جمع بندی آیا من مرتد هستم؟

تب‌های اولیه

83 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا من مرتد هستم؟

من پدرم مسلمان بوده و دلیلی نداره که خودم هم مسلمان باشم مگر موروثی هستش؟ الان هم کسی از اعضای خانواده نمیدونه که من اصلا اسلام رو قبول ندارم فقط یک سوال الان چون من اسلام رو قبول ندارم حکم مرتد رو دارم؟


با نام و یاد دوست



من اون خدایی که همچین دینی رو آورده که کسی که از اسلام رو برگرداند باید کشته شود را قبول ندارم و پیامبرش را هم چنین قبول ندارم

[="tahoma"][="green"]

hadihama1360;313105 نوشت:
من اون خدایی که همچین دینی رو آورده که کسی که از اسلام رو برگرداند باید کشته شود را قبول ندارم و پیامبرش را هم چنین قبول ندارم

اللهم صل علی محمد وال محمد

اگر شما با این دید دنبال خدا می گردید بدونید که حقیقت رو پیدا نمی کنید چون منتظرید تا خدا انچیزی که شما خوشتان بیاید را بگوید که این راه حقیقت جویی نیست اگر این طور نیست و دنبال حقید خدا را از راه بشناسید و به تمامی احکامش ایمان بیاورید ان موقع حقیقت را یافتید [/][/]

کبوتر حرم الزهرا;313149 نوشت:
[="tahoma"][="green"]

اللهم صل علی محمد وال محمد

اگر شما با این دید دنبال خدا می گردید بدونید که حقیقت رو پیدا نمی کنید چون منتظرید تا خدا انچیزی که شما خوشتان بیاید را بگوید که این راه حقیقت جویی نیست اگر این طور نیست و دنبال حقید خدا را از راه بشناسید و به تمامی احکامش ایمان بیاورید ان موقع حقیقت را یافتید

[/][/]

الان چی کار باید بکنم چه راهی برای شناخت خدا برای من وجود داره؟ من خواب بدی دیدم حسابی ترسیدم الان نمیدونم چی کار بکنم ولی بدجوری از خدا ترسیدم نمیدونم کی عذابش رو برام میفرسته امیدوارم من رو ببخشه

hadihama1360;313649 نوشت:
الان چی کار باید بکنم چه راهی برای شناخت خدا برای من وجود داره؟ من خواب بدی دیدم حسابی ترسیدم الان نمیدونم چی کار بکنم ولی بدجوری از خدا ترسیدم نمیدونم کی عذابش رو برام میفرسته امیدوارم من رو ببخشه

یه پیشنهاد من دارم
یک قرآن با ترجمه روان تهیه کن روزی یک صفحه ازش بخون بفهم و به دستوراتش عمل کن. فقط اون یک صفحه را حتما بخون وبه هیچ وجه نذار ترک بشه.

hadihama1360;313649 نوشت:
من خواب بدی دیدم حسابی ترسیدم الان نمیدونم چی کار بکنم ولی بدجوری از خدا ترسیدم نمیدونم کی عذابش رو برام میفرسته امیدوارم من رو ببخشه

سلام.
تو روایات اومده بعد از خواب بد صدقه بدید. خوندن معوذتین هم خوبه. معمولاً خواب های ما بیشتر نتیجه افکار ما هستند تا رؤیای صادقه. ضمناً خدا خیلی صبورتر و مهربون تر از این حرفاست که ما رو به سرعت عذاب کنه.
موفق باشید.

من با توجه به شرایط روحی که دارم و این که نمیتونم به دستورات دین عمل بکنم با توجه به مشکلاتم پس فعلا نمیتونم در خودم تغییر ایجاد بکنم به هر حال باید همینجوری ادامه بدهم تا ببینم به کجا میرسم

[="Navy"]

hadihama1360;314202 نوشت:
من با توجه به شرایط روحی که دارم و این که نمیتونم به دستورات دین عمل بکنم با توجه به مشکلاتم پس فعلا نمیتونم در خودم تغییر ایجاد بکنم به هر حال باید همینجوری ادامه بدهم تا ببینم به کجا میرسم

دوست گرامی
به نظر من، کسی که با یک خواب "دینی" رو انتخاب کنه، یحتمل با یک چرت هم از اون بر میگرده، پس قبل از انجام هر فعالیتی صبر کن ببین اون چرت حادث میشه یا نه[/]

b-neshan;314323 نوشت:
[="navy"]
دوست گرامی
به نظر من، کسی که با یک خواب "دینی" رو انتخاب کنه، یحتمل با یک چرت هم از اون بر میگرده، پس قبل از انجام هر فعالیتی صبر کن ببین اون چرت حادث میشه یا نه
[/]

اشتباه شما در همینجاست اون خوابی که من دیدم باعث نشد که افکار و انتخاب من عوض بشه و در ضمن مشکل اصلی من رو هم حل نکرد من فرض را بر این گذاشتم که اصلا میخوام نماز رو شروع بکنم و به دستورات دین عمل بکنم ولی با شرایط فعلی من این کار برایم غیر ممکن هستش و شکل من همینجاست تا من نتونم ازدوا بکنم همین جور باقی میمونم و هیچ تغییری نمیتونم بکنم

[="Tahoma"][="SeaGreen"]

hadihama1360;314357 نوشت:
اشتباه شما در همینجاست اون خوابی که من دیدم باعث نشد که افکار و انتخاب من عوض بشه و در ضمن مشکل اصلی من رو هم حل نکرد من فرض را بر این گذاشتم که اصلا میخوام نماز رو شروع بکنم و به دستورات دین عمل بکنم ولی با شرایط فعلی من این کار برایم غیر ممکن هستش و شکل من همینجاست تا من نتونم ازدوا بکنم همین جور باقی میمونم و هیچ تغییری نمیتونم بکنم

پیشْ اولاً: صحبتام زیاده؛ چون سر درددلم دوباره وا شده؛ عذر میخوام!!

اولاً: تاپیک راجع به حکم مرتده و شبهات مربوط به اون؛
شما مشکلتون به نظر نمیاد از اون باب باشه؛ درسته به خیلی چیزا بدبین شدین اما ته دلتون هنوز قبول داره که بدبینی تون حقیقت نداره و ته دلتون هنوز امیدی به خدا دارین و این با اون تفسیر از مرتد که از دین برمی گرده و سعی در اضلال دیگران هم داره فرق داره!

ثانیاً: خب ازدواج کنین. اول البته یه دل سیر به خوش خیالی من بخندین!! (حلالتون می کنم) بعد کمی تلاشتونو بیشتر کنین؛ کمی توکلتونو بالا ببرین؛ کمی توقعتونو پایین بیارین؛ خودتونو امکاناتتونو بسنجین و دنبال معیارای اصولی باشین تا خدا بهترین همسر رو سر راهتون قرار بده. به همین سادگی.(و صد البته به همین خوش خیالی!! اینجای حرفمم خنده دار بود؛ نه؟)

اما نه؛ خیلی هم خنده دار نیس. بیشتر تامل برانگیزه برام ؛ وقتی یه جوون تو سن ازدواج و بلکه بالاتر از سن ازدواج!! اینقدر می ناله از اوضاعش.
والا تا دلتون بخواد طرفای ما عروسی بوده این چند وقت. عروسی آدمایی که دستشون به زور به دهنشون می رسه ها؛ اما دنبال یه زندگی سالم بودن؛ همت کردن و خدا کمکشون کرد. دقیقاً به همین سادگی. نه بابای پسره پولش از پارو بالا می رفت نه دختره مایه دار بود؛ نه پسره کار آنچنانی داشت و نه هیچیِ دیگه. فقط هر دو به جیباشون نگاه کردن و متناسب با همون خرج کردن و برا بقیشم شکر کردن . اینجوریا شد که خدا برکت انداخت تو زندگیشون.
یکی از همونا که تو اوج فقر ازدواج کرد، الان یه خونه نقلی هم خریده.

و ثالثاً : البته ازدواج پسرای غیر مذهبی قبول دارم مشکل تره. چون عموماً دخترای ساده تر و کم توقع تر (حداقل تا اینجا که من برخورد داشتم) روحیات مذهبی دارن یا جزءمعیاراشون اینه که همسرشون مذهبی باشه. و برا حل این مشکل، هیچ راه حلی به ذهنم نمی رسه.

و رابعاً: اگه مشکلتون بیکاریه که هیچ بحثی اصولاً ندارم. اونقد مردا رو شمردم که نه پول نه تحصیلات نه پارتی داشتن و بالاخره با اصرار خودشون و لطف خدا یه کاری گیر آوردن که انگ بیکار بهشون نچسبه؛ که حسابش از دستم بیرون رفته و این یه موردو نمیتونم هیچ جوری کوتاه بیام که 70٪مشکل بیکاری جوونا و حتی درصد بیشتر از این، فقط و فقط مربوط به عار دونستن بعضی کارای نسبتاً کم درآمدتر و بی پرستیژه که اینم فرهنگ غلط جامعه ی ماست و برماست که اصلاحش کنیم!

