درخواست راهنمایی! « وضعیت شغلی خواستگارم »

تب‌های اولیه

102 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

مهریه نمیتونه از طلاق جلوگیری کنه ولی چندتا فایده داره. اولا مرد درست تحقیق میکنه که این کسی که داره باهاش ازدواج میکنه نخواد فردای عروسی مهریه شا بذاره اجرا.
دوما ازدواج را شوخی و بچه بازی نمیگیره چون در صورت مشکل اون هم باید ضرری متحمل بشه
سوما اگه به هر دلیلی هم دو طرف اشتباه کردن و منجر به طلاق شد زن هم یه پشتوانه مالی داشته باشه
و...
ولی مطمئن باشید مهریه نمیتونه مانع طلاق بشه.

خواهرم حد وسط و اعتدال رو در نظر بگیر...ببین اگر طلاقت بده با چقدر پول می تونی سرپا بمونی و دستت پیش این و اون دراز نشه...چون وقتی از خونه پدر که میری دیگه رفتی و برگشتن به خانه پدر حکم یک مهمان رو داره...

موفق باشید

حقیقت.;331072 نوشت:
خواهرم حد وسط و اعتدال رو در نظر بگیر...ببین اگر طلاقت بده با چقدر پول می تونی سرپا بمونی و دستت پیش این و اون دراز نشه...چون وقتی از خونه پدر که میری دیگه رفتی و برگشتن به خانه پدر حکم یک مهمان رو داره...

موفق باشید


سلام!!!
در ضمن اگر رفتی خونه همسرت ایشان را از محبتت ومهربانیت سیراب کن چون مردها تشنه محبتند واگر ببینند به آنها محبت می کنی از همه نظر هوایت را دارند وبهت احترام می گذارند.اگر به تو بدی کرد باز هم خوبی کن چون رفتار شما باعث می شود ایشان به اشتباه خودش پی ببرد ونادم شود.
هیچ وقت هیچ وقت رضایت دیگران را بر رضایت شوهرت ترجیح نده!!!همیشه سعی کن با زیرکی زنانه رضایت همسرت را جلب کنی.همیشه حتی اگر موضوعی پیش آمد با ادب برخورد کن.
همیشه سعی کن طوری عمل کنی که مصداق آیه های واحادیث ائمه اطهار (ع)باشی!
یاحق

پست ها رو که خوندم یه چیزی رو متوجه شدم که البته ممکنه اشتباه کنم اونم اینه که به نظر میاد هر دو طرف مخصوصا پسر به دلیل تعریف اطرافیان در مورد اینکه دیگه تو این دوره همچین پسری یا همچین دختری پیدا نمیشه و اینجور جوونای متدین نسلشون منقرض شده و این حرفا دچار غرور شدن و خودشون رو برتر از پسرها یا دخترهای دیگه می بینن اونم به واسطه دینداری!
که قسمت خطرناکش هم همین جاست. خواهرم اینطور که شما فرمودین همه از پسره خیلی تعریف میکنن و تاییدش میکنن اگه نشانه های غرور رو در لحن و صحبت هایش دیدی خیلی مواظب باش چون همین غرور می تونه باعث بشه خودش رو برتر از شما ببینه و این همون اتفاقیه که برای ابلیس افتاد که به سبب غرور و خودبرتر بینیش از درگاه رحمت الهی رانده شد.
البته این در مورد خانواده ها هم صدق میکنه.

خاطــره;328925 نوشت:

تازه الان یادم افتاد برادرشون روحانیه
به پدرم گفته چیزای بیخودو رسم نکینین ما رسم نداریم خونه بنام بزنیم و این رسم غلطیه
و هرکی بنیان گذار رسم غلط باشه باید پاسخ گو باشه و این حرفا

اینم از اون حرفاست، خوب پس اینکه حضرت علی (ع) زرهی که تمام داراییش بود مهریه حضرت فاطمه(س) کردند از نظر ایشون درسته یا غلط؟

بسمه تعالی

باسلام بنده از طریق این تاپیک با سایت آشنا شدم و تازه ثبت نام کردم
میخواستم این را بگم که تمام پستها را خوندم ولی شاید یک تعریفی از خود مهریه داشته باشیم بد نیست
آخه تو بعضی از پستها خوندم که به آن بصورت بد نگاه شده و حتی با الفاضی بد یاد شده است.

اولا مهریه («المهر» یا «الصداق») نشانه مهر، محبت و صداقت مرد است به زن، ولاغیر. و مرد برای اینکه به همسرش ثابت بکند که قبلتُ گفتنش از ته دلش است به او مهریه را میدهد. اصلا شاید در بعضی از زندگی ها(خصوصا زندگی های ما ایرانی ها) در لحظه به لحظه زندگی مرد به همسرش مهریه بدهد(آره لحظه به لحظه)!!!
چیزی که بر مرد واجب است نفقه همسرش است حال خیلی چیزها(هدیه ها) را ما در لحظات و زمانهای مختلف میبینیم که مرد به همسرش به بهانه های مختلف تقدیم میکند (حالا میتواند حتی سخن خوش باشد) آیا بر مرد واجب شرعی است که این حلاوت ها را انجام بدهد؟ خیر ولی این إنشاء گرفته از همان مودت و رحمتی که خدا در دل آنها بعد از عقد قولش را داده بود، است.

برادران و خواهران محترم: مهریه دارای قدسیتی است الهی! و شرع این مهریه را یکبار در اول زندگی واجب کرده که راه را نشان بدهد و بگوید که زندگی با این امر مقدس شروع شده پس زندگیتان را با همین امر و پر از مهر ومحبت بکنید...

خواهرم بنظرم مهریه بیانگر ارزش شما نزد همسرآیندتان نیست زیرا همان همسرتان که اگر در زندگیشان وارد بشوید مطمئن باشید که تمام داراییش را که هیچ بلکه جانش را فدای شما خواهد کرد. می توانید امتحان بکنید.
این سنت حیات است که خدا در وجود هر انسان پاک سرشتی قرار داده است
خواهرم در روایات بر کم بودن مهریه بسیار تأکید شده است و از خوش یمن بودن خانم کم مهر بودن ایشان است و از بدشگون بودن آن نیز زیاد المهر بودنش است. شاید اصرار آقا داماد بر گفته خود همین باشد و نمیخواهد همسرش طبق روایات بدشگون باشد و میخواهد همسرش کسی باشد که به تمام اوامر الهی و معصومین پایبند باشد حتی به مستحبات زیرا که در مستحبات و این اوامر اسراری نهفته که تا حالا معلوم نیستند که با ظهور امام زمان مطمئن باشید دانشگاه هایی توسط ایشان قرار داده میشود که حتی رابطه بین مهریه کم و زندگی بهتر را علمی و عملی ثابت خواهد کرد(منتها الان شاید با عقل جور در نیایند) مانند خیلی چیزها که توسط معصومین گفته شد و ما آنها را جدی نگرفتیم تا اینکه یک دانشمد غیر الهی آن رابصورت علمی ثابت بکند به عمق این فرمایشات می رسیم.
آخر چرا؟
از اطاله حقیر عذر میخواهم
در آخر جا داره از تمام برادران و خواهران محترم که وقت و حوصله گذاشتند و به حرفای برادر کوچکشان توجه کردند تشکر کنم.
یک پست جدید خواهم داد در مورد مهریه از نگاه معصومین
بازم ببخشید

من از همه ی شما ممنونم که با حرفاتون خواستین راهنماییم کنین
خواستم بگم قضیه این آقا و من تموم شد فقط و فقط بخاطر مهریه
ایشون خیلی یکطرفه با قاضی میرفتن و حتی 15 تا رو هم قبول نمیکردن چه برسه به بیشترش
مادر من هم خیلی محترمانه بهشون گفت که شمارو به خیر و مارو بسلامت .

