جمع بندی وجود دور در انتخاب رهبر

تب‌های اولیه

70 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
وجود دور در انتخاب رهبر

رهبری توسط مجلس خبرگانی انتخاب می شود که آنها توسط شورای نگهبان انتخاب شده و شورای نگهبان نیز توسط رهبر انتخاب می شود.

به عبارت دیگر: (ولی فقیه==>شورای نگهبان==>مجلس خبرگان=> ولی فقیه)

این دور را چگونه پاسخ می دهید؟

توضیح: این پست از موضوع زیر جدا شده است:

http://www.askdin.com/thread28037.html#post351566

با نام و یاد دوست


[RIGHT]

[CENTER]






[/CENTER]


[/RIGHT]


با سلام به شما دوست عزیز

a1ireza;354453 نوشت:
رهبری توسط مجلس خبرگانی انتخاب می شود که آنها توسط شورای نگهبان انتخاب شده و شورای نگهبان نیز توسط رهبر انتخاب می شود.

به عبارت دیگر: (ولی فقیه==>شورای نگهبان==>مجلس خبرگان=> ولی فقیه)

این دور را چگونه پاسخ می دهید؟


توضیح اشکال:
اصل اشکال دور در انتخاب رهبر، بر میگردد به شیوه کنترل قدرت، اگر دائره ای متشکل از سه حلقه (رهبر+شواری نگهبان+ مجلس خبرگان) مبتنی بر یکدیگر باشند امکان کنترل قدرت رهبر وجود دارد؟

اگر قرار باشد رهبر، شورای نگهبان را انتخاب کند و شورای نگهبان مجلس خبرگان و مجلس خبرگان رهبر را، یک دور آشکار خورده و امکان تبانی و ائتلاف میان هر سه حلقه وجود دارد، آیا چنین شیوه ای می تواند سلامت انتخاب رهبر را تضمین کند؟

به عبارتی دیگر سیستم و نظام کنترل قدرت در حقوق اساسی ایران و بر اساس مبانی اسلام چگونه باید باشد؟
پاسخ
معنای دور و علت بطلان آن:
دور به معنای مشروط ساختن وجود چیزی بر خودش است، مثلا الف وقتی وجود دارد که ب قبلا وجود داشته باشد و ب وقتی وجود دارد که الف قبلا وجود داشته باشد، و لازمه اش برابر دانستن وجود و عدم الف است و این باطل است.

پرسشگر محترم، انتخاب رهبری را مصداق دور دانسته و پاسخ آن را می طلبد.

آیا در انتخاب رهبر دور وجود دارد؟

منظور از دور، دور فلسفی نیست، زیرا هرجا دور فلسفی وجود داشته باشد، هیچ امری از این دور حاصل نمی شود، دور فلسفی منتج نتیجه نمی شود، مثل اینکه دو نفر کنار درب ایستاده باشند و هرکدام بگویند تابیرون نروی من بیرون نمی روم، چه کسی بیرون خواهد رفت؟ هیچکس. هرکدام بیرون رفتند یک نفر حرفش زیر پا گذاشته است.

اگر دور فلسفی در انتخاب رهبر وجود می داشت، هیچگاه رهبر انتخاب نمی شد، چون دور فلسفی باطل است و وجود خارجی ندارد.

پس دور فلسفی در امور اعتباری جاری نمی شود بلکه در امور تکوینی است.

در واقع مقصود دور حقوقی است، یعنی به نفع پرسشگر اشکال را تقویت کنیم.

ما ادعا می کنیم دور حقوقی نیز وجود ندارد، زیرا

اولا
ولی فقیهی که در صدر سلسه قرار می گیرد با آنکه در انتهای سلسله است اسمشان مشترک است رسمشان دوتاست، لذا اگر رهبر اول امام خمینی باشد، خبرگان امام را انتخاب نکرده است، بلکه رهبر بعدی را انتخاب می کنند، پس توقف شیء بر خودش محقق نشد،‌ یعنی آیة الله خامنه ای با مجلس خبرگانی انتخاب شدند که توسط شورای نگهبانی احراز صلاحیت شدند که توسط امام خمینی نصب شدند، پس دور محقق نشد.

ثانیا
رهبری فقهای شورای نگهبان را نصب می کند، یعنی برای به قدرت رسیدن فقهای شورای نگهبان یک راه و اراده دخیل است، و آن اراده شخص رهبر است، اما برای انتخاب خبرگان اراده شورای نگهبان کافی نیست، بلکه نوبت می رسد به انتخاب مردمی، فقط شورای نگهبان کشف صلاحیت کرده است و بس و پس از آن اراده مردمی است، پس یک اراده کافی نیست، و چون یک اراده نیست دور محقق نمی شود.

ثانیا
احتمال سوء استفاده از قدرت آیا دیده می شود؟ یعنی رهبر همان رهبری که عدالت دارد و رشد در محیط ویژه دارد، امتحانش به شکلهای مختلف پس داده،‌ آیا احتمال دارد تمام تقوا و عدالتش را زیر پا گذاشته و پنجاه سال خوشنامی خویش را فراموش کند و شش نفری را انتخاب کند که آنها نیز حاضر باشند تقوا و عدالت چند ده ساله خود را زیر پا گذاشته و طبق بی تقوائی رهبر نظر دهند، و اصلا آیا می توانند کسانی را از میان فقهای حوزه علمیه انتخاب کنند که حاضر باشند دینشان را به دنیا بفروشند؟!!

تحقق چنین محتملاتی آنقدر نیست که اصل سلامت انتخاب رهبر را زیر سؤال ببرد.

موفق باشید.

[quote=صالح;356340]اولا
ولی فقیهی که در صدر سلسه قرار می گیرد با آنکه در انتهای سلسله است اسمشان مشترک است رسمشان دوتاست، لذا اگر رهبر اول امام خمینی باشد، خبرگان امام را انتخاب نکرده است، بلکه رهبر بعدی را انتخاب می کنند، پس توقف شیء بر خودش محقق نشد،‌ یعنی آیة الله خامنه ای با مجلس خبرگانی انتخاب شدند که توسط شورای نگهبانی احراز صلاحیت شدند که توسط امام خمینی نصب شدند، پس دور محقق نشد.

این موضوع در ارتباط با رهبر بعدی چگونه قابل توجیه است؟ چون هردو توسط خبرگان انتخاب شده اند و می شوند.

صالح;356340 نوشت:
ثانیا
رهبری فقهای شورای نگهبان را نصب می کند، یعنی برای به قدرت رسیدن فقهای شورای نگهبان یک راه و اراده دخیل است، و آن اراده شخص رهبر است، اما برای انتخاب خبرگان اراده شورای نگهبان کافی نیست، بلکه نوبت می رسد به انتخاب مردمی، فقط شورای نگهبان کشف صلاحیت کرده است و بس و پس از آن اراده مردمی است، پس یک اراده کافی نیست، و چون یک اراده نیست دور محقق نمی شود.

انتخاب مردمی در عرض شورای نگهبان نیست بلکه در طول شورای نگهبان است به این معنی که مردم تنها کسانی را میتوانند انتخاب کنند که شورای نگهبان تایید کند نه اینکه مثلا نصف توسط مردم انتخاب شوند نصف توسط شورای نگهبان که اینگونه استدلال می کنید.

صالح;356340 نوشت:
ثانیا
احتمال سوء استفاده از قدرت آیا دیده می شود؟ یعنی رهبر همان رهبری که عدالت دارد و رشد در محیط ویژه دارد، امتحانش به شکلهای مختلف پس داده،‌ آیا احتمال دارد تمام تقوا و عدالتش را زیر پا گذاشته و پنجاه سال خوشنامی خویش را فراموش کند و شش نفری را انتخاب کند که آنها نیز حاضر باشند تقوا و عدالت چند ده ساله خود را زیر پا گذاشته و طبق بی تقوائی رهبر نظر دهند، و اصلا آیا می توانند کسانی را از میان فقهای حوزه علمیه انتخاب کنند که حاضر باشند دینشان را به دنیا بفروشند؟!!

بهتر است تاریخ اسلام را به یاد بیاوریم که چگونه صحابه با اینکه حضور پیامبر را درک کرده بودند چه اعمالی انجام دادند.

صالح;356340 نوشت:
تحقق چنین محتملاتی آنقدر نیست که اصل سلامت انتخاب رهبر را زیر سؤال ببرد.

رهبری و ولایت فقیه یک مقام معمولی نیست که بتوان از این احتمالات به نظر شما ناچیز صرف نظر کرد.

در کل بحث من در رابطه با حال حاضر نیست. فرض کنید ایت الله منتظری به عنوان رهبر انتخاب میشدند طبق اختیارات حکم حکومتی و ولایت مطلقه فقیه از محاکمه مهدی هاشمی (که به جرم قتل اعدام شد) صرف نظر میکردند چه کسی به ایشان می توانست ایراد بگیرد.

صالح;356340 نوشت:
ولی فقیهی که در صدر سلسه قرار می گیرد با آنکه در انتهای سلسله است اسمشان مشترک است رسمشان دوتاست، لذا اگر رهبر اول امام خمینی باشد، خبرگان امام را انتخاب نکرده است، بلکه رهبر بعدی را انتخاب می کنند، پس توقف شیء بر خودش محقق نشد،‌ یعنی آیة الله خامنه ای با مجلس خبرگانی انتخاب شدند که توسط شورای نگهبانی احراز صلاحیت شدند که توسط امام خمینی نصب شدند، پس دور محقق نشد.

بحث سر انتخاب آیت الله خامنه ای نیست. بحث سر نظارت بر ایشان است.

صالح;356340 نوشت:
رهبری فقهای شورای نگهبان را نصب می کند، یعنی برای به قدرت رسیدن فقهای شورای نگهبان یک راه و اراده دخیل است، و آن اراده شخص رهبر است، اما برای انتخاب خبرگان اراده شورای نگهبان کافی نیست، بلکه نوبت می رسد به انتخاب مردمی، فقط شورای نگهبان کشف صلاحیت کرده است و بس و پس از آن اراده مردمی است، پس یک اراده کافی نیست، و چون یک اراده نیست دور محقق نمی شود.

اراده مردم در کنار اراده شورای نگهبان نیست بلکه بعد از اراده شورای نگهبان است یعنی در عرض آن نیست بلکه در طول آن است پس دور محقق میشود. یعنی مردم حق انتخاب از بین کسانی را دارند که شورای نگهبان تاییدشان کرده یعنی کسانی که غیر مستقیم توسط رهبر تایید صلاحیت شده اند.

صالح;356340 نوشت:
احتمال سوء استفاده از قدرت آیا دیده می شود؟ یعنی رهبر همان رهبری که عدالت دارد و رشد در محیط ویژه دارد، امتحانش به شکلهای مختلف پس داده،‌ آیا احتمال دارد تمام تقوا و عدالتش را زیر پا گذاشته و پنجاه سال خوشنامی خویش را فراموش کند و شش نفری را انتخاب کند که آنها نیز حاضر باشند تقوا و عدالت چند ده ساله خود را زیر پا گذاشته و طبق بی تقوائی رهبر نظر دهند، و اصلا آیا می توانند کسانی را از میان فقهای حوزه علمیه انتخاب کنند که حاضر باشند دینشان را به دنیا بفروشند؟!!

هرکس امکان دارد دچار لغزش شود. به هر حال نه رهبر معصوم هست نه شورای نگهبان. همین شورای نگهبانی که شما میفرمایید ایرادی ساختاری به آن وارد هست چرا که تمامی اعضای آن عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم هستند که یک جریان سیاسی اصولگراست یعنی اعضای آن بی طرف نیستند.

یکی از اصول دموکراسی اصل تفکیک قواست. الان هیچ یک از اعضای مجلس شورای اسلامی عضو دولت نیستند یعنی حق ندارند که باشند وگرنه اصل تفکیک قوا زیر سوال میرود. مجلسی که میخواهد بر رییس جمهور نظارت داشته باشد نباید اعضایش زیر مجموعه دولت باشند چرا که اگر عضوی از مجلس در دولت فعالیت کند عملا بی طرف نیست و همیشه در مورد عدالتش شک وجود دارد.