خامساً: حرف آخر، دعا می کنم مشکلتون حل بشه و زودتر یه ازدواج موفق داشته باشین.[/]

[="Navy"]

hadihama1360;314357 نوشت:
اشتباه شما در همینجاست اون خوابی که من دیدم باعث نشد که افکار و انتخاب من عوض بشه و در ضمن مشکل اصلی من رو هم حل نکرد من فرض را بر این گذاشتم که اصلا میخوام نماز رو شروع بکنم و به دستورات دین عمل بکنم ولی با شرایط فعلی من این کار برایم غیر ممکن هستش و شکل من همینجاست تا من نتونم ازدوا بکنم همین جور باقی میمونم و هیچ تغییری نمیتونم بکنم

یعنی شما به واسطه یک خواب میخواستید نماز بخونید و ...کارهایی انجام بدید که بهش اعتقادندارید؟

در هر صورت موفق باشید[/]

b-neshan;314378 نوشت:
[="navy"]

یعنی شما به واسطه یک خواب میخواستید نماز بخونید و ...کارهایی انجام بدید که بهش اعتقادندارید؟

در هر صورت موفق باشید

[/]

نمیدونم تا الان که اعتقاد نداشتم تو این چند ساله و خوب راستش اون اوایل بلوغ اعتقد داشتم که کم کم اعتقاداتم سست شد و از بین رفت و الان هم اگر بخوام اعتقاد هم داشته باشم نمیتونم به اعتقادم عمل بکنم و زندگی من با اعتقاداتم تضاد داره و این خودش مشکل بزرگیه که تا الان نتونستم حلش بکنم

راستش من از روز اول هم به دین اعتقاد نداشتم و تاآخر هم نمیخوام داشته باشم بی دینی لذتش برای من بیشتر است از خدا هم خیری ندیدم چه زمانی که یه نیمچه اعتقدی داشتم و چه وقتی که نداشتم اصلا من را با دین چه کار؟ الان وقتی به دین فکر نمیکنم اصلا روح و روانم در آسایش کامل هستش و البته این نظر شخصی خود من هست و شاید برای دیگران اینطور نباشد من دوست داشتم نظرو رو آزادانه بگم امیدوارم کسی رو ناراحت نکنه این حرفهایی که زدم

hadihama1360;315882 نوشت:
راستش من از روز اول هم به دین اعتقاد نداشتم و تاآخر هم نمیخوام داشته باشم بی دینی لذتش برای من بیشتر است از خدا هم خیری ندیدم چه زمانی که یه نیمچه اعتقدی داشتم و چه وقتی که نداشتم اصلا من را با دین چه کار؟ الان وقتی به دین فکر نمیکنم اصلا روح و روانم در آسایش کامل هستش و البته این نظر شخصی خود من هست و شاید برای دیگران اینطور نباشد من دوست داشتم نظرو رو آزادانه بگم امیدوارم کسی رو ناراحت نکنه این حرفهایی که زدم

انسان وقتی خودش رو از تعهدات غیر واقعیش آزاد می کنه، اون موقعه که می تونه خودش رو به خواسته های واقعیش برسونه. یک ظرف باید از ابتدا خالی باشه تا بشه دوباره پرش کرد. ظرفی که پر هست رو نمیشه دوباره پر کرد. بهتون تبریک میگم.

ترس، احساس گناه، و وجدان ناراحت بندگان، عطرهایی معطر برای دماغ خدایان قدرت طلب هستند...آزادی باعث می‌شود که انسان به شکار خدایان برود و آنها را از تخت عاج خود پایین بکشد و خلع ید کند

بله!ازادی خواهی انسان باعث میشود که محددیت هایی را که حتی عقل به درستی انها حکم میدهد رو هم انکار کند.....!

حس راحت طلبی انسان به قدری نیرومند است که به قلب چنان قدرتی میدهد که ان قدر سر و صدا و هیاهو کند که صدای منطق به گوش عقل نرسد!!!و میشود همین جمله که :
تا احساس قلب اجازه ندهد منطق عقل هیچ چیز را نخواهد پذیرفت!!!...

منطقی که پایه اش بر اساس تعصب و تقلید باشد که منطق نیست

سلام
از دوستانی که در مورد آزادی در بی دینی گفتند من یک سوال دارم :
اگه برای شما مشکلی پیش بیاد که می تونه ضرر بزرگی به شما بزنه و شما با تلاش می تونید جلو ضرر رو بگیرید آیا سعی در جلو گیری از ضرر می کنید یا سعی می کنید بی خیال باشید؟
در مورد منفعت چطور ؟

در مورد منطق بدون تعصب :
آیا ما نباید نسبت به حقیقت متعصب باشیم ؟ اگه بله پس حداقل یک تعصب مفید در منطق وجود داره ( حداقل ) در ضمن اصولا" چرا به سراغ منطق می ریم ؟

حرف های زیادی بیان شده که فکر نمی کنم حتی خود بیان کننده هاشون هم بهشون اعتقادی داشته باشند:Moteajeb!:

[="Black"]و منطقی که قبل از شنیدنش بر تعصب طرفدارانش رای بدند هم منطق نیست.....!همان هیاهوی قلب است که نمیگذارد صدای حق به گوش عقل برسد!

واقعا که چقدر این حس رهایی طلبی و برداشتن محدودیت در ما انسانها قوی است!!!!که حتی قادر است کاری کند که با اختیارمان عقلمان را زیر پایمان له کنیم!!!..[/]

[="Navy"]با سلام

اجازه بدید من هم تجربه ام رو از زندگی بدون دین بگم

قبل از این، فکر میکردم که خیلی وحشتناکه که وعده بهشت و جهنم سر کاری باشه. یا این مدل خدایی که در اسلام هست اصلن وجود نداشته باشه...
اما
الان میبینم که نه تنها ترسی از این مسائل ندارم؛ بلکه با از دست دادن امیدم به خدا، زندگیم رو خودم میسازم
آرامش بیشتری دارم.

خلاصه حال واقعن بهتری دارم
انتظار ندارم که خدایی باشه تا داد من رو از ظالم بگیره، اگر خودم تونستم میگیرم اگرم نه که هیچ.

انتظار ندارم که تا ابد زنده باشم، هر چند مرگ و نابودی دردناک باشه، به جای انکار با قبول کردنش از لحظاتم لذت خیلی بیشتری میبرم
------------------------------
من به "بی دینی" با تلاش و تفکر رسیدم. نه مثل بعضی ها که بخاطر سختی نماز و روزه از دین خارج میشن. قبلن من اینهارو انجام میدادم.
البته ممکنه منطق و عقل من اشتباه کرده باشه اما تا زمانی که عقل من ،من رو به این نتیجه میرسونه روی اعتقادم هستم. اگر روزی بفهمم که اشتباه میکردم و حقیقت چیز دیگه ای هست. به اون سمت میرم.

===================
و صد البته مرگ دین به معنای مرگ اخلاقیات نیست...بلکه اگر بخواهیم تولد اخلاقیات نوین و به روز است.
-----
با امید شادی برای همه و آرزوی رهایی برخی از رنجی که میبرند[/]

[="Black"]میشه یه سوال کوچولو بپرسم!(گرچه از متنتون سوال زیاد دارم ولی ...)
همون اخلاقیات!
چرا اخلاقیات واسه شما مهمه؟
چرا باید کارای خوب بکنید؟اصلا کار خوب برای شما ینی چی؟
[/]

[="Navy"]

hoorshid;316344 نوشت:
میشه یه سوال کوچولو بپرسم!(گرچه از متنتون سوال زیاد دارم ولی ...)
همون اخلاقیات!
چرا اخلاقیات واسه شما مهمه؟
چرا باید کارای خوب بکنید؟اصلا کار خوب برای شما ینی چی؟

البته که میشه. چندتا کوچولو بپرس

اخلاقیات برام مهمه چون دوست دارم در جامعه ای زندگی کنم که در اون اخلاقیات رعایت میشه.

مثلن دوست ندارم که پولی که حق منه به سرقت بره. دوست ندارم بهم دروغ بگن، و... پس این موارد رو رعایت میکنم و خودم هم این کارهارو نمیکنم.
علاوه بر اینکه اگه این کارارو بکنم بقیه همدست میشن و کارم رو میسازن
:kill:

اخلاقیات هم همین چیزهایی بود که گفتم، صداقت و مال مردم نخوردن و مهربون بودن و....[/]

شما که نگفتی به چی میگی کار خوب به چی میگی کار بد....!
حالا!

اهان!همین!با این نگاه هر کسی هر کار خوبی که میکنه فقط به خاطر همینه!سود و نفع شخصی!(اون هم سود و نفع شخصیی که فقط نفع مادی مورد نظرش است!یعنی کسی که اعتقادات معنوی دارد حالا هر اعتقادی! اصلا با این نگاه بد و خوبش جور در نمیاد!)

بعد هم من از حرفتون این نتیجه رو میگیرم که:اگر من یک دروغ سنج توپ داشته باشم اون موقع دیگه هیچ اشکالی نداره دروغ بگم!!اگه یه دزد گیر عالی و بدون نقص داشته باشم دیگه دزدی کردن من بد نیست!!!....

شما مهربونید چون میخواین باهاتون مهربون باشن!صادقین چون میخواین باهاتون صادق باشن!مال مردمو نمیخورین که مردم مال شما رو نخورن!!!....
پس اگه محبت دیگران و نخواین ،اونقدر قدرت داشته باشین که کسی نتونه مال شما رو بخوره اگر مطمئن بشین که کسی نمیتونه به شما دروغ بگه دیگه ضد اخلاق نیست اگر دروغ بگین،مال دیگران رو بخورین،یا خشن و بی محبت باشین!
دیگه هیچ کدوم اینا بد نیست!!!....شما حق دارید همشو انجام بدید!با خیال راحت!...

[="Navy"]

hoorshid;316347 نوشت:
شما که نگفتی به چی میگی کار خوب به چی میگی کار بد....!
حالا!

اهان!همین!با این نگاه هر کسی هر کار خوبی که میکنه فقط به خاطر همینه!سود و نفع شخصی!(اون هم سود و نفع شخصیی که فقط نفع مادی مورد نظرش است!یعنی کسی که اعتقادات معنوی دارد حالا هر اعتقادی! اصلا با این نگاه بد و خوبش جور در نمیاد!)

بعد هم من از حرفتون این نتیجه رو میگیرم که:اگر من یک دروغ سنج توپ داشته باشم اون موقع دیگه هیچ اشکالی نداره دروغ بگم!!اگه یه دزد گیر عالی و بدون نقص داشته باشم دیگه دزدی کردن من بد نیست!!!....

شما مهربونید چون میخواین باهاتون مهربون باشن!صادقین چون میخواین باهاتون صادق باشن!مال مردمو نمیخورین که مردم مال شما رو نخورن!!!....
پس اگه محبت دیگران و نخواین ،اونقدر قدرت داشته باشین که کسی نتونه مال شما رو بخوره اگر مطمئن بشین که کسی نمیتونه به شما دروغ بگه دیگه ضد اخلاق نیست اگر دروغ بگین،مال دیگران رو نخورین،یا خشن و بی محبت باشین!
دیگه هیچ کدوم اینا بد نیست!!!....شما حق دارید همشو انجام بدید!با خیال راحت!...


علاقه شما به تعریف کردن اخلاقیات جالب توجهه. البته من وارد این بحث ،اون هم درا این تاپیک نمیشم :ok:
فقط یک توضیح کوتاه،
از آدمهای دنیا، هر دینی که داشته باشن، در هر عصری بپرسی چه کار خوبه چی بد؟؟، بهت میگن.... حتی دزدها هم راضی نیستن ازشون دزدی بشه!

