جمع بندی آیا ولی فقیه منصوب از سوی خداست؟

تب‌های اولیه

192 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا ولی فقیه منصوب از سوی خداست؟

خیلی از افراد شامل بعضی از مراجع تقلید و فقهای شورای نگهبان و اعضای خبرگان رهبری هستند که میگویند ولی فقیه منصوب خداست در صورتی که میدانیم در فقه شیعه فقط پیامبر و امامان منصوب خدا هستند چرا که معصومند اما ولی فقیه معصوم نیست پس گفتن اینکه ولی فقیه منصوب خداست در واقع همانند این میماند که بگوییم ولی فقیه معصوم است. با گفتن اینکه ولی فقیه منصوب خداست در واقع مقام ولی فقیه را در سطح پیامبر و امامان بالا برده ایم و ایشان را معصوم کرده ایم در این صورت نظارت بر رهبری و در صورت لزوم عزل ایشان که در قانون اساسی آماده تبدیل به اصلی تزیینی میشود و قابلیت اجرایی ندارد.

سوال من این است که چرا شخص ولی فقیه یعنی آیت الله خامنه ای که در مقابل بسیاری از اظهار نظر ها واکنش نشان میدهد با اینکه مطمئنا این سخنان به گوششان رسیده چرا در مقابل آن واکنش نشان نمیدهند؟ آیا ایشان خودشان هم فکر میکنند که منصوب خدا هستند و معصومند؟

با نام و یاد دوست







a1ireza;354679 نوشت:
خیلی از افراد شامل بعضی از مراجع تقلید و فقهای شورای نگهبان و اعضای خبرگان رهبری هستند که میگویند ولی فقیه منصوب خداست در صورتی که میدانیم در فقه شیعه فقط پیامبر و امامان منصوب خدا هستند چرا که معصومند اما ولی فقیه معصوم نیست پس گفتن اینکه ولی فقیه منصوب خداست در واقع همانند این میماند که بگوییم ولی فقیه معصوم است. با گفتن اینکه ولی فقیه منصوب خداست در واقع مقام ولی فقیه را در سطح پیامبر و امامان بالا برده ایم و ایشان را معصوم کرده ایم در این صورت نظارت بر رهبری و در صورت لزوم عزل ایشان که در قانون اساسی آماده تبدیل به اصلی تزیینی میشود و قابلیت اجرایی ندارد.
سوال من این است که چرا شخص ولی فقیه یعنی آیت الله خامنه ای که در مقابل بسیاری از اظهار نظر ها واکنش نشان میدهد با اینکه مطمئنا این سخنان به گوششان رسیده چرا در مقابل آن واکنش نشان نمیدهند؟ آیا ایشان خودشان هم فکر میکنند که منصوب خدا هستند و معصومند؟

با سلام
بحث ولایت فقیه از مباحث مهمی است که با توجه به احادیث مربوط به این موضوع از دیر زمان مورد بحث بین فقهاءبوده است ولی چون عملا قرنهاحکومت دست حکام ظالم بوده است لذا این بحث زیاد جریان نداشته است. ولی بحث مربوط ه ولایت فقیه در منابع معتبر فقهی از جانب علماء طراز اول شیعه مانند:آیةالله نراقی در عوائد الایام وصاحب جواهر در کتاب جواهر الکلام که از معتبرترین منابع فقهی شیعه است نقل شده است.به طوری که صاحب جواهر می فرماید:هر کس ولایت فقیه را نفهمیده باشد بوی فقه را نیز استشمام نکرده است.
برای اثبات ولایت فقیه به احادیث معتبری استناد جسته اند که ما در اینجا دو مورد آنها را نقل می کنیم. مقبوله حنظله و حدیث اما الحوادث الواقعه .

[=Akhbar MT]مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ دَاوُدَ بْنِ الْحُصَيْنِ عَنْ عُمَرَ بْنِ [=Akhbar MT]حَنْظَلَةَ[=Akhbar MT] قَالَ:[=Akhbar MT] سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع- عَنْ رَجُلَيْنِ مِنْ أَصْحَابِنَا بَيْنَهُمَا مُنَازَعَةٌ فِي دَيْنٍ أَوْ مِيرَاثٍ [=Akhbar MT]فَتَحَاكَمَا[=Akhbar MT] إِلَى السُّلْطَانِ وَ إِلَى الْقُضَاةِ أَ يَحِلُّ ذَلِكَ قَالَ مَنْ تَحَاكَمَ إِلَيْهِمْ فِي حَقٍّ أَوْ بَاطِلٍ فَإِنَّمَا تَحَاكَمَ إِلَى الطَّاغُوتِ وَ مَا يَحْكُمُ لَهُ فَإِنَّمَا يَأْخُذُ سُحْتاً وَ إِنْ كَانَ حَقّاً ثَابِتاً لِأَنَّهُ أَخَذَهُ بِحُكْمِ الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أَمَرَ اللَّهُ أَنْ يُكْفَرَ بِهِ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى‏[=Akhbar MT] يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ‏[=Akhbar MT] وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ‏[=Akhbar MT] «1»[=Akhbar MT] قُلْتُ فَكَيْفَ يَصْنَعَانِ قَالَ يَنْظُرَانِ إِلَى مَنْ كَانَ مِنْكُمْ مِمَّنْ قَدْ رَوَى حَدِيثَنَا وَ نَظَرَ فِي حَلَالِنَا وَ حَرَامِنَا وَ عَرَفَ أَحْكَامَنَا فَلْيَرْضَوْا بِهِ حَكَماً فَإِنِّي قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَيْكُمْ حَاكِماً فَإِذَا حَكَمَ بِحُكْمِنَا فَلَمْ يَقْبَلْهُ مِنْهُ فَإِنَّمَا اسْتَخَفَّ بِحُكْمِ اللَّهِ وَ عَلَيْنَا رَدَّ وَ الرَّادُّ عَلَيْنَا الرَّادُّ عَلَى اللَّهِ وَ هُوَ عَلَى حَدِّ الشِّرْكِ بِاللَّه الحدیث.(اصول کافی،ج1،ص 67)
[=system]عمر بن حنظله می گوید از امام صادق علیه السلام سوال کردم اگر بین دو نفراز شیعیان نزاع واختلافی برسر قرض ویا میراثی باشد وبرای دادرسی وحل نزاع نزد حاکم(جائر)
وقاضی منسوب از جانب او بروند صحیح وحلال است یانه؟
حضرت جواب نداد:هر کس برای محاکمه نزد حاکم ظالم برود وبه واسطه حکم او به مطل وب خودش برسد وبه دست آورد درواقع آنچه به دست آورده حرام است وخوردن آن حرام می باشد هرچند که درواقع حق او باشد،چون به حکم طاغوت به دست آورده در حالی که خداوند فرموده است باید از حکم طاغوت رویگردان باشید.
حنظله می گوید:پرسیدم پس چه کار کنند؟ فرمود نزد کسی ازشماها که راوی احادیث ما وآشنای به حلال وحرام ما هستند واحکام را میدانند بروند وهرآنچه حکم می کند به آن پایبند باشند.ومن او را حاکم برشما قرار دادم. ولی اگر آن حاکم منسوب ما با توجه به فقه ومعارف ما حکم کند وراضی به حکم او نباشند در واقع حکم مارا رد کرده اند وکسی که حکم مارا رد کند حکم خدا را رد کرده است واین هم در حد شرک به خداوند است.


[=system] وهمچنین در حدیثی که در کتاب کمال الدین نقل شده است امام زمان علیه السلام می فرماید:

واما الحوادث الواقعه فارجعوا الی رواة احادیثنا فانهم حجتی علیکم وانا حجةالله علیهم. در رخدادها وامور پیش آمده در عصر غیبت به راویان احادیث ما مراجعه کنید که آنها حجت من برشما هستند ومن حجت خدا برآنها می باشم.
با توجه به این احادیث علماء می فرمایند: در اصل ولی فقیه وحاکم اسلامی منسوب از جانب خداوند است با واسطه چون با توجه به احادیثی که نقل شده ولی فقیه منسوب از جانب معصوم است واو نیز منسوب از جانب خداوند می باشد پس با واسطه حکم نصب کلی ولی فقیه وحجیت او برمردم به خداوند متعال برمی گردد.
البته اگر در احادیث دقت کنید چیزی به نام عصمت برای ولی فقیه اثبات نمی شود بلکه آنچه لازم است لزوم حکم دادن براساس فقه اهل بیت ومعارف آنها می باشد که حاکم باید در این زمینه تخصص داشته باشد وبتواند حکم آنها را به دست آورد.
برای مطالعه بیشتر می توانید به کتاب حکومت اسلامی از امام خمینی (ره) ودیگر نویسندگان مراجعه کنید وهمچنین کتاب ولایت فقیه امام نیز در این زمینه به طور کامل توضیح داده است
.

سلام علیکم و رحمه الله

جناب علی رضا از نصب ولی فقیه از جانب خداوند (آنهم بشکل مستقیم) صحبت میفرمایند ولی استاد کریم از انتساب ( بمعنای نسبت پیدا کردن ) موضوع را توضیح دادند.

بالاخره این در مصادر فقهی انتساب است یا انتصاب ؟

در نصب من الله عصمت لازم است حال آنکه بنا به نقل قول و تحلیل استاد کریم عصمتی وجود ندارد .
نتیجتا همان انتساب است.
لهذا نمی توان از سکوت رهبری در برخی موارد برداشت این چنینی داشت.

a1ireza;354679 نوشت:
سوال من این است که چرا شخص ولی فقیه یعنی آیت الله خامنه ای که در مقابل بسیاری از اظهار نظر ها واکنش نشان میدهد با اینکه مطمئنا این سخنان به گوششان رسیده چرا در مقابل آن واکنش نشان نمیدهند؟ آیا ایشان خودشان هم فکر میکنند که منصوب خدا هستند و معصومند؟

اگر اشتباه میکنم لطفا تصحیح بفرمایید. باسپاس
یاحق

نقل قول:
[=system]با توجه به این احادیث علماء می فرمایند: در اصل ولی فقیه وحاکم اسلامی منسوب از جانب خداوند است با واسطه چون با توجه به احادیثی که نقل شده ولی فقیه منسوب از جانب معصوم است واو نیز منسوب از جانب خداوند می باشد پس با واسطه حکم نصب کلی ولی فقیه وحجیت او برمردم به خداوند متعال برمی گردد.

چیزی که من در صدا و سیما شنیدم این بود که کارشناس برنامه گفت "ولی فقیه را خدا تعیین میکند" و البته منابع فراوانی هم در اینترنت وجود دارند که در آنها گفته شده ولی فقیه منصوب خداست که من به یکی از آنها اشاره میکنم:

http://www.andisheqom.com/Files/matbuat.php?idVeiw=309&level=4&cat=n

"حق حاكمیّت را مردم با مجلس خبرگان به ولی فقیه نمی‌دهند بلكه آنان با فردی كه از جانب خداوند به این مقام منصوب شده است بیعت می‌كنند"

نقل قول:
[=system]البته اگر در احادیث دقت کنید چیزی به نام عصمت برای ولی فقیه اثبات نمی شود بلکه آنچه لازم است لزوم حکم دادن براساس فقه اهل بیت ومعارف آنها می باشد که حاکم باید در این زمینه تخصص داشته باشد وبتواند حکم آنها را به دست آورد.

