دیدگاه اسلام به زن

تب‌های اولیه

13 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
دیدگاه اسلام به زن

[="times new roman"]بسم الله الرحمن الرحیم
قرآن کریم، به اتفاق دوست و دشمن، احیا کننده حقوق زن است. قرآن در عصر نزولش گامهای بلندی به سود زن و حقوق انسانی او برداشت اما هرگز به بهانه احیای حق زن به عنوان انسان و شریک مرد در انسانیت و حقوق انسانی، زن بودن وی را به فراموشی نسپرد. =-

شرط اصلی سعادت زن

قرآن زن را همان گونه می‌بیند که در طبیعت هست. از این رو هماهنگی کامل میان فرمانهای قرآن و فرمانهای طبیعت برقرار است. در واقع زن و مرد دو ستاره‌اند در دو مدار مختلف و هر کدام باید در مدار خود و فلک خود حرکت نمایند نه خورشید را سزد که به ماه برسد و نه شب بر روز پیشی جوید و هر کدام در سپهری شناورند (سوره یس آیه 40) پس شرط اصلی سعادت هر یک از زن و مرد و در حقیقت جامعه بشری این است که دو جنس هر یک در مدار خویش به حرکت خود ادامه بدهند. آزادی و برابری آنگاه سود می‌بخشد که هیچ کدام از مدار و مسیر طبیعی و فطری خویش خارج نگردند. آنچه در هر جامعه‌ای ناراحتی آفریده است قیام برضد فرمان فطرت و طبیعت است.

دلیل پایمال شدن حقوق زن

عدم توجه به وضع طبیعی و فطری زن، بیشتر موجب پایمال شدن حقوق او می‌گردد. اگر مرد در برابر زن جبهه ببندد و بگوید تو یکی و من یکی، کارها، مسئولیتها، بهره‌ها، پاداشها، کیفرها، همه باید متشابه و همشکل باشد. در این صورت زن در کارهای سخت و سنگین باید با مرد شریک شود و به فراخور نیروی کارش مزد بگیرد، توقع احترام و حمایت از مرد نداشته باشد، تمام هزینه‌های زندگی خودش را بر عهده بگیرد. و در هزینه فرزندان با مرد شرکت داشته باشد و ... که در این وقت است که زن در وضع سختی قرار خواهد گرفت، زیرا نیروی کار تولید زن بالطبع کمتر از مرد است و استهلاک ثروتش بیشتر.
پس با در نظر گرفتن وضع طبیعی و فطری هر یک از زن و مرد با توجه به تساوی آنها در انسان بودن و حقوق مشترک انسانها، زن را در وضع بسیار مناسبی قرار می‌دهد که نه شخصش کوبیده شود و نه شخصیتش. پس در زمینه احیای حقوق زن دیدگاهی که طبیعت را راهنمای خود قرار دهد در نهضت حقوق زن به معنی واقعی موفق خواهد شد.

دیدگاه اسلام به زن

پس با توجه به مطالب گفته شده اسلام در مورد حقوق زن و مرد (بر اساس وضع طبیعی زن و مرد) فلسفه خاصی دارد که با آنچه در چهارده قرن پیش می‌گذشته و با آنچه در جهان امروز می‌گذرد متفاوت است. اسلام برای زن و مرد در همه موارد یک نوع حقوق، وظیفه و یک نوع مجازات قائل نشده است. پاره‌ای از حقوق و تکالیف و مجازاتها را برای مرد مناسبتر دانسته و پاره‌ای از آنها را برای زن، و در نتیجه در مواردی برای زن و مرد وضع مشابه و در موارد دیگر وضع نامشابهی در نظر گرفته است.

علت تفاوتها

زن از این نظر که انسان است مانند هر انسان دیگر آزاد آفریده شده است و از حقوق مساوی با مرد بهره‌مند است ولی از طرف دیگر زن انسانی است با ویژگیهای خاص خودش و مرد انسانی است با خاص خودش. چرا که زن و مرد با وجود اینکه در انسانیت برابرند ولی دو گونه انسانند با دو گونه خصلتها و دو گونه روانشناسی. و این اختلاف ناشی از عوامل جغرافیایی و یا تاریخی و اجتماعی نیست بلکه طرح آن در متن آفرینش ریخته شده و طبیعت از این دو گونگی‌ها هدف داشته است و هرگونه عملی برضد طبیعت و فطرت عوارض نامطلوب به بار می‌آورد پس به این نکته باید توجه نمود که مسائل دیگری هم غیر از تساوی و آزادی هست. تساوی و آزادی شرط لازم‌اند نه کافی. تساوی حقوق زن و مرد از نظر ارزشها مادی و معنوی یک چیز است و همانندی و همشکلی چیز دیگر چرا که تساوی غیر از تشابه است، چون تساوی برابری است و تشابه یکنواختی.