========

بدون شک این یکی از دلایلی بود که من اخلاقیات رو رعایت میکنم. البته تنها دلیل نیست. شخصن از آدم خوب بودن حس خیلی خوبی بهم دست میده.

البته کسی که قدرت زیادی داره و کسی در جامعه جلودارش نیست، احتمال رعایت نکردن اخلاقیات از طرف اون بالا میره(چون یکی از دلایل رعایت اخلاقیات از بین میره)، تمرکز قدرت، دیکتاتوری، حتی افراد صالح رو فاسد میکنه

------------
نگرانی شما از چیه؟[/]

[="Black"]مسئله اصلا این نیست که ادم دیکتاتور به قول شما یا بهتره بگم قدرت مند! به احتمال زیاد اخلاقیاتو رعایت نمیکنه!!مسئله اینه که با این تعریف شما اصلا دزدی،ادم کشی،دروغ و... برای اون ادم غیر اخلاقی نیست!کاملا هم اخلاقیه!چون عاملی که باعث میشه این کارا ضد اخلاق باشن در مورد این ادم کاملا حذف شده!!!

کمی به حرفام دقت کنید!متوجه نگرانیم میشید!(ما با این تعریف داریم دنیا رو به یک جنگل تبدیل میکنیم!من دوس ندارم تو جنگل زندگی کنم!!)

راستی یه سوال؟اگر اون کار خوب به ضرر شما هم باشه بازم بهتون حس خوب میده؟!...[/]

[="Navy"]

hoorshid;316354 نوشت:
مسئله اصلا این نیست که ادم دیکتاتور به قول شما یا بهتره بگم قدرت مند! به احتمال زیاد اخلاقیاتو رعایت نمیکنه!!مسئله اینه که با این تعریف شما اصلا دزدی،ادم کشی،دروغ و... برای اون ادم غیر اخلاقی نیست!کاملا هم اخلاقیه!چون عاملی که باعث میشه این کارا ضد اخلاق باشن در مورد این ادم کاملا حذف شده!!!

کمی به حرفام دقت کنید!متوجه نگرانیم میشید!(ما با این تعریف داریم دنیا رو به یک جنگل تبدیل میکنیم!من دوس ندارم تو جنگل زندگی کنم!!)

راستی یه سوال؟اگر اون کار خوب به ضرر شما هم باشه بازم بهتون حس خوب میده؟!...

دوست گرامی
تعریف یک کار اخلاقی کار اونقدرها هم کار غیرممکنی نیست. احتمال میدم شما علاقه دارید بگید تعریف اخلاقیات بدون دین غیر ممکنه تا با اون لزوم دین و خدا رو ثابت کنید و دلتون آروم بگیره
=======
امیدوارم ا اینکه انگیزه شما رو حدس زدم دلگیر نشید
----------------

اما توجه بفرمایید که طبق وجدان مردم؛ کار خوب و بد مشخصه و نیاز نیست خیلی روی این زحمت بکشیم.

پس کار اون دیکتاتور غیر اخلاقی و بد باقی میمونه. عرض کردن که دزدها هم دوست ندارند ازشون دزدی بشه

اینکه من گفتم دزدی نمیکنم تا ازم دزدی نشه تعریف اخلاق نبود، یکی از دلایل لزوم رعایت اخلاق بود.

به نظر من اخلاقی بودن نیاز به تلاش داره و به وضوح بعضی پتانسیل بیشتری برای غیر اخلاقی بودن دارند. در جامعه ای که قانون وجود داشته باشه، اونهایی هم که تمایل ندارن به رعایت اخلاق، از انجام کارهای غیر اخلاقی باز داشته میشن و جنگلی ایجاد نمیشه

کما اینکه در جوامع سکولاری که قانون درست و درمون دارن جرم جنایتشون از خیلی جاها کمتره.

============
بله. فکر میکنم لذت ببرم. مثلن دزدی نکردن در جایی که کسی نمیفهمه به ضرر منه. اما از دزدی نکرن لذت میبرم.

من کلن اخلاقیم. جاهی دیگه هم گفتم:khandeh!:[/]

ناراحت؟!نه اصلا!گرچه اشتباه کردید!ولی اگر حدستون درست هم بود ناراحت نمیشدم...!

من از شما پرسیدم چرا دزدی نمیکنی،شما گفتی به فلان دلیل!من نتیجه گرفتم که اگر این دلیل حذف شه دیگه اشکالی ندارد دزدی کنید!....مشکل چیه؟

اما وجدان!میدونید!به نظر من این وجدان برای کسی که اعتقادات شما رو دارد مثل همون نحسی 13 است!!!خرافات!!وجدان چیه؟!
منی که بعد از مرگم با یه تیکه چوب خشک هیچ فرقی ندارم مگه دیوانه ام به خاطر یه احساس احمقانه ی زود گذر (یا همون وجدان!!) این دو روز فرصتیو که دارم بی خودی حروم کنم؟!!(واقعا هم دو روز!!!تازه اگه اخراش با مریضی ناجور زجر نکشم،اگه تو شرایط خوبی به دنیا بیام و اصلا کل زندگیمو زجر نکشم!!!....)
اصلا میگم دزدی نکردن ، دروغ نگفتن ، ادم نکشتن و.... فقط یه سری هنجار احمقانه ی اجتماعی است که ادمای ضعیف ایجادش کردن!(البته من اینا رو از جناب نیچه یاد گرفتم!!!)

ببخشید!امیدوارم ناراحتتون نکنم!ولی شما نتونستین این مسئله رو با منطق عقلی حل کنید به خرافه پناه بردید!!!

در مورد جوامع سکولاریم به جای نگاه کردن به حباب قشنگی که به منو شما نشون دادن فقط میگم برید امار سایتها ی رسمی رو بخونید!برید تو سایتاهی انگلیسی که خیالتونم راحت باشه!اون وقت فکر کنم منظورم رو از زندگی وسط جنگل موتوجه بشین!!...

از دزدی نکردن لذت میبرید؟!حتی اگر عزیزترین کستون تو بیمارستان باشه و برای عمل نیاز به پول داشته باشین؟!پولی که برای شما خیلیه!!و برای کسی که ممکنه بخواین ازش دزدی کنین پول خورد!!اگه خدایی نکرده اون عزیز ترین کسو به خاطر این دزدی نکردنه از دست بدین باز هم از این کار لذت میبرید(منصفانه جواب بدین!واقعا خودتونو تو این موقعیت بذارین!)

[="Navy"]

hoorshid;316365 نوشت:
ناراحت؟!نه اصلا!گرچه اشتباه کردید!ولی اگر حدستون درست هم بود ناراحت نمیشدم...!

من از شما پرسیدم چرا دزدی نمیکنی،شما گفتی به فلان دلیل!من نتیجه گرفتم که اگر این دلیل حذف شه دیگه اشکالی ندارد دزدی کنید!....مشکل چیه؟

خداروشکر که ناراحت نشدید.
مشکل نداره . نکته داره. نکته اینه که تنها دلیل رعایت اخلاقیات برای من این نیست.

hoorshid;316365 نوشت:
اما وجدان!میدونید!به نظر من این وجدان برای کسی که اعتقادات شما رو دارد مثل همون نحسی 13 است!!!خرافات!!وجدان چیه؟!

یعنی نحسی سیزده و بدی آدم کشی رو یک جور میبینید. ؟پس در ادامه توضیح میدم.

نقل قول:
منی که بعد از مرگم با یه تیکه چوب خشک هیچ فرقی ندارم مگه دیوانه ام به خاطر یه احساس احمقانه ی زود گذر (یا همون وجدان!!) این دو روز فرصتیو که دارم بی خودی حروم کنم؟!!

یعنی شما تصور میکنید که رعایت اخلاقیات اینقدر دردناکه که رعایت اون حروم کردنه عمره؟
باید از شما ترسید!:khandeh!:

شما رو نمیدونم اما من که از رعایتش لذت میبرم.

نقل قول:
صلا میگم دزدی نکردن ، دروغ نگفتن ، ادم نکشتن و.... فقط یه سری هنجار احمقانه ی اجتماعی است که ادمای ضعیف ایجادش کردن!(البته من اینا رو از جناب نیچه یاد گرفتم!!!)

من نیچه رو دوست دارم...

اما الان توضیح میدم اخلاق از کجا اومده و چه فرقی با خرافات داره و ...

من معتقد به تکامل هستم. اخلاقیات هم یک نوع رفتار تکاملیه هست. بدین معنا که در ابتدا اخلاقی وجود نداشته، اما یک سری انسانها که رفتار خاصی انجام میدادن شانس زندگیشون بالاتر میرفته پس نسلشون ادامه پیدا کرده و دیگران که اینطور نبودند کم کم نسلشون از بین رفته...

جامعه رو تصور کنید که همه به همنوع کمک میکنن و جامعه دیگری که همه از هم دزدی میکنن. کدون پا برجا خواهد بود؟
توضیحش طولانیه و الان خیلی حوصله این رو ندارم که کامل توضیح بدم. امیدوارم اصل مطلب رو رسونده باشم.

فرقش هم با خرافات اینه که، کسی که ترسهای خرافی رو رعایت نمیکنه واقعن بلایی سرش نمیاد. مثلن اگر به نحسی 13 توجه نکنید هیچ اتفاقی برای شما نیوفته. اما اگر اخلاق رو رعایت نکنید احتمال زیاد دچار مشکل خواهید شد.

hoorshid;316365 نوشت:
ببخشید!امیدوارم ناراحتتون نکنم!ولی شما نتونستین این مسئله رو با منطق عقلی حل کنید به خرافه پناه بردید!!!

خواهش میکنم.
شاید!
احتمال داره اشتباه گفته باشم

hoorshid;316365 نوشت:
در مورد جوامع سکولاریم به جای نگاه کردن به حباب قشنگی که به منو شما نشون دادن فقط میگم برید امار سایتها ی رسمی رو بخونید!برید تو سایتاهی انگلیسی که خیالتونم راحت باشه!اون وقت فکر کنم منظورم رو از زندگی وسط جنگل موتوجه بشین!!...