اما بیایید این را با مجلس خبرگان مقایسه کنید. از 84 عضو مجلس خبرگان که باید بر رهبر نظارت داشته باشند 58 تایشان منصوب رهبر هستند یعنی همزمان در نهاد هایی فعالیت میکنند که زیر مجموعه رهبر هستند. همانطور که میبینید اکثر اعضای خبرگان بی طرف نیستند و در مورد عدالتشان شک وجود دارد. چنین مجلسی چگونه میخواهد بر رهبر نظارت کند در حالی که اکثر اعضایش زیر مجموعه نهاد رهبری هستند؟

پس همانطور که میبینید این ایرادات در عمل خودشان را نشان داده اند.

بايد ديد شوراي نگهبان بر چه اساس واصولي كانديدا را تاييد مي كند نه اينكه چه افرادي تاييد مي كنند.البته من هم همين موارد برام سوال شده اگه كارشناسان محترم جواب بدن فكر مي كنم شبهه افراد زيادي را برطرف كرده اند.

چون دوستان محترم درباره احتمالات سوء استفاده از قدرت سؤالاتی داشتند

حق دوست;356385 نوشت:
رهبری و ولایت فقیه یک مقام معمولی نیست که بتوان از این احتمالات به نظر شما ناچیز صرف نظر کرد.

a1ireza;356404 نوشت:
اکثر اعضای خبرگان بی طرف نیستند

بهتر است بحث دور در انتخاب رهبر،‌ به دور در نظارت بر رهبر تبدیل شود، قبلا خواهش می کنم هیچ بحث دیگری را وسط نکشید، فقط و فقط درباره همین نکته مطلب بنویسید، لذا پستهای خارج بحث مانند اصول تأیید صلاحیتها و غیره حذف خواهند شد.

کنترل قدرت:
قدرت اگر کنترل نشود به فساد می انجامد، این دغدغه درستی است،‌ كلاَّ إِنَّ الْانسَانَ لَيَطْغَی أَن رَّءَاهُ اسْتَغْنى‏، به يقين انسان طغيان مى‏كند، از اينكه خود را بى‏ نياز ببيند!(1) معنای این سخن این نیست که هر انسانی اگر صاحب قدرت شود طغیان می کند، بلکه زمینه طغیان بیشتر است، پس باید احتمال سوء استفاده از قدرت را تقلیل بدهیم، یا از بین ببریم.

در مورد شخص معصوم احتمال سوء استفاده از قدرت را نمی دهیم، ولی در مورد نمایندگان معصوم و کسانی که تحت مدیریت او کار می کنند چطور؟

مسئله کنترل قدرت در حکومت معصوم نیز مطرح است، مانند کسانی که تحت مدیریت معصومند، حضرت علی علیه السلام بارها با شیوه های گوناگون مدیران تحت نظر خودشان را کنترل می کردند، از "بلغنی" های ایشان معلوم است که کسانی را گمارده بودند بر نظارت بر والیان و فرمانداران(2)

آیه شریفه لیطغی، و احتمال فساد در قدرت، و فرمایش مولا سه نکته شد.

نکته چهارم: به وسیله راه های کنترل قدرت هیچگاه نمی توانیم احتمال سوء استفاده از قدرت را به صفر برسانیم، زیرا وقتی فرد یا نهادی را ناظر قرار دهیم، ‌احتمال ائتلاف و خنثی سازی نظارت هست، و به صفر رساندن احتمال، مورد انتظار نیست، حتی در حکومت معصوم دست نیافتنتی است، در تاریخ دیدیم بعضی از فرمانداران مولا، افراد ناصالحی از کار درآمدند.

نکته پنجم: برای تقلیل راه های سوء استفاده از قدرت چه راه هائی وجود دارد؟

در نظام های مبتنی بر دموکراسی راه حلی دارند مبتنی بر اینکه قدرتی را برابر قدرتی قرار دهیم تا کنترل شود، از این نوع کنترل به کنترل بیرونی قدرت نام برده می شود، از دیدگاه اسلام راهکارهای دیگری وجود دارد:

اول کنترل بیرونی.

دوم کنترل درونی، اشتراط صفاتی همچون عدالت و تقوا و رشد در محیط ویژه.

این دو کنترل با هم می آیند و احتمال فساد را به شدت کم می کنند.

در آمریکا رئیس جمهور قدرت زیادی دارد، نهاد قضات عالی رتبه دیوان فدرال، نظارت می کنند بر عملکرد رئیس جمهور، این قضات را خود آقای رئیس جمهور پس از مشورت با بعضی از مقامات آنها را تعیین می کند، این رأی رئیس جمهور بسیار حساس و حیاتی است، و احتمال تبانی رئیس جمهور با آن قضات محتمل است و بعضا نیز اتفاق افتاده است.

در انگلستان نیز کنترل به دست مجلس عوام است، اکثریت کرسیهای مجلس عوام در اختیار حزبی است که نخست وزیر، رهبری آن حزب را به عهده دارد، طبیعی است که چنین نظارتی تمام عیار نخواهد بود.

دو کشور مزبور خود را مهد دموکراسی و آزادی نامیده و برای دیگران نسخه حقوق بشر می پیچند، در آن دو کشور چیزی به نام کنترل درونی مطرح نیست، لذا هرازچندگاهی اخبار مختلفی درباره فساد رؤسای جمهورشان پخش شد.

در حکومت اسلامی این دو کنترل به کمک هم می آیند و بیشتر می توانند احتمال سوء استفاده را کم کنند.

منظور از رشد در محیط ویژه چیست؟

توضیح آن با مثالی میسر است:

چند سال است والدین خود را می شناسیم؟ خیلی فهیم و اهل تأمل و دقت باشیم از پانزده سالگی ممکن است اعمال و رفتار والدین را تحت نظر قرار داده باشیم، لذا یک فرد سی ساله، پانزده سال است که ناظر است و می تواند نظر دهد، این شناخت با یک چشم خطاپوش و دارای مسامحه عاطفی صورت گرفته و بعضی از خطاها را خطا نمی بیند پس نظارت ناقص است، ‌اما کسی که رهبر شده سالیان متمادی با چشمان غیر خطاپوش تحت نظارت بوده است،‌ کسانی که اعمال و رفتار امثال امام خمینی را زیر نظر داشتند، بنای نادیده گرفتن خطاها را نداشتند بلکه بعضی دنبال یافتن نقطه ضعف نیز بودند، که اگر می دیدند از کاه کوه ساخته و جار می زدند، حال چنین شخصی در چنین محیط مخصوصی رشد یافته و به عدالت مشهور گشته است.

کنترل های بیرونی راه های مختلفی دارد،‌ یکی از آنها مجلس خبرگان است،‌ نه اینکه تنها راه باشد، از میان هشتاد نفر، هفت نفرشان که نامشان محرمانه است وظیفه ارزیابی عملکرد رهبری را داشته و گزارش خود را به سائر اعضاء تقدیم می کنند، که جا دارد روابط عمومی مجلس محترم خبرگان اطلاع رسانی دقیق تری داشته و این نظارت مستمر را بیش از پیش برای مردم روشن سازند.

البته نظارتهای دیگری نیز موجود و جریان دارد اما همانطور که اشاره شد نظارتها هرچه بیشتر شوند، احتمال خطا را به صفر نمی رسانند اما می توانند احتمال را آنقدر ضعیف سازند که مورد اعتنای عقلا قرار نمی گیرد، اما در نظامهای دیگر به یک دهم این نظارت اکتفا می کنند (گرچه با گستاخی نظام ما را به دیکتاتوری متهم کنند) پس احتمال عقلی دارد اما احتمال عقلائی ندارد.

موفق باشید.
ـــــــــــــــــــ
1. علق/6-7.
2. مانند اطلاع یافتن مولا از خرید منزل گرانقیمت توسط یکی از والیان به نام شریح قاضی، ر.ک: نهج اللبلاغة صبحی صالح ص 364 انتشارات هجرت قم.

سلام و دورود بر دوست عزیز صالح، نکته مهم اینه که الان بحث شرعی و اما و اگر نیست بلکه بحث کارشناسی و حقوقی و قانونی هست، اینجا ما با ماده و قانون دست به گریبانیم و نه با شرع، من در وقتی دبیرستان بودم به دور در انتخاب رهبری رسیدم و تا الان ابعاد زیادیشو مطالعه کردم، مثال ساده می زنم (منظورم هیچ شخص خاصی نیست محض روشن دن موضوعه انشالله)
الان من رهبرم!! و شایسته بعد 10 سال منحرف می شم مطمئنا مثل بیماری سرطان این اتفاق یهویی که نمی افته و شدید بلکه کم کم می افته، اولین کاری که می کنم رئیس قوه قضایه رو می گذارم از افراد خودم، بعد شورای نگهبان رو از افراد خودم می گذارم و دست آخر با رد صلاحت، روحانیون طرف دار خودم رو به شورای خبرگان گسیل می کنم به دلیل داشتن ابزاهایی نظیر سپاه و ارتش و وزارت اطلاعات و تلویزیون عملا با فشار زیاد و تبلیغات هر مخالفی رو خفه می کنم!! 5 سال بعد حالا من صاحب پست های کلیدی هستم و ابزار نظارتی روی خودمو از کار انداختم!! حالا وقتشه مجلسو و دولتو هم در اختیار بگیرم که براحتی توسط شورای نگهبان ممکنه! تمام بعد از من هم کسی که من صلاح بدونم سر کار خواهد اومد!!
باید قبول کنیم مشکل وجود داره به نظرم اگه منصف باشیم

صالح;356439 نوشت:
در آمریکا رئیس جمهور قدرت زیادی دارد، نهاد قضات عالی رتبه دیوان فدرال، نظارت می کنند بر عملکرد رئیس جمهور، این قضات را خود آقای رئیس جمهور پس از مشورت با بعضی از مقامات آنها را تعیین می کند، این رأی رئیس جمهور بسیار حساس و حیاتی است، و احتمال تبانی رئیس جمهور با آن قضات محتمل است و بعضا نیز اتفاق افتاده است.

یعنی رییس جمهور اعضای نهادی را خودش نصب کند و به آنها بگوید فقط شما حق نظارت بر من را دارید؟ یعنی کشور با 200 سال سابقه دموکراسی انقدر قوانینش مسخره هست؟ باید خدمتتان عرض کنم دیوان عالی آمریکا (یا همان دیوان فدرال که خودتان عرض کردید) بالاترین مرجع رسیدگی به شکایات در ایالات متحده و تنها مرجع تفسیر قانون اساسی هست و اعضای آن مادام العمر انتخاب میشوند مگر اینکه خودشان درخواست بازنشستگی کنند. اعضای آن را هم در طول تاریخ به مرور زمان روسای جمهور آمریکا انتخاب میکنند یعنی اینگونه که شما میفرمایید نیست که یک رییس جمهور هر 9 عضو آن را انتخاب کند! بعد صرفا انتخاب رییس جمهور ملاک نیست بلکه هر عضوی را که رییس جمهور میخواهد نصب کند باید از مجلس سنا رای اعتماد بگیرد.

نکته دیگر اینکه دیوان عالی آمریکا مسئول نظارت بر رییس جمهور نیست بلکه میتواند علیه وی اعلام جرم کند و سپس کنگره آمریکا رییس جمهور را استیضاح کند. این یک حالت استیضاح هست و حالت دیگر این است که خود کنگره آمریکا رییس جمهور را استیضاح کند. خب در این میان شما دوری مشاهده میکنید؟ چگونه امکان تبانی وجود دارد؟

صالح;356439 نوشت:
در انگلستان نیز کنترل به دست مجلس عوام است، اکثریت کرسیهای مجلس عوام در اختیار حزبی است که نخست وزیر، رهبری آن حزب را به عهده دارد، طبیعی است که چنین نظارتی تمام عیار نخواهد بود.