تساوی نه تشابه

آنچه مسلم است اسلام حقوق یک جور و یکنواختی برای زن و مرد قائل نشده است ولی هرگز امتیاز و ترجیح حقوقی برای مردان نسبت به زنان قائل نیست. اسلام با رعایت اصل مساوات انسانها را درباره زن و مرد با تساوی حقوق بین آن دو مخالف نیست بلکه با تشابه حقوقی آنها مخالف است، بهتر است برای روشنتر شدن مطلب مثالی بیآوریم
ممکن است پدری ثروت خود را به طور تساوی میان فرزندان خد تقسیم کند اما نه به طور متشابه. یعنی ممکن است این پدر چند قلم ثروت داشته باشد هم تجارتخانه داشته باشد و هم ملک مزروعی و هم مستقلات، ولی نظر به اینکه قبلا فرزندان خود را استعدادیابی کرده است، در یکی ذوق و سلیقه تجارت دیده و در دیگری علاقه به کشاورزی و در سومی مستغل داری، هنگامی که می‌خواهد ثروت خود را در طول زندگانی خود میان فرزندان تقسیم کند با در نظر گرفتن اینکه آنچه به همه فرزندان می‌دهد از لحاظ ارزش مساوی با یکدیگر باشد و ترجیح و امتیازی از این جهت در کار نباشد، به هر کدام از فرزندان خود همان سرمایه را می‌دهد که قبلا در آزمایش استعدادیابی آن را مناسب یافته است.
پس
کمیت غیر از کیفیت است و برابری غیر از یکنواختی است و اسلام نیز با رعایت نمودن اصل مساوات انسانها اعم از زن و مرد، با تشابه حقوقی زن و مرد مخالف است. اسلام همچنانکه برای زن و مرد در اکثر موارد حقوق مشابهی وضع نکرده، مجازات و تکالیف مشابهی نیز وضع ننموده است چرا که با وجود تساوی زن و مرد در اصل خلقت و ارزش انسانی، بر اساس تفاوت ظاهری هر کدام و همچنین تفاوتهای روانی بین زن و مرد مانند تحت تاثیر احساسات قرار گرفتن سریع زن نسبت به مرد، عدم خشونت زن نسبت به دیگران، و به طور کلی تفاوت عمده که به صورت عواطف و احساسات شدید در زنها و غلبه تعقل بر احساسات در مردها نمایان می‌شود. که اینها نیز بر اساس وظایفی که هر کدام در آفرینش بر عهده گرفته‌اند متناسب می‌باشد که وجود این تفاوتها در میان زن و مرد را نمی توان عامل برتری یکی بر دیگری دانست چرا که هر کدام از آنها بر اساس و تناسب وظایفشان در عالم، آفرینش مخصوص به خود دارند.
ديدگاه اسلام درباره زن در دو حوزه قابل بررسي است.
الف. حوزه معرفت شناختي؛ در بينش و جهان بيني اسلامي زن و مرد از جهات بسياري با هم برابر و يكسانند. هدف خلقت زن ومرد هر دو عبوديت و بندگي خداست، از نظر كسب ارزشها، نيز هر دو در يك رتبه هستند. زن و مرد بودن در كسب ارزشها تأثيري ندارد، بلكه ملاك كسب ارزشها عبارتند از:
1. ايمان و عمل صالح؛ «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً»[1] هر كس ـ از مرد يا زن ـ كار شايسته كند و مؤمن باشد قطعاً او را با زندگي پاكيزه‎اي حيات بخشيم.
2. تقوا؛ خداوند در قرآن مي‎فرمايد: اي مردم ما شما را از زن و مردي آفريديم و شما را گروه گروه و قبيله قبيله گردانيديم، تا از همديگر بازشناخته شويد، بهترين شما در نزد خداوند با تقواترين شما است.
آيات و روايات بسياري در اين زمينه وجود دارد كه براي زن اهميت و جايگاه ويژه‎اي قايل است.[2] اين مربوط به نظام اعتقادي و حوزه معرفت شناسي است كه به اختصار اشاره شد.
ب: جايگاه زن در خانواده؛ اسلام در نظام خانواده نيز براي زن ارزش و اهميت ويژه قايل است و همانگونه كه براي مرد حقوقي را در نظر گرفته است، براي زنان نيز حقوقي را مشخص نموده كه بايد مردان رعايت كنند. يا به تعبير ديگر در نظام خانواده و به منظور استحكام آن هم براي مرد و هم براي زن يكسري وظايف در نظر گرفته شده كه بايد رعايت كنند.[3]
_________________
[1] . نحل، 97.
[2] . براي مطالعه بيشتر ر.ك: محمدفنايي اشكوري، منزلت زن در انديشة اسلامي،‌مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره)، چاپ اول، 1377.
[4] . براي مطالعه بيشتر در اين خصوص مراجعه شود به: حبيب الله طاهري، سيري در مسايل خانواده، سازمان تبليغات اسلامي، چاپ اول، 1370،ص 67 ـ 58؛ و نيز علامه محمد حسين فضل الله، شيوة همسرداري، ترجمه لطيف راشدي، پيام آزادي، چاپ اول، 1373، ص 115 ـ 95.

[/]

برچسب: 

[="times new roman"]سلام علیکم
مشاهده و تجربه اين معنا را ثابت كرده كه مرد و زن دو فرد، از يك نوع و از يك جوهرند، جوهرى كه نامش انسان است، چون تمامى آثارى كه از انسانيت در صنف مرد مشاهده شده، در صنف زن نيز مشاهده شده است، (اگر در مرد فضائلى از قبيل سخاوت، شجاعت، علم خويشتن دارى و امثال آن ديده شده در صنف زن نيز ديده شده است)آنهم بدون هيچ تفاوت، بطور مسلم ظهور آثار نوع، دليل بر تحقق خود نوع است، پس صنف زن نيز انسان است، بله اين دو صنف در بعضى از آثار مشتركه(نه آثار مختصه از قبيل حامله شدن و امثال آن)از نظر شدت و ضعف اختلاف دارند ولى صرف شدت و ضعف در بعضى از صفات انسانيت، باعث آن نمى‏شود كه بگوئيم نوعيت در صنف ضعيف باطل شده و او ديگر انسان نيست.و با اين بيان روشن مى‏شود كه رسيدن به هر درجه از كمال كه براى يك صنف ميسر و مقدور است‏براى صنف ديگر نيز ميسور و ممكن است و يكى از مصاديق آن استكمالهاى معنوى، كمالاتى است كه از راه ايمان به خدا و اطاعت و تقرب به درگاه او حاصل مى‏شود، با اين بيان كاملا روشن مى‏شود كه در افاده اين بحث، بهترين كلام و جامع‏ترين و در عين حال كوتاه‏ترين كلام همين عبارت: "انى لا اضيع عمل عامل منكم من ذكر او انثى بعضكم من بعض"است و اگر خواننده محترم اين كلام را با كلامى كه در تورات در اين باره وارد شده مقايسه كند برايش روشن مى‏گردد كه قرآن كريم در چه سطحى است و تورات در چه افقى!.

در سفر جامعه تورات آمده: من و دلم بسيار گشتيم(من با كمال توجه بسيار گشتم) تا بدانم از نظر حكمت و عقل جرثومه شر يعنى جهالت و حماقت و جنون چيست، و كجا است؟

ديدم از مرگ بدتر و تلخ‏تر زن است كه خودش دام و قلبش طناب دام است و دستهايش قيد و زنجير است تا آنجا كه مى‏گويد من در ميان هزار نفر مرد يك انسان پيدا مى‏كنم، اما ميان هزار نفر زن يك انسان پيدا نمى‏كنم.