از 30 نفری که در مقطع کارشناسی با هم همکلاس بودیم .الان نزدیک به 20 نفرشون ایران نیستند. با اونهایی که در تماس هستم ،هیچ کدوم جنگلی ندیدن. شاید بعضی سایتها میبینند. من به چشم دوستام بیشتر از سایت ها اعتماد دارم . تا یه مدت دیگه هم خودم خواهم رفت تا مطمئن بشم!.(به فرض وجود چنین آمارهایی در سایتها)
البته توجه دارید که خیلی از مسائل در کشور[="Red"] کش[/]! داده نمیشن... اگر نه احتمال فراوان دید شما نسبت به فساد در ایران تغییر پیدا میکرد.:Narahat az:

----

hoorshid;316365 نوشت:
از دزدی نکردن لذت میبرید؟!حتی اگر عزیزترین کستون تو بیمارستان باشه و برای عمل نیاز به پول داشته باشین؟!پولی که برای شما خیلیه!!و برای کسی که ممکنه بخواین ازش دزدی کنین پول خورد!!اگه خدایی نکرده اون عزیز ترین کسو به خاطر این دزدی نکردنه از دست بدین باز هم از این کار لذت میبرید(منصفانه جواب بدین!واقعا خودتونو تو این موقعیت بذارین!)

شما مثالهای نادری رو بیان کردید که شاید 1در هزار هم احتمال گرفتاری انسان در اون نباشه، اما جواب من اینه

احتمال فراوان دزدی میکنم،[="Red"] از اینکه جون عزیزترین کسم رو نجات دادم خوشحال و از دزدی کردن ناراحت [/]خواهم بود و سعی دارم بعدن جبران کنم.

-----------
با احترام . شب بخیر[/]

هر کسی از دریچه دید خودش به زندگی نگاه میکنه کسانی که دین رو قبول دارند و براشون به صورت باور دراومده فقط و فقط در چهرچوب دین به مسایل نگاه میکنند خوب ممکنه نظرشون با بقیه فرق بکنه و به نظر من اختلاف نظر بین این افراد و افراد دیگه کاملا طبیعی هستش

این حکم رو گذاشتن که به زور همه مسلمان بمونند ممکنه یکی با منطق خودش و واقعیات زندگی دین اسلام جور در نیاد براش یعنی نمیتونه ازادی عقیده داشته باشه؟

b-neshan;316399 نوشت:

خداروشکر که ناراحت نشدید.
مشکل نداره . نکته داره. نکته اینه که تنها دلیل رعایت اخلاقیات برای من این نیست.
یعنی نحسی سیزده و بدی آدم کشی رو یک جور میبینید. ؟پس در ادامه توضیح میدم.
یعنی شما تصور میکنید که رعایت اخلاقیات اینقدر دردناکه که رعایت اون حروم کردنه عمره؟
باید از شما ترسید!:khandeh!:
شما رو نمیدونم اما من که از رعایتش لذت میبرم.
من نیچه رو دوست دارم...
اما الان توضیح میدم اخلاق از کجا اومده و چه فرقی با خرافات داره و ...
من معتقد به تکامل هستم. اخلاقیات هم یک نوع رفتار تکاملیه هست. بدین معنا که در ابتدا اخلاقی وجود نداشته، اما یک سری انسانها که رفتار خاصی انجام میدادن شانس زندگیشون بالاتر میرفته پس نسلشون ادامه پیدا کرده و دیگران که اینطور نبودند کم کم نسلشون از بین رفته...

جامعه رو تصور کنید که همه به همنوع کمک میکنن و جامعه دیگری که همه از هم دزدی میکنن. کدون پا برجا خواهد بود؟
توضیحش طولانیه و الان خیلی حوصله این رو ندارم که کامل توضیح بدم. امیدوارم اصل مطلب رو رسونده باشم.
فرقش هم با خرافات اینه که، کسی که ترسهای خرافی رو رعایت نمیکنه واقعن بلایی سرش نمیاد. مثلن اگر به نحسی 13 توجه نکنید هیچ اتفاقی برای شما نیوفته. اما اگر اخلاق رو رعایت نکنید احتمال زیاد دچار مشکل خواهید شد.
خواهش میکنم.
شاید!
احتمال داره اشتباه گفته باشم
از 30 نفری که در مقطع کارشناسی با هم همکلاس بودیم .الان نزدیک به 20 نفرشون ایران نیستند. با اونهایی که در تماس هستم ،هیچ کدوم جنگلی ندیدن. شاید بعضی سایتها میبینند. من به چشم دوستام بیشتر از سایت ها اعتماد دارم . تا یه مدت دیگه هم خودم خواهم رفت تا مطمئن بشم!.(به فرض وجود چنین آمارهایی در سایتها)


البته توجه دارید که خیلی از مسائل در کشور کش! داده نمیشن... اگر نه احتمال فراوان دید شما نسبت به فساد در ایران تغییر پیدا میکرد.:narahat az:
----
شما مثالهای نادری رو بیان کردید که شاید 1در هزار هم احتمال گرفتاری انسان در اون نباشه، اما جواب من اینه
احتمال فراوان دزدی میکنم، از اینکه جون عزیزترین کسم رو نجات دادم خوشحال و از دزدی کردن ناراحت خواهم بود و سعی دارم بعدن جبران کنم.
-----------
با احترام . شب بخیر

خب من هم فهمیدم که میخواهید بگید تنها دلیلتون این نیست!اما دلیلتون چیه؟اون دلیل که نقض شده!بعدش گفتین وجدان!!!...
ببینید مسله دردناک بودن اخلاقیات نیست!مسئله اینه که ادما باید برای کاراشون دلیل داشته باشن!شما دلیل دارید؟!؟شما فقط میگی دروغ گویی و مال مردمو خوردن،ادم کشی و... بد است!نباید انجامش داد!من میگم شما فقط از روی احساس حرف میزنی!چون اینها به صورت هنجار در امده به نظر شما بد میاد!اما ایا هیچ دلیل منطقی براش هست؟!وجدان که نشد دلیل منطقی!!!من از شما یک استدلال عقلانی خواستم!همون طور که گفتم حرف زدن از وجدان برای کسی با اعتقادات شما فقط خرافه است!چون وجدان هیچ ربطی به کمال ندارد!!...کمال یه مفهوم مستقل است.پس نه دلیل اولتون به جایی رسید نه دومی(یعنی همون وجدان!) اما دلیل سومتون،کمال!این طور که من فهمیدم کمال برای شما یعنی ادامه نسل!ولی شرمنده این هم برای شما فقط یک خرافه است!!
شما بعد از مرگ با یک صندلی فرقتون چیه؟!هیچی!!برای صندلی فرقی میکنه دوروبرش چه خبره؟؟؟فرقی میکنه متریالی که اون صندلی ازش ساخته شده وجود داشته باشه یا نه؟!فرقی میکنه این متریال که بعد از یه مدت قرار است بشه صندلی وجود داشته باشه یا نه؟!؟!
البته که نه!برای شما چه فرقی میکنه نسل انسانها ادامه پیدا کنه یا نه؟!؟خب ادما بعد از شما منقرض شن!چی میشه مگه!!!چه اشکال داره!؟!
اما اون جامعه که همه از هم دزدی میکنن و یا همه به هم کمک میکنن!باز شد همون دلیل اولتون که نمیخوام دوباره جوابو تکرار کنم!علاوه بر اون چیزی که قبلا گفتم حرفاتون دقیقا استدلال های نیچه رو تایید میکنه!یعنی اخلاق با این نگاه فقط مال ادمها ی ضعیف است!!نه ادمها ی به قول شما کامل!(گرچه من هنوز خوب نفهمیدم تکامل از نظر شما یعنی چی!!) پس کسی که نیازی نداشته باشه به صداقت دیگران نه تنها دروغ میگه بلکه اصلا حق هم دارد دروغ بگه!کارش کاملا عقلانی است!یا کسی که ان قدر قدرتمند است که کسی نتونه بهش کوچیک ترین اسیبی بزنه چرا نباید دیگران رو بکشه!؟شما به این ادم به خاطر ادم کشی هیچ ایرادی نمیتونی بگیری!!خیلی هم کار خوبی انجام داده!چرا انجامش نده؟!
اما در مورد جوامع سکولاری!
اول اینکه خودتون عاقلانه فکر کنید که واقعا یک ادم در شرایطی خاص چرا باید به یه سری اصول که دلیلی برای رعایتش نیست پایبند باشه!(یه مثال ساده همون موردی بود که گفتم و جواب شما!که نیاز به هیچ توضیحی نیست!)
اما دوستاتون!شرمنده ولی من دارم با شما بحث علمی میکنم!به تجربه شخصی ادما کار ندارم!همون طور که من و شما به عنوان یک عضو از یک جمعیت 75ملیونی نمیتونیم بدون اطلاعات کافی در مورد وضع جامعهمون نظر دقیق بدیم دوستای شما هم نمیتونن!...من به شخصه به امار های علمی اعتقاد بیشتری دارم!بعد هم من نخواستم اون جوامع رو با ایران مقایسه کنم و بگم اینجا همه چی توپه!!!من دارم خود اون جامعه رو با خودش مقایسه میکنم!!روش درست قیاس هم همینه!(به علاوه ایران اونقدرهام جامعه ای دینی نیست...!)

hadihama1360;312794 نوشت:
من پدرم مسلمان بوده و دلیلی نداره که خودم هم مسلمان باشم مگر موروثی هستش؟ الان هم کسی از اعضای خانواده نمیدونه که من اصلا اسلام رو قبول ندارم فقط یک سوال الان چون من اسلام رو قبول ندارم حکم مرتد رو دارم؟

با سلام خدمت شما دوست گرامی

اسلام دینی است که برای علم و آگاهی ، شعور و اراده انسان اهمیت والایی قایل شده است تا جایی که اولین آیات نازل شده بر پیامبر از علم دم می زند و جای جای این کتاب الهی و روشنگر سفارش به تبعیت از علم و کنار گذاشتن جهل و پی روی کور کورانه است خدای تبارک و تعالی در این کتاب انسانها را به پیجویی عالمانه معرف دینی دعوت کرده است و دینداری و خدا باوری را محصول تفکر و انتخاب فرد مومن می داند تا جایی که پرده از یک حقیقت بزرگ بر می دارد که" لا اکراه فی الدین" این بدان معنی نیست که در دین اجبار نباید کرد بلکه بالاتر می خواهد بگوید اصلا دین که از سنخ عقیده است اکراه بردار نیست و تا فرد خود بدان نرسد نمی توان ذهن او را مجبور به قبول دین کرد هر چند که در ظاهر فردی به اکراه اعمال دین را انجام دهد اما در باطن هیچ کس جز از راه اراده و اختیار نمی تواند دین دار باشد و در ادامه می فرماید" قد تبین الرشد من الغی" درست است که در دین اکراه معنی ندارد اما سرشت انسان با حقایق آشناست اگر حق را ببیند بالفطره می پذیرد مگر این که عناد بورزد خداوند می فرماید راه تحصیل این معرفت دینی هم با استدلالات کاملا عقلی باری تو ای بشر روشن شده است .

