ѽ سـیـب گـلاب ѽ خانه حجاب فاطمی

تب‌های اولیه

571 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

با سلام من خودم چادری هستم ولی فکر نمیکنم با این شعرها بد حجاب ها ،متحول بشن.ما باید با لبخند و مهربانی اصل دین و فلسفه ی حجاب رو بهشون بگیم.همونطور که اگه اونها به ما یه شبه بگن چادرت رو یا روسریت رو در بیار ما در نمیاریم،خوب اونها هم یه شبه و بدون اینکه علتش رو بدونن این کار رو نمیکنن.
دو تا جمله رو میگم ببینید کدومشون بهتره برا تبلیغ:
1)بی حجابی زن از بی غیرتی مرد است....
2)خواهرم بر همه ی خوبی هایت حجاب را بیفزای.....
ما باید بیشتر کار کنیم خداییش بی حجابی یا بد حجابی جلوه داره.قشنگه.تو تابستون خنکه.راحته.....
این رو نمیشه انکار کرد.چون انسان فطرتا زیبایی و زینت رو دوست داره.خدا هم اگر گفته حجاب داشته باش به این خاطر نبوده که زن زیباتر میشه بلکه یکی از علت هاش این بوده که امنیت پیدا میکنه،هر کسی نمی تونه بهش نگاه کنه....یه مروارید تا وقتی توی صدفه محفوظه ،هر کسی نمیتونه این طرف اون طرف بندازتش.یه شکلات تا وقتی که روکش داره مگسا دورش جمع نمیشن تا هرکی یه ناخونکی بهش بزنه....فقط مال کسی که اجازه داره اونو برداره و از صاحبش اجازشو گرفته....اما اونی که روکش نداره.....
ببینید،(بفرما و بشین و بتمرگ)،همشون به یک چیز امر میکنن اماتاثیرشون از زمین تا آسمونه.....یا علی

[="Microsoft Sans Serif"][="Green"]سلام

خواهرم بر زیبایی چهره ات زیبایی ایمان را نیز بیافزا[/]



مستر همفر جاسوس انگلیسی گفت:

باید زنان مسلمان را فریب داد و از زیر چادر بیرون کشید

بسم الله الرحمن الرحیم

نارس بودی، حیا شکوفایت کرد
ایـمـان تـو نــامــدار دنـیایت کرد

یک سکه بی رواج بودی ای ماه!
این چادر شب بود که زیبایت کرد

میلاد عرفان پور

21 تیر روز عفاف و حجاب بر زنان با حیای سرزمین مبارک ...


جودوکار زن تیم عربستان به خاطر حفظ حجاب اسلامی از مسابقات المپیک حذف شد.
به گزارش فارس و به نقل از فرانس‌پرس، وجدان شکرانی، قهرمان 18 ساله عربستانی که یکی از دو عضو تیم بانوان کشورش در رقابت‌های لندن 2012 است،‌ به خاطر استفاده از روسری و حفظ حجاب خود توسط کمیته برگزاری کنار گذاشته شد.


در این ارتباط مسئولان مسابقات جودو عنوان کردند مطابق قوانین این رشته ورزشی، هیچ ورزشکار زنی اجازه استفاده از روسری را ندارد.

به همین خاطر وقتی مدیر تیم جودو بانوان این کشور مسلمان اعلام کرد جودوکاران زن اعزامی عربستان تنها با حفظ حجاب اسلامی امکان ورود به تاتامی را دارند، این قهرمان رشته 76+ کیلوگرم از گردونه مسابقات حذف شد.

چادر، یک تکه پارچه نیست؛

چادر، انتخاب خداست برای زن؛

و انتخاب زن برای خدا

چادر هدیه حضرت زهراست که اونو به هر کسی نمیده

[="Tahoma"][="Magenta"]ای خواهرم دانی که چرا اتش نشان در هنگام ورود به اتش لباس می پوشد

پس خود را از اتش محافظت کن!![/]

من اگر پسر بودم...
اسمم حتما علی بود! سید علی...
آن وقت شب ها بعد از مسجد حتما می رفتم زورخانه تا کباده بکشم و میل بزنم و با نفس ِ مرشد جان بگیرم، مرشد علی مولا بخواند و من با ضرب انگشتانش غرق ِ یا علی شوم... میان گود چرخ بردارم و مرشد برایم ضرب بگیرد، مرشد مولا مدد بگوید و من یا علی...
حتما کشتی هم می گرفتم... می شدم یک کشتی گیر با اخلاق... می شدم یک پهلوان تمام عیار!!
من عاشق مرام پهلوانیم...
من اگر پسر بودم... حتما پهلوان می شدم... زورخانه می رفتم و کشتی می گرفتم، و هیچ کس حریفم نبود!! اما با همه ی زوربازویم، خوش خلق بودم و با همه مهربان، برای مادرم هم نوکر !! اصلا پهلوان بودن یعنی همین!!

الان اما یک دخترم!!
نه مرشدی برایم ضرب می گیرد و نه من میان گود پا می گذارم! و نه حتی بزن زنگی و نازنفسی و صلواتی و یا علی مددی!
زورخانه رفتن و کباده کشیدن و کشتی گرفتن هم فقط توی خیالاتم پر می کشد!!

من یک دخترم...
زورخانه و تشک کشتی جای ما نیست! اما پهلوان که می شود بود!!

جز من کدام پهلوان را می شناسی که تمام کوچه و خیابان ها برایش زورخانه باشند و گود؟! لباس مشکی پهلوانیش را که بپوشد کسی حتی جرات نکند تماشایش کند چه رسد به هم آورد شدن!! آن وقت تمام مرشدهای خدا برایش ضرب بگیرند و هر نگاه پلیدی را که خاک کرد بلند یا زهرا بگویند!!
جز من کدام پهلوان هست که حتی سیاهی رخت پهلوانیش به جان حریف رعشه اندازد؟!! جز من کدام پهلوان هست که با این همه زور! خوش خلق است و با همه مهربان؟! برای مادر هم نوکر؟!...

من یک دخترم... ما دختریم...
تمام شرق و غرب حتی از سیاهی چادر ما می ترسند، چه رسد به خود ما! تمام نگاه های ناپاک هم از ما می ترسند... عجب زوربازویی داریم...
ما دختریم... دختران چادری... تمام دنیا از ما می ترسند،اما با اینهمه قدرت باز هم مهربانیم و خوش خلق و برای مادر نوکر...
پهلوانی یعنی همین...

خودمانیم! عجب پهلوان هایی هستیم! بگویید مرشد برای ما ضرب بگیرد...!!!

بسم الله الرحمن الرحیم

نه! مدتی ست حال و هوایت عوض شده ست

طرز نگاه و لحن صـدایت عوض شده ست

وقتـی میـان کوچـه ای و راه مـی روی

حتی صدای تق تق پایت عوض شده ست

گفتی خودت برای خودت گُل گرفته ای

خب! شیوه های ناز و ادایت عوض شده ست

سرخی تمام دست و سرت را گرفته است

لطفا بگو که حجم حنایت عوض شده ست!

ماننـد قبـل شعـر قشنـگی نگـفتـه ای

هرچند شکل قافیه هایت عوض شده ست

قبـلا همیشه صحبت تان از حجـاب بود

حالا که طرح شال و عبایت عوض شده ست

دیـگر به سمت مسجـد جـامع نمی روی

شاید خدا نکرده خدایت عوض شده ست!

