جمع بندی آیا "یمانی" صرف نظر از مصداق حجت است؟

تب‌های اولیه

110 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

سلام و عرض ادب

baghiatosalam;328817 نوشت:
شما همیشه روایات رو همینطوری به این سادگی میذارید کنار ؟

بنده یک بار دیگه اصل روایت تحریف نشده را قرار میدم
شما بفرمائید چی برداشت میکنید؟؟؟

وأخبرنا أحمد بن محمد بن سعيد ، قال : حدثنا القاسم بن محمد بن الحسن بن
حازم من كتابه ، قال : حدثنا عبيس بن هشام ، عن عبد الله بن جبلة ، عن إبراهيم بن
المستنير ، عن المفضل بن عمر الجعفي ، عن أبي عبد الله الصادق ( عليه السلام ) ، قال :
" إن لصاحب هذا الأمر غيبتين : إحداهما تطول حتى يقول بعضهم : مات ،
وبعضهم يقول : قتل ، وبعضهم يقول : ذهب ، فلا يبقى على أمره من أصحابه إلا
نفر يسير ، لا يطلع على موضعه أحد من ولي ولا غيره ،إلا المولى الذي يلي أمره

baghiatosalam;328817 نوشت:
این روایت دو نکته اساسی دارد. یک اینکه از موضع حضرت اطلاع دارد و دیگر اینکه " امر " حضرت رو به عهده دارد.

اولا در روایت غیبت نعمانی که ادرسش را دادید کلمه ولی آمده که متاسفانه ان را به ولد تحریف کردید

ثانیا بر فرض که کلمه ولد بود و نه ولی
در این صورت عبارت مد نظر شما را به این شکل میتوان ترجمه کرد:
هیچ کس حتی فرزندانش از محل او با خبر نیستند به جز غلام و خدمت كار حضرت كه كارهاي حضرت را به عهده دارد

baghiatosalam;328817 نوشت:
مورد بعدی اینکه پس با این حساب روایت سمری ره که خبر واحد هست و کلا مشاهده حضرت رو تکذیب کرده است در غیبت.
چطور اونجا با حرف دیگران بدون هیچ دلیل قبول میکنید ؟

برادر من خبر واحد وقتی معتبر نیست که داریم در مورد یک عقیده صحبت میکنیم نه در اینجا
مثلا وقتی شما یک روایت با یک سلسله سند بیاورید که یمانی امام و وصی است این حتی اگر سندش صحیح اعلایی باشد قابل قبول نیست چون اولا باید خبر اعتقادی متواتر باشد ثانیا بر ضد این روایات ، روایات دیگری نباشد که ما روایات متواتر داریم که امامان 12 تا هستند نه 13 یا 24؟

baghiatosalam;328817 نوشت:
میشه بفرمایید این قسمت حدیث معنیش چی میتونه باشه؟
"" پدرش كسی است كه او را امام، وصی و عالم می گرداند. ""

امام حسین ع , امام زمان ع رو وصی کردند ؟
میدونید که سلاح باید برسد دست امام زمان ع واسه وصی شدن.خلافت از قبلی به بعدی میرسد.
میشه بفرمایید چطور ممکنه همچین چیزی؟

اصل روایت از کتاب سلیم بن قیس الهلالی الکوفی:

[spoiler]كلمة النبي صلى الله عليه وآله عن أوصيائه [="blue"]الاثني عشر[/]
سليم ، قال : سمعت سلمان يقول : قلت : يا رسول الله ، إن الله لم يبعث نبيا قبلك إلا
وله وصي ، فمن وصيك يا نبي الله ؟ قال : يا سلمان ، إنه ما أتاني من الله فيه شئ .
فمكث غير كثير ، ثم قال لي : يا سلمان ، إنه قد أتاني من الله في الأمر الذي سألتني
عنه . إني أشهدك يا سلمان إن علي بن أبي طالب وصيي وأخي ووارثي ووزيري
وخليفتي في أهلي وولي كل مؤمن من بعدي ، يبرئ ذمتي ويقضي ديني ويقاتل على
سنتي .
يا سلمان ، إن الله اطلع على الأرض اطلاعة فاختارني منهم . ثم اطلع ثانية فاختار
منهم عليا أخي ، وأمرني فزوجته سيدة نساء أهل الجنة . ثم اطلع ثالثة فاختار فاطمة
والأوصياء : ابني حسنا وحسينا وبقيتهم من ولد الحسين .
هم مع القرآن والقرآن معهم ، لا يفارقهم ولا يفارقونه كهاتين - وجمع بين إصبعيه
المسبحتين - حتى يردوا علي الحوض واحدا بعد واحد ، شهداء الله على خلقه وحجته
في أرضه . من أطاعهم أطاع الله ومن عصاهم عصى الله ، كلهم هاد مهدي .
ونزلت هذه الآية في وفي أخي علي وفي ابنتي فاطمة وفي ابني والأوصياء واحدا
بعد واحد ، ولدي وولد أخي : ( إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت
ويطهركم تطهيرا ) . ( 1 ) أتدرون ما ( الرجس ) يا سلمان ؟ قلت : لا . قال : الشك ،
لا يشكون في شئ جاء من عند الله أبدا ، مطهرون في ولادتنا وطينتنا إلى آدم ، مطهرون معصومون من كل سوء .
إخباره صلى الله عليه وآله عن المهدي عليه السلام
ثم ضرب بيده على الحسين عليه السلام فقال : يا سلمان ، مهدي أمتي الذي يملأ الأرض
قسطا وعدلا كما ملئت جورا وظلما من ولد هذا . إمام بن إمام ، عالم بن عالم ،
وصي بن وصي ، أبوه الذي يليه إمام وصي عالم .
قال : قلت : يا نبي الله ، المهدي أفضل أم أبوه ؟ قال : أبوه أفضل منه . للأول مثل
أجورهم كلهم لأن الله هداهم به .
أيما داع دعا إلى هدى فله أجره ومثل أجور من تبعه لا ينقص ذلك من أجورهم شيئا
، وأيما داع دعا إلى ضلالة فعليه وزره ومثل أوزار من تبعه لا ينقص ذلك من أوزارهم
شيئا .
يا سلمان ، إن موسى سأل ربه أن يجعل له وزيرا من أهله فجعل له أخاه هارون
وزيرا . وإنني سألت ربي أن يجعل لي وزيرا من أهلي فجعل لي أخي أشد به ظهري
وأشركه في أمري . فاستجاب لي كما استجاب لموسى في هارون .
التبرك بتراب أقدام أمير المؤمنين عليه السلام
يا سلمان ، لولا أن تفرط أمتي في أخي علي كإفراط النصارى في عيسى بن مريم لقلت فيه
مقالة يتبعون آثار قدميه في التراب يقبلونه .[/spoiler]

حالا شما که میگویید در اینجا منظور از مهدی یمانی است؟ بفرمائید این 12 اوصیا را برای ما بشمارید.
برادر من در ابتدای روایت آمده اوصیا 12 گانه!!!

baghiatosalam;328817 نوشت:
حدیث می گوید برادر , نه من.
هرچیزی گفت باید اطاعت شود و غیر از این جهنمی شدن در کار است.

ظاهرا متن قبلی بنده را نخواندید که دلیل آوردم که در آن حدیث گفته است ""بعد از خروج "" و کلیت ندارد و ....؟؟

baghiatosalam;328817 نوشت:
والا تا اونجایی که من میدونم اولی الامر 12 امام هستند(از نظر شیعه) و نه پیامبر ص و فاطمه زهرا س.
من که واسه عصمت یمانی اون روایت رو گفتم که شما روایت رو بر باد دادید.

منظور از اولى الامر، آن افراد معينى هستند كه مانند رسول خدا (ص) داراى عصمتند. (ترجمه الميزان، ج ‏4، ص 623)

نقل قول:
من که واسه عصمت یمانی اون روایت رو گفتم که شما روایت رو بر باد دادید

اولا بنده غیر قابل اعتماد بودن روایت را نشان دادم

ثانیا: بر فرض صحت شما از کجا میگویید مولا در اینجا همان یمانی است؟؟؟ در حالا که مولا در اینجا معنای خدمت کار هم میدهد

ثالثا: اصلا فرض محال که حرف شما صحیح و مراد یمانی است
قبلا هم عرض کردم که باید در موارد اعتقادی (معصومیت شخصی غیر از 14 معصوم) احادیث متواتر آورد و خبر واحد هیچ ارزشی ندارد

baghiatosalam;328817 نوشت:
آخه واسه کدام فرمانده ای تو جهان به جز معصوم همچین چیزی هست ؟

قبلا جواب دادم ،حدیث میگوید بعد از خروج از او اطاعت کنید یعنی فرمانبردارش باشید چرا که او خود سرباز امام معصوم است و فرمان معصوم را بعد از خروج به سربازانش ابلاغ میکند

در ضمن آیا اگر مردم به یمانی ملحق نشوند و به حسنی ملحق شوند باز هم جهنمیند؟؟؟ در حالیکه حسنی نیز سرباز امام (ع) است و با او بیعت میکند؟؟؟

baghiatosalam;328817 نوشت:
برادر یمانی ابتدا دعوت میکند و دعوتی دارد به سوی حضرت.
و اگر خروج کرد , باید همراهش خروج کنیم و نباید تنهایش بگذاریم.
و در اخر جایز نیست از او سرپیچی کنید در غیر این صورت اهل جهنم هستید , چون او به سوی حق و صراط مستقیم دعوت می کند.

ما منکر دعوت یمانی نیستیم منکر دعوت حسنی هم نیستیم هر دو اینها بر حقند و اگر کسی به حسنی نیز ملحق شود میتواند به امامش برسد
شما به واسطه فقط و فقط یک روایت از یمانی امام و معصوم و وصی و ... ساخته اید در حالی که روایات متواتر ما میگوید امامان 12 تا هستند پس شما نیز کمی بصیرت داشته باشید

با عرض سلام

ansar;329006 نوشت:
قوم يبعثهم الله قبل خروج القائم ( عليه السلام ) فلا يدعون وترا لآل محمد ( 3 ) إلا قتلوه:
اگر دقت کنید به روایت می گوید قومی قبل از خروج قائم دشمن آل محمد را ترک نمی کنند مگر اینکه آن را بکشند. آن قوم چه کسانی هستند؟ سرکرده آن قوم کیست؟ و چگونه آمدن آنها را بعثت(ارسال) از جانب خدا گفتند؟ قطعا این قوم و خصوصا فرمانده آنها بر حق است که اهل بیت آمدن آنها را بعثتاز جانب خدا می گویند.

برادر جان مگر ما یمانی را انکار کردیم؟!!! خیر بلکه ما امامت و معصومیت و وصی بودن و فرزند امام دوازدهم بودنش را نفی میکنیم

شما از این روایت این موارد را برداشت کرده اید؟؟؟

ansar;329006 نوشت:
روایت فوق قائل به این است که امام حسین ع بر امام مهدیی خورج می کند که برای او ذریه و فرزندی وجود ندارد. لذا در چندین کتاب از معصومین علیهم السلام ذکر شده که امام مهدی علیه السلام در عصر غیبت دارای فرزند و ذریه است. اگر می دانید نیاز این مطلب را در موضوعی جدید و جداگانه باز می کنیم.

اگر درست متوجه شده باشم شما میگویید کسی که امام حسین (ع) بر او نماز میخواند آخرین مهدی از 12 مهدی میباشد درست است؟

اما در اینجا از لفظ قائم استفاده شده و لفظ قائم برای مهدیین فرقه شما به کار نمیرود بلکه مختص امام دوازدهم شیعه است

با سلام خدمت کلیه عزیزان

علی مع الحق;329087 نوشت:

برادر جان مگر ما یمانی را انکار کردیم؟!!! خیر بلکه ما امامت و معصومیت و وصی بودن و فرزند امام دوازدهم بودنش را نفی میکنیم

شما از این روایت این موارد را برداشت کرده اید؟؟؟

برادر ما فقط از این روایت برداشت نمی کنیم بلکه روایتها، لذا امامت و عصمت و وصایت و فرزندی یمانی را با روایتهای متواتر از اهل بیت علیهم السلام اثبات می کنیم.

نفی کردن بدون دلیل سودی ندارد. و ما هم مواری را که گفتید، در صدد اثبات آنها در این موضوع را نداریم. چون موضوع به تحریفات کشیده میشود و از بحث اصلی خارج می شود.

علی مع الحق;329087 نوشت:

اگر درست متوجه شده باشم شما میگویید کسی که امام حسین (ع) بر او نماز میخواند آخرین مهدی از 12 مهدی میباشد درست است؟

بله برادر درست است. اگر دوست دارید برای شما اثبات خواهم کرد. با دلیل... البته اگر اقرار به دلیل دارید.

علی مع الحق;329087 نوشت:

اما در اینجا از لفظ قائم استفاده شده و لفظ قائم برای مهدیین فرقه شما به کار نمیرود بلکه مختص امام دوازدهم شیعه است

برادر عزیزم شما چگونه به خود اجازه می دهید که لفظ قائم را مختص به امام زمان کنید؟ ببخشید برادر ظاهرا شما از روایتها اصلاع کافی را ندارید، پس به روایتهای زیر دقت کنید::

روایت اول

عن أبي بكر الحضرمي عن أبي جعفر ( عليه السلام )، قال: قلت له: إي بقاع الأرض أفضل بعد حرم الله عز وجل وحرم رسوله ( صلى الله عليه وآله )، فقال: ( الكوفة يا أبا بكر هي الزكية الطاهرة، فيها قبور النبيين المرسلين وغير المرسلين والأوصياء الصادقين، وفيها مسجد سهيل الذي لم يبعث الله نبيا إلا وقد صلى فيه، ومنها يظهر عدل الله، وفيها يكون قائمه والقوام من بعده، وهي منازل النبيين والأوصياء والصالحين ) كامل الزيارات لجعفر بن محمد بن قولويه ص 76

از ابي جعفر (ع )كه فرمودند : كوفه است پاک وطاهر ... در آن مسجد سهيل است كه خداوند پيامبري را مبعوث نكرد مگر اينكه در آن مسجد نماز خواند , و از آنجا عدل خدا پديدار می شود ، و در آن است قائمش و قائمان بعد از او و آن منزلگاه انبیاء و اوصیا و صالحین می باشد.

ملاحظه: برادر عزیز لفظ قائم که در روایتی که خودتان درج کردید آمده است و خودتان فرمودید که فقط مختص امام زمان است. لذا در روایت فوق می بینیم مهدیین که بعد از امام هستند قائم خطاب شده اند.

روایت دوم:

قال أمير المؤمنين ع:..وليُبنينّ بالحيرة مسجد له خمسمائة باب يصلي فيه خليفة القائم عجل الله تعالى فرجه لأن مسجد الكوفة ليضيق عنهم، وليصلين فيه إثنا عشر إماماً عدلاً. تهذيب الأحكام للطوسي ج3 ص253

از امير المومنيين (ع) روايت است كه فرمودند : پس بسازد در حيره مسجدی كه پانصد در داشته باشد در آن نماز گذارد خليفه ( جانشين) قائم (ع ) زيرا كه مسجد كوفه كوچكشان باشد ودر آن نماز گذارند دوازده امام عادل.

ملاحظه: خلیفه یعنی جانشین و جانشین جهت استمرار حکومت امام مهدی می باشد، لذا نمی توانیم این امر را بر دوره رجعت حمل کنیم چرا که در ادامه همین روایت فرموده بعد از آن دوازده امام عادل در آنجا نماز می خوانند.

روایت سوم:

الغيبة للشيخ الطوسي ص162قال الصادق ع:إن لصاحب هذا الامر غيبتين إحداهما تطول حتى يقول بعضهم:مات،ويقول بعضهم : قتل،ويقول بعضهم : ذهب ، حتى لا يبقى على أمره من أصحابه إلا نفر يسير لا يطلع على موضعه أحد من ولده ولا غيره إلا المولى الذي يلي أمره.

دركتاب غيبه طوسي ص 162 ازحضرت صادق (ع) :براى صاحب اين امر دو غيبت است كه يكى از آنها به طول مى انجامد تا اينكه بعضيها بگويند : مرده وبعضيها بگويند كشته شده وبعضيها كَويند رفت تا اينكه بر امر(باور) او كسی نماند مگر اندكی از يارانش؛ وبر موضعش کسی مطلع نمی شود حتی فرزندانش و نه غیر از آنها مگرمولايي كه امرش بعد از اوست.

ملاحظه: در این روایت به صراحت مشاهده می کنیم که امام مهدی در زمان غیبت کبری کسی از مکان او خبر ندارد مگر یکی از فرزندانش که امرش را بر عهده می گیرد. و آن کسی نیست جز یمانی صاحب پرچم هدایت.

روایت چهارم:

قال الامام زين العابدين علیه السلام: كاني بصاحبكم علا فوق نجفكم بظهر كوفان معه انصار ابيه تحت راية رسول الله قد نشرها فلا يهوي بها الى قوم الا اهلكهم الله عزوجل. كتاب بحار الانوار ج51ص135، منتخب الاثرص312 بلفظ قريب ومثله في الامام المهدي ص90 ، كتاب يوم الخلاص ص ) 248

امام زین العابدین علیه السلام فرمود: آنگاه صاحبتان را می بینم بر نجف تان در پشت کوفه با او انصار پدرش می باشند زیر پرچم رسول خدا...

ملاحظه: قطعا پرچم رسول خدا صل الله علیه و آله در نزد کسی است که پرچمش پرچم هدایت است و این شخصی که در کوفه می آید کسی نیست جز یمانی که انصار پدرش (انصار امام مهدی) همراه او می باشند، و خودش توسط دعوتی که دارد انصار پدرش را از جای جای جهان جمع می کند.

روایت پنجم:

عن أبي جعفر علیه السلام: قال إذا اختلف كلمتهم وطلع القرن ذو الشفا لم يلبثوا إلا يسيرا حتى يظهر الأبقع بمصر يقتلون الناس حتى يبلغوا أرم ثم يثور المشوه عليه فتكون بينهما ملحمة عظيمة ثم يظهر السفياني الملعون فيظهر بهما جميعا ويرفع قبل ذلك ثنتي عشرة راية بالكوفة معروفة ويقبل بالكوفة رجل من ولد الحسين يدعوا إلى أبيه ثم يبث السفياني جيوشه. في بعض ماورد في السفياني في سنة الظهور / مركز المصطفى / عن كتاب الفتن لابي نعيم / ج1 ص28

... در کوفه مردی می آید از فرزندان حسین علیه السلام که برای پدرش دعوت می کند سپس سفیانی لشکرش را ارسال می کند.

ملاحظه: روایت فوق مطابق روایت قبل است و تنها مردی که برای امام مهدی علیه السلام دعوت می کند یمانی است طبق روایت امام باقر علیه السلام، و روایت فوق به صراحت می گوید: مردی از فرزندان حسین در کوفه می آید که برای پدرش دعوت می کند، و قطعا پدرش امام مهدی می باشد که برای او دعوت می کند و کسی جز یمانی دعوت کننده نیست.

روایت ششم:

عن أمير المؤمنين (ع) إنه قال: ... يخرج رجل قبل المهدي من أهل بيته من المشرق يحمل السيف على عاتقه ثمانية أشهر. الممهدون للكوراني ص110

از امير المومنين علی (ع) روايت است كه فرمودند :...مردی قبل از مهدی از خاندانش از سمت مشرق خارج می شود شمشیر را هشت ماه روی دوش حمل می كند. كتاب الممهدون – كورانی ص 110.

ملاحظه: روایت فوق اینچنین است، که برای امام مهدی در زمان غیبت فرزند و خاندانی است، با توجه به روایت که می گوید مردی قبل از مهدی... و آن مرد از خاندانش می باشد

عن أبي عبد الله عليه السّلام ، وقد سُئل عن القائم عليه السّلام ، فقال : « كلنا قائم بأمر الله ، واحد بعد واحد حتى يجيء صاحب السيف ، فإذا جاء صاحب السيف جاء بأمر غير الذي كان)أصول الكافي 1 : 536 / 2 ، والإرشاد 2

از ابی عبدالله علیه السلام و از وی در مورد قائم سوال شد پس فرمود: همه ما قائم به امر خدا می باشیم یکی پس از دیگری تا اینکه صاحب شمشیر بیاید پس اگر صاحب شمشیر آمد با امری جدید غیر از امری که بوده است می آید. أصول الكافي 1 : 536 / 2 ، والإرشاد 2

ملاحظه: و اما فرمودید که لفظ قائم مختص به امام زمان است، روایت فوق کاملا کلام شما را رد می کند برادر عزیز چرا که همه امامان قائم هستند و با توجه به روایتهای سابق قائم به فرزندان امام مهدی نیز اطلاق می شود.

امیدوارم که متوجه شده باشید که قائم بر یک شخص اطلاق نمیشود و امام داری فرزند است و آن وصی ایشان است و امام نیز هم خطاب می شود

البته به طور مختصر بیان کردیم...

موفق باشید

با سلام و عرض ادب
همانطور که شما ذکر کرده اید لفظ قائم فقط مختص امام دوازدهم (ع) نمیباشد و برای سایر امامان نیز به کار رفته است
توجه کنید که امامان نه مهدیین

ansar;329211 نوشت:
روایت اول

عن أبي بكر الحضرمي عن أبي جعفر ( عليه السلام )، قال: قلت له: إي بقاع الأرض أفضل بعد حرم الله عز وجل وحرم رسوله ( صلى الله عليه وآله )، فقال: ( الكوفة يا أبا بكر هي الزكية الطاهرة، فيها قبور النبيين المرسلين وغير المرسلين والأوصياء الصادقين، وفيها مسجد سهيل الذي لم يبعث الله نبيا إلا وقد صلى فيه، ومنها يظهر عدل الله، وفيها يكون قائمه والقوام من بعده، وهي منازل النبيين والأوصياء والصالحين ) كامل الزيارات لجعفر بن محمد بن قولويه ص 76

از ابي جعفر (ع )كه فرمودند : كوفه است پاک وطاهر ... در آن مسجد سهيل است كه خداوند پيامبري را مبعوث نكرد مگر اينكه در آن مسجد نماز خواند , و از آنجا عدل خدا پديدار می شود ، و در آن است قائمش و قائمان بعد از او و آن منزلگاه انبیاء و اوصیا و صالحین می باشد.

ملاحظه: برادر عزیز لفظ قائم که در روایتی که خودتان درج کردید آمده است و خودتان فرمودید که فقط مختص امام زمان است. لذا در روایت فوق می بینیم مهدیین که بعد از امام هستند قائم خطاب شده اند.

ظاهرا یا جنابعالی پاورقی روایت را ندیده اید و یا ترجیح دادید نبینید
در ادامه روایت آمده است:

يدل على أن بعد وفاته ( عليه السلام ) يكون قوام له في الأرض ، موافقا للأخبار الدالة على أن
الأئمة الذين يكرون في الرجعة يملكون الأرض بعده

میگوید در اینجا منظور از قوامون ائمه هستند که رجعت میکنند و بعد از امام زمان (عج) مالک زمین میشوند

دوستان انصار احمد الحسن ، نظرتان در مورد این روایت چیست؟؟؟

حدثنا علي بن أحمد بن محمد بن عمران الدقاق قال : حدثنا محمد بن -
أبي عبد الله الكوفي قال : حدثنا موسى بن عمران النخعي ، عن عمه الحسين بن يزيد
النوفلي ، عن علي بن أبي حمزة ، عن أبي بصير قال : قلت للصادق جعفر بن محمد عليهما السلام
يا ابن رسول الله إني سمعت من أبيك عليه السلام أنه قال : يكون بعد القائم اثنا عشر مهديا
فقال : إنما قال : اثنا عشر مهديا ، ولم يقل : إثنا عشر إماما ، ولكنهم قوم من شيعتنا
يدعون الناس إلى موالاتنا ومعرفة حقنا .
کمال الدین، صدوق، ص358

به حضرت صادق (علیه السلام) عرض كردم: من از پدرتان شنيدم كه: بعد از قائم دوازده مهدى هست، حضرت فرمودند[="blue"] پدرم فرمود: دوازده «مهدى» نه دوازده امام، اينان عده‏اى از شيعيان ما هستند كه مردم را به ولايت و معرفت ما مي خوانند[/]

با سلام خدمت برادر عزیزم علی مع الحق و کلیه عزیزان

علی مع الحق;329279 نوشت:
با سلام و عرض ادب
همانطور که شما ذکر کرده اید لفظ قائم فقط مختص امام دوازدهم (ع) نمیباشد و برای سایر امامان نیز به کار رفته است
توجه کنید که امامان نه مهدیین

ظاهرا یا جنابعالی پاورقی روایت را ندیده اید و یا ترجیح دادید نبینید
در ادامه روایت آمده است:

يدل على أن بعد وفاته ( عليه السلام ) يكون قوام له في الأرض ، موافقا للأخبار الدالة على أن
الأئمة الذين يكرون في الرجعة يملكون الأرض بعده

میگوید در اینجا منظور از قوامون ائمه هستند که رجعت میکنند و بعد از امام زمان (عج) مالک زمین میشوند

برادر عزیز روایت از معصومین است، و پاورقی از نظر و رای صاحب کتاب است که شما باید این امر را متوجه شده باشید، که پاوری از ثقلین نمی باشد

بنده روایتهایی را که درج کردم را یعنی قبول دارید که قائل بر این باشند که امام مهدی دارای فرزند است و فرزندان وی بعد از او می آیند، که فقط بر این روایت ایراد فرمودید که کلام ما را نقض کنید، و آنهم بی دلیل... البته ببخشید عزیز قصد جسارت ندارم

اگر واقعا دلیل بر رد دارید دلیل را با دلیل برگردانید. بنده از تطبیق روایتها برای شما استدلال کردم نه از نظر شخصی خود...

پس لطفا از کلام اهل بیت علیهم السلام دلیل بیاورید نه غیر از آنها...

نقل قول:

دوستان انصار احمد الحسن ، نظرتان در مورد این روایت چیست؟؟؟

حدثنا علي بن أحمد بن محمد بن عمران الدقاق قال : حدثنا محمد بن -
أبي عبد الله الكوفي قال : حدثنا موسى بن عمران النخعي ، عن عمه الحسين بن يزيد
النوفلي ، عن علي بن أبي حمزة ، عن أبي بصير قال : قلت للصادق جعفر بن محمد عليهما السلام
يا ابن رسول الله إني سمعت من أبيك عليه السلام أنه قال : يكون بعد القائم اثنا عشر مهديا
فقال : إنما قال : اثنا عشر مهديا ، ولم يقل : إثنا عشر إماما ، ولكنهم قوم من شيعتنا
يدعون الناس إلى موالاتنا ومعرفة حقنا .
کمال الدین، صدوق، ص358

به حضرت صادق (علیه السلام) عرض كردم: من از پدرتان شنيدم كه: بعد از قائم دوازده مهدى هست، حضرت فرمودند پدرم فرمود: دوازده «مهدى» نه دوازده امام، اينان عده‏اى از شيعيان ما هستند كه مردم را به ولايت و معرفت ما مي خوانند

برادر عزیزم شما چرا از شاخه ای به شاخه دیگر می پرید.

لطفا بر یک موضوع باشید... جواب شما را داریم برای نوشته خودتان لذا شما دارید بحث را منحرف می کنید.

و نمی دانم از روی عمد است یا تعصب ببخشید برادر عزیز شما خودتان امری را فرمودید و ما در صدد حل آن هستیم پس لطفا از شاخه ای به شاخه ای دیگر نروید. خواهشن

برادر عزیز جناب انصار

اولا اینکه میفرمائید شاخه به شاخه میپرم چنین نیست

شما در ذیل پستتان فرمودید:

ansar;329211 نوشت:
امیدوارم که متوجه شده باشید که قائم بر یک شخص اطلاق نمیشود و امام داری فرزند است و آن وصی ایشان است و امام نیز هم خطاب می شود

بنده هم در جواب این روایت را آوردم که گفته شما را رد میکند:

علی مع الحق;329296 نوشت:
حدثنا علي بن أحمد بن محمد بن عمران الدقاق قال : حدثنا محمد بن -
أبي عبد الله الكوفي قال : حدثنا موسى بن عمران النخعي ، عن عمه الحسين بن يزيد
النوفلي ، عن علي بن أبي حمزة ، عن أبي بصير قال : قلت للصادق جعفر بن محمد عليهما السلام
يا ابن رسول الله إني سمعت من أبيك عليه السلام أنه قال : يكون بعد القائم اثنا عشر مهديا
فقال : إنما قال : اثنا عشر مهديا ، ولم يقل : إثنا عشر إماما ، ولكنهم قوم من شيعتنا
يدعون الناس إلى موالاتنا ومعرفة حقنا .
کمال الدین، صدوق، ص358

ثانیا:میگویید روایت از معصومین است، و پاورقی از نظر و رای صاحب کتاب است
گفته شما(بر فرض صحیح السند بودن که کارشناس باید بررسی کند) صحیح است اما وقتی شما یک روایت را از کتاب شخصی اقتباس میکنید یعنی آن فرد را ثقه میدانید پس رای او نیز همینطور است
و اگر شما رای ایشان را نپذیرید بنده از این روایت همین برداشت را دارم نه برداشت شما
پس این روایت دوپهلو است و نمیتواند سند گفته شما باشد

ثالثا :میفرمائید "فقط بر این روایت ایراد فرمودید که کلام ما را نقض کنید،"
دوست عزیز اولا بنده پزوهشگرم و نه کارشناس
ثانیا این روایاتی که شما به آسانی از جایی گرفته و اینجا کپی کرده اید بنده باید به منبعش رجوع کنم تا اصل روایت را پیدا کنم و این وقت گیر است ضمن اینکه هنوز چند تا از کتبی که شما ادرس داده اید را پیدا نکردم

بنابراین انتظار نداشته باشید به همان سرعتی که شما کپی کرده اید بنده بتوانم جواب بدهم!

ansar;329211 نوشت:
روایت سوم:

الغيبة للشيخ الطوسي ص162قال الصادق ع:إن لصاحب هذا الامر غيبتين إحداهما تطول حتى يقول بعضهم:مات،ويقول بعضهم : قتل،ويقول بعضهم : ذهب ، حتى لا يبقى على أمره من أصحابه إلا نفر يسير لا يطلع على موضعه أحد من ولده ولا غيره إلا المولى الذي يلي أمره.