بله هیچوقت هیچ جا گفته نشده که ولی فقیه معصوم است اما با کسی که از سوی خدا منصوب شده است عملا همانند معصومین رفتار میشود چرا که تاکنون هرکسی که از سوی خدا منصوب شده چه 124 هزار پیامبر چه 12 امام همگی معصوم بوده اند. پس در ظاهر گفته میشود که ولی فقیه معصوم نیست اما در باطن بخاطر نصب از سوی خدا با وی همانند معصومین رفتار میشود.

من فکر میکنم منظور از نصبی که بعضی مراجع از ان صحبت میکنند ان چیزی نیست که ما بخواهیم از ان برداشت عصمت بکنیم.منظور همان استدلالی است که در مورد انبیا اورده میشود یعنی نبی چون منصوب از طرف خداست به این معنا که خداوند دستور پیروی از او رو داده حق حاکمیت پیدا کرده و حالا به واسطه ی این نبی ما متوجه میشویم که امامان بعد از این مسئولیت و حق رو به عهده دارند.و توسط این ائمه با توجه به احادیث نقل شده از انها به خصوص اخرین امام ما مکلف به پیروی از فقیهی هستیم که شرایط خاصی رو دارد پس چنین فقیهی گرچه در جامعه ی توسط مردم انتخاب شود (البته اگر مردم درست انتخاب کنند و ویژگی های امده در حدیث رو درست تطبیق دهند) این فرد همان فرد تعیین شده از طرف امام و در نتیجه تعیین شده از طرف خداست.
پس این میشود نصب مشروط . یعنی تا وقتی شرایط گفته شده رو دارد منصوب است.ولی وقتی که مثلا از عدالت افتاد از ولایت هم می افتد...
منظور این است که فقیه نه به خاطر رای مردم که به خاطر حقی که امام به او داده (و حرف امام هم همان حرف خداست) حق حاکمیت پیدا کرده
و نتیجتا هم به قول ایت الله جوادی:
"در اسلام شخص حاکمیت ندارد، بلکه فقه و عدالت است که حکومت می کند. از این رو ولی فقیه حق ندارد، به تبعیت از آراء مردم عمل نماید
."
یعنی مردم در این مورد فقط تشخیص دادند (البته اگر تشخیصشان درست باشد) تعیین نکردند انکه حاکم رو تعیین کرده (البته با نصب عام) امام است از این نگاه میشور نصب .

وقتی امام عج میفرمایند :و اما الحوادث الواقعة فارجعوا فيها الي رواة حديثنا فانهم حجتي عليكم و انا حجة‏الله عليهم
خب این یعنی چه؟یعنی همان نصب!روات حدیث رو (البته واضح است که راوی حدیث فقط کسی که حدیث روایت میکند نیست...) به عنوان حجت از طرف خودشان منصوب کردند.

حق حاکمیت مال خداست نه مال مردم که بخواهند اون رو به کسی بدهند!پس اگر فقیه رو فقط تعیین شده ی مردم بدانیم و بس اصلا حق حاکمیت ندارد!...
با این اوصاف بنده متوجه نمیشم چه طور از این بحث نتیجه میگیریم که فرد حتما معصوم است؟

فاتح;355879 نوشت:
سلام علیکم و رحمه الله
لهذا نمی توان از سکوت رهبری در برخی موارد برداشت این چنینی داشت.
یاحق

سلام جناب فاتح ...
چرا نمیشود اینگونه برداشت کرد ... زمانیکه کسی در اینترنت و یا سایتی مطلبی عنوان میکند که کمی با ایدیولوژی های موجود در جامعه هماهنگی ندارد سریعا آن سایت فیلتز میشوند ... چگونه است که این نوع ایدیولوژی در جامعه وجود دارد و هیچ گونه برخوردی هم با آن صورت نمیگیرد ... به قول جناب علیرضا ... حتی در این مورد در تلویزیون هم صحبت شده است ... خوب اگر مطلبی در این سطح پخش شود و هیچ حجت الاسلام و آیت الله با این مساله برخورد نکند ... و خود ایشان هم با این امر مخالفت نکنند ...

میتوان نتیجه گرفت که ایشان و بقیه آیات اعظام بر این باور هستند که آیت الله خامنه ای از طرف خداوند منصوب شده اند ...

ببینید اگر ولی فقیه توسط امام معصوم (امام زمان) به این مقام منصوب شده باشد میشود گفت که ایشان معصوم نیستند چرا که امام علی هم کسانی را به عنوان حاکم تعیین میکرد اما به مردم میگفت اگر اسلام را اجرا نکردند به من اطلاع دهید تا آنها را برکنار کنم. یعنی کسی که توسط امام انتخاب میشود معصوم نیست. اما پیامبران و امامان منصوب خدا هستند پس معصومند یعنی کسانی که توسط خدا انتخاب میشوند معصوم هستند و گفته میشود که ولی فقیه توسط خدا انتخاب شده یعنی با گفتن این سخن بطور غیر مستقیم میگوییم ولی فقیه معصوم هست. در عمل هم با وی همینگونه رفتار میشود و خود ایشان هم واکنشی نشان نمیدهند. الان از آقای احمدی نژاد در رسانه های مختلف انتقاد میشود و در طی این 8 سال انتقادهای زیادی بسوی ایشان سرازیر شده است اما چیزی که در عمل در مورد ولی فقیه میبینیم چیز دیگریست. با ایشان در عمل همانند معصوم برخورد میشود. آیت الله خامنه ای یادمه که گفتند کرسی های آزاد اندیشی در دانشگاه ها برگذار کنید و در آنجا از همه چیز انتقاد کنید حتی خود بنده. اما آیا در عمل کسی جرات انتقاد کردن از ایشان را دارد؟

a1ireza;355920 نوشت:
ببینید اگر ولی فقیه توسط امام معصوم (امام زمان) به این مقام منصوب شده باشد میشود گفت که ایشان معصوم نیستند چرا که امام علی هم کسانی را به عنوان حاکم تعیین میکرد اما به مردم میگفت اگر اسلام را اجرا نکردند به من اطلاع دهید تا آنها را برکنار کنم. یعنی کسی که توسط امام انتخاب میشود معصوم نیست. اما پیامبران و امامان منصوب خدا هستند پس معصومند یعنی کسانی که توسط خدا انتخاب میشوند معصوم هستند و گفته میشود که ولی فقیه توسط خدا انتخاب شده یعنی با گفتن این سخن بطور غیر مستقیم میگوییم ولی فقیه معصوم هست. در عمل هم با وی همینگونه رفتار میشود و خود ایشان هم واکنشی نشان نمیدهند. الان از آقای احمدی نژاد در رسانه های مختلف انتقاد میشود و در طی این 8 سال انتقادهای زیادی بسوی ایشان سرازیر شده است اما چیزی که در عمل در مورد ولی فقیه میبینیم چیز دیگریست. با ایشان در عمل همانند معصوم برخورد میشود. آیت الله خامنه ای یادمه که گفتند کرسی های آزاد اندیشی در دانشگاه ها برگذار کنید و در آنجا از همه چیز انتقاد کنید حتی خود بنده. اما آیا در عمل کسی جرات انتقاد کردن از ایشان را دارد؟

این استدلالتون درسته ولی عرض کردم تو پست قبل که منظور از نصب چیه
ببینید اینکه چون نصب از طرف خداست بخواهیم عصمت رو نتیجه بگیریم استدلال ناقصی است.یعنی این برهان کافی نیست
در واقع اونچه که باعث میشه ما عصمت محض اولیا خدا رو در همه ی زمینه ها نتیجه بگیریم فرمان خدا بر تبعیت محض و بی چون و چرا از انهاست.میگوییم خداوند فرمان نمیدهد که مردم گناه انجام دهند از طرفی فرمان به تبعیت محض از عده ای رو صادر کرده پس اون عده گناه نمیکنند.
حالا در مورد ولی فقیه این طور نیست.یعنی فقیه تبعیت محض ندارد تبعیت از او مشروط است به شرایطی که برایش گفته شده که یکی از انها عدالت است عدالت به معنی اینکه گناه کبیره نکند و گناهان صغیره برایش ملکه نباشد.این شرط رو داشته باشد ما مامور به تبعیت از او هستیم پس دیگه اون چیزی رو که در مورد اولیا خدا گفته شد در پاراگراف اول رو نمیشه در مورد ولی فقیه گفت در نهایت نمیشود عصمت رو هم نتیجه گرفت چون عرض کردم نصب مشروط است.پس تبعیت هم که ما مکلف به ان هستیم مشروط است در نتیجه عصمت رو نمیتونیم از ان نتیجه بگیریم پس این نوع نصب منافاتی با عدم عصمت ندارد.
چون اگر ما این حاکمیت رو مطلقا نتیجه ی انتخاب مردم بدونیم اصلا حقی برای فقیه در مورد این حاکمیت نیست!

a1ireza;355887 نوشت:
و البته منابع فراوانی هم در اینترنت وجود دارند که در آنها گفته شده ولی فقیه منصوب خداست که من به یکی از آنها اشاره میکنم:

http://www.andisheqom.com/Files/matb...&level=4&cat=n

"حق حاكمیّت را مردم با مجلس خبرگان به ولی فقیه نمی‌دهند بلكه آنان با فردی كه از جانب خداوند به این مقام منصوب شده است بیعت می‌كنند"

سلام علیکم و رحمه الله

مقاله ای که در سایت اندیشه قم سرکار یا جناب ن - غیاثی به زعم خودشان در نقد یک مغالطه نوشته اند یک اظهار نظر شخصی است که البته مستندات ایشان در آن نتیجه گیری جای مناقشه دارد

جناب علیرضای گرامی ضمن تشکر بابت مطالب خوب و علمی تان فرمودید در نت منابع متعددی وجود دارد آیا
شما مصدر معتبری سراغ دارید که عالمی منصوب من الله بودن ولی فقیه را فرموده باشند ؟

و در مورد سکوت رهبری در برخی مسائل و یا انتقاد نکردن از ایشان

آنچه که محدوده اختیارات ولی فقیه اجازه میدهد با امراء و پادشاهان تفاوت بسیاری دارد.
ولی فقیه در حدود اختیارات شرعی خودش اقدام میکند و در این موارد هرگز کوتاهی نکرده اند که از جمله آنها برخورد با جناح انحرافی و فتنه است که در همین چند ساله اخیر رخ داد.

اگر انتقادی بر ایشان وارد باشد ایشان می پذیرند به شرطی که انتقاد باز بر اساس موازین شرعی و حدود اختیارات ایشان باشد و خارج آن نباشد .

یاحق

FTMH_Mohammadi;355899 نوشت:
میتوان نتیجه گرفت که ایشان و بقیه آیات اعظام بر این باور هستند که آیت الله خامنه ای از طرف خداوند منصوب شده اند ...