[=&quot] [=&quot]کس غنچه نهان شده دربرگ را نچید

[=&quot] [=&quot]از بی حجابی است اگر عمر گل کم است[=&quot]

خواهرم می دانید که این گوینده ناچیز از صنف زنان می باشم و طبیعت زن را بهتر از مردان می دانم و طالب سعادت و خوشبختی و آسایش و آزادی شما هستم. کشف حجاب اگر چه در ظاهر موافق با طبیعت زن است که مایل به جلوه گری است و اگر بی حجاب در خیابانها و معابر گذر کند راحت تر است لکن ببین صلاح دین و دنیای تو در چیست؟

حکم حجاب تکلیف است و البته تکلیف زحمت دارد و شاید بعضی از خانم ها و دوشیزگان خیال می کنند باحجاب بودن و خانه نشستن اسباب ضعف و نقص آنها می شود لکن این فکر اشتباه است، شهوت پرستی است که منکرات را به صورت زیبا در نظر جلوه می دهد، قدری فکر خود را به کار بیندازید و از دریچه عقل خود وضعیت امروزه را بنگرید و انصاف دهید آیا این وضعیت با دین داری و ایمان و تقوا مناسبت دارد؟
خواهرم گمان نکنید که اگر شما شیک و بدون حجاب از منزل بیرون آیید شرافتمند می شوید و مردها به نظر تقدیس به شما نگاه می کنند، همان کسانی که شما را خانم خطاب می کنند این ها روی اصل قوای شهوانی است و نگاه آنها نگاه شهوت آمیز است. همان که با صورت بشاش شما را استقبال می کند و به شما دست می دهد و به ظاهر احترام می گذارد در دل شما را خانم بی عفتی می داند و اگر قدری با غیرت باشد هیچ وقت امثال شما را به همسری نمی گیرد.(1)

بانو مجتهده امین
==================================
(1) کتاب پاسداران حجاب


بسم الله الرحمن الرحیم

من یک محجبه ام.... لطفا مرا مسخره کنید.... همانگونه که:

نوح را مسخره کردند. (هود (11):38)
موسی را مسخره کردند. (شعراء (26): 25)
پیامبر قوم عاد را مسخره کردند. (احقاف (46): 26)

و در یک کلمه مسخره شدن، تنها شکنجه ی مشترکی بود که همه ی پیامبران آن را تجربه کردند. (حجر (15):11)

سخت ترین شکنجه ای که بر پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) وارد آمد. تا آن که خدا برای دلجویی رحمه للعالمین اینگونه فرمود: (اگر تو را استهزا کنند نگران نباش،) پیامبران پیش از تو را (نیز) استهزا کردند. (انعام(6):10 و رعد (13): 32 و انبیاء (21): 41).

اما بدانید خداوند وعده داده است:

از آنان روی گردان! ما شرّ مسخره کنندگان را از تو دفع خواهیم کرد. (حجر (15) :95)

تا در روز قیامت بگویند: «افسوس بر من از کوتاهیهایی که در اطاعت فرمان خدا کردم و از مسخره کنندگان (آیات او) بودم!» (زمر (39): 56).

پس مرا هم مسخره کنید!

مادرم زهرا سلام الله علیها جلوی نابینا هم حجابش را حفظ کرد! من هم یک محجبه ام !

الگویم زهراسلام الله علیهاست!

پس تا میتوانید مسخره کنید در من اثری نخواهد داشت.

گل عفاف 1
هيچ باغباني را سرزنش نمي‌كنند كه چرا دور باغ خود حصار و پرچين كشيده است، چون باغ بي‌ديوار ازآسيب مصون نيست وميوه ومحصولي براي باغبان نمي‌ماند.
هيـچ كس هم با نـام «آزادي» ديـوار خانه خود را برنمي‌دارد و شب ها در حياطش را باز نمي‌گذارد، چون خطر رخنه دزد جدي است.
هيچ صاحب گنج وگوهري هم جواهرات خود را بدون حفاظ در معرض ديـد رهـگذران نمي‌گذارد تـا بدرخشد، جلوه كند و چشم و دل بـربايد، چـون خـود جـواهـر ربوده مي‌شود.
هرچيز كه قيمتي‌تر باشد، درصد مراقبت از آن بالاتر مي‌رود. هرچه كه نفيس‌ترباشد، بيم ربودن وغارت بيشتراست ومواظبت، لازم‌تر.
اگـر، درشيشه عطررا بازبگذاري عطرش مي‌پرد.
اگررشته مرواريدي را در كمد وصندوق نگذاري ودر آن را نبندي، گم مي‌شود.
اگـر در مقابل پنجره خانه‌ات تـوري نزني، از نيش پشـه ‌ها و مزاحمت مگس ها در امان نخواهي بود.
وقتي راه ورود پشه‌ها را مي‌بندي، خود را «مصون» ساختـه‌اي، نه «محدود» و زنداني. وقتي در خانه را مي‌بندي ، يا پشت پنجـره اتـاقت پـرده مي‌آويزي، خانه خود را از ورود بيگانه و نـگاه هاي مـزاحم در پنـاه قـرار داده‌اي، نـه كه خود را در قيد و بند وحصار افكنده باشي. اگـر بـراي ايمني از خطرها و آسودگي از مزاحمان، خود را بپوشاني، نـه كسي ايـراد مي‌گيـرد و نـه اگـر هـم ايـراد بگيـرد اعتـنـا مي‌كـني. چـرا كه سخنش را بي‌منطق ونا‌آگاهانه مي‌داني و مي‌بيني.
اينـكه «فقط دل بـايـد پـاك باشد» بهانـه‌اي براي گريز جاهلانه از همين مصونيت است و آويختـن به شاخـه «لاقيـدي»، و گرنه از دل پاك هم نبايد جز نگاه و رفتار پاك برخيزد. ظاهر،آينه باطن است و «ازكوزه همان برون تراود كه دراوست».
زن بـه خاطر ارزش و كـرامتي كـه دارد، نبـايد دردسـت هاي خشن
كامجويان ديو سيرت، كه نقاب مهرباني وعشق به چهره دارند، پژمرده
شود و پس از اينكه گل عصمتش را چيدند، او را دور اندازند، يا
زيرپايشان له كنند. زن به خاطرعصمتي كه دارد و ميراث‌دار پاكي مريم
است نبايد بازيچه هـوس وآلودة به ويروس گناه گردد. گوهرعفاف و پاكي ، كم‌ارزشتر از طلا و پول و محصول باغ و وسايل
خانه نيست. دزدان ايمان و غارتگران شرف نيز فراوانند. سادگي وخامي
است كه كسي خود را درمعرض ديد و تماشاي نگاه هاي مسمـوم و
چشم هاي ناپاك قـرار دهد و به دلبري و جلوه‌گري بپردازد و خيال كند بيماردلان و رهزنان عفاف را به وسوسه نمي‌اندازد و از زهرنگاه ها و نيش پشه‌ هاي شهوت در امان مي‌ماند. بعضي از« نـگاه ها» ويـروس«گناه» منتشرمي‌كند و بعضي از چهره‌ها حشره مزاحمت جمع مي‌كند.
خراب كردن همه ديوارها و برداشتن همه پرده‌هـا و بـازگذاشتـن همـه پنجـره ‌ها، نشانـه تيـره ‌انـديشي اسـت، نـه روشنفـكـري ! علامـت جاهليت است نـه تمدن! مي‌گـويي نه؟ به طومار كسـاني نـگاه كـن كه پس از رسوايي و بي‌آبرويي، با دو دست پشيماني بر سر غفلت خويش مي‌زنند و بـر جهالت خود لعنت مي‌فرستنـد.
كسي كه از «جماعت رسوا» نگريزد «رسواي جماعت» مي‌شود!
آنكه ايمان را بـه لقمـه‌اي نـان مي‌فروشد، آنـكـه يـوسف زيبـايي را بـا چند سكـه قلب عوض مي‌كند، آنـكه «كودك عفاف» را جـلوي صـدها گـرگ گرسنه مي‌برد و به تماشا مي‌گذارد، روزي هم «پشت ديوار ندامت» اشك حسرت بر دامن پشيماني خواهد ريخت و درآخرت هم به آتش بي‌پروايي خود خواهد سوخت.
از اول كه جامـه عفاف سفيـد و شفاف است، نبايـد گذاشت چركابه گناه بر آن بپاشد. ازاول بايد مواظب بود كه اين كاسه چيني نشكند واين جام بلورين تـرك برنـدارد. از اول نبايد به پاي بيگانه، اجازه ورود به مزرعـه نجابت داد، كه بوته هاي نورس عصمت را لگد مال كند.
ولـي … گريـه بي ‌حاصل است و بي‌ثمر، وقتي كه شاخه شكست و گل چيده شد.

گل عفاف 2
بتداي آتش فساد، يك جرقه است .اين جرقّه، رفته رفته شعله مي‌شود.