دركتاب غيبه طوسي ص 162 ازحضرت صادق (ع) :براى صاحب اين امر دو غيبت است كه يكى از آنها به طول مى انجامد تا اينكه بعضيها بگويند : مرده وبعضيها بگويند كشته شده وبعضيها كَويند رفت تا اينكه بر امر(باور) او كسی نماند مگر اندكی از يارانش؛ وبر موضعش کسی مطلع نمی شود حتی فرزندانش و نه غیر از آنها مگرمولايي كه امرش بعد از اوست.

ملاحظه: در این روایت به صراحت مشاهده می کنیم که امام مهدی در زمان غیبت کبری کسی از مکان او خبر ندارد مگر یکی از فرزندانش که امرش را بر عهده می گیرد. و آن کسی نیست جز یمانی صاحب پرچم هدایت.

در مورد این روایت قبلا گفته ام :

علی مع الحق;329076 نوشت:
اولا در روایت غیبت نعمانی که ادرسش را دادید کلمه ولی آمده که متاسفانه ان را به ولد تحریف کردید

ثانیا بر فرض که کلمه ولد بود و نه ولی
در این صورت عبارت مد نظر شما را به این شکل میتوان ترجمه کرد:
هیچ کس حتی فرزندانش از محل او با خبر نیستند به جز غلام و خدمت كار حضرت كه كارهاي حضرت را به عهده دارد

همچنین این روایت از جهت سند مخدوش است، زيرا يكى از راويان آن ابراهيم بن مستنير و در جاى ديگر عبد اللّه بن مستنير است و هر دو مجهولاند.

علی مع الحق;329312 نوشت:
برادر عزیز جناب انصار

اولا اینکه میفرمائید شاخه به شاخه میپرم چنین نیست

شما در ذیل پستتان فرمودید:

بنده هم در جواب این روایت را آوردم که گفته شما را رد میکند:

ثانیا:میگویید روایت از معصومین است، و پاورقی از نظر و رای صاحب کتاب است
گفته شما(بر فرض صحیح السند بودن که کارشناس باید بررسی کند) صحیح است اما وقتی شما یک روایت را از کتاب شخصی اقتباس میکنید یعنی آن فرد را ثقه میدانید پس رای او نیز همینطور است
و اگر شما رای ایشان را نپذیرید بنده از این روایت همین برداشت را دارم نه برداشت شما
پس این روایت دوپهلو است و نمیتواند سند گفته شما باشد

ثالثا :میفرمائید "فقط بر این روایت ایراد فرمودید که کلام ما را نقض کنید،"
دوست عزیز اولا بنده پزوهشگرم و نه کارشناس
ثانیا این روایاتی که شما به آسانی از جایی گرفته و اینجا کپی کرده اید بنده باید به منبعش رجوع کنم تا اصل روایت را پیدا کنم و این وقت گیر است ضمن اینکه هنوز چند تا از کتبی که شما ادرس داده اید را پیدا نکردم

بنابراین انتظار نداشته باشید به همان سرعتی که شما کپی کرده اید بنده بتوانم جواب بدهم!

در مورد این روایت قبلا گفته ام :

همچنین این روایت از جهت سند مخدوش است، زيرا يكى از راويان آن ابراهيم بن مستنير و در جاى ديگر عبد اللّه بن مستنير است و هر دو مجهولاند.

برادر عزیز اصحاب کتابهای دیگر هم نیز بر مهدیین نظر دادند و در اینجا بنده بی انصافی نمی کنم و آنها را به رخ شما بکشم چرا آنها را قبول نمی کنید؟ که می گویند مهدیین بعد امام مهدی از فرزندانش خواهند آمد؟ وقتی دلیل را نمی توانی با دلیل بر گردانی چرا سر در صحیح یا غیر صحیح می کنی؟

روایتی که به قول شما دو پهلو می گویید از قراین موافق هر کدام باشند آن صحیح است و قرآین این امر اثبات می کنند. نه حرف اشخاص...

شما قبل از اینکه روایتی را اتخاذ کنید اول به قرینه های آن دقت کنید.

اگر می توانید کلام خودتان را با قرینه ها اثبات کنید. و صحیح و غیر صحیح را با این عمل دریابید. بنده مسئول قبول یا عدم قبول شما نیستم قضاوت با خوانندگان است.

آن شخصی که روایت را در کتابش نقل کرده است از سایر کتب برگرفته است و ثقه بودن یا نبودن وی برای بنده اهمیتی ندارد همین که به وسیله قرینها برای بنده اثبات شود که از معصومین نقل شده است کافی است و کاری به نظر و رای صاحب کتاب ندارم.

بنده که به شما نگفتن الا و بالله باید الان جواب بدهی هر وقت وقت کردی جواب بده و راحت خودتان بگردید لذا چیزی نفرمایید که مثلا باید دقیقا همین الان جواب بدهید نه برادر شما راحت باشید بگردید و بیائید کلامتان را درج کنید.

بنده کنار سیستمم بودم و جواب شما را دیدم و فورا جواب دادن ولی اگر پای سیستمم نبودم قطعا جواب سریع نمی دادم شما هم راحت باشید هر وقت توانستی جواب بده بنده هم در هیچ جایی به شما گیر ندادم که حتما باید سریع باشید.

در ضمن شما به جوابهای بنده می گویید کپی در صورتی کپی از جواب فرق دارد. کلام خودتان را جواب می گویید و جوابی که عاری از دلیل باشد جواب نیست برادر... منتظر ادله های ثقلین شما هستم.

نقل قول:

اولا در روایت غیبت نعمانی که ادرسش را دادید کلمه ولی آمده که متاسفانه ان را به ولد تحریف کردید

ثانیا بر فرض که کلمه ولد بود و نه ولی
در این صورت عبارت مد نظر شما را به این شکل میتوان ترجمه کرد:
هیچ کس حتی فرزندانش از محل او با خبر نیستند به جز غلام و خدمت كار حضرت كه كارهاي حضرت را به عهده دارد


برادر عزیز روایت اینگونه است که " ولده " دارد چرا تحریف کردن را بر ما تحمیل می کنید؟ و می گویید روایت "ولی " دارد نه " ولده " و در ادامه می گویید تحریف کردید؟ بنده از کتاب شیخ طوسی روایت را نقل می کنیم و آنهم به طور کامل پس نگویید تحریف تحریف کردید. سبحان الله

بنده روایت را از کتاب شیخ طوسی برای شما نقل کردم و کلامی که برای بنده نیست را به بنده تحمیل کردید و در جوابهای مربوط به بنده نقل قول می کنید. چرا ؟

با سلام...

برادر عزیز شما کلام بنده را با یک روایت که مخالف نیست و برداشت شخصی خود را بر آن تحمیل کردید در صدد هستید که امامت مهدیین را نفی کنید لذا به روایتهای زیر دقت کنید.

عن الحسين بن ثوير بن أبي فاختة ، عن أبي عبد الله عليه السلام قال : لا تعود الامامة في أخوين بعد الحسن والحسين عليهما السلام ، ولا يكون بعد علي بن الحسين عليه السلام إلا في الاعقاب وأعقاب الاعقاب

حسین بن ثویر بن ابی فاخته گوید : امام صادق (ع) فرمود : بعد از حسن و حسین (ع) امامت به دو برادر نمی رسد . و بعد از علی بن الحسین (ع) نخواهد بود مگر در اعقاب (نسل ها) و اعقاب اعقاب (نسل های نسل ها)

الغیبة الطوسی ص 196 ح 160 . بحار الانوار ج 25 ص 250 ح 2 . إثبات الهداة ج 1 ص 541 ح 349 . علل الشرائع ص 208 ح 9

عن حماد بن عيسى الجهني قال : قال أبو عبد الله عليه السلام : لا تجتمع الامامة في أخوين بعد الحسن والحسين عليهما السلام ، إنما هي في الاعقاب وأعقاب الاعقاب

حماد بن عیسی جهنی گوید : امام صادق علیه السلام فرمود : امامت بعد از حسن و حسین (ع) در دو برادر جمع نمی شود . به درستی که آن در در اعقاب (نسل ها) و اعقاب اعقاب (نسل های نسل ها) خواهد بود

الغیبة الطوسی ص 226 ح 191 . إثبات الهداة ج 1 ص 124 ح 198 بحار الانوار ج 25 ص 251 ح 7 . كمال الدين ص 414 ح 2 . الكافي ج 1 ص 286 ح 4

عن أبي عبد الله عليه السلام قال : لا تعود الامامة في أخوين بعد الحسن والحسين عليهما السلام أبدا ، إنها جرت من علي بن الحسين عليهما السلام كما قال عزوجل : وَأُوْلُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُهَاجِرِينَ . الأحزاب:6 . فلا تكون بعد علي بن الحسين عليهما السلام إلا في الاعقاب وأعقاب الاعقاب

امام صادق (ع) فرمود : پس از حسن و حسین (ع) امامت هرگز به دو برادر بر نمی گردد . بلکه از علی بن الحسین (ع) آن گونه جریان پیدا کرد که خداوند تبارک و تعالی فرموده است : و خویشاوندان بعضی نسبت به بعضی دیگر از مومنان و مهاجران در کتاب خدا اولی تر هستند . الاحزاب:6 . پس بعد از علی بن الحسین (ع) نخواهد بود مگر در اعقاب (نسل ها) و اعقاب اعقاب (نسل های نسل ها)

الغیبة الطوسی ص 226 ح 192 . بحار الانوار ج 25 ص 252 ح 8 . كمال الدين ص 414 ح 1 . إثبات الهداة ج 1 ص 85 ح 48 . الكافي ج 1 ص 285 ح 1

ملاحظه: برادران و خواهران گرامی اگر به روایتهای فوق دقت فرمائید در مورد امامت سخن گفته شده که در برادرانی بعد از حسن و حسین علیهم السلام جمع نمی شود مگر نسلها یا نسل نسلها...

لذا اهل بیت تعلیل می فرمایند و این امرا را بیان می کنند که باز هم این امر تکرار می شود در نسلهای آینده حال این نسلها چه کسانی هستند؟

قطعا نسلها یکی پس از دیگری می باشند که امامت بین دو برادر جمع شود و این اجماع مجدد امامت بین دو برادر مانند حسن و حسین علیهم السلام تکرار شود. با این حال می بینیم که امامان تا امام مهدی علیهم السلام برادر امامی نداشتند فقط حسن و حسین علیهم السلام. لذا این امر چه وقت تکرار می شود؟ قطعا در دوره مهدیین این امر رخ خواهد و مشاهده می کنیم که چگونه به صراحت اهل بیت علیهم السلام مهدیین را امام خطاب می کنند.

همچنین خواستم نظر شما برادر علی مع الحق را در مورد روایتهای فوق بدانیم

اگر نیاز به توضیح بیشتر هست در خدمتم...

موفق باشید...

با سلام و عرض ادب

ansar;329329 نوشت:
وقتی دلیل را نمی توانی با دلیل بر گردانی چرا سر در صحیح یا غیر صحیح می کنی؟

ansar;329329 نوشت:
روایتی که به قول شما دو پهلو می گویید از قراین موافق هر کدام باشند آن صحیح است و قرآین این امر اثبات می کنند. نه حرف اشخاص...

ansar;329329 نوشت:
شما قبل از اینکه روایتی را اتخاذ کنید اول به قرینه های آن دقت کنید.

اگر می توانید کلام خودتان را با قرینه ها اثبات کنید.

دوست گرامی! آیا در دین شما هر روایتی را بدون بررسی قبول میکنند؟؟ چرا نباید سر در صحیح و غیر صحیح کنم؟؟

اتفاقا میتوانم روایات شما را با روایات رد کنم که اتفاقا برای بنده خیلی خیلی راحت تر میباشد چون مانند شما یکسری روایات را میارم و در اینجا کپی میکنم . اگر این طور دوست دارید مشکلی نیست

ما روایات متواتر داریم که امامان 12 تا هستند و این کل اعتقادات شما را بر باد میدهد.
وقتی بنده یک روایت اوردم که مهدیین امام نیستند شما میگویی بحث را منحرف نکن حالا خود شما دارید همین کار را میکنید...

ansar;329329 نوشت:
آن شخصی که روایت را در کتابش نقل کرده است از سایر کتب برگرفته است و ثقه بودن یا نبودن وی برای بنده اهمیتی ندارد

خب بفرمائید از کدام کتاب نقل کرده؟!
برادر جان این دیگه از اصول اولیه است که اگر راوی ثقه نباشد روایت به درد زباله دانی میخورد
شخصی که سلسله راوی را نقل میکند خودش نیز باید ثقه باشد والا نمیتوان به او اعتماد کرد
اگر غیر این است شما چرا روایات صحیح بخاری که با سند صحیح روایت کرده را قبول نمیکنید؟!

ansar;329329 نوشت:
برادر عزیز روایت اینگونه است که " ولده " دارد چرا تحریف کردن را بر ما تحمیل می کنید؟

بنده به شما نگفتم تحریف کرده اید بلکه به جناب بقیت الاسلام گفتم
در ثانی راویان آدرسی که شما داده اید با راویان کتاب غیبت نعمانی یکیند. یک سلسله راوی و دو متن مختلف میدانید یعنی چه؟
ثالثا این روایت از جهت سند مخدوش است، زيرا يكى از راويان آن ابراهيم بن مستنير و در جاى ديگر عبد اللّه بن مستنير است و هر دو مجهولاند.

ansar;329346 نوشت:
همچنین خواستم نظر شما برادر علی مع الحق را در مورد روایتهای فوق بدانیم

ان شا الله .
شما نیز لطف کنید و جواب پست 56 را بدهید (شما میگویید مخالف امامت مهدیین نیست! لطفا بیشتر توضیح دهید)

ansar;329211 نوشت:
روایت دوم:

قال أمير المؤمنين ع:..وليُبنينّ بالحيرة مسجد له خمسمائة باب يصلي فيه خليفة القائم عجل الله تعالى فرجه لأن مسجد الكوفة ليضيق عنهم، وليصلين فيه إثنا عشر إماماً عدلاً. تهذيب الأحكام للطوسي ج3 ص253

از امير المومنيين (ع) روايت است كه فرمودند : پس بسازد در حيره مسجدی كه پانصد در داشته باشد در آن نماز گذارد خليفه ( جانشين) قائم (ع ) زيرا كه مسجد كوفه كوچكشان باشد ودر آن نماز گذارند دوازده امام عادل.

ملاحظه: خلیفه یعنی جانشین و جانشین جهت استمرار حکومت امام مهدی می باشد، لذا نمی توانیم این امر را بر دوره رجعت حمل کنیم چرا که در ادامه همین روایت فرموده بعد از آن دوازده امام عادل در آنجا نماز می خوانند.

اولا: اثری از حبه العرنی در کتب رجالی موجود نیست پس این روایت قابل اعتماد نیست.

ثانیا:ادامه روایت:

قلت : يا أمير المؤمنين ويسع مسجد الكوفة هذا الذي تصف الناس
يومئذ ؟ ! ! قال : تبنى له أربع مساجد مسجد الكوفة أصغرها وهذا ومسجد ان
في طرفي الكوفة من هذا الجانب وهذا الجانب وأومى بيده نحو البصريين والغريين .

با توجه به ادامه روایت که متاسفانه ذکر نکردید معلوم میشود در اینجا منظور از خلیفه قائم همان نماینده امام (ع) میباشد که امر پیش نمازی را بر عهده دارد.
کاملا مشخص است که امام (ع) نمیتواند خودش در هر چهار مسجد نماز بخواند.

همچنین از صفت """عادل""" که برای """12 امام""" آمده است معلوم میشود که منظور 12 امام معصوم شیعه نیست زیرا آنها(ع) خود به واسطه عصمت ، عادل هستند ونیازی به تاکید وجود نداشت.

بنابراین معنای صحیح روایت به این صورت است:

روزی امام علی علیه السلام به حیره رفت. آن‌گاه با دست به کوفه و حیره اشاره کرد و فرمود: « این دو محل به هم متصل خواهد شد، به طوری که هر ذراع آن به چند دینار فروخته خواهد شد. در حیره مسجدی بنا خواهد شد که پانصد تا در دارد و نماینده قائم علیه السلام در آن نماز جمعه می‌گزارد، چرا که مسجد کوفه برای مردم کوچک است. در آن مسجد، دوازده امام جماعت عادل نماز می‌خوانند.»
حبه العرنی([="blue"]؟؟؟[/]) پرسید: « ای امیر مؤمنان! آیا این مسجدی که وصف می‌کنی گنجایش مردم را در آن زمان دارد؟
« برای مهدی علیه السلام چهار مسجد می‌سازند؛ مسجد کوفه که از همه کوچک‌تر است، این مسجد و دو مسجد دیگر در دو طرف کوفه.» امام علیه السلام هنگام گفتن این جمله با دست به سوی نهر بصریّین و غریین اشاره کرد.

سلام و عرض ادب

علی مع الحق;329409 نوشت:
اولا: اثری از حبه العرنی در کتب رجالی موجود نیست پس این روایت قابل اعتماد نیست.

بررسی دقیقتر:

1- درباره حبة العرنی، در کتاب های رجال توثیقی دیده نمی شود؛ البته رجال ابن داوود گفته: ممدوح.
2- ابیه (که نامش ثابت بن هرمز ابوالمقدام است) زیدی مذهب است و وثاقتش اثبات نشده

تا اینجا 3 روایت شما بر باد رفت
این هم مشتی نمونه خروار
جای تعجب است که عقایدتان را از این جور روایات گرفته اید
یا راویان ضعیف است و یا اشاره به رجعت داشته نه مهدیین و یا روایت را قیچی شده به شما تحویل داده اند...
دوست عزیز کمی خودتان نیز اهل تحقیق باشید و هرکی هرچه به شما گفت چشم بسته نپذیرید

علی مع الحق;329407 نوشت:

(شما میگویید مخالف امامت مهدیین نیست! لطفا بیشتر توضیح دهید)

سلام دوست عزیز
انشالله برادر انصار خودشون هم ( اگر مایل بودند ) پاسخ می دهند.
اما من هم اینجا در این باره توضیحی میدهم :

از ابی بصیر گوید: به امام صادق جعفر بن محمّد (ع)عرض کردم:
ای پسر رسول خدا از پدرتان امام باقر (ع)[="red"]شنیدم که فرمود: پس از قائم دوازده امام می باشند. [/]امام صادق (ع) فرمود:[="red"] بلکه ایشان فرمود دوازده مهدی و نفرمود دوازده امام[/] و ایشان از شیعیان ما می باشند که مردم را به ولایت ما و شناساندن حق ما دعوت می کنند).

چطور ممکنه ابی بصیر صحبتی از امام بودن مهدیین و یا چیزهایی که در حد امام بودن آنها باشد , نشنیده باشد و بعد بگوید از امام باقر ع شنیدم فرمود 12 امام بعد از قائم ؟

دو حالت وجود داره اینجا : (از نظر من)
:

1- ابی بصیر از امام باقر ع شنیده که ایشان فرمودند : بعد از 12 امام , 12 مهدی هست.... و احتمالا لا به لای بحث امام باقر ع اشاره کردند که این 12 مهدی , امام هم هستند. و خلاصه ابی بصیر به امام صادق ع گفت : من شنیدم که پدرتون گفتند : 12 امام بعد از قائم هستند. که بعد امام صادق تصحیح می کند که نه ( دقت کن ) پدرم فرموده : 12 مهدی و نه 12 امام. ( یعنی در واقع این گفتن 12 مهدی رو که رسول خدا در وصیت اشاره کرده را رعایت کن. و اسم آنها 12 مهدی هست و پدرم فرموده 12 مهدی بعد از قائم ).

[="red"]حتی امام صادق ع نمی گوید : خیر امام نیستند. بلکه می گوید پدرم فرموده : 12 مهدی نه 12 امام.
[/]

2- [="blue"]یا اینکه امام باقر ع در بیان 12 مهدیین چیزهایی فرمودند که ابی بصیر به این نتیجه رسیده که این 12 مهدی , 12 امام هستند. الله اعلم[/]

بلاخره به نظر نمیرسه هیچ صحبتی از امام بودن مهدیین توی کلام امام باقر ع نبوده باشه بعد ابی بصیر بگوید از امام باقر ع شنیدم که فرمود 12 امام بعد از قائم هستند.
______________________________

[="red"]و مورد بعدواسه امام بودن مهدیین میشه اینطوری هم به این نتیجه رسید :
[/]

پیامبر ص فرمودند :
و اما بعد...
و اگر وقت وفات حسن العسكری رسید [="red"]خلافت [/]را به فرزندش م ح م د ، مستحفظ از آل محمد (ص) تسلیم كند و ایشان دوازده امام مى باشند و سپس دوازده مهدى بعد از او مى باشند . پس اگر وفات او (حجة ابن الحسن) رسید [="red"]خلافت [/]را به فرزندش , نخستین مهدیین تسلیم كند كه سه نام دارد ، نامى مانند نام من و نام پدرم : عبد الله و احمد و نام سوّم مهدى است . و او اولین ایمان آورنده (به پدرش) است . الغیبة الطوسی ص 150 ح 111 – در غیبت طوسی ترجمه فارسی ص 300 ح 111 . بحار الأنوار ج 36 ص 260 . بحار الأنوار ج 53 ص 147 – مختصر . غایة المرام ج 2 ص 241 . مختصر البصائر ص 39 . إثبات الهداة ج 1 ص 549 ح 376 . الایقاظ من الهجعة ص 393 .

پس در وصیت مشاهده میشود به ترتیب از امام اول امام علی ع همینطوری [="red"]خلافت [/]تسلیم نفر بعدی میشه تا امام زمان ع. و بعد از دوباره ادامه پیدا می کند و [="red"]خلافت [/]تسلیم اولین [="red"]مهدیین [/]می شود.

[="blue"]و بعد :
[/]

[="magenta"]اگر يمامي خروج كرد بسوي او بشتابید چون پرچمش پرچم هدايت است، و بر هيچ مسلماني جايز نيست از او سرپيچي كند، و هر كس آن را (یعنی سرپيچي را ) انجام دهد از اهل جهنم مي‌باشد، چون به سوي حق و صراط مستقيم دعوت مي‌كند.
[/]
منبع: غيبت نعماني: ص ٢٦٤، بحار الأنوار: ج ٥٢ ص ٢٣٢، مستدرك سفينة البحار: ج ١٠ ص ٦٠٣، معجم أحاديث الإمام المهدي. ج ٣ ص ٢٥٥

پس یعنی همه بلا استثنا باید از یمانی تبعیت کنند.
و برای هیچ کس نه حسنی و غیره... این تبعیت وارد نشده و اگر شده بفرمایید.

پیامبر فرمود : و بعد... از هیچ‌ کس ابداً [="red"]تبعیت [/]نکن تا مردی را از فرزندان حسین (ع) ببینی که با اووصیت رسول خدا (ص) و پرچم او و [="red"]سلاح [/]او باشد . تفسیر العیاشی ج 1 ص 64 . بحار الأنوار ج 52 ص 222 . إلزام الناصب ج 2 ص 96

پس یمانی باید [="red"]سلاح [/]داشته باشد که بشود از او [="red"]تبعیت [/]کرد.

[="blue"]و حالا :
[/]

امام صادق عليه السلام فرمود:
داستان [="blue"]سلاح در خاندان ما[/]، داستان تابوت است در بنى اسرائيل, تابوت بر در هر خاندانى از بنى اسرائيل كه پيدا مى ‏گشت، نبوت به آنها داده مى‏ شد، [="red"]هر كس از ما هم سلاح بدستش رسد، امامت به او داده مى‏ شود[/]. اصول كافى جلد 1 صفحه: 343 رواية: 1

فکر کنم دیگه روشن باشه وقتی که در وصیت [="red"]خلافت [/]پله پله منتقل میشود از امام علی ع به امام حسن ع و بعد امام حسین ع و بعد... و بعد به امام زمان ع میرسد و از امام زمان ع به اولین مهدیین میرسد , قطعا اولین مهدیین سلاح دارد و همچنین که در روایت تبعیت هم دیدیم و اساسا تبعیت مطلق فقط از معصوم است , پس بنابرین مهدیین قطعا امام هم هستند و حال اینکه نامشان به هر دلیل مهدیین هست , ربطی به این ندارد که امام نباشند.

امیدوارم روشن باشد.

موفق باشید...

با سلام و خسته نباشید...

علی مع الحق;329407 نوشت:

دوست گرامی! آیا در دین شما هر روایتی را بدون بررسی قبول میکنند؟؟ چرا نباید سر درصحیح و غیر صحیح کنم؟؟

اتفاقا میتوانم روایات شما را با روایات رد کنم کهاتفاقا برای بنده خیلی خیلی راحت تر میباشد چون مانند شما یکسری روایات را میارم ودر اینجا کپی میکنم . اگر این طور دوست دارید مشکلی نیست

ما روایات متواترداریم که امامان 12 تا هستند و این کل اعتقادات شما را بر باد میدهد.
وقتی بندهیک روایت اوردم که مهدیین امام نیستند شما میگویی بحث را منحرف نکن حالا خود شمادارید همین کار را میکنید...

در کجای کلام بنده نوشته شده که هر روایتی را قبول می کنیم ؟ بلکه به شما می گوییم باید تطبیق کنیم.
ببخشید برادر مگر ما منکر دوازده امام هستیم که می خواهی امامت دوازده امام را برای ما اثبات کنید؟
بنده جواب شما را دادم و گفتم نظرتان را در مورد روایتهایی که قائل به امامت مهدیین هستند را چکار می کنید؟ و فهم شما در مورد روایتی که آوردید را قبول نمی کنیم زیرا روایت مخالف عقیده ما نیست بلکه فهم شما از روایت چیز دیگری است.

نقل قول:

خب بفرمائید از کدام کتاب نقل کرده؟!
برادر جان این دیگه از اصول اولیه است کهاگر راوی ثقه نباشد روایت به درد زباله دانی میخورد
شخصی که سلسله راوی را نقلمیکند خودش نیز باید ثقه باشد والا نمیتوان به او اعتماد کرد
اگر غیر این استشما چرا روایات صحیح بخاری که با سند صحیح روایت کرده را قبول نمیکنید؟!

بله برادر هر چند بنده با علم رجال مخالفم ولی می خوام بدونم نظرتون در مورد روایتهایی که روایان آنها کاملا موثق هستند و قائل به این هستند که اگر روایتی را از فاجر یا مومن برای شما نقل شده رد نکنید... چیست؟

أحمد بن محمد بن خالد البرقي، عن محمد بن اسماعيل، عن جعفر بن بشير، ( عن أبي الحصين ) عن أبي بصير، عن أبي جعفر (ع) أو عن أبي عبد الله (ع) قال : لا تكذبوا الحديث إذا أتاكم به مرجئي ولا قدري ولا حروري ينسبه إلينا فانكم لا تدرون لعله شئ من الحق فيكذب الله فوق عرشه.

المحاسن لأحمد بن محمد بن خالد البرقى ج 1 ص 230 . علل الشرائع ج 2 ص 395
احمد بن محمد بن خالد الرقی : ثقه . رجال النجاشی ص 76 شماره 182
محمد بن اسماعیل : ثقه . رجال النجاشی ص 330 شماره 893
جعفر بن بشیر : ثقه . رجال النجاشی ص 119 شماره 304
ابو الحصین زحر بن عبد الله الاسدی : ثقه . رجال النجاشی ص 176 شماره 465
ابو بصیر یحیی بن القاسم : ثقه . رجال النجاشی ص 441 شماره 1187

محمد بن يحيى، عن أحمد بن محمد، عن ابن محبوب، عن جميل بن صالح، عن أبي عبيدة الحذاء قال : سمعت أبا جعفر (ع) يقول : والله إن أحب أصحابي إلي أورعهم وأفقههم وأكتمهم لحديثنا وإن أسوأهم عندي حالاً وأمقتهم للذي إذا سمع الحديث ينسب إلينا و يروى عنا فلم يقبله إشمأز منه وجحده وكفَّر من دان به وهو لا يدري لعل الحديث من عندنا خرج وإلينا اسند، فيكون بذلك خارجا عن ولايتنا. مصدر: الكافي ج 2 ص 223 . مختصر بصائر الدرجات ص98 . وسائل الشيعة (آل البيت) ج27 ص 87 . مستدرك الوسائل ج1 ص80

محمد بن یحیی : ثقه . رجال النجاشی ص 353 شماره 946
احمد بن محمد : ثقه . خلاصة الاقوال الحلی ص 61
الحسن بن محبوب : ثقه . الفهرست الطوسی ص 96 شماره 162
جمیل بن صالح : ثقه . رجال النجاشی ص 127 شماره 329
ابو عبیدة الحذاء : ثقه . رجال النجاشی ص 170 شماره 449

عن أحمد بن محمد بن عيسى عن الحسين بن سعيد ومحمد بن خالد البرقي عن عبد الله بن جندب عن سفيان بن السمط قال : قلت لابي عبد الله (ع) جعلت فداك يأتينا الرجل من قبلكم يعرف بالكذب فيحدث بالحديث فنستبشعه فقال أبو عبد الله (ع) يقول لك اني قلت الليل انه نهار والنهار انه ليل قلت لا قال فان قال لك هذا اني قلته فلا تكذب به فانك انما تكذبني. مختصر بصائر الدرجات للحسن بن سليمان الحلي ص 76 وفي طبعة أخرى ص 234

احمد بن محمد بن عیسی : ثقه . خلاصة الاقوال الحلی ص 61
الحسین بن سعید : ثقه . رجال الطوسی ص 355 شماره 5257
محمد بن خالد البرقی : ثقه . رجال الطوسی ص 363 شماره 5391
عبد الله بن جندب : ثقه . رجال الطوسی ص 340 شماره 5059
سفیان بن السمط : ثقه . رجال الطوسی ص 220 شماره 2926

اگر روای اول ثقه نبود کل روایت در نزد خودتان در اصول مورد قبول نیست. لذا اگر راوی اول ثقه بود یعنی کل روایت صحیح است چون به تائید روای اول ثقه ذکر شده است. و اصول نیز این امر را دارد چرا ذکر نکردید؟

با توجه به کلام خودتان و عدم ثقه بودن راوی اول باید روایت را به زبالدانی (نعوذ بالله) انداخت. لذا روایتهای فوق که همه رجال آنها ثقه هستند باید علم رجال را نه فقط در سطل زبالدانی گذاشت بلکه باید آتش بزنید...