[="deepskyblue"]و الان پسر همسایه روبرویمون پاشنه درو از جاش کنده از همه لحاظ بهم میخوریم فقط مشکلش سنشه
13 سال از من بزرگتره ، نظرتون چیه؟
[/]

خاطــره;331702 نوشت:
و الان پسر همسایه روبرویمون پاشنه درو از جاش کنده از همه لحاظ بهم میخوریم فقط مشکلش سنشه
13 سال از من بزرگتره ، نظرتون چیه؟

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام
در مورد اون موضوع قبل :لعله خیر-کل شئ من الحبیب حبیب
اما موضوع جدید بنظرم:
ازدواج دارای دو نوع عامل جسمانی و روحانی است که ما(عوام) متأسفانه یا خوشبختانه بیشتر به عوامل جسمانی توجه میکنیم.
مسائل و عوامل جسمانی از قبیل سن، شکل و شمایل ظاهری،کار و منبع درآمد اقتصادی و... بسیار بسیار مهم است و هر شخصی باید به آنها توجه بکند، ولی اهم ازمسائل روحانی مانند دینداری، اخلاق و حجاب،عفت و متانت و وقار،نمیباشند
بنظربنده این بستگی به خود شخص داره باید به خودش نگاه کند که آیا بیشتر جسمانی محور است یا روحانی؟ قطعا هر دو مهم هستند ولی دیگر باید تک تک این امور را بسنجد
خواهرم، چیزی که من متوجه شدم شما فردی روحانی و مقدس گرا میباشید بنده تمام شرایط شما و محل زندگیتان را نمی دانم
اگر شخص بسیار به دین خود پایبند است و از شما کفوییتش بیشتر است حل کردن مسائلی از قبیل سن و... ساده است(البته بازم به خود شما بستگی دارد) ولی اگر حس کردید کفوتر از ایشان هستید، خیر، مواظب باشید که مشکلاتی از قبیل مشکلات روز خدای نکرده پیش بیایند

ببخشید طولش دادم
خلاصه:همه چیز را دین حل کرده، دینداری(که خیلی کم شده) مهم و محور انتخاب باشد در ازدواج به مشاوره ها و حرفای پدرتـــــــــان بسیار توجه کنید خدا عالم به علم خود ولایت دختر را تحت نظر پدر گذاشته و حتی مادر حق دخالت(اجازه دادن و ندادن) در این امر الهی را ندارد.

بقیةالله;331717 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام
در مورد اون موضوع قبل :لعله خیر-کل شئ من الحبیب حبیب
اما موضوع جدید بنظرم:
ازدواج دارای دو نوع عامل جسمانی و روحانی است که ما(عوام) متأسفانه یا خوشبختانه بیشتر به عوامل جسمانی توجه میکنیم.
مسائل و عوامل جسمانی از قبیل سن، شکل و شمایل ظاهری،کار و منبع درآمد اقتصادی و... بسیار بسیار مهم است و هر شخصی باید به آنها توجه بکند، ولی اهم ازمسائل روحانی مانند دینداری، اخلاق و حجاب،عفت و متانت و وقار،نمیباشند
بنظربنده این بستگی به خود شخص داره باید به خودش نگاه کند که آیا بیشتر جسمانی محور است یا روحانی؟ قطعا هر دو مهم هستند ولی دیگر باید تک تک این امور را بسنجد
خواهرم، چیزی که من متوجه شدم شما فردی روحانی و مقدس گرا میباشید بنده تمام شرایط شما و محل زندگیتان را نمی دانم
اگر شخص بسیار به دین خود پایبند است و از شما کفوییتش بیشتر است حل کردن مسائلی از قبیل سن و... ساده است(البته بازم به خود شما بستگی دارد) ولی اگر حس کردید کفوتر از ایشان هستید، خیر، مواظب باشید که مشکلاتی از قبیل مشکلات روز خدای نکرده پیش بیایند

ببخشید طولش دادم
خلاصه:همه چیز را دین حل کرده، دینداری(که خیلی کم شده) مهم و محور انتخاب باشد در ازدواج به مشاوره ها و حرفای پدرتـــــــــان بسیار توجه کنید خدا عالم به علم خود ولایت دختر را تحت نظر پدر گذاشته و حتی مادر حق دخالت(اجازه دادن و ندادن) در این امر الهی را ندارد.

مادر بزرگم اینا 50 ساله باهاشون همساین تازه آقا داماد دوست داییم هست
اونا میگن ما از خدامون بود که این پسره بیاد خواستگاریت الان همچین پسری کم پیداست و مام مطمئنیم خوبه

اما پدرم میگه اختلاف سنی زیاده

من خودمم باهاش حرف نزدم که ببینم چقد اختلاف عقیده و نظر داریم

فقط اجازه خواستنکه پسره بیاد و باهم حرف بزنیم و میخواستم بدونم ارزششو داره که بخوام وقت بزارم برا کسی که یه دهه بیشتر از من بزرگتره و باهاش حرف بزنم ؟

خاطــره;331739 نوشت:
مادر بزرگم اینا 50 ساله باهاشون همساین تازه آقا داماد دوست داییم هست
اونا میگن ما از خدامون بود که این پسره بیاد خواستگاریت الان همچین پسری کم پیداست و مام مطمئنیم خوبه

اما پدرم میگه اختلاف سنی زیاده

من خودمم باهاش حرف نزدم که ببینم چقد اختلاف عقیده و نظر داریم

فقط اجازه خواستنکه پسره بیاد و باهم حرف بزنیم و میخواستم بدونم ارزششو داره که بخوام وقت بزارم برا کسی که یه دهه بیشتر از من بزرگتره و باهاش حرف بزنم ؟

بس ظاهرا از نظر «ظاهر» ایشون شخصی موجه هستند
خواهرم! این به فکر شما بستگی داره اگه همین اول شما یک طرف دلتون راضی به این وصلت نیست و حس میکنید با چنین شخصی ولو اینکه بسیار دیندار هست نمیتوانید زندگی کنید یا زندگی خوبی نداشته باشید که حرف نزنید ولی اگر نه، حس میکنید و میگویید:«سن برام مهم نیست» «برام بقیه ی مشخصه ها مهم هستند» و اگه بقیه مشخصه ها مانند دین و اخلاق برای شما مهم تر سن و... است پس اجازه بدهید که بیایند.
خلاصه: همین الان خودتون رو بسنجید:
1- من حاضرم با فردی زندگی کنم که ازهمه نظر بیست باشد و قابل قبول است حتی اگر سنش 13 سال از من بزرگتر باشد.
2- سن برایم مهم است و حتی اگه شخصی با تمام مشخصه های خوب(اعم از دین و اخلاق و...) وارد زندگیم بشود نمی توانم با ایشان زندگی خوبی داشته باشم.
(توجه کنید در دو مورد، فرض بر این گذاشته شد که شخص فردی بسیار خوب موجه و شامل تمام خوبی ها است و اختلاف در دو مورد فقط در نوع نظر شما در مورد سن هست.)
حالا خودتون رو به آینده مورد اول و بعد به دوم ببرید کدوم را میپسندید؟(بعد از فکر و زندگی چند دقیقه ای بجای زندگی تا آخر عمر)
اگر اولی بود که بگذارید بیایند و با ایشان حرف بزنید و باید تمام مشخصه های خوبی که سبب شد شما بخاطرشان بگذارید بیایند خونتون احراز شود (مشخصه ها و حدودشون کمتر از اون حد نباشد که در ذهنتون مورد1 را قبول کردید)
-اگر دومی بود که نیایند، چون ممکن است با آمدن نظرتون عوض شود و دریک لحظه نگاه به آینده را از دست دهید و بصورت احساسی از مسئله سن متقاعد شوید. یا حتی اگر این اتفاق نیفتد برای ایشون خوب نیست.

بازهم از اطاله عذر میخواهم

خوب يه بار با هم حرف بزنين!نديده كه نمي تونين بگين پيره يا از همه لحاظ بيسته!چرا سر خواستگاري بيشتر از دختر و پسر،پدر و مادرا حرف مي زنن؟؟؟؟؟؟!!!!!!