زين سبب، بايد از بروز اين جرقّه بيم داشت.
بوييدن عطر و گل، روح را آرامش و دل و جان را نشاط مي‌بخشد.
عفونت مرداب و لجن‌‌زار و لاشه هم، آزار دهنده و نفرت‌‌آور است.
هر يك از اين «گلبرگ»ها عطر خاصّ خود را دارد.
رايحه گلبرگ‌ها روح‌پرور است و شميم آنها، مشام جان را نوازش مي‌دهد.
مخاطب اين دسته گل، هم بانوان با حجاب‌اند كه خود را به اين جلوه‌‌‌ي معنوي آراسته‌اند و بهاي گوهري را كه دارند، مي‌دانند.
هم آنان كه در ذهنشان نسبت به حجاب، سؤال و ابهام دارند يا خداي ناكرده از قيمت گوهر وجود خويش و سرمايه‌ي عفاف بي‌خبرند و به اسم آزادي، هيزم آتش گناه و بنزين شعله‌ي هوس مي‌شوند.
وقتي كه پل‌ها شكست و راه برگشت بسته شد، روزي كه پيمانه ريخت و آبرو رفت، چه افسوس‌ها كه بر اين «بن‌بست بي‌آبرويي» مي‌‌خورند و چه «اي كاش ...»هاي بي‌ثمر بر زبان مي‌آورند.
وقتي با چشم دل مي‌توان ملكوت را ديد،
وقتي مي‌توان به چشم خدا و فرشتگانش زيبا و آراسته جلوه كرد،
وقتي مي‌توان جمال و جواني را نردبان عروج به بام آسمان كرد و با اين سرمايه، آخرت و بهشت را خريد، آيا حيف نيست كه چشم به گناه آلوده شود و چهره و تن و اندام، دام ابليس براي شكار گردد و انسان عرشي، زير آوار هوس و عصيان دفن شود؟!
بستن چشم بر روي «حرام» صد دريچه به روي «باغ معني» و بوستان كمال مي‌گشايد.
قهرمان كسي است كه بر هوس‌هاي شيطاني و وسوسه‌هاي ابليسي غالب آيد.
و ... شيعه كسي است كه آن چنان زندگي كند كه بتواند سربلند و با عزت، به روي محمد و علي و فاطمه عليهم السلام بنگرد.
اينك اين شما، و اين گلبرگ‌هاي «گل عفاف».

گلبرگ 1 : حراج عشق
كاش انسان‌ها به اندازه‌ي كالايي كه مي‌خرند، در دل بستن‌ها و محبت پيدا كردن‌ها هم حوصله و وسواس به خرج دهند.
حيف است كه دل‌ها، بي در و دروازه باشد و عشق‌ها بي‌هويت و بي‌‌شناسنامه.
چرا بعضي به «گدايي عشق» مي‌پردازند و بعضي به حراج عشق؟
بايد از چه گذشت تا به چه رسيد؟
آيا آنچه از دست مي‌دهيم، به آنچه به دست مي‌آوريم مي‌ارزد؟ برنده‌ايم يا بازنده؟

گلبرگ 2 : تركش‌هاي گناه
آيا آمار مصدومين «تركش نگاه» را داريد؟
آيا ضايعات «تيرهاي مسموم نگاه» را مي‌شناسيد؟
آيا مي‌دانيد چه تعداد، مبتلايان به ويروس هوس در بستر نگاه آرميده‌اند؟
خواهران ما بايد در «سنگر حجاب» موضع بگيرند و برادران ما بايد با «واكسن تقوا» خود را واكسينه كنند، وگرنه عوارض «نگاه» و «بدحجابي» دامن دو طرف را مي‌گيرد.

گلبرگ 3 : شكرانه‌ي نعمت جمال
اگر زيبايي و جمال، نعمت خداست، شكرانه‌ي آن هم عفاف و پاك‌دامني است.
كساني كه به خاطر زيبايي رخسار و دلفريبي اندام به گناه مي‌افتند، يا ديگران را به گناه مي‌اندازند، حق اين نعمت را ادا نكرده‌اند.
جمال، هرگز مجوز ارتكاب گناه و افتادن به دام و دامن آلودگي و افكندن ديگران به باتلاق فساد نمي‌شود.

روزي از اين نعمت سؤال خواهد شد و حسرت براي آنان است كه از اين راه به دوزخ بروند.

گلبرگ 4 : عشق‌هاي خياباني
پشت بعضي از نگاه‌هاي مسموم و محبت‌هاي فريبا، دره‌ي هولناكي از سقوط و شب تاريكي از بدبختي است.
بعضي قيمت خود را نمي‌شناسند و خود را ارزان مي‌فروشند.
همه‌ي مدعيان دوستي و عشق، خريدار نيستند، بلكه فقط قيمت مي‌‌كنند.
اگر نورافكني بيندازيد، عمق تيرگي‌هاي وحشت‌ناك اين عشق‌هاي خياباني و تلفني را خواهيد ديد.
شما كه نمي‌خواهيد آينده‌ي خود را آتش بزنيد، خيلي راحت به هر كس اعتماد نكنيد.

گلبرگ 5 : چشم، درياي هوس

عاقلانه نيست كه انسان براي لذت ديگران، عذاب الهي را براي خود بخرد.
وقتي چشم درياي هوس شود، قايق گناه در آن حركت مي‌كند و موج عصيان پديد مي‌آورد.
رابطه‌ي «گناه» و «نگاه» چه قدر است؟
آنان كه از تير نگاه‌هاي مسموم پروا نمي‌كنند، شكار گرگ‌هاي هوسران مي‌شوند.
آنگاه ... دست و پا زدن‌‌‌ها به جايي نمي‌رسد.
براي مصون ماندن از «تير نگاه» چه بايد كرد؟

گلبرگ 6 : خودفراموشي
هوشيار باشيم كه دام‌هاي فريب، جاذبه‌هاي گناه، آنتن‌هاي وسوسه‌گر و فيلم‌ها و سي‌دي‌هاي دجّال‌گونه، ايمان و عفاف ما را نربايند.
خدافراموشي، خودفراموشي را درپي دارد.
هر كه ارزش خود را نداند، خويش را حراج مي‌كند و زير قيمت واقعي مي‌فروشد.
ارزش اجناس دست دوم خيلي پايين‌تر است.

گلبرگ 7 : بايد «دام» و «دانه» را شناخت.

ما هر لحظه بر سر دو راهي «فسق» و «فلاح» ايستاده‌ايم.
بيش از هر چيز نيازمند «چراغ ايمان» و «سپر تقوا» و چشمان آگاه و عبرت‌بين هستيم تا در پيچ و خم زندگي در كام فساد و دام گناه نيفتيم.
گوهر عفاف را پاس بداريم تا كرامت انساني خود را از دست ندهيم.

گلبرگ 8 : قيمت وجود
صاحبان گنج و گوهر، جواهرات خود را در معرض دست و ديد رهگذران نمي‌گذارند تا جلوه كند و سارق را به هوس اندازد.
كاش بانوان، قدر و قيمت وجود خود را بدانند و با جلوه‌گري، چشم و دل هوس‌بازان را نربايند و گنج عفاف را در معرض هجوم و غارت قرار ندهند.
بعضي‌ها چه راحت خود را به دام مي‌اندازند و با پاي خود به قربانگاه مي‌روند.

گلبرگ 9 : مرواريد نفيس
پاكدامني و عفاف، گوهري قيمتي و مرواريدي ارزنده است كه بايد با هزاران چشم از آن مراقبت كرد.
اين گوهر اگر گم شود، ديگر به دست نمي‌آيد و اين مرواريد اگر بشكند، ديگر درست نمي‌شود.
پس مواظب دزدان عفاف و غارتگران سرمايه‌ي حجاب باشيم.
مگر مرواريد شكسته قيمتي دارد؟

گلبرگ 10 : ثمره‌ي باغ زندگي
باغبان، محصول باغ و بوستانش را به تاراج و حراج نمي‌گذارد، بلكه از آن مراقب مي‌كند.
حجاب و عفاف، ثمره‌ي باغ زندگي و بوستان عمر است.
چرا بايد گل حيا پر پر شود و لگد‌مال عابران بي‌خيال و رهزنان بي‌انصاف گردد؟!
كسي كه نگهبان سرمايه‌‌اش نباشد، شايسته‌ي هر نوع ملامت است.

گلبرگ 11 : دژ كرامت
هيچ كس به اسم آزادي، ديوار خانه‌اش را برنمي‌دارد و در حياطش را باز نمي‌گذارد.
چون ممكن است دزدي رخنه كند و اموالش را به يغما ببرد.
حجاب، ديواري است كه راه را بر دزد عفاف مي‌بندد و زن را در دژ كرامت مصون مي‌سازد.
اين ديوار را بر‌‌نداريم و اين دژ را ويران نسازيم.

گلبرگ 12 : گوهر عفاف
هر چيزي كه نفيس‌تر و قيمتي‌تر باشد بايد از آن بيشتر مواظبت كرد تا به غارت نرود.
كسي كه ارزش گوهر عفاف را مي‌داند، با بدحجابي آن را زير دست و پاي غارتگران نمي‌اندازد و خود را به طعمه‌اي براي گرگ‌هاي هوس‌باز تبديل نمي‌كند.
به فرزندانمان بياموزيم كه از گوهر عفافشان هوشيارانه پاسداري كنند.

