جمع بندی انحراف جنسي چرا؟

تب‌های اولیه

82 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
انحراف جنسي چرا؟

سلام

چرا در زمينه دينداري و اخلاق بيشترين انحراف از ناحيه شهوت جنسي است؟

با نام الله


کارشناس بحث: استاد


معلق;347425 نوشت:
سلام

چرا در زمينه دينداري و اخلاق بيشترين انحراف از ناحيه شهوت جنسي است؟


سلام علیکم

در اخلاق برای انسان قوای زیر ترسیم شده است:

عقل: شأن عقل ادراک حقایق امور،و تمیّز میان خیرات و شرور،و امر به افعال جمیله و نهی از صفات ذمیمه است.

شهوت: فایده ایجاد قوه شهویه بقای بدن است،که آلت تحصیل کمال نفس است؛زیرا زنده ماندن بدن چند روزس ر این دنیا،موقوف است به تناول غذا،آب،تناکح و تناسل.و احتیاج آنها به قوه شهویه روشن و ظاهر است.

وهم: ثمره قوه وهمیه فهمیدن امور جزئیه است،و دانستن دقایق اموری که به وسیله آنها،به مقاصد صحیحه می رسند.

غضب: شغل قوه غضبیه ان است که دفع مضرتهای خارجیه را از بدن نموده،و نیز اگر قوه شهویه و یا وهمیه،اراده سرکشی و خود سری کرده،و قدم از جاده اطاعت عقل بیرون نهند،ایشان را مقهور نموده،به راه راست آورد و در تحت اقتدار و تسلط عقل باز دارد.

البته قوای وهم و شهوت و غضب هنگامی که در حالت اعتدال باشند و وظایف خود را بنا بر تعریفی که ارائه شد،انجام دهند،مطلوب خواهند بود و اگر در حالت افراط و تفریط باشند،در واقع در انحراف هستند.

اکنون با توجه به توضیحات مذکور می توان گفت که انحرافاتی که انسان دچار آن می شود،گاهی از یکی از این قوا و گاهی از دو و یا هر سه این قوا نشأت می گیرد.
به طور مثال گاهی چشم چرانی(که از انحرافات قوه شهوت است)قوه وهم را نیز وادار به طرح حیله ها و نیرنگ های مختلف می کند، تا طرح یک دوستی و کامجوئی از نامحرم را طرح کند.
لذا نمی توان گفت که بیشتر انحرافات از ناحیه شهوت جنسی است.شاید به علت بیشتر مورد توجه بودن مسائل جنسی، چنین برداشت شود که بیشتر انحرافات از ناحیه شهوت است.
چه اینکه در مورد قوه غضبیه نیز انحرافات زیادی وجود دارد.از برخوردهای ناصحیح با افراد مختلف مانند والدین گرفته تا دل شکستن هائی که به علت افراط این قوه پدید می آید و همچنین دعوا ها و نزاع هائی که رخ می دهد و امثال این مسائل.

سوالی بود در خدمت هستم.

استاد;348966 نوشت:
شاید به علت بیشتر مورد توجه بودن مسائل جنسی، چنین برداشت شود که بیشتر انحرافات از ناحیه شهوت است.

با سلام و تشكر

صحبت همين جاست كه چرا اين غريزه اينقدر مورد توجه است؟ من خود به شخصه جواني را نديدم كه از اين بابت در زنج و آزار نباشد
اين چه مطالبه و نيازي است كه اينقدر انحراف پذير است و به واسطه آن صنعت پرنو گرافي شكل ميگيرد
چرا غريزه جنسي(و شايد هم نياز عاطفي)توانسته تمام زندگي انسان را تحت شعاع قرار دهد؟
چه رازي در ميان است

البته اين مسئله مبناي ديني هم دارد يعني در شريعت اسلام هم ،مورد توجه خاص بوده ، آنجا كه فرموده اند: ازدواج نصف دين است و ..

معلق;347425 نوشت:
چرا در زمينه دينداري و اخلاق بيشترين انحراف از ناحيه شهوت جنسي است؟

با سلام

شاید علت آن این است که این انحراف فراگیرتر است. تقریباً هرجایی و هر عصری و در هر سنی هم زن هست و هم مرد و از سوی دیگر جاذبه و واکنش مخرب بین این دو با توجه به قانون زوجیت مخلوقات در نظام هستی به کوشش زیادی احتیاج ندارد. لذا این قوه دائماً در معرض تحریک است. بخصوص در جامعه پررنگ و لعاب امروزی.

سلام ...

نقل قول:
چرا در زمينه دينداري و اخلاق بيشترين انحراف از ناحيه شهوت جنسي است؟
نظر شخصیم اینه که چون راهش رو یاد نگرفتیم ... فقط بهمون گفتن بده ... زشته ...

انسان سیل را دید ... تحقیق کرد و عوامل بوجود اومدن سیل رو متوجه شد ... و آن را مهار کرد
انسان رعد و برق را دید ... آن را مهار کرد ...
انسان زلزله رو دید ... نتوانست آن را مهار کند ... بنابراین خود را در مقابل آن تجهییز کرد .

بالاترین قدرت و میل انسان نیروی جنسی اوست ...
این نیرو با قدرت و توانایی شخص ارتباط مستقیم داره ...
اگر این نیرو مهار بشه ... انسان رو به عرش میرسونه و اگر مهار نشه زندگی انسان رو از هم میپاشونو ..

پس بنابراین ... نیروی جنسی نیرو محرکه ماشین هست ... مثله بنزین برای ماشین میمونه ...

برمیگردیم به سوال :
چرا بیشترین انحراف از ناحیه جنسی هست ؟؟؟
بخاطر اینکه انرژی خصوصیتش اینجوری هست ... سیل میاد و خراب میکنه ... زلزله میاد و خراب میکنه ... آتش میسوزونه ... الکتریسیته خشک میکنه ...

میل جنسی هم از اون جهت که از نوع انرژی هست از این خصوصیات تبعیت میکنه .

با اجازه استاد

نقل قول:
صحبت همين جاست كه چرا اين غريزه اينقدر مورد توجه است؟ من خود به شخصه جواني را نديدم كه از اين بابت در زنج و آزار نباشد
جوانهایی که شما عرض میکنید غالبا اقا هستند که البته ایرادی هم درش نیست.

ولی قوه جنسی چون هر چه بیشتر بها داده شود بیشتر امکان انحراف در ان است
بقول خودتان و جناب مومن
در اسلام به ان اهمیت داده شده.

و همچنین بقول سرکار فاطمه محمدی راه کنترلش وجود داره ؛ و چون چند عامل در گرایشات جنسی وجود داره
بقول استاد نمیتوان بیشترین علل انحراف افراد را در انحراف جنسی دانست.

سلام و احترام خدمت همه دوستان و سروران ارجمند

شاید بد نباشد از منظر قرآن کریم نیز به این مسأله نگاه کنیم. البته در حد فهم خودم عرض می کنم که امیدوارم مرتبط و مفید باشد.

تا بحال اندیشیده اید که هدف ابلیس از فریب آدم و حوا در قرآن کریم چه چیزی معرفی شده است؟

«سپس شیطان آن دو را وسوسه کرد تا آنچه را از اندامشان پنهان بود آشکار سازد.» [1]
«و هنگامی که از آن درخت چشیدند اندامشان [عورتشان‌] بر آنها آشکار شد و شروع کردند به قرار دادن برگهای (درختان) بهشتی بر خود تا آن را بپوشانند.» [2]

و دقت فرموده اید که خداوند از این داستان چه نتیجه ای می گیرد؟

«ای فرزندان آدم! لباسی برای شما فرستادیم که اندام شما را می‌پوشاند و مایه زینت شماست و لباس پرهیزگاری (از این هم) بهتر است!» [3]
«ای فرزندان آدم! شیطان شما را نفریبد آن گونه که پدر و مادر شما را از بهشت بیرون کرد و لباسشان را از تنشان بیرون ساخت تا عورتشان را به آنها نشان دهد!» [4]

و در ادامه به پیامد این برهنگی اشاره می کند:

«و هنگامی که کار زشتی انجام می‌دهند می‌گویند: پدران خود را بر این عمل یافتیم و خداوند ما را به آن دستور داده است! بگو: خداوند (هرگز) به کار زشت فرمان نمی‌دهد! آیا چیزی به خدا نسبت می‌دهید که نمی‌دانید؟!» [5]

به نظرم این آیات به روشنی به نکته مطرح شده در این تاپیک اشاره می کنند.

موفق باشید.:Gol:

پی نوشت ها
--------------------------------------------------------
[1] سوره اعراف آیه 20

[2] سوره اعراف آیه 22
[3] سوره اعراف آیه 26
[4] سوره اعراف آیه 27
[5] سوره اعراف آیه 28

معلق;347425 نوشت:
سلام چرا در زمينه دينداري و اخلاق بيشترين انحراف از ناحيه شهوت جنسي است؟

با سلام.
البته باید یک مسئله را روشن کنید. منظورتان از بیشترین کمی است یا کیفی؟ اگر کمی است. بله درست است. در همه وجود دارد. ولی آیا میزان انحرافش هم از لحاظ بزرگی نه تعداد در نوع انسان بیشترین است؟
تا آنجا که بنده می دانم حدیثی داریم که می گوید : الغیبت اشد من الزنا.
و البته امیال دیگری هم در انسان وجود دارد که اگرچه فراگیر نیستند ولی به لحاظ کیفی تاثیرشان بسیار بیشتر از اثرگذاری امیال جنسی است. ماننده میل به قدرت زیاد. مقام پرستی. پول پرستیو .... اینها همه ناشی از میل به کمال در انسان است که در همه ابعاد خودش را نشان می دهد و اگر مانند میل جنسی کنترل نگردد بسیار می تواند مخربتر از امیال جنسی باشد و انسان را بیشتر منحرف کرده و منشا آسیب های بسیاری برای او و دیگران شود.
لذا توصیه می کنم بیش از حد قابلیت تخریب این میل را بزرگ نکنید.
و من الله توفیق

مؤمن;349316 نوشت:
«سپس شیطان آن دو را وسوسه کرد تا آنچه را از اندامشان پنهان بود آشکار سازد.» [1] «و هنگامی که از آن درخت چشیدند اندامشان [عورتشان‌] بر آنها آشکار شد و شروع کردند به قرار دادن برگهای (درختان) بهشتی بر خود تا آن را بپوشانند.» [2]

با سلام. البته باید دید خود شیطان به کدامین گناه مغضوب درگاه الهی گشت؟ در این مورد شما را به خواندن خطبه شقشقیه امیرالمومنان دعوت می کنم تا متوجه شویم که انحراف جنسی درمقابل انحرافی که بوسیله تکبر و غرور بیش از حد می تواند گریبانگیر انسان شود هیچ است. بله تنها گناه شیطان تکبر و غرور او بود.
و من الله توفیق

با سلام و تشكر از نظر دوستان

ديدگاهي وجود دارد كه اصل را در نياز به جنس مخالف، نياز عاطفي ميداند نه جنسي
نمي دانم اين بينش چه قدر درست است اما ناظر به اين مسئله است كه هر كجا عشق باشد انحرافات جنسي كم خواهد بود
طبق اين ديدگاه مي توان گفت كه اگر نياز هاي عاطفي و معقول انسان تامين نگردد قواي ديگر درصدد جبران بر مي آيند و از آنجايي كه قواي جنسي قواي نيرومندي است ، تخريب بيشتري دارد( البته به قول دوستمون از نظر كمي)

اما سوالي كه پاسخش را نمي دانم اين است كه چرا وقتي قواي انساني از بستر خود خارج ميشوند ديگر راضي به ظرف و حدودي نيستند؟
و همچنين اينكه چه رابطه ايي بين غريزه جنسي با كمال و زيبايي وجود دارد؟
نظر شما چيست؟

معلق;350002 نوشت:
ديدگاهي وجود دارد كه اصل را در نياز به جنس مخالف، نياز عاطفي ميداند نه جنسي

با سلام

طبق گفته بسیاری از روانپزشکان این دو از یکدیگر قابل تفکیک نیستند. خصوصاً این که عاطفه در اینجا با عاطفه مادری یا برادری متفاوت است و از جنس دیگری است که فقط در کنار جنس مخالف قابل تأمین است.
پس این که فرمودید

معلق;350002 نوشت:
اگر نياز هاي عاطفي و معقول انسان تامين نگردد قواي ديگر درصدد جبران بر مي آيند
ظاهراً در اینجا وارد نیست چرا که اصلاً قوای دیگری در کار نیست. هر دو موضوع وجوه یک قوه اند.

