جمع بندی چگونه انجام معجزه؛ دلیلی بر پیامبر بودن است؟

تب‌های اولیه

66 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چگونه انجام معجزه؛ دلیلی بر پیامبر بودن است؟

با سلام

لطفن توضیح بدید که چطور انجام معجزه دلالت بر صدق ادعای نبوت مدعی پیامبری میکنه و چرا کسی که معجزه کرد توانایی دریافت وحی رو داره.

با این تعریف که؛ معجزه یعنی کار خارق العاده ای که مدعی نبوت برای اثبات نبوت خودش میاره و قابل تعلیم و اعلم نیست و مطابق ادعای مدعی هست و ....

تشکر.

------------------

با نام و یاد دوست



با سلام به شما دوست عزیز

b-neshan;329969 نوشت:
چطور انجام معجزه دلالت بر صدق ادعای نبوت مدعی پیامبری میکنه و چرا کسی که معجزه کرد توانایی دریافت وحی رو داره.

پیامبران به دنبال اثبات این نکته هستند که از طرف خدای بزرگ مأموریت هدایت امت را داشته و متصل به منبع عظیم علم و قدرت بی پایان خداوندی هستند، پس باید دلیل آنها فرابشری و متناسب با ادعایشان باشد.

شهید مطهری در این باره می گوید:

قرآن كريم آثار خارق‏ العاده‏ اى را كه پيامبران به اذن خدا براى گواهى بر صدق گفتار خود ارائه مى‏كرده‏ اند «آيت» يعنى نشانه و علامت نبوت مى‏خواند و متكلمين اسلامى از آن نظر كه اين علامتها عجز و ناتوانى ساير افراد را آشكار مى‏ سازد «معجزه» مى‏ نامند...

پيامبرى كه داراى معجزه است لازم است مردم را به" مقابله به مثل" دعوت كند، او بايد علامت و نشانه درستى گفتار خود را معجزه خويش معرفى نمايد تا اگر ديگران مى‏توانند همانند آن را بياورند، اين كار را در اصطلاح" تحدى" گويند.(1)


و چون معجزه کاری است خارج از توان و تمرین و تعلیم بشر (مانند پرنده ساختن از گِل، و سخن گفتن نوزاد) پیداست مدعی نبوت، با منبع عظیم علم و قدرت آفرینش مرتبط است و اگر ادعای او دروغ باشد، مردم به جهل افکنده می شوند و خدای حکیم راضی به گمراهی مردم نیست.

آیة الله خوئی در این باره معتقد است اگر اعجاز، دلیل صدق ادعای نبوت نباشد، نباید ناموس طبیعت در دستان او قرار می گرفت، و اگر خداوند چنین قدرتی را در اختیار مدعی کاذب قرار دهد، راه را برای جاهل ساختن و به باطل گرویدن مردم باز کرده و از خدای حکیم چنین کاری قبیح است.(2)

پس کارِِ خدائی کردن نشان از نشان الهی داشتن معجزه گر و دریافت وحی است.

موفق باشید.
ـــــــــــــــــــ
1.مجموعه‏ آثار استاد شهيد مطهرى، ج‏2، ص: 157.
2. و انما یکون الاعجاز دلیلا علی الصدق المدعی ؛ لاَنّ المعجز فیه خرق النوامیس الطبیعه فلا یمکن ان یقع من احد الا بعنایه من الله تعالی و اِقدار منه فلو کان مدّعی النبوه کاذبا فی دعواه کان اقداره علی المعجزِ من قِبَل الله تعالی اغراءً للجهل و شاءهً بالباطل و ذلک محال علی الحکیم تعالی، البیان،ص35.

[="Navy"]با سلام و تشکر بابت پاسخ

اگر اشتباه نکنم به این برهان؛ حکمت گفته میشه.
فکر میکنم این استدلال دچار اشکال هست به این صورت که مقدمه ی اون اثبات نشده و دلیلی برای اون مقدمه ذکر نشده. اگر راهنمایی کنید ممنون میشم:

صالح;331380 نوشت:
چون معجزه کاری است خارج از توان و تمرین و تعلیم بشر (مانند پرنده ساختن از گِل، و سخن گفتن نوزاد) پیداست مدعی نبوت، با منبع عظیم علم و قدرت آفرینش مرتبط است و اگر ادعای او دروغ باشد، مردم به جهل افکنده می شوند و خدای حکیم راضی به گمراهی مردم نیست.

آیة الله خوئی در این باره معتقد است اگر اعجاز، دلیل صدق ادعای نبوت نباشد، نباید ناموس طبیعت در دستان او قرار می گرفت، و اگر خداوند چنین قدرتی را در اختیار مدعی کاذب قرار دهد، راه را برای جاهل ساختن و به باطل گرویدن مردم باز کرده و از خدای حکیم چنین کاری قبیح است.(2)

[="black"]در مورد اینکه "اگر ادعای او دروغ باشد مردم به جهل افکنده می شوند" چه دلیلی داریم؟

در واقع شما به عنوان فردی عاقل، فردی رو میبینید که معجزه میکنه، به چه دلیلی دنباله روی اون شخص میشید؟ که اگر اون شخص دروغگو باشه ،شما به جهل افکنده بشید؟[/][/]

صالح;331380 نوشت:
با سلام به شما دوست عزیز



وسلام نامی از نامهای خداست.
با عرض سلام خدمت کارشناس محترم.

شما فرمودید.

صالح;331380 نوشت:
اگر خداوند چنین قدرتی را در اختیار مدعی کاذب قرار دهد، راه را برای جاهل ساختن و به باطل گرویدن مردم باز کرده و از خدای حکیم چنین کاری قبیح است.

اگه خدا همچین قدرتی رو به کسی داد دلیل بر حکیم نبودن خدا هست؟ و اگه چنین کاری انجام داد دلیل بر قبیح بودن خداست؟

وسلام نامی از نامهای خداست.
سلام خدمت کارشناس محترم.

بنده از شما سوال پرسیدم اما تاکنون جوابی نگرفتم.
اینبار سوالم رو واضحتر می پرسم.
شما فرمودید.

صالح;331380 نوشت:
با سلام به شما دوست عزیز
اگر خداوند چنین قدرتی را در اختیار مدعی کاذب قرار دهد، راه را برای جاهل ساختن و به باطل گرویدن مردم باز کرده و از خدای حکیم چنین کاری قبیح است.

حال اگر خداوند حکیم بخواهد برای آزمایش بندگانش به شخصی کمی قدرت بدهد.
چگونه باید پی برد او پیغمبر نیست.

و آیا اگه خدا همچین قدرتی رو به کسی داد دلیل بر حکیم نبودن خدا هست؟ و اگه چنین کاری انجام داد دلیل بر قبیح بودن خداست؟

آیا خدا حق ندارد برای آزمایش هرکاری بکند؟آیا خدا باید اجازه بگیرد از کسی؟

شرایط و ویژگیهای معجزه:
1-معجزه باید خارق عادت باشد.
2-همراه با ادعای نبوت باشد.
3-دیگران از انجام آن عاجز باشند.
معجزه در هر زمانی باید این 3 ویژگی رو داشته باشه و اگه یکی از این 3 ویژگی رو نداشته باشه دیگه
اسمش معجزه نیست!!
تعریف ویژگی اول:
عمل خارق العاده یعنی عملی که ترک عادت محسوب میشود.عادت یعنی سنت پایدار.خارق عادت یعنی عمل به گونه ای صورت بگیره که بیرون از معمول سنت پایداری رفتاری داشته باشه.یعنی عملی که برخلاف سنن طبیعی اتفاق بیفته و به وقوع بپیونده.
خارق العاده بودن عمل منوط به علت عمل میباشد.عمل خارق العاده به عملی گفته میشه که علتش ناشناخته باشه.
معجزات به 2 صورت محقق میشوند:
1)یا خود عمل معجزه یباشد.
2)یا طریقیت عمل معجزه است.
از نمونه هایی که خود عمل معجزه میباشد:
ید بیضاء بودن حضرت موسی علیه السلام
از نمونه هایی که طریقیت عمل معجزه است:
در قران میخوانیم که حضرت موسی عصایش را بر سنگ زد و از آن دوازده چشمه جاری شد.استخراج آب از زمین امری طبیعی است اما اینکه عصا را بر سنگ زدن و 12 چشمه جاری شدن این معجزه است.
دوستان توجه کنند که هر آیتی معجزه نیست اما هر معجزه ای آیت است و بین این دو فرق است.
اقسام معجزه

1.فعل خدا بدون درخواست پیامبر
مثل ید بیضاء(17-20 طه)
2.فعل خدا با درخواست پیامبر
مثل ناقه ی صالح
3.فعل پیغمبر به اذن خدا
مثل معجزات حضرت عیسی (110 مائده-49 آل عمران)
درهر سه فعل خدا مطرح است.
تفاوت سحر،معجزه و عمل مرتاض
سحر و عمل مرتاض در حد آموزش است ولی معجزه خارج از حد قلمرو تعلیم و تربیت است.
عمل ساحر و مرتاض یک عمل بی نظیر نیست یعنی قابل معارضه است در حالیکه معجزه عملی است که دیگران از انجام آن عاجزند.
سحر یعنی حیله،تخیلات کاذب!عملی که در چشم و خیال بیننده تداعی شود(116 اعراف)
اصلیترین علت تفاوت معجزه با عمل مرتاضان و ساحران علت عمل میباشد که علت عمل در معجزه ناشناخته و در عمل ساحران شناخته شده و آن عبارتست از تمرین،وجود استاد و عالم به امور سحر.

سلام علیکم
همانطور که دوست خوبمون باغ بهشت اشاره کرد معجزه باید هرسه ویژگی رو توٱمان داشته باشه.
[="blue"]
البته با اجازه از کارشناس محترم در جواب فاطمیون 18 باید گفت که اینجا دلیل عقلی مطرحه که اگر خدا میخواست که این معجزه را در دست مدعی کاذب قرار دهد موجب جهل و گمراهی میشد.
خداوند کاری را که موجب جهل و گمراهی انسان شود انجام نمیدهد
نتیجه اینکه خداوند معجزه را به دست مدعی کاذب نخواهد داد.

واین منافاتی با حکمت الهی نداشته و بلکه همان حکمت خداوند است.

خداوند قرار نیست برای انجام کاری از کسی اجازه بگیرد اما هیچگاه هم کاری که با مبانی عقلی و حکمت مخالف باشد را انجام نمیدهد.
خداوند حکیم امتحانی را که موجب گمراهی افراد باشد انجام نمیدهد.[/]

برای اینکه معجزه در دم به صورت آشکار و صریح دلالت خودشو به مخاطب تفهیم کنه باید ویژگیهایی داشته باشه از جمله:
باید متناسب با اون زمان باشد.چون درک اون کار و فهمش برای مردم خیلی مشکل نبوده؛عمل خارق العاده باید متناسب با آن زمان باشد تا مردم به محض دیدن عمل نیاز به تفکر نداشته باشند و آنرا بپذیرند.
اگه عمل معجزه متناسب با زمان نباشه:
1.در پذیرش مردم تعلل ایجاد میشه.
2.ممکنه مردم بگن اینکاری که پیغمبر کرد شاید ما هم بریم دنبالش یاد بگیریم.
یکی از کارهایی که معجزه برای عوام رفع شبهه میکنه متناسب با روز بودنشه و لازمه متناسب با روز بودن اینه که افراد متخصص در آن زمینه در صحنه حضور داشته باشند.وجود افراد متخصص،مفید ادعای پیغمبر میباشد.