گلبرگ 13 : نگاه‌هاي مزاحم

وقتي شما در خانه‌ي خود را مي‌بنديد يا پشت پنجره‌ي اتاقتان پرده مي‌زنيد، خانه‌ي خود را از گزند بيگانه و نگاه‌هاي مزاحم و حشرات موذي ايمن ساخته‌ايد.

چه زيبا گفته‌اند كه:

«حجاب، مصونيت است نه محدوديت»!


گلبرگ 16 : دل پاك، نگاه پاك
با حجاب خويش، نگاه‌هاي مزاحم را ناكام بگذاريد.



گلبرگ 14 : انتخاب، نه تحميل
آنان كه حجاب را آگاهانه برمي‌گزينند، مي‌خواهند «گوهر عفاف» خود را از تاراج مصون نگه دارند.
اين است كه بر انتخاب خود افتخار مي‌كنند و با حرف اين و آن، سست و بي‌انگيزه نمي‌شوند و تابع جوّ نمي‌گردند، چون از قيمت گوهري كه دارند باخبرند.

گلبرگ 15 : حجاب، سلاح مقاومت

دختران و بانوان فرزانه و فهيم، وقتي به بلوغ فكري مي‌رسند، متين و باوقار مي‌شوند. نه با هر موج به اين سو و آن سو مي‌روند و نه رضاي خدا را با پسند
مرد‌م عوض مي‌كنند.

اگر حجاب، سلاح مقاومت در برابر بي‌بندوباري است، شگفتا كه كساني خود را خلع سلاح مي‌كنند و در برابر هجوم فساد، بي‌دفاع مي‌مانند.
حجاب ظاهري ريشه در عفاف دروني دارد.
كسي كه بخواهد پاك شود، ظاهر و باطنش را بايد يكي كند.
آنان كه بي‌قيد و لاابالي‌اند،ولي مي‌گويند «دلت پاك باشد»، نمي‌دانند كه پاك‌دل در پاكي رفتار و متانت و وقار نمايان مي‌شود و از دل پاك، جز نگاه پاك برنمي‌آيد.

از كوزه همان برون تراود كه در اوست.

نمي‌توان پذيرفت كه از كسي عفونت گناه به مشام برسد، ولي مدعي باشد كه دلش پاك است.

گلبرگ 17 : عصاره‌ي گل نجابت
عصاره‌ي گل‌هاي عالم تبديل به «عطر» مي‌گردد و در شيشه‌ي دربسته نگاه‌داري مي‌شود.
اگر در شيشه‌ي عطر باز بماند، عطرش مي‌پرد و اگر كسي با حجاب و پوشش، عطر عفاف خود را حفظ نكند، از ارزش و اعتبار مي‌افتد.
رايحه‌ي دل‌انگيز عفاف را نبايد در مزبله‌ي نگاه‌‌هاي شيطاني رها كرد و گل نجابت را نبايد در دست پليد هوسبازان پرپر ساخت.

گلبرگ 18 : ويروس گناه
بعضي از نگاه‌ها ويروس گناه منتشر مي‌كنند و بعضي از چهره‌ها حشره‌ي مزاحمت دور خود جمع مي‌كنند.
قيافه‌هاي بزك كرده‌اي كه نگاه‌هاي حرام را به سوي خود جلب مي‌كند، مرداب حشره‌خيز است و موهاي افشان و در معرض تماشا، شعله‌هاي آتش دوزخ است كه هم خود را مي‌‌سوزاند هم جوانان را به آتش گناه مي‌افكند.
حيف نيست كه زن با كرامت، به يك بوتيك سيار تبديل مي‌شود؟!

گلبرگ 19 : كدام رابطه؟
براي شناخت زشتي و زيبايي چهره و لباسمان به «آينه» نگاه مي‌كنيم.
زيبايي و زشتي اخلاق و خصلت‌ها و عمل‌هاي خود را در كدام آينه بنگريم؟
رابطه‌ي ما با خودمان، رابطه‌ي يك تاجر است با سرمايه‌اش، رابطه‌ي يك كشاورز با زمين و زراعتش، رابطه‌ي يك باغبان با گل‌‌‌ها و درخت‌هايش، رابطه‌ي يك دانش‌آموز با درس‌ها و نمره‌‌‌‌ها و كارنامه‌اش.
آيا سود مي‌بريم يا زيان، گل مي‌پروريم يا خار؟
مي‌روييم يا مي‌پژمريم؟
كارنامه‌ي ما «قبولي» است يا «ردّ»؟

گلبرگ 20 : حياي مريم
زنان خوب، ميراث‌دار عفاف فاطمه و حياي مريم‌اند، دريغا كه بازيچه‌ي هوس شوند و به ويروس گناه آلوده گردند.
دزدان ايمان و غارتگران شرف در كمين‌اند و كوچه و خيابان، شكارگاه صيادان است.
گوهر عفت و نجابت، كم ارزش‌تر از طلا و پول و محصول باغ و وسايل خانه نيست.
كسي كه مراقبت سرمايه‌‌هاي ارزشمند خود نباشد، اگر غارت شد و مورد دستبرد قرار گرفت، بايد خودش را ملامت كند.

گلبرگ 21 : نيش نگاه مسموم
آنكه خود را در معرض ديد و تماشاي نگاه‌هاي مسموم و چشم‌هاي ناپاك قرار دهد و به دلبري و جلوه‌گري بپردازد، هميشه برنده‌ي اين بازي نيست!
روزهاي ندامت هم در پيش است.
هر كه خود را با سپر حجاب مصون نسازد، از زهر نگاه‌ها و نيش پشه‌‌هاي شهوت در امان نخواهد بود.
گاهي زهر و مسموميت اين نگاه‌ها تا آخر عمر، در وجود انسان مي‌ماند و هيچ پادزهري آن را درمان نمي‌كند.

گلبرگ 22 : پشت ديوار ندامت
آنكه «كودك عفاف» را جلوي صد‌ها گرگ گرسنه مي‌برد و به تماشا مي‌گذارد،
آنكه «يوسف زيبايي» را به چند سكه تقلبي و بدلي مي‌فروشد،
آنكه بدون «لباس تقوا» به صحنه‌ي شعله‌ور گناه مي‌رود،
روزي هم پشت ديوار ندامت مي‌نشيند و اشك ندامت بر دامن حسرت مي‌‌ريزد،
سرانجام هم در آخرت، در آتش بي‌پروايي و بي‌تقوايي خود خواهد سوخت.
آيا ديدن اين همه طعمه‌‌هاي تباه شده و پشيمان كافي نيست كه ديگران اين راه را دوباره تجربه نكنند؟!

گلبرگ 23 : همسو و همسان با الگو
به خود مي‌باليم كه محبت زهرا عليها السلام در دل داريم و افتخار ما عشق به زينب كبري است.
اين محبت اهل بيت عليهم السلام بايد خود را در زواياي زندگي ما نشان دهد.
شباهت ما و اين دو الگو در چيست؟
اگر عفت و عبادت و حياي فاطمي و صبر و شجاعت و وفاي زينبي در ما نباشد، چگونه ثابت كنيم كه شيعه‌ي زهرا و پيرو زينبيم؟ ... آيا ادعاي خالي را از ما مي‌پذيرند؟
بكوشيم با اسوه‌هاي كرامت و نجابت همسو شويم.

گلبرگ 24 : غنچه‌‌هاي نجابت
عاقل آن است كه انديشه كند پايان را ...
از اول كه جامه‌ي عفاف به زيبايي و كرامت آراسته است و سفيدي و شفافي عصمت را دارد، نبايد گذاشت چركابه‌‌‌ي گناه و معصيت بر آن بپاشد.

از اول بايد مواظب بود كه پاي بيگانه به مزرعه‌ي نجابت باز نشود و دست تجاوز به غنچه‌‌ها و بوته‌هاي نورس عصمت نرسد.

وگرنه ... پس از لگدمال شدن گل وجود، اشك و فغان و ندامت بي‌ثمر است و آب و آبروي رفته را برنمي‌گرداند.

گلبرگ 25 : سنگر مقاومت
وقتي حجاب، سلاح و سنگر باشد، زنان با حجاب هم مرزبانان عفاف و شرفند.
مهاجمان فرهنگي مي‌كوشند با تضعيف حجاب و ترويج عرياني، زنان و دختران جامعه را خلع سلاح كنند.
كسي كه از دشمن و شيوه‌هاي هجوم او آگاه باشد، به اين خلع سلاح تن نمي‌دهد!