بيشتر امتهاى قديم نيز معتقد بودند كه عبادت و عمل صالح زن در درگاه خداى تعالى پذيرفته نيست، در يونان قديم زن را پليد و دست‏پرورده شيطان مى‏دانستند، و روميان و بعضى از يونانيان معتقد بودند كه زن داراى نفس مجرد انسانى نيست و مرد داراى آن هست و حتى در سال 586 ميلادى در فرانسه كنگره‏اى تشكيل شد تا در مورد زن و اينكه آيا زن انسان است‏يا خير بحث كنند!، بعد از بگومگوها و جر و بحثهاى بسيار، به اين نتيجه رسيدند كه بله زن نيز انسان است اما نه چون مرد انسانى مستقل، بلكه انسانى است مخصوص خدمت كردن بر مردان، و نيز در انگلستان تا حدود صد سال قبل زن جزء مجتمع انسانى شمرده نمى‏شد، و خواننده عزيز اگر در اين باب به كتابهائى كه در باره آراء و عقايد و آداب ملت‏ها نوشته شده مراجعه كند به عقايدى عجيب بر مى‏خورد.
________________________
كتاب: ترجمه الميزان، ج 4، ص 140
نويسنده: علامه طباطبايى

[/]

[=b compset]در جامعه بشری از دیر باز تا کنون ، نظرات و عقاید مختلفی در ارتباط با تفاوت های مرد و زن وجود داشته است . متاسفانه اغلب این تفکرات و تئوری ها بر مبنای برتری مرد بر زن استوار است و هرگز نگاهی واقع بینانه به زن به عنوان نوع بشر نشده است ، لذا همواره در طول تاریخ حقوق حقه جامعه زنان تضییع شده و این مسئله بدلایل مختلف من جمله عدم آگاهی زنان و روحیه گذشت و فداکاری که در آنان وجود داشته بسیار عادی تلقی شده و همه از کنار آن براحتی گذشته اند . اما با ظهور اسلام ، رسول اکرم[=b compset] ([=b compset] صلی ا... علیه و آله [=b compset])[=b compset] با رفتار و گفتارش مقام زن را ارج نهاد و با معرفی برترین و والاترین الگوی زن مسلمان به جهانیان [=times new roman]–[=b compset] فاطمه زهرا[=b compset] ([=b compset]سلام ا... علیها[=b compset])[=b compset] - ، دیدگاه اسلام را نسبت به[=b compset] (([=b compset] زن [=b compset])) [=b compset]تبیین نمود.

[=b davat]قرآن زن و مرد را یک سرشتی می داند .

[=b compset]قرآن تنها مجموعه قوانین نیست . محتویات قرآن صرفاً یک سلسله مقررات و قوانین خشک بدون تفسیر نیست . در قرآن هم قانون است و هم تاریخ و هم موعظه و هم تفسیر خلقت و هم هزاران مطلب دیگر .
[=b compset]از جمله مسائلی که در قرآن کریم تفسیر شده موضوع خلقت زن و مرد است . قرآن در این زمینه سکوت نکرده و به یاوه گویان مجال نداده است که از پیش خود برای مقررات مربوط به زن و مرد فلسفه بتراشند و مبنای این مقررات را نظر تحقیرآمیز اسلام نسبت به زن معرفی کنند . اسلام ، پیشاپیش نظر خود را درباره زن بیان کرده است .
[=b compset]قرآن با کمال صراحت در آیات متعددی می فرماید که زنان را از جنس مردان و ازسرشتی نظیر سرشت مردان آفریده ایم. قرآن درباره آدم اول می گوید : [=b compset](([=b compset] همه شما را از یک پدر آفریدیم و جفت آن پدر را از جنس خود او قرار دادیم [=b compset])) ( [=b compset]سوره نساء آیه 1[=b compset])[=b compset] ودرباره همه آدمیان می گوید [=b compset](([=b compset] خداوند از جنس خود شما برای شما همسر آفرید[=b compset] )) ([=b compset] سوره نساء و سوره نحل و سوره روم [=b compset])[=b compset] .
[=b compset]در قرآن از آنچه در بعضی از کتب مذهبی هست که زن از مایه ای پست از مایه مرد آفریده شده ویا اینکه به زن جنبه طفیلی و چپی داده اند و گفته اند که همسر آدم اول از عنصری از اعضای طرف چپ او آفریده شده ، اثر و خبری نیست . علیهذا در اسلام نظریه تحقیرآمیزی نسبت به زن از لحاظ سرشت و طینت وجود ندارد.
منبع:
http://www.mums.ac.ir/student/fa/mghamzan

[=b davat]زن در نگاه عارفان

[=b compset]جناب محی الدین سر محبوب بودن زن را که در بیان پیامبر گرامی اسلام آمده است در این می داند که چون ذات اقدس خداوند منزه از آن است که بدون مجلی و مظهر مشاهده شود ، پس هر مظهری که بیشتر جامع اسماء و اوصاف الهی باشد، بهتر خدا را نشان می دهد . و زن در مظهریت خدا کامل تر از مرد است، زیرا مرد فقط مظهر قبول و انفعال الهی است ، مظهر فعل و تاثیر الهی نیز هست ،چون در مرد تصرف می کند و آن را مجذوب خویش قرار داده و محب خود می سازد ، و این تصرف و تاثیر نموداری از فاعلیت خداست ، از این جهت زن کامل تر از مرد است ، اگر مرد بخواهد خدا را در مظهریت خود مشاهده کند، شهود او تام نیست ولی اگر بخواهد خدا را در مظهریت زن بنگرد ، شهود او به کمال و تمام می رسد. لذا زن محبوب پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم قرار گرفت و در آن حدیث فرمود :
[=b compset]از دنیای شما زن و بوی خوش محبوب من قرار داده شده و نور چشم من نماز است .
منبع:http://www.mums.ac.ir/student/fa/mghamzan

[="times new roman"]بررسى نظريات تحقيرآميز درباره زن و ديدگاه اسلام در اين رابطه:
اگر بخواهيم ببينيم نظر قرآن درباره خلقت زن و مرد چيست،لازم است‏به مساله سرشت زن و مرد-كه در ساير كتب مذهبى نيز مطرح است-توجه كنيم.قرآن نيز در اين موضوع سكوت نكرده است.بايد ببينيم قرآن زن و مرد را يك سرشتى مى‏داند يا دو سرشتى;يعنى آيا زن و مرد داراى يك طينت و سرشت مى‏باشند و يا داراى دو طينت و سرشت؟قرآن با كمال صراحت در آيات متعددى مى‏فرمايد كه زنان را از جنس مردان و از سرشتى نظير سرشت مردان آفريده‏ايم.قرآن درباره آدم اول مى‏گويد:«همه شما را از يك پدر آفريديم و جفت آن پدر را از جنس خود او قرار داديم‏»(سوره نساء آيه 1).درباره همه آدميان مى‏گويد:«خداوند از جنس خود شما براى شما همسر آفريد»(سوره نساء و سوره نحل و سوره روم).