نخست وزیر اعضای مجلس عوام را نه نصب میکند نه تایید صلاحیت پس دوری شکل نمیگیرد. در مورد نظارت بر نخست وزیر باید خدمتتان عرض کنم درست است که نخست وزیر از حزبی انتخاب میشود که حائز اکثریت آرا شده باشد و مجلسی بر او نظارت میکند که اکثر اعضای آن هم حزبی های او هستند اما هم حزبی های رییس جمهور مجبورند که نظارتی عادلانه بر کار رییس جمهور داشته باشند وگرنه به کنار از اعتراضات مردمی که گریبانگیر دولت میشود باید منتظر عواقب آن در انتخابات بعدی باشند یعنی اگر هم حزبی های رییس جمهور در مقابل گند کاری های او سکوت پیشه کنند نمیتوانند امیدوار باشند به این زودی ها دوباره به قدرت بازگردند.

صالح;356439 نوشت:
دو کشور مزبور خود را مهد دموکراسی و آزادی نامیده و برای دیگران نسخه حقوق بشر می پیچند، در آن دو کشور چیزی به نام کنترل درونی مطرح نیست، لذا هرازچندگاهی اخبار مختلفی درباره فساد رؤسای جمهورشان پخش شد.

فساد در همه جای دنیا هست و هرچقدر هم که نظارت وجود داشته باشد احتمال آن وجود دارد. اینجا هم اگر میبینی اخبار در مورد فساد مسئولین نیست بخاطر حاکمیت یک دست هست. در تمامی نظام های حکومتی بسته در دنیا فساد بیشتر از نظام های حکومتی باز هست اما اخبار فساد به دلیل کنترل حکومت بر رسانه ها و سانسور کمتر هست.

صالح;356439 نوشت:
کنترل های بیرونی راه های مختلفی دارد،‌ یکی از آنها مجلس خبرگان است،‌ نه اینکه تنها راه باشد، از میان هشتاد نفر، هفت نفرشان که نامشان محرمانه است وظیفه ارزیابی عملکرد رهبری را داشته و گزارش خود را به سائر اعضاء تقدیم می کنند، که جا دارد روابط عمومی مجلس محترم خبرگان اطلاع رسانی دقیق تری داشته و این نظارت مستمر را بیش از پیش برای مردم روشن سازند.

چه مجلسی عزیز؟ مجلسی که اکثر اعضای آن زیر مجموعه نهاد رهبری هستند چگونه میخواهد بی طرفانه در مورد عملکرد رهبری گزارش دهد؟

بر فرض خبرگان رهبري نظارت ندارند مراجع تقليدعلما و فقها چطور؟آيا تا به حال عمدا امري برخلاف مصالح اسلام سرزده از ولي فقيه؟پس جامعه حوزوي و علما و فقها نيز نوعي نظارت دارند واگر قرار باشه ولي فقيه امري بر خلاف اسلام صادر كنه اين قشر واكنش نشان مي دهد البته اگر اين افراد را جيره خوار حكومت ندانيم:Nishkhand:
اين پاسخ نبود فقط نظرمو گفتم.
:Gol:

با سلام به شما دوست عزیز

محمد18;356691 نوشت:
آيا تا به حال عمدا امري برخلاف مصالح اسلام سرزده از ولي فقيه؟پس جامعه حوزوي و علما و فقها نيز نوعي نظارت دارند واگر قرار باشه ولي فقيه امري بر خلاف اسلام صادر كنه اين قشر واكنش نشان مي دهد

طبق اصل 8 قانون اساسی، دعوت به خیر و امر به معروف و نهی از منکر، وظیفه ای همگانی شمرده شده است، وظیفه همگانی یعنی تک تک مردم و گروه ها مخاطب هستند، پس هر گروهی از همگان می تواند مشمول این اصل باشد یکی از آن گروه ها فقهای جامع الشرائط تقلید می باشند، پس نظارت مراجع محترم تقلید هم شرعا و هم قانونا وجود دارد.

گفتیم مرجع تقلید جامع الشرائط، یعنی عادل باشد پس نیازی نیست که این قید را

محمد18;356691 نوشت:
البته اگر اين افراد را جيره خوار حكومت ندانيم

اضافه نمائیم، زیرا آنها دیگر جامع الشرائط نیستند.

مراجع تقلید در طول تاریخ پاسداران مکتب اهل بیت بوده و حاضر بودند تا سر حد جان از کیان تشیع دفاع کنند،‌ تهدید و تبعید و شکنجه و قتل آنها را از دعوت به خیر باز نداشته است، پس اگر امروزه در دفاع از نظام و رهبری فتوا و بیانیه می دهند نشان دهنده وظیفه شناسی (شرعی و قانونی) آنان است.

البته حمایت و تأیید مراجع تقلید (حفظهم الله تعالی) به موارد فوق محدود نمی شود بلکه شرکت در راهپیمائیها و انتخابات و سائر موارد، حکایت از هوشمندی و حضور در صحنه بودن آنان می کند.

پس همانطور که قبلا عرض شد:

صالح;356439 نوشت:
البته نظارتهای دیگری نیز موجود و جریان دارد

نظارت مراجع نیز اطمینان به بقای عدالت ولی فقیه را بیشتر کرده و احتمال خطای او را کاهش می دهد.

موفق باشید.

با سلام به شما دوست عزیز

a1ireza;356526 نوشت:
فساد در همه جای دنیا هست و هرچقدر هم که نظارت وجود داشته باشد احتمال آن وجود دارد. اینجا هم اگر میبینی اخبار در مورد فساد مسئولین نیست بخاطر حاکمیت یک دست هست. در تمامی نظام های حکومتی بسته در دنیا فساد بیشتر از نظام های حکومتی باز هست اما اخبار فساد به دلیل کنترل حکومت بر رسانه ها و سانسور کمتر هست.

یک دست بودن حاکمیت به معنای نبود آزادی نیست که اگر آزادی نبود فساد 3 هزار میلیاردی توسط مطبوعات لو نمی رفت، اینکه در ایران آزادی نیست یا چه مقدار باید باشد یا آنقدر باشد که دشمنان قسم خورده ما از آن راضی باشند یا خیر، مباحثی خارج از عنوان تاپیک است، و چون بنده طرفدار پروپاقرص عدم انحراف از تاپیک هستم به آن نمی پردازم، فقط به همین یک نکته اشاره کنم که:

نظارت طبق اصل هشتم قانون اساسی مبتنی بر دعوت به خیر و امر به معروف و نهی از منکر وظیفه همگانی است و اگر روزنامه ای بخواهد با مستندات کافی به این اصل عمل کند شرعا و قانونا به وظیفه خود عمل نموده است.

البته همان اصل هشتم سازکار دعوت به خیر را بر عهده قانون گذاشته است، پس باید در چهار چوب قانون باشد.

a1ireza;356526 نوشت:
مجلسی که اکثر اعضای آن زیر مجموعه نهاد رهبری هستند چگونه میخواهد بی طرفانه در مورد عملکرد رهبری گزارش دهد؟

مگر زیر مجموعه و مسئول نهادی بودن، عدالت را زیر سؤال می برد؟
به چه دلیل؟

چه دلیل عقلی وجود دارد که اگر کسی نسبتی با کسی داشت وظیفه اش را در برابر آن کس عمل نمی کند؟
فقط وقتی می توان به نظر مجلس خبرگان تردید کرد که مستندات کافی درباره خروج از عدالت و کافی بودن آنها برای خلق ید ولی فقیه از حکومت وجود داشته باشد و مجلس خبرگان کاری انجام ندهد.

تمام اشکال مخالفان این است که چرا خبرگان، از رهبری ایرادی نمی گیرد؟!!

پاسخ:

بیان نکردن ایرادات رهبری دو دلیل می تواند داشته باشد:

1- یا واقعا اشکال و ایرادی به کارهای او نیست.
2- یا ایراد دارد اما خبرگان چون وابسته اند چیزی نمی گویند!

به چه علت منطقی از میان دو دلیل فوق فقط دومی را علت بدانیم؟!!

موفق باشید.

صالح;357223 نوشت:
بیان نکردن ایرادات رهبری دو دلیل می تواند داشته باشد:

1- یا واقعا اشکال و ایرادی به کارهای او نیست.
2- یا ایراد دارد اما خبرگان چون وابسته اند چیزی نمی گویند!

به چه علت منطقی از میان دو دلیل فوق فقط دومی را علت بدانیم؟!!

من از شما میپرسم چرا نباید دلیل دوم را انتخاب کنیم؟ شواهد و قراین نشان میدهد که اکثر اعضای خبرگان منصوب رهبرند اما شما توجیه میکنید و میگویید زیر مجموعه نهادی بودن چه دلیلی دارد که عدالت او زیر سوال باشد! من از شما میپرسم اگر یک نماینده مجلس همزمان معاون فلان وزیر باشد عدالت او در کار نمایندگی زیر سوال نیست؟ این نقض آشکار اصل تفکیک قواست یک کسی که عضو قوه مقننه هست نمیتواند همزمان عضو قوه اجراییه باشد. در همین انتخابات مجلس نهم شورای نگهبان گفت اگر کاندیداها عضو دولت هستند استعفا دهند وگرنه تایید صلاحیت نمیشوند. خب خبرگان هم مسئول نظارت بر رهبر است و نمایندگان آن نباید همزمان عضو نهاد رهبری باشند.

چرا این اصل که در مورد انتخابات مجلس رعایت میشود در مورد انتخابات خبرگان رعایت نمیشود؟

a1ireza;357235 نوشت:
من از شما میپرسم چرا نباید دلیل دوم را انتخاب کنیم؟

یعنی به نظر شما گزارش نکردن تخلفات رهبری توسط مجلس خبرگان دلیل فسق اعضای آن است؟
اگر پاسخ شما مثبت است، ربط منطقی آن را بیان کنید.

در واقع شما چنین می پندارید:

متخلف بودن رهبری قطعی است، و چون خبرگان از این تخلفات قطعی گزارشی نمی دهند پس فاسقند.

صالح;357237 نوشت:
یعنی به نظر شما گزارش نکردن تخلفات رهبری توسط مجلس خبرگان دلیل فسق اعضای آن است؟
اگر پاسخ شما مثبت است، ربط منطقی آن را بیان کنید.

در واقع شما چنین می پندارید:

متخلف بودن رهبری قطعی است، و چون خبرگان از این تخلفات قطعی گزارشی نمی دهند پس فاسقند.

من نمیگویم متخلف بودن رهبری قطعی هست من میگویم چنین مجلسی صلاحیت نظارت بر رهبر را ندارد چرا که بسیاری از اعضای آن زیر مجموعه نهاد رهبری هستند. کجای دنیا دیده اید که اعضای نهاد الف که میخواهند بر نهاد ب نظارت کنند خود در نهاد ب فعالیت کنند؟ در همینجا هم اعضای مجلس حق ندارند در نهاد دولت فعالیت کنند اما در مورد خبرگان این اصل رعایت نمیشود.

a1ireza;354453 نوشت:
(ولی فقیه==>شورای نگهبان==>مجلس خبرگان=> ولی فقیه)

این دور را چگونه پاسخ می دهید؟


سلام
مطلبی که کارشناسان بحث نیز از آن غفلت کرده اند در توضیحاتشان و لطفا در این زمینه هم کارشناسان توضیح بدهند تا برای خوانندگان این گفتگو قابل استناد باشد این است که:
مجلس خبرگان رهبری را انتخاب نمی کند تا دور پیش بیاید بلکه رهبر را از میان چند فقیه و مجتهد کشف می کنند.
طبق ادله و روایات که به خصوصیات رهبر و ولی فقیه می پردازد(احادیثی که در باب ولی فقیه هست) کشف می کنند که این ادله بر فلان فرد صادق است و او مصداق این احادیث است.
در حقیقت هیچ گنه انتخابی در کار نیست و تعبیر انتخاب رهبر اشتباه است.

