جمع بندی روش تفسیر انفسی و منابع آن
تبهای اولیه
با سلام خدمت کارشناسان محترم و اساتید معزز
1- روش تفسیر انفسی را در حدی که برای عموم قابل فهم باشد توضیح بفرمائید؟
2- آیا منابعی در باب تفیسر انفسی قرآن موجود می باشد؟
3- آیا تفسیر انفسی قرآن قابل استناد است؟
با تشکر
سلام "
تفسیرانفسی تفسیری عرفانی و از نوع تفسیر باطن است که به تأویل بیشتر میماند تا تفسیر، زیرا با هیچ یک از دلالتها لفظی تناسب ندارد، و بر قواعد مقرّرة دلالت الفاظ استوار نمیباشد. و صرفاً با ذوق عرفانی افراد سروکار دارد و نام آن را اشراق درونی میگذارند.
از اینرو، تفسیر عرفانی همان تفسیر باطنی است که نزد برخی با عنوان تفسیر صوفی و اهل تأویل یا تفسیر رمزی و اشاری خوانده می¬شود. اینها عناوینی است که از یک مُعَنوَن حکایت دارند. زیرا ریشة عرفان همان تصوّف است، و باطن همان تأویل میباشد، که با شیوة رمز و اشاره انجام می¬گیرد. برخی خواستهاند میان این عناوین، تفاوتی قائل شوند، ولی در بیان مصادیق هر یک جدای از دیگری وا ماندهاند.
مطلالبی رابزودی برای شما خواهم آورد
تفسیر باطنی یا تفسیر رمزی و اشاری وانفسی چیست؟
اهل عرفان، خود را خوّاص و برخی از شاخصین خود را خاصّالخواصّ میدانند و میپندارند که راه دریافت مطالب ایشان که از اسرار نهفته است، بر همگان که از طبقة عوام میباشند، بسته است.
از طرفی، قرآن که دارای ظهر و بطن، دارای مفاهیم بلندی است، که از اسرار پنهانی قرآن محسوب می¬شود، که فهم آن مخصوص خواصّ است، که با اسرار شریعت سروکار دارند.
و چون، قرآن اینگونه معانی باطنی را با رمز و اشاره، برای تفهیم خواص گفته، اینان بر این عقیدهاند که باید با همان شیوة رمز و اشاره، اسرار نهفته قرآن را بیان دارند، و دلالت ظاهری قرآن را، برای طبقة عوام واگذار کنند.
میگویند: انبیاء، دلیل کاروان راه شریعتاند، که عامّة خلایقاند. و راهنمای قافلة راه طریقتاند که خواصاند. چون هر طائفه به قدر استعداد فطری که دارند قبول فیض هدایت هادی میتوانند نمود.
نکتة قابل توجّه آنکه اهل عرفان در تأویلاتی که نسبت به ظواهر قرآن، انجام میدهند تقیّدی ندارند که آن را به شاهدی از قرآن یا دلیل عقل یا نقل، مستند کنند، زیرا مدّعیاند که اینگونه معانی و تفاسیر را از طریق باطن و اشراق، دریافت کردهاند، و قابل استدلال نیست، مگر برای اهل ذوق و وجدان باطنی که آن را با بینشی درونی میتوانند بپذیرند. لذا بیشتر تأویلات اهل باطن، از دیدگاه دانشمندان صاحبنظر، از محدودة حدس و تخمین فراتر نمیرود، و قابل پذیرش نیست، بلکه یک گونه تفسیر به رأی به شمار میآید. برای همین، تفاسیر اهل باطن، و هرگونه تفسیر رمزی و اشاری را در شمار تفسیر به رأی میآورند.
ما، در جای خود گفتهایم که تأویل همانند تفسیر، معیار و ظابطه دارد، که اگر خارج از آن معیارها و ضوابط انجام شود، همانند تفسیر به رأی ممنوع است.
البته، اهل ذوق و عرفان، که متقیّد به ظواهر شرعاند، این ضوابط را در تفسیر و تاویل نصوص شریعت «کتاب و سنت» رعایت می¬کنند، ولی اندکند.
عمده آنکه بیشتر این گروه، تاکنون معیاری جامع یا ضابطه¬ای برای تأویل و تفسیرهای باطنی خود ارائه ندادهاند. و همین امر مایة سوء تفاهم و سلب اعتماد از این گروه گردیده. تا جایی که برخی از تأویلات آنان، بسیار سنگین و نامعقول به نظر آمده، و از شطحات این گروه به شمار رفته است، که نمونه بارز آن تفسیر منسوب به ابن عربی است.