[="green"][="darkorchid"]سلام
خواهر عزیزم به نظر بنده ی حقیر بهتره با ایشون صحبت کنید گاهی تفاوت سنی چندان هم به چشم نمیاد وچیزهای مهمتری وجود داره که اینو توی فرع قرار میده[/][/]

بقیةالله;331746 نوشت:

خلاصه: همین الان خودتون رو بسنجید:
1- من حاضرم با فردی زندگی کنم که ازهمه نظر بیست باشد و قابل قبول است حتی اگر سنش 13 سال از من بزرگتر باشد.
2- سن برایم مهم است و حتی اگه شخصی با تمام مشخصه های خوب(اعم از دین و اخلاق و...) وارد زندگیم بشود نمی توانم با ایشان زندگی خوبی داشته باشم.
(توجه کنید در دو مورد، فرض بر این گذاشته شد که شخص فردی بسیار خوب موجه و شامل تمام خوبی ها است و اختلاف در دو مورد فقط در نوع نظر شما در مورد سن هست.)
حالا خودتون رو به آینده مورد اول و بعد به دوم ببرید کدوم را میپسندید؟(بعد از فکر و زندگی چند دقیقه ای بجای زندگی تا آخر عمر)
اگر اولی بود که بگذارید بیایند و با ایشان حرف بزنید و باید تمام مشخصه های خوبی که سبب شد شما بخاطرشان بگذارید بیایند خونتون احراز شود (مشخصه ها و حدودشون کمتر از اون حد نباشد که در ذهنتون مورد1 را قبول کردید)
-اگر دومی بود که نیایند، چون ممکن است با آمدن نظرتون عوض شود و دریک لحظه نگاه به آینده را از دست دهید و بصورت احساسی از مسئله سن متقاعد شوید. یا حتی اگر این اتفاق نیفتد برای ایشون خوب نیست.



اگر اولی بود که بگذارید بیایند و با ایشان حرف بزنید و باید تمام مشخصه های خوبی که سبب شد شما بخاطرشان بگذارید بیایند خونتون، احراز شود (مشخصه ها و حدودشون کمتر از اون حد نباشد که در ذهنتون توانستید مورد 1 رابا آن ها قبول کنید)
-اگر دومی بود که نیایند، چون ممکن است با آمدن نظرتون عوض شود و دریک لحظه، نگاه به آینده را از دست دهید و بصورت احساسی از مسئله سن متقاعد شوید(و بعدها در طول زندگی این مشکل مطرح شود و خدای نکرده سبب ناراحتی و تأسف بشود). یا حتی اگر این اتفاق نیفتد برای ایشون خوب نیست که بیایند و جواب رد بشنوند(چون برای شما سن مهم بود میگم).

بچه ها میدونین چیه ، من تو خونواده ی مذهبی بزرگ شدم خودمم مذهبیم
دنبال کسی هستم که مذهبی باشه دستشم تو جیب خودش بره
وقتی میگم سن برام مهمه ینی اینکه سن از نظر من مهم هست چون باید پسر دخترو بفهمه و درکش کنه
در حالی پسرای الان اینجوری نیستن من پسر 27 ،28 ساله ای رو سراغ ندارم ، ینی تو خیابون ندیدم که سرشو بندازه پائین مث آدمیزاد باشه ، همشون فشن و جیغ و مسخرن
برا همین میخوام زن کسی شم که اهل زندگی باشه
تا 2 ماه پیش که کلا زیر 28 سال رو اجازه نمیدادم بیان خونمون اگم میومدن ردشون میکردم ، ینی اختلاف زیر 9
سال رو قبول ندارم معتقدم کمتر از این اختلاف سنی کسی منو درک نمیکنه
شایدم مشکل از خودم باشه چون کلا با همسن سالام فرق میکنم

این آقای خواستگار جدید نیازی به تحقیق نداره چون 33 ساله مامان بزرگم بزرگش کرده
فقط میمونه که باهم حرف بزنیم ...

یه مشکل دیگم دارم همش باخودم میگم مگه من چند سالمه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
حداقل تا6 سال دیگم خواستگار برام میاد ، چرامنتظر بقیه نباشم ؟
از یه طرف دیگه میگم از کجا معلوم یکی مث این پیدا شه ؟

من که منتظر آدم ثروتمند نیستم ، چون اگه دنبال تحصیلان و ثروت پسر بودم 4 سال پیش بهترین موقعیتو داشتمم

میشه یکم از این سردر گمی درم بیارین
شدیدا نیاز به همفکری دارم

مامانو بابامم میگن ما کاره ای نیستیم هر طور خودت دوست داری عمل کن
ولی ته دل بابام راضی نیس چون ملاکاش با من فرق میکنه
اما مامانم میگه پسره خوبه و خونوادشم خوبه مستقل هم هست ، بازم خودت میدونی ، فردا نگی شما گفتین برو زن مرد 13 سال بزرگتر از خودت شو

موندم حاج و واج ...

من می خوام یه پست بزارم باید جی کار کنم؟

2244;332076 نوشت:
من می خوام یه پست بزارم باید جی کار کنم؟

خب پست گذاشتی دیگه

متن رو بنویس و ارسال رو بزن
فقط مطلبت باید درمورد موضوع تاپیک باشه

خاطــره;332070 نوشت:
بچه ها میدونین چیه ، من تو خونواده ی مذهبی بزرگ شدم خودمم مذهبیم
دنبال کسی هستم که مذهبی باشه دستشم تو جیب خودش بره
وقتی میگم سن برام مهمه ینی اینکه سن از نظر من مهم هست چون باید پسر دخترو بفهمه و درکش کنه
در حالی پسرای الان اینجوری نیستن من پسر 27 ،28 ساله ای رو سراغ ندارم ، ینی تو خیابون ندیدم که سرشو بندازه پائین مث آدمیزاد باشه ، همشون فشن و جیغ و مسخرن
برا همین میخوام زن کسی شم که اهل زندگی باشه
تا 2 ماه پیش که کلا زیر 28 سال رو اجازه نمیدادم بیان خونمون اگم میومدن ردشون میکردم ، ینی اختلاف زیر 9
سال رو قبول ندارم معتقدم کمتر از این اختلاف سنی کسی منو درک نمیکنه
شایدم مشکل از خودم باشه چون کلا با همسن سالام فرق میکنم

این آقای خواستگار جدید نیازی به تحقیق نداره چون 33 ساله مامان بزرگم بزرگش کرده
فقط میمونه که باهم حرف بزنیم ...

یه مشکل دیگم دارم همش باخودم میگم مگه من چند سالمه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
حداقل تا6 سال دیگم خواستگار برام میاد ، چرامنتظر بقیه نباشم ؟
از یه طرف دیگه میگم از کجا معلوم یکی مث این پیدا شه ؟

من که منتظر آدم ثروتمند نیستم ، چون اگه دنبال تحصیلان و ثروت پسر بودم 4 سال پیش بهترین موقعیتو داشتمم

میشه یکم از این سردر گمی درم بیارین
شدیدا نیاز به همفکری دارم

مامانو بابامم میگن ما کاره ای نیستیم هر طور خودت دوست داری عمل کن
ولی ته دل بابام راضی نیس چون ملاکاش با من فرق میکنه
اما مامانم میگه پسره خوبه و خونوادشم خوبه مستقل هم هست ، بازم خودت میدونی ، فردا نگی شما گفتین برو زن مرد 13 سال بزرگتر از خودت شو

موندم حاج و واج ...


سلام علیکم
یک روایتی سابقا دیده ام از امام باقر علیه السلام که می فرمایند:اگر کسی(چه زن و چه مرد)موردی را برای ازدواج بدون دلیل رد کند،خداوند امتحان سختی از او می گیرد.

