حوزه یا دانشگاه؟ (آگاهی نسبت به دروس،سنوات،مدارک،رشته ها و مراكز حوزوی)

تب‌های اولیه

118 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

[="Red"] بادقت بخوانيد سخنان حضرت اقا انقدر ارزش دارند كه بارها خوانده شوند!:ok:[/]
سخنان امام خامنه اي در جمع جوانان خراسان شمالي

...ما اگر پيشرفت همه‌جانبه را به معناى تمدن‌سازى نوين اسلامى بگيريم - بالاخره يك مصداق عينى و خارجى براى پيشرفت با مفهوم اسلامى وجود دارد؛ اينجور بگوئيم كه هدف ملت ايران و هدف انقلاب اسلامى، ايجاد يك تمدن نوين اسلامى است؛ اين محاسبه‌ى درستى است - اين تمدن نوين دو بخش دارد: [="Blue"]يك بخش، بخش ابزارى است؛ يك بخش ديگر، بخش متنى و اصلى و اساسى است. به هر دو بخش بايد رسيد.[/]
آن بخش ابزارى چيست؟ بخش ابزارى عبارت است از همين ارزشهائى كه ما امروز به عنوان پيشرفت كشور مطرح ميكنيم: علم، اختراع، صنعت، سياست، اقتصاد، اقتدار سياسى و نظامى، اعتبار بين‌المللى، تبليغ و ابزارهاى تبليغ؛ اينها همه بخش ابزارى تمدن است؛ وسيله است. [="Blue"]البته ما در اين بخش در كشور پيشرفت خوبى داشته‌ايم. كارهاى زياد و خوبى شده است؛[/] هم در زمينه‌ى سياست، هم در زمينه‌ى مسائل علمى، هم در زمينه‌ى مسائل اجتماعى، هم در زمينه‌ى اختراعات - كه شما حالا اينجا نمونه‌اش را ملاحظه كرديد و اين جوان عزيز براى ما شرح دادند -[="Blue"] و از اين قبيل، الى ماشاءاللّه در سرتاسر كشور انجام گرفته است.[/] در بخش ابزارى، على‌رغم فشارها و تهديدها و تحريمها و اين چيزها، پيشرفت كشور خوب بوده است.
اما بخش حقيقى، آن چيزهائى است كه متن زندگى ما را تشكيل ميدهد؛ كه همان سبك زندگى است كه عرض كرديم. اين،[="Blue"] بخش حقيقى و اصلى تمدن است[/]؛ مثل مسئله‌ى خانواده، سبك ازدواج، نوع مسكن، نوع لباس، الگوى مصرف، نوع خوراك، نوع آشپزى، تفريحات، مسئله‌ى خط، مسئله‌ى زبان، مسئله‌ى كسب و كار، رفتار ما در محل كار، رفتار ما در دانشگاه، رفتار ما در مدرسه، رفتار ما در فعاليت سياسى، رفتار ما در ورزش، رفتار ما در رسانه‌اى كه در اختيار ماست، رفتار ما با پدر و مادر، رفتار ما با همسر، رفتار ما با فرزند، رفتار ما با رئيس، رفتار ما با مرئوس، رفتار ما با پليس، رفتار ما با مأمور دولت، سفرهاى ما، نظافت و طهارت ما، رفتار ما با دوست، رفتار ما با دشمن، رفتار ما با بيگانه؛ اينها آن بخشهاى اصلى تمدن است، كه متن زندگى انسان است.
تمدن نوين اسلامى - آن چيزى كه ما ميخواهيم عرضه كنيم - در بخش اصلى، از اين چيزها تشكيل ميشود؛ اينها متن زندگى است؛ اين همان چيزى است كه در اصطلاح اسلامى به آن ميگويند: عقل معاش. عقل معاش، فقط به معناى پول در آوردن و پول خرج كردن نيست، كه چگونه پول در بياوريم، چگونه پول خرج كنيم؛ نه، همه‌ى اين عرصه‌ى وسيعى كه گفته شد، جزو عقل معاش است. در كتب حديثىِ اصيل و مهم ما ابوابى وجود دارد به نام «كتاب‌العشرة»؛ آن كتاب‌العشرة درباره‌ى همين چيزهاست. در خود قرآن كريم آيات فراوانى وجود دارد كه ناظر به اين چيزهاست.
خب، ميشود اين بخش را به منزله‌ى بخش نرم‌افزارى تمدن به حساب آورد؛ و آن بخش اول را، بخشهاى سخت‌افزارى به حساب آورد.[="Blue"] اگر ما در اين بخشى كه متن زندگى است، پيشرفت نكنيم، همه‌ى پيشرفتهائى كه در بخش اول كرديم، نميتواند ما را رستگار كند؛ نميتواند به ما امنيت و آرامش روانى ببخشد[/]؛ همچنان كه مى‌بينيد در دنياى غرب نتوانسته. در آنجا افسردگى هست، نااميدى هست، از درون به هم ريختن هست، عدم امنيت انسانها در اجتماع و در خانواده هست، بى‌هدفى و پوچى هست؛ با اينكه ثروت هست، بمب اتم هست، پيشرفتهاى گوناگون علمى هست، قدرت نظامى هم هست. اصل قضيه اين است كه ما بتوانيم متن زندگى را، اين بخش اصلى تمدن را اصلاح كنيم.[="Red"] البته در انقلاب، در اين بخش، پيشرفت ما چشمگير نيست؛ در اين زمينه، ما مثل بخش اول حركت نكرديم، پيشرفت نكرديم.[/] خب، بايد آسيب‌شناسى كنيم؛ [="Red"]چرا ما در اين بخش پيشرفت نكرديم؟[/]