این گروه، در تفسیر باطنی و تأویلات خود، صرفاً به ذوق عرفانی خویش استناد کردهاند، و احیاناً اگر شاهدی از آیات و روایات آوردهاند یا استدلالی کردهاند، جنبة اقناعی داشته و برای اثبات بر دیگران ارائه دادهاند، چنانچه در کلام داود قیصری بدان اشاره شده است .
اصول فلسفه الهی و قطعیات عرفان اسلامی مبنای تفاسیر انفسی است
بنده به عنوان یک فرد عامی که جز عوام بی سواد محسوب می شویم از کجا وقتی تفسیری را شنیدم و در پاسخ گفتند تفسیر انفسی است به آن اعتماد کنیم
از کجا معلوم که تفسیر به رای نیست
از کجا معلوم که تحریف نیست
از کجا معلوم که تفسیر شیطانی نیست؟
تفسیرانفسی تفسیری عرفانی و از نوع تفسیر باطن است که به تأویل بیشتر میماند تا تفسیر، زیرا با هیچ یک از دلالتها لفظی تناسب ندارد، و بر قواعد مقرّرة دلالت الفاظ استوار نمیباشد. و صرفاً با ذوق عرفانی افراد سروکار دارد و نام آن را اشراق درونی میگذارند. از اینرو، تفسیر عرفانی همان تفسیر باطنی است که نزد برخی با عنوان تفسیر صوفی و اهل تأویل یا تفسیر رمزی و اشاری خوانده می¬شود. اینها عناوینی است که از یک مُعَنوَن حکایت دارند. زیرا ریشة عرفان همان تصوّف است، و باطن همان تأویل میباشد، که با شیوة رمز و اشاره انجام می¬گیرد. برخی خواستهاند میان این عناوین، تفاوتی قائل شوند، ولی در بیان مصادیق هر یک جدای از دیگری وا ماندهاند.
بنده به عنوان یک فرد عامی که جز عوام بی سواد محسوب می شویم از کجا وقتی تفسیری را شنیدم و در پاسخ گفتند تفسیر انفسی است به آن اعتماد کنیم از کجا معلوم که تفسیر به رای نیست از کجا معلوم که تحریف نیست از کجا معلوم که تفسیر شیطانی نیست؟
سلام
این اشکال به سایر تفسیرها هم قابل ایراد است
بعضی تفاسیر برای عموم است که بیشتر بر مبنای بررسی معنای الفاظ و ظواهر جملات و دقت نظرهای ذوقی و تطبیق روایی است
اما بعضی تفاسیر تفسیر تخصصی است و برای خواص است و خواص به این علوم و اصول آنها آشنا هستند لذا سره را از ناسره تشخیص می دهند
اقتضای عقل مراجعه عوام به تفاسیر عام است نه تفاسیر خاص . این در همه علوم هست
والله الموفق
فرموده شماست یا منبعی دارد کاربر گرامی؟ تشکر
سلام برای مطالعه بیشتر به کتاب تفسیر ومفسران مرحوم آیه الله معرفت مراجعه نمایید.
3- آیا تفسیر انفسی قرآن قابل استناد است؟
دوستان و اساتید لطف بفرمایید به این سوال بنده نیز پاسخ بفرمایید ممنون می شوم.
فهرستی از تفاسیر عرفانی :
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]1. کشف الاسرار و عدة الابرار، معروف به تفسیر خواجه عبدالله انصارى نوشته ابوالفضل رشیدالدین احمد بن ابى سعد میبدى، به اهتمام على اصغر حکمت، امیرکبیر تهران.
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]2. لطائف الاشارات، ابوالقاسم عبدالکریم بن هوازن قشیرى نیشابورى، تصحیح و تحقیق ابراهیم بسیونى، دارالکتاب العربى للطباعة والنشر قاهره.
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]3. حقائق التفسیر، ابوعبدالرحمن سلمى، به تصحیح پل نویا لویى ماسینیون، به همت دکتر نصرالله پورجوادى، مرکز نشر دانشگاهى تهران.
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]4. لباب التأویل، معروف به تفسیر خازن، ابوالحسن على بن محمد بن ابراهیم شیحى بغدادى، مطبعة الاستقامه قاهره.
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]5. تفسیر عرفانى سوره هاى واقعه، طارق، اعلى، نوشته سید ناصر قوّامى، کتاب طوبى تهران.
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]6. اخلاق و عرفان در سوره حجرات، ابوالفضل بهرامپور، انتشارات هجرت قم.
دوستان و اساتید لطف بفرمایید به این سوال بنده نیز پاسخ بفرمایید ممنون می شوم.