خواهر گرامی این افکار برای بیشتر دختر و پسرها پیش می آید،قبل از عقد خیلی ها دچار شک و تردید می شوند که آیا کارشان درست است یا نه؟و امثال این افکار.
شما باید ابتدا تکلیفتان را با خودتان روشن کنید،کسی نمی داند در آینده چه پیش می آید،اگر شما ملاکهای صحیح و درستی داشته باشید،می توانید خواستگاران را با آن ملاکها بسنجید و نتیجه بگیرید.
باید برایتان حل شده باشد که فلسفه ازدواج چیست؟ و چرا می خواهید ازدواج کنید؟
باید برایتان حل شده باشد که از زندگی مشترک چه می خواهید؟
در غیر این صورت هر زمانی و با هر کسی که ازدواج کنید،خدائی نکرده به مشکل بر خواهید خورد.
به عنوان مثال قیاس کردن با دیگران مشکلی است که برای بیشتر دختران اتفاق می افتد،اگر زود ازدواج کرده باشند می گویند که تفریح و تحصیلات نداشتیم و اگر دیر ازدواج کرده باشند و به اصطلاح جوانیشان را کرده باشند،می گویند عمر خود را تلف کردیم و ایکاش زودتر ازدواج می کردیم،چون می بینند که چند سال اول زندگی به طور ناخود آگاه صرف شناخت بیشتر از طرف مقابل و خانواده اش و یکسان تر شدن روحیات و امثال این امور می شود و تا فرد به خودش می آید ابراز پشیمانی از صرف کردن عمرش در مدت قبل از ازدواج می کند(این مثال ها برای همه نیست و مطرح کردنش به خاطر این بود که در طی مدتها مشاوره،این مسائل بارها مطرح شده است).

غرض اینکه دختر و پسر باید تکلیفشان را با خودشان کاملا روشن کنند و حتی برای این منظور می توانند از مشاورین نیز کمک بگیرند.

موفق و موید باشید.



سلام :Gol::Gol:

به نظر من اول از همه توکلتون رو به خدا کنین و مصلحت زندگیتون رو به خدا بسپارین

یه نکته ی مهم رو باید بهتون یادآوری کنم و اون اینه که : کسی که از شما 13 سال بزرگتره یعنی 13 سال از شما جلوتره

یعنی تمام حالات وروحیاتی که ایشون پشت سر گذاشته شما تازه با اون حالات روبرو میشوید ، مثلا خودتون رو با بزرگتر ها مقایسه کنید .

جوان گاهی احساساتش به غلیان درمیاید ، در مرحله ای بسیار شاد و بشاش است و . . . در کل جوان در دهه ی 20 مرحله به مرحله حالات و روحیات خاصی رو تجربه میکند (چه ازلحاظ معنوی ، چه ازلحاظ رشد عقلانی و البته کسب تجربه و . . . ) که ممکن است شخصی که وارد دهه ی 30 شده فرد 20 ساله رو درک نکند و خواسته های او برایش بی معنی و یا مسخره باشد و یا حوصله ی خواسته های یک فرد 20 یا 25 ساله رو نداشته باشد .

ناگفته نماند هرچقدر هم که شما به بلوغ فکری و عقلی و . . . رسیده باشید و از همسنهای خودتان بیشتر بفهمید باز هم از شخصی که 13 سال از شما بزرگتر است عقبترین ، انسان با اتفاقات و تجربیاتی که در لحضه لحضه ی زندگی در گذر سالها به دست میاورد بینش و دیدش تغییر میکند .

البته طرف مقابل هرچقدر هم فرد منعطفی باشد در نهایت ، درمقابل این اختلافها روش تحمل کردن را برمیگزیند و رفته رفته خسته میشود .

شما باید با شناختی که از خودتون دارین ببینین با این اوصاف اگر کسی با این توصیفات از شما جلوتر باشد میتونین زندگی کنین ؟ :Gol::Gol:



خاطــره;331739 نوشت:
مادر بزرگم اینا 50 ساله باهاشون همساین تازه آقا داماد دوست داییم هست
اونا میگن ما از خدامون بود که این پسره بیاد خواستگاریت الان همچین پسری کم پیداست و مام مطمئنیم خوبه

اما پدرم میگه اختلاف سنی زیاده

من خودمم باهاش حرف نزدم که ببینم چقد اختلاف عقیده و نظر داریم

فقط اجازه خواستنکه پسره بیاد و باهم حرف بزنیم و میخواستم بدونم ارزششو داره که بخوام وقت بزارم برا کسی که یه دهه بیشتر از من بزرگتره و باهاش حرف بزنم ؟


سلام اگه پدر و مادرتان راضی نباشند اصلا اقدام نکنید امکان نداره عاقبت به خیر بشید این وعده خداوند می باشد

خاطــره;332070 نوشت:
در حالی پسرای الان اینجوری نیستن من پسر 27 ،28 ساله ای رو سراغ ندارم ، ینی تو خیابون ندیدم که سرشو بندازه پائین مث آدمیزاد باشه ، همشون فشن و جیغ و مسخرن

سلام!!!
آی آی آی خواهر اشتباه نکن.هنوزم هستند کسانی که حتی نماز اول وقت شبشان ترک نمی شود.
در منطقه شما نیست ولی در منطقه ما آقایان محجوبند وعزیز.یک مسجدی هست طرف ما به اسم مسجد امام جواد علیه السلام.هر خانواده ای که می خواهند دخترشان را به پسر محجوب وسر به زیر وکاری وبا ادب شوهر دهد می رود با امام جماعت این مسجد صحبت می کند.تا حالا نشده یعنی من نشنیدم که تا به حال کسی با همسرش اختلاف داشته باشد چه برسد به دعوا وخدائی ناکرده طلاق!
الان هم چند تا خانواده هستند که در حال تحقیق درباره چندتا آقا پسر در مسجد ما که حضرت ولیعصر(عج)است تا اگر مناسب بودند بروند با پدر پسره صحبت کنند البته با واسطه های خوب و واقعا واقعا مومن!

سلمان 313;332185 نوشت:
سلام!!!
آی آی آی خواهر اشتباه نکن.هنوزم هستند کسانی که حتی نماز اول وقت شبشان ترک نمی شود.

اگه دیدینشون سلام برسونین
نمیگم نداریم ، داریم اما یکیش کار نداره ، یکش ایماان داره اما ...

من میترسم ، خیلی میترسم سردرگمم شدیدا

پسر با نمره 70 برای ازدواج به قول مشهدی ها طِلاست!

گمنام;332137 نوشت:
سلام اگه پدر و مادرتان راضی نباشند اصلا اقدام نکنید امکان نداره عاقبت به خیر بشید این وعده خداوند می باشد

واقعا كنجكاوم بدونم بر اساس كدوم ايه و روايت اينچنين حرفي ميزنيد!!!! من هر چي زندگي اطرافم ميبينم بدون رضايت حداقل يكي از والدين بسيار زندگي خوبي دارند!!!! عوضش تا دلتون بخواد دختر و پسر با سن بالا هم ميبينم با حرفهايي مثل رضايت پدرو مادر تمام فرصت هاي ازدواجشون از دست رفته!البته پسر ترشيده هيچ وقت وجود نداره اما دخترها...
عين سوال و جواب از رساله امام خميني رحمه الله عليه

[="red"]سوال:دختري بالغه و عاقله است و مي خواهد با جواني مسلمان و متدين ازدواج كند ولي پدر به واسطه ي امور مادي اجازه نمي دهد ايا دختر بدون اذن پدر مي تواند ازدواج كند يا خير؟
جواب:اذن پدر در ازدواج دختر باكره شرط است مگر در صورتي كه از تزويج به كفو منع كند و دختر نياز به ازدواج داشته باشد و بترسد كه اگر از اين ازدواج صرفنظر كند شوهر خوبي براي او پيدا نشود.[/]

1. خداوند متعال مي فرمايد: « وَ لَکِن لّاتُواعِدُوهُنَّ سِرّاً»به صورت پنهاني با آن ها قرار ازدواج و زناشويي نگذاريد[1].

2. دختر بالغه با دختر 18تا25ساله فرق می کنه.

خدای متعال اطاعت از پدر و مادر را بعد از اطاعت خودش آورده است. زمانی که امری رضای پدر و مادر را در پی نداشته باشد بی شک رضایت خدای متعال را نیز به همراه خود ندارد.

