصيت خود را املا فرمود و علي (ع) مي‌نوشت، تا به اين جا رسيد كه فرمود: يا علي! بعد از من دوازده امام مي‌باشند و بعد از آنها دوازده مهدي. پس تو يا علي اوّلين دوازده امام هستي. خداي تعالي تو را در آسمانش، علي مرتضي، و امير المؤمنين، و صديق اكبر، و فاروق اعظم، و مأمون و مهدي ناميده و اين نام‌ها براي غير تو شايسته نيست، اي علي تو وصي من بر خاندانم، زنده و مرده‌ي ايشان هستي، و نيز وصي بر زنانم هستي، هر يك را كه تو به همسري من باقي گذاري، فرداي قيامت مرا ديدار كند و هر يك را تو طلاق دادي، من از وي بيزارم و مرا نخواهد ديد، و من نيز او را در صحراي محشر نخواهم ديد، و تو پس از من خليفه و جانشين من بر امتم هستي، هر گاه وفاتت رسيد، خلافت را به فرزندم حسن واگذار كن، كه او برّ وصول است، چون او وفاتش رسيد آن را به فرزندم حسين زكي شهيد مقتول بسپارد، چون هنگام وفاتش رسيد، آن را به فرزندش سيد العابدين ذي الثّفنات علي بسپارد، چون هنگام وفات او رسد، آن را به فرزندش محمد باقر بسپارد، و چون وفاتش رسد، آن را به فرزندش جعفر صادق واگذار كند، و چون وفاتش فرا رسد، به فرزندش موسي كاظم بسپارد، و چون وفات او فرا رسد، به فرزندش علي رضا بسپارد، و چون وفات او فرا رسد، به فرزندش محمد ثقه تقي واگذارد، و چون هنگام وفات او شود، به فرزندش علي ناصح بسپارد، و چون وفاتش در رسد، به فرزندش حسن فاضل واگذارد، و چون وفات او برسد، آن را به فرزندش محمد كه مستحفظ از آل محمّد (ص) است، تسليم كند، و ايشان دوازده امامند. بعد از آن دوازده مهدي مي‌باشند. پس وقتي كه زمان وفاتش(امام محمد بن الحسن العسگری) فرا رسيد، خلافت را به فرزندش كه اوّلين مهديين است مي‌سپارد، و براي او سه نام است. يك نامش مانند نام من، و نام ديگرش نام پدر من است و آنها عبدالله و احمد، و نام سوّمين مهدي است و او اوّلين مؤمنان(به پدرش) است.
الغيبة طوسي ص150 . بحار الأنوار ج 53 ص 147 . بحار الأنوار ج 36 ص 260 . غاية المرام ج 2 ص 241

عن الاصبغ بن نباتة، قال: أتيت أمير المؤمنين عليه السلام فوجدته ينكت في الارض، فقلت له: يا أمير المؤمنين ما لي أراك مفكرا تنكت في الارض ؟ أرغبة منك فيها ؟. قال: لا والله ما رغبت فيها ولا في الدنيا قط، ولكني تفكرت في مولود يكون من ظهر الحادي عشر من ولدي هو المهدي الذي يملاها عدلا وقسطا كما ملئت ظلما وجورا، يكون له حيرة وغيبة تضل فيها أقوام ويهتدي فيها آخرون.قلت: یا مولای فکم تکون الحیرة و الغیبة؟ قال: ستة أیامٍ أو ستة أشهر أو ست سنین.
اصبغ بن نباته گوید: خدمت امیرالمؤمنین(ع) رسیدم: دیدم که ایشان در حال فکر کردن بوده، چوبی در دست گرفته و به زمین می زند، به ایشان عرض کردم: ای امیرمؤمنان! چه شده است که به این صورت فکر می کنید و سر چوب را به زمین می زنید؟ این عمل شما از روی رغبت شما به زمین است؟ حضرت فرمودند: خیر، به خدا قسم که هیچ وقت رغبتی به زمین و دنیا نداشته ام ، لکن در مورد مولودی فکر می کنم که از نسل فرزند یازدهم از فرزندانم می باشد، او همان مهدی است که زمین را پر از عدل و داد می کند چنانکه از ظلم و جور پر شده باشد. حیرت و غیبتی برای او پیش می آید که در آن بعضی از اقوام گمراه و بعضی دیگر هدایت می شوند. عرض کردم: یا امیر المؤمنین! حیرت و غیبت چه مدتی خواهد بود؟ حضرت فرمودند: شش روز یا شش ماه یا شش سال. الکافی ج 1 ص 338 باب فی الغیبة ح 7.

منظور از مهدی در این حدیث مهدی اول(ع) است که از نسل فرزند یازدهم از فرزندان علی(ع) می باشد
فرزند یازدهم علی(ع) میشود امام مهدی(عج) و فرزند او میشود یمانی(مهدی اول)

مفضل بن عمر گويد: شنيدم امام صادق(ع) فرمود: براي صاحب اين امر دو غيبت است. يكي از آنها طولاني شود تا بعضي از آنها بگويند مرده است و بعضي گويند كشته شده است و بعضي ديگر بگويند رفته و بازگشتي ندارد. از موضع و مكان ايشان اطلاعي ندارد چه از فرزندانش و چه ديگران مگر آن مولي كه امر او را بر عهده مي‌‌گيرد. الغيبة - الطوسي ص 161 . الغيبة – النعماني ص 171 . بحار الأنوار ج 52 ص 152 . إثبات الهداة ج 3 ص 500، الغيبه الكبرى ج1 ص 55
یعنی امام صادق(ع) میفرمایند که امام مهدی(عج) در زمان غیبتشان،
فرزندانی دارند که این فرزندان از مکان پدرشان اطلاعی ندارند مگر یکنفر که امر امام را برعهده میگیرد.

عن سلمان عن رسول الله (ص): ... ثم ضرب بیده على الحسین علیه السلام فقال: یا سلمان، مهدی أمتي الذی یملأ الأرض قسطاً و عدلاً كما ملئت جوراً و ظلما من ولد هذا، إمام ابن إمام، عالم بن عالم، وصی بن وصی، أبوه الذي یلیه إمام وصي عالم، قال: قلت: یا نبی الله، المهدي أفضل أم أبوه؟ قال: أبوه أفضل منه
سلمان از رسول خدا (ص) نقل می كند: ایشان با دستش به حسین (ع) زد و فرمود: یا سلمان، مهدی امتم كه دنیا را پر از عدل و داد می كند در حالی كه پر از ظلم و ستم شده است از فرزندان این است . امام فرزند امام، عالم فرزند عالم و وصی فرزند وصی است . پدرش كسی است كه او را امام، وصی و عالم می گرداند. سلمان گوید: گفتم: ای پیامبر خدا، مهدی افضل (برتر) است یا پدرش ؟ فرمود: پدرش از او افضل (برتر) است . كتاب سلیم بن قیس ص 430
در این حدیث نیز برای ما روشن می شود كه از القاب شخصی كه قبل از امام مهدی (ع) می آید، مهدی نیز می باشد . و نكته ی جالبی كه در این حدیث برای ما روشن می شود این است كه امام مهدی (ع) ایشان را امام و وصی و عالم می گرداند.
شاید برخی گمان كنند كه این حدیث مربوط به امام مهدی محمد بن الحسن (ع) است. اما آن چه از خود این حدیث روشن است، این است كه پدر مهدی (ع) در این حدیث، افضل و برتر از او می باشد . در حالی كه طبق كلام اهل بیت (ع) امام محمد بن الحسن (ع)، در بین امامان از فرزندان امام حسین (ع)، یعنی بعد از آل كساء، از همه افضل و برتر است.


[=adwa-assalaf]امام صادق (ع) در یکی از دعا های معروف می فرماید : { [=adwa-assalaf]اللهم كن لوليك القائم بأمرك محمد بن الحسن المهدي عليه وعلى آبائه أفضل الصلاة والسلام في هذه الساعة وفي كل ساعة ولياً وحافظاً وقائداً وناصراً ومؤيداً حتى تسكنه أرضك طوعاً وتمتعه فيها طولاً وعرضاً [=adwa-assalaf]وتجعله وذريته من الأئمة الوارثين}
[=arial] خداوندا برای ولی خود قائم به امرت محمد بن الحسن مهدی كه درود خداوند براو و بر پدرانش باد در اين ساعت و درهر ساعت ، ولی و حافظ و رهبر و یاری دهنده و راهنما و مؤید باش و او را در زمينت به سلطنت بنشان و به رغبت مردم و بهره دهی او را در آن به طول وعرض قرار داده و او و ذريه اش را از امامان وارث قرار ده
اقبال الاعمال للسید بن طاووس ج 1 ص 191 . بحار الأنوار ج 49 ص 349

[=arial]امام صادق (ع) در دعایش در روز عرفه : ... سلام بر تو ای مولای من ای ابا القاسم محمد بن الحسن صالحب الزمان درود خدا بر تو و بر عترت طیب و طاهرت باد
اقبال الاعمال للسید بن طاووس ج 2 ص 136
[=arial]

امام مهدي (ع) فرمود: بر محمد و آل محمد (ص) اين گونه صلوات بفرستيد:
... وَ صَلِّ عَلَي وَلِيِّكَ وَ وُلَاةِ عَهْدِكَ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِهِ وَ مُدَّ فِي أَعْمَارِهِمْ وَ زِدْ فِي آجَالِهِمْ وَ بَلِّغْهُمْ أَقْصَي آمَالِهِمْ دِيناً وَ دُنْيَا وَ آخِرَةً إِنَّكَ عَلي كُلِّ شَيْءٍ قَدِير
«... خداوندا بر وليت (امام مهدي) و واليان عهد او و امامان از فرزندان او درود فرست و عمرشان را زياد كن و زندگيشان را طولاني گردان و آنان را به دورترين آرزوهاي ديني و دنيايي و اخرويشان برسان كه تو بر هر چيزي توانايي.» الغيبه الطوسي ص273، بحار الانوار ج52 ص17، دلائل الامامه ص300، مستدرك الوسائل ج16 ص89، اثبات الهداه ج3 ص685، بحار الانوار ج94 ص78، جمال الاسبوع السيد بن طاووس ص494، المصباح الكفعمي ص546، مفاتيح الجنان اعمال روز جمعه در صلوات ضراب اصفهاني

[=Times New Roman]امیر المومنین (ع) فرمود :
پس نظر کنید به اهل بیت پیامبرتان . اگر سکوت کردند ، سکوت کنید . و اگر از شما یاری خواستند ، آنها را یاری کنید . پس خداوند فتنه ها را توسط مردی از ما اهل بیت از میان می برد . پدرم فدای فرزند بهترین کنیزان . کسی که به آنها جز شمشیر بی ملاحظه ندهد . که به مدت هشت ماه شمشیر بر دوشش است . تا جایی که قریش گویند : اگر از فرزندان فاطمه بود به ما رحم می کرد . خداوند او را بر بنی امیه مسلط می کند تا این که آنها را دگرگون و نابود سازد . آنها ملعون هستند هر کجا یافت شوند ، گرفته و به سختی کشته خواهند شد * سنت خداوند است که در پیشینیان نیز بوده است و هرگز در سنت خداوند تبدیل و تغییر نخواهی یافت
بحار الانوار ج 51 ص 121 . منتخب الاثر ص 238 . شرح نهج البلاغة ابن أبي الحديد ج 7 ص 58 . ينابيع المودة ص 498 باب 96

طبق این آیه و تفسیر امام علی (ع) متوجه می شویم آن کسی که فتنه ها را از بین می برد و بنی امیه را نابود می سازد و خداوند او را بر آنها مسلط می کند ، کسی است که شمشیر را هشت ماه بر دوشش حمل می کند

و با توجه به حدیث بعدی متوجه می شویم که این شخص امام محمد بن الحسن (ع) نیستند . بلکه فرزند امام مهدی (عج) هستند که قبل از امام مهدی (عج) قیام می کنند

عن الامام علی عليه السلام قال : ... ويخرج قبله (المهدی) رجل من أهل بيته بأهل المشرق ، يحمل السيف على عاتقه ثمانية أشهر ، يقتل ويمثل
امام علی (ع) فرمود : ... و مردی قبل از او (مهدی) از فرزندانش به اهل مشرق خروج می کند . او شمشیر را هشت ماه بر دوشش حمل می کند . او می کشد و مُثله می کند
الملاحم ابن طاووس ص 66 باب 133 . الفتن ابن حماد ص 96 . عقد الدرر ص 129 . جمع الجوامع ج 2 ص 103 . برهان المتقي ص 103 . كنز العمال ج 14 ص 589

پس روشن میشود که این شخص ، فرزند امام مهدی (عج) است که قبل از ایشان (عج) قیام کرده و به مدت هشت ماه شمشیر را بر دوششان حمل می کنند

[=arial]رسول الله (ص) درباره مهدی (ع) و آنچه را که خداوند از خیرات و برکات و فتح و پیروزی به دست او برایش قرار داده ذکر می‌ کرد پس به ایشان گفته شد : یا رسول الله آیا همه اینها را خداوند برای او قرار داده است ؟ رسول خدا (ص) فرمود : بله ، و هر آنچه که در دوران زندگی و زمان خودش نباشد ، در زمان امامان بعد از او از فرزندانش می‌ باشد.
شرح الاخبار ج 2 ص 42

[=arial]امام کاظم (ع) فرمود : ... خداوند عزوجل در کتاب مبینش فرمود : بدرستی که ما در زبور بعد از ذكر (صحف قبل از زبور) مقرر داشتیم كه بندگان صالح من وارث زمين خواهند شد . و تمام آن منسوب به مهدی است . زیرا او مفتاح (گشایشگر) آن است و با دعوت او امرش امتداد می یابد . و هر قائمی از فرزندانش که بعد از او می باشد ، مهدی است . همانا خداوند عزوجل آنها را هدایت کرده است . و توسط آنها بندگانش به سوی خداوند سبحان هدایت می شوند . پس آنها امامان مهدیین هستند . و آن بندگان صالحی که خداوند آنها را در کتابش ذکر فرموده است که آنها را وارث زمین گرداند و خداوند خلف وعده نمی کند
شرح الاخبار ج 3 ص364
[=arial]

الحمد لله رب العالمین

[=Times New Roman]

بحث داشتن یا نداشتن فرزند نیست .
مساله ادعای فرزندی امام زمان در زمان غیبت و بی توجهی به اثار و عواقب ناخوشایند بوده

نقل قول:

بحث داشتن یا نداشتن فرزند نیست .
مساله ادعای فرزندی امام زمان در زمان غیبت و بی توجهی به اثار و عواقب ناخوشایند بود


توجه کنید که فرزند امام معصوم(ع) بودن دلیل بر عصمت و حقانیت کسی نمیشود تا بتواند بر اساس ان ادعایی مطرح کند و گرنه جعفر کذاب(لعنه الله علیه) فرزند امام معصوم و عموی امام مهدی(عج) بود که بعد از شهادت امام حسن عسگری(ع) بدروغ ادعای امامت و جانشینی برادرش را کرد.

ادعا با احتجاج به وصیت رسول الله(ص) و سلاح رسول الله ص (علم لدنی و استجابت دعا) و پرچم رسول الله ص (دعوت به بیعت لله ) اثبات میشود و نه فقط با ادعای فرزند امام بودن حتی اگر ثابت شود مدعی واقعا فرزند امام معصوم(ع) است دلیلی بر امامت او نمیشود مگر اینکه به او وصیت شده باشد .

و وصیت کسی جز صاحبش آن را ادعا نمی کند؛ زیرا آن کتابی بازدارنده از هر گونه لغزش می باشد همانگونه که محمد (ص) به آن وعده داده است: (برایم صحیفه و دواتی بیاورید تا کتابی برایتان بنویسم که بعد از آن هرگز گمراه نخواهيد شددر حالیکه اگر امکان دستیابی به آن برای کسی غیر از صاحبش فراهم می بود و با آن بر مردم احتجاج می کرد قطعاً مایه ى گمراهی مردم می شد، و این امر خلاف وعده ى رسول الله (ص) است و بلا نسبت ايشان كه غير ممكن است خلاف وعده عمل كند.

و وصیت را کسی جز صاحبش ادعا نمی کند؛ زیرا امیر المؤمنین (ع) آن را ذکر کرده و از امور خاص و منحصر به فرد خلفای الهی شمرده و فرمود:

(لا یُقَاسُ بِآلِ مُحَمَّد (ص) مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ أَحَدٌ وَلا یُسَوَّى بِهِمْ مَنْ جَرَتْ نِعْمَتُهُمْ عَلَیْهِ أَبَداً هُمْ أَسَاسُ الدِّینِ وَ عِمَادُ الْیَقِینِ إِلَیْهِمْ یَفِیءُ الْغَالِی وَبِهِمْ یُلْحَقُ التَّالِی وَلَهُمْ خَصَائِصُ حَقِّ الْوِلایَةِ وَفِیهِمُ الْوَصِیَّةُ وَالْوِرَاثَةُ).

(هيچ كس با مرتبه و مقام خاندان پيامبر از اُمّت اسلامى سنجيده نمى شود و هيچ گاه كسانى كه خود مشمول نعمت هاى اهل بيت هستند، با خود آنان برابر نمى شوند؛ آنان اساس دین و ستون یقین هستند، هر که از حدّ در گذرد به آنان بازگردد، و آن که وامانده، بديشان پيوندد. حقّ ولايت خاص ايشان است و وصيّت و ميراث مخصوص آنان).
بحار الأنوار: ج23 ص117.

و مانند کلام ایشان را فرزندش امام صادق(ع) فرمود: (یَا مَنْ خَصَّنَا بِالْکَرَامَةِ وَخَصَّنَا بِالْوَصِیَّةِوَوَعَدَنَا الشَّفَاعَةَ وَأَعْطَانَا عِلْمَ مَا مَضَى وَمَا بَقِیَ وَجَعَلَ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَیْنَا وَجَعَلَنَا وَرَثَةَ الأَنْبِيَاءِ).

(
اى كسى كه ما را به كرامت و وصیت ممتاز كرد
و به ما وعده ى شفاعت داد و علم گذشته و آينده را به ما عطاء نمود و دل هاى برخى از مردم را به ما متمايل ساخت و ما را وارثان انبیاء قرار داد).
بصائر الدرجات: ص149.

و اگر دیگران در این ادعا تمکین می یافتند دیگر وصیت از ویژگی های خاص و منحصر به فرد ائمه (ع) نبود.

و وصیت را کسی جز صاحبش ادعا نمی کند؛ زیرا امام باقر (ع) آن را ترازویی برای شناخت صاحب حق قرار داد، آن هنگام که از ایشان در مورد راه شناخت صاحب امر پرسیده شد، فرمود: (با سنگینی و متانت و علم و وصیت).بصائر الدرجات: ص509.

و ادعای آن توسط شخصی گمراه یعنی اینکه همیشه آن راه رساندن به صاحب حق نمی باشد، و امام (ع) از به گمراهی کشاندن مردم و خلاف وعده مبراء است.

و وصیت را کسی جز صاحبش ادعا نمی کند؛ زیرا امام رضا (ع) در برابر علمای یهود و نصاری، حق جدّش رسول الله (ص) را از طریق متنهایی از کتبشان با اسم ایشان را ثابت کرد، پس بهانه جویی کردند و گفتند: از کجا معلوم که آن محمد یاد شده همان محمد جدّ شماست؟ پس حضرت فرمود: با شک و تردید احتجاج نمودید! آیا خداوند قبل یا بعد از خلقت آدم تا این روز، پیامبری را مبعوث کرده که نامش محمد باشد؟ و یا در کتبی که خداوند بر تمام انبیاء نازل کرده، نامی غیر از محمد می یابید؟ پس در پاسخ خاموش ماندند).بحار الأنوار: ج49 ص75.

پس امام (ع) عدم ادعای کسی غیر از صاحب اسم و اوصاف مذکور در کتبشان را دلیلی بر مصداق بارز و اصلی اوصاف (محمد) قرار داد، آن هم تنها با ادعای وصیت و فرموده ی ایشان که: او صاحب حق است، و به عبارت دیگر وصیت مشخص را کسی جز صاحبش ادعا نمی کند. و این پاسخ، دقیقاً همان پاسخی است که به شک کنندگان امروز داده می شود !

الحمد لله رب العالمین

سلام به همه دوستان

نوشتاري که کاربر «خادم اليماني (ع)» در پست 9 درج نموده اند، گرچه طولاني است اما ادعاي ايشان (يعني فرزند داشتن امام زمان) را ثابت نمي کند و برخي رواياتي هم که نقل نموده اند، به ادعاي ايشان یعنی:

خادم الیمانی(ع);365315 نوشت:
بعضی از روایاتی که به فرزند داشتن امام مهدی(عج) اشاره می کنند[/COLOR][/SIZE]
ارتباطی ندارد! مسايلی هم که در پست 11 درباره وصيت نقل نموده اند هم ارتباطی با بحث ما ندارد؛ همان طور که کاربر «Mohammad2db» اشاره نموده اند، بحث ما در اين تاپيک درباره «ادعای فرزند امام زمان بودن» است که پاسخش را پست 3 عرض کردم.

بررسي و پاسخ کامل همه رواياتي که جناب «خادم اليماني (ع)» نقل کرده اند از توان و فرصت بنده خارج است اما به اجمال پاسخ برخي رواياتي که ايشان نقل نموده را عرض مي کنم. توجه فرمایید:

خادم الیمانی(ع);365315 نوشت:
عن الاصبغ بن نباتة، قال: أتيت أمير المؤمنين عليه السلام فوجدته ينكت في الارض، فقلت له: يا أمير المؤمنين ما لي أراك مفكرا تنكت في الارض ؟ أرغبة منك فيها ؟. قال: لا والله ما رغبت فيها ولا في الدنيا قط، ولكني تفكرت في مولود يكون من ظهر الحادي عشر من ولدي هو المهدي الذي يملاها عدلا وقسطا كما ملئت ظلما وجورا، يكون له حيرة وغيبة تضل فيها أقوام ويهتدي فيها آخرون.قلت: یا مولای فکم تکون الحیرة و الغیبة؟ قال: ستة أیامٍ أو ستة أشهر أو ست سنین.
اصبغ بن نباته گوید: خدمت امیرالمؤمنین(ع) رسیدم: دیدم که ایشان در حال فکر کردن بوده، چوبی در دست گرفته و به زمین می زند، به ایشان عرض کردم: ای امیرمؤمنان! چه شده است که به این صورت فکر می کنید و سر چوب را به زمین می زنید؟ این عمل شما از روی رغبت شما به زمین است؟ حضرت فرمودند: خیر، به خدا قسم که هیچ وقت رغبتی به زمین و دنیا نداشته ام ، لکن در مورد مولودی فکر می کنم که از نسل فرزند یازدهم از فرزندانم می باشد، او همان مهدی است که زمین را پر از عدل و داد می کند چنانکه از ظلم و جور پر شده باشد. حیرت و غیبتی برای او پیش می آید که در آن بعضی از اقوام گمراه و بعضی دیگر هدایت می شوند. عرض کردم: یا امیر المؤمنین! حیرت و غیبت چه مدتی خواهد بود؟ حضرت فرمودند: شش روز یا شش ماه یا شش سال. الکافی ج 1 ص 338 باب فی الغیبة ح 7.

در اين روايت اصلا درباره فرزند داشتن يا فرزند نداشتن امام زمان صحبتي به میان نیامده، پس بي ارتباط به بحث است و توضيحي که ايشان در ادامه روايت داده اند و گفته اند

خادم الیمانی(ع);365315 نوشت:
منظور از مهدی در این حدیث مهدی اول(ع) است که از نسل فرزند یازدهم از فرزندان علی(ع) می باشد
فرزند یازدهم علی(ع) میشود امام مهدی(عج) و فرزند او میشود یمانی(مهدی اول)
[/][/]
از خودشان است و در متن روايت هيچ اشاره اي به اين مطلب نشده است! ضمن اينکه اين روايت به خاطر «منصور بن السندي» _که مجهول است و در سلسله رجال سند این روایت قرار گرفته_ ضعيف السند محسوب مي شود.

خادم الیمانی(ع);365315 نوشت:
مفضل بن عمر گويد: شنيدم امام صادق(ع) فرمود: براي صاحب اين امر دو غيبت است. يكي از آنها طولاني شود تا بعضي از آنها بگويند مرده است و بعضي گويند كشته شده است و بعضي ديگر بگويند رفته و بازگشتي ندارد. [/]از موضع و مكان ايشان اطلاعي ندارد چه از فرزندانش و چه ديگران مگر آن مولي كه امر او را بر عهده مي‌‌گيرد. الغيبة - الطوسي ص 161 . الغيبة – النعماني ص 171 . بحار الأنوار ج 52 ص 152 . إثبات الهداة ج 3 ص 500، الغيبه الكبرى ج1 ص 55[/SIZE]

جالب اينست که دوست خوبمان کتاب «الغیبة نعماني» را از منابع اين روايت ذکر نموده اند اما توجه نداشته اند که در کتاب الغيبة نعماني در صفحه 172 _که ایشان هم آدرس داده اند_ به جاى كلمه «ولد» كلمه «ولى» آمده است : «...لا يطلع على موضعه أحد من ولي و لا غيره الا...» يعنى دوست و غير دوست، از مكان او خبرى ندارند، و نمي دانند او كجاست مگر...

پس در اين روايت، هيچ سخنى از فرزند داشتن يا فرزند نداشتن حضرت به میان نیامده!

اگر هم فرض کنيم که نقل «ولده» درست باشد، پاسخش اینست که امکان دارد اين بيان از باب مبالغه در خفاى شخص باشد، و در این صورت، معنای جمله چنین خواهد بود: هيچ كس نمی داند كه او در كجاست؛ حتى اگر او فرزندی هم داشته باشد، فرزندانش نيز از جايگاه او اطلاعی ندارند [که کنایه از شدت پنهان بودن امام است].

ضمن اينکه اين روايت از جهت سند نيز مخدوش است، زيرا يكى از راويان آن «ابراهيم بن مستنير» و در جاى ديگر «عبد اللّه بن مستنير» است و هر دو مجهول الهویة هستند، لذا این روایت از نظر سندی ضعیف محسوب می شود!

با اين توضيحات روشن شد که مطلبي که ايشان ذيل روايت ذکر کرده اند و گفته اند

خادم الیمانی(ع);365315 نوشت:
یعنی امام صادق(ع) میفرمایند که امام مهدی(عج) در زمان غیبتشان، فرزندانیدارند که این فرزندان از مکان پدرشان اطلاعی ندارند مگر یکنفر که امر امام را برعهده میگیرد.
صحیح نیست!

خادم الیمانی(ع);365315 نوشت:
امام صادق (ع) در یکی از دعا های معروف می فرماید [/]: { [=adwa-assalaf]اللهم كن لوليك القائم بأمرك محمد بن الحسن المهدي عليه وعلى آبائه أفضل الصلاة والسلام في هذه الساعة وفي كل ساعة ولياً وحافظاً وقائداً وناصراً ومؤيداً حتى تسكنه أرضك طوعاً وتمتعه فيها طولاً وعرضاً [=adwa-assalaf]وتجعله وذريته من الأئمة الوارثين}
[=arial] خداوندا برای ولی خود قائم به امرت محمد بن الحسن مهدی كه درود خداوند براو و بر پدرانش باد در اين ساعت و درهر ساعت ، ولی و حافظ و رهبر و یاری دهنده و راهنما و مؤید باش و او را در زمينت به سلطنت بنشان و به رغبت مردم و بهره دهی او را در آن به طول وعرض قرار داده و او و ذريه اش را از امامان وارث قرار ده
اقبال الاعمال للسید بن طاووس ج 1 ص 191 . بحار الأنوار ج 49 ص 349

[=black][=arial]امام صادق (ع) در دعایش در روز عرفه : ... سلام بر تو ای مولای من ای ابا القاسم محمد بن الحسن صالحب الزمان درود خدا بر تو و بر عترت طیب و طاهرت باد
اقبال الاعمال للسید بن طاووس ج 2 ص 136
در اين دو روايت سخن از خانواده و فرزندان آن حضرت است، ولى چون معلوم نيست كه منظور از اين فرزندان، فرزندان دوران غيبت است يا فرزندان پس از ظهور، بنابراين از اين جهت اين دو روايت مجمل اند و نمي توان در اين ادعا به آنها استناد كرد. روایت مورد استناد باید صریح و روشن باشد؛ روایات مجمل چیزی را ثابت یا رد نمی کند.

[=arial]بسم الله الرحمن الرحیم
آقای خادم یمانی لطفا این دو مورد را اگر قادرید توضیح بدهید
1- در این حدیث آمده است که دوازده مهدی باید در نزد قائم باشند .
[=arial]( كمال الدين و تمام النعمة، ج‏2، ص: 673) بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع كَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى الْقَائِمِ ع عَلَى مِنْبَرِ الْكُوفَةِ وَ حَوْلَهُ أَصْحَابُهُ ثَلَاثُمِائَةٍ وَ ثَلَاثَةَ عَشَرَ رَجُلًا عِدَّةُ أَهْلِ بَدْرٍ وَ هُمْ أَصْحَابُ الْأَلْوِيَةِ وَ هُمْ حُكَّامُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ عَلَى خَلْقِهِ حَتَّى يَسْتَخْرِجَ مِنْ قَبَائِهِ كِتَاباً مَخْتُوماً بِخَاتَمٍ مِنْ ذَهَبٍ عَهْدٌ مَعْهُودٌ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص فَيُجْفِلُونَ عَنْهُ إِجْفَالَ الْغَنَمِ الْبُكْمِ فَلَا يَبْقَى مِنْهُمْ [=arial]إِلَّا الْوَزِيرُ وَ أَحَدَ عَشَرَ نَقِيباً[=arial] كَمَا بَقَوْا مَعَ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ ع فَيَجُولُونَ فِي الْأَرْضِ وَ لَا يَجِدُونَ عَنْهُ مَذْهَباً فَيَرْجِعُونَ إِلَيْه‏ وَ اللَّهِ إِنِّي لَأَعْرِفُ الْكَلَامَ الَّذِي يَقُولُ لَهُمْ فَيَكْفُرُونَ بِه‏.
[=arial]و همه دوستانتان هم هم مقر هستند که دوازده مهدی همراه قائم می باشند و می دانی در احادیث وقتی عبد الله پادشاه حجاز بمیرد ظهور طولی نمی کشد.پس باید ظهور خیلی نزدیک باشد حال پاسخ بده که چطور یازده فرزند دیگر می آیند . و میدانی امامت در برادر جمع نمی شود .اگر بگوییم هر فرزندی یک روزه بدنیا بیاید باز باید یک مدتی طول بکشد که آن فرزند بالغ شود حدودا 14 سال و باز باید آن فرزند با زنی ازدواج کند و فرزند بعدی بدنیا بیاید و باز همین آش و همین کاسه . پس حدودا به بازه ی زمانی 154=14*11 نیازمند هستیم حالا می رویم سراغ کمترین حالت مثلا 10 سال باز 110 سال نیازمند هستیم تا این دوازده مهدی بوجود بیایند. لذا مشخص شد شما معنی این فرزندان را نمیدانید و اینها از فرزندان ظاهری نیستند بلکه مانند عیسی هستند که حضرت رضا او را ابن بره معرفی کردند و گفتند در انجیل چنین مکتوب است. حال می پرسم بره کیست که عیسی فرزند اوست ؟ و می پرسم چطور عیسی در زمان قائم طبق احادیث که دیدی وزیر و نائب و حاجب مهدی است پس باید مقامش از دوازده مهدی بالاتر باشد که وزیر اوست. پس باید به ادعای شما فرزند مهدی باشد پس چطور ثابت می کنی ایشان فرزند مهدی هستند ؟ و چطور آن بازه ی زمانی را توجیح می کنی با در نظر گرفتن مرگ عبدالله؟

2- مورد دوم در مورد ادعای مولای شما در کتاب متشابهات چهار است . شما مدعی هستید که احمد الحسن قبلا با جسمشان به صلیب رفتند و از بدنشان خون آمده و کشته شده و به خاک هم رفتند و این نشان جسدانیت جسم ایشان است و معلوم است این جسم توهمی نبوده .آن پدر و مادر احمد الحسن آن موقع کی بوده که جسمشان بوجود آمده ؟ آیا مانند حضرت آدم بودند ؟اگر اینطور است پس جسم اولشان پدر و مادر نداشته . بعد بگویید چطور شد دوباره آمدند و رجعت کردند آنهم از صلب اسماعیل ؟ آیا کدام جسم ایشان است ؟ اولی که بدون پدر و مادر است یا دومی ؟ اگر می خواستند رجعت کنند که باید از خود خاک رجعت می کردند نه از پدر و مادر متولد شوند . آیا حضرت سید الشهدا که رجعت می کنند ایشان هم از پدر و مادر بوجود می آیند ؟ پس اینطوری هر که رجعت می کند صاحب دو پدر و مادر است، خلاصه بگویید این چیزی که شما می گویید غیر از تناسخ است یا نه ؟ و میدانی تناسخ یعنی کسی قبلا بوده باشد و سپس بعدا از پدر و مادری بوجود بیاید و تناسخ را ائمه محال میدانند .

[=arial] سلام مجدد
منتظر پاسخ شما آقای خادم یمانی هستیم الحمد لله اینجا دیگه راهی برای فرار ندارید

یادتون باشه امامتون در مورد بره و شبیه عیسی چه حرفایی زده ؟ و حل تناسخ را بفرمایید.
یادتون باشه توجیحتون رو در مورد روایت مرگ عبدالله و زمان 110 سالی که نیازست رو بیان کنید
الحمد لله بطلان شما عین روز اشکار است .
لطفا به تک تک سوالات پست قبل پاسخ بدید . پستم که طولانی نیست دیگه که بهانه برای فرار و طفره رفتن داشته باشید
الحمد لله الرب العالمین


نقل قول:

[=arial] در این حدیث آمده است که دوازده مهدی باید در نزد قائم باشند
[=arial] بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع كَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى الْقَائِمِ ع عَلَى مِنْبَرِ الْكُوفَةِ وَ حَوْلَهُ أَصْحَابُهُ ثَلَاثُمِائَةٍ وَ ثَلَاثَةَ عَشَرَ رَجُلًا عِدَّةُ أَهْلِ بَدْرٍ وَ هُمْ أَصْحَابُ الْأَلْوِيَةِ وَ هُمْ حُكَّامُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ عَلَى خَلْقِهِ حَتَّى يَسْتَخْرِجَ مِنْ قَبَائِهِ كِتَاباً مَخْتُوماً بِخَاتَمٍ مِنْ ذَهَبٍ عَهْدٌ مَعْهُودٌ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص فَيُجْفِلُونَ عَنْهُ إِجْفَالَ الْغَنَمِ الْبُكْمِ فَلَا يَبْقَى مِنْهُمْ [=arial]إِلَّا الْوَزِيرُ وَ أَحَدَ عَشَرَ نَقِيباً[=arial] كَمَا بَقَوْا مَعَ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ ع فَيَجُولُونَ فِي الْأَرْضِ وَ لَا يَجِدُونَ عَنْهُ مَذْهَباً فَيَرْجِعُونَ إِلَيْه‏ وَ اللَّهِ إِنِّي لَأَعْرِفُ الْكَلَامَ الَّذِي يَقُولُ لَهُمْ فَيَكْفُرُونَ بِه‏.
[=arial]و همه دوستانتان هم هم مقر هستند که دوازده مهدی همراه قائم می باشند

چه کسی و کجا و مطابق کدام سند از ثقلین چنین ادعایی کرده که تمامی 12 مهدیین همراه امام مهدی(عج) هستند ؟

چگونه این 11 نفر بغیر از وزیر را با وصیت رسول الله(ص) و سایر مهدیین(ع) تطبیق میدهید؟ در صورتیکه در وصیت فقط مشخصات وصی که اول مهدیین است مشخص شده و نه دیگر مهدیین(ع)!

و در وصیت فرموده ، امر مهدیین ع بعد از امر امام مهدی(عج) است به استثنای مهدی اول که هم نام او مشخص شده و هم تصریح شده که او فرزند امام مهدی(عج) و وصی ایشان و اولین مومنین یعنی اولین 313 نفر است

در صورتیکه متن حدیث میگوید همه این 313 نفر کارگزاران و نمایندگان امام مهدی(عج) در زمین هستند نه اینکه مستقلا حجت هستند و حجت بر همه ایشان امام مهدی(عج) است و بعد از امام مهدی(عج) مطابق وصیت حجت بر انها وصی امام مهدی(عج) یعنی احمد(ع) است و 11 مهدی دیگر بعد از مهدی اول(ع) خواهند امد و این امری است که در احادیث معصومین (ع) به ان تاکید شده است برای نمونه در احادیث زیر:

[=arial]رسول الله (ص) درباره مهدی (ع) و آنچه را که خداوند از خیرات و برکات و فتح و پیروزی به دست او برایش قرار داده ذکر می‌ کرد پس به ایشان گفته شد : یا رسول الله آیا همه اینها را خداوند برای او قرار داده است ؟ رسول خدا (ص) فرمود : بله ، و هر آنچه که در دوران زندگی و زمان خودش نباشد ، در زمان امامان بعد از او از فرزندانش می‌ باشد.
شرح الاخبار ج 2 ص 42

[=arial]امام کاظم (ع) فرمود : ... خداوند عزوجل در کتاب مبینش فرمود : بدرستی که ما در زبور بعد از ذكر (صحف قبل از زبور) مقرر داشتیم كه بندگان صالح من وارث زمين خواهند شد . و تمام آن منسوب به مهدی است . زیرا او مفتاح (گشایشگر) آن است و با دعوت او امرش امتداد می یابد . و هر قائمی از فرزندانش که بعد از او می باشد ، مهدی است . همانا خداوند عزوجل آنها را هدایت کرده است . و توسط آنها بندگانش به سوی خداوند سبحان هدایت می شوند . پس آنها امامان مهدیین هستند . و آن بندگان صالحی که خداوند آنها را در کتابش ذکر فرموده است که آنها را وارث زمین گرداند و خداوند خلف وعده نمی کند
شرح الاخبار ج 3 ص364
[=arial]

عن الإمام الصادق (ع) قال: (إن منا بعد القائم (ع) اثنى عشر مهدياً من ولد الحسين).
از امام صادق ع فرمودند: (از ما بعد از قائم (ع) دوازده مهدی از فرزندان حسين (ع) خواهند بود).مختصر بصائر الدرجات-لحسن بن سليمان الحلی ص 48.
عن أبي عبد الله الصادق (ع): (إن منا بعد القائم أحد عشر مهدياً من ولد الحسين).
از ابي عبد الله صادق (ع ): (از ما بعد از قائم يازده مهدی از فرزندان حسين (ع) خواهند بود).غیبت شیخ طوسی.

و دانستی که این دو حدیث اخیر هیچ تناقضی با هم ندارند!
امام باقر (ع) فرمود: قائم دو نام دارد نامي مخفي و نامي آشكار، «نام مخفياحمد و نام آشكار محمد است.» كمال الدين و تمام النعمه ج2 ص653
محمد نام امام مهدی(عج) و احمد نام مهدی اول و هر دو موجود در وصیت رسول الله(ص)

وقتی میگوید 11 مهدی بعد از قائم، منظور از قائم مهدی اول(احمد(ع) ) است.

وقتی میگوید 12 مهدی بعد از قائم، منظور از قائم امام مهدی(عج) است.

و وصیت متنی محکم و صریح است و متنی که رسول الله(ص) انرا بدور از گمراهی و موجب نجات امت توصیف فرموده است (برایم صحیفه و دواتی بیاورید تا کتابی برایتان بنویسم که بعد از آن هرگز گمراه نخواهيد شد)

و تمامی فرزندان ذکر شده در وصیت، فرزندان صلبی و حقیقی و ژنتیکی هستند.

پس وقتی وصیت صریح و محکم و بدور از گمراهی است و تمامی سلسله فرزندان ذکر شده در ان ،فرزندان صلبی و ژنتیکی هستند پس جایی برای توجیهات سفیهانه و احمقانه کسی باقی نمیماند و کسی که بخواهد با مفهوم وصیت رسول الله(ص) بازی کند نتیجه ای جز رسوایی و فضاحت و اثبات سفاهت و حماقتش نتیجه ای نخواهد گرفت !

و قبلا برایت در پست http://www.askdin.com/thread28489.html#post373071
ثابت کردم که منظور از آن قائمی که عیسی(ع) وزیر و دست راست او است ، احمد(ع) میباشد نه امام مهدی(عج) چون وزیر و وصی امام مهدی(عج) طبق وصیت و سایر احادیث مشخص است و آن فرزندش احمد(ع) میباشد.

و اما رجعت امری عظیم و متصل به قیامت ، و از نشانه هایقیامت کبری است.
و ان رجعتی که میگویی بعد از امامی است که عقبه و فرزندی ندارد و طبق احادیث متعدد ،ذریه و فرزند داشتن امام مهدی(عج) برایت ثابت شد پس ان امام و قائمی که فرزندی ندارد و امام حسین(ع) برای کفن و دفن ایشان رجعت میکنند مهدی دوازدهم(ع) است.

عن عبد الله بن جعفر، عن علي بن سليمان بن رشيد، عن الحسن بن علي الخزاز، قال: دخل علي بن أبي حمزة على أبي الحسن الرضا (عليه السلام)،
فقال له: إني سمعت جدك جعفر بن محمد (عليهما السلام) يقول: لا يكون الإمام إلا وله عقب.
فقال له: نسيت - يا شيخ - أم تناسيت؟ ليس هكذا قال جعفر، إنما قال جعفر (عليه السلام): لا يكون الإمام إلا وله ولد، إلا الإمام الذي يخرج عليه الحسين بن علي (عليهما السلام)، فإنه لا عقب له.
فقال: صدقت، جعلني الله فداك، هكذا سمعت جدك يقول.

و اما دلایل کلیه دعوتهای الهی صریح و محکم و قابل اثبات برای کلیه افراد و با هر سطح فکر میباشد. یعنی روشهای شناخت حقانیت و صدق دعوت حجت الهی با دلیل محکم اثبات میشود نه با متشابه و این ها وصیت و سلاح=علم و پرچم=دعوت به بیعت لله است!
و در مسائل عقیدتی مهم و اولویت بالاتر با کلیات و محکمات هستند و فرعیات و متشابهات در درجه اهمیت بعدی است
پس اول راسخ در علم و حجت الهی را با دلایل محکم بشناس و بعد برو سراغ متشابهات که تفسیر ان را فقط راسخ در علم میداند.

نقل قول:

[=arial]آن پدر و مادر احمد الحسن آن موقع کی بوده که جسمشان بوجود آمده ؟ آیا مانند حضرت آدم بودند ؟اگر اینطور است پس جسم اولشان پدر و مادر نداشته . بعد بگویید چطور شد دوباره آمدند و رجعت کردند آنهم از صلب اسماعیل ؟ آیا کدام جسم ایشان است ؟ اولی که بدون پدر و مادر است یا دومی ؟ اگر می خواستند رجعت کنند که باید از خود خاک رجعت می کردند نه از پدر و مادر متولد شوند . آیا حضرت سید الشهدا که رجعت می کنند ایشان هم از پدر و مادر بوجود می آیند ؟ پس اینطوری هر که رجعت می کند صاحب دو پدر و مادر است، خلاصه بگویید این چیزی که شما می گویید غیر از تناسخ است یا نه ؟ و میدانی تناسخ یعنی کسی قبلا بوده باشد و سپس بعدا از پدر و مادری بوجود بیاید و تناسخ را ائمه محال میدانند

نزول فردی که شبیه عیسی(ع) بوده از مواردی بوده که معجزه بوده همانطور که تولد خود عیسی(ع) معجزه بوده و همانطور که اژدها شدن عصای موسی معجزه بوده و...، و کیفیت نزول و تجسم فرد شبیه عیسی (ع) هم نیازی به توجیهاتی که شما اوردید ندارد و قدرت خداوند سبحان قادر به هر امری میباشدو خداوند میفرماید:

إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَن يَقُولَ لَهُ كُن فَيَكُونُ

الحمد لله رب العالمین

[=arial]بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله الرب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین
اما بعد همینطوری که میبینید این خادم مدعی یمانی کاملا از جواب به شبیه عیسی فرار کردند و چیزی را می گویند که واقعا همه می دانند که احمقانه است یا عاقلانه بنابراین نیاز به بیان حقیر نیست . چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است . فرمودید
نقل قول:
نزول فردی که شبیه عیسی(ع) بوده از مواردی بوده که معجزه بوده همانطور که تولد خود عیسی(ع) معجزه بوده و همانطور که اژدها شدن عصای موسی معجزه بوده و...، و کیفیت نزول و تجسم فرد شبیه عیسی (ع) هم نیازی به توجیهاتی که شما اوردید ندارد و قدرت خداوند سبحان قادر به هر امری میباشدو خداوند میفرماید:

إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَن يَقُولَ لَهُ كُن فَيَكُونُ

آخر و عاقبت کسی که نمی تواند دست از تعصب و غرضش بردارد همین است که به حرفهای گمانی استدلال کند . برادر عزیز امام شما معتقد است که شبیه عیسی است و با جسم آمده و از جسمش خون آمده و کشته شده و خاک رفته است . آن جسم هم روحی داشته که متعلق به آن جسم شده . پس امام شما قبلا بوده حالا معجزه یا غیر معجزه چه فرقی دارد ایشان در آن هنگامی آمدند فرضا مثل حضرت آدم بشر بودند و همین مهم است و معجزه اینجا چه اهمیتی دارد آیا آدم بدون پدر و مادر خلق شدند بشر نبودند آیا شتر صالح که از کوه در آمدند شتر نبودند ؟. حال آن بشر اگر الان هم بخواهند رجعت کنند باید از خاک رجعتشان باشد نه از صلب اسماعیل وگرنه این می شود تناسخ . زیرا تناسخ یعنی چیزی قبلا بوده و بعد از پدر و مادری بوجود بیاید. حال می خواهد آن جسمشان به معجزه بوجود بیاید و نیاید فرقی نمی کند . مهم این است که آن جسم قبلا بوده .آیا شتر صالح که به معجزه بوجود آمد شتری توهمی بود ؟بلکه جسمی بود و مانند دیگر شتران بود و آیت خدا بود زیرا معجزه اش را همه مردم فهمیده بودند و آن شتر کشته شدند و پوسیده شدند . حال وقتی بخواهند دوباره آن شتر بوجود بیاید از خود خاک رجعت می کنند نه از نطفه شتری نر و یا اینکه متولد از شتری ماده بشوند . عزیزم اینقدر خود را بکوری و خواب نزن بخدا عذاب خدا سخت است و در قیامت با این استدلالات احمقانه کاری را نمی توانی به پیش بگیری و در دادگاه خدا نمی توانی از این سفسطه هایی که الان می کنی آنجا کنی .آری آقای احمد الحسن یا احمد الاسماعیل که خود را به دروغ از صلب قائم می داند قبلا که بودند حال بمعجزه یا بغیر معجزه فرقی نمی کند ایشان که بشر بودند هم آن موقع هم الان پس این بشر بمانند بشرهای دیگر وقتی به دنیا نزول کردند فرضا بمانند حضرت آدم و کشته شدند و خاک شدند رجعتشان به شکل تناسخ نیست بشکل رجعت از خاک است،حال طبق ایه قرآن بر خودت استدلال می آورم از آن استدلالات خودت هم می آورم که باید بشری مثل ما باشند یعنی انا بشر مثلکم پس حال که قبلا آن بشر مردند پس الان نباید از پدر و مادری رجعت کنند بلکه باید مانند عزیر و مانند الاغ عزیر و آن هفتاد نفر از بنی اسرائیل از خود خاک و مانند آن کسانی حضرت علی زنده کردند از خود خاک جسم اولشان رجعت کنند نه اینکه از پدر و مادر رجعت کنند که این می شود تناسخ . والله دیگر بس است در گمراهی شما همین ادعای مفت و بی اساسی که بطلانش از خورشید در میانه روز آشکار است . آری ای خواهران و ای برادران دوست آل محمد حق آمد و باطل نابود شد و باطل نابود شدنی است و حقیر دیگر وظیفه خودم را انجام دادم حال هر کس گمراه شود از روی عناد و تعصب و حماقت گمراه می شود و مرا با آنها کاری نیست و کار من تمام شد
و سلام علی من اتبع الهدی


[=arial]بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله الرب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین
اما بعد در این پست جدید به پاسخ به شبهات دیگر آقای خادم مدعی یمانی می پردازیم و ذره ای از حقیقت مهدیین را آشکار می کنیم.
فرمودید:
نقل قول:
چگونه این 11 نفر بغیر از وزیر را با وصیت رسول الله(ص) و سایر مهدیین(ع) تطبیق میدهید؟ در صورتیکه در وصیت فقط مشخصات وصی که اول مهدیین است مشخص شده و نه دیگر مهدیین(ع)!