و اما در مورد صحیح بخاری و مسلم...

برادر عزیز هر روایتی که با کتاب خدا و سنت شریف محمد و آل محمد موافق باشد مورد قبول است در نزد ما هر چند که در کتب اهل سنت ذکر شود. و مبنای ما ارجاع به ثقلین است لطفا کلام ما را درک کنید.

برادر عزیزم از شما خواهشی دارم بنده که شیعه اهل بیت علیهم السلام هستم الحمد لله و برای بنده اثبات شده که مذهبم بر حق است لذا اگر یک سنی یا وهابی با شما مناظره کند و بگوید به شما از کتب خودتان(شیعیان) و علم رجال شیعیان حادثه غدیر را اثبات کنید می توانید؟ بخدا قسم که حادثه غدیر از نظر علم رجال در نزد شیعیان ضعیف است چون از راه صحابه ای نقل شده است که در نزد شیعیان ضعیف هستند... و بنده نیز از شما خواهش می کنم روایتهای حادثه غدیر را از طریق رجال شیعیان آنها را اثبات کنید...

نقل قول:

بنده به شما نگفتم تحریف کرده اید بلکه به جناب بقیت الاسلام گفتم
در ثانیراویان آدرسی که شما داده اید با راویان کتاب غیبت نعمانی یکیند. یک سلسله راوی ودو متن مختلف میدانید یعنی چه؟
ثالثا این روایت از جهت سند مخدوش است، زيرا يكىاز راويان آن ابراهيم بن مستنير و در جاى ديگر عبد اللّه بن مستنير است و هر دومجهولاند.

چه فرقی دارد برادر شما ما را محرف کلام دانستید در صورتی که کتاب اینگونه نوشته است.
گفتید مجهول و بدون ذکر دلیل بر مجهول بودن آنها... البته شما تقصیر ندارید چرا که در گوگل سرچ کردید و در وبلاگها نوشته شده مجهول و شما هم مجهول می گویید و آنهم بدون دلیل حتی خود سایتها و وبلاگها بر مجهول بودن آنها دلیل نمی دهند.

نقل قول:

ان شا الله .
شما نیز لطف کنید و جواب پست 56 را بدهید (شما میگویید مخالف امامتمهدیین نیست! لطفا بیشتر توضیح دهید)

چشم در پستی جداگانه اثبات خواهیم کرد به شرطی که خودتان هم نظرتون رو در مورد روایتهایی که دادیم (اعقاب او اعقاب الاعقاب) را اعلام کنید.

نقل قول:

بنابراین معنای صحیح روایت به این صورت است:

روزی امام علی علیه السلام بهحیره رفت. آن‌گاه با دست به کوفه و حیره اشاره کرد و فرمود: « این دو محل به هممتصل خواهد شد، به طوری که هر ذراع آن به چند دینار فروخته خواهد شد. در حیره مسجدیبنا خواهد شد که پانصد تا در دارد و نماینده قائم علیه السلام در آن نماز جمعهمی‌گزارد، چرا که مسجد کوفه برای مردم کوچک است. در آن مسجد، دوازده امام جماعتعادل نماز می‌خوانند
حبه العرنی(؟؟؟) پرسید: « ای امیر مؤمنان! آیا این مسجدی که وصف می‌کنی گنجایش مردم را در آن زمان دارد؟
« برای مهدی علیه السلام چهار مسجد می‌سازند؛ مسجد کوفه که از همه کوچک‌تر است،این مسجد و دو مسجد دیگر در دو طرف کوفه.» امام علیه السلام هنگام گفتن این جمله بادست به سوی نهر بصریّین و غریین اشاره کرد.

برادر ترجمه شما خیلی جالب است، و همچنین پر از ایراد...

دقت کنید اگر یک مسجد باشد حتما یکی از امامان عادل نماز می خواند و نمیشه چندین نماز جماعت در یک مسجد ایجاد شود در صورتی که عدالت آن نمازگزار برای مردم اثبات شده باشد. این یک

دوما: روایت می گوید: " خلیفه قائم" خلیفه یعنی جانشین، شما چگونه آن را به هوای خودتان ترجمه می کنید و می گویید نماینده !!!؟؟

سوما: در آن مسجد یعنی یک مسجد دقت کنید آن مسجد و نگفت مسجدها دوازده امام عادل نماز می خوانند و معلوم است که حتما در هر دوره از آن امامان فقط یکی نماز خواهدخواند نه همه در یک مسجد.

چهارما: مجددا روایت را به هوای خودتان ترجمه کردید و کلمه " جماعت " در اصل روایت نیست حالا از کجا آمده معلوم نیست. عجب...!!!

پنجماً: اگر بر فرض محال بگوییم دوازده امام با هم هر کدام نماز جماعت می خوانند ولی روایت گفته در مسجد و بعد مجددا می فرماید چهار مسجد، باز هم در آن چهار مسجد به علاوه مسجد حیره می شود پنج مسجد و در کل پنج امام جماعت در هر مسجد نماز می خوانند ولی روایت می گوید دوازده امام عادل...!!!! کلا ترجمه شما خطا است برادر و ممکن است که چهار مسجد دیگر به اختیار خلیفه قائم در هر مسجد امام جماعتی از انصار انتخاب شود و هر کدام در مسجدی نماز بخوانند. و الله اعلم

لذا روایت را طوری ترجمه کنید که با اصل متن عربی موافق باشد نه اضافه کنید برادر عزیز...

نقل قول:

بررسی دقیقتر:

1- درباره حبة العرنی، در کتاب های رجال توثیقی دیدهنمی شود؛ البته رجال ابن داوود گفته: ممدوح.
2- ابیه (که نامش ثابت بن هرمزابوالمقدام است) زیدی مذهب است و وثاقتش اثبات نشده

تا اینجا 3 روایت شما برباد رفت
این هم مشتی نمونه خروار
جای تعجب است که عقایدتان را از این جورروایات گرفته اید
یا راویان ضعیف است و یا اشاره به رجعت داشته نه مهدیین و یاروایت را قیچی شده به شما تحویل داده اند...
دوست عزیز کمی خودتان نیز اهلتحقیق باشید و هرکی هرچه به شما گفت چشم بسته نپذیرید

برادر عزیز الحمد لله اهل تحقیق هستیم و برای ما اثبات شد که علم رجال وضعی است و نیازی به این علم در مذهب شیعه نیست. لذا علم رجال از ثقلین برای ما ثابت شده است که باطل است و دلیلی برای این علم نمی بینیم.
البته به شما نصیحت می کنم همچنین اهل تحقیق باشید و علم رجال را حداقل برای خودت ثابت کن، دیگران پیش کش... (البته از ثقلین)

با سلام

پاسخ به تاپیک شماره 56

علی مع الحق;329296 نوشت:
دوستان انصار احمد الحسن ، نظرتان در مورد این روایت چیست؟؟؟

حدثنا علي بن أحمد بن محمد بن عمران الدقاق قال : حدثنا محمد بن -
أبي عبد الله الكوفي قال : حدثنا موسى بن عمران النخعي ، عن عمه الحسين بن يزيد
النوفلي ، عن علي بن أبي حمزة ، عن أبي بصير قال : قلت للصادق جعفر بن محمد عليهما السلام
يا ابن رسول الله إني سمعت من أبيك عليه السلام أنه قال : يكون بعد القائم اثنا عشر مهديا
فقال : إنما قال : اثنا عشر مهديا ، ولم يقل : إثنا عشر إماما ، ولكنهم قوم من شيعتنا
يدعون الناس إلى موالاتنا ومعرفة حقنا .
کمال الدین، صدوق، ص358

به حضرت صادق (علیه السلام) عرض كردم: من از پدرتان شنيدم كه: بعد از قائم دوازده مهدى هست، حضرت فرمودند پدرم فرمود: دوازده «مهدى» نه دوازده امام، اينان عده‏اى از شيعيان ما هستند كه مردم را به ولايت و معرفت ما مي خوانند

عن أبي بصير قال قلت للصادق جعفر بن محمد ع يا ابن رسول الله ص سمعت من أبيك ع أنه قال يكون بعد القائم اثنا عشر اماما. فقال إنما قال اثنا عشر مهديا و لم يقل اثنا عشر إماما و لكنهم قوم من شيعتنا يدعون الناس إلى موالاتنا و معرفة حقنا . بحارالأنوارج : 53 ص : 145

ابی بصیر گوید : به امام صادق جعفر بن محمّد(ع) گفتم : ای پسر رسول خدا از پدرتان امام باقر(ع) شنیدم که فرمود : پس از قائم دوازده امام می باشند . امام صادق(ع) فرمود : بلکه ایشان فرمود دوازده مهدی و نفرمود دوازده امام و ایشان از شیعیان ما می باشند که مردم را به ولایت ما و شناساندن حق ما دعوت می کنند . کمال الدین و تمام النعمه ج 2 ص 358 . بحار الأنوار ج 53 ص 145.

اول: سمعت من أبيك ع أنه قال يكون بعد القائم اثنا عشر اماما: از پدرتان امام باقر(ع) شنیدم که فرمود پس از قائم دوازده امام می باشند:

توجه: اگر به عبارت فوق دقت فرماید سوال کننده ابو بصیر از امام صادق علیه السلام سوال می کند که روایت را به هر دلیلی اشتباه خواندند یا اشتباه شنیده اند و امام در کلام خود در نقطه دوم زیر امر را بیان می کند و کلام سوال کننده (ابو بصیر) را تصحیح می کند که در نقطه دوم می فرماید:

دوم: فقال إنما قال اثنا عشر مهديا و لم يقل اثنا عشر إماما: بلکه ایشان فرمود دوازده مهدی و نفرمود دوازده امام:

توجه: همانگونه که می بینید امام در عبارت "انما" که یک عبارت انحصاری مقوله پدر گرامیشان است را حصر می کند به قولش که می فرماید: "انما" این عبارت حصر است و امام در صدد تصحیح کلام سوال کننده بوده است و امام نیز تصحیح کلام سوال کننده را طبق وصیت رسول خدا که دوازده امام و دوازده مهدی می باشد را بیان نموده اند، دوازده امام و دوازده مهدی، و همچنین امام باقر علیه السلام نیز دوازده مهدی را گفته است نه دوازده امام و آن هم بعد از امام مهدی، طبق وصیت رسول خدا صلی الله علیه و آله به نقطه بعدی دقت فرمایید

سوما: لكنهم قوم من شيعتنا يدعون الناس إلى موالاتنا و معرفة حقنا: ایشان از شیعیان ما می باشند که مردم را به ولایت ما و شناساندن حق ما دعوت می کنند:

توجه: نقطه سوم فوق مورد شبهه است که مخالفان دعوت بدان استناد می کنند و می گویند که امام صادق علیه السلام این امر(امامت) را نفی کرد که آنها از شیعیان باشند ولی غافل از اینکه امام عبارت "دوازده مهدی" را ذکر نموده اند!!! که اگر آن را مطابق روایتهای اهل بیت علیهم السلام قرار دهیم می بینیم که وصیت رسول خدا صلی الله علیه و آله بدان اشاره کرده اند، بله، قومی از شیعیان، پس اگر قومی از شیعیان نباشند باید قومی از بقیه مذاهب یا ادیان باشند؟ قطعا خیر، بلکه می بینیم که امام حسین علیه السلام و امام حسن علیه السلام از شیعیان امام علیه السلام می باشند، پس قومی که بدان اشاره شده است همان عده ای که در اول روایت ذکر شده است "دوازده مهدی" که این عبارت تعداد آن قوم را مشخص می کند و آنها قومی از شیعیان هستند، پس اگر بخواهیم شیعیان را دقیقا به کلام اهل بیت علیهم السلام بیان کنیم تعداد آنها خیلی کم می باشد لیکن با این حال باز هم می بینیم که اگر تعداد سیصد و سیزده نفر در زمین مومن و از شیعیان حقیقی بوده اند قطعا امام مهدی علیه السلام ظهور می کردند پس این تعداد کجایند؟ و اگر بخواهیم واقعا شیعیان را بسنجیم و طبق کلام اهل بیت آنها را دریابیم کمتر از تعداد موصوف می باشند، پس دوازده مهدی از همین اقلیت محاسبه شده و تعداد آنها دوازده نفر می باشند که آنها نیز از شیعیان هستند.

و اما در مورد دعوت آنها به موالات اهل بیت علیهم السلام، کسانی مورد این امر قرار می گیرند که تبعیت از آنها واجب است و سرپیچی از آنها موجب جهنم باشد، که هر کسی به غیر از آنها حتی اگر در نظر خود و دیگران مومن باشد و به اهل بیت علیهم السلام دعوت کند و بدون اینکه در زیر پرچم آنها قرار نگرفته باشد اعمال او مورد قبول نیستند، و خداوند حجج خود را جهت تقرب به خودش قرار داده است، در غیر این صورت خداوند لازم نیست کسی را ارسال کند که اطاعتش واجب باشد چون همه مردم به حق دعوت می کنند!!! با این حال می بینیم که حتی اگر کسی به زعم خودش دعوت به حق کند باز هم اگر از اول مهدیین از آنها که یمانی آل محمد است سرپیچی کند از اهل جهنم می باشد، و آنها در وصیت رسول خدا که معصوم از گمراهی است ذکر شده اند دوازده امام و دوازده مهدی علیهم صلوات ربی اجمعین...

منتظر نظرتان در مورد تاپیک شماره 60 هستیم

و لله الحمد و المنة

موفق باشید...

با سلام و عرض ادب

ansar;329211 نوشت:
روایت چهارم:

قال الامام زين العابدين علیه السلام: كاني بصاحبكم علا فوق نجفكم بظهر كوفان معه انصار ابيه تحت راية رسول الله قد نشرها فلا يهوي بها الى قوم الا اهلكهم الله عزوجل. كتاب بحار الانوار ج51ص135، منتخب الاثرص312 بلفظ قريب ومثله في الامام المهدي ص90 ، كتاب يوم الخلاص ص ) 248

امام زین العابدین علیه السلام فرمود: آنگاه صاحبتان را می بینم بر نجف تان در پشت کوفه با او انصار پدرش می باشند زیر پرچم رسول خدا...

اصل روایت در آدرس داده شده:

[spoiler] مجالس المفيد : ابن قولويه ، عن أبيه ، عن سعد ، عن ابن عيسى ، عن ابن أبي عمير ، عن ابن
مسكان ، عن بشر الكناسي ، عن أبي خالد الكابلي قال : قال لي علي بن الحسين عليه السلام :
يا با خالد لتأتين فتن كقطع الليل المظلم لا ينجو إلا من أخذ الله ميثاقه أولئك مصابيح
الهدى وينابيع العلم ينجيهم الله من كل فتنة مظلمة كأني بصاحبكم قد علا فوق نجفكم
بظهر كوفان في ثلاثمائة وبضعة عشر رجلا ، جبرئيل عن يمينه وميكائيل عن شماله
وإسرافيل أمامه ، معه راية رسول الله صلى الله عليه وآله قد نشرها لا يهوي بها إلى قوم إلا أهلكهم
الله عز وجل .[/spoiler]

عبارت «معه انصار ابيه» موجود نیست!!!


یک سوال از جناب انصار: آیا تا بحال به اصل کتبی که آدرس داده اید برای دیدن این احادیث که استناد کردید مراجعه کرده اید؟؟؟

ansar;329211 نوشت:
روایت پنجم:

عن أبي جعفر علیه السلام: قال إذا اختلف كلمتهم وطلع القرن ذو الشفا لم يلبثوا إلا يسيرا حتى يظهر الأبقع بمصر يقتلون الناس حتى يبلغوا أرم ثم يثور المشوه عليه فتكون بينهما ملحمة عظيمة ثم يظهر السفياني الملعون فيظهر بهما جميعا ويرفع قبل ذلك ثنتي عشرة راية بالكوفة معروفة ويقبل بالكوفة رجل من ولد الحسين يدعوا إلى أبيه ثم يبث السفياني جيوشه. في بعض ماورد في السفياني في سنة الظهور / مركز المصطفى / عن كتاب الفتن لابي نعيم / ج1 ص28

بنده کتابی که آدرس داده شده را پیدا نکردم اما از همین مقدار از روایت را که آوردید مشخص است که نامی از شخصی برده نشده و تنها چیزی که به ما میگوید این است که شخصی از فرزندان حسین(ع) برای پدرش تبلیغ میکند
نه مشخص است آن شخص چه کسی است و نه معلوم است پدرش چه کسی میباشد
این هم از برهان های قاطع شما که نه نام پدر معلوم است و نه پسر

با سلام خدمت دوستان

baghiatosalam;329496 نوشت:
1- ابی بصیر از امام باقر ع شنیده که ایشان فرمودند : بعد از 12 امام , 12 مهدی هست.... و احتمالا لا به لای بحث امام باقر ع اشاره کردند که این 12 مهدی , امام هم هستند. و خلاصه ابی بصیر به امام صادق ع گفت : من شنیدم که پدرتون گفتند : 12 امام بعد از قائم هستند. که بعد امام صادق تصحیح می کند که نه ( دقت کن ) پدرم فرموده : 12 مهدی و نه 12 امام. ( یعنی در واقع این گفتن 12 مهدی رو که رسول خدا در وصیت اشاره کرده را رعایت کن. و اسم آنها 12 مهدی هست و پدرم فرموده 12 مهدی بعد از قائم ).

حتی امام صادق ع نمی گوید : خیر امام نیستند. بلکه می گوید پدرم فرموده : 12 مهدی نه 12 امام.

2- یا اینکه امام باقر ع در بیان 12 مهدیین چیزهایی فرمودند که ابی بصیر به این نتیجه رسیده که این 12 مهدی , 12 امام هستند. الله اعلم

با نهایت احترام باید بگویم این توجیحاتی که آوردید حتی یک مادر مرده را هم به خنده میاندازد
برادر عزیز یعنی چی احتمالا لابلای بحث امام اشاره کردند 12 مهدی امام هم هستند ؟؟؟ اخه این دلیل رو کدام انسان عاقل قبول میکند؟؟؟
امام صریحا میگوید انان قومی از شیعیان ما امامان هستند آن وقت شما میگویید امام نمیگوید خیر امام نیستند!! پس قومی از شیعیان ما یعنی چی؟؟؟

و اما در مورد روایاتی که آوردید بدون اشاره به اسنادش که ضعیف هست دو سوال ساده از شما میپرسم.

1-اگر پیامبر (ص) معتقد بود مهدیین نیز امامند چرا گفته است ایشان دوازده امام مى باشند و سپس دوازده مهدى بعد از او مى باشند .
چرا نگفته است آنان 24 امام میباشند؟؟

2-آیا به روایات خوب توجه کرده اید،روایات دوازده مهدی بر فرض درستی آنها،به آمدن دوازده مهدی بعد از امام زمان(عج) اشاره دارند نه قبل از آمدن امام مهدی(عج)!!!
حال سوال ایجاست که چرا اولین مهدی شما قبل از امدن امام مهدی (عج) آمده و دارد امامت میکند؟؟

baghiatosalam;329496 نوشت:
اگر يمامي خروج كرد بسوي او بشتابید چون پرچمش پرچم هدايت است، و بر هيچ مسلماني جايز نيست از او سرپيچي كند، و هر كس آن را (یعنی سرپيچي را ) انجام دهد از اهل جهنم مي‌باشد، چون به سوي حق و صراط مستقيم دعوت مي‌كند.
منبع: غيبت نعماني: ص ٢٦٤، بحار الأنوار: ج ٥٢ ص ٢٣٢، مستدرك سفينة البحار: ج ١٠ ص ٦٠٣، معجم أحاديث الإمام المهدي. ج ٣ ص ٢٥٥

شما قبلا بنده را دعوت به بصیرت کردید..
باید گفت از بصیرت شما همین بس که روایتی که با سه دلیل ردش کرده ام بدون اینکه بر دلایل ایرادی وارد کنید دوباره همان را به عنوان سند و برهان قاطع ارائه میدهید!!!

با سلام و خسته نباشید.

علی مع الحق;329527 نوشت:
با سلام و عرض ادب

اصل روایت در آدرس داده شده:

[spoiler] مجالس المفيد : ابن قولويه ، عن أبيه ، عن سعد ، عن ابن عيسى ، عن ابن أبي عمير ، عن ابن
مسكان ، عن بشر الكناسي ، عن أبي خالد الكابلي قال : قال لي علي بن الحسين عليه السلام :
يا با خالد لتأتين فتن كقطع الليل المظلم لا ينجو إلا من أخذ الله ميثاقه أولئك مصابيح
الهدى وينابيع العلم ينجيهم الله من كل فتنة مظلمة كأني بصاحبكم قد علا فوق نجفكم
بظهر كوفان في ثلاثمائة وبضعة عشر رجلا ، جبرئيل عن يمينه وميكائيل عن شماله
وإسرافيل أمامه ، معه راية رسول الله صلى الله عليه وآله قد نشرها لا يهوي بها إلى قوم إلا أهلكهم
الله عز وجل .[/spoiler]

عبارت «معه انصار ابيه» موجود نیست!!!

یک سوال از جناب انصار: آیا تا بحال به اصل کتبی که آدرس داده اید برای دیدن این احادیث که استناد کردید مراجعه کرده اید؟؟؟

بنده با روایتی که آوردید بحث می کنم و با چشم پوشی از عبارت " معه انصار ابیه " هر چند که تا بررسی کامل گردد. بنده خواندم و دیدم ولی اکنون کتابهای مذبور را ندارم ان شاء الله بیان خواهم کرد.

این روایت از روز قیام سخن می گوید زیرا که می گوید: اگر آن را بر افراشت قومی(کافران) نجات نمی یابند مگر اینکه هلاک شوند.

و قطعا هلاکت این قومها در روز قیام است که برافراشته شدن آن در کوفه می باشد. و همچنین این پرچم هدایتگرترین پرچمهاست زیرا که این پرچم رسول خدا صل الله علیه و آله است. و هدایتگرترین پرچمها پرچم یمانی است که هر کی با هر سمتی اگر زیر پرچم یمانی قرار نگیرد هلاک می شود. در این دنیا و آخرت " هر کس از یمانی سرپیچی کند از اهل جهنم می باشد "

و اگر باز هم بگوییم که این شخص امام مهدی علیه السلام باشد خطا است چرا که مبداء ظهور امام مهدی علیه السلام مکه است و این شخص در کوفه می باشد، که پرچمش را بلند می کند و موجب هلاکت قومهای معاند و کافر می گردد.

علی مع الحق;329527 نوشت:

بنده کتابی که آدرس داده شده را پیدا نکردم اما از همین مقدار از روایت را که آوردید مشخص است که نامی از شخصی برده نشده و تنها چیزی که به ما میگوید این است که شخصی از فرزندان حسین(ع) برای پدرش تبلیغ میکند
نه مشخص است آن شخص چه کسی است و نه معلوم است پدرش چه کسی میباشد
این هم از برهان های قاطع شما که نه نام پدر معلوم است و نه پسر

نقل قول:

روایت پنجم:

عن أبي جعفر علیه السلام: قال إذا اختلف كلمتهم وطلع القرن ذو الشفا لم يلبثوا إلا يسيرا حتى يظهر الأبقع بمصر يقتلون الناس حتى يبلغوا أرم ثم يثور المشوه عليه فتكون بينهما ملحمة عظيمة ثم يظهر السفياني الملعون فيظهر بهما جميعا ويرفع قبل ذلك ثنتي عشرة راية بالكوفة معروفة ويقبل بالكوفة رجل من ولد الحسين يدعوا إلى أبيه ثم يبث السفياني جيوشه. في بعض ماورد في السفياني في سنة الظهور / مركز المصطفى / عن كتاب الفتن لابي نعيم / ج1 ص28

برادر عزیز واقعا بی انصافی کردید. برادر عزیز سفیانی از علائم حتمی نیست؟ خوب ذکر سفیانی آمده است و این یعنی این شخص در زمان سفیانی ظهور می کند و دعوتی برای پدرش دارد و کسی جز یمانی دعوتی به امام مهدی علیه السلام ندارد. پس روایت می گوید سپس سفیانی لشکرش را ارسال می کند... برادر عزیز در زمان کدام یک سفیانی موجود است؟ مگر سفیانی و یمانی خروجی(قیامی) همگام ندارند؟ پس این شخص دعوت کننده یمانی است و پدرش امام مهدی علیه السلام می باشد.

برادر عزیز علی مع الحق نظرتون در مورد تاپیک شماره 60 را یادتون نره هنوز منتظر نظر شما هستیم

ansar;329595 نوشت:

برادر عزیز علی مع الحق نظرتون در مورد تاپیک شماره 60 را یادتون نره هنوز منتظر نظر شما هستیم

سلام و عرض ادب خدمت دوست عزیز جناب انصار گرامی

ان شا الله به پست 60 شما که ظاهرا برایتان اهمیت خاصی دارد هم جواب خواهم داد.
اما نکته ای که اینجا وجود دارد این است که آداب بحث و گفتگوی دو طرفه حکم میکند زمانی که شما سوالاتی مطرح فرمودید و بنده پاسخ دادم بعد از آن بنده نیز بتوانم چند سوال از شما بپرسم نه اینکه فقط شما احادیث جدید بیاورید و بنده فرصت نکنم سوالاتی که برایم مطرح است بپرسم.
لذا اگر موافق باشید ابتدا پاسخ پست های قبلی (به جز این پست مد نظر شما) را تکمیل میکنم و بعد بنده چند سوالی که به عنوان یک پژوهشگر از شما دوستان انصار آقای احمد الحسن دارم خواهم پرسید
ان شا الله بعد از پاسخ شما دوستان ، به سوالات پست 60 نیز پاسخ میدهم
(البته بهتر این بود که کارشناس محترم در بحث حضور پیدا میکردند و ایشان پاسخگو بودند و ما استفاده میکردیم)

موفق باشید

ansar;329513 نوشت:
چه فرقی دارد برادر شما ما را محرف کلام دانستید در صورتی که کتاب اینگونه نوشته است.
گفتید مجهول و بدون ذکر دلیل بر مجهول بودن آنها... البته شما تقصیر ندارید چرا که در گوگل سرچ کردید و در وبلاگها نوشته شده مجهول و شما هم مجهول می گویید و آنهم بدون دلیل حتی خود سایتها و وبلاگها بر مجهول بودن آنها دلیل نمی دهند.

امیدوارم من بعد در پست زدن بیشتر دقت کنید
دوست عزیز شما دو تهمت بی اساس وارد کرده اید
اولا اینکه بنده جناب بقیت الاسلام را محرف کلام دانستم واقعیت دارد. و اینکه شما ادعا میکنید در کتاب چنین نوشته است درست نیست
ایشان در یکی از اسنادش کتاب غیبت نعمانی را آوردند و بنده نشان دادم اصل روایت در کتاب نعمانی بر خلاف ادعای ایشان است. پس ایشان روایت را با دخل و تصرف در آن آورده اند
جالب اینجاست که در پست قبلیشان با اینکه گفته بودیم روایت را تحریف نکنید باز هم به این کتاب استناد کرده اند
اصل روایت در این کتاب به این صورت است:

[SPOILER]وأخبرنا أحمد بن محمد بن سعيد ، قال : حدثنا القاسم بن محمد بن الحسن بن
حازم من كتابه ، قال : حدثنا عبيس بن هشام ، عن عبد الله بن جبلة ، عن إبراهيم بن
المستنير ، عن المفضل بن عمر الجعفي ، عن أبي عبد الله الصادق ( عليه السلام ) ، قال :
" إن لصاحب هذا الأمر غيبتين : إحداهما تطول حتى يقول بعضهم : مات ،
وبعضهم يقول : قتل ، وبعضهم يقول : ذهب ، فلا يبقى على أمره من أصحابه إلا
نفر يسير ، لا يطلع على موضعه أحد من[="Blue"] ولي[/] ولا غيره ،إلا المولى الذي يلي أمره [/SPOILER]

ثانیا فرموده اید بنده دلیلی ندارم که روایت ضعیف است و از سایتها کپی کرده ام
باید عرض کنم این گفته شما نشان میدهد جنابعالی بدون کوچکترین تحقیق و چشم بسته ادعا های این فرقه را پذیرفته اید.

سند مجهول بودن حبه العرنی:

ansar;329513 نوشت:
ببخشید برادر مگر ما منکر دوازده امام هستیم که می خواهی امامت دوازده امام را برای ما اثبات کنید؟

خیر شما منکر دوازده امام نیستید اما معتقدید غیر از این 12 امام امامان دیگر هم مرتبه با ایشان وجود دارد
در واقع شما مهدیین را نیز امام میدانید و 24 امامی هستید
اگر اشتباه گفته ام تصحیح بفرمائید.

ansar;329513 نوشت:
هر چند بنده با علم رجال مخالفم ولی می خوام بدونم نظرتون در مورد روایتهایی که روایان آنها کاملا موثق هستند و قائل به این هستند که اگر روایتی را از فاجر یا مومن برای شما نقل شده رد نکنید... چیست؟

توصیه میکنم در این مورد یک تاپیک مجزا باز کنید چون ارتباطی به بحث ما ندارد و شما به جز فرقه خودتان هیچ عالم شیعه را پیدا نمیکنید که رجال را قبول نداشته باشد

با اینکه به بحث ما مربوط نمیشود اما جواب شما ساده است این روایات می گوید هر خبری را که شنیدید استناد آنرا به ما تکذیب نکنید. اما آیا لازمه عدم تکذیب پذیرش و عمل به محتوای خبر میباشد؟ مسلما خیر
ضمن اینکه روایاتی داریم که ائمه صریحا به بررسی سندی توصیه کرده اند.

ansar;329513 نوشت:
برادر ترجمه شما خیلی جالب است، و همچنین پر از ایراد...

