جمع بندی هدف از زندگی در دنیا چیست؟

تب‌های اولیه

66 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
هدف از زندگی در دنیا چیست؟

سلام

هدف از زندگی، در دنیا چیست؟

با نام و یاد دوست



با سلام
خداوند در قرآن براي افعال خود اهدافي را بيان مي‌کند به خصوص درباره خلقت انسان آيات متعددي وجود دارد که با آهنگ‌هاي مختلف، هدف خلقت انسان و چرايي کيفيت خلقت عالم به شکل موجود را بيان مي‌کنند. خداوند خود توضيح مي‌دهد که من چرا عالم را خلق کردم، چرا شما را خلق کردم، چرا عالم را به گونه‌اي خلق کردم که براي شما جاذبه داشته باشد، چرا شما را به گونه‌اي خلق کردم که در شما اختلافات طبيعي وجود داشته باشد و ... پاسخ همه اين چراها در قرآن بيان شده و ما مي‌توانيم همه اين پاسخ‌ها را در پرتو همان برهان عقلي تبيين کنيم. البته لزومي ندارد ما بحث‌هاي عقلاني و فلسفي را اين‌جا مطرح کنيم؛ بلکه از خود آيات قرآن کريم بهره مي‌گيريم.
شايد يکي از کلي‌ترين آياتي که در باره هدف آفرينش سخن گفته است آيه دوم از سوره ملک باشد: الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا. آنچه که به انسان نسبت داده مي‌شود، حيات وي و مرحله قبل و مرحله بعد از آن است (وَكُنتُمْ أَمْوَاتاً فَأَحْيَاكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْييكُم)(بقره، 28)اين موت و حيات، مجموعا هويت انسان را تشکيل مي‌دهند و خداوند هدف از آن را امتحان بيان مي‌فرمايند. در آيات ديگري اشاره فرموده که اصلا آن‌چه در عالم و به خصوص در روي زمين هست براي هدفي آفريده شده که در راستاي هدف آفرينش شماست: «إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الْأَرْضِ زِينَةً لَّهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا(کهف، 7)ما آن‌چه روي زمين هست را داراي جاذبه‌اي قرار داديم تا مقدمه و زمينه‌ آزمايش شما باشد.» درباره اختلافاتي که در بين انسان‌ها وجود دارد نيز مشابه همين بيانات آمده است: وَرَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِّيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ(انعام، 165)انسان‌ها همه با هم مساوي نيستند و هم در کمالات تکويني و هم در بهره‌مندي از نعم مادي با هم اختلاف دارند. قرآن اين اختلاف را وسيله آزمايش معرفي مي‌کند. اين يک دسته از آيات است که هدف آفرينش انسان بلکه آفرينش جهان را در ارتباط با آزمايش انسان مي‌داند.


در بعضي آيات ديگر هدف خلقت را رساندن رحمت مي‌داند: وَلاَ يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ *إِلاَّ مَن رَّحِمَ رَبُّكَ وَلِذَلِكَ خَلَقَهُمْ(هود، 118 و 119) به حسب تفسيري که از آيه استظهار مي‌شود که با دو روايت هم اين تفسير تأييد مي‌شود، لذلك يعني لاجل ذلك الرحمة؛ يعني اصلا شما را به خاطر همين رحمت آفريد. و بالاخره در آيه ديگري صريحا مطلبي را مي‌گويد که بيش از همه احتياج به تفسير و توضيح دارد و آن اين است که مي‌فرمايد: «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ(ذاريات، 56) همه جنيان و انسيان را نيافريدم مگر براي اين‌که مرا عبادت کنند.» در اين آيه هدف از خلقت همه جن و انس عبادت خدا معرفي شده است.
نتیجه:
بهترین کسی که هدف خلقت را برای ما تبیین می کند خود خداست
خدا در قرآن سه هدف را برای آفرینش بیان می فرماید:
1.امتحان
2. عبادت
3. رحمت
این سه هدف در طول هم هستند به این ترتیب که خدا در دنیا وسایل امتحان شدن انسان ها را فراهم کرده ( به این صورت که افراد را مختلف قرار داده و....) آنگاه در بستر این امتحان او را به عبادت دعوت می کند تا از روی اختیار مسیر خود را انتخاب کند و این انتخاب وی باید اختیاری باشد تا بتواند وسیله تقرب او شود. امتیاز انسان به دیگر موجودات نیز همین اختیار داشتن اوست .
خدا در مسیر این امتحان و عبادت اختیاری بالا ترین امتیاز را به وی اختصاص داده که همانا رحمت خود می باشد خدا به مقتضای ذات خود که منشا رحمت است انسان را خلق کرده تا او را متنعم از این رحمت خویش گرداند. حال گاهی این نعمت ها مادی اند و گاه روحانی و معنوی .
خدا با خلقت انسان می خواهد بالا ترین نعمت های خود را که همانا قرب و نزدیکی به خود است را نصیب او کند و این مقام نصیب کسی نمی شود جز از راه عمل های اختیاری.
و این همان سه هدفی بود که در قرآن از آن نام برده شده بود امتحان وسیله ای برای عبادت اختیاری ؛ عبادت وسیله ای برای سنخیت پیدا کردن با رحمت ها ی خاص الهی ؛ که همانا قرب به ذات الهی که واجد همه کمالات است بزرگترین نعمت الهی است


سخنان استاد شعیب را اگر بخواهیم به شکل تفصیلی ببینیم می توانیم به نمودارهای زیر رجوع کنیم

شعیب;348829 نوشت:
بهترین کسی که هدف خلقت را برای ما تبیین می کند خود خداست خدا در قرآن سه هدف را برای آفرینش بیان می فرماید: 1.امتحان 2. عبادت 3. رحمت

با سلام و تشكر از توضيحات خوب شما
بايد عرض كنم كه سوال من بيشتر معطوف به دنيا و مواهب آن است به اين صورت كه:
فلسفه مواهب و نعمت ها در دنيا چيست؟ امتحان ؟ يا رشد و شكوفايي

بدون عدالت و بهره برداري برابر از مواهب الهي ، چگونه انسان به رشد و شكوفايي ميرسد؟
اگر بي عدالتي فقط جهت امتحان شدن است پس چرا اينقدر در خود دين تاكيد به عدالت شده است؟

چرا خداوند عادل، امكان بهره برداري برابر از مواهب را (جهت رشد همه) فراهم ننمود؟

شعیب;348829 نوشت:
1.امتحان 2. عبادت 3. رحمت

سلام
این سه تعبیر از لحاظ ظاهری تفاوت دارند اما از لحاظ واقعیت یکی هستند و اساس همه همان رحمت است
امتحان چیزی جز ایجاد فرصت برای افزونی ظرف دریافت رحمت الهی نیست عبودیت هم جلوه دریافت رحمت رحیمیه خدای تبارک وتعالی است
این دو در آخرت از زواید وجودی پیراسته شده و رحمت جاودانی خدای متعال را جلوه گر می سازند
پس برای رحمت آمده ایم
والله الموفق

معلق;348913 نوشت:
فلسفه مواهب و نعمت ها در دنيا چيست؟ امتحان ؟ يا رشد و شكوفايي بدون عدالت و بهره برداري برابر از مواهب الهي ، چگونه انسان به رشد و شكوفايي ميرسد؟ اگر بي عدالتي فقط جهت امتحان شدن است پس چرا اينقدر در خود دين تاكيد به عدالت شده است؟ چرا خداوند عادل، امكان بهره برداري برابر از مواهب را (جهت رشد همه) فراهم ننمود؟