[=arial]عرض می کنم از احادیث مشخص می شود که نقبا همان مهدیون هستند که تعداد آن ها دوازده نفر است . مثلا در تایید حدیثی که در پست خودم آوردم این حدیث وارد شده است
سَهْلٌ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ بَعْضِ رِجَالِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ كَأَنِّي بِالْقَائِمِ ع عَلَى مِنْبَرِ الْكُوفَةِ عَلَيْهِ قَبَاءٌ فَيُخْرِجُ مِنْ وَرَيَانِ قَبَائِهِ كِتَاباً مَخْتُوماً بِخَاتَمٍ مِنْ ذَهَبٍ فَيَفُكُّهُ فَيَقْرَؤُهُ عَلَى النَّاسِ فَيُجْفِلُونَ عَنْهُ إِجْفَالَ الْغَنَمِ فَلَمْ يَبْقَ إِلَّا النُّقَبَاءُ فَيَتَكَلَّمُ بِكَلَامٍ فَلَا يَلْحَقُونَ مَلْجَأً حَتَّى يَرْجِعُوا إِلَيْهِ وَ إِنِّي لَأَعْرِفُ الْكَلَامَ الَّذِي يَتَكَلَّمُ بِه‏.
با توجه از این حدیث مشخص می شود که وزیر قائم جزو نقباء است و آن دوازده نقیب هستند مانند نقبای بنی اسرائیل که برای هدایت مردم فرستاده می شوند.و می دانی نقبای بنی اسرائیل همگی با هم در زمان حضرت موسی بودند.
اما از اعتراف خود دوستانتان می آورم که دوازده نقیب همان دوازده مهدی است
http://mahdyeen.org/showthread.php?t=21753[=arial]

نقل قول:

وَلَقَدْ أَخَذَ اللّهُ مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَبَعَثْنَا مِنهُمُ اثْنَيْ عَشَرَ نَقِيبًا

و بدرستی که خداوند از بنی اسرائیل میثاق گرفت که در آنها مبعوث کند دوازده نقیب را
المائدة:12

در این آیه به دوازده نقیب اشاره شده است ، که به مهدیین (ع) نیز اطلاق شده است . یعنی یکی دیگر از صفات مهدیین (ع) ، نقیب یا نقباء می باشد ، که با حدیث بعدی به روشنی اثبات می شود

حدیث بیست و هشتم
أخبرنا عبد الواحد بن عبد الله قال حدثنا محمد بن جعفر القرشي قال حدثنا محمد بن الحسين بن أبي الخطاب عن عمر بن أبان الكلبي عن ابن سنان عن أبي السائب قال: قال أبو عبد الله جعفر بن محمد عليهما السلام: الليل اثنتا عشرة ساعة، والنهار اثنتا عشرة ساعة، والشهور اثنا عشر شهرا، والأئمة اثنا عشر إماما، والنقباء اثنا عشر نقيبا، وإن عليا ساعة من اثنتي عشرة ساعة، وهو قول الله عز وجل : بَلْ كَذَّبُوا بِالسَّاعَةِ وَأَعْتَدْنَا لِمَن كَذَّبَ بِالسَّاعَةِ سَعِيرًا
امام صادق (ع) فرمود : شب دوازده ساعت است و روز دوازده ساعت است و ماه ها دوازده ماه هستند . و امامان دوازده امام هستند و نقباء (نقیبان) دوازده نقیب هستند و بدرستی که علی (ع) ساعتی از آن دوازده ساعت است و آن کلام خداوند عزوجل است که فرمود : ( بَلْ كَذَّبُوا بِالسَّاعَةِ وَأَعْتَدْنَا لِمَن كَذَّبَ بِالسَّاعَةِ سَعِيرًا )( بلکه ساعت را تکذیب کردند و برای کسانی که ساعت را تکذیب کنند ، آتشی سوزان آماده کرده ایم )(الفرقان:11) . الغيبة النعماني ص87 . المحجة ص153 . بحار الانوار ج36 ص399

در این حدیث نیز به ساعت های شبانه روز ، یعنی دوازده ساعت در شب و دوازده ساعت در روز اشاره می شود . همچنین به اوصیای رسول الله (ص) نیز به طور کامل اشاره می شود ، که آنها نیز بیست و چهار نفر هستند . یعنی دوازده امام (ع) و دوازده نقیب (ع) . طبیعتا دوازده نقیب در این حدیث ، مهدیین (ع) می باشند که از امامان (ع) تفکیک شده اند ، و مستقل ذکر شده اند . همچنین مجموع آنها ، یعنی دوازده امام و دوازده نقیب ، که عدد بیست و چهار می شوند ، دقیقا برابر مجموع ساعت های شب و روز است که بیست و چهار ساعت است . و بیست و چهار حجت هستند که به تعداد اوصیاء و خلفای رسول الله (ص) که در وصیت ایشان ذکر شده اند ، است
در این حدیث در کنار اثبات وجود دوازده مهدی (ع) ، به یکی دیگر از صفات آنها یعنی نقیب یا نقباء اشاره شد


[=arial]حال با یک حدیث دیگر ثابت می کنم که مهدیین همان نقبا هستند [=arial]
باب الدعاء في الوتر وما يقال فيه، وهذا مما نداوم به نحن معاشر أهل البيت عليهم السلام: ... اللهم صل عليه وعلى آله من آل طه ويس، واخصص وليك ووصي نبيك وأخا رسولك ووزيره وولي عهده إمام المتقين وخاتم الوصيين لخاتم النبيين محمد صلى الله عليه وآله، وابنته البتول، وعلى سيدي شباب أهل الجنة من الأولين والآخرين،
[=arial]وعلى الأئمة الراشدين المهديين السالفين الماضين[=arial]، [=arial]وعلى النقباء الأتقياء البررة الأئمة الفاضلين الباقين[=arial]، وعلى بقيتك في أرضك القائم بالحق في اليوم الموعود، وعلى الفاضلين المهديين الأمناء الخزنة
امام رضا (ع) فرمود : ما اهل بیت (ع) در وتر این دعا را می خوانیم : ... خداوندا بر محمد و آل او از آل طه و یس صلوات و درود فرست ، و آن ( صلوات و درود ) را اختصاص بده به ولیت و وصی نبیت و برادر رسولت و وزیر او و ولی عهد او ، امام المتقین و خاتم الوصیین برای خاتم النبیین محمد (ص) ، و دختر او بتول ، و بر دو سرور جوانان اهل بهشت از اولین و آخرین ، و بر امامان راشدین و مهدیین قبلی و گذشته ،
[=arial]و بر نقبا و اتقیای نیکوکار امامان فاضل باقی‌ مانده[=arial] ، و بر بقیه ات در زمینت قائم بحق در روز موعود ، و بر مهدیین فاضل خزانه داران امینت . فقه الرضا ص402
[=arial]همینطوری که میبینید بعد از صلوات بر ائمه صلوات بر نقیبان که در صفت آنها ائمه فاضلین آمده است ذکر شده است و این حاکی است که نقیبان گروهی از ائمه (البته بصورت جزئی مثل حضرت ابراهیم که فعلا بحث در این مورد نیست ) و قطعا آنها همان مهدیین هستند ولی در ادامه می بینید که بر قائم دوباره صلوات فرستاده می شود چون البته قائم جزو ائمه بوده است و بعد دوباره بر همان نقبا با اسم فاضلین مهدیین صلوات فرستاده می شود و اشکالی ندارد زیرا وقتی بر قائم صلوات دو بار فرستاده شد با این که جزوی از ائمه بود بر خلفایش هم اشکالی ندارد دوباره فرستاده شود.
[=arial]حال طبق آیه قرآن همانطوری که نقبای بنی اسرائیل همگی با هم فرستاده شده بودند پس باید نقبای اخر الزمان هم همگی با هم فرستاده شوند
وَلَقَدْ أَخَذَ اللّهُ مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَبَعَثْنَا مِنهُمُ اثْنَيْ عَشَرَ نَقِيبًا
و بدرستی که خداوند از بنی اسرائیل میثاق گرفت که در آنها مبعوث کند دوازده نقیب را
المائدة:12

===================================================================================================
وزیر قائم کیست ؟
[=arial] عرض می کنم مولای خودتان ناخواسته اعتراف کرده اند که عیسی نائب و وزیر و حاجب قائم هستند و این اعتراف در[=arial] کتاب متشابهات ج 4 صفحه 130 است[=arial].
نقل قول:
ا[=arial]ز رسول الله روایت شده :عیسی در هنگام صبح فرود می آید در حالی که بین دو لباس زرد رنگ از زعفران است ، سرش شانه شده و فرق وسط آن باز است ، و بر سرش روغن زده است ، وسیله جنگی بر دست دارد، در این حال صلیب را می شکند و خوک را می کشد و دجال را به قتل می رساند و اموال قائم را از ستمگران باز می ستاند ، درپشت عیسی اصحاب کهف قرار دارند و او وزیر قائم است و حاجب و وصی اوست و از کرامت حجت بن حسن در شرق و غرب عالم امنیت را برقرار می کند .
(غایه المرام ، سید هاشم بحرانی جلد 7 ص 93)

[=arial]

عربی این حدیث این است :

[=Times New Roman] [=arial]حلية الابرار ٠ عن عمر بن ابرهيم الاوسي في كتابه عن رسول الله صلي الله عليه و اله قال ينزل عيسي بن مريم عليه السلام عند انفجار الصبح ما بين مهرودين [=arial]و هما ثوبان اصفران من الزعفران ابيض الجسم اصهب الرأس افرق الشعر كان رأسه يقطر دهنا بيده حربة يكسر الصليب و يقتل الخنزير و يهلك الدجال و يقبض اموال القائم عليه السلام و يمشي خلفه اهل الكهف و هو وزير الايمن للقائم عليه السلام و حاجبه و نايبه و يبسط في المغرب و المشرق الامن من كرامة
[=arial]الحجة بن الحسن[=arial] صلوات الله عليه[=arial].
پس عیسی وزیر راست قائم است و عیسی حاجب و نایب ( البته آنها ترجمه کردند وصی که اشتباه ترجمه کردند) قائم است پس اگر کسی قرار باشد مهدی اول باشد جز عیسی شایسته این مقام نیست و میبینی عیسی دجال را می کشد و در احادیث است که قائم دجال را می کشد پس عیسی یکی از قائم هاست و می بینی اموال قائم را قبض می کند و عیسی کسی است که از کرامت مهدی امنیت را بر قرار می کند پس مهدی اول اوست زیرا عیسی است که امنیت را برقرار می کند. حال عیسی در زمان خود قائم بمیرد اشکالی ندارد مگر نیابت نمی تواند در زمان خود قائم باشد بلکه می شود و عیسی نائب و وزیر قائم در زمان خود قائم است و مقامش از یازده مهدی دیگر بالاتر است زیرا عیسی وزیر است پس حتما جزو مهدیون هست حتی اگر این قائم مهدی اول باشد که نیست زیرا قائم در این جا حجت فرزند حسن
[=arial]الحجة بن الحسن [=arial]هست و مولای شما فرزند اسماعیل است نه فرزند حضرت حسن عسکری . و همینطور معنی بعد از قائم بمعنی بعد از غیبت قائم است نه بمعنی بعد از مرگ قائم است و از قبل ثابت کردم که شما وصیت را به اشتباه نقل می کردید و در وصیت حضرت پیغمبر نیامده که مهدیین بعد از مرگ قائم خلافت می کنند و میبینی که عیسی در حدیث بالا به نیابت از قائم عدل را بر قرار می کند و خلافت می کند و در تایید سخنانم حدیث زیر است .

[=arial]خَرَجَ إِلَى أَبِي الْقَاسِمِ بْنِ الْعَلَاءِ الْهَمَدَانِيِّ وَكِيلِ أَبِي مُحَمَّدٍ ع أَنَّ مَوْلَانَا الْحُسَيْنَ ع وُلِدَ يَوْمَ الْخَمِيسِ لِثَلَاثٍ خَلَوْنَ مِنْ شَعْبَانَ فَصُمْهُ وَ ادْعُ فِيهِ بِهَذَا الدُّعَاءِ وَ سَاقَ الدُّعَاءَ إِلَى قَوْلِهِ وَ سَيِّدِ الْأُسْرَةِ الْمَمْدُودِ بِالنُّصْرَةِ يَوْمَ الْكَرَّةِ الْمُعَوَّضِ مِنْ قَتْلِهِ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ نَسْلِهِ وَ الشِّفَاءَ فِي تُرْبَتِهِ وَ الْفَوْزَ مَعَهُ فِي أَوْبَتِهِ وَ الْأَوْصِيَاءَ مِنْ عِتْرَتِهِ بَعْدَ قَائِمِهِمْ وَ غَيْبَتِهِ حَتَّى يُدْرِكُوا الْأَوْتَارَ وَ يَثْأَرُوا الثَّأْرَ وَ يُرْضُوا الْجَبَّارَ وَ يَكُونُوا خَيْرَ أَنْصَارٍ إِلَى قَوْلِهِ فَنَحْنُ عَائِذُونَ بِقَبْرِهِ نَشْهَدُ تُرْبَتَهُ وَ نَنْتَظِرُ أَوْبَتَهُ آمِينَ رَبَّ الْعَالَمِين‏

امام حسن عسکری (ع) فرمود : در روز سوم شعبان تولد امام حسین (ع) است . پس این دعا را بخوانید : خدایا از تو می‌خواهم به حق کسی که در این روز به دنیا آمده است ...مدد

[=arial] يافته است بنصرت روز رجعت و عوض  داده شده است از قتلش اينكه ائمه از نسل اوست و شفا در تربت اوست و فوز با او در رجعت اوست و اوصياء از عترت اوست بعد قائمشان و غيبت او تا آنكه طلب خون خود كنند و خدا را راضي كنند و باشند بهترين انصار .... مصباح المتهجد الطوسي ص826 . اقبال الاعمال ج3 ص303 . مختصر بصائر الدرجات ص34 . المصباح الکفعمي ص543 . الايقاظ من الهجعة ص295 . بحار الانوار ج53 ص94 . بحار الانوار ج98 ص347 . الزام الناصب ج2 ص315 . مفاتیح الجنان : اعمال روز سوم شعبان
[=arial]همینطوری که میبینی بعد از قائم بمعنی بعد از غیبت قائم است نه بمعنی بعد از مرگ قائم و در هیچ حدیثی نیامده که قائم ها بعد از مرگ قائم عهد را می گیرند و عهد حضرت قائم هم از زمان فوت پدرش یعنی حضرت عسکری است و پس باید در زمان خود قائم کسانی عهد قائم را بر عهده بگیرند و اتفاقا در وصیت پیغمبر آمده است که مهدی اول عهد را می گیرد بدون اینکه حجت بن حسن علیهم السلام فوت کنند و میبینی که عیسی بدون فوت قائم مسئول برقراری عدل و کشتن دجال شدند و این تنها مربوط به کسی که خود قائم باشد پس ثابت شد عیسی مهدی اول است . حال شاید برایت سوال پیش بیاید که چرا اسم عیسی احمد نیست . قبلا برایت در پست اثبات ائمه دوازده گانه و... اثبات کردم که عیسی فرزند حسین است زیرا حسین بره است و با آیه قرآن هم ثابتش کردم و ثابت کردم که اسامی او عبد الله و مهدی و احمد است که برای اختصار تنها به ذکر عبارتی که در انجیل است و مولای خودتان هم آنرا روایت کرده می پردازم
[=arial]
قطب راوندی که از علمای شیعه است در کتاب معروف حدیثی خود بنام الخرائج و الجرائح، ج‏1، ص: 77 استناد می کنم که گفتند در انجیل است که عیسی فرمودند
الْفَارِقْلِيطُ رُوحُ الْحَقِّ الَّذِي يُرْسِلُهُ بِاسْمِي هُوَ يُعَلِّمُكُمْ كُلَّ شَيْ‏ءٍ

[=arial]یعنی فارقلیطا یا احمد روح حق است که خدا ارسالش می کند او را به اسم من و او می آموزد شما را همه چیز.[=arial]
یوحنا : باب 14 آیه 26 تا 31
[=arial]

[=arial]بنابراین ثابت شد یکی دیگر از اسامی عیسی فارقلیطا یا احمد است پس دیگر بهانه های بنی اسرائیلی نیاور و بزور مهدی بودن را برای کسی اثبات نکن زمانی حدیث صریح است که عیسی نائب و وزیر قائم است و اگر ادعا داری که قائم همان مهدی اول است عرض می کنم پس مهدی دوم عیسی است و به هیچ راهی نمی توانی از مهدی بودن عیسی فرار کنی . و اگر بگویی عیسی می میرد می گویم در زمان زنده بودنشان چرا وزیر قائم بودند ؟ زمانی که میبینی عیسی دارد عدل را برقرار می کند و دجال را می کشد مشخص است که او قائم است زیرا قائم دجال را می کشد . و مراد از فرزندی که در وصیت پیغمبر است فرزندی حقیقی و آسمانی است مانند فرزندی ابراهیم برای تارخ با اینکه پدرش در ظاهر آزر بود و مانند فرزندی یعقوب برای اسماعیل و مانند فرزندی عیسی برای بره که مشخص کرده بودم او امام حسین است و دو هفته است دوستتان انصار الله عاجز از جواب است .
[=arial]و سلام من اتبع الهدی

[=arial]بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله الرب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین
اما بعد در این پست قرار است که بقیه دوازده مهدی را معرفی کنیم تا حق از باطل مشخص شود . اول برای مقدمه عرض می کنم در مناظره حضرت رضا با صاحبان ادیان ذکر شده که حضرت فرمودند به جاثلیق که نام دوازده امام تنها در دست یکنفر بود و آن یوحنای دیلمی است و بقیه این نام ها را در اختیار نداشتند و حضرت به کتاب یوحنای دیلمی استناد کردند . حال امر مهدیون در امروز هم بهمین منوال است که تنها در یک کتاب ذکر اسم آنها شده و آن کتاب هدایه الکبری حسین بن حمدان است که البته او از بسیاری از افراد نقل این روایات را کرده . احادیث زیر از کتاب هدایه الکبری ص 117 نسخه خطی و باب 15 آن است.
[=arial]
عن محمد بن سنان عن المفضل بن عمر قال سمعت الصادق عليه السلام ان الله جعل الامامة بعد الرسالة في اميرالمؤمنين صلوات الله عليه و احدعشر شخصا من ولده و جعلهم الحجة في اهل ملكه و القوّام بامره و نهيه و معادنا (كذا) لعلمه و سره و جعل لهم اثني‌عشر بابا لكل امام باب يكون يدخل المؤمنون منه الي علمه فمن جحد بابا فقد جحد اماما و يأبي الله ان يقبل لجاحد الباب صرفا و لا عدلا يظهر الاحدعشر بابا فيظهر الاحدعشر امام و
يغيب الباب الثاني‌عشر بغيبة الامام الثاني‌عشر الخبر
همینطوری که میبینید برای هر امامی دوازده باب است که مومنین باید آن باب را بشناسند و از آن باب داخل شوند و تنها از کسی که باب را یافته اعمال قبول می شود و در ادامه حدیث میبینید که باب دوازدهم قائم غایب است در هنگام غیبت امام دوازدهم.
سوال: چه کسی غیر از حضرت مهدی جز حضرت عیسی غایب است ؟؟؟بنابراین این باب عیسی است

[=arial]و همینطور میبینید تعداد ابواب تنها دوازده تا است
[=arial]و عن اميرالمؤمنين عليه السلام قال يوما لسلمان يا اباعبدالله انت بابي و في دين (كذا) و علمه و سفينة باب الحسن و رشيد باب ابني الحسين و ابوخالد الكابلي باب ابني علي بن الحسين ثم يقبضه امثاليه و يقوم مقامه يحيي بن معمر بن ام‌الطويل الثمالي يا له من باب هدي ما اعظم درجته في الشهادة عند الله يوم القيمة فقال سلمان يا مولاي شهادته مثل شهادة رشيد قال الشهادة واحد (كذا) و رشيد تقرب شهادته في يوم القيمة و يحيي يكثر بلواه مع دعيّ ثقيف الحجاج بديل الجن و مبذول الخلق و ممسوخه و يطول كيده اياه بكوفان دار هجرتي و يخرجه الي قرية يقال لها واسط فيمثل به و يكون بقعته فيها بالحي بالقرب من مشهد رشيد [=arial]

اینها هم تعدادی از اسامی ابواب ائمه است برای نمونه و میبینید انها باب هدایت هستند
[=Times New Roman]
[=arial]عن علي بن الحسين القمي عن محمد بن سنان عن المعلي بن خنيس عن الصادق جعفر بن محمد عليه السلام قال
[=arial]كان رشيد الهجري من ابواب المهدي [=Times New Roman][=arial](كذا) و ابواب الله و عمّٰار بيت الله الحرام الذي جعله مثابة للناس و امنا و الناس هم الذين آمنوا بمعرفة الله و معرفة الانبياء و الرسل و الائمة و ابوابهم عليهم السلام
[=arial]همینطوری که میبینید رشید همچنین از ابواب مهدی است با اینکه در قبل دیدی که رشید باب حسین بود. [=arial]

[=Times New Roman] [=arial]سئل موسي بن جعفر عليه السلام عن رشيد الهجري فقال عليه السلام كان يعلم المنايا و البلايا و انساب (ظ) العرب و مولد الاسلام و فصل الخطاب و كان من الذين قال الله جل اسمه فيهم و[=arial] نريد ان نمن علي الذين.[=Times New Roman][=arial]..
[=arial]همینطوری که می دانید این آیه[=arial] در خلافت مهدیون است که امام آنرا در حق رشید هجری دانستند

[=arial]عن المفضل بن عمر عن الصادق (ع‌) انه قال ابوابنا اولهم كاخرهم و اخرهم كاولهم في الفضل و المنزلة واحد و هم الدالون لشيعتنا المؤمنون الي الله و الينا و هم من نور من روح القدس التي هي روح محمد (ص‌) منه بدؤهم و اليه معادهم و من جحد واحدا فقد جحد الكل من الابواب لانهم (كذا) من لم‌تقم ( لم‌يقم ظ [=Times New Roman][=arial]) فيما امره الله في ابوابه فلا دين له و من جحد الباب فقد كفر بالله الواحد القهار
[=arial]چون همه ابواب ائمه دارای یک منزله هستند[=arial] پس همگی شامل آن آیه ونرید ان نمن ... می شوند و همچنین از ابواب قائم و از مهدیون هستند.
پس همه مهدیون که ابواب ائمه باشند زنده می شوند و بدنیا باز می گردند جز حضرت عیسی که ایشان زنده هستند ولی بمانند قائم غایب می باشند.
[=arial]
در ادامه اگر کسی سوالی دارد از دیگر روایات کتب دیگر اثبات این امر را می کنم و همچنین بقیه روایت های همین کتاب را که آشکار کننده همه چیز است را نقل می کنم .
و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین

afzali.polaris;374952 نوشت:

[=arial]آخر و عاقبت کسی که نمی تواند دست از تعصب و غرضش بردارد همین است که به حرفهای گمانی استدلال کند .

اخر عاقبت کسی که بارها متناقض حرف میزند چه میشود؟
یک روز میگویی منظور از مهدی اول ، شیخ احمد احسائی است و حتی در ادامه توجیه میکنی که بعد از بنی عباس امد و چه و چه و
در صورتیکه شیخ احمد احسائی ، اصل و نسبش مشخص است و فرزند حقیقی و صلبی و ژنتیکی امام مهدی(عج) نمیباشد و نه اصلا احتجاجی به وصیت رسول الله(ص) کرد! و امام باقر ع میفرمایند که اطاعت از هیچ کس واجب نیست مگر مردی از فرزندان حسین(ع) که با او وصیت رسول الله(ص) و پرچم و سلاح او باشد!

بعد خواستی برای مفهوم فرزند و از ذریه بودن ، توجیه درست کنی گفتی اینها از شیعیان خاص بودند و از نور ائمه افریده شده اند پس فرزند ائمه محسوب میشوند و دوباره رجعت خواهند کرد !!!

وقتی رسوا میشوی و نادانی و بیسوادیت ثابت میشود میگویی همانند حضرت ابراهیم(ع)متشابه سخن گفتی!!! و منظور از مهدی اول ذکر شده در وصیت عیسی(ع) است
(البته متشابه که نه ولی متناقض سخن گفتی که اگر متشابه بود چه نیازی به توضیح بعدی بود که شیخ احمد احسائی بعد از زوال بنی عباس امد و... درثانی تو مگر خودت را در چه جایگاهی فرض میکنی که خود را با حضرت ابراهیم(ع) مقایسه میکنی ؟؟؟ و کسی هستی که حتی با نص صریح قران هم منازعه میکنی در صورتیکه هرجا فعل امر "قل" بکار رفته مانند: قُل لَّا أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلَا أَعْلَمُ الْغَيْبَ این در مقام جوابی صریح و محکم و برای اتمام حجت بوده که نیازی هم به تفسیر و توجیه بعدی معاندان حقیقت نباشد )

و عیسی(ع) بصورت حقیقی و صلبی و ژنتیکی نه فرزند امام مهدی(عج) است نه فرزند امام حسین(ع) و ذریه ای که قران برای عیسی(ع) میشناسد از آل عمران است و قران میفرماید :عیسی بن مریم و کجا گفته عیسی بن حسین(ع) یا عیسی بن محمد بن الحسن(ع)
و باطل بودن این توجیهاتت اظهر من الشمس است و کسی را قانع نمیکند حتی سفیه ترین و احمقترین افراد را !

نقل قول:

[=arial] برادر عزیز امام شما معتقد است که شبیه عیسی است و با جسم آمده و از جسمش خون آمده و کشته شده و خاک رفته است . آن جسم هم روحی داشته که متعلق به آن جسم شده . پس امام شما قبلا بوده حالا معجزه یا غیر معجزه چه فرقی دارد ایشان در آن هنگامی آمدند فرضا مثل حضرت آدم بشر بودند و همین مهم است و معجزه اینجا چه اهمیتی دارد آیا آدم بدون پدر و مادر خلق شدند بشر نبودند آیا شتر صالح که از کوه در آمدند شتر نبودند ؟. حال آن بشر اگر الان هم بخواهند رجعت کنند باید از خاک رجعتشان باشد نه از صلب اسماعیل وگرنه این می شود تناسخ .

ظاهرا همانطور که امر صلیب کشیدن عیسی ع بر بنی اسرائیل مشتبه شده بود بر تو هم مشتبه شده و بر برداشتهای اشتباه و نتیجه گیریهای باطل خودت اصرار داری !

پس این روایت را بخوان:

نقل قول:

قشیری ازعلمای شافعی درکتاب خود"احسن الکبائر"نقل کرده است:

روزی امیرالمومنین علی (ع)بالای بام خانه خرما تناول می کردودرآن زمان سن حضرت بیست وهفت سال بود،وسلمان درحیاط آن خانه لباس خودرامی دوخت،علی(ع)دانه ی خرمایی به طرف اورهاکرد.

سلمان گفت:ای علی بامن شوخی می کنی درحالی که من پیرم وتوجوان کم سن وسالی هستی؟

علی(ع)فرمودند:ای سلمان مراازنظرسن وسال کوچک وخودت راخیلی بزرگ خیال کرده ای؟آیاقصه دشت ارژن رافراموش کرده ای؟درآن بیابان که گرفتارشیردرنده شدی چه کسی تورانجات داد؟

سلمان باشنیدن این کلمات ازامیرالمومنین به وحشت افتادوعرض کرد:ازکیفیت آن جریان برایم بگو!

علی(ع)فرمود:تودروسط آب ایستاده بودی می ترسیدی،دستهارابه دعابلندکردی وازخداوندنجات خودراطلبیدی،خداوندهم دعایت رااجابت فرمودومراکه درآن صحراعبورمی کردم بفریادتورساند.

من همان اسب سواری هستم که زره او برروی شانه وشمشیرش به دستش بود.شمشیرکشیدم وضربه ای برآن شیرواردکردم که اورادونیم کردوتوخلاص شدی!

سلمان عرض کرد:نشانه ی دیگری که درآنجابودبرایم بگو؟

امیرالمومنین(ع)دست خودرادرازکردوازآستین یک شاخه گل تازه بیرون آوردوفرمود:این همان هدیه تواست که به آن اسب سواردادی.

سلمان بادیدن آن بیشتردچارحیرت وسرگردانی شدوناگهان صدایی شنیدکه:خدمت رسول الله (ص)شرفیاب شووقصه ات رابرای آن حضرت بازگوکن!

سلمان خدمت رسول خداآمدوقصه ی خودراچنین آغازکرد:

یارسول الله ! من اوصاف شمارادرانجیل خواندم ومحبت شمادردلم جای گرفت،همه ی ادیان غیرازدین شمارارهاکردم وآن راازپدرم مخفی کردم تاسرانجام متوجه شدونقشه ی کشتن مراکشیدولی دلسوزی اونسبت به مادرم مانع می شدودائماچاره ای درقتل من می اندیشید،ومرابه کارهای سخت ودشواروادارمی کرد،تااینکه فرارکردم،به سرزمینی بنام ارژن برخوردکردم ودرآنجاخواستم ساعتی استراحت کنم،خوابم بردومحتلم شدم.وقتی ازخواب بیدارشدم کنارچشمه ای که درآن نزدیکی بودرفتم،لباسهای خودرابیرون آوردم وداخل آب شدم تاغسل کنم،ناگهان شیری ظاهرشدونزدیک آمدتاروی لباس من قرارگرفت وقتی اورادیدم به وحشت افتادم،ناله وزاری کردم وازخداوندنجات خودراازچنگال اودرخواست نمودم که اسب سواری پدیدارشدوشیرراباشمشیرخودض ربه ای زدودونیم کرد.

من ازآب بیرون آمدم وخودرابررکاب اسبش انداختم وآن رابوسیدم،وچون فصل بهاربودصحراپرازگلهاوسبزیه ابودشاخه ی گلی گ رفتم وبه اوهدیه کردم وچون گلهاراگرفت ازچشمان من ناپدیدگشت وبعدازآن ازاواثری ندیدم،ازاین جریان بیشترازسیصدسال می گذرد(درروایات آمده که سلمان خیلی بیشتراز سیصدسال عمرکرده)ومن این قصه رابرای هیچکس نگفته ام،امروزپسرعموی شماعلی بن ابی طالب به من آن قضیه راگفت!

رسول خدا(ص)فرمود:
ای سلمان!هنگامی که مرابه آسمان بردند،به سدره المنتهی که رسیدم جبرئیل ازمن جداشدوفاصله گرفت،من تاکنارعرش پروردگارم بالارفتم ودرحالیکه باخداوندگفتگومی کردم ناگهان شیری رامشاهده کردم درکنارم ایستاده است،نگاه کردم دیدم علی بن ابی طالب(ع)است.
وقتی به زمین برگشتم علی(ع)برمن واردشد،وپس ازعرض سلام،به من به خاطرالطاف وعنایاتی که خداونددراین سیرملکوتی نموده تبریک گفت سپس ازتمام گفتگوهای من باپروردگارم خبرداد.

بدان ای سلمان!هرکدام ازانبیاواولیااززمان حضرت آدم(ع)تاکنون گرفتارشده است علی(ع)اوراازگرفتاری نجات داده است!

پس همان درک اشتباه و نتیجه گیری باطلی که نسبت به شبیه عیسی(ع) داری در مورد روایت فوق هم صادق است!

و اساسا در چنین مواردی نیازی به تجسم کامل و مادی هم نیست که بحث تناسخ را مطرح میکنی و روح هم میتواند بصورت جسم متمثل شود بدون اینکه حقیقتا ماهیت مادی داشته باشد و این تمثل بگونه ای است که امر حتی بر اولیا الله هم مشتبه میشود همانگونه که در ابتدا برای حضرت ابراهیم ع یا حضرت مریم(ع) مشتبه شد و در هر دو مورد هم حقیقت امر برای انها توضیح داده شد !

فَأَرْسَلْنَا إِلَيْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِيًّا

و خداوند میفرماید:
وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَمَا أُوتِيتُم مِّنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا

پس در مورد مسئله ای که علم بدان نداری ، سفسطه و ملغطه نکن و حرف اضافی نزن!

و در ثانی در احادیث ائمه(ع) خصوصیات جسمی قائم(ع) شبیه ترین فرد به موسی(ع) ذکر شده است و نه عیسی(ع)
حمران می گوید: به ابی جعفر(ع) عرض کردم: (شما را به خویشاوندی و قرابت رسول الله(ص) قسم می دهم، شما صاحب این امر و قائم به آن هستید؟ فرمود: خیر. عرض کردم: پدر و مادرم به فدایتان، او کیست؟ فرمود: آن صاحب محاسن سرخ، چشمان درشت و فرو رفته، ابروهایی باز، شانه هایی پهن، در سرش شوره و در چهره اش اثر می باشد، خداوند موسی را رحمت کند). (غيبت نعمانی: ص215).

و بنابر گواهی شاهدانی که در طی این چند سال موفق به دیدار شده بودند ، حضرت احمد الحسن(ع) نیز دقیقا خصوصیات جسمی فوق را دارد!

پس در ماجرای صلیب تمثل بصورت عیسی(ع) بوده بطوریکه امر بر بنی اسرائیل مشتبه میشود و در صورتیکه آن جسم حقیقی قائم(ع) نبوده است و جسم حقیقی قائم(ع) شبیه ترین فرد به موسی(ع) است.

نقل قول:

[=arial]اما از اعتراف خود دوستانتان می آورم که دوازده نقیب همان دوازده مهدی است
.....

[=arial]وعلى الأئمة الراشدين المهديين السالفين الماضين[=arial]، [=arial]وعلى النقباء الأتقياء البررة الأئمة الفاضلين الباقين

در متن انصار گفته شده در این آیه به دوازده نقیب اشاره شده است ، که به مهدیین (ع) نیز اطلاق شده است . یعنی یکی دیگر از صفات مهدیین (ع) ، نقیب یا نقباء می باشد

و بطور مشابه در نص حدیث هم به ائمه باقی مانده( دعا از زبان امام رضا ع است) صفات نقیبان، متقیان، ابرار ،فاضلین منتسب شده است.

یعنی یکی از صفات ائمه و مهدیین نقیب یا نقبا است نه اینکه هر نقیبی جزو ائمه و مهدیین است!

مثل اینکه میگوییم یکی از صفات معصومین(ع) مومن و متقی است
و این به این معنی نیست که هر مومن و متقی ، الزاما معصوم است
.

و نقیب تنها یکی از صفات ائمه و مهدیین است و آیا 12 امام معصوم(ع) در یک زمان جمع و باهم بودند که این سنت شامل مهدیین هم شود؟

نقل قول:

[=arial]همینطوری که میبینی بعد از قائم بمعنی بعد از غیبت قائم است نه بمعنی بعد از مرگ قائم و در هیچ حدیثی نیامده که قائم ها بعد از مرگ قائم عهد را می گیرند و عهد حضرت قائم هم از زمان فوت پدرش یعنی حضرت عسکری است و پس باید در زمان خود قائم کسانی عهد قائم را بر عهده بگیرند

آیا حدیثی به این وضوح را ندیدی؟
[=arial]
عن النبي صلى الله عليه وآله، أنه ذكر المهدي عليه السلام، وما يجريه الله عز وجل من الخيرات والفتح على يديه.
فقيل له: يا رسول الله كل هذا يجمعه الله له؟
قال: نعم. وما لم يكن منه في حياته وأيامه هو كائن في أيام الأئمة من بعده من ذريته.[=arial]

رسول الله (ص) درباره مهدی (ع) و آنچه را که خداوند از خیرات و برکات و فتح و پیروزی به دست او برایش قرار داده ذکر می‌ کرد پس به ایشان گفته شد : یا رسول الله آیا همه اینها را خداوند برای او قرار داده است ؟ رسول خدا (ص) فرمود : بله ، و

[=arial]هر آنچه که در دوران زندگی و زمان خودش نباشد [=arial]، در زمان امامان بعد از او از فرزندانش می‌ باشد.
شرح الاخبار ج 2 ص 42

نقل قول:

[=arial]الْفَارِقْلِيطُ رُوحُ الْحَقِّ الَّذِي يُرْسِلُهُ بِاسْمِي هُوَ يُعَلِّمُكُمْ كُلَّ شَيْ‏ءٍ
[=arial]یعنی فارقلیطا یا احمد روح حق است که خدا ارسالش می کند او را به اسم من و او می آموزد شما را همه چیز.[=arial]
یوحنا : باب 14 آیه 26 تا 31
[=arial]
[=arial]بنابراین ثابت شد یکی دیگر از اسامی عیسی فارقلیطا یا احمد است

چی ثابت شد ؟ کجا ثابت شد ؟ چرا اینهمه مهمل میگویی!
[=arial]
يُرْسِلُهُ بِاسْمِي
یعنی
[=arial][=arial]الْفَارِقْلِيطُ (اشاره به احمد) از طرف خدا مامور است تا با استناد به وصیت و [=arial]اسم [=arial]من به شما احتجاج کند ( یعنی احتجاج به این که من همان فرستاده ای هستم که [=arial]عیسی(ع)[=arial] خبرش را داده بود و وصیت مرا بشما کرده بود)
و این ایه قران:

وَإِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُم مُّصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِن بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُفَلَمَّا جَاءَهُم بِالْبَيِّنَاتِ قَالُوا هَٰذَا سِحْرٌ مُّبِينٌ

[=arial]دقیقا توضیح و تفسیر مطلب فوق و آن ایه انجیل است
که دقیقا رسول الله(ص) به این وصیت و بشارت عیسی(ع) برای اثبات حقانیت خود احتجاج کردند!

و احتجاج رسول الله ([=arial]احمد[=arial]([=arial]ص[=arial])) به [=arial]اسم [=arial]عیسی(ع) در اثبات حقانیت رسالتش، [=arial]بمعنی این نیست[=arial] که نام عیسی(ع) نیزاحمد است!
[=arial]
پس ظاهرا از درک و فهم ابتدایی متون هم عاجزی یا اینکه مخاطبان را احمق و بیسواد فرض کرده ای!!!

پس نام عیسی(ع) ، احمد نیست و اساسا و طبق نص صریح قران عیسی(ع) فرزند حقیقی و صلبی و ژنتیکی هیچ کس نیست مگر مریم(ع) و از آل عمران است [=arial]و تمامی فرزندان ذکر شده دروصیت فرزند بمعنی حقیقی و ژنتیکی آن است[=arial] پس عیسی ربطی به وصیت رسول الله(ص) ندارد و مهدی اول(ع) ، عیسی(ع) نیست[=arial] بلکه آن قائمی که عیسی(ع) وزیر و دست راست آن است مهدی اول(احمد(ع) ) است نه امام مهدی(محمد بن الحسن(ع)) و وصی امام مهدی(عج) طبق وصیت احمد(ع) است[=arial].

پس افکاروعقاید و روشهای سفسطه باطلت روشن شد بحمد الله!

[=arial]الحمد لله رب العالمین[=arial]

نقل قول:

[=arial]حال امر مهدیون در امروز هم بهمین منوال است که تنها در یک کتاب ذکر اسم آنها شده و آن کتاب هدایه الکبری حسین بن حمدان است که البته او از بسیاری از افراد نقل این روایات را کرده . احادیث زیر از کتاب هدایه الکبری ص 117 نسخه خطی و باب 15 آن است

عرض کردیم که روایات معصومین ع برای ما معتبر است و طبق روایت معصومین ع مضمون هیچ روایتی را نباید رد کرد مگر اینکه مخالف صریح قران یا سایر احادیث در همان موضوع باشد و در مورد احادیث تکلم ائمه به زبانهای مختلف و یا معجزات و کرامات و اخبار غیبی ایشان، بنده با استناد به آیات قران خود احادیث را رد نکردم بلکه برداشت افراطی از مفهوم این احادیث را رد کردم و هرگونه برداشتی از متن احادیث باید با نص صریح و محکم قران موافق بوده و از فیلتر آیات صریح قرانی عبور کند.

و عرض شد که مسئله مهدیین(ع) با روایات از کتابهای معتبر علمای بنام شیعه قابل بررسی و اثبات است و بررسی شد که احادیث متواتر در مورد 12 امام بمعنی حصر وصایت در این 12 نفر نمیباشد و هیچ کلمه ای مانند انما در نص صریح این احادیث که قائل بحصر وصایت در این 12 نفر باشد نداریمهمانگونه که صفت خاتم الوصیین برای امیر المومنین(ع) بمعنی ختم کامل وصایت نمیباشدبلکه این بمعنی ختم وصایتی است که بطور مستقیم و بلاواسطه از نبی(ع) منتقل میشود و چون رسول الله(ص) خاتم انبیا است پس علی(ع) نیز خاتم اوصیایی است که وصایت را مستقیما و بلاواسطه از نبی دریافت میکنند و همانگونه که احادیث متواتر در شیعه و سنی برای تعریف اهلبیت(ع) در 5 تن ال کسا بمعنی حصر اهلبیت(ع) در این 5 تن نمیباشد و مفهوم اهلبیت، ائمه بعد از امام حسین(ع) را نیز شامل میشود بلکه همه این احادیث 12 امام به متن وصیت رسول الله(ص) تواتر معنایی میدهد و بطور مشابه کلیه احادیث مربوط به مهدیین به همدیگر و به متن وصیت رسول الله(ص) تواتر معنایی میدهند.

اما جناب افضلی فکر میکنند میتوانند به هر کتاب مشکوکی استناد کنند! و بعضی اسرائیلیات را به اسم معصومین(ع) مثلا بما قالب کنند!

پس لازم است مطالبی مختصر در نقد این کتاب و مولف ان ارائه شود:

نقل قول:

حسین بن حمدان خصیبی از راویان بزرگ معتقد به امامت امامان دوازده گانه در دوره غیبت صغری و سالهای آغازین غیبت کبری است که در عین حال مورد احترام فراوان فرقه نصیریه نیز می باشد.
( آنچه در همین جا باید متذکر شویم آن است که در کتب رجالی امامیه هیچ گونه ذکری از شخصیت عبدالله بن محمدبن جنان نمی یابیم، اما در مقابل درباره محمد بن نصیر نمیری به اطلاعات بیشتری برخورد می کنیم. ابن غضائری از قول ابوبکر جُعابی او را از افاضل علمی اهل بصره معرفی کرده، اما در عین حال او را ضعیف شمرده و سرآغاز فرقه نصیریه را همو دانسته است.13

کشی او را از کسانی می داند که در زمان امام هادی(علیه السلام) ادعای نبوت کرد و خود را فرستاده شده از جانب امام(علیه السلام) که او را به عنوان رب معرفی می کرد، می دانست و آموزه هایی همانند تناسخ، اباحی گری و حلیت لواط را ترویج می کرد و با این آموزه ها عده ای را به دور خود جمع کرده بود. او سرانجام مورد لعن امام حسن عسکری(علیه السلام) قرار گرفته و امام(علیه السلام) او را از کسانی معرفی کرد که با عوام فریبی و به نام ائمه(علیهم السلام) اموال مردم را چپاول می کنند.14

شیخ طوسی(قدس سره) در کتاب الغیبة خود در ضمن شمارش مدعیان سفارت و بابیت که از آنها با عنوان «مذمومین» یاد می کند، به ادعای بابیت او بعد از وفات امام حسن عسکری(علیه السلام) اشاره می کند و می گوید:

او خود را به جای ابوجعفر محمد بن عثمان، باب امام زمان معرفی می کرد که به همین علت مورد لعن و تبری ابوجعفر قرار گرفت تا جایی که حتی معذرت خواهی نمیری را نپذیرفت.

)

او (حسین بن حمدان خصیبی)دارای اندیشه های خاصی بوده که وی را از امامیه جدا می ساخته است و لذا رجالیون متقدم او را به شدت تضعیف کرده اند، اما رسوباتی نه چندان اندک از اندیشه های او در جوامع امامیه نفوذ پیدا کرده است

ابن غضائری از او(حسین بن حمدان خصیبی) با عنوان «کذاب فاسد المذهب... لا یلتفت الیه» یاد کرده و با آوردن عبارت «صاحب مقالة ملعونة» نوعی گرایش خاص را به صورت اجمالی به او نسبت داده است.3

نجاشی نیز از او با عنوان «کان فاسد المذهب» یاد کرده و سپس به ذکر نام چهار کتاب از او پرداخته است.4

اطلاعات بیشتری که در رجال طوسی آمده، تنها ذکر یکی از شاگردان روایی او یعنی هارون بن موسی تلعکبری (د 385ق) است که از بزرگان مورد اعتماد شیعه دوازده امامی بوده و استاد بی واسطه یا با واسطه بزرگانی همچون شیخ مفید، نجاشی و شیخ طوسی به حساب می آید.5

منبع:
http://www.hawzah.net/fa/magazine/magart/2691/6558/76246

البته بنده شخصا معتقد به علم رجال و بشکل مرسوم ان نیستم و بیشتر مضمون حدیث و میزان تطابق ان با نص قران و دیگر احادیث در همان موضوع، برایم حائز اهمیت است اما این بدین معنی نیست که منابع بزرگانی چونشیخ کلینی و شیخ طوسی و شیخ صدوق رحمت الله علیهم اجمعین را با منابع اشخاص مشکوک در یک سطح بدانم!

