افراط در دین و میزان و ملاک اعتدال

تب‌های اولیه

24 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
افراط در دین و میزان و ملاک اعتدال

سلام
ما اعتقاد داریم که اعتدال در همه چیز مطلوب است و "خیر الامور اوسطها"
حالا ما چیزی با عنوان افراط در دین را چطور بررسی کنیم؟!
اصلا چیزی با عنوان افراط در دین داریم ؟
مگه نه این که دین ما همون اعتداله .... خوب یعنی افراط در اعتدال اشتباهه؟؟؟
این افراط مثلا تو پوشش و عبادت و ... احکام عملی فرض کنید و بی زحمت شاخص خودتون برای اعتدال مشخص کنید.
با تشکر فراوان

با نام و یاد دوست





سلام به شما پرسشگر گرامی

صحیح جمله ای که فرمودید، چنین است: «خیر الامور اوسطها».

رعایت تعادل و میانه روی، نه تنها در کارهای دینی، که در همه کارهای دنیایی هم مطلوب و عقلانی است؛ اینکه از جهت خوراک و پوشاک و درآمد و خرج و خرید و حرف زدن و تفریح کردن و خلاصه، همه کارهایی که در طول زندگی با آنها سر و کار داریم، اعتدال را رعایت کنیم و چیزی فراتر از قوای روحی و جسمی بر خود تحمیل نکنیم و از انجام مسؤولیت ها و تکلیف ها و وظیفه هایی هم که بر عهده مان است، چیزی فروگذاری ننماییم و با تنبلی و سستی کم کاری نکنیم، مسیر صحیحی است که هم از نظر عقل و هم از نظر نقل مورد تایید است.

کار جبری و فشار فوق طاقت، افراط و زیاده روی است، و تنبلی و سستی و از زیر مسؤولیت در رفتن هم تفریط و کوتاهی و کم کاری است. اولی از جهت جبر و فشاری که دارد، نیروی آدمی را تحلیل می برد و سرانجام او را عاجز و خسته و ناتوان نموده و از پا درمی آورد، و دومی هم از جهت انجام ندادن مسؤولیت ها و توجه نداشتن به تاثیرات مخرب آن، آدمی را منفور و مطرود و منزوی می نماید.

شاخصی که می توان در رعایت اعتدال به آن تکیه کرد، دو چیز است:

1- تعلیمات قرآن کریم
2- سیره اهل بیت (علیهم السلام)

رسول رحمت و مهربانی در حدیث متواتر ثقلین تصریح فرمود که: «مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي» (وسائل ‏الشيعة، ج 27، ص 34)؛
تا زمانی که به این دو ریسمان هدایت (یعنی قرآن و عترت) چنگ بزنید و در مسیر آنها قدم بردارید، هرگز دچار حیرت و سرگردانی نمی شوید و گرد گمراهی بر دامن شما نخواهد نشست.

مطابق فرمایش حق رسول رحمت و مهربانی، اگر تمام رفتار و گفتار و تمام ارکان زندگی مان را با این دو شاخص حق و اصیل، تطبیق دهیم و همواره و در هر لحظه، هر حرفی که می خواهیم بزنیم و هر کاری که می خواهیم بکنیم را مطابق تعلیمات آنان بسنجیم و با این شاخص دقیق، میزان نماییم، آنگاه اطمینان خواهیم داشت که در زندگی، مسیر درستی پیموده ایم و از خطر افراط و تفریط در امان مانده ایم.

برای همین است که خدای متعال در سوره احزاب، زندگانی پیامبر اسلام را به عنوان الگویی برتر و نمونه ای از سبک زندگی مطلوب، معرفی می کند و می فرماید:

لَقَدْ كانَ لَكُمْ في‏ رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَكَرَ اللَّهَ كَثيراً (احزاب/21)
يقيناً براى شما در [روش و رفتار] پيامبر خدا الگوى نيكويى است براى كسى كه همواره به خدا و روز قيامت اميد دارد و خدا را بسيار ياد مى‏ كند

یک مثال قرآنی در موضوع مورد بحث، رعایت اعتدال در مسأله انفاق است؛ قرآن کریم می فرماید:

وَ لا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلى‏ عُنُقِكَ وَ لا تَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً (اسراء/29)
هرگز دستت را بر گردنت زنجير مكن، (و ترك انفاق و بخشش منما) و بيش از حدّ (نيز) دست خود را مگشاى، تا مورد سرزنش قرار گيرى و از كار فرومانى‏

ببخشید من با عجله تایپ کردم و هم اون جمله و هم جمله بندیم مشکل داشت
ممنون بابت جواب کامل و قانع کننده ای که دادید...
فقط یه سوال دیگه اینکه این شاخص ها با زمان تغییر نمی کنند؟
مثلا : تو نوع پوشش
ما باید بگیم که پوشش حضرت زهرا یا امام علی تو اون زمان چطور بوده و به طور نسبی ما هم اون رو تو زمان حال به کار ببندیم؟اگر بخوایم این نسب برقرار باشه و وضع پوشش جامعه بد باشه باز هم مجازیم این کار رو انجام بدیم؟
من از پاسخ شما این طور برداشت کردم که در" اجرای" دستورات دینی افراط داریم ولی در خود" دین" نداریم. درسته؟

رقابت در امور دینی را چطور توجیه می کنید؟
امام سجاد که به عبادت زیاد مشهور بودند که مسلما افراط نمی کردند ؟!؟

[="arial"]

قلم بیدار;344532 نوشت:
سلام
ما اعتقاد داریم که اعتدال در همه چیز مطلوب است و "خیر العمور اوسطها"
حالا آیا ما چیزی با عنوان افراط در دین را چطور بررسی کنیم؟!
اصلا چیزی با عنوان افراط در دین داریم ؟
مگه نه این که دین ما همون اعتداله .... خوب یعنی افراط در اعتدال اشتباهه؟؟؟
این افراط مثلا تو پوشش و عبادت و ... احکام عملی فرض کنید و بی زحمت شاخص خودتون برای اعتدال مشخص کنید.
با تشکر فراوان

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علکیم

بله افراط و تفریط در دین وجود دارد

لطفا به این روایت از مولا امیرالمومنین - روحی فداه - توجه فرمایید :

[="blue"]وَ قَالَ ع لَا يُرَى الْجَاهِلُ إِلَّا مُفْرِطاً أَوْ مُفَرِّطاً.«1»

یعنی :جاهل دیده نمیشود مگر آنکه افراط یا تفریط می نماید [/]

پس یکی از علائم جاهل افراط و تفریط است

و راه پیدا کردن حد اعتدال در روایات معصومین - روحی لهم فداه - آمده است

[="blue"]سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ يَقُولُ: اتَّقُوا اللَّهَ وَ عَلَيْكُمْ بِالطَّاعَةِ لِأَئِمَّتِكُمْ، قُولُوا مَا يَقُولُونَ وَ اصْمُتُوا عَمَّا صَمَتُوا «2»