گلبرگ 26
هنر پاك ماندن

چرا برخي از جوانان شرط «احتياط» را از دست مي‌دهند و خود را در معرض بارش تيرها و تركش‌‌‌هاي خطرناك قرار مي‌دهند؟

آيا اين همه افراد تركش‌خورده از نگاه‌هاي مسموم و فلج شده از ارتباط‌هاي آلوده و شوم براي عبرت كافي نيست؟

هنرمند كسي است كه بتواند در فضاي آلوده، پاك و عفيف بماند وگرنه گناه و آلودگي كه هنر نيست و از همه كس برمي‌‌آيد ...

گلبرگ 27 : صحنه‌هاي ضبط شده

آنان كه از بي‌حجابي و برهنگي و خودنمايي لذت مي‌برند شايد فراموش كرده‌اند كه دستگاه‌هاي دقيق خدا، اين صحنه‌ها را ضبط و فيلم‌برداري مي‌كند و فرداي


گلبرگ 28 : وسوسه‌ي گناه



قيامت مورد سؤال قرار خواهد داد.


آيا حاضريد فيلم تماس‌ها و روابط شما در قيامت به نمايش عمومي درآيد و رسوايي به بار آورد؟
محكمه‌ي الهي اسناد و مدارك فراوان از اعمال ما در اختيار دارد. براي آنها چه جوابي داريم؟

دزدان عفاف، از ديوار كوتاه بدحجابي و بي‌حجابي، راحت‌تر به حريم كرامت زنان و دختران دستبرد مي‌زنند اما زنان باحجاب چون در سنگر حفاظتي عفاف و پوشش‌‌اند، از اين گونه تعرض‌‌ها و وسوسه‌هاي شيطاني مصون‌ترند.

خوشا آنان كه با پوشش و حجاب، محيط را هم براي خودشان ايمن و سالم مي‌سازند، هم وسيله‌ي هوسبازي ديگران نمي‌شوند و بيماردلان را به وسوسه‌ي گناه و شعله‌ي هوس نمي‌اندازند.

گلبرگ 29 : نقاب مهرباني
انوان و دختران، به خاطر ارزش و كرامتي كه دارند، نبايد در بازار سوداگران شهوت، خود را به بهاي چند نامه و نگاه و لبخند و پيام بفروشند.

كام‌جويان ديوسيرت، نقاب مهرباني به چهره مي‌‌زنند و مدعي عاشقي مي‌شوند اما وقتي گل عصمت را چيدند و زيبايي كرامت را از بين بردند، قرباني خود را زير پاي خود له مي‌كنند، يا مثل دستمال مصرف شده، دور مي‌اندازند.

و ... چه خوش باورند، آنان كه تسليم مي‌شوند.

گلبرگ 30 : حجاب، قلعه يا زندان؟
حجاب، زندان نيست كه زنان در آن محبوس باشند، بلكه قلعه و دژي است كه از ورود غارتگران و مهاجمان جلوگيري مي‌كند.

زنان با حجاب، قلعه‌ نشيناني‌اند كه به مزاحمان اجازه‌ي ورود به حريم عفاف نمي‌دهند و در اين حصار بلند از گوهر عفاف پاسداري مي‌كنند.

گلبرگ 31 : زيبايي سيرت يا صورت؟
بي‌حجاب يا بدحجاب، همچون شاخه‌اي بيرون از حصار باغ است كه طمع هر رهگذر را به سوي خود جلب مي‌كند.

هر شاخه كه از باغ برون آرد سر

در ميوه‌ي آن طمع كند راهگذر

گل عفاف در بوستان حجاب مي‌رويد و عطر پاكي، وجود زنان محجبه را قيمتي مي‌كند.

آنان كه از سيرت والا محرومند، به نمايش صورت خود مي‌پردازند.

گلبرگ 32 : جواهر اصلي و بدلي
پيروان آرايش و تجمل، ويترين مد و بوتيك تماشاي ديگرانند.

فاقدان كمال سيرت مي‌كوشند جمال صورت را به نمايش عمومي بگذارند و احساس كمبود شخصيت را جبران كنند.

كسي كه جواهر اصلي دارد، به بدلي رو نمي‌آورد.

دريغ بر كسي كه قيمت خود را در چند قطعه طلا يا چند دست لباس بداند.

گلبرگ 33 : زيبارويان عفيف
اگر عفاف و پاكدامني را بر خوبي‌هايتان بيفزاييد، امتيازتان بيشتر مي‌شود و اگر چهره و جمال شما را به گناه افكند، از امتياز شما كم مي‌شود.

خداوند در ميان جوانان و زيبا‌رويان، آن قدر نمونه‌هاي عفاف و پاكدامني دارد كه به رخ انسان بكشد و راه بهانه را بر معصيت‌كاران ببندد.

آنان كه هم «مال و جمال» دارند و هم «عفاف و كمال»، حجت خدا بر ديگرانند.

هرگز مباد كه نعمت، وسيله‌ي عذابمان گردد؟!

گلبرگ 34 : برگ هويت
شايد لباس را زود به زود بشود عوض كرد يا خانه را فروخت ولي «فرهنگ» و «اخلاق» هويت ماست.

نبايد به اين زودي و سادگي، شخصيت و هويت خود را بفروشيم و عوض كنيم.

براي مقاومت در برابر سيل تهاجم فرهنگي بايد «سدّ ايمان» زد و از مرز عقيده و و اخلاص و فرهنگ حجاب و عفاف نگهباني كرد.

خودباختگان در برابر فرهنگ بيگانه، به راحتي «خدا» را هم مي‌بازند.

برگه‌ي «هويت» خود را گم نكنيم!

گلبرگ 35 : پرونده‌ي قابل دفاع
علمكرد ما، در شب و روز بايگاني مي‌شود.

حرف‌ها، رفتار‌ها، گفته‌ها، شنيده‌ها، رابطه‌‌ها، لبخندها، نگاه‌ها و همه‌ي لحظات تيره و روشن زندگي، براي ما يك «پرونده» تشكيل مي‌دهد.

روزي هم بر اساس محتواي اين پرونده، مؤاخذه و محاكمه خواهيم شد.

خوشا به حال كسي كه پرونده‌اي «قابل دفاع» داشته باشد و از فاش شدن «نامه‌ي اعمال» خود نگران نباشد.

گلبرگ 36 : تار و پود متانت
چادر و مقنعه‌اي كه قامت كوچك و چهره‌ي نجيب دختركان معصوم را مي‌آرايد، تار و پود حجاب و متانت در بزرگسالي است.

دختران اگر از كوچكي با مفهوم حيا و حجاب انس بگيرند، در بزرگي كمتر آسيب‌پذير مي‌شوند.

نهال عشق به حجاب را از كودكي در دل فرزندانمان بكاريم، تا در بزرگي ثمر دهد.

گلبرگ 37 : خودمان باشيم
ظاهر در باطن مؤثر است.

باطن هم در حالات و رفتارهاي ظاهري اثر مي‌گذارد.

كسي كه در لباس، قيافه، نوع زندگي، فرهنگ اجتماعي و آداب و رسوم از بيگانه پيروي كند و الگو بگيرد، كم كم شخصيت و هويت او هم بيگانه مي‌شود و شباهت ظاهري به تدريج او را به «فرهنگ‌پذيري» مي‌كشد.

ما كه قومي با فرهنگ و ريشه‌دار و غني هستيم، چرا در فرهنگ و آداب از بيگانه گدايي كنيم؟!

خودمان را از ياد نبريم، خودمان باشيم.

گلبرگ 38 : آينه‌‌ي ايمان
عشق به قرآن و اهل بيت را از دل و درون به اندام و برون آوريم و از باطن به ظاهر و از سيرت به صورت.

يگانگي «بود» و «نمود» و يكساني ادعا و عمل گواه ايمان صادق ماست.

اگر رفتار ما تابلوي باورهاي ديني ما باشد و اگر ظاهر ما آينه‌ي باطنمان گردد، شاهد آن است كه در عقيده به قرآن و مكتب صادقيم.

حجاب يكي از اين تابلو‌ها و آينه‌هاست ...

گلبرگ 39 : پرورش‌‌ گل‌هاي حيا
اگر از عفونت مرداب رنج مي‌بريد،

اگر از خارستان محيط ناراحتيد،

اگر از بي‌فروغي دل‌‌‌ها و كوچه‌ها و خيابان‌ها در هراسيد،

شما كه باغبان حيا و عفافيد، چند گل زيبا پرورش داده‌ايد؟

هر دختر با ايمان و با‌حجاب و پاك و نجيب كه تربيت كنيد، گامي براي خشكاندن مرداب برداشته‌ايد و ظلمت را شكسته‌ايد.