[="blue"]بقول اساتید
مرحبا بناصرنا[/]

و سلام نامی از نامهای خداست.
باعرض سلامی دوباره خدمت تمامی دوستان.

صحبتم رو با سوال شروع میکنم.

چندتا از پیغمبران معجزه داشتند؟
آیا صرف اینکه کسی بیاید و همانگونه که فرمودید کار خارق العاده امجام بده که علمم نتونه اثبات کنه.مردم ایمان میاورند و از گمراهی در میان؟
اگه اینجوری هست با وجود تمام معجزات حضرت موسی چرا عده ی قلیلی بهش کنارش موندن.
پیشنهاد میکنم خطبه قاصعه از حضرت امیرالمومنین (ع) رو حتما بخونید که حضرت فرمودند اگه خدا میخواست پیغمبرش رو هرکس که دید و معجزه اش رو دید ایمان بیاره یه تاج مخصوص درست میکرد که جز پیغمبران کسی نداشته باشه و هرکس دید بفهمه طرف پیغمبره.
تو همون خطبه حضرت علی(ع) فرمودند سران قریش نزد پیغمبر اومدن و ازش معجزه خواستن و وقتی که پیغمبر معجزه آورد گفتن نه تو ساحره هستی.
لطفا نگید ما اگه بودیم ایمان میاوردیم.
شما گفتید که شخص کاذبی بیاد و کار خارق العاده ای بکنه مردم گمراه میشن.
دوستان عزیز واقع بین باشید اگه با این چیزا مردم به شخص ایمان میاوردن اکثر پیغمبران با اون همه معجزه تنها نمیموندن.
مگه سلمان فارسی از پیغمبر معجزه دید و بهش ایمان آورد؟به محض دیدن پیغمبر بهش ایمان آورد.

نمیدنم درباره علم عرفان کاذب چقدر میدونید.
در علم عرفان کاذب لمه طی العرض رو به دست آوردن.
انرژی درمانی میکنند = با انرژی درمانی اکثر بیماری های لاعلاج رو درمان میکنند.
از دیوار رد میشن و هزارتا کار خارق العاده میکنند چرا کسی بهشون ایمان نمیاره پس؟


برگردیم تو ایران

صدها نفر ادعا کردن امام زمان هستند و بدون هیچ معجزه ای مردم بهشون ایمان آوردن و چندا از امام زمانای قلابی هم اعدام شدند. هیچکدوم از اونا راه رفتنشون رو بلد نبودن چه برسه به معجزه کردن.


تمامی این اتفاقات نشون میده معجزه داشتن یا نداشتن نه کسی رو به خدا میرسونه نه کسی رو از خدا دور میکنه.

پس معلوم میشه خدا چه به کسی قدرت بده چه نده ربطی به انحراف مردم نداره.و دلیل قبیح بودن خدا نیست.

معجزه شرط لازم هست اما شرط کافی نیست. در رابطه با اینکه گفتید مردم تو ایران به یکسریها ایمان میارن باید عرض کنم که دور از جون عزیزان اسک دینی مردم نادان وجود دارند.اگه اینطوره که شما میگید پس چرا از بین اینهمه انسان که در ایران هستند فقط عده ای جذب مدعیان دروغین میشن؟ جهل و عدم آگاهی باعث میشه مردم به شایعات و چیزهایی از این قبیل روی بیارن.

باغ بهشت;332109 نوشت:
معجزه شرط لازم هست اما شرط کافی نیست. در رابطه با اینکه گفتید مردم تو ایران به یکسریها ایمان میارن باید عرض کنم که دور از جون عزیزان اسک دینی مردم نادان وجود دارند.اگه اینطوره که شما میگید پس چرا از بین اینهمه انسان که در ایران هستند فقط عده ای جذب مدعیان دروغین میشن؟ جهل و عدم آگاهی باعث میشه مردم به شایعات و چیزهایی از این قبیل روی بیارن.

سلامی دوباره خدمت شما دوست عزیز.
شمافرمودید
معجزه شرط لازم هست اما شرط کافی نیست.
شرط لازم یعنی پیغمبر حتما باید معجزه داشته باشد.
سوال آیا تمام پیغمبران معجزه داشتند؟

لطفا نگید مردم نادان بودند.
نمیدونم سخنرانی حجت اسلام پناهیان رو گوش دادید یا نه که گفتند یک عالم هم به یکی از امام زمانهای قلابی ایمان آورد.

پس صرف کارخارق العاده انجام دادن دلیل بر نبوت نیست.

باغ بهشت;332109 نوشت:
جهل و عدم آگاهی باعث میشه مردم به شایعات و چیزهایی از این قبیل روی بیارن.

آفرین منم همینو میگم.

جهل باعث گمراهی میشه نه اینکه مدعی کاذب کار خارق العاده انجام بده.

پس اگه خدا زمانی به شخصی کمی قدرت داد نباید بگیم خدا باعث انحراف مردم شد و اونا گمراه شدن و خدا کار قبیح انجام داد.
باید بگیم ما جهل داشتیم و نتونستیم حق و از باطل جدا کنیم.

موضوع دوم.
از بحث اصلی تاپیک.
حالا به نظر شما و دوستان چگونه تشخیص بدیم مدعی کاذب است یا نه؟

اثبات نبوت 3 راه دارد: 1.تصدیق پیشینیان پیامبر پسین را 2.وجود شواهد مدعی ساز 3.معجزه اگر دو راه اول کاربر نشد راه سوم کارایی دارد.

باغ بهشت;332125 نوشت:
اثبات نبوت 3 راه دارد: 1.تصدیق پیشینیان پیامبر پسین را 2.وجود شواهد مدعی ساز 3.معجزه اگر دو راه اول کاربر نشد راه سوم کارایی دارد.

1 - پس پیغمبران قبلی را کی تایید میکنه؟
2 - شواهد مدعی ساز چیا هستند؟
3 - راه سوم چیه؟

اگه یه آقایی بیاد و ندا سر بده ان بقیه الله.
و کارخارق العاده ای انجام بده و سر برسه و تمام احکام اسلامی رو هم بلد باشه.
از کجا میفهمید مدعی کاذب است یا حقیقی؟

فاطمیون 18;332160 نوشت:
بستگی داره سوالت از چه دیدی باشه. اگه منظورتون از قرآن کتاب دینی هست نه قبول ندارم. اگه منظورتون کتابی کاملا علمی و منطقی هست بله قبول دارم.

دوست عزیز سلام.
این دومین بار است که این کلام را از شما می خوانم.
لازم است در این خصوص توضیحاتی بدهم.
فرق علمی بودن و دینی بودن :
علم از زیر شاخه های عقل است و در تعبیری از آن به عقل تجربی نام می برند در مقابل عقل نظری که همان فلسفه و منطق است.
دین و کلام دینی کلامی است که بدون نیاز به دخالت عقل و منطق برای ملتزمینش حجت است و باید به آن عمل کنند چه با عقلشان جور در بیاید و چه نیاید.
حال می رسیم به کلام شما.
شما اگر قرآن را به عنوان یک کتاب علمی قبول دارید یعنی این که برای خودتان تنها حجت را عقل می دانید و نه دین. با این حساب اگر قرار باشد که حجت ظاهری ( پیامبر و دینش ) بشود همان حجت باطنی ( عقل ) دیگر چه نیاز به دین؟! شما اصل فلسفه دین را زیر سوال بردید و خود را بی نیاز از دین. اینطور نیست؟
و من الله توفیق

دوست عزیز سلام

سوال شما میتونه شامل دو بخش باشه
1- آیا معجزه حضرت موسی در زمان خودش نشانه نبوت بود یا نبود؟
2- آیا معجزه حضرت موسی در زمان ما اگر توسط یک نفر مرتاض انجام بشه دلیل بر نبوت هست یا نه؟

معجزه حضرت موسی در زمان حضرت موسی نشانه نبوت بود چون همه ساحران اظهار عجز کردند و اعتراف کردند که از طریق یادگیری سحر انسان نمیتواند این کار را انجام دهد. و این یک امری است که باید توسط خدا انجام شده باشد. چون معجزه حضرت موسی سحر آنان را باطل کرد. اما در زمانه ما پیامبری وجود ندارد تا ثابت کند که این کار مرتاض سحر است یا نه؟

اما اگر یک نفر مرتاض در زمان امور عجیب و غریب انجام دهد. باید ببینیم آیا این کار عجیب قابل یادگیری است یا نه؟ مثلا اگر یک شخص دیگر مانند او ریاضت بکشد میتواند آن را انجام دهد یا خیر؟
بر فرض محال اگر شخصی کار عجیب کرد و همه مرتاضان مدعی شدند که این کار سحر نیست و این شخص از طریق ریاضت و یادگیری آن را به دست نیاورده محبوریم به نبوت آن شخص معتقد شویم

muhammad-aga;332516 نوشت:
دوست عزیز سلام

سوال شما میتونه شامل دو بخش باشه
1- آیا معجزه حضرت موسی در زمان خودش نشانه نبوت بود یا نبود؟
2- آیا معجزه حضرت موسی در زمان ما اگر توسط یک نفر مرتاض انجام بشه دلیل بر نبوت هست یا نه؟

معجزه حضرت موسی در زمان حضرت موسی نشانه نبوت بود چون همه ساحران اظهار عجز کردند و اعتراف کردند که از طریق یادگیری سحر انسان نمیتواند این کار را انجام دهد. و این یک امری است که باید توسط خدا انجام شده باشد. چون معجزه حضرت موسی سحر آنان را باطل کرد. اما در زمانه ما پیامبری وجود ندارد تا ثابت کند که این کار مرتاض سحر است یا نه؟

اما اگر یک نفر مرتاض در زمان امور عجیب و غریب انجام دهد. باید ببینیم آیا این کار عجیب قابل یادگیری است یا نه؟ مثلا اگر یک شخص دیگر مانند او ریاضت بکشد میتواند آن را انجام دهد یا خیر؟
بر فرض محال اگر شخصی کار عجیب کرد و همه مرتاضان مدعی شدند که این کار سحر نیست و این شخص از طریق ریاضت و یادگیری آن را به دست نیاورده محبوریم به نبوت آن شخص معتقد شویم

وسلام نامی از نامهای خداست.
عرض سلام خدمت شما دوست عزیز.
خداروشکر یکی پیدا شد بره سراصل مطلب.روانم آروم شد چون بالاخره یکی منظورمو فهمید.
حالا دوست عزیز سوال بنده اینه اگه کسی کارهای رو کرد و مرتاضان دیگر هم قادر به انجام آن نشدند و همه گفتند ما نیتوانیم آن کار را انجام دهیم.
اونوقت چیکار کنیم.
آیا صرف معجزه دلیل بر اثبات پیغمبری هست یا روش دیگری هم دارد.
چون سلمان فارسی از پیغمبر معجزه ندید ولی بهش ایمان آورد.به محض دیدنش ایمان آورد.