بعد از آنكه علتها را پيدا كرديم، آن وقت بپردازيم به اين كه چگونه ميتوانيم اينها را علاج كنيم.[="Red"] اينها به عهده‌ى كيست؟ [/]به عهده‌ى نخبگان - نخبگان فكرى، نخبگان سياسى - [="Red"]به عهده‌ى شما[/]، به عهده‌ى جوانها. اگر در محيط اجتماعى ما گفتمانى به وجود بيايد كه ناظر به رفع آسيبها در اين زمينه باشد، ميتوان مطمئن بود با نشاطى كه نظام جمهورى اسلامى و ملت ايران دارند، با استعدادى كه وجود دارد، ما در اين بخش پيشرفتهاى خوبى خواهيم كرد؛ آن وقت درخشندگى ملت ايران در دنيا و گسترش انديشه‌ى اسلامىِ ملت ايران و انقلاب اسلامى ايران در دنيا آسانتر خواهد شد. بايد آسيب‌شناسى كنيد و بعد علاج كنيد.
نخبگان موظفند، حوزه موظف است، دانشگاه موظف است، رسانه‌ها موظفند، تريبون‌دارها موظفند؛ مديران بسيارى از دستگاه‌ها، بخصوص دستگاه‌هائى كه با فرهنگ و تربيت و تعليم سروكار دارند، موظفند؛ كسانى كه براى دانشگاه‌ها يا براى مدارس برنامه‌ريزى آموزشى ميكنند، در اين زمينه موظفند؛ كسانى كه سرفصلهاى آموزشى را براى كتابهاى درسى تعيين ميكنند، موظفند. اينها همه يك وظيفه‌اى است بر دوش همه. بايد ما همگى [="Red"]به خودمان نهيب بزنيم. در اين زمينه بايد كار كنيم، حركت كنيم.[/]
بنابراين بايد آسيب‌شناسى كنيم؛ يعنى توجه به آسيبهائى كه در اين زمينه وجود دارد و جستجو از علل اين آسيبها. البته ما اينجا نميخواهيم مسئله را تمام‌شده فرض كنيم؛ فهرستى مطرح ميكنيم: چرا فرهنگ كار جمعى در جامعه‌ى ما ضعيف است؟ اين يك آسيب است. با اينكه كار جمعى را غربى‌ها به اسم خودشان ثبت كرده‌اند، اما اسلام خيلى قبل از اينها گفته است: «تعاونوا على البرّ و التّقوى»،(1) يا: «و اعتصموا بحبل اللّه جميعا».(2) يعنى حتّى اعتصام به حبل‌اللّه هم بايد دسته‌جمعى باشد؛ «و لا تفرّقوا».(3) چرا در برخى از بخشهاى كشورمان طلاق زياد است؟ چرا در برخى از بخشهاى كشورمان روى آوردن جوانها به مواد مخدر زياد است؟ چرا در روابط همسايگى‌مان رعايتهاى لازم را نميكنيم؟ چرا صله‌ى رحم در بين ما ضعيف است؟ چرا در زمينه‌ى فرهنگ رانندگى در خيابان، ما مردمان منضبطى به طور كامل نيستيم؟ اين آسيب است. رفت‌وآمد در خيابان، يكى از مسائل ماست؛ مسئله‌ى كوچكى هم نيست، مسئله‌ى اساسى است. آپارتمان‌نشينى چقدر براى ما ضرورى است؟ چقدر درست است؟ چه الزاماتى دارد كه بايد آنها را رعايت كرد؟ چقدر آن الزامات را رعايت ميكنيم؟ الگوى تفريح سالم چيست؟ نوع معمارى در جامعه‌ى ما چگونه است؟ ببينيد چقدر اين مسائل متنوع و فراگيرِ همه‌ى بخشهاى زندگى، داخل در اين مقوله‌ى سبك زندگى است؛ در اين بخش اصلى و حقيقى و واقعى تمدن، كه رفتارهاى ماست. چقدر نوع معمارى كنونى ما متناسب با نيازهاى ماست؟ چقدر عقلانى و منطقى است؟ طراحى لباسمان چطور؟ مسئله‌ى آرايش در بين مردان و زنان چطور؟ چقدر درست است؟ چقدر مفيد است؟ آيا ما در بازار، در ادارات، در معاشرتهاى روزانه، به همديگر به طور كامل راست ميگوئيم؟ در بين ما دروغ چقدر رواج دارد؟ چرا پشت سر يكديگر حرف ميزنيم؟ بعضى‌ها با داشتن توان كار، از كار ميگريزند؛ علت كارگريزى چيست؟ در محيط اجتماعى، برخى‌ها پرخاشگرى‌هاى بى‌مورد ميكنند؛ علت پرخاشگرى و بى‌صبرى و نابردبارى در ميان بعضى از ماها چيست؟ حقوق افراد را چقدر مراعات ميكنيم؟ در رسانه‌ها چقدر مراعات ميشود؟ در اينترنت چقدر مراعات ميشود؟ چقدر به قانون احترام ميكنيم؟ علت قانون‌گريزى - كه يك بيمارى خطرناكى است - در برخى از مردم چيست؟ وجدان كارى در جامعه چقدر وجود دارد؟ انضباط اجتماعى در جامعه چقدر وجود دارد؟ محكم‌كارى در توليد چقدر وجود دارد؟ توليد كيفى در بخشهاى مختلف، چقدر مورد توجه و اهتمام است؟ چرا برخى از حرفهاى خوب، نظرهاى خوب، ايده‌هاى خوب، در حد رؤيا و حرف باقى ميماند؟ كه ديديد اشاره كردند. چرا به ما ميگويند كه ساعات مفيد كار در دستگاه‌هاى ادارى ما كم است؟ هشت ساعت كار بايد به قدر هشت ساعت فايده داشته باشد؛ چرا به قدر يك ساعت يا نيم ساعت يا دو ساعت؟ مشكل كجاست؟ چرا در بين بسيارى از مردم ما مصرف‌گرائى رواج دارد؟ آيا مصرف‌گرائى افتخار است؟ مصرف‌گرائى يعنى اينكه ما هرچه گير مى‌آوريم، صرف امورى كنيم كه جزو ضروريات زندگى ما نيست. چه كنيم كه ريشه‌ى ربا در جامعه قطع شود؟ چه كنيم كه حق همسر - حق زن، حق شوهر - حق فرزندان رعايت شود؟ چه كنيم كه طلاق و فروپاشى خانواده، آنچنان كه در غرب رائج است، در بين ما رواج پيدا نكند؟ چه كنيم كه زن در جامعه‌ى ما، هم كرامتش حفظ شود و عزت خانوادگى‌اش محفوظ بماند، هم بتواند وظائف اجتماعى‌اش را انجام دهد، هم حقوق اجتماعى و خانوادگى‌اش محفوظ بماند؟ چه كنيم كه زن مجبور نباشد بين اين چند تا، يكى‌اش را انتخاب كند؟ اينها جزو مسائل اساسى ماست. حد زاد و ولد در جامعه‌ى ما چيست؟ من اشاره كردم؛ يك تصميمِ زمان‌دار و نياز به زمان و مقطعى را انتخاب كرديم، گرفتيم، بعد زمانش يادمان رفت! مثلاً فرض كنيد به شما بگويند آقا اين شير آب را يك ساعت باز كنيد. بعد شما شير را باز كنى و بروى! ماها رفتيم، غافل شديم؛ ده سال، پانزده سال. بعد حالا به ما گزارش ميدهند كه آقا جامعه‌ى ما در آينده‌ى نه چندان دورى، جامعه‌ى پير خواهد شد؛ اين چهره‌ى جوانى كه امروز جامعه‌ى ايرانى دارد، از او گرفته خواهد شد. حد زاد و ولد چقدر است؟ چرا در بعضى از شهرهاى بزرگ، خانه‌هاى مجردى وجود دارد؟ اين بيمارى غربى چگونه در جامعه‌ى ما نفوذ كرده است؟ تجمل‌گرائى چيست؟ بد است؟ خوب است؟ چقدرش بد است؟ چقدرش خوب است؟ چه كار كنيم كه از حد خوب فراتر نرود، به حد بد نرسد؟ اينها بخشهاى گوناگونى از مسائل سبك زندگى است، و ده‌ها مسئله از اين قبيل وجود دارد؛ كه بعضى از اينهائى كه من گفتم، مهمتر است. اين يك فهرستى است از آن چيزهائى كه متن تمدن را تشكيل ميدهد. قضاوت درباره‌ى يك تمدن، مبتنى بر اينهاست.
نميشود يك تمدن را به صرف اينكه ماشين دارد، صنعت دارد، ثروت دارد، قضاوت كرد و تحسين كرد؛ در حالى كه در داخل آن، اين مشكلات فراوان، سراسر جامعه و زندگى مردم را فرا گرفته. اصل اينهاست؛ آنها ابزارى است براى اينكه اين بخش تأمين شود، تا مردم احساس آسايش كنند، با اميد زندگى كنند، با امنيت زندگى كنند، پيش بروند، حركت كنند، تعالى انسانىِ مطلوب پيدا كنند.
يك مقوله‌اى در اينجا مطرح ميشود و سر بر مى‌آورد، به عنوان مقوله‌ى فرهنگ زندگى. بايد ما به دنبال اين باشيم كه فرهنگ زندگى را تبيين كنيم، تدوين كنيم و به شكل مطلوب اسلام تحقق ببخشيم. البته اسلام بُنمايه‌هاى يك چنين فرهنگى را براى ما معين كرده است. بُنمايه‌هاى اين فرهنگ عبارت است از خردورزى، اخلاق، حقوق؛ اينها را اسلام در اختيار ما قرار داده است.[="Blue"] اگر ما به اين مقولات به طور جدى نپردازيم، پيشرفت اسلامى تحقق پيدا نخواهد كرد و تمدن نوين اسلامى شكل نخواهد گرفت. هرچه ما در صنعت پيش برويم، هرچه اختراعات و اكتشافات زياد شود، اگر اين بخش را ما درست نكنيم، پيشرفت اسلامى به معناى حقيقى كلمه نكرده‌ايم. بايد دنبال اين بخش، زياد كار كنيم؛ زياد تلاش كنيم[/].
دو سه نكته پيرامون ايجاد اين وضعيت و الزاماتى كه دنبال اين فرهنگ رفتن براى ما ايجاد ميكند، وجود دارد، كه بايد به اينها توجه كنيم. نكته‌ى اول اين است كه رفتار اجتماعى و سبك زندگى، تابع تفسير ما از زندگى است: هدف زندگى چيست؟ هر هدفى كه ما براى زندگى معين كنيم، براى خودمان ترسيم كنيم، به طور طبيعى، متناسب با خود، يك سبك زندگى به ما پيشنهاد ميشود. [="Blue"]يك نقطه‌ى اصلى وجود دارد و آن، ايمان است.[/] يك هدفى را بايد ترسيم كنيم - هدف زندگى را - به آن ايمان پيدا كنيم.[="Red"] بدون ايمان، پيشرفت در اين بخشها امكان‌پذير نيست؛ كارِ درست انجام نميگيرد.[/] حالا آن چيزى كه به آن ايمان داريم، ميتواند ليبراليسم باشد، ميتواند كاپيتاليسم باشد، ميتواند كمونيسم باشد، ميتواند فاشيسم باشد، ميتواند هم توحيد ناب باشد؛ بالاخره به يك چيزى بايد ايمان داشت، اعتقاد داشت، به دنبال اين ايمان و اعتقاد پيش رفت. مسئله‌ى ايمان، مهم است. ايمان به يك اصل، ايمان به يك لنگرگاه اصلى اعتقاد؛ يك چنين ايمانى بايد وجود داشته باشد. بر اساس اين ايمان، سبك زندگى انتخاب خواهد شد.[/]