ابی بصیر - اعلی الله مقامه - از امام صادق - روحی فداه - نقل می کند که : شنیدم مولا فرمود :
تقوای الهی پیشه کنید و بر شما باد به طاعت امامانتان بگویید آنچه گفتند و از آنچه ساکت شدند شما نیز سکوت کنید [/]

[="blue"]قال امیرالمومنین خير الأعمال، اعتدال الخوف و الرّجاء«3»

و فرمود امیرالمومنین - روحی فداه - : بهترین کارها اعتدال برقرار کردن میان خوف و رجاء[/]

و

[="red"]پی نوشت[/]

1) بحار الأنوار (ط - بيروت) ج‏1 159

2)بحار الأنوار (ط - بيروت) ج‏47 162

3)الحياة / ترجمه احمد آرام ج‏1 729 [/]

استفاده ی خانم های عربی از پوشیه یا زیاد نماز خواندن و یا زیاد دعا کردن و یا روزه ی زیاد افراطه؟
یا تصور کنم باید بیایم این امور با همین امور در رفتار پیامبر و ائمه مقایسه کنیم!
خوب شاید در اون زمان استفاده از پوشیه تو جامعه مرسوم بوده و الان نیست!
به نظر شما افراط یعنی حدی که پیامبر و ائمه واردش نمی شدند؟
اگر اینطور باشه که خیلی امور الان هست که اون زمان نبوده و من این می دونم که شاخص من نباید جامعه باشه و دید جامعه پس در برابر این امور چه کنیم؟

سلام بر دوستان عزیز ملاک افراط و تفریط یه چیزه. آقا اگه ائمه س اون چیزو فرمودن پس نه افراطه نه تفریط، اگه نفرمودن یا افراطه یا تفریط.

مثلا نباید نشست در جای خانمی که تازه بلند شده چون حدیث داریم پس افراط نیست. افراط میشه کار اکتریمیست ها که اگه زنشونم بمیره پیش پزشک مرد نمیبرن در حالی که حرف اسلام مقدس خلاف اینه!

والسلام

قلم بیدار;344532 نوشت:
احکام عملی فرض کنید و بی زحمت شاخص خودتون برای اعتدال مشخص کنید.

سلام
خدای متعال اصول یک زندگی متعال دینی را به ما آموخت . داستانها و تعالیم قرآن کریم همه بیانگر ابعاد مختلف وجود انسانی است که باید با هم و متعادل رشد کنند و شکوفا گردند
از یکسو انسان تبعیت می کند عابدانه و از سوی دیگر اندیشه دارد عالمانه از یکسو عاطفه می ورزد عاشقانه و از سوی دیگر شمشیر می کشد برای درمان جسم بیمار جامعه شجاعانه وووو
معصومین ع و بخصوص نبی اکرم ص و علی ع الگوهای عملی کمالات انسانی هستند
نه تنها دین بلکه عرصه های مختلف زندگی هر فردی صحنه تکامل بخشیدن به استعدادهای متنوع انسان است اگر آن فرصتها را از دست ندهد
والله الموفق

[="Black"]سلام

نقل قول:
1-

شاخصی که می توان در رعایت اعتدال به آن تکیه کرد، دو چیز است:
تعلیمات قرآن کریم
2- سیره اهل بیت (علیهم السلام)

من چندین بار با تحقیق پیگیر جواب این مطلب بودم ولی در نهایت به جواب نرسیدم .

الان این موردی که شما گفتید برای من مبهمه

برای اینکه سیره امامان و پیامبر پر از کارهایی که بسیار از حد دینداری عادی جلوتره همین الان هم علما و عرفای بزرگ عملشون فراتر از باید ها و نباید هاست و خیلی سخت گیرانه مثلا هیچ وقت دنبال لذت های دنیوی نمیرن از نظر مالی به خودشون خیلی ست میگیرن و همش انفاق میکنن و .. حالا اگه کسی بخواد مثل اونها عمل کنه و از حد باید و نباید فراتر بره آخر افراط میشه یا نه ؟!:Gig:

اگه افراط نیست پس اصلا افراط چیه ؟! چون وقتی برای رقابت در امر دینی و بهتر بودن و اقدام به مستحبات مرزی نباشه و هر چه فرد فراتر از باید ها و نباید ها بره بهتره پس افراط چه معنی پیدا میکنه .

بهتره اینطوری بگم که حضرت فاطمه (س)و حضرت علی (ع) افطار خودشونم به صورت متوالی بخشیدن و این یه امر پسندیده بود شما این آیرو مطرح کردید :

[="Green"]وَ لا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلى‏ عُنُقِكَ وَ لا تَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً (اسراء/29)[/]

پس یعنی اگه الان فردی بتونه با وجود نیاز , با رضایت فقرا رو به خودش ترجیح بده این افراطه و یه کار ناپسند ؟!

یا اگه فردی میتونه و دوست داره کل شبو به عبادت بپردازه و جز کمی از اونو نخوابه این پسندیده نیست و افراطه ؟

یا اینکه در واقع افراط اینه که فرد کاریو انجام بده که فراتر از طاقتشه و با اون کار بهش ضرر میرسه پس اگه میدونه ضرری در فراتر انجام دادن باید ها و نباید ها برای خودش و دیگران نیست اون کار ایرادی نداره وافراط حساب نمیشه ؟

[/]

تنـــــها و دلتنگ;347395 نوشت:
من چندین بار با تحقیق پیگیر جواب این مطلب بودم ولی در نهایت به جواب نرسیدم . الان این موردی که شما گفتید برای من مبهمه برای اینکه سیره امامان و پیامبر پر از کارهایی که بسیار از حد دینداری عادی جلوتره همین الان هم علما و عرفای بزرگ عملشون فراتر از باید ها و نباید هاست و خیلی سخت گیرانه مثلا هیچ وقت دنبال لذت های دنیوی نمیرن از نظر مالی به خودشون خیلی ست میگیرن و همش انفاق میکنن و .. حالا اگه کسی بخواد مثل اونها عمل کنه و از حد باید و نباید فراتر بره آخر افراط میشه یا نه ؟! اگه افراط نیست پس اصلا افراط چیه ؟! چون وقتی برای رقابت در امر دینی و بهتر بودن و اقدام به مستحبات مرزی نباشه و هر چه فرد فراتر از باید ها و نباید ها بره بهتره پس افراط چه معنی پیدا میکنه . بهتره اینطوری بگم که حضرت فاطمه (س)و حضرت علی (ع) افطار خودشونم به صورت متوالی بخشیدن و این یه امر پسندیده بود شما این آیرو مطرح کردید : وَ لا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلى‏ عُنُقِكَ وَ لا تَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً (اسراء/29) پس یعنی اگه الان فردی بتونه با وجود نیاز , با رضایت فقرا رو به خودش ترجیح بده این افراطه و یه کار ناپسند ؟! یا اگه فردی میتونه و دوست داره کل شبو به عبادت بپردازه و جز کمی از اونو نخوابه این پسندیده نیست و افراطه ؟ یا اینکه در واقع افراط اینه که فرد کاریو انجام بده که فراتر از طاقتشه و با اون کار بهش ضرر میرسه پس اگه میدونه ضرری در فراتر انجام دادن باید ها و نباید ها برای خودش و دیگران نیست اون کار ایرادی نداره وافراط حساب نمیشه ؟