در قرآن از آنچه در بعضى از كتب مذهبى هست كه زن از مايه‏اى پست‏تر از مايه مرد آفريده شده و يا اينكه به زن جنبه طفيلى و چپى داده‏اند و گرفته‏اند كه همسر آدم اول از عضوى از اعضاى طرف چپ او آفريده شده،اثر و خبرى نيست.عليهذا در اسلام نظريه تحقير آميزى نسبت‏به زن از لحاظ سرشت و طينت وجود ندارد.

يكى ديگر از نظريات تحقير آميزى كه در گذشته وجود داشته است و در ادبيات جهان آثار نامطلوبى بجا گذاشته است اين است كه زن عنصر گناه است،از وجود زن شر و وسوسه برمى‏خيزد،زن شيطان كوچك است.مى‏گويند در هر گناه و جنايتى كه مردان مرتكب شده‏اند زنى در آن دخالت داشته است.مى‏گويند مرد در ذات خود از گناه مبراست و اين زن است كه مرد را به گناه مى‏كشاند.مى‏گويند شيطان مستقيما در وجود مرد راه نمى‏يابد و فقط از طريق زن است كه مردان را مى‏فريبد;شيطان زن را وسوسه مى‏كند و زن مرد را.مى‏گويند آدم اول كه فريب شيطان را خورد و از بهشت‏سعادت بيرون رانده شد، از طريق زن بود;شيطان حوا را فريفت و حوا آدم را.

قرآن داستان بهشت آدم را مطرح كرده ولى هرگز نگفته كه شيطان يا مار حوا را فريفت و حوا آدم را.قرآن نه حوا را به عنوان مسؤول اصلى معرفى مى‏كند و نه او را از حساب خارج مى‏كند.قرآن مى‏گويد:به آدم گفتيم خودت و همسرت در بهشت‏سكنى گزينيد و از ميوه‏هاى آن بخوريد.قرآن آنجا كه پاى وسوسه شيطان را به ميان مى‏كشد ضميرها را به شكل‏«تثنيه‏»مى‏آورد،مى‏گويد فوسوس لهما الشيطان (1) شيطان آندو را وسوسه كرد فدليهما بغرور (2) شيطان آندو را به فريب راهنمايى كرد و قاسمهما انى لكما لمن الناصحين (3) يعنى شيطان در برابر هر دو سوگند ياد كرد كه جز خير آنها را نمى‏خواهد.

به اين ترتيب قرآن با يك فكر رايج آن عصر و زمان كه هنوز هم در گوشه و كنار جهان بقايايى دارد،سخت‏به مبارزه پرداخت و جنس زن را از اين اتهام كه عنصر وسوسه و گناه و شيطان كوچك است مبرا كرد.

يكى ديگر از نظريات تحقيرآميزى كه نسبت‏به زن وجود داشته است در ناحيه استعدادهاى روحانى و معنوى زن است;مى‏گفتند زن به بهشت نمى‏رود،زن مقامات معنوى و الهى را نمى‏تواند طى كند،زن نمى‏تواند به مقام قرب الهى آن طور كه مردان مى‏رسند برسد.قرآن در آيات فراوانى تصريح كرده است كه پاداش اخروى و قرب الهى به جنسيت مربوط نيست،به ايمان و عمل مربوط است،خواه از طرف زن باشد و يا از طرف مرد. قرآن در كنار هر مرد بزرگ و قديسى از يك زن بزرگ و قديسه ياد مى‏كند.از همسران آدم و ابراهيم و از مادران موسى و عيسى در نهايت تجليل ياد كرده است.اگر همسران نوح و لوط را به عنوان زنانى ناشايسته براى شوهرانشان ذكر مى‏كند،از زن فرعون نيز به عنوان زن بزرگى كه گرفتار مرد پليدى بوده است غفلت نكرده است.گويى قرآن خواسته است در داستانهاى خود توازن را حفظ كند و قهرمانان داستانها را منحصر به مردان ننمايد.

قرآن درباره مادر موسى مى‏گويد:ما به مادر موسى وحى فرستاديم كه كودك را شير بده و هنگامى كه بر جان او بيمناك شدى او را به دريا بيفكن و نگران نباش كه ما او را به سوى تو باز پس خواهيم گردانيد.

قرآن درباره مريم،مادر عيسى،مى‏گويد:كار او به آنجا كشيده شده بود كه در محراب عبادت همواره ملائكه با او سخن مى‏گفتند و گفت و شنود مى‏كردند،از غيب براى او روزى مى‏رسيد،كارش از لحاظ مقامات معنوى آنقدر بالا گرفته بود كه پيغمبر زمانش را در حيرت فرو برده،او را پشت‏سر گذاشته بود،زكريا در مقابل مريم مات و مبهوت مانده بود.

در تاريخ خود اسلام زنان قديسه و عاليقدر فراوانند.كمتر مردى است‏به پايه خديجه برسد،و هيچ مردى جز پيغمبر و على به پايه حضرت زهرا نمى‏رسد.حضرت زهرا بر فرزندان خود كه امامند و بر پيغمبران غير از خاتم الانبياء برترى دارد.اسلام در سير من الخلق الى الحق يعنى در حركت و مسافرت به سوى خدا هيچ تفاوتى ميان زن و مرد قائل نيست.تفاوتى كه اسلام قائل است در سير من الحق الى الخلق است،در بازگشت از حق به سوى مردم و تحمل مسؤوليت پيغامبرى است كه مرد را براى اين كار مناسبتر دانسته است.

يكى ديگر از نظريات تحقيرآميزى كه نسبت‏به زن وجود داشته است،مربوط است‏به رياضت جنسى و تقدس تجرد و عزوبت.چنانكه مى‏دانيم در برخى آيينها رابطه جنسى ذاتا پليد است.به عقيده پيروان آن آيينها تنها كسانى به مقامات معنوى نايل مى‏گردند كه همه عمر مجرد زيست كرده باشند.يكى از پيشوايان معروف مذهبى جهان مى‏گويد:«با تيشه بكارت درخت ازدواج را از بن بركنيد».همان پيشوايان ازدواج را فقط از جنبه دفع افسد به فاسد اجازه مى‏دهند;يعنى مدعى هستند كه چون غالب افراد قادر نيستند با تجرد صبر كنند و اختيار از كفشان ربوده مى‏شود و گرفتار فحشا مى‏شوند و با زنان متعددى تماس پيدا مى‏كنند،پس بهتر است ازدواج كنند تا با بيش از يك زن در تماس نباشند.ريشه افكار رياضت طلبى و طرفدارى از تجرد و عزوبت،بدبينى به جنس زن است;محبت زن را جزء مفاسد بزرگ اخلاقى به حساب مى‏آورند.