اولا مسئله ابواب ائمه جزو مسائلی است که نیاز به بررسی دقیق جامع و بیشتری دارد و اساسا راهی برای شناخت این به اصطلاح ابواب وجود ندارد مگر افرادی که به نام انها در زمان خود ائمه و توسط خود انها صریحا اشاره شده است در صورتیکه را شناخت حجج الهی و معصومین(ع) که واجب الاطاعه میباشند ، در قران و روایات معصومین(ع) کاملا مشخص است و انها احتجاج به وصیت رسول الله(ص) و پرچم رسول الله(ص)=دعوت به بیعت لله و سلاح رسول الله(ص)=علم میباشد.

ثانیا این ابواب هیچ ربطی به مسئله مهدیین(ع) ندارند چرا که بنابر وصیت رسول الله(ص) و احادیث مربوط به مهدیین(ع) ، مهدیین از ذریه امام مهدی(عج) بوده و وارثین علم و عصمت رسول الله(ص) و حجت بر مردم و خلیفه الله بعد از 12 امام میباشند( به استثنای مهدی اول که در زمان ظهور امر پدرش امام مهدی (عج) حضور دارد و اول مومنین به امر پدرش و زمینه ساز آن میباشد یعنی اولین 313 نفر)
در صورتیکه بسیاری از این یاران خاص ائمه و به اصطلاح ابواب، در زمانی قبل از امام مهدی(عج) زندگی میکردند و هم عصر ائمه قبلی بودند بنابرین اینکه انها فرزند حقیقی و صلبی و ژنتیکی امام مهدی(عج)بوده و جزو مهدیین محسوب شوند منتفی است!

امام باقر(ع) میفرمایند: «اگر هر چيزي براي شما ايجاد اشكال يا شبهه كند، وصيت و پرچم و سلاح پيامبر خدا (ص) جاي هيچ گونه شبهه و اشكال برايتان باقي نمي‌گذارد. بر حذر باشيد از كساني كه خود را به دروغ به آل محمد نسبت مي‌دهند. كه همانا براي آل محمد و علي (ع) يك پرچم است و براي ديگران پرچم‌ها. پس در جاي خودت ثابت باش و ابداً از هيچ‌كس تبعيت نكن تا مردي را از فرزندان حسين (ع) ببيني كه با او وصيت رسول الله(ص) و پرچم او و سلاح او باشد.» تفسير العياشي ج1 ص64، بحار الأنوار ج52 ص222، الزام الناصب ج۲ ص96

جناب افضلی در اثبات ابطال افکار و عقاید مسموم شما همین کافی است که برای توجیه عقاید افراطی و باطلتان بکتاب خدا تهمت میزنید که حقیقت را بمردم نگفته و مردم را پیچانده است!!! و در عوض به مطالب یک کتاب مشکوک استناد میکنید!!!

افکار شما سراسر توهم ، مطالبتان تناقض ، و ادعاها و منطقی که مطرح میکنید حتی سفیهان و احمقان را نیز قانع نمیکند!!!

پس مطمئن باشید هر چه بگویید فقط کتاب خدا و وصیت رسول الله(ص) که هر دو کتابی عاصم از گمراهیند، برای رد آن و آشکار ساختن افکار باطلتان کفایت خواهد کرد انشا الله!

الحمد لله رب العالمین

[=arial]بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله الرب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین
اما بعد برای هر حقی حقیقتی است و برای هر درستی نوری است و هر برای هر باطلی ظلمتی است و این نور و ظلمت بر عاقلی که عقال بر عقلش نباشد مشتبه نمی شود زیرا نور و ظلمت مانند هم نیستند و کافران نمی توانند با ظلمت دهان خود نور خدا را خاموش کنند و خدا نور خود کامل می کند حتی اگر آنها اکراه داشته باشند.

[=arial]برادر عزیز اولا قبل از اینکه در این مورد ایراد بگیری این خود بنده بودم که این حقیقت را آشکار کردم که عیسی مهدی اول است و شیخ احمد احسائی مهدی اول نیست و آن کسی که بعد از زوال بنی عباس می اید البته او غیر مهدی اول است و در آن حدیث نیامده که آن مرد مهدی اول است و اسمی هم از او نیامده که برای درک بهتر از عبارت مردی از اهل بیت به پست بعد نگاه کن .و البته خودم از قبل گفتم عبارت بنده متشابه است . و بعد سندی از فیس بوک آوردم که حقیر از همان روز اول معتقد بودم که شیخ احمد احسائی را مهدی اول نمی دانم که برای اینکه خوانندگان دیگر با این حقیقت آشنا بشوم آن سند را می آورم و در مورد آن توضیح می دهم که باعث رسوایی بیش از پیشت در تهمت تناقض گویی به من بشود.

نقل قول:

نقل قول:
02:17
Amin Af
نفرمودید چه خوابی دیدید ؟
اگر این طرفداران یمانی دروغین ادعاهای خواب های هدایت نمی کردند خواب هایم خودم و مادرم رو برات تعریف میکردم که خیلی جالب بودند
میشه بفهمم چند سالتون هست؟

02:19
Neda Tabasi
من یکسال و شش ماهه با اینا بحث دارم دیگه تو یمانی نمیام فقط تو دو گروه بحث می کنم : یک : انجمن مسلمانان نوگرا دو : ولای علی در این مدت خیلی با تعصبات بی موردشون خستم کردن . به مولایم صاحب الامر امام دوازدهم مهدی موعود متوسل شدم .......چندین بار در خواب ایشان را طی این مدت دیدم هر بار می فرمودند : صبر داشته باش تا اینکه یک روز قبل از اینکه شما بیایی دیدم فرمودند : به زودی کسی را برای کمکت می فرستیم او بسیار مورد لطف ماست او از عقیده اش می گذرد !!!!!!!!( الان که گفتید مجبور شدید بگید تا گیر مهدی دروعین نیفتن معنی این جمله از عقیده اش می گذرد رو فهمیدم که آقام گفته بود .......سبحان الله همه وجودم داره می لرزه )
·02:21
Amin Af
بلی هیچ کس ادعا نکرده ایشان دوازده مهدی هستند من مثل حضرت ابراهیم با آنها سخن گفتم که ستاره و ماه و خورشید را ابتدا رب خواندم ولی در آخر به وجه رو می کنم
وجه خدا*
می خوای لطف حضرت را در موردم بدونی که شاهد زیاد داره ؟



[=arial]فکر می کنم همین یک سند در اثبات خیلی چیزها کافی باشد و خانم ندا طبسی از شیعیان هستند که در فیس بوک همه بچه های مخالف و موافق احمد الحسن او را می شناسند و ایشان در صراط المستقیم در رد شما بسیار مطالب می نویسد و مورد تایید بقیه دوستان شیعه هستند در راستگویی و صداقت .
اما گفتم که من مثل حضرت ابراهیم متشابه گفتم و وجه متشابه بودنش را در سایتتان بطور کل توضیح دادم ولی می بینم که شما برای بیان مطالب علمی به دستاویزی از متشابهات حقیر می پردازید .
اما حقیر برای اینکه شما گیر مهدی دروغین نیفتید مجبور بودم طبق اعتقاد شیخیه شما را نقد کنم زیرا شیخیه علم رجال را قبول ندارد و بیشتر اصولشان که برایتان گفتم شبیه شماست و برای همین من از این تفکر این مکتب به شما حمله کردم که همه خوانندگان شاهد هستند شما در مقابل همین روش مجبور به استفاده از علم رجال در پست قبلیتان شدید و با اینکه خودتان در دو پست قبل در ابتدای سخنانتان از کتب اهل سنت حدیث آوردید که ائمه فرمودند وقتی بین شما اختلاف افتاد بروید نگاه کنید عامه یا اهل سنت چه روایت می کنند شما مخالف آن عمل کنید و شما این را رعایت نمی کنید و شخصی مثل حسین بن حمدان که بیشتر علما روایات او را قبول داشتند را ثقه نمی دانید. اما اینکه من به چه معتقد هستم و از چه کسی پیروی می کنم یا مقلد چه کسی هستم باید بعرضتان برسم متاسفانه شما این را نفهمیدید مگر شخصی مثل آقای انصار الله که بسیار در این مطلب شک داشتند پس بعرضتان برسانم بنده پیرو هیچ کس جز آل محمد نیستم و چهار سال بیشتر نیست که با مکتب شیخیه تنها اشنا شدم و اسم آنرا چهار سال پیش برای اولین بار شنیدم و همینطور مقلد علمای آنها هم نیستم و مقل هیچ کس جز آل محمد نیستم زیرا اگر کسی می گوید باید بدرجه اجتهاد برسی اگر منظورشان اجتهاد یعنی فهمیدن احکام است که الحمد لله به لطف خدا رسیدم و شخصی مثل سلمان و ابوذر و مقداد و عمار نیاز به مدرک اجتهاد از طرف کسی نبودند و حقیر هم در طی این سالها تقریبا تمامی کتب حدیثی را حفظ کردم و همینطور اگر کسی برای منطق و فلسفه و رجال و ... ایرادی دارد این موارد را بیش از هر کسی می دانم با اینکه با آنها مخالف هستم اگرچه رشته دانشگاهی ام کامپیوتر است ولی به اصرار دانشجویان دانشگاه چند وقت شاگردی علمای حوزه امام خمینی قم را کردم که بهانه ای برای هیچ کس نباشد و در آن روزگاران بیشتر آن اساتیدم مقر بودند که بیش از آنها علم دین و چیزهایی که درس می دهند را بلد هستم و همگی متعجب بودند که چطور شخصی بیست ساله همه چیزهای دین را بطور کامل میداند و همه حرفهایم را قبول می کردند وقتی ثابت می کردم که دارند در بعضی عقیده هایشان اشتباه می کنند . که حوصله بیان این موضوعات را ندارم تنها گفتم بدانی شیخی و شیعه و اختلاف این دو فرقه برای حقیر کاملا بی معنی است و نباید شیعیان به خاطر اختلافات نظری از هم جدا شوند اگر چه این آرزوی من که بخواهم شیعیان را متحد کنم تا زمان ظهور قائم تقریبا امر محالی است زیرا در احادیث آمده در زمان غیبت شیعیان با هم اختلاف می کنند که نمونه اش همین مکتب شیخیه و تفکیک و شیعه است و حتی در درون همین شیعه هم باز اختلافات نظری زیاد است مثل مسائلی مربوط به صوفیه و فلاسفه و ... که قبلا هم اینطور اختلافات مثل اختلاف اصولی و اخباری و قبول داشتن فلسفه یا قبول نداشتنش بین علمای بزرگ بوده که بهتر است از بیان این مسائل سکوت کنم .
اما دیگر حال و حوصله نقد مزخرفات شما را ندارم تنها به ذکر چند مورد اکتفا می کنم . اینکه طبق اعتقادات خود شما ائمه بشری مانند خودمان هستند و این عقیده شما بود نه اینکه دقیقا عقیده بنده باشد و اگر بخواهی چنین چیزی را بپذیری باید روایات متواتر مربوط به نورانی بودن جسم ائمه و تکلم ائمه به همه زبانها را هم بپذیری و این دو هیچ ربطی به علم غیب ندارند تکلم به همه زبانها می شود توسط وحی و الهام خدا به آئمه آموخته شود و بعد از آن دیگر نیازی به وحی و الهام مجددی نیست چون این امر خارق العاده ای نیست زیرا بسیاری ان را می دانند . اما در مورد روح عرض می کنم که این متمثل شد بر مریم نه اینکه با جسم عنصری فرود بیایند تنها مریم آنرا در چشم برزخش اش مشاهده کردند مثل اینکه رسولی که جلوی موسی راه می رفت را تنها سامری دید زیرا سامری چشم برزخی داشت . اینها مربوط به عالم برزخ است و همینطور سلمان آن شیری را که دید شیری جسمانی نبود ولی مثل مریم فکر کرد که آن شیری جسمانی است بلکه آن شیر را در عالم برزخ دید که یکدفعه بر او ظاهر شد چنانچه بعد علی با اسبش یکدفعه ظاهر شد برای همین پیغمبر مثال این موضوع را به معراجش مثال زدند و گفتند علی هر پیامبری را در هنگام مشکلات یاری میداده و میدانی آن رسولی که جلوی موسی حرکت می کرد در عالم برزخ حضرت علی ع بوده که سامری آن را میدید و بقیه او را نمی دیدند و همینطور باید بگویم که برزخ با جسمانیت کاملا بی ارتباط نیست مثل اینکه آن روحی که بر مریم متمثل شد باعث بارداری مریم می شود مثل اینکه سامری از زیر پای آن رسول خاکی را بر میدارد . و مثل اینکه سلمان حس از آن شیر داشت .ولی همه اینها مربوط به برزخ است نه مربوط به جسم جسدانی و همه مردم چه کسانی که چشم برزخی داشتند چه کسانی نداشتند آن جسد شبیه عیسی را میدیدند و آن جسد از آن خون آمد به مانند دیگر اجساد و کشته شد و به خاک رفت پس برزخی نیست و کاملا جسدانی بوده و همه شما هم مقر هستید آن جسد جسمانی است نه برزخی .حال اگر آن جسم از آسمان هم آمده باشد مانند جسم حضرت آدم است که از آسمان آمده و هر دو جسمی جسدانی هستند زیرا همه آن جسم را میدیدند نه اینکه تنها اختصاص به کسانی که چشم برزخی دارند داشته باشد.

حال هر کار دوست دارید بکنید فقط بدانید کسی که قبلا بوده است با جسمانیتش چه به معجزه چه بغیر معجزه مثل حضرت آدم که بدون پدر و مادر از آسمان نازل شدند در آینده امکان ندارد از پدر و مادری متولد شود و برگردد که این اسمش تناسخ است . و مولای شما بر فرض اگر مثل حضرت آدم آمده باشند در آینده نمی توانند به شکل تناسخ بر گردند و این با جسم برزخی مربوط به روایت پیغمبر که علی همه انبیاء را در زمان مشکلات نجات میداد فرق می کند زیرا آن رسول راه رونده جلوی موسی دارای جسم برزخی بود و هر کسی او را نمی دید . و برگشتن انسانی که کشته شده باید مثل بر گشتن امام حسین بدون پدر و مادر باید مثل برگشتن عزیر که در قرآن ذکر شده و مانند الاغ عزیر که جلوی چشمان عزیر برگشت و مانند برگشتن آن اشخاصی که علی آنها را زنده کرد و مانند بر گشتن هفتاد نفر از بنی اسرائیل در گذشته و مانند بر گشتن کسانی که عیسی آنها را زنده کرد باشد که همه آنها از خاک برگشتند . و جناب احمد الاسماعیل که مدعی هستند قبلا بدون پدر و مادر نازل شدند مثل حضرت ادم چون کشته شده اند پس اگر دوباره از پدر و مادر بیایند این می شود تناسخ .
در مورد بقیه بیانات شما تنها قضاوت را به خوانندگان واگذار می کنم مگر چند مورد را تاکید کنم
1- شما روایت وصیت را اشتباه نقل کردید پس نمی توانید به آن استناد کنید در روایت وصیت اصلی عبارت مرگ قائم یا در پرانتز است یا نیست. و احمد قبل از فوت قائم عهد را می گیرند که ثابت کردم عیسی اینگونه است
2- شما بسلاح استندادی نکردید و توهم زدید که سلاح همان علم است و روایت را باید اینگونه بفهمید تابوت مانند سلاح است هر کجا تابوت بود ملک آنجاست و هر کجا سلاح بود علم آنجاست . پس چون تابوت ملک نیست پس سلاح هم علم نیست . سلاح تنها مانند یک مدرک است و آوردم که حضرت سجاد با سلاح پیغمبر به محمد بن حنفیه احتجاج کردند و سلاح را نشان ایشان دادند و خیلی از احادیث دیگر که مشخص می کرد سلاح علم نیست.
پس با این توضیحات شما هیچ دلیلی جز آوردن بعضی از متشابهات ندارید و همین است که باعث گمراهی شما می شود
الحمد الله الرب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین


[=arial]بسم الله الرحمن الرحیم
اما بعد اخْبَرَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى الْعَطَّارُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ حَسَّانَ الرَّازِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْكُوفِيِّ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ يُوسُفَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَبْدِ الرَّزَّاقِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ فُضَيْلٍ الرَّسَّانِ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ
[=arial] الغيبة للنعماني، ص: 87

[=arial] قَال‏ عن ابي‌حمزة الثمالي قال كنت عند ابي‌جعفر محمد بن علي الباقر عليه السلام ذات يوم فلما تفرق من كان عنده قال لي يا اباحمزة من المحتوم الذي لا تبديل له عند الله قيام قائمنا فمن شك فيما اقول لقي الله و هو به كافر و له جاحد ثم قال بابي و امي المسمي باسمي و المكني بكنيتي السابع من بعدي بابي من يملأ الارض عدلا و قسطا كما ملئت ظلما و جورا ثم قال يا اباحمزة من ادركه فيسلم له ما سلم لمحمد و علي فقد وجبت له الجنة و من لم‌يسلم ( لايسلم خ ) له ما سلم لمحمد و علي فقد حرم الله عليه الجنة و مأواه النار و بئس مثوي الظالمين و اوضح من هذا الحمد لله و انور و ابين و ازهر لمن هداه الله و احسن اليه قول الله عز و جل في محكم كتابه ان عدة الشهور عند الله اثناعشر شهرا في كتاب الله يوم خلق السماوات و الارض منها اربعة حرم ذلك الدين القيم فلاتظلموا فيهن انفسكم و معرفة الشهور المحرم و صفر و ربيع و ما بعده و الحرم منها رجب و ذوالقعدة و ذوالحجة و المحرم و ذلك لايكون دينا قيما لان اليهود و النصاري و المجوس و ساير الملل و الناس جميعا من الموافقين و المخالفين يعرفون هذه الشهور و يعدونها باسمائها و ليس هو كذلك و انما هم الائمة القوامون بدين الله عليهم السلام و الحرم منها اميرالمؤمنين علي الذي اشتق الله له اسما من اسمه العلي كما اشتق لرسول الله صلي الله عليه و اله اسما من اسمه المحمود و ثلاثة من ولده اسماؤهم علي ابنه علي بن الحسين و علي بن موسي الرضا و علي بن محمد و لهذا الاسم المشتق من اسم الله عز و جل حرمة به صلوات الله علي محمد و اله المكرمين المحرمين به .

[=arial]برادر همینطوری که میبینی این روایت همه شبهات شما را بر باد می دهد زیرا شما قیام قائم یعنی امام دوازدهم[=arial] السابع من بعدي [=arial]را به فرزندش منتقل کردید که امام فرمودند این محتومی است که تبدیلی برای آن نیست و شکی در آن نیست و منکر آن کافر است مثل شما و همینطور امام آیه ان عده الشهور ... را آیه محکم و واضح و آشکار و بیان کننده برای هدایت می دانستند که در آن آیه آمده که شهور که ائمه هستند تنها دوازده تا هستند . پس کفر شما واضح شد .

اما با این مقدمه می خواهم بروم سراغ روایات سلمان از دیگر کتب که مربوط به این است سلمان از اهل بیت است و باب علی است و ایمان به باعث مومن شدن است و انکارش کفر است و به اینچنین با تطبیق با روایت بالا مشخص می شود که ایشان امام نیستند واگر باشند بمانند ابراهیم امام هستند یعنی امام جزئی نه بمانند ائمه دوازده گانه.
حال روایات را از دیگر کتب می آورم که بهانه ای برای انکار نداشته باشی. عرض می کنم بسیاری از علما این روایات مربوط به ابواب را قبول داشتند که برای نمونه صفحات مربوط به این که آنها این اشخاص را جز ابواب ائمه می دانند را می آورم
[=arial]مناقب آل ابیطالب ابن شهر آشوب جلد 4 صفحات 77و176و 211و280و325و368و380و402و423
و الفصول المهمه فی معرفه احوال الائمه ان صباغ صفحات 229 و 241 و262 و 274و 281
و البته کتب دیگر از شیعه هم وجود دارد که ثابت می کند اینها از بافته های حقیر نبود برای مثال حدیث زیر:

[=arial]نفس الرحمن محدث نوری قسمت فضائل سلمان ٠ عن الصادق عليه السلام قال لما اشتري رسول الله صلي الله عليه و اله سلمان جلس في داره و دعا  ازواجه فقال صلي الله عليه و اله لهن سلمان عيني الناظرة و لكن تأدبوا بادابه و لاتظنون انه كمن ترون من الرجال [=arial]ان سلمان كان يدعو الي الله[=arial] و اليّ قبل مبعثي باربعمائة سنة و خمسين سنة لم‌تأخذه في الله و فيّ لومة لائم الا الاقرار بي و[=arial] لم‌يكتب اليه ( عليه خ‌ل ) في صحيفته ذنبا [=arial]اكتسبه سمعه و لا بصره و لا لسانه و لا يداه و لا رجلاه و لا قلبه و لا شي‌ء من جوارحه و لو سئل سلمان عن عورات الرجال و النساء لم‌يعرفهن و لم‌يعسرهن (كذا) و لارأي عورة نفسه منذ عقل و لااخلد الي الدنيا و لا الي نعيمها و لا الي نسائها و لاظهر فيه خيانة الا و انه ماله ما للرجال و ما للنساء و [=arial]هو باب اخي اميرالمؤمنين [=arial]و المؤمنات و علي بابي و انا مدينة العلم [=arial]فاعرفوا سلمان[=arial] قال فكنّ ازواج رسول الله صلي الله عليه و اله و فاطمة سيدة نساء العالمين تخاطب سلمان مخاطبة الولد لوالده[=arial]
[=arial]
همینطور که میبینید پیغمبر خدا سلمان را معصوم می دانست و او را دعوت کننده به سوی خدا می دانست و فرمودند من باب علم هستم و علی باب من است و سلمان باب علی است پس بشناسید سلمان را و آمده است که سلمان دعوت بسوی خدا می کرد و در زندگی اش گناهی نکرده است و این نیست مگر در امامان که البته سلمان امام کلی نبوده چرا که طبق صریح ایه قرآن ائمه دوازده نفر هستند
.
[=arial](از کتاب قره العیون از فیض کاشانی)عن ابي‌جعفر عليه السلام قال دخل ابوذر علي سلمان و هو يطبخ قدرا له فبينا هما يتحدثان اذا انكبت القدر علي وجهها علي الارض فلم‌يسقط من مرقها و لا من ودكها شي‌ء فعجب من ذلك ابوذر عجبا شديدا و اخذ سلمان القدر فوضعها علي حالها الاول علي النار ثانية و اقبلا يتحدثان فبينا هما يتحدثان اذا انكبت القدر علي وجهها فلم‌يسقط من مرقها و لا ودكها شي‌ء قال فخرج ابوذر و هو مذعور من عند سلمان فبينما هو متفكر اذ لقي اميرالمؤمنين عليه السلام علي الباب قال يا اباذر ما الذي اخرجك من عند سلمان و ما الذي ذعرك فقال ابوذر يا اميرالمؤمنين رأيت سلمان و قد صنع كذا و كذا فعجبت من ذلك فقال اميرالمؤمنين يا اباذر ان سلمان لو حدثك بما يعلم لقلت رحم الله قاتل سلمان يا اباذر[=arial] ان سلمان باب الله في الارض من عرفه كان مؤمنا و من انكره كان كافرا و ان سلمان منا اهل البيت
[=arial]
همینطور که میبینید سلمان باب خداست بر روی زمین هر کس او را بشناسد مومن است و هر کس انکارش کند کافر است و سلمان از اهل بیت است عرض می کنم همه می دانند که اهل بیت طبق ایه قرآن معصوم هستند و این تاییدی است بر حدیث قبل

[=arial]( الكافي، ج‏1، ص: 402 ) أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ عَنْ عِمْرَانَ بْنِ مُوسَى عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ ذُكِرَتِ التَّقِيَّةُ يَوْماً عِنْدَ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع فَقَالَ وَ اللَّهِ لَوْ عَلِمَ أَبُو ذَرٍّ مَا فِي قَلْبِ سَلْمَانَ لَقَتَلَهُ وَ لَقَدْ آخَى رَسُولُ اللَّهِ ص بَيْنَهُمَا فَمَا ظَنُّكُمْ بِسَائِرِ الْخَلْقِ إِنَّ عِلْمَ الْعُلَمَاءِ صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لَا يَحْتَمِلُهُ إِلَّا نَبِيٌّ مُرْسَلٌ أَوْ مَلَكٌ مُقَرَّبٌ أَوْ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ فَقَالَ وَ إِنَّمَا صَارَ سَلْمَانُ مِنَ الْعُلَمَاءِ لِأَنَّهُ امْرُؤٌ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ فَلِذَلِكَ نَسَبْتُهُ إِلَى الْعُلَمَاء
[=arial]
این حدیث هم گواه است که سلمان از اهل بیت است و همین دلیل عالم بودنش است بمانند عالم بودن حضرت زینب که عالمه بدون معلم بودند و علم لدنی داشتند و میدانی که علمای آخر الزمان بالاتر از پیامبران بنی اسرائیل هستند.
[=arial]در بحار الأنوار ، ج‏26، ص: 67 4 ما، الأمالي للشيخ الطوسي أَبُو الْقَاسِمِ بْنُ شِبْلٍ عَنْ ظَفْرِ بْنِ حُمْدُونٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ إِسْحَاقَ عَنِ ابْنِ مَعْرُوفٍ وَ ابْنِ عِيسَى عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مُخْتَارٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ كَانَ عَلِيٌّ مُحَدَّثاً وَ [=arial]كَا[=arial]نَ سَلْمَانُ مُحَدَّثاً قَالَ قُلْتُ فَمَا آيَةُ الْمُحَدَّثِ قَالَ يَأْتِيهِ مَلَكٌ فَيَنْكُتُ فِي قَلْبِهِ كَيْتَ وَ [=arial]كَيْت‏[=arial]
[=arial]حضرت صادق عليه السلام فرمودند كه علي والله محدّث بود و سلمان محدّث بود راوي عرض كرد شرح اين سخن را بفرمائيد فرمودند ميفرستاد خدا بسوي او ملكي كه در گوش او ميگفت چنان و چنان[=arial]
و تو میدانی محدث چیست و میدانی محدث بعد از نبی و رسول حجت بر مردم است پس چرا خود را بکوری می زنی مگر روایات محدث را در سایتتان قرار ندادم ؟ به این زودی فراموش کردی حق و حقیقت را؟

[=arial](الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج‏2، ص: )387 وَ رَوَى الْمُفَضَّلُ بْنُ عُمَرَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ يُخْرِجُ الْقَائِمُ ع مِنْ ظَهْرِ الْكُوفَةِ سَبْعَةً وَ عِشْرِينَ رَجُلًا خَمْسَةَ عَشَرَ مِنْ قَوْمِ مُوسَى ع الَّذِينَ كَانُوا يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ‏وَ سَبْعَةً مِنْ أَهْلِ الْكَهْفِ وَ يُوشَعَ بْنَ نُونٍ وَ سَلْمَانَ وَ أَبَا دُجَانَةَ الْأَنْصَارِيَّ وَ الْمِقْدَادَ وَ مَالِكاً الْأَشْتَرَ فَيَكُونُونَ بَيْنَ يَدَيْهِ أَنْصَاراً وَ [=arial]حُكَّاما[=arial]

[=arial]عرض می کنم در این روایت آمده که قائم سلمان را[=arial] زنده می کند و جزو حکام قرار میدهد و میدانی تنها سیصد و سیزده نفرند که حکام زمین اند و میدانی اصحاف کهف هم جزو سیصد و سیزده نفر هستند پس سلمان هم جزو آن سیصد و سیزده نفر است آیا سلمان الان زنده است که می گویید الان ظهور امر امام است و از مردم خمس می گیرید ؟

اما روایات دیگری که بر بزرگی شیعیان بزرگ اشاره دارد و اینکه رد بر آنها رد بر خداست
[=arial]( بحار الأنوار ، ج‏27، ص: 239)(اصول کافی و محاسن و وسائل شیعه هم این حدیث را آورده اند) عن ابي‌بصير قال قلت لابي‌عبدالله عليه السلام أرأيت الرادّ عليّ هذا الامر كالرادّ عليكم فقال يا بامحمد من رد عليك فهو كالرادّ علي رسول الله
پس اگر کسی بر ابوبصیر رد بیاورد البته
[=arial] بر امام و بر رسول و خدا رد آورده مثل سلمان که هر کس انکارش کند کافر است
[=arial](بحارالانوار، ج‏64، ص 126) [المحاسن‏] عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى خَلَقَ الْمُؤْمِنَ مِنْ نُورِ عَظَمَتِهِ وَ جَلَالِ كِبْرِيَائِهِ فَمَنْ طَعَنَ عَلَى الْمُؤْمِنِ أَوْ رَدَّ عَلَيْهِ فَقَدْ رَدَّ عَلَى اللَّهِ فِي عَرْشِهِ وَ لَيْسَ هُوَ مِنَ اللَّهِ فِي وَلَايَةٍ وَ إِنَّمَا هُوَ شِرْكُ شَيْطَانٍ
آری پس بر هیچ مومنی که از بزرگان مومنین باشد حق نداری رد بیاوری یا بر او طعن بزنی .
[=arial]
[=arial](بحار الأنوار ، ج‏25، ص: 24) وَ إِنَّمَا سُمُّوا شِيعَةً لِأَنَّهُمْ خُلِقُوا مِنْ شُعَاعِ نُورِنَا.
( أمالي المفيد، ص: 141) قَالَ أَخْبَرَنِي أَبُو الْقَاسِمِ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ رَحِمَهُ اللَّهُ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُوسَى بْنِ طَلْحَةَ عَنْ أَبِي مُحَمَّدٍ أَخِي يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ عَنْ أَخِيهِ يُونُسَ قَالَ كُنْتُ بِالْمَدِينَةِ فَاسْتَقْبَلَنِي جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ع فِي بَعْضِ أَزِقَّتِهَا فَقَالَ اذْهَبْ يَا يُونُسُ فَإِنَّ بِالْبَابِ رَجُلًا مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ قَالَ فَجِئْتُ إِلَى الْبَابِ فَإِذَا عِيسَى بْنُ عَبْدِ اللَّهِ جَالِسٌ فَقُلْتُ لَهُ مَنْ أَنْتَ قَالَ أَنَا رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ قُمَّ قَالَ فَلَمْ يَكُنْ بِأَسْرَعَ مِنْ أَنْ أَقْبَلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع عَلَى حِمَارٍ فَدَخَلَ عَلَى الْحِمَارِ الدَّارَ ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَيْنَا فَقَالَ- ادْخُلَا ثُمَّ قَالَ يَا يُونُسُ أَحْسَبُ أَنَّكَ أَنْكَرْتَ قَوْلِي لَكَ إِنَّ عِيسَى بْنَ عَبْدِ اللَّهِ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ قَالَ قُلْتُ إِي وَ اللَّهِ جُعِلْتُ فِدَاكَ لِأَنَّ عِيسَى بْنَ عَبْدِ اللَّهِ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ قُمَّ فَكَيْفَ يَكُونُ مِنْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ قَالَ يَا يُونُسُ عِيسَى بْنُ عَبْدِ اللَّهِ رَجُلٌ مِنَّا حَيّاً وَ هُوَ مِنَّا مَيِّتاً

[=arial]پس شیعه هر کجا می خواهد باشد او از اهل بیت است می خواهد از اهل قم باشد بلکه بگویم حضرت علی در مورد محمد بن ابوبکر گفتند که نگویید محمد بن ابوبکر بلکه بگویید محمد بن علی و او فرزند من است از صلب ابوبکر و در مورد سلمان فرمودند که نگویید سلمان فارسی بلکه بگویید سلمان محمدی ( یعنی از اهل و تبار محمد )[=arial]
[=arial]
( بحار الأنوار ، ج‏65، ص: 21)
الأمالي للشيخ الطوسي عَنِ الْمُفِيدِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْمُغِيرَةِ عَنْ حَيْدَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ السَّمَرْقَنْدِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَرَ الْكَشِّيِّ عَنِ الْعَيَّاشِيِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مَعْرُوفٍ عَنِ ابْنِ يَزِيدَ عَنِ ابْنِ عُذَافِرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع يَا ابْنَ يَزِيدَ أَنْتَ وَ اللَّهِ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ قَالَ إِي وَ اللَّهِ مِنْ أَنْفُسِهِمْ قُلْتُ مِنْ أَنْفُسِهِمْ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَالَ إِي وَ اللَّهِ مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَا عُمَرُ أَ مَا تَقْرَأُ كِتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْراهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ وَ هذَا النَّبِيُّ وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ اللَّهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ «2» أَ وَ مَا تَقْرَأُ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ اسْمُهُ فَمَنْ تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي وَ مَنْ عَصانِي فَإِنَّكَ غَفُورٌ رَحِيم‏
[=arial]الحمدلله دیگر این روایات را که بر بزرگی شیعیان اشاره دارد را نمی توانی انکار کنی .
[=arial]وصلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین[=arial]

[=arial]اما برای نشان ادبت می خواهم پیامی را که امروز یا دیروز فرستادی را نشان خوانندگان بدهم
نقل قول:
و بدان که کتاب خدا و وصیت رسول الله(ص) عاصم از گمراهی و رسوا کننده هر تفکر باطلی است و عرصه ای نیست که هر مگسی بخواهد وز وز کند و در دعوت الهی پارازیت بیندازد!

ای مگس عرصه سیمرغ نه جولنگه توست----عرض خود میبری و زحمت ما میداری!

[=arial]عرض می کنم همین جمله های شما برای اثبات حالات روحیتان کافی است و قبلا در جواب فحش خانم یا عبد صالح که مرا روباه خواندند عرض کردم که حدیثی است به این مضمون که پیغمبر فرموده هر فحاشی که باکی از گفتن فحش نداشته باشد او یا ولد زناست یا شرکت شیطان در نطفه پدرش برای تولد بوده و همین برای جواب فحش شما کافی است.
[=arial]در ضمن بنده خودم را در مقابل عالم حقیقی که سیمرغ است مگسی حساب نمی کنم و در خواب دیده بودم که بسوی سیمرغی حرکت می کنم که بر بالای کوهی بود و در تفسیر همان خواب خوابی دیگر دیدم که که پیغمبر فرمودند به بالای کوه برو و آن نور که از آسمان می آید را بخور و بحمد لله مورد لطف آل محمد هستم از هر جهت و فحاشی شما چیزی از بنده کم نمی کند . حتی اگر حقیر سر تاپا تقصیر مگسی هستم آن طور مگسی هستم که نمرودیان چون شما یی را می کشم و کسانی که ادعای امامت و بزرگی می کنند را با همین کوچکی و ضعیفی خودم به خاک می کشانم . و ثابت می کنم که آنها هیچ جا موافق قرآن و احادیث آل محمد سخن نگفته اند که وضوحش حدیث موافق قرآن در اول پست قبل است که کفر شما را سر تا سر واضح می کند
اری هر کس با علی و آل علی در افتاد ور افتاد
جستن برهان برای آفتاب / خود دلیل اینکه بر دیده حجاب
وصلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین

بسم الله الرحمن الرحیم

این از همان منبعت است. در ضمن غیر این منبعت بگویم بسیاری از علما از ایشان روایت نقل کردند مثل علامه مجلسی و...

نقل قول:
لف) شخصیت حسین بن حمدان

حسین بن حمدان جنبلایی خصیبی2 از دانشمندان پرکار امامی است که درباره اهمیت او اطلاعات کمی در منابع شیعی امامی وجود دارد و این اطلاعات نیز بیشتر در جهت تضعیف اوست. ابن غضائری از او با عنوان «کذاب فاسد المذهب... لا یلتفت الیه» یاد کرده و با آوردن عبارت «صاحب مقالة ملعونة» نوعی گرایش خاص را به صورت اجمالی به او نسبت داده است.3

نجاشی نیز از او با عنوان «کان فاسد المذهب» یاد کرده و سپس به ذکر نام چهار کتاب از او پرداخته است.4

اطلاعات بیشتری که در رجال طوسی آمده، تنها ذکر یکی از شاگردان روایی او یعنی هارون بن موسی تلعکبری (د 385ق) است که از بزرگان مورد اعتماد شیعه دوازده امامی بوده و استاد بی واسطه یا با واسطه بزرگانی همچون شیخ مفید، نجاشی و شیخ طوسی به حساب می آید.5

به نظر می رسد بیشترین اطلاعات منابع امامی درباره او در کتاب اعیان الشیعة، اثر سیدمحسن امین عاملی، آمده است. مؤلف ضمن نقل اقوال رجالیون متقدم و متأخر در تضعیف او، درصدد بازسازی چهره او برآمده و پس از نقل کلامی از تعلیقه که شیخ اجازه بودن را اشاره به نوعی وثاقت دانسته، خود به اظهار نظر پرداخته و این احتمال را مطرح ساخته که «اصل بدگویی از او ریشه در عبارات ابن غضائری دارد که کمتر کسی از نیش قلم او سالم می ماند و بزرگانی همچون نجاشی، علامه حلی در این نظر از او پیروی کرده اند. و این مذمت ریشه در دیدگاه خاص قدما در مورد غلو دارد که به مجرد نقل فضائلی که آنها را غلوآمیز می دانسته اند، اشخاصی را متهم به غلو می نموده اند». آن گاه او به ذکر شواهدی در اثبات ادعای خود مبنی بر حسن حال حسین بن حمدان پرداخته و عدم تضعیف شیخ طوسی و نیز یادکرد صاحب ریاض العلماء از او با عنوان «فاضل عالم محدث من القدماء» را به عنوان نمونه هایی ذکر کرده است.6 همو کتب منسوب به خصیبی را تا نه عدد ذکر کرده است

یک چیز دیگر در گفته هایت دیدم و آن این بود که مدعی بودی که من می گویم ائمه عالم غیب دارند و ... عرض می کنم خود شما طبق آیه قرآن قبول کردید که خدا اگر بخواهد علم غیب به پیغمبر عطا می کند حالا بطور غیر مطلق و بگویم بنده هم نگفتم پیغمبر علم غیب بطور مطلق دارند گفتم هر وقت بخواهند دارند و این خواستنشان با دعا است و چنین چیزی نمی گویم که بطور مطلق علم غیب دارند ولی می گویم استناد شما به آن آیه متشابه که پیغمبر می فرمایند من علم غیب ندارم این گفته بطور کلی رد علم غیب پیغمبر را نمی کند و ظاهر این گفته این است که یعنی پیغمبر اصلا علم غیب ندارد ولی ایه ای دیگر خدا می فرماید که نبی علم غیب دارد . حال بنده هم معتقدم که نبی علم غیب دارد ولی خدا باید به او بگوید نه اینکه مستقل علم غیب داشته باشد و خدا فرموده
عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى‏ غَيْبِهِ أَحَدا****إِلاَّ مَنِ ارْتَضى‏ مِنْ رَسُولٍ
و مراد از آن پیچاندنی که من گفتم این است که طبق آن آیه اینطور بنظر می آید که نبی ابدا علم غیب ندارد و همین باعث می شده مردم از نبی توقع گفتن زمان ساعت را نداشته باشند که این اگر چه این علم در نزد خداست ولی نبی می خواستند با آن جمله مردم دیگر سوال از این مطلب نکنند.
و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین

به نام یزدان بخشاینده بخشیاشگر
سید احمد یمانی و هر چه می‌گویید Antihero هستند! برو حالشو ببر!
فرزند امام زمان بودن یا هر چه که اسمش رو بگذارید نیازمند تسلیم به او و خدای او هست
چنانکه خداوند می‌فرماید کسی به من نزدیک نمی‌شود جز با اطاعت من
کسی جز با تسلیم شدن به خدا و اطاعت از او از مقربین نمی‌شود
اینا فکر کردن الکیه ؟
سنگ زیرین آسیاب باید شد!
اینا دنبال قدرت و خودنمایی هستند
ان شاء الله در این مورد در وبسایتم بحث خواهم کرد
خداوند یکتا همه مدعیان رو از بین می‌بره و اصل رو باقی می‌گذاره!
آدم زیبا جلوی اینه بایسته بعد ببینه چقدر زشت هست!
اینا همون تصویر زشت هستند! مدعیان عجول
تسلیم امر خدا شدن که کار هر کسی نیست!

نقل قول:

[=arial]برادر عزیز اولا قبل از اینکه در این مورد ایراد بگیری این خود بنده بودم که این حقیقت را آشکار کردم که عیسی مهدی اول است و شیخ احمد احسائی مهدی اول نیست و آن کسی که بعد از زوال بنی عباس می اید البته او غیر مهدی اول است و در آن حدیث نیامده که آن مرد مهدی اول است و اسمی هم از او نیامده که برای درک بهتر از عبارت مردی از اهل بیت به پست بعد نگاه کن .و البته خودم از قبل گفتم عبارت بنده متشابه است .

دوست عزیز ، متشابه سخن گفتن ، انهم در مسائل دینی و عقیدتی، جایگاهی در حد قرآن و قرآن ناطق(معصوم ع) میخواهد من و شما در حدی نیستیم که چنین ادعایی بکنیم و چنین ادعایی از طرف غیر معصوم(ع) منجر به رسوایی میشود.
سخن حضرت ابراهیم ع هم از دو جنبه قابل بررسی است 1- برهانی که بصورت حساب شده برای مشرکین مطرح کرد تا به انها نشان دهد که من دون الله و خورشید و ماه و ستاره همگی فنا پذیر بوده و ارزش عبادت را ندارند و توجه انها را به قدرت حقیقی آفریننده همه این پدیده ها یعنی رب العالمین یا الله جلب کرد
2-قبل از استدلال به مشرکین ، تمامی این مشاهدات تجربه ای ملکوتی برای ابراهیم(ع) بوده است چرا که بعد از آیه :
وَكَذَٰلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ
این استدلالها از طرف ابراهیم(ع) مطرح میشود که:

فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأَىٰ كَوْكَبًا ۖ قَالَ هَٰذَا رَبِّي ۖ فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَا أُحِبُّ الْآفِلِينَ
فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَٰذَا رَبِّي ۖ فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِن لَّمْ يَهْدِنِي رَبِّي لَأَكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ
فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَٰذَا رَبِّي هَٰذَا أَكْبَرُ ۖ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِّمَّا تُشْرِكُونَ

یعنی ابراهیم(ع) ستاره و ماه و خورشید و افول انها را در عالم ملکوت تجربه میکند
و اما در عالم ملکوت مراد از کوکب امام مهدی(عج) و ائمه (ع) است و مراد از قمر امیر المومنین(ع) است و مراد از شمس رسول الله(ص) است.
و هر بار ابراهیم(ع) این نورها را میدید امر بر او مشتبه میشد و انرا نور پروردگارش تصور میکرد چرا که اینان تجلی نور صفات الله در میان خلق هستند اما این تجلی نسبی است و نه مطلق تا در هر مرحله این شبهه برایش رفع میشد و در نهایت رب العالمین او را به حقیقت نور لایزال الهی و تجلی مطلق نور اسما الحسنی و صفات الهی یعنی الله هدایت کرد.

نقل قول:

[=arial] مجبور بودم طبق اعتقاد شیخیه شما را نقد کنم زیرا شیخیه علم رجال را قبول ندارد و بیشتر اصولشان که برایتان گفتم شبیه شماست و برای همین من از این تفکر این مکتب به شما حمله کردم که همه خوانندگان شاهد هستند شما در مقابل همین روش مجبور به استفاده از علم رجال در پست قبلیتان شدید

جناب افضلی مطلبی که عرض کردم چیز جدیدی نبود و مشابه ان را بارها در همین تالار و در مباحث مختلف عرض کرده ام!
بفرمایید برای نمونه:
http://www.askdin.com/thread27014-22.html#post347101
http://www.askdin.com/thread28599-3.html#post364224

و در کامنت فوق هم عرض کرده ام که ملاک اصلی تشخیص صحت احادیث قران است و کتب اربعه شیعه منبع موثقی برای احادیث معصومین ع هستند ولی انتظار نداشته باشید کسی ادعا کند حدیثی مثلا در نسخه خطی کتابی در صندو قخانه مادربزرگش موجود است ( منظور منابع مشکوک) و ما هم بپذیریم!

نقل قول:

[=arial]و همینطور مقلد علمای آنها هم نیستم و مقل هیچ کس جز آل محمد نیستم زیرا اگر کسی می گوید باید بدرجه اجتهاد برسی اگر منظورشان اجتهاد یعنی فهمیدن احکام است که الحمد لله به لطف خدا رسیدم و شخصی مثل سلمان و ابوذر و مقداد و عمار نیاز به مدرک اجتهاد از طرف کسی نبودند و حقیر هم در طی این سالها تقریبا تمامی کتب حدیثی را حفظ کردم و همینطور اگر کسی برای منطق و فلسفه و رجال و ... ایرادی دارد این موارد را بیش از هر کسی می دانم با اینکه با آنها مخالف هستم اگرچه رشته دانشگاهی ام کامپیوتر است ولی به اصرار دانشجویان دانشگاه چند وقت شاگردی علمای حوزه امام خمینی قم را کردم که بهانه ای برای هیچ کس نباشد و در آن روزگاران بیشتر آن اساتیدم مقر بودند که بیش از آنها علم دین و چیزهایی که درس می دهند را بلد هستم و همگی متعجب بودند که چطور شخصی بیست ساله همه چیزهای دین را بطور کامل میداند و همه حرفهایم را قبول می کردند وقتی ثابت می کردم که دارند در بعضی عقیده هایشان اشتباه می کنند . که حوصله بیان این موضوعات را ندارم تنها گفتم بدانی شیخی و شیعه و اختلاف این دو فرقه برای حقیر کاملا بی معنی است و نباید شیعیان به خاطر اختلافات نظری از هم جدا شوند اگر چه این آرزوی من که بخواهم شیعیان را متحد کنم

قبلا عرض کرده بودم که دچار توهم ، غرور کاذب و منیت هستید که اثباتش در بخشی از متن فوق که با رنگ قرمز مشخص شده است ، موجود است
بدون شرح اضافی!!
و قضاوت با خوانندگان!