عبدالرحیم;357255 نوشت:
مطلبی که کارشناسان بحث نیز از آن غفلت کرده اند در توضیحاتشان و لطفا در این زمینه هم کارشناسان توضیح بدهند تا برای خوانندگان این گفتگو قابل استناد باشد این است که:
مجلس خبرگان رهبری را انتخاب نمی کند تا دور پیش بیاید بلکه رهبر را از میان چند فقیه و مجتهد کشف می کنند.
طبق ادله و روایات که به خصوصیات رهبر و ولی فقیه می پردازد(احادیثی که در باب ولی فقیه هست) کشف می کنند که این ادله بر فلان فرد صادق است و او مصداق این احادیث است.
در حقیقت هیچ گنه انتخابی در کار نیست و تعبیر انتخاب رهبر اشتباه است.

بحث سر نظریه نصب (کشف) یا انتخاب نیست. بحث سر نظارت هست که روند آن منطقی نیست.

a1ireza;357259 نوشت:
بحث سر نظریه نصب (کشف) یا انتخاب نیست. بحث سر نظارت هست که روند آن منطقی نیست.

نظارت هم بر همین مبنا است
تا زمانی که منطبق بر روایات عمل کرد در جایگاه رهبری باقی است و به محض کشف خلاف خود به خود از جایگاه رهبری خلع می شود و نیازی به رای خبرگان هم نیست

عبدالرحیم;357263 نوشت:
نظارت هم بر همین مبنا است
تا زمانی که منطبق بر روایات عمل کرد در جایگاه رهبری باقی است و به محض کشف خلاف خود به خود از جایگاه رهبری خلع می شود و نیازی به رای خبرگان هم نیست

خب ما بر چه مبنایی میتوانیم بگوییم ولی فقیه شرایط رهبری را از دست داده است؟ باید ارگانی باشد که رای صادر کند و بگوید رهبری شرایط مورد نظر را از دست داده و او را عزل کند. به طور مثال وقتی بنی صدر شرایط رییس جمهوری را از دست داد خودش خود به خود استعفا داد و رفت؟ نه عزیز من بلکه مجلس رای به عدم کفایت سیاسی او داد و بطور رسمی از او خلع ید شد. وقتی خبرگان نتواند رای بدهد و ولی فقیه را عزل کند خب ولی فقیه هم محکم سر جایش مینشیند و بلند هم نمیشود و تا وقتی که بطور رسمی از او خلع ید نشده به ولایتش ادامه میدهد و هرکس هم که گفت تو شرایط رهبری را از دست داده ای به نظرش توجهی نمیکند.

a1ireza;357241 نوشت:
من نمیگویم متخلف بودن رهبری قطعی هست من میگویم چنین مجلسی صلاحیت نظارت بر رهبر را ندارد چرا که بسیاری از اعضای آن زیر مجموعه نهاد رهبری هستند. کجای دنیا دیده اید که اعضای نهاد الف که میخواهند بر نهاد ب نظارت کنند خود در نهاد ب فعالیت کنند؟ در همینجا هم اعضای مجلس حق ندارند در نهاد دولت فعالیت کنند اما در مورد خبرگان این اصل رعایت نمیشود.

این نظر شخصی شماست ؛

اصلا شما میدانید این اعضای خبرگان چه شرایطی دارند و بر چه اصولی پایبندند ،

چه کسی فرد اصلح را تشخیص می دهد فرد اگاه ، فرد اصلح ، فرد راستگو، که خودش مورد تایید است.

این تاییدیه بوسیله علما جامع الشرایط داده میشود .

انچه دیده در گفته های شما میشود عدم اگاهی از علما، مجلس خبرگان است.

ممنون میشم سوالات جناب علیرضا رو جواب بدید:Gol:

من که هرچی میخوام به زورم که شده قانع بشم نمیشه!!!

از یه طرف به ولی فقیه این اختیار را میدیم که بنابه تشخیص خودش بر خلاف دستورات خدا و احکام اولیه و ثانویه حکم صادر کنه.

از یه طرف می گیم اگه اشتباه کرد برکنارش میکنیم.

بر این مبنا ولی فقیه هرکاری بکنه از اختیارات ولایت مطلقه استفاده کرده و اشتباهی نکرده که خبرگان بخواهد ایشان را برکنار کند.

از طرف دیگه هم که موضوع همون دور هست که وجود داره.
:Gig:

[SPOILER]البته بنده این را هم بگم که بنده به شخصه اعتقادی به دمکراسی ندارم و بی اشکال ترین حکومت را دیکتاتوری معصوم میدونم. اسلام به اندازه کافی در ماجرا سقیفه بنی ساعده و انتخاب ابوبکر از دمکراسی ضرر بهش رسیده ولی شیعه هستم و پیرو حضرت علی(ع) و اعتقاد دارم تنها حکومتی که واقعا درش دمکراسی بوده تا کنون فقط حکومت حضرت علی بوده و امیر المومنین در بسیاری از جاها با اینکه معصوم بودند و دارای علم غیب و اگه علم ایشان در یک طرف قرار می گرفت و علم همه در طرف دیگر بازم قابل قیاس با علم ایشان نبود ولی با این حال در مواردی بر خلاف میلشون به خواست غلط جمع عمل کردند. پس نتیجه گرفتم حکومت باید با وجود امکان تصمیمات غلط مردم اختیارشون را به دست خودشون بده. و به جای تصمیم گیری برای مردم و پاک کردن صورت مساله با آگاه کردن مردم باعث بشه تصمیمات درست بگیرن.
[/SPOILER][SPOILER]چون نا مربوط به موضوع هست اسپویلرش کردم[/SPOILER]

a1ireza;357270 نوشت:
خب ما بر چه مبنایی میتوانیم بگوییم ولی فقیه شرایط رهبری را از دست داده است؟ باید ارگانی باشد که رای صادر کند و بگوید رهبری شرایط مورد نظر را از دست داده و او را عزل کند. به طور مثال وقتی بنی صدر شرایط رییس جمهوری را از دست داد خودش خود به خود استعفا داد و رفت؟ نه عزیز من بلکه مجلس رای به عدم کفایت سیاسی او داد و بطور رسمی از او خلع ید شد. وقتی خبرگان نتواند رای بدهد و ولی فقیه را عزل کند خب ولی فقیه هم محکم سر جایش مینشیند و بلند هم نمیشود و تا وقتی که بطور رسمی از او خلع ید نشده به ولایتش ادامه میدهد و هرکس هم که گفت تو شرایط رهبری را از دست داده ای به نظرش توجهی نمیکند.

مشکل شما در این استدلال این است که سطح رهبری را تا سطح یک رئیس جمهوری که منتخب مردم است پایین آورده اید.
در یک جمله بگویم رهبری توسط امام معصوم منصوب می شود فقط مجتهدین و فقهای عضو شورای نگهبان با استناد به احادیث و روایات کشف می کنند که این شرایطی که معصوم فرموده اند در کدامیک از فقها و مجتهدین فعلی موجود است.
انشاء الله در فرصتی مناسب دلایل نقلی بحث را هم مطرح می کنم

a1ireza;357259 نوشت:
بحث سر نظارت هست که روند آن منطقی نیست.

موضوع تایپیک چیز دیگری است؟!!!!

a1ireza;354453 نوشت:
رهبری توسط مجلس خبرگانی انتخاب می شود که آنها توسط شورای نگهبان انتخاب شده و شورای نگهبان نیز توسط رهبر انتخاب می شود.

به عبارت دیگر: (ولی فقیه==>شورای نگهبان==>مجلس خبرگان=> ولی فقیه)

این دور را چگونه پاسخ می دهید؟

این اشکال اولا در جایی قابل طرح است که قبلا رهبر تعیین شده باشد و فقهای نگهبان از طرف او تعیین شده باشند ولی در آنجا که برای نخستین بار مردم می خواهند رهبر تعیین کنند این اشکال اصلا قابل طرح نیست زیرا در این فرض خود مردم همان گونه که از دیر زمان برای تشخیص مرجع تقلیدشان به خبرگان مراجعه می کردن برای تشخیص رهبر نیز به خبرگان مورد اعتماد خود مراجعه می کنند و سخنی از شورای نگهبان نیست تا صلاحیت کاندیداهای مجلس خبرگان را بررسی نماید .
اما پس از تشکیل حکومت و وجود رهبری و شورای نگهبان منصوب او اگر در قانون اساسی مقرر می شد که تعیین صلاحیت اعضای خبرگان باید به نظر منصوبان رهبر در شورای نگهبان یا غیر آن باشد ، ممکن بود چنین نقدی قابل طرح باشد ولی چنین چیزی اصلا صورت نپذیرفت و قانون اساسی دست مجلس خبرگان را باز گذاشته و همه مقررات این مجلس را چه در تعداد اعضا ، چه در شرائط اعضا چه در کیفیت انتخاب اعضا چه در مدت نمایندگی اعضا و .... بر عهده خود مجلس خبرگان قرار داده است .
در دوره اول مجلس خبرگان که هنوز خبرگانی تشکیل نشده بود تعیین صلاحیت کاندیداها بر عهده فقهای شورای نگهبان بود ولی طبق قانون اساسی پس از دوره اول تعیین مرجع رسیدگی به صلاحیت نمایندگان آتی در اختیار خود مجلس خبرگان است و آنان می توانند مرجع صلاحیت با تغییر دهند یعنی اگر تعیین صلاحیت به دست شورای نگهبان است بنا به نظر خود مجلس خبرگان است و اگر ببینند این روش مشکلی دارد فورا این ماده مصوب را تغییر خواهند داد و مرجع دیگری را تعیین می کنند

" اصل یکصد و هشتم قانون اساسی چنین است : قانون مربوط به تعداد و شرائط خبرگان کیفیت انتخاب آنان و آئین نامه داخلی جلسات آنان برای نخستین دوره باید به وسیله فقهای اولین شورای نگهبان تهیه و با اکثریت آراء آنان تصویب شود و به تصویب نهایی رهبر انقلاب برسد . از آن پس هر گونه تغییر و تجدید نظر در این قانون و تصویب سایر مقررات مربوط به وظایف خبرگان و در صلاحیت خود آنان است "

تذکر :
آنچه در جمهوری اسلامی واقع شده است ، از گزند محذور " دور " و آسیب فرصت طلبی و فتنه خود محوری و مانند آن مصون بوده است زیرا مرجع تعیین صلاحیت فقیهانی بوده اند که از طرف حضرت امام راحل رحمه الله علیه منصوب شدند و مجلس خبرگان از ارتحال امام راحل پیرامون رهبری فقیهی بحث می کرد که فقهای شورای نگهبان از طرف او منصوب نشده بودن . البته در مرحله بقاء توهم محذور " دور " و مانند آن خالی از مورد نیست لیکن اساسِ رهبری کنونی و تولی ولایت چنین والی ، به دور از غائله " دور " بوده است .

_________________________
ولایت فقیه ، آیت الله جوادی آملی حفظه الله ص 460

[SPOILER]

حق دوست;357362 نوشت:
البته بنده این را هم بگم که بنده به شخصه اعتقادی به دمکراسی ندارم و بی اشکال ترین حکومت را دیکتاتوری معصوم میدونم

حرف خیلی زشتی بود از شما بعیده:ok:[/SPOILER]

بهتر یه جور دیگه بیان کنید

حق دوست;357362 نوشت:
از یه طرف به ولی فقیه این اختیار را میدیم که بنابه تشخیص خودش بر خلاف دستورات خدا و احکام اولیه و ثانویه حکم صادر کنه.

از یه طرف می گیم اگه اشتباه کرد برکنارش میکنیم.