هم راه گفته شد هم نياز !

یانعم الرفیق!

اطلاعیه پذیرش کارشناسی ارشد مؤسسه زبان و فرهنگ شناسی المصطفی


يانعم الرفيق!

ثبت نام دردوره كارشناسي ارشدودكتري ازبين طلاب

خواهروبرادردانشگاه اديان ومذاهب



http://www.urd.ac.ir/cont.php?newsid=1107


حامی;180131 نوشت:

سلام بر همه كاربران، مهمانان و كارشناسان محترم سايت
در خصوص اين تاپيك نكاتي را لازم مي‌دانم خدمت سروران گرامي بيان كنم.
ابتدا توجه تان را به دروس رسمي حوزه در جدول زير جلب مي‌كنم:

جدول سنوات تحصيلي حوزه تا قبل از درس خارج(پايه دهم)

اندازه اين تصوير تغيير داده شده است براي نمايش اندازه واقعي كليك نماييد .

اندازه اين تصوير تغيير داده شده است براي نمايش اندازه واقعي كليك نماييد .

تقسيم ديگر
دوره های تحصیلی حوزه:
این دوره شامل چهار مقطع تحصیلی: «سطح یک», «سطح دو», «سطح سه» و «سطح چهار» می باشد

سطح یک (مقطع عمومی):
طلاب در این مقطع , علوم پایه و مقدماتی از قبیل :ادبیات عرب (صرف,نحو,منطق و معانی بیان) را فرا می گیرند و با علوم اسلامی از قبیل:فقه , اصول
تفسیر, عقاید,نهج البلاغه,تاریخ اسلام و ... آشنا می شوند . مدت تحصیل در این مقطع به طور متوسط شش سال است.

سطح دو (مقطع تکمیلی و پایه تخصصی):
طلاب در این مقطع علاوه بر فراگیری بخشی ازفقه واصول استدلالی , با انتخاب یک گرایش تخصصی , بنیه علمی خود را برای ورود به رشته های
تخصصی تقویت می کنند , مدت تحصیلی در مقطع به طور متوسط سه سال است.

سطح سه (مقطع نیمه تخصصی):
طلاب در این مقطع , همراه با پژوهش استدلالی فقه و اصول , در یکی از رشته های علوم اسلامی از قبیل :فقه ,تفسیر,کلام,فلسفه اسلامی, حقوق و قضا
مذاهب اسلامی , تاریخ اسلام ,تبلیغ ,نهج البلاغه و ...به تحصیل می پردازند و مدت آن به طور متوسط (با تدوین پایان نامه) سه سال است.

سطح چهار (مقطع تخصصی):
طلاب در این مقطع در یکی از رشته های علوم اسلامی یاد شده , متخصص و صاحب نظر می شوند و با تدوین رساله علمی و کسب امتیاز لازم , مدرک
سطح چهار را دریافت می کنند مدت این مقطع به طور متوسط چهارسال است.
بله اگر در شهر مورد نظرتان حوزه علمیه باشد و شما شرایط پذیرش را داشته باشید می توانید شرکت نمایید


با سلام بر کارشناس محترم .
چند سوال
1-مقطع دکترا حداکثر چند ساله طول می کشد ؟؟
2- علم رجالی که بقیه خوندند(مانند دکتر حسینی قزوینی و مراجع عظم و بزرگوار ) ایا در همین مقاطعی که شما عرض کردید خوندند ؟
3-علم رجال و علم اصول و خارج و علوم دیگر را باید جدای از این ها نزد علما خوند ؟؟
4- مثلا شما فرض کنید کسی می خواهد تا نیمه تخصصی برود ایا می تواند دیگر بعد از این که مدرکش راگرفت برود علوم دیگر را بیاموزد ؟