با سلام به شما دوست عزیز

b-neshan;331436 نوشت:
در مورد اینکه "اگر ادعای او دروغ باشد مردم به جهل افکنده می شوند" چه دلیلی داریم؟

در واقع شما به عنوان فردی عاقل، فردی رو میبینید که معجزه میکنه، به چه دلیلی دنباله روی اون شخص میشید؟ که اگر اون شخص دروغگو باشه ،شما به جهل افکنده بشید؟


در صورتی که مدعی دروغین معجزه بیاورد،‌ تمام سخنانش توسط مردم، علم الهی تلقی شده و باعث اغوای مردم می گردد، و هرکه به غلط خود را فرستاده خدا معرفی کند ادعائی خالی از علم کرده و جهل خود را به نمایش گذاشته است.

سخنان چنین شخصی اصلا قابل اطمینان نبوده و سرمنشأ عالمانه نخواهد داشت، و خدای حکیم چنین تصرفاتی را در عالم هستی، به شخص جاهل و دروغگو نمی دهد، یعنی حکمت خدا چنین اقتضائی دارد.

موفق باشید.

با سلام به همه کاربران و دوستانی که در بحث مشارکت داشتند.

لطفا دوباره به متن سؤال پرسشگر محترم دقت کنید:

B-neshan;329969 نوشت:
لطفن توضیح بدید که چطور انجام معجزه دلالت بر صدق ادعای نبوت مدعی پیامبری میکنه و چرا کسی که معجزه کرد توانایی دریافت وحی رو داره.

با این تعریف که؛ معجزه یعنی کار خارق العاده ای که مدعی نبوت برای اثبات نبوت خودش میاره و قابل تعلیم و اعلم نیست و مطابق ادعای مدعی هست و ....


همانطور که ملاحظه فرمودید، اصل تعریف معجزه و عدم تداخل آن با اموری که با تعلیم به دست می آید،(مثل عمل مرتاضها) مورد خدشه نیست، و سؤال از ارتباط میان معجزه و صداقت پیامبر است، بنابراین با عرض پوزش از همه دوستان شرکت کننده در بحث، تمام مباحثی که غیر مرتبط با این سؤال بود (مانند تعریف معجزه، فرق آن با اعمال خارق العاده و...) به تاپیک دیگری به نام
http://www.askdin.com/thread17458.html
منتقل گشتند،‌ در ادامه نیز پستهای غیر مرتبط به همان تاپیک منتقل می شوند!

لطفا مباحث مورد علاقه خودتان را در تاپیک مناسبی ادامه دهید.

موفق باشید.

[="Navy"]

صالح;332883 نوشت:
در صورتی که مدعی دروغین معجزه بیاورد،‌ تمام سخنانش توسط مردم، علم الهی تلقی شده و باعث اغوای مردم می گردد، و هرکه به غلط خود را فرستاده خدا معرفی کند ادعائی خالی از علم کرده و جهل خود را به نمایش گذاشته است.

با سلام

همونطور که قبلن اشاره کردم، بر فرض اینکه با دیدن معجزه عده ای دنباله روی مدعی دروغین شوند، اشکال کار از خداوند نیست ، بلکه اشکال از این افرادی است که بدون دلیل به دنبال شخص راه افتاده اند.

در واقع چرا یک انسان عاقل باید حرفهای کسی را که معجزه دارد باور کند؟[/]

سلام
جواب این سوال خیلی ساده است
پیامبر میگه من فرستاده خدا هستم
مردم هم به خودشون میگن خوب خدا که بر هر کاری تواناست پس باید به خواهش او هرکاری انجام بده
فلذا از پیامبران درخواست معجزه می کردند یعنی اموری که از نظر ایشون فقط از عهده خدا برمیومد
پیامبر هم درخواست میکرد و معجزه واقع میشد
مردم هم ایمان میاورند
والله الموفق

b-neshan;339618 نوشت:
همونطور که قبلن اشاره کردم، بر فرض اینکه با دیدن معجزه عده ای دنباله روی مدعی دروغین شوند، اشکال کار از خداوند نیست ، بلکه اشکال از این افرادی است که بدون دلیل به دنبال شخص راه افتاده اند. در واقع چرا یک انسان عاقل باید حرفهای کسی را که معجزه دارد باور کند؟

با سلام خدمت جناب بی نشان.
شما در پست شماره 1 پیش فرضی را برای سوالتان مطرح کردید به این شرح :

با این تعریف که؛ معجزه یعنی کار خارق العاده ای که مدعی نبوت برای اثبات نبوت خودش میاره و قابل تعلیم و اعلم نیست و مطابق ادعای مدعی هست و ....

این پیش فرض شما همان پاسخ سوال شماست. یعنی اگر قرار باشد مدعی مذکور کاری را انجام دهد که قابل تعلیم و فراگیری نباشد لذا حتما باید از منبعی آن را گرفته باشد که آن مبنع همان خداست.
البته بنده می دانم منظور شما از طرح این سوال چه بوده. ولی به نظر من مطرح کردن این پیش فرض شما را از رسیدن به مقصودتان دور ساخته. یعنی اصلا از کجا می توان همین یش فرض را ثابت کرد. توضیح اینکه چگونه می توان فهمید کار خارق عادتی که از طرف مدعی انجام می شود قابل تعلیم نیست و هیچ انسانی روی زمین نمی تواند آن را با تعلیم فرا بگیرد.
و من الله توفیق

[="Navy"]

شریعت عقلانی;339779 نوشت:
با سلام خدمت جناب بی نشان.
شما در پست شماره 1 پیش فرضی را برای سوالتان مطرح کردید به این شرح :

با این تعریف که؛ معجزه یعنی کار خارق العاده ای که مدعی نبوت برای اثبات نبوت خودش میاره و قابل تعلیم و اعلم نیست و مطابق ادعای مدعی هست و ....

این پیش فرض شما همان پاسخ سوال شماست. یعنی اگر قرار باشد مدعی مذکور کاری را انجام دهد که قابل تعلیم و فراگیری نباشد لذا حتما باید از منبعی آن را گرفته باشد که آن مبنع همان خداست.
البته بنده می دانم منظور شما از طرح این سوال چه بوده. ولی به نظر من مطرح کردن این پیش فرض شما را از رسیدن به مقصودتان دور ساخته. یعنی اصلا از کجا می توان همین یش فرض را ثابت کرد. توضیح اینکه چگونه می توان فهمید کار خارق عادتی که از طرف مدعی انجام می شود قابل تعلیم نیست و هیچ انسانی روی زمین نمی تواند آن را با تعلیم فرا بگیرد.
و من الله توفیق


با سلام و عرض ادب خدمت جناب شریعت عقلانی.
از اینکه دقیق به مضوع نگاه کردید سپاسگزارم،
با وجود تعریفی که ارائه کردم نیز نمیتوان نتیجه گرفت آورنده معجزه ،پیامبر حقیقی است...صد البته قبول دارم که خود تعریف معجزه دارای نکات مبهمی است، به قول شما چطور"می توان فهمید کار خارق عادتی که از طرف مدعی انجام می شود قابل تعلیم نیست؟"
ولی با فرض بر اینکه ما این توانایی را داشته باشم و تعریف معجزه هم دقیق باشد،باز هم مدعا ثابت نمیشود. چرا؟

اجازه بدید پاسخ شما و جناب حامد رو با هم بدم:

حامد;339621 نوشت:
سلام
جواب این سوال خیلی ساده است
پیامبر میگه من فرستاده خدا هستم
مردم هم به خودشون میگن خوب خدا که بر هر کاری تواناست پس باید به خواهش او هرکاری انجام بده
فلذا از پیامبران درخواست معجزه می کردند یعنی اموری که از نظر ایشون فقط از عهده خدا برمیومد
پیامبر هم درخواست میکرد و معجزه واقع میشد
مردم هم ایمان میاورند

با سلام و احترام.

دقت کنیم که شما میفرمائید :

نقل قول:
مردم هم به خودشون میگن خوب خدا که بر هر کاری تواناست پس باید به خواهش او هرکاری انجام بده
فلذا از پیامبران درخواست معجزه می کردند

بگذریم از اینکه اگر خداوند به شخصی قابلیت دریافت وحی رو داد الزامی نداریم که به اون شخص توانایی انجام هرکاری داده بشه. بگذریم.

حتی اگر اینطور باشه که شما میفرمائید،[="olive"][="darkgreen"] یعنی شخصی که وحی دربافت میکند، توانایی انجام معجزه هم دارد.[/][/]

اما این فرق دارد با اینکه، هرکسی که معجزه میکند، توانایی دریافت وحی را هم دارد.

مثلن،برفرض کسی که دانش آموز است به مدرسه میرود.

نتیجه نمیدهد که هرکسی که به مدرسه میرود،دانش آموز است.(معلم).
!!!

قبول؟

نقل قول:
پیش فرض شما همان پاسخ سوال شماست. یعنی اگر قرار باشد مدعی مذکور کاری را انجام دهد که قابل تعلیم و فراگیری نباشد لذا حتما باید از منبعی آن را گرفته باشد که آن مبنع همان خداست.

سوال اینجاست که بر فرض که معجزه را خود خداوند به شخص داده است؛چه دلیلی داریم که هدف خداوند از دادن معجزه الزامن تائید ادعای نبوت اوست؟[/]

b-neshan;339918 نوشت:
سوال اینجاست که بر فرض که معجزه را خود خداوند به شخص داده است؛چه دلیلی داریم که هدف خداوند از دادن معجزه الزامن تائید ادعای نبوت اوست؟

با سلام و تشکر از توضیح دقیق شما.
کامل بود و بنده الان متوجه سوال شدم.
در واقع این فرضیه که پیامبران را باید از روی معجزه شناخت فرض خود مردم بوده و ثابت شده نیست. مثلا خود خدا که نیامده بگه که اگر شخصی ادعای نیوت کرد و گفت کلامش کلام من است باید معجزه نشان دهد. انتظار نشان داده معجزه از سوی پیامبران انتظاری است که خود مردم برای خود فرض کردند. از کجا معلوم که این انتظار انتظار غلطی نبوده است.
در واقع صحیح ترین روش برای اینکه کلامی را از سوی خدا بدانی معجزه نیست. بلکه بررسی خود کلام است. آنهم بوسیله ابزاری است که برای بررسی کلام غیر الهی خدا به همگان عطا کرده یعنی عقل. پس برای پذیرش هر نوع کلام ( چه الهی و چه غیر الهی ) عقل انسان راه گشاست. خداوند است که به هر شخصی اندازه ای از عقل را عطا کرده و اگر روز جزایی هم باشد انسان بر اساس همین عقلی که خدا داده حساب و کتاب می شود.
البته منصفانه که بخواهیم قضاوت کنیم باید از این مطلب هم غافل نشویم که هدف خداوند از دادن معجزه به یک سری افراد ( پیامبران ) پاسخ درخواست مردم بوده است. یعنی این طور نبوده که خدا همین طوری و با یک هدف پیشینی و قبل از درخواست مردم قدرتی را به پیامبران داده باشد. در واقع شاید خود پیامبران هم تا قبل از انجام معجزه خبری از این رخداد نداشتند. لذا فکر می کنم با این استدلال که چون مردم خودشان خواشتند و خدا هم پاسخ داده لذا چون انتظار مردم این بوده که اگر معجزه ای رخ دهد آن شخص پیامبر است و معجزه رخ داده است. پس آن شخص پیامبر است.
خلاصه :
1. شخصی ادعای نبوت کرد.
2. مردم گفتند اگر معجزه نشان دهی نبوتت را قبول می کنیم.
3. خداوند در پاسخ به درخواست مردم معجزه ای را از طریق پیامبرش انجام می دهد.
4. در نتیجه مردم باید نبوتش را قبول کنند. چون خدا به درخواست آنها جواب داده است. توضیح اینکه چون هدف خدا از پاسخ به انتظار مردم قبول نبوت شخص مدعی از طرف مردم بوده است.
منطقا هدف دیگری نمی تواند داشته باشد.
و من الله توفیق