با سلام خدمت شما دوست گرامی
نعمت های دنیوی بستری است برای رشد و کمال انسان . همانگونه که بیان شد خدای تبارک و تعالی انسان را در ظرف جهان مادی قرار داده و او را در این ظرف امتحان می کند تا او با اختیار خود راه رشد و تعالی را طی کند و ظرف وجودش آماده پذیرش فیوضات رحمانی را پیدا کند.
انسان در دار دنیایی که دار تزاحمات مادی است مکلف به انجام تکالیفی شده است تا به این واسطه رشد کند.
خداوند از نظر تکوینی نظامی احسن را طراحی کرده است و در آن عدالت را در حد اعلای خود رعایت کرده است و در این نظام تکوینی انسانی را طراحی کرده است که مختار بوده و در دایره امور اختیاری به او اجازه دخل و تصرف اختیاری داده است و برای این که او مسیر را به نحو احسن در پیش بگیرد او را به حکم عقل و شرع آراست .
به او دستور داد که عدالت را رعایت کند حقوق دیگران را پاس بدارد و خدای را بندگی کند.
حال گاهی همین انسان در دایره امور اختیاری خود مسیر ظلم را در پیش گرفته و و در حق خود و دیگران ظلم کرده و گاها جهانی را به ظلم خود متاثر می سازد
برای مثال می بینیم که خدا دارایی های زمین را برای انسانها قرار داده تا آنها به واسطه آن از رفاه برخوردار شوند ولی می بینیم که این انسان دو پا از آن سر دنیا(آمریکا) بلند می شود و میرود در آفریقا حق یک سری انسان را غصب می کند و آنها را در فقر و بدبختی رها می کند حتما مطلع هستید که آفریقایی که ما امروز می بینیم از محروم ترین قاره های جهان است و گاها مردم آن به خاطر فقر و گرسنگی می میرند دارای غنی ترین معادن طلا و نقره است ولی توسط یک عده ظالم چپاول گر تصرف شده و مردمی که ذی حق بوده را از این نعمت محروم می سازند.
خدا انسان ها را به نیکو ترین وجه آفرید و از نعمت های دنیایی آنها را برخوردار کرد و آنچه را که برای آنها فایده داشت حلال کرد و به آنها اجازه بهره برداری از آنها را برای بهترین زندگی داد
خداوند در قرآن می فرماید: «ا و لم یروا انا نسوق الماء الی الارض الجرز فنخرج به زرعا تاكل منه انعامهم و انفسهم افلا یبصرون»(سجده /27)
«مگر ندیده اند كه ما آب باران را به سوی زمینهای خشك و بی آب و علف روان می سازیم تا به وسیله آن كشتها را برویانیم (و مزارع را سر سبز كنیم) كه از (حاصل) آن چارپایان وخودشان بخورند آیا اینها را نمی نگرند؟»
در جای دیگر می گوید : «وهو الذی سخر البحر لتأکلوا منه لحما طریا»(نحل/14 )
«اوهمان كسی است كه دریا را برایتان رام كرد تا از درون آن گوشت تازه برای خوردن خود فراهم آورید .»
در آیه دیگری می گوید : «الله الذی جعل لكم الانعام لتركبوا منها ومنها تأكلون»
«خدا همان كسی است كه چارپایان را برایتان آفرید تا بر پشتشان سوار شوید و از گوشتشان بخورید .»
در تعدادی از آیات با تعبیر «و رزقناهم من الطیبات»و«از غذاهای پاك و پاكیزه روزیشان دادیم .» به این لذّت و میل اشاره دارد.
: «وهو الذی انشأ جنات معروشات و غیر معروشات والنخل و الزرع مختلفا اكله و الزیتون و الرمان متشابها و غیر متشابه كلوا من ثمره اذا أثمر و اتوا حقه یوم حصاده و لا تسرفوا انه لا یحب المسرفین. و من الانعام حموله و فرشا كلوا مما رزقكم الله و لا تتبعوا خطوات الشیطان انه لكم عدو مبین»
(اوهمان كسی است كه باغها یی از درختان داربستی و غیرداربستی ودرختان خرما و كشت و زرعهایی از دانه ها و حبوبات و خوردنیهای گوناگون و زیتون وانار ومیوه های همگون و ناهمگون فراهم آورد. از میوه های آن وقتی رسید بخورید و روز درو حق خدایی آن را «به فقرا » عطا كنید و « مواظب باشید كه » اسراف نكنید كه خدا اسرافكاران را دوست نمی دارد و نیز از چارپایان باربر و سواری آفرید بخورید از آنچه كه خدا روزیتان كرده واز شیطان پیروی مكنید كه دشمن آشكار شماست )
در دو مورد از آیات «كلوا و اشربوا » آمده با این تفاوت كه در یك مورد پس از قید «من رزق الله» می گوید فساد مكنید و در مورد دیگر می گوید اسراف نكنید .
در چند مورد «كلو ا طیبات ما رزقناكم»آمده و د ریك مورد «كلوا من الطیبات واعملو صالحا»
ونیز تعابیر دیگری در قرآن در این زمینه داریم مثل «كلوا مما غنمتم حلا لا ً طیباً»و یا «كلوا مما رزقكم الله حلالاً طیباً»یا «و كلوا مما فی الارض حلالا طیباً»یا «كلوا من رزق ربكم»و یا «كلوا و ارعوا انعامكم»
جالب این است كه به دنبال این آیات پس از امر به خوردن و آشامیدن توصیه ای را همراه می كند كه بخوردید و فساد نكنید، یا اسراف نكنید و یا طغیان نكنید و یا از شیطان پیرو ی نكنید و یا اینكه توصیه می كند كه شكر خدا را به جای آرید و یا تقوای او را پیشه كنید و ... .
قرآن كریم به تجویز و دادن رخصت استفاده از خوردنیها و نوشیدنیها اكتفا نكرده است بلكه ضمن این رخصت، به نكوهش كسانی پرداخته كه استفاده از یك دسته از خوردنیها یا نوشیدنیها را بیجا و بدون هیچ علت و سببی برخود تحریم كرده بودند ودر یكی از آیات مربوط به این مطلب می گوید : «قل من حرّم زینه الله التی اخرج لعباده والطیبات من الرزق قل هی للذین امنوا فی الحیوه الدنیا خالصه یوم القیامه»
(بگو چه كسی استفاده از اشیاء زینتی را كه خدا برای بندگانش آفریده و استفاده از رزق و روزی پاك و پاكیزه را منع و حرام كرده است بگو «اینها در دنیا برا ی استفاده مومنین است» و در قیامت به طور خالص از آنِ مومنین خواهد بود.)
پس خدای تبارک و تعالی نعمت های دنیا را برای استفاده همه قرار داده است و به آنها اجازه تصرف داده است حال گاهی همین انسانها با اختیار خود این نعمت ها را از دیگران سلب می کنند .
و بالا تر این که خدا به کسانی که از این نعمت ها بیشتر برخوردار اند امر به صدقه و کمک به همنوع را داده است تا هم دیگران از این نعمت ها برخوردار شوند و هم موجب تعالی و تقرب فرد به درگاه الهی شود.

معلق;348913 نوشت:
چرا خداوند عادل، امكان بهره برداري برابر از مواهب را (جهت رشد همه) فراهم ننمود؟

با سلام

این طور که از توضیح کارشناسان دینی فهمیدم این نابرابری مواهب و قابلیت ها بهترین شکل طراحی دنیا و آزمون بندگی انسان هاست.

اما این که چرا این نظام بهترین است فکر نمی کنم پاسخ ساده و روشنی داشته باشد. ظاهراً از چیزهایی است که ما انسان ها نمی دانیم یا اساساً نمی توانیم بهینه بودن آن را با محاسبات به دست آوریم.

با عرض سلام

حامد;348927 نوشت:
این سه تعبیر از لحاظ ظاهری تفاوت دارند اما از لحاظ واقعیت یکی هستند و اساس همه همان رحمت است

اگر کسی چنین مطرح کند که با این ترتیب او در حق آنان که خلق نشده اند ظلم کرده و رحمت خود را شامل انها ننموده است چه پاسخی میتوانیم بدهیم؟!
احتمالا پاسخ این است:
خوب.... آنها که خلق نشده اند، خلق نشده اند. و وقتی خلق نشده اند و نیستند یا اصولا وجود خارجی ندارند و دیگر نیستند که نیازی به رحمت الهی داشته باشند و چون نیستند دیگر رحمت الهی برای آنان معنی ندارد....آیا این پاسخ درست است؟
اگر این پاسخ درست نیست، پاسخ درست چه میتواند باشد؟
اگر این پاسخ درست است این سوال پیش میاید که میتوانست انسان نیز خلق نشود تا مشمول رحمت الهی نشود. میتوانست همچون تمام آنهایی که خلق نشدند خلق نشده باشد تا به تبع این خلق شدن تمام سختی های این زندگی را تحمل کند و نهایتا اگر مشمول این رحمت نشد تا بینهایت در آتش دوزخ بسوزد....
چه پاسخی برای این ابهام وجود دارد؟
با تشکر

چالشگر;349351 نوشت:
اگر کسی چنین مطرح کند که با این ترتیب او در حق آنان که خلق نشده اند ظلم کرده و رحمت خود را شامل انها ننموده است چه پاسخی میتوانیم بدهیم؟! احتمالا پاسخ این است: خوب.... آنها که خلق نشده اند، خلق نشده اند. و وقتی خلق نشده اند و نیستند یا اصولا وجود خارجی ندارند و دیگر نیستند که نیازی به رحمت الهی داشته باشند و چون نیستند دیگر رحمت الهی برای آنان معنی ندارد....آیا این پاسخ درست است؟ اگر این پاسخ درست نیست، پاسخ درست چه میتواند باشد؟ اگر این پاسخ درست است این سوال پیش میاید که میتوانست انسان نیز خلق نشود تا مشمول رحمت الهی نشود. میتوانست همچون تمام آنهایی که خلق نشدند خلق نشده باشد تا به تبع این خلق شدن تمام سختی های این زندگی را تحمل کند و نهایتا اگر مشمول این رحمت نشد تا بینهایت در آتش دوزخ بسوزد.... چه پاسخی برای این ابهام وجود دارد؟ با تشکر

سلام
بر اساس بیان قرآن کریم همه اشیاء این سویی تنزل حقایق آنسویی اند
ان من شی الا عندنا خزائنه و ماننزله الا بقدر معلوم (حجر21)
هیچ چیزی نیست جز اینکه خزانه های آن در نزد ماست و ما آنرا جز به اندازه مشخص نازل نمی کنیم
و دیگر اینکه فرمود همه چیز را خلق می کند :
ربنا الذی اعطی کل شی خلقه ثم هدی (طه 50 )
پروردگار ماآن است که هرچیزی را خلق می کند و سپس هدایت می فرماید
لذا هر آنچه در آنسوست بالاخره در این سو تحقق خواهد یافت . زمانش را ما نمی دانیم اما تحققش حتمی است چه اینکه خدای متعال فیاض است و دلیلی برای خلق نکردن در ذات و صفات او یافت نمی شود
والله الموفق

شعیب;348946 نوشت:
خدای تبارک و تعالی نعمت های دنیا را برای استفاده همه قرار داده است و به آنها اجازه تصرف داده است حال گاهی همین انسانها با اختیار خود این نعمت ها را از دیگران سلب می کنند .

