جمع بندی مبنای انقلاب اسلامی در قرآن کریم

تب‌های اولیه

33 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مبنای انقلاب اسلامی در قرآن کریم

مبنای انقلاب اسلامی در قرآن کریم :
امام خمینی قدس سره الشریف فرمودند : ولایت فقیه استمرار حرکت انبیاست .
حرکت انبیا چیست ؟
خداوند می فرماید :
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآيَاتِنَا وَسُلْطَانٍ مُّبِينٍ –. إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَاتَّبَعُواْ أَمْرَ فِرْعَوْنَ وَمَا أَمْرُ فِرْعَوْنَ بِرَشِيدٍ .
( هود آیات 96و 97 )
و ما موسی را همراه با آيات و حجت آشکار خويش فرستاديم، به نزد فرعون و مهتران قومش اما آنان پيرو فرمان فرعون شدند و فرمان فرعون به راه صواب راه نمی نمود .

وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآيَاتِنَا وَسُلْطَانٍ مُّبِينٍ –. إِلَى فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَقَارُونَ فَقَالُوا سَاحِرٌ كَذَّابٌ .
( مومن آیه 24 )
و ما موسی را همراه با آيات و حجت آشکار خويش فرستاديم، به سوى فرعون، هامان و قارون ؛ امّا [آنان به جاى پذيرش حق ] گفتند: او جادوگرى بسيار دروغگو است .

از این آیات و آیات مشابه آن در قرآن کریم این اخذ می شود که یک نظام طاغوتی از سه ضلع سیاسی و فکری فرهنگی و اقتصادی تشکیل می گردد :

1 – فرعون : نماد طاغوت سیاسی که تسلط سیاسی و نظامی دارد .
2 – هامان : نماد طاغوت فکری و فرهنگیست که با شبهه افکنی و فریب مردم را از مسیر حق و مردان الهی جدا میکند و همیشه در خدمت فرعونهاست .
3قارون :نماد طاغوت اقتصادی که با پول و ثروت در مقابل حق و عدالت قد علم می کند . به اعتقاد برخی این همان خطرناک ترین نوع طاغوت است ، زیرا که با ثروت خود فرعون و هامان درست می کند یا آن ها را تقویت می کند و جالب اینکه نوشته اند قارون از همه بنی اسرائیل به تورات آشناتر بوده است یعنی این نوع طاغوت گاهی رنگ دینی هم به خود می زند و توجیه دینی هم دارد .
حال اگر بناست در مقابل این نظام طاغوتی ؛ نظامی الهی حاکم شود ، می بایست این سه ضلع طاغوتی نابود گردد ، باید به جای فرعون یک مرد الهی و موسی گونه و به جای هامان ها ، علمای ربانی و به جای قارون ها انسانهایی شایسته که پول و ثروت آنها مشروع و حلال و در خدمت دین خدا و بندگان خدا باشد ، قرار بگیرد .

نگاهی اجمالی به انقلاب اسلامی ایران
از همین رو با دقت و مطالعه در تاریخ گذشته کشور خودمان ایران متوجه می شویم که سایه شوم ظلم و ستم طاغوتها سالیان متمادی مردم مسلمان ایران زمین را در رنج و عذاب نگه داشته بود . فقر و بی عدالتی و استثمار و اختناق و ظلم بی حد و دین ستیزی و مبارزه با دستورات الهی و حقوق اولیه انسانی در دستور کار نظام طاغوتی پهلوی و قبل از آن بود . امام خمینی به عنوان یک مرد الهی که در دوران غیبت زعامت شیعه را به عهده دارد با اشارت وعنایت امام عصر ارواحنا فداه و زمان سنجی مناسب با پشتیبانی مردم مسلمان ایران بر علیه نظام طاغوتی و وابسته پهلوی قیام کردند و به لطف حق و عنایت امام زمان و برکت خون شهیدان در 22 بهمن 1357 انقلاب اسلامی بر علیه نظام ستم شاهی پیروز گردید .
امام خمینی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ، اصل بر زمین مانده ولایت فقیه که از مسلمات فقه امامیه هست را برای اولین بار در دوران غیبت به مورد اجرا در آورد . و اقدام به تشکیل حکومت اسلامی نمود .

اگر حکومت اسلامی است پس چرا ...........؟
برای دریافت پاسخ نگاهی اجمالی به وقایع بعد از انقلاب همه چیز را عیان خواهد نمود :
امام به عنوان یک مرد موسی گونه با حمایت مردم در 22 بهمن 1357 فرعون زمان را از سریر قدرت به زیر کشیدند و مردم در رفراندوم 12 فروردین به جمهوریت و اسلامیت این نظام در سایه ولایت فقیه رأی مثبت و البته قاطع دادند .
دو سال اول انقلاب دستان پلید استکبار در داخل اقدام به ایجاد غائله ها و ترورهای کور در کوی و برزن این کشور نمودند . بهترین شخصیتها و متفکرین انقلابی را از بین بردند ، شهدای حزب جمهوری اسلامی که سرخیل آنان شهید آیت الله بهشتی بود ، رئیس جمهور و نخست وزیر مکتبی این کشور ، شهیدان رجائی و باهنر را شهید کردند . غائله آمل و آذربایجان و کردستان و خوزستان را راه انداختند . اما به عنایت امام زمان و هوشیاری امام و امت ، توطئه استکبار در از بین بردن این انقلاب ناکام ماند .
در مرحله بعد حدود هشت سال جنگ نابرابر را بر کشور ما تحمیل کردند و مستکبرین شرق و غرب عالم همه دست در دست هم به نام صدام به کشور ما تجاوز نمودند ، اما با ایستادگی امت مسلمان و جان فشانی پیروان امام ، دشمن با خفت و خواری ، طعم تلخ شکست را پذیرفت . و نتوانست حتی یک وجب از خاک کشورمان را تصرف کند و اینگونه بود که دشمن در این مرحله نیز در از بین بردن انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی رحمة الله علیه ناکام باقی ماند . یک سال بعد از اتمام جنگ امام خمینی به رحمت خدا رفت و زعامت و رهبری جامعه اسلامی بر مبنای کشف به عهده مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای حفظه الله گذارده شد .
حدود یازده سال انقلابیون به تسلط سیاسی و نظامی مرد الهی بسنده کردند و تنها مشغول حفظ انقلاب و حراست از جغرافیای کشور شدند و چه مغزهای متفکری که جسم و خون و آبرو و مال خود را در طبق اخلاص نهاده در راه آرمانهای به حق امام و انقلاب ایثار نمودند .
انقلابیون مؤمن تا دوره رهبری مقام معظم رهبری از اضلاع فرهنگی و اقتصادی انقلاب به ناچارغافل ماندند . کسانی که از پس مانده های دوران پهلوی بودند یا بر اثر غلبه هوای نفس در پشت جبهه فرصت پیدا کرده و دردوایرحکومتی تبدیل به طاغوت شده و در غیبت نیروهای مخلص انقلاب مسندهای مهم فرهنگی و اقتصادی را به تصرف خود در آورده بودند . بعد از رحلت امام خمینی ره با ابزارهای فرهنگی و اقتصادی شروع کردند به تقویت فرعونچه هایی به عنوان وزیر و وکیل و نماینده و رئیس جمهور ، به گونه ای که در دوره ششم مجلس را قبضه کردند ورئیس جمهوری آقای خاتمی را رقم زدند ، دوره هایی که به اذعان اهل خبره و شواهد و مدارک مستند تلخ ترین دوران انقلاب بود ، در این دوره ها بود که هامانهای زمان آشکارا بر علیه مقدسات این امت هجمه کردند ، روزنامه های زنجیره ای تا تریبون های گوناگون و سمتهای مختلف همه و همه برعلیه آرمانهای امام و شهدا هم صدا شدند ، به گونه ای که در فتنه های 18 تیر و بعد از آن در سال 1376 قصد از بین بردن ضلع سیاسی انقلاب یعنی ولایت فقیه و ولی فقیه زمان را نمودند که با هوشیاری امت ناکام ماند . و جالب اینکه فرماندهان این جریان خود در حاکمیت بودند و وزارت کشور و برخی دوایر دیگر حکومتی و افراد مدعی انقلابی و اصلاح طلبی خود ایجاد کننده این فتنه بودند . رجوع به شواهد و اسناد هم مؤید این مطلب است . تنها کاری که این مفسدین نتوانستند در این مملکت انجام دهند کودتای نظامی بود ، چون فرماندهی کل قوا در اختیار مرد الهی بوده و هست و اگر این فرماندهی مانند دوره بنی صدر در اختیار رئیس جمهور بود مدتها بود که فاتحه انقلاب اسلامی خوانده شده بود . می بینیم که تا این دوره خبری از انقلاب فرهنگی و اقتصادی به معنای حقیقی نیست ، که هیچ بلکه شیاطین خارجی با هم دستی منافقین داخلی به دنبال حذف محور سیاسی انقلاب یعنی ولایت فقیه نیز هستند .

نظام اسلامی در مسیر تحقق حکومت اسلامی :
بعد از معرفی حضرت آیت الله خامنه ای به عنوان رهبر توسط مجلس خبرگان ، این بزرگوار مسئله اسلامی شدن دانشگاهها را مطرح فرمودند ، این یعنی مبارزه با هامانهای زمان و تکمیل انقلاب در بعد فرهنگی . هامانهایی مانند سروش و گنجی و کدیور و شبستری و مهاجرانی و ....که عمدتاَ در دانشگاهها لانه کرده بودند و رسما بر علیه مقدسات این ملت شبهه افکنی و قلم فرسایی می نمودند و اقدام به گمراه نمودن فرزندان این مرز و بوم می نمودند . رهبر عزیز انقلاب با این ایده به جنگ طاغوتهای فکری و فرهنگی رفتند که با داشتن تریبونهای مختلف و ابزار گوناگون مانند : موسسات و سایت های اینترنتی و روزنامه های زنجیره ای و شبکه های ماهواره ای و برنامه های هنری و فرهنگی و هزار و یک وسیله دیگر سعی در مسخ افکار انقلابی امام و تغییراسلام ناب محمدی به اسلام آمریکایی داشتند . مقام معظم رهبری این نبرد را شبیخون و تهاجم فرهنگی دشمن نام گذاری فرمودند . و این مبارزه در بعد فرهنگی همچنان ادامه دارد و ما در کشور همچنان شورای عالی انقلاب فرهنگی داریم ، که دال بر وجود طاغوتهای فکری و فرهنگی در جامعه است .
مقام معظم رهبری مسئله مبارزه با مفاسد اقتصادی و مفسدین اقتصادی را مطرح فرمودند ، این یعنی مبارزه با قارونهای زمان یعنی تکمیل انقلاب در بعد اقتصاد ، و در یک مرحله طی بیانیه ای 8 ماده ای مشهور ، به سران سه قوه خواستار سرعت بخشیدن به این مبارزه شدند ، که به علت نفوذ مافیای ثروت و قدرت عملا این اوامر رهبر معظم ناکام و بر روی کاغذ ماند ، اگر چه با تشکیل مجلس به اصطلاح اصول گرای هفتم و هشتم و روی کار آمدن رئیس جمهور نهم آقای احمدی نژاد ، با شعار عدالت محوری و اسلام محوری ، امام و امت به این مبارزه امیدوارتر شدند ، لکن این مبارزه نیز با مقاومت سر سختانه طاغوتهای داخلی همچنان به سرانجامی که انتظار رهبر معظم انقلاب و مردم و شایسته حکومت اسلامیست نرسیده است ، و دیدیم که در جریانات بعد از انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری این دشمنان داخلی که بخشی از آنان در درون حاکمیت منافقانه لانه کرده اند با کمک دستگاه استکباری و احزاب قدرت طلب و افراد شهوت طلب و جاه طلب ، چگونه عریان و آشکار به میدان آمده اند تا به خیال واهی خود کار انقلاب و رهبر عزیز را یکسره کنند ، غافل از اینکه مکروا مکر الله و الله خیر الماکرین .
حال با توجه به مطالب بالا باید بگوییم که انقلاب اسلامی هنوز کامل نیست و نیاز به تکمیل در همه ابعاد سیاسی و فرهنگی و اقتصادی دارد . از این جهت است که مقام معظم رهبری عنوان نظام اسلامی را در سخنان خود به کار می برند ، نه حکومت اسلامی ، یعنی در مسیر حکومت اسلامی هستیم . یک اسکلت بندی از اسلام در این کشور ایجاد شده که نیاز به تکمیل دارد ، تا حکومتی که به تمام معنا احکام اسلام و عدالت اجتماعی در آن ساری و جاری باشد بر پا گردد و زمینه ساز حکومت جهانی عدل حضرت مهدی ارواحنا فداه شود . و این نیز حاصل نمی شود مگر عمل به فرمایش امام راحلمان که فرمودند :
پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیب نرسد .