سلام علیکم و رحمه الله

يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا(النساء/59)
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! اطاعت کنيد خدا را! و اطاعت کنيد پيامبر خدا و اولو الأمر [= اوصياي پيامبر] را! و هرگاه در چيزي نزاع داشتيد، آن را به خدا و پيامبر بازگردانيد (و از آنها داوري بطلبيد) اگر به خدا و روز رستاخيز ايمان داريد! اين (کار) براي شما بهتر، و عاقبت و پايانش نيکوتر است.

سرکار محمدی گرامی

این اطاعت به معنای معصومیت و منصوب من الله بودن ولی فقیه نیست بلکه منظور اطاعت بر حکم الهی است که به اطاعت از فقیه عادل حکم میفرماید.

و باز مطلق نیست چراکه در آیه شریفه فوق الذکر اطاعت از ولی فقیه مشروط است به مطابقت فرامین ولی فقیه با امر خدا و رسول الله ( ص)

و چون مطلق نیست عصمت از آن برداشت نمیشود .

یاحق

به نام او

به نظر شما آیا از طرف خدا منصوب نمی شدند جمهوری ایران می توانست جمهوری اسلامی باشد ؟ اگر خدا ایشان را منصوب نمی کرد و این دولت را یاری نمی کرد آیا ما می توانستیم با این فشار ها سر پا باشیم ؟ اگر خدا به ما کمک می کند پس حتما رهبر جمهوری اسلامی را هم فردی شایسته و از طرف خویش می گذارد تا بتواند رشته ی این آشوب ها را در دست بگیرد و اسب رام شده ی مشکلات را رام کند . پس خداوند برای زنده نگه داشتن دین اسلام رهبر را خود انتخاب می کند و کار ها را انجام می دهد اما نه تمام و کمال به او کمک می کند .

یا حق

فاتح;355879 نوشت:
در نصب من الله عصمت لازم است حال آنکه بنا به نقل قول و تحلیل استاد کریم عصمتی وجود ندارد .
نتیجتا همان انتساب است.

ه قول دوست عزیزمان انتساب است نه نصب مستیم ،با این توضیح که چنانچه دو روایت مذکور در پست قبلی را مورد توجه قرار دهید ائمه اطهار علیهم السلام ناقلان روات را جانشین خود برای مردم وحجت از جانب خود برای مردم می دانند وچون خود ایشان منصوب از جانب خداوند هستند پس این انتساب به خداوند متعال برمی گردد.به تعبیر دیگر این طور نیست که ولی فقیه مانند رئیس جمهور ویا نماینده مجلس توسط مردم انتخاب شود. بلکه ولی فقیه در اصل به حکم احادیث ودلایل موجود از جانب ائمه اطهار علیهم السلام به شکل عام نصب شده است .وکاری که نمایندگان خبرگان انجام می دهند تشخیص وپیدا کردن مصداق شرایطی است که برای ولی فقیه لازم است.

a1ireza;355887 نوشت:
چیزی که من در صدا و سیما شنیدم این بود که کارشناس برنامه گفت "ولی فقیه را خدا تعیین میکند" و البته منابع فراوانی هم در اینترنت وجود دارند که در آنها گفته شده ولی فقیه منصوب خداست که من به یکی از آنها اشاره میکنم:

بنده نمی دانم که مجری تلویزیون ویا کارشناس مربوطه مساله را چه شکلی مطرح کرده اند ولی شما برای اینکه با نوع انتساب ولی فقیه بهتر آشنا شوید به منایعی که در پست قبلی اشاره کردم مراجعه کنید والا اینترنت وتلویزیون در این زمینه نمی توانند منبع قالب استناد باشند.

a1ireza;355887 نوشت:
بله هیچوقت هیچ جا گفته نشده که ولی فقیه معصوم است اما با کسی که از سوی خدا منصوب شده است عملا همانند معصومین رفتار میشود چرا که تاکنون هرکسی که از سوی خدا منصوب شده چه 124 هزار پیامبر چه 12 امام همگی معصوم بوده اند. پس در ظاهر گفته میشود که ولی فقیه معصوم نیست اما در باطن بخاطر نصب از سوی خدا با وی همانند معصومین رفتار میشود.

همانطور که از اسم ولی فقیه مشخص است وامام نیز در فرمایشات خود اشاره کرده اند،ولی فقیه در واقعه حکومت فقه است وسخنان وعملکرد ولی فقیه باید براساس فقهی باشد که با توجه به ادله فقهی قریب به یقین از جانب ائمه اطهار ویا در قرآن کریم بیان شده است. ونظارت نمایندگان خبرگان نیز برای این است که از این مسیر خارج نشود.
نکته دیگر اینکه در عصر غیبت برای بقاء حکومت اسلامی و وعدم اختلال در زندگی مسلمانان نیاز به حکومتی است که در نبود امام معصوم امور واداره جامعه را در دست گیرد. هرچند که این شخص معصوم نیست ولی از باب عدم دسترسی به حجت واقعی لازم است که باشد ومسلمانان با پیروی از او جامعه اسلامی وحدود وشعائر اسلامی را حفظ کنند.

a1ireza;355920 نوشت:
ولی فقیه توسط خدا انتخاب شده یعنی با گفتن این سخن بطور غیر مستقیم میگوییم ولی فقیه معصوم هست. در عمل هم با وی همینگونه رفتار میشود و خود ایشان هم واکنشی نشان نمیدهند. الان از آقای احمدی نژاد در رسانه های مختلف انتقاد میشود و در طی این 8 سال انتقادهای زیادی بسوی ایشان سرازیر شده است اما چیزی که در عمل در مورد ولی فقیه میبینیم چیز دیگریست. با ایشان در عمل همانند معصوم برخورد میشود. آیت الله خامنه ای یادمه که گفتند کرسی های آزاد اندیشی در دانشگاه ها برگذار کنید و در آنجا از همه چیز انتقاد کنید حتی خود بنده. اما آیا در عمل کسی جرات انتقاد کردن از ایشان را دارد؟

آنچه که مسلم است ولی فقیه به عنوان نایب عام حجت الهی در غیبت ایشان به عنوان حاکم وولی وسرپرست جامعه اسلامی از جانب امام معصوم انتخاب شده است . وکسی نیز ادعا ندارد معصوم است واینکه در عمل با ایشان به عنوان معصوم رفتار می شود دلیل وحجت نیست. به هر حال خود ایشان چندین مرتبه فرموده اند که من علاقه ای ندارم مرا در ردیف امام عصر علیه السلام مطرح کنید واز این نوع حرفها بدنم می لرزد. پس ایشان واکنش لازم را نشان داده اند. اما در باب انتقاد باید عرض شود همانطور که رهبر به عنوان ناظر برسایر قوا وتدبیر واداره امور کلی جامعه می باشند وبراساس تعریف نقل شده ولی فقیه براساس فقه حکوکت می کند لذا کسانی از ایشان می توانند انتقاد کنند وتذکر دهند که آشنا به فقه باشند ووظیفه خبرگان رهبری که تعیین شده مردم می باشند همین است.

فاتح;356043 نوشت:
يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا(النساء/59)
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! اطاعت کنيد خدا را! و اطاعت کنيد پيامبر خدا و اولو الأمر [= اوصياي پيامبر] را! و هرگاه در چيزي نزاع داشتيد، آن را به خدا و پيامبر بازگردانيد (و از آنها داوري بطلبيد) اگر به خدا و روز رستاخيز ايمان داريد! اين (کار) براي شما بهتر، و عاقبت و پايانش نيکوتر است.
سرکار محمدی گرامی
این اطاعت به معنای معصومیت و منصوب من الله بودن ولی فقیه نیست بلکه منظور اطاعت بر حکم الهی است که به اطاعت از فقیه عادل حکم میفرماید.
و باز مطلق نیست چراکه در آیه شریفه فوق الذکر اطاعت از ولی فقیه مشروط است به مطابقت فرامین ولی فقیه با امر خدا و رسول الله ( ص)
و چون مطلق نیست عصمت از آن برداشت نمیشود .

البته در آیه مذکور بحثی از ولایت فقیه نیست وربطی به آن ندارد واز قضا از دید علماء شیعه آیه دلالت بر عصمت اولی الامر دارد که اهل بیت باشند،وادامه آیه که فان تنازعتم فی شئ فردوه الی الله والرسول خطاب به مسلمانان است که در امور اختلافی از حکم خدا ورسول پیروی کنند وبه ولایت فقیه ربطی ندارد.

عصا;356152 نوشت:
به نظر شما آیا از طرف خدا منصوب نمی شدند جمهوری ایران می توانست جمهوری اسلامی باشد ؟ اگر خدا ایشان را منصوب نمی کرد و این دولت را یاری نمی کرد آیا ما می توانستیم با این فشار ها سر پا باشیم ؟ اگر خدا به ما کمک می کند پس حتما رهبر جمهوری اسلامی را هم فردی شایسته و از طرف خویش می گذارد تا بتواند رشته ی این آشوب ها را در دست بگیرد و اسب رام شده ی مشکلات را رام کند . پس خداوند برای زنده نگه داشتن دین اسلام رهبر را خود انتخاب می کند و کار ها را انجام می دهد اما نه تمام و کمال به او کمک می کند .

اصل فرمایشات در باب عنایت خداوند به جمهوری اسلامی صحیح است ولی اینها دلیل بر نصب ولی فقیه از جانب خداوند نمی باشد و ما برای این سخنان باید دلیل قطعی از قرآن ویا اهل بیت داشته باشیم که با توجه به مباحث نقل شده در پست های قبلی مشخص می شود که با توجه به احادیث موجود ولی فقیه نایب عام امام معصوم در دوران غیبت است.

کریم;356290 نوشت:
آنچه که مسلم است ولی فقیه به عنوان نایب عام حجت الهی در غیبت ایشان به عنوان حاکم وولی وسرپرست جامعه اسلامی از جانب امام معصوم انتخاب شده است . وکسی نیز ادعا ندارد معصوم است واینکه در عمل با ایشان به عنوان معصوم رفتار می شود دلیل وحجت نیست. به هر حال خود ایشان چندین مرتبه فرموده اند که من علاقه ای ندارم مرا در ردیف امام عصر علیه السلام مطرح کنید واز این نوع حرفها بدنم می لرزد. پس ایشان واکنش لازم را نشان داده اند. اما در باب انتقاد باید عرض شود همانطور که رهبر به عنوان ناظر برسایر قوا وتدبیر واداره امور کلی جامعه می باشند وبراساس تعریف نقل شده ولی فقیه براساس فقه حکوکت می کند لذا کسانی از ایشان می توانند انتقاد کنند وتذکر دهند که آشنا به فقه باشند ووظیفه خبرگان رهبری که تعیین شده مردم می باشند همین است.