ممنون از توضيحات خوبتون

چرا رشد و هدايت انسان كه حق و حقوق اوست مي تواند اينچنين توسط بعضي ديگر از او صلب شود؟
شما مي فرماييد خداوند اينگونه نخواسته است اما صحبت اينجاست كه اگر اين فرد در محروميت از مواهب دنيا و تبعيض به كفر رسيد آنوقت تكليف چه ميشود؟ نه دنيا و نه آخرت ، اين چگونه با عدالت سازگار است؟

بنام الله

به نطر من می توان دنیا را شبیه یک نردبان فرض کرد که وقتی انسان به سن بلوغ می رسد در وسط این نردبان قرار می گیرد حال اگر خواسته های خدا را انجام دهد رو به سوی بالا حرکت میکند و اگر نافرمانی کند به طرف پایین می رود

حامد;349369 نوشت:
سلام
بر اساس بیان قرآن کریم همه اشیاء این سویی تنزل حقایق آنسویی اند
ان من شی الا عندنا خزائنه و ماننزله الا بقدر معلوم (حجر21)
هیچ چیزی نیست جز اینکه خزانه های آن در نزد ماست و ما آنرا جز به اندازه مشخص نازل نمی کنیم
و دیگر اینکه فرمود همه چیز را خلق می کند :
ربنا الذی اعطی کل شی خلقه ثم هدی (طه 50 )
پروردگار ماآن است که هرچیزی را خلق می کند و سپس هدایت می فرماید
لذا هر آنچه در آنسوست بالاخره در این سو تحقق خواهد یافت . زمانش را ما نمی دانیم اما تحققش حتمی است چه اینکه خدای متعال فیاض است و دلیلی برای خلق نکردن در ذات و صفات او یافت نمی شود

با عرض سلام
اجازه میخواهم مسیر بحث را کمی تغییر بدهم چون تصور میکنم با سوالی که خودم پرسیدم و جوابی که شما دادید به نتیجه ای نمی رسیم چون اصولا هم سوال من و جواب شما هر دو در مورد چیز هایی است که نیست! و وفتی چیزی نیست دیگر بحثی در آن مورد نمیتوان کرد. شاید اصولا این سوال مدخل درستی به بحث نبود.
بگذارید کمی به عقب برگردیم. شما دلایل افرینش را امتحان، عبادت و رجمت بیان کرده اید. از امتحان شروع کنیم:
چرا خالقی که هیچ امری بر او پوشیده نیست باید موجوداتی را خلق کند که آنها را بیازماید؟ نتیچه این آزمایش چه (حاصلی) برای او دارد؟ لطفا اگر امکان دارد پاسخ خود را بدون توضیحات جنبی و در یک جمله بیان بفرمایید.
با تشکر

چالشگر;350571 نوشت:
چرا خالقی که هیچ امری بر او پوشیده نیست باید موجوداتی را خلق کند که آنها را بیازماید؟ نتیچه این آزمایش چه (حاصلی) برای او دارد؟ لطفا اگر امکان دارد پاسخ خود را بدون توضیحات جنبی و در یک جمله بیان بفرمایید. با تشکر

سلام
آزمایش الهی برای افزایش ظرفیت جهت دریافت رحمتهای برتر و گسترده تر الهی است به عبارت دیگر آزمایش یک فرصت است هرچند اغلب انسانها فرصت سوزی می کنند اما برنامه الهی مچ گیری نیست و اگر در جایی فرمود آزمایش می کنیم تا بدانیم منظور از علم ، علم در مقام فعل و تحقق خارجی است نه در مقام علم صفاتی و ذاتی
والله الموفق

عبادت خدا وبه این وسیله رسیدن به کمال

آیا اگر زندگی دنیا به ما اهدا شد باید تشکر کرد یا ناشکری کرد ؟

yanoor;350610 نوشت:
آیا اگر زندگی دنیا به ما اهدا شد باید تشکر کرد یا ناشکری کرد ؟

مجبوریم شکرگزار باشیم. حتی اگر از این هدیه خوشمان نیاید.

چالشگر;350571 نوشت:
چرا خالقی که هیچ امری بر او پوشیده نیست باید موجوداتی را خلق کند که آنها را بیازماید؟ نتیچه این آزمایش چه (حاصلی) برای او دارد؟

با سلام

ظاهراً سؤال شما به بحثی قدیمی اشاره می کند که می گوید بین دو سؤال باید تفکیک کنیم:

1- هدف خدا از خلقت ما چه بود؟
2- خدا ما را برای چه هدفی آفرید؟

توضیحات کارشناس گرامی جناب حامد پاسخ سؤال دوم بود.

اما منظور شما ظاهراً سؤال اول بوده است. در پاسخ این سؤال گفته اند که هدف خدا از انجام فعلی برطرف کردن نیازی خارج از او نیست. یعنی بر خلاف انسان ها که هدفی خارج از خود دارند تا با انجام فعلی به آن برسند خدا هر فعلی که انجام می دهد هدف آن فعل در واقع خود ذات باریتعالی است نه چیزی خارج از او.

به عبارت دیگر هدف فعل خدا خود اوست. می آفریند چون خداست و صفاتش اقتضا می کند که بیافریند. نه این که منظوری برای خودش داشته باشد که بخواهد آن را از بیرون تأمین کند.

موفق باشید.:Gol:

با عرض سلام
من جسارتا قصد دارم این سوال و پاسخ های کوتاه را همچنان ادامه بدهم. واقعیت این است که نسبت به فلسفه آفرینش از دیدگاه اسلامی نه تنها توجیه نیستم که آن را متاسفانه نادرست میدانم. امیدوارم جسارت من را ببخشید و گام به گام تلاش خود را برای توضیح آن بکار ببرید. نهایتا امیدوارم (منطقا ) قانع شوم. در غیر این صورت ناچارا آن را نخواهم پذیرفت.

حامد;350574 نوشت:
آزمایش الهی برای افزایش ظرفیت جهت دریافت رحمتهای برتر و گسترده تر الهی است

طبق تعریف خداوند رحمن، رحیم، عالم، قادر و بی نیاز است. بنا بر این او میتواند موجوداتی خلق کند که رحمت های الهی را در بر داشته باشند و یا حتی دریافت کنند، بدون اینکه موضوع دنیا و آخرت در بین باشد و بدون اینکه برای این کار آزمایشی نیاز باشد. چرا خداوند چنین نکرده؟
حامد;350574 نوشت:
به عبارت دیگر آزمایش یک فرصت است

سوال همین است! فرصت به که؟ به مخلوقی که خود خلق کرده فرصت دهد و پس از فرصت سوزی مخلوق به دلیل تمام خصوصیاتی که خود او در مخلوفش نهاده او را تا ابد محازات کند؟ چه استدلال و منطقی در پشت این تعریف نهفته است؟
حامد;350574 نوشت:
منظور از علم ، علم در مقام فعل و تحقق خارجی است نه در مقام علم صفاتی و ذاتی

لطها در این مورد توضیح بیشتری بدهید.
با تشکر

yanoor;350610 نوشت:
آیا اگر زندگی دنیا به ما اهدا شد باید تشکر کرد یا ناشکری کرد ؟

با عرض سلام
به کدام (ما)؟ مگر ما قبلا بدون زندگی دنیا بوده ایم و سپس زندگی به ما اهدا شد؟ زندگی دنیا به ما اهدا نشده و ما هیچ نقشی هم در پذیرش آن نداشته ایم. انتخابی هم وجود نداشته که ما زندگی دنیا را با چیز دیگر مقایسه کنیم و این زندگی را بر گزینیم. ما وارد زندگی دنیا شده ایم. این (ما) یی که شما به آن اشاره میفرمایید در این دنیا با تمام مشخصاتش بوجود آمده.
مؤمن;350759 نوشت:
حتی اگر از این هدیه خوشمان نیاید.

(ما) هدیه ای دزیافت کرده ایم؟ (ما) قبلا بدون این هدیه چه میکردیم؟
با تشکر

سلام
جناب چالشگر
این سوال شما به نظام هستی راجع است
یعنی از نظر شما نظام هستی غیر از این هم می تواند باشد
بطوری که نیاز به این امور ( وجود انسان و آزمایش او ) نباشد
اما سوال این است که
آیا حقیقتا ما نظام هستی را می شناسیم ؟
آیا مطمئنید در تنزل حقایق هستی چیزی بنام عالم مادیات لازم نیست
و در نظام مادی میتوان به هر نحوی مقاصد را محقق ساخت
من فکر میکنم اطلاعاتمان کمتر از این باشد که بتوانیم اینها را ثابت کنیم
نظر شما چیست ؟
و اما مطلب بعد : فرصت
ما می گوییم خدای تعالی در تجلی و ظهور است و آفریدگان هرکدام به حسب شاکله یا همان ساختار وجودی خود اورا نشان می دهد
اما در انسان تمام اسماء و صفات الهی ظهور کردند حتی اختیار او
و اقتضای این امر برخورداری از قدرت انتخاب است
قدرت انتخاب برای چه ؟
برای اینکه بگوید می خواهد آن خدای متعال چگونه در او جلوه کند
آیا می خواهد همچنان در حد جلوات مادی جسمانی محدود شود یا به آسمان عقل و جان ارتقاء یابد و آن حقیقت برین را در جلوه های نوری و بلکه فوق نور به مشاهده بنشیند
او فرصت دارد انتخاب کند
و اگر بد انتخاب کرد
خدای متعال از ناحیه رحمتش جبران گاهی ( دقت شود ) برای خطاهایش قرار داد تا از گیر و بندهای خودش رهایی یابد که نامش را آتش گذاشتند
آتش است چون سخت و سنگین و مشقت بار است
به همان مشقت باز کردن غل و زنجیرهای آهنین از پای جسمانی
و اما موضوع علم
علم الهی در مقام ذات یک نحوی است در مقام اسماء و صفات یک جوری و در مقام عالم جسم و عالم ماده که عالم تدریج است یک جور
علم الهی در عالم ماده یعنی حضور شی مادی جسمانی در نزد او
لذا تا موجودی در عالم ماده تحقق نیابد علم فعلی یا همان علم به موجود مادی حاصل نشده است
لذا خدای متعال می تواند بفرماید ما منتظریم ببینیم چه می شود هرچند به علم ذاتی می داند
والله الموفق