و من الله التوفیق

با سلام
طبق گفته اولتان در مورد سه ضلع طاغوتی بودن یک حکومت در زمان حکومت شاه وضع به همین ترتیب نبود بخصوص در مورد ضلع 3 اگر شما کمی در آن دوره تفحص کنید می بینید که چه رشد های اقتصادی داشت حاصل می شد که به آمدن انقلاب اسلامی از بین رفت وکسانی که کار آفرین بودند به جرم طاغوتی بودن از کشور اخراج شدند
دقت بفرمایید که من قصد دفاع از حکومت شاهنشاهی را ندارم قصد من بیشتر نقض سخنان حضرت عالی بود و ان شاالله سو برداشت نشود

باعرض پوزش در زملن شاهنشاهی با این که نظام اسلامی نبود اما بخشی از قوانین اسلام در آن رعایت میشد اما الان چی؟ما میخاستیم یه خونه بسازیم در یکی از ادارات دولتی باید رشوه میدادی تا امضا رو میگرفتی.در عربستان که فقط بویی از اسلام دارد اگر یک نفر دزدی کند اگر دزدیش هم کوچیک باشه 3تا انگشتانش را قطع میکنن اما در قانون ما چی؟

imandin;199268 نوشت:
اگر شما کمی در آن دوره تفحص کنید می بینید که چه رشد های اقتصادی داشت حاصل می شد که به آمدن انقلاب اسلامی از بین رفت

كدام رشد اقتصادي حاصل مي شد؟
مي توانيد بيشتر توضيح بدهيد؟
در خيلي از مناطق كشور امكانات اوليه زندگي نبوده اونوقت شما از رشد اقتصادي در دوره پهلوي ملعون مي گوييد؟؟؟؟؟؟؟؟؟
درسته
يه سري پيشرفت ها بود ولي منوط به وابستگي كامل به غرب بود كه به محض كوچكترين اعتراض از ناحيه ما تمام آن پيشرفت ها از ما گرفته مي شد؟
پيشرفت در حقيقت متعلق به ما نبود پيشرفت غرب بود در ايران اجرا مي شد
اين خوب است؟

seyed mostafa;268519 نوشت:
باعرض پوزش در زملن شاهنشاهی با این که نظام اسلامی نبود اما بخشی از قوانین اسلام در آن رعایت میشد اما الان چی؟ما میخاستیم یه خونه بسازیم در یکی از ادارات دولتی باید رشوه میدادی تا امضا رو میگرفتی.در عربستان که فقط بویی از اسلام دارد اگر یک نفر دزدی کند اگر دزدیش هم کوچیک باشه 3تا انگشتانش را قطع میکنن اما در قانون ما چی؟

چه ربطي داره ؟

با سلام
حکومت سکولار دموکرات هم طاغوتی به حساب میاد؟ با وجود اینکه به مردم ظلم و ستم نمی کنه و رفاه مردم رو تامین می کنه مثلاً حکومت سوئد یا ژاپن یا سوییس رو در نظر بگیرید.
باز هم اینها طاغوتی اند؟ چونکه اجازه نمیدن احکام خدا اجرا بشه؟ اونم احکام ظالمانه خدا رو حذف کردن و چیزای خوب رو نگه داشتن؟
یه سوال دیگه
اگر حکومت اسلامی صلاحیت اداره کشور رو نداشته باشه چیه؟ اگه حکومت اسلامی هی کشور رو بکشونه به طرف جنگ های پرهزینه و بیهوده مذهبی و از این طریق مسلمانان کشورش رو فقیر و فقیر تر کنه آیا جایزه که مسلمانان علیه حکومتشون انقلاب کنند؟!

با سلام به شما دوست عزیز

keen fighter;316856 نوشت:
حکومت سکولار دموکرات هم طاغوتی به حساب میاد؟ با وجود اینکه به مردم ظلم و ستم نمی کنه و رفاه مردم رو تامین می کنه مثلاً حکومت سوئد یا ژاپن یا سوییس رو در نظر بگیرید.
باز هم اینها طاغوتی اند؟ چونکه اجازه نمیدن احکام خدا اجرا بشه؟ اونم احکام ظالمانه خدا رو حذف کردن و چیزای خوب رو نگه داشتن؟

اگر به سرنگار دقت بیشتری می شد سؤال به گونه ای دیگر مطرح می گشت، زیرا سرنگار، به دنبال مستندات انقلاب اسلامی از دیدگاه اسلام و قرآن کریم است و طبعا برای مسلمین و معتقدان به قرآن مهم است نه برای حضرتعالی،‌ بعلاوه اینکه تعریف ظلم و عدل و خوب و بد و رفاه و غیره، بستگی کامل به نوع جهانبینی دارد، و نمی توان در این تاپیک به آنها پرداخت.

اما اگر شما یا هر کسی که دین اسلام را قبول ندارد، فرض کند قرآن حجت است، آنگاه می توان بحث نمود، لذا فرض میکنم شما اسلام و قرآن را قبول دارید، طبق این فرض پاسخ شما چنین است:

از دیدگاه دین مبین اسلام، انسان آزاد آفریده شده و هیچ انسانی حق محدود ساختن آزادی های او را ندارد، و تنها کسی که اختیاردار اوست، خالق اوست، خالق، مالک است و مالک، اختیار تامِ مملوک خود دارد، مالک با اراده خود و طی دستوراتی شئونات زندگی مملوک را تنظیم می کند، این دستورات در قالب آموزه های قرآن و عترت (علیهم سلام الله) بیان شده که مهم ترین آنها، استقلال سیاسی است، که از آن تعبیر به ولایت می شود.

در قرآن کریم تنها دو ولایت مطرح گشته و سرانجام هردو روشن شده است:
اللَّهُ وَلِيُّ الَّذينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ الَّذينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فيها خالِدُون‏، خدا ياور مؤمنان است. ايشان را از تاريكيها به روشنى مى‏برد. ولى آنان كه كافر شده‏اند طاغوت ياور آنهاست، كه آنها را از روشنى به تاريكيها مى‏كشد. اينان جهنميانند و همواره در آن خواهند بود.(1)
به عبارتی دیگر، چون زندگی فردی و اجتماعی انسان بدون قانون نمی شود، باید زیر بار قانون خدا برود و الا طاغوت است، حتی اگر این قانون با اراده و میل قلبی خود انسانها تدوین گشته باشد طاغوت است، زیرا انسان خودش مالک خودش نیست که اختیاردار خودش باشد پس تنها کسی که حق جعل قانون دارد خدای مالک الملک است.
خلاصه اینکه از منظر قرآن کریم، ظلم و تعدی نکردن حکومتها به مردمشان، و جعل و اجرای قانون توسط مردم،‌ و در یک کلمه دموکراسی و مردم سالاری، (به تنهائی و بدون توجه به آموزه های دینی) هیچ ارزشی ندارد و طاغوت است.

keen fighter;316856 نوشت:
اگر حکومت اسلامی صلاحیت اداره کشور رو نداشته باشه چیه؟ اگه حکومت اسلامی هی کشور رو بکشونه به طرف جنگ های پرهزینه و بیهوده مذهبی و از این طریق مسلمانان کشورش رو فقیر و فقیر تر کنه آیا جایزه که مسلمانان علیه حکومتشون انقلاب کنند؟!

اینکه مردم حق انقلاب دارند یا خیر از دو زاویه قابل بررسی است:

اول
خداوند به صورت تکوینی انسان را موجودی مختار آفریده و تمام ابزار اطاعت و معصیت را در اختیار او قرار داده است از این زاویه همه مردم مختارند علیه حکومت قیام کنند، حکومتشان عادل باشد یا ظالم، حاکم از طرف خداوند مشروعیت حکومت کردن داشته باشد یا خیر، حکومت پشتوانه مردمی داشته باشد یا نداشته باشد،‌ در تمام صورتها، تعیین سرنوشت با مردم است.

لذا اگر مردمی توانستند بر ضد حکومت قیام کنند کسی مانع آنها نمی تواند بشود، طبیعی است که حکومتها و حامیانشان دست روی دست نگذاشته به مقابله جدی با مردم می پردازند، و اگر قدرت مردم بر حکومت و طرفدارانش چربید، طبیعتا حکومت سرنگون می شود.

دوم
از منظر تشریعی، انسان وظیفه دارد آنچه خدا برای او تکلیف کرده انجام دهد، و با انجام دقیق آنها، به سعادت دنیوی و اخروی برسد، طبق آموزه های دینی یکی از تکالیفی که خدای متعال بر انسانها واجب ساخته اطاعت از فقیه جامع الشرائط است، این اطاعت هیچ قیدی نداشته و شامل تمام امورات شخصی و اجتماعی است.

وجود رساله های عملیه در منازل مسلمین و عمل طبق آنها، یکی از علائم اطاعت پذیری نسبت به فقهاست، شرکت در انتخابات و راهپیمائی و نمازهای جمعه نیز علامت دیگر است.

مردم به خوبی می دانند حکومت دینی داشتن، خشم زورگویان جهان را برانگیخته و اصل انقلابشان خاری در چشم آنان است، طبیعتا، داشتن چنین حکومتی پرهزینه است و کسی که طرفدار انقلاب باشد اهل مبارزه نیز هست و انسان مبارز، توقع زندگی آرام و بدون دشمن ندارد، اصلا انسان معتقد به آخرت، همیشه دشمن دارد، دشمنان توحید و آزادی، دشمن دینداران هستند.