سلام
اگر انسان از صاحبدل عارفی دین را اخذ کند در حد و اندازه خودش برایش روشنی بخش و شیرین و در عین حال متعادل خواهد بود
از خدای منان هدایت شدن به چنین انسان شایسته ای را طلب فرمایید
والله الموفق

قلم بیدار;347174 نوشت:
ببخشید من با عجله تایپ کردم و هم اون جمله و هم جمله بندیم مشکل داشت
ممنون بابت جواب کامل و قانع کننده ای که دادید...
فقط یه سوال دیگه اینکه این شاخص ها با زمان تغییر نمی کنند؟
مثلا : تو نوع پوشش
ما باید بگیم که پوشش حضرت زهرا یا امام علی تو اون زمان چطور بوده و به طور نسبی ما هم اون رو تو زمان حال به کار ببندیم؟اگر بخوایم این نسب برقرار باشه و وضع پوشش جامعه بد باشه باز هم مجازیم این کار رو انجام بدیم؟
من از پاسخ شما این طور برداشت کردم که در" اجرای" دستورات دینی افراط داریم ولی در خود" دین" نداریم. درسته؟
در متن دستورات دینی، چیزی به نام افراط یا تفریط وجود ندارد؛ تمام دستورات دینی که منتسب به وحی و راهنمایی خدای متعال است، بر مسیر اعتدال برنامه ریزی شده، اما در مرحله اجرا، برخی افراد به خاطر جهالت و یا جمود و تعصب، تعادل لازم را مراعات نمی کنند و به آفات افراط و تفریط در عمل گرفتار می شوند؛ این افراط و تفریط عملی، یا حاصل جهالت و عدم آگاهی از حکم واقعی است و یا حاصل تعصب و جمود بر حکمی خاص و یا ...

احکام اسلام، به خاطر تشریع احکام اولیه و ثانویه و باز بودن مسیر اجتهاد و ... می تواند به طور کامل با مقتضیات و نیازهای زمان سازگاری و هماهنگی لازم را برقرار نماید. مطلبی که شما درباره پوشش و لباس اشاره داشتید، ناظر به مقتضیات زمان است که به تناسب عرف و منطقه امکان تغییر دارد. چند روایت در این زمینه نقل می کنم که به خوبی پاسخ شما را در بر دارد؛ لطفا توجه فرمایید:

سفيان ثورى (که از صوفیان و خرقه پوشان) بر امام صادق (علیه السلام) وارد شد و دید که حضرت لباسی نیکو و سفيد پوشیده. عرض کرد: اين لباس در شأن شما نیست! [یعنی شما که امام شیعیان و پیرو علی (علیه السلام) هستید، باید خرقه و پشمینه به تن کنید، نه لباس زیبای نیکو!] حضرت فرمود: آنچه به تو مى‏ گويم بشنو و به خاطر بسپار كه در حال و آينده برايت سودمند خواهد بود، در صورتى كه بر سنت و راه حق بميرى، نه بر بدعت.

تو را خبر می دهم به اینکه رسول خدا (ص) در زمان كم دارى و خشكسالى مى‏ زيست [در زمانی که حتی اصحاب صفّه لباسی مناسبی برای پوشیدن نداشتند، لذا حضرت هم به اندک مواهب دنیا قناعت می کرد] ولى اگر [همانند زمان ما] دنيا رو كند [و مواهب برای عموم مردم فراوان شود]، شايسته‏ ترين افراد براى بهره‏ بردارى از آن مواهب، مسلمانان و مؤمنان و نيكوکارانند، نه بدکاران و منافقان، و مسلمانان آنند نه‏ كافران. اى ثورى! چه چيز را نپسنديدى؟ به خداى سوگند كه من با همين وضعی كه مى‏ بينى، از آن زمان كه به عقل رسيده‏ ام، صبح و شامى بر من نگذشته است مگر اينكه هر حقى از حقوق الهی که در مالم بوده را ادا كرده‏ ام... (1)

و مطابق روایتی دیگر، حضرت فرمود: اى ثورى! آن لباس (كه در زمان رسول خدا مى‏ پوشيدند)، مخصوص زمان تنگى معيشت و فقر بود كه مردمان به اندازه نادارى و فقر خويش عمل مى‏ كردند. و اكنون زمانى است كه همه چيز فراوان شده است. سپس حضرت سر آستين خود را کنار زد و جبّه پشمين سفيدى که زیر آن بود را نشان داد كه آستين و دامانى كوتاهتر از لباس رو داشت، و فرمود: اى ثورى! اين [لباس خشن زیری] را براى خدا پوشيده‏ ام، و آن [لباس نرم و زیبای رویین] را براى شما، پس آنچه را كه براى خدا بود پنهان كردم و آنچه را كه براى شما بود آشكار ساختم. (2)

در روایتی دیگری آمده که مردی به امام صادق (علیه السلام) عرض کرد: فرمودید كه على بن ابى طالب، جامه خشنی از گونه پيراهن هاى چهار درهمى و نظاير آن مى‏ پوشيده، ولی اكنون تو را با جامه‏ هاى نيكو مى‏ بینیم! حضرت فرمود: على بن ابى طالب (ع) آن جامه‏ ها را در زمانى مى‏ پوشيد كه زشت نمى‏ بود، و اگر آن لباس ها را در زمان ما می پوشید، لباس شهرت محسوب می شد و مناسب نبود. بهترين لباس در هر زمان، لباس رايج ميان اهل آن زمان است، جز آنكه چون قائم ما قيام كند، لباس على (علیه السلام) را خواهد پوشيد و به سيره او عمل خواهد كرد. (3)

جالب اینکه، در روایتی وارد شده که: اسحق بن عمار گويد: به حضرت صادق (ع) گفتم: مؤمن مى‏ تواند دو دست لباس داشته باشد؟ فرمود: آرى... و همين طور تا بيست جامه پرسيدم که آیا می تواند داشته باشد و حضرت می فرمود: آرى، و اين اسراف نيست؛ اسراف آنست كه لباسى را كه براى مهمانى و حفظ آبروست در خانه و وقت كار بپوشى. (4)

اسحق بن عمار گويد: به امام كاظم (ع) عرضه داشتم كه اگر انسان ده دست جامه داشته باشد اسراف است؟ فرمود: نه، بلكه براى حفظ جامه‏ ها بهتر است؛ اسراف آنست كه لباس بيرون را وقت كار بپوشى. (5)

پی نوشت
-----------------
1- الكافي، ج 5، ص 65، ح 1
2- بحارالأنوار، ج 47، ص 221، ح 7
3- الكافي، ج 1، ص 411، ح 4
4- مكارم الأخلاق، ص 98
5- همان.