از طرفی این دعوت به زندگی عالمانه در روایات خود را بهتر نشان می دهد تا جایی که اولین ابواب کتب حدیثی در باب عقل و علم است . پیامبر اسلام علم را بر هر فرد مسلمان و زن مسلمان واجب می داندو می فرماید" طلب العلم فریضة علی کل مسلم و مسلمه" بیش از هزاران حدیث و آیه درباب اهمیت علم و علم آموزی و اهمیت عالم و... همه و همه نشان از جایگاه علم در اسلام دارد.

قدر متیقن وجوب علم آموزی در دین اسلام علم در عقاید و اخلاق و احکام دین است .
اسلام این افتخار را دارد که با صدای بلند اعلام کند که تمام دین دارها باید مسایل اساسی دین را تحقیق کرده و از روی علم و بررسی آن را قبول کنند نه از روی تقلید از پدر یا مادر و خانواده و بزرگان و... حتی ای تقلید ها را فاقد ارزش دانسته و آنها را تخطئه می کند.
اولین حکم از رساله های عملیه همه مراجع تقلید( بدون استثناء این است که: هر فرد مسلمان باید در اصول دین تحقیق کند و الا از او پذیرفته نیست.
ادامه دارد......


دین اسلام این افتخار را دارد که همه عقایدش دارای دلیل است و هیچ منطقه ممنوعه ای برای عقل انسان قایل نشده و اجازه تحقیق را به تمامی افراد در همه زمینه هاداده است.بر خلاف ادیانی مثل مسیحیت که ابتدایی ترین معارفشان مانند تثلیث را یک امر فرا عقلی و تعبدی می دانند.

جوان ما باید در ابتدایی جوانی آنگاه که می تواند استدلال های علمی را درک کند تمامی اصول عقاید خود را تحقیقا جستجو کرده و تا به جواب نرسیده ساکت ننشیند. این دستور اسلام است.
سوالی که مطرح می شود این که:

آیا می توان گفت دینی با این پشتوانه قوی معرفتی به صرف ایجادشبهه برای مکلفین و سوال و درخواست جواب از عالمان دینی و گرفتن فرصتی برای تحقیق بگوید که تو از دین خارج شده ای و تو از ما نیستی و کافر شده ای یا مرتد گشته ای؟؟؟؟؟؟!!!!!

آیا فرض این مطلب خنده دار نیست که دینی با صدای بلند دائما ندا به تحقیق و بررسی و حتی شک و.. می دهد به همین آسانی به صرف این که کسی سوالی داشت او را مرتد بنامد؟؟؟؟

هرگز . هرگز و اگر کسی این گونه گفته اشتباه گفته یا لا اقل ما اشتباه فهمیدیم .
اسلام دینی بالنده است و صحنه را برای بررسی های عالمانه باز گذاشته است
پس باید دل به دریا زد و در باره مهمترین مساله زندگی خود یعنی دین تحقیق جانانه ای کرد .

بسم الله.....

من کل مطالب را خوندم هيچ دليل محکمي مبني بر قبول نداشتن دين نگفتي
کاشکي اگه قرار بود از دين برگردي لااقل با دلايلي بهتر اين کارو مي کردي
گفتي دوست ندارم دين پدر و مادرم را کور کورانه انتخاب کنم خوب مگه حالا از دينت برگشتي عاقلانه و از روي تحقيق بود
اگه تحقيق کردي دليل مخالفت با دينت چيه
راستي خيلي مشتاق شدم بدونم چه خوابي ديدي اگه موردي نداره
اون دو بزرگواري که با هم اختلاد مي کردن اگه ممکنه دينشون چيه

hadihama1360;313649 نوشت:
الان چی کار باید بکنم چه راهی برای شناخت خدا برای من وجود داره؟ من خواب بدی دیدم حسابی ترسیدم الان نمیدونم چی کار بکنم ولی بدجوری از خدا ترسیدم نمیدونم کی عذابش رو برام میفرسته امیدوارم من رو ببخشه

سلام
درست جواب شما داده شده اما میخواستم منم نظری بدم
اینکه شما میگید مرتد هستید فکر کنم از لجبازی دارید این حرفو میگید کسی که به خاطر یه خواب از خدا بترسه مطمعن مسلمون هست اینکه هم طلب امرزش خواستید دلیل دوم مسلمون بودنه شماست پس شما خدا رو قبول دارید و دلیل ترستون اینه
هر کسی اعتقاداتی داره اما باید برطرفش کنه من خودم الان درگیر یه موضوعی هستم که جوابی براش نیافتم خیلیلا سوال کردم اما قانع نشدم

s@man;321751 نوشت:

سلام
درست جواب شما داده شده اما میخواستم منم نظری بدم
اینکه شما میگید مرتد هستید فکر کنم از لجبازی دارید این حرفو میگید کسی که به خاطر یه خواب از خدا بترسه مطمعن مسلمون هست اینکه هم طلب امرزش خواستید دلیل دوم مسلمون بودنه شماست پس شما خدا رو قبول دارید و دلیل ترستون اینه
هر کسی اعتقاداتی داره اما باید برطرفش کنه من خودم الان درگیر یه موضوعی هستم که جوابی براش نیافتم خیلیلا سوال کردم اما قانع نشدم

عريز ميشه بدونم مشکل شما چيه

[="Black"]

hadihama1360;316485 نوشت:
این حکم رو گذاشتن که به زور همه مسلمان بمونند ممکنه یکی با منطق خودش و واقعیات زندگی دین اسلام جور در نیاد براش یعنی نمیتونه ازادی عقیده داشته باشه؟

کدوم حکم؟[/]

شعیب;321731 نوشت:
دین اسلام این افتخار را دارد که همه عقایدش دارای دلیل است و هیچ منطقه ممنوعه ای برای عقل انسان قایل نشده و اجازه تحقیق را به تمامی افراد در همه زمینه هاداده است.بر خلاف ادیانی مثل مسیحیت که ابتدایی ترین معارفشان مانند تثلیث را یک امر فرا عقلی و تعبدی می دانند. جوان ما باید در ابتدایی جوانی آنگاه که می تواند استدلال های علمی را درک کند تمامی اصول عقاید خود را تحقیقا جستجو کرده و تا به جواب نرسیده ساکت ننشیند. این دستور اسلام است. سوالی که مطرح می شود این که: آیا می توان گفت دینی با این پشتوانه قوی معرفتی به صرف ایجادشبهه برای مکلفین و سوال و درخواست جواب از عالمان دینی و گرفتن فرصتی برای تحقیق بگوید که تو از دین خارج شده ای و تو از ما نیستی و کافر شده ای یا مرتد گشته ای؟؟؟؟؟؟!!!!! آیا فرض این مطلب خنده دار نیست که دینی با صدای بلند دائما ندا به تحقیق و بررسی و حتی شک و.. می دهد به همین آسانی به صرف این که کسی سوالی داشت او را مرتد بنامد؟؟؟؟ هرگز . هرگز و اگر کسی این گونه گفته اشتباه گفته یا لا اقل ما اشتباه فهمیدیم . اسلام دینی بالنده است و صحنه را برای بررسی های عالمانه باز گذاشته است پس باید دل به دریا زد و در باره مهمترین مساله زندگی خود یعنی دین تحقیق جانانه ای کرد . بسم الله.....

با سلام خدمت جناب شعیب عزیز و بزرگوار
ما در تاپیکی با موضوع مشابه در مورد بحث مرتد وارد مباحث عقلانی شدیم و دلیل عقلی بر حکم مرتد خواستیم که کارشناس صالح آمدند و گفتند این حکم فقهی است و نیاز به دلیل عقلی ندارد. خواستیم بحث فقهی کنیم که باز گفتند در این سایت بحث فقهی نباید کرد چون نه کارشناس مجتهدی وجود دارد و نه کاربر قریب الاجتهدی.
حال نمی دانم موضع شما چیست؟ اگر بحث عقلی را در این مورد جایز می دانید که وارد بحث شویم.
و من الله توفیق

شریعت عقلانی;321913 نوشت:
با سلام خدمت جناب شعیب عزیز و بزرگوار ما در تاپیکی با موضوع مشابه در مورد بحث مرتد وارد مباحث عقلانی شدیم و دلیل عقلی بر حکم مرتد خواستیم که کارشناس صالح آمدند و گفتند این حکم فقهی است و نیاز به دلیل عقلی ندارد. خواستیم بحث فقهی کنیم که باز گفتند در این سایت بحث فقهی نباید کرد چون نه کارشناس مجتهدی وجود دارد و نه کاربر قریب الاجتهدی. حال نمی دانم موضع شما چیست؟ اگر بحث عقلی را در این مورد جایز می دانید که وارد بحث شویم.

با سلام و درود فراوان خدمت شما دوست گرامی و قدیمی
جناب شریعت عقلانی عزیز

ورود شما به بحث نوید بحثی پویا و جذاب را می دهد

انشاء الله بتوانم خدمت شما باشم
این که جناب کارشناس صالح فرمودند که بحث فقهی است کاملا صحیح و مورد اعتناست.
البته در بحث ارتداد و چرایی احکام آن علمای علم کلام بحث هایی دارند که انشاء الله به عنوان دلیل عقلی به آن خواهیم پرداخت

البته ذکر این نکته در ابتدا خالی از لطف نیست که:

تمامی احکام ما تابع مصالح و مفاسد است یعنی اگر خدا چیزی را حکم به وجوب داده است آن حتما به نفع انسان است و اگر حکم به حرمت داده آن چیز به ضرر انسان می باشد.