نکته ای که در این بین وجود دارد این است که گستره پاسخگویی به این نیاز چقدر باشد. وقتی تنها به ابعاد جسمانی بسنده می شود پاسخگویی همه جانبه نیست و به عبارت دیگر این قوه به اندازه ای که انتظار داشته پاسخ نگرفته است. این کمبود بالقوه امکان ایجاد انحراف دارد.

پس این که فرمودید

معلق;350002 نوشت:
هر كجا عشق باشد انحرافات جنسي كم خواهد بود
به طور نسبی درست است به این معنا که نیازی به طور همه جانبه و متوازن پاسخ دریافت کرده است. مثل رستورانی که تمام غذاها و مخلفات آن دلپذیر و سالم است و انسان را از نظر غذا بی نیاز می کند.

معلق;350002 نوشت:
اما سوالي كه پاسخش را نمي دانم اين است كه چرا وقتي قواي انساني از بستر خود خارج ميشوند ديگر راضي به ظرف و حدودي نيستند؟ و همچنين اينكه چه رابطه ايي بين غريزه جنسي با كمال و زيبايي وجود دارد؟

اما نکته اصلی که در سؤال شما مستتر است این است که نیاز جنسی بر خلاف غذا و خوراک حد یقف ندارد. به عبارت دیگر لذت حاصل از این نیاز مثل لذت خوردن غذا نیست که بعد از سیر شدن بلافاصله به ملال تبدیل شود. هم از نظر کمی و هم از نظر کیفی این دو لذت با یکدیگر قابل مقایسه نیستند و علت اصلی انحراف جنسی همین جاست.

نیاز جنسی با دیدن زیبایی ها یا زیباترها مجدداً در سطح بالاتری تحریک می شود. اما وقتی شکم ما سیر است زیباترین غذاها نیز برای ما چندان جذاب نیستند.

پس به طور خلاصه انحراف جنسی در صورتی ایجاد می شود که این نیاز از طریق مشاهده زیبایی ها و گاهی تخیل آنها در ذهن در معرض تحریک بیرونی یا درونی قرار گرفته و امکان پاسخگویی صحیح به آن وجود نداشته باشد.

نکته دیگری که در مورد سؤال حضرتعالی قابل عرض است این است که انسان ذاتاً طالب لذت است. این لذتجویی از سوی دیگر با کمال انسانی و لذت نهایی او به طرقی در تعارض قرار گرفته است تا محلی برای آزمون او باشد.

شاید شنیده باشید که در تحقیقی دو دگمه در مقابل موشی قرار داده بودند. یکی از دگمه ها با الکترودی به محل احساس لذت مغز او وصل شده بود و دیگری به دریچه ای که برای موش غذا می آورد. موش یکی دو مرتبه با فشار دادن دگمه غذا به غذا رسید و سیر شد. اما وقتی دگمه لذت را فشار داد و احساس لذت کرد آن قدر به این کار ادامه داد که از گرسنگی مرد!

تفاوت انسان با حیوان از دید ادیان در همین است که اگر به چنین دگمه ای دست پیدا کرد از گرسنگی نمیرد و با توجه عاقلانه به سایر ابعاد زندگی خود که اغلب لذت اینچنینی ندارند زمینه رشد و لذت دائمی تری را برای خود فراهم سازد.

موفق باشید.:Gol:

مؤمن;350070 نوشت:
ظاهراً در اینجا وارد نیست چرا که اصلاً قوای دیگری در کار نیست. هر دو موضوع وجوه یک قوه اند.

با سلام. کاملا موافقم. نیروی عشق به غیر هم جنس همان میل جنسی انسان است.

مؤمن;350074 نوشت:
اما نکته اصلی که در سؤال شما مستتر است این است که نیاز جنسی بر خلاف غذا و خوراک حد یقف ندارد. به عبارت دیگر لذت حاصل از این نیاز مثل لذت خوردن غذا نیست که بعد از سیر شدن بلافاصله به ملال تبدیل شود. هم از نظر کمی و هم از نظر کیفی این دو لذت با یکدیگر قابل مقایسه نیستند و علت اصلی انحراف جنسی همین جاست.

با این مطلب شما مخالفم. میل جنسی هم مانند میل به خوراک است. شما وقتی غذا می خورید تا مدتی این میل شما فروکش می کنند و بعد از مدتی دوباره شدت می گیرد.
در مورد میل جنسی هم همینطور. وقتی که شما با آمیزش میل جنسی خود را ارضا می کنید تا مدتی دیگر چیزی نمی تواند شما را تحریک کند تا زمانی که تجدید قوا کنید.
مورد دیگر اینکه فرضا اگر شخصی در منطقه ای باشد که اهالی آن بدون هیچ محدودیتی و هیچ قید و بندی در معرض دیدگان همه آمیزش جنسی انجام دهند بعد از مدتی دیگر دیدن این صحنه ها او را تحریک نمی کند. اگر خودش هم با جنس مخالفی آمیزش جنسی انجام دهد دیگر تا مدتی حتی تماس بدنی هم او را تحریک نمی کند. لذا با این سخن شما که گفتید میل جنسی حد یقف ندارد مخالفم. محدودیت از خصوصیات ماده است. لذا امیال مادی چه میل جنسی چه میل به خورد و خوراک حد یقف دارند.
مؤمن;350074 نوشت:
نیاز جنسی با دیدن زیبایی ها یا زیباترها مجدداً در سطح بالاتری تحریک می شود. اما وقتی شکم ما سیر است زیباترین غذاها نیز برای ما چندان جذاب نیستند.

به نظر شما آیا زیبایی های مادی حد ندارند؟ باز هم عرض می کنم زیبایی مورد اشاره شما چون مادی است محدودیت دارد. حد دارد. سقف دارد.
مؤمن;350074 نوشت:
شاید شنیده باشید که در تحقیقی دو دگمه در مقابل موشی قرار داده بودند. یکی از دگمه ها با الکترودی به محل احساس لذت مغز او وصل شده بود و دیگری به دریچه ای که برای موش غذا می آورد. موش یکی دو مرتبه با فشار دادن دگمه غذا به غذا رسید و سیر شد. اما وقتی دگمه لذت را فشار داد و احساس لذت کرد آن قدر به این کار ادامه داد که از گرسنگی مرد! تفاوت انسان با حیوان از دید ادیان در همین است که اگر به چنین دگمه ای دست پیدا کرد از گرسنگی نمیرد و با توجه عاقلانه به سایر ابعاد زندگی خود که اغلب لذت اینچنینی ندارند زمینه رشد و لذت دائمی تری را برای خود فراهم سازد.

باز هم مخالفم. اگر انسان هم مانند موش مورد آزمایش قرار گیرد و میل جنسی اش توسط دستکاری های متخصصان مدام در حال تحریک باشد یعنی از حالت نرمال خارج شود او هم مانند موش غذا خوردن یادش می رود.

شریعت عقلانی;350210 نوشت:
نیروی عشق به غیر هم جنس همان میل جنسی انسان است

سلام

من با این نظر مخالفم، شاید با هم مرتبط باشند ولی یکی نیستند
عشق به جنس مخالف با صفاتی همچون احترام،ایثار و حیا درآمیخته و عجین است در حالی که غریزه جنسی هیچ تعهدی با صفات انسانی ندارد لذا نیاز به مهار شدن دارد

شریعت عقلانی;350210 نوشت:
محدودیت از خصوصیات ماده است. لذا امیال مادی چه میل جنسی چه میل به خورد و خوراک حد یقف دارند.

اگر اینگونه است چرا پس در کشور هایی که به نوعی آزادی جنسی وجود دارد این میل فروکش نکرده است بلکه طبق گزارشات حریص تر هم شده اند

شریعت عقلانی;350210 نوشت:
باز هم مخالفم. اگر انسان هم مانند موش مورد آزمایش قرار گیرد و میل جنسی اش توسط دستکاری های متخصصان مدام در حال تحریک باشد یعنی از حالت نرمال خارج شود او هم مانند موش غذا خوردن یادش می رود.

با سلام و عرض ادب

در این آزمایش بخش احساس لذت در مغز موش توسط خود او تحریک می شد نه این که از بیرون دستکاری شده باشد. یعنی خود موش دگمه ها را فشار می داد نه متخصصان.

همچنین در بخش پایانی عرض شد که وظیفه انسان و عقل انتخابگر او (با این فرض که موجودی مختار است و توانایی انتخاب سرنوشت بهتر را دارد) این است که از این موش بهتر عمل کند و گاهی دست از فشردن این دگمه (در صورت وجود) کشیده و به سایر نیازها و لذت های دائمی خود توجه کند. چرا که سعادت و لذت دائمی او اغلب با لذائذ زودگذر منافات دارند.

مؤمن;350074 نوشت:
ا نکته اصلی که در سؤال شما مستتر است این است که نیاز جنسی بر خلاف غذا و خوراک حد یقف ندارد. به عبارت دیگر لذت حاصل از این نیاز مثل لذت خوردن غذا نیست که بعد از سیر شدن بلافاصله به ملال تبدیل شود. هم از نظر کمی و هم از نظر کیفی این دو لذت با یکدیگر قابل مقایسه نیستند و علت اصلی انحراف جنسی همین جاست.

سلام و تشکر
شهید مطهری هم چنین نظری دارد ، اما وقعا راز سیری ناپذیری و تنوع طلبی در این غریزه چیست؟ آیا تنوع طلبی جنسی از ویژ ه گی های فطری انسان است؟ یا یک بیماری است ناشی از کمبودی..

شریعت عقلانی;350210 نوشت:
میل جنسی هم مانند میل به خوراک است. شما وقتی غذا می خورید تا مدتی این میل شما فروکش می کنند و بعد از مدتی دوباره شدت می گیرد. در مورد میل جنسی هم همینطور. وقتی که شما با آمیزش میل جنسی خود را ارضا می کنید تا مدتی دیگر چیزی نمی تواند شما را تحریک کند تا زمانی که تجدید قوا کنید.

بحث قوای جسمی یک مطلب است و بحث علاقه و تحریک جنسی مطلب دیگری است. این تحریک و لذت جویی می تواند با نگاه صرف باشد.
شریعت عقلانی;350210 نوشت:
محدودیت از خصوصیات ماده است. لذا امیال مادی چه میل جنسی چه میل به خورد و خوراک حد یقف دارند.

البته بنده در این که محدودیت خاصیت ذاتی ماده باشد تردید دارم که بحث این تاپیک نیست. اما اگر فرمایش شما را در مورد حد یقف میل جنسی نیز بپذیریم باز قطعاً حد آن بسیار بالاتر از سقف سیری شکم است.

جناب معلق به نکته دقیقی اشاره فرمودند و آن ارتباط این قوه با زیبایی شناسی و زیبایی دوستی انسان است. همین نکته است که سیری ناپذیری انسان (یا حرص فراوان او) در این زمینه را توجیه می کند. و دقیقاً به همین علت است که هنرمندان و کسانی که ذوق هنری بالایی دارند (بخصوص در موسیقی و رقص) بیشترین انحرافات یا اشتغالات جنسی را دارند.