شریعت عقلانی;340831 نوشت:
البته منصفانه که بخواهیم قضاوت کنیم باید از این مطلب هم غافل نشویم که هدف خداوند از دادن معجزه به یک سری افراد ( پیامبران ) پاسخ درخواست مردم بوده است. یعنی این طور نبوده که خدا همین طوری و با یک هدف پیشینی و قبل از درخواست مردم قدرتی را به پیامبران داده باشد. در واقع شاید خود پیامبران هم تا قبل از انجام معجزه خبری از این رخداد نداشتند. لذا فکر می کنم با این استدلال که چون مردم خودشان خواشتند و خدا هم پاسخ داده لذا چون انتظار مردم این بوده که اگر معجزه ای رخ دهد آن شخص پیامبر است و معجزه رخ داده است. پس آن شخص پیامبر است.
خلاصه :
1. شخصی ادعای نبوت کرد.
2. مردم گفتند اگر معجزه نشان دهی نبوتت را قبول می کنیم.
3. خداوند در پاسخ به درخواست مردم معجزه ای را از طریق پیامبرش انجام می دهد.
4. در نتیجه مردم باید نبوتش را قبول کنند. چون خدا به درخواست آنها جواب داده است. توضیح اینکه چون هدف خدا از پاسخ به انتظار مردم قبول نبوت شخص مدعی از طرف مردم بوده است.
منطقا هدف دیگری نمی تواند داشته باشد.
و من الله توفیق

سلام دوست گرامی، از اینکه حدود چهار ماه گذشت و پاسخ ندادم عذر میخوام، به جرم "توهین به نظام ولایی" به سایت دسترسی نداشتم!

با این که در مرتبه اولی که استدلال شما رو خوندم به نظرم درست اومد، اما به نظرم این استدلال چیز جدیدی نیست و همون قبلیست با بیان و یا زاویه دیدی دیگر.

نخست اینکه:
فرمودی:

نقل قول:
2. مردم گفتند اگر معجزه نشان دهی نبوتت را قبول می کنیم.

3. خداوند در پاسخ به درخواست مردم معجزه ای را از طریق پیامبرش انجام می دهد.

در جمله سه ، فرض گرفتید که معجزه از طرف خداونده، در صورتی که دلیلی برای این فرض نداریم.

برای روشن تر شدن موضوع فرض بفرمائید، بنده از قبل قدرتی فوق طبیعی دارم، و کسی هم نمیداند که این قدرت را دارم.
سپس به دروغ ادعای نبوت میکنم، مردم معجزه میخواهد، سپس من قدرت فوق طبیعی ام را نشان میدهم و یک معحزه انجام میدهم. مردم نتیجه میگیرند که من از طرف خدا برای نبوت مبعوث شده ام!

آیا این نتیجه گیری مستدل و منطقی است؟
خیر

--------------------
اینکه مردم از شخص بخواهد اگر راست میگوئی فلان کار خارق العاده را انجام بده، و شخص اون کار رو انجام بده دلیل بر این نمیشه که شخص از طرف خدا اومده، شاید خداوند اون قدرت رو از پیش و به دلیل دیگری به شخص داده بوده، نه به این دلیل که شخص پیامبره.

در عبارت در جمله چهارم شما:

نقل قول:
در نتیجه مردم باید نبوتش را قبول کنند. چون خدا به درخواست آنها جواب داده است.


مردم از کجا باید بفهمند که خدا به درخواست آنها پاسخ داده{ تاکیدم رو آنها است} و قبل از این شخص مدعی قدرت غیرطبیعی نداشته، و به واسطه درخواست مردم یک مرتبه به او قدرت داده شده؟

=========================

به نظرم در پس این استدلال شما، این حس نهفته است که خداوند نباید بذاره مردم گمراه بشن، پس اگه مدعی کار خارق العاده انجام میده با تصدیقه خداوند.....
.
.

معجزه رو هیچ کسی غیر پیامبر نباید بتونه انجام بده چون اون کار توسط پیامبر انجام نمیشه و خود پیامبر هم در واقع به عنوان یک انسان از انجامش عاجز است. پیامبر میشه واسطه ی خدا و خلیفه ی او برای انجام معجزه . هر معجزه ای باید از این ازمون سربلند بیرون بیاد . یعنی معارضه ناپذیر باشه.
از طرف دیگه معجزه رو نباید بشه با اموزش و تمرین انجام داد.افرادی که قدرت های خاص دارند با اموزش هایی اون قدرت ها رو به دست اوردند.
معجزه انبیا فقط یک نوع نیست ، متنوع است...

hoorshid;393811 نوشت:
معجزه رو هیچ کسی غیر پیامبر نباید بتونه انجام بده چون اون کار توسط پیامبر انجام نمیشه و خود پیامبر هم در واقع به عنوان یک انسان از انجامش عاجز است. پیامبر میشه واسطه ی خدا و خلیفه ی او برای انجام معجزه . هر معجزه ای باید از این ازمون سربلند بیرون بیاد . یعنی معرضه ناپذیر باشه.
از طرف دیگه معجزه رو نباید بشه با اموزش و تمرین انجام داد.افرادی که قدرت های خاص دارند با اموزش هایی اون قدرت ها رو به دست اوردند.
معجزه انبیا فقط یک نوع نیست ، متنوع است...

ممنون...
فرض کنیم که معجزه توسط شخص پیامبر انجام نمیشه و خداوند از پیامبر به عنوان یک واسط یا خلیفه برای انجام عمل خارق العاده استاده میکنه، در این صورت هم هنوز سوال ما پار برجاست که:

چرا باید بپذیریم که وقتی خداوند شخصی را به عنوان واسط برای انجام کاری خارق العاده برگزیده، الزامن آن شخص را هم برای انتقال وحی و کلام الهی هم برگزیده باشد؟

-------------
من نمیخوام وارد این بحث بشم که اصلن چطور میتونیم بفهمیم فلان عمل خارق العاده قابل تعلیم و تعلم هست یا نه...چون خودش یه تاپیک جدا میخواد،در کل من فکر میکنم اصلن ما نمیتونیم معجزه رو در جهان واقعی از غیر معجزه تمیز بدیم!!
بگذریم

اما در این تاپیک فرض کردم که در تشخیص معجزه مشکلی نیست،..... با این وجود نمیشه نتیجه گرفت انجام دهنده معجزه؛ دارنده وحی الهی است!

B-neshan;393815 نوشت:
چرا باید بپذیریم که وقتی خداوند شخصی را به عنوان واسط برای انجام کاری خارق العاده برگزیده، الزامن آن شخص را هم برای انتقال وحی و کلام الهی هم برگزیده باشد؟

خب اصلا همچین فرضی نمیکنیم!
ممکنه خاوند به افادی قدرت انجام امور خارق العاده رو بده ولی انها پیامبر هم نباشند مثل ماجرای اوردن تخت ملکه ی سبا که در قران هم امده البته به این مور نمیگیم معجزه میگیم کرامت.
عقلا خداوند به کسی که بخواد از کرامات سو استفده کنه اون قدرت رو نمیدهد تا مردم گمراه بشن چون در ان صورت هیچ راهی برای تشخیص حق نیست.و کسی که که نتونه حق رو تشخیص بده وجود اختیار درش بی معنی است چون وقتی خوب و بد رو نفهمد نمیتونه با اختیارش و عقلش یکی رو انتخاب کنه.اگه خا به ما قدرت اختیار داده قاعدتا باید راه تشخیص درست و غلط رو هم برای ما بذاره.
در مورد معجزه میگیم
خداوند برای اینکه مردم صدق ادعای پیامبر رو تشخیص بدن و بفهمن که راست میگه یا دروغ نشانه ای به او میده و ان نشانه اینه که او رو وسیله ای میکنه تا کاری انجام بده که انسانها از انجامش عاجزند در نتیجه اگر اینطور بشه مردم میفهمند که با قدرت خداوند انجام شده

hoorshid;393862 نوشت:

خب اصلا همچین فرضی نمیکنیم!
ممکنه خاوند به افادی قدرت انجام امور خارق العاده رو بده ولی انها پیامبر هم نباشند مثل ماجرای اوردن تخت ملکه ی سبا که در قران هم امده البته به این مور نمیگیم معجزه میگیم کرامت.
عقلا خداوند به کسی که بخواد از کرامات سو استفده کنه اون قدرت رو نمیدهد تا مردم گمراه بشن چون در ان صورت هیچ راهی برای تشخیص حق نیست.و کسی که که نتونه حق رو تشخیص بده وجود اختیار درش بی معنی است چون وقتی خوب و بد رو نفهمد نمیتونه با اختیارش و عقلش یکی رو انتخاب کنه.اگه خا به ما قدرت اختیار داده قاعدتا باید راه تشخیص درست و غلط رو هم برای ما بذاره.
در مورد معجزه میگیم
خداوند برای اینکه مردم صدق ادعای پیامبر رو تشخیص بدن و بفهمن که راست میگه یا دروغ نشانه ای به او میده و ان نشانه اینه که او رو وسیله ای میکنه تا کاری انجام بده که انسانها از انجامش عاجزند در نتیجه اگر اینطور بشه مردم میفهمند که با قدرت خداوند انجام شده

با حرفتون مخالفم ...
اگر شما در مورد دین و مسلک انحرافی بهائیت تحقیق کرده باشین ...
میدونین که زمانی که باب ( کسی که ادعای امام زمانی میکرد) رو خواستند دار بزنند ... طناب دار پاره میشه ...

یا مثلا "حلاج" که افکاری کفر آلود داشته .... نمیتونستن دستگیرش کنن و هر بار میخواستن بگیرنش "طی طریق" میکرده .

و ...

hoorshid;393811 نوشت:
معجزه رو هیچ کسی غیر پیامبر نباید بتونه انجام بده چون اون کار توسط پیامبر انجام نمیشه و خود پیامبر هم در واقع به عنوان یک انسان از انجامش عاجز است. پیامبر میشه واسطه ی خدا و خلیفه ی او برای انجام معجزه . هر معجزه ای باید از این ازمون سربلند بیرون بیاد . یعنی معارضه ناپذیر باشه.
از طرف دیگه معجزه رو نباید بشه با اموزش و تمرین انجام داد.افرادی که قدرت های خاص دارند با اموزش هایی اون قدرت ها رو به دست اوردند.
معجزه انبیا فقط یک نوع نیست ، متنوع است...

در مورد این هم مخالفم ...
زمانی که حضرت محمد شق القمر میکنن ... خیلی ها شق القمر شدن رو نمیبینن .

زمانی که حضرت عیسی به کفر ناحوم میرسه نمیتونه تو اون شهر معجزه کنه و مردم اون شهر رو نفرین میکنه .

عنکبوت سرخ;393937 نوشت:
با حرفتون مخالفم ...
اگر شما در مورد دین و مسلک انحرافی بهائیت تحقیق کرده باشین ...
میدونین که زمانی که باب ( کسی که ادعای امام زمانی میکرد) رو خواستند دار بزنند ... طناب دار پاره میشه ...