قلم بیدار;347176 نوشت:
رقابت در امور دینی را چطور توجیه می کنید؟
امام سجاد که به عبادت زیاد مشهور بودند که مسلما افراط نمی کردند ؟!؟
ائمه اطهار (علیهم اسلام) هم از ظرفیت روحی و معنوی بالاتری برخوردارند و هم پیشوایان بزرگ دین و مقتدای اهل ایمان و پارسیان و عابدان و امام همه مردم هستند لذا طبیعی است که در اوج قله عمل به وظایف و تکالیف دینی باشند و بایستی در همه جلوه های عبودیت و بندگی و وارستگی و تقوا و شجاعت و علم و ایمان و همه فضایل اخلاقی، سرآمد مردم باشند؛ تا مورد اطاعت و تبعیت و اقتدا قرار گیرند، لذا می بینیم که مثلا امام سجاد به خاطر عبادات فراوان، سیدالساجدین لقب گرفته و امام علی (علیه السلام) از جهت بی اعتنایی به دنیای دون و پست و مقام های موهوم، شهره آفاق گشته. از جملات جاودانه و زیبای امیر بیان (علیه السلام)، نامه ای است که به عثمان بن حنيف انصارى (نماينده‏ حضرت در بصره) نوشت؛ حضرت در بخشی از این نامه چنین فرمود:

...وَ إِنَّ لِكُلِّ مَأْمُومٍ إِمَاماً يَقْتَدِي بِهِ وَ يَسْتَضِي‏ءُ بِنُورِ عِلْمِهِ أَلَا وَ إِنَّ إِمَامَكُمْ قَدِ اكْتَفَى مِنْ دُنْيَاهُ بِطِمْرَيْهِ وَ مِنْ طَعَامِهِ بِقُرْصَيْهِ أَلَا وَ إِنَّكُمْ لَا تَقْدِرُونَ عَلَى ذَلِكَ وَ لَكِنْ أَعِينُونِي بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سَدَاد (1)

...آگاه باش كه همانا براى هر پيروى زمامداريست كه از او پيروى مي كند و از نور دانش آن زمامدار روشن مى‏ شود. آگاه باش كه پيشواى شما از دنياى خود به دو جامه‏ اى كهنه و از خوراكش به دو گرده نان قناعت كرده! بدان كه شما بر چنين كارى قدرت و نيرو نداريد، ولى مرا با پرهيزكارى و كوشش و پاكدامنى و درستكارى يارى نمایید.

از جهت اقتدا به آن بزرگواران و پیمودن مسیر آنان، دستورات و برنامه هایی برای ما رسیده، که بنده در قالب عبادت نماز، بخشی از این دستورات را عرض می کنم:

1- نماز _که سرآمد همه عبادات است_ واجبی قطعی و همیشگی است و هرگز نباید ترک شود:

...إِنَّ الصَّلاةَ كانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنينَ كِتاباً مَوْقُوتاً (2)
...نماز، وظيفه ثابت و معيّنى براى مؤمنان است‏

2- نمازهای نافله و مستحبی، فرصتی برای جبران نقصان نمازهای واجب است (3) و یکی از نشانه های مؤمن می باشد (4).

3- قبل از اقامه نماز، به حال روحی خود توجه داشته باشیم و ظرفیت خود را در نظر بگیریم؛ یعنی در حالت کسالت و بی حالی، به انجام نمازهای واجب و فریضه اکتفا کنیم، و در حالت نشاط و شادابی روحی، نمازهای نافله و مستحبی را هم انجام دهیم. (5)

4- همیشه نماز واجب را اصل بدانیم، پس اگر زمانی دیدیم که انجام نماز مستحبی اخلالی در انجام نماز واجب ایجاد می کند، نماز مستحب را ترک کنیم تا نماز واجب را به درستی انجام دهیم. (6)

اینها بخشی از دستورات و آموزه هایی است که قرآن کریم و پیشوایان دین در مسأله نماز و عبادت به ما آموخته اند. بقیه مطالبتان را هم خواهم خواند و اگر توفیقی بود و نکته ای لازم شد، مطالبی عرض خواهم کرد؛ ان شاء الله.

پی نوشت
-------------------
1- إرشاد القلوب، ج‏ 2، ص 214
2- نساء/103
3- الخصال، ج‏2، ص 51، ح 4
4- بحارالأنوار، ج 82، ص 75، ح 7
5- الكافي، ج 3، ص 454، ح 16
6- نهج البلاغة، ص 52

نقل قول:
من چندین بار با تحقیق پیگیر جواب این مطلب بودم ولی در نهایت به جواب نرسیدم .

الان این موردی که شما گفتید برای من مبهمه

برای اینکه سیره امامان و پیامبر پر از کارهایی که بسیار از حد دینداری عادی جلوتره همین الان هم علما و عرفای بزرگ عملشون فراتر از باید ها و نباید هاست و خیلی سخت گیرانه مثلا هیچ وقت دنبال لذت های دنیوی نمیرن از نظر مالی به خودشون خیلی ست میگیرن و همش انفاق میکنن و .. حالا اگه کسی بخواد مثل اونها عمل کنه و از حد باید و نباید فراتر بره آخر افراط میشه یا نه ؟!

اگه افراط نیست پس اصلا افراط چیه ؟! چون وقتی برای رقابت در امر دینی و بهتر بودن و اقدام به مستحبات مرزی نباشه و هر چه فرد فراتر از باید ها و نباید ها بره بهتره پس افراط چه معنی پیدا میکنه .

بهتره اینطوری بگم که حضرت فاطمه (س)و حضرت علی (ع) افطار خودشونم به صورت متوالی بخشیدن و این یه امر پسندیده بود شما این آیرو مطرح کردید :

[="green"]وَ لا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلى‏ عُنُقِكَ وَ لا تَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً (اسراء/29)

پس یعنی اگه الان فردی بتونه با وجود نیاز , با رضایت فقرا رو به خودش ترجیح بده این افراطه و یه کار ناپسند ؟! [/]

یا اگه فردی میتونه و دوست داره کل شبو به عبادت بپردازه و جز کمی از اونو نخوابه این پسندیده نیست و افراطه ؟

یا اینکه در واقع افراط اینه که فرد کاریو انجام بده که فراتر از طاقتشه و با اون کار بهش ضرر میرسه پس اگه میدونه ضرری در فراتر انجام دادن باید ها و نباید ها برای خودش و دیگران نیست اون کار ایرادی نداره وافراط حساب نمیشه ؟

[="black"]ممنون میشم پاسخ سوالات منو هم بدید .
من با توضیحات جواب نگرفتم .