موفق باشید.:Gol:

[="Teal"]

معلق;347425 نوشت:
سلام چرا در زمينه دينداري و اخلاق بيشترين انحراف از ناحيه شهوت جنسي است؟

سلام چون بیشترین لذت را دارد! همین!

هرعملی که بیشترین لذت رو داشته باشه اراده ها رو زودتر سست میکنه و سست کننده ترین عمل برای قوی ترین اراده ها همین عمل جنسی است!

بلعم باعورا ....[/]

معلق;350231 نوشت:
من با این نظر مخالفم، شاید با هم مرتبط باشند ولی یکی نیستند عشق به جنس مخالف با صفاتی همچون احترام،ایثار و حیا درآمیخته و عجین است در حالی که غریزه جنسی هیچ تعهدی با صفات انسانی ندارد لذا نیاز به مهار شدن دارد

نمی دانم. شاید شما درست بفرمایید. به نظرمی رسد این دو منشا یکسانی دارند و ارتباط تنگاتنگی بین این دو بر قرار است.
معلق;350231 نوشت:
اگر اینگونه است چرا پس در کشور هایی که به نوعی آزادی جنسی وجود دارد این میل فروکش نکرده است بلکه طبق گزارشات حریص تر هم شده اند

دقت بفرمایید. بنده نگفتم این میل از بین می رود. صحبت بنده در مقام مقایسه با میل خورد و خوراک بود. عرض کردم سقفی دارد. میل جنسی انسان مدام در حال شدت و ضعف است. همان طور که میل به گرسنگی در حال شدت و ضعف است و با خوردن و آشامیدن ضعیف شده و با سوزاندن انرژی دوباره شدت می گیرد.
بنده شنیده ام محله ای در یکی از کشورهای اروپایی وجود دارد با نام محله لختی ها. در آن محله زن و مرد بدون هیچ پوششی در کنار هم اوقاتشان را بسر می برند بدون اینکه بدن لخت همدیگر میل جنسی شان را تحریک کند.

مؤمن;350233 نوشت:
با سلام و عرض ادب در این آزمایش بخش احساس لذت در مغز موش توسط خود او تحریک می شد نه این که از بیرون دستکاری شده باشد. یعنی خود موش دگمه ها را فشار می داد نه متخصصان. همچنین در بخش پایانی عرض شد که وظیفه انسان و عقل انتخابگر او (با این فرض که موجودی مختار است و توانایی انتخاب سرنوشت بهتر را دارد) این است که از این موش بهتر عمل کند و گاهی دست از فشردن این دگمه (در صورت وجود) کشیده و به سایر نیازها و لذت های دائمی خود توجه کند. چرا که سعادت و لذت دائمی او اغلب با لذائذ زودگذر منافات دارند.

بله. شما درست می فرمایید. بنده دقت نکرده بودم. اگر این آزمایش همانطور که شما می گویید انجام شده است حرف شما درست است.
مؤمن;350236 نوشت:
بحث قوای جسمی یک مطلب است و بحث علاقه و تحریک جنسی مطلب دیگری است. این تحریک و لذت جویی می تواند با نگاه صرف باشد.

این که شما می فرمایید دیگر تحریک جنسی نیست. میل به زیبایی پسندی در انسان است. مانند دیدن تابلوهای زیبا و مناظر قشنگ و ... . انسان دوست دارد مناظر زیبا ببیند. این منظر میتواند چهره و بدن زیبای غیر همجنس باشد. اینها دو میل متفاوتند.
تحریک جنسی کاملا با قوای جسمی در ارتباط است. برای همین هم است که مدام شدت و ضعف دارد.
مؤمن;350236 نوشت:
باز قطعاً حد آن بسیار بالاتر از سقف سیری شکم است.

مسلما امیال مادی انسان با هم متفاوت است. ولی به نظر بنده نمی توان آن ها را با هم مقایسه کرد. می توان میل جنسی یک نفر را با نفر دیگر مقایسه کرد. ولی نمی توان میل جنسی را با امیال دیگر انسان مقایسه کرد. چون دو جنس متفاوتند. مثل این است که بگویید یک پرتقال خوشمزه تر است یا یک قالی قشنگ تر!!
مؤمن;350236 نوشت:
جناب معلق به نکته دقیقی اشاره فرمودند و آن ارتباط این قوه با زیبایی شناسی و زیبایی دوستی انسان است. همین نکته است که سیری ناپذیری انسان (یا حرص فراوان او) در این زمینه را توجیه می کند. و دقیقاً به همین علت است که هنرمندان و کسانی که ذوق هنری بالایی دارند (بخصوص در موسیقی و رقص) بیشترین انحرافات یا اشتغالات جنسی را دارند.

همانطور که در بالا اشاره شد اینها دو میل متمایز هستند. ما هنرمندان و انسانهای با ذوق زیاد داریم که اشتغالات یا انحرافات جنسی ندارند. اگر منظورتان جوامع غربی است باز انسان های بی ذوق و بی هنر که انحرافات جنسی دارند جمعیتشان بسیار بیشتر از هنرمندان است.
آن حیت از میل جنسی که می تواند باعث انحراف شود ارتباط تنگاتنگی با قوای جسمی دارد. ولی آن جنبه از میل جنسی که شما آن را به میل به زیبایی دوستی انسان مرتبط می سازید در حذ نگاه کردن است. مانند نگاه کردن به مناظر زیبای طبیعت.
به عنوان مثال یک زن زیبای محجه برای یک مرد بیشتر باعث تحریک جنسی می شود یا یک زن زشت بذ حجاب. بنده خود افراد زیادی را هر روز در جامعه می بینم که اصلا کاری به زیبایی یک زن ندارند. چشمانشان بیشتر بدنبال زنان بد لباس است تا زنان زیبا.

شریعت عقلانی;350261 نوشت:
به عنوان مثال یک زن زیبای محجه برای یک مرد بیشتر باعث تحریک جنسی می شود یا یک زن زشت بذ حجاب

شریعت عقلانی;350261 نوشت:
بنده خود افراد زیادی را هر روز در جامعه می بینم که اصلا کاری به زیبایی یک زن ندارند. چشمانشان بیشتر بدنبال زنان بد لباس است تا زنان زیبا.

سلام ،دو جمله بالا در تضاد همند.

ظاهرا اینگونه به نظر میرسد که تحریک جنسی ارتباط زیادی با مسئله زیبایی دارد،در ابتدا با چهره و بعد اندام ،که این اصل در صنعت پرنو گرافی به خوبی رعایت میشود

در مورد هنرمندان هم اینقدر میدانم که نگاه عرفانی به این موضوع دارند، آنان با زبانی خاص میکوشند نیاز ها و خواهش های انسان را متعالی نشان دهند

در مورد طبیعت و زیبایی های آن هم بنده ارتباط و اتحاد زیادی بین آن و میل به جنس مخالف(عاطفی ،جنسی) می بینم
اصلا انسان هرچه دارد از طبیعت است از خود حیات آدمی بگیر تا قانون زوجیت همه از دل طبیعت است

چرا میگویند اگر عاشقی به پیش باغ و گل و بلبل نرو؟! روشن است چون تشنه تر میشوی . لذا مسئله مورد بحث ما با طبیعت و زیبایی های آن هم، ارتباط تنگاتنگی دارد

معلق;347425 نوشت:
چرا در زمينه دينداري و اخلاق بيشترين انحراف از ناحيه شهوت جنسي است؟

سلام
غریزه جنسی دارای اهداف و کارکردهای زیادی است که برخی از آنها در سنت تدبیر الهی جهان ضروری است از قبیل تولید مثل لذا قوی قرار داده شده تا افراد به هر نحو بسوی آن سوق داده شوند لذا شیطان از آن سوء استفاده کرده و افراد را به انحراف می کشاند در عین حال ابزارهای مدیریت غریزه جنسی در تشریع الهی زیاد است که با تمسک بدان می توان این غریزه ارزشمند را بسوی مقاصد اصلیش رهنمون نمود اما کم توجهی به توصیه های دینی و بخصوص با گسترش فرهنگ شیطانی غرب این غریزه افسار گشیخته شده و موجبات گناهان بسیاری را فراهم کرده است
انحراف جنسی عبارتست از پاسخگویی به غریزه جنسی در خارج از محدوده شرعی اما ممکن است پاسخگویی افراطی در محدوده شرعی هم در مواردی از مصادیق اسراف و زیاده روی باشد که هم مورد مذمت شرع هم مورد مذمت عقل است
وهو الله العالصم الموفق

معلق;350310 نوشت:
سلام ،دو جمله بالا در تضاد همند. ظاهرا اینگونه به نظر میرسد که تحریک جنسی ارتباط زیادی با مسئله زیبایی دارد،در ابتدا با چهره و بعد اندام ،که این اصل در صنعت پرنو گرافی به خوبی رعایت میشود در مورد هنرمندان هم اینقدر میدانم که نگاه عرفانی به این موضوع دارند، آنان با زبانی خاص میکوشند نیاز ها و خواهش های انسان را متعالی نشان دهند در مورد طبیعت و زیبایی های آن هم بنده ارتباط و اتحاد زیادی بین آن و میل به جنس مخالف(عاطفی ،جنسی) می بینم اصلا انسان هرچه دارد از طبیعت است از خود حیات آدمی بگیر تا قانون زوجیت همه از دل طبیعت است چرا میگویند اگر عاشقی به پیش باغ و گل و بلبل نرو؟! روشن است چون تشنه تر میشوی . لذا مسئله مورد بحث ما با طبیعت و زیبایی های آن هم، ارتباط تنگاتنگی دارد

با سلام.
بنده متوجه نشدم چرا جملاتی که از بنده نقل کردید متضادند؟ در هر دو جمله بنده تاکید داشتم که بد حجابی و بد لباسی و عریانی و .... باعث تحریک جنسی می شوند نه زیبایی. یعنی یک زن زیبای محجبه ی چادری به اعتقاد بنده هیچ تحریک جنسی ای را به بار نمی آورد. البته اگر زیبایی را در چهره و صورت انسان خلاصه کنیم.
این نوع زیبایی همانند زیبایی یک منظره یا زیبایی یک ماشین مدل بالا یا یه خانه مجلل یا .... حس زیبایی دوستی انسان را بر می انگیزد ولی موجبات تحریک جنسی را فراهم نمی آورد. اگر شخصی صرفا به چهره زیبایی برخی بازیگران و یا هنرمندان معروف داخلی یا خارجی نگاه کند صرفا از این زیبایی ها لذت می برد. اگرچه ممکن است در شرع این لذت حرام باشد. ولی این لذت محرک جنسی نیست. صرفا از نوع همان لذت نگاه کردن به مناظر و .... است.
حس زیبایی دوستی انسان گستره بسیار وسیعی دارد. شاید بخش کوچکی از آن به امیال جنسی مرتبط شود ولی نمی توان تمام تحریکات جنسی را به این حس زیبادوستی انسان نسبت داد. شاید بتوان گفت حس زیبا دوستی انسان نامحدود است. ولی میل جنسی انسان محدود. اولی غیرمادی است و دومی مادی است.
لذا به نظر بنده چون میل جنسی انسان میلی مادی است محدود است اگرچه محرک های غیرمادی داشته باشد.
البته پاسخ جناب حامد هم می تواند پاسخ خوب و قانع کننده ای باشد.
ولی در کل همان طور که در پست اولم اشاره کردم امیال دیگری از انسان وجود دارند که بسیار بیشتر از میل جنسی می توانند انحراف بوجود بیاورند.
و من الله توفیق

شریعت عقلانی;350747 نوشت:
اگرچه ممکن است در شرع این لذت حرام باشد. ولی این لذت محرک جنسی نیست. صرفا از نوع همان لذت نگاه کردن به مناظر و .... است.

البته بر طبق مطلبی در اینجا نظر اکثر مراجع خلاف این است یعنی این که لذت از زیبایی چهره جنس مخالف را از نوع لذت جنسی می دانند.