اون وقت کی گفته حرفش بر خلاف شرع هست؟؟؟

برادر خواهش میکنم ،لطفا نحوه پیدا کردن ولی فقیه ، شرایط که باید داشته باشه ، ونظارتی که بر اون میشه، توسط چه افرادی و با چه شرایطی رو مطالعه کنید:ok:

همره;357454 نوشت:
[SPOILER]
حرف خیلی زشتی بود از شما بعیده
بهتر یه جور دیگه بیان کنید[/SPOILER]
[SPOILER]
چرا؟
دیکتاتور در واژه به معنی "کسی که دیکته می‌کند"
این حق معصوم هست که حرف حرف خودش باشه چرا معنی منفی این لغت را در نظر میگیرید.
مثل اینه که وقتی صفت متکبر را برای خدا به کار می بریم. خداوند تنها کسی است که حق داره متکبر باشه.[/SPOILER]

همره;357454 نوشت:
اون وقت کی گفته حرفش بر خلاف شرع هست؟؟؟

بنده نگفتم بر خلاف شرع گفتم خلاف احکام خدا. یعنی داریم با انتخاب ولی فقیه این اختیار را بهش میدیم که حتی احکام اسلام مثل نماز را تعطیل کنه پس هرکاری بکنه خود به خود درست تلقی میشه و خود به خود مساله نظارت ملقی میشه چون عملا نمیشه به کسی گفت تو حق داری هرکاری بکنی بعد ازش بازخواست کنی این چه کاری بود کردی.

[SPOILER]
«ولی فقیه می تواند حج و هر امر عبادی یا غیر عبادی را كه مخالف مصالح اسلام است, تعطیل نماید و قراردادهایی كه چنین اند یك طرفه لغو نماید».
لذا اساساً فقیهی كه باید مسئولیت اداره جامعه و ریاست دولت اسلامی را بر عهده داشته باشد, باید بتواند مصالح جامعه اسلامی را تأمین نماید و بی معنا است كه جز محدوده مصالح جامعه و قوانین الهی و موازین و ضوابط اسلامی محدودیتی داشته باشد.
و مراد از قوانین الهی نه تنها احكام ثابت بلكه اعم از احكام اولی و ثانوی و احكام حكومتی است توضیح این كه در واقع برداشت و فهم دقیق و صحیح ولایت مطلقه مرهون شناخت انواع احكام اسلامی و جایگاه آن ها است و احكام شرعی به سه دسته احكام اولی و ثانوی و حكومتی تقسیم می شود. این احكام, ‌اولی است اگر یك عنوان ثانوی باعث جریان حكم در موضوع نشده باشد و گاه ثانوی است, اگر یك عنوان ثانوی همچون ضرورت یا اكراه باعث انطباق حكم بر عنوان شود و نیز حكومتی است اگر مصالح مربوط به اداره جامعه و تأمین مصالح آن حكم را طلب كرده باشد.
اختیارات فقیه در اداره جامعه فراتر از احكام اولی اسلام مثل نماز و روزه و حج است و فراتر از اختیارات در حوزه ضرورت نیز هست كه افراد عادی نیز از چنین توسعه تكلیفی برخوردار هستند بلكه شامل اختیارات در حوزه مصلحت نیز می شود كه حكومت اقتضای آن را داشته باشد.
بنابر این فقیه می تواند از باب ضرورت و نیز مصلحت احكام ضروری و یا حكومتی صادر كند كه این همان مفاد ولایت مطلقه است.
از این رو می توان گفت ولی فقیه باید تنها در چارچوب قانون اسلام عمل نماید, به همین معنایی كه بیان شد زیرا احكام حكومتی و اضطراری و اكراهی نیز احكام شرعی اسلام هستند و نیز می توان گفت ولایت فقیه حتی بر احكام اسلامی نیز ولایت دارد, اگر مراد از احكام اسلامی همان احكام اولیه باشد.
http://www.andisheqom.com/Files/velayat.php?idVeiw=2122&level=4&subid=2122

امام خمینی (قدس سره) نظریه ی ولایت مطلقه ی فقیه را مطرح کردند که بر طبق آن ولی امر افزون بر مواردی که در بالا توضیح داده شد می تواند به رغم وجود حکم الزامی شرعی، حکم حکومتی صادر کند. پس حتی وجود حکم شرعی الزامی نمی تواند مانع اعمال ولایت فقیه شود. اگر مصلحت اسلام و مسلمین ایجاب کند حاکم شرع می تواند موقتا و تا زمانی که آن مصلحت اهم وجود دارد، حکمی حکومتی که ناسازگار با حکم شرعی است، صادر کند. پس ولایت فقیه از جهت احکام شرعی محدود و مشروط و مقید نمی شود و مطلق است.

http://www.hawzah.net/fa/article/articleview/5350[/SPOILER]

فلسفه تشکیل مجلس خبرگان چیست و مبنای فقهی و حقوقی آن کدام است ؟

پاسخ : ولایت و رهبری تفاوت های فراوانی با مرجعیت دارد که تذکر به سه فرق در اینجا ضروری است :

مرجعیت ، کثرت پذیر است و لذا تقلید نیز تعدد پذیر می باشد یعنی ممکن است در عصری برای نسل معین چند مرجع تقلید وجود داشته باشد که به سبب عدم احراز اعلمیت و مانند آن حکم به تخییر در پذیرش مرجعیت چند نفر بشود

مرجعیت تفکیک پذیر است و لذا تقلید هم تجزّی پذیر می باشد یعنی مردم می توانند در هر بخشی از فقیه اعلم در همان بخش تقلید کنند .

تذکر : منظور از امکان تفکیک امکان به معنای خاص نیست تا صرف جواز رو بفهماند بلکه امکان به معنای عام است که با وجوب تفکیک نیز هماهنگ است .

مرجعیت متعدد حدوثا و بقاءً احتمال تغییر دارد یعنی ممکن است در مورد چند مرجع متساوی تخییر مستمر باشد به گونه ایی که مقلد علاوه بر آنکه در آغاز تقلید مختار و آزاد بود در مقام ابقاء نیز بتواند هر زمان از یک مرجع به مرجع دیگر عدول کند

اما ولایت و رهبری نظام واحد برای ملت واحد و کشور واحد بر خلاف مرجعیت نه تعدد پذیر است نه تفکیک پذیر و نه تخییر مستمر را تحمل می کند و دلیل اجمالی آن گسسته شدن شیرازه نظم و انسجام ملی یک ممکلت است .
بنا بر مطالب یاد شده و اهمین نظام رهبری نظام و ولایت امر یک ملت و پرهیز از خطر هر گونه تعددّ و تفکیک درمهم ترین رکن نظام اسلامی مجلس خبرگان تشکیل شده و می شود و فقیه شناسان هر ولایت که مورد وثوق مردم آن قلمرو می باشند به تبادل نظر می پردازند و پیرامون مبادی و مبانی فقهی و حقوقی رهبری نظام می اندیشند یا بعنوان بیّنه شهادت می دهند یا به عنوان اهل خبره رأی کارشناسی صادر می کنند و از این دو مطلب فوائد فراوان فقهی و حقوقی حاصل می شود از این رو هیچ مجالی برای اختلاف یا تخلّف و هیچ بهانه ایی برای مخالفت وجود ندارد زیرا چنین تعهد و تعاهد همگانی از مصادیق بارز " اوفوا بالعقود " و از موارد روشن ادله وفاء به عهد و میثاق و شرط یک امت است و اگر چه پیش از رأی گیری بینّه ها و خبیران همتای یکدیگرند لیکن پس از شهادت و یا گزارش خبیرانه اکثریت نمایندگان منتخب ملت هیچ مجالی برای شهادت یا گزارش خبیرانه مخالفان وجود ندارد همان گونه که فقیهان جامع الشرائط و همتای یکدیگر پس از به فعلیت رسیدن ولایت یکی از آنان همگی جزو امت او محسوب می شوند

ادامه ...

حق دوست;357457 نوشت:

چرا؟
دیکتاتور در واژه به معنی "کسی که دیکته می‌کند"
این حق معصوم هست که حرف حرف خودش باشه چرا معنی منفی این لغت را در نظر میگیرید.
مثل اینه که وقتی صفت متکبر را برای خدا به کار می بریم. خداوند تنها کسی است که حق داره متکبر باشه.

دیکتاتور یا مستبد به فرمانروا و در بیش تر موارد پایه‌گذار یک نظام حکومتی استبدادی اطلاق می‌شود. معنای این واژه در تعاریف جدید خود در بسیاری از مواقع با بی رحمی و ستم همراه می‌گردد.
واژهٔ دیکتاتور Dictateur از زبان فرانسه به فارسی راه یافته‌است.
دیکتاتور در واژه به معنی "کسی که دیکته می‌کند" و در اصطلاح، در ابتدا با رویکردی نامنفی در اشاره به مجری یک سازوکار خاصّ حکومتی در روم باستان که دیکتاتوری نام داشت و در معنای جدید و در اشاره‌ای منفی به دیکتاتوری‌های نوین به معنی "خود رای" و "مطلق‌العنان" است. در ابتدا عنوان هریک از قضاتی که در روم قدیم در مواقع خطیر و بحرانی برای اداره امور کشور از طرف کنسول‌ها برای مدت شش ماه با اختیارات فوق‌العاده انتخاب می‌شدند دیکتاتور نام داشتند. دیکتاتور معاونی با عنوان ماگیستر اکویتوم انتخاب می‌کرد. انتخاب دیکتاتور از ۴۳۰ ق.م. معمول شد و در اواخر قرن ۳ ق.م. منسوخ شد. «سولا» دوباره آن را بدون قید مدت برقرار کرد. پس از قتل ژولیوس سزار دیکتاتوری رسماً ملغی شد. دیکتاتوری های معاصر اغلب یا به عنوان رهبر یک حزب یا به کمک پیروان خود از طریق شورش یا کودتا حکومت را بدست می‌گیرند و یا از طریق قانون اساسی بر سر کار می‌آیند و به تدریج حکومت دیکتاتوری به وجود می‌آورند. دیکتاتورها نوعاً به اتکاء یک حزب رسمی و کمک پلیس مخفی و تبلیغات شدید به حکومت ادامه می‌دهند. (دائرة المعارف فارسی).
باید توجّه داشت که اگرچه نام‌های مستبد، تمامیّت خواه، خودکامه، جبّار و یکّه سالار، مترادفات هر یک از آنها و نیز نام نظام‌های حکومتی تحت فرمانرواییشان در ادبیّات و محاورات سیاسی اغلب به یک معنا به کار می‌روند، هم معنا نبوده و در علم سیاست دارای تعاریف جداگانه می‌باشند.

منبع : http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%DB%8C%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%AA%D9%88%D8%B1

دیکتاتور

لغت نامه دهخدا

دیکتاتور. [ ت ُ ] (فرانسوی ، اِ) خودکامه . خودرأی . مستبد. مطلق العنان . اصلاً عنوان هریک از قضاتی که در روم قدیم در مواقع خطیر و بحرانی برای اداره ٔ امور کشور از طرف کنسول ها برای مدت شش ماه با اختیارات فوق العاده انتخاب میشدند. دیکتاتور معاونی با عنوان ماگیستر اکویتوم انتخاب میکرد. انتخاب دیکتاتور از 430 ق .م . معمول شد و در اواخر قرن 3 ق .م . منسوخ شد. «سولا» دوباره آن را بدون قید مدت برقرار کرد. پس از قتل یولیوس قیصر دیکتاتوری رسماً ملغی شد. دیکتاتوریهای معاصر اغلب یا بعنوان رهبر یک حزب یا به کمک پیروان خود از طریق شورش یا کودتا حکومت را بدست میگیرند و یا از طریق قانون اساسی بر سر کار می آیند و بتدریج حکومت دیکتاتوری بوجود می آورند. دیکتاتورها نوعاً به اتکاء یک حزب رسمی و کمک پلیس مخفی و تبلیغات شدید بحکومت ادامه میدهند. (دائرة المعارف فارسی ).