اسلام با اين خرافه سخت نبرد كرد;ازدواج را مقدس و تجرد را پليد شمرد.اسلام دوست داشتن زن را جزء اخلاق انبيا معرفى كرد و گفت:«من اخلاق الانبياء حب النساء».پيغمبر اكرم مى‏فرمود:من به سه چيز علاقه دارم:بوى خوش،زن،نماز.

برتراند راسل مى‏گويد:در همه آيينها نوعى بدبينى به علاقه جنسى يافت مى‏شود مگر در اسلام;اسلام از نظر مصالح اجتماعى حدود و مقرراتى براى اين علاقه وضع كرده اما هرگز آن را پليد نشمرده است.

يكى ديگر از نظريات تحقير آميزى كه درباره زن وجود داشته اين است كه مى‏گفته‏اند زن مقدمه وجود مرد است و براى مرد آفريده شده است.

اسلام هرگز چنين سخنى ندارد.اسلام اصل علت غايى را در كمال صراحت‏بيان مى‏كند. اسلام با صراحت كامل مى‏گويد زمين و آسمان،ابر و باد،گياه و حيوان،همه براى انسان آفريده شده‏اند اما هرگز نمى‏گويد زن براى مرد آفريده شده است.اسلام مى‏گويد هر يك از زن و مرد براى يكديگر آفريده شده‏اند:

هن لباس لكم و انتم لباس لهن (4)

زنان زينت و پوشش شما هستند و شما زينت و پوشش آنها.اگر قرآن زن را مقدمه مرد و آفريده براى مرد مى‏دانست قهرا در قوانين خود اين جهت را در نظر مى‏گرفت ولى چون اسلام از نظر تفسير خلقت چنين نظرى ندارد و زن را طفيلى وجود مرد نمى‏داند،در مقررات خاص خود درباره زن و مرد به اين مطلب نظر نداشته است.

يكى ديگر از نظريات تحقير آميزى كه در گذشته درباره زن وجود داشته اين است كه زن را از نظر مرد يك شر و بلاى اجتناب ناپذير مى‏دانسته‏اند.بسيارى از مردان با همه بهره‏هايى كه از وجود زن مى‏برده‏اند او را تحقير و مايه بدبختى و گرفتارى خود مى‏دانسته‏اند.قرآن كريم مخصوصا اين مطلب را تذكر مى‏دهد كه وجود زن براى مرد خير است،مايه سكونت و آرامش دل اوست.

يكى ديگر از آن نظريات تحقير آميز اين است كه سهم زن را در توليد فرزند بسيار ناچيز مى‏دانسته‏اند.اعراب جاهليت و بعضى از ملل ديگر مادر را فقط به منزله ظرفى مى‏دانسته‏اند كه نطفه مرد را-كه بذر اصلى فرزند است-در داخل خود نگه مى‏دارد و رشد مى‏دهد.در قرآن ضمن آياتى كه مى‏گويد شما را از مرد و زنى آفريديم و برخى آيات ديگر كه در تفاسير توضيح داده شده است،به اين طرز تفكر خاتمه داده شده است.

از آنچه گفته شد معلوم شد اسلام از نظر فكر فلسفى و از نظر تفسير خلقت،نظر تحقيرآميزى نسبت‏به زن نداشته است‏بلكه آن نظريات را مردود شناخته است.اكنون نوبت اين است كه بدانيم فلسفه عدم تشابه حقوقى زن و مرد چيست.
كتاب: مجموعه آثار جلد 19 صفحه 131
استاد [="red"]شهید[/] مطهری
________________
1. اعراف/ 20.

2. اعراف/ 22.

3. اعراف/ 21.

4. بقره/ 187.[/]

اسلام به ذات خود ندارد عیبی
هر عیب که هست از مسلمانی ماست

اگه درک درستی نسبت به احکام ، قوانین و فرامین الهی در اسلام داشته باشیم به این یقین خواهیم رسید که در اسلام به هیچ کس ذره ای ستم نشده و حقی پایمال نگشته.

اما افسوس که اسلام را با رفتار های غیر اسلامی خودمان قیاس گرفته ایم...

[="Times New Roman"]سلام علیکم
توصیه می کنم این کتاب را مطالعه کنید!

[="Arial"][="Blue"]امام خمينـی: الگـوهـاى ديـن شنـاختـى در مسـايل زنان[/]

با سلام
زن به ما هو زن دارای کرامات و مقاماتی هست که بعضا در مردها هم چنین کرامتی نیست.
اما نگاه ظاهری ما به قضایا و با درک عقل قاصر فکر میکنیم برای زن جایگاه رفیع نیست.
اگر زن به آنچه که اسلام به او دستور داده عمل کند و فراتر نرود و توجیه هایی که امروزه دیده می شود نیاورند به مراحلی میرسند که خیلی از مردان هم توان رسیدنش را ندارند.
هیچ وقت بین تفاوت در خلقت را با تبعیض خلط نکنیم.

[="Tahoma"][="Green"]بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.
شرمنده وسط کلامتون بزرگواران.
العان با این قضیه میخواهید بگید قانون های نو ظهوری که در ایران در مورد زن اومده صحیحه؟و میخواهید با قران ارتباطش بدید؟
چون توی این سایت پر از این تاپیک هایی که همش میگن زن فلانه و فلانه و تعاریف میکنند نمیدونم چرا؟؟؟!!!! کسی توی اسلام منکر این نشد که این دو موجود انسان نیستند یا زن یه موجود دیگر است.
مساله اینجاست که توی این قانون اساسی به اصطلاح اسلامی نمیدونم چی اسمشو بذارم قوانینی وضع شده که مخالف صریح آیه قرآنه.آیا برای این قوانین هم توجیح دارید؟
بنده خدا ها اینهمه کتاب و داستان سرایی کردن که ارزش زن حفظ بشه و مثلاً ادعا کنن ما از کشور عربستان بیشتر برای زن ارزش قائلیم حالا آفتی دامنگیرشون شده که نمی دونن چطوری جمعش کنن دارن قران رو میذارن کنار!!!!
به جای اینکه اعتدال رو رعایت کنند دارند زیاده روی میکنند!!!!!
بزودی آگاه میشن!!
[/]