شریعت عقلانی;350747 نوشت:
شاید بتوان گفت حس زیبا دوستی انسان نامحدود است. ولی میل جنسی انسان محدود. اولی غیرمادی است و دومی مادی است.

سلام و تشکر
سوال این است که چه عاملی باعث میشود این قوای محدود در وادی حرص و طمع ِنامحدود افتد؟ بله قوای جنسی به خودی خود محدود است اما همانطور که خود گفتید قوای دیگری همچون میل به قدرت وجود دارند که نامحدودند و بسیار مخرب.. من از شما می پرسم که در عموم بشر این امیال قوی(قدرت طلبی و زیبادوستی) چگونه در حال بروز و ظهورند؟ آیا اگر مجالی برای طرح شدن نداشته باشند در جای خود ساکت می مانند؟

هدف بنده از ایجاد این تاپیک آسیب شناسی اجتماعی و دینیِ انحراف جنسی نیست که حال آیا تهاجم فرهنگی بیشتر موثر است یا دین ندانی های ما، خیر بلکه به دنبال شناخت مکانیسم گرایش های درونی انسان نسبت به این موضوع هستم

مؤمن;350940 نوشت:
البته بر طبق مطلبی در اینجا نظر اکثر مراجع خلاف این است یعنی این که لذت از زیبایی چهره جنس مخالف را از نوع لذت جنسی می دانند.

شما درست می فرمایید. اشتباه لپی بود.
سوال 1 : آیا این نوع لذت جنسی حرام است؟ چرا؟
اگر حرام است آیا به این دلیل نیست که مراجع معتقدند که ممکن است به زنا یا خودارضایی تبدیل شود؟
اگر واقعا مراجع با چنین اعتقادی آن را حرام کرده اند به اعتقاد بنده اشتباه کرده اند.
به اعتقاد بنده نظر به چهره زیبای جنس مخالف میل جنسی را تحریک نمی کند. صرفا یک لذت است مانند لذت دیدن مناظر زیبا.
سوال 2 : اگر تحریک جنسی در انسان صرفا به علت میل به زیبایی دوستی انسان باشد پس چرا دیدن انسان های با جنس مخالف که بد لباسند ولی از زیبایی آنچنانی برخوردار نیستند هم میل جنسی را تحریک می کند؟

سلام ...
نظر شخصیم اینه که ...
1- میل به غیر همنوع ... صورت جنسی نداره ... نوعی حس کنجکاوی ... زیباگرایی ... کمال طلبی ...
2- و میل جنسی ... نوعی تخریب ... مال خود سازی ... نشانه گذاری ...

هست ... و اینی که میل به غیر همونوع میل جنسی رو تحریک میکنه ... علتش آن هست که انسان میخواهد آن جنس زیبا و کشف نشده را از آن خود کند ... نوعی نشانه گذاری کند .

به بیان دیگه ... وقتی شخصی غیر همجنسش رو میبینید ... در لحظه نخست ... حس زیبا طلبی ... و کنجکاوی شخص تحریک میشه ... و هیچ حس جنسی تحریک نمیشه ... زمانیکه اون شخص تصمیم میگیره ... غیر همجنس خودش رو تصاحب کنه ... همون لحظه میل جنسی وارد عمل میشه .

معلق;350941 نوشت:
بله قوای جنسی به خودی خود محدود است اما همانطور که خود گفتید قوای دیگری همچون میل به قدرت وجود دارند که نامحدودند و بسیار مخرب.. من از شما می پرسم که در عموم بشر این امیال قوی(قدرت طلبی و زیبادوستی) چگونه در حال بروز و ظهورند؟ آیا اگر مجالی برای طرح شدن نداشته باشند در جای خود ساکت می مانند؟ هدف بنده از ایجاد این تاپیک آسیب شناسی اجتماعی و دینیِ انحراف جنسی نیست که حال آیا تهاجم فرهنگی بیشتر موثر است یا دین ندانی های ما، خیر بلکه به دنبال شناخت مکانیسم گرایش های درونی انسان نسبت به این موضوع هستم

میل به زیبایی نیز میل به قدرت در انسان نامحدود است. اما رسیدن به قدرت برای هم فراهم نیست و در نتیجه شیوع تخریب آن عملاً کمتر است. در حالی که پاسخ به زیاده خواهی نفس در مورد اول ساده تر و کم هزینه تر است. لذا انحرافات آن نیز همه گیرتر است.

سلام و احترام خدمت برادر عزیزم

شریعت عقلانی;350946 نوشت:
سوال 1 : آیا این نوع لذت جنسی حرام است؟ چرا؟ اگر حرام است آیا به این دلیل نیست که مراجع معتقدند که ممکن است به زنا یا خودارضایی تبدیل شود؟

ظاهراً خیر. همیشه مفاسد تالی مد نظر نیستند. در بسیاری موارد نفس عمل و تناسب آن با حالات شیطانی مورد توجه است.

مثلاً به اجماع تمام مراجع تقلید نگاه به زیبایی زن مسلمان حتی بدون قصد لذت یا خوف مفسده نیز حرام است. پس همیشه مفاسد بعدی مد نظر نیست.

شریعت عقلانی;350946 نوشت:
اگر واقعا مراجع با چنین اعتقادی آن را حرام کرده اند به اعتقاد بنده اشتباه کرده اند. به اعتقاد بنده نظر به چهره زیبای جنس مخالف میل جنسی را تحریک نمی کند. صرفا یک لذت است مانند لذت دیدن مناظر زیبا.

البته بحث مفصلی است. ممکن است تصوری که شما از تحریک یا میل جنسی دارید با آنها یا بنده متفاوت باشد. اما قبول دارم که بحث متناقضی است و همان طور که مستحضرید در اینجا هم به آن اشاره ای داشتم و از طریق دفتر مراجع نیز پیگیری کردم و پاسخ قانع کننده ای نگرفتم. ...

شریعت عقلانی;350946 نوشت:
سوال 2 : اگر تحریک جنسی در انسان صرفا به علت میل به زیبایی دوستی انسان باشد پس چرا دیدن انسان های با جنس مخالف که بد لباسند ولی از زیبایی آنچنانی برخوردار نیستند هم میل جنسی را تحریک می کند؟

چون اغلب لباس آنها زیباست و حداقل زیبایی های آنها را بیشتر نمایش می دهد و علاوه بر این زیبایی و فانتزی ذهنی ایجاد می کند.
این نکته را هم عرض کنم که افراد زیبایی شناس و با تشخیص هنری بالا به این افراد تمایل کمتری نشان می دهند تا افرادی که همه برایشان علی السویه اند.

مؤمن;351012 نوشت:

چون اغلب لباس آنها زیباست و حداقل زیبایی های آنها را بیشتر نمایش می دهد و علاوه بر این زیبایی و فانتزی ذهنی ایجاد می کند.
این نکته را هم عرض کنم که افراد زیبایی شناس و با تشخیص هنری بالا به این افراد تمایل کمتری نشان می دهند تا افرادی که همه برایشان علی السویه اند.

سلام
موضوع مهم ديگري كه غريزه جنسي را تحت شعاع قرار ميدهد تنوع طلبي است ، قواي جنسي بسته به ميزان در يافت كالري محدود است اما شايد آنچه كه اين ميل را نامحدود جلوه مي دهد در واقع نا محدود بودن گونه ها و تجربه هاي متفاوت در عالم خيال است. نظر شما چيست؟

معلق;351481 نوشت:
سلام
موضوع مهم ديگري كه غريزه جنسي را تحت شعاع قرار ميدهد تنوع طلبي است ، قواي جنسي بسته به ميزان در يافت كالري محدود است اما شايد آنچه كه اين ميل را نامحدود جلوه مي دهد در واقع نا محدود بودن گونه ها و تجربه هاي متفاوت در عالم خيال است. نظر شما چيست؟

با سلام و عرض ادب خدمت شما بزرگوار

اگر منظور شما توسعه و تفصیل مشاهدات بصری در عالم خیال باشد موافقم. اما اگر صرف خیال (بدون مشاهده بصری) مد نظر باشد زیاد معتقد نیستم. چون در این صورت باید افراد نابینا نیز تا حدی زیادی از سوی قوه شهوانی اذیت شوند که ظاهراً این طور نیست.

بنابراین رمز اصلی به نظرم در همان حس زیبایی خواهی انسان است که از دو طریق بینایی و شنوایی تغذیه و تشدید می شود. معمولاً افراد ناشنوا نیز تصوری از یک هارمونی باشکوه در موسیقی ندارند و نمی توانند داشته باشند. ترکیب صدا و تصویر نیز بر میزان تلذذ انسان ها می افزاید و همان طور که عرض شد این حد از لذت بطور نسبی در مقایسه با حس سیری معده هم بیشتر قابل ارتقاء است و هم شدیدتر است. یعنی حجم معده انسان تا حد خاصی قابل افزایش است در حالی که زیبایی طلبی سمعی و بویژه بصری چنین محدودیتی ندارد.

عامل سوم در این زمینه نیز همه گیر و همه جایی بودن زمینه ها برای تغذیه این قواست.

و عامل چهارم

استعداد ذاتی در پرورش و درک زیبایی ها در ذهن و خیال برخی انسان ها که طبق هرم مزلو یکی از نیازهای سطح بالای انسان را تشکیل می دهد. البته در کنار این نیاز خود عشق و احساسات وابسته نیز از جمله نیازهای عالیه محسوب می شوند که اگر پاسخ کافی نگیرد ممکن است به انحراف جنسی بینجامد که در واقع گمشده و هدف اصلی در آن خود تنوع طلبی نیست بلکه عشق واقعی است.

در پایان ذکر این نکته نیز خالی از لطف نیست که در عرفان و اخلاق معمولاً صفات رذیله را به اعضای مختلف نسبت می دهند و در این میان حرص و ولع معمولاً به چشم نسبت داده می شود.

موفق باشید.:Hedye:


معلق;350002 نوشت:
چرا وقتي قواي انساني از بستر خود خارج ميشوند ديگر راضي به ظرف و حدودي نيستند؟
و همچنين اينكه چه رابطه ايي بين غريزه جنسي با كمال و زيبايي وجود دارد؟

[=book antiqua]فرق انسان با حیوان در این است که انسان ذهن دارد. در ذهن خودش آنجور که بخواهد واقعیت را می سازد. در نتیجه با واقعیت کمتر ارتباط پیدا می کند و بیشتر برداشتی سایه وار از آن دارد.
او چیزهایی را باعث رهایش می داند که نه تنها او را رها نمی کنند که بیشر او را گرفتار می سازند.
مثلا انسان بخاطر همین وهمی که دارد کنجکاو مسائل جنسی می شود با این که نیاز جنسی هنوز در او بوجود نیامده و لذا بخاطر این کنجکاوی بی مورد، خود را دچار بلوغ زود رس می کند یلوغی که عقل نابالغش توان کنترل آن را ندارد.
و نیز بخاطر همین ذهن وهم پرستی که دارد تصور می کند با ارضاء نامشروع جنسی می تواند مدتی از شر هوسهای جنسی خود رهایی یابد و حال آن که خوردن آب دریا فرد تشنه را تشنه تر می سازد.
و یا فکر می کند متنوع نمودن روشهای ارضاء نامشروع می تواند او را سیر کند ولی همیشه خناسهایی هستند که روشهای جدیدتری را به او آموزش می دهند. و همچنین تصور می کند اگر عشقی بیابد دیگه هوسهای جنسی اش می خوابد لذا دامنه هوسهایش را به ارتباط با دیگران می کشاند. وقتی با آنها ارتباط برقرار می کند و بعد از مدتی می بیند هنوز عطش جنسی دارد تصور می کند چون ارتباط موفقی نداشته این چنین شده است لذا بدنبال ارتباطی دیگر می گردد.
عاشق، آخرین عشق خود را اولین عشق (موفقش) می پندارد!
این ارتباطات همچنان رو به گسترش می رود شاید سراغ همجنس برود! شاید به دنبال خیلی کوچکتر از خودش و یا خیلی بزرگتر از خودش. شاید سراغ حیوان برود. سراغ ابزار جنسی برود. سراغ ...
خداوند در قرآن بارها فرموده است که انسان توسط شیطان فریب می خورد و باید مواظب باشد! باید با حقائق زندگی کند باید بصیرت پیدا کند از بدترین دشمنش که در درون او قرار دارد به شدت پرهیز کند و ...