فلسفه تشکیل مجلس خبرگان چیست و مبنای فقهی و حقوقی آن کدام است ؟

پاسخ :

ولایت و رهبری تفاوت های فراوانی با مرجعیت دارد که تذکر به سه فرق در اینجا ضروری است :
مرجعیت ، کثرت پذیر است و لذا تقلید نیز تعدد پذیر می باشد یعنی ممکن است در عصری برای نسل معین چند مرجع تقلید وجود داشته باشد که به سبب عدم احراز اعلمیت و مانند آن حکم به تخییر در پذیرش مرجعیت چند نفر بشود
مرجعیت تفکیک پذیر است و لذا تقلید هم تجزّی پذیر می باشد یعنی مردم می توانند در هر بخشی از فقیه اعلم در همان بخش تقلید کنند .
تذکر : منظور از امکان تفکیک امکان به معنای خاص نیست تا صرف جواز رو بفهماند بلکه امکان به معنای عام است که با وجوب تفکیک نیز هماهنگ است .
مرجعیت متعدد حدوثا و بقاءً احتمال تغییر دارد یعنی ممکن است در مورد چند مرجع متساوی تخییر مستمر باشد به گونه ایی که مقلد علاوه بر آنکه در آغاز تقلید مختار و آزاد بود در مقام ابقاء نیز بتواند هر زمان از یک مرجع به مرجع دیگر عدول کند
اما ولایت و رهبری نظام واحد برای ملت واحد و کشور واحد بر خلاف مرجعیت نه تعدد پذیر است نه تفکیک پذیر و نه تخییر مستمر را تحمل می کند و دلیل اجمالی آن گسسته شدن شیرازه نظم و انسجام ملی یک ممکلت است .
بنا بر مطالب یاد شده و اهمین نظام رهبری نظام و ولایت امر یک ملت و پرهیز از خطر هر گونه تعددّ و تفکیک درمهم ترین رکن نظام اسلامی مجلس خبرگان تشکیل شده و می شود و فقیه شناسان هر ولایت که مورد وثوق مردم آن قلمرو می باشند به تبادل نظر می پردازند و پیرامون مبادی و مبانی فقهی و حقوقی رهبری نظام می اندیشند یا بعنوان بیّنه شهادت می دهند یا به عنوان اهل خبره رأی کارشناسی صادر می کنند و از این دو مطلب فوائد فراوان فقهی و حقوقی حاصل می شود از این رو هیچ مجالی برای اختلاف یا تخلّف و هیچ بهانه ایی برای مخالفت وجود ندارد زیرا چنین تعهد و تعاهد همگانی از مصادیق بارز " اوفوا بالعقود " و از موارد روشن ادله وفاء به عهد و میثاق و شرط یک امت است و اگر چه پیش از رأی گیری بینّه ها و خبیران همتای یکدیگرند لیکن پس از شهادت و یا گزارش خبیرانه اکثریت نمایندگان منتخب ملت هیچ مجالی برای شهادت یا گزارش خبیرانه مخالفان وجود ندارد همان گونه که فقیهان جامع الشرائط و همتای یکدیگر پس از به فعلیت رسیدن ولایت یکی از آنان همگی جزو امت او محسوب می شوند


اعتبار و مشروعیت رأی اعضای خبرگان از کجاست ؟ آیا مشروعیت آنان از رهبر و تأیید او سرچشمه میگیرد ؟؟؟

پاسخ :
اعضای مجلس خبرگان " بالاصاله " از طرف خود و " بالوکاله " از طرف موکّلان خویش که جمهور مردم ایرانند برای شناخت فقیه جامع الشرائط رهبری به تحقیق و تبادل نظر پیرامون فقیهان عصر می پردازند و پس از تبیّن رشد از غیّ و آشکار شدن حق ولایت فقیه معیّن را خودشان بالاصاله می پذیرند و از باب بینّه یا گزارش کارشناسانه خبیر او را به موکّلان خود معرفی می کنند اعضای این مجلس کسانی هستند که از جهت علمی و عملی مورد وثوق جمهور مردمند .
اصل یکصد و هفتم و یکصد و هشتم قانون اساسی عهده دار مشروعیت مجلس خبرگان و اعتبار آراء اعضای آن می باشد البته تفصیل آن اعتبار و همچنین مشروعیت مصوّبات مجلس خبرگان بر عهده قوانین موضوع و مصوب خود خبرگان است .

در استقلال مجلس خبرگان و بی نیازیش از نصب و تأیید رهبر می توان به قانون مصوّب خود مجلس خبرگان استشهاد کرد زیرا مجلس مزبور در هر گونه عزل و نصب و پذیرش استعفای برخی از اعضای معذور خبرگان مستقل است و هیچگونه حاجتی به تنفیذ مقام رهبری ندارد

حق دوست;357457 نوشت:
چرا؟
دیکتاتور در واژه به معنی "کسی که دیکته می‌کند"
این حق معصوم هست که حرف حرف خودش باشه چرا معنی منفی این لغت را در نظر میگیرید.
مثل اینه که وقتی صفت متکبر را برای خدا به کار می بریم. خداوند تنها کسی است که حق داره متکبر باشه.

بله معنی اش در ظاهر همین است

که برای افراد مستبد بکار گرفته میشود

اما امامان ما به دلسوزی تمام سعی در تفهیم دین داشتند با توضیح ، شما مناظره های امامانمان را مطالعه بفرمایید

حق دوست;357457 نوشت:
بنده نگفتم بر خلاف شرع گفتم خلاف احکام خدا. یعنی داریم با انتخاب ولی فقیه این اختیار را بهش میدیم که حتی احکام اسلام مثل نماز را تعطیل کنه پس هرکاری بکنه خود به خود درست تلقی میشه و خود به خود مساله نظارت ملقی میشه چون عملا نمیشه به کسی گفت تو حق داری هرکاری بکنی بعد ازش بازخواست کنی این چه کاری بود کردی.

1_بله ولایت فقیه، همانطور که از اسمش بر می اید ولایت دارد

2-ولی فقیه را انتخاب نمیکنند بلکه پیدا میکنند یعنی شخص اصلحی که ، فقیه باشد ،تدبیر داشته باشد،عدالت داشته باشد

این فرد بنا به احکام و مصلحت که در بطن دین هست عمل میکند

به ایت الله بهجت گفتند چرا شما ولی فقیه نمیشوید ، فرمودند: شاید تفقه و عدالت داشته باشم ولی تدبیر ندارم!

اینجا استاد رحیق مختوم دارند بصورت اصولی توضیح میدهند لطفا دقیقا مطالعه بفرمایید و خود با سخنان پراکنده درگیر نکنید

با سلام به شما دوست عزیز

a1ireza;357270 نوشت:
وقتی خبرگان نتواند رای بدهد و ولی فقیه را عزل کند خب ولی فقیه هم محکم سر جایش مینشیند و بلند هم نمیشود و تا وقتی که بطور رسمی از او خلع ید نشده به ولایتش ادامه میدهد و هرکس هم که گفت تو شرایط رهبری را از دست داده ای به نظرش توجهی نمیکند.

نتوانند رأی دهند یا تخلفی ندیدند و رأی ندادند؟

a1ireza;357241 نوشت:
من نمیگویم متخلف بودن رهبری قطعی هست من میگویم چنین مجلسی صلاحیت نظارت بر رهبر را ندارد چرا که بسیاری از اعضای آن زیر مجموعه نهاد رهبری هستند. کجای دنیا دیده اید که اعضای نهاد الف که میخواهند بر نهاد ب نظارت کنند خود در نهاد ب فعالیت کنند؟ در همینجا هم اعضای مجلس حق ندارند در نهاد دولت فعالیت کنند اما در مورد خبرگان این اصل رعایت نمیشود.

فرض بگیرید رهبری تخلفی کرده و مجلس خبرگان آن را گزارش کرده یا حتی رهبری را خلع نماید، آیا به نظر شما بازهم مجلس خبرگان صلاحیت ندارد؟
پاسختان هرچه باشد بحث (با دلائلی که نوشتید) تمام است، زیرا اگر پاسختان منفی باشد دلیل دیگری باید ارائه نمائید و اگر مثبت باشد بر میگردد به همان قطعی تلقی کردن وجود تخلفات رهبری، یعنی عدم گزارش را دلیل وابستگی دانستید و این در فرضی است که تخلفات را قطعی بپندارید، که اگر چنین باشد بحث وارد موضوعی دیگر شده و تاپیکی مناسب تری را نیاز دارد.

موفق باشید.

سلام به همه دوستان
اینکه نظارت مجلس خبرگان بر رهبری مستلزم دور هست یا خیر، یا به عبارتی عقلائی هست یا خیر، دو دیدگاه وجود دارد:
اول
دیگاه مردم
توده مردم، نظارت مجلس خبرگان را خلاف عقل و عرف تلقی نکرده و با شرکت در انتخابات خبرگان و غیره همه ساله مهر تأیید بر عقلائی بودن آن زده و می زنند.

دوم
دیدگاه کسانی که با ولایت فقیه مشکل دارند و مدعی اند این نظارت مستلزم دور است.

خب پیشنهاد جدید چیست؟

دقیقا چه سازکار دیگری پیشنهاد می شود تا نظارت صحیح و دقیقی و با کمترین احتمالات خطائی صورت پذیرد؟

همره;357475 نوشت:
بله معنی اش در ظاهر همین است

که برای افراد مستبد بکار گرفته میشود

اما امامان ما به دلسوزی تمام سعی در تفهیم دین داشتند با توضیح ، شما مناظره های امامانمان را مطالعه بفرمایید

بنده یه حرفی زدم و شما یه بخش از اون را جدا کردید ونتیجه گیری دلخواهتون را کردید. گفتم به نظرم معصوم حق داره به صورت خودکامه عمل کنه و حرف حرف خودش باشه ولی اینطوری عمل نکرده منم که خودما شیعه میدونم اعتقاد شخصیم دیگه اهمیت پیدا نمیکنه و باید تابع امامم باشم برای همینه که دمکراسی را پذیرفتم اینکه شما چه استنباطی از حرف بنده کردید به چیزی که من گفتم ربطی نداشت و حرف من تایید جمله اخرتون بود.

اینم نقل قول از خودم به طور کامل:

[SPOILER]

حق دوست;357362 نوشت:
البته بنده این را هم بگم که بنده به شخصه اعتقادی به دمکراسی ندارم و بی اشکال ترین حکومت را دیکتاتوری معصوم میدونم. اسلام به اندازه کافی در ماجرا سقیفه بنی ساعده و انتخاب ابوبکر از دمکراسی ضرر بهش رسیده ولی شیعه هستم و پیرو حضرت علی(ع) و اعتقاد دارم تنها حکومتی که واقعا درش دمکراسی بوده تا کنون فقط حکومت حضرت علی بوده و امیر المومنین در بسیاری از جاها با اینکه معصوم بودند و دارای علم غیب و اگه علم ایشان در یک طرف قرار می گرفت و علم همه در طرف دیگر بازم قابل قیاس با علم ایشان نبود ولی با این حال در مواردی بر خلاف میلشون به خواست غلط جمع عمل کردند. پس نتیجه گرفتم حکومت باید با وجود امکان تصمیمات غلط مردم اختیارشون را به دست خودشون بده. و به جای تصمیم گیری برای مردم و پاک کردن صورت مساله با آگاه کردن مردم باعث بشه تصمیمات درست بگیرن.

چون در تاپیک بحث را ادامه دادید مجبور شدم بحث کنم وگرنه بحث نامربوط باعنوان تاپیک هست.
[/SPOILER]

همره;357282 نوشت:
اصلا شما میدانید این اعضای خبرگان چه شرایطی دارند و بر چه اصولی پایبندند ،

چه کسی فرد اصلح را تشخیص می دهد فرد اگاه ، فرد اصلح ، فرد راستگو، که خودش مورد تایید است.

این تاییدیه بوسیله علما جامع الشرایط داده میشود .