معلق;349378 نوشت:
ممنون از توضيحات خوبتون چرا رشد و هدايت انسان كه حق و حقوق اوست مي تواند اينچنين توسط بعضي ديگر از او سلب شود؟ شما مي فرماييد خداوند اينگونه نخواسته است اما صحبت اينجاست كه اگر اين فرد در محروميت از مواهب دنيا و تبعيض به كفر رسيد آنوقت تكليف چه ميشود؟ نه دنيا و نه آخرت ، اين چگونه با عدالت سازگار است؟
با سلام خدمت شما دوست گرامی خداوند انسان را مختار آفرید و او را در دنیایی که دار تزاحمات و برخورد ها است قرار داد تا در آن امتحان شود و با این امتحانات به کمال برسد. خدا برای این جهت ابزار موفقیت در این امتحان را در اختیار او قرار داد و او را مجهز به سلاح هایی کرد که با تمسک با آنها بتواند در این سرای تکلیف سر بلند بیرون آید خدا عقل را به عنوان یک راهنمای درونی و فرمانده قوا و کشش های درونی قرار داد و او را مزین به تاج فطرت کرده است . از طرف دیگر نیروهای درونی همچون غضب و شهوت را قرار داده و گرایشی به نام طبیعت که انسان می تواند با اختیار خود عقل را غالب کرده و این قوا را در اختیار بگیرد و به سوی فطرت الهی حرکت کند یا عقل را مقهور این قوا کند و به سوی طبیعت گرایش پیدا کند. این در فرضی است که ما حضور کشش های بیرونی به سمت خیر(پیامبر) و به سوی شر( شیطان) را در نظر نگیریم. پس انسان در هر صورت در دار امتحان است و می تواند رشد کرده یا افت کند. این سوال زیاد مظرح است که در جایی که ادیان نفوذ ندارند ( یا به خاطر تبلیغات یا به خاطر دوری مسافت) انسانها چگونه مورد سوال و امتحان واقع می شوند؟؟ در جواب باید گفت که خدا بنابر حکم فطرت با آنها معامله کرده و از آنها سوال می شود. آری دوست گرامی درست است که عوامل مادی می تواند بر سعادت و شقاوت انسانها تاثیر گذار باشد ولی این تاثیر صد در صدی نیست و به عبارتی علت تامه نیست بلکه می تواند موثر باشد همان گونه که برای فقر در زندگی نقش منفی بر سعادت متصور شده اند. اما این گونه نیست که هر کس فقیر بود دین ندارد بلکه رفاه نقش موثری در تصمیم گیری های آگاهانه و اختیاری انسانها دارد.ولی در مقابل می بینیم که رفاه زدگی نیز برای انسانها تاثیر منفی داشته و موجب شقاوت آنها می شود پس این امر دو طرفه است همان گونه که ناداری مادی می تواند منشا شقاوت شود دارایی های مادی نیز می تواند منشا شقاوت شود پس این انسان است که باید با اختیار خود سعادت و شقاوت خود را رقم بزند. از طرفی همان گونه که بیان شد این تفاوت ها در زندگی مادی زمینه ساز امتحان بشر است وَرَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِّيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ(انعام، 165) حال انسان در این سرا با همه این تزاحمات مکلف است به تکلیف های فطری، عقلی و شرعی که بر فرض هر کدام از این ها به او نرسد به دیگری مکلف است. و با همان شرایطی که در آن قرار داده شده از او بازخواست می شود مثلا کسی که در یک محیط فقیرانه و پر رنج و مشقت بزرگ شده هیچگاه بر احکامی چ.ن خمس و زکات صدقه و ... سوال نمی شود بلکه همه این محرومیت ها در حق او لحاظ شده و آنگاه مورد سوال واقع می شود. آری " لا یکلف الله نفسا الا وسعها" خدا بنا بر آنچه که به انسانها داده است از انسان تکلیف می خواهد البته باید توجه کرد که خدا پیامبری درونی به انسانها به نام عقل و قبله نمایی به نام فطرت را درون انسانها قرار داده که تا انسان انسان است این دو همراه اوست و زایل نخواهد شد مگر به سوء اختیار انسان. شرییط اقتصادی گر چه موثر است اما طول تاریخ نشان داده که اکثر پیامبران الهی از قشر محروم بوده و همچنین اولیای الهی وضع آنچنان خوبی از نظر مادی نداشته اند این بدان معنا نیست که هر کس خواهد دیندار باشد باید فقیر باشد نه بلکه اتمام حجتی است برای همه ابناء بشر که در هر شرایطی می توان بهترین بود. والسلام

چالشگر;350989 نوشت:
(ما) هدیه ای دزیافت کرده ایم؟ (ما) قبلا بدون این هدیه چه میکردیم؟

اگر منظور شما قبل از زندگی دنیا باشد که در متن جناب یانور بود ظاهراً طبق عقیده برخی فلاسفه اسلامی در عالم دیگری غیر از دنیا زندگی می کردیم تا مشخص شود روح ما در چه کالبدی باید قرار بگیرد.

اما اگر منظورتان ابتدای خلقت روح باشد اصلاً (ما) نبودیم که بخواهیم در مورد آن بحث کنیم و به همین دلیل عرض شد که مجبوریم شکرگزار باشیم! در این صورت تعبیر هدیه نیز صرفاً تشبیهی برای توصیف رحمانیت خداوند در اعطای وجود است.

حامد;351068 نوشت:
سلام
جناب چالشگر
این سوال شما به نظام هستی راجع است
یعنی از نظر شما نظام هستی غیر از این هم می تواند باشد
بطوری که نیاز به این امور ( وجود انسان و آزمایش او ) نباشد
اما سوال این است که
آیا حقیقتا ما نظام هستی را می شناسیم ؟
آیا مطمئنید در تنزل حقایق هستی چیزی بنام عالم مادیات لازم نیست
و در نظام مادی میتوان به هر نحوی مقاصد را محقق ساخت
من فکر میکنم اطلاعاتمان کمتر از این باشد که بتوانیم اینها را ثابت کنیم
نظر شما چیست ؟

با عرض سلام
قبل از هر چیز باید عرض کنم من هم با شما نه تنها موافقم که اطلاعاتمان ار نظام هستی کم است، که حتی بیشتر از شما بر این اعتقاد می باشم. توضیحا میتوانم عرض کنم از نظر من اطلاعات انتقالی دینی مبنی بر آفرینش جهان برای انسان و آفرینش انسان به عنوان اشرف مخلوفات، با عنایت به عمق زمانی (حدود 14 میلیارد سال) و ابعاد فیزیکی شناخته شده کیهان (حدود 13 میلیارد سال نــــــــــــــوری) کافی نمیباشد و باید حقایق ناشناخه و پنهان دیگری فرای تمام باور های ما وجود داشته باشد. از دید بنده در قرار دادن آمار و ارقام فوق الذکر در کنار طول عمر متوسط یک انسان و اندازه های محل سکونت او یعنی کره زمین و مقایسه آنها با یکدیگر، کمی ناسازگاری وجود دارد. برای اینکه بتوانم بهتر منظور خود را عرض کنم از شما تقاضا میکنم کلیپ زیر را مشاهده فرمایید:
http://www.youtube.com/watch?v=46GoOy_7MxY
http://www.youtube.com/watch?v=Ufl_Nwbl8xs

با این ترتیب پاسخ سوال شما در متن فوق هم منفی است یعنی نه! (ما) با تمام دانشمان و (با تمام اعتقاداتمان) هنوز نظام هستی را نمیشناسیم و عرض من هم این نیست که نظام هستی غیر از این میتواند باشد. در واقع عرض من سوالی است و آن این است که اگر تعاریف دینی را محور قرار دهیم، چرا خالق این کاتنات فوق تصور، باید در برهه ای از طول آفرینش کائنات که تقریبا در مقایسه با تمام طول کائنات معادل صفر میباشد، موجودی بنام انسان خلق کند، در همان برهه صفر با او اختیار نیک و بد بدهد، در همان برهه صفر او را بمیراند، و سپس تا ابد او را جزا دهد؟ بنده به دنبال استدلالی برای این مطلب میباشم.

متاسفانه صفحه بندی جدید سایت ایراد دارد. پس از صرف حدود یک ساعت برای تایپ، تمام مطالب از بین رفت و باز خوانی هم نشد. در اولین فرصت ادامه میدهم. در ضمن به نظر میرسد دگمه تشکر نیز حذف شده است.

چالشگر;351474 نوشت:
برای اینکه بتوانم بهتر منظور خود را عرض کنم از شما تقاضا میکنم کلیپ زیر را مشاهده فرمایید:
http://www.youtube.com/watch?v=46GoOy_7MxY
http://www.youtube.com/watch?v=Ufl_Nwbl8xs

ای بابا! :hey: ما که قندشکن نداریم چجوری مشاهده کنیم؟!

حامد;351068 نوشت:

و اما مطلب بعد : فرصت
ما می گوییم خدای تعالی در تجلی و ظهور است و آفریدگان هرکدام به حسب شاکله یا همان ساختار وجودی خود اورا نشان می دهد
اما در انسان تمام اسماء و صفات الهی ظهور کردند حتی اختیار او
و اقتضای این امر برخورداری از قدرت انتخاب است
قدرت انتخاب برای چه ؟
برای اینکه بگوید می خواهد آن خدای متعال چگونه در او جلوه کند
آیا می خواهد همچنان در حد جلوات مادی جسمانی محدود شود یا به آسمان عقل و جان ارتقاء یابد و آن حقیقت برین را در جلوه های نوری و بلکه فوق نور به مشاهده بنشیند
او فرصت دارد انتخاب کند
و اگر بد انتخاب کرد
خدای متعال از ناحیه رحمتش جبران گاهی ( دقت شود ) برای خطاهایش قرار داد تا از گیر و بندهای خودش رهایی یابد که نامش را آتش گذاشتند
آتش است چون سخت و سنگین و مشقت بار است
به همان مشقت باز کردن غل و زنجیرهای آهنین از پای جسمانی