نقل قول:

[=arial]اما در مورد روح عرض می کنم که این متمثل شد بر مریم نه اینکه با جسم عنصری فرود بیایند تنها مریم آنرا در چشم برزخش اش مشاهده کردند مثل اینکه رسولی که جلوی موسی راه می رفت را تنها سامری دید زیرا سامری چشم برزخی داشت . اینها مربوط به عالم برزخ است و همینطور سلمان آن شیری را که دید شیری جسمانی نبود ولی مثل مریم فکر کرد که آن شیری جسمانی است بلکه آن شیر را در عالم برزخ دید که یکدفعه بر او ظاهر شد چنانچه بعد علی با اسبش یکدفعه ظاهر شد برای همین پیغمبر مثال این موضوع را به معراجش مثال زدند و گفتند علی هر پیامبری را در هنگام مشکلات یاری میداده و میدانی آن رسولی که جلوی موسی حرکت می کرد در عالم برزخ حضرت علی ع بوده که سامری آن را میدید و بقیه او را نمی دیدند و همینطور باید بگویم که برزخ با جسمانیت کاملا بی ارتباط نیست مثل اینکه آن روحی که بر مریم متمثل شد باعث بارداری مریم می شود مثل اینکه سامری از زیر پای آن رسول خاکی را بر میدارد . و مثل اینکه سلمان حس از آن شیر داشت .ولی همه اینها مربوط به برزخ است نه مربوط به جسم جسدانی و همه مردم چه کسانی که چشم برزخی داشتند چه کسانی نداشتند آن جسد شبیه عیسی را میدیدند و آن جسد از آن خون آمد به مانند دیگر اجساد و کشته شد و به خاک رفت پس برزخی نیست و کاملا جسدانی بوده و همه شما هم مقر هستید آن جسد جسمانی است نه برزخی .حال اگر آن جسم از آسمان هم آمده باشد مانند جسم حضرت آدم است که از آسمان آمده و هر دو جسمی جسدانی هستند زیرا همه آن جسم را میدیدند نه اینکه تنها اختصاص به کسانی که چشم برزخی دارند داشته باشد.

شبهه ای مطرح کرده بودید و روی ان مانور میدادید که بحمدالله شبهه را با استناد به ثقلین برگرداندم و خودتان بمطلبی اعتراف کردید که منظور بنده بود! چرا که اگر دقت میکردید قبلا عرض کرده بودم که:

نقل قول:

و اساسا در چنین مواردی نیازی به تجسم کامل و مادی هم نیست که بحث تناسخ را مطرح میکنی و روح هم میتواند بصورت جسم متمثل شود بدون اینکه حقیقتا ماهیت مادی داشته باشد و این تمثل بگونه ای است که امر حتی بر اولیا الله هم مشتبه میشود همانگونه که در ابتدا برای حضرت ابراهیم ع یا حضرت مریم(ع) مشتبه شد و در هر دو مورد هم حقیقت امر برای انها توضیح داده شد !

پس در ماجرای صلیب تمثل بصورت عیسی(ع) بوده بطوریکه امر بر بنی اسرائیل مشتبه میشود و در صورتیکه آن جسم حقیقی قائم(ع) نبوده است و جسم حقیقی قائم(ع) شبیه ترین فرد به موسی(ع) است

بله توضیح منطقی آن است که بپذیریم سلمان آن حالت را بصورت مکاشفه(یا بقول شما باز شدن چشم برزخی) درک کرد !

و هیچ فرقی بین ماهیت درک دو نیم شدن شیر با شمشیر که با فوران خون همراه است ، و بصلیب کشیده شدن شبیه عیسی(ع) ، در حالت مکاشفه وجود ندارد بطوریکه امر بر انها مشتبه شود گویی که این حادثه را کاملا واقعی و در عالم مادی درک کرده باشند!

و درک مکاشفه و یا باز شدن چشم برزخی ، الزاما فردی نیست و میتواند جمعی نیز باشد مانند درک فرشتگان متمثل شده توسط همسر ابراهیم(ع) علاوه بر خود حضرت ابراهیم(ع)!

وَامْرَأَتُهُ قَائِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْنَاهَا بِإِسْحَاقَ وَمِن وَرَاءِ إِسْحَاقَ يَعْقُوبَ

و یا درک انها توسط فاسقان قوم لوط و رفتار و انتظارات بیشرمانه انها :

وَجَاءَهُ قَوْمُهُ يُهْرَعُونَ إِلَيْهِ وَمِن قَبْلُ كَانُوا يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ ۚ قَالَ يَا قَوْمِ هَٰؤُلَاءِ بَنَاتِي هُنَّ أَطْهَرُ لَكُمْ ۖ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَلَا تُخْزُونِ فِي ضَيْفِي ۖ أَلَيْسَ مِنكُمْ رَجُلٌ رَّشِيدٌ

و البته فرضیه فوق فقط یکی از احتمالات ممکن است که خودتان به امکان آن اعتراف و اقرار کردید پس جواب داده شد بشبهه شما بنا به قاعده: الزموهم بما الزموا به انفسهم!

الحمد لله رب العالمین

ادامه دارد انشا الله.....

نقل قول:

[=arial]- شما روایت وصیت را اشتباه نقل کردید پس نمی توانید به آن استناد کنید در روایت وصیت اصلی عبارت مرگ قائم یا در پرانتز است یا نیست. و احمد قبل از فوت قائم عهد را می گیرند که ثابت کردم عیسی اینگونه است

اتفاقا احتجاج به وصیت با فرض بودن عبارت فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ بسیار سخت تر از احتجاج به وصیت بدون این عبارت میباشد!!
توضیح اضافی قبلا در لینک http://www.askdin.com/thread28489.html#post373071
داده شده است لطفا از شبهات تکراری که باعث ایجاد دور در بحث میشود اجتناب کنید!

نقل قول:

[=arial]شما بسلاح استندادی نکردید و توهم زدید که سلاح همان علم است و روایت را باید اینگونه بفهمید تابوت مانند سلاح است هر کجا تابوت بود ملک آنجاست و هر کجا سلاح بود علم آنجاست . پس چون تابوت ملک نیست پس سلاح هم علم نیست . سلاح تنها مانند یک مدرک است و آوردم که حضرت سجاد با سلاح پیغمبر به محمد بن حنفیه احتجاج کردند و سلاح را نشان ایشان دادند و خیلی از احادیث دیگر که مشخص می کرد سلاح علم نیست.

اولا تابوت حاوی الواح اصلی تورات است یعنی اشاره به علم وکتاب.
ثانیا احتجاج به نشانه فیزیکی تابوت برای طالوت(ع) بعد از احتجاج به علم طالوت(ع) بوده است!

وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا ۚ قَالُوا أَنَّىٰ يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِّنَ الْمَالِ ۚ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ ۖ وَاللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَن يَشَاءُ ۚ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ

و سپس
وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَن يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فِيهِ سَكِينَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَبَقِيَّةٌ مِّمَّا تَرَكَ آلُ مُوسَىٰ وَآلُ هَارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلَائِكَةُ ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ

ثالثا طبق حدیث معصوم(ع) سلاح فیزیکی از سلاح علم جدا نیست
امام صادق (ع) فرمود: «همانا مثل سلاح در ميان ما (اهل بيت) مانند تابوت است در بني اسرائيل. همان طور كه [در بني اسرئيل] هر كس صاحب تابوت بود، صاحب ملك بود. پس هر كس از ما سلاح نزدش باشد علم نزد او است. كافي ج1 ص238

امام رضا (ع) فرمود: «امام باقر (ع) می‌فرمود: همانا مَثل سلاح در ما مانند تابوت است در بنی‌اسرائیل. یعنی هر كسی تابوت نزدش بود نبوت برای او بود و به همین صورت هر كدام از ما كه نزدش سلاح باشد صاحب امر است. از ایشان سؤال شد: آیا سلاح از علم جدا است؟امام رضا (ع) فرمود: خیر. كافی ج 1 ص 238

احادیث بحد کافی واضح و روشن هستند که نیاز به توضیح اضافی نداشته باشد یعنی علم و سلاح بر هم منطبق و از هم جدا نیستند.

عن الرضا علیه السلام أنه كان یقول لاصحابه: علیكم بسلاح الانبیاء، فقیل: وما سلاح الانبیاء؟ قال: الدعاء الکافی ج2 ص 469 ح 5
این هم حدیث دیگری که میفرماید سلاح انبیا دعاست و شکی نیست که دعا و استجابت ان نیازمند شناخت حقیقی الله به علم الیقین است یعنی علم و معرفت

آیا علت و هدف از حضور قائم(ع) جنگ و خونریزی است که حضرت با شمشیر خود را به جهانیان معرفی کند؟ یا اینکه جنگ و جهاد به قائم(ع) در نهایت تحمیل خواهد شد همانگونه که به پدران بزرگوارش تحمیل شد؟!

آیا مخاطب قائم(ع) فقط مسلمانان و شیعیان هستند یا پیام جهانی است و تمام ادیان و مذاهب و بی دین و کافر و مشرک نیز مخاطب هستند؟ و ایا مطابق قران مخاطبی مهمتر از صاحبان اندیشه ، و صاحبان فطرت پاک انسانی و تشنگان رحمت و محبت حقیقی و الهی وجود دارد ؟!
و این گروه ممتاز و بخصوص غیر مسلمانان انها، در ابتدای به ساکن با دیدن شخصی که برای معرفی خود شمشیری بدست دارد و پارچه ای که روی ان الله اکبر یا لا اله الا الله نوشته شده یاد چه چیزی می افتد؟
و چگونه میتواند فرق حق را با پرچم عربستان سعودی وهابی ، یا القاعده و سلفیها و... تشخیص دهد؟

این پیام چیست؟ آیا غیر از توحید و حاکمیت توحید است که ضامن حقیقی عدالت و صلح و محبت و رشد و تعالی بشر است ، که پیام مشترک و در حقیقت پرچم و نماد تمام انبیا و حجج الهی بود؟

بزرگترین دشمن مشترک تمامی انبیا حجج الهی در ابلاغ این پیام و به اهتزاز دراوردن پرچم توحید چه بود؟
آیا بزرگترین دشمن غیر از جهل و تکبر بود؟ و آیا سلاحی موثرتر از علم و حکمت برای این دشمن وجود دارد که سلاح مشترک تمام انبیا و حجج الهی پیشین بود
و با مراجعه به قران متوجه به این حقیقت عظیم میشویم که حتی کشتی نوح و زره داود(شکل آن ستاره داود یا همان خاتم سلیمان میباشد)، نتیجه علم و روش ساخت انها بود و یا عسای موسی و ناقه صالح و...همه معجزات مادی ، تجلی علم و قدرت حقیقی الله عز و جل بود و اصولا مطابق تعالیم قرانی ماده نه ارزشی دارد و نه تقدسی ، و مهم ان حقیقت و قدرت و اراده و علم مطلق است که به آن معنا و مفهوم میدهد
و همه پدیده های کائنات مقدسند چون تجلی و آیتی برای علم و قدرت و اراده خالق انها یعنی الله هستند و ارزشی ندارند و لهو و لعب هستند در صورتیکه به مبدا هستی و پیدایش آنها توجه نشود!

در جنگ صفین وقتی لشگر معاویه در آستانه شکست قرار داشت عمرو عاص ملعون حیله کرد و دستور داد سپاهیان معاویه قران سر نیزه ها کنند و فریاد کنند ما همه پیرو این کتابیم و اگر بر ما حمله اورید این مصحف ها هتک حرمت میشود و به خاک و خون الوده میشود و متاسفانه سپاهیان علی(ع) متاثر شدند هر چقدر امیر المومنین(ع) فریاد زد که قران منم! انها پوست(کاغذ) و مرکب هستند! اثر نکرد که نکرد و کار به حکمیت و تحمیل صلح به امام حسن(ع) و فاجعه کربلا و مصیبتهای امروز کشید و هیهات که ... هنوز بمانند آندوران اسیر ظواهر و مادیات هستیم نه مفاهیم و و حقایق اصلی!

الحمد لله رب العالمین

خادم الیمانی(ع) عزیز
بر شما اشکالات زیادی وارد هست
از جمله اینکه چرا بین مسلمانان و بین شیعیان تفرقه ایجاد می‌کنید و مثل یک شمشیر این وسط افتاده و جمعیت خدا رو پراکنده می‌کنید
مگر امام زمان در توقیعاتشون نفرموده‌اند که شیعیان باید از ضعفای شیعه حمایت کنند و اینکه شیعیان بر سر پیمان الهی همدل شوند ؟
شما بین شیعه و مسلمان و کفار تفاوتی نمی‌بینید ؟
روایات و آیاتی که می‌گویید که یا کلی هستند یا درست تفسیرشان نکرده‌اید
اینها البته قابل بحث هستند و من دوست دارم در موردشون بحث کنیم
این رو هم بدونید که یمانی واقعی من هستم و همه ادعاهایی که ایشان کرده‌اند یا بر امام زمان منطبق هست با بر من!
این هم بحث داره و من آماده مبارزه با هر مدعی!
شما عجله کرده‌اید و مثل بسیاری دیگر از پرچم اهل بیت جلو زده‌اید

نقل قول:

[=arial] [=arial]برادر همینطوری که میبینی این روایت همه شبهات شما را بر باد می دهد زیرا شما قیام قائم یعنی امام دوازدهم[=arial] السابع من بعدي [=arial]را به فرزندش منتقل کردید که امام فرمودند این محتومی است که تبدیلی برای آن نیست و شکی در آن نیست و منکر آن کافر است مثل شما و همینطور امام آیه ان عده الشهور ... را آیه محکم و واضح و آشکار و بیان کننده برای هدایت می دانستند که در آن آیه آمده که شهور که ائمه هستند تنها دوازده تا هستند . پس کفر شما واضح شد .

این هم جواب کسانی که میگویند چرا قائم ، یمانی(ع) است در صورتیکه قائم باید حتما و حتما امام مهدی(عج) باشد و چرا بجای خودش فرزندش امر( دعوت و قیام) را برعهده میگیرد؟

امام صادق (ع) فرمود : اگر درباره مردى سخنى گوييم و در او نباشد و در فرزند يا فرزند فرزند او باشد ، آن را انكار نكنيد ، زيرا خداى تعالى هر چه خواهد مى كند . الكافي : ج 1 ص 535

امام صادق (ع) فرمود : خداى تعالى به عمران (ع) وحى كرد كه من به تو پسرى مى بخشم ، سالم و مبارك كه به اذن خدا كور مادر زاد و پيس را درمان كند و مردگان را زنده كند . و او را رسولي براي بني اسرائيل قرار مي دهم . عمران اين مطلب را به همسرش حنة كه مادر مريم است خبر داد . چون به مريم حامله گشت ، فكر مى كرد كه حملش پسر است . ( چون او را زائيد ، گفت : پروردگارا ، من دختر زائيده ام و پسر و دختر همانند نيستند )(آل عمران:36) . يعني دختر كه رسول نمي شود . خداى عزوجل (درباره او) مى فرمايد : ( خدا به آنچه او زائيده داناتر است )(آل عمران:36) . سپس چون خداى تعالى عيسى را به مريم بخشيد ، او همان پيغمبرى بود كه به عمران بشارت داده شده بود و به او وعده داده بودند . پس اگر ما درباره مردى از خاندان خود چيزى گفتيم ، و در فرزند يا فرزند فرزند او انجام شد آن را انكار نكنيد . الكافي : ج 1 ص 535

در سنت ائمه علیهم السلام به هیچ عنوان این مسئله اتفاق نیفتاده است، امام صادق (ع) چه چیزی را می خواستند به شیعیان خود برسانند؟ سپس به حدیث دقت کنید در بین ائمه نداشتیم که وصایت مستقیما به نوه رسیده باشد
بنابراین منظور امام صادق علیه السلام چه بوده است:
و در فرزند يا فرزند فرزند او باشد.

نقل قول:

[=arial]اما با این مقدمه می خواهم بروم سراغ روایات سلمان از دیگر کتب که مربوط به این است سلمان از اهل بیت است و باب علی است و ایمان به باعث مومن شدن است و انکارش کفر است

در این که مقام معنوی سلمان و فضایل او در حدی است که رسول الله(ص) میفرماید سلمان منا اهل البیت هیچ شکی نیست اما همانطور که قبلا عرض شد این شیعیان خاص هیچ ربطی به مهدیین(ع) ندارند پس سفسطه نکن!

نقل قول:
[=arial]و به اینچنین با تطبیق با روایت بالا مشخص می شود که ایشان امام نیستند واگر باشند بمانند ابراهیم امام هستند یعنی امام جزئی نه بمانند ائمه دوازده گانه.

این چه طرز نامیدن پیامبری الهی انهم در شان و مقام ابراهیم خلیل الله(ع) است؟

طوری میگویی ابراهیم که گویی همکلاسی یا پسرخاله ات را صدا میکنی!

تو که هستی که برای مقام ابراهیم(ع) و مقام امامت ان بزرگوار حد و مرز و جزئی و کلی تعیین میکنی؟

اصلا درست است که سلمان جزو اهلبیت محسوب میشود اما ایا مقام و درجه ابراهیم(ع) را میدانی که بخود جرات میدهی سلمان را با ابراهیم(ع) مقایسه کنی؟

ابراهیم(ع) خلیل الله است
ابراهیم(ع) اولین بت شکن تاریخ است
ابراهیم(ع) پسر نوح نبی و پدر همه انبیا است
ابراهیم(ع) از انبیا اولوالعزم است
ابراهیم(ع) کسی است که اتش بر او سرد شد
ابراهیم(ع) بانی کعبه است و دعایی که در کعبه کرد تا امروز مستجاب است
ابراهیم(ع) کسی است که اسماعیلش را به قربانگاه برد
ابراهیم(ع) کسی است که اسحق به او درپیری بشارت داده شد
ابراهیم(ع) انسانی بسیار رئوف است
ابراهیم کسی است که
پس از امتحانات فراوان و پس از مقام نبوت صاحب مقام امامت شد !
سَلَامٌ عَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ
ابراهیم(ع) نامی است که 69 بار نام مبارکش در قران کریم ذکر شده است!
ابراهیم کسی است که رسول الله(ص) که خیر خلق الله است افتخار فرزندی آن بزرگوار را دارد!

و تو با کمال وقاحت میگویی امامت ابراهیم(ع)جزئی بوده است؟؟

و مغز کوچک تو عاجز تر از انست که بتواند قطره ای از دریای فضایل ابراهیم(ع) را بشناسد.

نقل قول:

[=arial]میدانی که علمای آخر الزمان بالاتر از پیامبران بنی اسرائیل هستند.


امام صادق (ع) فرمود : مردم روزگار بر سه دسته ‏اند عالم و متعلم و افراد بی خاصیت، علما مائيم و متعلمین شيعيان ما و مردم بیخاصیت بقيه مردم‏ . وسائل شیعه ج18 باب3

و این است معنی صحیح این روایت رسول الله(ص) که فرمودند:


علماء امتی افضل من انبیاء بنی اسرائیل
یعنی ائمه معصومین(ع) از انبیا بنی اسرائیل ، افضلترند.
ویا
العلماء ورثه الانبیاء
یعنی ائمه معصومین(ع) وارث علم و صفات انبیا گذشته هستند.

بنابرین همه ما ،
حتی سلمان و آن شیعیان خاص (به اصطلاح ابواب ائمه) ، حداکثر میتوانیم متعلم باشیم و نه بیشتر.

نقل قول:

[=arial][=arial]حضرت صادق عليه السلام فرمودند كه علي والله محدّث بود و سلمان محدّث بود راوي عرض كرد شرح اين سخن را بفرمائيد فرمودند ميفرستاد خدا بسوي او ملكي كه در گوش او ميگفت چنان و چنان[=arial]
و تو میدانی محدث چیست و میدانی
محدث بعد از نبی و رسول حجت بر مردم است پس چرا خود را بکوری می زنی مگر روایات محدث را در سایتتان قرار ندادم ؟ به این زودی فراموش کردی حق و حقیقت را؟

و فراموش نکردم که فرد متوهمی بنام افضلی مرتب ادعا میکرد که من محدثی از ال محمد(ص) هستم و میگفت علم لدنی دارم لحن بیان و ادبیاتی داشت که گویا حجت خداست و ما احمقان گمراه را هدایت میکند!

تو هیچ و پوچ هستی ، مادامی که این اسیر این توهم و غرور و منیتت هستی!

نقل قول:

[=arial]و بدان که کتاب خدا و وصیت رسول الله(ص) عاصم از گمراهی و رسوا کننده هر تفکر باطلی است و عرصه ای نیست که هر مگسی بخواهد وز وز کند و در دعوت الهی پارازیت بیندازد!

ای مگس عرصه سیمرغ نه جولنگه توست----عرض خود میبری و زحمت ما میداری!

[=arial]عرض می کنم همین جمله های شما برای اثبات حالات روحیتان کافی است و قبلا در جواب فحش خانم یا عبد صالح که مرا روباه خواندند عرض کردم که حدیثی است به این مضمون که پیغمبر فرموده هر فحاشی که باکی از گفتن فحش نداشته باشد او یا ولد زناست یا شرکت شیطان در نطفه پدرش برای تولد بوده و همین برای جواب فحش شما کافی است.

اولا گفته شده "هر مگسی..." و هر سور عمومی است و مخاطبش شما نبودید و کلی است و با این حال احتیاط کردم و پیام را برایتان خصوصی فرستادم تا توهینی تلقی نشود
ثانیا چه کسی بود در تالار مهدیین با اینکه مهمان بود و به اصطلاح عامیانه در خانه حریف بازی میکرد !
ولی استفاده از صفات کذاب و ملعون شیوه نوشتاریش بود! ادبیاتی تحریک کننده ، تحقیر امیز ، امرانه و نگاهی از بالا به پایین داشت و گفت برای رجز خوانی و شمشیر کشی و ذلیل کردن امده است
و چند بار شما را به تلورانس و تعدیل شیوه بحث و حفظ احترام ظاهری و نه لزوما قلبی به اعتقادات طرف مخالفتان دعوت کردم؟!

چند بار گفتم در یک بحث علمی تقدس نمایی و لعن و نفرین و توهین نمیکنند و این نشان استیصال و نداشتن منطق است.

و بنده هم در مقابل توهین و لعن ونفرینهای شما قبلا این ایه کریمه را بشما ارائه کردم :

وَلَا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَيْرِ عِلْمٍ

نقل قول:

یک چیز دیگر در گفته هایت دیدم و آن این بود که مدعی بودی که من می گویم ائمه عالم غیب دارند و ... عرض می کنم خود شما طبق آیه قرآن قبول کردید که خدا اگر بخواهد علم غیب به پیغمبر عطا می کند حالا بطور غیر مطلق و بگویم بنده هم نگفتم پیغمبر علم غیب بطور مطلق دارند گفتم هر وقت بخواهند دارند و این خواستنشان با دعا است و چنین چیزی نمی گویم که بطور مطلق علم غیب دارند ولی می گویم استناد شما به آن آیه متشابه که پیغمبر می فرمایند من علم غیب ندارم این گفته بطور کلی رد علم غیب پیغمبر را نمی کند و ظاهر این گفته این است که یعنی پیغمبر اصلا علم غیب ندارد ولی ایه ای دیگر خدا می فرماید که نبی علم غیب دارد . حال بنده هم معتقدم که نبی علم غیب دارد ولی خدا باید به او بگوید نه اینکه مستقل علم غیب داشته باشد و خدا فرموده
عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى‏ غَيْبِهِ أَحَدا****إِلاَّ مَنِ ارْتَضى‏ مِنْ رَسُولٍ
و مراد از آن پیچاندنی که من گفتم این است که طبق آن آیه اینطور بنظر می آید که نبی ابدا علم غیب ندارد و همین باعث می شده مردم از نبی توقع گفتن زمان ساعت را نداشته باشند که این اگر چه این علم در نزد خداست ولی نبی می خواستند با آن جمله مردم دیگر سوال از این مطلب نکنند.

این پست بنده
http://www.askdin.com/thread28489-2.html#post373178

این جواب شما
http://www.askdin.com/thread28489-2.html#post373235

این پست مجدد بنده در جواب شما
http://www.askdin.com/thread28489-2.html#post373307

در پیام خصوصی هم توضیحات و دلایل تکمیلی در مورد حد و مرز علم غیب معصومین(ع) را ارائه دادم!

و در مورد ساعت قیامت هم، جزو اسرار غیبی است که علم ان فقط و فقط در انحصار خداوند است و حتی رسول الله(ص) یعنی بهترین خلقش و دردانه جهان هستی نیز از ان خبر ندارد!

در جواب: يَسْأَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْسَاهَا

خداوند میفرماید:

قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِندَ رَبِّي
بگو بدرستی که و جز این نیست علم ان نزد پروردگارم است

و اما وسیله انتقال علم به معصوم(ع) روح القدس است.
سئوال : روح القدس كه در قرآن آمده كیست و بر چه كسی نازل می شود و میان آن وحضرت فاطمه زهرا چه رابطه ای وجود دارد ؟

نقل قول:


ج : بسم الله الرحمان الرحیم والحمد لله رب العالمین

روح القدس همان روح

پاكی و عصمت است . اگر بنده نیتش را برای خداوند خالص كند خداوند

او را دوست می دارد و او را به یك فرشته ای مى سپارد كه او را به هر خیری وارد و از هر

شری خارج می كند و او را به طرف برترین خصوصیت های اخلاقی سوق می دهد

و روح القدس واسطه

انتقال دانش به این گونه افراد است

و روح القدس یکی نیست مثلا روح القدسی كه با حضرت

عیسی (ع) و انبیاء است با روح القدسی كه با محمّد (ص) ، علی (ع) و فاطمه (ع) و ائمه (ع) است

فرق می كند

این همان روح القدس اعظم است كه فقط پیش محمّد (ص) به سر می برد و این روح بعد

از وفات آن حضرت به امام علی (ع) و بعد از ائمه (ع) به 12 مهدی انتقال می یابد .

از ابوبصیر روایت شده است كه می گوید از ابوعبدالله (ع) در باره سخن خداوند پرسیدم .

( وَكَذَلِكَ أَوْحَینَا إِلَیكَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنَا مَا كُنْتَ تَدْرِی مَا الْكِتَابُ وَلا الْأِیمَانُ ) (الشورى - 52)

( و همين گونه ما روح خود را به فرمان خويش براى وحى به تو فرستاديم و از آن پيش كه وحى

به تو رسد نه ، دانستى كتاب خدا چيست و نه ، فهم كردى كه راه ايمان و شرع كدام است ) .

فرمود (ع) مخلوقی از مخلوقات خداوند عزوجل كه از جبرئیل و میكائیل عظیم تراست و با حضرت

محمد (ص) بود و به او خبر می داد و او را راهنمائی می كرد و این روح بعد از وفات حضرت

محمّد (ص) با ائمه است و باز از ابو بصیر روایت شد كه می گوید از ابو عبد الله (ع) در باره

این سخن خداوند سبحان و تعالی پرسیدم :

( وَیسْأَلونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی ) ( الإسراء - 85 )

( از تو در باره روح می پرسند بگو روح از امر پروردگارم است ) .

فرمود (ع) مخلوقی عظیم تر از جبرئیل و میكائیل (ع) كه با رسول اكرم (ص) بود و بعد از وفات

آن حضرت با ائمه (ع) است . این روح از ملكوت است . ( الكافی : ج 1 ص 273 ) .

و از ابوحمزه روایت شد كه می گوید از ابو عبدالله در باره علم می پرسیدم كه : ( آیا این

همان علم است كه افراد از دهان دانشمندان یاد می گیرند یا در كتابی نزد شما است كه آنرا

می خوانید و از آن یادمی گیرید فرموند مسأله بزرگتراز اينهاست . این سخن خداوند

متعال را شنیده ای كه فرمود :

( وَكَذَلِكَ أَوْحَینَا إِلَیكَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنَا مَا كُنْتَ تَدْرِی مَا الْكِتَابُ وَلا الْأِیمَانُ ) ( الشورى -52 )

( وهمین گونه ، روحی از امر خودمان به سوی تو وحی كردیم . تو نمی

دانستی كتاب چیست و نه ایمان كدام است ) .

پس فرمود نظر اصحاب شما در باره این آیه چیست آیا اقرار می كنند كه پیامبر (ص) در حالتی

بود كه نمی دانست كتاب چیست و علم كدام است ؟ گفتم فدایتان شوم نمی دانم كه آنها چه می

گویند . پس حضرت به من فرمود آری حضرت محمّد (ص) در حالتی بود كه نمی دانست كتاب و ایمان

چیست تا اینكه خداوند متعال این روح را كه در قرآن ذكر شده فرستاد پس زمانیكه خداوند

این روح را به پیامبر وحی كرد بوسیله این روح ، علم و فهم را دانست و این روحی است كه

خداوند به هر كه بخواهد مى دهد پس اگر آن را به بنده ای بخشید علم و فهم را به او

آموخته است ) ( الكافی : ج 1 ص 274 ) .

پس رسول خدا حضرت محمّد (ص) زمانیكه به این عالم جسمانی آمد تا بعد از امتحان اوّل در عالم

ذر وارد امتحان دوّم در این عالم شود كه با جسم مادی پوشیده شد . پس زمانیكه با اخلاص نيّت

خداوند را خواند ، زمین مانند او را نشناخت خداوند او را دوست داشت و او را به یك روح

القدس سپرد بدین ترتیب در این امتحان نیز مثل امتحان اوّل در عالم ذر موفق شد.
سيد احمد الحسن

الحمد لله رب العالمین

نقل قول:

خادم الیمانی(ع) عزیز
بر شما اشکالات زیادی وارد هست
از جمله اینکه چرا بین مسلمانان و بین شیعیان تفرقه ایجاد می‌کنید و مثل یک شمشیر این وسط افتاده و جمعیت خدا رو پراکنده می‌کنید
مگر امام زمان در توقیعاتشون نفرموده‌اند که شیعیان باید از ضعفای شیعه حمایت کنند و اینکه شیعیان بر سر پیمان الهی همدل شوند ؟
شما بین شیعه و مسلمان و کفار تفاوتی نمی‌بینید ؟
روایات و آیاتی که می‌گویید که یا کلی هستند یا درست تفسیرشان نکرده‌اید
اینها البته قابل بحث هستند و من دوست دارم در موردشون بحث کنیم


دوست عزیز سلام و با قبولی طاعات و عباداتتان در این ماه پربرکت!

چقدر دعوت را میشناسید و بر چه اساسی قضاوت میکنید؟
آیا اعتقاداتتان وراثتی است؟ مثلا اگر در یک خانواده مسیحی به دنیا امده بودید مسیحی می ماندید یا بدنبال دین کاملتری بودید ؟
چگونه به حقانیت اسلام و شیعه و ائمه معصومین(ع) یقین پیدا کرده اید؟
در مقابل شبهه وهابیت و اهل سنت که میگویند اقلیت شیعه در میان اکثریت مسلمین تفرقه ایجاد میکند با چه منطقی پاسخ میدهید؟!
شرایط و دلایل این دعوت با شرایط و دلایل دعوت رسول الله(ص) چه تفاوتهایی دارد که از نظر شما دعوت رسول الله(ص) حق است و این دعوت باطل؟!

نقل قول:

این رو هم بدونید که یمانی واقعی من هستم و همه ادعاهایی که ایشان کرده‌اند یا بر امام زمان منطبق هست با بر من!
این هم بحث داره و من آماده مبارزه با هر مدعی!
شما عجله کرده‌اید و مثل بسیاری دیگر از پرچم اهل بیت جلو زده‌اید

یمانی چه کسی هست ؟ چه مشخصاتی دارد؟
چگونه شناخته میشود؟
اصلا خود امام مهدی(عج) اگر الان ظهور کند چگونه او را میشناسید و با چه معیارهایی؟
بدون تعصب فکر کنید و جواب بدهید!

الحمد لله رب العالمین

[=arial]بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله الرب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین

در یکی از لینک هایی که دادید پستی از شما وجود دارد که اقرار کردید

نقل قول:
بنابرین تمامی احادیث موجود در کتب اربعه ، از فیلتر حفاظت الهی گذشته است و قابل استناد و اطمینان است.

حال که به این کلام مقر هستید به این احادیث در شناخت آل محمد جواب بدهید.
ببینید تکرار می کنم شما مقرید این احادیث همگی قابل استناد هستند پس فقط شرح احادیث را کنید و بگویید مثلا چرا ائمه فرمودند یکی از ویژگی های شناخت امام تکلم به همه زبان هاست . این گفته ی امام چه معنی دارد ؟

الكافي، ج‏1، ص: 286
أَحْمَدُ بْنُ مِهْرَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ ع جُعِلْتُ فِدَاكَ بِمَ يُعْرَفُ الْإِمَامُ قَالَ فَقَالَ بِخِصَالٍ أَمَّا أَوَّلُهَا فَإِنَّهُ بِشَيْ‏ءٍ قَدْ تَقَدَّمَ مِنْ أَبِيهِ فِيهِ بِإِشَارَةٍ إِلَيْهِ لِتَكُونَ عَلَيْهِمْ حُجَّةً وَ يُسْأَلُ فَيُجِيبُ وَ إِنْ سُكِتَ عَنْهُ ابْتَدَأَ وَ يُخْبِرُ بِمَا فِي غَدٍ وَ يُكَلِّمُ النَّاسَ بِكُلِّ لِسَانٍ ثُمَّ قَالَ لِي يَا أَبَا مُحَمَّدٍ أُعْطِيكَ عَلَامَةً قَبْلَ أَنْ تَقُومَ فَلَمْ أَلْبَثْ أَنْ دَخَلَ عَلَيْنَا رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ خُرَاسَانَ فَكَلَّمَهُ الْخُرَاسَانِيُّ بِالْعَرَبِيَّةِ فَأَجَابَهُ أَبُو الْحَسَنِ ع بِالْفَارِسِيَّةِ فَقَالَ لَهُ الْخُرَاسَانِيُّ وَ اللَّهِ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا مَنَعَنِي أَنْ أُكَلِّمَكَ بِالْخُرَاسَانِيَّةِ غَيْرُ أَنِّي ظَنَنْتُ أَنَّكَ لَا تُحْسِنُهَا فَقَالَ سُبْحَانَ اللَّهِ إِذَا كُنْتُ لَا أُحْسِنُ أُجِيبُكَ فَمَا فَضْلِي عَلَيْكَ ثُمَّ قَالَ لِي يَا أَبَا مُحَمَّدٍ إِنَّ الْإِمَامَ لَا يَخْفَى عَلَيْهِ كَلَامُ أَحَدٍ مِنَ النَّاسِ وَ لَا طَيْرٍ وَ لَا بَهِيمَةٍ وَ لَا شَيْ‏ءٍ فِيهِ الرُّوحُ فَمَنْ لَمْ يَكُنْ هَذِهِ الْخِصَالُ فِيهِ فَلَيْسَ هُوَ بِإِمَام‏
این قسمت های قرمز را دقیقا معنی و شرح کنید

الكافي، ج‏1، ص: 285
2 مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ يَزِيدَ شَعِرٍ عَنْ هَارُونَ بْنِ حَمْزَةَ عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَى قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع الْمُتَوَثِّبُ عَلَى هَذَا الْأَمْرِ الْمُدَّعِي لَهُ مَا الْحُجَّةُ عَلَيْهِ قَالَ يُسْأَلُ عَنِ الْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ قَالَ ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَيَّ فَقَالَ ثَلَاثَةٌ مِنَ الْحُجَّةِ لَمْ تَجْتَمِعْ فِي أَحَدٍ إِلَّا كَانَ صَاحِبَ هَذَا الْأَمْرِ أَنْ يَكُونَ أَوْلَى النَّاسِ بِمَنْ كَانَ قَبْلَهُ وَ يَكُونَ عِنْدَهُ السِّلَاحُ وَ يَكُونَ صَاحِبَ الْوَصِيَّةِ الظَّاهِرَةِ الَّتِي إِذَا قَدِمْتَ الْمَدِينَةَ سَأَلْتَ عَنْهَا الْعَامَّةَ وَ الصِّبْيَانَ إِلَى مَنْ أَوْصَى فُلَانٌ فَيَقُولُونَ إِلَى فُلَانِ بْنِ فُلَان‏

بفرما بگو که چرا امامتان خمس زمین را می گیرند در حالی که حدیث حضرت صادق را دیدی که فرموده بودند خمس زمین تا زمان قیام قائم است ( من کاری به بقیه خمس ندارم که استدلال بر ظهور امر می کنی من دارم می گویم طبق حدیث اصول کافی خمس زمین تا زمان قیام قائم است )
الكافي، ج‏1، ص: 409
3 مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ قَالَ رَأَيْتُ مِسْمَعاً بِالْمَدِينَةِ وَ قَدْ كَانَ حَمَلَ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع تِلْكَ السَّنَةَ مَالًا فَرَدَّهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فَقُلْتُ لَهُ لِمَ رَدَّ عَلَيْكَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الْمَالَ الَّذِي حَمَلْتَهُ إِلَيْهِ قَالَ فَقَالَ لِي إِنِّي قُلْتُ لَهُ حِينَ حَمَلْتُ إِلَيْهِ الْمَالَ إِنِّي كُنْتُ وُلِّيتُ الْبَحْرَيْنَ الْغَوْصَ فَأَصَبْتُ أَرْبَعَمِائَةِ أَلْفِ دِرْهَمٍ وَ قَدْ جِئْتُكَ بِخُمُسِهَا بِثَمَانِينَ أَلْفَ دِرْهَمٍ وَ كَرِهْتُ أَنْ أَحْبِسَهَا عَنْكَ وَ أَنْ أَعْرِضَ لَهَا وَ هِيَ حَقُّكَ الَّذِي جَعَلَهُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فِي أَمْوَالِنَا فَقَالَ أَ وَ مَا لَنَا مِنَ الْأَرْضِ وَ مَا أَخْرَجَ اللَّهُ مِنْهَا إِلَّا الْخُمُسُ يَا أَبَا سَيَّارٍ إِنَّ الْأَرْضَ كُلَّهَا لَنَا فَمَا أَخْرَجَ اللَّهُ مِنْهَا مِنْ شَيْ‏ءٍ فَهُوَ لَنَا فَقُلْتُ لَهُ وَ أَنَا أَحْمِلُ إِلَيْكَ الْمَالَ كُلَّهُ فَقَالَ يَا أَبَا سَيَّارٍ قَدْ طَيَّبْنَاهُ لَكَ وَ أَحْلَلْنَاكَ مِنْهُ فَضُمَّ إِلَيْكَ مَالَكَ وَ كُلُّ مَا فِي أَيْدِي شِيعَتِنَا مِنَ الْأَرْضِ فَهُمْ فِيهِ مُحَلَّلُونَ حَتَّى يَقُومَ قَائِمُنَا فَيَجْبِيَهُمْ طَسْقَ مَا كَانَ فِي أَيْدِيهِمْ وَ يَتْرُكَ الْأَرْضَ فِي أَيْدِيهِمْ وَ أَمَّا مَا كَانَ فِي أَيْدِي غَيْرِهِمْ فَإِنَّ كَسْبَهُمْ مِنَ الْأَرْضِ حَرَامٌ عَلَيْهِمْ حَتَّى يَقُومَ قَائِمُنَا فَيَأْخُذَ الْأَرْضَ مِنْ أَيْدِيهِمْ وَ يُخْرِجَهُمْ صَغَرَةً: قَالَ عُمَرُ بْنُ يَزِيدَ فَقَالَ لِي أَبُو سَيَّارٍ مَا أَرَى أَحَداً مِنْ أَصْحَابِ الضِّيَاعَ وَ لَا مِمَّنْ يَلِي الْأَعْمَالَ يَأْكُلُ حَلَالًا غَيْرِي إِلَّا مَنْ طَيَّبُوا لَهُ ذَلِك‏
دقت کن وقتی مقری که همه این احادیث کتب اربعه مخصوصا اصول کافی قابل استناد است بگو چرا حضرت صادق فرمودند خمس زمین تا زمان قیام قائم حلال است ؟ پس امامتان علم حرام و حلال ندارد و دارد مال حرام می خورد طبق اقرار خودتان که احادیث اصول کافی قابل استناد برای شما هست .

اما در مورد گفته متشابه امام که فرمودند اگر ما چیزی را برای فرزندمان گفتیم و آن برای فرزند فرزند ما اتفاق افتاد انکار نکنید . عرض می کنم این برای قائم امام دوازدهم نیست زیرا این امر برای ایشان محتومی است بدون تبدیل که شکی در آن نیست و انکار آن کفر است طبق روایت ولی این حدیثی که آوردی برای روایاتی به مانند روایت پایین است

الكافي، ج‏1، ص: 307[=arial]
7[=arial]الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْوَشَّاءِ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِي الصَّبَّاحِ الْكِنَانِيِّ قَالَ نَظَرَ أَبُو جَعْفَرٍ ع إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع يَمْشِي فَقَالَ تَرَى هَذَا هَذَا مِنَ الَّذِينَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِين‏[=arial]
حال به من بگو که ایا حضرت صادق وارث زمین شدند در آن موقع یا فرزندشان قائم آل محمد امام دوازدهم ابتدا وارث زمین می شوند ؟ و اگر بگویی در آینده ایشان وارث زمین می شوند می گویم که آن زمان تا هنگام شهادتشان نشدند و همین مهم است و مردمان آن زمان فقط همان زمان را می بینند پس امر در ظاهر برای ایشان قرار نگرفت تا برای فرزندشان قرار بگیرد .
حال دوباره به این حدیث صریح و محکم بدون غرض نگاه کن که امام فرمودند در امر قائم دوازدهم شکی نیست چون این امر محتوم بدون تبدیلی است یعنی عوض و بدل نمی شود برای همین امام به آیه قرآن یعنی شهور دوازده گانه استدلال کردند
[=arial]ما بعد اخْبَرَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى الْعَطَّارُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ حَسَّانَ الرَّازِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْكُوفِيِّ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ يُوسُفَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَبْدِ الرَّزَّاقِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ فُضَيْلٍ الرَّسَّانِ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ [=arial] الغيبة للنعماني، ص: 87

[=arial] قَال‏ عن ابي‌حمزة الثمالي قال كنت عند ابي‌جعفر محمد بن علي الباقر عليه السلام ذات يوم فلما تفرق من كان عنده قال لي يا اباحمزة من[=arial] المحتوم الذي لا تبديل له عند الله قيام قائمنا فمن شك فيما اقول لقي الله و هو به كافر[=arial]و له جاحد ثم قال بابي و امي المسمي باسمي و[=arial] المكني بكنيتي السابع من بعدي بابي من يملأ الارض عدلا و قسطا كما ملئت ظلما [=arial]و جورا ثم قال يا اباحمزة من ادركه فيسلم له ما سلم لمحمد و علي فقد وجبت له الجنة و من لم‌يسلم ( لايسلم خ ) له ما سلم لمحمد و علي فقد حرم الله عليه الجنة و مأواه النار و بئس مثوي الظالمين[=arial] و اوضح من هذا الحمد لله و انور و ابين و ازهر لمن هداه الله و احسن اليه [=arial]قول الله عز و جل[=arial] في محكم [=arial]كتابه[=arial] ان عدة الشهور عند الله اثناعشر شهرا في كتاب الله يوم خلق السماوات و الارض [=arial]منها اربعة حرم ذلك الدين القيم فلاتظلموا فيهن انفسكم [=arial]و معرفة الشهور المحرم و صفر و ربيع و ما بعده و الحرم منها رجب و ذوالقعدة و ذوالحجة و المحرم و ذلك لايكون دينا قيما لان اليهود و النصاري و المجوس و ساير الملل و الناس جميعا من الموافقين و المخالفين يعرفون هذه الشهور و يعدونها باسمائها و ليس هو كذلك و انما هم الائمة القوامون بدين الله عليهم السلام [=arial]و الحرم منها اميرالمؤمنين علي الذي اشتق الله له اسما من اسمه العلي كما اشتق لرسول الله صلي الله عليه و اله اسما من اسمه المحمود و ثلاثة من ولده اسماؤهم علي ابنه علي بن الحسين و علي بن موسي الرضا و علي بن محمد و لهذا الاسم المشتق من اسم الله عز و جل حرمة به صلوات الله علي محمد و اله المكرمين المحرمين به .

از همه خوانندگان می خواهم به این حدیث شریف دقت کنند امام فرمودند قائم یعنی امام دوازدهم [=arial]السابع من بعدي [=arial]امر قیامشان محتوم بدون تبدیل است
[=arial]المحتوم الذي لا تبديل له عند الله قيام قائمنا فمن شك فيما اقول لقي الله و هو به كافر[=arial]پس کسی آن را انکار کند کافر است و هیچ شوخی در امر محتوم بدون تبدیل نیست این امر بدا بردار نیست و امام تاکید فراوان کردند که قائم حتما امام دوازدهم است و حتی استدلال به آیه روشن کننده و واضح کننده امر دوازده امام می کنند آیه ای که مربوط به دوازده ماه است [=arial]و اوضح من هذا الحمد لله و انور و ابين و ازهر لمن هداه الله و احسن اليه [=arial]قول الله عز و جل[=arial] في محكم [=arial]كتابه[=arial]... [=arial]در این آیه که امام آنرا محکم دانستند و واضح کننده و آشکار کننده و مشخص کننده برای هدایت آمده است که تعداد ماه ها نزد خداوند دوازده تا است و خداوند واژه تعداد یا "عده" را استفاده کرده و این عبارت دلالت بر حصر دارد و نیاز به واژه "انما" نیست . برای مثال مثلا تو می گویی دو برادر دارم و این سخن تو دلالت بر حصر برادرانت ندارد ولی وقتی می گویی تعداد برادرانت دو تا است این سخنت دلالت بر حصر برادرانت دارد و وقتی می گویی تعداد ماه ها دوازده تا است کسی حق ندارد بگوید که این سخنت حصر ندارد و ماه ها می شود بیشتر شود . حال می رویم سراغ قرآن که تاویل این شهور ائمه قائم بدین است فقط و فقط [=arial]انما هم الائمة القوامون بدين الله عليهم السلام [=arial]وقتی واژه انما آمده یعنی شهور فقط و فقط ائمه هستند و غیر از ائمه تاویلی ندارد و کسی حق ندارد بگوید این ایه تاویل دیگری غیر ائمه هم دارد مثلا بگوید مربوط به مهدیون است نه حق ندارد چون واژه "انما "آمده است . حال خداوند فرموده تعداد ائمه قوامون بدین دوازده تا است پس ائمه نه کمتر و نه بیشتر از این تعداد هستند . پس دیگر گوش بحرفهای احمقان و جاهلان گمراه کننده نکن که می خواهند تو را از پیروی از ایه روشن خدا بازدارند و گوش بحرف غیر از ال محمد نکن که آنها فرمودند قیام قائم دوازدهم محتوم بدون تبدیلی است که انکار آن کفر است . پس اگر دنبال کفر هستی مانند این خادم مدعی یمانی یا خادم ... پس مرا با تو کار نیست و روی سخنم با تو نیست ولی اگر دنبال حق و حقیقت هستی بدان همین حدیث شریف صریح محکم موافق قرآن کفایت می کند هزاران سخن باطل متشابه گمراه کنندگان را .