اگر میگفتید فقط فقها حق انتقاد کردن دارند قابل تحمل تر بود اما شما میگویید فقط خبرگان! نکته اول اینکه خود ولی فقیه هم به این حرف شما اعتقادی ندارد. نکته دوم اینکه این حرف شما که میگویید فقط خبرگان حق نظارت بر ولی فقیه را دارند مثل این میماند که بگوییم فقط مجلس حق انتقاد از رییس جمهور را دارند! ولی فقیه مسئول هست همانطور که رییس جمهور مسئول هست و همه حق انتقاد از یک مسئول را دارند چرا که تصمیمات یک مسئول روی زندگی تک تک افراد جامعه تاثیر میگذارد پس حق انتقاد از مسئول برای تک تک افراد جامعه در یک نظام دموکراتیک محفوظ است. نکته سوم اینکه تمامی تصمیمات ولی فقیه تصمیمات فقهی نیست که فقط خبرگان که فقهای جامع الشرایط هستند حق انتقاد کردن از ایشان را داشته باشند. مثلا تصمیم آیت الله خمینی در قبولی قطعنامه 598 شورای امنیت تصمیمی فقهی هست که شما میگویید فقط فقهای جامع الشرایط حق انتقاد کردن از ایشان را دارند؟ یا تصمیم آیت الله خامنه ای در شکستن پلمپ های آزانس بین المللی انرژی اتمی و از سرگیری دوباره غنی سازی اورانیوم تصمیمی فقهی هست که شما میگویید فقط فقهای جامع الشرایط حق انتقاد کردن از ایشان را دارند؟

a1ireza;357257 نوشت:
اگر میگفتید فقط فقها حق انتقاد کردن دارند قابل تحمل تر بود اما شما میگویید فقط خبرگان! نکته اول اینکه خود ولی فقیه هم به این حرف شما اعتقادی ندارد. نکته دوم اینکه این حرف شما که میگویید فقط خبرگان حق نظارت بر ولی فقیه را دارند مثل این میماند که بگوییم فقط مجلس حق انتقاد از رییس جمهور را دارند!

1_همین مجلس خبرگان خودشان مورد تایید علما هستند.

2_فردی را که میگویند باید جامع الشرایط باشد تا ولی فقیه شود باید توسط افرادی با شرایط ویژه مورد نظارت قرار گیرد نه هر کس.

a1ireza;357257 نوشت:
نکته سوم اینکه تمامی تصمیمات ولی فقیه تصمیمات فقهی نیست که فقط خبرگان که فقهای جامع الشرایط هستند حق انتقاد کردن از ایشان را داشته باشند. مثلا تصمیم آیت الله خمینی در قبولی قطعنامه 598 شورای امنیت تصمیمی فقهی هست که شما میگویید فقط فقهای جامع الشرایط حق انتقاد کردن از ایشان را دارند؟ یا تصمیم آیت الله خامنه ای در شکستن پلمپ های آزانس بین المللی انرژی اتمی و از سرگیری دوباره غنی سازی اورانیوم تصمیمی فقهی هست که شما میگویید فقط فقهای جامع الشرایط حق انتقاد کردن از ایشان را دارند؟

جالبه من با توجه به عرایضتون در تاپیک هی مختلف کاملا متوجه شدم که شما علم کافی در رابطه با ویژگی های رهبر یک حکومت دینی را ندارید.

حتی با توجه به گفته های کارشناس و دیگر دوستان در این رابطه نتوانسته اید نتیجه گیری داشته باشید،

ولی فقیه جامع الشرایط پیدا شده تمام شرایط را داراست و با مشاورین تصمیمات در زمینه های مختلف را میگیرد. و اگر خلاف یک حاکم شرع دستور داد انوقت خبرگان وارد میشوند.

خواهش میکنم یک سری مطالب را از اول بخوانید تا نتیجه بگیرید.


فکر میکنم شما بصورت اصولی باید در زمینه ولایت فقیه علم کسب کنید نه با سئوالات پراکنده سعی در اثبات افکار پراکنده داشته باشید. چون اگر میخواهید متوجه حقیقت بشوید به اینگونه متوجه نمیشوید.

سلام علیکم و رحمه الله

علیرضای گرامی

مسئولیتهای ولی فقیه را در قانون اساسی مطالعه بفرمائید می بینید که ایشان از حدود اختیارات خود نه تنها خارج نشده اند بلکه دقیقا در مواردی که فرمودید طبق وظیفه یک ولی فقیه عمل کرده اند.

در مورد نظر فقهاء در مورد 598 و پلمب لازم است ذکر شود که منابع تدوین قانون اساسی منابعی اسلامی است پس لزوما در قانون اساسی حکم منافی دین وجود ندارد.

اختیار پذیرش قطعنامه 598 را بر اساس حدود اختیارات ولی فقیه در اصل 110 بند 5 قانون اساسی تصریحا ذکر شده ( اعلان جنگ و صلح و بسیج نیروها )

در مورد شکستن پلمبها نیز لازم است بدانید که تعئین سیاستهای کلی نظام در حدود اختیارات ولی فقیه است (همان اصل بند 1) که طبق سند چشم انداز 20 ساله تنظیم گردیده و ایشان حق فک پلمب را در حدود اختیارات خود در قانون اساسی دارند و نیاز به تائید فقهاء نیست.

یاحق

همره;357287 نوشت:
همین مجلس خبرگان خودشان مورد تایید علما هستند.

اصلی در قانون اساسی نداریم که مجلس خبرگان باید به تایید علما برسد.

همره;357287 نوشت:
فردی را که میگویند باید جامع الشرایط باشد تا ولی فقیه شود باید توسط افرادی با شرایط ویژه مورد نظارت قرار گیرد نه هر کس.

اینکه فقط خبرگان حق نظارت بر ولی فقیه را دارند درست همانطور که فقط مجلس حق نظارت بر رییس جمهور را دارد اما بحث من در مورد انتقاد بود که مردم عادی هم حق انتقاد از رییس جمهور و رهبر را باید داشته باشند چرا که هر دو مسئول هستند و نظراتشان بر زندگی روزمره مردم تاثیر گذار است پس مردم حق دارند که در مورد مسئولینشان اظهار نظر کنند. مسئولین خدمتگذار مردم هستند نه مردم خدمتگذار مسئولین.

همره;357287 نوشت:
جالبه من با توجه به عرایضتون در تاپیک هی مختلف کاملا متوجه شدم که شما علم کافی در رابطه با ویژگی های رهبر یک حکومت دینی را ندارید.

چیزی که بنده از سخنان شما در تاپیک های مختلف متوجه شدم این بود که این شما هستید که علم کافی در این رابطه ندارید و فقط برای اینکه بگویید حرفی زده باشید پست میدهید. استدلالی در سخنان شما مشاهده نمیکنم.

فاتح;357407 نوشت:
در مورد نظر فقهاء در مورد 598 و پلمب لازم است ذکر شود که منابع تدوین قانون اساسی منابعی اسلامی است پس لزوما در قانون اساسی حکم منافی دین وجود ندارد.

اختیار پذیرش قطعنامه 598 را بر اساس حدود اختیارات ولی فقیه در اصل 110 بند 5 قانون اساسی تصریحا ذکر شده ( اعلان جنگ و صلح و بسیج نیروها )

در مورد شکستن پلمبها نیز لازم است بدانید که تعئین سیاستهای کلی نظام در حدود اختیارات ولی فقیه است (همان اصل بند 1) که طبق سند چشم انداز 20 ساله تنظیم گردیده و ایشان حق فک پلمب را در حدود اختیارات خود در قانون اساسی دارند و نیاز به تائید فقهاء نیست.

بنده نه گفتم که دستورات ولی فقیه باید به تایید فقها برسد نه گفتم که ولی فقیه حق انجام چنین کارهایی را ندارد. جناب کریم گفتند که چون دستورات ولی فقیه فقهی هست فقط خبرگان حق انتقاد کردن از ایشان را دارند که بنده گفتم دستورات ولی فقیه صرفا فقهی نیست همین قبول قطعنامه 598 یا فک پلمپ نیروگاه اتمی دستوراتی فقهی هستند؟

a1ireza;357529 نوشت:
بنده گفتم دستورات ولی فقیه صرفا فقهی نیست همین قبول قطعنامه 598 یا فک پلمپ نیروگاه اتمی دستوراتی فقهی هستند؟

بهتر است مثال دیگری را برای بیان منظورتان بیاورید

قبول قطعنامه 598 یک رای فقهی و حکومتی ( سیاسی ) بود. همانطوریکه فک پلمب نیز رائی اینچنینی بود و ماخذ فقهی داشت .

اصل 5 قانون اساسی در زمان غیبت ولی عصر عج ولایت امر و امامت امت را بر عهده ولی فقیه می داند که یکی از ابواب این مسئولیت بعد سیاسی آن است.

در اصل 109 بند 1 یکی از شرایط صلاحیت ولی فقیه را توانائی علمی برای برداشت فقهی و صدور فتوی در ابواب مختلف فقه از جمله سیاست تعریف میکند.

و در اصل 110 تقریبا اکثر شعوب اختیارات سیاسی رهبر را که در آن ولی فقیه میتواند با برداشت از فقه وظایف خود را انجام دهد را توضیح میدهد.

پس این تصمیمات فقهی است و مطابق با قانون اساسی است.

یاحق

فاتح;357538 نوشت:
قبول قطعنامه 598 یک رای فقهی و حکومتی ( سیاسی ) بود. همانطوریکه فک پلمب نیز رائی اینچنینی بود و ماخذ فقهی داشت .

اصل 5 قانون اساسی در زمان غیبت ولی عصر عج ولایت امر و امامت امت را بر عهده ولی فقیه می داند که یکی از ابواب این مسئولیت بعد سیاسی آن است.

در اصل 109 بند 1 یکی از شرایط صلاحیت ولی فقیه را توانائی علمی برای برداشت فقهی و صدور فتوی در ابواب مختلف فقه از جمله سیاست تعریف میکند.

و در اصل 110 تقریبا اکثر شعوب اختیارات سیاسی رهبر را که در آن ولی فقیه میتواند با برداشت از فقه وظایف خود را انجام دهد را توضیح میدهد.

پس این تصمیمات فقهی است و مطابق با قانون اساسی است.

به هر حال قبول دارید که ابعاد سیاسی هم دارد و صرفا فقهی نیست. فک پلمپ نیروگاه اتمی ابعاد سیاسی برای ما داشت که نتیجه آن تحریم هایی هست که در طول این 8 سال بر ما تحمیل شده و بر زندگی روزمره مردم تاثیر داشته است. به هر حال ولی فقیه یک مسئول هست و مردم حق انتقاد کردن از یک مسئول را باید داشته باشند و خود ولی فقیه هم ادعا نکرده که فقط خبرگان حق انتقاد کردن از او را دارند بلکه یک بار در دیدار با دانشجویان و بار دیگر در مورد کرسی های آزاد اندیشی سخن از این کردند که از بنده هم انتقاد کنید.

به هر حال ما ادعا داریم که در نظام جمهوری اسلامی مسئولین و نمایندگان به طور مستقیم یا غیر مستقیم منتخب مردم هستند. مخالفان انتقاد از ولی فقیه چگونه این مسئله را توجیه میکنند که مردم حق انتخاب یک مسئول را دارند اما حق انتقاد کردن از او را ندارند؟

همره;357559 نوشت:
متاسفم، انچه عیان است چه حاجت به بیان است!