[=&quot][=&quot][1][=&quot] . [=&quot]بقره [=&quot]- 235

خاطره خانم نميدونم چرا فكر ميكني پسر سن بالا خوبه! اگر تو از نظر فكري از هم سن سالانت فهميده تري قطعا مشابه تو هم وجود دارند.
اين حرف كه پسر سن بالا عاقل تره شايد تا حدودي درست باشه اما نبايد مشكلات روحي كه اين چند سال به خاطر مجردي براش پيش اومده رو در نظر نگيري! عقل انسان تا يك حدي كه رشد كنه نياز به ازدواجو درك ميكنه و اگر پاسخ نده كم كم دچار افسردگي و گاهي بي حوصلگي ميشه! 33 سال براي ازدواج خيلي ديره! از لحاظ پزشكي هم ازدواج دير مشكلات جسمي زيادي در پي داره!
.
.
.
اميدوارم خوانندگان ناراحت نشن اما من هر بار با خواستگاري بالاتر از 24 نهايتا 26 مواجه بشم اولين سوالي كه از خودم ميپرسم تا الان چكار ميكرده؟! واقعا اين تصوريه كه در ذهن اكثر ماست! خوش بين باشيم ميگيم شايد ازدواج موقت داشته. البته اين بي انصافيه كه در باره ي همه اينجوري فكر كرد اما در مورد ازدواج نميشه خطر كرد.

گمنام;332137 نوشت:
سلام اگه پدر و مادرتان راضی نباشند اصلا اقدام نکنید امکان نداره عاقبت به خیر بشید این وعده خداوند می باشد

متحیر1;332530 نوشت:
1. خداوند متعال مي فرمايد: « وَ لَکِن لّاتُواعِدُوهُنَّ سِرّاً»به صورت پنهاني با آن ها قرار ازدواج و زناشويي نگذاريد[1].

2. دختر بالغه با دختر 18تا25ساله فرق می کنه.

خدای متعال اطاعت از پدر و مادر را بعد از اطاعت خودش آورده است. زمانی که امری رضای پدر و مادر را در پی نداشته باشد بی شک رضایت خدای متعال را نیز به همراه خود ندارد.

[=&quot][=&quot][1][/][/][=&quot] . [/][=&quot]بقره [/][=&quot]- 235[/]

اين ايه درباره ي زناني هست كه بايد عده بگذرونند!
ادامه ايه رو هم ميذاشتيد!!!!!
دين اسلام دين اينده نگري است با توجه به شرايط كنوني و تجربيات كثير جاي تكرار اشتباه گذشتگان نيست!!!

همه جور ازدواجی ما دیدیم!
دختر و پسر اگه همدیگه رو بخوان,خونواده ها راضی نباشن,باید رفت و دلیلشو پرسید.میگن عشق آدمو کور و کر میکنه! دقیقا همینطوره!اونموقع دختر و پسر متوجه نمیشن بدرد,هم نمیخورن,اما بعد یه مدت به حرف خونوادشون میرسن. که اونموقع دیره!

یه مورد دیگه هم هست,که خونواده ها بی جهت راضی به ازدواج نمیشن.اینجا باید رفت پیش مشاور خوب و با کلی تحقیق و بررسی و مدارک لازم,به خونواده ثابت,کرد که این فرد مورد نظر,واقعا آدم متدین و خوبیه.

به هرحال باید دید عقل چی حکم میکنه!

همه جور ازدواجی ما دیدیم!
دختر و پسر اگه همدیگه رو بخوان,خونواده ها راضی نباشن,باید رفت و دلیلشو پرسید.میگن عشق آدمو کور و کر میکنه! دقیقا همینطوره!اونموقع دختر و پسر متوجه نمیشن بدرد,هم نمیخورن,اما بعد یه مدت به حرف خونوادشون میرسن. که اونموقع دیره!

یه مورد دیگه هم هست,که خونواده ها بی جهت راضی به ازدواج نمیشن.اینجا باید رفت پیش مشاور خوب و با کلی تحقیق و بررسی و مدارک لازم,به خونواده ثابت,کرد که این فرد مورد نظر,واقعا آدم متدین و خوبیه.

به هرحال باید دید عقل چی حکم میکنه!

اطاعت از پدر و مادر رو پس دیگه نباید ببینیم... اطاعت یعنی چی؟ خدا آینده نگر بوده!!!

[=&quot]دوست برادرم دست بردار نبود و سماجت او براي سرگرفتن اين ازدواج، باعث شد تا کم کم به او توجه نشان بدهم. الياس در شرايطي مي گفت جز من به هيچ کس ديگري فکر نمي کند که خانواده اش راضي به اين ازدواج نبودند[=&quot].
[=&quot]دختر جوان افزود: او خودش موضوع را با پدر و مادرم مطرح کرد و حتي برادرم به دليل اين که دوستش به من چنين احساسي پيدا کرده است با او درگير شد و آن ها با هم قطع رابطه کردند. والدينم نيز مخالفت شديد خود را با اين موضوع اعلام کردند. اما من دلبسته حرف هاي احساسي و چرب زباني هاي الياس شدم و متاسفانه رابطه مخفيانه خود را به صورت تلفني با اين پسر جوان ادامه دادم. ۲ سال از اين ماجرا گذشت و در اين مدت به تمام خواستگارانم پاسخ منفي دادم و براي اين مسئله با پدر و مادرم نيز دچار اختلافات جدي شده بودم.
[=&quot]افسوس که نمي فهميدم چرا آن ها با اين ازدواج مخالف هستند. من پس از فارغ التحصيلي به استخدام يک شرکت بزرگ درآمدم و حدود ۳ هفته قبل با پس اندازي که داشتم و گرفتن وام بانکي مبلغ ۸ ميليون و ۶۰۰ هزار تومان فراهم کردم تا براي خودم خودرو شخصي بخرم. من والياس قرار گذاشته بوديم به هر قيمتي که شده با هم ازدواج کنيم و حتي براي خريد خودرو از او کمک خواستم. پسر مورد علاقه ام مرا به چند نمايشگاه خودرو برد و ما نوع و مدل خودرو موردنظر را براي خريد پسند کرديم. الياس پول هايم را گرفت تا مقدمات خريد خودرو را فراهم کند و من فقط براي انتقال سند به دفترخانه اسناد رسمي بروم. ولي ديگر هيچ خبري از او نشد و به تلفن هايم نيز جواب نداد. چند روز گذشت و من که دلواپسي عجيبي داشتم به سراغ الياس رفتم اما او خيلي جدي گفت: اميدي به آينده ندارد و ما نمي توانيم با هم ازدواج کنيم. با شنيدن اين حرف ها دلم شکست و گفتم پول هايم را پس بده ولي او خونسرد و بي تفاوت جواب داد: يادش نمي آيد که پولي از من گرفته باشد. داشتم شاخ درمي آوردم و باورم نمي شد چنين پاسخي از پسر مورد علاقه ام بشنوم.
[=&quot]موضوع را به خانواده ام اطلاع دادم و درگيري شديدي سر اين مسئله به وجود آمد[=&quot]. خ[=&quot]انواده الياس مي گويند چون پسرشان از ازدواج با من منصرف شده چنين ادعايي کرده ايم تا آن ها را تيغ بزنيم و من هيچ مدرک و دليلي براي اثبات حرف خودم ندارم. حالا مانده ام با يک دفترچه اقساط که بيشتر از نصف حقوقم را بايد ماهيانه براي تسويه آن بپردازم چه کار کنم؟ فکر نمي کردم چنين کلاه بزرگي سرم برود و اي کاش به حرف بزرگترهايم گوش مي دادم[=&quot][1][=&quot]

[=&quot][=&quot][1][=&quot]. روزنامه خراسان[=&quot]- [=&quot]ص حوادث[=&quot]- [=&quot]در امتداد تاريكي[=&quot]- [=&quot]روز چهار شنبه[=&quot]- [=&quot]25[=&quot]/[=&quot]8[=&quot]/[=&quot]90[=&quot]- [=&quot]نويسنده[=&quot]: [=&quot]غلام رضا تديني راد [=&quot]