[spoiler]
دقت کنید اگر یک مسجد باشد حتما یکی از امامان عادل نماز می خواند و نمیشه چندین نماز جماعت در یک مسجد ایجاد شود در صورتی که عدالت آن نمازگزار برای مردم اثبات شده باشد. این یک

دوما: روایت می گوید: " خلیفه قائم" خلیفه یعنی جانشین، شما چگونه آن را به هوای خودتان ترجمه می کنید و می گویید نماینده !!!؟؟

سوما: در آن مسجد یعنی یک مسجد دقت کنید آن مسجد و نگفت مسجدها دوازده امام عادل نماز می خوانند و معلوم است که حتما در هر دوره از آن امامان فقط یکی نماز خواهدخواند نه همه در یک مسجد.

چهارما: مجددا روایت را به هوای خودتان ترجمه کردید و کلمه " جماعت " در اصل روایت نیست حالا از کجا آمده معلوم نیست. عجب...!!!

پنجماً: اگر بر فرض محال بگوییم دوازده امام با هم هر کدام نماز جماعت می خوانند ولی روایت گفته در مسجد و بعد مجددا می فرماید چهار مسجد، باز هم در آن چهار مسجد به علاوه مسجد حیره می شود پنج مسجد و در کل پنج امام جماعت در هر مسجد نماز می خوانند ولی روایت می گوید دوازده امام عادل...!!!! کلا ترجمه شما خطا است برادر و ممکن است که چهار مسجد دیگر به اختیار خلیفه قائم در هر مسجد امام جماعتی از انصار انتخاب شود و هر کدام در مسجدی نماز بخوانند. و الله اعلم

لذا روایت را طوری ترجمه کنید که با اصل متن عربی موافق باشد نه اضافه کنید برادر عزیز...[/spoiler]

اولا قرار نیست امان جماعت در یک زمان و با هم نماز جماعت برگزار کنند پس این ایراد شما بی مورد است

دوما اصلا خلیفه قائم(ع) نه و خلیفه نبی (ص)
مگر در روایات نداریم که پیامبر وقتی به سفری میرفت به جای خود خلیفه تعیین میکرد؟؟ آیا قائم (عج) نمیتواند در زمان حیاتش خلفایی داشته باشد؟؟

سوما در روایت آمده 12 امام عادل پس مشخص است منظور امام معصوم نیست

چهارما:محض اطلاع به پیشنماز جماعت نیز در عربی و فارسی امام میگویند!!! حالا اینکه این کلمه جماعت اضافه شده برای فهم بهتر بوده است

پنجما این ایراد واقعا خنده دار است! آیا اشکالی دارد که تعداد امام جواعت بیش از تعداد مسجد باشد؟؟ ایا یک امام جماعت خاص با مسجد قرار داد میبندد که در تمام روز هفته خودش در ان نماز بخواند؟ ضمن اینکه اصلا از روایت بر نمی آید که این تعداد امام در یک زمان باشند و ممکن است منظور این باشد که این مسجد 12 امام جماعت را خواهد دید. در هر دو صورت ایراد بی موردی است.

با سلام ....

نقل قول:

اگر روای اول ثقه نبود کلروایت در نزد خودتان در اصول مورد قبول نیست. لذا اگر راوی اول ثقه بود یعنی کلروایت صحیح است چون به تائید روای اول ثقه ذکر شده است. و اصول نیز این امر را داردچرا ذکر نکردید؟

برادر عزیز شما از چندین مورد از مواردی که بدان اشاره کردیم طفره رفتید. و یکی از آن قاعده ای که در فوق بیان کردیم
و اگر قاعده الزام بر شما ثابت است طبق علم رجال خودتان باید این مورد را نیز قبول کنید که اگر روایتی روای اول آن ضعیف باشد روایت به قول خودتان جای آن در زبالدانی است و اگر روای اول ثقه بود خیر مورد قبول است. لذا برادر عزیز شما اصلا از قواعد علم وضعی رجالی که خودتان بر آن ثابت هستید چیزی را نمی دانید. البته ببخشید جسارت نشه ولی چیزی که از کلام شما پیداست. امری که مورد موافق کلام شماست را قبول و امری که بر خلاف کلام شما است را رد می کنید.

علی مع الحق;329601 نوشت:
سلام و عرض ادب خدمت دوست عزیز جناب انصار گرامی

ان شا الله به پست 60 شما که ظاهرا برایتان اهمیت خاصی دارد هم جواب خواهم داد.
اما نکته ای که اینجا وجود دارد این است که آداب بحث و گفتگوی دو طرفه حکم میکند زمانی که شما سوالاتی مطرح فرمودید و بنده پاسخ دادم بعد از آن بنده نیز بتوانم چند سوال از شما بپرسم نه اینکه فقط شما احادیث جدید بیاورید و بنده فرصت نکنم سوالاتی که برایم مطرح است بپرسم.
لذا اگر موافق باشید ابتدا پاسخ پست های قبلی (به جز این پست مد نظر شما) را تکمیل میکنم و بعد بنده چند سوالی که به عنوان یک پژوهشگر از شما دوستان انصار آقای احمد الحسن دارم خواهم پرسید
ان شا الله بعد از پاسخ شما دوستان ، به سوالات پست 60 نیز پاسخ میدهم
(البته بهتر این بود که کارشناس محترم در بحث حضور پیدا میکردند و ایشان پاسخگو بودند و ما استفاده میکردیم)

موفق باشید

منتظر پاسخ شما هستیم...

نقل قول:

امیدوارم من بعد در پست زدن بیشتر دقت کنید
دوست عزیز شما دو تهمت بی اساس واردکرده اید
اولا اینکه بنده جناب بقیت الاسلام را محرف کلام دانستم واقعیت دارد. واینکه شما ادعا میکنید در کتاب چنین نوشته است درست نیست
ایشان در یکی از اسنادشکتاب غیبت نعمانی را آوردند و بنده نشان دادم اصل روایت در کتاب نعمانی بر خلافادعای ایشان است. پس ایشان روایت را با دخل و تصرف در آن آورده اند
جالب اینجاستکه در پست قبلیشان با اینکه گفته بودیم روایت را تحریف نکنید باز هم به این کتاباستناد کرده اند
اصل روایت در این کتاب به این صورت است:

بنده در این باره در مورد کتاب شیخ طوسی با شما بحث کردم و در کتاب شیخ طوسی چنین چیزی نوشته شده است " ولده "

نقل قول:

ثانیا فرموده اید بنده دلیلی ندارم که روایت ضعیف است و از سایتها کپی کردهام
باید عرض کنم این گفته شما نشان میدهد جنابعالی بدون کوچکترین تحقیق و چشمبسته ادعا های این فرقه را پذیرفته اید.

سند مجهول بودن حبهالعرنی:

لینک عکسی که شما در پستتان درج کردید

دقت کنید که علم وضعی رجال و ایرادهای وارده در آن
حبه بن جوین"جویر" : العرنی، و کنیته حبه ابو قدامه – من اصحاب علی (ع) روی عنه (ع) بعنوان حبه العرنی روایه فی الکافی و کذا.....- مجهول –

دقت کنید مجهول است و صاحب کتاب به شهادت خودش آن را از اصحاب امام علی علیه السلام می داند، مجهول است و کنیه او را می دانند، مجهول است و ثقه الاسلام کلینی رحمه الله در کافی روایت از او نقل می کند، مجهول است و صاحب کتاب التهذیب روایتها از او نقل می کند.
برادر عزیز شما فرمودید که اگر صاحب کتاب ثقه نیست مانند صحیح بخاری کل روایتهای آن ضعیف است لذا کلینی رحمه الله که از ثقه الاسلام است... ما لکم کیف تحکمون. در آخر ندانستیم این علم رجال با اینکه کسی را مجهول خطاب می کند ولی کلی اطلاعات از مجهول دارد، سبحان الله
خواستید ابروشو بگیرید زدید چشمشو کور کردید بنده خدا رو ...

نقل قول:

خیر شما منکر دوازده امام نیستید اما معتقدید غیر از این 12 امام امامان دیگر هممرتبه با ایشان وجود دارد
در واقع شما مهدیین را نیز امام میدانید و 24 امامیهستید
اگر اشتباه گفته ام تصحیح بفرمائید.

برادر عزیز شما درست می فرمایید و محکمترین دلیل ما همان وصیت رسول خدا است و روایتها اهل بیت علیهم السلام. البته برادر عزیز خود انبیاء در مرتبه یکی از دیگری افضل است لذا ما هم مهدیین را هم مرتبه با ائمه قرار ندادیم لذا خود ائمه اقرار به این امر کردند نه ما!!! گناه ما چیست که تابع ثقلین هستیم نه علم های وضعی...
بله به شهادت اهل بیت علیهم مهدیین امام خطاب شده اند.

نقل قول:

توصیه میکنم در این مورد یک تاپیک مجزا باز کنید چون ارتباطی به بحث ما ندارد و شمابه جز فرقه خودتان هیچ عالم شیعه را پیدا نمیکنید که رجال را قبول نداشتهباشد

با اینکه به بحث ما مربوط نمیشود اما جواب شما ساده است این روایات میگوید هر خبری را که شنیدید استناد آنرا به ما تکذیب نکنید. اما آیا لازمه عدم تکذیبپذیرش و عمل به محتوای خبر میباشد؟ مسلما خیر
ضمن اینکه روایاتی داریم که ائمهصریحا به بررسی سندی توصیه کرده اند.

برادر عزیز، ما از کلام اهل بیت علیهم السلام برای شما دلیل آوردیم که علم رجال وضعی است لذا شما از طریق علمای شیعه برای ما استدلال می کنید؟ مگر اهل بیت علیهم السلام کافی نیستند که به غیر از آنها متمسک می شوید؟ دلیل نمی شود که اگر کسی چیزی را قبول کند باید همه آنها را قبول کنند، شما چشم بسته به علم رجال ایمان دارید، و با همین علم وضعی در صدد رد حقیقتی هستید که برای همیشه روشن بوده و هست و خواهد ماند.
روایت به طور مطلق تکذیب کننده را خارج از ولایت می داند شما با همین یک خط جوابتان یعنی پاسخ دادید؟ عجب.

پس منتظر باشید در این باره موضوع جدید را باز کنیم.

نقل قول:

اولا قرار نیست امان جماعت در یک زمان و با هم نماز جماعت برگزار کنند پس این ایرادشما بی مورد است

نقل قول:

سوما در روایت آمده 12 امام عادل پس مشخص است منظور امام معصوم نیست

روایت:

قال أمير المؤمنينع:..وليُبنينّ بالحيرة مسجد له خمسمائة باب يصلي فيهخليفةالقائمعجل الله تعالى فرجه لأن مسجد الكوفة ليضيقعنهم، وليصلين فيه إثنا عشر إماماً عدلاً. تهذيب الأحكام للطوسي ج3ص253

از امير المومنيين (ع) روايت است كه فرمودند : پس بسازد در حيرهمسجدی كه پانصد در داشته باشد در آن نماز گذاردخليفه ( جانشين) قائم (ع )زيرا كه مسجد كوفه كوچكشان باشد ودرآن نماز گذارند دوازده امام عادل.

ملاحظه: طبق روال روایت خلیفه(جانشین) قائم نماز را به امامت خودش برپا می کند. حالا شما چرا این برادشت را نمیکنید که بقیه ائمه جماعت به دست خلیفه(جانشین) قائم انتخاب می شوند!!؟؟ و فقط کلامتان را به هوای خودتان تفسیر می کنید روایت می گوید خلیفه قائم که سر جمع دوازده امام می شوند و آن تعداد مهدیین هستند که هر کدام بعد از دیگری می آید، حال به روایت زیر دقت کنید.

روایت:
عن أبي بكر الحضرمي عن أبي جعفر عليه السلام ، قال: قلت له: إي بقاع الأرض أفضلبعد حرم الله عز وجل وحرم رسوله صلى الله عليه وآله ، فقال: الكوفة يا أبا بكرهي الزكية الطاهرة، فيها قبور النبيين المرسلين وغير المرسلين والأوصياء الصادقين،و فيها مسجد سهيل الذي لم يبعث الله نبيا إلا وقد صلى فيه، ومنها يظهر عدل الله،وفيها يكون قائمه والقوام من بعده، وهي منازل النبيين والأوصياء والصالحين. كاملالزيارات لجعفر بن محمد بن قولويه ص 76

از ابي جعفر (ع )كه فرمودند : كوفهاست پاک وطاهر ... در آن مسجد سهيل است كه خداوند پيامبري را مبعوث نكرد مگر اينكهدر آن مسجد نماز خواند , و از آنجا عدل خدا پديدار می شود ، و در آن است قائمش وقائمان بعد از او و آن منزلگاه انبیاء و اوصیا و صالحین می باشد.

ملاحظه: با کمی تدبر متوجه می شوید که دوازده امام عادل همان مهدیین و قائمان بعد از امام مهدی علیه السلام میباشند.
حال این مسجدی که در کوفه بنا می شود کسی جز خلفای خدا در آن نماز را بر پا نمی کند با توجه به روایت فوق، و قائمانی که بعد از امام مهدی علیه السلام می آیند همان مهدیین هستم که استمرار حکومت و قائمیت حکومت عدل الهی را در نزد خود دارند. و در روایت هیچ کسی به غیر از خلفای خدا ذکر نشده نه به قول شما امامان جماعت عادل که معصوم نیستند و آنها فقط امام جماعت هستند.

نقل قول:
دوما اصلا خلیفه قائم(ع) نه و خلیفه نبی (ص)

نقل قول:

مگر درروایات نداریم که پیامبر وقتی به سفری میرفت به جای خود خلیفه تعیین میکرد؟؟ آیاقائم (عج) نمیتواند در زمان حیاتش خلفایی داشته باشد؟؟

مگر ما منکر هستیم که اینگونه می گویی؟؟؟ اتفاقا ما بر این کلام هستیم که امام خلیفه (جانشین) دارد و جانشین او همان جانشین خدا است فرقی ندارد چون حجج الهی به امر خدا عمل می کنند و نه نماینده ای که شما آن را انسانی عادی بیان می کنید. و مشابه این امر را در تاپیک شماره 49 بیان کردیم

نقل قول:
چهارما:محض اطلاع بهپیشنماز جماعت نیز در عربی و فارسی امام میگویند!!! حالا اینکه این کلمه جماعتاضافه شده برای فهم بهتر بوده است

نقل قول:

برادر عزیز خوب شد گفتید نمی دانستم ههه عجب برادر بنده حقیر و خادم شما عرب زبان و مدرس قران هستم که چیزی را محض اطلاع می گویید این رو که حتی بچه پیش دبستانی هم می دونه که امام به پیشنماز گفته می شود.

حال از شما می خواهم که بگویید: فرق " أمام" با " إمام " چی هست؟ روایت گفته " إمام " دقت کنید و بعدا بفرمائید بررسی کنید.

نقل قول:

پنجما این ایراد واقعا خنده دار است! آیااشکالی دارد که تعداد امام جواعت بیش از تعداد مسجد باشد؟؟ ایا یک امام جماعت خاصبا مسجد قرار داد میبندد که در تمام روز هفته خودش در ان نماز بخواند؟ ضمن اینکهاصلا از روایت بر نمی آید که این تعداد امام در یک زمان باشند و ممکن است منظور اینباشد که این مسجد 12 امام جماعت را خواهد دید. در هر دو صورت ایراد بی موردیاست.

برادر عزیز استنباط شما از کلام بنده خنده دار است نوشته های بنده را مجددا بخوانید لطفا، بنده می گویم که در پنج مسجد در یک زمان واحد نمی شود دوازده امام با هم نماز جماعت بخوانند. لذا منظور در روایت دوازده امام یکی پس از دیگری هر کدام در دوره خودش از مهدیین می باشند. و ایراد شما بی مورد است برادر لطفا درک کنید.

موفق باشید.

:Gol:

با سلام و عرض ادب

ansar;329516 نوشت:
[spoiler]عن أبي بصير قال قلت للصادق جعفر بن محمد ع يا ابن رسول الله ص سمعت من أبيك ع أنه قال يكون بعد القائم اثنا عشر اماما. فقال إنما قال اثنا عشر مهديا و لم يقل اثنا عشر إماما و لكنهم قوم من شيعتنا يدعون الناس إلى موالاتنا و معرفة حقنا . بحارالأنوارج : 53 ص : 145

ابی بصیر گوید : به امام صادق جعفر بن محمّد(ع) گفتم : ای پسر رسول خدا از پدرتان امام باقر(ع) شنیدم که فرمود : پس از قائم دوازده امام می باشند . امام صادق(ع) فرمود : بلکه ایشان فرمود دوازده مهدی و نفرمود دوازده امام و ایشان از شیعیان ما می باشند که مردم را به ولایت ما و شناساندن حق ما دعوت می کنند . کمال الدین و تمام النعمه ج 2 ص 358 . بحار الأنوار ج 53 ص 145.

اول: سمعت من أبيك ع أنه قال يكون بعد القائم اثنا عشر اماما: از پدرتان امام باقر(ع) شنیدم که فرمود پس از قائم دوازده امام می باشند:

توجه: اگر به عبارت فوق دقت فرماید سوال کننده ابو بصیر از امام صادق علیه السلام سوال می کند که روایت را به هر دلیلی اشتباه خواندند یا اشتباه شنیده اند و امام در کلام خود در نقطه دوم زیر امر را بیان می کند و کلام سوال کننده (ابو بصیر) را تصحیح می کند که در نقطه دوم می فرماید:

دوم: فقال إنما قال اثنا عشر مهديا و لم يقل اثنا عشر إماما: بلکه ایشان فرمود دوازده مهدی و نفرمود دوازده امام:

توجه: همانگونه که می بینید امام در عبارت "انما" که یک عبارت انحصاری مقوله پدر گرامیشان است را حصر می کند به قولش که می فرماید: "انما" این عبارت حصر است و امام در صدد تصحیح کلام سوال کننده بوده است و امام نیز تصحیح کلام سوال کننده را طبق وصیت رسول خدا که دوازده امام و دوازده مهدی می باشد را بیان نموده اند، دوازده امام و دوازده مهدی، و همچنین امام باقر علیه السلام نیز دوازده مهدی را گفته است نه دوازده امام و آن هم بعد از امام مهدی، طبق وصیت رسول خدا صلی الله علیه و آله به نقطه بعدی دقت فرمایید

سوما: لكنهم قوم من شيعتنا يدعون الناس إلى موالاتنا و معرفة حقنا: ایشان از شیعیان ما می باشند که مردم را به ولایت ما و شناساندن حق ما دعوت می کنند:

توجه: نقطه سوم فوق مورد شبهه است که مخالفان دعوت بدان استناد می کنند و می گویند که امام صادق علیه السلام این امر(امامت) را نفی کرد که آنها از شیعیان باشند ولی غافل از اینکه امام عبارت "دوازده مهدی" را ذکر نموده اند!!! که اگر آن را مطابق روایتهای اهل بیت علیهم السلام قرار دهیم می بینیم که وصیت رسول خدا صلی الله علیه و آله بدان اشاره کرده اند، بله، قومی از شیعیان، پس اگر قومی از شیعیان نباشند باید قومی از بقیه مذاهب یا ادیان باشند؟ قطعا خیر، بلکه می بینیم که امام حسین علیه السلام و امام حسن علیه السلام از شیعیان امام علیه السلام می باشند، پس قومی که بدان اشاره شده است همان عده ای که در اول روایت ذکر شده است "دوازده مهدی" که این عبارت تعداد آن قوم را مشخص می کند و آنها قومی از شیعیان هستند، پس اگر بخواهیم شیعیان را دقیقا به کلام اهل بیت علیهم السلام بیان کنیم تعداد آنها خیلی کم می باشد لیکن با این حال باز هم می بینیم که اگر تعداد سیصد و سیزده نفر در زمین مومن و از شیعیان حقیقی بوده اند قطعا امام مهدی علیه السلام ظهور می کردند پس این تعداد کجایند؟ و اگر بخواهیم واقعا شیعیان را بسنجیم و طبق کلام اهل بیت آنها را دریابیم کمتر از تعداد موصوف می باشند، پس دوازده مهدی از همین اقلیت محاسبه شده و تعداد آنها دوازده نفر می باشند که آنها نیز از شیعیان هستند.

و اما در مورد دعوت آنها به موالات اهل بیت علیهم السلام، کسانی مورد این امر قرار می گیرند که تبعیت از آنها واجب است و سرپیچی از آنها موجب جهنم باشد، که هر کسی به غیر از آنها حتی اگر در نظر خود و دیگران مومن باشد و به اهل بیت علیهم السلام دعوت کند و بدون اینکه در زیر پرچم آنها قرار نگرفته باشد اعمال او مورد قبول نیستند، و خداوند حجج خود را جهت تقرب به خودش قرار داده است، در غیر این صورت خداوند لازم نیست کسی را ارسال کند که اطاعتش واجب باشد چون همه مردم به حق دعوت می کنند!!! با این حال می بینیم که حتی اگر کسی به زعم خودش دعوت به حق کند باز هم اگر از اول مهدیین از آنها که یمانی آل محمد است سرپیچی کند از اهل جهنم می باشد، و آنها در وصیت رسول خدا که معصوم از گمراهی است ذکر شده اند دوازده امام و دوازده مهدی علیهم صلوات ربی اجمعین...[/spoiler]

متاسقانه شما و دوستانتان برای توجیح روایات استدلالاتی میاورید که حتی وهابیت هم اینطور ناشیانه استدلال نمیکند
دوست عزیز روایت کاملا صریح است و میگوید """مهدیین عده ای از شیعیان ما امامان هستند""""
یعنی تعداد شیعیان زیاد است و اینها تعدادی از آن شیعیان هستند
آن وقت شما در جواب میگویید منظور از شیعه همین 12 نفر میباشد و بقیه شیعه نیستند!!!

دوست عزیز شما که معلم عربی هستید چطور نمیدانید شیعه به معناى پیرو آمده است
و امام میگوید کسانی که پیرو ما باشند ، حال شما اگر خود را پیرو امامان نمیدانید بحث دیگریست!

سوالاتی که از این روایت ایجاد میشود به صورت زیر است که خوشحال میشویم اگر توانایی دارید پاسخ ها سنجیده بدهید:

1-امام صادق و پدر ایشان بین امام و مهدی افتراق قائل شده اند. این نشان میدهد که مقام مهدییین جدای از مقام امامان است

2-امام (ع) میفرماید ایشان عده ای از شیعیان ما امامان هستند.
این نشان میدهد مقام مهدییین در حد یک شیعه ی امام میباشد

3-امام(ع) میفرماید مهدیین مردم را به ولايت و معرفت ما مي خوانند پس تنها مقام مهدیین این است که مردم را به سمت ولایت امامان میخوانند

4-امام(ع) میفرماید مهدیین مردم را به ولايت و معرفت ما مي خوانند ، این نشان میدهد خود مهدیین ولایت بر مردم ندارند بلکه فقط ابلاغ کننده ولایت امامان میباشند

5-از روایت بر می آید که مهدیین 2 ویژگی دارند:
الف: شیعه امامان هستند
ب:مردم را به سوی ولایت امامان میخوانند
بنابراین کسی که این دو ویژگی را داشته باشد میتواند جز مهدی باشد
بنده همین جا اعلام میکنم که مهدی اول هستم. آیا شما میتوانید گفته بنده را رد کنید؟؟؟

6-در روایت آمده است این 12 مهدی بعد از امام دوازدهم میآیند
حال سوال اینجاست چرا اولین مهدی شما در زمان حضور امام دوازدهم و قبل از ظهور ایشان آمده و ادعای امامت هم دارد؟
یعنی 2 اشکال وجود دارد:
اولا ایشان باید بهد از امام دوازدهم میآمد نه قبلش
ثانیا ایشا ادعای امامت کرده در حالی که امام فعلی حضرت مهدی (ع) است و نمیشود زمین در یک زمان 2 حجت داشته باشد. برای مثال زمانی که امام علی (ع) حجت زمین بودند پسران ایشان(ع) امام نبودند و یا زمانی که امام حسن (ع) به مقام امامت رسیدند امام حسین(ع) تا قبل از شهادت ایشان امام نبودند و زمین همواره یک حجت دارد نه دو حجت!!!

ansar;329590 نوشت:
بنده با روایتی که آوردید بحث می کنم و با چشم پوشی از عبارت " معه انصار ابیه " هر چند که تا بررسی کامل گردد. بنده خواندم و دیدم ولی اکنون کتابهای مذبور را ندارم ان شاء الله بیان خواهم کرد.

متاسفانه تحریف روایات هم مطلبی است که حتی وهابیت ملعون کمتر در مناظرات انجام میدهد اما شما و پیروان احمد حسن الا ماشاالله.

ansar;329590 نوشت:
این روایت از روز قیام سخن می گوید زیرا که می گوید: اگر آن را بر افراشت قومی(کافران) نجات نمی یابند مگر اینکه هلاک شوند.

و قطعا هلاکت این قومها در روز قیام است که برافراشته شدن آن در کوفه می باشد. و همچنین این پرچم هدایتگرترین پرچمهاست زیرا که این پرچم رسول خدا صل الله علیه و آله است. و هدایتگرترین پرچمها پرچم یمانی است که هر کی با هر سمتی اگر زیر پرچم یمانی قرار نگیرد هلاک می شود. در این دنیا و آخرت " هر کس از یمانی سرپیچی کند از اهل جهنم می باشد "

و اگر باز هم بگوییم که این شخص امام مهدی علیه السلام باشد خطا است چرا که مبداء ظهور امام مهدی علیه السلام مکه است و این شخص در کوفه می باشد، که پرچمش را بلند می کند و موجب هلاکت قومهای معاند و کافر می گردد.

نمیدانم شما چه اصراری در تحریف روایات دارید؟؟
کجای روایت چنین مطالبی آمده؟؟؟؟؟
منظور روایت امام زمان (عج) میباشد که مرکز خلافتش کوفه است
شما اگر میگویید منظور یمانی است بدون تحریف روایت دلیل بیاورید

ansar;329590 نوشت:
این یعنی این شخص در زمان سفیانی ظهور می کند و دعوتی برای پدرش دارد و کسی جز یمانی دعوتی به امام مهدی علیه السلام ندارد.

برادر عزیز وقتی نه نامی از پدر آمده و نه پسر و شما فقط به واسطه اینکه دو کلمه سفیانی و دعوت در این روایت آمده دارید یک عقیده را وارد دین میکنید
باور بفرمائید که هیچ انسان عاقلی این روایات را به عنوان دلیل بی بدیل قبول نمیکند!

در رد ادعای شما همین بس که حسنی هم در آن زمان به سوی امام دعوت میکند. چرا نمیگیید منظور حسنی است؟!

البته بنده گفتم که اصل کتاب را پیدا نکردم و با سابقه ای که از شما دیدم بعید نیست که کل روایت را تحریف کرده باشید.

علی مع الحق;329800 نوشت:

متاسقانه شما و دوستانتان برای توجیح روایات استدلالاتی میاورید که حتی وهابیت هم اینطور ناشیانه استدلال نمیکند
"""مهدیین عده ای از شیعیان ما امامان هستند""""

سلام به شما

ما ناشیانه استدلال می کنیم یا شما که همه ی روایات رو با میل و هوای نفس خودتون بر باد دارید میدید ؟
ما روی عقاید پدارانمون و اجداد و بزرگامون هرچند اگر اشتباه باشند , موندیم یا شما ؟
و حتی فکر هم نمیکنید توی روایاتی که خودتون میزنید , و فقط چشم رو بستید و بدون تامل و تفکر و تعقل , به فکر شکست نخوردن توی بحث هستید. و یا ایراد میگیرید به سند و یا به روایات خبر واحد و غیره...
که خدا میدونه همین الان چقدر روایات مجهول و خبر واحد وجود داره که مورد قبول همه بزرگان هست و چون به هوای نفسشون میخوره می پذیرند.

امام صادق ع پس بگوید از غیر شیعیان هستند ؟ شما هم شدید برادران اهل سنت توی بحث ؟

که میگن چرا خدا یک بار دیگه " اطاعت " رو واسه اولی الامر نگفته.
انگار ما واسه اینکه امام یا خدا چی گفته باشد حرف بزنیم و هی بگیم چرا اینو نگفته چرا اونو نگفته.
به جای اینکه قسمت اصلی و حساس روایت و آیه که روشن و واضح هست رو بگیریم , میریم دنبال اینکه " پس چرا خدا نگفته فلان چرا امام نگفته بیسار " .
ول کنید بابا... .

من دلیل آوردم که مهدیین قطعا امام هم هستند. و حجت هستند و معصوم هستند.
پس شما باید اعتراف کنید وصیت رو قبول ندارید. و در غیر این صورت مهدیین قطعا امام هستند. خلافت بهشون میرسه و اطاعت ازشون واجبه. و هر خلافت بهش رسید علم بهش میرسه و هرکس خلیفه شد سلاح و داره در خاندان پیامبر ص و پس امام میشود طبق گفته ی امام صادق ع.

ansar;329691 نوشت:
برادر عزیز شما از چندین مورد از مواردی که بدان اشاره کردیم طفره رفتید. و یکی از آن قاعده ای که در فوق بیان کردیم
و اگر قاعده الزام بر شما ثابت است طبق علم رجال خودتان باید این مورد را نیز قبول کنید که اگر روایتی روای اول آن ضعیف باشد روایت به قول خودتان جای آن در زبالدانی است و اگر روای اول ثقه بود خیر مورد قبول است. لذا برادر عزیز شما اصلا از قواعد علم وضعی رجالی که خودتان بر آن ثابت هستید چیزی را نمی دانید. البته ببخشید جسارت نشه ولی چیزی که از کلام شما پیداست. امری که مورد موافق کلام شماست را قبول و امری که بر خلاف کلام شما است را رد می کنید.