نقل قول:
[=book antiqua]فرق انسان با حیوان در این است که انسان ذهن دارد. در ذهن خودش آنجور که بخواهد واقعیت را می سازد. در نتیجه با واقعیت کمتر ارتباط پیدا می کند و بیشتر برداشتی سایه وار از آن دارد.
او چیزهایی را باعث رهایش می داند که نه تنها او را رها نمی کنند که بیشر او را گرفتار می سازند.
مثلا انسان بخاطر همین وهمی که دارد کنجکاو مسائل جنسی می شود با این که نیاز جنسی هنوز در او بوجود نیامده و لذا بخاطر این کنجکاوی بی مورد، خود را دچار بلوغ زود رس می کند یلوغی که عقل نابالغش توان کنترل آن را ندارد.
و نیز بخاطر همین ذهن وهم پرستی که دارد تصور می کند با ارضاء نامشروع جنسی می تواند مدتی از شر هوسهای جنسی خود رهایی یابد و حال آن که خوردن آب دریا فرد تشنه را تشنه تر می سازد.
و یا فکر می کند متنوع نمودن روشهای ارضاء نامشروع می تواند او را سیر کند ولی همیشه خناسهایی هستند که روشهای جدیدتری را به او آموزش می دهند. و همچنین تصور می کند اگر عشقی بیابد دیگه هوسهای جنسی اش می خوابد لذا دامنه هوسهایش را به ارتباط با دیگران می کشاند. وقتی با آنها ارتباط برقرار می کند و بعد از مدتی می بیند هنوز عطش جنسی دارد تصور می کند چون ارتباط موفقی نداشته این چنین شده است لذا بدنبال ارتباطی دیگر می گردد.
عاشق، آخرین عشق خود را اولین عشق (موفقش) می پندارد!
این ارتباطات همچنان رو به گسترش می رود شاید سراغ همجنس برود! شاید به دنبال خیلی کوچکتر از خودش و یا خیلی بزرگتر از خودش. شاید سراغ حیوان برود. سراغ ابزار جنسی برود. سراغ ...
خداوند در قرآن بارها فرموده است که انسان توسط شیطان فریب می خورد و باید مواظب باشد! باید با حقائق زندگی کند باید بصیرت پیدا کند از بدترین دشمنش که در درون او قرار دارد به شدت پرهیز کند و ...

سلام ...
جناب روح بخش امیدوارم خوب و خوش و سلامت باشید ...
اولا : میل جنسی قسمتی از ذات انسان هست ... نه ساخته ذهن او .... همانگونه که آهن . آهن ربا رو جذب میکنه .... دو جنس مخالف هم همدیگه رو جذب میکنن ... این مساله برداشت ذهنی یا تخیل گونه نیست ... همانگونه که خداوند آهن را به گونه ای خلق کرده که آهنربا را جذب کند و بالعکس ... هر انسانی نیز جنس غیر همنوع خود را جذب میکند ...

ثانیا : خیلی از انسانها دنبال روشهای نادرست جهت ارضای میل جنسی میرن ... چون راه دیگری ندارند ... یک انسان که از سن 24 سالگی گذشت ... به اینگونه روابط نیاز پیدا میکنه ... اگر نداشته باشد ... مجبور است خیالپردازی کند ... مجبور هست بدن خودش رو کثیف کنه ... مجبور هست سراغ حیوان بره ... این شخص مجرم نیست ... اقتضای تن و بدنش هست ... کسی مقصر هست که اینگونه شرایط رو برای فلان شخص رقم زده ... وگرنه کی خوشش میاد بره با حیوان ...

ثالثا : به نظر من عشق و رابطه جنسی دو مقوله 100 در صد جدا از همی هستند ... یه زن و شوهر میتونن با هم رابطه جنسی داشته باشن ... ولی از هم متنفر باشن .... دو تا خانوم میتونن عاشق هم باشن ولی رابطه جنسی نداشته باشن ... دو تا مرد میتونن عاشق هم باشن ( شمس و مولانا ) ولی با هم رابطه نداشته باشن ... البته میدونم به مذاق شما خوش نمیاد ... ولی یک مرد و یک زن میتونن عاشق هم باشن ولی اصلا به اینگونه روابط هم فکر نکنن .... و فقط از بودن در کنار یکدیگر خوش باشند .

چرا عشق بوجود میاد ... به نظر من عشق مستقل از جنسیت هست و میتونه هر انسانی عاشق هر انسانی بشه ... علتش میتونه ... کنجکاوی ... علم ... زیبایی ... اعتقاد ... اخلاق ... و خیلی چیزهای دیگه باشه .

مؤمن;351498 نوشت:

اگر منظور شما توسعه و تفصیل مشاهدات بصری در عالم خیال باشد موافقم.

سلام و تشكر
بله همين طور است خيال مواد خود را از حس ميگيرد

اگر خوارضایی رو اسمش رو انحراف جنسی بذاریم آره من کلا از دین اسلام بیزار شدم و از دین برگشتم و فقط و فقط به خاطر همین مساله جنسی و نیاز جنسی و الان راحت تر دارم فکر میکنم و زندگی میکنم بدون داشتن کوچکترین اعتقادات اسلامی

*بسم ألله...*
سلام علیکم
نقل قول:
یک مرد و یک زن میتونن عاشق هم باشن ولی اصلا به اینگونه روابط هم فکر نکنن

:Gig::Gig::Gig:
دوست خوبم از طرفی شما میفرمایین؛

نقل قول:
اولا : میل جنسی قسمتی از ذات انسان هست

نقل قول:
همانگونه که آهن . آهن ربا رو جذب میکنه .... دو جنس مخالف هم همدیگه رو جذب میکنن

نقل قول:
به اینگونه روابط نیاز پیدا میکنه ... اگر نداشته باشد ... مجبور است خیالپردازی کند ... مجبور هست بدن خودش رو کثیف کنه

ببخشید یه تناقضی اینجا احساس میشه!!

در شرایط عادی؛دو فرد عاشق و طبیعی که میفرمایین اصلا ارتباط نداشته باشن نشان از یه مشکله!!!

*بسم ألله...*
سلام علیکم

نقل قول:
اگر خودارضایی رو اسمش رو انحراف جنسی بذاریم


انحراف جنسی یه اختلال جنسیه که تمایلات جنسی فرد خارج از چارچوب رابطه جنسی طبیعی ارضاء میشه!
برطرف کردن اميال همراه با خيال‏پردازى‏ و یا نوع خوابیدن یا تماشای فیلمهای پورنو و ... يا رفتارهاى جنسى با اشياء و یا اندام.
به پريشانى يا اختلال عمده بالينى در كاركرد اجتماعى،شغلى و حتی تحصیلی منجر میشه!
علت اختلالات و انحرافات جنسی در صورتی که مشکل پزشکی وجود نداشته باشه بر میگرده به عوامل روانی و تجربیات تلخ و یا شیرین گذشته فرد.
یکی از عوامل مهم اختلالات و حتی انحرافات جنسی عامل افسردگی است

مسئله انحراف جنسی رو از نظر جامعه شناختى،روان شناختى،تربيتى،اخلاقى،فرهنگى،اقتصادى و پزشكى میشه بررسی کرد!
1. كم رنگ شدن ارزش‏ها و باورهاى دينى و فرهنگى به عبارتی ضعف ايمان.
2. اهتمام نورزيدن خانواده‏ها به تربيت فرندان،به ويژه تربيت جنسى
3. بالا رفتن سن ازدواج
4. ترويج فرهنگ غرب به ويژه بخش‏هايى كه يا با اعتقادات و باورهاى دينى ما سازگار نيست و يا نابهنجارى‏هايى كه حتى خودشون هم رنج مى‏برن مانند پوشش نامناسب،لكل،مواد مخدر و...) ؛
5. مشكلات جدّى در نظام آموزشى
6. اختلاط دختر و پسر در دانشگاه‏ها و در سطح جامعه
7. مدگرايى و تجمل‏گرايى و آداب و رسوم غلط
8. ترويج و اشاعه بى‏بند و بارى از رسانه‏هاى رسمى و غير رسمى كشور و...

[SPOILER] (انجمن روان پزشكى آمريكا راهنماى تشخيص و آمارى اختلال‏هاى روانى) ترجمه محمد رضا نيكخو و همكاران
و منبع بعدی مقاله جناب آقای دکتر داوود نجفی توانا
[/SPOILER]

نقل قول:
اگر خوارضایی رو اسمش رو انحراف جنسی بذاریم آره من کلا از دین اسلام بیزار شدم و از دین برگشتم و فقط و فقط به خاطر همین مساله جنسی و نیاز جنسی و الان راحت تر دارم فکر میکنم و زندگی میکنم بدون داشتن کوچکترین اعتقادات اسلامی

سلام ...
بابا تو که ما رو کشتی با این مساله ات ... ببرش بندازش دور ... هم خودتو رو راحت کن هم ما رو ...
میل جنسی چیزی هست که آدم بابتش بی دین بشه ؟؟؟ اصلا مگه دین و ایدیولوژی به تجربه هست ؟؟؟ آدم هایی هستن که سرشون میره ولی دین و اعتقادشون نمیره ... ببینم ... سختی تو بیشتره یا رزمنده ای که تو سرما داره هر شب بدنش یخ مینه ... اسلحه اش رو به دوش گرفته ... و منتظره که یه روز یه گلوله تو بدنش خالی بشه ... فکر میکنی اون عشق نداشته ... فکر میکنی اون دل نداشته ...

قشنگ وقت بزار ... مثلا 3 روز ... بشین ایدیولوژی هات رو درست کن ... مستقل از تجربه هات ... ببین چی درسته ... چی غلطه ... اگر دین رو قبول داشتی ... اگر خدا رو قبول داشتی ... یه ستاره بزن به گوشه لباست ... بگو من متفاوتم ... بگو من ستاره دار هستم ... بگو اگر آسمون به زمین بیاد من روی اعتقاد درستم وای میستم .... اگر هم فکر کردی و به این نتیجه رسیدی که غلط هست دور دین و مذهب رو خط بکش ...آیا ایدیولوژی زندگی شما رو مبحث خودارضایی تعیین میکنه ؟؟؟ شرمت نمیشه این حرف رو میزنی ؟؟؟ بگو قوتش رو ندارم .... توانش رو ندارم ... شبا گریه کن ... ولی نگو دین رو قبول ندارم ... ( البته ببخشیدا اینجوری باهات حرف زدم ) ولی یکم محکم تر باش ...

*بسم ألله...*
سلااااااام
:Kaf::Gol::Hedye::Gol::Kaf:
أحسنت به این بینش و بصیرت و ...

نقل قول:
آدم هایی هستن که سرشون میره ولی دین و اعتقادشون نمیره ... ببینم ... سختی تو بیشتره یا رزمنده ای که تو سرما داره هر شب بدنش یخ مینه ... اسلحه اش رو به دوش گرفته ... و منتظره که یه روز یه گلوله تو بدنش خالی بشه ... فکر میکنی اون عشق نداشته ... فکر میکنی اون دل نداشته ...

نقل قول:
یک مرد و یک زن میتونن عاشق هم باشن ولی اصلا به اینگونهروابطهم فکر نکنن :Gig::Gig::Gig:
دوست خوبم از طرفی شما میفرمایین؛

اولا : میل جنسی قسمتی از ذات انسان هست

همانگونه که آهن . آهن ربا رو جذب میکنه .... دو جنس مخالف هم همدیگه رو جذب میکنن

به اینگونه روابط نیاز پیدا میکنه ... اگر نداشته باشد ... مجبور است خیالپردازی کند ... مجبور هست بدن خودش رو کثیف کنه

ببخشید یه تناقضی اینجا احساس میشه!!