حمید;44417 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

بالاخره تصمیم شما چی شد ؟

حوزه ؟

دانشگاه ؟

هر دوش ؟

همزمان ؟ یا نه اولویت داره ؟

میتونید با قاطعیت تصمیم بگیرید یا اینکه هنوز دو دلید ؟؟؟

مشورتا کمکی کرد یا نه ؟؟؟


دوست عزیز هر دو رو بخونی مگر چشه؟
عالم روحانی می شناسم که هم فلسفه خونده و هم حوزه تازه فوق لیسانس فلسفه و کلام دارد .
الان می دانید با چه کسانی مناظره و بحث کرده است(به خدا تمام علمای اهل سنت و وهابیت و همه فریقین از دست ایشان فراری هستند)
به خدا از 1000 تا حوزوی که فقط حوزه خوندند سطح علمی اش بالاتر است
من مناظره سید یزدانی با مرادزهی رو گوش کردم اقای یزدانی جواب چند تا رو ندادند
من رفتم در جا از ایشون سوالات را پرسیدم در جا جواب دادند
علم رجالی بسیار قوی ای دارد و کلام ایشون رو ندیدید که چگونه انسان را متقاعد می کند من اکثر پست هام از ایشون هستش

و یک سوال دیگه که داشتم این است باید حداکثر چند سال درس خوند تا در علم رجال و علم اصول و علم استنباط و خارج متخصص شوی ؟ حداکثر چند سال؟

به نام علی اعلی

سلام علیکم

ammarshia;330148 نوشت:

1-مقطع دکترا حداکثر چند ساله طول می کشد ؟؟

همانطور که جناب حامی بیان کردند معمولا چهار سال طول می کشد ( البته متناسب با رشته و گرایش تحصیلی فرق می کند )

ammarshia;330148 نوشت:

2- علم رجالی که بقیه خوندند(مانند دکتر حسینی قزوینی و مراجع عظم و بزرگوار ) ایا در همین مقاطعی که شما عرض کردید خوندند ؟

بله ، در هرکدام از این سطوح و مقاطع مقداری از این علومی که گفتید خونده میشه تا در پایان شخص به مرحله اجتهاد برسه ( ان شاءالله )

ammarshia;330148 نوشت:

3-علم رجال و علم اصول و خارج و علوم دیگر را باید جدای از این ها نزد علما خوند ؟؟

نه دیگه در پاسخ سوال قبلی عرض کردم

با توجه به سطح و رشته و گرایش تحصیلی ، هر شخص مقداری از این علومی که گفتید فرا می گیره

ammarshia;330148 نوشت:

4- مثلا شما فرض کنید کسی می خواهد تا نیمه تخصصی برود ایا می تواند دیگر بعد از این که مدرکش راگرفت برود علوم دیگر را بیاموزد؟

منظورتون از علوم دیگه چیه؟:Gig:

میشه توضیح بدین ؟


ammarshia;330152 نوشت:
و یک سوال دیگه که داشتم این است باید حداکثر چند سال درس خوند تا در علم رجال و علم اصول و علم استنباط و خارج متخصص شوی ؟ حداکثر چند سال؟

برای پاسخ به این سوالتون واقعا خیلی فکر کردم

اما تنها چیزی که به ذهنم رسید این بود:

تحصیل و آموختن در حوزه ، « حد یقف » ندارد.

یعنی اینکه بگیم اگه شما چند ترم یا چند سال توی فلان رشته درس بخونی و مدرک بگیری دیگه این حد آخرش هست ،

نه توی حوزه این رو نداریم

هر قدر که کار کنی ، درس بخونی ، زحمت بکشی باز هم جا برای ادامه تحصیل و پیشرفت هست

و این به خاطر پویایی فقه شیعه هستش

با آرزوی موفقیت

التماس دعا :Gol:

حاج علی;330159 نوشت:
نه دیگه در پاسخ سوال قبلی عرض کردم

با توجه به سطح و رشته و گرایش تحصیلی ، هر شخص مقداری از این علومی که گفتید فرا می گیره


منظورتون از گرایش تحصیلی چیست ؟
مگر حوزه هم رشته ها دارد اگر دارد عرض کنید

بسم الله الرحمن الرحیم
لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم
حسبنا الله


سلام علیکم خدمت تمامی دوستان
17 روز دیگه فرصت برای ثبت نام حوزه باقیست
من سوم دبیرستان هستم و بین دو راهی حوزه و دانشگاه موندم
ان شاء الله دوستان به حول قوه ی الهی کمکی به بنده بفرمایند
اینطور که ظاهر نشون میده بنده علاقه مند به خواندن دروس دینی هستم
یعنی چه برم حوزه و چه برم دانشگاه دروس دینی میخونم ان شاء الله
بعضی دانشگاه ها که وضعشون مشخصه مثل دانشگاه تهران و ...
اما بعضی دانشگاه ها هستند که جو حوزوی دارند مثل دانشکده علوم حدیث شهر ری ، شهید مطهری و ...
چون ساکن تهران هستم. اگه ساکن مشهد بودم علوم اسلامی رضوی خیلی عالی بود.
اگه هم بخوام برم دانشگاه میرم اینجور دانشگاه ها ...