به نام خدا
با سلام

عــــلی;342516 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام. شرمنده وسط کلامتون بزرگواران. العان با این قضیه میخواهید بگید قانون های نو ظهوری که در ایران در مورد زن اومده صحیحه؟و میخواهید با قران ارتباطش بدید؟ چون توی این سایت پر از این تاپیک هایی که همش میگن زن فلانه و فلانه و تعاریف میکنند نمیدونم چرا؟؟؟!!!! کسی توی اسلام منکر این نشد که این دو موجود انسان نیستند یا زن یه موجود دیگر است. مساله اینجاست که توی این قانون اساسی به اصطلاح اسلامی نمیدونم چی اسمشو بذارم قوانینی وضع شده که مخالف صریح آیه قرآنه.آیا برای این قوانین هم توجیح دارید؟ بنده خدا ها اینهمه کتاب و داستان سرایی کردن که ارزش زن حفظ بشه و مثلاً ادعا کنن ما از کشور عربستان بیشتر برای زن ارزش قائلیم حالا آفتی دامنگیرشون شده که نمی دونن چطوری جمعش کنن دارن قران رو میذارن کنار!!!! به جای اینکه اعتدال رو رعایت کنند دارند زیاده روی میکنند!!!!! بزودی آگاه میشن!!

برادر بزرگوار! دوستان در اين تاپيك ديدگاه اصيل اسلام نسبت به زن را مورد مداقه قرار داده و در صدد تبيين جايگاه زن در اسلام و زدودن غبار خرافات و سلايق قومي و شخصي و ... از چهره اسلام در خصوص زن هستند . اين مساله از آن بعد اهميت دارد كه بعضا نظرات شخصي يا سنن قومي يا سلايق شخصي يك فرد يا قوم مسلمان به عنوان ديدگاهي اسلامي تلقي شده و با توجه به آن نظرات و عملكردها ، اسلام مورد طعن و انتقاد قرار مي گيرد در حالي كه ديدگاه اسلام اصيل ديدگاهي مترقي نسبت به زن است . عنايت و اهتمام شما نسبت به اصالت قوانين مصوب قابل تحسين است لطفا اگر در باب نقد به قوانين مصوب و بحث در خصوص درستي يا نادرستي آنها مطالب قابل بحث و مستندي داريد را در تاپيك ديگري به بحث بگذاريد تا هم موضوعات خلط نشوند و هم بحث شما به خوبي پيگيري و مورد نظر قرار گيرد .
با تشكر

بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

هدی;342543 نوشت:
برادر بزرگوار! دوستان در اين تاپيك ديدگاه اصيل اسلام نسبت به زن را مورد مداقه قرار داده و در صدد تبيين جايگاه زن در اسلام و زدودن غبار خرافات و سلايق قومي و شخصي و ... از چهره اسلام در خصوص زن هستند . اين مساله از آن بعد اهميت دارد كه بعضا نظرات شخصي يا سنن قومي يا سلايق شخصي يك فرد يا قوم مسلمان به عنوان ديدگاهي اسلامي تلقي شده و با توجه به آن نظرات و عملكردها ، اسلام مورد طعن و انتقاد قرار مي گيرد در حالي كه ديدگاه اسلام اصيل ديدگاهي مترقي نسبت به زن است . عنايت و اهتمام شما نسبت به اصالت قوانين مصوب قابل تحسين است لطفا اگر در باب نقد به قوانين مصوب و بحث در خصوص درستي يا نادرستي آنها مطالب قابل بحث و مستندي داريد را در تاپيك ديگري به بحث بگذاريد تا هم موضوعات خلط نشوند و هم بحث شما به خوبي پيگيري و مورد نظر قرار گيرد .

اینها را که خودم میدانستم بزرگوار ممنون که یادآوری کردید.هدف بنده از این پست اینست که بجای اینکه اینهمه جایگاه زن رو بیان کنن و بگین اینطوریه و اونطوریه بیان یه نگاه به العان جامعه بندازن و ببینن جایگاهش رو کجا رسوندن!!!!فکر کنم رسیده به عرش اعلی منتها نمیدونم چرا بیشتر شبیه سقوط آزاد میمونه!!!!البته سقوطی آهسته و رو به رشت به سمت اسفل سافلین
از این مطالب هم پر هست اینجا:
http://www.askdin.com/forum221.html
http://www.askdin.com/forum131.html

مثل این میمونه که من ببینم برادرم داره توی خونه خراب کاری میکنه بعد بجای اینکه بیام نقطه ضعف هاشو بگم بیام ازش تعریف کنم.معنی نمیده!!!هیچ فایده ای نداره که هیچ بدتر هم میشه!!!
حالا شما خانم ها هی بیایید بگید ما جایگاهمون توی اسلام فلانه و امانه!!!!بابا جان جامعه داره یه چیز دیگه می گه!!!همه تفکرات و دغدغه ها داره غربی میشه...هنوز دارید دم از اسلام و زن میزنید؟تموم شد رفت!!!درسته که یواش یواش داره نابود میشه و کسی نمیتونه لمسش کنه...اما بنده وقتی زمان ها رو مقایسه میکنم میبینم خیلی جایگاه زن عوض شده!!!
العان سی ساله دارن توی گفتارشون زن زن میکنن آیا دیدن که جامعه به چه وضعی کشیده شد؟
من تاپیک های زیادی برای جواب سوالام زدم متاسفانه جواب ها قانع کننده نیست!!قرار هست توجیه کننده باشد؟
کسی جز انسان های از دین خودتون هم نیست که ازتون طرفداری کنه....
دین اسلام امروزی دین میل ها و تمایلات شده نه دین تسلیم در برابر حق.

أَلرِّجالُ قَوّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللهُ بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ فَالصّالِحاتُ قانِتاتٌ حافِظاتٌ لِلْغَيْبِ بِماحَفِظَ اللهُ وَ اللّاتي تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبيلاً إِنَّ اللهَ كانَ عَلِيّاً كَبيراً (004 | نساء - 34)
مردان، سرپرست و نگهبان زنانند، بخاطر برتريهايى كه خداوند(از نظر نظام اجتماع) براى بعضى نسبت به بعضى ديگر قرار داده است، و بخاطر هزينه هايى كه از اموالشان (در مورد زنان) مى كنند. و زنان شايسته، زنانى هستند كه متواضعند، و در غياب (همسر خود،) اسرار و حقوق او را، در مقابل حقوقى كه خدا براى آنان قرار داده، حفظ مى كنند.و زنانى را كه از سركشى و مخالفتشان بيم داريد، پند و اندرز دهيد; و (اگر مؤثر واقع نشد،) در بستر از آنها دورى نماييد; و (اگر راهى جز شدت عمل نبود) آنها را تنبيه كنيد. اگر از شما پيروى كردند، راهى براى تعدّى بر آنها نجوييد. (بدانيد) خداوند، بلند مرتبه و بزرگ است. (و قدرت او، بالاترين قدرتهاست).