یا مثلا "حلاج" که افکاری کفر آلود داشته .... نمیتونستن دستگیرش کنن و هر بار میخواستن بگیرنش "طی طریق" میکرده .

و ...


حلاج عارف بوده نه کافر!
پاره شدن طناب هم من باشم نمیذارم به حساب معجزه!!
ولی جدای از این حرفها ویژگیهایی برای معجزه گفته شد که میتونه ایجاز رو از غیر اون جدا کنه.
عنکبوت سرخ;393958 نوشت:
در مورد این هم مخالفم ...
زمانی که حضرت محمد شق القمر میکنن ... خیلی ها شق القمر شدن رو نمیبینن .

زمانی که حضرت عیسی به کفر ناحوم میرسه نمیتونه تو اون شهر معجزه کنه و مردم اون شهر رو نفرین میکنه .


در مورد شق القمر هم توضیحاتی داده شده مثلا :ایت الله مکارم در تفسیر نمونه میگن: چون این واقعه در ساعات اولیه شب رخ داده است به دلیل اختلاف ساعت، در مناطق غربی مانند اروپا به دلیل روشنایی روز ماه قابل رویت نبوده و در مناطق شرقی نیز این اتفاق در زمان کوتاهی در نیمه‌های شب رخ داده و توسط کسی مشاهده نگردیده‌است
در مورد عیسی علیه السلام هم این مورد رو من در غیر از بعضی اناجیل ندیدم.و برای اونها اعتباری قائل نیستم تا قابل استناد بدونمش!
در این مورد میتونید یک تاپیک جدا بزنید برای بحث تخصصی.به نظر من به بحث این تاپیک مربوط نیست.(بنده هم ترجیح میدم در این طور موارد به بحث ادامه ندم چون وقتی به تاپیک مربوط نباشه بحث به جایی نمیرسه.اگر در تاپیک جدا مطرحش کنید بهتره.
:ok:البته باز هم هر طور مایلید.)
چون اینایی که شما گفتین همه مصادیق بود!نه استدلال!چیزی که بنده عرض کردم صرفا یه بحث عقلانی است و پیدا کردن یک سری معیار .همین.وقتی موردی با معیارها نمیخونه خب مشکل داره!!!...

B-neshan;393795 نوشت:
سلام دوست گرامی، از اینکه حدود چهار ماه گذشت و پاسخ ندادم عذر میخوام، به جرم "توهین به نظام ولایی" به سایت دسترسی نداشتم!

با سلام خدمت شما دوست گرامی و اندیشمند.
بسیار خوشحال شدم که دوباره به سایت برگشتید. خداوند مشکلات تمام بندگان را ختم به خیر گرداند.
B-neshan;393795 نوشت:
در جمله سه ، فرض گرفتید که معجزه از طرف خداونده، در صورتی که دلیلی برای این فرض نداریم.

با شما موافقم. این ایراد وارد است. در واقع اگر شخصی کار خارق عادتی کرده باشد چه قابل تعلیم باشد و چه نباشد نمی توان نتیجه گرفت که از جانب خداست.
ولی :
B-neshan;393795 نوشت:
برای روشن تر شدن موضوع فرض بفرمائید، بنده از قبل قدرتی فوق طبیعی دارم، و کسی هم نمیداند که این قدرت را دارم.
سپس به دروغ ادعای نبوت میکنم، مردم معجزه میخواهد، سپس من قدرت فوق طبیعی ام را نشان میدهم و یک معحزه انجام میدهم. مردم نتیجه میگیرند که من از طرف خدا برای نبوت مبعوث شده ام!

این حالت در شرایطی است که قدرت فوق طبیعی شما نامحدود باشد و در تمام عرصه ها هر کاری که بخواهید بتوانید انجام دهید.
مثلا ممکن است شما قدرت فوق طبیعی داشته باشید که کوهی را جابه جا کنید. ولی مردم از شما کار دیگری بخواهند. مثلا بخواهند خورشید را خاموش گردانید. آن وقت اگر شما بتوانید چنین کاری بکنید دیگر با قدرت خدا برابری می کنید. که این ظاهرا غیر ممکن است.
حالت دیگر اینکه ممکن است شما علم غیب داشته باشید و بدانید که مردم از شما چه می خواهند و بروید آن قدرت را کسب کنید. در این صورت قدرت مذکور تعلیم یافتنی می شود و فرض سوال شما زیر سوال می رود.
B-neshan;393795 نوشت:
اینکه مردم از شخص بخواهد اگر راست میگوئی فلان کار خارق العاده را انجام بده، و شخص اون کار رو انجام بده دلیل بر این نمیشه که شخص از طرف خدا اومده، شاید خداوند اون قدرت رو از پیش و به دلیل دیگری به شخص داده بوده، نه به این دلیل که شخص پیامبره.

باز هم مشابه مطلب قبلی چگونه است که خواست مردم مبنی بر انجام کاری خاص از طرف شخص مدعی نبوت با همان قدرتی که خدا به فرد داده برای امر دیگری مطابقت پیدا می کند؟
B-neshan;393795 نوشت:
مردم از کجا باید بفهمند که خدا به درخواست آنها پاسخ داده{ تاکیدم رو آنها است} و قبل از این شخص مدعی قدرت غیرطبیعی نداشته، و به واسطه درخواست مردم یک مرتبه به او قدرت داده شده؟

توضیح بیشتر اینکه درخواست مردم ممکن است هر چیزی باشد لذا گستره خواست مردم نامحدود است. ولی خداوند که قدرت نامحدود به کسی نمی دهد. نهایتا قدرتی به او می دهد برای انجام امری خاص. لذا به اعتقاد بنده اگر کسی کار خارق عادتی را انجام داده باشد مطابق با خواست مردم آنوقت ادعای فرد پذیرفتنی است.
و من الله توفیق

نکته دیگری در مسئله معجزه قابل عرض است این است که کار خاصی که قرار است مدعی نبوت انجام دهد از سوی مردم تعیین می شود یا آن فرد مورد نظر.
اگر از سوی مردم تعیین بشود و مدعی هم بتواند آن کار را انجام دهد ادعای مدعی صادق است. ولی اگر آن کار خارق عادت کار خاصی بوده که خود مدعی انجام داده است نمی توان اثبات کرد که آن فرد مدعی نبی است.
و من الله توفیق

شریعت عقلانی;394017 نوشت:
نکته دیگری در مسئله معجزه قابل عرض است این است که کار خاصی که قرار است مدعی نبوت انجام دهد از سوی مردم تعیین می شود یا آن فرد مورد نظر.
اگر از سوی مردم تعیین بشود و مدعی هم بتواند آن کار را انجام دهد ادعای مدعی صادق است. ولی اگر آن کار خارق عادت کار خاصی بوده که خود مدعی انجام داده است نمی توان اثبات کرد که آن فرد مدعی نبی است.
و من الله توفیق

معجزاتی که صورت گرفته از پیامبر اسلام یا سایر پیامبران از کدام نوع هستند؟

hoorshid;393811 نوشت:
معجزه رو هیچ کسی غیر پیامبر نباید بتونه انجام بده چون اون کار توسط پیامبر انجام نمیشه و خود پیامبر هم در واقع به عنوان یک انسان از انجامش عاجز است. پیامبر میشه واسطه ی خدا و خلیفه ی او برای انجام معجزه . هر معجزه ای باید از این ازمون سربلند بیرون بیاد . یعنی معارضه ناپذیر باشه.
از طرف دیگه معجزه رو نباید بشه با اموزش و تمرین انجام داد.افرادی که قدرت های خاص دارند با اموزش هایی اون قدرت ها رو به دست اوردند.
معجزه انبیا فقط یک نوع نیست ، متنوع است...

با سلام خدمت شما سرکار هورشید.
مردم با عقل و فهم ناقصشان از کجا می توانند تشخیص دهند که این کاری که انجام شده با آموزش و تمرین قابل تحصیل و اکتساب است یا خیر. همین الان در مناطقی مانند هندوستان افرادی هستند که بوسیله کارهای بظاهر خارق عادت عده زیادی از مردم را فریب داده اند. در همین ایران خودمان هم عرفان های نوظهور بسیارند که شخص مدعی کارهایی عجیب و غریب انجام داده است که مردم را بوسیله آن فریب داده است.
hoorshid;393862 نوشت:
عقلا خداوند به کسی که بخواد از کرامات سو استفده کنه اون قدرت رو نمیدهد تا مردم گمراه بشن چون در ان صورت هیچ راهی برای تشخیص حق نیست

ولی خیلی از مرتاض ها کارهای عجیب و غریب می کنند. اصولا انسانی که کارهای عجیب و غریب می کنند دو دسته اند. هم انسان های پاک و طاهر و انسانهای شیطانی.
و من الله توفیق

Kinzie Kensington;394021 نوشت:
معجزاتی که صورت گرفته از پیامبر اسلام یا سایر پیامبران از کدام نوع هستند؟

با سلام خدمت شما دوست گرامی.
داستان هایی که از معجزات پیامبران در قرآن آمده است ظاهرا از نوع اول است که صدق مدعای آنها را ثابت کرده است. مثلا در داستان موسی‌(ع) او به هیچ عنوان پیش بینی نمی کرد که ممکن است در سر راه فرار آنها از دست فرعونیان نیاز به شکافتن آب نیل باشد. یا عیسی (ع) که به درخواست مردم بیمارانشان را شفا داده یا مردگانشان را زنده کرده است.
و من الله توفیق

شریعت عقلانی;394029 نوشت:

با سلام خدمت شما دوست گرامی.
داستان هایی که از معجزات پیامبران در قرآن آمده است ظاهرا از نوع اول است که صدق مدعای آنها را ثابت کرده است. مثلا در داستان موسی‌(ع) او به هیچ عنوان پیش بینی نمی کرد که ممکن است در سر راه فرار آنها از دست فرعونیان نیاز به شکافتن آب نیل باشد. یا عیسی (ع) که به درخواست مردم بیمارانشان را شفا داده یا مردگانشان را زنده کرده است.
و من الله توفیق

برای بررسی معجزه که نمیشه به قرآن رجوع کرد :Gig: با استناد به معجزه دلیل میارند قرآن صحیحه. در یک دایره می چرخیم.

شریعت عقلانی;394023 نوشت:
مردم با عقل و فهم ناقصشان از کجا می توانند تشخیص دهند که این کاری که انجام شده با آموزش و تمرین قابل تحصیل و اکتساب است یا خیر. همین الان در مناطقی مانند هندوستان افرادی هستند که بوسیله کارهای بظاهر خارق عادت عده زیادی از مردم را فریب داده اند. در همین ایران خودمان هم عرفان های نوظهور بسیارند که شخص مدعی کارهایی عجیب و غریب انجام داده است که مردم را بوسیله آن فریب داده است.
سلام خدمت شما
به نظر بنده فهمش سخت نیست.همین مرتاضان که میگید روشهای خاصی دارن که قابل اموزش است.و البته عرض کردم معجزه باید از یک امتحان دیگه هم رد بشه و ان معارضه ناپذیری است.هیچ بشر یگری نباید بتواند انجامش بدهد.
و البته تنوع معجزات انبیا
شریعت عقلانی;394023 نوشت:
ولی خیلی از مرتاض ها کارهای عجیب و غریب می کنند. اصولا انسانی که کارهای عجیب و غریب می کنند دو دسته اند. هم انسان های پاک و طاهر و انسانهای شیطانی.
بله درست میگین ولی در این مورد در حدی که اطلاعات داشتم در پست 29 توضیح دادم(تقریبا پاراگراف دوم)
موفق باشید

Kinzie Kensington;394034 نوشت:
برای بررسی معجزه که نمیشه به قرآن رجوع کرد با استناد به معجزه دلیل میارند قرآن صحیحه. در یک دایره می چرخیم.