حداقل من چند دوره اساسی دیده ام ، با چند تا استاد مناظره داشته ام ، معلوم نیست اینهمه تاپیک در زمینه ولایت فقیه را ایجاد کرده اید هیچ استدلال و منطق از هیچ استادی را هم نمی پذیرد ،

در کجا سیر میکنید؛

پس هدف شما فهمیدن نیست

اینکه شما چند دوره اساسی (!) دیده اید و با چند استاد مناظره داشته اید دلیل بر صدق سخنانتان نمیشود. این هم که بنده قانع نمیشوم بخاطر این است که استدلال منطقی نمیبینم. هدف بنده هم فهمیدن هست اما از نقطه نظر شما هرکس که مثل شما فکر نمیکند نفهم هست.

a1ireza;357547 نوشت:
به هر حال قبول دارید که ابعاد سیاسی هم دارد و صرفا فقهی نیست. فک پلمپ نیروگاه اتمی ابعاد سیاسی برای ما داشت که نتیجه آن تحریم هایی هست که در طول این 8 سال بر ما تحمیل شده و بر زندگی روزمره مردم تاثیر داشته است. به هر حال ولی فقیه یک مسئول هست و مردم حق انتقاد کردن از یک مسئول را باید داشته باشند و خود ولی فقیه هم ادعا نکرده که فقط خبرگان حق انتقاد کردن از او را دارند بلکه یک بار در دیدار با دانشجویان و بار دیگر در مورد کرسی های آزاد اندیشی سخن از این کردند که از بنده هم انتقاد کنید.

به هر حال ما ادعا داریم که در نظام جمهوری اسلامی مسئولین و نمایندگان به طور مستقیم یا غیر مستقیم منتخب مردم هستند. مخالفان انتقاد از ولی فقیه چگونه این مسئله را توجیه میکنند که مردم حق انتخاب یک مسئول را دارند اما حق انتقاد کردن از او را ندارند؟

علیرضای گرامی
برای انتقاد از هر کسی عقلا لازم است که در مورد آن شخص اطلاعات کاملی داشته باشیم
و
اگر مقام مسئولی است اطلاعات مبسوط یا در حد قابل قبولی در مورد مسئولیت او و نحوه عملکرد او داشته باشیم

شما در مورد فک پلمب معتقدید که اشتباه بوده و عامل تحریم شده
بنده به شما عرض میکنم که دکترین سرمایه داری سود محور غرب روش استثماری را نمی تواند ترک کند
اگر ملت یا حکومتی و یا شخصی مانعی گردد در برابر این دیکتاتوری جهانی
حال اگر شده به انرژی هسته ای
یا نشد
به اتهام نقض حقوق بشر
یا نشد .. نهایتا کارخانه قابلمه سازی را بهانه قرار دهد و آنرا تعبیر به کارخانه سلاح شیمیائی کند ( چنانکه در عراق و سوریه کرد ) این تحریمها پا بر جاست. این مساله سیاسی است و بنده به همین اندازه بسنده میکنم.

در مورد
انتقاد ناپذیری برخی مسولین یا حتی رهبری . اگر یک عالم در عملکرد مسئولی انتقاد علمی و فنی داشته باشد لازم است پذیرفته شود و اگر یک عالم در فتوای رهبری انتقاد داشته باشد لازم است با ادله از ایشان انتقاد کند

و تنها کسی که صراحتا از مردم خواسته که خود ایشان را نقد کنند خود مقام معظم رهبری است . نقد اگر منصفانه و از روی علم و آگاهی باشد چرا ایشان نپذیرند
بند دوم از اصل 109 قانون اساسی تقوی و ایمان را برای صلاحیت رهبر شرط قرار داده و این توصیف نقد و نصیحت ناپذیری با ایمان و تقوی نا متجانس است.

پس طبق این بند شرعا و قانونا هر کسی میتواند از ایشان انتقاد کند بشرط علم و انصاف.

و شما هم لازم است اطلاعاتتان را به حد لازم برای انتقاد منصفانه ارتقاء دهید و اینگونه به ایشان نقد وارد نکنید .

والسلام علیکم و رحمه الله

فاتح;357795 نوشت:
بند دوم از اصل 109 قانون اساسی تقوی و ایمان را برای صلاحیت رهبر شرط قرار داده و این توصیف نقد و نصیحت ناپذیری با ایمان و تقوی نا متجانس است.


من خیلی عذر می خوام که وارد بحث میشم اما وقتش رسیده ما یک سری کلاس های فلسفه را جمع کنیم .

برادر عزیز مگر تقوی کیلویی است که بتوان آن را وزن کرد ؟ یا مثلا کسی ایمان سنج دارد ؟ این بحث ها نه تنها کمکی به شما و دفاعیاتتان نمی کند بلکه عامل تخریب کننده هم هست .

ما باید یک سری حقایق را بپذیریم . حقیقت آن است که هیچ دو پایی نمی تواند تقوی یک فرد را بسنجد . یک مجلس نه صد مجلس خبرگان هم که باشد کفایت نمی کند . چون از دست قدرت بشر خارج است . مگر می توان معیار ایمان را در فردی اندازه گرفت ؟

و اضافه ما تا چه حدی برای یک شخصی مثل رهبری تقوی و ایمان تعریف می کنیم ؟ ( البته ما که می گویم منظورم همان مراکز مربوطه است ) . که اگر فرضا این میزان کم شد مراجع مربوطه اقدام کنند .

عبدالرسول;357811 نوشت:

من خیلی عذر می خوام که وارد بحث میشم اما وقتش رسیده ما یک سری کلاس های فلسفه را جمع کنیم .

برادر عزیز مگر تقوی کیلویی است که بتوان آن را وزن کرد ؟ یا مثلا کسی ایمان سنج دارد ؟ این بحث ها نه تنها کمکی به شما و دفاعیاتتان نمی کند بلکه عامل تخریب کننده هم هست .

ما باید یک سری حقایق را بپذیریم . حقیقت آن است که هیچ دو پایی نمی تواند تقوی یک فرد را بسنجد . یک مجلس نه صد مجلس خبرگان هم که باشد کفایت نمی کند . چون از دست قدرت بشر خارج است . مگر می توان معیار ایمان را در فردی اندازه گرفت ؟

و اضافه ما تا چه حدی برای یک شخصی مثل رهبری تقوی و ایمان تعریف می کنیم ؟ ( البته ما که می گویم منظورم همان مراکز مربوطه است ) . که اگر فرضا این میزان کم شد مراجع مربوطه اقدام کنند .



باور کنید برادر عبدالرسول منم نمیخام تو بحث شرکت کنم

اما باید بگم که حقی ضایع نشه

چه حرفیه بله درون قلب هرکس رو خدا میدونه ، میزان تقوای هرکس رو خدا میدونه ، اما میشه بخاطر همین ما دست رو دست بذاریم خب عقل هم داریم کتاب و سنت و سیره ائمه

هم هست که بتونیم تشخیص بدیم یا نه !

فاتح;357795 نوشت:
برای انتقاد از هر کسی عقلا لازم است که در مورد آن شخص اطلاعات کاملی داشته باشیم
و
اگر مقام مسئولی است اطلاعات مبسوط یا در حد قابل قبولی در مورد مسئولیت او و نحوه عملکرد او داشته باشیم

شما در مورد فک پلمب معتقدید که اشتباه بوده و عامل تحریم شده
بنده به شما عرض میکنم که دکترین سرمایه داری سود محور غرب روش استثماری را نمی تواند ترک کند
اگر ملت یا حکومتی و یا شخصی مانعی گردد در برابر این دیکتاتوری جهانی
حال اگر شده به انرژی هسته ای
یا نشد
به اتهام نقض حقوق بشر
یا نشد .. نهایتا کارخانه قابلمه سازی را بهانه قرار دهد و آنرا تعبیر به کارخانه سلاح شیمیائی کند ( چنانکه در عراق و سوریه کرد ) این تحریمها پا بر جاست. این مساله سیاسی است و بنده به همین اندازه بسنده میکنم.

در مورد
انتقاد ناپذیری برخی مسولین یا حتی رهبری . اگر یک عالم در عملکرد مسئولی انتقاد علمی و فنی داشته باشد لازم است پذیرفته شود و اگر یک عالم در فتوای رهبری انتقاد داشته باشد لازم است با ادله از ایشان انتقاد کند

و تنها کسی که صراحتا از مردم خواسته که خود ایشان را نقد کنند خود مقام معظم رهبری است . نقد اگر منصفانه و از روی علم و آگاهی باشد چرا ایشان نپذیرند
بند دوم از اصل 109 قانون اساسی تقوی و ایمان را برای صلاحیت رهبر شرط قرار داده و این توصیف نقد و نصیحت ناپذیری با ایمان و تقوی نا متجانس است.

پس طبق این بند شرعا و قانونا هر کسی میتواند از ایشان انتقاد کند بشرط علم و انصاف.

و شما هم لازم است اطلاعاتتان را به حد لازم برای انتقاد منصفانه ارتقاء دهید و اینگونه به ایشان نقد وارد نکنید .

به هر حال نقد نقد است و تا وقتی که کار به توهین نکشیده باید اجازه نقد داد. هر کسی با هر میزان علمی حق نقد کردن دارد. یک رییس جمهور یک وزیر یک نماینده به هر حال برای خود یک علم و سواد و تخصصی دارد اما این دلیل نمیشود که مثلا وزیر اقتصاد بگوید فقط اقتصاد دانان حق انتقاد کردن از من را دارند! وزیر اقتصاد یک مسئول هست و تصمیمات او فقط بر زندگی یک اقتصاد دان تاثیر نمیگذارد بلکه بر روی زندگی همه مردم تاثیر دارد پس همه مردم هم حق نقد کردن اقدامات او را دارند. شرط انصاف برای نقد کردن شرط منطقیی نیست چرا که صرفا کلی گویی هست و برای آن نمیتوان مبنایی تعیین کرد. مثلا ما میگوییم نقد بشود اما سیاه نمایی نشود. این هم منطقی نیست و کلی گویی هست و برای آن مبنایی وجود ندارد. وقتی که نقد کردن را منوط به ویژگی هایی میکنیم که اصولا نمیتوان برای آن مصداقی تعیین کرد به راحتی میتوانیم بر مبنای آن صدای منتقد را خفه کنیم! میگوییم این نقد تو منصفانه نیست اون نقد تو سیاه نمایی هست پس حق نداری نظرت رو ابراز کنی! شما هم دستت به جایی بند نیست!