چه کسی گفته اگر راوی اول ثقه بود روایت مورد قبول است؟؟!!

دوست عزیز روایتی از نظر رجالی صحیح میباشد که 3 ویژگی داشته باشد

1-به معصوم برسد

2-منقطع نباشد

3-راویان همگی ثقه باشند

اگر شرایط فوق را داشته باشد تازه ما میریم و روایت را با قرآن میسنجیم
و حتی اگر روایتی صحیح اعلایی نیز باشد اما با قرآن تناقض داشته باشد آن را قبول نمیکنیم

ansar;329691 نوشت:
بنده در این باره در مورد کتاب شیخ طوسی با شما بحث کردم

این حرف بنده بوده که منظورم بقیت الاسلام است نه شما
اما شما در جواب فرمودید:

ansar;329513 نوشت:
چه فرقی دارد برادر شما ما را محرف کلام دانستید در صورتی که کتاب اینگونه نوشته است.

بنده هم ثابت کردم در کتاب چنین نوشته نشده
ضرب المثل جالبی وجود دارد که اینجا صدق میکند
برادر عزیز حداقل به نوشته های خود بیشتر دقت کنید که خدایی نکرده...

ansar;329691 نوشت:
دقت کنید که علم وضعی رجال و ایرادهای وارده در آن
حبه بن جوین"جویر" : العرنی، و کنیته حبه ابو قدامه – من اصحاب علی (ع) روی عنه (ع) بعنوان حبه العرنی روایه فی الکافی و کذا.....- مجهول –

دقت کنید مجهول است و صاحب کتاب به شهادت خودش آن را از اصحاب امام علی علیه السلام می داند، مجهول است و کنیه او را می دانند، مجهول است و ثقه الاسلام کلینی رحمه الله در کافی روایت از او نقل می کند، مجهول است و صاحب کتاب التهذیب روایتها از او نقل می کند.
برادر عزیز شما فرمودید که اگر صاحب کتاب ثقه نیست مانند صحیح بخاری کل روایتهای آن ضعیف است لذا کلینی رحمه الله که از ثقه الاسلام است... ما لکم کیف تحکمون. در آخر ندانستیم این علم رجال با اینکه کسی را مجهول خطاب می کند ولی کلی اطلاعات از مجهول دارد، سبحان الله
خواستید ابروشو بگیرید زدید چشمشو کور کردید بنده خدا رو ...

با نهایت احترام این نوشته ی شما واقعا خنده دار است!! بهتر است هر چه سریع تر اون تاپیک در مورد رجال را بزنید تا بیشتر بخندیم!

سلام و عرض ادب

baghiatosalam;329812 نوشت:
سلام به شما

ما ناشیانه استدلال می کنیم یا شما که همه ی روایات رو با میل و هوای نفس خودتون بر باد دارید میدید ؟
ما روی عقاید پدارانمون و اجداد و بزرگامون هرچند اگر اشتباه باشند , موندیم یا شما ؟
و حتی فکر هم نمیکنید توی روایاتی که خودتون میزنید , و فقط چشم رو بستید و بدون تامل و تفکر و تعقل , به فکر شکست نخوردن توی بحث هستید. و یا ایراد میگیرید به سند و یا به روایات خبر واحد و غیره...
که خدا میدونه همین الان چقدر روایات مجهول و خبر واحد وجود داره که مورد قبول همه بزرگان هست و چون به هوای نفسشون میخوره می پذیرند.

امام صادق ع پس بگوید از غیر شیعیان هستند ؟ شما هم شدید برادران اهل سنت توی بحث ؟

که میگن چرا خدا یک بار دیگه " اطاعت " رو واسه اولی الامر نگفته.
انگار ما واسه اینکه امام یا خدا چی گفته باشد حرف بزنیم و هی بگیم چرا اینو نگفته چرا اونو نگفته.
به جای اینکه قسمت اصلی و حساس روایت و آیه که روشن و واضح هست رو بگیریم , میریم دنبال اینکه " پس چرا خدا نگفته فلان چرا امام نگفته بیسار " .
ول کنید بابا... .

من دلیل آوردم که مهدیین قطعا امام هم هستند. و حجت هستند و معصوم هستند.
پس شما باید اعتراف کنید وصیت رو قبول ندارید. و در غیر این صورت مهدیین قطعا امام هستند. خلافت بهشون میرسه و اطاعت ازشون واجبه. و هر خلافت بهش رسید علم بهش میرسه و هرکس خلیفه شد سلاح و داره در خاندان پیامبر ص و پس امام میشود طبق گفته ی امام صادق ع.

اولا آرامشتان را حفظ کنید!

دوما دقت کنید!

شما چندین تهمت به بنده وارد کرده اید و پیامبر فرموده یکی از نشانه های زندیق تهمت زدن است
بیشتر مواظب باشید تا خدایی نکرده...

سوما شما اگر دلیلی بر ردیات بنده داشتید بجای تهمت و توهین دلایل را می آوردید

چهارما شما ابتدای بحث خیلی مودب تر مینمودید!
به نظرم این تغییر در سبک نوشتار نشان از این است که با بحث های صورت گرفته دارید به ضلالت فرقه تان پی مبرید

پبجما:قبلا هم دو بار در این تاپیک گفتم اما یا گوش شنیدن نبود و یا چشم دیدن: خبر واحد فقط در موارد اعتقادی حجت نیست
مثلا وقتی میگویید یمانی امام است این یک عقیده است پس باید روایات متواتر بیاورید
اما در موارد غیر اعتقادی خبر واحد حجت است

ششما:

baghiatosalam;329812 نوشت:
امام صادق ع پس بگوید از غیر شیعیان هستند ؟

خیر بلکه اگر به اعتقاد شما انان امام هستند امام صادق (ع) باید میگفتند آنان امامانی از نسل ما هستند و مردم را به ولایت خودشان دعوت میکنند نه ولایت امامان قبلی

baghiatosalam;329812 نوشت:
ول کنید بابا... .

ما که با شما کاری نداریم!
شما آمده اید و دارید در دین بدعت ایجاد میکنید

baghiatosalam;328817 نوشت:
با این حال من دیگه جواب ها رو قبلا دادم و به گمونم من و شما همش سره جای اولمون هستیم , بهتره من دیگه فقط تاپیک رو دنبال کنم و دیگه پستی ارسال نکنم.

بله بنده هم موافقم کسی که جز تهمت و افترا حرفی ندارد سکوت کند

موفق باشید

با سلام و عرض ادب

ansar;329691 نوشت:
برادر عزیز شما درست می فرمایید و محکمترین دلیل ما همان وصیت رسول خدا است و روایتها اهل بیت علیهم السلام. البته برادر عزیز خود انبیاء در مرتبه یکی از دیگری افضل است لذا ما هم مهدیین را هم مرتبه با ائمه قرار ندادیم لذا خود ائمه اقرار به این امر کردند نه ما!!! گناه ما چیست که تابع ثقلین هستیم نه علم های وضعی...
بله به شهادت اهل بیت علیهم مهدیین امام خطاب شده اند.

اما روایاتی داریم که ادعای شما را رد میکند

لطفا موارد زیر را بررسی بفرمائید
ما اینها را قبول کنیم با حرف های شما را؟؟؟

[="blue"]مورد اول:[/]

قال الامام الباقرعلیه السلام :من یدعی انه ولدٌ للامام المهدی فالعنوه

ترجمه:هرکس ادعاکندکه من فرزندامام مهدی (عج)هستم اورالعنت کنید

منابع:المختصرج2ص23/الروادع النفوس ص29/الحجة البیضاء ص187/الکفایة فی شرح الغیبه ج2ص1

قال الامام الجوادعلیه السلام: من یدعی فی عصرالغیبه انه ولد للامام القائم فهو مفعول

هرکس ادعاکند درزمان غیبت من پسرامام مهدی (عج)هستم پس او.....!!!!!!!!!!

منابع:منابع المختصرج2ص25/الروادع ص32/الامام فی العصرالغیبه مرحوم خاتون آبادی ص165.

[="blue"]مورد دوم:[/]

1-شيخ حسن بن سليمان در كتاب «منتخب البصائر» از بهاء الدين سيد على بن عبد الحميد حسينى باسناد خود از احمد بن عقبه از پدرش روايت ميكند كه از حضرت صادق عليه السّلام پرسيدند: آيا رجعت‏ صحيح است؟ فرمود: آرى. گفتند: نخستين كسى كه مى‏آيد كيست؟ فرمود: حسين‏ عليه السّلام است كه بعد از ظهور قائم عليه السّلام مى‏آيد
مختصر بصائر الدرجات،ص:48

توجه: در اینجا آمده است بعد از ظهور قائم پس مشخص است منظور امام زمان(ع) است زیرا ظهور و غیبت مخصوص ایشان است

[="blue"]مورد سوم:[/]

بیان تعدادی از روایات داله بر حصر امامت بر ائمه اثنی عشر علیهم السلام:

1- امام علي‏«عليه السلام» در حديثي طولاني چنين فرمودند:
«...فانّ لهذه الأمة اثناعشر اماماً هادين مهديين، لايضرّهم خذلان من خذلهم»؛ ... همانا براي اين امّت دوازده امام هدايت‏گر هدايت شده است کسي که در صدد خواري آن‏ها باشد به آنان ضرر نمي‏ رساند[1].

2- شيخ صدوق به سندش از رسول خدا«صلي الله عليه وآله» نقل نموده که آنحضرت فرمودند: «انا سيّد النبيين وعلي بن ابي طالب سيّد الوصيين، وانّ اوصيائي بعدي اثني عشر، اوّلهم علي بن ابي طالب‏ عليه السلام وآخرهم القائم‏ عليه السلام»؛ من سيد انبيا وعلي بن ابي طالب سيد اوصيا است. و همانا اوصيای بعد از من دوازده نفرند: اوّل آن‏ها علي بن ابي طالب و آخر آن‏ها قائم است.[2]

3- عن أبي سعيد رفعه عن أبي جعفر عليه السّلام قال: قال رسول اللّه«صلّى اللّه عليه و آله و سلّم»: «من ولدی اثنا عشر نقيبا، نجيبا، محدثون، مفهمون، آخرهم القائم بالحق، يملأها عدلا كما ملئت جورا»[3].

4- مرحوم کلینی نیز در کافی روایت می کند:
و عن الحسين بن محمد عن معلى بن محمد عن الوشاء عن أبان عن زرارة قال: سمعت أبا جعفر«عليه السّلام»‏ يقول:«نحن‏ اثنا عشر إماما منهم حسن و حسين، ثم الأئمة من ولد الحسين عليه السّلام»؛ما دوازده امام هستیم ، حسن و حسین«علیهم السلام» از جملۀ ائمه اند و امامان از نسل حسین علیه السلام اند.[4]

5- امام علی علیه السلام به ابن عباس فرمودند: «إن ليلة القدر في كل سنة وأنه ينزل في تلك الليلة أمر السنة ، ولذلك الامر ولاة بعد رسول الله صلى الله عليه وآله فقال ابن عباس : من هم ؟ قال : أنا وأحد عشر من صلبي أئمة محدثون»؛ امام علی«علیه السلام» به ابن عباس فرمودند:«به حقیقت شب قدر در هر سال وجود دارد و امر سال در آن شب نازل می شود و به راستی برای آن امر صاحبان امری است بعد از رسول خدا«صلی الله علیه وآله»ابن عباس عرض کرد:آنان چه کسانی هستند؟ فرمود:من و یازده [امام] از نسل من که [همه] امامانی محدث می باشند [که ملائکه را نمی بینند ولی صدای آنها را می شنوند][5].

6- امام سجاد«عليه السلام» مي‏فرمايد: «انّ اللَّه خلق محمداً وعلياً واحد عشر من ولده من نور عظمته، فاقامهم اشباحاً في ضياء نوره يعبدونه قبل خلق الخلق، يسبحون اللَّه ويقدّسونه وهم الائمة من ولد رسول اللَّه‏صلي الله عليه وآله»؛ «همانا خداوند محمّد و علي و يازده نفر از اولاد او را از نور عظمت خود خلق نمود. آنان را در شبه‏هايي در پرتو نور خود قرار داد که خدا را قبل از خلقت خلق، عبادت مي‏کردند. او را تسبيح گفته و تقديس مي‏نمودند، و آنان‏اند امامان از اولاد رسول خداصلي الله عليه وآله[6].

حال در این میان مهدیون در کجا جای می گیرند؟!

------------------------------------------------

[1]. کمال الدین..،صدوق،ص298.

[2].عیون اخبار الرضا،شیخ صدوق،ج2ص66.به همین مضمون،کمال الدین،صدوق،ص66.

[3].همان ،ص534.

[4]. الكافي: 1/ 533 ،ح 16.

[5]. الكافي، ج1،ص247،ح2.

[6]. الکافی،ج1،ص531،ح6.

7- امام علی علیه السلام در خطبه ای که در مدح پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و ائمه بیان نمودند فرمودند:«... والأئمةوبمهدينا تقطع الحجج فهو خاتم الأئمة ومنقذ الأمة».[1]

8- ودر سخنی دیگر فرمودند:«وبنا تقطع الحجج ومنا خاتم الأئمة ومنقذ الأمة وغاية النور ومصدر الأمور فنحن أفضل المخلوقين...».[2]

9- در روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می خوانیم:«معاشر الناس : انى نبي وعلي وصي ألا إن خاتم الأئمة منا القائم المهدی».[3]

10- إسماعيل بن علي نقل می کند:« دخلت على العسكري في المرض الذي مات فيه ، فقال لخادمه : ادخل البيت فإنك ترى صبيا ساجدا فائتني به ، فدخلت فوجدته ساجدا رافعا سبابته إلى السماء فسلمت فأوجز في صلاته ، فقلت : سيدي يأمرك بالخروج ، فجاءت أمه فأخرجته إليه ، فقال :أبشر أنت صاحب الزمان المهدي ، حجة الله في أرضه ، وأنت وصيي ، وأنت م ح م د وعد آباءه إلى علي عليهم السلام ثم قال : أنت خاتم الأئمة الطاهرين» .[4]

11- در روایتی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله خطاب به اماام حسین علیه السلام فرمودند:«قال رسول الله صلى الله عليه وآله : يا حسين أنت الإمام ابن الإمام تسعة من ولدك امناء معصومون والتاسع مهديهم ، فطوبى لمن أحبهم والويل لمن أبغضهم».[5]

12- عبدالله بن مسعود روایت می کند: سمعت رسول الله صلى الله عليه وآله يقول :« الأئمة بعدي اثنا عشر ، تسعة من صلب الحسين والتاسع مهديهم».[6]

13- ودرروایتی دیگر آمده است:« فإذا افتقدتم الفرقدين فتمسكوا بالنجوم الزاهرة ، وقال صلی الله علیه و آله : وأما النجوم الزاهرة فالأئمة التسعة من صلب الحسين والتاسع مهديهم» .[7]

14- در زیارت حضرت حجت علیه السلام می خوانیم(البته اگر خوانده باشید):«السلام على الحق الجديد والعالم الذى علمه لا يبيد السلام على محيى المؤمنين ومميت الكافرين السلام على مهدى الامم وجامع الكلم السلام على خلف السلف و صاحب الشرف السلام على حجة المعبود وكلمة المحمود السلام على معز الاوليآء ومذل الاعداء السلام على وارث الانبياء و خاتم الاوصيآء السلام على الامام المنتظر».[8]

15- وروى القاسم عن سلمان رضي الله عنه :فإذا افتقدتم الفرقدين فتمسكوا بالنجوم الزاهرة ، ثم قال : وأما النجوم الزاهرة ، فهم الأئمة التسعة من صلب الحسين ، والتاسع مهديهم .[9]

16- عن غيلان الكلابي قال : حدثني أبو نصر طريف خادم سيدي أبي محمد عليه السلام قال : دخلت على صاحب الزمان إليه التسليم ، فقال يا طريف علي بالصندل الأحمر فاتيته به ، فقال : أتعرفني قلت : نعم ، قال : من انا قلت : مولاي وابن مولاي قال : ليس عن هذا أسألك قلت : جعلني الله فداك عما سألتني ،قال : انا خاتم الأوصياء وبي يرفع الله البلاء عن أهلي وشيعتي القوام بدين الله.[10] که در این روایت امام زمان علیه السلام خود را خاتم اوصیاء معرفی می نمایند.

17- امام علی علیه السلام به سلیم فرمودند:«يا سليم ،إن أوصيائي أحد عشر رجلا من ولدي أئمة هداة مهديون كلهم محدثون . قلت : يا أمير المؤمنين ، ومن هم ؟ قال : ابني هذا الحسن ، ثم ابني هذا الحسين ، ثم ابني هذا - وأخذ بيد ابن ابنه علي بن الحسين وهو رضيع - ثم ثمانية من ولده واحدا بعد واحد . وهم الذين أقسم الله بهم فقال : ( ووالد وما ولد ) ( فالوالد رسول الله صلى الله عليه وآله وأنا ، و ( ما ولد ) يعني هؤلاء الأحد عشر وصيا صلوات الله عليهم . قلت : يا أمير المؤمنين ، فيجتمع إمامان ؟ قال : نعم ، إلا أن واحدا صامت لا ينطق حتى يهلك الأول .[11]

18- عن عباية بن ربعي مرفوعا :« أنا سيد النبيين وعلي سيد الوصيين . إن أوصيائي بعدي إثنا عشر أولهم علي وآخرهم القائم المهدي».[12]

19- عن ابن عباس رفعه :« إن أوصيائي وحجج الله على الخلق بعدي الاثنا عشر ، أولهم أخي وآخرهم ولدي . قيل : يا رسول الله من أخوك ؟ قال : علي . قيل : من ولدك ؟ قال : المهدي الذي يملأ الأرض قسطا وعدلا كما ملئت جورا وظلما».[13]

20- ابن عباس عن النبي صلى الله عليه وسلم أنه قال : «أنا سيد النبيين وعلي سيد الوصيين ، إن أوصيائي بعدي اثنا عشر أولهم علي وآخرهم القائم المهدي».[14]

21-عن جابر بن عبد الله الأنصاري ، عن النبي صلى الله عليه وآله وسلم :«يا جابر إن أوصيائي وأئمة المسلمين من بعدي ، أولهم علي ثم الحسن ، ثم الحسين . . . ثم ذكر الأئمة التسعة من أولاد الحسين بأسمائهم ابتداء بعلي بن الحسين وانتهاء بالإمام المهدي بن الحسن العسكري عليهم السلام».[15]

---------------------------

[1].مصباح البلاغة،ج1،ص65.

[2].مصباح البلاغة،ج2،ص230

[3].روضة الواعظین، فتال نیشابور،ص97؛ احتجاج، الطبرسی، ج1،80.

[4].الصراط المستقیم، العاملی، ج2،233.

[5].بحار،36،ص292.

[6].بحار،ج36،ص282.

[7].شجرةالطوبی،ج2،ص426.

[8].بحار ، ج99، ص86.

[9]. العدد القوية، علي بن يوسف الحلي،ص85.

[10].الهدایة الکبری، الخصیبی، ص358؛ کمال الدین ، الصدوق، ص441.

[11].سلیم بن قیس، تحقیق انصاری، ص352.

[12].ینابیع المودة،ج2،ص316.

[13].ینابیع المودة،ج3،ص384.

[14].شرح احقاق الحق، ج20،ص538.

[15].ینابیع المودة،ج3،ص170.

[="blue"]مورد چهارم: [/]

شما بر اساس کدام روایت چگونه (بر فرض قبول روایت شیخ در کتاب غیبت ) هادی اول را یمانی معرفی نمودید؟

[="blue"]مورد پنجم: [/]

چگونه و به چه دلیل می گوئید که مدعی مذکور در شهر بصره فرزند امام زمان علیه السلام و یمانی مورد نظر است؟

[="blue"]مورد ششم: [/]

در مورد وصیت پیامبر (بدون بررسی سندی آن) سوالاتی مطرح است:

الف)چرا ائمه قبل از امام زین العابدین علیه السلام امری به این مهمی را برای مردم بیان نکردند؟با اینکه امر امامت ائمه دوازده گانه مرتب بیان گردیده.

ب) چرا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله قبل از آستانه رحلتشان امری به این مهمی را بیان ننموده بودند و آنرا تنها در لحظات آخر در محضر اهل بیتشان علیهم السلام بیان فرمودند؟!

ج) بی شک امام علی علیه السلام و حضرت صدیقه طاهره علیها السلام و حسنین علیهما السلام و امام زین العابدین علیه السلام تمسک کننده به سنت پیامبر صلی الله علیه وآله اند آیا شما روایتی حاکی از وصیت آنها در هنگام رحلت نسبت به مهدیون دارید؟

د) امام عسکری علیه السلام در این امر اولی از سایر امامان اند زیرا پدر امام زمان علیه السلام است،و در هنگام رحلت باید امام زمان را وصیت به امر مهدی اول بنماید،حال آیاشما وصیت امام عسکری علیه السلام نسبت به مهدیون را دارید؟

با سلام...
برادر عزیز مشخص است که نمی خواهی چیزی را درک کنید و یک نمونه آن ارسال چندین تاپیک برای یک پاسخ است و دلیل این است که می خواهید به خواننده تلقین کنید که انصار قادر به پاسخ گویی نیستند. ولی پاسخهای قاطعانه در مقابل سفسطه های بی اساس راهی ندارند. چون طرف خودش نمی خواهد بداند...

و نمونه آن در این است دقت کنید:

علی مع الحق;329805 نوشت:

متاسقانه شما و دوستانتان برای توجیح روایات استدلالاتی میاورید که حتی وهابیت هماینطور ناشیانه استدلال نمیکند
دوست عزیز روایت کاملا صریح است و میگوید """مهدیین عده ای از شیعیان ما امامان هستند""""
یعنی تعداد شیعیان زیاداست و اینها تعدادی از آن شیعیان هستند
آن وقت شما در جواب میگویید منظور ازشیعه همین 12 نفر میباشد و بقیه شیعه نیستند!!!

کلام شما اول اینکه یعنی انصار از وهابی ها سختر می باشند، در صورتی که این نوع وهابی ها به وسیله وصیت رسول خدا ص ولایت امامان و مهدیین را اثبات می کنند.

بله رسول خدا ص فرمود: یکی از نشانه های زندیق تهمت زدن است

شما که اینقدر به صراحتها معتقد هستید چرا در تاپیکهای قبلی از خودتان هم در ترجمه و هم در توضیحات اضافه می کنید؟؟؟؟
شما متوجه کلام شدید لیکن به خود اجازه نمی دهید چیزی را درک کنید. در کجای کلام بنده نوشته شده که بقیه شیعه نیستند؟ چرا می خواهی اینگونه با زور و بهتان و با نرمی زبان استدلال ما را خدشه دار کنی؟ باید اثبات کنید که بنده گفتم فقط مهدیین سیعه هستند و بقیه خیر....

البته شما سوال نکردید اسم آنها را سوال دادید در صورتی که بر فهم خطای شما از کلام بنده این شش مورد را تدوین کردید و اگر اصلاح کنید نیازی به پاسخ آنها نیست چرا که شش مورد شما بر مبنای فهم غلط از کلام بنده می باشد.

نقل قول:

5-از روایت بر می آید که مهدیین 2 ویژگی دارند:
الف: شیعه امامانهستند
ب:مردم را به سوی ولایت امامان میخوانند
بنابراین کسی که این دو ویژگیرا داشته باشد میتواند جز مهدی باشد
بنده همین جا اعلام میکنم که مهدی اول هستم. آیا شما میتوانید گفته بنده را رد کنید؟؟؟

بله با این حال بیش از دوازده نفر می باشند لذا روایت صریح می گوید دوازده مهدی و آنها مهدیین هستند.
اگر شما بگویید من مهدی هستم باید خودتان اثبات کنید نه ما چون شما مدعی می شوید در غیر این صورت جزو همان کسانی هستید که "یدعون الی نار" می باشند.
شما باید سه وِیژگی را داشته باشید تا حجت خدا یا امام یا مهدی باشید و آنها: نص، علم، حاکمیت الله... فقط آخری بر عدم مهدی بودن شما کافیست و آن برای خدا حکم نمی کنید.

نقل قول:

حال سوال اینجاست چرا اولین مهدی شما در زمان حضور امام دوازدهم و قبل از ظهورایشان آمده و ادعای امامت هم دارد؟
یعنی 2 اشکال وجود دارد:
اولا ایشان بایدبهد از امام دوازدهم میآمد نه قبلش
ثانیا ایشا ادعای امامت کرده در حالی که امامفعلی حضرت مهدی (ع) است و نمیشود زمین در یک زمان 2 حجت داشته باشد. برای مثالزمانی که امام علی (ع) حجت زمین بودند پسران ایشان(ع) امام نبودند و یا زمانی کهامام حسن (ع) به مقام امامت رسیدند امام حسین(ع) تا قبل از شهادت ایشان امام نبودندو زمین همواره یک حجت دارد نه دو حجت!!!

اشکال شما بی اساس است چرا که وصیت رسول خدا ص می گوید: اول مومنان... و اول مومنان و ایمان این شخص در زمان غیبت و ایمان قبل از ظهور شخص امام مهدی علیه السلام می باشد. پس شما که اینقدر به روایتهای دقت کنید بفرمایید معنی اول مومنان در وصیت رسول خدا ص چیست؟
سبحان الله شما مخالف گفته سریح رسول خدا ص شدید چگونه به خود اجازه می دهید؟ مگر رسول خدا ص امام حسن و حسین علیهم السلام را دو امام عادل چه بایستند و چه بنشینند معرفی نکرد؟ لطفا برای گفته خودتان دلیل بیاورید که امام حسین ع در زمان حیاط امام حسن ع امام نبودند.... با ذکر دلیل دلیل دلیل لطفا دلیل نه نظر شخصی، برادر عزیز نظرات شخصی شما برای خودتان است، لطفا برای مردم بی گناه دلیل بیاورید.
شما باید می گفتید که امام حسین در زمان امام حسن علیهم السلام امام بود ولی صامت بود و امام حسن ناطق...
حالا ما هم می گوییم که امام مهدی ع در غیبت صامت است و امام احمد الحسن ع ناطق به حق می باشد.

اثبات کنید که امام حسین ع در زمان امام حسن ع امام نبودند!!!!!!!!!!! منتظریم

نقل قول:

متاسفانه تحریف روایات هم مطلبی است که حتی وهابیت ملعون کمتر در مناظرات انجاممیدهد اما شما و پیروان احمد حسن الا ماشاالله.

اولا ملعون کسی است که با زور و بهتان روایتها را تکذیب می کند، لطفا بحث را به مشاجره نکشید گرامی و ما را در زمره ملعونین قرار ندهید. ملعون در نزد خدا ملعون است نه در نزد خلق تا دلتان بخواد بگو ملعون اما در نزد خدا چه؟؟؟ فکر می کنید با این حرفاتون می تونید دعوت رو خدشه دار کنید... ممنونم از اینکه به شیعیان تابع فقط ثقلین می گویید ملعون واقعا ممنونیم ... اگر تابع ثقلین ملعون است وای به حال کسی که همراه ثقلین علومی را اضافه میکند تا به وسیله آن با ثقلین مبارزه کند.

نقل قول:

نمیدانم شما چه اصراری در تحریف روایات دارید؟؟
کجای روایت چنین مطالبیآمده؟؟؟؟؟
منظور روایت امام زمان (عج) میباشد که مرکز خلافتش کوفه است
شمااگر میگویید منظور یمانی استبدون تحریف روایتدلیل بیاورید

چرا روایت را در نقل قول قرار نمی دهی تا شاهد تحریف شویم ؟ یا می خواهی کمی حرفت را اثبات کنی؟ تحریفی که در روایت انجام شده را ذکر کنید لطفا... شما ترجمه خود را که مملو از تحریف است را چیزی نمی گویی ولی شما هر چیزی که از ما می خوانی را تحریف می گویی؟ واقعا که ثابت کردید نه فقط پژوهشگر نیستید بلکه ....

نقل قول:

برادر عزیز وقتی نه نامی از پدر آمده و نه پسر و شما فقط به واسطه اینکه دو کلمهسفیانی و دعوت در این روایت آمده دارید یک عقیده را وارد دین میکنید
باوربفرمائید که هیچ انسان عاقلی این روایات را به عنوان دلیل بی بدیل قبولنمیکند!

در رد ادعای شما همین بس که حسنی هم در آن زمان به سوی امام دعوتمیکند. چرا نمیگیید منظور حسنی است؟!

البته بنده گفتم که اصل کتاب را پیدانکردم و با سابقه ای که از شما دیدم بعید نیست که کل روایت را تحریف کردهباشید.

بله وقتی می گویم شما اصلا تطبیق و قرینه ها را نمی بینی هیچ جا نخواهی رسید و فقط سر در تحریف موضوع می کنید. روایت واضح است ولی سقم فهم متاسفانه تا این حد است نه بیشتر و نه کمتر...
انسان عاقل را اشاره ای کافیست... کسی که کلامش را فقط بر یک روایت اثبات می کند انسان عاقلی نیست، لذا انسان عاقل به قرینه های موجود در سایر کتب مراجعه می کند البته طالب حق نه سفسطه گر!!!
سابقه شما هم مورد تحسین است برادر با تحریف موضوعات و ترجمه های بی اساس و بی دلیل فقط برای تشویش افکار چیزی ندیدیم.

نقل قول:

چه کسی گفته اگر راوی اول ثقه بود روایت مورد قبول است؟؟!!