به عبارتی دیگر، دین داشتن (گرچه توده مردم دنیا با آن مشکلی ندارند بلکه بعضا موافقند) ذاتا دشمن تراشی از نوع حکومتی است، یعنی مستکبرین دنیا و حکومتهای وابسته، ابراز دشمنی می کنند.

پس نمی توان به بهانه هزینه بر بودن حکومت دینی، یا حساسیت برانگیز بودن احکام دینی، دست از حمایت از حکومت کشید و بر ضد آن انقلاب نمود، چون با آموزه های قرآنی سازگار نیست.

اما اگر مردم مسلمان دریافتند حاکمشان، طبق دستور خدا و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) عمل نکرده و از مسیر حق خارج گشته می توانند بلکه واجب است در صورت فراهم شدن شرائط و در صورت لزوم از جان مایه گذاشته بر ضد او قیام و او را از قدرت برکنار نمایند، زیرا دستورات فراوانی در قرآن و روایات مبنی بر مبارزه با ظلم و ستم وجود دارد و اجر زیادی برای جهاد در راه خدا مطرح و متقابلا عقوبت سنگینی برای ترک این فریضه بیان شده است.

موفق باشید.
ـــــــــــــ
1.بقره/257.

با سلام مجدد

صالح;317931 نوشت:
طبعا برای مسلمین و معتقدان به قرآن مهم است نه برای حضرتعالی

قبلاً هم اینا رو یه جایی خونده بودم.همیشه همینو میگید ولی کسی که مسیحیه،سنی(سنی ها به شکل شیعیان ولایت و مرجع تقلید ندارند یا اینکه اقلاً ولایت فقیه شیعیان در دین آنان باطل است)،بهایی،بی دین و ...
است تکلیفش چیه این وسط؟
70 درصد مردم ایران شیعه هستن و شامل چیزهایی که شما گفتید میشن.ولی در یک کشوری که نصف مسلمون و نصف مسیحی هستند چی؟ آیا این حکومتی که شما گفتید حکومت کاملی است؟
به علاوه آیا همون 70 درصد هم دارای ارزش های مشترک هستند؟ آیا حکومت ولایی که گفتید حکومت ظالمانه الهی نیست؟ آیا خدای شما ظالم و ستمگری نیست که میخواد ارزش های خودش رو به همه مردم تحمیل کنه؟

با سلام به شما دوست گرامی

فقط درباره یک مطلب مرتبط با بحث نکته ای عرض کنم:

keen fighter;318359 نوشت:
سنی ها به شکل شیعیان ولایت و مرجع تقلید ندارند یا اینکه اقلاً ولایت فقیه شیعیان در دین آنان باطل است

چون بحث درباره مبنای انقلاب اسلامی در قرآن کریم است، سنی اگر واقعا سنی باشد یعنی به دنبال احیای سنت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بر مبنای قرآن کریم باشد باید به همه قران باور داشته و تک تک آیات را حجت بداند، آیات زیادی زیربنای انقلاب اسلامی است که اطاعت از رسول (ده ها آیه و به عبارات گوناگون)و دنباله روی از ایشان را از ما خواسته است،‌ حال سؤال اینجاست می توان مطیع پیامبر بود و تشکیل حکومت دادن ایشان را تبعیت نکرد؟
می توان هجرت به مدینه و تشکیل حکومت را از تاریخ پیامبر اسلام حذف نمود؟

بنابراین،‌ اهل تسنن اگر معتقد به ولایت فقیه نیز نباشند نباید زیر سایه کفار و نوکرانشان زندگی کنند، نباید قانونی غیر قانون قرآن حاکم باشد، و الا طاغوت است.

لطفا به مطالب پیشین بیشتر دقت کنید، بحث ولایت الله و ولایت طاغوت یک بحث شیعی تنها نیست،‌ بحث قرآنی است و قرآن فصل مشترک همه مسلمین است.
ــــــــــــــــــــ
اما نسبت به سائر نکاتی که فرمودید (گرچه جای بحث دارند و لازم است مطرح شود) متأسفانه به سرنگار دقت نکردید، طبق موضوع و محتوای سؤال تاپیک،اینجا بحث سر حقانیت موارد زیر نیست:

1- خدا عادل است.
2- دین اسلام کامل است.
3- برای به حکومت رساندن دین اسلام باید تلاش کرد حتی به قیمت جانسپاری!
4- وقتی اسلام به حکومت می رسد که اقبال عمومی همراه آن باشند.
5- قرآن کریم و روایات معصومین تنها دست آویز یک مسلمان است و بس، و الا طاغوت است.

پس هرچه شما درباره مطالب بالا بنویسید خارج از محتوای تاپیک بوده و منتظر پاسخ نباشید، اما اگر میل به بحث دارید:

keen fighter;318373 نوشت:
من خیلی چیز ها رو باید مفصلاً برای شما توضیح بدم.

فقط و فقط با توجه به آموزه های قرآنی، توضیحی در رد یا تأیید انقلاب اسلامی دارید بفرمائید و الا به تاپیکهائی درباره آزادی بیان و حقوق اقیت و امثالهم مراجعه نمائید.

موفق باشید.

با سلام
حاج آقا نگفتید که اگر جامعه ای نصف اون مسلمان بودند و نصف مسیحی چه حکومتی باید تشکیل بشه؟!
یه سوال دیگه
با توجه به آیات قرآن حکومت باید قوانین اسلامی داشته باشه ولی نگفته باید ولی فقیه داشته باشه!(در مورد اهل تسنن که اینطور است!) یعنی لزومی نداره مجری قانون فقیه باشه بلکه یک آدم مذهبی
یعنی آیا حکومت دموکرات اسلامی هم طاغوتی است؟
منظورم اینه که چرا باید رهبر جامعه فقیه(روحانی) باشه؟

به نام خدا
سلام

بحث خوبی باز شده
یک قدری هم راجع به مبحث تقیه بفرمایید.
یعنی بهتر نبود یک حکومت دینی ، پس از تشکیل شدن ، در برخورد با دشمنانش ، از مفهوم تقیه استفاده می کرد ؟

[="black"]

صالح;317932 نوشت:
خداوند به صورت تکوینی انسان را موجودی مختار آفریده و تمام ابزار اطاعت و معصیت را در اختیار او قرار داده است از این زاویه همه مردم مختارند علیه حکومت قیام کنند، حکومتشان عادل باشد یا ظالم، حاکم از طرف خداوند مشروعیت حکومت کردن داشته باشد یا خیر، حکومت پشتوانه مردمی داشته باشد یا نداشته باشد،‌ در تمام صورتها، تعیین سرنوشت با مردم است.

لذا اگر مردمی توانستند بر ضد حکومت قیام کنند کسی مانع آنها نمی تواند بشود، طبیعی است که حکومتها و حامیانشان دست روی دست نگذاشته به مقابله جدی با مردم می پردازند، و اگر قدرت مردم بر حکومت و طرفدارانش چربید، طبیعتا حکومت سرنگون می شود.

این سوال برای من هم هست که اگر گرفتن حق تعیین سرنوشت از مردم غلط است و ظلم خب گرفتن حق تعیین سرنوشت از اقلیت هم ظلم است!!!!پس یا این قاعده غلط است یا این شیوه ی حکومتی (یعنی جمهوری!) چون هم زمان با هم امکان وقوع هر دوش نیست!چون در حکومت جمهوری هم فقط اکثریت حق تعیین سرنوشت دارند!والبته نمیتوان حکومتی هم ایجاد کرد که خواسته همه در اون اجرا بشه همواره در جامعه افرادی هستند که نظری متفاوت دارند.(البته با توجه به اینکه حکومت با وجود اینکه تاثیر زیادی میگذارد بر زندگی مردم اما ذاتا نمیتواند از مردم به طور کامل صلب اختیار کند!!یعنی مردم حتی اگر در انتخاب نوع حکومت هم کاملا ازاد نباشند اختیارشان رو از دست ندادند گرچه خیلی محدود شدند)
از طرف دیگه دلیل نمیشه چون یک عده تعدادشون بیشتر است حرفشان هم درست باشه و چون تصمیم گیری برای کشور روی سرنوشت همه ی افرادی که در اون کشور زندگی میکنند اثر میگذارد تصمیم غلط اکثریت نه تنها باعث ظلم به خودشون که باعث ظلم به اقلیت هم میشه!....؟؟؟

(این رو هم تاکیید کنم که منظور من صرفا نظام حاکم در ایران نیست!یک بحث کلی است که البته قطعا به کشور ما هم مربوط میشه...!)

[/]

با سلام به شما دوست عزیز

keen fighter;318669 نوشت:
اگر جامعه ای نصف اون مسلمان بودند و نصف مسیحی چه حکومتی باید تشکیل بشه؟!

اگر مسیحیان مسیحی باشند باید به انجیل (حتی همینکه به نظر ما تحریف شده است) اعتقاد داشته باشند، و احکام اسلامی در تمامی ادیان توحیدی یکسان است، حرمت بی بند و باریهای جنسی و شراب و ربا و قتل و جنایت و زیر بار کفار نرفتن و غیره، همگی جزو آموزه های اصلی قرآن و تورات و انجیل (فعلی) است، وقتی قرآن کریم می فرماید:
إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ، هر آينه دين در نزد خدا دين اسلام است(1)

یعنی تسلیم بودن در برابر دستورات خدای متعال و اصول کلیه این دستورات در همه ادیان توحیدی یکسان است.

پس حکومت اسلامی است اما نامش چه باشد می توان نام آن را حکومت توحیدی گذاشت، یا حکومت الهی! قطعا سرِ نام حکومت بحثی نداریم مهم محتوای آن است، که از این جهت قرآن و انجیل در بسیاری از اصول مشترکند.
ــــــــــــ

keen fighter;318669 نوشت:
آیا حکومت دموکرات اسلامی هم طاغوتی است؟ منظورم اینه که چرا باید رهبر جامعه فقیه(روحانی) باشه؟

این بر می گردد به همان اصل موضوع سرنگار، زیرا قرآن کریم ولایت را از آنِ خدا و رسول و جانشینان ایشان می داند، و امامان معصوم برای پیروانشان مراجعی مشخص کردند و حکم آنها را حکم خدا دانسته و عمل بر خلاف آن را طاغوت معرفی کرده اند، در واقع مسیر توحید و خدا پرستی بر پایه ولایت است،‌ ولایتی که مستمرا از خدا شروع و به فقیه ختم می شود،‌ و خارج این مسیر هرچه باشد طاغوت است.(2)

keen fighter;318669 نوشت:
با توجه به آیات قرآن حکومت باید قوانین اسلامی داشته باشه ولی نگفته باید ولی فقیه داشته باشه!(در مورد اهل تسنن که اینطور است!) یعنی لزومی نداره مجری قانون فقیه باشه بلکه یک آدم مذهبی

ضمنا در این جهت تفاوتی میان شیعه و سنی نمی کند زیرا سنی اگر سنی باشد، باید با فراهم شدن شرائط، سنت پیامبر را احیاء نماید، و احیاء سنت نبوی به معنای حاکم ساختن و اجرای احکام قرآن است و حاکم چنین سنتی باید فردی آگاه به فقه مبتنی بر قرآن باشد، پس این فقط از عهده علماء ساخته است و بس.