گلبرگ 40 : منطقه‌ي ورود ممنوع
كسي كه «خط قرمز»‌هاي نگاه را نشناسد. به منطقه‌ي «ورود ممنوع» وارد مي‌شود و گرفتار مي‌گردد.

مگر به هر چه «ديدني» است، بايد نگريست؟

چشمي كه حريم زندگي شخصي ديگران را مراعات نكند و «هرزه‌بين» شود، از قيمت مي‌افتد.

نگاه، گاهي تير مسموم شيطان است و ميان نگاه و گناه، گاهي فاصله‌ي اندكي است.

كسي كه حريف چشم خود نيست و نگاهش را نمي‌تواند كنترل كند، چه ادعايي دارد؟!

منبع

بسم الله الرحمن الرحیم

خدایــــــــــــــا همیشه و هر لحظه به یـــــادم بیــــاور که:
‍‍‍
نامحـــــــــرم ... نامحـــــــــــــرم اســــــــت

چه در دنیـــــــــای حقــــــــیقی
چه در دنیای مجــــــــــــازی
‍.
.
.
یادمـــــــــان بینداز .... فاطمه سلام الله علیها را که از نابینــــا رو می پوشاند

پدرم گفت پدر جان زن اگر زن باشد
شیر در خانه و در کوچه و برزن باشد
پدرم گفت که ای دخت نکو بنیادم
زلف بر باد نده تا ندهی بر بادم
هدف دشمن سنگ افکن پیشانی ماست
کسب جمعیتش از زلف پریشانی ماست
پدرم گفت گل از رنگ و لعابش پیداست
و زن مومنه از طرز حجابش پیداست

حدود ۲۰ سالی بیشتر نداشت. شاید اگر بگویم دستمال سر ازنوع میکروسکوپی ها سرش می کرد، بیشتر به واقعیت شبیه است تا بگویم روسری می پوشید!!! از آن دخترهایی بود که به قول بعضی می گویند: آخرشه!!!

قبل ازماه رمضان بود. وقتی برای مشاوره به اتاق من آمد با روزهای قبل خیلی فرق می کرد. مقنعه سر کرده بود هرچند هنوز موهایش بیرون بود اما آن تیپ کجا، مقنعه امروزش کجا!!!؟؟؟ داشتم از تعجب شاخ در می آوردم !!!

بدون مقدمه و بدون اینکه من سوالی کنم شروع کرد: ” حاج آقا امروز اتفاقی خیلی عجیبی برام پیش اومده!!! “ هنوز از تعجب پوشش جدیدش بیرون نیامده بودم که من را متعجب تر کرد.

گفتم: ” مگه چی شده؟!!! “ درحالی که با انرژی زیاد می خواست حرف بزند گفت:‌ حاج آقا امروز وقتی سوار اتوبوس واحد شدم همین که خواستم برم و روی صندلی بنشینم یک دختر حدود ۲۴ ساله، محجبه، بامانتویی بسیار شیک، چادری اتو کشیده و بسیار مرتب با یک حجاب کامل و بسیار تمیز و شیک، نگاهی به من کرد و با لبخند محبت آمیزیش رو به من گفت: ” خانم خوب بیا کنار من بنشین. “

بدون هیچ حرفی رفتم کنارش بنشینم. هنوز درست و حسابی ننشسته بودم که مرا در لبخند محبت آمیزش غرق کرد و گفت : من دانشجوی دانشگاه اصفهان هستم شما چیکار می کنی؟ …

گرم صحبت شدیم انگار سالها بود که او را می شناختم!!! و سالها بود که دوستش داشتم!!! وسط صحبتهایش دیگر حرفهایش را نمی شنیدم فقط با اشتیاق نگاهش می کردم و پیش خودم می گفتم: خوشا به حال او!!! کاش من هم مثل او مذهبی و محجبه بودم!!! آنچنان با اشتیاق و حسرت از آن دختر چادری سخن می گفت که تصور می کردم آرزویی غیر از اینکه مثل او چادری شود ندارد!!!

حرف حاج آقا: شاید تا آخر عمر دیگر هیچ وقت او را نبیند اما امر به معروف رفتاری این خانم مومنه اثرش را آنچنان بر روان این دختر گذاشته بود که وقتی حرف می زد اشک در چشمانش جمع بود

اشک از اینکه چرا من اینگونه هستم و نتوانسته ام مثل او با حجاب، جذاب و مهربان باشم.


راستی شما چطوری امر به معروف و نهی از منکر می کنید؟

مدیر فرهنگی;21216 نوشت:

بسم رب الحسین...
متن کامل این شعر رو گزاشتم میتونید مطالعه کنید
لینک :http://www.askdin.com/thread24667.html#post296259

رو فروپوش چو در در صدف
تا نشويي تير بلا را هدف

بسم الله
چادرم حرمت و یادگار مادرم زهرا (س).......... چرا فقط برای حفظ خودمون سرمون کنیم؟؟؟؟؟؟

دخترک فقط به هنگام نماز چادر بر سر داشت.
گویی فقط خداوند به او نامحرم بود!!!!!!!!

راستی یه نکته ای یه جا خوندم خیلی برام جالب توجه بود. خیلی از اینا که ایران رو در برابر اعراب میذارن تا اسلام رو حذف کنن به حجاب و چادر معتقد نیستن و در عین حال خیلی به تاریخ ایران باستان می نازن . در این یه تناقض آشکار هست و اون اینکه حجاب و چادر، از قدیم الایام در ایران حتی ایران قبل از اسلام هم باب بوده.
اگه کسی به ایرانی بودنش و به قدمت این کشور آریایی می نازه باید به چادری بودن هم افتخار کنه. نه؟

وصیت های بزرگان دینی به خانمها:
خواهرم حجاب حجاب حجاب حجاب...................

[="red"]خواهرم...
چادر، حجاب مادرمان حضرت زهرا(س) ست...
حرمتش مانند کلام خداست...
حافظش باش...
[/]

از خوبي‌های سفر به شهرهای کوچک و روستاها، یکی هم این است که مي‌فهمی حجاب چقدر رواج دارد و بي‌حجابی چقدر کم است؛ هرچند مردمان شهرهای بزرگ باور نکنند.(وبلاگ چادر نوشت)

  • آیت الله العظمی صافی گلپایگانی:
  • امروز چادر بانوان از عبای من با ارزش‌تر است؛ چرا که بانوان با حفظ
  • حجاب برتر خود مروج دین اسلام هستند.
  • چادر قداست بسیار بالایی دارد و بانوان چادری در حقیقت مصداق زنان دین دار در عصر و زمانه ما بشمار می روند.

سخنان شیطان میتواند خیلی تاثیر گذار باشد ....وقتی ابراز میکند که چقدر از این پوشش خشمگین است !

(از آموزه های aiwass (شیطان) به آلیستر کراولی)
دیکته شده در سال 1904
کتاب شریعت . فصل دوم . 52 :

52There is a veil ,The veil is black. It is the veil of the modest woman,it is the veil of of sorrow and pall of death. this is none of me. tear down it
Veil not your vices in virtuous words :these vices are my service..ye do well

52. حجابیست:آن حجاب سیاه است. این حجاب زن باحیاست. این حجاب اندوه و پارچه تابوت مرگ (من) است. این از من نیست. آنرا بگسل!....
گناهانت را در کلمات عفیف مپوشان ، اینها لوازم من هستند!...

http://en.wikipedia.org/wiki/Aiwass
http://en.wikipedia.org/wiki/The_Book_of_the_Law#Sceptical_views

یک دختر مسلمان فرانسوی،پیامی به زنان مسلمان جهان خصوصا کسانیکه در کشورهای اسلامی زندگی میکنند و حجاب را رعایت نمیکنند فرستاد، او در این پیام از ارزش حجاب و دلائل آن و اینکه این مسئله فقط یک واجب نیست بلکه به یقین برمیگردد سخن گفته است.


به گزارش «شیعه نیوز»، این دختر، در فیلمی ویدئوئی که در فیس بوک پخش شده میگوید: اعتقاد دارم زنانی که در کشورهای اسلامی زندگی میکنند فرصت بسیار بسیار خوبی برای حفظ حجاب دارند و این از روی جبر یا اکراه نیست و از اعتقادات درونی سرچشمه میگیرد، حجاب یک وظیفه هم نیست چون همسر زن چنین میخواهد بلکه برای حفاظت از ما در برابر نگاههای مردان است پس همگی باید به آن پایبند باشیم.

سپس این دختر در خطاب به دختران مسلمان بی حجاب ادامه میدهد: حجاب یک شکست نیست بلکه بسیاری از زنان مسلمان هستند که در زمینه های مختلف در جامعه کار میکنند و هیچ مانعی برای آنها وجود ندارد.