در شرایط عادی؛دو فرد عاشق و طبیعی که میفرمایین اصلا ارتباط نداشته باشن نشان از یه مشکله!!!

سلام سرکار خانوم موسوی امیدوارم خوب و خوش و سلامت باشین ...
خوب ... من با گفته هاتون مخالفم ... برخی از عشق ها به قدری زیباست ... که انسانها دوست ندارن اونو با رابطه جنسی کثیفش کنن ...
اجازه بدین مثالی براتون بزنم ... من یک بار که داشتم تو خیابون انقلاب راه میرفتم جناب الهی قمشه ای رو دیدم ... با همون لبخندهای همیشگیشون ...
و دانشجوهایی که داشتند اطرافش پرسه میزدند ... در یک لحظه من شیفته ایشون شددم ... شیفته علم ... ادب ... عقل ... اخلاق ... زیبایی ...
مدتی پشت جماعتی که همراه ایشون بودن حرکت میکردم ... مثله نوری بودند که همه رو شیفته خودشون میکردند ... نه فقط من ... دانشجوهایی هم بودن
که مشخص بود عاشق استادشون هستن و میخوان از بودن با او لذت ببرن ...
من در اون لحظه به کوچکترین چیزی که فکر نکردم ... همین مساله بود ........

شاید بگین این مساله مساله ای خاص هست ...

ولی در محیط کارم هم آقایی هستند در حدود 45 ساله ... متاهل هم هستند ...ایشون مدیر کنترل پروژه هستند ...
وظیفه شون تقسیم کار ... تست پاسخ های سیستم ... و جمع بندی کار هست ... ایشون فردی بسیار خوش اخلاق ... فوق العاده متدین ... و درای سطح علمی بسیار
بالایی هستند ... ایشون وقتی وارد شرکت میشن ... گویی نوری رو با خودشون وارد شرکت میکنن ... نگاه ها رو به سمت خودشون جلب میکنن ... همه میخوان با ایشون
صحبت کنن ... مشورت کنن ... ولی به هیچ وجهی کسی به مخیلاتش هم خطور نمیکنه که بخواد ...

عشقی که واقعا عشق باشه ... چیزی نیست که بشه با رابطه جنسی جمعش کرد ... یا تفریقش کرد ...

*بسم ألله...*
نقل قول:
سلام سرکار خانوم موسوی امیدوارم خوب و خوش و سلامت باشین ...

سلااااااام آبجی جون
:hamdel:
خدا قوت خانومی
بنده پست قبلی شما رو که فرمودین دو نفر عاشق باشن احساس کردم منظورتون از زن و مرد (زن و شوهر) هست!
ببخشید برداشتم اشتباه بوده!
انشاءالله شما هم خوب و خوش و سلامت باشین.
شبتون قشنگ و پیشاپیش عیدتون مبارک!

مرسی ... اینگار دارم یه آبجی هم پیدا میکنم ... شب شما هم بخیر باشه ...

بنام او
[=arial]
[=arial]باعرض پوزش ازعزیزان این گفتگو و بلکه همه گفتگوهای اسکدین عزیز که مطلب میزارن .. واقعیتش من قصد هیچ دخالتی در این بحث را ندارم چون هنوز غیراز 4گفتگو را نخواندم و دیگه هم مایل نیستم بقیه اش را بخوانم نه بخاطر متن و موضوع که موضوع خوبی هم هست بلکه بخاطر..؟؟
غرض ازمزاحمت ...
[=book antiqua]من نمیدانم این نوشته ها فقط روی کامپیوترمن اینهمه ریز و کوچک و بیرنگ و نازیبایند یا ...؟؟؟؟؟؟؟[=arial]
بهرحال اگر عیب ازسیستم نیست و مشکل از نویسندگان عزیز و محترم نمونه همین متن کوچک میباشد که ....

اولا که همه ما خدا را دوست داریم .. امامانمونو دوست داریم .. بالاخره پدران و مادرانمون رو که دوست داریم .. حالا در کل هرکس هرکسی را که دوست داره جا ن همون کسی که دوستش دارید این نوشته هاتونو یه کم زیباترشون کنید براشون وقت بگذارید باعجله نفرستیدشون بالا که زود چاپ بشن بابا ما چشمامون کور شدن بخدا ازبسکه [=arial][=book antiqua]باید چشمامونو بیاریم جلو تا بتونیم این خطهای کج و واج و ریز و سیاهرنگ بعضی نوشته ها را ببینیم و بخونیم[=arial] ... مگر نشنیدین که میگن خط نشانه شخصیت هم میتونه باشه ؟؟
زیبایی آدمها همین نیست که ظاهرشونو مرتب کنن صبوری هم که ازاخلاق میاد فکرمیکنم میتونه نوعی زیبایی افراد تلقی بشه که در نوشتها میتونه کاملا نمود پیداکنه ..

فقط خواهش و درخواستم همین بود .. ما که اینهمه وقت میگذاریم مطالبی چنین پربار و مفید مینویسیم حداقل ظاهرشونم بزرگتر و زیباترکنیم ببینید من چقدروقت گذاشتم و مطلبم را درشت و زیبا کردم تا همه خوانندگان عزیز اسکدینی بتونن براحتی اونو ببینن و بخونن {البته هرکار میکنم مثل سابق نمیشن}..

{ اصلا این رنگ زمینه سفید خالی را فکرمیکنم به همین دلیل گذاشتن که ما کاربران یا عزیزان کاربر اونو زیباش کنیم { با نوع خط ، نوع قلم و نوع رنگ .. } {اصلا خودتون خداییش یه نگاه به همه صفحات و نوشته بیندازید ببینید چی میبینید ؟؟ حالا یه نگاهی هم به امضاها بیندازید ببینید همه برای امضاهامون چقدر وقت گذاشتیم و چه درشت و زیبا اونها را نمایش دادیم}

خواهش میکنم یه کم روی نوشته هامون وقت بگذاریم فوقش اینم بیست یاسی ثانیه ، بیشترکه نمیشه؟؟

{ البته این مشکل را اگر خود مسئولین زحمتکش فنی سایت حل نمایند بهتر میشه چون کاربران دربعضی ارسالها دوست دارند زود اقدام نموده و پست خودشونو زود بفرستن و دیگه وقتی برای مرتب کردن نوشته هاشون نمیمونه یا ممکنه فراموش نماییم و اگرازجایی دیگه برای ذخیره دائم ارسال پاسخها باید اقدام نماییم بازهم راهنمایی بفرمایند .. ممنون میشیم }

البته باعرض شرمندگی و سپاس متقابل و امید اینکه همه بتونن یه روز این مطلب را بخونن و..؟؟

بنام او
[=arial]
الان یکی دوپست دیگر راهم خواندم نمیشود موضوع را نادیده گرفت چون همراه با انسان زاده میشود و ..؟؟
و هنوز به اون سن نرسیدم که ببینم آیا درسن پیری هم شهوت و میل جنسی همراه انسان هست یا خیر هروقت رسیدم آنوقت یه اظهارنظری در موردش میکنم .. آخه انسان که اشرف مخلوقاته ؟؟ انسان که خلیفه و جانشین خدا بر روی زمینه ؟؟ انسان که تنها موجود هستی ست که صاحب عقل و شعوره و مابقی موجودات یا حداقل حیوانات دارای عقل و شعور نیستند ؟؟ که عجب خدا و خالق نادانی که هم خودش و هم نماینده اش را اشرف چه موجودات بی عقل وشعوری قرار داده ؟؟ { مثل این میماند که شما یا من برادرمون یاپدرمون رئیس جمهور باشد و مثلا ماهم مدرک لینسانس یا کارشناسیه فلان رشته و برادرمان هم خیلی ما رادوست دارد و ازقضا همه جا هم ازما و توانایی ما تعریف و تمجید نموده بعد بیاد بما بگوید که بیا شما بشو مسئول شمارش تیرهای برق خیابانها؟؟} و متاسفانه چه بی احترامی هایی و البته خیلی هم محترمانه به این خدا و خالق مینماییم اما یه ذره هم تحقیق نمیکنیم و درمورد چیزی که شاید کمترین اطلاع یا دانشی از آن نداریم اظهارنظر قاطع هم مینماییم و ..؟؟{اشاره به همه اون عزیزانی ست که هنوزدراین وادی علم و انتشاربسیارتند و سریع آن درجهان وحتی عقب افتاده ترین کشورهای جهان مدعی اند انسان اشرف مخلوقاتی بی عقل و بی شعوراست و نه فقط منظورشخص خاصی که در این مورد عذرخواهی مینمایم}

و خلاصه اینکه .. اگر تعدادی فکرمیکنیم چرا میل جنسیمون خیلی زیاده ؟؟
واگرتعداد دیگری فکرمیکنیم چرا میل جنسیمون کمه ؟؟
و اگرتعدادی هم میشینیم و فکرمیکنیم که چرا اون یکی ها میل جنسیشون کمه و اون یکی ها زیاده ؟؟
جواب شاید فقط یه کلمه کوتاه بنام غذا و یا یه جمله کوتاهه ..
غذا نخوریم یا کم بخوریم و یا درخوردن غذاهایمان ازاین پس دقت نماییم .. همین و بس..{البته هم خودمان و هم فرزندانمان}

اینکه اروپائیان دارن هرروز درعلم و دانش و قدرت و ابرقدرتی ازما مسلمانان و ایرانیان و شیعیان جلو میفتند و ماهم برعکس داریم هر روز از آنان دور میشویم { که دلیلش هم ماله دیروز و پریروز هم نمیباشد و بلکه مشکل صدهاساله میباشد } شاید دلیلش همین است که آنها صدهاسال است به علم تحقیقات بها داده و میدهند و درعوض ما چی ؟؟
شاید نزدیک چند سی دی و دی وی دی از زندگی حیوانات و مستندات را که مقداری از آنهارا تلویزیون خودمان هم پخش نموده یا مینماید خریداری و مطالعه نمودم {فقط ازروی علاقه شخصی} باورکنیم تنها چیزی که دستگیرم شد این بود که ما ایرانیان خیلی درعلم عقب افتاده هستیم و تعدادی نیزهیچی نمیدانیم اما با اطمینان کامل میخواهیم یک اظهارنظری بکنیم همین و بس؟؟{منظورافراد بسیار کم سن و سال اند}
انسان ، حیوان ، گیاه همه و همه میل جنسی دارند چرا ؟؟ چون این میل در ریزترین موجودات سیاره زمین نهفته هست حالا دلیلش هرچه هست خود خالق آن که آنرا خلق نموده میداند و بس {البته فعلا} .. {چون ممکن است انسان هم به علت آن پی ببرد و..}
و وقتی که ما غذا میخوریم مقدار میل جنسیه ما را غذاهایی که ما میل مینماییم تعیین مینمایند و نه اراده ما ، ما فقط میتوانیم درمواقعی بر آنان سرپوش گذاشته یا آنها را به مسیری درست هدایت نموده و تعدادی نیز آنرا درخود حتی سرکوب نماییم که البته این یکی عوارض بسیار منفی هم درپی خواهد داشت که اگرکسی چنین نماید ممکن است مقدارسرکوب شده هرصفت ازصفات بد و شیطانی در جایی دیگرازهمان صفات سر به بیرون زده و آن انسان را درآن صفت غرق یا مشهورنماید .. مثلا یه عده دعواگرمیشن یه عده فحاش و بی ادب میشن یه عده کم صبرو حوصله میشوند یه عده ؟؟ .. خلاصه شما ازهرجا جلوی یه غریضه یا میل ذاتی و جنسی را با روشهای اشتباه که بگیرید ممکن است ازجای دیگر بزند بیرون ولی به شکلی دیگر و حتی نوعی دیگر و حتی ..؟؟ وحتی در زمانی دیگر که این مسئله مسئله مهمی میباشد که آنرا کمی پیچیده تر و حتی غیرقابل درک نموده یا مینماید {مسئله زمان دیگر}
پایان

{والبته ماهم رو بیسوادیمون یه چیزی گفتیم ولی جدا ازتحقیقات اروپائیان یه چیزی را خودم خوب فهمیدم و اون اینکه نه خدا نادان است و نه هیچ موجودی که در تمام دنیا خلق نموده و انسان اتفاقا و اتفاقا اشرف یه مشت موجود و مخلوق و حیوان بسیار با عقل و شعور میباشد که فقط ما اطلاعات چندانی درموردشان پیدانکردیم یا نداریم که اگر قصد آن شود که درموردشان حتی مثال هم بزنم پست بیش ازپیش طولانی خواهدشد فقط میتوانم بگویم به چشمان حیوانی مانند سگ خیره شوید تا چیزهای بیشتری ازشعورآنهابدستمان آید}{فقط شاید آنها بعدازما یا ما بعداز آنها بدنیا آمده یا میاییم اما آنها احتمالا هم فکردارند و هم قدرت فکرکردن را و شاید فقط قدرت انجام راخداوند به آنها نداده و فعلا این قدرت درحیطه اشرف آنان یا موجودی بنام انسان میباشد و البته فعلا..}

باسپاس..