با سلام مجدد.
بله شما درست می فرمایید. بنده از منظر درون دینی عرض کردم. ولی ظاهرا هیچ سند تاریخی برون دینی نمی توان ارایه کرد که این معجزات اتفاق افتاده است. چه اینکه اختلاف زیادی هم بین داستان های قرآن با داستان های انجیل و تورات وجود دارد. ولی ظاهرا اگر اینگونه معجزات اتفاق افتاده باشد می توان نتیجه گرفت که آنها پیامبر بوده اند و از جانب خدا آمده اند که ظاهرا سوال تاپیک هم در همین مورد بود.
و من الله توفیق

شریعت عقلانی;394011 نوشت:
توضیح بیشتر اینکه درخواست مردم ممکن است هر چیزی باشد لذا گستره خواست مردم نامحدود است. ولی خداوند که قدرت نامحدود به کسی نمی دهد. نهایتا قدرتی به او می دهد برای انجام امری خاص. لذا به اعتقاد بنده اگر کسی کار خارق عادتی را انجام داده باشد مطابق با خواست مردم آنوقت ادعای فرد پذیرفتنی است.

سلام دوباره خدمت شما. تشکر از لطفتون.

شاید به نظر برسه بیهوده بر این موضوع پافشاری میکنم، واسه همین سعی میکنم این پست از اخرین پستهام باشه.

فکر میکنم تا اینجا موضوع تا حد زیادی روشن شده.

اجازه بدید موضوع رو دسته بندی کنیم.

طبق تعریف معمول معجزه به هر عمل خارق العاده ای گفته میشه که مدعی نبوت میاره، قابل تعلیم وتعلم نیست و.....

در این تعریف مشخص مشده که آیا نوع اون کار خارق العاده رو شخص پیامبر انتخاب کرده و یا مردم از او خواستند.

من فکر میکنم شما هم با من موافقید که اگر نوع عمل رو خود شخص مدعی تعیین کنه، معجزه داشتن چیزی رو ثابت نمیکنه.

اما فرض کنیم که مردم نوع این معجزه رو تعیین کنن.

پس استدلال به این شکل عوض میشه:

در واقع مردم اگر هر نوع خواسته غیر طبیعی داشته باشند، مثل "ساختن قصر طلا، یا همراه داشتن فرشته ای با خود" و مدعی نبوت در انجام همه اینها توانا باشه، نتیجه میگیریم که اون شخص برای دریافت وحی مورد تائید خداست.

اما شریعت جان( ببخشید که به اسم کوچیک صدات میکنم آقای عقلانی:khandeh!:)
احتمال داره کسی که توانایی انجام هر گونه معجزه رو داره، توانایی دریافت وحی رو نداشته باشه.

ممکن کوه رو جابجا و خورشید رو خاموش کنه خلاصه هر کاری بکنه اما تمام اینها در این جهان مادی در حال اتفاقه. ما از کجا مطمئن بشیم کسی که در این جهان مادی قدرت انجام کارهای خارق العاده زیادی رو داره، پس حتمن میتونه با خدا هم صحبت کنه!! این استقرا نیست! صحبت با خدا و خاموش کردن خورشید از یک جنس نیستند، هر چند هر دو خرق عادتند!

البته من به شخصه نشنیدم کسی ادعای نبوت کرده باشه و تونسته باشه( و یا خواسته باشه) تمام درخواستهای معجزه مردم رو پاسخ بده.
==================
پاورقی
درخواست سران مشرکان از پیامبر برای انجام معجزه.....برای توضیح بیشتر به تفسیر نمونه مراجعه کنید

سوره اسرا..ایه 90 .......

90 - و گفتند ما هرگز به تو ايمان نمى آوريم مگر اينكه چشمه اى از اين سرزمين (خشك و سوزان ) براى ما خارج سازى !
91 - يا باغى از نخل و انگور در اختيار تو باشد و نهرها در لابلاى آن به جريان اندازى .
92 - يا قطعات (سنگهاى ) آسمان را آنچنان كه مى پندارى - بر سر ما فرود آرى : يا خداوند و فرشتگان را در برابر ما بياورى !!
93 - يا خانه اى پر نقش و نگار از طلا داشته باشى ، يا به آسمان بالا روى ، حتى به آسمان رفتنت ايمان نمى آوريم مگر آنكه نامه اى بر ما نازل كنى كه آنرا بخوانيم !!======

-----------

hoorshid;393862 نوشت:
عقلا خداوند به کسی که بخواد از کرامات سو استفده کنه اون قدرت رو نمیدهد تا مردم گمراه بشن چون در ان صورت هیچ راهی برای تشخیص حق نیست

برای بقیه دوستان هم گفته بودم،

اینکه دادن معجزه به مدعی دروغی باعث گمراهی مردم میشه، مشکل از خدا نیست، مشکل از مردمن که بدون دلیل منطقی به مدعی دروغین ایمان میارن،

اصلن چرا باید مردم به مدعی دروغی ایمان بیارن که گمراه بشن و این مشکلات ایجاد بشه؟؟

دقت فرمائید که هدف تاپیک من روشن کردن این نکته بود.:ok:

سلام علیکم و رحمة الله:Gol:
بر اساس عقل ونقل انبیا الهی دارای اعجاز و معجزه بوده‌اند و هر جا لازم بوده است اعجاز می‌کردند اما این پرسش مطرح می‌شود که آیا غیر از پیامبران نیز می‌توانند معجزه داشته باشند یا این کار و ویژگی فقط برای پیامبران و رسولان الهی است و دیگران از آن بهره ای ندارند؟ بسیاری از متکلمان اشاعره و معتزله معتقدند که معجزه مخصوص پیامبران است و کس دیگری نمی‌تواند آن را بیاورد ولی دانشمندان شیعه عقیده دارند که امامان معصوم هم می‌توانند معجزه داشته باشند. کسانی که گفته‌اند معجزه فقط مال انبیاء و پیامبران است و صدور آن‌ها را از غیر پیامبر جایز ندانسته‌اند؛ دلایل ذیل را برای این دیدگاه مطرح کرده‌اند:
1. آنکه اولیاء. صلحا بسیارند و اگر برای هریک ثبوت کرامتی جایز باشد؛ دیگر معجزه خرق عادت محسوب نمی‌شود بلکه یک امر عادی گفته می‌شود.
2. معجزه با عث تعظیم مقام پیامبر می‌شود وقتی معجزه بدست هرکسی صورت گیرد، دیگر باعث تعظیم بر پیامبر را نخواهد شد.
3.معجزه برای پیامبران یک نوع امتیاز است و بوسیله آن صدق ادعای او ثابت می‌شود، و اگر این کار بدست دیگران انجام گردد دیگر قابل امتیاز برای پیامبران نخواهد بود
4.معجزه دلیلی برای ادعای نبوت پیامبرا است پس اگر دیگران هم معجزه داشته باشند، دیگر به عنوان دلیل پیامبر نخواهد بود؛ زیرا ممکن است این کار به دست صلحا انجام گرفته باشد.
5.اگر خرق عادت بر غیر نبی جایز باشد پس هر کس ممکن است، معجزه داشته باشد و آن حدی ندارد، و اختصاص آن برای اولیاء و صلحا و ائمه بی دلیل خواهد بود. کسانی که به آوردن معجزه توسط دیگران هم قائلند دلائلی فوق را مردود دانسته واز آن‌ها یکی پس از دیگری جواب داده‌اند:
پاسخ دلیل اول: کرامات چندان اتفاق نمی‌افتد که از حد اعجاز خارج شده امر معتاد شود، به عنوان مثال اگر هزار مرد صالح از روی آب بگذرند باز هم امر خارق العاده محسوب می‌شود.
پاسخ دلیل دوم: کرامت و تعظیم انبیاء تنها برای داشتن معجزات نیست تا با داشتن دیگرا ن از مقام آن‌ها کاسته شود مانند اینکه یکی از اوصاف پیامبران شجاعت است پس اگر بگویم اگر تعداد شجاعان در عالم زیاد شد باعث و هن آن‌ها گردد، این سخن صحیح نیست، بلکه پیامبرا هزاران فضائل و مناقب دیگر دارند.
پاسخ دلیل سوم: امتیاز پیامبران از مردم دیگر به داشتن معجزه نیست، بلکه به علم، دین، معرفت، شریعت، الهام وحی و... است و چنین نیست که اگر پیامبری معجزه نداشته باشد از دیگران امتیازی نداشته باشد. علاوه بر این که معجزه اصل فضیلت و خود فضیلت نیست بلکه دلیل فضائل، به حساب می‌آید.
پاسخ دلیل چهارم: آوردن این دلیل مبنی بر این است که عالم بودن، قادر بودن و مختار بودن خدای متعال زیر سوال برود، اما اگر کسی به این امور معتقد است و قائل به این باشد که لطف خداوند ایجاب می‌کند که معجزه بر دست دروغگو ظاهر نشود تا باعث گمراهی مردم گردد. هرگز شبهه فوق را ایجاد نمی‌کند. مضافا این که افردی که دارای اعجاز اند و به کرامت می‌رسند دروغگو نیستند و ادعای باطل ندارند.
پاسخ دلیل پنجم: این حرف کلیت ندارد که اگر غیر از پیامبر معجزه داشته باشد ممکن است هر کسی داشته باشد و برای همه صالحان هم نیست بلکه حدی دارد که خدای متعال خودش می‌داند به چه کسانی مرحمت فرماید. (1) شیعه در این مورد معتقد است امامان معصوم نیز مانند پیامبران دارای معجزه بودند و به نظر می‌رسد که اختلاف شیعه با دیگران در این مورد یک اختلاف مبنایی است و آن مربوط به مسأله امامت می‌شود، زیرا از نظر شیعه امامت منصبی چون نبوت و تالی تلو آن است و از جانب خدا تفویض می‌شود و بنابراین همانگونه که نبوت احتیاج به اثبات دارد و یکی از راههای اثبات آن معجزه است، امامت نیز به عنوان یک منصب الهی احتیاج به اثبات دارد و خداوند با اجرای معجزه به دست امام راستگویی او را تأیید می‌کند. چنانکه اشاره شد آیت الله خویی در تعریف معجزه، ان را برای اثبات ادعای منصب الهی بیان نمود و از دیدگاه شیعه امامت یک منصب الهی است ولی فرقه‌های دیگر امامت را تنها نوعی ریاست بر مسلمانان می‌دانند که نیاز به نصب از جانب خدا ندارد بلکه از سوی مردم به آن شخص واگذار می‌شود و اگر امامت این باشد، دیگر نیازی به معجزه و اثبات این ادعا وجود ندارد. سید مرتضی می‌گوید: عقیده اصحاب ما این است که معجزات به دست امامان (ع) هم ظاهر می‌شود و گاهی ظهور معجزه به دست آنان لازم می‌گردد و نیز ظهور معجزه به دست افراد صالح و بزرگان مؤمنین امکان دارد. مخالفان ما از سایر فرقه‌ها غیر از اصحاب حدیث عقیده دارند که معجزات تنها به دست پیامبران ظاهر می‌شود. (2) اما قاضی عبد الجبار معتزلی ظهور معجزه به دست امامان را به شدت نفی می‌کند، لذا در جایی اظهار می‌دارد که اگر شما امام را کسی می‌دانید که امر دین از او شناخته می‌شود و برای همین هم معجزه می‌کند، ما با تو سخنی نداریم و در چنین شرایطی، داشتن معجزه برای او خوب است ولی بحث ما در خود این صفت است و ما برای امام چنین مقامی قایل نیستیم. (3). بنابراین، اختلاف موجود یک اختلاف مبنایی است و به چگونگی تلقی مفهوم امامت بستگی دارد.
____________________
1.بن منظور محمد بن مکرم، لسان العرب: بیروت، دار صادر، چاپ سوم، 1414 ق
2.جعفری، یعقوب، کوثر، بی جا، بی تا
3.خویی، ابوالقاسم، مرزهای اعجاز، ترجمه جعفر سبحانی، قم، موسسه امام صادق (ع)، چاپ اول 1385.
4. ربانی گلپایگانی، علی کلام تطبیقی، قم، مرکز جهانی، بهار 1385.
5. رضایی اصفهانی، محمدعلی، پژوهشی علمی در اعجاز قرآن، قم، پژوهش‌های تفسیر وعلوم قرآن. چاپ دوم 1386.
6.سبحانی، جعفر، عقاید اسلامی، قم، موسسه بوشتان کتاب، چاپ دوم 1386
7.شعرانی، ابوالحسن، ترجمه کشف المراد، تهران، انتشارت هرمس، چاپ اول 1388.
8.قرائتی، محسن، اصول عقاید، تهران، مرکزفرهنگی درسهایی از قرآن، چاپ چهارم 1385.
9.مصباح یزدی، محمدتقی، معارف قرآن، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ پنجم 1384
10.معرفت، محمدهادی، علوم قرآنی، قم، موسسه فرهنگی تمهید، چاپ ششم 1384.
11.مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ پانزدهم 1372.