چندی پیش در اخبار مصر آمده بود که آنها نیز دست نیاز سوی ایران دراز کرده و از حوزه علمیه درخواست ولایت فقیهی مبتنی بر مذهب خودشان کرده بودند، یعنی آنها نیز فهمیده بودند بدون ولایت فقیه نمی تواند اسلامی بودن حکومت را تضمین نمود.

موفق باشید.
ـــــــــــــ
1. آل عمران/19.
2. داستان کسی که در زمان امام صادق علیه السلام با مراجعه به قاضی منصوب از جانب حاکم فاسق حقش را گرفته بود، این عمل از منظر امام صادق، مصداق مراجعه به طاغوت بود در حالی که خداوند در قرآن(نساء/60) رجوع به طاغوت را نهی فرموده است. بحار الانوار ج 101 ص 261-262.

با سلام به شما دوست عزیز

بابک 113;318765 نوشت:
بهتر نبود یک حکومت دینی ، پس از تشکیل شدن ، در برخورد با دشمنانش ، از مفهوم تقیه استفاده می کرد ؟

اینکه چه چیزی بهتر است یا نیست باید توسط خدا و رسول و امامان معصوم (سلام الله علیهم) بیان شود،‌ در حالی که آیات زیادی در قرآن کریم، مبارزه با کفر و جلوگیری از استیلای کفار را لازم و واجب شمرده و سیره قطعی اولیاء الهی نیز همین است،‌ قطعا در مبارزه نمی توان میدان را خالی و صحبت از تقیه نمود.

اگر پیامبر در تبلیغ دین، به فکر تقیه بود، مورد شکنجه و تهدید و تبعید قرار نمی گرفت، همچنین اگر امیرالمؤمنین به فکر مدارا و تقیه با معاویه و طلحه و زبیر و عایشه بود خون صدها هزار نفر از مسلمین ریخته نمی شد، و سائر ائمه نیز همچنین.

در واقع کفار و مشرکین به چیزی کمتر از دست برداشتن از اصل اسلام و به کیش آنها درآمدن راضی نیستند:
وَ لَنْ تَرْضى‏ عَنْكَ الْيَهُودُ وَ لاَ النَّصارى‏ حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُم‏، يهودان و ترسايان از تو خشنود نمى‏شوند، تا به آيينشان گردن نهى‏(1)

نمونه بارزش همین دشمنی آمریکا و اسرائیل و سائر نمادهای کفر و شرک با مسلمین و انقلاب اسلامی است، سالانه هزاران هزار فیلم و کتاب تهیه می شود و متولیانش مورد تقدیر و تشکر قرار می گیرند،‌ چرا؟

در واقع هرکس ندای توحید سردهد و به فکر حاکم ساختن آن باشد، با انواع و اقسام دشمنی ها از طرف مستکبرین و کفار روبرو می شود،‌ پس جای هیچ گونه مخفی کاری و تقیه نیست.

البته شرائط و موارد تقیه بحثی است موردی و شخصی برای وقتی که اصل دین در خطر نیست بلکه جان یک مسلمانی در یک محیط خاصی به خطر بیافتد که در جای خودش باید بحث شود.

موفق باشید.
ـــــــــــــ
1.بقره/120.

با سلام به شما دوست عزیز

hoorshid;318882 نوشت:
اگر گرفتن حق تعیین سرنوشت از مردم غلط است و ظلم خب گرفتن حق تعیین سرنوشت از اقلیت هم ظلم است

ضمن تشکر از مشارکت شما در این بحث، و سؤال مهمی که مطرح کردید، باید عرض شود که قضاوت درباره ظلم و عدل بودن حق تعیین سرنوشت اقلیت مربوط به این تاپیک نیست.

همانطور که در ابتدای صفحه (پست شماره 11) عرض شد:

نقل قول:
طبق موضوع و محتوای سؤال تاپیک،اینجا بحث سر حقانیت موارد زیر نیست:

1- خدا عادل است.
2- دین اسلام کامل است.
3- برای به حکومت رساندن دین اسلام باید تلاش کرد حتی به قیمت جانسپاری!
4- وقتی اسلام به حکومت می رسد که اقبال عمومی همراه آن باشند.
5- قرآن کریم و روایات معصومین تنها دست آویز یک مسلمان است و بس، و الا طاغوت است.

پس هرچه شما درباره مطالب بالا بنویسید خارج از محتوای تاپیک بوده و منتظر پاسخ نباشید.

نباید توقع داشت که مباحث مربوط به حقانیت اکثریت و حقوق اقلیت را در موضوعی که با محوریت قرآن به ریشه های انقلاب اسلامی پرداخته دنبال نمود.

پیشنهاد می شود مباحث اینچنینی را در تاپیک های مربوط به آزادی بیان و امثالهم دنبال نمائید.

موفق باشید.

نقل قول:
ضمن تشکر از مشارکت شما در این بحث، و سؤال مهمی که مطرح کردید، باید عرض شود که قضاوت درباره ظلم و عدل بودن حق تعیین سرنوشت اقلیت مربوط به این تاپیک نیست.
جناب صالح سلام ...
راستش مطالبتون و طریقه استدلال کردنتون رو خوندم خندم گرفت ... البته دست خودم نبود ببخشید ...
یعنی چی !!! دارین در مورد چیزی بحث میکنید که ناخود آگاه بر روی مسایل دیگه تاثیرات جانبی ایجاد میکنه ... بعدش میگین ما با اونا کار نداریم ... این یعنی چی !!! :Kaf:

مثلا شما میرین دکتر میگین سرماخوردم ... بعد دکتر یه دارو براتون مینویسه ... سرماخوردگیتون روخوب میکنه ولی میزنه چشمتون رو کور میکنه .... بعد میرین پیش دکتر میگین این چه دارویی بود ... دکتر هم میگه اون به من ربط نداره ... سرماخوردگیت خوب شد یا نه ؟؟؟ :Kaf:

یه مثال دیگه : آیا کمپانی که داره بنزین تولید میکنه ... فقط باید به این فکر کنه که بنزین تو متور ماشین بسوزه !!! یا اینکه باید استانداردهای محیط زیستی و هزاران استاندارد دیگه رو هم اخذ کنه !!! آیا میتونه بگه محیط زیست به من ربط نداره ... کار من تولید بنزینه !!!!

اینجوری که شما بحث میکنین ... استدلال آوردن خیلی ساده میشه و بعضی جاها هم خنده دار

و یه مساله دیگر ...
خدا رو شکر که دنیا سکولار هست و گرنه اگر میخواست مثله شما حکومت دینی برقرار کنه ... و با توجه به اینکه تعداد مسیحیان دنیا حداقل 2 تا 3 برابر مسلمون ها هست ... مسلمون ها اقلیت میشدن ... و مسیحیان اجازه خیلی کارها رو داشتن ... خدا رو شکر دنیا سکولاره ...

با سلام به شما دوست عزیز

ftmh_mohammadi;319073 نوشت:
راستش مطالبتون و طریقه استدلال کردنتون رو خوندم خندم گرفت ... البته دست خودم نبود ببخشید ... یعنی چی !!! دارین در مورد چیزی بحث میکنید که ناخود آگاه بر روی مسایل دیگه تاثیرات جانبی ایجاد میکنه ... بعدش میگین ما با اونا کار نداریم ... این یعنی چی !!!

شاید حق با شما باشد ولی برای جلوگیری از خنده و ریشخند بیشتر لازم است به قانون پاسخگوئی توجه شود، اگر مسیر بحث به جائی برسد که به همه مسائل ریز و درشت مرتبط با موضوع پرداخته شود، آنگاه با یک دائرة المعارف شلم شوربائی روبرو خواهیم شد که همگان از خنده روده بر شده و خوف موت برود.

به هر حال، نظم در پاسخگوئی و جلوگیری از انحراف مطلب و امکان جمع بندی مباحث، باعث شده که هر بحثی در جای خاص خودش مطرح شود، و الا باید در هر تاپیکی از هر موضوع مرتبطی سخن گفت، آنگاه جمع بندی آنها امکان پذیر نخواهد بود.

به عنوان مثال اگر کسی قرآن را قبول نداشته باشد، و بپرسد چرا حکومت اسلامی طبق قرآن باشد، قرآنی که 1400 از نزولش گذشته چه حرفی برای حکومتداری امروزی دارد... خب شما بفرمائید این سؤال مرتبط با مطلب هست یا خیر؟ قطعا مرتبط هست، اما پاسخ دادن به هر سؤال مرتبطی در هر تاپیکی، انحراف بحث از مسیر اصلی آن را در پی داشته و به سرانجام دقیق علمی نخواهد رسید.

حال اگر سخن درباره لزوم تشکیل حکومت و مقبولیت اجتماعی بود سؤال شما بجا بود، همچنین اگر بحث آزادی بیان و حکومت اسلامی یا موضوعاتی از این قبیل، اما در موضوع فعلی که مستندات قرآنی انقلاب اسلامی مطرح گشته (یعنی مشروعیت و وحیانی بودن چنین اقدامی) نمی توان تمام مسائل مرتبط با آن را نیز بحث کرد.

موفق باشید.

با عرض سلام مجدد خدمت شما ...

روش مناسبی را در پیش گرفتین . "بدیهی" در نظر گرفتن برخی از امور و استنتاج منطقی جهت نیل به اثبات یک پدیده ... روشی رو که شما استفاده میکنید به کررات در علومی مانند "هندسه" و "مثلثات" مورد استفاده قرار میگیرد. آنچنانچه در این علوم نیز برخی امور را فرض پنداشته { در جایی دیگر ثابت میکنند } و از روی فرض انگاشتن صحت این امور ... به اثبات قوانینی دیگر میپردازند ...


*******************************************

اولا : اثبات بر اساس قرآن کار سختی است ... باید تمام استدلال های بکار رفته بر اساس قرآن باشد ...نه اینکه قسمتیش بر اساس قرآن باشه و قسمتیش بر اساس استدلال های شخصیتون !!! مگر شما قرآن هستید !!! مگر آنکه بخواهید عنوان تاپیک را عوض کنید . لفظ بر اساس قرآن را از آن حذف کنید و بگذارید " اثبات انقلاب اسلامی "
********************************************

ثانیا :جایی از مسیر اثبات رو به نظرم درست پیمایش نکرده اید !!!
از تمام آیات و روایات اسلامی لزوم بوجود آمدن یک حکومت اسلامی اثبات میشود ... کار سختی هم نیست ... بسیار هم آسان است . ولی عنوان تاپیک چیز دیگری است ... عنوان تاپیک " اثبات انقلاب اسلامی در قرآن " است ... شما جهت نیل به اثبات این قضیه دو نکته را باید اثبات کنید .

1- اثبات اینکه طبق روایات . احادیث و آیات باید یک حکومت اسلامی شکل بگیرد . (کار سختی نیست)
2- اثبات اینکه انقلاب اسلامی یک حکومت اسلامی است ( اصلا در موردش صحبت نکردید ... )

برای قسمت دوم مسیر اثبات ( اثبات انقلاب اسلامی بر اساس قرآن ) شما دو راه پیش رو خواهید داشت ...