بنام او

[=arial]{توضیحات اضافی}

البته تنها بحث بر سر میل جنسی و این حرفها نیست ..

الان درهرموردی نگاه کنیم عقب افتاده هستیم {غیرازدستاوردهای علمی فراوانی که بعدازانقلاب بدست آمده اند} چرا چون اجداد ما به علم تحقیقات بها ندادند و ما نیز بها نمیدهیم ..
یه رهبر داریم که باید کلامش را و بلکه ذره ذره حروف کلامش را با آب طلا قاب بگیریم اما بعضا درک نمیکنیم چه میگویند ..؟؟
درآخرین سخنان ایشان به حوزه ها اگر خاطرم مانده باشد چنین فرمودند که حوزه باید فکرسازی نماید و البته قبل از آن باید ابتدا خودسازی نمایند و فکرهای خوب باید ازحوزه ها بلند شوند و بلکه متولد گردند..
و بعبارتی ، حوزه ها باید منبع تولید طرح و فکر و علم باشند .. چرا ؟؟
چرا چون ایشان میدانند که ؟؟
1 هم خدا خدای علم است ..
و2 و مهمتراینکه هم ما مردم عادی بیش از سایرین به حرفهای روحانیت بیشتر توجه مینماییم و بلکه بیشتر حرف آنان راقبول مینماییم و معتقدیم که روحانی دروغ نمیگوید مال مردم خواری نمیکند حسادت خشم غیبت عصبانیت و ؟؟؟ و هر صفت ناپسندی که متعلق به شیطان هست از روحانیت سر نمیزند .. چرا ؟؟
چرا چون انسانهای اهل دین و خداشناسی میباشند چون کارشان در راه خداست و کلام خدا را بهترفهمیده و بهتربه آن عمل مینمایند ..
بنابراین منظور ایشان شاید این میباشد که اگر روحانیت درایران کارش درست باشد همه چیز خودبخودی خوب ودرست خواهدشد {ازنظرعلمی} و.. و بهمین دلیل شاید بد نباشد روحانیت هرچه زودتر در علم تحقیقات گام گذاشته و در راه علم الهی و حتی کشف اسرار الهی و مخصوصا ..
و مخصوصا علم تحقیقات و چنین گمان نکنیم که اسرارالهی قابل کشف و رمزگشایی نمیباشند که خلاف اینرا اروپائیان اثبات نموده و همچنان نیز درحال اثبات آن میباشند و ..
و باید توجه به تحقیق و پژوهش در حوزه ها بیش از پیش رشد نماید و بیش از پیش مورد توجه قرار بگیرد و اگر درهر زمینه ای تحقیقات شود انشاا... فتاوی و تفاسیر قرآن نیز درمسیر علمی و درست خود قرار خواهندگرفت .. یا مثلا اگربحث حجاب یا هر هنجارو ناهنجاریه دیگری بمیان آید چون روحانیت خود ابتدا تحقیق نموده و یه گروه کارشناسی را مامور رسیدگی به این پدیده یا هر معضل نموده بنابراین بهتر و زودتراز هرکس درمیابد که ریشه این مشکل ازکجا دارد تغذیه مینماید .. بنابراین تصمیمات درجهت خشکاندن آن اتخاذمیگردند و همه اهداف درصدد برطرف نمودن هرمعضل باکمترین هزینه های انسانی،ایمانی،سیاسی،فرهنگی،اخلاقی،اقتصادی و .. و غیره متحد و متمرکز گردیده و کارشان رابه نحو احسنت به انجام میرسانند و ..
و زمانی چنین شد دیگه نه من نصیحت میشنوم و نه من نصیحت میکنم و نه مشکلات پیش پا افتاده کشور ما را از رشد و پیشرفتهای علمی بیشتر و بزرگتر باز میدارند ..

{منظورازمن .. شهروند ایرانی یا همه انسانهاست و منظور از نصیحت از همه و ازهرفردی و بصورت شنیداری رودر رو ست که باعث میشود بمرور گوش و ذهن انسان ازنصیحت پرشده و دیگه حرف و سخنان درست را هم نخواهدپذیرفت}

باسپاس..

با سلام و تشكر از دوستان

اينكه چرا غريزه جنسي الي رقم محدود بودن آن به ميزان مصرف كالري تنوع پذير و سير ناشدني است سخناني گفته شد از جمله اينكه :

1-تخريب غريزه جنسي مانند تخريب انرژي مهار نشده است و از آن جنس است
2-
قانون زوجييت و راحت الوصول بودنش
3-كمبود عشق و عاطفه
4-ارتباط اين قوه با زيبايي دوستي و زياده خواهي هاي نفس

5-
کم توجهی به توصیه های دینی و گسترش فرهنگ شیطانی غرب
6- حس تصاحب كردن ونشانه گزاري

لازم به ذكر است كه حقير به دنبال شناخت عوامل اجتماعي« زياده خواهي جنسي» نيستم بلكه طالب هستي شناسي اين پديده هستم كه حقيقتش چيست؟ چه مطالبه ايست؟ و تابع چه قانونيست ؟آيا انسان از اين گذر به دنبال اتحاد با روح و اعماق هستي است؟
منتظر نظرات ارزشمند شما هستم

hadihama1360;351909 نوشت:
اگر خوارضایی رو اسمش رو انحراف جنسی بذاریم آره من کلا از دین اسلام بیزار شدم و از دین برگشتم و فقط و فقط به خاطر همین مساله جنسی و نیاز جنسی و الان راحت تر دارم فکر میکنم و زندگی میکنم بدون داشتن کوچکترین اعتقادات اسلامی

قابل توجه آنانی که استمناء را معضل نمی دانند. ببینید چگونه ریشه فاسد خود را به همه زوایای روح فرد پیش می برد و تا او را از هرآنچه اعتقاد صحیح است تهی کند دست بردار نیست.
همچنین این مورد انسان را بیشتر به تصدیق این حکمت وا می دارد که: نباید مغرور اعتقادات درستمان باشیم و حال آنکه فکری برای ترک گناهانمان نمی کنیم.
اصولا انسانها مشکلاشان با دین همین است. دین می خواهد آنها را موفق در کنترل نفس کند و نفس می خواد از این کنترل خارج شود. (قیامت: 5) و البته نفس، جز به دره هلاکت و تباهی آدرس جای دیگری را بلد نیست.
این جناب که گفته است «من الان دیگر راحت شدم» چون شیطان او را به زمین زده است فرد زمین خورده که دوباره با او گلاویز نمی شوند. به همین خاطر احساس راحتی کاذب می کند.
این جناب خود را از کشمکش بین نفس و عقل با تسلیم شدن مقابل نفس، و قبول شکست خود را به آرامش رسانده است و اگر دوباره روی پای خود نیایستد و راه درست را نرود فرصت همه رشدها را از خود دریغ داشته است.
من برای او دعا می کنم شما هم دعا کنید هرچند خود را محتاج دعای من و شما نمی داند که اصلا به دعا اعتقادی ندارد!

نقل قول:
FTMH_Mohammadi
سلام ...
جناب روح بخش امیدوارم خوب و خوش و سلامت باشید ...
اولا : میل جنسی قسمتی از ذات انسان هست ... نه ساخته ذهن او .... همانگونه که آهن . آهن ربا رو جذب میکنه .... دو جنس مخالف هم همدیگه رو جذب میکنن ... این مساله برداشت ذهنی یا تخیل گونه نیست ... همانگونه که خداوند آهن را به گونه ای خلق کرده که آهنربا را جذب کند و بالعکس ... هر انسانی نیز جنس غیر همنوع خود را جذب میکند ...

همه میلها ذاتی انسان هستند مثل آبی که در رودی می رود. رود، زنده است به آبی که در آن جاری است. ولی وقتی این آب طغیان می کند، لبریز می شود و مسیر خود را محدود به رود نمی کند این دیگر آغاز خرابی است. باید این رود را کنترل کرد. نه رودخانه را خشک نمود و نه گذاشت که آب در آن، مسیری غیر از رودخانه را بپیماید.
آیا وقتی دو آهن ربا همدیگر را جذب می کنند یعنی باید گذاشت که هر وقت خواستند جذب کنند؟! مثلا زمین جاذبه دارد هر چیزی را به سوی خود جذب می کند این یعنی آیا ما خود را از جاذبه زمین حفاظت نکنیم؟! خب آتش هم می سوزاند و آب هم غرق می کند و سم هم می کشد و ... یعنی باید سوخت و غرق شد و مرد؟!! و الا طبیعت مسیر خودش را نرفته است؟!!
ایا کسی که استمناء می کند می تواند جذب جنس مخالفشش شود؟ و با او تجربه موفق جنسی را بصورت دائم داشته باشد؟! چه بسیار از آنها که زمان مجری اعتیاد به استمناء پیدا نمودند و آنها متأسفانه و حتی بعد از آمیزش با همسرشان باز هم تا استمناء نکنند عطش جنسی اشان فرو کش نمی کند!
بیاید از ما مشاوران بپرسید تا به شما نمونه های مختلفی از این قصه تلخ را شمارش کنند!

نقل قول:
ثانیا : خیلی از انسانها دنبال روشهای نادرست جهت ارضای میل جنسی میرن ... چون راه دیگری ندارند ... یک انسان که از سن 24 سالگی گذشت ... به اینگونه روابط نیاز پیدا میکنه ... اگر نداشته باشد ... مجبور است خیالپردازی کند ... مجبور هست بدن خودش رو کثیف کنه ... مجبور هست سراغ حیوان بره ... این شخص مجرم نیست ... اقتضای تن و بدنش هست ... کسی مقصر هست که اینگونه شرایط رو برای فلان شخص رقم زده ... وگرنه کی خوشش میاد بره با حیوان ...