وَ الْمُطَلَّقاتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلاثَةَ قُرُوءٍ وَ لا يَحِلُّ لَهُنَّ أَنْ يَكْتُمْنَ ما خَلَقَ اللهُ في أَرْحامِهِنَّ إِنْ كُنَّ يُؤْمِنَّ بِاللهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ بُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ في ذالِكَ إِنْ أَرادُوا إِصْلاحاً وَ لَهُنَّ مِثْلُ الَّذي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ لِلرِّجالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ وَ اللهُ عَزيزٌ حَكيمٌ (002 | البقرة - 228)
زنان مطلّقه، بايد تا سه مرتبه عادت ماهانه ديدن (و پاك شدن) انتظار بكشند (و عدّه نگه دارند); و اگر به خدا و روز بازپسين، ايمان دارند، براى آنها حلال نيست كه آنچه را خدا در رحمهايشان آفريده، كتمان كنند. و همسرانشان، براى بازگرداندن آنها (به زندگى زناشويى) در اين مدّت،(ازديگران) سزاوارترند; اين در صورتى است كه (براستى) خواهان اصلاح باشند. و براى زنان، همانند وظايفى كه بردوش آنهاست، حقوق شايسته اى قرار داده شده; و مردان بر آنان برترى دارند; و خداوند توانا و حكيم است.

خوشم نمیاد از برتری مرد نسبت به زن یا بلعکس بگم چون معنی نمیده.تنها اشکال اینه که جایگاه زن این چیزی نیست که العان توی جامعه و قوانینش دیده میشه.
یا علی.

[="times new roman"]سلام علیکم
لازم به ذكر است كه احكام واوصاف صنف زن از دو ديدگاه قابل مطالعه وبر دو قسم است:

قسم اول: راجع به اصل زن بودن او است كه هيچ گونه تفاوتى در طى قرون واعصار به آنها رخ نمى‏دهد. مانند لزوم حجاب وعفاف وصدها حكم عبادى وغير عبادى، كه مخصوص زن است وهرگز دگرگون نخواهد شد. وبين افراد زن هم هيچ فرقى در آن جهت مشترك زنان نيست.

قسم دوم: ناظر به كيفيت تربيت ونحوه محيط پرورش آن است كه اگر در پرتو تعليم صحيح وتربيت وزين پرورش يابند وچون مردان بيانديشند وچون رجال تعقل وتدبر داشته باشند تمايزى از اين جهت‏با مردها ندارند واگر گاهى تفاوت يافت‏شود، همانند تمايزى است كه بين خود مردها مشهود است. مثلا اگر زنان مستعد به حوزه‏ها ودانشگاههاى علمى راه يابند وهمانند طلاب ودانشجويان مرد به فراگيرى علوم ومعارف الهى بپردازند واز لحاظ جهان‏بينى وانسان شناسى ودنياشناسى وساير مسائل اسلامى، در دروس مشترك بين محصلين حوزه آگاهى كامل يابند ونحوه تعليم وتبليغ دينى آنان چون رجال مذهبى باشد، چه اين كه گروهى فعلا به بركت انقلاب اسلامى اين چنين‏اند، آيا باز هم مى‏توان گفت رواياتى كه در نكوهش زنان آمده واحاديثى كه در پرهيز از مشورت با آنها وارد شده وادله‏اى كه در نارسايى عقول آنان رسيده اطلاق دارد وهيچ گونه انصرافى نسبت‏به زنان دانشمند ومحققان از اين صنف ندارد وهمچون قسم اول موضوع همه آن ادله ذات زن از حيث زن بودن است؟ مثلا گفته‏هاى حضرت على...، در بيان وهن عقول زنان كه فرمود:

«يا اشباه الرجال و لا رجال، حلوم الاطفال و عقول ربات الحجال‏» (1)

اى مرد گونه‏هاى نامرد، با آرزوهاى كودكانه! وانديشه زنان پرده نشين!

«اياك و مشورة النساء فان رايهن الى افن و عزمهن الى وهن..». (2)

بپرهيز از مشورت با زنان، كه راى آنان ناقص وتصميم آنان سست است.

هيچگونه انصرافى از زنان محقق ودانشمند ندارد؟ وآيا مى‏توان گفت كه عقل آنان در بخش عقل نظرى، چون زنند وتنها به خاطر انوثت‏بدن آنها همتاى عقل كودكان مى‏باشد، واراده وتصميم وعزم آنها در بخش عقل عملى سست وناپايدار است. ويا آن كه اين تعبيرها به لحاظ غلبه خارجى است كه منشا آن، از تربيت صحيح است، كه اگر شرايط درست‏براى فراگيرى آنها در صحنه تعليم وتربيت فراهم شود حتما غلبه بر عكس خواهد شد ويا لااقل غلبه اى در كار نيست تا منشا نكوهش گردد.

خلاصه آن كه وهن عزم چون مساله حجاب وعفاف از احكام قسم اول نخواهد بود. هوشمندى ونبوغ برخى از زنان سابقه ديرين داشته وسبقت آنان در موعظت پذيرى سبت‏به مردها شواهد تاريخى دارد. وقتى اسلام به عنوان دين جديد در جاهليت دامنه‏دار حجاز جلوه‏كرد، تشخيص حقانيت آن از نظر عقل نظرى محتاج به هوشمندى والا، وپذيرش آن از جهت عقل عملى نيازمند به عزمى فولادين بوده است تا هرگونه خطر را تحمل نمايد. لذا كسى كه در آن شرايط پيش از ديگران مسلمان مى‏شد از برجستگى خاص برخوردار بوده وهمين سبقت، از فضائل او به شمار مى رفت. چون تنها سبق زمانى يا مكانى نبوده است كه معيار ارزش جوهرى نباشد بلكه سبق رتبى ومكانتى بود كه مدار ارج گوهر ذات خواهد بود. چنانكه سبق اسلام حضرت على... از فضائل رسمى آن حضرت به شمار مى‏رود. از اين رهگذر مى‏توان به هوشمندى ونبوغ زنانى پى برد كه قبل از همسران خود دين حنيف اسلام را پذيرفته وحقانيت آن را با استدلال تشخيص داده ودر پرتو عزم استوار به آن ايمان آورده‏اند. در حالى كه مردان فراوانى نه تنها از پذيرش آن استنكاف داشته ودر حقانيت آن ترديد داشتند بلكه براى اطفاء نور آن سعى بليغ مى‏نمودند گرچه طرفى نمى بستند.