مادرم مقداری مخالف هستند ( که یقینا میشود ایشان را راضی کرد؛ به ایشان بگویم لباس نمیپوشم در حوزه اکثر کار حله ) و پدرم هم به جد جد جد ناراضی هستند . ایشان را به این سادگی ها نمیشود راضی کرد.
همین امروز بعد از ظهر به پدرم عرضه کردم : ناراحت نمیشید من برم حوزه ؟
( قبلا با هم صحبت کرده بودیم و میدیدم چگونه عصبانی میشود )
گفت آینده ی شما به من ربطی نداره . با داداشت و با کسایی که قبولشون داری مشورت کن.
از روی ناراحتی بود یقینا . حس کردم
در آخرین نسخه ی صحبت با ایشان فرمودند : من راضی نیستم بری حوزه ...
مسئله ی ایشان این است که حوزه بعد از 6 سال تازه فوق دیپلم میدهد
یعنی مشکل اصلی ایشان مدرک و شغل ( وضعیت مالی ) هست که بنده هم قبلا مقداری دغدغه اش را داشتم اما ان شاء الله باید خدا کمک کند لفظ " حسبنا الله " در ما اثر کند.
یه آقای روحانی هم هست که پدرم ایشان را خیلی قبول دارد. میشود به ایشان هم گفت تا در این باره بگویند و پدرم قبول کند . اما احتمالـــش کم است که بشود...
مشکل اینه که هنوز خودم مطمئن نیستم کدوم رو باید انتخاب کنم
من میخوام وارد یه محیط آدم ساز بشم ... چون میدونم محیط روی من حداقلش خیلی تأثیر داره

یه مسئله ی دیگه هم اینه که اگه بخوام برم حوزه دیگه نیاز نیست یه سال واسه کنکور بخونم
اون هم میپیچه :Nishkhand:
به امام زمان کمی متوسل شدم که کمکم کنند و راهم را و چگونگی رفع موانع راه بهم نشان بدهند
اما نشد که نشد
نمیگم که ایشان کمک نمیکنند اما آنطور که توقع داشتم نشد
مثلا درباره آیت الله حق شناس میفرمایند هنگامی که میخواستند خانه بخرند، بهشان گفته شد برید فلان جا بخرید چون دین شما بهتر حفظ میشود
بنده هم توقع داشتم از این راهنمایی ها بشود که نشد

خواهش میکنم دوستان اگر کمکی میتوانند بکنند


حامی;180131 نوشت:

سلام بر همه كاربران، مهمانان و كارشناسان محترم سايت
در خصوص اين تاپيك نكاتي را لازم مي‌دانم خدمت سروران گرامي بيان كنم.
ابتدا توجه تان را به دروس رسمي حوزه در جدول زير جلب مي‌كنم:

جدول سنوات تحصيلي حوزه تا قبل از درس خارج(پايه دهم)

جهت بازگشت به حالت قبل كليك كنيد .

اندازه اين تصوير تغيير داده شده است براي نمايش اندازه واقعي كليك نماييد .

تقسيم ديگر
دوره های تحصیلی حوزه:
این دوره شامل چهار مقطع تحصیلی: «سطح یک», «سطح دو», «سطح سه» و «سطح چهار» می باشد

سطح یک (مقطع عمومی):
طلاب در این مقطع , علوم پایه و مقدماتی از قبیل :ادبیات عرب (صرف,نحو,منطق و معانی بیان) را فرا می گیرند و با علوم اسلامی از قبیل:فقه , اصول
تفسیر, عقاید,نهج البلاغه,تاریخ اسلام و ... آشنا می شوند . مدت تحصیل در این مقطع به طور متوسط شش سال است.

سطح دو (مقطع تکمیلی و پایه تخصصی):
طلاب در این مقطع علاوه بر فراگیری بخشی ازفقه واصول استدلالی , با انتخاب یک گرایش تخصصی , بنیه علمی خود را برای ورود به رشته های
تخصصی تقویت می کنند , مدت تحصیلی در مقطع به طور متوسط سه سال است.

سطح سه (مقطع نیمه تخصصی):
طلاب در این مقطع , همراه با پژوهش استدلالی فقه و اصول , در یکی از رشته های علوم اسلامی از قبیل :فقه ,تفسیر,کلام,فلسفه اسلامی, حقوق و قضا
مذاهب اسلامی , تاریخ اسلام ,تبلیغ ,نهج البلاغه و ...به تحصیل می پردازند و مدت آن به طور متوسط (با تدوین پایان نامه) سه سال است.

سطح چهار (مقطع تخصصی):
طلاب در این مقطع در یکی از رشته های علوم اسلامی یاد شده , متخصص و صاحب نظر می شوند و با تدوین رساله علمی و کسب امتیاز لازم , مدرک
سطح چهار را دریافت می کنند مدت این مقطع به طور متوسط چهارسال است.
بله اگر در شهر مورد نظرتان حوزه علمیه باشد و شما شرایط پذیرش را داشته باشید می توانید شرکت نمایید


با سلام
این دو تقسیم بندی هست ؟ و هر کدام که خواستی می روی
سوال دیگر این که تا پایه دهم چند سال طول می کشد ؟
و سوال دیگر این که کسی که دیپلم هست اگر بلند مدت برود چند سال طول می کشد و درس می خواند؟
فرق کسی که بلند مدت رفته است با کسی که کوتاه مدت رفته است چه هست؟