آیا اشخاص که به پیامبری رسیدند قبل از پیامبر شدن هم معجزه داشتند یا دوران معجزه همزمان با پیامبر شدن آغاز می‌شود؟

از آیات قرآن و متون تاریخی روشن می‌شود که برخی حوادث خارق العاده از سوی پیامبر قبل از منصوب شدن به منصب نبوت انجام می‌گیرد که در اصطلاح به آن «ارهاص» گفته می‌شود. «ارهاص» که در لغت به معنای آماده ساختن و محکم کردن است، (8) در اصطلاح، وقوع کارهای خارق العاده‌ای است که پیش از ادعای نبوت از سوی پیامبر، انجام می‌گیرد، همانطور که علامه حلی در «کشف المراد» آورده است: و مُعجِزاتُهُ علیه السلام قَبلَ النُّبَوَّه‌ی تُعطی الاِرهاص (9) معجزات حضرت پیامبر علیه السلام قبل از نبوت باعث ارهاص و اماده کردن اذهان است. (10) ارهاص معمولًا همزمان با تولد یا کودکی پیامبر اتفاق می‌افتد و هدف از آن آماده ساختن مردم برای پذیرش ادعای بعدی اوست. مثلا حضرت موسی وقتی از مادر متولد شد خداوند به مادر دستور داد که او را روی تخته‌ای بگذارد و به آب اندازد لذا در قرآن کریم آمده است «وَ أَوْحَیْنا إِلی أُمِّ مُوسی أَنْ أَرْضِعِیهِ فَإِذا خِفْتِ عَلَیْهِ فَأَلْقِیهِ فِی الْیَمِّ وَ لا تَخافِی وَ لا تَحْزَنِی إِنَّا رَادُّوهُ إِلَیْکِ وَ جاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِین فَالْتَقَطَهُ آلُ فِرْعَوْنَ لِیَکُونَ لَهُمْ عَدُوًّا وَ حَزَنا؛ ً (11) ما به مادر موسی الهام کردیم که او را شیر ده، و هنگامی که بر او ترسیدی وی را در دریا (ی نیل) بیفکن، و نترس و غمگین مباش که ما او را به تو باز می‌گردانیم، و او را از رسولانش قرار می‌دهیم (هنگامی که مادر از سوی کودک خود سخت در وحشت فرو رفت او را به فرمان خدا به دریا افکند) خاندان فرعون او را از آب گرفتند تا سرانجام دشمن آنان و مایه اندوهشان گردد». وقتی مادر موسی چنین کرد، خدا موسی را در حمایت فرعون که هزاران کودک را از ترس موسی کشته بود پرورش داد و این برای کسانی که از این کار آگاهی داشتند ارهاص بود. یا مثلا حضرت عیسی بدون پدر متولد شد و در حالی که هنوز در گهواره بود با زبان فصیحی سخن گفت. قرآن از این ماجرا خبر می‌دهد: «قالُوا کَیْفَ نُکَلِّمُ مَنْ کانَ فِی الْمَهْدِ صَبِیًّا (29) قالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتانِیَ الْکِتابَ وَ جَعَلَنِی نَبِیًّا؛ (12) گفتند ما چگونه با کودکی که در گاهواره است سخن بگوئیم!؟ (ناگهان عیسی زبان به سخن گشود) گفت من بنده خدایم به من کتاب (آسمانی) داده و مرا پیامبر قرار داده است» ... یا مثلا پیامبر اسلام در عام الفیل متولد شد و نابودی سپاه ابرهه یک نوع ارهاص بود و ارهاصات دیگری مانند خاموش شدن آتشکده فارس و سرنگونی بت‌ها و افتادن چهارده کنگره از ایوان کسری و یا خشکیدن دریاچه ساوه که همگی همزمان با ولادت آن حضرت اتفاق افتاد. (13). بعضی از متکلمان وقوع ارهاص را انکار می‌کنند ولی با توجه به اینکه قرآن کریم از وقوع آن برای بعضی از پیامبران خبر داده و یا در روایات معتبری وقوع ارهاصات مربوط به تولد پیامبر اسلام (ص) آمده است، جایی برای انکار آن وجود ندارد.
____________________
1.بن منظور محمد بن مکرم، لسان العرب: بیروت، دار صادر، چاپ سوم، 1414 ق
2.جعفری، یعقوب، کوثر، بی جا، بی تا
3.خویی، ابوالقاسم، مرزهای اعجاز، ترجمه جعفر سبحانی، قم، موسسه امام صادق (ع)، چاپ اول 1385.
4. ربانی گلپایگانی، علی کلام تطبیقی، قم، مرکز جهانی، بهار 1385.
5. رضایی اصفهانی، محمدعلی، پژوهشی علمی در اعجاز قرآن، قم، پژوهش‌های تفسیر وعلوم قرآن. چاپ دوم 1386.
6.سبحانی، جعفر، عقاید اسلامی، قم، موسسه بوشتان کتاب، چاپ دوم 1386
7.شعرانی، ابوالحسن، ترجمه کشف المراد، تهران، انتشارت هرمس، چاپ اول 1388.
8.قرائتی، محسن، اصول عقاید، تهران، مرکزفرهنگی درسهایی از قرآن، چاپ چهارم 1385.
9.مصباح یزدی، محمدتقی، معارف قرآن، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ پنجم 1384
10.معرفت، محمدهادی، علوم قرآنی، قم، موسسه فرهنگی تمهید، چاپ ششم 1384.
11.مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ پانزدهم 1372.

سلام

با توجه به آیات قرآن ، معجزه ، تنها عده ای از مردم را جذب مدعی می کرده است

پس از معجزه نجات ابراهیم ازآتش ، تنها لوط به او ایمان آورد

فَآمَنَ لَهُ لُوطٌ وَقَالَ إِنِّي مُهَاجِرٌ إِلَى رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۲۶﴾ عنکبوت

علت عدم ایمان بقیه چه بوده است ؟

1 معجزه نارسا بوده است
2 معجزه متناسب با ذهن مردم نبوده است
3 معجزه قابل نقد و نفی بوده است
4 عامل عدم تاثیر مربوط به معجزه نیست

B-neshan;394105 نوشت:
من فکر میکنم شما هم با من موافقید که اگر نوع عمل رو خود شخص مدعی تعیین کنه، معجزه داشتن چیزی رو ثابت نمیکنه.
با سلام خدمت دوست عزیزم جناب بی نشان بله در این مورد با شما موافقم. ظاهرا معجزات پیامبران که در قرآن آمده از این جنس نیستند و پیش بینی نشده بودند.

B-neshan;394105 نوشت:
در واقع مردم اگر هر نوع خواسته غیر طبیعی داشته باشند، مثل "ساختن قصر طلا، یا همراه داشتن فرشته ای با خود" و مدعی نبوت در انجام همه اینها توانا باشه، نتیجه میگیریم که اون شخص برای دریافت وحی مورد تائید خداست. اما شریعت جان( ببخشید که به اسم کوچیک صدات میکنم آقای عقلانی) احتمال داره کسی که توانایی انجام هر گونه معجزه رو داره، توانایی دریافت وحی رو نداشته باشه.

1. خواهش می کنم بی نشان جان. امیدوارم به زودی نشانت را پیدا کنی!
2. باید بفرمایید خداوند به چه دلیل توانایی نامحدود به او داده است؟
3. اگر او توانایی و قدرت نامحدود داشته باشد پس چه فرقی بین قدرت او و قدرت خدا خواهد بود؟
4. صحبت کردن خدا با او توانایی نمی خواهد. خداوند اگر اراده کند می تواند با هر کسی صحبت کند.
B-neshan;394105 نوشت:
ممکن کوه رو جابجا و خورشید رو خاموش کنه خلاصه هر کاری بکنه اما تمام اینها در این جهان مادی در حال اتفاقه. ما از کجا مطمئن بشیم کسی که در این جهان مادی قدرت انجام کارهای خارق العاده زیادی رو داره، پس حتمن میتونه با خدا هم صحبت کنه!! این استقرا نیست! صحبت با خدا و خاموش کردن خورشید از یک جنس نیستند، هر چند هر دو خرق عادتند!

او با خدا صحبت نمی کند که خرق عادت باشد. خدا با او صحبت می کند. این توانایی خداست نه شخص مدعی.


B-neshan;394105 نوشت:
البته من به شخصه نشنیدم کسی ادعای نبوت کرده باشه و تونسته باشه( و یا خواسته باشه) تمام درخواستهای معجزه مردم رو پاسخ بده.

بله. من هم نشنیده بودم. چراکه پیامبران برای بازی و ریاضی نیامده بودند. برای هدایت آمده بودند. لذا صرفا باید تا حدی که حجت بر آنها تمام بشود معجزه نشان بدهند. نه اینکه تمام خواسته هایشان را برآورده بکنند.