اما این بدان معنا نیست که ما فلسفه تمام احکام را می دانیم و در بحث های عقلی به علت و چرایی آن دست پیدا می کنیم بلکه بدین معنا است که ما اجمالا می دانیم آنچه که به عنوان حکم الهی از کتاب و سنت قطعی استخراج می شود دلیل محکم عقلی پشتوانه اوست اگر چه ما بدان نرسیم.
در باره حکم مرتد نیز فقها از آیات و روایات حکم خدا را استخراج کرده اند پس آن حکم نیز فلسفه عقلی دارد ولی شاید ما به تمام زوایای دلیل عقلی آن دست پیدا نکنیم در این جا علم آن را به اهلش وا میگزاریم و به حکم خدا تعبدا عمل می کنیم.

شریعت عقلانی;321913 نوشت:
اگر بحث عقلی را در این مورد جایز می دانید که وارد بحث شویم.

بسم الله

شعیب;322052 نوشت:
با سلام و درود فراوان خدمت شما دوست گرامی و قدیمی جناب شریعت عقلانی عزیز ورود شما به بحث نوید بحثی پویا و جذاب را می دهد انشاء الله بتوانم خدمت شما باشم این که جناب کارشناس صالح فرمودند که بحث فقهی است کاملا صحیح و مورد اعتناست. البته در بحث ارتداد و چرایی احکام آن علمای علم کلام بحث هایی دارند که انشاء الله به عنوان دلیل عقلی به آن خواهیم پرداخت البته ذکر این نکته در ابتدا خالی از لطف نیست که: تمامی احکام ما تابع مصالح و مفاسد است یعنی اگر خدا چیزی را حکم به وجوب داده است آن حتما به نفع انسان است و اگر حکم به حرمت داده آن چیز به ضرر انسان می باشد. اما این بدان معنا نیست که ما فلسفه تمام احکام را می دانیم و در بحث های عقلی به علت و چرایی آن دست پیدا می کنیم بلکه بدین معنا است که ما اجمالا می دانیم آنچه که به عنوان حکم الهی از کتاب و سنت قطعی استخراج می شود دلیل محکم عقلی پشتوانه اوست اگر چه ما بدان نرسیم. در باره حکم مرتد نیز فقها از آیات و روایات حکم خدا را استخراج کرده اند پس آن حکم نیز فلسفه عقلی دارد ولی شاید ما به تمام زوایای دلیل عقلی آن دست پیدا نکنیم در این جا علم آن را به اهلش وا میگزاریم و به حکم خدا تعبدا عمل می کنیم.

با سلام و درود فراوان خدمت شما کارشناس محترم و دوست عزیز.
حقیقتا بنده در بحث با هیچ کارشناسی مثل شما اینچنین احساس آرامش نمی کنم.
قبل از ورود به بحث ارتداد موردی را در مورد احکام شرعی خدمتتان عرض می کنم. به عنوان مثال حکم شطرنج را در نظر بگیرید. همانطور که می دانید روایت صریح مبنی بر حرمت شطرنج وجود دارد. منتها حضرت امام خمینی ( ره ) با شجاعت تمام به تمام فلسفه حرمت شطرنج وقوف پیدا کرد و وقتی دید در این زمان مواردی که باعث حرمت شطرنج می شده از بین رفته آن را حلال اعلام نمود. لذا وقتی شما می گویید احکام شرعی دلیل صد در صد عقلی دارند ولی ممکن است ما به آن نرسیم معیارتان چیست؟ یعنی ما از کجا باید بدانیم که به تمام فلسفه حکمی وقوف پیدا کرده ایم یا خیر؟ از کجا باید بدانیم که فلان حکم حرام مثلا دیگر حرام است یا خیر؟ همان طور که می دانید اسلام و مذهب شیعه ادعای این را دارد که با مقتضیات زمان سازگار است. مثال ها در این زمینه فراوان است. مثلا حکم تراشیدن ریش با تیغ. اگر بدانیم که تنها فلسفه حرمت این حکم ضرر به پوست بدن است و امروزه با پیشرفت علم پزشکی زمینه حفاظت از این پوست با وجود تراشیدن ریش فراهم آمده است می توان حکم به جایز بودن این عمل داد؟ در این تاپیک :
http://www.askdin.com/thread25917-3.html#post321875
بحث خوبی را در این زمینه را شروع کردم که خوشحال می شوم حضور پیدا کنید.

شعیب;322052 نوشت:
بسم الله

ان شاء الله بزودی اشکالاتی را که به حکم ارتداد وارد است بیان می دارم.
و من الله توفیق

شریعت عقلانی;322065 نوشت:
قبل از ورود به بحث ارتداد موردی را در مورد احکام شرعی خدمتتان عرض می کنم. به عنوان مثال حکم شطرنج را در نظر بگیرید. همانطور که می دانید روایت صریح مبنی بر حرمت شطرنج وجود دارد. منتها حضرت امام خمینی ( ره ) با شجاعت تمام به تمام فلسفه حرمت شطرنج وقوف پیدا کرد و وقتی دید در این زمان مواردی که باعث حرمت شطرنج می شده از بین رفته آن را حلال اعلام نمود. لذا وقتی شما می گویید احکام شرعی دلیل صد در صد عقلی دارند ولی ممکن است ما به آن نرسیم معیارتان چیست؟ یعنی ما از کجا باید بدانیم که به تمام فلسفه حکمی وقوف پیدا کرده ایم یا خیر؟ از کجا باید بدانیم که فلان حکم حرام مثلا دیگر حرام است یا خیر؟ همان طور که می دانید اسلام و مذهب شیعه ادعای این را دارد که با مقتضیات زمان سازگار است.

با سلام
در مورد مباحث فقهی اگر بخواهیم بحث کنیم دانمه بحث خیلی وسیع است و یک بحث کاملا تخصصی است که باید در آن طریق زحمت ها کشید تا به گوشه هایی از این علم دست پیدا کرد مثلا یک فرد که وارد حوزه می شود برای مباحث فقهی علاوه بر ده سال مقدمات بیش از 20 سال در درس های خارج حضور پیدا می کند که اگر نبوغ خوبی داشته باشد به اجتهاد برسد
( این ها را عرض نکردم که باب سوال را ببندم نه این ها را گفتم تا بدانیم اگر درباره یک حکم فقهی بحث می کنیم فقط از باب اطلاع است نه تحلیل چرا که تحلیل یک مساله علمی نیاز به اجتهاد در آن علم داردمثلا اگر کسی در باب یک داروی درمان سرطان سوال کند که چرا این گونه است دکتر متخصص حد اکثر چیزی که به مخاطبین عامش می گوید یک اطلاع از روند تاثیر گذاری آن دارو بر بافت های مبتلا است نه این که افراد بیایند و بر سر آن مناقشه کنند و شروع به تحلیل و نقد نمایند چرا که آن دارو زوایای دارد که در روند علم پزشکی بررسی شده است و نسبت آن با تمام بدن انسان در نظر گرفته شده است. یک حکم فقهی نیز دقیقا همین روند و مکانیزم را دارد و یک مساله کاملا تخصصی و اجتهادی است)
حال از باب اطلاع دوستان عزیز نکاتی را در این باب بیان می کنم:

شریعت عقلانی;322065 نوشت:
به عنوان مثال حکم شطرنج را در نظر بگیرید. همانطور که می دانید روایت صریح مبنی بر حرمت شطرنج وجود دارد. منتها حضرت امام خمینی ( ره ) با شجاعت تمام به تمام فلسفه حرمت شطرنج وقوف پیدا کرد و وقتی دید در این زمان مواردی که باعث حرمت شطرنج می شده از بین رفته آن را حلال اعلام نمود. لذا وقتی شما می گویید احکام شرعی دلیل صد در صد عقلی دارند ولی ممکن است ما به آن نرسیم معیارتان چیست؟ یعنی ما از کجا باید بدانیم که به تمام فلسفه حکمی وقوف پیدا کرده ایم یا خیر؟ از کجا باید بدانیم که فلان حکم حرام مثلا دیگر حرام است یا خیر؟ همان طور که می دانید اسلام و مذهب شیعه ادعای این را دارد که با مقتضیات زمان سازگار است. مثال ها در این زمینه فراوان است. مثلا حکم تراشیدن ریش با تیغ. اگر بدانیم که تنها فلسفه حرمت این حکم ضرر به پوست بدن است و امروزه با پیشرفت علم پزشکی زمینه حفاظت از این پوست با وجود تراشیدن ریش فراهم آمده است می توان حکم به جایز بودن این عمل داد؟

هر آنچه در اسلام حرام باشد تا قیامت حرام و آنچه حلال باشد تا قیامت حلال است" حلال محمد حلال الی یوم القیامه و حرام محمد حرام یوم القیامه" این قاعده کلی است و هیچ شکی در آن نیست اما سخن در این است که هر حکمی موضوعی دارد و موضوعات در طول زمان ها متفاوت و مختلف می شوند:
مثلا قمار حرام است و بازی با آلات قمار مطلقا حرام است ( چه با شرط بندی و چه بدون آن ) حکم مطلق است اما سوال این است که آیا مثلا فلان چیز قمار هست یا نه یا مثلا فلان وسیله آلت قمار است یا نه ؟ به این می گویند موضوع حکم. انچه که تغییر می کند موضوع حکم است نه خود حکم و الا قمار همیشه حرام بوده است و خواهد بود ولی در یک زمان شطرنج آلت قمار است و در زمان ما نه آلت قمار نیست بنا بر تغییر موضوع کم تغییر می کند . دیگر شطرنج آلت قمار نیست که حرمت داشته باشد . حال بر فرض اگر همین شطرنج فردا برود در قمار خانه ها و وسیله قمار بازی می شود آلت قمار و می شود حرام . دقیقا مثل نرد و... اگر همین نرد که در بین مردم به عنوان یک آلت قمار مشهور است و بیاید و بشود وسیله ورزش فکری "نرد" موضوعا عوض شده می شود حلال.و هکذا پاسور و...
پس اگر حضرت امام می فرماید شطرنج حلال نه به خاطر این که با دنیای جدید خود را وفق دهد بلکه بنا بر مبانی و اصول فقه می یابد که شطرنج موضوعا از آلت قمار خارج شده است پس حکم به حلیت آن بدون شرط کردن داده اند.