[=arial]اما در مورد اینکه این خادم مدعی یمانی گفتند که من ادعای محدث بودن کردم عرض می کنم بنده گفتم که محدث بسیار جزئی هستم و گفتم منظور از این محدث بودن خواب ائمه دیدن است و منظور از این علم لدنی هم چیزهایی است که در خواب دیدم و با دلایل خودشان با خودشان احتجاج کردم وگرنه بنده نه ادعای بزرگی دارم و نه دوست دارم کسی طرفدار حقیر پر تقصیر بشود یا کسی از این ذره بی مقدار پیروی کند . بلکه تنها پاداشم را از خدا می خواهم و از دیگران چیزی نمی خواهم نه پولی می خواهم و نه احترامی و نه پیروی و نه بزرگی و نه ... بلکه همین که دوست آل محمد هستم برایم بهترین نعمت است و همین برای حقیر کافی است .والله و بالله این شخص از همان اول سخت سعی در تخریب بنده داشت و اول شروع کرد گفت من شیخی ام بعد گفت من شیخ احمد را مهدی می دانم بعد گفت من متناقض می گویم بعد گفت به حضرت ابراهیم بی احترامی کردم که والله نکردم و در نوشته ها نمی شود همه چیز را بیان کرد و ایشان تنها سعی در تخریب بنده دارد و دنبال حق و حقیقت نیست و همه این امور واضح است هم از طرز بیانشان هم از طرز استدلالاتشان و البته او روزی می داند که خداوند یاور دوستانش است و من بر این باورم که روزی بین و من او در دادگاه الهی حکم می شود
و سلام من اتبع الهدی

رسوایی دیگر انصار دجال احمد اسماعیل گاطع لعنت الله علیه
در روم ندای شیعه در پالتاک در تاریخ 12 مرداد 92 از روم انصار دجال احمد اسماعیل گاطع برای مناظره دعوت شد اما آن ها از ترسشان در مناظره شرکت نکردند و فرار را بر قرار ترجیح دادند! و بدین ترتیب رسوایی دیگری برای انصار احمد اسماعیل گاطع رقم خورد!

شبهات مطرح شده جدید نیست و همه شبهات قبلا از ثقلین پاسخ داده شده است.
هم مساله زبان و کرامات و اخبار و علوم غیبی
هم مساله وصیت و احتجاج به ان
و ظاهربودن وصیت در زمان غیبت فقط میتواند بمعنی وصیت موجود درکتابها و دسترس عام باشد چون اساسا در زمان طولانی غیبت نسلی امام قبلی را درک نکرده است تا وصیش را بصورت شنیداری و از زبان مردم کوچه بازار بشناسد
هم مساله خمس جواب داده شده است که در توقیع فرمود تا ظهور امر مان خمس حلال است و امر امام زمان توسط وصی ایشان ظاهر شده است
هم اینکه منظور از قائم دو نفر است قائم به امر الله امام مهدی(عج) میباشد و قائم به امر امام مهدی(عج) فرزندشان یمانی یا احمد ع است.

و تمامی این موارد در تاپیک قبل و این تاپیک با ارائه ایات و روایات بصورت کامل بررسی شده است و هرگونه توضیح مجدد به ایجاد دور در بحث منجر خواهد شد.

وعن الإمام الصادق (ع) قال: (إن قائمنا إذا قام استقبل من جهلةِ الناس اشد مما استقبله رسول الله (ص) من الجاهلية فقيل له: كيف ذلك؟ فقال: إن رسول الله (ص) أتى الناس وهم يعبدون الحجارة والصخور والعيدان والخشب المنحوتة وان قائمنا إذا قام أتى الناس كلهم يتأولون عليه كتاب الله، ويحتج عليه به ويقاتلونه عليه، أما والله ليدخلن عليهم عدله جوف بيوتهم كما يدخل الحر والقر).
امام صادق (ع) فرمود: (
زمانی که قائم ما ظهور کند مواجه با مردم نادان می شود شدیدتر از زمان رسول الله(ص) در عهد جاهلیت. به ایشان عرض کردند چگونه است قضیه؟ فرمود: زمانی که رسول الله (ص) مبعوث شد مردم سنگ و صخره ها و ابزار موسیقی و چوب های سوراخ شده و تراشیده شده را پرستش می کردند اما زمانی که حضرت قائم (عج) ظهور کند با کسانی مواجه می شود که قرآن را تأویل و بر کتاب خدا محاجه و مجادله می کنند و با امام با همان حجت می جنگند و به خداوند سوگند عدل امام در داخل خانه هایشان راه یابد چنانکه گرما و سرما راه می یابند). بحار الأنوار ج52 ص363 - یوم الخلاص ص 338

الحمد لله رب العالمین

احمد اسماعیل گاطع لعنت الله علیه مدعی امامت و مدعی دارا بودن علم لدنی از ناحیه خدا در قرائت قرآن اشتباه می کند!!!!!!! چه علم لدنی و عصمت جالبی!!:khaneh::khaneh::khaneh:
آیا امام ممکن است اشتباه داشته باشد و یا مرتکب سهو شود و یا مثلا قرآن را اشتباه بخواند؟
آیاتی که سهو را بر امامان وپیامبر منع می کنند :
1-(و ما ینطق عن الهوی * إن هو إلاّ وحی یوحی)
و هرگز از روى هوى و هوس سخن نمى گوید (3). آنچه مى گوید به جز وحیى كه به وى مى شود نمى باشد (4). النّجم
2- فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ (4) الَّذِینَ هُمْ عَنْ صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ
پس واى بر آن نمازگزاران (4).كه دل از یاد خدا غافل دارند (5).ماعون
روایاتی که سهو را بر پیامبر وامامان منع می کنند :
حضرت رضا (علیه‌السلام) در وصف امام می‌فرماید: "فهو معصومٌ مؤیّدٌ موفّقٌ مسدّدٌ، قد أمِنَ من الخطاءو الزَّلَل"
بحارالأنوار، ج 17، ص 108
امام امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) می‌فرماید: "فمنها أن یعلم الإمام المتولّى علیه أنّه معصومٌ من الذنوب كلّها، صغیرها وكبیرها، لایزل فى الفتیا، و لا یخطی‌ فى الجواب و لا یسهو و لا ینسی و لا یلهو بشىء من أمر الدنیا". چگونه سهو می‌كند كسی كه در نمازش، آنان كه پشت سر او ایستاده‌اند را می‌بیند؛ آن‌سان كه از جلو می‌بیند، و خواب در او اثر ندارد و تغییر ایجاد نمی‌كند و آنچه میان مشرق و مغرب است می‌داند؟! بحارالأنوار، ج 17، ص 112
وَ رُوِيَ أَنَّهُ ص قَالَ: إِنَّمَا السَّهْوُ لَكُمْ. پیامبر فرمود تنها سهو برای شماست .بحار الأنوار .ج‏17، ص: 112 که در این جمله سهو با انما برای غیر معصوم حصر شده
وَ رُوِيَ أَنَّهُ قَالَ: لَمْ أَنْسَ وَ لَمْ تَقْصُرِ الصَّلَاة پیامبر فرمود من فراموش نمی کنم و نماز را هم کم نمیکنم(سهو در نماز ندارم) .بحار الأنوار .ج‏17، ص: 112

[SPOILER]

نقل قول:
نظرات علماء در رابطه با اسهاء النبی

نقل قول:

"شیخ طوسی" (رحمه‌الله) در تهذیب گفته است: "روایات سهو النبی، مطابق مذهب ما نیست و عقول از پذیرش آنها سرباز می‌زند" تهذیب، ج 2، ص 181
وی در كتاب استبصار نیز درباره‌ ‌ حدیث "ذی‌الشمالین" درباره‌ ‌ سهو النبی گفته است: "ممّا تمنع منه الأدلّة القاطعة فى أنّه لایجوز علیه السهو والغلط". استبصار، ج 1، ص 371
"محقّق طوسی" در تجرید الإعتقاد فرمود: و یجب فى النبى العصمة لیحصل الوثوق... و عدم السهو".
"علاّمه حلّی" در شرح تجرید نوشت: ویجب فى النبى...أن لا یَصحَ علیه السهو لئلا یسهو ما أمر بتبلیغه"؛ سهو بر او روا نیست تا برخی از آنچه مأمور به تبلیغ آن است، فراموشش نشود. كشف المراد، ص 349 ـ 350

"محقّق اوّل" در كتاب نافع می‌نگارد: و الحقّ رفع منصب الإمامة عن السّهو فى العبادة"؛ حق، آن است كه منصب امامت (اعمّ از نبوّت و امامت) بالاتر از آن است كه در عبادت‌ها سهو داشته باشد. النافع، ص 45
علامه حلی نیز در كتاب منتهی فرمود: حدیث "ابو هریره" (درباره سهو النبی) نزد ما باطل است؛ چون محال است كه سهو عارض پیامبران شود. منتهی المطلب، ج 1، ص 419
همچنین در كتاب مزبور و در كتاب تذكره، پس از ذكر خبر ابو‌هریره از "ذی الیدین"، این حدیث را از جهاتی مردود دانسته است: 1. متضمّن سهو در حقّ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است كه عقلا ً محال است. 2. اسلام ابوهریره، دو سال پس از مرگ ذو الیدین است . منتهی المطلب، ج 1، ص 308؛ التذكرة، ج 1، فصل الثالث فی التروك
"شهید اول" (م 786 هـ.ق) در ذكری بعد از ذكر خبر ذی الیدین گفته است: و هو متروك بین الإمامیّة لقیام الدلیل العقلى علی عصمة النبى عن السهو". الذكری، ص 215
"فاضل مقداد" (م 826 هـ.ق) می‌نویسد: لایجوز علی النّبى (صلی الله علیه و آله و سلم) السّهو مطلقاً، أى فى الشرع و غیره" ضد القواعد الفقهیة، ص 68 ـ 69
"علامه مجلسی" نیز پس از ذكر سخنان سودمند گذشته، می‌نویسد:
"امامیّه بر عصمت پیامبران و ائمّه (علیهم‌السلام) از گناهان صغیره و كبیره، عمدی و اشتباهی و از روی فراموشی، قبل از نبوّت و امامت و بعد از آن، بلكه از زمان ولادت تا زمان ملاقات خدای سبحان، اِجماع دارند و كسی با آن مخالفت نورزیده است؛ جز شیخ صدوق، محمد بن بابویه و استادش "ابن ولید"(قدّس‌سرّهما). این دو بزرگوار، "اِسها" از جانب خداوند را ممكن دانسته‌اند، نه سهوی كه از ناحیه‌ ‌ شیطان است؛ لیكن مخالفت این دو نفر، زیانی به اِجماع نمی‌رساند (و باطل بودن سهو النبی به حال خویش باقی است). امّا سهو در غیر واجبات و محرمات ـ مانند مباحات و مكروهات ـ ظاهراً بیشتر اصحاب ما امامیّه، نیز اِجماع بر عدم صدور آن‌ها دارند؛بحارالأنوار، ج 17، ص 108 ـ 112

[/SPOILER]

اما احمد اسماعیل گاطع لعنت الله علیه در قرائت قرآن اشتباه می کند کاری که حتی از یک شخص غیر معصوم که علم لدنی هم ندارد و سواد متوسطی دارد کمتر رخ دهد حالا این مدعی عصمت و مدعی علم لدنی از قرائت قرآن عاجز است و قرآن را اشتباه می خواند!!

همانطور که گفته شد وطبق آیات وروایات وکلام علماء واضح شد که امام باید از هرگونه لغزش در کلام به دُور باشد اما می بینیم این آقای احمد الحسن دجال نه فقط در حرف زدن بلکه حتی در قرآن خواندن اشتباه می کند برای مثال به جند آیه زیر دقت کنید
تِلْكَ إِذًا قِسْمَةٌ

ضِیزَى (22) سورة النجم
(کلمه ای که با رنگ قرمز می باشد حرف ضاد مکسور می باشد ولی این دجال احمد الحسن آن را مفتوح می کند )
وَكَمْ مِنْ قَرْیَةٍ أَهْلَكْنَاهَا فَجَاءَهَا بَأْسُنَا
بَیَاتًا أَوْ هُمْ قَائِلُونَ (4) سورة الأعراف
( کلمه ی بیاتا که با رنگ قرمز نشان داده شده است بر روی حرف باء یک فتحه قرار گرفته است ولی این دجال احمد الحسن آن را با کسره می خواند ) این هم لینک از .youtube که صدایش رو پخش کرده است
http://www.youtube.com/watch?v=XCXJa7Qn230

[=arial]
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله الرب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین
شما در ساییتان تاپیکی قرار دادید
http://www.mahdyeen.org/showthread.php?t=23039&p=63972#post63972
ای خوانندگان شما قاضی باشید که چه کسی در مانده شده است
آری من قبول دارم نمی توانم احمقان را قانع کنم و البته روی من با احمقان نیست بلکه روی من با صاحبان اندیشه و دل است و البته برای همین است که شما قانع نمی شوید
آیا واقعا شما قبلا به قادر بودید به اینها جواب بدهید مگر با طفره رفتن آن قسمت های قبلی هم آنچنان حدیث فقاع را اشتباه ترجمه کردی که هر کس اندک سوادی داشته باشد می فهمد که تو حدیث فقاع را بر عکس تاویل کردی ، آیا اگر کسی بگوید دانش آموزان تنبل جایزه نمی گیرند به استثنای (یا بسوای ) سعید که دلیل جایزه گرفتنش چیز دیگری مثلا افزایش روحیه است آیا این جمله نفی تنبلی سعید را دارد ؟؟ که در آخر ترجمه درستش را آوردم که همه متوجه اشتباه کاری های تو را که تنها احمقان را فریب می دهی بشوند .

http://www.askdin.com/thread28489-2.html#post373546[=arial]
کجا آنجا توانستی جواب درستی بدهی که مثلا ما ضایع شده باشیم آنجا پست را قفل کردند و نگذاشتند من ادامه جوابهایم را بدهم که از پست آخرم مشخص است من هنوز حرف داشتم. آیا بدون شنیدم حرفهای من به سوی قاضی می روید ؟ آری تنها شمایید که بدون شنیدن حرفهای مقابل قضاوت می کنید .

1- کسی که ادعا دارد خمس در زمان امر امام است ولی به او روایتی می آورم که خمس زمین در زمان قائم است ولی از پاسخ فرار می کند . تو که مدعی هستی همه روایات اصول کافی قابل استناد است بگو چطور شده خمس زمین می گیرید درحالی در روایت آمده تا زمان قیام قائم ؟ قیام قائم ...قیام قائم ... قیام قائم ... آیا چند بار تکرار کنم ؟پس شما به حکم خودتان آتش خور و حرام خور هستید چون خمس زمین (تاکید می کنم در روایت آمده خمس زمین ) می گیرید. عزیزم قائم به هر معنی باشد اصلا دو تا باشد بگو کدامشان قیام کرده تا بخواهد خمسی بگیرد ؟ شما اگر قادرید همین حدیث را کامل شرح کنید .آری تنها احمقان هستند که حرفهای حقیر را قبول نمی کنند.
و تنها احمقان است که حرفهای تو را باور می کنند.

2- در مورد وصیت تنها یک احمق است که این توجیح تو را قبول کند زیرا امام فرموده امام بوصیت آشکار می آید که حتی بچه ها و مردم هم می فهمند اسم وصی چیست و فلان بن فلان است حال کدام بچه در بصره می دانست احمد الاسماعیل امام سیزدهم همان امام امروزشان فرزند امام دوازدهم است ؟ ولی همه بچه های بصره می دانند وصی امام حسن عسکری حصرت قائم امام دوازدهم است ؟
3- در روایت اصول کافی که کاملا برای شما قابل استناد است آمده که امام همه زبان ها را می داندو یک مثال هم به ابوبصیر می زند و روایات متواتری در این امر موافق با آیات قرآن است ولی شما این امر ساده را مربوط به علم غیب می کنید ، آخر مگر امام به الهام نمی تواند این علم را یاد بگیرد و بعد نیازی به الهام نداشته باشد ؟مگر چیز عجیب و غریبی است که مثلا یاد گرفتن چند زبان زنده دنیا باعث نفی بشریتش بشود پس این همه آدم که اینهمه زبان های مختلف بلدند بشر نبودند؟ شما که روایات اصول کافی را قبول دارید باید این ها را شرح کنید نه اینکه با آیات متشابه قرآن نقضش کنید . شما که مدعی هستید از فیلتر حفاظت الهی گذشته اند و همه قابل استناد اند .
4-در مورد سلاح می گویید که چون سلاح از علم جدا نمی شود آنها یکی هستند . می گویم همانطور که ملک از تابوت جدا نمی شد سلاح هم جدا نمی شود . سلاح نشانه علم است و تابوت نشانه ملک است و خدا هم در قرآن تابوت را نشانه ملک دانسته ( نه علم ) . سلاح مثل مدرک فیزیک است که نشانه دهنده علم است چنانچه مدرک هم نشانه علم فیزیک است . آری این سلاح نشانه ای است که گمراه کنندگانی مثل شما به آن استناد نکنند و ما بفهمیم دروغگویند . هر جا تابوت بود ملک آنجاست و هر جا سلاح بود علم آنجاست و در احادیث آوردم ائمه با همین سلاح جسمانی استناد می کردند مثل روایت استناد امام سجاد به محمد بن حنفیه و مثل روایتی دیگر در اصول کافی که برای شما قابل استناد است که امام صادق زیدیه را بدلیل نداشتن سلاح ظاهری که همان سلاح پیغمبر است رد کردند و حتما آنرا شنیدید . و همینطور روایاتی که موافق قرآن بودند که سلاح به همه ائمه منتقل می شده و همین سلاح ظاهری نیاز است حتی در این دوره کسی نمی خواهد که امام با این سلاح بجنگد همه شیعیان می خواهند که امام نشانه علم را دارد یا نه ؟ که ندارید پس دیگر حرف مفت و بی اساس بس.

از این قسمت اصلی سوالم هم که فرار کردی دوباره کپی اش می کنم:

ما در مورد گفته متشابه امام که فرمودند اگر ما چیزی را برای فرزندمان گفتیم و آن برای فرزند فرزند ما اتفاق افتاد انکار نکنید . عرض می کنم این برای قائم امام دوازدهم نیست زیرا این امر برای ایشان محتومی است بدون تبدیل که شکی در آن نیست و انکار آن کفر است طبق روایت ولی این حدیثی که آوردی برای روایاتی به مانند روایت پایین است
الكافي، ج‏1، ص: 307
7الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْوَشَّاءِ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِي الصَّبَّاحِ الْكِنَانِيِّ قَالَ نَظَرَ أَبُو جَعْفَرٍ ع إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع يَمْشِي فَقَالَ تَرَى هَذَا هَذَا مِنَ الَّذِينَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِين‏
حال به من بگو که ایا حضرت صادق وارث زمین شدند در آن موقع یا فرزندشان قائم آل محمد امام دوازدهم ابتدا وارث زمین می شوند ؟ و اگر بگویی در آینده ایشان وارث زمین می شوند می گویم که آن زمان تا هنگام شهادتشان نشدند و همین مهم است و مردمان آن زمان فقط همان زمان را می بینند پس امر در ظاهر برای ایشان قرار نگرفت تا برای فرزندشان قرار بگیرد .
حال دوباره به این حدیث صریح و محکم بدون غرض نگاه کن که امام فرمودند در امر قائم دوازدهم شکی نیست چون این امر محتوم بدون تبدیلی است یعنی عوض و بدل نمی شود برای همین امام به آیه قرآن یعنی شهور دوازده گانه استدلال کردند
ما بعد اخْبَرَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى الْعَطَّارُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ حَسَّانَ الرَّازِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْكُوفِيِّ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ يُوسُفَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَبْدِ الرَّزَّاقِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ فُضَيْلٍ الرَّسَّانِ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ الغيبة للنعماني، ص: 87

قَال‏ عن ابي‌حمزة الثمالي قال كنت عند ابي‌جعفر محمد بن علي الباقر عليه السلام ذات يوم فلما تفرق من كان عنده قال لي يا اباحمزة من المحتوم الذي لا تبديل له عند الله قيام قائمنا فمن شك فيما اقول لقي الله و هو به كافرو له جاحد ثم قال بابي و امي المسمي باسمي و المكني بكنيتي السابع من بعدي بابي من يملأ الارض عدلا و قسطا كما ملئت ظلما و جورا ثم قال يا اباحمزة من ادركه فيسلم له ما سلم لمحمد و علي فقد وجبت له الجنة و من لم‌يسلم ( لايسلم خ ) له ما سلم لمحمد و علي فقد حرم الله عليه الجنة و مأواه النار و بئس مثوي الظالمين و اوضح من هذا الحمد لله و انور و ابين و ازهر لمن هداه الله و احسن اليه قول الله عز و جل في محكم كتابه ان عدة الشهور عند الله اثناعشر شهرا في كتاب الله يوم خلق السماوات و الارض منها اربعة حرم ذلك الدين القيم فلاتظلموا فيهن انفسكم و معرفة الشهور المحرم و صفر و ربيع و ما بعده و الحرم منها رجب و ذوالقعدة و ذوالحجة و المحرم و ذلك لايكون دينا قيما لان اليهود و النصاري و المجوس و ساير الملل و الناس جميعا من الموافقين و المخالفين يعرفون هذه الشهور و يعدونها باسمائها و ليس هو كذلك و انما هم الائمة القوامون بدين الله عليهم السلام و الحرم منها اميرالمؤمنين علي الذي اشتق الله له اسما من اسمه العلي كما اشتق لرسول الله صلي الله عليه و اله اسما من اسمه المحمود و ثلاثة من ولده اسماؤهم علي ابنه علي بن الحسين و علي بن موسي الرضا و علي بن محمد و لهذا الاسم المشتق من اسم الله عز و جل حرمة به صلوات الله علي محمد و اله المكرمين المحرمين به .

از همه خوانندگان می خواهم به این حدیث شریف دقت کنند امام فرمودند قائم یعنی امام دوازدهم

السابع من بعدي امر قیامشان محتوم بدون تبدیل است
المحتوم الذي لا تبديل له عند الله قيام قائمنا فمن شك فيما اقول لقي الله و هو به كافرپس کسی آن را انکار کند کافر است و هیچ شوخی در امر محتوم بدون تبدیل نیست این امر بدا بردار نیست و امام تاکید فراوان کردند که قائم حتما امام دوازدهم است و حتی استدلال به آیه روشن کننده و واضح کننده امر دوازده امام می کنند آیه ای که مربوط به دوازده ماه است و اوضح من هذا الحمد لله و انور و ابين و ازهر لمن هداه الله و احسن اليه قول الله عز و جل في محكم كتابه... در این آیه که امام آنرا محکم دانستند و واضح کننده و آشکار کننده و مشخص کننده برای هدایت آمده است که تعداد ماه ها نزد خداوند دوازده تا است و خداوند واژه تعداد یا "عده" را استفاده کرده و این عبارت دلالت بر حصر دارد و نیاز به واژه "انما" نیست . برای مثال مثلا تو می گویی دو برادر دارم و این سخن تو دلالت بر حصر برادرانت ندارد ولی وقتی می گویی تعداد برادرانت دو تا است این سخنت دلالت بر حصر برادرانت دارد و وقتی می گویی تعداد ماه ها دوازده تا است کسی حق ندارد بگوید که این سخنت حصر ندارد و ماه ها می شود بیشتر شود . حال می رویم سراغ قرآن که تاویل این شهور ائمه قائم بدین است فقط و فقط انما هم الائمة القوامون بدين الله عليهم السلام وقتی واژه انما آمده یعنی شهور فقط و فقط ائمه هستند و غیر از ائمه تاویلی ندارد و کسی حق ندارد بگوید این ایه تاویل دیگری غیر ائمه هم دارد مثلا بگوید مربوط به مهدیون است نه حق ندارد چون واژه "انما "آمده است . حال خداوند فرموده تعداد ائمه قوامون بدین دوازده تا است پس ائمه نه کمتر و نه بیشتر از این تعداد هستند . پس دیگر گوش بحرفهای احمقان و جاهلان گمراه کننده نکن که می خواهند تو را از پیروی از ایه روشن خدا بازدارند و گوش بحرف غیر از ال محمد نکن که آنها فرمودند قیام قائم دوازدهم محتوم بدون تبدیلی است که انکار آن کفر است . پس اگر دنبال کفر هستی مانند این خادم مدعی یمانی یا خادم ... پس مرا با تو کار نیست و روی سخنم با تو نیست ولی اگر دنبال حق و حقیقت هستی بدان همین حدیث شریف صریح محکم موافق قرآن کفایت می کند هزاران سخن باطل متشابه گمراه کنندگان را .

ای مدعی خادم مدعی یمانی آیا قادری این حدیث صریح را نفی کنی مگر اینکه حدیث های متشابه دیگری را بیاوری ؟ اگر قادری تنها و تنها همین حدیث امام را شرح کن .
فراموش نکن که شما این امر را در فرزند ایشان دانستید و فراموش نکن اینجا امام گفته این قائم زمین را پر از عدل و داد می کند ولی شما می گویید مولای شما آن کس است و فراموش نکن و فراموش نکن که ایه تنها مربوط به ائمه است و در تعدادشان بدلیل عبارت تعداد یا "عده " حصر دارد.

پناه بر خدا تا کی می خواهی به این عناد و لجاج با احادیث صریح امام ادامه بدهی ؟

============================================================================================
اما دوست عزیز ask
این اشخاص آدمهای کوری هستند که حقیقت را نمی بینند برای همین حق را نمی یابند و فکر می کنند هدایت شده اند و بی خودی خوشحالند که متاسفانه تنها این کارشان بر ضرر خودشان است و تنها بر خودشان ظلم می کنند و هر کس فریفته آنها بشود در حقیقت کسی است از امثال آنها که شایسته قرار گرفتن در همان گروه نادان است.
شما تنها گفته های اینها را برای امامشان گوش کنید که این آقای خادم مدعی یمانی در سایتشان قرار داده :(این دفعه کامل آوردم که بهانه ای نداشته باشی آقای مدعی خادم مدعی یمانی )

نقل قول:
قابل توجه آقایانی که به ائمه معصومین(ع) صفات لاهوت مطلق را نسبت میدهند!
آقایانی که بعضا صفات و کرامات و معجزاتی را به ائمه معصومین(ع) نسبت میدهند که بنابر قرآن حتی رسول الله(ص) هم چنان صفاتی را نداشت!!!

این ایات در مورد رسول الله (ص) است:

قابل توجه آقایانی که ادعا میکنند امام مسلط به تمام زبانهای زنده دنیاست و این امر را نه بصورت معجزه و کرامت و نشانه ای الهی که در بعضی مواقع به اذن خدا و برای اتمام حجت و اثبات حقانیت بروز میکند، بلکه مسئله ای بسیار عادی و پیش پا افتاده فرض میکنند!

وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ يَقُولُونَ
إِنَّمَا يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ لِّسَانُ الَّذِي يُلْحِدُونَ إِلَيْهِ أَعْجَمِيٌّ وَهَذَا لِسَانٌ عَرَبِيٌّ مُّبِينٌ

اگر رسول الله(ص) به همه زبانهای غیر از عربی مسلط بود که شبهه همچنان پا برجا بود، یعنی این شبهه بود که مفاهیم قران را (نعوذ بالله ) از عجم زبان(احتمالا اشاره به سلمان فارسی) میگرفت و به عربی ترجمه میکرد!!!
پس نه رسول الله زبانی غیر از عربی میدانست ( مگر به اذن و قدرت خدا در مواقع خاص که حتی زبان حیوانات را هم میفهمید چون وارث سلیمان نبی است)
و نه سلمان فارسی بنا بر تاکید قران تسلط کافی به زبان عربی داشت(
لِّسَانُ الَّذِي يُلْحِدُونَ إِلَيْهِ أَعْجَمِيٌّ) یعنی عجم زبان است و به عربی مانند زبان مادریش تسلط ندارد و ادعا درست نمیباشد در صورتیکه در توصیف قران میفرماید وَهَذَا لِسَانٌ عَرَبِيٌّ مُّبِينٌ

قابل توجه آقایانی که ائمه معصومین(ع) را عالم به تمامی دانشهای زمین و زمان و اسرار و خزائن فیزیکی و غیبی جهان هستی میدانند:

قُل لَّا أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلَا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلَا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَىٰ إِلَيَّ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمَىٰ وَالْبَصِيرُ أَفَلَا تَتَفَكَّرُونَ

وَلَا أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلَا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلَا أَقُولُ إِنِّي مَلَكٌ وَلَا أَقُولُ لِلَّذِينَ تَزْدَرِي أَعْيُنُكُمْ لَن يُؤْتِيَهُمُ اللَّهُ خَيْرًا اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا فِي أَنفُسِهِمْ إِنِّي إِذًا لَّمِنَ الظَّالِمِينَ

قابل توجه آقایانی که میگویند اگر امام بخواهد میتواند بدون هیچ محدودیتی هر امری را انجام دهد و امام آگاه به اسرار غیبی ، اسرار قلبی انسانها و... بدون هیچ محدودیتی است:

قُل لَّا أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعًا وَلَا ضَرًّا إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لَاسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ وَبَشِيرٌ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ

قابل توجه آقایانی که امام را موجودی مافوق بشری تصور میکنند که حاله ای از نوری فیزیکی( مثل تصاویر کتابها و فیلمها) او را احاطه کرده ! ، پشت سرش را میبیند !، سایه ندارد !، هر لحظه اراده کند میتواند کرامت و معجزه انجام دهد ، بیمار نمیشود! هر چیزی میخورد به نور تبدیل میشود و دفع گوارشی ندارد! دچار سهو نمیشود و محدودیتهای جسمانی سایر انسانها راندارد .........

مَا أَنتَ إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُنَافَأْتِ بِآيَةٍ إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ

وَمَا أَنتَ إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُنَا وَإِن نَّظُنُّكَ لَمِنَ الْكَاذِبِينَ

فَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِن قَوْمِهِ مَا نَرَاكَ إِلَّا بَشَرًا مِّثْلَنَا وَمَا نَرَاكَ اتَّبَعَكَ إِلَّا الَّذِينَ هُمْ أَرَاذِلُنَا بَادِيَ الرَّأْيِ وَمَا نَرَىٰ لَكُمْ عَلَيْنَا مِن فَضْلٍ بَلْ نَظُنُّكُمْ كَاذِبِينَ

وَقَالَ الْمَلَأُ مِن قَوْمِهِ الَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِلِقَاءِ الْآخِرَةِ وَأَتْرَفْنَاهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا مَا هَٰذَا إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يَأْكُلُ مِمَّا تَأْكُلُونَ مِنْهُ وَيَشْرَبُ مِمَّا تَشْرَبُونَ

فَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِن قَوْمِهِ مَا هَٰذَا إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يُرِيدُ أَن يَتَفَضَّلَ عَلَيْكُمْ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَأَنزَلَ مَلَائِكَةً مَّا سَمِعْنَا بِهَٰذَا فِي آبَائِنَا الْأَوَّلِينَ

لَاهِيَةً قُلُوبُهُمْ وَأَسَرُّوا النَّجْوَى الَّذِينَ ظَلَمُوا هَلْ هَٰذَا إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْأَفَتَأْتُونَ السِّحْرَ وَأَنتُمْ تُبْصِرُونَ

وَمَا مَنَعَ النَّاسَ أَن يُؤْمِنُوا إِذْ جَاءَهُمُ الْهُدَىٰ إِلَّا أَن قَالُوا أَبَعَثَ اللَّهُ بَشَرًا رَّسُولًا

قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يُوحَىٰ إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَٰهُكُمْ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ فَمَن كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا

قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يُوحَىٰ إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَٰهُكُمْ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ وَاسْتَغْفِرُوهُ وَوَيْلٌ لِّلْمُشْرِكِينَ[=arial]

[=arial]بخدا همین جملاتی که گفتید کفایت در بطلانتان بدون هیچ دلیل دیگری می کند
ظلمت آمد دلیل ظلمت
امامی که در سخنانش که بیشتر اشخاص فیلمش را دیدند اشتباه صرف و نحو دارد
امامی که بقول شما سهو دارد
امامی که قادر بر سخن گفتن بر هیچ زبانی جز زبان مادریش نیست و زبان مادریش هم درست بلد نیست تلفظ کند حداقل یکبار نشان می داد که معجزه و یا بالهام با بروح القدس اعظم یا بهر چی یک زبان دیگر هم بلد هست سخن بگوید که نشان نداده البته کاش همان زبان مادریش را بلد بود حرف بزند
پیغمبری که که در روایات آمده که هم از اهل سنت هم از شیعه مخصوصا از کتب اربعه آوردم که معجزه بدنشان نبود سایه بوده ولی شما آنرا به چه چیزهایی توجیح می کندی و گفتید اگر هزار حدیث بیاورم ایمان نمی آورید و توجیحتان انا بشر مثلکم است در حالی که نبود سایه نفی بشریت نمی کند چطور می کند زمانی که سوسک شبتاب نورانی است و این سوسک بودنش را نفی نکرده . و چطور شما معتقدید احمد الحسنتان با جسمشان آنهم جسم جسدی نه برزخی( دو شب پیش از آقای انصار الله اقرار گرفتم که مولایتان با جسد و روح آمدند پس روح و جسد یکی نیستند برای همین استدلال به آن آیه روح نمی شود بکنی ) (برزخی چون این جسم را همه میدیدند و فرشتگان که به ابرهیم نازل شدند و هم به قوم لوط آنها هم با جسد جسدانی آمدند نه برزخی و لباسی از عناصر همین زمین پوشیدند و فرشتگان قیاس با بشر نمی شود ) آمدند و کشته شدند و حالا از پدر و مادری به شکل تناسخ بر می گردند سبحان الله قبلا که با جسد بودند فرض گرفتیم مثل حضرت آدم از آسمان نازل شدند بدون پدر و مادر ولی چرا باید از پدر و مادری بر گردند ؟ولی چرا آنجا امامتان قیاس با فرشته می شود؟ آنجا انا بشر مثلکم فراموش می شود ؟و ... ؟؟؟ولی این مورد آسان که معجزه بوده نفی بشریت می شود آیا حضرت موسی که دستش نورانی شد آن موقع نفی بشریتش شد ؟ حضرت علی می گوید معجزه بدن پیغمبر مثل ید بیضا است / و آوردم از احادیث اهل سنت و شیعه که بالغ بر 16 حدیث بود از کتب معروفه و همینطور اصول کافی و ... ولی همه آنها را قبول نکردی و حال ادعا داری همه روایات اصول کافی قابل استناد است
امامی که ادعا دارید فضل کلامی ندارد و سلیمان گفت که سخن گفتنش با پرندگان فضل است و سلیمان با آن به مردم احتجاج کرد و امام شما آنرا دارا نیست

http://www.askdin.com/thread28489.html#post372813
[=arial]چه کسی واقعا رسوا است ؟؟؟ قضاوت با خوانندگان
و سلام من اتبع الهدی


نقل قول:

احمد اسماعیل گاطع لعنت الله علیه مدعی امامت و مدعی دارا بودن علم لدنی از ناحیه خدا در قرائت قرآن اشتباه می کند!!!!!!!

ابو حمزه ثمالی می گوید : از حضرت باقر العلوم ( ع ) شنیدم که فرمود : «إنّ اللعنة إذا خرجت من فیّ صاحبها تردّدت بینهما ، فإن وجدت سماغاً ، وإلّا رجعت علی صاحبها » کافی : 2 / 360 ، وسائل الشیعة : 12 / 301 . .

لعن و نفرین وقتی که از دهان شخص خارج می شود اگر اهلش را نیافت به صاحبش(لعن کننده) برمی گردد .

نقل قول:

چه علم لدنی و عصمت جالبی!!:khaneh::khaneh::khaneh:

يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ

وَمَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ

اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَيَمُدُّهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ

پس بخندید و مسخره کنید که غیر از این هم از شما انتظاری نمیرود و بزودی خواهید دانست که با چه کسی در افتاده بودید و چه کسی را لعن ونفرین و مسخره میکردید!

اما مفهوم عصمت ، عدم اشتباه در دریافت و ابلاغ وحی و عدم ارتکاب گناهان کبیره و صغیره میباشد و نه بمعنی عدم سهو در اعمال و گفتار روزمره ( البته سهو در معصوم(ع) حداقل ممکن است ولی صفر نیست)

و حتی رسول الله(ص) هم به اقتضای بشر بودنش گاهی دچار سهو میشد که نمونه مشهور آن حلالیت طلبیدن ایشان در روزهای آخر عمر مبارکشان بود که به نقل از صفحه 324 جلد سوم ترجمه فارسی تاریخنامه طبری منسوب به بلعمی و تصحیح محمد روشن نقل می‌کنم:

نقل قول:

نقل قول:
در حالی که رسول خاتم محمد مصطفی صلی‌الله علیه‌وآله‌و سلم از شدت درد دستمالی بر سر خود بسته بود به مسجد آمد و چون نتوانست بر پله‌های منبر که سه تا بیش نبود بالا رود و توان ایستادن نیز نداشت، نشسته با مردم سخن گفت و پس از درود بر پیامبران و خود و دعا برای شهدا فرمود خدا بنده‌اش را مخیر کرد بین انتخاب دنیا و آخرت و بنده آخرت را انتخاب کرد و خدا وعده کرد او را نزد خود ببرد. یکی از صحابه فهمید که پیامبر خودش را می‌گوید لذا گریست و مردم نیز گریستند آنگاه رو کرد به مردم و فرمود: ای مردم مرگ حق است و هیچ کس را از آن گریزی نیست و پس از مرگ روز عدل و داد است و قصاص اعمال، پس اگر کسی حقی بر من دارد در دنیا بستاند و به عقبی نکشاند تا وقتی بر خدا وارد می‌شوم حقی بر گردنم نباشد که هیچ کس را تاب تحمل عذاب آخرت نیست.
مسجد‌النبی به خروش آمد همگان گریستند و عرض کردند یا رسول‌الله ما حقی بر شما نداریم، شما بر همه ما حق دارید و اگر داشتیم نیز از آن گذشتیم.
عکاشة‌بن‌محصن فزاری برخواست و گفت ای رسول خدا فلان شب در فلان مکان و در فلان جنگ شتر من و شتر شما کنار هم می‌رفتند شما با عصایی که در دست داشتید خواستید بر شتر خود بزنید که بر من خورد (سهو) و من امروز خواهان قصاصم.

ولوله‌ای در مسجد به‌ راه افتاد، برخی گفتند ای عکاشه این قصاص را به صد شتر بفروش و از پیامبر قصاص مکن و هر کس سخنی گفت ولی اثری نکرد و عکاشه همچنان خواهان قصاص بود پیامبر فرمود چیزی مگویید که حق اوست و حق خود خواهد.
پیامبر(ص) بلال را فرمود که عصای مرا از خانه‌ام بیاور، ولی مراقب باش دخترم فاطمه نداند که بردن عصا برای چیست که طاقت شنیدن قصاص از پدرش را ندارد، عصا را آوردند، علی(ع) جلو رفت و گفت‌ ای عکاشه پیامبر مریض است و تحمل این ضربت را ندارد، به جای یک بار قصاص از پیامبر صد بار بر من قصاص کن و دست از پیامبر بردار، ولی افاقه نکرد.
عکاشه جلو رفت پیامبر عصا را به او داد و فرمود بزن ولی سخت مزن که من ضعیفم و توان زخم ندارم. عکاشه گفت ای رسول خدا وقتی عصای شما بر من خورد، لباس بر تن نداشتم ولی شما عبا و پیراهن به تن دارید! پیامبر عبا و پیراهن کنار زد و فرمود حالا بزن.
مسجد را غوغایی فراگرفته بود و همگان می‌خواستند بدانند چه خواهد شد، آیا پیامبر می‌خواهد در آخر عمرش از امتش پاداش بگیرد؟! که ناگاه دیدند عکاشه عصا را انداخت و خودش را به بدن پیامبر چسبانید و بر بدنش بوسه زد و نگاهش را زمانی به پیامبر دوخت.
مردم گریستند، پیامبر فرمود چرا چنین کردی عکاشه گفت ترسیدم آخرین روزی باشد که تو را می‌بینیم خواستم به تو نگاه کنم و خود را بر اندام تو بمالم تا فردای قیامت بدنم در آتش نسوزد و جسدم بر آتش حرام شود. پیامبر(ص) سه بار فرمودند حرام شد حرام شد حرام شد و بدینگونه این مرد با دعا و شفاعت رسول خدا خود را بهشتی ساخت.

اکنون که این داستان را ملاحظه فرمودید آیة دوم سوره فتح را ملاحظه کنید:
"لِیَغْفِرَ لَکَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَ مَا تَأَخَّرَ وَ یُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ وَ یَهْدِیَکَ صِرَاطاً مُسْتَقِیماً"
تا خداوند از گناه گذشته و آینده تو درگذرد و نعمت خود را بر تو تمام گرداند و تو را به راهى راست هدایت کند.

و روشن است که رسول الله(ص) معصوم از گناه بود و منظور این ایه خطاهای کوچک ناشی از سهو یا فراموشی ، که از

مشخصات بشر است، میباشد.

قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يُوحَىٰ إِلَيَّ
بگو بدرستی که وجز این نیست که من بشری مثل شما هستم که بمن وحی میشود

وَلَا تَقُولَنَّ لِشَيْءٍ إِنِّي فَاعِلٌ ذَٰلِكَ غَدًا*إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّهُ ۚ وَاذْكُر رَّبَّكَ إِذَا نَسِيتَ وَقُلْ عَسَىٰ أَن يَهْدِيَنِ رَبِّي لِأَقْرَبَ مِنْ هَٰذَا رَشَدًا

و خداوند به رسول الله(ص) میفرماید: هنگام فراموشی پروردگارت را یاد کن

و حتی از علمای متقدم شیعه، بزرگی مثل شیخ صدوق به سهو النبی اعتقاد داشت!
شیخ صدوق درباره نفی سهو از پیامبر گفته‌است:


(إِنَّ الْغُلَاةَ وَ الْمُفَوِّضَةَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ یُنْکِرُونَ سَهْوَ النَّبِیِّ ص...
وَ لَیْسَ سَهْوُ النَّبِیِّ ص کَسَهْوِنَا لِأَنَّ سَهْوَهُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ إِنَّمَا أَسْهَاهُ لِیُعْلِمَ أَنَّهُ بَشَرٌ مَخْلُوقٌ فَلَا یُتَّخَذَ رَبّاً مَعْبُوداً دُونَهُ... وَ سَهْوُنَا مِنَ الشَّیْطَانِ وَ لَیْسَ لِلشَّیْطَانِ عَلَی النَّبِیِّ ص وَ الْأَئِمَّةِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ سُلْطَانٌ... کَانَ شَیْخُنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِیدِ رَحِمَهُ اللَّهُ یَقُولُ
أَوَّلُ دَرَجَةٍ فِی الْغُلُوِّ نَفْیُ السَّهْوِ عَنِ النَّبِیِّ ص‏)
من لا یحضره الفقیه ج۱ص۳۵۹

و علّامه مجلسی می گوید: مسأله خیلی مشكل است چون اخبار و نشانه های زیادی بر این دلالت می كند كه سهو و فراموشی از آنها سر می زده است».

و ایاتی در قران هستند که مفهوم انها فقط با سهو النبی توجیه میشود:

وَإِن كَادُوا لَيَفْتِنُونَكَ عَنِ الَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ لِتَفْتَرِيَ عَلَيْنَا غَيْرَهُ ۖ وَإِذًا لَّاتَّخَذُوكَ خَلِيلًا
وَلَوْلَا أَن ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدتَّ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئًا قَلِيلًا
إِذًا لَّأَذَقْنَاكَ ضِعْفَ الْحَيَاةِ وَضِعْفَ الْمَمَاتِ ثُمَّ لَا تَجِدُ لَكَ عَلَيْنَا نَصِيرًا

چیزی نمانده بود از وحی دور و به مطلب دیگری متوجه ات کنند تا به دوستی با انان پذیرفته شوی. و اگر استحکام و ثبات قدم ات نبود که به تو اموخته بودیم، بسا که اندک گرایشی به آنان نشان می دادی، در زندگانی و مرگ دو برابر طعم عذاب را می چشیدی و یاوری نمی دیدی». (اسراء، 73 تا 75)

پس آن عصمت بمعنی مطلق که عدم سهو یا عدم فراموشی را نیز شامل میشود جزو صفات بشر و مخلوق قرار نمی گیرد و جزو صفات لاهوت مطلق است.

نقل قول:

همانطور که گفته شد وطبق آیات وروایات وکلام علماء واضح شد که امام باید از هرگونه لغزش در کلام به دُور باشد اما می بینیم این آقای احمد الحسن دجال نه فقط در حرف زدن بلکه حتی در قرآن خواندن اشتباه می کند برای مثال به جند آیه زیر دقت کنید
تِلْكَ إِذًا قِسْمَةٌ
ضِیزَى (22) سورة النجم
(کلمه ای که با رنگ قرمز می باشد حرف ضاد مکسور می باشد ولی این دجال احمد الحسن آن را مفتوح می کند )
وَكَمْ مِنْ قَرْیَةٍ أَهْلَكْنَاهَا فَجَاءَهَا بَأْسُنَا
بَیَاتًا أَوْ هُمْ قَائِلُونَ (4) سورة الأعراف
( کلمه ی بیاتا که با رنگ قرمز نشان داده شده است بر روی حرف باء یک فتحه قرار گرفته است ولی این دجال احمد الحسن آن را با کسره می خواند ) این هم لینک از .youtube که صدایش رو پخش کرده است
http://www.youtube.com/watch?v=XCXJa7Qn230

چه زیبا گفته مولوی شاعر و عارف بزرگ در این بیتش:
ما ز قران مغز را برداشتیم-----------پوست را بهر
خران بگذاشتیم

و خود قران چه زیبا میفرماید وصف کسانی را که به ظاهر کتاب خدا اکتفا کردند

مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوهَا كَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَارًا بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ

اما در مقابل شبهه اشتباه قرائت باید گفت:

آیا شما قرائت اهلبیت(ع) را شنیده اید که بر مبنای ان قضاوت میکنید؟

و آیا میدانید که در قرائت همین قران و از قرنها قبل و بین قاریان مشهور اختلاف قرائت وجود داشته و دارد ؟!

و ایا میدانید اساسا تکمیل خط عرب و نقطه گذاری و اعراب گذاری کنونی قران در زمان رسول الله(ص) نبوده و بعد از رسول الله(ص) و بعد از گسترش اسلام به جغرافیای غیر عرب زبان ، نیاز به ان احساس شده و بصورت تدریجی تکمیل شده است؟!

و اگر منظورت از اشتباه در قرائت ،سنگینی و مکث در قرائت است:

ایا حجت الهی با فصاحت زبان شناخته میشود؟!
و ایا نمیدانی موسی(ع) سنگینی زبان و مکث در گفتار داشت و دعای موسی(ع) در قران منعکس است:

وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِي*يَفْقَهُوا قَوْلِي

و ایا نمیدانی طبق حدیث معصومین(ع) که اوصاف جسمی قائم(ع) را توصیف میکنند ، قائم(ع) شبیه ترین فرد به موسی(ع) میباشد

حمران می گوید: به ابی جعفر(ع) عرض کردم: (شما را به خویشاوندی و قرابت رسول الله(ص) قسم می دهم، شما صاحب این امر و قائم به آن هستید؟ فرمود: خیر. عرض کردم: پدر و مادرم به فدایتان، او کیست؟ فرمود: آن صاحب محاسن سرخ، چشمان درشت و فرو رفته، ابروهایی باز، شانه هایی پهن، در سرش شوره و در چهره اش اثر می باشد، خداوند موسی را رحمت کند). (غيبت نعمانی: ص215).