1) فرض کنید انقلاب اسلامی یک حکومت اسلامی است (اگر کسی هم خواست در موردش بحث کنه بگین مربوط به این تاپیک نمیشه و نخواین در موردش بحث کنید )
2) اثبات کنید که انقلاب اسلامی یک حکومت اسلامی است ( بر خلاف قوانین سایت است !!! چرا !!! )


این قسمت از مسیر اثبات مطمینا
خط قرمز سایت هست ... من نوعی اجازه صحبت کردن در مورد این مساله را نخواهم داشت ...
پس بنابراین مسیر اثبات شما نهایتا به " مبانی بوجود آمدن حکومت اسلامی بر اساس قرآن " ختم میشود و نه " مبانی بوجود آمدن انقلاب اسلامی بر اساس قرآن "

*****************************************


و ثالثا ) آنچنانکه میدانید حدیث از معصوم داریم که هر پرچمی که قبل از حجت بالا رود پرچم کفر است ...

*****************************************


بنابراین بر اساس استدلال های (اولا) و ( ثانیا)

1) در مسیر اثبات مساله ای بر اساس قرآن باید تمامی استدلال های به کار رفته بر اساس قرآن باشد و چون شما برای اثبات قسمتی از مسیر نمیتوانید به قرآن استناد کنید و مجبورید استدلال های خودتون رو وارد قضیه کنید ... احتمال خطا وجود خواهد داشت و لفظ "بر اساس قرآن" برای این تاپیک اشتباه است .


2) در مسیر اثبات عنوان تاپیک شما باید یکی از دو مسیر زیر را انتخاب کنید .
الف) فرض کنید انقلاب اسلامی یک حکومت اسلامی است و نخواهید در موردش بحث کنید
ب) حاضر باشید در موردش بحث کنید !!! که بر خلاف قوانین سایت هست .


*****************************************

[="Black"]

صالح;319062 نوشت:
با سلام به شما دوست عزیز

ضمن تشکر از مشارکت شما در این بحث، و سؤال مهمی که مطرح کردید، باید عرض شود که قضاوت درباره ظلم و عدل بودن حق تعیین سرنوشت اقلیت مربوط به این تاپیک نیست.

همانطور که در ابتدای صفحه (پست شماره 11) عرض شد:

نباید توقع داشت که مباحث مربوط به حقانیت اکثریت و حقوق اقلیت را در موضوعی که با محوریت قرآن به ریشه های انقلاب اسلامی پرداخته دنبال نمود.

پیشنهاد می شود مباحث اینچنینی را در تاپیک های مربوط به آزادی بیان و امثالهم دنبال نمائید.

موفق باشید.


ممنون از شما.
خب من یه تاپیک باز کردم با عنوان" ازادی یعنی چی "که موتاسفانه قبل از به جواب رسیدن قفل شد و.....!من هم درخواست کردم که باز بشه ولی نمیدونم چرا خبری نشد!!این سوال خیلی وقته ذهن من رو مشغول کرده که جمهوری چه طور با اسلامی جمع میشه و یا اصلا مشروعیت حکومت جمهوری از کجا میاد یه تاپیک دیگه هم باز کردم با عنوان ":چرا جمهوری" گفتند سیاسه (!!!) بسته شد!دیگه مجبور شدم اینجا بپرسم!شرمنده!

البته من فکر میکنم سوالم مربوط به این تاپیک هم بشه.اون رو جور دیگه ای مطرح میکنم:

نقل قول:
1- خدا عادل است.
2- دین اسلام کامل است.
3- برای به حکومت رساندن دین اسلام باید تلاش کرد حتی به قیمت جانسپاری!
4- وقتی اسلام به حکومت می رسد که اقبال عمومی همراه آن باشند.
5- قرآن کریم و روایات معصومین تنها دست آویز یک مسلمان است و بس، و الا طاغوت است.

خب این شیوه حکومتی با توجه به توضیحاتی که عرض کردم در پست قبل غیر عادلانه نیست؟چه طور شیوه ی حکومتیی که قرار است احکام عادلانه ی الهی در ان به اجرا در بیاد میتونه غیرعادلانه باشه؟(البته به نظر من حکومت دینی غیر عادلانه نیست ولی اگر دلایلی که شما در مورد حق تعیین سرنوشت اوردید رو درست بدونیم در این چنین حکومتی ظلم هست.).بنده با حکومت دینی مشکل ندارم ولی فلسفه ی یک حکومت جمهوری (البته تا ونجایی که اطلاعات من میرسه!!) مشکل عقلانی دارد (که فکر کنم بحث کردن در موردش مربوط به این تاپیک نمیشه!)
یا
کدام حجت قرانی (یا روایی یا عقلانی) برای شیوه ی حکومت جمهوری هست؟(البته در مورد دلیل عقلانی لطفا با دلیلی که اشکاات مطرح شده در پست قبل رو شامل نشه توضیح بدید)

جناب صالح بنده به هیچ عنوان نمیخوام چیزی رو ثابت کنم واقعا دنبال جواب هستم برای شبهه ای که برام ایجاد شده!یعنی اینها رو فقط بگذارید به حساب سوال نه بیان عقیده!که اصلا چرا برای اجرای قوانین الهی باید از مردم اجازه گرفت؟(منظورم بیشتر اون رای گیری اولیه ای است که انجام شد برای شکل حکومت.که این سوال هم از اینچا برام ایجاد شد که اگر از نتیجه ی رای گیری مطمئن نبودند ولی قدرت ایجاد حکومت دینی رو داشتند باز هم رای گیری میکردند یا اینکه نه ، اصلا مشروعیت
این نظام به ان رای گیری نیاز داشت؟)

اگر باز هم تشخیص میدید که این سوال مربوط به بحث این تاپیک نمیشه بنده دیگه اصراری نمیکنم.فقط امیدوارم تاپیکی که عرض کردم یعنی: http://www.askdin.com/thread25591.html دوباره فعال بشه لا اقل....[/]

با سلام به شما دوست عزیز

ftmh_mohammadi;319154 نوشت:
اثبات بر اساس قرآن کار سختی است ... باید تمام استدلال های بکار رفته بر اساس قرآن باشد ...نه اینکه قسمتیش بر اساس قرآن باشه و قسمتیش بر اساس استدلال های شخصیتون

طرح مباحث علمی در یک سایت دینی در حقیقت نوعی اشتراک گذاشتن مطالب است، و کسی که مطلبی را به اشتراک می گذارد می خواهد نظرات موافق و مخالف خود را بداند، طبیعتا اگر جائی بر خلاف ادعای سرنگار مطرح گشته را معلوم نمائید.

ftmh_mohammadi;319154 نوشت:
اثبات اینکه انقلاب اسلامی یک حکومت اسلامی است ( اصلا در موردش صحبت نکردید ... )

از این جهت با شما موافقم، یعنی به دنبال اثبات حقانیت آنچه هست طبق آموزه های قرآنی نیستم و صدالبته نخواهم بود، زیرا جایگاه یک سایت علمی، مباحث تئوری در جهت رفع شبهات دینی است، نه مصداق یابی برای آموزه های قرآن!

بله اصول و ارکان نظام بحث دیگری است که در پست اول نیز اینگونه اشاره گشت:

سلیم;9620 نوشت:
حال با توجه به مطالب بالا باید بگوییم که انقلاب اسلامی هنوز کامل نیست و نیاز به تکمیل در همه ابعاد سیاسی و فرهنگی و اقتصادی دارد . از این جهت است که مقام معظم رهبری عنوان نظام اسلامی را در سخنان خود به کار می برند ، نه حکومت اسلامی ، یعنی در مسیر حکومت اسلامی هستیم . یک اسکلت بندی از اسلام در این کشور ایجاد شده که نیاز به تکمیل دارد ، تا حکومتی که به تمام معنا احکام اسلام و عدالت اجتماعی در آن ساری و جاری باشد بر پا گردد و زمینه ساز حکومت جهانی عدل حضرت مهدی ارواحنا فداه شود .

و به عبارتی دیگر، آنچه در قانون اساسی آمده همگی برگرفته از آراء فقهاست، همانها که متولی بیان باید و نباید شرع هستند، و مسلّم است که فقها بر خلاف نصوص صریح قرآنی سخنی نمی گویند، لذا اگر آیه ای از قرآن بر خلاف اصول قانون اساسی بود بفرمائید.

موفق باشید.

سلام دوست عزیز

hoorshid;319225 نوشت:
چرا برای اجرای قوانین الهی باید از مردم اجازه گرفت؟

توصیه می کنم برای منحرف نشدن موضوع، به تاپیکی در اسک قرآن با عنوان
جمهوری در اسلام
سری بزنید، این تاپیک را سه سال قبل با آی دی سابقم ایجاد کردم، و اکنون بسته است، البته اگر پس از مطالعه همه صفحات آن سؤالی پیش آمد بفرمائید تا باز شود.
موفق باشید.

با سلام خدمت استاد بزرگوار جناب صالح
آنچنانکه من میدونم در اثبات قوانین تجربی ... شخصی مدعایی رو دارد .... سپس ادله ای را برای اثبات مدعای خود بیان میکند ... قصد شما ازبوجود آوردن این موضوع اثبات "انقلاب اسلامی بر اساس قرآن" است ... خوب ! شما باید بتوانید ادله ای را از قرآن خارج کنید که "انقلاب اسلامی" را تایید کند ... خوب اگر مدعای شما این است ... این گوی و این میدان ...

من نمیتونم بیام بگم .. از نظر من "انقلاب اسلامی" تایید شده توسط فرآن هست ... چون آیه ای در مقام مخالفت با این مطلب وجود ندارد ....

اگر شما این نوع استدلال رو درست میدونید منم ادعای وجود " پلنگ صورتی نامریی بر اساس قرآن " میکنم و اگر کسی هم در مقام مقابله با صحبت من براومد .... میگم اگر میتونی آیه ای بیار که با این موضوع مخالفت کرده باشد .

من تصریح میکنم که بسیاری از احکام اسلام و قرآن در انقلاب اسلامی اجرا میشود ولی اینی که بگین " انقلاب اسلامی مورد تایید قرآن" است ... این یه حرفه دیگه هست ...

با تشکر .

ftmh_mohammadi;319405 نوشت:
اینی که بگین " انقلاب اسلامی مورد تایید قرآن" است ... این یه حرفه دیگه هست ...

اینکه شد همان بحث مصداقی!
عرض شد دوباره هم! بحث سر تئوری است، نه تأیید تمام آنچه انجام می شود، لطفا به مطالب مطروحه بیشتر دقت کنید و سؤال تکراری نپرسید.
در این تاپیک هیچ بحثی سر مصداق نداریم.

نقل قول:
من تصریح میکنم که بسیاری از احکام اسلام و قرآن در انقلاب اسلامی اجرا میشود ولی اینی که بگین " انقلاب اسلامی مورد تایید قرآن" است ... این یه حرفه دیگه هست ...

نقل قول:
عرض شد دوباره هم! بحث سر تئوری است،

با سلام مجدد ...
خوب جناب استاد منم حرفم همین هست ... اینی که قوانین و احکامی در "انقلاب اسلامی" اجرا میشوند دلیلی بر اثبات "انقلاب اسلامی بر اساس قرآن" نیست ... بلکه شما برای اثبات حقانیت " انقلاب اسلامی بر اساس قرآن" باید بتوانید استدلال های منطقی رو از قرآن استخراج کنید ...