یکی از مخاطبان از او پرسید: چه احساسی پیدا میکنی اگر روزی بفهمی زنی به خاطر سخنان تو اسلام آورده یا پایبند به حجاب شده؟ با صدایی لرزان و چشمانی اشک بار جواب داد: اگر روزی بفهمم زنی تحت تاثیر سخنان من اسلام آورده یا مقید به حجاب شده خدا را سپاس میگویم ،چیز دیگری نمیتوانم بگویم، خدا بزرگ است و رغبت و عشق به حجاب را در دل آنها خواهد انداخت.

سلام
نمی دونم چرا همیشه برای ما مرغ همسایه غازه؟؟؟!!!
خواهران ما در مملکت اسلامی متاسفانه دنبال بی حجابی و بی بند و باری میرن و اونوقت اونور دنیا دختران و زنان به زحمت حجاب سر می کنند و پای اعتقادشان می ایستند.

[="blue"]خواهرم...
اگر دنیا و آخرت را می خواهی:
حجاب ، حجاب ، حجاب
و بهترین حجاب
چادر مادر(س)[/]

حجاب یعنی به جای شخص، شخصیت را دیدن. حجاب یعنی به همه ی نا محرمان و ظاهر بینان "نه" گفتن. دختران و زنان شایسته با آراستن خویش به "پوشش اسلامی" بزرگترین معلمان اخلاق و پاکی و فضیلتند. آنان که جسم خود را ارزشمندتر از آن می دانند که هر چشمی از آن بهره ببرد، بر مسند والای فضیلت نشسته اند. حجاب، عفاف وشخصیت ومتانت زن را نمودار می کند و او را همچون مرواریدی گرانبها در بر می گیرد.


گفت: اگه گفتی چی شد من بعد از این همه مدت چادر پوشیدم؟
گفتم: چه می‌دانم، لابد این‌طوری خوش‌تیپ تری!
گفت: نچ!
گفتم: خب لابد فهمیدی این‌طوری حجابت کامل‌تره مثلاً!
گفت: نچ!
گفتم: ای بابا! خب لابد عاشق یکی شدی، اون گفته اگه چادر بپوشی
بیشتر دوستت دارم!!
گفت: اره تقریبا نزدیک شدی!
گفتم: آها!! دیدی گفتم همه‌ی قصه‌ها به ازدواج ختم می‌شوند؟ دیدی!!
گفت: برو بابا… دور شدی باز!
گفتم: خب خودت بگو اصلاً
گفت: یک جایی شنیدم چادر، لباس “زهرا س” ست،
خواستم کمی شبیه “زهرا س ” باشم تا بیشتر دوستم داشته باشد...!

*یا فاطمه الزهرا....


سلام
ببخشید شاید این حرف من ربطی به موضوع این تاپیک نداشته باشه ولی تا حالا توجه کردین توی خیابون که میرین دختر های بد حجاب هم ذوق دختر های چادری رو میکنن من این اتفاق برام افتاده و جالب هم هست برام
یاعلی:Gol:

بسم الله الرحمن الرحیم

هر چه گوهر بینی اندر پرده است
بی‎صدف، هرگز نباشد دُرّ ناب
ای ز مرواید ارزشمندتر
گوهر جسم تو را باید حجاب


هیچ کس نمی داند من چقدر خوشحال شدم که رسول خدا :doa(1): مرا از ظاهر شدن در پیش چشم مردان معاف کرد.
حضرت فاطمه :doa(8):

♥○‍‍~♥○~♥○~♥○~♥○~♥○~♥○~♥○~♥○~♥○~♥○~♥○~♥○~

♥ رسول خدا(ص) می فرمایند : ♥

◘ بهـــترین زنــان شما، زنــی است که بــرای شوهرش

آرایش و خودنمایی کند امـــا خــود را از نامــحرمان بپوشـاند ◘

♥○‍‍~♥○~♥○~♥○~♥○~♥○~♥○~♥○~♥○~♥○~♥○~♥○~♥○~

امروز شیطان شدی............چشم های پسران را؛
فردایی زود.......شیطان می شوند هزاران چشم......دل همسرت را؛
حواست باشد بانو!
چیزی که عوض دارد گله ندارد.

[=&quot]


[=Microsoft Sans Serif]شهیدی گفت...«خواهرم...تو در سنگر حجاب مدافع خون منی...»...
شهید دیگری گفت...«خواهرم... استعمار سیاهی چادر تو بیشتر از سرخی خون من می ترسد...»

[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]یادمان باشد که تا ابد مدیون این شهدائیم...
شهدایی که برند لباس و نوع شلوار و مُد روز برایشان معنایی نداشت...
و اینکه حجاب فرهنگی است که مُد روز و مدل های مختلف بر نمی دارد...
چادر یادگار مادرمان فاطمه است و حجاب هم گفته ی خداست...
حجاب، حجاب است...
چادر هم چادر است...

هر کدام از اینها معنایی دارند که زیباست؛


[=Microsoft Sans Serif]اما زیبایی نیست...

چادر مشکی تو
برایت امنیت می آورد
خیالت راحت،
گرگ ها همیشه به دنبال شنل قرمزی هستند...

[=&quot]

[=&quot]


اندام تو

دنیاست قشنگ و آخرت زیباتر

اندام تو با حیای تو رعناتر
آن کس که به دل، عاقبت کار بدید

از صد چو منی جلوتر و بیناتر

[=&quot]


[=&quot]

[=&quot]
ایمان و حیا

سرمایه برجسته زن، عفت اوست

بر مرد و زن، ایمان و حیا بس نیکوست
نامحرم اگر چه دوستی بنماید

بگذر که چو نیک بنگری بر تو عدوست [=&quot]

[=&quot]

[=&quot]
[=&quot]

اول و انجام

به درگاه خدا، پاکی ملاک است

عزیز و سربلند است آنکه پاک است
سخن از نفس و جان آدمی گوی

بدان را اول و انجام، خاک است

[=Arial Black]

[=Arial Black]من یک دخترم ؛ مخلوق خدا
[=Arial Black]هدیه پدر و مادرم
[=Arial Black]باید زندگی کنم ؛ دراین دنیا
[=Arial Black]چگونه ؟؟
[=Arial Black]خدای من ؛ راه را نشانم داده
[=Arial Black]گفته ببین و عمل کن ؛ مو به مو ؛ درست و دقیق
[=Arial Black]گفته مانند فاطمه علیهاالسلام باشم
[=Arial Black]مانند معصومه علیهاالسلام؛ مانند زینب علیهاالسلام
[=Arial Black]
من میخوانم تاریخ را ؛ حجاب را

[=Arial Black]مانند فاطمه و معصومه و زینب علیهاالسلام
[=Arial Black]چادر برسر میکنم ؛ نگاهم را حفظ میکنم
[=Arial Black]سرم را زیر می اندازم در برابر نگاه های هوس آلود
[=Arial Black]ولی . . .
[=Arial Black]سرم را بالا میگیرم درمقابل
[=Arial Black]فاطمه و زینب و معصومه سلام الله علیهم

[=Arial Black][=Arial Black]قل اعوذ...تــــو بِکَن ریشه خنّاسی را[=Arial Black]
من به جان میخرم این تهمت "وسواسی" را
قلب من سوخته تا نذر تو کردم خواهر!
این غزل های کمی ساده و احساسی را
خواهرم! طفره نرو!...جان غزل! گوش بده
گوش کن! حرف دل شاعرک عاصی را
پشت این چادر مشکی به خدا رازی هست
به کبودی زده اند رنگ غم یاسی را
به خدا زنده کند بار دگر در دنیا
چادر زینبی ات غیرت عباسی را
تو خودت نقطه عطفی به جهان، باور کن
خلقتت طعنه زده قیمت الماسی را

وبلاگ حجاب

دختری گول خور و خوش باور
ز ره مدرسه می‌کرد گذر

روزی اندر سر راهش بگرفت
بلهوس عاشقکی زودگذر

خواند بر او دو سه سطری از عشق
کرد او را زره راست بدر

دخترک کرد فراموش همه
پند ارزنده، سخن‌های پدر

به جفا از پدر و مادر خویش
وعده‌ای داد به آن عاشق شر

چون برآورده شد آن وعدة بد
چشم بگشود و به خود کرد نظر

گفت هیهات زبخت سیهم
زانکه شرم و شرفم گشت هدر

گریه کرد و همی گفت به خویش
زچه رفت از نظرم حرف پدر

هر چه می‌گفت پدر از ره پند
گوییا بود دو گوشم همه کر

بارها گفت پدر با من پست
نخوری گول هوس های گذر

عاقبت عشق و هوس، خوارم کرد
عمر باعزت من داد هد ر

الغرض خاک سیه بر سر کرد
داد بر باد، همه عفت و فر

هان، تو ای دختر معصوم و عزیز!
عفت توست به از پاکی زر

مادر خود تو بدان محرم خویش
تا نیاید به رهت بیم و خطر

هر چه از فکر، تو در سر داری
زود کن عرضه به مادر، دختر!