الحمد لله رب العالمین


نقل قول:

[=arial]درحالی در روایت آمده تا زمان قیام قائم ؟ قیام قائم ...قیام قائم ... قیام قائم ... آیا چند بار تکرار کنم ؟پس شما به حکم خودتان آتش خور و حرام خور هستید چون خمس زمین (تاکید می کنم در روایت آمده خمس زمین ) می گیرید. عزیزم قائم به هر معنی باشد اصلا دو تا باشد بگو کدامشان قیام کرده تا بخواهد خمسی بگیرد ؟ شما اگر قادرید همین حدیث را کامل شرح کنید .آری تنها احمقان هستند که حرفهای حقیر را قبول نمی کنند.
و تنها احمقان است که حرفهای تو را باور می کنند.

مگر قبلا برایت حدیث نیاوردم که کل اهلبیت(ع) دارای صفت قائم بوده و همگی انها قائم به امر الله هستند ؟

ابـو خديجه از امام صادق عليه السلام راجع به امام قائم عليه السلام پرسيد، فرمود: همه ی ما قائم به امر خدائيم؛ يكى پس از ديگرى تا زمانى كه صاحب شمشير بيايد، چـون صاحب شمشير آمد، امر و دستورى غير از آنچه بوده مى آورد).اصول کافی جلد 2 صفحه 487 روایت 2.

پس با این حساب ، قائم(ع) حتی قبل از قیام مسلحانه و در مرحله دعوت هم بمانند پدرانش قائم به امر الله است.

نقل قول:

[=arial] در مورد وصیت تنها یک احمق است که این توجیح تو را قبول کند زیرا امام فرموده امام بوصیت آشکار می آید که حتی بچه ها و مردم هم می فهمند اسم وصی چیست و فلان بن فلان است حال کدام بچه در بصره می دانست احمد الاسماعیل امام سیزدهم همان امام امروزشان فرزند امام دوازدهم است ؟ ولی همه بچه های بصره می دانند وصی امام حسن عسکری حصرت قائم امام دوازدهم است ؟

اگر مردم موفق به درک همزمان وصی و موصی میشدند و هر دو را میشناختند(مانند امیرالمومنین(ع) و امام حسن(ع)) این تعبیر از وصیت ظاهره درست بود اما حالا و در زمان ما چه؟
مردم مستقیما نه امام حسن عسگری(ع) را درک کرده اند و نه بعلت غیبت، امام مهدی(عج) را میشناسند و انچه را که تو میگویی ،حتی بچه ها هم میدانند که وصی امام حسن عسگری امام مهدی(عج) است، را از روی روایات کتابها میدانند که نوشته شده و آشکارا از نسلی به نسل دیگر منتقل شده یعنی رسیدیم به همان مفهوم که وصیتی که به ان احتجاج میشود باید درکتابها موجود و در دسترس همه باشد
و از انجایی که هویت امام محمد بن الحسن العسگری(عج) مجهول بوده است پس هر شبهه ای که احتجاج به وصیت احمد الحسن(ع) داشته باشد ، همان شبهه را عینا میتوان به احتجاج به وصیت امام محمد بن الحسن العسگری(ع) نیز مطرح کرد.
و انچیزی که شبهه را رفع میکند قسم جلاله معصوم(ع) است که کسی غیر از صاحب وصیت ادعای انرا نمیکند!
و انچیزی که شبهه را رفع میکند توصیف رسول الله(ص) است که وصیت را عاصم از گمراهی توصیف فرمود

و وصیت کسی جز صاحبش آن را ادعا نمی کند؛ زیرا آن کتابی بازدارنده از هر گونه لغزش می باشد همانگونه که محمد (ص) به آن وعده داده است: (برایم صحیفه و دواتی بیاورید تا کتابی برایتان بنویسم که بعد از آن هرگز گمراه نخواهيد شددر حالیکه اگر امکان دستیابی به آن برای کسی غیر از صاحبش فراهم می بود و با آن بر مردم احتجاج می کرد قطعاً مایه ى گمراهی مردم می شد، و این امر خلاف وعده ى رسول الله (ص) است و بلا نسبت ايشان كه غير ممكن است خلاف وعده عمل كند.

و وصیت را کسی جز صاحبش ادعا نمی کند؛ زیرا امیر المؤمنین (ع) آن را ذکر کرده و از امور خاص و منحصر به فرد خلفای الهی شمرده و فرمود:

(لا یُقَاسُ بِآلِ مُحَمَّد (ص) مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ أَحَدٌ وَلا یُسَوَّى بِهِمْ مَنْ جَرَتْ نِعْمَتُهُمْ عَلَیْهِ أَبَداً هُمْ أَسَاسُ الدِّینِ وَ عِمَادُ الْیَقِینِ إِلَیْهِمْ یَفِیءُ الْغَالِی وَبِهِمْ یُلْحَقُ التَّالِی وَلَهُمْ خَصَائِصُ حَقِّ الْوِلایَةِ وَفِیهِمُ الْوَصِیَّةُ وَالْوِرَاثَةُ).

(هيچ كس با مرتبه و مقام خاندان پيامبر از اُمّت اسلامى سنجيده نمى شود و هيچ گاه كسانى كه خود مشمول نعمت هاى اهل بيت هستند، با خود آنان برابر نمى شوند؛ آنان اساس دین و ستون یقین هستند، هر که از حدّ در گذرد به آنان بازگردد، و آن که وامانده، بديشان پيوندد. حقّ ولايت خاص ايشان است و وصيّت و ميراث مخصوص آنان).
بحار الأنوار: ج23 ص117.

و مانند کلام ایشان را فرزندش امام صادق(ع) فرمود: (یَا مَنْ خَصَّنَا بِالْکَرَامَةِ وَخَصَّنَا بِالْوَصِیَّةِوَوَعَدَنَا الشَّفَاعَةَ وَأَعْطَانَا عِلْمَ مَا مَضَى وَمَا بَقِیَ وَجَعَلَ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَیْنَا وَجَعَلَنَا وَرَثَةَ الأَنْبِيَاءِ).

(
اى كسى كه ما را به كرامت و وصیت ممتاز كرد
و به ما وعده ى شفاعت داد و علم گذشته و آينده را به ما عطاء نمود و دل هاى برخى از مردم را به ما متمايل ساخت و ما را وارثان انبیاء قرار داد).
بصائر الدرجات: ص149.

و اگر دیگران در این ادعا تمکین می یافتند دیگر وصیت از ویژگی های خاص و منحصر به فرد ائمه (ع) نبود.

و وصیت را کسی جز صاحبش ادعا نمی کند؛ زیرا امام باقر (ع) آن را ترازویی برای شناخت صاحب حق قرار داد، آن هنگام که از ایشان در مورد راه شناخت صاحب امر پرسیده شد، فرمود: (با سنگینی و متانت و علم و وصیت).بصائر الدرجات: ص509.

و ادعای آن توسط شخصی گمراه یعنی اینکه همیشه آن راه رساندن به صاحب حق نمی باشد، و امام (ع) از به گمراهی کشاندن مردم و خلاف وعده مبراء است.

و وصیت را کسی جز صاحبش ادعا نمی کند؛ زیرا امام رضا (ع) در برابر علمای یهود و نصاری، حق جدّش رسول الله (ص) را از طریق متنهایی از کتبشان با اسم ایشان را ثابت کرد، پس بهانه جویی کردند و گفتند: از کجا معلوم که آن محمد یاد شده همان محمد جدّ شماست؟ پس حضرت فرمود: با شک و تردید احتجاج نمودید! آیا خداوند قبل یا بعد از خلقت آدم تا این روز، پیامبری را مبعوث کرده که نامش محمد باشد؟ و یا در کتبی که خداوند بر تمام انبیاء نازل کرده، نامی غیر از محمد می یابید؟ پس در پاسخ خاموش ماندند).بحار الأنوار: ج49 ص75.

پس امام (ع) عدم ادعای کسی غیر از صاحب اسم و اوصاف مذکور در کتبشان را دلیلی بر مصداق بارز و اصلی اوصاف (محمد) قرار داد، آن هم تنها با ادعای وصیت و فرموده ی ایشان که: او صاحب حق است، و به عبارت دیگر وصیت مشخص را کسی جز صاحبش ادعا نمی کند. و این پاسخ، دقیقاً همان پاسخی است که به شک کنندگان امروز داده می شود !

نقل قول:

[=arial]در روایت اصول کافی که کاملا برای شما قابل استناد است آمده که امام همه زبان ها را می داندو یک مثال هم به ابوبصیر می زند و روایات متواتری در این امر موافق با آیات قرآن است ولی شما این امر ساده را مربوط به علم غیب می کنید ، آخر مگر امام به الهام نمی تواند این علم را یاد بگیرد و بعد نیازی به الهام نداشته باشد ؟مگر چیز عجیب و غریبی است که مثلا یاد گرفتن چند زبان زنده دنیا باعث نفی بشریتش بشود پس این همه آدم که اینهمه زبان های مختلف بلدند بشر نبودند؟ شما که روایات اصول کافی را قبول دارید باید این ها را شرح کنید نه اینکه با آیات متشابه قرآن نقضش کنید

عزیزم تعداد زبانها و لهجه های زنده دنیا هم اکنون حدود شش هزار تایی میشود و دانستن همه اینها اگر همردیف دانستن علم غیب نیست ولی جزو خزائن الله محسوب میشود و معجزه ای اشکار و غیر قابل انکار است.

و تصور کن نماینده هر دهکده و قبیله ای بخواهد امام(ع) را امتحان کند یا انتظار داشته باشد که امام بزبان انها هم سخنرانی کند و بیانیه منتشر کند و همین کافی است تا مردم معصوم(ع) را همانند قهرمانان سیرک ها و معرکه ها و شوهای تلوزیونی ، بازیچه خود کنند!!!
همین اکنون بسیاری از افراد حتی به 5 الی 10 زبان زنده دنیا تسلط دارند و این معجزه و چیز عجیبی محسوب نمیشود و با اموزش از کودکی قابل حصول است ولی کافی است حجت خدا به عنوان نشانه به دو زبان غیر عربی سخن گوید ، همه میگویند اگر راست میگویی به سومی هم سخن بگو و اگر به زبان سوم سخن بگوید میگویند چهارمی و باور کن این بازی تمامی نخواهد داشت!!!

بنابرین اگر کسی دنبال حقیقت است کرامات و معجزات بحد کافی بوده است و اگر دنبال عناد و لجبازی و بهانه گیری هست که هیچ چیز جز عذاب الهی انها را ساکت نخواهد کرد!

نقل قول:

[=arial] و همینطور روایاتی که موافق قرآن بودند که سلاح به همه ائمه منتقل می شده و همین سلاح ظاهری نیاز است حتی در این دوره کسی نمی خواهد که امام با این سلاح بجنگد همه شیعیان می خواهند که امام نشانه علم را دارد یا نه ؟ که ندارید پس دیگر حرف مفت و بی اساس بس.

پسر خوب و عزیز ، در این زمان هر نشانه مادی، قابل جعل و شبهه انگیز خواهد بود و یهودیان استاد جعل تاریخ و آثار تاریخی و باستانی هستند

و فرض کن برای معرفی سلاح رسول الله(ص) یک شمشیر ارائه شود، در صورتیکه سلاح حقیقی و مشترک همه انبیا، علم است و این باعث ایجاد جنگ روانی و تهمت خشونت به دین مبین اسلام و مکتب رسول الله(ص) که مظهر صلح و برادری و عدالت است، خواهد شد!


علاوه بر ان ، مطمئن باش ارائه شمشیر و زرهی بعنوان سلاح پیامبر، بجای رفع شبهه باعث ایجاد شبهه و حاشیه بیشتری میشد که تمامی نداشت
و هیچ راهی برای تعیین قدمت و اصالت تاریخی این نشانه ها وجود نداشت ، تنها راه مطمئن شاید آزمایش کربن 12 و نظر کارشناسی تیمی بی طرف از باستانشناسان می بود و این یعنی بازیچه شدن یادگارهای رسول الله(ص) در دست عده ای کارشناس یهودی که حتی احتمال اسیب رساندن و برنگرداندن این نشانه ها و یادگارهای عزیز رسول الله(ص) بود.

ولی راه تشخیص سلاح علم ساده و برای همه ممکن است، که روش ان سئوال از حلال و حرام ، محکم و متشابه قران، اسرار قران و حروف مقطعه، سئوال از انجیل، تورات ، مناظره علمی و....میباشد.
نقل قول:

نقل قول:

[=arial]از همه خوانندگان می خواهم به این حدیث شریف دقت کنند امام فرمودند قائم یعنی امام دوازدهم السابع من بعدي امر قیامشان محتوم بدون تبدیل است

بر منکرش لعنت!
اتفاقا امام مهدی(عج) قائم اولیه و قائم به امر الله و فرمانده اصلی کلیه مراحل دعوت و قیام میباشد و یمانی یامهدی اول تحت فرمان و مجری دستورات امام مهدی(عج) در کلیه مراحل دعوت و قیام است و درحقیقت وصی و وزیر و دست راست قائم اصلی(امام مهدی) است و مهدی اول(یمانی ع) ، قائم بمعنی مستقل و یا بموازات امام مهدی(عج) نمیباشد بلکه تابع محض امام مهدی(عج) است.

الحمد لله رب العالمین

[=arial]بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله الرب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین
اما بعد هر حقی را حقیقتی است و درستی را نوری است و همین حق است که چون نور آشکار است و حقیقت خورشید را در خود ظاهر می کند. و اگر کلامی حقیقتی را نشان ندهد باید فهمید این باطلی است که لباس حق را پوشیده . آری باز می بینیم معاویه ها و ابوحنیفه ها و یزید های زمان همگی دست در دست هم دادند تا حق را با دهان ظلمت گوی خود خاموش کنند ولی خدا نور خود را تکمیل می کند و سعی دارند با تف نجس خود امامتی را بر کسی بچسپانند
( دقت کن همه جمله هایم سور عمومی است ولی بگو این شعرت ات سور عمومی بود : ای مگس عرصه سیرمرغ نه جولنگه توست... اگر این سور عمومی است پس فکر کن من این را برای امامت فرستادم بگو پس غیر سور عمومی چیست ؟در این شعر که کاملا خطاب کردی ای بی سواد گفتی ای مگس که البته خودتی وز وز می کنی خوبه منم همینطور شعر ها برای امامت بگویم ؟ آن هم چه امامی ؟ آری امامی که سهو داشته باشد سلاح نبی را نداشته باشد وصیت نبی را نداشته باشد و ادعای وصیت کند در حالی که هنوز قائم زنده است آخر کسی بر وصیت احتجاج می کند که امام قبلی شهید شده باشد بعد او بیاید ادعا کند هنوز قائم دوازدهم که فوت نکرده اند که بخواهند وصیت به امام شما کنند و هیچ کدام از اهل بصره هم نمی دانست که او فلان بن فلان است و امامی است که به او وصیت شده آری امامی که سواد قرآن خواندن نداشته باشد و نداند که بیاتا چه در قرآن و چه در میان همه مردم تنها یک تلفظ دارد و با فتحه خوانده می شود و امامی که در گفتار خود در فیلمش اشتباهات صرف و نحو داشته باشد و امامی که به تناسخ بیاید و امامی که ذره ای سواد نداشته باشد دجال اصفهان را امریکا بداند و دخانی که همه جا را بگیرد و باعث زکام مومن و دیوانگی کافر بشود را آن دخان ایسلند بداند !!! مصرف بنگ را که حرامی است آشکار در پزشکی که هیچ حرامی دوا نیست جایز بداند از احادیث تحریف شده استفاده می کند که پنج مورد آنرا به خانم یا عبد صالح اثبات کردم که از کتب مولایتان کپی کرده بودند و امامی که مخالف آیه و حدیث صریح که در پست قبل آوردم سخن بگوید امامی که دیگران را از خمس منع کند و خود خمس زمین را بگیرد در حالی اگر اعتقاد شماست که احادیث اصول همه درست هستند پس خمس زمین تا زمان قیام قائم حلال است و بعد از قیام باید خمس بگیرید ولی هنوز قیام نکردید پس یعنی امامی آتش می خورد و امامی که ...
نه بهتر بگویم به شمای آقای متناقض گو که دیروز می گفتی طبق وصیت ایشان امام نیستند و امام سیزدهم کجا بود و برادران و خواهران انصار معصوم نیستند و اشتباه می کنند و همه حرفای گذشته را فراموش کردی و امروز با وقاحت و پررویی تمام او را امام می خوانی و ... حال این حرفهای گذشته ات را بخوان:

نقل قول:
بنابرین یمانی(ع) ، بر خلاف تبلیغات منفی و هیاهو و جنجال مخالفان ، امام سیزدهم نیست! بلکه ایشان مطابق نص وصیت رسول الله (ص) ، مهدی اول(ع) میباشد نکته ظریفی که متاسفانه حتی بعضا انصار محترم نیز در مباحثشان به ان توجهی نمیکنند .

نقل قول:
به هر حال بارها عرض کرده ام دوباره میگویم که رفتار و گفتار برادران و خواهران محترم انصار ،که انسانهایی غیر معصوم و ناقص هستیم، دلیلی بر حقانیت یا عدم حقانیت این دعوت مبارک نمیتواند باشد و برادران و خواهران انصار بهنگام تبلیغ دعوت باید دقت کنند تا دقیقا مطابق ثقلین مطالبشان را عرضه کنند بسیاری از مواقع مطلب حقی با شیوه ای نادرست و شبهه انگیز مطرح میشود. بنابرین بنده مطابق وصیت عرض میکنم که دقیقتر است ، بهنگام تبلیغ و معرفی حضرت احمد الحسن(ع)، ایشان بعنوان مهدی اول(ع) و یمانی موعود معرفی شود و نه امام سیزدهم! درست است که ایشان سیزدهمین وصی و جانشین رسول الله(ص) و وارث علم و عصمت رسول الله(ص) است و اطاعت از ایشان بمانند اطاعت از سایر معصومین(ع) واجب است اما دلیل نمیشود ما بر خلاف نص صریح وصیت تبلیغ کرده ، و ایشان را امام سیزدهم معرفی کنیم.
[=arial]
ای دروغگوی متناقض گو این حرف گذشته ات بود که انصار را نهی می کردی که بگویند که او امام سیزدهم است به این پست خودت که بعدا فرستادی نظر کن
بعد از اینکه به تو گفتم

نقل قول:
برادر عزیز مولای خودتان در کتاب متشابهات چهار و همه دوستانتان ادعا دارند که احمد الحسن امام است آنهم امام سیزدهم مثل اینکه فراموش کردید ؟؟
[=arial]
آری وقتی این را شنیدی یکباره تغییر جهت دادی زیرا نمی توانستی حرف مولایت که در کتاب متشابهات چهار که بتازگی آمده بود را انکار کنی و شدی مثل بقیه انصار گمراه و گفتی
[=arial]
نقل قول:
[=arial]اگر اعتراضی دارید قبل از ایشان به معصومین(ع) بکنید که در روایاتشان از مهدیین(ع) بعنوان[=arial] امام نیز یاد کرده اند
[=arial]
چه کسی متوهم و متناقض گو و مقدس نما ی دروغگو جز تو است ؟
برو خدا روزیت را جای دیگر برساند برو از همان آتش هایی که مولایت می خورد بخور و بترس و بترس وبترس از خدا و خون شیعیان را به شیشه نکن برو که ما احمق و سفیه نیستیم و احمقها و سفیهان همان بقیه گروهت هستند که فریب سخنان کثیفت را بخورند و با حرفهای تو قانع شوند برخیز و برخیز ای کسی که حرفهای آن شیطان را میزنی که پیغمبر در معراجش به او گفت قم ... قم... و از همین است که اهل قم گمراه نمی شوند برو که اینجا جای تو نیست ما در ایران قم را داریم که آن همه روایت در موردش است و تقریبا تمام اهل قم و همگی بزرگان و همگی علمایشان مخالف امام تو هستند در حالی که می دانی اهل قم چه کسانی هستند و چه روایاتی در موردشان آمده.
این امام هدایت شدگان است یا گمراهان ؟ )
آیا چه کسی رسوا است ؟؟؟
بخدا قسم آنچنان آبروی تو رفته که هر کسی جای تو بود الان خاک را می کند و خود را آنجا پنهان می کرد . آری بعضی ها مانند شتر مرغ ها سر خود را در لانه خود می کنند و فکر می کنند که از دید شیر پنهان شدند (سور عمومی ) آخر اگر تو جهلت را نمی بینی و خودت را بکوری زدی اینجا همه خوانندگان جهل تو را میبینند . حال دوباره برای اثبات جهلت که چون ابوحنیفه آیات قرآن را به ظنت تفسیر می کنی آیات قرآن را با تفسیر آل محمد بیان می کنم تا شیعیان عبرت بگیرند از قول آن ظالم یعنی عمر که گفت قرآن برای ما کافیست و پیغمبر فرمود قرآن و ثقلین از هم جدا نمی شوند . نکند اینجا هم جدا نشدن قرآن و ثقلین را بمانند سلاح و علم بر هم تطبیق می کنی و می خواهی بگویی همین قرآن کاغذی که می خوانی همین ثقلین است ؟ استدلال به قرآن جایز نیست مگر اینکه تفسیر از آل محمد داشته باشی یا اینکه جایی خود آل محمد به آن استدلال کرده باشند تا بفهمی آن آیه ای را که می آوری متشابه است یا محکم . ای تاویل کننده به ظن آیات قرآن تفسیر متشابهات را تنها راسخین در علم که آل محمدند می دانند
چرا برای فتنه انگیزی متشابهات را دستاویز خود قرار می دهی ؟؟؟
[=arial]هُوَ الَّذي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذينَ في‏ قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْويلِهِ وَ ما يَعْلَمُ تَأْويلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْم‏[=arial]
حال دوباره رسوایت می کنم که همه بدانند این قوم شما فرقی با همان قوم گمراه گذشته که فرقی بین علی و ابوبکر نمی دانستند نمی کند .و مانند جاهلان گذشته فرقی بین شتر نر و ماده نمیدانند ( ناقه و جمل ).
نقل قول:

اما مفهوم عصمت ، عدم اشتباه در دریافت و ابلاغ وحی و عدم ارتکاب گناهان کبیره و صغیره میباشد و نه بمعنی عدم سهو در اعمال و گفتار روزمره ( البته سهو در معصوم(ع) حداقل ممکن است ولی صفر نیست)

و حتی رسول الله(ص) هم به اقتضای بشر بودنش گاهی دچار

سهو میشد که نمونه مشهور آن حلالیت طلبیدن ایشان در روزهای آخر عمر مبارکشان بود که به نقل از صفحه 324 جلد سوم ترجمه فارسی تاریخنامه طبری منسوب به بلعمی و تصحیح محمد روشن نقل می‌کنم:
[=arial]

[=arial]اول بگویم به چه حقی استدلال به کتاب دروغگویی چون طبری سنی متعصب کردی آیا ندیدی در مورد شهادت حضرت رضا چه دروغی گفته ؟؟ آیا دروغهای طبری را نمی دانی ؟؟ آخر مگر نشندیدی که ائمه فرمودند هر کجا اختلاف پیدا کردید بروید سراغ عامه یعنی اهل سنت و بر عکس آن حق است ...
اما در مورد روایت طبری عرض می کنم . اگر کسی تحقیق کرد و فهمید این روایت درست است چون معلوم نیست طبری راست فرموده باشند و طبری شخصی فاسق یا دروغگوست آنوقت می گوییم که پیغمبر بدون سهو به او عصا را زدند و جایی در روایت نیامده که پیغمبر سهو کردند و پیغمبر هم نفرمودند که من سهو کردم بلکه از روی رحمت و آگاهی عصا را به ایشان زدند تا آن شخص را بهشتی کنند و کار ایشان به پدری مهربان می ماند که بچه اش را بزند تا او را از بدی دور کند و پیغمبر پدر امت است و آن شخص را از جهنم دور کرد و باید احادیث متشابه( اگر چه این حدیث نیست و جریان تاریخی است و گفته خود آن شخص اهمیتی ندارد که چه در مورد فعل نبی فرموده و او هم نفرموده که پیغمبر به سهو عصا را به او زدند ) را با احادیث و آیات محکم تطبیق داد. که در ادامه آنها را می آورم.

فرمودی:

نقل قول:
اکنون که این داستان را ملاحظه فرمودید آیة دوم سوره فتح را ملاحظه کنید:
"لِیَغْفِرَ لَکَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَ مَا تَأَخَّرَ وَ یُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ وَ یَهْدِیَکَ صِرَاطاً مُسْتَقِیماً"
تا خداوند از گناه گذشته و آینده تو درگذرد و نعمت خود را بر تو تمام گرداند و تو را به راهى راست هدایت کند.
و روشن است که رسول الله(ص) معصوم از گناه بود و منظور این ایه خطاهای کوچک ناشی از سهو یا فراموشی ، که از
مشخصات بشر است، میباشد.

[=arial]به حقی آیه متشابه را از ظن خود تفسیر کردی نمی دانی تفسیر قرآن دورترین چیزها از عقل مردم است طبق روایاتی خودتان آوردید و نمی دانی تفسیر به ظن قرآن حتی یک ایه اش کفر است ؟ تفسیر آیه از آل محمد به شرح زیر است:
[=arial]بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏68، ص: 26
وَ قَدْ رَوَى الصَّدُوقُ فِي الْعُيُونِ «2» بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ الْجَهْمِ قَالَ حَضَرْتُ مَجْلِسَ الْمَأْمُونِ وَ عِنْدَهُ الرِّضَا ع فَقَالَ لَهُ الْمَأْمُونُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ ص أَ لَيْسَ مِنْ قَوْلِكَ أَنَّ الْأَنْبِيَاءَ مَعْصُومُونَ قَالَ بَلَى قَالَ فَمَا مَعْنَى قَوْلِ اللَّهِ لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ ما تَأَخَّرَ قَالَ الرِّضَا ع لَمْ يَكُنْ أَحَدٌ عِنْدَ مُشْرِكِي مَكَّةَ أَعْظَمَ ذَنْباً مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص لِأَنَّهُمْ كَانُوا يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ثَلَاثَمِائَةٍ وَ سِتِّينَ صَنَماً فَلَمَّا جَاءَهُمْ ص بِالدَّعْوَةِ إِلَى كَلِمَةِ الْإِخْلَاصِ كَبُرَ ذَلِكَ عَلَيْهِمْ وَ عَظُمَ قَالُوا أَ جَعَلَ الْآلِهَةَ إِلهاً واحِداً إِنَّ هذا لَشَيْ‏ءٌ عُجابٌ إِلَى قَوْلِهِ إِنْ هذا إِلَّا اخْتِلاقٌ «3» فَلَمَّا فَتَحَ اللَّهُ تَعَالَى عَلَى نَبِيِّهِ مَكَّةَ قَالَ لَهُ يَا مُحَمَّدُ إِنَّا فَتَحْنا لَكَ فَتْحاً مُبِيناً لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ ما تَأَخَّرَ عِنْدَ مُشْرِكِي أَهْلِ مَكَّةَ بِدُعَائِكَ إِلَى تَوْحِيدِ اللَّهِ فِيمَا تَقَدَّمَ وَ مَا تَأَخَّرَ لِأَنَّ مُشْرِكِي مَكَّةَ أَسْلَمَ بَعْضُهُمْ وَ خَرَجَ بَعْضُهُمْ عَنْ مَكَّةَ وَ مَنْ بَقِيَ مِنْهُمْ لَمْ يَقْدِرْ عَلَى إِنْكَارِ التَّوْحِيدِ عَلَيْهِ إِذَا دَعَا النَّاسَ إِلَيْهِ فَصَارَ ذَنْبُهُ عِنْدَهُمْ فِي ذَلِكَ مَغْفُوراً بِظُهُورِهِ عَلَيْهِمْ فَقَالَ الْمَأْمُونُ لِلَّهِ دَرُّكَ يَا أَبَا الْحَسَن

[=arial]آری چون مامون استدلال بر متشابه قرآن می آوری و آنرا از ظن خود تفسیر می کنی و نمیدانی این گناه ابدا مربوط به پیغمبر نیست بلکه مربوط به خود تفکر آن مشرکان است و این معنی ظاهری آن است ولی تفسیر باطنی آن هم را از آل محمد می آوردم که ببینی سخت در اشتباه هستی و در باتلاق نادانی و گرداب رسوایی هستی .
[=arial]
بقیه روایات:

1- بحار الأنوار ، ج‏24، ص: 274
[=arial]كنز جامع الفوائد و تأويل الآيات الظاهرة رُوِيَ أَنَّهُ سُئِلَ أَبُو الْحَسَنِ الثَّالِثُ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ ما تَأَخَّرَ
فَقَالَ ع وَ أَيُّ ذَنْبٍ كَانَ لِرَسُولِ اللَّهِ ص مُتَقَدِّماً أَوْ مُتَأَخِّراً وَ إِنَّمَا حَمَلَهُ اللَّهُ ذُنُوبَ شِيعَةِ عَلِيٍّ ع مِمَّنْ مَضَى مِنْهُمْ وَ بَقِيَ ثُمَّ غَفَرَهَا لَهُ «5»

2- بحار الأنوار ، ج‏53، ص: 34
[=arial]وَ يَقْرَأُ إِنَّا فَتَحْنا لَكَ فَتْحاً مُبِيناً لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ ما تَأَخَّرَ وَ يُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَ يَهْدِيَكَ صِراطاً مُسْتَقِيماً وَ يَنْصُرَكَ اللَّهُ نَصْراً عَزِيزاً
«2» فَقَالَ الْمُفَضَّلُ يَا مَوْلَايَ أَيُّ ذَنْبٍ كَانَ لِرَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ الصَّادِقُ ع يَا مُفَضَّلُ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ اللَّهُمَّ حَمِّلْنِي ذُنُوبَ شِيعَةِ أَخِي وَ أَوْلَادِي الْأَوْصِيَاءِ مَا تَقَدَّمَ مِنْهَا وَ مَا تَأَخَّرَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ لَا تَفْضَحْنِي بَيْنَ النَّبِيِّينَ وَ الْمُرْسَلِينَ مِنْ شِيعَتِنَا فَحَمَّلَهُ اللَّهُ إِيَّاهَا وَ غَفَرَ جَمِيعَهَا

3- علل الشرائع، ج‏1، ص: 176
3- قَالَ فَقُلْتُ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ ص زِدْنِي فَقَالَ احْتَمَلَهُ لِيُعْلِمَ بِذَلِكَ أَنَّهُ قَدِ احْتَمَلَهُ وَ مَا حُمِلَ إِلَّا لِأَنَّهُ مَعْصُومٌ لَا يَحْمِلُ وِزْراً فَتَكُونُ أَفْعَالُهُ عِنْدَ النَّاسِ حِكْمَةً وَ صَوَاباً وَ قَدْ قَالَ النَّبِيُّ ص لِعَلِيٍّ يَا عَلِيُّ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى حَمَّلَنِي ذُنُوبَ شِيعَتِكَ ثُمَّ غَفَرَهَا لِي وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ تَعَالَى لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ ما تَأَخَّرَ

و قبلا آوردم هر چه مربوط به عتاب نبی باشد مثل به در بگو که دیوار بشنود هست حتی اگر در ظاهر قرآن مخاطب نبی باشد ولی آن آیات متشابه است دوباره گفته هایم را کپی می کنم
[=arial]اولا این ایه از متشابهات است و تفسیر آنرا نمی داند جز راسخین در علم زیرا پیغمبر معصوم هستند و کار اشتباهی نمی کنند که خداوند توبیخشان کنند و پیغمبر و ائمه از کسانی هستند که در موردشان آمده [=arial]َ لَا يَفْعَلُونَ إِلَّا مَا شَاءَ اللَّه پس همیشه بر خواست خدا عمل می کنند و هیچ گاه خواست خدا را در زبان و نه در دلشان فراموش نمی کنند [=arial]و این آیه و امثال این آیه مربوط به شیعیان است اگر چه در ظاهر حضرت پیغمبر مخاطب واقع شده اند
[=arial] الكافي، ج‏2، ص: 632
[=arial] عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَعْنَاهُ [=arial]مَا عَاتَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ عَلَى نَبِيِّهِ ص فَهُوَ[=arial] يَعْنِي بِهِ مَا قَدْ مَضَى فِي الْقُرْآنِ مِثْلُ قَوْلِهِ وَ لَوْ لا أَنْ ثَبَّتْناكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئاً قَلِيلًا عَنَى بِذَلِكَ غَيْرَه‏
[=arial]پس هر جا در قرآن پیغمبر عتاب یا توبیخی شوند این مربوط به دیگری است
[=arial] الكافي، ج‏2، ص: 632
[=arial]عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ نَزَلَ الْقُرْآنُ بِإِيَّاكِ أَعْنِي وَ اسْمَعِي يَا جَارَة
[=arial]یعنی نازل شده قرآن به این که مخاطب قرار می دهم تو را و بشنو ای زن همسایه (همون ضرب و المثل خودمون که به در میگم دیوار بشنوه)
[=arial]الإحتجاج على أهل اللجاج، ج‏2، ص: 431
[=arial]ْ فَقَالَ الْمَأْمُونُ لِلَّهِ دَرُّكَ يَا أَبَا الْحَسَنِ فَأَخْبِرْنِي عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- عَفَا اللَّهُ عَنْكَ لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ فَقَالَ الرِّضَا ع هَذَا مِمَّا نَزَلَ بِإِيَّاكِ أَعْنِي وَ اسْمَعِي يَا جَارَةُ خَاطَبَ اللَّهُ بِذَلِكَ نَبِيَّهُ ص وَ أَرَادَ بِهِ أُمَّتَهُ وَ كَذَلِكَ قَوْلُهُ تَعَالَى لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ- وَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَوْ لا أَنْ ثَبَّتْناكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئاً قَلِيلا
[=arial]همینطور که میبنی وقتی مامون از حضرت رضا سوال کردند که معنی این ایه قرآن چیست یعنی خدا تو را ببخشد چرا رخصت بر آنها دادی؟ حضرت رضا علیه السلام فرمودند خداوند از آیه امت پیغمبر را منظور داشته و فرمودند که این ایات بمانند این است که می گویی تو را مخاطب قرار دادم و بشنو تو ای زن همسایه.
[=arial]اما در مورد ایه شما عرض می کنم که پیغمبر از کسانی است که نمی خواهد جز انچه خدا می خواهد و معصوم هستند پس این ایه باید تاویل بشود و طریقه تاویلش همینی است که ائمه که راسخون در علم هستند در بالا گفته اند.

و آیات وروایات در نبود سهو نبی توسط دوست عزیز ask آورده شد که توانایی پاسخ به آنها را نداشتید . و من دیگر تکرارشان نمی کنم فقط خواستم همگی بدانند تو مانند معاویه تاویل سخنان را از روی شیطنت و مانند ابوحنیفه تاویل آیات قرآن را بظن از روی جهالت می کنی .

اما اینکه فرمودید

نقل قول:
بر منکرش لعنت!
اتفاقا امام مهدی(عج) قائم اولیه و قائم به امر الله و فرمانده اصلی کلیه مراحل دعوت و قیام میباشد و یمانی یامهدی اول تحت فرمان و مجری دستورات امام مهدی(عج) در کلیه مراحل دعوت و قیام است و درحقیقت وصی و وزیر و دست راست قائم اصلی(امام مهدی) است و مهدی اول(یمانی ع) ، قائم بمعنی مستقل و یا بموازات امام مهدی(عج) نمیباشد بلکه تابع محض امام مهدی(عج) است.

آری بر منکرش لعنت که شمایید میگویید در امر او بدا شده و فرزندش جای او را گرفته و روایت حضرت صادق می آورید ... اری بر منکرش لعنت . چرا جرئت نکردی بقیه روایت را شرح کنی ؟ مگر ندیدی دوازده تا امام بیشتر نداری و تاویل شهور تنها و تنها این دوازده امام است .اولا اگر امامت را براستگویی قبول داری و قبول داری روایاتش همگی درست است عرض می کنم خود ایشان در کتاب متشهابهات چهار حدیثی صریحی آوردند که عیسی نائب و وزیر قائم [=arial]حجت بن حسن هستند. و بعد از آن دوباره حدیثی می آورند که عیسی پرچم را به قائم می دهد که با سفیانی قبلش عیسی در جنگ بودند. مگر امام شما حجت بن حسن هستند ؟ وقتی می گوییم فلان بن فلان باید اسم پدر و فرزند باشد آری می توانیم بگویم که ائمه ابن رسول الله هستند ولی نمی توانیم بگویم مثلا موسی بن محمد . با اینکه حضرت کاظم فرزند رسول خدا هستند ولی این عبارت را نمی شود به شکل فلان بن فلان بگوییم. تازه اکر بگویی که او مهدی اول است یعنی این قائم می گویم پس عیسی چون وزیر است در آن زمان مهدی دوم است یا مقامش از مهدی دوم بالاتر است قبول داری ؟ در مورد خمس می گویم از کلام حضرت صادق مشخص است که خمس زمین بعد از قیام قائم است هنوز مولای شما که قیامی نکرده . چه کسی را می خواهی فریب بدهی ؟؟؟ خودت و آن سفیهان و احمقان هستند که فریب می خورند و قانع می شوند.
الحمد لله الرب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین

خادم الیمانی(ع);375702 نوشت:
دوست عزیز سلام و با قبولی طاعات و عباداتتان در این ماه پربرکت!

چقدر دعوت را میشناسید و بر چه اساسی قضاوت میکنید؟
آیا اعتقاداتتان وراثتی است؟ مثلا اگر در یک خانواده مسیحی به دنیا امده بودید مسیحی می ماندید یا بدنبال دین کاملتری بودید ؟
چگونه به حقانیت اسلام و شیعه و ائمه معصومین(ع) یقین پیدا کرده اید؟
در مقابل شبهه وهابیت و اهل سنت که میگویند اقلیت شیعه در میان اکثریت مسلمین تفرقه ایجاد میکند با چه منطقی پاسخ میدهید؟!
شرایط و دلایل این دعوت با شرایط و دلایل دعوت رسول الله(ص) چه تفاوتهایی دارد که از نظر شما دعوت رسول الله(ص) حق است و این دعوت باطل؟!

یمانی چه کسی هست ؟ چه مشخصاتی دارد؟
چگونه شناخته میشود؟
اصلا خود امام مهدی(عج) اگر الان ظهور کند چگونه او را میشناسید و با چه معیارهایی؟
بدون تعصب فکر کنید و جواب بدهید!

الحمد لله رب العالمین

من خودم یمانی واقعی هستم و در این مورد بیشتر خواهم گفت ولی ایشان دروغین هستند
برای نمونه ایشان می‌گوید که ایشان سنگی بودند که حضرت علی (ص) در هنگام حرکت کشتی حضرت نوح (ع) به دریا انداختند!
ایشان ادعا می‌کند یک بار ایشان را در خواب دیده‌اند و یک بار هم در واقعیت! خواب که شاهد ندارد ولی شاهد نداشتن دیدن در بیداری هم قابل توجیه هست ولی حرفهایی که در این مورد می‌زند اصلا قابل توجیه نیست
ایشان می‌گوید که امام هست, من قبول دارم که یمانی امام خواهد شد (پیامبر می‌فرماید چطور هستید که عیسی در میان شما نازل شود و امامتان از خودتان باشد ؟ و این امام همان یمانی هست نه حضرت صاحب زمان (ص))
ولی ایشان ادعای امامت می‌کند اونهم بدون هیچ نص صریحی از امام پیشین!
شما می‌دونید امامت مهدی امت چطور مشخص می‌شه؟ اون زمان که امام زمان (عج) در اون نماز معروف که عیسی پسر حضرت مریم (ع) فرود می‌آیند و پشت سر امام زمان (عج) و سپس پشت سر وزیر او نماز می‌خوانند, اونجا امامتش اعلام می‌شه و پیامبر می‌فرماید که چه نیکو پیشوایی خواهد بود برای امت من!
بعدش روایات و احادیثی که ایشان به خودشان نسبت می‌دهند همه می‌توانند به خودشان نسبت بدهند و معنای عام دارند!
فرزند امام زمان بودن هم مجازی و تمثیلی هست چنانکه گفته شده پیش از ظهور او مردی از اهل بیت او قیام می‌کند و چه و چه که اهل بیت منظور اهل بیت پیامبر و اهل بیت پیامبر اهل بیت و خانواده خداوند یکتای بی‌انباز هستند نه خانواده‌ی حضرت مهدی (ص) که از ازدواج ایشان پدید آمده باشد!
بعدش ایشان به روحانیون و مراجع حمله می‌کنند, مگر خودشان مرجع و روحانی نیستند !!؟ مگر جز روحانیون و مراجع تقلید دین رو روی دوششون حمل می‌کنند ؟ آمریکا (دجال) که این کار رو نمی‌کنه !؟

من در خانواده‌ای مسلمان و شیعه به دنیا آمده‌ام ولی مثل بسیاری, اونها دین ظاهری دارند ولی من باطن دین رو می‌خواستم و برای همین خداوند من رو هدایت کرد! دین من دین خود خدا هست نه دین مردم! و این دین همون دین انبیاء و اوصیاء هست.
من قادر هستم با هر حدیث و آیه قرآن کریم و همه آیات همه کتب آسمانی (حتی اونهایی که مردم قبولش ندارند!) به همه سوالات جواب بدهم و هر مشکلی رو حل کنم و هر سختی رو آسان کنم و این معنای هدایت‌کننده‌ترین بودن پرچم یمانی هست چون به سوی اهل بیت و امام زمان دعوت می‌کند نه به سوی خودش!
من هم حضرت مهدی رو دیدم و هم ایشون رو شناختم
هیچکس از من به ایشان نزدیکتر نیست یعنی در شناخت ایشان و شناخت آخرزمان و مسائل اون
وقتی ایشون ظهور کردند من از روی انگشتری ایشان, و یکی راز که بین من ایشان هست, و صدای آسمانی و نشانه‌های بسیاری که می‌شناسم ایشون رو خواهم شناخت

afzali.polaris;376446 نوشت:
[=arial]بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله الرب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین
اما بعد هر حقی را حقیقتی است و درستی را نوری است و همین حق است که چون نور آشکار است و حقیقت خورشید را در خود ظاهر می کند. و اگر کلامی حقیقتی را نشان ندهد باید فهمید این باطلی است که لباس حق را پوشیده . آری باز می بینیم معاویه ها و ابوحنیفه ها و یزید های زمان همگی دست در دست هم دادند تا حق را با دهان ظلمت گوی خود خاموش کنند ولی خدا نور خود را تکمیل می کند و سعی دارند با تف نجس خود امامتی را بر کسی بچسپانند
( دقت کن همه جمله هایم سور عمومی است ولی بگو این شعرت ات سور عمومی بود : ای مگس عرصه سیرمرغ نه جولنگه توست... اگر این سور عمومی است پس فکر کن من این را برای امامت فرستادم بگو پس غیر سور عمومی چیست ؟در این شعر که کاملا خطاب کردی ای بی سواد گفتی ای مگس که البته خودتی وز وز می کنی خوبه منم همینطور شعر ها برای امامت بگویم ؟ آن هم چه امامی ؟ آری امامی که سهو داشته باشد سلاح نبی را نداشته باشد وصیت نبی را نداشته باشد و ادعای وصیت کند در حالی که هنوز قائم زنده است آخر کسی بر وصیت احتجاج می کند که امام قبلی شهید شده باشد بعد او بیاید ادعا کند هنوز قائم دوازدهم که فوت نکرده اند که بخواهند وصیت به امام شما کنند و هیچ کدام از اهل بصره هم نمی دانست که او فلان بن فلان است و امامی است که به او وصیت شده آری امامی که سواد قرآن خواندن نداشته باشد و نداند که بیاتا چه در قرآن و چه در میان همه مردم تنها یک تلفظ دارد و با فتحه خوانده می شود و امامی که در گفتار خود در فیلمش اشتباهات صرف و نحو داشته باشد و امامی که به تناسخ بیاید و امامی که ذره ای سواد نداشته باشد دجال اصفهان را امریکا بداند و دخانی که همه جا را بگیرد و باعث زکام مومن و دیوانگی کافر بشود را آن دخان ایسلند بداند !!! مصرف بنگ را که حرامی است آشکار در پزشکی که هیچ حرامی دوا نیست جایز بداند از احادیث تحریف شده استفاده می کند که پنج مورد آنرا به خانم یا عبد صالح اثبات کردم که از کتب مولایتان کپی کرده بودند و امامی که مخالف آیه و حدیث صریح که در پست قبل آوردم سخن بگوید امامی که دیگران را از خمس منع کند و خود خمس زمین را بگیرد در حالی اگر اعتقاد شماست که احادیث اصول همه درست هستند پس خمس زمین تا زمان قیام قائم حلال است و بعد از قیام باید خمس بگیرید ولی هنوز قیام نکردید پس یعنی امامی آتش می خورد و امامی که ...
نه بهتر بگویم به شمای آقای متناقض گو که دیروز می گفتی طبق وصیت ایشان امام نیستند و امام سیزدهم کجا بود و برادران و خواهران انصار معصوم نیستند و اشتباه می کنند و همه حرفای گذشته را فراموش کردی و امروز با وقاحت و پررویی تمام او را امام می خوانی و ... حال این حرفهای گذشته ات را بخوان:

[=arial]
ای دروغگوی متناقض گو این حرف گذشته ات بود که انصار را نهی می کردی که بگویند که او امام سیزدهم است به این پست خودت که بعدا فرستادی نظر کن
بعد از اینکه به تو گفتم

[=arial]
آری وقتی این را شنیدی یکباره تغییر جهت دادی زیرا نمی توانستی حرف مولایت که در کتاب متشابهات چهار که بتازگی آمده بود را انکار کنی و شدی مثل بقیه انصار گمراه و گفتی
[=arial]
[=arial]
چه کسی متوهم و متناقض گو و مقدس نما ی دروغگو جز تو است ؟
برو خدا روزیت را جای دیگر برساند برو از همان آتش هایی که مولایت می خورد بخور و بترس و بترس وبترس از خدا و خون شیعیان را به شیشه نکن برو که ما احمق و سفیه نیستیم و احمقها و سفیهان همان بقیه گروهت هستند که فریب سخنان کثیفت را بخورند و با حرفهای تو قانع شوند برخیز و برخیز ای کسی که حرفهای آن شیطان را میزنی که پیغمبر در معراجش به او گفت قم ... قم... و از همین است که اهل قم گمراه نمی شوند برو که اینجا جای تو نیست ما در ایران قم را داریم که آن همه روایت در موردش است و تقریبا تمام اهل قم و همگی بزرگان و همگی علمایشان مخالف امام تو هستند در حالی که می دانی اهل قم چه کسانی هستند و چه روایاتی در موردشان آمده.
این امام هدایت شدگان است یا گمراهان ؟ )
آیا چه کسی رسوا است ؟؟؟
بخدا قسم آنچنان آبروی تو رفته که هر کسی جای تو بود الان خاک را می کند و خود را آنجا پنهان می کرد . آری بعضی ها مانند شتر مرغ ها سر خود را در لانه خود می کنند و فکر می کنند که از دید شیر پنهان شدند (سور عمومی ) آخر اگر تو جهلت را نمی بینی و خودت را بکوری زدی اینجا همه خوانندگان جهل تو را میبینند . حال دوباره برای اثبات جهلت که چون ابوحنیفه آیات قرآن را به ظنت تفسیر می کنی آیات قرآن را با تفسیر آل محمد بیان می کنم تا شیعیان عبرت بگیرند از قول آن ظالم یعنی عمر که گفت قرآن برای ما کافیست و پیغمبر فرمود قرآن و ثقلین از هم جدا نمی شوند . نکند اینجا هم جدا نشدن قرآن و ثقلین را بمانند سلاح و علم بر هم تطبیق می کنی و می خواهی بگویی همین قرآن کاغذی که می خوانی همین ثقلین است ؟ استدلال به قرآن جایز نیست مگر اینکه تفسیر از آل محمد داشته باشی یا اینکه جایی خود آل محمد به آن استدلال کرده باشند تا بفهمی آن آیه ای را که می آوری متشابه است یا محکم . ای تاویل کننده به ظن آیات قرآن تفسیر متشابهات را تنها راسخین در علم که آل محمدند می دانند
چرا برای فتنه انگیزی متشابهات را دستاویز خود قرار می دهی ؟؟؟
[=arial]هُوَ الَّذي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذينَ في‏ قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْويلِهِ وَ ما يَعْلَمُ تَأْويلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْم‏[=arial]
حال دوباره رسوایت می کنم که همه بدانند این قوم شما فرقی با همان قوم گمراه گذشته که فرقی بین علی و ابوبکر نمی دانستند نمی کند .و مانند جاهلان گذشته فرقی بین شتر نر و ماده نمیدانند ( ناقه و جمل ).