من دنبال مصداق نیستم ...

سلام دوست عزیز

ftmh_mohammadi;319407 نوشت:
شما برای اثبات حقانیت " انقلاب اسلامی بر اساس قرآن" باید بتوانید استدلال های منطقی رو از قرآن استخراج کنید

حاکم ساختن احکام اسلامی، یک آموزه قرآنی که مورد تأیید و تأکید آیات بیشماری (مستقیم و غیر مستقیم) است، اجمالا به برخی از آنها اشاره می شود:

اول
همه آیات امر به معروف و نهی از منکر، از مسلمین می خواهد معروف را برپاداشته و منکر را ریشه کن نمایند، و امر و نهی بدون قوت و قدرت قهریه، خواهش و تمناست، و تحقق معروف و برطرف ساختن منکر، با خواهش و التماس میسر نیست.

دوم
قرآن کریم پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را الگوی مسلمین معرفی نموده است(1) ایشان انقلابی در حجاز ایجاد نمود و با تهدید و تبعید میدان را خالی نکرد، در مدینه اسلام را به قدرت رساند و با فتح مکه، این دو شهر را را طبق قوانین اسلامی اداره نمود، پس همه مسلمین وظیفه دارند به پیامبر خود اقتدا نمایند.

سوم
قرآن کریم دو ولایت را در برابر هم قرار داده است، یا ولایت الله یا ولایت طاغوت، حالت سومی ندارد، اگر مسلمانی به لحاظ سیاسی مستقل نباشد، نمی تواند زیر خیمه الله قرار گیرد.

موفق باشید.
ـــــــــ
1. احزاب/21.

با استفاده از مصادیق نمیتوان گفت حکومتی اثبات شده توسط قرآن هست ...
آنچنانچه اگر حکومتی مصداق های فوق را انجام دهد لزوما مورد تایید قرآن نیست ...
آنچنانچه نمیتونیم بگیم ... معاویه یک حکومت اسلامی راه انداخته بود ...

با سلام به شما دوست عزیز

ftmh_mohammadi;319416 نوشت:
با استفاده از مصادیق نمیتوان گفت حکومتی اثبات شده توسط قرآن هست ...

اصلا بحث سر مصداق و مقدار اجرای احکام الهی نیست، بلکه همانطور که عرض شد، قرآن کریم حاکمیت قانونی غیر قانون الله را برنمی تابد، آن را طاغوت دانسته و امر به برائت از آن داده است.

آیات زیادی در قرآن کریم، ولایت پذیری از ناحیه کفار و زیر سلطه آنان قرار داشتن را به شدت نهی فرموده است(1)

انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی رحمة الله علیه، طبق همین آموزه های اصیل قرآنی، از زیر سلطه بیگانگان خارج و اصول قانون اساسی آن بر همین مبنا بنا و بیان گشت، به این سه اصل توجه کنید:
اصل ۱۴۶ - استقرار هر گونه پایگاه نظامی خارجی در کشور هر چند به عنوان استفاده‏ های صلح ‏آمیز باشد ممنوع است.

اصل ۱۵۲- سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بر اساس نفی هر گونه سلطه‏ جویی و سلطه‏ پذیری، حفظ استقلال همه جانبه و تمامیت ارضی کشور، دفاع از حقوق همه مسلمانان و عدم تعهد در برابر قدرت‏های سلطه‏ گر و روابط صلح‏ آمیز متقابل با دول غیر محارب استوار است.

اصل ۱۵۳ - هر گونه قرارداد که موجب سلطه بیگانه بر منابع طبیعی و اقتصادی، فرهنگ، ارتش و دیگر شئون کشور گردد ممنوع است.


موفق باشید.
ـــــــــــــــ
1. به عنوان نمونه به این سه آیه توجه نمائید:
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الَّذينَ اتَّخَذُوا دينَكُمْ هُزُواً وَ لَعِباً مِنَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ الْكُفَّارَ أَوْلِياءَ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنين، اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد، اهل كتاب را كه دين شما را به مسخره و بازى مى‏گيرند، و نيز كافران را به دوستى برمگزينيد. و اگر ايمان آورده‏ايد از خدا بترسيد.(مائده/85)

يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْكافِرينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنينَ أَ تُريدُونَ أَنْ تَجْعَلُوا لِلَّهِ عَلَيْكُمْ سُلْطاناً مُبيناً اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد، به جاى مؤمنان كافران را به دوستى مگيريد. آيا كارى مى‏كنيد كه براى خدا به زيان خود حجتى آشكار پديد آريد؟(نساء/144)

يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَ عَدُوَّكُمْ أَوْلِياءَ تُلْقُونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّة، اى كسانى كه به خدا ايمان آورده‏ ايد، هرگز نبايد كافران را كه دشمن من و شمايند ياران خود برگرفته و طرح دوستى با آنها افكنيد(ممتحنه/1)

1. به عنوان نمونه به این سه آیه توجه نمائید:
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الَّذينَ اتَّخَذُوا دينَكُمْ هُزُواً وَ لَعِباً مِنَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ الْكُفَّارَ أَوْلِياءَ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنين، اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد، اهل كتاب را كه دين شما را به مسخره و بازى مى‏گيرند، و نيز كافران را به دوستى برمگزينيد. و اگر ايمان آورده‏ايد از خدا بترسيد.(مائده/85)

يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْكافِرينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنينَ أَ تُريدُونَ أَنْ تَجْعَلُوا لِلَّهِ عَلَيْكُمْ سُلْطاناً مُبيناً اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد، به جاى مؤمنان كافران را به دوستى مگيريد. آيا كارى مى‏كنيد كه براى خدا به زيان خود حجتى آشكار پديد آريد؟(نساء/144)

يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَ عَدُوَّكُمْ أَوْلِياءَ تُلْقُونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّة، اى كسانى كه به خدا ايمان آورده‏ ايد، هرگز نبايد كافران را كه دشمن من و شمايند ياران خود برگرفته و طرح دوستى با آنها افكنيد(ممتحنه/1)

حاج آقا خب اگه مسلمونا روابطشونو با امریکا و اروپا رو قطع کنند که کشوراشون نابود میشه

با سلام به شما دوست عزیز

keen fighter;320220 نوشت:
اگه مسلمونا روابطشونو با امریکا و اروپا رو قطع کنند که کشوراشون نابود میشه

اولا
قرآن کریم ولایت پذیری کفار و از دست دادن استقلال سیاسی مسلمانان را نکوهش کرده است نه برقراری رابطه اقتصادی و علمی، و بر اساس همین اندیشه قرآنی، قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، روابط علمی اقتصادی با آمریکا را ممنوع نکرده بلکه مانع سیطره سیاسی نظامی شده است.

به لحاظ فقهی نیز، داد و ستد با کشورهای غربی مثل آمریکا شرعا اشکال ندارد، وقتی یک معامله عادی با رضایت قلبی طرفین انجام شود هیچ منعی ندارد برعکس جائی که یک طرف بخواهد گردن کلفتی کند و حرف زورش را به کرسی نشانده و باج خواهی نماید، خصوصا اینکه باج خواهی ها معمولا فرهنگی-سیاسی و از نوع دست برداشتن بخشی از ارکان دین باشد.

ثانیا
در گذشته ای نه چندان دور،‌ علم از شرق به غرب رفت، یعنی دانشمندان اسلامی با علوم وحیانی، مبدع و مکتشف قوانین زیادی گشته و آن را تأسیس کردند، لذا اگر رابطه به کلی قطع شود باز می توان همه چیز را از نو ساخت، شاید در کوتاه مدت فشارهائی وارد شود اما عاقبت آن استقلال علمی اقتصادی سیاسی فرهنگی است و رسیدن به استقلال کامل ارزش چنین سختی هائی را دارد.

خدا رحمت کند خمینی کبیر را که چه زیبا فرمود:

ما بايد همه دست به دست هم بدهيم و اين گرفتارى را بيرون كنيم. غرب را فراموش كنيد. من فكر مى‏كردم كه اگر ما بتوانيم يك ديوارى مثل ديوار چين بين شرق و غرب بكشيم، بين ممالك اسلامى و چه بكشيم، ديوار زمينى و هوايى كه مملكت ما از دست آنها نجات پيدا كند، وترقياتشان را هم ما عذرش را بخواهيم، به نفع ما بيشتر است. حتى آنهايى كه به اسم «ترقى» به ما مى دهند.(1)

موفق باشید.
ــــــــــــــــ
1.سخنرانى در جمع دبيران انجمن اسلامى آذربايجان شرقى، 4 آبان 1358، مكان: قم. صحیفه امام ج 10 ص 359.

[=arial black]معنای قرآن در مورد معنای قرآن پنج وجه گفته شده است:
1. قرآن، اسمی جامد و غیر مشتق است خداوند بعنوان اسم خاص برای وحی كه بر پیامبر ـ صلی الله علیه و اله و سلم ـ نازل فرموده قرار داده است.
2. قرآن اسمی مشتق و غیر مهموز است و مشتق از قرن الشیئ بالشیئ است یعنی چیزی را به چیزی ضمیمه كردن چون سوره‌ها و آیات و حروف به یكدیگر مقرون هستند.
3. قرآن اسم مشتق از قرائن (جمع قرینه) است. چون آیات قرآن همانند یكدیگرند و بعضی بعض دیگر را تأیید می‌كنند و هر آیه قرینه آیات دیگر است.
4. قرآن مشتق و مهموز است و از قَرْء است كه به معنای جمع است. چون همه ثمرات كتب آسمانی را در خود جمع كرده‌است.
5. اسم مشتق و مهموز است از ماده قرأ (به معنای تلاوت) است كه این مصدر به معنای مفعول (مقروء) است یعنی خوانده شده و یا خواندنی.
از این اقوال قول پنجم قوی‌تر به نظر می‌رسد. زیرا قرأت همان تلاوت آیات الهی است. علاوه بر این‌كه امر اقرأ در آغاز وحی به پیامبر این نظریه را تقویت می‌كند زیرا به معنای (بخوان) است.
اسامی قرآن
برای قرآن در بین مفسران و قرآن پژوهان در رابطه با اسامی قرآن اختلاف نظر وجود دارد. بعضی برای قرآن 43 اسم و بعضی 55 اسم و بعضی 80 اسم و بعضی 90 اسم هم گفته اند.
از میان عناوین قرآن آنچه مسلم است چهار عنوان به صورت اسم در قرآن به‌كار رفته است:
1. قرآن: این اسم حدود 68 بار به‌كار رفته است.
2. كتاب: حدود صد بار به‌كار رفته است.
3. ذكر: 20 بار به‌كار رفته است.
4. فرقان: هفت بار به‌كار رفته است.