وضعیت موجود غیر از این است؟ بنده هنوز ولی فقیه را نقد نکردم شما میگویید او را نقد کرده اید و نقدتان منصفانه نیست! ما در ظاهر میگوییم میشود ایشان را نقد کرد اما در عمل هم همینگونه است؟ دیدار آیت الله خامنه با دانشجویان در 6 آبان 88 یادتان است؟ آن دانشجو که اسمش را نمیاورم یادتان هست که آمد و گفت چند سال است روزنامه ها و مجلات را مطالعه میکنم اما هرگز سخنی از نقد شما را در آن ندیدم؟ یادتان هست که جمع حاضر در آنجا سر و صدا کردند و اگر آیت الله خامنه ای آنها را دعوت به آرامش نمیکرد خیلی ببخشید میخواستن طرف رو جرش بدند؟ تازه ایشان هیچ نقدی نکردند و انقدر جمعیت حرارت گرفتند اگر نقد میکردند معلوم نبود چه بلایی سرش میامد! آیا در فضای موجود میتوان ولی فقیه را نقد کرد؟ آقای هاشمی و خاتمی و احمدی نژاد هر کدام 8 سال رییس جمهور بودند و الان به هرکدام از آنها هزار جور نقد میکنند اما ولی فقیه که 24 سال است که رهبر است انقدر کارش درست است که حتی یک انتقاد هم نمیتوان به ایشان کرد؟ یا اینکه بخاطر همان فضای موجود که عرض کردم کسی جرات انتقاد کردن ندارد؟ کدام یک منطقی تر است؟

همره;357816 نوشت:
چه حرفیه بله درون قلب هرکس رو خدا میدونه ، میزان تقوای هرکس رو خدا میدونه ، اما میشه بخاطر همین ما دست رو دست بذاریم خب عقل هم داریم کتاب و سنت و سیره ائمه

هم هست که بتونیم تشخیص بدیم یا نه !



ببینید یک زمان ما حکومتی را تشکیل می دهیم استدلالمان اینست که یا بازور و یا با مشارکت 98 درصدی تشکیل شده است . یک زمان حکومت تشکیل شده را منتسب به یک جریان فکری می کنیم . مثلا نوع اسلامی .

حالت اول راه گریز دارد . اما حالت دوم یعنی انحصار در چارچوب ها . اگر از این چارچوب ها بیرون بزنیم انتقاد می شود و ما باید بپذیریم ، نه اینکه موضع بگیریم.

اگر بخواهیم از راه حدیث و سیره ائمه وارد شویم خود آغاز تناقضات است . مثلا همان حدیث فاما الحوادث الواقعه ، خب این حدیث می گوید که نواب عام منتصب از سوی امام معصومی هستند که این امام معصوم هم خود انتصاب الهی دارد ( طبق عقاید شیعه ) . حال سوال اینجاست :

در بحث جانشینی یک منصوب الهی ( پیامبر ) ما می گوییم که جانشین پیامبر باید مثل خود پیامبر باشد ( الا انه لا نبی بعدی ) . یعنی همان اندازه علم و عصمت و ... . حال آیا نباید که جانشین یک معصوم دیگر ( امام غائب ) مثل او باشد ؟

اگر پاسخ شما مثبت است که فکر کنم دیگر ادامه ندهید برایتان بهتر است . اما اگر پاسخ منفی باشد به شما می گویم به چه دلیل ؟

حال نظرتان را بفرمائید .

عبدالرسول;357827 نوشت:
ببینید یک زمان ما حکومتی را تشکیل می دهیم استدلالمان اینست که یا بازور و یا با مشارکت 98 درصدی تشکیل شده است . یک زمان حکومت تشکیل شده را منتسب به یک جریان فکری می کنیم . مثلا نوع اسلامی .

حالت اول راه گریز دارد . اما حالت دوم یعنی انحصار در چارچوب ها . اگر از این چارچوب ها بیرون بزنیم انتقاد می شود و ما باید بپذیریم ، نه اینکه موضع بگیریم.

چشم نظرم را می دهم

بعد از انقلاب انتخابات گذاشتند جهت رای دادن به جمهوری اسلامی که بعض رای موافق دادن و بعضی رای مخالف ،در این انتخابات که پشتوانه اش تدبیر و روشنگری و عدالت رهبر کبیر انقلاب بود جمهوری اسلامی با حداکثر رای مورد تایید قرار گرفت

الان هم بعد از گذشت سی و پنج سال سالگرد پیروزی ان توسط مردم جشن گرفته میشود!
که در هیچ جای جهان به این صورت نیست!

پس صرفا جریان فکری در کار نیست بلکه یک انقلاب عمومی توسط مردم با رهبری یک عالم دینی در کار است

عبدالرسول;357827 نوشت:
اگر بخواهیم از راه حدیث و سیره ائمه وارد شویم خود آغاز تناقضات است . مثلا همان حدیث فاما الحوادث الواقعه ، خب این حدیث می گوید که نواب عام منتصب از سوی امام معصومی هستند که این امام معصوم هم خود انتصاب الهی دارد ( طبق عقاید شیعه ) . حال سوال اینجاست :

در بحث جانشینی یک منصوب الهی ( پیامبر ) ما می گوییم که جانشین پیامبر باید مثل خود پیامبر باشد ( الا انه لا نبی بعدی ) . یعنی همان اندازه علم و عصمت و ... . حال آیا نباید که جانشین یک معصوم دیگر ( امام غائب ) مثل او باشد ؟

خب برادر عبد الرسول گرام

ما دلایل عقلی و نقلی داریم برای کشف ولایت فقیه در زمان غیبت که از جمله انها احادیث نقلی هستند که توسط عالمان حالا با مکاشفه ، ارتباط با ساحت مقدس صاحب الاامر و غیره از بعضی بزرگان نقل شده اند؛

که اگر بخواهم دلایل عقلی و نقلی را عرض کنم تکرار مکررات کارشناسان میباشد!

a1ireza;354679 نوشت:
خیلی از افراد شامل بعضی از مراجع تقلید و فقهای شورای نگهبان و اعضای خبرگان رهبری هستند که میگویند ولی فقیه منصوب خداست در صورتی که میدانیم در فقه شیعه فقط پیامبر و امامان منصوب خدا هستند چرا که معصومند اما ولی فقیه معصوم نیست پس گفتن اینکه ولی فقیه منصوب خداست در واقع همانند این میماند که بگوییم ولی فقیه معصوم است. با گفتن اینکه ولی فقیه منصوب خداست در واقع مقام ولی فقیه را در سطح پیامبر و امامان بالا برده ایم و ایشان را معصوم کرده ایم در این صورت نظارت بر رهبری و در صورت لزوم عزل ایشان که در قانون اساسی آماده تبدیل به اصلی تزیینی میشود و قابلیت اجرایی ندارد.

سوال من این است که چرا شخص ولی فقیه یعنی آیت الله خامنه ای که در مقابل بسیاری از اظهار نظر ها واکنش نشان میدهد با اینکه مطمئنا این سخنان به گوششان رسیده چرا در مقابل آن واکنش نشان نمیدهند؟ آیا ایشان خودشان هم فکر میکنند که منصوب خدا هستند و معصومند؟


سلام
تشریعیات در اختیار خدای متعال است و اگر معصوم ع کسی را در منصبی قرار دهد می بایست مستند به حکم الهی باشد و چنین است
لذا نصب فقیه در مناصب مذکور نصب الهی است
و اما تلازمی بین نصب یک فرد در یک منصب و عصمت او وجود ندارد مگر اینکه آن منصب به خودی خود اقتضای عصمت را داشته باشد مانند منصب نبوت یا منصب امامت چه اینکه این نبوت در همه ابعاد و این امامت در همه شوون است
والله الموفق

سلام علیکم

همره;357858 نوشت:
چشم نظرم را می دهم

بعد از انقلاب انتخابات گذاشتند جهت رای دادن به جمهوری اسلامی که بعض رای موافق دادن و بعضی رای مخالف ،در این انتخابات که پشتوانه اش تدبیر و روشنگری و عدالت رهبر کبیر انقلاب بود جمهوری اسلامی با حداکثر رای مورد تایید قرار گرفت

الان هم بعد از گذشت سی و پنج سال سالگرد پیروزی ان توسط مردم جشن گرفته میشود!
که در هیچ جای جهان به این صورت نیست!

پس صرفا جریان فکری در کار نیست بلکه یک انقلاب عمومی توسط مردم با رهبری یک عالم دینی در کار است

ببینید اینها هیچ ربطی به موضوع و سخن بنده نداشت . آن چیزی که شما مثلا به آن پاسخ داده اید یک مقدمه ساده ای بود جهت درک صحیح تشکیلات . و حتی در خود انتخاب نوع حکومت هم ما شبهات فراوانی می بینیم که یکی از آن شبهات پدید آمدن گروه هایی بود که خواستار برگزاری انتخاباتی آزاد و همه جانبه ( و نه محدود به گزینه های رژیم طاغوتی و جمهوری اسلامی ) بودند . به هر حال خود این مطلب نیز جای بحث دارد که البته اینجا جایش نیست.

همره;357858 نوشت:
ما دلایل عقلی و نقلی داریم برای کشف ولایت فقیه در زمان غیبت که از جمله انها احادیث نقلی هستند که توسط عالمان حالا با مکاشفه ، ارتباط با ساحت مقدس صاحب الاامر و غیره از بعضی بزرگان نقل شده اند؛

که اگر بخواهم دلایل عقلی و نقلی را عرض کنم تکرار مکررات کارشناسان میباشد!

جنابعالی به تنها چیزی که پاسخ ندادید سوال من بود. سوالم را مجددا تکرار می کنم : آیا جانشین ویا جانشینان یک معصوم باید مثل او باشند یا خیر ؟

سلام علیکم

حامد;357871 نوشت:
تشریعیات در اختیار خدای متعال است و اگر معصوم ع کسی را در منصبی قرار دهد می بایست مستند به حکم الهی باشد و چنین است
لذا نصب فقیه در مناصب مذکور نصب الهی است

ببینید اینجا شما دارید مباحث را مخلوط می کنید که بعدا یک معجونی به ما بدهید . ذکر چند نکته الزامی است :

در اینکه شرع دست خداست هیچ شکی نیست . شیعه معتقد است که حتی جانشینی حضرت امیر علیه السلام نیز به جعل خداوند است . اما اینجا باید گفت که آیا مثلا حضرت امیر می توانست یکی را به جای خود جانشین اداره امور جامعه کند ؟ مسلما خیر ، چون باید تایید الهی صورت می گرفت . در انتخاب یک گروه از مردم ( و نه یک فرد خاص ) به عنوان جانشینان یک ولی معصوم چه تایید الهی وجود دارد ؟

اما اینکه می فرمایید کسی در منصب قرار گیرد . باید به شما گفت که هیچ کس به جز نواب اربعه منصوب از سوی امام زمان نیستند ( طبق عقاید شیعه ) . در احادیث گروه فقها آمده نه یک فقیه خاص . در مورد این فقها در عدالتشان ، علمشان ، تقوایشان و ... شبهه پیش می آید . مثلا می گوییم که عدالت این فقیه را چگونه تشخیص دهیم ؟ در صورتی که در بحث تشخیص عدالت جانشین پیامبر ما می گوییم فقط خداست که می تواند آنرا تعیین کند . اما عملا امروزه عدالت و علم و تقوی یک فقیه توسط فقهای دیگر محاسبه می شود !!!! ( حال با چه ابزاری والله اعلم )

واضافه این منصب عادی نیست که ما برای فقها در نظر گرفته ایم . این خود جانشینی مطلق است .و ما در این مورد حتی از خود امام معصوم نیز دلیل می خواهیم . همانطور که اصحاب پیامبر برای جانشینی حضرت امیر دلیل خواستند . آنهم دلیلی از سوی خدا .