B-neshan;394105 نوشت:
درخواست سران مشرکان از پیامبر برای انجام معجزه.....برای توضیح بیشتر به تفسیر نمونه مراجعه کنید سوره اسرا..ایه 90 ....... 90 - و گفتند ما هرگز به تو ايمان نمى آوريم مگر اينكه چشمه اى از اين سرزمين (خشك و سوزان ) براى ما خارج سازى ! 91 - يا باغى از نخل و انگور در اختيار تو باشد و نهرها در لابلاى آن به جريان اندازى . 92 - يا قطعات (سنگهاى ) آسمان را آنچنان كه مى پندارى - بر سر ما فرود آرى : يا خداوند و فرشتگان را در برابر ما بياورى !! 93 - يا خانه اى پر نقش و نگار از طلا داشته باشى ، يا به آسمان بالا روى ، حتى به آسمان رفتنت ايمان نمى آوريم مگر آنكه نامه اى بر ما نازل كنى كه آنرا بخوانيم !!======


ای کاش وارد مصداقها نمی شدیید و اصولی صحبت می کردید. به هر حال به اعتتقاد بنده مسلمانان غیر از قرآن نتوانستند بر اساس قرآن معجزه دیگری را برای پیامبر ثابت بکنند.

و من الله توفیق

B-neshan;394132 نوشت:
برای بقیه دوستان هم گفته بودم،

اینکه دادن معجزه به مدعی دروغی باعث گمراهی مردم میشه، مشکل از خدا نیست، مشکل از مردمن که بدون دلیل منطقی به مدعی دروغین ایمان میارن،

اصلن چرا باید مردم به مدعی دروغی ایمان بیارن که گمراه بشن و این مشکلات ایجاد بشه؟؟

دقت فرمائید که هدف تاپیک من روشن کردن این نکته بود.


سعی کردم در این مورد و دلیلش در پست29 توضیح بدمالانم هچی بگم همون محتوی است با ادبیات دیگه...
فکر کنم پست تکراری نزنم بهتره.
موفق باشید

hoorshid;393862 نوشت:
خداوند برای اینکه مردم صدق ادعای پیامبر رو تشخیص بدن و بفهمن که راست میگه یا دروغ نشانه ای به او میده و ان نشانه اینه که او رو وسیله ای میکنه تا کاری انجام بده که انسانها از انجامش عاجزند در نتیجه اگر اینطور بشه مردم میفهمند که با قدرت خداوند انجام شده

با سلام.
یعنی اگر الان آقای رضازاده بیاد و وزنه ای بلند کنه که هیچ کس نتونه بلند کنه و ادعای پیامبر بکنه باید قبول کنیم. ( برای مثال عرض کردم ) یا خیلی از شعبده بازها که کارهای بسیار عجیب و غریب انجام می دن مثلا آدم رو تو هوا نگه می دارن یا خیلی کارهای دیگه. اگر عقل انسان به این نتیجه برسه که این کارها از انسان عادی بر نمی یاد یعنی می تونن پیرو اون بشن. اصولا از کجا انسان باید بفهمه که انسان عادی نمی تونه اون کار مورد نظر رو انجام بده؟

hoorshid;393862 نوشت:
عقلا خداوند به کسی که بخواد از کرامات سو استفده کنه اون قدرت رو نمیدهد تا مردم گمراه بشن چون در ان صورت هیچ راهی برای تشخیص حق نیست.

ولی این قدرت رو خیلی ها دارن. حداقل خیلی از مردم خیال می کنن که دارن و بوسیله همین قدرت های عجیب و غریب ( از دید مردم ) خیلی ها منحرف شدن. خدا چرا اجازه داده که اینها این کارها رو بکنن و مردم رو فریب بدن.
و من الله توفیق

شریعت عقلانی;394023 نوشت:
مردم با عقل و فهم ناقصشان از کجا می توانند تشخیص دهند که این کاری که انجام شده با آموزش و تمرین قابل تحصیل و اکتساب است یا خیر. همین الان در مناطقی مانند هندوستان افرادی هستند که بوسیله کارهای بظاهر خارق عادت عده زیادی از مردم را فریب داده اند. در همین ایران خودمان هم عرفان های نوظهور بسیارند که شخص مدعی کارهایی عجیب و غریب انجام داده است که مردم را بوسیله آن فریب داده است.

سلام و با عرض معذرت برای دخالت در بحث

اول اینجا فرموده اید مردم با عقل و فهم ناقصشان از کجا بفهمند ....
بزرگوار در زمان کنونی مردمی با اون عقل و فهم و ناقص که شما گفتین دیگه وجود نداره
با این همه امکانات و تحصیلات و دانشگاه و کتاب و اینترنت و ... دیگه همه اهل علم و فضل هستند
در ثانی دانشمندان علوم مربوطه سریع رازو رمز هز ادعایی را کشف و به اطلاع عموم می رسانند

مثلا همین کارهای عجیب که گفتین مرتاضان انجام می دهند دیگر رمزو راز ان بر کسی پوشیده نیست
و مساله مرتاضان بکنار

اما اگر کسی پیدا بشود و ادعای نبوت بکند تنها ارایه معجزه برای چنین شخصی کافی نیست
او باید در کنار معجزه ظاهری و عملی
دریایی وسیع از علوم ماورایی و اخلاقی و و معنوی و .....ارایه دهد
که مطالبش میانی عقلانی و پایگاه محکمی در هر زمینه ای داشته باشد
و تناقضی در گفتارش و کردارش موجود نباشد

و در اخر مدعیان دروغین پیامبری چون اعتماد به نفس لازم را ندارند و خودشان از دروغ بودن ادعایشان مطلعند
طبق قوانین معنوی حاکم بر عالم سخنانشان تاثیر چندانی بجا نمی گذارد
حتما شنیدین سخن چون از دل براید لاجرم بر دل نشیند

بنابراین بعد از مدت اندکی دروغشان بر ملا شده و پایگاهشان را ازدست می دهند

اما مدعی راستین پیامبری چون با اعتقاد قلبی و اعتماد به نفس حقیقی مطلبی را بیان می کند
طبق قانون معنوی حاکم بر جهان بازتاب ان بسیار وسیع و تاثیر ان بر انسانها بسیار است
و همین است فرق بین موفقیت یک پیامبر دروغی و یک پیامبر غیر دروغی

نباید از قوانین معنوی حاکم بر جهان که مانند قوانین مادی بسیار دقیق و واقعی است غافل شد

با تشکر

بی نظیر;394330 نوشت:
اول اینجا فرموده اید مردم با عقل و فهم ناقصشان از کجا بفهمند ....
بزرگوار در زمان کنونی مردمی با اون عقل و فهم و ناقص که شما گفتین دیگه وجود نداره
با این همه امکانات و تحصیلات و دانشگاه و کتاب و اینترنت و ... دیگه همه اهل علم و فضل هستند
در ثانی دانشمندان علوم مربوطه سریع رازو رمز هز ادعایی را کشف و به اطلاع عموم می رسانند

با سلام.
1. چرا وجود دارد. در هندوستان مناطق فقیر نشین وجود دارد که نه تنها امکانات ارتباط جمعی کمی وجود دارد بلکه سطح فرهنگ مردم هم به قدری پایین است که برای تحقیق و تفحص سراغ اینگونه وسایل ارتباط جمعی نمی روند. در ضمن کسی که چیزی را با چشم خود می بیند خیلی سخت می توان او را با دلایل علمی و عقلی از تصمیمش منصرف کرد. خود بنده با کسانی روبرو بوده و هستم که بوسیله نمونه ای از همین عرفان ها در غفلتند و هر جه برای او استدلال می اوری باز هم قبول نمی کند. چرا که چیزهایی دیده که از دیدگاه خود منصرف نمی شود.
2. حتی اگر امروزه بتوان این مسئله را رد کرد. باز هم امکان وقوع و ظهور چنین عرفان هایی در قدیم هم هست. در گرشته که علم اینقدر پیشرفت نکرده بود و وسایل ارتباط جمعی مثل امروز نبود.
بی نظیر;394330 نوشت:
اما اگر کسی پیدا بشود و ادعای نبوت بکند تنها ارایه معجزه برای چنین شخصی کافی نیست
او باید در کنار معجزه ظاهری و عملی
دریایی وسیع از علوم ماورایی و اخلاقی و و معنوی و .....ارایه دهد
که مطالبش میانی عقلانی و پایگاه محکمی در هر زمینه ای داشته باشد
و تناقضی در گفتارش و کردارش موجود نباشد

اگر قرار باشد گزاره های دینی را با عقل سنجید و بعد قبول کرد که دیگر این دینداری نیست. تعقل است. با این توصیف نیاز انسان به دین از بین می رود. دینی که به محک عقل بخورد یعنی اینکه عقل رتبه و مقامی بالاتر از دین دارد. پس چه نیاز به دین؟ اصولا متدین یعنی کسی که گزاره های دینی را بدون در نظر گرفتن تطابق آن با عقل بپذیرد.
برخی از گزاره های دینی را هم اصولا نمی توان با عقل سنجید و صدق و کذب آن را معلوم کرد. مانند اخباری که از بهشت و جهنم می دهد.
بی نظیر;394330 نوشت:
و در اخر مدعیان دروغین پیامبری چون اعتماد به نفس لازم را ندارند و خودشان از دروغ بودن ادعایشان مطلعند
طبق قوانین معنوی حاکم بر عالم سخنانشان تاثیر چندانی بجا نمی گذارد
حتما شنیدین سخن چون از دل براید لاجرم بر دل نشیند

این سخن شما احساسی است و منطقی نیست. لطفا مبنای علمی این قانون را بیان بفرمایید.
مثلا چگونه است که نوشته های ادبی و داستان های نغز و عبرت آموز بسیاری از عارفان و نویسندگان اثر بخش و تاثیر گذار است و اتفاقا خیلی هم بر دل می نشیند ولی آنان پیامبر نیستند. یا مثلا چگونه دستورات قرآن مبنی بر کشتن یهودیان و مسیحیان و کفار بر دل یک انسان می نشیند؟ یا مثلا آیاتی که در آن احکام ازدواج و محارم و قصاص و .... وجود دارد چرا باید بر دل بنشیند. انسان های زیادی هستند که سخنان پیامبران بر دلشان ننشسته است و صرفا از روی تعبد آن را پذیرفته اند. لطفا توضیح بفرمایید.
و من الله توفیق

سلام.
برادرم، جناب شریعت عقلانی.

شریعت عقلانی;394446 نوشت:
اگر قرار باشد گزاره های دینی را با عقل سنجید و بعد قبول کرد که دیگر این دینداری نیست. تعقل است. با این توصیف نیاز انسان به دین از بین می رود. دینی که به محک عقل بخورد یعنی اینکه عقل رتبه و مقامی بالاتر از دین دارد. پس چه نیاز به دین؟ اصولا متدین یعنی کسی که گزاره های دینی را بدون در نظر گرفتن تطابق آن با عقل بپذیرد.
برخی از گزاره های دینی را هم اصولا نمی توان با عقل سنجید و صدق و کذب آن را معلوم کرد. مانند اخباری که از بهشت و جهنم می دهد.

گزاره‌های دینی ابعاد مختلفی دارند. یکی از آن ابعاد تذکر و یادآوری است. آنجائی که عقلانیت وجود دارد اما به کار بسته نمیشود، یک گزاره دینی که تلنگری بزند و تذکری بدهد نمود پیدا میکند. مانند زنده بگور نکردن دختران و مانند عدم پرستش بتها. این گزاره‌های تذکر دهنده، مبنای عقلانی دارند و باعث می‌شوند مخاطب به خود آید و تعقل پیشه کند.
بنابراین به طور کلی منطقی نیست که گزاره دینی که مبنای عقلانی دارد، بیانش غیر ضروری باشد.
موفق باشید.

موضوع قفل شده است