سلیم;9620 نوشت:
مبنای انقلاب اسلامی در قرآن کریم :
امام خمینی قدس سره الشریف فرمودند : ولایت فقیه استمرار حرکت انبیاست .
حرکت انبیا چیست ؟
خداوند می فرماید :
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآيَاتِنَا وَسُلْطَانٍ مُّبِينٍ –. إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَاتَّبَعُواْ أَمْرَ فِرْعَوْنَ وَمَا أَمْرُ فِرْعَوْنَ بِرَشِيدٍ .
( هود آیات 96و 97 )
و ما موسی را همراه با آيات و حجت آشکار خويش فرستاديم، به نزد فرعون و مهتران قومش اما آنان پيرو فرمان فرعون شدند و فرمان فرعون به راه صواب راه نمی نمود .

وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآيَاتِنَا وَسُلْطَانٍ مُّبِينٍ –. إِلَى فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَقَارُونَ فَقَالُوا سَاحِرٌ كَذَّابٌ .
( مومن آیه 24 )
و ما موسی را همراه با آيات و حجت آشکار خويش فرستاديم، به سوى فرعون، هامان و قارون ؛ امّا [آنان به جاى پذيرش حق ] گفتند: او جادوگرى بسيار دروغگو است .

از این آیات و آیات مشابه آن در قرآن کریم این اخذ می شود که یک نظام طاغوتی از سه ضلع سیاسی و فکری فرهنگی و اقتصادی تشکیل می گردد :

1 – فرعون : نماد طاغوت سیاسی که تسلط سیاسی و نظامی دارد .
2 – هامان : نماد طاغوت فکری و فرهنگیست که با شبهه افکنی و فریب مردم را از مسیر حق و مردان الهی جدا میکند و همیشه در خدمت فرعونهاست .
3قارون :نماد طاغوت اقتصادی که با پول و ثروت در مقابل حق و عدالت قد علم می کند . به اعتقاد برخی این همان خطرناک ترین نوع طاغوت است ، زیرا که با ثروت خود فرعون و هامان درست می کند یا آن ها را تقویت می کند و جالب اینکه نوشته اند قارون از همه بنی اسرائیل به تورات آشناتر بوده است یعنی این نوع طاغوت گاهی رنگ دینی هم به خود می زند و توجیه دینی هم دارد .
حال اگر بناست در مقابل این نظام طاغوتی ؛ نظامی الهی حاکم شود ، می بایست این سه ضلع طاغوتی نابود گردد ، باید به جای فرعون یک مرد الهی و موسی گونه و به جای هامان ها ، علمای ربانی و به جای قارون ها انسانهایی شایسته که پول و ثروت آنها مشروع و حلال و در خدمت دین خدا و بندگان خدا باشد ، قرار بگیرد .

نگاهی اجمالی به انقلاب اسلامی ایران
از همین رو با دقت و مطالعه در تاریخ گذشته کشور خودمان ایران متوجه می شویم که سایه شوم ظلم و ستم طاغوتها سالیان متمادی مردم مسلمان ایران زمین را در رنج و عذاب نگه داشته بود . فقر و بی عدالتی و استثمار و اختناق و ظلم بی حد و دین ستیزی و مبارزه با دستورات الهی و حقوق اولیه انسانی در دستور کار نظام طاغوتی پهلوی و قبل از آن بود . امام خمینی به عنوان یک مرد الهی که در دوران غیبت زعامت شیعه را به عهده دارد با اشارت وعنایت امام عصر ارواحنا فداه و زمان سنجی مناسب با پشتیبانی مردم مسلمان ایران بر علیه نظام طاغوتی و وابسته پهلوی قیام کردند و به لطف حق و عنایت امام زمان و برکت خون شهیدان در 22 بهمن 1357 انقلاب اسلامی بر علیه نظام ستم شاهی پیروز گردید .
امام خمینی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ، اصل بر زمین مانده ولایت فقیه که از مسلمات فقه امامیه هست را برای اولین بار در دوران غیبت به مورد اجرا در آورد . و اقدام به تشکیل حکومت اسلامی نمود .

اگر حکومت اسلامی است پس چرا ...........؟
برای دریافت پاسخ نگاهی اجمالی به وقایع بعد از انقلاب همه چیز را عیان خواهد نمود :
امام به عنوان یک مرد موسی گونه با حمایت مردم در 22 بهمن 1357 فرعون زمان را از سریر قدرت به زیر کشیدند و مردم در رفراندوم 12 فروردین به جمهوریت و اسلامیت این نظام در سایه ولایت فقیه رأی مثبت و البته قاطع دادند .
دو سال اول انقلاب دستان پلید استکبار در داخل اقدام به ایجاد غائله ها و ترورهای کور در کوی و برزن این کشور نمودند . بهترین شخصیتها و متفکرین انقلابی را از بین بردند ، شهدای حزب جمهوری اسلامی که سرخیل آنان شهید آیت الله بهشتی بود ، رئیس جمهور و نخست وزیر مکتبی این کشور ، شهیدان رجائی و باهنر را شهید کردند . غائله آمل و آذربایجان و کردستان و خوزستان را راه انداختند . اما به عنایت امام زمان و هوشیاری امام و امت ، توطئه استکبار در از بین بردن این انقلاب ناکام ماند .
در مرحله بعد حدود هشت سال جنگ نابرابر را بر کشور ما تحمیل کردند و مستکبرین شرق و غرب عالم همه دست در دست هم به نام صدام به کشور ما تجاوز نمودند ، اما با ایستادگی امت مسلمان و جان فشانی پیروان امام ، دشمن با خفت و خواری ، طعم تلخ شکست را پذیرفت . و نتوانست حتی یک وجب از خاک کشورمان را تصرف کند و اینگونه بود که دشمن در این مرحله نیز در از بین بردن انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی رحمة الله علیه ناکام باقی ماند . یک سال بعد از اتمام جنگ امام خمینی به رحمت خدا رفت و زعامت و رهبری جامعه اسلامی بر مبنای کشف به عهده مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای حفظه الله گذارده شد .
حدود یازده سال انقلابیون به تسلط سیاسی و نظامی مرد الهی بسنده کردند و تنها مشغول حفظ انقلاب و حراست از جغرافیای کشور شدند و چه مغزهای متفکری که جسم و خون و آبرو و مال خود را در طبق اخلاص نهاده در راه آرمانهای به حق امام و انقلاب ایثار نمودند .
انقلابیون مؤمن تا دوره رهبری مقام معظم رهبری از اضلاع فرهنگی و اقتصادی انقلاب به ناچارغافل ماندند . کسانی که از پس مانده های دوران پهلوی بودند یا بر اثر غلبه هوای نفس در پشت جبهه فرصت پیدا کرده و دردوایرحکومتی تبدیل به طاغوت شده و در غیبت نیروهای مخلص انقلاب مسندهای مهم فرهنگی و اقتصادی را به تصرف خود در آورده بودند . بعد از رحلت امام خمینی ره با ابزارهای فرهنگی و اقتصادی شروع کردند به تقویت فرعونچه هایی به عنوان وزیر و وکیل و نماینده و رئیس جمهور ، به گونه ای که در دوره ششم مجلس را قبضه کردند ورئیس جمهوری آقای خاتمی را رقم زدند ، دوره هایی که به اذعان اهل خبره و شواهد و مدارک مستند تلخ ترین دوران انقلاب بود ، در این دوره ها بود که هامانهای زمان آشکارا بر علیه مقدسات این امت هجمه کردند ، روزنامه های زنجیره ای تا تریبون های گوناگون و سمتهای مختلف همه و همه برعلیه آرمانهای امام و شهدا هم صدا شدند ، به گونه ای که در فتنه های 18 تیر و بعد از آن در سال 1376 قصد از بین بردن ضلع سیاسی انقلاب یعنی ولایت فقیه و ولی فقیه زمان را نمودند که با هوشیاری امت ناکام ماند . و جالب اینکه فرماندهان این جریان خود در حاکمیت بودند و وزارت کشور و برخی دوایر دیگر حکومتی و افراد مدعی انقلابی و اصلاح طلبی خود ایجاد کننده این فتنه بودند . رجوع به شواهد و اسناد هم مؤید این مطلب است . تنها کاری که این مفسدین نتوانستند در این مملکت انجام دهند کودتای نظامی بود ، چون فرماندهی کل قوا در اختیار مرد الهی بوده و هست و اگر این فرماندهی مانند دوره بنی صدر در اختیار رئیس جمهور بود مدتها بود که فاتحه انقلاب اسلامی خوانده شده بود . می بینیم که تا این دوره خبری از انقلاب فرهنگی و اقتصادی به معنای حقیقی نیست ، که هیچ بلکه شیاطین خارجی با هم دستی منافقین داخلی به دنبال حذف محور سیاسی انقلاب یعنی ولایت فقیه نیز هستند .

نظام اسلامی در مسیر تحقق حکومت اسلامی :
بعد از معرفی حضرت آیت الله خامنه ای به عنوان رهبر توسط مجلس خبرگان ، این بزرگوار مسئله اسلامی شدن دانشگاهها را مطرح فرمودند ، این یعنی مبارزه با هامانهای زمان و تکمیل انقلاب در بعد فرهنگی . هامانهایی مانند سروش و گنجی و کدیور و شبستری و مهاجرانی و ....که عمدتاَ در دانشگاهها لانه کرده بودند و رسما بر علیه مقدسات این ملت شبهه افکنی و قلم فرسایی می نمودند و اقدام به گمراه نمودن فرزندان این مرز و بوم می نمودند . رهبر عزیز انقلاب با این ایده به جنگ طاغوتهای فکری و فرهنگی رفتند که با داشتن تریبونهای مختلف و ابزار گوناگون مانند : موسسات و سایت های اینترنتی و روزنامه های زنجیره ای و شبکه های ماهواره ای و برنامه های هنری و فرهنگی و هزار و یک وسیله دیگر سعی در مسخ افکار انقلابی امام و تغییراسلام ناب محمدی به اسلام آمریکایی داشتند . مقام معظم رهبری این نبرد را شبیخون و تهاجم فرهنگی دشمن نام گذاری فرمودند . و این مبارزه در بعد فرهنگی همچنان ادامه دارد و ما در کشور همچنان شورای عالی انقلاب فرهنگی داریم ، که دال بر وجود طاغوتهای فکری و فرهنگی در جامعه است .
مقام معظم رهبری مسئله مبارزه با مفاسد اقتصادی و مفسدین اقتصادی را مطرح فرمودند ، این یعنی مبارزه با قارونهای زمان یعنی تکمیل انقلاب در بعد اقتصاد ، و در یک مرحله طی بیانیه ای 8 ماده ای مشهور ، به سران سه قوه خواستار سرعت بخشیدن به این مبارزه شدند ، که به علت نفوذ مافیای ثروت و قدرت عملا این اوامر رهبر معظم ناکام و بر روی کاغذ ماند ، اگر چه با تشکیل مجلس به اصطلاح اصول گرای هفتم و هشتم و روی کار آمدن رئیس جمهور نهم آقای احمدی نژاد ، با شعار عدالت محوری و اسلام محوری ، امام و امت به این مبارزه امیدوارتر شدند ، لکن این مبارزه نیز با مقاومت سر سختانه طاغوتهای داخلی همچنان به سرانجامی که انتظار رهبر معظم انقلاب و مردم و شایسته حکومت اسلامیست نرسیده است ، و دیدیم که در جریانات بعد از انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری این دشمنان داخلی که بخشی از آنان در درون حاکمیت منافقانه لانه کرده اند با کمک دستگاه استکباری و احزاب قدرت طلب و افراد شهوت طلب و جاه طلب ، چگونه عریان و آشکار به میدان آمده اند تا به خیال واهی خود کار انقلاب و رهبر عزیز را یکسره کنند ، غافل از اینکه مکروا مکر الله و الله خیر الماکرین .
حال با توجه به مطالب بالا باید بگوییم که انقلاب اسلامی هنوز کامل نیست و نیاز به تکمیل در همه ابعاد سیاسی و فرهنگی و اقتصادی دارد . از این جهت است که مقام معظم رهبری عنوان نظام اسلامی را در سخنان خود به کار می برند ، نه حکومت اسلامی ، یعنی در مسیر حکومت اسلامی هستیم . یک اسکلت بندی از اسلام در این کشور ایجاد شده که نیاز به تکمیل دارد ، تا حکومتی که به تمام معنا احکام اسلام و عدالت اجتماعی در آن ساری و جاری باشد بر پا گردد و زمینه ساز حکومت جهانی عدل حضرت مهدی ارواحنا فداه شود . و این نیز حاصل نمی شود مگر عمل به فرمایش امام راحلمان که فرمودند :
پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیب نرسد .