سلام برای آشنایی باتفاسیرعرفانی ومیزان اعتبار اون این کتاب ها رابخوانید:
پژوهشی در جریان شناسی تفسیر عرفانی پدید آورنده : دکتر محسن قاسم پور
[h=2]درآمدی بر تفسیر و تفاسیر عرفانی عبدالوهاب شاهرودی [/h]
[h=2]مراحل به دست آوردن بطن و تاویل آیات
[/h] مراحل صحیح پی بردن به بطون (پیام های نهفته) وتفسیرعرفانی قرآن عبارت است از:
1. جویا شدن هدف آیه 2. سنجش آن هدف با خصوصیات ذکر شده در متن آیه 3. آنچه در تحقق یافتن هدف دخالت دارد، باقی گذارده شود وآنچه دخالت ندارد، نادیده گرفته شود. 4. مفهومی عام از متن آیه برداشته شود که مستقیماً در راستای هدف آیه قرار داشته باشد و از خصوصیات ذکر شده، پیرامون آیه فراتر بوده و بر موارد مشابه مورد نزول آیه در هر زمان و مکان قابل تطبیق باشد. 5. معیار صحت این برداشت در آن است که: مفهوم عام مستخرج از بطن آیه به گونه ای باشد که مورد نزول آیه یکی از مصادیق شاخص آن مفهوم عام گردد و اگر چنین نشد و با ظاهر تنزیل تناسب قریب نداشت، چنین استخراجی نادرست و از قبیل تاویل باطل و تفسیر به رای خواهد بود. (رضایی اصفهانی، 333) از مجموع سخنان کسانی که تفسیر اشاری و عرفانی را پذیرفته اند، رعایت ضوابط و شرایط زیر را در تفسیر لازم می دانند: 1. توجه به ظاهر و باطن قرآن هر دو، یعنی توجه به بطن و اشارات قرآن، مفسر را از توجه به ظاهر آیات و تفسیر ظاهری آن غافل نکند و مفسر نگوید قرآن غیر از تفسیر اشاری و باطنی تفسیر دیگری ندارد. 2. رعایت مناسبت نزدیک بین ظاهر کلام و باطن آن یعنی بین دلالت ظاهری و دلالت باطنی کلام مناسبت لفظی یا معنوی باشد، به گونه ای که بتوان بطن را از ظاهر کلام انتزاع کرد. 3. مراعات نظم و دقت در الغای خصوصیاتی که در کلام هست تا بتوان اصل و مغز کلام را به صورت مفهوم عامی به دست آورد. 4. تفسیر اشاری باطنی با آیات محکم قرآن و دلایل قطعی عقل منافات نداشته باشد. 5. مفهوم عام قاعده ی کلی که از آیه استخراج می شود، طوری باشد که مورد آیه یکی از مصادیق آن باشد. 6. عدم وجود تعارض شرعی یا عقلی در یک مسیر عرفانی 7. عدم ادعای نهایی بودن تفسیر
سید رضامودب، مبانی تفسیر قرآن، 164
با سلام و تشکر از کارشناسان محترم در پاسخگویی به این موضوع
جواب خود را الحمدلله و با لطف و عنایت ویژه کارشناسان بحث گرفتم:hamdel:
فقط هنوز برایم این سوال حل نشده که:
بنده یک منبری هستم
آیا می توانم روی منبر و همچنین در جلسات تفسیر قرآن ، آیات قرآن را با استناد به تفاسیر انفسی که بعضا معرفی شد تفسیر کنم و برای عامه مردم بگویم.
اصلا چنین تفسیری می تواند حجت باشد؟؟
با تشکر
آیا تفسیر انفسی قرآن قابل استناد است؟
سلام تامنظور ازاستناد چه باشد استناد اگربه به معنای نقل قول ازیک مفسر عرفانی مقصود است بلی" ولی اگرمقصود صحت قول مفسر است که برمبنای همه علوم دیگر باید مستندات ودلایل مفسر بررسی شود وابرازنظر کرد.
تفسیرانفسی تفسیری عرفانی و از نوع تفسیر باطن است که به تأویل بیشتر میماند تا تفسیر، زیرا با هیچ یک از دلالتها لفظی تناسب ندارد، و بر قواعد مقرّرة دلالت الفاظ استوار نمیباشد. و صرفاً با ذوق عرفانی افراد سروکار دارد و نام آن را اشراق درونی میگذارند.
از اینرو، تفسیر عرفانی همان تفسیر باطنی است که نزد برخی با عنوان تفسیر صوفی و اهل تأویل یا تفسیر رمزی و اشاری خوانده می¬شود. اینها عناوینی است که از یک مُعَنوَن حکایت دارند. زیرا ریشة عرفان همان تصوّف است، و باطن همان تأویل میباشد، که با شیوة رمز و اشاره انجام می¬گیرد. برخی خواستهاند میان این عناوین، تفاوتی قائل شوند، ولی در بیان مصادیق هر یک جدای از دیگری وا ماندهاند.