انچه دیده در گفته های شما میشود عدم اگاهی از علما، مجلس خبرگان است.

طبق معمول بلد نیستید استدلال کنید و طرف مقابلتان را به نادانی متهم میکنید! شما که دانا هستید به بنده بگویید اگر در یک کشوری نهادی که مسئولیت نظارت بر یک مسئول را دارد اعضایش خود در ارگان مسئول مورد نظر عضو باشند چگونه میتوانند با عدالت در مورد او نظر بدهند؟

شما که دانا هستید وقتی آن مسئول طبق قانون هر دستور که بدهد خود قانون هست چگونه نهادی که میخواهد بر او نظارت کند توانایی عزل او را دارد در حالی که در هیچ شرایطی نمیتواند او را متهم به رعایت نکردن قانون بکند؟

عمرا اگر حرف های بنده را فهمیده باشید!

صالح;357507 نوشت:
نتوانند رأی دهند یا تخلفی ندیدند و رأی ندادند؟

این را بنده را جواب کسانی دادم که مخالف نظارت خبرگان بر رهبر هستند نه شما.

همره;357454 نوشت:
حرف خیلی زشتی بود از شما بعیده
بهتر یه جور دیگه بیان کنید

حق دوست;357457 نوشت:
چرا؟
دیکتاتور در واژه به معنی "کسی که دیکته می‌کند"
این حق معصوم هست که حرف حرف خودش باشه چرا معنی منفی این لغت را در نظر میگیرید.
مثل اینه که وقتی صفت متکبر را برای خدا به کار می بریم. خداوند تنها کسی است که حق داره متکبر باشه.

با سلام و احترام

[SPOILER]فرض بنده این است که فضای بحث علمی است. در این صورت توصیف گزاره ای با عبارت «حرف خیلی زشت» جایگاهی ندارد. بهتر است بفرمایید چه بیانی به نظر شما بهتر است و دلیل خود را بیان بفرمایید. [/SPOILER]
هرچند واژه دیکتاتور معمولاً کلماتی با بار منفی از قبیل ظلم و ستم را در ذهن تداعی می کند اما دیکتاتوری به عنوان یکی از انواع حکومت معمولاً با تمامیت خواهی یا خودکامگی و انحصارطلبی فرد یا گروه حاکم معنا پیدا می کند. چه این فردمحوری و انحصارطلبی از نوع خیرخواهانه و سودمندانه باشد و چه در نوع متداول تر به اغراض نامشروع شخص یا افراد حاکم بپردازد.

به عبارت دیگر دیکتاتوری نوعی قدرتمداری است که برخی از ویژگی‌های زیر را داشته باشد:

  • در کار نبودن هیچ قانون و یا سنتی که کردار فرمانروا (یا فرمانروایان) را محدود کند و یا آنکه فرمانروا با قدرت نامحدود خود آنها را زیر پا بگذارد.
  • به دست آوردن قدرت دولت با شکستن قوانین پیشین.
  • نبودن قاعده و قانونی برای جانشینی.
  • به‌کار بردن قدرت در جهت منافع گروه اندک.
  • فرمان‌برداری مردم از قدرت دولت تنها به سبب ترس از آن.
  • انحصار قدرت در دست یک نفر.
  • به‌کار بردن ترور به‌عنوان وسیله اصلی کاربستِ قدرت.

[SPOILER]برخی نشانه های حکومت دیکتاتوری از این قرارند: عدم نظارت دموکراتیک شهروندان و نهادهای اجتماعی و سیاسی بر قدرت. (یعنی نبود آزادي در انتخابات و انتخاب آزاد. نتایج آن در جامعه عبارتند از: اختناق، زندان، شکنجه و اعدام مخالفین و اقلیت‌ها)، وجود قدرت مطلقه. (به وسیله عدم رعایت حکومت قانون یعنی تجاوز به قانون اساسی و برقراری قوانین اضطراری اعمال می‌شود)، فقدان استقلال قوای سه‌گانه (قانونگذاری، قضائی و اجرایی)، زیر پا گذاشتن منشور جهانی حقوق بشر و میثاق‌های وابسته به آن، و عدم رعایت آزادی مطبوعات و آزادی بیان.
[/SPOILER]
بنابراین اصطلاحی که جناب حق دوست از آن استفاده کردند از نظر تعاریف علوم سیاسی درست بود. هرچند اصطلاح مناسب تر و علمی تر برای این نوع از حکومت (یعنی دیکتاتوری خیرخواهانه یا حکومت مطلقه برحق) حکومت تئوکراسی است.

[SPOILER]منابع:
[1] http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%DB%8C%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%AA%D9%88%D8%B1%DB%8C
[2] http://www.asriran.com/fa/news/159388/%D8%AF%D9%8A%D9%83%D8%AA%D8%A7%D8%AA%D9%88%D8%B1%D9%8A
[/SPOILER]

موفق باشید.:Hedye:

a1ireza;354453 نوشت:
رهبری توسط مجلس خبرگانی انتخاب می شود که آنها توسط شورای نگهبان انتخاب شده و شورای نگهبان نیز توسط رهبر انتخاب می شود.

به عبارت دیگر: (ولی فقیه==>شورای نگهبان==>مجلس خبرگان=> ولی فقیه)

این دور را چگونه پاسخ می دهید؟


با سلام.

این دور پاسخی ندارد. بر طبق صورت مسأله پس از مدتی قدرت در دست عده خاصی حبس خواهد شد. اگر این دور همچنان برقرار باشد و شما در سیطره حاکمیت این دور زندگی کنید فقط باید دعا کنید که این عده خاص افراد صالحی باشند و صالح بمانند.

موفق باشید.:Hedye:

مؤمن;357607 نوشت:
این دور پاسخی ندارد. بر طبق صورت مسأله پس از مدتی قدرت در دست عده خاصی حبس خواهد شد. اگر این دور همچنان برقرار باشد و شما در سیطره حاکمیت این دور زندگی کنید فقط باید دعا کنید که این عده خاص افراد صالحی باشند و صالح بمانند.

خود جناب صالح فرمودند "قدرت اگر کنترل نشود به فساد می انجامد" این یک اصل جهان شمول است و ربطی به شرق و غرب و ایران و آمریکا ندارد. پس با دعا کردن دردی دوا نخواهد شد.

حق دوست;357532 نوشت:
بنده یه حرفی زدم و شما یه بخش از اون را جدا کردید ونتیجه گیری دلخواهتون را کردید. گفتم به نظرم معصوم حق داره به صورت خودکامه عمل کنه و حرف حرف خودش باشه ولی اینطوری عمل نکرده منم که خودما شیعه میدونم اعتقاد شخصیم دیگه اهمیت پیدا نمیکنه و باید تابع امامم باشم برای همینه که دمکراسی را پذیرفتم اینکه شما چه استنباطی از حرف بنده کردید به چیزی که من گفتم ربطی نداشت و حرف من تایید جمله اخرتون بود.

اقای حق دوست گرام

بنده که شما رو متهم نکردم ،

دارم میگم اگه این لفظ رو بکار نبرید مودبانه تره حالا هم خود دانی میتونید به خودتون بگیرید و جواب بدید:ok:

a1ireza;357535 نوشت:
طبق معمول بلد نیستید استدلال کنید و طرف مقابلتان را به نادانی متهم میکنید! شما که دانا هستید به بنده بگویید اگر در یک کشوری نهادی که مسئولیت نظارت بر یک مسئول را دارد اعضایش خود در ارگان مسئول مورد نظر عضو باشند چگونه میتوانند با عدالت در مورد او نظر بدهند؟

شما که دانا هستید وقتی آن مسئول طبق قانون هر دستور که بدهد خود قانون هست چگونه نهادی که میخواهد بر او نظارت کند توانایی عزل او را دارد در حالی که در هیچ شرایطی نمیتواند او را متهم به رعایت نکردن قانون بکند؟

عمرا اگر حرف های بنده را فهمیده باشید!



متاسفم من نه تنها فکر میکنم اطلاعات شما ناکافیست بلکه کاملا متوجه شده ام تمام تاپیک های شما مغرضانه است

در ضمن فرضا حق با شماست من استدلال ندارم

اما

شما هم فقط بیانات پراکنده ای دارید

! نه بیشتر تازه هم تو هیچ تاپیک هیچ بشری نمیتونه موجود خارق العاده ای مثل شما رو قانع کنه!!!!!!!!

a1ireza;357535 نوشت:
شما که دانا هستید به بنده بگویید اگر در یک کشوری نهادی که مسئولیت نظارت بر یک مسئول را دارد اعضایش خود در ارگان مسئول مورد نظر عضو باشند چگونه میتوانند با عدالت در مورد او نظر بدهند؟

در ضمن شما خودتون به دتنهایی به این نتیجه رسیده اید که اعضای خبرگان از در ارگان مسئول مورد نظر هستند ؟؟؟

بنا به چه دلیلی این را میگویید سندتان چیست صرف اینکه انها روحانی هستند!

a1ireza;357535 نوشت:
شما که دانا هستید وقتی آن مسئول طبق قانون هر دستور که بدهد خود قانون هست چگونه نهادی که میخواهد بر او نظارت کند توانایی عزل او را دارد در حالی که در هیچ شرایطی نمیتواند او را متهم به رعایت نکردن قانون بکند؟

من ادعای دانایی ندارم ولی از شما بیشتر میدانم:ok:

وقتی به شما میگویم بیانات پراکنده بهتون برنخوره!

1-قانون اساسی داریم که فصل الخطاب است در ان کسی دخل و تصرف ندارد مگر اینکه حاکم شرع (ولایت فقیه تشخیص دهد)

2-اگر ایشان حکمی دهند در چاچوب شرع باید باشد نبود انوقت جای ایراد دارد

3- پس وضع یک قانون جدید براساس مصلحت زمان و موقعیت در چهاچوب شرع مانعی ندارد مگر غیر شرع و به غیر از صلاح جامعه اسلامی باشد

همره;357796 نوشت:
متاسفم من نه تنها فکر میکنم اطلاعات شما ناکافیست بلکه کاملا متوجه شده ام تمام تاپیک های شما مغرضانه است

در ضمن فرضا حق با شماست من استدلال ندارم

اما

شما هم فقط بیانات پراکنده ای دارید ! نه بیشتر تازه هم تو هیچ تاپیک هیچ بشری نمیتونه موجود خارق العاده ای مثل شما رو قانع کنه!!!!!!!!



سرکار خانم ! تعیین غرض و هدف از دست شما خارج است . این لفظ مغرضانه را برچسبی نکنید و بر پیشانی افراد نزنید .

یک سوال ساده از شما شده . یا پاسخی دارید و بفرمایید و یا اینکه در این جور موارد سکوت اختیار کنید و با نا آگاهی بحث را برای بقیه مشکل نکنید . استهزاء و تمسخر افراد سخن کسانی است که دیگر حربه ای ندارند .

حقیقتا یا باید وجود این دور را پذیرفت و یا اینکه پاسخ قانع کننده داد . دیگر بحث های اضافی و چنین و چنان گوئی ها را کنار باید گذاشت.

صرفا جهت اطلاع !!!!!!

صالح;357217 نوشت:
نظارت مراجع نیز اطمینان به بقای عدالت ولی فقیه را بیشتر کرده و احتمال خطای او را کاهش می دهد.

اللهم عجل لولیک الفرج

سلام

چه تضمینی وجود دارد مرجعی که متعد به عدم عناد با نظام است(قوانین ثبت نام حوزه رو که می دانید؟) خود ناظر و ناقد به رفتار رهبر باشد؟
چطور مسلمانان می تونند این اصل

صالح;357217 نوشت:
طبق اصل 8 قانون اساسی، دعوت به خیر و امر به معروف و نهی از منکر، وظیفه ای همگانی شمرده شده است، وظیفه همگانی یعنی تک تک مردم و گروه ها مخاطب هستند، پس هر گروهی از همگان می تواند مشمول این اصل باشد یکی از آن گروه ها فقهای جامع الشرائط تقلید می باشند، پس نظارت مراجع محترم تقلید هم شرعا و هم قانونا وجود دارد.