و من الله التوفیق

از مدیر محترم جناب سلیم از این تاپیک مهمشون کمال قدر دانی رو دارم

در مورد سامری ها هم بگید

پرسش:
مبانی انقلاب اسلامی چگونه با قرآن قابل اثبات است؟ حتی اگر بپذیریم که حکومت باید مبتنی بر قوانین اسلامی اداره شود اما این چه تلازمی با ولایت فقیه دارد؟ چرا یک فقیه و روحانی باید بر رأس آن باشد؟ آیا حتی اگر یک حکومت سکولار مثل سوئد و ژاپن به مردمش ظلم و ستم نکرده، و رفاه مردم را تأمین کند باز هم طاغوتی به حساب می آید؟


پاسخ:

برای پاسخ به این سوال باید به چند نکته توجه بفرمایید:

نکته اول:

قرآن کریم بین کننده کلیات و ملاک ها و شاخص های کلان است، همان طور که در بیان امامت هم همین مسیر را پیموده است، بنابراین نباید توقع داشت مستقیما به مسئله انقلاب اسلامی و ولایت فقیه اشاره کرده باشد اما با این حال یک سری شاخصه های کلان بیان فرموده است که به چند نمونه اشاره میشود:

الف) توحید در حاکمیت و قوانین اسلامی

یکی از اعتقادات اسلامی این است که تنها خداوند است که به واسطه مالکیتی که دارد حق حکم و فرمان داشته و اطاعت از او واجب است، همان طور که قرآن کریم می فرماید: «إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّه‏»؛ فرمان و حكم فقط به دست خداست‏ (1)
بنابراین همه موظف هستند قوانین اسلامی که همان فرامین خداوند است را اجرا نمایند، بنابراین هر حکومتی که به جای جرای فرمان الهی و پیروی از قوانین اسلامی، با مبانی سکولاریستی و اومانیستی و مانند آن به دنبال قوانین بشری برود در حقیقت خویش را در تراز خداوند بالا آورده و طاغوت محسوب میشود.

ب) مسلمان بودن حاکم جامعه اسلامی

یکی از خطوط قرمزی که قرآن کریم ترسیم نموده است این است که غیر مسلمانان بر مسلمانان تسلط یابند: «وَ لَن يجَْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلىَ المُْؤْمِنِينَ سَبِيلا»؛ خدا هرگز هيچ راه سلطه‏اى برای كافران بر مؤمنان قرار نداده است‏.(2)

و نیز می فرماید:
«يَأَيهَُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَتَّخِذُواْ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَ تُرِيدُونَ أَن تجَْعَلُواْ لِلَّهِ عَلَيْكُمْ سُلْطَانًا مُّبِينًا»؛ اى اهل ايمان! كافران را به جاى مؤمنان، سرپرست و يار خود مگيريد. آيا مى‏خواهيد براى خدا بر ضد خودتان دليلى آشكار [نسبت به عذابتان در دنيا و آخرت‏] قرار دهيد.(3)
بنابراین در کنار قوانین اسلامی، قطعا حاکم جامعه اسلامی هم باید مومن و مسلمان باشد.

ج) عالم بودن حاکم جامعه اسلامی

نکته دیگری که قرآن کریم به آن اشاره دارد مسئله عالم بودن حاکم جامعه است، همانطور که حکم مودن بعد از انبیاء را بر عهده علما بیان می کند:
«إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْراةَ فيها هُدىً وَ نُورٌ يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّونَ الَّذينَ أَسْلَمُوا لِلَّذينَ هادُوا وَ الرَّبَّانِيُّونَ وَ الْأَحْبارُ بِمَا اسْتُحْفِظُوا مِنْ كِتابِ اللَّه‏»؛ بى‏ترديد ما تورات را كه در آن هدايت و نور است نازل كرديم. پيامبرانى كه تسليم تورات بودند بر اساس آن براى يهوديان داورى مى‏ كردند، و [نيز] دانشمندان الهى مَسلك و عالمان يهود به سبب آنكه حفظ و حراست كتاب خدا از آنان خواسته شده بود و بر آن گواه بودند به وسيله آن داورى مى‏ كردند.(4)
روشن است که حکم کردن از شئون حکومت است.

و همچنین در آیه دیگری در قالب گفت و شنودی در خصوص ملاک انتخاب طالوت برای فرماندهی چنین میفرماید:
«وَ قالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طالُوتَ مَلِكاً قالُوا أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنا وَ نَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَ لَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمالِ قالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاهُ عَلَيْكُمْ وَ زادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ وَ اللَّهُ يُؤْتي‏ مُلْكَهُ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَليم‏»(5)
ترجمه: و پيامبرشان به آنان گفت: بى‏ترديد خدا طالوت را براى شما به زمامدارى برانگيخت. گفتند: چگونه او را بر ما حكومت باشد و حال آنكه ما به فرمانروايى از او سزاوارتريم، و به او وسعت و فراخى مالى داده نشده! [پيامبرشان‏] گفت: خدا او را بر شما برگزيده و وى را در دانش و نيروى جسمى فزونى داده و خدا زمامداريش را به هر كس كه بخواهد عطا مى‏ كند و خدا بسيار عطا كننده و داناست‏.

بنابراین بدون شک علم یکی از ویژگی هایی است که خداوند برای زمامدار جامعه لازم می داند، و البته از نجا که طالوت علاوه بر زمامداری به عنوان فرمانده نظامی نیز بود، در کنار علم و دانایی، توانایی جسمی هم از ویژگی های او برای این انتخاب بیان شده است.
علاوه بر اینکه این مسئله یک مسئله کاملا عقلی است که عقل به روشنی بر آن گواهی می دهد و روایات بسیاری نیز بر آن دلالت دارند که در جای خود از آنها سخن گفته شده است.(6)

نکته دوم:
وقتی قرار باشد حکومت مبتنی بر قوانین اسلامی بوده، و تمام تصمیم گیری های جدید، تصمیم گیری هایی با توجه به تعالیم و دستورات اسلامی باشد ضرورتا باید یک اسلام شناس در رأس حکومت باشد همان طور که از آیات قرآن هم این مسئله فهمیده میشد.

بناباین آنچه ضرورت دارد علم و عدالت است، اما این که ضرورتا این شخص روحانی بوده، و لباس روحانیت بپوشد لازم نیست، البته این طبیعت کار است که بزرگترین اسلام شناسان در حوزه درس خوانده و در این لباس روحانیت هستند، اما اگر بر فرض روزی یک فقیه و اسلام شناسی پیدا شد که به لحاظ تمام شاخصه ها اصلح بود اما در لباس روحانیت نبود، مانعی برای روی کار آمدن او نیست.

نکته سوم:

طبق آنچه گذشت روشن میشود که حکومت های سکولار حتی اگر مردمشان را به صورت کامل در رفاه قرار دهند از دو جهت طاغوتی هستند:

اول: بی اعتنایی به قوانین الهی

اگرچه رفاه مردم و خدمت به ایشان در نگاه خداوند اهمیت دارد، اما آنچه در نگاه خداوند مهم تر بوده، و اصلا هدف از خلقت انسان است و حتی گاهی باید رفاه را فدای آن کرد ایمان به خداوند و عمل صالح است. ما صرفا برای دنیا خلق نشده ایم که بگوییم اگر حکومتی دنیای مردمش را تأمین کرد حق ایشان را ادا نموده، بلکه دعوت ایشان به ایمان و گسترش گفتمان توحید از مهمترین وظائف حکومت ها و محور تعالیم انبیاء بوده است همان طور که قرآن کریم می فرماید: «وَ لَقَدْ بَعَثْنا في‏ كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوت‏»؛ و همانا در هر امتى پيامبرى فرستاديم كه خدا را بپرستيد و از [پرستش‏] طاغوت بپرهيزيد.(7)
کشورهای سکولار نسبت به این مسئله مهم که به مراتب از رفه دنیوی مردم مهم تر است بی تفاوت هستند.

دوم: عدم مشروعیت الهی و مردمی

مشروعیت یک شخص برای حکومت یا باید از جانب خداوند باشد که به آن حکومت ولایتی گفته میشود که شخص از جانب خداوند بر تمامی مردم ولایت دارد، و یا باید از جانب مردم باشد که به آن حکومت وکالتی گفته میشود که شخص از جانب مردم وکالت دارد بر ایشان حکومت کند.

کسی که حکومتش ولایتی از جانب خداوند باشد برای مشروعیت حکومتش نیازمند به اجازه مردم نیست، چرا که او از جانب مالک تمام هستی اجازه حکومت دارد، به همین خاطر بر مردم واجب است که از او تبعیت کرده و فضای لازم را برای حکومتش ایجاد کنند، همین که اکثریت مردم فضا را برای حکومت این شخص مهیا کردند حکومت او فعلیت می یابد.
اما آن کسی که حکومتش وکالتی بوده و از جانب مردم است فقط بر ن دسته از مردمی حق حکومت دارد که او را پذیرفته و به او رأی داده اند و اجازه حکومت بر خویش را به او داده اند، اما هرگز بر آن کسانی که به او رأی نداده و او را وکیل خویش در امر حکومت نساخته اند حق حکومت ندارد، و از جانب خداوند هم که مشروعیت ندارد، بنابراین حکومتش بر آن دسته ای که به او رأی نداده اند نامشروع خواهد بود.

پی نوشت ها:
1. انعام: 57/6.
2. نساء:141/4.
3. نساء:144/4.
4. مائده:44/5.
5. بقره:247/2.
6. برای اطلاع بیشتر ر.ک: خمینی، روح الله، ولایت فقیه؛ جوادی آملی، عبدالله، ولایت فقیه، ولایت فقاهت و عدالت؛ مصباح یزدی، محمد تقی، حکیمانه ترین حکومت.
7. نحل:36/16.

موضوع قفل شده است