با سلام
به شما دوست عزیز دقیقا زمانی که من هم سن شما بودم با چنین مشکلی مواجه شدم درضمن هم رشته ی مامایی و هم حوزه همزمان قبول شدم با مخالفت شدید پدرم با رفتن به حوزه مواجه شدم.
اما بنده با یکی از افراد مطلع که از خانواده ی روحانی و خودشون هم طلبه بودن صحبت کردم ایشون گفتن که دانشگاه بهتر است
دلیل ایشون این بود که بهتر است خانم های با حجاب مثل شما وارد محیط دانشگاه شوند و بتوانند بعنوان الگو عمل کنند
من راهی دانشگاه شدم و الان که 8 سال از دانشجو بودنم میگذرد حتی لحظه ای از انتخابم پشیمون نشدم
انسان وقتی میتونه بگه که من خوبم که بتونه تو جای پر گناه، گناه نکنه البته نظر خودمه. جایی که همه خوبن راه برای شکوفایی استعداهای نهفته ی بسته میمونه اما وقتی توی ی اجتماع بزرگ که خوب و بد را نمیشود تشخیص داد کمک به هدایت حتی یک نفر نزد خدا با ارزش خواهد بود
نظر خواهر و دوست شما

کسی که 10 سال درس حوزه خونده بود به من گفت که 90 درصد از کسانی که از سن 15 سالگی می روند بیرون می ایند از حوزه چون زده می شوند فقط به عنوان یک برادر . بابا من خودم هم با این مشکل روبرو هستم و با این حال در خانه هم علم رجال می اموزم و هم علوم دیگر و هم مناظره با فرق وادیان را یاد می گیرم و چیز های دیگر، والا ماشاء الله که خدا رو شکر می کنم الان وهابیت علماشون توانایی بحث ندارند و توسط استادی به نام و برجسته درس هایم را خودم می خوانم و در زمینه اخلاق و تزکیه نفس ایت الله العظمی بهجت که مجسمه تقوی هستند و کتاب های زیادی خوانده ام و شما هم می توانید بخوانید کتبی مانند : معراج السعاده و و گناهان کبیره و ..
پس تزکیه نفس به حوزه بستگی ندارد الان شیخ های ما طبق اطلاعات 40 درصدشون بد اخلاق نیستند .
اگر نیتتان تزکیه نفس است مگر رجب علی خیاط و شیخ دولابی و هزاران نفر از مردم عادی به بالاترین عرفان نرسیدند الان کسانی هستند که از دیپلم رفته اند و الان مرجع تقلید هستند کسی هست که از 40 سالگی حوزه رفته است و استاد بروجردی بوده است که که ایت الله بروجردی فخر تشیع هست خوب این شخصی که 40 سالش وقتی می شود می رود حوزه چگونه به این درجه نایل می شود که کسانی مانند ایت الله بروجردی را به جامعه تحویل بدهد.
ولی اگر مکانت بد است همانظور که خدا در قرانش می گوید هجرت کن شما هم هجرت کنید اصلا مرجعتون کیه ؟
اگر ایت الله العظمی مکارم شیرازی (س) هستند ایشون می گویند بدون اجازه والدین هم تحصیل حوزه اشکالی ندارد(البته این فتوی این گونه نیست ولی مفهوم همین را می رساند) اگر قبول نمی کنید تا حکم فتواشون رو از سایتشون بیاورم.
با تشکر از شما .

الـــعبد;331198 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم
حسبنا الله

سلام علیکم خدمت تمامی دوستان

17 روز دیگه فرصت برای ثبت نام حوزه باقیست

من سوم دبیرستان هستم و بین دو راهی حوزه و دانشگاه موندم

ان شاء الله دوستان به حول قوه ی الهی کمکی به بنده بفرمایند

اینطور که ظاهر نشون میده بنده علاقه مند به خواندن دروس دینی هستم

یعنی چه برم حوزه و چه برم دانشگاه دروس دینی میخونم ان شاء الله

بعضی دانشگاه ها که وضعشون مشخصه مثل دانشگاه تهران و ...

اما بعضی دانشگاه ها هستند که جو حوزوی دارند مثل دانشکده علوم حدیث شهر ری ، شهید مطهری و ...

چون ساکن تهران هستم. اگه ساکن مشهد بودم علوم اسلامی رضوی خیلی عالی بود.

اگه هم بخوام برم دانشگاه میرم اینجور دانشگاه ها ...

مادرم مقداری مخالف هستند ( که یقینا میشود ایشان را راضی کرد؛ به ایشان بگویم لباس نمیپوشم در حوزه اکثر کار حله ) و پدرم هم به جد جد جد ناراضی هستند . ایشان را به این سادگی ها نمیشود راضی کرد.

همین امروز بعد از ظهر به پدرم عرضه کردم : ناراحت نمیشید من برم حوزه ؟

( قبلا با هم صحبت کرده بودیم و میدیدم چگونه عصبانی میشود )

گفت آینده ی شما به من ربطی نداره . با داداشت و با کسایی که قبولشون داری مشورت کن.

از روی ناراحتی بود یقینا . حس کردم

در آخرین نسخه ی صحبت با ایشان فرمودند : من راضی نیستم بری حوزه ...

مسئله ی ایشان این است که حوزه بعد از 6 سال تازه فوق دیپلم میدهد

یعنی مشکل اصلی ایشان مدرک و شغل ( وضعیت مالی ) هست که بنده هم قبلا مقداری دغدغه اش را داشتم اما ان شاء الله باید خدا کمک کند لفظ " حسبنا الله " در ما اثر کند.