بنام الله مهربانترین مهربانان

صلوات بر محمد وال محمد

سلام
دوست عزیز من یه پیشنهاد دارم . شما شروع به تحقیق کن. باید خودت به اصول برسی. ببین ایا از اسلام دین خوب تری هست . همه دینها رو از اول تا اخر تحقیق کن حتی دین های .... بعد با انصاف نتیجه گیری کن ببین ایا این اسلام بهترین و کامل ترین دین نیست؟؟؟ دینی که از زمانی که هنوز نطفه انسان بسته نشده تا پس از مرگ برای انسان برنامه دارد
یا حق

شریعت عقلانی;322065 نوشت:
یعنی ما از کجا باید بدانیم که به تمام فلسفه حکمی وقوف پیدا کرده ایم یا خیر؟ از کجا باید بدانیم که فلان حکم حرام مثلا دیگر حرام است یا خیر؟ همان طور که می دانید اسلام و مذهب شیعه ادعای این را دارد که با مقتضیات زمان سازگار است. مثال ها در این زمینه فراوان است. مثلا حکم تراشیدن ریش با تیغ. اگر بدانیم که تنها فلسفه حرمت این حکم ضرر به پوست بدن است و امروزه با پیشرفت علم پزشکی زمینه حفاظت از این پوست با وجود تراشیدن ریش فراهم آمده است می توان حکم به جایز بودن این عمل داد؟

با سلام
همان گونه که عرض شد همه احکام الهی تابع مصالح و مفاسد اند یعنی دلیل دارند. در این میان برخی از احکام را شارع دلیلشان را نیز به همراه حکمشان بیان فرموده است مثلا فرموده است " لا تاکل الخمر لانه مسکر " یا در تعبیر دیگر" الخمر حرام لانه مسکر" دقیقا بیان فرموده است علت حرمت شراب مست کننده بودن آن است از این جا فقها تنقیح منات کرده و می گویند هر ماده ای که مست کننده باشد حرام است. و همچنین اگر مثلا ماء الشعیر را به گونه ای در بیاورند که الکل نداشته باشد و مست کننده نباشد دیگر حرام نیست
.
این دسته از احکام را احکام مدلل گویند که دلیل آن به همراه حکمشان است
اما خیلی از احکام دلیلشان را نفرموده اند و چون ما علم به علت حرمتشان نداریم نمی توانیم به علتی ساخته ذهن خود آن حکم را مدلل کنیم اما نا گفته نماند که ما در بین اقوال و روایات حکمت هاییی برای احکام داریم یا در طول زمان دانشمندان به برخی از حکمت های آن دست می یابند اما باز این ها گر چه کمی دید ما را برای فهمیدن چرایی حکم باز می کند اما باز یقین نداریم که علت اصلی این حکم واقعا همین است یا منحصر در این است
مثلا : دانشمندان علوم پزشکی بعد از تحقیقات بسیار بر روی گوشت خوک به این نتیجه رسیده اند که انگل های بسیار ریزی در گوشت خوک می باشد که به مرور زمان کبد انسان را از کار می اندازد

بسیار خوب این حکمت جالبی برای حرمت گوشت خوک است ولی آیا می توان ادعا کرد که علت اصلی و تنها علت حرمت گوشت خوک همین است؟ آیا امکان ندارد انسانی که چندین هزار سال گوشت خوک می خورده و به ضرر آن پی نبرده در سالیان دراز آینده به زوایای دیگری از این مضرات پی ببرد؟؟؟
پس نمی توان به صرف این که ما به برخی از حکمت ها پی برده ایم مدعی شویم که ما پی به علت آن برده ایم. یا مثل برخی که می گویند حال که فهمیدیم که گوشت خوک چه ضرری دارد آن را با دستگاه میکرب کشی کرده آنگاه می خوریم!!!
این علت های حقیقی احکام نزد خالق این آفرینش است و برای این که انسان ها یقین کنند که خدا بی علت حکمی نمی دهد برخی از آنها را بیان کرده است.

از طرفی بالاتر از آن این که فقط مصالح و مفاسد احکام خلاصه در مصالح مادی و زمینی نمی شود بلکه این احکام جنبه معنوی و ملکوتی دارد که ما هیچ گاه بدون راهنمایی پیامبران الهی بدان دست نمی یابیم
(دقت شود )

خوب بحث در مورد ارتداد ا شروع می کنیم.
از آنجایی که چنین بحث هایی قبلا توسط دوستان دیگر و کارشناسان سایت اتفاق افتاده و بی پاسخ مانده و لزوم اشراف به اصل مسئله ارتداد و اینکه ما ابتدا حکم را خوب بفهمیم و بعد آن را نقد کنیم مطالب کارشناس صدرا و سوالات یکی از کاربران را اینجا می آورم تا ابتدا به این سوالات پاسخ دهید بعد بحث را جلو ببریم.
مطالب کارشناس صدرا :

نکاتی را در باب ارتداد باید مورد توجه قرار داد عبارتند از:

1- پذیرش دین اسلام در آغاز ورود به آن ، و فراگیری آموزه های آن و عمل به آنها پس از ورود به آن، مبتنی بر تحقیق و تفکر است.

2- تردید، پرسش، وسوسه داشتن و به دنبال رفع تردید و پاسخ سؤال بودن، از لوازم انکار ناپذیر دستگاه فکر آدمی است و تردید و پرسش، تا هنگامی که طلیعه و معبری برای رسیدن به علم و یقین باشد، پدیده ای مبارک و فرخنده است.

3- شک، تردید، ابهام و سؤال در آموزه های دینی ارتداد محسوب نمی شود. ارتداد انکار عالمانۀ اصول دین یا ضروریات و بدیهیات دینی است به گونه ای که انکار آن بدیهیات ملازم با انکار اصول دین بوده باشد و فرد منکر به این ملازمه هم علم داشته باشد.

4- چنانچه انکار فردی ، به دلیل وجود ابهام و سؤال در اصول یا ضروریات دینی باشد، این فرد مرتد محسوب نمی شود و شبهه علمی او مانع اجری حد مرتد بر اوست.راه مقابله با چنین فردی مباحثه علمی است و نه برخورد عملی.

5- حکم ارتداد منافی با آزادی اندیشه نیست. چنانچه فرد محققی با انگیزۀ کشف حقیقت و با استفاده از روش های منطقی و در حد توان خود به تحقیق بپردازد، ولو آنکه در رسیدن به حقیقت قاصر باشد-نه مقصر- در نزد خداوند معذور است؛ و بلکه ماجور است.

6- حکم ارتداد با آزادی بیان نیز در تنافی نیست .فرد مرتد می تواند بدون اعلام ارتداد خود ، به بیان سؤالات و ادلۀ خود در مجامع علمی بپردازد و از اندیشمندان پاسخ در خور مطالبه نماید.

7- هیچ مکتب و مذهبی و لو در مکاتیب بشری و غیر الهی مانند لیبرالیسم، به آزدی مطلق معتقد نیست و برای برخورداری از آن قیود و شرایطی قائل است. لیبرالها مرز آزادی هر فردی را، رعایت حقوق سایر شهروندان و مصالح اجتماعی می دانند.

8- رعایت حقوق خداوند بر بندگان، مصالح جامعۀ اسلامی و حقوق شهروندان مسلمان، سه ضلعی است که آزادی هر فردی محدود به آنها است.

9- با دقت در شرایط ارتداد این نتیجه به دست می آید که مرتد کسی است که در عین آگاهی به حقایق و حقانیّت اسلام، عنودانه و لجوجانه به مخالفت به آن بر می خیزد و به طرزی غیر منطقی با هویت جامعۀ اسلامی و زیر ساخت های فکری آن در می افتد.حکم ارتداد برای پیشگیری از تخریب هویت جامعۀ اسلامی و صیانت عقاید دینی مردم از رهزنان بدخواه کج اندیش تشریع شده است. مراجعه به پروندۀ مرتدان در طول تاریخ ، مؤید همین نظریه است.

10-

مرجع تشخیص ارتداد و مجری حکم مرتد، مجتهد جامع الشرایط«حاکم اسلامی» است و هر فرد مسلمانی نمی تواند نمی تواند مرجع تشخیص و مجری حکم ارتداد باشد.
11- فردی که به معصومین (علیهم السلام) اهانت کرده باشد واهانت او امری مسلم و آشکار بوده باشد(در صورتی که شبهه ای نباشد) بر اساس روایات و بنا بر اجماع فقها، مشمول قاعده ساب النبی(صلی الله علیه و آله) و الائمة(علیهم السلام) می شود، لذا جایز القتل است که در این فرض بر اساس روایات کشتن او هم متوقف به اذن حاکم شرع نخواهد بود. هرچند در این قبیل موارد باید به گونه ای عمل شود که باعث مفسده بزرگتری نباشد.

12- دلیل اصلی که مبیّن حد مرتد و ساب النبی(صلی الله علیه و آله) و ائمه(علیهم السلام) است علاوه بر ظواهر برخی آیات، روایات معصومین و اجماع طائفه می باشد.


سوالات یکی از کاربران :
سوال یک:
فرمودید لازمه ازتداد آگاهی به حقایق اسلام است. پس در صورتی که شخصی بعد از تحقیق به این نتیجه برسه که حقانیتی در اسلام وجود نداره، موضعش رو اعلام کنه شرایط مورد نیاز برای ارتداد رو نداره و مرتد به حساب نمیاد و در صورتی که حکم ارتداد برای چنین شخصی صادر بشه این حکم باطل است. لطفا تایید یا تکذیب کنید.

در صورت تایید، شخصی که به حقانیت اسلام آگاهی دارد باید اعدام شود و شخصی که به این نتیجه رسیده حقانیتی در اسلام نیست نباید اعدام شود. تشخیص این آگاهی به حقانیت اسلام در اختیار چه کسی است؟ حاکم شرع چطور می فهمد شخصی که از دین جدا شده واقعا این آگاهی را دارد یا خیر؟

در صورت تکذیب، چرا این شرط برای مرتد در اینجا گفته شد؟ هدف چه بود؟


سوال دو:

فرمودید به طرزی غیر منطقی با هویت جامعه اسلامی در می افتد. آیا می توان بطور منطقی با هویت جامعه اسلامی در افتاد؟ مرز بین در افتادن منطقی و غیر منطقی رو لطفا توضیح بدید. لطفا یک مثال هم از در افتادن منطقی با هویت جامعه اسلامی بزنید.