1- با فرض اینکه تمام تعاریفی که شما فرموده اید، به همینگونه باشد، باز هم باید دایره تعریف را از محدوده انسان تنگ تر کنیم و به انسان بعد از دین اسلام محدود نماییم! چون از قرار معلوم انسان های اولیه و یا حتی ادوار قبل از دین اسلام مانند انسان ها بعد از دین اسلام مکلف نبوده اند. علاوه بر این پس از دین اسلام هم این تعریف شامل انسان هایی که از این دین اطلاع ندارند نمیشود. با این ترتیب به نظر میرسد این تعریف تعریفی (جهان شمول ) نیست و فقط شامل مستمعین آن میگردد.
2- همانگونه که (ما می گوییم)، ادیان و مکاتب دیگر نیز تعریفاتی دارند. با توجه به اینکه از ملاک های صحت یک تعریف، منطقی بودن آن، اشکال ناپذیر بودن آن و تمام شمول بودن آن می باشد، آنچه ما میگوییم باید پاسخگوی این شروط باشد.
3- علاوه بر این کماکان سوال قبلی به قوت خود باقیست که (چرا) خالق بیکران زمانی و مکانی کائنات در گوشه ای به اندازه صفر از کائنات خود موجودی به نام انسان با طول عمری به اندازه صفر (در مقایسه با عمر جهان) خلق کرده، به او اختیار داده و او را در معرض انواع خواسته ها و هوس ها قرار داده تا این موجود (آزمایش) شود و در صورت عدم توفیق در این آزمایش این موجود (صفر در صفر) تا (بینهایت) بسوزد؟
4- لطفا دو جلوه نوری و فوق نوری را توضیح بفرمایید.
5- با نگاهی به تمام ادوار زندگی انسان بعد از دین اسلام خواهیم دید باستثنای انسان هایی معدود که موفق به رعایت تمام باید و نباید های مطرح در دین شده اند، الباقی مسلمین دچار انواع گناهان فردی و اجتماعی میگردند، گناهانی که هرچند برای ما عادی و از امور معمول روزمره شده ولی بر اساس نظر اهل علم جزای ابدی را در پی دارد. با این ترتیب چنین به نظر میرسد آنچه ما (خواست الهی) برای رسیدن به کمال انسانی مینامیم و هدف از آفرینش را تجقق آن نام گذاری کرده ایم در اکثر قریب به اتفاق (حتی) مسلمین برآورده نشده است. حال این سوال پیش میاید که اگر خواست الهی (رحمت) بر بندگان خود و هدایت آنها به سوی کمال بوده، آیا راهی با بهره وری بیشتر وجود نداشته که کمتر بندگانی به ازای چند ده سال زندگی دنیوی خود تا بینهایت در آتش دوزخ نسوزند؟

با تشکر

مؤمن;351286 نوشت:
اگر منظور شما قبل از زندگی دنیا باشد که در متن جناب یانور بود ظاهراً طبق عقیده برخی فلاسفه اسلامی در عالم دیگری غیر از دنیا زندگی می کردیم تا مشخص شود روح ما در چه کالبدی باید قرار بگیرد.

اما اگر منظورتان ابتدای خلقت روح باشد اصلاً (ما) نبودیم که بخواهیم در مورد آن بحث کنیم و به همین دلیل عرض شد که مجبوریم شکرگزار باشیم! در این صورت تعبیر هدیه نیز صرفاً تشبیهی برای توصیف رحمانیت خداوند در اعطای وجود است.

با سلام
(ظاهرا طبق عقیده برخی) نمیتواند از وزن لازم برای ایمان آوردن و یقین آوردن به مطلب برخوردار باشد.

چالشگر;351534 نوشت:
1- با فرض اینکه تمام تعاریفی که شما فرموده اید، به همینگونه باشد، باز هم باید دایره تعریف را از محدوده انسان تنگ تر کنیم و به انسان بعد از دین اسلام محدود نماییم! چون از قرار معلوم انسان های اولیه و یا حتی ادوار قبل از دین اسلام مانند انسان ها بعد از دین اسلام مکلف نبوده اند. علاوه بر این پس از دین اسلام هم این تعریف شامل انسان هایی که از این دین اطلاع ندارند نمیشود. با این ترتیب به نظر میرسد این تعریف تعریفی (جهان شمول ) نیست و فقط شامل مستمعین آن میگردد.
2- همانگونه که (ما می گوییم)، ادیان و مکاتب دیگر نیز تعریفاتی دارند. با توجه به اینکه از ملاک های صحت یک تعریف، منطقی بودن آن، اشکال ناپذیر بودن آن و تمام شمول بودن آن می باشد، آنچه ما میگوییم باید پاسخگوی این شروط باشد.
3- علاوه بر این کماکان سوال قبلی به قوت خود باقیست که (چرا) خالق بیکران زمانی و مکانی کائنات در گوشه ای به اندازه صفر از کائنات خود موجودی به نام انسان با طول عمری به اندازه صفر (در مقایسه با عمر جهان) خلق کرده، به او اختیار داده و او را در معرض انواع خواسته ها و هوس ها قرار داده تا این موجود (آزمایش) شود و در صورت عدم توفیق در این آزمایش این موجود (صفر در صفر) تا (بینهایت) بسوزد؟
4- لطفا دو جلوه نوری و فوق نوری را توضیح بفرمایید.
5- با نگاهی به تمام ادوار زندگی انسان بعد از دین اسلام خواهیم دید باستثنای انسان هایی معدود که موفق به رعایت تمام باید و نباید های مطرح در دین شده اند، الباقی مسلمین دچار انواع گناهان فردی و اجتماعی میگردند، گناهانی که هرچند برای ما عادی و از امور معمول روزمره شده ولی بر اساس نظر اهل علم جزای ابدی را در پی دارد. با این ترتیب چنین به نظر میرسد آنچه ما (خواست الهی) برای رسیدن به کمال انسانی مینامیم و هدف از آفرینش را تجقق آن نام گذاری کرده ایم در اکثر قریب به اتفاق (حتی) مسلمین برآورده نشده است. حال این سوال پیش میاید که اگر خواست الهی (رحمت) بر بندگان خود و هدایت آنها به سوی کمال بوده، آیا راهی با بهره وری بیشتر وجود نداشته که کمتر بندگانی به ازای چند ده سال زندگی دنیوی خود تا بینهایت در آتش دوزخ نسوزند؟

با تشکر

سلام
1- همه این حرفها بر اساس جمله ما می گوییم است ؟ عجب ! یعنی اگر کسی بگوید : ما می گوییم آب انسان تشنه را سیراب می کند رفع تشنگی از زمان گفتن جمله او و محدود به همان ما هست ؟
2- هست
3- اول اینکه انسان موجود کوچکی نیست چه اینکه کوچکی را به ابعاد ظاهری تعیین نمی کنند بلکه بزرگترین و موثرترین موجود در عالم آفرینش است به شرط فعلیت بلکه ما در عالم موجود کوچک نداریم چون همه جلوه خدا هستند حتی گرد غبار داخل هوا دیگر اینکه آتش اقتضای اختیار است و اگر کسی با اختیار خود در آتش نشست دلیلی ندارد نسوزد و آخر اینکه انسان را نه برای جهنم خلق کردند و نه جهنم پایان راه انسان است بلکه گذرگاهی مشقت بار و طولانی مدت برای اصلاح است
4- جلوه نوری یعنی جلوه معنوی و فوق نوری یعنی فوق معنوی چه اینکه ذات انسان فوق ماده و معناست
5- میزان سنگین است . به نظر حقیر با آمدن رسول جدید معیارهایی تکوینی جدیدی هم می آید . الان معیارها بسیار سنگین شده است و انسانها با این معیارها سنجیده می شوند. هرچه افراد بتوانند خود را به این معیارها نزدیکتر کنند به
مراتب عالی تری از کمال و سعادت می رسند
گناهان به مثابه گره هایی است که بواسطه قصور یا تقصیر در مسیر کسب سعادت پیش آمده و خدای متعال آنها را خواهد گشود اما این گشودن طبق قوانین تکوین سخت و مشقت بار خواهد بود مانند عمل جراحی
والله الموفق

حامد;351577 نوشت:

1هرچه افراد بتوانند خود را به این معیارها نزدیکتر کنند به
مراتب عالی تری از کمال و سعادت می رسند

سلام
مشكل همين جاست كه سعادت و كمالي را كه دين به آن اشاره دارد نامفهوم است اين چه سعادتي است كه اغلب آن را نمي خواهند؟ و اگر نمي دانند كه چيست پس به چه مكلف اند؟
وسوال ديگر اينكه: با كدام پيش فرض از عدالت به خداي عادل باور داشته باشيم؟ من هنوز قانع نشده ام كه چرا مواهب دنيا(كه زمينه رشد و شكوفايي است) نبايد توسط خود خدا بين انسانها عادلانه توزيع شود؟ تكليف كسي كه به واسطه تبعيض و محروميت نه دنيا دارد و نه آخرت چيست؟

حامد;351577 نوشت:
انسان را نه برای جهنم خلق کردند و نه جهنم پایان راه انسان است بلکه گذرگاهی مشقت بار و طولانی مدت برای اصلاح است

اين سخن شماست ، آيات و روايات دلالت بر چيز ديگري ميكنند ، در قرآن بارها به جاويدان بودن اهل جهنم در دوزخ اشاره شده است

معلق;351640 نوشت:
سلام
مشكل همين جاست كه سعادت و كمالي را كه دين به آن اشاره دارد نامفهوم است اين چه سعادتي است كه اغلب آن را نمي خواهند؟ و اگر نمي دانند كه چيست پس به چه مكلف اند؟
وسوال ديگر اينكه: با كدام پيش فرض از عدالت به خداي عادل باور داشته باشيم؟ من هنوز قانع نشده ام كه چرا مواهب دنيا(كه زمينه رشد و شكوفايي است) نبايد توسط خود خدا بين انسانها عادلانه توزيع شود؟ تكليف كسي كه به واسطه تبعيض و محروميت نه دنيا دارد و نه آخرت چيست؟

سلام
سعادت در دین روشن است . سعادت این است که تو چنان ساخته شوی که در مظهریت حق تعالی به برترین جایگاه و زیباترین جلوه گری برسی بگونه ای که بین خود و حقیقت ناب بیکران هستی حجابی نیابی . دین این معنا را در قالبهای لفظی و معنایی قابل فهم برای عموم بیان کرد تا بدان رغبت کنند و بدان نائل گردند .
اگر کسی خدای متعال را بعنوان قادر حکیم و غنی مطلق بشناسد می پذیرد که او برای بی عدالتی نه انگیزه و نه سببی از خود دارد بلکه دارایی و نداری دنیا همه وسیله های کسب کمالات در شرایط متفاوت است . آن نداری که صبر می کند جایگاهش از آن کسی که دارد و شکر می کند کمتر نیست بلکه اغلب ، افراد در صبر موفق تر از شکرند چرا که خود فرمود : و قلیل من عبادی الشکور اما نفرمود صابران کمند .
در پس پرده هزار هزار حساب است که ما از آن بی خبریم . ما که به جهل خود واقفیم چرا در کار کسی شک کنیم که علم و مهر بی نهایت است ؟
والله الموفق