یه آقای روحانی هم هست که پدرم ایشان را خیلی قبول دارد. میشود به ایشان هم گفت تا در این باره بگویند و پدرم قبول کند . اما احتمالـــش کم است که بشود...

مشکل اینه که هنوز خودم مطمئن نیستم کدوم رو باید انتخاب کنم

من میخوام وارد یه محیط آدم ساز بشم ... چون میدونم محیط روی من حداقلش خیلی تأثیر داره

یه مسئله ی دیگه هم اینه که اگه بخوام برم حوزه دیگه نیاز نیست یه سال واسه کنکور بخونم

اون هم میپیچه :Nishkhand:

به امام زمان کمی متوسل شدم که کمکم کنند و راهم را و چگونگی رفع موانع راه بهم نشان بدهند

اما نشد که نشد

نمیگم که ایشان کمک نمیکنند اما آنطور که توقع داشتم نشد

مثلا درباره آیت الله حق شناس میفرمایند هنگامی که میخواستند خانه بخرند، بهشان گفته شد برید فلان جا بخرید چون دین شما بهتر حفظ میشود

بنده هم توقع داشتم از این راهنمایی ها بشود که نشد

خواهش میکنم دوستان اگر کمکی میتوانند بکنند

به نام علی اعلی


سلام علیکم

از تاخیر در پاسخگویی پوزش می طلبم


در خصوص سوال شما این تاپیکها رو مطالعه کنید:

http://www.askdin.com/thread19892.html

http://www.askdin.com/thread20821-2.html

حاجیه;331868 نوشت:
من راهی دانشگاه شدم و الان که 8 سال از دانشجو بودنم میگذرد حتی لحظه ای از انتخابم پشیمون نشدم انسان وقتی میتونه بگه که من خوبم که بتونه تو جای پر گناه، گناه نکنه البته نظر خودمه. جایی که همه خوبن راه برای شکوفایی استعداهای نهفته ی بسته میمونه اما وقتی توی ی اجتماع بزرگ که خوب و بد را نمیشود تشخیص داد کمک به هدایت حتی یک نفر نزد خدا با ارزش خواهد بود نظر خواهر و دوست شما

سلام طوری می فرمایید که گویی حوزویان تا ابد در قرنطینه می مانند.
حوزویان بعد از تحصیل در قسمت های مختلف جامعه و نهادها و حتی زندان ها و....مشغول به خدمت می شودند.
خب
استعداد و علاقه نیز مهم است فردی که استعداد علوم حوزوی را نداشته باشد هم هزینه بیت المال را خراب می کند و هم عمر خود را.
اگر در جایی مشغول شویم که استعداد و علاقه داریم
هم برای جامعه مسلمانان مفیدیم
هم احساس مان نسبت به کارایی مان بهتر است
و هم عمرمان تلف نمی شود.
در حوزه به خانم ها نیز نیاز داریم چون زنان نیز نیاز دارند معارف ناب دین را بیاموزند

ammarshia;331902 نوشت:
کسی که 10 سال درس حوزه خونده بود به من گفت که 90 درصد از کسانی که از سن 15 سالگی می روند بیرون می ایند از حوزه چون زده می شوند فقط به عنوان یک برادر . بابا من خودم هم با این مشکل روبرو هستم و با این حال در خانه هم علم رجال می اموزم و هم علوم دیگر و هم مناظره با فرق وادیان را یاد می گیرم و چیز های دیگر، والا ماشاء الله که خدا رو شکر می کنم الان وهابیت علماشون توانایی بحث ندارند و توسط استادی به نام و برجسته درس هایم را خودم می خوانم و در زمینه اخلاق و تزکیه نفس ایت الله العظمی بهجت که مجسمه تقوی هستند و کتاب های زیادی خوانده ام و شما هم می توانید بخوانید کتبی مانند : معراج السعاده و و گناهان کبیره و .. پس تزکیه نفس به حوزه بستگی ندارد الان شیخ های ما طبق اطلاعات 40 درصدشون بد اخلاق نیستند .

سلام
دوست من قرار نشد اطلاعات آماری بدون منبع معتبر علمی بدهید.
در مورد استاد آیت الله بروجردی هم باید بگویم که ایشان استثنا بوده اند.
دروس حوزه هم مثل دروس دانشگاه است متعارف و عموم هر سال حوزه را یک سال می خوانند.
بسیاری از دروس حوزه نیاز به استاد دارد.
فرق شیخ رجبعلی خیاط و ....با آیت الله بهجت از زمین تا آسمان است. آیت الله بهجت و قاضی و...عارف پرور هستند و از سویی دیگر اصطلاحا امثال شیخ رجبعلی خیاط و دلابی و...را عارف نمی گویند افرادی هستند که مورد عنایت حق قرار گرفته اند
عرفا سیر و سلوک عملی و نظری مسیرخاص خود را دارد.

برای اطلاع از شرایط پذیرش حوزه با معاونت اموزش حوزه محل زندگی و قم تماس بگیرید
این دو تاپیک را مطالعه کنید
حرف پدر و مادرم گوش کنم یا برم دنبال علاقه ام؟

می خوام برم حوزه ولی ...

موضوع قفل شده است