سوال سه:
در صورتی که هدف از قتل شخص مرتد، پیشگیری از تخریب هویت اسلامی جامعه است، چه تفاوتی می کنه این شخص آگاهی به حقایق اسلام داشته باشه یا خیر؟

سوال چهار:
در صورتی که حقانیتی در اسلام هست و نتیجه هر نوع تحقیق کاملی در این باره اسلام است، و شخص مرتد در صورت مبارزه صحبت هایش غیر منطقی است، پس چرا قتل؟ شما می توانید بسیار ساده صحبت هایش را نقض کنید و راه صحیح رو به جامعه نشان دهید. کدام بهتر است؟

مثال: من شخصی مسلمان در جامعه اسلامی، می بینم شخصی دیگر ادعا می کند از اسلام جدا شده به یک سری دلایل. برخورد با این شخص:


1. قتل این شخص.

2. صحبت، مناظره و مباحثه با این شخص و بیان اشکالات در استدلال های این شخص و نقض کردن ادعاهای این شخص بطور کامل.

کدام یک بیشتر و بهتر به حفظ هویت جامعه اسلامی کمک می کند؟
با تشکر فراوان.

شریعت عقلانی;322443 نوشت:
فرمودید لازمه ازتداد آگاهی به حقایق اسلام است. پس در صورتی که شخصی بعد از تحقیق به این نتیجه برسه که حقانیتی در اسلام وجود نداره، موضعش رو اعلام کنه شرایط مورد نیاز برای ارتداد رو نداره و مرتد به حساب نمیاد و در صورتی که حکم ارتداد برای چنین شخصی صادر بشه این حکم باطل است.

با سلام
یک بار فردی در مواضع تحقیق خود دقت نمی کند و و به نتیجه اشتباه می رسد این فرد اگر چه خود به یقین برسد نه تنها این یقینش برای دیگران حجت نیست بلکه برای خودش نیز حجت نخواهد بود پس این فرد باید به خاطر این اخذ مبادی یقین سرزنش شود و این فرد اگر به ابراز عقاید خود در جامعه به عنوان یک متیقن بپردازد در حقیقت اخلال در جامعه کرده است و این همان است که به عنوان دلیل بر برخورد با مرتد مطرح شد.
حال اگر کسی بیاید ادعا کند که من با دلیل قطعی دین و ضروریات دین را کنار گذاشته ام و دلیل قانع کننده ای برای دین نیافتم اگر همچنین ادعایی بکند ما به او خواهیم گفت اگر دلیل شما یقین آور است با علمای دین گفتگو کن و اگر دلیلش بر حق بود نه تنها ما او را مرتد نمی دانیم بلکه خودمان هم به او خواهیم پرداخت .

صحبت این جاست که دین اسلام دینی است که مبادی عقلی آن در ضروریات آنچنان محکم است که نه تنهاهیچ ابایی از بحث ندارد بلکه دیگران را به بحث فرا می خواند .
پس فرض این که کسی با ادله قطعی به ارتداد کشیده شود جایی نخواهد داشت
.

شریعت عقلانی;322443 نوشت:
در صورت تایید، شخصی که به حقانیت اسلام آگاهی دارد باید اعدام شود و شخصی که به این نتیجه رسیده حقانیتی در اسلام نیست نباید اعدام شود. تشخیص این آگاهی به حقانیت اسلام در اختیار چه کسی است؟ حاکم شرع چطور می فهمد شخصی که از دین جدا شده واقعا این آگاهی را دارد یا خیر؟
با بحث علمی
مثلا در داستان علی محمد باب وقتی که ادعا های خود را مطرح کرد یک گروه از علما او را دعوت به مناظره کردند و دلایل او را شنیده ویک یک رد کردند و به اثبات ادعا خود پرداختند و او هیچ جوابی نداشت و بر حرف خود اصرار بدون دلیل می کرد

شعیب;322942 نوشت:
با سلام یک بار فردی در مواضع تحقیق خود دقت نمی کند و و به نتیجه اشتباه می رسد این فرد اگر چه خود به یقین برسد نه تنها این یقینش برای دیگران حجت نیست بلکه برای خودش نیز حجت نخواهد بود پس این فرد باید به خاطر این اخذ مبادی یقین سرزنش شود و این فرد اگر به ابراز عقاید خود در جامعه به عنوان یک متیقن بپردازد در حقیقت اخلال در جامعه کرده است و این همان است که به عنوان دلیل بر برخورد با مرتد مطرح شد. حال اگر کسی بیاید ادعا کند که من با دلیل قطعی دین و ضروریات دین را کنار گذاشته ام و دلیل قانع کننده ای برای دین نیافتم اگر همچنین ادعایی بکند ما به او خواهیم گفت اگر دلیل شما یقین آور است با علمای دین گفتگو کن و اگر دلیلش بر حق بود نه تنها ما او را مرتد نمی دانیم بلکه خودمان هم به او خواهیم پرداخت .

با سلام و تشکر از پاسخگویی شما.
بنده تا حالا فکر می کردم عقل هر شخصی برایش می تواند حجت باشد. اگر قرار باشد عقل دیگران را ملاک پذیرش عقاید و باورهایش قرار دهد پس چه فرقی با تقلید دارد؟! در صورتی که شیعه معتقد است تقلید در عقاید و باورها و در واقع اصول دین جایز نیست. این طور که شما می فرمایید پی غیر از شیعمسلمانان همه مردم دنیا باید سرزنش شوند چونکه به نتیجه ای خلاف اسلام رسیده اند؟!
برای نمونه بابت تحقیق برای شما مثالی می زنم :
شما ابوحامد غزالی را به یاد بیاورید. ایشان اشعری مسلک بود. فقیه بود. ولی در مقطعی از زندگی اش متحول شده و به تحقیق در تمام ادیان و مذاهب و فرقه ها و مکتب ها اقدام کرد. به قول خوذش به کنه فلسفه اشراف پیدا کرد. ( فلسفه مشا ) در تمام فرقه ها مطالعه نمود و سالهای سال وقت و زندگی خود را دراین راه گذراند. مدتی زیادی هم به گوشه نشینی پرداخت. چون که دنبال حقیقت بود. در این راه سختی های بسیاری کشید. در آخر هم به قول خودش فرقه تصوف را انتخاب کرد. ولی اشعری مسلک ماند. آیا ما می توانیم بگوییم ایشان به خاطر انتخابی غیر از انتخاب فرقه امامیه باید سرزنش شود؟ در صورتی که به جرات می تواند گفت از جمله کسانی است که بشترین وقت را در تحقیق در ادیان و فرق نهاده است. آنهم منصفانه ( به زعم خودش )
شما آیه لا یکلف الله نفسا الا وسعا را چگونه معنا می کنید؟ آیا خداوند بیش از حد وسع فکری و عقلی انسان از او انتظار دارد؟ آیا اگر مسلمانی وسع فکری اش تنها به آنجا رسید که مثلا پس از تحقیقاتش دین یا فرقه ای دیگر را حق بداند آیا خداوند او را سرزنش می کند؟ اگر قرار باشد که همه پس از تحقیق باید به یک نتیجه مشخص برسند دیگر تحقیق چه جایگاهی می تواند داشته باشد؟ نمیدانم کجا بود ولی قبلا هم عرض کردم که فرق کلام با فلسفه در این است که نتیجه برای متکلم مشخص است و سعی دارد توجیه عقلانی برای آن نتیجه یا هدف پیدا کند ولی برای یک فیلسوف نتیجه مشخص نیست. یک فیلسوف بدون در نظر گرفتن اینکه چه نتیجه ای ممکن است حاصل شود به تحقیق می پردازد. حال با تعریف شما دیگر فرقی بین فلسفه و کلام وجود نخواهد داشت. آیا در همین اسلام خداوند به همه مسلمانان یک معرفت داده است؟ آیا همه مسلمانان یک جور حساب و کتاب می شود؟ آیا یک مستضعف مسلمان مانند یک مرجع تقلید حسابرسی می شود؟ مسلما خیر. هر کس به اندازه معرفتی که خداوند به او داده حساب کتاب می شود. فلذا عقل هر شخص بدون در نظر گرفتن اینکه چه نتیجه ای برایش به همراه دارد برایش حجت است.

شعیب;322947 نوشت:
با بحث علمی مثلا در داستان علی محمد باب وقتی که ادعا های خود را مطرح کرد یک گروه از علما او را دعوت به مناظره کردند و دلایل او را شنیده ویک یک رد کردند و به اثبات ادعا خود پرداختند و او هیچ جوابی نداشت و بر حرف خود اصرار بدون دلیل می کرد

در این مثال شما یک طرف بحث و مناظره هستید فلذا نمی توانید بگویید او اصرار بدون دلیل داشت. از نظر شما و آن گروه علما ایشان دلیل نداشت. شاید از نظر خودش دلیل داشت و شما دلیل نداشتید. لذا در یک بحث علمی شخصی که به داوری می نشیند باید بیرون از عقاید دو طرف باشد تا بتواند قضاوت منصفانه بکند. بنده هم اعتقاد دارم نمی شود مشخص کرد که فرد خارج شده از اسلام قصد اخلال در جامعه و عناد و دشمنی دارد. شاید از نظر خودش قصد هدایت و روشنگری دارد.
لذا تا زمانی که یک عقیده و باور صرفا در مرحله بیان و تبلیغ است هیچ اخلالی را به همراه ندارد فقط زمانی مخل نظم در جامعه می شود که اصرار بر این داشته باشد که عقایدشان به صورت قانون در جامعه به مرحله اجرا در بیاید آن وقت می شود گفت هرج و مرج در جامعه شکل می گیرد. ولی اگر حکومتی بستر و محمل لازم برای تبلیغ و نشر همه باورها و عقاید را به طور یکسان فراهم آورد دیگر همان تبلیغ هم می شود قانونی و بی نظمی بوجود نمی آید. در چنین جامعه ای است که مسلما عقیده و باوری مورد قبول واقع خواهد شد که هماهنگی و همخوانی بیشتری با فطرت انسانی داشته باشد.
و من الله توفیق
موضوع قفل شده است