حامد;357871 نوشت:
و اما تلازمی بین نصب یک فرد در یک منصب و عصمت او وجود ندارد مگر اینکه آن منصب به خودی خود اقتضای عصمت را داشته باشد مانند منصب نبوت یا منصب امامت چه اینکه این نبوت در همه ابعاد و این امامت در همه شوون است

ما منصب داریم تا منصب . اینجا بحث جانشینی مطلق است . وقتی گفته می شود ولایت فقیه ، ولایت رسول الله است یعنی در حقیقت ولایت فقیه مشمول آیه 59 سوره نسا می شود و این با اساس تفکرات شیعه در تضاد است . جانشین یک معصوم در اداره جامعه باید مثل او باشد و این از مسلمات تفکر شیعیان است .

عبدالرسول;357885 نوشت:
در اینکه شرع دست خداست هیچ شکی نیست . شیعه معتقد است که حتی جانشینی حضرت امیر علیه السلام نیز به جعل خداوند است . اما اینجا باید گفت که آیا مثلا حضرت امیر می توانست یکی را به جای خود جانشین اداره امور جامعه کند ؟ مسلما خیر ، چون باید تایید الهی صورت می گرفت . در انتخاب یک گروه از مردم ( و نه یک فرد خاص ) به عنوان جانشینان یک ولی معصوم چه تایید الهی وجود دارد ؟

اما اینکه می فرمایید کسی در منصب قرار گیرد . باید به شما گفت که هیچ کس به جز نواب اربعه منصوب از سوی امام زمان نیستند ( طبق عقاید شیعه ) . در احادیث گروه فقها آمده نه یک فقیه خاص . در مورد این فقها در عدالتشان ، علمشان ، تقوایشان و ... شبهه پیش می آید . مثلا می گوییم که عدالت این فقیه را چگونه تشخیص دهیم ؟ در صورتی که در بحث تشخیص عدالت جانشین پیامبر ما می گوییم فقط خداست که می تواند آنرا تعیین کند . اما عملا امروزه عدالت و علم و تقوی یک فقیه توسط فقهای دیگر محاسبه می شود !!!! ( حال با چه ابزاری والله اعلم )

واضافه این منصب عادی نیست که ما برای فقها در نظر گرفته ایم . این خود جانشینی مطلق است .و ما در این مورد حتی از خود امام معصوم نیز دلیل می خواهیم . همانطور که اصحاب پیامبر برای جانشینی حضرت امیر دلیل خواستند . آنهم دلیلی از سوی خدا .



سلام
صدر و ذیل اشکال شما متضاد است اول میگویید نصب گروهی چه سندی دارد بعد می گویید نصب ولی فقیه عام است بالاخره باید بفرمایید نصب عام را قبول دارید یا نه ؟
و اما
اگر بگوییم تشخیص مصداق نواب عام ممکن نیست اصل نصب لغو بیهوده است و چنین کاری از معصوم ع صادر نمی شود چراکه هم نقض غرض است و هم تکلیف بما لا یطاق
و نهایت اینکه اگر تشخیص فقیه عادل ممکن نباشد ، در تشخیص شخص امام معصوم هم این مشکل قابل فرض است
مثلا همین امروز اگر کسی مدعی امامت شد چطور رد و تاییدش کنیم ؟ خوب معلوم است با اوصاف
اگر با اوصاف بتوان حجت الهی را تشخیص داد می توان فقیه مصداق نواب عام را نیز تشخیص داد

عبدالرسول;357885 نوشت:
ما منصب داریم تا منصب . اینجا بحث جانشینی مطلق است . وقتی گفته می شود ولایت فقیه ، ولایت رسول الله است یعنی در حقیقت ولایت فقیه مشمول آیه 59 سوره نسا می شود و این با اساس تفکرات شیعه در تضاد است . جانشین یک معصوم در اداره جامعه باید مثل او باشد و این از مسلمات تفکر شیعیان است .

اصلا این چنین نیست . شما معنای مطلقه را غلط تطبیق می فرمایید . منظور از مطقه رها از قیود شرعی در حاکمیت است نه مطلق به معنای برخورداری از تمام شوون ولایت و از جمله ولایت تکوینی . به عبارت دیگر ولایت فقیه جانشینی از شانی از شوون ولایت رسول الله ص است و نه از تمام شوون آن چه اینکه جانشینی از تمام شوون اصلا جنبه قرار دادی ندارد .
و اما فرمودید جانشین امام در اداره جامعه باید مانند خود معصوم باشد . سوال این است که مستند اعمال حاکمیت فقیه مگر چیزی غیر از قرآن وسنت است ؟
ضمن اینکه در جای دیگر گفتیم که
اقتضای نصب فقیه به منصب خطیر توسط امام آنستکه ایشان را دستگیری کند تا از لغزش در امان باشد وگرنه خلاف مقام و مرتبت امام معصوم ع بعنوان حجت الهی است
و نهایتا اینکه
رد ولایت فقیه به معنای رها شدن امت در زمان غیبت است و این هم خلاف تمام اصولی است که ما در مذهب تشیع آنرا ثابت می کنیم
خلاف حکمت الهی خلاف منزلت نبی و خلاف اصل امامت است چه اینکه همه اینها مقتضی وجود رهبری در زمان غیبت بلکه در هر جایی است که مومنین به امام معصوم ع دسترسی ندارند
والله الموفق

عبدالرسول;357878 نوشت:
سلام علیکم
ببینید اینها هیچ ربطی به موضوع و سخن بنده نداشت . آن چیزی که شما مثلا به آن پاسخ داده اید یک مقدمه ساده ای بود جهت درک صحیح تشکیلات . و حتی در خود انتخاب نوع حکومت هم ما شبهات فراوانی می بینیم که یکی از آن شبهات پدید آمدن گروه هایی بود که خواستار برگزاری انتخاباتی آزاد و همه جانبه ( و نه محدود به گزینه های رژیم طاغوتی و جمهوری اسلامی ) بودند . به هر حال خود این مطلب نیز جای بحث دارد که البته اینجا جایش نیست.

جنابعالی به تنها چیزی که پاسخ ندادید سوال من بود. سوالم را مجددا تکرار می کنم : آیا جانشین ویا جانشینان یک معصوم باید مثل او باشند یا خیر ؟

خدا میدونه که باورم نمیشه شما، برادر عبدالرسول این حرفها رو داره میزنه!

اقای عبدالرسول واقعا جای ناراحتی داره شما اینجور دارید حرف میزنید، مطئنید شما خود عبدالرسول هستید؟

چرا سئوالتان را اینطوری میپرسید: مرغ یک پا دارد!

بله تا انجا که میشود باید مثل او باشند، در زمان غیبت هم با شرایطی که عرض شده و میشود

نقل قول:
جنابعالی به تنها چیزی که پاسخ ندادید سوال من بود. سوالم را مجددا تکرار می کنم : آیا جانشین ویا جانشینان یک معصوم باید مثل او باشند یا خیر ؟

جناب عبدالرسول وقتی ما به امام معصوم دسترسی نداریم مجبوریم به جانشین غیر معصوم اکتفا کنیم. یعنی گزینه دیگری نداریم.

اگر به احادیث نگاه کنیم تقریبا سخن ولی فقیه همون سخن خداست البته لازم به ذکر است که من مطلب را از کتاب 82 پرسش ذکر می کنم در حدیثی از امام زمان امده است که هرکس انها را رد کند مرا رد کرده است و هر کس مرا رد کرده است خدا را رد کرده است که این در حد شرک است
البته ولی فقیه معصوم نیست .البته روایت دیگری هم امده است از امام صادق با سند قوی که همین مضمون را دارد
تذکر تذکر : از کسانی که سوال می پرسند با اخلاق خوب رفتار کنید من چند تا پست خوندم از دوستان ولی یه طوری نوشته بودید که دیگر طرفی که سوال پرسیده است جرات ندارد سوال بکند
بعضی ها هم فکر کردند انیشتین هستند طوری حرف می زنند انگار که خودشون نقص ندارند

ammarshia;358065 نوشت:
اگر به احادیث نگاه کنیم تقریبا سخن ولی فقیه همون سخن خداست البته لازم به ذکر است که من مطلب را از کتاب 82 پرسش ذکر می کنم در حدیثی از امام زمان امده است که هرکس انها را رد کند مرا رد کرده است و هر کس مرا رد کرده است خدا را رد کرده است که این در حد شرک است

وقتی سخن ولی فقیه سخن خداست پس ولی فقیه خداست و این شرک است! پیامبر هم بر مبنای وحیی که به او میرسیده سخنش سخن خدا بوده و از خودش سخنی نمیگفته.

a1ireza;358067 نوشت:
وقتی سخن ولی فقیه سخن خداست پس ولی فقیه خداست و این شرک است! پیامبر هم بر مبنای وحیی که به او میرسیده سخنش سخن خدا بوده و از خودش سخنی نمیگفته.

سلام
من میگویم بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین
شما میگویید این که سخن خداست
آیا مفهومش این است که من خدا هستم ؟
چه نتیجه غریبی ؟!
والله الهادی

حامد;358093 نوشت:
من میگویم بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین
شما میگویید این که سخن خداست
آیا مفهومش این است که من خدا هستم ؟
چه نتیجه غریبی ؟!

مثلا الان استدلالات بنده را زیر سوال بردید! از شما که پاسخ یار انجمن هستید و بیش از 5 هزار پست دارید بعید است!

من نمیگویم چون ولی فقیه میگوید بسم الله الرحمن الرحیم و خدا هم بسم الله الرحمن الرحیم میگوید پس ولی فقیه خداست و این شرک است! بنده میگویم اینکه ولی فقیه خارج از دین میتواند دستور بدهد و دستورش عین دین است شرک است. فقط سخن خداست که عین دین است.

a1ireza;358115 نوشت:
بنده میگویم اینکه ولی فقیه خارج از دین میتواند دستور بدهد و دستورش عین دین است شرک است. فقط سخن خداست که عین دین است.

ای وای چه جالب اتفاقا وهابیون هم چیزایی مشابه همین حرفای شما رو میگن!

نص قران:

یا ایها الذین امنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولوالامر منکم:ok:

بعد هم کی به مغز خلاق شما رسونده که ولی فقیه ما خارج از دین حکم داده؟؟؟

a1ireza;358115 نوشت:
بنده میگویم اینکه ولی فقیه خارج از دین میتواند دستور بدهد و دستورش عین دین است شرک است. فقط سخن خداست که عین دین است.

سلام
دستور فقیه خارج از دین نیست بلکه در دایره دین و ناظر به مصالح مهمتر است
مصلحت مهمتر مصلحت جمعی است
وقتی مصالح جامعه اقتضا کند او از سوی خدا مجاز است که جلوی حج رفتن من و شمای شخصی را بگیرد
یا فرمان تخریب منزل کسی را صادر کند
یا یا
این یعنی ولایت پذیری
ولی و حاکم مامور تامین مصالح جمعی است و مصالح جمع بر مصلحت فرد ارجحیت دارد
والله الموفق

همره;358137 نوشت:
ای وای چه جالب اتفاقا وهابیون هم چیزایی مشابه همین حرفای شما رو میگن!