یعنی الان من بخوام تو چند تا رفتار از حالت عادی فراتر برم ناپسنده و افراطه و مثلا طبق آیه ای که در مورد انفاق دادید و اشاره کرده به حد اعتدال اگه کسی بتونه با وجود نیاز خودش نیاز دیگرانو مقدم بشمره ناپسنده کارش و افراطه ؟

یعنی من باید از همین شروع کار بگم خودمو نباید با ائمه مقایسه کنم و بکشم کنار و اگه بتونم در چند تا زمینه با الگو قرار دادن ائمه بیش از اندازه ای که متدینین عمل میکنن عملی با رضایت داشته باشم ایراد داره و افراط کردم ؟!

ممنون میشم کاربردی و مستقیم این سوالات جواب داده بشه از هر کس و هر جایی آدم میپرسه باز جواب جوریه که مستقیم به سوالات جواب نمیده و ابهام از بین نمیره . من دارم به این نتیجه میرسم که در واقع در خوب بودن و مومن بودن تا وقتی صدمه ای به خودت و دیگران نزنی افراطی وجود نداره و اینکه میگن افراط خوب نیست و .. همش برای پیشگیری از مواقعیه که طرف ظرفیت وجودیشو نداره و با سخت گیری به خودش کشش و تحمل اونو نداره و بدتر ممکنه باعث زده شدنش بشه .
[/]

سلام مجدد خدمت شما

حضرت علی و حضرت زهرا (علیهماالسلام) به صورت متوالی افطارشون رو صدقه نمی دادند. در جریان خاصی _که مشهور است_ انفاق افطار به صورت سه روز متوالی رخ داد و حضرات افطارشان را به فقیر و اسیر و یتیم دادند. خدای متعال هم این کمال روحی را ستود و آیات سوره مبارکه انسان را نازل فرمود. بله، شیوه آن بزرگواران انفاق بوده و متناسب با ظرفیت روحی و معنوی بالایشان، زیاد هم انفاق می کرده اند، اما این طور نبوده که همیشه مثلا افطارشون رو به دیگران بدهند و خود را از همه مواهب بی بهره نمایند!

روایاتی که در پاسخ قبلی عرض کردم، بسیاری از نکات مساله را روشن می کند. در روایات مورد اشاره، در باب عبادت به طور کامل ذکر شد که به طور کلی، برنامه عبادی یک مسلمان باید به چه صورت باشد؛ حتی کمیت کار هم مشخص شد. (دوباره مطالعه بفرمایید؛ همه نکات مذکور مستند به آیات و روایات است؛ آدرس روایات را ذکر کرده ام).

این برنامه، برنامه ای عمومی برای همگان است که آیات و روایات به ما آموزش داده اند. حالا ممکن است ظرفیت روحی کسی تنها انجام همان نمازهای واجب پنجگانه باشد؛ همان ها را انجام می دهد و به تکلیف خود عمل نموده است. چنین کسی دچار افراط یا تفریط نشده، چون به تکلیف واجبش عمل نموده؛ همچنان که عربی خدمت رسول خدا آمد و عرض کرد: آیا غیر از همین نمازهای پنجگانه، نماز دیگری بر ما واجب است که در طول روز بخوانیم؟ حضرت فرمود: خیر. عرض کرد: یعنی اگر من همین نمازهای پنجگانه را درست انجام دهم، وارد بهشت می شوم. فرمود: ان شاء الله. آن مرد رفت در حالی که عهد نمود، همین نمازهای پنجگانه را درست انجام دهد و بخواند. (مضمون روایت را نقل کردم)

بله، افراد همه در یک سطح نیستند! گاهی ظرفیت روحی برخی افراد بالاتر است، مثلا آقای بهجت (که خداوند ایشان را غریق رحمت فرماید)، از ظرفیت روحی و معنوی بالاتری برخوردار بود و بیش از این مقداری که در توان عمومی افراد بود، فعالیت عبادی داشتند و به همان مقدار هم از کمالات روحی بالاتری برخوردار بودند، اما کسی به ما امر نکرده که همانند ایشان و به مقداری که این بزرگوار عبادت می کردند، عبادت نماییم؛ برنامه کلی که دین مبین به ما آموخته، همان است که در پست قبلی عرض کردم. یکی از علما نکته خوبی می فرمودند؛ ایشان می گفتند: «جز معصومین، در جزئیات مقلد کسی نباشید».

کلیاتی داریم که همه بدان دعوت شده ایم
: خوش اخلاق باشیم، به برادران دینی احسان و نیکی کنیم، به والدین احترام بگذاریم، حرمت همسایه را مراعات نماییم و ... کلیاتی هم داریم که همه از آن نهی شده ایم: دروغ نگوییم، غیبت نکنیم، تهمت نزنیم، دزدی نکنیم و ...

اینها حداقل هایی دارد و حداکثر هایی: حداقلش رعایت مرزهای واجب و حرامش است و حداکثرش هم رعایت حدود مستحبات و مکروهاتش است (تمام این حدود در آیات و روایات مشخص شده و بخش زیادی از آن هم به صورت بیان فقهی در رساله های عملیه ذکر شده)؛ کسی که در زندگی اش، در این دایره قرار دارد و این حدود را مراعات می نماید، در مسیر تعادل است، با این تفاوت که آنهایی که بخش حداکثری را مراعات می کنند، به طور طبیعی از قدر و منزلت روحی و معنوی بیشتری برخوردار می شوند، اما کسانی که از این دایره خارج می شوند، وارد وادی افراط یا تفریط شده اند؛

بخشی از احکام و دستورات اجباری است و باید انجام دهیم (یعنی انجام واجبات و ترک محرمات)، اما بخش دیگر، به خودمان واگذار شده که اگر انجام دهیم، از آثار مادی و معنوی بیشتری برخوردار خواهیم شد و اگر ترک کنیم، عذاب نمی شویم اما ممکن است به برخی عوارض مادی و معنوی دچار شویم (مستحبات و مکروهات). مقدار فعالیت ما در بخش مستحبات و مکروهات به خودمان واگذار شده و بستگی به توان و ظرفیت روحی و جسمی مان دارد و بایستی متناسب با ظرفیت و توان روحی و جسمی مان عمل نماییم تا ان شاء الله آهسته و پیوسته در مسیر حق گام برداریم.

علمایی که می فرمایید در صفاتی جلوه های قوی تر و بیشتری از خود بروز می دهند، در واقع بعد از انجام واجبات و ترک محرمات، فعالیت خود را در بخشی از مستحبات و مکروهات بیشتر کرده اند و از آثار مادی و معنوی آن برخوردار شده اند.