نكته ي ديگه اي كه به ذهنم رسيد اينكه برعكس كه تو فكر مي كني پسر خوب كمه من هر چي به اطرافم نگاه ميكنم پسر خوب ميبينم اما دختر سالم نه!!!!
يعني متاسفانه نسل جديد دخترها دچار قحطي سلامت شدند !!!! واقعا افسوس ميخورم ازين چه كه ميبينم اما...
نميگم دختر خوب نيست اما كمه ولي به نسبت پسر مومن نماز شب خون اهل و سالم بيشتر ديدم.اما فكر ميكنم به خاطر شرايط مالي فكر ازدواج رو از سرشون بيرون كردن!يا مثل اون مهندسي كه من ميشناسم به مادرش گفته : مادر من حالم ازين دخترا بهم ميخوره اصلا براي من خواستگاري نرو!(خندم ميگيره!) پسر همسايمونم تا فوق خونده وكار خوبي داره اون طور كه مادرش ميگه خيلي مذهبيه و حتي نماز شب هم ميخونه اما از بس دختر خراب ديده به هيچ كس نميتونه اعتماد كنه ... يكي ديگه به مامانم ميگه خانم فلاني من ازين دخترا ميترسم وقتي سربازي بودم تهديدم ميكردن يا تو مياي دنبالمون با ما دوست شي يا ما ولت نميكنيم!!!! و... و.... و... مادرم بارها به من گفته از بين دوستات چنتا دختر خوب معرفي كن اما واقعا به ذهنم نميرسه كسي !!!!
.
.
.البته نميدونم دختراي مذهبي چرا انقدر سختگير شدن تا سن ازدواجشونه ناز ميارن بعدش پشيمون ميشن كه واقعا ديره!
اينو نوشتم هر كي دوست داره توجه كنه وخودش جامعه رو برررسي كنه!اميدوارم با دستان مبارك عوامل پاك نشه!

اگر فقط یکی از والدین، در باره ی آینده ی ازدواج نظر منفی داشتند، تقریباً 73 درصد از زوج ها سطح پایینی از رضایت را در ارتباطشان نشان دادند.

والدین، دوستان، رسانه های گروهی و نیروهای بیشمار دیگر روی سازگاری زوج ها تأثیر می گذارد. مخصوصاً والدین خیلی تأثیر گذارند. اگرچه اغلب زوج ها به والدین خود عشق می ورزند و قدردان آنها هستند ولی بعضی ها رؤیای فرار از خانواده های اصلی را در سر می پرورانند. آنها ممکن است بخواهند زندگی جدیدی را به دور از هرگونه توصیه های معمول والدین، شروع کنند.

مواقع زیادی وجود دارد که در آن گوش دادن به عقاید والدین می تواند خیلی سودند باشد. ضروری نیست که ما با همه ی عقاید آنها موافق باشیم، اما درک توصیه های مهم والدین در تصمیم گیری ها عاقلانه است.


مطالعه ای بر روی 5174 نفر از نامزدها نشان داد، هنگامی که هر دو والدین درباره ی ازدواج فرزندانشان مخالفند، نزدیک به 88 درصد از زوج ها سطح پایینی از رضایت زناشویی را نشان دادند. اما اگر فقط یکی از والدین، در باره ی آینده ی ازدواج نظر منفی داشتند، تقریباً 73 درصد از زوج ها سطح پایینی از رضایت را در ارتباطشان نشان دادند. از طرف دیگر هنگامی که هر دو والدین درباره ی ازدواج نظر مثبتی داشتند، تقریباً 85 درصد زوج ها سطح بالایی از رضایت را در ارتباطات خود نشان دادند.

این مطالعه نشان داد که والدین در مورد ارتباطات پیش از ازدواج فرزندان خود احساس مشکل می کنند. اگر والدین درباره ی ارتباط نظر مثبتی نداشته باشند و زوج ها واقعاً نتوانند آنها را راضی کنند، در این صورت عاقلانه است که زوج ها بنشینند و درباره ی این شرایط صحبت کنند.

همچنین زوج ها باید صحبت کردن با والدین درباره ی آنچه اتفاق می افتد را سودمند و کمک کننده بدانند. البته انجام این کار خیلی مشکل است و می تواند دردناک باشد. اما تلاش نکردن برای حل مشکلات قبل از ازدواج می تواند منجر به یک فاجعه ی واقعی شود.

منبع: برنا
باز نشر: مجله اینترنتی Bartarinha.ir

جامعه ي مذهبي عقايد و ارمانش با جامعه ي افراد داستاني كه شما نوشتيد فرق داره! به هر حال اينده نگري مخصوص انسانهاي تيز بينه! منظور من هم رابطه ي پنهاني و فرار نيست بلكه پافشاري و گاهي اوقات مخالفت با پدر و مادرهاست!

برای تأیید حرفایی که در چند پست قبلیم زدم شاید این آدرس هم بد نباشه... امیدوارم تبیغ حساب نشه و حذفش نکن!
http://ch3.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=24

داستانی که در این جا گذاشته شد تخیلی نبود. داستان یک دختری بود که در مشهد مقدس زندگی می کرد. روزنامه خراسان- ص حوادث- در امتداد تاريكي- روز چهار شنبه- 25/8/90- نويسنده: غلام رضا تديني راد

منظور از جامعه چیست؟؟ اینم جزئی از جامعه بوده که این طور شده. به خدا و پیغمبر و ائمه و ... هم اعتقاد داشته

اگه دختر یا پسر سالم نیست,برین ریشه یابی کنید ببینید کی مقصره؟!!! بهتره بگم کیا مقصرن!
همه جر آدمی هست.هم خوب هم بد.چه بسا خیلی از جوونای ما بعد از ازدواج دیگه سر و گوششون نجنبه و به راه راست هدایت بشن.
مطلق صحبت نکنید!

گاهي اوقات مقايسه ي غلط انسانها رو دچار تكرار اشتباه ميكنه!
پسر دايي من عاشق دختري ميشه و قرار خواستگاري ميذارن! پدر دختر خانم كه ازون والا مقامهاي مشهده ميگه خانواده ي شما در سطح ما نيستن! مدتها رفت و امدهاي خانوادگي ثمري نداره غافل ازين كه يك روز دختره و پسره رو با هم توي پارك(بوستان خودمون) ميگيرن!!! خبر ميرسه كه اي دختر فلاني رو با يك پسر گرفتن!!! پدره هم كه با خيال راحت تو خونه به هواي اينكه حكومت نظامي كه اعلام كرده براي دخترش سودمنده ناگهان خبر دار ميشه و از ترس ابروش رضايت ميده!!! الان هم زندگي بسيار خوبي دارند و پسر داييم از لحاظ شعور بيسته ! اما پدر دختره ناراحتي قلبي گرفته و طبق اخرين امار با دخترش قطع رابطه كرده!!!
مقصر كيه؟! خودشه وقتي پسر خوب بياد بايد بده !نه اينكه عقايد خودشو تحميل كنه!!!
اون موقع كه من سني نداشتم با اين دختره و دختر داييم بيرون ميرفتم و ميديدم چقدر سرو گوشش ميجنبه اما الان كه ازدواج كرده كاملا با حجاب شده و سرش توي زندگي و گرمه دخترشه.

رسول گرامی اسلام (ص):
[=arial,helvetica,sans-serif]
هنگامی که کسی به خواستگاری دخترتان آمد و از اخلاق و دین و ایمانش راضی بودید، دخترتان خود را به او بدهید. زیرا اگر این کار را نکردید، بلا و فساد بزرگی در روی زمین به وجود خواهد آمد.
[/]
وسایل الشیعه- ج14- ص51

این حدیث باید در کنار رضایت پدر و مادر عمل بشه...

از خانواده ها نگین که دلم از بعضی رفتارهای خانواده ها خیلی پره... بعضیا واقعا به فکر بچه هاشون نیستن.

چه خوبه افراد با حرف منطقی و دلیل و استدلال حرف بزنند

وقتي كسي سخن منطقي نداره هرگز پاسخ منطقي در او اثر گذار نيست!!!!
پدر و مادرها در اين شرايط فقط حرف غلط خودشونو تكرار ميكنند و اسم ده بيست سال تفاوت سنيشونو ميذارن تجربه!يك داستاني توي خاطرات جلسات خواستگاري بعدا ميذارم حتما بخونيد ازدواج جالب دو جوان مذهبيه!

پدر مادر ها درست باید منطقی باشن اما حرف من با پدر و مادر ها نبود.