میل جنسی مثل میل به غذا خوردن نیست که اگر غذایی نباشد او خواهد مرد! بلکه میل جنسی برای بقای نسل انسانی در انسان گذاشته شده است نه برای بقای خودش. غذای برای بقای خود انسان است ولی میل جنسی برای بقای دیگری. مثل میل به کمک به دیگران.
چیزی که از جوان 24 ساله گفته شده است میل جنسی نیست بلکه اعتیاد جنسی است. و اعتیاد، بیشتر یک پدیده ذهنی است.
چه بسیار از جوانهای 24 ساله که به راحتی با کشش های چنسی خود کنار می آیند. آنها بخوبی می دانند وقتی کیسه های منی آنها پر شود، روی قوه تخیلشان فشار می آورد ولی کمی بعد با تخلیه در خواب دیگر این فشار وجود ندارد. این فشار در آنها بخوبی قابل تحمل است. مثل این که شما بیخوابی را در شب امتحات تحمل می کنی تا بتوانی درس بخوانی و یا راننده ای که خستگی را برای رسیدن به موقع به مقصدش تخمل می کند و یا روزه داری که گرسنکی را تحمل می کند. اگر افطار پایان گرسنکی اوست، تخلیه شبانه نیز این چنین حکمی دارد.
چه بسیار از افراد که نزد ما شکوه از همین میل جنسی داشته اند ولی توانسته اند به مرور از فشار آن بکاهند. آنها بیشتر به این باور رسیده اند که میل طغیان یافته، واقعیت خارجی ندارد و نمی شود از آن به پدیده ذاتی انسان یاد نمود.
بالاخره دین آمده است اسنان را از همین تاریکهای جهل و قضاوتهای نادرست خارج کند. یخرجهم من الظلمات الی النور. و نیاز انسان به دین نیز به همین خاطر است. دین اسلام استمناء را حرام می داند. و من جدای از اعتقادی که به دین اسلام دارم، این عمل را غلط می دانم و آن را به شدت موجب سقوط انسان از جهات مختلف می دانم و نمونه های این سقوط را بسیار مشاهده کرده ام.

نقل قول:
ثالثا : به نظر من عشق و رابطه جنسی دو مقوله 100 در صد جدا از همی هستند ... یه زن و شوهر میتونن با هم رابطه جنسی داشته باشن ... ولی از هم متنفر باشن .... دو تا خانوم میتونن عاشق هم باشن ولی رابطه جنسی نداشته باشن ... دو تا مرد میتونن عاشق هم باشن ( شمس و مولانا ) ولی با هم رابطه نداشته باشن ... البته میدونم به مذاق شما خوش نمیاد ... ولی یک مرد و یک زن میتونن عاشق هم باشن ولی اصلا به اینگونه روابط هم فکر نکنن .... و فقط از بودن در کنار یکدیگر خوش باشند .
چرا عشق بوجود میاد ... به نظر من عشق مستقل از جنسیت هست و میتونه هر انسانی عاشق هر انسانی بشه ... علتش میتونه ... کنجکاوی ... علم ... زیبایی ... اعتقاد ... اخلاق ... و خیلی چیزهای دیگه باشه .

رابطه جنسی همسران اگر با عشق همراه نشود شابد باعث تخلیه بشود ولی آنها را ارضاء نمی کند بلکه عطش جنسی آنها را بیشتر می سازد.
اولین سؤالی که ما از همسرانی که با هم اختلاف پیدا کرده اند می پرسیم این است که «آیا رابطه جنسی موفقی دارند؟»
این سؤال را به این خاطر در آغاز می پرسیم تا بدانیم میزان اختلاف آنها چقدر است. کمیت و کیفیت ارتباط جنسی به شدت تحت تأثیر روابط عاطفی همسران است.
بحث عشق، مفصل تر از آن است که بشود در این پست آن را شروع نمود و پایان داد می توانید مراجعه کنید به:
از عشق چه می دانی؟
ولی باید همین مقدار خدمت شما عرض کنم که اگر عشق بی شهوت را بشود تصور نمود پس:
چرا انسان عاشق والدین خود نمی شود و هیجانات طوفنده اش را درباره آنها تجربه نمی کند؟
چرا انسانِ عاشق، همچنان عاشق نمی ماند؟ چرا عاشق پیشگان، بارها بارها تجربه عشقی داشتند و هربار تصورشان بر این بوده است این دیگر یک عشق واقعی است و برایشان تا آخر خواهد ماند؟!
چرا رابطه جنسی در آغاز، آتش عشق آنها را شعله ور می کند؟ دقیقا بعد از رابطه جنسی، عواطف قبلی تهییج می شود. پدیده جدیدی در درونش اتفاق نمی افتد فقط همان که بوده، تهییج می شود.
و چرا همین رابطه جنسی وقتی بارها تکرار می شود از آتش عشقشان می کاهد؟ زیرا رابطه جنسی در انسان به شدت تحت تأثیر مسائل روانی است. جذابیت اولیه رابطه جنسی، می تواند عشق را شعله ور نماید ولی بعد که این جذابتی اولیه از بین می رود عشق هم فرو کش می کند!
علت تشدید کننده همان علت موجده (بوجود آورنده) است که جلوه بیشتری نموده است.

نقل قول:
همه میلها ذاتی انسان هستند مثل آبی که در رودی می رود. رود، زنده است به آبی که در آن جاری است. ولی وقتی این آب طغیان می کند، لبریز می شود و مسیر خود را محدود به رود نمی کند این دیگر آغاز خرابی است. باید این رود را کنترل کرد. نه رودخانه را خشک نمود و نه گذاشت که آب در آن، مسیری غیر از رودخانه را بپیماید.
آیا وقتی دو آهن ربا همدیگر را جذب می کنند یعنی باید گذاشت که هر وقت خواستند جذب کنند؟! مثلا زمین جاذبه دارد هر چیزی را به سوی خود جذب می کند این یعنی آیا ما خود را از جاذبه زمین حفاظت نکنیم؟! خب آتش هم می سوزاند و آب هم غرق می کند و سم هم می کشد و ... یعنی باید سوخت و غرق شد و مرد؟!! و الا طبیعت مسیر خودش را نرفته است؟!!
ایا کسی که استمناء می کند می تواند جذب جنس مخالفشش شود؟ و با او تجربه موفق جنسی را بصورت دائم داشته باشد؟! چه بسیار از آنها که زمان مجری اعتیاد به استمناء پیدا نمودند و آنها متأسفانه و حتی بعد از آمیزش با همسرشان باز هم تا استمناء نکنند عطش جنسی اشان فرو کش نمی کند!
بیاید از ما مشاوران بپرسید تا به شما نمونه های مختلفی از این قصه تلخ را شمارش کنند!

سلام ...
امیدوارم خوب و خوش و سلامت باشین ... من تقریبا تمام پست های خودم و دوستان رو خوندم ... هیچ شخصی از این صحبت نکرد که وقتی آهن و آهن ربا همدیگر رو جذب میکنند اجازه بدهیم آنها همدیگر را جذب کنند { چرا موضوع بحث رو عوض میکنید } شما در پستتون به این مطلب اشاره کرده بودین که این :

نقل قول:
[=book antiqua]و نیز بخاطر همین ذهن وهم پرستی که دارد تصور می کند با ارضاء نامشروع جنسی می تواند مدتی از شر هوسهای جنسی خود رهایی یابد و حال آن که خوردن آب دریا فرد تشنه را تشنه تر می سازد.
و یا فکر می کند متنوع نمودن روشهای ارضاء نامشروع می تواند او را سیر کند ولی همیشه خناسهایی هستند که روشهای جدیدتری را به او آموزش می دهند. و همچنین تصور می کند اگر عشقی بیابد دیگه هوسهای جنسی اش می خوابد لذا دامنه هوسهایش را به ارتباط با دیگران می کشاند. وقتی با آنها ارتباط برقرار می کند و بعد از مدتی می بیند هنوز عطش جنسی دارد تصور می کند چون ارتباط موفقی نداشته این چنین شده است لذا بدنبال ارتباطی دیگر می گردد.

که من با این صحبتتون مخالفت کردم و خدمتتون عنوان کردم علت اصلی اینکه جوانان و نوجوانان به دنبال چنین راههایی میروند این نیست که علاقه به خودارضایی یا وهم پرستی دارن ... بلکه مشگل از جایی دیگر است ... من خاطرات کسی رو میخوندم که بعد از خودارضایی گریه اش میگرفته ... آسمون و زمین رو لعنت میکرده و میگفته چرا خدا براش همسری رو مهیا نمیکنه ... همین جناب 1360 ... آیا شما فکر میکنید ایشون علاقه به خودارضایی دارد ؟؟؟ خیر جناب روح بخش ... تمام جوونها از خداشونه ازدواج کنن ... ولی احکام و قوانین و شرایطی تو جامعه حکم فرماست ... که جوانها نمیتونن نیمه خودشون رو پیدا کنن ... نمیتونن رابطه برقرار کنن ... نمیتونن حرفشون رو بزنن ... نمیتونن شرایط ازدواج رو مهیا کنن ... نمیتونن ازدواج کنن ... بالاجبار به سمت اینگونه اعمال میروند ... پسر ها و دخترهایی رو دارم اطرافم میبنیم که از 30 تا 35 سالشونه ... از افسردگی دارن رنج میبرن ... شرایط اقتصادی مناسب ندارن ... نمیتونن ازدواج کنن ... بعد شما میاین و میگین ... { میل جنسی یه جوبه ... توش آب میاد ... یه دفعه طغیان میکنه .... خاک تو سرش که طغیان میکنه } .... شما هم به جای اینکه همچین کسانی رو امر به معروف کنید کسانی که چنین شرایطی رو بوجود آورده اند را امر به معروف کنید .

نقل قول:
میل جنسی مثل میل به غذا خوردن نیست که اگر غذایی نباشد او خواهد مرد! بلکه میل جنسی برای بقای نسل انسانی در انسان گذاشته شده است نه برای بقای خودش. غذای برای بقای خود انسان است ولی میل جنسی برای بقای دیگری. مثل میل به کمک به دیگران.
چیزی که از جوان 24 ساله گفته شده است میل جنسی نیست بلکه اعتیاد جنسی است. و اعتیاد، بیشتر یک پدیده ذهنی است.
چه بسیار از جوانهای 24 ساله که به راحتی با کشش های چنسی خود کنار می آیند. آنها بخوبی می دانند وقتی کیسه های منی آنها پر شود، روی قوه تخیلشان فشار می آورد ولی کمی بعد با تخلیه در خواب دیگر این فشار وجود ندارد. این فشار در آنها بخوبی قابل تحمل است. مثل این که شما بیخوابی را در شب امتحات تحمل می کنی تا بتوانی درس بخوانی و یا راننده ای که خستگی را برای رسیدن به موقع به مقصدش تخمل می کند و یا روزه داری که گرسنکی را تحمل می کند. اگر افطار پایان گرسنکی اوست، تخلیه شبانه نیز این چنین حکمی دارد.
چه بسیار از افراد که نزد ما شکوه از همین میل جنسی داشته اند ولی توانسته اند به مرور از فشار آن بکاهند. آنها بیشتر به این باور رسیده اند که میل طغیان یافته، واقعیت خارجی ندارد و نمی شود از آن به پدیده ذاتی انسان یاد نمود.
بالاخره دین آمده است اسنان را از همین تاریکهای جهل و قضاوتهای نادرست خارج کند. یخرجهم من الظلمات الی النور. و نیاز انسان به دین نیز به همین خاطر است. دین اسلام استمناء را حرام می داند. و من جدای از اعتقادی که به دین اسلام دارم، این عمل را غلط می دانم و آن را به شدت موجب سقوط انسان از جهات مختلف می دانم و نمونه های این سقوط را بسیار مشاهده کرده ام.

این پستتون که اصلا ....
جناب روح بخش آیا میل جنسی برای زیباتر شدن زندگی انسانها نیست ؟؟؟ آیا همینکه انسانی زنده باشد برای شما کفایت میکند ... کیفیت زندگی این شخص اهمیت ندارد ...
نظر شما واقعا این هست که میل جنسی برای بقای دیگری هست ؟؟؟ نه برای بقای کیفیت زندگی من ؟؟؟ هر وقت شما اومدین و شرایط درستی رو در جامعه حاکم کردین ... اونوقت بیاین و اینجور انسانها رو محکوم کنید ... اصلا چطوره مباهله کنیم ... شما لعنت کنید ... ما هم لعنت کنیم ...

موضوع قفل شده است