معلق;351656 نوشت:
اين سخن شماست ، آيات و روايات دلالت بر چيز ديگري ميكنند ، در قرآن بارها به جاويدان بودن اهل جهنم در دوزخ اشاره شده است

سلام
اتفاقا بیان آیات با روایات کمی با هم تفاوت دارد
که توجیه آن به انحاء زیر است :
1- خلود وعید الهی است و تخلف از وعید اشکال ندارد
2- خلود بیان شایستگی جهنمی است ولی لطف الهی انرا بر می دارد
3- بهشت جهنمی آنست که آتشش را به لذت بچشد و آزار دهنده اش را دوست بدارد پس او در جهنمش بهشتی است
والله الموفق

حامد;351577 نوشت:
همه این حرفها بر اساس جمله ما می گوییم است ؟ عجب ! یعنی اگر کسی بگوید : ما می گوییم آب انسان تشنه را سیراب می کند رفع تشنگی از زمان گفتن جمله او و محدود به همان ما هست ؟

با تقدیم سلام
برداشت من از (ما میگوییم) یعنی بیان دین اسلام. اگر غیر از این است بفرمایید تا من برداشت خود را تغییر دهم. در هر صورت مگر نه این است که کسی که از اسلام خبر ندارد مشمول قوانین الهی نمیشود؟ یا این گونه است که حتی افراد غیر مطلع از اسلام هم در اتش ابدی خواهند سوخت؟ کدام درست است؟

حامد;351577 نوشت:
اول اینکه انسان موجود کوچکی نیست چه اینکه کوچکی را به ابعاد ظاهری تعیین نمی کنند بلکه بزرگترین و موثرترین موجود در عالم آفرینش است

(با عرض پوزش از نحوه بیانم) این یک شعار است. ما انسان ها تا زمانیکه هوشمند تر از خود را نیابیم ممکن است بتوانیم آزادانه این شعار را بدهیم. اما واقعیت این است که ما از هیچ جایی غیر از این کره خاکی خبری نداریم. بی اطلاع بودن ما از اطراف ما موید برتر بودن ما نیست. بنا بر این اگر این بیان را به عنوان یک بیان علمی ابراز میفرمایید باید بتوانید آنرا ثابت کنید و اگر به عنوان نقل قولی از اسلام و به عنوان ترجمه ای از (اشرف مخلوقات) بودن انسان میفرمایید که خود این مطلب و تمام فلسفه اسلامی در این رابطه مورد سوال این تاپیک میباشد و از خود سوال برای اثبات آن نمیتوان استفاده کرد.
حامد;351577 نوشت:
نه جهنم پایان راه انسان است

اولئک اصحاب النار هم فیها خالدون؟

حامد;351577 نوشت:
جلوه نوری یعنی جلوه معنوی و فوق نوری یعنی فوق معنوی چه اینکه ذات انسان فوق ماده و معناست

این سوال را فقط جهت کنجکاوی می پرسم: فوق معنوی یعنی چه؟ اگر مثالی ملموس بزنید متشکر میشوم.

حامد;351577 نوشت:
میزان سنگین است . به نظر حقیر با آمدن رسول جدید معیارهایی تکوینی جدیدی هم می آید . الان معیارها بسیار سنگین شده است و انسانها با این معیارها سنجیده می شوند. هرچه افراد بتوانند خود را به این معیارها نزدیکتر کنند به مراتب عالی تری از کمال و سعادت می رسند
گناهان به مثابه گره هایی است که بواسطه قصور یا تقصیر در مسیر کسب سعادت پیش آمده و خدای متعال آنها را خواهد گشود اما این گشودن طبق قوانین تکوین سخت و مشقت بار خواهد بود مانند عمل جراحی

به هر حال آخر الامر اکثریت انسان ها راه کمال را نمیپویند. آیا خداوند میخواسته انسان ها به کمال برسند (بر اساس تمام مباحث قبلی) یا منحرف شوند و سپس خداوند آنها را سوزانده و سپس برخی از آنان را ببخشد؟
با تشکر

با تقدیم سلام
برداشت من از (ما میگوییم) یعنی بیان دین اسلام. اگر غیر از این است بفرمایید تا من برداشت خود را تغییر دهم. در هر صورت مگر نه این است که کسی که از اسلام خبر ندارد مشمول قوانین الهی نمیشود؟ یا این گونه است که حتی افراد غیر مطلع از اسلام هم در اتش ابدی خواهند سوخت؟ کدام درست است؟

سلام برادر
درست است که مسلمانان چنین عقیده ای دارند اما موضوع عقیده یک حقیقت خارجی است مثل سوزندگی آتش و سیراب کنندگی آب و ربطی به زمان و اعتقاد کسی ندارد بلکه امری همیشگی بوده و هست و خواهد بود و ظاهرا بحث ما در خصوص اختیار بود و اینکه هستی ظهور حق تعالی است که تماما امور تکوینی است و ربطی به زمان و ملت ندارد
و اما سوختن ابدی را با آن ملاحظات باید در نظر گرفت و ربطی به مسلمان و غیر مسلمان هم ندارد

(با عرض پوزش از نحوه بیانم) این یک شعار است. ما انسان ها تا زمانیکه هوشمند تر از خود را نیابیم ممکن است بتوانیم آزادانه این شعار را بدهیم. اما واقعیت این است که ما از هیچ جایی غیر از این کره خاکی خبری نداریم. بی اطلاع بودن ما از اطراف ما موید برتر بودن ما نیست. بنا بر این اگر این بیان را به عنوان یک بیان علمی ابراز میفرمایید باید بتوانید آنرا ثابت کنید و اگر به عنوان نقل قولی از اسلام و به عنوان ترجمه ای از (اشرف مخلوقات) بودن انسان میفرمایید که خود این مطلب و تمام فلسفه اسلامی در این رابطه مورد سوال این تاپیک میباشد و از خود سوال برای اثبات آن نمیتوان استفاده کرد.

جسارت نشود ولی ظاهرا قیاس به نفس می فرمایید . البته باید در جواب دقت بیشتری می کردید . انسانی که استعدادهای خود را بالفعل کرده خیلی خیلی بیش از این می داند و می تواند که افراد عادی می دانند و می توانند . شما به معجزات انبیاء و اولیاء نگاه کنید . اینها همه چشمه ای از قدرت بیکران صاحبان ولایت بوده و هست . الا اینکه مقام بندگی اجازه تصرفی بیش از این در عالم آفرینش را به آنها نمی دهد چه اینکه جهان بر اساس نظام احسن اداره می شود و نباید جز به ضرورتی خاص دست در آن برد . و اما یک مبنای دیگربرای بزرگی انسان و بلکه هر موجودی آنستکه هرچیزی ظهور خدای تعالی است و چون ظهور اوست بزرگ است . شما ببینید درخت چیست . اما خدای متعال از یک درخت برای موسی ع تجلی می کند . پس هیچ چیز کوچک نیست چه رسد به انسان که عصاره ملک و ملکوت است .

اولئک اصحاب النار هم فیها خالدون؟

توجیه این معنا گذشت

این سوال را فقط جهت کنجکاوی می پرسم: فوق معنوی یعنی چه؟ اگر مثالی ملموس بزنید متشکر میشوم.

مثال ملموس بیرونی برایش نداریم جز اینکه اگر بتوانید به ذات خودتان بما هو هو توجه کنید می یابید که ذات خودش است و خودش و دیگر هیچ و بدن و روح از شوون اوست لذا بدن را به ذات نسبت می دهید و بلکه روح را

به هر حال آخر الامر اکثریت انسان ها راه کمال را نمیپویند. آیا خداوند میخواسته انسان ها به کمال برسند (بر اساس تمام مباحث قبلی) یا منحرف شوند و سپس خداوند آنها را سوزانده و سپس برخی از آنان را ببخشد؟

راه کمال راه پر فراز و نشیبی است که ممکن است برای برخی از جهنم عبور کند
البته ما جهنم را در این دنیا هم می چشیم اما بطور ضعیفتر مثلا بنده مومنی به گناه عجب دچار می شود و خدای متعال صحنه ای برایش پیش می آورد که خرد و تحقیر می شود . او در این هنگام احساس رنج بسیاری می کند اما اصلاح می شود و از غرورش پایین می آید . همین امر اگر قرار باشد در برزخ اتفاق بیفتد بسیار سخت تر و رنج آور تر و با ابزارهای دردناکتری صورت می گیرد چراکه در دنیا حجاب جسم انسان را از ادراک کامل رنج روح مانع می شود اما چون آنجا حجابی نیست درد و رنج خیلی خالص و شدید ادراک می شود حال ببینید رنج خلاصی از جنایتی مثل کشتن هزاران آدم چگونه خواهد بود

شما خوب است از تصورات عادی در خصوص بهشت و جهنم خارج شوید
والله الموفق

حامد;351710 نوشت:

دارایی و نداری دنیا همه وسیله های کسب کمالات در شرایط متفاوت است .