گاهی افراد هم حرف منطقی نمی زنن و می خوان حرف غیر منطقی خودشون رو به زور به کرسی بنشونن.

منم باید فکر کنم. شام باید فکر کنید. دیگر افراد هم باید فکر کنند هر کس حرف منطقی بزنه خواه ناخواه روی کرسی حرفش می نشینه

خاطــره;320814 نوشت:
سلام امیدوارم حال همتون خوب باشه
خوشحالم که اینجارو پیدا کردم و میتونم از افراد آگاهی راهنمایی بگیرم
چند وقت پیش یه خواستگار اومد برام که شدیدا با اومدنش مخالف بودم بخاطر درسم و کنکور
اما اومد و بعد از اینکه چند جلسه باهم حرف زدیم و دیدم انصافا همچین پسری نوبره والا اونم تو این دورو زمونه 5 جلسه دوساعته ینی 10 ساعت باهم حرف زدیم یبارم نگام نکرد کلا همه خصوصیاتیو که من میخوام داره از لحاظ معنوی ، خودمم از اون دخترام که الان نظیرش کم پیدا میشه (تعریف از خود نباشه ولی بقیه اینجوری میگن )
تنها مشکل اینکه که آقای خواستگار کار ثابت نداره ینی خودشون فروشگاه دارن و پیش پدرش کار میکنه و ماهی 1 تومن میگیره اما خونوادم میگن باید خودش مستقلا کر داشته باشه
البته کار داشته ها اما از اون جایی که شدیدا به حلال و حروم بودن حساسیت داره کارشو ول کرده و دنبال کار هم هست .
الان نمیدونم واقعا چیکار کنم ؟
تحصیلات و خونواده ی خوب و دین و ایمون و هرچی که فکرشو بکنین و ایده آل باشه داره جز کار مستقل
خونوادم سر این موضوع گیر کردن، در حالی که قبلا من ردش میکردم الان اونا
بنظرتون واقعا فقط بخاطر یه کار نداستن مستقل باید ردش کنم ؟؟؟
خواهش میکنم کمکم کنین ، و بگین چطوری خونوادمو قانع کنم

بسمه‌تعالي
با عرض سلام و اهداء تحيت
به نظر بنده دوستان و بوي‍‍زه سرور عزيزم جناب حامي، نكات لازم را بيان فرموده‌اند و نيازي به ابراز نظر بنده نبود، اما چون با حسن اعتماد حضرتعالي مبني بر مشاركت بنده در بحث مواجه شدم، بنده نيز با اجازه شما و ديگر عزيزان، نكاتي را عرض مي كنم.
1- موضوع شغل از معيارهاي درجه اول نيست.
2- درآمد ايشان نسبتا، خوب است هرچند كه كار مستقل ندارند. ضمن اينكه اصولا كار مستقل داشتن، موضوع مبهمي است. مهم شاغل بودن شخص است. اگر مبنا كار مستقل داشتن به معناي خاص باشد، پس هيچ كارمندي كار مستقل ندارد!!
3- از معيارهاي، درجه اول، شخصيت فرد است. به اين معنا كه صفات اخلاقي و رفتاري او تا چه اندازه با شما تناسب دارد؟ ضمن اينكه آيا ايشان داراي پشتكار لازم، روحيه تلاش و پيگيري، اميدوار بودن هستند يا خير؟ به اعتقاد بنده اگر كسي حتي بيكار هم باشد اما داراي اين صفات باشد، مشكل اشتغال او برطرف خواهد شد.
4-اينكه اشاره كرديد، ايشان در طول مدت مكالمات، يكبار هم به شما نگاه نكرده است، بايد مشخص شود كه وجه و دليل آن چه بوده است. آيا علت اين كار حياء ممدوح بوده است و ويا حياء مذموم و خجالتي بودن و... اگر مورد دوم باشد، بايد دقيقتر به مطالعه شخصيت ايشان بپردازيد.
در پناه خداي متعال موفق باشيد.

یا الله*

سلام..

متحیر1;332520 نوشت:
پسر با نمره 70 برای ازدواج به قول مشهدی ها طِلاست!

واقعا؟؟؟ چرا اونوقت؟؟؟ یعنی اهمیتی نداره که اون 30% کمبود آقا پسر در چه زمینه ایه؟؟ :Gig:

ممنون از نظرات همگی

بابا و مامان من وقتی حرف غیر منطقی بزنن ، و الکی بهونه بیارن ، با دلایل منطقی قانعشون میکنم

منظورم از نارضایتی پدرم این نبود که ایشون میگن نه و نه و نه و نه و نه
میگن شرایط خواستگارات بهتر از ایشون بوده و سن ایشون زیاده تو زندگیت به مشکل میخوری
و بعد بهم گفت بازم هرطور خودت صلاح میدونی ، اگه فکر میکنی میتونی با اینهمه اختلاف سنی کنار بیای من حرفی ندارم

تا چشم باز کردیم دیدیم میگن اقایونی که سنشون نسبتا بیشتر از خانوماشونه ، قدر خانوماشونو بیشتر میدونن و واقعا هم چند مورد اینجوری دیدم که خانوماشونو رو تخم چشاشون میزارن

با شیعه یاس موافقم میدونم شاید پسری باشه که نسب به سنش بیشتر بفهمه مثل همون خواستگار قبلی

در مورد پسرای خوب ، بله موافقم هستن پسرایی که مذهبی و خوبن ، اما تنها مذهبی بودن که دلیل نمیشه با کسی ازدواج کنی ، ایشون باید کار هم داشته باشن و بتونن کمترین امکاناتی که برا شروع زندگی لازمه فراهم کنن، تازه دخترای خوب هم کم نیستن ، با اینکه چندین بار از خود من خواستن که دختر خوبی از دوستام معرفی کنم که واقعا موندم کیو بگم؟؟اما وقتی میرم نماز جمعه چنتایی رو میبینم که با حجابن و اخلاق خوبی دارن

من بعد اینهمه مدت به این نتیجه رسیدم که هرگز تمام شرایط یجا جمع نمیشن
اونی که مهندسه میاد خواستگاری هم پولداره هم تحصیلات داره هم قیافه داره هم خونواده داره اما مذهبی نیس میگه باید چادر سر نکنی و ارایش کنیو ال و بل . ..

اونی که مذهبیه و ایمان و اخلاق داره کارو و پول نداره

البته یه موردم بود که همهی اینا بود اما اختلاف طبقاطی از نظر مادی باعث شد که اقا داماد جواب رد بشنون

خلاصه همه ی ملاکایی که دارم یجا جمع نمیشه ...

و فعلا به این نتیجه رسیدم که این یکی رو هم رد کنم و تموم شه بره

به امید اون روزی که هرکس هم کفوشو پیدا کنه و زندگی خوبی رو شروع کنه و ادامه بده

خاطــره;332425 نوشت:
گه دیدینشون سلام برسونین نمیگم نداریم ، داریم اما یکیش کار نداره ، یکش ایماان داره اما ... من میترسم ، خیلی میترسم سردرگمم شدیدا

سلام!!!
به حرفتون عمل کردم به چند نفر سلام رسوندم.
بله حرف شما متینه ولی باید چشم وگوش را باز نگه دارید.ما در زندگی فقط یک انتخاب دارید فقط یک انتخاب.پس سعی کنیم انتخابمان تک باشد!!!

نقل قول:
فعلا به این نتیجه رسیدم که این یکی رو هم رد کنم و تموم شه بره
دليل رد كردنتون قانع كننده نيست.خاطره جان شماخودتون كه بهترازيك استاداين روتوضيح داديد كه همه شرايط دريكي جمع نميشه.

به خاطرمسائل طلاق واختلاف تاهمين سه تاچهارماه پيش به خاطر علت طلاق هاودرگيري هاي بين همسران تفاهم وشناخت قبل ازدواج وآگاهي ازاين موارد خيلي توصيه ميشدودراولويت بودوتوجه به ظاهردرمرحله دوم.اما الان چندماهه كه خودم واقعابين مشاوره هابهش رسيدم كه واقعا پذيرفتن ظاهروايجادجرقه علاقه اول باظاهروبعدرشداون باشناخت ازويژگي هاست.