به بیان ساده تر و خلاصه تر عرض کنم:
اگر شما به دستورات رساله عملیه عمل نمودید، در زندگی خود در مسیر تعادل قرار گرفته اید اما اگر خدای ناکرده از آن کوتاهی نمودید یا فراتر رفتید، در وادی افراط و تفریط گرفتار شده اید.

امیدوارم که ابهام مساله حل شده باشد.

حامد;347574 نوشت:
سلام
اگر انسان از صاحبدل عارفی دین را اخذ کند در حد و اندازه خودش برایش روشنی بخش و شیرین و در عین حال متعادل خواهد بود
از خدای منان هدایت شدن به چنین انسان شایسته ای را طلب فرمایید
والله الموفق

سلام

یعنی می خواید بگید که امکان داره حد تعادل برای من با شخص دیگه ای متفاوت باشه؟!
خوب این که می شه یه دید نسبی و در اون صورت ما دیگه کلا نباید شاخص تعادل پیامبر و ائمه قرار بدیم!!
چون اونا مسلما خیلی کارا براشون شیرین بوده که احتمالا به خاطر ضعف تو ایمان ما برامون شیرین نیست!
پس برای اونا می شه تعادل و برای ما می شه افراط!

[="Black"]سلام :Gol:

کارشناس گرامی ممنون بابت توضیحاتتون

من از خوندن این پاسخ ها به این نتیجه رسیدم که افراط همونطور که دوست گرامی اشاره کردن یه امر نسبی میشه همونطور که در مورد برخی شخصیت ها فرمودید .

یعنی نمیشه گفت تا این جایگاه مشخص از عبادت تعادله بیشتر از اون میشه افراط !
در واقع اینکه بشه به عبادتی یا رفتاری عنوان افراطو اطلاق کرد از فرد تا فرد دیگه و از شرایطی تا شرایط دیگه فرق میکنه و با توجه به اثراتی که یه عمل داره میشه افراطو تشخیص داد .

کسی عمل و عبادتیو فراتر از میزان عادی عرف متدینین انجام میده و زندگی معنویش بهتر میشه و در دین رشد میکنه و به خدا نزدیک تر, این فرد هر چقدم بالا بره و به خودش سخت بگیره افراط نکرده

(البته منظور اعمال و سخت گیری هاییه که اصلش در دین باشه وگرنه میشه تحریف و بدعت در احکام دینی و به دلخواه عمل کردن . انفاق هست بیشترش با انتخاب فرد که چقد کشش داره -نماز هست بقیش به توان فرد و .. )

ولی اگه فردی از حد و جایگاهی در عمل بالاتر رفت ولی به دینش و پیشرفت معنویش سودی نرسید هیچ , ضرری هم رسید و بیش از کشش و توان خودش اقدام کرده بود اون میشه افراط .[/]

قلم بیدار;348543 نوشت:
سلام یعنی می خواید بگید که امکان داره حد تعادل برای من با شخص دیگه ای متفاوت باشه؟! خوب این که می شه یه دید نسبی و در اون صورت ما دیگه کلا نباید شاخص تعادل پیامبر و ائمه قرار بدیم!! چون اونا مسلما خیلی کارا براشون شیرین بوده که احتمالا به خاطر ضعف تو ایمان ما برامون شیرین نیست! پس برای اونا می شه تعادل و برای ما می شه افراط!

سلام
تعادل به حسب هر فردی یک جوری تعریف میشه اما در عین حال حدود حفظ میشه یعنی اینطور نیست که در کسی کلا امر دنیوی ترک بشه یا عکسش
باید با توجه به استعدادها پیش رفت
اما شیرینی نتیجه حرکت بسوی تعادله و تحقق اون
و قرار نیست تلخی در کار نباشه
ان مع العسر یسرا
مهم اینه که انسان به اون انسان الهی کامل جامع برسه
خدا نصیب کنه
والله الموفق

صدیقین;348088 نوشت:
سلام مجدد خدمت شما

حضرت علی و حضرت زهرا (علیهماالسلام) به صورت متوالی افطارشون رو صدقه نمی دادند. در جریان خاصی _که مشهور است_ انفاق افطار به صورت سه روز متوالی رخ داد و حضرات افطارشان را به فقیر و اسیر و یتیم دادند. خدای متعال هم این کمال روحی را ستود و آیات سوره مبارکه انسان را نازل فرمود. بله، شیوه آن بزرگواران انفاق بوده و متناسب با ظرفیت روحی و معنوی بالایشان، زیاد هم انفاق می کرده اند، اما این طور نبوده که همیشه مثلا افطارشون رو به دیگران بدهند و خود را از همه مواهب بی بهره نمایند!

روایاتی که در پاسخ قبلی عرض کردم، بسیاری از نکات مساله را روشن می کند. در روایات مورد اشاره، در باب عبادت به طور کامل ذکر شد که به طور کلی، برنامه عبادی یک مسلمان باید به چه صورت باشد؛ حتی کمیت کار هم مشخص شد. (دوباره مطالعه بفرمایید؛ همه نکات مذکور مستند به آیات و روایات است؛ آدرس روایات را ذکر کرده ام).

این برنامه، برنامه ای عمومی برای همگان است که آیات و روایات به ما آموزش داده اند. حالا ممکن است ظرفیت روحی کسی تنها انجام همان نمازهای واجب پنجگانه باشد؛ همان ها را انجام می دهد و به تکلیف خود عمل نموده است. چنین کسی دچار افراط یا تفریط نشده، چون به تکلیف واجبش عمل نموده؛ همچنان که عربی خدمت رسول خدا آمد و عرض کرد: آیا غیر از همین نمازهای پنجگانه، نماز دیگری بر ما واجب است که در طول روز بخوانیم؟ حضرت فرمود: خیر. عرض کرد: یعنی اگر من همین نمازهای پنجگانه را درست انجام دهم، وارد بهشت می شوم. فرمود: ان شاء الله. آن مرد رفت در حالی که عهد نمود، همین نمازهای پنجگانه را درست انجام دهد و بخواند. (مضمون روایت را نقل کردم)

بله، افراد همه در یک سطح نیستند! گاهی ظرفیت روحی برخی افراد بالاتر است، مثلا آقای بهجت (که خداوند ایشان را غریق رحمت فرماید)، از ظرفیت روحی و معنوی بالاتری برخوردار بود و بیش از این مقداری که در توان عمومی افراد بود، فعالیت عبادی داشتند و به همان مقدار هم از کمالات روحی بالاتری برخوردار بودند، اما کسی به ما امر نکرده که همانند ایشان و به مقداری که این بزرگوار عبادت می کردند، عبادت نماییم؛ برنامه کلی که دین مبین به ما آموخته، همان است که در پست قبلی عرض کردم. یکی از علما نکته خوبی می فرمودند؛ ایشان می گفتند: «جز معصومین، در جزئیات مقلد کسی نباشید».