سلام
بله انسان در هر شرايط در معرض امتحان و انتخاب است اما اينكه « نداري » وسيله براي رشد است سخن بي مبنايي است
چنانكه تاكيد خود دين بر رفع فقر،تبعيض و بي عدالتي گوياي همين مطلب است
و از طرفي نبايد فراموش كرد كه حقوق دنيايي انسان مبتني بر استعداد خدا دادي است كه مانع شدن به آن ،چه در نظر و چه در عمل وارد كردن نقض در غرض خداوند است

معلق;352088 نوشت:
سلام
بله انسان در هر شرايط در معرض امتحان و انتخاب است اما اينكه « نداري » وسيله براي رشد است سخن بي مبنايي است
چنانكه تاكيد خود دين بر رفع فقر،تبعيض و بي عدالتي گوياي همين مطلب است
و از طرفي نبايد فراموش كرد كه حقوق دنيايي انسان مبتني بر استعداد خدا دادي است كه مانع شدن به آن ،چه در نظر و چه در عمل وارد كردن نقض در غرض خداوند است

سلام
این که نداری هم از اسباب امتحان است یکی از تعالیم دین است و منافاتی هم با توصیه به سعی برای رفع آن ندارد
اساسا سنتهای تکوینی و تشریعی مکمل یکدیگرند یعنی اگر در مقام تکوین نداری نباشد توصیه برای رفع آن تحقق نخواهد داشت پس سعیی هم نخواهد بود و بر عدم سعی عدم تکامل مترتب است
پس ما با نقص و کمالهای خود در حقیقت فرصت را برای کمال یکدیگر فراهم می کنیم
خنک آن کس که گوی سبقت ببرد
و هوالله الموفق

حامد;352129 نوشت:

اساسا سنتهای تکوینی و تشریعی مکمل یکدیگرند یعنی اگر در مقام تکوین نداری نباشد توصیه برای رفع آن تحقق نخواهد داشت پس سعیی هم نخواهد بود و بر عدم سعی عدم تکامل مترتب است
پس ما با نقص و کمالهای خود در حقیقت فرصت را برای کمال یکدیگر فراهم می کنیم

من متوجه سخن شما نشدم و پاسخ سوالم را دريافت نكردم

معلق;352153 نوشت:
من متوجه سخن شما نشدم و پاسخ سوالم را دريافت نكردم

سلام
یعنی اینکه اگر خدای متعال تکامل ما را منوط به تلاش کرد انگیزه های تلاش و اسباب آن را نیز در اختیار ما گذاشت
مثلا اگر انفاق و صدقه ، روح نوع دوستی و خدمت و ایثار را در ما ایجاد می کند لزوما باید در خارج اسبابی برای این امور باشد به عبارت دیگر باید نیازمندی باشد تا به او انفاق و ایثار کنیم
یا اگر می خواست در ما قدرت کنترل باشد و صفت عفو و گذشت باشد باید در خارج کسی ما را خشمگین کند تا صفت عفو ما پرورش یابد و امثال آن
بر این اساس فقر و غنا از مشیتهای تکوینی است تا در سایه تعالیم تشریعی افراد به جنب و جوش و تلاش بیفتند و صفات کمالی مربوط به آن را در خود ایجاد نمایند
بلکه در یک نظر عمیق تر همه اینها محل ظهور صفات الهی از طریق سبب انسانی است
والله الموفق

حامد;351976 نوشت:
و اما سوختن ابدی را با آن ملاحظات باید در نظر گرفت و ربطی به مسلمان و غیر مسلمان هم ندارد

با عرض سلام
تا جاییکه من میدانم و شنیده یا خوانده ام عذاب الهی بر اساس قوانین اسلامی و نص قرآن کریم :
1) شامل حال اقوام اولیه قبل از اسلام نمیشود
2) شامل حال انسان هاییکه از اسلام مطلع نیستند نمیشود.

لطفا راهنمایی بفرمایید هر یک از این دو عبارت درست است یا غلط

چالشگر;351976 نوشت:
(با عرض پوزش از نحوه بیانم) این یک شعار است. ما انسان ها تا زمانیکه هوشمند تر از خود را نیابیم ممکن است بتوانیم آزادانه این شعار را بدهیم. اما واقعیت این است که ما از هیچ جایی غیر از این کره خاکی خبری نداریم. بی اطلاع بودن ما از اطراف ما موید برتر بودن ما نیست. بنا بر این اگر این بیان را به عنوان یک بیان علمی ابراز میفرمایید باید بتوانید آنرا ثابت کنید و اگر به عنوان نقل قولی از اسلام و به عنوان ترجمه ای از (اشرف مخلوقات) بودن انسان میفرمایید که خود این مطلب و تمام فلسفه اسلامی در این رابطه مورد سوال این تاپیک میباشد و از خود سوال برای اثبات آن نمیتوان استفاده کرد.
حامد:
جسارت نشود ولی ظاهرا قیاس به نفس می فرمایید . البته باید در جواب دقت بیشتری می کردید . انسانی که استعدادهای خود را بالفعل کرده خیلی خیلی بیش از این می داند و می تواند که افراد عادی می دانند و می توانند . شما به معجزات انبیاء و اولیاء نگاه کنید . اینها همه چشمه ای از قدرت بیکران صاحبان ولایت بوده و هست . الا اینکه مقام بندگی اجازه تصرفی بیش از این در عالم آفرینش را به آنها نمی دهد چه اینکه جهان بر اساس نظام احسن اداره می شود و نباید جز به ضرورتی خاص دست در آن برد . و اما یک مبنای دیگربرای بزرگی انسان و بلکه هر موجودی آنستکه هرچیزی ظهور خدای تعالی است و چون ظهور اوست بزرگ است . شما ببینید درخت چیست . اما خدای متعال از یک درخت برای موسی ع تجلی می کند . پس هیچ چیز کوچک نیست چه رسد به انسان که عصاره ملک و ملکوت است .

نه جسارتی نبود. درست است من قیاس به نفس کرده ام و در کنار این قیاس به نفس نگاهی هم به اطراف داشته ام. اما شما اولا پاسخ من را ندادید و مطالب دیگری مطرح فرمودید و ثانیا در طرح همان مطالب هم موضوع را به انبیاء و ولایت ارتباط داده اید. در این رابطه بخصوص باید عرض کنم اولا اگر انبیا قدرتی هم داشته اند این قدرت بواسطه نبی بودن آنان و پشتیبانی آنها به عنوان یک پیامبر از سوی خالق بوده است و محدود به خودشان میباشد و ثانیا باز ما قدرت آنها را با بی قدرتی خود مقایسه میکنیم چون قدرتی مافوق آن را ندیده ایم و یا در مخیله ما نمی گنجد . علاوه بر این عرض من این است که:
ما قوی تر، توانا تر و در یک کلام برتر از خود را یا ندیده ایم و یا نمیشناسیم. بنا بر این خود را بر تر میدانیم. محدوده دیدمان هم به همین کره خاکی ختم میشود و از هیچ کجای این کائنات بیکران هم خبر نداریم. بنا براین ادعای ما محدود است به دایره شناخت ما از جهان.
در مورد آخرین جمله ای هم که اشاره فرمودید باید عرض کنم این موضوع مطلقا مورد بحث ما نیست که بخواهیم در مورد اینکه هر چیزی چون مظهر بزرگی اوست و بنا بر این بزرگ است بحث کنیم. مورد بحث ما مقایسه نسبی انسان بود با دیگر موجودات. در این مقایسه نسبی در حد شناخت ما، انسان موجود بر تر است. ولی آیا ما میتوانیم خارج از محدوده شناخت هم صحبت کنیم؟

حامد;351976 نوشت:
شما خوب است از تصورات عادی در خصوص بهشت و جهنم خارج شوید

اینها تصور نیست، تعلیم است! در چند درصد از متون دینی، در کجای قرآن کریم، در کدام خطبه و سخنرانی شما میتوانید تعریفی دیگر از آخرت بیابید؟ چه تعریفی واضح تر از (نار)؟
با تشکر

حامد;352161 نوشت:
فقر و غنا از مشیتهای تکوینی است تا در سایه تعالیم تشریعی افراد به جنب و جوش و تلاش بیفتند و صفات کمالی مربوط به آن را در خود ایجاد نمایند
بلکه در یک نظر عمیق تر همه اینها محل ظهور صفات الهی از طریق سبب انسانی است

سلام
پاسختان قانع كننده نيست - مخالفم.
نيازمندي و فقر تكويني جداي از فقر و محروميت اجتماعي از مواهب است
با اين حسابي كه شما مي گوييد نبايد در حكومت عدل مهدوي جايي براي ظهور وبروز صفات كمالي باشد
شما ديگر چرا؟

معلق;352894 نوشت:
سلام
پاسختان قانع كننده نيست - مخالفم.
نيازمندي و فقر تكويني جداي از فقر و محروميت اجتماعي از مواهب است
با اين حسابي كه شما مي گوييد نبايد در حكومت عدل مهدوي جايي براي ظهور وبروز صفات كمالي باشد
شما ديگر چرا؟

سلام
هیچ چیزی در هیچ وضعیتی از تحت ربوبیت و فعل الهی خارج نمی شود
اختیار انسان یا شرایط اجتماعی همه و همه در تحت این دو است به عبارت دیگر :
خدا همیشه و همه جا خدایی می کند
و اما فکر میکنم تصورتان از حکومت عدل الهی مهدی موعود دقیق نباشد
احتمالا تصور می فرمایید انسانهای بد و گناهان بطور مطلق پاک می شوند
یا نداری برچیده می شود
ولی اینگونه نیست
والله الموفق

حامد;352898 نوشت:
و اما فکر میکنم تصورتان از حکومت عدل الهی مهدی موعود دقیق نباشد
احتمالا تصور می فرمایید انسانهای بد و گناهان بطور مطلق پاک می شوند
یا نداری برچیده می شود
ولی اینگونه نیست

خير چنين تصوري ندارم
بسيار فرق است بين محروميت از مواهب و زياده خواهي ، فرق نيست؟
پاسخ هايي كه تاكنون براي توجيح محروميت و تبعيض داده ايد منطقي به نظر نمي آيند
و همچنين پاسخ اين سوال كه: با كدام پيش فرض از عدالت به خداي عادل اعتقاد داشته باشيم؟

معلق;352925 نوشت:
خير چنين تصوري ندارم
بسيار فرق است بين محروميت از مواهب و زياده خواهي ، فرق نيست؟
پاسخ هايي كه تاكنون براي توجيح محروميت و تبعيض داده ايد منطقي به نظر نمي آيند
و همچنين پاسخ اين سوال كه: با كدام پيش فرض از عدالت به خداي عادل اعتقاد داشته باشيم؟