دوست عزیز روایتیاز نظر رجالی صحیح میباشد که 3 ویژگی داشته باشد

1-به معصومبرسد

2-منقطع نباشد

3-راویانهمگیثقه باشند

اگر شرایطفوق را داشته باشد تازه ما میریم و روایت را با قرآن میسنجیم
و حتی اگر روایتیصحیح اعلایی نیز باشد اما با قرآن تناقض داشته باشد آن را قبول نمیکنیم

بنده هم برای شما روایتهایی را درج کردم که علم رجال را کله بر باد می دهند و همچنین دارای آن سه ویژگی می باشند چرا آنها را قبول ندارید؟؟؟؟؟

نقل قول:

با نهایت احترام این نوشته ی شما واقعا خنده دار است!! بهتر است هر چه سریع تر اونتاپیک در مورد رجال را بزنید تا بیشتر بخندیم!

اینجا محیط استدلال است نه محل خنده... الضحک فاکهة السفهاء... خنده زیاد میوه سفیهان است... پس به جای خندید دلیل را با دلیل بر گردان لطفا... تا کنون هیچ گونه دلیلی از شما بر رد کلام مشاهده نکردم و کسی جز عاشقان شما حرف شما را تائید نمی کند و قضاوت با منصفان است.
در تاپیک بعدی اگر از سفسطه استفاده شود و جوابی بدون دلیل باشد دیگر به تاپیکهای شما پاسخی نمی دهم و منتظر برادر کریم می مانم.

موفق باشید...

با سلام خدمت کلیه عزیزان

در دو تاپیک از برادر عزیزمان علی مع الحق در خواست کردیم که به تاپیک شماره 60 پاسخ دهند ولی....

و همچنین از ایشان درخواست کردیم از طریق کتب شیعیان و رجال شناسی حادثه غدیر را اثبات کنند ولی باز هم فرار مع القرار...

لطفا پاسخ این موضوعات را بدهید ممنون می شویم

در ضمن کسی منکر امامت ائمه دوازدهگانه نیست، و بی خودی با افکار مردم بازی نکنید.

منتظر پاسخ شما هستیم...

سلام و عرض ادب

برادر عزیز اگر بعضی پست های طولانی را به صورت نمایش متن می آورم برای اینکه پست طولانی نشود
شما میتوانید روی نمایش متن کلیک کنید و کامل ببینید

ansar;329869 نوشت:
مشخص است که نمی خواهی چیزی را درک کنید

ansar;329869 نوشت:
پاسخهای قاطعانه در مقابل سفسطه های بی اساس راهی ندارند.

با تشکر از شما:

ansar;329869 نوشت:
شما که اینقدر به صراحتها معتقد هستید چرا در تاپیکهای قبلی از خودتان هم در ترجمه و هم در توضیحات اضافه می کنید؟؟؟؟

اگر منظورتان امام است که ترجمه کردم امام جماعت
در جواب عرض کردم که این برای فهم بهتر بوده والا اگر بگوییم امام در مسجد نماز میخواند یا بگوییم امام جماعت در مسجد نماز میخواند آیا فرقی میکند؟

ansar;329869 نوشت:
شما باید سه وِیژگی را داشته باشید تا حجت خدا یا امام یا مهدی باشید و آنها: نص، علم، حاکمیت الله... فقط آخری بر عدم مهدی بودن شما کافیست و آن برای خدا حکم نمی کنید.

اولا بنده ادعا کردم اولین مهدی هستم و نه سیزدهمین امام و یا حجت خدا
فقط مهدی

ثانیا:بر فرض که بنده ادعای امامت داشته باشم و حاکمیت الله و این از دید شما بر عدم مهدی بودن بنده کافی باشد
حال همین ادعا را احمد الحسن کرده است آیا شما دلیلی بر نص و علم و حاکمیت الله برای او دارید؟

ansar;329869 نوشت:
اشکال شما بی اساس است چرا که وصیت رسول خدا ص می گوید: اول مومنان... و اول مومنان و ایمان این شخص در زمان غیبت و ایمان قبل از ظهور شخص امام مهدی علیه السلام می باشد. پس شما که اینقدر به روایتهای دقت کنید بفرمایید معنی اول مومنان در وصیت رسول خدا ص چیست؟

بر فرض که سند روایت وصیت صحیح باشد که نیست.
اینکه مهدی اول اولین مقربین و اولین مومنین است، باز این امر اثبات کننده امامت نخواهد بود؛ زیرا این امر منافاتی با وجود دومین مقربین و مومنین نخواهد داشت(مثل اینکه در یک کلاس ده نفر معدلشان 20 باشد) و اثبات شی نفی ما عداه نمی کند. علاوه بر اینکه اولین مومنین و مقربین بودن به تنهایی موجب اثبات امر امامت نخواهد شد

بنابراین هنوز سوال بدون جواب باقی است.

ansar;329869 نوشت:
اشکال شما بی اساس است چرا که وصیت رسول خدا ص می گوید: اول مومنان... و اول مومنان و ایمان این شخص در زمان غیبت و ایمان قبل از ظهور شخص امام مهدی علیه السلام می باشد. پس شما که اینقدر به روایتهای دقت کنید بفرمایید معنی اول مومنان در وصیت رسول خدا ص چیست؟
سبحان الله شما مخالف گفته سریح رسول خدا ص شدید چگونه به خود اجازه می دهید؟ مگر رسول خدا ص امام حسن و حسین علیهم السلام را دو امام عادل چه بایستند و چه بنشینند معرفی نکرد؟ لطفا برای گفته خودتان دلیل بیاورید که امام حسین ع در زمان حیاط امام حسن ع امام نبودند.... با ذکر دلیل دلیل دلیل لطفا دلیل نه نظر شخصی، برادر عزیز نظرات شخصی شما برای خودتان است، لطفا برای مردم بی گناه دلیل بیاورید.
شما باید می گفتید که امام حسین در زمان امام حسن علیهم السلام امام بود ولی صامت بود و امام حسن ناطق...
حالا ما هم می گوییم که امام مهدی ع در غیبت صامت است و امام احمد الحسن ع ناطق به حق می باشد.

اثبات کنید که امام حسین ع در زمان امام حسن ع امام نبودند!!!!!!!!!!! منتظریم

یک سوال ساده: امام حجت خدا بر مردم است حال سوال اینجاست
آیا احمد الحسن حجتی به نام امام زمان(عج) دارد یا خیر؟ (همین استدلال برای امام حسن و امام حسین (ع) صادق است)
اگر بگویید ندارد امامت امام زمان را نفی کردید و اگر بگویید دارد پس وجود او چه لزومی دارد ؟؟

ansar;329869 نوشت:
اولا ملعون کسی است که با زور و بهتان روایتها را تکذیب می کند، لطفا بحث را به مشاجره نکشید گرامی و ما را در زمره ملعونین قرار ندهید. ملعون در نزد خدا ملعون است نه در نزد خلق تا دلتان بخواد بگو ملعون اما در نزد خدا چه؟؟؟ فکر می کنید با این حرفاتون می تونید دعوت رو خدشه دار کنید... ممنونم از اینکه به شیعیان تابع فقط ثقلین می گویید ملعون واقعا ممنونیم ... اگر تابع ثقلین ملعون است وای به حال کسی که همراه ثقلین علومی را اضافه میکند تا به وسیله آن با ثقلین مبارزه کند.

عجیب بود!
احیانا شما وهابی هستید؟؟
بنده عرض کردم وهابیت ملعون . نه انصار ملعون!!!
شما جای بنده باشید الان خنده تان نمیگیرد؟ برادر من به جای اینکه چوش بیاوری مطلب را با دقت مطالعه کن

ansar;329869 نوشت:
تحریفی که در روایت انجام شده را ذکر کنید لطفا...

اصل روایتی که آوردید:

ansar;329211 نوشت:
قال الامام زين العابدين علیه السلام: كاني بصاحبكم علا فوق نجفكم بظهر كوفان[="blue"] معه انصار ابيه[/] تحت راية رسول الله قد نشرها فلا يهوي بها الى قوم الا اهلكهم الله عزوجل. كتاب بحار الانوار ج51ص135، منتخب الاثرص312 بلفظ قريب ومثله في الامام المهدي ص90 ، كتاب يوم الخلاص ص ) 248

امام زین العابدین علیه السلام فرمود: آنگاه صاحبتان را می بینم بر نجف تان در پشت کوفه با او انصار پدرش می باشند زیر پرچم رسول خدا...

که ثابت کردیم روایت را تحریف کرده اید و این عبارت در کتاب موجود نیست.

و ادعای بعدی شما:

ansar;329590 نوشت:

این روایت از روز قیام سخن می گوید زیرا که می گوید: اگر آن را بر افراشت قومی(کافران) نجات نمی یابند مگر اینکه هلاک شوند.

و قطعا هلاکت این قومها در روز قیام است که برافراشته شدن آن در کوفه می باشد. و همچنین این پرچم هدایتگرترین پرچمهاست زیرا که این پرچم رسول خدا صل الله علیه و آله است. و هدایتگرترین پرچمها پرچم یمانی است که هر کی با هر سمتی اگر زیر پرچم یمانی قرار نگیرد هلاک می شود. در این دنیا و آخرت " هر کس از یمانی سرپیچی کند از اهل جهنم می باشد "

و اگر باز هم بگوییم که این شخص امام مهدی علیه السلام باشد خطا است چرا که مبداء ظهور امام مهدی علیه السلام مکه است و این شخص در کوفه می باشد، که پرچمش را بلند می کند و موجب هلاکت قومهای معاند و کافر می گردد.

حال بفرمائید جدای از تحریف اولیه در روایت ، این موارد را از کجای روایت در آوردید؟

ansar;329869 نوشت:
انسان عاقل را اشاره ای کافیست... کسی که کلامش را فقط بر یک روایت اثبات می کند انسان عاقلی نیست

با تشکر مجدد از شما

اما بنده که روایات متواتر با سند صحیح در پست 81 اوردم اما جواب ندادید؟؟؟

ansar;329869 نوشت:
لذا انسان عاقل به قرینه های موجود در سایر کتب مراجعه می کند البته طالب حق نه سفسطه گر!!!

باز هم ممنون...

ansar;329869 نوشت:
بنده هم برای شما روایتهایی را درج کردم که علم رجال را کله بر باد می دهند و همچنین دارای آن سه ویژگی می باشند چرا آنها را قبول ندارید؟؟؟؟؟

جوابتان را دریافت کردید:

علی مع الحق;329618 نوشت:

اولا: با اینکه به بحث ما مربوط نمیشود اما جواب شما ساده است این روایات می گوید هر خبری را که شنیدید استناد آنرا به ما تکذیب نکنید. اما آیا لازمه عدم تکذیب پذیرش و عمل به محتوای خبر میباشد؟؟؟ مسلما خیر

ثانیا: ضمن اینکه روایاتی داریم که ائمه صریحا به بررسی سندی توصیه کرده اند.


اگر مایلید روایات بیان شوند یک تاپیک مجزا بزنید

ansar;329869 نوشت:
در تاپیک بعدی اگر از سفسطه استفاده شود و جوابی بدون دلیل باشد دیگر به تاپیکهای شما پاسخی نمی دهم و منتظر برادر کریم می مانم.

دوستان لطف دارند و روایات متواتر را سفسطه میدانند کاری هم نمیشود کرد
احتمالا پست 81 بنده که جواب نفرمودید سفسطه بوده؟!!!

ansar;329869 نوشت:
در کجای کلام بنده نوشته شده که بقیه شیعه نیستند؟

در اینجای کلامتان که تعداد شیعه (=پیرو) امامان را کمتر از 313 نفر میدانید
احتمالا خودتان را هم شیعه نمیدانید؟!

ansar;329800 نوشت:
، پس اگر بخواهیم شیعیان را دقیقا به کلام اهل بیت علیهم السلام بیان کنیم تعداد آنها خیلی کم می باشد لیکن با این حال باز هم می بینیم که اگر تعداد سیصد و سیزده نفر در زمین مومن و از شیعیان حقیقی بوده اند قطعا امام مهدی علیه السلام ظهور می کردند پس این تعداد کجایند؟ و اگر بخواهیم واقعا شیعیان را بسنجیم و طبق کلام اهل بیت آنها را دریابیم کمتر از تعداد موصوف می باشند، پس دوازده مهدی از همین اقلیت محاسبه شده و تعداد آنها دوازده نفر می باشند که آنها نیز از شیعیان هستند.

راستی ظاهرا شما پست زیر را هم کامل ندیدید!

علی مع الحق;329800 نوشت:
با سلام و عرض ادب

سوالاتی که از این روایت ایجاد میشود به صورت زیر است که خوشحال میشویم اگر توانایی دارید پاسخ ها سنجیده بدهید:

1-امام صادق و پدر ایشان بین امام و مهدی افتراق قائل شده اند. این نشان میدهد که مقام مهدییین جدای از مقام امامان است

2-امام (ع) میفرماید ایشان عده ای از شیعیان ما امامان هستند.
این نشان میدهد مقام مهدییین در حد یک شیعه ی امام میباشد

3-امام(ع) میفرماید مهدیین مردم را به ولايت و معرفت ما مي خوانند پس تنها مقام مهدیین این است که مردم را به سمت ولایت امامان میخوانند

4-امام(ع) میفرماید مهدیین مردم را به ولايت و معرفت ما مي خوانند ، این نشان میدهد خود مهدیین ولایت بر مردم ندارند بلکه فقط ابلاغ کننده ولایت امامان میباشند

5-از روایت بر می آید که مهدیین 2 ویژگی دارند:
الف: شیعه امامان هستند
ب:مردم را به سوی ولایت امامان میخوانند
بنابراین کسی که این دو ویژگی را داشته باشد میتواند جز مهدی باشد
بنده همین جا اعلام میکنم که مهدی اول هستم. آیا شما میتوانید گفته بنده را رد کنید؟؟؟

6-در روایت آمده است این 12 مهدی بعد از امام دوازدهم میآیند
حال سوال اینجاست چرا اولین مهدی شما در زمان حضور امام دوازدهم و قبل از ظهور ایشان آمده و ادعای امامت هم دارد؟
یعنی 2 اشکال وجود دارد:
اولا ایشان باید بهد از امام دوازدهم میآمد نه قبلش
ثانیا ایشا ادعای امامت کرده در حالی که امام فعلی حضرت مهدی (ع) است و نمیشود زمین در یک زمان 2 حجت داشته باشد. برای مثال زمانی که امام علی (ع) حجت زمین بودند پسران ایشان(ع) امام نبودند و یا زمانی که امام حسن (ع) به مقام امامت رسیدند امام حسین(ع) تا قبل از شهادت ایشان امام نبودند و زمین همواره یک حجت دارد نه دو حجت!!!

ansar;329872 نوشت:
با سلام خدمت کلیه عزیزان

السلام علیکم

ansar;329872 نوشت:
در دو تاپیک از برادر عزیزمان علی مع الحق در خواست کردیم که به تاپیک شماره 60 پاسخ دهند ولی....

در همین پست جواب میدهم تا خیالتان از این بابت هم راحت شود

ansar;329872 نوشت:
و همچنین از ایشان درخواست کردیم از طریق کتب شیعیان و رجال شناسی حادثه غدیر را اثبات کنند ولی باز هم فرار مع القرار...

بنده هم درخواست کردم به جای توهین یک تاپیک مجزا در مورد بحث رجال بزنید زیرا به بحث ما مربوط نمیشود
امیدوارم جا افتاده باشد چون این دفعه پنجم است که میگویم.

ansar;329872 نوشت:
لطفا پاسخ این موضوعات را بدهید ممنون می شویم

چشم امیدوارم شما نیز به پست های قبلی و همچنین پست 81 پاسخ کامل بدهید.

ansar;329872 نوشت:
در ضمن کسی منکر امامت ائمه دوازدهگانه نیست، و بی خودی با افکار مردم بازی نکنید.

بنده هم عرض نکردم شما منکر هستید بلکه روایاتی که آوردیم نشان میدهد فقط و فقط 12 امام و خلیفه و جانشین و حجت داریم نه یکی بیشتر و نه یکی کمتر. امیدوارم به این روایات پاسخگو باشید...

ansar;329872 نوشت:
منتظر پاسخ شما هستیم...

اما پاسخ این پست شما:

(برای دیدن متن روی نمایش متن کلیک کنید)

ansar;329346 نوشت:
با سلام...

برادر عزیز شما کلام بنده را با یک روایت که مخالف نیست و برداشت شخصی خود را بر آن تحمیل کردید در صدد هستید که امامت مهدیین را نفی کنید لذا به روایتهای زیر دقت کنید.

[spoiler]عن الحسين بن ثوير بن أبي فاختة ، عن أبي عبد الله عليه السلام قال : لا تعود الامامة في أخوين بعد الحسن والحسين عليهما السلام ، ولا يكون بعد علي بن الحسين عليه السلام إلا في الاعقاب وأعقاب الاعقاب

حسین بن ثویر بن ابی فاخته گوید : امام صادق (ع) فرمود : بعد از حسن و حسین (ع) امامت به دو برادر نمی رسد . و بعد از علی بن الحسین (ع) نخواهد بود مگر در اعقاب (نسل ها) و اعقاب اعقاب (نسل های نسل ها)

الغیبة الطوسی ص 196 ح 160 . بحار الانوار ج 25 ص 250 ح 2 . إثبات الهداة ج 1 ص 541 ح 349 . علل الشرائع ص 208 ح 9

عن حماد بن عيسى الجهني قال : قال أبو عبد الله عليه السلام : لا تجتمع الامامة في أخوين بعد الحسن والحسين عليهما السلام ، إنما هي في الاعقاب وأعقاب الاعقاب

حماد بن عیسی جهنی گوید : امام صادق علیه السلام فرمود : امامت بعد از حسن و حسین (ع) در دو برادر جمع نمی شود . به درستی که آن در در اعقاب (نسل ها) و اعقاب اعقاب (نسل های نسل ها) خواهد بود

الغیبة الطوسی ص 226 ح 191 . إثبات الهداة ج 1 ص 124 ح 198 بحار الانوار ج 25 ص 251 ح 7 . كمال الدين ص 414 ح 2 . الكافي ج 1 ص 286 ح 4

عن أبي عبد الله عليه السلام قال : لا تعود الامامة في أخوين بعد الحسن والحسين عليهما السلام أبدا ، إنها جرت من علي بن الحسين عليهما السلام كما قال عزوجل : وَأُوْلُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُهَاجِرِينَ . الأحزاب:6 . فلا تكون بعد علي بن الحسين عليهما السلام إلا في الاعقاب وأعقاب الاعقاب

امام صادق (ع) فرمود : پس از حسن و حسین (ع) امامت هرگز به دو برادر بر نمی گردد . بلکه از علی بن الحسین (ع) آن گونه جریان پیدا کرد که خداوند تبارک و تعالی فرموده است : و خویشاوندان بعضی نسبت به بعضی دیگر از مومنان و مهاجران در کتاب خدا اولی تر هستند . الاحزاب:6 . پس بعد از علی بن الحسین (ع) نخواهد بود مگر در اعقاب (نسل ها) و اعقاب اعقاب (نسل های نسل ها)

الغیبة الطوسی ص 226 ح 192 . بحار الانوار ج 25 ص 252 ح 8 . كمال الدين ص 414 ح 1 . إثبات الهداة ج 1 ص 85 ح 48 . الكافي ج 1 ص 285 ح 1

ملاحظه: برادران و خواهران گرامی اگر به روایتهای فوق دقت فرمائید در مورد امامت سخن گفته شده که در برادرانی بعد از حسن و حسین علیهم السلام جمع نمی شود مگر نسلها یا نسل نسلها...

لذا اهل بیت تعلیل می فرمایند و این امرا را بیان می کنند که باز هم این امر تکرار می شود در نسلهای آینده حال این نسلها چه کسانی هستند؟

قطعا نسلها یکی پس از دیگری می باشند که امامت بین دو برادر جمع شود و این اجماع مجدد امامت بین دو برادر مانند حسن و حسین علیهم السلام تکرار شود. با این حال می بینیم که امامان تا امام مهدی علیهم السلام برادر امامی نداشتند فقط حسن و حسین علیهم السلام. لذا این امر چه وقت تکرار می شود؟ قطعا در دوره مهدیین این امر رخ خواهد و مشاهده می کنیم که چگونه به صراحت اهل بیت علیهم السلام مهدیین را امام خطاب می کنند.

همچنین خواستم نظر شما برادر علی مع الحق را در مورد روایتهای فوق بدانیم

اگر نیاز به توضیح بیشتر هست در خدمتم...

موفق باشید...[/spoiler]

اولا: بنده تا زمانی که راویانش را بررسی کنم صحبتی در مورد صحیح بودنشان نمیکنم این فعلا طلب شما

ثانیا: شما 3 روایت بیان فرمودید که از این 3 روایت تنها روایت نخست که در آن حرف "الا" به کار رفته است داری سو برداشت میباشد و 2 روایت دیگر مطلبی را اثبات نمیکنند

ما فرض رو بر صحیح بودن این روایت میگذاریم این روایت به ما میگوید به جز این 12 امام امامان دیگری نیز داریم!!!!

اما توجه کنید که این یک خبر واحد میباشد و شما برای اثبات یک مطلب مربوط به اعتقاد شیعه باید روایات متواتر با سلسله راویان مختلف بیاورید

ضمن اینکه ما روایات متواتر داریم که خلاف گفته شما را اثبات میکند و میگوید انحصار امامان در عدد 12 میباشد و هیچ امامی به جز این 12 امام نخواهیم داشت که چند مورد را در پست 81 آوردیم

[="blue"]حال منتظر نظر شما در باره 6 مورد بیان شده در پست 81 هستیم[/]

السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

برادر عزیز خوب به نوشته های بنده دقت کنید، و از جواب دادن فرار نکنید، لازم نبود بگویی باید بررسی سندی کنیم هر وقت نوشتی مشکلی نیست و تا جواب ندهید جواب شما را نمی دهم، دو مورد زیر را پاسخ دهید لطفا...

حتی اگر چند روز طول بکشد مشکلی نیست فقط جواب بدهید، منتظر می مانیم...

ansar;329872 نوشت:
با سلام خدمت کلیه عزیزان

در دو تاپیک از برادر عزیزمان علی مع الحق در خواست کردیم که به تاپیک شماره 60 پاسخ دهند ولی....

و همچنین از ایشان درخواست کردیم از طریق کتب شیعیان و رجال شناسی حادثه غدیر را اثبات کنند ولی باز هم فرار مع القرار...

لطفا پاسخ این موضوعات را بدهید ممنون می شویم

در ضمن کسی منکر امامت ائمه دوازدهگانه نیست، و بی خودی با افکار مردم بازی نکنید.

منتظر پاسخ شما هستیم...

جناب انصار گرامی
جواب هر دو سوالتان در پست بالای پستتان موجود است
اما جواب پستهای 81 و 76 را ندادید
البته انتظار بیش از این هم از شما نمیرود
فرقه شما همواره از پاسخ به این سوالات فرار کرده
لطفا دفعه بعد با احمد الحسن تشریف بیاورید!

با سلام

پاسخ تاپیک 81 برادر علی مع الحق

نقل قول:

قال الامام الباقرعلیه السلام :من یدعی انه ولدٌ للامام المهدیفالعنوه

ترجمه:هرکس ادعاکندکه من فرزندامام مهدی (عج)هستم اورالعنتکنید

منابع:المختصرج2ص23/الروادع النفوس ص29/الحجة البیضاء ص187/الکفایة فیشرح الغیبه ج2ص1

قال الامام الجوادعلیه السلام: من یدعی فی عصرالغیبهانه ولد للامام القائم فهو مفعول

هرکس ادعاکند درزمان غیبت من پسرامام مهدی (عج)هستم پس او.....!!!!!!!!!!

منابع:منابع المختصرج2ص25/الروادعص32/الامام فی العصرالغیبه مرحوم خاتون آبادی ص165.

روایت آحاد در مقابل روایتهای مخالف و متواتر مذموم است دقت کنید:

عن المفضل بن عمر قال : سمعت أبا عبد الله عليه السلام يقول : إن لصاحب هذا الامر غيبتين إحداهما تطول حتى يقول بعضهم : مات ، ويقول بعضهم : قتل ، ويقول بعضهم : ذهب ، حتى لا يبقى على أمره من أصحابه إلا نفر يسير لا يطلع على موضعه أحد من ولده ولا غيره إلا المولى الذي يلي أمره

مفضل بن عمر گوید : از امام صادق (ع) شنیدم که می فرمود : برای صاحب این امر دو غیبت است : یکی آنقدر طولانی خواهد شد تا اینکه بعضی می گویند : او مرده است و عده ای می گویند : کشته شده است و برخی می گویند : آمده و رفته است تا آنجا که از اصحاب و یارانش عده بسیار کمی می مانند و هیچ کس از اولاد حضرت و دیگران از مکان ایشان مطلع نخواهد بود بجز مولایی که کارهای ایشان را انجام می دهد

الغیبة الطوسی ص 161 ح 120 . إثبات الهداة ج 3 ص 500 ح 280 . بحار الانوار ج 52 ص 152 ح 5. منتخب الانوار المضيئة ص 81 . منتخب الاثر ص 253 ح 9 . البرهان للمتقي الهندي ص 171 ح 4

عن الضراب إصفهاني فی کیفیت صلوات عن الامام المهدی علیه السلام : ... اللهم أعطه في نفسه وذريته وشيعته ورعيته وخاصته وعامته ... اللهم صل على محمد المصطفى ، وعلي المرتضى ، وفاطمة الزهراء ، والحسن الرضا ، والحسين المصطفى ، وجميع الاوصياء ، مصابيح الدجى ، وأعلام الهدى ، ومنار التقى، والعروة الوثقى ، والحبل المتين ، والصراط المستقيم ، وصل على وليك وولاة عهده ، والائمة من ولده ، ومد في أعمارهم ، وأزد (وزد) في آجالهم

از ضراب اصفهانی در کیفیت صلوات از امام مهدی (ع) : ... خداوندا عطا کن به او در خصوص خود او و اولادش و شیعیانش و رعیت و خاصان او و عموم منسوبان به او ... خداوندا بر محمد مصطفی و علی مرتضی و فاطمه زهرا و حسن رضا و حسین مصطفی و تمامی جانشینان درود و صلوات فرست که آنها چراغ های تاریکی و نشانه های هدایت و مناره های تقوا و ریسمان مستحکم و ناگسستنی و راه مستقیم هستند و بر ولی خودت و والیان عهدش و امامان از فرزندان او درود و صلوت فرست ، و بر عمرهایشان بیافزای و زندگی هایشان را طولانی کن

الغیبة الطوسی ص 273 ح 238 . تبصرة الولي ح 70 . بحار الانوار ج 52 ص 17 ح 14 . دلائل الامامة ص 300 . مستدرك الوسائل ج 16 ص 89 ح 1 . إثبات الهداة: ج3 ص 685 ح 96 . جمال الاسبوع: 494

عن صالح بن أبي الاسود، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: ذكر مسجد السهلة فقال: أما إنه منزل صاحبنا إذا قدم بأهله.

صالح بن ابی الاسود گوید : در محضر امام صادق (ع) ذکر مسجد سهله به میان آمد که حضرت فرمود : بدانید که آنجا منزل صاحب ماست در زمانی که با خاندانش آنجا می آیند

الغیبة الطوسی ص 471 ح 488 . بحار الانوار ج 52 ص 331 ح 54 . الكافي ج 3 ص 495 ح 2 . إثبات الهداة ج 3 ص 453 ح 72 . التهذيب ج 3 ص 252 ح 12 . إرشاد المفيد ص 362 . كشف الغمة ج 2 ص 463 . المستجاد ص 554 . الصراط المستقيم ج 2 ص 251 . بحار الانوار ج 100 ص 439 ح 15 . وسائل الشيعة ج 3 ص 533 ح 4 . حلية الابرار ج 2 ص 636 . منتخب الانوار المضيئة ص 191

عن أبي حمزة ، عن أبي عبد الله عليه السلام في حديث طويل أنه قال : يا أبا حمزة إن منا بعد القائم أحد عشر مهديا من ولد الحسين عليه السلام

ابی حمزه از امام صادق (ع) در حدیثی طولانی تا این که فرمود : ای ابا حمزه به درستی که از ما بعد از قائم یازده مهدی از فرزندان (ع) خواهد بود

الغیبة الطوسی ص 478 ح 504 . بحار الانوار ج 53 ص 145 ح 2 . مختصر بصائر الدراجات ص 38 . الايقاظ من الهجعة ص 393

قطعا از فرزندان حسین علیه السلام یعنی سلسه نسبی که از امام مهدی علیه السلام باقی می ماند و آنها مهدیین هستند چون امام مهدی از فرزندان امام حسین علیه السلام است و مهدیین از فرزندان امام حسین در ورایت ذکر شده اند لذا مهدیین به امام مهدی علیه السلام باز می گردند.

قطعا در علم حدیث اگر روایتها بر یک موضوعی بحث کنند حتی اگر بعضی روایان مذموم باشند به دلیل تواتر معنی صحیح می باشند.

در 21 روایتی که فرمدید، نفی بر مهدیین وجود ندارد؟ بلکه ما به قول اهل بیت علیهم السلام عمل می کنیم و آنها گفتند: ائمه از فرزندان او (امام مهدی) یعنی امامان از فرزندان امام مهدی، با این حال نفیی در روایتهایی که ارائه کردید دیده نمیشود.

ثانیا: روایتهایی که ذکر کردید در بین آنها اگر تعداد را جمه ببندید می شود سیزده امام از فرزندان رسول خدا... لطفا اینها را هم دقت کنید.
مثلا در روایت سوم که آن را بدون ترجمه ترک کردید می گوید:
3- عن أبي سعيد رفعه عن أبي جعفر عليه السّلام قال: قال رسول اللّه«صلّىاللّه عليه و آله و سلّم»: «من ولدی اثنا عشر نقيبا، نجيبا، محدثون، مفهمون، آخرهمالقائم بالحق، يملأها عدلا كما ملئت جورا»[3].