[=arial]اول بگویم به چه حقی استدلال به کتاب دروغگویی چون طبری سنی متعصب کردی آیا ندیدی در مورد شهادت حضرت رضا چه دروغی گفته ؟؟ آیا دروغهای طبری را نمی دانی ؟؟ آخر مگر نشندیدی که ائمه فرمودند هر کجا اختلاف پیدا کردید بروید سراغ عامه یعنی اهل سنت و بر عکس آن حق است ...
اما در مورد روایت طبری عرض می کنم . اگر کسی تحقیق کرد و فهمید این روایت درست است چون معلوم نیست طبری راست فرموده باشند و طبری شخصی فاسق یا دروغگوست آنوقت می گوییم که پیغمبر بدون سهو به او عصا را زدند و جایی در روایت نیامده که پیغمبر سهو کردند و پیغمبر هم نفرمودند که من سهو کردم بلکه از روی رحمت و آگاهی عصا را به ایشان زدند تا آن شخص را بهشتی کنند و کار ایشان به پدری مهربان می ماند که بچه اش را بزند تا او را از بدی دور کند و پیغمبر پدر امت است و آن شخص را از جهنم دور کرد و باید احادیث متشابه( اگر چه این حدیث نیست و جریان تاریخی است و گفته خود آن شخص اهمیتی ندارد که چه در مورد فعل نبی فرموده و او هم نفرموده که پیغمبر به سهو عصا را به او زدند ) را با احادیث و آیات محکم تطبیق داد. که در ادامه آنها را می آورم.

فرمودی:

[=arial]به حقی آیه متشابه را از ظن خود تفسیر کردی نمی دانی تفسیر قرآن دورترین چیزها از عقل مردم است طبق روایاتی خودتان آوردید و نمی دانی تفسیر به ظن قرآن حتی یک ایه اش کفر است ؟ تفسیر آیه از آل محمد به شرح زیر است:
[=arial]بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏68، ص: 26
وَ قَدْ رَوَى الصَّدُوقُ فِي الْعُيُونِ «2» بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ الْجَهْمِ قَالَ حَضَرْتُ مَجْلِسَ الْمَأْمُونِ وَ عِنْدَهُ الرِّضَا ع فَقَالَ لَهُ الْمَأْمُونُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ ص أَ لَيْسَ مِنْ قَوْلِكَ أَنَّ الْأَنْبِيَاءَ مَعْصُومُونَ قَالَ بَلَى قَالَ فَمَا مَعْنَى قَوْلِ اللَّهِ لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ ما تَأَخَّرَ قَالَ الرِّضَا ع لَمْ يَكُنْ أَحَدٌ عِنْدَ مُشْرِكِي مَكَّةَ أَعْظَمَ ذَنْباً مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص لِأَنَّهُمْ كَانُوا يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ثَلَاثَمِائَةٍ وَ سِتِّينَ صَنَماً فَلَمَّا جَاءَهُمْ ص بِالدَّعْوَةِ إِلَى كَلِمَةِ الْإِخْلَاصِ كَبُرَ ذَلِكَ عَلَيْهِمْ وَ عَظُمَ قَالُوا أَ جَعَلَ الْآلِهَةَ إِلهاً واحِداً إِنَّ هذا لَشَيْ‏ءٌ عُجابٌ إِلَى قَوْلِهِ إِنْ هذا إِلَّا اخْتِلاقٌ «3» فَلَمَّا فَتَحَ اللَّهُ تَعَالَى عَلَى نَبِيِّهِ مَكَّةَ قَالَ لَهُ يَا مُحَمَّدُ إِنَّا فَتَحْنا لَكَ فَتْحاً مُبِيناً لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ ما تَأَخَّرَ عِنْدَ مُشْرِكِي أَهْلِ مَكَّةَ بِدُعَائِكَ إِلَى تَوْحِيدِ اللَّهِ فِيمَا تَقَدَّمَ وَ مَا تَأَخَّرَ لِأَنَّ مُشْرِكِي مَكَّةَ أَسْلَمَ بَعْضُهُمْ وَ خَرَجَ بَعْضُهُمْ عَنْ مَكَّةَ وَ مَنْ بَقِيَ مِنْهُمْ لَمْ يَقْدِرْ عَلَى إِنْكَارِ التَّوْحِيدِ عَلَيْهِ إِذَا دَعَا النَّاسَ إِلَيْهِ فَصَارَ ذَنْبُهُ عِنْدَهُمْ فِي ذَلِكَ مَغْفُوراً بِظُهُورِهِ عَلَيْهِمْ فَقَالَ الْمَأْمُونُ لِلَّهِ دَرُّكَ يَا أَبَا الْحَسَن

[=arial]آری چون مامون استدلال بر متشابه قرآن می آوری و آنرا از ظن خود تفسیر می کنی و نمیدانی این گناه ابدا مربوط به پیغمبر نیست بلکه مربوط به خود تفکر آن مشرکان است و این معنی ظاهری آن است ولی تفسیر باطنی آن هم را از آل محمد می آوردم که ببینی سخت در اشتباه هستی و در باتلاق نادانی و گرداب رسوایی هستی .
[=arial]
بقیه روایات:

1- بحار الأنوار ، ج‏24، ص: 274
[=arial]كنز جامع الفوائد و تأويل الآيات الظاهرة رُوِيَ أَنَّهُ سُئِلَ أَبُو الْحَسَنِ الثَّالِثُ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ ما تَأَخَّرَ
فَقَالَ ع وَ أَيُّ ذَنْبٍ كَانَ لِرَسُولِ اللَّهِ ص مُتَقَدِّماً أَوْ مُتَأَخِّراً وَ إِنَّمَا حَمَلَهُ اللَّهُ ذُنُوبَ شِيعَةِ عَلِيٍّ ع مِمَّنْ مَضَى مِنْهُمْ وَ بَقِيَ ثُمَّ غَفَرَهَا لَهُ «5»

2- بحار الأنوار ، ج‏53، ص: 34
[=arial]وَ يَقْرَأُ إِنَّا فَتَحْنا لَكَ فَتْحاً مُبِيناً لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ ما تَأَخَّرَ وَ يُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَ يَهْدِيَكَ صِراطاً مُسْتَقِيماً وَ يَنْصُرَكَ اللَّهُ نَصْراً عَزِيزاً
«2» فَقَالَ الْمُفَضَّلُ يَا مَوْلَايَ أَيُّ ذَنْبٍ كَانَ لِرَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ الصَّادِقُ ع يَا مُفَضَّلُ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ اللَّهُمَّ حَمِّلْنِي ذُنُوبَ شِيعَةِ أَخِي وَ أَوْلَادِي الْأَوْصِيَاءِ مَا تَقَدَّمَ مِنْهَا وَ مَا تَأَخَّرَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ لَا تَفْضَحْنِي بَيْنَ النَّبِيِّينَ وَ الْمُرْسَلِينَ مِنْ شِيعَتِنَا فَحَمَّلَهُ اللَّهُ إِيَّاهَا وَ غَفَرَ جَمِيعَهَا

3- علل الشرائع، ج‏1، ص: 176
3- قَالَ فَقُلْتُ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ ص زِدْنِي فَقَالَ احْتَمَلَهُ لِيُعْلِمَ بِذَلِكَ أَنَّهُ قَدِ احْتَمَلَهُ وَ مَا حُمِلَ إِلَّا لِأَنَّهُ مَعْصُومٌ لَا يَحْمِلُ وِزْراً فَتَكُونُ أَفْعَالُهُ عِنْدَ النَّاسِ حِكْمَةً وَ صَوَاباً وَ قَدْ قَالَ النَّبِيُّ ص لِعَلِيٍّ يَا عَلِيُّ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى حَمَّلَنِي ذُنُوبَ شِيعَتِكَ ثُمَّ غَفَرَهَا لِي وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ تَعَالَى لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ ما تَأَخَّرَ

و قبلا آوردم هر چه مربوط به عتاب نبی باشد مثل به در بگو که دیوار بشنود هست حتی اگر در ظاهر قرآن مخاطب نبی باشد ولی آن آیات متشابه است دوباره گفته هایم را کپی می کنم
[=arial]اولا این ایه از متشابهات است و تفسیر آنرا نمی داند جز راسخین در علم زیرا پیغمبر معصوم هستند و کار اشتباهی نمی کنند که خداوند توبیخشان کنند و پیغمبر و ائمه از کسانی هستند که در موردشان آمده [=arial]َ لَا يَفْعَلُونَ إِلَّا مَا شَاءَ اللَّه پس همیشه بر خواست خدا عمل می کنند و هیچ گاه خواست خدا را در زبان و نه در دلشان فراموش نمی کنند [=arial]و این آیه و امثال این آیه مربوط به شیعیان است اگر چه در ظاهر حضرت پیغمبر مخاطب واقع شده اند
[=arial] الكافي، ج‏2، ص: 632
[=arial] عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَعْنَاهُ [=arial]مَا عَاتَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ عَلَى نَبِيِّهِ ص فَهُوَ[=arial] يَعْنِي بِهِ مَا قَدْ مَضَى فِي الْقُرْآنِ مِثْلُ قَوْلِهِ وَ لَوْ لا أَنْ ثَبَّتْناكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئاً قَلِيلًا عَنَى بِذَلِكَ غَيْرَه‏
[=arial]پس هر جا در قرآن پیغمبر عتاب یا توبیخی شوند این مربوط به دیگری است
[=arial] الكافي، ج‏2، ص: 632
[=arial]عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ نَزَلَ الْقُرْآنُ بِإِيَّاكِ أَعْنِي وَ اسْمَعِي يَا جَارَة
[=arial]یعنی نازل شده قرآن به این که مخاطب قرار می دهم تو را و بشنو ای زن همسایه (همون ضرب و المثل خودمون که به در میگم دیوار بشنوه)
[=arial]الإحتجاج على أهل اللجاج، ج‏2، ص: 431
[=arial]ْ فَقَالَ الْمَأْمُونُ لِلَّهِ دَرُّكَ يَا أَبَا الْحَسَنِ فَأَخْبِرْنِي عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- عَفَا اللَّهُ عَنْكَ لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ فَقَالَ الرِّضَا ع هَذَا مِمَّا نَزَلَ بِإِيَّاكِ أَعْنِي وَ اسْمَعِي يَا جَارَةُ خَاطَبَ اللَّهُ بِذَلِكَ نَبِيَّهُ ص وَ أَرَادَ بِهِ أُمَّتَهُ وَ كَذَلِكَ قَوْلُهُ تَعَالَى لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ- وَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَوْ لا أَنْ ثَبَّتْناكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئاً قَلِيلا
[=arial]همینطور که میبنی وقتی مامون از حضرت رضا سوال کردند که معنی این ایه قرآن چیست یعنی خدا تو را ببخشد چرا رخصت بر آنها دادی؟ حضرت رضا علیه السلام فرمودند خداوند از آیه امت پیغمبر را منظور داشته و فرمودند که این ایات بمانند این است که می گویی تو را مخاطب قرار دادم و بشنو تو ای زن همسایه.
[=arial]اما در مورد ایه شما عرض می کنم که پیغمبر از کسانی است که نمی خواهد جز انچه خدا می خواهد و معصوم هستند پس این ایه باید تاویل بشود و طریقه تاویلش همینی است که ائمه که راسخون در علم هستند در بالا گفته اند.

و آیات وروایات در نبود سهو نبی توسط دوست عزیز ask آورده شد که توانایی پاسخ به آنها را نداشتید . و من دیگر تکرارشان نمی کنم فقط خواستم همگی بدانند تو مانند معاویه تاویل سخنان را از روی شیطنت و مانند ابوحنیفه تاویل آیات قرآن را بظن از روی جهالت می کنی .

اما اینکه فرمودید

آری بر منکرش لعنت که شمایید میگویید در امر او بدا شده و فرزندش جای او را گرفته و روایت حضرت صادق می آورید ... اری بر منکرش لعنت . چرا جرئت نکردی بقیه روایت را شرح کنی ؟ مگر ندیدی دوازده تا امام بیشتر نداری و تاویل شهور تنها و تنها این دوازده امام است .اولا اگر امامت را براستگویی قبول داری و قبول داری روایاتش همگی درست است عرض می کنم خود ایشان در کتاب متشهابهات چهار حدیثی صریحی آوردند که عیسی نائب و وزیر قائم [=arial]حجت بن حسن هستند. و بعد از آن دوباره حدیثی می آورند که عیسی پرچم را به قائم می دهد که با سفیانی قبلش عیسی در جنگ بودند. مگر امام شما حجت بن حسن هستند ؟ وقتی می گوییم فلان بن فلان باید اسم پدر و فرزند باشد آری می توانیم بگویم که ائمه ابن رسول الله هستند ولی نمی توانیم بگویم مثلا موسی بن محمد . با اینکه حضرت کاظم فرزند رسول خدا هستند ولی این عبارت را نمی شود به شکل فلان بن فلان بگوییم. تازه اکر بگویی که او مهدی اول است یعنی این قائم می گویم پس عیسی چون وزیر است در آن زمان مهدی دوم است یا مقامش از مهدی دوم بالاتر است قبول داری ؟ در مورد خمس می گویم از کلام حضرت صادق مشخص است که خمس زمین بعد از قیام قائم است هنوز مولای شما که قیامی نکرده . چه کسی را می خواهی فریب بدهی ؟؟؟ خودت و آن سفیهان و احمقان هستند که فریب می خورند و قانع می شوند.
الحمد لله الرب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین


ادعاهایی که اینها می‌کنند مشتبه هست, یعنی هم راست هست و هم دروغ
هیچ بدائی در مورد حضرت مهدی صورت نگرفته و این شبهه به دلیل پیچیدگی این مبحث برای ایشان و دوستانشان پیش آمده است
عیسی مسیح وزیر امام زمان نیست! وزیر ایشان مهدی امت هستند که در آن نماز معروف که عیسی مسیح (ع) می‌آیند پشت سر امام زمان (ص) و مهدی اول نماز می‌گذارند!
ان شاء الله به زودی در این مورد در وبسایتم حرف خواهم زد و شما بدل رو از اصل تشخیص خواهید داد!

[=arial]بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله الرب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین

[=arial]گل بود به سبزه نیز آراسته شد ( البته گلش از اون گل های بد بو هست)

نقل قول:

ادعاهایی که اینها می‌کنند مشتبه هست, یعنی هم راست هست و هم دروغ
هیچ بدائی در مورد حضرت مهدی صورت نگرفته و این شبهه به دلیل پیچیدگی این مبحث برای ایشان و دوستانشان پیش آمده است
عیسی مسیح وزیر امام زمان نیست! وزیر ایشان مهدی امت هستند که در آن نماز معروف که عیسی مسیح (ع) می‌آیند پشت سر امام زمان (ص) و مهدی اول نماز می‌گذارند!
ان شاء الله به زودی در این مورد در وبسایتم حرف خواهم زد و شما بدل رو از اصل تشخیص خواهید داد!

[=arial]حدیث صریح است که عیسی وزیر حجت بن حسن است و او با یمانی فرق می کند
بعدا اثبات می کنم یمانی جوانی از دیلم است از سادات حسنی که بسمت یمن میرود و با عده ای از زیدیه و شیعه از سمت یمن قیام می کند و سپس او و یارانش با قائم بیعت می کنند جز عده ای از زیدیه یا بتریه که آنها از بیعت خود داری می کنند . خیالتان راحت که من نه ادعایی دارم که او هستم و نه او را می شناسم و اینها همه حدیث است که در روایت صادق به مفضل به طور کامل شرح شده است . ولی برادر شما برو شاهین نجفی تون رو گوش کن دیگه اینورا ادعای یمانی نکن کسی که آهنگ حرام گوش می کنه و در سایتش ذکر می کنه لیاقت یمانی بودن نداره !!
ببین حقیر کسی هستم که با کسی ابدا شوخی ندارم مخصوصا در این امور دینی مهم و از طرفی علمای شیعه و شیخی و تفکیکی و علوی امروزی (علویون در امروز به قول آیت الله سبحانی هیچ فرقی نه در اعتقاد و نه در عمل با شیعیان ندارند مگر بعضی نظرات که منجر به جدایی نیست و این میانه شیعه طبیعی است زیرا معصوم نیستند و این جور اشتباهات حتی در زمان ائمه هم متداول بوده و ائمه هم کسانی که با هم اختلاف فکر داشتند را از شیعه بیرون نکردند مثل اختلاف هشام و زراره و فرمودند اختلاف آنها در توحید آنها را از دین بیرون نمی کند و فرمودند ایمان درجات دارد و هر کس در درجه بالاتر است کسی را که در جه پایین تر است را از خود نراند و فرمودند اگر ابوذر علم سلمان را می دانست هر آینه او را می کشت و... ) را همگی دوست دارم و قبول دارم آدمهای خوبی هستند ولی چون خودم علم دین را دارم تقلید از کسی نمی کنم فقط خواستم بدانی بنده نه پیرو کسی هستم نه کسی پیرو من هست و نه دوست دارم کسی پیرو من بشود و نه ادعای بزرگی دارم و نه ذره ای حساب می شوم . خیالت راحت که برای ادعا و بزرگی و اینجور چیزا متن هامو نمی نویسم فقط برای رضای خداست و تنها از خدا پاداش اعمالم را می خواهم.

اما برادر مواظب ادعاهایت باش . و خود را در گردابی نبر که عاقبتش جز آتش جهنم نیست. اگر مدعی هستی یمانی و دعوت به حق هستی از تو چند سوال می پرسم که جوابش را می دانم
سوال:
[=arial]بگو رنگ عقل چرا سفید است؟
و چرا رنگ نفس سبز است ؟
بگو چرا روح مخروطی شکل است ؟
بگو چرا عرش و کرسی همان عقل و نفس هستند ؟
بگو چه رابطه ای بین عقل و نفس و روح است ؟
و اگر بگویید چرا رنگ روح زرد است بیشتر ممنونتان می شوم اگر چه اثبات این آخری خیلی طولانی است نخواستید جواب این را بدهید هم اشکالی نیست
( اما برای کمک بیشتر بشما می گویم منظور از این رنگ ها مربوط به عالم مثال است که آن عوالم غیبی را در خود ظاهر کرده یا اثری از عوالم غیب را نشان می دهد مثل اینکه رنگهایی در عالم اجساد میبینی اثر برگشت نور از اجسام است نه اینکه حقیقتا ذات آن جسم را درک کرده باشی)
(آقای خادم مدعی یمانی شما هم میتوانید این سوالات را از مولایتان بپرسید اگر جواب داد من پیرو ایشان می شوم )

[=arial]اگر اینها را جواب دادی یعنی معلوم است از من با سواد تری و من پیرو تو می شوم ولی اگر بلد نیستی بشین سر جایت و ادعای بی اساس نکن زمانی که از من بی سواد تری و من هم خود را ذره ای بی مقدار و حقیری بلا اعتبار می دانم پس لیاقت نداری زمانی از بی لیاقتی چون من پایین تری.
وصلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین

afzali.polaris;376446 نوشت:
دقت کن همه جمله هایم سور عمومی است ولی بگو این شعرت ات سور عمومی بود : ای مگس عرصه سیرمرغ نه جولنگه توست... اگر این سور عمومی است پس فکر کن من این را برای امامت فرستادم بگو پس غیر سور عمومی چیست ؟در این شعر که کاملا خطاب کردی ای بی سواد گفتی ای مگس که البته خودتی وز وز می کنی خوبه منم همینطور شعر ها برای امامت بگویم ؟

احمق نفهم ، تمام توهینهایت را کرده ای آیا توهینی بزرگتر از کذاب و ملعون ؟
و عرض کرده بودم احترام متقابل است و بحدی ملعون و فلک زده هستی که پیامی خصوصی را خودت و با دست خودت انتشار عمومی دادی و بوالله بنده نخواسته بودم انرا نشر عمومی دهم چون کمی تند بود و البته مگس هم تجلی قدرت الهی است!
و دیدی که چگونه رسوا شدی و توهمت و تناقضت ، نفهمیت، دروغگوییت بر همگان و در درجه اول بر وجدان خودت هم ثابت شد و بیچاره چه فشاری میکشی که شبهاتی که جواب داده شده را دوباره مطرح میکنی !
و داری ذلیلتر میشوی تو که سهلی جوجه متوهم بیسواد برو با بزرگترهایت بیا !

نقل قول:

[=arial]وصیت نبی را نداشته باشد و ادعای وصیت کند در حالی که هنوز قائم زنده است آخر کسی بر وصیت احتجاج می کند که امام قبلی شهید شده باشد بعد او بیاید ادعا کند هنوز قائم دوازدهم که فوت نکرده اند که بخواهند وصیت به امام شما کنند

اولا این را توضیح بده که چگونه فرمایش رسول الله(ص) را باطل میدانی که وصیت را متنی بدور از گمراهی و باعث نجات امت توصیف کرده بود و بگمانت اکنون این وصیت باعث گمراهی ما شده است؟!
در صورتیکه دیدی همین وصیت چگونه توهمات و سناریوهای ذهنیت در مورد مهدیین ظنیت که یک روز شیخ احمد احسایی بود و روز دیگر عیسی(ع) را بر باد داد!

و چگونه قسم جلاله معصوم(ع) را باطل دانستی که امام باقر(ع) قسم جلاله یاد کرده بود که ممکن نیست کسی غیر از صاحب وصیت بدروغ به ان احتجاج کند ؟!

و اگر راست میگویی که محدثی ! پس با ظن و گمانت شبهه وارد نکن و از ثقلین مدرک بیاور که قبل از فوت موصی ، احتجاج به وصیت توسط وصی باطل است!


و جواب شبهه ات همان است که به خیال باطل خودت بعنوان شبهه مطرح میکردی و گفته بودم که احتجاج به وصیت با فرض بودن عبارت فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ بسیار سخت تر از احتجاج به وصیت بدون این عبارت میباشد!!
و خودت گفتی که این عبارت در مورد تحویل امر از امام مهدی(عج) به مهدی اول(ع) موجود نیست و نبودن این عبارت در نص صریح وصیت یعنی برای تحویل وصیت به مهدی اول نیازی به وفات امام مهدی(عج) نیست!

و ثانیا با فرض بودن عبارت هم ، وصی در حضور موصی برای امت امام صامت است و در صورت غیبت موصی و در مدت غیبت ، وصی امام ناطق به نیابت از موصی میشود که مثال قرانی ان موسی(ع) و برادرش هارون بود که در زمان غیبت موسی(ع) و رفتنش به کوه طور ، وصی خود یعنی هارون بر بنی اسرائیل جانشین و حجت قرار داد:
«وَقَالَ مُوسَىٰ لِأَخِيهِ هَارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَأَصْلِحْ وَلَا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ» و موسی به برادرش هارون گفت: جانشین من در میان قوم من باش ( آنها را) اصلاح کن و از روش مفسدان پیروی منما.(اعراف 142)

امام باقر (ع) فرمود : هرگاه منتظرش باشيد از سمتي بيايد و از سمتي ديگر آمد او را انكار نكنيد . الامامة والتبصرة : ص 94

و همه منتظر ظهور امر توسط شخص امام مهدی(عج) بودند ولی ایشان بجای خودشان فرزندشان را فرستادند و امر ایشان توسط فرزندشان آشکار شد!

و بهمین دلیل است که امام صادق(ع) این حدیث را فرمودند:

امام صادق (ع) فرمود : اگر درباره مردى سخنى گوييم و در او نباشد و در فرزند يا فرزند فرزند او باشد ، آن را انكار نكنيد ، زيرا خداى تعالى هر چه خواهد مى كند . الكافي : ج 1 ص 535

امام صادق (ع) فرمود : خداى تعالى به عمران (ع) وحى كرد كه من به تو پسرى مى بخشم ، سالم و مبارك كه به اذن خدا كور مادر زاد و پيس را درمان كند و مردگان را زنده كند . و او را رسولي براي بني اسرائيل قرار مي دهم . عمران اين مطلب را به همسرش حنة كه مادر مريم است خبر داد . چون به مريم حامله گشت ، فكر مى كرد كه حملش پسر است . ( چون او را زائيد ، گفت : پروردگارا ، من دختر زائيده ام و پسر و دختر همانند نيستند )(آل عمران:36) . يعني دختر كه رسول نمي شود . خداى عزوجل (درباره او) مى فرمايد : ( خدا به آنچه او زائيده داناتر است )(آل عمران:36) . سپس چون خداى تعالى عيسى را به مريم بخشيد ، او همان پيغمبرى بود كه به عمران بشارت داده شده بود و به او وعده داده بودند . پس اگر ما درباره مردى از خاندان خود چيزى گفتيم ، و در فرزند يا فرزند فرزند او انجام شد آن را انكار نكنيد . الكافي : ج 1 ص 535

در سنت ائمه علیهم السلام به هیچ عنوان این مسئله اتفاق نیفتاده است، امام صادق (ع) چه چیزی را می خواستند به شیعیان خود برسانند؟ سپس به حدیث دقت کنید در بین ائمه نداشتیم که وصایت مستقیما به نوه رسیده باشد
بنابراین منظور امام صادق علیه السلام چه بوده است:
و در فرزند يا فرزند فرزند او باشد.


و این امری نیست که بدا در ان رخ داده باشد و طبیعی بود که احادیث مربوط آخر الزمان و امر ظهور و مسئله مهدیین(ع)، از طرف معصومین(ع) بصورت پراکنده و رمزی و متشابه بیان شود بطوریکه حتی برجسته ترین محققان مهدویت از درک مفاهیم انها عاجز بودند و در بسیاری از موارد انها را متناقض و متعارض هم میدانستند و این باعث میشد تا حقیقت و باطن این امر از دسترس دزدان و حرامیان و نامحرمان و طمع مدعیان باطل حفظ شود تا اینکه صاحب این امر آمد و برای اثبات حقانیتش به انها احتجاج کرد و رمز و راز و سر این احادیث و ارتباطشان با هم را روشن کرد.

و این امتحانی بزرگ برای مسلمانان و بخصوص مدعیان تشیع در اخر الزمان است!

أَحَسِبَ النَّاسُ أَن يُتْرَكُوا أَن يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ(عنکبوت 2)
آیا مردم گمان کرده اند، همین که بگویند: ایمان آوردیم، رها می شوند و آنان مورد آزمایش قرار نمی گیرند؟

امام صادق ع فرمود :هنگامی كه قائم قیام كند از امر (ولایت) او كسانی بیرون می روند كه همواره چنین به نظر میرسید از یاران او باشند و به امر (ولایت) او در می ‏آیند آنانی كه شبیه خورشید پرستان و ماه پرستانند . الغیبة النعمانی ص 317

و اینگونه است که طبق صریح روایات هسته اصلی سپاه قائم از میان بیش از دویست میلیون شیعه فقط ده هزار و سیصدو سیزده نفر است!!

الحمد لله رب العالمین

خادم الیمانی(ع);376295 نوشت:
ابو حمزه ثمالی می گوید : از حضرت باقر العلوم ( ع ) شنیدم که فرمود : «إنّ اللعنة إذا خرجت من فیّ صاحبها تردّدت بینهما ، فإن وجدت سماغاً ، وإلّا رجعت علی صاحبها » کافی : 2 / 360 ، وسائل الشیعة : 12 / 301 . .

سلام
مطمئن باش صاحب لعن احمد اسماعیل گاطع کذاب ملعون است ما این احمق ملعون را به دلیل چند حدیث لعن می کنیم و لعنت خدا بر این شیاد

حدثنا محمد بن یعقوب عن ابی زراج عن ابو یوسف بغدادی عن طلحة بن زراق عن صیامر بن جبیرعن محمد بن جعفر عن ابویوسف نجلی عن ابراهیم بن یعقوب عن عن ابی سأکت عن ابیه عن محمدبن علی سلام الله علیه قال :(من یدعی انه ولدٌ للامام المهدی فالعنوه)
الرد علی اهل البدعة نوشته ی ابوالحسن علی بن ابی سهل حاتم بن ابی حاتمقزوینی ص

کسی که ادها کرد فرزند مهدی است او را لعن کنید!

حدیث دوم: وَ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ عِيسَى بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِي خَدَّانٍ، عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ، قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (عَلَيْهِ السَّلَامُ)، يَقُولُ: إِيَّاكُمْ التَّبْوِيهَ وَ اللَّهِ لَيَغِيبَنَّ مَهْدِيُّكُمْ سِنِينَ مِنْ دَهْرِكُمْ يَطُولُ عَلَيْكُمْ وَ تَقُولُونَ أَيٌّ وَ لَيْتَ وَ لَعَلَّ وَ كَيْفَ وَ تُمَحِّصُهُ الشُّكُوكُ فِي‏ أَنْفُسِكُمْ حَتَّى يُقَالَ مَاتَ وَ هَلَكَ وَ يَأْتِي وَ أَيْنَ سَلَكَ وَ لَتَدْمَعَنَّ عَلَيْهِ أَعْيُنُ الْمُؤْمِنِينَ وَ لَتَتَكَفَّؤُونَ كَمَا تَتَكَفَّأُ السُّفُنُ فِي أَمْوَاجِ الْبَحْرِ وَ لَا يَنْجُو إِلَّا مَنْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَهُ بِيَوْمِ الذَّرِّ وَ كَتَبَ بِقَلْبِهِ الْإِيمَانَ وَ أَيَّدَهُ بِرُوحٍ مِنْهُ وَ لَيُرْفَعَنَّ لَهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ رَايَةً مُشَبَّهَةً لَا يَدْرُونَ أَمْرَهَا مَا تَصْنَعُ، قَالَ الْمُفَضَّلُ: فَبَكَيْتُ وَ قُلْتُ كَيْفَ يَصْنَعُ أَوْلِيَاؤُكُمْ فَنَظَرَ إِلَى الشَّمْسِ دَخَلَتْ فِي الصِّفَةِ قَالَ: يَا مُفَضَّلُ تَرَى هَذِهِ الشَّمْسَ قُلْتُ: نَعَمْ، قَالَ وَ اللَّهِ أَمْرُنَا أَنْوَرُ وَ أَبْيَنُ مِنْهَا وَ لَيُقَالُ الْمَهْدِيُّ فِي غَيْبَتِهِ مَاتَ وَ يَقُولُونَ بِالْوَلَدِ مِنْهُ وَ أَكْثَرُهُمْ يَجْحَدُ وِلَادَتَهُ وَ كَوْنَهُ وَ ظُهُورَهُ أُولَئِكَ عَلَيْهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ الْمَلَائِكَةِ وَ الرُّسُلِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ..
الهداية الكبرى، ص: 361

که اینجا امام می گوید در زمان غیبت کسانی می گویند فرزند او هستند پس لعنت خدا و ملائکه و پیامبران و تمام مردم بر او! ما هم می گوییم لعنت خدا و ملائکه و پیامبران و تمام مردم بر دجال احمد اسماعیل گاطع کذاب ملعون

حدیث سوم:قال الامام الجوادعلیه السلام)من یدعی فی عصرالغیبه انه ولدللامام القائم فهومفعول)
المختصرج2ص25/الروادعص32/الامام فی العصرالغیبه مرحوم خاتون آبادی ص165

هر کسی در زمان غیبت ادعا کند فرزند مهدی است او مفعول است پس این حدیث هم برای ملعون کذاب احمد اسماعیل گاطع

پس ما طبق روایات این احمق کذاب را لعن می کنیم و طبق روایات همه پیامبران هم او را لعن می کنند

خادم الیمانی(ع);376295 نوشت:
پس بخندید و مسخره کنید که غیر از این هم از شما انتظاری نمیرود و بزودی خواهید دانست که با چه کسی در افتاده بودید و چه کسی را لعن ونفرین و مسخره میکردید!

بله کسی را لعن می کردیم که امام دستور به اعن او دادند در حدیث صحیح!

بله ما ائمه کفر را لعن می کنیم! ما دجال بصره را لعن می کنیم!

فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَيْمانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنْتَهُونَ
وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النّارِ وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ لايُنْصَرُونَ

خادم الیمانی(ع);376295 نوشت:
اما مفهوم عصمت ، عدم اشتباه در دریافت و ابلاغ وحی و عدم ارتکاب گناهان کبیره و صغیره میباشد و نه بمعنی عدم سهو در اعمال و گفتار روزمره ( البته سهو در معصوم(ع) حداقل ممکن است ولی صفر نیست)

مثل اینکه دچار کوری شدی!فمنها أن یعلم الإمام المتولّى علیه أنّه معصومٌ من الذنوب كلّها، صغیرها وكبیرها، لایزل فى الفتیا، و لا یخطی‌ فى الجواب و لا یسهو و لا ینسی و لا یلهو بشىء
(و ما ینطق عن الهوی * إن هو إلاّ وحی یوحی)
و هرگز از روى هوى و هوس سخن نمى گوید (3). آنچه مى گوید به جز وحیى كه به وى مى شود نمى باشد (4). النّجم
2- فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ (4) الَّذِینَ هُمْ عَنْ صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ
پس واى بر آن نمازگزاران (4).كه در نماز سهو دارند!
روایاتی که سهو را بر پیامبر وامامان منع می کنند :
حضرت رضا (علیه‌السلام) در وصف امام می‌فرماید: "فهو معصومٌ مؤیّدٌ موفّقٌ مسدّدٌ، قد أمِنَ من الخطاءو الزَّلَل"
بحارالأنوار، ج 17، ص 108
امام امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) می‌فرماید: "فمنها أن یعلم الإمام المتولّى علیه أنّه معصومٌ من الذنوب كلّها، صغیرها وكبیرها، لایزل فى الفتیا، و لا یخطی‌ فى الجواب و لا یسهو و لا ینسی و لا یلهو بشىء من أمر الدنیا". چگونه سهو می‌كند كسی كه در نمازش، آنان كه پشت سر او ایستاده‌اند را می‌بیند؛ آن‌سان كه از جلو می‌بیند، و خواب در او اثر ندارد و تغییر ایجاد نمی‌كند و آنچه میان مشرق و مغرب است می‌داند؟! بحارالأنوار، ج 17، ص 112
وَ رُوِيَ أَنَّهُ ص قَالَ: إِنَّمَا السَّهْوُ لَكُمْ. پیامبر فرمود تنها سهو برای شماست .بحار الأنوار .ج‏17، ص: 112 که در این جمله سهو با انما برای غیر معصوم حصر شده

خادم الیمانی(ع);376295 نوشت:
به نقل از صفحه 324 جلد سوم ترجمه فارسی تاریخنامه طبری منسوب به بلعمی و تصحیح محمد روشن نقل می‌کنم:

اولا جاهل نادان این روایات خلاف روایات شیعه است که می گوید امام و نبی سهو ندارد حالا به سخنان طبری پناه آورده ای؟
وَ رُوِيَ أَنَّهُ ص قَالَ:إِنَّمَا السَّهْوُ لَكُمْ. پیامبر فرمود تنها سهو برای شماست .بحار الأنوار .ج‏17، ص: 112 که در این جمله سهو با انما برای غیر معصوم حصر شده
امام امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) می‌فرماید: "فمنها أن یعلم الإمام المتولّى علیه أنّه معصومٌ من الذنوب كلّها، صغیرها وكبیرها، لایزل فى الفتیا، و لا یخطی‌ فى الجواب و لا یسهو و لا ینسی و لا یلهو بشىء من أمر الدنیا"

و امام فرمودندفَقَالَ انْظُرْ إِلَى مَا وَافَقَ مِنْهُمَا مَذْهَبَ الْعَامَّةِ فَاتْرُكْهُ وَ خُذْ بِمَا خَالَفَهُم‏

امام گفتند نگاه به مذهب عامه (طبری و امثالهم) بکنید و آنچه که مطابقت با آن ها داشت ترک کنید و به خلاف آن عمل کنید! حالا تو و آن کذاب ملعون احادیث شیعه را رها کرده و احادیث عامه را می گیرید

خادم الیمانی(ع);376295 نوشت:
اکنون که این داستان را ملاحظه فرمودید آیة دوم سوره فتح را ملاحظه کنید:
"لِیَغْفِرَ لَکَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَ مَا تَأَخَّرَ وَ یُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ وَ یَهْدِیَکَ صِرَاطاً مُسْتَقِیماً"
تا خداوند از گناه گذشته و آینده تو درگذرد و نعمت خود را بر تو تمام گرداند و تو را به راهى راست هدایت کند.

عنزرارة عن ابى جعفر عليه السلام قال : ليس شئ أبعد من عقول الرجال من تفسير القرآن
هيچ چيزيمانند عقل مردم دورتر از علم قران نيست .
تفسيرالعياشي ج1_ص17
و جواب شما را دوست عزیز afzali.polaris دادند نیازی به تکرار نمی بینم فقط متن ایشان را اینجا قرار می دهم
نقل قول:

به حقی آیه متشابه را از ظن خود تفسیر کردی نمی دانی تفسیر قرآن دورترین چیزها از عقل مردم است طبق روایاتی خودتان آوردید و نمی دانی تفسیر به ظن قرآن حتی یک ایه اش کفر است ؟ تفسیر آیه از آل محمد به شرح زیر است
:
بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏68، ص: 26
وَ قَدْ رَوَى الصَّدُوقُ فِي الْعُيُونِ «2» بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ الْجَهْمِ قَالَ حَضَرْتُ مَجْلِسَ الْمَأْمُونِ وَ عِنْدَهُ الرِّضَا ع فَقَالَ لَهُ الْمَأْمُونُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ ص أَ لَيْسَ مِنْ قَوْلِكَ أَنَّ الْأَنْبِيَاءَ مَعْصُومُونَ قَالَ بَلَى قَالَ فَمَا مَعْنَى قَوْلِ اللَّهِ لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ ما تَأَخَّرَ قَالَ الرِّضَا ع لَمْ يَكُنْ أَحَدٌ عِنْدَ مُشْرِكِي مَكَّةَ أَعْظَمَ ذَنْباً مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص لِأَنَّهُمْ كَانُوا يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ثَلَاثَمِائَةٍ وَ سِتِّينَ صَنَماً فَلَمَّا جَاءَهُمْ ص بِالدَّعْوَةِ إِلَى كَلِمَةِ الْإِخْلَاصِ كَبُرَ ذَلِكَ عَلَيْهِمْ وَ عَظُمَ قَالُوا أَ جَعَلَ الْآلِهَةَ إِلهاً واحِداً إِنَّ هذا لَشَيْ‏ءٌ عُجابٌ إِلَى قَوْلِهِ إِنْ هذا إِلَّا اخْتِلاقٌ «3» فَلَمَّا فَتَحَ اللَّهُ تَعَالَى عَلَى نَبِيِّهِ مَكَّةَ قَالَ لَهُ يَا مُحَمَّدُ إِنَّا فَتَحْنا لَكَ فَتْحاً مُبِيناً لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ ما تَأَخَّرَ عِنْدَ مُشْرِكِي أَهْلِ مَكَّةَ بِدُعَائِكَ إِلَى تَوْحِيدِ اللَّهِ فِيمَا تَقَدَّمَ وَ مَا تَأَخَّرَ لِأَنَّ مُشْرِكِي مَكَّةَ أَسْلَمَ بَعْضُهُمْ وَ خَرَجَ بَعْضُهُمْ عَنْ مَكَّةَ وَ مَنْ بَقِيَ مِنْهُمْ لَمْ يَقْدِرْ عَلَى إِنْكَارِ التَّوْحِيدِ عَلَيْهِ إِذَا دَعَا النَّاسَ إِلَيْهِ فَصَارَ ذَنْبُهُ عِنْدَهُمْ فِي ذَلِكَ مَغْفُوراً بِظُهُورِهِ عَلَيْهِمْ فَقَالَ الْمَأْمُونُ لِلَّهِ دَرُّكَ يَا أَبَا الْحَسَن‏

آری چون مامون استدلال بر متشابه قرآن می آوری و آنرا از ظن خود تفسیر می کنی و نمیدانی این گناه ابدا مربوط به پیغمبر نیست بلکه مربوط به خود تفکر آن مشرکان است و این معنی ظاهری آن است ولی تفسیر باطنی آن هم را از آل محمد می آوردم که ببینی سخت در اشتباه هستی و در باتلاق نادانی و گرداب رسوایی هستی .

بقیه روایات:

1- بحار الأنوار ، ج‏24، ص: 274

كنز جامع الفوائد و تأويل الآيات الظاهرة رُوِيَ أَنَّهُ سُئِلَ أَبُو الْحَسَنِ الثَّالِثُ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ ما تَأَخَّرَ
فَقَالَ ع وَ أَيُّ ذَنْبٍ كَانَ لِرَسُولِ اللَّهِ ص مُتَقَدِّماً أَوْ مُتَأَخِّراً وَ إِنَّمَا حَمَلَهُ اللَّهُ ذُنُوبَ شِيعَةِ عَلِيٍّ ع مِمَّنْ مَضَى مِنْهُمْ وَ بَقِيَ ثُمَّ غَفَرَهَا لَهُ «5»

2-
بحار الأنوار ، ج‏53، ص: 34

وَ يَقْرَأُ إِنَّا فَتَحْنا لَكَ فَتْحاً مُبِيناً لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ ما تَأَخَّرَ وَ يُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَ يَهْدِيَكَ صِراطاً مُسْتَقِيماً وَ يَنْصُرَكَ اللَّهُ نَصْراً عَزِيزاً
«2» فَقَالَ الْمُفَضَّلُ يَا مَوْلَايَ أَيُّ ذَنْبٍ كَانَ لِرَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ الصَّادِقُ ع يَا مُفَضَّلُ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ اللَّهُمَّ حَمِّلْنِي ذُنُوبَ شِيعَةِ أَخِي وَ أَوْلَادِي الْأَوْصِيَاءِ مَا تَقَدَّمَ مِنْهَا وَ مَا تَأَخَّرَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ لَا تَفْضَحْنِي بَيْنَ النَّبِيِّينَ وَ الْمُرْسَلِينَ مِنْ شِيعَتِنَا فَحَمَّلَهُ اللَّهُ إِيَّاهَا وَ غَفَرَ جَمِيعَهَا

3-
علل الشرائع، ج‏1، ص: 176

3- قَالَ فَقُلْتُ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ ص زِدْنِي فَقَالَ احْتَمَلَهُ لِيُعْلِمَ بِذَلِكَ أَنَّهُ قَدِ احْتَمَلَهُ وَ مَا حُمِلَ إِلَّا لِأَنَّهُ مَعْصُومٌ لَا يَحْمِلُ وِزْراً فَتَكُونُ أَفْعَالُهُ عِنْدَ النَّاسِ حِكْمَةً وَ صَوَاباً وَ قَدْ قَالَ النَّبِيُّ ص لِعَلِيٍّ يَا عَلِيُّ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى حَمَّلَنِي ذُنُوبَ شِيعَتِكَ ثُمَّ غَفَرَهَا لِي وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ تَعَالَى لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ ما تَأَخَّرَ

و قبلا آوردم هر چه مربوط به عتاب نبی باشد مثل به در بگو که دیوار بشنود هست حتی اگر در ظاهر قرآن مخاطب نبی باشد ولی آن آیات متشابه است دوباره گفته هایم را کپی می کنم

اولا این ایه از متشابهات است و تفسیر آنرا نمی داند جز راسخین در علم زیرا پیغمبر معصوم هستند و کار اشتباهی نمی کنند که خداوند توبیخشان کنند و پیغمبر و ائمه از کسانی هستند که در موردشان آمده َ لَا يَفْعَلُونَ إِلَّا مَا شَاءَ اللَّه پس همیشه بر خواست خدا عمل می کنند و هیچ گاه خواست خدا را در زبان و نه در دلشان فراموش نمی کنند

و این آیه و امثال این آیه مربوط به شیعیان است اگر چه در ظاهر حضرت پیغمبر مخاطب واقع شده اند

الكافي، ج‏2، ص: 632

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَعْنَاهُ
مَا عَاتَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ عَلَى نَبِيِّهِ ص فَهُوَ
يَعْنِي بِهِ مَا قَدْ مَضَى فِي الْقُرْآنِ مِثْلُ قَوْلِهِ وَ لَوْ لا أَنْ ثَبَّتْناكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئاً قَلِيلًا عَنَى بِذَلِكَ غَيْرَه‏

پس هر جا در قرآن پیغمبر عتاب یا توبیخی شوند این مربوط به دیگری است

الكافي، ج‏2، ص: 632

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ نَزَلَ الْقُرْآنُ بِإِيَّاكِ أَعْنِي وَ اسْمَعِي يَا جَارَة
یعنی نازل شده قرآن به این که مخاطب قرار می دهم تو را و بشنو ای زن همسایه (همون ضرب و المثل خودمون که به در میگم دیوار بشنوه)

الإحتجاج على أهل اللجاج، ج‏2، ص: 431
ْ فَقَالَ الْمَأْمُونُ لِلَّهِ دَرُّكَ يَا أَبَا الْحَسَنِ فَأَخْبِرْنِي عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- عَفَا اللَّهُ عَنْكَ لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ فَقَالَ الرِّضَا ع هَذَا مِمَّا نَزَلَ بِإِيَّاكِ أَعْنِي وَ اسْمَعِي يَا جَارَةُ خَاطَبَ اللَّهُ بِذَلِكَ نَبِيَّهُ ص وَ أَرَادَ بِهِ أُمَّتَهُ وَ كَذَلِكَ قَوْلُهُ تَعَالَى لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ- وَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَوْ لا أَنْ ثَبَّتْناكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئاً قَلِيلا
همینطور که میبنی وقتی مامون از حضرت رضا سوال کردند که معنی این ایه قرآن چیست یعنی خدا تو را ببخشد چرا رخصت بر آنها دادی؟ حضرت رضا علیه السلام فرمودند خداوند از آیه امت پیغمبر را منظور داشته و فرمودند که این ایات بمانند این است که می گویی تو را مخاطب قرار دادم و بشنو تو ای زن همسایه.