سلام
قرار نیست فقر تنها بواسطه اسباب غیر انسانی بوجود بیاید تا محل امتحان ما باشد
بلکه هر فقری و به هر دلیل محل امتحان است
البته معنایش عدم مقابله با عامل فقر نیست بلکه آن مبارزه نیز یک محل آزمون است
بنده در صدد توجیه محرومیت نیستم کار جهان بر این امور استوار است اگر خوب نباشد بد شناخته نمی شود و اگر بد نباشد خوب آزموده نمی گردد
این مساله از لحاظ فعل الهی قابل انتقاد نیست چون برنامه در سطح کلی اش درست است
اما می توان به عرصه مبارزه آمد و در این عرصه نیز کمالاتی کسب کرد بس ارزشمند مانند کمال شجاعت در جهاد و ایثار جان در شهادت
اما مفهومش این نیست که بدیها برچیده می شوند
حتی اگر بگوییم غلبه کامل عدل و حق امکان پذیر هست که هست معنایش برچیده شدن بدیها نیست بلکه صرف غلبه است
و اما عدالت خداوند در این است که فرصتهای رشد استعدادها را فراهم سازد و او چنین کرده است
البته نقشها خالی است و افراد به اختیار و انتخاب خود آنها را بر می گزینند اما بالاخره با تفاوت طبایع و گرایشها بالاخره نقشها پر می شود
پس
عدالت در کمال بخشیدن به استعدادهاست و این فوق همه اصول عدالت است
در عین حال نقشها انتخابی است و نه جبری
والله الموفق

حامد;352960 نوشت:

بنده در صدد توجیه محرومیت نیستم کار جهان بر این امور استوار است اگر خوب نباشد بد شناخته نمی شود و اگر بد نباشد خوب آزموده نمی گردد
این مساله از لحاظ فعل الهی قابل انتقاد نیست چون برنامه در سطح کلی اش درست است
والله الموفق

در صدد توجیه محرومیت نیستید اما سخن شما نهایتا به تثبیت چرخه بی عدالتی می انجامد
اینکه انسان در هرشرایطی در معرض امتحان است حرف درستی است اما مسئله فقط امتحان نیست مسئله مهم تر رشد است و شکوفایی استعداد ها که این امر جز با عدالت و استفاده از مواهب دنیا ممکن نیست ، مادیات زیربنا نیست اما معنویت هم زیربنا نیست بلکه هر دو لازم و ملزوم یکدیگرند

معلق;353092 نوشت:
در صدد توجیه محرومیت نیستید اما سخن شما نهایتا به تثبیت چرخه بی عدالتی می انجامد
اینکه انسان در هرشرایطی در معرض امتحان است حرف درستی است اما مسئله فقط امتحان نیست مسئله مهم تر رشد است و شکوفایی استعداد ها که این امر جز با عدالت و استفاده از مواهب دنیا ممکن نیست ، مادیات زیربنا نیست اما معنویت هم زیربنا نیست بلکه هر دو لازم و ملزوم یکدیگرند

سلام
شناخت نظام تکوین منافاتی با پیگیری اهداف تشریع نداردبلکه همانطور که گفته شد خدای متعال اسباب رشد را در تکوین بوجود می آورد تا فرصت تعالی و رشد مد نظر محقق شود
به عبارت دیگر ضامن تکامل و رشد ما وجود شرایطی است که در عالم تکوین فراهم شده است
و چه زیبا اینکه این برنامه های متناظر منافاتی با هم ندارند و نافی اختیار نیز نیستند
والله الموفق

حامد;353181 نوشت:
به عبارت دیگر ضامن تکامل و رشد ما وجود شرایطی است که در عالم تکوین فراهم شده است
و چه زیبا اینکه این برنامه های متناظر منافاتی با هم ندارند و نافی اختیار نیز نیستند

سلام

ظلم و تبعيض مانع رشد و شكوفايي انسان نيست؟!
شما مشخص نمي كنيد كه آيا انسان از مواهب دنيا حقوقي دارد؟ يا ندارد
اين حقوق ضايع شده است يا خير

معلق;353193 نوشت:
سلام

ظلم و تبعيض مانع رشد و شكوفايي انسان نيست؟!
شما مشخص نمي كنيد كه آيا انسان از مواهب دنيا حقوقي دارد؟ يا ندارد
اين حقوق ضايع شده است يا خير


سلام
هر محرومیتی یک فرصت است برای ربط به عالم غیب یک فرصت است برای صبر یک فرصت است برای مبارزه و جهاد
محرومیتها و فقدانها نه اینکه تهدید نیستند اما می توانند به فرصت تبدیل شوند
اهل معرفت و عشق می گویند دادن مادیش خوش ندادنش خوشتر
لذا فرمود فقر هدیه الهی برای بندگان خاص است
چون انها را میهمان غذای جان می کند
درست است که همه چشیدنش را ذوق نمی کنند اما مهم نیست صبر هم که بکنند جان چشیده است مزه اینسویی اش تلخ است و مزه آنسویی اش شیرین شیرین
نخواندید روایتی که می فرماید مومنان در آخرت آرزو می کنند با قیچی تکه تکه می شدند
یعنی چه ؟ یعنی قیچی خودبخود این کار را بکند
خوب یک فاعلی می خواهد
آن فاعل کیست ؟ یک ظالمی یک داوطلب سنگدلی وجنایتی نه ؟

والله الموفق

مؤمن;349334 نوشت:

با سلام

این طور که از توضیح کارشناسان دینی فهمیدم این نابرابری مواهب و قابلیت ها بهترین شکل طراحی دنیا و آزمون بندگی انسان هاست.

اما این که چرا این نظام بهترین است فکر نمی کنم پاسخ ساده و روشنی داشته باشد. ظاهراً از چیزهایی است که ما انسان ها نمی دانیم یا اساساً نمی توانیم بهینه بودن آن را با محاسبات به دست آوریم.


با سلام
در مورد نظام احسن و این که این عالم به بهترین نوع ساخته شده است بهترین و متقن ترین راه برهان لمی بر مطلب است بدین معنا که ما ابتدا خدا را با کمالات ذاتی اش ثابت کرده و به بی نقص بودن او اذعان کنیم آنگاه می گوییم که خدایی که عالم است به تمامی مصالح مخلوقات و قادر است بر انجام بهترین خیرات افعال و همچنین او غنی و حکیم علی الاطلاق است باید بهترین عالم را طراحی کرده و آن را خلق کند و اگر این کار را نکند یا عالم نیست یا قادر نیست یا بخیل است یا کار لغو انجام می دهد که خدای تبارک و تعالی از همه این ها مبری است( سبحان الله)
این روش برهان اثبات بالا به پایین( از علت به معلول) است که بدان برهان لمی گویند بهترین نوع برهان است .
گاهی ما می خواهیم از بحث پیرامون بهترین بودن عالم با نظر در عالم طبیعت به احسن بودن این نظام برسیم که این روش مشکلاتی را در پی خواهد داشت:
1.علم ما نسبت به عالم آفرینش محدود است
2. از اسرار عالم آفرینش بی اطلاع هستیم
3. مجموعه آفرینش که باید با هم دیده شود تا بتوان در باره آن قضاوت کرد را ما احاطه نداریم
4. ما حتی به خودمان علم نداریم چه برسد مجموعه عالم آفرینش
و در یک کلام ما علممان محدود و خلق خدا نا محدود است به همین خاطر نمی توانیم یک قضاوت عالمانه در باره عالم داشته باشیم

چالشگر;351537 نوشت:
(ظاهرا طبق عقیده برخی) نمیتواند از وزن لازم برای ایمان آوردن و یقین آوردن به مطلب برخوردار باشد.

با سلام.
حق با شماست. استفاده از قید ظاهراً بخاطر احترام به کسانی بود که در حکمت و فلسفه تخصص بیشتری دارند و این که دوباره متهم به صدور فتوای نابجا نشوم.
اما مصداق برخی فلاسفه در ذهن بنده دقیقاً دکتر عبدالحسن خسروپناه رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی حکمت و فلسفه ایران بود. البته فکر می کنم مهم تر از این قیود اصل مطلب (یعنی زندگی با اختیار قبل از آمدن جبری به کالبد جسمانی) است که باید از نظر علمی برای ما وزن پیدا کند که متأسفانه بنده علم کافی در مورد آن ندارم.

موفق باشید.

حامد;352960 نوشت:
عدالت خداوند در این است که فرصتهای رشد استعدادها را فراهم سازد و او چنین کرده است
البته نقشها خالی است و افراد به اختیار و انتخاب خود آنها را بر می گزینند اما بالاخره با تفاوت طبایع و گرایشها بالاخره نقشها پر می شود
پس عدالت در کمال بخشیدن به استعدادهاست و این فوق همه اصول عدالت است
در عین حال نقشها انتخابی است و نه جبری

با سلام

به نظر حقیر مطلب بالا کمی اغراق آمیز بیان شده است. واقعاً نقش ها انتخابی است؟ شاید منظور شما از نقش ها عکس العمل ها بوده باشد. تازه اگر این مورد نظر شما باشد باز هم خیلی انتخابی نیست. اتفاقاً به نظر حقیر اکثراً جبری است. فراهم کردن فرصت رشد هم بر اساس حس تجربی بنده اصلاً فراگیری و غلبه ای ندارد.

البته اعتقاد دارم که خداوند عادل و مهربان تمام این کمبودهای ذاتی (چه در فرصت ها و چه در عکس العمل ها) را هنگام محاسبه اعمال در نظر می گیرد و از هر کسی مطابق فرصت ها انتظار دارد. در این مضمون یک فرد نابینا نه رشد و پاداش فرد بینای پرهیزگار را دریافت می کند و نه انتظار می رود که به چنین کمالی برسد.

اگر به بحث دوستان ارتباطی نداشت عذرخواهی می کنم.

موضوع قفل شده است