رسول خداص فرمود: از فرزندان من دوازده نقیب و نجیب و محدث و فهیم و آخر آنها قائم به حق.... لذا امام علی علیه السلام از فرزندان رسول خدا نیست بلکه حسن و حسین و بقیه امامان علیهم السلام فرزندان رسول خدا ص هستند، و اگر بر فهم شما هم عمل کنیم باز هم ضرری به فرمایشات ما ندارد چرا که در وصیت هم ذکر شده که آخر امامان امام مهدی محمد بن الحسن علیه السلام است و سپس مهدیین، لذا عناد شما با امامت مهدیین که انصار آن را می گویند و گفتن امام از کلام اهل بیت علیهم السلام است و لا غیر... اگر اهل بیت گفتند"ائمه" گناه ما چیست؟ و آنهم بر معنای متواتر...

و همچنین روایت چهارم دقت کنید لطفا...
4-مرحوم کلینی نیز در کافی روایت می کند:
و عن الحسين بن محمد عن معلىبن محمد عن الوشاء عن أبان عن زرارة قال: سمعت أبا جعفر«عليه السّلام»‏ يقول:«نحن‏اثنا عشر إماما منهم حسن و حسين، ثم الأئمة من ولد الحسين عليه السّلام»؛ما دوازدهامام هستیم ، حسن و حسین«علیهم السلام» از جملۀ ائمه اند و امامان از نسل حسین علیهالسلام اند.[4]

اولا در علم رجال شما زراره در کتب مختلف رجال جایی ثقه و جای مذموم شناخته شده است، شما کدام یک را قبول دارید؟
دوما: این روایت نیز مانند روایت قبل است و امام علی علیه السلام را جزو روایت قرار نداده و کلام امام جعفر صادق علیه السلام بر فرزندان است که حسن و حسین علیهم السلام از جمله آنها می باشند پس با احتساب امامت امام علی علیه السلام می شوند سیزده امام...

و همچنین روایت پنجم نیز بر این معنا دلالت دارد مبنی بر اینکه فقط ذکر دوازده امام آمده است و بعد از آنها را نفی نکردند..

و روایت ششم نیز ردی بر آمدن مهدیین بعد از ائمه نمی دهند.

لذا جای مهدیین علیهم السلام در وصیت رسول خدا صل الله علیه و آله می باشد. وصیتی که معصوم از گمراهی است. و متمسک بدان هرگز گمراه نمی شود.

روایت هفتم و هشتم نهم و دهم که ذکر کردید خاتم دوازده امام می باشد و این شکی درش نیست و نجات دهنده بشریت از نقمتها امام مهدی علیه السلام است، لذا حکومت عدل الهی را چه کسانی ادامه می دهند؟ صبر کنید در آخر جواب این سوال را خواهم داد.

روایت یازدهم را نیز بیان کردید که باز هم می دانیم که امام مهدی خاتم دوازده امام است، و مهدی اول شروع دوزاده مهدی است به نام " احمد و عبدالله و مهدی"

و همچنین تا روایت شانزدهم چیزی بر رد مهدیین وجود ندارد.

و اما روایت هفدهم خیلی جالب است دقت کنید لطفا:
17-امام علی علیه السلام به سلیم فرمودند:«يا سليم ،إن أوصيائي أحد عشررجلا من ولدي أئمة هداة مهديون كلهم محدثون . قلت : يا أمير المؤمنين ، ومن هم ؟قال : ابني هذا الحسن ، ثم ابني هذا الحسين ، ثم ابني هذا - وأخذ بيد ابن ابنه عليبن الحسين وهو رضيع - ثم ثمانية من ولده واحدا بعد واحد . وهم الذين أقسم الله بهمفقال : ( ووالد وما ولد ) ( فالوالد رسول الله صلى الله عليه وآله وأنا ، و ( ماولد ) يعني هؤلاء الأحد عشر وصيا صلوات الله عليهم . قلت : يا أمير المؤمنين ،فيجتمع إمامان ؟ قال : نعم ، إلا أن واحدا صامت لا ينطق حتى يهلك الأول .[11]
ترجمه: دو امام با هم جمع می شوند؟ فرمود: اری، مگر اینکه یکی صامت باشد و چیزی نگوید تا اینکه اولی از دنیا برود.
در تاپیکهای قبلی گفتید که امام حسین علیه السلام در حضور برادرش امام نیست، ولی این روایت کاملا کل کلام شما را برهم می زند چرا که خود امام علی علیه السلام جواب شما را می دهد و می گوید که دو امام در یک زمان جمع می شوند و یکی از آنها صامت... لذا قطعا دومی ناطق است.
و در تاپیک شماره 60 بنده نیز ذکر کردم که مجددا این امر تکرار می شود با توجه به روایتها ذکر شده.

لذا کل 21 روایتی که ذکر کردید همه بر این دلالت دارند که امامان دوازده عدد می باشند، لذا ما می گوییم امامان دوازده عدد می باشند و بعد از آنها دوازده مهدی حکومت می کنند و مهدی اول جهت زمینه سازی قبل از ظهور امام دوازدهم ظهور میکند و آن هم به امر امام مهدی علیه السلام.

همچنین موردهای چهارم و پنجم و ششم جوابشان آماده است لطفا به سوالات بنده در تاپیک 83 پاسخ دهید تا آنها را نیز درج کنم.

اصل روایت عربی در کتاب مختصر بصائر الدرجات ص 48

ومما رواه لي ورويته عن السيد الجليل السعيد بهاء الدين علي بن عبد الحميد الحسينى رواه بطريقه عن أحمد بن محمد الايادي يرفعه إلى أحمد بن عقبة عن أبيه عن أبى عبد الله (ع) سأل عن الرجعة احق هي قال نعم فقيل له من أول من يخرج قال الحسين (ع) يخرج على اثر القائم (ع) قلت ومعه الناس كلهم قال لابل كما ذكر الله تعالى في كتابه يوم ينفخ في الصور فتأتون افواجا قوم بعد قوم
مختصر بصائر الدرجات ص 48

و اما در ترجمه شما بدون درج متن عربی که می فرمایید: " حسين‏ عليه السّلام است كهبعد از ظهور قائم عليه السّلاممى‏آيد" حالا همان صفحه ای که خودتان درج کردید را برای شما در لینک همان کتاب و صفحه را درج می کنیم http://lib.eshia.ir/15241/1/48 لینک کتاب مختصر بصائر الدرجات ص 48

برادر عزیز شما که به ما گفتید حتی وهابی ملعون هم اینگونه تحریف نمیکند، حالا باز هم اشکال بزرگ در ترجمه شما آنهم فقط و فقط برای خدشه دار کردن دعوت است چرا ؟؟؟
شما خودتان با انصافی که در راه خدا به خرج می دهید روایت را ترجمه کنید قبولتان دارم آیا نوشته بعد از ظهور؟؟؟؟؟؟
و در روایت نوشته شده که حسین بر اثر قائم خارج می شود و در تاپیکهای قبلی اثبات کردیم که مهدیین هم به قائم خطاب شده اند، و منظور از قائم در روایت آخرین مهدی میباشد که امام حسین علیه السلام بر آن رجعت می کند.
و هیچ گونه روایت صریحی بر نام امام مهدی محمد بن الحسن علیه السلام در روایتهای رجعت نمی باشد و این امر با روایتهای مختلف اثبات شد که مهدی و قائم و صاحب الامر صفت است، و همه اهل بیت علیهم السلام به این صفتها موصوف هستند و صفت هایی که ذکر کردیم نیز بر مهدیین مورد انطباق هستند.

در ضمن برادر قاعده الزام این است که اگر کسی به چیزی اعتراف می کند از طریق همان بدان ملتزمش کن در غیر اینصورت مباحثه بی خودی است، مثلا: اگر بنده با شخصی سنی مذهب مباحثه کنم انصاف نیست که از چیزی که خودم بدان اعتراف دارم ملتزمش کنم، لذا به چیزی که خودش اقرار دارد باید ملتزم شود.

لذا بنده به علم رجال اعتراف و اقرار ندارم و برای بنده اثبات شده که باطل است، اما بنده می توانم به چیزی که خودتان اقرار دارید ملتزمتان کنم، این بنده هستم که باید اط طریق علم رجالی که شما بدان اعتراف دارید استدلال کنم نه شما!!!!
پس قوانین مباحثه را بدانید خواهشن.

در ضمن برادر عزیز شماره 60 از 76 جلوتر است لطفا شما پاسخ دهید به تاپیک شماره 60 بعدا بقیه را خواهم داد.

نقل قول:
اولا: بنده تا زمانی که راویانش را بررسی کنم صحبتی در مورد صحیح بودنشان نمیکنم این فعلا طلب شما

نقل قول:

اخه " فعلا طلب شما " شد جواب؟؟؟؟ شما بررسی خودتان را بکنید ما منتظریم ضمن این به تاپیک شماره 83 هم دقت کنید

برادر عزیز لطفا اگر واقعا می خواهید بحث کنید یک تاپیک درج کنید... این چند بار است که خدمتتان عرض می کنیم ولی رعایت نمی کنید، و این نشانه تعمد شما است، عمدا این امر را تکرار می کنید

علی مع الحق;329825 نوشت:

اولا آرامشتان را حفظ کنید!

دوما دقت کنید!

چهارما شما ابتدای بحث خیلی مودب تر مینمودید!
به نظرم این تغییر در سبک نوشتار نشان از این است که با بحث های صورت گرفته دارید به ضلالت فرقه تان پی مبرید

بهتره شما هیجان زده نشید عزیزم و با این صدای قشنگتون خط به خط آواز برامون نخونید .

مثل اینکه شما فراموشی دارید درسته ؟

علی مع الحق;329825 نوشت:

شما چندین تهمت به بنده وارد کرده اید و پیامبر فرموده یکی از نشانه های زندیق تهمت زدن است
بیشتر مواظب باشید تا خدایی نکرده...

سوما شما اگر دلیلی بر ردیات بنده داشتید بجای تهمت و توهین دلایل را می آوردید

:Khandidan!::Khandidan!:

چه رویی داری واقعا...

ما مودب بودیم و هستیم...شما نبودید و نیستید.

شما اول اینو نوشتیداینو کی اول نوشت :

علی مع الحق;329825 نوشت:

متاسفانه شما[="Red"] و دوستانتان برای توجیح روایات[/] استدلالاتی میاورید که حتی [="red"]وهابیت [/]هم اینطور [="red"]ناشیانه [/]استدلال نمیکند

پس اول یکم از آکبند خارجش کن بعد حرف بزن و بعد ببین کی تهمت میزنه .

ما که دلیل آوردیم شما هم توش موندی ...تو اگر دلیلی داشتی می آوردی.
تو بحث رو بر باد دادی و از این شاخه به اون شاخه دمو دقه پریدی...

فکر کنم فقط پست ارسال میکنی ستاره هات زیاد شه . الله اعلم.

ادب داشته باشد تا باهات مودب صحبت کنند. و هیجان زده نشو توی بحث.

کاش کارشناس کریم بیان...

علی مع الحق;329825 نوشت:

ما که با شما کاری نداریم!
شما آمده اید و دارید در دین بدعت ایجاد میکنید

اول اینکه کار داری چون تهمت زدی به من و گفتی دوستانتان.
دوم شما همونایی هستید که واسه امام مهدی ع قران تاویل میکنید و انکارش میکنید.
ما که بدعتی نذاشتیم.
این شمایید که قران می فرماید روی دین بزگاشون میمونند هرچند اگر اشتباه باشه.
ما که بدعت جدید نذاشتیم.
کله روایات رو هم بذذارید کنار , فقط با قران بحث کنید باید در حال حاضر حجت و اولی الامر رو واسه من مشخص کنید.شمایی که برام دم از ثقه و معتبر میزنید .:ok:

بذار لطفا یک کارشناس با دوستمون بحث کنه و یا یک بحث رو ادامه بده , اینقدر از بحث اصلی فرار نکن.

baghiatosalam;328179 نوشت:
در این رابطه ما باید از خودمون سوال کنیم که دنیا چطوری قرار هست پر از عدل و داد بشه همانطور که پر از ظلم و چور شده ؟
دوم اینکه اگر مهدی ع نمی کشد , پس یعنی آمریکا و اسرائیل و دشمنانش همه حرف حضرت رو قبول میکنند و انشالله همه 7 میلیارد راحت ایمان میارند و بهشتی میشند و تمام ؟

اگرقرار بود خداوندمتعال عالم را با کشتن افراد پر از عدالتکند دیگر نیازی به غیبت امام زمان نبود ،در همان زمان قدرتمی داد تا با کشتار انسانهای منحرف این عدالت برقرار شود.البته ما نمی گوییم هیچ کشتاریرخ نمی دهدبلکه حرفمان این است که محدوداست وبرای اشخاصی است که دیگر قابل هدایت نیستند ودر مقابل حق ایستادگی می کنندوالا کسی که ایمان نیاورد ودر مقابل حق نیز ایستادگی نکند کشته نمی شود چون دین اجباری نیست (لااکراه فی الدین)در آن زمان نیز اینآیه نسخنخواهد شد.
نکته قابل توجه:
شهید محمد باقر صدر کتابی دارند در مورد امام زمان علیه السلام ودر خاتمه کتاب می فرمایند:از مجموع روایات مربوط به امام زمان این نکته به دست می آید که امام در زمانی ظهور می کند که همه مکاتب از بین خ.اهند رفت چون جوابگوی نیازهای واقعی انسانها نخواهند بود ومردم بعد از تجربه این مکاتب خود به این نتیجه خواهند رسید که راه جدیدی لازم است که آنها را به مسیرفطرت انسانی برگرداندوبا ظهور حضرت رفع نیازهای خود ومسیرحقیقی انسانی را در سخنان وزوش ایشان خواهند یافت ولذا به ایشان ایمان خواهند آورد.

ansar;328668 نوشت:
بنده اصلا در حق یمانی غلو نمی کنم بلکه استدلال آیه ای و روایی و آنهم به طور منطقی انجام می دهم.
برادر عزیز کریم کارشناس محترم و گرامی نمی دانم شما چگونه به روایت می نگرید!!!

جناب انصاربنده تاپیکشما را خواندم ،تقاضا دارم در مورد جواب بخشی از حرفهایتان به تاپیک قبلی وسخنی که از شهید صدر نقل کردم توجه کنید.دوست عزیز بحث این نیست که ما روایات مربوط به امام عصر را نخوانده ایو بلکه روایات زیادی در اینمورد است وشما باید همه روایات را در کنار هم قرار بدهید وبه نتیجه برسید نه اینکه با ملاکقرار دادن یکروایت یمانی را در ردیف انبیاءنقل کنید واز قرآندلیل بیاورید.آیاتی که شما نقل می کنید ربطی به یمانی ندارد.
ما در روایات وارده چیزی مبنی بر اینکه یمانی را امام زمان می فرستد تا زمینه را آماده کند وآنهایی که به اوایمان نمی آورند به دست حضرت کشته شوند نداریم.
این مطلب راهم در نظر بگیرید که روایت واحد در مباحث اعتقادی حجیت ندارد.شما باید مجموع روایات را در نظر بگیرید که به نظر ما هم نتیجه ای که مرحوم صدر گرفته اند صحیح وکامل است چونایشان خود فقیه ومحدث معروف ومورد قبول در نزد متخصصین فنمی باشد.

با سلام و عرض ادب

ansar;329945 نوشت:
برادر عزیز لطفا اگر واقعا می خواهید بحث کنید یک تاپیک درج کنید... این چند بار است که خدمتتان عرض می کنیم ولی رعایت نمی کنید، و این نشانه تعمد شما است، عمدا این امر را تکرار می کنید

بنده ترجیح میدهم پستهایم طولانی نشود و فکر میکنم این به خودم مربوط باشد اما به احترام شما سعی میکنم هر پست شما را در یک پست یا نهایتا (اگر خیلی طویل شد ) در دو پست پاسخ بدهم

ansar;329942 نوشت:
روایت آحاد در مقابل روایتهای مخالف و متواتر مذموم است

ممنون
خدا را شکر که حداقل در این مطلب بحثی نداریم

اما دلایل شما بر مورد اول از شش مورد:

ansar;329942 نوشت:
عن المفضل بن عمر قال :[spoiler] سمعت أبا عبد الله عليه السلام يقول : إن لصاحب هذا الامر غيبتين إحداهما تطول حتى يقول بعضهم : مات ، ويقول بعضهم : قتل ، ويقول بعضهم : ذهب ، حتى لا يبقى على أمره من أصحابه إلا نفر يسير لا يطلع على موضعه أحد من ولده ولا غيره إلا المولى الذي يلي أمره

مفضل بن عمر گوید : از امام صادق (ع) شنیدم که می فرمود : برای صاحب این امر دو غیبت است : یکی آنقدر طولانی خواهد شد تا اینکه بعضی می گویند : او مرده است و عده ای می گویند : کشته شده است و برخی می گویند : آمده و رفته است تا آنجا که از اصحاب و یارانش عده بسیار کمی می مانند و هیچ کس از اولاد حضرت و دیگران از مکان ایشان مطلع نخواهد بود بجز مولایی که کارهای ایشان را انجام می دهد

الغیبة الطوسی ص 161 ح 120 . إثبات الهداة ج 3 ص 500 ح 280 . بحار الانوار ج 52 ص 152 ح 5. منتخب الانوار المضيئة ص 81 . منتخب الاثر ص 253 ح 9 . البرهان للمتقي الهندي ص 171 ح 4

عن الضراب إصفهاني فی کیفیت صلوات عن الامام المهدی علیه السلام : ... اللهم أعطه في نفسه وذريته وشيعته ورعيته وخاصته وعامته ... اللهم صل على محمد المصطفى ، وعلي المرتضى ، وفاطمة الزهراء ، والحسن الرضا ، والحسين المصطفى ، وجميع الاوصياء ، مصابيح الدجى ، وأعلام الهدى ، ومنار التقى، والعروة الوثقى ، والحبل المتين ، والصراط المستقيم ، وصل على وليك وولاة عهده ، والائمة من ولده ، ومد في أعمارهم ، وأزد (وزد) في آجالهم

از ضراب اصفهانی در کیفیت صلوات از امام مهدی (ع) : ... خداوندا عطا کن به او در خصوص خود او و اولادش و شیعیانش و رعیت و خاصان او و عموم منسوبان به او ... خداوندا بر محمد مصطفی و علی مرتضی و فاطمه زهرا و حسن رضا و حسین مصطفی و تمامی جانشینان درود و صلوات فرست که آنها چراغ های تاریکی و نشانه های هدایت و مناره های تقوا و ریسمان مستحکم و ناگسستنی و راه مستقیم هستند و بر ولی خودت و والیان عهدش و امامان از فرزندان او درود و صلوت فرست ، و بر عمرهایشان بیافزای و زندگی هایشان را طولانی کن

الغیبة الطوسی ص 273 ح 238 . تبصرة الولي ح 70 . بحار الانوار ج 52 ص 17 ح 14 . دلائل الامامة ص 300 . مستدرك الوسائل ج 16 ص 89 ح 1 . إثبات الهداة: ج3 ص 685 ح 96 . جمال الاسبوع: 494

عن صالح بن أبي الاسود، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: ذكر مسجد السهلة فقال: أما إنه منزل صاحبنا إذا قدم بأهله.

صالح بن ابی الاسود گوید : در محضر امام صادق (ع) ذکر مسجد سهله به میان آمد که حضرت فرمود : بدانید که آنجا منزل صاحب ماست در زمانی که با خاندانش آنجا می آیند

الغیبة الطوسی ص 471 ح 488 . بحار الانوار ج 52 ص 331 ح 54 . الكافي ج 3 ص 495 ح 2 . إثبات الهداة ج 3 ص 453 ح 72 . التهذيب ج 3 ص 252 ح 12 . إرشاد المفيد ص 362 . كشف الغمة ج 2 ص 463 . المستجاد ص 554 . الصراط المستقيم ج 2 ص 251 . بحار الانوار ج 100 ص 439 ح 15 . وسائل الشيعة ج 3 ص 533 ح 4 . حلية الابرار ج 2 ص 636 . منتخب الانوار المضيئة ص 191

عن أبي حمزة ، عن أبي عبد الله عليه السلام في حديث طويل أنه قال : يا أبا حمزة إن منا بعد القائم أحد عشر مهديا من ولد الحسين عليه السلام

ابی حمزه از امام صادق (ع) در حدیثی طولانی تا این که فرمود : ای ابا حمزه به درستی که از ما بعد از قائم یازده مهدی از فرزندان (ع) خواهد بود

الغیبة الطوسی ص 478 ح 504 . بحار الانوار ج 53 ص 145 ح 2 . مختصر بصائر الدراجات ص 38 . الايقاظ من الهجعة ص 393

قطعا از فرزندان حسین علیه السلام یعنی سلسه نسبی که از امام مهدی علیه السلام باقی می ماند و آنها مهدیین هستند چون امام مهدی از فرزندان امام حسین علیه السلام است و مهدیین از فرزندان امام حسین در ورایت ذکر شده اند لذا مهدیین به امام مهدی علیه السلام باز می گردند.

قطعا در علم حدیث اگر روایتها بر یک موضوعی بحث کنند حتی اگر بعضی روایان مذموم باشند به دلیل تواتر معنی صحیح می باشند.[/spoiler]

متاسفانه شما اصلا به سوال پرسیده شده توجه نفرمودید
سوال این است که طبق روایات آورده شده کسی که در زمان غیبت ادعای فرزند بودن امام زمان(ع) را داشته باشد ملعون و مفعول است و هیچ کدام از روایاتی که ذکر فرمودید ارتباطی با سوال نداشت

[="blue"][="blue"]بنابراین مورد اول همچنان پاسخ نداده باقی است[/][/]

میرسیم به مورد دوم:

[="blue"]به روایت اول پاسخی ندادید[/]

[="blue"]به روایت دوم پاسخی ندادید[/]

روایت سوم را از شما قبول میکنیم.هر چند روایات دیگری از امیر المومنین (ع) وجود دارد که به عدد 11 اشاره دارد

ansar;329942 نوشت:
4-مرحوم کلینی نیز در کافی روایت می کند:
و عن الحسين بن محمد عن معلىبن محمد عن الوشاء عن أبان عن زرارة قال: سمعت أبا جعفر«عليه السّلام»‏ يقول:«نحن‏اثنا عشر إماما منهم حسن و حسين، ثم الأئمة من ولد الحسين عليه السّلام»؛ما دوازدهامام هستیم ، حسن و حسین«علیهم السلام» از جملۀ ائمه اند و امامان از نسل حسین علیهالسلام اند.[4]

اولا در علم رجال شما زراره در کتب مختلف رجال جایی ثقه و جای مذموم شناخته شده است، شما کدام یک را قبول دارید؟
دوما: این روایت نیز مانند روایت قبل است و امام علی علیه السلام را جزو روایت قرار نداده و کلام امام جعفر صادق علیه السلام بر فرزندان است که حسن و حسین علیهم السلام از جمله آنها می باشند پس با احتساب امامت امام علی علیه السلام می شوند سیزده امام...

اولا ما رای متقدمین را بر متاخرین ترجیح میدهیم و در باب ایشان آمده است: زرارة بن أعين : بن سنسن مولى لبني عبد الله بن عمرو " السمين " السيمين . . . بن شيبان من أصحاب الباقر ، والصادق ، و
الكاظم ( ع ) - وصفه الشيخ عند عده من أصحاب الكاظم ( ع ) بالشيباني - ثقة

ثانیا این روایت به هیچ وجه به امامت امام علی (ع) خدشه وارد نمیکند و مبگوید امام حسن و حسین(ع) از انها هستند (منهم) و نگفته امام علی (ع) از آنها نیست!!!
در نتیجه این روایت به امامت دوازده امام اشاره دارد

ثالثا: [="blue"]سوال همچنان باقیست و تعداد ائمه 12 تا ذکر شده است نه 24 تا!!![/]

ansar;329942 نوشت:
همچنین روایت پنجم نیز بر این معنا دلالت دارد مبنی بر اینکه فقط ذکر دوازده امام آمده است و بعد از آنها را نفی نکردند..

در این روایت صراحتا گفته است اولی الامر 12 نفرند
اما شما یمانی را جزو اولی الامر میدانید!!
آیا این خلاف ادعای شما نیست؟؟؟

ansar;329942 نوشت:
روایت ششم نیز ردی بر آمدن مهدیین بعد از ائمه نمی دهند.

روایت ششم: 6- امام سجاد«عليه السلام» مي‏فرمايد: «انّ اللَّه خلق محمداً وعلياً واحد عشر من ولده من نور عظمته، فاقامهم اشباحاً في ضياء نوره يعبدونه قبل خلق الخلق، يسبحون اللَّه ويقدّسونه وهم الائمة من ولد رسول اللَّه‏صلي الله عليه وآله»؛ «همانا خداوند محمّد و علي و يازده نفر از اولاد او را از نور عظمت خود خلق نمود. آنان را در شبه‏هايي در پرتو نور خود قرار داد که خدا را قبل از خلقت خلق، عبادت مي‏کردند. او را تسبيح گفته و تقديس مي‏نمودند، و آنان‏اند امامان از اولاد رسول خداصلي الله عليه وآله

در این میان مهدیین کجایند؟؟

ansar;329942 نوشت:
روایت هفتم و هشتم نهم و دهم که ذکر کردید خاتم دوازده امام می باشد و این شکی درش نیست و نجات دهنده بشریت از نقمتها امام مهدی علیه السلام است، لذا حکومت عدل الهی را چه کسانی ادامه می دهند؟ صبر کنید در آخر جواب این سوال را خواهم داد.

ممنون واقعا جواب کاملی بود!!!

دوست عزیز این روایات به حصر امامان در عدد 12 خبر میدهد
[="blue"]منتظر جواب این 4 روایت هستم[/]

ansar;329942 نوشت:
روایت یازدهم را نیز بیان کردید که باز هم می دانیم که امام مهدی خاتم دوازده امام است، و مهدی اول شروع دوزاده مهدی است به نام " احمد و عبدالله و مهدی"

[="blue"]پس طبق اعتراف خودتان ائمه 12 تا هستند و مهدیین امام نیستند
در این صورت کل اعتقادتان که بر باد رفت؟؟؟[/]

ansar;329942 نوشت:
و همچنین تا روایت شانزدهم چیزی بر رد مهدیین وجود ندارد.

عجب!
پس عبارت خاتم الاصیا رد امامت مهدیین نمیباشد!!!
منتظر پاسخ هستیم!

ansar;329942 نوشت:
در تاپیکهای قبلی گفتید که امام حسین علیه السلام در حضور برادرش امام نیست، ولی این روایت کاملا کل کلام شما را برهم می زند چرا که خود امام علی علیه السلام جواب شما را می دهد و می گوید که دو امام در یک زمان جمع می شوند و یکی از آنها صامت... لذا قطعا دومی ناطق است.

از یک دبیر قرآن بعید است که معنی "ثم" را نداند!!
برادر جان میگوید بعد از حسن(ع) ، حسین(ع) امام است!!!

[="blue"]جواب روایت 17 هم ندادید.[/]

[="blue"]جواب روایت 18 هم ندادید.[/]

[="blue"]جواب روایت 19 هم ندادید.[/]

[="blue"]جواب روایت 20 هم ندادید.[/]

[="blue"]جواب روایت 21 هم ندادید.[/]

ادامه...

ansar;329942 نوشت:
همچنین موردهای چهارم و پنجم و ششم جوابشان آماده است لطفا به سوالات بنده در تاپیک 83 پاسخ دهید تا آنها را نیز درج کنم.

این پاسخ سوال اول شما است از زبان خودتان:

ansar;329942 نوشت:
روایت آحاد در مقابل روایتهای مخالف و متواتر مذموم است

امیدوارم جوابتان را از زبان خودتان گرفته باشید!!!

برای دیدن روایات متواتر به پست 81 مراجعه بفرمائید

پاسخ سوال دوم:

علی مع الحق;329893 نوشت:
بنده هم درخواست کردم به جای توهین یک تاپیک مجزا در مورد بحث رجال بزنید زیرا به بحث ما مربوط نمیشود
امیدوارم جا افتاده باشد چون این دفعه پنجم است که میگویم.

البته الان بار ششم شده است
دارم شک میکنم که شما مشکل بینایی داشته باشید؟

حالا ببینیم به گفته تان عمل میکنید یا خیر؟؟؟

ansar;329942 نوشت:
اخه " فعلا طلب شما " شد جواب؟؟؟؟ شما بررسی خودتان را بکنید ما منتظریم ضمن این به تاپیک شماره 83 هم دقت کنید

ظاهرا شما فقط اولا را دیدید و ثانیا را ندیدید؟؟

اصلا اولا را فراموش کنید جواب ثانیا کفایت میکند و روایت شما واحد است و روایت حصر ائمه 12 گانه متواتر.

ansar;329942 نوشت:
منظور از قائم در روایت آخرین مهدی میباشد که امام حسین علیه السلام بر آن رجعت می کند.

میشه بفرمائید چطور منظور از قائم در روایت آخرین مهدی میباشد در حالی که در اداامه روایت آمده است:
ان منا بعد القائم عليه السلام اثنى عشر مهديا من ولد الحسين عليه السلام !!!

روایت میگوید بعد از قائم (عج) امام حسین میآید و ایشان را کفن و دفن میکند (دلیلش هم در روایت دیگر آوردیم که فقط وصی ، وصی را غسل میکند) و در ادامه امده بعد از آن 12 مهدی از فرزندان حسین(ع) میآید.

این روایت صراحتا میگوید مهدیین امام و وصی نیستند و مهر بطلانی است بر عقاید شما برادر عزیز!

با سلام و عرض ادب...

علی مع الحق;330065 نوشت:
با سلام و عرض ادب

نقل قول:

بنده ترجیح میدهم پستهایم طولانی نشود و فکر میکنم این به خودم مربوط باشد اما بهاحترام شما سعی میکنم هر پست شما را در یک پست یا نهایتا (اگر خیلی طویل شد ) در دوپست پاسخ بدهم


ممنون برادر لطف دارید... ولی سعی کنید در حد امکان از یک پست استفاده کنید.