مالك بن انس (179 -95ه.ق) در «موطا» خود چنين نقل مى‏كند كه عده‏اى از زنان در حالى اسلام آورده بودند كه شوهران آنها كافر بوده‏اند مانند دختر وليد بن مغيره كه همسر صفوان بن اميه بود وقبل از شوهرش مسلمان شد ونيز ام حكيم دختر حارث بن هشام كه شوهرش عكرمه بن ابى جهل بود، پيش از همسرش اسلام آورد. (3)

كتاب: زن در آينه جلال و جمال صفحه 36
نويسنده: آية الله عبدالله جوادى آملى
___________________
1. نهج‏البلاغة، خطبه 27.

2. نهج البلاغه، نامه‏31.

3. موطا، كتاب نكاح، ص‏371 -370.[/]

عــــلی;342565 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

اینها را که خودم میدانستم بزرگوار ممنون که یادآوری کردید.هدف بنده از این پست اینست که بجای اینکه اینهمه جایگاه زن رو بیان کنن و بگین اینطوریه و اونطوریه بیان یه نگاه به العان جامعه بندازن و ببینن جایگاهش رو کجا رسوندن!!!!فکر کنم رسیده به عرش اعلی منتها نمیدونم چرا بیشتر شبیه سقوط آزاد میمونه!!!!البته سقوطی آهسته و رو به رشت به سمت اسفل سافلین
از این مطالب هم پر هست اینجا:
http://www.askdin.com/forum221.html
http://www.askdin.com/forum131.html

مثل این میمونه که من ببینم برادرم داره توی خونه خراب کاری میکنه بعد بجای اینکه بیام نقطه ضعف هاشو بگم بیام ازش تعریف کنم.معنی نمیده!!!هیچ فایده ای نداره که هیچ بدتر هم میشه!!!
حالا شما خانم ها هی بیایید بگید ما جایگاهمون توی اسلام فلانه و امانه!!!!بابا جان جامعه داره یه چیز دیگه می گه!!!همه تفکرات و دغدغه ها داره غربی میشه...هنوز دارید دم از اسلام و زن میزنید؟تموم شد رفت!!!درسته که یواش یواش داره نابود میشه و کسی نمیتونه لمسش کنه...اما بنده وقتی زمان ها رو مقایسه میکنم میبینم خیلی جایگاه زن عوض شده!!!
العان سی ساله دارن توی گفتارشون زن زن میکنن آیا دیدن که جامعه به چه وضعی کشیده شد؟
من تاپیک های زیادی برای جواب سوالام زدم متاسفانه جواب ها قانع کننده نیست!!قرار هست توجیه کننده باشد؟
کسی جز انسان های از دین خودتون هم نیست که ازتون طرفداری کنه....
دین اسلام امروزی دین میل ها و تمایلات شده نه دین تسلیم در برابر حق.

أَلرِّجالُ قَوّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللهُ بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ فَالصّالِحاتُ قانِتاتٌ حافِظاتٌ لِلْغَيْبِ بِماحَفِظَ اللهُ وَ اللّاتي تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبيلاً إِنَّ اللهَ كانَ عَلِيّاً كَبيراً (004 | نساء - 34)
مردان، سرپرست و نگهبان زنانند، بخاطر برتريهايى كه خداوند(از نظر نظام اجتماع) براى بعضى نسبت به بعضى ديگر قرار داده است، و بخاطر هزينه هايى كه از اموالشان (در مورد زنان) مى كنند. و زنان شايسته، زنانى هستند كه متواضعند، و در غياب (همسر خود،) اسرار و حقوق او را، در مقابل حقوقى كه خدا براى آنان قرار داده، حفظ مى كنند.و زنانى را كه از سركشى و مخالفتشان بيم داريد، پند و اندرز دهيد; و (اگر مؤثر واقع نشد،) در بستر از آنها دورى نماييد; و (اگر راهى جز شدت عمل نبود) آنها را تنبيه كنيد. اگر از شما پيروى كردند، راهى براى تعدّى بر آنها نجوييد. (بدانيد) خداوند، بلند مرتبه و بزرگ است. (و قدرت او، بالاترين قدرتهاست).

وَ الْمُطَلَّقاتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلاثَةَ قُرُوءٍ وَ لا يَحِلُّ لَهُنَّ أَنْ يَكْتُمْنَ ما خَلَقَ اللهُ في أَرْحامِهِنَّ إِنْ كُنَّ يُؤْمِنَّ بِاللهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ بُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ في ذالِكَ إِنْ أَرادُوا إِصْلاحاً وَ لَهُنَّ مِثْلُ الَّذي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ لِلرِّجالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ وَ اللهُ عَزيزٌ حَكيمٌ (002 | البقرة - 228)
زنان مطلّقه، بايد تا سه مرتبه عادت ماهانه ديدن (و پاك شدن) انتظار بكشند (و عدّه نگه دارند); و اگر به خدا و روز بازپسين، ايمان دارند، براى آنها حلال نيست كه آنچه را خدا در رحمهايشان آفريده، كتمان كنند. و همسرانشان، براى بازگرداندن آنها (به زندگى زناشويى) در اين مدّت،(ازديگران) سزاوارترند; اين در صورتى است كه (براستى) خواهان اصلاح باشند. و براى زنان، همانند وظايفى كه بردوش آنهاست، حقوق شايسته اى قرار داده شده; و مردان بر آنان برترى دارند; و خداوند توانا و حكيم است.

خوشم نمیاد از برتری مرد نسبت به زن یا بلعکس بگم چون معنی نمیده.تنها اشکال اینه که جایگاه زن این چیزی نیست که العان توی جامعه و قوانینش دیده میشه.
یا علی.


اینها رو که گفتید خودمون میدونستیم بزرگوار ممنون که یاداوری کردید. همونطوری که سرکار هدی فرمودند این نقطه ضعف های وارده رو تو تاپیک دیگه ایجاد کنید تا جدا بررسی بشه.

بعد هم بر منکر اون دوتا ایه که اوردید لعنت ، الان که کسی نگفته چرا الرجال قوامون علی النساء.... یا چرا والمطلقات یتربصن....!!!

بهتون توصیه میکنم عنوان تاپیک که میخواهید ایجاد کنید این باشه:

زن بین دیوار تحجر و تمدن کاذب

موضوع قفل شده است