نص قران:

یا ایها الذین امنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولوالامر منکم

بعد هم کی به مغز خلاق شما رسونده که ولی فقیه ما خارج از دین حکم داده؟؟؟

دوباره شروع به برچسب زدن کردید! ولی فقیه بالقوه میتواند حکمی خارج از دین بدهد چون ولایتش مطلقه است مشروط نیست.

حامد;358145 نوشت:
دستور فقیه خارج از دین نیست بلکه در دایره دین و ناظر به مصالح مهمتر است

پس چرا ولایتش را مشروط به شرع نمیکنیم و میگوییم مطلقه است؟

a1ireza;358155 نوشت:
پس چرا ولایتش را مشروط به شرع نمیکنیم و میگوییم مطلقه است؟

سلام
منظور از شرع احکام اولیه است . دقت کنید !
اما دین و شرع منحصر در احکام اولیه نیست خیلی گسترده تر است
احکام ثانویه هم جزء شرع است
والله الموفق

حامد;358158 نوشت:
منظور از شرع احکام اولیه است . دقت کنید !
اما دین و شرع منحصر در احکام اولیه نیست خیلی گسترده تر است
احکام ثانویه هم جزء شرع است

آیت الله خمینی:

"مقصود از «ولایت مطلقه فقیه» آن است که دایره اختیارات ولی فقیه محدود به احکام اولی و ثانوی و قوانین مدون نیست؛ بلکه هرگاه مصالح عالیه و الزامی جامعه اسلامی ایجاب کند که موقتا برنامه‏ای بر خلاف آنها انجام شود، ولی فقیه می‏تواند به آن کار اقدام نماید."

میبینید؟ نه احکام اولیه نه ثانویه نه قوانین مدون! پس بر مبنای مصلحت (که تعیینش به عهده خود ولی فقیه هست) میتوان هر حکمی صادر کرد حتی خلاف شرع و قانون.

بحث را در تاپیک "چگونه ولی فقیه غیر معصوم ، حق دارد بر خلاف شرع دستور دهد؟" ادامه دهید.

a1ireza;358161 نوشت:
آیت الله خمینی:

"مقصود از «ولایت مطلقه فقیه» آن است که دایره اختیارات ولی فقیه محدود به احکام اولی و ثانوی و قوانین مدون نیست؛ بلکه هرگاه مصالح عالیه و الزامی جامعه اسلامی ایجاب کند که موقتا برنامه‏ای بر خلاف آنها انجام شود، ولی فقیه می‏تواند به آن کار اقدام نماید."

میبینید؟ نه احکام اولیه نه ثانویه نه قوانین مدون! پس بر مبنای مصلحت (که تعیینش به عهده خود ولی فقیه هست) میتوان هر حکمی صادر کرد حتی خلاف شرع و قانون.


سلام
شما به دو نکته بی توجهید
1-
مصالح عالیه و الزامی جامعه اسلامی
2-
ماموریت الهی ولی فقیه برای مدیریت و تامین این مصالح
وقتی اسلام به یک شخص اجازه می دهد در صورت ضرورت و ترس از مرگ گوشت مرده را بخورد ، جایی که ترس از جان یک نفر است به نظرتان آنجایی که مصالح عالیه و ضروریات جامعه اقتضا میکند نمی توان از خط قرمزهای معمول رد شد ؟
ظاهرا شما دستی در مدیریت ندارید وگرنه می دانستید گاهی اوقات لازم است یک تصمیم سریع بگیرید و این در حالی است که قوانین معمول جواب نمی دهد لذا برای ولی فقیه چنین مجوزی برای مدیریت کلان جامعه در موقعیتهای حساس قرار داده شده است
مثلا یک قانون فتنه انگیز می خواهد در مجلس تصویب دهد فرمان می دهند حق طرح ندارید در حالیکه رویه عادی طرح و بررسی است
لذا
این دست باز برای این موقعیتهای ویژه است
والله الموفق

FTMH_Mohammadi;355899 نوشت:
چرا نمیشود اینگونه برداشت کرد ... زمانیکه کسی در اینترنت و یا سایتی مطلبی عنوان میکند که کمی با ایدیولوژی های موجود در جامعه هماهنگی ندارد سریعا آن سایت فیلتز میشوند ... چگونه است که این نوع ایدیولوژی در جامعه وجود دارد و هیچ گونه برخوردی هم با آن صورت نمیگیرد ... به قول جناب علیرضا ... حتی در این مورد در تلویزیون هم صحبت شده است ... خوب اگر مطلبی در این سطح پخش شود و هیچ حجت الاسلام و آیت الله با این مساله برخورد نکند ... و خود ایشان هم با این امر مخالفت نکنند ...

میتوان نتیجه گرفت که ایشان و بقیه آیات اعظام بر این باور هستند که آیت الله خامنه ای از طرف خداوند منصوب شده اند ...

البته اگر صددرصد بر این باور نباشند هم به فرمایش شما می توان گفت همین سکوت به توسعه توهم آن دامن می زند. به قول قدیمی ها: سکوت علامت رضاست!

عبدالرسول;357827 نوشت:
در بحث جانشینی یک منصوب الهی ( پیامبر ) ما می گوییم که جانشین پیامبر باید مثل خود پیامبر باشد ( الا انه لا نبی بعدی ) . یعنی همان اندازه علم و عصمت و ... . حال آیا نباید که جانشین یک معصوم دیگر ( امام غائب ) مثل او باشد ؟

با سلام.

البته اگر جانشین را به عنوان گماشته و نایب او در نظر بگیریم باید بیشترین شباهت را به او داشته باشد و مهم تر از آن: باید از جانب او تأیید شده و با او مرتبط باشد. مثل نواب اربعه (رض). وگرنه این طوری بنده هم نعوذ بالله به طور غیرمستقیم و با چند واسطه نایب امام زمان (ع) هستم. پس گمارده نباید لزوماً معصوم باشد (و عملاً نمی تواند باشد) اما باید بهترین بوده و با معصوم در ارتباط باشد.

پس مشکل اصلی عدم عصمت ولی فقیه نیست. بلکه ابداع قاعده ای به نام نصب عام از جانب امام معصوم (ارواحنا فداه) بدون حضور ایشان و بدتر از آن این مطلب است که شما فرمودید:

عبدالرسول;357885 نوشت:
این منصب عادی نیست که ما برای فقها در نظر گرفته ایم . این خود جانشینی مطلق است .

اختیارات هر کسی عقلاً باید متناسب با توانمندی های او باشد. یعنی قائل شدن اختیارات معصوم (یا متأسفانه بالاتر) برای غیرمعصوم مصداق بارز انحراف از عقل و شرع است. پس اشکال اصلی در همین است که تعمیم و تقدیس ما عقلانی و خداپسندانه نبوده است چرا که امام (ع) نیز آن گونه که ما ولی فقیهمان را مقدس و غیرقابل انتقاد کرده ایم از نقد عامه مصون نبودند و بلکه به ضرورت نقد حاکم برای دفع فساد حکومتی سفارش و تأکید می فرمودند.

اللهم وفقنا لما تحب و ترضی.:Hedye:

با سلام و احترام خدمت جناب حامد و همه دوستان.

حامد;357891 نوشت:
منظور از مطقه رها از قیود شرعی در حاکمیت است

آیا رسول اکرم (ص) و امامان (ع) از این ولایت مطلقه (رها بودن از قیود شرعی) برخوردار بودند؟ یعنی مواردی هست که خارج از قیود شرعی حکم کرده باشند؟

حامد;358145 نوشت:
مصلحت مهمتر مصلحت جمعی است

آیا مصلحت جمعی را بهتر است فرد محاسبه کند یا این که خرد جمعی آن را تشخیص بدهد؟

با تشکر.

a1ireza;358152 نوشت:
دوباره شروع به برچسب زدن کردید! ولی فقیه بالقوه میتواند حکمی خارج از دین بدهد چون ولایتش مطلقه است مشروط نیست.

نه وهابیون که جدا از برادران اهل تسنن هستند خیلی خبیثن فکر نمیکنم دیگه شما هم !!! فقط تشابه میان گفته هایتان با گفته های انها دیدم؛

چه حرفیه !!!!!!

بله ملیونها البته که ولایتشون مطلقه است ،

حالا بنظر شما انسان متفکر ، چون ولایتشون مطلقه است و شرایط ولی فقیه بودن رو هم دارند میان احیانا حکم خلاف شرع بدهند!

وقتی خداوند منان میفرمایند :

ای کسانی که ایمان اورده اید اطاعت کنید از خداوند و پیامبرش و اولوالامر از میان خودتان
یعنی چی اصلا سعی میکنید یه خورده تعقل کنید!!!

و ما هم مفتخریم به ولایت مطلقه ایشون:ok:

چون به تاپیک مورد نظر ارسال نکردید همینجا جواب میدهم:

حامد;358167 نوشت:
شما به دو نکته بی توجهید
1- مصالح عالیه و الزامی جامعه اسلامی
2- ماموریت الهی ولی فقیه برای مدیریت و تامین این مصالح
وقتی اسلام به یک شخص اجازه می دهد در صورت ضرورت و ترس از مرگ گوشت مرده را بخورد ، جایی که ترس از جان یک نفر است به نظرتان آنجایی که مصالح عالیه و ضروریات جامعه اقتضا میکند نمی توان از خط قرمزهای معمول رد شد ؟
ظاهرا شما دستی در مدیریت ندارید وگرنه می دانستید گاهی اوقات لازم است یک تصمیم سریع بگیرید و این در حالی است که قوانین معمول جواب نمی دهد لذا برای ولی فقیه چنین مجوزی برای مدیریت کلان جامعه در موقعیتهای حساس قرار داده شده است
مثلا یک قانون فتنه انگیز می خواهد در مجلس تصویب دهد فرمان می دهند حق طرح ندارید در حالیکه رویه عادی طرح و بررسی است
لذا این دست باز برای این موقعیتهای ویژه است

همین قسمت قرمز رنگ هست که پشت تفکر ولایت مطلقه فقیه قرار دارد. قوانین معمول جواب نمیدهد. احکام اولی و ثانوی و مدون جواب نمیدهد. در قید قوانین بودن باعث عقب ماندگی میشود. به بیان دیگر دین جواب نمیدهد! وقتی که ما ادعا داریم دین جوابگوی نیازها نیست پس چرا جمهوری اسلامی را ایجاد کردیم؟

همره;358196 نوشت:
وقتی خداوند منان میفرمایند :

ای کسانی که ایمان اورده اید اطاعت کنید از خداوند و پیامبرش و اولوالامر از میان خودتان
یعنی چی اصلا سعی میکنید یه خورده تعقل کنید!!!

اینکه گفته اطاعت کنید بی قید و بند گفته که شما میخواهید از آن ولایت مطلقه فقیه را نتیجه بگیرید؟

همره;358196 نوشت:
و ما هم مفتخریم به ولایت مطلقه ایشون

شما که مفتخرید به اطاعت کردن صرف دیگه کی وقت میکنید تعقل کنید؟

موضوع قفل شده است