نقل قول:

متاسفانه شما اصلا به سوال پرسیده شده توجه نفرمودید
سوال این است که طبق روایاتآورده شده کسی که در زمان غیبت ادعای فرزند بودن امام زمان(ع) را داشته باشد ملعونو مفعول است و هیچ کدام از روایاتی که ذکر فرمودید ارتباطی با سوال نداشت.

برادر عزیز بنده با علم رجالی که شما بدان ملزم هستید پاسخ شما را دادم در مورد ادعای فرزندی ... و گفتم:

نقل قول:

قطعا در علم حدیث اگر روایتها بر یک موضوعی بحث کنند حتی اگر بعضی روایان مذمومباشند به دلیل تواتر معنی صحیح می باشند.


پس بنده روایتهایی که درج کردم برای شما اثبات کردم که امام مهدی دارای فرزند است، و فرزند ایشان متولی امر ایشان در آخر الزمان و غیبت می باشد. و به نص روایتها این فرزند امام است که مردم را به شخص امام مهدی رهبری می کند و مردم را به امام مهدی علیه السلام می رساند، لذا باید هویت خودش را اعلام کند، و آنهم به دستور پدر بزرگوارشان.
بنابراین مورد اول را پاسخ دادیم و لطفا از موضوع فرار نکنید.

و اما در مورد روایت اولی که فرمودید در آخر گفتیم که در کل 21 روایتی که ذکر کردید، ردی بر آمدن مهدیین و خطاب شدن آنها به امام توسط شخص ائمه، نمی بینیم، پس جواب شما را در مورد 21 روایت را هم دادیم...
الحمد لله که روایت سوم را قبول کردید، چه عجب!!!
لذا پاسخ ما را در تاپیک 83 بدهید. لطفا... دو مورد ذکر شده منتظریم.

نقل قول:

اولاما رای متقدمین را بر متاخرین ترجیح میدهیم و در باب ایشان آمده است: زرارة بن أعين : بن سنسن مولى لبني عبد الله بن عمرو " السمين " السيمين . . . بنشيبان من أصحاب الباقر ، والصادق ، و
الكاظم ( ع ) - وصفه الشيخ عند عده منأصحاب الكاظم ( ع ) بالشيباني – ثقة

البته بنده برای شما تناقضات علم رجال را آوردم و خواستم این مورد را خدمتتان عرض کنم که اگر روایتی را مثلا از خود زراره برای شما نقل کنند و آن را نمی خواهید قبول کنید فورا رای به قول شما متاخرین را تقدم می بخشید در غیر این صورت بلعکس و این از بدیهیات است، چون به بهانه علم رجال چیزی را که نمی خواهید را رد و چیزی را که می خواهید را قبول میکنید.

نقل قول:

ثانیااین روایت به هیچ وجه به امامت امام علی (ع) خدشه وارد نمیکند ومبگوید امام حسن و حسین(ع) از انها هستند (منهم) و نگفته امام علی (ع) از آنهانیست!!!
در نتیجه این روایت به امامت دوازده امام اشاره دارد

بنده نگفتم که امامت امام علی ع را خدشه دار می کند بلکه در روایتها داریم که رسول خدا و امام علی علیهم السلام پدران این امت هستند و هر دوی آنها درجه امامت را نائل شدند، به نص صریح قرآن " و اذ ابتلی ابراهیم ربه کلمات ...قال انی جاعلک للناس اماما... و من ذریتی... الخ"

نقل قول:

ثالثا: سوال همچنان باقیست و تعداد ائمه 12 تا ذکر شدهاست نه 24 تا!!!

برادر عزیز این بار هزارم است که می گویم در روایتهایی که ذکر کردید ائمه دوازده گانه ذکر شده و ما منکر نیستیم ولی در این روایتها ردی بر آمدن مهدیین موجود نمی باشد حالا باز حرف خودت را بزن!!!

نقل قول:

در این روایت صراحتا گفته است اولی الامر 12 نفرند
اما شما یمانی را جزو اولیالامر میدانید!!
آیا این خلاف ادعای شما نیست؟؟؟

اصلا خلاف ادعای ما نیست!!!
لذا اصحاب مدعی(اهل بیت علیهم السلام) این امر را در روایتهای متواتر بیان کردند، که مهدیین بعد از امام مهدی علیه السلام استمرار حکومت را اتیان می بخشند و اول آنها نیز به نص صریح وصیت رسول خدا قبل از امام مهدی علیه السلام به امر امام مهدی علیه السلام جهت زمینه سازی ظهور می کند.

نقل قول:

روایت ششم: 6- امام سجاد«عليه السلام» مي‏فرمايد: «انّ اللَّه خلق محمداً وعلياًواحد عشر من ولده من نور عظمته، فاقامهم اشباحاً في ضياء نوره يعبدونه قبل خلقالخلق، يسبحون اللَّه ويقدّسونه وهم الائمة من ولد رسول اللَّه‏صلي الله عليهوآله»؛ «همانا خداوند محمّد و علي و يازده نفر از اولاد او را از نور عظمت خود خلقنمود. آنان را در شبه‏هايي در پرتو نور خود قرار داد که خدا را قبل از خلقت خلق،عبادت مي‏کردند. او را تسبيح گفته و تقديس مي‏نمودند، و آنان‏اند امامان از اولادرسول خداصلي الله عليه وآله

در این میان مهدیین کجایند؟؟

برادر در کجای این روایت ردی از آمدن مهدیین مشاهده می کنید؟
ما هم می گوییم که دوازده امام انوار ظاهر مشکاه الارض می باشند، لذا اگر ردی بر مهدیین می بینی در این روایت ما را مطلع کن.

نقل قول:

پس طبق اعتراف خودتان ائمه 12 تا هستند و مهدیین امامنیستند
در این صورت کل اعتقادتان که بر باد رفت؟؟؟

خیر اصلا اعتقاد ما بر باد نرفت برادر عزیز کمی بی توجه هستید عزیز...
چندین بار به شما گفتم که عبارت"ائمه" امامان، را خود اشخاص ائمه بیان کردند، که مهدیین را خطاب به امامان کنند، حالا شما که با بنده مشکلی ندارید ظاهرا با ورایتهای معصومین مشکل دارید.

نقل قول:

عجب!
پس عبارت خاتم الاصیا رد امامت مهدیین نمیباشد!!!
منتظرپاسخ هستیم!

نظرتان چیست در روایتهایی که برادرمان بقیه السلام ذکر کردند مبنی بر اینکه امام علی علیه السلام خاتم اوصیاء می باشد، اگر کسی بر این روایت کلامش را اثبات کند که بقیه ائمه حقی برای وصایت ندارند. حال امام مهدی نیز خاتم اوصیای دوازده گانه می باشد و مهدی اول شروع کننده اوصیای دوزاده گانه دیگر می باشد. مانند امام علی علیه السلام.

نقل قول:

از یک دبیر قرآن بعید است که معنی "ثم" را نداند!!
برادر جان میگوید بعد ازحسن(ع) ، حسین(ع) امام است!!!

به والله قسم واقعا آبروی شیعیان را با این حرفتان بردید، یعنی امام حسین علیه السلام در زمان حیات برادرش امام نبود؟ گفتم کلامتان را با دلیل اثبات کنید، هر شیعه ای می داند که امام حسین علیه السلام در حیات برادرش امام بود ولی سخنگو امام حسن علیه السلام است و امام حسین علیه السلام صامت.

نقل قول:

جواب روایت 17 هم ندادید.

جواب روایت 18 هم ندادید.

جواب روایت 19 هم ندادید.

جواب روایت 20 هم ندادید.

جواب روایت 21 هم ندادید.

نقل قول در جواب شما

نقل قول:

لذا کل 21 روایتی که ذکرکردید همه بر این دلالت دارند که امامان دوازده عدد می باشند، لذا ما می گوییمامامان دوازده عدد می باشند و بعد از آنها دوازده مهدی حکومت می کنند و مهدی اولجهت زمینه سازی قبل از ظهور امام دوازدهم ظهور میکند و آن هم به امر امام مهدی علیهالسلام.

نقل قول:

ظاهرا شما فقط اولا را دیدید و ثانیا را ندیدید؟؟

اصلا اولا را فراموش کنیدجواب ثانیا کفایت میکند و روایت شما واحد است و روایت حصر ائمه 12 گانه متواتر.

برادر عزیز پست 81 رو دادیم اینقدر متعصب نباش عزیزم
اصلا از علم رجال و حدیث چیزی بلد هستید؟ بنده یادت می دهم
روایت واحده: روایتی است، که حتی اگر رجال آن صحیح باشند ولی دارای معارض باشد به آن اخذ نمی شود. در غیر این صورت موردی نیست، لذا اگر برای آن معارضی باشد و معارض آن متواتر است به آن اخذ نمی شود.
و اگر روایت آحاد خالی از معارض باشد، به آن اخذ می شود، و اگر روایت آحاد محفوف "مملو" از قرینه ها باشد و قرینه های آن متواتر باشد موجب اعتقاد واقع می گردد. همچنین اگر قرینه های موجود موافق روایت آحاد باشند بر یک معنی دلالت دارند روایت آحاد صحیح است.

روایت متواتر: روایتی است که اگر از چندین جهت رجالی یعنی روایان مختلف نقل شود حتی اگر شخصی در روایت مذموم باشد باز هم روایت صحیح است چرا که سلسله های مختلف رجالی آن را نقل می کنند، و صحت آن بخاطر سلسله های محتلف رجال همان مضمون می باشد.
دقت کنید شما گفتید آحاد لذا از احاد و متواتر چیزی بلد نمی باشید:

سلسه روات روایت دقت کنید:
وروى سعد بن عبد الله، عن محمد بن عيسى بن عبيد، عن يونس بن عبد الرحمن، عن الحسين بن ثوير بن أبي فاختة ، عن أبيعبد الله عليه السلام قال : لا تعود الامامة في أخوين بعد الحسن والحسين عليهماالسلام ، ولا يكون بعد علي بن الحسين عليه السلام إلا في الاعقاب وأعقابالاعقاب

حسین بن ثویر بنابی فاخته گوید : امام صادق (ع) فرمود : بعد از حسن و حسین (ع) امامت به دو برادرنمی رسد . و بعد از علی بن الحسین (ع) نخواهد بود مگر در اعقاب (نسل ها) و اعقاباعقاب (نسل های نسل ها)
الغیبة الطوسی ص 196 ح 160 . بحار الانوار ج 25 ص 250 ح 2 . إثبات الهداة ج 1 ص 541 ح 349 . علل الشرائع ص 208 ح 9

در روایت فوق حسین بن ثویر از امام صادق ع و سلسله رجال مختلف نقل می کند

عن محمد بن الحسين بن أبي الخطاب، عن سليمان بن جعفر، عن حماد بن عيسى الجهني قال : قال أبو عبدالله عليه السلام : لا تجتمع الامامة في أخوين بعد الحسن والحسين عليهما السلام ،إنما هي في الاعقاب وأعقاب الاعقاب

حماد بن عیسی جهنی گوید : امام صادق علیه السلام فرمود : امامت بعد ازحسن و حسین (ع) در دو برادر جمع نمی شود . به درستی که آن در در اعقاب (نسل ها) واعقاب اعقاب (نسل های نسل ها) خواهد بود

الغیبة الطوسی ص 226 ح 191 . إثبات الهداة ج 1 ص 124 ح 198 بحار الانوار ج 25 ص 251 ح 7 . كمال الدين ص 414 ح 2 . الكافي ج 1 ص 286ح 4

در روایت فوق حماد بن عیسی روایت را از امام صادق ع با سلسله رجال مختلف نقل می کند

وروى محمد بن عبد الله بن جعفر الحميري، عن أبيه، عن محمد بن عيسى بن عبيد، عن يونس بن عبد الرحمن، عن الحسين بن ثوير بن أبي فاختة، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: لا تعود الامامة في أخوين بعد الحسن والحسين عليهما السلام أبدا، إنها جرت من علي بن الحسين عليهما السلام كما قال عزوجل: (وأولوا الارحام بعضهم أولى ببعض في كتاب الله من المؤمنين والمهاجرين) [2] فلا تكون بعد علي بن الحسين عليهما السلام إلا في الاعقاب وأعقاب الاعقاب.
الغیبة الطوسی ص 226 ح 192 . بحار الانوار ج25 ص 252 ح 8 . كمال الدين ص 414 ح 1 . إثبات الهداة ج 1 ص 85 ح 48 . الكافي ج 1 ص 285 ح 1

سلسه روایتهای مختلف را برای شما آوردم برادر لطفا خوب دقت کنید و معنی متواتر را بدانید، و بی خودی و بی دلیل روایتهایی که دادیم را آحاد نشمارید.

حال در علم رجال شما اگر روایتی از سلسه رجال مختلفی نقل شود متواتر محسوب می شود و از جمله صحیح السند قرار می گیرد و اخذ به آن در اعتقاد موردی ندارد.

نقل قول:

البته الان بار ششم شده است
دارم شک میکنم که شما مشکل بینایی داشتهباشید؟

حالا ببینیم به گفته تان عمل میکنید یا خیر؟؟؟

ظاهرا این شما هستید که مشکل بینایی دارید عزیزم، بنده چندین بار در تاپیک های مختلف گفتم که حادثه غدیر را از کتب مخلف شیعیان و بررسی رجال آن را برای مردم اثبات کنید ولی از جواب دادن فرار می کنید و همه کلام بنده را نقل قول می فرمایید جز این سوال... چرا !!!؟؟؟

نقل قول:

میشه بفرمائید چطور منظور از قائم در روایت آخرین مهدی میباشد در حالی که در اداامهروایت آمده است:
ان منا بعد القائم عليه السلام اثنى عشر مهديا من ولد الحسينعليه السلام !!!



افرین عزیز جوابتون در خود نقل قول فوق از شما هست، دقت کنید لطفا گرچه بی دقتی...
امام حسین علیه السلام بر قائم رجعت می کند بدون ذکر اسم و فقط صفت دوما شما می گویید بعد از قائم دوازده مهدی می باشد، از فرزندان حسین علیه السلام و این امر عقلانی است که حسین علیه السلام بعد از فرزندانش رجعت می کند و دوازده مهدی نسبشان از فرزندان امام مهدی و به امام حسین ع برمی گردند. و بنده چندین بار برای شما گفتم که قائم فقط بر یک شخص اطلاق نمیشود بلکه هم برای امامان و هم بر مهدیین و این را قبلا اثبات کردیم این بار هزارم...

نقل قول:

روایت میگوید بعد از قائم (عج) امام حسین میآید و ایشان را کفن و دفن میکند (دلیلشهم در روایت دیگر آوردیم که فقط وصی ، وصی را غسل میکند) و در ادامه امده بعد از آن12 مهدی از فرزندان حسین(ع) میآید.

این روایت صراحتا میگوید مهدیین امامو وصی نیستند و مهر بطلانی است بر عقاید شما برادر عزیز!

خیر اتفاقا عقیده ما را اثبات کردید و خود نمی دانید، دوزاده مهدی اگر بعد از امام مهدی محمد بن الحسن علیه السلام بیایند امام حسین علیه السلام بر آخرین مهدی از مهدیین که وصی و قائم به امر جدش امام مهدی می باشد است.
لذا در فوق با روایتهای متواتر اثبات کردیم که اهل بیت علیهم السلام فرمودند امامت بعد از حسین و حسین علیهم السلام جمع نمی شود مگر در فرزندان یا فرزندان فرزندان... یعنی این امر " امامت " مجددا تکرار خواهد در مهدیین علیهم السلام و روحی فداهم اجمعین.

لذا از شما در خواست می کنم حادثه غدیر را از کتب شیعیان و علم رجال آن را اثبات کنید. متتظریم چندین نوشته از نوشته های بنده را نقل قول فرمودید جز این

نقل قول:

در دوتاپیک از برادر عزیزمان علی مع الحق در خواست کردیم که به تاپیکشماره 60پاسخ دهند ولی...


و همچنین از ایشان درخواستکردیماز طریق کتب شیعیان و رجال شناسی حادثه غدیر را اثباتکنندولی باز هم فرار مع القرار...

لطفا پاسخ این موضوعات رابدهید ممنون می شویم

در ضمن به تاپیک شماره 60 هنوز پاسخ ندادید....

هم اکنون منتظریم...
موفق باشید

سلام و خیر مقدم به برادر عزیزم کریم خسته نباشید و خدا قوت به شما خوش آمدید.

کریم;330035 نوشت:
جناب انصاربنده تاپیکشما را خواندم ،تقاضا دارم در مورد جواب بخشی از حرفهایتان به تاپیک قبلی وسخنی که از شهید صدر نقل کردم توجه کنید.دوست عزیز بحث این نیست که ما روایات مربوط به امام عصر را نخوانده ایو بلکه روایات زیادی در اینمورد است وشما باید همه روایات را در کنار هم قرار بدهید وبه نتیجه برسید نه اینکه با ملاکقرار دادن یکروایت یمانی را در ردیف انبیاءنقل کنید واز قرآندلیل بیاورید.آیاتی که شما نقل می کنید ربطی به یمانی ندارد.
ما در روایات وارده چیزی مبنی بر اینکه یمانی را امام زمان می فرستد تا زمینه را آماده کند وآنهایی که به اوایمان نمی آورند به دست حضرت کشته شوند نداریم.
این مطلب راهم در نظر بگیرید که روایت واحد در مباحث اعتقادی حجیت ندارد.شما باید مجموع روایات را در نظر بگیرید که به نظر ما هم نتیجه ای که مرحوم صدر گرفته اند صحیح وکامل است چونایشان خود فقیه ومحدث معروف ومورد قبول در نزد متخصصین فنمی باشد.

برادر عزیزم انصافا به بنده بگو در کجا از تطبیق و اجماع روایتها استفاده نکردم؟ بنده روایتهای مختلفی را برای این امر برای شما در تاپیک اولیه درج کردم و مجددا می گویی که باید روایتهای زیادی در این مورد باید در کنار هم قرار بگیرند!!!
و در مورد کلام سید صدر نیز خلاف کلام ما نیست، برادر عزیز خود سید صدر در کتاب خودش نیز مهدیین را اثبات کرده، چرا بخشی را قبول و بخشی را رد می کنید؟ البته برادرانه با شما بحث می کنم و خدانکرده فکر نکنید قصد جسارت دارم!!!
بله در تاپیک قبلی هم توضیح دادم برادر عزیز اخبار آحاد و متواتر را.... روایت واحد با وجود قرینه در معنی و عدم وجود معارض در کل موجب حجیت قرار می گیرد حتی اگر یکی از راویان آن مذموم باشند. بله برادر عزیز اگر شما به فقیه و محدث بودن ایشان اعتراف دارید و متخصص فن می باشد اینها را نیز از کتابش قبول کنید:

الشهيد السيد محمد باقر الصدر (رحمه الله ) فقد نقل عنه في كتاب (المجتمع الفرعوني ) والذي هو عبارة عن تقرير محاضرات ألقاها الشهيد الصدر قال : (... فالمهدي (ع) سوف يدمر كل أسباب الفساد والانحراف وعلى رأسها الظلم والجور ويؤسس مجتمع القسط والعدل ويرسم له مناهجه في جميع مجالات الحياة الإنسانية ثم يأتي بعده أثني عشر خليفة يسيرون في الناس وفق تلك المناهج التي وضعت تحت اشراف الحجة المهدي (ع) وخلال فترة ولاية الأثني عشر خليفة يكون المجتمع في سير حثيث نحو التكامل والرقي ويكون الإنسان بمستوى من العلم والأخلاق ما لا يحتاج إلى رقيب غير الله تعالى وعند ذلك يتحقق البلاغ بوراثة الصالحين الأرض قال تعالى (وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ إِنَّ فِي هَذَا لَبَلَاغاً لِّقَوْمٍ عَابِدِينَ) ) المجتمع الفرعوني ص175 الباب الرابع الفصل الثالث .

پس امام مهدی علیه السلام اسباب فساد و انحرافات را تدمیر می کند و از جمله آنها ظلم و جور و در جامعه قسط و عدالت را بر پا می کند و مناهج خویش را در همه عرصه ها حیاط انسانی رسم می کند، سپس بعد از او دوازده خلیفه می آیند که مردم را به همان منهجها فرا می خوانند که زیر نظر اشراف حضرت حجت امام مهدی علیه السلام واقع گشتند......

قال السید محمد باقر الصدر: وبالرغم من أن هذا الحاكم الأول قد يكون هو أفضل من الأحد عشر الآتين بعده بإعتبار انه نتيجة تربية الإمام المهدي (ع) شخصياً والمعاصر لأقواله وأفعاله وأساليبه بخلاف من يأتي بعده من الحاكمين . بالرغم من ذلك فإنه سيفرق فرقاً كبيراً عن المهدي (ع) نفسه إلى حد يصدق ( إنه لا خير في الحياة بعده ) ... إلى أن يقول: ... نعم لاشك أن الإمام المهدي (ع) قبل وفاته قد أكد وشدد بإعلانات عالمية متكررة على ضرورة إطاعة خليفته وعلى ترسيخ (حكم الإولياء الصالحين) في الأذهان ترسيخاً عميقاً إلا أن البشرية حيث لا تكون بالغة درجة الكمال المطلوب فإنها ستكون مظنة العصيان والتمرد في أكثر من مجال ... ) تاريخ مابعد الظهور ص646 .

سید محمد باقر صدر فرمود: .... بله شکی نیست که امام مهدی علیه السلام قبل از وفاتش توسط رسانه های جهانی تکرار کننده بر ضرورت اطاعت خلیفه خویش و بر رساخت حکم اولیای صالحین خودش .... تاريخ مابعد الظهور ص646

این فقیه و عالم ربانی خدا رحمتش کند ان شاء الله و او را در زمره همسایگان رسول خدا در بهشت قرار دهد چنین بیاناتی را فرمودند. البته از احیاء هم مانند شیخ کورانی در کتابش یافت می شود که قائل بر این باشد که مهدیین بعد از امام مهدی علیه السلام حکم می کنند.

الشيخ علي الكوراني قال في كتابه عصر الظهور : ( والاعتقاد بالرجعة وأن لم يكن من ضروريات الإسلام ولا من ضروريات مذهب التشيع بمعنى إن عدم الاعتقاد بها لا يخرج الإنسان من مذهب أهل البيت (ع) ولا عن الإسلام . ولكن أحاديثها تبلغ من الكثرة الوثاقة ما يوجب الاعتقاد بها ويذكر بعضها ان الرجعة تبدأ بعد حكم المهدي (ع) وحكم أحد عشر مهدياً بعده ففي غيبة الطوسي ص299 عن الإمام الصادق (ع) قال : (إن منّا بعد القائم أحد عشر مهدياً من ولد الحسين (ع)...) عصر الظهور ص332 .

شیخ کورانی در کتابش عصر ظهور می گوید: ...همانا رجعت بعد از حکم امام مهدی و حکومت یازده مهدی انجام می گیرد...

تعلیل شیخ کورانی بر یازده مهدی بنا به روایتی که خودش ایراد فرمود. حالا خودش منکر شود یا قبول نکند باید در نزد خدا جواب بدهد و همچنین در آخرت باید جواب این توضیحاتش را بدهد. البته اگر فکر می کنید اشتباه کرده باشد.

لذا برادر عزیز کریم بنده و همه انصار به شما می گوییم و خواهیم گفت که استدلال ما فقط و فقط ثقلین میباشد و لا غیر و مواردی که در فوق بیان کردیم بنا به قول شما بیان کردیم، و این معنی را نمی دهد که ما غیر از ثقلین را اتخاذ کردیم، پس به چیزی که خودتان بدان اعتراف کردید بر شما استدلال کردیم...و لله الحمد و المنة

در ضمن اکراهی در دین موجود نیست لذا وقتی زمان قیام فرا رسد دین یکی می شود و آن اسلام است، و در جای جای جهان فقط لا اله الا الله نطق می شود، و نشر قسط و عدالت با این کلمه است. لذا کسی که عناد بخرج دهد و کفر کند دیگر جسدی از وی بر زمین باقی نمی ماند. بله رحمت و مودت در دل اهل بیت جاری است، و قبلا این موضوع را خدمتتان عرض کردم ظاهرا نخواندید پس لطفا مراجعه کنید و ببینید.

موفق باشید...

با اجازه جناب انصار این مورد را در یک پست مجزا جواب بدهم تا شاید مشکل حل شود

ansar;330115 نوشت:
لذا از شما در خواست می کنم حادثه غدیر را از کتب شیعیان و علم رجال آن را اثبات کنید. متتظریم چندین نوشته از نوشته های بنده را نقل قول فرمودید جز این

لطفا این عبارتی که مینویسم را ببینید!

برادر عزیزم برای سوال فوق که نقل قول کردم تاپیک مجزا بزنید زیرا

1-اثبات رجالی حادثه غدیر ربطی به حجتیت یمانی ندارد

2-شیعیان به اتفاق علم رجال را قبول دارند و اگر قرار بر دلیل آوردن باشد شمایید که ادعایی کرده اید و باید اثباتش کنید

این بار هفتم بود امیدوارم فهمیده باشید!!!

با سلام ...

علی مع الحق;330123 نوشت:
با اجازه جناب انصار این مورد را در یک پست مجزا جواب بدهم تا شاید مشکل حل شود

لطفا این عبارتی که مینویسم را ببینید!

برادر عزیزم برای سوال فوق که نقل قول کردم تاپیک مجزا بزنید زیرا

1-اثبات رجالی حادثه غدیر ربطی به حجتیت یمانی ندارد

2-شیعیان به اتفاق علم رجال را قبول دارند و اگر قرار بر دلیل آوردن باشد شمایید که ادعایی کرده اید و باید اثباتش کنید

این بار هفتم بود امیدوارم فهمیده باشید!!!

چشم برادر موضوعی را به زودی ان شاء الله در آن خصوص باز می کنم و ان شاء الله جواب صریح بدهید. حالا به لینک های زیر مراجعه کنید که حاوی عکس می باشند از تحریفات بنده که در طول این موضوع انجام شده است.

قال الامام زين العابدين علیه السلام: كاني بصاحبكم علا فوق نجفكم بظهر كوفان معه انصار ابيه تحت راية رسول الله قد نشرها فلا يهوي بها الى قوم الا اهلكهم الله عزوجل. كتاب يوم الخلاص ص 248 عربی و صفحه 475 فارسی

http://upload.tehran98.com/img1/7uyfrmkjezc0h0585nh.jpg

http://upload.tehran98.com/img1/jxdzjuxgbu2hqmif5brw.jpg

http://upload.tehran98.com/img1/hrv4kop3tin1u0oi3jf.jpg

موفق و موید باشید.... اینهم از تحریفات انصار گرامی ... واقعا که،!!!! حال خودت تحریفات خودت در ترجمه را چه می نامی؟

سلام برادر علی مع الحق

برادر عزیز تاپیک شماره 60 هنوز منتظر شما است.
برادر عزیز تاپیک شماره 60 هنوز منتظر شما است.
برادر عزیز تاپیک شماره 60 هنوز منتظر شما است.

سلام و عرض ادب

ansar;330150 نوشت:
با سلام ...

چشم برادر موضوعی را به زودی ان شاء الله در آن خصوص باز می کنم و ان شاء الله جواب صریح بدهید. حالا به لینک های زیر مراجعه کنید که حاوی عکس می باشند از تحریفات بنده که در طول این موضوع انجام شده است.

قال الامام زين العابدين علیه السلام: كاني بصاحبكم علا فوق نجفكم بظهر كوفان معه انصار ابيه تحت راية رسول الله قد نشرها فلا يهوي بها الى قوم الا اهلكهم الله عزوجل. كتاب يوم الخلاص ص 248 عربی و صفحه 475 فارسی

http://upload.tehran98.com/img1/7uyfrmkjezc0h0585nh.jpg

http://upload.tehran98.com/img1/jxdzjuxgbu2hqmif5brw.jpg

http://upload.tehran98.com/img1/hrv4kop3tin1u0oi3jf.jpg

موفق و موید باشید.... اینهم از تحریفات انصار گرامی ... واقعا که،!!!! حال خودت تحریفات خودت در ترجمه را چه می نامی؟

جناب انصار شما که عالم هستید و مطمئنا خودتان بهتر از بنده میدانید
یوم الاخلاص کتاب منبع نیست نویسنده این کتاب معاصر است و منبعش کتاب های اصلی است

نویسنده این روایت را از کجا گرفته؟؟؟
از بحار که خودتان نیز آدرسش را دادید.

شما اگر راست میگویید ثابت کنید این جمله در کتاب مجلسی آمده است والا کتاب یوم الخلاص را که خودش گرد اوری کرده به عنوان سند آوردن واقعا خنده دار است (باز بخندیم شما ناراحت میشید)

در مورد پست 60 بنده دلیلم را ذکر کردم که روایت شما خبر واحد است و ظاهرا شما سه خبر (جدای از اینکه فقط یکی از آنها ادعای شما را ثابت میکند و دو تای دیگر حرف الا ندارد) متواتر میدانید!!!
وقتی حرف بنده هم قبول نمیکنید بهتره از کارشناس که تشریف آوردند بپرسید آیا 3 تا سلسله سند (با فرض یکی بودن روایات که چنین نیست) خبر متواتر محسوب میشود یا خیر؟
آیا روایات متواتر بر حصر ائمه در عدد 12 که چند مورد را آوردم و از جواب فرار کردید نفی ادعای شما است یا خیر؟

نقل قول:
چشم برادر موضوعی را به زودی ان شاء الله در آن خصوص باز می کنم

بنده هم مشتاقم به عنوان یک پژوهشگر مدعای شمما را در رد رجال در اون تاپیک ببینم
موفق باشید

در ضمن پستهای قبلی را که بیجواب گذاشته اید ان شا الله مطالبه جواب خواهیم کرد!
بهتر است خودتان (جدای از جواب ناقص مورد اول و مورد دوم) به فکر جواب چهار مورد دیگر پست 81 باشید.

موضوع قفل شده است