کلیاتی داریم که همه بدان دعوت شده ایم
: خوش اخلاق باشیم، به برادران دینی احسان و نیکی کنیم، به والدین احترام بگذاریم، حرمت همسایه را مراعات نماییم و ... کلیاتی هم داریم که همه از آن نهی شده ایم: دروغ نگوییم، غیبت نکنیم، تهمت نزنیم، دزدی نکنیم و ...

اینها حداقل هایی دارد و حداکثر هایی: حداقلش رعایت مرزهای واجب و حرامش است و حداکثرش هم رعایت حدود مستحبات و مکروهاتش است (تمام این حدود در آیات و روایات مشخص شده و بخش زیادی از آن هم به صورت بیان فقهی در رساله های عملیه ذکر شده)؛ کسی که در زندگی اش، در این دایره قرار دارد و این حدود را مراعات می نماید، در مسیر تعادل است، با این تفاوت که آنهایی که بخش حداکثری را مراعات می کنند، به طور طبیعی از قدر و منزلت روحی و معنوی بیشتری برخوردار می شوند، اما کسانی که از این دایره خارج می شوند، وارد وادی افراط یا تفریط شده اند؛

بخشی از احکام و دستورات اجباری است و باید انجام دهیم (یعنی انجام واجبات و ترک محرمات)، اما بخش دیگر، به خودمان واگذار شده که اگر انجام دهیم، از آثار مادی و معنوی بیشتری برخوردار خواهیم شد و اگر ترک کنیم، عذاب نمی شویم اما ممکن است به برخی عوارض مادی و معنوی دچار شویم (مستحبات و مکروهات). مقدار فعالیت ما در بخش مستحبات و مکروهات به خودمان واگذار شده و بستگی به توان و ظرفیت روحی و جسمی مان دارد و بایستی متناسب با ظرفیت و توان روحی و جسمی مان عمل نماییم تا ان شاء الله آهسته و پیوسته در مسیر حق گام برداریم.

علمایی که می فرمایید در صفاتی جلوه های قوی تر و بیشتری از خود بروز می دهند، در واقع بعد از انجام واجبات و ترک محرمات، فعالیت خود را در بخشی از مستحبات و مکروهات بیشتر کرده اند و از آثار مادی و معنوی آن برخوردار شده اند.

به بیان ساده تر و خلاصه تر عرض کنم:
اگر شما به دستورات رساله عملیه عمل نمودید، در زندگی خود در مسیر تعادل قرار گرفته اید اما اگر خدای ناکرده از آن کوتاهی نمودید یا فراتر رفتید، در وادی افراط و تفریط گرفتار شده اید.

امیدوارم که ابهام مساله حل شده باشد.


سلام
خیلی خیلی ممنون پاسخ فوق العاده ای بود
فکر کنم این بار متوجه شدم!!
اجرتان با همان موعود که یک روز می آید!

تا جایی که من از تعریف کارشناس محترم فهمیدم حدی وجود داره(همون حرام و واجب) که شاخص اساسی ما باید اون باشه که نسبی نیست و برای همه یکی ، اما حدی وجود داره که نسبی و باید به فراخور توانایی ها و استعداد هایی که شما اشاره کردین سنجیده بشه (همون مستحب و مکروه)
پس با این حال ما فقط بر اساس استعداد ها پیش نمیریم ... و تعادل نه نسبیه به طور کامل و نه مطلق به طور کامل!
بابت پاسخ هاتون که تو فهم این موضوع کمک کننده بود متشکرم!

سخنی از پیامبر در این باره :
بدانید هر عبادتی ابتدا افراط دارد که بعد به سستی می گراید.هر که افراطش در عبادتی به سنت من بینجامد ، هدایت شده است . و هر که با سنت من مخالفت کند ، گمراه گشته و عملش تباه خواهد شد.
بدانید که من نماز می خوانم ، می خوابم ، روزه می گیرم ، افطار می نمایم ، می خندم و می گریم .
پس هر کس از روش و سنت من روی برگرداند از من نیست .
منبع : کتاب سنن النبی / علامه طباطبائی (ره)


موضوع: افراط و تفریط در دین

پرسش:
مساله «افراط و تفریط» در دین را توضیح داده، و آن را با مثالی تبیین نمایید؟

پاسخ:
سلام به شما پرسشگر گرامی

رعایت تعادل و میانه روی، نه تنها در کارهای دینی، که در همه کارهای دنیایی هم مطلوب و عقلانی است؛ اینکه از جهت خوراک و پوشاک و درآمد و خرج و خرید و حرف زدن و تفریح کردن و خلاصه، همه کارهایی که در طول زندگی با آنها سر و کار داریم، اعتدال را رعایت کنیم و چیزی فراتر از قوای روحی و جسمی بر خود تحمیل نکنیم و از انجام مسؤولیت ها و تکلیف ها و وظیفه هایی هم که بر عهده مان است، چیزی فروگذاری ننماییم و با تنبلی و سستی کم کاری نکنیم، مسیر صحیحی است که هم از نظر عقل و هم از نظر نقل مورد تایید است.

کار جبری و فشار فوق طاقت، افراط و زیاده روی است، و تنبلی و سستی و از زیر مسؤولیت در رفتن هم تفریط و کوتاهی و کم کاری است. اولی از جهت جبر و فشاری که دارد، نیروی آدمی را تحلیل می برد و سرانجام او را عاجز و خسته و ناتوان نموده و از پا درمی آورد، و دومی هم از جهت انجام ندادن مسؤولیت ها و توجه نداشتن به تاثیرات مخرب آن، آدمی را منفور و مطرود و منزوی می نماید.

شاخصی که می توان در رعایت اعتدال به آن تکیه کرد، دو چیز است:

1- تعلیمات قرآن کریم
2- سیره اهل بیت (علیهم السلام)

رسول رحمت و مهربانی در حدیث متواتر ثقلین تصریح فرمود که: «مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي» (وسائل ‏الشيعة، ج 27، ص 34)؛ تا زمانی که به این دو ریسمان هدایت (یعنی قرآن و عترت) چنگ بزنید و در مسیر آنها قدم بردارید، هرگز دچار حیرت و سرگردانی نمی شوید و گرد گمراهی بر دامن شما نخواهد نشست.

مطابق فرمایش حق رسول رحمت و مهربانی، اگر تمام رفتار و گفتار و تمام ارکان زندگی مان را با این دو شاخص حق و اصیل، تطبیق دهیم و همواره و در هر لحظه، هر حرفی که می خواهیم بزنیم و هر کاری که می خواهیم بکنیم را مطابق تعلیمات آنان بسنجیم و با این شاخص دقیق، میزان نماییم، آنگاه اطمینان خواهیم داشت که در زندگی، مسیر درستی پیموده ایم و از خطر افراط و تفریط در امان مانده ایم.