اما در مورد ایه شما عرض می کنم که پیغمبر از کسانی است که نمی خواهد جز انچه خدا می خواهد و معصوم هستند پس این ایه باید تاویل بشود و طریقه تاویلش همینی است که ائمه که راسخون در علم هستند در بالا گفته اند.

خادم الیمانی(ع);376295 نوشت:
و حتی از علمای متقدم شیعه، بزرگی مثل شیخ صدوق به سهو النبی اعتقاد داشت!

این همه علما در برابر شیخ صدوق
"شیخ طوسی" (رحمه‌الله) در تهذیب گفته است: "روایات سهو النبی، مطابق مذهب ما نیست و عقول از پذیرش آنها سرباز می‌زند" تهذیب، ج 2، ص 181
وی در كتاب استبصار نیز درباره‌ ‌ حدیث "ذی‌الشمالین" درباره‌ ‌ سهو النبی گفته است: "ممّا تمنع منه الأدلّة القاطعة فى أنّه لایجوز علیه السهو والغلط". استبصار، ج 1، ص 371
"محقّق طوسی" در تجرید الإعتقاد فرمود: و یجب فى النبى العصمة لیحصل الوثوق... و عدم السهو".
"علاّمه حلّی" در شرح تجرید نوشت: ویجب فى النبى...أن لا یَصحَ علیه السهو لئلا یسهو ما أمر بتبلیغه"؛ سهو بر او روا نیست تا برخی از آنچه مأمور به تبلیغ آن است، فراموشش نشود. كشف المراد، ص 349 ـ 350

"محقّق اوّل" در كتاب نافع می‌نگارد: و الحقّ رفع منصب الإمامة عن السّهو فى العبادة"؛ حق، آن است كه منصب امامت (اعمّ از نبوّت و امامت) بالاتر از آن است كه در عبادت‌ها سهو داشته باشد. النافع، ص 45
علامه حلی نیز در كتاب منتهی فرمود: حدیث "ابو هریره" (درباره سهو النبی) نزد ما باطل است؛ چون محال است كه سهو عارض پیامبران شود. منتهی المطلب، ج 1، ص 419
همچنین در كتاب مزبور و در كتاب تذكره، پس از ذكر خبر ابو‌هریره از "ذی الیدین"، این حدیث را از جهاتی مردود دانسته است: 1. متضمّن سهو در حقّ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است كه عقلا ً محال است. 2. اسلام ابوهریره، دو سال پس از مرگ ذو الیدین است . منتهی المطلب، ج 1، ص 308؛ التذكرة، ج 1، فصل الثالث فی التروك
"شهید اول" (م 786 هـ.ق) در ذكری بعد از ذكر خبر ذی الیدین گفته است: و هو متروك بین الإمامیّة لقیام الدلیل العقلى علی عصمة النبى عن السهو". الذكری، ص 215
"فاضل مقداد" (م 826 هـ.ق) می‌نویسد: لایجوز علی النّبى (صلی الله علیه و آله و سلم) السّهو مطلقاً، أى فى الشرع و غیره" ضد القواعد الفقهیة، ص 68 ـ 69
"علامه مجلسی" نیز پس از ذكر سخنان سودمند گذشته، می‌نویسد:
"امامیّه بر عصمت پیامبران و ائمّه (علیهم‌السلام) از گناهان صغیره و كبیره، عمدی و اشتباهی و از روی فراموشی، قبل از نبوّت و امامت و بعد از آن، بلكه از زمان ولادت تا زمان ملاقات خدای سبحان، اِجماع دارند و كسی با آن مخالفت نورزیده است؛ جز شیخ صدوق، محمد بن بابویه و استادش "ابن ولید"(قدّس‌سرّهما). این دو بزرگوار، "اِسها" از جانب خداوند را ممكن دانسته‌اند، نه سهوی كه از ناحیه‌ ‌ شیطان است؛ لیكن مخالفت این دو نفر، زیانی به اِجماع نمی‌رساند (و باطل بودن سهو النبی به حال خویش باقی است). امّا سهو در غیر واجبات و محرمات ـ مانند مباحات و مكروهات ـ ظاهراً بیشتر اصحاب ما امامیّه، نیز اِجماع بر عدم صدور آن‌ها دارند؛بحارالأنوار، ج 17، ص 108 ـ 112

خادم الیمانی(ع);376295 نوشت:
وَإِن كَادُوا لَيَفْتِنُونَكَ عَنِ الَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ لِتَفْتَرِيَ عَلَيْنَا غَيْرَهُ ۖ وَإِذًا لَّاتَّخَذُوكَ خَلِيلًا
وَلَوْلَا أَن ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدتَّ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئًا قَلِيلًا
إِذًا لَّأَذَقْنَاكَ ضِعْفَ الْحَيَاةِ وَضِعْفَ الْمَمَاتِ ثُمَّ لَا تَجِدُ لَكَ عَلَيْنَا نَصِيرًا

اولا این ذهن ناقص تو قرآن را بد برداشت می کند اگر تفسیر امام معصوم در این باره داری بیاور
ثانیا این متن کتاب توحید احمدالحسن: فهو صلی الله علیه وآله ، الله فی الخلق وکذلک اهل بیته فی مرتبة دون مرتبة الرسول الاعظم صلوات الله علیه (کتاب توحید ص 51( پس او ( حضرت محمد ) برای خلایق ، خدا می باشد و همچنین اهل بیت او که یک درجه و یک مرتبه کمتر از رسول خدا می باشند.
آیا کسی که احمدالحسن او را خدای در بین مردم می داند سهو می کند؟

خادم الیمانی(ع);376295 نوشت:
آیا شما قرائت اهلبیت(ع) را شنیده اید که بر مبنای ان قضاوت میکنید؟

13- مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ قَالَ‏ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع‏ أَعْرِبُوا حَدِيثَنَا فَإِنَّا قَوْمٌ فُصَحَاءُ.

الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏1، ص: 52
امام صادق (ع) فرمود: احاديث ما را با اعراب تمام ادا كنيد، زيرا ما مردمى فصيح زبانيم.

امام می گوید ما (اهل بیت) فصیح زبانیم حالا یا معاذ الله امام صادق دروغ گفته و یا دجال احمد اسماعیل گاطع لعنت الله علیه جز اهل بیت نیست چون نمی تواند با فصاحت صحبت کند

خادم الیمانی(ع);376295 نوشت:
ایا حجت الهی با فصاحت زبان شناخته میشود؟!

«نحن قوم‏ فصحاء اذا رويتم عنّا فاعربوها».
يعنى: «ما قومى فصيح و خوش سخن هستيم، هر گاه از ما سخنى را نقل مى‏كنيد، درست نقل كنيد».
اعربوا حديثنا، اى لا تلحنوا فى اعراب الكلمات، و اعطوا الكلمة اعرابها فانا قوم‏ فصحاء و كلامنا فصيح، فاذا الحنتم فيه او اهملتم فى اعرابه، اختلت فصاحته و فات المقصود من رعايته فيكون ظلما فيه و تفويتا لحقه.

قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ: «أَعْرِبُوا حَدِيثَنَا؛ فَإِنَّا قَوْمٌ‏ فُصَحَاءُ»

تمام اهل بیت فصیح زبان هستند اما آن احمق کذاب مدعی زبان مادریش را هم نمی تواند درست بیان کند در حالی که ائمه به زبان های مختلف صحبت می کردند:
3- حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ زِيَادِ بْنِ جَعْفَرٍ الْهَمَدَانِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِي الصَّلْتِ الْهَرَوِيِّ قَالَ: كَانَ الرِّضَا ع يُكَلِّمُ النَّاسَ بِلُغَاتِهِمْ وَ كَانَ وَ اللَّهِ أَفْصَحَ‏ النَّاسِ‏ وَ أَعْلَمَهُمْ بِكُلِّ لِسَانٍ وَ لُغَةٍ فَقُلْتُ لَهُ يَوْماً يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنِّي لَأَعْجَبُ مِنْ مَعْرِفَتِكَ بِهَذِهِ اللُّغَاتِ عَلَى اخْتِلَافِهَا فَقَالَ يَا أَبَا الصَّلْتِ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ مَا كَانَ اللَّهُ لِيَتَّخِذَ حُجَّةً عَلَى قَوْمٍ وَ هُوَ لَا يَعْرِفُ لُغَاتِهِمْ أَ وَ مَا بَلَغَكَ قَوْلُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع أُوتِينَا فَصْلَ الْخِطابِ‏ فَهَلْ فَصْلُ الْخِطَابِ إِلَّا مَعْرِفَةُ اللُّغَات‏

عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج‏2، ص: 228

احمد بن زياد همدانىّ- رضى اللَّه عنه- بسند مذكور در متن از ابو الصّلت هروىّ روايت كرد كه گفت: حضرت رضا عليه السّلام با افراد بزبان خودشان گفتگو ميكرد، و بخدا قسم فصيحترين مردمان و عالمترين اشخاص بهر زبان و لغتى بود، روزى بحضرتش عرضكردم: يا ابن رسول اللَّه! من در شگفتم از اينكه شما بتمامى لغات با اختلافاتى كه دارند اين طور تسلّط و آگاهى داريد، فرمود: اى پسر صلت من حجّت خدا بر بندگان اويم، و خداوند حجّتى بر قومى نمى‏انگيزد كه زبان آنان را نفهمد و لغاتشان را نداند، آيا اين خبر بتو نرسيده است كه امير المؤمنين علىّ عليه السّلام فرمود:«اوتينا فصل الخطاب»
(ما داده‏شده‏ايم نيروى داورى و سخن قاطع را)، پس آيا اين نيرو جز معرفت بهر لغتى است؟.

به طور صریح بیان شده فصل الخطاب که به امام داده شده علم به هر لغتی است آیا احمد اسماعیل ملعون به زبان مادری خودش می می تواند صحبت کند تا چه رسد به زبان های دیگر؟
؟

امام رضا به طور صریح می گوید هیچ حجتی فرستاده نمی شود که زبانشان را نداند حالا این کذاب دجال ملعون زبان عربی را درست صحبت کند زبان فارسی پیش کش!!

[=arial]بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله الرب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین
نقل قول:
احمق نفهم ، تمام توهینهایت را کرده ای آیا توهینی بزرگتر از کذاب و ملعون ؟

من زمانی اینها را به مولای شما گفتم که شما مخاطب این مطالبم نبودید ولی وقتی وارد بحث با بنده شدید کاملا احترام مولایتان را نگه داشتم ، اما لعن کردن هم ایرادی ندارد زمانی که شما هنوز وارد آن بحث نبودید و لعن کردن امری بوده که از طرف ائمه برای دشمنان گفته می شده . و البته لعن کردن جزو فحاشی قرار نمی گیرد و فحاش کسی است که نام حیوان بر کسی می گذارد مثل شما که به بنده بارها جوجه گفتید و همینطور واژه مگس ، و پیغمبر فرموده خداوند هر فحاشی را که باک از گفتن فحش نداشته باشد به بهشت نمی برد و آن فحاش یا ولد زنا است یا شرکت شیطان در نطفه پدرش برای تولدش بوده و...
نقل قول:
و عرض کرده بودم احترام متقابل است و بحدی ملعون و فلک زده هستی که پیامی خصوصی را خودت و با دست خودت انتشار عمومی دادی و بوالله بنده نخواسته بودم انرا نشر عمومی دهم چون کمی تند بود و البته مگس هم تجلی قدرت الهی است!

البته من می خواستم خوانندگان با فحاشی شما آشنا بشوند که در حدیث است فحاش منافق است . برای همین آن پیامتان را آشکار کردم که باعث بی آبروی شما هست زیرا کسی که فحش می دهد بی آبروست نه کسی که فحش می شنود و البته مگس هم تجلی قدرت خداست که البته اگر فکر می کنید چنین واژه ای نسبت دادنش به کسی ایراد ندارد من هم برای مولایتان استفاده کنم . ایراد ندارد ؟؟؟
نقل قول:
و دیدی که چگونه رسوا شدی و توهمت و تناقضت ، نفهمیت، دروغگوییت بر همگان و در درجه اول بر وجدان خودت هم ثابت شد و بیچاره چه فشاری میکشی که شبهاتی که جواب داده شده را دوباره مطرح میکنی !
و داری ذلیلتر میشوی تو که سهلی جوجه متوهم بیسواد برو با بزرگترهایت بیا !

واقعا پست آخر بنده و دوست عزیز ask گواه خوبی بر این هست که چه کسی رسوا است و چه کسی متناقض گفته (مثلا در مورد همان امام سیزدهم) . اما در مورد تکرار مطالبم عرض می کنم یکی دلایلش این است که بنده می خواهم دوستان شیعه ام را با مطالبی که در سایتتان قرار دادم آشنا کنم چون بسیاری از دوستان فیلتر شکن ندارند این امور را بخواطر همین تکرار می کنم ودلیل دومش این است چون خودتان بحث تکراری را به پیش می کشید جواب تکراری می شنوید مثل این که دوباره بحث بدا در امر فرزند امام و منتقل شدن آن امر بر فرزند فرزند را به پیش کشیدید.(در همین پست )
نقل قول:
اولا این را توضیح بده که چگونه فرمایش رسول الله(ص) را باطل میدانی که وصیت را متنی بدور از گمراهی و باعث نجات امت توصیف کرده بود و بگمانت اکنون این وصیت باعث گمراهی ما شده است؟!

نخیر ابدا بنده حقیر وصیت پیغمبر را انکار نکردم بلکه تنها معتقدم مراد از مهدیون گروهی از شیعیان هستند طبق حدیث حضرت صادق و لازم نیست حتما از فرزندان ظاهری باشند مثلا ابراهیم در ظاهر فرزند آزر بود وَ إِذْ قالَ إِبْراهيمُ لِأَبيهِ آزَر و در احادیث است که واقعا پدر ابراهیم در ظاهر آزر بود ولی می دانیم پدر حقیقی انبیاء مشرک نیستند و فهمیدی طبق احادیثی که آوردم که تارخ پدر ابراهیم است . و همینطور از آیه قرآن اثبات کردم که اسماعیل پدر یعقوب است قالُوا نَعْبُدُ إِلهَكَ وَ إِلهَ آبائِكَ إِبْراهيمَ وَ إِسْماعيلَ وَ إِسْحاقَ إِلهاً واحِداً . در حالی که اسماعیل برادر بزرگتر اسحاق بود و جزو اجداد یعقوب در ظاهر قرار نمی گیرد و همینطور پدر حقیقی شیعیان کامل نبی و علی ( واحد هستند همه ائمه و نبی در مقام نورانیت) است . و نکته مهم این است که در زمان قائم حکم بر حقیقت است نه فقط بر ظاهر .

اعتقادات الإمامية و تصحيح الاعتقاد، ج‏1، ص: 49
- وَ قَالَ الصَّادِقُ ع إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى آخَى بَيْنَ الْأَرْوَاحِ فِي الْأَظِلَّةِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ الْأَبْدَانَ بِأَلْفَيْ عَامٍ فَلَوْ قَدْ قَامَ قَائِمُنَا أَهْلَ الْبَيْتِ لَوَرِثَ الْأَخُ الَّذِي آخَى بَيْنَهُمَا فِي الْأَظِلَّةِ وَ لَمْ يَرِثِ الْأَخُ مِنَ الْوِلَادَة
پس میبینی در زمان قائم برادر ظاهری ارث نمی برد و برادر حقیقی که از عالم اظله بوده ارث میبرد حال ببینیم عالم اظله چطور عالمی است . در حدیث است که :
بحار الأنوار، ج‏25، ص: 25
وَ عَنِ الثُّمَالِيِّ قَالَ دَخَلَتْ حَبَابَةُ الْوَالِبِيَّةُ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ ع فَقَالَتْ أَخْبِرْنِي يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَيَّ شَيْ‏ءٍ كُنْتُمْ فِي الْأَظِلَّةِ فَقَالَ ع كُنَّا نُوراً بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ قَبْلَ خَلْقِ خَلْقِهِ فَلَمَّا خَلَقَ الْخَلْقَ سَبَّحْنَا فَسَبَّحُوا وَ هَلَّلْنَا فَهَلَّلُوا وَ كَبَّرْنَا فَكَبَّرُوا
همینطوری که میبینی عالم اظله قبل از خلق غیر آل محمد بوده و ائمه در آنجا نوری بودند که تسبیح خدا را می کردند
بحار الأنوار ، ج‏25، ص: 24
ِ عَنِ الثُّمَالِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع أَنَّهُ قَالَ إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ تَفَرَّدَ فِي وَحْدَانِيَّتِهِ ثُمَّ تَكَلَّمَ بِكَلِمَةٍ فَصَارَتْ نُوراً ثُمَّ خَلَقَ مِنْ ذَلِكَ النُّورِ مُحَمَّداً وَ عَلِيّاً وَ عِتْرَتَهُ ع ثُمَّ تَكَلَّمَ بِكَلِمَةٍ فَصَارَتْ رُوحاً وَ أَسْكَنَهَا فِي ذَلِكَ النُّورِ وَ أَسْكَنَهُ فِي أَبْدَانِنَا فَنَحْنُ رُوحُ اللَّهِ وَ كَلِمَتُهُ احْتَجَبَ بِنَا عَنْ خَلْقِهِ فَمَا زِلْنَا فِي ظِلِّ عَرْشِهِ خَضْرَاءَ مُسَبِّحِينَ نُسَبِّحُهُ وَ نُقَدِّسُهُ حَيْثُ لَا شَمْسَ وَ لَا قَمَرَ وَ لَا عَيْنَ تَطْرِفُ ثُمَّ خَلَقَ شِيعَتَنَا وَ إِنَّمَا سُمُّوا شِيعَةً لِأَنَّهُمْ خُلِقُوامِنْ شُعَاعِ نُورِنَا.
پس میبینی در همین عالم اظله یعنی قبل از خلق شمس و قمر و ... ابتدا نوری خلق شد و سپس ابدان ائمه خلق شد وسپس روح خلق شد و روح تعلق به آن نور اول و ابدان ائمه یافت و سپس از شعاع نور ائمه در عالم اظله شیعیان خلق شدند . برای همین شیعیان در عالم اظله فرزندان ائمه و برادران همدیگر هستند و در زمان حضرت قائم حکم حکم حقیقت یا اظله است پس در آن موقع شیعیان برادر همدیگرند و از هم ارث میبرند و همینطور همه آنها فرزندان ائمه هستند و می دانی مراد از شیعه قومی خاص مانند امام حسین و امام حسن و سلمان و ابوذر و مقداد است که وقتی سلمان زمان قائم زنده می شود طبق احادیث و جزو سیصد و سیزده تن قرار می گیرد جزو فرزندان ائمه محسوب می شود و سلمان یکی از دوازده نقیب و باب حضرت علی است طبق روایت های غیر کتاب حسین بن حمدان و در دیگر کتب آمده که سلمان دعوت به سوی خدا می کرده و باب علی بوده و معرفتش واجب بوده و انکارش کفر و از علما است و از اهل بیت است و محدث است و زمان قائم زنده میشود و همه اینها حقیقت است نه مجاز.
فرمودید :

[=arial]
نقل قول:
و جواب شبهه ات همان است که به خیال باطل خودت بعنوان شبهه مطرح میکردی و گفته بودم که احتجاج به وصیت با فرض بودن عبارت فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ بسیار سخت تر از احتجاج به وصیت بدون این عبارت میباشد!!
و خودت گفتی که این عبارت در مورد تحویل امر از امام مهدی(عج) به مهدی اول(ع) موجود نیست و نبودن این عبارت در نص صریح وصیت یعنی برای تحویل وصیت به مهدی اول نیازی به وفات امام مهدی(عج) نیست!

عرض می کنم اولا مهدیون امام نیستند که نیاز به وصیت داشته باشند دوما شما وصیت را باشتباه نقل کردید می خواهد سخت تر کارتان بشود یا آسانتر و امامی از بیان درست وصیت عاجز باشد چطور امامی است ؟ در ضمن همه مهدیون همراه قائم هستند و تنها عهد به آنها منتقل می شود نه وصیت طبق حدیث وصیت پیغمبر و عهد قائم دوازدهم از زمان فوت والدش است که می تواند عهد را بدون مرگش به فرزندانش منتقل کند ولی کسی زمانی وصیت می کند که بخواهد فوت کند و همه این را می دانند . و احتجاج به وصیت غیر از وصی بودن است . بلی حضرت علی در زمان نبی وصی بود ولی وصیتی از پیغمبر نداشت که با آن بر مردم احتجاج بر وصیت کند. و حضرت علی به حکم خود پیغمبر در آن دوره وصی شدند نه بحکم احتجاج به وصیت .

نقل قول:
در سنت ائمه علیهم السلام به هیچ عنوان این مسئله اتفاق نیفتاده است، امام صادق (ع) چه چیزی را می خواستند به شیعیان خود برسانند؟ سپس به حدیث دقت کنید در بین ائمه نداشتیم که وصایت مستقیما به نوه رسیده باشد
بنابراین منظور امام صادق علیه السلام چه بوده است:
و در فرزند يا فرزند فرزند او باشد.

اولا نشانت دادم قبلا این امر برای ائمه اتفاق افتاده و دوباره مساله را تکرار کردی
[=arial]الكافي، ج‏1، ص: 307
7الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْوَشَّاءِ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِي الصَّبَّاحِ الْكِنَانِيِّ قَالَ نَظَرَ أَبُو جَعْفَرٍ ع إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع يَمْشِي فَقَالَ تَرَى هَذَا هَذَا مِنَ الَّذِينَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِين‏
حال به من بگو که ایا حضرت صادق وارث زمین شدند در آن موقع یا فرزندشان قائم آل محمد امام دوازدهم ابتدا وارث زمین می شوند ؟ و اگر بگویی در آینده ایشان وارث زمین می شوند می گویم که آن زمان تا هنگام شهادتشان نشدند و همین مهم است و مردمان آن زمان فقط همان زمان را می بینند پس امر در ظاهر برای ایشان قرار نگرفت تا برای فرزندشان قرار بگیرد .
حال دوباره به این حدیث صریح و محکم بدون غرض نگاه کن که امام فرمودند در امر قائم دوازدهم شکی نیست چون این امر محتوم بدون تبدیلی است یعنی عوض و بدل نمی شود برای همین امام به آیه قرآن یعنی شهور دوازده گانه استدلال کردند

[=arial]

نقل قول:
و این امری نیست که بدا در ان رخ داده باشد

قطعا مشخص است استفاده شما از آن احادیث مربوط به مساله بدا است و شما اصلا نمی دانید بدا چیست ، بدا یعنی چیزی را برای کسی بگویند و آن چیز اتفاق نیفتد.
نقل قول:
امام صادق (ع) فرمود : اگر درباره مردى سخنى گوييم و در او نباشد و در فرزند يا فرزند فرزند او باشد ، آن را انكار نكنيد ، زيرا خداى تعالى هر چه خواهد مى كند . الكافي : ج 1 ص 535

اگر این بدا نیست پس چی بدا است ؟ فرمودنددر مورد مردی سخن بگوییم و سپس این برای فرزندشان قرار بگیرد و برای او نباشد غیر از بدا چه معنی می دهد ؟؟ بدا همین است دیگر ولی می دانی امر قائم دوازدهم محتوم بدون تبدیلی است یعنی بدا در آن راه ندارد و تغییر در آن راه ندارد و هر چه در مورد ایشان فرموده باشند برای کسی دیگر نیست و امور چنانچه حدیثی را آوردم از برای دیگر ائمه بوده که امر آنها بدا بردار بوده است
و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین

نقل قول:

[=arial] امامی که در گفتار خود در فیلمش اشتباهات صرف و نحو داشته باشد

ای متوهم دروغگو این فیلم را نشانمان بده اگر راست میگویی
و گفتی که عده ای این فیلم را دیده اند پس فیلم موجود است یا اینکه دارند علنا دروغ میگویند و تو دروغ انها را بازنشر میدهی پس فیلم را نشانمان بده و فیلم تبدیل نشود به فایل صوتی چون فایل صوتی بحد کافی وجود دارد!

نقل قول:

[=arial] امامی که به تناسخ بیاید و امامی که ذره ای سواد نداشته باشد دجال اصفهان را امریکا بداند و دخانی که همه جا را بگیرد و باعث زکام مومن و دیوانگی کافر بشود را آن دخان ایسلند بداند !!!

اگر کودن نیستی شبهه تناسخت را پاسخ دادم انهم با اقراری که خودت کردی
یمانی (ع) آمریکا را مصداق دجال اکبر معرفی کرده و تو هم مصداق یکی از ان دجالها میباشی و حتما حدیث دجال اصفهان با الاغ معروفش و ان قیافه عجیبش را محکم میدانی و دود و نشانه واضح اتشفشان ایسلند که مستند به آیات سوره دخان، آیات صریح از انجیل و توقیع امام مهدی(عج) به شیخ مفید میباشد را انکار میکنی به بهانه اینکه تفسیر و مصداق ایات سوره دخان را فقط توی محدث(مفسر احادیث بنفع اندیشه های یهود) باید تعیین کنی!
پس ای نادان یهودی آیات قران ظاهری دارد و البته هر ظاهرش چندین باطن دارد و هر یک از ان چندین باطن هم باطنهای دیگری دارد

و با توجه به شواهد و انالیز رفتاریت احتمال زیاد میدهم که تو یک یهودی کثیف و یکی از ان جاعلان حدیث هستی که عمری اسرائیلیات را وارد احادیث شیعه و سنی کردید و عمری مسلمانان را دچار فتنه و تفرقه و تشتت آرای کردید و این است که از مراجعه به تنها فیلتر مطمئن صحت احادیث یعنی کتاب الله و ثقل اکبر یعنی قرآن عظیم وحشت میکنی و مثل جنی میشوی که بسم الله دیده باشد.
مسیری که متاسفانه با زیرکی تمام اکثر مسلمین را در ان گرفتار نموده اید یعنی محوریت احادیث و در حاشیه قرار دادن قران و القای این مفهوم که شما قران نمیفهمید پس بجای حدود 6236 ایه که در وحی بودن ان شکی نیست در دریای احادیثی که الوده به اسرائیلیات است غرق شوید و قران را با احادیث تطبیق دهید و نه احادیث را با قران

قرانی که میفرماید :يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ وَإِلَىٰ طَرِيقٍ مُّسْتَقِيمٍ همانگونه که امام باقر ع در توصیف یمانی(ع) میفرماید:لأنه يدعو إلى الحق وإلى طريق مستقيم یعنی یمانی دعوت به قران میکند و یمانی قران ناطق است و یمانی بدون تمامی احادیث و فقط با استناد به قران هم قابل اثبات است و یمانی کسی است که علما را به مناظره دعوت کرد بطوریکه همه انها به همه منابع شیعه و سنی و یهودی و مسیحی و هر منبعی که بخواهند استناد کنند و یمانی(ع) فقط با قران کریم پاسخگوی انها باشد!
و راستش بنده مدتی طولانی بر روی مبحث یهود شناسی کار میکردم و کلیه نقشه ها و توطئه های انها را میشناسم و البته مطالعاتی در مورد شیعه صفوی یهودی و شیعه اصیل اهلبیت(ع) داشتم بنابرین در مواجهه با این دعوت مبارکه ابتدا از موضع شک و تردید و اینکه احتمالا توطئه جدید یهود است به مساله نگاه کردم و البته قبل از تحقیق بخدا توکل کردم که پناهی جز او نمیشناسم و خود را به او سپردم و بوالله قسم که شما به او یهوه میگویید! جز توحید ناب و قران و معارف اصیل اهلبیت (ع) را در این دعوت ندیدم!
توحیدی که شما یهودیان کثیف با موزیگری تمام و با نقشه ای حساب شده و سو استفاده از محبت شیعیان به معصومین(ع) به انحراف کشیدید، و بتدریج معصوم(ع) را تبدیل به موجودی مافوق بشری و با صفاتی که مختص ذات مقدس الله هست در ذهن شیعیان جاسازی کردید بطوریکه از میان شیعیان در حالت افراطی فرقه هایی رسما مشرک مثل علی اللهی پدیدار شد و شیعه افراطیکه عملا فضایل رسول الله(ص) را در برابر ائمه معصومین(ع) به حاشیه بردند و متاسفانه توجه و توسلی که این گونه شیعیان به ائمه(ع) میکنند در عمل به رسول الله(ص) ندارند!

متاسفانه کم نیستند شیعیان افراطی که در مقابل ضریح مبارک معصومین(ع) ، سجده میکند که عین شرک است و احادیث صریح معصومین(ع) بشدت از چنین رفتارهای شرک امیزی نهی میکنند!
و بذر این محصول شرک ،همان تفکر افراطی و بظاهر زیبایی است که حداقل اقتضای بشریت ، یعنی سهو را برای معصوم(ع) جایز نمیداند!
به معصوم(ع) علم غیبی مطلق و در حد دانستن ساعت قیامت قائل است معصوم(ع) به اسرار قلبی و نیات تمام انسانها تسلط و علم مطلق دارد و ...
آیات و احادیث منعکس کننده مفاهیم ملکوتی و معنوی مانند آیه تطهیر ، نداشتن سایه ، دیدن پشت سر و...تبدیل به مصادیق مادی و جسمانی در معصوم(ع) میشود و عملا معصوم موجودی است مافوق بشری که جسمش نور فشرده شده و لطیف تر از فرشتگان است که سایه فیزیکی ندارد پشت سرش را میبیند ،بیمار نمیشود ، هر چه میخورد به نور تبدیل میشود و فاقد دفع گوارشی است و ایات موکد قران در مورد بشر بودن رسول الله(ص) و نداشتن علم غیب مطلق و عدم دسترسی به خزائن فیزیکی و غیبی و آیات تذکر و تربیت رسول الله(ص) ، ایاتی از روی تعارف و مصلحت است! سبحان الله!!!

و این ورژن از تفکر شیعه به اندازه محصولات فکری دیگر یهود یعنی سنی سلفی و وهابیت خطرناک و منحرف است.
در صورتیکه محصول سیر طبیعی تاریخ صدر اسلام ، دو گرایش شیعه اصیل اهلبیت(ع) و اهل سنت و جماعت است که یهودیان از صدر اسلام و بعد از رسول الله(ص) که تصمیم به جبران شکست سنگین قلعه خیبر گرفته بودند ،هر دو فرقه از حرکت موذی و پنهانی و نفوذی یهودیان و تزریق بسیار تدریجی اسرائیلیات توسط انها در امان نماند و روز بروز شکاف و دشمنی بین جهان اسلام را عمیقتر و غیر قابل برگشت تر کردند!

و سخن در این مورد زیاد است و انشاالله اگر خدا توفیق دهد در اینده بیشتر خواهم نوشت!

الحمد لله رب العالمین

نقل قول:

[=arial]ای دروغگوی متناقض گو این حرف گذشته ات بود که انصار را نهی می کردی که بگویند که او امام سیزدهم است به این پست خودت که بعدا فرستادی نظر کن
بعد از اینکه به تو گفتم


بنده مثل شما هر روز رنگ عوض نمیکنم!
و کلمات را دقیق و حساب شده بکار میبرم و باز هم سر اصول اعتقادیم هستم.

باز هم میگویم
رسول الله(ص) امام در مقام نبی(ص) است.
12 امام(ع) ، امام در مقام (وصی برای مقام نبی(ص)) هستند.
12 مهدی(ع) ، امام در مقام( مهدی= وصی برای مقام 12 امام ) هستند.

و شمارشگر پس از امام مهدی(امام دوازدهم عج) ریست میشود و وصی ایشان با اینکه سیزدهمین وصی رسول الله(ص) است اما امام سیزدهم نیست بلکه طبق وصیت ، مهدی اول یا امام اول از مقام مهدیین است.

نقل قول:

[=arial] آری بعضی ها مانند شتر مرغ ها سر خود را در لانه خود می کنند و فکر می کنند که از دید شیر پنهان شدند (سور عمومی ) آخر اگر تو جهلت را نمی بینی و خودت را بکوری زدی اینجا همه خوانندگان جهل تو را میبینند .

بیسواد کم مزخرف بگو!!

آخه بیسواد بعضی ها کجا میشود سور عمومی ؟؟؟

بعضی ها
میشود سور وجودی!!!

مشت نمونه خروار است!!
بیشتر از این خودت را رسوا و بی ابرو نکن و بی سوادیت را تحویل مردم نده!!

و تو متوهمانه و بدروغ گفته بودی:

نقل قول:

[=arial] زیرا اگر کسی می گوید باید بدرجه اجتهاد برسی اگر منظورشان اجتهاد یعنی فهمیدن احکام است که الحمد لله به لطف خدا رسیدم و شخصی مثل سلمان و ابوذر و مقداد و عمار نیاز به مدرک اجتهاد از طرف کسی نبودند و حقیر هم در طی این سالها تقریبا تمامی کتب حدیثی را حفظ کردم و همینطور اگر کسی برای منطق و فلسفه و رجال و ... ایرادی دارد این موارد را بیش از هر کسی می دانم با اینکه با آنها مخالف هستم اگرچه رشته دانشگاهی ام کامپیوتر است

تو اصول ابتدایی فلسفه و منطق را هم نمیدانی متوهم بیسواد دروغگو!

گفتی ترم هشت کامپیوتر هستی آیا در درس ریاضیات گسسته یاد گرفتی
که :بعضی ها میشود سور عمومی؟؟!!

آنکس که نداند و نداند که نداند ، در جهل مرکب ابد الدهر بماند.

الحمد لله رب العالمین

خادم الیمانی(ع);376651 نوشت:
ای متوهم دروغگو

خادم الیمانی(ع);376545 نوشت:
احمق نفهم

خادم الیمانی(ع);376545 نوشت:
بحدی ملعون و فلک زده هستی

خادم الیمانی(ع);376545 نوشت:
چگونه رسوا شدی و توهمت و تناقضت ، نفهمیت، دروغگوییت

خادم الیمانی(ع);376545 نوشت:
داری ذلیلتر میشوی تو که سهلی جوجه متوهم بیسواد برو با بزرگترهایت بیا

خادم الیمانی(ع);376651 نوشت:
پس ای نادان یهودی آیات قران ظاهری دارد

خادم الیمانی(ع);376651 نوشت:
تو یک یهودی کثیف و یکی از ان جاعلان حدیث هستی

خادم الیمانی(ع);376651 نوشت:
البته مطالعاتی در مورد شیعه صفوی یهودی

خادم الیمانی(ع);376651 نوشت:
توحیدی که شما یهودیان کثیف با موزیگری تمام

خادم الیمانی(ع);376693 نوشت:
بیسواد کم مزخرف بگو!!

خادم الیمانی(ع);376693 نوشت:
متوهم بیسواد دروغگو!

ادب پیروان احمدالحسن را مشاهده کنید

afzali.polaris;376493 نوشت:
[=arial]بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله الرب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین

[=arial]گل بود به سبزه نیز آراسته شد ( البته گلش از اون گل های بد بو هست)

[=arial]حدیث صریح است که عیسی وزیر حجت بن حسن است و او با یمانی فرق می کند
بعدا اثبات می کنم یمانی جوانی از دیلم است از سادات حسنی که بسمت یمن میرود و با عده ای از زیدیه و شیعه از سمت یمن قیام می کند و سپس او و یارانش با قائم بیعت می کنند جز عده ای از زیدیه یا بتریه که آنها از بیعت خود داری می کنند . خیالتان راحت که من نه ادعایی دارم که او هستم و نه او را می شناسم و اینها همه حدیث است که در روایت صادق به مفضل به طور کامل شرح شده است . ولی برادر شما برو شاهین نجفی تون رو گوش کن دیگه اینورا ادعای یمانی نکن کسی که آهنگ حرام گوش می کنه و در سایتش ذکر می کنه لیاقت یمانی بودن نداره !!
ببین حقیر کسی هستم که با کسی ابدا شوخی ندارم مخصوصا در این امور دینی مهم و از طرفی علمای شیعه و شیخی و تفکیکی و علوی امروزی (علویون در امروز به قول آیت الله سبحانی هیچ فرقی نه در اعتقاد و نه در عمل با شیعیان ندارند مگر بعضی نظرات که منجر به جدایی نیست و این میانه شیعه طبیعی است زیرا معصوم نیستند و این جور اشتباهات حتی در زمان ائمه هم متداول بوده و ائمه هم کسانی که با هم اختلاف فکر داشتند را از شیعه بیرون نکردند مثل اختلاف هشام و زراره و فرمودند اختلاف آنها در توحید آنها را از دین بیرون نمی کند و فرمودند ایمان درجات دارد و هر کس در درجه بالاتر است کسی را که در جه پایین تر است را از خود نراند و فرمودند اگر ابوذر علم سلمان را می دانست هر آینه او را می کشت و... ) را همگی دوست دارم و قبول دارم آدمهای خوبی هستند ولی چون خودم علم دین را دارم تقلید از کسی نمی کنم فقط خواستم بدانی بنده نه پیرو کسی هستم نه کسی پیرو من هست و نه دوست دارم کسی پیرو من بشود و نه ادعای بزرگی دارم و نه ذره ای حساب می شوم . خیالت راحت که برای ادعا و بزرگی و اینجور چیزا متن هامو نمی نویسم فقط برای رضای خداست و تنها از خدا پاداش اعمالم را می خواهم.

اما برادر مواظب ادعاهایت باش . و خود را در گردابی نبر که عاقبتش جز آتش جهنم نیست. اگر مدعی هستی یمانی و دعوت به حق هستی از تو چند سوال می پرسم که جوابش را می دانم
سوال:
[=arial]بگو رنگ عقل چرا سفید است؟
و چرا رنگ نفس سبز است ؟
بگو چرا روح مخروطی شکل است ؟
بگو چرا عرش و کرسی همان عقل و نفس هستند ؟
بگو چه رابطه ای بین عقل و نفس و روح است ؟
و اگر بگویید چرا رنگ روح زرد است بیشتر ممنونتان می شوم اگر چه اثبات این آخری خیلی طولانی است نخواستید جواب این را بدهید هم اشکالی نیست
( اما برای کمک بیشتر بشما می گویم منظور از این رنگ ها مربوط به عالم مثال است که آن عوالم غیبی را در خود ظاهر کرده یا اثری از عوالم غیب را نشان می دهد مثل اینکه رنگهایی در عالم اجساد میبینی اثر برگشت نور از اجسام است نه اینکه حقیقتا ذات آن جسم را درک کرده باشی)
(آقای خادم مدعی یمانی شما هم میتوانید این سوالات را از مولایتان بپرسید اگر جواب داد من پیرو ایشان می شوم )

[=arial]اگر اینها را جواب دادی یعنی معلوم است از من با سواد تری و من پیرو تو می شوم ولی اگر بلد نیستی بشین سر جایت و ادعای بی اساس نکن زمانی که از من بی سواد تری و من هم خود را ذره ای بی مقدار و حقیری بلا اعتبار می دانم پس لیاقت نداری زمانی از بی لیاقتی چون من پایین تری.
وصلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین


روایت صادق به مفضل ؟ این چه لفظی شما به کار می‌برید ؟ حضرت امام جعفر صادق (ص) به مفضل بن عمر!
شما واقعا شخصیت جالبی دارید!
این رو بگم که به نظر شما اگر یک روز یمانی واقعی ظهور کند چطور باید خودش را به دیگران بشناساند ؟!
بعد "اگر ابوذر علم سلمان را می دانست هر آینه او را می کشت " چرا فکر می‌کنی خیلی ریز هستی و حساب نمی‌شوی در حالی که می‌گویی علم دین داری و از کسی تقلید نمی‌کنی؟ خوب این هم نهایت تواضع هست و هم اندکی خودکم‌بینی!
چرا فکر می‌کنید بزرگوارانی مثل سلمان و ابوذر ادامه ندارند و خداوند هیچ بنده‌ای رو بر دیگر بندگانش برتری نمی‌ده ؟ شما معنی احسن تقویم که بالاترین جایگاه انسانی هست رو می‌دونید ؟
هر مدعی که راهی جهنم نیست! تنها مدعی گمراه در جهنم هست یعنی مدعی دروغین! چطور باید اصل رو از دروغ تشخیص داد؟ آیا هیچ راهی نیست و هر کس مدعی شد باید خفه بشود و دلایل مدعاهایش را نگوید ؟ حضرت علی (ص) به کسانی که مدعی بودند او خدای آن‌هاست گفت که دلیلتان را بی‌آورید!

رنگ عقل سفید هست چون سفید رنگ پاکی هست و عقل چون از طرف خداوند انسان رو به حقیقت (راستی) راهنمایی می‌کنه و می‌رسونه پس از هر شائبه و شبهه‌ای ذهن رو پاکیزه می‌کنه و برای همین ذهن پاک و سفید می‌شه یعنی از لکه‌های مشتبه باطل پاک می‌شه
نَفَس منظورت هست ؟ رنگ سبز رنگ طبیعت هست, نمی‌بینید وقتی طبیعت (مثلا گیاه) می‌میره سیاه و زرد و قهوه‌ای می‌شه ولی وقتی گیاه سبز هست, یعنی اکسیژن در اون در جریان هست و نفس چیزی هست که اکسیژن رو به بدن بشر می‌رسونه و اکسیژن یعنی زندگی و زندگی سبز است!
درباره عرش و کرسی گفته شده (روایت هست) که این دو علم خداوند هست, می‌دونید معنی حمل عرش الهی چی هست ؟ یعنی حمل علم الهی! اهل بیت حاملین عرش الهی هستند! یعنی هر وقت از اونها بپرسید از علم الهی که در عرش و کرسی هست خبر می‌دهند؛ عرش در یک معنا به معنای صندلی هست و کرسی به معنای میز! (کرسی که زیرش می‌خوابیدیم از این کلمه برداشته شده!) کار خدا هم مثل کار ما هست که پشت صندلی می‌نشینیم و با جهانی که روی کرسی هست کار می‌کنیم! مثل کار کردن با کامپیوتر! و این البته مثال هست و خداوند بالاتر و منزه است از آنچه وصفش می‌کنیم
عقل چیزی هست که خداوند با آن پرستش می‌شود یعنی شناخت طبیعت و خالق اون (داروینیسم ضد عقل است چون خدا را انکار می‌کند) هست که با علم تقویت می‌شه و خودش هم علم رو تقویت می‌کنه!
نفس یعنی خویشتن, نفس یک چیز مجازی هست و از انحصار به فرد تا انحصار به دسته‌های خاص ازش یاد می‌شود مثل نفس پلید که به هر کس و هر چیزی که پلید هست (یعنی میل به زشتی و بدی دارد) اشاره می‌کند و کلا نفس یک چیز مجازی هست
اما روح, روح انواع مختلفی دارد, یک روح که روح زندگی هست و کاربردش در انسان مثل الکتریسیته در رایانه هست و این روح روح اختصاصی نیست و می‌تواند از انسان به حیوان یا گیاه منتقل شود و در واقع به پارسی (نه عربی) جان گفته می‌شود.
اما یک نوع روح, روح اختصاصی هست, این روح تنها اختصاص به شخص دارد حالا این شخص می‌خواهد یک انسان باشد یا یک حیوان یا یک نسناس یا یک فرشته یا یک جن یا یک شیطان! و این همان روحی هست که عزرائیل و فرشتگان مرگ اون رو می‌گیرند و به نزد خداوند می‌برند تا تکلیفش را مشخص فرماید ! و این روح در واقع یک کپی از کل اطلاعات مغز شما هست و روز قیامت یا هر زمانی که خداوند بخواهد آن را به هر بدنی که بخواهد حلول می‌دهد (به اضافه روح زندگی) و آن شخص زنده می‌شود و همه چیز را به یاد می‌آورد, و این رو هم بگم که وقتی کسی می‌میره این روح جدا می‌شه و همه چیز رو می‌بینه ولی چون روح زندگی و دیگر ارواح از بدن خارج شده‌اند مردم مجبورند جسد بی‌روح رو دفن کنند (طبق یک قانون الهی برای کنترل جمعیت موجودات, مرگ رو بر اونها واجب کرده و همچنین بدن اونها رو متعفن و ترسناک کرده که چالش کنند!)
اما روح نوع سوم! (از سلسله دروس روح‌شناسی!) ارواحی مشترک هستند که برای منظورهای خاصی آفریده شده‌اند (در کتاب کافی به بخش روح مراجعه کنید!) از جمله روح نبوت, روح شهوت و روح‌هایی که وقتی وارد بدن بشوند انسان قابلیت دریافت وحی رو پیدا می‌کنه یا شهوت (جنسی شکمی و ...) که باعث افزایش میل شهوانی می‌شه و مثال این روح مثل نرم‌افزار هست مثلا شما با Winamp می‌تونید موزیک گوش کنید یا با Videoget ویدئوهای یوتیوب رو که فیلتر هست رو دانلود کنید!
اما روح نوع چهارم هم ارواحی مجازی هستند که احتمالا به وسیله عقل و علم به وجود می‌آیند مثل روحیه ورزشکاری و قهرمانی که شخص میل به قهرمان بودن و رکوردزدن پیدا می‌کنه یا روحیه میهن‌دوستی یا روحیه نیکوکاری و نظایر اینها (نمی‌دونم چرا از کلمه روحیه به جای روح استفاده کردم حتما حکمتی داشته من نفهمیدم!)
اما در مورد مخروطی بودن روح من چیزی رو نشنیدم ولی مخروطی بودن چیزی کمک می‌کنه اون چیز در چیز دیگری راحت فرو بره مثل نوک میخ که مخروطی شکل است و شاید برای این هست که ورود و خرجش از بدن راحت و بی دردسر باشه (کارتون Casper و ارواحش رو و غول چراغ جادو رو یادتون هست این شکلی بودند ؟)

اما دلیل زرد رنگ بودن روح, اصولا روح مثل نور هست و نور از انرژی به دست می‌آید, نور شمع زرد است نور خورشید زرد است نور لامپ پر مصرف دوست مرحومم ادیسون هم زرد است و کلا نور زرد رنگ است و روح مثل نور هست.
بعدش من در نمادشناسی و دانش تمثیل و افسانه (افسانه یعنی Myth و می‌دونید مثل همان Myth هست به عربی ؟ و به پارسی متل ؟) دانشم و خردم از همه مردم پس از امام زمان (ص) بیشتر هست! (این هم یک ادعا!)

موضوع قفل شده است