هر چه از راه گذر می‌شنوی
نکنی هیچ کدامش باور

خواهش کوی و گذر بولهوسی است
بایدت سخت از آن کرد حذر

بد حجابی و ماشین ژیان

یکی میگفت: مهم هدف انسان است و گرنه حجاب نقشی در زندگی نداره.
دوستش پاسخ داد: برای رسیدن به هدف باید از وسیله مناسب استفاده کرد. اگر هدف جلوه گری و مشغول کردن فکر دیگران به خود و بر هم زدن اسایش خانواده هاست، وسیله ی ان بد حجابی است
ولی اگر هدف پیشرفت و زندگی ارام و احترام به حقوق دیگران است ،وسیله ی ان پوشش میباشد.
چرا که در صورت بدحجابی تضمینی برای رسیدن به هیچکدام از اهداف ذکر شده وجود ندارد.

نمیشود برای رسیدن به فضا از ماشین ژیان استفاده کرد بلکه باید سوار بر سفینه فضایی شد...

رسول اکرم(ص):حیا تمام دین است
و باز نیز میفرمایند: کسی که از مردم حیا نداشته باشد از خداوند نیز حیا نخواهد داشت...:Gol:

امام علی(ع): عاقل ترین انسانها ، با حیا ترین انهاست.:Gol:

طرح شیخ بهایی:
در زمان شیخ بهایی به خاطر اینکه محرم و نا محرم با هم روبرو نشوند،درب منزلها دو کلون داشت.یکی مخصوص خانم ها و یکی مخصوص اقایان،اگر زن می امد پشت در مشخص بود.
مرد هم که کی امد مشخص بود
و اهل خانه از صدای در متوجه می شدند درب منزل را باز میکردند

ahoo-71;315028 نوشت:
امام علی(ع): عاقل ترین انسانها ، با حیا ترین انهاست.:gol:

امام علی (ع):عاقل ترین انسانها با حیا ترین آنهاست

اگر حیا 10 جزء باشد 9 جزء آن در زن و یک جزء آن در مرد است(حدیث نبوی)

ای گوهر آفرینش! زن چه نیکو مقامی دارد که فاطمه از افق او تجلی کرد و مریم و زینب از آسمان او درخشیدند و آسیه و خدیجه از هستی او طلوع کردند. پس گوهر وجود خود را به صدف حجاب زینت بخش که حجاب اسلامی از جلوه های زیبای بندگی است.

هیچ میدآنــی
نگـــآه هــای دیگــرآن ،
بــه " مــا "ی چــآدری
موشکــافـانه تــر اسـت
تـــآ نگــآهشان به دیگــری....؟
و انتظـاراتشـان نیز هم
متفــاوت تر است ،از " مــا "ی چــآدری
تــا اوی غیــر....

چـــــآدرم! وقتـــی کـــه در حريــمِ تـــو مَحبـــوسـم

آزاد تريــنم...! رهــــآترينـــم

از قيـــد ِ اســـآرتِ ايــن تَن ِ خـــآکــي ....

چه خوب جواب شهیدارو دادیم نه؟؟؟؟؟


چه مادر هایی که جوونشونو به خداسپردنو بعد چند وقت فقط شنیدن مفقود الاثر شدن امابازم دم نزدن وخداروشکرکردن

چه همسر هایی که شوهرشونو برای شرکت در جنگ تشویق میکردن

چه فرزندانی که حتی مجال دیدن پدرشونم نداشتن فقط هر روز با عکس روی دیوار دردو دل میکنن

و چه جواب خوبی از ما گرفتن نه؟؟؟؟؟؟؟فکر کردید اینا برای چی رفتن ؟؟؟؟؟؟برای اینکه یک تار موی خواهرای مملکتشونو ی نا مرد نبینه

اونوقت خواهرم تو جوابشو اینطور دادی؟؟؟؟؟؟؟؟

برادرم تو چی فکر میکنی ؟؟؟؟؟اونا رفتن که تو غیرتت بجوشه

دمت گرم داداش تو هم خوب جوابشونو دادی

پدر یا مادر نکنه شما هم یادتون رفته اونا برا چی رفتن ؟؟؟؟؟؟

چرا همسر یا دخترت با وضع بد میاد بیرون ؟؟؟؟؟؟؟

پس غیرتمون کجا رفته؟؟؟؟؟؟؟؟؟

اینا همه سوال های بی جوابه

جالب اینجاست که ما اسم این کارارو میذاریم آزادی

اگه این کارا آزادی ما با حیوون چ فرقی داریم هان؟؟؟؟؟؟؟

ما هدفمون رو گم کردیم

ما فراموش کردیم که اشرف مخلوقاتیم چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/

اینکه زن باشی و از آبشار زیبای موهایت همراه باترکیب بندی خوشرنگش لذت ببری،

ولی آن را بپوشانی و پنهان کنی طوری که حتی تاری از آن معلوم نباشد؛که هم خودت گناه نکنی هم هم دیگری راناخواسته یاحتی خواسته به گناه وانداری
اینکه زن باشی و اندام مناسبی داشته باشی،
ولی آن را بپوشانی و پنهان کنی؛که هم خودت گناه نکنی هم هم دیگری راناخواسته یاحتی خواسته به گناه وانداری
اینکه زن باشی و بتوانی زیبا و با عشوه حرف بزنی،
ولی نزنی و بتوانی صدایت را نازک کنی؛امانکنی که هم خودت گناه نکنی هم هم دیگری راناخواسته یاحتی خواسته به گناه وانداری
اینکه زن باشی و بتوانی همکار نامحرمت را بخندانی طوری که لحظات شادی با هم داشته باشید،
ولی نخندانی و از قید آن شادی هم بگذری و سنگین برخورد کنی؛که هم خودت گناه نکنی هم هم دیگری راناخواسته یاحتی خواسته به گناه وانداری
اینکه زن باشی و در بازار عرضه و تقاضای ادا و عشوه و هوی و هوس بتوانی عرضه کننده باشی،
ولی نباشی هر چند که قابلیتش را داشته باشی؛امانباشی که هم خودت گناه نکنی هم هم دیگری راناخواسته یاحتی خواسته به گناه وانداری
اینکه ارزش های جامعه ات وارونه شده باشد و برای ارزش های تو
در پوشش بودن های ارزشمندتو
ارزشی قائل نباشند اماباز استواروقوی باشی
اینکه جوری حرف بزنی، قدم برداری و پوشش داشته باشی که
همکارت، استادت، همکلاسی دانشگاهت تحریک نشود و راحت و آسوده کارش را بکند و تمرکزش بهم نریزد؛
اینکه با همه این تناقض ها دست بگریبان باشی و حتی پایت گران هم تمام شود؛اینکه.................................
همه اینها ارزش یک لحظه نگاه رضایت بخش بانو را دارد که دست دعا بلند کند و بگوید خدایا:
«دختران امت پدرم، همه زیبایی ها را داشتند و معیوب و مفلوج و کچل و زشت نبودند،
ولی برای رضای تو زیبایی هایشان را از نامحرم پنهان کردند
پس تو محبت خودت را در دل هایشان صد چندان کن وانان رادرهمه حال پشتیبان باش ! برگرفته از وبلاگ پرنسسهای چادر به سر

[="Tahoma"][="Black"]

آنها چفیه داشتند... من چادر دارم....

آنان چفیه می بستند تا بسیجی وار بجنگند... من چادر می پوشم تا زهرایی زندگی کنم...

آنان چفیه را خیس می کردند تا نَفَس هایشان آلوده ی شیمیایی نشود... من چادر می پوشم تا از نفَس های آلوده دور بمانم...

آنان موقع نماز شب با چفیه صورت خود را می پوشاندند تا شناسایی نشوند... من چادر می پوشم تا از نگاه های حرام پوشیده باشم...

آنان با چفیه زخم هایشان را می بستند ... من وقتی چادر ی می بینم یاد زخم پهلوی مادرم می افتم...

آنان سرخی خونشان را به سیاهی چادرم امانت داده اند...

من چادرسیاهم را محکم می پوشم تا امانتدار خوبی برای آنان باشم..



[/]