برای همین است که خدای متعال در سوره احزاب، زندگانی پیامبر اسلام را به عنوان الگویی برتر و نمونه ای از سبک زندگی مطلوب، معرفی می کند و می فرماید:

لَقَدْ كانَ لَكُمْ في‏ رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَكَرَ اللَّهَ كَثيراً (احزاب/21)
يقيناً براى شما در [روش و رفتار] پيامبر خدا الگوى نيكويى است براى كسى كه همواره به خدا و روز قيامت اميد دارد و خدا را بسيار ياد مى‏ كند

کلیاتی داریم که همه بدان دعوت شده ایم: خوش اخلاق باشیم، به برادران دینی احسان و نیکی کنیم، به والدین احترام بگذاریم، حرمت همسایه را مراعات نماییم و ... کلیاتی هم داریم که همه از آن نهی شده ایم: دروغ نگوییم، غیبت نکنیم، تهمت نزنیم، دزدی نکنیم و ...

اینها حداقل هایی دارد و حداکثر هایی: حداقلش رعایت مرزهای واجب و حرامش است و حداکثرش هم رعایت حدود مستحبات و مکروهاتش است (تمام این حدود در آیات و روایات مشخص شده و بخش زیادی از آن هم به صورت بیان فقهی در رساله های عملیه ذکر شده)؛ کسی که در زندگی اش، در این دایره قرار دارد و این حدود را مراعات می نماید، در مسیر تعادل است، با این تفاوت که آنهایی که بخش حداکثری را مراعات می کنند، به طور طبیعی از قدر و منزلت روحی و معنوی بیشتری برخوردار می شوند، اما کسانی که از این دایره خارج می شوند، وارد وادی افراط یا تفریط شده اند؛

بخشی از احکام و دستورات اجباری است و باید انجام دهیم (یعنی انجام واجبات و ترک محرمات)، اما بخش دیگر، به خودمان واگذار شده که اگر انجام دهیم، از آثار مادی و معنوی بیشتری برخوردار خواهیم شد و اگر ترک کنیم، عذاب نمی شویم اما ممکن است به برخی عوارض مادی و معنوی دچار شویم (مستحبات و مکروهات). مقدار فعالیت ما در بخش مستحبات و مکروهات به خودمان واگذار شده و بستگی به توان و ظرفیت روحی و جسمی مان دارد و بایستی متناسب با ظرفیت و توان روحی و جسمی مان عمل نماییم تا ان شاء الله آهسته و پیوسته در مسیر حق گام برداریم.

به بیان ساده تر و خلاصه تر:
اگر به دستورات رساله عملیه عمل نمودیم، در زندگی خود در مسیر تعادل قرار گرفته ایم اما اگر خدای ناکرده از آن کوتاهی کردیم یا فراتر رفتیم، در وادی افراط و تفریط گرفتار شده ایم.

یک مثال قرآنی در موضوع مورد بحث، رعایت اعتدال در مسأله انفاق است؛ قرآن کریم می فرماید:

وَ لا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلى‏ عُنُقِكَ وَ لا تَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً (اسراء/29)
هرگز دستت را بر گردنت زنجير مكن، (و ترك انفاق و بخشش منما) و بيش از حدّ (نيز) دست خود را مگشاى، تا مورد سرزنش قرار گيرى و از كار فرومانى‏

پرسش:
رعایت اعتدال در مورد عبادت به چه صورت است؟ با چه برنامه ای می توان از افراط و تفریط در عبادت در امان ماند؟

پاسخ:
کیفیت و کمیت این برنامه کاملا مشخص است و آیات و روایات آن را به خوبی برای ما تبیین نموده اند. نکاتی که در ادامه ذکر می شود، مستند به آیات و روایات است:

1- نماز _که سرآمد همه عبادات است_ واجبی قطعی و همیشگی است و هرگز نباید ترک شود:

...إِنَّ الصَّلاةَ كانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنينَ كِتاباً مَوْقُوتاً (1)
...نماز، وظيفه ثابت و معيّنى براى مؤمنان است‏

2- نمازهای نافله و مستحبی، فرصتی برای جبران نقصان نمازهای واجب است (2) و یکی از نشانه های مؤمن می باشد (3).

3- قبل از اقامه نماز، به حال روحی خود توجه داشته باشیم و ظرفیت خود را در نظر بگیریم؛ یعنی در حالت کسالت و بی حالی، به انجام نمازهای واجب و فریضه اکتفا کنیم، و در حالت نشاط و شادابی روحی، نمازهای نافله و مستحبی را هم انجام دهیم. (4)

4- همیشه نماز واجب را اصل بدانیم، پس اگر زمانی دیدیم که انجام نماز مستحبی اخلالی در انجام نماز واجب ایجاد می کند، نماز مستحب را ترک کنیم تا نماز واجب را به درستی انجام دهیم. (5)

اینها بخشی از دستورات و آموزه هایی است که قرآن کریم و پیشوایان دین در مسأله نماز و عبادت به ما آموخته اند. این برنامه، برنامه ای عمومی برای همگان است که آیات و روایات به ما آموزش داده اند. حالا ممکن است ظرفیت روحی کسی تنها انجام همان نمازهای واجب پنجگانه باشد؛ همان ها را انجام می دهد و به تکلیف خود عمل نموده است. چنین کسی دچار افراط یا تفریط نشده، چون به تکلیف واجبش عمل نموده؛ همچنان که عربی خدمت رسول خدا آمد و عرض کرد: آیا غیر از همین نمازهای پنجگانه، نماز دیگری بر ما واجب است که در طول روز بخوانیم؟ حضرت فرمود: خیر. عرض کرد: یعنی اگر من همین نمازهای پنجگانه را درست انجام دهم، وارد بهشت می شوم. فرمود: ان شاء الله. آن مرد رفت در حالی که عهد نمود، همین نمازهای پنجگانه را درست انجام دهد و بخواند. (مضمون روایت را نقل کردم)

بله، افراد همه در یک سطح نیستند! گاهی ظرفیت روحی برخی افراد بالاتر است، مثلا آقای بهجت (که خداوند ایشان را غریق رحمت فرماید)، از ظرفیت روحی و معنوی بالاتری برخوردار بود و بیش از این مقداری که در توان عمومی افراد بود، فعالیت عبادی داشتند و به همان مقدار هم از کمالات روحی بالاتری برخوردار بودند، اما کسی به ما امر نکرده که همانند ایشان و به مقداری که این بزرگوار عبادت می کردند، عبادت نماییم؛ برنامه کلی که دین مبین به ما آموخته، همین است که عرض کردم تا ان شاء الله، آهسته و پیوسته در مسیر کمال و افزایش ظرفیت روحی معنوی پیش رویم.

پی نوشت
-------------------
1- نساء/103
2- الخصال، ج‏2، ص 51، ح 4
3- بحارالأنوار، ج 82، ص 75، ح 7
4- الكافي، ج 3، ص 454، ح 16
5- نهج البلاغة، ص 52

موضوع قفل شده است