رو اجرا کنند؟

با تشکر
:Gol:

همره;357804 نوشت:
1-قانون اساسی داریم که فصل الخطاب است در ان کسی دخل و تصرف ندارد مگر اینکه حاکم شرع (ولایت فقیه تشخیص دهد)

2-اگر ایشان حکمی دهند در چاچوب شرع باید باشد نبود انوقت جای ایراد دارد

3- پس وضع یک قانون جدید براساس مصلحت زمان و موقعیت در چهاچوب شرع مانعی ندارد مگر غیر شرع و به غیر از صلاح جامعه اسلامی باشد

اگر برچسب مغرضانه را به پیشانی من هم نزنید تناقضات همین سخنتان را برایتان بگویم :

طبق فرمایشات شما : حاکم حق تغییر قوانین شرع رو داره . از طرفی همین حاکم حق وضع قانونی برخلاف شرع رو نداره .

خب بزرگوار فرضا اگر قانونی هم مخالف با شرع صادر شد ، شما از قبل حق تغییر قانون رو دادید . یک تغییر ساده در قانون مادر همه چیز را حل می کند . میبینید بازهم دور به وجود آمد .

این طور بحث کردنا به جای رفع اشکال خودش اشکال به وجود میاره .

عبدالرسول;357819 نوشت:
اگر برچسب مغرضانه را به پیشانی من هم نزنید تناقضات همین سخنتان را برایتان بگویم :

طبق فرمایشات شما : حاکم حق تغییر قوانین شرع رو داره . از طرفی همین حاکم حق وضع قانونی برخلاف شرع رو نداره .

خب بزرگوار فرضا اگر قانونی هم مخالف با شرع صادر شد ، شما از قبل حق تغییر قانون رو دادید . یک تغییر ساده در قانون مادر همه چیز را حل می کند . میبینید بازهم دور به وجود آمد .

این طور بحث کردنا به جای رفع اشکال خودش اشکال به وجود میاره .

برادر عبدالرسول چرا عصبانی میشید شما که خونسرد و مهربون بودید!!!!!!!!!!!1

بعد هم قضاوت کنید چند تاپیک تقریبا با موضوعات نزدیک بهم که تو هیچ کدومشون به نتیجه نمیرسیم دلیلش چیه؟؟؟:Gig:

بهرحال غالب نتیجه گیری ها براساس شواهد و مدارکه

عبدالرسول;357819 نوشت:
طبق فرمایشات شما : حاکم حق تغییر قوانین شرع رو داره . از طرفی همین حاکم حق وضع قانونی برخلاف شرع رو نداره .

خب بزرگوار فرضا اگر قانونی هم مخالف با شرع صادر شد ، شما از قبل حق تغییر قانون رو دادید . یک تغییر ساده در قانون مادر همه چیز را حل می کند . میبینید بازهم دور به وجود آمد .

برادر بزرگوار اخه کدوم تناقض

ما میگیم این حاکم شرع که میتونه بنا به مصلحت گاهی حکمی بده که در چارچوب شرع هستش کی گفته خلاف شرع !!!!!!!!!!!!!!1

اولا عصبانیتی در کار نیستید . شما آرامش خودتونو حفظ کنید.

ثانیا تعیین علت به نتیجه نرسیدن بحث ها ، گاهی نشنیدن پاسخ منطقی است .

ثالثا کسی نگفته خلاف شرع . ما میگیم شما یک حقی را داده اید که طبق آن حق فرضا می شود خلاف شرع هم دستور داد . وقتی شرع دست شما باشد دیگر تعریف خلاف شرع برای شما بی معناست .

همره;357804 نوشت:
در ضمن شما خودتون به دتنهایی به این نتیجه رسیده اید که اعضای خبرگان از در ارگان مسئول مورد نظر هستند ؟؟؟

1-احمد جنتی نماینده تهران در مجلس خبرگان – امام جمعه منصوب آیت الله خامنه ای در تهران و منصوب رهبری در شورای نگهبان
2-قربان علی دری نجف آبادی نماینده تهران در مجلس خبرگان- امام جمعه منصوب آِیت الله خامنه ایدر اراک و نماینده ولی فقیه در استان مرکزی
3-محمد امامی کاشانی نماینده تهران در مجلس خبرگان – امام جمعه منصوب آیت الله خامنه ای در تهران
4-اسد الله ایمانی نماینده فارس در مجلس خبرگان -امام جمعه منصوب آیت الله خامنه ای در شیراز و نماینده ولی فقیه در استان فارس
5-هادی باریک بین نماینده قزوین در مجلس خبرگان- امام جمعه منصوب آیت الله خامنه ای در قزوین و نماینده ولی فقیه در استان فزوین
6-عباس علی سلیمانی نماینده سیستانو بلوچستان در مجلس خبرگان- امام جمعه منصوب آیت الله خامنه ای در زاهدان و نماینده ولی فقیه در سیستان و بلوچستان
7-محمد شاهچراغی نماینده سمنان در مجلس خبرگان – امام جمعه منصوب آیت الله خامنه ای در سمنان و نماینده ولی قیه در استان سمنان
8-یوسف طباطبایی نژاد نماینده اصفهان در مجلس خبرگان- امام جمعه منصوب رهبری در اصفهان و نماینده ولی فقیه در استان اصفهان
9-نور الله طبرسی نماینده مازندران در مجلس خبرگان – امام جمعه منصوب آیت الله خامنه ای در ساری و نماینده ولی فقیه در استان مازندران
10-غیاث الدین طه محمدی نماینده همدان در مجلس خبرگان- امام جمعه منصوب آیت الله خامنه ای در همدان و نمانیده ولی فقیه در استان همدان
11-حسن عاملی نماینده اردبیل در مجلس خبرگان – امام جمعه منصوب آیت الله خامنه ای در اردبیل و نماینده ولی فقیه در استان اردبیل
12-زین العابدین قربانی نماینده گیلان در مجلس خبرگان- امام جمعه منصوب آیت الله خامنه ای دررشت و نماینده ولی فقیه در استان گیلان
13-محسن کازرونی نماینده تهران در مجلس خبرگان – امام جمعه کرج و نماینده ولی فقیه در استان البرز
14-محمد علی موسوی جزایری نماینده خوزستان در مجلس خبرگان -امام جمعه منصوب آیت الله خامنه ای در اهواز و نماینده ولی فقیه در استان خوزستان
15-حبیب الله مهمان نوازنماینده خراسان شمالی در مجلس خبرگان – امام جمعه منصوب رهبری در بجنورد و نماینده ولی فقیه در استان خراسان شمالی
16-غلامعلی نعیم آبادی نماینده هرمزگان در مجلس خبرگان- امام جمعه منصوب آِیت الله خامنه ای در بندر عباس و نماینده ولی فقیه در استان هرمزگان
17-محسن مجتهد شبستری نماینده آذربایجان شرقی در مجلس خبرگان-امام جمعه منصوب رهبری در تبریز و نماینده ولی فقیه در استان آذر بایجان شرقی
18-علی اصغر معصومی نماینده خراسان رضوی در مجلس خبرگان- امام جمعه منصوب آیت الله خامنه ای در تربت حیدریه
19-کاظم نورمفیدی نماینده گلستان در مجلس خبرگان- امام جمعه منصوب آیت اله خامنه ای در گرگان و نماینده ولی فقیه در استان گلستان
20-محمد تقی واعظی نماینده زنجان در مجلس خبرگان – امام جمعه منصوب آیت الله خامنه ای در زنجان و نماینده ولی فقیه در استان زنجان
21-عبدالنبی نمازی نماینده تهران در مجلس خبرگان -امام جمعه منصوب آیت الله خامنه ای در کاشان و نماینده ولی فقیه در کاشان
22-عباس واعظ طبسی نماینده خراسان رضوی در مجلس خبرگان- تولیت آستان قدس رضوی و نماینده ولی فقیه در خراسان رضوی
23-ابوالقاسم وافی نماینده یزد در مجلس خبرگان-تولیت منصوب شده از سوی آیت الله خامنه ای در مسجد جمکران قم
24-کرامت الله ملک حسینی نماینده کهکیلویه و بویر احمد در مجلس خبرگان- امام جمعه منصوب آیت الله خامنه ای دریاسوج و نماینده ولی فقیه در استان کهکیلویه و بویر احمد
25-رضا استادی نماینده تهران در مجلس خبرگان – امام جمعه منصوب آیت الله خامنه ای در قم
26-مختار امینی نماینده گیلان در مجلس خبرگان – امام جمعه موقت منصوب آیت الله خامنه ای در رشت
27-محمد تقی پور محمدی نماینده آذربایجان شرقی در مجلس خبرگان – امام جمعه منصوب آیت الله خامنه ای در مراغه
28-صابر جباری نماینده مازندران در مجلس خبرگان – امام جمعه منصوب آیت الله خامنه ای در بهشهر
29-هاشم حسینی بوشهری نماینده بوشهر در مجلس خبرگان -امام جمعه موقت منصوب آیت الله خامنه ای در قم
30-محسن حیدری نماینده خوزستان در مجلس خبرگان – امام جمعه موقت منصوب آیت الله خامنه ای در اهواز
31-احمد علم الهدی نماینده خراسان رضوی در مجلس خبرگان- امام جمعه منصوب آیت الله خامنه ای در مشهد
32-علی معلمی نماینده مازندران در مجلس خبرگان – امام جمعه منصوب آیت الله خامنه ای در قائم شهر
33-عبدالهادی حسینی بوشهری نماینده گلستان در مجلس خبرگان- امام جمعه منصوب آیت الله خامنه ای در علی آباد کتول
34-محمد مومن نماینده قم در مجلس خبرگان- فقیه منصوب آیت الله خامنه ای در شورای نگهبان
35-محمد یزدی نماینده تهران در مجلس خبرگان – فقیه منصوب آیت الله خامنه ای در شورای نگهبان

36-محمود شاهرودی نماینده خراسان رضوی در مجلس خبرگان -فقیه منصوب آیت الله خامنه ای در شورای نگهبان و رییس منصوب رهبری در هیات عالی حل اختلاف بین قوای سه گانه
37-علی اکبر قرشی نماینده آذربایجان غربی در مجلس خبرگان-نماینده سابق ومنصوب آیت الله خامنه ای در جهاد کشاورزی و نمانیده کنونی ولی فقیه در دانشگاه
38-محسن قمی نماینده تهران در مجلس خبرگان -معاون ارتباطات بین الملل بیت آیت الله خامنه ای

کافی نیست؟

a1ireza;357705 نوشت:
خود جناب صالح فرمودند "قدرت اگر کنترل نشود به فساد می انجامد" این یک اصل جهان شمول است و ربطی به شرق و غرب و ایران و آمریکا ندارد. پس با دعا کردن دردی دوا نخواهد شد.

بله این فرمایش ایشان یک قاعده جهان شمول است. فرض بنده این بود که شخصی عملاً مجبور باشد در ذیل حاکمیت این قدرت انحصاری زندگی کند و امر به معروف یا پیشنهادات او به جایی نرسد. طبیعتاً اگر اصلاح دور حاکمیت از راه حق ممکن باشد از دعای لفظی مؤثرتر است. در واقع همیشه دعای عملی بر دعای زبانی ارجحیت دارد.

موفق باشید.

شاید بشه گفت ولی فقیهی که شما میگید هرچه بگه به خاطر ولایت مطلقه اش خلاف محسوب نمیشه که بخوان مورد تصمیم گیری قرارش بدن
در صورتی که حرف و نظرش تابلو خلاف مصلحت باشه جای ایراد داره...
خب اگر فتوا و تصمیمی که میگیره کاری کنه که یکی از شرایط رهبری مثل عادل بودن رو از دست بده اونموقع نظارت بر رهبری معنی پیدا میکنه

موضوع قفل شده است