چون مسائل مربوط به جسم ومزاج دوطرف اول ازراه ايجادعلاقه نسبت به قيافه وظاهردوطرف هست.
اگرازنظرظاهر اصلا نپسنديديدوبااينكه چندجلسه حرف زديداما بازتوي دلتون نرفته ديگه فكر كردن به شرايط اون فايده نداره
اما اگر به دلتون نشست وبعداختلافاتتون كمتراز50درصدهم بود اون وقت ردكردن شما يعني عقب افتادن ازرسيدن به كاميابي.
به فكراين نباشيد كه چون سن شماكمه هنوزفرصت داريد!فرصت هست اما اون موردي كه بايد بهترين باشه
كم پيش مياد.
بازم ميگم حتي بوده كساني مراجعه كردن كه تعدادخواستگاراي اونهااز70-60تاهم بيشتربوده.به خاطر اينكه تمام ويژگي هاي يك زن خوب روكه هركس آرزوداشته روداشتن هرروزچندين خواستگارمي اومده ولي اون كسي كه مدنظراين خانم بود بين اونها نبود..واين قدربه رد كردن عادت كرد كه ديگه سنش به جايي رسيدكه الان...!گذشته ديگه ازش..

پس خواهشامراقب اين موضوع باشيد.
به اين دو مورد وراهنمايي دوستان بيشتر فكركنيد.موفق باشيد.:Gol:

بسمک اللهم
سلام علیکم
در مورد پست های اخیر:
-خداوند عالم و حکیم از روی حکمت و علم به عاقبت امور خود فرمودند: که اذن فقط و فقط پدر و جد پدری(نه حتی مادر-برادر-عمو-دایی و...) برای دختر واجبه. و همگی باید بگویند چشم ، البته خداوند از باب قدسیت ازدواج و حفظ آن این دستور را دادند و فتوای امام که گفته شد که مبنی بر آن بود که دختر میتواند بر خلاف نظر پدر خود عمل کند استثنا بود چون در فرض سوال پدر برای قدسیت ازدواج نظر خود را نمیگفتند و فقط برای دلایل مادی بود.
-در مورد وجود دختران و پسران متدین::::إن خُلِیَت خُرِبَت(اگر زمین از آنها خالی میشد خراب میشد)-هردو هستند ولی قلیل من عبادي الشکور -قلیل مایشکرون و قلیل قلیل قلیل...
-ولی درمورد وجود خصلتهای روحانی و الهی در شخص و نبود مسائل مادی(مانند نداشتن کار و...):و إن یکونوا فقراء یغنهم الله من فضله والله واسع علیم(اگر تنگدستند خداوند آنان را از فضل خويش بى‏نياز خواهد كرد و خدا گشايشگر داناست) اصلا همانطور که بلاشک یکی از آثار وضعی آتش میتواند سوختن باشد-یعنی اگر دستمان را رو آتش بذاریم دستمان میسوزد- از آثار وضعی ازدواج غنا میباشد(البته برای مومنین)
بلا شک از خصلت های فرد مومن داشتن جوهره کار میباشد که چنین خصلتی نمیگذارد ایشان بدون کار بماند با توجه به اینکه خداوند وعده داده والله لایخلف المیعاد(و خداوند خلف وعده نمیکند)
پس ایمان ایمان ایمان من کان مع الله کان الله معه(هرکس با خدا باشد خداوند هم با ایشان میشود)

--(به نظر من شما کار خوب را کردید که به نصیحت پدر خود گوش دادید)البته بنظر من--

اگه طالب باشید یک پست درمورد ازدواج از نگاهی دیگر و جالب بدم اگه خسته نشدید.

هر كس مطيع و گوش به فرمان منتظر اذن پدر و مادرش كه معيارهاي ديني ندارن نشست خودش مسئول اينده ي خودشه!!!! كاري نداره دوستان به اطرافتون نگاه كنيد يا به سايتهاي مشاوره ازدواج مراجعه كنيد مواردو بررسي كنيد.

[="red"] هيچ اطاعتي در معصيت خالق براي مخلوق نيست!!!!!![/]

من هميشه فكر ميكردم ايا حقيقتا توازن ايمان در دو جنس برقرار نيست با ديدن اين حديث ديگه...

[="blue"]امام صادق(ع) می فرمایند:

زن مؤمن از مرد مؤمن كمياب تر است، و مرد مؤمن

از طلاي سرخ ناياب تر. پس آيا كدام يك از شما

طلاي سرخ را ديده است؟! [/]

آقای سلمان 313

خیلی ممنون سلامت باشین ، احوالشون رو هم میپرسیدین خب:Kaf:

سبزینه ظهور عزیز ایشون با توجه به سنشون وضعیت مالی مناسبیم نداشتن
نه من همرو رد نمیکنم میشینم خوب بررسی میکنیم و بعد ..
ولی اختلاف سنی واقعا زیاد بود و بزرگترین دلیل ردش هم همین بود

متاسفانه هنوز اینجا رسم اینکه دختر و پسر باید خوب بشینن باهم حرف بزنن جا نیفتاده و هزارتا حرف در میارن ، البته برام مهم نیست ولی یکم موضوع رو سخت میکنه

شیعه یاس آباجی گلم

تا مادر و پدر راضی نباشن من بله رو نمیگم کهههههههههههههههههههههههه تازه توام باید اجازه بدیا :Cheshmak::Gol::hamdel:

زمانی یک خانم یا آقا به حرف والدین خودشون گوش نمی دن چطور می تونن تو زندگی به حرف همسرشون گوش بدن. والدین که مهمتربودن گوش ندادن، همسر که جای خود داره

از مخالفت با پدرو مادرم به جز در مواردي كه خودخواهي هاي خودم بود ضرر كه نديدم هيچ سود كردم!
اگر به حرف مادر گوش ميكردم هيچ وقت انقدر مسلط انگليسي حرف نميزدم! وقتي ميخواستم كلاسشو برم 13 12 سالم بود و تا حالا بدون مامان يا يك بزرگتر جاي دوري نرفته بودم! زياد اصرار كردم اما مامانم قبول نكرد و گفت شبه خطرناكه! انقدر اصرارو جيغ و گريه كه مامانم تحملش تموم شدو اسممو نوشتم كم كم پيشرفت كردم با تغيير ساعت كلاسم به 11 شب هم بيرون ماندن تنهايي كشيده شد خانواده ام هم وقتي ميديدند نه اتفاقي ميوفته و همچنين خودشون وقتي پيشرفتمو ميديدن متوجه شدن اون همه مخالفتشون بيهوده بود!
صبح ها هم اجازه نميدادن براي تمرين ورزش برم اما با حيله خودم چند روز صبح با خانم همسايه رفتم ازون به بعد منطقه ورزشمو عوض كردمو خودم تنهايي ميرفتم. بعد يك چند ماهي به مامانم گفتم من همه اين صبحا تنهايي ميرفتم فلان جا!!! اول يك خورده جا خوردن بعد كه ديدن اتفاقي نميوفته كوتاه اومدن! منم به علاقه مندي خودم رسيدم.و...و...و...
اينها مسائل سرنوشت سازه زندگي بود به هر حال اگر اطاعت ميكردم سالها عمرم ميرفت بدون كسب علم و توانايي!!!
ولي خب چندبار زيارت بي اجازه هم رفتم كه خوب چوبشو خوردم!!!

پس تصور غلط پدرو مادر ها كه توانايي فرزندانشونو در نظر نميگيرن قابل اطاعت نيست!
تا جايي كه بنده خبر دارم محدوده اطاعت از والدين با همسر متفاوته. پس فكر نميكنم خيلي قابل مقايسه باشند.
مثلا من شنيدم همسر ميتواند برخي امور مستحبي رو بر زنش واجب كند!!!!اما تا اين حد درباره ي پدرو مادر نشنيدم.بعدشم پدرو مادر كفو فرزندان نيستند اما اگر همسران كفو باشن بسياري ازين مشكلات و مخالفت ها پيش نمياد.

موضوع قفل شده است